-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

Latest News from Kaleme for 08/16/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خدایا در این روز فرمانبردارى فروتنان را روزی‌ام نما و در آن سینه ام را به توبه دلدادگانت فراخ فرما، به حق امان دادنت اى پناه ترسندگان/ دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان


 


در ادامه ی گرامی داشت یاد اسرای جنبش سبز در ماه رحمت خدا، پانزدهمین روز این ماه مبارک به یاد محمد جواد مظفر، فرید طاهری و اشکان ذهابیان نام گذاری شد.

جوانان اصلاح طلب در گزارشی شرحی از وضعیت این سه آزاده ی دربند را ارائه داده اند که با هم میخوانیم:

محمدجواد مظفر

محمدجواد مظفر ۲ روز پس از حوادث عاشورای سال ۸۸ بازداشت و به سلول های انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شد.

نایب رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان ۲۰ فروردین سال جاری برای گذراندن یکسال محکومیت به زندان بازگشت.

محمد جواد مظفر عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و رئیس هیأت مدیره انتشارات کویر است، همچنین وی پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی و بنیان گذار انتشارات کویر که در لیست ۷ انتشارات اندیشه ساز کشور قرار دارد، می باشد.

گفتنی است که مظفر نویسندۀ کتاب‌های اولین رئیس جمهور، لبخندستیزان و طنز ماجراهای محلۀ ما است و در سال ۸۸ جایزه نفر اول جشنواره طنز را به خود اختصاص داده است.

او از جمله ۱۲ زندانی بند ۳۵۰ اوین بود که در اعتراض به مرگ هدی صابر دست به اتعصاب غذا زده بود و در ایام مرخصی همچنان به اعتصاب غذای خود ادامه داد.

فرید طاهری

فرید طاهری، از اعضای نهضت آزادی، در تاریخ ۲۷ دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت و در اردیبهشت ماه به تحمل سه سال حبس محکوم شد.

فرید طاهری از اعضای نهضت آزادی و داماد مهندس توسلی است که در جریانات پس از عاشورا بازداشت شد.

اتهامات وی اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه کشور، فعالیت تبلیغی علیه نظام و اخلال در نظم عمومی ابلاغ شد.

وی از متخصصین مهندسی عمران، در حوزه شهری است ، که در این زمینه خدمات زیادی را به ثمر رسانده است.

همسر او دکتر سارا توسلی نیز در این مدت ۵۰ روز را در بازداشت گذراند.

مدتی پس از بازداشت در خبرها گزارش شد، هوای روز های سرد آخر زمستان و بهار در شرایط فقدان لباس گرم و دارو، با وجود غذای ناپخته در بند ۳۵۰، تبدیل به سرماخوردگی پیشرفته ای شده که ریه ها ی چرکین و سر درد و گوش درد مزمن به همراه آورده است.

اشکان ذهابیان

اشکان ذهابیان، دانشجوی رشته شیمی محض دانشگاه فردوسی، مشهد، در دوران تحصیل در دانشگاه، از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد بود.

به علت فعالیت های دانشجویی ابتدا در سال ۸۷ به مدت یک ترم از تحصیل محروم شد. وی در ایام انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، عضو ستاد مهدی کروبی بود و تنها ۴ روز پس از انتخابات توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد.

بار دیگر در حوادث ۱۳ آبان (روز دانش آموز) سال ۸۸ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به واسطه تشکیل انجمن های اسلامی شمال کشور بازداشت شد.

در طول بازداشت این نگرانی وجود داشت که او تحت فشارهای روحی و جسمی برای گرفتن اعتراف های ساختگی باشد. زیرا بازداشت او و نگه داری طولانی مدتش در بند انفرادی در حالی که برای اجرای حکمش مراجعه کرده بود نشان از پرونده سازی و تفهیم اتهام جدید به این فعال سیاسی دارد.

اشکان ذهابیان در شعبه صد ویک دادگاه انقلاب شهرستان بابل به صورت غیابی به شش ماه حبس تعزیری محکوم شد.

این فعال دانشجویی که در روز دوشنبه دوازدهم اردیبهشت سال جاری در پی درخواست اداره اطلاعات برای اجرای حکم شش ماهه خود به اداره اطلاعات ساری مراجعه کرده بود، در همان محل بازداشت شد.

وی برای اجرای حکم شش ماه حبسش که از بازداشت اول و به اتهام "اخلال در نظم" و "تحریک مردم به تظاهرات" و "سازماندهی اعتراضات در دانشگاه مازندران" به صورت غیابی صادر شده بود، اردیبهشت ماه امسال به اداره اطلاعات فراخوانده شد.

او هم اکنون نیمی از دوران محکومیت خود را گذرانده و طبق قوانین سازمان زندان ها باید آزاد گردد.


 


جمعی از جوانان اصلاح طلب به همراه خانواده‌های برخی زندانیان سیاسی هفته گذشته با حضور در خانه تعدادی از روزنامه‌نگاران زندانی، روز خبرنگار را به پاسداران حرمت قلم تبریک گفتند.

به گزارش کلمه، این برنامه که با دیدار از خانواده احمد زیدآبادی شرف اهل قلم آغاز شد، اتفاقا همزمان شد با مرخصی ۴۸ ساعته زیدآبادی از زندان، و بدین ترتیب جوانان موفق شدند تا با خود این روزنامه‌نگار زندانی هم دیدار داشته باشند و از او به خاطر تعهدش به قلم و شرافتش و ایستادگی اش تقدیر و تشکر کنند.

لوح تقدیر از احمد زیدآبادی

دیدار کنندگان با زید آبادی، به رسم یادبود، لوحی را نیز به وی تقدیم کردند که متن آن به شرح زیر است:

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

“هر کس به من کلمه ای آموخت مرا بنده ی خود ساخته است”، و به راستی که ما از احمد زید آبادی نه یک کلمه که زندگی را آموختیم. او شرافت را و آزادگی را به ما آموخت و ما را یک عمر بنده خود ساخت.

اینک ۷۸۰ روز از بازداشت شرف اهل قلم می گذرد و ما در آستانه روز خبرنگار، باید از او در اینجا تقدیر می کردیم در خانه خودش، در روزنامه ها و در میان روزنامه نگارانی که از او آزادگی و شرافت و نجابت را آموختند.

اما استاد سبز و استوار ما روزهای خود را در زندان سپری می کند، زندان ظلم و جور که انتقاد یک روزنامه نگار دلسوز میهن را تاب نیاود و او را اسیر جهل و تاریکی خود کرد، هرچند که زید آبادی به زندان نیز نور می بخشد و آنجا را از شرافت خود سبز می کند.

پس بر ماست که مقام این مرد بزرگ را در روزی که به او و به همه ی ما تعلق دارد پاس بداریم و در خانه او به همسر صبور و مقاومش خانم مهدیه محمدی گرگانی بگوییم “بانو”! قسم به قلم که تا آخر این راه و تا روز آزادی بزرگ مرد اهل قلم در کنار شما ایستاده ایم و نمی گذاریم آنان شکستن قلم ها را جشن بگیرند که خداوند نیز به قلم سوگند خورده، قلمی که شرافتش را از زید آبادی ها می گیرد.

شرف اهل قلم، روزت مبارک

تقدیر از مهدی محمودیان

بر اساس این گزارش، جوانان اصلاح طلب و تعدادی از خانواده‌های زندانیان سیاسی، همچنین دیدار دیگری نیز با خانواده مهدی محمودیان روزنامه‌نگار جوان و شجاع جنبش سبز انجام دادند. در این دیدار نیز جوانان خطاب به پدر و مادر مهدی محمودیان گفتند تا به فرزند صبور و مقاومشان بگویند که همکاران و همراهان او در روزنامه‌ها و جنبش سبز همیشه به یاد این روزنامه‌نگار شجاع هستند و اجازه نمی‌دهند جنایتی که او از افشاکنندگان آن بوده، به فراموشی سپرده شود و یا قربانی مصلحت‌اندیشی‌ها شود. آنان همچنین از خانواده محمودیان خواستند تا پیام تبریک روز خبرنگار همکاران مهدی را به او برسانند.

در این دیدار نیز لوحی به رسم یادبود به خانواده مهدی محمودیان تقدیم شد که متن آن به شرح زیر است:

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

مهدی محمودیان! خبرنگار آزاده ای که جرمش این است که اسرار هویدا می کرد. او در حالی رهسپار زندان شد که می باید به جای او جانیان جنایت سیاه کهریزک به زندان می‌رفتند.

مهدی محمودیان! خبرنگار شرافتنمندی است که نتوانست چشم به روی سیاه ترین روزهای سرزمینش ببندد و عافیت را جایگزین حقیقت کند. او نه تنها افشا کننده جنایت کهریزک است که در روزهای زندان نیز چشم به روی حقیقت نبست و رسالت روزنامه‌نگاری خویش راحتی در پشت میله‌های زندان ادامه داد و از رنج و ظلمی که به زندانیان می‌رود پرده برداشت.

به راستی که خداوند به قلم او سوگند خورده است که از شریف‌ترین و پاک‌ترین مردمان این سرزمین است. برادر! زندان جای تو نیست، زندان جای هیچ‌کدام از فرزندان پاک این سرزمین نیست. اما می‌بینید که آنان که ظلم کرده‌اند و جنایت، این روزها آزادانه می‌چرخند و شما که ادامه‌دهنده رسالت انبیا هستید باید روزگار را در زندان سپری کنید.

مهدی محمودیان عزیز! قسم به قلم و قسم به پاکی و شرافت تو که لحظه ای تو را درادامه این راه تنها نخواهیم گذاشت و اجازه نخواهیم داد تا سیاهی و شب بیش از این بر این سرزمین حکمرانی کند. طلوع صبح آزادی نزدیک است، طلوع صبحی که در آن ما درکنار هم کبوتر آزادی را به پرواز در خواهیم آورد.

روزت مبارک

تقدیر از مسعود باستانی و بهمن احمدی امویی و همسران آنها

در ادامه این دیدارها، جوانان سبز ایران همراه با خانواده زندانیان سیاسی و جمعی از روزنامه نگاران در منزل ژیلا بنی یعقوب و نیز مهسا امر آبادی حضور پیدا کردند تا ضمن تبریک روز خبرنگار به این دو روزنامه نگار شجاع و آزاده، به همسران دربند آنان نیز روز خبرنگار را تبریک بگویند.

آنان در این دیدار خطاب به خانواده این دو زندانی روزنامه‌نگار تاکید کردند که جای همسران آزاداندیش آنان در تحریریه روزنامه ها خالی است و همکاران آنان اجازه نمی‌دهند تا حرمت قلمی که آنان تا این حد پاس می‌داشتند، شکسته شود، و راه آنان را ادامه خواهند داد.

در این دیدار مسعود باستانی، نماینده روزنامه‌نگاران جوان این سرزمین خوانده شد که حاضر نشد حقیقت را قربانی مصلحت کند؛ و بهمن احمدی امویی نیز روزنامه‌نگاری خطاب شد که قلمش تباهی را نمودار می‌کند.

متن لوح تقدیر این دو روزنامه‌نگار سرافراز به شرح زیر است:

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

به راستی که بهمن احمدی امویی نمونه روزنامه‌نگاری است که قلم را به نان نفروخت و رسالت قلم را پاس داشت. او به زندان رفت چرا که حاضر نشد قلم را که خداوند به آن سوگند خورده است به خدمت زر و زور آورد و لحظه‌ای دست از افشای حقیقت بر نداشت.

بهمن احمدی امویی روزنامه‌نگاری است شجاع، باشرف، آزاده و سبز، از تبار انبیاء، از تبار همانان که با قلم تباهی را نمودار می کنند، از تبار کسانی که زجر را بر خود هموار می‌کنند اما از احوال مردمان خویش غافل نمی‌شوند و حاضر می‌شوند تا روزگار را در زندان سپری کنند و آرامش نداشته باشند اما شرف و آزادگی خود را نفروشند.

ژیلای عزیز! می دانیم دو سال را سخت گذراندی، تو خود که از تبار روزنامه‌نگاران آزاده این سرزمینی و تو خود که به دلیل وفاداری‌ات به قلم محروم شده‌ای از داشتن شغل، آن هم شغلی که شریف‌ترین شغل هاست.

ژیلا و بهمن عزیز! نیک می‌دانیم در این دو سال چه سختی‌ها کشیدید و چه باری عظیمی را بر دوش کشیدید، بدانید که در ادامه این راه شما را تنها نمی‌گذاریم و سوگند به این روز مقدس که روز خبرنگار نام گرفته تا آخر این راه در کنار شما خواهیم بود و طلوع صبح آزادی را در کنار شما جنش خواهیم گرفت.

روزتان مبارک

لوح تقدیر از مسعود باستانی

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ

مسعود باستانی! روزنامه‌نگار جوانی است که به دلیل پاسداشت حرمت قلم باید جوانی خود را در زندان بگذارند. او از تبار نسلی است که صدای اعتراض خود را به انتقاد تبدیل کرد و به جای آنکه مشت گره زند و فریاد سر دهد، درد و رنج ملت خویش را به روی کاغد آورد و نوشت.

مسعود باستانی نماینده نسلی است که هیچ نمی‌خواهد جز آزادی، آزادی قلم و بیان، آزادی که نسلی به خاطر آن انقلاب کرد و نسلی با قلم خویش خواست که آن را حفظ کند. نسلی که برای تحقق خواست خویش روزنامه‌نگاری را برگزید و مسعود باستانی به حق نماینده این نسل است و شرف و شرافت قلم را پاس داشت و سوگند خدا را ارج نهاد.

مهسای عزیز! می‌باید این روزها را در کنار همسر خویش سپری می‌کردی، طعم خوش سالهای نخست ازدواج را می‌چشیدی، جوانی می‌کردی و شادی، اما تو خود از تبار همین نسلی، تو خود روزنامه‌نگاری هستی که تحمل نکردند صدای قلمت را و حکم به شکستن آن دادند. پس تو نیز چون همسرت عافیت نطلبیدی و با قبول سختی ها تبدیل شدی به یکی از شریف‌ترین روزنامه‌نگاران این سرزمین.

مهسا و مسعود عزیز! قسم به خدای قلم که لحظه‌ای تنهایتان نخواهیم گذاشت و همراه و شریکتان در ادامه این راه سخت خواهیم شد. مهسا و مسعود عزیز! قسم به شرافت قلم که تا رسیدن صبح آزادی در کنار شما و دست در دست شما این راه را طی خواهیم کرد و شب‌پرستان نیز خوب بدانند که شب ماندگار نخواهد بود و طلوع صبح آزادی نزدیک است.


 


عادل فردوسی‌پور دوشنبه شب در برنامه زنده تلویزیونی ۹۰ به شدت به عملکرد نیروی انتظامی حمله کرد.

به گزارش کلمه، مجری سرشناس برنامه‌ی تلویزیونی نود، شکسته شدن دوربین این برنامه و نیز جلوگیری از پخش فیلم ضرب و شتم خبرنگاران توسط پلیس را به باد انتقاد گرفت و در پایان برنامه دوشنبه شب نیز، پس از آنکه خواستار پاسخگویی و عذرخواهی مسئولان نیروی انتظامی شد، تاکید کرد که: باید میزان رای ملت باشد، نه زور و قدرت!

محمد تاجیک، روزنامه‌نگار، در این باره در وبلاگ خود نوشت: لحن انتقادی عادل فردوسی پور در برنامه نود امشب بسیار بی سابقه بود . آقای فردوسی پور دراین برنامه اتقادات تندی از نیروی انتظامی مطرح کرد . علت انتقاد فردوسی پور به خاطر برخورد شدید نیروی انتظامی با خبر نگاران در یکی از بازی های لیگ وشکستن دوربین نود بود . فردوسی پور قصد داشت تصاویری از این ماجراها پخش کند ولی مسئولان صداو سیما با این منطق که باید حتما پخش این تصاویر باید با توضیحات مسئولان نیروی تنتظامی همراه باشد مانع پخش چنین توضیحاتی شدند. همین موضوع باعث شد که فردوسی پور به شکل بی سابقه ای از مسئولان تلویزیون در این زمینه انتقاد کند . اوعنوان کرد که خبرنگارانی که توسط نیروی انتظامی با آنها برخورد شده بسیار برای تلویزیون زحمت کشیده اند ووظیفه صدا وسیما حمایت از آنها در مقابل نیروی انتظامی هست . آقا ی فردوسی پور حتی عنوان کرد که مسئولان نیروی انتظامی با پاسخگویی وعذرخواهی می توانستند این مشکل را حل کنند . البته این مجری محبوب تلویزیونی عنوان کرد که قرار شده مسئولان نیروی انتظامی دربرنامه بعدی نود دراین زمینه توضیح دهند . در بخشهای پایانی نود عادل فردوسی پور در حالی که بسیار شاکی به نظر می رسید جمله غیر منتظره ای را بیان کرد . او گفت : امیدواریم میزان رای ملت باشد تا زور قدرت.


 


مخالفان دیکتاتور لیبی در ادامه تلاش‌های خود برای در دست گرفتن طرابلس، دو شهر مهم الزاویه و غریان را تقریبا به تصرف کامل درآورده‌اند و پیش‌روی به سمت طرابلس را با محاصره‌ی این شهر و آغاز درگیری در چند جبهه آغاز کرده‌اند. همزمان، برخی منابع از نگرانی قذافی از سقوط پایتخت و تن دادن او به مذاکره با مخالفان خبر داده‌اند.

به گزارش کلمه به نقل از منابع بین‌المللی که گزارش‌های مخالفان قذافی را منتشر کرده‌اند، کنترل شهر غریان که بزرگترین شهر در جبل الغربی در ۸۰ کیلومتری جنوب طرابلس است، به طور کامل به دست مخالفان افتاده است. همچنین بیشتر مناطق استراتژیک شهر الزاویه در ۵۰ کیلومتری غزب طرابلس هم هم اکنون در اختیار مخالفان است، هرچند درگیری‌ها بین مخالفان با نیروهای وابسته به قذافی در الزاویه و جبل نفوسه همچنان ادامه دارد و آنها برای پس گرفتن این شهرها به بمباران هوایی روی آورده‌اند.

از شهر صرمان و حوالی شهر صبراته نیز خبر می‌رسد که درگیری‌های بین نیروهای وابسته به حکومت و مخالفان در جریان است. در محور شرقی طرابلس هم درگیری‌های شدیدی در ترهونه، واقع در جنوب شرقی این شهر، گزارش شده است.

اینها در حالی اعلام شده که بر اساس گزارش بی‌بی‌سی، نیروهای ناتو دسترسی به طرابلس را از مسیر دریایی محدود کرده‌اند، و پیش‌بینی می‌شود که در یکی دو روز آینده، طرابلس از مسیرهای زمینی هم به محاصره مخالفان دولت لیبی در می‌آید.

اما با این اوصاف، مخالفان انتظار ندارند که با وجود پیشروی‌های سریع به سوی پایتخت لیبی، این شهر سقوط کند، چرا که به گفته‌ی آنها، گردان‌های قذافی همچنان به شدت در مقابل تحرکات مخالفان مقاومت می کنند. به گفته‌ی مخالفان، طبیعی است که نیروهای وابسته به رژیم حاکم بر لیبی با چنگ و دندان برای نگه داشتن کنترل پالایشگاه و جاده ساحلی شهر زاویه که به طرابلس منتهی می‌شود، تلاش کنند؛ چرا که اگر آنها کنترل این دو نقطه را از دست بدهند، لحظه‌ای سرنوشت‌ساز در درگیری‌های لیبی شکل می‌گیرد.

در محاصره قرار گرفتن پایتخت، بر نگرانی‌های دیکتاتور لیبی هم افزوده و آنطور که مخالفان ادعا می‌کنند، برخلاف سخنرانی‌های همچنان مهیج و خصمانه‌ی قذافی، او حاضر شده با مخالفان پای میز مذاکره بنشیند. بر اساس گزارش بی‌بی‌سی، مخالفان سرهنگ قذافی در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی گزارش داده‌اند که مذاکرات طرفین در این دیدار در تونس، بر چگونگی کنار رفتن سرهنگ قذافی از قدرت متمرکز است.

پیش از این، گزارش‌هایی هم درباره حضور دو هواپیمای متعلق به آفریقای جنوبی در فرودگاه طرابلس منتشر شده بود و گفته می‌شد که معمر قذافی با این هواپیماها از لیبی خارج می‌شود و به تبعید می‌رود، هرچند مقامات رسمی دولت لیبی این گزارش‌ها رد کرده‌اند.

همچنین به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه القنات، منابع آگاه از آغاز مذاکرات پشت درهای بسته بین انقلابیون لیبی و نمایندگان سرهنگ قذافی در جنوب تونس در مرز لیبی خبر دادند و تصریح کردند که قذافی پس از اینکه مخالفانش شهر الزاویه را به کنترل خود درآورده‌اند، به فکر گفت‌و‌گو افتاده است تا مانع سقوط طرابلس شود.

همزمان، منابع خبری عربی از سفر وزیر کشور قذافی به مصر خبر دادند و خبرگزاری رسمی دولت مصر هم ورود ناصر المبروک عبدالله به همراه اعضای خانواده‌اش به قاهره را تایید کرده است. اما مشخص نیست که او به قصد اخذ پناهندگی وارد پایتخت مصر شده یا هدفش گذراندن تعطیلات در این کشور است.


 


سعید مال میریان یکی از شهروندان معترض به نتایج انتخابات سال ۸۸ از ۳۱ فروردین ماه سال جاری برای اجرای حکم به زندان اوین فراخوانده شده است .

به گزارش خبرنگار کلمه، این زندانی سیاسی ۴۷ ساله به اتهام تبلیغ علیه نظام در ۱۴ اسفند ماه سال ۸۸ وقتی از سفر خارج از کشور به ایران باز می گشت در فرودگاه امام خمینی بازداشت شد . ماموران امنیتی فرودگاه به او گفتند که به دلیل شرکت در تجمع های اعتراضی پس از انتخابات و تبلیغ علیه نظام بازداشت می شود .

اوپس از بازداشت مدتی را در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات و تحت بازجویی گذراند تا اینکه سرانجام با قید وثیقه آزاد شد. او پس از برگزاری دادگاه به دو سال و شش ماه حبس محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به شش ماه کاهش یافت. او فروردین امسال برای اجرای این حکم به زندان اوین رفت .

مال میریان دانش آموخته معماری در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی است و سه فرزند پسر به نامهای محمد ، علی و مبین دارد .او هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می شود.


 


علی شکوهی

سالها قبل که سردبیر هفته‌نامه کیهان هوایی بودم، گفتگویی انجام دادم با «انیس نقاش» که تازه از زندان فرانسه آزاد شده و به ایران آمده بود. انیس نقاش، لبنانی است و به خاطر اقدام به ترور شاپور بختیار، در فرانسه دستگیر و محاکمه و زندانی شده بود. وی سالها در این کشور زندانی بود تا سرانجام با توافق میان جمهوری اسلامی و دولت فرانسه، از زندان این کشور آزاد شد و به ایران بازگشت و ظاهرا اکنون هم در ایران ساکن است. در حین گفتگو در باره ماجرای ترور بختیار و این که در این سالها بر وی چه گذشت، به سراغ دستگاه قضایی فرانسه رفتم با این تصور که انیس نقاش در نقد این سیستم، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. در کمال تعجب، انیس نقاش اعلام کرد که من به این سئوال شما جواب نمی‌دهم زیرا هر چه در این زمینه سخن بگویم به نفع فرانسوی‌ها تمام می‌شود و من هم نمی‌خواهم در تمجید از نظام قضایی فرانسه حرف بزنم. البته به صورت خصوصی و برای منتشر نشدن، برای من توضیح داد که نظام قضایی فرانسه بسیار عادلانه عمل می‌کند و محاکمات این کشور بسیار قابل دفاع و منطبق بر آیین دادرسی درست است و حق متهم به صورت جدی برای دفاع عادلانه از خود، رعایت می‌شود. زندانی هم در این کشور از حقوق زیادی برخوردار است و از جمله وی توانست در زندان، دکترای خود را بگیرد و کتابش را با مقدمه روژه گارودی، فیلسوف مسلمان فرانسوی، منتشر کند و برای مطبوعات این کشور، مقاله بنویسد و …

این مورد را گفتم تا تاکید کنم معلوم نیست اگر کشوری با ما دشمن است، همه چیزش محل اشکال باشد و هیچ چیز قابل دفاعی در سازوکار حکومت کردن آنها مشاهده نشود. همچنین خواستم بگویم برای ما ایرانی‌ها که این روزها با انتشار اخبار حوادث انگلیس در تلویزیون خودمان مواجه هستیم، بسیاری از موارد وجود دارد که به جای این که اشکالی برای دولت انگلیس باشد، یک حسن جلوه می‌کند. به عنوان مثال اخباری که همین دیشب از شبکه دوم سیما (برنامه ۲۰:۳۰) پخش شد، نکاتی را شامل می‌شد که تامل در آن، آموزنده است.

اول این که انگلیسی‌ها، اشکالات خود را جدی گرفتند و مشکلات درونی خود را به بیگانه نسبت ندادند. در این قضیه مردم مقایسه می‌کنند که در بسیاری از کشورها از جمله ایران، تمایل زیادی وجود دارد که فرافکنی صورت گیرد و همه کاسه وکوزه‌های مشکلات داخلی بر سر خارجی و بیگانه شکسته شود. آنها با توجه کردن به درون، ریشه واقعی مشکلات را در می‌یابند و برای رفع آنها، تلاش و برنامه‌ریزی می‌کنند اما در کشورهای مثل ایران، دائما به دنبال مقصر در بیرون از مرزها و خارج از عملکردهای خودمان می‌گردیم و با این روش غلط، اساسا ریشه مشکلات را در نمی‌یابیم و طبعا برای درمان آنها هم کاری نمی‌توانیم بکنیم.

دوم این که خشونت پلیس در دستگیری‌ متهمان به آتش‌سوزی و درگیری که از تلویزیون نشان داده می‌شود، خیلی زشت جلوه نمی‌کند. آنها در کنار حمله پلیس به مردم، شاهد بودند که ماشین پلیس از سوی تظاهرکنندگان به آتش کشیده شده و با کوکتل مولوتف و از نزدیک مورد حمله قرار می‌گیرد اما از تیراندازی به تظاهر کنندگان خبری نیست. مردم ما رخدادهایی دو سال قبل کشورمان را با این صحنه‌ها مقایسه می‌کنند و به این نتیجه می‌رسند که برخورد پلیس انگلیس با کسانی که صدها ساختمان را به آتش کشیدند و هزاران مغازه را غارت کردند، بسیار انسانی‌تر از برخورد نیروی انتظامی و سپاه و بسیج با مردمی بود که در ایران تظاهرات می‌کردند و به نتیجه انتخابات معترض بودند.

سوم این که تلویزیون جمهوری اسلامی از تشکیل دادگاه‌های شبانه و پشت درهای بسته در انگلیس اخباری را منتشر کرد و با نشان دادن عکسی، اعلام کرد که این دادگاه‌ها علنی نیست و خبرنگاران مجبورند از پشت پنجره‌های محل تشکیل دادگاه‌های شبانه، عکس و خبر تهیه کنند. نکته مهم در تشکیل این دادگاه‌ها به صورت شبانه روزی در انگلیس این است که مطابق قانون، هیچ متهمی نباید بیش از ۲۴ ساعت در زندان باشد مگر این که دادگاه، حکم آن را صادر کرده باشد. در واقع هر متهمی را که پلیس دستگیر می‌کند فقط به مدت ۲۴ ساعت می‌تواند مورد بازجویی قرار دهد، آن هم با حضور وکیل مدافع متهم، و بعد باید او را تحویل دادگاه بدوی بدهد. دادگاه بدوی به اتهام وارده رسیدگی می‌کند و در صورت صدور حکم، متهم به زندان می‌رود یا آزاد می‌شود. در غیر این صورت دادگاه بدوی، پرونده را به دادگاه‌های بالاتر ارجاع می‌دهد و مسیر طولانی‌تری برای رسیدگی جریان می‌یابد.

در واقع تشکیل دادگاه‌های شبانه‌روزی در حوادث اخیر انگلیس، یک نقطه قوت برای نظام قضایی این کشور است که حاضر نیست متهمی را بدون حکم در زندان نگه دارد و در اسرع وقت اقدام به رسیدگی می‌کند. این وضعیت را اگر با شرایط داخلی خودمان مقایسه کنیم باید به برتری سازوکار قضایی انگلیس بر روند رسیدگی در ایران حکم کنیم. در ایران هم مطابق قانون اساسی، متهم نباید بیش از ۲۴ ساعت در اختیار ضابطان قضایی و نیروهای امنیتی یا پلیس قرار داشته باشد و بعد از ۲۴ ساعت، پرونده باید تکمیل و به همراه متهم تحویل دادگاه شود. این روند در مورد بسیاری از متهمان حوادث بعد از انتخابات ایران، ماه‌ها طول کشید. بازجویی (به شهادت بسیاری از نامه‌ها و مصاحبه‌های زندانیان) در سلولهای انفرادی و همراه با تحقیر و بعضا شکنجه اتفاق افتاد. هیچ یک از بازجویی‌ها در حضور وکیل مدافع متهم صورت نگرفت. برای تعیین وقت محاکمه، هیچ عجله‌ای از سوی دستگاه قضایی ما نشان داده نشد و ماهها این محاکمات به تاخیر افتاد. بعضا اتفاق افتاد که به دلیل گرفتاری شخصی قاضی یا حضور قاضی در مراسم سیاسی – عبادی حج، زندانی در زندان منتظر محاکمه ماند و دادگاه تشکیل نشد. وکیل مدافع در دفاع از متهم آزاد نبود و خود وکلا هم با تشکیل پرونده‌هایی به زندان رفتند و …

چهارم این که همه این برخوردها از زمانی آغاز شد که دولت و مسئولان سیاسی کشور انگلیس به این نتیجه رسیدند که در پشت این ماجرا، جریانهای سیاسی و احزاب و گروههای قانونی قرار ندارند و اعتراضات جنبه سیاسی ندارد. در واقع از زمانی که اتفاقات رخ داده به عنوان یک سلسله اقدامات مجرمانه و جنایی معرفی شدند، برخورد پلیس هم تشدید شد و رنگ و بوی تندتری به خود گرفت. این نیز از نکات آموزنده برای ماست که جرایم سیاسی را بدتر از جرایم دیگر تلقی می‌کنیم و مجرمان سیاسی را در نبود قانون جرم سیاسی، به مثابه مجرم امنیتی مورد محاکمه قرار می‌دهیم. در انگلیس فرض بر این است که هر شهروندی از منظر سیاسی می‌تواند معترض به نحوه اداره کشور باشد و حرکتهایی را از جمله اعتصاب، تظاهرات و حتی درگیری با پلیس را انجام دهد و با چنین افرادی نباید به تندی برخورد شود. در کشور ما معکوس است و مجرمان سیاسی از اکثر حقوق یک شهروند عادی محرومند و نمی‌توانند از حق اعتراض خود استفاده کنند. طبعا این نیز نقطه ضعف ما و برتری حکومت انگلیس است.

بنده نخواستم همه سیاستها و رفتارهای حاکمان انگلیس را قابل دفاع ارزیابی کنم و طبعا در عمده مسائل جهانی و مرتبط با جهان اسلام و انقلاب اسلامی، بر این باورم که انگلیس دنباله سیاستهای آمریکا در جهان محسوب شده و دشمن ماست اما در عین حال معتقدم که ما می‌توانیم خوبی‌های دشمن را هم ببینیم و از آنها هم بیاموزیم. موارد فوق برخی از نمونه‌هایی است که از دل اخبار مرتبط با شورشهای اخیر انگلیس استخراج کردم تا بگویم ما هم می‌توانیم از نظام قضایی دشمنان خود بیاموزیم و اشکالات خود را شناسایی و برای رفع آنها اقدام کنیم.
منبع: وبلاگ نویسنده


 


در حالی که بیش از شش ماه از آغاز جنبش‌های دموکراسی‌خواهانه در کشورهای عربی می‌گذرد، ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، اعلام کرد که در راستای اصلاحات گسترده سیاسی و اقتصادی در این کشور، تغییر قانون اساسی را در دستور کار قرار داده و بخشی از قدرت خود را به پارلمان این کشور واگذار خواهد کرد.

به گزارش الجزیره، در این طرح پیشنهادی که توسط یک کمیته از سوی ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن تنظیم شده، قرار است یک دادگاه قانون اساسی تشکیل شود و این دادگاه وظیفه دارد تصمیم نهایی را در مورد قوانین وضع شده بگیرد.

همچنین به گزارش خبرگزاری آلمان، ملک عبدالله از پیشنهادهای ۴۲ محوری این کمیته برای اصلاحات سیاسی و اقتصادی در اردن استقبال کرده است. پیشنهادهایی که بر اساس آنها، اختیارات پادشاه در منحل کردن پارلمان مشروط شده و وظیفه‌ی دادگاه‌های امنیتی و نظامی نیز از این پس صرفا به مواردی چون خیانت به میهن، جاسوسی و تروریسم محدود خواهد شد.

در این طرح، سن نامزدهای انتخابات پارلمانی به ۲۵ سال کاهش یافته و رئیس پارلمان نیز هر دو سال یک بار تعیین خواهد شد، در حالی که قبلا مدت ریاست پارلمان یک سال بود. همچنین به موجب این اصلاحات، وقتی دولت پارلمان را منحل می‌کند، باید خودش هم ظرف یک هفته استعفا دهد و در صورت انحلال پارلمان، این ارگان بیش از چهار ماه تعطیل نخواهد ماند و در صورت عدم برگزاری انتخابات در این مدت پارلمان منحل شده تشکیل جلسه خواهد داد. حال آنکه تاکنون پادشاه اختیار داشت زمان اداره کشور بدون پارلمان را به دلخواه و بدون محدودیت به تعویق بیندازد.

همچنین براساس این طرح هر نوع توافق‌نامه صلح، همپیمانی با کشورهای دیگر، تجارت و غیره باید در پارلمان اردن مطرح شود و امضای توافق‌نامه‌ها نباید به شکل پنهانی انجام شود. یک پیشنهاد دیگر، تعیین کمیسیونی مستقل برای انتخابات است. بر پایه‌ی پیشنهادها همچنین قرار است در آینده دولت فقط در موارد اضطراری مانند جنگ و فاجعه‌های طبیعی حق کوتاه کردن روند قانونگذاری را داشته باشد.

به گفته‌ی ملک عبدالله، با این پیشنهادها، اصلاحات سیاسی نهادینه می‌شوند. وی هدف از بازنگری گسترده‌ی قانون اساسی را گشودن راه نظام به سوی تغییرات و تحولات دمکراتیک خواند. پادشاه اردن قول داده که اصلاحات سیاسی حداکثر در آخرین سه‌ماهه‌ی سال جاری از قوه به فعل درآید.

قانون اساسی اردن تا کنون به گونه‌ای بود که در آن نهاد پادشاهی، قدرت دولت و پارلمان را محدود می‌کرد. برخی محافل دولتی گفته‌اند که حتا پس از این بازنگری، قدرت مطلق در دست پادشاه باقی خواهد ماند. از سوی دیگر، محافل دیپلماتیک انتقاد می‌کنند که اصلاحات پیشنهادی، نفوذ گسترده‌ی سازمان امنیت اردن و نیروهای محافظه‌کار حاکم بر دستگاه‌های امنیتی را محدود نمی‌سازد.

روز یکشنبه صدها تن از مخالفان در برابر کاخ پادشاه تظاهرات کردند و اعلام داشتند که از نظر آنان، این اصلاحات کافی نیستند و دولت با این ترفندها می‌خواهد از اصلاحات واقعی جلوگیری کند.


 


مسوولان سازمان زندان ها، با اتخاذ تصمیم هایی جدید دامنه فشارها را بر خانواده های زندانیان سیاسی افزایش دادند. ممنوعیت ورود وسایل خانواده های زندانیان و کودکان خردسال آنها، ایجاد مقرهای گشت بازرسی جلوی سالن ملاقات، نصب میله های قطور بر شیشه های دو جداره کابین های سالن ملاقات، تفکیک جنسیتی روزهای ملاقات یکی از بندهای اوین و احتمال تعمیم آن به سایر بندهای اوین، افزایش فاصله زمانی ملاقات های هفتگی به دو هفته یکبار از جمله این اقدام هاست.

براساس خبرهای رسیده به کلمه، ماموران سالن ملاقات زندان اوین، امروز دراین سالن، از طریق بلندگو بارها اعلام کردند که از هفته آینده خانواده های زندانیان سیاسی حق ندارند به جز مدارک شناسایی هیچ مدرک دیگری، حتی کیف پول به همراه داشته باشند و در غیر این صورت از ورورد آنها به سالن ملاقات به طور کلی جلو گیری خواهد شد.

این اعلام موجب اعتراض و مراجعه تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی به مسوولان سالن ملاقات شد که می گفتند: این تصمصیم حتی بدیهی ترین حقوق افراد را نیز زیر پا گذاشته است. مگر می شود که افرادی که به ملاقات زندانیان می ایند کیف با خود همراه نداشته باشند؟پس وسایل ضروری خود را کجا بگذارند؟ آنها با این پاسخ روبه‌رو شدند که مگر در ملاقات به چه وسیله ای نیاز دارید؟ وقتی از خانه خارج می شوید همه وسایلتان را در خانه بگذارید و به ملاقات بیایید.

یکی از سوال های خانواده ها این بود که مثلا مدارک شناسایی، پول و کلیدهای خانه مان را کجا بگذاریم که پاسخ شنیدند در جیب هایتان!

این تصمیم جدید سازمان زندان ها موجب نگرانی شدید خانواده ها شده است، چرا که برخی از آنها از راههای دور و حتی شهرستان ها به دیدن عزیزان شان می آیند و مستقیم از ترمینال و یا فرودگاه به زندان اوین مراجعه می کنند. سوال این افراد این بود که با ساک و دیگر وسایل خود باید چه کنند؟

تعدادی دیگر نیز که زنانی با فرزندان خردسال و حتی چند ماهه هستند، می گفتند ما ناگزیریم به خاطر چند ساعتی که در سالن ملاقات هستیم وسایل اولیه فرزندان خردسال خود از قبیل شیرخشک، پوشک و یا دیگر مواد مورد نیازشان را به همراه داشته باشیم.

تعداد دیگری از ملاقات کنندگان نیز که به گفته خودشان دانشجو و یا کارمند هستند، بلافاصله پس از ملاقات باید خود را به محل کار یا تحصیل خود برسانند. بنابراین نیازمند کتاب و یا دیگر وسایل مورد نیازکار و دانشگاه خود هستند.

اعتراض خانواده ها با پاسخ تند مسوولان رویه‌رو می شد که این مسائل ربطی به ما ندارد و اگر هفته آینده وسیله ای به جز یک کارت شناسایی همراه خود داشته باشید، حق ملاقات با زندانی تان را نخواهید داشت.

تصمیم دیگر سازمان زندان ها مربوط به تفکیک جنسیتی و کاهش روزهای ملاقات است، به گونه ای که ملاقات های بیست دقیقه زندانیان از هفته ای یک بار به هر دو هفته یک بار تقلیل خواهد یافت. براساس این تصمیم اعضای زن هر خانواده هر دوهفته یکبار و اعضای مرد نیز هر دو هفته یکبار می توانند به ملاقات زندانی خود بروند که علاوه بر افزایش فاصله زمانی ملاقاتها از یک هفته به دو هفته موجب مشکلات رفاهی فراوان برای خانواده های زندانیان خواهد شد. این تصمیم فعلا برای یکی از بندهای زندان اجرایی شده است هرچند که هنوز در مورد بند ۳۵۰ زندان اوین اجرایی نشده است، اما موجب نگرانی شدید خانواده ها شده است.

رویداد جدید سالن ملاقات، استقرار گسترده تیم بازرسی مقابل در ورودی درملاقات زندان است که به تفتیش بدنی همه ملاقات کنندگان می پردازند.

همچنین براساس خبرهای قبلی، مسوولان زندان اوین در اقدامی غیر منتظره بر شیشه های دو جداره و قطور سالن ملاقات کابینی زندان اوین میله هایی آهنی نصب کرده بودند.

طبق خبرهای رسیده به کلمه، در ابتدا فقط دو ردیف از کابین های سالن ملاقات این زندان با این میله ها پوشیده شده بودند و اکنون دو ردیف باقی‌مانده نیز با این میله ها استتار خواهد شد که در این صورت زندانی و خانواده هیچ یک در زمان ملاقات حتی قادر نیستند به وضوح صورت یکدیگر را ببینند. خانواده ها می پرسیدند که مسوولان قضایی و زندان نگران چه هستند که چنین میله های قطوری را بر کابین ها نصب کرده اند ؟

ملاقاتهای کابینی به خودی خود با توجه به زمان محدود، شیشه های قطور و دو جداره، گفت‌وگوی خانواده و زندانی از طریق گوشی تلفن و همچنین پایان گفتگو با پایین آمدن ناگهانی یک پرده پارچه ای، اثرات مضری بر روحیه خانواده و زندانی دارد، تا جایی که به توصیه روانشناسان زندانیانی که فرزند خردسال دارند از این ملاقاتها برحذر داشته شده اند چون چنین ملاقاتی بر روحیه فرزندان خردسال تاثیر نامناسب دارد

از مدتها قبل سالن های ملاقات کابینی زندانیان زندان رجایی شهر به همین شکل بوده و بر کابین ها دو میله بزرگ آهنی به صورت ضربدر نصب شده اند تا جایی که خانواده ها و زندانی به زحمت صورت یکدیگر را می بینند.

این قوانین هر روز برای زندانیان با شدت و سخت گیری بیشتری اعمال می شوند و مشخص نیست مسوولان از اجرای آن چه هدفی را در سر می پروارنند


 


عبدالرحیم سلیمانی اردستانی

از امام حسن مجتبی(ع) درباره جوانمردی و مروّت پرسیده می شود و آن حضرت می فرماید: «مروت و جوانمردی حفظ دین و عزت نفس و نرمش و مداومت بر نیکی و احسان و ادا کردن حقوق و دوستی با مردم است» (تحف العقول، ص۲۲۵).

آن حضرت در حدیثی دیگر می فرماید: «جوانمردی حفظ دین، و گرامی داشتن نفس و مهربان بودن و انجام درست امور و اداء حقوق می باشد» (جواد قیومی، صحیفة الحسن، ص۳۴۰) و می فرماید: «جوانمردی توجه کامل به دین و اصلاح مال و اداء حقوق است» (همان).

پیامبر خدا(ص) این سخن را به گونه ای اندکی متفاوت بیان می کند: «هر کس با مردم تعامل داشته باشد و بر آنان ستم نکند و با آنان سخن گوید و دروغ نگوید و به آنان وعده دهد و وفا کند از کسانی است که جوانمردی اش به کمال رسیده و دادگری اش آشکار گردیده و برادری با او واجب است و غیبتش حرام است ( نهج الفصاحه، ص۱۶۵). امام علی(ع) کمال جوانمردی را به دو چیز می داند: «با نرمی و مداراست که جوانمردی به کمال می رسد»، «با صدق و راستی است که مردانگی کامل می شود.» (غررالحکم، ح۴۲۰۱ و ۴۲۲۴).

اگر بخواهیم آنچه را که از احادیث فوق درباره جوانمردی برداشت می شود دسته بندی کنیم باید بگوییم:

۱- انسان جوانمرد به دین خود پایبند است و به آنچه که درباره اعتقادات اظهار می دارد در مقام عمل و در همه جا گردن می نهد. او با خود و خدای خود و مردم صادق است و نه تنها از دین به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف دنیوی استفاده نمی کند بلکه دستورات دین را اصل عملی تخلف ناپذیر زندگی و کار و مسئولیت خود قرار می دهد. او خود را فدای دین می کند نه اینکه دین را فدای نفسانیات خویش سازد. هم و غم او این است که دین را پیاده کند تا جامعه اصلاح شود و عدالت جاری گردد و امنیت برقرار شود و مردم به رفاه دنیوی و سعادت اخروی نایل گردند. اما انسان لئیم و پست انسانی است که همه چیز، از جمله دین مردم، را برای قدرت و حکومت و ریاست و … خود می خواهد.

۲- انسان جوانمرد خویشتن خویش را عزیز می دارد و خود را بزرگ تر و برتر از آن به حساب می آورد که در مقابل مظاهر پست دنیا خم شود. نه پست و مقام و قدرت و شوکت و مال و منال و … او را به کرنش وا می دارد و نه مصیبت و بلا و از دست دادن مواهب دنیا صبرش را می ستاند و به خفتش می افکند. او عزیز و سربلند است چرا که خویش را شناخته و خود را برتر و بالاتر از آن می داند که در مقابل دنیای دنی و پست سر فرود آورد.

۳- جوانمرد با مردم مدارا می کند و نرمش به خرج می دهد و از خشونت پرهیز می کند. این انسان لئیم و پست است که گمان می کند با خشونت و درشتی و ایجاد رعب و وحشت می تواند دیگران را بترساند و رام سازد تا بدین وسیله قدرتش حفظ شود و حکومتش پا برجا بماند. اما انسان های بزرگ، که خود را بزرگتر از قدرت و حکومت می دانند و حکومت را برای خدمت به مردم می خواهند، نرمش و مدارا را در سرلوحه کار و برنامه خود قرار می دهند.

۴- جوانمرد بر نیکی و احسان مداومت دارد و برخوردش با مردم بر اساس دوستی است. او مردم را دوست دارد و به همین جهت مردم را بر خویش مقدم می دارد. وقتی مروت و جوانمردی کسی در حد کمال باشد از آنچه خود بدان به شدت نیاز دارد می گذرد و مردم را بر خود مقدم می دارد. او پست و مقام و همه امکانات را برای خدمت و نیکی و احسان می خواهد و چه بسا نه تنها از جان و مال که از آبروی خود نیز می گذرد.

۵- جوانمرد کسی است که در مراوده اش با مردم صداقت و راستی را اصلی تخلف ناپذیر قرار می دهد. این انسان پست و لئیم است که برای حفظ قدرت و حکومت خویش دروغ می گوید و نیرنگ می زند و مردم را فریب می دهد و خدعه می کند. جوانمرد از آنجا که پست و مقام و قدرت و مال و امکانات دیگر را بسیار حقیرتر و پست تر از شأن و جایگاه انسانی می داند از هرگونه دروغ و مردم فریبی و خدعه می پرهیزد.

۶- جوانمرد کسی است که نه تنها ظلم و ستم نمی کند بلکه دغدغه اصلی او حقوق مردم است. جوانمرد کسی است که می گوید حکومت برای من از یک لنگه کفش پاره پاره صد وصله کم ارزش تر است مگر اینکه بتوانم حقی را به صاحبش برسانم. پس همان طور که حقوق انسان ها بخش اصلی و مهم دین را تشکیل می دهد انسان کریم و جوانمرد نیز بالاترین دغدغه اش عدالت و حقوق بشر است. این همان هدفی است که خداوند پیامبرانش را برای آن فرستاده است (حدید/۲۵).

اینها سخنان امام مجتبی(ع) درباره مروت و جوانمردی بود. اما آن حضرت در طول زندگی به بالاترین معنا اصول جوانمردی را رعایت کرده که اوج آن تصمیمی تاریخی است که گرفته است. آن حضرت حکومتی را که حق اوست رها می کند و به صلحی تن می دهد که به ظاهر بد نامی برای او در پی دارد به گونه ای که برخی از یاران او در جمع او را «خوار کننده مومنان» خطاب می کنند. اما آن حضرت از حکومت می گذرد و توهین و دشنام را به جان می خرد تا در برهه ای خاص بهترین تصمیم را برای مردم گرفته باشد. او در واقع مردم و کشور و دین را فدای حکومت و قدرت خویش نمی کند بلکه همه وجود خویش را فدا می کند و در واقع به بد تن می دهد تا از بدتر و فاجعه ای بزرگ پیشگیری کند.

پس از اینکه امام(ع) به صلح با معاویه تن می دهد، معاویه از آن حضرت می خواهد که در میان مردم سخن بگوید و صلح و بیعت خود را اعلام کند. امام می پذیرد و خطبه ای می خواند و پس از حمد خدا و درود بر پیامبر او می فرماید:

«ای مردم! زیرک ترین زیرکی ها تقوا و پرهیزگاری است و احمقانه ترین بی خردی فجور و گناه است … معاویه با من در مورد حقی منازعه می کند که آن حق من است و نه او، و من مصلحت امت و پایان یافتن فتنه و آشوب را در نظر گرفتم، و شما با من بیعت کرده بودید که با هر که صلح کنم صلح و با هر که بجنگم بجنگید. من به این عقیده رسیده ام که با معاویه سازش کنم و خط جنگ بین خود و او را پایان دهم، و با او بیعت نمودم و دیدم که جلوگیری از خونریزی بهتر از ریختن آن است، و قصدم از این کار صلاح و بقای شماست» (صحیفة الحسن، ص۱۹۵).

این فدا کردن زندگی و آبروی خویش برای مصلحت دین و ملت است و این اوج مروت و جوانمردی است. آن کس که شعارهای تو خالی می دهد و پرخاش گری می کند ضرورتا قهرمان و شجاع و جوانمرد نیست. شعارهایی که خود شعاردهنده هزینه اش را نمی پردازد بلکه ملت و مملکت باید هزینه سنگین آن را بپردازند. جوانمرد شجاع و غیور آن کس نیست که می گوید من آن هستم که با دشمنان اینگونه سخن گفتم و با سخن خود بر دهان آنان کوبیدم. اینچنین سخن گفتن هیچ شجاعتی نمی خواهد. شجاع و غیور و جوانمرد حاکمی است که همه جا و همه وقت مصلحت ملک و ملت را در نظر می گیرد و هر جا لازم باشد در این راه از آبرو و حیثیت خود مایه می گذارد.

آری! امام حسن مجتبی جوانمرد بود و شجاع و غیور و پرهیزگار؛ کسی که هیچ چیز را برای خود نمی خواست و قدرت و حکومت تا جایی برای او ارزش داشت که بتواند خدمتی کند و مصلحت دین و ملت در آن باشد. اما جایی که چسبیدن به این قدرت و حکومت مفسده ای بسیار بزرگ برای دین و مملکت و ملت دارد آن حضرت جوانمردانه نه تنها از قدرت و شوکت می گذرد و انزوا می گزیند، بلکه آبروی خود را نیز در طبق اخلاص می گذارد. آن امام همام را به حق باید پیشوای جوانمردان خواند.


 


کلمه- گروه معارف:‌ از قدیم همیشه می گفتند که دعای مظلوم بالا می رود و خدا صدای مظلوم را می شنود.

پس ما هم همصدا می شویم با خانواده هایی که ماههاست رنج نامه هایشان جز در بارگاه الهی و دل های مردم جایی ندارد و قاضیان و دادرسان به حکم قانون نشنیده و ندیده می گیرند.

در این ماه رحمت و برکت زمزمه می کنیم؛ اللهم فک کل اسیر… اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین…

دعای امروز را با صدای سمیرا صدری همسر علی جمالی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین همنوا می شویم:

درود بیکران بر روح پاک و تابناک شهیدان راه آزادی

پروردگارا! فریاد رس ظلم ستیزان و عدالت پیشگان

یاری گر مادران چشم انتظار فرزند

کودکان چشم به راه پدر

همسران مهجور

و ناجی حقوق ستم دیدگان باش.

پروردگارا! رهبران جنبش سبز و بانوان سبز اندیش و تمام عزیزان دربند ما را در پناه خود محفوظ بدار

پروردگارا! ظالمان را اهل، ظلم را خنثی و مظلومان را بر ظالمان فاتح گردان

جهت دریافت فایل صوتی اینجا کلیک نمایید.

چنانچه در دریافت فایل مشکل دارید ابتدا بر روی لینک دانلود کلیک راست نمایید و از منوی باز شده گزینه “Save Link as” در مرورگر های فایرفاکس و کروم و “Save as target” در اینترنت اکسپلورر را انتخاب کنید.

منبع: تلوزیون رسا


 


بر اساس خبرهای رسیده به کلمه، سفیر ایران در سوریه اعلام کرده که قصد دارد این کشور را ترک کند و به ایران بازگردد. اما مسئولان سوری که از این تصمیم به شدت نگران شده‌اند، از سفیر ایران خواسته‌اند لااقل تا پایان ماه رمضان در سوریه بماند. همزمان، کارکنان سفارت ایران برای خروج از سوریه در صورت سرنگونی حکومت آماده شده‌اند.

همزمان خبرنگار کلمه به نقل از منابع عربی گزارش می‌دهد که حکومت بشار اسد حتی به زادگاه خود و علویان ساکن در آن نیز رحم نکرده و برای سرکوب معترضان در بندر لاذقیه، در اقدامی بی‌سابقه، نیروی دریایی ارتش را به کار گرفته است.

تصمیم سفیر ایران به خروج از سوریه
آمادگی کارکنان سفارت برای احتمال سرنگونی حکومت

گزارش‌های رسیده به کلمه حاکی است که احمد موسوی، سفیر دولت احمدی نژاد در سوریه که تصمیم دارد به ایران بازگردد، اقدام به برگزاری دیدار خداحافظی با مقامات سوریه کرده است.

این اقدام وی که همزمان با بالا گرفتن اعتراضات مردم سوریه به بشار اسد و حکومت این کشور صورت می‌گیرد، با اعتراض تند مقامات سوریه همراه شده است. پیش از این هم عربستان، کویت و بحرین سفرای خود را از سوریه فراخوانده بودند، اما کشور دیگری با آنها همراه نشده بود.

به گزارش کلمه، مسئولان سوری که اعتراضات مردمی را به شدیدترین شکل ممکن سرکوب کرده‌اند و تاکنون با حمایت کامل دولت ایران نیز روبه‌رو بوده‌اند، نگران‌اند که در چنین شرایطی، خروج سفیر ایران در سوریه، نوعی تایید بحرانی بودن شرایط سیاسی سوریه تلقی شود و در ادامه‌ی روند خروج سفرای کشورهای منطقه از این کشور مورد ارزیابی قرار گیرد.

اما احمد موسوی، بهانه‌هایی همچون پیشنهاد احمدی نژاد برای گرفتن سمتی جدید و نیز احتمال نامزدی در انتخابات مجلس از شهر اهواز را در توجیه علت خروج خود از سوریه اعلام کرده که البته مورد پذیرش مقامات سوری قرار نگرفته و در نهایت قرار شده است او موقتا تا پایان ماه رمضان در دمشق بماند.

یک دیپلمات ایرانی در این باره به کلمه خبر داد: کارکنان سفارت ایران در سوریه از ترس سقوط دولت سوریه و تبعات احتمالی آن، منازل خود در دمشق را تخلیه کرده و خانواده‌های خود را یا به ایران فرستاده‌اند و یا به منطقه مرزی لبنان انتقال داده‌اند تا در صورت سقوط رژیم بشار اسد، بتوانند به سرعت از سوریه خارج شوند.

وی افزود: متاسفانه به دلیل حمایت‌های ایران از دولت سوریه در سرکوب مردم، نارضایتی عمیقی در مردم این کشور نسبت به ایرانیان ایجاد شده است، تا آنجا که به شدت از حجم زائران کاسته شده و برخی اتباع ایرانی وابسته به سفارت و مرتبط با دولت ایران نیز از بیم انتقام مردم سوریه ترددهای خود را محدود کرده و یا از سوریه خارج شده و یا آماده خروج هستند.

این دیپلمات ایرانی با انتقاد از عملکرد دولت ایران در بحران اخیر سوریه، اضافه کرد: آقایان ادعا می‌کنند که حوادث کشورهای عربی نوعی بیداری اسلامی است ولی حوادث سوریه توطئه آمریکاست، در حالی که اتفاقا اسلامی‌ترین شکل اعتراضات در سوریه به وقوع پیوسته است.

به گفته‌ی او، در سوریه مردم شب‌ها پس از نماز عشا و در ماه رمضان پس از نماز تراویح به خیابان‌ها می‌آیند و مساجد مهمترین پایگاه آنهاست، در حالی که این ویژگی در حوادث تونس و مصر و لیبی و یمن مشاهده نمی‌شود.

او تاکید کرد: حتی حملات ارتش سوریه متوجه مساجد است و صحنه‌های آن دائم در رسانه‌ها پخش می‌شود، و از این رو حمایت ایران از سرکوب‌های دولت سوریه موجب شده که موقعیت ایران نزد افکار عمومی این کشور به شدت تضعیف شود.

وی با انتقاد شدید از سیاست فعلی ایران در قبال اعتراضات سوریه، پیش بینی کرد: یا بشار اسد سقوط می‌کند و یا به حاکمی ضعیف و هماهنگ با غرب تبدیل می‌شود که هردو به ضرر دولت ایران است.

به‌کارگیری نیروی دریایی ارتش سوریه در سرکوب‌ها
تظاهرات در لبنان و فلسطین به نفع مردم معترض سوریه

خبرنگار کلمه به نقل از آخرین گزارش‌های منابع مخالف سوری، خبر می‌دهد که حکومت بشار اسد، نیروی دریایی این کشور را در سرکوب اعتراضات مردمی که خواهان سرنگونی اسد هستند، به کار گرفته است؛ به طوری که قایق‌های توپدار در گلوله‌باران دو منطقه از شهر ساحلی لاذقیه شرکت داشته‌اند.

در جریان حمله نیروی دریایی ارتش به لاذقیه که به دنبال ادامه‌ی تظاهرات مسالمت‌آمیز مردمی در این شهر در روز گذشته و برای پوشش دادن حضور تانک‌ها و زره‌پوش‌های نیروی زمینی ارتش که از روز شنبه به لاذقیه وارد شده بودند صورت گرفت، به گفته منابع حقوق بشری سوریه، دست‌کم ۲۵ تن کشته و دهها نفر زخمی شده‌اند. تعداد زیادی از اهالی منطقه هم از بیم حملات نظامی، از خانه‌های خود به خارج از شهر گریخته‌اند.

به آمار کشته‌های حوادث دیشب و امروز سوریه، علاوه بر قربانیان حمله به لاذقیه، دو نفری را که در جریان سرکوب مردم حمص به دست نیروهای امنیتی به شهادت رسیدند و دو تن دیگر را نیز که در حماه و ادلب کشته شدند، باید افزود. در حمص هم تانک‌ها برای سرکوب معترضان وارد شهر شده‌اند، اتفاقی که در شهر حله نیز رخ داده و با بازداشت گسترده معترضان توسط سربازان همراه بوده است. در تمامی این مناطق، خطوط اینترنت و تلفن قطع است.

اقدام رژیم سوریه در به‌کارگیری قایق‌های توپدار برای هدف قرار دادن افراد غیر نظامی بی‌دفاع که در یک تظاهرات مسالمت‌آمیز ضد حکومتی شرکت کرده بودند، هم خشم و هم تعجب ناظران را برانگیخته است؛ چرا که این منطقه زادگاه بشار اسد محسوب می‌شود، او در قرداحه در نزدیکی لاذقیه به دنیا آمده و همچنین بیشتر ساکنان لاذقیه از جریانات علوی هستند که تاکنون جزو حامیان اسد به حساب می‌آمدند.

یکی از شاهدان عینی در توصیف وضعیت امروز لاذقیه به منابع مخالف دولت سوریه گفته است: شهر از زمین و دریا هدف قرار گرفت و منازل مسکونی در معرض این وحشی‌گری بی‌سابقه واقع شد، به طوری که خروج از منازل تقریبا غیر ممکن بود.

شهرها و مناطق گوناگونی در لبنان نیز شب گذشته صحنه‌ی تظاهرات مردمی در حمایت از خیزش مردم سوریه علیه نظام اسد بود، از جمله قب الیاس در بقاع غربی و میدان حلبا در منطقه عکار در شمال لبنان که شاهد حضور تجمع های گسترده مردمی در تایید قیام ملت سوریه بود.

در شهر صیدا در جنوب لبنان نیز تظاهراتی در محکوم کردن اقدامات سرکوب‌گرانه رژیم اسد برپا شد. در رام‌الله در کرانه‌ی باختری رود اردن، نیز حدود چهارصد جوان فلسطینی در تظاهراتی که در فیس‌بوک سازماندهی شده بود، علیه سرکوب خونین تظاهرات ضددولتی در سوریه توسط ارتش این کشور اعتراض کردند و خواستار آن شدند که بشار اسد ارتش خود را به جای سرکوب مردم، برای بازپس گرفتن بلندی‌های جولان از اسرائیل به آن منطقه بفرستد.

تحرکات جدید دیپلماتیک از سوی ترکیه

در حالی که تحرکات بین‌المللی و منطقه‌ای با هدف زیر فشار قرار دادن حکومت بشار اسد برای متوقف کردن سرکوب مردم سوریه شتاب گرفته است، ناظران چشم‌ها را به لاذقیه دوخته‌اند که ارتش این کشور نیروی دریایی هم برای سرکوب مردم در کنار نیروی زمینی به صحنه آورده است.

به گزارش کلمه، در جدیدترین اطلاعات منتشر شده درباره آخرین مذاکرات ترکیه و سوریه، گزارش شده است که ترکیه پیشنهادی را از سوی واشنگتن و کشورهای حوزه خلیج فارس به بشار اسد داده است که بر اساس آن، این کشور (ترکیه) رهبری مرحله‌ی انتقالی را در دست گرفته و عهده‌دار وظیفه نظارت بر انتخابات آزاد با مشارکت حزب بعث و اعطای ضمانت لازم به اسد و خانواده و طایفه‌ی وی باشد.

بر اساس این گزارش، ترکیه به اسد اطلاع داده است که باید ظرف دو هفته مراتب موافقت خود با این پیشنهاد را به طور علنی ابراز کند، که در این صورت ترکیه نیز با همکاری کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس و امریکا در راستای متوقف کردن اعتراضات خواهد کوشید.

اما بر اساس آخرین اطلاعات موجود، پاسخ ابتدایی سوریه به این پیشنهاد، چندان روشن و واضح نبوده است. تحلیلگران معتقدند مسئولان سوری خود را در چنان وضعیت پرفشاری نمی‌بینند که مجبور به قبول این پیشنهاد باشند.

در همین حال، بنابر آخرین گزارش‌ها، اپوزیسیون سوریه درباره‌ی نحوه‌ی تعامل با خیزش مردمی علیه بشار اسد، پنج خواسته را با دولت ترکیه در میان گذاشته است که عبارت‌اند از:

- ضرورت ادامه‌ی اعمال فشار ترکیه بر نظام اسد، با هدف توقف عملیات سرکوب نظامی علیه مردم در شهرهای سوریه

- ابراز حمایت هرچه بیشتر آنکارا از اپوزیسیون سوریه و اعلام عدم مشروعیت نظام حاکم بر سوریه

- آغاز مذاکرات دیپلماتیک بین المللی در سازمان ملل و سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه‌ی عرب درباره‌ی سلب مشروعیت از حکومت بشار اسد

- اعطای امکان استفاده از کانال ماهواره‌ای به زبان عربی به اپوزیسیون سوریه، برای رساندن صدای خود به افکار عمومی این کشور

- ادامه گفت‌و‌گوهای آنکارا با اپوزیسیون سوریه، با هدف استفاده از تجربیات حزب عدالت و توسعه ترکیه به منظور آماده کردن زیرساخت‌های دموکراتیک لازم در سوریه‌ی بعد از بشار اسد.


 


کلمه- گروه اجتماعی:

«اگر گفته می‌‌شود راه سبز را باید زندگی کرد سخنی پیچیده و تازه‌ و دعوت به امری ناشناخته نیست. بلکه توجه دادن به همان چیزی است که دارید تجربه می‌کنید، و این که حرکت امروز مردم ما به خلاف عهدهای پیشین، آغاز نوعی از زندگی است. در همصدایی‌ها و پیوندها و چشم‌پوشی‌ها و یکرنگی‌ها و هوشمندی‌ها و سرزندگی‌هایی که ادامه این مسیر مستلزم آن است حظی وجود دارد که زندگی را سرشارتر می‌کند.»

میرحسین موسوی- بیانیه شماره ۱۳

راه سبز را باید زندگی کرد. میرحسین می گوید: «سبز بودن این نیست که همه را سبز کنیم، سبز بودن یعنی در کنار هم زیستن». حال می تواند این سبز بودن حتی از یک قرار فیس بوکی برای اقدامی انسانی شروع شود.

ماجرا به قرار عده ای جوان برمی گردد که روز پنجشنبه در حوالی پارک وی جمع شدند و برای رساندن صدای کودکان کار دو ساعت خود را جای آنها قرار دادند و شیشه خودروها را تمیز کردند. ۵۰۵ هزار تومان کمک جمع آوری و به حساب انجمن از حمایت از کودکان کار واریز کردند.

اقدامی که بازخوردهای بسیار مثتبی به همراه داشت. جوانان شرکت‌کننده در این حرکت بین ۱۸ تا ۲۵ سال داشتند. آنها به مردمی که شیشه ماشین‌ها را بالا می‌دادند یا بی‌اعتنا به روبرو خیره می‌شدند توضیح می‌دادند چرا در خیابان هستند. هدف آنها اصلاح نگاه مردم نسبت به کودکان کار بود.

یکی آن وسط خیابان گیتار می زد و برای مردم ترانه می خواند. برخی عابرین پیاده هم ترجیح می دادند که دقایقی بایستند و نظاره گر این حرکت متفاوت باشند.

پیام این ۱۰۰ – ۱۵۰ جوان به بچه‌هایی که در خیابان کار می‌کنند این بود: ما شما را درک می‌کنیم و به شما احترام می‌گذاریم. کاری از دست ما برنمی‌آید اما اقلا دو ساعت کار شما را انجام می‌دهیم و با مشتریان شما حرف می‌زنیم تا شاید نگاهشان را نسبت به شما تغییر دهیم. ما رو در رو به مشتریان شما می‌گوییم شما هم انسان هستید و حق زندگی و کودکی دارید و این انتخاب شما نبوده که در خیابانها کار کنید. این اتفاق به همه ما برمیگردد و ما در قبال شما بچه‌ها مسوولیم.

فرهاد مرادی یکی از فعالان حقوق کودک و یکی از شرکت کنندگان در این مراسم در گفت و گو با دویچه وله می گوید: « وجه تمایز این حرکت با بقیه‏ی حرکت‏هایی که تا پیش از آن شکل گرفته بود، این بود که سازماندهی، قرار گذاشتن و حتی ایده‏ی آن، خارج از نهادهای فعال این حوزه شکل گرفت. یعنی تا قبل از این، طی ۱۱ سال گذشته که دوستان ما در قالب نهادهای مختلف، در حوزه‏ی کودکان کار و خیابان دارند کار می‏کنند، هربار که ما در خیابان حضور پیدا می‏کردیم و برنامه‏ای در خیابان، پارک‏ها و مکان‏های دیگر که معمولا محل تجمع مردم است، برگزار می‏کردیم، معمولاً یکی از نهادها پشتیبان آن بود و حرکت از جانب آن‏ها سازماندهی می‏شد.»

وی ادامه می دهد:«منتها وجه تمایز این حرکت این بود که خود مردم، یعنی بخشی از جوان‏ها، در فیس‏بوک نسبت به این موضوع از خود حساسیت نشان دادند و بدون این‏که با هیچ نهاد، سازمان و یا ان‌جی‌اویی در ارتباط باشند، به‏صورت خودجوش این قرار را گذاشتند و حضور پیدا کردند.»

در این شب سرنشین خودروها واکنش های متفاوتی داشتند .سرنشین یکی از خوردروها طبق گزارش روزآنلاین از ماشین خود پیاده شده بود و داد می زد که «شما دارید چهره مملکت را خراب می کنید و می خواهید بهانه به دست خارجی ها بدهید.» می گفت: «این بچه هایی که سر چهرراه ها کار می کنند همه افغانی هستند و غیر قانونی وارد ایران شده اند.» آخر سر هم تهدید کرد که «اگر جرات دارید تا ده دقیقه دیگر اینجا بایستید تا بگویم با شما چه می کنم»، بعد هم سوار ماشین خود شد و با سر و صدا و سرعت زیاد از آنجا رفت. اما نمی دانست که از تقریبا ۱۰ کودکی که روزها در پارک وی کار می کردند هیچکدامشان افغانی نبودند. مجتبی ۹ ساله می گفت: خیلی ها همین را به ما می گویند. دیگر عادی شده برایمان. ولی من تمام بچه هایی را کار می کنند و می شناسم، ایرانی هستند.

افرادی که در این مراسم حضور داشتند با کودکان کار عکس یادگاری می گیرند و با آنها هم صحبت می شوند. مرادی درباره عکس العمل کودکان شیشه پاک کن و فال فروش پارک وی به این برنامه می گوید: « برای آنها، آن روز اتفاق خیلی عجیبی بود. ابتدا فکر می‏کردند که ما رقبای آن‏ها هستیم و آمده‏ایم در آن‏جا کار کنیم و یک حالت تدافعی به‏خودشان گرفتند. اما وقتی ۲۰ دقیقه‏ای از کار شروع شد، ما توانستیم با چندتن از این بچه‏ها وارد صحبت بشویم، آن‏ها را به کناری بکشیم و هدف‏مان از این کار را برای آن‏ها توضیح بدهیم.»

وی می گوید که نیروی انتظامی هم واکنشی نسبت به این حرکت ما نداشت و آنها توانستند در طول ۲ ساعت برنامه خود را اجرایی کنند.

این حرکت ابتکاری و خودجوش ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه شب به پایان رسید و فردای آن روز بار دیگر کودکان کاری که طبق منشورهای بین المللی مجاز به کار نیستند به سر چهارراه ها برگشتند اما شاید این برنامه انسانی و اخلاقی بتواند نقطه شروعی برای بیدار شدن وجدان های جامعه باشد.

 

 


 


وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات از تعلل در خرید منزل شهید بهشتی به عنوان یکی از آثار تاریخی و میراث فرهنگی کشور انتقاد کرد و خواستار آن شد که در این زمینه به مصوبه‌ی شورای شهر تهران عمل شود.

به گزارش کلمه، احمد مسجدجامعی در جلسه شورای اسلامی شهر تهران ضمن تقدیر از خرید خانه مشاهیر از سوی شهرداری تهران به عنوان یک اقدام فرهنگی، مصوبه شورای دوم مبنی بر الزام شهرداری به خریداری منزل شهید بهشتی و صیانت از آن را یادآور شد و از تعلل در خریداری این خانه انتقاد کرد.

این عضو شورای شهر خاطر نشان کرد؛ مرحوم آیت الله بهشتی حق مضاعفی بر گردن شوراها و مدیریت شهری دارند و نقش ایشان در قانونمند ساختن مباحث شوراها و نهادهای مردمی در قانون اساسی کاملاً بارز و آشکار است. هرچند توجه به شورا قبل از این زمان مطرح شده بود، اما قاعده‌مند ساختن آن در قالب قوانین استوار و اصول قانون اساسی با تدبیر، مدیریت و نگرش بلند ایشان اجرایی شد.

مسجدجامعی اضافه کرد: تعلل در خرید و راه‌اندازی خانه موزه شهید بهشتی، نشانی دیگر از مظلومیت همیشگی ایشان است و باید گفت بهشتی نه تنها مظلوم زیست و مظلوم از دنیا رفت، بلکه مظلوم نیز ماند.

پس از این تذکر مسجدجامعی، معاون حقوقی شهردار تهران با اشاره به نقل و انتقالات صورت گرفته، به مشکلات موجود در مسیر تملک این خانه اشاره و ابراز امیدواری کرد که این ملک به زودی خریداری شود.

مسجد جامعی به تازگی در نامه‌ای به رئیس شورای شهر تهران از تخریب ۸۰۰ اثر تاریخی در تهران – که حدود ۳۰ درصد کل آثار تاریخی پایتخت بوده‌اند – در سالهای اخیر خبر داده و خواستار آن شده بود که سازمان میراث‌فرهنگی و شهرداری تهران گزارش اقدامات انجام شده را با قید فوریت به شورا ارائه کنند. وی برای نمونه، با اشاره به تخریب بناهای ثبت‌شده‌ ای چون سرای دلگشا، خانه‌ زند، مدرسه‌ تقوی ‌پیشگان و ساختمان صداقت، هشدار داده بود که مجموعه‌ اتحادیه و ساختمان سینگر هم در معرض تخریب قرار دارند.


 


قسمت‌های پیشین مجموعه مطالب «رمضان، سی‌گام در راه خود‌سازی» به قلم محمود صلواتی تا اینجا منتشر شده بود. اکنون بخشی جدید از این مطالب را به نقل از وب‌سایت مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم بخوانید:

گام چهاردهم: مراقبه (خود‌نگهبان بودن)

« وَاَقِلْنى فیهِ مِنَ الْخَطایا وَالْهَفَواتِ »، (۱) «بار خدای در این روز در مورد خطاها و لغزش‌هایم عذرم را پذیرا باش.»

یکی دیگر از گام‌ها به سوی خودسازی، مراقبت از خویش در مورد خطاها و گناهان است؛ مراقبت از خویش برای آلوده نشدن به گناه و مراقبت برای استغفار و پوزش‌خواهی از خداوند در صورت آلوده شدن بدان.

نفس انسان سرکش و خودسر است و اگر به حال خویش رها شود، همانند حیوانی تربیت نایافته به هر سو می‌رود و از هر علوفه‌ای که سر راه اوست می‌خورد. این آدمی است که باید با مراقبه، همواره عنان نفس را در ا ختیار داشته باشد و به آن راهی که می‌خواهد برود، هدایتش کند و آن‌چه را می‌تواند و مجاز است مصرف کند، در اختیار او بگذارد. مراقبه عمل همیشگی مؤمن است که نمی‌تواند در هیچ مرحله از زندگی و در هر مقامی، از آن غفلت کند:

«نفس، اژدرهاست او کى مرده است / از غم بى آلتى افسرده است‏»[۲]

مراقبت از نفس این است که اگر حیوان سرکش نفس به راه خطا رفت و یا ناخواسته خطایی از او سر زد، با استغفار و پوزش‌خواهی وی را به راه راست و صراط مستقیم بازگرداند؛ «رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسینا أَوْ أَخْطَأْنا»،[۳] «پروردگارا، اگر از روی خطا یا به اشتباه خطایی مرتکب شدیم مگیر بر ما.»

پیر هرات می‌گوید:

«مراقبه دوام ملاحظه است مقصود را و آن بر سه درجه است: درجه نخستین مراقبه، حق است در ره نور دیدنی پیوسته به سویش، میان بزرگداشتی که دلبسته‌‌ات کند، نزدیکی‌ای که بر گیردت و شادمانی‌ای که برانگیزدت. درجه دوم، توجه به این نکته است که حق مراقب توست با فروگذاشتن معارضه و دوری جستن از شکستن حریم گناه. درجه سوم، مراقبه ازل است با مطالعه‌‌پیشگان در برافراشتن پرچم یکتایی؛ مراقبه ظهور اشارات تنهائی و نفخه‌های جاودانی و مراقبه رهایی از بندهای دیده‌بانی.[۴]

و در کتاب صد میدان می‌گوید:

«میدان پنجاه و سیم مراقبت است. از میدان طمأنینه میدان مراقبت زاید. مراقبت به کوشیدن است و آن سه چیز است: مراقبت خدمت، مراقبت زمان و مراقبت سِرّ. مراقبت خدمت به سه چیز توان یافت: بزرگ آمدن فرمان، آگاهی از سنتِ [پروردگار جهانیان] و شناختن ریا [عمل کردن و برای این و آن]. مراقبت زمان به سه چیز توان یافت: بر فنای شهوات، صفای خطرات و غلبه محبت. مراقبت سِرّ به سه چیز توان یافت: به گم شدن از گیتی، رها شدن از خودپرستی و دل بریدن از وابستگی.»[۵]

 

1. دعای روز چهاردهم ماه رمضان: «اَللّهُمَّ لا تُؤ اخِذْنى فیهِ بِالْعَثَراتِ وَاَقِلْنى فیهِ مِنَ الْخَطایا وَالْهَفَواتِ وَلا تَجْعَلْنى فیهِ غَرَضاً لِلْبَلایا وَالاْفاتِ بِعِزَّتِکَ یا عِزَّ الْمُسْلِمینَ.»

۲٫ مولانا، مثنوی معنوی.

۳٫ قرآن، بقره:۲۸۶.

۴٫ خواجه عبدالله انصاری، منازل‌السایرین، ص۶۷.

۵٫ همان، همان‌جا، ص۳۱۶ به نقل از کتاب صد میدان.


 


اسماعیل علوی

تکرار خطا، ولو خرد و ناچیز، کم کم ملکه و یکی از خصلت های ثابت انسان می شود و مقدمه ای است برای ارتکاب گناهان بزرگ و بزرگتر که دامنه تأثیر آن از فرد به عرصه های اجتماع کشیده می شود. همچون نخ های باریکی که اگر روی هم انباشته و در هم پیچیده شوند طناب ضخیمی را به وجود می آورند که قطع آن کار هرکسی نیست. بنابراین جلوی گناهان بزرگ را بایستی در مرحله آغازین یعنی از عادت به تکرار خطاهای کوچک گرفت.

هنگامی که انسان گناهی را کوچک و ناچیز می شمارد قدم در مسیر خطرناکی می گذارد که سرانجام آن آلودگی به گناهان بزرگ است. چرا که ریشه ناچیز و کوچک شمردن گناه در روحیه عصیان و سرکشی انسان نهفته است و همین روحیه صاحبش را تا دوزخ همراهی خواهد کرد. «فامامن طغی، واثرالحیاة الدنیا، فان الحجیم هی الماوی» (نازعات آیات ۳۹ـ۳۷)

یکی از ویژگی های روحیه عصیان وسرکشی تظاهر به گناه است. آشکار کردن گناه و آشکارا مبادرت کردن به گناه ولو کوچک، خود گناه بزرگی است که موجب تباهی جامعه خواهد شد. چون با این اقدام قباحت و زشتی گناه در جامعه رنگ می بازد و افراد دیگری نیز تشویق به مبادرت نسبت به آن گناه می شوند و این را نه عقل ونه شرع، هیچ یک نمی پسندند. امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید: «ازتظاهر به گناه بپرهیزید که آن از بزرگترین گناهان است».

تظاهر به گناه سبب بدعت است که جامعه را به کژراهه می کشاند. برهمین اساس خطای کسانی را که دارای موقعیت و مسؤولیت اجتماعی هستند از مقوله آشکار کردن گناه دانسته و به آنان وعده عذاب داده شده است. در روایتی ازامیرالمؤمنین علی (ع) آمده است: هرگاه عالمی تباه شود ، عالمی تباه می گردد».

از پیامبر اکرم (ص) نقل است که فرموده اند:«امت من اصلاح نشوند مگر با اصلاح خواصشان». و در ادامه خواص را به چهار گروه حکومتگران، دانشمندان، عابدان و بازرگانان تقسیم کرده می فرمایند: حکومتگران، سرپرستان جامعه هستند، هنگامی که سرپرستان خود گرگ باشند چگونه می توانند نگران مردم باشند. دانشمندان، پزشکان مردمند، هرگاه پزشک خودبیمار باشد، چگونه مردم را درمان خواهد کرد، عابدان راهنمایان (و الگوهای اخلاقی) مردمند. آن هنگام که عابد خود گمراه باشد، چگونه به مردم ره خواهد نمود و بازرگانان امین مردم اند. پس اگر بازرگانی خائن باشد، چگونه مردم به او اطمینان یابند. (غررالحکم ج ۱ ص۴۲۶)

در همین راستا پیامبراکرم (ص) می فرماید: در روز رستاخیز خداوند به سه کس نظر نکند: «پیر زناکار، حاکم مستبد و زورگو و تهیدست مکرپرداز» و در سخن دیگری می فرماید: «لغزش یک عالم چونان شکستن یک کشتی است که غرق می شود و دیگران را نیز با خود غرق می کند.»

به هرحال آشکار ساختن گناه واصرار بر آن ولو کوچک و ناچیز کلید گناهان بزرگتر و گرفتاری های روحی و روانی و عذاب آخرت است و به تدریج قدرت اراده را در انسان ضعیف و شهوات را بر عقل انسان چیره می سازد. هرگاه شهوت بر عقل چیره شود انسان از انسانیت و فطرت الهی خویش دور شده و تا سطح چهارپایان سقوط می کند.

ماه مبارک رمضان و خودداری های این ماه از حلال و امساک در طول روز نوعی تمرین برای تقویت اراده با هدف غلبه دادن قوه عقل بر نیروی شهوت است. دراین ماه که به راستی مبارک و سراسر خیر و برکت است انسان فرصت می یابد تا کدورت های خطاها و گناهان کوچک و بزرگ را از صافی دل بزداید و زلال آیینه وجود را بازیابد.


 


کلمه – گروه اقتصادی: در حالی که اعتصاب پارچه‌فروشان در بازار تهران وارد سومین هفته خود شده، امروز اطلاعیه فعالان صنف پارچه و قماش با حمله نیروی انتظامی از در و دیوار بازار برداشته شد. این در حالی است که مسئولان و رسانه‌های وابسته به دولت همچنان علیه بازاریان اعتصاب‌کننده گزارش می‌نویسند و آنها را مورد اتهام قرار می‌دهند. از سوی دیگر، در حالی که احتمال پیوست صنف پوشاک به اعتصاب پارچه‌فروشان مطرح شده، هنوز مشخص نیست مذاکرات نمایندگان صنف پارچه و قماش با مجلس به نتیجه‌ای برسد یا خیر.

خبرنگار کلمه گزارش داد که ساعتی پیش بازاریان در اعتراض به اظهارات رئیس سازمان امور مالیاتی کشور که فعالان بازار را بهانه‌جو و همدست قاچاقچیان نامیده بود، اطلاعیه‌ای صادر کردند. اما هنوز چند دقیقه از نصب این اطلاعیه بر روی ستون‌ها و دیوارهای بازار نگذشته بود که ماموران نیروی انتظامی به سمت عابرانی که برای خواندن اطلاعیه جمع شده بودند حمله کردند، با تندی آنها را کنار زدند و به سرعت تمام نسخه‌های این اطلاعیه را از سطح بازار و دیوارها جمع کردند.

بر اساس این گزارش، بهانه ماموران نیروی انتظامی این بود که می‌خواهند با این کار در محوطه‌ی بازار راه‌بندان ایجاد نشود و راه تردد عابران باز بماند. اما به‌رغم این ادعا، آنها همزمان نسبت به پراکنده کردن مردم و جلوگیری از شکل‌گیری هرگونه تجمع چند نفره نیز اقدام می‌کردند.

اطلاعیه‌ی بازاریان، در واکنش به اظهارات عسگری رئیس سازمان امور مالیاتی کشور صادر شد که گفته بود: «پارچه‌فروشان بهانه‌جویی می‌کنند و خواسته مشخصی ندارند.» علاوه بر این مقام دولتی، رسانه‌های وابسته به دولت هم در روزهای گذشته به شدت به اعتصاب‌کنندگان بازار تهران حمله کردند و آنها را همدست قاچاقچیان، مدعی حرفهای بی‌اساس و نگران از شفافیت توصیف کردند.

این در حالی است که دو هفته پیش، وقتی سایت خبری- تحلیلی کلمه برای اولین بار از اعتصاب صنف پارچه و قماش در بازار تهران خبر داد، هنوز هیچ‌یک از مطبوعات و خبرگزاری‌های رسمی کشور حاضر نشده بود حتی یک خبر کوتاه از اعتصاب این صنف منتشر کند.

اما امروز همین رسانه‌ها بار دیگر به حملات چند روز اخیر خود به فعالان معترض صنف پارچه ادامه دادند. خبرگزاری فارس، اعتصاب‌کنندگان را به «بهانه‌تراشی و قانون‌گریزی» متهم کرد و ایسنا هم در گزارشی از «ریشه‌های بهانه‌جویی پارچه‌فروشان» این ادعا را مطرح کرد که: «افشای قاچاق‌فروشی و شفافیت درآمد باعث تعطیلی بازار شده است.»

جوسازی‌های این رسانه‌ها و نیز سخنان رئیس سازمان امور مالیاتی، واکنش رییس اتحادیه بنکداران پارچه تهران را در پی داشت که دیروز به شدت از سخنان عسگری انتقاد کرد و از او خواست ادبیاتش را تغییر دهد.

نایب‌رئیس این اتحادیه هم دیروز در واکنش با دعوت رئیس سازمان امور مالیاتی برای مذاکره، فاش کرد که: «حدود یک ماه پیش به عسگری نامه دادیم و خواستیم که به صنف ما برای اجرای مالیات بر ارزش افزوده پنج سال مهلت داده شود که نوشتند در اختیار ما نیست؛ حال می گویند که بیاییم مذاکره کنیم!»

محمدحسین رحیمی همچنین امروز با روزنامه هفت صبح هم درباره اعتصاب پارچه‌فروشان مصاحبه کرد و تکنولوژی و فناوری قدیمی موجود در صنعت نساجی کشور و نداشتن نقدینگی کافی را از جمله مشکلات پیش روی تولیدکنندگان پارچه دانست و گفت: «در حال حاضر تولیدکنندگان و فروشندگان به دلیل وجود رکورد در بازار، در برخی مواقع به دلیل عدم نقدینگی، مجبور به فروش محصولات خود پایین‌تر از قیمت تمام‌شده هستند که این امر در مقاطعی کاهش قیمت پارچه در بازار را به همراه داشته است.»

وی همچنین گفت: «واردات پارچه به ویژه از چین از جمله دلایل مازاد عرضه در بازار پارچه است. در صورتی که واردات پارچه به کشور بیش از پیش کنترل شود، تولیدکنندگان داخلی می‌توانند ظرف یک مدت زمان پنج ساله، نیاز داخلی کشور در این بخش را تامین کرده و بازار را از واردات بی‌نیاز کنند.» رحیمی به ارزان بودن ارز هم اشاره کرد که «سبب می‌شود تا واردات بیش از حد نیاز صورت بگیرد و در نهایت تولیدکننده ایرانی متضرر شود، زیرا قیمت کالای تولید شده او بیشتر از قیمت مشابه خارجی و چینی است.»

احتمال پیوستن بنکداران پوشاک به اعتصاب بنکداران پارچه

همزمان با انتشار خبرهایی درباره اعتصاب پارچه‌فروشان در مطبوعات، روزنامه جهان صنعت از احتمال کشیده شدن اعتصاب بازار پارچه به بخشی از بازار پوشاک خبر داد و تصریح کرد که با تداوم اعتصاب پارچه‌فروشان بازار تهران در اعتراض به مالیات بر ارزش افزوده، «بنکداران پارچه از بنکداران پوشاک خواستند در صورت مواجهه با اجرای مالیات بر ارزش افزوده اعتصاب کنند و پشت یکدیگر را خالی نکنند.»

جهان صنعت با اشاره به اینکه پارچه‌فروشان بیش از دو هفته است که دست به اعتصاب زده‌اند و سازمان امور مالیاتی هم اعلام کرده که کوتاه نخواهد آمد و قانون اجرا می‌شود، نوشت: «قرار است مجلس برای حل این مساله وارد معرکه شود»، چرا که «اگر این مشکل حل نشود، ممکن است دامنه اعتراضات و اعتصابات گسترده‌تر شود و به صنوف دیگر هم برسد.»

اما تا زمان تنظیم این گزارش، هنوز خبری درباره نتیجه جلسه‌ای که امروز قرار بود بین نمایندگان مجلس و نمایندگان دو صنف پارچه و طلا برگزار شود، در رسانه‌ها منتشر نشده است.

اعتصاب پارچه‌فروشان و بنکداران بازار تهران که از روز دوشنبه دهم مرداد در اعتراض به مالیات بر ازرش افزوده آغاز شده بود، تاکنون با خاموش ماندن چراغ مغازه‌ها و بسته نگه داشتن مجل کسب و کار همراه بوده است. این اعتصاب در واکنش به ابلاغ دستور اداره مالیات برای ثبت نام کسبه فعال در این صنف جهت پرداخت ۴ درصد مالیات بر ارزش افزوده صورت گرفته است.

بازاریان تهران با شکل اخذ این مالیات مخالف‌اند و می‌گویند مالیات بر ارزش افزوده باید از اصنافی گرفته شود که به صورت نقدی جنس می‌فروشند و بنکداران و پارچه‌فروشان بازار تهران در شرایطی که به صورت مدت‌دار و به وسیله‌ی چک با مشتریان خود کار می‌کنند، باید از این مالیات معاف گردند.

بخش‌های مختلف صنف پارچه از جمله تولیدکنندگان و فروشندگان پارچه‌های پرده‌ای، لباس‌کار، روپوش مدارس و مانتو، پارچه‌های ملحفه‌ای، جین، فاستونی، چادری، آستری و پارچه‌های خارجی که در پاساژها و سراهای مختلفی در بازار فعالیت دارند، در این اعتصاب مشارکت دارند.


 


یک عضو کمیسیون عمران مجلس با انتقاد از ساخت ۱۰ هزار واحد مسکونی در ونزوئلا از سوی ایران گفت: اگر دولت توان ساخت این تعداد واحد مسکونی را در خارج از ایران دارد، بهتر است این توان را برای حل مشکل مسکن کشور صرف کند.

به گزارش خانه ملت، مهرداد بائوج لاهوتی گفت: اگر ساخت ۱۰ هزار واحد مسکونی در کشور ونزوئلا از سوی شرکت‌های پیمانکارایرانی تنها با هدف توسعه صادرات خدمات فنی و مهندسی صورت گیرد موضوع قابل قبولی است.

نماینده لنگرود در مجلس افزود: اما اگر ساخت ۱۰ هزار واحد مسکونی در کشور ونزوئلا تنها به قصد کمک به دولت این کشور باشد، در شرایط کنونی و با وجود مشکلات متعدد کشور در بخش مسکن اقدامی غیرقابل قبول است.

لاهوتی، وضعیت بازار مسکن در کشور را نامطلوب خواند و گفت: هم‌اکنون اجاره‌بها در بخش‌های مختلف تهران و کلان شهرها ۳۵ درصد افزایش داشته است که این افزایش بها به علت کمبود مسکن و تقاضای بالا در این بخش است.

وی تأکید کرد: اگر دولت توان ساخت ۱۰هزار واحد مسکونی در کشورهای دیگر را دارد، بهتر است این توان را در داخل و برای بالا بردن عرضه و ساخت مسکن در کشور مصرف کند.

نماینده لنگرود نیاز کشور به ساخت مسکن را سالانه یک میلیون واحد خواند و گفت: اگر دولت نتواند سالانه یک میلیون واحد مسکونی بسازد و در اختیار متقاضیان قرار دهد وضعیت اجاره بها و همچنین قیمت مسکن آشفته‌تر می‌شود.

این عضو کمیسیون عمران مجلس افزود: دولت باید با سامان‌دهی سرمایه‌های سرگردان کشور و هدایت این سرمایه‌ها به بخش مسکن، نیاز سالانه یک میلیون واحد مسکونی را پاسخ دهد، در غیر این صورت هرساله شاهد افزایش اجاره‌بها در کشور خواهیم بود.


 


رییس سازمان پزشکی قانونی کشور گفت: آمار دقیقی در مورد کودک آزاری وجود ندارد.

به گزارش ایسنا، دکتر احمد شجاعی روز دوشنبه با بیان اینکه آمار خودکشی در سه ماهه نخست سال جاری نسبت به مدت مشابه سال قبل ۴/۹ درصد افزایش داشته است گفت: از سه ماهه نخست سال جاری ۹۵۲ نفر در کشور خودکشی کرده‌اند که از این میان ۲۷۴ نفر زن و ۶۷۸ نفر مرد بوده‌اند.

وی با بیان اینکه در سه ماهه نخست سال گذشته ۸۷۰ نفر در کشور خودکشی کرده‌اند گفت: در سه ماهه نخست سالجاری آماری خودکشی ۴/۹ درصد افزایش داشته است.

وی افزود: درسال ۸۸ ، ۳ هزار و ۱۲۲ مورد خودکشی و در سال ۸۹، ۳ هزار و ۶۴۹ مورد خودکشی به سازمان پزشکی قانونی گزارش شده است.

به گفته شجاعی آمارخودکشی ۸۸ نسبت به سال ۸۹ حدود ۱۷ درصد رشد داشته است.

رییس سازمان پزشکی قانونی همچنین با بیان اینکه پزشکی قانونی تنها سازمان ارائه دهنده آمار واقعی است در مورد آمارهای ضد و نقیضی که در طول چند ماه اخیر از سوی برخی از سازمانها ارائه می‌شود گفت: براساس این مشکل تنها در هنگام ارائه آمار تصادفات بوده که براساس قانون ایمنی راه پزشکی قانونی تنها ارگان ارائه دهنده آمار متوفیان است.

وی با بیان اینکه برخی از سازمانها تنها عملکرد خود را پوشش می‌دهند گفت: این سازمان‌ها مطمئنا قصد و قرضی در ارائه آمارها ندارند و تنها آمار عملکرد خود را ارائه می‌دهند.

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه از آنجایی که سازمان پزشکی قانونی تنها مرجع ارائه دهنده آمارها است آیا این سازمان قصد ندارد که از سازمانهای متخلف دیگر که نسبت به ارائه آمارهای متفاوت مبادرت می‌کنند شکایتی مطرح کند گفت: تذکراتی به دوستان داده شده است و شاهد آن هستیم که دوستان ما در سازمانهای دیگر این رویه را اصلاح کرده‌اند.

در سه ماهه نخست سال جاری ۹۴۷ نفر بر اثر سوءمصرف مواد مخدر جان خود را از دست داده‌اند

وی ادامه داد: در سال ۸۸ ، سه هزار و ۷۹۸ نفر بر اثر سوء مصرف مواد مخدر جان خود را از دست داده و این رقم در حالیست که در سال ۸۹ این رقم با کاهش ۷/۳ درصدی به رقم ۳ هزار و ۶۵۶ نفر رسید.

وی با بیان اینکه در سه ماهه نخست سالجاری این رقم نسبت به مدت مشابه سال قبل تغییر چندانی نداشته است گفت: در سه ماهه نخست سال گذشته ۹۴۲ نفر بر اثر سوء مصرف مواد مخدر جان خود را از دست داده و این در حالیست که در سه ماهه نخست سالجاری ۹۴۷ نفر بر اثر سوءمصرف مواد مخدر جان خود را از دست داده‌اند.

سازمان پزشکی قانونی در رابطه با حمل جسد وظیفه‌ای ندارد

رییس سازمان پزشکی قانونی در ادامه سخنان خود با اشاره به حادثه جاده ماهشهر و وظیفه این سازمان در رابطه با حمل اجساد گفت: وظایف میان سازمانها کاملا تعریف شده و این سازمان در رابطه با حمل اجساد وظیفه‌ای ندارد.

به گزارش ایسنا، وی با بیان اینکه حمل اجساد در داخل شهرها برعهده شهرداری است گفت: حمل اجساد متوفیان ناشی از حوادث در جاده‌ها جزو وظایف اورژانس است.

وی افزود: پزشکی قانونی در شهر تهران اقدام به جابه‌جایی و حمل اجساد متوفیان ناشی از حوادث می‌کند که این رویه درستی نبوده است.

تعیین آمار دقیق تجاوزات نیاز به پژوهش دارد

شجاعی در ادامه این نشست در خصوص آمار تجاوزات گفت: از نظر علمی فردی که به زور و بدون رضایت مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرد در دسته تجاوز به عنف قرار می‌گیرد که تعیین دقیق آمار تجاوزات نیاز به بررسی کامل دارد.

وی با بیان اینکه موارد متعددی برای معاینه به پزشکی قانونی ارجاع داده می‌شود گفت: پزشکی قانونی تنها آمار معاینات انجام شده در این مورد را دارد و علت‌ها در این مورد دسته‌بندی شده نیست و تعیین آمار دقیق تجاوزات نیاز به کار پژوهشی در مورد احصای موارد تجاوز دارد.

به گفته وی ممکن است فردی به دلیل عدم تمکین مورد آزار همسر قرار گیرد و یا ممکن است فردی مورد تجاوز افراد غیر قرار گیرد که نمی‌توان این دو را در یک دسته قرار داد و باید کار پژوهشی در این مورد صورت گیرد.

آمار دقیقی در مورد کودک آزاری وجود ندارد

رییس سازمان پزشکی قانونی با بیان اینکه از نظر علمی کودک آزاری به آزار دیدن کودک به وسیله بستگان و والدین و افرادی که در ارتباط نزدیک با کودک هستند اطلاق می‌شود گفت: برای تعیین آمار دقیق کودک آزاری باید شکایتی نسبت به آزردن این کودک مطرح شود و از آنجایی که کودک پناهی ندارد و نمی‌تواند از والدین خود شکایت کند و خانواده‌ها نیز قطعا از خود شکایت نمی‌کنند این مسائل مطرح نمی‌شود.

به گزارش ایسنا، وی با بیان اینکه در صورتی که کودک به دلیل حجم وسیع تنبیهات بدنی به مراکز درمانی منتقل شود مسوولان بیمارستان می‌توانند این مساله را به مقام قضایی و انتظامی منتقل کنند.

وی با بیان اینکه آمار دقیقی در مورد کودک آزاری نداریم گفت: رقم کودک آزاری آنچنان بزرگ نیست و مواردی که به پزشکی قانونی برای معاینه ارجاع داده شد مواردی است که رسانه‌ای شده است.

آمار دقیقی از اسیدپاشی هم نداریم

به گزارش ایسنا، رییس سازمان پزشکی قانونی کشور در ادامه این نشست در پاسخ به سوالی مبنی بر ارائه آمار دقیقی در خصوص اسیدپاشی در کشور از سوی سازمان پزشکی قانونی گفت: آمار دقیقی در مورد میزان اسید‌پاشی در کشور نداریم.

وی همچنین در ادامه با بیان اینکه در سه ماهه نخست سال جاری ۲۳۲ نفر بر اثر سلاح سرد جان خود را از دست داده‌اند، گفت: در سه ماهه نخست سال گذشته این رقم ۲۸۴ نفر بوده است که در سال ۹۰ میزان مرگ و میر ناشی از سلاح سرد نسبت به مدت مشابه سال قبل ۱۸ درصد کاهش داشته است.

وی در ادامه افزود: در سه ماهه نخست سال جاری ۵۵۲ نفر بر اثر سوختگی جان خود را از دست داده‌اند که این در حالیست که در مدت مشابه سال قبل ۵۷۵ نفر بر اثر سوختگی جان خود را از دست داده بودند.


 


در بخش اول مصاحبه کلمه با سید مصطفی تاج زاده که در دوران کوتاه مرخصی انجام شده بود به مقوله انتخابات پرداختیم. در بخش دوم این گفت و گوی سه بخشی نیز  این  بحث پی گرفته شده است. تاج زاده در این بخش به تقابل سیاست ورزی مدنی با سیاست ورزی نظامی پرداخته و انتخابات آزاد را  اینگونه معنا کرده است که  هرکسی که در چهارچوب قانون اساسی بخواهد فعالیت کند با هرگرایش و اعتقاد و اندیشه ای باید حق داشته باشد در انتخابات شرکت کند.

تاجزاده می گوید انتخابات آزاد به این معنی نیست که ما و دوستانمان تایید صلاحیت شویم و بتوانیم در انتخابات شرکت کنیم و دیگران نتوانند.

کلمه به همراهان و فعالان سبز اندیش پیشنهاد می کند گفت و گوی پیش رو را که  سطر سطر آن حاوی نکات و ظرایف عمیقی از سوی این دانش آموخته ی با بصیرت علوم سیاسی است، مطالعه و در آن تدقیق کنند.

 

ما چگونه می توانیم به انتخابات آزاد برسیم و چه کار باید کرد؟

برای پیشبرد این هدف نخست باید بررسی کرد چه عواملی باعث موفقیت یا ناکامی یک راهبرد می‌شود. باید دید در یک جبهه یا جناح سیاسی چه میزان اتحاد یا تفرقه وجود دارد؟ هر چقدر اتحاد بیشتری وجود داشته باشد احتمال پیشبرد راهبرد نیز بیشتر است. دومین عنصر این است که درباره همین راهبرد آیا در جناح رقیب شاهد تفرقه هستیم یا اتحاد؟ به میزانی که آنان متحد عمل نمایند، می‌توانند ما را ناکام کنند. سومین مساله این است که زمانی که شما در حکومت نیستید، نارضایتی و یا رضایت مردم نقش تعیین کننده‌ای در موفقیت یا شکست راهبرد شما دارد. چهارمین مساله این که در فرهنگ سیاسی ما چه نگاهی به مساله فوق وجود دارد؛ پذیرش یا عدم پذیرش؟ و پنجم اینکه شرایط منطقه و جهانی در مجموع به سود ما یا به سود رقیب است؟ به میزانی که فضا جنگی و نظامی‌تر ‌شود، شرایط به نفع اقتدارگراها می‌شود و زمانی‌که فضا به سمت دموکراسی و آزادی‌خواهی برود به سود اصلاح‌طلبان است. علاوه بر این پنج عنصر نکته مهمی که درباره یک راهبرد باید در نظر گرفت این است که با توجه به مجموع شرایط چقدر امکان تغییر به سود مردم و کشور وجود دارد؟ بر اساس عواملی که برشمردم اگر بخواهم درباره شرکت یا عدم شرکت در انتخابات مجلس نهم سخن بگویم (در قسمت اول مصاحبه توضیح دادم( شعار ما باید انتخابات یا آزاد یا رسوا باشد شعار اصلاح‌طلبان باید این باشد که ما در انتخابات آزاد شرکت می‌کنیم اما در انتصابات شرکت نمی‌کنیم. اگر قرار باشد رقابت جدی وجود نداشته باشد و مانند عربستان سعودی دویست، سیصد نفر را انتخاب کنند و بگویند که این‌ها نمایندگان مجلس هستند که در مجلس مشورتی ملک شرکت می‌کنند و دیدگاه‌هایشان را مطرح می‌کنند، کما این که آقای لاریجانی گفتند اگر ما در مجلس موضوعی را تصویب کنیم و رهبری مخالفت کند مصوبه را بر می‌گردانیم، یعنی این مجلس محلی از اعراب ندارد و کافی است تا نمایندگان بدانند نظر رهبری چیست و آن را تصویب کنند.

آیا در حال حاضر راهبردها امکان اجرایی شدن دارند؟

علت این‌که ما تاکنون نمی‌توانستیم به سمت عدم شرکت در انتخابات برویم، این بود که اختلاف زیادی در جبهه اصلاح‌طلبان وجود داشت و همیشه بخش‌هایی بودند که به هر دلیلی معتقد به شرکت در انتخابات بودند. این مساله باعث می‌شد ما نتوانیم نیرویمان را متمرکز کنیم و استراتژی واحدی برای عدم شرکت در انتخابات در پیش بگیریم. چرا که عدم شرکت در جایی ممکن است که یک جناح با تمامیت خود بتواند تصمیم بگیرد و به محض این‌که دو قسمت شود، شمشیر دو دم جناحی که با عدم شرکت می‌خواهد حکومت را مجبور کند تا به انتخابات آزاد تن دهد، بسیار کند می‌شود و رژیم از آن بخشی که می‌خواهد در انتخابات شرکت کند، استفاده می‌کند. به نظر من این نخستین انتخاباتی است که کل جبهه اصلاحات می‌تواند در آن شرکت نکند و هر کس نیز بخواهد شرکت کند با سؤال بزرگی از سوی جامعه مواجه خواهد شد. نخستین بار است که این جنبه از راهبرد ما می‌تواند با پاسخ مثبت همراه شود. مادامی که انتخابات آزاد نباشد ما در انتخابات شرکت نمی‌کنیم، البته در انتخابات آزاد حتماً شرکت می‌کنیم و مردم را نیز با میل و رغبت به حضور دعوت می‌کنیم. نکته بعدی در خصوص جناح رقیب است که در زمینه‌های گوناگون به طور گسترده به نزاع برخاسته‌اند و در حال افشاگری علیه یکدیگر هستند و اختلاف زیادی بین آن‌ها دیده می‌شود. درباره این موضوع خاص نیز دو نگاه بین آنان وجود دارد. عده‌ای که تندروهای آن جناح محسوب می‌شوند، معتقدند نیازی به شرکت اصلاح‌طلبان در انتخابات نیست و عده دیگری که طیف وسیع‌تری هستند اعتقاد دارند اگر اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت نکنند با توجه به بدبینی‌هایی که در جامعه وجود دارد، انتخابات سرد برگزار می‌شود. ما در انتخابات پیش رو حداقل ۵۰ میلیون واجد شرایط داریم و با تبلیغاتی که در انتخابات گذشته کردند که حدود ۸۰ درصد مشارکت داشتند، اگر در انتخابات آتی ۵۰ درصد شرکت کنند، شکست بزرگی برای اقتدارگراهاست و بیانگر این است که ۳۰ درصد شرکت نکرده‌اند؛ علاوه بر آن ۲۰ درصدی که بخش خاموش جامعه بودند و در مجموع ۵۰ درصد شرکت نمی‌کنند. مسأله دیگر نارضایتی عمومی در جامعه است. با اجرای ناقص طرح هدفمندی یارانه‌ها شاهدیم که هم تولید بسیار ضربه خورده و هم بیکاری گسترده شده و گرانی و تورم هم بیداد می‌کند. امیدی هم به آینده وجود ندارد که بتوانیم در کوتاه مدت گام جدی برداریم. بنابراین جامعه کاملاً با منتقدین جناح حاکم دولتی که اکثر این منتقدان اصلاح‌طلب هستند همراه است. چهارمین مسأله حمایت و پذیرش عمومی یک راهبرد است.

به نظر من در ۳۳ سال گذشته جز انتخابات شورای شهر دوم آن هم در شهرهای بزرگ مانند تهران ما شاهد نبودیم مادام که شرایط و ضوابط انتخابات آزاد فراهم نشود، مردم به طور جدی آمادگی داشته باشند که در انتخابات شرکت نکنند. بنابراین عدم شرکت یک پشتوانه عظیم مردمی هم دارد و به این شکل نیست که فقط در بین نخبگان باشد، عموم مردم نیز از آن استقبال می‌کنند. به خصوص اگر اصلاح‌طلبان شرکت نکنند، معنی آن تداوم وضع موجود است و هیچ انگیزه و جاذبه‌ای ایجاد نمی‌کند. نکته پنجم مربوط به مسائل منطقه‌ای است. این شرایط در مجموع به سود جنبش سبز و به ضرر اقتدارگرایان است. بالاخره داستان لیبی از یکسو و سوریه از سویی دیگر و در نهایت انتخاب نماینده ویژه گزارشگر شورای حقوق بشر در ایران، اقتدارگرایان را تحت فشار زیادی قرار داده که باید در این زمینه کار اساسی انجام دهند. بارها به دوستان گفته‌ام که تا قبل از بهار عربی منطقه، یک‌چشمی بودیم که در میان کشورهایی که نابینا بودند پادشاهی می‌کردیم. یعنی در اقیانوس دیکتاتورها ما و یکی دو کشور دیگر دموکراسی نصفه و نیمه داشتیم. اما با آغاز بهار عربی که مردم منطقه روشن شدند و چشم‌هایشان بینا شد، دیگر یک‌چشم نه تنها پادشاه نیست، بلکه تابلو است. اگر بخواهیم وضعیت مناسبی بین کشورهای عربی و مسلمان داشته باشیم، باید با شعار دموکراسی بیشتر و نه استبداد که جاذبه‌ای هم ندارد وارد عمل شویم. تنها یک درصد مصری‌ها خواهان تشکیل نظام مشابه ایران هستند. وضعیت منطقه در حال حاضر به نفع اصلاح‌طلبان است. عنصر دیگری که در کنار این پنج عنصر نقش تعیین کننده دارد، این است که آیا شرکت در انتخابات به ما امکان تحقق آرمان‌هایمان را می‌دهد؟ به باور من وضعیت کشور به گونه‌ای است که هر جناحی در مجلس در انتخابات صد در صد غیر آزاد روی کار آید، امکان اصلاح به سود مردم را نخواهد داشت و پس از مدتی مردم به آن‌ها پشت می‌کنند. در کنار این مسائل اتفاقی که با جنبش سبز رخ داده این است که حقوق اساسی و حق‌الناس تبدیل به اولویت جامعه شده است. یعنی جایگزین کاری که اقتدارگرایان می‌خواستند انجام دهند. آنان می‌خواستند حق دسترسی به اورانیوم را به حق اساسی مردم تبدیل و جایگزین حقوق اساسی آنان مانند حق آزادی اندیشه، قلم، مطبوعات، تجمعات، احزاب و… کنند و هرکس که با آن مخالفت کند را نیز نفی کنند. در حالی که رهبر فقید انقلاب می‌گفت حق اولی که همه منوط به آن است حق تعیین سرنوشت است و اگر این حق وجود داشته باشد می‌توان از دیگر حقوق صحبت کرد. پیگیری حقوق مردم در دو سال گذشته سبب شده یکی از بزرگترین ضعف‌هایی که اصلاح‌طلبان داشتند از بین برود.

ما همیشه می‌گفتیم تا روز انتخابات فضای مناسبی داریم و پس از انتخابات هم در جامعه مدنی و هم در حکومت همه چیز به فراموشی سپرده می‌شود. جنبش سبز برای نخستین بار از مشروطه تاکنون یک انتخابات را ادامه داده و هنوز انتخابات سال ۸۸ برای مردم مسأله است و به دلیل گستردگی و عظمت جنبش از آن خارج نشده‌ایم. این مسأله باعث شده تا انتخابات آزاد تبدیل به یک خواست عمومی شود، درست مانند زمان شاه. حتی مطمئنم در انتخابات آینده بخشی از اصولگرایان از انتخابات آزاد سخن بگویند نه از انتخابات به تنهایی. در مورد منطقه صحبت می‌کنند، مانند عراق و فلسطین و … و از انتخابات آزاد سخن می‌گویند، اما به ایران که می‌رسند سخن از انتخابات زیر نظر نظارت استصوابی و نظامی می‌شود و آن را طراحی و اعمال می‌کنند. انتخابات آزاد برای نخستین بار تبدیل به خواست و مطالبه عمومی شده که باید قدر آن را دانست. اگر ما این فضا را از دست بدهیم و نتوانیم اقتدارگرایان را بین دو انتخابات آزاد و رسوا قرار دهیم، دیگر به این راحتی نمی‌توانیم به انتخابات آزاد برسیم. ممکن است فضا بسیار رادیکال شود که مطالبات دیگری جایگزین انتخابات آزاد شود. مانند سال‌های ۵۶ و ۵۷ که سرنگونی رژیم شاه اولویت بود نه برگزاری انتخابات آزاد. اگر بتوانیم سد نظارت نظامی- استصوابی را بشکنیم می‌توانیم به انتخابات آزاد برسیم، اما اگر نتوانیم آن وقت باید انتخابات را رسوا کنیم تا نظارت نظامی- استصوابی برای همیشه برچیده شود و اتفاقاً همان طور که توضیح دادم ابزارهای لازم نیز در دست ماست. از این زاویه تأکید بر شروط آقای خاتمی اصولگرایان را در مقابل دو راهی قرار می‌دهد. اگر بپذیرند که یک پیروزی برای جنبش است و اگر رد کنند اصولگرایان در آزمون راستی آزمایی شکست فاحشی می‌خورند. چرا که ثابت می‌شود علیرغم ادعاها از ۲۵ میلیون رأی برخوردار نیستند. زیرا در همه جای دنیا اگر جناحی از ۵۰ درصد رأی واجدین شرایط برخوردار باشد هیچ جا باور نمی‌کنند که پرچمدار انتخابات آزاد نباشد، بنابراین اقلیت بوده‌اند. پس نه کسانی که شعار می‌دهند به هیچ عنوان و به هیچ روی نباید در انتخابات شرکت کرد درست می‌گویند و یک فرصت سیاسی را از دست می‌دهند و نه کسانی که به هر قیمتی می‌خواهند در انتخابات شرکت کنند که در واقع تأیید رفتار ستاد انتخابات کودتا و آقای جنتی است که هرکاری بکنید ما هیزم تنور انتخابات شما می‌شویم.

گفته می شود که ممکن است به دلیل شرایط انتخابات مجلس تا حدود ۶۰ درصد در انتخابات شرکت کنند نظر شما چیست؟

با توجه به شناختی که از مردم دارم مشارکت۶۰ درصدی را رقم خوشبینانه‌ای می‌دانم، یعنی بعید می‌دانم این تعداد بدون حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت کنند. ما باید بین دو استراتژی انتخاب کنیم و هرکدام از این دو راه را انتخاب کنیم با مجموعه‌ای از فرصت‌ها و تهدیدها مواجه خواهیم شد. اگر نگاهمان فقط به یک انتخابات باشد نمی‌توانیم با یک انتخابات ثابت کنیم که آن رسوا و نامشروع است، اما اگر به شکل یک جریان به آن نگاه کنیم، بعد از چند انتخابات به نتیجه خواهیم رسید. الآن سالی یک انتخابات وجود دارد و حتی با تجمیع هر دو سال یک انتخابات داریم، باید دید این حرف که در هر شرایطی ۶۰ درصد مردم شرکت می‌کنند درست است یا نه که به نظر من خوشبینانه است و نهایتاً ۵۰ درصد شرکت می‌کنند و در شهرهای بزرگ نیز به شدت افت مشارکت وجود دارد و این مسأله خود را در سطح ملی نشان می‌دهد. بنابراین اگر بگوییم۵۰ درصد شرکت می‌کنند و در مقابل جریانی تحریم کرده، آن‌گاه کسانی که شرکت کردند بعد از یک سال می‌بینند اوضاع بهتر شده یا بدتر. اگر شرایط بهتر شده باشد می‌گویند کسانی که شرکت نکردند اشتباه کرده‌اند، اما اگر شرایط بدتر شده باشد موافق با تحریمی‌ها می‌شوند. به طور مثال آقای احمدی‌نژاد ادعا می‌کند که در یک انتخابات ۱۷ میلیون و در انتخابات بعدی ۲۴ میلیون رأی آورده. من گمان نمی‌کنم که اصلاح‌طلبان شرمنده باشند که از روز نخست به او رأی ندادند و اعلام کردند که کفایت لازم را ندارد. اتفاقاً امروز این اصولگرایان هستند که شرمنده انتخاب خود هستند. درست است که در کوتاه مدت خیلی‌ها این را برنتافتند و ما به قیمت زندان رفتن تاوان آن را دادیم، چون چند سال زودتر از حضرات فهمیدیم که این روش‌ها جواب نمی‌دهد، اما امروز سربلند هستیم. اصلاً فکرکنیم در انتخابات گذشته ۲۵ میلیون به آقای احمدی‌نژاد رأی دادند، امروز کدام ۲۵ میلیون شرمنده هستند؟ در عرصه سیاست ما نباید تا روز انتخابات و یا یکی دو ماه بعد را در نظر گرفته و بر اساس آن موضع بگیریم. اگر این حرف به این معنی باشد که بنای ما بر عدم شرکت است مگر این‌که ضوابط و قواعد تغییر کند، حرف درستی است. اما اگر معنایش این باشد که ما چه شرکت کنیم و چه شرکت نکنیم ۶۰ درصد مردم شرکت می‌کنند، این یعنی جایزه دادن به متخلفین و متقلبین که شما هر کاری کنید و تا هر جایی بروید ما شرکت می‌کنیم که اصلاً درست نیست. اگر اقتدارگرایان مطمئن بودند که اصلاح‌طلبان چه شرکت کنند و چه شرکت نکنند ۶۰ درصد در انتخابات شرکت می‌کنند مطمئن باشید اصلاح‌طلبان محلی از اعراب نداشتند. به علاوه ترکیب آراء و اتفاقات انتخابات مسأله دوم است. اگر اصلاح‌طلبان شرکت نکنند اصولگرایان تقسیم بر دو می‌شوند و به جان هم خواهند افتاد و با توجه به این‌که هر دو خود را عین اسلام می‌دانند و مخالفان خود را به راحتی با یک حکم بین‌الغی، واجب التهمه و واجب الافترا می‌خوانند، به این ترتیب حتی اگر مردم شرکت کنند، اینان چنان جلوی هم خواهند ایستاد و افشاگری خواهند کرد که به این نتیجه می‌رسند که پیروزی در انتخابات مجلس به هیچ وجه مناسب نخواهد بود.

یعنی معتقد هستید اصول گراها این بار به چند دسته تقسیم می شوند؟

من با شناختی که از داخل زندان از حوادث پیدا کرده‌ام، اتفاقاتی که بین اصولگراها رخ داده آن‌ها را به سه دسته تقسیم کرده است. گروهی که از رهبری حمایت می‌کنند معتقدند در انتخاب آقای احمدی‌نژاد اشتباه کرده‌اند؛ دوم کسانی که هنوز فکر می‌کنند آقای احمدی‌نژاد می‌خواهد با مافیای قدرت و ثروت مبارزه کند و این بار به جای آقای هاشمی رفسنجانی، رهبری در مقابل احمدی‌نژاد ایستاده و سوم کسانی که اعتقاد دارند هر دو طرف اشتباه می‌کنند و به نظر من این گروه سوم بیشتر از دو دسته دیگر هستند. بنابراین چنین موقعیتی می‌تواند برای اقتدارگرایان بحران مشروعیت به وجود آورد. پس از دوم خرداد ۷۶ یعنی در ۱۶ سال گذشته این نخستین بار است که بخش قابل توجهی از اصولگرایان به اصلاح‌طلبان روی آورده‌اند. نه به این دلیل که گرایش آنان مانند اصلاح‌طلبان است و یا اگر اصلاح‌طلبان رأی آوردند آنان را با خود شریک کنند و سهمی بدهند، بلکه واقعاً نگران آینده کشور هستند و می‌گویند باید دولتی بر سر کار آید که بتواند کشور را به یک نقطه ثبات برساند. بنابراین تأکید می‌کنم ۶۰ درصد به هیچ وجه نمی‌تواند آمار درستی باشد. این مسأله نشانگر این است که مردم ما خوشبختانه خواهان مشارکت در انتخابات هستند نه برخوردهای قهری و اگر در چند انتخابات شرکت نکنیم، مطمئناً این وضعیت تغییر خواهد کرد.

چرا تا پیش از این و در انتخابات گذشته به این نتیجه نرسیدید که شرکت در انتخابات با این شرایط اشتباه است؟ یعنی درست است که هیچ انتخاباتی مانند ۸۸ نبود و همیشه میزان تقلب و دست کاری آراء کم بود اما به هرحال عده ایی هم بودند که همیشه می گفتند این شرایط درس انتخابات نیست و نباید شرکت کرد.

من جزو کسانی هستم که می‌گویم تا سال ۸۸ شرکت ما در انتخابات درست بود، هر چند که در نحوه شرکت مرتکب اشتباهات بزرگی شدیم. راهبردمان درست بود، اما اشتباهات تاکتیکی انجام دادیم. به طور مثال در مجلس هشتم در تهران باید لیست حداقلی معرفی می‌کردیم، نه سی نفر را لیست می‌دادیم و چهره‌های ناشناخته را معرفی می‌کردیم. با این کار جناح مقابل را هم به اتحاد رساندیم، در حالی که اگر ۵ نفر از چهره‌های اصلی خود را معرفی می‌کردیم، آنان به چند بخش تقسیم می‌شدند. نکته اصلی این است که اگر در انتخابات ۸۸ شرکت نمی‌کردیم، اکنون چیزی به نام جنبش سبز نداشتیم. مردم جز انتخابات ابزار دیگری ندارند، مردم در ۲۵ خرداد یکدیگر را دیدند و دو سه روز قبل از آن مشاهده کردند که در پای صندوق‌های رأی چه اتفاقی افتاد. اگر حقوق بشر اکنون این قدر مهم شده، دلیلش جنبش سبز است. جنبش‌هایی که در ایران از مشروطه به بعد شکل گرفته همه پیرامون انتخابات شکل گرفته‌اند، از ملی شدن نفت تا جنبش دوم خرداد و جنبش سبز. اکنون تظاهرات خیابانی را به شدت سرکوب می‌کنند و اجازه شکل‌گیری هیچ تشکلی را نمی‌دهند. پس مردم فقط می‌توانند از ابزار انتخابات استفاده کنند و اقتدارگرایان نمی‌توانند علیه این پدیده تعیین کننده حق تعیین سرنوشت اقدام کنند. بنابراین ما باید تلاش کنیم که این عنصر یعنی پدیده انتخابات را که سه مرحله است (نخست تا روز انتخابات و دوم، روز انتخابات و سوم حوادث پس از انتخابات است) هر سه را به سود منافع مردم جهت دهیم. فرض کنیم حق با کسانی است که می‌گویند از سال ۸۴ به بعد نباید در انتخابات شرکت می‌‌کردیم. خوب اکنون که همه به یک نتیجه واحد رسیده‌ایم و یک حرف می‌زنیم، همان نکته اول است که گفتم همه اصلاح‌طلبان به یک نتیجه واحد رسیده‌اند و می‌گویند شرکت نمی‌کنیم. البته اصولگرایان اکنون دارند امتیاز می‌دهند که آن قدر کم است که نمی‌تواند جای انتخابات آزاد را بگیرد. به هر حال اکنون روزنامه شرق و اعتماد منتشر می‌شود و ممکن است که روزنامه‌های دیگری چون کارگزاران نیز منتشر شوند، انحلال احزاب متوقف شده و سعی می‌کنند بازداشت‌ها را متوقف کنند و به زندانیان امتیازاتی دهند که جبران مافات شود. اما این‌ها کافی و تعیین کننده برای شرکت در یک انتخابات نیست. بهتر است اصل قضیه را که امروز همه به آن رسیده‌ایم، تقویت کنیم. اگر شرایط انتخابات آزاد را نپذیرفتند چطور اجماع تشکیل دهیم.

چطور می توان این بحث را گسترش و به جامعه تسری داد؟

ما شبکه اجتماعی گسترده‌ای در داخل ایران داریم، اقتدار اطلاع‌رسانی اقتدارگرایان شکسته شده و حوادث منطقه در جهت آگاهی مردم صورت می‌گیرد. باید بگوییم در منطقه چه می‌گذرد. همه مردم منطقه خواهان انتخابات آزاد، احزاب آزاد، مطبوعات آزاد و … هستند. بعد از ۲۵ بهمن خیلی از سردمداران اعلام می‌کردند که ما به هیچ عنوان اجازه هیچ تجمعی را نمی‌دهیم، اما اکنون می‌گویند که تجمع اعتراضی حق مردم است. در دوران اصلاحات من به عنوان نماینده وزارت کشور در کمیسیون ماده ده احزاب با آقای موحدی ساوجی از مجلس نتوانستیم به اجماع برسیم که تجمع اعتراض‌آمیز حق مردم است و طرفداران دولت که همه امکانات را دارا هستند دیگر نیازی به تجمع ندارند. قانون اساسی این را برای کسی گذاشته که اگر اعتراضی دارد، فریادش را بزند و آخر هم نپذیرفت. این جنبش آن قدر در ایران و منطقه قوی بوده که به این‌ جا رسیده. حتی رهبری نیز صحبت از این می‌کند که مسلمانان که مومن‌اند و به جمهوری اسلامی اعتقاد دارند اما مخالف سیاست‌های ایشان هستند نباید امنیت‌شان سلب شود، هر چند کافی نیست اما یک گام به پیش است. اگر نخواهیم در انتخابات شرکت کنیم باید بدانیم آلترناتیوش چیست؟ به نظر من در بعد خارجی سرنگونی نظام است که هزینه‌های بسیاری را بر ما تحمیل می‌کند و در بعد داخلی خشونت است که اگر در کشور ما یا هر کشور منطقه غلبه کند دیگر نمی‌توان سرانجام آن را پیش‌بینی کرد؛ کما این که هیچ کس نمی‌تواند پیش‌بینی کند در عراق و افغانستان چه خواهد گذشت.

شما در بخش نخست نیز تاکید کردید بر انتخابات آزاد، تعریفی هم ارائه دادید اما دقیق تر این انتخابات آزاد به چه معنی است؟ یعنی همه طیف های فکری و دگر اندیشان می توانند شرکت کنند؟

درباره انتخابات آزاد در یک جمله هر کسی که در چارچوب قانون اساسی بخواهد فعالیت کند، با هرگرایش و اعتقاد و اندیشه‌ای باید حق داشته باشد در انتخابات شرکت کند و نماینده مردم باشد، مگر اینکه رأی اکثریت را نیاورد. اگر از من بپرسند آیا سکولارها هم حق دارند، می‌گویم ترکیه به عنوان یک مدل درست، دموکراسی را با اسلام سازگار کرد و الگوی عملی ارائه داد. در ایران هم باید به رقابت با سکولارها بپردازیم. انتخابات آزاد به این معنا نیست که ما و دوستانمان تأیید صلاحیت شویم و بتوانیم در انتخابات شرکت کنیم. من همیشه گفته‌ام انتخابات دوم خرداد، انتخابات صد در صد آزاد نبود، اما نمره قابل قبولی داشت و حدود ۸۰ درصد واجدین شرکت کردند. بنابراین انتخابات آزاد یعنی این که صلاحیت هر کس که می‌خواهد در چارچوب قانون اساسی فعالیت کند رد نشود و هر کسی در انتخابات شرکت می‌کند حق دارد حزب، روزنامه، تجمع و امنیت کامل داشته باشد و بتواند از طرفداران خود دفاع کند و بعد هم بتواند برنامه‌های پیشنهادی‌اش را در امنیت کامل در مجلس پیش ببرد و طرفدارانش نیز امنیت داشته باشند. نه این که مانند انتخابات سال ۸۸ چند روز قبل از انتخابات حکم دستگیری ما صادر بشود. سپاه حکم ما را از آقای مرتضوی، متهم ردیف اول کهریزک گرفته بود، این اسمش انتخابات آزاد نیست. انتخابات آزاد با تمام مولفه‌های آن یعنی قبل از انتخابات امکانات عمومی به سود کسی بسیج نشود، بیت‌المال به نفع یک فرد یا جریان هزینه نشود، صدا و سیما و کمیته امداد به نفع یک جناح بسیج نشوند و از سوی دیگر همه از امکانات عمومی به طور مساوی استفاده کنند تا انتخابات معنای آزاد پیدا کند. در روز برگزاری انتخابات همه کاندیداها بتوانند ناظران خود را سر صندوق‌های رأی بفرستند. همیشه گفته‌‌ام برای آن که تضمین بدهیم انتخابات سالم برگزار می‌شود، باید در هیأت‌های اجرایی و نظارت نماینده قرار دهیم تا آن‌ها مطمئن شوند که اتفاقی نمی‌افتد. پس از انتخابات نیز امنیت کامل رقبا چه آنان که رأی آورده‌اند و چه آنان که رأی نیاورده‌اند و امکان اجرایی شدن برنامه‌های آنان فراهم شود. برای رسیدن به انتخابات آزاد حتماً آزادی زندانیان سیاسی نخستین شرط است و دوم این که امنیت تأمین شود و نظامی‌ها به پادگان‌ها برگردند. سیاست‌ورزی مدنی جای سیاست‌ورزی نظامی را بگیرد و هرگونه استالینیزم چه نوع روسی و چه نوع چینی و چه نوع استالینیزم فقهی را نفی کنیم و این امکان را فراهم کنیم که همه نیروها در انتخابات شرکت کنند. مشکل زمانی حل می‌شود که حقوق ملت همیشه حفظ شود نه فقط زمان انتخابات، بلکه به طور مستمر ادامه پیدا کند.

آیا تمامی مشکلات کشور با برگزاری انتخابات آزاد حل می شود و آیا می توان انتظار داشت خانواده شهدای جنبش سبز به برگزاری انتخابات آزاد تن دهند و از خون فرزندان خود بگذرند؟

مشکل زمانی حل می شود که حقوق ملت همیشه حفظ شود نه فقط در زمان انتخابات و این توجه به حقوق ملت باید به طور مستمر ادامه پیدا کند. اما زیباترین برخود را در سخنان مادر شهید سهراب اعرابی دیدم که گفت از خون فرزندم بگذرم به شرط آنکه زندانی ها آزاد شوند و انتخابات آزاد برگزار شود. در این باره دو نوع نگاه وجود دارد، نخست آنکه اگر از منظر انتقام جویی خون شهیدان نگاه کنیم جز از طرق قصاص کسانیکه در این حادثه ها شریک بودند راه دیگری را نمیشود انتخاب کرد و همواره باید خودمان را مدیون شهیدان بدانیم و قاتلان آنان را به سزای خود برسانیم. اما نگاه نوع دوم این است استقار ثبات سیاسی و در عین حال تاکید بر استقرار حقوق اساسی ملت و این راه بترین راه است. بارها به اقتدارگراها نیز گفته ایم که پاسداری از خون شهدای انقلاب و جنگ و ترور به این معنی نیست که اندیشه ای را در ایران حاکم کنیم و مردم را مجبور کنیم تا عینا آن را پیاده کنند. مطمئنا این شهیدان زمانی احساس رضایت می کنند که دموکراسی در ایران موفق شود نه انتقام گیری و فکر می کنم تجربه مشروطه تا کنون نیز نشان داده کینه توزی و انتقام گیری مشکل مارا حل نمی کند ما نمی توانیم فراموش کنیم اما می توانیم ببخشیم. می توانیم جامعه ایی بسازیم که در آن کسی نتواند با ماشین از روی انسانی رد شود و یا جوانان را از روی پل پرتاب کنند. ای کاش همه دست به دست دهیم و هم به اقتدارگراها و هم اصول گراها و هم براندازها بگوییم بس است اینکه می خواهید یک تفکر را حذف کنید و تفکر خود را مستقر سازید، خشونت بس است حقوق یکدیگر را به رسمیت بشناسیم.

پایان بخش دوم


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به kaleme-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به kaleme@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته