
همزمان با عاشورای حسینی و روز دانشجو، مجمع مدرسین و محققین با انتقاد از حمله به سفارت انگلستان، برای ایجاد وحدت ملی خواستار آزادی زندانیان، رفع حصر و برگزاری انتخابات آزاد شد.
در بیانیه این مجمع آمده است: چه کسی می تواند از این نقض عهد بین المللی و نامشروع، که آثار زیانبارش برای هر آشنای به سیاست قابل پیش بینی بود، حمایت کند؟ در شرایطی که شاهد انزوای فزاینده ایران در عرصه بین المللی هستیم و ملت نجیب ایران ناگزیر از تحمل بار سنگین تحریم هاست، چنین اقدامی تنها از سوی کسانی امکان پذیر است که آگاهانه یا ناآگاهانه آتش بیار معرکه دشمن شده اند و صلاح ملک و ملت را فدای نادانی و احساسات خود می کنند.
مجمع مدرسین و محققین در راستای حل مشکلات نظام پیشنهاد کرد: مسؤولان نظام با درایت و هشیاری بیشتر سیاست های خارجی را در جهت مصالح کشور و ملت و کسب اعتبار بین المللی و لغو تحریم ها و به دور از جنگ افروزی تنظیم کنند، و هم زمان برای ایجاد وحدت ملی، حصر شدگان و زندانیان سیاسی را آزاد کنند و برای انتخابات آزاد، با همه لوازمش، تلاش کنند.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم ابراز نگرانی کرده است که تصمیم گیری در مورد اموری که منافع ملی و مصالح عمومی ایران به آن وابسته است در دست کسانی باشد که از تخصص و تدبیر لازم برای هدایت امور برخوردار نباشند و با اقدامات خود مملکت را به ورطه نابودی بکشانند.
در بخشی از این بیانیه با انتقاد از حمله به سفارت انگلیس آمده است: این حمله نه تنها گرهی را باز نکرد بلکه بر مشکلات کشور افزود.
در این بیانیه که در پایگاه اطلاع رسانی این مجمع منتشر شد، آمده است:
لَيْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ شَيْءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اجْتِمَاعاً مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرَائِهِمْ مِنْ تَعْظِيمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ.
محرم ماه افتخار و عزت اهل بیت (ع) است و عاشورا روزی است که امام حسین (ع) به گونه ای به مقابله با ظلم و استبداد رفت که نام مبارکش در تاریخ جاودانه ماند و درس بزرگی برای نهضت های اصلاح طلبانه بود. مظلومیت امام حسین (ع) و یارانش چنان تأثیری در دل ها گذاشته است که هنوز نام آنان اشک ها را جاری، و خشم مظلومان علیه ظالمان را افزون می کند.
متأسفانه در آغاز این ماه عزیز، و در آستانه 16 آذر، که یادآور فداکاری, آگاهی و موقعیت شناسی دانشجویان عزیز ایران است، عده ای، به نام دانشجو، به سفارت انگلستان و محل سکونت کارمندان آن حمله کردند. وزارت خارجه ایران از برخی رفتارهای غیرقابل قبول معدودی از معترضان ابراز تأسف کرد؛ و رییس مجلس، خشم دانشجویان را به دلیل چند دهه ظلم انگلیس به ملت ایران دانست. اتحادیه اروپا و شورای امنیت سازمان ملل متحد، به اتفاق آرا، این حمله را محکوم کرد و وزیر امور خارجه انگلیس دولت ایران را به دلیل ناتوانی در اتخاذ تمهیدات کافی برای حفاظت از سفارت، مسؤول دانست.
این حرکت غیر مسؤولانه، برآمده از خواست عموم ملت ایران نبود، جمعیت عظیم دانشجویان هیچ نقشی در آن نداشتند و پشتیبانی همه مسؤولان ایران را به دنبال نداشت و به محکومیت ایران در جهان منجر شد. اکنون که وحدت ملت، هماهنگی حاکمان با مردم و پرهیز از ایجاد تنش و درگیری در صحنه بین¬المللی ضرورت تداوم جمهوری اسلامی است، این حمله نه تنها گرهی را باز نکرد بلکه بر مشکلات کشور افزود. ورود به سفارت و محل سکونت کارمندان آن، که با رفتارهای توهین آمیز و ناشایست همراه بود، بر خلاف عهدنامه وین در سال 1961 است، که به موجب آن، دولت ها متعهد شده اند که امنیت سفارتخانه های خارجی و دیپلمات ها را تأمین کنند. این اقدام غیر قانونی اعتبار ایرانیان را نزد جهانیان مخدوش کرد و این تصور را به وجود آورد که ما به تعهد خودمان پایبند نیستیم.
بر کسی پوشیده نیست که سیاست های استعماری دولت انگلیس در ایران و بعضی از کشورهای دیگر چه آثار مخربی را به جا گذاشته است و انگلیس استعمارگر همواره مورد تنفر ملت های مظلوم بوده است. اما پای بندی به تعهدات، یک امر عقلایی و شرعی است و حرکت غیر مسؤولانه افراطیان برخلاف سیره عقلا در طول تاریخ بشریت و دربرابرِ دستورهای دینی و شعائر اهل بیت (ع) است. امیرمؤمنان علی (ع) به مالک اشتر می فرماید: وَ إِنْ عَقَدْتَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ عَدُوِّكَ عُقْدَةً أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْكَ ذِمَّةً فَحُطْ عَهْدَكَ بِالْوَفَاءِ وَ ارْعَ ذِمَّتَكَ بِالْأَمَانَةِ وَ اجْعَلْ نَفْسَكَ جُنَّةً دُونَ مَا أَعْطَيْتَ فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ شَيْءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اجْتِمَاعاً مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرَائِهِمْ مِنْ تَعْظِيمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ وَ قَدْ لَزِمَ ذَلِكَ الْمُشْرِكُونَ فِيمَا بَيْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِينَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ الْغَدْرِ فَلَا تَغْدِرَنَّ بِذِمَّتِكَ وَ لَا تَخِيسَنَّ بِعَهْدِكَ وَ لَا تَخْتِلَنَّ عَدُوَّكَ فَإِنَّهُ لَا يَجْتَرِئُ عَلَى اللَّهِ إِلَّا جَاهِلٌ شَقِيٌّ وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَهْدَهُ وَ ذِمَّتَهُ أَمْناً أَفْضَاهُ بَيْنَ الْعِبَادِ بِرَحْمَتِهِ وَ حَرِيماً يَسْكُنُونَ إِلَى مَنَعَتِهِ وَ يَسْتَفِيضُونَ إِلَى جِوَارِهِ فَلَا إِدْغَالَ وَ لَا مُدَالَسَةَ وَ لَا خِدَاعَ فِيه (نهج البلاغة، نامه 53): "و اگر میان خود و دشمن معاهده ای منعقد نمودی یا از طرف خودت پناهندگی به او دادی، به معاهده خود به طور کامل وفا کن، و با کمال امانت، تعهدِ پذیرش پناهندگی او را مراعات نما، و نفس خود را در برابر عهدی که بسته ای سپر کن؛ زیرا عموم مردم، با آن همه پراکندگی که در خواسته ها و نظریات خود دارند، در هیچ¬یک از واجبات الهی مانند بزرگداشت وفا به معاهده ها اتفاق نظر ندارند.
این یک قانون محکم است که حتی مشرکان هم مابین خود، با قطع نظر از اسلام و مسلمین، به آن عمل می کردند؛ زیرا آنان نیز عواقب بدِ حیله گری برای عهد¬شکنی را آزمایش کرده بودند. پس هرگز برای مختل ساختن پناهندگی دشمن به تو، نیرنگ راه مینداز و تعهد خود را نقض مکن. برای دشمنت حیله¬گری روا مدار؛ زیرا هیچکس جز نادانِ شقی به خدا جرأت نمی کند. خداوند قانونِ تعهد و پناهندگی و پناه¬دهی را با رحمت الهی خود میان بندگانش عامل امن و پناهگاهی قرار داده است که در منطقه ممنوعه در آن بیارمند، و در همسایگی آن با احساس امنیت به زندگی خود ادامه بدهند. پس هیچ¬گونه دغل بازی و فریبکاری و نیرنگ را در تعهدها نباید راه داد.
چه کسی می تواند از این نقض عهد بین المللی و نامشروع، که آثار زیانبارش برای هر آشنای به سیاست قابل پیش بینی بود، حمایت کند؟ در شرایطی که شاهد انزوای فزاینده ایران در عرصه بین المللی هستیم و ملت نجیب ایران ناگزیر از تحمل بار سنگین تحریم هاست، چنین اقدامی تنها از سوی کسانی امکان پذیر است که آگاهانه یا ناآگاهانه آتش بیار معرکه دشمن شده اند و صلاح ملک و ملت را فدای نادانی و احساسات خود می کنند. در وضعیتی که دولت اسراییل و دیگر جنگ افروزان دنیا هر روز بر طبل جنگ می کوبند و برای صدور فرمان آتش حمله به ایران تلاش می کنند، انجام چنین اقدامی جز تخریب چهره ما در نزد افکار عمومی دنیا چه سودی خواهد داشت؟ آیا این گونه رفتارها راه حلی برای انبوهی از مشکلات اقتصادی است که فقر عمومی و بیکاری گسترده قشر جوان و تحصیل کرده را موجب شده است؟ آیا پیش آهنگان این ماجرا به بحران های اجتماعی و اخلاقی موجود در جامعه نمی اندیشند و نگران پژمردگی و افسردگی بخش هایی از جامعه نیستند؟ آیا استراتژی ستیز و تقابل، راه حلی برای پیشرفت کشوری است که بر اساس سند چشم انداز بیست ساله قرار بود برترین قدرت اقتصادی منطقه باشد؟
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم بر اساس وظیفه دینی، اخلاقی و ملی، بیزاری خود را از این گونه اقدام ها اعلام می کند و هم چون گذشته نگران آن است که تصمیم گیری در مورد اموری که منافع ملی و مصالح عمومی ایران به آن وابسته است در دست کسانی باشد که از تخصص و تدبیر لازم برای هدایت امور برخوردار نباشند و با اقدامات خود مملکت را به ورطه نابودی بکشانند.
نظام جمهوری اسلامی، که با آرمان دفاع از ارزش های انسانی-اسلامی همچون آزادی، عدالت و استقلال تأسیس شد، از افراط و تندروی خسارت های فراوان دیده است. اکنون، در چهارمین دهه ای که از عمر این نظام می گذرد، ضروری است که با تأملی در تجربه های زیانبار گذشته، راهی برگزینیم که اعتلای اخلاقی، شکوفایی اقتصادی و حل مشکلات اجتماعی این ملت را نتیجه دهد و نسل های آینده را وارث دولتی پیشرفته و مقتدر قرار دهیم..
نظام بین الملل، با وجود بی عدالتی ها و نابرابری هایی که در ساختار آن وجود دارد، تنها به دولتهایی امکان پیشرفت و شکوفایی می دهد که در چارچوب قوانین و عرف پذیرفته شده بین المللی حرکت کنند. در مقابل، هر اقدامی که توجیه آن در چارچوب قوانین و عرف پذیرفته شده بین الملل امکان پذیر نباشد انزوای بیشتر نظام را در پی خواهد داشت و به زیان منافع ملی و مصالح اسلامی ما خواهد بود. بی تردید حمایت از حقوق بشر و دموکراسی نیز از جمله هنجارهای پذیرفته شده بین المللی است و کوشش در راستای آن، قدرت و اعتبار نظام را در دنیا بیشتر می کند.
مجمع مدرسین و محققین در راستای حل مشکلات نظام پیشنهاد می کند که، مسؤولان نظام با درایت و هشیاری بیشتر سیاست های خارجی را در جهت مصالح کشور و ملت و کسب اعتبار بین المللی و لغو تحریم ها و به دور از جنگ افروزی تنظیم کنند، و هم زمان برای ایجاد وحدت ملی، حصر شدگان و زندانیان سیاسی را آزاد کنند و برای انتخابات آزاد، با همه لوازمش، تلاش کنند. به امید روزی که جمهوری اسلامی ایران در آزادی، سربلندی، رشد اقتصادی و پایبندی به اخلاق انسانی زبانزدِ کشورها باشد و در این موقعیت بیداری کشورهای اسلامی بتواند الگوی مؤثری برای آنان باشد.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
همزمان با عاشورای حسینی و روز دانشجومجمع مدرسین و محققین با انتقاد از حمله به سفارت انگلستان، برای ایجاد وحدت ملی خواستار آزادی زندانیان، رفع حصر و برگزاری انتخابات آزاد شد.
در بیانیه این مجمع آمده است: چه کسی می تواند از این نقض عهد بین المللی و نامشروع، که آثار زیانبارش برای هر آشنای به سیاست قابل پیش بینی بود، حمایت کند؟ در شرایطی که شاهد انزوای فزاینده ایران در عرصه بین المللی هستیم و ملت نجیب ایران ناگزیر از تحمل بار سنگین تحریم هاست، چنین اقدامی تنها از سوی کسانی امکان پذیر است که آگاهانه یا ناآگاهانه آتش بیار معرکه دشمن شده اند و صلاح ملک و ملت را فدای نادانی و احساسات خود می کنند.
مجمع مدرسین و محققین در راستای حل مشکلات نظام پیشنهاد کرد: مسؤولان نظام با درایت و هشیاری بیشتر سیاست های خارجی را در جهت مصالح کشور و ملت و کسب اعتبار بین المللی و لغو تحریم ها و به دور از جنگ افروزی تنظیم کنند، و هم زمان برای ایجاد وحدت ملی، حصر شدگان و زندانیان سیاسی را آزاد کنند و برای انتخابات آزاد، با همه لوازمش، تلاش کنند.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم ابراز نگرانی کرده است که تصمیم گیری در مورد اموری که منافع ملی و مصالح عمومی ایران به آن وابسته است در دست کسانی باشد که از تخصص و تدبیر لازم برای هدایت امور برخوردار نباشند و با اقدامات خود مملکت را به ورطه نابودی بکشانند.
در بخشی از این بیانیه با انتقاد از حمله به سفارت انگلیس آمده است: این حمله نه تنها گرهی را باز نکرد بلکه بر مشکلات کشور افزود.
در این بیانیه که در پایگاه اطلاع رسانی این مجمع منتشر شد، آمده است:
لَيْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ شَيْءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اجْتِمَاعاً مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرَائِهِمْ مِنْ تَعْظِيمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ.
محرم ماه افتخار و عزت اهل بیت (ع) است و عاشورا روزی است که امام حسین (ع) به گونه ای به مقابله با ظلم و استبداد رفت که نام مبارکش در تاریخ جاودانه ماند و درس بزرگی برای نهضت های اصلاح طلبانه بود. مظلومیت امام حسین (ع) و یارانش چنان تأثیری در دل ها گذاشته است که هنوز نام آنان اشک ها را جاری، و خشم مظلومان علیه ظالمان را افزون می کند.
متأسفانه در آغاز این ماه عزیز، و در آستانه 16 آذر، که یادآور فداکاری, آگاهی و موقعیت شناسی دانشجویان عزیز ایران است، عده ای، به نام دانشجو، به سفارت انگلستان و محل سکونت کارمندان آن حمله¬کردند. وزارت خارجه ایران از برخی رفتارهای غیرقابل قبول معدودی از معترضان ابراز تأسف کرد؛ و رییس مجلس، خشم دانشجویان را به دلیل چند دهه ظلم انگلیس به ملت ایران دانست. اتحادیه اروپا و شورای امنیت سازمان ملل متحد، به اتفاق آرا، این حمله را محکوم کرد و وزیر امور خارجه انگلیس دولت ایران را به دلیل ناتوانی در اتخاذ تمهیدات کافی برای حفاظت از سفارت، مسؤول دانست.
این حرکت غیر مسؤولانه، برآمده از خواست عموم ملت ایران نبود، جمعیت عظیم دانشجویان هیچ نقشی در آن نداشتند و پشتیبانی همه مسؤولان ایران را به دنبال نداشت و به محکومیت ایران در جهان منجر شد. اکنون که وحدت ملت، هماهنگی حاکمان با مردم و پرهیز از ایجاد تنش و درگیری در صحنه بین¬المللی ضرورت تداوم جمهوری اسلامی است، این حمله نه تنها گرهی را باز نکرد بلکه بر مشکلات کشور افزود. ورود به سفارت و محل سکونت کارمندان آن، که با رفتارهای توهین آمیز و ناشایست همراه بود، بر خلاف عهدنامه وین در سال 1961 است، که به موجب آن، دولت ها متعهد شده اند که امنیت سفارتخانه های خارجی و دیپلمات ها را تأمین کنند. این اقدام غیر قانونی اعتبار ایرانیان را نزد جهانیان مخدوش کرد و این تصور را به وجود آورد که ما به تعهد خودمان پای¬بند نیستیم. بر کسی پوشیده نیست که سیاست های استعماری دولت انگلیس در ایران و بعضی از کشورهای دیگر چه آثار مخربی را به جا گذاشته است و انگلیس استعمارگر همواره مورد تنفر ملت های مظلوم بوده است. اما پای بندی به تعهدات، یک امر عقلایی و شرعی است و حرکت غیر مسؤولانه افراطیان برخلاف سیره عقلا در طول تاریخ بشریت و دربرابرِ دستورهای دینی و شعائر اهل بیت (ع) است. امیرمؤمنان علی (ع) به مالک اشتر می فرماید: وَ إِنْ عَقَدْتَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ عَدُوِّكَ عُقْدَةً أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْكَ ذِمَّةً فَحُطْ عَهْدَكَ بِالْوَفَاءِ وَ ارْعَ ذِمَّتَكَ بِالْأَمَانَةِ وَ اجْعَلْ نَفْسَكَ جُنَّةً دُونَ مَا أَعْطَيْتَ فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ شَيْءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اجْتِمَاعاً مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرَائِهِمْ مِنْ تَعْظِيمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ وَ قَدْ لَزِمَ ذَلِكَ الْمُشْرِكُونَ فِيمَا بَيْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِينَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ الْغَدْرِ فَلَا تَغْدِرَنَّ بِذِمَّتِكَ وَ لَا تَخِيسَنَّ بِعَهْدِكَ وَ لَا تَخْتِلَنَّ عَدُوَّكَ فَإِنَّهُ لَا يَجْتَرِئُ عَلَى اللَّهِ إِلَّا جَاهِلٌ شَقِيٌّ وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَهْدَهُ وَ ذِمَّتَهُ أَمْناً أَفْضَاهُ بَيْنَ الْعِبَادِ بِرَحْمَتِهِ وَ حَرِيماً يَسْكُنُونَ إِلَى مَنَعَتِهِ وَ يَسْتَفِيضُونَ إِلَى جِوَارِهِ فَلَا إِدْغَالَ وَ لَا مُدَالَسَةَ وَ لَا خِدَاعَ فِيه (نهج البلاغة، نامه 53): "و اگر میان خود و دشمن معاهده ای منعقد نمودی یا از طرف خودت پناهندگی به او دادی، به معاهده خود به طور کامل وفا کن، و با کمال امانت، تعهدِ پذیرش پناهندگی او را مراعات نما، و نفس خود را در برابر عهدی که بسته ای سپر کن؛ زیرا عموم مردم، با آن همه پراکندگی که در خواسته ها و نظریات خود دارند، در هیچ¬یک از واجبات الهی مانند بزرگداشت وفا به معاهده¬ها اتفاق نظر ندارند. این یک قانون محکم است که حتی مشرکان هم مابین خود، با قطع نظر از اسلام و مسلمین، به آن عمل می کردند؛ زیرا آنان نیز عواقب بدِ حیله¬گری برای عهد¬شکنی را آزمایش کرده بودند. پس هرگز برای مختل¬ساختن پناهندگی دشمن به تو، نیرنگ راه مینداز و تعهد خود را نقض¬مکن. برای دشمنت حیله¬گری روا مدار؛ زیرا هیچ¬کس جز نادانِ شقی به خدا جرأت نمی کند. خداوند قانونِ تعهد و پناهندگی و پناه¬دهی را با رحمت الهی خود میان بندگانش عامل امن و پناهگاهی قرار داده است که در منطقه ممنوعه در آن بیارمند، و در همسایگی آن با احساس امنیت به زندگی خود ادامه بدهند. پس هیچ¬گونه دغل بازی و فریبکاری و نیرنگ را در تعهدها نباید راه داد.
چه کسی می تواند از این نقض عهد بین المللی و نامشروع، که آثار زیانبارش برای هر آشنای به سیاست قابل پیش بینی بود، حمایت کند؟ در شرایطی که شاهد انزوای فزاینده ایران در عرصه بین المللی هستیم و ملت نجیب ایران ناگزیر از تحمل بار سنگین تحریم هاست، چنین اقدامی تنها از سوی کسانی امکان پذیر است که آگاهانه یا ناآگاهانه آتش بیار معرکه دشمن شده اند و صلاح ملک و ملت را فدای نادانی و احساسات خود می کنند. در وضعیتی که دولت اسراییل و دیگر جنگ افروزان دنیا هر روز بر طبل جنگ می کوبند و برای صدور فرمان آتش حمله به ایران تلاش می کنند، انجام چنین اقدامی جز تخریب چهره ما در نزد افکار عمومی دنیا چه سودی خواهد داشت؟ آیا این گونه رفتارها راه حلی برای انبوهی از مشکلات اقتصادی است که فقر عمومی و بیکاری گسترده قشر جوان و تحصیل کرده را موجب شده است؟ آیا پیش آهنگان این ماجرا به بحران های اجتماعی و اخلاقی موجود در جامعه نمی اندیشند و نگران پژمردگی و افسردگی بخش هایی از جامعه نیستند؟ آیا استراتژی ستیز و تقابل، راه حلی برای پیشرفت کشوری است که بر اساس سند چشم انداز بیست ساله قرار بود برترین قدرت اقتصادی منطقه باشد؟
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم بر اساس وظیفه دینی، اخلاقی و ملی، بیزاری خود را از این گونه اقدام ها اعلام می¬کند و هم¬چون گذشته نگران آن است که تصمیم¬گیری در مورد اموری که منافع ملی و مصالح عمومی ایران به آن وابسته است در دست کسانی باشد که از تخصص و تدبیر لازم برای هدایت امور برخوردار نباشند و با اقدامات خود مملکت را به ورطه نابودی بکشانند.
نظام جمهوری اسلامی، که با آرمان دفاع از ارزش های انسانی-اسلامی همچون آزادی، عدالت و استقلال تأسیس شد، از افراط و تندروی خسارت¬های فراوان دیده است. اکنون، در چهارمین دهه ای که از عمر این نظام می گذرد، ضروری است که با تأملی در تجربه های زیان¬بار گذشته، راهی برگزینیم که اعتلای اخلاقی، شکوفایی اقتصادی و حل مشکلات اجتماعی این ملت را نتیجه دهد و نسل های آینده را وارث دولتی پیشرفته و مقتدر قرار دهیم..
نظام بین الملل، با وجود بی عدالتی ها و نابرابری هایی که در ساختار آن وجود دارد، تنها به دولتهایی امکان پیشرفت و شکوفایی می دهد که در چارچوب قوانین و عرف پذیرفته شده بین المللی حرکت کنند. در مقابل، هر اقدامی که توجیه آن در چارچوب قوانین و عرف پذیرفته شده بین الملل امکان پذیر نباشد انزوای بیشتر نظام را در پی خواهد داشت و به زیان منافع ملی و مصالح اسلامی ما خواهد بود. بی تردید حمایت از حقوق بشر و دموکراسی نیز از جمله هنجارهای پذیرفته شده بین المللی است و کوشش در راستای آن، قدرت و اعتبار نظام را در دنیا بیشتر می کند.
مجمع مدرسین و محققین در راستای حل مشکلات نظام پیشنهاد می کند که، مسؤولان نظام با درایت و هشیاری بیشتر سیاست های خارجی را در جهت مصالح کشور و ملت و کسب اعتبار بین المللی و لغو تحریم ها و به دور از جنگ افروزی تنظیم کنند، و هم زمان برای ایجاد وحدت ملی، حصر شدگان و زندانیان سیاسی را آزاد کنند و برای انتخابات آزاد، با همه لوازمش، تلاش کنند. به امید روزی که جمهوری اسلامی ایران در آزادی، سربلندی، رشد اقتصادی و پایبندی به اخلاق انسانی زبان¬زدِ کشورها باشد و در این موقعیت بیداری کشورهای اسلامی بتواند الگوی مؤثری برای آنان باشد.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
خبرگزاری رویترز امروز در گزارشی نوشت:" تشدید بحران هستهای ایران قیمت نفت را به مرز ۱۱۱ دلار رساند. درصورت ادامه بحران هستهای ایران، قیمت هر بشکه نفت میتواند به مرز ۲۰۰ دلار هم برسد."
پیش از این نیز در ابتدای سال شبکه سی ان ان در گزارشی اعلام کرد تحولات منطقه خاورمیانه سبب شده است نگرانیهای جدی درباره آینده بازارهای جهانی نفت و تامین نفت به وجود بیاید. این شبکه با استناد به نظرات کارشناسان تاکید کرده بود که قیمت نفت در بازارهای جهانی همچنان افزایش خواهد یافت.
این کارشناسان گفته بودند که احتمال دارد قیمت نفت به یکصد و پنجاه دلار و حتی دویست دلار در هر بشکه برسد.
اکنون قیمت نفت در بازارهای جهانی به ۱۱۱ دلار رسیده است و هر بشکه نفت آمریکایی دبلیو تی آی (WTI) هم بالا رفت و به ۱۰۱ دلار و ۴۰ سنت رسید.
به نظر میرسد تحریم نفت ایران نیز در این امر بی تاثیر نبوده است. به تازگی تلاشهایی در آمریکا و اروپا آغاز شده که تحریم خرید نفت در مرکز آن قرار دارد. وزیران خارجه اتحادیه اروپا در نشست روز اول دسامبر خود در بروکسل درباره تحریم خرید نفت ایران به توافق نرسیدند، اما گفته شده تلاشها در این باره ادامه خواهد یافت.
از سوی دیگر سنای آمریکا روز دوم دسامبر در مصوبهای مبادلات مالی با بانک مرکزی ایران را تحریم کرد. خبرگزاریها هدف سنای آمریکا از تحریم بانک مرکزی ایران را ضربه زدن به فروش نفت این کشور اعلام کردهاند. اگر بانک مرکزی ایران از مناسبات مالی با دیگر بانکهای بینامللی محروم شود، قادر به دریافت پول حال از فروش نفت ایران نخواهد بود.
ایران نیز در واکنش به تحریم نفت خود هشدار داده است که در صورت بروز چنین اتفاقی، قیمت نفت به مرز ۲۵۰ دلار خواهد رسید.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در گفتگو با روزنامه شرق که روز یکشنبه منتشر شد، گفته است که در صورت تحریم نفت و گاز ایران قیمت نفت به بالای ۲۵۰ دلار خواهد رسید.
مهمان پرست تاکید کرد:" تحریم نفت و گاز هم در این دوره و زمانه از آن دست تحریمهایی است که اگر فردی بخواهد این کار را بکند ، باید تا انتها همه فکرهایش را کرده باشد و بعد وارد میدان شود."
به گفتهی سخنگوی وزارت خارجه، به محض اینکه چنین طرحی به شکل جدی مطرح شود، قیمت نفت به بالای ۲۵۰ دلار در هر بشکه خواهد رسید.
در پی این اظهارات و در شرایطی که نگرانی برای تحریم نفت ایران وجود دارد، قیمت نفت در حال افزایش است.
روز دوشنبه علی النعیمی، وزیر نفت عربستان سعودی وعده داد که کشورش تولید نفت خود را بالا خواهد برد تا کمبود احتمالی نفت در آینده را تامین کند و به ثبات در بازار نفت کمک کند. به گفته النعیمی، عربستان تولید روزانه خود را از ۸ میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه، به بیش از ۱۰ میلیون بشکه خواهد رساند.
از سویی اخیرا وزارت نفت عراق نیز اعلام کرده بود که با توجه به قراردادهای بزرگی که میان عراق و شرکتهای نفتی مهم جهان به امضا رسیده، تولید نفت این کشور در ۳ سال آینده به روزانه ۱۱ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه خواهد رسید.
ایران نیز با روزانه ۲میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه نفت در حال حاضر سومین کشور صادرکننده نفت است.
خبرگزاری رویترز پیشبینی کرده است که در صورت ادامه بحران جهانی در مورد ایران قیمت نفت به مرز ۲۰۰ دلار برسد. چنین اتفاقی رخ خواهد داد یا نه اما به نظر میرسد افزایش قیمت نفت امری مسلم است و تنها این سوال مطرح است که این اتفاق چه زمانی رخ خواهد داد و میزان افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی تا چه اندازه خواهد بود .
شورای دفاع از حق تحصیل همزمان با روز دانشجو در بیانیه ای خواستار آزادی همه دانشجویان زندانی شد.
در این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفت از مسئولان خواسته شده به محروم کردن فرزندان وطن از تحصیل پایان دهید و امکان بازگشت همه دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل به دانشگاه ها را فراهم کنید.
در حال حاضر ضیا نبوی ، مجید دری ، مهدیه گلرو و همسرش وحید لعلی پور و پیمان عارف از اعضای شورای دفاع از حق تحصیل و چندین دانشجو محروم از تحصیل و ستاره دار دیگر در زندان های مختلف ایران ، به جرم حق خواهی و مطالبه حق اولیه تحصیل و حمایت از جنبش سبز مردم ایران در زندان هستند.
در بخشی از این بیانیه با اشاره به محدودیتهای موجود در محیطهای علمی آورده است: در این شرایط تأسفبار دانشجویان به زندان میروند یا از تحصیل محروم میشوند، افراد وابسته به حاکمیت ،همانان که به جای نردبان علم از دیوار سفارتخانه ها بالا میروند، به سادگی وارد دانشگاه ها می شوند، استادان مستقل خانه نشین میشوند و کلاسهای درس تفکیک جنسیتی میشود و عدهای با منطق زور حرف از اسلامی کردن علوم میزنند، در شرایطی که زوال تدریجی سازمان دروغ و ریا به نهایت منطقی اش نزدیک و نزدیکتر میشود.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
شانزدهم آذر 1390 فرا میرسد، در شرایطی که همچنان گروه بزرگی از بهترین دانشجویان ایران امکان پاسداشت روز دانشجو را در دانشگاههای خود ندارند چرا که یا در گوشه یک زندان هسند یا بار ستارههای محرومیت از تحصیل را بر دوش دارند. حال دیگر جرم این دانشجویان را همه میدانند: مطالبۀ مُصرانۀ حقوق قانونیشان. در مقابل، حاکمیت که مطابق اخلاق، شرع و قوانین داخلی و بین المللی موظف به رعایت و تامین این حقوق است، نه تنها اقدامی در تأمین آنها نکرده که همچنان به سرکوب و مجازات دانشجویان حق طلب ادامه داده است.
امروز در ایران هزاران دانشجو به طرق مختلف و تنها به خاطر آزاداندیشی و فعالیتهای سیاسی یا صنفی مسالمت آمیز خود و یا اعتقاد به مرامی که پسند حاکمان نیست، از تحصیل محرومند. چنین تضییع حقی تنها با عبارت "آپارتاید آموزشی" قابل بیان است. در حالی که بر اساس بند سوم از اصل سه قانون اساسی، دولت جمهوری اسلامی ایران موظف به تسهیل و تعمیم آموزش عالی است. همچنین در بندهای دیگری از همین اصل دولت موظف به "رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینه های مادی و معنوی" و "تأمین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون" شده است. محروم و زندانی کردن دانشجویان در تقابل بادیگر اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مانند اصول ۱۹، ۲۰، ۲۲، ۲۳ ، ۳۰، ۳۶، ۳۷ و همچنینکنوانسیون ها، مقررات و تعهدهای بینالمللی است که دولت ایران به آن پیوسته و همانند قوانین داخلی ملزم به اجرای آن می باشد.
با اینهمه نه تنها حاکمیت امکان تحصیلات عالی را امتیازی برای موافقان خود میداند که همچنان و در کمال تعجب محروم کردن فله ای دانشجویان را انکار میکند و در آخرین اقدامات برای پنهان کردن این ظلم آشکار اقدام به دستکاری کارنامه دانشجویان نموده است.
در سال جاری بیشتر از سالهای گذشته دخالت غیر قانونی نیروهای امنیتی در اعلام نتایج آزمون کارشناسی ارشد مشهود بود تا جایی که پیش از اعلام رسمی نتایج، عده ای از داوطلبان احضار و ضمن گرفتن تعهدات اجباری خلاف قانون، رتبه آنها به ایشان گفته شد و بسیاری دیگر موفق به دریافت کارنامه اولیه و انتخاب رشته نشدند. کمیتههای انضباطی نیز همچنان نقش ماشین صدور حکمهای تعلیق از تحصیل به صورت حضوری یا غیابی، اجرا میکنند و در تمام موارد فوق امکان پیگیری حقوقی برای دانشجویان مسدود و غیر ممکن میشود.
هم اکنون ضیا نبوی ، مجید دری ، مهدیه گلرو و همسرش وحید لعلی پور و پیمان عارف از اعضای شورای دفاع از حق تحصیل و چندین دانشجو محروم از تحصیل و ستاره دار دیگر در زندان های مختلف ایران ، به جرم حق خواهی و مطالبه حق اولیه تحصیل و حمایت از جنبش سبز مردم ایران زندانی می باشند.
سعید جلالیفر ، اشكان ذهابيان ، مجيد توكي ، عماد بهاور ، عليرضا خوشبخت ، زهرا جاني پور ، زهرا توحيدي ، سميه رشيدي ، حجت عربي ، افتخار برزگريان ، مهسا جزيني ، شيوا نظر آهاري ، كوهيار گودرزي ، نويد خانجاني ، اسماعيل سلمانپور ، علي نظري ، علي تقي پور ، ايمان صديقي ، حسين قابل ، محسن برزگر ، سارا خادمي ، احسان قشقايي ، وحيد عابديني ، مهدي عربشاهي ، مرتضي سمياري ، علي عجمي ، مهدي گيلاني ، فرزانه نجار نژاد ، حسين احمد نژاد ، علي پرويز ، فرشاد عزيزي ، مهدي خدايي ، سلمان سيما ، امين رياحي ،علي اكبر محمد زاده ، صدرا میردامادی، علی قلی زاده ، عادل طائی نیا ، علی رزاقی بهار ، سید علی صابری ، بهزاد پروین ، علی سپندار ،عليرضا كياني ،آرش صادقي و... از دیگر دانشجویان محروم از تحصيل ، ستاره دار یا اعضاي شوراي دفاع از حق تحصيل میباشند که در روزهاي پس از كودتاي انتخاباتي سال 88 بازداشت و بعضا به احكام طويل المدت حبس محكوم شدند.
برخي از اين دانشجويان محروم از حق تحصيل همچون سعید جلالیفر، مجيد توكلي ، عماد بهاور ، کوهیارگودرزی ، آرش صادقي ، علي اكبر محمد زاده ، علی رزاقی بهار وعلي عجمي همچنان در زندان به سر ميبرند.
در این شرایط تأسفبار که دانشجویان به زندان میروند یا از تحصیل محروم میشوند، افراد وابسته به حاکمیت ،همانان که به جای نردبان علم از دیوار سفارتخانه ها بالا میروند، به سادگی وارد دانشگاه ها می شوند، استادان مستقل خانه نشین میشوند و کلاسهای درس تفکیک جنسیتی میشود و عدهای با منطق زور حرف از اسلامی کردن علوم میزنند، در شرایطی که زوال تدریجی سازمان دروغ و ریا به نهایت منطقی اش نزدیک و نزدیکتر میشود، شورای دفاع از حق تحصیل به نمایندگی از دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل ایران، از مقامات مسئول می خواهد که:
- دانشجویان زندانی را آزاد کنید، آنان بیگناهاند و این را همه میدانند.
- به محروم کردن فرزندان وطن از تحصیل پایان دهید و امکان بازگشت همه دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل به دانشگاه ها را فراهم کنید.
- استقلال علم و نهاد آموزش آن یعنی دانشگاه را از دولت، دین ، سیاست و نهادهای آنها بپذیرید و به آزادی های آکادمیک و استقلال دانشگاه احترام بگذارید.
شورا همچنین از ایرانیان و آزادی خواهان در داخل و خارج از کشور میخواهد دانشجویان محروم از تحصیل و به ویژه آنان را که در این روزها زندانی اند را فراموش نکنند. به ویژه از ضیا نبوی یاد میکنیم که سالگرد تولدش آخرین روز پاییز است؛ دانشجویی که همه هم و غماش پایان دادن به پاییز دانشگاهها بود. همچنین شورا از همه دوستان و همراهان ضیا میخواهد تا با تلاش هرچه بیشتر در سالگرد میلاد او به بلندتر شدن پیام انسانی او یاری برسانند.
شورای دفاع از حق تحصیل - 16 آذر 1390
دولت بشار اسد درخواست اتحادیه عرب برای حضور ناظران این اتحادیه در سوریه را پذیرفت.
یک روز بعد از گذشت مهلت اتحادیه عرب به سوریه برای قبول طرح پیشنهادی این اتحادیه که به منظور خاتمه دادن به برخوردهای خشونت آمیز در آن کشور ارائه شده بود، دولت سوریه گفته که آماده است "با شرایطی" این طرح را بپذیرد.
سخنگوی وزارت خارجه سوریه روز دوشنبه اعلام کرد که ولید معلم، وزیر خارجه این کشور به درخواست اتحادیه عرب پاسخ مثبت داده و یکشنبه شب نیز در همین زمینه نامهای برای "نبیل عربی" رئیس اتحادیه عرب ارسال کرده است.
سخنگوی وزارت خارجه سوریه در مورد شرایط مورد نظر گفته است که مقامات سوری خواستار تغییراتی در ماموریت ناظرانی شده اند که اتحادیه عرب خواسته است برای نظارت بر نحوه توقف خشونت علیه معترضان به سوریه اعزام شوند.
اتحادیه عرب در قاطعانه ترین اقدام خود برابر یکی از اعضایش، از سوریه خواسته بود که پیشنهاد این اتحادیه را اجرا کند و به ناظران خارجی اجازه دهد که وارد آن کشور شوند
عباس عبدی
عباس عبدی روزنامهنگار، جامعهشناس یا فعال سیاسی فرقی نمیکند، پای بحث دربارهٔ رسانه در میان باشد، نظرات وی خواندنیتر است؛ به این خاطر که عبدی با تجربهٔ کار در سه حوزهٔ پیشگفته با رمز و رازهای کار رسانه به خوبی آشناست. از عبدی خواستیم درباره ضرورت احداث و راهاندازی تلویزیون خصوصی به پرسشهای ما پاسخ بگویند. پاسخهای مکتوب وی را در ادامه میخوانیم.
ــ برای اولین سؤال مایلم از اینجا شروع کنیم که چرا باید تلویزیون خصوصی داشته باشیم؟
هرگونه تمرکز و انحصار منابع قدرت، موجب فساد و تباهی خواهد شد. حتی انحصارگر هم در نهایت قربانی انحصارگری خود میشود. همچنان که انحصارات اقتصادی یکی از دلایل فساد و رکود اقتصاد کشور است، انحصارات سیاسی، نظامی و رسانهای هم همین سرنوشت را دارند. من نه تنها به طور اصولی طرفدار شکستن انحصار سیاسی و اقتصادی و رسانهای از جمله تلویزیون به عنوان مهمترین رسانهٔ کنونی هستم، بلکه طرفدار شکستن انحصار در تسلیحات هم هستم (هرچند ممکن است عدهای آن را نوعی آنارشیسم بدانند، ولی معتقدم که آزادی داشتن اسلحهٔ شخصی در بلندمدت بیش از آن که موجب خشونت و کاربرد نامعقول آن شود، میتواند به توازن قوا که شرط لازم برای شکلگیری یک جامعهٔ متعادل و اخلاقیتر است، کمک کند). بنابراین تلویزیون خصوصی باید داشت، زیرا که در غیر این صورت انحصار منابع رسانهای قدرت میشود که فسادآور است.
ــ مگر رابطهٔ قدرت و رسانه چیست که قدرتمندان آن را معادل قدرت نظامی میدانند و از سپردن آن به دیگران پرهیز میکنند؟
رسانه یکی از مهمترین منابع قدرت در هر نظامی به ویژه در نظامهای جدید است و در اختیار داشتن رسانه موجب افزایش قدرت صاحب آن میشود. البته نظامهای بسته در بسیاری از موارد الزامات استفاده از این منبع مهم را نمیدانند و با انحصاری کردن آن موجبات ضعف قدرت رسانه میشوند.
ــ اگر بخواهیم فواید تلویزیون خصوصی را برشماریم از نگاه شما فواید تلویزیون خصوصی برای فرهنگ عمومی چیست؟
فرهنگ کارآمد در تعریف نهایی خود، از خلال مشارکت و حضور همهٔ آحاد جامعه شکل میگیرد و این میسر نیست، مگر آنکه همهٔ گروهها و گرایشها به قدر توان خود به منابع قدرت و فرهنگساز، از جمله رسانهها و تلویزیون دسترسی داشته باشند. در غیاب این دسترسی، اجزای فرهنگ رسمی که پویایی کافی ندارد، ظاهراً بر سایر فرهنگها غلبه میکند، ولی خردهفرهنگهای مهمی در زیر این پوسته و انحصار فریبنده، شکل گرفته و در موقع مناسب غلیان کرده و نظم و امنیت صوری جامعه را دچار اختلال میکنند.
ــ یعنی رسانههای دولتی نمیتوانند مانع از غلیان این خردهفرهنگها شوند؟
نه تنها نمیتوانند مانع شوند، بلکه به نوعی آن را تشدید هم میکنند، زیرا انحصارگری رسانهای رسمی علیه خردهفرهنگها، نزد طرفداران این فرهنگها از یک سو مشروعیت میآورد و از سوی دیگر نقش هویتبخشی هم برای آنان ایفا میکند که این دو مسئله موجب تشدید بحران فرهنگی در جامعه میشود.
ــ تلویزیون خصوصی برای جوامعی با مختصات فرهنگی و دینی ما یک تهدید است یا فرصت؟
بستگی دارد که تلویزیون خصوصی چگونه ایجاد شود. اگر بر اثر یک فروپاشی سیاسی به تلویزیون خصوصی دست یابیم، احتمالاً حداقل در کوتاه مدت به صورت تهدید عمل میکند، زیرا فاقد نظارت قانونی خواهد بود و چنین رسانههایی به عنوان یک منبع مهم قدرت به احتمال فراوان علیه همبستگی عمومی عمل خواهند کرد. ولی اگر بر اساس یک قانون و شورای نظارت بیطرف و قوی، به چنین تلویزیونی برسیم، قطعاً یک فرصت مناسب است.
ــ با توجه به تحولات کنونی جامعه خوشپنداری است اگر فکر کنیم حکومت اجازهٔ فعالیت تلویزیون خصوصی را میدهد. بنابراین مقولهٔ تهدیدآمیز بودن آن (در شرایط کنونی) میچربد. اگر پاسخ منفی است، لطفاً به تفصیل توضیح دهید؟
اگر منظور شما از شرایط کنونی ۶ ماه و یک سال است در این صورت تحقق این هدف محتمل نیست اما اگر بلندمدتتر نگاه کنیم و با توجه به وجود و گسترش ماهواره این هدف امکانپذیر است و باید برای آن قانوننویسی و حتی شورای نظارت در نظر گرفت. البته بحثهای کنونی ما ناظر به بعد نظری این مسئله است و نه وجه عملی آن.
ــ یکی از ویژگیهایی که برای جامعهٔ ایرانی بیان میکنند تنوع و تکثر فرهنگی است. چگونه میتوان بین خردهفرهنگها و یک فرهنگ مدرن پل زد. نقش تلویزیون خصوصی در این باره چیست؟
در غیاب تلویزیون خصوصی و آزاد، تنوع و تکثر فرهنگی به صورت مستقل و در غیرارتباط با یکدیگر رشد کرده و به هویتهای مستقلی تبدیل میشوند و در نهایت جامعه چندفرهنگی یا چندهویتی خواهد شد، و چون جامعهٔ چندهویتی قوام ندارد و به ازای هر جامعه یک فرهنگ هست (دربارهٔ جزئیات و ابعاد علمی این نظرات باید جداگانه بحث کرد، لذا استنباطهای کلی صورت نگیرد)، در نتیجه جامعهٔ مادر به سرعت تجزیه و به چند جامعه تقسیم خواهد شد (مثل اتحاد جماهیر شوروی). بنابراین برای ادغام و درهمجوشی خردهفرهنگهای موجود در جامعه، در ذیل یک فرهنگ عمومی و کلیتر، داشتن رسانههای مستقل و خصوصی ضروری است، به شرط آنکه تحت چهارچوب قانونی و نظارتی قوی، فعالیت کند.
ــ منظور از چارچوب نظارتی قوی چیست؟ سانسور در این نظارت که شما قوی آن را برای تلویزیون خصوصی طلب میکنید کجاست؟
اگر رسانههای خصوصی با ارادهٔ ملی و در شرایط عادی مجاز دانسته شوند به طور طبیعی برای آنها نیز قانون مناسب نوشته خواهد شد زیرا بدون وجود قانون چنین کاری شدنی نیست و از آنجا که بر اجرای این قانون هم باید نظارت شود و نهاد نظارتی هم باید قدرتمند و مستقل باشد لذا فقط در این شرایط است که رسانهها اعم از خصوصی و دولتی مؤثر و مفید عمل خواهند کرد و این ربطی به سانسور ندارد. همچنان که در مورد مطبوعات نیز قانون و شورای نظارت داریم که اگر مطابق قانون عمل شود همه راضی خواهند بود. البته هر حکومتی که به تلویزیون خصوصی تن دهد به احتمال فراوان تن به انتخابات آزاد هم میدهد و قانون رسانه هم از سوی مجلس برآمده از چنین انتخابات آزادی بیرون خواهد آمد و این قانون نمیتواند موجب سانسور شود.
ــ تجربهٔ دستیابی ایرانیان به رسانه هر بار آنان را با یک جنبش سیاسی فرهنگی روبرو کرده است، از تلگراف تا تلفن. رسانهها همواره با تغییرات اجتماعی همزاد بودهاند، آیا ترس حکومتها از عدم خصوصی کردن تلویزیون به همین خاطر است؟
برای پرهیز از این بحران باید نسبت به خصوصی کردن رسانهها از جمله تلویزیون، زودتر اقدام کرد. اینترنت و ماهواره هم یکی از مصادیق سؤال شماست. ولی چرا دستیابی به این رسانهها فقط در جوامع معینی موجب بروز بحران یا جنبش سیاسی میشود؟ دلیل آن این است که به دلیل فقدان قانون و نظارت مؤثر، اینها هم مثل دولتها از رسانه خارج از چارچوب کارکردی آن استفاده میکنند و چون زمینهٔ بروز و شکلگیری جنبش اجتماعی فراهم است این رسانهها در خدمت این جنبشها درمیآیند. بنابراین اگر در گذشته تلویزیون خصوصی میداشتیم، امروز از ماهواره و اثرات آن در شکلگیری جنبش اجتماعی وحشت نمیکردیم؛ و اگر امروز به تلویزیون خصوصی دسترسی پیدا کنیم، فردا از خیلی چیزهای دیگر وحشت نخواهیم داشت.
ــ از طرف دیگر ایرانیان به خاطر خصلت افراط و تفریطیشان خیلی دیر با فرهنگ یک رسانه آشنا میشوند آیا در بین ایرانیان آمادگی برای فرهنگ تلویزیون خصوصی وجود دارد؟
علت افراط و تفریط نیز در وضعیت پاندولی سیاست است که به سرعت تغییر فضا میدهد. حتی اگر بپذیریم که در این زمینه افراط و تفریط است، باید اجازه داد که چند رفت و برگشت صورت گیرد تا وضعیت به حالت تعادل برسد. آشنایی با رسانه، بدون داشتن رسانههای خصوصی امکانپذیر نیست. بنابراین داشتن رسانههای خصوصی را نمیتوان موکول به داشتن آشنایی با رسانه کرد. قضیهٔ مرغ و تخممرغ نیست، بلکه مثل راه رفتن کودک است که تا امکان راه رفتن و زمین خوردن نداشته باشد راه رفتن را یاد نخواهد گرفت. اینکه مردم جامعهای با دموکراسی آشنایی ندارند، دلیل بر منع آنان از دسترسی به دموکراسی نمیشود زیرا به دلیل عدم حضور آنان در محیط دموکراتیک است که با آن آشنا نیستند، بنابراین باید به دموکراسی دست یابند و به مرور با آن آشنا شوند. اگر کارگاه آموزشی دموکراسی برای کلیهٔ مردم نداریم، کارگاه آموزشی آشنایی با رسانه هم نداریم.
ــ برخی میگویند تکثر فرهنگی و قومی و مذهبی یکی از مواردی است که باعث ایجاد حساسیت برای تلویزیون خصوصی است. آیا این تکثر برای یک شبکه خصوصی تهدید است؟
بله این مشکل وجود دارد، ولی راه چارهٔ آن این نیست که به دلیل وجود مشکل، مردم را از داشتن تلویزیون خصوصی محروم کنیم، زیرا بخشی از این مشکل به واسطهی انحصار رسانهای تعمیق شده است و در حال حاضر هم با گسترش ماهواره و اینترنت، شکاف رسانهای میان این گروههای قومی، مذهبی، و زبانی با رسانههای رسمی بیشتر میشود و افزایش این شکاف، زمینه ساز بروز بحرانهای حادی خواهد شد. بنابراین راه حل در تشکیل تلویزیونهای خصوصی با قوانین کارآمد و شورای نظارت قدرتمند است و هر روز که در اجرای این کار تأخیر شود، شکافهای فرهنگی ناکارکردی در جامعه، افزایش خواهد یافت و در آیندهٔ نه چندان دور به صورت انفجاری خود را بروز خواهد داد.
منتشر شده در ماهنامهٔ صنعت و توسعه، شهریور ۱۳۹۰.
منبع: وبسایت آینده
آیت الله بیات زنجانی، مرجع تقلید مقیم قم، همزمان با شب عاشورای حسینی، ضمن تماس تلفنی با همسر محمد حسین خوربک، از همسر این زندانی سیاسی دلجویی کرد.
محمدحسين خوربک، زندانی سیاسی عضو جبهه مشارکت، دو روز پیش، با فرزند شش روزه اش وداع كرد و به زندان اوين بازگشت.
آقای خوربک از زندانیان دستگیر شده در مراسم دعای کمیل است که در دادگاه به زندان محکوم شد.
به گزارش ندای سبز آزادی، وی که به خاطر تولد فرزندش به مرخصی آمده بود، در حالی به زندان بازگردانده شد که پیش از این با تمدید یک هفته ای مرخصی او موافقت شده بود. اما علی رغم این موافقت، پس از دوروز و در پی تماس مسوولان قضایی، به زندان بازگشت.
اين در حالي است كه آقای خوربک هنوز نتوانسته اقدامات قانونی برای ثبت احوال فرزندش را انجام دهد.
از حکم زندان او، تنها یک ماه و نيم باقی مانده است. اما مسوولان قضایی با ادامه مرخصی و حضور او در کنار فرزند نوزادش موافقت نکردند.
فرمانداری شوشتر بی توجه به جان مردم اجازه استفاده از یک پل در حال ریزش را داده است.
خبرگزاری میراث فرهنگی با اعلام این مطلب نوشت: پلبند گرگر به دليل ريزش و ترکهاي عميق بيش از دو سال است هيچگونه عبور و مروری روی آن انجام نميشود. اما درحالي که اينپل هنوز مرمت نشده و احتمال ريزش و خطر مرگ براي دستههاي عزاداری را دوچندان ميکند، فرماندار شوشتر عبور دستههاي عزاداری را آزاد کرده است.
پل بند گرگر که بيش از دو سال از تعطيلی آن ميگذرد درحالي بازگشایی شد که سازمان ميراث فرهنگی و پايگاه شوشتر به دلايل مختلفی از جمله عدم تامين اعتبار نتوانستند اين پل را علاج بخشي و مرمت کنند. هر چند که بيش از دو ماه است طرح مرمت به موسسه گنجينه ملي آب ايران واگذار شده و قرار است اين موسسه به مرمت پل بپردازد. هم اکنون نيز موانع اين پل توسط آتشنشاني شوشتر و به درخواست فرماندار شوشتر برداشته شده و درحال حاضر تردد ماشين آلات و انسان از روی آن صورت ميگيرد.
در همین حال، سادات ابراهيمی، نماينده شوشتر مقصر اصلي آزادسازی را سازمان ميراثفرهنگی و وزارت نيرو عنوان کرد و گفت:" به دليل اهمال کاري مسئولان مربوطه از جمله وزارت نيرو و سازمان ميراثفرهنگي بعد از گذشت بيش از 2 سال از تخريب و ريزش پل بند گرگر و عدم مرمت آن مردم ناراضي بودند تااينکه بحث عبورو مرور هيات مذهبی مطرح شد و با پيگيری مردم اين پل بازگشايی شد."
وي در مورد عبور و مرور دستههاي عزاداری و پيشبينی هر گونه اتفاقي ادامه داد:" هر اتفاقي ممکن است. چنانچه احتمال به وقوع پيوستن حوادث در هر پروژهای وجود دارد بهطوريکه اين احتمال ميتواند يک درصد و يا 99 درصد باشد اما برخي کارشناسان معتقدند که وضعيت پلبند گرگر بهگونهای نيست که خطر جدی آن را تهديد کند."
نماينده شوشتر ادعا کرد:" اظهار نظر کارشناسان فني نشان ميدهد ديواره شمالي پل مشکلي ندارد و عبور و مرور ميتواند صورت بگيرد."
ايندرحالياست که در شوشتر، دستههاي عزداري بسیار بزرگی در روز عاشورا به حرکت در می آیند و همين موضوع به دليل اينکه عبور و مرور را از روي اين پل بيشتر ميکند، جاي نگراني دارد. هماکنون سازمان آب و برق و موسسه گنجينه ملي آب با اين موضوع مخالف هستند و گفته ميشود پايگاه سازههاي آبي تاريخي شوشتر هم هيچگونه اطلاعي براي آزادسازي و تردد روي پل بند گرگر نداشتند.
درحالحاضر2 هيات بزرگ مذهبي در دو سمت پلبند گرگر حضور دارد به نام هيات عزاداران محلي بليتي و هيات صالح پيغمبر که با عبور از اين پل به بقاع متبرکه مقام عباس، امامزاده عبدالله و برائبن مالک دسترسي پيدا مي کنند. و اين دسته ها بزرگترين دستههاي شوشتر ناميده ميشوند که با آزادسازي پل احتمال صدمات جاني در آن ديده شده است.
رضا شهابی، از اعضای سندیکای کارکنان شرکت واحد که حدود ۱۹ ماه است، در زندان اوین به سر میبرد، از اول آذرماه در اعتراض به "بلاتکلیفی" و ادامه بازداشتش دست به اعتصاب غذا زده است.
با گذشت دو هفته از اعتصاب غذای آقای شهابی، زهرا شهابی، خواهر این زندانی سیاسی در گفت و گویی با بی بی سی فارسی ضمن ابراز نگرانی شدید از وضعیت جسمانی برادرش گفت: "روز یکشنبه ۱۳ آذرماه تلفنی با برادرم تماس گرفتیم، اما به سختی حرف میزد و وضعیت جسمی مناسبی نداشت. بر اساس تائید پزشکی قانونی برادرم نیاز به عمل جراحی دارد."
درحالی که از آخرین جلسه دادرسی آقای شهابی حدود پنج ماه میگذرد، به گفته خانم شهابی تاکنون نامه نگاری با مسئولان در خصوص وضعیت آقای شهابی بدون نتیجه بوده است. آقای شهابی در تیرماه سال ۱۳۸۹ بازداشت شد.
خانم شهابی همچنین گفت که اتهامی که به برادرش تفهیم شده "ارتباط با بیگانه" است.
پیش از این، در واکنش به اعتصاب غذای آقای شهابی، پنج فعال ملی - مذهبی (حبیب الله پیمان، احمد حاج سید جوادی، حسین شاه حسینی، اعظم طالقانی و لطف الله میثمی) از این عضو سندیکای کارکنان شرکت واحد خواستهاند که به اعتصاب غذای خود پایان دهد.
هشدار نسبت به وضعیت این فعال کارگری، پیش از این توسط محمد حیدری روزنامه نگاری که به تازگی آزاد شده است، داده شد. آقای حیدری در نامه ای به عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، خواستار رسیدگی به وضعیت آقای شهابی شده است.
همچنین با توجه به نگرانی فعالان ایرانی از وضعیت این عضو سندیکای کارکنان شرکت واحد، کمیتهای با عنوان "کمیته دفاع از رضا شهابی" تشکیل شده است.
در نخستین بیانیه این کمیته، با ابراز نگرانی از وضعیت این زندانی سیاسی آمده است: "رضا اکنون ناراحتی و نارسایی در کبد و کلیه دارد و ۴ مهرهی کمرش ضایع شده و اکنون نیمهی چپ بدنش بیحس شده و مطابق هشدار پزشکان، احتمال فلج شدن او وجود دارد و تا کنون چندین بار اورژانسی به بیمارستان منتقل شده است."
در ادامه بیانیه ذکر شده است: "در این مدت ۱۹ ماهه، اعضای خانواده و فرزندان رضا در بدترین شرایط روحی، جسمی و اقتصادی به سر بردهاند. ما بارها به مقامات قضایی و نیز مسئولین مختلف مراجعه و نامهنگاری کردهایم اما رضا تا کنون آزاد نشده است و همچنان بلاتکلیف است و جانش نیز در خطر است."
ندای سبز آزادی: از سرنوشت حسین نجفی، فعال سیاسی جوان خبری در دست نیست.
آقای نجفی که عضو شاخه جوانان جبهه مشارکت در شیراز است، یک ماه پیش بازداشت شد. اما پس از آن هیچ خبری از سرنوشت او به دست نیامده است.
خانواده ی نجفی نیز همچنان موفق به تماس با او نشده و هیچ اطلاعی از وضعیت فرزندشان ندارند.
گفته می شود آقای نجفی از نیمه ی آبان تا کنون در بازداشتگاه اطلاعات شیراز، معروف به زندان پلاک 100 محبوس است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر