
ندای سبز آزادی: کمیته بین المللی وکلای مدافع حقوق بشر با صدور بیانیه ای اعتراض خود را نسبت به وضعیت نسرین ستوده و محمد اولیایی فر اعلام کرد.
متن کامل این بیانیه به شرخ ذیل است:
بی تردید دفاع از حقوق اصحاب دعوا، به ویژه متهمین پرونده های کیفری که فاقد ابزارهای لازم دفاع بوده، یکی از ارکان اصلی و اساسی تحقق عدالت است. چنین دفاعی در برابر دستگاه های تعقیب و سرکوب دولتی محقق نمی شود، مگر آن که وکلای مدافع قادر باشند آزادانه از حقوق موکلین خود پشتیبانی کنند.
وکلای مدافع به منظور استقرار عدالت، آزادی های فردی و حقوق بشر است که به دفاع از حقوق موکلین خود می پردازند. به همین منظور است که ساختارهای سیاسی- قضایی آزاد و توسعه یافته، به گونه ای طرح ریزی می شوند که وکلای مدافع بتوانند در آن از مصونیت های حرفه ای لازم برخوردار شوند.
بیش از سه دهه از عمر حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران می گذرد، رژیمی سیاسی که از همان نخستین سال های قدرت یابی خود با توسل به سیاست های سرکوب و ارعاب در پی حذف تمامی نیروهای دگراندیش و فعالین اجتماعی ایران بوده است. شکنجه و حلق آویز کردن هزاران تن از زندانیان سیاسی و غیر سیاسی، سنگسار و قصاص زنان و مردانی که هیچ گاه از حداقل ها ی یک نظام دادرسی منصفانه بهره مند نبوده اند، اعدام و حبس جوانان و نوجوانانی که در کودکی مرتکب جرم شده اند، سرکوب گسترده و سازمان یافته جنبش های مستقل دانشجویی، کارگری، روزنامه نگاران و زنان و نیز اقلیت های قومی، مذهبی و جنسی همگی گویای خفقان و اختناق طاقت فرسایی است که تک تک آزادی خواهان ایرانی به نوعی در طول این سال ها آن را تجربه کرده اند.
در این میان برخی از وکلای مدافع نیز بودند که در کنار و هم راه با سایر فعالین و کنش گران جامعه مدنی ایران، در برابر این سیاست های خشن و غیر انسانی و نقض فاحش و مستمر حقوق بشر ایستاده، مقاومت کرده اند و شجاعانه به دفاع از حقوق موکلین خود پرداخته اند. انسان های عدالت خواهی که هرکجا که نظام قضایی وابسته و ضوابط ناعادلانه و غیر منصفانه دادرسی آن، فرصت و مفری برایشان فراهم می ساخت، بدون کوچک ترین چشم داشتی به یاری قربانیان این سیاست های سرکوب گرایانه شتافتند. روشن است که در طول این سال ها نیز بسیاری از آن ها هم به مانند موکلین خود تهدید، بازداشت و به زندان های طولانی مدت محکوم شدند.
از آخرین این موارد، بازداشت و زندانی کردن دو تن از کوشا ترین و شریف ترین وکلای مدافع است. "محمد اولیایی فر" اینک بیش از هفت ماه است که در بند 350 زندان اوین نگهداری می شود و اخیرا به زندان رجایی شهر که محل نگهداری مجرمان خطرناک است منتقل شده و به رغم وضعیت جسمی نگران کننده و بیماری حاداش حتی به او اجازه مرخصی درمانی هم داده نمی شود . "نسرین ستوده" نیز از 13 شهریور ماه گذشته در بازداشت غیر قانونی به سر می برد و از روز یک شنبه هفته ی پیش، برای بار دوم دست به اعتصاب غذا زده است.
"کمیته بین المللی وکلای مدافع حقوق بشر" ضمن اعلام موجودیت خود و محکومیت روند شرم آور سرکوب و بازداشت وکلای مدافع، خواستار آزادی هر چه سریع تر محمد اولیایی فر و نسرین ستوده بوده و از تمامی مجامع بین المللی می خواهد تا اجازه ندهند دستگاه های امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی، بیش از این وکلای دادگستری را صرفاً به سبب دفاع از حقوق موکلین خود مورد ظلم و آزار قرار دهند.
ندای سبز آزادی: انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران در بیانیهای، با اعتراض به اقدام دولت در انحلال دانشگاه علوم پزشکی ایران، این اقدام ناگهانی را که بدون توجه به نظرات اعضای هیأت علمی و دانشجویان و کارکنان این دانشگاه صورت گرفته، موجب تخریب سنگ بنای استقلال دانشگاهها و تضییع هویت و شخصیت علمی صاحبان فرایند در دانشگاهها دانست.
این تشکل اصلاح طلب، انحلال دانشگاه ایران را موجب نگرانی جدی همه دلسوزان صحنه علم و دانشگاههای کشور توصیف کرده و تصمیم دولت را رفتار و روشی توصیف کرده است که بر اساس آن تمام مدیران و صاحبان فرایند و مبانی قانونی از قبیل هیأت امنا دانشگاه و شورای گسترش و ….از صحنه تصمیم گیری حذف شده و به هیچ انگاشته شده است.
متن کامل این بیانیه به نقل از سایت نوروز به شرح زیر است:
بنام خدا
اعلام انحلال دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران و ادغام واحدهای این دانشگاه در دو دانشگاه دیگر مستقر در تهران نه تنها موجب اعتراض و مخالفت اعضاء هیأت علمی، دانشجویان وکارکنان آن دانشگاه شده است بلکه با توجه به نوع و شیوه این اقدام ناگهانی، موجب نگرانی و اعتراض سایر مجامع دانشگاهی و کارشناسی کشور و حتی نمایندگان محترم مجلس هم گردیده است.
استقلال دانشگاهها طبق ماده ۴۹ قانون برنامه چهارم توسعه یکی از مهمترین دستاوردهای توسعه علمی کشور و یکی از شاخصهای پیشرفت هر کشور می باشد.
این اقدام ناگهانی بدون در نظر گرفتن این اصل اساسی و بدون توجه به نظرات اعضاء هیأت علمی و دانشجویان و کارکنان این دانشگاه، موجب تخریب سنگ بنای استقلال دانشگاهها و تضییع هویت و شخصیت علمی صاحبان فرایند در دانشگاههاست.
آنچه بیش از همه موجب نگرانی جدی همه دلسوزان صحنه علم و دانشگاههای کشور شده است نوع رفتار و روشی است که بر اساس آن تمام مدیران و صاحبان فرایند و مبانی قانونی از قبیل هیأت امنا دانشگاه و شورای گسترش و … از صحنه تصمیم گیری حذف شده و به هیچ انگاشته شده و تصمیمی به این مهمی در جایی که کسی نمی داند و پشت درهای بسته اتخاذ شده است.
ارزیابی کارشناسی و فنی اثرات کیفی این انحلال و ادغام مقوله جداگانه و مفصلی است که در این مجال و بطور اختصار بیان آن ممکن نیست و باید در فرصت دیگری به آن پرداخت. ولی آنچه روشن است این نکته است که اهداف ذکر شده از قبیل ارتقاء وضعیت علمی و دانشگاهی این دانشگاه و یا انتقال نیروی انسانی از تهران به شهرستانها و یا بهبود وضعیت بهداشتی و درمانی شهر تهران و…. بدون مشارکت فعال و حضور موثر صاحبان فرایند اعم از استادان، دانشجویان، پرستاران و کارکنان در تصمیم سازی ها به فعلیت و واقعیت نخواهد پیوست.
انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران
۱۵/۸/۸۹
ارائه دیدگاه
ندای سبز آزادی: سایت راستگرای الف، وابسته به احمد توکلی، در یادداشتی با عنوان “نگرانی از امنیتی کردن هدفمندسازی یارانه ها” به قلم محسن مهدیان نوشت:
چند روز بیشتر به آغاز اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها باقی نمانده است. اجرای این قانون بدون شک با آثار قابل اعتنای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی همراه خواهد بود.این آثار الزاما آسیب نیستند.با این حال مسئولین باید خود را برای بازتاب ها و واکنش های اجتماعی اجرای این قانون آماده کنند.
این قانون برای اولین بار است که به این شکل تجربه می شود.مسئولین نیز هیچ سابقه روشنی در اجرای چنین سیاست هائی نداشته اند.از سوئی قانون نیز به اندازه کافی دست دولت را باز گذاشته است تا تصمیمات دولت کاملا شگفت انگیز و غیرمنتظره جلوه کند. بنابراین بلاتردید جامعه با طبقات اقتصادی مختلف و گروههای اجتماعی متنوع و گرایش های سیاسی خاص ، واکنش های متفاوت از انچه دولت فکر می کند، در قبال این سیاست نشان می دهند.
طبیعی است که مواجهه با این واکنش ها باید عالمانه و مقتدرانه و هوشمندانه باشد.ممکن است بخشی از واکنش ها برنامه ریزی شده و سازماندهی شده باشد.طبیعی است که باید با این جریانات برخورد قهری صورت گیرد.بخشی از واکنش ها نیز ممکن است، اعتراضی اما طبیعی باشد.مواجه دولت با این گونه اعتراض های احتمالی باید حساب شده و بدور از عصبیت و کم ظرفیتی باشد.در بسیاری از این موارد برخورد پلیسی اثر معکوس دارد.
اما مهمتر از همه این موارد مواجهه دولت با انتقادات کارشناسان و رسانه ها است.دولت نباید به بهانه اجرای این قانون با تعابیری همچون جراحی بزرگ و انقلاب بی سابقه و معجزه و غیره عرصه را برای نقد مصلحانه و دلسوزانه تنگ کند. طی چند هفته گذاشته به کرات بحث فتنه اقتصادی و گروههای سازماندهی شده و ستاد های تخریبی و سایت های معارض، مطرح شده است.تردیدی نیست که برخی جریانات، ماموریت دارند مانع از اجرای این قانون شوند. اما زیاده روی و افراط و بزرگمائی ها باعث می شود هیچ کارشناسی جرئت بیان نظرات اصلاحی نداشته باشند.
اینکه دولت از یک سو این قانون را مائده الهی بنامد و روش های اجرایئ خود را بی نظیر و بلا اشکال معرفی کند و از سوئی هر روز سایت ها و جریانات ضدانقلاب را پیش چشم مردم شمارش کند، طبیعی است که کسی جرئت اظهار نظر پیدا نمی کند.چه آنکه در یک سال گذشته فضای کشور نیز به اندازه کافی سیاسی و امنیتی شده است که این نیز خود مزید بر علت است. بیم آن می رود که این قبیل اظهار نظر ها و بزرگنمائی های توهم آلود، اجرای این قانون را چنان امنیتی کند که کسی جرئت نقد دلسوزانه و بیان نظر کارشناسی نداشته باشد.
هدفمندسازی یارانه ها نباید از قالب یک قانون زمینی خارج شود و ماهیت ایدئولوژیک و حاکمیتی پیدا کند.کارشناسان و اساتید اقتصادی باید جرات بیان نظرات خود را داشته باشند. رسانه ها باید بتوانند آزادانه مناسبات اجرائی این قانون را به نقد بکشند و مسئولین هم باید در نهایت آرامش خود را پاسخگو به افکار عمومی بدانند.
امنیتی کردن اجرای این قانون از یک سو باعث زیر زمینی شدن اعتراضات و افزایش بدگمانی ها و از سوئی موجب افزایش بی حد و اندازه اختلافات و شکاف دولت-ملت می شود ونهایتا موفقیت قانون را با تردید های جدی مواجه می کند. رمز اجرای موفقیت آمیز این قانون در این است که دولت پیوسته، وفاق ملی و همراهی مردمی را مدنظر داشته باشد.حمایت و همراهی مردم باعث می شود آنچه دولت روی کاغذ برنامه ریزی کرده است ، با اقبال و پشتیبانی مردمی همراه شود. هم راستا و مماس شدن انتظارت عقلائی دولت و انتظارات تطبیقی مردم مهمترین رمز موفقیت اجرای این قانون است.
بیصداقتی و دادن وعدههای غیرمنطقی و توخالی و بالا بردن سطح توقعات اجتماعی و حواله کردن توهمآلود اشکالات اقتصادی به گردن مخالفان سیاسی و منتقدین دلسوز چاره راه نیست. اطلاعرسانی دقیق و شفاف و صادقانه با مردم، از مهمترین عوامل همراه کردن مردم با اجرای این قانون است.
تردیدی نیست که باور مردم و واکنش آنها ارتباط مستقیم به نحوه تعامل مسئولین دارد. در شرایطی که دولت مردم را محرم خود نمی داند و از دادن کمترین اطلاعاتی در خصوص اجرای این قانون پرهیز می کند، مردم ناچار می شوند اطلاعات خود را از رسانه های غیر رسمی بگیرند.
اطلاعات حرف اول را در کسب و کار می زند. اطلاع کسب کردن از کم و کیف اجرای این قانون با تجسس ها رایج اجتماعی فرق می کند.اقتصاد کشور فضای ابهام آلودی پیش روی خود می بیند.در چنین فضائی هر کس هر خبری منتشر کند، امین و دلسوز مردم می شود و مورد توجه قرار می گیرد.شایعه تاکسی ها هم ارزش خبری و اطلاعاتی پیدا می کند.بی بی سی و رادیو فردا و جرس و مرس نیز بازی گردان خبر و اطلاع رسانی می شوند و دولت نیز ناچار است در شرایط کاملا انفعالی مشغول جوابیه نوشتن و تکذیبیه دادن شود.
بنابراین دولت باید در عرصه اطلاع رسانی جلوتر از دیگران باشد و از سوئی فرصت را برای انتقاد و نقد سیاست های اجرائی کشور فراهم و خود را مهیا و آماده انتقادات کارشناسان و رسانه کند.در چنین شرایطی اعتمادی که به دولت ایجاد می شود صدها برابر بیش از پول نقدی که به خانه ها می رود، مشروعیت ومقبولیت ایجاد می کند و دولت می تواند بدون نگرانی و تلاش برای وام گرفتن از حساب ذخیره ارزی و برداشت از بودجه برای دادن یارانه نقدی، با آزاد سازی کم شیب قیمت ها ، اجرای این سیاست مهم را پیش ببرد.
فرید صلواتی: چند سال پیش برای کاری ، سفری به لبنان داشتم . چند روزی که آنجا بودم با بسیاری از آدمهای خاص برخورد داشتم.البته قرار نیست در این پست .از سفرنامه ام به این کشور صحبتی کنم .بلکه می خواهم از برخورد با یکی از همین آدمها خاص برایتان بگویم که از آن سال تا کنون عجیب فکرم را مشغول به خود کرده است.شبی در لبنان در یک رستوران مهمان بودیم .جمعی از دوستان آنجا بودند و شخصی بلند شد و همه را به هم معرفی کرد.به من هم که رسید گفت . آقای فرید صلواتی و گذشت.شام را که خوردیم با مهمانها مشغول بحث و گفتگو شدیم .درهمین حین یکی از گارسونها آمد و دست بر روی شانه من زد و گفت : می توانم چند دقیقه وقتتان را بگیرم .با تعجب گفتم : با کمال میل ، بفرمایید. و با هم شروع به قدم زدن وسط حیاط کردیم .این آقای محترم ناگهان ایستاد و رو به من کرد و گفت:داشتم از مهمانها پذیرایی می کردم یک وقت شنیدم که شما رابا نام فرید صلواتی معرفی کردند ، ببخشید فضولی میکنم همینطوره ؟ با تعجب گفتم : بله چطور؟ مگه شما ایرانی هستید؟ ایشان گفت: بله ایرانی هستم , جسارت نباشه می توانم سوال کنم که : آیا شما شخصی به نام دکتر فضل الله صلواتی را در اصفهان می شناسید؟ راستش کمی جا خوردم . البته خیلی ها در ارتباط با پدرم از من سوال می کنند .ولی این آقایی که این سوال را از من کرد کمی برایم تعجب برانگیز بود . گارسونی در یک کشور غریب . ضمنا فضای فکری این آقا به آشنایی با پدر من نمی خورد .به ایشان گفتم : چطور مگه ؟ گفت : به من بگویید ایشان را می شناسید یا نه ؟ گفتم : بله ، ایشان پدر من هستند . ناگهان رنگش عوض شد و چند ثانیه ایی ایشان به من خیره شد و سپس سرش را پایین انداخت و با خود گفت :چقدر این دنیا کوچک است من باید کجا پسر دکتر صلواتی را ببینم .حرف این آقا عجیب فکرم را مشغول کرد. به ایشان گفتم مگر شما پدر مرا می شناسید؟ رویش را به من کرد ، دیدم بغضی گلویش را گرفت و گفت : پسرم ، من ۴۵ سال پیش شکنجه گر پدرت درکمیته مشترک تهران بودم و اگر هم نام ایشان را به یاد دارم برای اینه که آنقدر ایشان را شکجه کردم دریغ از اینکه نام یک نفر را لو بدهد . ببین حالا روزگار با من چکارکرده است که باید با پسر او برخورد کنم و خاطرات وحشتناک آن دوران برایم تداعی شود . به راستی من باید تاوان اشتباه کاریهای چه کسی را پس دهم؟ دیدم بنده خدا شروع کرد به گریه و دائم از من و پدرم حلالیت می طلبید. می گفت .من باید تاوان امثال پدر تو را که شکنجه کردم پس دهم . ولی به چه جرمی؟در دلم گفتم : به جرم مزدوری. خیلی تحت تاثیر این فضا قرار گرفته بودم . حتی دوستانی که با من بودند نیز برایشان تعجب برانگیز بود. با خود گفتم چه حقیرانه. کسی که روزی در زندان فکر میکرد که خدا است و زندانیان بنده ,حالا به چه روزی افتاده است .کسی که روزگاری برای خودشیرینی حاکمان آنچنان شکنجه می کرد ، گویا همه دشمن و خائن به کشورند ، جز او و اربابش بگذریم .سپس از من خداحافظی کرد و به کارش مشغول شد .به اتفاق دوستان ، رستوران راترک کردیم .در بین راه یکی از دوستان از من سوال کرد که : فرید فلانی با تو چکار داشت؟ من هم قضیه را برای برایش شرح دادم و گفتم :مگه شما این آقا را می شناسید ؟دوستم گفت .آره بابا طرف سالهاست که اینجا کار میکنه، در ضمن زندگی دردناکی هم داره . همه خانوادش متلاشی شدن بعد از انقلاب با زن و دختر و پسرش از ایران فرار کردن سوریه و از آنجا به اسراییل رفتن و در به در به دنبال کار می گشته تا در یک فاحشه خانه مشغول کار میشه سالها آنجا بوده ودر آنجا عاشق یک فاحشه میشه و زنش قضیه را می فهمه و طلاق می گیره.و مجبور میشه دختر و پسرش رو خودش بزرگ کنه . به مرور بچه هاش بزرگ میشن و متاسفانه دخترش در همان فاحشه خانه مشغول کار میشه و یک روزهم پی می بره که پسرش جذب کلوپ های همجنس گرایان شده است و این مرد تا این مسائل را می بیند وضعیت روحیش به هم می ریزه و از اسرائیل خارج می شه و به لبنان کوچ می کنه ، حالا هم در همین رستوران گارسونی می کنه .به دوستم گفتم تنها زندگی می کنه ؟دوستم گفت : نه با دو تا بچه های دخترش که از راه نامشروع به دنیا آمدند براستی که در این چند سال عجیب این مرد فکرم را مشغول کرده است . براستی که خدا چگونه در زندگی انسانها عبرتهایی را می گذارد که شاید دیر یا زود داشته باشد . ولی سوخت و سوز نخواهد داشت . فکر می کنید چرا این خاطره را برایتان تعریف کردم .برای این بود که وقتی این دادگاهای نمایشی را دیدم و شکنجه ها و تجاوزاتی که بر سر جوانان این کشوررفته است را شنیدم .نمی خواهم سالهای بعد کسی دیگر پیدا شود وآخر وعاقبت زندگیش همچون گارسون لبنانی باشد و در به در به دنبال حلالیت باشد .در هر صورت کسانی که مزدور و بازیچه و ملعبه ظالمین قرار می گیرند .بدانند و هشیار باشند که : خدا جای حق نشسته است . و دیر یا زود سزای اعمالشان راپس خواهند داد .آنموقع است که به جایی می رسند که کسی نیست جوابگوی اشتباهات اعمالشان باشند . و خود باید جوابگوی اعمال و رفتار خود باشند.
برنامه های ۱۶ آبان ۱۳۸۹
رسا ، رسانه سبز ایران
عباس عبدی: انحلال جبهه مشاركت را از دو حيث حقوقي و سياسي ميتوان تحليل و بررسي كرد. چنين انحلالي و مطابق آنچه كه گفته شده است، قاعدتاً از حيث حقوقي پذيرفته شده نيست. زيرا انحلال يك حزب بايد مبتني بر حكم دادگاه باشد و چون کنش سياسی محور اصلي فعاليت احزاب است، بنابراين بايد رسيدگي به اتهامات آن در چارچوب جرم سياسي و در دادگاههاي عمومي و نه انقلاب انجام شود. اين دادگاه بايد علني و با حضور هيأت منصفه سياسي باشد، و براي مسئولان حزبي امكان دفاع و اخذ وكيل فراهم باشد. بعلاوه حكم صادره عليالقاعده قابل تجديد نظرخواهي است و اين تجديد نظرخواهي متفاوت با اعمال ماده 18 و استناد به اختيارات رييس قوه قضاييه است. با عنايت به موارد فوق كه هيچ يك از شروط مذكور براي صدور چنين حكمي طي نشده است، طبعاً ميتوان مستند بودن حكم صادره را با اصول قانوني به طور جدي مورد سوال قرار داد و دستگاه قضایی باید در توضیح این موارد اقدام کند. اما اين وجه موضوع در فضاي كنوني ايران چندان اهميتي نخواهد داشت، زيرا با فرض اثبات اين ادعا هم آب از آب ارادهي منتهي به انحلال تكان نخواهد خورد. نكته ديگري كه به لحاظ حقوقي بايد يادآوري كنم، تفسيري است كه از قانون احزاب ميشود. بنده در اواسط ده شصت عضو كميسيون ماده 10 قانون احزاب بودم. برداشت حقوقي غالب اين بود كه فعاليت سياسي ضرورتاً نيازمند تشكيلات نيست، هر تعداد افرادي ميتوانند مطابق سليقه خود و تحت نام معيني فعاليت كنند اما موقع رسيدگي به موارد خلاف آنان، همه افراد مسئول و پاسخگو خواهند بود. تشكيل و تأسيس حزب و گروه صرفاً براي تحديد فعاليتهای افراد حزبی و مسئوليتها و انجام وظايف حقوقي مثل مكاتبات، خريد محل و... است. بنابراين وجود يا منحل كردن يك حزب لزوماً ارتباطي با وجود يا تعطيلي فعاليت سياسي ندارد.
از منظر سياسي، تشكيلات و حزب نيست كه به مجموعهاي از افراد اعتبار و جايگاه ميدهد، تا با انحلال آن اين اعتبار و جايگاه نيز از ميان برود، بلكه برعكس هر حزب و گروهي معرّف ديدگاهها و آرمانهاي قشر معيّني است و تا هنگامي كه اين قشر در واقعيت جامعه وجود دارد، آن حزب تعطيل شدني نيست. آنان كه تصور ميكنند پاك كردن صورت مسأله، به معناي حل مسأله است، دچار اشتباه ميشوند. مجموعهاي كه فعاليت سياسي خود را مشروط به دادن مجوز كند، همان بهتر كه مجوزش باطل شود، اما گروهي را كه وجود جواز شخصيت حقوقي و حزبي را شرط ضروري فعاليت خود نميدانند، نميتوان منحل كرد. حزب توده بارها و بارها سركوب و منحل شد به طوري كه كلمه حزب منحله به آن اختصاص يافته بود، اما تا هنگامي كه در واقعيت اجتماعي خود دچار بحران نشد، هيچ كدام از انحلالهاي قبلي، اخلالي اساسي در فعاليتهايش ايجاد نكرد. جبهه مشاركت نيز همين طور است. تا هنگامي كه اين حزب قادر باشد با تحليل و راهبردهاي صحيح پاسخهاي مناسبي را به طرفداران خود بدهد، رسمي يا غير رسمي بودن عنوان آن از سوي دولت مسأله تعيينكنندهاي نخواهد بود. بويژه آنكه فضاي رسانهاي و اينترنتي امكان شبكهاي كردن ارتباطات حزبي را به خوبي فراهم نموده است. اما اگر اين حزب نتواند تعريف صحيحي از راهبرد اصلاحطلبي خود ارايه دهد و آن را با شرايط روز منطبق كند، رسميت داشتن حقوقي حزب هم دردي را از آن دوا نخواهد كرد. اعتبار شناسنامه هر حزبي در ارايه تحليل و راهبردهاي سياسي آن است و نه در زدن مهر از سوي وزارت كشور. در شرايط كنوني نيز نياز جامعه و جوانان به چنين تحليلهايي بسيار زياد است و خوشبختانه رسانههاي لازم نيز براي انتقال آنها و نيز دريافت بازخوردهاي مناسب وجود دارد، بنابراين راهحل اصلي براي نقض و بياعتبار كردن چنين انحلالي، تمركز بر فعاليت سياسي سازنده و راهگشاست. ابطال پرونده يك حزب حداكثر مثل آن است كه مدرك تحصيلي كسي را به ناحق باطل كنند. اما اين ابطال نه موجب نابودي آن فرد ميشود و نه صلاحيتهاي تحصيلي و آموزشي و حرفهاي او را زايل ميكند، حداكثر ممكن است در برخي زمينهها از امتيازاتي محروم شود. كه با كار و كوشش بيشتر فرد، ميتوان اين اقدام را بلا اثر نمود.
منتشر شده در شماره سوم مجله صبح آزادی آبان 1389
ندای سبز آزادی: در حالی که از آغاز سال تحصیلی جاری، دانشکده هواپیمایی کشوری، با تنش هایی که منجر به تحصن شد، دست و پنجه نرم می کرد، مدیریت این دانشگاه در تقابل با دفتر نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه قرار گرفته است.
به گزارش «تابناک»، در روزهای نخستین مهر ماه امسال، دانشکده تخصصی صنعت هواپیمایی کشوری، شاهد تحصن برخی دانشجویان به سبب اخراج غیرمنتظره شان از خوابگاه دانشگاه بود که این تنش، با کوتاه آمدن مدیریت در برابر خواسته دانشجویان فروکش کرد.
بنا به گفته شاهدان رئیس دانشکده بر خلاف رویه هر ساله از دانشجویان سال آخر می خواهد که خوابگاه را تخلیه کنند و سرویس ایاب و ذهاب آنها از خوابگاه به دانشکده را نیز حذف می کند. به دنبال این موضوع دانشجویان تحصن می کنند و رئیس دانشکده مجبور می شود از مواضعش کوتاه بیاید.
بر پایه این گزارش، اما این همه موضوع نیست، زیرا اقدامات غیر معمول رئیس دانشکده فضای پرتنشی را ایجاد کرده است.
وی که یک پزشک است و بیش از پنج سال ریاست این دانشکده تخصصی را بر عهده دارد، روز یکشنبه گذشته، از برگزاری نشست هم اندیشی اساتید دانشکده ـ که به طور معمول هر چند ماه یک بار برگزار می شود و سابقه چند ساله نیز دارد ـ بدون بیان دلیل، جلوگیری کرده و درست در ساعت برگزاری جلسه ورود به سالن، برنامه را با دستور به نیروهای انتظامات ممنوع کرده است.
برخی دانشجویان این دانشکده در تماس با «تابناک»، ضمن بیان مسائل خود و مشکلاتی که دارند از تصمیمشان برای اعتراض آرام به این گونه عملکردهای مدیریت دانشکده خبر دادند.
نکته جالب اینجاست که متأسفانه، بیش از پنج سال است که ریاست دانشکده ای کاملا تخصصی را یک پزشک ـ بدون هیچ گونه تجربه پیشین در این حوزه ـ بر عهده دارد و همین موضوع، اشکالات فراوانی ایجاد کرده است؛ البته باید دید، مسئولین مافوقی که اقدام به چنین انتصاب عجیبی کرده اند، چه پاسخی در قبال این انتصاب دارند!
ندای سبز آزادی: در طی سالهای اخیر افراد زیادی به بدنه مدیریت هواپیمایی وارد شده اند که نه تنها هیچ تخصص مرتبط با صنعت هواپیمایی ندارند،بلکه حتی تحصیلات مرتبط نیز ندارند.
بطور مثال،یک پزشک عمومی جوان بنام دکتر حبیبی که بعنوان پزشک هوایی در سازمان هواپیمایی کشوری استخدام گردید،بعد از مدت کوتاهی به عنوان ریاست تنها مرکز آموزش عالی صنعت هواپیمایی کشور یعنی دانشکده هواپیمایی گمارده شد.
از زمان تصدی ایشان هرج و مرج زیادی در امور دانشکده رخ داده و تقریبا همه چیز از هم گسیخته شده است.بطوریکه هر کسی که وارد دانشکده می شود،بلافاصله متوجه این وضعیت آشفته می شود.ایشان در طول هفته فقط چندساعت در دفتر کار خود حاضر می گردد.سایر مدیران مجموعه نیز وقتی مدیریت ارشد خود را چنین دیده اند،آنها نیز دنباله رو دکتر حبیبی شده اند.ضعف مدیریت،بی اطلاعی و بی دانشی نسبت به مجموعه،عدم دلسوزی باعث شده است که دانشکده در طی 5سال اخیر سیر قهقرایی طی کند.ظاهرا ایشان آنچنان حامیان پرقدرتی دارند که هم اکنون عضو هیئت مدیره شرکت هواپیمایی آسمان و همچنین یک سمت مهم نیز در شرکت هواپیمایی ایران ایر میباشند.خبرهای تائید نشده ای نیز وجود دارد که ایشان سهام دار یکی از شرکتهای هواپیمایی میباشند،و لذا کل وقت خود را صرف امور اقتصادی شخصی می کنند.تنها کار ایشان در دانشکده هواپیمایی ارائه یک درس 2 واحدی تنظیم خانواده می باشد.
دانشکده هواپیمایی یک مرکز آموزشی باقدمت بیش از 50 سال می باشد.در طی 2 دهه بعد از انقلاب این مرکز عملکرد خوبی داشت و خدمات با ارزشی در پرورش نیروهای متخصص صنعت هواپیمایی انجام داد.اما اکنون موقعیت خود را از دست داده و به شدت کنترل یافته است،و نه تنها دیگر در سطح منطقه خاورمیانه ارزشی ندارد و جایگاه خود را از دست داده،بلکه به علت بی کفایتی مدیران آن فعلا قادر نیست بسیاری از خدمات آموزشی و تخصصی را انجام دهد،و کم کم موسسات خصوصی از این خلاء استفاده کرده و درآمد سرشاری را از طریق ارائه بعضی از این دوره ها نصیب خود کرده اند.لازم به ذکر است که حتی در دورانی این دانشکده دانشجویانی از کشورهای خارجی نیز داشته است،اما در حال حاضر وضع آنقدر خراب شده است که حتی بخشهای مهم عملیات هوانوردی مثل اداره کل مراقبت پرواز دانشکده را شایسته برگزاری دوره های تخصصی خود نمی داند.در چند کلمه می توان گفت که تقریبا دانشکده نابود شده است.
هیئت مدیره شرکت فرودگاههای کشور
اعضای هیئت مدیره شرکت فرودگاههای کشور،یعنی مهمترین تشکیلات در صنعت هوانوردی غیرنظامی کشور،5 نفر هستند که از دولت نهم انتخاب شده اند و دو ماه قبل با تغییر دو نفر از اعضاء مجددا تعیین گردیدند:
1- محسن اسماعیلی؛بجای مهندس مومنی رخ به عنوان رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت فرودگاههای کشور منصوب گردیدند
2- سیاوش امیرمکری؛عضو هیئت مدیره و معاونت توسعه و مدیریت منابع شرکت
3- محمدرضا عبدالرحیمی؛عضو هیئت مدیره و معاونت برنامه ریزی و نظارت
4- رضا قدیمی؛عضو هیئت مدیره و مدیر کل فرودگاه امام خمینی
5-داود اسفندیاری؛عضو هیئت مدیره
جالب است بدانید که هیچ یک از این افراد تخصص و تحصیلات مرتبط با صنعت پیچیده هواپیمایی را ندارند و 3نفر از این افراد کاملا بیگانه با این صنعت می باشند.به جرآت می توان گفت که هیچکدام از این آقایان به هیچ وجه شناختی از پیچیدگیهای این صنعت ندارند،پیش بینی می شود نتیجه این هیئت مدیره رساندن سرنوشت هواپیمایی ایران به وضعیت مشابه دانشکده آن باشد.
جالب است بدانید آقای رضا قدیمی فارغ التحصیل دوره کاردانی الکترونیک هواپیمایی از دانشکده هواپیمایی می باشند.البته خوشبختانه ایشان هیچوقت در بخش فنی وارد و شروع بکار نکردند.
ایشان در دوران تحصیل آنقدر بی استعداد بودند که استادان دانشکده برای خلاصی از دست این دانشجوی تنبل نمره ارفاقی به ایشان میدادند.ایشان هم اکنون در یکی از حساس ترین پستهای تخصصی هواپیمایی یعنی مدیر کل فرودگاه بین المللی امام خمینی مشغول بکار می باشند و همانطور که گفته شد عضو هیت مدیره شرکت هستندد.
اقای محمدرضا عبدالرحیمی،فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق در علوم انسانی می باشد.ایشان آنچنان از حمایت قدرتمندی برخوردار است که چندسال قبل موقع ورود به هواپیمایی که اولین اشتغال به کار بعد از فارغ التحصیلی بود،بعنوان یک مدیرکل شروع به کار کرد و ظرف مدت کوتاهی به معاونت شرکت و عضویت در هیئت مدیره می رسد.این در حالی است که در این شرکت فقط حدود 1500 مهندس در رشته های تخصصی هواپیمایی مشغول بکار می باشند.درست است که این افراد متخصص پارتی ندارند،اما صلاح مملکت ایجاب نمی کند که لااقل یکی دو نفر از این افراد متخصص در هیئت مدیره می بودند تا در تصمیم گیری و سیاستگذاری هواپیمایی دخیل باشند؟فکر می کنید سرانجام مدیریت این افراد در صنعت هواپیمایی به کجا خواهد انجامید؟
آقای امیر مکری نیز چند سال قبل وارد هواپیمایی شده و ابتدا در اداره تدارکات مشغول بکار شدند و سپس با جهشی به معاونت شرکت و عضویت در هیئت مدیره رسیدند.اقای داود اسفندیاری نیز که از اعضای دفتر وزیر راه میباشند نیز هدیه ای هستند که اخیرا به صنعت هواپیمایی داده شده اند.
-تنزل جایگاه سازمان هواپیمایی کشوری وهواپیمایی کشوری و شرکت فرودگاهها درسطح خاورمیانه و سطح بین المللی
با توجه به عزل و نصب های غیرکارشناسانه و انتصاب افراد غیر متخصص که به علت عدم آشنایی با مسائل فنی و حقوقی هواپیمایی و روابط بین الملل به شدت جایگاه خود را از دست داده است؛بطوریکه
1) هیچ یک از اعضاء هیئت مدیره و مدیران ارشد سازمان و شرکت هیچ تخصص مرتبط ندارند
2) هیچ یک از اعضاء هیئت مدیره به زبان انگلیسی و بین المللی وارد نیستند و توانایی حضور در مجالس بین المللی را نداشته و در دفاع از حقوق و منافع ملی ناتوان هستند
3) دانشکده هواپیمایی کشوری در گذشته مرکزآموزش بسیار توانمندی بود.بطوریکه تنها مرکز پرورش نیروهای متخصص در ایران و در ارائه خدمات به دیگر کشورهای منطقه بوده و دانشجویانی را از سایر کشورها جهت آموزش، پذیرش می نموده،ولی در حال حاضر به سطحی نازل رسیده که حتی استانداردهای لازم جهت آموزش پرسنل کشور ایران را هم از دست داده است
4)در گذشته بیش از 50% از پرسنل این سازمان و شرکت افراد متخصص و تحصیل کرده بودند و در حال حاضر خصوصا با عملکرد 3سال اخیر این نسبت به کمتر از 30% کاهش یافته و کل پرسنل شرکت فرودگاههای کشوری حدودا 5هزار نفر می باشد،
5)گزینش سفارشی افراد جهت تربیت خلبان بدون در نظر گرفتن صلاحیت فردی افراد که افرادی فاقد صلاحیت لازم بعنوان خلبان، مجوز پرواز اخذ و در خطوط هواپیمایی مشغول به کار شده که باعث کاهش شدید ضریب ایمنی پروازشده است،که این امر مورد اعتراض افراد شایسته و خلبانهای متخصص کشور شده است.
لازم به ذکر است هر خلبان در مراحل ابتدایی حدود 50 میلیون تومان برای کشور هزینه خواهد داشت
ف.کامرانی
آرش غفوری: "شصت دقیقه" عنوان برنامه ای خبری است از تلویزیون فارسی بی بی سی که مهمترین اخبار روز را به همراه تحلیل های مرتبط برای شما بیان می کند. برای آنها که فرصت شنیدن همه اخبار روز را ندارند این برنامه یکی از بهترین منابع خبری برای آگاه شدن از اتفاقاتی است که در جهان می افتد. تلویزیون فارسی بی بی سی البته برنامه پرمخاطب دیگری هم دارد تحت عنوان "نوبت شما" که به بررسی مسائل مهم از منظر بینندگان خود می پردازد. این هر دو برنامه پرمخاطب بی بی سی یعنی "شصت دقیقه" و "نوبت شما" در روز پانزدهم آبان ماه یا پخش نشدند یا به صورت ناقص به روی آنتن رفتند. "شصت دقیقه" که عملاً به "سی دقیقه" ملال آور تبدیل شد و به جای "نوبت شما" هم یک مستند خسته کننده پخش گردید. وقتی دلیل آن را از یکی از دوستان خبرنگارم در بخش فارسی بی بی سی پرسیدم گفت که آنها در این روز اعتصاب کرده بودند.
اعتصاب واژه ای است که ما در ایران چندان با آن میانه ای نداریم. حتی شنیده ام که پیش از این هم هرگاه در مجموعه شبکه بی بی سی اعتصابی می شد، شبکه فارسی آن به کار خودش ادامه می داد. تو گویی ایرانی ها قرار نیست هیچ وقت شاکی باشند و اگر قرار بر شکایت و گله هم هست ما کناری می ایستیم. اما بعد از حوادث سال 88 گویا ما هم یاد گرفتیم شکایت کنیم و حالا اگر فرصت آن در ایران برای ما فراهم نیست، حوادث ایران در خارج از کشور هم چنان تاثیری داشته است که راه های جدید را نشان می دهد و این در نوع خود یک اتفاق مبارک است. اتفاقی که می تواند لزوماً سیاسی هم نباشد و همانند این اعتصاب در شبکه بی بی سی، صرفاً شامل مسائل صنفی گردد. اتفاقی که همانطور که گفتم در ایران یا نمی افتد و یا اینکه با قهر و خشم پلیس مواجه می شود. در ماجرای اعتراض و شکایت معلمان که اتفاقاً اصلاً هم سیاسی نبود نمونه ای از این برخورد دیده شد.
برای فعالان جنبش سبز، خارج شدن هریک از منابع محدود خبری شان در این روزها یک تهدید است. هرچند شبکه های خبری حرفه ای خارجی در راستای منافع خود به بررسی و تحلیل اخبار می پردازند، اما به دلیل آنکه از محیط اطراف متاثر هستند مجبور خواهند بود تاحدی پاسخگوی نیاز مخاطب هم شوند. مگر آنکه همانند صدا و سیمای دولت فعلی و گروهی از تلویزیون های لوس آنجلسی، مخاطب برای آنها در حد یک بیننده منفعل تلقی شود که در این صورت از بیان دروغ و تحریف آشکار حقایق و روز و شب کردن وقایع پرهیز نمی کنند. اما شبکه های خبری حرفه ای اگر هم دنبال منافع خود باشند که حتماً هستند اما به دلیل اهمیتی که با آينده نگری برای مخاطب خود قائل می شوند سعی می کنند در نقل اخبار، به بیان دیدگاه های گروه های مختلف بپردازند و لااقل در شکل ظاهری خبری شان، چندان جناحی و شخصی نباشند. از این رو در محدودیتی که سبزها برای انتشار اخبار مرتبط با خود در رسانه های داخلی مواجه هستند شبکه بی بی سی فارسی یکی از منابع خبری است که در کنار نقل دیدگاه های دولت مستقر، دیدگاه مخالفان را هم بیان می کند. این امر را علی شکوری راد، عضو تازه آزادشده جبهه مشارکت هم بیان کرده و در پاسخ به بازجوهای در زندان که از می خواستند تعهد بدهد تا با بی بی سی مصاحبه نکند پاسخ داده بود تازمانیکه صدا و سیمای جمهوری اسلامی به 13 میلیون نفری که به اعتراف دولت به محمود احمدی نژاد رای ندادند اجازه طرح مسائل خودشان را نمی دهد تعهد دادن برای مصاحبه نکردن با رسانه های خارجی امری بی جاست. از این رو سبزها چندان نباید از اعتصاب در شبکه ای مانند بی بی سی خوشحال باشند چون همان معدود منابع اطلاع رسانی آنها را هم کور می کند. اما اگر از منظری وسیع تر به این اعتصاب و پیامدهای آن و نقشی که برای خود کارکنان بی بی سی و تلاش برای احقاق حقشان نگریسته شود اتفاقاً امری است که باید مورد توجه قرار گیرد و با اهمیت تلقی شود و حتی با حمایت مواجه گردد. اعتصاب صنفی بدیهی ترین حقی است که یک فرد داری حقوق شهروندی دارا می باشد. اشکالی ندارد که چند روزی این خبرنگاران اخبار مربوط به ایران را ناقص پخش می کنند، امروز آنها رسالت مهمتری دارند. کاری که ما در ایران اجازه انجام آن را نداریم و اگر هم داشته باشیم با برچسب های سیاسی و غیرملی مواجه می شویم. خبرهای مربوط به ایران چند روزی جایشان خالی است، اما این اتفاق درس بزرگ تری هم دارد و آن اعتماد به یکدیگر و همراه بودن با همدیگر است، اگر فکر می کنیم که می توانیم موثر باشیم.
یک پیشنهاد هم برای آقای ضرغامی، رئیس سازمان صدا و سیما دارم. درحالی که بی بی سی در اعتصاب به سر می برد، اخبار مربوط به این اعتصاب توسط خود این شبکه پخش می شود. آقای ضرغامی می تواند در خلوت خود مقایسه ای با سیاست های خبری سازمان تحت مسئولیت خود داشته باشد که اگر زمانی یک نفر و فقط یک نفر ساز مخالف بزند با چه برجسب هایی مواجه خواهد شد، حالا مطرح شدن خبر آن در صدا و سیما پیشکش. اگر زمانی خواستید بی طرف بودن اخبار صدا و سیما را به رخ دیگران بکشید حداقل از یاد نبرید که آنها اگر هم بی طرف نباشند، ظاهر امر را رعایت می کنند. به همین دلیل هم هست که آنتن های تلویزیون های خانگی بیشتر از آنکه در سمت و سوی خیابان جام جم تهران حرکت کند، چشم به آسمان ها و ماهواره هایی دارند که شما هم حتماً می دانید مخاطبانتان را دزدیده اند. اما شما هنوز در خواب خرگوشی به سر می برید.

ندای سبز آزادی: ظهر امروز، يکشنبه، عليرضا کياني فعال سياسي مازندران و عضو شوراي عمومي تحکيم وحدت در يکي از خيابان هاي بابلسر توسط چندين نيروي لباس شخصي و امنيتي و بدون ارئه هيچگونه حکم قانوني بازداشت شد.
به گزارش ندای سبز آزادی بازداشت دبير سياسي سابق انجمن اسلامي دانشگاه مازندران در حالي صورت گرفته است که نزديکان او به خاطر وضعيت بيماري او به شدت نگران هستند و از نياز مبرم او به مصرف روزانه ي چندين نوبت قرص و دارو خبر مي دهند.
لازم به ذکر است که عليرضا کياني دانشجوي کارشناسي ارشد علوم سياسي دانشگاه مازندران در جريان وقايع پس از انتخابات به مدت يک ماه بازداشت بود و پس از آن به مجموعا 14 ماه حبس تعزيري و 70 ضربه شلاق محکوم شده که اين حکم در حال حاضر در مرحله ي تجديدنظر به سر مي برد.
ندای سبز آزادی: بر اساس گزارشات رسیده از منابع دانشجوئی بابل صبح یکشنبه محسن برزگر فعال دانشجوئی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل بازداشت شد. به گزارش این خبر محسن برزگر پس از تماس مسئولین زندان متی کلای بابل برای رفع نقص پرونده اش به زندان متی کلا مراجعت کرده و پس از خروج از زندان در جلوی در زندان متی کلای بابل توسط یک خودرو نیروی انتظامی به مکان نامعلومی منتقل شد.
پدر محسن برزگر در گفتگو با منابع آگاه عنوان کرد که در هنگام دستگیری فرزندش مامورین نیروی انتظامی هیچ حکمی مبنی علت بازداشت محسن اعلام نکرده اند و تنها مامورین نیروی انتظامی به خانواده محسن برزگر گفتند که پس از چند ساعت او را بازمی گردانند.
همچنین پدر محسن برزگر خاطرنشان می کند که دادستان و مسئولین اداره اطلاعات بابل در پاسخ به خانواده محسن برزگر مبنی بر مکان نگهداری و علت بازداشت محسن برزگر اعلام بی اطلاعی کرده اند.
محسن برزگر عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت و عضو ستاد دانشجوئی مهدی کروبی در بابل پس از انتخابات ریاست جمهوری به مدت 1 ماه در اداره اطلاعات شهرستان بابل بازداشت بوده و تز سوی دادگاه انقلاب شهرستان بابل به 10 ماه حبس تعزیری و 1 سال محرومیت از تحصیل محکوم شده بود. وی پس از گذراندن نیمی از دوران محکومیت خود در تیر ماه سال جاری با عفو مشروط آزاد شده بود.
ندای سبز آزادی: عضو فعلی شورای شهر و مترجم دانشجویان پیرو خط امام با بیان اینکه بحث تحریف تاریخ ۱۳ آبان موضوع جدیای است، خاطرنشان کرد: اینکه کل تاریخ معاصر ما در معرض تهدید است، موضوع جدیدی نیست، پس باید همیشه نگران و هوشیار بود که تاریخ معاصر خود را به خوبی بررسی کنیم.
به گزارش ایسنا، معصومه ابتکار یکی از دانشجویان حاضر در جریان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا ، در نشستی با عنوان “۱۳ آبان – انقلاب دوم” که از سوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، با بیان این مطلب و تاکید بر اینکه هیچ تشکیلاتی به عنوان دانشجویان پیرو خط امام وجود ندارد، تصریح کرد: دانشجویان بعد از اتمام پرونده ۱۳ آبان رسما انحلال پیروان خط امام را اعلام کردند تا از آن بهرهبرداری سیاسی نشود.
وی با بیان اینکه از جریان تسخیر لانه جاسوسی درسهای زیادی میتوان گرفت، گفت: عنوانی که دانشجویان برای خود انتخاب کردهاند به نحوی بود که هیچ بهرهبرداری سیاسی از آن نشود و هیچ یک از احزاب آن زمان نتوانستند از آن سوءاستفاده کنند.
ابتکار در ادامه افزود: در حین واقعه ۱۳ آبان تعدادی از دانشجویانی که در تسخیر لانه جاسوسی نقش داشتند به جبهه دفاع مقدس پیوستند، تعدادی شهید شدند و تعدادی دیگر جانباز و در کنار آنها عدهای برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتند و عدهای نیز بعد از ادامه تحصیل در جریانات سیاسی و اجتماعی کشور حضور یافتند و موضوعی که پارادوکس ایجاد میکند، این است که در جریان جنبش اصلاحات که از سال ۷۶ با انتخاب سیدمحمد خاتمی در کشور شکل گرفت، تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام و تسخیرکننده لانه جاسوسی با جریان اصلاحات به عرصه سیاسی – اجتماعی کشور برگشتند و این سوال پیش آمد که چطور دانشجویان رادیکالی سال ۵۸ امروز خواهان اصلاحات شدهاند و این سناریو ایجاد شد که این افراد پشیمان شدهاند و بحث از جریانات اصلاحی میکنند.
این عضو شورای شهر تهران در ادامه با اشاره به تلاشهایی که در جهت پشیمان جلوه دادن دانشجویان تسخیرکننده لانه جاسوسی انجام میشود، گفت: تلاش برای تحریف تاریخ و دادن اطلاعات غلط وجود دارد و چند سال است که میخواهند اصل قضیه تسخیر لانه جاسوسی را زیر سوال ببرند و آن را خواست آمریکا مطرح کنند که به نظر من مطرح شدن این نظرها برای توجیه برخی اقدامات است .
وی با بیان اینکه بحث تحریف تاریخ ۱۳ آبان موضوع جدیای است، خاطر نشان کرد: اینکه کل تاریخ معاصر ما در معرض تهدید است، موضوع جدیدی نیست، پس باید همیشه نگران و هوشیار بود که تاریخ معاصر خود را به خوبی بررسی کنیم.
ابتکار با بیان اینکه در ۱۸ آبان ۵۸ شکافی ایجاد شد و جریانات کشور به دو دسته تقسیم شدند، توضیح داد: عدهای تسخیر لانه جاسوسی را زیر سوال بردند و مخالف آن بودند و عدهای دیگر در آن شرکت داشتند، اما جای سوال است که چرا امروز افرادی در مقابل لانه جاسوسی در رابطه با تسخیر سفارت آمریکا سخن میگویند، که در این جریان هیچ کاره بودهاند، البته این افراد در بین دانشجویان حضور داشتند، اما از رهبران و نمایندگان دانشجویان به حساب نمیآمدند.
این عضو شورای شهر با اشاره به اینکه اقدام به تسخیر لانه جاسوسی نیز مثل هر اقدامی میتواند مورد نقد قرار گیرد، گفت: برخی نمیتوانند بپذیرند ، کسانی که امروز پرچمدار اصلاحات هستند، در گذشته از رهبران چنین جریانات ضدامپریالیستی بودهاند و حرکتشان مورد تایید امام (ره) و نام انقلاب دوم به آن اطلاق شده است.
ابتکار در ادامه در پاسخ به سوالی در مورد عملکرد دولت بازرگان در زمان تسخیر لانه جاسوسی، گفت: سال ۵۸ با دولت موقت روبهرو بودیم، نه قانون اساسی و نه پارلمان داشتیم و ارتش بیثبات بود و همه اینها باعث میشد دانشجویان گمان کنند که دولت از عهده این اقدام برنخواهد آمد. در کنار اینها شخصیت بازرگان در بین دانشجویان چهرهای مثبت بود و به خاطر شرایط موجود دولت بازرگان قبل از ۱۳ آبان بارها تقاضای استعفا داده بود .
این عضو شورای شهر تهران، تصریح کرد: در تسخیر لانه جاسوسی مهمترین هدف دانشجویان اعتراض به حضور شاه در آمریکا و دخالت آمریکا بود. پس هدف دانشجویان سقوط دولت بازرگان نبود، اما میتوان گفت سقوط دولت پیامد این واقعه بود. همانطور که هر واقعهای میتواند پیامدهایی داشته باشد و باید در هر اقدامی هزینهها و منافع را بررسی کرد تا ببینیم کدام کفه سنگینتر است.
ابتکار همچنین در رابطه با علت طولانی شدن تسخیر لانه جاسوسی به حمایت امام (ره) از این اقدام اشاره کرد و گفت: امام (ره) این واقعه را انقلاب دوم نامیدند و از طرفی این اقدام با حمایت بینظیر مردم روبهرو شد تا در نهایت امام دستور پیگیری آن را به مجلس دادند. همچنین در این زمان واقعه طبس رخ داد و شاهد حمله نظامی آمریکا به ایران بودیم که همه اینها مسئله را به تاخیر انداخت و تسخیر طولانی شد.
ابتکار در جواب این سوال که آیا دانشجویانی از تسخیرکنندگان لانه جاسوسی امروز حضور دارند که از اقدام خود پشیمان باشند، گفت: مجموعه ۳۵۰ نفری از دانشجویان که اقدام به تسخیر لانه جاسوسی کردند و طی شش ماه اول انسجام بیشتری داشتند و پس از آن عدهای جدا شدند کسانی هستند که میتوان گفت از افراد شاخص و آنهایی که نقش کلیدی داشتهاند امروز هرگز کسی پشیمان نشدهاند. البته ممکن است نقصهایی به این حرکت وارد بدانند، اما به هیچ عنوان هیچیک از رهبران این جریان از اقدام خود ابراز پشیمانی نکردند.
ندای سبز آزادی: آیتالله عبدالله جوادی آملی با بیان اینکه فعالیت در حد مسجد و حسینیه برای حل مشکلات جوان کافی نیست، خواستار آن شد که عوامل ریشهای مشکلات فرهنگی جامعه شناخته شود.
ایشان بیکاری و عملکرد نادرست مسئولان را از جمله این ریشهها دانست و با بیان اینکه “اگر ما (روحانیون و کارگزاران نظام) بتوانیم خودمان را اصلاح کنیم و مشکلی نداشته باشیم، این مسئله سهم تعیین کنندهای در اصلاح جوانان دارد”، افزود: جوانان اگر از ما طهارت و قداست ببینند، جامعه اصلاح میشود و اگر خدای ناکرده دیدند که ما به بیراهه رفتیم و یا راه کسی را بستیم، کنترل کردن اینها سخت است.
به گزارش روابط عمومی بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء، این استاد حوزه علمیه قم در دیدار فرمانده انتظامی استان قم و اعضای هیئت اجرایی همایش بررسی نقش پیشگیری از وقوع جرم با استفاده از فرهنگ دینی، فرارسیدن سالروز شهادت امام جواد علیه السلام را خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و همه مومنان عالم تسلیت گفتند و با اشاره به روایتی از آن امام بزرگوار اظهار داشت: وجود مبارک امام جواد در بیان نورانی دارند که (مَن اَصغی اِلی ناطِقٍ فَقَد عَبَدَهُ فَاِن کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَد عَبَدَاللّهَ وَ اِن کانَ النّاطِقُ ینطِقُ عَن لِسانِ اِبلیسَ فَقَد عَبَدَ ابلیس)؛ یعنی هر فرد یا ملتی که گوش به حرف کسی میدهد و حرف کسی را میپذیرد، وی را عبادت میکند. اگر آن گوینده سخن دینی گفت، این فرد یا جامعه خدا را عبادت کرده است و اگر سخن شیطان را گفته است، این فرد یا جامعه شیطان را عبادت کرده است.
وی گوش دادن هر صدایی و پذیرفتن آن صدا را نوعی عبادت دانست و تاکید کرد: طبق بیان نورانی امام جواد علیه السلام، الان صداهای گوناگونی به وسیله رسانههای اینترنتی و ماهوارهای به گوش جوانان ما میرسد و این مهمترین آسیبی است که به نسل جوان ما میرساند.
استاد برجسته حوزه با ابراز تاسف از عدم توجه کافی به فرهنگ مطالعه اظهار داشت: متاسفانه فرهنگ عمومی جامعه ایران فرهنگ کتاب نیست، یعنی مردم اهل مطالعه و دقت و پژوهش نیستند و گروه اندکی اهل مطالعه و تحقیق هستند.
این مرجع تقلید تصریح کرد: انسان باید یا مکتب ببیند یا محضر، یعنی یا باید از راه گوش مطالب مفید را بشنود و یا از راه چشم ببینند، یا کتاب مطالعه کند تا چیزی نصیبش شود و یا از محضر عالمان دینی و محافل مذهبی و هیئتهای مذهبی استفاده کند، اما بسیاری از جوانان ما اهل مطالعه و محضر نیستند.
آیتالله جوادی آملی در عین حال تاکید کرد: بسیاری از افراد هستند که درس نخواندهاند ولی محضر علما را درک کردهاند و از منش و روش آنها چیزهایی یاد گرفتهاند.
وی ناامیدی را امری ناپسند دانست و گفت: همگان باید تلاش و کوشش کنیم تا از طریق راه حلهای مختلف، جوانان را از آفتها و آسیبهای اجتماعی و فرهنگی نجات دهیم.
استاد حوزه علمیه قم افزود: غریزههای سرکشی که جوانان را به گناه وا میدارد از امور حسی است، اما بحثهایی که احیانا برای اصلاح آنها ارائه میشود مفهوم ذهنی است و مفاهیم ذهنی قدرت لازم برای اثرگذاری در برابر کششهای حسی را ندارند.
استاد برجسته حوزه تصریح کرد: دشمن برای از بین بردن اعتقادات جوانان از راه حس وارد میشود و ما اگر بخواهیم از راه مفهوم ذهنی، جوانان را بیمه کنیم امری دشوار است، اما سختی این کارها نباید ما را وادار کند که ناامید شویم، برای اینکه هم امر به معروف و نهی از منکر واجب است و هم تعلیم و تبلیغ و پژوهش. اگر هر دوی این کار (تعلیم و تبلیغ) واجب شد معلوم میشود که اثر میکند و اگر بر روی انسان و جامعه اثر نمیکردند، واجب نمیشدند.
آیتالله جوادی آملی در ادامه فرمایشات خود به روایت دیگری از امام نهم (ع) در مورد اینکه اطمینان به لطف خدا بهای هر کالای گران و نردبان هر مقام بلند است، اشاره کرد و گفت: اگر کسی خواست تجارت کند و کالای گرانبهایی بخرد، بهای او اطمینان به قدرت مطلق خداست و امام جواد (ع) فرمودند که وثوق به لطف خدا بهای تهیه کردن هر کالای گران است.
وی اطمینان به لطف الهی را نردبان ترقی انسانها دانست و تاکید کرد: اگر کسی خواست ارتقا یابد به نردبان نیاز دارد و وثوق به لطف الهی نردبان هر مقام برتر و بالاتر است.
وی اظهار داشت: داشتن یک جامعه آرمانی، متدین و متمدن کالای گرانی است که بهای سنگینی میخواهد و مقام والایی است که برای رسیدن به آن نردبان مستحکم لازم است و هر دوی آنها با اطمینان به لطف خدا حاصل میشود، بنابراین ما باید با این اطمینان کارها را شروع کنیم و به مقصد برسیم.
این مرجع تقلید خطاب به دستاندرکاران همایش بررسی نقش پیشگیری از وقوع جرم با استفاده از فرهنگ دینی تاکید کرد: وقتی شما میخواهید کار مسجد و حسینیه را انجام دهید، این کار ممکن است ولی بازه مخاطبان خاصی دارد. اگر مخاطبان شما کسانی باشند که سن آنها از ۴۰ سال بیشتر است، این فعالیتها برای آنها کارآمد است، اما معمولا مستمعان مسجد کسانی هستند که سن آنها از ۴۰ سال بیشتر است.
وی ادامه داد: اگر میخواهید در حد مسجد و حسینیه برای جوانان کاری انجام دهید، توفیقتان کم خواهد بود، برای اینکه جوانان مشکل محسوس دارند و شما میخواهید یک حرف محکوم ذهنی را تحویل آنها دهید. این مطالب متعلق به کسی است که دوران سختی را گذرانده باشد.
آیتالله جوادی آملی در بخش دیگری از فرمایشات خود، شناسایی راههای ابتذال و انحراف جوانان را مهم دانست و تاکید کرد: یکی از راههای موفقیت نیروی انتظامی این است که در هنگام بازجویی از مجرمان، راههای به دام افتادن جوانان را از راه روانکاوی و روانشناسی شناسایی و معالجه کند.
وی افزود: اگر به این فکر هستید که یک همایشی داشته باشید و سخنرانی کنید، این کار برای مسجدیها و مخاطبانی که سن آنها از ۴۰ سال به بالاست مناسب است، ولی چون سن جوانان کم است و از طریق ماهوارهها آلوده شدهاند، شما باید کاری کنید که در حد ماهواره و اینترنت اثر کند.
استاد برجسته حوزه با اشاره به زمینههای ارتکاب گناه تصریح کرد: کسی که جوان و بیکار باشد و وسیله گناه هم داشته باشد، بسیاری از فسادها از این سه عامل برمیخیزد.
وی ادامه داد: بسیاری از جوانان چون نه مکتب دیدهاند و نه محضر؛ اگر واقعا کار باشد و اینها سرگرم کار باشند بخشی از فساد کم میشود.
آیتالله جوادی آملی با بیان اینکه بیکاری است که احیانا این فساد را دامن میزند، خاطرنشان کرد: بخشی دیگر از این عوامل مربوط به طهارت روحانیون که در خط مقدم مسئله امر به معروف و نهی از منکر و تبلیغات دینی هستند و شما که جزو کارگزاران هستید است. اگر از ما طهارت و قداست ببینند، جامعه اصلاح میشود و اگر خدای ناکرده دیدند که ما به بیراهه رفتیم و یا راه کسی را بستیم، کنترل کردن اینها سخت است اینها که مکتب و محضر ندیدهاند، بلکه عمل میبینند.
وی با اشاره به مطلوب بودن وضعیت جامعه در اوایل انقلاب اسلامی، اظهار داشت: در اوایل انقلاب اسلامی، جوانان امام و همراهان ایشان را دیدند و وضعیت جامعه آن زمان بسیار شایسته بود، یعنی جوانان کمتر گناه میکردند، چون دیدند که جامعه، جامعه قداست داشته و فضا، فضای عطرآگین است.
این مرجع تقلید تاکید کرد: اگر ما بتوانیم خودمان را اصلاح کنیم و مشکلی نداشته باشیم، این مسئله سهم تعیین کنندهای در اصلاح جوانان دارد.
آیتالله جوادی آملی در پایان برای موفقیت نیروی انتظامی دعا کرد و خطاب به حاضران گفت: امیدواریم سعی بلیغ همه شما مشکور باشد و از خدای سبحان تقاضا داریم توفیق خدمات بهتر و برتر را نصیب ناجا بفرماید که هم این عزیزان به وظایف خود عمل کرده باشند و هم جامعه ما از امنیت دینی و فرهنگی برخوردار باشد.
ندای سبز آزادی: این روزها اکثر خبرگزاری های خارجی از واردات مجدد بنزین به ایران خبر می دهند، در حالی که مسوولان نفتی ایران در مقابل این واردات سکوت اختیار کرده اند. پیگیری های خبرنگاران برای پیگیری صحت این اخبار نیز با درهای بسته مواجه شده است.
مسوولان نفتی هر بار در مواجهه با این سوال با تاکید بر حضور در جلسه، از پاسخگویی به این سوال سرباز زدند. براین اساس مدیر امور بین الملل شرکت ملی نفت در سه روز تماس مکرر خبرنگار خبرآنلاین در ساعت های مختلف روز با تاکید بر حضور در جلسه از پاسخگویی خودداری کرد.
و حال این سوال همچنان باقی است که در شرایطی که ایران از واردات بنزین بی نیاز شده و مصرف بنزین نیز به زیر ۶۰ میلیون لیتر در روز کاهش یافته است علت واردات بنزین در چنین شرایطی چیست؟
پیش از این برخی از مسوولان نفتی تاکید کرده بودند پیش از بی نیازی از واردات بنزین سفارش هایی صورت گرفته بوده که در شرایط فعلی محموله های ارسالی مربوط به سفارش های گذشته است، در حالی که برخی از خبرگزاری ها با دادن آدرس های مشخص از نام نفتکش و تحویل آن در کدام بندر کشور تاکید می کنند این محموله ها مربوط به سفارش شهریورماه امسال است.
از سویی دیگر اخیرا تاکید شده است ایران همچنان از چین و سنگاپور بنزین وارد می کند. بر اساس این گزارش ها که به ظاهر مستند به نظر می رسد تا پایان ماه سپتامبر سنگاپور یک میلیون بشکه بنزین به بندر عباس ایران صادر کرده است . محموله یک میلیون بشکه بنزین دیگری نیز که اواخر سپتامبر در هنگ کنگ بارگیری شداواسط اکتبربه ایران تحویل شده است . نفت کش امین ایران نیز اواخر سپتامبر برای بارگیری محموله بنزین از چین وارد بندر ژوشان شده است .
بر اساس این گزارش، شرکتهای چینی با مبادله نفت و بنزین با ایران با یوان موافقت کرده اند . شرکتهای چینی پیش از این به صورت قانونی بنزین مورد نیاز ایران را از طریق امارات صادر می کردند ولی اکنون این مبادلات به صورت مستقیم انجام می شود . البته محموله های کوچکی نیز هنوز از امارات به بندر عباس وارد می شود . محموله ۱۰۰ هزار بشکه ای بنزین از بندر جبل علی امارات با پرچم این کشور در اوایل سپتامبر به ایران صادر شد . یک محموله دیگر ۱۰۰ هزار بشکه ای نیز که با پرچم جزایر مارشال از جبل علی به بندر عباس حرکت کرده بود اواخر سپتامبر به ایران رسیده است .
این در حالی است که اواسط شهریورماه امسال وزیر نفت از بی نیازی ایران از واردات بنزین خبرداد و البته تاکید کرد این بی نیازی مدتی است محقق شده اما ما منتظر فرصت مناسبی برای اعلام آن بوده ایم.
در چنین شرایطی سکوت خبری از سوی مسوولان نفتی کشور کمی با ابهام مواجه است چرا که اگر این محموله ها پیش از بی نیازی ایران سفارش داده شده است می توان با اطلاع رسانی آن رفع ابهام کرد.در غیر اینصورت در شرایطی که تاکید می شود میزان ذخایر استراتژیک بنزین کشور نسبت به دوره های گذشته در شرایط بسیار مساعدی قراردارد در اینصورت مشخص نیست دلیل واردات این فراورده به کشور در شرایط کنونی چیست؟
این در حالی است که اخیر وزیر نفت اعلام کرده است فروشندگان بنزین به ایران که در گذشته برای فروش بنزین به ایران خودداری می کردند امروز برای فروش بنزین خود به ایران صف بسته اند.شاید به نوعی این وزیر به شرکت هایی اشاره دارد که پیش از این با افزایش فشارهای آمریکا برای عدم فروش بنزین به ایران از فروش این فراورده خودداری کرده بودند.در این بین در برخی مواقع نیز اخباری منتشر شده بود که بعضا ثابت می کرد ایران برای خرید بنزین از کشورهای دیگر و تامین نیاز کشور ناچار به پرداخت هزینه ای بیش از قیمت بنزین است.
نمونه این ادعا به خبر رویترز در اواسط مردادماه بر می گردد.براساس اظهارات این خبرگزاری ، ایران هر لیتر بنزین ترکیه را ۱۲۹ تومان گرانتر خریده است.
اگرچه این خبر هم با سکوت مسوولان نفتی همراه بود اما در آن رویترز مدعی شده بود طی ماه ژوئن ۱۳۸ هزار تن بنزین به ایران صادرشده و ایران در برابر این حجم واردات ۱۲۱٫۸ میلیون دلار پرداخت کرده است که به ازای هر تن ۸۷۸ دلار می شود.
این در حالی است که گفته می شود با تشدید تحریمها و توقف کامل واردات بنزین، از حدود دو ماه گذشته وزارت نفت ایران طرح تولید ضربتی بنزین را در مجتمعهای پتروشیمی اجرایی کرد؛ این امر موجب شد تا فروشندگان بنزین در منطقه خلیج فارس با بحران مشتری برای محصولات خود روبهرو شوند که این روند نیز کاهش ۲۰ دلاری قیمت بنزین در منطقه را به همراه داشته است.
براساس این گزارش در حال حاضر با تولید بنزین از مجتمع های پتروشیمی تولید روزانه بنزین کشور به ۶۶ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه رسیده است در شرایطی که مصرف بنزین در کشور به ۶۰ میلیون لیتر رسیده است.در عین حال براساس اظهارات مسوولان نفتی کشور، ایران تا کنون سه تا چهار محموله بنزین به کشورهایی چون افغانستان و عراق بنزین صادر کرده است و درشرایط فعلی به جمع صادرکنندگان بنزین پیوسته است.
منبع: خبر
ندای سبز آزادی: در واکنش به اظهارات سجادپور، مدیرکل اداره ارزشیابی و نظارت وزارت ارشاد، که از دخالت دولت در تشکیل “خانه سینمای اصلاح شده” و نیز یک اتحادیه برای تهیهکنندگان که برخی وظایف معاونت سینمایی را برعهده بگیرد، خبر میداد، شورایعالی تهیهکنندگان و توزیعکنندگان فیلم سینمای ایران بیانیهای صادر کرد.
در این بیانیه که مهر و امضای اعضای شورای مذکور پای آن دیده میشود، برخی اظهارات مدیر دولتی تکذیب شده و نیز با تاکید بر اینکه “گفتگو، وحدت در عمل، پذیرش تفاوت منافع و هم پیمانی بر مشترکات راه برون رفت از وضعیت کنونی است” هشدار داده شده که: “تشکیل صنف جدیدالتاسیس با هدف خروج از خانه سینما و پذیرش مسئولیت نظام صنفی سینمایی کشور (براساس اشاره صریح مدیرکل محترم در برنامه هفت) پیش از آنکه موجد آرامش و تانی در سینمای ایران باشد به تشنج و بروز سوءتفاهمات جدید در عرصه سینمای کشور منجر میشود.”
به گزارش ایلنا، متن این نامه به شرح زیر است:
درپی حضور علیرضا سجادپور مدیرکل اداره ارزشیابی و نظارت در برنامه سینمائی هفت مورخ ۱۴ آبان و اعلام تشکیل هیئت منتخب جهت تدوین پیشنویس اساسنامه تشکل واحد تهیهکنندگی جهت اطلاع عموم همکاران اعلام میشود:
اول: بحث تشکل واحد تهیهکنندگان با حفظ هویت گرایشات موجود هیچ گاه مورد مناقشه نبوده و ازسوی همه فعالین صنفی یک ضرورت اعلام شده است.
دوم: حفظ منافع ملی به عنوان یک مفهوم در راهبرد نظام تهیهکنندگی مورد پذیرش و عمل قرار گرفته است.
سوم: چگونگی دستیابی به وحدت، روشها و اهداف و رفتارهای صنفی امر مورد اختلاف فعالین امور صنفی بوده است.
چهارم: جلسه مورخ دهم و دوازدهم آبان ماه هشتاد و نه با دعوت مدیرکل محترم به واسطه شخصیت حقیقی افراد و نه صنفی آنها صورت گرفته که این امر به صراحت از سوی مدیرکل در جلسه بیان شده است.
پنجم: در جلسات فوقالذکر دو راهکار ارائه شد:
الف: تعیین هیات تدوین پیشنویس اساسنامه تشکل واحد خارج از حیطه خانهسینما.
ب: تعیین گروهی از نمایندگان تشکلهای فعلی با هدف حل مشکلات دولت در تعامل با تهیهکنندگان، فعالیت حول مسائل مشترک و تدوین چگونگی شکلگیری تشکل واحد.
ششم: رایگیری در جلسات پیش از آنکه حکم به رد یا قبول نظری باشد بهعنوان استخراج نظریات حاضرین اعمال شد که کثیری از شرکتکنندگان اساساً در رد یا قبول وارد رایگیری نشدند.
هفتم: کثیری از شرکتکنندگان راهکار بند ب از ردیف پنجم را سریعترین، مناسبترین و عادلانهترین روش برای حل و فصل مسائل و پی جویی امکانات نوین در نظام تهیهکنندگی میدانند و انتصاب هیات تدوین پیشنویس اساسنامه را مسیری طولانی، پرتنش و غیرمقبول میدانند، به نحوی که هیچیک از طرفین اعم از معاونت و صنف دستاورد روشنی را نخواهند داشت.
هشتم: برخلاف گزارش پخش شده در برنامه هفت، مخالفین روش انتصاب هیات تدوین اساسنامه بیش از دو برابر مخالفین اعلامی در برنامه (چهار نفر) بودند.
نهم: اعلام چهار نفر هیئت تدوین پیشنویس اساسنامه از سوی برنامه هفت (که دو نفر از آنان به علت مسافرت در جلسه حاضر نبودند و در جریان مذاکرات قرار ندارند) به عنوان هیات منصوب اداره کل صحیح است نه انتخاب ازسوی حاضرین.
دهم: همچنان بر این باوریم، گفتگو، وحدت در عمل، پذیرش تفاوت منافع و هم پیمانی بر مشترکات راه برون رفت از وضعیت کنونی است و تشکیل صنف جدیدالتاسیس با هدف خروج از خانه سینما و پذیرش مسئولیت نظام صنفی سینمایی کشور (براساس اشاره صریح مدیرکل محترم در برنامه هفت) پیش از آنکه موجد آرامش و تانی در سینمای ایران باشد به تشنج و بروز سوءتفاهمات جدید در عرصه سینمای کشور منجر میشود.
یقین داریم سینمای ملی جمهوری اسلامی ایران جزء با تلقی و نگاه ملی به سر منزل مقصود نخواهد رسید.
ندای سبز آزادی: محمد علی رامین، معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در برنامه برداشت هفتم رادیو گفت وگو، برخی حاشیه های نمایشگاه مطبوعات را بیان کرد.
به گزارش «تابناک»، محمد علی رامین به همراه کریمی و شکوهی ـ به ترتیب دبیر سیاسی اجتماعی خبرگزاری فارس و مدیر مسئول روزنامه مردم سالاری ـ در برنامه یاد شده، نمایشگاه مطبوعات را بررسی کردند.
در این برنامه، معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پاسخ به این نظر مهمان دیگر برنامه که استقبال مردم از نمایشگاه امسال را اندک اعلام کرد، گفت: با وجود دو هزار و چهارصد نشریه در نمایشگاه، اگر هر نشریه هزار میهمان هم داشت، باید بازدیدکنندگان بالغ بر دو میلیون و چهارصد هزار نفر بوده باشند، در حالی که آماری که من دارم، حاکی از حضور ۱۲۰ هزار بازدیدکننده است.
رامین در ادامه علت اصلی کاهش استقبال مردم از نمایشگاه را کم کاری و کمبود اطلاع رسانی از سوی خود مطبوعات دانست.
کریمی، دبیر سیاسی و اجتماعی خبرگزاری فارس، با نپذیرفتن دلیل ارایه شده از سوی معاون مطبوعاتی، نبود اطلاع رسانی و تبلیغات کافی از سوی برگزارکنندگان (معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) را یکی از مهمترین دلایل کاهش شمار بازدیدکنندگان دانست و گفت: البته چیدمان غرفه ها نیز در کاهش مخاطبان نقش مهمی داشت؛ ضمن این که هرچند حضور میهمانان خارجی، پسندیده بود، توجه بسیار برگزار کنندگان به این میهمانان خارجی و همین طور تحریم نمایشگاه از سوی برخی سایت های مطرح، از دیگر دلایل کاهش اقبال عموم در نمایشگاه مطبوعات بود… .
معاون مطبوعاتی ارشاد همچنین در این برنامه رادیویی، با اعلام این که هفتاد میلیون تومان برای پخش تیزر و مبالغی در همین حد برای نصب تابلوها و بنرها به شهرداری تهران پرداخته اند، ادامه داد: علت تغییر چیدمان غرفه ها نسبت به سال های گذشته، توجه به رسانه های استان ها، بر پایه رویکرد رییس جمهور به استان های کشور بود.
ندای سبز آزادی: عبدالله مومنی سخنگوی سازمان ادوار تحکیم وحدت از افرادی که در مدت بازداشتش در بند۲۰۹ به طور مستقیم یا غیر مستقیم در شکنجه اش نقش داشته اند، شکایت کرد. او شکایت نامه خود را پس از تنظیم در دادسرای اوین به دادستان تهران عباس جعفری دولت آبادی تحویل داد.
به گزارش کلمه، این فعال دانشجویی دربند در این شکایتنامه از سعید مرتضوی، دادستان قبلی تهران، حیدری فر بازپرس دادگاه انقلاب و از متهمان اصلی حوادث بازداشتگاه کهریزک، قاضی صلواتی رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و بازجوهای وزارت اطلاعات از جمله بازجویی به نام سید علی صالحی مشهور به سید شکایت کرده است. کسانی که مومنی آنها را در شکایتنامه اش شکنجه گران اصلی اش خوانده است .
عبدالله مومنی هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد . او چندی پیش نامه ای را ا ز زندان خطاب به رهبر انقلاب نوشت نامه ای که در آن به شرح شکنجه هایی که بر وی در هنگام بازجویی وارد آمده بود اشاره می کرد .
عبدالله در بخشی از نامه اش به رفتارهای بازجویی اشاره کرده که در زندان اوین به نام سید معروف است بازجویی که همیشه متهمانش را کتک می زند و به آنها فحاشی می کند. او به این رفتارهای خود افتخار می کند و خود را “تهرانی ساواک” می نامد. تهرانی به گفته زندانیان زمان شاه یکی از بی رحم ترین بازجوها ی آن دوران محسوب می شده و همواره زندانیان را به طرز وحشتناکی شکنجه می کرده است . وی پس از انقلاب اعدام شد.
عبدالله بارها توسط بازجو سید صالحی شکنجه می شده و حیدری فر بازپرس هم نه تنها با این شکنجه ها مخالفتی نمی کرد، بلکه با آنها همراهی هم نشان می داد. قاضی صلواتی قاضی پرونده وی هم هر بار عبدالله را می دید به او توصیه می کرد که اگر نظر بازجویش را بر اورده نکند حکم سنگینی خواهد گرفت .
شکنجه هایی که “سید ” به زندانیان وارد کرده بارها مورد اعتراض مسئولان زندان ۲۰۹ وزارت اطلاعات هم قرار گرفته و حتی گاه برخی از مسوولان بند ۲۰۹ از زندانیان خواسته اند اجازه ندهند او چنین رفتاری با آنها داشته باشد. برخی از بازجوها هم برای به حرف آوردن زندانیان آنها را تهدید می کنند که سید را به سراغ آنها می فرستند.
سید صالحی بارها گفته که من باید عبدالله مومنی را بشکنم و تا این کار را نکنم او را رها نخواهم کرد. “سید صالحی” بازجوی پرونده بسیاری از زندانیان حوادث پس از انتخابات از جمله حمزه کرمی نیز بوده است. او بارها به زندانیان می گفت: من می توانم شما را برای همیشه در اینجا نگه دارم . می توانم از قاضی بخواهم سالها برایتان حکم زندان بزنند. نمی گذارم به این زودی ها دادگاه شما تشکیل شود.
این موارد نشان می دهد که روال و سازوکار قانونی برای رسیدگی به پرونده زندانیان وجود ندارد. سرنوشت زندانیان سیاسی در دست افرادی کم دانش و بی تجربه که دارای مشکلات فراوانی هستند، قرار دارد.
مومنی در نامه اش خطاب به رهبر انقلاب درباره همین رفتارها نوشته است :« ضرب و شتم و رفتارهای غیر قانونی از همان لحظه اول بازداشت من آغاز شد. در جریان دستگیری درحالیکه گاز اشک آور که تا پیش از آن در خیابانها استفاده می شد در فضای بسته مرا به حالت خفگی انداخته و امکان هرگونه تحرکی را از من سلب کرده بود ماموران دست بردار نبوده و با کینه و دشمنی چنان مرا به زیر مشت و لگد گرفتند که با بینی، دهان و دندانهایی خونین و دستان و پاهایی زنجیرشده به مسئولان شان در زندان اوین تحویل شدم؛ و جالب آنکه وقتی به ماموران که حدود بیست نفر بودند در برابر فحاشی و ضرب و شتم می گفتم که از شما به قاضی شکایت می کنم، با فحش های رکیک آنها و الفاظ وقیحانه به خودم و قاضی مواجه می شدم. این البته دستگرمی آغاز کار بازجویان بر روی جسم و روح من بود. از همان ابتدای بازداشت درحالیکه مدام در گوشم می خواندند که “نظام ترک برداشته” با این وعده مواجه بودم که “شماها اعدام خواهید شد”. انتظار تحقق این وعده تا مدتها بارها وقتی در طی شبانه و روز بدون هیچ توضیحی مرا از سلولی به سلولی دیگر و از بندی به بندی دیگر منتقل می کردند مرا در بیم و هراس نسبت به ادامه حیات خویش قرار می داد. طی ۸۶ روز انفرادی هیچ وقت آسمان را ندیدم و طی هفت ماه بازداشت در بندهای امنیتی ۲۰۹ و ۲۴۰ تنها شش بار از “حق هواخوری” برخوردار شدم و پس از دوران انفرادی و حتی پایان بازجویی و برگزاری دادگاه هر دو هفته تنها یک بار اجازه تماس تلفنی کوتاهی آن هم با حضور بازجو با خانواده را داشتم».
وی در چهارصدمین روز بازداشت خود در زندان خطاب به رهبری همچنین نوشت :
پس از بازداشت به شرح فوق، روانه انفرادی در سلول ۱۰۱ بند ۲۰۹ اوین شدم و در بدو ورود متوجه وجود مدفوع در زیر موکت سلول شده و اعتراض کردم، پاسخم این بود که “شایسته بیشتر از این نیستی.
از بند ۲۰۹ نیز پس از دو روز مرا به بند ۲۴۰ منتقل کردند و در اختیار وزارت اطلاعات قرار گرفتم، شرایط زندان سخت تر و غیرانسانی تر شد. برخلاف مصوبه مجلس ششم و دستور آیت الله شاهرودی که هر دو سلول انفرادی را یکی کرده بودند تا سوئیت بشود، در اینجا هر سلول انفرادی را تقسیم به دوسلول کرده بودند با ابعاد ۶۰/۱ در ۲۰/۲ متر (به شکلی که عرض سلول از قد من کوتاه تر بوده و تنها در یک وضعیت امکان درازکشیدن داشتم). یک سطل فلزی که بر سر چاه توالت جهت اجابت مزاج گزارده بودند و یک شیرآب در بالای آن نیز داخل سلولی به همین اندازه بود تا زندانی برای نیازهای اولیه نیز از سلول بیرون آورده نشود. در فضای قبر مانند سلول و سکوت گورستانی بند، متاسفانه وضعیت سلول نیز به شکلی بود که جهت قبله به سمت سطل فلزی مذکور بوده و فاصله سجده گاه زندانی با آن حدود یک وجب بود و نورافکنی هم ۲۴ ساعته روشن بود تا مبادا زندانی هوس خواب در سر بپرورد تحمل انفرادی و بازجویی های طولانی امری بود که باید به آن عادت می کردم. اما درکنار انفرادی، بی خوابی های مکرر در نتیجه جلسات بازجویی چند ساعته و ایستادن بر روی یک پا و ضرب و شتم و سیلی های پیاپی نیز ترجیع بند این روزها بود. فشارها و آزار ناشی از عدم اطاعت از خواست بازجویان آنقدر بود که گاهی باعث می شد در حین بازجویی از هوش بروم..
گاهی نیز که گویی باید مشت آهنین از آستین بازجو بیرون می آمد، چنین می شد و چندین بار آنچنان بازجوی پرونده، گلویم را تا حد خفگی می فشرد که بی هوش برزمین می افتادم و تا روزها از شدت درد در ناحیه گلو، خوردن آب و غذا برای ام زجرآور می شد. البته صدمات ناشی از شکنجه تنها متوجه یک زندانی چون من نیست بلکه به شخص بازجو و شکنجه گر نیز آسیب می رساند تا جایی که به یاد دارم در جریان یکی از بازجویی ها پس از ضربات متعدد و مکرر بازجو که با پشت دست به دهان و دندانهایم می کوبید متوجه ایراد جرح بر انگشتان دست اش شدم.».
.
مومنی در نامه اش تاکید کرده است «:بدین ترتیب بازجویی ها تنها یک هدف داشت: بریدن زندانی و اعتراف او به آنچه بازجو می خواهد و البته وقتی می پرسیدم که چگونه می توان برای اعتراف گرفتن دست به چنین رفتارهایی زد، پاسخی چنین می شنیدم که “به گفته بنیانگذار انقلاب، حفظ نظام اوجب واجبات است.»
مومنی در نامه اش همچنین نوشته است :«در ماه اول بازجویی مدام این جمله را از زبان بازجوها می شنیدم که “خونی ریخته شده و نظام ترک برداشته و خیلی از شماها باید اعدام شوید و شاکی شما نیز نظام است”. هر بار نیز که در بازجویی “مطابق میل بازجو” و به تعبیر آنها “مطابق مصلحت نظام” پاسخ نمی گفتم، گفته می شد که “یا جواب باید مطابق آنچه باشد که ما می خواهیم یا باید همین برگه بازجویی را بخوری و قورت بدهی” و این فقط تهدید نبود بلکه پس از رد خواسته هایشان با زور و فشار برگه های بازجویی به من خورانده می شد و جالب آنکه این عمل حتی یکبار در ماه مبارک رمضان و در هنگامی که روزه دار بودم نیز انجام شد، البته وقتی کتک زدن و فحش های ناموسی در شب های مبارک قدر حرمتی نداشته باشد، دیگر هر رفتاری مجاز خواهد بود.
مومنی در این باره خطاب به رهبر انقلاب نوشته است :« تخصص بازجوی نظام جمهوری اسلامی و به اصطلاح سربازان گمان امام زمان در استعمال الفاظ رکیک و فحش های ناموسی – رکیک ترین فحش هایی که به هیچ عنوان در این نامه نمی توان به آن اشاره کرد و حتی برای اولین بار در عمرم به گوشم می خورد- برای ام تجربه دردناکی بود و در ادامه همین بازجویی ها و فحاشی ها وقتی از بازجوی خود می شنیدم که “بلایی سرت می آوریم که وقتی بیرون اسم ۲۴۰ را شنیدی بدنت بلرزد”، از خود می پرسیدم که چگونه یک دستگاه امنیتی می تواند با چنین تهدیدها و ارعاب هایی امنیت را در کشور برقرار کند و عاقبت چنین روش هایی به کجا خواهد رسید؟ آیا با تکیه بر انهدام روانی و شخصیتی زندانیان به عنوان حلقه مکمل شکنجه و سرکوب می توان به عدالت دست یافت؟ اینکه در رفتار ضابطان هیچ ضابطه ای جز قاعده اعتراف گیری به هر قیمت، حکفرما نباشد با کدام اصول اخلاقی، شرعی و انسانی سازگار است؟ بازجویان در تمام طول بازجویی بارها به مادر مرحومه ام که زنی مومنه و مادر شهید است ، با بدترین وجه ممکنه ، مورد فحش وناسزا و الفاظ رکیک قرار می دادند، همسر فداکارم، بارها برغم آنکه زنی مسلمان و مومنه و همسر شهید است( و با آنکه می دانستند من با همسر برادر شهیدم ازدواج نموده ام) به عنوان….. می نامیدند و خواهران و نوامیس مرا به فجیع ترین وجه ممکن با لقب …. مورد دشنام و توهین قرار می دادند. این ابراز مکرر الفاظ ناشایست از مدافعین نظام اسلامی شامل حال برادر شهیدم نیز می شد و هدیه ی خانواده ما به مهین را منافق می خواندند.»
سرانجام عبدالله خطاب به رهبر انقلاب توضیح می دهد که چگونه بعد از این همه تهدید و توهین و بعد از اینکه بازجو بارها سرش را در چاه توالت فرو برد تا جایی که بارها دهان و حلقش از کثافات توالت انباشته می شد به آنچه بازجویان خواسته اند تن در داده و اعتراف کرده است هر چند او در همین نامه که از زندان نوشته شده بار دیگر تاکید می کند که همچنان به اعتقاداتی که پیش از بازداشت داشته پایبند است و سخنانی را که تحت فشار در دادگاه روخوانی کرده، بیان اعتقاد ات خود نمی داند .
عبدالله مومنی هم اکنون به عنوان یک زندانی از کسانی به دستگاه قضا شکایت برده که هنوز در راس قدرت هستند یا از حاشیه های امن برخوردارند آیا این بار دادستان تهران به داد یک زندانی مظلوم توجه خواهد کرد و داد او را از شکنجه گرانش خواهد ستاند یا شکایت این زندانی نیز تنها برگی دیگر را به برگهای تاریخ این کشور خواهد افزود ؟
ندای سبز آزادی: تمامی زندانیان سیاسی زن در زندان اوین به قرنطینه متادون بند نسوان منتقل شده اند.
براساس گزارش های رسیده به کلمه، در حالی که در روزهای گذشته، اخباری مبنی بر قطع ارتباطات تلفنی زنان زندانی سیاسی منتشر شده بود، امروز یکی از زندانیان عادی در تماسی از زندان، خبر داده که تمامی زنان اتاق سیاسی از چهارشنبه شب به قرنطینه متادون انتقال یافتهاند و تمامی ارتباطات و تماسهای آنان با دنیای خارج قطع شده است.
مسئولان زندان تاکنون از خروج زنان سیاسی از قرنطینه جهت هواخوری و یا شرکت در کلاسهای فرهنگی بند نسوان نیز خودداری کردهاند و از وضع سلامتی این زنان زندانی هیچگونه اطلاعی در دست نیست.
قطع تماسهای زنان زندانی و انتقال آنان به قرنطینه متادون که محل نگهداری مجرمین معتاد بوده و جهت ترک اعتیاد از آن استفاده میشود، نگرانی خانوادههای زندانیان سیاسی زن را در پی داشته است. این خانوادهها در طی پنج روز گذشته در بیخبری مطلق از وضعیت عزیزان خود به سر میبرند.
گزارشها حاکی است، پس از قطع تماسهای تلفنی زندانیان سیاسی، زنان نسبت به این تصمیم به شدت اعتراض کردهاند. در این اعتراض ها حتی زندانیان عادی بند نیز با آنان همراه شدند که در پی آن، یکی از زندانیان عادی به مدت ۱۰ روز به سلول انفرادی انتقال یافته است.
پس از این اعتراض ها، مسئولان زندان، اتاق زندانیان سیاسی در بند زنان را خالی کرده و همه زندانیان سیاسی زن را به قرنطینه متادون منتقل کردهاند. از آن زمان تاکنون، هیچ گونه اطلاعی از شرایط زنان زندانی در دست نیست.
افزایش فشارها بر زنان زندانی پس از آن صورت میگیرد که هفته گذشته ریاست زندان اوین تغییر کرد. در پی این تغییرات، ابتدا ” بهاره هدایت” فعال دانشجویی زندانی، که مسئولیت کتابخانه بند زنان را بر عهده داشت، از این مسئولیت کنار گذاشته شد و سپس تماس های تلفنی زنان با خارج از زندان قطع شد.
ندای سبز آزادی: سازمان نظام پرستاری جمهوری اسلامی ایران با صدور بیانیهای خطاب به روسای قوای مقننه و مجریه کشور، نسبت به مخالفت مجلس و دولت با استخدام نیروهای بهداشتی و درمانی در برنامه پنجم توسعه کشور واکنش نشان داد.
در این بیانیه آمده است:
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
در کمال بهت و حیرت امروز یکشنبه ۱۶/۸/۸۹ جامعه پرستاری کشور شاهد مخالفتی عجیب و باورنکردنی نماینده دولت و عدم همراهی اکثریت نمایندگان مجلس برای استخدام نیروهای بهداشتی، درمانی و به خصوص پرستاران در برنامه پنجم توسعه بودند و این در حالی بود که مقام معظم رهبری، ریاست محترم جمهور و اکثر صاحبنظران کمیسیون بهداشت مجلس بر ضرورت استخدام پرستاران برای رفع مشکلات فعلی سیستم بهداشتی درمانی کشور و ارتقاء خدمات درمانی به مردم شریف ایران که ولینعمتان همه ما هستند تاکید داشتهاند.
واگذاری تصمیم استخدام پرستاران به دولت و وزارت بهداشت در حالی است که بیش از ۶ماه از دستور رئیس محترم جمهور برای استخدام پرستاران میگذرد و همواره مسئولین دولت از جمله معاونت منابع انسانی و نظارت و راهبردی ریاست جمهوری و شخص وزیر محترم بهداشت بر عدم وجود مجوز و لزوم تصویب قانون درمجلس تأکید داشتهاند و پرستاران شش ماه در انتظار تصمیم امروز مجلس بودهاند.
سازمان نظام پرستاری به عنوان نماینده قانونی پرستاران تحت فشار شدید این جامعه برای پیگیری موضوع بوده و همواره سعی نموده است از طرق قانونی و با همدلی کامل دولت و مجلس این مسئله را حل نماید ولی در این لحظه هیچ جواب قانعکنندهای برای جامعه بزرگ ۱۶۰ هزار نفری پرستاران ندارد.
لذا سازمان در این بیانیه از ریاست محترم جمهور و ریاست محترم مجلس برای بازنگری در این تصمیم درخواست عاجل دارد.
همچنین ضمن احترام به کلیه قوانین کشوری و فقط در چهارچوب پیگیریهای صنفی و در جهت دفاع از حقوق مردم شورایعالی سازمان ضمن برگزاری جلسهای اضطراری در اسرع وقت به نمایندگی از پرستاران در رابطه با مسائل جاری تصمیمگیری خواهد نمود.
همچنین این سازمان درخواست دیدار فوری با رئیسمحترم جمهوری را برای بررسی مسائل دارد.
همچنین دبیرکل خانه پرستار با اشاره به مخالفت مجلس و دولت با پیشنهاد استخدام نیروی پرستاری در طول برنامه پنجم، اظهارداشت: جامعه پرستاری با این تصمیمات غیرکارشناسی ملتهب شده و سلامت مردم در طول برنامه پنجم بدتر میشود.
محمد شریفیمقدم به مخالفت مجلس و دولت با پیشنهاد سه تن از اعضای کمیسیون بهداشت و درمان مجلس برای جذب نیروی پرستاری در طول برنامه پنجم اشاره کرد و افزود: پیشنهاد این بود که در طول برنامه پنجم تعداد نیروی پرستاری به ازای هر تخت بیمارستانی از ۶ دهم به ۱٫۳ نفر برسد.
در این پیشنهاد که از سوی حسینعلی شهریاری، انوشیروان محسنی بندپی و سیدامیر حسین قاضیزاده مطرح شده بود آمده است که دولت موظف است سالانه ۱۵ هزار نفر از نیروهای بهداشتی و درمانی را به گونهای استخدام کند که حداقل ۵۵ درصد آن را کادر پرستاری تشکیل دهند.
شریفی مقدم با اشاره به مخالفت نماینده دولت در کمیسیون تلفیق مجلس مبنی بر جذب ۲۳ هزار نیروی پرستاری، افزود: متاسفانه استدلالهای غیرکارشناسی نماینده دولت در جلسه امروز مجلس نیز باعث شد نمایندگان مردم با این پیشنهاد مخالفت کنند.
به گفته وی، نماینده دولت عنوان داشته که استخدام پرستاران در هیئت دولت مطرح است و نیازی به آوردن آن در برنامه پنجم نیست.
شریفیمقدم افزود: اگر ساز و کار استخدام ۲۳ هزار پرستار در دولت دنبال می شود چرا وزیر بهداشت اجرای آن را منوط به تصمیم مجلس دانسته است.
دبیرکل خانه پرستار با تاکید بر اینکه جامعه پرستاری کشور از این تصمیم غیرکارشناسی ملتهب است، تصریح کرد: این وضعیت باعث شده که هیچ چیز قابل پیش بینی نباشد و معلوم نیست واکنش جامعه پرستاری به این تصمیم چه خواهد بود.
وی ادامه داد: عدم شفاف سازی و خلاف واقع گویی مجموعه دولت با جامعه پرستاری کشور باعث شده که به شعور پرستاران توهین شود. زیرا اگر قرار بر استخدام نبود، از همان ابتدا اعلام می کردند و نیازی نبود که وزیر بهداشت توپ استخدام را به زمین مجلس بیاندازد.
شریفیمقدم افزود: قطعا با این تصمیمهای غیرکارشناسی جامعه پرستاری تا پایان برنامه پنجم نابود می شود. خدمات پرستاری به شدت افت خواهد کرد و در سیستم پرستاری عقبگرد خواهیم داشت.
دبیرکل خانه پرستار، عواقب چنین تصمیمهای غیرکارشناسی را متوجه سلامت مردم دانست و گفت: بعد از این اگر کسی بیمار شد باید یک پرستار با خود بیاورد یا همراه داشته باشد تا بتواند از او مراقبت کند چون نه مجلس و نه دولت برنامه ای برای حل این مشکل ندارند.
ندای سبز آزادی: طبق حکم صادره توسط شعبه سوم دادگاه انقلاب اهواز مسعود لدنی و پروین کهزادی، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به ترتیب به دوسال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شده اند.
به گزارش کلمه در حکم دادگاه آقای لدنی متهم شده “به راه اندازی جمعیت توسعه سیاسی فرهنگی خوزستان بر پایه عدم اعتقاد به ولایت فقیه و جدایی دین از حکومت با خط مشی براندازی نرم” شده است.
خانم کهزادی نیز متهم شده است با علم به این موارد به عضویت این تشکل درآمده است. همچنین در این حکم صریح شده به علت شرایط اجتماعی و دارای اولاد بودن خانم کهزادی حکم ایشان به مدت دو سال به حالت تعلیق درآمده است. پروین کهزادی همسر مسعود لدنی بوده و از فعالان جنبش زنان است.
پیش از این نیز در آستانه ٢٢خرداد ۸۹ تعدادی از اعضای جمعیت توسعه سیاسی فرهنگی خوزستان توسط ستاد خبری اهواز احضار و مورد بازجویی قرار گرفتند. جمعیت توسعه فرهنگی سیاسی استان خوزستان بیش از ده سال سابقه فعالیت در استان خوزستان دارد.
ندای سبز آزادی: وزیر امور خارجه در واکنش به اظهارات یکی از سناتورهای جمهوریخواه که از آمادگی این کشور برای اقدام نظامی علیه ایران خبر داده، گفت: این اظهارات را خیلی جدی نگیرید، خواسته شوخی کند.
منوچهر متکین ظهر امروز (یکشنبه) پس از دیدار و گفتوگو با «جورج یئو» همتای سنگاپوری خود در نشست خبری مشترک به سؤالات خبرنگاران پاسخ داد.
وی در خصوص اظهارات گراهام یکی از سناتورهای جمهوریخواه که از آمادگی این کشور برای اقدام نظامی علیه ایران خبر داده، با بیان اینکه مطلب این سناتور آمریکایی را خیلی جدی نگیرید، گفت: خواسته شوخی کند.
متکی با بیان اینکه آمریکاییها در وضعیت خاصی قرار گرفتهاند، خاطرنشان کرد: شخصا فکر میکنم که شرایط در درون جامعه آمریکا با برگزاری این انتخابات به شدت ملتهب است و به موازات آن، آمریکاییها در یک کلاف سردرگمی در سیاست خارجی قرار گرفتهاند.
رئیس دستگاه دیپلماسی ادامه داد: اگر در گذشته عقلاء و شخصیتهای واقعی آمریکایی لازم بود که در مورد وضعیت آمریکا فکر کنند، امروز تنها گزینه، همین است.
وی با ذکر این نکته که آقای اوباما در سخنرانی آغاز ریاست جمهوری خود بیان کرد که ما (آمریکا) باید اعتماد را به جامعه آمریکا و جامعه بینالمللی برگردانیم، اظهار داشت: در درون این کلام این اعتراف وجود داشت که جامعه آمریکا و جامعه بینالمللی، اعتماد خود را نسبت به سیاستهای آمریکا و دولتمردان این کشور از دست داده است.
متکی با یادآوری این مطلب که تنها ۲ سال پیش بود که مردم آمریکا با شرکت در انتخابات ریاست جمهوری نظرشان را در مورد جمهوریخواهان بیان و سیاستهای آنها را نقد کردند، گفت: امروز بعد از ۲ سال دوباره مردم آمریکا سیاستهای جدید و یا بهتر است بگوییم «بی سیاستهای» جدید را در انتخابات کنگره مورد قضاوت قرار دادند و لذا هوشمندان، اندیشمندان و سیاستمداران آمریکایی باید چاره اندیشی کنند.
وزیر خارجه با ذکر این نکته که دهه گذشته نشان داد که زورمداری و تهدید دیگران کارایی خود را از دست داده، خطاب به مقامات آمریکایی، از آنها پرسید: شما اگر با عملی کردن تهدیدتان در افغانستان و عراق کاری از پیش نبردید، امروز به صرف تهدید چه میخواهید بکنید؟ وی گفت: بر دولتمردان آمریکا است که از گذشتهها درس بگیرند و به آسیب شناسی نسبت به سیاستهایشان بپردازند و در مسیر تصحیح این سیاستها گام بردارند. متکی همچنین سیاستهای آمریکا در منطقه را شکست خورده خواند.
وی درباره محل گفتوگوهای ایران با گروه ۱+۵ که سؤال خبرنگار فارس بود نیز گفت: ما در دو سه روز گذشته به دوستان در ترکیه اطلاع دادیم که با برگزاری این گفتوگوها در ترکیه موافقیم.
وزیر خارجه کشورمان همچنین در پاسخ به سؤالی درباره اظهارات فرانسویها مبنی بر اینکه ۱+۵ بر سر ضرورت به روز رسانی بسته پیشنهادی ایران اتفاق نظر دارند، گفت: ما از اینکه در بین کشورهای مذاکره کننده اتفاق نظر در دریافت دیدگاههای ایران و بسته پیشنهادی ایران به وجود میآید، استقبال میکنیم.
وی با بیان اینکه رایزنیها در مسیر خوبی به پیش میرود و تقریبا در مورد محل گفتوگوها توافق در حال صورت گرفتن است، افزود: امیدواریم زمان و دستور کار و محتوای آن به زودی مورد توافق قرار گیرد و طرفین هر چه زودتر گفتوگوها را آغاز کنند.
متکی ادامه داد: امیدواریم این گفتوگوها با برخورد مثبت و سازندهای که جمهوری اسلامی همواره نسبت به مذاکرات داشته و با سامان دهی خوبی که در حال صورت گرفتن است، انشاءالله هر چه زودتر آغاز شود.
متکی در پاسخ به سؤالی در خصوص سطح هیئتهای شرکت کننده در نهمین نشست مجمع گفتوگوی همکاری آسیایی (ACD) که قرار است فردا و پس فردا (دوشنبه و سهشنبه) در تهران برگزار شود، اظهار داشت: گفتوگوهای همکاریهای آسیایی مجموعهای است که در حدود ۱۰ سال پیش با پیشنهاد یکی از کشورهای آسیایی به صورت یک مجمع تشکیل شد و سالانه در پایتختهای کشورهای عضو برگزار میشود که تاکنون ۳۱ کشور به این مجمع از مجموعه آسیا پیوستهاند و ۲ سال پیش در اجلاس آستانه، (قزاقستان) پیشنهاد ایران برای میزبانی این مجمع در سال ۲۰۱۰ به تصویب رسید و طی روزهای آینده ما شاهد برگزاری نهمین نشست این مجمع در تهران خواهیم بود.
وی با بیان اینکه همه کشورهای عضو در این نشست شرکت خواهند کرد، افزود: بیش از نیمی از کشورها در سطح وزیر خارجه، قائم مقام و معاون وزیر خارجه شرکت خواهند کرد که جزئیات اطلاعات در این زمینه در طول برگزاری نشست اعلام خواهد شد.
رئیس دستگاه دیپلماسی هدف اصلی این گفتوگوها را شناخت دقیق و بیشتر از یکدیگر در بین کشورهای آسیایی و شناسایی فرصتهای همکاری و مکانیسمهای نهادینه شدن همکاری بین کشورهای آسیایی عنوان کرد و گفت: کشورهای آسیایی در مقایسه با بسیاری از مناطق دیگر جهان بیشترین اشتراکات را به لحاظ تاریخی دینی و تمدنی در بین خود دارند. خاستگاه همه ادیان بزرگ جامعه بشری در آسیا بوده و در آسیا همه پیامبران بزرگ الهی برگزیده شدند و مسئولیت رسالت هدایت جامعه بشری را بر عهده گرفتند.
متکی اضافه کرد: جامعه آسیایی بیش از هر یک از جوامع دیگر جامعهای است که همزیستی مسالمت آمیز و دوستیها و صمیمتها را در بین پیروان ادیان، فرهنگها و تمدنهای مختلف تجربه کرده است.
وی گفت: ما از دل گفتوگوهای آسیایی میتوانیم ارتباطات قاره آسیا را نهادینه کنیم و امیدواریم هدف بزرگی که در نهایت این مسیر تعریف میکنیم یعنی تشکیل اتحادیه آسیا را با کسب نظرات اعضاء و نمایندگان کشورهای مختلف، بتوانیم آن را تعریف، ساماندهی و عملیاتی کنیم.
منوچهر متکی در ابتدای این نشست ضمن خیرمقدم به همتای سنگاپوری برای پذیرش دعوتش به منظور سفر به تهران، خاطرنشان کرد: ما در فرصتهای مختلف در حاشیه اجلاسهای منطقهای و بینالمللی رایزنیها و دیدارهای مختلفی را داشتیم و پیرامون مواضع گوناگون و روابط بین ۲ کشور گفتوگوهایی را برگزار کردیم.
وی ادامه داد: تصمیم گرفتیم این گفتوگوها را در پایتختهای ۲ کشور ساماندهی کنیم و لذا خوشحالم که وزیر خارجه سنگاپور را در تهران استقبال میکنیم. ایشان به عنوان وزیر تجارت سنگاپور در گذشته نیز به ایران سفر داشت و به شهرهای مختلف از جمله شیراز سفر کرد و ظرف روزهای اخیر نیز بازدیدی از اصفهان و قم داشت و امروز و فردا نیز با دیگر مسئولان جمهوری اسلامی از جمله رئیس جمهور و وزیر بازرگانی دیدار و جلسهای را در اتاق بازرگانی خواهد داشت.
به گفته رئیس دستگاه دیپلماسی سفر وزیر خارجه سنگاپور به ایران دور جدیدی از مناسبات و همکاریهای جمهوری اسلامی و سنگاپور را به نمایش میگذارد.
وزیر خارجه کشورمان ایران و سنگاپور را ۲ کشور و ۲ عضو مهم خانواده آسیا خواند که دارای ریشههای تاریخی مشترک هستند و گفت: تاریخی طولانی از دوستیها بین ۲ کشور همواره وجود داشته و همکاریها در حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی و گردشگری بین ۲ کشور وجود داشته است.
وی افزود: در گفتوگوهای امروز در خصوص مسائل و تحولات مختلف در عرصههای منطقهای و بینالمللی گفتوگو و تبادل نظر کردیم که دیدگاههای دو کشور در بسیاری از زمینهها مشترک بود.
متکی گفتوگو درباره شرایط کنونی در افغانستان و عراق و موضوع عمیقتر و گستردهتر شدن همکاریهای آسیایی را از جمله مواردی برشمرد که با همتای سنگاپوری خود پیرامون آن بحث و تبادل نظر کرده است و خاطرنشان کرد: اجزای این همکاری در زمینههای اقتصادی، گمرکی، دانشگاهی و حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی که بتواند این خانواده بزرگ آسیایی را بیشتر در کنار یکدیگر متحدتر قرار دهد، امروز مورد گفتوگو قرار گرفت.
وزیر خارجه کشورمان اظهار داشت: مطمئنم حضور وزیر خارجه سنگاپور و هیئت همراه در تهران موجب تقویت مناسبات ۲ کشور خواهد شد.
وی با اشاره به یادداشت تفاهم تشکیل کمیته مشورتی سیاسی که پیش از نشست خبری به امضای وزرای خارجه ۲ کشور رسید نیز خاطرنشان کرد: این یادداشت تفاهم تصمیم دو وزارت خارجه در تشکیل کمیتههای مشورتی سیاسی در پایتختهای ۲ کشور به ریاست معاونان وزرای خارجه است که سالانه ۲ بار در پایتختها دیدار و مسائل مورد علاقه ۲ کشور را مورد بحث و گفتوگو قرار دهند.
ندای سبز آزادی: فرمانده نیروی انتظامی با بیان اینکه دستور تنبیه و بازداشت مامور خاطی صادر شده است، گفت: «کوتاهی مامور نیروی انتظامی در صحنه حادثه سعادت آباد، محل سوال و برخورد است.»
سردار اسماعیل احمدی مقدم در حاشیه دیدار با رییس پلیس سودان درباره حادثه میدان کاج تهران گفت، بازرسی ناجا در حال بررسی دقیق این مساله است و هنوز جوانب آن از نظر ما روشن نیست.
وی افزود: «ظاهر این مساله رقابت عشقی میان دو نفر بوده است و ضارب با بکارگیری چاقو، مضروب را از پای در آورده و اجازه نزدیک شدن مردم را به وی را نیز نداده است.»
فرمانده نیروی انتظامی درباره عملکرد مامور نیروی انتظامی حاضر در حادثه گفت، این مامور باید به طور قطع از سلاح استفاده و با خطرپذیری با مجرم برخورد میکرد.
احمدی مقدم افزود: «دستور تنبیه و بازداشت مامور خاطی صادر شده است زیرا به طور طبیعی باید با احساس مسئولیت بیشتری وارد عمل می شد.»
وی گفت، بیشتر از اقدام مامور نیروی انتظامی باید رفتار این مجرم مورد مذمت قرار گیرد و البته کوتاهی مامور نیروی انتظامی در جای خود محل سوال و برخورد است.
فرمانده نیروی انتظامی با بیان اینکه حمل سلاح سرد امنیت جامعه را متزلزل می کند، گفت، متاسفانه هنوز درباره حمل و خرید و فروش سلاح سرد ممنوعیت و محدودیتی وجود ندارد.
احمدی مقدم افزود که از نظر پلیس حمل سلاح سرد باید به علت نیاز شغلی یا محافظت فردی آن هم با مجوزهای لازم و صلاحیت باشد زیرا اگر هر فردی بخواهد در خودرو خود آلت قتاله و قمه داشته باشد امنیت جامعه متزلزل می شود.
وی در ادامه ابراز امیدواری کرد؛ قانونی در زمینه محدودیت حمل سلاح سرد تصویب شود.
احمدی مقدم همچنین درباره حمل سلاح سرد در ورزشگاه آبادان و تفتیش نشدن تماشاگران افزود که شورای تامین هر استان یا شهرستان موظف به اقدام در زمینه نیازهای امنیتی است و نیروی انتظامی براساس دستور العمل این شورا اقدام میکند.
فرمانده نیروی انتظامی گفت، باید در زمینه مسائل فرهنگی در ورزش به ویژه فوتبال اقدامات بیشتری انجام شود و مسئولان تیمهای ورزشی باید در قبال رفتار هوادارانشان مسئولیت پذیر باشند.
وی افزود: «هر شهروندی باید به تذکر مامور نیروی انتظامی توجه کند و عصبانیت یک ورزشکار یا هوادار حقی برایش ایجاد نمیکند.»
ندای سبز آزادی: سید محمد خاتمی که از زمره سخنرانان مدعو به نشست صلح و اتحاد جهانی (GPU) در لندن بود، متن سخنرانی خود را برای قرائت در اجلاس در اختیار برگزارکنندگان گذاشت. به گزارش وبسایت سیدمحمد خاتمی، این نشست که با موضوع اسلام هراسی و خشونت و راهکارهای فائق آمدن بر آن در روزهای اول و دوم آبان ماه برگزار شد، چندمین نشست بین المللی است که سید محمد خاتمی به دلیل ایجاد برخی محدودیت ها امکان حضور در آن را نیافته است.
متن کامل این سخنرانی وی در پی می آید:
به نام خدا
گرچه شرق و غرب هر دو دارای جهانهای متعددی هستند، ولی اگر به تسامح بپذیریم که غرب جهانی دارد که دارای وحدت و هویت مشخص است و اسلام نیز دارای جهانی با چنین ویژگی هایی است، آیا لازمه چنین نظری برخورد گریزناپذیر میان جهان اسلام و جهان غرب است؟ چنانکه در ”شبه نظریه برخورد تمدن ها“ بر آن تأکید شده است یا اینکه می توان از گفت و گو و تعامل میان این دو جهان صحبت کرد؛ امری که نظریه گفت و گوی تمدن ها بر آن تأکید دارد.
البته نمی توان و نباید از ذهنیتی که در اثر رویدادهای تاریخی برای این دو جهان پیش آمده است و احیاناً کار تعامل را مشکل کرده و می کند غفلت کرد.
تاریخ شاهد جنگهای صلیبی بوده است که دو جهان غرب مسیحی و شرق اسلامی را در برابر هم قرار داده است و موجب نوعی کینه تاریخی میان وابستگان این دو عالم شده است. از سوی دیگر تهاجم مسلمانان به غرب را می بینیم که حتی برای مدتی نسبتا دراز بخش های مهمی از غرب تحت سیطره مسلمانان بود. ولی این هر دو برخورد اگر منشاء جنبه های منفی عاطفی بوده است، به لحاظ تمدنی و عقلانی و فرهنگی آثار بسیار مهمی برای هر دو جهان بخصوص غرب داشته است و غرب از جهان اسلام و مسلمانان بسیار آموخته، چنانکه هیچگاه نمی توان تأثیر اسلام و تمدن مسلمانان را در تحولی که در غرب به پیدایش جهان متجدد انجامید نادیده انگاشت.
این رویاروییها به همین جا ختم نشد. پس از آن نیز باز شاهد مواجهه های فاجعه آمیز غرب با شرق بوده ایم و این بار غرب در چهره استعماری خود با شرق و جنوب و از جمله جهان اسلام روبرو شد و خسارات معنوی و مادی فراوانی به بار آورد.
کشورهای اسلامی در مدتی بیش از دو قرن تحت استیلای مستقیم استعمار بودند و اگر سلطه مستقیم غرب هم نبود مردم این جهان محکوم حکم ظالمانه حکومت های مستبد و فاسد وابسته به غرب بودند، حکومت هایی که برآمده از اراده و انتخاب مردم نبودند بلکه حافظ منافع مادی و استراتژیک دولتهای غربی در کشورها و منطقه خود بودند.
در این مدت حرکت ها و جنبش هایی نیز در جهان اسلام پدید آمده است که بعضاً از ایدئولوژی اسلامی بهره می گرفته اند و برخی دارای ایدئولوژی های غیراسلامی بودند که آن را از غرب عاریت گرفته بودند، هرچند بر ضد غرب به کار می بردند.
وجه مشترک این جنبش ها از جمله این بود که غرب را در وجهه استعماری آن می دیدند و نسبت به آن نگاه بدبینانه و ستیزجویانه داشتند.
امروز علاوه بر اینکه مرزهای ارتباط بشر با یکدیگر از میان برداشته شده است یا شدیداً نازک و محدود شده است باید به نحوه ای دیگر از رابطه اندیشید که هر دو جهان از آن بهره مثبت بگیرند.
چنانکه می دانیم انبوهی از مسلمانان در اروپا و کشورهای غربی زندگی می کنند که با کمال تأسف با مشکلاتی روبرو هستند که عمدتاً تاریخی و عاطفی است این مشکلات از یک سو ناشی از برداشت و بینش غلط حکومت ها و نظامهای غربی است که سبب شده است به مسلمانان نه به عنوان شهروندان درجه یک بلکه به عنوان بیگانه هایی که هویت و استقلال فکری و مدنی غرب را مورد تهدید قرار می دهند بنگرند و آشکارا یا در عمل آنان را تحت فشارهای روحی و سیاسی و اجتماعی می گذارند.
از سوی دیگر برخی از مسلمانان نیز همچنان به نظامهای غربی به عنوان نظامهایی که در بیرون از مرزهای ملی خود با چهره ای استعماری با مسلمانان روبرو شده و همه منافع و منابع مادی و معنوی آنان را به نفع خود مصادره کرده و با تحمیل حکومت های فاسد و مستبد به تحقیر و تضییع حقوق آنان پرداخته اند می نگرند.
اینها از جمله اموری است که اگر بخواهیم شاهد وضعیتی بهتر برای هر دو طرف باشیم باید تغییر کند.
من اما می خواهم به وجه دیگری از قضیه نگاه کنم که می تواند امید بخش باشد.
اگر از موانع سخت تاریخی گذر کنیم و اندکی به عمق بنگریم در می یابیم که جهان اسلام تنها جهانی است که می تواند مستقیما با غرب گفت و گو کند. اینکه خاورمیانه بخصوص ایران مسیر عبور سیاحان اروپایی به آسیای دور و چین و هند بوده است تنها نکته ای تاریخی و جغرافیایی مربوط به گذشته نیست. در آن رمز و رازی نهفته است که اگر هوشمندانه رازگشایی کنیم افق های دلپذیر و امیدوار کننده ای را روبروی خود خواهیم دید.
غرب بنا بر دلایل سیاسی مدتی سعی کرد با اعراض از عالم اسلام مستقیماً با چین و هند و سایر ملتهای آن مناطق گفت و گو کند اما این کار تنها در سطح نخبگان باقی مانده و خواهد ماند و موجب همزبانی میان این دو جهان در سطح عام نشده است.
و من می گویم گفت و گوئی که موجب جریان یافتن هوای تازه در فرهنگ غرب شود و این هوای تازه عمومیت پیدا کند گفت و گو با عالم اسلام است.
به اجمال به پاره ای از عناصر اصلی زبان مشترک برای گفت وگو میان اسلام و غرب اشاره می کنم.
الف) وابستگی این دو جهان به دو دین وحیانی ابراهیمی که دارای مشترکات فراوان بوده و این مشترکات هم در ذات دو دین و نه عوارض آن است.
مسیحیت، یهودیت و اسلام، این سه دین توحیدی بزرگ دارای بیشترین عناصر مشترک فکری و ایمانی هستند و بخصوص نمی توان از تأثیر شدید متکلمان و فیلسوفان بزرگ غربی از متفکران و فیلسوفان اسلامی پس از رشد کلام و فلسفه اسلامی یاد نکرد.
ب) یونان میراث مشترک غرب مسیحی و تمدن غربی و شرق مسلمان و تمدن اسلامی است. با نادیده گرفتن تأثیر انتقال فلسفه یونان با واسطه زبانهایی چون سریانی و پهلوی و عربی به غرب بخش بزرگی از ظرایف تاریخ فلسفه یونان و غرب برای همیشه ناشناخته می ماند.
البته ریشه های مشترک درخت فرهنگ و تمدن و دانش ملل غربی یعنی میراث یونانی لاتینی و یهودی و مسیحی غرب الزاما موجب پدید آمدن آثار همگون و یکنواخت نشده است. این عدم تطابق در آثار بزرگ فکری و فرهنگی غرب بدان حد است که باید در استناد به واقعیت تاریخی و فرهنگی واحدی به نام غرب بسیار محتاط باشیم. گرچه با چشم پوشی از دیگر ویژگی های غربیان و با توجه به وجوه اشتراک متعدد میان ایشان شاید مجاز باشیم از واقعیتی مستمر در طول دو هزار و پانصد سال تمدن بشری به نام غرب سخن بگوییم ولی همزمان در عین حال نباید تکثر موجود در این امر کلی واحد را مورد غفلت قرار دهیم. غرب وحدتی دارد که با کثرت تعارض ندارد و این حقیقت در مورد شرق هم صادق است.
این کثرت در عین وحدت در هر دو جهان زمینه های فهم بیشتر و آسان تر از یکدیگر را فراهم می آورد و می تواند هر دو طرف را در کشف کاستی های آنان توانمند تر کند.
به هر حال برای رسیدن به ذهنیتی بهتر که غرب و شرق به طور عام و غرب و جهان اسلام به طور خاص در عین برخورداری از هویت ویژه خود بتوانند در کنار یکدیگر و برخوردار از امنیت و حرمت باشند باید اموری را مد نظر قرار داد که به بعض آنها اشاره می کنم.
۱- باید هر دو جهان بر آثار منفی برخوردهای تاریخی غلبه کنند و کینه هایی که به هیچ وجه ریشه در عمق فرهنگ های متفاوت دو جهان ندارد به دور بریزند و بخصوص در این مورد باید از تأثیر منفی نیروهای متعصب افراطی خشونت گرا که همواره بر طبل کین توزی و برخورد می کوبند و به سادگی ابزار دست قدرتهایی می شوند که منفعت خود را در جنگ و ستیز میان جهان اسلام و جهان مسیحیت و جهان غرب می دانند غافل نماند که نمونه آن را در پیشنهاد و بعد عمل جنایتکارانه اهانت به قرآن کریم دیدیم که الحق جهان اسلام را برانگیخت و جهان مسیحیت نیز در برابر آن موضع درست گرفت. ما مسلمانان نیز نباید این جنایت و دیوانگی را به حساب آیین بزرگ مسیحیت و مسیحیان مؤمن و خردمند بگذاریم.
۲- غرب باید بپذیرد که دوران استعمار به سر آمده است و نمی تواند و نباید به بهانه تأمین منابع به اصطلاح حیاتی خود که به غلط آن را منافع بشری معرفی می کند به هر اقدامی علیه دیگران دست بزند.
غرب باید از غرور قرن نوزدهمی خود دست بردارد، بخصوص با توجه به آثار بحرانی که در فرهنگ و تمدن غرب بوجود آمده است و از جمله متفکران بزرگی در خود غرب آن را مورد توجه قرار داده اند.
در اینجا توجه به این نکته ضروری است که متأسفانه در دهه های اخیر بخصوص پس از فروپاشی رقیب جهانی غرب یعنی اردوگاه سوسیالیسم، آنان که دچار توهمات دوران استعمار بودند و همواره برای تأمین سلطه جهانی خود به دشمن فرضی نیاز داشتند اسلام را به جای رقیب دیرینه خود نهادند و جهان رو به رشد و اندیشه استقلال طلب جان گرفته در جهان اسلام را همان دشمن فرضی به حساب آوردند و از دل این توهم خطرناک پدیده ویرانگر ”اسلام هراسی“ در آمد که تاکنون خسارات فراوانی برای هر دو طرف به بار آورده است هر دو سوی ماجرا بخصوص اندیشمندان غربی باید با این پدیده شوم نیز به مبارزه برخیزند و همچنانکه جهان اسلام نیز نباید رنجهایی که از سوی غرب سیاسی تحمل کرده است به صورت غرب ستیزی (مراد وجهه مدنی غرب است) ابراز کند.
غرب می تواند با اعلام پایان دوران استعمار به هر دو صورت قدیم و جدید خود و با هر نام و عنوان دیگر افق را به سوی جهانی که بیشتر بر مدار مشترکات ملت ها و تمدن ها و بخصوص تمدن اسلام و غرب می چرخد باز کند.
۳- غرب باید بداند همانگونه که بسیاری از متفکران ژرف اندیش آن دیده اند و گفته اند که امروز تمدنی که به وسیله سلطنت تکنیک عالم گیر شده است گرفتار بیماریهایی است که پرشورترین مدافعان آن نیز نمی توانند آنها را انکار کنند و از جمله غفلت از ”امر قدسی“ و حتی ستیز با آن است. غرب می تواند از اسلام بسیار بیاموزد و نقائص تمدن بزرگ خود را که دست آوردهای عظیمی نیز داشته است رفع کند. همانگونه که مسلمانان می توانند و باید بسیار از غرب بیاموزند.
در حوزه تمدن و تفکر غیرغربی از جمله در حوزه تمدن و تفکر اسلامی نیز نیازمند تجدید نظر در پاره ای از مواضع و امور هستیم.
اولاً: تفکیک میان حقیقت اسلام با آنچه به نام اسلام در تاریخ تحقق یافته است و تکیه شجاعانه بر اجتهادی پویا و متناسب با زمان و مکان.
ثانیاً: تفکیک میان وجهه استعماری و سیاسی تمدن غرب با جنبه فکری و فرهنگی آن و پذیرش دست آوردهای عظیمی که داشته است و نیز توجه به وجوه مشترک میان تمدن اسلامی و تمدن غربی.
ثالثاً: ساخت و پرداخت زبانی که با آن بتوان با جهان مقهور تکنیک گفت و گو کرد. این زبان کاملاً معدوم نیست ولی هنوز چندان نبالیده است که بتواند بی تزلزل و آشکارا معانی و مفاهیم موجود در ریشه های خود را بازسازی کند.
نهایتاً می خواهم بگویم با پذیرش وحدت روح بشری و با تکیه بر اصول اخلاقی عام و روشنی که ضامن زندگی صلح آمیز و عادلانه انسان می شود باید امیدوار و با نشاط برای رفع هرگونه ظلم و تبعیض به یکدیگر اعتماد کنیم و یکدیگر را یاری برسانیم.
سخن زیبای قرآن که ”گوته“ متفکر و شاعر بزرگ آلمانی به زیباترین وجهی آن را ترجمه کرده است بهترین کلامی است که در این بحث می توان به آن استناد کرد:
”ولله المشرق و المغرب“
غربی باید مسلمانان را به عنوان بخشی از جامعه خود و شهروندانی به حساب آورد که از همه حقوقی که برای بشر و هم وطنان خود به رسمیت شناخته شده است برخوردارند، از جمله حفظ هویت و سنتهای آنها
و مسلمانان نیز باید به عنوان شهروندان جهان غرب در عین پایبندی به آیین و فرهنگ خود به مقتضیات زیستن در جهان غرب نیز توجه داشته باشند.
متشکرم
ندای سبز آزادی: در جریان بررسی وضعیت استخدامی پرستاران در طول برنامه پنجم، اتهامی هم به نظرات کارشناسی مرکز پژوهشها زده شد که توکلی به آن پاسخی نداد.
به گزارش خبرآنلاین، استخدام ۸۸ هزار پرستار در طول برنامه پنجم، پیشنهاد کمیسیون بهداشت و درمان بود که حسینعلی شهریاری رئیس این کمیسیون، به تشریح آن پرداخت.
وی با برشماری آماری از تعداد پرستاران استخدام نشده و در نوبت استخدام که بیش از ۵۰ هزار نفر هستند و وضعیت آنها خواستار رای مجلس به این پیشنهاد شد.
اما دقایقی بعد، علی ادیانیراد نماینده قائم شهر با بیان اینکه اینگونه تحمیل شرایط استخدامی به دولت، فراتر از توان مالی دولت است، به گفتوگویش با احمد توکلی اشاره کرد و گفت که آمار کمیسیون بهداشت، از سوی مرکز پژوهشها تایید نمیشود.
سخنان وی اعتراض دوباره شهریاری را به دنبال داشت که گفت: آقای احمد توکلی این اطلاعات را از کجا آوردند؟ چرا اطلاعات کذب میدهید؟ کمیسیون بهداشت و درمان به عنوان یک کمیسیون تخصصی در جریان آمار دقیق وضعیت پرستاران است.
اعتراض بعدی هم قطعا باید از سوی توکلی میبود که نامش از سوی دو نماینده مطرح شد. همینطور هم شد. اما توکلی به جای اینکه راجع به تایید یا تکذیب آمار تعداد پرستاران در نوبت استخدام، چیزی بگوید، از موضع دیگری این پیشنهاد را کان لم یکن تلقی کرد. وی با بیان اینکه استخدام سالی ۱۵ هزار پرستار، تکلیف مالایطاقی است که مجلس نمیتواند آن را به دولت تحمیل کند، یادآورشد که رهبری هم در جلسه رفع اختلاف دولت و مجلس بر سر تصویب قانون برنامه پنجم تاکید کردند که مجلس، تکالیف ملایطاق برای دولت، تعیین نکند. وی بر این اساس گفت: ما باید نظرات آقا را رعایت کنیم و این اختیار را به دولت بدهیم که خودش هرطور میتواند این پرستاران را استخدام کند.
ندای سبز آزادی: روزنامه وطن امروز درگزارشی تصریح کرد که مجلس در طرح هدفمند کردن یارانه ها به دولت پشت پا زد.
به گزار ش خبر آنلاین به نقل از روزنامه وطن امروز، این روزنامه در گزارشی با یادآوری اینکه قرار بود تمام اختیارات هدفمند کردن یارانه ها به دولت داده شود، تاکید کرده است: نمایندگان هر بار که صحبت از نحوه اجرای هدفمند کردن یارانه ها می شوداعلام می کنند که مجلس در این زمینه تمام اختیارات را به دولت داده و دخالتی در زمینه قیمت ها و چگونگی یارانه های نقدی ندارداما با این وجود، تصمیم مجلس برای مکلف کردن دولت به هزینه ۱۰ درصد از کل در آمدهای خالص ناشی از هدفمندکردن یارانه ها در بخش سلامت که مجلس به آن رای داده است در واقع بزرگترین دخالت قوه مقننه در کاری بود که خود عنوان کرده بود ، وارد آن نمی شود و ممکن است با برنامه ریزی که دولت برای اجرای این قانون انجام داده است، این مصوبه خلل بزرگی در روند بودجه ریزی و خدمات رسانی دولت ایجاد کند.
ندای سبز آزادی: فخر السادات محتشمی پور همسر مصطفی تاجزاده درباره وضعیت جسمانی همسرش به کلمه گفت: ” چه کسی است که نداند شرایط قرنطینه برای بیماری که عمل جراحی سنگینی داشته جای مناسبی نیست. البته آقای تاجزاده از این وضعیت گله ندارند اما ایشان دچار ضعف بینایی شده و در این شرایط باید تحت کنترل باشند. تا آنجا که من می دانم شب ها تا صبح مطالعه می کنند و روزها نیز روزه دار هستند. درخواست معاینه توسط چشم پزشک و تعیین شماره عینک را نیز داده اند که به آن توجهی نشده و روزنامه هم به طور غیرمنظم دراختیارشان قرار می گیرد که ظاهرا مدتی است قطع شده است. ”
معاون سیاسی وزارت کشور دوران خاتمی بیش از دو ماه است که در قرنطینه زندان اوین به سر می برد و مسوولان ذی ربط تا کنون نسبت به وضعیت او پاسخگو نبوده اند. بر اساس اخبار منتشر شده محمد نوری زاد نیز همراه با مصطفی تاجزاده در قرنطینه به سر می برند که شرایط موجود در این بخش از زندان سبب شده است تا این دو زندانی سیاسی دچار بیماری های مختلفی بشوند که موجبات نگرانی خانواده های آنان را سبب شده است.
مشروح گفتگوی فخرالسادات محتشمی پور با کلمه به شرح زیر است:
در ملاقات روز چهارشنبه وضعیت آقای تاجزاده به چه صورت بود و آیا چون آقای نوری زاد بیماری به سراغ ایشان نیز آمده است؟
متأسفانه ملاقات های ما کابینی است و تا کنون امکان ملاقات حضوری نداده اند و این ملاقات ها نمی تواند خیلی کمک کند تا متوجه شرایط جسمی آقای تاجزاده شویم. البته روحیه ایشان چون همیشه قوی است اما مشکلات جسمی نگران کننده هستند و نیز هجوم بیماری های قدیمی در شرایط غیربهداشتی و غیراستاندارد قرنطینه زندان و احتمال مشکلات و بیماری های جدید.
به طور تلویحی متوجه شده ام که مشکل دیسک کمر و ناراحتی های به دنبال جراحی، به دلیل شرایط زندان تشدید شده است. همسرم خواسته که به دلیل مشکلات ناشی از عمل و کمر دردی که به آن دچار است از سرویس فرنگی استفاده کند که به این خواسته ضروری توجهی نشده است. باید از ایشان ام آر آی بگیرند و اقدامات پزشکی بعدی اعمال شود که اصلا برایشان مهم نیست. آقایان شب قبل از عمل زنگ زدند و گفتند که مصطفی باید به زندان بازگردد و ما خود امکان بستری شدن و عمل جراحی و درمان را برایش فراهم می کنیم و این کار خدا بود که ما در اثر درد شدیدی که امان او را بریده بود به جای زندان ایشان را به بیمارستان رساندیم و همان روز عمل شدند حالا برایمان یقین حاصل شد که همه حرف ها و ادعاها دروغ بود و به طور کلی تا امروز هیچ یک از زندانیان سیاسی تحت درمان درست و کامل قرار نگرفته اند.
ادعایی که رییس سازمان زندان ها نیز در خصوص استاندارد بودن شرایط زندان کرده و آن را هتل دانسته نیز دروغ محض است و من لااقل در مورد همسرم می توانم این دروغ را ثابت کنم . چه کسی است که نداند شرایط قرنطینه برای بیماری که عمل جراحی سنگینی داشته جای مناسبی نیست.
البته آقای تاجزاده از این وضعیت گله ندارند اما ایشان دچار ضعف بینایی شده و در این شرایط باید تحت کنترل باشند. تا آنجا که من می دانم شب ها تا صبح مطالعه می کنند و روزها نیز روزه دار هستند. درخواست معاینه توسط چشم پزشک و تعیین شماره عینک را نیز داده اند که به آن توجهی نشده و روزنامه هم به طور غیرمنظم دراختیارشان قرار می گیرد که ظاهرا مدتی است قطع شده است.
آقای تاجزاده خود اعتراضی به وضعیت کنونی و شرایط نگه داری خود ندارد؟
متاسفانه کسانی که ادعای قانون گرایی دارند و از همه منتقدین و معترضین خود می خواهند که اقدام قانونی انجام دهند برخلاف قانون عمل می کنند. همسرم در این ملاقات معترض بود که چرا به شکایات ایشان رسیدگی نمی شود و تأکید داشت که از طریق قانونی شکایات خود را مطرح کرده ولی مورد رسیدگی واقع نشده است.
علاوه بر شکایت از کودتاگران نظامی که خوشبختانه خود سند رسوایی خود را منتشر کرده اند، ایشان شکایت هایی را نیز از روزنامه ایران، ایرنا به دلیل انتشار خبر دستگیری ایشان و برخی دوستانشان در روز انتخابات و تشویش اذهان عمومی کرده اند و همچنین شکایت از سپاه به دلیل بازداشت غیر قانونی، اقدامات غیر قانونی و ضرب و شتم دارند که متاسفانه اجازه ملاقات با وکیل نیز داده نمی شود و برای این امر نیز بهانه های گوناگون می آورند تا به این شکایات رسیدگی نشود.
از اعتراضات جدی ایشان این است که می گویند چرا در زندان و در قرنطینه نگهداری می شوند و چرا تا کنون هیچ یک از مقامات قضایی به او نگفته اند که جرمش چیست؟ همسرم می گوید من تاکنون حتی یک مورد تخلف از قانون نداشته ام و بهانه هایی مانند اخلال در ترافیک که در پرونده آقای بهزاد نبوی بود و یا مانند آنچه که در رابطه با خانم سارا توسلی مطرح شده مبنی بر اینکه چرا ساعت ۹ شب عاشورا برای تسلیت به دیدن خانم زهرا رهنورد رفته است نیز در پرونده من نیست.
مصطفی اعلام اشتیاق کرده که یک مقام قضایی اعلام کند که ایشان چه جرمی مرتکب شده که به ۶ سال زندان و ۱۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی و سیاسی محکومش کردده اند و از شرایط یک زندانی سیاسی و حداقل حقوق یک زندانی عادی نیز محروم است.
آیا تا کنون هیچ مسوولی توضیح نداده است که چرا تاجزاده و نوری زاد در قرنطینه اوین نگه داری می شوند؟
خیر. مسوولین که در این باره خود را موظف به پاسخگویی نمی دانند و به نظر می رسد در این مورد هم باید شکایتی تنظیم کنیم. البته بازجویان ایشان و مسئولان دو الف مدعی هستند که در حال حاضر آقای تاجزاده در حال گذراندن دوران محکومت خود هستند. هرچند که از نظر ما جرم ایشان دفاع از حقوق مردم و آرایشان و نوشتن نظرات انتقادی خود در مقالات و سخنان اعتراضی آن هم به صورت مشقفانه و دلسوزانه بوده که بابت آن باید مورد تشویق قرار گیرند.
اما به هر حال از نظر آقایان، تاجزاده در حال گذراندن دوره محکومت خود است. این در حالی است که ایشان بلافاصله پس از شکایت از مشفق و هم کاران کودتاگرش به زندان بازگردانده شد، همان طور که پیش از او امین زاده و صفایی فراهانی بازگردانده شده بودند، و از مرخصی پزشکی دکتر میردامادی ممانعت به عمل آمده بود.
از این رو ما بر آنیم که همچنان سپاه بر زندانیان خود در بند دو الف نظارت و در تصمیمات مربوط به آنان دخل و تصرف دارد هرچند که خودشان این را تکذیب می کنند. اما وقتی در مواردی همسرم درخواست هایی داشته است، دادستان گفته که باید استعلام کنم و مشخص است این استعلام باید از کارشناس ها و بازجویان اطلاعات و سپاه صورت گیرد که از نظر خودشان همه کاره پرونده هستند.
البته اشخاصی مانند سید مصطفی تاجزاده، فراتر از یک زندانی سیاسی هستند و به نوعی گروگان سیاسی محسوب می شوند ، در مورد همسرم شاید مثلا گروگان جنتی است که ده سال است به مورد قضاوت قرار گرفتن تن نمی دهد چون از مصونیت آهنین برخوردار است و شاید هم گروگان قدرت هایی بالاتر.
من اینک با ابراز نگرانی شدید از سلامت همسرم خطاب به مسوولان و کسانیکه او را دربند کرده و تحت فشار و تضییقات فراوان نگاه داشته اند، می گویم که آنها مسوولیت مستقیم سلامت جان همسر من را به عنوان یک انسان خدوم وخدمت گزار جامعه برعهده دارند و نمی توانند با بی اعتنایی و بی توجهی جان او را و سلامتش را به مخاطره اندازند.
چه تفاوتی بین بخش های دیگر زندان و این بخش که اصطلاحا قرنطینه خوانده می شود وجود دارد و آقایان تاجزاده و نوری زاد از چه امکاناتی محروم هستند؟
یک مورد کلاس هایی است که برای زندانیان تشکیل می شود و دیگری تسهیلات در ملاقات ها و ملاقات حضوری و امکان تلفن روزانه که این موارد چندی است از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ هم دریغ شده است.
این که دو نفر را با هم در یک محل غیرمتعارف در زندان نگاه داشته اند نیاز به پاسخ گویی دارد و من از رئیس جدید زندان اوین می پرسم که چرا تن به این بی قانونی داده است و از رئیس سازمان زندان ها می پرسم که چرا زندان را هتل می داند در حالی که شرایط غیربهداشتی آن سلامت عزیزان ما را به مخاطره انداخته و از دادستان می پرسم چه پدرکشتگی با تاجزاده که تا به امروز آزارش حتی به یک مور نرسیده دارد که این طور کینه توزانه او را از حداقل حقوقش محروم کرده و دوست دارم ایشان فشارهایی که از بدو ورود بر رویش بوده و به ما گفته واضح تر برای مردم بیان کند تا عذرش رو موجه کنند.
در حال حاضر کلاس هایی در زندان هست که زندانی ها می توانند اوقات خود را به آموزش بگذارند و آقایان تاجزاده و نوری زاد زمانی که متوجه این امر می شوند در خواست شرکت در این کلاس ها را می کنند که عملی نمی شود.
همان طور که پیشتر نیز گفتم از نظر سلامت جسمانی نیز در وضعیت خوبی به سر نمی برند و حتی با یکی از آقایان بازجوی مرتبط با پرونده نیز درباره وضعیت جسمانی همسرم صحبت کردم که خیلی خونسرد گفتند که ایشان درخواست بدهند تا انجام شود در حالی که خود می دانند ایشان به دلیل اعتراض به برخوردهای غیرانسانی و غیرشرعی و غیرقانونی با خود هیچ تقاضایی از آن ها نمی کند. و حالا هم خواسته هایی که از سر اضطرار مطرح کرده اند مانند چشم پزشک و تعویض عینک و مشکل کمر و استفاده از توالت فرنگی و غیره نیز با بی توجهی مواجه شده است .
گویا آقایان ترجیح می دهند که زندانیان سیاسی را در شرایط فشار و تنگی به التماس وادار کنند. اما همه روحیه آقای تاجزاده را می شناسند. اگر او اهل التماس و درخواست بود که اکنون با این وضعیت بیماری در زندان نبود. ما نیز به احترام فکر و آرمان ایشان و اندیشه و خواسته خودشان هرگز التماسی از مسوولین ندشته و نداریم. اما مطالبه گرانه می خواهیم حالا که به ستم دربندشان کرده اند لااقل حقوق اولیه و انسانی شان را بدهند.
من نسبت به وضعیت همسرم نگرانم و برای حل مشکلات ایشان در درجه اول از طریق اطلاع رسانی،انجام مکاتبات و اعتراضات قانونی اقدام خواهم کرد و اگر مشکلات برطرف نشود حرکات اعتراضی شدیدتری خواهم داشت. و حالا که متوجه شده ام همسرم نزدیک یک ماه است که بدون داشتن روزه قرضی روزه دار است، از این پس روزهای سه شنبه را برای حمایت و هم بستگی با او، روزه خواهم گرفت چرا که به دلیل مشکلاتی که دارم نمی توانم هرروز را همراه با ایشان روزه بگیرم.
در عین حال که مسایل را از جنبه حقوقی دنبال میکنم از خدا نیز می خواهم تا این دردی را که امروز جامعه ما به آن مبتلا شده است خود به قدرت لایزالش درمان کند و و حل مشکل همسرم و دیگر زندانیان را از خدا می خواهم و البته پشتیبانی مردم که تا امروز سبب شده که ما محکم و استوار به دنبال مطالبات حق خود و جامعه باشیم.
اخیرا رییس سازمان زندان ها نیز اظهاراتی را مطرح کرده بود در خصوص وضعیت مناسب زندان های ایران، با توجه به اینکه شما می گویید همسرتان و دیگر زندانیان دچار مشکلات جمسانی شده اند، نظرتان در این باره چیست؟
در رابطه با فرمایشات رییس زندانها که آنجا را به هتل تشبیه کرده، انسان نمی داند که چه بگوید. در همین سالن ملاقات صندلی ها کثیف، همه چیز آشفته و دستشویی این هتل ۵ ستاره کاملا غیربهداشتی با تکه آینه ای شکسته و کثیف و عاری که از سر اضطرار هم نمی توان به آن وارد شد. کابین ها هم کثیف و آلوده اند به نحوی که انسان بیماری ناشی از میکرب را در چند قدمی خود می بیند. این تازه وضعیت بیرون است، وضعیت داخل زندان که زندانی مظلوم دستش از همه جا کوتاه است دیگر معلوم است که تحت چه شرایطی هستند.
ما فکرش را هم نمی کردیم که عزیزانمان ماه ها بلکه سال ها در این شرایط اسف انگیز به سر ببرند و بیش از خودمان برای حکومتگرانی متاسفیم که دلسوزان را به بند می کشند و اوباش و قاتلین جوانان معصوم و مظلوم را پاداش می دهند.آقایان اگر راست می گویند و زندان هایشان را بهشت برین و هتل می دانند،نمی خواهد به خانواده ها و وکلا اجازه بازدید دهند اما به نمایندگان مجلس و شورای شهر که می توانند اجازه دهند که از این هتل های ۵ ستاره بازدید کنند تا بر همگان مسجل شود که زندان های ام القرای مسلمین و الگوی کشورهای مسلمان، از چه امکاناتی برخوردار است. مسبوق به سابقه است که هر زمان قرار بوده هیاتی از زندان بازدید کند شرایط را بهبود می بخشند تا مدعی شوند که اوضاع به طور دائمی خوب است اگر این کار عملی شود حداقل برای چند روز شرایط بهتر می شود و زندانیان نفس راحتی می کشند.
اگر نماینده های مردم و خانواده ها نمی توانند بازدید کنند به هرحال عالم را محضر خدا و خدا را حاضر و ناظر بر اعمال خود بدانند. اگراجازه دهند ما زندان ها را مورد بازدید قرار دهیم، حداقل جلوی این سیاه نمایی های مورد ادعای اقایان گرفته می شود! خصوصا که پس از کودتای ۸۸ اطمینان مردم به دولت و حکومت از بین رفته و مطمئنا اگر خانواده ها شرایط مناسب زندان را تایید کنند، مردم هم قبول می کنند. اما متاسفانه ظاهرا با تغییر رئیس زندان اوین، مشکلات و فشارها روی زندانیان بیشتر شده است.
ما متوجه شدیم که عزیزان ما نوری زاد و تاجزاده امکان تهیه مایحتاج خود را ندارند. من اعلام می کنم که اگر واقعا مشکلات کشور و بحران اقتصادی اجازه تآمین میوه برای زندانیان و تامین نیازهای اولیه آنها را نمی دهد ما هنوز آنقدر بدبخت نشده ایم که نتوانیم عزیزانمان را پشتیبانی کنیم و علی رغم قطع حقوق ماهانه همسرانمان از آن جا که روزی رسان را خدا می دانیم، نه تنها مشکلات خود بلکه مشکل عزیزانمان را حل می کنیم و پشتیبانی مردم را نیز می توانیم به خوبی به دست آوریم. همین حالا اگر اعلام نیاز کنیم. میوه فروش های سبز به یاری زندانیان خواهند آمد و نه تنها میوه آنان بلکه کل زندان ها را تامین می کنند و در مورد مسایل بهداشتی نیز مطمئنا جامعه متعهد پزشکی در صورت نیاز در زندان ها حضور خواهند یافت و داوطلبانه مشکلات پزشکی عزیزان دربند را حل خواهند کرد و ما حاضر هستیم که کمپین حمایت از زندانیان سیاسی را در رابطه با فراهم کردن تغذیه سالم، ورزش و بهداشت، تندرستی و تسهیلات و رفاه آنان ایجاد کنیم تا آقایان ببینند میزان حمایت مردم را از فرزندان سبز و خدمتگزاران واقعی شان.
نکته آخر اینکه مدیر مسوول کیهان اخیرا اظهار کرده بود که اصلاح طلبان از مناظره با او می ترسند، نظر آقای تاجزاده با توجه به این که بارها اعلام آمادگی در خصوص مذاکره کرده بودند در این باره چیست؟
این گونه اخبار معمولا لبخند به لب آقای تاج زاده می آورد. چراکه بارها ازشریعتمداری، صفارهرندی و دیگران و نمایندگان کودتا گران دعوت به مناظره کرده اما آقایان اعتماد به نفس کافی را ندارند و از این کار هراس دارند. ایشان تاکید کرد که هم چنان آمادگی دارد حتی در داخل زندان با شریعتمداری مناظره کند و فایل صوتی را در اختیار مردم قرار دهند تا آنان خود قضاوت کنند، روشن است که شریعتمداری هرگز این درخواست را نمی پذیرد چرا که بار اول نیست که از جانب همسرم برای مناظره اعلام آمادگی شده است. کاش این کار انجام می شد تا لااقل سندی باشد برای تاریخ.
ندای سبز آزادی: یک ماه پس از دور قبلی حملات مقامات دولتی به سینماگران مستقل و منتقد، به نظر میرسد که باید منتظر فاز جدیدی از فشارها از سوی دولت بر اهالی سینما باشیم.
در همین راستا، جمعه شب گذشته، یکی از مدیران سینمایی وزارت ارشاد، در برنامه تلویزیونی “هفت” از تشکیل “خانه سینمای اصلاح شده” خبر داد؛ تشکلی که به نظر میرسد با هدف موازیسازی و تضعیف خانه سینمای فعلی قرار است تشکیل شود.
به گزارش خبرنگار کلمه، علیرضا سجادپور، مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد، که پیش از این، از دخالت دولت در تشکیل اتحادیهای برای تهیهکنندگان خبر داده بود، این تشکل را موظف به ساماندهی خانه سینمای اصلاح شده دانست!
سایت راستگرای جهان هم با تایید خبر تشکیل “خانه سینمای اصلاح شده”، هدف از تشکیل این تشکل دولتساخته را “اصلاح امور سینمایی کشور” ذکر کرد و در عین حال در تندروی از سجادپور هم جلوتر رفت و با اشاره به حضور افرادی همچون مرتضی شایسته و سیدضیاء هاشمی بهعنوان هیات موسس اتحادیه صنف تهیهکنندگان سینما، احتمال داد که خانه سینمای اصلاح شدهای که توسط این گروه تشکیل شود هم “مانع اصلاح امور سینمایی کشور” باشد! چرا که به زعم نویسندگان جهان، این دو هم از تهیهکنندگان فیلمهای ضد انقلابی بودهاند و “حضور فردی مانند جمال شورجه در این هیات، شاید تنها نقطه امید برای ارزشی کردن جریان سینمایی کشور باشد.”
اما سجادپور در برنامه تلویزیونی “هفت” پیشبینی کرد که با تشکیل اتحادیه تهیهکنندگان، برخی وظایف معاونت سینمایی وزارت ارشاد به این اتحادیه واگذار شود. این در حالی بود که وی همچنان ادعا میکرد قرار نیست این اتحادیه دولتی باشد! با این حال مشخص نیست در این صورت چرا برای نامهای مبنی بر التزام صرف سینماگران به این اتحادیه، امضا جمع میشد؛ نامهای که سجادپور هم در این برنامه به وجود آن اذعان کرده است.
مدیر اداره نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد از این هم فراتر رفت و اعلام کرد که: “باید تمام صنوف سینمایی، تابع صنف واحد تهیهکنندگان باشند”!
این دقیقا همان هشداری است که مدیرعامل خانه سینما در جشنی که به یک جنجال رسانهای منتهی شد، مطرح کرده بود. عسگرپور گفته بود: “دولت می خواهد هم سیاست گذار، هم هدایت کننده و هم مجری باشد و خودش تشخیص بدهد به چه کسی کمک کند و به چه کسی خیر. می خواهد همه نقشهای یک جامعه را خودش داشته باشد.”
“خانه سینمای اصلاح شده” که با همت وزارت ارشاد دولت احمدی نژاد در حال تشکیل است، قرار است جایگزین خانه سینمای فعلی شود؛ حال آنکه در جدال بین رئیس این خانه سینما و معاون سینمایی وزیر ارشاد، صدها سینماگر از عسگرپور که منتخب آنها برای ریاست خانه سینما بوده است، دفاع کردند.
در نامهی یک خطی حمایت از عسگرپور در برابر دولت که به امضای صدها چهره شاخص و برجسته سینمایی کشور رسیده بود، آمده بود: “برای حفظ سینمای ارزشمدار ایران و جامعهی اصناف سینمایی درکنار مدیرعامل منتخب خود (خانه سینما) ایستادهایم.”
این نامه، واکنشی بود به حملات شدیداللحن وزیر ارشاد و معاون سینمایی وی علیه خانه سینما و مراسم جشن این تشکل هنری که در آن انتقاداتی علیه دولت مطرح شده بود.
وزیر ارشاد، در حمایت از توهینهای شمقدری معاون سینمایی خود، خانه سینما را تهدید کرد که به سرنوشت انجمن صنفی روزنامهنگاران، تنها تشکل صنفی مستقل از دولت برای روزنامهنگاران، دچار خواهد شد.
اکنون به نظر میرسد این تهدید در حال عملی شدن است. چرا که در خصوص انجمن صنفی روزنامهنگاران هم، ابتدا تشکل موازی “انجمن صنفی روزنامهنگاران مسلمان” ایجاد شد و سپس انجمن صنفی پلمب و از صحنه به در شد تا راه برای یکهتازی تشکل موازی وابسته به دولت باز شود.
اما آیا خانه سینمای اصلاح شده، خواهد توانست سینماگرانی را در حمایت از تشکل منتخب خود، همبستگی کمسابقهای به خرج دادند، به خود جذب کند؟
ندای سبز آزادی: یک کارشناس مسائل رفاه و تامین اجتماعی گفت: بر اساس ماده ۱۷ قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی مبنی بر ممنوعیت دو شغله بودن اعضای هیئت مدیره صندوق تامین اجتماعی، انتصاب های اخیر این سازمان غیرقانونی است.
محسن ایزدخواه در گفتگو با خبرنگار مهر با اعلام این خبر اظهار داشت: در سال ۸۳ مرکز پژوهشهای مجلس در خصوص بهبود نظام تصمیم گیری در سازمان تامین اجتماعی پژوهشی انجام و جمع بندی این پژوهش نشان داد که اداره سازمان تامین اجتماعی با این حجم از مسئولیتها از عهده یک نفر خارج است.
وی با اشاره به اینکه بر اساس مصوبه مجلس مدیریت تامین اجتماعی از مدیرعامل محوری به هیئت مدیره محوری تغییرکرد افزود: بر اساس این تصمیم در قانون ساختار نظام جامع و تامین اجتماعی در بند ب ماده ۱۷ برای تعیین مدیرعامل و هیئت مدیره این صندوق آمده است: اعضای هیئت مدیره صندوق تامین اجتماعی باید پنج یا هفت نفر دارای تخصص مورد نیاز و از سوی هیئت امنا برای مدت چهار سال به صورت موظف و بدون مسئولیت اجرایی انتخاب شوند.
وی اضافه کرد: با این وجود در ترکیبی که اخیرا و در ماههای گذشته بر اساس اساسنامه مورد تصویب هیئت وزیران برای صندوق تامین اجتماعی مشخص شده نه تنها ماده ۱۷ قانون ساختار نظام جامع در آن رعایت نشده بلکه برای اساسنامه هیئت وزیران نیز وقعی قائل نشده اند.
ایزدخواه با اشاره به انتصابات اخیر تاکید کرد: به طور مثال علیرضا عسگریان عضو هیئت مدیره سازمان تامین اجتماعی علاوه بر شغل موظف در صندوق تامین اجتماعی، معاون منابع انسانی وزیر رفاه نیز هست و همچنین بهروز مرادی علاوه برعضو هیئت مدیره بودن در سازمان تامین اجتماعی معاون وزیر رفاه در هدفمندی یارانه ها و مدیرعامل صندوق هدفمندسازی یارانه هاست.
وی در ادامه گفت: نفر سوم سید مجید موسویان است که عضو هیئت مدیره صندوق تامین اجتماعی است و همزمان هم مدیرعاملی صندوق بیمه روستائیان و عشایر را برعهده دارد. همچنین طی روزهای گذشته بهروز براتی عضو هیئت مدیره تامین اجتماعی که عضو موظف هیئت مدیره صندوق تامین اجتماعی بود به عنوان سرپرست معاونت درمان تامین اجتماعی انتخاب شد و عملا این عضو هیئت مدیره خود را کارمند مدیرعامل این صندوق کرد.
معاون پیشین حقوقی و پارلمانی سازمان تامین اجتماعی در ادامه اظهار داشت: نفر پنجم نیز دکتر حافظی است که پیش از این عضو هیئت مدیره صندوق و مدیرعامل پیشین سازمان خدمات درمانی بوده است که به عنوان مدیرعامل صندوق تامین اجتماعی انتخاب شد و تا کنون نیز فرد مشخصی به جای وی منصوب نشده است.
ایزخواه با اشاره به اینکه سازمان تامین اجتماعی مطابق اساسنامه و قانون ساختار نظام جامع مدیریت این صندوق باید بر اساس خرد جمعی اداره شود، اضافه کرد: بکارگیری افرادی که در سازمانهای دیگر مسئولیتهای به مراتب سنگین تری دارند شایسته نیست چراکه بکارگیری این افراد در صندوق تامین اجتماعی که قادر نیستند وقت کافی را برای این صندوق صرف کنند به ناکارآمدی این سازمان افزوده و عملا منجر به تصمیم گیریهای ناپخته ای در این صندوق می شوند.
وی اضافه کرد: این اقدام با توجه به تاکید صریح قانون مبنی بر منع دو شغله بودن مغایر با اصول قانون اساسی است و می تواند خسارتهای جبران ناپذیری به اداره این سازمان وارد کند.
ایزدخواه با تاکید بر اینکه برخی از اعضای هیئت مدیره تامین اجتماعی در سازمانها و صندوقهای رقیب حضور دارند، تاکید کرد: مثلا مدیرعامل صندوق بیمه روستائیان و عشایر تصمیماتش می تواند اثرات زیانبخشی در صندوق تامین اجتماعی داشته باشد چرا که صندوق بیمه روستائیان عشایر باید مطابق برنامه پنج میلیون نفر بیمه شده داشته باشد که تا کنون توانسته کمتر از ۸۵۰ هزار نفر از روستاییان را بیمه کند.
وی اضافه کرد: این موضوع نشان می دهد کسانیکه توانایی اداره و تکمیل اهداف سازمان خود را ندارند چگونه می توانند صندوقی به مراتب پیچیده تر و سنگین تر در صندوق تامین اجتماعی را اداره کنند.
گروه اجتماعی خبرگزاری مهر همسو با رسالت خود مبنی بر بی طرفی در پوشش رخدادها و وقایع اجتماعی آمادگی انتشار توضیحات و نظرات مسئولان مورد اشاره در این مصاحبه را دارد.
ندای سبز آزادی: مدیرعامل بنیاد باران با تاکید بر قانونی بودن فعالیتهای این بنیاد، میگوید: به کمیته تعیین مصادیق جرائم رایانهای درخواست رفع فیلتر سایت را ارائه میدهیم.
اسدالله رازانی در گفتگو با ایلنا، در پاسخ به سوالی در مورد دلیل فیلتر شدن سایت بنیاد باران، اظهار داشت: دلیل این موضوع به طور رسمی به ما اعلام نشده است و ظاهرا از طرف دادستانی با سرویس پشتیبانی کننده سایت تماس گرفته شده و دستور قطع کردن سرویسدهی به سایت باران صادر شده و سپس سایت فیلتر شد
.
وی ادامه داد: البته قبلاً دادستانی از طریق سرویس پشتیبانی کننده سایت اعلام کرده بود که یکی از مطالب مندرج در این پایگاه از نظر کمیته تعیین مصادیق جرائم رایانهای خلاف قانون است، لذا ما پس از مدت کوتاهی آن مطلب را از سایت برداشتیم.
رازانی افزود: در اتفاق اخیر سایت باران بدون هیچ تذکری از سوی دادستانی یا کمیته تعیین مصادیق و همزمان با فیلتر شدن سایت سیدمحمد خاتمی مسدود و فیلتر شد.
مدیرعامل بنیاد باران با بیان اینکه قطعاً این موضوع را پیگیری خواهیم کرد، یادآور شد: بنیاد باران بر اساس مجوز صادره از سوی وزارت کشور و امضای شخص وزیر به عنوان یک نهاد غیردولتی ثبت شده است و اساسنامه و تمام تغییرات در آن در موسسه ثبت شرکتها ثبت شده و عمدتا نیز در زمینههای فرهنگی، اجتماعی فعالیت میکند.
رازانی با تاکید بر اینکه کوچکترین فعالیت غیرقانونی در بنیاد باران برگزار نشده است، تصریح کرد: محور عمده بحثهای مطرح در جلسات باران که عمدتا همکاران دولت سابق حضور مییابند و محتوای آن رسما در سایت منتشر شده است، اهم موضوعات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است و بحثهای سیاسی نیز چندان مطرح نمیشود.
مدیرعامل بنیاد باران با بیان اینکه تاکنون حتی یک مورد ایراد قانونی به فعالیت این بنیاد گرفته نشده است، تاکید کرد: طبیعیاست که موضوع فیلترینگ سایت را پیگیری میکنیم و اگر مسوولان امنیتی ابهامی در مورد فعالیتهای این بنیاد دارند، آنها را برطرف خواهیم کرد. در همین راستا به کمیته تعیین مصادیق جرائم رایانهای نیز مراجعه خواهیم کرد و درخواست رفع فیلتر سایت را ارائه میدهیم.
ندای سبز آزادی: آمار رسمی اعلام شده از سوی دولت در خصوص واردات و صادرات هفت ماه گذشته از سال ۸۹ نشان میدهد که ارزش واردات کشور در این مدت تقریبا دو برابر صادرات بوده است.
معاون وزیر اقتصاد دولت احمدی نژاد در این باره به مهر گفته است: در ۷ ماهه سال ۸۹، ۲۶ میلیون و ۹۶۸ هزار تن انواع کالا به ارزش ۳۴ میلیارد و ۴۸۶ میلیون دلار وارد شد که این میزان نسبت مدت مشابه سال قبل از نظر ارزش ۴/۲۳ درصد و از حیث وزن ۶۱ صدم درصد افزایش داشت.
این در حالی است که به گفته این مقام دولتی، صادرات غیر نفتی در ۷ ماه مورد اشاره، به ۱۷ میلیارد و ۴۴۷ میلیون دلار رسیده است، یعنی چیزی در حدود نصف میزان واردات در همین دوره.
ناگفته نماند که این رقم صادرات نیز با احتساب میعانات گازی به دست آمده و بدون آن، میزان صادرات غیر نفتی در این مدت ۱۴ میلیارد و ۶۵۲ میلیون دلار بوده است.
جالب اینجاست که معاون وزیر اقتصاد، این حجم بالای واردات را که نسبت به مدت مشابه سال قبل از نظر ارزش ۴/۲۳ درصد افزایش داشته، نشانه موفقیت دولت و شکست تحریم میداند.
وی در عین حال اذعان میکند که بیشترین میزان واردات از کشورهای کره شمالی، چین، ترکیه، آلمان و امارات متحده عربی صورت گرفته و افغانستان، هند، امارات متحده عربی، عراق و چین نیز عمدهترین خریداران کالاهای ایران در مدت یاد شده بودهاند.
ندای سبز آزادی: اظهارات اخیر احمدی نژاد مبنی بر اینکه برای واقعیسازی نرخ ارز باید دلار به نرخی پایینتر از سطح کنونی برسد، واکنش تند فعالان بخش خصضوصی را به دنبال داشت، به طوری که در چهلویکمین نشست رسمی هیات نمایندگان اتاق تهران، در اکثر سخنرانیها به هشدار درباره وضعیت اقتصاد کشور، ابهامات سیاستهای اقتصادی دولت و تبعات این وضعیت پرداخته شد.
به دنبال سخنان اخیر احمدی نژاد درباره واقعیسازی نرخ ارز که با انتشار خبری مبنی بر تشکیل کمیتهای برای تحقق بخشیدن به این هدف همراه شد، هیات نمایندگان بخشخصوصی در اتاق تهران دستور کار از قبل اعلام شده خود را برای بررسی بحث «مدیریت واردات» تغییر داد و به مباحث ایجاد شده در حولوحوش این موضوع پرداخت.
در این نشست، یحیی آلاسحاق، رییس اتاق بازرگانی تهران با بیان اینکه «بحثهای انتزاعی پیرامون نرخ ارز و اینکه پایین یا بالا برده شود سخن کامل و صحیحی نیست»، تاکید کرد که: «مردم را نباید در ابهام فرو برد. حالت ابهام در اقتصاد بدترین ضربه است، چراکه سرگردانی و ابهام در سیاستهای ارزی، ترمز اقتصاد را میکشد و کشور را در رکود فرو میبرد».
به گفته آلاسحاق «برای واقعی کردن نرخ ارز پیش از هر چیز باید جهتگیری اقتصاد کشور را مشخص کرد. اگر قرار است تولید صادراتمحور داشته باشیم حتما باید نرخ ارز را بالا برد تا صادرات کشور در بازار جهانی قدرت رقابت داشته باشد و اگر بنا بر توجه به مصرفکننده است و جهتگیری اقتصاد کشور رفاه عمومی و کنترل قیمتها را هدف گرفته است، پس باید نرخ ارز را پایین آورد».
سرگردانی و ابهام در سیاستهای ارزی، یعنی رکود و کشیده شدن ترمز اقتصاد
اگر چه قرار بود در چهلویکمین نشست رسمی هیات نمایندگان اتاق تهران موضوع مدیریت واردات به بحث گذاشته شود، اما تاکید رییسجمهور و رییسکل بانک مرکزی بر «واقعیسازی نرخ ارز و کاهش آن» طی روزهای گذشته، نمایندگان بخشخصوصی را بر آن داشت که به این مساله بپردازند.
رییس اتاق تهران طبق معمول سخنران نخست این نشست بود که گفت «بحثهای انتزاعی پیرامون نرخ ارز و اینکه پایین نگه داشته شود یا بالا برده شود، سخن کامل و صحیحی نیست».
یحیی آلاسحاق در حضور نمایندگان بخشخصوصی بر این نکته تاکید کرد که؛ «مردم را نباید در ابهام فرو برد. حالت ابهام برای اقتصاد، بدترین ضربه است، چراکه سرگردانی و ابهام در سیاستهای ارزی و تعیین تکلیف نرخ ارز و ایجاد شبهه در این خصوص، ترمز اقتصاد را میکشد و کشور را در رکود فرو میبرد.»
به گفته آلاسحاق «برای واقعی کردن نرخ ارز پیش از هر چیز باید جهتگیری اقتصاد کشور را مشخص کرد. اگر قرار است اقتصاد صادراتمحور داشته باشیم حتما باید نرخ ارز را بالا برد تا صادرات کشور در بازار جهانی قدرت رقابت داشته باشد و اگر بنا بر توجه به مصرفکننده است و جهتگیری اقتصاد کشور رفاه عمومی و کنترل قیمتها را هدف گرفته است، پس باید نرخ ارز را پایین آورد.»
رییس بزرگترین نهاد بخشخصوصی کشور خاطرنشان کرد: در صورتی که جهتگیری اقتصاد، قرار است روی رشد سرمایهگذاریها تکیه داشته باشد، نرخ ارز پایین را میطلبد؛ اما اگر میخواهیم حمایت از تولید را محور قرار دهیم و دغدغه ما کالاهای در انبار مانده و صادرات محصولات نهایی است، آن وقت باید از افزایش نرخ ارز دفاع کرد.
آل اسحاق بر این نکته نیز تاکید کرد که «اگر دغدغه دولت کمبود ریال است، به ویژه آنکه هدفمندی یارانهها را نیز در پیش داریم، به بالا بردن نرخ ارز باید دل بست.» وی در عین حال همدلی خودش را با دولت چنین بر زبان آورد: «ما یار شاطر هستیم،نه بار خاطر».
رییس اتاق تهران در ادامه تصریح کرد: «در حال حاضر که نرخ ارز به رقمی مابین ۱۰۵۰ تا ۱۱۰۰ تومان رسیده،به باور من متعادل است. وزیر اقتصاد هم به تازگی اعلام کرد که ارز به نرخ طبیعی خود رسیده است. بنابراین نرخ ارز را باید در همین تعادلی که امروز به آن رسیدهایم حفظ کرد. حال ایجاد هرگونه شوک و ابهام در این زمینه به صلاح اقتصاد کشور نیست.» به گفته آل اسحاق، آنهایی که از نرخ ۱۵۰۰ تا ۱۷۰۰ تومانی دفاع میکنند افراطی هستند و دیگرانی که بانگ نرخ ۶۰۰-۵۰۰ تومانی را سر میدهند به تفریط رسیدهاند. او در پایان سخنان خود، بار دیگر تاکید کرد که «شفافیت در جهتگیری اقتصاد، انتخاب بهترین گزینه برای نرخ واقعی ارز را سهل و آسان میکند.»
ارز ارزان، بیکاریآور است
محسن حاجیبابا، نماینده بخش صنعت اتاق تهران در ادامه این نشست هشدار داد که نرخ ارز ارزان دائما حجم بیکاری را در واحدهای صنعتی بالا برده است. به گفته حاجی بابا نرخ ارز پایین بخشهای معدن، صنعت و کشاورزی را با بحران جدی مواجه کرده است. حاجیبابا در عین حال افزایش حجم قاچاق کالا که به گواه ستاد مبارزه با قاچاق رقمی به حدود ۲۰ میلیارد دلار رسیده را از دیگر عوامل تنش زا در این سه بخش اقتصادی عنوان کرد. به گفته وی، جنگ ارزی که مدتی است ماجرای آن در محافل اقتصادی جهان آغاز شده، جنگ کاهش ارزش پولهای ملی است و نه افزایش؛ اما به اذعان این فعال اقتصادی در ایران عکس این اتفاق در حال شکلگیری است. او در ادامه یادآور شد که صنعت نساجی و نیز کفش کشور به دلیل هجمه کالاهای قاچاق از بین رفته است. این فعال بخشخصوصی افزود: «در حال حاضر هر هفته در استانهای صنعتی کشور یک واحد تولیدی به دلیل ارزانی نرخ ارز و نیز قاچاق و واردات بی رویه تعطیل میشود.»
مسعود دانشمند ـ عضو هیات رییسه اتاق ایران ـ هم در این نشست در مورد نرخ ارز اظهار کرد: ما برنامه چشمانداز سال ۱۴۰۴ را داریم که در آن مشخص شده اقتصاد ما تولید محور است. بنابراین باید کاری کنیم که تولید محور باشیم. با پایین آمدن نرخ ارز تولید ما دچار نوسانهایی میشود. وی ادامه داد: ما به مساله تغییر نرخ ارز بهعنوان یک عامل اساسی نگاه میکنیم و هر چند نمیگوییم که نرخ ارز به هزار و۷۰۰ تومان برسد؛ اما از سویی دیگر هم انتظار نداریم که به ۶۰۰ تومان برسد. بلکه باید به نرخی برسد که برای تولید و صادرات کشور مفید باشد.
به گفته او، در حال حاضر دو سوم کالاهای وارداتی کشور کالاهای واسطهای هستند که اگر نرخ ارز افزایش یابد، این اقدام برای کاهش قیمت تمام شده درست نخواهد بود و از سوی دیگر تورم را افزایش خواهد داد. دانشمند تصریح کرد: با کاهش نرخ ارز قدرت رقابت با بازارهای جهانی را باید بررسی کرد و اینکه آیا قدرت رقابت را از دست نمیدهیم؟
پدرام سلطانی، هم «واقعی شدن نرخ ارز» را مساله ساز عنوان کرد و گفت: «در اقتصادهای مبتنی بر درآمدهای نفتی، از جمله در ایران، اگر نرخ ارز واقعی شود تمام تولید ورشکست میشود.» او سیاستهای اقتصادی دولت را «یک بام و دو هوا» دانست و افزود: «مدیریت واردات هم با الحاق به سازمان تجارت جهانی در تناقض است و هم با کاهش نرخ ارز در تضاد است.» سلطانی، اقتصاد ایران را همچنان گرفتار بیماری هلندی دانست و ادامه داد: « نرخ ارز و شاخصهای اقتصادی تمام کشورهای با اقتصاد آزاد از نظام تولید تبعیت میکند. اما در کشور ما نرخ ارز از میزان فروش نفت تبعیت میکند.» او در ادامه به یک آمار کارشناسی شده اشاره کرد و افزود: از میان ۱۳۹ کشور جهان، کشور ما از حیث نسبت واردات به تولید ناخالص داخلی در رتبه ۱۳۴ قرار دارد. بنابراین واردات بی رویه در کشور ما به این دلیل است که اقتصاد ما رقابتپذیر نیست.»
فرهاد فزونی دیگر منتقد واقعی سازی نرخ ارز به روایت بانک مرکزی بود که با اشاره به استعلام مرکز پژوهشهای مجلس از وزارت صنایع، خاطرنشان کرد: برابر پاسخی که وزارت صنایع به این مرکز ارائه کرده است از سال ۱۳۸۰ تاکنون میزان ارزبری تولیدات مشخص نشده است؛ بنابراین وقتی نمیدانیم میزان ارزبری به چه میزان است چرا برای افزایش نرخ ارز اصرار یا پافشاری میکنیم؟!
مشکلات بخش صنعت و معدن
طرح ستاد اقتصادی وزرات صنایع موضوع صحبت سخنران بعدی نشست هیات نمایندگان اتاق تهران بود. علیاکبر قصاعی در سخنان کوتاهی با اشاره به الزام حمایت از صنایع بزرگ و کوچک پس از هدفمندی یارانهها، این طرح را به طور اجمالی معرفی کرد. به گفته قصاعی هفت راه برای حمایت از صنعت اندیشیده شده که عبارت است از: تسهیلات ۳ درصدی، افزایش تعرفه واردات محصول مشابه، افزایش جوایز صادرات، مدیریت واردات، نظارت بر توزیع کالا، کمک بلاعوض و حمایتهای بلند مدت و تسهیلات بلندمدت.
محمدرضا بهرام نیز در این نشست از نابسامانیهای بخش معدن سخن گفت و تاکید کرد: فعالیتهای معدنی در ایران در شرایطی از عمق ۳۰۰ متر فراتر نرفته است که کشوری مانند شیلی در اعماق ۹۰۰ متری زمین به فعالیتهای اکتشافی میپردازد وکشور چین نیز عمق ۱۳۰۰ متر را تجربه میکند.»
او «هدایت سرمایهگذاریها» را به این بخش جزو ملزومات بهرهبرداری از پتانسیلهای موجود دانست و البته «تقویت متولیان حوزه صنعت و معدن » را نیز به این ملزومات افزود؛ مسوولیتی که از نگاه او متوجه دولت است.
افزایش قیمت سوخت، تهدید و فرصت
مسعود خوانساری رییس کمیسیون حمل و نقل، ترانزیت و گمرک اتاق تهران سخنران بعدی چهل و یکمین نشست هیات نمایندگان این اتاق بود که سخنانش را به وضعیت ترافیکی و حمل و نقل پایتخت اختصاص داد.
خوانساری با اشاره به اجرای قانون هدفمندی یارانهها و افزایش قیمت بنزین تا ۴۰۰ تومان نسبت به این نکته هشدار داد که تقریبا قریب به اتفاق پنج هزار مسافربر شخصی سازماندهی شده خطی و ۱۷ هزار مسافربر گردشی غیرمجاز در سطح شهر که شغل اضطراری آنها مسافربری است اجبارا از چرخه کار مسافربری خارج میشوند و احتمال سقوط آنها به انواع بزهکاری افزایش مییابد.
خوانساری شرایط پس از افزایش قیمت سوخت را تواما یک تهدید جدی و یک فرصت طلایی خواند که هم میتواند منجر به نارضایتی عمیق مصرف مردم و متقاضیان شود و هم میتواند باعث بهبود شرایط مدیریت شهری و سالم سازی حمل و نقل درون شهری و بهبود کیفیت آن شود.
محمدمهدی رییسزاده دیگر عضو هیات نمایندگان اتاق تهران در این نشست از اینکه نمایندگان بخشخصوصی به مراسم روز ملی صادرات دعوت نشدهاند انتقاد کرد و گفت: بسیار پسندیده بود اگر آقای افقهی از همکاران خودشان در اتاق تهران و فعالان بخشخصوصی هم برای مراسم روز صادرات دعوت به عمل میآوردند. در فضایی که همه صحبت از تعامل و همکاری میکنند دعوت نکردن صادرکنندگان بخشخصوصی به این مراسم چه معنایی میتواند داشته باشد.
انتقاد از رویکرد کاهش هزینههای تولید
دیگر عضو هیات نمایندگان اتاق تهران، موضوع نهضت کاهش قیمت تمام شده را برگزید و در باب مزایای آن سخن گفت. احمد پورفلاح که به نمایندگی از اتاق تهران عضو کار گروه نهضت کاهش قیمت تمام شده است، گفت: در این راستا برای اتاق تهران حدود ۲۰ وظیفه تعریف شده که موارد در کارگروهی با حضور مشاوران عالی اتاق و رییس مرکز پژوهشهای اتاق تهران مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت که بهزودی نحوه اجرایی شدن موارد مرتبط با اتاق بازرگانی به اطلاع هیات نمایندگان و کمیسیونهای مربوطه میرسد.
و اما احمد ترکنژاد در این باره گفت: «نهضت کاهش هزینههای تولید یا هر آنچه که عنوان نهضت یا عزم ملی را برای آن برگزیدهایم، رویکردی کهنه و نخ نما شده است.»
به گفته این عضو هیات نمایندگان اتاق تهران «افزایش قیمت تولید صنعت به صنعت باید واکاوی شود. علتیابی این موضوع نیاز به نگاهی عمیق تر دارد ؛ بنابراین با سرو صدا کردن مشکلی حل نمیشود.»
این عضو هیات نمایندگان اتاق تهران پیشبینی کرد که در ۵ سال آینده با بحران اشتغال تحصیلکردهها مواجه خواهیم شد. در ادامه دبیرکل اتاق تهران با اشاره به جلسات مشترک با دکتر نیلی رییس پژوهشکده مطالعات اقتصادی دانشگاه شریف گفت: «مهمترین بحثی که در این جلسات مورد تاکید قرار گرفت، بحث رقابتپذیری بنگاهها است. در همین جلسات بود که به این نتیجه رسیدیم، در حوزه اقتصاد کلان و خرد حدود دوازده محور مهم هستند که باید شناسایی شوند.»
«توسعه رقابتپذیری»، «توسعه بخشخصوصی»، «رقابت و فناوری آموزش»، «ثبات اقتصاد کلان» و «سرمایهگذاری خارجی» موضوعاتی بود که راسخ از آنها به عنوان محورهای شناسایی شده در اقتصاد کلان یاد کرد.
او گفت: «پس از شناسایی و مطالعات آماری بخشهای مختلف صنعت و تولید در حوزه اقتصاد خرد در نهایت طرحی تهیه شد که الزامات و راهکارهای افزایش توان رقابتی بنگاههای صنعتی کشور را با هدف شناسایی عوامل و راهکارهای کاهش قیمت تمام شده کالا و خدمات بررسی میکند.»
او از انعقاد قرارداد این طرح با اتاق تهران خبر داد و اضافه کرد: «تعاریف و مفاهیم رقابتپذیری، تحلیل روند شاخصهای رقابتپذیری اقتصاد، بررسی مطالعات تجربی در مورد رقابتپذیری و قیمت تمام شده، عوامل موثر بر رقابتپذیری در سطح کلان، بررسی عوامل بر رقابتپذیری و قیمت تمام شده در سطح خرد جزو خروجیهای این طرح به شمار میآید.»
راسخ افزود: در این پروژه هم اقتصاد خرد و هم مولفههایی که در اقتصاد کلان موثر هستند مورد بحث قرار گرفته است. به بیان دیگر «شناسایی نقش دولت در ارتقای رقابتپذیری» و«کاهش قیمت تمام شده در سیاستهای کلان اقتصادی»، «قوانین و مقررات» مهمترین نتیجهای است که این طرح عایدمان میسازد.
نگرانیهای هدفمندسازی یارانهها
حمید حسینی، از اعضای بخش بازرگانی اتاق تهران نیز در فرصت سخنرانی خود به موضوع هدفمندکردن یارانهها پرداخت.
او با بیان اینکه دولت طی یکسال قصد دارد مبلغ ۳۰ هزار میلیارد تومان از محل حذف یارانهها میان اقشار مختلف جامعه توزیع کند، چند فرضیه را مطرح کرد و ادامه داد: « فرضیه نخست حکایت از این دارد که دولت هدفمندکردن یارانهها را یکباره و طی یکسال به روی ۶۰هزار میلیارد تومان ببرد؛ درحالی که سقف یارانه انرژی در کشور ۵۷ هزار میلیارد تومان است. فرضیه دیگر این است که دولت از نظام بانکی کشور استقراض کرده و ۳۰هزار میلیارد تومان یارانه نقدی را میان مردم توزیع کند که به طور قطع بخشی از این مبلغ از محل سهم واحدهای صنعتی گرفته و به مردم داده میشود که این جای نگرانی دارد.»
او در عین حال لایحه برنامه پنجم را که به تازگی از کمیسیون تلفیق خارج و اصلاح شد، امیدوارکننده دانست؛ اما به گفته حسینی، بندهایی که به سود بخشخصوصی بود حذف شده است. او یکی از خواستههای بخشخصوصی در این برنامه را تجدید ارزیابی داراییهای بخشخصوصی عنوان کرد که به گفته وی در کمیسیون تلفیق این بخش حذف شده است. او خواستار پیگیری اتاق تهران و گنجاندن دوباره این بند در لایحه برنامه پنجم شد.
منبع: ایران اکونومیست
ندای سبز آزادی: سایت الف متعلق به احمد توکلی در یادداشتی به قلم جلیل محبی، روحانی و حقوقدان، با لحنی طعنآمیز، رویههای موجود در دستگاه قضایی را خلاف شرع خواند و به مصاحبه تلویزیونی با سکینه محمدی آشتیانی و نمایش عمومی ان اعتراض کرد و نوشت: “بنا نبود به جرم زنا مجازات کنیم. قرار بود گناهشان را بپوشانیم …”
متن این یادداشت انتقادی در ادامه میآید:
۱- روزی م . م نزد یکی از رفقای تازه مسلمانش در یثرب که اخیراً به مدینهالنبی تغییر نام یافته بود آمد و شروع به تعریف عمل خلاف شرع شب گذشتهاش پرداخت . رفیق شفیق او هم یا از روی دلسوزی یا نا آگاهی و یا هر چیز دیگر بر آشفت که تا آیهای در بارهات نازل شده نزد پیامبر(ص) برو و داستانت را به او بگو که اگر این اتفاق بیافتد اسمت در تاریخ خواهد ماند! م . م نیز سریع خود را به پیامبر(ص) رساند و از زنای شب گذشتهاش خبر داد و در خواست نمود که پیامبر(ص) او را مجازات کند . پیامبر(ص) در پاسخ او روی بر گرداند و با جوابی سر بالا جلوی اقرار او به « جرم زنا » را گرفت . پیامبر(ص) در طرف دیگر مشغول صحبت با فرد دیگری شد لکن م.م مجدداً داستان خود را تعریف و در خواست اجرای مجازات نمود و پیامبر(ص) جواب سر بالای دیگری به او داد . این صحنه چهار بار تکرار شد . پس از بار چهارم بود که پیامبر(ص) فرمود حجت تمام شد او را سنگسار کنید . مردم او را برای سنگسار بردند . بعد خبر آمد که م . م از سنگسار فرار کرد لکن مردم دنبال او دویدند و بالاخره او را کشتند. پیامبر (ص) ناراحت شد و آنها که این کار را نموده بودند ملامت کردند که او با فرار خود توبه کرده و پاک شده بود…
۲- حدود دویست سال پیش بعد از انقلاب با اصطلاح کبیر فرانسه آقای ن . ب قوانینی به تصویب رساند که بعدها به فارسی ترجمه و شد قانون مملکت ایران. مشروطهای که آمده بود به ما قانون بدهد، احکام شرعی مجرا در این مملکت را کنار گذاشت و قوانین مملکتی دیگر که دنبال آرمانی دیگر بود، جایگزین کرد . یک نظام کیفری بوجود آمد که دنبال « بگیر و ببند » مجرمان بود. « تفتیش » نحوه اجرا و «مفتش» مجری آن بود . استنطاق قانونی شد و چماق رضاخانی به دنبال هر مجرم اخلاقی و غیر اخلاقی.
سالها گذشت و انقلاب شد . قانون اساسیای نوشته شد که در آن اصل چهارمی بود که شرع را به این مملکت بر میگرداند. خوشحال شدیم و فکر میکردیم با یک جمله در یک کتاب مشکلات حل میشود . نفهمیدیم که آنکه در مسند قضا خواهد نشست در دانشکده حقوق دانشگاه ت و ش و ا . ص درس خوانده و سر کلاس ع . ا و م . ا و ح . ن نشسته است . یاد گرفته بازجویی کند و دلیل جمع کند و متهم را به کارشناسی و پزشکی قانونی بفرستد . به این آقای قاضی اصلاً نیاموختیم که خدا که گفت سنگسار کن، در کنارش چهار بار اقرار و شهادت را با آن شرایط ویژه نیز گفته است . نگفتیم اگر اقرار کرد و بعد انکار، سنگسار ساقط میشود . نگفتیم اگر توبه کرد مثل بچهای که تازه به دنیا آمده پاک است، پاک پاک! نظام تفتیشی فرانسه را قالب کردیم به نظام کیفری جامعه اسلامی و دانشکده علوم قضایی هم که تاسیس کردیم به جای آنکه طلاب فقه خوانده را بخوانیم و به آنها حقوق نیز بیاموزیم دانشکده ای در عداد همان دانشکده های دیگر بنا کردیم.
۳- وبعد س . ا را آوردیم در ۲۰:۳۰ و گفتیم او از وکیل خائنش که سر از بی بی سی ملعون در آورده شاکی است .
۴- داستان س . ا را آمریکا و انگلیس و صهیونیستهای خبیث کردند در بوق ! اما ما چه کردیم ؟ هیچ ! از یک طرف به قاضی آنچه باید یاد میدادیم، یاد ندادیم . از طرف دیگر ابزار رسانه دادیم دست چند تا خبرنگار بی خبر از احکام شرع که دنبال خبرند که در بوق کنند. آدمهایی که نمی فهمند فردی که متهم به زنای محصنه است را نباید با حجاب برتر در تلوزیون نمایش داد.
۵- داستان م . ا در تاریخ ماند و هر که فقه خواند اسم شریف ! او را دانست. لکن داستانش عبرت نشد که س . ا ها را بنا نبود به جرم زنا مجازات کنیم. قرار بود گناهشان را بپوشانیم و بگوییم لعلّک قبلت…
ندای سبز آزادی: تغییرات لایحه موسوم به “حمایت از خانواده” بزودی در صحن علنی مجلس به رأی گذاشته می شود. متن اصلی این لایحه که مرداد ماه امسال در مجلس رسیدگی و تعدادی از مواد آن برای بررسی بیشتر به کمیسیون قضایی و حقوقی ارجاع شد مورد اعتراض گسترده جامعه مدنی در ایران قرار گرفت؛ اما تغییرات جدید نیز رضایت منتقدان را تأمین نکرد.
در آخرین روزهای باقیمانده تا تصویب نهایی لایحه، دیدگاه زهرا رهنورد استاد دانشگاه و از فعالان حوزه حقوق زنان را جویا شدیم. رهنورد که دیدگاه های او از آغاز جنبش سبز تا کنون مورد توجه رسانه های داخل و خارج ایران قرار گرفته است به صراحت می گوید: پیش فرض های لایحه خانواده با قرائتی غلط از اسلام و تاریخ به دست آمده و آرمان برابری جنسیتی آرمانی غیر قابل گذشت است. توجه شما را به گفتگوی جرس با زهرا رهنورد جلب می کنیم.
سرکار خانم رهنورد! فکر می کنید چرا بندهای ۲۲، ۲۳ و ۲۴ لایحه حمایت از خانواده تا این اندازه مورد اصرار مجلس قرار گرفته است که پس از مدتها رفت و برگشت برای تجدید نظر، باز هم بر خواسته خود پای فشاری می کنند؟
نظام خانواده طی یک دوره تحولی در نهایت در جوامع مدرن امروزی به خانواده تک همسری شامل یک زن ، مرد و فرزندان منتج شده و روح آیات قرانی و خانواده در قران نیز خانواده تک همسری و کراهت از چند همسری است .
بنابراین اصل بر خانواده با نظام تک همسری است و به هیچ وجه نباید گرفتار بندهای ۲۲ و ۲۳ لایجه خانواده بشویم و دل خود را به جابه جا شدن یک یا دو بند آن خوش کنیم .
این حرف اول و آخر است و هم چنان که فعالان حقوق زن گفته اند و من هم در نامه های متعدد و بیانیه ها خواهان آن بوده ام، هدف حذف این دوبند از لایحه حمایت از خانواده است .
معمولا در کشور ما حداقل پس از مشروطه مدل خانواده مشروع و مورد قبول جامعه تک همسری بوده و معدود کسانی به صیغه و تعدد زوجات مبادرت می کردند این اقدام را محرمانه و پنهان از قضاوت جامعه انجام می دادند و این نوع رفتار به صورت نادره رازی سربسته و قبیح تلقی می شد. اما چنانکه این لایحه با بندهایی ۲۲ و ۲۳ تصویب شود آن راز سر بسته نادر یا اتفاقی تبدیل به الگویی مشروع و مقبول خواهد شد و آن راز به یک نهاد تبدیل خواهد شد و البته آسیب پذیری های خاص خود راخواهد داشت .
اما از سوی دیگر در یک نگاه کلی گفتمان دیکتاتوری حاکم بر شرایط فعلی ایران هر گونه خود کامگی را در کلیه حوزه ها چه اقتصاد ،چه سیاست ،چه خانواده و چه فرهنگ اعمال می کند وقتی ساختار نظام کلی کشور دیکتاتوری وپدر سالاریست ساختارهای جزیی نیز نظیر خانواده در معرض این تهاجم قرار گرفته . اما اگر فقط به خانواده بپردازم باید بگویم که خانواده از جهات مختلف در شرایط فعلی در معرض تخریب است .
فقر اقتصادی ،اعتیاد ،آشفتگی فرهنگی ،غلبه پدر سالاری و دست آخر ارایه لایحه ای توسط دولت که این تخریب را علیه خانواده تکمیل می کند .به نظر می رسد دولت فعلی با یک ژست بنیاد گرایانه می خواهد چهره ای ملی از خانواده اسلامی ارایه دهد یا بهتر بگویم اولا تصویری از روابط زن و مرد ارایه دهد که متفاوت از تصویر روابط زن و مرد در نظام غربی است .
با این ژست می خواهد بگوید مردان غربی عشرت طلبان بی بند و باری هستند که در چارچوب لاییسم به خوش گذرانی مشغولند اما این ژست بنیاد گرا برای عشرت طلبی مرد ایرانی چارچوبهای شرعی را جایگزین می کند که صیغه و تعدد زوجات شیوه های مربوطه است و با همین ژست بنیاد گرا مدعی می شود که خانواده ها با این چارچوب شرعی حفظ می شوند و در هم نمی ریزند و در غیر این صورت خانواده در معرض انهدام قرار می گیرد. به زعم آنها یک ساختار پدر سالار با انگ دینی را جایگزین یک ساختار پدر سالار با انگ لاییسم می کند و بازبه نظر خود جامعه را از فساد و فحشا اخلاقی غربی مصون می دارد .
این لایحه ناشی از چند پیش فرض است .
الف –پیش فرضهای اجتماعی و روانشناختی
ب- پیش فرضهای دینی
درباره پیش فرضهای اجتماعی و روان شناختی می توان گفت :۱- مردان فقط موجوداتی هستند لذت گرا بدون احساس و عاطفه یا با احساس و عاطفه ای مقطعی
۲-احساس و عاطفه بین یک زن و یک مرد در مقابل تنوع طلبی و عشرت طلبی مردانه هیچ گونه مفهومی ندارد .
۳- زن موجود ضعیف و حقیری است که برای لذت مردان آفریده شد .
۴-جامعه مدرن امروزی در سراسر جهان و جامعه مدرن جدید پس از مشروطه که سنت های کهن را پشت سر گذاشته یا بازخوانی کرده هیچ گونه موضوعیت ومشروعیتی ندارد . نظام خانواده مرتبط با آن نیز مسبوق به سابقه سنتهای پیشا مشروطیت است که باید بر همان شیوه تنظیم شود .
۵- با رهیافت هویت گرای رادیکال نظام خانواده در اسلام متفاوت با نظام خانواده در غرب است .
۶- خانواده اسلامی باید غرب ستیز یا غرب گریز باشد لهذا بر اساس نظام چند همسری شکل می گیرد . توجه کنید که بندهای مذکور با این عنوان شروع می شود :” مرد می تواند”
ب- پیش فرضهای دینی :
اسلام به چند همسری توصیه کرده و مصادیقش صدر اسلام
البته این فرض بدون توجه به روند تغییر و تحولات نظام خانواده در آیات قرانی و بدون توجه به سنت های تاریخی که این خود نوعی قرائت غلط و مصادره به مطلوب در اسلام و تاریخ است .
با این پیش فرض ها به این فرضیه اصلی می رسد که خانواده سعادت مند و اصیل در جامعه ایرانی بر اساس نظام چند همسری میسر خواهد بود .
و سپس با همین مقدمات لایحه حمایت از خانواده را با بندهای ۲۲ ، ۲۳ ، ۲۴ صورت بندی می کند .
پس شما با برخی از فعالان حقوق زنان و حقوق بشر که معتقدند بندهایی که مجلس در آن مدعی اصلاح شده است تنها از نظر شکلی تغییر یافته اند و مفاد این لایحه به همان قوت باقی است موافقید…
بله؛ روح لایحه حمایت از خانواده انهدام خانواده طی یک پروسه از قوانین با نگرش پدر سالاری و دیکتاتوری سرشار ازعشرت طلبی و لذت گرایی است .بنابراین روح لایحه را با پس و پیش کردن یک یا دو بند یا جمله نمی توان عوض کرد.
شما در نامه تان به آقای لاریجانی به نکته ی قابل تاملی اشاره کرده اید؛ این که در زمان جنگ هم این لایحه پیشنهاد شده بود اما مورد مخالفت قرار گرفت، از نظر شما چه ارزشی در جامعه یا در حکومت تغییر کرده است که امروز بعد از سالها این لایحه با استقبال روبرو شده است؟
سقوط در یک کلمه… سقوط ارزشها ، گسترش دروغ ،عشرت طلبی، لذت گرایی ، تضادهای طبقاتی عمیق گسترش دیکتاتوری . پدر سالاری ونابود شدن ارزشهای متعالی که انقلاب اسلامی برای اشاعه آنها تحقق یافت .
برخی معتقدند تصویب لایحه خانواده کمک به ریشه ای تر شدن نظام «مردسالاری» در خانواده هاست که علاوه بر فقدان منطق، توجهی به احساسات طرف مقابل که در اینجا «زن» است نمی کند. اگر با این تحلیل موافقید با توجه به مختصات جامعه ایرانی، چگونه این لایحه از احساس زن با غفلت، عبور کرده است؟
نظام مرد سالاری بر خاسته از خود کامگی حاکمان و محصول قدرت فی نفسه است. من در اینجا می خواهم مردان را از نظام مرد سالاری جدا کنم چرا که مردان هم اسیر نظام قدرت سالاری هستند در اینجا جنس زن و مرد هر دو ستم دیده اند اگر به گفتمان فوکویی که قدرت ریشه همه فلاکتهاست رجوع کنید خواهید دید که هر دو جنس زن و مرد در این نظام خانواده که خود محصول نظام سیاسی و حقوقی خود کامگی است له می شوند .در عین حال آسیب پذیری این گونه نظام ها از دید خودکامگان نادیده گرفته می شود .دولتی که لایحه خانواده را با بندهای کذایی ۲۲ و ۲۳ خوشبختانه بند ۲۴ فعلا حذف شده و مورد بحث ما نیست اما دولتی که این لایحه را به مجلس ارایه می دهد خوب می داند و تجربه هم کرده است که در جامعه پس از مشروطه در ایران خانواده های چند همسری با چه جنایات ،انتقام جویی ها ، فسادها ،بچه دزدیها و آدم کشی هایی روبرو بوده و چه خون دلها بر زنان و فرزندان انباشته شده تا چه حد مراجع قضایی وحقوقی در گیر دعواها و بزن بکش های این خانواده ها بوده اند و حتی در مواردی زنان نیز به انتقام جویی به تنوع طلبی روی آورده اند .
چندی پیش حدود ۳۳۰ نفر از فعالان سیاسی و اجتماعی مرد، طی بیانیهای به لایحه حمایت از خانواده اعتراض کردهاند؛ فکر می کنید تصویب لایحه حمایت از خانواده به ضرر مردان نیز هست؟ اگر بله به چه شکلی؟
تصویب لایحه به اصطلاح حمایت از خانواده با بندهای کذایی ۲۲ و ۲۳ نه تنها تحقیر و ظلم به زنان و نادیده گرفتن عواطف و احساسات آنان بلکه اهانت به انسان “بما هو انسان” است . ساختار روح و قلب انسانی طوری است که یک زن و یک مرد را برای یکدیگر دیده است . خداوند می فرماید در هیچ وجودی دو قلب قرار نداده ایم. از طرف دیگر مردی که در این دو بند به تصویر کشیده مجسمه هوس و شهوت است که فقط اگر پول داشته باشد می تواند تجسم شهوت را در قامت روح و جسم خود به تحقق در آورد .
حال شما این مجسمه شهوت را در بندهای مذکور الگو سازی شده مقایسه کنید با الگوهای ایرانی و دینی بعد عظیمی که از پیامبر ( ص) می شناسیم. اخلاص و اخلاق حضرت علی رشادت و عقل و جوانمردی پهلوانان چون رستم . گیو ، گودرز و سیاوش و بیژن مظهر سلحشوری و ایمان و اخلاق و حافظ و سعدی و مولوی و جامی نماد اعتلای استعدادها و روح انسانی تا ملکوت و خرد و مجنون و فرهاد و عاشقان دیگر مظهر عشق و وفاداری به زن و….با این خودکامگان دولتمرد .
باید پرسید این چه تجسم و چه شخصیتی است که به مرد ایرانی اعطا گردید که هرزه گرایانه این همه قهرمان و پهلوان را رها کند و به ذلت چند همسری با همه مصائب و دغدغه هایش تن دهد آیا این ظلم و اهانت به مرد نیست ؟
تا امروز فعالیت های بسیاری از جانب فعالان حقوق زنان برای لغو برخی از بندهای این لایحه صورت گرفته است، مانند جمع آوری امضا و ارائه امضاها به مجلس، راه اندازی کمپین، اعتراضات خیابانی، نامه به مسئولان. اما تاکنون پاسخی دریافت نکردند و برخی وکلا بر این باورند که تنها شکل نگارشی بندها تغییر کرده است. راه موثر یا جایگزین برای تاثیرگذاری بر مسئولان را در چه می بینید؟
ظاهرا اقدام دیگری باقی نمانده جز این که بگوییم در آن صورت این لایحه با بندهای ۲۲ و ۲۳ تصویب شود ما آنرا نمی پذیریم اما تنظیم کنندگان لایحه و تصویب کنندگان منتظر باشید که جامعه “سدم و گمرا “در هزار و پانصد سال پس از ظهور اسلام تکرار شود و آنگاه نکبت و ذلت آن موجب عذاب الهی گردد و خشک و تر را با هم بسوزاند.
به نظر شما اگر مجلس در رأی نهایی روزهای آینده، باز هم بر تصویب این لایحه اصرار داشته باشند، راه درمان در چیست؟ آیا باید تمرکز را بر جامعه گذاشت یا اقناع مسئولان؟ و چگونه؟
خانواده سعادتمند با نظام تک همسری عاشقانه در یک جامعه دمکراتیک تحقق خواهد یافت اگر این بندها تصویب شود من نام آن را عدم درک و فهم جامعه مدرن امروزی و عدم شناخت روح آیات قرانی در رابطه با نظام خانواده می دانم و باز هم همه ما تلاش می کنیم در اقدامی همه جانبه برای دفع دیکتاتوری و تحقق آزادی در جهت حذف این بندها و تنظیم لایحه واقعی در حمایت از خانواده با شاخصه هایی که زن و مرد در عین برابری ایفای نقشهای مناسب خود را داشته باشند و در محیطی عاشقانه و خرد ورزانه فرزندانی شایسته را تربیت کنند تلاش می کنیم .اکنون هم با کمپین مخالفت با بندهای ۲۲ و ۲۳ در داخل و خارج کشور بین زنان و مردان روشنفکر و سایر فعالان حقوق بشر و حقوق زنان مساله را پی گیری خواهیم کرد . در کل معتقدم حمایت از خانواده بیش از این که حمایت از حقوق زن باشد حمایت از حقوق بشر است.
با همه بیم ها و امیدها، از نظر شما برای علاج مردسالاری و ایجاد برابری جنسیتی در جامعه با توجه به فشار و سرکوب موجود بر جامعه در کجای راه ایستاده ایم؟
چنانچه با همه فعالیتهای فعالان حقوق زنان و خانواده زن و مرد دو بال پروازند بشریت با این دو بال به سوی تعالی ها و سعادت ها پرواز می کند هیچ پروازی با یک بال یا بال شکسته موفق نخواهد بود .
برابری جنسیتی و دست یابی یه امکانات مساوی در جامعه آرمانی غیر قابل گذشت است . البته می توان آن را در سپهری وسیع تر تصور نموده آنجا که همه انسان ها باید با هم به لحاظ ارزشی و حقوقی ، آزادی ها ، بهره مندی ها با هم برابر باشند و این آرمان با تکاپو برای دست یابی به نظامی دمکراتیک قابل دسترسی است . اما همان طور که در این زمینه جنبش های متعددی مثل معلمان ،دانشجویان و سایر فعا لان نقش ایفا می کنند جنبش زنان نیز راه خود را در مسیر تحقق دمکراسی ، آزادی و قانون گرایی جستجو می کند اما در این مسیر ادغام نمی شود و نباید هم ادغام شود چرا که راه آزادی و سعادت زنان راه پر مخاطرهای است و به گمان من دست یابی زنان به برابری جنسیتی به مراتب سخت تر از دست یابی یک ملت به برابری و آزادی و دمکراسی است .
و آخرین سوال که البته مرتبط با موضوع گفتگو نیست؛ ظاهرا جناح حاکم برای شخص شما زندان بزرگی را در سطح کشور تدارک دیده است .از ترور شخصیت در رسانه ها و سایت ها و روزنامه ها تا توهین ها و متلکها و تهمت ها تا ضربات فیزیکی یگان ویژه با باتوم برقی و گازفلفل و بازجویی خیابانی لباس شخصی ها تا به این وسیله از پرداخت هزینه زندانی کردن شما در زندانهای رسمی در امان باشد شما تا چه حد آماده اید تا هزینه طرفداری از حقوق زنان و دمکراسی و آزادی را بپردازید ؟
مسلما در یک نظام دیکتاتوری هیچ آزادی خواه و برابری طلبی از سرکوب هیات حاکمه مصون نخواهد بود . ملت ایستاده است و من هم تا پای جان در کنار ملت عزیز ایران که از جان خود بیشتر دوستشان دارم ایستاده ام .
ایران وطن ماست و سر بلندی این میراث عظیم مایه نشاط و سعادت و امیدواری همه ماست و در نهایت باید بگویم من و ما ایستاده ایم و مقاومت می کنیم تا فرزندان این ملت سرزمینی شکوفا و نظامی سعادتمند را از ما تحویل بگیرند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر