باوجود صدور قرار وثیقه برای کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر، مسئولان شعب مختلف دادگاه انقلاب، از آزادی وی جلوگیری کرده و گفتهاند پرونده او در هیچیک از شعب موجود نیست.
مادر کوهیار گودرزی در اینباره گفته است که علیرغم تهیه مبلغ وثیقه و مراجعه به دادسراهای مختلف در تهران، مسئولان اعلام میکنند که پرونده در هیچيک از شعب موجود نیست و «گویی پرونده کوهیار گم شده است.»
پروین مخترع، همچنین اشاره کرده که برخورد مسئولان با وی زننده بوده و اعتراض او باعث شده «وی را با بیاحترامی از محل بیرون کنند.»
مادر این فعال مدنی اشاره کرده که روز دوشنبه با او ملاقات داشته اما از چهارشنبه هفته گذشته هیچ تماس تلفنی نداشته است.
این درحالی است که نزدیک به ۱۵۰ روز از بازداشت کوهیار گودرزی، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر میگذرد و او همچنان در زندان اوین نگهداری میشود.
شیوا نظرآهاری دیگر عضو کمیته نیز با گذشت پنج ماه از بازداشت، همچنان در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری میشود.
بیست و دوم اردیبهشت ماه سالروز تولد روزنامه نگاری بود که قریب به یک سال از زندگی خود را در زندان گذرانده است. روزنامه نگاری که همواره برای دفاع از حقوق زندانیان سیاسی و صنفی و رساندن صدای زندانیان و خانواده های آنان، گزارش ها و مصاحبه های زیادی را در کارنامه خود دارد و همواره برای احقاق حقوق آنها از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است.
مسعود باستانی در حالی وارد سی و دومین سال زندگی خود شد که یک سال اخیر را در زندان سپری کرد. باستانی که حتی از مرخصی چند روزه برای درمان دندان درد خود محروم است، اکنون در زندانی رجایی شهر و در کنار زندانیانی با جرایم عادی نگه داری می شود اما در همین زندان هم برای کمک رساندن به زندانیانی که وضع مالی خوبی ندارند، از هر فرصتی استفاده می کند و برای یاری این زندانیانی که بنا به گفته خود این روزنامه نگار قربانی شرایط بد جامعه هستند، از نوشتن نامه های قضایی تا گرفتن وکیل برای انها، تلاش می کند.
هرچند که مسعود باستانی سی و دومین تولد خود را در زندان گذراند ما امسال برخی از فعالین سیاسی، روزنامه نگاران، خانواده بزرگ زندانیان سیاسی و مردم دیگر به فکر او بودند و هریک با تبریک سالروز تولد او به خانواده اش، یاد باستانی را گرامی داشتند.
خانواده باستانی به همراه سایر خانواده های زندانیان سیاسی و دوستداران وی، سالروز تولد مسعود را جشن گرفتند تا یاد این روزنامه نگار را گرامی بدارند و بگویند هرچند عزیزانشان در بند هستند اما تنها نیستند و خانواده ای به وسعت تمام زندانیان سبز دارند و با همدلی و همزبانی خود نشان دادند که هرچند عزیزانشان در بند هستند اما هیچ گاه یاد و اندیشه آنها را از یاد نخواهند بد.
خانواده های زندانیان سیاسی که همواره نشان داده اند در هر شرایطی در کنار همدیگر هستند و همدیگر را تنها نمی گذراند، با حضور در کنار همسر باستانی، صبر و استقامت او را ستودند و با قرائت دعا، آزادی همه زندانیان بی گناه و سبزاندیش ایران را خواستار شدند.
مهسا امرآبادی، همسر مسعود باستانی نیز با تشکر از حضور دلگرم کننده خانواده زندانیان، آرزو کرد که همه زندانیان به زودی آزاد شوند.
همچنین در مراسم جداگانه ای، برخی از فعالین جوانان احزاب و برخی از روزنامه نگاران با حضور در منزل باستانی، سالروز تولد او را به همسرش تبریک گفتند و آروز کردند که هرچه سریعتر زندانیان سبز از زندان آزاد شوند.
این جوانان و روزنامه نگاران نیز همسر باستانی را به صبر و استقامت هرچه بیشتر دعوت کردند و خواستار آزادی این روزنامه نگار جوان دربند شدند.
سایت رجا نیوز وابسته به کودتاچیان در تیتر اول خود از دیدار میر حسین موسوی و محمد خاتمی خبر داده است.
رجا نیوز در این گزارش مدعی شد که این دو رهبر جنبش سبز برای رفع کدورتها (!) و صحبت پیرامون مسائل جنبش سبز با هم صحبت خواهند کرد.
رجا نیوز البته ذکر نکرده است که از کدام منبع از این دیدار با خبر شده است؟ البته پخش این خبر اگر یک دروغ سازی دیگر از سوی رسانه حکومتی نباشد، تنها دلیل دیگری است بر اینکه رهبران جنبش سبز شنود میشوند؟!
رجاء نیوز در ادامه پیش بینی های خیال پردازانه خود را ادامه داده است که قرار است رهبران سبز در ایام پیش رو در خردادماه بیانیه هایی صادر کنند که این نیز شاهد غیب خبرسازان این سایت است که پیشاپیش نیت های ماه آینده رهبران جنبش سبز را می خوانند.
از اوايل هفته ي گذشته موج جديدي از احضار اصلاح طلبان تبريز به برخي از نهاد هاي امنيتي شروع شده است .
به گزارش نداي سبز آزادي عوامل امنيتي عموما با احضار تلفني اعضاي احزاب اصلاح طلب را احضار و ساعت ها مورد بازجويي قرار داده اند .
اين بازجوييها که غالبا تا 4 ساعت در فضايي تنگ و باريک انجام شده در محور عدم فعاليت در احزاب اصلاح طلب مشارکت و سازمان مجاهدين بوده است .
علي رغم فشار هاي وارده احضار شدگان اين نوع برخورد ها را فاقد مبناي قانوني دانسته و توقيف موقت پروانه را که از سوي بازجو ها به عنوان دليل عدم فعاليت ذکر مي شود را عملي غير حقوقي و سياسي اعلام کرده اند .
همچنين گزارش شده نيروهاي امنيتي برخي از فعالين اينترنتي را در تبريز احضار کرده ودر دفعات مختلف مورد بازجويي قرار داده اند
نزديکي به سالگرد حوادث خرداد ماه سال گذشته دليل اصلي اي احضار بوده است
در پی انتشار خبر اعدام پنج زندانی ایرانی در زندان اوین، اعتراض هایی از سوی فعالان حقوق بشر، گروه های سیاسی و شهروندان ایرانی صورت گرفته است.
دیده بان حقوق بشر و عفو بین الملل، و میرحسین موسوی و مهدی کروبی، از رهبران مخالف دولت ایران، در واکنش هایی جداگانه، این اعدام ها را محکوم کردند.
سیمین بهبهانی، شاعر ایرانی، شعر تازه و منتشر نشده خود در این باره را در اختیار بخش فارسی بی بی سی قرار داده است:
بگو چگونه بنویسم یکی نه، پنج تن بودند
نه پنج، بلکه پنجاهان به خاطرات من بودند
*
بگو چگونه بنویسم که دار از درخت آمد
درخت آن درختانی که خود تبر شکن بودند
*
بگو چگونه بنویسم که چوب دارها روزی
فشرده پای آزادی به فرق هر چمن بودند
*
نسیم در درختستان به شاخه ها چو می پیوست
پیام هاش دست افشان به سوی مرد و زن بودند
*
کنون سری به هر داری شکسته گردنی دارد
که روز و روزگارانی یلان تهمتن بودند
*
چه پای در هوا مانده چه لال و بی صدا مانده
معطل اند این سرها که دفتری سخن بودند
*
مگر ببارد از ابری بر این جنازه ها اشکی
که مادران جدا مانده ز پاره های تن بودند
*
ز داوران بی ایمان چه جای شکوه ام کاینان
نه خصم ظلم و ظلمت ها که خصم ذوالمنن بودند
*
جریان تمامت خواه حاکم هرگز نخواهد توانست با چنین اقداماتی رویکرد مدنی و مسالمت آمیز کردها در مطالبه حقوق انسانی و قانونی خود را به سمت خشونت بکشاند.
مردم شریف ایران
هم میهنان عزیز کرد
در هفته گذشته پنج تن از جوانان هم میهن به اتهام محاربه و ترور توسط دستگاه قضایی کشور اعدام شدند. شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد ضمن تسلیت به خانواده های این قربانیان خشونت و همه هم میهنان عزیز ، از همراهی و هم دردی شخصیت ها ، احزاب و اقشار مختلف مردم کشور به ویژه موضع گیری خردمندانه آقایان مهندس میرحسین موسوی و مهدی کروبی و خانم دکتر زهرا رهنورد، سپاسگزاری نموده ، این عکس العمل های یکرنگ وهم نوا را نشان دهنده وجود همگرایی و همدلی عمیق و بروز احساس درد ورنج مشترک بین همه ایرانیان ، از هر قوم ومذهب دانسته ، یادآوری نکات زیر راضروری می داند:
1 . تحلیل اولیه ما این است که عده ای آتش افروز و خشونت طلب، رمز ماندگاری خود را وجود بحران وچالش در مناطق مختلف کشور می دانند و سخت از آرامشی که در سال های اخیر در مناطق کردنشین وجود داشته است نگران و ناراضی بوده و در پی ایجاد دور باطل خشونت هستند.لذا به جد به طراحان خشن کردن فضای آرام منطقه کردستان هشدار می دهیم که توسل به خشونت از ناحیه هر جریان و گروهی ، آتشی است که دامن همه را خواهد گرفت.
2 . آنچه از زبان اعدام شدگان و وکلای آنان به گوش رسیده است بر این حقیقت تاکید دارد که هیچکدام از اتهامات وارده در دادگاه ، ثابت نشده است و مستندات مورد ادعای دادگستری -مندرج در بیانیه آن دستگاه - نیز هرگز اثبات جرم نامبردگان را برای حکمی در حد اعدام محرز نکرده است. همانگونه که در بیانیه مهندس موسوی تصریح شده است مردم حق دارند از مسیر و کیفیت محاکمه متهمان مطلع شوند. چگونه است که مشروح دادگاه فرد معلوم الحالی چون حسین شریعتمداری که سال هاست حرمت وآبروی انسان های شریف این مرز و بوم را نشانه گرفته است از رسانه به اصطلاح ملی پخش می شود اما دادگاهی پنج تن از هم میهنان که به مرگ محکوم شده اند در خفا و به دور از چشمان ملت انجام می گیرد ؟!
3 . نامه های برخی از متهمان و اظهارات هم بندها و خانواده نامبرگان گویای این واقعیت دردناک است که متهمان درطول زندان برای اقرار به گناهان ناکرده تحت فشارهای شدید جسمی و روحی بوده اند. بدیهی است بر اساس نص صریح قانون اساسی اقرار در چنین شرایطی هرگز نمی تواند مبنای صدور حکم قرار گیرد.این اظهارات و مخفیانه بودن مراحل محاکمه و اعدام تردید جدی در مورد عادلانه بودن مسیر دادگاه ایجاد نموده است.
4 . در حالی که شنیده ها حاکی است فرزاد کمانگر در صدد نگارش یادداشتی تحت عنوان " من یک ایران ام ، من یک کرد ایرانی ام" و نیز شیرین علم هولی در گفتگو با وکیل خود آرزو می کند پس از رهایی از زندان بتواند شغل وکالت را برای دفاع از بی گناهان برگزیند جای تعجب است دستگاه قضایی که قریب یک سال است از اعلام حکم جنایتکاران زندان کهریزک طفره می رود چگونه و با کدام استدلال شرعی و قانونی در حالی که کشور ما با بحران همبستگی داخلی و خطر اقدام بین المللی علیه خود مواجه است، با عجله این جوانان هم میهن را به چوبه دار می سپارد! این سوال جدی همچنان باقی است که آیا نظام جمهوری اسلامی از قبل محاکمه علنی عاملین جنایات زندان کهریزک بیشتر منتفع می شود یا اعدام پنج جوان بی پناه و دربند!
5 . همانطوری که پیشتر اشاره شد و در سال های اخیر نیز بارها تاکید نموده ایم ، اصلاح طلبان کرد مخالف هرنوع روش و حرکتی است که موجب ایجاد فضای خشونت شود. تاریخ به ما نشان داده است که در میان حکومت وملت ، توسل به خشونت ، سرانجام به دور باطل خشونت می انجامد. ما همانگونه که بارها وبارها رفتارهای خشونت آمیز برخی گروه های مسلح را تقبیح کرده ایم اینک اقدام اخیر حکومت در اعدام پنج جوان هم میهن را به شدت محکوم نموده و ضمن توصیه به فعالان سیاسی - مدنی منطقه کردستان که مبادا دردام خشونت طلبان برای بحرانی کردن منطقه بیفتند از دولتمردان و نیروهای امنیتی و قضایی کشور می خواهیم که با اقدامات غیر قانونی و غیر عادلانه موجبات پایمال شدن حقوق شهروندی هم میهنان نشوند. بدیهی است اینگونه رفتارها جز افزایش فاصله بین ملت و حکومت پیامدی نخواهد داشت.
6 . به نظر می رسد اقدام دستگاه قضایی کشور (که متاسفانه عملکرد یکسال اخیر آن نشان می دهد تحت نظر نیروهای سیاسی و امنیتی حکم صادر می کند) در نزدیکی سالروز 22 خرداد به منزله پیامی برای ترساندن طرفداران جنبش سبز انجام گرفته است. مردم سربلند کردستان همواره در مقاطع مختلف تاریخی هزینه های سنگینی برای جنبش های آزادی خواهی ایران پرداخت نموده است. این بار نیز بگذار ملت مظلوم کرد پیشگام چنین مسیر سختی باشد. اما باید حاکمان بی تدبیر کنونی دریافته باشند که داغ و درفش و کشتن وزندان وشکنجه و تجاوز به فرزندان رشید این سرزمین هرگز آنان را از مسیر درستی که برگزیده اند بر نخواهد گرداند. چه خوب است از تجربه تاریخ درس بگیرند و با رفتارهای ناسنجیده و غیر عادلانه بیش از این ملت را از اصلاح پذیری نظام نا امید نکنند و به جای اقدامات مغرورانه و جنایتکارانه تسلیم قانون شده و به ملت اجازه دهند در یک فضای آرام و به دور از التهاب آینده کشور را رقم بزنند.
ما بار دیگر اعدام پنج جوان هم میهن را به ملت بزرگ ایران به ویژه خانواده قربانیان و هم میهنان سربلند کرد تسلیت گفته و خود را دراین مصیبت اندوهناک شریک می دانیم. جریان تمامت خواه حاکم بداند هرگز نخواهد توانست با چنین اقداماتی رویکرد مدنی و مسالمت آمیز کردها در مطالبه حقوق انسانی و قانونی خود را به سمت خشونت بکشاند. تردید نداریم همه جریان ها وفعالان سیاسی کردستان با هشیاری کامل ضمن ابراز هم دردی با خانواده ی قربانیان، مانع تحقق آرزوهای سیاه خشونت طلبان خواهند شد.
شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد
بیست و سوم اردیبهشت 1389
خبرگزاری رویتر درگزارشی نام شرکت هایی که روابط اقتصادی و مالی خود را با ایران در پی قطع نامه های سازمان ملل قطع نموده اند منتشر کرد.
بنا به گزارش رویتر شرکت هایی که فعالیت خود در ایران را متوقف کرده اند عبارتند از :
1- شركت نفت و گاز انی در ایتالیا از همكاری در طرح توسعه میدان نفتی دارخوین كناره گیری كرد . شركت انی برای ان كه از تحریم های امریكا علیه خود مصون بماند در بیست و نهم اوریل به مقامات امریكایی اعلام كرد از ادامه همكاری خود با ایران دست كشیده است شركت ایتالیایی انی از سال هزار و نهصد و پنجاه و هفت در ایران حضور دارد.
2- شركت توتال فرانسه نیز اعلام كرده است اگر امریكا قانونی در زمینه اعمال تنبیه و مجازات علیه شركت های تامین كننده بنزین ایران تصویب كند فروش بنزین به ایران را متوقف خواهد كرد این مطلب را رئیس اجرایی شركت توتال در بیست و ششم اوریل اعلام كرده بود .
3- شركت لوك اویل روسیه نیز فروش بنزین به ایران را متوقف خواهد كرد این مطلب را منابع صنعت نفت روسیه در روز هفتم اوریل اعلام كردند.
4- شركت رویال داچ شل نیز در ماه مارس تصمیم مشابهی اتخاذ كرده بود . شركت لوك اویل روسیه هر ماه بین دویست و پنجاه تا پانصد هزار بشكه بنزین به ایران صادر میكرد.
5- شركت پتروناس مالزی نیز فروش بنزین به ایران را متوقف كرده است یك سخنگوی این شركت در روز پانزدهم اوریل این مطلب را اعلام كرد شركت پتروناس اخرین بار در چهارم یا پنجم مارس یك محموله بنزین به بندر عباس ارسال كرده بود.
6- شركت خودرو سازی دایملر المان نیز در چهاردهم اوریل اعلام كرد در نظر دارد سی درصد سهام خود را در یك كارخانه خودرو سازی در ایران به فروش برساند و صدور خودروهای سواری و كامیون به ایران را متوقف كند .
7- دو شركت بیمه گذار المانی به نام های مونیخ ری و الیانز نیز همكاری های خود را با ایران متوقف كرده اند.
8- شركت بزرگ پالایشگاهی هند یعنی شركت ریلاینس اینداستریزقرارداد خرید نفت خام از ایران را برای سال مالی دو هزار و ده میلادی تمدید نخواهد كرد .
9- شركت نفتی ترافیگورا و شركت نفتی ویتول نیز فروش بنزین به ایران را متوقف می كنند.
10- شركت اینگرسول راند كه یك شركت سازنده كمپرسورهای هوا و سامانه های سرد كننده در بخش ساختمان و حمل و نقل است اعلام كرد به شركت های زیرمجموعه خود اجازه نخواهد داد قطعات یا محصولات خود را به ایران بفروشند.
11- شركت خدمات نفتی اسمیت اینترنشنال نیز در اول ماه مارس اعلام كرد به طور فعال و جدی به دنبال توقف تمام فعالیت های خود در ایران است .
12- شركت كاترپیلار كه بزرگترین سازنده ماشین الات و تجهیزات ساختمانی و معدنی است در روز اول مارس اعلام كرد در صدد است كه روابط كاری خود را با ایران قطع كند این شركت اعلام كرد به زیرمجموعه های خود در خارج از امریكا دستور داده است از فروش تجهیزات به دلالان مستقلی كه ممكن است این تجهیزات را به ایران بفروشند خودداری كنند.
13- شركت المانی زیمنس نیز در ماه ژانویه اعلام كرد سفارش دیگری را از سوی ایران نخواهد پذیرفت.
14- شركت گلنكور نیز در نوامبر سال دو هزار و نه میلادی فروش بنزین را به ایران متوقف كرد .
15- شركت هانتسمن كراپ كه یك شركت تولید كننده مواد شیمیایی است در ماه ژانویه اعلام كرد شركت های خارجی زیر مجموعه خود را از فروش محصولات به طرف های ثالث در ایران بر حذر داشته است.
16- شركت مالی كی پی ام جی و شركت پرایس واتر هاوس كوپرز اند ارنست نیز اعلام كرده اند هیچ گونه رابطه تجاری با ایران نخواهند داشت.
مهدی تاجیک دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تهران و از فعالان عرصه خبری در طی حکمی که از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب صادر گردید به 27 ماه حبس تعزیری و 30 سال محرومیت سیاسی محکوم گردید.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، در حکم دادگاه بدوی که در پی احضار تاجیک به دادگاه انقلاب به او ابلاغ شده است، نامبرده به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به دو سال حبس تعزیری ، به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به نود و یک روز حبس تعزیری و همچنین به جهت توهین به ریاست جمهوری به یک میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شده است.
قاضی شعبه 26 دادگاه انقلاب در ادامه حکم صادره این فعال مطبوعاتی را به مدت 30 سال از حرفه خبرنگاری ،تالیف ، مصاحبه ، مقاله نویسی و حتی تحلیل سیاسی محروم نموده است.
عضویت ، هواداری و همچنین فعالیت موثر در احزاب و گروههای سیاسی و به طور کل ورود در مسائل نظری سیاسی از مصادیق این ممنوعیت عنوان شده است.
این حکم سنگین در حالی از سوی قاضی دادگاه صادر شده است که هیچ استنادی در پرونده این فعال مطبوعاتی مبنی بر شرکت وی در اجتماعات پس از انتخابات و حوادث رخ داده موجود نمی باشد و بنا بر شنیده ها پرونده سازی علیه وی به حدی بوده است که قاضی نیز در بخشی از حکم صادره به حجیم نمودن بی مورد پرونده توسط ضابطین قضایی اشاره نموده است.
ابوالفضل عابديني نصر خبرنگار و از مسئولین سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران، صبح امروز پنج شنبه 23 اردي بهشت ماه، از زندان اوين به زندان كارون اهواز منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، عابديني كه یازدهم اسفندماه سال گذشته درخانه ی پدري خود در شهرستان رامهرمز با يورش ده ها تن از نيروهاي امنيتي سپاه بازداشت شده بود، پس از انتقال به زندان اوين و تحمل بيش از 70 روز انفرادي در بند 2 الف سپاه پاسداران، براي سپري كردن دوران يازده ساله محكوميت خود به زندان كارون اهواز منتقل شد.
اين خبرنگار جوان در مدت بازداشت خود بارها تحت فشارهای روحي و جسمي قرار گرفته و به دليل ناراحتي قلبي شديد و تاب نياوردن در مقابل فشارها، راهي بهداري زندان اوين شد.
اين فعال حقوق بشر از سوي شعبه يك دادگاه انقلاب و تاييد زود هنگام شعبه سيزده تجديد نظر اهواز به اتهام عضويت در مجموعه فعالين حقوق بشر به پنج سال - تبليغ عليه نظام يك سال - ارتباط با دول متخاصم پنج سال- و مجموعا به يازده سال حبس تعزيري محكوم شده است.
گفتنی است، عابديني به شدت از ناراحتي قلبي و ضعف جسماني رنج مي برد.
در پی تلاشِ دانشجویان کرد دانشگاه تهران برای برگزاری اعتراض نسبت به اعدامهای اخیر، هفت تن از دانشجویان کرد دانشگاه تهران به دادسرای مستقر در زندان اوین احضار شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، پخشان عزیزی، سروه ویسی، لیلا محمدی، احمد اسماعیلی، آمانج رحیمی، عبدالله عارفی و هژار یوسفی، هفت دانشجوی کرد دانشگاه تهران هستند که در دادسرای مستقر در زندان اوین به شدت مورد بازجویی و تهدید قرار گرفته و به آنان هشدار داده شده بود که نسبت به اعدام های اخیر از ابراز هرگونه نارضایتی خودداری کنند.
لازم به ذکر است که این هفت دانشجوی کرد، پیش تر و در اعتراض به اعدام احسان فتاحیان، یکی دیگر از زندانیان سیاسی کرد اعدام شده، نیز تجمع برپا کرده بودند.
طی روزهای چهارشنبه و پنجشنبه ۲۲ و ۲۳ اردیبهشت، دانشجویان دانشگاههای تهران، در اعتراض به اجرایِ ناگهانیِ احکامِ اعدامِ پنج زندانی ، فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم هولی و مهدی اسلامیان، دست به تجمعاتِ سکوت در صحن دانشگاه زده بودند.
شهرهای مختلف کردستان و دیگر شهرهای کردنشینِ کشور، امروز پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت ماه، در پی اعتصاب سراسری مردم و کسبه و همچنین حاکمیتِ جو پلیسی و امنیتی بر آن شهرها، وخیم و بحرانی گزارش شده است.
در ادامه سیاست سركوب در دانشگاههای كشور تعدادی از دانشجویان دانشگاه شیراز با احكام سنگین اخراج و تبعید مواجه شدند.
به گزارش دانشجونیوز، این دانشجویان در حالی با این احكام مواجه شدند كه ملاباشی، معاون دانشجویی وزارت علوم ، چندی پیش اعلام كرده بود كه تنها احكام صادره از سوی وزارت علوم برای دانشجویان تعلیق و توبیخ بوده است. در آستانه سالگرد دهمین دوره انخابات ریاست جمهوری ، كه نتایج آن با اعتراضات گسترده همراه بود، كاظم رضایی ، عبدالجلیل رضایی ، حمدالله نامجو ، اسماعیل جلیلوند و یونس میر حسینی از فعالین شناخته شده در دانشگاه شیراز با حكم سنگین اخراج از دانشگاه مواجه شدند. گفتنی است كه آلما رنجبر و هادی الم لی نیز از سوی كمیته انضباطی وزارت علوم به تبعید از دانشگاه شیراز محكوم شده اند .آرش روستایی و محسن زرین كمر نیز در حالیكه تمامی واحدهای درسی خود را گذارنده اند، با كارشكنی مسئولین دانشگاه ، تا كنون موفق به اخذ فارغ التحصیلی نشده اند. لازم به ذكر است كه اخراج تمامی این دانشجویان به دلایل سیاسی بوده است و این دانشجویان مشكل آموزشی نداشتند.
این دانشجویان به دلیل برگزاری مراسم بزرگداشت روز دانشجودر 16 آذر و به اتهام بر هم زدن نظم دانشگاه و توهین به مقدسات در كمیته انضباطی دانشگاه شیراز به 1 یا 2 ترم محرومیت از تحصیل و احضار به كمیته انضباطی وزارت علوم محكوم شدند . گفتنی است كه در اولین وتنها حضور رسمی این دانشجویان به وزارت علوم به اكثر آنها گفته شده بود كه دانشگاه شیراز برای آنها درخواست تغییر دانشگاه به همراه تغییر رشته كرده است و فقط برای عبدالجلیل رضایی، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه شیراز ، از سوی كمیته انضباطی دانشگاه شیراز در خواست اخراج شده است. گفتنی است كه دانشجویان نامبرده هیچ یك از این اتهامات را وارد نمی دانند و این احكام را ناعادلانه وغیر قانونی می دانند . قابل ذكر است كه اكثر این دانشجویان از پاییز سال 87 بارها از سوی دستگاههای امنیتی بازداشت و به دادگاه انقلاب احضار شده اند و تمامی آنها به قید وثیقه های سنگین آزاد هستند ودر انتظار احكام خود می باشند.
حکم اعدام بالاترین حکم قضایی است، حکمی غیرقابل بازگشت در صورت هر گونه خطا و اشتباه. اما ارزش جان آدمی تا بدانجاست که در تفکر دینی نیز، به تعبیر امام علی، دادرسی روز قیامت از رسیدگی به خونهای ریخته شده آغاز میشود.
اجرای ناگهانی حکم اعدام پنج نفر از هموطنان کرد، جدا از جنبه بنیادی انسانی و دینی یاد شده، از منظر سیاسی نیز از چند جنبه قابل تأمل است:
* در روند بررسی، صدور و اجرای حکم این هموطنان کرد، آیین دادرسی مصوب خود حاکمیت نیز رعایت نشده است. اخبار مکرر و نامههای برخی از همین زندانیان مبنی بر اعمال فشار برای گرفتن اعتراف؛ عدم حضور مؤثر وکیل در روند پرونده؛ غیرعلنی بودن دادگاه و عدم تشکیل آن در حضور هیئت منصفه (که شرط ضروری بررسی هر پرونده سیاسی است)، عدم رسیدگی به خبرهای مکرر مبنی بر اعمال فشار بر این زندانیان که موجب اعتراض برخی از آنان نیز شده بود؛ عدم اطلاع و حضور وکیل و خانواده در هنگام اجرای حکم و...؛ گوشههایی از این برخوردهای غیرقانونی است.
* عدم رعایت تناسب جرم و مجازات که امری ابتدایی و بدیهی عقلی و دینی و شرعی است (و حتی امام علی در مورد قاتل خویش نیز بر اجرای آن تأکید داشتند) و همه نظامهای حقوقی نیز امری پذیرفته شده است.
شورای فعالان ملی – مذهبی ضمن تصریح بر تفاوت فکری و خط مشی سیاسی خود با این زندانیان؛ بر حقوق انسانی و شهروندی این هم وطنان تأکید کرده و همان گونه که در بیانیه «اعدام سیاسی مخالفان را متوقف کنید» (مورخ 3 آذر 1388) مربوط به اعدام آقای احسان فتاحیان به صورت تحلیلی آمده بود، صدور حکم اعدام به خاطر صرف ارتباط با گروههایی با مشی براندازی را به لحاظ عقیدتی و سیاسی خلاف عقل و شرع و دین و مغایر اصل پذیرفته شده جهانی تناسب جرم و مجازات میداند. این امری است که خود حاکمیت ایران نیز در جرایم عادی و یا جرایم سیاسی مرتبط با نیروهای خودی (مانند متهمان قتلهای زنجیرهای) به شدت رعایت میکند، اما متأسفانه در رابطه با مخالفان سیاسی خود آن را زیر پا میگذارد.
بر این اساس حتی اگر مدعیات رسمی قضایی در رابطه با برخی از این زندانیان صحیح باشد، عمل آنان منجر به آسیب رسیدن جانی به هیچ انسانی نشده است. بنابراین نمیتوان به سادگی جان انسان و انسانهایی را حتی با این استنادات گرفت.
* اعدام دو جوان زندانی در آستانه 22 بهمن ماه سال گذشته و در پی حوادث پس از انتخابات در حالی که آنها اساسا قبل از انتخابات دستگیر شده بودند، و طرح اتهاماتی در رابطه با آنها که به شدت مورد انکار وکیل و آشنایان آنها بود و اخبار مکرر حاکی از دادن وعده آزادی به آنها برای پذیرش برخی اتهامات نادرست در دادگاه؛ افکار عمومی را به شدت نسبت به خبرهای تبلیغی رسمی در رابطه با جرایم سیاسی به تردید و ناباوری واداشته است. حال در رابطه با اعدام ناگهانی اخیر نیز تردیدها و ناباوریها هم چنان به شدت وجود دارد.
* هر چند اتخاذ سیاست «النصر بالرعب»، چه در گذشته و چه در ماههای اخیر، سیاست عملی برخورد با ناراضیان و منتقدان و مخالفان بوده است، اما با فاصلهگیری از نزدیکبینی و کوتهنگریهای مرسوم؛ تجربه تاریخی بارها نشان داده است که این شیوهها نه تنها به ایجاد امنیت نمیانجامد، بلکه خود به شدت امنیت ملی را، به ویژه در رابطه با هموطنان کُردمان، به خطر میاندازد.
این گونه روشها و اعدامهای سیاسی و مغایر روندهای قانونی قضایی، به جای التیام زخم و درد این هموطنان و کاهش شکاف دولت – ملت، به افزایش نگرانیها و خشم و نارضایتی آنان و در نتیجه به هر چه بیشتر مخدوش شدن امنیت ملی، به جای تقویت آن، منجر خواهد شد.
شورای فعالان ملی – مذهبی، هم از منظر ملی و هم از منظر مذهبی اظهار تأسف شدید خود را از تداوم اعدام سیاسی مخالفان در ایران اعلام میدارد و خواهان پایان دادن به این شیوههای بیفرجام و بازگشت به اصول قانونی و انسانی و دینی و بررسی و برخورد عادلانه با پروندههای سیاسی، با هر مرام و مشی سیاسی است. ولا یجرمنکم شنئان قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هوا اقرب للتقوی.
شورای فعالان ملی – مذهبی
23 / 2 / 1389
با تصميم شهرداري مشهد براي ايجاد پارك، خانههاي بیش از شصت خانوار فقير در رباططرق در آستانه تخريب قرار دارد و ساكنان اين خانهها به دليل فقر شديد حتي قادر به گرفتن وكيل نيستند.
به گزارش خبرنگار ايلنا، پس از آنكه شهرداري مشهد تصميم گرفت كه طرح جامع تفصيلي در منطقه 7 مشهد به اجرا بگذارد، قراردادي را با آستان قدس رضوي امضا كرد و حدود شصت هزار متر زمين را بهمدت 10 سال از آستان قدس اجاره كرد. شهرداري به آستان قدس اعلام كرد كه همه اين زمينها «باير» و «بدون مصرف» افتاده است.
اين در حالي بود كه در محدوده اجراي طرح جامع شهرداري شصت خانوار زندگي ميكنند و این خانه ها و همه هزار قطعه زمین در تصرف ساکنان و کشاورزان است و بهگفته وكيل مدافع اين پرونده، شهرداري از اعلام اين موضوع به آستان قدس خودداري كرده است.

رضا عليزاده وكيل مدافع تعدادي از مالكان زمينهاي رباط طرق در گفتوگو با خبرنگار ايلنا، گفت: اين منطقه شامل شصت هزار متر زمين ميشود كه قبلا كاربري كشاورزي داشته است اما بهدليل كمبود آب و شرايط جوي تغيير كاربري داده و هماكنون جزء منطقه شهري محسوب ميشود.
وي افزود: از اين مقدار زمين حدود سيصد نفر اقدام به ساخت خانه در منطقه كردهاند كه بيش از شصت خانه در محدوده طرح جامع شهرداري قرار گرفته است.
عليزاده خاطرنشان كرد: بقيه اين زمينها، زمينهاي باير است كه متصرفاني دارد و مالكان اين زمينها از شهرداري شكايت كرده اند، اما مالكان شصت خانه مورد اشاره به دليل فقر شديد حتي دادخواست نداده و وكيل هم نگرفتهاند.
شهرداري كه كل زمينها را به آستان قدس رضوي “باير” اعلام كرده بود پس از امضاي اين قرارداد اقدام به تخرب چهار خانه كرده و در كنار تعداد زيادي از خانهها درختهاي چندين ساله كاشته تا با ريشه دواندن اين درختها، خانههاي ساكنان خراب شود.
ساكنان اين منازل و زمينها خواستار اجراي مادهاي از قرارداد شهرداري و آستان قدس هستند كه بر اساس آن، قرارداد بين اين دو نهاد لغو شود.
به گزارش ايلنا، بيشتر ساكنان اين منازل مسكوني كه چندين سال است در منطقه رباططرق ساكن هستند، كارگر و بسيار فقيرند كه تنها توانستهاند يك بار در اعتراض به تخريب خانههايشان تجمع كنند، اما به دليل فقر شديد نميتوانند دادخواست داده و وكيل بگيرند.
“این حق مادران ، خواهران وخانواده هاست که از عزیزان شان با هر اتهامی که در زندان هستند؛ خبر داشته باشند .چگونه است که به مادران سه آمریکایی دستگیر شده در ایران اجازه ملاقات داده اند و برای آنها تسهیلاتی ایجاد کرده اند،اما مادران ایرانی در کشور خود، حق دیدار از فرزندان دربندشان را ندارند.هر چند ما این کار را تایید می کنیم اما آیا همین احترام را برای زنان ایرانی نیز قائل هستند؟ “
این گفته های میر حسین موسوی در جمع برخی از خانواده های زندانیان سیاسی به ویژه زندانیان کمتر شناخته شده حوادث پس از انتخابات و همینطور خانواده های تعدادی از شهدای جنبش سبزبود. روز گذشته، میرحسین موسوی با مادران عزادار و مادران و خواهرانی که عزیزان شان دربند هستند، دیدار کرد.
نقش پررنگ زنان در جنبش سبز
به گزارش خبرنگار “کلمه” موسوی با اشاره به نقش زنان در جنبش سبز می گوید:” زنان در پیروزی انقلاب نقش بزرگی داشتند و بدون حضور آنها امکان پیروزی انقلاب ناممکن بود. در جنبش سبز نیز زنان، سهمی حتی بالاتر از مردان دارند و آنها در جنبش سبز نقشی بسیار پررنگ داشته و دارند. در جنبش سبز با جامعه ی یکپارچه ای مواجه بودیم که با تبعیض جنسیتی وعده هایش محقق نمی شود.”
پاکی، مقاومت و معصومیت فاطمه(س) اسوه ای هم برای زنان و هم برای مردان
میر حسین موسوی با اشاره به ایام فاطمیه و وفات حضرت فاطمه می گوید:” .پاکی ،مقاومت و معصومیت حضرت فاطمه، اسوه ای هم برای زنان و هم برای مردان است . دوستداری او ، دوستداری پیغمبر و دوستداری پیغمبر دوستداری خداوند است.”
آری خدایی هست…
نخست وزیر دوران دفاع مقدس سخنانش را با خاطره ای آغاز می کند:”.اول انقلاب به مدت شش ماه ،وزیر امور خارجه بودم . در آن ایام خبرهای زیادی می رسید که به شهید رجایی انتقال می دادم. یک روز چهار خبر بد خارجی و داخلی رخ داد. آن روزها، روزهای ترور و کشتار بود. آخرین خبر بد، سرقت ناوچه ی ایرانی توسط یک فرمانده شکست خورده و انتقال آن به فرانسه بود. این اتفاق از نظر بین المللی برای ما بسیار سخت و تلخ بود و زمانی که این خبر بد را به شهید رجایی گفتم او بعد از شنیدن این خبر لحظه ای مکثی کرد و گفت :”با وجود همه این اتفاقات تلخ هنوز خدایی هست .”
مهندس موسوی می گوید: ” من هم اکنون در این شرایط سخت می گویم خدایی هست.”
بزرگترین تسلی برای داغداران و آسیب دیدگان
حس مشترک جامعه ای یکپارچه و خدایی که در این نزدیکی است…
موسوی به حس همدردی مشترکی که در ایران و جنبش سبز در قبال آسیب دیدگان ایجاد شده،اشاره می کند و می گوید:” در شرایطی که بر انسان ها سختی وارد می شود و با مشکلات زیادی روبرو می شوند ؛ اگر جامعه نسبت به انها دلسوزی کند و پشتوانه جمعی وجود داشته باشد؛ خدا هم کمک می کند که این مشکلات کمتر حس شود. اکنون نیز در جامعه نوعی همدردی نسبت به شما (خانواده های آسیب دیده) وجود دارد . ما همدرد مادران و خواهرانی هستیم که یا عزیزان شان را از دست داده اند و یا در زندان هستند .همچنین خدایی هست و این بالاترین دلگرمی برای آنهاست. اگر خدا نباشد تحمل این سختی ها بسیار دشوار است. و بزرگ ترین تسلیت به آنها این است که بگوییم در این خلقت نگاهی وجود دارد که این مشکلات را می بیند. بدی و خوبی ها را می بیند و تحمل دردها در این حالت جمعی نتیجه می دهد .”
آینده روشن و پیشرفت در سایه گسترش آگاهی
ضرورت تقویت حوزه عمومی با پشتیبانی ازآسیب دیدگان
میر حسین موسوی در بخشی از سخنانش مردم را مورد خطاب قرار می دهد ، مردمی که با بالا رفتن آگاهی و پشتیبانی از خانواده های آسیب دیده ، می توانند حوزه عمومی را تقویت کنند. او دراین باره می گوید:” باید برای افزایش حساسیت ملی نسبت به مسائل کلی جامعه و به ویژه حساسیت نسبت به کسانی که مصائب آنها را نشانه گرفته است، تلاش کرد. مردم باید پشتبان آنها باشند .باید حوزه عمومی را ما تجهیز کرد و مردم را برای حمایت از مردمی که در سخت ترین شرایط هستند آگاه کرد. در عین حال باید بدانیم که تجهیز این روحیه و تقویت حوزه عمومی به پیشرفت نهضتی به نام جنبش سبز منجر می شود. فقط در سایه آگاهی می توانیم به پیشرفت نائل شویم و آینده را روشن ببینیم.”
جنبش سبز روی روش ” عدم خشونت ” می ایستد
هر قدم در راه آگاهی بخشی، یک قدم به سوی پیروزی است
موسوی در ادامه می گوید:” از زمان شروع اعتراض ها ، حر کتها، مسالمت آمیز بوده و دنبال خشونت نیست. یک سال از این حادثه گذشته و بهتر می توان قضاوت کرد که تا چه اندازه این مسئله مهم است که جنبش روی روش ” عدم خشونت ” بایستد. به ویژه این جنبش از همان اول با خشونت، ترور و تندروی مخالف بود. چرا که جنبش سبز، جنبشی عمیق،اجتماعی و گسترده است و هر قدم در راه آگاهی بخشی، ما را یک قدم به پیروزی نزدیک می کند اما در یک حالت خشن ، طبیعی است که جامعه به سوی چند دستگی برود و کسانی از این شرایط به نفع سرکوب استفاده کنند.بنابراین جنبش سبز باید ریشه های خود را عمیق تر کند.”
بدون نگاه به ایدئولوژی افراد باید از حق دفاع کنیم
موسوی در ادامه باور خود را درباره جنبش سبز اینگونه تشریح می کند:” در یک تعامل جمعی ، از طریق رسانه های مجازی و راهپیمایی ها یاد گرفته ایم که مسائل گوناگون را از این زاویه ی دید که مسائل را از هم تفکیک کنیم؛ ببینیم. از خوبی ها دفاع کنیم و در مقابل بدی ها بایستیم. اگر به کسی ظلم می شود بدون توجه به ایدئولوژی اش ، از حق او دفاع کنیم. نه به این عنوان که تفکر او را قبول داریم بلکه دفاع از حق، مسئله ای است که اگر در جامعه ی ما جا بیفتد؛ قدم بزرگی به پیش گذاشته ایم. “
بدون توجه به اتهام افراد همه وجود و حیثیت فرد را نشانه می گیرند
موسوی همچنین به برخوردهایی اشاره می کند که در حال حاضر با متمهمان و خانواده های آنها انجام می شود. او ضمن محکوم کردن این نوع برخوردها می گوید:” ساختار حکومتی و حتی اعتقادات اسلامی ما بر مبنای طرفداری از حق است. برخوردها نباید بی انتها و به گونه ای باشد که تمام وجود فرد متهم را نشانه بگیرد . تمام او را از حیثیت ساقط کند چرا که ما برای انسان ها کرامت ذاتی قائل هستیم و در حد جرمی که مرتکب شده و قانون برایش تعیین کرده با او رفتار می کنیم. نه اینکه خانواده و زندگی و خودش و تمام وجود او را در معرض تندی و حمله قرار بدهیم. این اتفاقی است که در کشور ما زیاد می افتد . شما خودتان می بینید که فرزندان و برادران و خواهران و یا همسران شما بی گناه هستند . مگر چه کار کرده اند؟ آیا ادعای غیر معمولی داشته اند؟ خواسته طبیعی ترین حقوق ملت بود. اما دستگیر می شوند و ماجرا به این خاتمه پیدا نمی کند و رفتار با آنها حتی در قالب همان اتهامی که به او می زنند نمی گنجد .رفتار با او در چهار چوب همان اتهام نیست. شکنجه و اعتراف گیری و اهانت ها هست و او فردی است که تنها مانده و در بیرون ما می بینیم که خانواده ها مورد حمله و بی احترامی و تعرض قرار می گیرند.
ایا همان تصمیمی که برای مادران آمریکایی گرفته اند؛ برای مادران ایرانی نیز می گیرند؟
به عقیده موسوی ، این حق مادران، خواهران وخانواده هاست که از عزیزانشان با هر اتهامی و در بدترین حالت. در زندان خبر داشته باشند :”ما تبعیض ها و ناروایی های فراوانی را می بینیم. سه آمریکایی را دستگیر کرده اند و به مادران شان اجازه داده اند تا فرزندان شان را ملاقات کنند و این کار خوبی است و ما نیز تاییدش می کنیم.مادر حق دیدار فرزندش را دارد. اما سوال من این است که آیا همان تصمیمی که برای آن مادران گرفته اند؛ برای مادران ایرانی نیز می گیرند؟ آیا همان تسهیلی که برای آنها قائل خواهند شد ،برای مادران ما نیز قائل خواهند شد آنها را احترام خواهند آورد و برد که ما با این روش کاملا موافقیم .اما آیا با زنان ایرانی هم که عزیزان شان در بندند ،چنین رفتار می کنند ؟ شکافتن همین مورد از زوایای گوناگون به تنهایی نشان می دهد که مشکلات نظام در کجاها نهفته و پنهان است.”
با شکافتن فقط یک موضوع، می توان فهمید که نظام با چه مشکلات عظیمی روبروست
وی در همین باره می افزاید:” همیشه برای شناخت مشکلاتی که نظام پیدا کرده لازم نیست مجموعه مسائلی که کشور با آن روبروست در کنار هم بگذاریم و به صورت کلان درباره اش قضاوت کنیم. بلکه گاهی شکافتن بعضی از موضوعات به صورت موردی می تواند به ما نشان دهد که نظام با چه مشکلات عظیمی مواجه است. مثلا مسئله خانواده های اسیب دیده یکی از همین موارد است . اگر ریشه یابی شود حتی به اینجا هم می رسیم که دلایل عدم موفقیت ما در زمینه اقتصادی، سیاسی و سیاست خارجی چیست. اینها حوزه هایی جدا از هم نیستند اینها مجموعه ای از مسائلی است که به هم پیوند دارند و اگر یکی از این مسائل شکافته شود یقنیا بقیه مسائل هم روشن می شود.مثلا شکافتن موضوع ایستادگی زنان و مادران در یک سال گذشته در اصلی ترین مسائل کشور نیز یکی از همین موضوعات است.”
با جمله رای من کجاست به میدان آمده ایم
مطالبات به صورت تصادفی و یا عصانیت در این جنبش گسترده نیافته
موسوی درباره اینکه آیا اهداف ۲۲ خرداد تغییر پیدا کره است ؛می گوید:” مردم رای داده بودند و با شعار” رای من کجاست” خواستار احقاق حقوق خود شدند. اما وقتی برخورد با این مردم را به صورت یک مسئله می شکافیم متوجه خواهیم شد که این مسئله با عوامل دیگری ارتباط دارد . به همین دلیل مطالبات به صورت تصادفی و یا عصانیت در این جنبش گسترده نشده است بلکه به دلیل تجزیه و تحلیل، بررسی ها و گفتگوهایی که مردم داشتند متوجه شدند که برخورد با مردمی که به خاطر اعتراض به رای شان به خیابان ها آمدند با قرار گرفتن در کنار سایر عوامل ، دامنه اهداف را گسترده کرد . همانطور که دیدیم این اهداف و مطالبات وسیع شد و برای جمع و جور کردن این مطالبات و برای رسیدن به یک اجماع نسبی درباره این مطالبات ،بحث اجرای بدون تنازل قانون اساسی مطرح شد و نیز این مسئله که قانون اساسی وحی منزل نیست و در آینده مردم به تناسب وضعیت خود و تغییراتی که در جهان رخ می دهد، حق تغییرش را دارند، طرح شد. “
قانون اساسی یعنی حقوق مردم، قومیت ها،معلمان ،آزادی بیان و رسانه ها و انتخابات رقابتی همه با هم
او در ادامه می گوید:” البته قانون اساسی مثل قانون معمولی نیست که زود به زود عوض شود اما اینطور هم نیست که بر اساس تغییرات و شرایط داخلی و جهانی تغییر نکند. ما در شرایط موجود وقتی به سمت شعار پایبندی به قانون اساسی می رویم این مزیت را برای ما ایجاد می کند که بسیاری از مطالباتی را که در داخل این حرکت و جنبش ایجاد شده ، منظم تر و یکدست تر و با برخورداری از پشتوانه مردم عنوان کنیم. این قانون، حقوق اساسی مردم یا حقوق قومیت ها،معلمان ،آزادی بیان ،رسانه ها و انتخابات رقابتی درست را شامل می شود. من همیشه گفته ام که حتی در مقدمه قانون اساسی نوشته شد که روح این قانون به تبع منافع گوناگون دچار تغییرات اساسی نشود و همه متوجه باشند که با مجموعه ی به هم پیوسته ای رو برو هستند.”
مردم به همه قانون اساسی رای داده اند و نه به بخشی از آن
جوان های ۵۷ به خاطر آزادی و ارزش های بنیادین شهید شدند
نمی توان گفت که ما قانون اساسی داشته باشیم اما آزادی وجود نداشته باشد
موسوی با اشاره به این که قانون اساسی میثاق امضا شده ای است که مردم به آن رای داده اند؛ می گوید:” در همین شکل کنونی قانون اساسی ظرفیت های عظیمی دارد. خود این قانون اساسی به محض اینکه یک فصلش را کنار بگذارید مثل اصل ۲۷ قانون اساسی که اصل حق ازادی اجتماعات و مطبوعات و عدم تجسس در امور افراد است؛ هیچ دلیلی ندارد که این میثاق لکه دار نشود و حیثیت خود را حفظ کند . مردم به مجموعه قانون اساسی رای داده اند .مثلا اگر فصل سوم قانون اساسی نبود آیا مردم به آن رای می دادند؟ قطعا مردم به آن رای نمی دادند. من یادم هست که در بهار سال ۵۸ در راهپیمایی ها شعار می دادند”دربهار آزادی ،جای شهدا خالی” این نشان می دهد که مردم به خاطر آزادی و این ارزش بنیادین شهید شدند. نمی شود گفت که ما قانون اساسی داشته باشیم اما آزادی وجود نداشته باشد و به عنوان مثال روزنامه ها بسته شوند ؟
قانون اساسی هم در چنین فضایی تدوین شد . همیشه می گویم که انتصاب قانون اساسی به شخصیت های شناخته شده اول انقلاب اشتباه است چرا که قانون اساسی حاصل اندیشه ملت و تجربه تاریخی آنها بود و حال عمده کردن بخشی از این قانون و نادیده گرفتن بخش دیگر، به معنای پشت کردن به میثاقی است که با مردم بسته ایم و مساوی بی حیثیت کردن کل قانون اساسی است و نیمه عمل کردن اصولی است که روی آن ایستاده ایم. به همین دلیل اهمیت دارد که به این اصل برگردیم. یکی از اصول قانون اساسی روش تغییر خود قانون اساسی است.”
صدا و سیمای ملی… !
وی در ادامه برای بیان معنای آزادی مورد نظر در اوایل انقلاب و مقایسه اش با شرایط کنونی مثالی از صدا و سیما می آورد و می گوید:” آیا صدا و سیمای کنونی ملی است؟ آیا ملت می توانند در ان حرف بزنند؟ در صدا و سیمایی که این همه تهمت و حرف های یک طرفه و جناح خاصی که می خواهند مسئله خاصی را به صورت تک صدایی در جامعه جا بیندازند. آیا می توان گفت این کانال ملی است؟ در اول انقلاب مناظره هایی در صدا و سیما برگزار شد که نشان دهنده گفتمان حاکم بر جامعه بود . در این مناظره ها یک طرف آقای بهشتی می نشست و در طرف دیگردبیرکل حزب توده . گرایش های مختلف درباره مسائل عمده کشور مناظره می کردند و نظام این را بر می تابید و مردم هم قبول می کردند. بهشتی به عنوان یک روحانی ومقام ارشد کسر شان خود نمی دانست که مناظره نکند. ایشان می گفتند به خاطر این انقلاب کردیم که افراد مقابل هم بنشینند و صحبت کنند اگر ما برهان قوی داریم باید بتوانیم از خود دفاع کنیم. اگر ضعیف هم باشیم که آنها پیروزمی شوند. ین نمونه ای از رویکردی بود که نظام به مسئله آزادی داشت.”
سرمایه ما ایستادگی به صورت مسالمت آمیز است
ما با کلام و منطق به میدان آمده ایم؛ خشونت در هر شکلی محکوم است
موسوی بخشی از سخنانش را به این موضوع اختصاص داد که در آینده جنبش سبز می خواهد چه کار کند. او می گوید:” ما نه اسلحه داریم و نه می خواهیم اسلحه داشته باشیم . ما نه شمشیر داریم و نه می خواهیم شمشیر داشته باشیم. کار تروریستی را نیز محکوم می کنیم. ما با کلام به میدان آمده ایم . با این جمله ی “رای من کجاست” . با منطق وسط صحنه آمده ایم. اصل سرمایه ای که ما برای تغییر و دگرگونی داریم ؛ ایستادگی و گرفتن مطالبات به صورت مسالمت آمیز است .”
تا زمانی که گفتمان سبز عمومی نشود تعییری ایجاد نمی شود
اگر قانون اساسی اجرا شود نمی توان پرونده فساد را نادیده گرفت
دولت به سادگی مدیران را برمی دارد و دوستان و آشنایان خود را روی کار می گذارد
موسوی در ادامه با تاکید بر اینکه تا زمانی که آگاهی ها گسترش نیابد و گفتمان سبز عمومی نشود،تغییری ایجاد نخواهد شد مثال هایی برای افزایش آگاهی ها می آورد:” مثلا لایحه هدفمند سازی یارانه ها که در این چند سال چه بازی های با آن شده است در حالی که یکی از مهم ترین موضوعاتی است که باید به دور از نگرش های احساسی و کاملا عقلانی تصمیم گیری شود. لایحه به این مهمی چقدر به خاطر مسائل داخلی بالا و پایین رفته است و هنوز اجرایی نشده و اثراتش را روی تورم و زندگی مردم می گذارد. هر مسئله ای که در کشور وجود دارد ناشی از عدم اجرای قانون اساسی است. یک دولت به سادگی تمام مدیران را برمی دارد و دوستان و آشنایان خود را روی کار می گذارد .اگر قانون اساسی اجرا شود نمی توان پرونده فساد را نادیده گرفت پرونده ای که حتی مجلس هم درباره اش حرف زده است اما بعد از مدتی به طور غیر عادی این پرونده سته می شود.
عدالت قوه قضاییه زیر سوال رفته است
او درباره جایگاه کنونی قوه قضاییه در بررسی اینگونه مسائل می گوید:” آیا قوه قضاییه ما درحال حاضر در این جهت زندگی می کند؟ آیا قوه قضاییه مسلط بر نیروهای امنیتی است یا نیروهای امنیتی مسلط بر آن هستد؟آیا احکام صادره از سوی قضات بر اساس روح مقدمه قانون اساسی است یا نه؟چطور می شود که یک شخص به خاطر حضور در راهپیمایی به تحمل چندین سال حبس محکوم شود در حالی که میلیون ها نفر در همین تجمع ۲۵ خرداد شرکت کرده بودند و باید آنها نیز بر همین اساس با همین مجازات های سنگین در زندان می بودند. و این عدالت قوه قضاییه را زیر سوال برده است. آنچه تجربه ماست تببین این قضیه است که اگرمردم خودشان در صحنه حاضر نباشند و روی مطالباتشان اجماعی نداشته باشند و این نیاز به تغییر را در سطح عموم گسترده نکنیم؛تغییری صورت نخواهد گرفت. به طور استعاری می توانم بگویم رنگ سبز برای ما سمبل همان آگاهی است که باید میان مردم پخش شود. مردم در بندر گواتر ،بندر عباس،تبریز،شیراز و اهواز و سایر نقاط ایران زمانی که همه متوجه کوچک شدن سفره شان و افزایش مشکلات شان بشوند و بفهمند که به آنها توهین می شود آن زمان زمان تغییر است . راه حلش این است که در نظام چهارچوب هایی رعایت شود و همه بازگردند به سمت قانون.در این صورت زمینه تغییر ایجاد خواهدشد و این مسئله نیاز به صبر و استقامت دارد و چیزی نیست که آنی به دست بیاید.”
میرحسین موسوی با اشاره ای به دیدگاه مبارزان دوران پیش از انقلاب که “معتقد بودند باید ماشین حکومتی را گرفت تا همه چیز تغییر کند و آرمان ها جامه عمل بپوشاند می گوید: “اما امروز قضیه فرق کرده است؛ چرا که ما می گوییم باید و می توان جامعه را تغییر داد، تا خودِ جامعه سیستم را تحت تاثیر قرار دهد.”
وی تاکید می کند:”ما به دنبال این نیستیم که به هر نحوی – حتی خشن و مسلحانه- سیستم را تسخیر کنیم، چرا که نتیجه اش فاشیسم و استبداد است. “
بزرگترین هدف جنبش سبز…
چرا بیشترین ترس را از یک وبلاگ یا روزنامه دارند
موسوی برعجین شدن مبارزه با زندگی روزمره مردم تاکید می کند :” برای گسترش فضای سبز در سطح ملی لازم است آن را با زندگی روزمره افراد عجین کنیم که هم زندگی بکنیم و هم دنبال تحقق خواسته های جنبش سبز باشیم. این بزرگ ترین هدف می تواند باشد که البته خود این هم بهایی دارد. دستگیری ها ،بستن روزنامه ها و راهها همه پاشنه آشیل آنها را نشان می دهد. آنها بیشترین حساسیت را به یک وبلاگ و روزنامه دارند چون متوجه اند که گسترش بذر آگاهی امکان دوام تک صدایی را در کشور از بین خواهد برد و امکان نقش داشتن همه ملت در سرنوشت این کشور را ایجاد می کند . “
در مورد مشکلات جامعه کارگری کشور آگاهی بخشی شود
موسوی با بیان اینکه اکنون مشکلات عدیده ای چون بیکاری، عدم پرداخت دستمزد، تعطیلی واحدها، عدم مجوز برای فعالیت اتحادیه های کارگری و مشکلات معیشتی برای جامعه کارگری کشور وجود دارد، یکی از راه حل های آن را در این می داند که ” در سطح وسیعی اطلاع رسانی و آگاهی بخشی شود تا همه متوجه شوند ریشه اصلی در عدم انتخاب اصلح می باشد.”
هیچ رسانه ای برای هشدار وجود ندارد
مردم برای آگاهی بخشی به ابزار دانش مجهز شوند
موسوی بخشی از آگاهی رسانی جنبش سبز را به این معطوف می کند که افراد در جهت اگاهی رسانی به ابزارهای مختلفی از دانش مجهز شوند. او در این باره می گوید:” چند نفر می دانند که درصد سرمایه گذاری در کشور چقدر است؟ کمتر از پنج درصد مردم در این باره اگاهی دارند ؟ ما باید این مفهوم را به خانواده ها انتقال بدهیم که کمبود سرمایه گذاری به معنای افزایش بیکاری است . رسانه ای نداریم که نسبت به کاهش میزان سرمایه گذاری ها و یا انباشتگی ثروت در دست یک نهاد نظامی هشدار بدهد که این به نفع اقتصاد کشور نیست . هیچ رسانه ای برای هشدار وجود ندارد و ما وقتی می گوییم آزادی فقط به معنای فریاد کشیدن نیست بلکه هر نوع اصلاحی در گرو داشتن آزادی است. حتی اصلاح یک کارخانه و یا اصلاح یک نهاد مدیریتی و حتی اصلاح اخلاقیات جامعه . وقتی که در جامعه انقدر جرم بالا می رود که ایران برترین کشور در سطح اعدام ها می شود و عده زیادی در صف اعدام در انتظارند. این چه معنایی دارد؟ کشوری که اسلامی است و داعیه انقلاب فرهنگی دارد و نمازهای جمعه و مساجدش دایر است اما بالاترین رقم اعدام را نیز دارد. مشکل از کجاست؟ اگر نظام می خواهد بماند و خوب اداره شود ، باید جرم خیزی و امار طلاق پایین بیاید ، وفاق ملی باید به بیشترین میزان برسد و زندان هایش خالی باشد و اینقدر بدهی به بانک ها و بخش خصوصی وجود نداشته باشد.
بالاترین آمار اعدام در یک کشور اسلامی؛ مشکل از کجاست؟
موسوی درباره اعدام های اخیر می گوید:” آیا این وهن ملت ما نیست؟ آیا این وهن برای اسلام نیست؟ آیا اسلامی که می خواستیم این بود که طوری کشور را اداره کنیم که مجبور شویم در سال چند صد نفر را اعدام کنیم؟ حتما مشکلی بزرگ وجود دارد.ارتباط نهانی این مسائل و مشکلات موجود در کشور را اگر با هم کشف بکنیم و اگر رابطه یک انتخابات آزاد را با آزادبودن مردم و حضور مردم در صحنه اجتماعی ؛ با عدم سرکوب به مردم انتقال دهیم یقین دارم اتفاق بزرگی در کشور می افتد.”
نظام هیچ گاه نگفت که اشتباه کرده است
وقتی اصلاح صورت نگیرد حتما با تندترشدن شعار ها مواجه می شویم
وی در ادامه می گوید:” من این ادعا را ندارم که شخص خودم باید این خواسته ها را انجام دهد. وضعیت اجتماعی ما مثل آب گل آلودی است که وظیفه ما ایجاد نهرهایی است که آب زلال را به این آب گل آلود وارد کند و فرقی نمی کند چه کسی این آب زلال را وارد کند. اگر حتی اکنون بپذیرند که انتخابات آزاد داشته باشیم و زندانیان را آزاد کنند باز هم استقابل می کنیم اما متاسفانه نظام از هیچ فرصتی برای آزادی زندانیان در اعیاد و دیگر مناسبت ها استفاده نکرد و نگفت که اشتباه کرده اند. ایا عذرخواهی حاکمان، وضعیت جامعه را روشن تر نمی کند؟ به عنوان یک همراه حرکت عظیم مردم می گویم که این درخواست را هر کس انجام دهد ما استقبال می کنیم. البته وقتی این اصلاح صورت نگیرد حتما با تندترشدن شعار ها مواجه می شویم.”
مهمانی دادن به اعضای شورای امنیت مهمتر است یا آشتی با مردم؟
هنوز دیر نشده؛ وفاق با مردم بهترین برخورد است
در شرایطی که این همه مشکل داریم و در معرض تهدید تحریم و فشارها هستیم و آیا مهمانی دادن برای اعضای شورای امنیت مهم تر است یا آشتی با مردم؟آیا آشتی کردن با مردم بیشتر به نفع نظام نیست؟ یا اگر حکومت با مردم آشتی کند دست بازتری در مسائل خارجی نخواهد داشت؟ با توجه به شرایط پر جنب و جوش منطقه آیا بهتر نیست که حکومت با مردم کنار بیاید و یک وفاق ملی شکل دهد؟ کدام یک بهتر است؟ بیشتر کردن فشارها و ساختن حجرههای جدید در زندان اوین به رغم شعارهای اول انقلاب که حذف زندان اوین بود، یا کنار آمدن و کار کردن همراه مردم.” جنبش سبز توصیه می کند وفاق و آشتی با مردم بهترین حالت با مردم است. ما انتظار داشتیم از خانواده های آسیب دیده دلجویی شود و هنوز هم راه باز است وگرنه با اتهام زدن مشکلات بیشتر می شود. باید ترسید از موقعی که فکر شود راه حل در سرکوب و قلب واقعیت است.
قرار نبود ما حکومت کنیم؛ قرار بود مردم حاکم باشند
میرحسین موسوی در پایان سخنان خود خاطرمی سازد:”نکته ای دیگر که باید اشاره کنم این است که قرار نبود که ما بر مردم حکومت کنیم. قرار بود مردم حکومت کنند. قرار بود جابه جایی ها به خواست مردم و به صورت مرتب در کشور اتفاق بیفتد. باید ترسید از موقعی که فکر شود راه حل در سرکوب ادامه فشارها و بستن فضاست.”
وی با اشاره به سیستم انتخابات و تغییر صحیح حاکمیت در کشورهای دیگر جهان از جمله انتخابات اخیر انگلستان اشاره می کند:”ببینید در آنجا اینگونه نیست که گروهی آنچنان دلبستگی به حکومت پیدا کنند که توجیه شرعی هم برای ادامه آن بیاورند که اگر ما نباشیم، کشور کن فیکون می شود. من باید به آقایان خاطرنشان کنم که ملت بزرگ ایران، با بودن یا نبودن شما، کن فیکون نخواهد شد .تاسف آور است که کسانی در این کشور دلبسته قدرت هستند و دلبستگی خود را با مسائل شرعی توجیه کنند. مردم این جیزها را درک می کنند و مایلند قدرت بچرخد.”
میرحسین موسوی در پاسخ به یکی از مادرانِ بازداشت شدگان که خواستار تعدد رسانه ها برای افزایش آگاهی و ایجاد رسانه هایی متعلق به جنبش شد، خاطرنشان کرد:” همه در مورد افزایش آگاهی ها باید تلاش و کمک کنند و ما هم به نوبه خود به این مساله فکر می کنیم.”
لازم به ذکر است در این دیدار جمعی از مادران عزادار و خانواده های آسیب دیدگان سوالات و نظرات خود را با مهندس موسوی در میان گذاشتند.
بر اساس بخشنامه منتشرشده توسط معاونت دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی، مسوولان معاونت دانشجویی این دانشگاه مجاز به بررسی لپ تاپ های شخصی دانشجویان ساکن خوابگاه هست
به گزارش دانشجونیوز، این بخشنامه که با عنوان «چگونگی استفاده از لپ تاپ و کامپیوتر شخصی دانشجویان» در خوابگاه های دخترانه دانشگاه علامه پخش شده است شامل هفت بند است که طبق بند یک و دو این بخشنامه حفظ و نگهداری از لپ تاپ و محتویات داخل دستگاه از جمله فیلم خانوادگی و اطلاعات شخصی به عهده دانشجوست.
بند سه و چهار این بخشنامه استفاده غیر اخلاقی از لپ تاپ و دانلود غیر مجاز را ممنوع اعلام کرده است. بر اساس بند پنجم دانشجویان موظف شده اند که از بلند کردن صدای موسیقی و فیلم در خوابگاه خودداری کنند.
بر طبق بند ششم، دانشجو موظف به رعایت تمامی موازین اخلاقی، شرعی و اجتماعی در استفاده از لپ تاپ است و بند هفت مسوولان معاونت دانشجویی از جمله مسوول خوابگاه را مجاز می داند که در هنگام ضرورت، نسبت به بررسی دستگاه ها اقدام کنند. معاونت دانشجویی دانشگاه علامه از دانشجویان خواسته است تا با امضای این بخشنامه موافقت خود را با آن اعلام کنند.
البته بند هفت این بخشنامه مغایر با اصول ۲۳ و ۲۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر عدم تفتیش عقاید و لزوم احترام به حریم خصوصی اشخاص است.
مسیح علی نژاد - جرس: بازجوی داوود سلیمانی نماینده اصلاح طلب مجلس در حین بازجویی، با فحاشی و رفتارهای خشونت آمیز به او می گفت: باید سر تو را مثل سگ می بریدم و کنار جوی در خیابان رها می کردم. داود سلیمانی به بازجو گفته است: پس اقرار می کنی که کشتن مردم در خیابان های تهران هم توسط آدم هایی مثل تو صورت گرفته است؟
این جملاتی است که برادر داود سلیمانی نماینده تهران به خبرنگار جرس می گوید و در عین حال یادآور می شود: قاضی پرونده پس از دادگاه به خانواده این نماینده مجلس گفته بود در پرونده ایشان چیزی نیست و احتمال تبرئه ایشان نیز وجود دارد اما متاسفانه همانطور که خود آقای سلیمانی به ما گفته است، حکم شش سال زندان و ده سال محرومیت از کار رسانه ای و حزبی، توسط قاضی پرونده صادر نشده است بلکه در جای دیگری توسط کسان دیگری صادر شده است.
داود سلیمانی نماینده ششمین دوره مجلس ایران و قائم مقام ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در استان تهران بود که تنها چهار روز بعد از انتخابات پر اما و اگر ریاست جمهوری ایران بازداشت شد. وی به دلیل مقاومت در برابر بازجوها و عدم اعتراف و انصراف از دیدگاهها و فعالیت های حزبی خود نزدیک به یک سال است که در زندان به سر می برد و از امکان مرخصی نیز محروم مانده است.
گفتگو با برادر سلیمانی
با برادر داود سلیمانی که تقریبا نزدیک به یک سال در جریان پرونده این زندانی سیاسی از نزدیک بوده است و همچنین مریم یوسفی همسر آقای سلیمانی گفتگویی انجام شده است که در پی می آید.
ـ آقای سلیمانی، برادر شما در همین کشور نماینده مجلس بوده است، به عنوان کسی که یک دوره برادر یک نماینده مجلس بوده است و این روزها برادر یک زندانی سیاسی به شمار می رود، فکر می کنید کجای کار ایراد داشت؟
نمی دانم شاید ایراد کار اینجاست که آقای سلیمانی حاضر نشد زیر بار دروغ برود. از او در روزهای بازجویی خواسته بودند علیه خودش و فعالیت های ستادی و حزبی خودش اعتراف کند، از عضویت در حزب مشارکت استعفا بدهد، مرتب تحت فشار بود که بگوید تقلبی در انتخابات صورت نگرفته است. بارها از او خواسته بودند که علیه آقای موسوی حرف بزند اما آقای سلیمانی پای اعتقادش ایستاد. چون ایمان داشت که هیچ کار خلاف قانونی انجام نداده است. شاید ایراد کار در همین بود که کسانی می خواستند او را بشکنند ولی وقتی موفق نشدند ...
ـ چرا تا به حال به آقای سلیمانی مرحصی نداده اند آیا به دلیل مقاومت ایشان است یا مشکل دیگری است؟
فکر می کنم خود کسانی که مرخصی نداده اند باید در این زمینه پاسخگو باشند اما به نظر من به پایداری ایشان مربوط است . دلیل اش مقاومت آقای سلیمانی در برابر خواسته های بازجویان است.
بازجویان به جز موادری که ذکر کرده اید درخواست مشخص دیگری هم داشته اند؟ چون برخی دیگر از زندانیان هم مقاومت کرده اند اما به هر تقدیر با مرخصی آنان موافقت شده است.
بازجویان از آقای سلیمانی خواسته بودند تا اعلام کند حزب مشارکت دچار انحراف شده است و استعفای خود را هم اعلام کند ایشان هم به بازجو گفت اساس شکل گیری حزب در چارچوب موازین حقوقی و اسلامی بوده و لذا من کناره گیری نمی کنم.
نحوه برخورد بازجویان چگونه بوده آیا با ایشان برخوردهای خشونت آمیز هم صورت گرفته است؟
برخورد بازجویان با ایشان بنا به گفته خود آقای سلیمانی بسیار کینه توزانه بوده است. برادرم می گفت: وقتی مقاومت می کردم بازجو به من می گفت باید سرت را مثل یک سگ می بریدم و گوشه خیابان رها می کردم. ادبیات توهین آمیزی را در بازجویی به کار می برد که برادرم به آنها گفت شما با این رفتارتان دارید آیا اقرار می کنید که کشته شدگان در خیابان ها هم توسط افرادی مثل شما صورت گرفت؟ در مجموع افراد مغرض و جهت داری از ایشان بازجویی کرده اند و همین نوع نگاه کینه توزنه اثرات بسیار بدی در پرونده ایشان گذاشته است.
یعنی حکم صادر شده بر اساس آنچه در پرونده توسط بازجو ذکر شده است صادر شد؟
االته قاضی صلواتی وقتی پرونده ایشان را دید، گفته به ما و سایر اعضای خانواده. بعد از پایان دادگاه گفته بود که در پرونده ایشان چیزی نیست و به زودی تبرئه می شود. ما هم امید وار بودیم به همین وعده ای که داده است. اما وقتی در مورد مرخصی پیگیر بودیم، بارها به ما می گفتند در پرونده ایشان ذکر شده است که همکاری نمی کند ما هم از برادرمان سوال کردیم چرا همکاری نمی کنید که ایشان پاسخ داد منظور از همکاری یعنی همان که به موسوی فحش بدهم، تقلب در انتخابات را رد کنم و از مشارکت استعفا دهم لذا چون هیچ یک از این کارها را انجام نداده ام می گویند همکاری نمی کند .
و آیا فکر می کنید این روند در حکم صادر شده برای آقای سلیمانی تاثیر گذاشته است علی رغم اینکه قاضی صلواتی نظر مثبتی نسبت به پرونده ایشان داشت؟
صد در صد نقش داشت. اصلا نظر قاضی برای صدور حکم شش سال زندان و ده سال محرومیت از کارهای حزبی و رسانه ای دخیل نبوده و در واقع این همان حکمی است که به گفته آقای سلیمانی وزارت اطلاعات برایشان صادر کرده است. البته برادرم می گوید: اگر قاضی هم عادل بود وبه مواردی که وزارت اطلاعات گفته بود توجه نمی کرد من الان حتی یک روز هم نباید در زندان می ماندم. چون فقط کار انتخاباتی و سیاسی کرده ام و همه تلاشم این بوده که مطابق با موازین قانونی رفتار کنم اما کینه بازجو ها نگذاشت پرونده روال عادی خود را طی کند.
گفته شده پس از اعتراض به شرایط زندان ، آقای سلیمانی با برخوردهای شدید تری مواجه شده و به جای پیگیری انتقادات ایشان در مورد وضعیت زندان، آقای سلیمانی را به رجایی شهر کرج منتقل کرده اند.
بله متاسفانه الان هم در وضعیت بسیار سختی قرار دارد، با کسانی که پرونده قتل دارند و به کسانی که به گفته خودشان به عنوان اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر محکوم شده اند، در یک محل قرار دارند .این خیلی سخت است که اگر همه افراد بخواهند در این اتاق به صورت طاقباز هم بخوابد باز جا نمی شوند. شنیدن این خبرها آزار دهنده است که یک زندانی سیاسی را در چنین شرایطی تحت فشار قرار می دهند.
آیا تا کنون از طریق مراجع قضایی پیگیر این وضعیت بوده اید؟
بله حتی به آقای دادستان نامه نوشته ام و قرار است از نزدیک هم به دیدار ایشان بروم و موارد اعتراضی را به اطلاع برسانم . تنها توصیه ما به مسوولین این است که عدالت را مد نظر قرار دهند.
گفتنی ست که سلیمانی روز گذشته در ملاقات با خانواده خود اظهار داشت: اگر قاضی پرونده ام عادل بود حتی یک روز را در زندان بسر نمی بردم، .چرا که حکم او را دیگرانی مثل اطلاعات داده اند نه قاضی.
مریم یوسفی همسر داود سلیمانی نماینده سابق مجلس که تا کنون با رسانه ها در خصوص وضعیت همسرش گفتگویی انجام نداده است، این بار به خبرنگار جرس می گوید در تمام این مدت همه امیدمان این بود که حداقل به وعده های خودشان مبنی بر آزادی موقت یا حتی مرخصی چند روزه موافقت کنند اما نه تنها این کار را نکرده اند بلکه امکان ملاقات حضوری را هم از عید تاکنون ازخانواده دریغ کرده اند.
گفتگو با همسر داوود سلیمانی
خانم یوسفی! آقای سلیمانی نماینده نامداری بود که در مجلس ششم به عنوان عضو کمیسیون فرهنگی و معاون دانشجویی دانشگاه تهران در در زمان حمله لباسشخصیها به کوی دانشگاه تهران نقش مؤثری در افشای لباسشخصیها داشت اما این روزها که در زندان است چندان نامی از آنها برده نشد آیاد این شما را به عنوان خانواده یک زندانی سرخورده و نا امید نکرد؟
وقتی می بینم خود آقای سلیمانی تن به اعتراف به کارهای نکرده نداده است همین خوشحالم می کند، از پایداری اش راضی هستم اما نبودن خودش و وضعیت بچه ها سخت است. عدم حضورش در میان خانواده ناراحتم می کند.
آخرین باری که با آقای سلیمانی ملاقات داشته اید چه زمانی بوده است؟
عید بود، به اتفاق خانواده به دیدارش رفتیم و اما متاسفانه به دلایلی از همان تاریخ دیگر دستور دادند ملاقات حضوری را هم متوقف کنند؟
به چه دلیل؟
دلیل خیلی مهمی نبود. شبیه به یک بهانه جویی بود. خواهر آقای سلیمانی سعی کرد مقداری آجیل شب عید را که به اندازه یک مشت بود برای برادرش در زندان ببرد. اما از همان جا عصبانی شدند و داد و فریاد کردند و با یک تلفن ملاقات های حضوری ما را لغو کرده اند. آقای سلیمانی یک زندانی سیاسی است و چنین برخوردی آدم را ناراحت می کند که آنها حتی این علاقه خانوادگی را هم به خاطر یک مشت آجیل شب عید درک نکرده اند و یک خانواده را اذیت می کنند.
وضعیت خود آقای سلیمانی در زندان چگونه است؟
از بیماری های عصبی و شرایط جسمی وخیمی که حاصل بازجویی های طولانی مدت و نحوه نگهداری در زندان است، رنج می کشد. چند آزمایش پزشکی را در زندان انجام داده است. باید آزمایش تست قند بدهد، آزمایش های دیگری هم دارد که بهتر بود خارج از زندان پیگیری های پزشکی صورت می گرفت. برادرش مدام پیگیر است اما تا کنون جوابی نگرفته ایم. حال جسمی اش خوب نیست، نگران کننده است اما روحیه اش خوب است و همچنان مقاوم ایستاده است.
فخرالسادات محتشمی پور دلنوشته ای را برای زهرا عرب مازار دختر ۷ ساله مشاور مهندس موسوی که از تاریخ ۷ دی ماه در زندان است نوشته است.
این دلنوشته که در اختیار «کلمه» قرار گرفته به شرح زیر است:
زهرا جان دخترک شیرین زبان معلم آزاده دکتر عرب مازار
سلام
نامه ات را به بابا خواندم با آن خط زیبا که در آن پدر را به جشن الفبایت خوانده بودی. نمی دانم هنوز هم مثل بقیه کوچولوهای زندانیان سیاسی محل ملاقات را دفتر بابا می دانی یا خودت را می زنی به راه دیگر تا بیش از این دل مادر نسوزد و نشکند و نلرزد؟
مهم نیست این ملاقات های دیر و دور کجا باشد مهم این است که دل کوچکت وقتی که تنگِ تنگ می شود و سخت می گیرد، یک چند دقیقه ای با دیدن چهره منور به نور ایمان پدر آرام بگیری به شرط این که موقع خداحافظی بی قراری ات بیشتر نشود و موجب لرزش دل پدر نشوی که ماه هاست مقاوم و استوار زیر سخت ترین فشارها مردانه ایستاده.
جرم پدر تو دختر معصوم بی قرار، دوستی و همراهی با میرِ ماست. میر حسین موسوی دوست پدرت و دوست همه آدم های مظلوم و بی گناه و حتی دوست مخالفانش که شرط انصاف و مروت و جوانمردی را فراموش کرده اند. همان چهره آشنایی که وقتی شما کوچولوهای دور از پدر را می بیند، خم می شود و دست نوازش بر سرتان می کشد و همان گاه نمه های اشک در چشمانش می نشیند و در دل مویه می کند: به کدامین جرم و گناه؟؟؟
حرف «ج» را خوب می شناسی کلاس اولی نه ؟ با آن کلمه های زیادی که در آن به کار رفته مثل «جوجه» که مراقبت می خواهد تا بزرگ شود و جان بگیرد. مثل «جان» که این روزها خیلی ارزان است. مثل «جانماز» که تو اشک های مادر را گاهِ نماز بر آن می بینی و روی برمی گردانی که یعنی ندیده ام. مثل «جشن». همین جشن الفبای تو نازنین کلاس اولی.
بابا به جشن الفبایت نمی آید زهرا کوچولو چون می ترسد در این همه روزها و ماه هایی که نبوده تو «الف» اعتراف را شناخته باشی و «ل» لعنت را و «ف» فحش و «ب» بی ادبی و بی حرمتی و باز هم «الف» انکار حقیقت را.
می ترسد تو به جای این که حرف «ش» را وسط کلمه خورشید بنشانی تا نورافشانی کند و گرما ببخشد، با شدت تمام چشمت را در کلمه شکنجه بزند و بر خود بلرزاند. و حرف «س» را به جای گذاشتن در اول کلمه سلامت، در خانه فعلی بابا یعنی سلول بشناسی. او نگران حرف «د» است که مبادا کوچ کند در ذهن تو از کلمه دارا و فقط یادآور دوری باشد و «گ» با آن سرکج کوتاه به جای همراهی با «ل» و خلق زیباترین واژه ها گریه تو را درآورد و خاری شود بر دل نازکت عزیزم و نگران حرف «خ» است که به جای «خنده» آوردن بر لبانت، کامت را از سختی و تلخی و گزندگی «خشونت» تلخ و آسیب زده کند.
دخترم مخواه که بابا به جشن الفبای تو بیاید و مخواه که مادر یا معلم مهربانت ویا هرکس دیگری از کسی که حرف «ب» به جای باران و بنفشه و بوی خوش بِه، بر آغاز نام او(بازجو) نشسته تمنای حضور او را بکنند تا چشمان جستجوگر تو روز جشن در میان هم کلاسی های شاد و سرخوشت نرم و آرام بنشیند روی چهره مهربان و دوست داشتنی پدر. آری دخترکم آمدن او را تمنا مکن چرا که او برای اجابت این خواسته کوچک تو ظاهراً یک راه سخت در پیش دارد: نشستن در جعبه جادو و گفتن آن چه به آن اعتقاد ندارد. و تو دخترم که حرف «ج» را در کلمه های «جادو» و «خ» را در «خیانت» و «د» را دردروغ و «س» را در «سحر و دسیسه و سالوس» دوست نداری، برای شکستن بابا به هیچکس التماس نکن و بگذار حرف «س» باز هم در کلمه زیبای «سلامت» خوش بنشیند و در واژه باشکوه «استواری و استقامت».
دخترم تو بازهم صبوری کن و بدان که خدای تو طفل معصوم ما به اندازه همه ظالمان و جباران عالم بزرگ است و سخت منتقم.
هفت سال پیش جعفر پناهی در مصاحبه ای گفت: “کار کردن در ایران برای کسی که می خواهد مستقل بماند و فیام دلخواهش را بسازد کار بسیار دشواری است. من تلاش کردم که مستقل بمانم و بهایش را هم می پردازم. امیدوارم بتوانم به کارم ادامه بدهم”. جعفر پناهی بهای کارش که همان انتخاب آزادی بود، پرداخت.
بنا به گزارش روزنامه ایتالیایی کوریره دلاسرا، کارگردان فیلم “دایره” برنده جایزه شیر طلائی جشنواره ونیز در سال ۲۰۰۰ از اول ماه مارس در زندان است. امروز قرار بود جعفر پناهی بعنوان داور در جشنواره کن حضور پیدا کند و شنیده شده است که در گوشه و کنار دنیا برای آزادی او و دوستان و سایر زندانیان سیاسی ایران تجمعاتی برگزار شده است.
شبکه رچیدیوی، یک شبکه سینمایی متعلق به استان پولیا و بازیلیکاتا، با نمایش فیلم و نمایشگاه های مختلف در این اعتراض شرکت کرده است. آنها از همه خواسته اند تا زیر نامه درخواست آزادی پناهی را که توسط آدولفو پرز اسکویول، برنده جایزه صلح نوبل تهیه شده است را امضا کنند. آنها قرار است فیلم “آفساید” جعفر پناهی، برنده خرس نقره ای جشنواره برلین در سال ۲۰۰۶ را تا کنون در ایتالیا پخش نشده است، را نمایش بدهند. شبکه رچیدیوی، قرار است فیلم “آفساید” را در دانشکده علوم سیاسی به مناسبت روز حمایت از حقوق بشر که توسط دانشجویان برگزار می شود، به نمایش در آورند.
قرار است آنتون جولیو مانچینو، منتقد سینما، فیلم را که توسط رچیدیوی زیرنویس گذاری شده است، معرفی کند. فیلم درباره مشکل بزرگ تبعیض حقوق زنان در ایران است و اینکه زنان در ایران اجازه ندارند تماشاچی مسابقات ورزشی مردان باشند. پناهی در زمان به نمایش در آمدن فیلم که درباره مسابقه سرنوشت ساز ایران برای حضور در جام جهانی ۲۰۰۶ آلملن است، گفته بود: “زنان ایرانی بخوبی از تبعیض هایی که در موردشان بکار می رود، آگاهند. روایت کردن سختگیری هایی که در مورد زنان بکار گرفته می شود، کار و وظیفه ما کارگردانان است. سانسور، دشمنی است که تا زمان آزادی سینما با آن مبارزه خواهیم کرد. این یک نبرد نفس گیر است”.
نبرد جعفر پناهی ادامه دارد و همدردی روشنفکران، هنرمندان و همکارانش در سرتاسر جهان را بر انگیخته است که با امضای نامه سرگشاده ای خواستار آزادی وی از بند ۲۰۹ زندان اوین شده اند. در حالی که ایران تلاش می کند نا در شورای حقوق بشر سازمان ملل کرسی بدست بیاورد، صندلی خالی جعفر چناهی در جشنواره کن، بهترین راوی داستان حقوق بشر در ایران خواهد بود.
تشکلها و فعالان دانشجویی خارج از کشور بیانیه ای را در محکومیت اعدام های اخیر صادر کرده اند. متن کامل این بیانیه در پی می آید:
اخبار اعدام ۵ تن از هم میهنان کرد ما که دولت جمهوری اسلامی ایشان را به بهانه فعالیت برای گروه شبه نظامی پژاک دستگیر و اعدام کرده است، موج وسیعی از اعتراضات را در برداشته است. رویارویی با اقوام و اقلیتهای دینی با زبان سرکوب در جمهوری اسلامی سخن تازه ای نیست و حکومت از بدو تولدش به منظور کنترل مخالفان سیاستهایش به خشونت متوسل شده است. بسیاری از گروههای نظامی از جمله پژاک رویکرد مسلحانه خود را نتیجه مستقیم اعمال خشونت از جانب حکومت می دانند و به اصطلاح، جمهوری اسلامی با رویکرد نظامی خود منتقد را به محارب تبدیل کرده است.
متاسفانه دستگاه قضایی که باید دادستان و ملجاء ملت باشد، دست به دست شاخه های نظامی مست از قدرت حکومت داده و عملیات آنها را با احکام نا عادلانه تکمیل می کند. این رویکرد قضایی که سالهاست عدل را به سخره گرفته، جامعه را از عدالت ورزی ناامید کرده است. جامعه وقتی می بیند که مفسدین اقتصادی علی رغم نامبرده شدن از تریبون مجلس در دل دولت کودتایی در حاشیه امن خود جولان می دهند، وقتی جوانانی چون محمدرضا علی زمانی و آرش رحمانی پور مدتها قبل از حوادث بعد از انتخابات دستگیر شده ولی برای تکمیل دادگاه نمایشی مجبور به اعتراف دروغین در این دادگاه می شوند و در نهایت به جرم محاربه اعدام می شوند، وقتی احسان فتاحیان به جرم همکاری با کوموله که سالهاست رویکرد نظامی خود را تغییر داده اعدام می شود، وقتی خانواده های شهدای حوادث پس از انتخابات به جرم دادخواهی تهدید و زندانی می شوند و شهدای آنان از جانب قاضی مهدورالدم خوانده می شوند، وقتی بسیاری از فعالین سیاسی اجتماعی به دلیل شرکت در تظاهرات اعتراضی به نتایج انتخابات به ۵ تا ۱۳ سال حبس تعزیری محکوم می شوند، وقتی برای اعضای جندالله امان نامه صادر می شود ولی چندین فعال کرد در اسارت اعدام می شوند و .... جامعه ای که از همه اینها آگاه است مسلما به هر حکمی از جانب این باصطلاح عدالتخانه بی اعتماد است و به آن اعتراض می کند.
در حالیکه به سالروز کودتای ۲۲ خرداد ماه نزدیک می شویم، ما این اعدام ها را بی ارتباط با این رخداد نمی دانیم و یقین داریم که حکومت همچون گذشته برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه این اعدام ها را به اجرا گذاشته تا به خیال خوشش معترضین بهراسند و کودتای آنها را فراموش کنند. آنها فراموش کرده اند که این جنبش ریشه در آگاهی جامعه دارد و جامعه آگاه با مشاهده این اعدام ها تنها در راه خود ثابت قدم می شود زیرا در می یابد که استبداد و مستبد را درست شناخته است. مستبد است حکومتی که برای بقای خود چون ضحاک خون جوانان وطن را می ریزد. مستبد است حکومتی که دبیر ستاد حقوق بشرش آنرا پرچمدار حقوق بشر در جهان معرفی می کند در حالیکه فرزاد کمانگر معلم را بدون اطلاع خانواده و وکیل اعدام می کند. مستبد است نظامی که حتی اجازه تشییع جنازه هایی را که سلاخی
کرده است، نمی دهد.
ما دانشجویان ایرانی سبز اندیش ضمن محکوم کردن اعدام هموطنان کرد زبانمان، مراتب همدردی خود را با خانواده های گلهای پر پر سحرگاه نوزدهم اردیبهشت ماه ابراز می داریم. ما یقین داریم که خون عزیزان ما که بی گناه برای بقای قدرت حکومتی متزلزل ریخته شد، بی حاصل نمی ماند و فرد فرد ملت ما روزی را انتظار می کشند که آمران و عاملان این جنایات در دادگاهی عادل محاکمه شوند. همچنین به حکومت جمهوری اسلامی هشدار می دهیم که از مشی «نصرت بالرعب» خود دست بردارد و بیش از این پرونده جنایات خود را قطورتر ننماید. حاکمان مستبد و ستمگر بدانند که هیچ نظام استبدادی در طول تاریخ نتوانسته دوام بیاورد و استبداد محکوم به فناست.
محمود سالاری، مدیر کمیته ناشران داخلی نمایشگاه کتاب گفت که با همه آثاری که قبل از سال ۸۴ چاپ شدهاند و در نمایشگاه عرضه میشوند، برخورد می شود جز با کتابهای مرجع و “کتابهای محققانه و عالمانه که اجازه عرضه دارند.”
وی در گفتوگو با ایسنا دربارهی ضابطهی منع عرضهی کتابهای قبل از سال ۸۴ در نمایشگاه کتاب و اینکه آیا این موضوع شامل حال همهی کتابها میشود، عنوان کرد: ما با همهی آثاری که قبل از ۸۴ نوشته شدهاند و در نمایشگاه عرضه میشوند، برخورد میکنیم؛ منتها دو نکته وجود دارد؛ یکی کتابهای مرجع است و دیگری کتابهای محققانه و عالمانه که اجازهی عرضه دارند. مثلا نشر اساطیر یک کتاب چاپ کرده که ۲۳ سال طول کشید تا فروش رفت و سال گذشته، آخرین نسخهاش به فروش رسید. مخاطب خاص دارد که در نمایشگاه دنبال آن میگردد. این کتاب ولو که چاپ قبل از سال ۸۴ هست، اجازهی توزیعش را میدهیم.
او در عین حال متذکر شد: برخلاف اینها، یکسری کتابها هست که در کتابفروشی میتواند عرضه شود؛ خب جلو آنها را در نمایشگاه میگیریم. اگر صحیفهی سجادیه قبل از سال ۸۴ باشد؛ اما ناشر در قیمت آن دست نبرده باشد، اجازهی عرضهاش را میدهیم.
سالاری در ادامه دربارهی اینکه گفته میشود در نمایشگاه کتاب، حوزهی «ادبیات» زیر ذرهبین است و حساسیت در این زمینه بالاست، گفت: بگوییم حوزهی اندیشه، بهتر است. الیته برایم عجیب است که اهل فرهنگ این موضوع را مطرح میکنند. ما میگوییم هر بچهای که به دنیا میآید، الزاما باید برود واکسن بزند؛ چرا هیچکس نمیگوید منع آزادی است؟ میگویند بیماریای اپیدمی میشود و اجبار میکنند همه واکسن بزنند؛ آیا استدلال میشود این منع آزادی است؟ کسی میگوید میخواهم مریض شوم؟ چرا به حوزهی فرهنگ که میرسیم، از این فضا دور میشویم؟ در حوزهی فرهنگ هم برخی از این افکار بهتر است ترویج نشود، اگر میخواهد ترویج شود، بیرون از نمایشگاه باشد. ما در نمایشگاه این همه انرژی صرف میکنیم، رواست بیاییم کفبینی بفروشیم؟ این یارانهای که داده میشود…
مدیر کمیتهی ناشران داخلی در ادامهی این پرسش دربارهی اینکه موضع در زمینهی ادبیات و مشخصا کتابهایی مثل آثار هوشنگ گلشیری، صادق هدایت، فروغ فرخزاد و… چیست، توضیح داد: ما نمیگوییم این کتابها ممنوع است. من همهی اینها را خواندهام. اینجا برای عرضهی کتابها تخفیف میدهیم، این سوبسید را به چه کتابهایی باید داد؟ به کتابهایی که یک قشر خاص مخاطب دارد یا کتابهایی که مخاطب عام دارد؟ به کتابهایی که با مبنای تفکر و اندیشهی اسلامی همخوانی دارد و با تعالی روح بشر سازگار است یا کتابهایی که روح یأس، ناامیدی و بدبختی را میپاشد؟
او در ادامه متذکر شد: ما میخواهیم این یارانه را به کتابی بدهیم که شادابی، نشاط، طراوات و امید را به جامعه عرضه کند. کتابهای این دوستان را که میگویید، خواندن این کتابها حداقل این است که روحیهی خودباوری را از انسان دور میکند و روحیهی یأس را تزریق میکند. ما سوبسید بدهیم این کتاب در نمایشگاه توزیع شود؟ انصاف است؟ خب این باید برود بیرون توزیع شود.
سالاری همچنین تأکید کرد: من اینها را مانند همان فال و کفبینی و این چیزها میبینم. من میگویم این اثر سوبسید نمیخواهد. اینجا ناشر دارد متری چقدر پرداخت میکند؟ برق و انرژی، حراست و امنیت و… تأمین است. سوبسید دولت است؛ منتی بر سر کسی نیست؛ اما دست کم، آثاری بیاید که جا باز کند. آثار نویسندگان نسل نو، نسل انقلاب بیاید، آثار حوزهی اندیشه دینی ترویج شود. حوزهی اندیشهی دینی را حوزهی روشنی میدانم؛ حوزهی دین را متحجر نمیدانم. حوزهی اندیشه دینی را متعالی میدانم. آن دست کتابها را هم ناشر برود در فروشگاهش بفروشد؛ چرا آنها را در نمایشگاه کتاب عرضه کنیم؟
این در حالی است که تخفیف کتاب ها را ناشران می دهند و نه برگزارکنندگان نمایشگاه و ناشران برای شرکت در نمایشگاه و اجاره غرفه، کرایه می پردازند.
در روزهای گذشته، از فروش آثار نویسندگان و شاعرانی از جمله هوشنگ گلشیری، صادق هدایت، فروغ فرخزاد، محمود دولت آبادی و عباس معروفی جلوگیری شده است.
چرا آثار برخی روحانیون جمع آوری شد؟
مدیر کمیتهی ناشران داخلی نمایشگاه کتاب در بخش دیگری از گفتوگو با ایسنا به این پرسش که آیا برگزارکنندگان نمایشگاه، مشخصا کمیتهی نظارت و ارزشیابی و کمیتهی ناشران داخلی در اجرای ضوابط نمایشگاه با هم اختلافنظر دارند، پاسخ منفی داد.
او در ادامه دربارهی اینکه پس اگر اختلاف نظری نیست؛ چرا آثار آیتالله صانعی جمعآوری و بعد برگردانده میشود، گفت: در جمعآوری آن آثار، کمیتهی ناشران مطلقا دخلی نداشت. من نمیدانم، شاید دوستان برای ارزشیابی جمعآوری و بعد از ارزیابی برگرداندهاند. کمیتهی ناشران داخلی نه نظر خاصی داشت، نه عمل خاصی داشت.
سالاری دربارهی اینکه مگر مسؤول اجرای ضوابط و نظارت نمایشگاه، کمیتهی ناشران داخلی نیست، عنوان کرد: علیالقاعده کمیتهی ناشران داخلی مجری ضوابط انضباطی نمایشگاه است که به همراه دوستان حراست در نمایشگاه اعمال قانون میکنیم. آن مورد خاص که گفتید، قرار بود ارزشیابیاش انجام شود؛ قرار نبود جمعآوری شود، که اگر قرار بود جمعآوری شود، ما عمل میکردیم.
مدیر کمیتهی ناشران داخلی در پاسخ به این پرسش که مگر قبل از عرضهی آثار در نمایشگاه، تذکر داده نمیشود که چه آثاری نباید عرضه شود، متذکر شد: کمیتهی نظارت و ارزشیابی لیستی را به ما اعلام کرده بود که ما قبل از نمایشگاه به ناشران موارد را عرض کردیم. برخی از دوستان ناشر ما مساعدت کردند، برخی از دوستان ناشر، به نظرشان میآمد که کتاب با تغییرات اندکی قابل عرضه است و آوردند که ما مجددا مجبور شدیم یادآور شویم که این کتاب در نمایشگاه اجازهی عرضه نمایشگاهی ندارد.
سالاری همچنین گفت، در لسیت کمیتهی نظارت و ارزشیابی که به آنها اعلام شده، آثار آیتالله صانعی نبوده است.
او در ادامه تصریح کرد: همهی ما باید مراقب باشیم که آسیبی به حیثیت و آبروی جمهوری اسلامی ایران نخورد. همهی ما نسبت به این آبرویی که در طول این سنوات توسط شهدا و همهی کسانی که دلسوزان حوزهی فرهنگ بودهاند، جمع شده، باید مراقب باشیم که آسیبی نزنیم. هرجا که تندروی هست، سعی کنیم جلوش را بگیریم و هرجا که کند حرکت میکند، هل بدهیم که کار جلو برود.
سالاری سپس به حاشیهی دیگر نمایشگاه امسال که در رسانهها انعکاس داشت، پرداخت و دربارهی ناشر آثار آیتالله بهشتی گفت: بنیاد شهید بهشتی در نمایشگاه ثبت نام نکرد. به ضرس قاطع، میگویم بنیاد حفظ آثار شهید بهشتی در نمایشگاه حتا ثبت نام نکرده و به عنوان کسی که از همهی ثبت نامها مطلع است، دارم عرض میکنم. آن دوستانی که دربارهی آثار شهید بهشتی نظر میدهند، برایم عجیب است. چند نفر در کل کشور ایران خبر دارند چند عنوان بوده است. شهید بهشتی مثل شهید مطهری نبود که آثار فراوانی داشته باشد. البته اینها بزرگان انقلاب هستند و احترامشان بر همه واجب است. اندیشههایشان مبانی انقلاب ماست؛ اما این جنجالی که امسال میشود، برایم جالب است. ما در سالهای پیش اساسا چنین بحثی نداشتیم. اینجور نبود که کسی بگوید من دنبال آثار شهید بهشتی در نمایشگاه میگردم. این معلوم است که پشت آن جنجالهای دیگری است؛ وگرنه آثار شهید بهشتی خیلی مفصل و مطول نیست که.
این در حالی است که یکی از مسئولان دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله بهشتی، روز چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت به خبرگزاری ایلنا گفته بود که مجوز برای برپایی غرفه انتشارات مربوط به آثار آیت الله بهشتی (نشر بقعه) صادر شده اما آنها پس از مراجعه به مسئولان برگزاری نمایشگاه مطلع شده اند که این انتشارات به طور کامل از حضور در نمایشگاه کتاب امسال محروم شده است.
مدیر کمیتهی ناشران داخلی نمایشگاه کتاب دربارهی دیگر حاشیهی نمایشگاه امسال و خبرهای منعکسشده دربارهی عرضهی آیتالله منتظری گفت: من بیاطلاعام. واقعا بیاطلاعام. آنچه دربارهی آثار مرحوم منتظری اعلام شده، این است که ناشر فقط خودش کتابهای او را عرضه کند و عرضهی کتاب توسط غیر انجام نشود. ادامهی بحث را در جریان نیستم و به ما اعلام نشده است.
سالاری همچنین دربارهی تذکرهایی که امسال به غرفهداران داده شده است، گفت: نمایشگاه کتاب تهران هرچه از شروع کار به انتها میرسد، میرود به سمت کتابهای غیر. دلایلش هم متفاوت است. برخی از ناشران کتابهایشان تمام میشود، میروند از غرفههای مجاور کتاب برای عرضه کردن تهیه میکنند. دیروز دو، یا سه غرفه را به همین دلیل تعطیل کردیم. ببینید ناشری که در نمایشگاه میآید، به اندازهی ۱۰ روز نمایشگاه باید کتاب داشته باشد. برخی از این دوستان ندارند، موجودیشان تمام میشود و میروند کتاب ناشران دیگر را جمع میکنند و میآورند درغرفهی خودشان.
مدیر کمیتهی ناشران داخلی نمایشگاه افزود: حقیقتا سختگیری ما در این زمینه است؛ از ناشران هم بپرسید. عمده سختگیری در این زمینه است که نمایشگاه را به مرکز پخش تبدیل نکنند. نکتهی دوم این است که ناشری نامه نوشته، من کتابهایم تمام شده و فقط دارم سیدی (CD) میفروشم، من که میدانم از ابتدا میخواسته سیدی بفروشد؛ اما اجازه نداشته، چهار تا کتاب هم کنارش گذاشته است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر