علی انجیدنی / رادیو کوچه
با خودم گفتم با این همه دردسر خوب شد سهم من از بهشت فقط یک روز شد و گرنه بدبخت بودم. برادر عزیز جنوبی ما خودش رو به من رساند و روی نیمکت کنارم نشست. گفت: «ولک خیلی باحالیها! خوب جایی ما رو فرستادیها! کلی حال کردیم از وقتی تو زحمت کشیدی و ما رو منتقل کردی اینجا!» با تته پته گفتم: «البته نیت من خیر بود جناب آقای ..؟! ببخشید اسم شریف رو فراموش کردم؟» گفت: «کوچیک شما عبداله! البته بچههای محله میگفتند عبداله خر زور!»
ادامه دادم: «بعله جناب آقای عبداله .. پر زور!» حرفم رو قطع کرد گفت: «خر! گفتم خر.» جواب دادم: «بعله همونی که شما فرمودید، همون طوری که گفتم نیت من خیر بود ولی تو پزشکی دو دو تا هیچ وقت چهار تا نمیشود و ما در پزشکی هیچ اصل قطعی نداریم فلذا …» باز پرید تو حرفم که: «دکتر جون اینا که گفتی یعنی چه؟ من میگم دمت گرم ما رو خوب جایی فرستادی.» کمی خوش به حالم شد و اعتماد به نفسم برگشت و گفتم: «البته من آدم خاصی هستم و برای هر کس با توجه به شرایطش تصمیم میگیرم ….» یکدفعه صدایی از پشت سرم گفت: «درسته آقای دکتر جانور! من هم بر اساس همین شرایط ، شما را از درس خودم مردود کردم.»
مثل برق گرفتهها با شنیدن صدای استاد خون شناسیمان از جا پریدم و گفتم: «اه! شما هم اینجا هستید؟» استاد خون شناسی که قیافهاش عین زمانی که برامون درس میداد بود و همون کت و شلواری که همیشه تنش بود رو پوشیده بود جواب داد: «انتظار داشتی کجا باشم پسر گلم؟ نکنه فکر کردی تو رو میارند بهشت من و میبرند جهنم!» گفتم: «نه استاد! منظوری نداشتم. داشتم با این آقای محترم در خصوص عدم قطعیت امور در پزشکی صحبت میکردیم.» صدای آمبولانسی آمد و چند لحظه بعد آمبولانس خصوصی بهشت امداد جلوی پای ما ترمز زد و حوری من از درب جلو پیاده شد.
نیشم تا بنا گوش باز شد و خطاب به استاد خون شناسی و آقا عبداله گفتم: «ایشان حوری اختصاصی بنده در بهشت هستند و …» یکآن صدایی از روی برانکاردی که از درب عقب آمبولانس توسط دو پرستار خارج شده بود حرفم رو قطع کرد و گفت: «به قبر بابات خندیدی پدر سگ که ایشان حوری اختصاصی تو هستند! پس من اینجا چه کارهام؟» دیگه واقعن شرایط بغرنج شده بود و به قول تاتریها موقعیت گروتسکی پیش اومده بود.
استاد جراحیام رو با برانکارد و آمبولانس آورده بودند تا تکلیف من رو روشن کنه. گریهام گرفته بود و به سختی میتونستم حرف بزنم. داد زدم: «خدایا! این سهشنبه هم عجب روز نحسی بود.» دوباره استاد جراحی گفت: «نحس تو و شکلته بچه قرتی!» همه انرژیام رو جمع کردم و گفتم: «آقای دکتر! من چه هیزم تری به شما فروختهام که از زمان دانشجویی با من لج بودید و همیشه من رو اذیت میکردین!» انگار کبریت رو زدهام به انبار باروت! جیغ استاد جراحی چنان بلند شد که فکر کنم چند تا بخیه فتقاش رو باز کرد و فریاد میزد: «تخم سگ میگه چه هیزم تری فروختم! تو همه ما رو بدبخت کردی! حالا اون بلاهایی که سر بخش و مریضها و بقیه میآوردی بخوره توی سرت! تو باعث مرگ من شدی! میگی چه کار کردی؟!»
ضربان قلبم به دویست رسیده بود گفتم: «جان!! من شما رو کشتم؟» دوست جنوبی مان اومد وسط بحث و گفت: «البته من و چند ده نفر دیگر را هم زحمتش را کشیدهاید کا! الان تو فیس بوک بهشت یک گروه درست کردیم از کسانی که توسط شما، با واسطه یا بی واسطه، به این عالم فرستاده شدهاند و اخیرن با جهنمیها هم پروفایلمون رو به اشتراک گذاشتیم ببینیم چند تا عضو از اونجا اضافه میشوند.»
صدای حوری در اومد که: «دکی! خیلی با حالی! چه میکردی در زمین؟ گرد و خاکی بلند کردهایها! بعد میخواستی با من در مورد مرگ و این جهان و آن جهان صحبت کنی!!؟» گفتم: «اینا همش بهتانه! در پزشکی هیچ چیز ثابت نیست!» رو به استاد خون شناسی کردم و گفتم: «مگه نگه جناب استاد!؟» گفت: «البته این رو من خودم بهت یاد دادم ولی نگفتم که با توسل به این جمله دهن مردم رو سرویس کن!» بلافاصله گفتم: «آقای دکتر! شما که انسان مبادی آدابی بودید، لطفن مودب صحبت بفرمایید!» صدای اون هم به آسمون رفت که «میدونستی تو باعث مرگ من هم شدهای! اصلن علت اینکه توی بهشت داری ماها رو میبینی همینه! تو داری با کسانیکه باعث مرگشون شدهای ملاقات میکنی و تا همه را نبینی و از هر کدام چیزی را نفهمی به آرامش نمیرسی!»
خنده دوست جنوبی بلند شد و گفت: «پس آقای دکتر ما، حالا حالاها گیره و باید فکر آرامش رو از سرش بیرون کنه! چون خیلیها منتظرش هستند.» ته مونده اعتماد به نفسم رو جمع کردم و به استاد جراحی و خون نگاه کردم و گفتم: «حالا در مورد این آقا عبداله و مریضهای دیگه حق با شما! من اشتباه پزشکی کردم و باعث مرگشون شدهام ولی مرگ شما دوتا به من چه ربطی داره؟!» تا استاد خون شناسی بخواد حرف بزنه استاد جراحی داد زد: «خره! تو فقط توی پزشکی که گند نمیزدی! توی رانندگی! توی زندگی! توی… کوفت و زهر مار! همه جا فقط گند میزدی! من رو تو رانندگی به فا…»
صحبتش رو قطع کردم و گفتم: «من فقط یکبار با دوستم چپ کردم و اون بنده خدا فوت کرد که شغلش قاضی بود و الان به گفته شما حتمن سر و کلهاش پیدا میشه!» دوباره جیغ طرف رو در آوردم که: «تو نانجیب که حواست نبود چه جوری با سرعت ۱۸۰ تا توی جاده تهران مشهد در سال ۸۳ این ور و اونور میرفتی و یکجا هم باعث انحراف ماشین من شدی که در نهایت باعث مرگ من شد! وقتی اومدم اینجا و فهمیدم تو راننده اون ماشین بودی آمپرم زد بالا و گفتم مگه دستم بهت نرسه! یک حالی ازت بگیرم که پرندگان بهشت به حالت اشک بریزند.» گفتم: «اه ! شما تو اون ماشین بودید کلی با بچهها خندیدیم!» یک دفعه جسمی سخت از روی برانکارد به سمتم پرتاب شد و صاف خورد وسط پیشونیام! خون فواره زد و منم خودم رو زدم به بیهوشی! چشمهایم رو بسته بودم و میشنیدم که بلوایی به پا شده و من رو با همون آمبولانس بهشت امداد به بیمارستان مرکزی بهشت میبرند. با خودم گفتم: «خوب! از گیرشون در رفتم . حتمن چند روز هم استعلاجی بهم میدهند و من چند روز اضافهتر در بهشت میمونم ….»( ادامه دارد)
سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.mcom
میگویند حدود چهارصد سال قبل در ژاپن دختر و پسری جوان که عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند بعد از سختیهای بسیار، درست زمانی که قرار بود به هم برسند، دچار مشکلی غمانگیز شدند. پسر بایستی به جنگ میرفت و بعد از رفتن پسر به نبرد، دختر هر روز به بالای تپهای که محل قرارشان بود میرفت. اما بعد از چند ماه خبری از پسر جوان نشد. دختر بر روی تپه درخت گیلاس کوچکی کاشت و هر روز به درخت نگاه میکرد. این درخت برای او سمبل عشق و علاقه بود. او امیدوار بود روزی با پسر جوان زیر درخت گیلاس بنشینند. دختر سالها زیر درخت گیلاس مینشست و از درخت مراقبت میکرد تا اینکه مُرد و در زیر همان درخت دفن شد. امروز بعد از چهارصد سال نهال گیلاس کوچک میلیونها شکوفه میدهد.
نمیدانم این داستان یا افسانه تا چه حد حقیقت دارد و درختهای گیلاس ژاپنی از چه زمانی جای خود را در این کشور باز کردهاند اما آن چه حقیقت دارد این است که هر سال هزاران هزار توریست از سراسر دنیا برای دیدن این درختهای گیلاس میآیند و در سکوت به صلح و عشق میاندیشند.
عکس از علی پارسی
«ساکورا» به شکوفههای گیلاس گفته میشود که هرساله در اواخر ماه مارس و اوایل آوریل همزمان با فصل بهار، چهره بینظیری به ژاپن می دهند. این فصل که شاید به جرات بتوان گفت زیباترین فصل در ژاپن است متاسفانه آنقدر کوتاه است که شاید کل عمر آن تنها به دو تا سه هفته برسد و پس از آن شکوفهها جای خود را به برگهای سبز میدهند. این درختان گیلاس زینتی در واقع گونهای از درخت شکوفه ده گیلاس است. ژاپنیها این درختان را نه برای میوه آن بلکه برای دیدن شکوفههایش میکارند و در طی جشنی به نام «Hanami» به تماشای این شکوفهها میروند.
«هانامی» در زبان ژاپنی تشکیل شده از «هانا» به معنای گل و «می» به معنای دیدن. درواقع اینجا منظور از «گل»، شکوفههای گیلاس (ساکورا) هست و ژاپنیها قرنهاست که مراسم «ساکورا هانامی» یعنی جشن دیدن شکوفههای گیلاس را هرساله در فصل بهار اجرا میکنند. آنها این روزها به تماشای شکوفههای زیبای گیلاس میروند و تا پاسی از شب در زیر این درختان میگذرانند.
عکس از علی پارسی
ماه و شکوفههای گیلاس
در آیین «هانامی» شاید آنها درواقع با نوعی مراقبه به درخت گیلاس و شکوفههایش مینگرند. شکوفههای گیلاسی که در واقع سمبل زیبایی و کوتاهی عمرند.
کشور اپن به لحاظ موقعیت جغرافیایی و اقلیمی خویش همواره دست خوش جنگ و زلزله و سیل و امواج اقیانوس و توفان و آتشفشان بوده است و چه چیز بهتر از شکوفههای گیلاس میتواند بازگو کنندهی کوتاهی و زیبایی و شکوه زندگی ژاپنی باشد … در سکوت و آرامش ژاپنی (سابی) نوعی مرگ نهفته است. مرگی که در شکوفه باران با شکوه بهاری وقتی شکوفههای گیلاس خود را در دستان باد رها میکنند به سخن میآید. ژاپنیها همواره در پی زیبایی و شکوه هستند و به نوعی در جهت هماهنگ شدن با زندگی و طبیعت حرکت میکنند. شاید از همین جا باشد که زندگی شعر سومی میشود که «ریووهو»، هایکوسرای فقید سرودهاست: «ماه و شکوفههای گیلاس … اکنون میدانم در این جهان که شعر سوم کجاست…»
از دیگر آداب آئین «هانامی»، آشنا کردن کودکان و نوجوانان با این رسم است که توسط مدرسهشان به صورت گروهی به پارکها برده و از نزدیک با طبیعت و سپاسگزاری از آن آشنا میشوند. همچنین آنها معتقدند که آوردن سالمندان به صورت تکی و یا گروهی به طبیعت سبب ایجاد سر زندگی و شادابی و امید به زندگی در میان این نسل از جامعه است.
فرستادن کارت تبریک با نماد ساکورا و پوشیدن لباسهایی به رنگ صورتی شکوفه گیلاس در این روزها برای هماهنگ شدن با طبیعت از جمله دیگر آدابی است که مردم ژاپن انجام میدهند. طرح شکوفههای گیلاس در پارچهها، طراحی داخلی خانهها و سایر فضاهای درونی خود مینماید و به خوبی القاکننده حس لطیف این شکوفههاست.
شهر «ناگویا» در ژاپن از جمله شهرهایی است که در کنار شهرهای توکیو، یوکوهاما، کیوتو، توهوکو و اوساکا هرساله در فصل بهار میزبان شکوفههای گیلاس است.
در این برنامه از حس و حال این شهر در این زمان از زبان هم وطنی که در این شهر زندگی میکند میشنویم.
میبینیم که برپایی این آیین به عنوان یکی از مهمترین جاذبههای گردشگری ژاپن نقش مهمی را در جذب گردشگر به ویژه از کشورهایی که فصل بهار در آنها چندان نمودی ندارد، ایفا میکند. تبلیغات
«ساکورا هانامی» با تصاویری زیبا و دلانگیز در نمایشگاههای گردشگری و شبکههای تلویزیونی دیده میشود. از سوی دیگر، این روزها این شکوفههای گیلاس حسابی جای خودشان را نهتنها در ژاپن بلکه در بسیاری نقاط جهان باز کردهاند.
این مراسم در بسیاری از نقاط دنیا از جمله آمریکای شمالی برگزار میشود که به آن «Cherry Blossom» گفته میشود.
سابقه حضور درختهای گیلاس ژاپنی در آمریکا برمیگردد به زمانی که همسر سفیر ژاپن در ابتدای قرن بیست میلادی دو درخت گیلاس را اهدا کرد که در کنار دریاچهای در واشنگتن کاشته شد. پس از آن جریان اهدای درختها ادامه یافت و از سال ۱۹۳۵ نخستین فستیوال شکوفههای گیلاس در امریکا برگزار شد.
این درختان آنچنان ماندنی شدند که پس از آن که درختان گیلاس ژاپنی در جریان یک سیل از بین رفتند برشهایی از همین درختان حضور شکوفههای گیلاس را در ژاپن تداوم داد.
این روزها فستیوال «ساکورا ماتسوری»، هرساله در واشنگتن برگزار میشود که در این جشنواره خیابانی انواع گوناگونی از نمایههای فرهنگی ژاپن به نمایش در میآید.
رد پای این شکوفهها را میتوان در آثار هنری نیز مشاهده کرد. فیلمهای سینمایی، تابلوهای نقاشی، نقاشیهای دیواری، آثار سرامیک و …
به هرحال استفاده از این موهبتهای طبیعی نهتنها نشانهای از شکرگزاری استفاده کنندگان آن است بلکه فرصتهایی را برای بهره برداری فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی فراهم میآورد.
سوسن چلچراغ
در کشوری همچون ایران که به لحاظ موقعیت خاص جغرافیایی و اقلیمی امکان حضور گونههای متنوع گیاهی وجود دارد از این نمونه فراوان است که هرکدام از آنها خود ظرفیتی کامل برای برگزاری یک جشنواره تمام و کمال را دارند. شکوفههای بهار نارنج که آوردن نامشان به خودی خود روح آدمی را در هر کجای این جهان پهناور که باشی که به سرای مشیر و حافظیه در شیراز میبرد یا گلهای سوسن چلچراغ که دامنههای البرز تنها خاستگاه آن در دنیاست. از لالههای واژگون تا شکوفههای انار و گلهای رزی که عطر دلانگیز آن زینتبخش هر عطر فروشی در جهان است.
شاید بهتر باشد تا گرم شدن هوای زمین بیش از این اثرات مخرب خود را در استفاده از این فرصتهای طبیعی از ما دریغ نکرده است بیشتر به فکر آنها باشیم. ممکن است فردا دیرباشد.
منابع
- japanlife2005
- خانه ما
- آفتاب
سام شریف / رادیو کوچه
sam@koochehmail.com
کاشت زعفران در ایران از قدمت ۳۰۰۰ ساله برخوردار است. این گیاه رنگی و گرانبهای چندین ساله، بدون ساقه است و پیاز دارد و چون در خاک کویر به عمل میآید، به طلای سرخ و یا طلای کویر شهرت یافتهاست. از هر ۱۵۰ گل، یک گرم زعفران و از حدود ۱۴۷ هزار گل تازه، یک کیلو زعفران خشک به دست میآید.
زعفران به علت طعم و رنگ و عطر عالی، کاربردهای فراوانی در تولید فرآوردههای غذایی، دارویی و شیمیایی دارد و با توجه به محدودیت کشت و تولید، از فرآوردههای گران قیمت به شمار میرود. ایران با تولید بیش از ۸۵ درصد زعفران جهان، به طور مسلم بزرگترین تولیدکننده طلای سرخ در دنیا است و پس از ایران، یونان با ۵/۷ تن، مراکش با ۳/۲ تن، کشمیر با ۳/۲ تن و اسپانیا با یک تن تولید در مقامهای دوم تا پنجم تولید زعفران جهان قرار دارند. اما به رغم اینکه ایران از مزیت مطلق در تولید و صادرات زعفران برخوردار است اما بهره کشورمان از تجارت جهانی آن در مقایسه با کشورهایی مانند اسپانیا پایین بوده بهطوری که در برخی سالها سهم ایران از صادرات زعفران حدود ۶۲ درصد بوده و در مقابل اسپانیا ۲۷ درصد از صادرات جهانی این محصول را به خود اختصاص داده است. اگرچه ایران بزرگترین تولید کننده زعفران در جهان است اما در سالهای اخیر اسپانیا با خرید زعفران ایران و عرضه آن در بازار جهانی خود را جانشین ایران کرده است.
ایران نه تنها بزرگترین تولید کننده زعفران در جهان است بلکه قدیمیترین آن نیز هست. مزارع خراسان از سه هزار سال پیش این طلای سرخ را که زینت سفره ایرانیهاست، تولید کرده است.
سال گذشته ایران ۱۵۰ تن زعفران تولید کرد که ۸۰ درصد تولید جهانی این محصول لوکس یا اعلا را رقم زده است.
زعفران ایران به قیمت هر کیلو ۲۵۰۰ دلار معامله و به ۴۳ کشور جهان صادر میشود، اما در سالهای اخیر بستهبندی و صدور آن را اسپانیا در انحصار گرفته و خود را آقای زعفران جهان معرفی میکرد.
نوسانات بیش از حد قیمت زعفران، بازارهای خارجی و مشتریان این محصول را نسبت به کشور بیاعتماد میکند و بخشی از مشتریان طلای سرخ ایرانی که توان خرید محدود دارند به فکر کالای جایگزین یا حذف زعفران از چرخه مصرف خود هستند.
اگرچه هنوز بسیاری از کشورهای صاحب برند در زمینه زعفران نیازمند خرید زعفران ایرانی هستند، اما برخی کشورها نیز با شناخت صحیح از جایگاه صادراتی این محصول اقدام به خریدهای قاچاق و فلهای از کشاورزان ایرانی کردهاند تا بتوانند جایگاهی را برای خود در زمینه بازار جهانی و صادراتی این محصول کسب کنند. در این میان حتا کار از خریدهای فلهای نیز فراتر رفته و برخی کشورها اقدام به خرید پیازهای زعفران برای کشت در کشور و بینیاز شدن از خریدهای آتی این محصول از کشورمان کردهاند. این خود نکته مهمی است که ضرورت دارد مسوولان و برنامهریزان کشور به آن به نحو شایستهای بپردازند و از ادامه این روند جلوگیری کنند.
در سالهای گذشته طلای سرخ کشور شاهد فراز و نشیبهایی بود که با همدلی و تعامل بین بخش دولتی و خصوصی با ارایه راه حلهایی مسکن مانند حل شد. ولی یک نگرانی که کالای استراتژیک ایرانی را تهدید میکند، قاچاق پیاز زعفران به کشوری نظیر افغانستان که دنیای غرب برای به زمین زدن ایران از همه راهها از این کشور حمایت میکند، میتواند برای ایران خطرناک و گران تمام شود. به اعتقاد کارشناسان بخش کشاورزی، یکی از علل قاچاق پیاز زعفران به افغانستان عدم مدیریت بوده است تا جایی که به گفته «غلامحسین شافعی»، رییس شورای ملی زعفران ایران از سالهای گذشته پیاز زعفران به افغانستان قاچاق میشده است. این همان واقعیت تلخی است که در سالهای اخیر اتفاق افتاده و پیاز زعفران ایران به افغانستان قاچاق شده است.
کشورهای اروپایی نیز به افغانستان برای تصاحب این محصول کمک میکنند، همچنین این کشورها به تازگی پیازهایی که به صورت ژنتیکی تولید شدهاند را از کشور هلند به افغانستان وارد کردند. هم اکنون توسعه کشت زعفران، جزو اولویتهای کاری کشورهای اروپایی در افغانستان است. روزنامه اقتصادی «فایننشیال تایمز» در گزارشی از نگرانی کشاورزان و صادرکنندگان زعفران ایرانی نسبت به رقیب احتمالی آینده، یعنی افغانستان خبر میدهد. بنابراین گزارش، سازمان ملل متحد و دیگر نهادها در حال تشویق کشاورزان افغان برای تولید زعفران به عنوان جایگزین خشخاش هستند.
گزارشگر این روزنامه به نقل از ایرانیان مینویسد: «آمریکا به افغانها تضمین دادهاند که بازارهای خود را به صادارات زعفران این کشور بگشایند.» به نوشته فایننشیال تایمز، کشاورزان ایرانی نگراناند که افغانها بتوانند با استفاده از تکنولوژی مدرنتر و منابع آبی بیشتر، در تولید زعفران خود تغییر فزاینده ایجاد کنند. به گفته کارشناسان بخش کشاورزی حفظ موقعیت و میدانداری ایران در کشت زعفران، با سیاستگذاری درست و مدیریت علمی، مدیریت بازار جهانی زعفران توسط ایران برای عدم توجیه اقتصادی کشت این محصول در کشورهای دیگر، افزایش بهرهوری کشت زعفران در ایران و ثبت ارقام محلی میتواند در حفظ جایگاه ایران به عنوان تنها تولیدکننده این محصول در جهان کمک کند.
«با مدیریت درست بر مکانهای مناسب توزیع، بستهبندی، تبلیغات و ترغیب مشتریان برای خرید زعفران میتوانیم به جایگاه واقعی ایران در بازاریابی و بازارسازی زعفران دست یابیم.»
در این ارتباط «محسن احتشام»، نایبرییس شورای ملی زعفران ایران در گفتوگو با ایسنا گفت: «بعید نیست که پیاز زعفران از ایران به افغانستان قاچاق شود.» وی با تاکید بر اینکه باید از مزیتهای رقابتی ایران در بازارهای جهانی زعفران استفاده کنیم، اظهار کرد: «در صورت عدم برنامهریزی و نبود استراتژی مناسب در کشور برای زعفران، بهطور قطع افغانستان یکی از رقبای ایران در تامین زعفران دنیا خواهد بود.» وی با اشاره به اینکه کشور افغانستان با حمایت هلند پیاز زعفران اصلاح شده از این کشور وارد میکند، تاکید کرد: «شواهد موجود نشان میدهد که افغانیها بهصورت علمی و برنامهریزی شده با کمک کشورهای اروپایی اقدام به کشت زعفران و بازاریابی این محصول میکنند.» نایبرییس شورای ملی زعفران ایران درباره کیفیت زعفران تولیدی افغانستان، تصریح کرد: «آب و هوا و نیروی سختکوش و ارزان قیمت در افغانستان باعث شده است که کیفیت زعفران تولیدی این کشور مشابه با ایران باشد.» وی یادآور شد: «در حال حاضر ایران تنها در تولید زعفران قدرت انحصاری دنیاست و انحصار صادرات این کالای استراتژیک در دست کشور اسپانیا است.» احتشام عنوان کرد: «برای ایجاد ارزش افزوده به وسیله صادرات زعفران در کشور باید هنر بازاریابی و بازارسازی داشته باشیم و نمیتوان یک شبه به جایگاه ۱۵۰ ساله شرکتهای صادراتی زعفران اسپانیایی دست یابیم.»
وی با بیان اینکه برای بازاریابی باید مدیریت علمی داشته باشیم، بیان کرد: «با مدیریت درست بر مکانهای مناسب توزیع، بستهبندی، تبلیغات و ترغیب مشتریان برای خرید زعفران میتوانیم به جایگاه واقعی ایران در بازاریابی و بازارسازی زعفران دست یابیم.»
نایبرییس شورای ملی زعفران ایران افزود: «اگر قرار است که در بستهبندی زعفران سرمایهگذاری کنیم، باید چندین برابر آن را در تبلیغات و توزیع این محصول سرمایهگذاری کرد.» وی اظهار کرد: «باتوجه به محلول پاشی انجام شده و شرایط اقلیمی مناسب در زمستان و بهار پیشبینی میشود که در سال جاری بین۱۷۰ تا ۱۸۰ تن زعفران تولید شود.» وی با اشاره به اینکه افزایش قیمت زعفران منجر به ایجاد تقلب در این محصول شد، خاطرنشان کرد: «عمده تقلب صورت گرفته در زعفران در کشور امارات صورت گرفته است و در ایران به دلیل نظارتهای انجام شده توسط اداره استاندارد تنها در حد کم فروشی شاهد تقلب در زعفران هستیم.» نایبرییس شورای ملی زعفران ایران با انتقاد از دولت مبنی بر تعیین عوارض برای صادرات زعفران تاکید کرد: «این موضوع هیچ هدفی را برای محصول زعفران تحقق نخواهد بخشید، بهطوری که باید هدف دولت و بخش خصوصی در این کالای استراتژیک، ایجاد اشتغال و سرمایهگذاری باشد.»
در همین رابطه علی شریعتی مقدم، رییس هیات مدیره صندوق توسعه صادرات زعفران نیز به خبرنگار مردمسالاری گفت: «۷۰ درصد زعفران ایران به بازارهای واسطهای صادر میشود که اغلب زعفران ایران را به صورت خام و فلهای خریداری میکنند. و پس از بستهبندی دوباره به کشورها صادر میکنند و همین موضوع سبب شده تا بسیاری از مصرفکنندگان اطلاعاتی در مورد این زعفران متعلق به ایران است، نداشته باشند.»
وی توجه به بستهبندی را تنها راهحل این مشکل و موجب ماندگاری ایران در بازارهای جهانی دانست و افزود: «بستهبندی زعفران در بستههای کوچک و در حجم کمتر از یک گرم موجب بازگشت ارزش افزوده این محصول به داخل کشور میشود.» شریعتی مقدم با اشاره به نوسانات شدید قیمت زعفران و تاثیر منفی آن در تولید و صادرات این محصول اظهار داشت: «همین مساله سبب شده تا آمار دقیقی از گردش مالی تجارت زعفران ایران درسالهای اخیر موجود نباشد اما طی سالهای ۸۴ و ۸۵ که این محصول دچار نوسانات کمتری بود، از ۱۰۰ میلیون دلار تجارت جهانی این محصول تنها ۴۹۵ میلیون دلار آن نصیب ایران شد.»
رییس هیات مدیره صندوق توسعه صادرات زعفران با اشاره به تولید حدود ۱۲۰ تن زعفران در سال جاری خاطرنشان کرد: «سال گذشته به دلیل سرمازدگی پیازهای زعفران، تولید این محصول با ۸۵ درصد کاهش به ۲۵ تا ۳۰ تن رسید که تنش بزرگی را به بازار و صادرات این محصول وارد کرد.» شریعتی مقدم با بیان اینکه صادرات زعفران تولید امسال در ۲ دهه گذشته ۲ برابر شده است، گفت: «در شرایطی که در آبان و آذر ماه سال گذشته ۵ هزار و ۸۶۵ کیلو زعفران از خراسان رضوی صادر شده در مدت مشابه امسال ۱۳ هزار و ۷۹۰ کیلوگرم زعفران از این استان صادر شده است.»
هر چند شرکت زعفران گلوبال که یک شرکت خصوصی ایرانی است با یک شرکت اسپانیایی قرارداد بسته که بر اساس آن کارشناسان اسپانیایی در کارخانهای نزدیک تربت حیدریه با وسایل مدرن در چیدن، خشککردن و بستهبندی زعفران سهیم خواهند شد و قرار است بار دیگر نام ایران زینت بستههای زعفران در جهان شود. امید است که این امر محقق شود و زعفران ایران به سرنوشت خاویار و خلیج فارس و فرش ایران دچار نشود.
ژاله عالمتاج قائم مقامی، در جسارت فکر و اندیشه پیشکسوت فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی است یک قرن پیش از این میزیسته است. ٢٢ سال پیش از پروین اعتصامی چشم به جهان گشوده بود. اما دریغا، بسیار کم میشناسندش. آزاده زنی که در دورانی از زمان، و مکانی از جهان به دنیا آمد که دانش و آزادگی برای زن حاصلی جز رنج نمیآورد، و او جان هوشیاری که سر تسلیم به زمانه خود را نداشت. از کجا و از کدامین روزنهای همه به هراسناکیها گشوده، جهانی دیگر را پاییده بود که امید رهایی زن فردا را در آن خراب آباد که نه دشمن ، بلکه انکار زن بود، سرود
باکی از طوفان ندارم، ساحل از من دور نیست
تا نگویی گور توست این سهمگین دریای من
زیر دستم گو مبین ای مرد! کاندر وقت خویش
از فلک برتر شود این بینوا بالای مـــن
کهنه شد افسانههات ای آدم! آخر گوش کن
داستانی تازه میخواند تو را حوای من
گر بخوانم قصه، گویی دعوی پیغمبری ست
زانچه در آیینه بیند دیده بینای من
اسفند ماه ١٢۶٢، در قصبه فراهان نوزاد دختری متولد شد، نواده پسری میرزاابوالقاسم قائم مقام فراهانی میشد، وزیر دانشمند عباس میرزا نایبالسلطنه، معلم و مرشد میرزا تقیخان امیرکبیر، کسی که عباس میرزا اولین اصلاحات منظم اداری در تاریخ ایران را به دانش و درایت او انجام داده بود. این دختر را به پیروی از شان و منزلت خاندانی عالم تاج نام نهادند و ژآله نامی ست که او بعدها برای امضای اشعار خود برگزید تا شاید از گزندها مصون بماند ویا شاید ازسر بیزاری از این معنا که خود یافته بود:
تاج عالم گر منم بیگفتوگوی
خاک عالم بر سر عالم کنی
چه کسی باور میکند که صد سال پیش از این، زنی در ایران، ازدواج ناخواسته را با تن فروشی برابر نهاده و آنرا سروده باشد؟!
ای ذخیره کامرانیهای مرد
چند باید برده آسا زیستن؟
تنفروشی باشد این یا ازدواج؟
جان سپاری باشد این یا زیستن؟
و یا باز در جای دیگر:
مرد سیما ناجوانمردی که ما را شوهر است
مر زنان را از هزاران مرد نامحرمتر است
آن که زن را بیرضای او به زور و زر خرید
هست نامحرم به معنی، ور به صورت شوهر است
عالمتاج قائم مقامی مادر شاعر معاصر پژمان بختیاری است و دیوان اشعارش ….هر آنچه که باقیمانده است ….توسط ایشان در سال ۱۳۴۵ به چاپ رسیده است.
سپهر عاطفی / دفتر ترکیه / رادیو کوچه
شب یلدا، چهارشنبه سوری، عید نوروز، ۱۳ به در و دیگر آیینهای سنتی ایران در خارج از ایران و در میان پناهندگان چهطور میگذرد؟ پناهندگانی که هر کدام بنا به موقعیت دشواری که در ایران داشتهاند مجبور به ترک وطن شدهاند. به سراغ کیانوش و ماندانا یک زوج از پناهندگان ترکیه رفتیم که ۲۰ ماه پیش به همراه فرزند ۶ ماههی خود به ترکیه آمدند و سوال خود را با آنان مطرح کردیم.
کیانوش: درست است که در خارج از ایران از حال و هوای نوروز کاسته میشود، ولی پناهندگان در ترکیه سعی میکنند به بهترین نحو این آیینهای مقدس را برگزار کنند. امسال به دلیل اینکه پدر و مادر من بعد از اینکه سال گذشته اینجا نبودند و ما عید را تنها در این کشور غریب سپری کردیم، پیش ما آمدند عید بهتری بود.
من برای خرید ماهی قرمز که نشان دهندهی حیات و زندگی در سفرهی هفتسین است به مغازهی ماهی فروشی مراجعه کردم که باعث حیرت فروشنده شده بود زیرا خیلی از ایرانیان برای خرید ماهی قرمز به ایشان مراجعه کرده بودند.
چه مدتی هست که شما در ترکیه هستید؟ کی از ایران آمدید و چند نوروز را اینجا گذراندهاید؟
ماندانا: ما تقریبا ۲۰ ماه است که از ایران خارج شدهایم و دو نوروز اینجا بودهایم که البته نوروز اول شرایط خیلی بدی داشتیم زیرا از خانواده دور شده بودیم و واقعن تنها بودیم. لحظهی سال تحویل شوهرم سر کار بود. خودم، فرزند هشت ماهام و خواهر شوهرم تنها نشستیم و لحظهی تحویل سال را با هم بودیم، یادم میآید که خیلی گریه کردیم و دلتنگ بودیم ولی خوشبختانه امسال خانوادهی شوهرم آمدند و خیلی خوش گذشت.
گفتید که کیانوش آن موقع کار میکرد، چه شرایطی برایتان پیش آمده بود که همهی این دلتنگیها و سختیها را در ترکیه به جان خریدید تا به کشوری دیگر پناهنده شوید؟
ماندانا: البته الان نیز شرایط خوبی نداریم ولی به هر حال در ایران شرایط بحرانی برای ما ایجاد شد که این تصمیم را گرفتیم. بچهدار شدیم و فرزندامان نیز دختر بود، من همیشه این فکر را میکردم که آیا دختر من نیز در آینده شرایط من را خواهد داشت؟ این تبعیضهایی که بر زنان در ایران میشود آیا شامل حال دختر من نیز میشود؟ در کنار این شرایط، شرایط بحرانی مالی بود که فکر میکردم تا کی باید در این خانه و آن خانه باشیم. این بود که تصمیم گرفتیم اول به خاطر فرزندمان و بعد برای بهتر شدن شرایط مالیمان از ایران خارج شویم.
کیانوش، میدانم که به علت بهایی بودن از کار دولتی و تحصیل محروم بودهای، چه کارهایی در ایران میکردی و آیا اینکار میتوانست هزینهی زندگیات را تامین کند؟
کیانوش: من چند شغل عوض کردم و متاسفانه هیچکدام از آنها به دلیل وضعیت بحرانی اقتصادی ایران جوابگوی زندگی من نبود. ابتدا تراشکار بودم، بعد به شغل ویزیتوری روی آوردم. به دلیل اینکه دیدم کفاف امورات زندگیام را نمیدهد به شغل اگزوزسازی، تعمیر و تویض اگزوز روی آوردم و بازهم آن جوابگوی زندگی من نبود.
آیا اینجا کار میکنید؟ پناهندگان در ترکیه اجازهی کار دارند؟
کیانوش: متاسفانه پناهندگانی که قبولی یو-ان نداشته باشند اجازهی کار ندارند. آنهایی هم که کار میکنند به صورت قاچاق کار میکنند. حدودن یک سوم یک ترک به ایرانی پول میدهند. شرایط فوقالعاده سختی است. هر ترک روزانه اینجا نهایتن ۹ ساعت کار میکند ولی از ما ایرانیها حدودن ۱۳،۱۴ ساعت کار میکشند و یک سوم حقوق و مزایای یک ترک به ما تعلق میگیرد.
چگونه تصمیم به رفتن گرفتید؟ آیا این به صورت فکری بود که کمکم قوت گرفت یا یک دفعه به دلیل فشارهای مختلف این تصمیم را گرفتید؟
ماندانا: من احساس میکنم یک دفعهای شد. اقوامی در خارج از کشور داشتیم، بعضی اوقات با صحبتهایی که میکردند من احساس میکردم شرایط خیلی بهتری از ما دارند. تصمیم ما برای رفتن حدود دو ماه بیشتر طول نکشید. این به دلیل شرایط بدمان بود. همسرم واقعن خسته شده بود. یک روز آمد و گفت که دیگر نمیتوانم. مسلمن در ایران تمام اقوام و دلگرمی ما بود اما شرایطمان طوری بود که دیگر نمیتوانستیم. همان موقع بود که برادرم از اروپا تماس گرفت و گفت شرایط بهتر است و میتوانید بیایید.
در کشور سوم چه آیندهای را برای خودتان و فرزندتان متصور هستید؟ چه کارهایی انجام میدهید که در ایران نمیتوانستید انجام دهید؟
کیانوش: به دلیل اینکه ما میخواهیم به کشوری برویم که در طول تاریخ همواره طرفدار صلح بوده است، فکر میکنم زندگی آرامی داشته باشیم. در این کشور بر خلاف ایران فوقالعاده به بچهها اهمیت داده میشود. دوست دارم ادامهی تحصیل دهم و از همه مهمتر اینکه فرزندم در نهایت آرامش زندگی کند.
محمدرضا / رادیوکوچه
mohammadreza@koochehmail.com
برنامه نود شب گذشته، فرصتی شد تا علی دایی یکبار دیگر قهر خود را با عادل فردوسیپور بشکند و در یک مکالمه تلفنی مهمترین حرفهای خود بعد از اخراج از تیم ملی را به زبان بیاورد.
در حالیکه فردوسیپور کفاشیان را برای مصاحبه پیرامون اتفاقات اخیر تیمملی دعوت کرده بود وقتی بحث به برکناری مربیان قبلی رسید و سوالی درباره دخالت مدیران بالاتر در این زمینه مطرح شد کفاشیان در ظاهر قبول کرد که علیدایی را با کمک ودخالت رییس وقت سازمان تربیت بدنی انتخاب کرده است. اما وقتی موضوع برکناری مطرح شد او از استقلال فدراسیون گفت و این که هیت رییسه تصمیم به برکناری دایی گرفته است و با وجود مخالفت کفاشیان این اتفاق عملی شده است.
در ادامه گفت: «من حول و حوش ساعت یک بعد از ظهر به دایی زنگ زدم و این مسئله را با وی مطرح کردم و ایشان گفتند شما کارهای نیستید و تصمیم این مسئله از بالا گرفته شده است.»
در همین هنگام علیدایی روی خط آمد و با لحن بسیار تند کفاشیان را به دروغگویی متهم کرد. جملهای که لبخند را روی لب رییس فدراسیون خشکاند او گفت: «شب بازی ایران عربستان آقای کفاشیان در هتل به من گفت که شما در کار خودتان باقی میمانید اما صبح ساعت ده اس.ام.اس یک خبرگزاری به دست من رسید که در آن نوشته شده بود که من اخراج شدهام و من مطمئنم که فدراسیون در این زمینه هیچ کاره بوده است و این از بیانیهای که صادر کردهاند هم مشخص است چون در بیانیه نوشته شده فدراسیون با برکناری من موافقت میکند.»
دایی سپس پرده از ماجرایی برداشت که تا به حال آن را به زبان نیاورده بود . او درباره انتخابش به عنوان سرمربی تیم ملی گفت: «فدراسیون هیچ نقشی در آوردن و برکناری من نداشت. یک روز من در تمرین سایپا بودم که آقای کفاشیان با من تماس گرفت. اما من در تمرین جواب کسی را نمیدهم بعد ایشان به من اس.ام.اس داد که با من تماس بگیر. من بعد از تمرین تلفن ایشان را گرفتم که ایشان بحث تیم ملی را مطرح کردند بعد به من گفتند که صبر کن مهندس کارت دارد و بعد گوشی را به آقای علیآبادی دادند و آقای علیآبادی گفتند که حتمن قبول کن و هدایت تیمملی را در دست بگیر که من گفتم باید مشورت کنم و نمیتوانم سریع جواب بدهم ».
رییس فدارسیون فوتبال که شب تلخی را پشت سر میگذاشت با تاکید بر اینکه دنیا و پست وی ارزش دروغگویی ندارد ابتدا گفت: «همانطور که گفتم من مخالف برکناری علی دایی بودم اما هیت رییسه به این جمعبندی رسیده بود و از بیرون هم به هر حال فشارهایی در این زمینه وجود داشت. ما صبح دور هم جمع شدیم و به نتیجه رسیدیم و خبر را اعلام کردیم. اگر فکر میکنید من دروغ میگویم از هشت عضو هیت مدیره سوال کنید.»
کفاشیان در این لحظه بسیار مغموم و ناراحت بود چرا که تصور نمیکرد دایی با این لحن تند وی را متهم به دروغگویی کند که گرچه در جامعه ما مرسوم است اما گناهی بزرگ و نابخشودنی به شمار میرود. علیدایی همچنین از کفاشیان سوال کرد که اگر تصمیم قبل از ظهر گرفته شده چرا خبر را ساعت پنج بعد از ظهر منتشر کردهاند؟ که کفاشیان در این مورد سکوت کرد و گفت: «این مسئله علت خاصی نداشته است، فکر میکنم بهتر است که به هم تهمت نزنیم. اگر دروغ بگوییم واقعیت روی خود را نشان میدهد. من ادعای حقوقی نسبت به اینکه آقای دایی من را متهم به دروغگویی میکنند ندارم و مردم بهترین قضاوتکنندهها هستند.»
همچنین کفاشیان در باره دلایل به مشکل خوردن فدراسیون با علی دایی به عنوان سرمربی سابق تیم ملی اظهار داشت: «قراردادهایی که در فدراسیون تنظیم میشود کاملن بررسی شده است، البته پیش از این قراردادها همانند شرایط فعلی تنظیم نمیشده و قراردادی که با علی دایی بسته شد این راه را برای سرمربی باز گذاشته است که اگر شکایتی دارد به کمیته انضباطی اعلام کند و کمیته انضباطی در حال بررسی شکایت دایی است». وی افزود: «میپذیرم که این قرارداد به گونهای تنظیم شده که علی دایی میتواند مدعی باشد و این از ضعف فدراسیون در تنظیم قرارداد بوده است.»
دایی در فروردین ماه سال گذشته در شرایطی اخراج شد که تیم ملی در میان پنج تیم دور مقدماتی جامجهانی چهارم بود و نتایج بسیار ضعیفی مثل تساوی مقابل امارات در خانه حریف و باخت به عربستان در تهران به دست آورده بود و در آن شرایط به نظر میرسید که اخراج دایی که با تیمش از نظر تاکتیکی به بن بست رسیده بود بهترین راه حل است. افشین قطبی که بعد از دایی و مایلی کهن هدایت تیمملی را در دست گرفت در سه بازی باقیمانده پنج امتیاز کسب کرد که این مقدار برای صعود کافی نبود. با این حال ناکامی تیم ملی در جام جهانی به عنوان بزرگترین شکست فدراسیون فوتبال تلقی شده و این فدارسیون همچنان نتوانسته چهره مخدوش خود را ترمیم کند.
رییس پلیس گذرنامه ایران گفت: «افرادی که قصد دارند به خارج از ایران سفر کنند، باید با مراجعه به اداره گذرنامه استان محل زندگی، ممنوعیت یا اجازه خروج خود را چک کنند.»
به گزارش ایلنا، محسن صادقی، با بیان اینکه مسافران قبل از مسافرت خارجی در رابطه با ممنوعالخروج بودنشان به گذرنامه استانها مراجعه کنند، تصریح کرد: «کسانی که با حکم قضایی ممنوعالخروج هستند اگر برای گذرنامه جدید مراجعه کنند، گذرنامه برای آنها صادر نمیشود.»
به گفتهی آقای صادقی در سال ۸۸ دو میلیون و ۱۴۰ هزار گذرنامه صادر شده که نسبت به سال قبل از آن ۴ درصد کاهش داشته است.
گفتنی است براساس بند سه ماده ۱۶ قانون گذرنامه، به اشخاصی که مسافرت آنها به خارج از کشور به تشخیص مقام قضایی «مخالف مصالح جمهوری اسلامی» باشد، هیچ نوع گذرنامهای برای خروج از کشور داده نمیشود.
اظهارات آقای صادقی در حالی بیان میشود که به موجب ماده ۱۳۳ قانون آیین دادرسی کیفری، دادگاه با توجه به اهمیت و دلایل جرم میتواند قرار عدم خروج فرد را از کشور صادر کند. بدین ترتیب ممنوعالخروج کردن افراد پیش از تشکلیل پرونده قضایی و تفهیم اتهام غیر قانونی است.
چهارشنبه ۲۵ فروردین ماه – ۱۴ آوریل
شروع پخش زنده از ساعت ۴/۰۰ بعداز ظهر – به وقت تهران
اجرا : اعظم
تقویم تاریخ – مریم
گزیده اخبار مطبوعات ایران
روزنگاشت – «مرد سایه سلطنت پهلوی» – سالروز درگذشت «امیر اسداله علم» - محبوبه
بخش اول اخبار
سوت – «فدراسیون در آوردن و برکناری من هیج کاره بوده است» – محمدرضا
پرسه اجتماعی – «زمانی برای عشقورزی شکوفهها» – سیمین
طنز در پزشکی – «سهشنبهها با حوری» – قسمت چهارم – علی انجیدنی
گزارش روز – «درخشش طلای سرخ ایران، زعفران درهالهای از ابهام» – سام
بخش دوم اخبار
گزارش اجتماعی – «آیین نوروزی در میان پناهندگان» – سپهر عاطفی
دکتر احمد صدر حاجسیدجوادی در پیامی به مناسبت هشتمین سال درگذشت یار و همرزم خود، مرحوم دکتر یداله سحابی، به فرازهایی از زندگی آن مرحوم اشاره کرد و به حاکمان جمهوری اسلامی تذکر داد «اگر میخواهند از مسیر ظالمانهای که پیش گرفتهاند، بازگردند؛ به سخنان آن پیر دوباره مراجعه کنند که از آن جمله نامهای به رهبر فعلی جمهوری اسلامی در سال ۱۳۷۸ بود که اگر مفاد آنرا آویزهی گوش خود میکردند وضع حکومتی که با وعدهی مدینهالنبی برسر کار آمده بود این نمیشد.»
متن این پیام بدین شرح است:
به نام خدا
هشت سال از درگذشت پیر ایمان و صفا دکتر یداله سحابی میگذرد.
مردی که به حق باید گفت در راه ابلاغ رسالت خدایی خود بدون ترس از وجود غیر خدا عمل میکرد و خود به عنوان الگوی آنچه که ابلاغ میکرد مثال زدنی بود. او مسلمانی متعبد، سیاست ورزی باتقوا و معلمی دلسوز بود و در راه آنچه مطلوب میدانست گام به گام قدم برمیداشت و برای رسیدن به هدف هر وسیلهای را توجیه گر نمیدانست.
دکتر یدااله سحابی تغییر را از درون مردم جستجو میکرد و برای تغییرات نیز تعجیل نداشت. او عمر خود را صرف ساختن مدارس و آموزشگاهها و مدارس کرد و سالهای بسیاری در دانشگاه به عنوان اولین استاد زمین شناسی به تربیت شاگردان این رشته کرد و در زندان برازجان نیز به آموزش زندانیان عادی و بیسواد پرداخت.
سحابی در وادی سیاست نیز با وجدان خویش و از باب تکلیف به وظیفهی شرعی خود پاگذاشت و برای همرزمان خود در نهضت مقاومت ملی و نهضت آزادی ایران اخلاق او سرمشق همرزمانش بود. او در کار سیاسی خالی از کینه بود و به جای معلول با عامل دشمنی میکرد. او ظلم و جهل را نشانه رفته بود و سعی میکرد ریشه این دو را برکند و حتی در مقابله با افرادی که (در هر دو نظام) عملهی این دو خصلت بودند با زبان نصیحت سخن میگفت.
او در این راه، زندان، تبعید، و فحاشیها را به جان خرید، ولی از بازگویی هیچ سخن حقی نترسید. همینجا مناسب است به حاکمان جمهوری اسلامی تذکر دهم، اگر میخواهند از مسیر ظالمانهای که پیش گرفته اند، بازگردند؛ به سخنان آن پیر دوباره مراجعه کنند که از آن جمله نامهای به رهبر فعلی جمهوری اسلامی در سال ۱۳۷۸ بود که اگر آن انتقادات را میپذیرفتند وضع حکومتی که با وعدهی مدینهالنبی برسر کار آمده بود این نمیشد.
در پایان سخن اظهار امیدواری میکنم، جوانانی که در چند ماه گذشته جان بر کف برای اصلاح راه به بیراهه کشانده شدهی انقلاب اسلامی به خیابانها آمدند، با مطالعهی تاریخ و زندگی این بزرگواران و همرزمان دیگرش، مهندس مهدی بازرگان و آیتاله سیدمحمود طالقانی، از آنان درس بگیرند و متوجه باشند که سحابی نزدیک به یک قرن برای هدفش ایستادگی کرد، از حرکت باز نماند، و امید خود را از دست نداد.
والسلام علیکم
احمد صدرحاج سیدجوادی
۲۳ فروردین
علیرضا کرمی / عکس
مراسم تشییع زنده یاد کیومرث ملکمطیعی بازیگر تاتر، تلویزیون و سینما صبح دیروز سهشنبه (۲۴ فروردین) با حضور جمعی از هنرمندان و علاقهمندان به وی از مقابل تالار وحدت برگزار شد.
در حالی که بسیاری از دستگیرشدگان حوادث پس از انتخابات به دلیل حضور در راهپیمایی میلیونی روز ۲۵ خرداد سال گذشته به زندان محکوم شدهاند، استاندار تهران در گفتوگویی تفصیلی اعلام کرده که این راهپیمایی با مجوز برگزار شده بود.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام مجلس«پارلماننیوز»، مرتضی تمدن در شرایطی در گفتوگو با مجله «همشهری ماه» اینگونه اظهارنظر کرده است که دستگاه قضایی بازدداشتشدگان حوادث پس از انتخابات را به دلیل حضور در این راهپیمایی که غیرقانونی نامیدهاش روانه زندان کرده است.
تمدن در این گفتوگو، اظهار داشت:« آنها(معترضان) تقاضای برگزاری راهپیمایی کردند و ما هم مجوز صادر کردیم. راهپیمایی روز ۲۵ خرداد با مجوز قانونی ما برگزار شده بود. نه تنها با مجوز آمدند که حتا ما کمک کردیم نظم راهپیمایی حفظ شود. ما به آنها کمک کردیم که امنیت روز ۲۵ خرداد ماه تامین شود. یعنی همزمان هم مجوز دادیم و هم خدمترسانی کردیم.»
استاندار تهران در شرایطی اینگونه اظهار نظر میکند که بسیاری از دستگیرشدگان حوادث پس از انتخابات به دلیل حضور در این راهپیمایی به زندان محکوم شدهاند. مرتضی الویری نیز آخرین فردی به شمار میآمد که از میان اصلاحطلبان به دلیل حضور در راهپیمایی روز ۲۵ خرداد ماه به یک سال زندان محکوم شد.
براساس آرای دادگاههای پس از انتخابات حضور در راهپیمایی ۲۵ خرداد ماه مجازاتی برابر با یک سال زندان تعزیری داشته است ولی در هیچ کجای قانون به مجازات برای حضور در راهپیمایی با مجوز اشاره نشده است.
منبع
محمد غزنویان، فعال حوزهی کودکان و زنان صبح امروز (چهارشنبه) از زندان آزاد شد.
به گزارش هرانا، آقای غزنویان که به دلیل ارتباط با سازمان مجاهدین خلق بازداشت شده بود پس از ده روز با قرار وثیقهی ۱۰۰ میلیون تومانی از زندان چوبین در قزوین آزاد شده است.
وی ۱۹ بهمن ماه سال گذشته در قزوین بازداشت و روانهی زندان شده و به قید وثیقهی ۲۰ میلیون تومانی آزاد شده بود اما در حالی که روز دوشنبه ۱۶ فروردین ماه به همراه وکیل خود، خانم مهناز پراکند، برای پیگیری وضعیت پرونده مراجعه کرده بودند؛ با افزایش قرار وثیقه مواجه شد و به دلیل عدم توانایی در تامین آن مجددن روانهی زندان شد.
گفتنی است محمد غزنویان دانش آموختهی علوم سیاسی، روزنامهنگار و وبلاگنویس است که تاکنون مقالات بسیاری از وی در حوزهی فرهنگ و اجتماع منتشر شده است.
رادیو کوچه
گزارشهای رسیده از برگزاری سومین جلسه دادگاه رسیدگی هفت رهبر بهایی بازداشت شده خبر میدهند.
فریبا کمالآبادی، جمالالدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی، وحید تیزفهم و مهوش ثابت اعضای «گروه یاران» هستند که به گفته مرکز بینالمللی بهاییان قبل از دستگیری، به امور اداری و داخلی بهاببان در ایران رسیدگی میکردند.
محاکمه این افراد که از ۳ سال پیش در یازداشت نیروهای امنیتی به سر میبرند از چهار ماه پیش آغاز شده است و در روزهای گذشته سومین جلسه رسیدگی به اتهامات این افراد برگزار شده است اما دولت ایران تاکنون اطلاعی از مشروح دادگاهها اعلام نکرده است.
«افساد فیالارض»، «جاسوسی»، «فعالیتهای تبلیغی علیه نظام»، «همکاری با اسراییل» و «راهاندازی و گسترش تشکیلات قانونی» از جمله اتهاماتی است که مقامهای قضایی ایران به این رهبران جامعه بهایی نسبت دادهاند.
این در حالی است که جامعه بینالمللی بهایی و وکلای این هفت متهم اتهامها را بیاساس میدانند و بر بیگناهی آنها تاکید دارند.
کمیسیون ماده ۱۰ احزاب، درخواست انحلال دو حزب سیاسی را به دادگاه ارسال کرد.
به گزارش خبرآنلاین در جلسه روز سهشنبه این کمیسیون با بررسی سوابق و عملکرد حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، با صدور دستور توقف کلیه فعالیتهای سیاسی این دو تشکل، اعضای کمیسیون با ارسال نامهای به دادسرای عمومی و انقلاب تهران، خواستار صدور حکم قضایی برای انحلال آن شدند.
این اقدام در حالی صورت میگیرد که چندی پیش اسداله بادامچیان یکی از اعضای کمیسیون ماده ۱۰ احزاب اعلام کرده بود که شکایتی از عملکرد جبهه مشارکت سازمان مجاهدین دریافت نشده و همچنین به خاطر مسایل پس از انتخابات به احزاب اصلاحطلب، تذکر داده نشده است.
آقای بادامچیان با تاکید بر اینکه این رسیدگیها، سیاسی، جناحی و حزبی نخواهد بود؛ افزود: «طبق ماده ۱۶ قانون احزاب، چنانچه احزاب مرتکب تخلفی شوند، کمیسیون ماده ۱۰ اول به آنها تذکر داده، سپس اخطار میدهد و اگر به این تذکرات و اخطارها توجهی نشود، پرونده آنها به قوه قضاییه ارجاع خواهد شد تا دادگاه به تخلفات آنها رسیدگی کند.»
گفتنی است در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری اکثر اعضای این دو تشکل اصلاحطلب بازداشت شدند و احکام قضایی سنگینی علیه آنها صادر شد.
محسن میردامادی و محمد سلامتی دبیرکلی حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب را برعهده دارند.
رییس جمهوری روسیه میگوید که ایران از پاسخگویی به برنامههای هستهای خود سرباز میزند.
به گزارش سیانان دیمیتری مدودف روز سهشنبه در یک نشست خبری که پس از نشست کشورهای شرکتکننده در اجلاس هستهای بود شرکت کرد و به پرسشهای خبرنگاران پاسخ گفت.
آقای مدودف در پاسخ به سوالی در خصوص تحریمها علیه ایران گفت: «ایران سوالهای ایجاد شده در مورد برنامههای هستهای خود را بیپاسخ گذاشته است و با استفاده از عبارتهای کوتاه سعی در نادیده گرفتن این ابهامات دارد.»
وی همچنین اعلام کرد که با تحریمهایی که موجب ناراحتی و دشواری برای ملت ایران شود موافق نیست اما این به معنی رد تحریمها علیه دولت ایران نخواهد بود.
به گفتهی رییس جمهوری روسیه تحریمها بر علیه دولت ایران باید هوشمندانه و جهانی باشد و به توافق تمام کشورهای شرکتکننده در این اجلاس برسد.
اظهارات رییس دولت روسیه در حالی بیان میشود که آمریکا و چند کشور قدرتمند جهان از ماهها پیش خواستار اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران بودند.
مریم / رادیو کوچه
maryam@koochehmail.com
- 1293 خورشیدی – در تهران اعلام شد که دولت در صدد استقراض یکصد هزار لیره از بانک انگلستان با بهره متعارف است تا در تاریخ معین (سیام تیرماه) که «سلطان احمدشاه» به سن قانونی خواهد رسید، مراسم تاجگذاری رسمی وی را برگزار کند. سلطان احمد شاه تا سال ۱۳۰۴ سلطنت کرد و پس از حذف قاجارها از سلطنت، در پاریس درگذشت.
- ۱۳۰۹ خورشیدی – برقراری مالیات بر وسایط نقلیه در ایران به اقتباس از آمریکا و اروپا که ۱۲ فروردین ۱۳۰۹ به تصویب رسیده بود در این روز جهت اجرا به ادارات مربوط ابلاغ شد. طبق این ضوابط، مالیات سالانه یک اتومبیل ۱۲۰ تومان بود که در آن زمان پولی چشمگیر بود. به علاوه، هنگام شمارهگذاری و دریافت کارت مشخصات اتومبیل باید مبلغی بهنام اجرت کارمندان پرداخت میشد. این مقررات در بیشتر کشورها به همین صورت ادامه دارد.
- ۱۸۶۵ میلادی – پنج روز پس از پایان جنگ داخلی ۴ ساله آمریکا، «ابراهام لینکلن» رییس جمهوری وقت این کشور در جایگاه شماره ۷ تماشاخانه فورد در مرکز شهر واشنگتن هدف گلوله «جان ویلکس بوث» یک بازیگر ۲۶ ساله تاتر و از هواداران کنفدراسیون آمریکا قرار گرفت و چند ساعت بعد درگذشت. ضارب موفق شد از پنجره فرار کند و با اسبی که از قبل زیر پنجره آماده بود از محل دور شود.
- ۱۹۱۲ میلادی – در ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه شب کشتی مسافربر تایتانیک که با ۲۲۰۰ مسافر و خدمه از «ساوتهمپتون» انگلستان عازم نیویورک بود در حوالی کانادا با یک قطعه یخ سرگردان برخورد کرد و چند ساعت بعد به زیر آب فرو رفت و بیش از ۱۵۰۰ تن جان باختند. طراح اصلی این کشتی بزرگ، مهندس ایرلندی «توماس اندروز» بود. هنگام به آب انداخته شدن این کشتی در ۳۱ ماه مه ۱۹۱۱ ادعا شده بود که تایتانیک غرقشدنی نیست.
- ۱۸۸۹ میلادی – «ارنولد توینبی» مورخ و نویسنده «مطالعه تاریخ» به دنیا آمد.
- ۱۹۱۷ میلادی – «لودویک لازاروس زامنهوف» مبتکر زبان جهانی اسپرانتو درگذشت.
- ۱۳۴۰ خورشیدی – درگذشت «سلیمان سیاحسپانلو» نوازنده تار و از شاگردان مدرسه عالی موسیقی وزیری در ۶۳ سالگی.
- ۱۹۸۶ میلادی – درگذشت «سیمون دوبوار» با نام اصلی «سیمون لوسی ارنستین ماری برتراند دوبووار» فیلسوف، نویسنده، فمینیست و اگزیستانسیالیست فرانسوی بود که در پاریس در خانوادهای بورژوا به دنیا آمد.
- ۱۳۶۸ خورشیدی – درگذشت «اکبر داناپرست» استاد و دانشمند علوم ریاضی.
- ۱۳۵۴ خورشیدی – در پی امضای قرارداد الجزایر میان ایران و عراق محمدرضا پهلوی قیام کردهای مخالف حکومت بعثی عراق را بیحاصل خواند و اعلام کرد که ایران آنان حمایت نمیکند.
- ۲۰۰۷ میلادی – در باغوحش شهر «تایپه» واقع در جزیره تایوان، تمساح دست یکی از کارمندان باغ وحش را به دهان کشید و از زیر آرنج قطع کرد. سایر کارکنان باغوحش به کمک رسیدند و دست قطع شده را از گلوی تمساح بیرون کشیدند. «چانگ پویو» کارمند مجروح باغ وحش به بیمارستان منتقل و جراحان دست قطع شده و جویده شده وی را در جای خود پیوند زدند.
سخنگوی رییس جمهوری افغانستان اعلام کرد که سه تبعه افغانستان در ایران اعدام شدهاند.
به گزارش خبرگزاری دولتی باختر روز سهشنبه وحید عمر در گفتوگو با خبرنگاران ضمن اعلام این خبر افزود: «سه تن از اتباع افغانستان در ایران به جرم قاچاق مواد مخدر اعدام شدهاند و هماکنون سفیر ایران در کابل برای ادای توضیحات بیشتر به وزارتخارجه احضار شده است».
به گفتهی وحید عمر جسد این سه تن از افغانان اعدام شده از طریق اسلام قلعه وارد هرات شده است.
اظهارات آقای عمر در حالی بیان میشود که هفتهی گذشته عبدالسلام قاضی یکی از نمایندگان پارلمان افغانستان طی اظهار نظری اعلام کرده بود که ۴۵ نفر از اتباع افغانستان در ایران اعدام شدند و حتا خانوادههای اعدام شدگان مبالغ هنگفتی را بخاطر انتقال اجساد به دولت ایران پرداختهاند.
دیدار دو تیم سپاهان اصفهان و الشباب عربستان در هفته پنجم لیگ قهرمانان آسیا با پیروزی طلاییپوشان اصفهان به پایان رسید.
با آغاز روز پنجم رقابتهای لیگ قهرمانان باشگاههای آسیا و از گروه سوم تیم فوتبال سپاهان اصفهان توانست در یک دیدار حساس، با یک گل نماینده عربستان سعودی را با شکست بدرقه کند.
احمد جمشیدیان، در دقیقه ۹، تنها گل این دیدار را وارد دروازه الشباب کرد.
احسان حاج صفی احمد جمشیدیان و ابراهیم توره، از سپاهان و احمد عطیف، عبدالمالک خیبری و زید المولد از الشباب با کارت زرد داور جریمه شدند.
در دیگر دیدار این گروه تیم پاختاکور ازبکستان موفق شد با نتیجه ۳ بر ۲ العین امارات را شکست دهد و صدرنشین شود.
همچنین تیم فوتبال مس کرمان مقابل الاهلی امارات تن به شکست داد.
در این دیدار که از گروه چهارم و در دبی برگزار شد تیم مس با حساب دو بریک مغلوب میزبان خود شد.
حسین خانی بازیکن مس در دقیقه ۳۰ (گل به خودی) و احمد خلیل در دقیقه ۸۴ از روی نقطه پنالتی برای الاهلی و مهدی رجبزاده در دقیقه ۷۵ برای تیم مس در این بازی گل زدند.
در حال حاضر در گروه چهارم تیم الهلال عربستان با ۱۰ امتیاز صدرنشین است و السد قطر و مس کرمان با شش امتیاز و الاهلی امارات با سه امتیاز در رده های بعدی قرار دارند.
دانشمندان به تازگی شیوه جدیدی را در برقراری ارتباط کلامی میان جانداران کشف کردهاند. ارتباطی که از طریق راه رفتن برقرار میشود.
به گزارش مهر، گروهی از دانشمندان دانشگاه اوتاوا در کانادا با مطالعه بر روی کرمهای ابریشم دریافتند این جاندار برای محافظت از «قلمرو برگی» خود از این شیوه از ارتباطات استفاده میکند. به بیانی دیگر این جاندار با استفاده از این شیوه ویژه از حرف زدن بدون تحمل آسیب و جراحت ناشی از نبرد با مزاحمان و مهاجمان به آنها میفهماند که باید هر چه زودتر قلمرو وی را ترک کنند.
به گفته دانشمندان این کرمها در هنگام راه رفتن با ایجاد سیگنالهای پیچیده و ارتعاشی بر روی ساختارهای پرز مانند بدن خود صدایی آزار دهنده به وجود میآورند تا به مهاجمان اخطار دهند به آنها و قلمروشان نزدیک نشوند.
بر اساس گزارش بی بی سی، زمانی که این کرمها چنین سیگنالهایی از خود ساطع میکنند، مهاجم برگ را ترک می کند. مفهوم این سیگنالها مشابه این است که که جاندار بگوید «من اینجا هستم، از اینجا خارج شو، من در حال حاضر مالک این برگ هستم.»
دانشمندان با مطالعه بر روی انواع مختلف این کرمها در گونهای واحد شجرهنامه مولکولی برای این جانداران ایجاد کرده و دریافتند کرمهایی که از قدمت بیشتری برخوردارند مشکل خود را با حمله به مهاجمان بر طرف میکنند که گاه این نزاعها به مرگ جاندار ختم میشود. اما سیر تکاملی باعث شده است کرمهای جدیدتر مشکلات خود را بدون درگیری در یک نزاع مرگبار رفع کنند. در واقع این سیگنالها به صورت اولیه به مهاجمان هشدار داده و از وقوع درگیری جلوگیری میکند.
رسانههای دولتی چین از وقوع زلزله ۶٫۹ ریشتری در غرب این کشور خبر دادند.
شبکه تلویزیونی سیسیتیوی گزارش داد که صبح امروز (چهارشنبه) زلزلهای به قدرت ۶٫۹ در مقیاس ریشتر مناطق روستایی و کوهستانی در استان چینگهای در غرب چین را لرزاند که بر آثر آن بسیاری از ساختمانها فرو ریختهاند
به گفتهی مقامهای محلی بر اثر این حادثه دستکم سیصد نفر کشته و بیش از هشت هزار نفر مجروح شدند که این تعداد رو به افزایش است. در پی وقوع این زلزله نیروهای دولتی از جمله گروههای امداد و نجات و نیروهای امنیتی به سرعت به محل اعزام شدند.
این در حالی است که نگرانیها در مورد اسکان حادثهدیدگانی که خانههای آنها تخریب شده، روبه افزایش است چرا که دمای این مناطق زیر صفر درجه اعلام شده است.
گفتنی است این زلزله تاکنون ۳ پسلرزه داشته است که بزرگترین آن ۶ ریشتر گزارش شده است.
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
ثبت نام اینترنتی وام ودیعه مسکن بازنشستگان کشوری آغاز شد.
سخنگوی وزارت خارجه خبر داد: «راهاندازی نیروگاه بوشهر در آینده نزدیک».
مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی نیروهای مسلح: «مطالبات بازنشستگان لشکری خردادماه پرداخت میشود».
معاون وزیر کار خبرداد: «معافیت مشاغل خانگی از پرداخت مالیات».
سوال درباره توافقات جدید پیرامون نحوه اجرای قانون هدفمندی یارانهها؛ کدام طرف کوتاه آمد؟ دولت یا مجلس؟
پاسخ درباره تخلف ۸۱ میلیارد تومانی شرکت مخابرات؛ وزیر ارتباطات: «پول مردم را پس میدهیم».
سخنگوی طرح تحول اقتصادی خبر داد: «تکمیل اطلاعات اقتصادی خانوارها از ۲۰ اردیبهشت».
بحران عظیم نفتی در سال ۲۰۱۲٫
مقاومت پکن در برابر فشار آمریکا.
توصیه انجمن بینالمللی حمل و نقل هوایی به کشورهای عضو؛ هواپیمای روسی سوار نشوید.
جزییات اعزام به عمره.
اصلاح قانون هدفمندی یارانهها منتفی شد.
نماینده ایران در سازمان ملل: «تهدید اتمی یک ملت مصداق بارز تروریسم دولتی است».
فرمانده قرارگاه عملیاتی ارتش در غرب کشور: «در اوج آمادگی هستیم».
ایثارگران خسته از وعدههای تکراری مسوولان درباره لایحه خدماترسانی.
صالحی: «حاضریم یک تن اورانیوم ۳٫۵ درصد را با ۱۰۰ کیلو اورانیوم ۲۰ درصد در خاک ایران مبادله کنیم».
تداوم روند نزولی در بازار نفت.
بازار سهام همچنان اوج میگیرد؛ رکورد تاریخی برای شاخص بورس.
تحلیل پیشنهاد احمدینژاد برای کاهش جمعیت پایتخت؛ ۳۰۰ میلیارد دلار هزینه انتقال تهرانیها.
پس از اتمام مهلت تعیین شده از سوی دولت موقت؛ «رییس جمهوری قرقیزستان تسلیم شد».
کمیسیون ماده ۱۰ احزاب خواستار شد؛ انحلال حزب مشارکت و سازمان مجاهدین.
یارانهها از تیرماه حذف میشود.
توزیع کالاهای کوپنی در ایالتهای آمریکا.
البرادعی خواستار تحریم انتخابات مصر شد.
سخنگوی وزارت خارجه خبر داد: «آغاز پیگیری حقوقی ایران علیه تهدید اوباما».
رویکرد وزارت بازرگانی تغییر کرد؛ پیشنهاد برای حذف یکباره یارانه نان.
مهمترین عنوانهای رسانههای امروز مالزی:
خبرگزاری برناما
- نجیب در کنفرانس امنیتی هستهای شرکت کرد.
- مناقصهای به ارزش ۳٫۶ میلیون رینگیت برای یک شرکت ICT در نظر گرفته شد.
- هیت جوانان حزب پیشرو بدنبال چارهای برای معضل رها کردن کودکان است.
- کارگران کارخانه تولید آجر خواستار دخالت نخست وزیر در حل مشکلاتشان شدند.
- شبکههای تلویزیونی مالزی به فرکانس بالاتری انتقال میابند.
- تیمی از دانشجویان دانشگاه UTP از ۲۶ کشور مختلف به قله کینابالو صعود کردند.
- داتوک زید ابراهیم برای کاندیداتوری حزب مردم برای کرسی خالیشده سلانگور انتخاب شد.
- سامی خبر تحریم انتخابات از سوی انجمن هندیتباران را رد کرد.
- بویینگ در هواپیماهای ۷۸۷ خود خدمات طلایی ارایه میکند.
- رسته پیاده نظام ارتش استرالیا پیشنهاد ۱٫۷ میلیارد رینگیتی برای سرمایهگذاری در جهت توسعه خلیج سنیبونگ به نیروی دریایی داد.
- بورس مالزی جایزه بهترین همکار دولت را دریافت کرد.
- تظاهرات کنندگان تایلندی برای تعطیلات سال نو اعلام آتش بس کردند.
- بانوی نخست امریکا به مردم هایتی گفت که جهان و در پیش روی آن، امریکا، در حمایت شما قرار دارد.
- امریکا، ایران را در فشار گذاشته تا در اجلاس امنیت هستهای به نتیجهای دست پیدا کند.
روزنامه استار
- آنفولانزای نوع A یک قربانی دیگر گرفت.
- واشنگتن، مالزی را بخاطر انجام اقداماتی در علیه سلاحهای کشتار همگانی، ستود.
- نخست وزیر بمناسبت سال جدید به دیدار هندیها و سیکها میرود.
- اتحادیه چینیتباران می کوشد که مدرک UEC صادر شده از مدارس چینی را مورد تایید دولت قرار دهد.
- اقوام تامیل، سیکها، و انجمنهای مالاییها برای جشنهای سال نو هندی آماده میشوند.
- ترمینال اتوبوسرانی گمبک تا سال آینده آماده بهرهبرداری میشود.
- چندین میلیونر و داتوک در میان ۸۰،۰۰۰ فرد مسن جایزه بگیر پنانگ هستند. مبلغ جایزه ۱۰۰ رینگیت!
- تنها ۱۰،۰۰۰ نفر برای بیماری H1N1 واکسینه شدهاند؛ خطر بالاست.
- معاون نخستوزیر نامه شدیدالحنی به روزنامه Malaysiakini بخاطر گفتههای نادرستش نوشت.
- ۳۳۸،۰۰۰ رینگیت برای بهبود زیر ساخت چندین روستا در اطراف کوالا کابوبارو صرف میشود.
- یک مرد به اتهام تصاحب غیر مجاز ۴،۰۰۰ لیتر گازوییل بازداشت شد.
- یک کارگردان موسقی هندی قصد دارد کالج موسقی را در مالزی به راه بیندازد.
- زلزلهای به قدرت ۶٫۹ در تبت باعث کشته شدن ۴ نفر و تخریب خانههای بسیاری شد.
- رییس جمهور قرقیزستان صحبتهایی در مورد استعفا بیان داشت.
- واتیکان خبر دستگیر کردن پاپ در زمان سفر به انگلیس را مسخره دانست.
روزنامه نیو استریت تایمز
- نخست وزیر روابط مالزی – آمریکا را ارتقا داد.
- سال نوی هندی و ویاساکی، دو روز به خصوص به یکدیگر جشن گرفته میشوند.
روزنامه سان
- تمامی مفتیهای اعظم در کنفرانس بین مذهبی شرکت میکنند.
- یک الجزایری از اتهام قتل مبرا شد.
روزنامه مالایی میل
- محیالدین خواستار شد: «بنیه سیاسی را در حزب پیشرو ظرف دو سال باید تقویت شود.»
- گروههای آموزش دهنده چینیتبار با ریاست MCA ملاقات کردند.
محبوبه / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
25 فروردین ۱۳۵۷ از واشنگتن به تهران گزارش رسید که «امیراسداله علم» در ۵۹ سالگی در آمریکا از بیماری سرطان در گذشته است. علم که یک امیرزاده از خراسان (بیرجند) بود در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی بارها وزیر و نخست وزیر شده بود، حزب مردم و شرکتهای تجاری متعدد تاسیس کرده بود و آخرین سمت مهم او وزارت دربار بود. او یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا پهلوی و از دوستان خصوصی شاه بهشمار میرفت.
«امیر اسداله علم» در یکم مرداد ماه ۱۲۹۸ خورشیدی، سه ماه پیش از تولد محمدرضاشاه، در بیرجند در خراسان جنوبی فعلی به دنیا آمد. پدر وی «محمد ابراهیمخان» امیر قاینات و معروف به «شوکتالملک» از پشتیبانان رضاشاه بود و به دربار، رفت و آمد میکرد و به شاه دسترسی مستقیم داشت. اسداله علم تحصیلات ابتدایی را در مدرسه «شوکتیه» بیرجند گذراند، همزمان نیز به فراگیری زبانهای انگلیسی و فرانسه پرداخت.
امیراسداله به توصیه رضاشاه برای ادامه تحصیل به جای اروپا در دانشکده کشاورزی نوبنیاد کرج نامنویسی کرد و در پنجم مرداد ۱۳۲۱ لیسانس (مهندسی کشاورزی) گرفت و سپس با دختر «ابراهیم قوامالملک شیرازی» از رجال دوره رضاخان ازدواج کرد. امیراسداله با اعمال نفوذ پدرش، در ۱۳۲۳، پیشکار مخصوص محمدرضا شاه شد و این سمت را تا اواسط ۱۳۲۶ خورشیدی حفظ کرد. در سال ۱۳۲۷ از سوی «قوام السلطنه» به فرمانداری کل سیستان وبلوچستان منصوب شد. در کابینه دوم ساعد مراغهای سمت وزارت کشاورزی را عهدهدار شد. او این سمت را در کابینه «رجبعلی منصور» نیز حفظ کرد ودر کابینه «رزمآرا»وزیر کار شد.
با قتل رزمآرا و نخست وزیری «مصدق«، علم از سوی شاه سرپرست اداره املاک ومستغلات پهلوی شد. پس از کنارهگیری «سپهبد فضلاله زاهدی» در فروردین ۱۳۳۴، علم در کابینه «حسین علا» وزیر کشور شد. او در این سمت که تا فروردین ۱۳۳۶ ادامه داشت، استانداران و فرمانداران سراسر کشور را تعویض کرده و عناصر مورد اعتماد شاه را جایگزین ساخت.
علم در ۲۷ اردیبهشت سال ۱۳۳۶ «حزب مردم» را در چارچوب تحقق سیاستهای انگلیس در ایران تشکیل داد. اما ریاست وی بر این حزب تا شهریور ۱۳۳۹ دوام یافت و به دنبال مشکلات و پیآمدهای انتخابات تابستان ۱۳۳۹ مجبور به استعفا از دبیرکلی حزب مردم شد.
امیراسداله علم پس از عزل «علی امینی» از مقام نخست وزیری، در تیر ۱۳۴۱ مأمور تشکیل کابینه شد و تا اسفند سال بعد عهدهدار این سمت بود.
مهمترین رویداد این دوره تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود. این لایحه به دلیل آنکه ماهیت ضداسلامی داشت مورد اعتراض شدید روحانیون به ویژه «آیتالهخمینی» قرار گرفت و اوجگیری مخالفتهای مردمی سبب شد تا علم از اصرار بر تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی عقب نشینی کرده و لغو آن را در آذر ۱۳۴۱ اعلام نماید.
برگزاری رفراندم ششم بهمن ۱۳۴۱ و تحریم آن توسط مردم، کشتار طلاب در مدرسه فیضیه قم در فروردین ۱۳۴۲، بازداشت آیتاله خمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و سپس سرکوب خونین قیام پانزده خرداد از دیگر رویدادهای عمده دوران نخست وزیری علم بود.
علم پس از استعفا از نخست وزیری، در اسفند ۱۳۴۲، به ریاست دانشگاه پهلوی شیراز منصوب شد واین سمت را تا ۱۳۴۵ حفظ کرد. وی سپس در ۱۹ آبان همان سال وزیر دربار شد. وی همزمان چندین مقام تشریفاتی دیگر از جمله آجودانی مخصوص محمدرضا شاه، نمایندگی ویژه شاه در هیات مدیره بنیاد پهلوی، عضویت درهیأت مدیره بنگاه ترجمه و نشر کتاب، مدیریت عامل کمیته پیکار با بیسوادی، عضویت در هیأت مدیره سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و دبیرکلی «حزب مردم» را به تدریج برعهده گرفت. با این حال وزارت دربار مهمترین شغل سیاسی وی بود. وی در نخستین روزهای سمت جدید اعلامیههای تاجگذاری شاه و جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را انتشار داد و سرپرستی هر دو جشن را عهده دار شد.
علم تا هشت ماه قبل از مرگ یعنی به مدت دوازده سال وزیر دربار و یار و ندیم محمد رضاشاه بود.
علم در تمام سالهای وزارت خود در دربار، رابطه با مأموران سیاسی و اطلاعاتی انگلیس را در ایران حفظ کرد. او در این سالها عامل تحکیم منافع انگلیس در ایران بود و بادولتمردان و سفرای آمریکا نیز رابطه صمیمانهای برقرار کرده بود.
علم در سال های آخر دچار بیماری سرطان شد. چندی در بیمارستانهای آمریکا به معالجه پرداخت. هنگامی که در آمریکا تحت معالجه بود شاه او را از وزارت دربار تغییر داد و سمت او را به امیر عباس هویدا داد و به این ترتیب امیر اسداله علم مرد قدرتمند دربار پهلوی واعجوبه سیاست در تاریخ معاصر ایران در ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ در آمریکا در سن ۵۹ سالگی درگذشت.
روز بعد جسدش به تهران انتقال یافت و روز یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۵۷ در اقامتگاه خانوادگی خاندان علم در حرم حضرت رضا به خاک سپرده شد.
علم مردی بسیار متمول بود و املاک زیادی در خراسان سیستان و بلوچستان و فارس متعلق به او بود و غیراز اجاره بها سالیانه آنها مبلغ بسیار زیادی از کشاورزی خود بدست میآورد. قسمت اعظم زعفران ایران به او تعلق داشت و بهرهبرداری او در کشور به مراتب از شاه بیشتر بود. او پسر نداشت و فقط دو دختر به نامهای رودابه و ناز داشت.
علم از دوستان بسیار نزدیک و محرم اسرار محمدرضا پهلوی بود که از خود یادداشتهای محرمانهای به جا گذاشته است. این یادداشتها به عنوان گزارشی دقیق از وضعیت دربار پهلوی و شخص شاه اعتبار زیادی دارد. یادداشتهایی که سالها بعد دکتر «علینقی عالیخانی» آنها را ویرایش کرد و کتاب «یادداشتهای علم» را درآورد.
منبع ها:
موسسه مطالعات و پژوهش
ویکیپدیا
زندگینامه امیر اسداله علم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر