-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/
درحالیکه با گذشت حدود دو هفته، کماکان از میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران جنبش سبز خبری در دست نمی باشد، مشاور مهدی كروبی و سخنگوی حزب اعتماد ملی، طی مصاحبه ای خاطرنشان کرد که "کروبی و موسوی مظلوم هستند، به دلیل اینکه آنها فاقد حداقل حقوق شهروندی هستند و حتی در منزل خود حق زندگی ندارند."
اسماعیل گرامی مقدم در گفتگو با سحام نیوز، در خصوص بازداشت علی كروبی، پسر مهدی کروبی گفت "بازداشت او بیشتر جنبه گروگانگیری دارد تا فشار را بر دیگر فرزندان کروبی افزایش دهند."
گرامی مقدم همچنین با ذكر جایگاه ویژه كروبی و موسوی نزد رهبر فقید جمهوری اسلامی، خاطر نشان کرد "حبس یا زندان خانگی کروبی و موسوی به منزله ی حبس و زندان اندیشه های امام قلمداد خواهد شد."
وی همچنین در بخشی دیگر یادآور شد "من فکر می کنم جریان افراطی حاکم تصمیم گیرنده این قبیل اقدامات است و توجهی هم به دیگر نگرشهای جریان اصول گرایی ندارد و اساسا این جریان بیشتر از آنکه به دنبال منافع کشور و یا جمهوری اسلامی باشد به دنبال تثبیت منافع باند و گروه خود هستند. من فکر نمی کنم مسئولین بالای نظام این درک را نداشته باشند که برخورد با کروبی و موسوی نه تنها به نفع نظام نیست بلکه خسران آن حتی برای منافع شخصی مسئولین بالای نظام هم محسوس خواهد بود."
مشاور مهدی كروبی در بخشی دیگر از سخنان خود با انتقاد از عملكرد حكومت در موضع گیری مقابل مخالفان افزود: “جمهوری اسلامی که مدعی حکومتی مردمی است و از سران مستبد کشورهایی که جنبش های مردمی در آن به وقوع پیوسته است مکررا می خواهد که با مردمشان برخورد نکنند چرا حداقل برای حفظ سیمای خود دست به اقدامات غیر قانونی و خشن نظیر سرکوب مردم و حبس خانگی رهبران آنان اقدام می کنند و به دلیل همین دوگانگی و تناقض در سیاست ها در محافل جهانی ناگزیر به پرداخت هزینه های فراوان می گردد.”
سخنگوی حزب اعتماد ملی در پاسخ به این پرسش كه چرا اصلاح طلبان و مراجع در برابر این اقدامات سكوت كرده اند گفت: ”بایستی پاسخگوی آن در نزد افکار عمومی و تاریخ باشند. این جریان افراطی و تند بعد از اصلاح طلبان در آینده ی نزدیک سراغ اصول گرایان نیز خواهد رفت.”
وی در خصوص راهپیمایی ٢۵ بهمن گفت "این واقعه نشان داد که برخورد نظامی نه تنها به اعتراضات پایان نداده بلکه دامنه این جنبش به لایه های دیگر نیز گسترش یافته است .”
متن كامل این مصاحبه در ذیل آمده است:
سوال اول: موضوع حصر خانگی آقای كروبی و خانم فاطمه كروبی را چگونه تحلیل می كنید؟
موضوع حصر خانگی آقای کروبی و همسرش را از دو منظر شکلی و محتوایی می توان مورد ارزیابی قرار داد:
نخست، اینکه از نظر شکلی این عمل خارج از قاعده ی قانونی شکل گرفته و در حقیقت مسیر دستگاه قضایی را طی نکرده است ،تبعید و یا حبس خانگی و احکامی از این دست بایستی مبنای قانونی داشته باشد یعنی مراحل تفهیم اتهام، تشکیل دادگاه، استفاده متهم از وکیل و نهایتا صدور حکم قضایی را بایستی در بر داشته باشد ، تا کنون هرگز چنین اتفاقی نیفتاده است و حتی یک برگ به عنوان دستور قضایی جهت حبس خانگی صادر نگردیده است. از این رو ادعای دستگاه قضایی و دستگاه امنیتی که همواره در تلاش بودند اعمال خود را پوشش قانونی بدهند در این مسئله حتی حاضر نبوده اند به این عمل خلاف قانون خود شکل قانونی دهند.
دوم از نظر محتوایی ، مسئله کاملا روشن است که صدور احکام قضایی متاسفانه از تریبون نماز جمعه ی تهران ابلاغ می گردد و دستگاه قضایی و دستگاه امنیتی در صدور اینگونه احکام صرفا مجری دستورالعملهای تریبون نماز جمعه است. بدین معنی که بعد از وقایع انتخابات سال 88، سید احمد خاتمی از دستگاه های زیرربط می خواهد با معترضین بی رحمانه برخورد کنید، آنوقت دیدیم که کهریزک اتفاق افتاد و یا در روز عاشورا آنگونه وحشیانه دست به کشتار مردم زدند، سپس آقای احمد جنتی از تریبون نماز جمعه خواستار افزایش اعدام ها شد، دیدیم که اعدام ها افزایش پیدا کرد، خواستار لغو مرخصی زندانیان شد دستگاه قضایی مرخصی زندانیان را لغو کرد و اخیرا هم بعد از اعتراضات مردم در 25 بهمن ماه او خواستار قطع تلفن و اینترنت و حبس خانگی آقایان کروبی و موسوی شد، ملاحظه شد که بدون کم و کیف، همین صدور حکم از سوی خطیب نماز جمعه مورد عنایت دستگاه های امنیت و قضایی قرار گرفته است. بنابراین اینکه آقای کروبی می گوید: کسانی که در حاکمیت قرار دارند از پیش جمهوریت و اسلامیت نظام را براندازی کرده اند قابل تامل است، چون یکی از لوازم برقراری جمهوریت در یک نظام التزام به قوانین و اجرای صدور هر حکمی از سوی دستگاه های قضای بایستی بر میزان ترازوی عدالت که مجری آن دستگاه قضایی است استوار باشد. و خبری از اسلامیت نیست چرا که هرگز شرع مقدس به هیچ حاکمی اجازه نداده و نمیدهد که به مظلوم ظلم روا شود ، چرا می گویم آقایان کروبی و موسوی مظلوم هستند به دلیل اینکه آنها فاقد حداقل حقوق شهروندی هستند و حتی در منزل خود حق زندگی ندارند. بشریت دو دوره ی حکومت اسلامی را به خوبی تجربه کرده است، تجربه ی اول به دوره ی حاکمیت پیامبر اسلام (ص ) و تجربه ی دوم به پنج ساله ی حکومت امیر المؤمنین علی (ع) اختصاص داشته است. جمهوری اسلامی که مدعی پیروی از الگوهای اسلامی است کجا سراغ داریم که در حکومت پیامبر اکرم (ص ) و یا حضرت علی (ع) مخالفین که صرفا خواستار اصلاح بوده اند به آنها تجاوز، شکنجه، زندان و سران آنها مورد حمله و تهاجم قرار گیرند.
سوال دوم: آیا دستگیری و اتهامات وارده به فرزند ایشان بیشتر جنبه گروگان گیری داشته و یا هدف دیگری از این اقدامات مدنظر است؟
همه میدانند که آقای کروبی چهار فرزند دارند که محمد حسین و محمد تقی هر دو عنصر سیاسی هستند و دوشادوش پدر از یاری او دریغ نکردند. اما دو فرزند دیگر آقای کروبی از جمله علی کروبی که اکنون در بازداشت است اساسا وارد فعالیت سیاسی نشده است و شاید با قاطعیت بتوانم بگویم خودش هم علاقه ای به ورود به مانند برادران بزرگشان در جریانات سیاسی نداشته است ، لذا به نظر می رسد بازداشت او بیشتر جنبه ی گروگانگیری دارد تا فشار را بر دیگر فرزندان آقای کروبی افزایش دهند.
سوال سوم: موضع حزب اعتماد ملی در این باره چیست؟
مسلم است که آقای کروبی دبیرکل حزب است و حزب هم مخالف زندان خانگی آقای کروبی است و ضمن محکومیت این عمل غیر قانونی از مقامات ارشد نظام خواستار لغو زندان خانگی آقایان کروبی و موسوی و همسرانشان هستیم. حزب اعتماد ملی ضمن ابراز نگرانی از سلامت جان آقای کروبی تمامی ارکان نظام را بویژه دستگاه های قضایی و امنیتی را دعوت به رعایت قانون و توجه به خواست مردم و رهبران آنها می نماید.
سوال چهارم: آیا به نظر شما تمام ارکان نظام در این تصمیم غیر قانونی یعنی حبس خانگی آقایان کروبی و موسوی یک دل و یک صدا هستند؟
من فکر می کنم جریان افراطی حاکم تصمیم گیرنده ی این قبیل اقدامات است و توجهی هم به دیگر نگرشهای جریان اصول گرایی ندارد و اساسا این جریان بیشتر از آنکه به دنبال منافع کشور و یا جمهوری اسلامی باشد به دنبال تثبیت منافع باند و گروه خود هستند. من فکر نمی کنم مسئولین بالای نظام این درک را نداشته باشند که برخورد با آقایان کروبی و موسوی نه تنها به نفع نظام نیست بلکه خسران آن حتی برای منافع شخصی مسئولین بالای نظام هم محسوس خواهد بود . به هر حال آثار و نتایج یک چنین برخوردی با رهبران جنبش نکات زیر را در بر خواهد داشت :
الف: اینکه گفته می شود انقلاب فرزندان خود را می خورد ، بعد از یک دوره ی نسبتا” طولانی ثبات این نظریه را جمهوری اسلامی ثابت کند نشانه های از هم گسیختگی و نا پایداری در ارکان نظام است و حتما “هزینه های بالایی را پرداخت خواهد کرد.
ب: نزدیکی آقایان کروبی و موسوی به بنیان گذار جمهوری اسلامی آنقدر به هم تنیده است که هرگز نمی توان جدای آنها را از امام و انقلاب را حتی برای خود هواداران حاکمیت نیز توجیه کرد، به هرحال می دانیم آقای کروبی از سال 40 دوشادوش رهبر فقید انقلاب مبارزه کرده، بعد از انقلاب در بین مسئولین جمهوری اسلامی فردی است که بیشترین احکام را از آیت الله خمینی دریافت کرده که این نشانه ی درجه ی بالایی از اعتماد او به مهدی کروبی بوده است. و بعد از وفات حضرت امام (ره ) نیز دو دوره رئیس مجلس شورای اسلامی بوده و نظام نمی تواند فراموش کند رشادت ها، ایثار ها و مدیریت منسجم او را به عنوان رئیس مجلس که در آن زمان مانع جدی ای بود برای ساختار شکنی ، همچنین نظام چگونه می خواهد افکار عمومی را توجیه کند که نخست وزیر امام در زندان خانگی به سر ببرد، مگر به همین سادگی با برچسب فتنه گر می شود ذهن و دل بسیجیان و سپاهیان دوران هشت سال دفاع مقدس را از چهره ی خدوم، مهربان و مصمم میر حسین موسوی مکدر نمود؟ وانگهی بسیجیان و سپاهیان راستین انقلاب علاقه مند به تاریخ اسلام و بویژه آشنای به جریانات دست اندر کار حذف ولایت امیر المومنین (ع )هستند و خوب می دانند که اولین بار واژه ی فتنه گر را دشمنان آن امام همام ، به یاران علی ابن ابیطالب به مانند اباذر غفاری، عمار و مالک اشتر اطلاق می کردند.
پ: جمهوری اسلامی که مدعی حکومتی مردمی است و از سران مستبد کشورهایی که جنبش های مردمی در آن به وقوع پیوسته است مکررا می خواهد که با مردمشان برخورد نکنند چرا حداقل برای حفظ سیمای خود دست به اقدامات غیر قانونی و خشن نظیر سرکوب مردم و حبس خانگی رهبران آنان اقدام می کنند و به دلیل همین دوگانگی و تناقض در سیاست ها در محافل جهانی ناگزیر به پرداخت هزینه های فراوان می گردد.
ت : و سخن آخر در این باب همین بس، که حبس یا زندان خانگی آقایان کروبی و موسوی به منزله ی حبس و زندان اندیشه های حضرت امام خمینی (ره ) قلمداد خواهد شد.
سوال پنجم: بارها شاهد آن بودیم که عده ای موتور سوار و لباس شخصی به منزل آقای کروبی هجوم برده و ضمن فحاشی اقدام به وحشیانه ترین حرکات کردند، پشت سر اینها چه گروه ها و یا اشخاص درون حاکمیت قرار دارند؟
مجددا ” باید یادآوری کنم که این سخن آقای کروبی که می گوید اسلامیت براندازی شده ، دور از حقیقت نیست، چرا که طی بیست ماه گذشته شاهد آن بوده ایم که عده ای به نام حمایت از ولایت نه حرمت شبهای قدر ، ایام سوگواری محرم، عاشورا و تاسوعا، ایام ولادت رسول خدا را نه اینکه نگه نداشتند بلکه حرمت این ایام را نیز شکستند. این عده با فریاد های بلند اقدام به رکیک ترین نوع فحاشی در درون خانه ی آقای کروبی کردند. سوال این است که این حامیان حکومت در پایگاه های بسیج و سپاه این فحش های رکیک را آموزش می بینند؟ و با این جنبه ی زشت اخلاقی می خواهند از ولایت فقیه دفاع کنند ،ما که خاطرمان هست فرماندهان سپاه و بسیج در دوران جنگ اگر بسیجی غیبت برادر دینی اش را می کرد او را پند و اندرز می دادند آموزه های دینی را به بچه های مردم فرا می دادند، آیا نوع آموزش بسیجیان تغییر پیدا کرده است که حتی حرمت لباس روحانی آقای کروبی را رعایت نکردند و ناسزا ترین و نا شایسته ترین فحش های رکیک را که امروزه شاهد منسوخ شدن آنها در همه ی سطوح طبقات اجتماع ایران هستیم نثار آقای کروبی و همسرش کردند. یکی از درسهایی که از حکومت پنج ساله ی علی ابن ابیطالب ما شیعیان فرا گرفته ایم این است که، هدف وسیله را توجیه نمی کند و تاریخ بشریت شاهد آن بود که او برای گرفتن حق ولایت که از جانب خدا بر او روا داشته شده بود وقتی که از سوی یارانش ترغیب به برخورد نظامی شد هرگز نپذیرفت و یارانش را نیز از اقدام نظامی بازداشت، چگونه می شود پذیرفت که عده ای به نام دین و اسلام و تشیع از هر وسیله و ابزاری می خواهد قانونی باشد و یا غیر قانونی برای سرکوب معترضین استفاده می کنند، آن هم معترضینی مانند آقای کروبی و موسوی که بارها اعلام کرده اند که خواستار اصلاحات در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی هستند. بنابراین برمیگردم به پاسخ اولم که عده ای افراطی که هیچ دغدغه ای برای حفظ و شأن جمهوری اسلامی ندارند و گویی قسم یاد کرده اند تا تیشه به ریشه ی نظام و انقلاب بزنند ، امروز یکه تاز تصمیمات غیر عقلانی و افراطی نه تنها علیه معترضین حتی علیه برخی دیگر از ارکان نظام اقدام میکنند.
سوال پنجم: دلیل سكوت اصلاح طلبان و مراجع چیست؟
هر کسی از نگاه خود به عرصه ی سیاسی ایران، برای این سوال پاسخ های روشنی با توجه به جو سنگین امنیتی و نظامی دارد، حتما خود اصلاح طلبان و مراجع عظام نیز دلایلی برای سکوت خود دارند که خود بایستی پاسخگوی آن در نزد افکار عمومی و تاریخ باشند. اما من ناگزیرم تنها به یک نکته در این مسئله اشاره کنم و آن هم این است که مطالعه ی تاریخی نشان داده است که هر جریان و یا جمعیتی که در برابر اقتدار گرایان و زور گویان سکوت را پیشه کرده است سرانجام دامن آنها را نیز گرفته است، این جریان افراطی و تند بعد از اصلاح طلبان در آینده ی نزدیک سراغ اصول گرایان نیز خواهد رفت و از انتخابات مجلس نهم شاهد حذف اصول گرایان مستقل و حتی نزدیک به رهبری نیز خواهیم بود.
سوال ششم: حکومت مدعی آن است که در روز 25 بهمن و یکم اسفند صد الی صد و پنجاه نفر به خیابانها آمده اند و هیچ خبر دیگری نبوده و وزیر اطلاعات نیز بر این نکته تاکید کردند نظر شما در این باره چیست؟
می گویند آفتاب آمد دلیل آفتاب، خب اگر آقایون کروبی و موسوی فقط صد تا دویست نفر هوادار دارند چه واهمه ای از این دو نفر و هواداران آنها وجود دارد که مجلس شاهد عصبانیت و خشم نمایندگان می شود و فریاد مرگ سر می دهد، آقای احمد خاتمی در قم فریاد محاکمه ی کروبی و موسوی را سر می دهد، صدا و سیما همه ی شخصیت های نظام را حتی آنهایی که سالهاست از سیاست فاصله گرفته اند را برای محکومیت این تظاهرات به صحنه می آورد و نهایتا ” حاکمیت بطور غیر قانونی رهبران جنبش را در خانه حبس می کنند. همه ی اینها نشانه از وجود طرفداران بی شمار جنبش سبز در میان آحاد ملت دارد.
من فکر می کنم اینک موقع آن فرا رسیده باشد ، تا مسئولین راس نظام از نسخه های برخوردهای نظامی و خشن فاصله بگیرند چرا که جریان های معتقد به برخورد نظامی از اولین روز های اعتراضات همواره متعهد شده بودند که برخورد نظامی تنها راه سرکوب معترضین است و بعد از نهم دیماه تمامی تبلیغات آنها متمرکز بر این نکته بود که جنبش پایان یافته، جنازه ای بیش نیست و این رهبران ، سر لشکران بدون لشکر هستند اما واقعه ی 25 بهمن نشان داد که برخورد نظامی نه تنها به اعتراضات پایان نداده بلکه دامنه ی این جنبش به لایه های دیگر نیز گسترش یافته است .
سوال هفتم: ادامه ی این اعتراضات و برخورد های خشن توسط حاکمیت چه چشم اندازی را پیش روی جمهوری اسلامی قرار میدهد؟
فکر می کنم اساسا” بعد از انتخابات که نظام مواجه با اعتراضات مردمی شد و آنها خواستار ابطال انتخابات بودند، دو گزینه را پیش روی خود داشت: اول برخورد نظامی و امنیتی. دوم برخورد سیاسی. که متاسفانه نسخه ی برخورد نظامی امنیتی از سوی حکومت مبنای مواجهه با این جنبش قرار گرفت و همه ی ارکان حکومت امروز شاهد شکست این شیوه ی برخورد با مردم معترض و رهبران آنها هستند. باید حکومت بعد از این ، راه شکست خورده را تجربه نکند. چقدر یک نظام و یا حکومتی می تواند از قوه ی قهریه بهره بگیرد تا به سقوط کشانیده نشود. به عنوان مثال آخر خشونت می خواهد بیش از خشونت بکار برده شده توسط حکومت حاکم بر لیبی باشد؟! دیدیم که هواپیماهای جنگی هم نتوانست آن ملت را خاموش کند. اینها درسهایی است که بایستی همه ی حاکمان ، مورد توجه و عنایت قرار دهند و چشم و گوش خود را بر حوادث دنیا باز کنند.
اما گزینه ی دوم که برخورد سیاسی بود حکومت می توانست با یک مدیریت هوشمندانه انتخابات را مجددا برگزار کند و هزینه ای که پرداخت می کرد ارزش مادی آن آنقدر ناچیز بود که بخش کوچکی از بودجه ی وزارت کشور را در بر می گرفت و هرگز شاهد پرداخت این همه هزینه های سنگین سیاسی و مادی نبودیم. البته با اعلام سخنگوی شورای نگهبان چند روز پس از انتخابات مبنی بر ابطال 3.5 میلیون رای که یک قلم تخلف آشکار بود، می رفت که برخورد سیاسی و مدیریتی شکل بگیرد اما متاسفانه همان جریان تند و اقتدار گرا مانع آن شدند و همین برخورد غیر سیاسی با معترضین بیشترین آسیب را در عرصه ی اجتماعی و سیاسی تحمیل بر نظام جمهوری اسلامی کرد. و وحدت بین رهبران و مسئولین سی ساله ی جمهوری اسلامی را از بین برد، خاطرمان نرفته است که هرگاه مراسمی به دعوت رهبری در بیت تشکیل می شد همه ی عناصر سیاسی و جریانات مختلف از جمله رهبران اصلاح طلب از کروبی، موسوی، خاتمی گرفته تا اعضای مجمع روحانیون مبارز در کنار دیگر گروه های اصولگرا حضور می یافتند و همه و همه نمایانگر جلوه هایی از وحدت علیرغم کسرت دیدگاه ها ،حول قانون اساسی و رهبر بود، اما متاسفانه اجرای نسخه های نظامی فضای سیاسی ایران را پیچیده، غبار آلود و نظامی امنیتی کرده است. بنابراین در صورت ادامه ی خشونت و برخورد امنیتی سطح مطالبات مردم نیز همچنان که طی شش ماه گذشته شاهد آن بودیم رو به افزایش خواهد یافت.
ندای سبز آزادی: بیش از ۲۰۰ تن از دانشجویان دانشگاه شیراز از سوی کمیته انضباطی به محرومیت تحصیلی محکوم شدهاند.
به گزارش کلمه از سایت صبح امید، نزدیک به اصلاحطلبان شیراز علت محرومیت دانشجویان، حضور آنها در تجمع اعتراضی چهارشنبه گذشته عنوان شده و حداقل مدت محرومیت صادر شده برای این دانشجویان، دو ترم تحصیلی بوده است.
بر اساس این گزارش، تجمع روز چهارشنبه دانشجویان در محوطهی پردیس ارم دانشگاه شیراز، در اعتراض به کشته شدن حامد نورمحمدی دانشجوی ترم چهار رشتهی زیست شناسی دانشگاه شیراز همزمان با تجمع اول اسفندماه، صورت گرفته و در جریان آن، چند تن از دانشجویان هم از سوی نیروهای حراست دستگیر شدهاند.
به نوشته صبح امید، صدها تن از دانشجویان با حلقه زدن و تجمع در ورودی پردیس ارم شروع به خواندن یار دبستانی کردند و به احترام یاد حامد نورمحمدی یک دقیقه سکوت کردند و هنگامی که شعار ” برادر شهیدم، آزادیت مبارک” سر میدادند با هجوم نیروهای حراست مواجه شدند.
این گزارش حاکی است پس از این تجمع، در اطراف پردیس ارم، میدان علم تا چهارراه ملاصدرا نیز جو شدید امنیتی برقرار بوده است.
در عین حال، ظهر امروز – شنبه ۷ اسفند – نیز گروهی از دانشجویان در ساختمان شمارهی یک دانشکدهی علوم این دانشگاه، گرد هم آمدند تا در هفتمین روز درگذشت حامد نورمحمدی، یاد او را گرامی بدارند.
حامد نورمحمدی، دانشجوی ترم چهار رشتهی زیست شناسی دانشگاه شیراز بود که در روز اول اسفندماه و همزمان با تجمع اعتراضی دانشجویان، در یک تصادف رانندگی جان باخت. چگونگی مرگ او و علت سقوط و تصادفش هنوز در ابهام مانده است؛ دانشجویان معتقدند او را لباسشخصیها از بالای پل به پایین انداخته و کشتهاند، اما مسئولان دانشگاه اعلام میکنند که مرگ او ارتباطی با تحمع اول اسفند نداشته است.
ندای سبز آزادی: مادر مهدی محمودیان، روزنامه نگار و عضو در بند جبهه مشارکت ایران اسلامی که بیش از یک سال است در زندان رجایی شهر به سر می برد، در نامه ای ۱۲ سوال از دادستان تهران پرسیده است.
وی در باره نگارش نامه توضیح می دهد که بنا داشتم این سئوالات را به طور خصوصی از شما از طریق دست نوشته بپرسم که متاسفانه کارمندان شما این دست نوشته را از من نگرفتند و گفتند دادستان قبول نمی کند و ضمناً چنانچه به درخواست های من ترتیب اثر داده نشود سوالات دیگری از شما دارم که بعداً به آن می پردازم.
مهدی محمودیان که ۲۵ شهریور ۸۸ بازداشت شده بود به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است. از وی به عنوان افشاگر جنایت کهریزک یاد می شود و گمانه ها حاکی از آن است که فشارهای بی مورد و متوالی بر این روزنامه نگار ناشی از افشاگری موثر وی بوده است.
متن کامل نامه مادر مهدی محمودیان به شرح زیر است:
جناب آقای جعفری دولت آبادی
دادستان محترم تهران
با سلام
احتراما اینجانب فاطمه الوندی مادر مهدی محمودیان زندانی و اسیر شما که در حال حاضر هفده ماه است، دوران محکومیت خود را حتی بدون استفاده از یک روز مرخصی در زندان رجایی شهر می گذراند ،بعنوان یک مادر و یک هموطن شما و بعنوان یک شهروند در نظام جمهوری اسلامی از شما بعنوان دادستان چند سوال دارم وامیدوارم با توجه به سمت و مسؤلیتی که بر عهده دارید پاسخگو باشید:
۱) آقای دادستان، فرزندم حدود ۹ماه در بند ۲۰۹اوین که تقریبا ۸۰ روز از آنرا در انفرادی بسر برد تحت شدیدترین شکنجه های روحی وروانی قرار گرفت . ده ها بار مورد ضرب وشتم قرار گرفت تا آنچه را که آنها می خواهند بگوید که شرح آنرا پیش از این نیز در طی نامه هایی برای شما نوشتم و هرگز پاسخ اثر گذاری ندیدم. به من بگویید که جرم فرزندم که فرزند ونسل انقلاب است چیست ؟ و چرا باید این روزها را در زندان بگذراند و این چنین مورد ظلم و ستم قرار گیرد؟
۲) آقای دادستان، فرزندم را در بند ۲۰۹ اوین فقط بخاطر اینکه مقررات آنجا مبنی بر هر ۶ ساعت یک بار به دستشویی رفتن را رعایت نکرد زندانبانان شما به شدت کتک زدند و به مدت ۸ ساعت در دمای صفر درجه دی ماه سال ۸۸ بدون لباس و در فضای باز نگه داشتند و منجر به سرما خوردگی شدید و عفونت ریه شد که در حال حاضر یکی از ریه های ایشان به کلی از بین رفته و با اینکه مراتب را بارها و بارها برای شما نوشتم به عنوان دادستان که می بایست داد ستمدیده را بستانید به من بگویید آخر چرا با فرزندم اینگونه رفتار می کنند؟
۳) آقای دادستان، دورانی که فرزندم در بند ۲۰۹ زندان مخوف اوین بود. بازجوها چندین بار با همسرش تماس گرفتند و از او خواستند که مهریه اش را به اجرا بگذارد تا مدت محکومیت مهدی زیادتر شود که البته ایشان از این کار امتناع کرد، آخر به من بگویید در کجای قانون، شریعت و انسانیت چنین روشی قابل قبول است و شما به عنوان دادستان به من بگویید چرا شنیدید و سکوت کردید؟
۴) آقای دادستان، باز جوهای اوین در دوران بازجویی به دفعات فرزندم را مورد ضرب وشتم و قرار دادند که آثار آن براساس تایید کتبی پزشک هنوز در بدنش موجود است و دچار ضایعه مغزی نیز شده و مرتباً بیهوش می شود و کسی پاسخگو نیست و شما به عنوان دادستان بگویید چرا؟
۵) آقای دادستان، بازجوها قبل از تشکیل دادگاه گفته بودند محکومیت فرزندم ۵ سال است و همکاران شما در دادگاه هم بدون توجه به دفاعیات فرزندم همان حکم ۵ سال را اعلام کردند شما بگویید چرا و چگونه بازجوها پیش از دادگاهی شدن از مدت زندانی فرزندم باخبر هستند و قضات شما همان حکمی را صادر کردند که بازجوها قبلا گفته بودند؟
۶) در دادگاه تجدید نظر به دفاعیات وکلای محترم هیچگونه توجهی نشد و دادگاه تجدید نظر هم همان حکم بازجوها را تایید کرد، شما بگویید چرا با وجودی که همه وکلا مطمئن بودند که حکم فرزندم خواهد شکست هیچ تغییری در آن ایجاد نشد؟
۷) آقای دادستان، فرزندم دارای یک دختر ۸ ساله بنام زینب است که در اثر دوری از پدر دچار اختلالات روحی و عصبی شده است و مرتباً سوال میکند چرا پدرم را زندانی کرده اند و به دلیل دوری از پدر دچار افسردگی شده است و ما برای او جوابی نداریم، شما بعنوان دادستان که احتمالاً احساس پدری نیز دارید آیا می توانید به نوه ما بگویید چرا پدرش زندانی شده است؟
۸) آقای دادستان، در زندان رجایی شهر مدتی است که فرزندم مهدی محمودیان در اثر شکنجه هایی که بر او رفته است دچار بیماری قلبی، عفونت و از بین رفتن یکی از ریه ها و تنگی نفس، بی هوش شدن ناگهانی (که تا کنون اگر کمک سایر زندانیان نبود فقط خدا می داند چه اتفاقی برایش می افتاد) شده است و پزشک قانونی در سه ماه گذشته سه مرحله تایید کرده که باید در خارج از زندان مداوا شود و پزشک متخصص هم اعلام کرده ابتدا می بایست سی تی اسکن از مغز گرفته شود تا بتوان دارو تجویز نماید که تا کنون اینکار انجام نشده است ،شما بعنوان دادستان بگویید چرا؟
۹) آقای دادستان، در آخرین ملاقات کابینی هفته گذشته، فرزندم گفت: که پس از بیهوشی ناگهانی به مدت چند ساعت در بهداری به حال خود رها شده و در نهایت به ایشان گفته شده دادستان در طی سه مرحله دستور کتبی مبنی بر عدم رسیدگی به وضعیت درمانی شما صادر کرده است که در سوابق بهداری منعکس است، شما بعنوان دادستان و یا یک پدر و یا یک مسؤل عالی رتبه در سیستم قضایی کشور به من بگویید چرا چنین دستوری صادر کرده اید و آیا عقل، شرع و اخلاق اسلامی کار شما را تایید میکند؟
۱۰) آقای دادستان، بارها و بارها اعلام کرده ام سلامتی فرزندم در خطر است و مسُولیت حفظ جان و سلامتی فرزندم مهدی محمودیان با شخص جنابعالی است و بارها و بارها از شما درخواست کرده ام حالا که فاقد امکانات لازم برای حفظ سلامتی فرزند اسیرم هستید اجازه بدهید با هزینه شخصی که از راه کارگری و مشقت بسیار به دست آورده ایم نسبت به معالجه فرزندم اقدام کنیم که شما ترتیب اثر ندادید، به ما بگویید چرا؟
۱۱) آقای دادستان، وقتی به دفتر شما جهت ستاندن داد از ظالمین مراجعه می کنیم بعضی همکاران شما رفتاری بسیار نا پسند و دور از شأن یک انسان با ما دارند و یا عنوان میکنند موارد گفته شده درباره فرزندمان دروغ است، در حالیکه خود شما به این قضایا واقف هستید ولی آقای دادستان پنهان کاری تا کی و چرا؟
۱۲) آقای دادستان، فرزند من فرزند انقلاب است. چرا با فرزندان انقلاب و خانواده های آنها این چنین رفتار میشود؟ لطفاً به من و پدر مهدی محمودیان بگویید چرا؟
ندای سبز آزادی: محمد حسين مهيمنی، دانشجوي حقوق و عكاس خبري، پس از 15 روز بازداشت انفرادي در زندان اطلاعات گرگان صبح شنبه 7 اسفند 89، به زندان عمومی اميرآباد گرگان منتقل شد.
گفتني است حسن رضايي، سخنگوي ستاد 88 گلستان و رئیس شاخه جوانان جبهه مشارکت استان نيز كه هفته گذشته و در ادامه دستگيريهاي سريالي اداره اطلاعات گرگان - كه با حكم قاضي نريماني انجام ميگيرد - بازداشت شده بود، به زندان اميرآباد منتقل شده و با خانواده خود ملاقات داشته است.
همچنین بنابر اخبار رسيده مهيمني در ملاقاتي كه روز شنبه با خانوادهي خود داشته است ضمن تاييد اعتصاب غذا، از محل نامناسب نگهداري در زندان اطلاعات گلايه نموده و ابراز داشته كه بعد از تفهيم اتهام، به مدت 10 روز هيچ گونه بازجويي و تحقيقي از وي به عمل نيامده است.
اين در حالي است كه پيش از اين نريماني، داديار پرونده، علت بازداشت مهيمني را انجام بازجويي و تحقيقات در مورد اتهامات وارده اعلام نموده و ضمن ممانعت از مطالعهي پرونده توسط وكيل مدافع ، به اعتراض وي به قرار بازداشت موقت توجهي نكرده بود.
وی در ساعات پاياني شامگاه 22 بهمن ماه در راه عزيمت به محل تحصيل خود(تهران)، در اقدامي سوال برانگيز و غير متعارف از سوي ماموران امنيتي، با برپا كردن ايست بازرسي در پليس راه نوكنده (در مسير گرگان- ساري) و تفتيش خودروهاي عبوري بازداشت شده بود. اتهام مهیمنی شركت در راهپيمايي شب عاشوراي سال گذشته در گرگان (15 ماه قبل) عنوان شده است.وی به مدت دو هفته در زندان اطلاعات گرگان به صورت انفرادي و بدون امکانات کافی بهداشتی و در شرایط نامناسب زندانی بوده است.
چند صباحی است که عوامل امنیتی و در راس آن وزیر اطلاعات ، که از ۲۰ ماه دستگیریهای گسترده و بازجوییهای فنی! و تئوریپردازیهای توهمی و اتهامزنیهای بیحاصل طرفی نبستهاند، به جزوهای اشاره میکنند که به آن عنوان «جزوهی براندازی دین»! دادهاند و ادعا میکنند که هدف تهیهکنندگان این جزوه، مخالفت با جمهوری اسلامی بوده است.
چندی پیش سردار مشفق و به دنبال او وزیر اطلاعات دولت احمدی نژاد از کشف! این جزوه در منزل یکی از فعالان سیاسی خبر داده و مقصود آن را براندازی دین ذکر کرده بود، اما سیدعلیرضا حسینی بهشتی فرزند شهید بهشتی در پاسخ به این وزیر کابینه دهم، ضمن یادآوری این نکته که اساسا دین قابل براندازی نیست، خاطرنشان کرد که این متن، پیش از این و در سال ۱۳۸۷ برای اطلاع و نظرخواهی به صاحب نظران مختلف، از جمله مقام رهبری، مراجع عظام، مدرسین حوزههای علمیه، اساتید دانشگاه و سیاستمداران ارسال شده و در زمستان همان سال نیز در نشستی با عنوان «گفتمان دههی چهارم: ضرورت تغییر و تحول» در سالن مرکز همایشهای رایزن در حضور جمع کثیری از صاحبنظران و نیز خبرنگاران، ارائه و تشریح شده است.
این متن درواقع طی فرایندی سه ساله توسط اندیشمندان و دلسوزان و فرزندان انقلاب و با نگاهی آسیب شناسانه به سی سال گذشته انقلاب تهیه شده بود تا برای ادامه مسیر نقشه راهی پیشنهادی فراروی مردم و مسوولان باشد.
اما حیدر مصلحی بار دیگر در لباس پیامبر (ص) و در برنامه یکسویه تلویزیونی «دیروز، امروز، فردا» به دروغپردازی دربارهی این متن پرداخت و بر عنوان عجیب «براندازی دین»، اتهام بیپایهی «ادبیات حزب توده» را نیز افزود و البته طرح این اتهام را به عالیترین مسئول نظام نسبت داد.
البته تمسک دروغگویان و تهمت زنندگان به چنین دستاویز هایی در واقع نشان از دستان خالی «طعنه زنان عیب جو» در تهمت زنی و اتهام پراکنی دارد و نشان از پاکی و صداقت میرحسین موسوی و حلقه پیرامون اوست.
به نظر میرسد وقت آن رسیده که، جزوهی «الگوی زیست مسلمانی» در اختیار افکار عمومی قرار گیرد تا همگان دربارهی ادعاهای بیاساسی نظیر براندازی دین و ادبیات تودهای و … قضاوت کنند؛ شاید که عدو سبب خیر شود و شاید خداوند خواسته است که با بدخواهیها و بدکاریهای عوامل دولتی، زمینه برای معرفی و انتشار دستاورد تلاش جمعی گروهی از دلسوزان کشور و انقلاب فراهم شود و بدینسان تهدید بداندیشان به فرصتی تازه برای ارائهی الگویی از حیات ایمانی و اسلامی با توجه به ویژگیهای دوران معاصر بدل شود.
ضروری است به خوانندگان گرامی توضیح داده شود که تدوین این متن تا زمان انتخابا ت نیز ادامه داشته داشته است و به دلیل شرایط خاصی که پس از انتخابات سال ۸۸ برای همهی افراد غیر وابسته به حاکمیت و از جمله تهیهکنندگان این جزوه ایجاد شد، کار فکری بر روی آن نیمهتمام مانده است. از این روست که عناوین مندرج در فهرست ابتدای آن، بیشتر از عناوین متن جزوه است و متن بخشهای انتهایی جزوه، هنوز تدوین نشده است.
چنانچه در دریافت فایل مشکل دارید ابتدا بر روی لینک دانلود کلیک راست نمایید و از منوی باز شده گزینه “Save Link as” در مرورگر های فایرفاکس و کروم و “Save as target” در اینترنت اکسپلورر را انتخاب کنید.
امروز مطلبی از آقای محمود مرادخانی، خواهرزاده سید علی خامنه ای خواندم خطاب به عبدالکریم سروش. اول به نظرم طنز آمد! ولی تا آخر که خواندم فهمیدم طنز نیست. شگفت زده شدم از محتوایش. با خود فکر کردم این نامه با این محتوایی که بیشتر شبیه عبارت پردازی های وزارت اطلاعات که همیشه دنبال اتهام زدن برای پوشاندن اصل موضوع است و با اینهمه اغلاط انشایی و ادبیاتی، جواب ندارد. ولی یاد مولانا افتادم که یک بار پاسخ طعنه زنان به مثنوی را داده بود نه از باب رنجش بلکه به خاطر اینکه دیگران به اشتباه نیفتند:
من نمی رنجم ازین، لیک این لگد
خاطـر ســاده دلی را پــی کــنـد
بر همان منطق، تصمیم گرفتم مختصرا به چند نکته اشاره کنم مبادا که « حلال زاده به دایی برود» و این دوست گرامی همینطور در «جهل مرکب» بماند.
زیرا محتویات نامه به گونه ای است که گویی آقای مرادخانی چند دقیقه قبل از نوشتن «نامه سرگشاده خویش به دکتر سروش»!! از خواب چندین ساله بیدار شده اند یا چنان در فرانسه سرگرم طبابت و معیشتند، که از برجسته ترین عناوین دفتر زندگی دکتر سروش- که دوست و دشمن از آن آگاهند- بی خبرند.
1- آقای مرادخانی عزیز، نوشته اید که «خوشحالید که دکتر سروش به ماهیت خبیث رژیم جمهوری اسلامی پی برده.» خدمتتان عرض کنم آن زمان که شما به همراه ابوی و خانواده محترم، در اوج جنگ ایران و عراق، خدمت صدام حسین شرفیاب شدید و مشمول لطفش قرار گرفتید، دکتر سروش با پی بردن به همین ماهیت خبیث و بسیاری دیگر از آثار سو استبداد دینی، در داخل کشور و در اوج اختناق دهه شصت، دلیرانه و آشکارا تئوری « قبض و بسط شریعت» را تشریح می کرد.
همان مدل شریعتی که دین فروشانی چون سران جمهوری اسلامی و نیز مجاهدین خلق که شما و خویشاوندانتان سالهاست مفتون آن هستید، آن را برای پیشبرد اهداف ظالمانه خود ترویج می کنند. آن زمان که شما و خانواده تان با لطف ویژه صدام که بمب بر سر مردم ایران آوار می کرد، زیر سایه اش خزیدید و آرام به زندگی خود پرداختید، دکتر سروش سالها بود که از تنها منصب دولتی خود به نشانه اعتراض به سیاستهای ستاد انقلاب فرهنگی، استعفا داده بود و در دانشگاه و نیز جامعه به تربیت شاگردانی مشغول بود، که بسیاری شان اینک خود صاحب علم و صاحب نظرند.
2- نوشته اید:
« آن موقع که ما جنـگ طلبیها و آدم کشیهای خـمينی و سـپس نـوچههای بازماندهاش را به باد انتـقاد قـرار میداديم ، تنها بوديـم و امثال شـما در جبـهه مقابل هنوز به فرهنگ خرافات به قول خودتان کافرپرور حضرات اعتقاد داشـتيد.»
راستش را بخواهید جستجو کردم ولی اثری از «بادهای انتقاد » شما نیافتم! نسیمی هم ندیدم حتی جز همین یکی دو مصاحبه اخیر بعد از وقایع انتخابات. خودتان را می گویید یا ابوی محترم را؟ اگر منظورتان مخالفتهای ابوی است که اولا چرا او را به جای خود می گیرید و ثانیا فراموش نکنید که زیر سایه صدام و مجاهدین خلق در عراق زیستن به هر حال هزینه هایی اینگونه هم داشت دیگر!
اما در این جستجو تا دلتان بخواهد، «طوفانهای خروش سروش» را از بیست سال پیش تا همین آخرین نامه ها یافتم که لرزه بر ستون های استبداد انداخت. تا جایی که همین اواخر مجددا تهدید به ترور شده است.
البته می توانم درکتان کنم که برای اعلام برائت از دایی تان به هر کاری دست می زنید و از هر راهی که گمان می برید بهتر دیده می شود آن را اعلام می کنید. ولی چیزی بگویید که آشکارا خلاف واقع نباشد!
ضمنا بد نیست صرفا جلد و یکی دو صفحه اول مقدمه کتاب های سروش را بخوانید، تا وقتی اتهام « اعتقاد به فرهنگ خرافه » به او می بندید، اینقدر مضحک نباشد. خب شما هم مثل بقیه دوستان بگردید اتهام دیگری پیدا کنید که رد کردنش چند پاراگراف توضیح و تشریح بخواهد!
3- از سروش پرسیده اید: « مگر ظلمهای رفته بر ديگران در طی سی و دو سال عمر نکبت بارجمهوری اسلامی، که خارج از محدوده خانواده گی شما بودهاند، ظلم نبودند؟»
شما چطور؟ چرا از بین اینهمه انسان که در دهه شصت و نیز تا کنون در زندانهای جمهوری اسلامی بیگناه زندان و شکنجه و اعدام می شوند، فقط به اعدام زن و شوهر بیگناهی اشاره کردید که از قضا مقبول دایی تان بودند؟ چرا فقط نام آنها را بردید؟ مگر خون آنها رنگین تر از سایرین است؟ چرا از همه اسم نبردید. چرا تا حالا از همین زن و شوهر مظلوم نامی نبرده بودید؟ ...
سوالم بیجاست. نه؟؟؟ بله! بیجاست. چون طبیعی است که شما در یک نامه می توانید فقط به عنوان مثال به برخی از قربانیان اشاره کنید و نه همه آنها. چون اگر کسی بخواهد به همه قربانیان جمهوری اسلامی و خانواده هایشان اشاره کند که مثنوی هفتاد من کاغذ می شود.
بر می گردم به سوال شما. سوال شما از سوال من هم بی ربط تر است. چون دکتر سروش دادستان و قاضی نبوده و نیست و نمی تواند هر روز فهرست قربانیان جنایات جمهوری اسلامی را با توضیح منتشر کند. هر کس وظیفه خود را دارد. او با توجه به تخصص و نیز به کمک نبوغ خدادادی اش، از بیست سال پیش در داخل کشور، ریشه ظلم را هدف گرفت و با قلم فصیح و زبان بلیغ، آنقدر به این ریشه ضربه زد که عاملان ظلم و بانیان استبداد دینی، از وحشت و ترس اندیشه اش که مثل خون در رگ دانشگاه و جوانان جاری شده بود، بارها به جسمش حمله بردند و او را مورد ضرب و شتم قرار دادند و در دانشگاه برایش چوبه دار به پا کردند و آنقدر به این حملات ادامه دادند که او را به هجرتی ناخواسته و تحمیلی وادار کردند.
امیدوارم حداقل از اخبار جنبش سبز آگاه باشید. فکر می کنید جنبش سبز از زیر بوته سبز شده است؟؟ می دانید همین جمهوری اسلامی تا کنون چند بار گفته که ریشه فتنه سبز در حلقه کیان است که ستون اصلی فکری اش دکتر سروش بود؟ همین امشب آقای مصلحی وزارت اطلاعات مجددا از حلقه کیان در ریشه یابی جنبش سبز نام برد. فکر می کنید بدون کارهای فرهنگی چندین ساله متفکران و اندیشمندان و روزنامه نگارانی که در داخل ایران در شرایط دشوار کار کرده اند و می کنند و از قضا تعداد زیادی شان از شاگردان و یا موافقان سروش هستند، جنبشی با این عظمت متولد می شد؟
شما در آن ایام کجا بودید و چه می کردید؟ ... یادم آمد ... در عراق کنار صدام و زیر سایه او بودید!
4- پرسیده اید: « آقای احمد ملکی میگويد: اولين راه مبارزه با ظلم، ترک ظالم است. آيا زمان آن نرسيده است که شما نيز ترک ظالم به معنای واقعی آن را بکنيـد؟ آيا روشنفکر مذهبی میتـواند وجود داشته باشـد؟»
اول- «اولین راه مبارزه با ظلم ترک ظالم است.» اگرچه به لحاظ علم منطق این جمله ایراد دارد (از پدرتان بپرسید برایتان توضیح دهد)، ولی از پس انشا غلط شما منظورتان را دریافتم. البته نکته خوبی است: ولی من متوجه نمی شوم که چرا شما هر آنچه نوشته اید اول بر علیه خودتان است! شما برای مبارزه با ظلم به آغوش یکی از بزرگترین جلادان عالم در عراق رفتید؟؟ عجبا از این شیوه استدلال. حداقل چیزی بنویسید که خودتان متهم به آن عمل نباشید.
دوم- به واقع نفهمیدم که ترک ظلم و ظالم کردن دکتر سروش چگونه باید باشد!! بلانسبت اصحاب کهف، واقعا انگار در خواب اصحاب کهف بوده اید! یادآوری می کنم الان اسفند 1389 است. دکتر سروش 12 سال است که به دلیل نداشتن امنیت جانی از کشور مهاجرت کرده. و بارها و بارها به استبداد دینی و عاملان و طرفداران آن با قلم و زبان تاخته است. شما را دعوت می کنم به کتاب سیاست-نامه دکتر سروش مراجعه کنید که مجموعه نامه های تند و انتقادی اوست که از دهه شصت و از داخل ایران به مسئولان نوشته است، شاید برق قلم تیزتر از شمشیرش، خواب را از سرتان بپرد!
سوم- این سوال که آیا روشنفکر مذهبی می تواند وجود داشته باشد، به ادامه ترک ظلم چه ربطی دارد؟!؟! چقدر افکارتان پراکنده است آقای دکتر! حداقل نظمی بدهید به آنچه می خواهید بنویسید تا خواننده مطلبتان فکر نکند شما همینطور مدادتان را تراشیده اید و نشسته اید و برای تفریح می نویسید!
5- من هم مثل شما، « نکتههای بسيار ديگری نيز به نظرم میآيند» ولی چون زیاد اهل کتابت نیستم و وقت فراخی هم مانند شما ندارم، سخن را کوتاه می کنم با یک نکته پایانی:
همه انسانها به طور طبیعی و فطری نیازمند توجه هستند و دوست دارند دیده شوند و مورد تشویق و محبت قرار گیرند. من و شما هم از این قاعده مستثنی نیستیم. من شیوه تحصیل و ورزش را برای پاسخ به این نیاز طبیعی انتخاب کرده ام. ولی شما با «نامه سرگشاده نوشتن»!!! برای عبدالکریم سروش، برنده جایزه اراسموس و یکی از برجسته ترین متفکران جهان می خواهید این حس خود را اقناع کنید و عطش خود به شهرت را فرو نشانید.
تردید نکنید با خواندن این نامه اولین چیزی که به ذهن هر خواننده بی غرضی که هم سروش و هم شما را می شناسد، می رسد آن است که برای مشهور شدن آن هم فقط در فضای مجازی، به جرگه دشمنان اندیشه آزادیخواه سروش و مخالفان حقیقت پوش و یا نا آگاه او پیوستید. پیوندتان با این جرگه نامبارک باد!
برادر من!
«مردان ز سعی و رنج به جایی رسیده اند». مشهور شدن و مورد توجه قرار گرفتن به هر وسیله و روشی خوب نیست. نتیجه معکوس می دهد. مثل احمدی نژاد که 50 نامه برای کسانی می نویسد که هم وزن او نیستند تا بلکه او را بازی بگیرند. شهرت هم نردبانی است که باید پله پله از آن بالا بروید و با نامه نوشتن برای متفکران و اندیشمندان، نمی توانید یک مرتبه به پله آخر برسید. اگر هم برسید سقوط خواهید کرد.
تا حالا در مسابقات کشتی دیده اید چقدر مساله وزن اهمیت دارد؟ چون قاعده این است که هر کس باید در وزن خود مشت بزند. در وزن خودتان مشت بزنید بزنید برادر جان!
ندای سبز آزادی: عبدالله رمضانزاده ششمین شاکی از کودتاچیان امروز بعدازظهر به زندان اوین بازگشت.
به گزارش ندای سبز آزادی، عبدالله رمضان زاده در حالی به زندان اوین بازگشت که ماه ها در یلاتکلیفی به سر میبرد . گفتنی است در حین بازگشت وی به زندان اوین نیز درگیری بین برادران او و مامورین امنیتی رخ داده است که باعث بازداشت چند ساعته برادران وی و آزادی آنان با وثیقه ۱۰۰ میلیون ریالی شد.
طبق گزارش های رسیده برادران رمضان زاده وقتی مشغول گرفتن عکس با عبدالله رمضان زاده بودند مامورین امنیتی با انها برخورد میکنند این برخورد ها باعث متشنج شدن فضا و همراهی مردمی که در آنجا بودند با برادران رمضان زاده می شود و در نهایت این دوبرادر بازداشت می شوند. بر اثر این درگیری ها پرده گوش نصرالله رمضان زاده آسیب جدی دیده است.
شایان ذکر است رمضانزاده سخنگوی دولت اصلاحات و از موفق ترین استانداران استان کردستان بوده است، وی پس از آزادی از زندان اوین تا روز بازگشت مجددش در نوعی بلاتکلیفی به سر می برده است و از مدت ها پیش وقتی دوستانش پس از امضای شکایت نامه از سردار مشفق و همکاران کودتاگرش یکی یکی به زندان احضار شدند، خود را برای بازگشت آماده کرده بود.
ندای سبز آزادی: اسماعیل گرامی مقدم، مشاور مهدی کروبی و سخنگوی حزب اعتماد ملی گفت:” آقایان کروبی و موسوی مظلوم هستند به دلیل اینکه آنها فاقد حداقل حقوق شهروندی هستند و حتی در منزل خود حق زندگی ندارند.” این عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی همچنین در خصوص بازداشت علی کروبی به خبرنگار ما گفت:”بازداشت او بیشتر جنبه ی گروگانگیری دارد تا فشار را بر دیگر فرزندان آقای کروبی افزایش دهند.”
گرامی مقدم درمصاحبه با سحام نیوز در خصوص اتفاقات اخیر ضمن غیر قانونی بودن این اقدام نهاد های امنیتی و اطلاعات و همچنین با ذکر جایگاه ویژه آقایان کروبی و موسوی نزد امام ، خاطر نشان شد: “حبس یا زندان خانگی آقایان کروبی و موسوی به منزله ی حبس و زندان اندیشه های حضرت امام خمینی (ره ) قلمداد خواهد شد.” وی همچنین در بخشی دیگر یادآور شد “من فکر می کنم جریان افراطی حاکم تصمیم گیرنده ی این قبیل اقدامات است و توجهی هم به دیگر نگرش های جریان اصول گرایی ندارد و اساسا این جریان بیشتر از آنکه به دنبال منافع کشور و یا جمهوری اسلامی باشد به دنبال تثبیت منافع باند و گروه خود هستند. من فکر نمی کنم مسئولین بالای نظام این درک را نداشته باشند که برخورد با آقایان کروبی و موسوی نه تنها به نفع نظام نیست بلکه خسران آن حتی برای منافع شخصی مسئولین بالای نظام هم محسوس خواهد بود .”
مشاور مهدی کروبی در بخشی دیگر از سخنان خود با انتقاد از عملکرد حکومت در موضع گیری مقابل مخالفان افزود: “جمهوری اسلامی که مدعی حکومتی مردمی است و از سران مستبد کشورهایی که جنبش های مردمی در آن به وقوع پیوسته است مکررا می خواهد که با مردمشان برخورد نکنند چرا حداقل برای حفظ سیمای خود دست به اقدامات غیر قانونی و خشن نظیر سرکوب مردم و حبس خانگی رهبران آنان اقدام می کنند و به دلیل همین دوگانگی و تناقض در سیاست ها در محافل جهانی ناگزیر به پرداخت هزینه های فراوان می گردد.”
سخنگوی حزب اعتماد ملی در پاسخ به این پرسش که چرا اصلاح طلبان و مراجع در برابر این اقدامات سکوت کرده اند گفت:”بایستی پاسخگوی آن در نزد افکار عمومی و تاریخ باشند. این جریان افراطی و تند بعد از اصلاح طلبان در آینده ی نزدیک سراغ اصول گرایان نیز خواهد رفت.” ایشان در خصوص راهپیمایی ۲۵بهمن گفتند:”واقعه ی ۲۵ بهمن نشان داد که برخورد نظامی نه تنها به اعتراضات پایان نداده بلکه دامنه ی این جنبش به لایه های دیگر نیز گسترش یافته است .”
متن کامل این مصاحبه در ذیل آمده است:
موضوع حصر خانگی آقای کروبی و خانم فاطمه کروبی را چگونه تحلیل می کنید؟
موضوع حصر خانگی آقای کروبی و همسرش را از دو منظر شکلی و محتوایی می توان مورد ارزیابی قرار داد:
نخست، اینکه از نظر شکلی این عمل خارج از قاعده ی قانونی شکل گرفته و در حقیقت مسیر دستگاه قضایی را طی نکرده است ،تبعید و یا حبس خانگی و احکامی از این دست بایستی مبنای قانونی داشته باشد یعنی مراحل تفهیم اتهام، تشکیل دادگاه، استفاده متهم از وکیل و نهایتا صدور حکم قضایی را بایستی در بر داشته باشد ، تا کنون هرگز چنین اتفاقی نیفتاده است و حتی یک برگ به عنوان دستور قضایی جهت حبس خانگی صادر نگردیده است. از این رو ادعای دستگاه قضایی و دستگاه امنیتی که همواره در تلاش بودند اعمال خود را پوشش قانونی بدهند در این مسئله حتی حاضر نبوده اند به این عمل خلاف قانون خود شکل قانونی دهند.
دوم از نظر محتوایی ، مسئله کاملا روشن است که صدور احکام قضایی متاسفانه از تریبون نماز جمعه ی تهران ابلاغ می گردد و دستگاه قضایی و دستگاه امنیتی در صدور اینگونه احکام صرفا مجری دستورالعملهای تریبون نماز جمعه است. بدین معنی که بعد از وقایع انتخابات سال ۸۸، سید احمد خاتمی از دستگاه های زیرربط می خواهد با معترضین بی رحمانه برخورد کنید، آنوقت دیدیم که کهریزک اتفاق افتاد و یا در روز عاشورا آنگونه وحشیانه دست به کشتار مردم زدند، سپس آقای احمد جنتی از تریبون نماز جمعه خواستار افزایش اعدام ها شد، دیدیم که اعدام ها افزایش پیدا کرد، خواستار لغو مرخصی زندانیان شد دستگاه قضایی مرخصی زندانیان را لغو کرد و اخیرا هم بعد از اعتراضات مردم در ۲۵ بهمن ماه او خواستار قطع تلفن و اینترنت و حبس خانگی آقایان کروبی و موسوی شد، ملاحظه شد که بدون کم و کیف، همین صدور حکم از سوی خطیب نماز جمعه مورد عنایت دستگاه های امنیت و قضایی قرار گرفته است. بنابراین اینکه آقای کروبی می گوید: کسانی که در حاکمیت قرار دارند از پیش جمهوریت و اسلامیت نظام را براندازی کرده اند قابل تامل است، چون یکی از لوازم برقراری جمهوریت در یک نظام التزام به قوانین و اجرای صدور هر حکمی از سوی دستگاه های قضای بایستی بر میزان ترازوی عدالت که مجری آن دستگاه قضایی است استوار باشد. و خبری از اسلامیت نیست چرا که هرگز شرع مقدس به هیچ حاکمی اجازه نداده و نمیدهد که به مظلوم ظلم روا شود ، چرا می گویم آقایان کروبی و موسوی مظلوم هستند به دلیل اینکه آنها فاقد حداقل حقوق شهروندی هستند و حتی در منزل خود حق زندگی ندارند. بشریت دو دوره ی حکومت اسلامی را به خوبی تجربه کرده است، تجربه ی اول به دوره ی حاکمیت پیامبر اسلام (ص ) و تجربه ی دوم به پنج ساله ی حکومت امیر المؤمنین علی (ع) اختصاص داشته است. جمهوری اسلامی که مدعی پیروی از الگوهای اسلامی است کجا سراغ داریم که در حکومت پیامبر اکرم (ص ) و یا حضرت علی (ع) مخالفین که صرفا خواستار اصلاح بوده اند به آنها تجاوز، شکنجه، زندان و سران آنها مورد حمله و تهاجم قرار گیرند.
آیا دستگیری و اتهامات وارده به فرزند ایشان بیشتر جنبه گروگان گیری داشته و یا هدف دیگری از این اقدامات مدنظر است؟
همه میدانند که آقای کروبی چهار فرزند دارند که محمد حسین و محمد تقی هر دو عنصر سیاسی هستند و دوشادوش پدر از یاری او دریغ نکردند. اما دو فرزند دیگر آقای کروبی از جمله علی کروبی که اکنون در بازداشت است اساسا وارد فعالیت سیاسی نشده است و شاید با قاطعیت بتوانم بگویم خودش هم علاقه ای به ورود به مانند برادران بزرگشان در جریانات سیاسی نداشته است ، لذا به نظر می رسد بازداشت او بیشتر جنبه ی گروگانگیری دارد تا فشار را بر دیگر فرزندان آقای کروبی افزایش دهند.
موضع حزب اعتماد ملی در این باره چیست؟
مسلم است که آقای کروبی دبیرکل حزب است و حزب هم مخالف زندان خانگی آقای کروبی است و ضمن محکومیت این عمل غیر قانونی از مقامات ارشد نظام خواستار لغو زندان خانگی آقایان کروبی و موسوی و همسرانشان هستیم. حزب اعتماد ملی ضمن ابراز نگرانی از سلامت جان آقای کروبی تمامی ارکان نظام را بویژه دستگاه های قضایی و امنیتی را دعوت به رعایت قانون و توجه به خواست مردم و رهبران آنها می نماید.
آیا به نظر شما تمام ارکان نظام در این تصمیم غیر قانونی یعنی حبس خانگی آقایان کروبی و موسوی یک دل و یک صدا هستند؟
من فکر می کنم جریان افراطی حاکم تصمیم گیرنده ی این قبیل اقدامات است و توجهی هم به دیگر نگرشهای جریان اصول گرایی ندارد و اساسا این جریان بیشتر از آنکه به دنبال منافع کشور و یا جمهوری اسلامی باشد به دنبال تثبیت منافع باند و گروه خود هستند. من فکر نمی کنم مسئولین بالای نظام این درک را نداشته باشند که برخورد با آقایان کروبی و موسوی نه تنها به نفع نظام نیست بلکه خسران آن حتی برای منافع شخصی مسئولین بالای نظام هم محسوس خواهد بود . به هر حال آثار و نتایج یک چنین برخوردی با رهبران جنبش نکات زیر را در بر خواهد داشت :
الف : اینکه گفته می شود انقلاب فرزندان خود را می خورد ، بعد از یک دوره ی نسبتا” طولانی ثبات این نظریه را جمهوری اسلامی ثابت کند نشانه های از هم گسیختگی و نا پایداری در ارکان نظام است و حتما “هزینه های بالایی را پرداخت خواهد کرد.
ب : نزدیکی آقایان کروبی و موسوی به بنیان گذار جمهوری اسلامی آنقدر به هم تنیده است که هرگز نمی توان جدای آنها را از امام و انقلاب را حتی برای خود هواداران حاکمیت نیز توجیه کرد، به هرحال می دانیم آقای کروبی از سال ۴۰ دوشادوش رهبر فقید انقلاب مبارزه کرده، بعد از انقلاب در بین مسئولین جمهوری اسلامی فردی است که بیشترین احکام را از آیت الله خمینی دریافت کرده که این نشانه ی درجه ی بالایی از اعتماد او به مهدی کروبی بوده است. و بعد از وفات حضرت امام (ره ) نیز دو دوره رئیس مجلس شورای اسلامی بوده و نظام نمی تواند فراموش کند رشادت ها، ایثار ها و مدیریت منسجم او را به عنوان رئیس مجلس که در آن زمان مانع جدی ای بود برای ساختار شکنی ، همچنین نظام چگونه می خواهد افکار عمومی را توجیه کند که نخست وزیر امام در زندان خانگی به سر ببرد، مگر به همین سادگی با برچسب فتنه گر می شود ذهن و دل بسیجیان و سپاهیان دوران هشت سال دفاع مقدس را از چهره ی خدوم، مهربان و مصمم میر حسین موسوی مکدر نمود؟ وانگهی بسیجیان و سپاهیان راستین انقلاب علاقه مند به تاریخ اسلام و بویژه آشنای به جریانات دست اندر کار حذف ولایت امیر المومنین (ع )هستند و خوب می دانند که اولین بار واژه ی فتنه گر را دشمنان آن امام همام ، به یاران علی ابن ابیطالب به مانند اباذر غفاری، عمار و مالک اشتر اطلاق می کردند.
پ : جمهوری اسلامی که مدعی حکومتی مردمی است و از سران مستبد کشورهایی که جنبش های مردمی در آن به وقوع پیوسته است مکررا می خواهد که با مردمشان برخورد نکنند چرا حداقل برای حفظ سیمای خود دست به اقدامات غیر قانونی و خشن نظیر سرکوب مردم و حبس خانگی رهبران آنان اقدام می کنند و به دلیل همین دوگانگی و تناقض در سیاست ها در محافل جهانی ناگزیر به پرداخت هزینه های فراوان می گردد.
ت : و سخن آخر در این باب همین بس، که حبس یا زندان خانگی آقایان کروبی و موسوی به منزله ی حبس و زندان اندیشه های حضرت امام خمینی (ره ) قلمداد خواهد شد.
سوال پنجم: بارها شاهد آن بودیم که عده ای موتور سوار و لباس شخصی به منزل آقای کروبی هجوم برده و ضمن فحاشی اقدام به وحشیانه ترین حرکات کردند، پشت سر اینها چه گروه ها و یا اشخاص درون حاکمیت قرار دارند؟
مجددا ” باید یادآوری کنم که این سخن آقای کروبی که می گوید اسلامیت براندازی شده ، دور از حقیقت نیست، چرا که طی بیست ماه گذشته شاهد آن بوده ایم که عده ای به نام حمایت از ولایت نه حرمت شبهای قدر ، ایام سوگواری محرم، عاشورا و تاسوعا، ایام ولادت رسول خدا را نه اینکه نگه نداشتند بلکه حرمت این ایام را نیز شکستند. این عده با فریاد های بلند اقدام به رکیک ترین نوع فحاشی در درون خانه ی آقای کروبی کردند. سوال این است که این حامیان حکومت در پایگاه های بسیج و سپاه این فحش های رکیک را آموزش می بینند؟ و با این جنبه ی زشت اخلاقی می خواهند از ولایت فقیه دفاع کنند ،ما که خاطرمان هست فرماندهان سپاه و بسیج در دوران جنگ اگر بسیجی غیبت برادر دینی اش را می کرد او را پند و اندرز می دادند آموزه های دینی را به بچه های مردم فرا می دادند، آیا نوع آموزش بسیجیان تغییر پیدا کرده است که حتی حرمت لباس روحانی آقای کروبی را رعایت نکردند و ناسزا ترین و نا شایسته ترین فحش های رکیک را که امروزه شاهد منسوخ شدن آنها در همه ی سطوح طبقات اجتماع ایران هستیم نثار آقای کروبی و همسرش کردند. یکی از درسهایی که از حکومت پنج ساله ی علی ابن ابیطالب ما شیعیان فرا گرفته ایم این است که، هدف وسیله را توجیه نمی کند و تاریخ بشریت شاهد آن بود که او برای گرفتن حق ولایت که از جانب خدا بر او روا داشته شده بود وقتی که از سوی یارانش ترغیب به برخورد نظامی شد هرگز نپذیرفت و یارانش را نیز از اقدام نظامی بازداشت، چگونه می شود پذیرفت که عده ای به نام دین و اسلام و تشیع از هر وسیله و ابزاری می خواهد قانونی باشد و یا غیر قانونی برای سرکوب معترضین استفاده می کنند، آن هم معترضینی مانند آقای کروبی و موسوی که بارها اعلام کرده اند که خواستار اصلاحات در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی هستند. بنابراین برمیگردم به پاسخ اولم که عده ای افراطی که هیچ دغدغه ای برای حفظ و شأن جمهوری اسلامی ندارند و گویی قسم یاد کرده اند تا تیشه به ریشه ی نظام و انقلاب بزنند ، امروز یکه تاز تصمیمات غیر عقلانی و افراطی نه تنها علیه معترضین حتی علیه برخی دیگر از ارکان نظام اقدام میکنند.
دلیل سکوت اصلاح طلبان و مراجع چیست؟
هر کسی از نگاه خود به عرصه ی سیاسی ایران، برای این سوال پاسخ های روشنی با توجه به جو سنگین امنیتی و نظامی دارد، حتما خود اصلاح طلبان و مراجع عظام نیز دلایلی برای سکوت خود دارند که خود بایستی پاسخگوی آن در نزد افکار عمومی و تاریخ باشند. اما من ناگزیرم تنها به یک نکته در این مسئله اشاره کنم و آن هم این است که مطالعه ی تاریخی نشان داده است که هر جریان و یا جمعیتی که در برابر اقتدار گرایان و زور گویان سکوت را پیشه کرده است سرانجام دامن آنها را نیز گرفته است، این جریان افراطی و تند بعد از اصلاح طلبان در آینده ی نزدیک سراغ اصول گرایان نیز خواهد رفت و از انتخابات مجلس نهم شاهد حذف اصول گرایان مستقل و حتی نزدیک به رهبری نیز خواهیم بود.
حکومت مدعی آن است که در روز ۲۵ بهمن و یکم اسفند صد الی صد و پنجاه نفر به خیابانها آمده اند و هیچ خبر دیگری نبوده و وزیر اطلاعات نیز بر این نکته تاکید کردند نظر شما در این باره چیست؟
می گویند آفتاب آمد دلیل آفتاب، خب اگر آقایون کروبی و موسوی فقط صد تا دویست نفر هوادار دارند چه واهمه ای از این دو نفر و هواداران آنها وجود دارد که مجلس شاهد عصبانیت و خشم نمایندگان می شود و فریاد مرگ سر می دهد، آقای احمد خاتمی در قم فریاد محاکمه ی کروبی و موسوی را سر می دهد، صدا و سیما همه ی شخصیت های نظام را حتی آنهایی که سالهاست از سیاست فاصله گرفته اند را برای محکومیت این تظاهرات به صحنه می آورد و نهایتا ” حاکمیت بطور غیر قانونی رهبران جنبش را در خانه حبس می کنند. همه ی اینها نشانه از وجود طرفداران بی شمار جنبش سبز در میان آحاد ملت دارد.
من فکر می کنم اینک موقع آن فرا رسیده باشد ، تا مسئولین راس نظام از نسخه های برخوردهای نظامی و خشن فاصله بگیرند چرا که جریان های معتقد به برخورد نظامی از اولین روز های اعتراضات همواره متعهد شده بودند که برخورد نظامی تنها راه سرکوب معترضین است و بعد از نهم دیماه تمامی تبلیغات آنها متمرکز بر این نکته بود که جنبش پایان یافته، جنازه ای بیش نیست و این رهبران ، سر لشکران بدون لشکر هستند اما واقعه ی ۲۵ بهمن نشان داد که برخورد نظامی نه تنها به اعتراضات پایان نداده بلکه دامنه ی این جنبش به لایه های دیگر نیز گسترش یافته است .
ادامه ی این اعتراضات و برخورد های خشن توسط حاکمیت چه چشم اندازی را پیش روی جمهوری اسلامی قرار میدهد؟
فکر می کنم اساسا” بعد از انتخابات که نظام مواجه با اعتراضات مردمی شد و آنها خواستار ابطال انتخابات بودند، دو گزینه را پیش روی خود داشت: اول برخورد نظامی و امنیتی. دوم برخورد سیاسی. که متاسفانه نسخه ی برخورد نظامی امنیتی از سوی حکومت مبنای مواجهه با این جنبش قرار گرفت و همه ی ارکان حکومت امروز شاهد شکست این شیوه ی برخورد با مردم معترض و رهبران آنها هستند. باید حکومت بعد از این ، راه شکست خورده را تجربه نکند. چقدر یک نظام و یا حکومتی می تواند از قوه ی قهریه بهره بگیرد تا به سقوط کشانیده نشود. به عنوان مثال آخر خشونت می خواهد بیش از خشونت بکار برده شده توسط حکومت حاکم بر لیبی باشد؟! دیدیم که هواپیماهای جنگی هم نتوانست آن ملت را خاموش کند. اینها درسهایی است که بایستی همه ی حاکمان ، مورد توجه و عنایت قرار دهند و چشم و گوش خود را بر حوادث دنیا باز کنند.
اما گزینه ی دوم که برخورد سیاسی بود حکومت می توانست با یک مدیریت هوشمندانه انتخابات را مجددا برگزار کند و هزینه ای که پرداخت می کرد ارزش مادی آن آنقدر ناچیز بود که بخش کوچکی از بودجه ی وزارت کشور را در بر می گرفت و هرگز شاهد پرداخت این همه هزینه های سنگین سیاسی و مادی نبودیم. البته با اعلام سخنگوی شورای نگهبان چند روز پس از انتخابات مبنی بر ابطال ۳٫۵ میلیون رای که یک قلم تخلف آشکار بود، می رفت که برخورد سیاسی و مدیریتی شکل بگیرد اما متاسفانه همان جریان تند و اقتدار گرا مانع آن شدند و همین برخورد غیر سیاسی با معترضین بیشترین آسیب را در عرصه ی اجتماعی و سیاسی تحمیل بر نظام جمهوری اسلامی کرد. و وحدت بین رهبران و مسئولین سی ساله ی جمهوری اسلامی را از بین برد، خاطرمان نرفته است که هرگاه مراسمی به دعوت رهبری در بیت تشکیل می شد همه ی عناصر سیاسی و جریانات مختلف از جمله رهبران اصلاح طلب از کروبی، موسوی، خاتمی گرفته تا اعضای مجمع روحانیون مبارز در کنار دیگر گروه های اصولگرا حضور می یافتند و همه و همه نمایانگر جلوه هایی از وحدت علیرغم کسرت دیدگاه ها ،حول قانون اساسی و رهبر بود، اما متاسفانه اجرای نسخه های نظامی فضای سیاسی ایران را پیچیده، غبار آلود و نظامی امنیتی کرده است. بنابراین در صورت ادامه ی خشونت و برخورد امنیتی سطح مطالبات مردم نیز همچنان که طی شش ماه گذشته شاهد آن بودیم رو به افزایش خواهد یافت.
روز پنجشنبه چند نیروی امنیتی، سید ضیاء نبوی دانشجوی ستاره دار زندانی در زندان اهواز را به مکان نامعلومی منتقل کردند. به گزارش دانشجو نیوز، هنوز از علت انتقال سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل خبری در دست نمی باشد. یک منبع مطلع در گفتگو با دانشجونيوز گفته است که روز گذشته مامورین امنیتی به همراه مسئولین زندان اهواز از ضیاء نبوی خواستند تا وسایل خود را جمع آوری کند و بدون بیان علت آن، وی را به مکان نامعلومی منتقل نمودند. گفتنی است تاکنون مسئولین امنیتی و زندان اهواز حاضر به پاسخگوئی در قبال انتقال این فعال دانشجویی نشدهاند. طی ماه های اخیر فشارها از سوی مسئولین امنیتی و قضایی اهواز به ضیاء نبوی افزایش یافته است به گونه ای که طی آخرین ملاقات این فعال دانشجویی با خانواده اش مسئولین زندان اهواز به دستور مقامات قضایی تنها به مدت چند ثانیه اجازه ملاقات حضوری و چند دقیقه ملاقات کابینی داده اند. طی این ملاقات برخورد نامناسبی از طرف مسئولین زندان با این فعال دانشجویی صورت گرفته و وی را دوبار مورد بازرسی شدید بدنی قرار داده بودند. سید ضیاء نبوی سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل که به ۱۰ سال حبس و تبعید به زندان کارون اهواز محکوم شده بود از ۲۵ خرداد ۸۸ تا کنون بدون یک روز مرخصی در زندان به سر می برد. شایان ذکر است عاطفه نبوی، دختر عموی ضیاء نبوی در شرایط مشابه، بدون مرخصی از ۲۵ خرداد ۸۸ درحال اجرای حکم ۳ سال حبس تعزیری در زندان اوین به سر می برد. در ادامه ی فشار ها به خانواده ی نبوی چندی پیش علیرضا نبوی همسر عاطفه نبوی در سمنان توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد. این عضو دیگر خانواده نبوی به ۲ سال حبس و یک سال تبعید به خارج از سمنان محکوم شد.
دکتر ابوالقاسم گرجی، مجتهد، استاد دانشگاه و نویسنده، ظهر امروز درگذشت.
به گزارش خبرگزاری فارس، استاد ابوالقاسم گرجی ظهر امروز به علت کهولت سن درگذشت.
بنا بر اعلام روابط عمومی فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، دکتر ابوالقاسم گرجی دوم فروردین سال ۱۳۰۰ در تهران متولد شد. وی در سال ۱۳۰۶ به مکتبخانه رفت و در سال ۱۳۱۳ تحصیلات حوزوی را آغاز کرد و در اوایل سال ۱۳۲۳ برای تحصیل در فقه و اصول به نجف اشرف رفت. از استادان ایشان میتوان به آقایان شیخ محمد حسین بروجردی، شیخ محمدرضا تنکابنی، شیخ محمد کاظمینی و دیگر موارد نام برد.
وی پس از اینکه در سال ۱۳۳۰ به تهران مراجعت کرد، به تدریس در سطوح عالیه و خارج فقه و اصول مشغول شد. از سال ۱۳۳۲ دکتر گرجی به تحصیل در فقه و مبانی حقوق اسلامی در دانشکده الهیات پرداخت. در سال ۱۳۳۵ تحصیل در دوره دکترای فلسفه و حکمت اسلامی را آغاز کرد و از همان زمان نیز در همان دانشکده به تدریس پرداخت. پس از آن نیز به تدریس دوره دکتری حقوق خصوصی و حقوق جزا در دانشگاه تهران مشغول بود.
علاوه بر تدریس، وی مجری و محقق تعداد زیادی از طرح های پژوهشی دانشگاه تهران بوده است. از وی تاکنون بیش از صد مقاله و بیست عنوان کتاب چاپ شده که از بین آنها دو کتاب به عنوان کتاب سال انتخاب شده است. دکتر گرجی در دوران تدریس به عنوان استاد نمونه، استاد ممتاز، پژوهشگر برجسته دانشگاه و پژوهشگر نمونه کشور شناخته شده و همچنین نشان درجه۱ دانش را دریافت کرد.
از کتابهای او میتوان به «مسایل هامّه من مسائل الخلاف»، تصحیح و تعلیق و تحقیق «ذریعه» سیدمرتضی در علم اصول فقه در دو جلد، تصحیح جلد اول و دوم کتاب «تفسیر جوامع الجامع» طبرسی (برگزیده کتاب سال)، ترجمه و تلخیص کتاب «عدة الاصول»، «حقوق اسلامی»، و «قیاس استنباط» اشاره کرد.
گفتنی است ایشان چهره ماندگار کشور و دارنده نشان درجه یک دانش از رییس جمهور در مراسم مشترک فرهنگستان ها به عنوان برگزیده فرهنگستان علوم ایران و دارنده جایزه جشنواره بین المللی خوارزمی را از آن خود کرده بودند و شاگرد آیت الله عظمی خویی بودند.
پیکر این مرحوم دوشنبه، ۹ اسفند، از مقابل منزلش یا مسجد قباد تشییع و در حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده میشود.
ندای سبز آزادی - پایگاه اطلاع رسانی بیت آیت الله بیات زنجانی، از دیدار این مرجع تقلید اصلاح طلب با برخی مراجع و رایزنی وی با آیات عظام شبیری زنجانی و موسوی اردبیلی خبر داد.
به گزارش ندای سبز آزادی، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی بیت آیت الله بیات زنجانی، عصر امروز شنبه هفتم اسفندماه، حضرت آیت الله العظمی بیات زنجانی به صورت جداگانه با دو تن از مراجع معظم تقلید، حضرات آیات عظام شبیری زنجانی و موسوی اردبیلی دامت برکاتهما دیدار نموده و در این دیدارها به تبادل نظر درباره مسایل کشور پرداختند.
گفتنی است که هر یک از این دیدارهای محرمانه، بیش از یک ساعت به طول انجامید.
ندای سبز آزادی: بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، پیش از این توسط همین شعبه به ۹ سال و نیم حبس محکوم شده بود. مهدیه گلرو، نائب دبیر انجمن اسلامی دانشگاه علامه و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، نیز به ۲ سال و چهار ماه حبس و مجید توکلی، عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، توسط شعبه ۱۵ دادگاه به ۸ سال حبس محکوم شده اند. چندی پیش این دانشجویان پیام هایی به مناسبت روز دانشجو از داخل زندان منتشر کردند. در پی این مسئله و ناکامی وزارت اطلاعات در تغییر مواضع فعالان دانشجویی تحت فشار، پرونده جدیدی برای این سه نفر در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تشکیل شد.
به گزارش دانشجونیوز، پس برگزاری جلسه دادگاه در تاریخ شنبه ۱۲ بهمن ماه، قاضی مقیسه از هدایت، گلرو و توکلی خواسته بود که با تکذیب بیانیه های منتشر شده و نوشته ها و مقالات صادر شده توسط ایشان از سایت ها و عاملان انتشار این مطالب نیز اعلام شکایت کنند. وی اعلام کرده بود که در صورت پذیرش خواست مسئولان امنیتی، تمامی اتهامات جاری این دانشجویان پایان یافته و این پرونده مختومه خواهد شد. این جلسه که بدون طی کردن مراحل قانونی و بدون حضور وکیل دانشجویان برگزار شده بود، این سه نفر ضمن رد درخواست قاضی، با غیرقانونی خواندن جلسه دادگاه خواهان حضور وکلای مدافع در جلسه دادگاه شده بودند.
تهدید دانشجویان به صدور مجدد احکام بلند مدت حبس و تبعید به نقاط دورافتاده در حالی صورت می گیرد، که مجید توکلی هم اکنون دوران حبس خود را در تبعید و در زندان رجایی شهر کرج طی میکند و کلیه تماس های تلفنی وی نیز قطع شده است. همچنین بهاره هدایت به همراه مهدیه گلرو چندین ماه است که از حق ملاقات محروم شده اند و تمامی تماس های تلفنی آنها نیز قطع شده است. آن ها به همراه سایر زندانیان سیاسی زن در بند متادون که فاقد هر گونه امکانات بند عمومی است به سر می برند
ندای سبز آزادی: وضعیت جسمانی منصور اسانلو، زندانی سیاسی و رییس سندیکای اتوبوسرانی تهران و حومه، وخیم گزارش شده است.
به گزارش وب سایت جرس، این فعال سندیکایی که نزدیک به پنج سال است در زندان به سر میبرد اکنون با مشکلات حاد قلبی مواجه شده و به گفته پزشکان باید هرچه سریعتر در خارج از زندان تحت درمان قرار گیرد. به گفته پزشکان زندان، سه رگ قلب اسانلو مسدود شده و وضعیت جسمانی نامناسبی دارد.
گفتنی است هفته گذشته این فعال کارگری به بیمارستانی در کرج با پابند و دستبند منتقل شد، اما بدون هیچگونه درمان یا معالجه ای به زندان برگردانده شد.
منصور اسانلو پیش از این نیز دچار حملات قلبی شده و مجبور به انجام جراحی قلب بوده است، اما با این وجود مسئولین قضایی از دادن مرخصی به وی خودداری می کنند و هیچ دلیل قانع کنندهای برای عدم ارائه مرخصی نگفتهاند.
این فعال سندیکاییِ زندانی، اکنون در زندان رجاییشهر کرج زندانی است و به دلیل عدم امکان استفاده از تلفن، خانواده وی اطلاعی از وی ندارند و این باعث افزایش نگرانیها نسبت به وضعیت وی شده است.
سید محمد خاتمی با انتقاد از حصر خانگی موسوی و کروبی و تهمتزنی به ایشان، هشدار داد که چنین اقدامهایی اعتراضات را متوجه اصل نظام میکند. وی همچنین ابراز امیدواری کرد که در آستانه سال نو، نسبت به رفع حصر و محدودیت و آزادی زندانیان و ایجاد فضای امن و آزاد اقدام شود.
خاتمی همچنین گفت: به جا بود که زندانیان که نوعاً انسان های امتحان داده و صادق و مؤمن اند آزاد شوند، نه اینکه این روزها شاهد دستگیری های گسترده ی تازه و ایجاد محدودیت مجدد برای کسانی باشیم که اندکی از محدودیت آن ها کاسته شده بود و یا امید به کاسته شدن آنها می رفت.
به گزارش روابط عمومی دفتر سید محمد خاتمی، وی در دیدار با جمعی از اساتید دانشگاه و روحانیون به مناسبت فرارسیدن ایام میلاد فرخنده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ولادت امام جعفر صادق علیه السلام که روز اخلاق و مهرورزی نام گرفته ضمن تبریک به حاضران این عید بزرگ را به عموم مسلمانان جهان و آزادگان عالم تبریک گفت.
رئیس جمهوری سابق ایران به اشاره به موج فراگیر و خیزش درخور تحسین علیه بیداد و خودکامگی و فساد توسط مردم خاورمیانه، این منطقه را از نظر راهبردی، سیاسی و اقتصادی در جهان امروز حیاتی خواند.
وی خاورمیانه را خاستگاه پیامبران بزرگ خدا و مرکز تمدن های جهانی و سرشار از منابع طبیعی که حیات و اقتصاد و تکنیک جهان به آن وابسته است دانسته و افزود: خاورمیانه همیشه مورد طمع قدرت های سلطه گر و توسعه طلبی بوده که راه کار را پشتیبانی از حکومت های مستبد در منطقه دانسته اند که چون جایگاهی در میان مردم خود ندارند ناچار وابسته به آن قدرت ها می شده و می شوند. در حالی که مردم رشید این منطقه و ملت هایی که دارای سابقه درخشان تاریخی و مدنی هستند بیش از هر جا شایستگی برخورداری از نظام ها و حکومت های برآمده از رأی و اراده مردم و تأمین کننده منافع آن ملت ها را دارند و متأسفانه از آن محروم بوده اند.
خاتمی ادامه داد: در بیش از یک صد سال اخیر ملت های این منطقه نسبت به حقوق و جایگاه خود آگاهی روزافزون یافتند و برای دفع و رفع استبداد و استعمار تلاش کردند و قیام های ارجمندی را ترتیب دادند. هر چند با کمال تأسف در بیشتر موارد این قیام ها و نهضت ها یا در آغاز شکست خورد یا در ادامه منحرف شد و دوباره دیکتاتوری و وابستگی حاکم شد ولی مردم هیچ گاه از حرکت باز نایستادند.
وی گفت: اگر امروز موج قیام و نهضت فراگیر می شود در ایران عزیز ۳۰ سال زودتر انقلاب رخ داد که نشانه ظرفیت و شایستگی مردم است و خوشبختانه امروز و در عصری که ارتباطات گسترده سبب شده است و هیچ چیز و هیچ امری از انظار عمومی مخفی نمی نماند شاهد خیزش عظیم در منطقه هستیم.
وجه مشترک قیام های منطقه، وجود حکومت های خود کامه است
رئیس بنیاد گفت و گوی تمدن ها حرکت های مردمی اخیر را غلیان خشمی فروخورده علیه خودکامگی و استبداد دانست که تاب سوز ترین درد تاریخی است و در ادامه افزود: این حرکت ها در جهت آزادی و رفع تحقیر ملت ها توسط مستبدان و استعمارگران و نشانه رشد انسان امروز که جز به تأمین حاکمیت بر سرنوشت خود تن نمی دهد.
وی خاطرنشان کرد: درست است که وابستگی به بیگانه، هم پیمانی با رژیم صهیونیستی، رواج ظلم و تبعیض و برباد رفتن منابع طبیعی این کشورها همگی انگیزه هایی برای این قیام ها و عواملی برای فهم درست این حرکت ها است ولی نباید از یک علت بزرگ که وجه مشترک این قیام های متعدد است غافل ماند و آن اینکه در همه این کشورها وجه غالب، وجود حکومت های خود کامه ای بوده است که دست در دست بیگانه با زور و سرنیزه و سرکوب و ایجاد فضای رعب و مشت آهنین بر مردم حکومت کرده اند. به همین دلیل می بینیم که قیام ها علیه نظامهای مختلف دیکتاتوری است که بعضاً هم پیمان اسرائیل و دارای وابستگی آشکار به قدرت های بزرگ هستند و بعض دیگر سیاست اصلی خود را مخالفت با غرب بخصوص آمریکا قرار داده اند و همواره شعار های انقلابی و ضد صهیونیستی داشته اند.
سید محمد خاتمی در ادامه دیگر عوامل دخیل در خیزش های مردمی خاورمیانه را بر شمرد و تصریح کرد: در بعضی از این کشورها چهره خشن فقر و تبعیض آشکارتر بوده و در پاره ای دیگر حتی در عرصه اقتصادی و رسیدگی به مردم وضع بهتری وجود داشته است ولی آنچه مشترک است خودکامگی حاکمان بریده از مردم و نادیده انگاشته شدن حق و حرمت ملت و تحمیل خفقان و سلب آزادی های اساسی و مشروع بوده است. به هر حال آنچه پیش آمده است مطمئناً تا استقرار حکومت های مردمی و عقب نشینی کامل حکومت های مستبد و زورگو و حامیان آنها ادامه خواهد یافت و این پدیده ای است مبارک و واقعه مهمی که جهان اسلام و خاورمیانه با آن روبرو است. گرچه مردم در قیام خود در تونس، مصر، لیبی و نقاط دیگر هزینه سنگینی پرداخته و می پردازند و قربانیان فراوان داده و می دهند. بخصوص آنچه در لیبی رخ می دهد شاید بزرگترین فاجعه و جنایت علیه بشریت باشد ولی به یاری خداوند نتیجه کار شیرین است و ملت شریف و آزاده ایران نیز همراه، همدل و پشتیبان این ملت ها است.
نادیده انگاشتن حق و حرمت مردم به نام اسلام با هدف جایگزین کردن استبداد با لعاب تقدس
رئیس جمهوری سابق ایران سپس با اشاره به زوایای گوناگون انقلاب اسلامی ایران این حرکت بزرگ مردمی را فراگیرترین انقلابی دانست که در دوران اخیر رخ داده است و افزود: مردم بزرگوار ایران با دست های تهی در مسیر خواست تاریخی خود برای آزادی، استقلال، عدالت و پیشرفت با رهبری ممتاز امام به پا خاستند و حکومت و نظام فاسدی را سرنگون کردند که مورد پشتیبانی قدرت های سلطه گر بود. اکثریت مردم ما مسلمانند و انگیزه های دینی در آنان قوی است و هموطنان غیر مسلمان هم در شعارهای انقلاب و خط مشی ترسیم شده از سوی امام و انقلابیان مسلمان و در جمهوری اسلامی تأمین خواست های تاریخی خود را که از جمله برخورداری از حقوق انسانی و حق تعیین سرنوشت و آزادی های اساسی و تأمین منافع ملی که متعلق به همه ملت از هر آیین و گرایش است دیدند و جمهوری اسلامی با رأی و اراده مردم مستقر شد.
سید محمد خاتمی سپس با اشاره به چهره های متفاوت ارائه شده از اسلام در این رهگذر تصریح کرد: این موضوع را از یاد نبریم که در طول تاریخ دو گونه اسلام عرضه شده است و بخصوص در دوران جدید این دو چهره از اسلام آشکارتر بوده است. افراط، خشونت، ظاهرپرستی، نادیده انگاشتن حق و حرمت مردم به نام اسلام و هدف آن جایگزین کردن استبداد با لعاب تقدس به جای استبداد ناصالح و نامقدس بوده است که نمونه آن را در گوشه و کنار جهان از جمله در همسایگی خود دیدیم. امری که اولاً افکار عمومی جهان امروز را علیه اسلام عزیز تحریک کرد و ثانیاً بسیاری از مسلمانان از اینکه چنین حکومت هایی روی کار بیایند نگران شدند. ثالثاً دشمنان آزادی و استقلال و منافع ملت های مسلمان نیز بهانه یافتند تا دشمنی خود را علیه اسلام و ملت های مسلمان توجیه کنند. و اسلام دیگر، اسلام عدالت، اسلام اخلاق، اسلام آزادی و اسلام مردم سالاری بود که در انقلاب ما چهره درخشان خود را نشان داد و طبیعی است که جمهوری اسلامی می توانست و می تواند الگویی باشد برای همه آنان که به اسلام پای بندند و هم آزادی و مردم سالاری و پیشرفت را می خواهند. به همین دلیل است که دلبستگان صادق به انقلاب و ایران و مردم این قدر بر جمهوریت نظام اسلامی تأکید می کنند و بر اصول قانون اساسی بخصوص آنچه مربوط به حقوق ملت و مردم است پا می فشارند.
آیا اگر فضا باز باشد و اعتراض در چارچوب قانون آزاد باشد، به جمهوری اسلامی خدمت نشده است؟
سید محمد خاتمی با ابراز نگرانی از اقدامات تخریبی صورت گرفته در ماه های اخیر تصریح کرد: آیا باعث ناراحتی و نگرانی نباید باشد وقتی جریان یا جریان هایی می کوشند دست آوردهای بزرگ انقلاب را نادیده انگارند، بلکه آن را دگرگونه جلوه دهند؟ وقتی بنا باشد همه مسؤولان طراز اول که مورد تأیید امام، مردم و رهبری بوده اند انسانهای فاسد، منحرف و ضد انقلاب معرفی شوند آیا مردم جهان حق ندارند این شبهه را پیدا کنند که پس حاصل انقلاب، فساد و انحراف بوده است؟ و آیا این بزرگ ترین جفا به انقلاب نیست؟ آیا اگر فضا باز باشد قانون اساسی مبنای عمل قرار گیرد و انتقاد و حتی اعتراض در چارچوب قانون آزاد باشد. نصیحت مسؤولان کشور و نقد و ارائه آزاد اندیشه یک ارزش به حساب آید، به جمهوری اسلامی خدمت نشده است؟
رئیس بنیاد گفت و گوی تمدن ها با تأکید بر لزوم حرکت به سوی استقرار فضای آرام و به دور از تنش در جامعه تصریح کرد: گفتیم و باز هم می گوییم که کشور به همه نیروهای مخلص نیازمند است خواه منتقد باشند خواه نباشند. انتظار بوده و هست که پس از قریب دو سال تنش بی جا که با گفت و گو و تعامل و رعایت حقوق ملی و شهروندی قابل حل و پیشگیری بود و هنوز هم هست با تدبیر و حکمت راه بر همدلی و پیشرفت همه جانبه کشور گشوده شود.
وجود ارتباط رهبران جنبش و نخبگان دیگر با مردم و جوانان، خود سبب جلوگیری از سوء استفاده خواهد شد
وی تصریح کرد: به جا بود که زندانیان که نوعاً انسان های امتحان داده و صادق و مؤمن اند آزاد شوند نه اینکه این روزها شاهد دستگیری های گسترده تازه و ایجاد محدودیت مجدد برای کسانی باشیم که اندکی از محدودیت آن ها کاسته شده بود و یا امید به کاسته شدن آنها می رفت.
سید محمد خاتمی در ادامه با اشاره به حصر خانگی مهندس موسوی و مهدی کروبی ضمن ابراز نگرانی از ادامه این روند تأکید کرد: چرا باید کسانی چون جناب مهندس موسوی و جناب آقای کروبی و همسرانشان که سابقه درخشان در انقلاب و جمهوری اسلامی دارند و در دلبستگی شان به اصل انقلاب و نظام تردیدی نیست دچار حصر و محدودیت شوند و بی مهابا به انواع تهمت ها متهم شوند.
وی ادامه داد: با کمال تأسف چنین اقدام هایی سبب می شود که زمینه ای فراهم آید تا کسانی که نه نظام را قبول دارند و نه خیر ایران و ایرانی را می خواهند میدان داری و احیاناً از احساسات پاک مردم بخصوص جوانان سوء استفاده کنند.
امیدوارم در آستانه سال نو رفع حصر و محدودیت ها صورت بگیرد و زندانیان آزاد شوند
او همچنین پرسید؟ آیا وجود ارتباط این عزیزان و نخبگان دیگر با مردم و جوانان، خود سبب مهار شدن غلیان ها و جلوگیری از سوء استفاده کسانی نخواهد شد که می خواهند اعتراض ها را متوجه اصل نظام کنند؛ در حالی که واقعاً چنین نیست؟ بگذرم از ناسزاها و تهمت های یک طرفه که هر روز متوجه این برادران و دیگر شخصیت های مورد علاقه مردم می شود و فضا را آلوده می کند.
خاتمی در پایان گفت: امیدوارم در آستانه سال نو با حرکت به سوی رفع حصر و محدودیت و آزادی زندانیان و ایجاد فضای امن و آزاد و ایجاد فضای شایسته این مردم که در آن رأی و اراده ملت تعیین کننده باشد، همگان حق انقلاب و جمهوری اسلامی را ادا کنیم. ان شاء الله.
در آغاز این دیدار حاضران ضمن ادای احترام به قیام های در خور تحسین مردم مصر و تونس و لیبی و سایر کشورهای مسلمان از حصر و محدودیت بزرگوارانی که مورد اعتماد و علاقه بیشتر مردم و صاحب خدمات درخشان در انقلاب و کشور بوده اند اظهار تأسف کرده و بر لزوم همدلی و شکیبایی و استقرار همه جانبه قانون اساسی و دفاع از آزادی و آرمانهای انقلاب و امام تأکید کردند.
ندای سبز آزادی - آیتالله سید علیمحمد دستغیب، مرجع تقلید مقیم شیراز و عضو مجلس خبرگان رهبری، در نامه ای به اعضای مجلس خبرگان رهبری، از وضعیت حاکم به شدت انتقاد کرد و فهرستی از تخلفات صورت گرفته از موازین قرآن، سنت و قانون اساسی را که به گفتهی وی، به نظر عده ای از مراجع بزرگوار نیز رسیده، اعلام کرد.
به گزارش ندای سبز آزادی به نقل از وب سایت حدیث سرو، ایشان در این نامه، خواستار لغو نظارت استصوابی، برچیده شدن سانسور، محاکمه عوامل سرکوب مردم و شکنجه زندانیان، آزادی زندانیان سیاسی و رسیدگی به اعتراضات آقایان موسوی و کروبی شده است. وی همچنین تاکید کرده که حصر غیر قانونی و غیر شرعی این دو هرچه سریعتر برداشته شود.
متن کامل نامه شجاعانه آیت الله دستغیب به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور محترم آیات و حجج اسلام اعضاء مجلس خبرگان
عرض می شود قیام مردم ایران به رهبری مرحوم امام خمینی ره، یک قیام اسلامی بود. هرچند فشارهای حکومت پهلوی پدر و پسر تاثیر داشت: از ظلم و ستم بر مردم بی سلاح، و خفقان شدید و انباشته شدن ثروت به دست حکّام وقت، و تاراج معادن به خصوص نفت به کشورهای حامی حکومت، و خفه کردن هر نوع صدای انتقاد، و رواج مدح و ثنا از شاه و درباریان و وابستگان حتی به وسیله بعضی از معمّمین، و گسترش فحشا و منکرات و…
امّا هنر امام خمینی این بود که به توفیق خداوند همه را جمع کرد در یک کلمه، و آن دین اسلام و کلمه توحید بود، و گفت مردم اسلام را می خواهند و حاکمیّت بر خلاف میل مردم حرکت می کند، و با نَفس رحمانی خویش و ارجاع آنها به فطرتشان توجه داد که همه این بدبختی ها به خاطر دوری از قرآن و سنّت است، و بیان نمود که اسلام خطّ بطلان می کشد بر ظلم و اسارت و شخص پرستی و بردگی و آنچه فطرت انسان نمی پسندد. لذا همه آنچه تبیین نمود خلاصه شد در «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی».
مردم صدق را در کلام و عمل او یافتند که هرچه می گوید عمل می کند، و خدا را حاضر و ناظر اعمال خویش می بیند، و فهمیدند که اگر کشته می شوند و یا زندان می روند و شکنجه می بینند برای خداست و برای برپایی قرآن و سنّت است. همانطور که وعده خداوند بود قیام مردم به ثمر رسید و لذّت آزادی در سایه اسلام را حس کردند و خداوند بندهای اسارت از حاکمیّت شیطان را از آنها برداشت، و با چه ذوق وشوقی به جمهوری اسلامی رای مثبت دادند، و از تشکیل شورای قانون اساسی توسط فقها و خبرگان در مسائل مختلف استقبال کردند و به حاصل آنکه قانون اساسی بود رای مثبت دادند، و می گفتند و می سرودند «در بهار آزادی جای شهدا خالی»، و چه جانانه از حریم اسلام دفاع کردند؛ هشت سال دفاع مقدّس، برادری و برابری، و آزادی و امید به آینده ای سرشار از نعمت های خدادادی، و از جمله بندگی خداوند و لذت عشق و معرفت به او…
مجلس شورای اسلامی با رای آزاد مردم تشکیل شد، رئیس جمهور با رای آزاد مردم انتخاب شد، خبرگان با رای آزاد مردم شکل گرفت، رهبر جمهوری اسلامی هم اعلام کرد که من هم تابع قانون هستم و از مردم مستثنا نیستم، و همه ما عمل به قانون اساسی می کنیم، و به همه هشدار داد که مواظب باشید از قرآن و سنّت و قانون اساسی منحرف نشوید، افراد متحجّر و کج اندیش در حکومت رخنه نکنند، نیروهای نظامی در غیر امور مربوطه به خود، دخالت نکنند، و رهبر آینده در اجرای قوانین به خصوص عمل به قرآن وسنّت کمال مواظبت را داشته باشد، حوزه های علمیه مستقل باشند، حوزه و دانشگاه در عمل به قرآن و سنّت وحدت داشته باشند، آزادی مردم از جهت رای دادن محصور نشود، جان و مال و ناموس مردم به تاراج نرود… و خلاصه همه قِسم وصیّت و سفارش کرد.
اما به تدریج نظارت استصوابی پیش آمد و اصل بر عدم برائت، جای اصل برائت را گرفت، و شاهرگ مجلس شورای اسلامی خبرگان و قوه مجریه را به دست آورد، و حاکمیت اکثریّت تبدیل شد به حاکمیّت اقلّیّت، و خبرگان که باید منتخب مردم باشند، در واقع منتخب شورای نگهبان گردیدند، و محور کار آنها که باید مواظبت دقیق بر رهبری در انجام وظایف قانونی اش، و مواظبت بر زیر مجموعه که از حدود قانونی اش منحرف نشود، تبدیل شد به تبعیّت بی چون و چرا از رهبری، و مخالفت با وضع موجود تبدیل شد به مخالفت با ولایت فقیه و نظام و در نهایت به اخراج و یا رای نیاوردن در دوره های بعد، اگر در حیات باشد! و این معنا بعینه برای حقیر پیش آمد که در چند سخنرانی تهدید به اخراج و جنگ سرد گردیدم. و قهرا بقیه اعضا نباید جرات انتقادی داشته باشند که چه بسا مبتلا به مثل حقیر شوند و حتی در شهر خویش هر کس به او وابسته باشد به وسیله نیروهای امنیتی دستور به اخراجش صادر گردد و یا برائت بجوید و یا اگر حوزه ای داشته باشد به شدت مراقبت شود و حتی المقدور در انزوای کامل به سر برد. بالاخره اینجانب وظیفه دارم که انتقاد کنم:
نظارت استصوابی لغو شود و آنچه باید باشد نظارت بر حفظ رای مردم در انتخابات است. به اعتراضات دو کاندیدای ریاست جمهوری آقایان موسوی و کروبی در نزد هیئتی که طرفین دعوی قبول داشته باشند گوش داده شود و بررسی شود و هرچه سریعتر حصر غیرقانونی و غیر شرعی این دو بزرگوار برداشته شود.
آنهایی که در راهپیمایی آرام به مردم هجوم آوردند و زدند و دستگیر کردند محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام. آنهایی که بدون محاکمه زندان هستند آزاد شوند و اگر متهم به جرمی هستند آشکارا محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام و قانون اساسی. روزنامه ها و مراکز خبری آزاد شوند، و سانسور برچیده گردد. بازجویانی که زندانیان را شکنجه کردند و مسببّین حمله به کوی دانشگاه محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام و قانون اساسی. نیروهای نظامی از سپاه و بسیج و انتظامی و اطلاعات در مسائل سیاسی، فرهنگی، دینی، حوزوی و دانشگاهی دخالت نکنند، و به تمام بندهای قانون اساسی عمل شود.
قوه قضائیه مستقل عمل کند، و با تعامل با مراجع، اصول و فروع قضاوت انجام گیرد. برخوردهای فراقانونی و غیر شرعی با متهمین سیاسی نشود. این وضع بد اخلاقی و بعضا خلاف شرعها که در صداوسیما اجرا می شود، و خلاف گوییها و دروغها و تهمتها برچیده شود. صداوسیما متعلق به همه مردم- چه موافق و چه مخالف- می باشد، انحصار آن به هیئت حاکمه رجوع به گذشته است. مردم از کارهای که حاکمیت می کند در داخل و خارج با خبر باشند، دخل و خرجها را نه تنها مجلس بلکه همه مردم بفهمند. «یا قَومِ لَکُمُ الیَومَ ظاهرینَ فِی الارضِ فَمَن یَنصُرُنا مِن باسِ اللّه ان جاءنا»: امروز حکومت در دست شما است و همه نوع امکانات دارید و می توانید با مردم بدون سلاح مهربان باشید و آنها را ولی نعمت خود بدانید، و یا بر سرآنها بکوبید تا ساکت شوند، ومی توانید مظلوم را ظالم و ظالم را مظلوم جلوه دهید، اما از «باس» خداوند باید ترسید. اینجانب و امثال حقیر نظری جز خیر خواهی و سعادت شما حاکمیت و غیر شما نداریم. «ما عِندَکُم یَنفَد وَ ما عِندَ اللّه باق»
هنگامی که این سطور را می نوشتم با برخورد غیر منطقی حاکمیت با افرادی که هر کدام هشت سال و بیشتر با رای مردم خدمت می کردند مواجه شدم، و فکر می کردم آخر مردم دنیا چگونه قضاوت می کنند که کشور، مدت ۳۲ سال از انقلاب و در دست افرادی بود که به قول شعارهای شما دست نشانده آمریکا و اسرائیل بودند، چقدر زشت وزننده است! اینها دستور اسلام نیست، سیره ائمه اطهار نیست، تبلیغ اسلام و قرآن نیست…
هر فرد و یا گروه غیر مسئول حق حکم راندن و یا نسبت دادن کسی به ارتداد و منافق و فاسق ندارد، متهم باید در دادگاه علنی زیر نظر مجتهد جامع الشرایط با شنیدن دلایل جرم و اختیار دفاع از خود محاکمه شود، در غیر این صورت هر نوع بازداشت و حصر وغیره صورت شرعی و قانونی ندارد و جایز نیست. شعارهایی که علیه اشخاص داده می شود و بعضا از صداو سیما پخش می شود توسط هر فرد یا گروهی باشد جایز نیست. شبنامه ها، تراکت ها و اعلامیه هایی که علیه اشخاص منتشر می شود حتی اگر در محکمه عدل جرمش ثابت شود جایز نیست و صورت شرعی و قانونی ندارد. میزان حکم شرعی، قرآن و سنت و فتاوای مجتهدین جامع الشرایط مراجع تقلید می باشد.
اینک خلاصه تخلفاتی که از شرع و قانون صورت گرفته به نظر شریف عده ای از مراجع بزرگوار رسیده، از این قرار است:
۱- مطابق حدیث معتبر منقول از امام صادق ع، هر کس شهادتین می گوید جان و مال و آبرویش محفوظ است. (عن الصادق ع: الاسلام شهادة ان لا اله الا الله و التصدیق برسول الله به حقنت الدماء) کافی ۲۵:۲- کتاب ایمان و الکفر.
۲- هر مسلمانی که متهم به جرمی گردید قبل از اثبات جرم در نزد مجتهد جامع الشرایط آبروی او محفوظ و حق بازداشت وی نیست.
۳- اثبات جرم باید با اقرار از روی اختیار و یا شاهد عادل و معتبر حاصل گردد، و اعتراف گیری در زندانها با ارعاب و تهدید و تطمیع بالخصوص آن هم با شکنجه ابدا جایز نیست و ظلم صریح است و فاقد وجه شرعی و حقوقی بوده و اعتبار ندارد.
۴- هر کسی نمی تواند برای متهمین حکم صادر کند مگر مجتهد جامع الشرایط باشد. برای قضاوت یا در شان نبی است ویا درشان و صلاحیت وصیّ نبی است و در غیر این صورت مصداق شقی است. (قال امیرالمومنین ع: لشریح: یا شریح، قد جلست مجلسا ما جلسه الا نبی او وصیّ نبیّ او شقی. من لا یحضر۵:۳ حدیث ۳۲۲۲)
۵- دروغها و تهمت ها که بعضا از صداوسیما پخش می شود هیچ قسم صورت شرعی ندارد.
۶- به بهانه حفظ نظام (که در حقیقت از نظر آنها حفظ هیئت حاکم است) حرامهای خداوند و گناهان کبیره حلال نمی شود.
۷- حاکم شرع و مجتهد جامع الشرایط از اصل تا فرع برای حکم دادن باید تحت هر نوع امر ونهیی نباشد حتی بزرگترین مقام مسئول کشور.
۸- ارتداد و محاربه در فقه چارچوب معین و تعریف خاص دارد و حکم ثبوت ارتداد و محارب بودن اشخاصی که احقاق حق می کنند و فریادرسی می نمایند جز از طرف مجتهد جامع الشرایط با ذکر دلیل جایز نیست.
۹- ضرب و شتم افرادی که برای احقاق حق، راهپیمایی آرام دارند جایز نیست، مرتکبان به آنها مجرمند و تحت پیگرد قانونی قرار می گیرند و هیئت حاکمه مسئول حفظ جان و مال و آبروی آنهاست.
۱۰- با توجه به اینکه امنیت حق طبیعی و اولیه همه افراد و شهروندان می باشد و هیچ کس حق سلب و یا ایجاد محدودیت در این حق ندارد، ورود هر فردی تحت هر عنوان و سمتی به حریم افراد، و استراق سمع و تفتیش وسایل خانوادگی آنها جایز نیست.
۱۱- حوزه های علمیه باید مستقل باشند، مراجع بدون واهمه بتوانند احکام شرع و یا تخلف از آنها را بگویند.
۱۲- دخالت نیروهای امنیتی و انتظامی و نظامی در امور مذهبی حوزه ها و مساجد و دانشگاه ها و امر و نهی آنها برای ائمه جماعات صورت شرعی ندارد.
۱۳- هیئت حاکمه عهد کرده که به قانون اساسی پایبند باشد و قسم یاد کرده. نقض عهد جایز نیست و موجب سلب عدالت است.
۱۴- خبرگان رهبر را برابر قانون اساسی که اختیار انتخاب و تعیین بر عهده آنان قرار داده و حتی برای آنان حق عزل دیده است، وقتی که فردی را برای رهبری تعیین می کنند مکلف هستند که ناضر بر اعمال وی باشند و هر نوع خلاف شرعی از زیر مجموعه انجام گیرد لازم است تذکر دهند و با رعایت مراتب امر بمعروف و نهی از منکر به وظایف قانونی خود عمل کنند، در غیر این صورت در نزد خداوند مسئول خواهند بود.
۱۵- حیف و میل بیت المال بدون حکم شرعی و مجوز قانونی جایز نیست و در دخل و خرج آن لازم است مردم بدانند زیرا متعلق به همه مردم است.
۱۶- وظیفه شورای نگهبان پاسداری از احکام اسلام و صیانت رای مردم و حفظ آبروی مسلمانان است؛ تخلف از آن جایز نیست.
ندای سبز آزادی: علی مطهری يکی از نمايندگان اصولگرای مجلس ايران میگويد بايد ميرحسين موسوی و مهدی کروبی به صدا و سيما دعوت شوند تا حرفهايشان را بزنند. این نماينده منتقد دولت در گفتوگو با تارنمای سلام افزوده است «بايد صدای مخالفان و منتقدان را شنيد و (آنها) بايد حق راهپيمايی مسالمتآميز داشته باشند.» وی گفته است: «باور دارم که اينگونه بهتر میتوان مسئله را تمام کرد، ما خودمان بتسازی میکنيم و مشکلات را بزرگ جلوه میدهيم.» وزارت کشور ایران که مرجع صدور مجوز راهپیمایی است، تاکنون به مخالفان و معترضان اجازه برگزاری راهپیمایی نداده است. علی مطهری با اين حال گفت: «در اين شکی نيست که واقعه ۲۵ بهمن يک کار غيرقانونی و ناشايستی بود اما بايد نگاهی هم به عملکرد خودمان بياندازيم ،بسياری از رسانههای ما از جمله صدا و سيما و بعضی روزنامههای ديگر در فاصله ۹ دی (۸۸) تا ۲۲ بهمن (۸۹) به تحريک و تحقير معترضين پرداختند و همواره آنها را با مطالبی همچون "شما ديگر تمام شدهايد، شماها عددی نيستيد، شما اعدام شديد، شما طرفدار نداريد"، به مبارزه طلبيدند.» راهپيمايی ۲۵ بهمن ۸۹ با فراخوان ميرحسين موسوی و مهدی کروبی رهبران مخالف دولت در تهران و چند شهر ديگر ايران برگزار شد. به گفته مطهری، «وقتی مدام عدهای را خطاب قرار میدهند و میگويند شما ديگر هيچ طرفداری نداريد و از صحنه سياسی خارج شديد و شما مردهايد، در واقع آنها را تحريک میکنند که خودی نشان دهند.» پس از برگزاری راهپيمايی ۲۵ بهمن که به تظاهرات ضدحکومتی تبديل شد، فشار بر موسوی و کروبی افزايش يافت و حصرخانگی آنها که چند روز پيش از ۲۵ بهمن آغاز شده بود، گستردهتر شد و ۲۶ بهمن گذشته، تمامی راههای تماس اين دو رهبر مخالفان مسدود شد. در همين حال شورای هماهنگی راه سبز اميد در بيانيهای اعلام کرده که مخالفان حکومت در اعتراض به حصرخانگی موسوی و کروبی، ۱۰ اسفند در سراسر ايران راهپیمايی میکنند. در بيش از ۲۰ ماه که از انتخابات بحثبرانگيز رياستجمهوری ايران میگذرد، حکومت ايران وعده داده که «سران فتنه» را محاکمه و مجازت خواهد کرد. حکومت ايران از اعتراضات به نتيجه انتخابات سال گذشته به عنوان «فتنه ۸۸»و از موسوی و کروبی نيز به عنوان «سران فتنه» نام میبرد.
ندای سبز آزادی: جمعی از رسانه های حامی جنبش سبز با انتشار بیانیه ای حمایت خود را از راهپیمایی ۱۰ اسفند ماه که به دعوت شورای راه سبز امید برگزار خواهد شد اعلام کردند.
در بخشی از این بیانیه آمده است « با عنایات به فراز تاریخی و حساس کنونی، مجموعه رسانه های سبز با همدلی و همسویی با دیگر راهیان کوشای جنبش سبز و همگام با "شورای هماهنگی راه سبز امید " , ضمن محکوم کردن حصر فرا قانونی و ظالمانه رهبران جنبش سبز و با ابراز نگرانی از وضعیت سلامت ایشان همراه با سایر همراهان سبز مردم را به حضور در تجمع ۱۰ اسفندماه دعوت کرده و از پیگیری به حق و قانونی مردم سر فراز ایران در رفع حصر رهبران جنبش سبز و آزادی دیگر زندانیان سیاسی وقایع بعد از انتخابات ۸۸ حمایت می کند »
متن کامل این بیانیه به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در پس حضورپر شور و حماسی مردم ایران در ۲۵ بهمن ماه ، مسئولان قضائی -انتظامی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران با نقض آشکار حقوق اولیه شهروندی، رهبران جنبش سبز مردم ایران آقایان حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی و مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد و فاطمه کروبی را در اقدامی غیر مسئولانه , غیر قانونی و غیر اصولی ، به همراه همسرانشان در حصر خانگی قرار داده اند.
با عنایات به فراز تاریخی و حساس کنونی، مجموعه رسانه های سبز با همدلی و همسویی با دیگر راهیان کوشای جنبش سبز و همگام با "شورای هماهنگی راه سبز امید " , ضمن محکوم کردن حصر فرا قانونی و ظالمانه رهبران جنبش سبز و با ابراز نگرانی از وضعیت سلامت ایشان همراه با سایر همراهان سبز مردم را به حضور در تجمع ۱۰ اسفندماه دعوت کرده و از پیگیری به حق و قانونی مردم سر فراز ایران در رفع حصر رهبران جنبش سبز و آزادی دیگر زندانیان سیاسی وقایع بعد از انتخابات ۸۸ حمایت می کند.
مجموعه رسانه های سبز ایران با پافشاری بر خواسته ها و مطالبات مشروع مردم ایران خواستار آزادی هر چه سریعتر رهبران جنبش سبز و رفع حصر خانگی ایشان میباشد. بی تردید پی آمدهای این رفتارهای فراقانونی و ضدحقو ق بشری بر عهده مسوولان قضائی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. رسانه ها ی سبز عموم مردم آزادیخواه و گروهها ی فعال سیاسی در ایران و سایر نقاط جهان را به حمایت ازاین مهم دعوت می نماید.
ادوار نیوز - امروز - تحول سبز - خط سبز - رای ما کجاست - ندای سبز آزادی - ندای آزادی - نوروز
احمد منتظری در نامه ای به آقای خامنه ای با هشدار به ریزش بیشتر نیروها پیشنهاد کرده است که آقایان موسوی و کروبی و خاتمی و هاشمی رفسنجانی و حضرتعالی طی این سی سال نخستوزیر و رئیس مجلس و رئیس جمهور بودهاید. تشکیل یک جلسه 5 نفره و گفتگوی مستقیم و دوستانه بسیاری از مسائل را حل میکند و نور امیدی در قلب همه ملت میافکند. این اقدام قدرت و موقعیت شما را بالا برده و نظر دیگران را نیز نسبت به یک حاکم اسلامی بسیار مساعد تر میسازد.
در این نامه که در وبسایت آیت الله منتظری منتشر شد، آمده است: لابد استحضار دارید که بر اثر برخوردهای ناشایست عدهای که به نام اسلام و جمهوری اسلامی انجام میشود اعتقادات بسیاری از مردم و بخصوص جوانان سست شده و دینگریزی و حتی دینستیزی رو به افزایش است. جنابعالی با یک تصمیم انقلابی یأس و سرخوردگی از اسلام و حاکمیت دینی را تبدیل به امید خواهید نمود.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
بسمه تعالی
خدمت حضرت آیت الله آقای خامنهای (زیدعزه) رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران
پس از عرض سلام، در مورد حوادث و جریانات اخیر، اینجانب بنابر احساس وظیفه شرعی بر خود لازم میدانم مواردی را به عرض برسانم:
1- طبق اصول 8 و 9 و23 و 24 قانون اساسی جمهوری اسلامی که آزادی بیان و آزادی قلم در آن تصریح شده است زندانیان سیاسی هیچگونه گناهی مرتکب نشدهاند تا مستحق زندان و محکومیت باشند. اجازه ندهید و نخواهید که بیش از این آزادی آنان که حقی خدادادی است سلب شود و قضاوت اسلامی زیر سؤال رود. جنابعالی قبول دارید که مسئولین کشور معصوم نیستند و تخلفاتی دارند و اقدامات بسیاری از زندانیان سیاسی، انتقاد از آن تخلفات و پیشنهاد راه برای اصلاح امور بوده و از مصادیق بارز امر به معروف و نهی از منکر است. بدیهی است انتقاداتی که وارد و مقبول هم نباشد از نظر عقل و شرع و قانون پیگرد ندارد.
جنابعالی توجه دارید که در حکومتهای پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) با وجود مخالفان بسیار، زندانی سیاسی وجود نداشت و حضرت علی(ع) حتی با پیشنهاد و اصرار بعضی مبنی بر زندانی نمودن خوارج مخالفت فرمودند.
آزادی همه زندانیان سیاسی و دلجویی از خانواده آنان و تمامی خانوادههایی که عزیزان خود را در جریانات اخیر از دست دادهاند موجب همدلی آحاد ملت خواهد شد.
2- آقایان مهندس میرحسین موسوی و حجةالاسلام والمسلمین مهدی کروبی از همفکران و همکاران قدیمی و دوستان واقعی جنابعالی و نظام بوده و هستند. اینکه این آقایان حاضر نیستند برخلاف عقیده خود حرفی بزنند و یا عملی انجام دهند بسیار قابل تقدیر است. این اخلاق و رفتار را با شیوه کسانی مقایسه فرمایید که در ظاهر خود را علاقهمند و مطیع جنابعالی جلوه میدهند ولی در واقع دوست و خیرخواه شما نیستند و فقط منافع خود را در نظر میگیرند. کسانی که حاضرند آسایش خود و خانواده خویش را در جهت عقیده و مرام خود فدا کنند ارزشمند و قابل احترامند. حصر و سلب آزادی و متهم نمودن آنان به مواردی که تاکنون شرعاً و قانوناً ثابت نشده است، در کشوری که اسلامی بودن و پیروی از امام علی(ع) را افتخار خود میداند، علاوه بر این که موجب نارضایتی قشر وسیعی از مردم میشود، قابل توجیه نیست و هیچ کمکی هم به حل مسائل موجود نمیکند.
جنابعالی که اکنون بسط ید دارید، به راحتی میتوانید با یک تصمیم تاریخی این مسأله را حل نمایید و موجب همدلی اقشار مختلف مردم گردید.
آقایان موسوی و کروبی و خاتمی و هاشمی رفسنجانی و حضرتعالی طی این سی سال نخستوزیر و رئیس مجلس و رئیس جمهور بودهاید. تشکیل یک جلسه 5 نفره و گفتگوی مستقیم و دوستانه بسیاری از مسائل را حل میکند و نور امیدی در قلب همه ملت میافکند. این اقدام قدرت و موقعیت شما را بالا برده و نظر دیگران را نیز نسبت به یک حاکم اسلامی بسیار مساعد تر میسازد. لابد استحضار دارید که بر اثر برخوردهای ناشایست عدهای که به نام اسلام و جمهوری اسلامی انجام میشود اعتقادات بسیاری از مردم و بخصوص جوانان سست شده و دینگریزی و حتی دینستیزی رو به افزایش است. جنابعالی با یک تصمیم انقلابی یأس و سرخوردگی از اسلام و حاکمیت دینی را تبدیل به امید خواهید نمود.
اگر روند کنونی ادامه یابد باعث ریزش بیشتر نیروهای متعادل و بالا آمدن نیروهای رادیکال و تندرو خواهد شد و چه بسا در آینده ابتکار عمل از دست جنابعالی نیز خارج شود.
مرحوم والد (رضوان الله تعالی علیه) همواره نسبت به سرنوشت انقلاب و نظام نگران بودند و اکنون در فقدان ایشان اینجانب این تقاضا را از شما دارم. امیدوارم با قبول آن، نوروز 1390 را عیدی پر از شادی و امید برای همه ایرانیان گردانید.
معاون وزیر نفت خبر داد که ساخت دو خط لوله انتقال نفت و فرآورده نفتی در مجموع به طول یکهزار و یکصد کیلومتر و به ارزش تقریبی ۱٫۳ میلیارد دلار به صورت ترک تشریفات به قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا (ص) وابسته به سپاه پاسداران واگذار شده است.
علیرضا ضیغمی در گفتوگو با مهر با اشاره به واگذاری ساخت دو خط لوله انتقال فراورده های نفتی و نفت خام به قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا (ص)، گفت: این پروژه های نفتی به صورت ترک تشریفات مناقصه به قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا واگذار شده است.
مدیر عامل شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی با تاکید بر اینکه برای ساخت این دو خط لوله نفتی تامین منابع مالی توسط قرارگاه خاتم الانبیا انجام می شود، تصریح کرد: علاوه بر این پیشتر قرارداد طرح توسعه بندر نفتی ماهشهر و ساخت مخازن جدید فرآورده نفتی هم به این مجموعه واگذار شده است.
به گزارش مهر، بهمن ماه امسال قرارداد ساخت دو خط لوله انتقال نفت و فرآورده های نفتی به ارزش تقریبی ۱٫۳ میلیارد دلار به طور رسمی به قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا واگذار شده است.
بر این اساس ساخت خط لوله انتقال نفت خام ترش از منطقه سبزآب به ری و همچنین عملیات ساخت خط لوله انتقال فرآورده های نفتی از آبادان – اهواز – اراک به ری در مجموع به طول یکهزار و ۱۰۰ کیلومتر توسط این مجموعه انجام می شود.
از سوی دیگر پیش بینی می شود هفته جاری قرارداد ساخت خط لوله صادرات گاز ایران به اروپا به ارزش تقریبی یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار بین شرکت ملی گاز، قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا و بانک پارسیان امضا شود.
در همین حال اخیرا قرارداد ساخت فاز دوم خط لوله هفتم سراسری (خط لوله گاز پاکستان) به قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا واگذار شده است.
سردار عبداللهی معاون قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا هم اخیرا از اجرای هفت هزار و ۵۰۰ کیلومتر خطوط لوله جدید انتقال نفت و گاز در بخشهای مختلف کشور توسط متخصصان این مجموعه خبر داده است.
این در حالی است که سردار رستم قاسمی فرمانده قرارگاه خاتم الانبیا از واگذاری قرارداد ساخت خط لوله پتروشیمی اتیلن مرکز به قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا خبر داده و به مهر گفته است: ارزش تقریبی قرارداد ساخت خط لوله اتیلن مرکز حدود ۵۰۰ میلیارد تومان (۵۰۰ میلیون دلار) برآورد می شود.
با توافق بین شرکت ملی صنایع پتروشیمی و قرارگاه خاتم الانبیا، قرارداد ساخت این خط لوله اتیلنی به صورت EPCCF شامل مهندسی، تدارکات، نصب، راه اندازی و تامین منابع مالی امضا شده است.
جمعی از خانوادههای زندانیان سیاسی دومین نامه سرگشاده خود را به صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه منتشر کردند.
متن این نامه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای صادق لاریجانی
رئیس محترم قوه قضائیه
با سلام و احترام
ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی پس از انتخابات که متأسفانه طی مدت بیش از شش ماه خود و عزیزان دربندمان متحمل انواع بی عدالتی ها، فشارها و محرومیت ها از حقوق اولیه و قانونی و شرعی مان شده ایم، تاکنون چندین بار درخواست ملاقات با حضرتعالی و اخوی محترم، رئیس قوه مقننه را داشته ایم که متأسفانه با بی توجهی روبرو شده است.
پی گیری های قانونی ما نیز برای احقاق حقوقمان که در درجه اول آزادی بدون قید و شرط عزیزان مظلوم و بی گناهمان است، در دستگاه قضای اسلامی بدون پاسخ مانده است. لکن مطالبه حقوق حداقلی که زندانیان عادی نیز از آن برخوردارند شامل مرخصی، ملاقات حضوری، تماس تلفنی روزانه و دسترسی به اطلاعات آزاد و سایر موارد مورد نیاز زندانیان سیاسی، که عمدتاً از فعالان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و از مدیران خدوم، اساتید دانشگاه، فرهنگیان، اصحاب مطبوعات و دانشجو هستند، هم چنان جوابی جز سکوت و بی اعتنایی یا پرخاش و بداخلاقی نیافته است! ممنوع الملاقات شدن تعدادی از عزیزان نیز بار و فشارو مضاعفی بر زندانی و خانواده اش تحمیل کرده که غیرقابل وصف است.
همان گونه که در نامه مورخ 21 بهمن ماه محضر مبارک مراجع عالیقدر تشیع اعلام کردیم، در شرایطی که پس از دیدارها، مکاتبات و ارسال پیام های پیاپی خدمت بزرگان دینی، سیاسی و فرهنگی در ارتباط با ظلم وارده به خود و عزیزانمان اطلاع رسانی کامل انجام داده و اتمام حجت کرده ایم و اینک که علی الظاهر با کوتاه بودن دست آزادگان سرافرازمان و محبوس و محصور بودن آنان، این ماییم که به حکم آئین محمدی (ص) وظیفه داریم که صدای مظلومیتشان را به گوش مردم برسانیم، برآنیم که با توسل به مولود 17 ربیع و اهل بیت طیبین و طاهرینش و با توکل به خدای مظلومان برای گرفتن پاسخ مقابل دفتر قوه قضائیه گردهم آئیم باشد که این بار صدای ما مادران رنج کشیده و همسران دردمند و فرزندان هجران پدر دیده بهتر شنیده شود و دل ها نرم شود. و شاید به یاد آورند که بند و حصر مخالفان که توسط مسئولین کشور ما برای دیگران تقبیح می شود و فشار بر زندانی سیاسی و خانواده اش در هیچ حکومتی پسندیده مردم و برازنده حاکمان نبوده و نخواهد بود.
ما ایمان واثق داریم که در ماه رسول سلم و سلام می توانیم و باید رحمت الهی را با التجاء به او، که بهترین پناهگاه است، بر خانه های بی نور و زندگی های بی شورمان جاری سازیم و با ذکر نام او قدم در راه صوابی می گذاریم که برایمان مقدر فرموده است.
محمد نوریزاد با یادداشتی در وبسایت شخصیاش با تشکر از همه کسانی که در این روزها از او یاد کرده اند، به وقایع اخیر پرداخته و می نویسد: حادثه های این یک سال و چند ماه اخیر، با هر فراز و فرودی که اختیار کرده اند، و با هر طعمی از تلخی و شیرینی بطئی و آشکاری که به کام مردم ما افشانده اند، حادثه های درون خانواده اند. خودما، حتما، از حل و فصل آن برخواهیم آمد. ما را نیازی به آن سوی مرزها و مداخله دیگران نیست. ما را در این غوغای داخلی، به چونی نگاه و فهم و همراهی امثال اوباما و صد پشت اروپایی او کاری نیست. حرکتی که باعنایت اجانب به جایی برسد، به یک بی عنایتی اجانب نیز از هم خواهد گسست.
نوریزاد بتازگی بدنبال عمل جراحی، با مرخصی از زندان به خانه بازگشته است. متن نوشته این هنرمند به شرح زیر است:
من، محمد نوری زاد، از همه آنانی که در این چند وقت گذشته، به یادم بوده اند و با نگرانی، از وضع و حالم خبر میجسته اند و در غیاب من به خانواده ام سرمی زده اند و غمخواری می کرده اند، سپاسگزارم. زندان، برای من، یک نعمت چند جانبه بوده و هست. من در زندان آموخته ام که همه اعتبارات دنیاوی و هیاهوهای این زمانی، چه سست و بی بنیان است. آموخته ام که چه زود می شود از آسمان بلند برخورداری، به زمین گرم نداری و بی کسی و فراموشی کوفته شد. بی آن که رعشه ای کوچک در مناسبات هستی که نه، در مناسبات معمول و جاری پیشین آدمی در افتد. باهمه رگ و پیام، باورکرده ودانسته ام که فریبایی دنیا و دارایی ها نابجای آن، ماندگاری چندانی ندارد. و آنانی که با دغلکاری، گنج های غارت خود را در پس دروازه های پشت درپشت آن نهاده اند و برآن قفل های وانشدنی گمارده اند، چه خفتگان غافل و بیهوده کاری هستند. از همه ی آنانی نیز که در نبود من، هرچه به دهان خودشان و قلمشان و دوربین شان آمد، از من وخانواده ام گفتند و نوشتند و منتشر کردند، امتنان دارم. آنانی که هم خودشان و هم روزنامه ها و سایت ها و برنامه های تلویزیونیشان، درباره من وخانواده ام ناسزا پراکندند و به این اصل اولیه انسانی – و نه مسلمانی – که: یک جانبه برکسی تاختن نشانه آشکار ظلم است، پشت کرده ند. من در زندان، چگونه آیا می توانستم پاسخ فلان یاوه گو را، و فلان روزنامه و سایت و برنامه ی تلویزیونی ای را که ابتدایی تری قاموس ادب انسانی را زیر پا نهاده و در غیاب من، به من و خانوادهام آواری از زشتی فرو می ریزد، پاسخ بگویم؟ این را نیز باور دارم که: حادثه های این یک سال و چند ماه اخیر، با هر فراز و فرودی که اختیار کرده اند، وبا هر طعمی از تلخی و شیرینی بطئی و آشکاری که به کام مردم ما افشانده اند، حادثه های درون خانوادهاند. خود ما، حتما، از حل و فصل آن برخواهیم آمد. مارا نیازی به آن سوی مرزها و مداخله ی دیگران نیست. ما را در این غوغای داخلی، به چونی نگاه و فهم و همراهی امثال اوباما و صد پشت اروپایی او کاری نیست. حرکتی که باعنایت اجانب به جایی برسد، به یک بی عنایتی اجانب نیز از هم خواهد گسست. از هنرمندان و نویسندگانی که با طومارها و نوشتههای جانبدارانه خود از من حقیر، نشان دادند علاوه بر گرایشها و باورهای دینی، می شود دورسفره انسانیت - با هر گرایش و باور - نشست و از قابلیت های انسانی تناول کرد نیز تشکر می کنم. در روزها و ماههای زندان، خدای خوب مرا توفیقی مرحمت فرمود تا بتوانم علاوه بر فکرکردن و نوشتن، به برآوردن آثاری دست ساز نیز موفق شوم. این آثار، هرگز دراندازهای نیستند که بشود برآنها نام اثر هنری نهاد. با این همه، مجسمهها و نقاشی ها و کولاژها و فرآورده های حجمیای که من در زندان ساخته ام، - و یک به یک آنها را به یاری خدا نشان شما خواهم داد - همگی اما برسرایش این سرود زیبا اصرار می ورزند که: می توان از جهنم تلخی های زندان، به بهشتی شورانگیزی ورود کرد و به تلخکامی ها فرصت جولان نداد. بازهم: سپاس.
دکتر محمود بروجردی داماد آیت الله خمینی، صبح امروز به دیار باقی شتافت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، دکتر بروجردی، همسر خانم دکتر زهرا مصطفوی دختر بنیانگذار جمهوری اسلامی بوده است. وی در نظام جمهوری اسلامی سالها در مناصب مختلف مشغول به خدمت بود.
وی متولد سال 1313، معاون اسبق وزارت آموزش عالی (وزارت علوم فعلی) و سفیر سابق ایران در فنلاند مدتها بود که به دلیل بیماری در بیمارستان بستری بود.
وی پیش از این نیز برای معالجه به خارج از کشور رفته بود.
جامعه روشنفکران دينى افغانستان در دفاع از عبدالکريم سروش باصدور بیانیه ای از رفتار حاکمیت علیه این روشنفکر دینی بشدت انتقاد کرد و تصریح نمود که به همين گونه توجيه گران دينى رژيم ايران نبايد به مانند طالبان فهم شان را از دين، عين دين بدانند و به اندايشه ها و قرائت هاى ديگر دينى نيز مجـال عرضه را بدهند و از برخوردارى هاى سياسى و اقتصادى به نام دين دست بردارند.
به گزارش جرس در این بیانیه آمده است: بنابر گزارش منابع خبرى بين المللى، طى ماه هاى اخير شمارى از ماموران دستگاه استخباراتى ايران نسبت به خانواده متفکر بزرگ جهان اسلام دکتر عبدالکريم سروش فشار هاى بى سابقه را اعمـال داشته و اين ماموران با تعذيب هاى گوناگون آقاى حامد داماد داکتر سروش از وى خواسته اند تا عليه آقاى سروش دست به تبليغات ناروا زند و وى را وابسته به اجانب، حرام خوار و دشمن عرفان اسلامى معرفى کند.
به همين گونه ماموران امنيتى ايران از آقاى حامد خواسته اند تا همسرش (دختر دکتر سروش) را هرزه و هرجايى بداند و وى را طلاق بدهد.
ماموران امنيتى ايران به اين هم بسنده نکرده اند فرزند داکتر سروش را مکرراً تهديد جانى کرده اند و بر مؤسسات انتشاراتى صراط و معرفت که معمولاً آثار مربوط به داکتر سروش را چاپ و نشر مى کنند يورش برده و لوازم، اسناد و مدارک اين دو مؤسسه را ضبط و غارت کرده اند.
این روشنفکران در بیانیه خود آورده اند: ما ضمن اين که، اعمـال فشار بر خانوادۀ نجيب دکتر عبدالکريم سروش اين روشنفکر دينى جهان معاصر را شديداً محکوم مى کنيم از حکومت ايران تقاضا داريم تا از توطئه عليه دکتر سروش و خانوادۀ محترم شان دست بردارد.
ما باور داريم که دکتر سروش متعلق به جهان اسلام بوده و شخصيت اسلامى و شناخته شدۀ وى نه تنها که با اين توطئه ها خدشه دار نمى شود، بل بر علاقه مندان و طرفداران افکار وى بيشتر از پيش افزوده خواهد شد.
به همين گونه توجيه گران دينى رژيم ايران نبايد به مانند طالبان فهم شان را از دين، عين دين بدانند و به اندايشه ها و قرائت هاى ديگر دينى نيز مجـال عرضه را بدهند و از برخوردارى هاى سياسى و اقتصادى به نام دين دست بردارند.
اعظم طالقانی در نامه ای به رئیس قوه قضاییه با انتقاد از برخورد ماموران امنیتی و قضایی به همسر تقی رحمانی آورده است: از سر دلسوزی و درد دل یک زن مسلمان ایرانی برای آن مقام محترم می نویسم تا حداقل از این پس مانع چنین بی حرمتی هایی به زنان این کشور شوید که شنیدن و دیدن آن برای ما که دل در گرو آبادی میهن و اعتلای دین و اخلاق و انسانیت داشتیم و داریم، مرگ آور نباشد.
به گزارش جرس در بخشی از این نامه آمده است: چگونه می توان باور کرد حکومتی که برای برپایی آن با اهداف و شعارهایی همچون استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی شهیدان فراوانی چه در قبل از انقلاب در زندان ها وزیر شکنجه های سهمناک و چه بعد از انقلاب در جبهه های جنگ و در دوران معاصر ایران جان خود را عاشقانه باختند تا پاسدار آزادی و ارزش های اخلاقی و معنوی دینی باشند، اکنون برای بازداشت فردی که خود سال های طولانی از عمرش را در زندانها گذرانده و دوباره پس از آزادی، با عشق و ایمان به شیوه مسالمت آمیز و مدنی رفتار نموده، عضو گروه های مسلحانه و چریکی نبوده و چهره ای شناخته شده است، چنین رفتاری می کنند و به زن بیمار و فرزندان خردسالش هم رحم نمی کنند. متن این نامه به شرح زیر است:
بسمه تعالی
ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامناو انصرنا علی القوم الکافرین
حضور محترم ریاست قوه قضائیه
از ابتدای انقلاب تاکنون از آنچه دیده و شنیده ام نسبت به تعمیق بی دینی، تفرقه، دسته بندی شدن و شکاف بین مردم و آنچه امروز شاهد آن می باشیم پیوسته بیمناک بوده و هستم. البته نه از برای خویش، بلکه برای آینده کشورم، ملتم و دینم. در خبرها نامه ای از همسر آقای تقی رحمانی منتشر شده بود که مردان نامحرم ناشناس با شکستن درب منزل آنها بی خبر و ناگهانی داخل محل سکونتشان می شوند و در حالیکه دوفرزند خردسال نیز در منزل آنهاست بی آنکه به رسم مردانگی حتی کلامی چون «یاالله» از زبانشان جاری شود وارد حریم خصوصی آنان می شوند!
کلام خدا در اینباره چنین است:«یا ایها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا و نسلموا علی اهلها، ذلکم خیرلکم. لعلکم تذکرون فان لم تجدوا فیها احدا فلا تدخلوها حتی یوذن لکم. و ان قیل لکم ارجعوا فارجعوا. هو ازکی لکم. والله بما تعلمون علیم» (نور، 27 و 28)
چگونه می توان باور کرد حکومتی که برای برپایی آن با اهداف و شعارهایی همچون استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی شهیدان فراوانی چه در قبل از انقلاب در زندان ها وزیر شکنجه های سهمناک و چه بعد از انقلاب در جبهه های جنگ و در دوران معاصر ایران جان خود را عاشقانه باختند تا پاسدار آزادی و ارزش های اخلاقی و معنوی دینی باشند، اکنون برای بازداشت فردی که خود سال های طولانی از عمرش را در زندانها گذرانده و دوباره پس از آزادی، با عشق و ایمان به شیوه مسالمت آمیز و مدنی رفتار نموده، عضو گروه های مسلحانه و چریکی نبوده و چهره ای شناخته شده است، چنین رفتاری می کنند و به زن بیمار و فرزندان خردسالش هم رحم نمی کنند. زمانی که طریق بازداشت آقای رحمانی را در نوشته همسرش دیدم با خود فکر کردم که مگر یک چریک مسلح را می خواستند بازداشت کنند چنین وارد منزل شده و کودکان و همسرش را به هراس و ترس مبتلا کرده اند؟ به یاد آوردم آمال و آرزوهایمان در روزهای سخت زندان های رژیم پهلوی را که چه زنان و مردانی پای در راه مبارزه گذاشتند تا روزی بیاید که دیگر از آن ظلم و اجحاف خبری نباشد. مبارزه ای که هدف آن حفظ کرامت واقعی انسان بود که کلام زیبای خداوند نیز تاکید بر آن دارد. اما افسوس که اکنون پس از 32 سال کرامت انسان، از مرد، زن و کودک چنین به سخره گرفته شده و به آن بی اعتنایی شده و حتی از بین می رود. حال من به خداوند پناه می برم و این نامه را از سر دلسوزی و درد دل یک زن مسلمان ایرانی برای آن مقام محترم می نویسم تا حداقل از این پس مانع چنین بی حرمتی هایی به زنان این کشور شوید که شنیدن و دیدن آن برای ما که دل در گرو آبادی میهن و اعتلای دین و اخلاق و انسانیت داشتیم و داریم، مرگ آور نباشد.
در حالی که ماه ها از وعدۀ روس ها در افتتاح و راه اندازیِ نیروگاه اتمی بوشهر می گذرد و آغاز به کار این پروژه همچنان در مُحاق باقی مانده، رییس کمیسیون انرژی مجلس، موضوع نیروگاه بوشهر و راهاندازی این نیروگاه را هم “چنان در هالهای از ابهام” عنوان کرد و گفت: روسها در پروژه بوشهر یک و نیم برابر بیشتر پول گرفتهاند و بدقولی آنان همچنان ادامه دارد.
به گزارش جرس به نقل از وب سایت «خانه ملت»، حمیدرضا کاتوزیان طی گفت و گو با این سایت رسمی مجلس، از مسئولیت ناپذیری روسها در برابر تعهداتی که به ایران برای راهاندازی نیروگاه بوشهر دادهاند انتقاد کرد و گفت: بدقولی و مسئولیت ناپذیری روسها در پروژه بوشهر همچنان ادامه دارد و متاسفانه با اینکه ایران در پروژه نیروگاه بوشهر یک و نیم برابر بیشتر از آنچه باید هزینه میکرد، خرج کرده است، اما هنوز از راه اندازی نیروگاه و تولید برق آن خبری نیست.
رییس کمیسیون انرژی همچنان افزود: روسها مرتبا در مورد راه اندازی این نیروگاه مانع تراشی میکنند و با طرح مطالبی مانند هزینههای اضافی، گران شدن تجهیزات و مسائلی از این قبیل، هم پول بیشتری مطالبه میکنند و هم راه اندازی نیروگاه را به تاخیر میاندازند.
نماینده تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر با انتقاد از عملکرد ضعیف سازمان انرژی اتمی در برابر بدقولی روسها، تصریح کرد: سازمان انرژی اتمی در مورد موضوع نیروگاه اتمی بوشهر ضعیف عمل کرده است و بخشی از بدقولی روسها هم به همین برخورد ضعیف بر میگردد و لازم است که این سازمان در این مورد هرچه سریعتر موضع قاطع و محکمی بگیرد تا تکلیف این نیروگاه روشن شود.
وی همچنین افزود: پیگیری راه اندازی نیروگاه بوشهر به طور قطع از جمله وظایف سازمان انرژی اتمی است و باید این موضوع با اقتدار بیشتری پیگیری شود و با کسانی که در این زمینه سستی کرده اند و موجب بروز این تاخیر شدهاند برخورد شود.
گفتنی است تابستان امسال مقامات جمهوری اسلامی گفته بودند نیروگاه اتمی ۱۰۰۰ مگاواتی بوشهر ساخت روسیه، در اوایل ۲۰۱۱ میلادی، تولید انرژی را آغاز می کند و این اقدام، اشتباه غرب را نشان خواهد داد که می گوید ایران به دنبال ساخت سلاح اتمی است.
جمهوری اسلامی، مردادماه امسال نیز، اقدام به سوخت گیری نیروگاه بوشهر کرد و مقامات دولت خاطرنشان کرده بودند که این نیروگاه در مهرماه سوخت گذاری و در اوایل سال ۲۰۱۱ میلادی برق تولید خواهد کرد، اما کماکان این موضوع در ابهام قرار دارد.
رالی اعتراضی سبزها با اعلام اولین سه شنبه اعتراضی در دهم اسفند ماه وارد مراحل جدیدی شده است. پس از آنکه نزدیک به یک سال، سران حکومت مدام طبل مرده بودن جنبش سبز را به صدا در می آورند، راه پیمایی اعتراضی 25 بهمن ماه خواب خوش بامداد رحیل سران کودتا را به بی خوابی و آشفتگی تبدیل کرد. در تمام روزهای پس از کودتای 88، رهبری عالی نظام آیت الله خامنه ای و رئیس دولت محمود احمدی نژاد ترجیح دادند سکوت کنند و هنگامی هم که وزیر اطلاعات به تلویزیون رفت، ناخواسته اعتراف کرد جنبش سبز زنده است و البته دستگاه های امنیتی بیشتر از 20% نتوانسته اند از درون سبزها اطلاعات بدست آورند. در تمام روزهای پس از 22 خرداد 88 و به خصوص بعد از عاشورای خونین 88، بسیاری از سران کودتایی و حامیان آنها مصرانه دستگیری رهبران سبز را طلب می کردند و گروه فشار آنها در روزنامه هایی نظیر کیهان و دستگاه دولتی بسیج هر روز بیشتر از روز گذشته بر قوه قضائیه فشار می آوردند که میرحسین موسوی و مهدی کروبی را دستگیر کنند. امری که بالاخره صدای رئیس جوان دستگاه قضا، آیت الله آملی لاریجانی را درآورد و گفت دستگیری میرحسین و کروبی از حوزه اختیارات وی خارج و فقط با دستور رهبری امکان پذیر است که ایشان هم چنین اجازه ای نمی دهد. رئیس دستگاه قضا البته در صحبت های خود بارها بر این نکته هم اشاره داشت که دستگیری رهبران سبز آنها را به امام زاده تبدیل می کند. هرچند توضیح نمی داد که اگر قاضی القضات کسی را دستگیر کند و او امام زاده شود دیگر وای بر این قضا و محکمه دادگستری. این را البته رهبری عالی نظام خوب می دانست که دستگیری سران جنبش سبز، آتش زیر خاکستری را روشن می کند که سرنوشت شعله های آن دیگر در اختیار نظام و حکومت نخواهد بود. به همین دلیل هم ترجیح می داد با معترضان حدااقل در سطوح بالا، مماشات کند. در عین حال ایشان هم بر اساس گزارش های نادرست نهادهای اطلاعاتی پذیرفته بود که جنبش سبز رو به قهقرا می رود و بهتر است با دستگیری سران سبزها، بهانه اعتراضات دوباره به آنها داده نشود. این فقط پس از درخواست راه پیمایی اعتراضی 25 بهمن از سوی میرحسین موسوی و مهدی کروبی بود که معلوم شدف جنبش سبز نه تنها خاموش نشده است و مرده نیست، بلکه با یک پاراگراف درخواست سران سبزها و در اوج خفقان امنیتی حاکم، مردم به خیابان ها می ریزند و این نشان می دهد که سبزها آلترناتیوی هستند که به این راحتی پا پس نخواهند گذاشت. هرچند آیت الله خامنه ای پس از 25 بهمن تاکنون ساکت بوده است و دیگر فتنه 88 و نقش دشمن، ترجیع بند صحبت های تکراری ایشان نیست اما گویا مشاوران تندروی گروه های فشار، ایشان را بالاخره قانع کرده اند که تنها راه پیش روی، حصر سران سبز البته بدون اعلام رسمی آن است. امری که باعث شده است به تمام خواسته های قبلی سبزها از قبیل پس گرفتن رای و انتقاد مستقیم از نهادهای عالی نظام همانند رهبری، یک خواسته مشخص دیگر هم به خواسته سبزها اضافه شود و آن هم اینست که: "حصر میرحسین و کروبی باید شکسته شود" دستگاه امنیتی حاکم که تمام ترفندهایش در طول بیست ماه گذشته به ضد خودش تبدیل شده است، با این آخرین تلاش برای حصر و دستگیری رهبران سبز در حقیقت حکم خودکشی خودش را امضا کرده است. البته دستگاهی که رئیسش فردی مانند حیدر مصلحی باشد که صحبت هایش در تلویزیون دولتی اسباب مضحکه و خنده عامه مردم را فراهم کند، باید هم دست به چنین خبطی بزند اما از رهبری عالی نظام که بالاخره در تمام سی و دو سال گذشته در اصلی ترین نهادهای تصمیم گیری نظام حضور داشته بعید است که مقهور درخواست های امنیتی افراداینچنینی شده باشد. مگر آنکه قبول کنیم جریان کار به خصوص پس از شروع رالی اعتراضی جدید سبزها از دست آیت الله خامنه ای خارج شده است و ایشان هم همانند تمام افراد قدرت طلب دیگر تاریخ در بزنگاه ها تاریخی اشتباهات بزرگ می کنند. سکوت آیت الله خامنه ای در روزهای گذشته خود، اثبات کننده این امر است. سبزها پیش از این هشدار داده بودند که دستگیری رهبرانشان را تحمل نمی کنند و به همین منظور هم رالی اعتراضی خود را از سه شنبه دوباره آغاز می کنند. سه شنبه روزی است که سبزها به خیابان های آزادی و انقلاب می روند و قرار است ضمن آنکه برای پایان حصر رهبران سبز، خودشان دست به کار شوند مسیر انقلاب تا پاستور، خانه میرحسین موسوی را گلباران کنند. امام خمینی، قریب به سی سال پیش، هنگامی که نیروهای بعثی عراق به پشت دروازه های آبادان رسیده بودند پیامی داد و تاکید کرد که حصر آبادان باید شکسته شود. آن روزها حصر آبادان شکسته شد و بعدها خرمشهر هم آزاد گردید. امروز هم حصر رهبران سبز باید شکسته شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر