-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ بهمن ۲۲, جمعه

News from VOA in Persian

مهم ترين خبرها

مبارک استعفا داد

عمر سلیمان معاون رییس جمهوری مصر دقایقی پیش اعلام کرد حسنی مبارک از مقام ریاست جمهوری استعفا داده است. وی همچنین گفت اینک نیروهای نظامی کنترل کشور را به دست گرفته اند.

تلویزیون دولتی مصر همزمان با انتشار این خبر، تصاویر هزاران معترض مصری در میدان تحریر را پخش می کرد که از شنیدن خبر شادی می کنند. در همین حال ارتش انتقال قدرت از حسنی مبارک به عمر سلیمان معاون رییس جمهوری را تایید کرده و خواستار بازگشت شرایط عادی به کشور شده است.

برگزاری سالگرد انقلاب اسلامی در ایران

روز جمعه هزاران نفر در میدان آزادی تهران، سی و دومین سالگرد انقلاب اسلامی را گرامی داشتند. انقلابی که حکومت پادشاهی را سرنگون کرد و روحانیان افراطی را به قدرت رساند.

 محمود احمدی نژاد رییس جمهوری در سخنانی گفت قیام های جاری در سراسر جهان عرب نوید تولد خاورمیانه ای است که در آن آمریکا یا اسراییل دخالت نخواهند داشت. جمعیت در حالی که پرچم های ایران را در دست داشتند، در همبستگی با معترضین مصری، حسنی علیه مبارک شعار می دادند. احمدی نژاد در بخش دیگری از سخنانش خطاب به معترضین مصری گفت«مردم مصر حق دارند، آزاد باشند و دولت و حاکمانی را که می خواهند انتخاب کنند.»

ایران در هفته های اخیر معترضین مصری را تشویق کرده تا یک حکومت اسلامی برقرار کنند. آیت اله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی با ستایش از اعتراض های مصر و تونس گفته است آنها طنین انقلاب اسلامی هستند. اما برخی از تحلیل گران این عقیده را که تحولات مصر به استیلای اندیشه اسلامی منجر شود را رد کرده اند.

در این میان، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا اقدام دولت ایران در دستگیری رهبران مخالفان و ارسال پارازیت بر روی برنامه تلویزیون فارسی بی بی سی را محکوم کرد و آن را تاکیدی بر «دو روئی رهبری ایران» نامید. این شورا در بیانیه ای گفت« حمایت دولت ایران از معترضین مصری حرف های توخالی است.» در این بیانیه تاکید شده دولت ایران باید به مردم خود اجازه دهد از حق جهانی برگزاری تجمع های مسالمت آمیز، تظاهرات و ارتباطات نظیر مردم مصر برخوردار شوند.

گروگان های سابق کارشان را با ايران تمام شده نمی دانند

نيويورک تايمز زير عنوان "گروگان سابق شکايت عليه ايران را کاری تمام نشده می داند" می نويسد سابقه شيفتگی و علاقه بری روزن (Barry Rosen) به ايران به سال ۱۹۶۷ باز می گردد که او از زادگاهش در بروکلين پس از آنکه داوطلب خدمت در سپاه صلح آمريکا شد به اصطلاح دل به دريا زد و برای سفری دوساله به ايران رفت. او بعدها گفت "ايران از بسياری جهات کشوردوم من بود".

اما به فاصله يک دهه اين کشوردوم خصمانه شد.

آقای روزن اين بار در مقام وابسته مطبوعاتی سفارت آمريکا به تهران بازگشته بود. او روز چهارم نوامبر ۱۹۷۹ يکی از ۵۲ نفر آمريکائيانی شد که برای ۴۴۴ روز توسط شبه نظاميانی خشمگين از موافقت آمريکا با ورود شاه مخلوع به آمريکا برای معالجات پزشکی به اسارت گرفته شدند.

بعضی از گروگان های آمريکائی را کتک زدند و مضروب ساختند. بعضی ديگر را برای ارعاب به صحنه های ساختگی اعدام بردند.

آقای روزن می گويد "ما نخستين قربانيان تروريسم مدرنی بوديم که دولت بانی آن بود".

بحران، روز بيستم ژانويه ۱۹۸۱، همزمان با انتقال مقام رياست جمهوری آمريکا از جيمی کارتر به رانلد ريگان به پايان رسيد. دقايقی پس از تحليف آقای ريگان، ايران اسيران را آزاد کرد. آنها چند روز بعد به آمريکا بازگشتند و با استقبال گرم خانواده ها وملتی تسکين يافته روبرو شدند که گوئی احساس می کرد خود نيز به گروگان گرفته شده بود.

گروگان های سابق اکنون خود را در مقابل کاری تمام نشده می بينند. چهل نفر از آن پنجاه و دو نفر زنده اند. آنها سالهاست برای جبران رنج هائی که متحمل شدند با درخواست غرامت از ايران، سراغ دادگستری رفته اند. اما شکايت آنها در محاکم آمريکائی هنوزبه جائی نرسيده است.

مانع اصلی توافقی ميان آمريکا و ايران است که يک روز قبل از آزادی گروگان ها حاصل شد و به عهدنامه های الجزاير معروف شده است. واشنگتن در ازای آزادی آنها متعهد به آزاد ساختن اموال ضبط شده ايران پس ازگروگان گيری، و مصون شناختن ايران از شکايات، نظيرشکايتی شده است که گروگان های سابق دنبال آن هستند.

موضع دولت آمريکا در دوران رياست جمهوری شش رئيس جمهور، جمهوريخواه ودمکرات مثل هم، اين بوده است که عهدنامه ها حاوی تعهد پايداری است که در جريان تلاش های کنگره برای عبور از آن از طريق وضع قوانين ضد تروريستی، وعملا تائيد حق گروگان های سابق برای شکايت از ايران، بدون تغيير باقی مانده است.

دادگاههای فدرال تاکنون جانب دولت را گرفته اند، هرچند که قاضی های استيناف در واشنگتن قرار است امسال پرونده را بررسی و بازبينی کنند.

از ديدگاه گروگان ها، عهدنامه ها به سود آنان است، زيرا در شرايط حاکی از تهديد مسلحانه حاصل شده است، و به اصطلاح سر آمريکا را با تفنگ نشانه گرفته بودند.

 توماس لنکفورد (Thomas Lankford) وکيل گروگان های سابق که در الکساندريای ويرجينيا مستقراست می گويد از بيانيه هائی که در آن موقع منتشر شد کاملا معلوم است که در ايران می خواستند آن ها را محاکمه کنند، مجرم بشناسند و به دار بياويزند. بنظر او، و موکلين اش، عهدنامه ها در حکم نامه ای حاکی ازباج خواهی است.

شکايت را قريب ۱۵۰ آمريکائی، شامل گروگان های زنده مانده، وارثين درگذشتگان، و بعضی از بستگان، دنبال می کنند. آنها در مجموع خواستار ۶ميليارد و ۶۰۰ ميليون دلار غرامت هستند، اما هيچيک از آنان مدعی واقعيت چنين رقمی نيست.

آقای انکفورد می گويد نيت واقعی از رقمی کلان نظيراين، آن است که از طريق گران ساختن هزينه توسل به تروريسم، موضعی قاطع عليه تروريسم مورد حمايت دولت اتخاذ و ابراز شود.

رییس جمهوری آمریکا به مردم مصر پیام می دهد

کاخ سفید پس از انتشار خبر استعفای رییس جمهوری مصر اعلام کرد که باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا عصر روز جمعه بیانیه ای صادر خواهد کرد.

بر اساس این گزارش رییس جمهوری آمریکا در جلسه ای در دفتر کار خود از تصمیم آقای مبارک به کناره گیری آگاه شده  و وقایع قاهره را از طریق گزارش های خبری تماشا کرد. پرزیدنت اوباما روز پنجشنبه در بیانیه ای گفته بود دولت مصر باید یک مسیر مطمئن، قاطع و روشن به سوی دمکراسی واقعی انتخاب کرده و در آن گام بردارد. وی بار دیگر تاکید کرده بود که آینده مصر را ملت مصر تعیین خواهند کرد.

تحلیلگران درباره حال و آینده مصر چه می گویند؟ (بخش نخست)

هنوز جهان از بهت فرو پاشی حکومت زین العابدین بن علی رئیس جمهوری تونس به خود نیامده بود که شاهد رویدادهای مشابهی در مصر، اردن، الجزایر و یمن شد. اما در مصر بود که پس لرزه انفجار تونس ادامه یافت و خود به زلزله ای دیگر بدل شد.

در اواخر سال ۲۰۱۰ تونس با سلسله نا آرامی هایی در سراسر کشور روبرو شد که بر روی هم «انقلاب یاس» نام گرفت. ریشه این نا آرامی ها و شورش ها در وضعیت دشوار اقتصادی قرار داشت. بیکاری وسیع، فساد گسترده دولتی، شرایط وحشتناک زندگی، که با سرکوب هرگونه آزادی بیان همراه بود در کشور وضعیتی بحرانی ایجاد کرده بود که با خودسوزی جوانی به دلیل فقر به اعتراضی ضد حکومتی در سطح جامعه تبدیل شد و گسترش آن سرانجام به انحلال کابینه بن علی و خروج او از کشور و پیروزی معترضان انجامید.

با انقلاب تونس نوعی بی ثباتی در منطقه ایجاد شد. منطقه ای که تا چند روز پیش تر تصور می رفت که تحت سلطه رژیم های دیکتاتوری آن از ثباتی کامل برخوردارست، به ناگهان با باد رویدادهای تونس به لرزه افتاد و به ویژه کشورهای الجزیره، یمن، مصر و اردن را تکان داد. 

در مصر، جوانان مصری با الهام از آنچه در تونس روی داد، تحرک یافتند و پیشنهاد کردند که از فرصت «روز ملی پلیس» که در مصر در ۲۵ ماه ژانویه برگزار می شود، استفاده کنند و در اعتراض به فساد به تظاهراتی گسترده دست بزنند. با این حال دلایل عمده این اقدام را باید در شیوه اداره کشور و وضعیت مردم جست و جو کرد. رژیم مصر اساسا به صورت دیکتاتوری اداره می شد. «وضعیت اضطراری» که از سال ۱۹۶۷ به دلیل جنگ شش روزه اعراب و اسراییل در مصر اعلام شد تنها به مدت هجده ماه در سال ۱۹۸۰ برداشته شد و پس از ترور انور سادات، رئیس جمهوری پیشین مصر از سال ۱۹۸۱ بار دیگر برقرار شد و تا امروز ادامه یافته است. در دوران وضعیت اضطراری نیروهای پلیس گسسترش می یابد، حقوق و قوانین اساسی به حالت تعلیق در می آید و سانسور مجاز و مشروع می گردد. فعالیت سازمان ها و احزاب سیاسی و تجمع های خیابانی ممنوع می شود و هرگونه معامله و امر مالی و اقتصادی باید تحت نظر دولت انجام شود و در نهایت زمینه برای دیکتاتوری هموار می شود.

در مصر وضعیت اضطراری هیچگاه برداشته نشد. علاوه بر خشونت و شدت عمل پلیس مصر و فقر و فساد گسترده، دیکتاتوری طولانی مبارک نیز از دلایل عمده نارضایتی مردم بود. منابع حقوق بشری مصر، تعداد زندانیان سیاسی در مصر را حدود ۳۰ هزار نفر اعلام کرده اند  که ۱۷ هزار تن از آنان از اعضای  اخوان المسلمین بودند. در سپتامبر سال ۲۰۰۵ پس از انجام انتخاباتی که به نوشته الاهرام نتیجه آن اجتناب ناپذیر بود و با تصویب متمم اصل ۷۶ قانون اساسی مصر از طریق رفراندوم، که به گفته رهبر جنبش «کفایت»، جامه ای بود که بر قامت مبارک و سپس پسر او دوخته شده بود، مسئله انتخابات مصر به یکی از مسائل محوری مخالفان تبدیل شد.

حتی آمریکا هم که در راه ایجاد دموکراسی برای خاورمیانه بزرگ پیش می رفت، ناخرسندی خود را از وضعیت مصر نشان داده بود. یک ماه پیش از انتخابات سال ۲۰۰۵ کاندالیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا در سخنانی که در دانشگاه آمریکایی قاهره ایراد کرد خواستار برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه با مشارکت همه نیروهای مخالف و برخورداری آنان از امکان دسترسی به رسانه ها گردید. او با اشاره به این که آمریکا از خواست های دموکراتیک همه مردم جهان حمایت می کند گفت «فکر می کنم دوستان مصری ما این را درک می کنند و این مسئولیت را جدی می گیرند. چشم مردم جهان به این انتخابات دوخته شده، زیرا مصر برای منطقه، منطقه ای که به سرعت رو به تغییر می رود، کشور مهمی است.» پیش از این سخنرانی، خانم رایس در گفت و گو با مبارک برای او روشن کرده بود که مصر باید به سوی دموکراسی پیش برود که مسیر آن از انتخابات سپتامبر آغاز می شود.

 جنبش تازه پای «کفایت» پیش از انتخابات سال ۲۰۰۵ برای اولین بار توانسته بود تظاهرات ضد مبارک برگزار کند و به نوشته الاهرام «تابوی مبارک» را بشکند. این جنبش توانست به ویژه در شهرهای دیگر مصر چند راه پیمایی و تجمع به راه اندازد که با سرکوب شدید پلیس روبرو شد. با این حال جنبش «کفایت» با شعار «نه ریاست جمهوری مادام العمر، نه حکومت سلسله ای» به ویژه در میان جوانان مصری گسترش یافت که در غیاب برخورداری از حقوق و امکانات شهروندی برای گرد هم آیی، از طریق رسانه های اجتماعی با یکدیگر مرتبط می شدند.

این ها، همه جامعه مصر را به دیگ بخاری  بدل کرده بود که انرژی متراکم و گدازان آن منتظر ضربه ای برای انفجار بود. انقلاب در تونس، این انرژی متراکم را منفجر کرد و به خیابان ها کشاند. تظاهرات مسالمت آمیز مردم با سرکوب شدید پلیس و نیروهای امنیتی و لباس شخصی ها روبرو شد. اما با مقاومت مردم در شهرهای مختلف مصر گسترش یافت تا در قاهره متمرکز شد و به اوج خود رسید.

حکومت مصر برای جلوگیری از تماس های مردم برای سازمان دهی و تجمع از طریق توییتر و فیس بوک، دست یابی به این دو رسانه اجتماعی و سپس به کل اینترنت را مسدود و حکومت نظامی و منع آمد و شد اعلام کرد. مردم بی توجه به این مقررات خیابان ها را ترک نکردند. فراخوانی برای «راه پیمایی یک میلیونی» و تجمع در میدان آزادی قاهره دادند. شعارها رفتن مبارک و پایان حکومت او بود. مبارک وعده کناره گیری از قدرت و تدارک برگزاری انتخاباتی سالم و آزاد در ماه سپتامبر داد. ارتش در این میان برخلاف پلیس جانب مردم را گرفته بود. مردم همچنان در خیابان ماندند و خواستار رفتن فوری مبارک شدند. نیروهای هوادار حکومت با اسب و شتر و چماق و سنگ به مردم یورش بردند و درگیری ها خشن و خونین شد. در این میان آمریکا از مهم ترین متحد خود در منطقه خواست که به دیکتاتوری پایان دهد و به خواست مردم گوش دهد. وزیر خارجه آمریکا نیز هشدار داد که حکومت از اعمال خشونت با تجمع کنندگان خودداری کند.

نظر تحلیل گران آمریکایی

مصر مهم ترین کشور جهان عرب، مهم ترین کشور متحد آمریکا در جهان عرب و خاورمیانه و تنها کشور خاورمیانه است که معاهده صلح با اسراییل را امضا کرده است. تحولات مصر، نه تنها برای آینده مردم مصر، که از نظر موازنه ها  و محاسبه های سیاسی برای منطقه و جهان نیز اهمیت بسیار دارد. با وجود استقبال غربی ها و به ویژه آمریکا از رویدادهای مصر، حضور گروه «اخوان المسلمین» در میان معترضان یکی از دلایل نگرانی آن هاست. به طوری که مسئله مصر به نوعی معضل و دوراهی در برابر کشورهای غربی و به ویژه آمریکا تبدیل شده است.

جیمز روبین، معاون پیشین وزارت خارجه آمریکا در گفت و گویی تلویزیونی با تلویزیون بلومبرگ در روز ۳۱ ماه ژانویه از دو ترس وزارت خارجه آمریکا درباره مصر سخن گفت. به گفته او، وزارت خارجه آمریکا بر سر دو راهی قرار دارد یا  به گفته او «دو بیم دارد». یک سو مهم ترین متحد آمریکا ایستاده است که حمایت از او بر آمریکا شرط است و در سوی دیگر آینده مصر و رابطه این کشور با آمریکاست و این که اگر آمریکا در حمایت از جنبش مردم تعلل ورزد و اعتراض های مسالمت آمیز به خشونت کشیده شود، خطر رادیکالیزه شدن کشور و افتادن آن به دامن گروه های افراطی و به ویژه اسلام گرایان افراطی در کمین مصر باشد و احساسات خصمانه ضد آمریکایی بالا بگیرد. امری که نظیرش در انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران روی داد و به گفته منتقدانِ جیمی کارتر، «وقتی تهران در آتش می سوخت او وقت می گذراند.» (استیون پروترو، تحلیل گر سی ان ان). به نوشته او «کارتر، رسیدن انقلاب را نمی دید و وقتی که آن را دید با بی عملی اش آتش احساسات ضد آمریکایی را شعله ورتر کرد. با رفتن شاه دیگر کاری برای کارتر نمانده بود جز آن که گروگان هایش را بازگرداند.»

این روزها بسیاری از ناظران، رویدادهای مصر را با آنچه در ایران ۱۳۵۷ گذشت مقایسه می کنند و شباهت هایی ناگزیر در آن می یابند یا می بینند. امری که سبب نگرانی و حتی وحشت سیاست مداران از تداوم نا آرامی های اعتراضی مصر می شود. آنان وجود و حضور اخوان المسلمین را در جناح مخالف حکومت به ویژه با جریان اسلامی در ایران و رهبر آن آیت الله خمینی مقایسه می کنند و نگران هستند که آینده ای چون ایران برای مصر به بار آید و ثبات سیاسی منطقه و حتی جهان را برهم زند. از آن سو نیز تحلیل گرانی هستند که این دو رویداد را به کلی متفاوت می دانند و دلایل مختلفی برای آن ارائه می دهند. استیون پروترو، عمده ترین این تفاوت ها را در تفاوت میان نگرش تشیع و تسنن به سیاست و رهبری (امامت)، تفاوت میان البرادعی و خمینی، تفاوت میان نوار ضبط صوت و شبکه اینترنت و تفاوت میان واکنش کارتر و اوباما تشخیص می دهد.

باراک اوباما با درس گرفتن از تاریخ و با استفاده از نظر مشاوران، به جای وقت گذرانی، آشکارا وارد صحنه شد و حمایت خود را از معترضان و مخالفت خود را با ادامه حکومت حسنی مبارک که تدارک انتقال آن را  به پسرش فراهم کرده بود، اعلام کرد.

مایکل روبین، پژوهشگر موسسه امریکن اینترپرایز که در سال ۲۰۰۶ برای شرکت در کنوانسیون حزب دموکراتیک ملی (حزب حاکم) به قاهره رفته بود در مقاله ای از فقر شدید مردم و فاصله زیاد میان فقیران و پابرهنه ها و زاغه نشین ها در کنار ثروتمندانی که همه از نزدیکان رئیس جمهوری بودند  یاد می کند. به نوشته او اگرچه فاصله ثروتمندان و فقیران در کشورهای خاورمیانه امری عادی است، اما تراکم جمعیت در مصر که تقریبا همه جمعیت هشتاد میلیونی آن در دره تنگ نیل سکنی داشتند این وضعیت را چشمگیر تر می کرد و ثروتمندان نمی توانستند خود را از چشم ها پنهان کنند. زباله گردهایی که غذای خود را در تل زباله ها می جستند از همان جا می توانستند باندهای فرودگاه های اختصاصی ساکنان قصرهای اشرافی دوستان رئیس جمهور را نظاره کنند. مرسدس های مجلل آخرین مدل ناچار بودند از کنار فاضل آب های روباز و مردمی که در گورستان ها زندگی می کردند عبور کنند. به نوشته او پس از آن که به رغم مخالفت ژنرال ها، مبارک پسرش را به جانشینی اش گماشت نه فقط مردم مصر بلکه ارتش نیز از رفتن او غمگین نخواهد شد. او می نویسد: «مبارک نه تنها به مداوای اقتصاد بیمار مصر برنیامد، بلکه حتی به حرف کسی گوش نمی داد». او می نویسد اختناق چنان حکم فرما بود که وقتی نمایندگان مجلس مصر خواستند در آن جلسه شکایات شان را درباره نرخ بالای بیکاری، نداشتن مسکن، و فقدان زیربناهای اصلی و عمده  به گوش برسانند مقام های بالای مصری میکروفن شان را قطع می کردند.

مایکل روبین همچنین معتقد است که مبارک حتی متحد خوبی برای آمریکا نیز نبوده است. به نوشته او مصر در سازمان ملل بسیار کمتر از برمه و کوبا، سومالی و ویتنام و زیمبابوه در کنار آمریکا رای داده است. او به مقاومت مبارک در قبال آزادسازی کویت و عدم حمایت مصر از حکومت عراق پس از سال ۲۰۰۳ اشاره می کند. او همچنین میدان را برای پیروزی اسلام گرا ها و اخوان المسلمین هم مناسب نمی بیند و معتقد است که مردم مصر همچنان خشونت های آنان  را در دهه ۹۰ به یاد دارند. هرچند که به هرحال آینده را چندان مطمئن نمی یابد. او بدترین آینده برای مصر را افتادن قدرت به دست اخوان المسلمین می داند که به نظر او جلوی دموکراسی را سد خواهد کرد. وی معتقد است که برای اجتناب از به وجود آمدن ایرانی دیگر، آمریکا باید یک قدم جلوتر از اخوان المسلمین حرکت کند. یعنی انتخابات ماه سپتامبر را تضمین کند و تنها به گروه های مسالمت جو و موافق قانون اساسی مشروعیت بخشد.

رامی خوری، سردبیر دیلی استار و مدیر موسسه سیاست گذاری و امور بین الملل در دانشگاه آمریکایی بیروت، در مقاله ای با عنوان «حماسه آزادی اعراب» به رویدادهای مصر با نگاهی دیگر می نگرد.

او در این مقاله از رسانه های آمریکایی انتقاد می کند که مرکز توجه خود را به امور فرعی دوخته و از مسئله اصلی غفلت می کنند. به نظر او این که نقش فیس بوک در این رویداد چه بوده و یا اگر اخوان المسلمین نقشی در آینده مصر برعهده گیرد چه خواهد شد، حکایت از کوته فکری دارد. او جهان عرب را به عروسی تشبیه می کند که در روز عروسی از هماهنگی کیف و کفشش بگویند حال آن که مسئله اصلی زیبایی و شادی خود اوست. خوری در این مقاله سقوط حاکمان تونس و مصر را که به نظر وی به زودی به کشورهای دیگر منطقه هم منتقل خواهد شد، بر زمینه ای تاریخی بررسی می کند و آن را ادامه و در واقع سومین مرحله از باز شدن کلاف نظم دوران پس از استعمار می داند که در سال های دهه های بیست و سی قرن بیستم توسط انگلیس و فرانسه بر جهان عرب تحمیل شد و در دهه هفتاد با کمک آمریکا و شوروی، حدود نیم قرن ادامه یافت: در دهه بیست و سی، با تأسیس دولت های مدرن عربی به دست نیروهای در حال عقب نشینی استعماری اروپا، دولت هایی که بیشتر آنها به نوشته وی لنگ زنان وارد قرن بیست و یکم شده اند و در دهه هفتاد، وقتی این کشورها به مجموعه ای از دولت های پلیسی و امنیتی تبدیل شدند که با شهروندان خود چون بردگانی عاری از هرگونه حق بشری رفتار می کردند و پشت شان در حفظ نظم عربیِ ازهم گسیخته و پریشان شان به حمایت دو دولت خارجی امریکا و شوروی گرم بود.

به نوشته خوری، اکنون سومین و مهم ترین تحول جهان عرب در حال وقوع است. او این تحول را رویدادی خود انگیخته و برانگیخته از دل میلیون ها مردم عادی عرب می داند که سرانجام می خواهند از انسانیت خود دفاع کنند، حقوق خود را مطالبه کنند و در تعیین سرنوشت و وضعیت کشور خود مشارکت داشته باشند. خوری می نویسد که جهانیان اکنون شاهد لحظه حماسی و تاریخی زایش مفاهیمی هستند که برای مدت های بسیار طولانی از مردم عرب دریغ شده بود. مفاهیمی چون حق تعیین و اداره سرنوشت خود، حفظ ارزش های ملی، شکل دادن به نظام مدیریتی کشور، رابطه مسئولانه با یکدیگر و با جهان به عنوان انسان هایی آزاد  و برخوردار از حقوقی سلب ناپذیر.  

تحلیلگران درباره حال و آینده مصر چه می گویند؟ (مصاحبه با عباس میلانی)

چه شد که مردم مصر به خیابان ها ریختند و در حالی که تنها یک هفته پیش تر وزیر خارجه آمریکا مصر را حکومتی با ثبات و حسنی مبارک را دوست و متحد آمریکا اعلام کرده بود؟ چه شد که همه معادله ها و محاسبه ها به هم ریخت و کار به درخواست رفتن مبارک کشید؟ انگیزه ها و خواست های مردم مصر از این اقدام چیست؟ آینده مصر به کدام سو می رود؟ به سوی دموکراسی و گسترش جامعه مدنی و حقوق بشر و زنان  گام بر می دارد یا راه خشونت و افراط گرایی وسرکوب اسلامی را، از نوع آنچه در طالبان یا در ایران می بینیم، می پیماید؟ با تغییر سرنوشت مصر، سرنوشت خاورمیانه به چه سویی می رود؟ سرنوشت دیگر حکومت های خاورمیانه ای چه خواهد بود؟ سوریه و عربستان، دو دیکتاتوری با دو نظام حکومتی متفاوت چه سرنوشتی خواهند داشت و اسراییل در این میان چه خواهد کرد؟

در نظر خواهی از چند پژوهشگر و تحلیل گر برجسته مسائل ایران و جهان این سؤال ها را با ایشان در میان گذاشتم. برخی از آنان پاسخ ها را به صورت مقاله نوشتند. برخی به سوال ها در گفت و گویی تلفنی پاسخ دادند و برخی نیز پاسخ پرسش ها را کتبی نوشتند. این پاسخ هارا به ترتیبی که به دست ما رسیده اند در زیر می خوانید.

علت ها و انگیزه ها

دکتر عباس میلانی، پژوهشگر و مدیر برنامه مطالعات ایرانی در دانشگاه استانفورد و استاد دانشکده علوم سیاسی و سرپرست پروژه دموکراسی در ایران در موسسه هوور در گفت و گویی تلفنی با وب سایت فارسی صدای آمریکا درباره این که چگونه به ناگهان مردم آرام مصر به معترضانی تبدیل شدند که برای درخواست هایشان به خیابان ها ریختند و طالب برکناری و رفتن مبارک شدند می گوید:

عباس میلانی: «این که یک انقلاب چطور آغاز می شود، قابل پیش بینی نیست. همیشه مثل یک جرقه است که در یک آتشفشان  پنهان در می گیرد. آتشفشانی که ملتهب است و در آستانه انفجار است و هرچیزی ممکن است زلزله این آتشفشان را آغاز بکند. (علت) این را که جرقه چگونه پیدا می شود نمی دانیم. اما چیزی که می دانیم آن است که در همه این کشورها چند عامل مشترک وجود دارد. استبداد و سرکوب، وضع دشوار اقتصادی، وجود طبقه یا قشر روشنفکری که برای دموکراسی فشار می آورد، اتکای رژیم به ترس مردم و یا کمک خارجی و یا هردو. سکوت مردم علامت آرامش نیست بلکه ناشی از سرکوب است. اما کافی است که این ترس بریزد. همچنان که رمز ماندن آقای خامنه ای در همین شدت ارعاب و حکومت وحشت است. او می داند که وقتی ترس مردم ریخت دیگر نمی شود آن را مهار کرد.

از همان آغاز بروز نا آرامی ها جریان رویدادها به شکلی بود که سبب شد بسیاری از ناظران شباهت هایی میان انقلاب ایران و وضعیت امروز مصر و یا جنبش سبز و انقلاب مصر ببینند...

عباس میلانی: «در قرن اخیر در خاورمیانه سه کشوری که همواره تعیین کننده جریان های حاکم بوده اند ایران، مصر و ترکیه بوده اند. مثلثی سیاسی – فکری که جریان های سیاسی و فکری منطقه را تعیین کرده. اگر بشود امیدوار بود که در مصر جریان دموکراسی برقرار بشود، با توجه به روش دموکراتیک ترکیه که حاکمان آن با وجود متدین بودن دین را به حکومت منتقل نمی کنند و با توجه به سنت سکولار آن اگر دو پایه از این سه ضلعی دموکرات باشند آن وقت رویدادهای مصر حتما بر وضعیت ایران تاثیرگذار خواهد بود.

جریان تونس حتما از جنبش سبز تاثیر گرفته است. روش های سازمان دهی مردم، استفاده از تکنولوژی جدید و تظاهرات مسالمت آمیز... و البته با پیروزی این جنبش ها در تونس و مصر می شود گفت که این پیروزی ها تاثیر متقابلی بر ایران و کشورهای دیگر منطقه خواهند گذاشت و یک حالت علت و معلولی دارند که بعد جای علت و معلول عوض می شود و بالاخره کل منطقه را به حرکت در می آورد.

جمهوری اسلامی به رغم ظاهر خوشحالش مسلما الان گرفتار ترس شده. همین الان اگر سایت های ایران را نگاه کنید می بینید که مخالفان داخل کشور فعال تر شده اند و یک بارقه امیدی برای مخالفان به وجود آمده...»

آیا می شود شباهتی میان وضعیت امروز منطقه با بلوک شرق و دوران فروپاشی یافت که رژیم های کمونیستی کشورهای درون بلوک پشت سرهم راه گذار به دمکراسی را رفتند؟

عباس میلانی: «خاورمیانه به عنوان یک بلوک با اروپا قابل مقایسه نیست. در اروپا به غیر از یوگسلاوی و رومانی بقیه همه اقمار شوروی بودند و وقتی برادر بزرگ افتاد، هرکدام از آنها راه خود  را رفتند و بر زمینه و سنت فرهنگی شان حکومت های خود را بنا کردند. در بلغارستان حکومتی خودکامه سر کار آمد، مجارستان و چکسلواکی که سنت دموکراتیک داشتند حالا حکومت های دموکراتیک دارند. من در خاورمیانه این دینامیسم را متفاوت می بینم. مراکش، ایران، ترکیه ... این ها باهم خیلی تفاوت دارند.»

در جهان عرب چطور؟

عباس میلانی: «در جهان عرب هم همین طور است. برحسب نفوذ کشورهای فرانسه، انگلیس، آمریکا، شوروی... برحسب این که تا چه حد باد نیمه دموکراسی اسپانیای قبل از تجدد بهشان خورده، هرکدام دینامیزم های خودشان را دارند. اما به طور کلی جریان دموکراسی در همه این ها به درجات مختلف به منصه ظهور در آمده. البته وضعیت استبداد سوریه با کشورهای دیگر متفاوت است اما درصورت دموکرات شدن ایران، سوریه و عربستان هم باید شاهد چنین رویدادهایی باشند. اما یک نکته که می خواهم تاکید کنم این است که آنقدر رژیم در ایران خراب کاری کرده که تقریبا نیروهای اسلامی آنها آشکارا خودشان را از ایران جدا می کنند و تبری می جویند. یعنی این نشان می دهد که خمینی و خامنه ای به صورت الگوی بن لادن در کشورهای مسلمان دیده می شوند. حتی حسن نصرالله هم به عنوان ایرانی از آنها فاصله گرفت و برای آن که آن را بقبولاند، آنها را به عنوان عرب معرفی کرد.»

نقش آمریکا در مصر

عباس میلانی: «آمریکا در دهه قبل از انقلاب ایران، پشت پرده به شاه فشار می آورد که فشار را کم کند و هشدار می داد که جامعه را باز تر کند. شاه گاه با بی میلی می پذیرفت و گاه از این کار سر بازمی زد و بعدها هم (به خاطر پول نفت) احساس کرد نیازی به آنها ندارد. بعد (در دوران انقلاب ۵۷) آمریکا با دشواری عجیبی روبرو می شود بر سر این که از متحد دیرینش حمایت کند یا نکند. تا کار به رادیکال شدن وضعیت و جریاناتی منجر شد که دیدیم. آمریکایی ها از تجربه ایران درس گرفته اند و خیلی سریع تر خط شان را روشن کردند. سخنرانی خانم رایس که پنج سال پیش در قاهره ایراد کرد کاملا موضع آمریکا را درمورد مصر نشان می داد. خانم رایس مستقیما تأکید کرد که مصر باید انتخابات آزاد برگزار کند و به تلویح گفت که مبارک نباید پسرش را نامزد کند. ولی مبارک انتخابات را به وضعی که دیدیم برگزار کرد و بعد آمریکا درگیر (مسائل دیگر) شد و پس زد. این پس زدن بالمآل به ضرر آمریکا و مبارک شد. چون اگر آن اصلاحات را انجام داده بود کار به اینجا نمی کشید. در مورد شاه هم همین طور بود. اگر شاه در سال ۱۹۷۵ این امتیازات را داده بود می توانست خودش را نجات دهد. آمریکا در هر دو مورد چوب آن را می خورد که فشارهایش پشت پرده است (البته در مصر کاملا این طور نیست: سخنرانی رایس و سخنرانی اوباما هر دو علنی است.) این بندبازی دشواری است که بتواند هم متحدان را ناراضی نکند و هم درعین حال منافع دراز مدت را تأمین کند.»

آیا مصر با خلأ رهبری روبروست؟

عباس میلانی: «شواهد اولیه نشان می دهد که رهبری آینده مصر از دو گروه (تشکیل می شود): یک- گروهی که سال ها در مبارزه بوده اند (یعنی اخوان المسلمین) که سعی می کنند بگویند با ایران فاصله دارند و راه خشونت و تروریسم ایران را نمی روند و ۴۰،  ۵۰ سال است که در مصر مبارزه می کنند. این ها بخشی از قدرت هستند. بخش دیگر رهبری تازه نفس، شهرنشین، تحصیل کرده و طبقه متوسط است که صرفا حق رای می خواهد. در یکی از تصویرهای ویدیویی، یک خانم مصری که اتفاقاهم شکلش و هم حرف هایش شبیه ایرانی ها بود می گفت «سی ساله است و تا به حال در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده و در عمرش رای نداده است.» این قشر نماینده شان البرادعی و تشکیلات آن هاست که خواستار رعایت حقوق بشر و حقوق مدنی و آزادی های دموکراتیک است که ازشان دریغ شده. البته در مصر از نظر آزادی های فرهنگی وضع خیلی بهتر از ایران بوده و در سی سال اخیر با ایران اصلا قابل مقایسه نیست. اولین حرفی که رهبر تونس زد گفت من خمینی نیستم یعنی می بینیم که اسم خمینی به لولویی تبدیل شده که اپوزیسیون دموکراتیک را از مردم دور می کند. حرکتی که در سی سال پیش در ایران شروع شد در ترکیه هم ادامه یافته اما در ترکیه حکومت به صورت حکومت قانون عرفی است و جای دین در خانه است و متدینی که در حکومت هست هم با دینش در خلوت است. این (حرکت) در خاورمیانه آغاز شده و برگشت ناپذیر است و کسانی که دنبال حکومت های جانشینی و یا ذوب در ولایت فقیه هستند باید بدانند که گره بر باد می زنند.»

در صورت بر سر کار آمدن حکومت دموکراتیک در مصر و سپس ایران، مسئله صلح اسراییل و فلسطینی ها چه خواهد شد؟

عباس میلانی: «در کوتاه مدت ممکن است نگرانی هایی ایجاد کند. اما در دراز مدت حضور حکومت های دموکراتیک در منطقه کار صلح را راحت تر می کند. حکومت دموکراتیک از حقوق حقه مردم فلسطین دفاع می کند اما حل همه مسائل خاورمیانه را در گرو فلسطین نخواهد گذاشت و این رهبرانی که خودشان را ریاکارانه هوادار جنبش فلسطین نشان می دادند دیگر چنین نخواهند کرد. شکسپیر می گوید: ذهن های نا آرام را با جنگ های خارجی مشغول بدار.»

طرفداران این عقیده کم نیستند که منافع غرب و به ویژه آمریکا در منطقه ایجاب نمی کند که در منطقه و در ایران، دموکراسی برقرار شود

عباس میلانی: «فکر نمی کم در دراز مدت منافع غرب با دموکراسی در تضاد باشد. این یک تفکریست برخاسته از کسانی مثل توده ای ها که می گویند امپریالیسم منافعش اجازه نمی دهد در کشورها رشد سیاسی صورت بگیرد. در صورتی که در دراز مدت چنین نیست. ممکن است به صورت کوتاه مدت گاه چنین روش هایی اعمال شده باشد. بسیاری از سیاستمداران آمریکا منافع کوتاه مدت را فدای منافع دراز مدت کردند. اما اگر آمریکا بخواهد با نفوذ رادیکالیسم اسلامی برخورد کند اتفاقا به کشورهای دموکرات نیاز دارد. عربستان با آن که متحد آمریکاست اما تاثیر خیلی زیادی در شکل گیری آن (اسلام افراطی) داشته. ویکی لیکس نشان می دهد که دولت فعلی آمریکا در پشت پرده، دائم به این کشورها برای اصلاحات دموکراتیک فشار می آورد. در مورد دولت بوش هم دیدیم که کاندولیزا رایس همین اصرار را داشت. اما مبارک در برابر آن به صورت کوتاه مدت آمریکایی ها را به عقب نشینی تاکتیکی وادار کرد و آن عقب نشینی هم به ضرر آمریکا و هم به ضرر مبارک شد. اگر وقتی در آن زمان که مبارک دوره خود را تمام کرد خود را نامزد نمی کرد و انتخابات آزاد برگزار می کرد مسلما وضع مصر این طور نمی شد. اما حالا با این که ۸۳ ساله است و سرطان دارد باز دست نمی کشد و می خواهد پسرش را جانشین خودش کند و جمهوریت را به مشروطیت تبدیل کند.

باید ملتفت باشیم که دوران ولایت فقیه و پادشاهی به سر آمده. ازبین رفتن ولایت فقیه و پادشاه آغاز ورود به مدرنیته است. در ضمن فراموش نکنیم که سلطنت در ایران یک شبه با انقلاب سال ۱۹۷۹ از بین نرفت. در ایران سلطنت از سال ۱۸۴۰ در بحران بود. این مهم است که در ایران در دویست سال اخیر تنها یک پادشاه بود که در ایران به مرگ طبیعی مرد. (بقیه یا ترور یا تبعید شدند). آن هم مظفرالدین شاه بود که فهمید دوره حکومت الهی و پادشاهی به سرآمده ... اگر این جریان تاریخی را ببینیم متوجه می شویم که سقوط پادشاهی در ایران از مدت ها پیش آغاز شده بود. با گسترش امکانات ارتباطی امروز، هم شاهد مرگ رژیم های دیکتاتوری از هرنوع آن (از جمله نوع حزب اللهی آن) که مثل جمهوری اسلامی گمان می کنند انحصار خبر و حقیقت را در دست دارند خواهیم بود.»

رسانه های اجتماعی نظیر فیس بوک و توییتر را در انقلاب مصر بسیار مؤثر می دانند...

عباس میلانی: «این که فیس بوک و توییتر در ایجاد ارتباط بین معترضان در غیاب امکان های ارتباطی دیگر مثل تجمع و گرد هم آیی ها و غیره نقش داشته درست است، اما یک رمانس و یک منافع اقتصادی هم در آن هست که در مورد اهمیت و نفوذ آن ها اغراق می کند. هنوز مطالعه جدی در مورد جنبش سبز و این که فیس بوک تا چه حد در آن مؤثر بوده انجام نشده. همیشه در انقلاب ها از تکنولوژی به صورت خلاق استفاده شده. استفاده از نوارهای صوتی و فتوکپی هم در دوران خمینی بسیار مهم بود. اما فراموش نکنیم که این امر همیشه یک جریان دو طرفه است. انقلاب تکنولوژیک می تواند هم به مردم کمک کند و هم امکان کنترل را به رژیم های دیکتاتوری دهد. در ایران در بازجویی ها به زندانیان دستگیر شده بعد از انتخابات، نقشه الکترونیک نقاطی را که در آنجا بوده اند، نشان می داده اند. بد نیست اینجا اضافه کنم که  در استانفورد، گروهی به عنوان تکنولوژی رهایی بخش (Liberation Technology) درست شده و با گذاشتن سمینارها و کلاس ها و پژوهش های مختلف می خواهند ببینند واقعا اشکال واقعی استفاده از این ابزار چگونه است و ورای های و هویی که درباره آن راه افتاده کجاها و تا چه حد (به آزادی خواهان) کمک کرده، چه ظرفیتی دارد و کجاها زیان رسانده. خیلی دانشگاه ها هم دارند کار در این زمینه را شروع می کنند. این کمی ساده دلی است که فقط بر نقش تکنولوژی (در انقلاب) اتکا کنیم. هرچند که تکنولوژی بنا به زمانه خود همواره در پیشبرد انقلاب ها موثر بوده. در ایران زمان مشروطه هم صنعت چاپ خیلی کمک کرد به آزادی خواهان برای آگاه شدن از افکار یکدیگر و برقراری ارتباط با هم. .. به هرحال نباید منکر شد که تکنولوژی (در جنبش) نقش داشته است اما چقدر تعیین کننده بوده معلوم نیست.»

تحلیلگران درباره حال و آینده مصر چه می گویند؟ (مصاحبه با ابوالحسن بنی صدر)

درباره وقایع اخیر مصر و وضعیت متغیر آن، و همچنین تحلیل وضعیت این کشور در مقایسه با وضعیت مشابه در ایران سه دهه پیش و درعین حال تاثیر چنین جنبش مردمی در منطقه، صدای آمریکا پرسش هایی را با ابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران در میان گذاشته است.

به نظر شما چه دلایلی انگیزه چنین جنبش ها وانقلاب هایی در چند کشور خاورمیانه به ویژه مصر شده است؟

بنی صدر: رژیم های دیکتاتوری پیر می شوند و عامل پیر شدن هر رژیمی، بی هدف شدن آن است. رژیم مبارک دنباله رژیم ناصر است که حاصل «انقلاب افسران آزاد» بود. آن رژیم هدف داشت: ناسیونالیسم عرب به معنای بازیافت غرور ملی و اتحاد اعراب و بازگرداندن سرزمین فلسطینی به فلسطینیان و رشد؛ می دانیم که مصر با اسرائیل صلح کرد و از اتحادیه عرب اخراج شد. پس، از هدف ها، یکی بیشتر باقی نماند و آن رشد بود. فساد و فقر گسترده و تحقیری که جامعه جوان مصر به آن معترض است نشان می دهد که رشد نیز به مثابه هدف رها شده است. رژیم بی هدفی که جز حفظ قدرت جبار هدفی نداشته باشد، مردنی است. مصر یک جمعیت ۸۴ میلیونی دارد. بنابراین، جمعیت جوان به مثابه نیروی محرکه ای که نیروهای محرکه دیگر را می سازد و نظام اجتماعی را بازتر و تحول پذیر تر می کند، در جامعه امروز کشورهایی چون مصر و ایران، به آبی می ماند که در دیگ دربسته ای می جوشد. دیر یا زود، دیگ را منفجر خواهد کرد. معنای بیکاری جوان در جامعه ای چون جامعه مصر، نقش «مرده متحرک» پیدا کردن است.

آیا صرف وجود نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی می تواند مردم را به صورت توده های میلیونی به خیابان ها بکشد و حتی آنها را به رغم نبودن رهبری و تشکیلات سیاسی و وجود خطر رویارویی با خشونت و هلاک در خیابان ها نگاه دارد؟

بنی صدر: هر جامعه ای که به جنبش در می آید، به رژیم میرنده نه می گوید اما می باید به رژیم جانشین نیز آری بگوید. استبدادها مدار بسته ایجاد می کنند و جامعه را در مدار بسته زندانی می کنند. ترس از بدتر سبب می شود که جامعه به بد تن دهد. از وقتی ولایت مطلقه فقیه بر ایران استبداد جبار را برقرار کرد، در کشورهای اسلامی، «اسلام گرایی» خطری شد که باید کشور را از آن حفظ کرد. رژیم های تونس و مصر که بی هدف شده بودند، این حفظ کشور از این خطر را جایگزین هدف کردند. هم امروز نیز، مصری ها را از آن می ترسانند که اخوان المسلمین جانشین رژیم مبارک شود. علاء الاسوانی، از نویسندگان بزرگ مصر، راست می گوید: آنچه رژیم مبارک را حفظ می کرد، پلیس او نبود، ترس از پلیس او بود. پس هر زمان، جامعه از آن مدار بسته رها شود، دیوار ترس نیز فرو می ریزد. جامعه ها دریافتند که چنین اسلامی راه حل نیست بلکه مانع از یافتن راه حل است. از این رو، ضعیف و ضعیف تر شد و امروز دیگر، جامعه های عرب خود را در آن مدار بسته نمی بینند.
از سوی دیگر، اسلام سازگار با استقلال و آزادی و حقوقمندی انسان و طرز فکرهای دیگر و زندگی در جامعه دارای نظام دموکراسی، قوت گرفته اند. با این حال، قوت این اندیشه های راهنما و نیز فرهنگ دموکراسی آن اندازه نیست که بتوان گفت: استقرار مردم سالاری در تونس و مصرو در کشورهای عرب دیگر، برگشت ناپذیر است. دلیل آن اینکه بدیل دموکرات توانمند در صحنه حضور ندارد.

چرا دامنه جنبش در تونس به چند کشور دیگر کشیده شد؟ چه نکات مشترکی بین این کشورها وجود داشت که جامعه را برای انقلاب آماده کرده بود؟

بنی صدر: جنبش وقتی همگانی می شود که جمهور مردم، از هر قشر اجتماعی و هر قشر سنی در آن شرکت کنند. هرگاه خشونت و فسادی که دولت تجسم آن است، سبب گسترش آسیب ها و نابسامانی های اجتماعی بگردد و جمهور مردم تمامی راه های بیرون رفتن از فضای بسته و خفقان آور را برخود بسته ببینند، محرومیت توأم با تحقیر جمهور مردم را به حرکت در می آورد. جامعه ما و جامعه های تونس و مصر و... خود را در چنین فضای بسته و خفقان آوری می بینند و همه قشرهای سنی و اجتماعی هدف مشترک پیدا می کنند. این مرحله، مرحله ای است که وجدان همگانی رهبری جامعه را برعهده می گیرد و جنبش همگانی میسر می شود.

خواست مردم این کشورها، و بویژه مصر، از این تظاهرات چیست؟ آیا می دانند چه می خواهند؟ آیا می دانند چه نمی خواهند؟

بنی صدر: هدف مشترکی که جامعه می یابد، هرگاه دقیق نباشد و یا دقیق باشد اما نیروی جانشین سازگار با خود را نداشته باشد، جنبش همگانی می تواند پیش رود و رژیم را نیز از میان بردارد اما ممکن است نتواند مانع از بازسازی دیکتاتوری بگردد. در ایران چنین شد. در حال حاضر، جنبش مصریان خواهان تغییر نظام سیاسی و نیز نظام اجتماعی (عدالت و آزادی) است. اما توأم شدن عدالت با آزادی، نیاز به تعریف هایی از این دو دارد که شفاف و دقیق باشند و جمع این دو را میسر بگردانند. وگرنه، یکی می تواند قربانی دیگری بگردد. هرگاه فشار محرومان و تحقیر شدگان مقاومت ناپذیر باشد، تقدم عدالت بر آزادی می تواند عامل بازسازی استبداد بگردد. باوجود این، توأم شدن این دو در این مرحله از جنبش، موجب ضعف آن نمی شود.
سازمان های سیاسی در شخص آقای البرادعی به عنوان طرف گفت وگو با رژیم – به شرط رفتن مبارک – توافق کرده اند. اما برکسی پوشیده نیست که این سازمان ها وقوع جنبش را پیش بینی نیز نکرده بودند، هیچ، معلوم هم نیست که چه موقعیتی نزد نسل جوان دارند. دو ضعف عمده در جنبش مردمی مصر قابل مشاهده است: ضعف وجود بدیل نیرومند و ضعف ناشی از شفاف نبودن هدف.

غرب برای مصر چه راهی را می پسندد؟

بنی صدر– جنبش در استقلال آغاز شده است. گرچه برخی می گویند جنبش خود جوش نیست و سال ها کار برده است تا به وقوع بپیوندد و حتی اسم و رسم اشخاص و گروه های دخیل در آن را – که اخوان المسلمین در میان آن ها نیست – بر زبان و قلم می آورند، اما جوانان ۲۰ و ۲۲ ساله ای که ابتکار عمل را از آن خود کردند، نمی توانسته اند طی سال ها تربیت شده باشند. در حقیقت، جامعه امروز مصر مشاهده کرد که از بیرون، تهدید نمی شود. و در همان حال، رژیم میرنده را نیز بی پشتیبان یافت. هواداری آقای نتانیاهو، آن هم بعد از وقوع جنبش، اگر برای آقای مبارک زیان مند نباشد، مفید هم نیست. آسوده خاطری از بیرون و برخورداری از حمایت افکار عمومی جهانیان، عامل عمده ای از عوامل پیدایش جنبش و ادامه آن تا پیروزی است.

آیا مبارک می تواند بر قدرت بماند؟ نقش ارتش چگونه است؟

بنی صدر: از دید من، روز ۲ فوریه، روزی تعیین کننده بود. در این روز، رژیم مبارک بر قوای سرکوبگر خود لباس شخصی پوشاند و با بسیج چماقداران، به میدان تحریر، حمله کرد. اگر موفق می شد جمعیت غافلگیر شده را از جا بکند و میدان را در روز اول، به تصرف در بیاورد، می توانست به خود وعده بدهد که، همچون رژیم ایران، با سرکوب جنبش توانا می شود. با آن که قوای ارتش مانع از هجوم لباس شخصی ها به میدان تحریر نشد و به آن ها اجازه داد مجهز وارد جنگ با مردم شوند، اما قوای سرکوب از تصرف میدان ناتوان شدند. معنای این ناکامی این است که ترس خانه عوض کرده است. در حقیقت، یکی از عوامل پیدایش و ادامه هر جنبشی، انزوای رژیم و از کار افتادن ابزار سرکوب آنست. در حقیقت، از زمانی که هدف تغییر رژیم تعیین می شود، آن ها که در خدمت رژیم هستند، در می یابند که رژیم رفتنی است. پس ترجیح می دهند حساب خود را از حساب رژیم جدا کنند. در مقابل، استقامت مردم، جامعه را به حرکت در می آورد و پیروزی را زود رس می کند – چنانکه گفته اند جنبش مشروطیت از ایران برخاست و در تبریز ماند. از تبریز برخاست در محله سکونت گاه ستارخان و باقر خان ماند و از این محله نیز برخاست و در این دو خانه ماند و مقاومت این دو خانه، مشروطیت را به ایران بازگرداند.

ایران و انقلاب های خاورمیانه، شباهت ها و تفاوت ها

این روزها، کارشناسان و تحلیلگران مسائل خاورمیانه و ایران، وقایع تونس و به ویژه مصر را با انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ و نیز با جنبش سبز ایران مقایسه می کنند. مصرِ امروز و ایرانِِ سال ۱۳۵۷ از نظر ساختار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی چه شباهت هایی دارند؟ نقش آمریکا و متحدان خارجی در دوانقلاب چگونه بود وهست؟

بنی صدر: هر جنبش همگانی ویژگی خود را دارد و وجود همانندی ها و ناهمانندی ها در این میان، ویژگی خاص هر جنبش را بسا نمایان تر نیز می کند. این همانندی ها و ناهمانندی ها را می کوشم به طور واقعی و نه صوری در زیر نشان دهم:
۱- از لحاظ هدف، جنبش های تونس و مصر با انقلاب ایران همانند و با جنبش سال ۸۸، ناهمانند هستند. زیرا تغییر نظام و نه اصلاح آن را هدف گرفته اند.
۲- از نظر خودجوش بودن جنبش و نقش اولی که نسل جوان برعهده گرفته است، جنبش های تونس و مصر هم با انقلاب ایران و هم با جنبش سال ۸۸ همانند هستند. از لحاظ برقرار کردن «رادیو بازار» که ایرانیان در دوران انقلاب برای برقرار کردن جریان اطلاعات، به کار گرفتند و در جنبش سال ۸۸، این کار را با استفاده از تلفن دستی و اینترنت انجام دادند، ایرانیان معلم معترضان تونسی و مصری بوده اند.
جنبش های همگانی شباهت ها و تفاوت های دیگری دارند که در پاسخ به پرسش اول، شناسانده شدند. از راه فایده تکرار، باید گفت:
• نه اسلام حزب های اسلامی شفاف است و نه طرز فکرهای دیگر و میزان سازگاری شان با کثرت گرایی که لازمه مردم سالاری است- در همان حال اتحاد- معلوم است. مهم تر این که معلوم نیست نسل جوان تونس و مصر، اندیشه های سازمان های سیاسی را می شناسد یا خیر؟ بگذریم از فرهنگ دموکراسی که میزان برخورداری این دو جامعه از آن، دانسته نیست.
• جنبش های تونس و مصر، از لحاظ قشرهای اجتماعی و سنی به انقلاب ایران می مانند اما از لحاظ وسعت نه. در مقایسه با جنبش ۸۸، از لحاظ قشرهای اجتماعی شرکت کننده نیز ناهمانند هستند.
• از لحاظ رهبری، کسی چون آقای خمینی را ندارند. در جریان انقلاب ایران، باور این بود که او، به بیان آزادی که در برابر دنیا اظهار کرده است، وفا می کند. غافل از این که وقتی فکر راهنمای او بیان قدرت آن هم از نوع ولایت فقیه است، چون بر مرکب چموش قدرت نشست، ولایت فقیه را وسیله کار بازسازی استبداد می کند. دو جنبش مصر و تونس این اقبال را دارند که کسی چون خمینی را با طرز فکری که داشت و طرز فکری که اظهار می کرد، ندارند. (بعدها گفت از راه مصلحت دم از ولایت جمهور مردم و... زده است). باوجود این، کمبود یک بدیل توانمند در هر دو جنبش مشاهده می شود.
• از لحاظ حمایت افکار عمومی جهان و نیز حمایت دولت ها از جنبش، دو جنبش تونس و مصر با انقلاب ایران متفاوت و با جنبش ۸۸، همانندی نسبی دارند. در انقلاب ۵۷، دو ابر قدرت وجود داشتند و هردو از رژیم شاه حمایت می کردند. باوجود این، مردم ایران دریافتند که دوران انبساط دو قدرت جهانی به پایان رسیده و دوران انقباض آنها شروع شده است. پس می توانند بدون بیم از دخالت مؤثر قدرت خارجی، فعالیت کنند و آن را تا پیروزی ادامه دهند. همان عامل مهم، در دو جنبش تونس و مصر، مشاهده می شود. در حال حاضر، دولت روسیه سیاست محتاطانه دارد حال آنکه حکومت اوباما خواهان توقف خشونت رژیم مبارک بر ضد مردم و تغییر بلافاصله است.
۴- از این نظر که سازمان های سیاسی و روشنفکران وقوع انقلاب را ندیدند – در مورد ایران و مصر، اقلیت انگشت شماری وقوع انقلاب را دیدند و در تدارک آن کوشیدند – میان دو جنبش مصر و تونس و جنبش ۵۷ و جنبش ۸۸ ، همانندی وجود دارد.
۵- ویژگی هر دو جنبش مصر و تونس – که با دو جنبش ۵۷ و ۸۸ ناهمانندند – این است که اندیشه راهنمای معینی ندارند. هرگاه بیان آزادی اندیشه راهنما بود، از استقرار قطعی مردم سالاری اطمینان حاصل بود. هرگاه بخواهیم به قول نویسندگان مصری و اروپایی اعتماد کنیم، جامعه جوان به جای آنکه بیانی را اندیشه راهنما کند، جریان آزاد اطلاعات و اندیشه ها را برقرار کرده است تا طرز فکرهای مختلف بتوانند جریان پیدا کنند و به محک دموکراسی صیقل بخورند. باوجود این، در صورتی که دولت نسبت به طرز فکر ها و باورها - از جمله اسلام- بی طرف شود و اختیار باور افراد از دست دولت خارج شود، ویژگی بارزی است که این دو جنبش به آن ها، شناخته خواهند شد.
۶- رفتار ارتش های تونس و مصر، تا این هنگام، با رفتار ارتش تا مرحله اعلان بی طرفی در انقلاب ۵۷ و نیز سپاه در جنبش ۸۸ نایکسان و با رفتار ارتش ایران، از آن پس تاکنون، همانند است.

خاورمیانه به کجا می رود؟

با برنامه هایی که آمریکای جورج بوش برای ایجاد خاورمیانه بزرگ داشت فکر می کنید که این رویدادها، بویژه در مصر، تا چه حد راه را برای رؤیای خاورمیانه بزرگ باز می کند؟

بنی صدر- آن ها که با استقرار دموکراسی در کشورهای مسلمان مخالفند تئوری نیز ساخته اند: طرح خاورمیانه بزرگ را بوش تهیه کرد و اوباما دارد اجرا می کند. الگو نیز دولت عراق است: دموکراسی ای که آمریکا آن را هدایت می کند و دو پایه دارد. یکی ارتش و دیگری اسلام گرایان. به نظر آن ها، آمریکا دارد در مصر، برابر الگوی عراق، دولت را به اخوان المسلمین و ارتش می سپارد. چنین دموکراسی نمی تواند از مهار آمریکا خارج شود.
این نظر، با به کار بردن منطق صوری، ساخته شده است. چرا که طرح بوش تحول از بالا بود. دولت های استبدادی، از راه اصلاح خود، فضای اجتماعی را باز می کردند و نسل جوان جامعه فضای فعالیت می یافت و به گرد «اسلام رادیکال» نمی گشت. حکومت بوش فشار لازم را نیز وارد آورد اما ناکام شد و طرح را رها کرد. در آن طرح، جنبش مردم محلی از اعراب نداشت. پیش بینی نیز نمی شد. به قول یک کارشناس (لویی لما)، آمریکا نه وقوع جنبش ها در تونس و مصر را دید و نه راه حلی برای آن دارد. چنان که جنبش مردم ایران را ندید و راه حلی نیز برای آن نداشت. نه در تونس ابتکار عمل با اسلام گرایان بود- که تازه غنوشی رهبر حزب نهضت اعتراض می کند که چرا او را با خمینی مقایسه می کنند – و نه در مصر، ابتکار عمل در دست اخوان المسلمین است. در هر دو کشور، تا این زمان، ارتش نسبتا بی طرف مانده است.

آیا از این پس باید منتظر بود که سرنوشت سیاسی خاورمیانه تغییری شدید پیداکند یا با تحولات آرام و گام به گام روبرو خواهیم بود؟

بنی صدر: همانطور که در پاسخ به پرسش اول توضیح دادم، اگر اسلامِ [از نوع] توجیه کننده ی خشونت برای تصرف دولت و در اختیار گرفتن دائمی آن شکست نمی خورد، هیچیک از دو جنبش تونس و مصر، روی نمی دادند. باوجود سیاست غلط بوش – که در آغاز دم از جنگ صلیبی نیز زد – و با وجود اسلام ستیزیِ غرب و دستگاه تبلیغاتی و سیاسی اسرائیل، سازمان های سیاسی که اسلام را وسیله توجیه خشونت و تحصیل قدرت کرده اند، قربانی خشونت خود شده اند. در حال حاضر، اسلامی که دارد اعتبار روز افزون می جوید، اسلام به مثابه بیان آزادی است که در انقلاب ایران، گل را بر گلوله پیروز کرد؛ اسلامی که انسان را حقوقمند و حاکمیت را از آن جمهور مردم می شناسد. الگوی ترکیه، (واشنگتن تایمز اردوغان را بنی صدر ترکیه خوانده است)، وقتی با اسلام القاعده و حماس و رژیم سعودی مقایسه شود، جامعه های مسلمان را به سوی خود می خواند. هیچ سازمان اسلامی در کشورهای سنی نشین، نمی تواند نسبت به الگوی ترکیه لاقید بماند. هرچند از دید من، این اسلام نیز بیان قدرت است و از اسلام به مثابه بیان آزادی فاصله دارد.

آیا خاورمیانه گذاری مسالمت آمیز به سوی دمکراسی خواهد داشت یا گرفتار رادیکالیسم افراطی (مذهبی، نظامی، یا آمیزه ای از هردو) خواهد شد؟

بنی صدر: دو جنبش تونس و مصر نخستین آزمایش در دنیای عرب و نیز جامعه های سنی مذهب هستند. هرگاه در این دو کشور اسلام سازگار با مردم سالاری به کرسی قبول نشیند و حق اختلاف و اصل کثرت گرایی پذیرفته شود، تحول عمومی، در خاورمیانه و دنیای مسلمان، تحول از استبداد به دموکراسی است. امر مهم این است که همگان می باید بکوشند تا اسلام به مثابه بیان آزادی و سازگار با دموکراسی تبیین گردد تا که راه رشد بر میزان عدالت اجتماعی باز شود و جامعه های مسلمان نظام های اجتماعی باز و تحول پذیر بجویند.
بدین قرار، هرگاه در تونس و مصر، حزب های اسلامی و ارتش «دموکراسی هدایت شده» را پدید نیاورند، تحول در جهان اسلام بسیار شتاب خواهد گرفت. مانند گذشته باید بکوشیم که جامعه های مسلمان دریابند هدف دین باید استقلال و آزادی انسان باشد و نه وسیله کار دولت.
به نظر می رسد که راه بر «اسلام رادیکال»، به خاطر شکستش در ایران و در جامعه های دیگر، بسته شده است و بسته نیز می ماند. حتی سیاستی از نوع سیاست بوش و سیاست حکومت نتانیاهو و اسلام ستیزی غرب نیز نمی تواند راه را برآنها باز کند. زیرا این اسلام بی هدف و بنابراین مرده است. از زیادت نیاز حکومت نتانیاهو و راست گراهای غرب است که این مرده زنده تصور می شود.

آیا می توان از خاورمیانه به گونه یک بلوک ( مانند بلوک شرق سابق و بلوک اتحادیه اروپا) وبه عنوان یک بلوک دیکتاتوری سخن گفت و پیش بینی کرد که در صورت وقوع دمکراسی در مصر و تونس و ....مانند آنچه در مورد بلوک کمونیستی دیدیم دیگر دیکتاتوری های خاورمیانه نیز یک به یک فرو خواهند ریخت؟

بنی صدر: در خاورمیانه رژیم های دیکتاتوری وجود دارند. هوای یکدیگر را نیز دارند. اما بلوکی همچون بلوک کمونیست را تشکیل نمی دهند. نه یک قدرت جهانی ارباب آنها هست و نه می تواند هربار که رژیمی به خطر افتاد، قشون برای نجاتش گسیل کند و نه حتی می تواند حمایت مالی جدی برای بیرون بردن رژیمی که در تنگنا قرار گرفته است، بکند. باوجود این، استقرار دموکراسی در تونس و مصر، نقش تعیین کننده ای در تحول دنیای اسلام پیدا می کند. اثر تونس دموکراتیک بر شمال افریقا و اثر مصر دموکراتیک هم بر شمال آفریقا و هم برخاورمیانه مستقیم خواهد بود. بجای نقش منفی که دموکراسی دست پخت بوش در عراق و افغانستان در منطقه بازی کرد، دموکراسی تونس و مصر نقش مثبت بازی خواهد کرد.

آیا سرنوشت ایران نیز به دیگر کشورهای خاورمیانه پیوسته است؟

بنی صدر:با توجه به این که ایران، به لحاظ فرهنگی، نقش قلب را در دنیای مسلمان بازی می کند، استقرار دموکراسی در ایران، عامل مؤثر سومی خواهد شد در برچیدن بساط دیکتاتوری ها در دنیای اسلام. امید که موج های جنبش مردمی که از تونس به مصر و از مصر به اردن و یمن رسیده است، به ایران برسد و ایران مانع استبداد را از سرراه بردارد و تحول جهان به عصر استقلال و آزادی و رشد انسان در جهان، شتاب گیرد.

نظرگاهی وجود دارد که می گوید وجود دیکتاتوری ها در خاورمیانه نفت خیز برای سرمایه داری های غربی و بویژه آمریکا سود آور است. به نظر شما دمکراسی در ایران ، عربستان ،...و به طور کلی در خاورمیانه تا چه حد با منافع دولت های غربی و در راس آنها آمریکا هم سویی دارد؟

بنی صدر: بتازگی اسناد محرمانه ۳۰ سال پیش انگلستان انتشار یافته است. در آن اسناد، استقلال طلبی بنی صدر، مانع برای منافع غرب ارزیابی شده است. در حقیقت، هرگاه در کشورهای ما، دموکراسی بر اصول استقلال و آزادی مستقر شود، تنظیم کننده رابطه این کشورها با دنیای خارج، حقوق ملی خواهد بود. هرگاه دولت های آمریکا و اروپا، از دید سلطه جویانه، برای خود در کشورهای ما منافع قائل شوند، البته استقرار دموکراسی واقعی را موافق منافع خود نخواهند یافت. چنان که استقرار این دموکراسی را درایران بعد از انقلاب، موافق منافع خود نیافتند. گروگان گیری و پیش کشیدن ولایت فقیه و محاصره اقتصادی و جنگ ۸ ساله و تقدم بخشیدن به دولت قوی ضد شوروی (در این مورد، سندی از سندهای محرمانه انگلستان که توضیح می دهد چرا حفظ ایران از نفوذ شوروی تقدم دارد، بسیار گویا است) و... وسائلی بودند که برای جلوگیری از موفق شدن تجربه دموکراسی در ایران به کار رفتند.
باوجود این، استقرار دموکراسی بر اصول استقلال و آزادی، نظام های اجتماعی را باز و تحول پذیر می کند و رشد جامعه های ما، به سود جهانی خالی از جنگ و ترور است. بنا براین، این دموکراسی با برخورداری جامعه های آمریکایی و اروپایی از حقوق ملی خود بسیار سازگار است.
موضع اسرائیل در قبال وضعیت فعلی، بویژه در قبال مصر، و نیز در قبال سرنوشت خاورمیانه چگونه است؟

بنی صدر:اسرائیل هم اکنون «دموکراسی هدایت شده» را پیشنهاد می کند. دموکراسی که نگران تحقیر شهروندان عرب در مناطق فلسطینی و هیچ جای دیگر جهان نباشد و مهار آن نه در دست مردم مصر که در دست آمریکا و اسرائیل باشد. از دید من، رفتار حکومت نتانیاهو حتی برای رژیم مبارک نیز زیان مند است. به سود مردم اسرائیل است که [این کشور] رابطه خود را با مردم فلسطینی خصوصاً و با جامعه عرب و چه بسا دنیای اسلام عموماً بر رعایت حقوق ملی مردم این کشورها تنظیم کند و مستقیم و غیرمستقیم در امور این کشورها دخالتی از نوع دخالت فعلی حکومت نتانیاهو در مصر، نکند.

آیا درست است که قرن بیست و یکم قرن نابودی دیکتاتوری ها است؟ و آیا شما در قبال سرنوشت خاورمیانه خوش بین هستید؟

بنی صدر: نیروهای محرکه ای که در هر کشور ایجاد می شوند، در نظام های اجتماعی بسته و بسا نیمه باز، نمی توانند در رشد به کار افتند. تخریب آنها حیات را تهدید می کند. آلودگی محیط زیست و نیز افزایش میزان خشونت در جهان و در همان حال، وجدان یافتن بر خطری که حیات انسان و محیط زیست را تهدید می کند، وجدان به ضرورتِ بازایستادن از تخریب نیروهای محرکه و به کار بردن آن ها را در تخریب حیات، ارتقاء می بخشد. همچنین وجدان به نقش انسان مستقل و آزاد و حقوقمند، عامل جنبش ها شده اند و می شوند که به استبدادها پایان بخشیده اند.

کابینه جدید پاکستان سوگند یاد می کند

مراسم تحلیف اعضای کابینه جدید و کوچکتر پاکستان روز جمعه در حضور رییس جمهوری انجام گرفت . این اقدام نخستین مرحله تجدید ساختار دولت است که به قصد کاهش هزینه ها صورت می گیرد.

آصف علی زرداری سرپرستی آیین سوگند ٢٢ وزیر را ، که بسیاری از آنها از دولت قبلی هستند، برعهده داشت. انتظار می رود اندازه نهایی کابینه از کابینه پیشین که بیش از ٥٠ وزیر داشت به مراتب کوچکتر باشد.

در مراسم روز جمعه غیبت شاه محمود قریشی وزیر امور خارجه نمایان بود. در مورد دلیل نبود او گزارش ها مختلف است. پست وزارت امور خارجه در ماه های آینده در حالی که پاکستان مذاکرات صلح با هند را دوباره آغاز می کند مهم خواهد بود.

کابینه قلبی پاکستان روز چهارشنبه، در پی در خواست های اوپوزیسیون که نخست وزیر دولت را کوچک کند و به اجرای اصلاحات اقتصادی بپردازد، استعفا داد.

مطبوعات در مورد ايران و مصر بحث می کنند

نيويورک تايمز به برنامه مخالفان دولت جمهوری اسلامی داير بر اعلام راه پيمايی روز دو شنبه ۲۵ بهمن به پشتيبانی از جنبش های آزاد يخواهانه مردم تونس و مصر پرداخته و می نويسد اين برنامه موجب خشم مقامات جمهوری اسلامی شده است. نيويورک تايمز با نقل سخنان غلامحسين محسنی اژه ای دادستان کل جمهور ی اسلامی داير بر سياسی بودن اين اعلام برنامه می نويسد آقای اژه ای اين اقدام مخالفان دولت را سياستی تفرقه افکنانه قلمداد کرده و گفته است چرا آنها روز ۲۲ بهمن را برای اعلام پشتيبانی از مردم تونس و مصر اعلام نکرده اند؟ روزنامه، اين سخنان را نشانه مخالفت حکومت با دادن مجوز برای راه پيمائی ۲۹ بهمن دانسته و می نويسد آيت اله خامنه ای و ساير سران محافظه کار حکومت، قيام مردم مصر و تونس را پيامد انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ ايران قلمداد کرده اند. آيت اله خامنه ای در نماز جمعه به ستايش از قيام مردم اين دو کشور پرداخته و مخالفان می گويند اگر مجوز راه پيمايی به آنها داده نشود سخنان رهبر جمهوری اسلامی در نماز جمعه داير بر حمايت ازآن جنبش هانآ رياکارانه تلقی خواهد شد.

واشنگتن پست به نقل از کارشناسان هسته ای می نويسد پاکستان ممکن است درحال ساختن چهارمين رآکتور هسته ای با سوخت پلوتونيوم باشد. اين رآکتور که به گفته کارشناسان مستقل درمنطقه هسته ای خوشاب پاکستان ساخته می شود به مسابقه تسليحات هسته ای با هند در شبه جزيره دامن خواهد زد. به نوشته واشنگتن پست ماهواره ها در ماه گذشته عکسهايی از فعاليت های ساختمانی گسترده در منطقه خوشاب مخابره کرده اند و اين ساختمانها در نزديکی همان رآکتورهای پيشين پاکستان و هم اندازه آنها است که آنها هم با سوخت پلوتونيوم کار می کنند. اويلی هاينونن، مقام پيشين آژانس بين المللی انرژی اتمی، گفته است اين اقدام اسلام آباد موجب بی ثبات تر شدن هرچه بيشتر منطقه ای است که هم اکنون نيز از ثبات چندانی برخوردار نيست.

روزنامه گاردين چاپ لندن از دست داشتن ارتش مصر درشکنجه و بازداشت معترضان خبر داده و از قول فعالان حقوق بشر می نويسد ارتش مصر صدها مخالف دولت مبارک را هدف بازداشت و شکنجه قرار داده است. خبرنگار اين روزنامه در ميدان تحرير قاهره، گزارش داده است نيروهای ارتش مصر از زمان اوج گيری تظاهرات جاری، صدها و شايد هزاران معترض مخالف مبارک را مخفيانه بازداشت کرده و شکنجه کرده اند. خبرنگار اين روزنامه با شماری از اين افراد که پس ازبازداشت و شکنجه آزاد شده اند گفتگو کرده و آنها گفته اند ارتش با اين اقدامها تلاش می کند مردم را بترساند و به خانه هايشان بازگرداند.

مهمترين عنوان های مطبوعات دنيای عرب نيز به ادامه تظاهرات مخالفان و نيز روند تحولات در مصر اختصاص دارد.

روزنامه ی الشرق الوسط که بطور همزمان در اروپا، آمريکا وخاورميانه منتشر می شود می نويسد اقليت های دينی و قومی در مصر از جمله مسيحيان، بهائيان و شيعيان جبهه ای برای تشکيل حکومتی مدنی در مصر تشکيل داده اند. به نوشته اين روزنامه آنها تهديد کرده اند چنانچه در اين مذاکرات شرکت داده نشوند تظاهرات ميليونی جداگانه ای برگزار خواهند کرد. اين روزنامه می نويسد مسحيان مصر با انتشار بيانيه ای خواستار شرکدت در مذاکرات ِ مخالفان با عمرسليمان معاون رئيس جمهوری مصر شده اند. الشرق الاوسط می نويسد اقليت های دينی و قومی در مصر از جمله مسيحيان بهاييان، شيعيان، نوبی ها و آمازيق ها جبهه ای با نام جبهه ملی مصری برای دفاع از اقليت ها و حکومتی مدنی تشکيل داده اند.

عادل حموده، روزنامه نگار سرشناس مصری، در مقاله ای با عنوان مبارک می رود اما مصر ماندگار ست که در روزنامه ملی گرای الفجر به چاپ رسيده ضمن انتقاد از آنچه فساد مالی و سياسی در مصر خوانده است خواستار انتقال مسالمت آميز قدرت در اين کشور شده است.

همزمان روزنامه نيمه رسمی الاهرام اظهارات عمر سليمان معاون رئيس جمهوری مصر را منتشر ساخته که می گويد برخی از گفته های او در مصاحبه با شبکه تلويزيونی ای بی سی آمريکا نادرست تعبير شده است. عمر سليمان می گويد او در اين مصاحبه تاکيد کرده است که به دموکراسی اعتقاد دارد و در راه گسترش آن در مصر می کوشد وی می افزايد هرگونه تعبير ديگری از گفته های او در اين مصاحبه نادرست است. به نقل از عمر سليمان گفته شده است که مصر آمادگی برای دموکراسی ندارد.

الحيات نيز می نويسد تظاهرات مخالفان در مصر از ميدان تحرير به خيابانهای اطراف دو مجلس مصر مجلس شور و مجلس خلق کشيده شده است.

در اردن روزنامه الرای مانند بسياری ديگر از مطبوعات عرب اين خبر را منتشر ساخته است که کميته اصلاح قانون اساسی مصردر جهت خواست مخالفان حکومت با تغيير ۶ ماده، موافقت کرده است.

در بحرين روزنامه الرای خبر داده است که ملک عبدالله دوم پادشاه عربستان گفته است عربستان متعهد می شود چنانچه آمريکا کمک های نظامی و مالی خود را به مصر قطع کند کمک های مالی لازم را در اختيار مصر قرار دهد.

در ايران روزنامه تهران امروز در مقاله ای به درخواست ميرحسين موسوی و مهدی کروبی برای برگزاری راه پيمايی در حمايت از مردم مصر و تونس در ۲۵ بهمن ماه اعتراض کرده و آن را توطئه ی جديد، و يک حرکت انحرافی خوانده است. تهران امروز می نويسد اقدام اين افراد كه به جای ۲۲ بهمن از روز ديگری برای برگزاری حركت اعتراضی خود سخن گفته‌اند، نشان ديگری از فاصله گرفتن آشكاراز رهبری و انقلاب است.

گزارش: مأمور سابق پليس مصر از آمريکا به معترضان کمک می کند

برای مخالفان دولت مصر درميدان تحرير قاهره فرار از بازداشت پليس مستلزم تلاش های هماهنگ کننده از همان روز نخست برپائی تظاهرات بوده است، تلاشهايی که تا اين زمان ادامه يافته است.

يک نفر در آمريکا به جوانان مصری آموزش می دهد که چگونه از چنگ پليس فرار کنند. اين کار به ياری فناوری بسيار پيشرفته انجام می شود.

خبرنگار صدای آمريکا که اين گزارش را تهيه کرده است می گويد سفارت مصر در واشنگتن حاضر به اظهارنظر دراين باره نشده است.

کسی که اين کمک هارا به معترضان مصری می کند مامور پيشين پليس آن کشور است و می گويد برای سرش جايزه تعيين کرده اند.

مرکز فرماندهی شخصی عمر عفيفی سليمان، اين مأمور پيشين پليس، يک آپارتمان کوچک به فاصله ده دقيقه از واشنگتن است. عمر عفيفی سليمان با اسکايپ، توئيتر، فيس بوک و تلفن همراه با هموطنانش درمصر گفتگو می کند. او می گويد: «خدا يارتان. شما همه چيز اين تحول هستيد و ما بدون شما هيچ نيستيم.»

روز جمعه از جنوب مصر به او گفته اند ۲۰۰ نفر هستند که می خو اهند به انقلاب بپيوندند. می گويد دراين شک نکنيد که روزانه برشمار ما افزوده می شود. يک نفر که مورد بازجويی مقامهای مصری قرار گرفته حالا دارد با عمر عفيفی سليمان گفتگو می کند. می گويد آنها از همان آغاز می خواستند با استفاده از شوک الکتريکی مارا بترسانند و عمر عفيفی به آنها ياد می دهد چگونه از رويارويی با پليس بپرهيزند. او خودش پليس بوده و همه راه و کارها را می داند. کتابی هم درباره آموزش دادن برای شهروندان عادی نوشته است.

کتاب اين مأمور پيشين پليس مصر درمصر ممنوع شده و او از ترس جان خود ناچار به ترک آن کشور شده است و به آمريکا آمده و به قول خودش سه سال انتظار آمدن انقلاب را کشيده است. وی می گويد تظاهرات درمصر همگانی، انبوه، خودجوش و صلح آميزاست. صددرصد بدون خشونت. و اصافه می کند که روز ۱۴ ژانويه در يوتيوپ به هزاران نفر چگونگی شورش آموزش داده شده است.عمر عفيفی می گويد او هم به سه گروه ديگر پيوسته و تظاهرات را سازماندهی کرده است. به آنها يادداده چگونه پليس را گول بزنند و خودرا به ميدان تحرير برسانند.

عمر عفيفی می گويد پليس مصر را بخوبی می شناسد. اين نيرو حداکثر ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر را می تواند کنترل کند. وقتی جمعيت زياد باشد کنترل آن برايش دشوار می شود. می گويد او هم همان چيزی را می خواهد که معترضان در مصر؛ يعنی برکناری حسنی مبارک و استقرار دموکراسی همين حالا. کسی هم نمی تواند انقلاب را متوقف سازد.هيچکس!

درآمريکا فواد عجمی کارشناس مسائل خاورميانه در داشگاه جانز هاپکينز می گويد: «بايد کل فرهنگ پليس مصر را دگرگون کرد. بايد آنهارا به گونه ای آموزش داد که بفهمند برخورد خشن بامردم جواب نمی دهد. با مشت و لگد به جان مردم افتادن نيز کارايی ندارد.»

عمر عفيفی با موافقت با اين سخن می گويد از هر ۷ مامور پليس مصر يک مامور فاسد است .

نوروز در راه است و بخش فارسی صدای آمریکا سرگرم تهیه فهرستی است از مهمترین وقایع سال گذشته در زمینه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری و ورزشی. به ما بگویید به نظر شما مهمترین خبرهای سال گذشته چه بوده است.
نظرات خود را با ایمیل shoma@voanews.com با ما در میان بگذارید.
لطفاً در محل موضوع ایمیل بنویسید مهمترین خبرها تا دسترسی به نظرات شما آسانتر شود.

**********

پخش زنده برنامه های بخش فارسی صدای آمريکا از آيفون

**********

هنرمندان، ورزشکاران و شخصیتهای ایرانی به سئوالهای شما پاسخ می دهند. سئوالهای خود را از جيمی دلشاد (شهردار بورلی هيلز) با عنوان "سئوال هفتهبه ايميل آدرس: q10@voanews.com ارسال کنيد.

پاسخهای شاهين نجفی به پرسشها را از اينجا ببينيد.

**********

شبکه خبری فارسی صدای آمريکا آخرين خبرها و ويديوهای روز را روی تلفن موبايل، يا هر وسيله اينترنتی دستی ديگر، بطور رايگان عرضه می کند. لطفأ به آدرس سايت جديد موبايل صدای آمريکا توجه کنيد:

pnn.voa.mobi

DIT - پراکسی

Ultrareach - نرم افزار اولترا ريچ را از اينجا دانلود کنيد

UltraVOAPersian96

PSIPHON - نرم افزار

http://mardomdoost.com/

ماهواره های صدای آمريکا

Arabsat/Eurobird 8 (25.5 Deg East)

Downlink Frequency: 11,585 MHz

FEC: 3/4

Symbol Rate: 27.500 MSym/s

Polarization: V

VC/Service ID: 175

Eutelsat W3A (7 Deg East)

Downlink Frequency: 10,720.75 MHz

FEC: 1/2

Symbol Rate: 22.0 MSym/s

Polarization: H

VC/Service ID: 6

Asiasat - 3 (105.5 Deg E)

Downlink Frequency: 4,040 MHz

FEC: 1/2

Symbol Rate: 26.5 MSym/s

Polarization: H

VC/Service ID: 415

Telstar 12 (15 Deg W)

Downlink Frequency: 12,608 MHz

FEC: 2/3

Symbol Rate: 19.279 MSym/s

Polarization: H

VC/Service ID: 6

Nilesat (AB4) - (7 Deg W)

Downlink Frequency: 11,355 MHz

FEC: 3/4

Rate: 27.5 MSym/s

Polarization: V

VC/Service ID: 1004

 

در اين ايميل

خبرها
ايران
آمريکا
آمريکای لاتين
اروپا
خاورميانه
آسيا
آفريقا
مناطق ديگر
هنر و فرهنگ
حوادث و بلايا
اقتصادي
آموزش
محيط زيست
بهداشت
حقوق بشر
نيروی کار
سياست
مذهب
علم و فن آوری
مسايل اجتماعی
ورزش
زنان

فسخ آبونمان

اگرنمی خواهيد اين ايميل را دريافت کنيد فسخ آبونمان

کمک می خواهيد؟

اگر در مورد اين ايميل پرسشی داريد به ankbut@voanews.com اطلاع دهيد.

صفحه نخست سايت از نو طراحی شده است تا دسترسی به اخبار و اطلاعات، ويديو، و برنامه های صدای آمريکا را تسهيل کند.

فسخ آبونمان | خبرهای بيشتر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته