
مسعود ميرکاظمی، وزير نفت گفت: ««به برخی از شرکتهای خارجی که برخی از فازهای (پارس جنوبی) را پس از چند سال هنوز معطل گذاشتهاند، اعلام کردهايم حاضر به مذاکره با آنها نبوده و قرار است اجرای اين پروژهها به شرکتهای داخلی واگذار شود».
این تصمیم در حالی اعلام میشود که به دنبال تشديد خطر تحريمهای آمريکا علیه ایران، برخی شرکتهای خارجی که در ايران فعاليت میکردند يا در حال مذاکره برای توسعه بخشهای نفت و گاز بودند، مجبور شدند تا از ادامه فعالیت خود صرفنظر کنند.
میرکاظمی با بیان اینکه هم اکنون عملا ۸ فاز در طرح توسعه میدان مشترک پارس جنوبی فعال است گفت: «اگر فازهای پارسجنوبی به بهرهبرداری برسند سرمایهگذاری انجام شده در این فازها در مدت کمتر از یکسال بازگشت داده میشود.»
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به مشکلات مالی دولت ايران برای توسعه صنعت نفت و گاز گفت: «در اجرای طرحهای مختلف با کمبود نقدينگی رو به رو هستيم اما بايد با بسترسازیهای لازم منابع مالی تأمين و اين منابع مالی و اعتباری به شکلی مطلوب در بنگاههای اقتصادی استفاده شود.»
ميدان پارس جنوبی که يکی از بزرگترين ميادين گازی جهان محسوب میشود، در محدود قلمرو ايران و قطر واقع شده و هر دو کشور به طور همزمان در حال توسعه اين ميدان هستند.
منبع: شبکه ایران و رادیو فردا
محسن دعاگو، امام جمعه شمیرانات با انتقاد از «اظهارنظرهای خارج از عرف و قاعده در مورد سیل و زلزله» گفت: «مدعیانی که در درون زلزله و سیل، گناهکاری و بیبند و باری را میبینند، مصونیت سرمایهداران بیبند و بار از ضایعات سیل و زلزله را در بناهای مستحکم خویش چگونه توجیه میکنند؟»
آقای دعاگو این گونه اظهارنظرها را «برآمده از سطحینگری و کاستی در حوزه اندیشهورزی فرهنگی» دانست.
وی افزود: «عذاب بیگناهان با گناهکاری مسئولیت ناشناسان و توجیه سهلانگاریهای مجریان با گناهکارپنداری مظلومان و قربانیان، نماد عدالت و انصاف نیست.»
به گفتهی امام جمعه شمیرانات «حکومتها باید به جای فلسفهبافیهای فرهنگی بیپایه، در انجام وظایف خویش بکوشند و در بین اقشار ملت، امنیت، آرامش و آسایش را با تواضع تمام برقرار نمایند.»
منبع: عصر فردا
شعبه ۳۶دادگاه تجدیدنظر تهران، حمزه کرمی را به ۱۱ سال حبس قطعی و انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم کرد.
«فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «اختلاس از سازمان بهينه سازي» از دلایل محکومیت حمزه کرمی اعلام شده است.
دادگاه تجدیدنظر، حکم پنج سال حبس آقای کرمی به اتهام «اجتماع و تبانی با هدف برهم زدن امنیت کشور» را به علت «عدم کفایت دلیل» نقض کرده است.
کرمی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۴، فرماندار ورامین و از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۰، مدیرکل سیاسی دفتر رئیس جمهوری در دولتهای اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی بود.
وی در جریان انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، مسئول ستاد مطبوعات هاشمی رفسنجانی بود و در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، مدیریت وبسایت جمهوریت را بر عهده داشت.
کرمی، ۲۹ خرداد ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد و در دادگاه اظهاراتی علیه خود و مهدی هاشمی ایراد کرد.
منبع: ایرنا و زمانه
احمد منتظری، فرزند آیتالله منتظری در واکنش به خبر روزنامه رسالت مبنی بر «تحرکات مشکوک در بیت منتظری» گفت که «دولت حقی ندارد كه در مورد مسائل حوزه دخالت و تذكراتی بدهد.»
روزنامه رسالت پیشتر نوشته بود: «طبق روال مرسوم باید پس از وفات مرجع تقلید دفاتر آن مرجع تعطیل و فعالیتها متوقف شود، اما فعالیتهای بیت آقای منتظری نسبت به دوره حیات وی افزایش یافته و همچنان با تابلوی مشخص به نام دفتر آن مرحوم صورت میگیرد.»
احمد منتظری افزود: «در تماسی که برخی از دوستان با دفاتر مراجع داشتند آن بزرگواران نه تنها به روش كار دفتر آیت الله العظمی منتظری هیچگونه مخالفتی نداشتند بلکه از دخالت نهادهای دولتی اظهار نارضایتی كردند.»
به گفتهی آقای منتظری «تابلوی دفتر آیتالله العظمی منتظری بعد از رحلت ایشان توسط گروههای مهاجم كنده شد و تاكنون تابلویی جایگزین آن نشده است.»
وی با انتقاد از درخواست «برخی نهادهای دولتی» مبنی بر تعطیلی دفتر آیتالله منتظری گفت: «روال مرسوم در بیوت مراجع تقلید هیچگاه این نبوده است كه دفتر آنان پس از رحلت تعطیل شود، بلكه برحسب ارادتی كه مقلدین و علاقهمندان آنان داشتهاند، بیت آنان محل مراجعه و رفت و آمد و برگزاری مراسم وفیات و اعیاد و اقامه جماعت بوده است.»
منبع: جرس و فارس
مهدی کروبی در دیدار با خانواده علیرضا بهشتی با انتقاد از تداوم بازداشتها در ایران گفت که «نمیتوان با تک صدایی حکومت کرد.»
وی با اظهار تاسف از ادامه بازداشت مشاور میرحسین موسوی افزود: «نمیتوان اینگونه حکومت کرد.»
به گفته کروبی هدف حکومت از دستگیری بهشتی شیرازی، «برای فشار بر این چهره انقلابی (موسوی) است، اما نمیدانند که با این کارها نمیتوانند بر عزم ملت تاثیر بگذارند.»
وی افزود: «انقلاب و جمهوری اسلامی این چیزی نیست که این آقایان انجام میدهند و ما وظیفه داریم جمهوری اسلامی را به راه اصلی خود برگردانیم.»
آقای کروبی در پایان ابراز امیدواری کرد که علیرضا بهشتی، هرچه زودتر آزاد شده و به جمع خانواده خود برگردد.
منبع: جرس و زمانه
رسول عباسی، مدیرکل دفتر حمل و نقل سازمان شهرداریها گفت که «هیج راننده تاکسی حق استفاده از سیدی و موسیقیهای غیرمجاز حتی بنا به درخواست مسافران را هم ندارد.»
وی گفت که سازمانهای مدیریت و نظارت بر تاکسیرانی موظفند در صورت مشاهده هرگونه قانون شکنی و تخلف از سوی «عدهای قلیل از رانندگان» موضوع را با جدیت پیگیری، شناسایی و اعمال قانون کنند.
آقای عباسی همچنین خواستار اعلام نتیجه اقدامات از طریق رسانهها شد.
وی گفت: «رعایت شئونات اسلامی و اجتماعی از سوی تاکسیرانان از وظایف شرعی و کاری آنان است.»
عباسی تاکید کرد که سازمانهای نظارت بر تاکسیرانی «نباید بگذارند یک عده قلیل ناآگاه باعث خدشه دار شدن حوزه حمل و نقل شهری شوند.»
منبع: برنا
علی دادپی
اقتصاد خرد، بازار و خانواده
شنبه یازدهم اردیبهشت محمد بهمن بیگی بنیانگذار آموزش عشایری در ایران، موسس دبیرستان شبانه روزی عشایری و دانشسرای عالی عشایر در شهر شیراز درگذشت. به پاس زحمات او هزاران کودک خواندن و نوشتن فرا گرفتن و صدها دانش آموز مستعد عشایری به دانشگاه راه یافتند. تاریخ ما او را بعنوان معلمی شهیر و نو آور می شناسد و جامعه فرهنگی از او بعنوان نویسنده ای چیره دست و صاحب سبک تجلیل کرده است. با اینحال درباره موفقیت او بعنوان یک مدیر کمتر سخن گفته شده است. خدمات و تجربیات ارزنده او می تواند راهگشای مدیرانی باشد که در راه توسعه پایدار ایران می کوشند.
محمد بهمن بیگی به گفته خودش در چادری بین فیروزآباد و لار در هنگام کوچ تیره بهمن بیگلو ایل قشقایی در سال 1299 بدنیا آمد. پدرش محمدخان کلانتر از هشت سالگی برایش معلم گرفت و او الفبا و خواندن و نوشتن را در ایل فراگرفت. سالهای سال بعد در مقدمه کتاب ”به اجاقت قسم” که شرح حال خاطرات آموزشی او بود نوشت: “با آنکه عشایری بودم به جای تفنگ و فشنگ، قلم و کتاب را انتخاب کردم.”
در سال 1324 کتاب کوچکی نوشت به نام “عرف و عادت در عشایر فارس” و در آن ایده ایجاد مدارس سیار عشایری را مطرح کرد. برای آغاز کار پیشنهاد کرده آموزش و پرورش فارس پنجاه آموزگار در اختیار او بگذارد و هزینه های آنها را هم تعهد کرده بود. اما سیستم اداری و مقامات آموزش و پرورش وقت چندان اعتقادی به مدارس سیار نداشتند و پیش شرط آموزش و پرورش عشایر را اسکان ایشان می دانستند، در نتیجه آموزش و پرورش استان فارس علیرغم دستور وزیر وقت از همکاری با بهمن بیگی سرباز زد.
مشکلات محمد بهمن بیگی برای باسواد کردن بچه های عشایر به اینجا ختم نمی شود. پس از شهریور 1320 در سرزمینهای ایلات بختیاری، قشقایی و بویراحمد آشوبها برپا بود و این خطه محل درگیریهای نظامی قوای دولتی و طوائف بودند. از یک طرف دولت به خانهای خانزاده قشقایی اعتمادی نداشت و از طرف دیگر هر حرکتی برای اصلاح امور عشایر را می شد اقدام بر علیه امنیت منطقه و سیستم حاکمه دانست. در کنار اینها فقدان منابع و امکانات هم باعث می شد تا کسی نتواند کاری کند. همزمان دولتها مشغول احداث ساختمان و اختصاص ابنیه به آموزش عشایری بودند بی آنکه طفلی از عشایر رنگ این ساختمانها را ببیند.
گام اول تهیه منابع و آغاز کار
بهمن بیگی در ابتداء با تکیه بر تجربه خانواده های برجسته عشایر و معلمانی که ایشان برای فرزندانشان استخدام می کرد، مکاتب عشایری را برپا کرد. از خیرخواهان و سران طوایف و کلانتران ایلات کمک خواست تا هرکدام حقوق یک معلم، هزینه رفت و آمد و خورد و خوراک او را بر عهده بگیرند.
معلمین این مکاتب را خودش از میان جوانان عشایر برگزید. ایلات همچنین مسوول جابجایی این مدارس نیز بودند. در این مرحله بهمن بیگی نه از جانب دستگاه رسمی آموزش و پرورش کشور به رسمیت شناخته شده بود و نه حمایت می شد. مکاتب عشایری سریعا گسترش یافتند و دو هزار دانش آموز عشایری در آنها مشغول به تحصیل شدند. این با هدف و ایده آل بهمن بیگی فاصله بسیار زیادی داشت اما باعث شد تا طرحش از مرحله ایده به مرحله عمل برسد و بتواند به زمامداران منافع و کارآیی مدارس عشایری را نشان بدهد. حمایتهای نیم بندی شروع شد که مدت زمان زیادی دوام نیاورد. مکتبداران رسمیت نداشتند و دانش آموزان مدارک تحصیلی دریافت نمی کردند.
گام دوم رسمیت یافتن و درسهای گرانبها
انتصاب کریم فاطمی به ریاست آموزش و پرورش فارس معجزه ای بود که بهمن بیگی مدتها انتظارش را می کشید. برخلاف دیوانسالاران قبلی کریم فاطمی شیفته مکاتب عشایری و طرح مدارس سیار شد. و پس از سنجش موفقیت بهمن بیگی چهل معلم رسمی آموزش و پرورش را در اختیار او قرار داد. اما بقول بهمن بیگی “شش ماه فقط شش ماه گذشت و تجربه نشان داد که هیچیک از این جوانان شهری به درد آموزش بچه های عشایر نمی خوردند.”
راه حل او همان راه درست قبلی بود ؛ استفاده از جوانان عشایری که با شیوه زندگی عشایری آشنا بودند. سیستم آموزش و پرورش اصرار داشت که معلم باید دانشسرا دیده باشد، اما بهمن بیگی می دانست که معلم عشایر باید بتواند با عشایر زندگی کند و آنها را بفهمد. طبق معمول دستگاه اداری درگیر تصدیق و لیسانس و مجوز بود اما بهمن بیگی از فرصتی استفاده کرد و اعضای شورای عالی فرهنگی را به دیدن یکی از مدارس سیارش برد. دانشسرای عشایری متولد شد. دوازده سال بعد از انتشار کتابش بهمن بیگی با رتبه سه به استخدام دولت درآمد و دایره آموزش عشایر فارس را تاسیس کرد.
گام سوم نظارت و گسترش
طی سالهای بعد بهمن بیگی با دقت بر گسترش آموزش عشایری نظارت کرد. علیرغم ناچیز بودن حقوقش از سفر و سرکشی به مدارس صرفنظر نکرد. در برابر رابطه بازی مقامات و کدخدایان ایستاد و کمی هم دشمن تراشی کرد. اما یک اصل را پا بر جا نگهداشت: معلم ایل باید ایلی باشد. نتیجه این مراقبتها و نظارتها ارتقاء کیفی آموزش عشایری شد. حتی علیرغم باور عمومی که آموزگار عشایری و مدارس عشایری فاقد کیفیت هستند گزارش گروه پژوهشی دانشگاه تهران آموزگار عشایری و مدارس عشایری را در سطح بالاتری از بسیاری از مدارس کشور قرار داد.
اما این گسترش بدون مشکل نبود. بعنوان مثال زمانی که جوانی داوطلب معلمی می شد شناسنامه اش او را صغیر نشان می داد و ظاهرش او را بالغ، چرا که از روی عادت عشایر برای فرار از سربازی فرزندانش سن ایشان را به مراتب کمتر از سن واقعی اعلام می کردند. بهمن بیگی بیشتر از یکبار برای نجات دانش آموزانش ناچار به خلاقیت اداری شد. اما مساله مهمتری که مانعی جدی بر سر راه آموزش عشایری بود، دانش آموزان دختر بود.
گام چهارم غلبه بر موانع فرهنگی و باورهای نادرست
در سال اول فعالیت مدارس عشایری از 2000 دانش آموز این مدارس تنها 40 نفر دختر بودند. در بسیار از ایلات دختران باید جور برادران دانش آموزشان را می کشیدند و سهم ایشان را از کار روزمره انجام می دادند. بقول خودش با اصرار و پا فشاری و با حرکت لاک پشتی بهمن بیگی توانست بر این بی میلی به تربیت دختران غلبه کند. گاهی با تشویق کلانتر تیره و طایفه و گاهی با معامله با پدر دختر.
پس از تربیت دانش آموزان دختر بهمن بیگی به فکر افتاد که با اعزام ایشان به دانشسرای عشایری از ایشان بعنوان معلم برای دختران استفاده کند و بر بی رغبتی والدین عشایری غلبه کند. اما اینبار مخالفتها جدیتر از قبل بود و بهمن بیگی از دختر خودش خواست تا در این کلاس دانشجویان دختر شرکت کند. این حرکت اولیه باعث شد تا بسیار از دختران خوانین به شغل معلمی علاقمند شوند و بدنبال ایشان سایر خانواده های عشایری با ادامه تحصیل و کار دخترانشان بعنوان معلم مخالفتی نکنند. شبانه روزی جدیدی در شیراز برای اسکان ایشان تاسیس شد و هشتصد نفر از ایشان بعنوان آموزگار عشایری مشغول شدند. این اقدام ماندگاری آموزش عشایری و موفقیت آن را در جذب دانش آموزان دختر ماندگار کرد.
بسیاری موفقیت بهمن بیگی را در آموزش عشایری مدیون عشق او به عشایر می دانند. اما او فقط عاشق نبود. او از آشنایی عمیقش با فرهنگ عشایری و سنتهای ایشان استفاده می کرد تا بر مخالفتهایشان غلبه کند و ایشان را به حامی اصلی آموزش عشایری تبدیل کند. او مدیر موفقی بود که از کمبود منابع نترسید و کار خود را علیرغم مخالفت سیستم اداری آغاز کرد. در عین حال مجبور بود که سیاست پیشه باشد. او از یک طرف به منابع دولتی احتیاج داشت تا آموزش عشایری را سرپا نگه دارد و از طرف دیگر نمی خواست آموزش عشایری اعتماد عشایر را از دست بدهد. او همیشه مجبور به حفظ تعادل ظریفی بود که از یک طرف دولتیان را راضی نگهدارد تا امکانات کارش را در اختیارش قرار دهند و از طرف دیگر بقدر کافی با ایشان فاصله داشته باشد که عضو دستگاه به شمار نیاید.
جواب او به تقاضای جلال آل احمد برای بازدید از مدارسش نقطه اوج این واقع بینی اوست: “عرض كردم چه بايد بكنم تا از شك بيرون آييد. گفت بايد دست مرا بگيرى و با هم يك گشت و گذارى به ايل داشته باشيم و كارهايت را با چشم ببينم. گفتم استدعا مى كنم كه در همين شك بمانيد و هيچ گاه از آن بيرون نياييد! اگر من دست شما را بگيرم و به ايل ببرم و محتملاً بعدها طى نوشته اى توصيفى از من بفرماييد، كارم تعطيل خواهد شد! ترجيح مى دهم به جاى شما يكى از مديران سازمان برنامه و يا يكى از ژنرال هاى چندستاره را به ايل ببرم و كارم را نشان دهم تا پيشرفتى حاصل شود و بتوانم امكاناتى بگيرم. خنديد و قبول كرد. شما نمى دانيد من چه مصيبتى داشتم. چگونه مى توانستم با همسفرى آقاى جلال آل احمد و پرهيز از معاشرت با كسانى كه جلال از آنها بدش مى آمد، موفق باشم؟ فكر مى كنيد، ۵۰۰ هزار نفر باسواد كردن، كار آ سانى بود؟ از اين كارها جداً به عنوان افتخار ياد مى كنم نه ننگ.»
ترکیب دانش، آشنایی با فرهنگ محلی و تواناییهای مدیریتی بهمن بیگی باعث پایداری آموزش عشایری شد. زندگی او نه تنها بعنوان یک معلم بلکه بعنوان یک مدیر موفق در روند توسعه پایدار کشور الگو و سرمشق ماست.
خوانین زیادی را به ابهت می شناختند، چند تنی را به مردانگی، برخی را به نزاعهای محلی و حتی چند تایی هم در تاریخ جایی برای خود دست و پا کرده اند. اما قشقایی مردتر از محمد بهمن بیگی و خان تر از او نداشت. او سوار بر اسب نشد تا با صید آهویی مهارتش را ثابت کند یا با در هم کوبیدن عشیره رقیبی مردانگیش را به رخ بکشد. او رستم وار به جنگ دیو بیسوادی رفت و از هفت خوان بوروکراسی اداری، موانع فرهنگی و کمبود منابع امکانات گذشت. حاصل عمر پربار او تربیت ده هزار آموزگار عشایری و سوادآموزی پانصدهزار کودک عشایریست. کدام خان به گردپای او می رسد؟
در نوشتن این یادداشت از کتاب “به اجاقت قسم” نوشته شادروان محمد بهمن بیگی چاپ اول نشر توحید 1379استفاده شده است.
از وقتی رجانیوز خبر داد که شورشهای خیابانی در اعتراض به انتخابات انگلیس شروع شده است محافل آگاه می گویند احمدی نژاد برای حل بحران اعلام آمادگی کرده است و با توجه به تجربه غنی شده اش در طول سال گذشته در نظر دارد به عنوان بخشی از پروژه مدیریت جهان خود را نامزد برتر بریتانیا اعلام کند. ناظران می گویند این اقدام شجاعانه باعث خواهد شد که پارلمان بریتانیا از آویزون شدن نجات پیدا کند. نخست خبر تازه تر را بخوانید:
فالس نیوز:
محمود احمدی نژاد با حفظ سمت نخست وزیر بریتانیا شد.
در حالی که هنوز نتایج انتخابات بریتانیا به پایان نرسیده و دراین لحظه (۳:۱۵ بامداد به وقت لندن ) هنوز شمارش آرا ادامه دارد دفتر مقام معظم رهبری با انتشار بیانیهای ضمن قدردانی از شهروندان بریتانیایی برای شرکت در انتخابات اعلام کرد از آنجا که قرار است مدیریت جهان در آینده نزدیک به طور «دربست» به آقای احمدی نژاد سپرده شود با تایید مقام معظم رهبری ایشان با حفظ سمت به مقام نخست وزیری بریتانیا منصوب گردیده و آقایان دیوید کامرون و گوردون براون رقبای اصلی بهتر است اگر شکایتی دارند شکایت خود را از مراجع «قانونی!» دنبال نموده و از حالا به سابیدن کشک اقدام کنند!
این هم خبر مهم رجانیوز در باره آغاز انقلاب رنگی در بریتانیا:
شورشهاي خياباني در اعتراض به انتخابات انگليس آغاز شد
يك خبرگزاري آمريكايي در خبري با اشاره به نارضايتي مردم انگليس از نحوه برگزاري انتخابات نوشت كه در يكي از مناطق لندن، پليس مجبور شد تجمع معترضان را سركوب كند.
به گزارش فارس، خبرگزاري آمريكايي آسوشيتدپرس خبر داد كه پليس انگليس تجمع انگليسيهاي معترض به نحوه برگزاري انتخابات را سركوب كرد.
دهها انگليسي كه به زور آنها را از حوزههاي انتخاباتي اخراج كرده بودند و به آنها اجازه شركت در انتخابات داده نشده بود در شرق لندن تجمع كردند كه پليس مجبور به سركوب تجمع آنها شد.
"ليز ويچ " يكي از رايدهندگان انگليس در منطقه "هاكني " در شرق لندن گفت هنگامي كه وي بيش از يكساعت و نيم براي راي دادن در يك صف طولاني منتظر بود، نتوانست راي دهد.
وي افزود: اين واقعا يك رسوائي است، در اينجا تعداد زيادي از مردم عصباني بودند.
از سوي ديگر در برخي از مناطق انگليس نظير شفيلد، مردم به مقامات اجازه نميدادند كه صندوقهاي راي را منتقل كنند.
"جني واتسون " رئيس كميسيون انتخاباتي انگليس گفت كه ساختار رايدادن انگليس كه به صورت راي دادن با برگه است، در برابر حضور گسترده مردم كارآيي ندارد.
دقايقي بعد از پايان مهلت انتخابات به سرعت در شبكه هاي اجتماعي، موضوعاتي در مورد عدم اجازه راي دادن به مراجعه كنندگان به ميان آمد. صدها نفر در سايتهاي فيس بوك و تويتر گردهم آمدند تا از ناراحتي خود به اين دليل كه نتوانسته بودند راي بدهند، صحبت كنند. جملاتي از قبيل: "انتخابات به كشتارگاه تبديل ميشود " و "به نظر ميرسد دموكراسي تنها زماني بكار ميآيد كه مردم راي ندهند."
همچنين ويدئو هايي در سايتهاي اشتراك فيلم مانند "يوتيوب " بارگذاري شد كه هرج و مرج و عصبانيت مردم را در شعب اخذ راي در سراسر انگليس نشان ميداد و در حال حاضر اين ويدئوها در سراسر دنيا خبر ساز شدهاند.
مردم انگليس روز پنجشنبه به منظور انتخاب نمايندگان پارلمان اين كشور پاي صندوقهاي راي رفتند. اخذ راي در شهرهاي مختلف انگليس در بيش از 45 ميليون حوزه اخذ راي صورت گرفت.
آیتالله یوسف صانعی میگوید مردم متوجه «عوامفریبیها» هستند و باید مخالفان «حقوق مردم» را نیز متوجه این مسئله کرد.
آقای صانعی در دیدار با گروهی از دانشجویان و معلمان گفت مخالفان حقوق مردم باید بدانند که مردم با «عوامفریبیهای» آنها مخالف هستند.
به گفته این مرجع تقلید، روزی خواهد رسید کسانی که مردم را «اذیت» میکنند از کار خود «خسته» شوند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «عدهای امروز دارند خوابهای خودشان را تعبیر میکنند» و اقتدارگرایان متعدی به حقوق مردم تلاش میکنند تا زمینه سلطه بر افکار و اندیشههای مردم را فراهم کنند.
آقای صانعی اظهار داشت: «مبادا به جایی برسیم که دین وسیله و ابزار حفظ قدرت قرار بگیرد. این چه معنایی دارد که دیگران را تحت فشار قرار میدهند که مثلا با کدام روحانی ارتباط داری و یا در کدام مسجد نماز میخوانی؟»
منبع: وبسایت آیتالله صانعی
اسفندیار رحیممشایی میگوید که باید از محمود احمدی نژاد به عنوان معلم روسای جمهور دنیا نام برد.
آقای مشایی امروز شنبه در جمع گروهی از معلمان استان مازندران گفت که احمدینژاد «بارفتار ظلم ستیزی خود خیلی درسها به جهانیان آموخت و قطعا در آیندهای نه چندان دوراین درسها در دنیا فراگیر خواهد شد.»
به گفته رحیممشایی «احمدینژاد با حضوری شجاعانه، جسورانه و با داشتن تعالیم اندیشههای بلند و به عنوان یک عنصر مبارز با ظلم و بیداد همواره در مجامع با جهان استثمار مبارزه» کرده است.
وی از احمدینژاد به عنوان کسی نام برد که مانع وقوع «یک پدیده شوم در بخش مهمی از جهان» شده است.
منبع: ایلنا
عرضه کتابهای هوشنگ گلشیری، فروغ فرخزاد، محمود دولتآبادی و کیومرث پوراحمد در نمایشگاه کتاب ممنوع شد.
کتابهای شازده احتجاب، باغ در باغ، در ستایش شعر و سکوت، نیمه تاریک ماه از جمله آثار هوشنگ گلشیری است که عرضه آنها در نمایشگاه ممنوع شده است.
عرضه مجموعه اشعار فروغ فرخزاد نیز در نمایشگاه کتاب ممنوع شده است و حتی بعضی از غرفهها و انتشاراتیها از نصب پوستر تصویر فرخزاد نیز منع شدهاند.
مدیر غرفه نشر قطره هم از ممنوعیت ارایه کتابهای محمود دولت آبادی در نمایشگاه کتاب خبر داد است.
مدیر غرفه انتشارات روزنه کار نیز گفته که عرضه کتابهای روایت شاه کیومرث پوراحمد نیز در نمایشگاه ممنوع اعلام شده است.
منبع: ایلنا، (+)،(+)
فاطمه اژدری همسر احمد معتمدی تهدید کرد چنانچه سیاستهای خبری در مورد سوءقصد به همسرش تغییر نکند، واقعیتها را افشا خواهد کرد.
خانم اژدری به مهدی کروبی که برای ملاقات همسرش به بیمارستان رفته بود، گفته که حکومت تلاش میکند تا «ترور» معتمدی را به «انگیزههای شخصی» تقلیل دهد.
وی با انتقاد از نحوه اطلاعرسانی صداو سیما در مورد سوءقصد به همسرش گفت: «قسم خوردم که در صورت اصلاح نکردن اطلاعرسانی نادرست {این سازمان} واقعیتها را خواهم گفت.»
احمد معتمدی وزیر ارتباطات دولت محمد خاتمی هفته گذشته در محل کارش (دانشگاه امیرکبیر) از سوی فردی مورد حمله قرار گرفته و در بیمارستان بستری شده است.
منبع: سحامنیوز
شش نفر به جرم حمل و نگهداری «مواد مخدر» سحرگاه امروز شنبه در زندان قزلحصار شهر کرج اعدام شدند.
دادسرای عمومی و انقلاب تهران هویت این شش نفر را ارسلان اسدی، محمدعلی فخري، عباس گراوند، رحمان بيابانی، پرويز تقیزاده و سعيد ميكائيلی اعلام کرده است.
ایران براساس اعلام سازمانهای مدافع حقوق بشر دومین کشور پس از چین در زمینه اعدامها در جهان است.
بر اساس گزارش خبرگزاری فرانسه، در سال جدید میلادی تاکنون، ۵۶ نفر در ایران به دار آویخته شدهاند.
منبع: ایسنا
محمدتقی مصباحیزدی میگوید که آیتالله علی خامنهای نه تنها نماد حقیقت در ایران بلکه نماد حقیقت در عالم است.
آقای مصباحیزدی در جمع گروهی از دانشجویان دانشگاه آزاد گفته که علی خامنهای هیچ نقطع ضعفی در زندگی ندارد، بینش قوی دارد، کارنامه خانوادهاش «بدون نقص» است و فرزندانش در کوچکترین مسائل سیاسی و اقتصادی دخالت نمیکنند.
رئیس موسسه «امام خمینی» افزوده که مردم برای داشتن چنین «نعمتی» باید «سجده شکر» به جا آورند و «با داشتن چنین رهبری اگر خطا کنیم از وی زاویه میگیریم.»
به گفته آقای مصباح یزدی، «فتنهها» ادامه پیدا خواهد کرد و «برای جلوگیری از آن باید به نورافشان عظیم نگاه کنیم و ببینیم به کدام طرف میتابد.»
منبع: فارس
بهدنبال ممنوعیت عرضه کتابهای آیتالله منتظری و صانعی و جمعآوری کتابهای آیتالله بهشتی، پخش کتابهای محسن کدیور هم در نمایشگاه کتاب تهران ممنوع شد.
خبرنگار جرس در نمایشگاه تهران که میخواست درباره وضعیت کتاب در نمایشگاه اخیر با محمدجواد مظفر موسس انتشارات کویر (ناشر کتابهای کدیور) مصاحبه کند، دریافت که ناشر نیز به نمایشگاه ممنوع الورود شده است.
در پنج سال گذشته، انتشارات کویر کتابهای محسن کدیور را منتشر میکرده است.
اين نخستین بار است که علاوه بر کتاب، ناشر نیز ممنوعالورود میشود.
منبع: جرس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر