-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

Latest news from Jaras for 05/09/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.





جرس: مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد با خانواده جعفر پناهی دیدار کردند.

 

به گزارش کلمه، مهندس موسوی و دکتر رهنورد با حضور در منزل این کارگردان دربند جویای حال همسر و دختر و پسر او شدند و در جریان آخرین وضعیت پناهی قرار گرفتند.

 

این کارگردان برجسته ایرانی از ۱۰ اسفند برای بار دوم  در سال گذشته بازداشت شد و هنوز در زندان است.

 

بار اول، پناهی در روز پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۸ هنگامی که به همراه گروه دیگری از فیلم‌سازان برای گرامیداشت کشته‌شدگان اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم به بهشت زهرا رفته بود، به‌همراه مهناز محمدی، مستندساز بازداشت و پس از چند روز آزاد شد.

 

او بار دوم در شامگاه دوشنبه ۱۰ اسفند به همراه ۱۸ نفر از اعضای خانواده و دوستانی که در خانه او در تهران بودند، بازداشت شد. پس از چند روز و در چند مرحله، اعضای خانواده و همکاران پناهی آزاد شدند، اما خود او همچنان در بازداشت است. مقام‌های قضایی تاکنون علت بازداشت و اتهام او را به طور شفاف اعلام نکرده‌اند.

 

در پی این بازداشت، جشنواره بین‌المللی فیلم کن، جشنواره بین‌المللی فیلم برلین، و بسیاری از چهره‌های سینمایی، فرهنگی و سیاسی، در واکنش به بازداشت این سینماگر اعتراض کردند. در واکنشی دیگر، در روزهای آغازین سال ۱۳۸۹، چهل و پنج تن از سینماگران و هنرمندان سرشناس ایران از جمله بهرام بیضایی، کیومرث پوراحمد، ناصر تقوایی، رخشان بنی‌اعتماد، خسرو سینایی، مسعود کیمیایی، تهمینه میلانی و اصغر فرهادی، در نامه‌ای سرگشاده خطاب به مسئولان ایران ضمن تاکید بر حق فیلم‌سازی، آزادی بیان و حق اعتراض برای همگان، خواهان آزادی نامشروط جعفر پناهی و محمد نوری‌زاد شدند. همچنین صدها تن از سینماگران مطرح جهان، با انتشار نامه‌ای دیگر خطاب به صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه ایران، ضمن اعتراض نسبت به زندانی کردن بی‌دلیل جعفر پناهی، که از او به عنوان کارگردان مطرح بین‌المللی یاد کرده‌اند، و نیز ناعادلانه خواندن بازداشت او، خواهان آزادی سریع پناهی شدند.

 

 

 


 




جرس: جرس: گفته می‌شود در جریان اقدام محمود احمدی‌نژاد برای انجام دیدار نوروزی با رهبری جمهوری اسلامی، از سوی مسئولان و مرتبطان بیت رهبری به احمدی‌نژاد توصیه می‌شود که بهتر است این دیدار بدون حضور اسفندیار رحیم مشایی صورت گیرد.

 

 

 

خبرنگار جرس به نقل از منابع موثق گزارش می دهد که ظاهرا" متعاقب این تذکر و تاکید، احمدی‌نژاد دیدار خود را به تعویق می‌اندازد و از انجام آن صرف‌نظر می‌کند.

 

 

این گزارش می افزاید: پس از چندی که دیدار مورد اشاره، مجددا" پیگیری و انجام می‌شود، بار دیگر و در آخرین لحظات از سوی مسئولان بیت رهبری به احمدی‌نژاد توصیه می‌شود که به تنهایی و بدون رحیم مشایی به دیدار رهبری رود، ولی او تاکید می‌کند که بدون مسئول دفتر خود این دیدار را انجام نخواهد داد. درنهایت دیدار مزبور با تاکید و اصرار احمدی‌نژاد برای حضور مشایی، با همراهی وی صورت می‌گیرد.

 

 

قابل اشاره است در جریان انتخاب مشایی به‌عنوان معاون اول احمدی‌نژاد، وی با وجود تاکید رهبری جمهوری اسلامی و توصیه برای کنار گذاشتن وی، پدر عروس خود را تا علنی شدن نامه‌ ی رهبری، در این مقام نگاه داشت. این اصرار با وجود مخالفت‌ها و انتقادهای برخی مراجع قم صورت گرفته بود.


متن نامه رهبر جمهوری اسلامی در خصوص انتصاب رحیم مشایی بدین شرح بود:" جناب آقای دکتر احمدی نژاد، ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران؛ با سلام وتحیت، انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رییس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان به شماست. لازم است انتصاب مزبور ملغی و کان لم یکن اعلام گردد. سید علی خامنه‌ای 27 تیر 1388


قابل ذکر است که اسفندیار رحیم مشایی در حال حاضر عنوان ها و سمت‌های حقوقی متعددی را عهده‌دار است و مهم‌ترین مرد کابینه‌ احمدی‌نژاد محسوب می‌شود.


سمتهای وی به این شرح است: رییس دفتر احمدی‌نژاد، سرپرست نهاد ریاست جمهوری، نمایندگی ویژه احمدی‌نژاد جهت تصمیم‌گیری در مورد نحوه اجرای اختیارات هیات وزیران در امور نفت، ریاست شورای هماهنگی مناطق آزاد و ویژه، دبیر کمیسیون‌ فرهنگی، ریاست گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری، مسئولیت انتصاب مدير عامل صندوق مهر امام رضا، مسئوليت كنترل و نظارت مرکز امور حقوقی بین‌المللی ریاست جمهوری، نماينده تام الاختيار احمدی‌نژاد در ستاد مرکزی راهيان نور، شورای فرهنگی دولت، رییس کمیته ‏عالی در مورد طرح خط لوله گاز ایران – پاکستان – هند، نماینده‌ احمدی‌نژاد در شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما، جانشین احمدی‌نژاد در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور ، و رییس مرکز مطالعات جهانی شدن.
 


 




آرش اعلم -

 

 افشای اخبار مربوط به راه اندازی و استفاده مجدد از قتلگاه کهریزک با نام جدید سروش 111 و اعلام اجرای مرحله دوم طرح امنیت اجتماعی و مبارزه با اراذل و اوباش از سوی نیروی انتظامی، بیانگر توطئه و برنامه ریزی جدید کودتاگران در جهت سرکوب و مقابله با موج جدید اعتراضات مردمی و فعالان جنبش سبز در آستانه اولین سالگرد شکل گیری رسمی این جنبش می باشد.به نظر می رسد با نزدیک شدن به 22 خرداد و فراخوان عمومی رهبران جنبش برای حضور گسترده همه آحاد ملت در راهپیمایی این روز، حکومت ضمن نگرانی عمیق نسبت به از سرگیری و تشدید اعتراضات، در اندیشه تکرار جنایات و فجایع تلخ سال گذشته و اجرای پروژه کهریزک 2 می باشد.

 

بدیهی است در حکومتی که آمران و عاملان جنایات سالها و ماههای گذشته، از مصونیت پولادین سیاسی و قضایی برخوردار بوده و دهها پرونده قضایی از قبیل قتلهای زنجیره ای، حادثه 18 تیر 78 ، ترور شخصیتهای اصلاح طلب و نیز پرونده جنایات سال گذشته همچون حمله به کوی دانشگاه و ماجرای کهریزک، با اعمال نفوذ صاحبان قدرت در سیستم قضایی مسکوت و بی نتیجه مانده و یا حداکثر با دستگیری و مجازات دزد یک ریش تراش پایان یافته است، جنایتکاران و متجاوزان به حقوق ملت، فارغ از هر گونه محکمه و مجازات، بی محابا به تکرار و ادامه اعمال ضد انسانی خود بپردازند.

 

اولین بار هنگامی که نیروی انتظامی در قالب طرح امنیت اجتماعی و تحت عنوان مبارزه با اراذل و اوباش، با بکارگیری خشن ترین رفتار و شیوه های نا متعارف پلیسی که اعتراض بسیاری ازنهادهای حقوق بشری را برانگیخت، اقدام به دستگیری و جمع آوری تعدادی از افراد شرور و سابقه دار موسوم به اراذل و اوباش نموده و آنها را به بهانه تنبیه و مجازات به بازداشتگاه کهریزک فرستاد کسی تصور نمی کرد که تنها چند ماه بعد از آن، از این بازداشتگاه و ساکنان آن در جهت سرکوب، شکنجه، تجاوز و قتل انسانهای بی گناه و معترضان به نتایج انتخابات استفاده شود.

 

بانگاهی به رخدادهای سیاسی چندسال گذشته بویژه پس ازکودتای 22 خرداد 88 ، به سادگی می توان دریافت که جریان تمامیت خواه همواره کوشیده است نقش اساسی خود را در سازماندهی ترور و سرکوب معترضان و منتقدان ،پنهان نموده و با توسل به سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن! ضمن رو در رو قرار دادن اقشار و گروههای مختلف مردم، مسئولیت جنایات و حوادث تلخ را از خود سلب و بر گرده ملت بگذارد.در همین راستا کودتاگران و عالیجنابان ایشان مدتها قبل از اجرای پروژه انتخابات؟! با ارزیابی اوضاع نابسامان کشور و آگاهی کامل از نارضایتی توده مردم ازوضع موجود و در نتیجه عدم کامیابی در انتخابات ریاست جمهوری ، به بررسی روشهای مهندسی و اجرای این پروژه و نیز چگونگی سرکوب و مقابله با طبعات و عکس العمل های اجتماعی ناشی ار آن پرداخته و بابکارگیری چنین ترفندهایی اهداف خود را دنبال نموده اند.

 

نیروی انتظامی نیز به عنوان یکی از اهرمهای اجرایی سیاستهای اقتدارگرایان، با اجرای طرحهایی نظیر مبارزه با بد حجابی، امنیت اجتماعی و به طور مشخص مبارزه با اراذل و اوباش و بدنبال آن ایجاد جو رعب، وحشت و اختناق در جامعه ضمن جلوگیری از  حضور این افراد در بین مردم و تجمعات اعتراضی و مواجهه با خطرات ناشی از آن! ایشان را به بهانه تنبیه و مجازات در بازداشتگاههای مخوف و تحت شکنجه های روحی و جسمی قرون وسطایی قرار داده و از آنها گلادیاتورهایی پدید آورد که بهای حیات و آزادیشان شکنجه، تجاوز و قتل سایر هموطنان بود.

 

این افراد که خود نیز قربانی سیاستهای اشتباه فرهنگی، اقتصادی حکومت گردانان می باشند در تمامی روزهای پس از اعلام نتایج انتخابات و بروز حوادث خونبار آن حضور داشته و با چهره هایی پوشیده و مسلح به انواع سلاحهای گرم و سرد نظیر قمه، چماق تیغ موکت بر، زنجیر و کابل و غیره! مسحور فرماندهان نظامی و لباس شخصی خود به سرکوب و قتل و شکنجه معترضان پرداخته اند . لذا نمی توان میزان دخالت ایشان را در ارتکاب جرایم مذکور آنچنان که قاضی پرونده کهریزک می گوید به 2 یا 3 زندانی خطرناک این بازداشتگاه و 4 شهید آن محدود نمود.

 

روزی ضمن آشنایی با یکی از بازماندگان کهریزک در جریان اتفاقات و ناگفته های دلخراشی از آن بازداشتگاه و نقش این افراد در آن قرار گرفتم که حکایت آن دل هر انسانی را بدرد می آورد.

 

اینک در آستانه اولین سالگرد میلاد جنبش سبز ، سال صبر و استقامت، با کوله باری از تجربیات تلخ و شیرین روزها و ماههای گذشته و شناخت سیاستهای کهنه و نخ نمای جناح حاکم، هوشیارانه این سیاستها را نقش بر آب نموده و اجازه هیچ گونه سوء استفاده از نام ایران و ایرانی و تکرار جنایات گذشته را به ایشان نخواهیم داد.   

 

همراه شو عزیز

 

 *ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.


 




مهرداد نصرتی -

 

فکر می کنم در تیر ماه هشتاد و هشت بود که طی مقاله ای عرض کردم که اگرچه راهی برای اعتراض حضور خیابانی است اما این نبرد نهایی با آنچه نسبت به آن اعتراض وجود دارد نیست و این جبهه در نهایت یکدیگر را در میادین فرهنگی ملاقات خواهند کرد.

 

شاید آن روز این سخن به کام مذاق های آتشین خوش نیامد اما شرایط حاضر جایی برای عدم باور این واقعیت باقی نمی گذارد.

 

اگرچه تقابلات با جبهه فرهنگ آزاد اندیشی در همه عرصه های آن بوضوح وجود دارد ( برای مثال مشکلات عدیده استاد مسلم موسیقی شجریان ، مخملباف  در سینما و.... )با توجه به دایره تخصصی فعالیت بنده  در اینجا قصد داریم به این موضوع در حوزه شعر نگاهی اجمالی داشته باشیم و بررسی سایر حوزوات را به دست اندرکاران  متخصص آن وامی گذاریم که با نگاهی دقیق تر می توانند مسئله را بشکافند.

 

از قضا در این نبرد فرهنگی ، ظاهرا فشارها بر حوزه شعر شدیدتر از سایر حوزوات است و دلایل تاریخی قوی نیز برای وجود فشار حداکثری بر شعر و بالاخص شعر متعهد وجود دارد.

 

در کنار این مسئله بد نیست اشاره ای داشته باشیم به اندیشه "عدم تعهد هنر" یا همان " هنر برای هنر "که این روزها حتی توسط غیرمتخصصان در هنر و فقط به منظور بهره گیری های جناحی در بوق و کرناست . عده ای  بر این باورند که هنر اساسا متعهد نیست و می گویند هنر تنها وظیفه اش محض بودن است .البته برخی در ابراز این باور تعادل بیشتری دارند و تنها شعر را مستثنی می کنند و برای مثال به داستان اجازه ورود به عرصه های سیاسی و اجتماعی را می دهند اما شعر را از این مدخل به شدت نهی می کنند و معتقدند که شعر با ورود به این حوزه ها از اصالت شعری خود دور شده ، شعاری گشته و تاریخ مصرف پیدا می کند و یا سدهای دیگری( از قبیل عدم صدور مجوز برای شاعران تازه قلم برای ورود به پهنه تعهد) را بر مسیر راه بنا می کنند.

 

البته باید متذکر شویم که این باور تا آنجا که نیت بر حفظ شعر بودن اثر دارد و نصایحش به جهت بر حذر داشتن شاعر از ورود به نظم و مکانیکی شدن است کاملا قابل پذیرش است اما نهی کلی پذیرفته نیست.

 

آنچه در باب تاریخ مصرف دار بودن شعرهای اجتماعی و سیاسی گفته می شود نیز تا آنجا پذیرفتنی است که اثر در واقع نه شعر ، بلکه نظم باشد. گرچه حتی نظم های بجا مانده در تاریخ ادبیات پس از مرور زمان و عبور شرایط موثر بر تولید اثر همواره و همیشه حذف قطعی نشده اند بلکه تابع تهاتری نسبی  شده اند که نسبتش با اوضاع حاکم در بعد از آن دوره بوده است.گواه این مطلب هم اینکه شنیدم چندی پیش جوانی تنها بعلت مطرح کردن شعری اجتماعی ،مربوط به قرن پنجم هجری از شاعر ی به نام  سنایی غزنوی دچار مشکل شده بود :

...گرچه آدم صورتان سگ صفت مستولی اند

هم کنون باشد که از میدان دل عیّار وار

جوهر آدم برون تازد برآرد ناگهان

زین سگان آدمی کیمُخت و خَر مردم دِمار

گر مخالف خواهی ای مهدی ! درای از آسمان

ور موافق خواهی ای دجّال ! یک ره سر برآر

یک طپانچه مرگ و زین مردارخواران یک جهان

یک صدای صور و زین فرعون طبعان صد هزار

باش تا از صدمت صور سرافیلی شود

صورت خوب ات نهان و سیرت زشت آشکار...

 

آیا چگونه تاریخ این نظم مطلق که ظاهرا تاریخ مصرف آن گذشته امروز کسی را چنان تحریک می کند که با  بازخوان این اثر برخورد می کند؟

 

به عصر حاضر که برگردیم بازهم شواهدی دال بر ضرورت وجود شعر های اجتماعی و سیاسی می بینیم :

در اینجا بد نیست بین دو شاعر معاصر قیاسی ساده کنیم :نام  فروغ فرخزاد از فهرست ها حذف می شود . در نمایشگاه ها فروش کتاب او ممنوع می گردد .عکس های او را از دیوار جمع آوری می کنند اما کسی کاری به کار سهراب سپهری ندارد؟!

 

زیبایی شعر سپهری و عمق اشعار او انکار ناشدنی است و بنده خود نیز در چندین مقاله ارادت خود را به این شاعر بزرگ عرضه داشته ام  اما مسئله این است که  اساسا  نحو گفتار سپهری برای کسی دردسر ساز نیست پس کسی هم قرار نیست عکس او را پاره کند . سپهری با دنیا از دریچه عرفانی خاص خود ارتباط دارد که نگاهی انزوایی و عارف مسلکانه آنهم از نوع تبتی و یوگی دارد اما فروغ چه ؟ نه ! در مورد فروغ هرگز اینگونه نیست . عرفان فروغ در" کشیدن گیس دختر سید جواد" به ظهور می رسد .فروغ بعنوان هدیه از تو چراغی می خواهد که تاریکی های اطرافش را روشن کند تا عابران کوچه خوشبخت را بنگرد.فروغ دستهایش را در باغچه می کارد تا سبز شود و اصرار دارد که" سبز خواهد شد می دانم می دانم  ".فروغ در مقاله ای می گوید می خواهم چرخ خیاطی ام را هم در دنیای شعرم وارد کنم . و خلاصه فروغ نسبت به دور و برش و نسبت به شرایط اجتماعی اش نمی تواند بی تفاوت بماند . اری فروغ دردسر ساز است .فروغ باید حذف شود.

 

اینکه متاسفانه امروز بیش از همیشه می بینیم که مخالفین با نگاه باز و اندیشه رها پیله مقوله شعر شده اند نیز بی سبب نیست . شعر ابزار نمی خواهد .سن و آمفی تئاتر  نمی خواهد . گروه ارکستر نمی خواهد . پرده و یا سالنی برای نمایش دادن خودش نمی خواهد . شعر هنر رایگان است و با کمترین صرف وقت و امکانات از تولید کننده اثر به مخاطب منتقل می شود .

 

از سوی دیگر شعر سبقه دیرینه در تاریخ بشر و بخصوص جامعه ما دارد و مخاطب با آن براحتی ارتباط برقرار می کند . از طرف دیگر شعر هم رگ خواب مشتری اش را بخوبی شناخته است .گاهی یک بیت شعر از یک سخنرانی دو ساعته در مخاطب موثرتر است . حرکت ایجاد می کند . این است که به این نتیجه می رسند که شعر را نباید به حال خودش گذاشت و همینگونه نیز شاعران را.

 

البته شاعران همچنان می توانند از زلف بلند و بلوند یار بگویند و لب و لوچه های او. را وصف کنند اما اگر به دستان خون الود قاضی اشاره کنند و آن را به مردم نشان دهند قضیه فرق می کند.

 

شاعران می توانند بهاریه بسرایند اما از خزان عمر جوانی بی گناه که جرمش پرتاب یک سنگ در مقابل گلوله طرف مقابل است حق ندارند بسرایند چون تاریخ مصرف شعرشان می گذرد یا شاید تاریخ مصرف خودشان؟! .اصلا چرا شعر اینقدر موی دماغ ظالم است؟

 

حال که باید مقابله کنند برای برخورد هم ابزار خودش را باید  استخدام شود. شعر اجتماعی تاریخ مصرف دارد .این شاعر پسند است اما : " یک بار دیگر از دستان خون الود قاضی بگویی پوستت را می کنم " محرک است .

 

توجه بفرمائید که وقتی قرار باشد در دانشگاه ها برای دانشکده های که مثل  کارخانه مولد فکر هستند توجیه فیلتراسیون تهیه شود استاد همان بخش تریبون را می دهند تا سخنرانی کند پس شاعری را باید یافت که توجه به ضرورت ها ندارد و همچنان دربند پردازش تئوری های ادیبانه اش خودش است و البته شاعری که معتقد به تاریخ مصرف دار بودن اشعار اجتماعی است . سهراب وار اندیشان لازمند و فروغ گونه ها سم مهلک.

 

پس آیا لازم نیست تا  برای دفاع از بی بو و خاصیت نبودن شعر هم قلم های شاعرانه به تاخت درآیند تا نشان دهند که می توان در کنار تعهد شاعر هم ماند.

 

در اینجا لازم است آثار در ضمن روشنگری، از شعر بودن بی بهره نباشند تا هم بواسطه " آنچه که از دل برآید  لاجرم بر دل نشیند " موثر باشند و هم ماندگاری داشته باشند .

 

یادم می آید که پیش از این به یک سایت فعال و روشنگر که مخاطبان زیادی داشت پیشنهاد دادم که بخشی را به هنر و ادبیات ازادیخواهانه و روشنگرانه اختصاص دهند( و خوشبختانه برخی از قبل چنان کرده بودند)  و آنجا  به تاثیرات ویژه و استثنایی آن اشاره کرده بودم و اینکه نبرد اصلی در این حوزه  رخ خواهد داد  اما اینک که نبرد روز با شب می رود تا بوضوح  در میدان اصلی یعنی میدان فرهنگی کارزار نهایی را تجربه کند اهل قلم و ناشران ، چه سنتی و چه مجازی و مدرن موظف اند  تا سهم خود را ادا نمایند و باید بیاد آورد که مغول رفت اما خواجه نصیر ماند و همچنان خواهد ماند.

 

 *ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.


 


تمجید میرحسین موسوی از تلاشهای فداکارانه عماد الدین باقی در دفاع از حقوق بشر

 

به گزارش خبرنگار کلمه، میر حسین موسوی و زهرا رهنورد با خانواده عمادالدین باقی روزنامه نگار و فعال سیاسی دیدار کردند.

 

موسوی پرهیز از برخورد های سلیقه ای و شخصی در اجرای قانون را موضوع مهمی در شرایط فعلی دانست و فقدان تمرکز در تصمیم گیری را از مشکلات اساسی مدیریت کشور شمرد.

 

و ی افزود:” در حال حاضر اجرای بدون تنازل قانون اساسی و قوانین دیگر کشور می تواند حقوق تمامی افراد از جمله زندانیان سیاسی و عقیدتی را تامین کند.”

 

موسوی با اشاره به سوابق علمی و فکری باقی گفت:” کارهای دین پژوهانه و بشر دوستانه او در خاطره ها باقی می ماند. این روزها سپری می شود اما آنچه باقی می ماند کارنامه افراد در دفاع از حقیقت است.”

 

در این دیدار دکتر رهنورد نیز با اشاره به وضع خانواده زندانیان سیاسی و عقیدتی ابراز امیدواری کرد که به زودی شاهد آزادی همه آنها باشیم . وی از باقی به عنوان فداکار در دفاع از حقوق بشر یاد کرد.

 

در این دیدار همسر باقی ضمن تشکر از حضور مهندس موسوی و دکتر رهنورد گزارشی از آخرین وضعیت عمادالدین باقی را بیان و ابراز تاسف کرد از اینکه نویسندگان و پژوهشگران و فعالین سیاسی و مدنی و دانشجویان، عمر خود را به دلایل واهی در زندان بگذرانند و باقی به عنوان یک نویسنده حتی از داشتن یک قلم و خودکار و یا کتاب در سلولش محروم است و در این چند ماه از دادن این امکانات به او که طبق قانون مجاز شمرده شده ، ممانعت می کنند و کسی که باید طبق قانون آزاد باشد و وثیقه برای او صادر می شود در ماه پنجم بازداشت، نه تنها او را به بند عمومی منتقل نمی کنند بلکه از داشتن ملاقات حضوری هم محروم است.

 

 


 


فارنهایت ۴۹۱ و نمایشگاه کتاب تهران

سعید زندگانی -

 

کتابهای بسیاری که حکومت آنها را "ضاله" تشخیص داده و یا نویسندگانش را "غیرخودی" می شناسد، جمع آوری می شوند تا جلوی چشم بازدید کنندگان نباشد. حتی رساله ها و کتابهای فقهی آیت اله منتظری و آیت اله صانعی هم باید از نمایشگاه بیرون بروند. پنج غرفه کتاب کودک به دلیل "غرفه آرائی نامناسب" تذکر گرفته اند؛ یکی از غرفه ها را به دلیل "ارائه مجوز تقلبی" بسته اند و چندین ناشر هم اصلا اجازه حضور در نمایشگاه را پیدا نکرده اند. وزارت ارشاد احمدی نژاد از این ناشران باعنوان "متخلف" اسم برده واز غرفه دادن به آنها خودداری کرده است. تخلف از چه؟ معاون وزیر و رئیس نمایشگاه "نمی تواند این را بگوید" فقط می تواند کار نشر را با بقالی و قصابی همطراز بداند که برای هرسه باید سالانه جواز کسب صادرشود!

 

بازدید کننده ای می گوید: کار را به جائی رسانده اند که می پندارند هر صدای مخالفی را حتی بر صفحه کتابها نیز باید خاموش کنند و جوانی درصفحه اینترنتی خود می نویسد: "فیلم فارانهایت 491 فرانسوا تروفو را به خاطر دارید؟ حکومتی که کتابها را می سوزاند و کتاب در  491 درجه فارنهایت می سوخت و خاکستر می شد. اما مردم هر کدام یک کتاب را حفظ می کردند و برای یکدیگر سینه به سینه می خواندند. ماهم باید امروزهر کداممان یک کتاب باشیم"!

 

کنترل با دوربینهای مداربسته

 

بیست و سومین نمایشگاه  کتاب تهران تحت کنترل شدید امنیتی و زیر نظر دوربینهای مدار بسته روز 15 اردیبهشت در مصلای تهران گشایش یافت و تا ده روز ادامه خواهد یافت. حکومت که این روزها آشکارا می خواهد مردم را بترساند تا در آستانه 22 خرداد وسالگرد تخلف در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری دور هم جمع نشوند، ایجاد رعب و وحشت را در نمایشگاه کتاب هم آشکار می کند. محسن پرویز معاون فرهنگی وزارت ارشاد و رئیس نمایشگاه کتاب در نشست مطبوعاتی قبل از آغاز نمایشگاه می گوید: "تمام فضای نمایشگاه زیر پوشش دوربینهای مدار بسته است.نیروهای امنیتی و انتظامی بطور محسوس و نامحسوس نمایشگاه را کنترل می کنند و با متخلفان برخورد خواهند کرد."

 

پرویز نمایشگاه کتاب را با نمایشگاه مطبوعات متفاوت می داند و معتقد است که نمی شود در اینجا کار سیاسی انجام داد: "در کشور ما خلأ فعالیت های حزبی احساس می شود و مطبوعات عملا به عنوان حزب عمل می کنند. بنابراین طبیعی است که نمایشگاه مطبوعات جنبه سیاسی داشته باشد. حتی یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری {منظورش کروبی است} وقتی در نمایشگاه حضور یافت، توقع داشت همه هجوم بیاورند و با او وارد صحبت و ارتباط شوند اما فقط برخی از پیشقراولان که با یکی دو اتوبوس او را همراهی می کردند کمی فضا را متشنج کردند"!

 

تنبیه ناشران به دلایلی که نمی شود گفت!

 

سازمان برگزاری نمایشگاه که زیر نظر وزارت ارشاد کار می کند، امسال به تعدادی از ناشران ایرانی اجازه شرکت در نمایشگاه کتاب تهران را نداده است که رئیس نمایشگاه دلیل آنرا "تنبیه ناشران متخلف" می خواند، اما " به دلایل مسائل اخلاقی و حقوقی" نمی خواهد از آنان نام ببرد و یا علت جلوگیری از حضورشان را ذکر کند. با این وجود فاش می سازد که در یکی از غرفه ها در نمایشگاه سال گذشته مشروب الکلی می خوردند؟

 

در این مورد کانون نویسندگان ایران روز 16 اردیبهشت بیانیه ای صادر کرد که در آن در مورد افزایش کنترل و سانسور و اختناق حکومتی هشدار داده و می نویسد: "این كه واژه یا واژه‌هایی در محاق توقیف جان می‌بازند حدیثی چندان تازه نیست؛ این نیز كه حاصل اندیشه‌ نویسندگان، شاعران، مترجمان، محققان، هنرمندان و دیگر دست‌اندركاران حوزه‌ رسانه‌ها در فضای خوف‌آلود سانسور مجال ظهور پیدا نمی‌كند حدیثی مكرر است... این كه به كامپیوترهای اداره‌ متولّی كتاب فرمان داده شود كلمات مجرم را شناسایی كنند دیری است كه به عادت سانسورچیان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تبدیل شده است... اما تازگی دارد كه امسال در بیست‌وسومین نمایشگاه بین‌المللی كتاب، كه برگزاركنندگان آن در بوق‌های تبلیغاتی‌خود صلای ترویج و توسعه‌ فرهنگِ كتاب‌خوانی سر می‌دهند، گذشته از این كه شماری از ناشرانِ سرشناس اجازه‌ ورود به نمایشگاه را پیدا نكردند و ورود برخی نیز مشروط و ملتزم پذیرفته شد، برگزاركنندگان نه‌تنها با ایجاد گشت‌های نامحسوس و سانسورچی‌های آنلاین فضایی رعب‌آور ایجاد كرده‌اند، كه پا را از این فراتر نهاده و در آستانه‌ینمایشگاه كتاب در حركتی بی‌سابقه پروانه‌ی نشر تنی چند از ناشران را لغو و برخی از آن‌ها را به مراجع امنیتی احضار كردند."

 

نشرکتاب، بقالی، قصابی؟

 

محسن پرویز وجود نزدیک به پنج هزار ناشر در کشور را غیرضروری دانسته و آنرا یادگار دولت اول سیدمحمد خاتمی می داند که برای اینهمه ناشر "غیرفعال" مجوز دائمی صادر کرده است. رئیس کنونی نمایشگاه تهران در مورد وزیر فرهنگ و ارشاد خاتمی یعنی سید عطاءاله مهاجرانی می گوید: "در دوره‌ای که ایشان وزارت را تحویل گرفتند دریکی از روزنامه‌ها مقاله‌ای نوشته بودند با این مضمون که -از پنجره اتاقم حیاط وزارتخانه را می‌دیدم ، مراجعان بسیاری می آمدند. پرسیدم برای چیست؟ گفتند ناشران برای مجوز نشرشان می‌آیند. من فکر کردم مگرکسی که شناسنامه می‌گیرد آن را سالیانه تمدید می‌کند که ناشر مجبور است مجوز نشر را تمدید کند؟" معاون وزارت ارشاد احمدی نژاد با تشبیه کار نشر به بقالی و قصابی این دیدگاه را "کوته بینانه" خوانده و می افزاید:"کاش آن روز آقای مهاجرانی اذعان می‌کرد که این اظهارات کوته‌بینانه و غیر کارشناسانه است. شناسنامه هویت یک فرد است و هیچ وقت تغییر نمی‌کند، اما یک بقال ممکن است دو روز دیگر مغازه‌اش را قصابی کند"!

 

با همه این بگیر و ببندها، انتظار می رود میلیونها ایرانی تشنه خواندن و دانستن همچنان تا روز 25 اردیبهشت از بیست و سومین نمایشگاه کتاب تهران بازدید کرده و کتابهای مورد نظر و نیاز خود را تهیه کنند. مسئولین نمایشگاه اعلام کرده اند که مدت نمایشگاه به هیچ وجه تمدید نخواهد شد.

 


 




 

جرس: رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم با انتقاد از کسانی که در رویدادهای پس از انتخابات معترض بوده اند،  گفت: امروز اسلام در شرايط خوبي قرار گرفته و هدف اصلي دشمنان ستون اصلي خيمه انقلاب يعني ولايت فقيه است، ابتدا در ولايت فقيه شبهه ايجاد مي کنند و سپس سراغ ولي فقيه مي روند.
 
 
 
به گزارش خبرگزاري فارس از قم، محمد يزدي در ديدار طلاب بسيجي سراسر کشور با اشاره به دو عنصر شناخت وضع موجود و نياز آينده گفت: راه رسيدن از وضع موجود به آينده هدف اصلي کساني است که درصدد آموزش و برنامه ريزي هستند.
 
 
يزدي با بيان اينکه کساني که در نظام به مقاماتي مي رسند نبايد مغرور شوند، اظهار کرد: هيچوقت هيچ انساني را زيردست خود حساب نکنيد،چه بسا ارتباط او با خدا قوي تر از ارتباط شما با خدا باشد.
 
 
يزدي به ذکر نمونه ديگرياز موقعيت هاي اجتماعي پرداخت و گفت: رياست ها، مناصب و موقعيت ها نبايد انسان راگم کند.
 
 
وي ادامه داد: امروز اسلام در شرايط خوبي قرار گرفته و هدف اصلي دشمنان ستون اصلي خيمه انقلاب يعني ولايت فقيه است، ابتدا در ولايت فقيه شبهه ايجاد مي کنند وسپس سراغ ولي فقيه مي روند.يزدي در عين حال گفت: گاهي شخص با ايجاد شبهه به دنبال فهم و درک حق است که بايد پاسخ او را داد ولي گاهي به دنبال حزب گرايي است يا اصلااسلام را قبول ندارد و به دنبال يک روش سياسي است، به چنين فردي اگر ميدان داده شود، به مقدسات اسلامي نيز حمله مي کند.
 
 
رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم در بخش ديگري از سخنان خود به فتنه بعد از انتخابات اشاره کرد و گفت: در اين فتنه چه بسيارکساني که از طرفداران انقلاب و خادمين انقلاب بودند اما گرفتار شده و در جاهايي حضور يافتند که نبايد ديده مي شدند.
 

وي اظهار کرد: اي کسي که در آن شلوغي هاي عاشورا بودي، کسي که از خانواده انقلاب و از خانواده روحاني بودي، چرا در جايي که نبايد ديده شوي، ديده شدي؟ آن حرف ها که زدي چه بود، آن برنامه ها که ريختي چه بود؟حالا هم که شکست خوردي حاضر به قبول شکست نيستي.
 
 
يزدي به توطئه و نقشه دشمنان براي از ميان برداشتن ولايت فقيه اشاره کرد و گفت: دشمن امروز با شبهه افکني و تضعيف ولايت در نسل جوان، ولايت را هدف قرار داده است.
 
 
وي افزود: امروز همه ما وظيفه داريم در برابر دشمن کوتاه نياييم، بلکه دشمن را شناخته و به تناسب زمان با آن مبارزه کنيم.
 
 
رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم با تاکيد بر بصيرت افزايي در جامعه ابرازداشت: يکسري نشسته و تصميم مي گيرند با ترورهاي فيزيکي و فرهنگي، موسسين و موثرين اصلي انقلاب را از پا در بياورند، بايد مراقب باشيم وبا شناخت دقيق زمان و بصيرت درست عمل کنيم.

 


جمعه هجدهم اردیبهشت ۱۳۸۸

سید ابراهیم نبوی -

 احمدی نژاد ثبت نام کرد

  

اگرچه از سه ماه قبل از برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری جشن خداحافظی با احمدی نژاد در همه خیابانهای شهرهای بزرگ کشور با شعار " احمدی بای بای" شروع شده بود، اما امروز، هجدهم اردیبهشت محمود احمدی نژاد رئیس جمهور که چهار سال تلخ را برای ایرانیان ایجاد کرده بود، مجددا به وزارت کشور رفت تا برای یک دوره دیگر قدرت خود را تثبیت کند. همزمان با وی محسن رضایی و اکبر اعلمی نیز برای شرکت در انتخابات ثبت نام کردند. از سوی دیگر عزت ضرغامی رئیس صدا و سیما در یک اجتماع گسترده از روسای این سازمان، اعلام کرد که صدا و سیما در انتخابات بی طرف خواهد بود.

 

این در حالی بود که همان روز صدا و سیما، برخلاف قوانین تبلیغات انتخاباتی ساعتها به پخش گزارش سفر استانی احمدی نژاد به قزوین، پرداخته بود. به همین دلیل بود که گرامی از حزب اعتماد ملی و آرمین از سوی مجاهدین انقلاب اعتراض شدیداللحنی به سوء استفاده تبلیغاتی صدا و سیما به نفع احمدی نژاد کردند. آرمین در شیراز صدا و سیما را " کیهان صوتی و تصویری" نامید. در جلسه اتاق بازرگانی کشور نیز اعتراض جدی اعضای این اتاق به دادن آمارهای دروغ دولت صورت گرفت و جلسه به هم خورد. اعضای اتاق بازرگانی که متهم به سیاه نمایی بودند، دولت را متهم کردند که با آمارهای دروغ سفیدنمایی می کند، آنان آمارهای دولتی را مخالف وضع اقتصادی ویران کشور می دانستند. در همین زمان سه تن از قاچاقچیان مهم کشور که تحت تعقیب قوه قضائیه بودند، کار خود را در ستاد تبلیغاتی احمدی نژاد شروع کردند. همه اینها در زمانی رخ داد که احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان در نماز جمعه هجدهم اردیبهشت 1388 قول داد که انتخاباتی سالم برگزار کند.

 

احمدی‌نژاد، رضایی و اعلمی ثبت‌نام کردند

محمود احمد‌ی‌نژاد در چهارمین روز ثبت‌نام نامزد‌های انتخابات ریاست جمهوری دهم، با حضور در ستاد انتخابات کشور، باردیگر خود را نامزد تصدی پست ریاست جمهوری کرد. وی پس از ثبت نام در جمع خبرنگاران گفت که "برای خدمت به مردم" اعلام آمادگی کرده است و "هیچ منابع مالی، برای تبلیغات ندارد و اگر هم داشت ضرورتی نمی‌دید در تبلیغات هزینه کند." احمدی نژاد از طرفداران خود خواست که به دیگران تعرضی نکنند و یا علیه دیگری صحبت نکنند و اگر کسانی " درجهت تخریب فضای سالم انتخابات حرکت و این فضا را تخریب کنند، هیچ ارتباطی با بنده ندارند." وی گفت: " کسانی که می‌خواهند بنده را معرفی کنند، فقط عملکردها را بگویند؛ آن هم اگر لازم است، و این مسئله را نیز در حد واقعیات بگویند و کسی حق ندارد بزرگ‌نمایی کند." او در مقابل همه خبرنگاران گفت: " کسی حق ندارد در برابر انتقادات درست و بیان برخی از ضعف‌ها که طبیعی یا غیرطبیعی است مقاومت کند."

      

 

پیش از وی محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و اکبر اعلمی، نماینده تبریز در مجلس ششم ثبت‌نام کرده بودند. به گزارش ایسنا، محسن رضایی، اولین چهره شاخصی بود که در ستاد انتخابات کشور حاضر شد و نام خود را برای رقابت‌های انتخاباتی ثبت کرد. محسن رضایی در جمع خبرنگاران بر پیگیری ایده «دولت ائتلافی» تاکید کرد. وی دلیل انحلال ستاد دولت ائتلافی را، رفع شائبه فعالیت این ستاد برای کاندیداتوری خودش عنوان کرد. فرمانده پیشین سپاه پاسداران، رقیب خود در این دوره از انتخابات را "فقر و بیکاری" برشمرد و گفت: " آقای موسوی و کروبی جزو سرمایه‌های انقلاب هستند و آقای احمدی‌نژاد هم جوان پرکاری است."

اعلمی: احمدی‌نژاد کشور را به لبه پرتگاه رساند

اکبر اعلمی، نماینده مردم تبریز در مجلس ششم نیز دیگر دومین چهره‌ شاخصی بود که امروز برای ثبت‌نام در رقابت‌های انتخاباتی به وزارت کشور رفت. وی که صلاحیتش در دوره هشتم مجلس رد شده بود، به خبرنگاران گفت: " هراسی از رد صلاحیت شدن ندارم و معتقدم ملت ایران خود بهترین ناظر برای تائید یا رد صلاحیت است." اعلمی در عین حال از ساخت فیلم تبلیغاتی‌اش با عنوان " میکروفونش را خاموش کنید" از سوی طرفدارانش خبر داد. وی که در دوران نمایندگی بارها میکروفونش از سوی رئیس مجلس قطع می‌شد، گفت: " باورنکردنی است که پس از هشت سال نمایندگی ما توانستیم در جمهوری اسلامی صاحب میکروفن شویم."


اکبر اعلمی با بیان این‌که ما در آستانه " بحران مقبولیت و مشروعیت" هستیم، " ناکارآمدی" برخی و " عدم پاسخگویی" طیفی در مقابل مردم را دلیل ایجاد این شرایط دانست. به نظر می رسد منظور اعلمی از برخی " احمدی نژاد" باشد، وی گفت: " احمدی‌نژاد کشور را به لبه پرتگاه رساند و ۳۰ سال به عقب باز گرداند."

ثبت‌نام از نامزد‌های انتخابات ریاست جمهوری از چهار روز پیش در ایران آغاز شده و تا فردا (شنبه) ادامه خواهد داشت. به گفته کامران دانشجو، رئیس ستاد انتخابات کشور تا عصر امروز جمعه تاکنون ۲۲۹ نفر نامزد انتخابات ریاست جمهوری شده‌اند.

جلسه اضطراری برای رعایت بی طرفی 

عزت الله ضرغامی، رئيس صدا و سيما ديروز همه مديران ارشد زير دست خود را جمع کرد تا ضمن اعلام بي‌طرفي در انتخابات، ‏تاکيد کند که از کنترل سياسي "رسانه ملي"، ناتوان نيست. اين در حالي بود که ديروز هم بخش‌هاي مختلف خبري ‏صداوسيما، با وجود آغاز ثبت‌نام نامزدهاي انتخاباتي، به تبليغ براي احمدي‌نژاد ادامه دادند تا در مقابل، سخنگويان ‏دو حزب اعتماد ملي و مجاهدين انقلاب هم لحن شديدتري را براي انتقاد از عملکرد صدا و سيماي جمهوري ‏اسلامي برگزينند.‏

اين انتقادها تا آنجا پيش رفت که سايت نزديک به محسن رضايي خواستار استعفاي ضرغامي شد، اما ديروز ضرغامي در اقدامي غيرمنتظره، مسئولان ارشد صداوسيما را که تعداد آنها در تصاوير تلويزيوني ‏به بيش از سيصد نفر مي‌رسيد، جمع کرد و در جمع آنها از تصميم خود براي بي‌طرفي رسانه ملي، برگزاري ‏مناظره بين نامزدهاي انتخاباتي و جلوگيري از موضع‌گيري مديران به نفع کانديداها سخن گفت.‏

با وجود ادعاي بي‌طرفي ضرغامي که به عنوان اولين خبر در همه بخش‌هاي خبري روز گذشته صدا و سيما ‏تکرار شد، ديروز هم خبرهاي راديو و تلويزيون به حمايت از احمدي نژاد ادامه دادند و با وجود همه ‏ادعاها، سفر استاني او به قزوين که تنها چند ساعت پس از بازگشت وي از سوريه انجام شد، پوشش گسترده‌اي در ‏برنامه‌هاي خبري صدا و سيما داشت.‏ اين در حالي است که از دو روز قبل ثبت‌نام نامزدهاي انتخاباتي آغاز شده و احمدي‌نژاد که يکي از نامزدهاي ‏انتخابات آتي است، با بودجه دولت به استان‌ها سفر مي کند و تصوير جمعيت حلقه زده بر گرد خودروي او نيز از ‏صدا و سيما پخش مي‌شود.‏

دو حزب اعتماد ملي و مجاهدين انقلاب نيز که رسانه‌هاي اصولگرا تلاش مي‌کنند مواضع آنها را متضاد جلوه ‏دهند، ديروز همصدا با هم عليه رويکرد انتخاباتي صدا و سيما موضع‌گيري کردند.‏ محسن آرمین، سخنگوی مجاهدین انقلاب، دیروز در سخنرانی در شیراز صدا و سیما را " کیهان صوتی و تصویری" نامید و گفت: " تبليغات سنگين و پر ظرفيتي که از تمام کانال هاي صدا و سيما در مورد ‏دولت نهم پخش ‌مي‌شود، جايگاه صدا و سيما را از يک رسانه ملي به رسانه حزبي تقليل داده است."‏

هزينه بي‌کفايتي اقتصادي دولت در انتخابات ‏

نشریه اکونومیست از کاهش محبوبیت احمدی نژاد خبر داد. در گزارش این نشریه آمده است، وقتي از محمود احمدي‌نژاد در مورد بي‌ثباتي آشکار سياست‌‌هاي اقتصادي او سئوال شد او صادقانه پاسخ داد: " از خدا ‏مي خواهم که هرگز چيزي درمورد اقتصاد ندانم.‏" با کسري بودجه، پايين آمدن قيمت نفت، بالارفتن تورم و افزايش بيکاري، اقتصاد ايران در وضعيت نابساماني قرار ‏دارد. انگار دعاي آقاي احمدي‌نژاد مستجاب شده است.‏

اکونومیست نوشت، چيزي که احمدي‌نژاد مسئول آن نيست قيمت نفت است. درآمد اصلي ايران از نفت و گاز است که حدود 80 درصد ‏عايدي آن کشور را تشکيل مي‌دهد و پايين آمدن قيمت نفت براي ايران بسيار گران تمام مي‌شود. قيمت نفت در تابستان ‏گذشته به حدود بشکه‌اي 150 دلار رسيد اما اکنون به بشکه‌اي 50 دلار رسيده است (به قيمتي که در زمان آغاز رياست ‏جمهوري احمدي‌نژاد بود رسيد) و موجب آسيب به اقتصاد ايران شد. قيمت‌هاي بالاي نفت احمدي‌نژاد را تشويق کرد که ‏راحت خرج کند و ميلياردها دلار از طريق وام‌هاي ارزان و بلاعوض به اقتصاد ايران تزريق کرد. حالا ولخرجي او ‏موجب گرفتاري او شده است، تورم به بيش از 25 درصد رسيده است و هزينه غذا و مسکن بسيار بالا رفته است. طبق ‏گزارش‌هاي بانک مرکزي فعاليت‌هاي اقتصادي کند شده و سرمايه‌گذاري‌هاي صنعتي و ساختماني سقوط کرده و ‏همينطور سرمايه‌هاي خارجي نيز کاهش يافته است.‏

به نوشته اکونومیست، در ماه مارس امسال آقاي احمدي‌نژاد پيشنهاد کاهش سوبسيدهاي دولتي نفت، گاز و برق را داد. اين اقدام حدود 20 ‏ميليارد دلار از سرمايه‌هاي دولت را آزاد مي‌کرد که مي‌توانست براي دادن به فقرا در زمان انتخابات مورد استفاده ‏قرار گيرد. مجلس با نگراني از اينکه اين موضوع قيمت انرژي و تورم را بالا ببرد با اين کاهش و لحاظ کردن آن در ‏بودجه دولت مخالفت کرد.‏

با اينکه برنامه از مهمترين بخشهاي انتخابات است اما هيچکدام از نامزدها برنامه خود را در مورد مشکلات اقتصادي ‏اعلام نکرده‌اند. آقاي ميرحسين موسوي از نامزدهاي اصلاح‌طلب احتمالا شانس بيشتري نسبت به رقباي خود دارد: از ‏او در مديريت اقتصادي دوران جنگ به خوبي ياد مي‌شود و اميدوار است که بتواند روي اعتبار خود سرمايه‌گذاري ‏کند.‏ اکونومیست نوشت احمدي‌نژاد به عنوان فردي در قدرت محبوب است اما بسياري از ايراني‌ها از بي‌کفايتي اقتصادي او خشمگين هستند. ‏حتي اگر پيش از انتخابات پول زيادي خرج کند باز هم تعداد زيادي از راي‌دهندگان به سمت او متمايل نخواهند شد.‏

درگیری سیاه و سفید در اتاق بازرگانی تهران

نشست ديروز هيات نمايندگان اتاق بازرگاني تهران که با حضور سخنگوي طرح تحول اقتصادي برگزار شد، به ‏صحنه انتقاد بخش خصوصي از دولت احمدي‌نژاد تبديل شد. اعضاي اتاق بازرگاني در اين نشست با اعتراض به ‏وضعيت ناگوار صاحبان کسب و کار، دولت احمدي‌نژاد را به آمارسازي و سفيدنمايي بيجا در خصوص عملکرد ‏خود متهم کردند.‏ جلسه اتاق بازرگاني که بانفوذترين نمايندگان بخش خصوصي در آن عضويت دارند، ديروز شاهد انتقاد شديداللحن ‏فعالان بخش خصوصي نسبت به برنامه‌ها و عملکرد دولت نهم از يک سو، و توجيهات سخنگوي طرح تحول ‏اقتصادي از سوي ديگر بود.‏

شديدترين لحن متعلق به احمد ترک‌نژاد، ديگر عضو هيات نمايندگان بود که در سخنان خود مسئولان ارشد ‏دولتي را به آمارسازي، سفيدنمايي بيجا و دروغگويي متهم کرد. وي در سخنان خود با اشاره به تبليغات گسترده ‏اخير به نفع دولت، گفت: "اين روزها درکنار گفتمان صاحبان کسب وکار که از دشواري توليد و تعطيلي واحدهاي ‏توليدي خبر مي‌دهند، شاهد گفتمان مسئولان نيز هستيم که معتقدند دولت نهم به اندازه 16 سال گذشته دستاورد ‏داشته است. بنابراين جاي اين پرسش باقي مي ماند که کدام درست مي گويند؟ کارآفرينان و صنعت‌گران يا مديران ‏و مسئولان؟"‏

اين فعال بخش خصوصي که از سابقه حضور در پست‌هاي دولتي تا سطح استاندار نيز برخوردار است، در ادامه ‏سخنانش تصريح کرد که: "اگر مسئولان درست مي‌گويند و در همه بخش‌ها، به اندازه 16سال گذشته رشد ‏داشته‌ايم، شرايط بايد متفاوت باشد و شاخص‌هاي کلان کشور مثل توليد ناخالص داخلي، تشکيل سرمايه و تورم و ‏ديگر نماگرهاي اقتصادي، بايد گوياي اين موضوع باشند. اما متاسفانه اين‌گونه نيست و ما ناچاريم بگوييم مسئولان ‏درست نمي‌گويند."‏

ترک‌نژاد در ادامه سخنانش، به مقايسه آماري وضعيت چهار سال اخير با 16 سال قبل از آن پرداخت و نتيجه ‏گرفت: "جمع‌بندي موارد مختلف نشان مي‌دهد كه به غير از شاخص بيكاري، در تمامي شاخص‌هاي ديگر، متوسط ‏دوره‌ ‌١٦ ساله به مراتب بيشتر از چهار سال اخير بوده است."‏

متهم مالی، یار انتخاباتی احمدی نژاد‏

دو سال پس از افشاي فساد مالي نزديکان محمود احمدي نژاد در موسسه "بهزيست بنياد" وابسته به سازمان ‏بهزيستي، سخنگوي قوه قضائيه روز گذشته از صدور کيفرخواست براي چهار متهم پرونده اين موسسه خبر داد.‏ اين درحالي است که ابوالحسن فقيه رئيس سازمان بهزيستي کل کشور و از نزديکان احمدي نژاد که يکي از ‏متهمان اين پرونده است، به رغم وعده يک سال پيش قوه قضائيه مبني بر احضار وي دادگاه، به جاي رفتن به ‏دادگاه با حفظ سمت دولتي خود راهي ستاد انتخاباتي محمود احمدي نژاد شده، و به گزارش سايت تابناک نزديک به ‏محسن رضايي، رياست "کميته اقشار ستادهاي انتخاباتي احمدي نژاد" را به عهده گرفته است.‏

 

قاچاقچيان در ستاد انتخاباتي

اولين بار ارگان اينترنتي ستاد مباره با قاچاق کالا و ارز که "اقتصاد پنهان" نام دارد دوشنبه 7 خرداد 86 و زماني ‏که محمدرضا نقدي ‏رياست اين ستاد را بر عهده داشت، از "كشف يك شبكه بزرگ‎ ‎قاچاق تحت پوشش امور ‏خيريه" خبر داد.‏

 

بعدها، پيگيري هويت متهمان شرکت بهزست بنياد نشان داد که متهمان اصلي اين پرونده که مسئولان سازمان ‏بهزيستي و اعضاي هيات مديره موسسه فوق بودند، همگي از نزديکان محمود احمدي نژاد و از فعالان تشکيلات ‏انتخاباتي او هستند: سيد رستم سيد آقاخان از سلاطين بازار مبل، حامي مالي ستادهاي انتخاباتي احمدي نژاد و يکي ‏از نامزد هاي اين ستاد در انتخابات شوراي شهر سوم، محمدرضا قلي ‏زاده شيروان، و امير قيصرزاده. هر سه ‏اين افراد، با حکم ابوالحسن فقيه رئيس سازمان بهزيستي به عنوان اعضاي هيات مديره بهزيست بنياد منصوب شده ‏بودند. آنها تنها در يک مورد" پس از عقد قرارداد با يک شخص حقيقي، صدها هزار قلم کالا از قبيل گوشي‎ ‎تلفن، ‏آيفون تصويري، ‏برنج، چاي، و لاستيک کاميون را با دريافت چهار ميليارد و 600‏‎ ‎ميليون ريال (450 ميليون ‏تومان) تحت عنوان کالاهاي خيريه بهزيستي وارد کشور کرده بودند."‏

اما از سوي ديگر، محمود احمدي نژاد تنها دو هفته افشاي پرونده فساد مالي دوستانش را تاب آورد و بعد از آن ‏محمد رضا نقدي را از دبيري ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز برکنار کرد. رييس جمهور سپس دبيري اين ستاد ‏را به دوست نزديک خود غلامحسين الهام واگذار نمود، سمتي که نامبرده تا به امروز آن را، در کنار سمت هاي ‏دولتي ديگر خود، حفظ کرده است.

تاکید جنتی بر سلامت انتخابات

 احمد جنتی گفت در انتخابات دوره‌های گذشته کسانی رای آورده‌اند که جناح حاکم مایل به پیروزی آنها نبوده است. دبیر شورای نگهبان در خطبه‌های نماز جمعه این هفته تهران گفت که پیروزی این افراد، نشان دهنده "سلامت" انتخابات در جمهوری اسلامی است. اظهارات آقای جنتی در واکنش به ابراز نگرانی‌ها از نحوه و نتایج برگزاری انتخابات آینده ریاست جمهوری در ایران ایراد ‌شد.


مهدی کروبی و میرحسین موسوی دو نامزد نزدیک به اصلاح‌طلبان طی چند هفته اخیر بارها اعلام کرده‌اند که نگران برگزاری انتخابات ریاست جمهوری هستند. این دو نامزد هفته گذشته نامه‌ای به آقای جنتی نوشتند و از وی خواستند که مجریان و ناظران " بی‌طرفی" برای این دوره از انتخابات، گزینش کند. آقای کروبی و موسوی همچنین ستاد مشترکی با عنوان "کمیته صیانت از آراء" تشکیل داده‌اند که این امر با مخالفت شورای نگهبان مواجه شده است. احمد جنتی دبیر شورای نگهبان در نماز جمعه امروز گفت که این دشمنان هستند که " از مخدوش بودن سلامت انتخابات دم می‌زنند" و باید از کسانی که در داخل در این زمینه صحبت می‌کنند، پرسید " آیا در هیچ جای دنیا انتخاباتی به این سلامت، آزادی و پرشوری سراغ دارید؟"

 


 


بازگشت به سیاست اصلاح‌طلبان

صادق زیبا کلام -

 

صادق زیبا کلام معتقد است محمود احمدی‌نژاد به همان نتیجه اصلاح‌طلبان رسیده است که غنی‌سازی با چه هزینه‌ای؟ در مقابل اعتقاد دارد اصلاح‌طلبان هم نباید وی را در تنگنای سیاسی قرار دهند و به خاطر منافع ملی باید در قبال این تغییر سیاست سکوت کنند.

 

دکتر صادق زیباکلام در خصوص تغیر و تحولات صورت گرفته در پرونده هسته‌ای ایران در گفتگو با فرارو اظهار داشت: «آدم وسوسه می‌شود که بگوید اقدامات ایران به منظور خریدن زمان و دفع‌الوقت برای پیگیری برنامه‌هایش است؛ اما بعید می‌دانم که چنین چیزی باشد

 

وی ادامه داد: «این که ایران حاضر شده تبادل سوخت را با شرایطی که گذاشته، بپذیرد و حاضر شده تا ترکیه و برزیل به عنوان حکم بین ما و 5+1 قرار بگیرد، از نظر من نشان‌گر این است که آقای احمدی‌نژاد متوجه شدند هزینه‌ای که جمهوری اسلامی برای غنی‌سازی می‌پردازد، بسیار بیشتر از فایده‌ای است که از غنی‌سازی می‌برد

 

استاد دانشگاه تهران افزود: «اگرچه ایران در شعار، ظرف 4 سال گذشته بر روی مسئله انرژی هسته‌ای مانور بسیاری داده و این گونه تبلیغ شده که غنی‌سازی مساوی با پیشرفت در همه زمینه‌های فنی، صنعتی و پزشکی است، اما گمان می‌کنم آقای احمدی‌نژاد دارند به این مسئله می‌رسند که آیا بهای وحشتناکی که ایران از لحاظ منافع ملی می‌پردازد، این ارزش و صرفه را دارد؟»

 

این تحلیل‌گر مسائل سیاسی با تشریح وجود دو رویکرد در قبال مسئله هسته‌ای در ایران گفت: «آقای احمدی‌نژاد سمبل تفکری است که در 5 سال گذشته قائل بوده که برنامه غنی‌سازی تحت هر شرایطی پیش ببرد. طرز فکری که در مقابل، در زمان اصلاحات حاکم بود و تیم مذاکره‌کننده آن را پیش می‌برد آن بود که برنامه هسته‌ای را باید به گونه‌ای جلو ببریم که دنیا در برابر ما موضع نگیرد و حداقل هزینه از منافع ملی در راستای پیشبرد غنی‌سازی صورت گیرد

 

وی ادامه داد: «آقای احمدی‌نژاد و اصولگرایانی که از نیمه دوم سال 84 به قدرت رسیدند، عکس این رویکرد را پیش گرفتند و معتقد بودند که برنامه غنی‌سازی را باید با تمام قوا پیش ببریم و این مسئله هر قدر که به لحاظ اقتصادی و ... هزینه داشته باشد، باید این هزینه را بپردازیم

 

زیباکلام سپس گفت: «احساس من این است که نگاه اصول‌گرایان در حال تغییر است و آنان متوجه این قضیه شدند که هزینه بالا برای پیشبرد غنی‌سازی کار صحیحی نیست. اینک برای آن‌ها این مسئله طرح شده است که غنی‌سازی به چه بهایی؟ آیا هزینه هنگفتی که به لحاظ اقتصادی و اجتماعی و از لحاظ تحریم‌ها می‌پردازیم، ارزشش را دارد؟»

 

وی با ذکر این نکته ادامه داد: «اصول‌گرایان در حال نزدیک شدن به رویکرد اصلاح‌طلبان هستند که غنی‌سازی با چه هزینه‌ای صورت می‌گیرد؟»

 

صادق زیباکلام در خصوص تبعات داخلی تغییر رویکرد سیاست خارجی اصول‌گرایان اظهار داشت: «اساساً مسئله بسیاری از مردم، غنی‌سازی و انرژی هسته‌ای نیست. برای بسیاری مسائل اقتصادی، مسئله فساد، معضلات سیاسی پس از انتخابات، مسائل بسیار مهم‌تری است. می‌ماند طرفداران اصولگرایان که هر تصمیمی که اتخاذ شود برای آن‌ها قابل قبول خواهد بود

 

وی در توضیح نظر خویش اظهار داشت: «یک سال پیش وقتی مسئله تبدیل سوخت مطرح شد، آقای احمدی‌نژاد و هم‌فکرانشان مخالفت کردند، آقای لاریجانی حرف از کلاه‌برداری غربی‌ها زدند و نهایتاً هم آقای احمدی‌نژاد گفتند ما فقط حاضر به خرید اورانیوم 20درصدی هستیم. اگر یادمان مانده باشد، آقای احمدی‌نژاد به دکتر صالحی دستور غنی‌سازی 20درصدی را دادند. طرفداران اصول‌گرایان این سیاست را تایید کردند

 

وی افزود: «امروز که آقای متکی می‌گوید حاضر به مبادله سوخت هستیم، بازهم طرفداران آقای احمدی‌نژاد موضع او را تایید خواهند کرد.» وی ادامه داد: «اصلاح‌طلبان هم نباید آقای احمدی‌نژاد را در تنگنای مواضع قبلیش قرار دهند. به نظر من اصلاح‌طلبان باید سکوت کنند و اجازه انجام چیزی را بدهند که به خیر و صلاح منافع ملی است. ما نباید فرصت‌طلبی سیاسی کنیم و از این مسئله بهره‌برداری نماییم. چرا که هر گونه توافقی با 5+1 مفید خواهد بود

 

استاد دانشگاه تهران در خصوص تاثیر سیاست‌مداران مجمع تشخیص مصلحت و فشارهای آنان در تغییر سیاست پدیدآمده گفت: «مثلث رضایی-روحانی-هاشمی به هیچ‌وجه قدرتی ندارد که احمدی‌نژاد را به تغییر مواضعش وادار نماید. من مطلقاً این سه نفر را در این مسئله دخیل نمی‌دانم و اگر فرض تغییر در سیاست‌ها را بپذیریم، این تغییر زاییده تفکر آقای احمدی‌نژاد است

 

صادق زیباکلام درباره حضور رئیس دولت در آمریکا و ضیافت شام وزیر امور خارجه که با حضور دیپلمات‌های آمریکایی برگزار شد، بیان داشت: «مسئله اصلی در آن‌جا همان مسئله هسته‌ای بوده است. آمریکا و 5+1 ترجیح می‌دهند وارد مسئله تحریم‌ها نشوند. چون هم پیچیده و دشوار است و هم رسیدن به اجماع در میان خودشان مشکل است

 

وی ادامه داد: «طبیعی است که آمریکایی‌ها و سایر اعضا ترجیح می‌دهند بدون استفاده از اهرم تحریم‌ها به نتیجه‌ای در خصوص ایران برسند. لبیک دیپلمات‌های آمریکایی به ضیافت شام آقای متکی بسیار طبیعی است؛ چرا که آن‌ها معتقد نیستند که ما حتماً باید در رویارویی و تنش با ایرانیان حرکت کنیم. آمریکایی‌ها اگر علایمی در تغییر مواضع ایران ببینند، از آن‌ استقبال خواهند کرد

 

منبع: فرارو

 


گلایه‌های آخر فرهنگ

منوچهر فرهنگ -

 

گفت‌و‌گوی منتشر نشده‌ای از دکتر منوچهر فرهنگ دهخدای فقید اقتصاد ایران

 

اوایل تیرماه 1388 بود که برای انجام گفت وگویی با دکتر «منوچهر فرهنگ»،با همسرش خانم «هما شهیدی» تماس گرفتم.آن روزها حال استاد 90 ساله اقتصاد ایران چندان مساعد نبود ودکتر فرهنگ حس وحال صحبت کردن نداشت اما چاپ گزارشی در مورد زندگی‌اش که عنوان «دهخدای اقتصاد» را بر پیشانی داشت ودر روزنامه اعتماد ملی انعکاس یافت، حال وهوای تازه‌ای به دکتر فرهنگ بخشید. چندروز بعد به اتفاق تعدادی از دوستان برای احوال‌پرسی به دیدار دکتر فرهنگ رفتیم وگفت‌وگوی منتشرنشده زیر حاصل نیم ساعت حضورما در کنار ایشان است.

 

آقای دكتر می‌خواهم در مورد به یادماندنی‌ترین اثرشما كه تنها فرهنگ علوم اقتصادی كشوراست، صحبت كنم اما نمی‌توانم از كنارسابقه دانشگاهی شما بگذرم. شما حداقل 20 اثر دیگر هم دارید. با این حال از كنار خاطرات شما هم نمی‌شود گذشت. ضمن اینكه درزمینه برنامه و توسعه هم صاحب اندیشه و دیدگاه هستید. شما خودتان انتخاب كنید. ازكجا شروع كنم؟

 

هركدام از اینها كه گفتید یادآور سال‌ها تلاش و كوشش من برای یاد گرفتن ویاد دادن است. سال‌ها درس خواندم و به قول دوستان دود شمع خوردم و اكنون نحیف و بی‌حال روی تخت افتاده‌ام و انتظار مرگ را می‌كشم. مسئولان فراموش كرده‌اند كه منوچهر فرهنگ كیست و برای اقتصاد این كشور چه كرده. از زمانی كه كتاب فرهنگ علوم اقتصادی را پس از سال‌ها تلاش، منتشر كردم، تا زمانی كه پاهایم قوت راه رفتن داشت، به دفتر هر اقتصاددانی كه رفتم، این كتاب را دركتابخانه آنها دیدم. هرمدیری كه اقتصاد نمی‌فهمید، این كتاب را روی میزش می‌گذاشت وزمانی كه كارشناسان می‌گفتند اقتصاد خرد، یا می‌گفتند تورم فزاینده، بلافاصله این كتاب را باز می‌كردند وتازه می‌فهمیدند معنی این واژه‌ها یعنی چه. خلاصه با این كتاب خیلی‌ها جرأت اظهارنظر پیدا كردند اما آخرش این شد كه نگارنده این كتاب بزرگ را از دانشگاه ملی پاكسازی كردند. یك محقق مگر چه می‌خواهد؟ یك دانشگاهی مگر چه انتظاری دارد؟ یك استاد دانشگاه مگر چه خواسته‌ای دارد؟ درتمام سال‌های گذشته احساس كردم زحماتی كه كشیده‌ام برای دولت(ها) بی‌ارزش بوده است. من ادعایی ندارم اما كاری كه كرده‌ام ارزشمند است. سال‌ها زحمت كشیده‌ام. روی تك‌تك واژه‌های كتاب مطالعه كرده‌ام. به كوچه وبازار رفته‌ام، با كارشناسان مالیاتی، حسابداری، مالی و سرمایه‌گذاری حرف زده‌ام تا فرهنگ بزرگی منتشر كنم كه همه واژه‌های اقتصادی را در خود دارد.

 

گردآوری واژه‌های این كتاب سال‌ها طول كشید. بیشتر از شش سال كارمداوم كردم تا نطفه كتاب شكل بگیرد. برای تك‌تك واژه‌های این فرهنگ، به كوچه و خیابان رفتم. با كارشناسان بیمه و بانك صحبت كردم. با كارشناسان گمرك مشورت كردم. حتی با روحانیون برای ترجمه واژه‌های اقتصاد اسلامی مشورت كردم. به طور مثال واژه‌ای مثل « redhibition» را با كمك یك كارشناس اقتصاد اسلامی خیار عیب ترجمه كردم كه معنی‌اش می‌شود«حق فسخ معامله از جانب خریدار به علت معیوب بودن كالا» و من قبل از آن نمی‌دانستم این واژه را باید چگونه ترجمه كنم. گاهی پیش می‌آمد كه با حق‌العمل كار گمرك هم مشورت می‌كردم تا واژه‌ها معنی ومفهوم خود را داشته باشد.

 

ضرورت تهیه وتدوین این كتاب از چه زمانی در ذهن شما نقش بست؟

 

ازهمان روزهای اولی كه دانشجوی اقتصاد شدم. می‌خواستم معنی بعضی كلمه‌ها را بدانم اما كتابی وجود نداشت. درفرانسه درس می‌خواندم وهمیشه به خودم می‌گفتم روزی، یك فرهنگ لغت اقتصادی خواهم نوشت. تا اینكه به تهران برگشتم ودردانشگاه تدریس را شروع كردم. گاهی دانشجویانم چیزی می‌پرسیدند كه در معنی لغوی می‌ماندم چه جواب بدهم. معنی‌اش را نمی‌فهمیدم. خیلی از استادان چنین وضعیتی داشتند. معادل خیلی از واژه‌ها درزبان فارسی وجود نداشت. به طور مثال در مورد بورس یا مالیات یا حتی درسی كه می‌دادیم برخی معنی‌ها درست نبود؛ بنابراین تصمیم گرفتم كاری به یاد ماندنی انجام دهم. دراین زمینه با چند استاد ودانشجو مشورت كردم سال‌ها وقت گذاشتم تا موفق شدم چارچوب كتاب را جمع كنم.

 

فكر اولیه انتشار این كتاب در دهه 40 درذهن من نقش بست. آن زمان اقتصاد رشته دلخواه دانشجویان نبود. خیلی‌ها اقتصاد را دوست نداشتند چون شناخت كافی وجود نداشت. دوست نداشتند چون آن را نمی‌فهمیدند. اصلا استادی نبود. دانشگاهی نبود؛ بنابراین كتاب هم نبود. بعد از اینكه درسم تمام شد درسر اندیشه نوشتن كتاب داشتم. آن روزها بحث سازمان برنامه و اصولا برنامه‌نویسی داغ بود و من فكر كردم با توجه به كمبود منابع در این زمینه خوب است كه منابعی جمع كنم، این بود كه كتاب «برنامه‌گذاری اقتصادی» را نوشتم. این كتاب در دانشگاه هم تدریس شد.

 

چرا برنامه‌گذاری؟

 

برنامه‌ریزی یعنی ریختن و پاشیدن برنامه. آیا منظور اقتصاددانان، ریختن و پاشیدن برنامه است یا گذاردن برنامه؟ برنامه را باید ریخت یا باید گذارد و بنا كرد؟ اتفاقا این تعبیر را خیلی از اقتصاددانان دیگر تایید كردند.

 

اما فراگیر نشد.

 

بله نشد. مثل خیلی از واژه‌های دیگر كه وقتی اشتباه رایج شد دیگر هیچ‌كس نتوانست جلو فراگیری‌اش را بگیرد.

 

پس از این كتاب بود كه تصمیم گرفتید فرهنگ بزرگ علوم اقتصادی را منتشر كنید؟

 

این تصمیم را گرفته بودم و داشتم تحقیق می‌كردم اما فرهنگ بزرگ علوم اقتصادی دومین كتابم نبود. اولی كه برنامه‌گذاری اقتصادی بود و بعد از آن طی ماجراهای جالبی كه برایم پیش آمد با پیشنهاد ترجمه كتابی از «جان مینیارد كینز» مواجه شدم. پیشنهاد ترجمه این كتاب را مرحوم دكتر حسین پیرنیا به من داد. من تازه به دانشگاه تهران رفته بودم و تدریس می‌كردم كه دكتر پیرنیا من را صدا زد و گفت: تو كه این همه ادعا داری، می‌توانی كتاب ترجمه كنی؟ گفتم در سر اندیشه نوشتن كتاب دارم. گفت: چه كتابی؟ به شوخی گفتم:دیوان اشعارم. خندید و گفت: برایت نقشه دارم كه هم برایت پول دارد و هم آبرو. دكتر پیرنیا این را گفت و رفت و چند روز بعد صدایم كرد و گفت: می‌توانی كتابی از جان مینیارد كینز ترجمه كنی؟ گفتم:می توانم اما بهتر نیست ترجمه کتاب‌های دیگری را به من بسپارید؟ گفت: از كینز در ایران كتاب خوبی وجود ندارد و این جزوه‌ها كه دست دانشجویان می‌دهیم خوب نیست و ما می‌خواهیم شما كتاب كینز را برای ما ترجمه كنی. پول خوبی هم می‌دهیم. فكر می‌كنم حق‌الزحمه ترجمه كتاب برای دانشگاه تهران بین سه تا چهار هزار تومان پول بود اما آقای پیرنیا گفت:ما به تو 15هزار تومان می‌دهیم اما باید ترجمه خوبی باشد.

 

راستش را بخواهید اول خیلی خوشحال شدم چون نمی‌دانستم كدام كتاب كینز است به همین دلیل پاسخ مثبت دادم. با خودم گفتم در كنار تدریس، هر روز می‌نشینم و كتاب را در مدت زمان كوتاهی ترجمه می‌كنم اما فكر نمی‌كردم كتابی به من بدهند كه ترجمه‌اش این قدر سخت باشد.

 

قبلا كتاب را دیده بودید؟

 

نه هیچ وقت ندیده بودم اما آقای پیرنیا چون به كینز خیلی علاقه داشت، تصمیم گرفته بود اندیشه‌هایش را در ایران رواج دهد. آن روزها ارتباطات این قدر گسترده نبود كه همه بتوانند آثار اقتصاددانان را به سهولت ببینند و بخوانند. من با كینز آشنایی داشتم و کتاب‌هایش را خوانده بودم اما كتابی كه دكتر پیرنیا به من داد خیلی سخت و پیچیده بود. روزی كه كتاب «نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول» را تحویل گرفتم و نگاهش كردم دیدم برای ترجمه‌اش باید وقت زیادی بگذارم. راستش را بخواهید پشیمان شدم. برای همین به دفتر دكتر پیرنیا رفتم. آن جا یك نفر بود كه می‌دانست ترجمه كتاب را به من داده‌اند. پرسید پشیمان شدی؟ گفتم كتاب را ندیده بودم، خیلی سخت است و زمان می‌برد. آرام در گوشم گفت:خیلی‌ها كتاب را برده‌اند و پس آورده‌اند. آنها هم گفتند نمی‌توانند و رفتند. دیدم این كتاب عجب حكایت‌هایی دارد پرسیدم چرا همه، ترجمه كتاب را رد كرده‌اند؟ گفت: برای اینكه معتقدند بسیار كار سختی است و دكتر پیرنیا وقتی شما این كار را قبول كردی تعجب كرد و گفت: چرم خامی توی دهان فرهنگ انداختم تا دندان‌هایش را خرد كند. من رفتم و كتاب را ترجمه كردم. همان‌طور كه دكتر پیرنیا گفته بود، ترجمه كتاب مثل جویدن چرم خام بود و من سه سال وقت گذاشتم تا این كتاب را ترجمه كردم.

 

انتقادی كه صورت گرفته این است كه برخی واژه‌ها از نظر همكاران شما واساتید اقتصاد عامیانه ترجمه شده وبه همین دلیل مفهوم تخصصی را نمی‌رساند.

 

این انتقاد را هركس كرده آدم بی‌انصافی بوده. درفرهنگ بزرگ علوم اقتصادی همه واژه‌ها برمبنای اصول علم اقتصاد ترجمه شده‌اند والبته من آن را كمی ساده‌تر از آنچه درکتاب‌های اقتصادی ترجمه كرده‌اند، ویرایش كرده‌ام. من كتاب را فقط برای اقتصاددان‌ها ننوشته‌ام. برای همه نوشته‌ام. اگر همكاران من فكر می‌كنند این كتاب ساده است، پس چرا در قفسه كتابخانه همه آنها وجود دارد؟ این‌طور انتقادها خستگی را درتن آدم جا می‌گذارد. انتقاد اگرسازنده باشد باید به دیده منت پذیرفت اما این‌طور كلی صحبت كردن خوب نیست. من ادعا می‌كنم که نه تنها كتابم درایران بی‌نظیراست كه درخیلی از كشورها چنین كاری هرگز صورت نگرفته. بگذارید این‌طور بگویم كه از روزی كه این كتاب منتشرشد اساتید اقتصاد آن را اتفاق بزرگی در تاریخ نشر اقتصادی اعلام كردند. آن روز بزرگ‌ترین اتفاق زندگی من افتاد. فكرش را بكنید هر روز می‌رفتم توی اتاقی می‌نشستم وشروع می‌كردم به ترجمه، گردآوری، جمع‌آوری، درآوردن سابقه تاریخی واژه‌ها و ویرایش واژه‌ها. كلمه به كلمه پیش می‌رفتم. گاهی آن قدر كار می‌كردم كه نمی‌فهمیدم ساعت از نیمه شب گذشته ومن موفق شده‌ام تنها دو واژه را ترجمه و ویرایش كنم. دراین كتاب همه چیزهست. فقط فرهنگ لغت نیست. نوعی دانشنامه است. شما می‌توانید درمورد مكاتب اقتصادی، علوم بانكداری، بازار سرمایه، حسابداری، مالیات وخلاصه همه چیز اقتصادبه این كتاب رجوع كنید.

 

من گزارشی از زندگی شما در روزنامه اعتماد ملی نوشتم وعنوان آن را گذاشتم «دهخدای اقتصاد»، شما با این عنوان مشكل ندارید؟

 

روزنامه‌نگارها همیشه به من لطف داشته‌اند. شما دین خود را به من ادا كردید اما دولتی‌ها نه. مسئولان ادا نكرده‌اند. به جزعده‌ای از همكارانم هیچ كدام از مسئولان مرام و مردانگی ندارند. منوچهر فرهنگ سنش از 90 گذشته وهنوز دارد كار می‌كند. من كار وتلاش را افتخارخودم می‌دانم واگر صدسال دیگر زنده باشم وتوان راه رفتن داشته باشم، بازهم كار می‌كنم اما حرف من با مسئولان این است كه اجازه ندهید تلاشگران واساتید دانشگاه گوشه‌ای بیفتند.

 

 

منبع: روزنامه پول


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به jaras-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به jaras@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته