
عباس جعفری دولتآبادی، دادستان تهران گفته است که پليس شامگاه پنجشنبه در جريان يک «کنسرت غير قانونی» در تهران ۸۰ دختر و پسر را به اتهام «شرکت در مجالس لهو و لعب» بازداشت کرده است.
وی همچنین از بازداشت ۵ نفر به اتهام اجرای موسیقی و فروش بلیتهای این برنامه «به قیمت ۳۰ تا ۳۵ هزار تومان» خبر داد.
آقای جعفری دولتآبادی افزوده است: «پرونده اين ۸۰ دختر و پسر به اتهام شرکت در مجالس لهو و لعب و پنج نفر از فروشندگان بليت اين موسيقی زنده، به دادسرای ارشاد تهران ارجاع شده است.»
دادستان تهران با اشاره به اينکه «اين پنج نفر برگزار کننده موسيقی زنده برای هر اجرا، شبی ۵۰ ميليون ريال دريافت میکردند»، گفته است: «افرادی که برای اولين بار در زمينه تشکيل مجالس مبتذل و ضداخلاقی بليت میفروختند جوانان را در محلی جمع و سپس با هماهنگی آنها را به محل برگزاری اين پارتی شبانه منتقل میکردند.»
جعفری دولتآبادی همچنین به افرادی که املاکشان را در اختیار برگزار کنندگان این کنسرتها و مهمانیها قرار میدهند، هشدار داد: «اگر افراد عامدانه دست به این اقدام بزنند نسبت به ضبط املاک آنها به نفع دولت اقدام خواهد شد.»
منبع: ایسنا و رادیو فردا
سردار حسین ساجدینیا، فرمانده انتظامی تهران بزرگ از آغاز به كار پلیس نامحسوس انتظامی در پایتخت خبر داد.
وی گفت: «ماموریت این پلیس كنترل محلهای جرمخیز و احتمال وقوع جرم در رابطه با سرقت، اعم از جیب بری، كیف قاپی، كف زنی، سرقت لوازم خودرو و ... و ماموریتهای ویژه است.»
ساجدینیا افزود: «این پلیس در اولین ماموریت خود در نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران حضور یافته است و از روز شنبه نیز در سطح شهر تهران به انجام ماموریت میپردازد.»
فرمانده انتظامی تهران با اشاره به این كه ماموران پلیس نامحسوس انتظامی «همگی از پرسنل ناجا هستند» گفت: «ماموران پلیس نامحسوس انتظامی دارای حكم ماموریت، كارت شناسایی، نشان ویژه پلیس و كاور مخصوص بوده و فقط در حوزه سرقت و ماموریتهای ویژه بكارگیری میشوند.»
گفته شده که از روز شنبه، پلیسهای نامحسوس در مراكز پرتجمع شهر کار خود را آغاز خواهند کرد.
منبع: ایسنا
هیات امنا و موسس دانشگاه آزاد اسلامی در جلساتی به ریاست اکبر هاشمی رفسنجانی، مصوبه اخیر شورایعالی انقلاب فرهنگی مبنی بر تغییر اساسنامه این دانشگاه را «مغایر قانون» دانستند.
اساسنامه جدید جایگزین اساسنامه ای می شود که در سال ۱۳۶۶ به تصویب این شورا رسیده است و کنترل دولت را بر این دانشگاه افزایش داده است.
در جلسه امروز مقرر شد به دلیل «مغایرتهای موجود در اساسنامه با قانون اساسی» قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی، اساسنامه الگو و آییننامه مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی با بهرهگیری از راهکارهای قانونی برای رفع اشکالات مذکور، اقدام مقتضی به عمل آید.
شورای عالی انقلاب فرهنگی که ریاست آن را محمود احمدی نژاد بر عهده دارد، بارها از دانشگاه آزاد و مدیریت آن انتقاد کرده است.
این مصوبه به مناقشهای میان مدیران کنونی دانشگاه آزاد که از نزدیکان آقای هاشمی رفسنجانی هستند و طرفداران دولت محمود احمدینژاد تبدیل شد که به مداخله آیت الله خامنهای به نفع دولت منجر شد.
منبع: خبرآنلاین و بیبیسی
محمدحسین سرورالدین، رئیس سازمان سنجش گفت: «باتوجه به احتمال وقوع زلزله و نیاز مبرم به افزایش ظرفیت كارشناسی ارشد، كاهش ظرفیتهای دوره كارشناسی دانشگاههای تهران در كنكور امسال لحاظ میشود.»
وی گفت که «كم كردن ظرفیتهای كارشناسی در كلانشهرها در كنكور امسال اتفاق میافتد و اكنون در حال بررسی است.»
سرورالدین با اشاره به احتمال وقوع زلزله در تهران، گفت: «این مشكل خاص تهران است و همانطور كه دولت رسما اعلام كرده و رئیسجمهور هم بارها تاكید كرده مسئله بسیار جدی است و حفظ جان از وظایف شرعی است.»
رئیس سازمان سنجش افزود: «در ارتباط با دانشگاههای تهران هم همین كه ظرفیت كارشناسی پایین بیاید بسیار حائز اهمیت است، زیرا دانشجویان كارشناسی دانشجویانی هستند كه مجبور به سكونت دائم در طول دوران تحصیل در شهر محل تحصیلشان میشوند، اما در مقاطع كارشناسیارشد و بالاتر دانشجویان عموما در رفت و آمدند و ساكن محصل تحصیلشان نمیشوند.»
منبع: ایلنا
کامران دانشجو در جمع روسای دانشگاههای ایران اعلام کرد که «فرار مغزها را قبول ندارم» و فرار مغزها اصلا «واژه» درستی نیست.
وی گفت: «عنوان می شود که دانشگاههای ممالک دیگر قدر دانشجویان ما را بیشتر میدانند این حرف ها درست نیست و توهین به مردم است.»
وی گفت که «عدهای از فارغالتحصیلان در کشور ماندهاند و دستاوردهای علمی زیادی دارند».
آقای دانشجو با «نخبهتر» خواندن افرادی که در داخل ایران حضور دارند افزود: «این افراد مملکت خود را بیشتر دوست دارند. این پیشرفتهایی که حاصل شده به وسیله همان افرادی است که ماندهاند.»
در همین حال دانشجو خود در گفتههایش در جمع روسای دانشگاهها در دانشگاه شهید بهشتی ایران اشاره کرد که ۴۰۰ نفر از دانشجویان ایرانی بورسیه خارج از کشور دیگر به کشور بازنگشتهاند.
البته به گفته کامران دانشجو رقم ۴۰۰ بورسیه متعلق به «طول ۳۰ سال گذشته و از میان ۱۲ هزار دانشجوی بورسیه» است.
منبع: مهر نیوز و رادیو فردا
کانون نویسندگان ایران با صدور بیانیهای ضمن اعتراض به تداوم سانسور کتاب در ایران، اقدامات دولت در نمایشگاه کتاب امسال را محکوم کرد.
در این بیانیه آمده است: «دیریست که ناشران، برای تن ندادن به تهديد و توهين و تحقير، عطای ورود به نمايشگاه کتاب و رويارويی با برگزارکنندگان آن را به لقايش بخشيدهاند و نامشان به خطی از خطوط قرمز وزارت ارشاد تبديل شده است.»
این بیانیه میافزاید: «طی همین روزها که متولیان دولتی و معرکهگردانان نمایشگاه سالانه کتاب، به مناسبت برگزاری این نمایشگاه، در تشویق کتابخوانی و فرهنگپروری با ارائه آمار و ارقام بلندبالا داد سخن میدادند، شماری از قدیمیترین و خوشنامترین ناشران کشور را به علت ناهماهنگی با سياستهای فرهنگی دولت از شرکت در نمايشگاه محروم کردند و زير فشار قرار دادند.»
بنابر اعلام کانون نویسندگان «برگزارکنندگان نهتنها با ايجاد گشتهای نامحسوس و سانسورچیهای آنلاين فضايی رعبآور ايجاد کردهاند، که پا را از اين فراتر نهاده و در آستانهی نمايشگاه کتاب در حرکتی بیسابقه پروانهی نشر تنی چند از ناشران را لغو و برخی از آنها را به مراجع امنيتی احضار کردند.»
این بیانیه در پایان فشار آوردن بر ناشران مستقل را محکوم کرده و نسبت به تشدید عمومی فضای سرکوب و خفقان هشدار داده است.
منبع: ندای سبز آزادی
هوشنگ گلمکانی
فیلم نوشته ها
پرسيدهايد «سال پيشِ رو را چهطور پيشبينی میكنيد؟» يا يک همچو چيزی. ببخشيد، «پيشبينی» با «پيشگويی» فرقی دارد؟ به نظرم كه ندارد. خب من هم كه پيشگو نيستم. تازه اين سؤال آن قدر گل و گشاد است كه از وضعيت و شهر و كشور ما تا كل جهان و كائنات را در بر میگيرد، آن هم در همه امور. در حالی كه بنده از پيشبينی/ پيشگويی وضعيت خودم هم عاجزم.
سالهاست بشر تلاش میكند چيزهايی اختراع كند كه وضعش را بهتر كند. اينكه چهقدر با اين تلاشها وضعش بهتر شده، بماند. اما در دهههای اخير، اين تلاشها به مرزهای حيرتآوری رسيده. حالا كار از اين حرفها گذشته كه چرخ اختراع شود تا بشر بتواند بارها را راحتتر حمل كند. بشر از همان اولش هم دلش میخواست در طبيعت و خلقت هم دخالت كند. دخالتش در طبيعت كه دارد به نابودی آن منجر میشود، اما مثلاً فن بارور كردن ابرها زمانی يک رؤيا به نظر میرسيد.
علم ژنيتک هم وارد مراحل تازهای شده و همچنين لقاح مصنوعی و باروری خارج از رحم و همانندسازی و پيوندهايی كه منجر به خلق شترگاوپلنگ میشود و استفاده از دیانای برای خيلی از چيزها، حالا گفته میشود كه همين علم ژنتيک حتی در آينده میتواند راز پير شدن سلولها را كشف، و از آن – يعنی از مرگ انسانها – جلوگيری كند (هرچند كه تا حالا نتوانسته برای كله كچل من و خيلیهای ديگر چارهای پيدا كند).
اين دستاورد، همان عمر جاويدان است كه انسان قرنها در پیاش بود؛ البته بگذريم از اينكه معلوم نيست تا تحقق اين رؤيا، بشر چيزی از اين كره خاكی باقی میگذارد كه بشود در آن زندگی كرد يا نه. و البته اگر تا آن موقع زمين هم نابود نشده باشد، اسم اين «رؤيا» را بايد «كابوس» گذاشت. چون همين حالا هم كه آدمها به مرگهای طبيعی و غيرطبيعی میميرند، با اين انفجار جمعيت زندگی سخت شده؛ اگر قرار باشد همه عمر جاويدان داشته باشند كه واويلاست.
اما يكي از چيزهايی كه بشر هيچ پيشرفتی در كنترلش نداشته، «زمان» است. نتوانسته زمان را متوقف كند يا به عقب برگرداند. به همين دليل هم سينما (يعنی همان كارخانه رؤياسازی) بسيار با اين رؤيای بشر كار كرده و بهخصوص در سالهای اخير كه سرعت علم سريعتر شده، برخلاف فيلمهای فانتزی قديمی كه با همين رؤيای دستكاری در زمان كار میكردند، فيلمهايی ساخته میشود كه زمانها را در فضايی واقعی در هم میريزد، دستكاری میكند، عقب و جلو میبرد. و من اين فيلمها را خيلی دوست دارم.
اين قضيه تجلی همان رؤيای بشر در تصحيح گذشته خودشان و پيشبينی آينده جهت آماده شدن برای آن و جاخالی دادن به ناملايمات آينده است.
باری... عجب مقدمهای! همه اينها را گفتم تا به اين برسم كه بار ديگر بگويم بنده حتی از پيشبينی وضعيت خودم نهتنها در سال پيشِ رو بلكه در يک ساعت آينده هم عاجزم. اما میتوانم يک چيزهايی را به شيوه زندهياد مجله «توفيق» در سالهای دور (با ترجيعبند معروف «گردش روزگار میبينم...» از عارف ماهان، شاه نعمتالله ولی)، وضعيت سينمای ايران را «پسگويی» كنم. آن هم كلياتش را. چون در اين سينما، چيزهايی مدام تكرار میشود و میشود با «كپیپِيست» كردن گذشته، آينده را پيشبينی كرد؛ همان چيزی كه شما میخواهيد.
مثلاً اينكه تعدادی فيلم جديد برای نمايش اقتدار و ضربشست توقيف میشوند (كه چندتایشان شدهاند) و تعدادی از فيلمهای توقيفشده گذشته به نشانه نرمش و مدارا و همراهی آزاد خواهند شد. تهيهكنندهها از عدم حمايت دولت و كسادی و ورشكستگی مینالند، اما وامها و كمکها و امكانات بلاعوض هفتهشتده رقمی میگيرند و به زندگی ادامه میدهند.
چهلپنجاه تا جوان از راه میرسند و فيلم اولشان را میسازند كه از اين ميان چهارپنجتایشان گل میكنند. سازندگان فيلمهای فرهنگی و هنری و نفروش – كه برخی از آنها معلوم نيست چرا ساخته شدهاند و هيچ سينمايی حاضر به نمايششان نيست – از عدم حمايت دولت گلايه میكنند، «مافيای اكران» را هدف میگيرند و دلشان میخواهد بيست تا سينمای لوكس و بالای استاندارد در بهترين نقطههای تهران و در بهترين فصل اكران در اختيارشان قرار بگيرد با حداقل دويست ميليون كمک بلاعوض برای تبليغ و پخش رايگان صدتا تيزر در تلويزيون.
آنهايی هم كه بالاخره فيلمشان توی سهچهار تا سينما تکسانس نمايش داده میشود و پول دو تا بيلبرد هم از فروشش درنمیآيد، تقصيرها را به گردن همه چيز میاندازند بجز خودشان و فيلمشان. تعداد زيادی فيلم زيرزمينی بدون رعايت بوروكراسی ساخته میشود كه وزرات ارشاد تحويلشان نمیگيرد و میروند توی ليست سياه.
سينماگران جوان از ابزارهاي جديد تكنولوژيک برای فيلمسازی و عرضه كارهایشان استفاده میكنند و مقامات طبق معمول میكوشند اوضاع جاری درون و بيرون را ناديده بگيرند و تا جايی كه میتوانند جلوی سيل بیامان نسل جوان و سرعت تكنولوژی مقاومت كنند اما اين سيل از هر روزنی رخنه میكند و گيرم جويبارهايش به راه خود ادامه میدهد.
هر سينماگری كه سوراخ دعا را میشناسد (و بهاصطلاح نگاه حرفهای دارد)، هم مینالد و هم همزمان چهار تا پروژه را به طور موازی پيش میبرد. آمار توليد باز هم بالاتر خواهد رفت و همه از بحران توليد، بحران كيفيت، بحران هويت، ورشكستگی و غيره خواهند گفت. دستمزدها بالا خواهد رفت و باز همه خواهند ناليد.
بهرام بيضايی باز دورخيز میكند برای ساختن فيلمی كه به دلايلی نمیشود. مسعود كيميايی شروع میكند به ساختن بهترين و متفاوتترين فيلمش. عباس كيارستمی باز هم تجربههای جديدی در زمينههايی كه نمیدانم چيست میكند و باز عدهای با او دشمن میشوند و حسادت میكنند. دلشان میخواهد او به زمين گرم بخورد.
چند سينماگر ديگر نمايشگاه عكس و نقاشی میگذارند و باز جيغ فعالان درسايهمانده نقاشی و عكاسی درخواهد آمد. از آن طرف هم پاسداران ارزشها و هويت فرهنگی به بعضی از فيلمها و اصولأ كل سينمای ايران اعتراض میكنند كه ارزشها را مورد هجمه قرار دادهاند.
پروژههای ميلياردی و چندصد ميليونی با بودجههای بیحساب از منابع نامعلوم برقرار است و چندتای ديگر هم راه میافتد كه بعضیهاشان به سرانجام نمیرسند و چندتایشان كه بر پرده میروند تماشاگر ندارند. آن قدر هم اين پروژهها كش میآيد و توليدشان طولانی میشود تا به ميلياردهای ديگر محتاج شوند و همين جوری چند سال ادامه میدهند تا هم عدهای بتوانند شب نانی برای زن و بچهشان ببرند و چند نفر هم صاحب چند دستگاه آپارتمان در تهران و شمال و كيش و دوبی و اروپا و كانادا شوند يا صاحب كارخانه مختصری يا چيزهای ديگری در يک گوشه دنيا....
میخواهيد باز هم ادامه بدهم شرح گردش روزگار را در اين سينمای لاكردار؟ روزگاری كه همه مینالند و كفش نيمتختخوردهشان را نشان میدهند، اما چيزهای ديگری در آن زيرها نهفته است.
اسفندیار رحیممشایی گفت که «افراد زیادی دست به این تبلیغات میزنند که ایران قصد حمله به اسراییل را دارد. تفکر ما این است که دولت اسرائیل را مشروع نمیدانیم اما این دلیل بر این نیست که بخواهیم قدمی علیه اسراییل برداریم»
وی که با نشریه نیویورکر گفتگو میکرد، افزود: «دولت اسلامی ایران راه حل دموکراتیکی برای مسئله اسراییل و فلسطین دارد. ما معتقدیم اگر به فلسطینی ها، کسانیکه در حقیقت ساکن این سرزمینند این حق انتخاب داده شود تا رژیم خود را تعیین کنند در ان صورت بدیهی است که،به طور طبیعی دیگر رژیم اسراییل دولت آن مردم نخواهد بود.»
به گفتهی مشایی تبلیغات مبنی بر حمله ایران به اسرائیل «یک پروپاگاندای منفی و حرف اشتباه و بی پایهایست.»
وی با اشاره به اینکه «همیشه اسراییل بوده که ایران و دیگر ملتهای منطقه را تهدید کرده است» گفت: این اسراییل بوده که به کشورهای همسایهاش حمله کرده. هیچکس هرگز به اسراییل حمله نظامی نکرده است.
مشایی افزود: «ما معتقدیم رژیم اسراییل باید به این نقطه برسد که دارد اثرگذاریش را از دست میدهد و نمیتواند برای ملتهای قدرتمند منطقه قانون تعیین کند. این هزینه زیادی برای آمریکا دارد. راه حل ما مطلقا و تماما دموکراتیک است.»
منبع: پارسینه
منوچهر متکی در آخرین روز اقامت خود در نیویورک، در اقدامی که برخی ناظران آن را «غیرمنتظره» خواندند، تمامی ۱۵ عضو شورای امنیت را به شرکت در یک مهمانی شام دعوت کرد.
این مهمانی در اقامتگاه سفری ایران در سازمان ملل، واقع در منهتن برگزار شد و چین تنها عضو دائمی بود که سفیر خود را به این مهمانی فرستاد.
سفیر ژاپن در سازمان ملل متحد، پس از این مهمانی به خبرنگاران گفت: «ما برای مذاکره به اینجا نیامده بودیم، بلکه تنها برای تبادل نظر کلی و صریح جمع شده بودیم. هیچ سخنی در مورد تحریمها به میان نیامد.»
نمایندهی آمریکا در این مهمانی نیز از ابراز هر گونه نظری خودداری کرد و تنها در جملهای کوتاه، این مهمانی را «بسیار خوب» خواند.
نمایندگان دیگر کشورها بدون گفتوگو با خبرنگاران پس از دو ساعت مهمانی را ترک کردند.
در این مهمانی ۱۳ هیأت نمایندگی از مجموع ۱۵ کشور عضو شورای امنیت حضور یافتند. دیپلماتهای نیجریه و گابون، دو کشور غایب در این مهمانی بودند.
منبع: دویچه ووله
شیرین عبادی با غیر قانونی خواندن گرفتن مالیات از جایزه نوبل صلح توسط جمهوری اسلامی گفت: «شکایت خود را از طریق دادگاه عدالت اداری پیگیری خواهم کرد.»
وی گفت: «پرونده مالیات در مرحله تجدید نظر نیز، حکم غیرعادلانه در مورد من صادر کرده و تنها مورد باقی مانده، دیوان عدالت اداری است که به این دیوان شکایت خواهم کرد.»
عبادی افزود: «از کلیه راههای قانونی برای احقاق حق استفاده میکنم و اگر در ایران نتوانم عدالت را اجرا کنم، دنیا به ایران ختم نمی شود و از کلیه امکانات خود برای احقاق حقوقم استفاده خواهم کرِد.»
خانم عبادی معتقد است که فعالیتهای وی در زمینه دفاع از بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران زمینه ساز تصمیم دادگاه شده است؛ درصورتی که طبق قانون مالیات بر درآمد ایران، جوایز از معافیت مالیاتی برخوردارند.
منبع: جرس
کتابهای مربوط به آیتالله صانعی و آیتالله منتظری توسط مقامات وزارت ارشاد و به همراهی برخی ماموران امنیتی، از سطح غرفه های مربوط به آنها در نمایشگاه کتاب جمع شده است.
مسئولان نمایشگاه، تمامی کتابهای مرتبط با آیتالله یوسف صانعی را از سطح نمایشگاه جمع آوری کرده و در محل دفتر فرهنگی مصلای تهران نگهداری می کنند.
همزمان از سرنوشت ترجمۀ کتاب «التعلیقه علی تحریر الوسیله» که از آثار جدید آیت الله صانعی خبری در دست نیست و از قرار معلوم این کتاب اجازه حضور در نمایشگاه پیدا نکرده است.
محسن پرویز، رئیس نمایشگاه گفت: «گاهی امکان طرح دلیل جلوگیری از حضور برخی از ناشران در نمایشگاه کتاب تهران نیست و از همینرو عدهای میآیند از این مسأله سوء استفاده میکنند و علت ممانعت از حضور در نمایشگاه را به مسائل دیگر میبندند.»
وی افزود: «مدیران خرد و کسانی که در برگزاری نمایشگاه با ما همکاری میکنند حق اظهار نظر درباره چگونگی برگزار شدن یا برگزار نشدن نمایشگاه را ندارند. دستور شخص رئیس جمهور بود که در فضاهای باز سازه نصب شود تا نمایشگاه تعطیل نشود اما چون متأسفانه سایه سیاست همهجا گسترده شده شاید باز کسانی بخواهند از رئیسجمهور انتقامجویی کنند.»
منبع: خبرآنلاین و جرس
مرتضی نبوی، از اعضای مجمع تشخیص مصلحت با اشاره به «تشتت آرا و تفرقه» بین اصولگرایان گفت که اقتدارگرایان صریحا میگویند: «ما بریدهایم». وی افزود: «چهرههای معدودی الان در صحنه هستند و از مواضع مقام معظم رهبری دفاع میكنند.»
وی با مقایسه «جنبش سبز» و «جبهه حاکم» گفت: «آقای رفسنجانی هم آدرسی داد که اگر نظام، سپاه و بسیج دارد، آن طرف هم دانشجو، نخبه، كارگران و اصناف مختلف را دارد. اگر در ادبیات براندازی نرم نگاه كنید، این اقشار جزو اهداف و مخاطب اینها هستند و به طور مفصل از فضای مجازی، اینترنت، شبكههای ماهوارهای، تلفن همراه، ایمیلها و وبلاگها استفاده میكنند، تجربههایی هم داشتهاند.»
آقای نبوی افزود: «این فرقه سبز كه الان ما داریم، یك جنبش اجتماعی است و میخواهد در سطح اجتماع ناامنی اجتماعی ایجاد كند و از لحاظ ادبیات امنیتی در قالب دكترین تنشزایی از پایین، چانهزنی از بالا قابل تعریف است كه در آن با بحرانافزایی در لایههای زیرین و میانی جامعه برنامهریزی میشود، ثبات فكری رویهای رجال نظام در كانونهای مذاكرات استراتژیك تضعیف شود.»
وی در بخش دیگری از سخنان خود با «ضد فرهنگ» خواندن جنبش سبز گفت: «با فتنه و جنبشی در ایران روبهرو هستیم که آنچنان گسترده است كه تمام فضای دانشگاهی ما را به تسخیر خود درآورده است، یعنی برخی از جوانانی كه در جمهوری اسلامی تربیت شدهاند. ناگهان چشم باز كردیم و دیدیم سرباز همین جنبش ضدفرهنگی هستند.»
به گفتهی آقای نبوی، مرکز این «جنبش ضد فرهنگ» دانشگاه است و «امروز اساتید تندتر از دانشجویان دارند مردم را برای نافرمانی تحریك میكنند.»
نبوی در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به این سوال که «برای جلوگیری از پیشزمینههای وقوع برنامه نافرمانی مدنی چه باید كرد؟» گفت: « نسل جوان ما خیلی توانمندتر از ما این مسائل را حس میكنند و توانمندیهای لازم را هم را دارند. ماها دیگر نه حال و حوصله و نه توانش را داریم كه در فضای سایبر و وب سایت و این حرفها برویم و مقابله كنیم. فكر میكنم هنر ما این باشد كه زمینه را باز و استقبال كنیم و نسل جوان را در این صحنه بیاوریم.»
نبوی، «بسیج و سپاه» را مهمترین سرمایه نظام خواند و تاکید کرد: «نیروی انتظامی هم باید تعریف دیگری پیدا کند؛ نیروی انتظامی برای این نیست كه برود و كتك بزند. چه كسانی را كتك میزند؟ همین جوانهایی را كه خودمان تربیت كردهایم. نیروی انتظامی در چنین فضایی باید یاد بگیرد كه كتك بخورد تا مقداری از انرژی آنها تخلیه شود.»
وی با تاکید بر «برخورد فرهنگی» گفت که معتقد است «برخورد سخت و خشن، مثل یك غده سرطانی باعث تكثیر و گسترش آن میشود.»
نبوی در پایان گفت: «اگر ما بتوانیم با خون دل خوردن و سرمایهگذاری كردن، از این میدان مبارزه، پیروز بیرون بیاییم، میتوانیم بگوییم كه انشاءالله مدرنیته را با تمام ظرفیتهای نظامی، اقتصادی و رسانهای آن به خاك خواهیم سپرد.»
منبع: جوان آنلاین و ندای سبز آزادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر