-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

Posts from Khodnevis for 05/12/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



فالس نیوز: نیک آهنگ کوثر در فرودگاه امام دستگیر شد

به دنبال بروز برخی تشنجات بین هواداران و شخصیت‌های جنبش سبز و نیک آهنگ کوثر مدیر سایت خودنویس نامبرده صبح امروز در فرودگاه امام دستگیر شد. هواپیمای وی در حال پرواز به مقصد نامعلومی بود که توسط شکاری های نیروی هوایی سپاه رهگیری و مجبور به فرود اضطراری در فرودگاه امام شد.

وزارت اطلاعات با صدور بیانیه‌ای ضمن تایید خبر دستگیری وی از برخی سبز اللهی‌ها که در ردیابی وی درآسمان با این وزارتخانه همکاری کرده بودند تشکر کرد. سردار رادان به خبرنگاران گفت :نیک آهنگ از فرودگاه تا بازداشتگاه اوین یک ریز حرف می‌زد! به دنبال انتشار خبر دستگیری کوثر و توقف احتمالی انتشار خودنویس برخی سبز اللهی‌ها به خیابان‌ها ریخته و با پخش شیرینی و گل شعار دادند: «خودنویس دیگه نیست» و «رادان متشکریم». لازم به یادآوری است سایت خودنویس از زمان انتشار تاکنون مقالات متعددی در انتقاد از رهبران جنبش سبز و نظام جمهوری اسلامی منتشر کرده است.


 


آمریکا و ویزایی که از مادران ایرانی دریغ شد

نزدیک به یک سال قبل، پس از فشار افکار عمومی بین المللی و داخلی در خصوص پرونده رکسانا صابری، ریئس دولت دستوری جهت تسریع در رسیدگی به پرونده وی صادر کرد. هرچند رهایی صابری از بند زندان و انتقال وی به مکانی امن، برای همه انسان دوستان خوشایند بود، اما نکته ای که از توجه ناظران دور نماند، این بود که رئیس دولت هیچ گاه در خصوص پرونده بازداشت شدگان ایرانی چنین دستورهایی صادر نمیکرد.

اکنون و در آستانه ورود مادران سه کوهنورد آمریکایی به ایران، شاهد بودیم که پنج شهروند ایرانی بدون امکان ملاقات با خانواده های خود و به صورتی ناگهانی اعدام شدند. همچنین دو شهروند دیگر نیز در فاصله زمانی بین عاشورا و ۲۲ بهمن، باز هم بدون امکان وداع با خانواده های خود اعدام شدند. بسیاری از زندانیان سیاسی مشهور و ناشناس دیگر هم تا مدتها از ملاقات خانواده و وکلای خود محروم ماندند.


این در حالی است که مادران زندانیان نامبرده در ایران زندگی می‌کنند و برای برخورداری از امکان ملاقات با فرزندان خود، نیازی به ویزا و تشریفات ورود ندارند. آنها تبعه کشور "متخاصم" نیستند و از تریبون های رسمی علیه آنها شعار مرگ سر داده نمی‌شود. آنها ایرانی هستند اما این "حق" را ندارند که با فرزندان خود ملاقات کنند.


اما این امر نشان می‌دهد که ملاقات با اعضای خانواده از نظر دولت کودتا، نه یک حق انسانی، بلکه یک "امتیاز" است؛ امتیازی که دولت، مخالفان سیاسی خود را از آن محروم می‌کند. با توجه به این روی‌کرد، صدور ویزا برای مادران آمریکایی، به لحاظ منطقی امتیازی است که دولت کودتا به کشور متبوع آنها اعطا کرده است.


دولت حاکم بر ایران، توسط مقامات ارشد آمریکایی "دولت اوباش" نامیده شده و تحت تحریم این کشور قرار دارد و آمریکا به دنبال تصویب چهارمین قطعنامه تحریمی علیه ایران است. در این شرایط وزارت خارجه دولت کودتا دیپلماتهای غربی (از جمله آمریکایی) را به صرف شام دعوت می‌کند و چند روز بعد امکان ملاقات مادران سه گروگان آمریکایی را فراهم می‌کند.


حقی که از مادران ایرانی دریغ و (در قالب یک امتیاز) به مادران آمریکایی اعطا شد، به عنوان یک ویژگی رفتاری از دید دیپلمات‌ها و تحلیلگران آمریکایی پوشیده نمی‌ماند. منطقی‌ترین سیاستی که با مشاهده این رفتار و سایر تناقض های موجود در سیاست خارجی دولت کودتا اتخاذ خواهد شد، این است که با نشان دادن سنبه پر زور و به کار بردن زبان تهدید، تحقیر و تشر میتوان سیاست خارجی نظام را در مسیر مطلوب هدایت و مهار کرد.


با اتخاذ چنین راهبردی، سیاست فشار آمریکا تا تضعیف کامل مواضع ایران و کسب بیشترین امتیازات تداوم خواهد یافت؛ چنین روندی فقط به شکست "سیاست خارجی تهاجمی" ختم نمی‌شود، بلکه دولت مبتکر این سیاست را در خود فرو خواهد بلعید.


 


آقای رهبری! هاشمی "موضع"‌اش را نشان داد، ديدی ؟!



از آنجا که رهبري خيلي علاقه دارد موضع همه را ببيند و همه هم اتفاقاً تا پا بدهد موضع خودشان را فوري به رهبري نشان مي‌دهند ولي ظاهراً کسي که به ديدن موضع يک غول بيابوني عين فيروزآبادي عادت داشته باشد موضع بقيه را درست نمي‌بيند، در اينجا ما ضمن پيشنهاد تأسيس يک واحد جزيره‌ي لختي‌ها براي کم کردن زحمت رهبري و ديدن موضع همه بطور يکجا تعدادي از موارد ديگر پيشنهادي خودمان را اينجا مي‌آوريم:

 
      ۱-رهبري مي‌تواند همين الآن سه نفر را بفرستد لندن پشت يک ديواري قايم بشوند تا مهدي هاشمي خواست رد بشود دسته جمعي همه‌شان با هم بگويند پخخخخخ ! هاشمي فردا صبحش در ديدار با همينهائي که امروز ديدار کرد مي‌گويد افراد دلسوز و منتقد غلط کردند زنداني شدند.
 
      ۲-رهبري مي‌تواند دو نفر را هم بفرستد دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقيقات بزنند آنتن ماشين فائزه را کج بکنند . هاشمي دوباره در ديدار با همينها و چندتاي ديگر چنان بر ضرورت ولايت فقيه و همين كارهائي كه دارد مي‌كند تأکيد مي‌كند كه خودش شاخ درمي‌آورد.
 
      ۳-رهبري مي‌تواند وسط نماز جمعه‌ي اين هفته ۲۴۰ ليتر سانديس بدهد دم در براي زدن مانده پشم هاشمي ۲۴۰ ميليون امضاء جمع بشود دوشنبه نشده در ديدار با نمايندگان همينهائي كه امروز ديدار كرد مي‌گويد مگه ما اصلاً زنداني عقيدتي و سياسي هم داريم؟
 
      ۴-رهبري مي‌تواند اين الدنگ مموتي را بفرستد تلويزيون ضمناً ارائه‌ي ‌گزارش احداث خط آهن قطب شمال تا قطب جنوب بپرسد فرزندان آقاي هاشمي دارند چكار مي‌كنند؟ عموماً بچه‌ي ادم از بقيه‌ي چيزها مهمتر است ، هاشمي دوباره با يك عده ديدار ميكند تهش آدم مي‌فهمد كه فرزندانش دارند چكار مي‌كنند.
 
      ۵- رهبري همچنين مي‌تواند يك كار ديگر هم بكند : چنانچه هسته‌اش موجود باشد بدهد هاشمي يك نماز جمعه‌ي ديگر بخواند . وقتي مجبور شد برود از تمام خاورميانه آدم بياورد براي ضد شورش ، برود از چين تريلي آب‌پاش بياورد ، به پوتين زنگ بزند بگويد ايندفعه ديگه چه غلطي كنم ، ملت هم تا نصف شب به خجسته خانوم ابراز ارادت كردند آنوقت مي‌فهمد هاشمي اگر دو هفته بي‌خيال بر و بچ بشود كاري را بكند كه خيلي وقت است بايد بكند ، آنموقع بايد جمع كند برود لبنان ور دل ننه‌ي همان سيد حسن پيك نيك ، ذغال ، آي جيز جيز !


 


هرانا: بند ۳۵۰ اوین تعطیل شد

بنا به گزارش هرانا، زندانیان بند ۳۵۰ اوین (زیر زمین ) متعلق به اطلاعات، بعد از انتقال واعدام فرهاد وکیلی، با اعتصاب غذای زندانیان بخاطر اعتراض به این اعدام‌ها، روبرو شد که با واکنش رئیس بند (بزرگ نیا ) روبرو شدند و در ادامه آن صداقت رئیس زندان اوین دستور تعطیلی بند را صادر کرد و ۱۸۰ نفر زندانیان این بند به بند های عادی ۷ و ۸ اندرزگاه اوین و زندان رجائی شهر کرج منتقل شدند .

یکی ازافراد دستگیر شده در تظاهرات بعد از انتخابات که به اندرز گاه ۸ منتقل شده در تماسی تلفنی با خانواده خود گفت که تا کنون ۵۰ نفر از زندانیان سیاسی به اندرزگاههای ۷ و ۸ و زندان رجائی شهر کرج  منتقل شده اند ، این کار از صبح امروز آغاز شده است . 

شایان ذکر است که بند ۳۵۰ در سال ۸۶ منحل شده بود ولی از آبان ماه گذشته به دستور جعفری دولت آبادی دادستان تهران، مجددا باز گشائی شد.


 


گفتگوی خودمانی با طراحان گرافیک (١١) میثم خالوندی

 

 




در این سری گفتگوها با طراحان گرافیک ایران، سعی می کنیم فضایی صمیمانه و دوستانه ایجاد کنیم و زیاد درگیر مسایل حرفه ای و مشکلات گرافیک ایران نشویم و نمایی شخصی و نزدیک از شخص "گفتگوشونده" به دیگر طراحان گرافیک ارائه کنیم. ایده این گفتگو از بخش "تازه چه خبر؟" سایت پرشین کارتون گرفته شده، با تغییراتی بیشتر. در پاسخ هایتان هیچ گونه حذف و اضافه ای نخواهید دید (سانسور نداریم)؟




1- بیوگرافی مختصر و رزومه کوتاهی از خودتان بفرمایید / بدون شکسته نفسی لطفن :)
اختیاری: اگر تمایل دارید محل سکونت و شغل فعلی تان را نیز ذکر کنید.

 

میثم خالوندی/ متولد 1365/ اصالتا کرمانشاهی هستم ولی بزرگ شده سمنان هستم/ فارغ التحصیل رشته گرافیک هستم / در حال حاضر به طراحی حروف می پردازم (تایپوگرافی میکنم)

 

 

-2 تازگی ها چه خبر؟ (روزهای گذشته مشغول چه کارهایی بوده اید یا چه چیزهایی ذهن شما درگیر کرده؟


دارم برای نمایشگاه انفرادی لوگو تایپ هایم کارهای ناتمام را به اتمام میرسانم.

 

 

 -3 اولین، آخرین، بهترین و بدترین کار حرفه ای تان چه بوده؟


اولین کارم طراحی یک پوستر در رابطه با شخصیت و مقام معلم بود.بهترین کارم پوستری برای جشنواره سیاه و سپید تهران بود که به عنوان پوستر جشنواره انتخواب  شد. بدترین کارم

را به خاطر ندارم و فقط خاطره های خوبم را به خاطر میسپارم.

 

 

 -4 بهترین و بدترین تجربه تان در زندگی چه بوده؟


تجربه های زندگیم مرا کامل و پخته تر میکند.

 

 
  -5
بهترین و بدترین خاطره تان چه بوده؟


بهترین خاطراتم دوران دانشجویی بود و بدترین خاطره ام از دست دادن یکی از دوستان صمیمیم بوده است.



  -6
اولین، آخرین، بهترین و بدترین کتابی که خوانده اید چه بوده؟


اکثر کتابهایی رو که خوانده ام  خوب بوده و فکر نمیکنم تا کنون کتابی رو خوانده باشم که بد به نظرم بیاد.

 

 

-7 اولین، آخرین، بهترین و بدترین فیلمی که دیده اید چه بوده؟


اولین فیلمی رو که دیدم (علی و غول جنگل ) بود. بهترین فیلم ( مسیر سبز ) . بدترین  فیلمی رو که دیدم ( دختری با کفشهای کتانی ) بود.

 


  -8
اولین، آخرین، بهترین و بدترین موسیقی که گوش کرده اید چه بوده؟

 

اولین و بهترین موسیقی مورد علاقه من (الهی ناز ) از آلبوم استاد غلامحسین بنان / آخرین هم از آلبوم جدید رضا صادقی بود/سعی میکنم  موسیقی هایی رو که خوشم نمیاد گوش نکنم/

 

 

 -9 اولین، آخرین، بهترین و بدترین وبسایتی که بازدید کرده اید بوده؟


اولین سایت کارگاه بود/بهترین و آخرین سایت هم سایت ، سایت رسم بوده که هر موقع به اینترنت دسترسی دارم به ان سایت مراجعه می کنم.

 


  -10
از موارد بالا کدام را به طراحان جوان پیشنهاد می کنید؟


سایت رسم به مدیریت دوست خوبم جناب آقای مهدی صادقی عزیز.

 


  -11
اولین و آخرین بار کی به سینما رفتید؟


اولین فیلمی رو که تو سینما دیدم ( دختری با کفشهای کتانی) بود.....زیاد اهل سینما نیستم.

 


  -12
چه شخصیت هایی در زندگی الگو و سرمشق شما بوده اند (به طوری که مدام آنها را تحسین می کنید) ؟

اکثر کسانی که من رو میشناسند مرا تشویق یا تحسین میکنند از زمانی که وارد عرصه گرافیک شدم

شیفته کارهای استادانی چون : محمد مهدی احصایی ، مسعود نجابتی ، رضا عابدینی ، و استادان خودم آقایان : سید حسین جعفر نژاد ، غلامرضا طاهریان ، ابوالقاسم معافی ، روح الله تیموری

 


  -13
مرگ چه شخصیتی شما را متاثر کرد؟
خسرو شکیبایی بازیگر سینما و تئاتر

 

 

14- یک "نقل قول" یا "گفتار نغز" که اکنون در خاطر دارید، برای خوانندگان ما بفرمایید.


با عرض شرمندگی  به خاطر ندارم...



  -15 یک "بیت شعر" که اکنون به یاد می آورید برای خوانندگان ما بفرمایید.


با یادی از سهراب سپهری ( به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیایید..)

 

 

  -16 اگر می توانستید چیزی را در جهان تغییر دهید، چه می کردید؟

صلح را در تمام جهان را گسترش میدادم.

 

 
  -17
آیا دوست داشتید جای کسی بودید؟ چه کسی؟
نه.

 


  -18
آیا دوست داشتید در دوره زمانی دیگری زندگی می کردید؟ کی؟


نه. هرگز. زندگی همچنان با وجود پدر و مادر عزیزم برایم زیباست.....

 

 
- 19
آیا دوست داشتید در مکان دیگری بودید؟ کجا؟


بله. درکنار جمعی از دوستان و هنرمندان خوب کشورمان

 


  - 20
اگر تمایل دارید برای ایجاد ارتباط بهتر، ایمیل، وب سایت و یا شناسه شبکه های اجتماعی) مانند فیس بوک، تویتتر، گوگل، یاهو،...) که در آنها عضو هستید را ذکر کنید. (آیا طراحان جوان می توانند برای مشورت، پرسش و یا راهنمایی با شما در تماس باشند(؟

meysam.khalvandi@yahoo.com

 

 


 


برای فرزاد کمانگر که برای همه ما بود

هنگامی که به نماینده ای از یک شغل تعرض شود، مثل آن است که به تمام کسانی که آن شغل را دارند، حمله شده است. تمام نمایندگان شغل‌ها هم که می‌بینند نماینده ای از یک شغل دیگر را محدود کرده اند، انگار است که همه نمایندگان را محدود کرده‌اند. انگار که به حریم همه شغل‌ها تجاوز شده است. هنگامی که به افرادی که در یک قوم هستند بدون دلیل حمله می‌شود، هم انگار به همه آن قوم حمله کرده‌اند. و اما اقوام دیگر هم خود را در فشار می‌یابند که اگر به قومی حمله کرده‌اند، این حمله به همه است. زمانی که فعالان حقوق بشر را زیر فشار می‌گذارند، یا آنهایی که دست به قلم دارند مثل خبرنگاران و بلاگرها زندانی می‌شوند، همه اطلاع رسانی و حقوق انسانها مورد تعدی قرار گرفته است.  معلم هم نشانه  اطلاع رسانی و رشد فرهنگی در یک جامعه است. و معلمی مترادف با آگاهی بخشی است.  فرزاد همه اینها بود. می‌گویند او یک نمونه از نسل جدید مترقی متفکرین کرد جوان است که به جای اسلحه، پیگیری حقوق انسانی را از راههای آرام و با پرهیز از خشونت دنبال می‌کرد.


در ماتم فرزاد چون برادری نشسته‌ایم. او با وجود جوانیش همه ما بود. او همه آنچه ما می‌خواستیم باشیم را در خود جمع داشت. آگاهی بخش بود. معلم بود. متواضع بود. فعال بود. نماینده محبوب معلمان بود. معلم خواستنی شاگردانش بود. و امروز ما هم همه شاگردش شده‌ایم. اویی که هم فعال حقوق بشر بود و هم حقوق زنان.


برادرم فرزاد، تو را کشتند تا همه نباشند. اما تو هستی. در ما هستی. در همه. در تمام لحظات و آینده ما. در آینده ای که جستجو می‌کنیم و در آرزوهای دور و دراز ما. ما تو را در دل‌ها، در سبزی بهار، زیبایی گلها، پرواز پرندگان و هر آنچه خوب می‌دانیم می‌یابیم. فرزاد، هر گاه که کاری انجام دهیم که حس کنیم درست است، تو و همراهان و همدلانت، یاد ما می‌آیند. فرزاد، تو هم اکنون فرزادها شده‌ای. به یاد تو خیلی‌ها کرد می‌شوند، چه کرد باشند و چه نباشند. یعنی کردها را می‌فهمند. اقوام را می‌فهمند و فشاری که بر آنها می رود را. درس جدیدت تازه شروع شده. خیلی ها خود را آگاه می‌کنند، و از کلاس تو و همراهانت بهره می‌برند. آگاه که باشند راههای خودشان را می‌روند، همان گونه که در کلاس به شاگردانت درس دادی. فرزاد، رفتن تو نماد آغازی  است برای ما و فشاری سنگین بر دژخیمانی که نمی‌دانند، فرزادکشی و فرزادها کشتن در بلندمدت با آنها چه می‌کند. آنها نمی‌دانند، چه می‌کنند. و اگر می‌دانستند؟ آگاهی درمان تو بود که یادمان دادی. نور افشاندن درسی بود که آموختی، تا از تاریکی رها کنی. و جاودانگی، معنایی بود که بسیار عمیقتر از درسهای بی‌معنی و خرافاتی به عمل نشانمان دادی. فرزاد، برادرم، تو مانده ای چون آگاهی می ماند و قابل پنهان نمودن نیست.


 


تاكيد رفسنجاني بر نظرات خود در نماز جمعه

 

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام  در دیدار جمعی از استانداران اسبق کشور، قانون اساسی را مهمترین محور برای حرکت نیروهای انقلاب عنوان کرد و گفت: «اجرای صحیح قانون اساسی و توجه به خواسته‌های مردم می‌تواند استحکام بخش نظام جمهوری اسلامی باشد.»

 

حاميان دولت دهم نيز بر اجراي قانون اساسي تاكيد دارند و اين قانون دستاويزي براي هر دو طيف شده است. در تازه‌ترين اظهارات غلامحسين الهام، عضو حقوق‌دانان شوراي نگهبان به قانون اساسي اشاره و ميرحسين موسوي را نيز محارب با جمهوري اسلامي معرفي كرد. اين اتهام در نظام حقوقي سالم قابل پيگيري است. اما نمي‌توان از قوه قضاييه جمهوري اسلامي چنين انتظاري داشت.

 

رييس مجلس خبرگان رهبري در اين ديدار كه ايسنا شرح آن را گزارش كرده گفته است: «اعتمادبخشی به جامعه ضرورت دارد. اعتماد نسل جوان و نخبگان به آرمان‌های انقلاب سرمایه‌ای برای آینده کشور است و باید با آسیب‌شناسی این موضوع شرایط به نحوی فراهم شود تا همگان احساس کنند در نحوه اداره کشور سهیم هستند.»

 

او كه با اشاره به تفاوت‌هاي گذشته با امروز شده و دريافته است نمي‌توان مردم را در بي‌خبري مطلق نگاه داشت، افزوده است: «امروز سطح آگاهی مردم در دنیای جدید بسیار وسیع‌تر از گذشته شده و ارتباطات عامل مهمی برای همدلی و وحدت است. حکومت‌ها در دنیای امروز به دنبال اقناع افکار عمومی هستند و دوران سرکوب و تحمیل پایان یافته است.»

 

هاشمي رفسنجاني، كه مقامات حكومتي به رسانه‌ها تاكيد كرده اند عنوان رييس خبرگان رهبري او را به كار نبرند، ادامه داد: «نسل مدیران پس از انقلاب سرمایه‌ای برای کشور و نظام است. تجربه‌اندوزی این مدیران با سرمایه‌های مادی و معنوی کشور در طول سالیان متمادی صورت پذیرفته است و آنها سرمایه‌های این کشور هستند که باید از آنان استفاده مطلوب شود. اگر شرایط کار در بخش‌های دولتی فراهم نبود مدیران سابق می‌توانند با پیوستن به بخش خصوصی و تقویت این حوزه که نیاز امروز کشور است، سهیم باشند.»

 

اين سخنان در حالي ابراز شده كه بخش عمده‌اي از مديران جمهوري اسلامي پس از انتخابات راهي زندان شده‌اند.

 


 


افزايش جمعيت؛ خلاف نظر خميني و رهبري

 

محمود احمدی‌نژاد  در پاسخ به درخواست کاشانی مبنی بر استان شدن شهرشان گفت: «شهرستان کاشان همه ویژگی‌های لازم برای استان شدن را دارد اما استان شدن کاشان یک گیر قانونی دارد و آن بحث کم بودن جمعیت آن است.»

 

به گزارش مهر احمدی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نژاد  در کاشان با اعلام این که دولت سعی می‌کند در بین قوانین موجود راهی برای استان شدن شهرستان کاشان پیدا کند گفت: «این موضوع به سه عامل اهالی کاشان، نمایندگان مجلس و نهایتاً راه‌حل تلفیقی بستگی دارد.»

 

او ادامه داد: «البته یک راه تلفیقی هم وجود دارد که ما در قانون سقف جمعیت را برای استان شدن کاشان کاهش دهیم اما از سویی دیگر شما هم باید یک فکری به حال جمعیت خود بکنید.»

 

علي‌رغم پيشنهاد غيرقانوني رييس دولت، سخنانش درباره افزايش جمعيت نه تنها مورد نقد بسياري از جمله عليرضا مرندي، فرهاد پزشكيان و معصومه ابتكار قرار گرفته است كه با نظرات ابراز شده از سوي مراجع و حتي مقام رهبري نيز در تعارضي آشكار است. عليرضا مرندي، وزير اسبق بهداشت و نماينده فعلي مجلس نسبت به اظهارات رئيس‌جمهوري گلايه كرده و گفته است براي تصويب قانون تنظيم خانواده از آيت‌الله خميني نظرخواهي شده و حتي نظر مقام رهبري نيز با اين قانون موافق بوده است. 

 

بعد از آن كه سمينار ملي جمعيت و توسعه در مشهد به همت سازمان برنامه و بودجه وقت در سال ۶۷ برگزار شد، حجت‌الاسلام خامنه‌اي رييس جمهور وقت برنامه‌اي را كه خروجي سمينار بود تاييد كرد. سپس آيت‌الله خميني در خرداد ۶۷ مهر تاييدي بر سياست محدود كردن مواليد زد و اين امر توسط دولت در برنامه پنج‌ساله اول گنجانده شد و در برنامه پنج ساله دوم نيز ادامه پيدا كرد. اين در حالي است كه مراجعي چون آيت الله مكارم شيرازي، بهجت و سيستاني نيز كنترل مواليد را بي‌اشكال دانسته‌اند. به علاوه از مقام رهبري درباره توليد مواليد سوال‌هايي شده است و نظر فقهي او نيز در اين رابطه به شرح زير است: 

 

سوال: آیا براى زنى که سالم است، جلوگیرى از باردارى بطور موقت از طریق بکارگیرى وسایل و موادى که از انعقاد نطفه جلوگیرى مى‏کنند، جایز است؟ استفاده از یکى از دستگاههاى جلوگیرى از باردارى که چگونگى جلوگیرى از حاملگى توسط آن تا به امروز معلوم نشده، ولى به عنوان وسیله‏اى براى جلوگیرى از باردارى شناخته شده است، چه حکمى دارد؟ آیا جلوگیرى دائم از حاملگى براى زنى که از خطر باردارى خوف دارد، جایز است؟ آیا جلوگیرى دائمى از باردارى براى زنانى که زمینه مساعدى براى به دنیا آوردن فرزندانى معیوب یا مبتلا به بیماری‌هاى ارثى جسمى و روانى دارند، جایز است؟ 

 

پاسخ: اگر با موافقت شوهر باشد، اشکال ندارد - اگر موجب از بین رفتن نطفه بعد از استقرار آن در رحم شود و یا مستلزم نگاه و لمس حرام باشد، جایز نیست - جلوگیرى از باردارى در فرض مذکور اشکال ندارد بلکه اگر حاملگى براى حیات مادر خطر داشته باشد، باردار شدن بطور اختیارى جایز نیست-  اگر با یک غرض عقلائى صورت بگیرد و ضرر قابل توجهى هم نداشته باشد و با اجازه شوهر باشد، اشکال ندارد.

 

سوال: بستن لوله هاى منى مرد براى جلوگیرى از افزایش جمعیت چه حکمى دارد؟


پاسخ: اگر این کار با یک غرض عقلائى صورت بگیرد و ضرر قابل ملاحظه‏اى هم نداشته باشد، فى‏نفسه اشکال ندارد. 

 

اما گويا دست‌هايي واري اين نگرش قصد دارد خيال باطل ارتش ۲۰ ميليوني را به واقعيت بدل كند. سال ۱۳۸۰ دكتر فريدون فروهري پزشك ۵۶ ساله متخصص وازكتومي به همراه همسرش در خانه‌ به قتل رسيد. آن زمان عده‌اي دليل اين آدمكشي را فعاليت‌ها و تخصص وازكتومي دكتر فروهري دانستند و برخي منابع خبر دادند كه او چندين بار به قتل نيز تهديد شده بود. اما مدتي بعد چند سارق سابقه‌دار دستگير و اعتراف‌هايي از آنان منتشر شد كه براي سرقت به خانه ويلايي دكتر فروهري رفته بودند كه در نهايت اما او و همسرش را به قتل رساندند. بسياري از فعالان حقوق بشر همان زمان قتل دكتر متخصص وازكتومي را جزو قتل‌هاي زنجيره‌اي اعلام كردند و دستگيري و اعدام سارقان را سناريويي براي لاپوشاني واقعيت دانستند.


 


چه اتفاقی افتاد

حکومت ولایت فقیه پنج تن از جوانان کرد را به دار آویخت تا در آستانه سالگرد انتخابات ریاست جمهوری فضای ارعاب ایجاد کند.
محاسبات آنها احتمالا این چنین بوده است:


۱. کسانی را به دار بیاویزد که جرم آنها ربطی به وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری نداشته باشد و آنها پیش از انتخابات دستگیر شده باشند.
۲. جرم این افراد بمب گزاری باشد که امکان هرگونه بازخورد اجتماعی را به حداقل برساند و به رهبران مخالف اجازه ندهد که از آنها حمایت کنند.
۳. این افراد متعلق به اقلیت قومی کرد باشند که با توجه به پیشینه سرکوب مداوم و سکوت مرکز نشینان و سنت رایج اعدام کمترین مخالفت را برانگیزد.

اما چه اتفاقی افتاد:

۱. برخلاف انتظارشان واکنش‌ها و ابراز نفرت بسیار زیاد بود و عملا جنبش سبز گسترده‌تر شد. یعنی جنبش سبز به مسائلی توجه نشان داد که خارج از تاریخ و محتوای اولیه سیاسی‌اش بود. اگر بخواهیم دقیق تر حرف بزنیم جنبش سبز که در ابتدا خصوصیت یک جنبش اجتماعی را نداشت و در حیطه خیزش های سیاسی می‌گنجید، اکنون تبدیل به یک جنبش اجتماعی تمام می شود: جنبش حقوق شهروندی و مدنی

۲. جنبش سبز ایران عملا به سوی نفی کامل مجازات اعدام پیش می‌رود که حتا از بسیاری کشورهای جهان از جمله آمریکا پیشرو‌تر است. حق حیات حق مسلم بشر است. اگر کسی آن را سلب کند مجرم است. حتا اگر دولت باشد.


۳. نه تنها این اعدام ها باعث ارعاب نشد که نفرت و خشم عمومی را دوچندان کرد و نشان داد که حکومت در سرکوب مخالفینش به حد و مرزی قایل نیست. این حرکت عملا به مردم برای مبارزه و پیگیری مطالباتشان روحیه بیشتری داده و بر خمودگی طبیعی ولی موقت جنبش سبز درست در آستانه سالگرد انتخابات مهر خاتمت گذاشته است.

۴. اعتماد عمومی به حاکمیت آن چنان تنزل پیدا کرده که حتا بهانه‌هایی چون بمب گزاری و اعمال تروریستی هم نمی‌تواند مردم را با حاکمیت همراه کند.

۵. در روز مادر این اتفاق افتاد و عکس مادر داغ دیده در سطح اینترنت بسرعت گسترش یافت. و عملا به نقش مادران در جنبش سبز، پدیده‌ای که به عنوان یکی از نمادهای قدرتمند این جنبش شناخته می شود دامن زد. نقش مادران در جنبش اجتماعی در آمریکای لاتین سبغه تاریخی بلند و الهام بخشی داشته است.

۶. مهمترین پدیده ای که اکنون شکل گرفته است پیوند قومیتی است. شاید برای نخستین بار در این ابعاد ملت ایران هویت یک پارچه خود را در مقابل حاکمیت به نمایش گذاشته است و نشان داده که آنکه باعث تفرق قومی است ، حکومت است و نه ملت. باید صادقانه بپذیریم که تابحال جفایی که بر قوم های ایرانی می رفت به اندازه کافی جدی گرفته نمی شد، اما قطعا از این به بعد چنین نیست.


 


تحقیر ایرانیان در افغانستان

به گزارش عصر ایران ، اخیرا با ادامه‌دار شدن جو سازی‌ها علیه ایران در نشریات افغانستان، بر خورد‌های توهین آمیز با پرچم ایران و ایرانیانی که به افغانستان سفر می‌کنند در همه ادارات دولتی افغانستان ، بشدت ادامه دارد . 


در فرود‌گاه‌های افغانستان، برخوردهای بی سابقه‌ای با ایرانیان می‌شود و حتی کفش ایرانیان زیر دستگاه اشعه ایکس قرار می‌گیرد و بشدت بازرسی بدنی می‌شوند. وقتی به این نوع رفتار اعتراض می‌شود، در جواب میگویند که گفته می‌شود ایرانیان آدمکش و قاتل هستند که تحقیری است بی سابقه .


گفته می‌شود که این برخوردها از طرف مافیای افغانستان ترتیب یافته و در تلافی اعدام‌های چند افغانی است که در باندهای مواد مخدر عضویت داشته و مقادیر زیادی مواد مخدر به کشور وارد کرده بودند . 


اینکه دولت ایران در برابر تمامی بی‌احترامی‌های همسایگان، سکوت کرده و هرگز اقدامی انجام نداده، سئوالی است که هنوز بی جواب مانده است.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته