-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۴, سه‌شنبه

Latest news from Jaras for 05/04/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



وکیل مدافع اوین

آیدا قجر -

 

 

 

در تاریخ 26 آذر ماه سال گذشته، درست در روزهایی که فشار بر مردم بیش از همیشه بود و سکوت خیلی‌ از نامدارانی که از آنها توقع فریاد می رفت، مردم را در سایه‌ای از بی‌اعتمادی فرو برده بود؛ مصاحبه‌ای داشتم با محمد اولیایی‌فرد -وکیل دادگستری- پیرامون بازداشت و دادگاه‌ غیرقانونی شبنم مددزاده که در جرس منتشر شد.

او در پایان مصاحبه به عنوان وکیلی مستقل، اشاره‌ای به وضع خطرناک بند 350 کرده و گفته بود:‌ "بند 350، بند کارگری است و الان زندانیان عقیدتی و سیاسی را که تقریبا 120 نفر از مردان هستند، آنجا نگهداری می‌کنند و امکانات بهداشتی و حرارتی اصلا وجود ندارد و همه دائما سرما می‌خورند. آنها خواسته‌اند که من به گوش دنیا برسانم که مردان آنجا قربانی می‌شوند؛ قربانی در اختیار نداشتن امکانات بهداری و بهیاری".

اولیایی فرد همانجا اعلام کرد که سه روز بعد دادگاه خودش است:‌ "در شعبه‌ی 26 دادگاه به اتهام اعتراض به صدور حکم اعدام افراد زیر 18 سال مخصوصا اعتراض به حکم بهنود شجاعی محاکمه می‌شوم؛ من وکیل آن پرونده بودم و در مصاحبه‌ای گفتم که مسئولیت این اعدام‌ها با قوه‌ی قضائیه است؛ زیرا ما کنوانسیون حقوق کودک را امضا کردیم که در ماده 37 آن نباید برای افراد زیر 18 سال احکام اعدام صادر بشود".

چندی بعد، در حالیکه اولیایی‌فرد برای پی‌گیری وضعیت یکی از موکلانش به دادگاه مراجعه کرده بود بازداشت و به یک سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام او به گفته خودش: "تبلیغ علیه نظام، افترا به قوه قضائیه، نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی" عنوان شده بود که در دادگاه جدید "مصاحبه با رسانه‌های بیگانه" نیز به آن اضافه شده است. 

حالا که پنج ماه از آن مصاحبه گذشته، در خبرها آمده است که اولیایی فرد به بند 350 منتقل شده و اجازه ملاقات هم ندارد.اگرچه امروز که بند 350 با شرایط سخت و آلوده‌اش میزبان زندانیان عقیدتی ـ سیاسی یا زندانیان شجاعت و صراحت است، باید به محمد اولیایی‌فرد تبریک گفت برای ایستادگی‌هایش در دفاع از حق مظلوم، افشاگری‌هایش در روزهای انسداد خبری و صراحت کلامش؛ اما بزرگداشت اولیایی فرد همه ماجرا نیست!

تنبیه او، نمایش تصمیم نظام بر ترساندن وکلای مستقل است تا دیگر وکیلی جرأت نکند با شجاعت و صراحت از حق موکّلش دفاع کند.در بحران‌ های سالهای اخیر کشورمان به ویژه در حوادث پس از انتخابات، فشار بر وکلا به حدی بود که خیلی‌ها از قبول پرونده‌‌ی متهمان خودداری می‌کردند و از میان آنهایی که وکالت را قبول کرده بودند شمار اندکی حاضر به مصاحبه و حضور رسانه‌ای می‌شدند. تنبیه توأم با ترس حاکمیت از همین باقیمانده اندک از وکلا، تا به آنجا رسید که وکیل مدافع، خود، متهم نمایشنامه شد. 

محمد اولیایی‌فرد در مصاحبه‌اش با جرس در اعتراض به رفتار حاکمیت گفته بود:‌
"در تمام دنیا سیستم‌های امنیتی و اطلاعاتی وجود دارد؛ اما این سیستم‌ها در جوامع دموکراتیک علیه مردم خودشان اقدام نمی‌کنند. آنها نسبت به کشورهای دیگر دایره ضد جاسوسی دارند و نگاه می‌کنند که چه گروه‌هایی می‌خواهند عملیات انتحاری انجام دهند یا چه کسانی جاسوس هستند نه این که علیه شهروندان خودشان این کار را انجام دهند؛ روزی نیست که خبر از دستگیری و بازجویی یا بازداشت دو یا سه نفر از دانشجویان نداشته باشیم. سطح را آن قدر نازل کرده‌اند که وارد حریم خصوصی افراد شده‌اند که شخص را به واسطه یک تلفن دستگیر می‌کنند".

اولیایی فر با صراحت مثال زدنی اش به نظام جمهوری اسلامی هشدار داده بود که "باید حافظ منافع ملی باشند اما نه ضد شهروندان خودشان؛ باید جایی که افرادی در صدد چشم دوختن به جزائر سه گانه هستند یا کسانی که می‌خواهند خلیج فارس را تغییر نام بدهند به خلیج عربی یا چه سازمان و کشورهایی می‌خواهند بررسی سهم دریای مازندران را به 11 درصد کاهش بدهند، وارد عمل بشوند نه این که مثلا یک نفر عقاید سلطنت‌طلبی دارد؛ خوب داشته باشد! طبق قانون تفتیش عقاید ممنوع است".

جهت گیری حکومت در مهار چنین وکلایی و جلوگیری از تولید مثل آنها داستان تازه ای نیست؛ در سال 1331 با امضای نخست‌وزیر وقت، دکتر محمد مصدق لایحه‌ی استقلال کانون وکلا قانونی شد؛ اما بعد از انقلاب به مدت 18 سال این قانون نقض شد و سرپرستی کانون از طرف دولت انتخاب می‌شد.

با شروع حرکت اصلاح طلبی ایرانیان و پس از آغاز به کار دولت سید محمد خاتمی،‌ قانون استقلال کانون وکلا دوباره احیاء شد تا وکلا دوره‌ی جدیدی از استقلال را تجربه کنند.

اما بار دیگر، عقبگرد همه جانبه ای که در دوره محمود احمدی نژاد آغاز شد دامن استقلال وکلا را هم گرفت و نتیجه، دخالت مجدد دولت با تصویب قانونی شد که مسئولیت صدور پروانه وکالت به اعضاء کانون را به قوه قضائیه بخشید. این مصوبه، که از نظر حقوقدانان، تجاوز به استقلال کانون و وکلا محسوب شد تاجایی‌ پیش رفت که 36 نفر از نامزدهای انتخابات کانون وکلا رد صلاحیت شدند؛ چهره‌‌هایی که صلاحیتشان از دید قوه‌ی قضائیه مردود اعلام شده و برای کشف چرایی مردود شدن آنها نباید به دنبال دلیل گشت: کرمانی‌پور و گودرز افتخار جهرمی با سابقه ریاست هیات مدیره کانون، ‌ فریده غیرت، عبدالفتاح سلطانی،‌ محمدعلی دادخواه و...

بازداشت اولیایی فرد، گامی نه چندان تازه در جهت مهار شجاعت وکلا و نفی استقلال آنهاست؛ اگر حکومت یا دادگاه عادلی وجود داشت نباید یک وکیل، همزمان با پذیرش یک پرونده، پذیرای اعمال تهدید، خشونت، رد صلاحیت، اخذ پروانه کار، تهمت و زندان نیز می شد. 

اگر حکومت یا دادگاه عادلی وجود داشت... و چه "اگر" های بیهوده ای؛ وقتی زندان‌های کشور تبدیل به تحریریه روزنامه، انجمن‌های دانشجویی، سندیکای کارگری و مجمع نویسندگان می شود.
زندانی که از همه اقشار ملت در آن زندگی می کنند وکیل مدافع هم لازم دارد! 
شهرهایی به بزرگی "اوین" وکلای بزرگ می طلبند.

 

 


 




محمدرضا -

از برکه زیبای مهتاب

دیشب صدای ماه آمد

در کوله بارش خستگی‌ بود

وقتی‌ که او از راه آمد

در آسمان پر ستاره،

مثل شهاب از دامن یک‌ شب،

می‌آمد و همپای ناهید،

آواز خوبی‌ داشت بر لب

در آسمان مانند الماس،

بر سینهٔ‌ شب میدرخشید

با نغمه‌های روشن خود،

شب را سراسر نقره پاشید

از آرزوها قصه‌ها گفت

از سرزمین گرم امید

از یاد‌های روشن صبح

از قصه‌های خوب خورشید

مهتاب من آرام و زیبا

دیشب صدای دیگری داشت

در قلب من با شعر خوبش

بذر امید تازه‌ای کاشت

گفت از نگاه شب نترسید

شب ساحل آرام فرداست

شب گرچه تاریک است اما،

خود مژده داره روشنی هاست


 




راحیل -

احمدی نژاد به هر قیمتی می خواهد تو صدر خبرها باشد.... شما چرا به او بها می دهید؟! یعنی دیگه موضوعی نیست که به آن بپردازید ؟


 




احمد از سوئد -

در خبرها آمده بود دبیرکل سازمان ملل موقع سخنرانی احمدی نژاد بلند شده رفته
چشم همه ما روشن


 


آخرین وضعیت دکتر معتمدی پس از عمل  جراحی چهار ساعته

علت اصلی خونريزی شدید، پاره شدن رگ اصلی بين کبد و کليه بوسیله قمه است -

جــرس: قائم مقام بيمارستان مهر از موفقیت آمیز بودن عمل جراحی و رو به بهبود بودن حال عمومی دکتر احمد معتمدی، وزير اسبق ارتباطات دولت اصلاحات و استاد دانشگاه پلی تکنیک خبر داد.

 

احمد معتمدی صبح دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه، توسط فردی لباس شخصی و ناشناس که وارد دانشگاه شده بود، در دفتر خود با اسلحه سرد بزرگ (قمه) مورد حمله واقع شد که بر اثر شدت جراحات وارده و وخامت اوضاع، به بیمارستان مهر اعزام و تحت مراقبت ویژه قرار گرفت.

به گزارش ایلنا، هادی منافی در تشریح آخرین وضعيت استاد مجروح دانشگاه، خاطرنشان کرد: "معتمدی که صبح امروز از ناحيه سمت راست شکم دچار پارگی به وسيله چاقو شده بود، در حال حاضر از وضعيت خوبی برخوردار است و خونريزی ناشی از اين جراحت کاملا کنترل شده است. "

وی با بیان این نکته که علت اصلی خونريزی معتمدی پاره شدن رگ اصلی بين کبد و کليه می باشد، خاطرنشان ساخت "معتمدی که از ساعت ۱۱ و ۴۵ دقيقه صبح تحت عمل جراحی قرار گرفته است، آخرين مراحل جراحی را تا چهار ساعت ديگر پشت سر می‌گذارد و از اتاق عمل خارج می‌شود. "

قائم‌ مقام بيمارستان مهر با اعلام اين‌که تاکنون هشت واحد خون به معتمدی تزريق شده است، گفت: خطر کاملا رفع شده و مصدوم می‌تواند تا ساعات ديگر به بخش عمومی بيمارستان منتقل شود.

آخرین گزارش ها از اظهار نظر مسئولان دانشگاه اميرکبير راجع به سوء قصد به جان استاد آن دانشگاه حاکیست: ضارب فردی مسن و حدود ۴۵ ساله است که از خارج از دانشگاه وارد شده بوده و پس از مضروب کردن معتمدی توسط نيروهای حراست دانشگاه دستگير شده است. فرد مذکور به عنوان مراجعه کننده وارد دانشگاه شده و کارت شناسايی خود را نيز در نگهبانی قرار داده و درخواست ملاقات با دکتر معتمدی داشته است.

لازم به ذکر است دوشنبه عصر دانشجویان دانشکده برق و جمع کثیری از دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران)، در اعتراض به سوء قصد به جان دکتر احمد معتمدی، استاد سبزِ آن دانشگاه و از وزرای دولت اصلاحات، دست به تحصن در مقابل دانشکده برق زده و ضمن اعتراض شدید به بی توجهی مسئولین حراست و انتظامات در وقوع این حادثه، خواستار رسیدگی هر چه سریعتر به موضوع این سوء قصد شده بودند.


 


دو دلیل هاشمی برای عدم حضور در نماز جمعه

منابع آگاه خبری به جرس گفتند -

جــرس: در حالیکه روز گذشته جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواستار حضور مجدد آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در جایگاه خطیب نماز جمعه شده بودند، امروز منابع نزدیک به خانوادۀ رئیس مجمع تشخیص مصلحت از عدم حضور مجدد وی در نماز جمعه تهران خبر دادند.

 

به گزارش پارلمان‌نیوز، روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ماه و در جریان دیدار هیات رئیسه فراکسیون دانشگاهیان مجلس با هاشمی رفسنجانی، مصطفی كوhكبیان رئیس فراكسیون دانشگاهیان و عضو فراکسیون اقلیت مجلس به همراه تعدادی دیگر از اعضای هیات رئیسه این فراكسیون، به نمایندگی از جمعی از نمایندگان مجلس، خواستار حضور مجدد هاشمی در جایگاه خطیب نماز جمعه شدند.

 

همزمان منابع آگاه نزدیک به رئیس مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت، در گفتگو با خبرنگار جرس خاطرنشان کردند "حضور هاشمی رفسنجانی بعنوان خطیب نماز جمعه تهران، فعلا و بنا به دو دلیل منتفی است."

 

این منبع مطلع تصریح کرد "هم بنا به برخی تنگ نظری های مقامات و نهادهای مسئول و هم بدلیل اینکه خود آقای هاشمی نگرانِ بروز تشنج و هزینه دادن مردم در صورت وقوع هرگونه حادثه احتمالی"، فعلا حضور هاشمی در نماز جمعه امکان پذیر نیست.

 

 در همین رابطه، رییس شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه اعلام کرد: "در حال حاضر آرامش در كشور حاكم است، ولی حضور آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در خطبه‌های نماز جمعه مساله‌ دیگری است كه باید بعدا در مورد آن تصمیم گرفت و صحبت كرد."

 

لازم به ذکر است آخرین بار که هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه‌ای که به "نماز جمعه سبز" مشهور شد، حاضر گردید و به ایراد خطبه پرداخت، ۲۶ تیرماه سال گذشته بود که با حضور گسترده حامیان جنبش سبز همراه شد.

 

هاشمی در آن نماز که در داخل محوطه علیه او و در خیابانهای اطراف در حمایت از او شعار می دادند، به ارائه چند پیشنهاد برای حل مشکل پیش آمده پرداخت که با وجود حملات و شعارهای لباس شخصی ها، از پیشنهادات خود کوتاه نیامد و گفت: "این انتخابات اگر مشكلاتی در آن پیش نمی‌آمد ما در سی سالگی انقلاب بهترین گام را در جهت تحقق جمهوری اسلامی برمی‌داشتیم... ما از اواخر دوران تبلیغات دچار تردید شدیم. افرادی تردید كردند، تبلیغات نادرست و عمل نادرست صداوسیما باعث شد، بذل تردید در دل مردم به وجود بیاید كه مثل خوره به جان ما افتاده است. ما تردید را بدترین مصیبت می‌دانیم... مساله‌ بعد این است كه با آسیب‌دیدگان حوادثی كه اتفاق افتاده همدردی و دلجویی شود، آن‌هایی كه عزادارند هم به آن‌ها تسلیت بدهیم ..."

 

طی آن نماز جمعه گروه زیادی بازداشت و تعدادی دیگر (همانند مصطفی کیارستمی) جان باختند یا شدیدا مجروح شدند.


 




25 سال حبس

 

 

 

بر اساس حکم  شعبه 6 اجرای احکام دادگاه انقلاب، حامد روحی نژاد به 10 سال حبس و تبعید به زندان زنجان و احمد کریمی به 15 سال و سه ماه حبس و تبعید به زندان گنبد کاووس محکوم شدند. این دو، پیش از این به اتهام عضویت در انجمن پادشاهی به اعدام محکوم  شده بودند.

 

 

 

 

این حکم در حالی در آستانه ی سالروز دستگیری روحی نژاد و کریمی به ایشان ابلاغ می شود که خلیل بهرامیان، وکیل این دو زندانی، تا شب گذشته از احکام صادره بی اطلاع بوده است.

 

 

 

 

حامد روحی نژاد، دانشجوی رشته ی فلسفه دانشگاه شهید بهشتی که قبل از انتخابات ریاست جمهوری و در تاریخ 14 اردیبهشت ماه 88 بازداشت شد، پس از انتخابات از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، به اتهام "عضویت در انجمن پادشاهی" به اعدام محکوم شده بود.

 

 

 

 

همچنین در حالی اتهام احمد کریمی در دادگاه "نگهداری مواد منفجره" عنوان شد، که از نامبرده یک عدد "فشفشه" ضبط شده است.

 

 

 

 

احمد کریمی، حامد روحی نژاد، محمد علی زمانی، آرش رحمانی پور و امیررضا عارفی پنج تن از متهمانی بودند که به اتهام ارتباط با گروه های مخالف نظام، پیش از انتخابات بازداشت و روانه زندان شدند و بعدها در دادگاهی پس از انتخابات در کنار معترضین به نتیجه انتخابات، محاکمه و به اعدام محکوم شدند که از این میان محمدعلی زمانی و آرش رحمانی پور دو تن از متهمان این پرونده، هشتم بهمن ماه سال گذشته اعدام شدند.

 

 

 

 

همچنین، دو تن از معترضان به نتیجه انتخابات، "سعید حدری" و "مرتضی لایقی" از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی "صلواتی" هر کدام به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شدند.

 

 

 

 

این دو متهم که صبح امروز جهت ابلاغ حکم به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب منتقل شدند، در تمامی روند دادرسی نیز از داشتن وکیل محروم بودند.

 

 

 

 

پیشتر قادر رحیمی از دیگر متهمان این پرونده نیز به یک سال حبس به مدت ۵ سال تعلیق محکوم شده بود. وی در از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به صورت غیر حضوری محاکمه شد.

 

 

 

 

در خبری دیگر، پوریا قربانی از متهمان حوادث عاشورا که از زندانیان گمنام سال گذشته ایران محسوب می شود، روز گذشته به ۶ سال حبس محکوم شد.

 

 

 

 

به گزارش خبرنگار رهانا، وی هم‌اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می‌برد و روز گذشته حکم ۶ سال حبس خود را از قاضی صلواتی دریافت کرد.

 

 

 

 

۴ سال از این ۶ سال حبس به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، یک سال از آن به اتهام تبلیغ علیه نظام و یک سال از آن به اتهام توهین به رهبری به وی تعلق گرفته است.

 

 

 

 

بازداشت سردبیر سایت هم میهن

 

مازیار خسروی، سردبیر سایت هم میهن که بر اساس شکایت معاونت حقوقی دانشگاه تهران در رابطه با انتشار گزارشی در مورد حمله خرداد ماه سال گذشته به کوی دانشگاه تهران به نشر اکاذیب متهم شده بود ظهر روز یک شنبه ۱۲ اردیبهشت به زندان اوین منتقل شد.

 

 

به گزارش هم میهن، در حالی مدیر سایت هم میهن بر اساس رای دادگاه مبنی بر نشر اکاذیب در رابطه با حمله گروه های فشار به کوی دانشگاه راهی زندان اوین شده است که همواره از حمله گسترده گروه فشار به کوی دانشگاه تهران به عنوان یکی از تلخ ترین حوادث پس از انتخابات یاد شده است.

 

 

 

 

مازیار خسروی سردبیر سابق سایت آفتاب و دبیر گروه دیپلماسی روزنامه های مردم سالاری و بهار بوده و با بسیاری از روزنامه های اصلاح طلب همکاری نزدیک داشته است.

 

 

 

 

احتمال آزادی یک عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر

 

خانواده کوهیار گودرزی، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر از تعیین قرار وثیقه ۷۰ میلیون تومانی برای وی خبر دادند.

 

 

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، در ابتدا وثیقه تعیین شده برای این فعال مدنی ۲۰۰ میلیون تومان بود که به ۷۰ میلیون کاهش پیدا کرد. با این حال هنوز خانواده وی موفق به اتمام مراحل اداری تودیع وثیقه نشده اند. کوهیار گودرزی، بیش از ۱۳۰ روز است که در زندان اوین به سر می‌برد و در این مدت تحت فشار و بازجویی‌های طولانی‌مدت قرار داشته است.

 

 

 

 

این فعال حقوق بشر، پیش از این در آبان ماه با فشار نیروهای امنیتی از دانشگاه صنعتی شریف اخراج شد. هم‌اکنون، وی در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می‌برد.

 

 

 

 

علاوه بر این، نوید خانجانی عضو جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی و کمیته‌ گزارشگران حقوق بشر بعدازظهر دوشنبه، با تودیع وثیقه از زندان اوین آزاد شد.

 

 

 

 

این فعال دانش‌جویی روز ۱۱ اسفند ‌ماه در منزل شخصی خود در اصفهان بازداشت شده بود و در بند متعلق به سپاه در زندان اوین نگه‌داری می‌شد.

 

 

 

 

در حال حاضر، کوهیار گودرزی و شیوا نظرآهاری اعضای دربند کمیته گزارشگران حقوق بشر هستند.

 

 

 

 

همچنین محمد جواد رحیمی فیروز، زندانی بازداشت شده در حوادث عاشورای تهران به قید کفالت از بند ۳۵۰ زندان اوین آزاد شد.

 

 

 

 

به گزارش رهانا، وی از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه  به  یک سال حبس تعزیری به علاوه یک سال حبس تعلیقی محکوم شده بود.

 

 

 

 

دومین جلسه دادگاه محمد داوری برگزار شد

 

دومین جلسه دادگاه محمد داوری امروز ۱۳ اردیبهشت ماه، در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران برگزار شد.

 

 

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، پس از گذشت چند ماه و ادامه بلاتکلیفی این عضو سازمان معلمان، اکنون بدون آنکه نتیجه تحقیقات از سوی شعبه ۲۶ ارایه شده باشد جلسه امروز با همان اتهامات سابق برگزار شد و وکلای وی، ژینوس شریف رازی و مینا جعفری به دفاع از وی پرداختند.

 

 

 

 

محمد داوری، معلم يكی از مدارس منطقه ۱۱ تهران بوده و از زمان بازداشت قادر به حضور در كلاس درس نبوده است که اين امر وی را دچار مشكلات كاری کرده و حتی ممکن است باعث اخراج به علت غيبت طولانی مدت شود.

 

 

 

 

از جمله اتهامات این روزنامه‌نگار فعالیت تبلیغی علیه نظام، اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور و اخلال در نظم عمومی عنوان شده است.

 

 

 

 

محمد داوری در روز ۱۷ شهریور ماه در پی حمله نیروهای امنیتی به دفتر شخصی مهدی كروبی و دفتر حزب اعتماد ملی با حكم جلب صادره از سوي دادستانی تهران بازداشت شد

 

 

 

بلاتکلیفی وضعیت یاسر معصومی

 

 یاسر معصومی از هوادارن نیروهای ملی مذهبی، در حالی پنجاهمین روز بازداشت خود را سپری می کند که کماکان از اتهام وی اطلاعی در دست نیست. معصومی در روز 23 اسفند ماه سال گذشته و در پی احضار تلفنی دفتر پیگیری وزارت اطلاعات بازداشت شده است.

 

 

به گفته خانواده وی، حال عمومی معصومی نسبتا خوب بوده و ایشان از روحیه مناسبی برخوردار می باشند. با این حال مشخص نبودن اتهام و بلاتکلیفی پرونده وی موجب نگرانی خانواده و نزدیکانش گردیده است. طبق اخبار رسیده معصومی در هفته های اخیر زیر فشار شدید بازجویی برای اقرار به اتهاماتی که به وی ارتباطی نداشته است، می باشد.

 

 


 


پدر یاسر معصومی از فعالان ملی مذهبی در شهرستان اراک می باشد. این در حالی است که یاسر معصومی سابقه فعالیت سیاسی نداشته است و تنها در بخش فنی برخی از روزنامه های اصلاح طلب مشغول به کار می باشد.

 


 


 


حذف، کسب و کارآنهاست؛ موج جدید خشونت در راه است؟

یلدا آراسته -

 

حذف فیزیکی افراد جریانی است که سالها پیش شروع شد و به دنبال قتل های زنجیره ای رسانه ای شد . هر چند که حکومت ایران همواره در پی این بوده که آن را به بیگانگان نسبت دهد اما راهی است که گویا حکومت آن را برای تثبیت خود برگزیده است.

 

بدون جرم کشته شدند

 

اول آذر ماه 1377 جسد مثله شده جهانگیر و پروانه فروهر در منزل مسکونی شان پیدا شد.

 

آنها اولین کشته هایی نبودند که در جریان موسوم به قتل های زنجیره ای جان خود را از دست دادند.

 

با این حال این مرگ فروهر ها بود که باعث شد مجلس به دولت خاتمی فشار بیاورد و سرانجام هیاتی خارج از وزارت اطلاعات برای بازبینی این قتل ها و پیدا کردن عاملان آن تشکیل شد.

 

در لیست 80 نفره قربانیان نام نویسندگان ، شعرا و روشنفکران به چشم می خورد .

معصومه مصدق، نوه دکتر مصدق ،محمد جعفر پوینده و محمد مختاری نیز از جمله کشته شده ها بودند .

 

بیگانگانی که روشنفکر می کشتند

 

حکومت ایران این قتل ها را به گردن نگرفت . گروهی بانام "فدائیان اسلام ناب محمدی-مصطفی نواب" با انتشار اطلاعیه ای مسئولیت قتل ها را برعهده گرفت و اعلام کرد که قتل پروانه و داریوش فروهر،محمد مختاری و محمد جعفر پوینده "گام اول"این گروه است و تعدادی دیگر از نویسندگان و فعالان سیاسی و فرهنگی را به زودی به قتل می رساند.

 

با این حال هیات سه نفره تحقیق و تفحصی که به دستور خاتمی تشکیل شده بود ریشه این قتل ها را در وزارت اطلاعات دانست .

 

دری نجف آبادی از وزارت این سازمان برکنار شد و وزارت اطلاعات در بیانیه ای اعلام کرد که کسانی از این سازمان در این جنایات نقش داشته اند .

 

در بخشی از این اطلاعیه آمده بود : " با کمال تاسف، معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس، کج‌اندیش و خودسر این وزارت که بی‌شک آلت دست عوامل پنهان قرار گرفته و در جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایتکارانه زده‌اند، در میان آنها وجود دارند."

 

با این حال بازهم آقای خامنه ای این امر را قبول نکرد وی در خطبه های نماز جمعه 18 دی سال 77 گفت : " من نمى‏توانم باور و قبول كنم كه این قتلهایى كه اتّفاق افتاد، بدون یك سناریوى خارجى باشد؛ چنین چیزى ممكن نیست."

 

او تاکید کرد که : "این قتلها به ضرر ملت ایران بود، به ضرر دولت بود، به ضرر حكومت بود. یك گروه داخلى كه جزو وزارت اطّلاعات هم باشند، هرچه هم حالا فرض كنید كه متعصّب باشند و بناى این كار را داشته باشند، در سطوحى از وزارت اطّلاعات كه اهل تحلیلند، امكان ندارد دست به چنین قتلهایى بزنند."

 

شلیک به اصلاحات

 

اما یکسال بعد و در اسفند ماه 1378 سعید حجاریان مورد اصابت گلوله قرار گرفت. سعید حجاریان از سران اصلاح طلب ، عضو جبهه مشارکت اسلامی ، موسس روزنامه صبح امروز و اعضای شورای شهر تهران بود .

 

حجاریان در برابر ساختمان شورای شهر از ناحیه صورت مورد حمله قرار گرفت و هرچند که این ترور نا موفق بود و او جان سالم به در برد، اما برای همیشه روی صندلی چرخ دار قرار گرفت.

 

سعید عسکر که این ترور را انجام داده بود دستگیر وبه 15 سال زندان محکوم شد اما پس از مدتی آزاد شد.

 

اقای خامنه ای نیز اطلاعیه ای منتشر کرد و درآن این اقدام را تقبیح کرد و از نیروهای امنیتی خواست که هر چه سریعتر عاملان این جنایت را شناسایی کنند .

 

در این پیام آمده بود : "بزرگ ترين خدمت به جنايتكاران و دشمنان انقلاب اين است كه به جاي هوشمندي و شناخت دشمن توطئه گر، كساني از اين حادثه تلخ براي هيجان افكار عمومي و ايجاد جوّ سوءظن و اغتشاش استفاده كنند و كار را براي مأموران امنيت ملي دشوار سازند. . . كساني كه با تهييج افكار عمومي و نشانه گرفتن اشخاص و جناح هاي داخلي، جو اضطراب و ناامني را تشديد مي كنند، دانسته يا ندانسته به دشمن كمك مي رسانند."

 

به این ترتیب خواستار این شد که بازهم همه توجهشان به دشمنان خارجی باشد و کسی به تندروهای داخلی ظن نبرد.

 

ترور با بمب

 


جریان قتل و ترورهای سیاسی، پس از ترور حجاریان تا دی ما 1388 در پایتخت کشور کمابیش مسکوت بود . در این تاریخ وپس از نا آرامی های ایران بر سر انتخابات ریاست جمهوری ، دونفر در تهران ترور شدند.

 

دکتر مسعود علی محمدی استاد دانشگاه تهران یکی از آنها بود .

 

یک بمب در یک موتور سیکلت در مقابل در ورودی منزل وی پارک شده بود که انفجارآ باعث کشته شدن این استاد دانشگاه شد .

 

در خبرگزاری های ایران اطلاعیه منتشر شد که بر اساس آن انجمن پادشاهی ایران مسولیت این ترور را برعهده گرفته بود. اما پس از چند ساعت این انجمن تکذیبیه ای ارائه داد و اعلام کرد که آن اطلاعیه ساختگی بوده است .

 

خبرگزاری های اصلاح طلبان خبر از این دادند که این استاد دانشگاه از طرفداران میرحسین موسوی بوده است و نام او در میان امضا کنندگان بیانیه ای برای حمایت از میرحسین موسوی دیده می شده است .

 

با این حال این ترور هم به بیگانگان نسبت داده شد .آقای خامنه ای در پیامی ضمن تسلیت به مناسبت از دست رفتن این استاد دانشگاه تاکید کرد : " دست جنايتكاري كه اين ضايعه را آفريد، انگيزه‌ دشمنان جمهوري اسلامي را كه ضربه زدن به حركت و جهاد علمي كشور است، افشاء و برملا كرد. بي‌گمان همت دانشمندان و استادان و دانش پژوهان كشور، به رغم دشمن،‌ اين انگيزه‌ خباثت آلود را ناكام خواهد گذاشت."

 

قتل با پاترول دزدی

 

از دیگر قربانیان این ماه خواهر زاده میر خسین موسوی بود .

 

روز عاشورا علی موسوی خواهر زاده میرحسین موسوی در جریان درگیری های آن روز مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت .

 

براساس گزارش شاهدان عینی، روز عاشورا حوالی ساعت ۱ تا ۲ بعدازظهر یک اتومبیل پاترول مشکی رنگ با چهار سرنشین لباس شخصی با سرعت هرچه تمام‌تر به سمت مردمی که در خیابان شادمان حضور داشتند یورش برد که ابتدا دو نفر را زیر گرفت و از روی یکی از آنها به طور کامل رد شد، نفر کنار راننده هم مسلح به کلت بوده و در طول حرکت، چند گلوله به سمت مردم شلیک کرد و سپس طول خیابان شادمان را به همین صورت طی کرده، دور زد به سمت خیابان آزادی برگشت. بعد از رفتن پاترول چند نفر زخمی و تیرخورده روی زمین افتاده بودند که مردم به کمک آنها رفتند. با توجه به شواهد خواهرزاده میرحسین موسوی هم در همین منطقه تیر خورده و به قتل رسید.

 

براساس این گزارش دو یا سه موتورسوار نیز اتومبیل پاترول را همراهی می‌کردند و مردمی که در خیابان شادمان حضور داشتند شاهد این صحنه بوده و برخی حتی می‌توانند چهره ضارب را شناسائی کنند.

 

با اینکه پلیس ایران اعلام کرده بود که پیگیر پیدا کردن قاتل موسوی است، سایت روزنامه ایران خبر از این داد که پاترولی که ضارب در آن بوده ، دزدی بوده است و چند وقت پیش از روز عاشورا دزدیده شده بود.

 

هنوز ضاربان و عاملان اصلی این ترورها دستگیر نشده اند و اصولگرایان می گویند که از خارج از کشور آمده است.

 

قتل با هر چیز

 

با این حال تنها مشکل ترور افراد نیست بلکه خطری است که در درون هر عابری می تواند نهفته باشد.

 

ضاربانی که در روز 22 بهمن ماه به اتومبیل سید محمد خاتمی حمله کردند یا در میدان صادقیه مهدی کروبی را مورد ضرب و شتم قرار دادند توانایی این را هم داشتند که انها را با همان سلاح های سرد ترور کنند .

 

ترور افراد سرشناس یکی از نشانه های خشونتی است که در کوی دانشگاه و خیابان های تهران نسبت به مردم عادی صورت گرفت .

 

با ترور دکتر معتمدی با چاقو دیگر به نظر نمی رسد که برای ترور اشخاص احتیاج به این باشد که ضاربان به دنبال سلاح گرم و تهیه موتور سیکلت و غیره باشند.

 

هر مخالفی می تواند با چاقویی که در همه جا یافت می شود دست به خشونت بزند و اهداف شوم خودش را پی گیرد.

 

تحلیلگران بر این باورند که لباس شخصی هایی که سال گذشته از چاقو و باتوم خود برای راندن مردم از خیابان ها استفاده می کردند، گویا امسال در آستانه سالگرد انتخابات، مجوز جدیدی برای اعمال خشونت و حمله های هدفدار دارند .


 




آلن وود -

 

استاد دانشگاه استنفورد و کانت‌شناس برجسته معاصر با اشاره به اینکه بنیانهای اصول اخلاقی عینی هستند و برای همه مردم و جوامع در هر زمان و مکانی یکسان هستند گفت: قوانین اخلاقی که ماحصل این اصول هستند در نتیجه کاربست این اصول به آن جوامع ممکن است بر اساس شرایط تاریخی و اجتماعی متفاوت باشند.

 

آیا بنیانها و اصول اخلاقی ثابت هستند یا در رهگذر زمان تغییر می‌کنند؟ آیا این اصول مکان‌مند و زمان‌مند هستند یا با دوام به شمار می‌روند؟ آیا زمان‌مندی و مکان‌مندی اصول و هنجارهای بین‌المللی و هنجارهای داخلی کشورها امری قابل اطلاق به همه هنجارها به شمار می‌رود و یا نه  اصول و هنجارهایی وجود دارند که ثابت و فرا زمانی و فرا مکانی باشند؟

 

آیا اصول اخلاقی و هنجارهای بین‌المللی توسط بازیگرانی خاص تعریف شده یا اساساً  اصولی وجود دارند که خارج از تعریف بازیگران خاص هستند؟ آیا اصول اخلاقی و هنجارهای بین‌المللی اموری بینا ذهنی هستند یا داده‌هایی پیشینی؟

 

همه این سؤالات همواره در ذهن بشر و جوامع دولتها وجود داشته و به نظر وجود خواهد داشت. اهمیت این سؤالات در جوامع امروز باعث شده تا گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر نظر پروفسور آلن وود را در اینباره جویا شود که در ادامه می‌آید.

 

پروفسور آلن وود استاد فلسفه در دانشگاه استنفورد است. او در دانشگاه‌هایی چون کرنل، آکسفورد، میشگان و ییل تدریس کرده است. از وود کتابها و مقالات زیادی در حوزه فلسفه و اخلاق به چاپ رسیده است. "دین اخلاقی کانت"، "الهیات عقلانی کانت"، "کارل مارکس"، "اندیشه اخلاق هگل" و "اندیشه اخلاقی کانت" از جمله آثار او به شمار می‌روند. او از کانت شناسان برجسته معاصر به شمار می‌رود.

 

آیا می‌توان اصول و مبانی "ثابت" اخلاقی را میان بازیگران در نظام بین‌الملل متصور شد و در نظر گرفت؟

- آلن وود: من معتقدم که اصول اخلاقی درست و معتبری وجود دارد که قابل کاربست به تمام افراد و جوامع است. به عبارت دیگر اصول اخلاقی‌ای وجود دارد که برای تمام افراد و جوامع یکسان هستند.

 

 من این دیدگاه (غیر منطقی) را که اصول اخلاقی عینی (objective) وجود ندارد نادرست می‌دانم و آنرا رد می‌کنم. من همچنین این دیدگاه را که اصول بنیادین اخلاق از جامعه‌ای به جامعه دیگر فرق می‌کند نیز نادرست می‌دانم و آن را رد می‌کنم.

 

در هر صورت من هر گونه صورت بندی اصول بنیادین را نیز در نظر دارم. برای نمونه کانت 5 صورت‌بندی را در "بستری برای متافیزیک اخلاق" ارائه کرده است. این صورت بندی‌ها می‌تواند موقتی باشد و در معرض نقد و بازنگری قرار گیرد و می‌تواند بابی برای بحث آزاد درباره ماهیت اخلاق میان مردم ایجاد کند.

 

همچنین، اگر چه من معتقدم که بنیانهای اصول اخلاقی عینی هستند و از اینرو برای همه مردم و جوامع در هر زمان و مکانی (فرا مکانی و فرا زمانی) یکسان هستند، ولی قوانین اخلاقی که نتیجه و ماحصل این اصول هستند در نتیجه کاربست این اصول به آن جوامع ممکن است به طور قابل ملاحظه‌ای و بر اساس شرایط تاریخی و بسته به شرایط گوناگون، متفاوت باشد.

 

به عبارت دیگر کاربست اصول بنیادین اخلاق در جومع گوناگون متأثر از برخی شرایط ممکن است از جامعه‌ای به جامعه دیگر متفاوت باشد. این تفاوت در نتیجه شرایط اجتماعی و تاریخی ایجاد می‌شود.

 

قوانین اخلاقی که در یک جامعه به کار بسته می‌شود از آنجا که تحت تأثیر مجموعه‌ای از باورها، سنتها و شرایط تاریخی و طبیعی قرار می‌گیرد و ممزوج با این شرایط می‌شود ممکن است با قوانین اخلاقی در جامعه‌ای دیگر که در آن باورها، سنتها و شرایط تاریخی و طبیعی متفاوت است، فرق داشته باشد.

 

توجه به این نکته لازم است که در هیچ جامعه‌ای این قوانین به طور تصادفی و اتفاقی به وجود نیامده است.

 

حقایق اخلاقی "موضوعات" مردم خردمند و عاقل هستند تا پیرامون آن به بحث و گفتگو بپردازند و درباره آن تعقل و استدلال کنند. این گفتگوها باید مبتنی بر عقلانیت و معیارهای معتبر و صحیح و قابل قبول برای همه باشد.

 

گفتگو و بحث آزاد درباره مسایل و موضوعات اخلاقی چه در درون جوامع و چه در بین شهروندان جوامع مختلف، از موضوعات حقوق بشر بنیادین است که هیچ ملتی نمی‌تواند مانع آن شود یا به آن تجاوز کند.

 

 * اگر معتقد هستید که اصول و مبانی ثابت اخلاقی در میان دولتها و کشورها در نظام بین‌الملل وجود دارد، کدام بازیگران تعریف کننده این اصول هستند و اساساً کدام بازیگران به این اصول شکل می‌دهند؟

- هیچ "بازیگری" ماهیت درستی یا نادرستی موضوعات اخلاقی را تعیین نمی‌کند. آیا می‌توان در نظر گرفت که "بازیگری" حقایق ریاضی و فیزیک را مشخص و تعیین می‌کند! اصول اخلاقی، حقایقی عینی(objective) هستند و در معرض اراده هیچ بازیگری قرار ندارند. جامعه بین‌الملل برای بازیگرانی که اصول و هنجارهای اخلاقی در آن به درستی اجرا نمی‌شود ساز و کاری اندیشیده است. در جایی که اصول و حقایق اخلاقی به طور شایسته و مناسب وجود ندارد اصول الزام آور حقوق بین‌الملل وجود دارد که خاطی را با ابزارهای مختلف و الزام آور مجازات می‌کند. از جمله سازوکارهایی که جامعه دولتها بدان نایل شده سازمان ملل متحد است.

 

جامعه بین‌الملل در مقابل کشورهای خاطی و غیر اخلاقی با جدیت برخورد می‌کند تا بتواند جلوی رفتارهای غیر اخلاقی و رفتارهایی که مغایر با هنجارهای بین‌المللی است را بگیرد. جامعه بین‌الملل دربرابر این گونه رفتارها تساهل نشان نخواهد داد.

 

منبع: مهر

 


موسیقی دانهای ایران دق مرگ می شوند

سعید زندگانی -

 

چهارشنبه اول اردیبهشت استاد جلیل شهناز تارنواز بزرگ ایران را برده بودند  همراه استاد شجریان و چند چهره سرشناس دیگر، تا خانه موسیقی ایران را بازگشائی کنند. دکترمحمد سريررئیس هیئت مدیره خانه موسیقی ایران آمد و اعلام كرد كه عطاء‌جنگوگ نوازنده، آهنگساز و پژوهشگر ارجمند موسیقی ملی ایران در سن 62 سالگی بر اثر سکته مغزی درگذشته‌ است. بعد از او داود گنجه‌اي  اشک ریزان تعریف کرد که ساعت دو نيم صبح دوشنبه  بود كه تلفن منزل زنگ زد كه هيچ بيمارستاني آقاي چنگوگ را قبول نمي‌كند. گنجه ای به معاون هنري وزير ارشاد كه در نشست حاضر بود رو كرد و گفت: حداقل ترتيبی بدهيد كه بیمارستانها اعضاي خانه موسيقي را بپذیرند، خانه موسیقی پي‌گير مسائل مالي آن خواهد بود.

 

هق هق شجریان و نامه مشکاتیان

 

شجريان كه تا آن لحظه در گوشه‌اي نشسته بود، نتوانست طاقت بياورد و هق‌هق گريه‌اش شروع شد  به‌نحوي كه سيد‌عبدالحسين مختاباد آهنگساز و خواننده و عضو هيئت مديره كانون آواز خانه موسيقي وي را همراهي‌كرد و به يكي از اتاق‌ها برد تا بتواند آرامش كند. به نوشته خبرگزاری مهر، مختاباد شرح می داد:استاد در حالي كه مي‌گفت جنگوگ هم سني‌نداشت و هم‌سن و سال پرويز‌(مشكاتيان) بود و چرا بايد چنين زود وبا چنين وضعيتي از دست برود، از چشمانش سیل اشک فرو می ریخت...

 

جنگوک آخرین چهره از قافله بزرگان موسیقی بود که در یکسال گذشته روی در نقاب خاک کشید، یا به قول دوستش داریوش پیرنیاکان "دق مرگ" شد. علی اکبرشکارچی نیز گفته بود که "شقایقها در لرستان با یک باران می رویند و یکروزه با یک باد پرپر می شوند. چنگوک هم مثل شقایقهای لرستان زود پرپر شد." پیش از او استاد فرامرز پایور فوت کرد و اول پائیز پرویز مشکاتیان در 55 سالگی چشم از جهان فرو بست.

 

از مشکاتیان نامه ای به خط خود او و به تاریخ 30 خرداد بر جای مانده است که خشم و اندوه این موسیقی دان صاحب سبک و برجسته را از دولتی که سرکار آمده نشان می دهد: "...تنابندگانی می بینی که ترغیبشان موجب تشویش و تکذیبشان مایه تشویق و شادمانی می گردد. آقای احمدی نژاد در میان پراکنده گوئی های تاریخی که به لطف خداوند منان کم هم نیست، فرموده بودند که هنرمندان بزغاله اند. واقعا باعث خفت و خواری هنرمندان این مرز و بود بود اگر مقبول چنین موجودی واقع می شدند."

 

پیرنیاکان: هنرمندان دق می کنند

 

در مراسم هفت جنگوک که چهارشنبه 8 اردیبهشت از سوی خانه موسیقی در فرهنگسرای ارسباران (سیدخندان) برگزار شد، همه بزرگان موسیقی که صحبت کردند، حرفهایشان لبریز از درد و گلایه بود. داریوش پیرنیاکان آهنگساز و نوازنده تار که از دوستان نزدیک چنگوک و همدوره او نزد شادروان علی اکبرخان شهنازی بود گفت : "من شک ندارم که اینگونه هنرمندان دق می کنند و می میرند. عطا 62 ساله بود و هیچ مرضی نداشت. چرا باید بدون هیچ سابقه بیماری سکته مغزی کند؟ مشکلات موسیقی در کشور ما آنقدر زیاد است که ما هر وقت به هم می رسیدیم ناخودآگاه در باره این مشکلات صحبت می کردیم. جنگوک برای همین آلبوم آخرش که هنوز به بازار نیامده بسیار تلاش کرد تا آنرا منتشر کند اما به نتیجه نرسید. هزینه های آنرا نیز خود از محل تدریس موسیقی تامین کرده بود."

 

پیرنیاکان ادامه داد: " تا کی باید شاهد باشیم هنرمندانمان یکی پس از دیگری دق کنند و بمیرند؟ چرا هرگز از جنگوک که مورد تائید بزرگان موسیقی بود حمایتی نشد درحالیکه صدا و سیما همواره کارهای سبک پخش می کند یا آثار خوب را ناقص پخش می کند و حق و حقوق مولف را هم نمی پردازد. تا گله می کنیم می گویند ما هنرمندان را دوست داریم. دوست داشتن هنرمند یعنی منتشر کردن اثر او. چرا باید شجریان و ناظری نتوانند در داخل برنامه اجرا کنند و بروند خارج؟ از بس این حرفها را گفته ایم، خسته شده ایم از اینکه گوش شنوائی نیست."

 

پس از پیرنیاکان، محمد رضا درویشی رو به دوست خود کرد و گفت: "آقای پیرنیاکان شما خسته نشده اید که اینهمه سال این گلایه ها را مطرح می کنید؟...من دیگر از اینکه مسئولین را مورد خطاب قرار دهم خسته شده ام و دیگر هرگز این کار را نخواهم کرد. انتقاد هنرمند این روزها هیچ ارزشی ندارد. مگر چند هنرمند دیگر از نسل ما باقی مانده است؟ ما هم به خواست خدا همان مسیری را خواهیم رفت که مشکاتیان و جنگوک رفتند."

 

محمد رضا درویشی بی توجهی در ایران امروز به مقوله فرهنگ و هنر را بی سابقه خواند که با فاجعه پرپر شدن هنرمندان مصادف شده است: "این در حالی است که ما فقط از هنرمندانی که در تهران پرپرمی شوند خبر داریم در حالیکه این وضعیت در میان هنرمندان مناطق مختلف بخصوص موسیقی دانهای نواحی بسیار بزرگتر است و به همان نسبت نیز فاجعه بزرگتری است، چون این بزرگان هیچ جایگزینی ندارند."

 

سخنرانان دیگر این مراسم، مهدی آذرسینا، علی اکبر شکارچی، رامبد صدیف و شهرام ناظری نیز از وضع موجود برای موسیقی در ایران اظهار تاسف کردند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به jaras-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به jaras@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته