-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه

Latest News from Koocheh for 02/27/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خبر / رادیو کوچه

آیت‌اله یوسف صانعی، از مراجع تقلید، در بیانیه‌ای به حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی انتقاد کرد و با اشاره به این‌که قدرت‌های استبدادی دست‌کم قیافه‌ی قانون‌مداری می‌گیرند، دادگاه‌های سیاسی پیش از انقلاب را یادآور شد که در آن به متهمان اجازه‌ی دفاع از اعمال و افکار خود داده می‌شد.

به گزارش تارنمای آیت‌اله صانعی، وی در ادامه تصریح کرد: «برخی از افراد، اعتراض معترضین سیاسی را در جامعه فاقد هرگونه پای‌گاه و جای‌گاهی دانسته و آن‌را دروغ و حیله پنداشته ولی با داشتن تمامی قدرت‌های تبلیغی و رسانه‌ای از برگزاری یک دادگاه صالح علنی عاجز هستند تا در آن معترضان و منتقدان سیاسی نیز بتوانند از نظرات خود دفاع کنند و در نهایت جامعه خود قضاوت کند که حق با کیست.»

این مرجع تقلید، حمله به معترضان سیاسی و حبس آن‌ها را غیر‌اسلامی و غیر‌انسانی خواند، از موسوی و کروبی با تمجید و احترام یاد کرد، حصر آن‌ها را رفتاری خواند که «با هیچ یک از موازین شرعی، قضایی، حقوقی و اجرایی هماهنگی نداشته و ندارد».

متن بیانیه آیت‌اله صانعی که در پای‌گاه اطلاع‌رسانی دفتر وی منتشر شده، بدین شرح است:

بسمه تعالی

در چند هفته اخیر شاهد اتفاقاتی هستیم که هر چند در گذشته نیز سابقه داشته است اما روند بعضی از این اقدامات از نوادریست که با هیچ یک از موازین شرعی، قضایی، حقوقی و اجرایی هماهنگی نداشته و ندارد، در صورتی که قدرت‌های استبدادی نیز از برگزاری دادگاه و استناد به قوانین کشور و اجازه دفاع به متهم (هرچند به صورت محدود) در جهت گرفتن قیافه قانون‌مداری و حاکمیت قانون استفاده می‌نمودند.

هنوز فراموش نکرده‌ایم که دادگاه‌های سیاسی در رژیم گذشته، فارغ از احکام ظالمانه و فرمایشی بودن آن‌ها مانند دادگاه‌های نظامی دکتر مصدق و فداییان اسلام و ده‌ها محاکمه سیاسی دیگر، چگونه برگزار می‌شد و متهمان چگونه از اعمال و افکار خود دفاع می‌کردند که خود حکایت از این توجه در سیستم حقوقی و قضایی دارد.

با این حال پس از سی سال از انقلاب اسلامی که شعار آن حاکمیت آزادی و جمهوریت بر مبنای موازین اسلام و نفی استبداد بود، شاهد حملات مکرر غیر‌اسلامی و انسانی به معترضان سیاسی و حبس آن‌ها هستیم و ناباورانه می‌بینیم که شخصیت‌های خدومی هم‌چون زبده‌السادات و الاخیار، ذوی‌العز و الاحترام؛ جناب آقای مهندس میر حسین موسوی و همسر مکرمه و فاضله ایشان و یار دیرین و معتمد امام، حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ مهدی کروبی و همسر مکرمه ایشان بدون برگزاری هر‌گونه دادگاه و محکمه‌ای (هرچند صوری) و بدون اجازه دفاع به آن‌ها در حصر خانگی با محرومیت از حقوق اولیه انسانی، قرار می‌گیرند. اعمال و رفتاری که نشان از درماندگی و ضعف سیاسی عاملان و آمران آن از اقناع افکار عمومی دارد.

جای بسی تاسف و تعجب است که برخی از افراد، اعتراض معترضین سیاسی را در جامعه فاقد هرگونه پای‌گاه و جای‌گاهی دانسته و آن‌را دروغ و حیله پنداشته ولی با داشتن تمامی قدرت‌های تبلیغی و رسانه‌ای از برگزاری یک دادگاه صالح علنی عاجز هستند تا در آن معترضان و منتقدان سیاسی نیز بتوانند از نظرات خود دفاع کنند و در نهایت جامعه خود قضاوت کند که حق با کیست.

امید آن‌که هرچه زود تر خداوند متعال با رهایی آن بزرگان و دیگران از حصر و حبس، توفیق خدمت در جهت احقاق حقوق ملت را عنایت فرماید.

بیشتر بخوانید:

«وظیفه خبرگان نظارت بر کار رهبری است»


 


مطلب وارده/ عراق/ رادیو کوچه

روز جمعه 6 اسفند ماه، کردستان عراق، روزی پر از امید و باور به اراده رشد را پشت سر نهاد. گرچه حزب پارتی دمکرات کردستان، تمام ورودی و خروجی‌های شهر اربیل را مسدود کرده بود و با مستقر کردن نیروی پیاده نظام و لباس شخصی سعی در کنترل اوضاع و عدم شکل گیری تظاهرات را داشت، در شهر سلیمانیه بیش  از 65000 نفر در میدان آزادی به نماز جمعه پیوستند و خواهان اصلاحات و تغییر رییس حکومت اقلیم و استعفای بارزانی شدند و چهره‌های مذهبی هم به حرام بودن استفاده از گلوله و ترور علیه برادران هم خون و هم کیش خود، تاکید داشتند که با کف و سوت و نوای الله اکبر مردم، هم‌راه شد.

در کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا نیز تظاهراتی مشابه توسط کردهای عراقی برگزار شد و سی‌ان‌ان هم در گزارش خود تصاویری ویدئویی از تظاهرات کردهای مقیم کشور سوید منتشر کرد که در آن دستار قرمز و عکس بارازنی را به آتش کشیدند و زیر پا نهادند و شعارها این بود که دوران سلطه مافیایی خانواده 1975 به پایان رسیده است و یکی از تحلیل گران سیاسی نزدیک به سفارت آمریکا در استکهلم اعلام داشت که «کشور ایالات متحده، دیگر چندان باوری به ریاست اقلیم و بارزانی ندارد، و عقلانیت و نحوه تعامل او با مردمان خودش، چندان امروزی و پسندیده نیست و نحوه کشتار معترضان در شهرهای مختلف کردستان، اثبات کننده این تفکر است»  و یکی دیگر از چهره‌های سیاسی تظاهرات‌کننده در میدان آزادی سلیمانیه به خبرنگار تابناک اظهار داشت که «انتشار آتش‌زدن عکس بارزانی از سی‌ان‌ان، خود نشانه عدم باور آمریکا به این حزب سیاسی است که از سال 1946 توسط روس‌ها در موازات با جمهوری مهاباد، تاسیس شده است و آمریکا به دقت اوضاع کردستان را تحت نظارت و مطالعه دارد و فعلن واکنشی رسمی نشان نداده است».

در کنار این چهره سیاسی، پلاکاردی روی دست یکی از نوجوانان شرکت کننده در راه‌پیمایی بود که نوشته بود:BYE BYE BARZANI‌ و نیز کلمات آزادی، زیستن، کردستان و.. به چشم می‌خورد

ساعت 11 صبح روز جمعه، اعضای دفتر سیاسی اتحادیه میهنی کردستان و نهضت تغییر‌– گوران‌– با حضور افرادی مانند ملا بختیار، دلیر‌سید‌مجید، هیرو ابراهیم احمد و از گوران افرادی مانند نوشیروان مصطفی امین، قادر حاج‌علی و عثمان حاج‌محمود شرکت داشتند و اتحادیه مینی کردستان اعلام داشت که برای ایجاد حکومت چند حزبی در کردستان، و انتخابات جدید در اسرع وقت ممکن آمادگی لازم دارد و نیز تلویزیون و رسانه‌های گوران و اتحاد میهنی کردستان، فضای جلسه و نتایج آن را مثبت اعلام کردند.

اما همان‌گونه که بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی باور دارند، بارزانی به آسانی دست از قدرت نمی‌شوید و او در برابر این پرسش که در کردستان نارضایتی وجود دارد، به آژانس خبری  IPALMO اعلام کرد که «آماده‌ام که به ملتم گوش فرا دهم، همیشه هم‌راه خواسته‌های روای ملتم بوده‌ام،  متاسفانه در هنگام تظاهرات، گروهی اندک از خط خود پا فراتر گذاشته‌اند و به مقر حزب‌ها‌، هجوم برده‌اند و مرکز کانال تلویزیون را به آتش کشیده‌اند و مغازه‌های مردمان را تاراج کرده‌اند. من همیشه با خواسته‌های ملتم هم گام بوده‌ام، از 16 سالگی به صفوف مبارزه برای خدمت به این ملت پیوسته‌ام ، مطمئنن در سن و سال فعلی‌ام، علیه خواسته‌های مردمانم نخواهم ایستاد‌. در انتخابات 72 درصد آرا را به دست آورده‌ام اما اگر امروز، 50000 نفر، خواهان رفتن من باشند، من آماده‌ام که از قدرت، استعفا دهم و من هرگز علیه ملت خودم، نیروی نظامی را به کار نبرده‌ام.»

این سخنان تبلیغی، در حالی منتشر شد که تنها در شهر سلیمانیه 65000 نفر یک‌صدا فریاد استعفای او را سر می‌دادند، در چمچمال هم همین شیوه ادامه داشت و مردمان در جلوی ساختمان شاخه 19 پارتی تظاهرات کردند که بازهم فاجعه سلیمانیه تکرار شد و با تیراندازی افراد حزب بارزانی 1 نوجوان 12 ساله – به اسم دیلان محمد -  کشته و 5 نفر زخمی شده‌اند.‌ که عکاس تلویزیون KURD SAT‌ و خبرنگار KURDESTAN TV  هم جزو زخمی‌شدگان هستند. و در کلار هم تظاهرات به تیراندازی ختم شد و نیروی زرهی بارزانی برای پشتبانی از مقر حزب پارتی، از خانقین وارد شهر کلار شد و تا ساعت 8 شب روز جمعه، 1 نفر کشته و 27 نفر زخمی ، توسط آژانس‌های خبری اعلام شدند. و شهرهای حلبچه و سلیمانیه و کلار و خانقین و چمچمال و … شعار اصلی شان، برکناری بارزانی از قدرت می‌باشد و شاید رفتارهای خشن این حزب، صحت گفته‌های بارزانی را با چالشی جدی روبه‌رو می‌کند. یکی از مقامات امنیتی کردستان به خبرنگار تابناک اظهار می‌دارد که «حکومت اقلیم نمی‌تواند بیش از این فساد قدرت و مالی و اداری ساختار خود را مورد چشم‌پوشی قرار دهد و دیگر نیروی مخالف حکومت و اپوزیسیون، روز به روز در حال قدرت گرفتن است و برای نسل جوان مشتاق تغییر، نمی‌شود که وعده های رنگین و فریبنده داد.»

نیروهای حزب پارتی، تمام سعی خود را به کار بستند که تظاهراتی در این شهر شکل نگیرد اما بسیاری از مردمان از کتک زدن چند جوان توسط چماق به دست‌های این حزب حکایت دارد که در حال عبور کارناوال خیابانی و نمایشی هواداران حزب پارتی، رخ داد.

مایکل روبین – کارشناس موسسه امریکن اینترپرایز واشنگتن‌-‌ در تازه‌ترین نوشته خود، صدام در کردستان، مسعود بارزانی را به صدام و فرزندانش‌– مسرور و منصور – را به عدی و قسی تشبیه می‌کند. وی در این نوشته می‌گوید‌:  کردستان پیش‌تر نمونه و الگوی دمکراسی بود در عراق، اما پس از رخ داد نسل‌کشی روز 5 شنبه و روزهای بعد، دگرگون شده است چون عراقی‌ها پس از فروپاشی صدام حسین شاهد آزادی و دمکراسی بودند اما در کردستان عشیره و تبار، حکم‌رانی می‌کنند. قبل از این وقایع می‌توانستند اقلیمی آرام و آسوده داشته باشند اما جوانان در دفاع از وقایع سرنگونی دیکتاتور در تونس و مصر قصد راه‌پیمایی داشتند، اما پارتی دمکرات کردستان عراق، به آن‌ها تیراندازی کرد و به ترور دست یازید و موضع‌گیری بارزانی، مشابه حسنی مبارک بود که به آتش زدن پای‌گاه و مقر حزب مخالف – گوران، تغییر – دست یازید.

بنا به دستور حزب پارتی دانش‌گاه صلاح‌الدین در اربیل تعصیل شده و به اجبار همه دانش جویان را به شهرها و روستاهای خود بازگردانیدند اما دانش گاه سلیمانیه آزادانه به تنظیم و اجرای برنامه راه پیمایی‌ها پرداخت‌. پس از انجام راه‌پیمایی‌های روز جمعه، 4 نفر از جوانان تنظیم‌کننده تظاهرات 4 نفر از فعالان‌- نه‌وزاد بابان، خالد مه‌جید‌، موئه‌یه‌د ئه‌حمه‌د‌، شاخه‌وان ناسح‌– از طرف نیروهای امنیتی ربوده شده‌اند و کسی از سرنوشت آن‌ها مطلع نیست‌. ‌و در این زمینه سایت استان‌دار هم اعلام کرده است که : توسط حزب پارتی بسیاری از اعضای حزب یکگرتوی اسلامی‌– متحد اسلامی‌– مورد تهدید واقع شده‌اند و هم چنین این سایت گزارش کرده است که علایمی نشان‌گر آن است که در مناطق تحت سلطه خود، به همه مقرها و پای‌گاه‌ها و دفترهای اپوزیسیون شبانه حمله کنند تا اوضاع را بهتر کنترل کنند.

یکی از کارشناسان تاریخ سیاسی کردستان اظهار داشت که «در کنسرت 13 پارتی – کنگره 13 – مشخص بود که بارزانی سعی داشت اختلاف درون حزبی‌- بین خود و نچیروان و مسرور‌- را پنهان کند و حزب را به امنیتی شدن، سوق دهد به طوری که بسیاری از افراد اداره اطلاعات و امنیت پارتی‌– پاراستن – بر کرسی مقام های حکومت اقلیم تکیه زده‌اند و می‌توان این حکومت فعلی بارزانی را یک حکومت کاملن امنیتی نامید، که هنوز هم اختلاف‌های درون حزبی آشکار است و فعلن فازل میرانی، بر کرسی دفتر سیاسی حزب تکیه دارد. فعلن شهرهای کرکوک و اربیل تحت تدابیر شدید امنیتی است‌.

بیشتر بخوانید:

«جمعه اعتراضی در کردستان و سفر طالبانی به کویت»


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس برخی گزارش‌های منتشر شده در سایت‌‌های منسوب به اصلاح‌طلبان، در روزهای اخیر تعدادی از دانش‌جویان دانش‌گاه شیراز از سوی کمیته انضباطی این دانش‌گاه به محرومیت تحصیلی محکوم شده‌اند.

به گزارش سایت صبح امید، نزدیک به اصلاح‌طلبان شیراز، علت محرومیت این دانش‌جویان که تعداد آن‌ها بیش از ۲۰۰ تن ذکر شده، حضور آن‌ها در تجمع اعتراضی چهارشنبه گذشته عنوان شده و حداقل مدت محرومیت صادر شده برای این دانش‌جویان، دو ترم تحصیلی بوده است.

بر اساس این گزارش، تجمع روز چهارشنبه دانش‌جویان در محوطه‌ی پردیس ارم دانش‌گاه شیراز، در اعتراض به کشته‌شدن حامد نورمحمدی دانش‌جوی ترم چهار رشته‌ی زیست‌شناسی دانش‌گاه شیراز هم‌زمان با تجمع اول اسفندماه، صورت گرفته و در جریان آن، چند تن از دانش‌جویان هم از سوی نیروهای حراست دستگیر شده‌اند.

در عین حال، ظهر روز شنبه ۷ اسفند  نیز گروهی از دانش‌جویان در ساختمان شماره‌ی یک دانش‌کده‌ی علوم این دانش‌گاه، گرد هم آمدند تا در هفتمین روز درگذشت حامد نورمحمدی، یاد او را گرامی بدارند.

حامد نورمحمدی، دانش‌جوی ترم چهار رشته‌ی زیست‌شناسی دانش‌گاه شیراز بود که در روز یکم اسفندماه و هم‌زمان با تجمع اعتراضی دانش‌جویان، در یک تصادف رانندگی جان باخت. چگونگی مرگ او و علت سقوط و تصادفش هنوز در ابهام مانده است، دانش‌جویان معتقدند او را برخی ماموران دولتی موسوم به لباس‌شخصی‌ها از بالای پل به پایین انداخته و کشته‌اند، اما مسوولان دانش‌گاه اعلام می‌کنند که مرگ او ارتباطی با تجمع اول اسفند نداشته است.

بیشتر بخوانید:

«کشته‌شدن یک دانش‌جو در درگیری‌های شیراز»


 


شورای هماهنگی سبز کرمانشاه از تشکل‌های مدنی، در آستانه 10 اسفند و هم‌زمان با فراخوان جنبش مردمی موسوم به جنبش سبز در تهران و دیگر شهرستان‌ها، با صدور اطلاعیه‌ای از برگزاری تجمع و راه‌پیمایی مسالمت‌آمیز در کرمانشاه خبر داده‌‌اند.

متن کامل این فراخوان در زیر آمده است:

فراخوان راه‌پیمایی شورای هماهنگی سبز کرمانشاه

یک‌شنبه، ۸ اسفند ۱۳۸۹، دی به آذز روز

بسم الله الرحمن الرحیم

در آستانه سفر دولت به استان کرمانشاه و در حمایت از فراخوان شورای هماهنگی راه سبز امید برای اعتراض خیابانی به حصر غیرقانونی رهبران جنبش سبز و همسران دلاورشان و مصادف با شب تولد میرحسین موسوی‌، شورای هماهنگی سبز کرمانشاه مردم شریف استان را دعوت به حضور خیابانی با شعارهای «یا حسین‌، میر حسین» و «یا مهدی‌، شیخ مهدی» می‌نماید‌.

این شورا از هم‌شهریان عزیز می‌خواهد روز سه‌شنبه 10 اسفند از ساعت 5 بعداز ظهر دست به تجمع و راه‌پیمایی در مناطقی که در زیر بدان اشاره خواهد شد بزنند و بدین وسیله صدای خود را برای آزادی رهبران سبزمان و در اعتراض به حضور دولت به گوش مسولان برسانند‌:

- مسیر چهارراه اجاق (‌مدرس‌) تا میدان مصدق

- سراسر خیابان مسکن

- محلات شریف و برومند جعفرآباد

- چهارراه نوبهار

- جوانشیر

- خواب‌گاه‌های دانش‌جویی سرخه لیژه

شورای هماهنگی سبز کرمانشاه هم‌چنین در راستای خواست‌های ملت ایران به دولت‌مردان اعلام می‌دارد در صورتی که صدای اعتراض‌ها شنیده نشود و حصر و زندان خانگی غیرقانونی رهبران ادامه یابد، هم‌راهان سبز ر ا دعوت به تجمعات اعتراضی غیر متمرکز در سراسر استان در روز ۲۴ اسفند می‌کند‌.


 


شراره سعیدی/ رادیو کوچه

روشن‌فکران و روحانیون با دیدگاه‌های متفاوت برای استیلا به نظام شاهنشاهی با پیشینه‌ای به قدمت تاریخ ایران، به هم پیوستند، ابراهیم یزدی می‌گوید: «اما شاه از موضع غرور و قدرت و ضعف درون به سنت‌های گذشته و تاریخی نظام پادشاهی بی‌اعتنایی کرد و به جای آن‌که به التیام روابط با روحانیون بپردازد، در سخن‌رانی‌ای در قم که نخوت و غرور از سر تا پای آن می‌بارید، به روحانیان به سختی حمله کرد و آنان را «ارتجاع سیاه» نامید و اختلاف، درگیری و تخاصم با روحانیون را به نقطه غیرقابل آشتی و ترمیم رساند، در نتیجه روحانیت به جنبش ضداستبدادی پیوست. اوج نماد جدایی شاه از سنت‌های پادشاهی ایران به‌هنگام مراسم تاج‌گذاری خود را نشان داد. شاه خود بر سر خود تاج گذاشت، هیچ روحانی نبود که هم‌چون موبد موبدان تاج بر سر پاشاه بگذارد.»

بروز و ظهور این هم‌گرایی، هم‌سویی و وحدت در تظاهرات میلیونی مردم در سراسر ایران بود که قدرت ملی و مردمی اراده خود را بر استبداد سلطنتی و حامیان خارجی‌اش تحمیل کرد. هیچ نیرویی باقی نمانده بود که بتواند در برابر این قدرت ملی مقاومت کند و یا آن را انکار و یا نادیده بگیرد.

اما شکل حکومت ما جمهوری است، جمهوری به معنای این‌که متکی به آرای اکثریت است

اما آیا باید از ترفندهای زیرکانه‌ای که آیت‌اله خمینی برای توجیح روشن‌فکران و توده به کار برد غافل شد؟ با نهایت اختصار به تعدادی از اظهار نظرهای آیت‌اله خمینی در پاریس می‌پردازیم، سخنانی که در جلب هم‌کاری گروه‌های متفاوت برای ائتلاف بسیار تاثیر‌گذار بود، ولی هرگز اجرا نشد و در مواردی دقیقن برخلاف این سخنان عمل شد، سخنانی که با کلمات متفاوت بارها از سوی او تکرار شد و در نهایت خوش‌باوری باید آن را به جای دروغ به قصد فریب، بی‌تجربگی در اداره جامعه و چشیدن طعم قدرت بدانیم‌، سخنان او در نوفل لوشاتو برای گروه‌های متفاوت و خطاب به مردم چنین بود:

1 – اولین چیزی که برای انسان هست آزادی بیان است. 2- مطبوعات در نشر همه‌ی حقایق و واقعیات آزادند 3- در جمهوری اسلامی کمونیست‌ها نیز در بیان عقاید خود آزادند. 4- برنامه ما تحصیل استقلال و آزادی است. 5- دولت اسلامی یک دولت دمکراتیک به معنای واقعی است. و اما من هیچ فعالیت در داخل دولت ندارم و به همین نحو که الآن هستم، وقتی دولت اسلامی تشکیل شود، نقش هدایت را دارم.

6 – اما شکل حکومت ما جمهوری است، جمهوری به معنای این‌که متکی به آرای اکثریت است. 7- حکومت جمهوری است مثل سایر جمهوری‌ها و احکام اسلام هم احکام مترقی و مبتنی بر دموکراسی و پیش‌رفته و باهمه مظاهر تمدن موافق. 8- ولایت با جمهور مردم است 9- در این جمهوری یک مجلس ملی مرکب از منتخبین واقعی مردم امور مملکت را اداره خواهند کرد. 10- عزل مقامات جمهوری اسلامی به دست مردم است. برخلاف نظام سلطنتی مقامات مادام‌العمر نیست، طول مسوولیت هر یک از مقامات محدود و موقت است. یعنی مقامات ادواری است، هر چند سال عوض می‌شود. اگر هم هر مقامی یکی از شرایطش را از دست داد، ساقط می‌شود. 11- من هیچ سمت دولتی را نخواهم پذیرفت. 12- من در آینده «پس از پیروزی انقلاب» همین نقشی که الان دارم خواهم داشت. نقش هدایت و راه‌نمایی، و در صورتی که مصلحتی در کار باشد اعلام می‌کنم… لکن من در خود دولت نقشی ندارم  13- اختیارات شاه را نخواهم داشت. 14- ما به خواست خدای تعالی در اولین زمان ممکن و لازم برنامه‌های خود را اعلام خواهیم کرد، ولی این بدان معنی نیست که من زمام امور کشور را به دست بگیرم و هر روز نظیر دوران دیکتاتوری شاه، اصلی بسازم و علی‌رغم خواست ملت به آن‌ها تحمیل کنم. به عهده دولت و نمایندگان ملت است که در این امور تصمیم بگیرند، ولی من همیشه به وظیفه ارشاد و هدایتم عمل می‌کنم.

15- علما خود حکومت نخواهند کرد. آنان ناظر و هادی مجریان امور هستند. این حکومت در همه‌مراتب خود متکی به آرای مردم و تحت نظارت و ارزیابی و انتقاد عمومی خواهد بود 16- من نمی‌خواهم ریاست دولت را داشته باشم. طرز حکومت، حکومت جمهوری است و تکیه بر آرای ملت. 17- مردم هستند که باید افراد کاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب کنند ولیکن من شخصن نمی‌توانم در این تشکیلات مسوولیت خاصی را بپذیرم و در عین حال همیشه در کنار مردم ناظر بر اوضاع هستم و وظیفه ارشادی خود را انجام می‌دهم.

18- من چنین چیزی نگفته‌ام که روحانیون متکفل حکومت خواهند شد، روحانیون شغل‌شان چیز دیگری است. 19- من و سایر روحانیون در حکومت پستی را اشغال نمی‌کنیم، وظیفه روحانیون ارشاد دولت‌ها است، من در حکومت آینده نقش هدایت را دارم. 20- حکومت اسلامی ما اساس کار خود را بر بحث و مبارزه با هر نوع سانسور می‌گذارد 21- باید اختیارات دست مردم باشد، این یک مسئله عقلی است. هر عاقلی این مطلب را قبول دارد که مقدرات هرکسی باید دست خودش باشد. 22- اسلام، هم حقوق بشر را محترم مى‏شمارد و هم عمل مى‏کند، حقى را از هیچ‌کس نمى‏گیرد، حق آزادى را از هیچ‌کس نمى‏گیرد. اجازه نمى‏دهد که کسانى بر او سلطه پیدا کنند که حق آزادى را به اسم آزادى از آن‌ها سلب کند. 23- ما که می‌‌گوییم حکومت اسلامی می‌خواهیم جلوی این هرزه‌ها گرفته شود، نه این‌که برگردیم به 1400 سال پیش، ما می‌خواهیم به عدالت 1400 سال پیشش برگردیم، همه‌ی مظاهر تمدن را هم با آغوش باز قبول داریم. 24- دولت استبدادی را نمی‌توان حکومت اسلامی خواند…رژیم اسلامی با استبداد جمع نمی‌شود. 25- در حکومت اسلامی اگر کسی از شخص اول مملکت شکایتی داشته باشد، پیش قاضی می‌رود و قاضی او را احضار می‌کند و او هم حاضر می‌شود.

26- ما حکومتی را می‌خواهیم که برای این‌که یک‌دسته می‌گویند مرگ بر فلان کس، آن‌ها را نکشند. 27- حکومت اسلامی، حکومت ملى است. حکومت مستند به قانون الهى و به آرا ملت است. این‌طور نیست که با قلدرى آمده باشد که بخواهد حفظ کند خودش را، با آرا ملت مى‌آید و ملت او را حفظ مى‌کند و هر روز هم که برخلاف آرا ملت عمل بکند قهرن ساقط است. 28- تمام اقلیت‌های مذهبی در حکومت اسلامی می‌توانند به کلیه فرائض مذهبی خود آزادانه عمل کنند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آن‌ها به به‌ترین وجه دفاع کند. 29- از یهودیانی که به اسراییل رفته‌اند دعوت می‌کنیم به وطن خود بازگردند. با آن‌ها کمال خوش‌رفتاری خواهد شد. 30- اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد و دولت اسلامی تمام منطق‌ها را با منطق جواب خواهد داد. 31- در حکومت اسلامی همه افراد دارای آزادی در بیان هرگونه عقیده‌ای هستند. 32- جامعه آینده ما جامعه آزادی خواهد بود. همه نهادهای فشار و اختناق و هم‌چنین استثمار از میان خواهد رفت. 33- ما یک حاکمی می‌خواهیم که توی مسجد وقتی آمد نشست بیایند دورش بنشینند و با او صحبت کنند و اشکال‌هایشان را بگویند. نه این‌که از سایه او هم بترسند. 34- اسلام با آزادی زن نه تنها موافق است بلکه خود پایه‌گذار آزادی زن در تمام ابعاد وجودی زن است.

منبع: کتاب ایستاده بر آرمان، روایت فروپاشی یک انقلاب، علی غریب، انتشارات انقلاب اسلامی


 


سیمین/ رادیو کوچه

simin@koochehmail.com

با نگاهی دیگر به اخبار حوزه میراث فرهنگی و گردش‌گری با شما هستم.

احتمال فروریختن بخشی از اتصالات رمپ سی و سه پل اصفهان

یکی از مهم‌ترین و البته نگران‌کننده‌ترین خبرهای هفته‌ای که گذشت احتمال فروریختن بخشی از اتصالات رمپ پل تاریخی سی و سه پل بود.

در هفته‌ای گذشت بخشی از محدوده کارگاهی مترو اصفهان در حدود ده متری رمپ جنوبی سی و سه پل نشست کرد. کارشناسان معتقدند بخشی از اتصالات رمپ سی و سه پل آسیب دیده، اما رمپ پل سالم بوده و محل نشست مترو حدود 10 متر تا رمپ پل فاصله دارد و هنوز از تخریب اتصالات پل خبری نیست.

به گزارش CHN، این در حالی است که بنا به نظر یکی از کارشناسان میراث فرهنگی رمپ پل سالم بوده و هیچ آسیبی به سی و سه پل وارد نشده است، اما از آن‌جایی که فاصله محل تخریب به رمپ پل نزدیک بوده و رمپ سی و سه پل پس از اتصال به سطح زمین در زیر آن نیز ادامه دارد، احتمال تخریب اتصالات رمپ وجود دارد.

گفته می‌شود که با توجه به این‌که یک سال قبل حفاری تونل مترو اصفهان در حدود 20 متری پل به این بخش اصابت کرده بود و احتمال ریزش آن وجود داشت و این حفاری از یک‌هفته قبل دوباره در نزدیکی رمپ سی و سه پل آغاز شده، این ریزش می‌تواند به دلیل اقدام دوباره مترو برای حفاری تونل رخ داده باشد.

به هر روی مسوولان شهرداری هم چنان معتقدند هیچ آسیبی به پل وارد نشده ‌است.

گفتنی است تونل شرقی خط شمال- جنوب مترو اصفهان در شهریور ماه سال 88، پس از عبور از زیر رودخانه زاینده رود، در حدود 30 رینگ (طولی معادل 40 متر) در کنار سی و سه پل به اشتباه حفاری شده و از مسیر اصلی خود منحرف شد.

تعرض به عرصه میراث جهانی سازه‌های آبی شوشتر

اما کمی آن سوتر در شهر تاریخی شوشتر نیز به دنبال تخریب پل بندگرگر و انسداد تردد از آن، مدیریت شهری در سطح شهرستان شوشتر اقدام به احداث پلی جدید در کنار بند میزان کرده است. گفته می‌شود ساخت این پل در عرصه سازه‌های آبی شوشتر می‌تواند، این اثر جهانی را در فهرست آثار در معرض خطر یونسکو قرار دهد. در حال حاضر ماشین‌آلات سنگین راه‌سازی در این محل مشغول به کارند.

بنا بر گزارش‌ها، از دو سال گذشته که پل بند گرگر به دلایل نشت تاسیسات آب شهری تخریب شد هیچ اقدام عملی تا یک هفته پیش برای مرمت این پل از طرف میراث فرهنگی خوزستان انجام نشد و اکنون مدیریت شهری شوشتر ناخواسته برای ایجاد مسیر تردد مردم دست به احداث پلی جدید در کنار بند میزان زده است.

گفته می‌شود که احداث چنین پلی بی‌شک بدون هماهنگی با متولیان امر میراث فرهنگی و آثارجهانی است ولی سکوت بسیار معنادار این دست‌گاه‌های متولی پس از گذشت کم‌تر از یک هفته از آغاز احداث این پل برای دوست داران میراث فرهنگی بسیار باعث شگفتی شده است.

مرمت آرام‌گاه یعقوب لیث صفاری با صندوق میوه

و تا از خطه جنوب خارج نشدیم نگاهی می‌اندازیم به آرام‌گاه یعقوب لیث صفاری در روستای شاه‌آباد در ده کیلومتری دزفول در جاده دزفول شوشتر که در خبرها آمده است که با چوب صندوق میوه مرمت شده است.

یعقوب لیث صفار نخستین کسی بود که زبان پارسی را ۲۰۰ سال پس از ورود اسلام به ایران، به عنوان زبان رسمی ایران اعلام کرد و پس از آن دیگر کسی حق نداشت در دربار او به زبانی غیر از پارسی سخن بگوید و آرام‌گاه او در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده اما گفته می‌شود که این اثر ملی وضعیت چندان مناسبی ندارد و در ضریح آهنی مقبره آن از چوب صندوق میوه برای اتصال بخش‌های مختلف استفاده شده و روی آجرها و دیوار قدیمی آرام‌گاه نیز میخ‌های زنگ زده و تارعنکبوت جلب توجه می‌کند.

علاوه بر آن‌که از امکانات و تسهیلات بهداشتی نیز در محوطه آن خبری نیست.

ثبت معنوی عهد‌نامه تاریخی مالک‌اشتر

و البته این‌ها در حالی است که به نظر می‌رسد مسوولان میراث فرهنگی ایران این روزها به میراث معنوی علاقه‌مندی بیش‌تری پیدا کرده‌اند.

در هفته‌ای که گذشت رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردش‌گری در دیدار با آیت‌اله نوری همدانی در قم از ثبت معنوی عهدنامه تاریخی مالک‌اشتر به عنوان دستورالعملی برای تمام مدیران و مسوولان کشور خبر داد.

به گزارش chtn، حمید بقایی با اشاره به فعالیت‌های دینی در حوزه‌ میراث فرهنگی، ‌صنایع‌دستی و گردش‌گری طی سال‌های اخیر گفته است: «برای نخستین مرتبه خطبه حضرت زهرا به ثبت رسید و امیدواریم پس از این بتوانیم شاهد ثبت سایر خطبه‌‌ها از جمله خطبه غدیر و خطبه سیدالشهدا‌ در روز عاشورا نیز باشیم.»

او هم‌چنین بر لزوم استفاده از دیدگاه‌ها و عقاید علمای اسلامی و طلاب تاکید کرده و گفته است که سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردش‌گری آماده است چنان‌چه طلاب و علمای‌ اسلامی هر گونه دیدگاهی را در رابطه با میراث معنوی و ثبت جهانی اعلام کنند به مورد اجرا قرار دهد.

تبلیغ ایران در عرصه گردش‌گری نباید منهای اسلام باشد

و البته، آیت‌اله نوری همدانی نیز در این دیدار با تاکید بر این‌که اسلام به هیچ وجه به موضوعی از منظر سکولار و خالی از معنویت نگاه نمی‌کند، گفته است که تبلیغ ایران در عرصه گردش‌گری نباید منهای اسلام باشد.

وی با بیان این‌که احیای آثار باستانی و مذهبی کار بسیار خوب و مقدسی است، اظهار داشته: «احیا، تبلیغ و شناساندن آثار تاریخی ایران نباید به گونه‌ای باشد که دیگران فکر کنند ما با این کار تبلیغ صوفی‌گری و… می‌کنیم و اسلام نیز تاکید دارد در کار‌ها باید معنویت و مادیت با هم هم‌راه باشد.»

منبع‌ها

CHN

CHTN

مهر


 


فرورتیش / رادیو کوچه

lichar@koochehmail.com

او دختری است که شناخت متفاوتی از آقای باراک اوباما، رییس‌ جمهوری ایالات متحده آمریکا دارد و همیشه از مصاحبه دوری کرده است. هر چند در حین این گفت‌وگوی صوتی کوتاه مشکلات امنیتی رخ داده اما اهمیت موضوعات مطرح شده، رادیو کوچه را نسبت به پخش این مصاحبه مصمم‌تر کرد.


 


خبر‌ / رادیو کوچه

پیمان غلامی مترجم و نویسنده از روز ۲۵ بهمن ماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است.

تاکنون از دلیل یا دلایل بازداشت این فعال دانش‌جویی گزارشی ارایه نشده است.

به گزارش کمیته گزارش‌گران حقوق بشر، غلامی یک بار دیگر نیز در جریان اعتراض و اعتصاب غذای دانش‌جویان دانش‌گاه صنعتی سهند تبریز در پی تعرض یکی از مسوولان حراست دانش‌گاه سهند تبریز به یکی از دختران دانش‌جو در مردادماه سال ۸۷ بازداشت شده بود.

موارد اتهام مطرح شده در آن زمان برای پیمان غلامی که توسط خبرنامه‌ی امیر‌کبیر منتشر شد، عبارت بودند از: «اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، تشویش اذهان عمومی، نشر اکاذیب، اقدام به سیاسی کردن فضای دانش‌گاه و گسترش نگره ضد دینی.»


 


شکوفه/ دفتر ترکیه/ رادیو کوچه

shokufeh@koochehmail.com

در هفتمین برنامه از سری برنامه‌های «خانه‌به‌خانه»، می‌شنوید از یک خانواده‌ی پنج نفره که، چهار نفرشان به استثنا پدر در ترکیه پناهنده هستند و مهم‌ترین دلایل‌شان برای خروج از ایران، زندگی در محیطی آزاد برای تحصیل فرزندان و شکوفایی استعدادهاشان، است. مادر این خانواده که از شرایط زندگی در ترکیه بسیار راضی است تمایل دارد تا بعد از ادامه‌ی تحصیل خودش و فرزندان نوجوانش به ایران برگردند و در کنار خانواده‌شان باشند.

معرفی کوتاهی از خودتان داشته باشید؟

من به هم‌راه پسرهایم تیر ماه از ایران خارج شدیم و از آن موقع هم به ترتیب مراحل قبول شدن برای کشور آمریکا را گذراندیم و هم اکنون هم منتظر دوره‌ی مدیکال هستیم.  همسرم هم در ایران است. محیط ترکیه اوایل برایم نا‌آشنا بود اما کم کم عادت کردیم.

تفاوت زندگی شما در ایران و این‌جا چیست؟

به نظر خیلی خوب است اگرچه دل کندن از فامیل‌ها برای‌مان سخت بود و در حال حاضر هم تنها مشکل ما همین دوری از بستگان است اما  خیلی به‌تر از آن چیزی است که فکرش را می‌کردم. این‌جا محیط آزاد است و در کنار آن هنوز با توحه به این‌که ساختار مشابهی با ایران دارد و مخصوصن این شهر که شهری مذهبی است، قید و بندهای فرهنگ ایرانی وجود دارد و البته محیط امن‌تر و آرام‌تر است و بستر خوبی است برای این‌که فرزندانم به خود باوری برسند و بتوانند با فکر باز، استعدادهای‌شان را پرورش بدهند.

این‌جا با تعریف‌هایی که شنیده بودم خیلی فرق داشت. آزادی بی حد و حصر نیست و همه فرهنگ‌های مشابهی داریم و می‌توانیم با هم کنار بیاییم.

فکر می‌کردید چطور باشد؟

این‌جا محیط سالمی دارد از نظر من. من هم شنیده بودم آزادی زیاد است، خیلی سخت است اما زندگی روزمره‌ی من با زندگی در ایرانم آن‌چنان تفاوتی ندارد و به چشمم آزادی بی‌قید و بندی ندیدم.

فرزندان‌تان چه سنی هستند؟

سه پسرم یکی 18 یکی 17 و آخری 12 سال دارد.

با توجه به این‌که نوجوانان شما در سنی هستند که ممکن است از محیط تاثیر زیادی بگیرند آیا مشکلی برای شما ایجاد شده؟ با توجه به این‌که به نظر می‌آید بعد از خروج از ایران، فرزندان آزادی عمل بیش‌تری دارند و ممکن است دیگر با مقررات خانواده کنار نیایند؟

نه، در این مورد هنوز زندگی ما مثل ایران است. بچه‌ها حرف شنوی دارند و همه‌ی کارها با مشورت انجام می‌شود و هنوز بدون این‌که من به آن‌ها تذکر بدهم، در رفتارشان دقت می‌کنند خانواده مثل قبل است. حتا بچه‌ها از لحاظ فکری رشد زیادی کرده‌اند.

بیش‌تر به فکر بچه‌ها هستم تا درس خواندن را شروع کنند. به همین نیت از ایران هم آمدیم. خود من هم دوست دارم درس بخوانم و برگردم. واقعن دوست دارم برگردم به ایران هرچند که در ترکیه فهمیدم همه‌جا آسمان یک رنگ است اما هیچ جا ایران نمی‌شود و دوست دارم برگردم

بچه‌های شما مدرسه نرفتند؟

پسر آخرم دو هفته رفت اما دیگر ادامه نداد. هم با زبا‌ن‌شان آشنا نبود هم نمی‌توانست با بچه‌ها دوست بشود. البته کمی هم تنبلی کرد و صبح‌ها سختش بود بیدار شود. مخصوصن چون نمی‌توانست با بچه‌ها ارتباط برقرار کند ذوق و شوقی برای بیدار شدن و رفتن به مدرسه نداشت.

چه برنامه‌ای برای کشور سوم دارید؟

بیش‌تر به فکر بچه‌ها هستم تا درس خواندن را شروع کنند. به همین نیت از ایران هم آمدیم. خود من هم دوست دارم درس بخوانم و برگردم. واقعن دوست دارم برگردم به ایران هرچند که در ترکیه فهمیدم همه‌جا آسمان یک رنگ است اما هیچ جا ایران نمی‌شود و دوست دارم برگردم.

خیلی از افراد این‌جا شاغل هستند. آیا شما هم این‌طور بودید یا نه؟

خیر، با توجه به این‌که پدر بچه‌ها ایران هستند و به ترکیه رفت و آمد می‌کنند هزینه‌ی زندگی در این‌جا را هم از طریق پدرشان تامین می‌کنیم. و احتیاجی به کار کردن در این‌جا نداشتیم.

این‌جا هزینه‌ها به نسبت ایران چطور است؟

با توجه به این‌که رایانه‌ها را در ایران برداشته‌اند‌، مثل همین جا شده. حتا این‌جا در بعضی موارد ارزان‌تر است. اگرچه در ابتدا با هزینه‌ها کمی شکه شده بودم اما کم کم عادت کردم و دیدم تقریبن هم خرج ایران است.

در آمریکا خیلی بحران کاری است. به نظرتان با این مسئله می‌توانید کنار بیایید؟

بله خودم را برای سختی‌های آن‌جا آماده کرده‌ام و از قبل هم می‌دانستم که روزهای سختی را ممکن است در پیش داشته باشیم. اما به هرحال تمام سعی‌مان را می‌کنیم تا از پس مشکلات بر بیاییم.


 


خبر / رادیو کوچه

احسان عبده تبریزی دانش‌جوی ایرانی مقیم انگلیس در دادگاه تجدید نظر از اتهام رابطه با بیگانه حکم تبرئه گرفته است. این در حالی است که وی پیش‌تر به هفت سال حبس محکوم شده بود که دو سال از آن مربوط به اتهام ارتباط با بیگانگان بود.

به گزارش کلمه، شعبه ۵۴ دادگاه انقلاب در عین حال حکم پنج سال زندان عبده تبریزی، شامل دو سال حبس به اتهام توهین به رهبری و سه سال زندان به اتهام اجتماع و تبانی (از طریق حضور در تظاهرات مقابل سفارت ایران در لندن) را تایید کرد.

این زندانی سیاسی و پژوهش‌گر اکنون ۱۴ ماه است که در زندان به سر می‌برد و طی این مدت از حق استفاده از مرخصی محروم مانده است. دستور تبدیل بازداشت وی به وثیقه ۸۰ میلیون تومانی نیز که به وی ابلاغ شده بود، هرگز به مرحله اجرا گذاشته نشد.

گفتنی است، احسان عبده تبریزی طی ۱۸۳ روز بازداشت دو بار اقدام به اعتصاب غذای اعتراضی کرد.

این در حالی است که روسا، استادان و دانش‌جویان دانش‌گاه‌های دورهام و ساسکس با ارسال نامه‌ها و اعتراضیه‌های متعدد به مقامات مسوول جمهوری اسلامی، بارها خواستار آزادی فوری وی شده‌اند.

بیشتر بخوانید:

«هفت سال حبس برای بازداشت‌شده پس از انتخابات»


 


اردوان روزبه/ رادیو کوچه

ardavan@koochehmail.com

درست وقتی که در روز یکم اسفند ماه هم‌راه با روز جوشش مردمی «احمد ملکی» دیپلمات ارشد وزارت خارجه ایران در رم به نشانه اعتراض به برخورد حاکمیت در ایران اعلام کرد که به صف مردم پیوسته است، به عنوان یک روزنامه‌نگار اولین سوالی که برایم به وجود آمد این بود که آیا این ریزش در سایر دست‌گاه‌های اجرایی نیز شکل گرفته است؟

نکته‌ای که در شرایط فعلی اهمیت دارد این است که در بدنه مدیریتی و اجرایی دست‌گاه‌های دولتی و نظامی و انتظامی چه تعداد از افراد با شرایط موجود مخالف هستند و اگر هستند چرا اعتراض خود را بیان نمی‌کنند.

به عقیده برخی اینک در بدنه فعال حاکمیت تعداد کسانی که معترض هستند کم نیست، اما این افراد هنوز در شرایط ابراز اعتراض و یا مخالفت قرار نگرفته‌اند. مسئله شغل دولتی و طبعات آن، در رسته‌های نظامی و انتظامی احتمال برخورد‌های خشن و از سویی انتظار این بدنه برای حرکت در رده‌های بالاتر باعث شده است که حتا اگر معترض باشد، هنوز خود‌نمایی نکند.

به عقیده برخی اینک در بدنه فعال حاکمیت تعداد کسانی که معترض هستند کم نیست، اما این افراد هنوز در شرایط ابراز اعتراض و یا مخالفت قرار نگرفته‌اند.

اما این شرایط به‌طور مثال در وزارت خارجه به نحوه دیگری بود. پس از ماه‌های اول اعتراض به خشونت در برابر مردم از سوی حاکمیت محمد‌رضا حیدری اولین وابسته دیپلماتیک ایران بود که در نروژ به نشانه اعتراض از وزارت خارجه جمهوری اسلامی جدا شد و در محل ماموریت خود پناهنده شد.

این حرکت با توجه به گزینش سخت کارمندان این وزارت‌خانه و نظارت خاص در یک وزارت‌خانه به‌طور کامل استراتیژیک حتا حاکمیت در ایران را نیز شوکه کرد. به‌طوری که در ابتدا با سکوت و سپس با انکار سعی در جلوگیری از گسترش این خبر داشتند اما به هر روی اعتراض به بدنه نظام کشیده شده بود.

پس از آقای حیدری چند دیپلمات دیگر نیز به نشانه اعتراض به جنبش اعتراضی مردم پیوستند و اینک نیز احمد ملکی نزدیک‌ترین مورد است.

در گفت‌و‌گوی کوچه با محمد‌رضا حیدری که فعال در گروهی موسوم به «سفارت سبز» است، وی اشاره داشت که این اعتراض‌ها با خروج از وزارت خارجه ادامه خواهد داشت و به مرور تعداد کسانی که معترض هستند و آماده جدا شدن بیش‌تر خواهد شد.

این دیپلمات سابق جمهوری اسلامی هم‌چنین معتقد است به زودی این شکاف و اعتراض به سایر دست‌گاه‌های اجرایی کشور نیز کشیده خواهد شد.

شاید مهم نیز همین باشد چرا که جریان اعتراضی مردم در ایران نیاز به حمایتی قوی‌تر از شرایط موجود دارد. افزایش اعتراض‌ها و نفوذ به بخش‌های اجرایی و نظامی و شبه نظامی می‌تواند رمز موفقیت باشد.

در خصوص این شکاف اعتراضی، روند تشکیل سفارت سبز و نوع عمل‌کرد حاکمیت در برابر اعتراض کارکنان دولتی با «محمد‌رضا حیدری» عضو سفارت سبز و دیپلمات سابق ایران در نروژ گفت‌و‌گو کرده‌ام که به نظر شما می‌رسد:


 


اکبر ترشیزاد/ رادیوکوچه

ما ایرانی‌ها خودمان را در خیلی چیزها سرآمد مردم دنیا می‌دانیم، از تمدن و هنر و فرهنگ گرفته تا مرام و معرفت و قدرشناسی. اما همان‌طور که حالا بر همه‌ی ما روشن شده است، همه‌ی این‌ها در حقیقت یک مشت حرف است و جز ادعایی هیچ نیست. یکی از همین صفات دهان پر‌کن که ما خود را به آن موصوف می‌دانیم، احترام و قدردانی از اساتید و پیش‌کسوتان است. اما اگر شما از آن در جامعه‌ی ما نشانی یافتید، ما را هم خبر کنید.

شاید به سختی بتوان جای دیگری به غیر از ایران را در دنیا یافت، که برخی از مسوولان بلند پایه‌ی ورزشی‌اش ندانند، که یکی از بزرگ‌ترین و مدال‌آورترین ورزش‌کاران آن کشور زنده است یا مرده، اما این موضوع در کشور ما اتفاقی ساده است. «علی ‌باغبان‌باشی» یکی از معدود دونده‌هایی در جهان است که 29 سال پیاپی در کشورش فقط مقام اول را داشته است و با گرفتن 219 مدال کشوری، قاره‌ای و جهانی یکی از بیش‌ترین مدال‌آوران دنیاست. پای «باغبان‌باشی» را یک حادثه به ورزش حرفه‌ای باز کرد، که باور‌نکردنی است. او که متولد 1303 خورشیدی در طرقبه است، در سال 1324 با سربازی‌گیری به سربازی اعزام می‌شود، و هنوز 45 روز نگذشته، دلش برای خانواده‌اش تنگ می‌شود و چون به او مرخصی نمی‌دهند، پای پیاده از مشهد تا طرقبه را می‌دود و باز می‌گردد، یعنی چیزی حدود 18 کیلومتر. وقتی به پادگان می‌رسد، فرمانده‌ی گروهان ستوان «میبدان» او و سه سرباز دیگر را تنبیه می‌کند، تا دور پادگان را بدوند، وقتی او باز می‌گردد، فرمانده که او را سرحال می‌بیند، به خیال آن‌که او تقلب کرده و ندویده است، به او دستور می‌دهد تا یک‌بار دیگر این کار را انجام دهد، اما ظاهرن این جوان روستایی خستگی‌ناپذیر است. این‌جاست که فرمانده پی به توانایی بالای این سرباز در دویدن می‌برد و این‌گونه است که زندگی ورزشی «باغبان‌باشی» آغاز می‌شود.

چند روز بعد او را برای مسابقات به استادیوم ورزشی «سعدآباد» مشهد می‌برند. مسوول تربیت بدنی که او را با پوتین و لباس نظامی می‌بیند، از او می‌پرسد لباس ورزشی‌ات کجاست و او پاسخ می‌دهد، ندارم! «باغبان‌باشی» با پوتین و لباس‌نظامی، «جلالی»، قهرمان کشور را با اختلاف شصت‌متر پشت سر می‌گذارد و رکورد هشت‌ساله‌ی «عزیز وکیل‌منفرد» را می‌شکند. خبر که به تهران می‌رسد، او برای مسابقات عازم تهران می‌شود.

در ورزش‌گاه «امجدیه» مسابقه دو پنج هزار متر برپاست که از کشورهای دیگر هم در آن حضور دارند. «باغبان‌باشی» می‌گوید: «سرخط مسابقه ناگهان صدای تیر شنیدم. به اطراف نگاه کردم ببینم چه خبر شده، چون تا آن موقع با صدای تیر مسابقه نداده بودم، جا خورده بودم. دیدم مربی‌ها داد می‌زنند، «برو برو! چرا ایستادی؟» برگشتم و دیدم دونده‌ها صد متر از من جلوترند. جلو پیراهنم نوشته شده بود‌، مشهد. تماشاچی‌ها مسخره می‌کردند و داد می‌زدند، «برو مشهدی از آخر اولی!» دور سوم به نفر آخر رسیدم و دیگر داشت آرام آرام بدنم گرم می‌شد. به دور دهم که رسیدم، دیدم نفر چهارم هستم. خوش‌حال بودم لااقل مقام چهارم می‌شوم. سیصد متر به پایان مسابقه «عزیز وکیل‌منفرد» نفر اول کشور را هم پشت سر گذاشتم. تمام استادیوم داد می‌زد، «برو برو مشهدی خربزه‌ها رو حروم نکن!»

باغبان‌باشی سال‌ها دوید و مدال و جام و مقام آورد، اما از تمامی صدها مدال و جام و نشان، فقط برایش عکسی به جا مانده است. شبی دزد به خانه‌اش می‌زند و به گمان آن‌که مدال‌ها از طلای واقعی است، تمامی آن‌ها را می‌رباید و به جایش برای او یک دنیا حسرت به جای می‌گذارد. در 51 سالگی در هنگام تمرین پایش می‌شکند و پزشکان دستور به قطع آن می‌دهند، وقتی باغبان‌باشی با چشمانی اشک‌بار این موضوع را در یک برنامه‌ای تلویزیونی اعلام می‌کند، موج تلفن‌ها و پیغام‌ها به سوی مسوولان روانه می‌شود. همان شب ولیعهد آن زمان ایران «رضا ‌پهلوی» که شانزده ساله بوده به «جهانبانی» رییس سازمان تربیت‌بدنی وقت، دستور می‌دهد که او را برای درمان به خارج اعزام کنند و او روز بعد به نیویورک رفته و پایش درمان می‌شود.

«علی‌ باغبان‌باشی» اکنون و در سن 86 سالگی هنوز هم ورزش می‌کند و سرحال و قبراق است. اما دریغ که در شهر زادگاهش مشهد نیز برای مردم به اندازه‌ی یک فوتبالیست درجه‌ی سوم شناخته شده نیست.


 


عده‌ای از شهروندان بحرینی در اعتراض به مقام‌های ارشد کشور خود در برخورد با معترضان از پوستری با مضموم «عذر می‌خواهم اسراییل، من به تو احترام می‌گذرام چرا که تو دست‌کم مردم خود را نمی‌کشی، آفرین بحرین، تو اسراییل را روسفید کردی» استفاده کردند.


 


خبر / رادیو کوچه

عبداله رمضان‌زاده، یکی از هفت اصلاح‌طلب شاکی از قرارگاه ثاراله، ۷ اسفند به زندان اوین بازگردانده شد. محمدرضا خاتمی می‌گوید، از او خواسته‌اند یا علیه رهبران جنبش سبز و تظاهرات ۲۵ بهمن موضع‌گیری کند یا به زندان بازگردد.

رمضان‌زاده در دولت نخست سیدمحمد خاتمی، استان‌دار کردستان، و در کابینه دوم او، دبیر و سخن‌گوی دولت بود. او هم‌اکنون قائم مقام جبهه مشارکت ایران اسلامی از احزاب اصلاح‌طلب ایران است که حکومت جمهوری اسلامی پروانه فعالیت آن را «باطل شده» اعلام کرده است.

بر اساس گزارش سایت‌های اصلاح‌طلب، در روزهای اخیر بازجویان رمضان‌زاده بارها از او درخواست کرده بودند تا نسبت به اطلاعیه‌های اخیر جبهه مشارکت و هم‌چنین شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان کرد واکنش نشان دهد و ضمن تکذیب آن‌ها که در حمایت از تجمعات خیابانی جنبش سبز صادر شده بود، تاکید کند که این اطلاعیه‌ها ساختگی است.

در آخرین بازجویی نیز به او ابلاغ شده بود، بین بازگشت به زندان و تکذیب اطلاعیه‌ها یکی را انتخاب کند، که رمضان‌زاده با پافشاری بر مواضع خود، راهی زندان شد.

محمدرضا خاتمی عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی در پی بازگشت عبداله رمضان‌زاده، قائم مقام دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی به زندان اوین یادداشتی منتشر کرد.

متن یادداشت دکتر محمدرضا خاتمی به شرح زیر است:

به نام خدای عزت بخش و ذلیل کننده

عبداله رمضان‌زاده هم به سبز آباد اوین بازگشت. به او گفته بودند یا باید مصاحبه کنی و بیانیه بدهی در محکومیت ٢۵ بهمن و علیه جبهه مشارکت و یا به زندان برگردی و او همان کاری کرد که یک غیور می‌کند و به رسم معهود همه آزادمردان تن را به زندان جور سپرد اما آزادگی و مردانگی خود را نفروخت.

اما در سوی دیگر در چند روز گذشته شاهد صفی از مرد نمایان بودیم که برای حفظ قدرت و متاع دنیا حاضر شدند حقیقت را لگد مال کنند، شرافت را بفروشند و آب‌روی خود را پیش ملت از دست بدهند شاید که محبوب قدرت بمانند و لذا چه بسا بر خلاف اعتقادات خود بر مظلومان تاختند و هیزم آتش ظلم شدند. این‌ها همان‌هایی بودند که سال‌ها می‌گفتند «ان الحیاة عقیدة و جهاد» این‌ها کجا و عبداله رمضان‌زاده‌ها کجا؟

بیشتر بخوانید:

«دستان شورای نگهبان آلوده خیانت به مردم است»


 


آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه

مجلس نمایندگان افغانستان پس تنش‌ها و بن‌بست در انتخاب رییس امروز موفق شد تا رییس‌اش را انتخاب کند.

انتخابات امروز مجلس بر عکس انتخابات‌های گذشته که سری برگزار می‌شد، علنی برگزار گردید و عبدالروف ابراهیمی یک عضو مجلس به صفت رییس انتخاب گردید.

در مجلس امروز 174 نماینده حضور داشتند و آقای ابراهیمی با به دست آوردن 170 رای به حیث رییس مجلس در پنج سال آینده تعیین گردید.

در روز‌های گذشته سه بار انتخابات دو مرحله برگزار گردید، اما هیچ نامزد نتوانست رای پنجاه به علاوه یک رای را به دست آورد.

در دور اول انتخابات محمدیونس قانونی و عبدالرب رسول سیاف دو تن از رهبران جهادی و مدعیان اصلی کرسی ریاست مجلس نامزد بودند، اما هیچ‌کدام نتوانستند رای کافی به دست آورند.

در مراحل بعدی نیز نمایندگان نتوانستند رییس‌شان را انتخابات کنند و شماری زیادی از نمایندگان سیاف و قانونی را ببه سبوتاژ انتخابات متهم می‌کردند.

نمایندگان در روزهای اخیر از سوی مردم نیز تحت فشار قرار داشتند که حتا نمی‌توانند رییس‌شان را انتخاب کنند.

از جانب دیگر دادگاه ویژه که به خاطر بررسی اتهامات تقلب و فساد در انتخابات ایجاد شده از دو روز به این سو بازشماری آرا را در شماری از ولایات آغاز کرده است.

اما نمایندگان ایجاد دادگاه ویژه را غیر‌قانونی می‌دانند.

بیشتر بخوانید:

«یک سوم از سناتوران انتصابی را به مجلس معرفی کرد»


 


یک‌شنبه 8 اسفند 89 /27 فوریه 2011

note3اجرا: اعظم

note3استودیو: دامون

note3تقویم تاریخ

note3گزیده‌ی اخبار مطبوعات یک‌شنبه ایران

note3پس‌نشینی تند- «زیستنی، چونان باد»- اکبر ترشیزاد

note3بخش اول خبر‌ها

note3میکروفن- «کمی متفاوت‌تر از چیزی که فکر می‌کردیم»- شکوفه

note3مجله خبری کابل- آرین

note3رادیو لیچار- «مصاحبه با یک دختر چهار ساله» (قسمت 116)- فرورتیش رضوانیه

note3این سو آن سو چه خبر – «پایه‌های میراث فرهنگی فرو می‌ریزد؟»- سیمین

note3روز‌ نگاشت- «بیخ چراغ همیشه تاریک است»- محبوبه

note3بخش دوم خبرها

note3گفت‌وگوی روز- «بدنه اجرایی دولت معترض است اما قدم به قدم»- اردوان روزبه

note3مجله‌ جاماندگان- «اختیارات شاه را نخواهم داشت»- شراره سعیدی

note3بخش سوم خبرها


 


خبر / رادیو کوچه

شورای امنیت سازمان ملل متحد با صدور قطع‌نامه‌ای، معمر قذافی رهبر لیبی، پنج تن از فرزندان او و تعدادی از مشاوران نزدیکش را تحریم کرده است. این شورا هم‌چنین خواهان محاکمه آقای قذافی در دادگاه بین‌المللی جزایی به اتهام ارتکاب جنایت علیه بشریت شده است.

علاوه بر این، قطع‌نامه ۱۹۷۰ شورای امنیت سازمان ملل متحد لیبی را تحریم تسلیحاتی کرده است.

به گزارش الجزیره، شورای امنیت عصر شنبه پس از انجام مذاکرات با تصویب قطع‌نامه‌ای دارایی‌های آقای قذافی، پنج نفر از فرزندان او و هفده نفر از نزدیکانش را مسدود کرد.

اعضای شورای امنیت ساعت‌ها بر سر نحوه برخورد با سرکوب خشونت بار معترضان در لیبی بحث کردند.

هر پانزده عضو شورای امنیت در نهایت بر سر ارجاع آقای قذافی به دادگاه دایمی جنایت‌های جنگی به توافق رسیدند.

بان‌کی‌مون، دبیر کل سازمان ملل متحد روز جمعه از شورای امنیت خواسته بود به سرعت و به طور قاطع در برابر سرکوب مخالفان و «نقض جدی حقوق بشر» در لیبی واکنش نشان دهد.

او هشدار داد: «در چنین شرایطی از دست رفتن زمان به معنای از دست رفتن جان مردم است.»

لازم به ذکر است به گفته بان‌کی‌مون بیش از یک هزار نفر طی روزهای اخیر در لیبی کشته شده، ۲۲ هزار نفر به تونس فرار کرده و ۱۵ هزار نفر دیگر هم به مصر پناه برده‌اند.

بیشتر بخوانید:

«آمریکا سرهنگ قذافی را تحریم کرد»


 


خبر / رادیو کوه

روز شنبه، ارتش مصر، پیش‌نویس اصلاحات در قانون اساسی این کشور را به تصویب رسانده است. این پیش‌نویس اکنون آماده برای به رای گذاشتن در یک همه‌پرسی است. با اصلاحات به عمل آمده، از این پس بر انتخابات، نظارت قضایی خواهد شد.

طبق تغییرات ایجاد شده، رییس جمهوری برای دو دوره چهار ساله انتخاب می‌شود. پیش از این دوره ریاست جمهوری شش ساله بود و رییس جمهوری به طور نامحدود می‌توانست در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند.

طبق این اصلاحات، رییس جمهوری باید در مدت شصت روز از زمان به قدرت رسیدن، معاونی برای خود انتخاب کند.

طارق بشری، رییس کمیته اصلاحات در قانون اساسی گفته است نامزدهای ریاست جمهوری باید حمایت سی عضو مجلس مصر را داشته باشند یا از حمایت سی هزار رای‌دهنده در نیمی از استان‌های کشور برای اعلام نامزدی خود برخوردار باشند.

هم‌چنین احزاب سیاسی ثبت شده که حداقل یک عضو در مجلس سفلی یا علیا دارند، می‌توانند فردی را نامزد انتخابات ریاست جمهوری کنند.

این در حالی است که تغییرات به عمل آمده از خواسته‌های دراز مدت مخالفان بوده است.

گروهی از مخالفان خواهان آن هستند که اختیارات رییس جمهوری محدود شود.

حسنی مبارک رییس جمهوری پیشین مصر، پس از کناره‌گیری، زمام امور را به شورای عالی نیروهای مسلح سپرد و ارتش هم اعلام کرد که قدرت را به غیر‌نظامیان منتقل خواهد کرد.

لازم به ذکر است رهبری نظامی مصر بر پای‌بندی به همه پیمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی این کشور تاکید کرده است.

بیشتر بخوانید:

«ادامه اعتراضات پیامدهای منفی خواهد داشت»


 


رضا افتخاری‌/  رادیو کوچه

r.eftekhari@koochehmail.com

مطالعه‌ی متن‌های کهن فارسی‌، از جمله متن‌هایی که شامل داستان‌های عبرت‌آمیز و سرگذشت پادشاهان و امیران و بزرگان کشور ماست‌، به جوانان ایرانی امکان می‌دهد که از سوابق ادبی کشور خود آگاهی یابند و با استفاده از گنجینه‌ی گران‌قدر شاه‌کارهای ادبی در سخن گفتن و نو‌شتن استوار باشند‌. مقصود این نیست که از شیوه‌ی نگارش پیشینیان پیروی کنند و به سبک کهن بنویسند یا سخن بگویند‌، بلکه باید که  از آن نوشته‌ها مایه بگیرند و در راه استوار‌نویسی از آن بهره‌ور شوند.

برخی از این متن‌ها ساخته و پرداخته‌ی نویسندگانی است که خود مصدر کار بوده‌اند‌، نظیر «ابوالفضل بیهقی» ‌مصنف «تاریخ بیهقی» و «خواجه نظام‌الملک طوسی» مولف «سیاست‌نامه» (‌یا سیرالملوک) . خواننده با مطالعه‌ی این کتاب‌ها ملاحظه می‌کند که این نویسندگان در عین اشتغال به کار سنگین اداره‌ی امور کشور از قلم توانایی هم برخوردار بوده‌اند و از تصنیف و تالیف فروگذاری نکرده‌اند‌، و گاهی با استفاده از قدرت سیاسی و قلمی بی‌پروا نوشته‌اند چنان‌که به هنگام شکایت شحنه‌ی مرو از پسر خواجه نظام‌الملک‌، ملکشاه سلجوقی به خواجه پیغام داد که «اگر می‌خواهی بفرمایم دوات از پیش تو برگیرند» و خواجه از این پیغام رنجید و چنین پاسخ داد که: «دولت آن تاج به این دوات بسته است، هرگاه این دوات برداری، آن تاج بردارند.»

در کتاب‌هایی از قبیل سیاست‌نامه که به قول مولف «هم پند است و هم حکمت و هم مثل و هم تفسیر قرآن و اخبار پیغمبر و قصص انبیا و سیر حکایات پادشاهان عادل، از گذشتگان خبر است  و از ماندگان سمر و با این همه درازی مختصر است و شایسته‌ی پادشاه دادگر است.» بی‌گمان نکات اخلاقی و تاریخی فراوان یافت می‌شود، خاصه که انشای سیاست‌نامه بس فصیح و بلیغ است و با آن‌که داستان‌های دراز دارد خواننده را از مطالعه‌ی آن ملالی دست نمی‌دهد. اما پندها پیداست که در بعضی موارد ملال‌انگیز است و شاید هم این امر مربوط به تکرار یا درازی سخن نباشد چه اساسن خود پند برای شنونده و خواننده ناگوار است، و گویا به همین سبب است که مردم روزگار ما امروز برای پند و اندرز تاثیر اخلاقی چندانی قایل نیستند.

در کتاب‌هایی از قبیل سیاست‌نامه که به قول مولف «هم پند است و هم حکمت و هم مثل و هم تفسیر قرآن و اخبار پیغمبر و قصص انبیا و سیر حکایات پادشاهان عادل، از گذشتگان خبر است  و از ماندگان سمر و با این همه درازی مختصر است و شایسته‌ی پادشاه دادگر است

چنان‌که اشاره کردیم در کتاب سیاست‌نامه مطالب متنوع اخلاقی و تاریخی و جز آن آمده است و از این حیث به قول مرحوم عباس اقبال، این کتاب «در میان کتاب‌های فارسی کم‌نظیر است.» اما در خلال مطالب تاریخی اشتباهاتی به چشم می‌خورد، از جمله در حکایت یعقوب لیث و خلیفه‌ی بغداد و داستان عمرو لیث و فصل چهل و ششم، بیرون آمدن باطنیان که در حاشیه به آن‌ها اشاره شده است. علت اساسی بروز این اشتباهات آن است که خواجه می‌خواسته است کتابی تالیف کند عبرت‌انگیز و نماینده‌ی راه سیاست و کشورداری، و به جنبه‌ی تاریخی توجهی نداشته و خود نیز مورخ نبوده است. از این رو، چه بسا مطالبی از کتاب‌های تاریخی دیگر بی آن‌که به صحت و سقم آن بیندیشد نقل کرده است و علاوه بر این، وی سنی شافعی مذهب بوده و به مذهب شافعی دل‌بستگی داشته است و از این رو با استناد به اخبار و احادیثی که غالبن از ساخته‌های اهل سنت است، به شیعیان و فرقه‌های دیگر سخت تاخته است.

مرحوم عباس اقبال می‌نویسد: «به قول مشهور، ملکشاه در اواخر سلطنت خویش از چند تن از وزیران خواست که در باب به‌ترین شیوه‌ی کشورداری و تدبیر امور دینی و دنیوی کتابی تالیف کند تا آن را دستور خود سازد. همه نوشتند و شاه از آن میان نوشته‌ی خواجه نظام‌الملک را پسندید و او را به اتمام نشر آن مامور ساخت.

چنان‌که از خاتمه‌ی نسخه‌ی خطی یعنی نسخه‌ای که در اختیار مرحوم اقبال بوده بر می‌آید در سفر آخری که خواجه با ملکشاه عازم بغداد بود‌، یعنی در 485 هجری وی اجزای سیاست‌نامه را به نویسنده‌ی کتاب‌های خاص سلطنتی محمد مغربی‌، سپرد تا آن‌ها را پاکنویس کند و اگر خواجه را حادثه‌ای پیش آید نسخه‌ی مرتب شده را به حضور سلطان تقدیم دارد.

بنا به تحقیق مرحوم عباس اقبال باید معتقد بود که تنظیم نسخه‌ی نهایی سیاست‌نامه پس از قتل خواجه و میان سال‌های 492 و 505 به پایان رسیده است.

علاوه بر سیاست‌نامه، مکتوبی از نظام‌الملک در دست است که به نظام‌الدین ابولفتح فخر‌الملک، پسر خود، هنگامی که وی در عهد آلب ارسلان هم‌راه ملکشاه مامور فارس شده بود، نوشته است. از این مکتوب که در ذکر شرایط وزارت و بعضی وصایا و سفارش‌ها است نسخه‌هایی به عنوان وصایای نظام‌الملک یا دستورالوزاره موجود است. رساله‌ی دیگری هم در همین باب به نام قانون‌الملک به خواجه نظام‌الملک نسبت داده‌اند که ظاهرن قسمتی از سیاست‌نامه است.

شرح احوال نویسنده‌ی سیاست‌نامه

ابوعلی حسن ملقب به نظام‌الملک مولف سیاست‌نامه پسر خواجه ابوالحسن علی بن اسحاق است‌. وی در یکی از قریه‌های توس به سال 408 هجری به دنیا آمد‌. اجداد او ‌اصلن از خاک بیهق سبزوار بوده‌اند. علی بن اسحاق در خدمت ابوالفضل سوری که حکم‌ران خراسان از جانب سلطان محمود غزنوی بود وارد شد و تا آن‌جا ترقی یافت که به اداره‌ی امور مالی و حکومتی توس نامزد شد و در همین دوره بود که خواجه در آن سرزمین متولد شد و به همین سبب به «توسی» شهرت یافت.

در ایام تسلط ترکمنان بر خراسان که از سال 428 هجری آغاز شد‌، حکومت بلخ با ابوعلی ابن شادان بود و خواجه در زیر دست او به دبیری روزگار می‌گذرانید‌. چون چغری‌، برادر طغرل اول و پدر آلب ارسلان سلجوقی‌، بر بلخ غلبه یافت‌، ابوعلی ابن شادان را به وزیری خود ‌برگزید و بدین‌سان خواجه نیز در خدمت سلجوقیان در آمد و ابوعلی ‌خواجه را به دبیری و صاحب تدبیری امور آلب ارسلان پسر چغری واداشت . و از این تاریخ است که خواجه در سلک درباریان آلب ارسلان در آمد و در تمام دوره‌ی سلطنت طغرل‌، زیر دست او که امارت خراسان داشت‌، به این حال روزگار می‌گذرانید.

پس از آن‌که آلب ارسلان به پادشاهی رسید‌، خواجه نظام‌الملک را به جای ابونصر کندری به وزارت برداشت و خواجه از سال 456 هجری قمری تا دهم رمضان 485 هجری که کشته شد در وزارت ملکشاه و آلب ارسلان با نهایت استقلال و اقتدار بر جا بود.

نثر کتاب روان و ساده و دلکش و خالی از تکلف و پیچیدگی است و واژه‌ها و ترکیبهای زیبا در آن فراوان است‌، از قبیل «کاردار‌، میانه حال، نان پاره‌، جامگی‌، ارزانی داشتن و غیره و غیره ….» اگر از چند مورد که وجود اضافات و عطف بیان‌های مکرر‌، عبارت را پیچیده و نازیبا ساخته است چشم بپوشیم‌، نثر کتاب از فنون فصاحت و بلاغت بهره‌مند است و گاهی در لابلای کتاب به عباراتی برمی‌خوریم که در ایجاز کم‌نظیر است‌. اما عبارات نازیبا چنان‌که اشاره کرده‌ایم اندک است و گاهی بسیاری اضافات و تکرار کلمات سبب ضعف تالیف شده است.

شیوه‌ی نگارش کتاب چنان است که خواننده اگر هم به سبک کهن خو نگرفته باشد به آسانی مفهوم مطالب را درمیابد‌. سیاست‌نامه نظر به اهمیتی که داشته است مورد اقتباس نویسندگان و دانش‌مندان قرار گرفته‌، عباراتی که از کتاب «نصیحه‌الملوک» تالیف «امام غزالی»‌، که در سال 505 هجری قمری درگذشت، عینن در این کتاب دیده می‌شود و نیز حکایت بهرام گور و وزیر خائن در نصیحه‌الملوک در صفحه‌ی 82-84 مندرج است با این فرق که غزالی آن را به گشتاسب نسبت داده است‌. از  این رو یا باید غزالی حکایات و عبارات مذبور را از سیاست‌نامه گرفته باشد‌، یا آن‌که منشا‌ نصیحه‌الملوک و سیاست‌نامه یک کتاب فارسی دیگر بوده باشد.

از سوی دیگر نظام‌الملک حکایات کتاب را از منابع گوناگون گرفته و به قلم آورده است‌، از آن جمله است کتاب تاریخ اصفهان‌، تاریخ طبری‌، تاریخ خلفای بنی‌عباسی که خود مولف بدان‌ها تصریح کرده است و هم‌چنین مولف بی‌گمان از تاریخ برامکه بهره برده است و حتا در یکی از حکایات عین عبارات آن را آورده است.


 


مدیر عامل نمایش‌گاه بین‌المللی مشهد گفت: «برگزاری پنجمین نمایش‌گاه اختصاصی ایران در ترکمنستان ظرفیت مبادلات قطعی دوکشور را به بیش از به 5 میلیارد دلار افزایش یابد.»

سید محمد سیدی در گفت‌و‌گو با پای‌گاه اطلاع‌رسانی و خبری نمایش‌گاه‌های ایران با اشاره به دستاورد پنجمین نمایش‌گاه ایران در ترکمنستان‌، با اشاره به این‌که حجم‌ تجارت دو کشور ایران و ترکمنستان سالانه 4 میلیارد دلار است اظهارداشت‌: «به علت قرار گرفتن ایران در مهم‌ترین کریدور اقتصادی خاورمیانه‌، کشور‌های همسایه ایران به مهم‌ترین بازار‌های هدف منطقه و تبدیل شده‌اند و از این رو ایران نیز سهم  توانسته است سهم به‌سزایی در توسعه اقتصادی منطقه به صورت هماهنگ و حساب شده عمل کند که در این میان ترکمنستان در کنار سایرکشورهای  منطقه‌، ایران به مهم‌ترین شریک تجاری ترکمنستان تبدیل شده است.»

رییس انجمن نمایش‌گاه‌های ایران‌ بازار ترکمنستان را بازار سنتی ایران خواند و با اشاره به این‌که ترکمنستان با ویژگی‌های خاص خود برای استان‌های خراسان  از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است‌، افزود‌: «بسیاری از شرکت‌های ایرانی حاضر در پنجمین نمایش‌گاه اختصاصی ایران‌، با تجربه حضور در دوره‌های گذشته و دست‌یابی به اهداف از پیش تعیین‌شده‌شان شرکت نموده بودند.»

سیدی در خصوص میزان مشارکت تولیدکنندگان ایرانی برای حضوردر نمایش‌گاه ایران در ترکمنستان اظهار داشت: «حضور بخش خصوصی قدرت‌مند در ترکمنستان‌، شرایط را برای مذاکره و عقد قرار داد راحت‌تر می‌کند و این جزو ویژگی‌های تجاری این کشور به شمار می‌رود که می‌بایستی با تکمیل فعالیت‌های تجاری و اعزام هیت‌های تجاری تخصصی در کنار برگزاری نمایش‌گاه‌های اختصاصی‌، افق جدیدی را برای توسعه منطقه‌ای آغاز نماییم.»

وی در خصوص برنامه‌های جانبی پنجمین نمایش‌گاه اختصاصی ایران در ترکمنستان اظهار داشت: «در حاشیه برگزاری نمایش‌گاه نشست‌های متعددی برگزار شد که یکی از بحث‌های جدی هیت ایرانی در ترکمنستان‌؛ تحولات نمایش‌گاهی بود که در این راستا با سازمان بازرگانی ترکمنستان وارد مذاکره شدیم و در زمینه اعزام هیت‌های تجاری‌، برگزاری نمایش‌گاه‌های چند ملیتی مباحث مفیدی بحث و بررسی شد دو کشور در این باره به تفاهم‌های خوبی رسیدند.»


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس برخی گزارش‌ها، محمد نوری‌زاد روزنامه‌نگار و سینماگر ایرانی، که پیش‌تر به دلیل گذراندن دوران نقاهت خود پس از مرخص شدن از بیمارستان به‌طور موقت آزاد شده بود، روز شنبه از سوی مسوولان زندان اوین برای گذراندن ادامه محکومیت خود به این زندان فراخوانده شده است.

به نقل از تارنمای شخصی نوری‌زاد، وی طی تماسی از زندان اوین باید خود را به این زندان معرفی کند. این در حالی است که محمد نوری‌زاد از آن‌ها خواسته تا به بند 350 منتقل شود. لازم به اشاره است که وی در بند دو-الف مربوط به سپاه پاسداران محبوس بوده است.

محمد نوری‌زاد، در ماه‌های بعد از انتخابات خرداد ۸۸ چند نامه سرگشاده خطاب به آیت‌اله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، نوشت و از عمل‌کرد وی انتقاد کرد.

سه نامه اول آقای نوری‌زاد به هم‌راه یکی از یادداشت‌های او درباره صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه، باعث بازداشت او شد و در دادگاه بدوی به اتهام تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبر، رییس قوه قضاییه، رییس جمهوری و امام جمعه مشهد به سه سال و نیم زندان و پنجاه ضربه شلاق محکوم شد.

بیشتر بخوانید:

«آزادی محمد نوری‌زاد از زندان»


 


خبر / رادیو کوچه

مقام‌های افغان روز یک‌شنبه، اعلام کردند در اثر وقوع یک انفجار در جریان یک مسابقه محلی در جنوب افغانستان، دست‌کم هشت غیرنظامی کشته شده‌اند. این انفجار در ولسوالی ارغنداب ولایت قندهار صورت گرفته است.

به گزارش بی‌بی‌سی، مقامات امنیتی می‌گویند پنج مامور پلیس نیز در این انفجار زخمی شده‌اند.

این حادثه ناشی از انفجار بمب جاسازی شده در محلی بوده که در آن مسابقه برپا شده بود.

تعداد زیادی از افراد غیرنظامی برای تماشای این مسابقه در محل حضور داشته‌اند.

حملات انتحاری و بمب‌گذاری‌های که عمدتن گروه طالبان مسوولیت آن را برعهده می‌گیرند، ظرف هفته‌های اخیر جان ده‌ها غیرنظامی را گرفته است.

روز گذشته نیز یک انفجار در ولایت خوست در شرق افغانستان، منجر به کشته شدن 9 غیرنظامی به شمول سه زن و چهار کودک شد و هم‌زمان، یک حمله انتحاری دیگر در ولایت فاریاب در شمال افغانستان که دو کشته و بیست و سه زخمی برجا گذاشت.


 


خبر/ رادیو کوچه

روز یک‌شنبه، ون جیابائو، نخست وزیر چین از عزم خود برای بهبود شرایط زندگی مردم کشورش سخن گفته است. وی تاکید کرده که قصد دارد ضمن مبارزه با تورم، رشد اقتصادی را حفظ کند، با فساد مقابله کرده و به محیط زیست اهمیت بیش‌تری دهد.

به گزارش تلوزیون ملی چین، سخنان آقای ون در حالی صورت می‌گیرد که طی هفته‌های اخیر، فراخوان‌هایی برای «انقلاب یاسمن» و برپایی تظاهرات در چین اعلام شده است.

در پی این فراخوان‌ها، مقامات چینی بعضی از معروف‌ترین فعالان حقوق بشر این کشور را بازداشت کردند و سایت‌های اینترنتی را فیلتر کردند.

ون جیابائو این اظهارات خود را در پاسخ به کاربران اینترنت در چین بیان کرده است. او سالانه با کاربران اینترنت در چین گفت‌و‌گو می‌کند.

آقای ون گفت رشد سالانه اقتصادی به هفت درصد محدود می شود تا مانع از رشد غیر قابل دوام شود.

او هم‌چنین تاکید کرد که اجازه نخواهد داد قیمت محصولات افزایش یابد.

مقامات چینی در روزهای اخیر اظهارات مشابهی در مورد لزوم بهبود وضع اجتماعی و اقتصادی این کشور بیان کرده اند که نشانه نگرانی دست‌گاه رهبری چین از این بابت است که عمران و بهبود وضع اقتصادی در تمام مناطق به طور یک‌سان پیش نمی‌رود و این امر ممکن است منجر به نارضایتی مردم شود و در درازمدت حکومت چین را به خطر بیاندازد.

بیشتر بخوانید:

«انقلاب یاسمن راه بیندازید»


 


حسن زارع‌زاده اردشیر

امید می‌رفت پس از۲۶ سال حکومت ولایی که جناه‌های مختلف سردمداران نظام به تناسب اختیار هدایت نظام را بر عهده داشتند و با توجه به این‌که به غیر از افرادی هم‌چون آقایان موسوی و کروبی‌، سایر هم‌فکران آن‌ها نیز در دوران مختلف بر ارکان حکومت تکیه زده بودند، حداقل تجربه ۸ سال آخر زمام‌داری اصلاح‌طلبان موجب می‌شد به این درک روشن برسند که با این قانون اساسی و ساختار سیاسی حقوقی نظام جمهوری اسلامی نمی‌توان به اصلاح آن دست زد و منشوری بر آن اساس نوشت. انتظار می‌رفت سران اصلاح‌طلب بعد از تحویل حکومت به جناح دیگری از حاکمیت که در ۲۶ سال اولیه هم‌گام با آن‌ها در حکومت شرکت داشته و گاهن قدرت کامل را‌ در دوره‌هایی از گذشته به دست داشتند‌، همه نارسایی‌های نظام را ناشی از جناح دیگر ندانسته و به مردمی که جانشان را برای آزادی کشورشان گذشته و می‌گذارند برخورد شفاف می‌کردند.

زمانی‌که جنبش عظیم مردمی تحت عنوان سبز در سال ۸۸ آغاز شد، سران اصلاح‌طلب احتمال می‌دادند که رژیم برای حفظ نظام سر عقل آمده و با تغییراتی در دولت و واگذاری آن به سران اصلاح‌طلب‌، رفرمی ایجاد کند تا مردم به خانه‌هایشان باز گشته و سیر جدید حاکمیت با چند اصلاح و رفرم در سیاست‌های نظام، ادامه پیدا کند.

به‌راستی آیا می‌توان از آزادی ملت سخن گفت‌، زمانی‌که نیمی از جمعیت آن‌ها به‌عنوان زنان، فاقد شخصیت انسانی هستند و دارای حقوقی برابر با نصف مردان‌، حتا اگر قانون اساسی که بر اساس دین اسلام (‌شیعه‌) تنظیم شده با کلمات زیبا برابری حقوق ظاهری را به تصحیح کشانده باشد آیا می‌توان با تکیه بر آن، حقوق برابر به سنی مذهبان داد، تا چه رسد بر سایر ادیان مسیحی‌، زردشتی و یهودی. و آیا طبعن سایرینی هم‌چون بهایی و غیره جایی برای اعتراض کردن دارند؟ آیا می‌توان با اتکا به این قانون اساسی و اصلاحاتی که گاهن به‌طور کلی به آن‌ها اشاره می‌شود، حقوق اقوام گوناگون موجود در کشور را که از فرهنگ‌های متفاوتی تشکیل شده‌اند در برابری و یک‌سانی با یک‌دیگر قرار داد، چگونه می‌توان با تکیه بر قانون اساسی موجود، که در جای جای منشور بر آن به‌عنوان مبنای اصل اتحاد تاکید شده است،  حقوق کارگران‌، زنان‌، معلمان‌، دانش‌جویان‌، کارکنان‌، هنرمندان‌، نویسندگان‌، گروه‌های سیاسی و سایر اقشار جامعه را تضمین نمود در حالی‌که سرکوب همه این خواسته‌های به‌حق آن‌ها از همان ابتدای پیروزی نظام اسلامی آغاز شده بود. مگر می‌شود از یاد برد که سرکوب دانش‌جویان در تیر ۷۸ (‌هم‌چنین پیش و پس از آن‌)‌، سرکوب کارگران دو سندیکای مستقل و تیراندازی به کارگران (‌معادن کرمان به‌عنوان نمونه‌ای از سرکوب‌های کارگری‌)، قتلهای زنجیره‌ای اندیش‌مندان و افراد شاخص گروه‌های سیاسی‌، سرکوب کمپین‌های بانوان و کودکان کار‌، بستن فله‌ای روزنامه‌ها‌، عدم مجوز به کتاب‌ها و مواردی مانند آن‌ها که در ۸ سال حکومت اصلاح‌طلبان صورت گرفته را به پای اصول‌گرایان نوشت. آیا نمی‌توان با کمی شفافیت و احترام به مبارزات مردمی که به خیابان‌ها سرازیر شده‌، تن به شکنجه‌، تجاوز‌، اسارت و اعدام دادند و هم‌چنان آماده حضور در خیابان‌ها هستند‌، اعلام نمود که این نظام اسلامی است که قادر نیست ملت ما را به آزادی و برابری حقوق انسانی (بقول منشور کرامت انسانی؟) ره‌نمون سازد‌؟

زمانی‌که جنبش عظیم مردمی تحت عنوان سبز در سال ۸۸ آغاز شد، سران اصلاح‌طلب احتمال می‌دادند که رژیم برای حفظ نظام سر عقل آمده و با تغییراتی در دولت و واگذاری آن به سران اصلاح‌طلب‌، رفرمی ایجاد کند تا مردم به خانه‌هایشان باز گشته و سیر جدید حاکمیت با چند اصلاح و رفرم در سیاست‌های نظام، ادامه پیدا کند. اما عمل‌کرد رژیم ولایی‌-‌سپاهی که قدرت‌های نظامی‌، سیاسی‌، اقتصادی و اجتماعی را کاملن در زیر سلطه خود قرار داده است‌، به سران اصلاح‌طلب آشکار نمود که آن‌ها از این طریق ‌ارکان حکومت را به‌دست نخواهند آورد و لذا به‌سوی مردم که خیابان‌ها را در تسخیر خود داشتند روی آورده و بتدریج خواسته‌های هر چه بیش‌تری از مردم را در بیانیه‌های خود قرار داده‌اند، هرچند هیچ زمان اندیشه حفظ نظام اسلامی را از فکر خود خارج نکرده‌اند.

سرکوب شدید از سوی حکومت که موجب گردید تظاهرات خیابانی یک‌سالی از دیدگان محو شود‌، سران اصلاح‌طلب را وادار کرد که هر چه بیش‌تر دلایل افت مبارزات را مد نظر قرار دهند و در این فاصله روشن‌فکران خارج‌نشین نیز با مقالات و بیانیه‌هایی هم‌راه با ابهاماتی که هم‌چنان در نوشته‌ها‌یشان دیده می‌شود، کلید اصلی را انتخابات جدید و آزاد، نگارش قانون اساسی جدید و برداشتن نظام اسلامی به‌عنوان محور خواست مردم و جای‌گزین کردنش با حکومتی سکولار، دانستند. از سویی، سیر جدید دموکراسی‌خواهی در کشورهای منطقه و خیزش مجدد مردم در خیابان‌ها ، روشن نمود که مردم مبارزات را متوقف نکرده بودند‌، بلکه عدم رهبری صحیح و مطرح نکردن مطالباتی که کل مردم را شامل شده و حقوق برابر آن‌ها را تاکید نماید نیز عامل مهم دیگری برای توقف تظاهرات مردمی بوده است. اگر بحث‌های متفاوتی در تظاهرات سال ۸۸ در بین سران اصلاح‌طلب‌، روشن‌فکران‌، گروه‌های سیاسی‌، اندیش‌مندان و مردم عادی مبنی بر  این‌که خواست اصلی مردم اثبات دولت آقای موسوی است و مردم هنوز نظام را قبول دارند و یا این‌که بخشی نظام را قبول نداشته و حکومتی جدا از مذهب را ترجیح می‌دهند دلیلی بر پیوند نخوردن تظاهرات با بسیاری از اقشار دیگر مردم بود‌، اما در خیزش دوباره، مردم گفتمان خود را با مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه‌ای با صدای بلند اعلام کرده و خواست اصلی خود را که تغییر نظام است محور قرار داده‌اند. این اظهرو من‌الشمس در کجای منشور قرار دارد؟

شاید در نظر سران اصلاح‌طلب با نگاهی که به تغییرات ایجاد شده در کشورهای منطقه که منجر به سرنگونی دولت‌مردان سابق و حفظ نظام (مصر) گردیده‌، این تداعی مجدد شکل گرفته باشد که با حفظ نظام و تغییراتی اندک بتوان حکومت و یا حداقل دولت را در دست گرفت و به روند آن ادامه داد. به این ترتیب می‌توان گفت که منشور کنونی حاصل همین تفکر نارس در مورد حکومت دینی در ایران  است.

تظاهرات اول اسفند ۸۹ که علاوه بر مردم شهرهایی که در سال ۸۸ به خیابان‌ها سرازیر شدند‌، تجربه افزوده شدن تظاهرات هم‌زمان کردها‌، بلوچ‌ها را نیز با خود داشته است و این نویدی است که نشان از آغاز تظاهراتی فراگیر می‌دهد که در ادامه به دلیل گرانی بیش از حد‌، تورم‌، حذف یارانه موجب اعتراضات و اعتصابات کارگری و مردمی خواهد شد  که دیگر تحمل فشار و فقر روزافزون را نخواهند داشت.

منشور با طولانی کردن جملات و تلاش در این‌که از همه اقشار‌، اقوام‌، جنسیت‌ها‌، مذهب‌، کارگران‌، اندیش‌مندان و غیره و حقوق برابر آن‌ها نام برد‌، نمی‌تواند منشا اصلی دیکتاتوری نظام اسلامی را پنهان نماید‌.

‌منشور و محتوایش حاکی از این است که نظرات کسانی (حدود یک‌صد نفر) را قرض گرفته است که بیش‌تر با ساز و فکر سران اصلاح‌طلب هماهنگی دارد‌، وگرنه حداقل، تکلیف و جای‌گاه دین و مذهب در ساختار حکومت را روشن می‌نمود‌، جنبش سبز در حقیقت در خیزش دوم خود ماهیت غیر‌دینی و ساختار‌شکنانه خود را برای تغییر نظام اسلامی نشان داد‌.

اجرای بدون تنزل تمامی اصول قانون اساسی و بویژه اصول ناظر بر حقوق ملت (‌فصل سوم‌) ، هدف و خواست تجدید‌ناپذیر و حتمی جنبش معرفی شده است‌، درحالی‌که در هیچ کدام از تظاهرات سال ۸۸ و چند روز گذشته چنین خواستی از طرف مردم مطرح نشده و تغییر نظام با ندای بلند و همگانی از سوی مردم درخواست گردیده است و نظرات دیگر ناشی از تفکر ذهنی کسانیست که می‌خواهند این اندیشه (حفظ نظام دینی) را به مردم القا کنند . اما سوال در این‌جاست، اگر جنبش سبز (در منشور) قطرات به‌هم پیوسته مردم معترضی است که برای احقاق حقوق خود به دریا بدل شده‌اند‌، چگونه است که شعارهای گوناگون مردم در آن گنجانده نشده است و آیا عدم واقع‌نگری به خواست متنوع مردم موجب نمی‌شود که دریای به‌هم پیوسته مردم مجددن به نهرهای کوچکی تبدیل گردند چون شفافیت را از سرانی که انتظار داشتند‌، مشاهده نکرده اند.

چگونه است که با وجود این‌همه اندیش‌مند‌، گروه سیاسی‌، اپوزیسیون دموکرات و کارشناس که حداقل نمایندگانی در خارج کشور دارند و بارها نظراتشان را اعلام کرده‌اند‌، روشن‌فکران وابسته به سران اصلاح‌طلب و مشاوران آن‌ها چنین منشوری را آماده کرده‌اند‌، به‌ویژه آن‌هایی که در خارج از کشور سکونت دارند.

‌دلیل این‌که جای‌گاه دین و مذهب به‌درستی مشخص نگردیده و به استقلال حکومت از دین تاکید نشده است‌، آیا همه این‌ها به مفهوم آن نیست که منشور اعلام می‌دارد با انتخاب انسان با کرامتی دیگر می‌توان بر قانون اساسی که بر طبق نظریات مذهبی استوار گردیده و عدم برابری حقوق زن و مرد و سایر اقشار جامعه در آن به‌روشنی وجود دارد قابل چشم پوشی و کنترل می‌باشند. چرا نباید به گوناگونی ملتی که خواهان برابری هستند‌، با کلماتی دل‌نشین ولی غیر‌قابل اجرا در منشور بسنده کرد و مردم به‌جای تکیه بر قانون اساسی ای که خواست ملتی را تامین می‌نماید‌، بار دیگر با تعویض کسانی در قدرت مورد آزمون قرار داد که در ۳۱ سال گذشته افکار و عمل‌کردشان را در معرض عموم به نمایش گذشته بودند‌؟

چرا نباید منشوری با حفظ همه خواسته‌های مردم آماده می‌شد و همه مشاهده می‌کردند که این بار بیانیه‌ای نه از بالا‌، بلکه از پایین و خود مردم تهیه شده است، حتا اگر زمان بیش‌تری را طلب می‌کرد تا اعتماد و کار مشترک همه اقشار جامعه را در بر می‌گرفت و نه منشوری با این همه تناقض‌گویی‌های متعدد و کلماتی تافته که بنیاد اجرایی ندارند در دست‌رس همگان قرار گیرد. آیا نمی‌شد اصول حقوق بشر که حداقل آزادی نسبی و دموکراسی را در کشور استبداد‌زده‌ای چون ایران، همانند خواست سایر مردم کشورهای  منطقه مبنا قرار داد و از چنین منشور طولانی و غیر اجرایی دوری گزیده می‌شد‌؟

اگرچه کوشش همه نیروهای سیاسی در عرصه پهناور جنبش آزادی‌خواهی، از نیروهای اصلاح‌طلب گرفته تا اپوزیسیون دمکرات، از سوی جمهوری اسلامی سرکوب می‌شود اما هنوز عده‌ای بر این باورند که حرکت‌های اصلاح‌گرایانه هزینه کم‌تری دارد. قطعن رژیم با هر ندای مخالفی سرناسازگاری دارد و هرنوع بی‌توجهی به خواست مردم از سوی نیروها نیز به دور از شدن از خود مردم می‌انجامد. این‌جاست که ارزش رهبرانی هم‌چون گاندی‌، ماندلا معلوم می‌شود که چگونه خواست‌های فردی و گروهی خود را فدای خواسته‌های مردم کشورشان می‌کنند تا به جای آسایش خود و گروهشان‌، ملتی را آزاد ببینند.


 


خبر / رادیو کوچه

علی‌اصغر سلطانیه، نماینده جمهوری اسلامی در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روز شنبه، هفتم اسفند گزارش مربوط به تخلیه سوخت نیروگاه هسته‌ای بوشهر را تایید کرده است. آقای سلطانیه اظهار داشت خروج سوخت از قلب رآکتور بوشهر با درخواست روسیه انجام می‌‌شود.

به گزارش ایسنا، وی عنوان کرد: «براساس درخواست روسیه که مسوول تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر است، سوخت داخل قلب رآکتور برای انجام برخی آزمایش‌ها و اقدامات فنی برای مدتی از قلب خارج می‌‌شود.»

آقای سلطانیه اضافه کرد که سوخت پس از انجام آزمایش‌ها مجدد در قلب رآکتور قرار می‌گیرد.

پیش‌تر، به گفته آژانس، مقام‌های جمهوری اسلامی روز چهارشنبه به این سازمان خبر دادند که می‌خواهند سوخت هسته‌ای را از قلب رآکتور نیروگاه تخلیه کنند.

آژانس هم‌چنین تاکید کرده که با ایران درباره «تدابیر ایمنی» لازم برای تخلیه سوخت رآکتور به توافق دست یافته است.

بیشتر بخوانید:

«ایران می‌خواهد سوخت نیروگاه بوشهر را تخلیه کند»


 


محبوبه‌ شعاع / رادیو کوچه

mahboobeh@koochehmail.com

هشتم اسفند برابر با اولین سال‌روز درگذشت «فرمان بهبود» پیانیست ایرانی است. وی زاده سال 1324 بود و سال‌ها ضمن تدریس پیانو به عنوان نوازنده پیانو با هنرستان عالی موسیقی ملی و کارگاه موسیقی کودکان و نوجوانان تلویزیون و هم‌چنین با گروه‌های آواز جمعی «کر» هم‌کاری داشته است و در نهایت در سال 1388 در اثر سکته قلبی درگذشت.

«فرمان بهبود» در سال 1324 در خانواده‌ای موسیقی‌دان و هنردوست پرورش یافت. او فارغ‌التحصیل هنرستان عالی موسیقی و از شاگردان «امانوئل ملیک اصلانیان» و «افلیا کمباجیان» بوده است. فرمان بهبود مدتی طولانی ضمن تدریس پیانو به عنوان پیانیست با هنرستان عالی موسیقی ملی و کارگاه موسیقی کودکان و نوجوانان تلویزیون هم‌کاری داشته است.

وی در اجرای چندین کنسرت موسیقی مجلسی برای انجمن فیلارمونیک تهران، انستیتو گوته آلمان، انجمن فرهنگی اتریش، انجمن فرهنگی ایتالیا و انجمن فرهنگی ژاپن نیز شرکت داشته است. از دیگر فعالیت‌های او هم‌راهی مدامش با گروه‌های آواز جمعی «کر» هم‌چون کر تهران به رهبری «اولین باغچه‌بان»، کر کودکان و نوجوانان کارگاه موسیقی و اجرای کنسرت‌های متعدد با گروه‌های فوق در تالار رودکی و تاتر شهر تهران است.

فرمان بهبود هم‌چنین در چند کنسرت ارکستر سمفنیک تهران و ارکستر مجلسی تلویزیون نوازندگی پیانو و کلاوسن را به عهده داشته است. ضمن این‌که سال‌ها پیانیست سازمان باله ملی ایران بوده است. سرانجام فرمان بهبود در هشتم اسفند 1388 در اثر سکته قلبی و در سن 64 سالگی درگذشت.

«محمد‌رضا درویشی» آهنگ‌ساز، درباره وی گفته: «او از پیش‌کسوتان نوازندگی و تدریس پیانو در ایران بود که بیش از ۴۵ سال از عمرش را صرف آموزش به نوازندگان دوره معاصر موسیقی ایران کرد.» «کیاوش صاحب نسق» پیانیست و آهنگ‌ساز از شاگردان فرمان بهبود بوده است و نوازندگانی هم‌چون «پیمان یزدانیان»، «هوشیار خیام» و «آزاد حکیم رابط »تحت تاثیر فرمان بهبود بوده‌اند.

کیاوش صاحب نسق درباره استادش می‌گوید: «من در اوایل دهه شصت در خدمت ایشان بودم. فرمان بهبود موزیسینی بود که هرگز به دنبال مطرح شدن نبود. او تمام وقت خود را در زندگی‌اش برای شاگردان خود سپری کرد. درک صحیح او از آموزش موسیقی و احاطه کاملش به همه ابعاد موسیقی و تکنیک نوازندگی صاحب سبکش، در نسل ایشان منحصر به فرد است.

وی هم‌چنین افزود، متاسفانه در دوره‌های مختلف که سیاسی هم نیست، استاد امکان اجراهای متعدد نیافتند. اما شاید جبر زمانه است که نزدیک‌ترین خانه به تالار وحدت، منزل ایشان بود اما اجرایی در تالار نداشتند. ایشان همیشه منبع نور بودند اما خودشان دیده نمی‌شدند. بیخ چراغ همیشه تاریک است.»

منبع‌ها:

گوگل

پایگاه خبری، تحلیلی موسیقی

……………………………………………..

*در صدای برنامه روزنگاشت به دلیل نبود قطعاتی از نوازندگی «فرمان بهبود»، از کارهای انوشیروان روحانی را شنونده هستید.


 


خبر / رادیو کوچه

آیت‌اله علی‌محمد دستغیب، عضو منتقد مجلس خبرگان رهبری، در نامه‌ای سرگشاده به اعضای خبرگان خواستار برچیده شدن حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی شد و بار دیگر به اعضای  این مجلس  یادآور شد که باید بر اعمال رهبری جمهوری اسلامی نظارت داشته باشند.

در این نامه سرگشاده، آیت‌اله دستغیب با اشاره با آرمان‌های مطرح شده در انقلاب ۱۳۵۷، از این‌که نهادهای انتخابی تحت سیطره شورای نگهبان قرار گرفته ابراز تاسف کرده و به حاکمان جمهوری اسلامی گوش‌زد کرده است که روش کنونی خود را تغییر دهند و در مقابل خواسته‌های مردم به خشونت متوسل نشوند.

این مرجع ساکن شیراز در نامه خود با بیان اینکه پس از انقلاب نهادهای انتصابی به تدریج در مقابل رای مردم قرار گرفتند، تصریح کرد: «به تدریج نظارت استصوابی پیش آمد و اصل بر عدم برائت، جای اصل برائت را گرفت، و شاه‌رگ مجلس شورای اسلامی خبرگان و قوه مجریه را به دست آورد، حاکمیت اکثریت تبدیل شد به حاکمیت اقلیت و خبرگان که باید منتخب مردم باشند، در واقع منتخب شورای نگهبان گردیدند.»

آیت‌اله دستغیب در آستانه نشست مجلس خبرگان، با اشاره به نقش شورای نگهبان در غربال نامزدهای این مجلس می‌نویسد، به جای آن‌که این مجلس محور کار خود را «مواظبت دقیق بر رهبری در انجام وظایف قانونی‌اش» بداند و بر دست‌گاه‌های زیر مجموعه وی نیز نظارت کند به نهادی تبدیل شده است که به گفته او «بی‌چون و چرا» از رهبری «تبعیت می‌کند.»

به گفته وی مخالفت با «وضع موجود» در جمهوری اسلامی به «مخالفت با ولایت فقیه و نظام و در نهایت به اخراج و یا رای نیاوردن در دوره‌های بعد» تبدیل شده است.

آیت‌اله دستغیب با اشاره به حملاتی که از سوی نیروهای هوادار حاکمیت به وی و مسجدش در شیراز صورت گرفته، گفت: «در چند سخن‌رانی تهدید به اخراج و جنگ سرد گردیدم. قهرن بقیه اعضا نباید جرات انتقادی داشته باشند که چه بسا مبتلا به مثل حقیر شوند و حتا در شهر خویش هر کس به او وابسته باشد به وسیله نیروهای امنیتی دستور به اخراجش صادر گردد و یا برائت بجوید و یا اگر حوزه‌ای داشته باشد به شدت مراقبت شود و حتا‌المقدور در انزوای کامل به سر برد.»

این نماینده مجلس خبرگان رهبری با بیان این‌که انتقاد را وظیفه خود می‌داند، تصریح می‌کند: «نظارت استصوابی لغو شود و آن‌چه باید باشد نظارت بر حفظ رای مردم در انتخابات است. به اعتراضات دو کاندیدای ریاست جمهوری آقایان موسوی و کروبی در نزد هیتی که طرفین دعوی قبول داشته باشند گوش داده شود و بررسی شود و هرچه سریع‌تر حصر غیرقانونی و غیر‌شرعی این دو بزرگوار برداشته شود.»

آزادی زندانیان و برگزاری محاکمات بر اساس موازین «شرع اسلام و قانون اساسی»، رفع سانسور و آزادی روزنامه‌ها و خبررسانی، محاکمه شکنجه‌گران و مسببان حمله به کوی دانشگاه، دخالت نکردن نیروهای نظامی و انتظامی در امور مملکتی، اجرای تمام بندهای قانون اساسی، استقلال قوه قضاییه، تغییر رفتار صدا و سیما و آگاهی مردم از دخل و خرج کشور، از دیگر خواسته‌های آیت‌اله دستغیب است که در این نامه بدان اشاره رفته است.

‌آیت اله علی‌محمد دستغیب خطاب به مسوولان جمهوری اسلامی تصریح می‌کند: «امروز حکومت در دست شما است و همه نوع امکانات دارید و می‌توانید با مردم بدون سلاح مهربان باشید و آن‌ها را ولی نعمت خود بدانید، و یا بر سر آن‌ها بکوبید تا ساکت شوند، می‌‌توانید مظلوم را ظالم و ظالم را مظلوم جلوه دهید، اما از «باس» (خشم) خداوند باید ترسید. این‌جانب و امثال حقیر نظری جز خیرخواهی و سعادت حاکمیت شما و غیر شما نداریم.»

وی در بخشی دیگری از نامه خود «ضرب و شتم افرادی که برای احقاق حق، راه‌پیمایی آرام دارند» را جایز ندانسته و کسانی که چنین اعمالی را انجام می‌دهند، «مجرم» خوانده است.

آیت‌اله دستغیب با تاکید بر ضرورت استقلال حوزه، تصریح کرده است، حتا بالاترین شخص کشور نیز نمی‌تواند نظر خود را به مجتهدین جامع‌الشرایط اعمال کند.

بیشتر بخوانید:

«حصر رهبران معترضان فضا را بحرانی‌تر می‌کند»


 


خبر / رادیو کوچه

جانشین فرمانده نیروی انتظامی ظهر شنبه در حاشیه یک‌صد و بیست و ششمین جلسه ستاد مبارزه با مواد مخدر با اعلام این‌که متخلفان چهارشنبه آخر سال تا پایان تعطیلات در زندان می‌مانند اظهار داشت: «زندانیان باید بر اساس نوع جرایم از یک‌دیگر تفکیک شوند.»

به گزارش مهر، احمد‌رضا رادان د‌ر مورد تمهیدات نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، ناجا، برای چهارشنبه آخر سال گفت: «توصیه می‌شود که بزرگ‌ترها در این مراسم مانند گذشته در کنار فرزندانشان بمانند و رفتارهای آنان را کنترل کنند.»

جانشین فرمانده نیروی انتظامی گفت: «در چهارشنبه آخر سال افرادی که با رفتار خطرناک خود برای دیگران مزاحمت ایجاد کنند تا پایان تعطیلات نوروز در بازداشت‌گاه خواهند ماند.»

رادان مواد منفجره دستی را یکی از خطرناک‌ترین موضوعات در چهارشنبه آخر سال دانست و گفت: «این مواد همواره خسارت جبران‌ناپذیری را وارد می‌کنند بر همین اساس توصیه می‌شود تا جوانان به سمت این مواد نروند.»

این اظهارات در حالی عنوان شده است که بر اساس برخی گزارش‌ها، برخی شهروندان در تهران و شهرستان‌ها از برگزاری تجمعی اعتراضی در این روز علیه دولت جمهوری اسلامی خبر داده‌اند.


 


رادیو کوچه


1924 میلادی- سرزمین دومینیکن توسط کریستف کلمب کشف و ضمیمه امپراتوری اسپانیا شد. در چنین روزی کشور دومینیکن به استقلال دست یافت.

در سال 1801 در پی بیش از سه قرن استعمار اسپانیا بر دومینیکن، این کشور توسط «ژان ژاک دسالین» (Jean-Jacques Dessalines) رهبر انقلابی مردم هاییتی تصرف شد. اما در سال 1844 بر اثر شورشی که در دومینیکن برپا شد، سپاهیان هاییتی مجبور به عقب‏نشینی شدند و دومینیکن استقلال یافت. آمریکا، دومینیکن را در سال 1916 میلادی اشغال کرد زیرا مقروض بود. اما به موجب معاهده سال 1924 میلادی نیروهای آمریکایی به تدریج از دومینیکن خارج شدند. و بدین ترتیب سلطه کشورهای اسپانیا، فرانسه و آمریکا بر این سرزمین پایان یافت.

دومینیکن در آمریکای مرکزی و در حوزه دریای کاراییب واقع شده است. این کشور دارای زبان اسپانیولی و مذهب کاتولیک است. پایتخت این کشور، سانتودومینگو و شهرهای مهم آن سانتیاگو و لارومانا هستند. نظام سیاسی دومینیکن جمهوری چند حزبی است.

1933 میلادی- در پایان چهارمین هفته زمام‏داری هیتلر، ساختمان بزرگ مجلس آلمان موسوم به «رایشتاک» دچار آتش‏سوزی شد و هیتلر که کمونیست‏ها را متهم به مشارکت در این توطئه کرده بود با اعلام وضع فوق‏العاده، به سرکوبی کمونیست‏ها و دستگیری سران و فعالان این حزب پرداخت.

1932 میلادی- «الیزابت تیلور» (Elizabeth Taylor) بازی‌گر آمریکایی و برنده دو جایزه اسکار در لندن به دنیا آمد.

با بازی در فیلم «‌این‌جا هر دقیقه کسی متولد می‌شود» وارد سینما شد‌. وی در بسیاری از ماندگارترین و مشهورترین فیلم‌های کلاسیک سینمای آمریکا که بعدها به «دوران طلایی هالیوود» مشهور شد به ایفای نقش پرداخته ‌است. الیزابت تیلور در طول دوران بازی‌گری خود دو بار موفق به دریافت جایزه اسکار سینمای آمریکا شد. وی در سال‌های اخیر به‌خاطر کمبود نقش‌های سینمایی به بازی در تاتر و تلویزیون روی آورد.

«گربه روی شیروانی داغ» و «کلئوپاترا» از فیلم‌هایی هستند که در آن‌ها ایفای نقش کرده است.

1942 میلادی- حمله هواپیماهای ژاپنی به واحدهای دریایی متفق در جنگ جهانی دوم آغاز شد. صحنه وقوع این عملیات دریایی، جاوه بود. در این دریا که جزو اقیانوس آرام محسوب می‎شود، واحدهای متعددی از نیروهای دریایی آمریکا، استرالیا و انگلستان متمرکز شده بودند. این حملات با غرق شدن تعداد زیادی از کشتی‎های ملل متفق در دریای جاوه و به سود ناوگان جنگی ژاپن پایان یافت.

1336 خورشیدی- اعلام شد که سرلشکر «ولی قره‌نی» معاون ستاد و رییس اداره اطلاعات ارتش بازداشت شده و پس از تکمیل پرونده در یک محکمه نظامی محاکمه خواهد شد.

طبق شایعات آن روز، این ژنرال قصد حذف شاه (کودتا) را داشت. قره‌نی که پس از بازداشت، مدتی را در زندان بود پس از پیروزی انقلاب اسلامی 1357، در کابینه دولت موقت رییس ستاد ارتش شد. وی که به سرکوب تجزیه‌طلبان اقدام کرده بود درخانه‌اش ترور شد.

——————————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

1305 خورشیدی- در چنین روزی لایحه کشیدن خط راه آهن سراسری به تصویب مجلس شورای ملی رسید.

1303 خورشیدی- «امیرحسین آریان‌پور» نویسنده، فرهنگ‌نویس، مترجم ایرانی به دنیا آمد.

1364 خورشیدی- «غلام‌حسین بنان» از استادان مسلم و توانای آواز ایران بعد از یک دوره بیماری طولانی درگذشت.


 


روز بیست‌ویکم فوریه روز جهانی زبان مادری از سوی سازمان بین‌المللی یونسکو اعلام شده است. این سازمان به جهت جلوگیری از نابودی و مرگ زبان‌های مختلف در دنیا دست به این اقدام زده است. از همین رو رادیو فرانس، در یکی از برنامه‌های خود به نظام آموزشی تک‌زبانه و نقدهایی که بر آن وجود دارد پرداخته است.

به عقیده علیرضا مناف‌زاده جامعه‌شناس و پژوهش‌گر مقیم فرانسه، آزاد کردن زبان‌های مادری و آموزش دو زبانه در مناطق دارای زبان بومی، به هم‌بستگی ملی درمیان ایرانیان کمک می‌کند.

Click here to view the embedded video.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته