-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ آذر ۲۴, پنجشنبه

Latest News from Koocheh for 12/15/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



شراره سعیدی/ رادیو کوچه

گفتیم که در روز 23 بهمن 57 صادق قطب‌زاده با حکم مهندس بازرگان، رییس دولت موقت به عنوان سرپرست رادیو تلویزیون ملی ایران انتخاب شد.

قطب‌زاده از همان ابتدا، سیبل نیروهای رقیب و حتا دولتی بود که وی را بر این منسب گمارده بود. برای بازشناخت وی می‌توان به مصاحبه‌ای از او با روزنامه کیهان اشاره کرد. با توجه به این مصاحبه که در دو برنامه ارایه خواهد شد. می‌توان مسیر نگاه و میزان پیروی او را از آقای خمینی حدس زد، اما آن‌چه باز هم ناپیدا می‌ماند چرایی سرنوشت‌اش است.

متن مصاحبه قطب‌زاده با روزنامه کیهان به شرح زیر است:

کیهان: با شناختی که از شما داریم احتمال تصدی دیگری برایتان وجود داشت جز سرپرستی رادیو تلویزیون مملکت. چه شد که به این سمت منصوب شدید؟

به علت این‌که این‌جا بیان انقلاب‌اسلامی است و از این جهت امام‌خمینی اهمیت خاصی برای آن قائل است و من به امر شخص ایشان و خواست آقای نخست‌وزیر تقبل کردم که برای مدت محدودی در این‌جا باشم تا انشااله مملکت به حال عادی بازگردد.

فکر می‌کنید این مدت چقدر طول بکشد؟

تا وقتی که وضع به گونه‌ای شود که قدرت به دولت دایم منتقل گردد.

فکر می‌کنید برای تصدی چنین شغلی خواست و امر کافی‌ست؟

در شرایط فعلی آن‌چه مسلم است و بیش از هر چیز اهمیت دارد شاخه ایدیولوژی اسلام به عنوان ایدیولوژی پابرهنه‌ها و توده مردم است و این که بتوان یک سازمان را با هم‌کاری عناصر صالح تجدید بنا کرد.

بر این اساس ممکن نیست با تقسیم مشاغل آن هم بدینگونه در برابر ما تنها پابرهنه‌ها بمانند؟ برای مثال فکر نمی‌کنید وزیر اقتصادی که تنها بر این اساس انتخاب شود مملکت را به طرف نادرستی سوق خواهد داد؟

این تفاوت اساسی دارد. اقتصاد کار کاملن تکنیکی است. در این‌جا باید جهت ایدیولوژی پابرهنه‌ها باشد و این بیان قطعن باید شناخت ایدیولوژی اسلامی داشته باشد. از این گذشته من سابقه روزنامه‌نگاری دارم.

جدن؟

بله من سابقه تحقیق دارم و سابقه مبارزه. ولی یک نکته هم مهم است و آن این‌که اگر فقط تخصص مطرح باشد قاعدتن بعد از 25 سال مبارزه با این رژیم من باید هیچ تخصصی نداشته باشم جز مبارزه با رژیم، به این ترتیب باید مرا مثلن به وزارت مخالفت با رژیم منصوب کنند.

بر اساس اصول دمکراسی آیا فکر نمی‌کنید که رییس چنین سازمانی باید با توجه به عوامل مختلف انتخابی باشد نه انتصابی؟

اگر اصل را بر دموکراسی بگذاریم آن‌هم دموکراسی در سطح جامعه نمایندگان منتخب مردم باید تعیین کنند و دولتی که منتخب این نمایندگان است نماینده مجموع جامعه است و به نام مجموع جامعه بعضی از مسولیت‌ها را تعیین می‌کند و هم‌چنین استراتژی کلی را که جامعه باید بر اساس آن حرکت کند مشخص می‌کند. مقامات کلیدی نمی‌توانند تنها ناشی از نیاز مطلق آن عده اشخاص باشند که در آن سازمان کار می‌کنند. بلکه نیاز کل جامعه بر نیاز آن عده ارجح است.

می‌توانید بگویید نیاز کل جامعه ما در حال حاضر چیست؟

نیاز کل جامعه ما از لحاظ وسایل ارتباطی قبل از هر چیز بیان خواست مردمی‌ است که انقلاب کرده‌اند و بیان ایدیولوژیک این انقلاب و پناه دادن به کسانی که واقعن انقلاب کرده‌اند. یعنی پابرهنه‌ها. به همه چیز از این چارچوب توجه می‌شود. به همین دلیل است که نمی‌توان گفت مثلن کارمندان وزارت خارجه خودشان وزیرشان را انتخاب کنند، زیرا واقعیت این است که این افراد کم‌تر به منافع پابرهنه‌ها توجه دارند.

نیاز کل جامعه براساس چه شرایطی و توسط چه کسانی تعیین می‌شود؟

توسط جامعه و رهبری آن. بدیهی است که هیچ کجای دنیا همه مردم یک حرف را نمی‌زنند ولی همیشه اکثریت قاطع برای مجموع جامعه تعیین‌کننده است.

آیا نباید مردم در معرض ایدیولوژی‌های گوناگون قرار گیرند و خود انتخاب کنند؟

ما لابراتوار ایدیولوژی‌های گوناگون نیستیم ولی در عین حال صاحبان ایدیولوژی‌های مختلف حق دارند و می‌توانند حرف خود را بزنند.

از چه طریق؟

از طرق نشریات‌شان.

حرفتان بدین معنی است که صاحبان ایدیولوژی‌های مختلف نمی‌توانند از طریق این سازمان ملی حرفشان را بزنند؟

بله. چون اگر قرار باشد به این صورت عمل کنیم تمام گروه‌های خلق‌الساعه می‌توانند با نظریات مختلف به وجود آیند، طبیعی است که بخواهند در آن صورت حرف‌شان را هم بزنند. در حالی‌که امکانات اکثریت باید در خدمت نظر اکثریت باشد. ولی بدانید که اگر ایدیولوژی واقعن پای‌گاه مردمی ‌داشته باشد مردم خودشان امکان عرضه آن را تامین خواهند کرد.

ما از حزب‌ها و سازمان‌های خلقالساعه حرف نمی‌زنیم، ما از گروه‌هایی صحبت می‌کنیم که در سال‌های گذشته در مبارزه علیه رژیم شاه فعال بوده‌اند و می‌پرسیم حق آن‌ها چگونه ادا می‌شود؟

حق، اداشدن‌اش وظیفه کسانی است که صاحب حق هستند. تعداد کسان مورد نظر شما چقدر است؟ هنوز معلوم نیست. انتخابات آینده تعداد آن‌ها را روشن می‌کند و براساس آن حق آن‌ها ملحوظ خواهد بود. اما در این دوران مشخص یکی دو ماهه هیچ‌کس روی زمین نیست که بتواند شرافت‌مندانه ادعا کند که جو غالب اسلامی نبوده است.

آیا می‌توان از دولتی که منتخب این جو است انتقاد کرد؟

البته ما هنوز شروع نکرده‌ایم. به مردم می‌گوییم که بیایند و انتقاد کنند.

می‌گویند که به گروه‌های مختلف در رادیو تلویزیون میدان داده نمی‌شود؟

این‌طور نیست. جو غالب مذهبی است و لذا همین که هست کم است. یعنی به نسبت واقعیت جامعه آن‌چه که در رادیو است خیلی کم‌تر از آن است که در جامعه وجود دارد. برای این‌که ما نسبت به بعضی برنامه‌های غیرمذهبی اعتراضات شدید داشته‌ایم. البته ما در عین حال مخالف نبودیم و تا آن‌جا که توانستیم درطول این دو سه روزی که من این‌جا هستم کوشیدیم نقطه نظرهای گوناگون را پخش کنیم ولی آن‌چه در شرایط فعلی برای ما اهمیت بسیار زیاد دارد مملکت است. ما قبل از این‌که درباره گروه‌ها و دسته‌جات مختلف صحبت کنیم به مملکت می‌پردازیم. البته ما در ابتدای کار از همه این گروه‌ها یک اعلامیه راجع به نقطه نظرهای‌شان خواندیم ولی از دیروز تصمیم گرفتیم که از هیچ گروهی نخوانیم. چه این گروه نهضت آزادی باشد چه جبهه ملی و چه سایر گروه‌ها چون از هر کدام بخوانیم آن دیگری می‌آید و می‌گوید نسبت به ما اجحاف شده است.

این شامل سازمان مجاهدین خلق ایران هم که دارای ایدیولوژی اسلامی است می‌شود؟

بله.

به جای اخبار همه این گروه‌ها پس اخبار که و چه را می‌خوانید؟

پیام‌های امام خمینی، مشکلات دولت و اخبار ستاد فرمان‌دهی.

شما می‌گویید چون سخنگوی حداکثر هستید کل جامعه باید از شما تبعیت کنند. این آیا شبیه همان حرف‌هایی نیست که گردانندگان سیستم‌های توتالیتر میزنند؟

شما زود این مصاحبه را کردید برای این‌که هنوز نمی‌دانید ما در آینده چه خواهیم کرد.

صحبت از رایگیری کردید و از اعتقاد به اکثریت، این کاملن درست است که اعتقاد فلسفی اکثریت مردم ما و در نتیجه ایدیولوژی آنها اسلام است، اما می‌دانید که در رای‌گیری مردم به ایدیولوژی رای نمی‌دهند. بلکه آنها به برنامه اقتصادی و سیاسی رای می‌دهند. به این ترتیب آیا گروه‌های شناخته شده و فعال اجتماعی می‌توانند برای طرح و تبلیغ برنامه‌های خود از تلویزیون استفاده کنند؟

در حال حاضر نه برنامه مطرح است نه پلات‌فورم سیاسی. الان فقط حفظ مملکت مهم است. بعد وقتی ما شروع کردیم همه می‌توانند حرف بزنند. آن گروه‌ها هم می‌توانند در حد معقول حرف بزنند. اما در حال حاضر ممکن است ما 15 تمایل مارکسیستی، 4 تمایل اسلامی، 12 تمایل ملی‌گرایانه مختلف داشته باشیم. به این صورت یک خرده مسخره خواهد شد، ما هنوز برنامه‌ای نداریم.

امروز گروهی به کیهان آمده بودند و می‌گفتند تلویزیون در انحصار مذهبیون است و نسبت به گروه‌های دیگر در آن سانسور وجود دارد؟

این‌طور نیست. متاسفانه یا خوش‌بختانه سانسور در این‌جا برقرار نشده، چون هنوز کسی مطلب سیاسی طرح نکرده است. بیش‌تر یک روند مشخصی بوده است در جهت آگاه کردن مردم در مورد وضع حساس کنونی. در همین حال این را باید بگویم من از این تحصن‌های 200 نفری و این تلفن‌های حساب شده بی‌معنا هیچ واهمه‌ای ندارم و به این نوع افکار ساختن کاملن آشنا هستم.


 


بهنام/ رادیو کوچه

behnam@koochehmail.com

«سارا لیل: آشتون کاچر وقتی زن داشت بهتر بود»

«سارا لیل» دوست‌دختر «آشتون کاچر»، همسر پیشین «دمی‌ مور» در مصاحبه‌ای عنوان کرد که عشق‌بازی‌های آشتون زندگیش را خراب کرده است.

این در حالی است که سارا در این مصاحبه عنوان کرده بود: «زمانی که من و آشتون در سن‌دیگو با هم سکس داشتیم نمی‌دانستم که او زن دارد و دمی همسر اوست. چون آشتون همیشه تنها بود و تا روزی که خودش به من گفت که از همسرش جدا شده نمی‌دانستم که متاهل است.»

اما سارا هم‌اکنون از کرده خود پشیمان است. او اعلام کرد به هیچ‌وجه نمی‌خواهد این رابطه را ادامه دهد.

او هم‌چنین تاکید کرد: «شاید هر زن دیگر جای من بود چند ماه پیش هم همین کار را می‌کرد. من نمی‌خواستم که زندگی دمی خراب شود اما حالا می‌بینم که خودم هم به وضع دمی دچار شدم. البته فکر می‌کنم که الان وضعیت هردوی ما به‌تر از گذشته است.»

………………………………………………………

«فوتبالیستی که همه زندگیشو داد تا یک زندگی بسازه»

«عماد متعب» بازیکن باش‌گاه «الاهلی» و تیم ملی مصر تمام درآمد چند سال اخیر خود از بازی در میدان فوتبال را صرف هزینه مراسم ازدواج خود با دختر شایسته سال 2011 مصر کرده است.

عماد در مراسم ازدواج خود با «یارا نعوم» بیش از 932 هزار دلار هزینه کرده است و برخی گزارش‌ها حاکی است این مبلغ معادل تمام درآمد این بازیکن از بازی در با‌ش‌گاه الاهلی است.

«عمرو دیاب» خواننده مشهور مصری برای شرکت در مراسم ازدواج این بازیکن مصری و ترانه‌سرایی چند دقیقه‌ای حدود 50 هزار دلار دریافت کرده است.

لباس عروسی یارا نعوم بیش از 50 هزار دلار ارزش داشته و هزینه گمرک آن 333 هزار و 300 دلار بوده است.

بازیکن تیم ملی مصر هم‌چنین برای گذراندن ماه عسل با همسر خود در یکی از کشورهای جنوب شرق آسیا بیش از 40 هزار دلار هزینه کرد.

این بازیکن پیش‌تر یک آپارتمان بزرگ به ارزش 667 هزار دلار برای یارا خریده بود.

………………………………………………………

«آنجلینا جولی به خاطر قرطی‌بازی لاغر نمی‌کند»

«آنجلینا جولی» بازی‌گر، کارگردان و سفیر صلح سازمان ملل، که چندی پیش رسانه‌ها به دلیل لاغری مفرط وی ابراز نگرانی کرده بودند از بیانیه آنجی در این خصوص خبر دادند.

آنجی در یک بیانیه اعلام کرد: «نخوردن من به دلیل لاغری و وزن کم‌کردن و خوش‌هیکل بودن نیست، من نمی‌خورم چون آدم‌های زیادی در سراسر دنیا هستند که از خوردن غذا محرومند.»

این در حالی است که وی در چند وقت اخیر به جز کارگردانی فیلم «سرزمین خون و عسل»، سفرهای متعددی را به کشورهای محروم داشته و تمام مدت در تلاش برای کمک به این افراد است.

از سویی دیگر «برد پیت» به شدت از این مسئله که آنجی بیش از پیش توان خود را بر روی مسایل سازمان ملل می‌گذارد و به خود اهمیتی نمی‌دهد ابراز نگرانی و ناخشنودی کرده است.

برد گفت: «آنجی به شدت لاغر شده و نمی‌توان این مسئله را کتمان کرد و نگران نبود.»

از سویی دیگر برخی گمانه‌زنی‌ها از آمدن بچه‌ هفتم به جمع خانوادگی آن‌ها خبر می‌دهد.

آنجی در این خصوص به رسانه‌ها گفت: «این فکری است که برد در سر من انداخته و من فکر می‌کنم شاید در آینده این اتفاق بیفتد. دیگر ازدواج مهم نیست. برای من و برد خانواده مهم است که ما آن را از نوع شادش داریم. برد در این مورد فکر کردن به من خیلی کمک می‌کند.»

اما در جواب آن‌هایی که از احتمال جدا شدن این دو از هم خبر می‌دادند، گفت: «برد عشق من در زندگی است. شاید به‌تر است بگویم او خانواده من است. من این را با جرات می‌گویم.»

………………………………………………………

«حامد بهداد: با مونیکا بلوچی تفاهم ندارم»

«حامد بهداد» که در روز‌های قبل به ترکیه سفر کرده بود، در شهر استامبول دیداری رسمی‌ با «رمان پولانسکی» و «مونیکا بلوچی» داشت‌، اما پس از تست زبان (ایتالیا‌یی و فرانسه) و طرح کلی‌ قصه توسط این کارگردان سرشناس حامد بهداد از هم‌کاری با این پروژه پرهیز و استامبول را به مقصد تورنتو کانادا ترک کرد.

حامد بهداد در پاسخ در خصوص عدم هم‌کاری با رمان پولانسکی گفت: «متاسفانه با تمام علاقه‌ای که به سینمای اروپا دارم نتوانستم به دلیل مغایرت با شئونات اجتماعی ایران در این فیلم حضور داشته باشم‌.»

گفتنی است این فیلم محصول مشترک ایتالیا و فرانسه است و به زودی فیلم‌برداری آن آغاز خواهد شد‌.

………………………………………………………


 


خبر / رادیو کوچه

روز پنج‌شنبه، 15 دسامبر، دولت کره جنوبی از اعمال تحریم‌های جدیدی علیه جمهوری اسلامی خبر داد که شامل ممنوعیت واردات پتروشیمی و تحریم شماری از اشخاص و سازمان‌های مرتبط با برنامه‌های اتمی جمهوری اسلامی خواهد بود.

به گزارش خبرگزاری یونهاپ، این اقدام در پی انتشار گزارش اخیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مورد برنامه‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی صورت می‌گیرد که به تشدید تحریم بخش‌های پتروشیمی، انرژی و خدمات مالی ایران توسط ایالات متحده و چند کشور دیگر منجر شده است.

اخیرن مقامات آمریکایی از دولت کره جنوبی خواستند تا با برنامه تحریم ایران هم‌کاری بیش‌تری داشته باشد هر چند با توجه به این‌که کره جنوبی وارد کننده عمده نفت از ایران است، احتمالن دولت این کشور واردات نفت خام را مشمول تحریم‌های جدید نخواهد کرد.

بیشتر بخوانید:

«نزدیک شدن آمریکا به تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی»


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش رسانه‌های خارجی، دادگاهی در پاریس ژاک شیراک، رییس جمهوری پیشین فرانسه را در ارتباط با دو فقره سو‌استفاده از اموال عمومی هنگام تصدی سمت شهردار پاریس (سال‌های ۱۹۹۷ تا ۱۹۹۵) مجرم شناخته است.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، آقای شیراک، که تا پایان دوره ریاست جمهوری دارای مصونیت قضایی بود، به ایجاد مشاغل صوری برای طرف‌داران خود و پرداخت مبالغی از صندوق شهرداری به عنوان حقوق به آنان متهم شده بود.

پیش از آقای شیراک، تنها رییس جمهوری فرانسه که محاکمه و محکوم شد، مارشال فیلیپ پتن بود که در زمان اشغال این کشور توسط نیروهای آلمان نازی در جنگ دوم جهانی، ریاست تشکیلات دولتی منسوب به آلمان موسوم به «دولت ویشی» را پذیرفت و پس از جنگ به اتهام خیانت محاکمه و به اعدام محکوم شد هر چند این حکم به حبس ابد تخفیف یافت.

ژاک شیراک از جمله سیاست‌مداران با سابقه فرانسه است که علاوه بر شهرداری پاریس، بین سال‌های ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶، نخست وزیر و بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۷ دو دوره رییس جمهوری این کشور بود.

بیشتر بخوانید:

«برگزاری دادگاه رییس جمهوری سابق فرانسه»


 


خبر / رادیو کوچه

ولادیمیر پوتین، نخست وزیر روسیه، روز پنج‌شنبه، 15 دسامبر، در برنامه سالانه تماس مستقیم تلویزیونی با مردم، کاهش چشم‌گیر در آرای حزب حاکم روسیه در انتخابات اخیر پارلمانی را منعکس‌کننده اراده مردم دانسته است.

این در حالی است که وی به‌شدت درخواست معترضان برای ابطال انتخابات را رد کرده است.

وی گفته است که برگزاری تظاهرات اعتراضی علیه نتیجه این انتخابات بخشی از سازوکار دموکراسی است و ضمن استقبال از حساسیت جوانان معترض نسبت به شرایط سیاسی در روسیه، افزوده است که اعتراضات تا زمانی قابل قبول است که باعث قانون شکنی نشود.

ولادیمیر پوتین، که نامزد حزب حاکم «روسیه متحد» در انتخابات ریاست جمهوری آتی در ماه مارس است، گفته است که به منظور اطمینان از سلامت رای‌گیری در این انتخابات، دستور خواهد داد در تمام مراکز رای گیری تلویزیون مدار بسته نصب شود.

بیشتر بخوانید:

«مردم روسیه می‌فهمند که در انتخابات تقلب شده است»


 


پنج‌شنبه 24 آذر 90‌/ 15 دسامبر 2011

اجرا:  اعظم

استودیو: سیاوش

تقویم ‌تاریخ

گزیده اخبار مطبوعات پنج‌شنبه ایران

شاد و ‌تندرست- «مهدی‌ مهدوی‌کیا» محبوب آلمانی‌ها»- اکبر ترشیزاد

بخش اول خبر‌ها

مجله جاماندگان- «همین که هست کم است»- شراره سعیدی

مجله خبری کابل- آرین

پاپاراتزی- «حامد بهداد: با مونیکا بلوچی تفاهم ندارم»- بهنام

دایره شکسته- «گره‌‌هایی کوچک اما باز نشدنی»- مه‌شب تاجیک

بخش دوم خبرها


 


مه‌‌شب ‌‌تاجیک/ رادیو کوچه

از در که وارد شد، طبق معمول انگار وارد یک کارزار شده است، لباس‌‌های روی مبل، جوراب‌‌های گلوله شده، لیوان‌‌های چایی و قهوه‌‌ی نیم‌‌خورده، همه جا پر بود و هیچ خبری از موجود زنده‌‌ای نبود، شیشه‌ی عطر کنار یک یادداشت، روی میز تلویزیون بود.

نزدیک‌تر رفت، در یادداشت همسرش نوشته بود که با دوستانش بیرون رفته ولی برای شام برمی‌‌گردد و یک دنیا او را دوست دارد. یادداشت را به گوشه‌‌ای پرت کرد. امروز شنبه بود و او تمام پنج‌شنبه و جمعه را به تمیزی و مرتب‌‌کاری خانه مشغول بود. این رفتارها برایش غیرقابل تحمل شده بود. همسرش مرد خوبی بود، مهربان بود و به او احترام می‌گذاشت، و او را دوست داشت. نمی‌‌توانست، به راحتی برای همه توضیح بدهد، که دیگر نمی‌‌تواند، با شلخته‌‌ترین آدم دنیا زیر یک سقف زندگی کند، چون جوانی، شادابی، کمر و دست‌‌هایش را دوست داشت و نمی‌‌توانست، دایم به مرتب کردن خانه‌‌ای بپردازد، که به قول قدیمی‌‌ها در عرض نیم ساعت به‌وسیله‌‌ی همسرش به یک بازار شام تمام و عیار تبدیل می‌‌شد. هیچ‌‌کس ولی به سادگی جدا شدن او را نمی‌‌پذیرد و همه با تمام توان او را تشویق به تحمل می‌‌کنند، تا شاید یک روز بتواند این اخلاق بد را در همسرش تغییر دهد. زندگی او هر روز یک قدم به فنا نزدیک‌‌تر می‌‌شود.

با همسرش که وارد مبل‌‌فروشی شدند، غم عالم به دلش نشست، هرکس دیگری جای او بود، الان خوش‌حال و خندان هم‌راه همسرش وارد مبل‌فروشی می‌‌شد، تا یک دست مبل نو و زیبا برای منزل‌شان انتخاب کنند و با شادی و خنده، یا لااقل با مشورت، با توجه به بقیه‌‌ی دکوراسیون سعی کنند مبل جدید را هماهنگ بخرند. اما غم عالم به دل او نشسته بود، مبل‌‌های قدیمی کهنه شده بودند و پایه‌‌ی یکی از آن‌ها بر اثر بپر بپر بچه‌‌ها شکسته بود، و الا او هرگز حاضر نمی‌‌شد، مبل‌‌ها را عوض کند، و دردسری تازه برای خودش بتراشد، که تا مدت‌‌ها او را از خواب و خوراک بیاندازد. همسرش مرد مهربان و خوبی بود، ولی دهن‌‌بین‌‌ترین آدم دنیا بود. و می‌‌دانست، که هر مبلی که انتخاب کنند و سفارش دهند، از امروز که روز خرید است تا یک ماه دیگر باید به اطلاع عموم فامیل برسد، از همه نظرخواهی شود، اگر تنها یک یا دو نفر راجع به مبل نظری منفی می‌‌دادند، که به طور مثال گران است، یا جنس بنجلی است، روزگارشان تا یک‌‌ماه سیاه بود، بعد از دعوای مفصلی که با مبل فروش به راه می‌‌انداخت، تا یک‌ماه هر روز که از سرکار برمی‌‌گشت، تا موقع خواب غر می‌‌زد، که عجله کردند، بی‌‌دقتی کردند، و باید وقت بیش‌تری می‌‌گذاشتند تا بتوانند، مبل به‌تری انتخاب کنند و این‌که هم‌کارش منحصربه فردترین مبل دنیا را به دوزار خریده است. و این روند ادامه پیدا می‌‌کند تا وسیله‌‌ی جدیدی بخرند و دست از سر قبلی برداشته و به سراغ وسیله‌‌ی جدید بروند. بیست سال بود که سر این موضوع با ناخرسندی زندگی را کنار همسرش ادامه می‌‌داد.

از در که وارد شد، جیغ زنش بلند شد، صبر کن صبر کن، زنش با یک یورش استراتژیک خود را به او رساند و دمپایی‌‌هایی جلوی پایش گذاشت، در صورتی‌‌که او بعد از سیزده سال زندگی مشترک، می‌دانست، که هرگز اجازه ندارد که با جوراب وارد خانه شود و جوراب‌‌ها هرگز، نباید داخل ماشین‌ لباس‌شویی انداخته شود. او باید خودش تمام جوراب‌‌ها را با دست بشوید. ابایی نداشت، تمام جوراب‌های اهل خانه را می‌‌شست، اگر که هر روز که وارد می‌‌شد، به جای جیغ همسرش، صدای سلام و خوش‌‌آمد او را می‌‌شنید، همسرش، از نظر دیگر مردان، یک زن ایده‌‌آل بود، او همیشه با خانه‌‌ای مرتب، غذای خوش‌مزه، بچه‌‌هایی تمیز و منظم سروکار داشت، همسرش او و فرزندان‌شان را عاشقانه دوست داشت، اما در خانه‌‌اشان افسردگی موج می‌‌زد، چون نه حرفی بود، نه شادی و نه خنده‌‌ای، بچه‌‌ها برای در امان ماندن از دست مادر که آن‌ها را سرتا پا آب نکشد، داخل اتاق‌‌های‌شان می‌‌ماندند، و او هم هرگز با زنش حرفی به جز تمیزی و شلختگی و کثیفی رد و بدل نمی‌‌کرد. زن مهربان و کدبانوی او خانواده را دچار افسردگی مزمن کرده بود. اگر تصمیم درستی نمی‌‌گرفت تا سال‌‌ها بعد، بچه‌‌هایی بیمار را تحویل اجتماع می‌‌داد، که هرگز شادی کردن را بلد نبودند.

برای تشکیل یک زندگی مشترک، فاکتورهایی اساسی تاثیرگذار هستند، به طور مثال اعتیاد، بدبینی، فحاشی یا حتا مشکلاتی در رده‌‌های پایین‌‌تر هم چارچوب یک خانواده را دچار مشکل خواهد کرد، اما گاهی مشکلاتی در زندگی وجود دارد که هرگز در فکر کسی نمی‌‌گنجد که می‌‌تواند، خانواده را از هم بپاشد و موجبات ناخرسندی و ناخشنودی را فراهم سازد، این مشکلات گاهی از دید اطرافیان شخص بسیار جزیی هستند و تحمل تنها چاره‌‌ی آن است. شاید گاهی حتا اطرافیان به این مشکلات بخندند و طرف شاکی را به لوس بودن متهم کنند و یا با این جمله مواجه شود که ای بابا، بیا برو زندگی و بدبختی مردم را ببین و آن‌قدر غر بیخودی نزن. ولی در واقع این مشکلات در ظاهر کوچک، هستند که دردهای پنهان عظیمی برای ادامه ندادن یک زندگی در خود دارند، مثلن زنی که همیشه مجبور است، جوراب‌‌های گلوله شده‌‌ی همسرش را از این طرف و آن طرف جمع کند، یا مردی که با زنی به شدت مصرف‌‌گرا مواجه است. این مسایل در ظاهر به نظر خیلی از ما بی‌‌اهمیت هستند، و از هم پاشیدن یک زندگی به این دلایل واهی و بی‌‌مورد است، اما هرگز با خود فکر کرده‌‌ایم و یا به زن و یا مردی اندیشیده‌‌ایم که این مشکلات در ظاهر بی‌‌اهمیت و کوچک، او را دچار چه فرسایشی می‌‌کند؟ واقعن راه حل این مشکلات پنهانی، که همه هم در مقابل‌‌شان شخص را ترغیب به صبر می‌‌کنند، چه مسئله‌ای جز صبر است، مشکلی که در یک زندگی ده‌‌ساله بارها و بارها مطرح شده، با مهربانی، بحث و دعوا به میان کشیده شد ولی هیچ تغییری حاصل نشده؟ راه حل چیست؟ چه کار باید کرد؟


 


خبر / رادیو کوچه

روز پنج‌شنبه، 15 دسامبر هفته‌نامه آمریکایی «تایم»، که هر ساله یک شخصیت را به عنوان برترین چهره سال انتخاب می‌کند و آن را بر روی جلد خود قرار می‌دهد برای سال 2011 «معترض» را به عنوان شخصیت سال خود معرفی کرده است.

به نقل از این مجله دلیل این انتخاب حضور معترضان و تظاهرکنندگان در نقاط مختلف جهان و ایجاد تغییرات سیاسی بین‌المللی اعلام شده است.

مجله تایم در این زمینه به حرکات گسترده اعتراضی در خاورمیانه و شمال آفریقا و هم‌چنین در بخش‌هایی از اروپا و ایالات متحده اشاره کرده ‌است.

تایم در مقاله خود در باره این انتخاب می‌نویسد: «روزی روزگاری… شمار زیادی از شهروندان بدون سلاح به خیابان‌ها آمده و اعلام اعتراض می‌کردند. در دهه ۶۰ میلادی در آمریکا معترضان برای حقوق مدنی و علیه جنگ ویتنام تظاهرات کردند، معترضان در دهه هفتاد در ایران و پرتغال به‌پا خاستند، و در دهه هشتاد حرکات اعتراضی علیه جنگ‌افزار هسته‌ای در ایالات متحده و اروپا، علیه اشغال کرانه باختری و نوار غزه به‌دست اسرائیل، و علیه ستم کمونیسم در میدان تیانانمن چین و اروپای شرقی شکل گرفت. در آن دوره، اعتراض دنباله طبیعی روش‌های دیگر سیاسی بود.»

به نوشته تایم، به‌جز در مواردی چند، از آن سال‌ها به این‌سو، اعتراضات گسترده و مؤثر خیابانی از صحنه جهان رخت بربسته بود تا این‌که درست یک سال پیش بهار عربی و دیگر جنبش‌ها «تبدیل به شناس‌نامه دوران ما شد.»

شخصیت سال تایم بنا بر تعریف خود این هفته‌نامه، شخص یا مفهومی است که بیش‌ترین تاثیر مثبت یا منفی را بر فرهنگ و اخبار طی سالی که گذشته گذاشته باشد.

سال گذشته «مارک زاکربرگ»، بنیان‌گذار و رییس شبکه اجتماعی «فیس بوک» با بیش از ۵۰۰ میلیون کاربر در سراسر جهان، به عنوان مرد سال مجله تایم انتخاب شد. ایجاد محیطی که در آن مردم به اشکال جدید با هم ارتباط برقرار می‌کنند، از دلایل این انتخاب ذکر شده‌است.

مجله تایم سال پیش از آن، «بن برنانکی» رئیس خزانه‌داری آمریکا را با عنوان مرد سال و یک سال پیش‌تر، باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا را به عنوان چهره سال معرفی کرده بود.


 


اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه

«جواد نکونام» ستاره‌ی تیم‌ملی ایران و باش‌گاه «اوساسونا» هفته‌ی گذشته و در جریان مرحله‌ی یک شانزدهم لیگ حذفی «اسپانیا» مشهور به «کوپا‌دل‌ری» گل دوم تیمش را مقابل «آل‌مریا» از روی نقطه‌ی پنالتی به ثمر رساند.

این بازیکن بااخلاق ایرانی یکی از محبوب‌ترین بازیکنان در میان هوادارن این باش‌گاه است.

———————————————-

«مهدی‌ مهدوی‌کیا» بازیکن سابق تیم‌ملی ایران و باش‌گاه «هامبورگ» آلمان در دیداری خیرخواهانه به هم‌راه ستاره‌هایی از سراسر جهان به میدان رفت. ستاره‌هایی که برخی از آن‌ها هم‌چنان در دنیای فوتبال می‌درخشند و برخی دیگر سال‌های آخر بازی‌گری خود را دنبال می‌کنند.

کاپیتان سال‌های نه چندان دور تیم‌ملی فوتبال ایران در این بازی خیرخواهانه پا به پای دیگر ستاره‌ها درخشید و با پاس گل زیبایی که داد خاطرات خوبی را برای هواداران «هامبورگ» زنده کرد. صدای طرف‌داران تیم «هامبورگ» که نام «مهدی» را  فریاد می‌زدند یادآور روزهای پرافتخار موشک ایرانی تیم «هامبورگ» در این شهر بندری بود، بازیکنی که سال‌های زیادی را در سطح اول فوتبال اروپا بازی کرد و هنوز هم که هنوز است از چهره‌های محبوب طرف‌داران فوتبال در «آلمان» و «هامبورگ» به حساب می‌آید. راز ماندگاری «مهدوی‌کیا» بی‌حاشیه بودن این بازیکن و اخلاق و منش‌های انسانی‌اش بوده است.

———————————————-

«کوروش ‌باقری» مربی تیم‌ملی وزنه‌برداری کشورمان در مصاحبه‌ای با رسانه‌ها اعلام کرده است که با شرایط فعلی وزنه‌برداری، نباید امیدی به کسب مدال در المپیک داشت. «باقری» گفته است ما هنوز برای اشتغال دو ملی‌پوش‌مان یعنی «بهداد سلیمی» و «کیانوش ‌رستمی» هیچ کاری نکرده‌ایم.

وقتی یک ورزش‌کار حداقل نگرانی‌هایش برای تامین زندگی رفع نشود چگونه می‌تواند با خیال آسوده تمرین کند. البته اصل حرف‌های مربی تیم‌ملی درباره‌ی تامین ورزش‌کاران حرف درستی است اما در هیچ کجای دنیا و در هیچ ساختار درستی، یک ورزش‌کار حرفه‌ای حقوق بگیر دولت و یا فدراسیون نیست. واقعیت این است که مسایلی در کشور ما هم‌چون عدم فعالیت سالم باش‌گاه‌ها و نبود منابع مالی کافی و این‌که طبق قانونی احمقانه و من درآوردی حق حضور ورزش‌کاران حرفه‌ای در تبلیغات از آنان سلب شده است و علاوه بر این‌ها عدم وجود بیمه‌های درمانی و بازنشستگی است که همه و همه سبب شده تا انتظار داشته باشیم مدیران ورزشی متولی استخدام ورزش‌کاران ملی هم باشند.

———————————————-

هر دم از این باغ بری می‌رسد. بی‌لیاقتی مدیران ورزش و فوتبال کشور دوباره مشکل‌ساز شد. شایعات چند هفته‌ی گذشته در مورد احتمال بسته‌شدن حساب بانکی بین‌المللی فدراسیون فوتبال به سبب شکایت سرمربی اسبق تیم‌ملی به حقیقت تبدیل شد و «برانکو ایوانکوویچ» توانست حق و حقوق 450 هزار دلاری خودش را بعد از گذشت چیزی حدود پنج سال دریافت کند.

«برانکو» که بعد از جام جهانی 2006 آلمان با توافق با «محمد دادکان» دوستانه از خیر دریافت پاداش صعود تیم‌ملی به جام جهانی گذشته بود، پس از این‌که «داریوش ‌مصطفوی» دبیر کل سابق فدراسیون در دوره کمیته انتقالی، از او به خاطر عدم بازگشت به تهران در شرایطی که کم‌تر از سه‌ ماه از پایان یافتن قراردادش زمان باقی‌مانده بود به فیفا شکایت کرد، مربی «کروات» نیز به اقدام فدراسیون فوتبال واکنش نشان داد و در کمیته انضباطی فیفا شکایتی را برای دریافت طلب 450 هزار دلاری علیه ایران طرح کرد. در این میان فیفا در اختلاف بین «برانکو» و فدراسیون فوتبال، طرف مربی «کروات» را گرفت و به نفع «ایوانکوویچ» حکم داد.

———————————————-

و حالا بپردازیم به حواشی باش‌گاه «پرسپولیس». نخست آن‌که پس از باخت سنگین سرخ‌پوشان پایتخت به «استقلال» و استعفای «استیلی» این تیم در به در به دنبال مربی می‌گردد. اما آن‌چنان که از ظواهر امر پیداست، گمان می‌رود مربی‌ها هم شرایط ضعیف مدیریتی باش‌گاه «پرسپولیس» را درک کرده‌اند و حاضر نیستند تا به راحتی به این تیم بیایند. البته همیشه افرادی هم‌چون «حمید درخشان» هستند که آماده‌اند تا در این شرایط از آب گل‌آلود ماهی بگیرند و به این تیم بازگردند اما گمان نمی‌رود این دفعه به راحتی سرتماشاچیان و طرف‌داران پرشمار این تیم کلاه برود. در همین راستا در پی افشای خبر مذاکره‌ی مدیران باش‌گاه «پرسپولیس» با «دنیزلی» او از پذیرش این مسوولیت سرباز زده است. اما جالب‌تر آن‌که با وجود بهانه‌هایی که در ابتدا برای عدم رضایت او از آمدن به ایران اعلام شده بود حقیقت چیز دیگری بوده است و در محافل ورزشی نقل شده که این مربی ترک به خاطر حضور «پروین» در «پرسپولیس» سرمربی‌گری این تیم را قبول نکرده است. «دنیزلی» گفته: «ما درباره‌ی وضعیت  باش‌گاه حرف زدیم و من هم پیشنهادهای خود را مطرح کردم. در ادامه مذاکرات متوجه مشکلاتی شدم. از آن‌جا که اختیارات تام می‌خواستم، با شنیدن نام «علی ‌پروین»، تاکید کردم در صورتی به «پرسپولیس» می‌آیم که ایشان نباشد، چون حرف‌هایی درباره او شنیده بودم.» به این ترتیب بعد از حدود یک ماه مشخص شده است که مشکلات «دنیزلی» و «پرسپولیس» مالی نبوده است بلکه تنها به شخص «پروین» مربوط می‌شده است. از آن‌جا که «رویانیان» اصرار عجیبی بر ماندن «پروین» در ساختار مدیریتی این باش‌گاه دارد، به احتمال فراوان باید حضور «دنیزلی» روی نیمکت قرمزها را منتفی دانست.

———————————————-

خبر دیگر این‌که در پی اعتراضات «علی‌ کریمی» به «عزیز محمدی» و تهدید به افشاگری علیه او و اقدام متقابل فدراسیون علیه این اسطوره‌ی فوتبال کشورمان، مربی تیم‌ملی نیز از «کریمی» حمایت کرد.

«کارلوس ‌کیروش»، سرمربی «پرتغالی» تیم‌ملی کشورمان، که هم اکنون برای پی‌گیری کارهای شخصی خود در کشورش به سر می‌برد، بلافاصله بعد از شنیدن محرومیت احتمالی «علی‌ کریمی» از تیم ملی، واکنش تندی نشان داده و گفته است: «من نمی‌دانم که «کریمی» چه کاری انجام داده است که می‌خواهند او را محروم کنند، اما مطمئن باشید اگر «کریمی» محروم شود، دیگر پایم را در ایران نمی‌گذارم.» از سوی دیگر شنیده‌ها حاکی از این است که هواداران «پرسپولیس»، به نشانه‌ی اعتراض به محرومیت احتمالی کریمی که در بین هوادارن این تیم به «جادوگر» مشهور است، و نشان دادن حمایت خود از کاپیتان تیم‌شان در حال برنامه‌ریزی برای حضور پرشمار در بازی روز پنج‌شنبه مقابل «راه‌آهن» در ورزش‌گاه آزادی هستند.


 


خبر / رادیو کوچه

بیش از 70 نظامی سوری، که از ارتش این کشور جدا شده و به صف معترضان علیه بشار اسد، رییس جمهوری سوریه پیوسته بودند روز چهارشنبه، 14 دسامبر، اعلام کردند که از مقامات ارشد این کشور دستور تیراندازی به معترضان را داشتند.

به گزارش الجزیره، 74 فرمانده، سرباز و ماموران امنیتی سوری روز گذشته در گفت‌وگو با فعالان حقوق بشری در سوریه اظهار داشتند که از سوی مقام‌های ارشد این کشور دستور شلیک مستقیم به سوی معترضان را داشته و در صورت بازداشت تظاهرکنندگان، آن‌ها را در بازجویی‌های مورد «شکنجه» قرار دهند.

این در حالی است که مسوولان حکومتی تاکنون نسبت به این اظهارات واکنشی نشان نداده‌اند.

از سویی دیگر سازمان نظارت بر حقوق بشر در سوریه گفته است که در درگیری بین نفرات ارتش سوریه و نظامیانی که در مخالفت با حکومت، از ارتش گریخته‌اند، دست‌کم بیست و شش تن از نفرات ارتش سوریه کشته شده‌اند اما در مورد تلفات مخالفان خبری انتشار نیافته است.

این درگیری روز پنج‌شنبه، 15 دسامبر، و در ادامه سه روز نبرد بین دو طرف در استان درعا روی داده است.

مخالفان حکومت سوریه هم‌چنین گفته‌اند که نیروهای دولتی هم‌چنان به عملیات خود علیه معترضان ادامه می‌دهند و روز چهارشنبه، دست‌کم ده تن در استان حما و هفت تن در نقاط دیگر سوریه به دست نظامیان ارتش کشته شدند.

بیشتر بخوانید:

«افزایش کشته‌شدگان سوریه در درگیری پس از انتخابات»


 


بابک اجلالی / رادیو کوچه

سید‌حسین کاظمینی بروجردی، روحانی منتقد دولت جمهوری اسلامی است، که در بند 350 زندان اوین در حال گذراندن ششمین سال از دوران محکومیت 11 ساله خود می‌باشد. در خصوص آخرین وضعیت وی با رویا عراقی معاون آقای بروجردی مصاحبه‌ای صورت گرفته است.

متن این مصاحبه در پی آمده است:

لطفن از آخرین وضعیت زندانی بیمارآقای کاظمینی بروجردی اگراطلاعی دارید بفرمایید؟

وضعیت آقای بروجردی بسیار بحرانی است و در حال حاضر از بیماری‌های بسیارجدی رنج می‌برند. ایشان در طول دورانی که در زندان هستند بر اثر شکنجه به بیماری‌های بسیاری مبتلا شده‌اند از جمله بیماری‌های قلبی، ریوی ،کلیوی، پارکینسون و از دست دادن90 درصد بینایی یکی از چشم‌هایش. همان طور که در بیانیه دیده‌بان حقوق بشر هم آمده، به‌دنبال عدم درمان بیماری قلبی آیت‌اله بروجردی، ایشان دچار تجمع آب در ریه نیز شده است. هم‌چنین در پی دفع سنگ، کلیه ایشان در وضعیت بدتری قرار گرفته است.

آخرین تماسی که با وی داشتید کی و چگونه بود و در این تماس وضعیت ایشان را چگونه ارزیابی کردید؟

آخرین خبری که از ایشان دردست است، اقدام غیرانسانی ماموران امنیتی برای ترور ایشان توسط یکی از زندانیان اعدامی بوده است که خوش‌بختانه با هم‌کاری سایر زندانیان ناکام ماند؛ ولی یکی از قاتلین خطرناک برای به قتل رساندن آقای بروجردی هم سلولی ایشان شده است و این نگرانی ما رانسبت به وضعیت ایشان چند برابر نموده است. هم‌چنین بعد از صدور بیانیه‌های بسیار و ابراز نگرانی از سلامتی این زندانی عقیدتی‌، ایشان را تحت تدابیر شدید امنیتی و با دست‌بند و پابند به بیمارستان مدرس منتقل کردند ولی باز هم اجازه ندادند که اقدامات درمانی لازم در بیمارستان برای نجات جان آقای بروجردی صورت گیرد و تنها یک سی‌تی‌اسکن از کلیه ایشان کردند و ایشان را به زندان بازگرداندند.

آیا خانواده آقای بروجردی طی روزهای اخیر اقدام قانونی را در جهت رسیدگی به وضعیت ایشان انجام داده‌اند؟

خانواده ایشان بارها به دادگاه ویژه روحانیت مراجعه نموده و خواستار پاسخ‌گویی مسوولین نسبت به اتفاق اخیر و رسیدگی به وضعیت ایشان گردیده‌اند. هم‌چنین خواستار انتقال ایشان به بیمارستانی مجهز جهت مداوا هستند ولی متاسفانه تاکنون هیچ پاسخ روشنی دریافت نشده است‌. آن‌ها حتا از رساندن دارو به یک زندانی بیمار ممانعت به‌عمل می‌آورند که کاری کاملن غیر‌انسانی و خلاف عرف قانونی به‌حساب می‌آید. خانواده ایشان هم‌چنان طی گزارشی که در رسانه‌ها نیز منتشر شد، رهبر ایران و مقامات قضایی را مسوول مستقیم این فجایع می‌دانند. ایشان درحال گذراندن ششمین سال از دوران محکومیت 11 ساله خود می‌باشد؛ حکمی که اتهامات آن هرگز منتشر نشد. وی در این سال‌ها از داشتن وکیل و پزشک مستقل محروم بوده است و با وجود وضعیت بسیار وخیم جسمی، حتا یک ساعت مرخصی درمانی نداشته است.

پاسخ مقامات قضایی به درخواست شما در رابطه با وضعیت آقای بروجردی چه بوده و پی‌گیری شما به کجا رسیده است؟

همان‌طور که قبلن اشاره کردم، مقامات قضایی از هرگونه پاسخ‌گویی امتناع ورزیده‌اند و پی‌گیری‌ها تا‌کنون به جایی نرسیده است.

 چه درخواستی از مقامات قضایی و مسوولین در رابطه با پرونده و وضعیت ایشان دارید؟

آقای بروجردی باید هر چه زودتر به بیمارستان مجهز در خارج از زندان برای مداوا انتقال داده شوند و در برابر افکار عمومی توضیح روشنی در مورد ادامه بازداشت ایشان ارایه شود.

در پایان اگرحرفی یا نکته‌ای دارید که نیاز به اطلاع‌رسانی دارد بفرمایید؟

در گزارشی که اخیرن تحت عنوان «موارد نقض حقوق بشر در برخورد حکومت ولایت فقیه با دستگیرشدگان و زندانیان، به درخواست آقای کاظمینی بروجردی و بر اساس گزارش‌های ارسالی و مشاهدات مستقیم ایشان از درون زندان های مختلف ایران گردآوری و منتشر شده است»، این حکومت ناقض حقوق بشر است . طبق فراخوانی که آقای بروجردی چندی قبل به جامعه جهانی و تمامی وکلای بین‌المللی مدافع حقوق بشر داده‌اند، از ایشان خواسته‌اند که گزارش محرومیت از حقوق قانونی و شکنجه‌های وارده بر زندانیان را که درخفقان و بایکوت خبری محصور شده را به اطلاع رسانه‌های آزاد جهان برسانند و از طریق نهادهای عالی قضایی و مجامع بین‌المللی به وی‍ژه سازمان ملل متحد، شکواییه‌های زندانیان را به‌طور رسمی پیگیری نمایند. آقای بروجردی معتقد به جدایی دین از حکومت هستند و خواستار آزادی بیان، اندیشه و قلم، رفع هرگونه تبعیض جنسیتی و نژادی و صلح بین ادیان می‌باشند. آقای بروجردی که خواستار توقف فوری اجرای احکام فقهی خشن و غیر‌انسانی هم‌چون اعدام، سنگ‌سار و قطع اعضا هستند، طی نامه‌ای به خانم هیلاری کلینتون خاطرنشان کردند، برگزاری یک رفراندوم آزاد تحت نظارت سازمان‌های بین‌المللی برای تعیین نوع حکومت، یک ضرورت انکار‌ناپذیر است. آقای بروجردی هم‌چنین طی نامه‌ای از زندان خطاب به شرکت‌کنندگان در کنفرانس برلین، هشداری جدی در مورد وضعیت بحرانی ایران دادند و خواستار اتحاد همگان برای نجات مردم نجیب ایران شده‌اند.


 


نقل می‌شود این ویدیو در تلوزیون رسمی جمهوری اسلامی علارغم تهیه، پخش نشده است اما به هر روی وضعیت اسف‌بار مردم چند روستا را در جنوب غربی ایران نشان می‌دهد.

ویمو

Click here to view the embedded video.

یوتیوب

Click here to view the embedded video.


 


رادیو کوچه

1256 میلادی- نیروهای هلاکوخان ایلخان مغولی، نوه چنگیز و برادر قوبیلای قاآن (خان بزرگ و حکم‌ران چین) وارد دژ «الموت» شدند. این دژ از پای‌گاه‌های مهم اسماعیلیه بود. اسماعیلیه در آن زمان در نقاط مختلف ایران به خصوص در خراسان دارای دژهای بسیاری بودند. قلعه الموت در کوه‌های البرز و منطقه رودبار ساخته شده است. «حسن صباح» که در مصر به اسماعیلیه گرویده بود،دژ الموت را تصاحب کرد و به ایجاد گروه فداییان از روستاییان محل پرداخت.

پس از ترور خواجه نظام‌الملک و چند تن از قدرت‌مداران وقت به دست گروه ضربت اسماعیلیه معروف به «فداییان»، هلاکو خان به سمت آنان حمله کرد.

منابع تاریخی گفته‌اند که: «مارکو پولو» که در دوران مغولان از ایران دیدن کرد، در سفرنامه خود از فداییان اسماعیلیه به عنوان «حشاشین» نام برده و نوشته است که حسن صباح و جانشینانش به افراد مامور ترور قبلن حشیش می‌دادند. این واژه به تدریج در زبان‌های اروپایی به صورت «اسسین» درآمده و معنای تروریست به خود گرفته است.»

1840 میلادی- با روی کار آمدن ناپلئون سوم یک هیت از فرانسه به سنت هلن رفتند و خاکستر بقایای جسد ناپلئون بناپارت را به فرانسه منتقل کردند. طی مراسمی با‌شکوه ناپلئون در بنای «انوالید» (Les Invalides) که آرام‌گاه بسیاری از سربازان و افسران فرانسوی بود به خاک سپرده شد.

وی نخستین امپراتور فرانسه بود و در سال 1815 در «واترلو» واقع در بلژیک امروز از نیروهای متشکل از چند قدرت اروپایی که بر ضد او تشکیل شده بود شکست خورد و به جزیره «سنت هلن» در اقیانوس اطلس تبعید شد و در همان‌جا درگذشت. پس از گذشت سال‌ها، هنگام انتقال استخوان‌های ناپلئون به فرانسهاز او استقبال فراوانی شد.

1853میلادی- «گئورگ فریدریش گروتفند» (Georg Friedrich Grotefend) باستان‌شناس آلمانی درگذشت.

گروتفند نخستین کسی است که برخی از واژگان به خط میخی را رمزگشایی کرد. او دو نگاره که جهان‌گرد آلمانی از روی دو سنگ‌نبشته کوچک در تخت جمشید از داریوش بزرگ و پسرش خشایارشا برداشته بود را بررسی کرد و در سال 1802 توانست برخی از واژگان این خط را بخواند.

1917 میلادی- بلشویک‌های روس که پس از انقلاب ماه اکتبر حکومت را به دست گرفته بودند قرارداد ترک مخاصمه با امپراتوری‌های آلمان و اتریش را امضا کردند و به این ترتیب روسیه از جنگ جهانی اول خارج شد.

پس از به قدرت رسیدن بلشویک‌ها در روسیه، لنین رهبر کمونیست‌های بلشویک به آلمان و اتریش پیشنهاد صلح داد تا بتواند به تحکیم قدرت خود در روسیه بپردازد. آلمان‌ها و اتریشی‌ها لنین را به رسمیت نمی‌شناختند و به این پیشنهاد لنین توجه نشان ندادند.

روس‌ها مایل به ادامه جنگ با امپراتوری‌های آلمان و اتریش بودند‌، تا بتوانند سرزمین‌های از دست رفته در آغاز جنگ جهانی اول را دوباره تصرف کنند. بنابراین‌، لنین به آلمان‌ها و اتریشی‌ها پیشنهاد ترک مخاصمه داد.

فنلاند‌، اوکراین‌ و بسیاری دیگر از سرزمین‌های امپراتوری تزاری سابق روسیه اعلام استقلال کرده و از روسیه جدا شدند.

      ———————————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

37 میلادی- «نرون» (Tiberio Claudio Nerone Domiziano Cesare) پنجمین و آخرین امپراتور روم به‌دنیا آمد. مردی دیوانه خو و سرکش بود و مادر خود را به قتل رساند.

منبع‌ها‌:

ویکی‌پدیا (انگلیسی و فارسی)

راسخون

نیویورک تایمز


 


خبر / رادیوکوچه

مقامات قضایی جمهوری اسلامی روز چهارشنبه ،14 دسامبر، به خانواده هاله سحابی، فعال مدنی اعلام کردند که نیروهای انتظامی و امنیتی از ارایه فیلم‌های مربوط به صحنه مرگ او خودداری کرده‌اند، بنابراین بر‌اساس شواهد موجود مرگ هاله سحابی «طبیعی» است.

به گزارش رسانه‌های مخالف جمهوری اسلامی، مرگ هاله سحابی از سوی دستگاه قضایی طبیعی اعلام شده مگر این که خانواده وی شاهدی به دادگاه معرفی کنند.

هاله سحابی، فرزند عزت‌اله سحابی، فعال ملی‌ مذهبی، خرداد ماه امسال در مراسم تشییع پیکر پدرش در لواسان، جان‌باخت.

به گفته شاهدان عینی وی بر اثر ضربه یکی از افراد موسوم به لباس شخصی جان‌باخته است، اما مقامات رسمی مرگ او را «طبیعی» و بر اثر سابقه بیماری قلبی، گرمای هوا و شوک ناشی از مرگ پدرش توصیف کردند.

این در حالی است که علی مطهری، نماینده مجلس شورای اسلامی روز سه‌شنبه، 13 دسامبر، از سوال از وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی در خصوص مرگ هاله سحابی در مجلس خبر داده بود.

آقای مطهری اظهار داشت: «از وزیر اطلاعات در‌باره مرگ هاله سحابی سوال کردیم تا به کمیسیون بیاید و توضیحاتی را ارایه بدهد؛ قرار شد که سی‌دی (حاوی فیلم مربوط به وقایع تشییع جنازه عزت‌اله سحابی) را به ما بدهند تا آن را مشاهده کنیم و اگر قانع نشدیم، وزیر به صحن علنی بیاید و توضیح بدهد.»

بیشتر بخوانید:

اگر نظام عامل مرگ هاله سحابی است، عذرخواهی کند


 


آن‌چه در این بخش می‌آید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

لیلا مقتدر

منبع: جمهوری‌خواهی

هفته نامه «پنجره» ارگان نسبتن تئوریک اصول‌گرایان هفته گذشته در پرونده‌ای به بررسی عمل‌کرد مجلس ششم پرداخت و نتیجه آن پرونده روی جلد مجله با عکس‌هایی از مهدی کروبی در جای‌گاه رییس مجلس، بهزاد نبوی، محمدرضا خاتمی و تابش در قالب یک جمله آمده‌است: «مجلسی که عصاره ملت نبود». در این نوشته به بررسی استدلال‌های این مجله در اثبات این ادعا و هم‌چنین درستی یا نادرستی آن در مقایسه با عمل‌کرد مجلس اصول‌گرایان در دوره هفتم و هشتم می‌پردازیم و دلیل چاپ چنین نوشته‌های خفیفی را به بحث خواهیم گذاشت.

ملت کیست؟ عصاره آن کدام است؟

اساس استدلال این پرونده 11 صفحه‌ای این است که اولن انتخابات مجلس ششم مخدوش بوده است و ابطال 534 صندوق به دستور شورای نگهبان و با توصیه رهبر ادله این مخدوش بودن می‌باشد. دوم این‌که مجلس ششم به دنبال سیاسی‌کاری و پیش‌بردن پروِژه‌های سیاسی احزاب مشارکت و مجاهدین بوده و به فکر معیشت مردم نبوده است‌.

در مطلب حمیدرضا مقدم‌فر که تنها نویسنده‌ای است که عکسش بالای نوشته‌اش چاپ شده، شورای نگهبان به استنباط ناصحیح در تایید صلاحیت بسیاری از اعضای مجلس متهم شده‌است. نویسنده تایید صلاحیت اعضای مشارکت و مجاهدین را نتیجه مصلحت‌سنجی شورای نگهبان می‌داند؛ کاری که به باور نویسنده در حوزه اختیارات این نهاد نیست و باید زیر نظر ولی فقیه انجام شود. نتیجه‌ای که فعلن با آن کاری نداریم و در آخر نوشته به آن بازخواهیم گشت این است که در انتخابات مجلس ششم شورای نگهبان بدون مشورت با رهبری کاندیداها را تایید صلاحیت کرده است.

به استدلال‌ها بنگریم: در سراسر این 11 صفحه میتوان تناقض‌های بسیاری را پیدا کرد که جمله روی جمله مدعای این مجله را مبنی بر اینکه مجلس ششم «عصاره ملت نبود» نفی می‌کند.

اول این‌که ابطال 726 هزار و 266 رای به دستور شورای نگهبان موید چیست؟ آیا از این گزاره برنمی‌آید که با یک توصیه و امضا‌ آرای هزار نفر از مردم تهران بی‌هیچ دلیل روشنی روانه زباله‌دان شده‌است و آیا کسی که از این اقدام دفاع می‌کند در کنه ضمیر خود اساسن برای رای مردم ارزشی قایل است که خواسته باشد آن را به نقیصه‌ای نزد اصلاح‌طلبان تبدیل کند؟ آیا اگر شورای نگهبان کسانی را که در انتخابات در زمره نفرات اول بودند که مردم به آن‌ها رای دادند پیش از انتخابات رد صلاحیت می‌کرد و به جای آ‌ن‌ها اصول‌گرایانی را که مد نظر نشریه پنجره هستند راهی مجلس می‌کرد، آن موقع می‌شد مجلس را عصاره ملت نامید؟ شاید هم عصاره ملت حداد عادل بود که آن‌قدر صندوق رای باطل شد تا بالاخره توانست به مجلس راه یابد و طرفه آن‌که رییس فراکسیون اقلیت هم شد؟

استدلال دیگر نویسنده برای اثبات مردمی نبودن مجلس ششم این است که مجلس ششم به دنبال پروژه‌های سیاسی بوده و «تندروها عرصه را بر میانه‌روهایی مثل مهدوی کروبی تنگ کرده‌بودند و هر روز طرحی را تصویب می‌کردند». از این جمله‌اند نامه 151 نماینده به رییس قوه قضاییه به دلیل برخورد با مطبوعات، طرح اصلاح قانون مطبوعات، طرح عفو عمومی ایرانیان خارج از کشور، طرح جرم سیاسی ؛ طرح رفع محدودیت اعزام دانش‌جویان دختر به خارج از کشور، طرح تحقیق و تفحص از قتل‌های زنجیره‌ای، طرح منع شکنجه، طرح تحقیق و تفحص از صدا و سیما و شهرداری تهران و طرح لغو نظارت استصوابی و نهایتن تحصن نمایندگان در اعتراض به رد صلاحیت گسترده در آستانه انتخابات مجلس هفتم بزرگ‌ترین جرایمی است که مجلس ششم مرتکب شده‌است. این لیستی که از نظر هر نیروی دموکراسی‌خواهی می‌تواند به عنوان افتخارات مجلس ششم نقش ببندد از نظر نویسندگان مجله پنجره از جمله جرایم نابخشودنی مجلس ششم و نشان دهنده سیاسی کاری آن‌ها و درنتیجه عصاره رای ملت نبودن ایشان است.

مجلسی که «رییس جمهورِی اصول‌گرایان» آن را در راس امور نمی‌داند؛ مجلسی که حتا نتوانست احمدی‌نژاد را به دلیل نافرمانی از ولی فقیه در ماجرای وزیر اطلاعات مورد پرسش قراردهد

به نظر آن‌ها نمایندگان به دلیل این‌که به دنبال تصویب و قانونی کردن موارد بالا بودند به مردم ثابت کردند که خواسته‌های آن‌ها برای اصلاح‌طلبان اهمیتی ندارد‌. پیش فرض آن‌ها این است که منع شکنجه و نظارت استصوابی و مسایلی از این دست برای مردم ایران اهمیتی نداشته و حل ناهمواری آسفالت یک خیابان نسبت به شکنجه نشدن در زندان اولویت دارد. در این نتیجه‌گیری هیچ کدام به این نکته مهم که تمامی طرح‌های بالا توسط شورای نگهبان رد شد و در نتیجه مردم را نسبت به امکان اصلاح ساختار و توانایی اصلاح‌طلبان برای این مهم ناامید کرد اشاره‌ای نمی‌کنند. آن‌ها هیچ‌کدام رد صلاحیت گسترده اصلاح‌طلبان را در انتخابات‌های بعدی دلیلی برای راه نیافتن‌شان به قدرت نمی‌دانند و به روشنی تمامی فاکتورهای دخیل را حذف و فقط نتیجه عملکرد محافظه کاران را به عنوان دستاوردشان قلمداد می‌کنند‌.

در راس امور یا عصاره ملت در مقایسه با مجلس ششم و نمایندگان منتخبش که نباید اجازه داده می‌شد به میدان بیایند تا مردمی بودن‌شان اثبات نشود و طرح‌های تندروانه‌شان که همگی همان‌طور که دیدیم در جهت ایجاد فضای باز و امن سیاسی برای حضور بیش‌تر مردم در صحنه سیاست بود، نویسنده محترم به داوری مجالس هفتم و هشتم می‌پردازد. دور از انتظار نیست که نویسنده، این دو مجلس را که اصول‌گرایان در میدانی بی‌رقیب فاتح کرسی‌هایش شدند را عصاره ملت بداند و رد صلاحیت‌ها -که معنایی جز محروم کردن درصد بالایی از جمعیت در انتخاب فرد یا گروه سیاسی دل‌خواهش است- را نه نافی رای ملت بودن که نشان افتخار به شمار آورد. مجالس هفتم و هشتمی را که در برابر دولت احمدی‌نژاد به مثابه یک نهاد عقیم و دست‌آموز عمل کرده عصاره رای ملت می‌داند. مجالسی که در مقابل حملات کور نیروهای شبه نظامی به مجتمع سبحان، شکنجه و قتل معترضین بعد از انتخابات در بازداشت‌گاه کهریزک، دادگاه‌های فرمایشی نیروهای جنبش سبز، گم و گور شدن میلیارها تومان پول از بودجه کشور، اختلاس سه هزارمیلیاردی را دید هیچ کاری نتوانست انجام دهد و هر گاه هم خواست در مقابل زیاده‌خواهی‌های دولت قد علم کند با نامه و سفارش یا تلفنی سکوت پیشه کرد، عصاره ملت ایران شناخته می‌شود. مجلسی که «رییس جمهورِی اصول‌گرایان» آن را در راس امور نمی‌داند؛ مجلسی که حتا نتوانست احمدی‌نژاد را به دلیل نافرمانی از ولی فقیه در ماجرای وزیر اطلاعات مورد پرسش قراردهد. خط ونشان برای شورای نگهبان؟ مطالعه این پرونده و تامل در استدلال‌های ناقص نویسندگان آن می‌تواند نشان‌دهنده طرز فکر گروه سیاسی‌ای باشد که علارغم اشغال تمامی فضای سیاسی، به نماد بی‌قدرتی تبدیل شده‌است. تحلیل‌هایی که با قلب واقعیت‌ها و حذف آن‌ها و با منطقی که کشف نادرستی آن تنها به حافظه تاریخی محتاج است ذهن اصول‌گرایان را مغشوش می‌کند و در این برهه حساس توان اخذ تصمیم‌های درست را از آن‌ها می‌گیرد. اما مطالعه این پرونده پرسش دیگری را نیز می‌تواند به هم‌راه داشته باشد و آن این‌که مخاطب یک چنین استدلال‌هایی چه کسانی هستند؟ استدلال‌هایی که سطح اعتبار آن‌ها حتا از جملات معترضه‌ای که در تراکت‌هایی که پس از نماز جمعه میان «امت حزب‌اله» پخش می‌شود نیز خفیف‌تر است چه جایی در نشریه هفتگی‌ای دارد که می‌خواهد در جای‌گاه نشریه تئوریک یک جریان سیاسی که اکثریت مجلس را در اختیار دارد عمل کند؟ آیا می‌خواهد به نمایندگان اصول‌گرای مجلس با گفتن این‌که اگر در راس امور نیستید، حداقل عصاره ملتید قوت قلب بدهد؟ شاید هم مخاطب اصلی این مقاله همان شورای نگهبانی باشد که گویا یکبار بدون جلب رضایت ولی‌فقیه اصلاح‌طلبان را تایید صلاحیت کرد و در کارزار امروزی که هر گروهی و جناحی مشغول تدارک لشکرکشی انتخاباتی است نباید دیگر از او چنین خطایی سر بزند. موضوعی که در آینده‌ای نه چندان دور آشکارتر خواهد شد.


 


آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه

اداره مهاجرت استرالیا در جریان این هفته به دولت آن کشور هشدار داده است که آن‌ها پیش‌بینی می‌کنند دست‌کم 3600 پناه‌جو توسط قایق در جریان شش ماه آینده به استرالیا خواهند رسید.

به باور اداره مهاجرت استرالیا هیچ سیاست پردازش به پرونده‌های پناه‌جویان در خارج از مرز‌های استرالیا وجود ندارد تا جلو آمدن آن‌ها را بگیرد.

با این همه  انتظار می‌رود خرابی آب و هوا و وضعیت خطرناک اقیانوس که با فصل مون سون هم‌راه است، باعث کاهش در تعداد قایق‌های که به استرالیا می‌رسد، گردد.

مون سون موسمی توفان‌های بزرگ استوایی با باد و باران می‌باشد که آب‌های شمال استرالیا را برای قایق‌های کوچک چوبی که پناه‌جویان به‌خاطر رسیدن به استرالیا از آن استفاده می‌کنند، ناامن می‌سازد.

سال گذشته در چنین روزی 15 دسامبر سال 2010 قایق چوبی معروف به (SIEV-221) حامل 90 تن از پناه‌جویان در سواحل جزیره کرسمس استرالیا غرق گردید. گفته می‌شود این قایق پس از آن دچار سانحه شد که موتورش از کار افتیده و توسط موج‌های عظیم اقیانوس در میان صخره‌های نا هموار سواحل جزیره پرتاب شد.

در این حادثه 50 تن از پناه‌جویان جان باختند، تعدادی هم نا‌پدید و تنها 35 تن نجات یافتند. بیش‌تر پناه‌جویان در این قایق از کشور‌های ایران و عراق بودند.

سید‌حسین حسینی شهروند ایرانی یک تن از 39 پناه‌جوی می‌باشد که از این حادثه جان به سلامت برده است و در حال حاضر در استرالیا به عنوان پناهنده زند‌گی می‌کند.

وی از به یاد آوردن خاطراتش عذاب می‌کشد زیرا پسرش سام، خانمش مریم و یک تن از اعضای فامیلش از جمع 50 پناه‌جویی می‌باشد که درآن روز غرق شدند.

حسین می‌گوید: «چیزهای که من در جریان فاجعه دیدم خاطرات خانم‌ام و بچه‌ام می‌باشد، هیچ وقت نمی‌توانم از ذهنم بیرون کنم.»

جسد سام به دست آمد ولی جسد مریم هرگز یافت نشد و این موضوع سبب بحران روانی در حسین شده است.

وی اضافه نمود: «من با کابوس خودم زند‌گی می‌کنم.»

زند‌گی جدید حسین تبدیل به زند‌گی کردن در جهنم شده است، وی قادر به کار کردن، حتا ظاهر شدن در جامعه نمی‌باشد و تنها در آپارتمانش زند‌گی می‌کند.

وی ماه گذشته متاسفانه تلاش کرد خودکشی کند، اما جان سالمت برد و در حال حاضر در یک بیمارستان امراض روانی با خاطرات سفرش در آن قایق مبارزه می‌کند.

حسین در پیامی به دیگر شهروندانش که می‌خواهند به گونه‌ی غیر‌قانونی مهاجرت کند گفت: «لطفن چنین خطر را متقبل نشوید، این واقعن ارزش آن‌را ندارد که فکر می‌کنید، شما تقریبن از دست دادن هرچیز را در زند‌گی تان قبول می‌توانید بکنید اما نه از دست دادن فامیل‌تان را، قطعن صد در صد.»

این در حالی‌ست که  در حال حاضر صدها تن از پناه‌جویان در اندونزی منتظر هستند تا فرصت به دست بیارند و به استرالیا بروند.

براندن او کارنر وزیر خارجه استرالیا گفته است: «این موضوع تا حد زیادی باعث نگرانی من است که افراد توسط قاچاق‌چیان ترغیب و تشویق می‌شوند تا توسط این قایق‌ها به استرالیا بیایند، به ویژه در موسم مون سون که زمینه‌ی برای فاجعه است.»

بیشتر بخوانید:

 «ورود 920 پناهجو در ماه نوامبر به استرالیا»


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

خراسان

1) دبیر کل اوپک: پیداکردن جای‌گزین برای نفت ایران توسط اروپا بسیار مشکل است

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=9&day=17&id=1257642

دبیرکل اوپک اعلام کرد: پیدا کردن جای‌گزینی برای نفت ایران توسط اروپا در صورت تحریم‌های نفتی این کشور بسیار مشکل خواهد بود و این موضوع را بسیاری از کشورهای اروپایی نیز تایید می‌کنند.

2) شکست طرح اعزام کماندو برای بازگرداندن هواپیمای جاسوسی

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=9&day=17&id=1257647

با ادامه بازتاب جهانی سرنگونی و در اختیار گرفته شدن هواپیمای رادار گریز جاسوسی آمریکا توسط ایران، روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال در گزارشی از تلاش‌های گسترده دولت آمریکا برای بازگرداندن یا از بین بردن هواپیمای سرنگون شده خبر داد.

به نوشته وال استریت ژورنال، آمریکا قصد داشته حتا گروهی از کماندوهای آمریکایی مستقر در افغانستان را برای یافتن هواپیمای سرنگون شده اعزام کند اما از بیم واکنش شدید ایران از این تصمیم منصرف شد.

کیهان

1) ساختمان کنگره آمریکا به تصرف معترضان وال استریت درآمد

http://www.kayhannews.ir/900917/16.htm#other1602

اعضای جنبش ضدسرمایه داری «وال استریت را اشغال کنید» سه‌شنبه از 46 ایالت آمریکا خود را به واشینگتن رسانده و با شعار «کنگره را اشغال کنید» وارد ساختمان کنگره آمریکا شدند.

گزارش‌های دریافتی حاکی است، معترضان وال استریت با وارد شدن به دفاتر سناتورهای کنگره به آنان یادآوری کردند که آن‌ها نماینده 99درصد جامعه هستند نه یک درصد ثروت‌مند این کشور.

2) سهام 5 شرکت دولتی به فروش می‌رسد

http://www.kayhannews.ir/900917/4.htm#other412

سهام 5 شرکت دولتی در مجموع به ارزش کل پایه 22 میلیارد ریال در روز 28 آذر ماه جاری به مزایده گذاشته می‌شود.

به گزارش پای‌گاه اطلاع‌رسانی بازار سرمایه (سنا)، تعداد 4 میلیون و یک‌صد هزار سهم دولتی متعلق به 5 شرکت در مجموع به ارزش کل پایه 22 میلیارد و 272 میلیون و یک‌صد هزار ریال در روز 28 آذر ماه جاری روی میز مزایده قرار می‌گیرد.

جام جم

1) اسد: بیش‌تر کشته‌شدگان سوریه از مدافعان حکومت هستند

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100861393890

بشار اسد در گفت‌وگو با شبکه خبری ای‌بی‌سی آمریکا، تاکید کرد دولت وی هیچ‌گاه دستور کشتار مردم را صادر نکرده است و انتخابات محلی تا پایان سال جاری (میلادی) برگزار می‌شود.

2) ابلاغ قانون کاهش سطح روابط با انگلیس

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100861402798

قانون کاهش روابط با انگلیس از سوی رییس ‌جمهوری برای اجرا ابلاغ شد. بر اساس این قانون، وزارت امور خارجه موظف است ظرف 2 هفته، روابط سیاسی با دولت انگلیس را به سطح کاردار تنزل داده و روابط اقتصادی و بازرگانی را نیز به حداقل برساند. هم‌چنین در صورت تغییر سیاست‌های خصمانه انگلیس، وزارت امور خارجه می‌تواند سطح روابط را ارتقا دهد. وزارت امور خارجه موظف شد در مورد سایر کشورهایی که رفتار مشابه انگلیس داشته باشند، گزارشی برای اخذ تصمیم مناسب به مجلس شورای اسلامی تقدیم کند.

دنیای اقتصاد

1) مخالفت اوباما با تحریم بانک مرکزی ایران

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=280676

در پی تصویب طرح تحریم بانک مرکزی ایران در سنای آمریکا، دولت باراک اوباما طی نامه‌ای از کنگره این کشور خواسته است که مصوبه خود درباره تحریم بانک مرکزی ایران را به تاخیر اندازند. کاخ سفید در این نامه افزایش قیمت نفت در صورت اجرای چنین مصوبه‌ای را مهم‌ترین دلیل مخالفت خود با طرح کنگره اعلام کرده است.

2) وعده تک رقمی شدن نرخ بی‌کاری تا پایان سال

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=280745

وزیر کار از احتمال دست‌یابی به نرخ بی‌کاری تک‌رقمی تا پایان سال جاری خبر می‌دهد؛ مستند صحبت‌هایش هم گزارش مرکز آمار ایران از روند نزولی نرخ بی‌کاری از تابستان سال گذشته تا تابستان امسال است که به گفته وی 2.1 درصد کاهش داشته است؛ یعنی به گواه مرکز آمار نرخ بی‌کاری 6.13 درصد تابستان 89 به 1.11 درصد در تابستان سال 90 سیر نزولی داشته است و از این رو وزیر کار معتقد است که با این روند تک رقمی شدن نرخ بی‌کاری دور از دسترس نیست.

 همشهری

1) ترور ناکام معاون دبیرکل جمعیت الوفاق بحرین

http://www.hamshahrionline.ir/news-153234.aspx

به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از شبکه تلویزیونی العالم، تلاش نیروهای رژیم بحرین برای ترور شیخ حسین‌الدیهی معاون دبیرکل جمعیت اسلامی الوفاق بحرین ناکام ماند.

2) واکنش سخن‌گوی وزارت خارجه به تاسیس سفارت مجازی آمریکا در ایران

http://www.hamshahrionline.ir/news-153230.aspx

سخن‌گوی وزارت امور خارجه در خصوص خبر تاسیس سفارت اینترنتی آمریکا در ایران گفت: «توسل دولت آمریکا به این ابتکار قبل از هر چیز در واقع اعتراف به اشتباه بزرگ دولت آمریکا در قطع روابط دو ملت و پشت نمودن به ملت ایران است اما ابتکارات مجازی جبران کننده این اشتباه یا آن‌گونه که اعلام شده است، انتقال دهنده پیام آمریکا به مردم ایران نخواهد بود.»


 


خبر/رادیو کوچه

سنای آمریکا روز چهارشنبه، 14 دسامبر، موافقت خود را با 2 طرح که تحریم‌های جدی‌تر علیه جمهوری اسلامی را به دنبال دارد، اعلام کرد تا ضمن تضعیف شرایط اقتصادی ایران، روند دست‌یابی تهران به سلاح هسته‌ای را متوقف کند.

به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، تحلیل گران بر این باورند که اقدام سنا با توجه به زمان کوتاه باقی مانده تا جلسه کنگره برای تصویب تحریم‌های ایران بیش‌تر یک حرکت «سمبولیک» به نظر می‌رسد.

این در حالی است که کنگره نیز باید به طور جداگانه طرح تحریم‌های ایران که شامل تحریم موسسه‌های مالی خارجی در ارتباط با بانک مرکزی ایران می‌شود را به تصویب برساند. این طرح در هفته گذشته با 100 رای موافق به توصیب سنا رسید و در انتظار رای کنگره قرار دارد.

به نظر می‌رسد که اقدام روز چهارشنبه سنا در حمایت از تحریم جدی‌تر ایران به منظور نشان دادن چهره تندرو و حامی اسراییل نمایندگان سنا باشد. دو طرحی که با 410 رای در مقابل 11 رای مخالف و  418 رای در مقابل 2 رای مخالف تصویب شده، تحریم‌های کنونی علیه جمهوری اسلامی تقویت شده و در عین حال فهرست افراد و شرکت‌های ایرانی تحریم شده نیز طولانی‌تر می‌شود.

این طرح‌ها بر مبنای تحریم‌های مصوب کنگره طراحی شده که سال گذشته به امضای باراک اوباما‌رییس‌جمهوری آمریکا رسید. این مجازات‌ها صادرات بنزین و دیگر تولیدات پالایش‌گاهی به ایران را ممنوع کرده و بانک‌های آمریکایی را از هم‌کاری با بانک‌های خارجی که با سپاه پاسدران جمهوری اسلامی در ارتباط بوده‌اند، باز‌می‌دارد.

ایلنا رز لتینن، رییس کمیته امور خارجی سنا در این زمینه اظهار داشت: «هدف استراتژیک بنیادین ما این است که پیش از این‌که ایران به سلاح هسته‌ای دست‌یابد، آن را متوقف کرده و تهران را مجاب کنیم که در این راه گام برندارد.»

گفتنی است در طرح‌های جدید سنا برای تحریم ایران، زیرمجموعه‌های خارجی شرکت‌های آمریکایی نیز از تجارت با جمهوری اسلامی منع می‌شوند.

بیشتر بخوانید:

تلاش دولت اوباما برای تضعیف تحریم‌های ایران


 


 خبر/رادیوکوچه

یک تاجر ایرانی و کارمند وی روز پنج‌شنبه، 15 دسامبر، به اتهام تلاش غیرقانونی برای صادرات قطعاتی به ایران که می‌تواند برای تسلیحات مورد استفاده قرار گیرد، در انگلیس با حکم زندان مواجه شدند.

به گزارش خبرگزاری بی‌بی‌سی، رامین پولادیان 45 ساله از گیلفورد به 12 سال زندان مواجه شده است.

آربرن حسین 32 ساله، کارمند وی نیز به 6 ماه زندان محکوم شده است.

مقامات گمرکی اعلام کرده‌اند که این افراد قصد داشتند قطعات الکترونیکی به ارزش 135 هزار پوند به ایران صادر کنند که می‌تواند در برنامه‌های تسلیحات کشتار جمعی کارآیی داشته باشد.

گفتنی است بخشی از حکم پولادیان نیز به 200 ساعت کار اجباری بدون دستمزد مربوط می‌شود و حسین نیز باید 100 ساعت کار اجباری انجام دهد.

این در حالی است که متهان این پرونده اعلام کرده‌اند که این قطعات نمی‌تواند برای اهداف نظامی مورد استفاده قرار گیرد.

به گفته پولادیان یک محموله به شرکت «تابلو» در تهران صادر شده و با وجود اینکه این محموله از کشور خارج شده بود، مقامات مجوز صادراتی آن را باطل کردند.

مقامات می‌گویند که وی قصد داشته پس از این محموله در تاریخ 24 نوامبر، محموله دیگری را به ایران صادر کنند که جلوی آن گرفته شده است.

بیشتر بخوانید:

حکم حبس برای یک ایرانی به جرم نقض قوانین تحریم آمریکا


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته