-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اسفند ۵, پنجشنبه

Latest News from Emrooz for 02/24/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



دکتر حمید دباشی، استاد ایرانی دانشگاه کلمبیا و دانش آموخته ای جامعه‌شناسی از دانشگاه پنسیلوانیاست. با این متفکر و جامعه شناس سیاسی پیرامون منشور جنبش سبز ، نقش خرده جنبش های کارگری و زنان در تحولات ایران و شمال افریقا و تفاوت های جنبش سبز و انقلاب مصر گفتگو کردیم. آقای دباشی معتقد است که منشور جنبش سبز برای پیشرفت ما برای گذار مسالمت آمیز به سوی دموکراسی و پرهیز از خشونت یکی از مهمترین مدارک و اسنادی است که ایجاد شده است و و بیانگر رشد و پختگی فرهنگ سیاسی ماست. گفتگوی کلمه با دکتر حمید دباشی را بخوانید.

آنچه در مصر و تونس اتفاق افتاد به سرعت گسترش پیدا کرد و به موفقیت هم دست یافت و حاکمان هم در پی چند روز اعتصاب و اعتراض صدای مخالفان را شنیدند اما در ایران معترضان  علیرغم خواستهای اصلاحطلبانه دشمن خوانده شدند و در مقابلشان گارد جنگی گرفته شد، برخی معتقدند تفاوت در شیوه برخورد حکومت ها نوع استبداد حاکم در آنهاست. تحلیل شما در اینباره چیست ؟

به نظر من جامعه مصر در سال ۲۰۱۱ با جامعه ایران در این سال تفاوتهای ماهوی و اجتماعی و شکلی دارد . اینها شاید بشود گفت که قابل مقایسه نیست، بعضی ها مصر را با ایران سی سال پیش مقایسه می کنند و برخی با ایران ۲۰۰۹، شباهتهایی هست و طبیعی است بین حسنی مبارک و شاه و یا شباهت هایی هست بین حضور اخوان المسلمین در مصر و نهضت اسلامی که در ایران در سال انقلاب وجود داشت. این شباهت ها به نظر من بیشتر صوری است تا اینکه ما بخواهیم تقلیل بدهیم اتفاقات مصر را با اتفاقاتی که در سی سال پیش افتاده یا دو سال اخیر، انقلاب بهمن ۵۷ در ادامه انقلاب مشروطه بوده است و اتفاقاتی که بین انقلاب مشروطه و انقلاب ۵۷ افتا . انقلاب ۵۷ اتفاق خجسته ای در تاریخ ما بود و در آن همه نیرو های اجتماعی و سیاسی که در آن موقع معتبر بودند، چه اسلام سیاسی چه ناسیونالیسم ضد استعمار و چه سوسیالیسم جهان سومی وجود داشتند. بعد طی مراحل مختلف این انقلاب چند صدایی و انقلابی که مبتنی بر فرهنگ چند بعدی ما بود از بین رفت. این تاریخ و داستان ماست در انقلاب اسلامی و این با شرایط مصر الان متفاوت است. اولا اخوان المسلمین آن انسجام ایدئولوژیک که تفکر شیعی مهیا کرده بود ندارند و دوم اینکه تجربه انقلاب ۵۷ جلوی چشم مردم مصر است و از آن تجربه آموخته اند. سوم اینکه جنبش ها و سازمانهای خود جوشی در مصر هست مثل اتحادیه های کارگری و جنبش زنان و دانشجویی که حضور فعال بیشتری داشتند در اتفاقاتی که در میدان تحریر افتاد. آن روز آخر که جمعه خشم که اعتراضات شدت پیدا کرد جمعه ای بود که اتحادیه کارگری ملحق شدند به انقلاب مصر . شباهت های ظاهری با انقلاب بهمن ۵۷ را نباید اجازه بدهیم که ما را از تفاوتهای خیلی اساسی که وجود دارد منحرف کند. بلافاصله بعد از اینکه آقای خامنه ای گفت که این یک انقلاب اسلامی است ، خود اخوان المسلمین گفت که این همه مردم مصر است مسلمانان و مسیحی ها و همه هستند.

میتوان گفت وجه اشتراک این قیام ها و تحولات اخیر تحت تاثیر نقش رسانه های ارتباطی و شبکه های اجتماعی در اطلاع رسانی سریع اخبار و تصاویر اعتراضات است؟

انقلاب مصر با جنبش سبز ایران از این نظر خیلی نزدیکی دارد، همان طوری که در جنش سبز ما شاهد استفاده از شبکه های اجتماعی مثل فیس بوک و یو تیوپ بودیم که از مناظرات انتخاباتی شروع شد و از جریان جنبش سبز تا ۲۵ خرداد، شبکه های اجتماعی نقش اساسی در تجهیز مردم و رسانه و زنده نگاه داشتن جنبش سبز داشتند. در مصر هم واعظ الغونی درمصاحبه ای با کمپین بین المللی حقوق بشر گفته بود که ما از شما یاد گرفتیم و حالا شما از ما یاد بگیرید . این پدیده ای است که منحصر به ایران نیست. در برنامه الجزیره و چند هفته بعد از شروع جنبش سبز گفتم که این اتفاقی که در ایران میافتد منحصر به ایران نیست و ایران پایه گذار پدیده ای است که آن اتفاق خواهد افتاد. هشتاد درصد جمعیت ایران زیر ۴۰ سال است و هفتاد درصد زیر ۳۵ سال است و همین آمار در مورد کشورهای عربی از مراکش تا سوریه هم صادق است و در آن برنامه گفتم که اگر کسی بودم که در موضع قدرت بودم وقایع ایران را از نزدیک دنبال می کردم. برای اینکه عین همین آمار دموگرافیک در مورد کشورهای عربی هم مصداق دارد و فقط بچه های ایران از این امکانات استفاده نمی کنند. این شبکه های اجتماعی که الان با آن مواجه هستیم، فضای عمومی که حکومتهای تمامیت خواه اجازه نمی دهند در احزاب و روزنامه های میادین شکل بدهند این فضا ها را با استفاده از تکنولوژی جدید بچه ها برای خودشان خلق کرده اند و این مقدماتش بر می گردد به قبل از جنبش سبز و کسانی که وبلاگ می نوشتند و کسانی که در فیس بوک با هم حرف می زدند و پیدایش نوع جدیدی از زبان فارسی که می گفتند که در "دل نوشته " به وجود آمد مثلا نامه های عاشقانه فاطمه شمس و محتشمی پور به همسران زندانی شان. تحول این زبان مبتنی بر این اتفاقاتی بوده که در زبان فارسی و فضای عمومی مجازی صورت گرفته که در جریان جنبش سبز به ملا عام می آید. تحولش به ماهیت استبداد زده جمهوری اسلامی باز می گردد و تکنو لوژی جدید این امکان را به وجود آورده که در فضای مجازی بچه های ما زبان خلاقی را خلق کنند که این زبان در محیط واقعی مجله و روزنامه و احزاب برای آنها ممکن نبود.

جناب دکتر شما اشاره کردید به اینکه در جنبش مصر نقش کارگران و زنان دیده می شد و دلیل موفقیت را حضور جنبش کارگری در کنار معترضان به حکومت می دانستید، برخی معتقدند جامعه ایرانی مخرج مشترکی از اهداف ندارد که خواست طبقه متوسط باطبقه فرودست متفاوت است و شهرهای بزرگ نمایندگی شهرهای کوچک را نمی کنند ، آیااین تحلیل تعریف واقعی برای جامعه ایران است ؟

همانطور که می بیند اغلب اتفاقات مصر درقاهره و محدود به میدان تحریر بود، در شهری که ۱۸ میلیون نفر ساکن دارد و میدان تحریر از ۲۰۰ هزار نفر تا یک میلیون نفر باشند. جنبش های اجتماعی را با ارقام نمی سنجندند، بلکه با حضور یک جمعیت معتنابهی که نماینده و بیانگر خواسته های یک ملت است باید سنجید، شما فرض کنید خیزش های دانشجویی که در ایران صورت می گیرد به دلیل اینکه دانشجوی دانشگاه تهران از چهار گوشه ایران آمده اند، بیانگر خواسته های دانشجویان و همه مردم ایران هستند. خواسته های جنبش دانشجویی خواسته های صنفی نیست و وسیع تر و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است و اینکه این جنبش ها محدود به شهرهای اصلی باشند و پایتخت باشد فکر نمی کنم به دلیل این باشد که نمایند عام تری ندارد. حضور نیرو های کارگری یکی از جنبه های مهمی است که لازم به پرداختن و تعامل و تبادلی است که باید بین جنبش زنان و کارگری و جنبش دانشجویی پیش می آمد و این آن طور که شاید و باید صورت نگرفت. شما فرض کنید آقای اسانلو( رئیس اتحادیه کارگری) که در زندان بود یا مجید توکلی (فعال دانشجویی) که درزندان بود و یا وقتی نوشین احمدی ( فعال زنان) مدت کوتاهی دستگیر شد، ما چه از نظر عملی و چه از جنبه های نظری ما به ارتباط جنبش سبز و این سه جنبش نهادینه اجتماعی نپرداختیم. در بین این سه جنبش تنها کسی که من دیدم که با دقت و هوش و ذکاوت خیلی متوجه بود به ساختن و پرداختن نظری ارتباط بین بین جنبش زنان و جنبش سبز همت گماشت، خانم نوشین احمدی بود که در مقالاتشان می پرداخت. این اتفاق در مورد جنبش کارگری نیفتاد آقای زرافشان و ریس دانا پرهیز داشتند که خودشان را متعلق به جنبش سبز بدانند شاید به این دلیل که جنبش را ادامه اصلاح طلبی می دانستند و خواسته های به حق فراتری داشتند. اما چون فضای دموکراتیکی نیست برای زدن حرفها ، فرصت برای ما پیش نمی آید.

فکر می کنید آیا حصر  رهبران جنبش سبز به گمان  اقتدارگرایان باعث سرخوردگی و شکاف در جنبش می شود و این نشانه اقتدار حکومت است و یا باعث شعله ور شدن آتش زیر خاکستر خواهد بود ؟

من جنبش سبز را به هیچ وجه آتش زیر خاکستر نمی دانم و این آتش همچنان روی خاکستر است، منتهی نمودهای مختلفی در خارج از کشور و داخل کشور دارد و به نظرم خیلی مهم است که ما ارتباط ارگانیکی که بین ایرانیان داخل و خارج ایران را در نظر داشته باشیم . ایرانی های خارج از ایران آنها که خودشان را متعلق به جنبش سبز ایران می دانند، نه اینکه به این گروهکها که هستند وابسته باشند. بدنه سالم جنبش سبز قسمت عمده اش داخل است و شاخ و برگش در خارج ایران هم هست مثلا فرض کنید کسی مثل آقای جعفر پناهی که در هر جا شرکت می کرد با شال سبز شرکت می کرد ایشان را به ۶ سال زندان و ۲۰ سال محرومیت اجتماعی محکوم کنند. اجتماعی در نیویورک و اروپا شکل می گیرد و جنبش سبز نمودش را پیدا می کند. دوم اینکه همه این کارها نشانه عدم اعتماد زعمای حاکم هست که استنباط درستی از آن دارند که جنبش عمیق و  دارای گستره اجتماعی است و اگر اجازه بدهند طبق اصل ۲۷ مردم کماکان در تجمعات که حق مسلم مردم ماست، شرکت می کنند. و این وزارت کشور است که خاطی از قانون اساسی است. این را می دانند که اگر اجازه گردهمایی رابدهند خواسته های مردم ما که چیزی به جز بیان حقوق شهروندی و آزادی های اجتماعی نیست و نیز خواهان حقوقی است که در همین قانون اساسی که به قول آقای موسوی وحی منزل نیستند. مردم ما حقوق بلافصل شهروندی خودشان را می خواهند و این اجازه نمی خواهد و بنابر قانون اساسی هر شهروندی محق به آن حقوق است منتهی نیرو های قضایی و انتظامی، آنها هستند که خاطی از قانون اساسی جمهوری اسلامی هستند.

بحث اقتدراگرایان دراین دوسال اخیر تاکید بر این بوده که اگر می خواهید این قدرت را پس بگیرید باید خون بدهید ، این که مدام به طبل خشونت می زنند و تلاش می کنند برای خشونت کشیدن اجتماعات مردمی دلیلش را چه می دانید ؟

ترس و ترس، جامعه ما از نظر پختگی سیاسی به جایی رسیده است که در این جنبش نه شاخه نظامی داریم و نه یک تفکر نظامی، در نظر بگیرید در عرض یکسال و نیم از طرف مردم ما کو کتل مولوتف پرتاب نشده در حالی که شدیدا خشونت متوجه آنها بوده است. این رشد جنبش مردمی ماست. منتهی چون اقتدارگرایان زبانی جز خشونت و انقلاب و تجاوز و زندانی و شکنجه کردن و کهریزک نمی دانند و نمی فهمند از آن استفاده می کنند . اصلا این طور نیست که اینها خون داده باشند برای انقلاب ، این حق را ندارند که تمامیت آنهایی که درصدر انقلاب و جبهه زحمت کشیده اند را مصادره کنند. مگر آقای تاج زاده و نوری زاد مگر در این انقلاب نبودند . وقتی آقای تاج زاده می نویسد پدر و مادر ما همچنان متهم هستیم ، ناظر بر نقشی است که داشتند. این جنبش سبز و سرانش که از آسمان نیامدند اینها واضعان جمهوری اسلامی بودند . جنبش سبز به صورت دیالکتیی از بطن انقلاب در آمده است. ما ممکن است در استنباطمان با حرف آقای موسوی اختلاف نظر داشته باشم که چگونه باید تاریخ ده سال اول انقلاب را بازنویس کرد. اما اصل انقلاب ۵۷ حرکت عظیم و شریفی بوده که اختلاف نظر نداریم و حق ندارند اقتدراگرایان که انقلاب ۵۷ را مصادره کنند برای خودشان و دیگران را ضد انقلاب بدانند. اینها تخیلات کاذب قرون وسطایی است.

اگر بخواهیم ارزیابی از آرمانها و اهداف جنبش و منشور جنبش سبز به عمل بیاوریم چه نقدی را به منشور جنبش سبز وارد می دانید، اگر بخواهیم هدف دموکراسی را آرمان جنبش و حرکت در چارچوب قانون اساسی را استراتژی جنبش بدانیم ؟

منشور جنبش سبز یکی از مهمترین و مترقی ترین مدارک تاریخی سی سال گذشته ماست و هم در عملکرد در چارچوب قانون اساسی فعلی و نکته ای که تاکید کردند آقای موسوی که وحی مُنزل نیست. و بر طبق خود قانون اساسی می تواند مورد تجدید نظر قرار بگیرد. این منشور برای پیشرفت ما برای گذار مسالمت آمیز به سوی دموکراسی و پرهیز از خشونت و بیانگر رشد و پختگی فرهنگ سیاسی ما یکی از مهمترین مدارک و اسنادی است که ایجاد شده است. چیزی که مهم است بدانیم این است که منشور متبلور شده در ذهن خود آقای موسوی است. به عنوان کسی که مدافع حقوق شهروندی ماست و آرزوی دموکراسی دارد. در حالی که در یک جامعه ایده آل این منشور باید بیانگر عقل جمعی باشد. چون در یک جامعه استبداد زده زندگی می کنیم و امکان تبادل نظر دموکراتیک وجود ندارد ودرنتیجه این منشور هم از آن بهره مند نیست. باید در یک پروسه دموکراتیک و در یک جامعه آزاد مردم این منشور را مطالعه کنند و نقد کنند و جنبه های اصلاحی آن را بگویند. در این مرحله استبداد زده ما، این منشور مترقی ترین چیزی است که می توانست تولید شود و با این تبصره که ما محتاج این هستیم که در خود ایران با آزادی زندان سیاسی و آزادی مطبوعات و بحث های آزاد در دانشگاهها، آینده دموکراتیک خودمان را از اول رقم بزنیم و هیچ منشوری را وحی منزل قلمداد نکنیم. منشورها و بیانیه های آقای موسوی که با بسیاری از جوانبش مشترکات دارم و برخی انتقاد، منتهی محیط نقد با زور و ظلم و دغل و استبداد از ما دریغ شده است.

آیا این منشور توانسته با تعریف هویت مشترک خواسته های اکثریت معترضین را پوشش بدهد ؟

یک عده داخل ایران هستند و یک عده ای خارج و یک عده ای از طریق شبکه های اجتماعی با هم در تماس هستند ، باز نظر من این است که این منشور بیانگر خواسته های میانگین معتبری از نیروهای اپوزیسیون است و همچنان معتقدم که این منشور باید از انتقاد سازنده و از سوی نیروهای منتقد دلسوزبهره مند شود. جنبش های اجتماعی هم باید با این منشور تبادل نظر کنند و ما محیط دمو کراتیک که این تبادل در آن صورت بگیرد و نتایج به آقای موسوی منتقل شود را نداریم و آقای موسوی در یک خلا اجتماعی ساخته شده توسط نظام دارند زندگی می کنند و علی رغم این خلا که برایشان درست کردند با این حال این منشور بیانگر بسیاری از خواسته های دمو کراتیک ما هست. از سوی دیگر نظام، ما را از بدیهیات یک نظام دموکراتیک محروم کرده است و چیز خارق العاده ای هم در این منشور نیست که نیاز به کند و کاو هم داشته باشد ما محتاج بدیهیاتی هستیم که به طور قطع منشور بیانگرش هست.

شما خودتان صاحب رسانه هستید عملکرد رسانه های جنبش را چگونه ارزیابی می کنید ؟

به نظر من عملکرد سایت ها از نظر ایجاد ارتباط بین ایرانیان داخل و خارج از کشور و از سویی از نظر ایجاد یک زبان حسن نیت و بی خشونت برای یک گذار به دموکراسی عملکرد مثبتی داشته است . منتهی چون ما از یک جامعه استبداد زده بیرون می آییم مثل کسی که از غار بیرون می آید هنوز نوعی خشونت نهفته در کلام و گفتارمان وجود دارد. مهمترین نکته ای که باید سایت های سبز توجه کنند ایجاد و اثبات حلقه ارگانیک مردم ایران در داخل و خارج کشور است. ایرانیان خارج از کشور باید بدانند که جنبش سبز شاخ و برگ سبزی دارد که این با گروهکهایی که می خواهند سو استفاده کنند و نیرو های جنگ افروزی که در آمریکا وجود دارندو فکر تجزیه طلبی دارند، هیچ گونه ارتباطی ندارد. ابتکار عمل باید همیشه به دست نمایندگان جنبش در ایران باشد و هرگز هیچ کس که خود را متعلق به جنبش می داند از خارج از ایران نباید به خودی خود بیانیه بدهد. اگر مردم تظاهرات کردند دلیل شجا عت آنهاست و اگر نیایند دلیل دور اندیشی آنهاست . بنابراین برای مایی که خارج از ایران هستیم باید معتقد و منتظر ابتکار عمل از داخل ایران باشیم و آنها که داخل ایران هستند باید یک سعه صدری داشته باشند برای ما که از خارج ایران با همفکری کاری می کنیم. این نقش عمده سایت های سبز در برقراری ارتباط این دو گروه جنبش است.


 



سحام نيوز: پس از يورش دو روز قبل نيروهای امنينی به منزل مهدی کروبی و حبس ايشان و فاطمه کروبی در اتاق های جداگانه، آخرين شنيده ها حاکی از آن است که ماموران امنيتی با مستقر شدن در داخل ساختمان، کوچه را تخليه نموده اند. به گزارش سحام نيوز، ماموران اطلاعاتی از صبح امروز با انتقال خودرو و تجهيزات خود به داخل ساختمان، اين مجتمع را به صورت کامل اشغال نمودند. بنا به اخبار رسيده مايحتاج آقای کروبی وهمسر ايشان در حال حاضر و از ۱۰ روز قبل توسط نيروهای امنيتی تامين می گردد که اين موضوع باعث نگرانی از ايجاد يک برنامه حذف فيزيکی با استناد به موارد مشابه می شود.

خانواده مهدی کروبی در نامه ای با توجه به اين موضوع که تا قبل از حبس خانگی؛ مهدی کروبی و همسر ايشان در کمال صحت و سلامت بوده اند، هر گونه پيش آمد اتفاقی پس از اين و به جهت استفاده از اقلام خوراکی تهيه شده توسط ماموران اطلاعات برای ايشان، به عهده مقامات حکومتی خواهد بود. فرزندان مهدی کروبی در اخطاری صريح به مقامات امنيتی و نيروهای اطلاعاتی گوش زد نمودند که با توجه به اين که از دوهفته قبل امکان تهيه مايحتاج برای منزل پدرشان فراهم نبوده و حتی ماموران امنيتی ميوه خريداری شده توسط يکی از فرزندان را هم قبول نکرده بودند؛ حکومت و نيروهای امنيتی را از انجام هرگونه برنامه برای حذف فيزيکی مهدی کروبی و فاطمه کروبی برحذر داشته و صريحا اعلام نمودند عواقب اين اقدامات، دوديست که به چشم حکومت خواهد رفت.


 


پس از گذشت 11862 روز از ربودن امام موسی صدر توسط دولت دیكتاتوری لیبی با مدیریت معمر قذافی و در آستانه سقوط این جنایتكار از مصدر قدرت، برخی مسئولان از جمله مشاور رئیس جمهور در امور فلسطین و مسئول كمیته پیگیری سرنوشت امام موسی صدر یادشان افتاده، در خصوص مسئولیت قذافی در رابطه با ربایش این عالم برجسته روحانی، اظهارنظر كنند و در فضای ملتهب لیبی، بدین شكل نقش آفرین باشند، اما آیا این دوستان تصور نمی كنند، قدری برای واكنش به بی توجهی قذافی در خصوص درخواست ایران برای آزادی این روحانی دربند زود وارد عمل شده اند؟!
به گزارش سرویس اجتماعی «آینده»؛ در شیعه معاصر تنها دو تن به طور وسیع میان شیعیان جهان با پیشوند «امام» خوانده می شوند؛ نخست امام خمینی (ره) و پس از آن امام موسی صدر. امام خمینی (ره) را نیك می شناسیم و كلامش همواره مورد توجه قرار می گیرد. اما امام موسی صدر كه امام خمینی صادق طباطبایی را در ابتدای انقلاب مسئول كمیته پیگیری وضعیتش گذاشت، جز برنامه هایی كه به مناسب سالگرد ربودنش در لیبی توسط ماموران قذافی در 9 شهریور برپا می شود و واكنش هایی كه همان ایام صورت می پذیرد، خبری نمی شد و كسی سراغ این سید زیباروی و زیباخوی را نمی گرفت؛ مردی كه مردم لبنان ستایشش می كنند و جوان ایرانی تنها اندكی از خصایلش را می دانند.

mousa-sadr1.jpg

امام موسی صدر كه خاندانش از علمای برجسته چند سده اخیر شیعه تلقی می‏شوند، وقتی در حوزه از تدریس استادان فقه و اصولی چون آبات عظام و علمای اعلام سید محمد باقر سلطانی طباطبایی، سید حسین طباطبایی بروجردی، شیخ عبدالجواد جبل عاملی، سید روح‌الله خمینی، حجت كوه كمره‌ای، سید محمد حجت، سید احمد خوانساری و سید محمد محقق داماد بهره بدر و فلسفه را نزد علامه سید محمدحسین طباطبایی و سید رضا صدر فرا گرفت و با آیات عظام و علمای اعلام سید موسی شبیری زنجانی، سید محمد بهشتی، سید عبدالكریم موسوی اردبیلی و ناصر مكارم شیرازی هم بحث شد، نخستین روحانی لقب گرفت كه برای تحصیل اقتصاد دانشگاه تهران راه یافت و نخستین فارغ التحصیل روحانی شد.

mousa-sadr2.jpg

این چهره برجسته جهان تشیع سپس به نجف رفت و در مكتب علمای بزرگ دیگر شیعه آیات عظام سید محسن حكیم، شیخ مرتضی آل یاسین، سید عبدالهادی شیرازی و شیخ حسین حلّی، سید ابوالقاسم خویی و آیت‌الله شیخ صدرا بادكوبه‌ای به تكمیل علوم حوزوری پرداخت و پس از بازگشت با همفكری شهید آیت الله بهشتی و آیت الله مكارم شیرازی، مجله مكتب اسلام را منتشر كرد و مسئولیت هایی مذهبی و آموزشی را در قم برعهده گرفت و پس از یك سال و به دنبال توصیه‌های افرادی هم‌چون آیات بروجردی، حكیم و شیخ مرتضی آل یاسین، وصیت سید عبدالحسین شرف الدین رهبر متوفی شیعیان لبنان را پاسخ گفت و به عنوان جانشین وی، سرزمین مادری خود ایران را ترك و سوی لبنان به لبنان هجرت كرد.

mousa-sadr3.jpg

او در لبنان انقلابی فرهنگی به پا كرد و شیعیانی كه مراسم ترحیم شان را هم در كلیسا می گرفتند، سامان داد، جنبش امل را به راه انداخت، مذاهب لبنان را در روزهایی كه آتش درگیری های داخلی این كشور را در بر گرفته بود، آشتی داد و تا زمانی كه او در لبنان حضور داشت، آرامش میان جریان های مختلف داخل لبنان كه درگیری هایشان تا به امروز ادامه دارد، برقرار بود و در واقع "صدر" نه رهبر شیعیان لبنان و نه حتی رهبر مسلمانان این كشور بلكه پیشروی تمامی ادیان و حلقه اتصال تمامی ایشان بود كه در سفر دوره ای به كشورهای عربی در لیبی به دست معمر قذافی دیكتاتور دزدیده شد و علی رغم تكذیب های مكرر قذافی و طرح ادعای خروج این روحانی از لیبی، دستگاههای قضایی دولتهای لبنان و ایتالیا، و همچنین تحقیقات انجام شده از سوی واتیكان، ادعای رژیم لیبی مبنی بر خروج صدر از آن كشور و ورود او به رم رسما تكذیب شد و پس از آن نیز بسیاری از اشخاص از مشاهده امام موسی صدر در زندان های لیبی سخن به میان می آورند.

mousa-sadr4.jpg

در سال های اخیر وزرای امور خارجه ایران حتی یك بار در خطابی تند، به دولت لیبی و معمر قذافی هشدار ندادند كه تكلیف امام موسی صدر را مشخص سازد و ایران هیچ گاه با لحنی تند خواستار آزادی مردی كه در سال های پیش از انقلاب به همان میزان كه به شیعیان لبنان كمك كرد، در رایزنی و ایجاد فشار به محمدرضا پهلوی برای آزادی انقلابیونی چون امام خمینی (ره) و آیت الله هاشمی و دیگر مبارزان نقش اساسی داشت، نشد. به هر حال روابط دیپلماتیك درمیان است و جناب قذافی در دوره جنگ تحمیلی رفیق دوست را دست خالی به ایران بازنگردانده و بعد از آن هم با ایران بد تا نكرده و خوبیت ندارد با چنین موجود مهربانی برخورد دیپلماتیك چكشی كرد و ... حالا موضوع امام موسی صدر یك داستانی بوده و تمام شده و رفته و اصلاً مشخص نیست زنده باشد، روابط دیپلماتیك با این دیكتاتور و در اختیار داشتن رای كشورش در مجامع بین المللی واجب تر است.

mousa-sadr5.jpg


آیت الله سید موسی صدر در صورتی كه برطبق شواهد در قید حیات باشد، 82 بهار را سپری كرده و بیش از 33 بهار از عمرش به واسطه آزادی و آزادگی و البته مظلومیتش پشت میله های زندان گذشته است. انگار هنوز نمك گیر موشك های اسكاد لیبی هستیم و یاد نگرفته ایم برخی اوقات نمكدان شكستن و در دهان یك دیكتاتور زدن، حركت بدی هم نیست. به راستی اگر كشوری جز ایران، یك شهروند و نه حتی یك چهره شاخصش را مدتی در ایران بی دلیل زندانی كنند، دنیا را به هم نمی ریزد؟

در سال های اخیر بارها این اتفاق افتاده، دنیا را به هم ریخته اند و شهروندانشان را كه حتی جاسوسی كرده بودند، در كمال عزت و احترام با رافت اسلامی به مملكت خودشان برده اند (این آخری هم دو خبرنگار آلمانی بودند كه وزیر خارجه شان آمد و در عین بی رغبتی دیداری داشت و با وجود تبلیغات منفی آنها علیه جمهوری اسلامی، دستشان را گرفت و برد) اما به هر حال مسئولان ما دیپلماسی مان شیوه ای متفاوت دارد و وقتی قذافی روزهای آخر عمرش می‏رسد، یادشان می افتد، دنبال امام موسی صدر بروند و كاسه ای داغ تر از خانواده این روحانی شوند.
در راستای همین دیپلماسی خاص بود كه حجت الاسلام سید احمد موسوی مشاور رئیس جمهور در امور فلسطین و مسئول كمیته پیگیری سرنوشت امام موسی صدر با اشاره به تحولات اخیر لیبی و برخی اخبار مبنی بر سرنوشت امام موسی صدر، امروز یادش افتاد باید تصریح كند: «همچنان كه بارها اعلام كرده ایم بار دیگر تكرار می كنیم كه امام موسی صدر و دو تن از یارانش در زندان های لیبی هستند و ما قذافی را مسئول حفاظت از جان آنان می دانیم. بر اساس رخدادهای جاری در لیبی كه رسانه های خبری از بمباران شدید مناطق مسكونی توسط هواپیماهای دولت لیبی خبر می دهند، بار دیگر مراتب نگرانی خود را نسبت به سلامت امام موسی صدر و یاران وی ابراز می داریم. از دبیر كل سازمان ملل نیز درخواست می كنیم كه نسبت به فراهم ساختن مقدمات آزادی امام موسی صدر و یاران وی اقدام كند...!» تا تنها نسبت به این نگرانی یك باره متحیر ماند.
در اینجا تنها از آقای موسوی و روسایش باید پرسید، آن زمان كه برخی در زمانی نه چندان دور، قذافی را در آغوش می گرفتند و هنوز این دیكتاتور سر جایش محكم نشسته بود، چرا یك بار ژست شهرونددوستی كشورهای غربی را نگرفته اید و حالا كه این دیكتاتور نفس های آخر را می كشد، یادتان افتاده امام موسی صدری هم وجود دارد؟ آیا تصور می كنید مردم حافظه تاریخی ندارند یا اینكه فكر می كنید می توان در این فضای سیاسی، از ظرفیت امام موسی صدر نیز برای برخی مسائل بهره برد؟ تا دیروز كجا بودید آقای موسوی و اگر فردا قذافی نرود و سرنگون نشود، كجا خواهید بود و آیا مجدداً با لحنی تند به عنوان مشاور رئیس جمهور علیه قذافی سخنرانی می كنید؟


 


دبير‌كل جامعه اسلامي مهندسين تاكيد كرد: «كم لطفي برخي دوستان است كه برخي از اختلافات و برداشت شخصي خود را سريعا به رسانه مي‌كشند و متاسفانه جرياناتي در كشور وجود دارد كه علاقمند است التهاب‌هايي در جامعه به وجود آورد.»

به گزارش خبرنگار ايلنا محمد‌رضا باهنر در ادامه نشست خبري پيش از‌ظهر امروز در پاسخ به پرسشي مبني بر اينكه در رژيم گذشته زماني كه افراد انتقادي مي‌كردند با آنها برخورد مي‌شد، در اين دوره هم نه تنها با افرادي كه انتقاد مي‌كنند برخورد مي‌شود حتي با افرادي كه سكوت مي‌كنند برخورد مي‌شود، اين مساله با دموكراتيك بودن نظام چگونه همخواني دارد، گفت: «مساله خواص از توده مردم جداست و حسب مورد بايد با آن برخورد كرد. در تعالي مذهبي و اعتقادي ما نيز اين مساله وجود دارد و به طور مثال در زيارت عاشورا افرادي كه عليه سيدالشهدا اقدام فيزيكي كرده، حمايت كرده و يا حتي سكوت كرده‌اند، مورد لعن قرار مي‌گيرند.»

باهنر در پاسخ به اين پرسش كه سيدالشهداء زمان كيست؟ گفت: «مردم هم در 9 دي و هم 22 بهمن سال‌جاري تكليف را مشخص كردند. اگر خواص بخواهند سكوت كنند با آنها مشكلي نداريم، بلكه ديگر آنها نمي‌توانند خواص نظام باشند، چرا كه مواضع خواص مي‌تواند كفه يك طرف ترازو را سنگين كند.»

وي ادامه داد: «اگر كسي بخواهد در بالاترين مناصب نظام حضور داشته باشد، بايد در گرمي و سردي نظام موضع گيري كند.»

خبرنگاري با اشاره به گفته امام خميني (ره) مبني بر اينكه مجلس در راس امور است و وظيفه قانونگذاري مجلس، از باهنر پرسيد كه به چه علت در بعد از 25 بهمن نمايندگان مجلس در صحن علني راهپيمايي كردند وشعار سردادند، كه نماينده مردم تهران پاسخ داد: «اين‌گونه حركت‌ها سمبليك است. مجلس شوراي اسلامي تبلور پهن شده دموكراسي در كشور است وهر‌يك از نمايندگان به وكالت از مردم حوزه انتخابيه خود اقدام مي‌كنند. اين گونه حركت سمبليك هم مشي نظام را روشن كرده و هم پيام رسان است.»

وي در مورد علت تاخير بودجه و روند بررسي آن در مجلس گفت: «در قوانين موضوعه كشور آمده كه دولت براي اينكه بودجه را به طور كامل دريافت كند ملزم است تا 15 آذرماه لايحه بودجه را به مجلس تحويل دهد. هر چند كه در سال‌هاي گذشته نيز در ارائه بودجه تاخير وجودا داشت، اما در سال‌جاري در اين مساله ركود زده شد و لايحه با 75 روز تاخير تقديم مجلس شد.»

عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس با بيان اينكه، اينكه دولتي‌ها بگويند ما بايد قانون برنامه پنجم را داشته تا براساس آن لايحه بودجه را تنظيم مي‌كرديم، پاسخ مسموعي نيست، ادامه داد: «موعد قانوني برنامه چهارم در پايان سال 88 تمام شده بود و بايد از اول سال 89 برنامه جديد اجرايي مي‌شد، در اين راستا دولت برنامه پنجم را نيز در سال 88 دير و همزمان با بودجه سال 89 تقديم كرد، ما به همين دليل ترجيح داديم كه ابتدا بودجه را تصويب كنيم.»

وي خاطرنشان كرد: «در سال 89 رئوس احكام عمومي برنامه تحقيقا روشن شده بود، شوراي نگهبان نيز بعضا ايراداتي را گرفته بود. براين اساس دولت مي‌توانست لايحه بودجه 90 را آماده كند و اگر مي‌خواست تحت تاثير برخي مسائل مبهم در برنامه، لايحه بودجه را تغيير دهد مي‌توانست ظرف چند روز اين كار را انجام دهد.»

باهنر با بيان اينكه در آيين‌نامه داخلي مجلس روند و فرايند بررسي بودجه مشخص شده و 10 روز براي پيشنهاد نمايندگان، 15 روز براي كميسيون‌هاي تخصصي و 15 روز براي كميسيون تلفيق در نظر گرفته شده است، گفت: «10 روز پيشنهاد نمايندگان و 15 روز كميسيون تخصصي قابل پوشش است، اما اگر امروز را روز اول رسيدگي بودجه در نظر بگيريم يك ماه فرصت نياز است تا كميسيون تلفيق با فشرده‌ترين حالت بررسي بودجه را به اتمام برساند. براين اساس لايحه بودجه نمي‌تواند تا پايان سال به صحن علني بيايد.»

عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس خاطرنشان كرد: «به نظر مي‌رسد با اين وجود ابلاغ بودجه براي اول فروردين مقدور نباشد، البته هيات رئيسه مجلس مي‌تواند تصميمي اتخاذ كند تا دولت بتواند از ابتداي سال از بودجه استفاده كند.»

نايب رئيس جبهه پيروان خط امام و رهبري درباره اظهارات اخير عسگراولادي مبني بر اينكه خواست رهبري نظام اين است كه اصولگرايان براي انتخابات آينده ليست واحد بدهند، گفت: «انتخابات در كشور ما مساله مهمي بوده و هم نتيجه آن و هم خود انتخابات با همه شهروندان و صاحبان حق راي ارتباط دارد و هيچ خانواده‌اي را نمي‌توان يافت كه خود را از آثار آن مصون بداند.»

وي ادامه داد: «سياست راهبردي ما بر سه محور از جمله منشور وحدت اصولگرايي جامعتين است كه ما آن را به‌عنوان منشور وحدت اصولگرايي ‌پذيرفته و معتقديم اين وحدت در سايه جامعتين مي‌تواند تحقق يابد.»

باهنر خاطرنشان كرد: «همانطور كه در رسانه‌ها آمده هيات سه نفره‌اي بعد از ديدار چهره‌هاي شاخص اصولگرايي با رئيس‌جمهور، متشكل از آقايان عسگراولادي، حداد عادل و ولايتي تشكيل شده و تاكنون جلساتي را برگزار كردند و هر وقت كه بنا باشد، تصميمات خود را در اختياررسانه‌ها قرار خواهند داد. براساس اطلاع ما، اين هيات هم مورد تائيد رئيس‌جمهور و هم جامعتين است.»

دبيركل جامعه اسلامي مهندسين ادامه داد: «در بخش اجرايي ستاد نيز جبهه پيروان خط امام و رهبري ستاد اجرايي خود را تشكيل داده و كارهاي خود را با سياست‌هاي راهبردي ذكر شده را با هدف افزايش ظرفيت اصولگرايي در كشور ادامه مي‌دهد و اميدواريم در انتخابات دوره نهم مجلس شوراي اسلامي ميان جريان اصولگرايي يك وحدت‌نسبي به وجود بيايد.»

وي در پاسخ به اين پرسش ايلنا كه آيا راه اندازي ستاد انتخاباتي از سوي جبهه پيروان خط امام و رهبري به رياست متكي كوبيدن بر طبل اختلاف در اين جريان نيست، اظهار كرد: «انتخاب متكي بحث جديدي نيست، چرا كه وي در گذشته عضو شوراي مركزي جبهه پيروان خط امام و رهبري بوده است و زماني كه وزير خارجه بود براساس اساسنامه وزارت خارجه نمي‌توانست در جلسات جبهه شركت كند، اما زماني كه آزاد شد توانست بيشتر در جلسات حضور يابد.»

باهنر با تاكيد بر اينكه انتخاب وي براي ستاد جبهه پيروان خط و امام رهبري است و بحث فرديت متكي مطرح نيست، به فعاليت ديگر جريان اصولگرايي براي انتخابات اشاره كرد وگفت: «شخصيت‌هاي حقيقي و حقوقي ديگر نيز فعال شده و در حوزه‌هاي انتخابيه فعاليت مي‌كنند. بايد به اين مجموع حركت‌ها به اين ديد نگاه شود تا ظرفيت اصولگرايي را افزايش دهد. اما همگرايي اين ظرفيت‌ها بستگي به مديران اين جريانات دارد.»

دبير جامعه اسلامي مهندسين در پاسخ به سوال ديگر ايلنا، در مورد حضور كيان تاج بخش در يكي از جلسات اين تشكل اظهار كرد: «ايشان مدتي بازداشت بوده و جزء تئوريسين‌هاي جنگ نرم بود، ما هم فكر كرديم اعضاي شوراي مركزي و ساير اعضا مي‌توانند از صحبت‌هاي اين فرد استفاده كنند. البته با توجه به اينكه اين فرد جزو تئوريسين‌هاي جنگ نرم است، ديد ما به صحبت‌هاي وي ديد احتياطي بوده و اين گونه نيست كه همه حرف‌هاي او را يكجا قبول كنيم.»

وي در پاسخ به اين پرسش كه آيا در آينده از ساير بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات براي حضور در اين تشكل دعوت به عمل مي‌آوريد گفت: «اگر موقعيت‌هايي به وجود بيايد براي استفاده دوستان باز هم چنين جلساتي را برگزار خواهيم كرد.»

عضو شوراي مركزي جبهه پيروان خط و امام رهبري در خصوص محاكمه سران فتنه نيز گفت: «مردم مطالبات خود را بيان كردند، اما زماني بحث، نحوه برخورد مسوولان نظام با اين فتنه گران است. مجموعه نظام، ‌قوه قضاييه و مراكز امنيتي كاملاً در جريان تحركات آنها هستند و در اينكه بايد تحركات آنها محدود و تحت كنترل قرار گيرد، ترديدي نيست.»

باهنر خاطرنشان كرد: «دستگاه قضايي بايد اقداماتي انجام دهد تا فتنه گران نتوانند از ظرفيت‌هاي نظام عليه مواضع نظام استفاده كنند. اما اينكه محاكمه چه زمان و حكم محكمه چيست بايد گذاشت تا روال خود را طي كند.»

خبرنگاري با بيان اينكه جامعه حقوقي و برخي وكلا معتقدند كه سران فتنه بايد اعدام شوند نظر باهنر را در اين باره جويا شد كه وي پاسخ داد: «حرف آخر را قاضي منصوب مي‌زند. در اين راستا بايد دادگاهي برگزار و فرايند دادرسي طي شود و طبيعتا هر حكمي كه دادگاه صادر كند مورد ‌پذيرش مردم خواهد بود.»

خبرنگار ديگري با اشاره به اختلافات دولت و مجلس نظر باهنر را در رابطه با كميته رفع اختلاف ميان اين دو نهاد پرسيد كه وي گفت: «طبق قانون اساسي وظيفه تنظيم روابط قواي سه گانه برعهده رهبري گذاشته شده است و به نظرم قانون اساسي هيچ مشكلي را نگذاشته تا به بن بست برسد.»

وي ادامه داد: «كم لطفي برخي دوستان است كه برخي از اختلافات و برداشت شخصي خود را سريعا به رسانه كشيد و بيانيه، نامه و اخطار مي‌دهند. بسياري از اين‌ها ضروري نيست و من هم نمي‌خواهم وارد بحث ماهيتي شوم اما متاسفانه جرياناتي در كشور وجود دارد كه علاقمند است التهاب‌هايي در جامعه به وجود بياورد.»

باهنر تاكيد كرد: «اگر دوستان زياده خواهي و انحصار طلبي را كنار بگذارند قطعا بسياري از اين مسائل به وجود نخواهد آمد.»

خبرنگاري از باهنر پرسيد كه زماني شما كانديدا شدن در انتخابات رياست‌جمهوري را شبيه به طنز دانسته و در زمان ديگري از احتمال كانديدا شدن در انتخابات گفته بوديد، چه عاملي باعث شد كه موضع خود را تغيير دهيد؟ اظهار كرد: «يكي از دوستان پرسيده بود كه آيا شما رقيب مشايي در انتخابات خواهيد بود كه گفتم با توجه به اينكه اين شخص گفته در انتخابات حضور نمي‌يابد، خنده دار است.»

وي ادامه داد: «از سوي ديگر نمي‌خواهم به صورت جزمي صحبت كنم در حال حاضر قصدي براي ورود به انتخابات رياست‌جمهوري ندارم ، اما در عالم سياست هيچ چيزي غير‌ممكن نيست. چه از نظر زماني و چه از نظر اهميت خوب است كه رسانه‌ها وارد اين مقوله نشوند و اگر به دنبال وارد شدن به اين فضا هستند بهتر است كه بر انتخابات مجلس تمركز كنند ونتيجه انتخابات مجلس قطعا بر رياست‌جمهوري تاثير‌گذار خواهد بود.»

محمدرضا باهنر در نشست خبري صبح امروز خود در خصوص انتخابات هيات رئيسه مجلس خبرگان رهبري و نظر وي مبني بر رياست مهدوي‌كني بر اين مجلس‏،گفت: «اعضاي مجلس خبرگان خود بايد اعضاي هيات رئيسه را انتخاب كنند و طبيعتاً افرادي كه انتخاب مي‌شوند مزايايي دارند، البته ممكن است همه مزايا در يك فرد جمع نشود.»

دبير جامعه اسلامي مهندسين اظهار كرد: «مسائل رخ داده و پيش رو و همچنين مسائل جاري مملكت، در تصميم‌گيري اعضاي خبرگان رهبري براي انتخاب رئيس فعلي، و روسايي كه بايد انتخاب شوند‏، بي‌تاثير نيست.»

عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس درخصوص تاثير موضع‌گيري خواص و شخصيت‌هائي كه تاكنون موضع دو پهلو گرفته‌اند،گفت: «با توجه به سابقه فتنه‌گري در طول يك سال و نيم اخير و اين حركت آخر كه به ظاهر در حمايت از انقلاب مردم مصر صورت گرفت اما در واقع به حمايت از آمريكا و رژيم صهيونيستي بود، اتخاذ موضع شفاف و روشن ضروري است كه ديگر قابل تعديل و تفسير نيست . به همين دليل تعداد زيادي از مسئولاني كه تاكنون موضع روشن و شفافي نگرفته بودند اطمينان حاصل كردند كه اين حركت كاملاً در حمايت از رژيم صهيونيستي، آمريكا و عليه انقلاب‌هاي كشورهاي عربي و اسلامي منطقه است.»

نماينده مردم تهران با تاكيد بر اينكه ديگر وقت سكوت نيست و مواضع غير شفاف مشكل را حل نمي‌كند، ادامه داد: «كساني كه هنوز خود را وامدار نظام و مردم متدين مي‌دانند، بايد موضع روشن، صريح و با مشخصات كامل در مورد فتنه و سران فتنه اتخاذ كنند در غير اين صورت مردم حساب آنها را از انقلاب و گذشته خودشان جدا مي‌كنند و وضع فعلي افراد را مد نظر قرار مي‌دهد.»

باهنر تاكيد كرد: «قطعاً سكوت برخي افراد بر آينده سياسي آنها تاثيرگذار خواهد بود.»

دبير جامعه اسلامي مهندسين درباره آنچه عدم اتخاذ موضع صريح و شفاف از سوي آيت‌الله‌هاشمي رفسنجاني خوانده شد‏، گفت: «ديگر موقعيتي نيست كه با حرف‌هاي كلي بتوان موضوع را حل كرد در حال حاضر نياز به يك موضع شفاف و با مشخصات كامل داريم و ديگر صف انقلابي و ضد انقلابي مشخص شده و براي سران فتنه توجيهي مبني بر اينكه متوجه مسائل نبوده‌اند، وجود ندارد.»

وي ادامه داد: «در فضائي كه آمريكا و اسرائيل گوشه رينگ قرار گرفته و خود را باخته‌اند و آينده منطقه و خاورميانه را با سلب قدرت خود مشاهده مي‌كنند، سران فتنه به كمك آنها‌ آمده و كلي گويي آيت‌الله هاشمي مشكل را حل نمي‌كند و انتظار ما اين است كه با صراحت و شفافيت موضع خود را مشخص كنند.»

نماينده مردم تهران در مجلس در مورد بازداشت فائزه هاشمي در اول اسفند نيز گفت: «حضور هر فرد در جريان فتنه محكوم است و طبيعتاً نظام، ديگر اين مسائل را لحاظ نمي‌كند و كسي كه در صف ضد نظام قرار مي‌گيرد بايد با او برخورد كرد.»


 


این مهم که افراد زیادی در ایران مخالف دولت هستند و تعدادی نیز موافق آن بر کسی پوشیده نیست. در طول یک سال گذشته این اختلاف عقیده در مورد دولت دهم به اوج خود رسید. تا آنجا که عده ای آن را «نامشروع» خواندند و دسته ای نیز آن را «برترین دولت تاریخ ایران» نام نهادند. این اختلافات اما در گفتار باقی نماند و به خیابان ها نیز کشیده شد و همینطور اوج گرفت تا درگیری لفظی و حتی فیزیکی بسیاری از سران دو نظر را نیز در پی داشت.

در همین اوضاع خطیر، رهبر انقلاب طی سخنانی هر دو گروه را به آرامش فراخوانده و اظهار کردند که هر اندیشه ای باید بتواند بطور «مسالمت آمیز» در کنار اندیشه دیگر زندگی کند.

این عقیده پابرجاست که اصولا اندیشه های سیاسی و اعتقادی یک فرد نباید بر حوزه های دیگر زندگی وی تاثرگذار باشد. مگر آنکه تمرکز زندگی شخصی و اجتماعی نفر روی همین اندیشه ها باشد. بعبارت دیگر فرد برای مثال اگر فعال سیاسی باشد، می توان تفکرات سیاسی اش را بر زندگی شخصی اش داخل کرد و در غیراینصورت نمی توان یک فرد را بخاطر تنها آن چیزی که عقیده دارد مورد مصامحه قرار داد.

در فرازی دیگر رهبری فرموده اند آزادی بیان، عقیده و اندیشه از اصول بشری است و همه آزادند هرطور که می خواهند فکر کنند و هر عقیده ای که می پسندند را قبول کنند. ایشان اما می افزاید که هرچند بیان عقیده و اندیشه آزاد است اما بهتر است از بیان آن ها درصورتیکه تنش زا هستند در جامعه عام خودداری نموده و در کرسی های آزاد اندیشی به گفتگو بپردازیم. حال اینکه چقدر کرسی آزاداندیشی در کشور برگزار می گردد و اینکه آیا محیط و جو حاکم بر این کرسی ها پاسخگوی نیاز تمام جامعه روشنفکر و محقق هست سوالی است که پاسخ مشخصی ندارد.

سوالی که اینجا مطرح است این است که چگونه می شود باورپذیری را در سطح جامعه آنقدر گسترش داد که عام جامعه بتوانند در کنار هم به ابراز عقیده های متفاوت بپردازند و به طور مسالمت آمیز در کنار هم به حیات خویش ادامه دهند. آیا این امکان وجود دارد که در جامعه ایرانی اسلامی امکانی بوجود بیاید که افراد با وجود اختلافات حاد سیاسی بتوانند به طور مسالمت آمیز و آرام در کنار هم کار کنند،‌زندگی کنند و حتی ابراز عقیده نمایند.

متاستفانه در سطح دولتی کنونی ایران، بسیاری از افراد مسئول نه تنها به ابراز نظر و عقیده خود به روش نادرست و بسیار تندگرایانه می پردازند بلکه توهین نیز بخشی از گفتار آنان را تشکیل می دهد. همین می تواند ریشه بسیاری از اختلافات را دامن بزند. از همین روست که یکی از الگوهای قابل تصحیح در جامعه همین مسئولین هستند. طرز بیان و گفتار این الگوهای جامعه به گونه ایست که بر سطح جامعه تاثیر بسزایی داشته و حیات عقیده ها در کنار یکدیگر را بسیار مشکل ساخته است.

حیات مسالمت آمیز اندیشه ها در کنار یکدیگر بدین معناست که در صورتیکه برای مثال یک سو خواست راهپیمایی کند گروه مخالف، با این موضوع براحتی کنار بیاید و راهپیمایی و اعتراض را حق طرف مقابل خود بداند و البته اگر می خواهد قدرت نمایی کند با حفظ احترام و حرمت طرف مقابل به این امر متوسل شود.

آنچه تجربه شخصی بنده در این چند ماه اخیر که اوج اختلافات دو جناح سیاسی فکری در ایران است نشان داده است، این است که سویی که قدرت حاکمیت و اجرایی دارد به دو دسته تقسیم می شوند. این دسته از جامعه سیاسی، به دو دسته «روشنفکران و موافقین معقول دولت» و دسته دوم افراطیان و تندگرایان حامی دولت هستند. دسته اول قدرت را عامل اعمال زور نمی دانند و معتقدند اندیشه ها آزاد اند و هرچند آنها قدرت حاکم بر هر دو دسته فکری سیاسی هستند اما این دلیلی بر برتری آن ها نیست و همه افراد جامعه از لحاظ سیاسی حق دارند. دسته دوم اما افرادی هستند که بخاطر در دست داشتن آرای اکثریت جامعه و البته داشتن قدرت اجرایی در جامعه این تفکر را دارند که «برتر جامعه» هستند. این ها همان تنش زاهایی هستند که نیاز به تنش زدایی دارند. برای ادامه حیات سیاسی مسالمت آمیز به افرادی در جامعه نیاز است که وجود مخالف را برتابند. سال گذشته یکی از شعارهای یک گروه سیاسی در ایران «زنده باد مخالف من» بود. این اصل خوبی است. شعار زيبايي است. چرا كه باور داشته باشیم یا نه پایه دیپلماسی سیاسی بر همین اساس است. سیاست انتقاد را مي طلبد و منتقد مخالف نيز هست. پس بايد او را دريافت.

نكته مهم ديگري كه در ارتباطات بين موافق و مخالف يك انديشه سياسي مطرح هست بحث «گفتگو با آرامش» هست. هنگامی که هیجان در بیان سیاسی دخول کند، مباحثه تبدیل به جدل خواهد شد. همین موضوع بحث آزادانه را به چالش کشیده و باعث تشدید اختلافات و کشیده شدن آن به حوزه زندگی روزمره می گردد. لذا لازم است طرفین مخالف، ضمن کنترل هیجانات از بحث اغراقی و تعصبی بپرهیزند.

در پایان نکته دیگری که در روابط مسالمت آمیز بین موافق و مخالف وجود دارد، مبحث فرهنگ است. اصولا ایرانیان به داشتن تعصب ملی و مذهبی شهرت دارند و همین موضوع می تواند به روابط مسالمت آمیز بین دو دیدگاه متفاوت سیاسی لطمه وارد سازد. باید معترف بود فرهنگ قبول مخالف در بین ما ایرانیان وجود ندارد و فرهنگسازی می تواند بستر این مهم را پدید آورد. هرچند به واقع و با توجه به فضای حاکم سیاسی فعلی در کشور، امید چندانی به بهبود روابط سیاسی نیست اما باید توجه داشت که ما مسلمانان ایرانی برابر شرع صریح اسلام، با یکدیگر برادریم و حکم یک خانواده را داریم و از قدیم می گویند خانواده اگر گوشت یکدیگر را نیز بخورند استخوانش را دور نمی ریزند!

من یک اصلاح طلبم. مرا نخور!

همه ما ایرانیان در کشوری زندگی می کنیم که تفاوت و گوناگونی مذهب و نژاد و عقیده در آن مثال زدنی است. اما همه مردم از لحاظ سیاسی و جناح فکری دارند. اصلاح طلب یا اصولگرا. در حال حاضر بدلیل قدرت اجرایی اصولگرایان سیاست های ایشان در حال پیگیری در دستگاه حکومتی است. گروه مخالف این جریان اما اصلاح طلبان هستند. متاستفانه به دلایل مختلف این دو گروه تعامل خوبی با یکدیگر ندارند. بسیاری دلیلی این امر را قدرتمداری غیرمنطقی اصولگرایان بعنوان نیروی حاکم می پندارند و گروه دیگری نیز بر این عقیده اند اصلاح طلبان بدلیل عبور از برخی خط قرمزها ازچهارچوب حکومت خارج شده اند. بهر حال لازم است تا تدابیری اندیشیده شود تا دو نیروی غالب بر جامعه در کنار هم بتوانند نقش مکمل داشته باشند. در این میان اما مردم نیز باید محیطی را ایجاد کنند که همه بتوانند با هر نظر و عقیده سیاسی به فعالیت های عادی خود ادامه دهند. البته در میان قشر اصولگرای سنتی و اصلاح طلبان این موضوع تقریبا حل شده است و متاستفانه تنها در میان اصولگرایان تندرو و افراطی هنوز مشکل وجود دارد. البته در میان نسل آرمان گرای اصلاح طلب نیز این موضوع مشاهده می گردد. اما لازم است با یک فرهنگ سازی صحیح که با مشارکت رسانه های جمعی از جمله صدا و سیما و روزنامه های دوطرف انجام می گیرد این معضل نیز برطرف گردد.

در میان هجمه های کنونی سیاسی اجتماعی نیز، اصلاح طلبان به واقع مظلوم واقع شده اند و در حالیکه سهمگین ترین اتهامات و حمله ها به آنها می شود، حتی این امکان به آنها داده نمی شود تا از خود دفاع کنند و این مسلما نتیجه فرهنگ نادرست «عدم پذیرش تفکر مخالف» است. از همین روست که لازم است کوششی گردد تا این مشکلات حل گردد تا زمانی اگر اصلاح طلبان به قدرت رسیدند این مشکل برای اصولگرایان پیش نیاید.


 


روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: درحالی كه تنها دو هفته تا انتخابات هیات رئیسه خبرگان باقی مانده است، تعرض به رئیس مجلس خبرگان رهبری توسط عناصر خودسر، حتی به خانواده آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در حرم حضرت عبدالعظیم و در مراسم ترحیم هم كشیده شد.


به نوشته این روزنامه، پیش از ظهر سه شنبه درحالی كه دو تن از فرزندان و تعدادی از اعضای خانواده آیت‌الله هاشمی برای برگزاری مراسم درگذشت یكی از بستگان خود در حرم حضرت عبدالعظیم حضور یافته بودند، پس از گذشت حدود 2 ساعت از آغاز مراسم و قرائت قرآن، دو نفر از نیروهای لباس شخصی هنگام خروج خانواده آیت‌الله هاشمی با منافق خطاب كردن آنها به یكی از دختران ایشان حمله كردند كه با نزدیك شدن لباس شخصی‌ها به وی برادرزاده و خواهرزاده وی كه او را همراهی می‌كردند درحالی كه قصد داشتند مانع شوند، حمله كنندگان با شوكر آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

در این حین محسن هاشمی فرزند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی كه وی نیز جهت شركت در مراسم ختم در حرم حضرت عبدالعظیم حضور داشت از لباس شخصی‌ها خواست نسبت به خانواده وی ایجاد مزاحمت نكنند كه افراد مذكور با شعار مرگ بر هاشمی به فحاشی به وی مبادرت كرده و قصد درگیری با محسن هاشمی را داشتند كه مردم حاضر در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی كه در طول مراسم با تسلیت گویی و تكریم به خانواده آیت‌الله هاشمی احترام گذاشته بودند مانع درگیری شده و ضمن اظهار نگرانی از خطرناك بودن عناصر لباس شخصی‌ها و اعلام قصد قبلی آنها برای ایجاد درگیری و اغتشاش، از خانواده آیت‌الله هاشمی با اصرار خواستند كه نسبت به توهین این افراد بی‌تفاوت بوده و از محل حضور آنها فاصله بگیرند.
پس از تظاهرات 25 بهمن، حامیان افراطی دولت با فشار بر هاشمی رفسنجانی از او خواسته اند که سکوت را نسبت به سران جنبش سبز بشکند. اصولگرایان از مواضع رئیس مجمع تشیخص در نماز جمعه 26 تیر ناراضی هستند و آن را در مقابل سخنان رهبری می دانند.

هفته گذشته پس از آنکه صدا وسیما شعار بر مرگ بر هاشمی را بارها پخش کرد، موتورسواران در دو نوبت به جماران رفته و در مقابل منزل هاشمی شعار دادند.


 


ایران تنها كشوری است در دنیا كه گرسنه ندارد و سر گرسنه به بالین نمی گذارد. حتی سال آینده می توانیم ادعا كنیم كه كسی به خاطر نداشن پول درمانده و عاجز از وضعیت درمان نیست.

به گزارش خبر؛ عبدالرضا شیخ الاسلامی كه در یك همایش كارآفرینی سخن می گفت به چهار موضوع قابل توجه اشاره كرد. اول این كه بالاخره گویا مسئولیتش در یك حوزه را پذیرفته و وزارت كار را مسئول كارآفرینی كشور عنوان كرد. دوم، اذعان به این كه حتی ایجاد سالی 2 میلیون شغل هم نمی تواند جوابگو باشد، سوم اینكه وقتی خواست به اجرای هدفمندسازی یارانه ها اشاره كند اعلام كرد كه ایران تنها كشوری است كه در دنیا گرسنه ندارد و چهارمین موضوع هم اعلام خبر راه اندازی سازمان ملی مهارت تا پایان امسال بود.

وی در مورد كارآفرینی این چنین گفت: موضوع كارآفرینی در دستگاهای حاكمیتی متولی خاصی ندارد اما وزارت كار با درك موضوع كارآفرینی نسبت به پیگیری این موضوع اهتمام ورزیده و در این راه مسئول شناخته شده است كه ما مفتخریم توانستیم این كار بزرگ و وظیفه سترگ را برعهده گرفتیم.

شیخ الاسلامی پس از این سخنان نشان می داد بالاخره وزیر كار تولیت یك مقوله مرتبط با اشتغال كشور را برعهده گرفته است، بر فرهنگ كارآفرینی تاكید كرد و در مورد اشتغال گفت: یكی از مهمترین چیزهایی كه در كشور امروز به آن پرداخته می شود بحث مهم اشتغال است كه نهضت ملی اشتغال دارد تبیین می شود. فعالیت های اشتغالزایی در كشور ما به خصوص در یك سال اخیر، یك روند شتابان و منسجم به خود گرفته است و تاكنون توانسته ایم به یك ركود بی نظیر در سال جاری برسیم.

ایجاد سالی 2 میلیون شغل هم جوابگو نیست

طبق سخنان وزیر كار، آمارهای استانداران در كشور نشان می دهد كه یك میلیون و 600 هزار شغل با مشخصات شغلی افراد ایجاد و در سامانه های مختلف ثبت شده كه تا پایان امسال این میزان یك مقدار هم افزایش می یابد كه به زعم شیخ الاسلامی این آمار این مقرون به واقعیت است.

با وجود این، وی در ادامه از سخت بودن شرایط اشتغال سخن گفت و افزود: اندازه بازار ما و یا همان تولید ناخالص داخلی كشور اكنون 400 میلیارد دلار است. باید دید این عدد چقدر برای توسعه اشتغال ظرفیت دارد. این یك ظرفیت به هرحال محدودی است و اگر قرار بر سالی 2 میلیون شغل هم باشد این عدد نمی تواند جوابگو باشد.

البته وی در همین مورد به در نظر گرفتن رقم 30 هزار میلیارد تومان برای سال آینده برای سرمایه صندوق توسعه ملی اشاره كرد اما باز هم گفت: این رقم 30 هزار میلیارد تومان چقدر میتواند شغل ایجاد كند؟ اگر فرض كنیم هر 100 میلیون تومان می تواند سه شغل ایجاد كند، آن وقت 900 هزار شغل با این اعتبار ایجاد می شود كه باز هم نسبت به رقم یك میلیون و 600 هزار شغل امسال كم خواهد بود.

در این مورد وزیر كار بر توسعه منابع انسانی تاكید كرد و ادامه داد: اكنون كشورهای توسعه یافته كه 77 درصد ثروت دنیا را دارند، 67 درصد ثروت خود را از سرمایه های منابع انسانی به دست می آورند و در مقابل تنها 17 درصد را از منابع طبیعی كسب می كنند اما در كشورهای نفت خیز كه 4.6 درصد ثروت جهان را دارند سهم منابع طبیعی آن ها بیشتر از منابع انسانی و به میزان 44 درصد است.

ایران تنها كشور دنیاست كه گرسنه ندارد

بخش دیگر سخنان این عضو كابینه دولت دهم مرتبط با هدفمندسازی یارانه ها بود كه وی در این مورد اظهار كرد: با اجرای این طرح فصل نوینی در فعالیت های كارآفرینی گشوده شده و همه مناسبات ما نسبت به گذشته كاملا متفاوت شده است و باید هوشمندانه فكر كنیم ببینیم در پس این اقدامات چه اوضاعی حادث خواهد شد كه برای آن برنامه ریزی كنیم.

وی در ادامه با اذعان به فشارهای ناشی از اجرای هدفمندسازی یارانه ها، این فشارها را مبارك دانست، چرا كه به اعتقاد وی به فعالان اقتصادی كمك می كند با مولفه های تاثیرگذار در فضای رقابتی حاضر شوند.

شیخ الاسلامی پس از این به خانواده هایی اشاره كرد كه تا پیش از این از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبودند اما با اجرای هدفمندسازی یارانه ها و مبالغی كه در اختیار آن ها قرار می گیرد، وضع آن ها به قدر خوب شده است كه مثلا به دنبال پروانه ساخت یك ساختمان می روند.

در اینجا بود كه وی بیان كرد: «ایران تنها كشوری است در دنیا كه گرسنه ندارد و سر گرسنه به بالین نمی گذارد. حتی سال آینده می توانیم ادعا كنیم كه كسی به خاطر نداشن پول درمانده و عاجز از وضعیت درمان نیست.»

موضوع پایانی سخنان شیخ الاسلامی نیز مربوط به راه اندازی سازمان ملی مهارت تا پایان سال جاری بود كه وی در این مورد عنوان كرد: قبل از اینكه برنامه پنجم توسعه بخواهد وجه عملیاتی پیدا كند ما تكلیفی قانونی را انجام خواهیم داد و آن تاسیس سازمان ملی مهارت است .

وی اضافه كرد: نظام ملی مهارت با كمك اهل فن تدوین شده و اكنون مراحل نهایی آن آماده شده است و این نظام جمع بندی و ابلاغ می شود و امیدوارم تا قبل از پایان سال سازمان ملی مهارت شكل گرفته و فعالیت های مربوط به فن و حرفه در كشور شكل بگیرد.

شیخ الاسلامی ابراز اطمینان داد كه با راه اندازی این سازمان دیگر هركسی كه در بازار كار می كند دارای مهارت شود.

راه اندازی بورس ایده، جهت دهی تسهیلات و منابع كشور به آموزش دیده های دوره های كسب و كار، توسعه دوره های تخصصی كارآفرینی و آموزش كارآفرینی از سنین كودكی و طفولیت از جمله طرح هایی بود كه وزیر كار و امور اجتماعی برای توسعه كارآفرینی در كشور پیشنهاد داد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته