
سبز پرس در گزارشی تصویری از پیداشدن لاشه یک پلنگ نر بالغ، بر بالای یک دکل برق فشار قوی در تربت جام خبر داده است. دوروز پیش محیط بانان پس از دیدن این لاشه و پایین آوردن آن متوجه شدند که پلنگ به ضرب چهار گلوله کشته شده است. تحقیقات درباره عاملان شلیک این گلولهها ادامه دارد.
در جهان دو گونه يوزپلنگ وجود دارد که يکي گونه آسيايي و ديگري گونه افريقايي است. گونه افريقايي يوزپلنگ در شمال اين قاره پهناور منقرض شده و فقط محدود به جنوب اين قاره شده است که البته با برنامههاي مناسب حفاظتي در حال حاضر از نظر جمعيتي در وضعيت مناسبي است. اما يوز آسيايي که زماني گستره وسيعي از غرب اين قاره از سوريه و عربستان گرفته تا هندوستان و ترکمنستان پراکنده بود از 20 سال پيش به جز در ايران منقرض شده است.
به گفته فعالان محیط زیست در ایران نیز تعداد بسیار اندکی از این گونه باقی مانده و نسل آن «به شدت در معرض خطر انقراض» است. برخی میگویند دست بالا 70 تا 100 یوزپلنگ در ایران باقی مانده و برخی میگویند تصور میشود تنها کمتر از بیست پلنگ در ایران باقی مانده باشند.
عکسهای گزارش تصویری سبزپرس در ادامه خبر آمده است.
منبع: سبزپرس

اهالی روستای «گاودانه علیرضا» در یكی از روستاهای شهرستان كهگیلویه باید برای خرید از مغازه و یا رفتن به محل كار و مدرسه هر روز سوار وسیله ای به نام گرگر یا جره كه شبیه به تله كابین دستی است بشوند، از رودخانه عریض مارون عبور كنند و دوباره به محل زندگی شان برگردند. اما كرایه و بهای این جابهجایی یك بند، دو بند، یك انگشت و یا سه انگشت دست است. در سالهای گذشته گاهی حتی جان یك روستایی كرایه گرگر بوده است.
گرگر، نیمكتی آهنی است كه به وسیله سیم محكمیدو طرف رودخانه مارون را به یكدیگر متصل میكند. برای رفتن از روستا به جاده باید روی این وسیله نشست و سیم را برای حركت گرگر به سمت چرخهای دو طرف آن هدایت كرد. در بیشتر مواقع انگشت دست قربانی زیر چرخ گرگر میرود و انگشتش را قطع میكند.

شهرام تازه 11 ساله شده بود كه پدرش قول داد خودنویس برایش بخرد. وقتی شنید پدر نزدیك است دوان دوان به سمت رودخانه رفت. همه هوش و حواسش پی خودنویس بود. میخواست هر چه زودتر از رودخانه بگذرد كه ناگهان چیزی در دل پدر شكست و هری پایین ریخت. صدای شهرام بود كه داد میزد. از درد انگشتی كه لای دندانههای چرخ گرگر مانده بود. از درد دردی كه دیگر نمیتوانست خودنویس را در دست بگیرد.
یکی دیگر از کودکان میگوید: «از گرگر بدم میآید. دلم میخواهد زیر پا خردش كنم. مجبوریم با بچهها به مدرسه روستای قلعه گل برویم. نمیشود كه هر روز یك بزرگتر بیاید و ما را برساند آن طرف رودخانه. مگر كار یك روز و یكبار است؟»
دانش آموزان روستای گاودانه باید تا روستای قلعه گل را پیاده بروند تا به مدرسه برسند. مریم یكی از آنهاست. همین چند وقت پیش انگشتش لای جره گیر كرد و دكتر ارتوپد مجبور شد آن را قطع كند. انگشتی كه با آن مینوشت را روی دامن سیاهش میگیرد و نشان میدهد.
غلامرضا روانگرد، معلم مدرسه میگوید: «وقتی متوجه شدم كه بچهها با چه مشقتی به مدرسه میآیند و در راه عبور از رودخانه چه آسیبی به آنها وارد میشود، نامهای به آموزش و پرورش نوشتم و گزارش دادم.» اما نامه نگاریهای وی چند ماهی است كه در راهروهای اداری گیر كرده و سرنوشت نامعلومی دارد.
پیشتر مردان و زنان روستای گاودانه كیسههای بزرگ شن را به شكم میبستند و شناكنان برای انجام كارهای روزانه، خود را به آن طرف رودخانه میرساندند. خیلیها میترسیدند و و بسیاری دیگر را رودخانه مارون غرق کرد.
پنج سال پیش كه مسئولان و اهالی روستای گاودانه، گرگر را افتتاح كردند، همه از اینكه دیگر در رودخانه قربانی نمیدهند خوشحال بودند. اما هنوز مراسم افتتاحیه تمام نشده بود كه اوج شادی مردم روستا را فریاد پیرمردی به هم زد. انگشتان دست پیرمردی كه میخواست اولین مسافر گرگر یا همان جره باشد زیر چرخ آن له شده بود.
او را به بیمارستان بردند تا دكترها به خاطر پیگیری مسئولانی كه آن روز در روستای گاودانه جمع شده بودند، انگشت افتاده اش را پیوند بزنند. اما مسئولان استان دیگر هیچ وقت به گاودانه سر نزدند تا شاهد بلایی باشند كه به سر مردم آمده است.
محمد كوثری از روستاییانی كه مدتی برای تحصیل به دهدشت رفته بود، میگوید: «گرگر وسیله بهتری نسبت به كیسههای شن است. آن زمان آدمها جانشان را از دست میدادند اما حالا فقط دستشان ناقص میشود. زمانی كه آب رودخانه مارون زیاد است و طغیان میكند، راه ارتباطی مردم روستا هم با تنها جاده دسترسی به شهر و روستاهای دیگر قطع میشود.»
لابهلای بغض زنان روستا، پیرزنی كه گرگر انگشتش را زخمیكرده میگوید: «پسر یكی از خانوادههایی كه از روستا رفتهاند میخواست اسباب خانه شان را با گرگر حمل كند كه روی سنگ كنار رودخانه میافتد و درجا ضربه مغزی میشود.»
نزدیكترین مسیر عبور از رودخانه، پل روستای كلات است كه باید از گاودانه تا آنجا یك ساعت پیاده روی كرد. اما به گفته کشاورز، یكی از اعضای شورای روستای گاودانه غیر از گاودانه راه ارتباطی دو روستای كوچك دیگر به نام دره نی و چم رود هم گرگر است.
كشاورز با اعلام این که تعداد آسیب دیدگان گرگر را نمیداند اما میتواند نام حدود سی نفر از قربانیان این وسیله ارتباطی را به زبان بیاورد، از پیگیریهای شورای روستا و نامه نگاریها به فرمانداری و استانداری میگوید و ادامه میدهد: «به همه جا اعتراض كردیم. چند نفر از فرمانداری و بخشداری آمدند و قولهایی دادند. سه سال پیش هم جاده درست كردند و رفتند. اما نتیجهای نداشت.»
به گفته وی «چند وقت پیش اداره راه و ترابری برآورد كرد كه ساختن پل روی رودخانه مارون 50 میلیون تومان هزینه لازم دارد. در حالی كه طول پل باید صد متر باشد تا در زمان طغیان رودخانه بتوان از روی آن عبور كرد.»
گرچه كوثری یكی دیگر از اهالی روستا نیز معتقد است، برآورد هزینه اداره راه و ترابری برای ساخت پل بسیار كم است اما معتقد است «همین كار را هم نمیكنند چون مسئولان استان فقط بلدند وعده دهند.»
کوثری میگوید: «بچهها را با مدارك پزشكی شان پیش مسئولان عالی رتبه استان بردیم تا عمق فاجعه را ببینند اما ندیدند.»
اهالی گاودانه بیشترین و تنهاترین مشكلشان را قلع و قمع شدن دستانشان میدانند و ساختن یك پل. اما آب مصرفی 50 خانوار گاودانه سفید و غیرقابل شرب است. گاز مصرفی شان كپسولهایی است كه باید از روستاهای اطراف پر شود. مدرسه، درمانگاه، داروخانه، مغازه و ... ندارند اما نمیگویند هیچ نداریم. فقط میگویند انگشت نداریم. پل نداریم.
منبع: مهر






اعضای کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران از کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، خواستهاند که در مذاکره با نمایندگان ایران موضوع حقوق بشر در این کشور را نیز مطرح کند و همزمان «مکانیسم بینالمللی برای محاکمه دولتمردان ایران در یک دادگاه بینالمللی» را مطرح کردهاند.
معصومه طرفه برای گاردین نوشته که پرونده نسرین ستوده، وکیل حقوق بشر، که از ششم مهر در زندان اوین در اعتصاب غذا بوده، برای فعالان ایرانی حقوق بشر «اولویت بسیار زیادی» دارد.
براساس این گزارش، کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران از سازمان ملل خواسته است که در پرونده نسرین ستوده دخالت کند.
این نهاد مدافع حقوق بشر گفته است که تلاش ایران برای خاموش کردن صدای وکلا «بیرحمانه» بوده است بهگونهای که دادگاه انقلاب تهران هفته گذشته محمد سیفزاده را به 9 سال زندان و 10 سال محرومیت از وکالت محکوم کرد.
درخواست از کاترین اشتون برای اظهارنظر درمورد حقوق بشر در ایران پس از آن مطرح شده است که خانم اشتون از نبود مراحل قضایی در ایران انتقاد کرد و احتمال اعدام سکینه محمدی آشتیانی، زندانی متهم به زنا در ایران را محکوم کرد.
براساس نوشته گاردین شادی صدر، وکیل حقوق بشر، که خود قربانی آزار در ایران بوده از دخالت خانم اشتون در حقوق بشر ایران استقبال کرده و از او خواسته است که در مذاکرات آتی با ایران موضوع حقوق بشر را مطرح کند.
به نوشته گاردین خانم صدر، وکیل حقوق زنان، که سال گذشته از ترس جان خود مجبور به فرار از ایران شد، گروهی با نام «عدالت برای ایران» راهاندازی کرده و با کارشناسان حقوقی اتحادیه اروپا و سازمان ملل مشورت میکند تا یک مکانیسم بینالمللی برای محاکمه کردن مقامهای ایران در دادگاههای بینالمللی پیدا کند.
نویسنده گاردین در پایان این گزارش نوشته: «مکانیسم خانم صدر برای یافتن راهحل بینالمللی و محاکمه کردن مقامهای ایران در یک دادگاه بینالمللی ممکن است دور از دسترس باشد اما غیرممکن نیست.»
به گفته نویسنده «اگر وکلای برجسته حقوق بشر در سطح بینالملل مانند مری رابینسون، کمیسر عالی پیشین سازمان ملل متحد برای پناهندگان، و لوئیز آربور، کمیسر عالی پیشین حقوق بشر سازمان ملل و دادستان کل دادگاههای نسلکشی رواندا و نقض حقوق بشر در یوگسلاوی سابق، از مکانیسم خانم صدر حمایت کنند، امکان محاکمه مقامهای ایران در یک دادگاه بینالمللی وجود دارد.»
براساس این گزارش در ماههای گذشته دستکم پنج وکیل حقوق بشر در ایران بازداشت شدهاند؛ پنج وکیل دیگر ازجمله محمد مصطفایی، وکیل خانم آشتیانی، مجبور به ترک وطن شدهاند و 10 وکیل دیگر با سپردن وثیقههای سنگین آزاد شدهاند.
منبع: مردمک
آموزگار جوان و تازه استخدام مدرسه را عزادار کرد
ضرب و شتم یك دانش آموز در شهرستان نیكشهر استان سیستان باعث مرگ وی شد.
روزنامه ابتکار در گزارشی به مرگ این کودک پرداخته که به خاطر تنبیه بدنی معلمش یک هفته در بیمارستان بستری بود و بالاخره «از ضربه مرگبار آقای معلم» جان سالم به در نبرد و فوت کرد.
بر اساس این گزارش معلم عصبانی كلاس سوم مدرسه راهنمایی باهنر به علت آنکه دانش آموزش کتاب درسیش را نیاورده با گوشه كتاب به سر او زده است. این دانش آموز پس از وخیم شدن حال عمومیاش به بیمارستان چابهار و پس از آن به زاهدان منتقل شد و پس از یك هفته بستری شدن در بیمارستان جان خود را از دست داد.
این گزارش نوشته معلم این دانش آموز كه از استخدامیهای جدید آموزش و پرورش است، نسبت فامیلی هم با دانش آموز فوت شده دارد و اكنون در بازداشت به سر میبرد.
روزنامه ابتکار در ادامه همچنین به فیلمی اشاره میکند که نشان میداد یك مربی شنا در مجموعه ورزشی شهید شیرودی تهران، كودكان تحت آموزش خود را به باد كتك و تنبیه گرفته است. دو همكار دیگر این مربی هم با دیدن این صحنه خم به ابرو نمیآورند و خیلی راحت از كنار آن میگذرند.
بعد از انتشار این فیلم تنها مقام مسئولی كه نسبت به این رفتار غیر ورزشی واكنش نشان داد، مدیر مجموعه ورزشی شیرودی بود كه اعلام كرد حمیدرضا ابراهیمیفرد (مربی روانپریشی كه با تمام توان كودكان بیپناه را كتك میزند) را به كمیته انظباطی معرفی و مدیر استخر را هم بركنار كرده است.
در پایان این گزارش آمده «صحنه تنبیه بدنی و مرگ یک کودک بیگناه دیگر که شاید هیچگاه نمیدانست جاگذاشتن کتاب درسی به قیمت جانش تمام خواهد شد، تصویر بدتری است که مطمئنا از ذهنها نخواهد رفت» و سپس این پرسشها مطرح شده که: «مگر سازمان تربیت بدنی به مجموعههای ورزشی تحت اختیار خود نظارتی ندارد كه چنین اتفاقاتی باید بیافتد؟ اگر این فیلم منتشر نمیشد، چه تضمینی وجود داشت كه وجود چنین صحنههایی به چشم مسئولان برسد؟ آیا اینكه فرد خاطی از كار بركنار شده كفایت میكند؟ چه تضمینی هست كه وی در یك مجموعه دیگر آموزش با سبك خاص خود را از سر نگیرد؟ پاسخ افکار عمومی را چه كسی میدهد؟ آیا خانوادههایی كه فرزندانشان را در حال كتك خوردن دیدهاند و سایر خانوادههایی كه این فیلم را تماشا كردهاند، میتوانند آن تصاویر را از ذهنشان پاك كنند؟»
منبع: روزنامه ابتکار
درپی تخریب کاخ تاریخی فیلیه خرمشهر توسط یک نهاد نظامی، اداره کل روابط عمومی، امور فرهنگی و اجتماعی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اطلاعیهای صادر كرده است.
در این اطلاعیه آمده: «بهدنبال اطلاع سازمان میراث فرهنگی از قصد یک نهاد نظامی در استان خوزستان برای تخریب بنای تاریخی شیخ خزعل مشهور به قصر فیلیه بلافاصله مکاتبات و اقدامات لازم برای جلوگیری از این امر آغاز شد و استانداری خوزستان و فرمانداری خرمشهر نیز در جریان قرار گرفتند. نظر به اهمیت موضوع و ضرورت جلوگیری از این اقدام، فرمانداری خرمشهر وارد عمل شد و نهایت تلاش خود را جهت متوقف كردن تخریب بنای یادشده آغاز كرد؛ اما متأسفانه بهواسطه توسل این نهاد نظامی به نیروی قهریه، موفقیتی حاصل نشد.»
در ادامه این اطلاعیه با اشاره به این که «بنای یادشده در سال 1379 به شماره 2845 در فهرست آثار ملی ثبت شده بود» آمده: «در دو سال اخیر، برنامههای مرمتی گستردهای برای آن تدارک دیده شده بود که به هنگام تخریب نیز در حال اجرا بوده است.»
سازمان میراث فرهنگی در پایان این اطلاعیه با «جبران ناپذیر خواندن این واقعه» از «پیگیری حقوقی از طریق مبادی زیربط قضایی»، «اقامه شکایت علیه نهاد نظامی مزبور» و «انتقال موضوع به ستاد کل نیروهای مسلح» خبر داده و تاکید کرده «بدیهی است سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با توجه به طرح شکایت قضایی علیه نهاد نظامی مزبور، موضوع را تا حصول نتیجه، با جدیت تمام پیگیری خواهد كرد.»
منبع: ایسنا
رجانیوز تیتر زد: دست گنجی بر گردن حقیقت جو! اما این حقیقت جو همانا همسر اکبرخان بود که او هم مثل گنجی حقیقت جو هست اما «حقیقت جو» نیست. اما رجانیوز و شرکای زنجیرپاره کرده اش همه رفتند سر کار و فکر کردند پیدا کردیم! اما چیزی نبود. از بس روزنامه نگارها را از کار انداخته اند که هر کی دور و برشان مانده روزنامه ننگار شده و بیسوات! در نتیجه ذوق زدگی کار دست شان می دهد دیگر. فکر می کنند هر زنی که اکبر دست به گردن اش انداخته باشد حتما فتنه ای دارد. فکر کن برادر من آخر! اگر فکرت خراب نشده باشد زود می فهمی. اما شده است دیگر. پس زیرآب عکس را می زنی و می دهی زیر قالی کسی نبیند ... و بعد از آن جالب تر اینکه می روی دروغ می سازی و به دیگران نسبت می دهی و بعد افشا می کنی؟ که چی؟ یعنی همه مثل تو اند و فرقی بین دوغ و دوشاب نمانده؟ دروغیاب شهیر بهنام خان دست شان را رو کرده است:
بهنام قلی پور
سکانس اول، دوشنبه ۱۷ آبان
عکس منتسب به ادوارد آنیلی در جشن عروسی سعید امامی به نقل از رسانههای محافظهکار خبر آنلاین، جهاننیوز، الف، رهوا، مشرق، تابناک، خردنیوز، آخریننیوز، صراط و استقامت.
رجا نیوز نوشت این تصویر مربوط به آنیلی نیست و توسط رسانههای اصلاحطلب و ضد انقلاب با هدف کاهش تاثیرگذاری خون «شهید آنیلی» منتشر شده است.
(+)
سکانس دوم، یکشنبه ۱۶ آبان
عکس منتسب به اکبر گنجی و فاطمه حقیتجو! به نقل از رسانههای محافظهکار شبکه ایران، همتآنلاین،نهالنیوز، مشرق، بولتننیوز، رجانیوز، جهاننیوز، خردنیوز و البرز.
این رسانهها پس از آنکه معلوم شد تصویر زنی که گنجی دست بر شانه وی گذاشته، معصومه شفیعی همسر وی است، یواشکی زیرآب عکس مذکور را زدند.
کار زنجیرهای مساوی است با اشتباه زنجیرهای؛ عجب جنگ نرمی.
وزیر علوم با بیان اینکه «سنگ بنای مناسبات درون دانشگاهی كشور برگرفته از غرب است»، مدعی شد: «نوع اختلاط بین دختران و پسران بر اساس الگوبرداری از غرب غلط است و ما باید برطبق مناسباتمان كه دین آن را تعریف كرده است عمل كنیم.»
کامران دانشجو امروز چهارشنبه، در ادامه سفر استانی دولت به استان قزوین، با گفتن این جمله که «هیچ علمی برای بشریت جز از مسیر انتظار مثمر ثمر نخواهد بود»، ادامه داد: «ما باید در دانشگاهها منتظر تربیت كنیم كه بر این اساس باید دانشجویانی با بالاترین مرتبه علمی و ایمان توام با علم تربیت كنیم و بدانیم كه تربیت جزو ركن اساسی دانشگاههاست و دانشگاه محل تعلیم و تربیت است.»
وی در نشست اعضای هیات علمی و اساتید دانشگاههای استان قزوین، با بیان این که «رساندن جامعه به ترازی كه آماده ظهور شود وظیفه سنگینی است كه بر دوش دانشگاههای ما قرار دارد» گفت: «علم اگر جامعه ما را یك قدم به سمت جامعه طراز امام زمان حركت دهد آن زمان درست حركت كردهایم و در غیر این صورت پیشرفت و توسعه حاصل نخواهد شد و چقدر لذت بخش و زیباست كه استادی منتظر تربیت كنیم.»
این مقام برگزار کنندۀ انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، که بعد از رسیدن به وزارت علوم، شخصا با دستورات و انتصاباتش، دانشگاههای کشور و جمع وسیعی از دانشجویان و استادان را مشمول حذف و فشارهای سیاسی نموده، همچنین گفت: «زیر بار بازیها و جنجالهای سیاسی نمیروم و محال است اجازه دهیم كه با آموزش عالی كشور اینگونه برخورد شود.»
منبع: جرس
کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران اعلام کرد:
کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران از اعدام یک نیجریایی و یک غنایی در زندان مرکزی شهر مشهد به اتهام قاچاق مواد مخدر خبر داد.
این کمپین به نقل از یک منبع موثق اعلام کرده که «پل چین دو» از نیجریه و «آکواسی آکوابه» از کشور غنا در 27 مرداد ماه و چهارم آبان ماه اعدام شدهاند.
براساس این گزارش «این اعدامها بدون اطلاع و حضور {اعضای} سفارت این دو کشور، وکلا و خانواده ایشان صورت گرفته است.»
کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران افزوده که «از آنجایی که این افراد زبان فارسی نمیدانند، حکمی برای آنها قرائت نشده و حتی هنگام امضا و تائید حکم از مترجم برای برقراری رابطه و آگاهسازی آنان استفاده نگردیده است.»
این منبع همچنین گفته که «هنگام برگزاری دادگاه، این افراد از این حقوق اولیه محروم بوده و هیچیک از آنها از حکم دادگاه خود مطلع نبودهاند.»
تا کنون مقامات جمهوری اسلامی در خصوص اعدام اتباع کشورهای دیگر به دلیل جرائم مرتبط با مواد مخدر خبری منتشر نکردهاند.
منبع: کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران
محمد دادکان، رئیس سابق فدراسیون فوتبال:
محمد دادکان رئیس سابق فدراسیون فوتبال ایران، با انتقاد از نامزد شدن علی سعیدلو و علی كفاشیان برای پستهای بالای کنفدراسیون فوتبال آسیا، گفت: «اینها به فكر خدمت به مردم و نظام نیستند و تنها برای آمال و آرزوهای شخصیشان این كار را انجام داده اند.»
وی همچنین گفت: «خجالت دارد معاون رئیسجمهوری ایران خود را نامزد پست معاونت تشکیلات فوتبال آسیا بکند.»
در پی استعفای محسن صفائی فراهانی از عضویت در کمیته اجرائی کنفدراسیونفوتبال آسیا (آ.اف.سی)، علی سعیدلو، معاون رئیسجمهوری و رئیس سازمان تربیت بدنی، خود را نامزد پست معاونت آن کنفدراسیون کرده و همزمان علی کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال نیز، به فکر جایگزینی صفائی فراهانی و عضویت در کمیته اجرائی آن سازمان فرامنطقهای میباشد.
دادکان در بخشی از گفتههای خود گفت: «سوالی كه من از كفاشیان دارم این است كه مگر شما شایستگی ریاست در فدراسیون فوتبال ایران را داشتید كه حالا خود را مدعی حضور در كمیته اجرایی كنفدراسیون فوتبال آسیا میدانید. شما كه رییس فدراسیون نخواهی بود. تازگیها هم یاد گرفتهاید كه مصاحبه میكنی و میگویی اگر نتوانم به فوتبال كشور كمك كنم میروم. این حرفها تنها برای عوام فریبی مردم است.»
وی همچنین با بیان اینکه چطور میشود كه رییس سازمان تربیت بدنی برای حضور درنایب رییسیAFC خودش را كاندیدا كند، گفت: «به خدا برای معاون رییس جمهور زشت است كه خودش را نامزد معاون ریاستAFC كند. او از فوتبال و ورزش چه میداند؟ او دارد گول كفاشیان را میخورد. كفاشیان برای اینكه خودش عضو كمیته اجرایی شود سعیدلو را وارد این معركه كرده است.»
به اعتقاد دادکان، «این حق قهرمانان و تحصیلكردههای ورزش بود كه در چنین جایگاههایی قرار گیرند، نه کفاشیان که به خودش اجازه داده در این انتخابات نامزد شود.»
در این میان یک عضو ایرانی باسابقه در کنفدراسیون فوتبال آسیا که نخواسته نامش فاش شود، به خبرآنلاین گفت که سعیدلو در انتخابان آتی شانس بیش از 3 رای از 46 رای فدراسیونهای آسیائی را ندارد.
منبع: آفتاب
مدیرکل دفتر هماهنگی و ساماندهی سازمان ملی جوانان خبر داد:
بر اساس تفاهم نامه بین سازمان ملی جوانان و وزارت علوم، این وزارتخانه موظف شده مهارتهای همسرگزینی و همسرداری و مباحث خانواده را در محتوای متون آموزشی خود قرار دهد.
مدیرکل دفتر هماهنگی و ساماندهی سازمان ملی جوانان گفت: «به دستگاه های که متولی امور جوانان هستند، وظایفی براساس قوانین، مقررات و مصوبات در قالب تفاهم نامه ارسال شده است.»
بر این اساس «وزارت ارشاد متعهد شده با تولیداتی در عرصه فرهنگ و هنر به ترویج سنت ازدواج و تصحیح باورهای ازدواج اقدام کند. همچنین وزارت آموزش و پرورش قراراست با هدف رسیدن به خانوادهای بالنده و پایدار در محتوای دروس بازنگری کند.»
علیرضا مختاری با تاکید بر اینکه آگاهی دادن به زوجها می تواند مشکلات فرهنگی را تعدیل کند، گفت: «البته در کنار آگاهی بخشیدن، باید عملکردها نهادها هم بازبینی شود. برای نمونه سازمانی مانند قوه قضائیه میتواند زمان بیشتری را به بررسی موضوعاتی مانند طلاق توافقی که وقوع طلاق را افزایش می دهد اختصاص دهد.»
با وجود تمامي اقداماتي که براي حفظ بنيان خانواده در کشور انجام ميشود و نيز بودجههايي که براي پرداختن به طرحهايي با اين موضوع هزينه ميشود، آمارها حاکی از صعود طلاقهای توافقی است؛ به طوری که در طول یک سال گذشته 47 درصد افزایش یافت.
کارشناسان، عوامل مختلفي را در افزايش طلاق در کشور دخيل دانسته و بيش از همه رو عوامل اقتصادي و فرهنگي تأکيد دارند. بنابراين، نرخ نگرانکننده طلاق در ايران از طرفي به نابساماني وضعيت اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جامعه صحه ميگذارد و از طرف ديگر، سياستهاي دولتي براي کنترل و کاهش آسيبهاي اجتماعي را بيثمر و ناموفق معرفي ميکند.
منبع: عصرایران
پیشینه خبر: طلاق توافقي 47 درصد افزايش يافت
ابوالفضل قدیانی، از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی:
ابوالفضل قدیانی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و رییس کمیته تشکیلات این حزب، در گفتگویی به بازگویی دلایل خود مبنی بر کودتا بودن اتفاقات سال گذشته پرداخت.
به گفته وی، «کودتا روشن است، وقتی ما را گرفتند و بستند و به زندان و دادگاه بردند. کودتا که شاخ و دم ندارد. من استناداتم همین استنادات عینی و ملموس است.»
قدیانی گفت: «همین گرفتنها و بستنها و سرکوب کردن مردم و تیر اندازی به سمت مردم دلیل کودتاست؛ من در دادگاه گفتم که در انتخابات تقلب شده و بعد کودتا شده است. تقلب روشن است، یکی از دلایل من این بود که همین کودتا، دلیلی برتقلب است، چون اگر تقلبی صورت نگرفته باشد دلیلی ندارد که کودتا صورت بگیرد.»
به اعتقاد این عضو سازمان مجاهدین انقلاب، «وقتی ناظران آقای موسوی را بر سر صندو قها راه نمیدهند، نحوه اعلام نتایج آرا و پیروزی احمدی نژاد، غیر عادی و خلاف عرف و قانون بود. این روشن است و از این دلایل بسیاراست.»
قدیانی در بخش دیگری از سخنان خود به تشریح خصوصیات دولت پادگانی پرداخت و گفت: «حزب پادگانی که مطرح می شود عبارت است از همین بسیجیها و لباس شخصیها ونظامیهایی که در سیاست وارد شده اند، انتخابات را هدایت و کودتا کردند. دولت هم از این جریان در اداره کشور استفاده گستردهای کرده است، یعنی درواقع آن حزب پادگانی تسری پیدا کرده به دولت و با دولت همکاری وسیع دارد وبا هم ارتباط بسیاری دارند.»
قدیانی دیماه سال ۸۸ بازداشت شد و به زندانی چندین ماهه رفت و پس از برگزاری یک دادگاه غیرعلنی با ریاست مقیسه با قید وثیقه در انتظار صدور حکم است. قدیانی از زندانیانی است که در دادگاه نسبت به کودتای انتخاباتی و سیاستهای احمدی نژاد اعتراض کرد و وی را دروغگو و ریاکار خواند.
منبع: کلمه
زهرا رهنورد خطاب به مسئولان قوه قضائیه:
زهرا رهنورد در یادداشتی خطاب به مسئولان قوه قضائیه نوشته که «بیهوده زندانیان سیاسی زن را در بند متادون نگه ندارید، آنها اعتیادشان را به آزادی و دمکراسی ترک نمیکنند.»
خانم رهنورد نوشته است: «شما که مدعی العموم اسلام هستید، بیایید و از سیره پیامیر (ص) نسبت به زنان پیروی کنید.همه زنان را در هر کجا که اسیر و دربند هستند بیقید و شرط آزاد کنید، چه در تبعیدها و انفرادیها.»
وی با انتقاد از انتقال برخی فعالان زن به قرنطینه بند متادونیها در اوین نوشته که این بند «نماد همان دیوی است که به دست رستم از پای درمیآید و رستم قهرمان ابدی ملت ماست.»
در بخش دیگری از یادداشت خانم رهنورد آمده است: «ما زنان و مردان حقطلب همه به آزادی و دمکراسی عشق و اعتیاد داریم و نمیتوانیم در هیچ بند متادونی این اعتیاد را ترک کنیم زیرا ترک اعتیاد موجب مرض است و سازش و کوتاه آمدن از آرمانهای ملت بدترین مرضهاست.»
چند روز پیش از این همه زندانیان سیاسی زن در اوین به بند قرنطینه متادون که مخصوص ترک اعتیاد است، منتقل شدهاند. آنها اجازه هواخوری ندارند و همه تماسهای تلفنیشان نیز قطع شده است.
منبع: وبسایت کلمه
در پی جلوگیری نیروهای امنیتی از دیدار آیتالله بیات زنجانی با مهدی کروبی، حسین کروبی فرزند مهدی کروبی گفت که ماموران چند ساعت پیش از آمدن آیتالله بیات زنجانی، مقابل خانه این رهبر جنبش سبز مستقر شده بودند.
روز یکشنبه، آیتالله بیات زنجانی که از مراجع منتقد حاکمیت به شمار میرود، پیش از رفتن به خانه مهدی کروبی، با وی تلفنی گفتگو کرده بود، اما در پی ممانعت ماموران امنیتی موفق به دیدار با آقای کروبی نشد.
حسین کروبی گفته که «آقای بیات قبل از آمدن صبح تلفنی با آقای کروبی صحبت کرده بودند و گفته بودند که امشب میخواهم به منزل شما بیایم و با شما صحبت کنم.»
وی افزوده که «وقتی آیتالله بیات حضور پیدا میکنند ماموران امنیتی از ایشان میخواهند که محله را ترک کنند و از ورود ایشان به خانه ممانعت میکنند.»
دو هفته گذشته نیز هنگامی که مهدی کروبی قصد داشت به خانه میرحسین موسوی برود، با ممانعت ماموران امنیتی مواجه شد اما در واکنش به این اقدام ماموران، میرحسین موسوی وارد عمل شد و با خودروی شخصی خود مهدی کروبی را به خانه برد.
حسین کروبی با اشاره به محدودیتهای اعمال شده برای مهدی کروبی میگوید از آنجاکه تلفنها کنترل میشود ماموران از انجام دیدارها جلوگیری میکنند.
منبع: رادیو فردا
پیشینه
جلوگیری نیروهای امنیتی از دیدار آیتالله بیات زنجانی با مهدی کروبی
در حالی که دولت، گرانفروشان و محتکران را به برخورد شدید تهدید کرده، محمدرضا فرزین معاون وزیر اقتصاد میگوید: «با بگیر و ببندها و افزایش تعداد بازرسان نمیتوان بازار را کنترل کرد.»
آقای فرزین که سخنگوی برنامه حذف یارانههاست گفت که به جای بگیر و ببند «باید اجازه داد که بستههای حمایتی کار خود را در فرآیند تولید انجام دهند.»
این اولین باری است که یک مقام دولتی تهدید به برخورد را چارهساز ندانسته و افزوده: «باید حواسمان به همه چیز جمع باشد و کار را مدیریت کنیم تا خطرهای بیمورد را وارد مراحل اجرای قانون نکنیم.»
در آستانه حذف یارانهها، دولت و مقامات سیاسی و انتظامی بارها تهدید کردهاند که اگر شرکتی یا فروشندهای کالایی را با قیمت بیشتری بفروشد، به سازمان تعزیرات معرفی خواهد شد.
تعداد زیادی بازرس از سوی وزارت بازرگانی و اتحادیههای صنفی برای نظارت بر بازار فعال شدهاند تا قیمتها را کنترل کنند.
نگرانیهای دولت از افزایش بیرویه قیمتها پس از حذف یارانه در حال افزایش است و مهدی غضنفری وزیر بازرگانی گفته است: «نباید اجازه داد اگر یارانه از کالا برداشته میشود پدیده بهمنی افزایش قیمت در کشور ایجاد شود.»
منبع: مردمسالاری و بیبیسی
پیشینه
رشد انفجاری قیمت برق در اجرای طرح «هدفمندی یارانهها»
مبلغ ماهیانه یارانه نقدی 40 هزار و 500 تومان است
جوانفکر مشاور احمدینژاد:
علیاکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتی محمود احمدینژاد گفت که عملکرد مجمع تشخیص مصلحت نظام «مغایر قانون اساسی است.»
آقای جوانفکر در مصاحبه با روزنامه خبر گفت: «قانون اساسی صراحت دارد که کار مجمع، فقط تشخیص مصلحت است؛ اما آنچه اکنون شاهد آن هستیم چیزی بسیار فراتر از تشخیص مصلحت است.»
او با اشاره به پایان یافتن دوره مسئولیت اعضای فعلی مجمع تشخیص مصلحت در اسفند ماه 1389، تاکید کرد که معتقد است ترکیب اعضای این مجمع «قطعا باید تغییر کند.»
جوانفکر در بخش دیگری از گفتگوی خود از «انجام برخی اصلاحات در قانون اساسی» دفاع کرده است تا به گفته وی «موانع دست و پاگیر» در مقابل انجام وظایف دولت رفع شود.
وی در توضیح مواردی که به نظر او باید در قانون اساسی تغییر کند، به عنوان نمونه به شرح وظایف مجمع تشخیص مصلحت نظام اشاره کرده و گفته است که این وظایف باید «شفاف شود.»
به گفته جوانفکر طبق قانون اساسی «قوه مجریه دارای اختیارات و مسئولیتهای فراوانی است که قابل مقایسه با هیچ یک از دو قوه دیگر نیست.»
منبع: آفتاب و بیبیسی
نصرالله عرب بودن آقا را افشا کرد:
ف. م. سخن
وبلاگ گویا
"موسس جمهوری اسلامی یک عربِ فرزندِ عرب است. رهبر امروز جمهوری اسلامی، امام خامنه ای یک سید قریشی از هاشم، فرزند رسول خدا، فرزند علی بن ابی طالب، فاطمه زهرا و همه عرب هستند." «خبرنامه گویا»
آی قربان دهنت سید حسن! چیزی را گفتی که سی سال است جز سلطنت طلب ها -که آن را با فحش و فضیحت بر زبان می آوردند- کس دیگری جرئت بر زبان آوردن اش را نداشت. این که می گویم کس دیگری جرئت نداشت، نه این که می ترسید، بل که به خاطر حفظ احترام آقایان بر زبان نمی آوَرْد. حالْ شما آمدی عدل حرف دلِ مردم را زدی. وقتی فلان فرزند عرب می خواست تخت جمشید را با خاک یک سان کند، یا فلان فرزند عرب می خواست ریشه ی شاهنامه را بخشکاند، یا فلان فرزند عرب می خواست نام خلیج فارس را خلیج اسلامی بگذارد، عده ای با حرص و عصبانیت می گفتند که این ها عرب اند و این کارها را به خاطر عرب بودن شان می خواهند بکنند، ما باور نمی کردیم. نه این که باور نمی کردیم، به خودمان می گفتیم بابا کسی که جدّ و آبائش هزار و دویست سیصد سال در ایران زندگی کرده باشد، و به زبان فارسی سخن بگوید، و شناسنامه ی ایرانی در جیب اش باشد، خب ایرانی است و عِرْق میهنی دارد ولی اشتباه می کردیم. شما درست گفتی سید حسن جان. این عرب های به ظاهر ایرانی چیزی که برای شان مهم نیست ایران است، تخت جمشید است، خلیج فارس است. مهم برای این عرب ها، فلسطین است، بیت المقدس است، لبنان است. وقتی آیت الله خامنه ای علنا بر می گردد در مخالفت با ایرانیتی که اسفندیار رحیم مشائی مطرح کرده سخن می گوید و اسلامیت را مهم تر از هر چیز می نامد، دیگر ما چرا این قدر استدلال می کنیم؟

اما سید حسن جان، حرفی زدی که کم تر کسی می توانست باور کند که از دهان کسی مثل تو با این صراحت بیرون بیاید، برای همین عده ای به شک افتادند. یکی از بیبیسی گفت صدا با تصویر سینک نیست، و مگر می شود سید حسن چنین چیزی بگوید؟ دیگری گفت، تا نوشته اش را به چشم نبینم باور نمی کنم. خب بحمدالله سایت المنار این مشکل را حل کرد و مکتوب سخنرانی ات را منتشر کرد. دمت گرم با این جمله ات که هر چند عربی نمی دانم ولی از شنیدن کلمات اش کلی کیف می کنم (و سلطنت طلب های دو آتشه هم حتما خیلی بیش از من کیف می کنند):
"مؤسس الجمهورية الإسلامية هو عربي ابن عربي ابن رسول الله محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم، والمرشد الأعلى في الجمهورية الإسلامية اليوم سماحة الإمام السيد الخامنئي قَرَشِي هاشمي ابن رسول الله ابن علي ابن أبي طالب وفاطمة الزهراء وهؤلاء عرب." «سایت المنار»
این جمله عربی را حتما حفظ می کنم و هر جا مناسب باشد آن را تکرار می کنم.
یک جا هم که در همین سخنرانی از دولت های "خلیج" (یعنی خلیجِ بدونِ فارس) سخن گفتی. دم ات گرم. شما همین جوری سخنرانی کنی، شعار نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران، تبدیل می شود به هم غزه، هم لبنان، هر دو فدای ایران و مردمی که به طور تاریخی چشم دیدن اسرائیل را ندارند، می شوند دوست جان جانی و صمیمی اسرائیل. ببین کِی گفتم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر