-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

Latest News from Norooz for 05/13/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



وکیل‌مدافع محسن میردامادی از درخواست تجدیدنظر‌خواهی نسبت به حکم دادگاه بدوی موکلش خبر داد.

هوشنگ پوربابایی در گفتگو با ایسنا، با بیان این مطلب اظهار کرد: پس از برگزاری دومین و آخرین جلسه رسیدگی به پرونده محسن میردامادی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب با حضور وکلای مدافع و نماینده دادستان، موکل به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام به استناد مواد ۶۱۰ و ۵۰۰ قانون مجازات اسلام مجموعا به شش سال حبس تعزیری و به استناد ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی به عنوان تتمیم حکم تعزیری به ۱۰ سال محرومیت از فعالیت در احزاب و مطبوعات محکوم شد.

وی یادآور شد: روز گذشته تجدیدنظر‌خواهی نسبت به رای صادره از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب صورت گرفت.

پوربابایی که وکالت مصطفی تاج‌زاده را نیز بر عهده دارد، گفت: بنا به درخواست موکلم تجدیدنظر‌خواهی نسبت به رای دادگاه بدوی وی صورت نگرفت.


 


وضع بهداشتی بندهای زنان در زندان اوین از نظر بهداشتی کاملا بد و غیربهداشتی گزارش شده است

گزارش های خبرنگار کلمه حاکی است که برخی از زندانیان سیاسی زن در تماس با خانواده های خود گفته اند که در همه بندهای زنان بویژه اندرزگاه چهار وضعیت بهداشت بسیار نامناسب است و حتی بیماری هایی از قبیل شپش و عفونت های زنانگی و همچنین گلو دردهای چرکین رواج پیدا کرده است .بسیاری از این بیماری ها در برخی از زنان به قدری مزمن شده است که به آنتی بیوتیک ها نیز مقاومت پیدا کرده اند. چند روزی است که آب گرم نیز برای حمام کردن وجود ندارد و همه زندانیان زن با آب سرد حمام می کنند.

به گفته زنان زندانی مسوولین زندان نسبت به مداوای این بیماران اقدام نمی کنند و اعتراض های پی در پی زندانیان زن نیز تاکنون اثری نداشته است.

زندانیان زن همچنین از نظر مواد غذایی نیز دچار مضیقه شدید هستند و فروشگاه زندان برای ارائه موادغذایی به آنان محدودیتهای زیادی دارد.در حالی که غذای زندان ناکافی و بدون کیفیت است است ، دست کم به آنان این اجازه داده نمی شود که مواد غذایی مورد نیاز خود را با پول شخصی خود از فروشگاه زندان خریداری کنند .فروشگاه زندان نیز معمولا خالی از مواد مورد نیاز زندانیان است .

زندانیان زن به خاطر تغذیه نامناسب ،دچار نقص سیستم ایمنی شده اند و به همین دلیل مرتب بیمار می شوند.

براساس گزارش های دریافتی از داخل اوین ،چند شب پیش یک زندانی زن در قرنطینه اوین به علت ترکیدگی آپاندیس درگذشت که علت ان عدم رسیدگی ماموران به وی و نرساندنش به بهداری اوین گزارش شده است.

از ساعت ۱۰ شب تا ۷ صبح که درهای سلول ها و بندها بسته می شود ، ماموران هیچ کنترلی بر وضعیت زندانیان ندارند و اگردچار بیماری و یا مشکلی بشوند ،ماموران نظارتی بر آنها ندارند و در چنین ساعت هایی کسی قادر به رساندن کمک های پزشکی به زندانیان نیست.

تعداد زیادی از زندانیان سیاسی زن بویژه زندانیان حوادث پس از انتخابات در بندهای عمومی اوین نگه داری می شود و اوضاع نامناسب بهداشتی در هفته های اخیر به نگرانی این خانواده های زندانیان سیاسی افزوده است.



 


مهدی کروبی با حضور در منزل علی ملیحی عضو تحریریه روزنامه توقیف شده اعتمادملی و از اعضای زندانی شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم با ابراز تاثر از اعدامهای اخیر و روند رسیدگی به پرونده های قضایی گفت: معلوم نیست آقایان خود را درچه جایگاهی می بینند که به راحتی و بدون درنظرگرفتن عاقبت کار چنین حکم می دهند.البته وقتی جان آدمیزاد چنان ارزان شود که عده ای را به صرف یک اعتراض مدنی در خیابان به گلوله ببندند چنین رفتارهای خارج از رویه ای نیز رواج می یابد.»

بر اساس گزارش سحام نیوز، در این دیدار پدر علی ملیحی با شرح چگونگی بازداشت فرزند خود توضیح داد که ماموران امنیتی به اشتباه برادر کوچکتر علی را در خیابان دستگیر و به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده و سپس با انتقال او به خانه، علی را بازداشت کردند. مهدی کروبی نیزضمن ابراز تاسف از چنین برخوردهایی در جمهوری اسلامی گفت:«هیچگاه فکر نمی کردیم روزی به چنین موقعیتی برسیم و چنین رفتارهایی در این کشور عادی شود و با میراث امام و انقلاب چنین برخورد شود.»

کروبی همچنین درحاشیه این دیدار درپاسخ به پرسشی درباره اعدام فرزاد کمانگر و چندتن دیگر گفت:« طبیعی است که ما از مرگ افراد و اعدام آنها متاثر می شویم و اصولا مخالف رواج یافتن چنین برخوردهایی هستیم. اعدام این افراد در شرایطی صورت گرفته است که هیچکس از چندوچون پرونده آنها باخبر نیست و جرم آنها به دلیل علنی نبودن دادگاه و عدم رعایت آیین دادرسی و قانون، برای هیچکس محرز نشده است. سخنان وکلای اعدام شدگان و اینکه اعدام ها بدون اطلاع آنها صورت گرفته است نیز بسی متاسف کننده و نشان از آن دارد که عدالت نایاب است و رویه فعلی هیچ تناسبی با موازین شرعی و قضایی ندارد. چگونه می توان بدون ضابطه افرادی را اعدام کرد و نسبت به عواقب آن و دامن زده شدن به فضای بی اعتمادی بی تفاوت بود؟ مگر جان آدمیزاد چنین ارزان است که بتوان به راحتی و با کمترین وسواس قانونی و در بی خبری عمومی آن را ستاند؟ معلوم نیست آقایان خود را درچه جایگاهی می بینند که به راحتی و بدون درنظرگرفتن عاقبت کار چنین حکم می دهند.البته وقتی جان آدمیزاد چنان ارزان شود که عده ای را به صرف یک اعتراض مدنی در خیابان به گلوله ببندند چنین رفتارهای خارج از رویه ای نیز رواج می یابد.»

مهدی کروبی همچنین با انتقاد از چنین رویه ای در دستگاه قضایی گفت:« آقایان تکلیف پرونده کهریزک و تجاوزها را روشن نکرده اند و ابهامات آن پرونده ها را نزدوده اند که باری دیگر ابهامی دیگر می آفرینند و البته از کشورداری آقایان بیش از این نیز نباید انتظاری داشت وقتی اجنه در این مملکت به آقایان خبر می دهند که زلزله در راه است و وقتی که یکباره دو روز را تعطیل اعلام می کنند و با این تعطیلی کشور را در یک تعطیلی 5 روزه فرو می برند بی آنکه بفهمند این تصمیم چه ضررهایی می تواند برای اقتصاد خانواده ها داشته باشد. کشورداری آقایان چنین مختصاتی دارد و بنابراین شاید گمان می کنند که بدون رعایت قوانین حقوقی و آیین دادرسی و اطلاع وکیل می توان جوانانی را اعدام کرد.»

مهدی کروبی با این توضیح از شرایط حاکم بر کشور انتقاد کرد و گفت:« شرایط به آنجا رسیده است که مردم یک حرف می زنند و دولت و حکومت یعنی قوه مجریه و قوه قضاییه یک حرف دیگر می زنند. بی اعتمادی به نقطه اوج خود رسیده است و رفتارهای حکومت به گونه ای است که گسستی بی سابقه میان مردم و دولت به وجود آمده است.مسبب این بی اعتمادی نیز البته رواج دروغ و سخنان نسنجیده در کشور است آنچنانکه می بینیم چه ادعاهایی در باب مسائل هسته ای می کنند حال آنکه ما می دانیم این ادعاها چقدر بزرگ و غیرقابل باور است.والله که ما هیچگاه فکر نمی کردیم چنین سرنوشتی در این مملکت حاکم شود و آداب کشورداری به اینجا رسد که مردم به یکسو بروند و دولت به سوی دیگر.»

کروبی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره سخنان غلامحسین الهام که میرحسین موسوی را محارب نامیده است، گفت: از بلندگوی اسلامی که فقیه اش آقای الهام باشد باید چنین سخنانی گفته شود. باید گریست به حال اسلام که الهام و حواریون اش بلندگوی آن شده اند. البته همان طور که گفتم وقتی اجنه سکان کشورداری را به دست بگیرند نباید از رواج چنین سخنان بی مایه ای متعجب شد.


 


فرزند دکتر معتمدی وزیر اسبق وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات که هفته گذشته در دفتر کار خود در دانشگاه امیرکبیر توسط فردی ناشناس به وسیله چاقو مورد ضرب و جرح قرار گرفت، وضعیت جسمانی پدرش را رضایت‌بخش اعلام و از اطلاع رسانی صدا و سیما انتفاد کرد.

محمدرضا معتمدی با بیان اینکه پیگیر اتفاق رخ داده شده برای پدرم هستیم گفت: برخی پرونده‌های موجود در مخابرات نشان می‌دهد که ضارب در سال 83 به دلیل اختلاف با یکی از مراکز مخابراتی بر سر مبلغی حدود 10 هزار تومان که منجر به درگیری شده به زندان محکوم شده است اما با رای دادگاه تجدید‌نظر درسال 85 این شخص به سه ماه و یک روز زندان محکوم شد.

به گزارش مهروی ادامه داد: این درگیری‌ها هیچ ارتباطی با پدرم که در آن زمان سمت وزارت ارتباطات را به عهده داشت، نداشته و این قبیل داستان‌ها نمی‌تواند انگیزه این فرد برای ضرب و جرح باشد.

معتمدی با تاکید براینکه به این فرد دسترسی نداریم و پیگیری‌ها برای مشخص شدن انگیزه این اقدام از سوی پلیس امنیت ملی در حال انجام است ضمن بیان اینکه ضارب فارغ التحصیل سال 72 دانشگاه امیرکبیر بوده و برخی اخبار نیز از بازنشستگی وی در شرکت مخابرات حکایت دارد با اظهار گلایه از برخی مسئولان که حمله به دکتر معتمدی را مسأله شخصی تلقی کردند گفت: پدرم با هیچ‌کس خصومت شخصی نداشته و اینکه به مشکل پیش آمده به واسطه زمان خدمت به این کشور، جنبه شخصی‌دهیم بسیار توهین‌آمیز است.

وی گفت: از صدا و سیما نیز خواسته‌ایم تا اخبار منتشر شده در این رسانه را که مبنی بر خصومت شخصی پدرم با فرد ضارب پخش شده را اصلاح کند اما تاکنون این اقدام انجام نشده است.

دکتراحمد معتمدی که وزارت ارتباطات در دولت هشتم را به عهده داشت روز 13 اردیبهشت ماه به دلایلی نامشخص از سوی فرد ناشناسی مورد حمله قرارگرفت و هم اکنون در بیمارستان بستری است.

دانشگاه امیرکبیر در این مورد اعلام کرد که فرد ضارب وزیر اسبق ارتباطات و فناوری اطلاعات، بازنشسته اداری است که مدعی است به دلیل زیانی که در زمان وزارت معتمدی به وی وارد شده و پیگیری موضوع از طرق مجاری قانونی نتیجه‌ای نداده شخصا تصمیم به جبران ضرر کرده است.


 


عزت السادات میری ، مادر بدرالسادات مفیدی دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران، نیمه فروردین ماه سال جاری نامه ای به دادستان تهران نوشته و تقاضای رسیدگی به وضعیت دخترش کرده بود با توجه به اینکه پاسخی از سوی دادستان به او داده نشد تقاضا کرده که نامه به صورت سرگشاده خطاب به سایر مقامات منتشر شود.

مادر این روزنامه نگار دربند در نامه خود تاکید کرده است: من که در این صد روز نتوانسته ام او را ببینم. زیرا پاهایم توان بالا رفتن از پله های زندان را ندارد. هفته پیش پس از مدتها به من زنگ زد در حالی که صدایش می لرزید و التماس دعا داشت. از آن روز تا به حال جز گریه و ناله چیزی ندارم این است سزای من سادات و دختر مسلمانم!

به گزارش کلمه متن این نامه سرگشاده به شرح زیر است:

سلام علیکم

امروز ۱۳۴ روز از اسارت فرزند دلبندم، بدرالسادات مفیدی می گذرد. یک ماه پیش نامه ای به دادستان تهران نوشتم و تقاضا کردم مشکل او را رسیدگی کنند. تا امروز نه تنها جوابی به من نداده اند که متوجه شدم هفته پیش بازداشت او را تمدید کرده اند.

امروز رنجنامه ام را به شما تقدیم می کنم، فکر می کنم وظیفه شما رسیدگی به درد امثال من است. امیدوارم خداوند نوری در دل شما بتاباند که گره مرا باز کنید.

جناب آقای جعفری دولت آبادی دادستان محترم تهران

با سلام

اینجانب عزت السادات مفیدی در آستانه هشتاد سالگی شما را به رعایت حال خود و دخترم بدرالسادات مفیدی دعوت می کنم. شنیده ام ایشان را می شناسید. به من گفته اند قبل از وقایع اخیر وی را دیده اید و در زندان هم با او ملاقات داشته اید. رواست که دختر سادات من که تدین و پاکی قلبش گواهی می دهم و هرکه او را می شناسد نمونه یک زن مسلمان می داند، در زندان باشد در حالی که جز پاکی و درستی از او ندیده ام و ندیده اند. درست است که در انفرادی باشد در حالی که ناراحتی شدید قلبی و کم خونی دارد. آیا خدا راضی است که هر روز و حتی در تعطیلات نوروز که همه در کنار خانواده اند، تنهایی اش را کسانی بشکنند که بدون آنکه آنها را ببیند صدایشان را می شنود. سزاست که مردان نامحرم این دختر سادات را روزها و شبها تحت فشار بگذارند. خدا می پذیرد که در حکومتی اسلامی زنان مسلمان اینگونه آزار ببینند.

خدا می داند که هفت فرزندم را چگونه با سختی بزرگ کردم. چقدر آرزود داشتم که معتقد به دین باشند و درستکار. نماز خود را سر وقت بخوانند و چقدر تلاش کردم که مسجد رفتن را بیاموزند. در زندگی با همسرانشان خوش رفتار باشند فرزندانشان را خوب تربیت کنند و عاقبت به خیر شوند.

نمونه شان هم بدرالسادات است که به زبان و قلبم گواهی می دهم که همان شد که آرزو داشتم. الان که در زندان است، هر که او را می شناسد و مرا می بیند شهادت می دهد که مسلمان است و با وقار. آیا برای این در زندان است و شب و روز را تحت فشار می گذارند که همکاری کند و به گناه نکرده اعتراف.

من که در این صد روز نتوانسته ام او را ببینم. زیرا پاهایم توان بالا رفتن از پله های زندان را ندارد. هفته پیش پس از مدتها به من زنگ زد در حالی که صدایش می لرزید و التماس دعا داشت. از آن روز تا به حال جز گریه و ناله چیزی ندارم این است سزای من سادات و دختر مسلمانم که آخر عمر بجای عزت خودم و احترام او شاهد اسارت او و اندوه بی پایان باشم. تقاضا می کنم زودتر او را آزاد کنید.


 


در آستانه نوزدهم اردیبهشت ماه که مصادف با هشتادمین سال تولد مهندس سحابی بود، سایت جرس در رابطه با تحولات گذشته و شرایط پیش رو و دلایل انتشار نامه ای که چندی پیش مهندس سحابی همراه جمعی با عنوان «فکری برای ایران کنید» ، نوشته بود، گفتگویی را با وی انجام داد.
سحابی در این گفت وگو با اشاره به آثار سوء بسته بودن فضای نقد و گفتگو، اظهار داشت:" من بعد از هشتاد سال عمر صرفا اعلام هشدار می‌کنم و می‌گویم مردمی که نارضایتی‌هایی داشته باشند و فرصت نکنند دردشان، خواستشان یا نقدشان را بگویند به طور طبیعی در آینده این دردها به طور فورانی سر باز می‌کند. پس جدا از مصلحت ایران و ایرانیان، برای مصلحت خود حاکمیت هم بهتر است بگذارند نقدها مطرح شود ... اگر این فضای گفتگو، درد دل، نقد یا حتی اعتراض بسته شود، جدا از ایران خطرات زیادی برای خود حاکمیت هم دارد."

وی با تاکید بر اینکه ما برانداز یا ساختارشکن نیستیم ،گفت:"و اینک پس از تجارب تمام عمرم، برای من دغدغه اصلی حفظ ایران است و بر این اساس است که می‌گویم امروزه ما به خاطر بقای ایران، برانداز نیستیم"

سحابی رفتار احمدی‌نژاد را از ابتدای کسب کرسی ریاست جمهوری در 5 سال پیش تا کنون در جهت تضعیف ایران و تضعیف خود جمهوری اسلامی دانسته، می گوید:"مقامات جمهوری اسلامی برای حفظ حاکمیت هم که شده بایستی احمدی‌نژاد را برکنار کنند. چه برای حفظ ایران و چه برای جمهوری اسلامی برکناری احمدی‌نژاد به علت تخریب‌ها و عدم کفایت‌هایش، امری حیاتی و مهم است،".

وی با ابراز امیدواری نسبت به آینده جنبش سبز از هواداران جنبش خواست تا " شیب را کم کنند. ابراز انتقادات و اعتراضات را آرام‌تر کنند و فکر پیروزی کوتاه‌مدت نباشند. ولی آنقدر روحیه داشته باشند که هر چه طرف مقابل ضربه می‌زند کوتاه نیایند و از طرف دیگر تندروی و عجله نکنند. تغییر در راه است. ولی هدف باید عقب نشینی حاکمیت غالب باشد برای اصلاح شدن مواضع و بینش‌ها و روش‌ها، نه براندازی. " وی اضافه کرد:"ما یک بار در یک نسل پیش، براندازی انقلابی کردیم، اما خیر و برکتی ندیدیم. یک ملت و یک کشور ظرفیت دو بار انقلاب در یک نسل را ندارد."

متن کامل این گفتگو به نقل از جرس در پی می آید:

پرسش: سوالاتی که مطرح می‌شود سوالاتی است که عده‌ای درباره برخی مسائل روز و نیز نقدهایی است که در رابطه با جزوه‌ای به نام «فکری برای ایران کنید» که شما و برخی دوستان دیگر منتشر کرده‌اید، دارند. در آنجا روی چند محور دولت احمدی‌نژاد را نقد کرده بودید و جمع‌بندی‌تان این بود که احمدی‌نژاد چه قبل از انتخابات عامل بحران بود و چه خود این انتخابات و تأیید مجدد احمدی‌نژاد بحران ایران را مضاعف کرد. سؤال برخی این است که هدف شما از دادن این جزوه تحلیلی چه بوده است؟

پاسخ: بسم‌الله الرحمن الرحیم. اولا تشکر می‌کنم از دوستان و منتقدانی که مسائلی را که روی این جزوه دارند، مطرح کرده‌اند. من از هر گونه سؤال، پرسش، انتقاد و حتی اعتراض استقبال می‌کنم. دوم منظور از جزوه‌ای که درآمد این بود که به هر صورت هر رژیمی که بر ایران حاکم باشد رژیم مذهبی، غیرمذهبی، ولایت فقیه، جمهوری خالص یا هر چیز دیگر اساسا مبتنی بر یک پیش‌نیاز اولیه است. و آن این است که کشور «ایرانی» باید وجود داشته باشد تا آن رژیم بر آن حکومت کند. در واقع کشور ایران مانند ظرفی است که محتوای آن می‌تواند همه چیز اعم از اسلامی، غیراسلامی، ولایت فقیه، تند یا کند و... باشد. من این را از موضع ناسیونالیستی نمی‌گویم. معتقدم که این ظرف که یک واقعیت عینی تاریخی - جغرافیایی است باید باقی باشد تا توان و قدرت حفظ آن محتوا را داشته باشد.

عرضم این است که از ابتدای سال 84 که آقای احمدی‌نژاد آمد خیلی قبل از انتخابات اخیر، ایشان عملیاتی انجام دادند که شمه‌ای از آن را در این جزوه گفته‌ایم و مرتبا فاکت‌های بیشتری هم به دست می‌آید. حتی صاحب‌نظران غیرسیاسی (مثل دکتر بهمن آرمان که خودش تصریح می‌کند که من سیاسی نیستم) نیز این ضررهایی که سیاست‌های وارداتی آقای احمدی‌نژاد قبل از انتخابات به منافع ملی ایران و موجودیت مالی و اقتصادی ایران زده را در روزنامه ذکر کرده‌اند. و یا آقای خوش‌چهره که از نمایندگان مجلس هفتم و از طرفداران آقای احمدی‌نژاد بود، ایشان هم صحبت مفصلی در این رابطه دارد و می‌گوید که برداشت دولت آقای احمدی‌نژاد از عدالت، به کلی واژگونه است.

همه اینها حکایت از آن دارد که آقای احمدی‌نژاد در حال تخریب ایران است و ایران دارد رو به سراشیبی انهدام می‌رود. به این جهت است که، بنده فکر می‌کنم و خطابم در اینجا هم به مردم ایران است و هم به مسئولان جمهوری اسلامی و به خصوص مقام رهبری. که اگر شما می‌خواهید نظام خودتان برقرار بماند باید ظرفی به نام ایران وجود داشته باشد. اگر وجود نداشته باشد یا روز به روز توانش تحلیل و رو به نابودی برود شما باید بر یک سرزمین سوخته حکومت کنید. این چه اثری دارد؟ و طبعا دشمنان شما هم تشجیع می‌شوند که به این موجود نحیف و ضعیف ضربه بزنند. بنابراین در مصاف با آمریکا هم شما موفق نخواهید شد.

دوم حرفم این است که آحاد مردم یا فرد ناچیزی مثل بنده نظرات و ملاحظاتی به مقامات کشور یا مقام رهبری داریم. این را بگذارند که ما در یک فضای خیرخواهانه و دلسوزانه مطرح کنیم. اگر این را اجازه ندهند حاصلش این است که این نقدها در سینه‌ها انباشته می‌شود و بالاخره یک روزی سر باز می‌کند. من تهدید نمی‌کنم. من بعد از هشتاد سال عمر باورکردنی نیست که به خاطر جاه‌طلبی یا وابستگی این حرف‌ها را بگویم، صرفا اعلام هشدار می‌کنم و می‌گویم مردمی که نارضایتی‌هایی داشته باشند و فرصت نکنند دردشان، خواستشان یا نقدشان را بگویند به طور طبیعی در آینده این دردها به طور فورانی سر باز می‌کند. پس جدا از مصلحت ایران و ایرانیان، برای مصلحت خود حاکمیت هم بهتر است بگذارند نقدها مطرح شود البته با رعایت ادب و احترام. خود بنده هم همیشه سعی کرده‌ام این شرایط را رعایت کنم و در صورت عدول از آن با تذکر، چه دوستان و چه دیگران به این شرایط برخواهم گشت. به هر صورت من می‌گویم اگر این فضای گفتگو، درد دل، نقد یا حتی اعتراض بسته شود، جدا از ایران خطرات زیادی برای خود حاکمیت هم دارد. این یک نکته.

نکته دیگر اینکه بنده از 15-10 سال پیش نقدهایی بر حاکمیت داشته‌ام مخصوصا از زمانی که آقای احمدی‌نژاد آمدند اعتراضات زیادی دارم که می‌شود جداگانه روی آن بحث کرد. به بیشتر سیاست‌ها، بخصوص سیاست‌های اقتصادی که من روی آن حساسیت دارم، اعتراض دارم. اما می‌خواهم بگویم ما به رغم همه نقدها و اعتراضاتی که داریم و به رغم آن نگرانی که الان برای من تشدید شده و آن رو به نابودی رفتن ایران است، ما برانداز نیستیم و بنده معتقد به ساختارشکنی نیستم و این را از این جهت که بخواهم تقربی به حاکمیت پیدا کنم، نمی‌گویم بلکه از روی تحلیل و اعتقاد می‌گویم زیرا که من در انتهای فروپاشی امروزه حاکمیت، فروپاشی ایران را می‌بینم.

و اینک پس از تجارب تمام عمرم، برای من دغدغه اصلی حفظ ایران است و بر این اساس است که می‌گویم امروزه ما به خاطر بقای ایران، برانداز نیستیم ولی امیدواریم که مقامات حاکمیت؛ توصیه‌ها، انتقادات و اعتراضات ما را بشنوند و روی روش‌ها و رفتارها و سیاست‌هایشان تأثیر بگذارد. وگرنه شکوه‌ها و ناله‌های پنهان مردم به فریاد اعتراض تبدیل می‌شود. زمان سابق هم این طوری بود. شاه اجازه کمترین نقد یا اعتراضی نه تنها به مردم بلکه به اعوان و انصار خود هم نمی‌داد به طوری که در تمام خاطرات اطرافیانش مثل دکتر عالیخانی (که رئیس دانشگاه تهران و مدتی هم وزیر اقتصاد بود)، ارتشبد جم و ارتشبد طوفانیان و... آمده است که شاه خودرأیی فردی شدید داشت و اصلا به کسی اجازه اعتراض نمی‌داد و در کوچکترین جزئیات مملکت هم دخالت داشت. در کتاب تضاد دولت و ملت آقای کاتوزیان هم این موضوع آمده است که همه به خودرأیی شاه اعتراض دارند. نتیجه آن چه شد؟ ناگهان در سال 57 مردم شورش کردند. ما نمی‌توانیم بگوییم فقط مخالفان و آقای خمینی مردم را به صحنه کشیدند. مردم اصلا دلشان پر بود، مخالفان هم یک تلنگر به آن زدند و سرش باز شد. به این جهت است که ما تقاضای‌مان از مقامات این است که بگذارند این نقدها گفته شود. ما هم از طرف دیگر متعهدیم که بدون جهت‌گیری‌های ساختارشکنانه نقدهای‌مان را مطرح کنیم.

پرسش: آقای مهندس راجع به این جزوه چند پرسش و نقد مطرح شده است. یکی اینکه چرا این قدر مفصل است و چون مفصل بوده به آن اندازه‌ای که برای تهیه آن زحمت کشیده‌اید، خوانده نشده است (البته برخی نخبه‌ها خوانده‌اند و در سایت‌ها و نقد و بررسی‌های‌شان هم انعکاس داشته). دوم این که می‌گویند شما و ملی - مذهبی‌ها در مجموع مرتب حکومت را نصیحت می‌کنید ولی حکومت هیچ نصیحتی را نمی‌پذیرد؛ پس چه کار باید کرد؟ سوم می‌گویند در این جزوه شما نتیجه مشخصی از بحث‌های‌تان نگرفته‌اید و چهارم همان طور که در بعضی از سایت‌ها نقد شده، گفته‌اند شما استراتژی و خط‌مشی‌تان این است که با دولت احمدی‌نژاد برخورد کنید، در حالی که ریشه مشکلات مهم‌تر و بالاتر از دولت احمدی‌نژاد است. لطفا توضیحات‌تان درباره این چهار نکته را به ترتیب بفرمایید.

پاسخ: درباره «تفصیل» باید بگویم که ما ناچار بودیم؛ برای اینکه نقدهایی که نسبت به دولت آقای احمدی‌نژاد می‌کنیم مستند باشد و مخاطبین ما به خصوص مخاطبین کارشناس، دانشگاهی و اهل فکر اقناع شوند، فقط شعار سیاسی ندهیم بلکه مستند حرف بزنیم. اگر مفصل شده متأسفیم اما اشکالات این دولت خیلی زیاد است و بایستی تفصیل داد چنان که برخی هم از این تفصیل استقبال کرده‌اند. این استنادات امری است که در تاریخ می‌ماند. اما در مورد نتیجه‌گیری، ما با همه مقدمات و مستندات خواسته‌ایم بگوییم، جدا از همه مناقشات درباره انتخابات، رفتار آقای احمدی‌نژاد در چهار ساله قبل از انتخابات هم (همان طور که پس از انتخابات اخیر نیز همان رویه را ادامه می‌دهد) در جهت تضعیف ایران و تضعیف خود جمهوری اسلامی است. و لذا مقامات جمهوری اسلامی هم برای حفظ حاکمیت هم که شده بایستی احمدی‌نژاد را برکنار کنند. ما در آن جزوه این نتیجه‌گیری را به عهده خوانندگان گذاشته‌ایم ولی گرفتن این نتیجه‌گیری که چه برای حفظ ایران و چه برای جمهوری اسلامی برکناری احمدی‌نژاد به علت تخریب‌ها و عدم کفایت‌هایش، امری حیاتی و مهم است، چیز سختی نیست.

پرسش: به چه شکل؟

پاسخ: قانون اساسی برای این کار راه‌کارهایی را بازگذاشته است. یکی اینکه مثلا مجلس رأی عدم کفایت به او بدهد. من اینجا اصلا نمی‌خواهم وارد بحث انتخابات اخیر شوم. بلکه تنها روی عملکرد آقای احمدی‌نژاد تمرکز می‌کنم. پس الان به لحاظ قانون اساسی راه باز است و به هیچ وجه ساختارشکنی هم نیست.

هم‌چنین دیوان عالی کشور می‌تواند به عملکرد ایشان نقد یا اعتراض بکند و با تأکید بر قانون‌شکنی‌های مفصل ایشان که ما هم در آن جزوه شمه‌ای از آن را آورده‌ایم زمینه برکناری ایشان را فراهم کند. من فقط در این مورد مشکل را در اینجا می‌بینم که خود مقام رهبری به آقای احمدی‌نژاد دل بسته‌اند و پشت ایشان ایستاده‌اند. اما حتی مجلسی‌ها که اکثریت آنها اصول‌گرا هستند، به سیاست‌های آقای احمدی‌نژاد اعتراض شدیدی دارند.

پرسش: آیا این اعتراضات در حد اعلام عدم کفایت هم هست؟

پاسخ: به نظر بنده بله. چند شاهد دارم. وقتی آقای احمدی‌نژاد رفتند که دولت‌شان را در مجلس معرفی کنند، مجلس صلاحیت سه نفر از وزرایی که ایشان معرفی کرده بودند را رد کرد. متعاقب آن آقای محمدرضا باهنر که نایب رئیس مجلس هستند و از اصولگراهای داغ و جدی هستند گفتند اگر توصیه مقام رهبری نبود ما خیلی بیش از سه نفر را رد می‌کردیم. معلوم می‌شود که مجلس از آقای احمدی‌نژاد ناراضی است. ولی به علت حمایت مقام رهبری ملاحظه می‌کنند. در بحث یارانه‌ها هم شدت برخوردها را شاهد بودیم. همچنین رئیس مجلس نامه‌نگاری‌های متعددش با رئیس‌جمهور درباره قانون‌شکنی‌های ایشان را علنی کرد.

پرسش: در اینجا این سوال مطرح می‌شود و برخی منتقدین هم مطرح کرده‌اند که پس چرا شما در حد و سطح آقای احمدی‌نژاد به ریشه مشکلات و نقدهای‌تان وارد شده‌اید؟

پاسخ: من این نقدها را خوانده‌ام. اما آن را قبول ندارم. برای اینکه در کنار گود و خارج از کشور می‌شود هر حرفی را زد ولی در داخل شما باید یک سلسله تشریفات یا اصول حقوقی و سیاسی و ... را رعایت کنید که موجب بدتر شدن اوضاع نشود. اگر یک گام به پیش رفتیم مجبور نشویم دو، سه قدم به عقب برگردیم.

به همین جهت ما سعی می‌کنیم با رعایت مقررات و ضوابط، نقدمان را مطرح کنیم. نسبت به مقام رهبری هم من عرض کردم که اگر ایشان اجازه نقد ندهند این نقدها در دل‌ها جمع می‌شود و یک روزی سر باز می‌کند.

پرسش: شما به عنوان کسی که با رهبری جمهوری اسلامی سیر و سابقه‌ای هم داشته‌اید چه حرف و حدیث، نقد و نصیحت‌هایی دارید؟

پاسخ: بله. فکر می‌کنم ایشان بنده را می‌شناسند چون از قبل از انقلاب و بعد از آن در دوران شورای انقلاب سابقه داشته‌ایم. ایشان یک مدتی به ما خوش‌بینی‌های داشتند. بعدها بدبینی‌هایی پیدا کردند. در دوره سال‌های 79 و 80 و 81 که ما زندان و درگیر بودیم حتی وزارت اطلاعات آن زمان تحلیلی به رهبری داده بود مبنی بر اینکه ما برانداز نیستیم. ولی خوب بیت رهبری اعتقاد داشتند که ما براندازیم. و قرار شده بود رسیدگی بکنند. اما اینکه حالا نظرشان برگشته یا نه من خبر ندارم. به هر صورت آن‌ها نسبت به ما یک بدبینی‌هایی داشتند. این بدبینی‌ها فکر می‌کنم به خاطر صراحت زبان ما بوده که گاهی نقدها را می‌گفتیم. حتی از قول آقای اکبر گنجی نقل شده که وی به آقای مبشری رئیس دادگاه انقلاب گفته بود این نسبت‌هایی که به فلانی یعنی بنده می‌دهند که برانداز است به او نمی‌چسبد زیرا در سفر برلین با او بودم و با هم بحث زیاد داشتیم. آقای مبشری که رئیس دادگاه انقلاب بود و تمام بازجویی‌های ما را در آن 20-15 ماهه تعقیب می‌کرد و نزدیک به 2000 صفحه بازجویی از ما گرفته بود، نیز گفته بود که ما هم همین اعتقاد را داریم ولی دفتر مقام رهبری اصرار دارند که اینها براندازند. من نمی‌دانم این دفتر از کجا این اطلاعات را کسب کرده بودند، در حالی که من همین حالا هم از روی تجربه و تحلیل و دلسوزی که برای ایران دارم فروپاشی امروزه حاکمیت یا ساختارشکنی را منجر به فروپاشی ایران می‌بینم و با آن موافق نیستم. دادگاه هم در آن پرونده ما را از اتهام براندازی تبرئه کرد.

پرسش: آقای مهندس شما با آقای خامنه‌ای در شورای انقلاب زیر یک سقف بودید و مقابل هم می‌نشستید و صحبت می‌کردید. اگر امروز فرصتی باشد و رو در روی ایشان بنشینید و صحبت کنید چه حرف و نصیحتی به ایشان دارید؟

پاسخ: اولا بنده از موضع مذهبی که دارم همیشه خودم را محتاج نقد و نصیحت می‌دانم و از آن، از طرف هر کس که گفته شود، استقبال می‌کنم. در قرآن هم از اینکه به تعبیر طعنه‌آلود مخالفان و مشرکان، پیامبر سراسر «گوش» بوده تجلیل شده و به ایشان متذکر شده که اگر این اخلاق بزرگ و کریمانه و مهربانانه‌ات نبود، مردم از دورت پراکنده می‌شدند. و باز آقای خامنه‌ای بهتر از من می‌دانند که امام علی در نهج‌البلاغه هم آمده که بارها به مردم گفته‌اند با من مثل جبارها رفتار نکنید، لکنت زبان نداشته باشید، راحت حرف‌تان را بزنید و...

بنابراین بنده در رابطه با آقای خامنه‌ای که درسابقه و اعتقاد قبلی‌مان به این حرف‌ها با هم اشتراک کامل داشتیم در کمال دلسوزی و احترام می‌گویم شما ممکن است نظریاتی داشته باشید که با نظرات امثال بنده مخالف باشد، اما سعی کنید که توصیه‌های دلسوزانه را، که حداقل نه دلسوزی برای خود بلکه دلسوزی برای ایران می‌بینید، بشنوید. من حقیقتا نمی‌‌خواهم تشبیه کنم. باز تأکید می‌کنم که دارم مثال می‌زنم، مانند نمی‌کنم. اما امام علی درباره خلیفه سوم همین نصایح را بارها می‌گویند. می‌دانید که حضرت علی در باره این خلیفه دو فرزند خود یعنی امام حسن و امام حسین را جلوی انقلابیون مخالف فرستاد و نزدیک بود آنها زیر دست و پا له شوند. در حالی که یک دنیا ایراد و اعتراض به ایشان داشت.

خودرأیی هر فرد و هر نظامی را حتی شخص الهی هم باشد، اگر استبدادورزی کند به هلاکت می‌اندازد. امام علی در نهج‌البلاغه می‌گوید من استبد برأیه فقد هلک یعنی شخص خودرأی یا بی‌اعتنا به نظرات دیگران، نهایتا و قطعا خودش هم تضعیف می‌شود و از بین می‌رود. بنابراین اولین نظرم این است که ما در این فضا اگر می‌خواهیم ایران حفظ شود گوشمان را و در دلمان را برای منتقدین، معترضین و دلسوزان باز کنیم و حرف‌های آنها را هم بشنویم. تصمیم آخر هم با ما. ولی حداقل حرف‌هایشان را بشنویم.

دوم اینکه ایشان مسائل را مقداری معتدل‌تر و متعادل‌تر و همه‌جانبه‌تر ببینند و همه چیز را به «دشمن» نسبت ندهند. نمی‌گویم مملکت ایران و یا جمهوری اسلامی دشمن ندارد، اما دیگر نباید هر حرف و هر رفتار هر کسی را - ولو نزدیک‌ترین دوستان و هم‌پیمانان و مسئولان گذشته - را به دشمن منسوب کرد. در این حالت همه کارهای منتقدان، رقبا و مخالفان کار دشمن و شیطان محسوب شده و همه کارهای خودمان کار حق و اسلام و علی‌وار. این طوری همه چیز غیرقابل نقد می‌شود. شما بهتر از من می‌دانید که امام علی به همه می‌آموزند که اگر در هر کاری و هر حوزه‌ای نقد اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر تعطیل شود بدترین افراد و بدترین سیاست‌ها (و به قول ایشان «شرارکم») حاکم می‌شود. پس وجود فضای نقد هم به نفع حاکمان و رفتار و عملکردشان و هم به نفع جامعه است که حرفهایش را نمی‌خورد و در درون‌اش نمی‌ریزد، بلکه‌ برای آنها اثر و تأثیر اصلاحی قائل می‌شود.

پرسش: یک اشکال یا نظر دیگری که برخی گفته‌اند این است که ملی - مذهبی‌ها استراتژی یا خط برخوردشان این است که با رهبری جمهوری اسلامی برخورد نکنند. آیا مباحثی که شما در مصاحبه قبلی‌تان با جرس مطرح کرده‌اید، یک تغییر و تجدید نظر در این رویکرد است و یا برخورد صرفا شخصی شما به واسطه روابطی است که قبلا با ایشان داشته‌اید؟ یا بحثی جدید است؟

پاسخ: نه. به هیچ وجه بحث جدیدی نیست. ولی به عنوان کسی که هشتاد سال از عمرش می‌گذرد و داعیه هیچ پست و مقامی ندارد، حق ملی و دینی و حقوقی خود می‌داند که مقامات را مؤدبانه، دلسوزانه و مسئولانه نقد کند و انتظار دارم مقامات نیز به خصوص مقام رهبری اجازه دهند که چنین فضای نقدی برای اصلاح امور ایجاد شود والا چیزی از ایران باقی نخواهد ماند. ما در این مسئله اخیر نیز می‌بینیم که اگر آقای خامنه‌ای از آقای احمدی‌نژاد حمایت نکند واقعا آقای احمدی‌نژاد در همین مجلس اصول‌گرای هشتم، رفتنی است.

در بحث هدفمند کردن یارانه‌ها برخورد مجلس و دولت خیلی جدی شده است. حتی آقای توکلی هم در جلسه مشترک دولت و مجلس گفته بود این بحث به جایی نرسید چون آقای احمدی‌نژاد روی نظرات خودش پافشاری زیاد می‌کند، در حالی که دولت باید مجری نظرات مجلس باشد. آقای علی مطهری هم گفته بود که دولت جسور است و مجلس نجیب.

آقای احمدی‌نژاد برای خودش برنامه‌هایی دارد و اگر همین طور پیش برود، نه اعتنایی به مجلس دارد و نه به نمایندگان ملت. من احساس خطر کرده‌ام. من انتظار دارم که ایشان به عنوان بالاترین مقام حقوقی کشور حداقل در اختلافات کارشناسی داخل نظام موضع بیطرفی داشته باشند.

ما بر سر مشی قبلی خودمان باقی هستیم. فروپاشی و براندازی را مصلحت ایران نمی‌دانیم. اما به حاکمیت انتقاد و اعتراض هم داریم.

پرسش: سؤال دیگری که بسیاری چه در داخل و چه در خارج از کشور مطرح می‌کنند این است که مشی‌ای که الان می‌خواهد جمهوری اسلامی را نصیحت کند جواب نمی‌دهد. پس آیا می‌شود به همین روشی که جواب نمی‌دهد ادامه داد؟

پاسخ: ما با عده‌ای از دوستان چند روز پیش برای عید دیدنی به ملاقات آقای میرحسین موسوی رفتیم. ایشان هم می‌گفت الان من هم همین اعتقاد را دارم، باید صبر و حوصله داشت. نباید عجله کرد و نباید انتظار داشته باشیم در همین سال 89 مسائل حل شود. باید بگذاریم این مسائل به تدریج حل شود. یا به اصطلاح شیب انتقاد و اعتراض‌های‌مان را کمتر کنیم. نه اینکه منتظر براندازی باشیم، بلکه شیب را کمتر کنیم و بگذاریم حاکمیت خودش به تدریج به این نقاط برسد.

پرسش: یکی از نقدهایی که شما به دولت آقای احمدی‌نژاد در آن جزوه وارد کرده‌اید بحث انرژی هسته‌ای و خط مشی دولت احمدی‌نژاد و سیاست خارجی ایران درباره مسئله هسته‌ای است. در سال گذشته هم ملی - مذهبی‌ها جزوه‌ای دادند و در آنجا کل پرونده انرژی هسته‌ای را تحلیل کردند. آیا شما هم چنان همان نظرات را دارید؟ و چه ارزیابی از روشی که دولت آقای احمدی‌نژاد در پیش گرفته است، می‌کنید؟

پاسخ: من فکر می‌کنم این روش مبتنی بر عینیت و واقعیت نیست. برای اینکه مسئله غنی‌سازی اورانیوم بر یک فرض اولیه استوار است و آن اینکه ما اینقدر ذخایر اورانیوم داریم که تا بی‌نهایت یا سال‌های سال بتوانیم از آن استفاده کنیم. و بر این اساس بر سر غنی‌سازی آن دعوا داریم. در حالی که بنده اطلاع دارم که سازمان انرژی اتمی چندین بار درباره ذخایر اورانیوم در کشورمان تحقیقات کرده و آخرین تحقیقات صورت گرفته در معادن ساقند کرمان هم نشان می‌دهد که ذخایر اورانیوم ما به اندازه خوراک 5 سال نیروگاه 1000 مگاواتی بوشهر است. بعد از پنج سال ما اصلا اورانیومی نداریم که بخواهیم آن را غنی‌سازی کنیم یا نکنیم. آن موقع ما ناچاریم که خود سنگ اورانیوم را از خارج بخریم. آن موقع هم در مقابل دنیایی که در مقابل غنی‌سازی اورانیوم ما یک بلوک متحد شده قرار داریم.

بنابراین برای مسئله‌ای که 5 سال بیشتر عمر ندارد این همه هزینه پرداختن واقعا عقلانی نیست. ما تا به حال سه تحریم آمریکا را تحمل کرده‌ایم. IMF، صندوق بین‌المللی پول برآورد کرده بود که این سه تحریم 35 میلیارد دلار در سال به درآمد ملی ایران زیان زده است. اگر تحریم بعدی هم بیاید به این زیان افزوده می‌شود ما این زیان را از جیب چه کسی می‌پردازیم و به امید این که چه موقع جبران شود؟ در یک کار تحقیقاتی که یک مرکز تحقیقاتی غربی انجام داده بود زیان سالانه تحریم‌های قبلی را نیز معادل یک سوم تولید ناخالص ملی ایران - یعنی حدود 130 میلیارد دلار - برآورد کرده است.

آقای احمدی‌نژاد برای مصاف با آمریکا راحت قیمت گاز و قیمت نفت را برای برخی کشورها که می‌خواهد دوستی‌شان را جلب کند تخفیف می‌دهد. قیمت گاز جنوب را به پاکستان و هندوستان تا 60% زیر قیمت بین‌المللی تخفیف داده، تا آنجا که معاون بین‌المللی وزارت نفت بر سر این موضوع استعفا داد. برای اینکه با آن قیمت هزینه تأسیسات هم مستهلک نمی‌شود.

یا قراردادی هست به نام نابوکو که برای صدور گاز به اروپاست (به عنوان یک رقیبی در مقابل روسیه). چون الان صادرکننده گاز به اروپا فقط روسیه است و چون صادرکننده انحصاری است، اروپایی‌ها ناراضی هستند. آنها از ترکمنستان و قرقیزستان می‌خواهند گاز صادر کنند. این دو کشور با هم حتی 10% نیازهای اروپا را نمی‌توانند تأمین کنند، بلکه ایران است که می‌تواند به اندازه کافی گاز صادر کند، معذلک ایران را از قرارداد نابوکو که در ترکیه منعقد شده است کنار گذاشته‌اند. این خیلی جفاست به ایران. ما این همه زیان را برای چه باید بپردازیم؟

آقای احمدی‌نژاد در سفری که نخست‌وزیر ترکیه به ایران داشت قیمت صدور گاز جنوب کشور ما را به ترکیه نسبت به قیمت بین‌المللی 50% تخفیف داده است. این تخفیف از جیب چه کسی پرداخت می‌شود؟ از جیب آقای احمدی‌نژاد که نمی‌رود. از جیب ملت ایران می‌رود. خوب با این تخفیف هزینه تأسیسات و خط لوله‌ای که باید به ترکیه کشیده شود و به صادرات اروپا کمک کند چه می‌شود؟ آیا مستهلک می‌شود؟

پرسش: راه حل شما درباره انرژی هسته‌ای چیست؟

پاسخ: به نظر من ایران در بحث انرژی هسته‌ای باید فعلا از مسئله غنی‌سازی عدول کند. غنی‌سازی را هم سازمان انرژی هسته‌ای جهانی یعنی آژانس و هم خود اوباما تأکید کرده که حق ایران است منتهی چون ایران در گذشته کارهایی کرده و مخفی‌کاری‌هایی کرده، دنیا به ایران اعتماد ندارد. برای جلب این اعتماد لازم است ایران یک مقدار کوتاه بیاید. در حالی که خودش هم می‌داند 5 سال بیشتر ذخایر ندارد و برای 5 سال نمی‌ارزد ما این قدر هزینه بدهیم.

پرسش: آقای اوباما در تعیین خط مشی هسته‌ای امریکا ذکر کرده که امریکا از سلاح‌های هسته‌ای هیچ گاه استفاده نخواهد کرد ولی ایران و کره شمالی را استثنا کرد. شما چه نظری روی این مسئله دارید؟ آیا این بیان یک جنگ سیاسی است یا یک برنامه و اقدام عملی؟ شما کلا چه نظری روی این برنامه و موضع امریکا و اوباما دارید؟

پاسخ‌: بنده اعتقاد دارم که این حرف آقای اوباما یک تهدید است. مصلحت خود دولت آمریکا و اعوان و انصارش این نیست که به ایران حمله هسته‌ای بکنند زیرا اگر یک حمله کوچک هسته‌ای بکند این راهش باز می‌شود برای کشورهای روسیه، اوکراین، فرانسه، چین، انگلستان که اینها همه سلاح هسته‌ای دارند. خوب این راه باز می‌شود که بقیه دنیا هم این کار را بکنند. بنابراین دنیا به آشوب و فتنه فرو می‌رود. فکر می‌کنم امریکایی‌ها این قدر عقل داشته باشند که اینها را پیش‌بینی کنند. از همه مهم‌تر، اسرائیل کشوری است که برای بقای خودش هر کار ریسک‌آمیز و خطرناکی را ممکن است بکند که به نظر می‌رسد بدون موافقت آمریکا نخواهد بود.

اسرائیل زرادخانه اتمی با بیش از 200 کلاهک اتمی دارد که دو تا از آنها ئیدروژنی است. خوب اسرائیل هم اینجوری راهش باز می‌شود که از این جسارت‌ها بکند. در آن صورت خاورمیانه‌ای که آمریکا این همه به آن اهمیت می‌دهد آیا ثباتی خواهد داشت یا آشوب و فتنه در آن بیشتر می‌شود؟ بنابراین من تصورم این است که امریکایی‌ها یا آقای اوباما این قدر بی‌فکر نیستند که بخواهند این کار را اجرا بکنند این یک تهدید است. یک مثال تاریخی بزنم. در زمان ملی شدن نفت، انگلیس‌ها وقتی دولت مصدق برای ملی شدن نفت در آبادان انگلیسی‌ها را خلع ید کرد، برای تهدید ایران ناو موریشس خودشان را آوردند و لوله‌های توپ آن را هم به سمت آبادان نشانه گرفتند. مرحوم بازرگان می‌گفت من حقیقتا ترسیده بودم که اگر اینها با ناوشان 4 تا توپ به آبادان بزنند کل پالایشگاه آبادان از بین می‌رود. من خیلی نگران بودم. بعد در سفری که به تهران آمدم رفتم خدمت دکتر مصدق و نگرانی‌ام را گفتم. او خندید و مثالی از بچگی خودش در اروپا زد. و گفت بله او تهدید می‌کند ولی نمی‌زند. «نمی‌تواند» بزند. من هم عرضم این است که آقای اوباما تهدید می‌کند ولی نمی‌زند. چرا که اگر بزند خودش می‌داند که چه آشوب‌ها و فتنه‌هایی در جهان پیدا خواهد شد. مصلحت خودش هم نیست. به علاوه همان آقای اوباما، اگر نظری هم نسبت به ایران داشته باشد و بخواهد مثل عراق یا افغانستان بیاید اینجا و حاکم شود، باید ایرانی موجود باشد. اگر با سلاح هسته‌ای نه نطنز، بلکه اصفهان و کاشان و کل استان‌های مرکزی ما را آلوده کند، دیگر برای چه می‌خواهد بیاید حکومت کند؟ من به هیچ وجه باور نمی‌کنم این تهدید آقای اوباما اجرایی باشد. صرفا تهدید است. (البته این بحث من در رابطه با حمله هسته‌ای است نه هر نوع حمله نظامی که بحث مستقلی است و امکان آن منتفی نیست). به این دلیل در رابطه با این حمله آقای اوباما می‌خواهم نتیجه بگیرم که سران کشور ما نبایستی پاسخ اوباما را با حمله و فحش و حرف‌های متقابل بدهند. باید بگویند که تو نمی‌توانی. تو اینقدر عقل داشته باش که اگر بخواهی سلاح هسته‌ای علیه ایران به کار ببری چه بلاهایی سر خودت و همه دنیا و همین خاورمیانه‌ای که خیلی به آن علاقه‌ داری خواهد آمد. کتابی است به نام همه مردان شاه اثر استیفن کینزر راجع به نهضت ملی و مصدق و ... یک رفتار مصدق را در شورای امنیت در مقابل نماینده انگلیس ذکر کرده که سیاستمدار کهنه‌کاری بود. وقتی او شروع به حمله به ایران و توهین و تحقیر کرد مصدق به قدری آرام و ملایم و باتواضع صحبت کرد که همین رفتارش آنجا موجب شد که غیر از آمریکا و انگلیس 9 عضو دیگر اعضای شورای امنیت همه رأی به نفع ایران دادند و مسئله ایران را از دستور کار شورای امنیت خارج کردند. در حالی که انگلیسی‌ها می‌خواستند در شورای امنیت حل بشود. این رفتار باید سرمشق ما باشد. ما وقتی در جهانی قرار گرفته‌ایم که، به‌حق یا نابه‌حق، همه علیه ما به هم تکیه کرده‌اند آنجا نمی‌توانیم با گردن‌کلفتی حرف بزنیم که آقای احمدی‌نژاد می‌گوید دست‌های آنها را قطع می‌کنیم. باید یک مقداری با ملایمت و تواضع حرف زد تا در عوض عده‌ای بی‌طرف را جذب کرد.

پرسش: آقای مهندس ملی - مذهبی‌ها معمولا به برخورد «تعاملی» با جهان واز جمله با آمریکا تأکید می‌کنند. آیا این زبان آقای اوباما را به نفع رویکرد «تعاملی» می‌دانید؟

پاسخ: این تهدید او را نه. ولیکن درباره کل رفتاراوباما بنده عرض می‌کنم ایشان پارسال به زبان فارسی عید را به ایرانیان تبریک گفت. سفری به خاورمیانه و مصر داشت. در آنجا هم به نفع اسلام حرف زد. برخلاف رئیس جمهور قبلی‌شان (بوش) بود که اسلام را به عنوان یک خطر و تروریسم جهانی معرفی می‌کرد. خیلی به اسلام احترام گذاشت و به سوابق خودش که پدرش مسلمان بوده کاری ندارم، ولی رفتارش را عرض می‌کنم. اوباما از راه مسالمت پیش آمد. ولی این حرفش خوب نبوده و باید تغییر کند.

پرسش: پس شما آقای اوباما را هم نصیحت می‌کنید!

پاسخ: بله من می‌گویم آقای اوباما، این تهدیدش خلاف آن رفتارش است. و باید با تأمل بیشتر درباره ایران حرف بزند و تسلیم جوسازی‌های داخلی و رقابت‌های درونی آمریکا در این باره نشود.

از این طرف هم ما ادعای اسلامی بودن داریم و راهنمای اصلی ما هم قرآن است. در قرآن سوره نساء آیه‌ 94 می‌گوید یا ایهاالذین آمنوا اذا ضربتم فی سبیل‌الله فتبینوا و لاتقولوا لمن القی الیکم السلام لست مومنا. اگر کسی آمد و به شما ظاهرا سلام کرد شما به او نگویید تو دروغ می‌گویی، ریا می‌کنی و تو مومن نیستی. اگر سلام کرد شما جوابش را بدهید. در یک آیه دیگر هم می‌گوید شما از سلام هم بالاتر به او بگویید. در همان آیه هم هست که تبتغون عرض الحیوه حیاه الدنیا، شما به دنبال صورت‌های ظاهری این دنیا هستید، در حالی که غنایم اصلی بسیاری نزد خداست. شما از اینکه با اوباما با احترام و ادب صحبت کنید نترسید. هیچی نمی‌بازید. آنهایی که از خودشان ضعف دارند می‌ترسند که اگر او یک حرف تند زد آنها بالاتر از آن یک فحش به او بدهند... به نظر من این از ضعف آنهاست. اینها ضعف دارند. از خودشان می‌ترسند والا رفتار عاقلانه و اسلامی و رفتاری که قرآن توصیه می‌کند این نیست که اگر کسی دستش را به طرف ما دراز کرد تا دست دوستی به ما بدهد آن را رد کنیم، به او فحش بدهیم و بگوییم تو دروغگویی (و اذا حیّیتم بتحیه فحیوا باحسن منها أوردّوها ان الله کان علی کل شیء حسیبا) (نساء، 86).

پرسش: آقای مهندس این زبانی که اوباما به کار برد و شما هم نقد کردید آیا تحت فشار جناح‌های تندتر آمریکا و جمهوری‌خواهان است یا عکس‌العمل برخورد ایران و ادبیات احمدی‌نژاد؟

پاسخ: به نظر من اولا چون هم اکنون می‌گویند محبوبیت اوباما در آمریکا پایین آمده یعنی جمهوری‌خواه‌ها زبانشان دراز شده و می‌گویند اوباما دارد با ایران مماشات می‌کند. اوباما برای اینکه دهان آنها را ببندد. ثانیا در آمریکا لابی اسرائیل بسیار قوی است.لابی اسرائیل در اعماق کنگره نفوذ دارد. آنها هم فشار می‌آورند و اوباما باید دهان آنها را هم ببندد. من تصورم این است.
پرسش: برخی معتقدند دولت احمدی‌نژاد به ویژه در دوره دوم «عمل»ش برخلاف زبان تندش است که علیه امریکا یا غرب به کار می‌برد و نوعی «منت‌کشی وارونه» است. مثلا نامه می‌دهد و در رابطه با انرژی هسته‌ای هم در مذاکرات وین دولت احمدی‌نژاد اعلام کرد که ما حاضریم 1200 کیلومواد 5/3 درصد غنی‌شده بدهیم و مواد 5/19 درصد غنی‌شده را بگیریم. آیا فکر نمی‌کنید مشابه مشکل اوباما را دولت احمدی‌نژاد هم در داخل ایران دارد. یعنی جناح‌های تندرویی در داخل ایران هستند که نمی‌خواهند بحث انرژی هسته‌ای یا مشکل رابطه ایران و آمریکا که الان دولت احمدی‌نژاد عملا دنبالش هست، حل شود؟

پاسخ: بله متأسفانه همان فضایی که در امریکا هست، در ایران هم هست و متأسفانه آنقدرها صراحت وجود ندارد که اگر ما عمل یا سیاستی را درست می‌دانیم اعلام کنیم و صریحا جلو برویم و خیلی هم به اطرافیان باج ندهیم. آقای احمدی‌نژاد به نظر من غیر از عیب‌هایی که خودش دارد، یک مقدار هم باج می‌دهد. من در مورد سیاست‌های مالی و اقتصادی خودش را مقصر می‌دانم ولیکن در مورد مسائل هسته‌ای به نظر می‌خواهد دهان عده‌ای از مخالفین را هم ببندد.

پرسش: شما فکر می‌کنید موضع اپوزیسیون و منتقدینی که دلسوز ایران هستند در این رابطه چه باید باشد؟

پاسخ: نظر من تأکید شفاف بر همین توصیه‌هاست که آقای احمدی‌نژاد شما در رابطه با مسائل هسته‌ای آنقدری که کشور ظرفیت دارد آنقدر فشار بیاور. زیرا که این تحریم‌ها، سه تحریمی که تا به حال شده و تحریم چهارم هم فقط منتظر است که چین رضایت بدهد حتی روسیه هم موافقت کرده؛ این تحریم‌ها و این تحریم چهارم به منافع ملی ما خیلی ضرر می‌زند و اگر تو راست می‌گویی باید اینجا زیاد فشار نیاوری.

من به هیچ وجه این را نمی‌گویم که ایران حق غنی‌سازی را ندارد، به هیچ وجه، ولی می‌گویم فعلا طوری شده که دنیا به ایران و به تو بی‌اعتماد است. اعتماد ندارد. می‌گویند شما می‌خواهید از طریق غنی‌سازی برسید به سلاح هسته‌ای. شما هم که قسم می‌خورید که نمی‌خواهید این کار را بکنید، حتی آقای خامنه‌ای چند روز پیش گفت ما حرام می‌دانیم. شما که نمی‌خواهید چرا باید چوب یک عمل ناکرده یا خیال نداشته را بخورید؟ برای جلب اعتماد جهان یا اعتمادسازی شما بر سر مسئله غنی‌سازی کوتاه بیایید. در این صورت هیچ اتفاقی نمی‌افتد و ما هیچ چیز از منافع ملی‌مان را نمی‌فروشیم، نترسید. ولی می‌دانم سیاست مبادله سوخت هسته‌ای زیر فشارهایی از طرف جناح‌های دیگر مثل کیهان و رئیس مجلس و... است.

پرسش: آخرین سؤال، جنبش اعتراضی سبز و منتقدین و مخالفین دولت احمدی‌نژاد و وضعیت موجود، با توجه به وقایع یکی - دو ماهه آخر سال 88 دچار یک تردیدها، نگرانی‌ها و بعضا ناامیدی‌هایی شده‌‌اند، شما چه نظر یا نصیحت یا توصیه‌ای در این رابطه دارید؟

پاسخ: درباره راهپیمایی 9 دی و 22 بهمن، دستگاه حاکمه خیلی تبلیغات کرد ولیکن هم خودمان دیدیم و هم آقای موسوی هم تأکید کرد که تظاهرات 22 بهمن مهندسی شده بود و یک تظاهرات خودجوش متن مردم نبود. این کارها به نظر من عاقبت ندارد. در رژیم شاه هم از این کارها خیلی می‌کردند. در سال 1340، اوایل حکومت امینی، سران جبهه ملی و نهضت آزادی و... همه در زندان بودند. شاه برای واکنش نسبت به اینها در روز 28 مرداد سال 1340 مراسم عظیمی در دوشان تپه برگزار کرد. او هم تا جایی که توانست در آنجا به مصدق بد گفت که کاسه گدایی دست گرفته بودند و یک کاسه نفت نمی‌توانستند بفروشند. البته دروغ می‌گفت ... اما عاقبت او چه شد. نتیجه آن شد که در سال 57 با افتضاح بیشتری، مردم میلیونی علیه او به خیابان‌ها آمدند. من می‌گویم اینکه شما آمدید روز 22 بهمن را مهندسی کردید و جمعیت به تهران آوردید و همه هم فهمیدند مصنوعی بود و خود به خودی نبود... این رویه‌ها را تا کی می‌خواهید ادامه دهید. از آینده بترسید. بنده خاطرم هست که روز تاسوعا و عاشورا راهپیمایی بزرگی در تهران شد که می‌گفتند 3 تا 5 میلیون نفر در آن شرکت کردند. آقای اریک رولو (که روزنامه‌نگار قدیمی فرانسوی است در دولت میتران هم سفیر فرانسه در تونس بود) را من در دفتر مرحوم بازرگان دیدم و از او پرسیدم راجع به راهپیمایی دیروز نظر شما چیست و چه چیزی مشاهده کردید؟ او گفت من 30 سال است که در این جریانات هستم و تمام انقلابات کوبا، آمریکای لاتین، ویتنام، لائوس و... را دیده‌ام و چنین چیزی تا حالا ندیده بودم. این یک تظاهرات نبود، یک مدّ انسانی بود و بعد از چند روز هم در هفته‌نامه لوموند دیپلماتیک مقاله‌ای با همین عنوان منتشر کرد. این مد انسانی از کجا آمد؟ به نظر من این ناشی از ناله‌ها و اعتراضاتی بود که 20-15 سال جمع شده بود. از سال 40 شاه نگذاشت مردم مطرح کنند و تظاهرات ساختگی دوشان‌تپه را درست کرد و عاقبت این شد که در سال 57 در راهپیمایی عاشورا دیدیم. حالا هم این‌ها از یک طرف از این لشکرکشی‌های مهندسی‌شده می‌کنند و از طرفی می‌خواهند به ضرب و زور هر صدایی را قطع کنند. همین روزها شنیدم فرزند یکی از دوستان شهرستانی ما (آقای حاج احمد معصومی از اراک که از مبارزان مذهبی قدیمی هستند و بنده با ایشان در شیراز هم‌زندان بودیم) را به بهانه‌های بی‌خودی گرفته‌اند. پسر ایشان (آقا یاسر) را هم من می‌شناسم. ایشان در یک خانواده مذهبی و مبارز قدیمی بزرگ شده و به تبع پدر به ملی - مذهبی‌ها هم علاقه مند است و گاه خدمات شخصی برای دوستان ما (در رابطه با تعمیر و سرویس کامپیوتر و این نحو کارها می‌کرد) حالا ایشان را گرفته‌اند و گفته‌اند با منافقین ]مجاهدین[ رابطه داری (چون یکی از اقوام‌اش مجاهد است) در حالی که وی از دوستان ماست، اما می‌خواهند با این فشارها او را وادار به بریدن و گفتن حرف‌های آقایان بکنند. اما تا کی این روش‌های بی‌حاصل را می‌خواهند ادامه بدهند.

پرسش: چه توصیه‌ای به این طرف، جنبش سبز می‌کنید؟

پاسخ: توصیه‌ام به این طرف آن است که همان طور که قبلا هم گفتم شیب را کم کنند ابراز انتقادات و اعتراضات را آرام‌تر کنند و فکر پیروزی کوتاه‌مدت نباشند. ولی آنقدر روحیه داشته باشند که هر چه طرف مقابل ضربه می‌زند کوتاه نیایند و از طرف دیگر تندروی و عجله نکنند. تغییر در راه است. ولی چنانکه در پاسخ به سوالات قبلی گفتم هدف باید عقب نشینی حاکمیت غالب باشد برای اصلاح شدن مواضع و بینش‌ها و روش‌ها، نه براندازی. ما یک بار در یک نسل پیش، براندازی انقلابی کردیم، اما خیر و برکتی ندیدیم. یک ملت و یک کشور ظرفیت دو بار انقلاب در یک نسل را ندارد.

پرسش: شما به این تغییر چقدر امیدوارید؟

پاسخ: من می‌گویم 100% می‌شود. باور کنید. زیرا، کدام رژیم توانسته با ضرب زور دوام پیدا کند. این سیاست آنها چقدر می‌تواند دوام داشته باشد. من این را بارها گفته‌ام. مرحوم نهرو در کتاب «زندگانی من» در رابطه با دعواهایی که با انگلستان داشتند، می‌گوید یک ضرب‌المثل قدیمی هندی می‌گوید به سرنیزه می‌توان تکیه داد اما روی سرنیزه نمی‌توان نشست. یعنی اگر روی سرنیزه بنشینی خودت آرامش نداری، ثبات نداری و یک روزی می‌افتی.


 


بازجوها به علی عرب مازار مشاور در بند مهندس موسوی گفته اند که او هشت سال باید در زندان باشد. این در حالی ست که هیچ اتهام مشخصی هنوز برای مشاوران دربند مطرح نشده است. وظیفه صدور حکم با دادگاه و قاضی است.

به گزارش خبرنگار "کلمه" بازجوها دستور دارند تا خرداد ماه فشار بسیار بیشتری بر اسرای دربند به ویژه مشاوران بیاورند تا در آستانه سالگرد انتخابات پروژه جدید اعتراف گیری و پخش آن را اجرا کنند. در همین راستا در روزهای اخیر خصوصا مشاوران موسوی تحت شدید ترین فشار های روانی برای اعتراف قرار گرفته اند . کلمه در روزهای آینده ابعاد جدیدی از ماهیت دستور دهندگان پروژه جدید اعتراف گیری و نیز برنامه های آنان را اعلام خواهد کرد.

دکتر علی عرب مازار استاد برجسته اقتصاد کشور و از مشاوران ارشد مهندس موسوی از تاریخ ۷ دی ماه بازداشت شده و بیش از ۴ ماه بدون آنکه اتهام مشخصی به او تفهیم شده باشد در بازداشت به سر می برد.

به گزارش خبرنگار "کلمه" از جمله اتهام هایی که برای این مشاور در بند ذکر شده داشتن دو خط موبایل ذکر کرده اند. این اتهامی است که درباره دکتر بهشتی هم مطرح شده است.

اکنون بر اساس اخبار رسیده به این اقتصاد دان و استاد دانشگاه اعلام شده که برای ۸ سال در زندان خواهد ماند. این شیوه اعلام حکم پیش از این نیز در خصوص برخی از بازداشت شدگان سابقه داشته است.در روش های قبلی نیز ابتدا شایعه ای درباره حکم برخی از زندانیان سیاسی بازداشت شده پس از انتخابات در محافل غیر رسمی و به صورت خصوصی به زندانی گفته شده و پس از آن همان حکم از دادگاه بیرون آمده است.

دکتر عرب مازار وضعیت جسمی وخیمی دارد چراکه سابقه بیماری قلبی و همچنین دیسک کمر دارد.بر اساس اطلاعات رسیده به کلمه این مشاور دربند شدیدا تحت فشار است که برای خردادماه، سالگرد انتخابات ریاست جمهوری مصاحبه کند.

در روزهای اخیر شنیده شده مشاوران دربند مهندس موسوی به دلیل ملاقات خانواده هایشان با مراجع قم و دادخواهی از آنان برای عزیزان دربندشان از سوی بازجویان و نیروهای امنیتی به شدت تحت فشار قرار گرفته اند و با برخوردهای تند آنان مواجه شده اند.

دیدار اخیر خانواده مشاوران با مراجع و تظلم خواهی آنان ، بازجوها را بر آن داشته تا با اعمال فشار بر زندانی ها و تهدید ضمنی خانواده ها که در دو مورد این اقدام به صورت تلفنی رخ داده ،تلاشی بوده تا از ادامه دیدار آنان با مراجع و در خواست کمک برای جلوگیری از ظلم های رفته بر عزیزانشان جلوگیری شود.


 


احمد راشدی، عضو کمیته فناوری اطلاعات استان خوزستان، که اخیرا از بازداشتگاه آزاد شده، در آستانه ۲۲ خرداد، تحت فشار نیروهای امنیتی برای انجام مصاحبه جهت تایید انتخابات ریاست جمهوری و افشای مشخصات حامیان جنبش سبز قرار دارد.

به گزارش جرس بنا به گزارش منابع موثق خبری، راشدی که در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ماه امسال به دست ماموران امنیتی استان دستگیر شده و به مدت هشت روز در سلولهای انفرادی اداره اطلاعات استان به سر برد، در بندر امام از نیروهای فعال جنبش سبز به شمار می رفت.

دلایل دستگیری وی "ارتباط و دیدار با میر حسین موسوی و مهدی کروبی، تبلیغات وسیع برای موسوی، ایجاد امکانات برگزاری جلسات اعضای ستادهای موسوی در خوزستان، تحریک دانشجویان و دانشگاههای استان بر علیه نظام، ارتباط با آمریکا و انتشار مطالب بر علیه نظام و مسخره گرفتن مسئولین در اینترنت و …" اعلام شده و نامبرده هیچ یک از موارد اتهامی را نپذیرفت.

این منبع موثق همچنین از افسردگی شدید وی بدلیل تحت فشار قرار داشتن توسط وزارت اطلاعات خبر داده و خاطرنشان می کند "بارها از او خواستند که اعتراف کند و وزارت اطلاعات نیز به او قول داد که از لحاظ کاری و مسائل مالی پشتیبان او خواهد بود ."

گزارش مذکور می افزاید "راشدی در بندر امام به امور کامپیوتر اشتغال دارد و علت آزادی او نیز تحت فشار قرارداشتن وی برای شرکت در یک مصاحبه تلویزیونی و تایید سلامت انتخابات می باشد ."

این منبع خاطرنشان می کند "وزارت اطلاعات او را تحت فشار گذاشته است تا دانش و تجربه اش در زمینه رایانه و اینترنت در اختیار دستگاه امنیتی استان خوزستان بگذارد و اگر چنین خبری صحت داشته باشد، باعث آن می شود که بسیاری از حامیان جنبش سبز در خوزستان، از طریق اینترنت به دام افتاده و مشخصاتشان لو برود."


 


رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با انتقاد از سنگ‌اندازی‌ها در برابر دانشگاه آزاد گفت: برخی مسوولان به جای حمایت و تسهیل در امور این دانشگاه که بسیاری از وظایف دولت را بر دوش دارند موانع را تشدید کرد و یا دست اندازهایی ایجاد می‌کنند.

به گزارش «پارلمان‌نیوز»، آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از اعضای هیات علمی و دانشجویان نخبه دانشگاه آزاد اسلامی ونمایندگان تشکل‌های سیاسی این دانشگاه، علم و دانش را محور و موتور محرک سند چشم انداز ۲۰ ساله کشور دانست و با تاکید بر اینکه بنیاد پیشرفت در آینده براساس سیاست‌های کلی مورد تایید رهبر معظم انقلاب توجه و تاکید بر علم ودانش است گفت: کشورهایی که از نیروی انسانی عالم و دانشمند به درستی استفاده می‌کنند نیاز به اسراف و حیف و میل دیگر منابع خود ندارند.

رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه اکنون پس از گذشت ۴ سال از ابلاغ سند چشم انداز توسط مقام معظم رهبری حرکت چشمگیری در این زمینه دیده نمی‌شود گفت: براساس سند چشم انداز ابلاغی باید هر ساله ۲٫۵ درصد به بهره‌وری کشور افزوده شود که این امر محقق نشده است.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در بخش دیگری از سخنانش، دانشگاه آزاد اسلامی را شجره طیبه‌ای دانست که با دست مبارک امام راحل غرص شد ریشه دوانید و اکنون به درختی تناور در کشور و منطقه تبدیل شده است.

رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه در آغاز مباحث تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی فضای جامعه به شدت گرایش به دولتی کردن امور داشت و همین موضوع نخستین و بزرگ‌ترین مشکل بر سر راه بود که با تدبیر امام (ره) حل شد و مشکلات و موانع بزرگ دیگری نیز در طول سالیان تاسیس این دانشگاه همواره وجود داشته رفته این موانع را نیازمند صبر و بردباری خواند وگفت: مسوولین دانشگاه دانشجویان واساتید می‌توانند با حفظ آرامش و تمسک به قانون، مشکلات و موانع به وجود آمده به حول و قوه الهی مرتفع نمایند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام توسعه و گسترش مقاطع تکمیلی و عالی را نیاز کنونی جامعه و دانشگاه‌های کشور خواند و تصریح کرد: همان نیازی که ابتدای انقلاب موجب شد دانشگاه آزاد اسلامی برای مقاطع کارشناسی شکل بگیرد اکنون برای خیل عظیمی از فارغ التحصیلان در مقاطع بالاتربه شدت احساس می‌شود.

آیت الله هاشمی رفسنجانی با تاکید به اینکه مسوولان دانشگاه آزاد اسلامی به سهم خود برنامه وسیعی برای توسعه و گسترش تحصیلات تکمیلی پیش‌بینی کرده‌اند گفت: انشاء‌الله در آینده نزدیک تشنگان تحصیل در مقاطع عالی از مواهب این تصمیمات بهره‌مند خواهند شد.

رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه در حال حاضردانشگاه آزاد و فارغ التحصیلان آن سهم بزرگی درمدیریت کشوردارند وبارهای بسیاری را از دوش دولت برداشته‌اند گفت: متاسفانه گاهی مشاهده می‌شود که برخی مسوولان به جای حمایت و تسهیل در امور این دانشگاه که بسیاری از وظایف دولت را بر دوش دارند موانع را تشدید نموده و یا دست اندازهایی ایجاد می‌کنند.

رئیس هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به حرکت خیرخواهانه اخیر این هیات به دور از هیاهوهای سیاسی در وقف سرمایه‌های عظیم دانشگاه آزاد گفت: به گفته صاحب نظران اکنون دانشگاه آزاد به بزرگ‌ترین وقف دنیا و جهان اسلام تبدیل شده است و این وظیفه همگان را در حفظ و حراست از سرمایه‌های این موسسه عظیم جهان اسلام تشدید می‌کند تا انشاءالله برکات این حرکت به نسل‌های آینده این کشور و منطقه منتقل گردد.

در ابتدای این دیدار دکتر زارع معاون پارلمانی ریاست دانشگاه ازاد اسلامی و نیز آقایان دکتر امیدوار، دکتر آل طه، دکتر غضنفری و دکتر برازوان از مسوولان منطقه ۷ دانشگاه آزاد اسلامی گزارشی از فعالیت و عملکرد منطقه ۷ دانشگاه آزاد اسلامی ارائه کردند و خواستار حمایت بیش از پیش آیت الله هاشمی رفسنجانی در رفع مشکلات این دانشگاه شدند.

همچنین تعدادی از نمایندگان تشکل‌های سیاسی و انجمن اسلامی دانشگاه آزاد با اشاره به فعالیت‌های این تشکل هاوموانع و مشکلات موجود بر سر راه آنان خواستار مساعدت آیت الله هاشمی رفسنجانی در مرتفع کردن این موانع شدند.


 


به دنبال اعتراض زندانیان بند 350 اوین به اعدام ناگهانی زندانیان کرد مسولان زندان تصمیم به انحلال این بند و پراکنده کردن زندانیان سیاسی در دیگر بخشهای زندان گرفته اند

پس از آنکه روز شنبه ی گذشته فرهاد وکیلی زندانی سیاسی کرد از سالن سیاسی بند ۳۵۰ (زیر زمین) به مقصدی نامعلوم انتقال یافته و سپس روز یکشنبه به همراه ۴ زندانی سیاسی دیگر اعدام گردید، روز گذشته زندانیان سیاسی ۳۵۰ که هم بند خود را از دست داده بودند اقدام به سوگواری نمودند که این عمل با واکنش بزرگ نیا، رئیس بند وابسته به وزارت اطلاعات بند ۳۵۰ مواجه می شود.

بنا به اطلاع گزارشگران شبکه فعالان حقوق بشر در ایران، در پی این واکنش جمعیت ۱۸۰ نفری زندانیان سیاسی اقدام به اعتراض و تحویل نگرفتن غذا نموده، اعلام اعتصاب غذا می نمایند.

بر اساس این اعتراضات و به دستور صداقت رئیس زندان اوین روند انحلال بند سیاسی ۳۵۰ آغاز شده و زندانیان سیاسی مجددا به صورت پراکنده در میان مجرمان عادی، به اندرزگاههای ۷ و ۸ زندان اوین و نیز زندان رجایی شهر کرج انتقال می یابند.

یکی از زندانیان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم که به اندرز گاه ۸ انتقال یافته طی تماسی از این اندرزگاه از انتقال حداقل ۵۰ نفر از بند ۳۵۰ به اندرز گاههای ۷ و ۸ و زندان رجایی شهر از صبح امروز خبر داد.

گفتنی است بند سیاسی ۳۵۰ که پیش تر در سال ۸۶ منحل شده بود آبان ماه گذشته به دستور جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، مجددا احیا شده بود.


 


دبیرکل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، شخصیت‌های بزرگ و با تجربه کشور را از سرمایه‌های اصلی نظام دانست و بر حفظ و شناخت این سرمایه تاکید کرد.

حجت‌الاسلام والمسلمین حسین موسوی تبریزی در گفتگو با ایسنا، اولین مساله در شناخت سرمایه‌های اصلی نظام را، ‌شناخت خود نظام عنوان کرد و گفت: برای شناخت سرمایه‌های اصلی نظام ابتدا باید ببینیم که نظام را چه معنایی می‌کنیم.

وی اضافه کرد: برخی‌ها نظام را آنچنان محدود می‌کنند که گویی نظام یعنی فقط همین نظامی که به طور رسمی مطرح است و یا افرادی که امروز بر سر کار هستند؛ که باید ببینیم آیا نظام همین است یا نظامی است که در ابتدای انقلاب می‌خواستیم و مطرح بود. اگر بتوانیم این دو را از هم تفکیک کنیم آن وقت معلوم می‌شود که هم شخصیت‌های نظام و هم اصل نظام چگونه حفظ شده و در آینده نیز چگونه باید آن را حفظ کرد.

موسوی تبریزی با بیان اینکه باید در رابطه با اصل نظام و اینکه حضرت امام(ره) چه نظامی را ترسیم می‌کردند، شناخت داشته باشیم، ‌یادآور شد: مردم در ۱۲ فروردین سال ۵۸ به اصل نظام رای دادند و چند ماه بعد هم در قانون اساسی تبلور پیدا کرد و به نظر ما اصل نظام همان است که مردم جمع شدند و به آن رای دادند. مردم اسم نظام را در آن روز، جمهوری اسلامی گذاشتند و به چگونگی و جزییات آن در قالب قانون اساسی با رفراندومی در نیمه دوم همان سال رای دادند.

دبیرکل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم ادامه داد: در این نظام، ‌همه اهداف در مقدمه قانون اساسی روشن است و در تمام اصول قانون اساسی متبلور شده است. البته من نمی‌خواهم بگویم که این، وحی منزل است بلکه برخی از این اصول قابل تغییر است، ولی آنچه مردم آن روز می‌خواستند در آن چارچوب پیاده شده و اکثریت قابل توجهی به آن رای دادند.

وی با تاکید بر اینکه این نظام چیزی نبود که در همان روز ۱۲ فروردین آفریده و خلق شده باشد، تصریح کرد: حتی تنها امام(ره) نبودند که این نظام را آفریدند. درست است که از سال ۴۲ به بعد، شکل خاصی به عنوان نظام اسلامی در خواسته‌های مردم به وسیله حضرت امام(ره) تبلور پیدا کرد، ولی در رابطه با اصول دیگر و حتی در رابطه با اسلامی بودن آن، از زمان مشروطه مطالباتی مطرح بود و آزادی‌ و عدالت‌خواهی درخواست‌های مردم بود، به طوری که یکی از اولین شعارهای مشروطه،‌ ایجاد عدلیه یعنی عدالت‌خواهی، دادگاه‌های عادلانه و ایجاد مرکز قانون بود تا جلوی استبداد و دیکتاتوری در کشور را بگیرد و هر کس هر تصمیمی که خواست نگیرد.

موسوی تبریزی ادامه داد: در آن زمان اختلاف بر سر این بود که مشروعه و یا مشروطه بدون قید باشد که بالاخره مشروعه بودن در آنجا مطرح شد و طبق متمم قانون اساسی، ‌مجتهدین بزرگ باید نظارت می‌کردند تا خلاف موازین اسلامی مصوب نشود بدین ترتیب منهای تعداد معدودی از مواد قانون اساسی مثل اصول مربوط به ولایت فقیه، مابقی اصول در همان قانون اساسی مشروطه هم مطرح و تصویب شد و این نشان می‌دهد که ملت از آن زمان این مطالبات را داشتند.

دبیرکل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم با بیان اینکه این مطالبات فطری است، اظهار کرد: هیچ فردی را پیدا نمی‌کنید که بگوید من آزادی‌های مشروع،‌ عدالت، دفاع و استفاده مساوی از امکانات برای یک جامعه را نمی‌خواهم و یا نمی‌خواهم از منابع طبیعی استفاده کنم. همه بشر چنین چیزهایی را می‌خواهند و به خصوص که اکثریت مردم در کشور ما مسلمان هستند و بودند، بنابراین اینها خواسته همه مردم بود و این خواسته‌های مردم باید در اجرا متبلور می‌شد و نمود پیدا می‌کرد و مهمترین نکته رهبری حضرت امام(ره) این بود که توانستند این حرکت‌ها و خواسته‌های مردمی را در قالب نظامی به نام جمهوری اسلامی جای دهند و این چیزی بود که مشروطه نتوانسته بود در آن موفق شود، چرا که به دنبال سلطنت مشروطه رفتند و توجه نکردند که در ایران سلطنت از دیکتاتوری و استبداد جدا نخواهد شد.

وی ادامه داد: امام (ره) جمهوری را مطرح کردند و جمهوریت آخرین خنجر و آخرین ضربه‌ای بود که امام بر پیکر دیکتاتوری استبدادی شاهنشاهی وارد کردند تا آنهایی که طرفدار شاه بودند مایوس شوند و نخواهند این دیکتاتوی دوباره زنده شود. امام (ره) به دنبال این بودند که آراء و خواسته‌ مردم انجام شود که این به معنی مدیریت مردم در جامعه است و البته اسلامیت از جمهوریت و جمهوریت از اسلامیت نشات می‌گیرد، یعنی اسلام حکومتی را جز حکومت مردم نمی‌خواهد و این مساله در اصل ۵۷ قانون اساسی کاملا روشن است و در آنجا آمده است که حاکمیت از آن خداست و اوست که انسان را بر سرنوشت خویش حاکم کرده است.

موسوی تبریزی با بیان اینکه حکومت مردم خواست خداست، تصریح کرد: اسلامیت و جمهوریت در اینجا با هم اتصال پیدا کرده‌اند که اجرای آن هم بر طبق قانون اساسی است و نظام ما هم نظام قانون اساسی است. این نظام مسلما با زحمات بسیار زیادی از مردان و زنان بوجود آمده است که در راس آن حضرت امام(ره) بوده است، بنابراین همیشه باید اندیشه‌های حضرت امام(ره) را پاسداری کنیم.

دبیرکل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم افزود: باید آنطور که امام بودند ایشان و اندیشه‌های ایشان را حفظ کنیم نه اینکه آنطور که دلمان می‌خواهد امام باشد، کلمات امام را توجیه و بر جامعه تحمیل کرده یا نظرات خود را بر افکار و نوشته‌های امام تحمیل کنیم، ‌هرچند که گاهی بر وفق امیال و گاهی خلاف میل ماست. باید امام(ره) را همانطور که هستند به جامعه معرفی کنیم.

وی بر شناخت و حفظ شخصیت‌های بزرگ انقلاب و کسانی که امام(ره) را به خوبی می‌شناختند، تاکید کرد و گفت: شخصیت‌های بزرگی که زحمت کشیده‌اند و درکی از انقلاب و خواسته‌های مردم دارند و کسانی که شناخت زیادی از امام دارند باید حفظ شوند و این به خاطر حفظ اسلام و نظام است، این مساله بدین دلیل نیست که ما دنبال افراد هستیم، بلکه به این دلیل است که شخصیت این افراد نظیر مطهری و بهشتی را حفظ کردن، به منزله حفظ کردن شخصیت نظام است.

موسوی تبریزی اضافه کرد: شخصیت‌های بزرگ اوایل انقلاب، شهدای انقلاب و رزمندگانی که در جبهه‌ها شهید شدند و یا کسانی که مانده‌اند و شهید نشده‌اند و هنوز هم خدمت می‌کنند، سرمایه‌های بزرگ نظام هستند که برای حفظ اصل نظام باید آنها را حفظ کنیم و از جهت‌گیری‌های خاص گروهی و شخصی بپرهیزیم، وقتی جهت‌گیری‌های گروهی و یا خصلت‌های درونی خود را در مساله نظام و حفظ نظام دخالت بدهیم قطعا بزرگترین ضرر را به نظام زده‌ایم. این یعنی آنجا که دل ما بخواهد، بدون توجه به اصل نظام و اصل اسلام فردی را بزرگ کنیم و آنجا هم که دلمان نخواهد فردی را بزرگ کنیم، ‌او را کوچک و ضعیف و به او اهانت کنیم.

دبیرکل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در ادامه از عملی‌ نشدن شعارهای مربوط به حفظ سرمایه‌های نظام انتقاد کرد و افزود: متاسفانه باید بگوییم که برای حفظ این گونه سرمایه‌ها هیچ تلاشی نمی‌شود و به جز انگیزه‌های خطی، ‌گروهی، شخصی و سیاسی، ‌در موارد دیگر نه تنها هیچ تلاشی در این زمینه نمی‌شود، بلکه گاهی هم با روش‌های مختلفی برای ضربه زدن و از بین بردن آنها تلاش می‌شود.

وی ‌گفت: من معتقدم که برای حفظ شخصیت‌های نظام هیچ قدمی برداشته نمی‌شود. حتی درباره کسانی که شهید شده یا فوت شده‌اند گزینش‌های شخصی و برخوردهای خطی می‌شود و یکی از ضربه‌های بزرگی که به این نظام – ولو به ظاهر دوستانه- زده می‌شود، ‌همین مساله است.

موسوی تبریزی ادامه داد: مثلا در دهه فجر دیده می‌شود که بعضا افرادی به صورت گزینشی در تلویزیون حاضر می‌شوند و خاطراتی را هم از انقلاب تعریف می‌کنند، در حالی که هیچ دخالتی در اوایل نظام نداشته‌اند و یا اینکه در نظام موثر نبوده‌اند، ولی در مقابل افرادی که بسیار بسیار موثر بوده‌اند مغفول واقع می‌شوند، از آنها غفلت می‌شود و یا حتی گاهی علیه آنها صحبت می‌شود. برای اینکه خود، گروه خود و منافع شخصی دور ریخته شود و به اصل نظام فکر شود، ‌به یک دیدگاه وسیع و وسعت‌نظر نیاز است.

دبیرکل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در پایان بر لزوم حفظ اتحاد و برادری در جامعه و رفع سوءظن در میان افراد جامعه تاکید کرد و گفت: متاسفانه نابرادری‌ها،‌ حذف‌ها، ‌تهمت‌ها و افتراها در جامعه اسلامی ما بیش از کشورهای غیراسلامی شده است و یکی از راه‌هایی که می‌توان این مشکل را از بین برد، حفظ ارزش‌های نظام و سرمایه‌های اصلی نظام یعنی کسانی است که برای این نظام واقعا زحمت کشیده‌اند.


 


مهندس موسوی و دکتر رهنورد امروز به عیادت وزیر مضروب شده کابینه خاتمی رفتند.

به گزارش کلمه، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد ضمن عیادت و دعا برای بهبود هرچه سریع‌تر دکتر احمد معتمدی، وزیر ارتباطات و فناوری دولت اصلاحات، در جریان آخرین وضعیت پزشکی او قرار گرفتند.

گفتنی است، دکتر معتمدی در دانشگاه امیرکبیر توسط شخصی که ادعا کرده در زمان وزارت معتمدی متحمل خسارتهایی شده که نتوانسته از سوی مجاری قضایی آنها را مطالبه کند و پیش از این نیز به دلیل درگیری با مسؤولان مخابرات کرج و چاقوکشی در زندان به سر می‌برده است، توسط چاقو مضروب شد.گرچه این فرد بازداشت شد اما هنوز در خصوص علت اصلی این حمله اطلاع رسانی شفاف نشده است.یکی از نزدیکان دکتر معتمدی از انگیزه سیاسی فرد حمله کننده سخن گفته بود؛اما پلیس این موضوع را رد کرده است.


 


جلسه محاکمه علی ملیحی، مسئول روابط عمومی سازمان ادوارتحکیم وحدت امروز (چهارشنبه) در شعبه 28 دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد.

به گزارش ادوارنیوز، در این جلسه نماینده دادستان متن کیفرخواست آقای ملیحی را در حضور وی و وکیل مدافع قرائت کرد و سپس علی ملیحی و آقای رضا زارعی وکیل مدافع به طرح برخی دفاعیات پرداختند. علی ملیحی با رد آنچه در پرونده تحت عنوان اقرار آمده بود، هرگونه اتهامی را رد کرد، که بر این اساس با رد قابلیت استناد گزارش ضابطان قضایی از سوی وکیل مدافع و علی ملیحی، ادامه رسیدگی به اتهامات این عضو سازمان دانش آموختگان ایران به جلسه دیگری موکول شد.

گفتنی است، اجتماع و تبانی علیه نظام، تبلیغ علیه نظام، شرکت درتجمعات غیرقانونی، نشر اکاذیب و توهین به رییس جمهور از جمله اتهامات علی ملیحی است.


 


نماینده دیر، کنگان و جم و عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی از خروج کامل شرکت های خارجی از مناطق پارس جنوبی خبر داد.

عسکر جلالیان تاکید کرد: هم اکنون هیچ شرکت خارجی در عسلویه و پارس جنوبی حضور ندارد.

رییس مجمع نمایندگان استان در عین حال در گفتگویش با "عصر ایران" بیان داشت: عملیات اجرایی در برخی فازهای پارس جنوبی و عسلویه سال گذشته به دلیل خروج شرکت های خارجی متوقف شد و هم اکنون نیز متوقف است اما در ابتدای اردیبهشت ماه امسال شرکت های داخلی راه اندازی پروژه ها را در دست گرفته اند.

وی ادامه داد: کار اجرایی فازهای پارس جنوبی تا فاز ۱۰ در ادامه با مشکل مواجه نیستند اما فازهای از ۱۰ به بعد نیازمند حضور متخصصان اجرایی هستند.

تحریمهای اعمال شده از سوی کشور های غربی، در این اواخر، شرکتهای شل، توتال، ستاتویل و انی از کشور های بریتانیا، فرانسه، نروژ و ایتالیا سرمایه گذاری های جدید در عرصه های نفت و گاز در ایران را بطور فزاینده ای متوقف کرده اند.



 


موسی قربانی نماینده قائنات در واکنش به سئوال یک خبرنگار که از وضعیت رسیدگی به پرونده کهریزک جویا شد و در حصوص اتفاقات آن واژه "جنایت" را به کار برد ، واکنش تند و ناپسندی انجام داد و وی را نیز تهدید کرد.
به گزارش مهر، موسی قربانی نماینده قائنات درحاشیه جلسه علنی امروز چهارشنبه مجلس ، در برابر یکی از خبرنگاران و سئوال وی با فریاد بر سر او تهدید کرد که وی رابه حراست معرفی خواهد کرد.

این خبرنگار درحاشیه برگزاری جلسه علنی روز چهارشنبه ازقربانی پرسید رسیدگی به پرونده کهریزک به کجا رسیده است که قربانی درپاسخ به وی گفت: این موضوع دیگر تمام شده است.

خبرنگار مجددا پرسید با توجه به جنایات انجام گرفته درکهریزک قوه قضائیه چرا پرونده را پیگیری نمی کند؟ این سئوال خبرنگار موجب برآشفتن قربانی شد و وی با فریاد خطاب به خبرنگار گفت : شما غلط کرده ای و ...

قربانی پس ازدور شدن خبرنگار از وی نام او را ازسایر خبرنگاران جویا شد و سپس با صدای بلند گفت : اسمت رابه حراست می دهم تا گوشت را گرفته و ازمجلس بیرون کنند!

پس ازاین اتفاقات تعدادی از خبرنگاران که شاهد این ماجرا بودند با محبی نیا عضو هیئت رئیسه مجلس گفتگو کردند و وی ضمن عذرخواهی از خبرنگار سئوال کننده قول مساعد داد تا موضوع را به اطلاع لاریجانی رئیس مجلس برساند .

محبی نیا به کرات از این خبرنگار و سایر خبرنگاران به خاطر رفتار قربانی عذرخواهی کرد.

دقایقی بعد نخعی مدیر کل حراست مجلس نیز ضمن اطلاع از این ماجرا با حضور نزد خبرنگار مذکور به صدای ضبط شده قربانی و این خبرنگار گوش کرد تا موضوع را پیگیری کند.


 


اسفندیار رحیم مشایی ضمن نپذیرفتن چند شغله بودنش گفت : مسوولیتهایی که من دارم شغل نیست و من انتخاب شده ام تا شغلی ایجاد نشود و تنها کارها تسریع شود.

رییس دفتر احمدی نژاد این را خطاب به مجری برنامه زنده تلویزیونی "‌تهران 20" گفت که نزدیک به یک دقیقه طول کشید تا مسوولیتهای مشایی را از روی کاغذ بخواند .

به گزارش خبرآنلاین دیگر گفته‌های مشایی به قرار زیر است :

• اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها نیمه دوم سال حتما اجرا می شود ولی اینکه شروع از کدام ماه است هنوز مشخص نیست.

• یکی از دستاوردهای حضور رئیس جمهور در نیویورک این است که ایران یک نمایندگی از کشورهای جهان درباره مساله انرژی هسته ای پیدا کرده است.

• این چند کشوری که محل سخنرانی احمدی نژاد را ترک کردند، خودشان ضرر کردند و آبرویشان رفت. اگر اجلاس را ترک نمی کردند حداقل می توانستند بگویند هماهنگ کرده بودیم سالن را ترک نکنیم و گرنه اگر اجلاس را ترک می کردیم نصف هیات های حاضر اجلاس را ترک می کردند.

• یکی از دوستان همراه ما به یکی از اعضای یک هیات کشور ترک کننده محل سخنرانی گفته بود که چرا سالن را ترک می کنید. این که حرف های کارشناسی است؟ آن فرد گفته بود که این دستور است. دستور داریم اجلاس را ترک کنیم. اما من از پشت سخنان رئیس جمهور شما را گوش دادم. حرف های خوبی زد.


 


ارسلان ابدی، دانشجوی دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین به 9 سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد.

به گزارش دانشجونیوز، ارسلان ابدی دانشجوی مقطع کارشناسی مهندسی عمران دانشگاه بین المللی قزوین در دادگاه بدوی از سوی قاضی صلواتی به 9 سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد. این فعال دانشجویی در روز عاشورا پیش از بروز هر نوع درگیری و حتی شکل گرفتن تجمعی دستگیر شده و همچنان در زندان اوین بسر می برد. ماموران امنیتی با تهدید خانواده ی وی آنان را وادار به سکوت نموده اند تا آنجا که 2 ماه پس از از دستگیری همچنان از حق داشتن وکیل و تماس تلفنی و دیدار با خانواده ی خود محروم بود.

گفتنی است مدتی پس از بازداشت وی ماموران به خانه ی شخصی نامزد او در قزوین یورش برده و وسایل شخصی اش را ضبط کردند و نامزد وی مدت 17 روز بدون هیچ گونه تفهیم اتهامی در زندان اوین بسر برد و تحت بازجویی و شکنجه های روانی برای اعتراف و تک نویسی علیه دوستان صمیمی و هم دانشگاهیانش قرار گرفت. همچنین 2 خواهر ارسلان نیز بازداشت و از آنان به عنوان اهرمی برای فشار روانی بر وی استفاده می شد تا آنجا که هر نوع امتناع از پذیرش اتهامات دروغین با برخورد سخت بازجویان وتهدید آنان به تجاوز و هتک حرمت نامزد و خواهران وی همراه می شد.

پس از فشارها و شکنجه های فراوان جسمی و روحی پرونده این دانشجو به شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی ارسال و دادگاه وی در اسفندماه تشکیل شد. در کیفرخواست این دانشجو ابتدا اتهام محاربه مطرح شده بود که پس از اعتراض از کیفرخواست حذف شد .نهایتأ طبق اخبار رسیده از بند 350 اوین حکم بدوی 5/9 سال حبس تعزیری صادر و به این دانشجو ابلاغ شده است.


 


دست کم ۲۰ تن از دانشجویان دانشگاه تهران به اداره پیگیری وزارت اطلاعات احضار و بازجویی شدند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، در پی ورود غیر منتظره محمود احمدی نژاد به دانشگاه تهران در آستانه روز معلم و اعتراضات صورت گرفته از سوی دانشجویان معترض دست کم ۲۰ تن از دانشجویان دانشگاه تهران به اداره پیگیری وزارت اطلاعات احضار و بازجویی شدند.

همچنین به دلیل امتناع برخی از دانشجویان در مراجعه به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات آدرس و نام و مشخصات این افراد از سوی حراست دانشگاه در اختیار وزارت اطلاعات قرار گرفته است.

از سوی دیگر شنیده ها حاکی است برخی از دانشجویان معترض نیز که به تازگی در امتحان کارشناسی ارشد شرکت کرده اند از سوی سازمان سنجش احضار و تهدید شدند.


 


تلاش ها برای رفع تعلیق فعالیت انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی سهند تبریز که بعد از انتخابات ریاست جمهوری از فعالیت اش جلوگیری شد ادامه دارد.

به گزارش خبرنگار کلمه، حسام نوری دبیر این انجمن و دانشجوی کارشناسی ارشد این دانشگاه گفت: حکم تعلیق موقت فعالیت های این دانشگاه در تاریخ ۲۲ آذر و حکم نهایی در تاریخ بهمن ۸۸ بدون اشاره به دلیل مشخصی ابلاغ شد.

وی افزود: تنها در حکم دلیل تعلیق عدول از اساسنامه ذکر شده است .

وی دلایل هیات نظارت و نیز هیات منصفه دانشگاه در صدور این رای را کاملا سیاسی و جناحی عنوان کردو افزود: نسبت به حکم صادره درخواست تجدید نظر داده است اما هنوز تکلیف انجمن اسلامی این دانشگاه نامشخص است.

لازم به ذکر است دانشگاه صنعتی سهند تبریز یکی از قطب های دانشگاهی رشته های فنی و مهندسی کشور است.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته