
شکاف در روحانیت، موسوی یا احمدی نژاد؟
موضع گیری های میرحسین موسوی در مورد انقلاب، جمهوری اسلامی و سیاست خارجی و همچنین اقتصاد کشور، باعث ایجاد تردید جدی در میان نیروهای حامی حکومت شده است. بخشی از روحانیون اصلاح طلب از موسوی بطور قاطع حمایت کردند، اما حامیان روحانی احمدی نژاد، نتوانستند به راحتی برای حمایت وی به نتیجه برسند. بسیاری از سرداران جنگ و نیروهای بسیجی نیز که بطور طبیعی می بایست طرفدار احمدی نژاد باشند، به سوی موسوی آمده و سردار رشید اعلام کرد که واحد بسیجیان را در ستاد موسوی تشکیل خواهد داد. این در حالی است که شورای نگهبان امروز اعلام کرد که یک چهارم داوطلبان نامزدی ریاست جمهوری سوء سابقه دارند، با این وجود سخنگوی شورای نگهبان بررسی صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری را تمدید کرد.
سابقه محکومیت یکچهارم داوطلبان انتخابات
عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان گفت که یکچهارم داوطلبان ریاست جمهوری سابقه محکومیت دارند. در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، ۴۷۶ نفر نامنویسی کردهاند که به گفته آقای کدخدایی، یکچهارم آنها سابقه محکومیت دارند و ۵۰ نفر دیگر نیز در دورههای گذشته رد صلاحیت شدهاند. نیمی از این داوطلبان هم، آنطور که سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرده است تحصیلات ابتدایی تا فوقدیپلم دارند.
مصطفی پورمحمدی رئیس بازرسی کل کشور نیز از نظارت نامحسوس این سازمان در انتخابات آینده خبر داده است. نظارت نامحسوس سازمان بازرسی بر انتخابات در حالی اعلام میشود که براساس قانون، شورای نگهبان تنها مرجع ناظر در برگزاری انتخابات در ایران است. با این حال آقای پورمحمدی گفته است که سازمان بازرسی براساس اصل ۱۷۴ قانون اساسی بر انتخابات ریاست جمهوری نظارت خواهد داشت. براساس اعلام آقای پور محمدی، سازمان بازرسی در این دوره از انتخابات نظارت میکند که " آیا امکانات دستگاههای دولتی در امر انتخابات صرف میشود یا خیر."
قلم طلایی به حاج سیدجوادی رسید
در مراسمی با حضور شخصیت های سیاسی و کنشگران مدنی ایران، قلم طلایی سال 88 انجمن دفاع از آزادی مطبوعات به دکتر احمدصدرحاج سیدجوادی اهدا شد. دراین مراسم كه روز پنجشنبه در منزل دکتر صدرحاج سیدجوادی برگزار شد، اعضای شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات) علی حکمت، محمد سیف زاده، رضا تهرانی، محمدرضا زهدی، محمدجواد مظفر، عیسی سحرخیز، عباس صفایی فر، احمد زیدآبادی، کیوان صمیمی و مرتضی کاظمیان)، و نیز جمعی از کنشگران سیاسی و اجتماعی (مهندس عزت الله سحابی، دکتر ابراهیم یزدی، حسین شاه حسینی، حجه الاسلام عبدالله نوری، مهندس هاشم صباغیان، مهندس عباس امیرانتظام، مهندس محمد توسلی، دکتر داوود هرمیداس باوند، محمد بسته نگار، مهندس ابوالفضل بازرگان، دکتر محمد حسین بنی اسدی، هدی صابر، فریده غیرت، دکتر زهرا بازرگان و...) حضور داشتند.
نگاه لوموند به نامزدهاي رياست جمهوري ايران
روزنامه فرانسوی لوموند خاتمی را خطرناک ترین نامزد انتخابات از نظر نظام جمهوری اسلامی دانست. لوموند نوشت " ترازنامه چهارسال زمامداري رئيس جمهوري كه عليرغم انتقادات شديد هنوز از محبوبيت برخوردار است، عبارت است از وضعيت اقتصادي نگران كننده كه از مديريت غلط در آمد هاي نفتي و سنگيني سه مرحله تحريم شوراي امنيت سازمان ملل به علت سرباززدن تهران از همكاري در خصوص برنامه هسته اي جنجالي آن ناشي مي شود."
لوموند نوشت: " آيا موسوي ميانه رو و محتاط پس از بيست سال كناره گيري از صحنه اجتماع در برابر احمدي نژاد وزنه اي به شمار خواهد رفت؟ تحليل احسان نراقي، جامعه شناس چنين است:" او همان كسي است كه توانست، بر خلاف كساني كه پول نفت بشكه اي 150 دلار را بر باد دادند، كشور را در ايام پر آشوب و كمبود جنگ به بهترين نحو اداره كند". در مورد رهبر هم بايد گفت كه وانمود مي كند كه در اين مرحله از شخص خاصي حمايت نمي كند هرچند در گفت و گوي تلفني كه با سعيدليلاز، تحليل گر ايراني داشتيم وي در اين مورد نظرش را چنين ابراز كرد:" آقاي خاتمي از نظر گروهي كه در رأس امور قرار دارد خطرناكترين نامزد به شمار مي رفت بنابراين از وقتي كه ايشان انصراف داده رهبر نگران نيست چون از نظر او هيچيك از كساني كه در عرصه مبارزه انتخاباتي هستند بقاء نظام و نهادهاي وابسته به آن را تهديد نمي كنند".
بسیجیان در ستاد میرحسین موسوی
یک هفته پس از اعتراض تند مهدی کروبی به سخنان فرمانده سپاه در خصوص دخالت بسیج در انتخابات، یک سردار بازنشسته سپاه و حامی میرحسین موسوی خبر از تشکیل "شاخه بسیج" در ستاد نخست وزیر پیشین جمهوری اسلامی داد و ضمن اظهاراتی صدور مجوز فعالیت سیاسی بسیجیان را حرکت "اصلاح طلبانه" سپاه توصیف کرد. سردار محسن رشید که در سمت سخنگوی کمیته "ایثار گران" ستاد میرحسین موسوی مشغول فعالیت است ضمن اعلام خبر راه اندازی شاخه بسیج در ستاد موسوی، به بیانیه هفته گذشته سپاه پاسداران و همچنین اظهارات اخیر فرمانده این نهاد نظامی اشاره کرد و اظهار داشت: "صدور این بیانیه به عنوان یک حرکت اصلاحطلبانه از سوی سپاه به حساب میآید و کمیته ایثارگران از آن استقبال کرده و در ستاد مردمی مهندس موسوی شاخهای مختص بسیج راهاندازی کرده است."
رشید که از سپاه پاسداران بازنشسته شده است با این توضیح که پیشتر افراد بسیجی به دلیل اعتراض پایگاه بسیجی شان نمی توانستند در ستاد میرحسین موسوی ثبت نام کنند، از قول موسوی گفت: " اگر فرهنگ بسیجی نبود من در دوره نخست وزیری موفق نبودم".
جامعه روحانیت مبارز از احمدی نژاد حمایت کرد
پس از اعلام بی نتیجه بودن آخرین جلسه انتخاباتی جامعه روحانیت مبارز تهران و در شرایطی که ناتوانی اعضای این تشکل محافظه کار از رسیدن به تصمیم، باعث بروز اختلافات علنی بین اعضای مرکزیت این تشکل شده، جامعه مدرسین قم با صدور بیانیه ای یک خطی از احمدی نژاد حمایت کرد. این بیانیه کوتاه که در رسانه ها نوعی "حمایت تحقیرآمیز" ارزیابی شده، در شرایطی صادر شده که در جلسه آخر این جامعه هم احمدی نژاد نتوانست حدنصاب لازم را در بین اعضای جامعه مدرسین کسب کند. در بیانیه انتخاباتی یک خطی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، که ظهر دیروز برای رسانه ها ارسال شد،آمده بود: "پس از بررسیهای لازم اکثریت اعضای محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم حمایت خود را از کاندیداتوری جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد اعلام نمودند."
اما هنوز زمان چندانی از صدور این بیانیه نگذشته بود که سایتهای خبری فاش کردند و اندکی بعد محمد یزدی، رئیس جامعه مدرسین، نیز مجبور شد در نشست خبری خود اعتراف کند که احمدی نژاد پس از چند جلسه بحث مداوم، همچنان نتوانسته رای لازم برای حمایت قاطع این تشکل روحانی به دست بیاورد و در نهایت بنا بر این شده که اعلام شود "اکثریت" جامعه مدرسین از احمدی نژاد حمایت میکنند. یزدی تصریح کرده که جلسه جامعه مدرسین برای تصمیم گیری انتخاباتی، سه رای با حدنصاب لازم فاصله داشته؛ که این به معنای غیرقانونی بودن این حمایت و تخلف یزدی از آیین نامه تشکل متبوع خود است. رئیس جامعه مدرسین قم در حالی به اعلام حمایت از احمدی نژاد پرداخت که سایتهای اصولگرای منتقد دولت نهم در روزهای قبل فاش کرده بودند: "طرح حمایت از کاندیداتوری آقای احمدی نژاد از سوی برخی اعضای مهم این جامعه تا این لحظه با مخالفت روبه رو شده و حتی دو تن از مراجع عظام مخالفت خود را اعلام کرده اند."
اما جلسه اصلاح طلبان قم که نتیجه بخش بود و البته برخلاف تصورات قبلی به حمایت از موسوی ختم شد تا مجمع مدرسین نیز به مجمع روحانیون بپیوندد، جلسه بزرگان جناح محافظه کار در تهران باز هم بی نتیجه ماند و تنها به سکوت منجر شد.
از ابتدای هفته گذشته، سایتهای جناح دولتی تلاش کردند با انتشار اخباری القا کنند که مهدوی کنی، دبیرکل جامعه روحانیت، حامی احمدی نژاد است و هاشمی رفسنجانی عامل اصلی مخالفت با وی است. به همین دلیل شایعه ای منتشر شد که هاشمی گفته است در صورت حمایت جامعه روحانیت از احمدی نژاد استعفا خواهد داد. سایت " آینده" خبر داد که برای جلب نظر جامعه روحانیت تلاش می کنند از طریق مهدوی کنی بگویند که " نظر رهبر بر روی احمدی نژاد است."
حسن روحانی هفته گذشته علیه احمدی نژاد سخنرانی کرد. پورمحمدی و دعاگو و ناطق نوری نیز کم و بیش چنین وضعیتی دارند و ظاهرا هیچ کوششی برای پنهان کردن مخالفت خود با احمدی نژاد نیز نمی کنند. اما از آن سو، تنها عضو جامعه روحانیت که حمایت خود از احمدی نژاد را علنی و بر اعلام آن به نام جامعه روحانیت اصرار کرده، یکی از اعضای روحانی حزب موتلفه به نام "جعفر شجونی" است که در چند سال اخیر به عضویت جامعه روحانیت نیز درآمده است. شجونی به سایت "سلام" گفت: "جامعه روحانیت هیچ تردیدی برای حمایت از احمدی نژاد ندارد و اکثریت جامعه روحانیت اسمی جز احمدی نژاد نمی آورند و در آن جلسه که گفتند احمدی نژاد رای نیاورده، دروغ گفته بودند؛ چون آن جلسه اصلا به حد نصاب قانونی نرسیده بود و فقط 15 نفر آمده بودند." شجونی امام جمعه شمیرانات را متهم کرد که: "دعاگو نفسش به هاشمی خورده و الان چپ میزند و حق نداشته اخبار جامعه روحانیت را به بیرون ببرد و ما این کار او را جاسوسی می دانیم."
انتقاد تند و استعفای آرام رئیس بانک مرکزی
در حالی که منابع خبری دو جناح همچنان بر صحت خبر استعفای رئیس بانک مرکزی تاکید دارند و زمان آن را نیز به ابتدای هفته قبل باز میگردانند، سخنان دیروز بهمنی در انتقاد از توقعات بیپایان دولتی برای اخذ تسهیلات از بانکها، بار دیگر به موضوع استعفای او دامن زد. رئیس کل بانک مرکزی در این سخنرانی ضمن اعتراف به نادرست بودن برخی آمارها، اظهار داشت که با چاپ اسکناس و فشار به بانکها نمیتوان مشکلات بخش تولید و صنعت را حل کرد.
محمود بهمنی تنها چهار روز پس از آنکه خبر استعفایش منتشر شد ـ هر چند دولت به سرعت آن را تکذیب کرد ـ تندترین انتقاد 9 ماه مسئولیتش را در خصوص سیاستهای اقتصادی دولت نهم ابراز داشت تا نشان دهد که تکذیبهای مکرر دولت و تهدید رسانهها نمیتواند از جدیت استعفای او بکاهد. او در سخنان خود به فشارهای دولت بر بانک مرکزی و تقاضای بیپایان بخش دولتی برای اخذ تسهیلات از بانکها اعتراض کرد و تلویحا از درخواست دولت برای چاپ اسکناس پرده برداشت. وی همچنین فاش کرد که اگر اطلاعات شفافی عرضه شود، میزان واقعی مطالبات معوق بانکی بیش از چیزی است که اعلام میشود.
گفته شده است، دولت از او میخواست ساکت باشد تا به نام او خبر استعفایش را تکذیب کنند. به بهمنی هشدار داده شد که تا زمان انتخابات حق ندارد سخنی درباره استعفا بگوید و شاهد آن بود که شورای اطلاعرسانی دولت به نام او، رسانهها را متهم کرد که "در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در راستای سناریوهای تخریبی برخی جریانهای سیاسی" خبر مینویسند. بهمنی هم این چند جمله را در جواب سؤالات مکرر این خبرنگار گفت: "مصاحبه من با خبرگزاری دولت دروغ است، من مصاحبه نكردهام. از دولت زنگ زدن، گفتن تو ساکت باش، خودمون یه خبر به نقل از تو به رسانهها میدهیم."
یاس نو یکروزه توقیف شد
روزنامه "یاس نو"، تنها پس از انتشار یک شماره از دوره جدید انتشار، باردیگر متوقف شد. به اين ترتيب، حزب مشارکت، که بيشترين سهم را از مجلس ششم و دولت اصلاحات در اختيار داشت، در زمان احمدي نژاد، تنها يک روز از حق داشتن روزنامه برخوردار شد. علت توقیف مجدد اين روزنامه، "درخواست اعاده دادرسی و تجدید نظر خواهی در پرونده روزنامه یاس نو توسط سعید مرتضوی دادستان عمومی و انقلاب تهران" اعلام شد.
تک شماره دور جدید روزنامه "یاس نو" که در 16 صفحه رنگی و با عناوین سیاسی، اجتماعی، بین الملل، حوادث، اقتصادی، ورزشی، فرهنگ و هنر و اندیشه منتشر شد، با انتشار عکسی از محمد خاتمی رئیس جمهور سابق و میرحسین موسوی کاندیدای انتخابات دهم ریاست جمهوری در تیتر اول خود"خاتمی- موسوی برای ایران"را به ائتلاف این دو چهره سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری اختصاص داده بود.
محمد نعیمی پور مدیر مسئول روزنامه "یاس نو" در سرمقاله شماره نخست دوره جدید آن با عنوان "بر همان عهده و پیمانیم" نوشته بود که "یاس نو با همان عهد و پیمان بازگشایی می شود تا فروبستگی تفکر و روشنفکری دینی در زمانه امروز را مانع شود و افقی را که بهجت و امید و دانایی راهی که در سال 57 گشوده شده، پیش روی خود قرار دهد." نعیمی پور در بخش دیگری از این سرمقاله "قانون اساسی"، اصلاحات"، "رای مردم" و "انتقاد" را چهار ستون پیمان نامه این روزنامه خوانده بود.
اولین شماره دوره نخست روزنامه یاس نو در سوم اسفندماه سال 1381 منتشر شده بود، اما پس از نزدیک یک سال انتشار در 30 بهمن سال 82 و درست در آستانه انتخابات مجلس هفتم به دستور دادستانی تهران توقیف شد.
کارآمدی و صداقت به عنوان نماد
سرمقاله امروز روزنامه سرمایه با عنوان " کارآمدی و صداقت پارادایمی برای میرحسین"، پیشنهاد کرده است که میرحسین موسوی، کارآمدی و صداقت را به عنوان نماد خود انتخاب کند و به تبیین چرایی این پیشنهاد پرداخته است. در این سرمقاله آمده است: " پارادایم یا سرمشق، هویتی است که یک نامزد انتخاباتی برای خود انتخاب میکند تا خود را با کوتاهترین پیام به مخاطبان معرفی کند. انتظار این است که این پیام آنقدر قدرت و ظرفیت داشته باشد که بتواند ویژگیهای اثباتی و سلبی کاندیدا را طی یک عبارت کوتاه برای مخاطبان بیان کند."
نویسنده سرمقاله افزوده است: " اصلیترین چالش موجود، ناکارآمدی و عدم صداقت است. در این رویکرد شرایط این گونه ارزیابی میگردد که اگر در جامعه بیکاری، ناامنی اجتماعی، فساد، تبعیض و بیعدالتی وجود دارد، همه ناشی از ناکارآمدی نظام تصمیم گیری اجرایی است." این روزنامه میافزاید: " مفاهیمی چون کارآمدی و صداقت از پایههای اساسی حکمرانی خوب است. کارامدی در صورتی حاصل میگردد که دولت امکان اجماعسازی بین نخبگان و گسترش دامنه مشارکت مردم در تصمیم گیریهای اساسی را داشته باشد. این امر به نوبه خود در صورتی حاصل میگردد که دولت صادقانه و شفاف با مردم ارتباط برقرار کند، و با راستی پاسخگوی اقدامات خود به مردم باشد."
فیض الله عرب سرخی عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بعدازظهر یکشنبه با فراخوان مسئولان زندان اوین، به زندان بازگشت.
یکی از نزدیکان وی با اعلام این خبر به جرس گفت: وی که از روز 15 اردیبهشت ماه به مرخصی آمده بود، در پی عدم تمدید مرخصی اش به اوین فراخوانده شد.
این عضو ارشد ستاد میرحسین موسوی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هفته گذشته از سوی دادگاه تجدیدنظر به تحمل 6 سال حبس تعزیری قطعی محکوم شده بود.
به گزارش سایت امروز شواری هماهنگی جبهه اصلاحات در بیانیه ای از دو حزب اصلاح طلب عضو این شورا حمایت کرد. متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحيم
پيروزي انقلاب اسلامي و تاسيس جمهوري اسلامي ايران به رهبري خميني كبير(ره) در 30 سال گذشته به گسست رابطه ميان نظام و مردم پايان داد و بحران مشاركت سياسي عميق در نظام سياسي را با تدوين و تصويب قانون اساسي و استقرار نهادهاي مختلف حل كرد و مكانيزم مشاركت سياسي به عنوان عاليترين جلوه و هدف توسعه سياسي و عاليترين چشمانداز اداره توسعه كشور را به يادگار گذاشت و اسباب و ابزار لازم براي حضور مستمر مردم به عنوان صاحبان اصلي كشور و انقلاب ونحوه نظارت مردم بر امور را از طريق نهادهاي اجتماعي،فرهنگي اقتصادي و احزاب سياسي و نشريات قانوني نهادينه كرد.
وجود قانون اساسي بعنوان سند اتحاد و اتفاق اجتماعي و رسانه هاي مستقل و احزاب قانوني چناچه با محدوديت و برخورد سليقه اي مواجه نشوند، به طور قطع قادر خواهند بود تعارضات احتمالي دروني حاكميت را حل كنند و به نتيجه اي برسند كه بر اساس آن قادر باشند نظام ارزشي و انقلابي خويش را به ارزش هاي مبتني بر تشكيل نظام و حكومت تطبيق دهند.
به اعتقاد ما اكثريت قريب به اتفاق تنش هاي درون حاكميت پس از پيروزي انقلاب اسلامي در طول 30 سال گذشته و در حال حاضر، ناشي از لاينحل ماندن اين تعارضات و ناديده انگاشتن فعاليت نهادهاي مدني و رسانه هاي مستقل است .
مطالعه و بررسي دوره هاي مختلف و دولت هاي بعد از انقلاب نشان مي دهد ، در مقاطعي كه هوشياري ،آگاهي و جسارت و تعهد و اخلاص لازم براي حاكميت همه جانبه قانون اساسي وجود داشته است، جامعه بر اين مهم فائق آماده و شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات با چنين نگرشي ايجاد محدوديت هاي ناشي از برداشت هاي سليقه اي براي فعاليت احزاب به ويژه "حزب مشاركت ايران اسلامي" و "سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران" در روزهاي اخير قبل از محكوميت(قضايي آنهم توسط كميسيون ماده 10 قانون احزاب وزارت كشور كه بايد مبلغ توسعه سياسي كشور باشد) يا اصرار بر تعطيلي و يا توقيف مطبوعات را همچون اقدامات محدود كننده قبلي در جهت تعالي و توسعه نداسته و چنين اقداماتي را موجب انشقاق اجتماعي و جداشدن نيروهاي وابسته به انقلاب و حذف سرمايه هاي اجتماعي مي داند و مصرانه اميدوار است كه محدودكنندگان با درس گرفتن از تاريخ و تعاليم اسلام، قرآن و سيره و سنت امام راحل (ره) و پيروان راستين آن بزرگ مرد، به جاي انسداد سياسي و اجتماعي، در جهت توسعه سياسي گام بردارند.
در همين راستا، در جهت حل مشكلات پيش آمده ماه هاي اخير و حركت در جهت وفاق اجتماعي از وزارت كشور مي خواهيم به درخواست هاي احزاب و نيروهاي درون نظام و آقايان مهندس موسوي و كروبي براي تجمعات مسالمت آميز، وفق اصل 27 قانوني اساسي پاسخ مثبت داده و امكان مشاركت سياسي مردم در سرنوشت خود را فراهم سازند.
شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات اطمينان دارد، رفع محدوديت هاي بلاوجه، روحيه نشاط و اميد را در جامعه بارور و زمينه نظارت همگاني را بر طبيعي ترين شكل خود فراهم و سرمايه هاي اجتماعي را در خدمت مردم و توسعه همه جانبه قرار خواهد داد.
در پايان همچون گذشته اجراي بي كم و كاست قانون اساسي و توجه به ظرفيت هاي مغفول مانده قانون اساسي تنها را حل مشكلات در حوزه مشاركت اجتماعي و تامين كننده روابط افقي و همترازانه و عاقلانه كردن روابط عمومي مي دانيم و اطمينان داريم جامعه را به سمت همبستگي و وفاق بيشتر سوق خواهد داد و از فرسايش سرمايه هاي اجتماعي از قبيل اعتماد، امنيت و اقتدار نظام جلوگيري خواهد كرد.
شوراري هماهنگي جبهه اصلاحات
27 ارديبهشت 89
۱- اظهارات آقایان ابطحی و عطریانفر که صدا و سیما و رسانه های وابسته به جریان حاکم از آن به عنوان اعترافات یاد می کنند، این روزها موضوع بحث محافل مختلف و حتی گفت وگوهای مردم عادی است. بی تردید مردم عادی انتظار داشته و دارند که دست کم چهره های سرشناس اصلاح طلب در شرایط مختلف حتی در زندان و تحت شکنجه یا شرایط نامتعارف بر عقاید خود استوار باشند و در قبال نسبتی که به عنوان یک چهره سیاسی میان خود و جامعه تعریف کرده اند، رفتاری متعهدانه داشته باشند. این انتظار البته کاملاً قابل درک است.
اما در نگاهی منصفانه وضعیت کسانی مانند آقایان عطریانفر و ابطحی که در شرایطی نامعلوم و بریده از عالم خارج و بی اطلاع از هر خبر و اطلاعی در سلول هایی به سر می برند که هر روز یکی از اهالی آن به سرنوشت روح الامینی ها و سهراب ها دچار می شوند، نیز باید برای ما قابل درک باشد. نمی خواهم بگویم با ابطحی و عطریانفر همان کرده اند که با محسن روح الامینی ها. شاید آری و شاید هم نه. اما دست کم این حقیقت قابل کتمان نیست که آنها در زندان ها و شرایط و تحت نظر بازجویان و صحنه گردانانی نگهداری می شوند که محسن و سهراب ها نگهداری می شوند. قصد توجیه سخنان ابطحی و عطریانفر را ندارم. حداقل آنکه این درست است که اعترافاتی که در چنین شرایطی انجام شود بی ارزش است اما مقاومت و پایداری در این شرایط بسیار ارزشمند است.
۲- پایداری بسیاری از یاران ما در زندان برای کسانی که دستی در به بندکشیدن ایشان دارند یک سرشکستگی است اما در هم شکستن و تاب نیاوردن برخی از دوستان ما برای ایشان واجد هیچ افتخاری نیست.
یک چیز مسلم است و آن اینکه اظهارات عطریانفر و ابطحی هیچ چیزی بیشتر از مقالات کیهان و رسالت و یالثارات و اخیراً وطن امروز نداشت. اینها مطالبی نبودند که آنان بیرون از زندان از آن بی اطلاع باشند. در زندان و سلول انفرادی و شرایط بی خبری از عالم و آدم نیز هیچ داده و اطلاع جدیدی به معلومات آنها افزوده نشده است. بازجوها هم افلاطون و ارسطو نیز نبوده و حداکثر معلوماتی در حد آقای حسین شریعتمداری دارند که ابطحی و عطریانفر هر روز در روزنامه کیهان آرا و افکار وی را می خوانده اند. می ماند موانع درونی و وابستگی ها و قید و بندهای دنیایی که مانع درک حقایق می شوند. اگر این فرض نامحتمل را کنار بگذاریم که عطریانفر و ابطحی در مدت یک ماهه زندان ره صدساله مراحل سیر و سلوک عرفانی را طی کرده اند، به این نتیجه می رسیم که آنان در این مدت نمی توانسته اند اویس قرنی و بایزید بسطامی شده باشند به طوری که پرده از چشمان شان افتاده و عالم ملکوت برایشان مکشوف شده و مثلاً دریافته باشند که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور واقعی و محبوب کشور است یا باور کرده باشند که اگر به جای سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز مردم، به این پیشنهاد ساده میرحسین موسوی عمل می شد و برای اطمینان از صحت نتایج آرای انتخابات مثلاً شماره های کد ملی رای دهندگان ثبت شده در دسته های تعرفه رای با کد ملی موجود در رایانه سازمان ثبت احوال مطابقت داده می شد، هلال ناامنی افغانستان، ایران و عراق کامل می شد و در ایران جنگ داخلی راه می افتاد یا نظام سرنگون می شد،
۳- نمی دانم عدم تحمل دشواری ها و سختی ها تا چه اندازه می تواند شاخصی برای تعیین میزان ایمان ما به راهی که برگزیده ایم باشد. وقتی به ماجرای عمار یاسر می اندیشم که برخلاف پدر و مادرش تاب شکنجه نیاورد و حتی رسالت پیغمبر را انکار کرد، با این حال مورد ملاطفت و نوازش پیغمبر قرار گرفت و چنان بر ایمان خود پایدار ماند که در اعتراض به رفتارهای ناحق خلیفه شکنجه شد و بر سر پیمان خود همچنان استوار بود تا آنکه در پیری در رکاب علی(ع) در صفین شهید شد، احساس می کنم درباره رفتار کسانی مانند ابطحی و عطریانفر نباید و نمی توان بی پروا قضاوت کرد.
۴- عطریانفر در آن مصاحبه در پاسخ آقای مهاجرانی گفت اگر شما نیز در اینجا بودید مثل ما فکر می کردید. تمام سخن در همین لفظ «اینجا» است. اگر مقصود عطریانفر از «اینجا» ایران یا تهران باشد، قطعاً سخنی درست نگفته است، زیرا بسیاری از دوستان این دو که در ایران هستند مانند عطریانفر عمل نکرده اند. اما اگر مقصود وی از «اینجا» زندان باشد، ممکن است حق با عطریانفر باشد و تنها در این صورت است که جمله وی می تواند صحیح باشد و این احتمال نه تنها درباره مهاجرانی بلکه برای هر یک از ما می تواند صادق باشد.
۵- ممکن است در نقد رفتاری که عطریانفر و ابطحی از خود نشان داده اند گفته شود کسانی که در این سطح از فعالیت و عمل سیاسی قرار می گیرند باید تاب تحمل شرایط سخت و دشوار را داشته باشند. بر افراد عادی خرده یی نمی توان گرفت اگر در شرایط زندان تاب نیاورند اما از کسانی که در سطح چهره های شاخص قرار می گیرند و به مرجعی برای جامعه و به ویژه جوانان تبدیل می شوند، چنین بی قراری و ناشکیبایی در شرایط زندان پذیرفته نیست. این سخن نیز کاملاً صحیح است. می توان در تایید آن گفت کسی که تحمل محرومیت و سختی و فشار و شرایط زندان را ندارد نباید در سطح یک لیدر سیاسی خود را مطرح کند.
اما همه سخن در این است که ما چگونه از توان و قدرت خود برای تحمل شرایط سخت و دشوار می توانیم مطمئن شویم؟ آیا ما ارزیابی واقع بینانه یی از توان و قدرت خود داریم؟ حداقل این حقیر به رغم تمام ایمانی که به راه و اندیشه خود دارم و در بسط آن می کوشم و خطرها و محرومیت ها و شرایط سخت و دشوار را به قیمت پایداری بر افکار خویش به جان خریده ام، هنوز نمی توانم ادعا کنم مانند برادران بزرگوار و ثابت قدم در بندم، تاب شرایط دشوار زندان را داشته باشم. تنها کسانی می توانند چنین ادعایی بکنند و در این ادعا صادقند که این شرایط را تجربه کرده باشند.
۶- همه این مطالب را گفتم تا در این بند پایانی بتوانم حدیث نفس کنم.
این روزها از یک سو خط و نشان کشیدن های مراکز اصلی قدرت و تهدیدهای شبانه روزی در رسانه های وابسته به جریان حاکم علیه معترضان به نتایج انتخابات و نیز تهدید صریح آقای احمدی نژاد مبنی بر کوبیدن سر مخالفان به سقف و ادامه دستگیری فعالان سیاسی و… نشان می دهد این ماجرا سری دراز دارد و منتقدان و معترضان به روندهای جاری از جمله این حقیر هر آن باید در انتظار دستگیری و حبس و قرار گرفتن در شرایط مشابه عطریانفر و ابطحی باشند. و از سوی دیگر خود را حداقل در این حد می شناسم که استعداد اویس قرنی و بایزید بسطامی شدن را ندارم که در شرایط خاص یکباره حقایق ملک و ملکوت بر من مکشوف شود و تمام افکار و اندیشه هایم تغییر کند.
بنابراین به عنوان یک فعال سیاسی شناخته شده در عرصه سیاست این کشور، و عضو شورای مرکزی و شورای سیاسی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، پیش از تحقق چنین احتمالی درباره خود به صراحت اعلام می کنم به آنچه در قالب بیانیه ها و مواضع فکری و سیاسی سازمان متبوعم تاکنون منتشر شده و آنچه تاکنون شخصاً گفته یا نوشته ام اعتقاد راسخ دارم. در این زمینه با دیدگاه ها و مواضع اعلام شده از سوی آقایان میرحسین موسوی، خاتمی و کروبی کاملاً موافقم.
هیچ نقطه سیاه و تاریکی در زندگی سیاسی خود ندارم که به خاطر آن احساس ندامت و شرمندگی کنم، هیچ ارتباطی با بیگانگان نداشته و ندارم، تاکنون هیچ پولی از محافل بیگانه دریافت نکرده ام، نه به انقلاب مخملی معتقدم و نه به براندازی نظام و تنها خواهان اجرای قانون اساسی و قرار گرفتن همگان در چارچوب قانون هستم و معتقدم تنها راه اعتلای کشور و استحکام نظام جمهوری اسلامی ایران و حفظ جمهوریت و اسلامیت نظام، پایان دادن هر چه سریع تر به روش دروغ و نیرنگ و فریب، بازگرداندن کشور به مسیر اصلاحات، رعایت حقوق شهروندی و توقف خودکامگی و قانون شکنی است. بنابراین اگر مشیت و اراده ربوبی بر این تعلق گرفت که به ابتلا و فتنه یی که دوستان و برادرانم گرفتارند، دچار شوم، از هم اکنون اعلام می کنم اگر سخنی برخلاف آنچه گذشت از بنده شنیده شد، اعتقاد و باور این حقیر نبوده و تحت شرایط ویژه زندان و به اکراه و اجبار بدان اقدام کرده ام.
از تمام همفکرانم در جمع فعالان سیاسی می خواهم تا فرصت باقی است به صورت جمعی یا فردی به اقدامی مشابه دست بزنند زیرا در شرایط موجود تنها به این طریق می توان به بدعت سیئه و شیوه زشت و نامبارک اعتراف گیری پایان داد. با چنین اقدامی ممکن است زندان و حبس در انتظار ما باشد، اما این حربه کثیف و غیرانسانی در این کشور برای همیشه بی اثر و ریشه کن خواهد شد.
منبع: روزنامه اعتماد
مرداد ماه ۱۳۸۸
فرزانه بذرپور -جرس:روز 27 اردیبهشت ماه سالروز اعلام تاسیس نهضت آزادی ایران است. حزبی که پایه گذاران آن، چهره های موثر و شناخته شده تاریخ معاصرایران ، آیت الله طالقانی، مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی بوده اند. کسانی که روش و منش سیاسی و اخلاقی شان با گذر سال ها فراموش نشده است. نزديك به نیم قرن از تاسيس نهضت آزادي ايران مي گذرد، اما گويا شرايط براي اين تشكل سياسي كه هيچ گاه نقش يك حزب را در رقابت براي قدرت به دست نياورد همچنان در همان وضع و حال روزگار تاسيس است. با دکتر صدر حاج سیدجوادی از قدیمی ترین اعضای این حزب درباره نهضت آزادی و راه دموکراسی گفتگو کردیم.
احمد صدر حاج سید جوادی با 94 سال سن، کهنسال ترین فعال سیاسی ایران است. وی از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران و از اعضای فعال نهضت مقاومت ملی بوده است. دکتر حاج سیدجوادی مدرک دکترای حقوق از فرانسه دارد و در دوران شاه سالها دادستان تهران بوده است. وی با سابقه فعالیت سیاسی در نهضت مقاومت ملی در دوران نخست وزیری امینی به وزارت کشور منصوب شد. و در دولت موقت مهندس مهدی بازرگان وزیر دادگستری بود. دکتر صدر پیش از انقلاب وکالت چند تن از مخالفان سرشناس حکومت پهلوی را نیزعهده دار بود کسانی چون علی شریعتی، سید علی خامنه ای و آیت الله حسینعلی منتظری. بیش از70 سال فعالیت و مبارزه سیاسی در چهارچوب قانون، انجمن دفاع از آزادی مطبوعات را برآن داشت که در سال 88 درست در همین روزها جایزه قلم طلایی را به او اهدا کنند.
- بنيانگذاران نهضت آزادي در دهه چهل سالها در زندان بودند و حالا در سال 89 دبيركل نهضت آزادي زندان مي رود و در منزل تحت نظر است ، نهضت آزادي چه مي خواهد كه در دوره پهلوي و دوره جمهوري اسلامي شرايط يكسان دارد ؟ درباره تاسیس نهضت آزادی و موسسان این حزب بفرمایید. انگیزه شما چه بود؟
بنیانگذاران نهضت آزادی همانطور که می دانید، مهندس بازرگان، دکتر یدالله سحابی و آیت الله طالقانی بودند. در جلسه دومی که در منزل من تشکیل شد. آقای دکتر سحابی آمدند و به من گفتند قران بیاور که استخاره کنم که آیا عضو موسسین باشم یا نه. ایشان استخاره کردند و این آیه آمد: فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما یعنی خداوند متعال مجاهدین در راه خدا را بر نشستگان برتری داده و برای ایشان پاداش عظیم قرار داده است. دکتر سحابی خوشحال ادامه دادند که فجر و پیروزی با کسانی است که قایل به مسائل اعتقادی هستند و ایشان هم به نهضت آزادی پیوست. علت پایداری این حرب تاکنون به این دلیل است که خواست شان منافع شخصی نبوده و منافع عمومی را مدنظر داشته اند. محمدرضا شاه به تاسی از اطرافیانش به یک دیکتاتور تبدیل شده بود. آقای مصدق به او توصیه کرد که سلطنت کند و نه حکومت اما او رویه دیگری در پیش گرفت. محمدرضا وقتی از اروپا آمد تحصیلکرده بود و میل داشت که به خوبی سلطنت کند ولی اطرافیانش با چاپلوسی و تملق او را به جزئیات مسائل امنیتی دخالت دادند و موجب شدند که حکومت با دیکتاتوری اداره شود. خواسته نهضت آزادی ایران، دموکراسی بوده و اینکه مردم باید خود بر سرنوشت شان حکومت کنند. نهضت آزادی بارها به شاه توصیه کرد که اجازه آزادی به مردم دهد تا راحت تر حکومت کند اما او گوش نکرد و تصور کرد انگلیس و آمریکا با او رفیق هستند و واقعیات جامعه را ندید.
مبارزه با استبداد و دستيابي به آزادي، دموکراسی و حقوق بشر یک فرآيند طولاني است. در طول يكصد سال گذشته از انقلاب مشروطيت تاكنون همیشه چالش اصلي حاكمان مستبد با مردم بر سر این بوده كه حقوق اساسي ملت را ناديده ميگرفتهاند. نهضت آزادی در اوایل با انقلاب موافق بود چرا که بنیان نظام بر مطالبات مردم متکی بود. اما به تدریج از مصالح مردم و دموکراسی دور شد و حتی از آنچه آیت الله خمینی می خواست نیز عدول کرد. نهضت آزادی هر زمان که لازم دیده چه در زمان آقای خمینی و چه بعد از او تذکرات و توصیه های خیرخواهانه اش را به حکومت گفته است.
پاسخ این سوال به نظر بنده روشن است. مسئله جامعه ايران در گذشته استبداد بوده است ، امروز نيز مسئله اصلي جامعه ما هنوزاستبداد است. اما تفاوت شرايط دهه چهل با شرايط كنوني كشور در اين واقعيت است كه در دهه چهل حتي تا دهه هفتاد روشنفكران و فعالان سياسي ـ اجتماعي ما هنوز به طور كامل به اين باور نرسيده بودند و مشكل اصلي جامعه را « امپریالیسم» و يا «سرمايهداري» تلقي ميكردند و بعضاً آزادي را كالاي «لوكس» مي دانستند. اما در طول مبارزات چند دهه اخير كشور، بتدريج با رشد و توسعه آگاهي در جامعه ایران به ويژه در دوران اصلاحات و در جريان انتخابات و پس از آن، مطالبه «آزادي ، دموكراسي و حقوق بشر» شعار فراگير همه فعالان سياسي ـ اجتماعي شده است. خشونت ورزي دستگاه حاکمه نيز در اين راستا قابل فهم است. در سال 81 من به همراه بسیاری از سران نهضت آزادی زندانی شدیم چون ما واقعیات جامعه را مطرح می کردیم و حکومت تحمل شنیدن حقیقت را نداشت و ادعا می کرد اسلام را پیاده می کند درحالیکه ما می گوییم این اسلام نیست، خرافات است. برای ما احکامی صادر شد و وثیقه های سنگینی مطالبه شد که هنوز این وثیقه ها بعد از گذشت 8 سال در اختیار دولت است و علارغم مراجعات دوستان ما برای برداشتن آن، دولت هیچ تغییری نداده است و حتی درباره برخی که مجدد بازداشت شدند وثیقه های دیگری نیز علاوه موارد قبلی گرفتند. به هرحال با گذشت این سالها همچنان دیکتاتوری شدیدی در ایران حاکم است. و همه مردم را گرفتار کرده است.
- شما به عنوان يك فعال سياسي قديمي ،دليل اينكه دموكراسي در ايران نهادينه نمي شود و هنوز احزابي مانند مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي نيز به سرنوشت نهضت آزادی يعني انحلال یا تعليق همه فعاليت هاي سياسي دچار شده اند، چه نظری دارید؟
- به نظر بنده رشد و آگاهي مردم و شتاب آن در جريان انتخابات رياست جمهوري سال 88 و فراگير شدن مطالبه آزادي خواهي عامل اصلي تشديد فشار بر احزاب و نهادهاي مدني بوده است. در چنين شرايطی حکومت و نهادهای وابسته به آن مانع آزادي فعاليت و نهادينه شدن احزاب و نهادهاي مدني و آزادي مطبوعات كه پيشنیاز دموكراسي است، هستند. اگر در سه دهه گذشته به طور مستمر اين فشار بر احزابي چون نهضت آزادي ايران كه حرف همیشگی شان « آزادي، دموكراسي و حقوق بشر» بوده، وارد ميشد، امروز این درد، دامان احزاب اصلاح طلب را نیز گرفته است و نهادهاي مدني و جنبش سبز مردم ايران بر تحقق آزادی پاي ميفشرند، نهادهاي نظامي ـ امنيتي فشار را بر احزاب موثر در جنبش اصلاحات، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و مشاركت ايران اسلامي بيشتر كردهاند و به دنبال توقف و انحلال آنها هستند. متاسفانه دولت نه تنها در سیاست بلکه در همه عرصه های جامعه با عملکرد غلط هزینه های سنگینی را بر ملت تحمیل کرده است. در بیانیه مفصلی که من ،مهندس سحابی، خانم اعظم طالقانی و دکتر پیمان منتشر کردیم به طور کامل به این لطماتی که از سوی احمدی نژاد بر کشور وارد شده اشاره کرده ایم و مخصوصا مقام رهبری را خطاب قرار داده ایم چرا که طبق قانون اساسی باید کشور را برطبق مصالح مردم اداره شود و نه منافع و مصالح اقلیتی چند. هم اکنون قانونی در مجلس به تصویب رسیده است که در آن بیت المال مسلمین را به حراج گذاشته اند و آنچه که متعلق به مردم است به ثمن بخس می فروشند. معدنی را که 1000 میلیار تومان ارزش دارد به 183 میلیارد فروختند تا بر توانایی اقتصادی سپاه در سرکوب مردم بیافزایند. شورای نگهبان چطور اجازه تصویب این قانون را داده است. این بیت المال است و خرید و فروش آن طبق اسلام حرام می باشد.
- اشاره کردید به گفتمان نهضت آزادی که بر سه اصل " آزادی، دموکراسی و حقوق بشر " بوده است مرحوم مهندس بازرگان در آغاز انقلاب و به هنگام رفراندوم سال 58 معتقد بود كه بايد بر جمهوري اسلامي قيد دموكراتيك زد ،فكر مي كنيد قيد دموكراتيك بر جمهوري اسلامي به چه معنا بود و چگونه مي توانست از انسداد سياسي كه به نظر برخي صاحبنظران گريبانگير ايران امروز شده است ،پيشگيري كند؟
به نظر بنده اگر زنده ياد مهندس بازرگان در فروردين سال 1358 پيشنهاد جمهوري دموكراتيك اسلامي را مطرح كردند به اين دليل بود كه آن بزرگوار با بينش تاريخي و شناختي كه از شرايط فرهنگي اجتماعي ايران داشتند نگران حاكميت قشري از روحانيت بودند كه قرائت غير دموكراتيك از اسلام دارند و رأی مردم را تزیینی مي دانند. گذشت سه دهه از آن دوران صحت و درستي اين پيشنهاد بيش از پيش بر همگان روشن شده است. اگر اين پيشنهاد در آن زمان اجازه مطرح شدن پيدا ميكرد و قانون اساسي براساس آن به صورت منسجم تدوين ميشد، امروز ما شاهد تحقق شعارهاي انقلاب و مطالبات مردم بوديم و انسداد سياسي کنونی موضوعيت پیدا نمی کرد.
نهضت آزادی یکی از نخستین گروه های منتقد به اصل ولایت فقیه بود و جزوه ی را نیز در رد ولایت فقیه در سال 68 منتشر کرد . شما یک جریان مذهبی و معتقد هستید. از نظر شما مبنای اسلامی اصل ولایت فقیه چیست؟
مسئله ولایت فقیه اساسا یک مسئله اسلامی نیست. این ولایت فقیه نه در قران، نه در سیره پیامبر و ائمه اطهار و نه در اجماع فقها نیامده است و پایه اسلامی ندارد. این ولایت فقیه را ملا احمد نراقی که در زمان فتحعلیشاه قاجار فقیهی بود به عنوان یک نظریه مطرح کرد. و پیش از او هیچ یک از علما و مراجع در این باب سخن نگفته بودند. لذا این مسئله به هیچ وجه یک اصل اسلامی ریشه دار نیست. بعد از ملااحمد نراقی، آیت الله گلپایگانی در کتابی به نام " الهدایه لعمل له ولایت" به مسئله ولایت فقیه اشاره کرده اما در آن تاکید داشته که که آنکه بر مردم ولایت دارد باید چطور در حق ایشان عمل کند. من این نظر را چندی پیش مطرح کرده بودم که حتی موجب زحمت آقایان هم شد. پیام های تهدید آمیز برای من فرستادند که در طرح مسایل سیاسی باید خیلی احتیاط کرد! اما من باز هم می گویم که اینطور نیست.
مرحوم بازرگان در اعلاميه سنگر به سنگر ،و در آستانه انقلاب اسلامي خو استار حركت گام به گام و حفظ برخي نهادهاي رژيم گذشته بود و پس از انقلاب هم مي گفت دعاي ما براي باران بود اما سيل آمد ،شما فكر مي كنيد جنبش سبز باران است يا سيل ؟
به نظر بنده جنبش سبز مردم ایران به دنبال اصلاحات تدريجي از طريق مبارزه قانونی، مسالمت آميز و پرهيز از خشونت توأم با خردورزی و با حضور همه آحاد مردم است. این جنبش با ديدگاه زنده ياد مهندس بازرگان در سال 57 هماهنگ است كه در نشريات نهضت آزادي ايران و مصاحبه هاي ايشان منعكس شده است. تعبير «باران و سيل» و يا «فولكس واگن و بولدوزر» نشان دهنده دو خط مشي و دو نگاه براي تحقق مطالبات بصورت تدريجي و متناسب با وسع جنبش اصلاحات است هرچند که خط مشي راديكال و راه حلهاي تندي كه عملاً از سوی دستگاه حاکمه علیه مردم به کار می رود بسیار شدید است. مثلا اگر کسی یک باند سبز بسته باشد یا به اعتراض سنگی پراند، می گویند او محارب است. این اعدام ها به قصد ایجاد رغب و وحشت میان مردم است تا دیگران حساب کار خودشان را بکنند. اعدام ها هیچکدام براساس ضوابط اسلامی یا حقوقی نبوده است. محارب معنای معنای مخصوص به خودش را دارد که مسلما مصداق معترضین به دولت یا حکومت نیست.
اشاره کردید به موضوع اعدام ها ، شما وکیل آقای خامنه ای در محاکمه ای علیه ایشان در زمان شاه بودید. برخورد دستگاه قضایی با متهمان سیاسی در آن دوره چگونه بود؟ آیا آقای خامنه ای برای اقرار و اعتراف تحت فشار قرار گرفته بودند؟
در آن پرونده آقای خامنه ای به جرم سخنرانی علیه رژیم محاکمه می شدند و آقای هاشمی به اصرار از من خواستند که وکالت ایشان را داشته باشم. در آن زمان روسای دادگاه ها در مشهد به هیچ وجه نمی خواستند که دستور مقامات امنیتی را اجرا کنند و نوعی استقلال قضات در دادگاههای حقوقی برقرار بود. در آن موقع قضات دادگستری، اغلب قضات عادل و شریفی بودند و مصالح مملکت را در نظر می گرفتند. قانون امنیت عمومی را به اجرا می گذاشتند. اما البته دادگاههای ارتشی به گونه ای دیگر بود و قساوت هایی دیده می شد. اما به هر حال در پرونده آقای خامنه ای من مساله خلافی از سوی دادگاه ندیدم و با اینکه در بیرون عناصر و عوامل شاه و ساواک با سردادن شعارهای تند سعی در تاثیرگذاری بر روند دادگاه داشتند اما قاضی پرونده آقای تیمور تاش با کمال درستی رای بر برائت آقای خامنه ای صادر کرد. الان متاسفانه دستگاه قضایی به آن ترتیبی که مصالح مملکت را در نظر داشته باشد نیست. روسای دادگاه ها تنها مقدمات فقه و اصول را خوانده اند و این شرط قضاوت نیست. یک قاضی باید عالم به همه علوم جزایی و مدنی باشد و این قضات اکثرا در دانشکده های حقوق تحصیل نکردند و تحصیلات قضایی کاملی ندارند.
به رابطه نهضت آزادی و دیگر احزاب بازگردیم. در دهه هفتاد و هشتاد احزاب اصلاح طلب و به اصطلاح چپ و خط امامي آن روز با تفكيك خودي و غير خودي نظرا و عملا هر گونه نزديكي و قرابتي را به نهضت آزادي و گرايش ملي مذهبي نفي مي كردند ،اما از انتخابات سال گذشته تا كنون به نظر مي رسد كه تحليلها ي اينچنيني بسیار کم رنگ شده است، شما فكر مي كنيد جنبش سبز خودي و غير خودي دارد؟
مباني نظري « خودي و غير خودي» آنطور كه در دهه های60 و 70 مطرح ميشد امروز عمدتاً در بين اصلاح طلبان كمرنگ و يا منتفي شده است. اما در عمل با توجه به فشارهای که از سوی دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی تحميل شده، اغلب. شاهد چنين رفتاري هستيم كه بهتر است با توجه به شعارها و مطالبات جنبش سبز با شجاعت اين روند در عمل اصلاح شود.
شرایط کنونی نهضت به لحاظ تشکیلاتی چگونه است؟ آیا نهضت آزادی می تواند در چهلمین سال تاسیس خود مراسمی برگزار کند؟
نهضت آزادی مدتهاست که برای تحقق دموکراسی و آزادی در ایران مبارزه می کند و در این مسیر جدیت و ممارست داشته است اما حکومت مخالف این است. نهضت آزادی به هیچ وجه اجازه برگزاری جلسات شورای مرکزی، دفتر سیاسی و حتی جلسات خصوصی که معمولا در منزل بنده تشکیل م یشد را هم ندارد و اگر اجتماعی چند نفره از اعضا یا هوداران نهضت در هر کجا تشکیل شود به سرعت با آن برخورد می شود. هم اکنون سایت رسمی نهضت مسدود شده و حق هرگونه فعالیتی از حزب و اعضای آن سلب شده است. رئیس شاخه جوانان و تنی چند از اعضا هم اکنون در زندان به سر می برند و برای برخی اعضا احکام سنگینی صادر شده است.
شما هم به لحاظ تشکیلاتی و هم فکری مبارزه مسالمت آمیز را در دو دوره تجربه کرده اید. اکنون شيوه مبارزاتي جنبش سبز به را هپيمايي هاي مناسبتي معطوف شده است،شما فكر مي كنيد از چه ابزارهاي مسالمت آميز ديگري مي توان استفاده كرد تا جنبش به اهداف خود برسد؟
به نظر من استراتژی اصلي جنبش سبز باید رشد و توسعه آگاهي در همه اقشار جامعه باشد. جامعه آگاه و رهبران، به طور طبیعی می توانند از تاكتيك هاي مناسب در هر شرايطي براي دستیابی به اهداف جنبش استفاده كنند. به نظر بنده شیوه مبارزه نمی تواند صرفاً محدود به راهپیمايي در مناسبت هاي خاص باشد. در جریان انتخابات مردم با هوشمندي و فراست از فرصت انتخابات رياست جمهوري 22 خرداد سال 1388 استفاده كردند و تحولات بعد از انتخابات زمينه را برای گسترش رشد و آگاهي عمومی فراهم کرد. به همین ترتیب باید در انتخابات آينده هم با بررسي شرايط از اين گونه فرصت ها استفاده شود تا بالاخره خواست مردم ایران برای آزادی و مردم سالاری محقق شود. هم اکنون جنبش سبز نهادینه شده است و حاکمیت حاضر است حتی به قیمت مصالحه با بیگانگان در مقابل جنبش داخلی بایستد.
با تشکر از شما
به نام خدا
ما، بر اساس منافع ملی، از تبادل سوخت هستهای حمایت میکنیم
بخش مهمی از مردم ایران زیر خط فقر نسبی و بخش قابل توجهی از آن زیر خط فقر مطلق زندگی میکنند. سخن از حفظ کرامت آدمی و زندگی برای ارزشهای والا و عام بشری هم چون عدالت و آزادی، ارزشهای دگرخواهانه اخلاقی، دفاع از هویت و منافع جمعی و ملی و...؛ بدون تأمین نیازهای اولیه حیاتی آدمی و ایجاد اوقات فراغت زمانی و زیستی فراتر از آن نیازها، میسر نیست. در چند ساله اخیر علیرغم سه برابر شدن درآمد عمدتا نفتی کشور (نسبت به دوره آقای خاتمی)، اما، بنا به سیاستهای غیرکارشناسانه اقتصادی و انحصارگرایی سیاسی داخلی از یک سو و سیاستهای ماجراجویانه خارجی که روابط ایران را با بسیاری از دول قدرتمند غربی و حتی همسایگان عربی و... دچار معضل و مشکل کرد، از سوی دیگر؛ بسیاری از شاخصهای «کلان» اقتصادی کشور روند منفی و مأیوسکننده از خود نشان میدهند و در اقتصاد «خرد» نیز توده مردم به صورت ملموس و محسوس فشار زندگی روزمره را با گوشت و پوست خود احساس میکنند. بخش مهمی از آسیبهای اجتماعی و مشکلات خانوادگی و... نیز ریشه در این امر مهم دارد.
اصلاح سیاست خارجی کشور یکی از ریشههای این معضل ریشهای را رو به حل خواهد برد. و اینک یکی از مهمترین معضلات سیاست خارجی در رابطه ایران با جهان به مسئله هستهای برمیگردد. در همین راستا بیتدبیریها و ماجراجوییها در سالیان اخیر، برخلاف دوران اصلاحات، باعث شده پرونده هستهای ایران از آژانس به شورای امنیت برود و موجب تحریمهای چندگانهای شده است که هزینه آن را مستقیما ملت ایران میپردازند. ولی شایسته و سزاوار نیست که این ملت زحمتکش و رنجدیده همزمان با چندبرابر شدن درآمدش، همچنان در فقر و رنج زندگی کند. (بنا به برآورد صندوق بینالمللی پول (IMF) سه تحریم علیه ایران 35 میلیارد دلار در سال به درآمد ملی ایران زیان وارد کرده است.)
بر این اساس و با توجه به اینکه؛
- ما برخورداری از انرژی هستهای را حق مسلم مردم ایران میدانیم. اما این حق را در کنار دیگر حقوق مسلم مردم قبول داریم، حقوقی مانند حق برخورداری از توسعه و رفاه اقتصادی، دموکراسی، آزادی و حقوق بشر و.. .
- کشورهای جهان نیز این حق را به رسمیت شناخته و انکار نمیکنند. اما با توجه به برخی رفتارها و پنهانکاریهای سابق ایران (و بعضا با دستاویز قرار دادن آن) و نیز برخی رویکردها و سخنان ماجراجویانه و نسنجیده دولتمردان ایرانی در سیاست خارجی، نسبت به حاکمیت ایران حالت «بیاعتمادی» به وجود آمده و بر این اساس نه با اصل برخورداری از انرژی هستهای، بلکه با غنیسازی داخلی اورانیوم توسط ایران که میتواند مصارف چندگانهای داشته باشد مخالفت میکنند. این مخالفت اینک از یک جدال دیپلماتیک به قطعنامههای مصوب سازمان ملل تبدیل شده است.
- ذخایر داخلی معدنی اورانیوم در ایران بیشتر از چند سال معدود و اندک، سوخت غنیسازی داخلی را بیشتر تأمین نمیکند و پس از آن ایران اجبارا باید این مواد را از بازار بینالمللی تأمین کرده و به فرمولهای پیشنهادی جهانی کنونی تن در دهد.
با عنایت به مسائل بالا ما سیاست هستهای کنونی حاکمیت را نادرست و خلاف منافع ملت ایران و البته رویکردی پیشگیرانه برای جلوگیری از عمده شدن دیگر موضوعات مرتبط با ایران در سطح بینالمللی میدانیم. همچنین و با توجه به نظارت دقیق آژانس و دوربینهای متعدد آن در ایران و نیز نظارتهای ماهوارهای متعدد که مانع هر گونه انحراف مسیر هستهای ایرانی به سمت اهداف نظامی میشود؛ ما کشمکش دول بزرگ غربی با ایران در موضوع هستهای را نیز بهانه و روکشی بر جدال و کشمکشهای سیاسی ریشهایتر ارزیابی میکنیم.
در نتیجه نکات فوقالذکر ما تبادل سوخت هستهای را به نفع ملت ایران، هم از نظر «اقتصادی» و هم از نظر «سیاسی» میدانیم.
از نظر «اقتصادی» برداشتن تحریمهای اقتصادی به نفع ملت ایران است. چون باعث رفع موانعی میشود که این تحریمها در مبادلات اقتصادی ایران ایجاد کرده و باعث شده بار مضاعفی بر دوش تولیدکنندگان و نیز مصرفکنندگان ایرانی قرار بگیرد (و البته این امر از نظر مسئولان به صورت شعارگونهای به هیچ گرفته میشود. اما دودش به چشم ملت ایران میرود و هزینهاش را مردم میپردازند).
از نظر «سیاسی» نیز، هم رابطه دولت – ملت و هم رابطه ایران با جهان را شفاف میکند و روکشها و دستاویزها را کنار میزند. اینک رفتار داخلی حاکمیت بر چند شعار و دستاویز متکی است (مسئله آمریکا، مسئله اسرائیل، مسئله حجاب!) و رابطه ایران با جهان و جهان (یا بخش مهمی از آن) با ایران نیز حول مسئله غنیسازی اورانیوم شکل گرفته، مسئلهای که از اساس، با توجه به ذخایر معدنی اورانیوم در ایران، مربوط به معدود سالیانی بیش نیست.
بدین ترتیب ما حمایت از تبادل سوخت هستهای را در جهت منافع و مصالح ملت ایران میدانیم و از آن حمایت میکنیم و پذیرش اصل تبادل توسط حاکمیت را نقطه مثبتی میدانیم. بر این اساس اجزای این امر دیگر نمیتواند و نباید مانعی بر اجرای اصل آن باشد. این تبادل میتواند در خاک یک کشور دوست یا مورد اعتماد ایران صورت گیرد.
در این راستا ما از همه جناحهای سیاسی میخواهیم در برخورد با این مسئله منافع و مصالح عام ملت ایران را بر دیگر منافع خاص، جناحی و فردی ترجیح دهند.
از اصولگرایان منتقد میخواهیم در این امر با برخوردهای غیرمدبرانه و یا ترجیح رقابتهای فردی بر منافع ملی در مسیر تبادل سوخت، کارشکنی نکرده و با برخی جناحهای افراطی همپیوند نشوند، جناحهایی که هم در رویکرد داخلیشان با اعمال فشار و سرکوب علیه دموکراسی و آزادی و هم در سیاست خارجیشان با گزافهگوییهای ذهنی و شعاری و بیپشتوانه به تخریب منافع ملی میپردازند. (البته آنها در هفتههای اخیر، برخلاف مورد قبلی در مورد مذاکرات وین، سکوت قابل تأملی در این رابطه داشتهاند).
از اصلاحطلبان و تحولخواهان داخل و خارج از کشور نیز میخواهیم در حل این امر خطیر ملی با تأمل و تعمق کافی برخورد کنند و از آنچه در کوتاهمدت و درازمدت به نفع مصالح ملی و منافع مردم در رنج و زحمت ایران و نیز شفافسازی فضای سیاسی ایران به نفع مشکلات اصلیتر جامعه ایرانی که همانا توسعه اقتصادی و سیاسی و مسائل بنیادی مرتبط با آن است، حمایت کنند.
ما هر چند نمیتوانیم چندان خوشبینانه به رفتار و سیاست خارجی اخیر ایران در پذیرش تبادل سوخت هستهای بنگریم، اما رفتار و عمل سیاسی را باید بر اساس واقعیتها، نه صرفا بر اساس قصد و نیتها و یا نیتخوانیهای سیاسی قرار داد. ما از حاکمیت ایران نیز میخواهیم اگر به این تأمل و تدبیر رسیده است که این معضل را از سر راه حاکمیت ایران بردارد و عزمی جدی و شفاف برای حل مشکل دارد به این ناباوری که ایران در راستای سیاستهای گذشتهاش تنها میخواهد دفعالوقت کند، پایان دهد و البته با رعایت منافع ملی (مبنی بر لزوم حذف تحریمها علیه ایران و بازگشت پرونده به آژانس)، در مذاکرات پیش رو، با تبادل سوخت در کشوری دوست یا مورد اعتماد ایران موافقت کند. اما برخوردهای تأخیری با این مسئله و کارشکنی در این روند در آخرین لحظات، قضاوت منفی و ناباوری به اقدامات و مواضع ایران در سطح جهانی را بیش از پیش تشدید خواهد کرد و دیوار بلند بیاعتمادی به برخوردهای دیپلماتیک ایران را بلندتر خواهد ساخت.
ایران بنا به برخی ویژگیهایش (هم چون تاریخ و تمدن، جمعیت و نیروی انسانی، موقعیت استراتژیک، امکانات مادی و...) به طور بالقوه توانایی تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ منطقهای را دارد. اما این مهم نیازمند تعامل دولت – ملت در داخل (بر اساس آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و...) و تعامل با جهان بر اساس پایبندی به قراردادهای بینالمللی و قابل پیشبینی بودن رفتارهای سیاسی) است. هر راه دیگری غیر از این مسیر برای تبدیل شدن به قدرت منطقهای ره به بیراهه میبرد و علاوه بر تحمیل هزینههای گزاف به ملت ایران رابطه حاکمیت ایران با جهان و کشورهای همسایه را نیز بیش از پیش تخریب میکند. بنا بر این هم منافع ملت ایران و هم حتی مصالح حاکمیت اقتضا میکند به اصلاح سیاست خارجیاش (به ویژه در رابطه با غنیسازی اورانیوم) دست زند. این اصلاح بایستی صادقانه و شفاف بوده و برای دفعالوقت نباشد.
از نظر ما در مسئله هستهای منافع «عام» کوتاه مدت و درازمدت ملی بر منافع «خاص» جناحی و فردی و... کاملا ترجیح دارد. بر این اساس ما همه نیروها را به رعایت این امر ملی دعوت میکنیم. 26/2/1389
محمد بسته نگار - حسین رفیعی - رضا رئیس طوسی - تقی رحمانی - عزت الله سحابی - حسین شاه حسینی - اعظم طالقانی - رضا علیجانی - نظام الدین قهاری.
جعفری دولت آبادی بازداشت عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را تائید کرد.
عباس جعفری دولت آبادی دادستان عمومی و انقلاب تهران در گفتگو با خبرنگار حقوقی خبرگزاری فارس ضمن تائید بازداشت محسن آرمین عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، اتهام وی را ارتکاب جرایم امنیتی اعلام کرد.
وی افزود: تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.
تعداد زیادی از دانشجویان با حکم های سنگین زندان و تبعید همچنان در زندان هستند و در بلاتکلیفی به سر می برند .
به گزارش کلمه، برخی از این دانشجویان در اعتراضات پس از انتخابات بازداشت شده اند و تعدادی از آنها نیز به واسطه فعالیتشان در پیش و در جریان انتخابات بازداشت شده اند.
ضیا نبوی و مجید دری از دانشجویان کمیته دفاع از حق تحصیل از جمله دانشجویانی هستند که در یکی دوسال گذشته به عنوان دانشجوی ستاره دار فعالیت اجتماعی و صنفی گسترده ای داشته و نسبت به رفتار دولت در جلوگیری از ادامه تحصیل شان اعتراض داشته اند . هم اکنون نزدیک به ۱۱ ماه است که این دو در زندان به سر می برند . دادگاه بدوی به ریاست قاضی پیرعباس برای این دو به ترتیب ۱۱ سال و ۱۵ سال زندان که باید پنج سال آن را در زندان ایذه استان خوزستان ، در تبعید باشند ، حکم صادر کرده است . بیش از چهار ماه از اعلام این احکام سنگین توسط دادگاه بدوی می گذرد و هنوز دادگاه تجدید نظر آنها برگزار نشده است .
شنیده ها حاکی است که دانشجویان محروم از تحصیل که تحت عنوان دانشجویان ستاره دار پیش از برگزاری انتخابات تجمع های زیادی را در افشاگری برخورد های وزارت علوم احمدی نژاد با دانشجویان انجام داده بودند ،مورد خشم شخص احمدی نژاد هستند و به همین دلیل این دانشجویان احکام سنگینی را دریافت کرده و در تمام یازده ماه گذشته تحت شدیدترین فشارهای روحی و جسمی در زندان قرار داشته اند.
برخی از وکلا می گویند پرونده های این دانشجویان و دیگر زندانیان سیاسی به عنوان گروگان در دادگاه ها نگه داری می شوند . همچنان که اخیرا تعداد پنج نفر از زندانیان را برای ترساندن مردم اعدام کرده اند ، به نظر می رسد که قوه قضائیه رفتار مشابه ای را با این دانشجویان در پیش خواهد گرفت و آنها را با احکام سنگین مواجه خواهند کردند .
این وکلا معتقدند آنها با این اقدام می خواهند دانشجویان و جوانان را بترسانند . چندی پیش مرتضی نبوی از رهبران جناح راست اذعان کرده بود که بدنه اصلی جنبش سبز را جوانان و دانشجویانی تشکیل می دهند که حاضرند برای رسیدن به اهداف خود هر هزینه ای را بپردازند . از این رو به نظر می رسد که دستگاه قضایی ایران که کارشناسان قضائی و حقوقی آن را به شدت وابسته به جریان های سیاسی می دانند ، در تلاش است تا با بلاتکلبف نگه داشتن این جوانان و دانشجویان و صادر کردن احکام سنگین برای آنها ، شرایط را برای دانشجویان و جوانان سخت تر از این کند .
مهدی کلاری ازدانشگاه شریف ، علی پرویز وسهیل محمدی از دانشگاه خواجه نصیر و مجید توکلی از امیرکبیر ،مجید دری و ضیا نبوی از دیگر دانشجویانی هستند که در بلاتکلیفی به سر می برند و یا با احکام سنگینی روبرو شده اند.
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با نزدیک شدن به سالگرد انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری سال گذشته با صدور بیانیه ای ،ضمن شرح دردها و رنج های خود و عزیزانشان در یکسال گذشته نوشته اند که افق روشنی از چگونگی برخورد حاکمیت با زندانیان سیاسی دیده نمی شود . بسیاری از آنها را با احکام سنگین در زندان نگه داشته اند. برخی را به بهانه هایی که هنوز برای ما روشن نیست به زندان های مخوف و هولناکی چون رجایی شهر فرستاده اند.
متن کامل این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار کلمه قرار گرفته ، به این شرح است
به نام خدایی که دادرس مظلومان است
ملت بزرگ ایران
یک سال از بازداشت همسران ، پدران و فرزندانمان می گذرد . در این یک سال همه ما خانواده های زندانیان سیاسی ، رنج ها و سختی های بسیاری را متحمل شده ایم . سختی ها و رنج هایی که بخشی از آن را با ملت ایران در میان گذاشتیم و بخش مهم آن را برای خود و خلوت خود و باز گو کردن با خدای خود . چه او از هر چیز به ما نزدیک تر و از هر کس به امور آگاهتر است .
امروز که این نامه را برای ملت ایران می نویسیم به همان اندازه روز نخست دستگیری عزیزانمان ، نگران و رنجور هستیم . افق روشنی از چگونگی برخورد حاکمیت با زندانیان سیاسی دیده نمی شود . بسیاری از آنها را با احکام سنگین در زندان نگه داشته اند . برخی را به بهانه هایی که هنوز برای ما روشن نیست به زندان های مخوف و هولناکی چون رجایی شهر فرستاده اند و عده ای معدود را با وثیقه های چند صد میلیون تومانی به مرخصی فرستاده اند . مرخصی هایی که گاه از زندان سخت تر و جانکاه تر است . همه ما در بلاتکلیفی به سر می بریم . پرسش های بسیاری ذهن ما را به خود مشغول کرده و قادر به یافتن پاسخی برای آنها نیستیم . چرا که حاکمیت و قوه قضائیه برای این پرسش ها پاسخی قانع کننده ، روشن و شفاف ندارد .
چرا فرزندانمان را بازداشت کرده اید؟ چرا آنها را در دادگاه های نمایشی حاضر کردید و کمترین اعتنایی به دفاعیات آنها و موکلانشان نشده است ؟ چرا آنها پس از ماه ها هنوز قادر به ملاقات با وکلایشان نیستند . چرا وکلای آنها از روند بررسی پرونده و نوع اتهام شان بی خبرند؟ چرا برای ماه ها آنها را در انفرادی نگه داشته اند و با چشمان بسته مورد بازجویی های خشن و خسته کننده قرار گرفته اند؟ چرا برای آنها احکامی صادر شده که خود قضات صادر کننده احکام اولیه نیز پس از تائید آن احکام در دادگاه های تجدید نظر ، اظهار تاسف می کنند و می گویند ما با این تصور که احکام صادره در دادگاه تجدیدنظر شکسته خواهد شد ،چنان احکام سنگینی صادر کردیم؟
آیا نباید جرم با مجازات هماهنگی داشته باشد ؟ این هماهنگی که یکی از ابتدایی ترین اصول قضائی است را باید در کدامین حکم دید ؟ احکام چندین ساله و اعدام ؟ وثیقه های های چند صد میلیون تومانی و بلاتکلیفی های طولانی و طاقت فرسا؟چرا باید بازجوها بر قضات و بازپرس ها مسلط باشند ؟ چرا کمترین استقلالی در قوه قضائیه دیده نمی شود ؟
ما مدتها براین باور بودیم که قوه قضائیه محل رجوع مظلومان و داد ستاننده از ظالمین است . اما رفته رفته از این قوه قضائیه ناامید شدیم و تنها امید به خدا داریم .
دادستان محترم تهران اخیرا گفته که بدترین گناهان کتمان حقیقت است . ما هم یک سال است که می گوئیم چرا حقیقت را کتمان می کنید .
بیائید شفافیت را در همه رفتارهایتان نشان دهید. آیا این شفافیت و عدم کتمان حقیقت نیاید برای حاکمان و صاحبان قدرت مورد توجه قرار گیرد . یک شهروند عادی ، یک زن خانه دار ، یک روزنامه نگار ، یک دانشجو و یک فعال حزبی چه چیزی را برای کتمان داشته که حتی پس از ماه ها بازجویی طاقت فرسا ، بر کسی معلوم نشده است ؟ آیا شفافیت و عدم کتمان حقیقت برای آنها در اولویت است یا برای صاحبان قدرت ؟
در هفته گذشته پنج نفر را در زندان اوین اعدام کرده اند . اعدام هایی که پر از ابهام در پروسه دستگیری ، بازجویی ، دادگاه ، چگونگی صدور حکم و اجرای حکم و حتی زمان اجرای آنها است. ما خانواده های زندانیان سیاسی با محکوم کردن نحوه اعدام واطلاع رسانی ناقصی که در باره این اعدام ها و رفتاری که با خانواده های داغدار آنها صورت گرفته ، نگرانی خود را بابت سرنوشت فرزندانمان اعلام می کنیم و از قوه قضائیه می خواهیم عدالت و شفافیت و عدم کتمان حقیقت را در برخورد با مسائل از خود شروع کند .
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی
به گزارش خبرگزاری فارس تعدادی از نمایندگان مجلس در نامه ای تعجب برانگیز اقدام قوه قضاییه در رسیدگی به شکایات علیه رسانه های حکومتی را غیر مدبرانه خواندند.
در نامه 175 نماینده مجلس به لاریجانی آمده است: «برخورد با روزنامه هاي کيهان، جوان، وطن امروز، ايران و خبرگزاري هاي فارس و ايرنا و سايتها و رسانههاي انقلابي باعث تنفس مصنوعي جريان فتنه مي شود».
این نمایندگان مجلس در این نامه به بهانه مقابله با جنبش سبز به صورت علنی خواستار نقض قانون اساسی به نفع یک جناح خاص شدند. نمایندگان حامی دولت کودتا در نامه خود که در صحن علنی مجلس خوانده شد، مدعی شدند که اساسا شکایات مربوط به این رسانه ها که آنها را انقلابی خوانده اند جای طرح و رسیدگی در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی را ندارد.
در حالی این نمایندگان تحمل رسیدگی به شکایات مربوط به رسانه های حکومتی را ندارند که تمامی این رسانه ها در دادگاه تبرئه شده اند و اصولا در روند رسیدگی به پرونده این رسانه دست های پشت پرده همیشه مانع برخورد قانونی با این رسانه ها که عمده فعالیتشان در این روزها دروغ پردازی هست شده است.
مراسم استقبال رسمی از کلوتیلد رایس معلم فرانسوی که در حوادث پس از انتخابات در ایران بازداشت شد امروز بعد از ظهر در کاخ الیزه برپا گردید. وی امروز یک شنبه ظهر از مسیر دوبی با هواپیمای دولت فرانسه راهی کشورش شد و حدود ساعت 13 وارد فرانسه شد.
کلوتید بلافاصله بعد از ورودش به پاریس عازم کاخ الیزه مقر ریاست جمهوری فرانسه شد و با نیکولا سارکوزی رئیس جمهور و برنارد کوشنر وزیر خارجه دیدار کرد.
وی که همراه پدر و دو برادرش بود بعد از دیدار و گفتگو با سارکوزی به محوطه حیاط کاخ الیزه و در میان دهها خبرنگار و عکاس حاضر آمد و گفت : " با تشکر از تمام فرانسویها و دیگر مردم جهان که حمایت خود را به هر نوعی از من نشان دادند. این حمایت همواره در من نیروی گذار از مشکلات را میدمید. تمام شد، من امروز آزادیم را باز یافتهام و به کشورم بازگشته ام. بسیار خوشحالم که به آغوش خانوادهام بازگشتام و میتوانم دوباره زندگی آزاد را تجربه کنم. امروز با آسودگی با شما صحبت میکنم، ولی همچنان دل مشغول وضعیت ایرانیان هستم، به همبندانم در زندان اوین میاندیشم که ظرف یک ماه او نیم بازداشت من در آن زندان با من چون خواهر خود رفتار کردند، به دو مردی میاندیشم که در دادگاهی که همه صحنههایی از آن را دیدید در کنار من نشسته بودند و در بهمن ماه گذشته به پای چوبهٔ اعدام فرستاده شدند، من به آنان فکر میکنم چرا که سرنوشتشان مرا بسیار تحت تاثیر قرار داد، و حال که آزادیم را باز یافتهام تمام افکارم به آنان باز میگردد. از شما تشکر میکنم که در این روز تعطیل به میزبانی من آمده اید. "
به دعوت کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندانی ایرانی – پاریس از ساعتی قبل در پیاده روی مقابل کاخ الیزه جمعی از ایرانیان فعال در جنبش سبز برای استقبال کلوتیلد رایس گرد هم آمده بودند که با تقدیم دست گلی به ایشان طی پیام مکتوبی خطاب به این معلم فرانسوی ضمن اظهار خوشحالی از آزادی ایشان و بازگشت این معلم فراسوی دوستدار فرهنگ و ادبیات فارسی به کشور و خانواده اش ، به وضعیت اسفبار نقض حقوق بشر و نیز زندانیان سیاسی در ایران اشاره نمودند و از ایشان خواستند از مبارزات حق طلبانه مردم ایران حمایت نمایند .
خانم کلوتیلد رایس پس از حدود 10 ماه و نیم اقامت اجباری در ایران امروز شنبه، با صدور حکم قطعی دادگاه انقلاب اجازه یافت تا ایران را ترک کند.
کلوتید رایس در تابستان سال گذشته به اتهام شرکت در تجمعات اعتراضی نسبت به نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بازداشت و پس از یکماه و نیم بازداشت با قید ضمانت آزاد گردید اما پس از آن به وی اجازه خروج از ایران داده نشد.
دادگاه انقلاب کلوتیلد رایس را به پرداخت جریمه 300 میلیون تومانی معادل 280 هزار دلار محکوم کرد. این مبلغ بلافاصله از سوی دولت فرانسه پرداخت گردید . حکم قطعی کلوتیلد رایس و آزادی و بازگشت او به فرانسه در حالی صادر و به اجراء گذاشته شد که دستگاه قضائی فرانسه هفته گذشته مجید کاکاوند را به ایران تحویل داد. کاکاوند به اتهام در اختیار داشتن مواد شیمیایی چند منظوره از سوی دستگاه قضایی مورد محاکمه قرار گرفت و دستگاههای قضایی و امنیتی آمریکا نیز خواستار تحویل او به آمریکا بود.
گمانه زنی هایی در خصوص معاوضه این دو زندانی در ایران و فرانسه بویژه در میان مطبوعات فرانسه وجود دارد اما مقامات رسمی دو کشور اکیدا هرگونه معامله ای میان این دو نفر را تکذیب می کنند.
سایت خبری وابسته به سپاه بار دیگر شایعه مربوط به بیماری مهدی کروبی را مطرح کرد.
این خبر گزاری مدعی شد که مهدی کروبی در یکی از بیمارستانها پرونده پزشکی تشکیل داده است ، جوان آنلاین مدعی شد یک منبع آگاه سخنان همسر کروبی مبنی بر رد بیماری شیخ اصلاحات را تکذیب کرده و مدعی شده که وی در یکی از بیمارستان های مرکزی تهران پرونده پزشکی بدون نام تشکیل داده است.
سایت جوان در ادامه ادعاهای واهی خود از ابتلا مهدی کروبی به عفونت شدید مجاری کلیوی خبر داد.
جوان آنلاین که در گذشته هم از بیمار بودن مهدی کروبی خبر داده بود ذکر نکرده است که این منبع آگاه کیست که از همسر مهدی کروبی به آن نزدیک تر است و سخنان همسر شیخ اصلاحات را تکذیب میکند.
به گزارش خبرگزاري فارس از شهرستان ساري، آيتالله نورالله طبرسي پيش از ظهر امروز در ديدار با دبير، اعضاي شوراي مركزي و كانون جوانان جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي استان مازندران با بيان اينكه بلوغ سياسي و فكري بحث دامنهداري است، افزود: تمام هستي و نيستي يك مسلمان حقيقي زير پرچم اسلام است.
وي با اشاره به اينكه جوانان بايد به مسائل و اوضاع كشور به صورت ريشهاي توجه كنند، خاطرنشان كرد: انقلابي شدن آسان اما انقلابي ماندن سخت است كه بايد در اين زمينه فعاليت بيشتري روي جوانان شود.
طبرسي با بيان اينكه نيروهاي اين جمعيت بخشي از نيروهاي ولايي هستند، اظهار داشت: با توجه به اينكه انقلاب ما يك انقلاب ديني و اسلامي است و يك امام و ولي فقيه در راس حكومت است در نتيجه دشمن در هر ثانيه به فكر ضربه زدن و دور كردن جوانان و مردم از رهبري و اسلام است كه لازم است با زيركي و تيزهوشي نقشههاي دشمنان را از بين ببريم.
وي با اشاره به اينكه ديانت مهمتر از سياست است، تصريح كرد: ايران امروز با ايران 30 سال قبل فرق دارد كه لازم است با توجه به زمان فعلي براي حفظ نظام و انقلاب و با توجه به سخنان رهبري عمل كرد.
نماينده ولي فقيه در مازندران افزود: رهپويان يعني هم راه را بدانند و هم بروند كه در اين رفتن مشكلات و سختيها و دامهاي زيادي وجود دارد كه اگر جوانان عقايد اسلاني خود را محكم كنند موفق خواهند بود.
طبرسي از جوانان خواست در جنگ نرم هم همانند جنگ سخت با دشمنان مبارزه كرده و سربلند و پيروز بيرون بيايند.
سخنگو و عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، صبح امروز بازداشت شد.
دختر محسن آرمین در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، درباره جزئیات بازداشت پدرش گفت:« صبح امروز بعد از دقایقی که از خروج پدر از منزل میگذشت، پدرم همراه با چند مامور به منزل مراجعت کرد.»
وی افزود:« ماموران که حکم بازداشت و تفیش منزل که گویا از دادستانی بود را به همراه داشتند بعد از دقایقی که همکاران آنها برای تقتیش خانه آمدند در منزل ماندند و بعد از آن پدرم را به همراه خود بردند.»
فرزند آرمین خاطر نشان کرد: «تیم تفیتش به همراه خود لپ تاب، اوراق و کارتهای شناسایی را به همراه خود بردند.»
گفتنی است، پیش از این نیز دوبار، یکبار بعد از انتخابات و یکبار بعد از حوادث عاشورا، ماموران برای بازداشت محسن آرمین به منزل وی مراجعه کرده بودند که در آن مقاطع وی در منزل حضور نداشت.
صبح امروز حکم مهدی محمودیان و محمد داوری در غیاب وکلایشان به آنها ابلاغ شد.
به گزارش کلمه، مهدی محمودیان از اعضای جبهه مشارکت و محمد داوری سر دبیر سایت سحام نیوز ارگان رسمی حزب اعتماد ملی، به جرم تبانی علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده اند.
لازم به ذکر است هر دو به رای صادره اعتراض نموده و درخواست تجدید نظر کردهاند.
مهدی محمودیان از تاریخ ۲۵ شهریور ماه در بازداشت به سر میبرد. این روزنامه نگار نقش عمده ای در افشای فجایع کهریزک داشت.
محمد داوری ،سردبیر سحام نیوز( سایت رسمی حزب اعتماد ملی ) نیز روز ۱۷ شهریور با حکم جلب صادره از سوی دادستانی تهران بازداشت شد.
قرار بازداشت عماد بهاور، فعال سیاسی به مدت دو ماه دیگر نیز تمدید شد.
به گزارش خبرگار کلمه قرار بازداشت عماد بهاور در حالی تمدید شده است که بازجویی های وی به پایان رسیده است.
عماد بهاور رئیس شاخه جوانان نهضت آزادی ایران در بند ۲۰۹ زندان اوین و با جعفر پناهی، کارگردان ایرانی هم سلول است.
این سومین بازداشت عماد بهاور در یک سال گذشته می باشد، در روزهای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری بهاور یکبار به مدت ۴ روز و بلافاصله بعد از انتخابات نیز به مدت دوماه بازداشت شده و تمام این مدت را در سلولهای انفرادی ۲۰۹ محبوس بود.
همچنین نیروهای امنیتی در سالجاری علاوه بر فشار برای اخراج ایشان از محل کارش با فشار بر حراست دانشگاه مازندران از برگزاری جلسه دفاعیه پایان نامه ایشان در مقطع کارشناسی ارشد علوم سیاسی نیز جلوگیری نمودند.
به دنبال وصول احضاریه ای برای ارائه آخرین دفاع در مورد پرونده بازداشت اول بعد از انتخابات به دادگاه انقلاب مراجعه نموده بود که پس از ارائه دفاعیه با تفهیم اتهامی جدید بازداشت شده و به زندان اوین منتقل شد.
کلمه-سبا (زندانی اوین):همین که وارد اوین می شوم می فهمم کیستم. یا بهتر بگویم. چیستم. تا این لحظه به این نکته توجه نکرده ام. ماشین ون پلیس امنیت که جلوی در کوچک اوین نگه می دارد از حرکات و علامت های پلیس خانمی که از همان لحظه اول همراهم شده بود می فهمم که باید پیاده شوم. انگار برای نگهبان دم در، دو ماموری که من را همراهی می کنند کاملا شناخته شده هستند. چه زود در را برای ورود ما باز می کنند. بی هیچ سوال و جوابی. هر سه نفر وارد می شویم.
همان جا روبروی در بالای سر پنجره های اطلاعات عبارتی نوشته قریب به این معنا “همکار گرامی تا تحویل دادن کامل متهم و دریافت رسید دستبند متهم را باز نکنید. در غیر این صورت و در صورت فرار متهم مسئولیت آن به عهده شما خواهد بود.”
هاه پس اسم من متهم است. فلانی… فرزند فلانی … به شماره شناسنامه … رفت. اسم من امروز متهم است. دزدی؟ قتل؟ جنایت؟ خانه های فساد؟ مواد فروشی؟ دروغ؟ خیانت به اعتماد دیگران؟ خیانت از اموال عمومی؟ متهم کردن دیگران؟ بردن آبروی کسی؟ شکستن حریم دیگران؟ از این کارها مرتکب نشده ام. ولی اسم من متهم است.
به بهشت زهرا که می رسم یک راست می روم سراغ غسالخانه. همان مرده شور خانه به زبان خودمان. آن جا بعد از سلام و علیک و عرض تسلیت به بازماندگان بی کار نمی ایستم. از همان در غسالخانه که وارد می شوم دو مرده در سمت راست هستند که در انتظار نوبتند. در انتظار غسل دادن. غسل میت. عزیزان بالای سرشان ایستاده اند. همان ها که هنوز اسم دارند خانم دکتر فرزانه … حاج حسن آقا … خانم والده عزیز خانم… آقای دکتر رامین … شهین خانم… آقا نصرت… و … اسم هایی برای شناختن. سمت چپ هم یک راه خروجی از درون غسالخانه است. از این راه مرده ی غسل داده ی کفن شده خارج می شود.
وارد قسمت اصلی می شوم. از پشت پنجره می توانی داخل را ببینی. مرده روی تخت مرده شور خانه است. یکی شیلنگ گرفته و یکی کمک می کند به شستن و غسل دادن. آن کس که روزی کسی بود. می بینی که افتاده است. بی اراده. این طرف. آن طرف. مرده شور است که کارها را می کند. آب با شدت می آید و او غسل داده می شود. باز او را با دست این طرف و آن طرف کنند. این بار برا ی حنوط. برای کفن. پنبه و کافور. پیشانی. کف دست ها. سرزانوها. سر دو انگشت پا. دو انگشت پا را ببندند. دست ها روی سینه. کافور و پنبه و چشم ها. دهان. همان ها که باید پر شود از خاک. کفن ها را بپیچند. تکه بالاتنه. تکه پایین و یک کفن تمام قد. دو سر آن را هم ببندند. او را در راه خروجی که به بیرون راه دارد بگذارند و سر دهند به سمت بیرون.
“میت را تحویل بگیرید.”
هاه اسمش میت است. او که برای خودش اسمی داشت و رسمی و هویتی. این جا نامش میت است. راضی؟ ناراضی؟ خوش نام؟ بدنام؟ صالح؟ مفسد؟ چه اهمیتی دارد؟ اسمش میت است.
متهم را و میت را می برند بی آن که او انتخابی داشته باشد. به کجا؟ چه گونه؟ او دخالتی ندارد. انتخابی ندارد. انسان با انتخاب هایش تعریف می شود. با انتخاب انسان است. میت حق انتخاب ندارد. من هم. از وقتی متهم نامیده می شوی دیگر تو نیستی که انتخاب می کنی. برایت انتخاب می کنند. خواه از در عادی ها تو را وارد کرده باشند و به بند عادی ها برده باشند، خواه با چشم بند و با ون. و به بند امنیت برده باشندت. بنشین. بیا. برو. بالا. پایین. این جا. آن جا. یک ساعت. دو ساعت. بگو. بنویس. آن جا که لازم نباشد با تو حرف هم نزنند. یک ساعت. دو ساعت… یک مامور جلو. یک مامور عقب تو فقط بروی آن جا که ببرندت. با دستبند یا بدون دستبند. با چشم بند یا بدون چشم بند. به قول خودشان مامورند و معذور. مهم آن است که تو انتخاب نمی کنی. انتخاب را که بگیرند به جایش چه داده اند؟ تحقیر را معنا کنید. با فحش یا بی فحش. با کتک یا بی کتک. با احترام یا بی احترام. شکنجه ی سیاه یا سفید.
همان که از ابتدا همراه من است عذرخواهی می کند. پلیس مخفی امنیت است. لباس شخصی.
“محترما معروض می دارد شما حق انتخاب ندارید.”
“محترما معروض می دارد شما انسان نیستید.”
آن کس که مجرم است با شکستن قانون انتخابش را کرده. قتل. غارت. شکستن حریم دیگران. دزدی. جنایت. فساد. این ها سند جرم اوست. اتهام اثبات می خواهد. عمل او دلیل جرم است. من چه؟ اتهام را بگویند تفیهم شد حتی اگر سندی در کار نباشد. بنویس. بگو. امضا کن. آن قدر بنویس تا مدرکی از داخل آن درآید. اقرار بشود مدرک. روش را قبول داری؟ نداری؟ این حرف ها نیست. مهم نیست. ما هستیم که مهم هستیم. ما می گوییم اتهام تفهیم شد. پس شده. دلیل لازم نیست. بنویس. امضا کن. قرار صادر می شود. حکم صادر می شود. در کدام دادگاه؟ با حضور کدام هیئت منصفه؟ با حضور کدام وکیل؟ شکستن قانون جرم است. این بازجوست یا بازپرس؟ هم بازجوست هم حکم می دهد. این بازجوست یا قاضی؟ چشم ها. دهان. از خاک پر خواهند شد. این را بگو. آن را بگو. بنویس. امضا کن. متهم را تحویل بگیرید.
میت را تحویل بگیرید. عزیزان و همراهان بیایند. همه دوستان و فامیل جمع شده اند. آخرین احترام ها برای میت. یک پلاک سیاه همراه میت بیرون می آید. نام میت روی آن است. و چند شماره مخصوص بهشت زهرا. قطعه، ردیف و شماره. پلاک سیاه به جلو و میت به عقب. روی دست می برندش. روی زمین می گذارندش. می روم برای خواندن نماز. همه می رویم. برای او طلب آمرزش کنیم. برای مرده شور میت است. برای بهشت زهرا چند شماره. او که برای خودش نامی داشت و نشانی. بشود عبد خدا. به خدا بگوییم او بنده توست و فرزنده بنده تو. بالاترین مقام یک انسان. به خدا بگوییم جز خوبی از او سراغ نداریم. بازجوها خواهند آمد.
متهم را بیاورید. بیاورند. بنشین. پلاک بر گردن او بیاندازید. بیاندازند. یک عکس با پلاک بر گردن کار را کامل می کند. بشوم یک عکس با یک پلاک بر گردن. بشوم یک شماره. دست هایش را بیاورید برای انگشت نگاری. بیاورند. انگشت به انگشت. یک به یک. با هم. شست. دست راست. دست چپ. متهم را تحویل دهید. انسان به انتخاب هایش تعریف می شود. به انتخاب انسان است. تو چند عدد بیشتر نیستی. باید بشکنی. بشوم یک متهم. بشوم چند عدد. اما برای دستگاه قضا. برای اوین. برای خودم نامی دارم. و نشانی. و هویتی. این هم فرصتی است تا بشوم بنده خدا. خالص برای خدا. کسی که با خداست شکستن ندارد. همان طور که مرگ ندارد. تحقیر ندارد. بزرگی از خداست. تکریم از خداست. انسان به انتخاب هایش معنا می شود. به انتخاب انسان است.
پلاک سیاه بر دست. چند عدد. قطعه، ردیف و شماره. میت را می برند برای دفن. تلقین می دهند. زبان از ما. آموزش از خدا. بازجوها که آمدند این را بگو. آن را بگو. ای فلانی فرزند فلانی. برای خدا و خودش و بازجوها نام و نشان دارد. به او بگوییم گوش کن. بفهم. تلقین می دهیم. گوش کردی؟ فهمیدی؟ می فهمد. پس انسان است. او همان است که بود. به هویت خودش. فلانی فرزند فلانی. هنوز تمام نشده. از خدا بخواهیم که او را در گفتار ثابت، ثابت قدم بدارد و او را به راه راست هدایت کند. استقامت و هدایت از طرف خدا ادامه دارد.
خاک بر او می ریزند. شب او آغاز می شود. پنجه هایم را در خاک فرو می کنم. هفت انا انزلنا. بازجوها خواهند آمد. راهی جز رفتن نیست. او را می گذاریم و برمی گردیم. یادم باشد برایش نماز وحشت بخوانم. و می خوانم. حمد. آیت الکرسی. حمد. ده بار انا انزلنا. می خوانم تا بر وحشتش غلبه کند. برای خودم هم می خوانم. آن جا که چشم بند بر چشم در انتظار نشسته ام. با ورود به سلول. با ورود به سلول است که شب آغاز می شود. فقط ذکر خداست که مایه ی آرامش است.
در بهشت زهرا چه خبر است؟ در اوین چه خبر است؟ در شهر چه خبر است؟ انسان به انتخاب هایش معنا می شود. به انتخاب انسان است. و دیگر میت. کافور. پیشانی. کافور. کف دست ها. کافور. سرزانوها. کافور. دو سر انگشت دو پا. دست قدرت است. توانایی. پا رفتن است. عمل. پیشانی سر است. فکر و اندیشه. دانایی. سر انگشتان پا جهت حرکت را نشان می دهند. همه را با خدا جهت بده. انسان به انتخاب انسان است و با انتخاب هایش معنا می شود. تکریم از خداست. و بزرگی.
نماز بخوان که آرام شوی. و می خوانم. نماز وحشت و ثوابش برای قبر فلانی فرزند فلان. همان که او را گفتند میت. شد چند عدد شماره. هنوز هستی. بگذار برای آن ها متهم باشی و چند عدد شماره. هنوز خودت هستی. فلانی فرزند فلانی. با همان نام. نشان. و هویت. نماز بخوان که برنده باشی. خالص برای خدا. همه چیز رفتنی است. و باقی خدا. بازجوها خواهند آمد. ولی می روند. تو دوباره بازخواهی گشت. همین جا تمام نخواهد شد.
در اوین قطعه، ردیف و شماره من می شود: زندان نسوان. بند دو بالا. اتاق …
“سبا”
اوین. زندان نسوان. بند دو بالا. اتاق …
زمستان ۱۳۸۸
جواد شرف خانی عضو شورای سیاست گذاری و سخنگوی مهندس موسوی در استان ایلام که پانزدهم فروردین ماه سال جاری با حکم دادستان ایلام بازداشت شده بود امروز بیست و ششم اردیبهشت به دادگاه انقلاب احضار شد.
به گزارش رسیده به جرس، وی که از فعالان جنبش دانشجوی دهه هفتاد می باشد از سال 1377 تا سال 1381 عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت، دبیر مجمع دانشجویان خط امام دانشگاه ایلام، مدیر مسئول هفته نامه آرمان دانشجو و عضو هیات نظارت بر نشریات دانشجویی، مسئول ستاد جوانان و دانشجویان خاتمی در استان و عضو شورای مرکزی شاخه جوانان جبهه مشارکت بوده است.
این فعال سیاسی هم اکنون دبیر حزب مردم سالاری در استان ایلام، عضو شورای مرکزی حزب مردم سالاری و عضو انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران می باشد.
این روزنامه نگار کُرد به اتهام اهانت به آیت الله خمینی در ایام پس از انتخابات، ارتباط با بیت آیت الله منتظری و .... توسط حفاظت اطلاعات سپاه احضار و تحویل دادستانی شده است.
بنا به گزارشات رسیده نیروهای اطلاعات سپاه در روز نهم اسفند ماه گذشته با ورود به دفتروی دو دستگاه کامپیوتر و کلیه اسناد و مدارک موجود در دفتر وی را ضبط و پس از بررسی های ویژه و چاپ عکس های مربوط به نامبرده با حضرت آیت الله منتظری، خاتمی، کروبی، موسوی و درج در پرونده ایشان را جهت محاکمه به دادستانی معرفی نموده است.
شایان ذکر است که وی قبلا در زمان دانشجویی در سال 1381 به اتهام ارتباط با آیت الله منتظری و ترویج افکار و اندیشه های وی به دادگاه ویژه روحانیت احضار و محاکمه شده است.
کارگران مخابرات صبح امروز در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.
شماری از کارگران مخابرات به نمایندگی از هم همکاران خود در سراسر کشور صبح امروز یکشنبه در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع و خواستار دریافت حق و حقوق خود بر پایه حقوق وزارت کار شده است.
به گزارش فارس،این معترضین اعلام کردهاند که سالهاست از سوی پیمانکار مخابرات به صورت قراردادی برای پستبانک، مخابرات و پست کار میکنند اما هنوز حقوق آنان به میزان قانون کار نیست و باید این رویه اصلاح شود.
175 نفر از نمایندگان مجلس در نامهای به رئیس قوه قضاییه خواستار محاکمه سریعتر سران فتنه و تا قبل از سالگرد فتنهانگیزی آنها شدند.
به گزارش خبرآنلاین، در ابتدای این نامه با اشاره به محاکمه مدیران مسئول روزنامههای کیهان، جوان، ایران، وطن امروز و خبرگزاریهای فارس و ایرنا ضمن گلایه آمده است: خبر محاکمه حسین شریعتمداری به دلیل شکایت یک عنصر مدافع فرقه ضاله بهاییت و همکار صهیونیستها، و محاکمه مدیران روزنامههای انقلابی دیگر به دلیل شکایت سران فتنه و کودتاگران، موجب شگفتی بسیار است.
امضا کنندگان این نامه که از سوی رسایی تقدیم هیات رئیسه شد، آوردهاند: در حالی که بیش از یک میلیون نفر از مردم، حقوقدانان وکلا و نمایندگان با ارائه شکواییههایی درخواست محاکمه سران فتنه را کردهاند، چرا برای آن امروز و فردا میشود؟
این نمایندگان با بیان اینکه کشاندن مسئولان انقلابی به دادگاه جای تاسف است، ادامه دادهاند: اگر این رسانهها به وظیفه قانونی خود عمل نمیکردند، جای محاکمه داشت.
در این نامه با مخاطب قرار دادن رئیس قوه قضاییه، ادامه داده شده است: شما که جزء نیروهای حامی انقلاب بودید، باید بدانید این حرکات منجر به تنفس مصنوعی به سران فتنه میشود. درست است که بر اساس نگاه عدالت محوری نظام، همه میتوانند به دادگاه مراجعه کنند اما منگر آنها به جمهوری اسلامی اعتقاد دارند که به رای دادگاه معتقد باشند؟ اگر اینگونه بود چرا به رای مردم گردن ننهادند و از اعدام تروریستها حمایت کردند؟
نمایندگان مذکور با اعتقاد بر اینکه این شکایتها جای طرح و رسیدگی در دستگاه قضا را ندارد، ادامه دادهاند: بیم آن میرود که کودتا گران نوژه هم شکایت کنند و منافقین به دستگاه قضا ما روی آورند! البته این اتفاقات با نیت خیر در دستگاه قضا در حال رخ دادن است، اما حضرت عالی با صدور فرمان محاکمه آنها قبل از سالگرد آن فتنه این کار مهم را در کارنامه دستگاه قضا ثبت کنید.
پیش از این نیز چند بار نمایندگان مجلس با ارسال نامه به رئیس قوه قضاییه از وی خواسته بودند تا نسبت به بازداشت و محاکمه رهبران جنبش سبز اقدام کند.
محمد مصطفایی وکیل دو تن از فعالان زن از برگزاری دادگاه رسیدگی به اتهامات شادی صدر و محبوبه عباسقلی در روز ۱۸ اردیبهشت ماه خبر داد.
وی در گفتوگو با ایلنا، با بیان اینکه شادی صدر و محبوبه عباسقلی درخارج از کشور به سر میبرند، اعلام کرد که این دادگاه بدون حضور آنها برگزار شد.
به گفته وی اتهامات این دو نفر عبارت بود از: اقدام علیه امنیت کشور از طریق اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت عمومی، اخلال در نظم عمومی و تمرد در برابر مامورین.
وکیل شادی صدر از حکم ۵ سال حبس تعزیری به جهت اقدام علیه امنیت کشور و یکسال حبس تعزیری و تحمل ۷۴ ضربه شلاق به جهت اخلال در نظم عمومی و تمرد در برابر ماموران دولت خبر داد.
وی افزود: محبوبه عباسقلیزاده هم به جهت اقدام علیه امنیت کشور به ۲ سال حبس تعزیری و ۶ ماه حبس تعزیری و تحمل ۳۰ ضربه شلاق جهت اخلال در نظم عمومی محکوم شده است.
مصطفایی با بیان اینکه این حکم امروز در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به وی ابلاغ شده است، افزود: بنده ۲۰ روز مهلت دارم که اعتراضم را به دادگاه ابلاغ کنم که به دلیل سنگینی احکام صادره، حتما اعتراضم را اعلام خواهم کرد.
به گفته وی، دستگیری ۳۳ نفر از فعالان زن در روز ۱۳ اسفندسال ۸۵ علت صدور این احکام بوده است. البته برخی از این افراد تبرئه شده و برخی دیگر نیز احکام تعلیقی داشتهاند. ولی احکام صادره برای صدر و عباسقلیزاده از سنگینترین احکام بوده است.
دولت ایران در حالی حذف یارانه ها را در دستور کار قرار داده که هیچ گزارشی از نحوه اجرای این برنامه در اختیار مردم قرار داده نشده است.
پرسش های فراوانی در باره این برنامه وجود دارد اما دولت در سکوت و پشت پرده مشغول اجرای آن است.
دو سال پیش وقتی دولت تصمیم به اجرای این برنامه گرفته بود، مراکز مختلفی از بانک مرکزی گرفته تا مرکز پژوهشهای مجلس، پژوهشهایی در باره عوارض و عواقب حذف یارانه ها انجام دادند و گزارش آن هم به صورت علنی منتشر شد.
پیش بینی بانک مرکزی ایران در آن زمان این بود که اگر یارانه مواد سوختی حذف و این مواد به قیمت های بین المللی در بازار داخلی عرضه شود، تورم به ۳۱ تا ۳۷ درصد افزایش خواهد یافت و مرکز پژوهشهای مجلس حتی از این نیز فراتر رفته و تاکید داشت که نرخ تورم بعد از حذف یارانه ها، به بالای ۵۰ درصد خواهد رسید.
بحث گسترده ای در باره عوارض و پیامدهای آزاد سازی قیمت ها و نحوه مقابله با آن بین کارشناسان و صاحب نظران در جریان بود اما اکنون که قانونش تصویب شده، همه سکوت کرده اند.
دولت نیز به جای آماده سازی افکار عمومی و برنامه ریزی دقیق برای آزاد سازی قیمت ها، بعد از تصویب قانون آن در مجلس و تائید شورای نگهبان، چنان بلوایی راه انداخت که انگار مجلس باید هر آنچه دولت می گوید تصویب کند. تا جایی که محمود احمدی نژاد در یک برنامه تلویزیونی پیشنهاد کرد برای حذف یارانه ها همه پرسی شود.
بعد از تصویب قانون حذف یارانه ها دولت اصرار داشت که اگر اصلاحات مورد نظرش اجرا نشود، این قانون را اجرا نخواهد کرد اما سرانجام نیز هیچ توافق روشنی به دست نیامد.
برخی صاحب نظران می گویند که دولت با این کار می خواست مجلس را شریک کارهایش کند و پیامدهای منفی و پیش بینی نشده حذف یارانه ها را به گردنش بیندازد و از طرف دیگر با غبارآلودکردن فضا، فرصت را از منتقدان بگیرد تا در باره این قانون و عوارض آن نظر ندهند و دستگاههای دولتی نیز از علنی کردن گزارشهایی تهیه شده، طفره بروند.
برای همین هنوز کسی نمی داند:
* تورم حاصل از آزاد سازی قیمت ها چقدر خواهد بود؟
* آیا اصلا دولت برآوردی انجام داده است که تاثیر حذف یارانه ها تا چه اندازه است؟
* قیمت مواد سوختی و کالاهای اساسی به چقدر خواهد رسید. قیمت این کالاها و خدمات در سال اول چقدر خواهد بود؟
* به چه کسانی پول نقد داده می شود؟ آیا همه ایرانیان پول نقد می گیرند یا فقط کسانی که ثبت نام کرده و از طرف دولت نیازمند تر تشخیص داده شوند.
* میزان پولی که قرار است ماهانه به هر فرد یا خانوار داده شود، چقدر است؟
* به چه شرکت های پول داده می شود؟ آیا به همه شرکت هایی که از حذف یارانه ها آسیب می بینند پول نقد داده می شود یا نه؟ مبنای دولت برای پرداخت این پول به شرکت های چیست؟
* برنامه دولت برای مقابله با عوارض و بحران های احتمالی آزاد سازی قیمت ها چیست؟
پرسشهای کلی بسیاری نظیر این وجود دارد اما پرسشها فقط محدود به این مسائل کلی نیست، در جزئیات هر کدام نیز کلی سئوال وجود دارد؟
به طور مثال:
* قیمت بنزین در طول پنج سال چقدر می شود؟
* نحوه افزایش قیمت بنزین در طول این دوره چگونه خواهد بود؟
* آیا سهمیه بندی بنزین ادامه پیدا می کند؟
* آیا با وجود آزاد سازی قیمت ها اصلا سهمیه بندی معنی دارد؟
* اگر سهمیه بندی ادامه پیدا کند، چقدر بنزین سهمیه ای به خودروها داده می شود؟
و پرسش های فراوان دیگر در باره این موضوع و موضوعات دیگری نظیر گازوئیل، گاز، برق و بقیه وجود دارد که دولت به هیچکدام پاسخی نداده است.
تنها چیزی که بسیار بر آن تاکید کرده، پول نقد و توزیع آن بین مردم است که آن هم به قدری ناروشن است که حتی مقامات دولتی هم نتوانسته اند رقمی دقیقی بدهند. از هر نفر ۷۵ هزارتومان شروع شده و حالا به ده تا پانزده هزارتومان رسیده است.
اوضاع فعلی یک نشانه روشن دارد و آن این که هیچ چیز روشن نیست نه فقط برای مردم که حتی برای قانونگذاران و دولت.
منبع:بی بی سی
اعضاي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي در جلسه بعدازظهر يكشنبه خود موضعگيري اخير ميرحسين موسوي را به شدت محكوم كردند.
به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين موضعگيري آمده است:
« موسوي در بيانيه خود اعلام كرده است "پنج نفر را با حواشي ترديدبرانگيز به چوبههاي دار ميسپارند، آيا اين است عدل علوي است كه دنبالش بوديم؟"
واقعا عجيب و جاي تاسف بسيار است كه چگونه فردي كه زماني در سطح ملي مسووليت داشته است آنقدر تنزل ميكند كه شهادت دهها انسان بيگناه را در حسينيه شيراز و روستاها و شهرهاي مناطق شمال غربي كشور نميبينند. گريه مادران، پدران و فرزندان پدر از دست داده را نميشنود و نميبيند و احساس نميكند كه امروز براي تروريستها و جنايتكاران اشك ميريزد. اين موضعگيري حمايت صريح از تروريستها و جنايتكاران است و اميدواريم موسوي از اين كژراهه بازگردد و از ملت بزرگ ايران عذرخواهي كند و از پيشگاه الهي توبه نمايد.»
لازم به ذکر است که صبح امروز نیز 175 نماینده مجلس با ارسال نامه برای لاریجانی درخواست محاکمه سران جنبش سبز را داشتند. روز گذشته نیز دادستان تهران در این رابطه سخنانی اظهار داشت.
به نظر می رسد این حرکت هماهنگ مجلس و قوه قضاییه ، نشان از برخورد جدی با رهبران جنبش درآستانه سالگرد انتخابات دهم ریاست جمهوری است.
محمد نوری زاد نویسنده و کارگردان زندانی، برای روز ۲۲ خرداد ۸۹ به دلیل شکایت شورای سیاستگزاری ائمهی جماعات به دادسرای کارکنان دولت احضار شد.
به گزارش کلمه، محمد نوری زاد، درحالی که نزدیک به ۱۵۰ روز است که از بازداشتش میگذرد، برای بار دوم به دادگاه احضار شده است. لازم به ذکر است که وی در تاریخ ۱۶ اسفند ۸۸ نیز در رابطه با نوشتن نامه به رهبری و همچنین رئیس قویه قضائیه به دادگاه مجتمع کارکنان دولت رفته بود.
این آزاده دربند پیشتر به اتهام توهین به ائمه جماعات و آیتالله علمالهدی امام جمعه مشهد، به ۵۰ ضربه شلاق محکوم شده بود .
وی در ادامه حکم بدوی دادگاه، به اتهام توهین به رهبری، توهین به رئیس دولت و تبلیغ علیه نظام به سه سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده بود.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
در پی انتشار خبر مناظره یکی از کارمندان نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل با یک کارشناس اسرائیلی، یک منبع آگاه در وزارت امور خارجه این خبر را غیرواقعی دانست. وی گفت: متاسفانه برخی رسانههای مغرض با انتشار اخبار بیپایه و جعلی تلاش میکنند به اقدام این کشورها در سازش با رژیم جنایتکار صهیونیستی مشروعیت بخشیده و مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران در قبال رژیم اشغالگر قدس را نزد افکار عمومی جهان به ویژه مسلمانان مخدوش سازند.
درعین حال، همین منبع آگاه اضافه کرد: “در جلسهای که از سوی موسسات مطالعاتی و دانشگاههای آمریکا درحاشیه اجلاس بازنگری خلعسلاح در محل سازمان ملل متحد برگزار شد، یکی از اعضای دفتر نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد با نمایندگان این موسسات در چارچوب پرسش و پاسخ به بحث درخصوص مواضع جمهوری اسلامی ایران پرداخته است.”
نکته قابل تأمل در این ماجرا این است که برخلاف اظهارات این منبع آگاه وزارت امورخارجه، طرف مناظره با دیپلمات ایرانی، یک کارشناس اسرائیلی به نام “افنرکوهین” بود.
مدیرعامل سابق خبرگزاری ایلنا، صبح امروز بازداشت شد.
بر اساس گزارشهای رسیده به پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، مسعود حیدری که پیش از این به دلیل شکایت وزارت کار و وزارت علوم در مورد مسائل کارگری و دانشجویان ستارهدار به 91 روز حبس و یک میلیون و 500هزار تومان جزای نقدی محوم شده بود به این حکم اعتراض کرده بود اما حکم دادگاه بدوی تائید شد و این حکم امروز در دادسرای کارکنان دولت به او ابلاغ شد.
این فعال رسانهای اصلاحطلب بلافاصله به کلانتری بازار معرفی شد تا روانه زندان شود.
فرزانه بذرپور
جرس: نام دراويش گنابادي در چند سال اخير و در پي فشار شديد امنيتي نظام بر آنها بیشتر سر زبانها افتاد، و گرنه دراويش گنابادي معتقدند كه نبايد در سياست دخالتي داشته باشند، مهدي كروبي در پي محدوديتهاي اعمال شده در مورد دروايش يكي از معدود چهره هاي سياسي بود كه از حقوق ايشان دفاع كرد و دراويش هم در انتخابات دور نهم به او را ي قاطعي دادند. هفته گذشته دستگاه قضايي چهارده تن از دروايش را به حبس و شلاق محكوم كرد، اين در حالي است كه سال گذشته هم به بهانه دفن يكي از دراويش در آرامگاه خصوصي اش دادستاني بستگان متوفي را دستگير كرد و در پي آن دراويش دست به تجمع مقابل دادگستر ي زدند كه با سركوب نيرو هاي امنيتي روبرو شد.
شب سه شنبه 21 اردیبهشت ماه 1389 هم عده ای از نیروهای لباس شخصی در مقابل حسینیه دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی در شهرستان کرج اجتماع کرده و اقدام به دادن شعار علیه دراویش نمودند. .
در خبر ها آمده است که 24 تن از دراویش گنابادی در یک روز به حکم دادگاه به تحمل حبس، شلاق و نفی بلد محکوم شدند. این احکام سنگین به دنبال چندین مرحله تخریب حسینیه دراویش صادر می شود. به طور کلی دراویش در ایران چه محدودیت هایی را داشته اند؟ ایا این محدودیت ها به مهاجرت دراویش منجر شده است؟
در مورد احکام اخیری که بر علیه دراویش گنابادی صادر شده باید یک سیاست کلی را از بعد از انقلاب تا الان تعقیب کنیم تا متوجه شویم که فشار ها و سرکوب ها علیه دراویش و دراویش گنابادی یک امر مستمر بوده و ادامه داشته و امر جدیدی نیست اشکال و انواع مختلف داشته است و همین قضیه باعث شده که بسیاری از طرائق تصوف و عرفان از ایران مهاجرت کردند و به خارج رفتند اما سلسه نعمت الهی گنابادی که پیرو مکتب شیعه اثنی اشعری هستند در ایران ماندند و از ایران بیرون نرفتند و همیشه سعی کردند که هر جور می توانند در جامعه ایران و در کنار هموطنان ایران باشند و از ایران خارج نشوند . البته زیر فشارهای زیادی قرار داشتند از جمله اینکه اماکن عبادی آنها به صورت مستمر با استفاده از وسایل دولتی و شهرداری و ماموران حقوق بگیر تخریب شده است. و نمونه آن تخریب حسینیه نعمت اللهی درگناباد قم و بعد از آن در بروجرد، اصفهان، چرمحیل و بعد از آن در جاهای دیگر بوده است و تا آنجا که دستشون رسیده اگر در نقاطی دراویش در منازل خودشان مجلس تشکیل می دادند وآنها را مجبور می کردند که تعهد کتبی دهند که دیگر در منزلشان مجلس تشکیل نشود یا اگر جایی را اجاره کرده بودند آنجا را پلمپ کرده اند.و برای بسیاری از بزرگان این طریق صوفیه حکم نفی بلد صادر کردند و آنها را از شهری که مسقط الارض شان بوده اخراج کردند. یعنی وادار شان کردند که از آن شهری که در آن ساکن بودند خارج شوند. حتی اخیرا مانع دراویش شدند که مردگان خودشان را در قبرستان دفن کنند یعنی در قبرستانی که براساس وصیت متوفی می خواهند آن میت را دفن کنند اینها اجازه نمی دهند و اگر دفنی انجام شود این جرم تلقی می شود و محکوم به مجازات است. این وضعیتی است که دراویش نعمت الهی گنابادی در ایران دارد.
اشاره کردید به مجالس خصوصی دراویش که حکومت از برگزاری آن ممانعت کرده است. جمهوری اسلامی تبلیغ می کند که در فرقه دراویش منکراتی رخ می دهد و آنها آداب مذهبی را رعایت نمی کنند. نظر شما درباره این اتهامات چیست؟
البته دست اندرکاران دستگاه قضایی که در حقیقت برپاکنندگان بیدادگاه در این نظام هستند. در جایی که مجسمه عدالت سرش از تنش جدا شده و ترازوش از دستش افتاده، نشانی از حقیقت و راستی به چشم نمی خورد. دراویش نعمت الله گنابادی از متعهدترین اقشار جامعه مسلمان شیعی مذهب ایران به انجام وظایف ایمانی و رعایت اخلاق اسلام حقیقی و تشیع علوی هستند و هرکس که مدت قلیلی بر کار ایشان نظارت کنند یا با اینها رفت و آمد کند بلافاصله این را متوجه می شود. حتی تا آن اندازه که مورد ایراد مخالفان دین و اسلام قرار می گیرند که شما چقدر متشرع هستید. اینکه گفته شود اعمال خلاف اسلام از سوی دراویش در مجالس تان صورت می گیرد . این یک دروغ نباید تلقی شود باید برگردیم به این نکته که از نظر زنندگان این اتهام اسلام به چه سیستم فکری اطلاق می شود . این افراد که اینطور می گویند تعریفی که از اسلام دارند با تعریف که 1400 سال از اسلام وجود داشته که مبنایش قران مجید بوده شباهتی ندارند. اینها حکومت ولایت فقیه مطلقه را از نظر خودشان اسلام تلقی می کنند و همانطور که اقای کروبی مثال زدند تعریفشان از اسلام و نظام، عبارت است از یک قایق بسیار بسیار کوچک و هر کس که سوار این قایق نباشد او را نامسلمان می شناند. به همین دلیل است که با جسارت تمام می گویند که دراویش در مجالس شان رعایت شئون و اصول مذهبی را نمی کنند. این دروغ است . مجالس دراویش صرف راز و نیاز با خداوند بی نیاز و برگزاری نماز جماعت است و هر کس می تواند هم بیاید و ببیند. ما نمی خواهیم در موضع دفاعی قرار گیریم و از خودمان دفاع کنیم . اینها که اینطور می گویند بویی از اسلام نبردند و بر جهان بینی مطلق گرا و تمامیت خواهانه خودشان اسم اسلام گذاشتند و اگر رفتار درویش ها با مناط این دروغ گوها تطبیق نکند به این است که درویش ها معتقد به اسلام هستند و آنها نیست
گفته م یشود که روحانیت شیعه دراویش را موازی با خودش می داند و از این رو نگران تاثیرگذاری بیشتر این طیف در جامعه است. اصولا صوفی گری در ایران و دراویش چه نگاهی به سیاست دارند؟ آیا موافق دخالت دین در سیاست هستند یا خیر؟
دراویش به طور مطلق معتقد به ضرورت جدایی دین از سیاست هستند. و معتقدند که اگر دین و سیاست با هم ممزوج شود ، هم کار دنیا درست نمی شود و هم به اعتبار و آبروی دین ضربه وارد می شود . به خصوص وقتی کسانی زمام دین و سیاست را به دست گیرند که بخواهند بر تمام رفتارهای جائرانه و جبارانه خودشان برچسب اسلامی بزنند و هرگونه مخالفت با خودشان را مخالفت با اسلام بدانند که دست شان باز باشد برای مجازات های که اعمال می کنند. اما با این کار که می کنند به حیثیت اسلام لطمه می زنند در چشم جهانیان و در برابر تاریخ. یعنی بسیاری از افراد هستند که واقعا تصور می کنند که اسلام مکتبی است که در آن آدم های قسی القلب پرورش می یابند واسلام مکتبی است که مبتنی بر خشونت است و اسلام مکتبی است که مبتنی بر ترور است. تمام این کارها به دلیل رفتارهای غلطی است که در طول این مدت به کار گرفته شده و پایه اش ممزوج کردن سیاست و حکومت گری از یک سو و روحانیت و دینداری از طرف دیگر بوده است . به همین دلیل درویش ها مانند سایر پیروان اصیل تشیع اثنی اشعری معتقدند که دین و سیاست باید از هم جدا شود. به ویژه در دوران غیبت . چون معتقدند که سیاست به گونه ای می تواند بر عهده یک شخص روحانی باشد که آن شخص دارای مرجع عصمت باشد که در امر اداره جامعه مصون از خطا باشد . چون معتقدند که معصومان 14 نفر هستند و نفر چهاردهم در غیبت به سر می برد و لذا هر نوع حکومتی به نام دین اسلام تشکیل دادند غصب مقام امام تلقی می شود و به همین دلیل دراویش از این امر اجتناب می کنند و خودشان را به این قضیه مشغول نمی کنند . از طرف دیگر کسانی که زمام حکومت را به نام اسلام در دست گرفتند و این مخالفت و عدم قبول ایدوئولوژی شان از جانب دراویش مواجه می کنند با آنها از جنبه خشونت و سرکوب برخورد می کنند. علت اساسی تلاش حکومت گران برای برچیدن طریقه درویشی در ایران و آوردن فشار و تضییق به دراویش و به خصوص سلسله نعمت اللهی دراویش باید در همین تفاوت دیدگاه نسبت به امر وحدت دین و سیاست یا تفکیک دین از سیاست باید جستجو کرد، و دید.
به نظر می رسد که در دولت احمدی نژاد، فشارها و محدودیت هایی که برای دراویش از سوی حکومت اعمال شده شدید و گسترده بوده است. دعوای دولت احمدی نژاد با تصوف گرایی در چیست؟ تمرکزشان روی چه حوزه ای از فعالیت شماست. آنها شما را به لحاظ مذهبی منحرف می نامند؟ تحلیل شما از فشارهای وارده چیست؟
در ابتدای زمامداری احمدی نژاد در دولت نهم، یک مرکزی تاسیس شد و در این جا به طور سالیانه اشخاصی که غالبا ائمه جمعه و جماعات شهرهای مختلف هستند به زعامت یک شخص به نام شیخ محمد یزدی که نایب رئیس مجلس خبرگان هم هست جمع می شوند و در ارتباط با جریان های مختلف اعتقادی اعم از اقلیت های مذهبی یا هرگونه قرائت های متفاوت از اسلام با قرائت حکومتی، تشکیل جلسه می دهند تا سیاستگذاری کلی در کشور انجام دهند و آن تصمیمی که توسط این مرکز گرفته می شود برای تمام دستگاهای اجرایی و قضایی واجب الاجراست. در آخرین جلسه که اینها برگزار کردند گفتند که بزرگترین وظیفه دولت دفاع از مرزهای عقیدتی هموطنان مسلمان ایران است و به همین دلیل هر نوع نگرش و هر نوع مکتب و قرائت که با قرائت رسمی و جاری حکومت از اسلام انطباق نداشته باشد باید برچیده شود به این بهانه که باید از مرزهای عقیدتی هموطنان مسلمان دفاع شود . در این جلسه چهار کمیسیون تشکیل دادند که این کمیسیون ها هر کدامش به یک نحله مذهبی می پردازد و هدف نهایی عبارت است از: ریشه کن کردن تسنن در ایران به بهانه مبارزه با وهابیت، ریشه کن کردن تصوف به بهانه درک نادرست از ولایت، ریشه کن کردن بهاییت به این بهانه که پایگاه اصلی بهاییت در حیفای اسرائیل است و اینها جاسوس هستند و ریشه کن کردن عرفان های جدید که به ایران آمده به بهانه شیطان پرستی.
دفاع از مرزهای عقیدتی هموطنان اسلامی به اینجا باز می گردد که تمام این فسادها با استفاده از ظرفیت قوه قضائیه و با ابطال پروانه وکالت وکلایی که می خواهند ازحقوق بازداشت شدگان دفاع کنند آغاز می شود تا اینکه حتی سراسر استانداری ها و شورای تامین استان موظف هستند که وقتی تصمیم به تخریب یک حسینیه در هر جایی گرفته شد بلافاصله تمام وسایل لازم را در اختیارشان قرار دهند . در مجلس شورای اسلامی هم مجموعه ای با نام کمیسیون امنیت ملی هست که نایب رئیس آن محمد اسماعیل کوثری است که وی پیش تر رئیس قرارگاه ثارالله بود که اینها تضاد ایدوئولوژِک با درویشی و تصوف دارند، چون می گویند که اینها برداشت هاشان از ولایت با آنچه ما می گوییم متفاوت است. ولایت در تصوف را مخل و مضر با ولایتی میدانند که در حکومت خودشان به کار می گیرند و در زیر علمش سینه می زنند .
اشاره کردید به حمایت دراویش گنابادی از کاندیداتوری آقای کروبی ، این موضوع و اعتراضات بعد از انتخابات آیا تاثیری در روند دستگیری دوستان و هم مسلکان داشته است؟
نه خیر به هیچ وجه. دستگیری و بازداشت و سرکوب دراویش و ابطال پروانه وکالت وکلای دراویش و بستن محل اجتماع دراویش و تخریب حسینه های آنها یک امر مستمر بوده که سابقه اش به سالیان قبل باز می گردد. اما به طور مشخص دلیل اصلی اینکه دراویش از اقای کروبی حمایت کردند این بود که در زمانیکه دولت اقای احمدی نژاد به عنوان مجری تصمیمات کمیسیون های شورای سیاستگذاری فرهنگی آغاز به تخریب حسینیه دراویش کردند همه علما و مراجع قم و همه صاحب منصبان کشور سکوت کردند، به جز اقای حجت الاسلام کروبی که اعتراض کرد و نامه ای به وزیر کشور مصطفی پورمحمدی نوشت و نامه ای به وزیر اطلاعات یعنی محسنی اژه ای نوشت و نامه سرگشاده به صاحب منصبان دیگر کشور نوشت . سه باری که به حسینیه دراویش حمله شد، آقای کروبی به آنها معترض شد ،آن را خلاف سنت اسلام و تعهدات این قانون اساسی و آزادی های مردم دانست. چون ایشان از دراویش حمایت کرد.،آن زمان که همه سکوت کرده بودند، ایشان اعتراض کردند و دیگران را دعوت کرد که سکوت نکنند به ظلم و ستمی که به دراویش در ایران صورت می گیرد. لذا در زمان انتخابات دراویش براساس اصل هل جزاء الاحسان، الاالاحسان عمل کردند و عموما به ایشان رای دادند.براساس آماری که ما در اختیار داریم ، دراویش گنابادی بیش از 4 میلیون نفر در ایران هستند و آنها همگی به آقای کروبی رای دادند و همین نشان می دهد که در این انتخابات چه تقلب آشکار و بینی صورت گرفته است. چون آماری که توسط دستگاههای اطلاعاتی درباره آقای کروبی 350 هزار آرا اعلام شده بود مسلما دروغ بود، چون دراویش به تنهایی بیش از 4 میلیون رای به ایشان دادند.
شما اشاره کردید به امار 4 میلیون نفری دراویش به اقای کروبی، در جریان تخریب حسینیه دراویش در اصفهان در اسفند 87 بنابر آمار رسانه ها 60 هزار تن از دراویش در برابر مجلس شورای اسلامی تحصن کرند که از آن میان 800 نفر دستگیر شدند. آیا شما تشکیلات یا رسانه ای در اختیار دارید؟ چطور بعد از گذشت تنها چند روز چنین جمعیتی از دراویش در تهران متحصن شدند. درباره شیوه اطلاع رسانی دراویش بفرمایید؟
ما متاسفانه در یک حالت بایکوت عجیب به سر می بریم و من خودم سایت شخصی ام بارها هک شده و الان هم هک شده و حتی ایمیل آدرس من از کار افتاده و سایت ها و وبلاگ هایی که متعلق به دراویش بوده یا فیلتر شده یا هک شده یا از حیز انتفاع ساقط شده است. از سوی دیگر تمامی تلاشی که ما برای خبر رسانی می کنیم حتی در سطح بین المللی با مشکلات عدیده بسیاری مواجه می شویم. معذالک دراویش یک ارتباط خاص و گسترده ای با هم دارند که در عین حال غیر سیستماتیک است . نوع ارتباط دراویش از نوع سازمانی و تشکیلاتی نیست که عوامل اطلاعاتی دستگاههای حاکمه در آن نفوذ کنند و یا اخلال ایجاد کنند اینطور نیست. یک نوع رابطه روحی و قلبی و یک معرفت خاصی وجود دارد که دراویش را به هم وصل می کند. اصولا تفاوت عالم درویشی با تشکل های سیاسی همین نکته است که انسجام تشکیلاتی ندارد که بتوان در آن رخنه کرد. وقتی که فشار روی دراویش زیاد شد و ضرورت یک اعتراض دسته جمعی احساس شد . ما مشاهده کردیم که علیرغم اینکه ما از هر گونه اطلاع رسانی آزاد محروم بودیم اما موقعی که قرار شد دراویش با هم تجمعی در برابر مجلس شورای اسلامی داشته باشند . این تجمع صورت گرفت و حکومت نتونست کاری کند و جلوشان را بگیرد. و وقتی قرار شد که به آقای کروبی رای دهند در سراسر ایران 300 حوزه انتخاباتی توسط دراویش دایر شد که برای آقای کروبی شروع به فعالیت انتخاباتی کرد.این را من اسمش را می گذارم شعور جمعی درویشانه ، نوعی احساس و ارتباط دراویش را به هم پیوند می دهد که با اشکال سازمانی فرق دارد و این همان مسئله اساسی است که عوامل اطلاعاتی دستگاهای جبار را رنج داده است چون نفوذ ناپذیر است.
به موضوع احکام دراویش بازگردیم که اغلب به جرم تجمع غیرقانونی در یک قبرستان دستگیر و محاکمه شدند. اینکه گفته می شود شهر بیدخت در گناباد قبرستانی است که دراویش فوت شده را دفن می کنند اصولا تجمعی که در آنجا صورت می گیرد، تجمع دراویش است. مثل تجمع ترکها در شهر تبریز یا تجمع کلیمی ها در یک کلیسا، به لحاظ حقوقی این اتهام که چنین تجمعی اخلال در نظم و امنیت عمومی است، را شما از منظر یک حقوقدان چگونه می بینید؟
بیدخت یکی از شهرستان های نزدیک به گناباد است یعنی گناباد متصل به یک شهر بزرگ است و جمعیت این کمی بیشتر از دهستان و قریه است و تبدیل به شهر شده ووقتی صحبت از سلسله نعمت اللهی گنابادی می شود یعنی یک طریقه ای صوفیانه است و در اینجا یک مزار بسیار بزرگی برپاست به نام مزار سلطانی که مدفن اقطاب سلسله نعمت اللهی گنابادی به شمار می رود و غالبا این مزار محل زیارت است و دراویش سلسله گنابادی قاعدتا از شهر های مختلف ایران برای اینکه اقطابی که در این جا مدفون هستند زیارت کنند و حاجت و نیاز دارند آنجا حاجت خواهی کنند. آنجا یک قبرستان عادی نیست که مثلا در کنار هر شهری باشد. این شهر بیدخت دارای مزار سلطانی است. مثل مقبره شاه نعمت الله ولی در کرمان یا مقابر سایر بزرگان تصوف و عرفان، مثل مقبره مولانا در قونیه یک مکان مهم تاریخی است و یک بارگاه و مسجد بسیار عظیمی است که از نظر تاریخ تصوف اعتبار بسیار زیادی دارد اما متاسفانه از سال گذشته بنا بر تصمیم شورای انقلاب فرهنگی اصلا نام شهرستان گناباد از نقشه های جغرافیای کتب درسی ایران پاک کردند و اسم گناباد در کتب درسی وجود ندارد و نه تنها تلاش برای درویش زدایی و تصوف زدایی و سلسله گنابادی زدایی بلکه تلاش شان را شروع کردند از امحای نام گناباد از نقشه جغرافیا که ما همان زمان اعتراض هم کردیم .
سال گذشته به یکباره اعلام کردند که قبرستان وصل به مزار سلطانی در بیدخت تعطیل است و هر گونه دفن اموات در اینجا غیر مجاز. وقتی این تصمیم به صورت بخشنامه به درویشی که مزار سلطانی را تولیتش را دارد و اداره اش می کند، ابلاغ شد. اطلاعات شهر بیدخت او را احضار کرد و اعلام کرد که براساس این بخش نامه شما نمی توانید مردگان تان را در اینجا دفن کنید و اگر این کار را بکنید جرم محسوب می شود و مجازات پشت سر آن خواهد بود . لذا نه براساس لایجه قانونی از سوی مجلس شورای اسلامی، بلکه براساس یک بخشنامه امری که تا آن موقع به طور سنتی در طول تاریخ اتفاق می افتد، به یکباره گفتند این جرم است .
من به عنوان یک حقوقدان یک تعریف خاصی از قانون را یاد گرفتم. اما الان قانون شده منویات اداره اطلاعات و در هر شهرستان و دهستانی آن کسی که در اداره اطلاعات نشسته، خود قانون است. الان قانون از چهارچوب تعریفی خودش در ایران خارج شده و ما نمی توانیم راجع به جرم آن تعریف کلاسیک از جرم را به اجرا بگذاریم . تعریف خیلی موسعی است که خارج از تعاریف رسمی و سنتی و متعلق به قانون جزا یا مدنی و غیره است بلکه تابع منویات مجریان خرده پایی است که بیشتر شان هم روانی هستند.
با تشکر از شما.
منبع: جرس
وزارت اطلاعات شهرستان بابل قصد دارد دادگاه جمعی از فعالان سیاسی دستگیر شده پس از انتخابات ریاست جمهوری را به صورت علنی برگزار کند.
گزارش خبرنگار جرس حاکی است، فشارهای وزارت اطلاعات استان مازندران برای برگزاری دادگاه علنی جمعی از اعضای فعال در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی و مهدی کروبی که پیش از این بازداشت و جمعی از آنان در آزادی موقت به سر می برند افزایش یافته است.
گفته می شود این دادگاه همانند دادگاه متهمان انتخابات ریاست جمهوری که در تهران برگزار شده بود قرار است تیر ماه سال جاری در شهرستان بابل نیز به صورت دادگاه دسته جمعی متهمان پرونده انتخاباتی برگزار شود.
بر اساس این گزارش، احمد میری قائم مقام جبهه مشارکت مازندران، علی اکبر سروش مشاور سیاسی استاندار در دوره اصلاحات، محمدرضا معصومیان، محمد رضا ملکی، دو تن از دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل، مصطفی ابراهیم تبار، امین تسلیمی، علیرضا فلاحتی و آریا آرام نژاد از جمله فعالان سیاسی شهرستان بابل به شمار می روند که وزارت اطلاعات بنا دارد دادگاه علنی آنان را همانند نمایش دادگاه انتخاباتی سال گذشته، این بار در شهرستان بابل برگزار کند.
تا کنون هیچ یک از این زندانیان تن به اعتراف نداده ودر طی دوران بازداشت نیز فعالان سیاسی این شهرستان کلیه اتهامات خود را رد کرده اند، اما فشار وزارت اطلاعات بر پرونده این زندانیان همچنان ادامه دارد.
استاد محمدرضا شجریان در گفت و گو با تلویزیون استرالیا اعلام کرد : من هم یکی از همین خس و خاشاکم و برای همین خس و خاشاک می خوانم.
چند روز پیش تلویزیون استرالیا هنگام برگزاری کنسرتهای شجریان در این کشور، گفت و گوئی با او داشت . مجری این برنامه از شجریان با نام «سوپر استار موسیقی سنتی ایران» یاد کرد.
شجریان در این گفت و گو اظهار داشت:« ما هنرمان را برای مردم نگه می داریم و برای مردمی که دوستشان داریم زندگی می کنیم. برایم خیلی لذت بخش است که با مردمی زندگی می کنم که آنها را دوست دارم و آنان نیز مرا دوست دارند. من هنگامی آواز می خوانم که حرفی برای گفتن به این مردم داشته باشم. روی صحنه می روم و هر آنچه را که در درونم انباشته شده، بیرون می ریزم.»
شجریان در ادامه به حوادث بعد از انتخابات اشاره کرد و گفت: «رئیس جمهوری آمد و به مردم معترض توهین کرد و آنان را خس و خاشاک خواند. گفتم من هم یکی از همین خس و خاشاکم و برای همین خس و خاشاک می خوانم و شما حق ندارید صدای مرا از رادیو و تلویزیونتان پخش کنید.»
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد:کسانی که در سانسور اخبار و جعل حقایق میکوشند، آب در هاون میکوبند.
به گزارش ایلنا، در آستانه روز جهانی ارتباطات ، دیدگاههای آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی به مناسبت این روز منتشر شد.
رئیس مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه در دنیای فرا صنعتی امروز که غولهای تجاری برای تداوم رونق کاذب خویش که حاصل چپاول منابع ملتهای مظلوم و جهان سوم است، سعی در کتمان حقایق از یک سو و القای اکاذیب از سوی دیگر دارند،اظهار داشت: توجه به ارتباطات، تنها راه منحصر به فرد رشد آگاهی ملتهاست.
وی افزود: طی سالیان اخیر ثابت شده که به مصداق مثل معروف «ماه همیشه پشت ابر نمیماند» اخبار اتفاقات مهم جهان در کوتاه زمان ممکن، از هر گوشه زمین به اقصی نقاط گیتی مخابره میشود و کسانی که در سانسور اخبار و جعل حقایق میکوشند، آب در هاون میکوبند.
به گفته هاشمی رفسنجانی دنیای امروزی دنیای مخابره اخبار بر بال علوم ارتباطات است و چه خوب است که به جای تلاش بیهوده توقیف مطبوعات، انسداد اخبار و فیلتر روزنههای خبررسانی، اولاً تمام عملکرد خویش را با معیارهای انسانی تطبیق دهیم و ثانیاً با ایجاد فضای باز، با جامعه جهانی در این مسیر همگام شویم.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد کرد: رسوایی جنایات ضدبشری آمریکا در دو زندان گوانتامو و ابوغریب و انتشار فیلم اعمال ددمنشانه دولت غاصب صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی نشان داد که ابرقدرتی و نصب پردههای آهنین بر دریچههای حقایق، چندان کارساز نیست.
وی ادامه داد: از سوی دیگر این حالت، حقیقتی انکارناپذیر را بر ما دیکته میکند که باید بکوشیم واقعیتهای میدانی پیش و بیش از آنکه با رنگ و لعات حبّ و بغض توسط دیگران مطرح شود، از زبان ما و با استفاده از امکانات موجود بیان شود تا اگر هدف سربازگیری از وجدانهای بیدار جامعه بشری است، با سرعت و دقت در انتقال اخبار درست انجام شود.
هاشمی رفسنجانی معتقد است گستردگی شبکههای اینترنتی که تا منازل افراد در دورترین مناطق هر کشوری هم رفته است، در کنار همه خوبیهایی که در امر اطلاعرسانی دارد، این نگرانی را نیز به دنبال دارد که حقیقتستیزان جهان با استفاده از امکانات پیشرفتهتر به ترویج دروغ اخبار براساس مقتضیات خویش میپردازند و راه حل مقابله با این شیوه نکوهیده، تلاش برای به روز کردن امکانات ارتباطات است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پایان خاطرنشان کرد:روز جهانی ارتباطات فرصتی بسیار مغتنم است تا با تلفیق مفاهیم علوم انسانی با دانش و تکنولوژی و گسترش امکانات فنی، تلاش کنیم در دنیایی که از آن تعبیر به «دهکده جهانی» میکنند، خود براسا واقعیتها خبررسانی درست و صحیح کنیم تا دشمنان که هیچ وقت مصالح ما را نمیخواهند، نتوانند خبرسازی کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر