جرس: علی شکوریراد، از فعالان دانشجویی دهه اول انقلاب میگوید دفتر تحکیمی که مدافع وضع موجود است جعلی است.
وی در گفتوگو نشریه دانشجویی "انعکاس" گفته است که دانشگاهها به عنوان یک شبکۀ اجتماعی گسترده همچنان پتانسیل حرکت بلکه طوفان را دارند و این همان چیزی است که دولت را بسیار نگران نگاه می دارد و وادار می کند همۀ روزنه هایی را که ممکن است موجب اکسیژن رسانی و حیات مجدد به این غول خفته از نظر آنها باشد را ببندند.
شکوری معتقد است، الان البته دیگر جنبش دانشجویی وجود ندارد و با مجموعۀ اقداماتی که انجام شده، تقریباً تمام تشکلهای مستقل دانشجویان که منتقد وضع موجود هستند تعطیل شده و آن تعداد هم که مانده اند با انواع و اقسام تضییقات مواجه هستند و تحرک چندانی در دانشگاهها وجود ندارد که بتوان نام فعالیت بر آن گذاشت چه برسد به حرکت یا جنبش. با این حال پتانسیل جنبش دانشجوئی همیشه وجود دارد و دانشگاهها به عنوان یک شبکۀ اجتماعی گسترده همچنان پتانسیل ایجاد طوفان را دارند.
وی تصریح کرد: یک زمان که دفتر تحکیم وحدت نمایندۀ جنبش دانشجویی بود بحث هویت نیز برای آن مطرح بود الان تشکل اصلی دفتر تحکیم به محاق رفته بجای آن یک دفتر تحکیم جعلی پا گرفته است که مدافع وضع موجود است. البته هنوز آن دفتر تحکیم معترض که خود را وارث نام و هویت تاریخی دفتر تحکیم می داند نیز بیانیه می دهد ولی امکان حیات آشکاری که نشان دهندۀ پایگاه وسیع دانشجوئی و توان بسیج آنها باشد از او سلب شده است.
عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت افزود: دفتر تحکیم با آن هویت تاریخی که از بدو تأسیس داشت و خود را خط امام می دانست و تا زمانی که خود را طرفدار اصلاحات می دانست و بعضاً پیشینۀ خط امامی خود را نفی می کرد و تا امروز که چند شقه شده و هرکدام خود را در پیوند با یکی از دوره های تاریخی آن می دانند یا هویت جدیدی برای خود تعریف می کنند، تمام شده است. الان که فضا کاملا بسته است و موضوع رسمیت و مجوز دیگر اهمیت ندارد بقا، ابطال یا انحلال تشکل های دانشجوئی و اینکه چه کسی حق دارد از کدام نام استفاده کند بلاموضوع است و هر کس دارد کار خودش را می کند ولی اگر روزی دوباره فضا باز شد و همۀ سلیقه ها و گرایش ها توانستند تشکل خود را بوجود بیاورند و فعالیت کنند آن وقت می شود صحبت کرد که نام و هویت دفتر تحکیم وحدت به کدام سلیقه یا گرایش تعلق دارد و اساسا آیا دیگر کسی می تواند از این نام استفاده کند یا نه. البته به نظر من در آن شرایط باید نام دفتر تحکیم را به تاریخ سپرد و هر مجموعه ای از نامی که معرف هویت واقعی آنان باشد استفاده کنند. نام دفتر تحکیم برای سلایق مختلف استفاده شده و دیگر نمی توان آن را بک مجموعه متعلق دانست.
آقای شکوری با بیان اینکه اساساً گفتمان غالب در جامعه عوض شده است و متناسب با آن جنبش دانشجوئی هم تغییر گفتمان داده است، تصریح کرد: در گفتمان غالب امروز دموکراسی و حقوق بشر محور قرار گرفته و اسلام که پس از انقلاب اسلامی محور ثابت گفتمانی در جامعه بوده است به حاشیه رفته است. در این حال که گفتمان غالب دستخوش چنین تحولات شگرفی شده است اگر بندۀ نوعی نیز به هویت تارخی خود یا تشکلی که زمانی به آن وابسته بوده ام یا الآن هستم دل بسته باشم نمی توانم انتظار داشته باشم دیگران نیز مانند من دلبسته باشند و یا به منطق سخنان من توجه کنند. بنابراین ترجیح می دهم دیگر در مورد آن صحبت نکنم.
این فعال سیاسی افزود: تغییرات گفتمانی دارای اجزای متفاوتی هستند. بخش عمدۀ آنها عصری و وابسته به علم و بخصوص تکنولوژی هستند. به عنوان مثال گسترش تکنولوژی ارتباطات و انتقال اطلاعات عامل اصلی فزونی آگاهی ها و همبستگی ها بوده، پیوند های جدیدی را در ابعاد جدید در جوامع انسانی امکانپذیرساخته است که موجب شکل گیری شبکه های اجتماعی و حرکت های هماهنگ و هم سطح آنان شده است. این حرکت ها بصورت جنبش سبز در ایران، بهار عربی در خاورمیانه و جنبش توقف وال استریت در آمریکا و کشورهای غربی نمایان شده است و شاید در آینده اشکال و ابعاد جدیدی نیز پیدا کند. بخش دیگری از تغییرات گفتمانی مربوط به تجربه هایی است که بشر و یا ملت ها بدست می آورند. مثلا بشر از انقلابهایی که کرده است با هزینه های بسیاری که برایش داشته است خیر چندانی ندیده است. به همین دلیل دیگر بدنبال انقلاب نمی رود و اصلاحات را جایگزین آن کرده است. روزگاری اسلحه نماد انقلاب بود و مایه افتخار. جوانان آن روز علاقه داشتند اسلحه بدست بگیرند و عکس بیاندازند.
سازمانهای انقلابی از نماد اسلحه در آرم خود استفاده می کردند. ولی الآن اینگونه نیست. امروز آنها که اسلحه در دست دارند محبوب نیستند. قلم امروز محبوب تر است. سخنان انقلابی مانند سابق شورآفرین نیستند بلکه سخن ازصلح، مدارا و اصلاحات خریدار بیشتری دارد.
این عضو سابق دفتر تحکیم وحدت سپس گفت: چهره هایی مثل ماندلا، خاتمی و آن سانگ سوچی در جهان امروز دلربا تر از بن لادن و... هستند.
وی با بیان اینکه بخش کوچکی از تغییرات گفتمانی تحت تأثیر تبلیغات و تأثیرات بیگانگان و یا وسوسه های شیطانی است، افزود: ولی متأسفانه در کشور ما عده ای همین را بهانه کرده اند تا چشم خود را بر واقعیات بزرگ ببندند. چرخ زمان از گردش نمی ایستد و لاجرم آنهائی را که مقتضیات زمان و مکان را درک نکنند و واقعیات را در نیابند و همپای تحولات عصری پیش نیایند و در نتیجه برای زمانۀ خود برنامه ای نداشته باشند در زیر آن خرد خواهند شد. دور نیست ونسل ما به یاد دارد زمانی را که صدای شکسته شدن استخوانهای ابرقدرتی شنیده شد که نتوانست خود را با مقتضیات زمان تطبیق بدهد.
مردمک:وزیر راه و شهرسازی اعلام کرده است که در صورت تائید سازمان هواپیمایی، ایران از روسیه هواپیمای کوتاه برد ۱۰۰نفره میخرد.
علی نیكزاد، وزیر راه و شهرسازی یکشنبه، ۲۰ آذر در همین رابطه به ایسنا گفت که خرید این هواپیماها با پیشنهاد طرف روسی در سفری که او و رئیس سازمان هواپیمای ایران به این کشور داشته، در دستور کار قرار گرفته است.
وزیر راه و شهرسازی تاکید کرد که خرید هواپیما از روسیه در راستای توسعه ناوگان هوایی دنبال میشود و در حال حاضر ایرلاین خاصی برای استفاده از این هواپیماها مد نظر نیست.
بر این اساس اگر ایرلاینهای فعال در ایران تمایل داشته باشند میتوانند با استفاده از تسهیلات ارزی صندوق توسعه ملی، این هواپیماها را که برای مسیرهای یک تا یک ونیم ساعته مناسب هستند، خریداری کنند.
آقای نیکزاد همچنین گفت که در صورت بیمه بودن هواپیماها بانکها آن را به عنوان ضمانت قبول میکنند تا در صورت بروز سانحه هوایی بانک بتواند خسارت خود را از بیمه دریافت کند.
طی سه دهه اخیر و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، صنعت هوایی ایران با تحریم کشورهای عرضه کننده این قطعات مواجه بوده است.
ممنوعیت فروش هواپیما و قطعات آن در این سالها باعث شد که ایران از هواپیماهای فرسوده و گاه از رده خارج شده روسی از جمله هواپیماهای توپولوف استفاده کند که باعث رقم زدن چندین سانحه هوایی مرگبار در ایران شد.
تنها در سالهای پایانی دهه ۱۹۹۰، همزمان با دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و بهبود روابط جمهوری اسلامی ایران با اروپا شرکت هواپیمایی هما توانست چند فروند هواپیمای مدرن ایرباس ای ۲۰۰-۳۳۰ را با شرکت ایرباس نهایی کند که بعد از مدتی آمریکا دوباره تحریمهای خود را از سر گرفت.
البته سال گذشته مقامان مسئول صنعت هوایی ایران وعده دادند که هواپیماهای توپولوف را از ایرلاینهای ایران خارج میکنند.
همزمان حمید بهبهانی، وزیر راه و ترابری ایران از آغاز اخراج خلبانان روسی همزمان با خروج هواپیماهای توپولوف نیز خبر داد.
«مذاکره برای اجاره پنج فروند ایرباس»
در همین رابطه امروز مدیرعامل شرکت توسعه ترابری ایرانیان از انجام مذاکراتی برای اجاره پنج فروند هواپیمای مدرن از ایرلاینهای خارجی برای پروازهای داخلی خبر داد.
علی جهاندیده احتمال داد که این هواپیماها متعلق به شرکت ایرباس باشند که در خطوط هوایی ترکیه مشغول فعالیت هستند.
از خرداد ماه سال گذشته و همزمان با صدور قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه ایران شرکتهای هواپیمایی ایران در اروپا با مشکلات تازه روبهرو شدند که ازجمله آنها میتوان به ممنوعیت سوختگیری در برخی فرودگاههای اروپا اشاره کرد.
اواسط مهرماه نیز انجمن بینالمللی حمل و نقل هوایی (یاتا) اعلام کرد که تمام خدمات تسویه حسابهای شرکتهای هواپیمایی را با هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران از پنجم اکتبر (۱۳ مهر) به حالت تعلیق درآورده است.
در واکنش به این تصمیم یاتا، مدیرعامل هما این اقدام را «خلاف مقررات بینالمللی و اساسنامه یاتا» دانست و گفت که ایران بهطور رسمی درخواست کرده این تصمیم اجرا نشود.
بر اساس آمار منابع رسمی در ۱۰ سال گذشته، نزدیک به هزار نفر در ایران به خاطر سوانح هوایی کشته شدهاند که مهمترین عامل این سوانح فرسودگی ناوگان هوایی ایران است.
سازمان ملل به منظور تحت فشار قرار دادن ایران در پرونده هستهای، تحریمهای مختلفی علیه جمهوری اسلامی وضع کرده به همین دلیل این کشور نمیتواند با شرکتهای مشهور هواپیماسازی مانند بویینگ و ایرباس قراداد امضا کند و یا شمار هواپیماهایش را افزایش دهد یا آنها را تعمیر کند.
برای جبران این کمبود ۹ آبان اعلام شد که شرکت هواپیمایی قطر ۳۱ پرواز به پروازهای هفتگیاش در مسیر ایران اضافه خواهد کرد.
موضوعی که با مخالفت شرکتهای هواپیمایی داخلی ایران روبهرو شد و در نامهای به وزیر راه و شهرسازی، خواستار عدم حضور هواپیمایی «قطر ایرلان» شدند.
از طرف دیگر، مدیرعامل شرکت فرودگاههای ایران تیرماه امسال اعلام کرد که از مجموع ۵۴ فرودگاه ایران، ۵۱ فرودگاه زیانده هستند.
مردمک:مجلس ایران یک ماده از طرحی را به تصویب رساند که بر اساس آن دولت فقط در شرایط وقوع حوادث غیر مترقبه یا بروز خطری برای جان شهروندان، مجاز است تا روزهای کاری را تعطیل کند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مجلس ایران، یکشنبه، ۲۰ آذر ماه نمایندگان با تصویب ماده ۲۷ از «طرح بهبود مستمر فضای کسب و کار»، اعلام تعطیلیها در روزهای کاری توسط دولت را کنترل کردند.
بر اساس این مصوبه که ۱۲۷ رای موافق داشت، مرجع تعیین شرایط غیرمترقبه و شرایطی که جان شهروندان را به خطر میاندازد نیز سازمانهای تخصصی مانند هواشناسی، محیطزیست و شورای تامین استانها است.
روزهای دوشنبه و سهشنبه هفته گذشته که به مناسب «تاسوعا و عاشورا» تعطیل رسمی بود، مدارس توسط وزارت آموزش و پرورش در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه تعطیل شد و بسیاری از ادارهها و سازمانها نیز تعطیل شدند.
این تعطیلیها که به «بینالتعطیلین» معروف هستند و دولت دستور آن را صادر میکند، بارها مورد اعتراض برخی نمایندگان مجلس و مرکز پژوهشهای مجلس که معتقدند این تعطیلیها به ضرر ایران است، قرار گرفته است.
احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس و منتقد دولتدهم این اقدام محمود احمدینژاد را تخلفی میداند که موجب کاهش بهرهوری کارمندان دولت، پرداخت دستمزدهای اضافی و ضربه به اقتصاد ایران میشود.
مرکز پژوهشهای مجلس در چند سال گذشته، چندین بار طرح ساماندهی تعطیلات رسمی در ایران را مطرح کرده و شورای انقلاب فرهنگی نیز این طرح را بررسی کرده است اما نتیجهای در پی نداشته است.
هفته گذشته، این مرکز پیشنهاد جدید خود را درباره ساماندهی تعطیلات رسمی در قالب طرحی قانونی منتشر و به نمایندگان مجلس ارائه کرد که بر اساس آن، این تعطیلات از ۲۵ روز به ۱۶ روز کاهش یابد و شماری از مناسبتهای مذهبی، تنها در برخی استانها تعطیل باشد.
همچنین بر اساس این طرح، برای حل معضل تعطیلات بین تعطیلیهای رسمی، مرکز پژوهشها به دولت و نمایندگان پیشنهاد داده که پس از کاهش تعطیلات رسمی، به دولت اجازه داده شود تا روزهای بین تعطیلیها را همواره تعطیل اعلام کند.
مقصود از این پیشنهادها نیز، جمعکردن تعطیلات پراکنده در ایران عنوان شده است که به اعتقاد مرکز پژوهشهای مجلس، معضل اصلی تعطیلات در ایران است.
بنا بر اعلام این نهاد، با وضعیت فعلی تعطیلات، ۲۰ درصد از دستمزد پرداختی در اقتصاد کشور بابت روزهای تعطیل صرف میشود در حالی که در خوشبینانهترین برآورد، ساعت کار مفید در ایران دو ساعت و در کشورهای پیشرفته دنیا در بدبینانهترین برآورد پنج ساعت است.
از طرف دیگر، میزان ساعت کار مفید در کشورهای خارجی درحالی بیشتر از ایران است که دو روز در هفته با پایان کار، تعطیل هستند و به علاوه تعطیل رسمی خود، از ایران نیز حتی بیشتر روزهای تعطیل رسمی و غیر رسمی دارند.
البته روزگذشته، علی لاریجانی، رئیس مجلس در واکنش به انتشار اخبار پیرامون این طرح گفت که طرحی برای ایجاد تغییرات در تعطیلات رسمی کشور، بهویژه برای حذف تعطیلی مناسبتهای مذهبی در دستور کار مجلس قرار ندارد.
پیش از این نیز در شهریور ماه، مجلس تعطیلات عید فطر را به دو روز افزایش داد و آقای توکلی در مخالفت با آن گفت «احساسات خود را کنترل کنید و بیجا خود را درگیر تمنیات دولت که به خواستههای مردم دامن میزند، نکنیم».
به گفته تحلیلگران اقتصادی «میزان قابل توجه تعطیلات» تنها عامل پایین بودن ساعت کار مفید در ایران نیست بلکه این معضل به عواملی مانند «ضعیف بودن فرهنگ کار»، «عدم آموزش واحدهای تولیدی» و «روند نامناسب حضور دولت در بازار اشتغال» بستگی دارد.
بی بی سی فارسی:محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی ایران، خبر منتشر شده در مورد اظهارات وی راجع به تاثیر حمله به سفارت بریتانیا بر بازار ارز را تکذیب کرد.
آقای بهمنی در گفتوگو با باشگاه خبری خبرگزاری فارس "توانا"گفت که "تنها اشاره کرده که برخی عوامل سیاسی بر نرخهای بازار ارز تاثیر گذار است".
این واکنش، ساعاتی پس از انتشار خبر اظهارات رئیس کل بانک مرکزی توسط خبرگزاری مهر صورت گرفته که حکایت داشت حمله به سفارت بریتانیا، تلاش های این بانک را برای کاهش نرخ ارز بی اثر کرده است.
به نوشته این خبرگزاری، آقای بهمنی در گفتگو با مسئولان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران، با اشاره به اقدامات بانک مرکزی برای پایین آوردن نرخ ارز گفته بود: "این تلاش در حال به ثمر نشستن بود که متاسفانه با حرکت صورت گرفته در مورد سفارت انگلیس، نرخ ارز تاثیر پذیرفت."
حمله حدود دو هفته پیش گروهی از هواداران حکومت ایران به سفارت بریتانیا در تهران، با واکنش شدید کشورهای غربی مواجه شد و صدور بیانیه شورای امنیت را در محکومیت این حمله به دنبال داشت.
در بخش دیگری از صحبت های نقل شده از محمود بهمنی توسط خبرگزاری مهر، با اشاره به زیان های تحریم های بین المللی برای اقتصاد ایران آمده است: "باید جامعه را به نحوی اداره کنیم که بتوانیم دو سال خود را حفظ کنیم، گویا در شعب ابی طالب گرفتار شده ایم."
"شعب ابی طالب"، نام محلی در نزدیکی شهر مکه است که به گفته مسلمانان، پیامبر اسلام و پیروانش به مدت سه سال در آنجا در محاصره اقتصادی مخالفان خود قرار گرفتند و شرایط بسیار سختی را پشت سر گذاشتند.
بی بی سی فارسی:محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی ایران تحریم هایی که علیه این کشور اعمال شده را "جنگ تمام عیار اقتصادی" توصیف کرده و گفته که "شرایط تحریمی، شرایطی به مراتب سخت تر از یک جنگ فیزیکی را ایجاد کرده است."
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، آقای بهمنی در نشست با اعضای اتاق بازرگانی تهران به انتقاد از گروهی پرداخت که "هنوز به این باور نرسیده اند که کشور در شرایط تحریم قرار دارد."
به گفته رئیس کل بانک مرکزی، این گروه خیال می کنند که "شرایط عادی است و مقررات هم باید به صورت عادی لحاظ شود در حالی که شرایط سخت، مقررات سخت تحریم را می طلبد."
نشست رئیس کل بانک مرکزی ایران با اعضای اتاق بازرگانی تهران که مهمترین تشکل بخش خصوصی به حساب می آید بازتاب گسترده ای در رسانه ها داشته و خبرگزاری های داخلی بحث تحریم ها را برجسته کرده اند.
آقای بهمنی خطاب به اعضای اتاق بازرگانی تهران گفته که "در زمان جنگ (هشت ساله با عراق) بسیاری از امور به سادگی انجام می گرفت، اما شرایط امروز با گذشته متفاوت است که گذر از این شرایط با وحدت، همگونی و تفاهم ممکن است."
رئیس کل بانک مرکزی ایران بخش خصوصی را "عبورکننده از تحریم ها" توصیف کرده و از آنها خواسته که "به مجموعه اقتصادی کشور کمک کنند و راهکار ارائه دهند تا کشور بتواند از تحریم های وضع شده عبور کند."
تحریم های بین المللی علیه ایران باعث شده که بانکهای این کشور نتوانند فعالیت های بین المللی انجام بدهند و اکنون این نگرانی وجود دارد که بانک مرکزی این کشور نیز به فهرست تحریم های بین المللی اضافه شود.
آقای بهمنی، تحریم بانک مرکزی ایران را "بحثی غیراصولی و غیراخلاقی" خوانده و گفته که "با این همه باید پیش بینی آن را داشته باشیم که اگر این تحریم ها روی داد بتوانیم یکی دو سال یا بیشتر کشور را حفظ کنیم؛ انگار در شعب ابی طالب هستیم"
بحث احتمال تحریم بانک مرکزی و خرید نفت ایران از مدتی پیش مطرح شده است و دو هفته پیش سنای آمریکا با وجود مخالفت صریح دولت باراک اوباما، به اتفاق آرا طرحی را با هدف تحریم بانک مرکزی ایران تصویب کرد.
مجلس سنا روز چهارشنبه (۳۰ نوامبر) متممی را در چارچوب لایحه بودجه نظامی ایالات متحده بررسی کرد که در صورت تصویب نهایی، بانک مرکزی ایران و خریداران نفت این کشور را تحریم می کند.
این در حالی است که دولت ایران تحریم های آمریکا و شورای امنیت را رد کرده و می گوید که خط مشی اتمی را تغییر نمی دهد.
برخی از ناظران معتقدند که در صورت تحریم بانک مرکزی ایران، این کشور به نظام مالی بین المللی دسترسی نخواهد یافت و این امکان وجود دارد که از وصول میلیاردها دلار درآمد نفتی خود محروم شود.
مشکل تازه ای که اکنون ایران با آن مواجه شده، بحث احتمال تحریم خرید نفت ایران از سوی اروپا است که می تواند مشکل ایران را دو چندان کند.
رستم قاسمی وزیر نفت ایران می گوید که اتحادیه اروپا تحریم جدیدی علیه صنعت نفت وضع نخواهد کرد.
آقای قاسمی امروز یکشنبه بیستم آذر به خبرنگاران گفت که تحریم نفتی ایران "بازار نفت را تحت تاثیر قرار خواهد داد و موجب نوسانات شدید قیمتی می شود به همین دلیل اتحادیه اروپا هرگز به دنبال تحریم های جدید نفتی علیه ایران نخواهد بود.
او در عین حال گفت که ایران نگران تحریم های جدید نیست چون "برای ۱۸ درصد نفت صادراتی به اروپا جایگزین دارد."
الف:احمد توكلي، نماينده مردم تهران در مجلس روز شنبه به دعوت انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه يزد در در تالار شهيد منتظر قائم اين دانشگاه حاضر شد و ضمن سخنراني درباره ضرورت مبارزه با مفاسد اقتصادي در حكومت، به سوالات دانشجويان پاسخ داد.
به گزارش الف، توكلي در اين نشست با قرائت بخشهايي از نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر گفت: ما مسئولان با توجه به عهدنامه علي عليه السلام با فرماندار خود، باید به حق مردم نسبت به خود و همچنین حق خود بر مردم توجه داشته باشیم.
نماینده مردم تهران در مجلس، تبارگرایی و قوم و خویش بازی، خريد نفوذ و حمایت ویژه از عوامل خلل در عملکرد جامعه از عوامل مهم در اختلاس اخیر دانست و افزود: افرادی که در اختلاس اخیر حضور داشتند نیز به طور موثری از این راه ها استفاده کردند.
توكلي با اشاره به میزان فساد اقتصادی اخیر تصريح كرد: این رسوایی اخیر دو برابر بزرگتر از بزرگترین رسوایی سال ۲۰۰۹ آمریکا است و نمی توان گفت اثر آن صرفا ۳۰۰۰ میلیارد تومان است چرا که اثر آن در كاهش اعتماد عمومي به حكومت اسلامي بسیار بیشتر است و صدمه بزرگی كه اين فاجعه به اعتماد عمومی و ملی در کشور زده قابل محاسبه نيست.
وی تصریح کرد: كشور ما در پی این فاجعه هزینه های مالی و اقتصادی زیادی را پرداخت کرده است؛ چرا كه اين افتضاح از یک طرف باعث کاهش عمومی و از طرف دیگر کاهش اعتماد به سیستم قانونی و در نهایت باعث کاهش اعتبار دولت می شود.
نماینده مردم تهران در مجلس ادامه داد: ما رشد را ناشی از دو شاخصه می دانیم که می توان افزایش انباره سرمایه و افزایش بازدهی انباره سرمایه موجود را نام برد، که این اختلاس باعث خلل در این شاخصه ها شده و اختلال بزرگی در این شاخصه ها بوجود آورد.
رئيس مركز پژوهشهاي مجلس ادامه داد: ما باید برای انتخاب نمایندگان خود ملاک هایی مانند تمایل به زندگی کردن با مردم نه به صورت نمایش و همچنین بي ميلي به كسب ثروت و مطامع دنيوي را در نظر بگیریم؛ چراكه در غیر این صورت کشور و جامعه به خطر خواهد افتاد.
دكتر توكلي افزود: اگر نمایندگانی با صلاحیت را انتخاب کنیم جامعه ای سالم داشته و وضعی مناسبتر از وضع کنونی پیدا خواهیم کرد وي تاكيد كرد: ملاک های رفتاری مانند سابقه افراد، طرز برخورد افراد، گزافه گویی، طرز تبلیغات، تغییر وضعیت در قبل و بعد از نماینده بودن را برای انتخاب نماینده خوب در نظر بگیریم تا فریب نخورده و افرادی بدون صلاحیت را به نمایندگی خود برگزینیم.
نماینده مردم تهران در مجلس گفت: قانون بودجه آینه مالی حاکمیت است و اگر این قانون درست تدوين و اجرا شود جامعه به سمت تعالی خواهد رفت.
وی در پایان در پاسخ به سوال دانشجویان در خصوص مسئله وقف دانشگاه آزاد گفت: اين طرح با کشمکش های زیاد تصویب شد و بعد از مدتی مجددا اصلاح شد، به اين دليل است که می گویم مجلس ما بیمار است.
مهر:رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران گفت: بانک مرکزی ابزار سیاست و تدارککننده نیاز دولتی نیست؛ اگرچه ذات دولت به دلیل انجام فعالیت عمومی نیازمند منابع مالی است اما نباید راحت ترین ابزار یعنی استفاده از تمامی منابع بانک مرکزی را انتخاب کرد.
به گزارش خبرنگار مهر، یحیی آل اسحاق امروز یکشنبه در نشست صبحانه با مسئولان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران گفت: اقتصاد ایران یک اقتصاد بانک محور است که بانک مرکزی در آن نقش اصلی و کلیدی دارد اما باید توجه داشت که استقلال بانک مرکزی در هر شرایطی باید حفظ شود، چرا که در این صورت می توان انتظار حل مشکلات را داشت.
رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران رابطه میان تورم و استقلال بانک مرکزی را یک رابطه مستقیم دانست و افزود: یکی از مشکلات فعلی در اقتصاد ایران، عدم استقلال بانک مرکزی است که باید این معضل حل شود.
وی تصریح کرد: یکی از دلایلی که به بانکهای خصوصی فرصت داده شد تا وارد عرصه شوند، ایجاد فضای رقابتی و تسهیل امور بود که در ابتدای کار نیز این هدف محقق شد اما روند ادامه برخورد با این بانکها به گونه ای نبود که ما را به هدف نزدیک کند.
آل اسحاق تقویت و اقتدار بانک مرکزی را نخ تسبیح اقتصاد ایران دانست و گفت: این بانک باید از جریانات سیاسی دور باشد و اگر چنین اتفاقی نیفتد به طور قطع نباید انتظار داشت که تعادل در اقتصاد برقرار شود.
وی بانک مرکزی را ابزار سیاست و تدارک کننده نیاز دولتی ندانست و گفت: اگر چه ذات دولت به دلیل انجام فعالیت عمومی نیازمند منابع مالی است اما نباید راحت ترین استفاده از منابع بانک مرکزی باشد.
آل اسحاق با انتقاد از زیر سئوال بردن عملکرد نظام بانکی در جریان اختلاس بزرگ، گفت: نظام بانکی ایران یکی از اصیل ترین دستگاههایی است که افراد دلسوز را گرد هم آورده و اگر چه آفتی که امروز در کشور ایجاد شده را باید مورد رسیدگی قرار داد اما نباید کار مسئولان بانکی را به عنوان فرماندهان جبهه عملیاتی اقتصاد زیر سئوال برد.
مهر:معاون وزیر نفت با اشاره به برنامه ریزی برای پیش فروش نفت به ایرانیان خارج کشور، از احتمال 5 میلیارد یورو پیش فروش نفت به مردم در سالجاری خبر داد و گفت: این اوراق نفتی در داخل و خارج از کشور عرضه میشود.
احمد قلعه بانی در گفتگو با مهر با بیان اینکه هم اکنون مراحل عرضه اوراق سلف نفتی (پیش فروش نفت به مردم) مراحل نهایی خود را پشت سر می گذارد، گفت: پیش بینی می شود حداکثر تا یک ماه آینده انتشار اوراق سلف نفتی به مردم آغاز شود.
مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران با اعلام اینکه این اوراق پس از چهار سال قابلیت فروش دارد، تصریح کرد: هدف وزارت نفت از پیش فروش نفت به مردم تامین بخشی از 156 میلیارد دلار سرمایه گذاری مورد نیاز برای توسعه صنایع نفت و گاز کشور در برنامه پنجم توسعه است.
معاون وزیر نفت در پاسخ به این سئوال که آیا امکان عرضه اوراق سلف نفتی به ایرانیان خارج از کشور وجود دارد؟، اظهار داشت: علاوه بر مردم داخل کشور، برنامه ریزی برای عرضه اوراق سلف نفتی به ایرانیان خارج از کشور هم فراهم شده است.
این عضو هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران، تاکید کرد: قرار است اوراق سلف نفتی در دو قالب ارزی و ریالی به مردم داخل و خارج از کشور عرضه شود.
قلعه بانی همچنین با اشاره به نهایی شدن آئین نامه انتشار اوراق بهادار سلف نفتی در سازمان بورس و اوراق بهادار از ابلاغ این آئین نامه در آینده ای نزدیک خبر داد و یادآور شد: پیش بینی می شود امسال مجوز فروش 5 میلیارد یورو اوراق بهادار سلف نفتی به وزارت نفت داده شده است.
پیگیریهای خبرنگار مهر از وزارت نفت نشان می دهد با وجود برنامه ریزی برای انتشار اوراق سلف نفتی در آذر ماه سالجاری، عرضه این اوراق به دی ماه امسال موکول شده است.
بر این اساس، برای تأمین مالی طرحهای سرمایهگذاری خود اوراق سلف نفتی به سررسید چهار ساله را توسط بانک عامل به صورت نقدی به متقاضیان میفروشد و وجوه خریداران را جمعآوری میکند، سپس برگه حوالههای استانداردی به خریدارن اعطا میکند که بیانگر حق مراجعه و دریافت نفت خام یا تسویه نقدی با شرکت ملی نفت ایران در سررسید است.
تاکنون مجوزهای لازم برای این شیوه جدید سرمایه گذاری دریافت و مسائل شرعی و حقوقی آن حل شده است که پیش بینی می شود آذر ماه امسال اجرایی شود.
مهر:وزیر نفت از کشف یک میدان جدید گاز طبیعی در آبهای حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران در دریای خزر خبر داد و اعلام کرد: به زودی حجم دقیق ذخایر گاز این میدان اعلام می شود.
به گزارش خبرنگار مهر، رستم قاسمی وزیر نفت دقایقی قبل از کشف یک میدان جدید گاز طبیعی در دریای خزر خبر داد و گفت: هفته گذشته با ادامه فعالیت سکوی نیمه شناور امیر کبیر، شرکت ملی نفت ایران موفق به کشف یک میدان جدید گاز طبیعی در دریای خزر شده است.
وزیر نفت با اعلام اینکه پیشتر در دریای خزر 46 بلوک اکتشافی شناسایی شده بود، تصریح کرد: اکثر این بلوکهای اکتشافی در آبهای عمیق ایران در دریای خزر قرار گرفته اند.
این عضو کابینه دولت دهم با تاکید بر اینکه با وجود تمامی پیش بینی و مطالعات انجام شده توسط شرکتهای خارجی حجم ذخایر گاز طبیعی مخزن شناسایی شده در ایران بیش از کل ذخایر گاز دریای خزر است، اظهار داشت: هم اکنون مراحل مطالعاتی این مخزن جدید گازی توسط شرکت نفت خزر در حال انجام است.
این مقام مسئول با بیان اینکه برای دستیابی به این مخزن عظیم گازی بیش از 2 هزار و 400 متر عملیات حفاری اکتشافی انجام شده است، بیان کرد: این مخزن گاز طبیعی در آبهای حاکمیتی ایران در دریای خزر و در نزدیکی مرز مشترک کشف شده است.
وی با اعلام اینکه به زودی حجم دقیق ذخایر گاز طبیعی این مخزن جدید در دریای خزر اعلام می شود، تبیین کرد: در حال حاضر ایران تنها دارنده تکنولوژی حفاری در آبهای عمیق و نیمه عمیق است.
به گزارش مهر، در برنامه چهارم توسعه همزمان با راه اندازی سکوی نیمه شناور امیرکبیر حفاری 2 حلقه چاه اکتشافی ایران در آبهای نیمه عمیق دریای خزر در دستور کار شرکت ملی نفت ایران قرار گرفته است.
در حال حاضر حفاری چاههای اکتشافی ایران در دریای خزر مراحل پایانی خود را پشت سر می گذارد و مطابق با نتایج اکتشافی این دو حلقه چاه، قرار است طرح جامع توسعه میادین هیدروکربوری تدوین و اجرایی شود.
در سالهای گذشته مطالعات اکتشافی در آبهای دریای خزر توسط شرکتهای خارجی انجالم شده بود، از این رو تاکنون حدود 46 ساختار هیدروکربوری در این منطقه شناسایی شده است که از این میان آنها شرکت ملی نفت ایران 6 مخزن را دارای صرفه اقتصادی و موقعیت ژئوپولیتیک می داند.
از مهر ماه سال 1388 فعالیتهای اکتشافی سکوی نیمه شناور امیرکبیر در آبهای حاکمیتی ایران در دریای خزر با حفاری یک حلقه چاه اکتشافی آغاز شده است.
سابقه فعالیتهای اکتشافی ایران در این حوزه هیدروکربوری به حدود 18 سال گذشته با حفاری سه حلقه چاه در آبهای کم عمق دریای خزر باز می گردد.
مهر:رئیس دیوان محاسبات کشور گفت: با جرات می توانم بگویم در بدنه دولت از وزیران به پایین ما مواجه با کاهش تخلفات و همکاری بسیار خوب وزیران، استانداران و مسئولان دستگاهها با دیوان محسابات هستیم، اما در سطح رئیس دولت و هیئت دولت تخلفات همچنان ادامه دارد.
عبدالرضا رحمانی فضلی درگفتگو با خبرنگار مهر، در پاسخ به این سئوال که میزان تخلفات بودجه ای دولت در سالهای اخیر چه میزان کاهش داشته است، گفت: به دلیل روند کاری که ما در دیوان محاسبات پیگیری می کنیم در حوزه عدم تخصیص اعتبارات و عدم کنترل پروژه ها تخلفات رو به کاهش بوده است.
تخلفات بیشتر در سطح رئیس دولت و هیئت دولت است
وی ادامه داد: با جرات می توانم بگویم در بدنه دولت از وزیران به پایین ما مواجه با کاهش تخلفات و همکاری بسیار خوب وزیران، استانداران و مسئولان دستگاهها با دیوان محسابات هستیم، اما در سطح دولت و رئیس دولت تخلفات همچنان ادامه دارد.
رئیس دیوان محاسبات کشور تصریح کرد: به عنوان مثال عدم کسب درآمدها، جابه جایی در درآمدها و عدم واگذاری مناسب در اصل 44 ، موضوع اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها و برداشت ها و پرداخت ها به حساب ذخیره ارزی همه مواردی است که در سطح بدنه دستگاههای اجرایی نیست و شامل رئیس دولت و هیئت دولت می شود که البته ما مرتب دراین موارد به دولت و مجلس گزارش می دهیم.
رحمانی فضلی یادآور شد: گزارشات دیوان محاسبات در کمیسیون های مجلس مورد توجه قرار می گیرد. به عنوان مثال ما در اسفند ماه سال گذشته اعلام کردیم 12 هزار میلیارد به حساب ذخیره واریز نشده است که مجلس طی بررسی هایی که داشت روی آن صحه گذاشت و نهایتا مجلس به این گزارش رای مثبت داد و موضوع به قوه قضائیه ارجاع شد.
وی ادامه داد: چنین تخلفاتی در سطح دستگاههای اجرایی و وزیران نیست اما در سطح رئیس دولت کماکان با تخلفات مواجه هستیم.
توجیه دولت در تخلفات برای دیوان قابل قبول نیست
رئیس دیوان محاسبات کشور در پاسخ به این سئوال که چطور می شود که با تذکرات پی در پی شما و گزارشاتی که به مجلس می دهید همچنان تخلفات قانونی ادامه یابد، گفت: آنها توجیه خاص خود را دارند توجیهاتی که از نظر ما قابل قبول نیست. به عنوان مثال جوابی که دولت می دهد این است که کسری بودجه داشتیم و 12 هزار میلیارد را هزینه کردیم اما پاسخ ما این است که باید لایحه متمم به مجلس می دادید و چون ندادید تخلف کرده اید.
رحمانی فضلی در پاسخ به این سئوال که پاسخ شما در قبال صحبت های اخیر مشاور مطبوعاتی احمدی نژاد مبنی بر اینکه "حساب و کتاب لازم در کشور وجود ندارد. متاسفانه کسی نیست رسیدگی کند وگرنه رئیس دیوان محاسبات به خود جرات نمیداد که اتهامات بیاساس را به دولت وارد کند"، چیست؟ گفت: من نمی دانم منظور وی کدام آمار و ارقام است اگر اسم می برد بهتر بود و ما توضیح بهتری به ایشان می دادیم.
آمادگی دارم پاسخ ابهامات دولت در تفریغ بودجه 4 سال گذشته را بدهم
وی ادامه داد: از آنجا که ایشان کلی گویی کرده من هم کلی می گویم که بنده به عنوان رئیس دیوان محاسبات کشور آمادگی دارم که در هر محلی که دولت در تفریغ های بودجه سال های 86 تا 89 که در زمان بنده انجام شده است سئوال و ابهامی دارد، پاسخ دهم.
رئیس دیوان محاسبات کشور گفت: البته اگر در جایی اشتباه کرده باشیم حتما عذرخواهی می کنیم و اگر آنها دچار برخی تخلفات و انحرافاتی شدند باید قبول کنند.
وی خاطرنشان کرد: مرکز تشخیص صحت و عدم صحت داده های ما مجلس است و ما به مجلس گزارش می دهیم و تاکنون مجلس شورای اسلامی ایرادی از ما نگرفته است. یک نکته هم که نباید از آن غافل شد این است که گزارش های ما براساس داده های دستگاهها است و دیوان خود تولید آمار و ارقام ندارد.
رحمانی فضلی درباره تبعات این نوع اظهار نظرها در افکار عمومی نیز گفت: من این حرفها را سخفیف می دانم زیرا موجب بی اعتمادی می شود و ارزشی هم ندارد.
وی ادامه داد: احترام زیادی برای مشاور مطبوعاتی احمدی نژاد قائل هستم اما بی اعتمادی مردم به نظام همان بی اعتمادی مردم به دولت است و فرقی ندارد. وقتی دولت بگوید در کشور حساب و کتاب نیست چه توقعی می توانیم داشته باشیم، این درحالی است که اتفاقا حساب و کتاب هم اکنون در دست دولت است. بنابراین نباید چنین صحبت هایی شود. اگر کسی تخلفی می کند مراجع قضایی باید رسیدگی کنند.
درخصوص پاکی یا ناپاکی دولتها قوه قضائیه اعلام نظر می کند
رئیس دیوان محاسبات کشور در پاسخ به این سئوال که با وجود ادعای دولت دهم مبنی بر اینکه پاکترین دولت در سالهای بعد از انقلاب است، آیا چنین ادعایی از سوی دیوان قابل تایید است، گفت: ما از دولتهای قبلی ارزیابی دقیقی نداریم که بخواهیم مقایسه کنیم. مبانی کار و روشها در دولتهای مختلف متفاوت بوده و حجم بودجه ها هم متفاوت بوده است.
وی ادامه داد: آنچه می توانیم بگوییم این است که هم دولتهای قبل و هم این دولت تخلفاتی داشته اند . این قوه قضائیه است که پاکی و ناپاکی دولتها را با بررسی هایی که انجام می دهد مشخص می کند. دیوان محاسبات مسئوال بررسی تخلفات قانونی است و تخلفات قانونی جرم نیست، قوه قضائیه مسئول بررسی جرم ها است.
تاخیر در قرائت گزارش های تفریغ بودجه را به مجلس یادآور شده ایم
رحمانی فضلی درباره عدم قرائت به موقع گزارشات تفریغ بودجه سالانه نیز گفت: از نظر ما گزارش های تفریغ بودجه در صورتی که قرائت شود و به اطلاع عموم برسد بسیار ارزشمندتر است.
وی ادامه داد: گزارش های تفریغ تهیه شده، نقش هدایتگری، بازدارندگی و اطلاع رسانی دارد، هرچند ما با فرستادن کارشناسان خود به مجلس و کمیسیون ها، نمایندگان مجلس را در جریان تخلفات و نقایص می گذاریم اما مجلس هم موظف است طبق آئین نامه داخلی برنامه ریزی کند که در کمترین زمان ممکن گزارش های تفریغ بودجه را در صحن مجلس قرائت شود.
رئیس دیوان محاسبات کشور در پاسخ به این سئوال که آیا تاکنون شخصا موضوع تاخیر 6 ماهه در قرائت گزارش تفریغ بودجه 88 را پیگیری کرده است، گفت: ما هر وقت که می رسیم یادآوری می کنیم که گزارش تفریغ چه شد، گویا مجلس هم دلایل خاص خود را برای تاخیر در قرائت این گزارش دارد. البته نمایندگانی هم در صحن مجلس نسبت به آن تذکراتی داده اند، بحث این است که قرائت گزارش تفریغ می تواند نقش مفیدی در تصویب قوانین و قانون بودجه سال آینده کشور داشته باشد.
مهر:رئیس کمیسیون اصل 90 گفت: تلاش دولتمردان برای ماندگاری در قدرت از طریق به دست گرفتن مجلس یک انحراف است.
به گزارش خبرنگار پارلمانی مهر امروز یکشنبه محمد ابراهیم نکونام نماینده مردم گلپایگان در مجلس شورای اسلامی در نطق میان دستور خود اظهار داشت: زمان زیادی به انتخابات مجلس نمانده است. مجلس مرکز بزرگ تصمیم گیری کشور است.
وی افزود: مجلس مستقل با تعهد به اصل ولایت فقیه و ارزش های انقلاب حامی و پشتیبان مردم و در راس امور است.
رئیس کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه عمر دولت ها چه خوب و چه بد چهار سال و با تمدید آن برای حداکثر یک دوره 8 سال است تصریح کرد: تلاش دولتمردان برای ماندگاری در قدرت از طریق به دست گرفتن مجلس یک انحراف است. از گذشتگان عبرت بگیرید تا در مسیر منیت و حب ریاست قرار نگیرید.
نکونام در بخش دیگری از نطق خود با بیان اینکه به زمان بررسی لایحه بودجه نزدیک می شویم، خواستار حل مشکلات بخش های مختلف شد.
مهر:وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در خصوص تحولات اخیر روابط ایران و انگلیس با انتقاد از اقدامات عجولانه لندن در خصوص تحریم بانک مرکزی ایران و سپس فراخواندن دیپلماتهای خود از تهران، گفت: آنها کاتولیکتر از پاپ شدهاند.
به گزارش خبرنگار مهر، علی اکبر صالحی پیش از ظهر امروز یکشنبه در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای نامیبیایی خود در تهران در پاسخ به سئوال خبرنگار مهر که پرسید" بعد از تحولات اخیر روابط تهران و لندن برخی از جمله مجلس شورای اسلامی وزارت خارجه را متهم به انفعال نسبت به این تحولات میکنند، نظر شما چیست؟" گفت: یکی از کشورهایی که در کنار آمریکا متاسفانه دشمنیاش با ایران دیرپا بوده انگلیس است.
وی با بیان اینکه ما بیش از چند قرن است که از دشمنی انگلیس بیبهره نبودهایم، عنوان داشت: انگلیسیها همواره درصدد بودند مسایلی به هر نحو برای ما ایجاد کنند و در هر فرصتی سعی کردند به ایران ضربه بزنند.
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با اشاره به مسایل اخیر در روابط ایران و انگلیس تصریح کرد: در اتفاق اخیر جای تاسف دارد که انگلیس عجولانه عمل کرد و کاتولیک تر از پاپ شد.
وی به تحریم بانک مرکزی ایران از سوی انگلیس اشاره کرد و گفت: آنها مرتکب این اقدام سیاسی شدند که جنبه نمایشی داشت چرا که ما اصلاً مراوده مالی با انگلیس نداشتیم.
صالحی سپس به بیان ماجرای تجمع مقابل سفارت انگلیس در تهران پرداخت و گفت: در صحبتی که بار اول با وزیر خارجه انگلیس داشتهام گفتم که جوش و خروش و عصبانیت جوانان ما عصبانیتی متراکم از قرنها اقدامات انگلیس و به خصوص غیرحکیمانه و غیرعاقلانه اخیر در تحریم بانک مرکزی است که بازتابش این بود که مجلس ایران اقدام به گذراندن مصوبهای برای کاهش روابط کرد که به نظر ما اقدامی در راستای پاسخگویی به مجموعه رفتارهای انگلیس بود.
وی ادامه داد: هر چه ایران سعه صدر و صبر و حوصله نشان داد طرف مقابل این برداشت را کرد که ایران علاقهمند به پاسخگویی نیست در حالی که ملت ما در زمان مناسب پاسخ خود را به زیبایی داد.
رئیس دستگاه سیاست خارجی ایران به موضوع ورود برخی افراد به داخل سفارت انگلیس در تهران اشاره کرد و گفت: اینکه به داخل سفارت ورود شد امری بود که پیشبینی نمیشد و واقعاً نه مجلس و نه سایر مسئولان انتظامی پیشبینی نمیکردند ، مجوز لازم برای راهپیمایی گرفته شده بود و قرار بود در چارچوب قوانین و مقررات اعتراض شود.
وی تاکید کرد: ما از این اتفاقی که رخ داد متاسفیم که خارج از مقررات اقداماتی انجام شد که به نظر من جا نداشت.
صالحی عنوان کرد: ما درک می کنیم که در خیلی موارد شور و هیجان آنقدر بالاست و کسی که مظلوم واقع شود اگر در برابر ظلم قرار بگیرد چارههای جز فریاد بلند ندارد اما در همه مواقع باید مقررات و اصول را در رفتار و منش مدنظر قرار دهیم.
وزیر خارجه بیان داشت: جمهوری اسلامی ایران قبل از هرچیزی جمهوری مبتنی بر اخلاق است و انقلاب اسلامی ریشه در اخلاق دارد و اخلاقیات نظام منبعث از دین مبین اسلام است.
وی اضافه کرد: یقیناً اگر در چارچوب اخلاق عمل کنیم میتوانیم مباحث و خواستههای خود را به بهترین شیوه محقق کنیم بدون اینکه اجازه دهیم دیگران از رفتار ما سوء برداشت داشته باشند.
صالحی با بیان اینکه روابط ایران و انگلیس قطع نشده است، گفت: انگلیس باز هم شتابزده عمل کرد هم در خواستن دیپلماتهای خود چون مصوبه مجلس این نبود و هم در درخواست اینکه ایران که دیپلماتهای خود را از لندن فرا بخواهند. عمل شتابزده و غیرقابل توجیهی بود اما ما مشکلی نداریم.
وزیر امور خارجه در رابطه با مسایل کنسولی ایران و انگلیس نیز گفت: همان طور که اعلام شده ما از تمام امکانات خود برای تامین نیاز کنسولی شهروندان استفاده خواهیم کرد و نخواهیم گذاشت شهروندان ایرانی دچار مشکل شوند.
وی در پاسخ به سئوال دیگر مهر گفت: دو بار با وزیر امور خارجه انگلیس گفتگو داشتم که بار اول وی تماس گرفت و در دفعه دوم بنده این تماس را برقرار کردم.
ایلنا:« آزمایش ایدز پیش از خدمت سربازی هم اکنون اجباری نیست ولی با اجرایی شدن قانون جدید خدمت سربازی و در نظر گرفتن اعتبارات برای تمامی مشمولان پیش از اعزام اجباری خواهد شد.»
جانشین اداره منابع انسانی ستاد کل نیروهای مسلح در این رابطه به خبرنگار ایلنا گفت: «در صورتی که آثار بالینی ایدز مشخص باشد فرد با تایید شورای پزشکی از خدمت سربازی معاف میشود ودر صورتی که مشخص نباشد، فعلا با توجه به اینکه هزینه آزمایش ایدز برعهده خود مشمول است بسیاری از مشمولان بدون انجام آزمایش ایدز وارد خدمت سربازی میشوند.»
"سردار موسی کمالی" افزود:« با توجه به اینکه انجام آزمایشات هزینه آن برعهده خود سرباز است بسیاری از مشمولان این آزمایش را انجام نمی دهند ،در تلاش هستیم با توجه به قانون جدید خدمت سربازی انجام آزمایش ایدز پیش از اعزام را اجباری کنیم.»
وی خاطرنشان کرد: «در صورت تصویب شورای نگهبان تا 6 ماه آینده انجام آزمایش برای تمامی سربازان الزامی میشود.»
به گزارش خبرنگار ايلنا، بر اساس آخرین آمار اعلام شده از اداره ایدز وزارت بهداشت، تاکنون 23 هزار و 125 نفر بيمار مبتلا به ايدز در كشور شناسايي شدند.
رئيس اداره ايدز، با اعلام جديدترين آمار مبتلايان به ايدز گفته است: «از اين آمار، 91 و 5 دهم درصد را مردان و 8 و 5 دهم درصد را زنان تشكيل ميدهند.»
براساس این گزارش 46 و 5 دهم درصد از مبتلايان به HIV در زمان ابتلا در گروه سني 34 - 25 سال قرار داشتهاند كه بالاترين نسبت در بين گروههاي سني را به خود اختصاص ميدهند.
به گفته رئيس اداره ايدز، علل ابتلا به HIV در بين كل مواردي كه از سال 1365 تاكنون در كشور به ثبت رسيدهاند به ترتيب، تزريق با وسايل مشترك در مصرفكنندگان مواد (69 و 8 دهم درصد)، رابطه جنسي (10 درصد)، دريافت خون و فرآوردههاي خوني (1 و 1 دهم درصد) و انتقال از مادر به كودك (8 دهم درصد) بوده است و راه انتقال در 18 و 3 دهم درصد از اين گروه نامشخص مانده است.
ایلنا: رییس سازمان بازرسی کل کشور با اشاره به پرونده فساد مالی اخیر، تصریح کرد: نظام به راحتی از کنار این پرونده نمیگذرد زیرا میداند که افکار عمومی نسبت به این مساله حساس است، طبق بررسیهای به دست آمده و نظرسنجی انجام شده 75 درصد از مردم دستگاه دولتی و ۱۶ درصد آنها قوه قضاییه را در این رابطه مسئول میدانند و این نشان دهنده این است که مردم به صورت هوشمندانه پرونده فساد را مورد بررسی قرار میدهند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، پور محمدی که در همایش پیشگیری و مبارزه با مفاسد در سالن سازمان بازرسی کل کشور سخن میگفت، با تسلیت ایام شهادت اباعبدالله الحسین، گفت: همایش پیشگیری و مبارزه با مفاسد که امروز برگزار میشود یک همایش درون سازمانی است و در آینده همایش کارشناسی شده و تخصصی با حضور نمایندگان سه قوه برگزار خواهد شد.
رییس سازمان بازرسی کل کشور، با تاکید بر اینکه ما از کتاب و سنت به عنوان دو بال پرواز الهام گرفتهایم، گفت: با تمسک به این دو عنصر هرگز منحرف نخواهیم شد و اگر انسانی میخواهد به مدارج عالی دست یابند نباید به دنبال فساد و برتری طلبی باشد.
وی افزود: قانون اساسی ما با توجه به همین آموزهها به مباحث کلی سیاسی کشور پرداخته است.
پورمحمدی با اشاره به اینکه سیاستهای کلی ابلاغی از سوی رهبری در رابطه با سلامت اداری، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و زیرساختهای آن مبانی زیادی را تبیین نموده است، گفت: با توجه به اینکه تاکید به مبارزه با فساد اقتصادی در کلام امام و رهبری اشارههایی زیادی شده است میتوان بر اساس قانونگذاری با تصویب قوانین مختلف به مبارزه به آن پرداخت.
پورمحمدی با اشاره به قانون مبارزه پولشویی که بخشهای زیادی در آن تنظیم و بخشهای نیز اجرایی شده است، گفت: کنوانسیون مبارزه با فساد سازمان ملل در جمهوری اسلامی به تصویب رسیده است، توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ و به عنوان قانون داخلی ارائه میشود.
وی افزود: منابع پولی عمده مانند صندوق توسعه ملی که هر سال ۲۰ درصد از فروش نفت به آن واریز میشود تا چند سال آینده با موجودی بانک مرکزی برابری خواهد کرد و رهبری در سیاستهای کلی خود فرمودهاند که کسی حق برداشت از این صندوق را ندارد.
وی با اشاره به حضور ناظران مقیم در دفتر بازرسی گفت: با ایجاد این گروه منابع مالی مورد تعدی قرار نخواهند گرفت.
پورمحمدی با اشاره به تصویب قانون نظارت بر رفتار قضات، خاطرنشان کرد: قضات ما باید براساس عقل داوری کنند و به همین دلیل باید بر کار آنها نظارت صورت بگیرد که با تصویب این قانون نگاه نظارتی و سالم سازی ایجاد شود.
وی همچنین در بخشی از سخنان خود با اشاره به قانون نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس، تصریح کرد: نمایندگان در بعد نظارتی برخورد حتی فراتر از قانون اساسی عمل کردهاند، مواردی در این قانون به تصویب رسیده که مورد ایراد از سوی شورای نگهبان قرار گرفته که امیدواریم در تصحیح مجدد این قانون به تصویب برسد.
پورمحمدی با اشاره به اینکه قانون ارتقای سلامت اداری به تصویب رسیده است، گفت: این قانون فساد را در حوزههای اداری و غیر اداری اصولی و عمومی مورد توجه قرار داده و به جرئت میتوان گفت قویترین قانون نیز در بحث مبارزه با فساد به تصویب رسیده است.
رییس سازمان بازرسی کل کشور با اشاره به تقویت ساختارها گفت: این قانون حاکی از تشکیل دستگاه شورای نظارتی است که در برنامه پنج ساله توسعه تبدیل به ماده قانونی با حضور دو عضو از هر قوه شده است.
وی با اشاره به مبارزات گسترده در سالهای گذشته در معقوله فساد گفت: این پروندهها که مورد بررسی قرار میگیرند در سایت قسط به اطلاع عموم میرسد.
پورمحمدی با اشاره به اینکه رتبه ایران در سازمان معافیت جهانی و سلامت روانی کشورها مورد بررسی قرار گرفته و ارتقا یافته است، گفت: در زمانی که همه علیه ما هستند میتوانیم جایگاه خود را به دست آورده و حتی آن را ارتقا بدهیم.
ایلنا: مصطفی محمد نجار، با بیان اینکه هر انتخاباتی کم و کاستیهایی با خود داشته است، گفت: قطعا در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی با توجه به تجربههای برگزاری انتخابات در تاریخ ۳۰ ساله جمهوری اسلامی تلاش میشود تا کم و کاستیها برطرف شود.
به گزارش خبرنگار ایلنا وزیر کشور ظهر امروز در حاشیه بازدید از ستاد انتخاباتی کشور در جمع خبرنگاران، اظهار داشت: دیروز و امروز همکارانم در سراسر کشور مانور سراسری برگزاری انتخابات را اجرا کردند تا اگر کم و کاستی در اجرای انتخابات داشتیم معلوم شود.
افزود: در این مانور سراسری آمادگی همکارانم در سراسر کشور سنجیده میشود و علاوه بر آن تست سخت افزاری و نرم افزاری ۱۰ درصد انتخابات رایانهای را انجام خواهیم داد.
وزیر کشور تصریح کرد: تاکنون ۴ هزار و ۴۹۴ نفر به صورت فردی به حوزههای نام نویسی مراجعه و ثبت نام نمودهاند و مدارک ارسالی آنها اعلام وصول شد.
وی با بیان اینکه ۳۱ ستاد انتخاباتی در همه استانداریها، فرمانداریها و بخشداریهای سراسر کشور فعال هستند، گفت: از سوم دی ماه انتخابات نهمین دوره مجلس با ثبت نام کاندیداها آغاز میشود.
نجار خاطرنشان کرد: برای برگزاری انتخابات ۲۰۸ حوزه اصلی و۱۰ هزار حوزه فرعی در نظر گرفته شده است و امیدواریم با آمادگی خوبی که داریم و با استفاده از تجربیات گذشته و شیوههای نوین بتوانیم انتخابات با شکوه با سرعت بالا و با دقت بالا برگزار کنیم.
وی با بیان اینکه ۱۰ درصد از شعب حوزههای مربوط به انتخابات میاندوره مجلس شورای اسلامی، انتخابات را به صورت صددرصدی یارانهای برگزار میکند، گفت: انتخابات ۲۵ فرآیند دارد و در این مانور تمام این ۲۵ فرآیند انجام میگیرد تا اگر اشکالاتی در برگزاری انتخابات داشتیم مشخص شود.
وی خاطرنشان کرد: آموزشهای استانی مربوط به انتخابات را با اعزام تیمهایی وزارت کشور شروع کردهایم و در صدد تربیت نیروهایی آموخته برای انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی هستیم.
ایلنا: علیرضا حیدری گفت: دولت قصد دارد با اجرایی سیاستهایی از قبیل ابلاغ دستورالعمل نظام استاد شاگردی حقوق کارگران را به یک سوم کاهش دهد.
در پی اظهارات سرپرست سازمان آموزش فنیوحرفهای کشور مبنی بر ابلاغ دستورالعمل نظام استاد شاگردی در هفته جاری، علیرضا حیدری در گفتگو با خبرنگار ایلنا ضمن بیان اینکه در تدوین دستورالعمل نظام استاد شاگردی از نظرات جامعه کارگری و کارفرمایی استفاده نشده است، تصریح کرد: اجرای سیاستهایی از قبیل نظام استاد شاگردی موجب خواهد شد که بیش از ۳۰ درصد از کارگران فعال در بخش صنوف به بهانه مهارت آموزي به صورت کارآموز در واحدهای تولیدی کشور فعالیت کنند.
حیدری در بخش دیگری از سخنان خود سیاستهایی از قبیل حذف شرایط سن کارآموز در پیش نویس اصلاح قانون کار و یا نظام استاد شاگردی را در راستای حمایت از نظام سرمایه دارای اعلام کرد و گفت: دولت قصد دارد با اجرایی سیاستهایی از این قبیل حقوق کارگران را به یک سوم کاهش دهد.
او با بیان اینکه بخش زیادی از کارگران سراسر کشور فاقد مهارت هستند یاد آور شد: در حال حاضر اجرای طرحهایی در قالب مهارت آموزی انگیزه نیروی کار کشور را از بین میبرد.
دبیر سابق کانون عالی شوراهای اسلامی کار در ادامه مخالفت خود را با اصلاح ماده ۱۱۲ و ۱۱۵ قانون کار اعلام کرد و گفت: با اصلاح این مواد قانونی کارگران ایران به بهانه عدم داشتن مهارت تا سن ۶۰ سالگی هم کارآموز تلقی میشود.
واکاوی دغدغهها و تفکرات جریان تمامیت خواه و شوونیزم ایرانی در ارتباط با دفاع عریان آنها از "تمامیت ارضی ایران" در برابر آزادی و حق تعیین سرنوشت ملیتها و بخصوص ملت کرد.
اگر نگوییم عامل اصلی، اما بیگمان یکی از عوامل بازدارنده و تنش زای جنبش دمکراسیخواهی سراسری ایران و جنبش رهایی بخش و آزادیخواهانه ملیتهای (واحد جغرافیایی - سیاسی) ایران در طول یک قرن گذشته، دغدغه حفظ یکپارچگی "ایران بزرگ" مبتنی بر مشی منفعت طلبانه و خودخواهانه و در همان حال با پیروی از بینش و افکاری صرف شوونیستی که در بستر ایدههای آسیمیلاسیون ملیتهای غیره فارس مدام رشدی ناهمگون داشته، بوده است. هیچ فرق نمیکند، حاکم باشی، ستمدیده باشی، چپ، راست خلاصه از هر طیف و گروهی سر برآورده باشی، مدام متعلق به ملت فارس باشی و در همان حال نخبهنما یا نخبه هم باشی، اتوماتیک وار بایستی اندیشه تعالی و در همان حال حفظ "ایران بزرگ" را در سر بپرورانی و به هر قیمتی به دفاع از آن برخیزی. تا جایی که یکی از همین نخبگان و روشنفکران فارس تا آنجا پیش رفت که حاضر بود دوشادوش رژیم اسلامی ایران و شخص خامنهای از خاک و میهن خویش دفاع نماید. شاید ذکر چنین نمونهای عمق تراژیک بودن چنین تفکراتی را بوضوح بر همگان نمایان سازد. هرچند در مقطع زمان کنونی و رشد معرفتی زیست جامعه ایران و همچنین در شرایط گریزناپذیر منطقه و جهان، اصطلاح شوونیزم یا اراده کردن برای چنین خواستی، دیگر عاملیت و تاثیرگذاری خویش را از دست داده است، اما برای آگاهی جامعه از سرگردانی فکری و مبهم گوییهای "اکبر گنجی های"زمانه هم که شده در اینجا با ذکر فاکتهایی انکارناپذیر به روشنگری بیشتر این موضوع و در همان حال به رد چنین ایدههایی می پردازیم.
چندی پیش بیانیهای از طرف حزب دمکرات کردستان در ارتباط با صدور قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل و سرانجام حمایت جهانی از نیروهای انقلابی لیبی و در این میان چنین درخواستی از طرف حزب دمکرات کردستان از سازمان ملل و کشورهای مدافع حقوق بشر جهت پشتیبانی از مبارزات برحق ملت کرد و دفاع از آنها در برابر ستم فزایندهای که روزانه از طرف دولتهای حاکم بر آنها اعمال می گردد مطرح شد. بدنبال انتشار این بیانیه موجی از واکنشهای تند با رویکردی شوونیستی از طرف بعضی از احزاب، گروهها و نخبگان ایرانی بروز گردید که محتوای بیشتر این واکنشها بر محور "درخواست حزب دمکرات کردستان از نیروهای خارجی برای حمله نظامی و در نتیجه تجزیه ایران" تمرکز کرده بودند. تقریبا تمامی این خط مشی های فکری، بدون در نظرگرفتن محتوا و هدف اصلی این بیانیه شاید بصورت ناخودآگاه یا با یک بکراوند مشترک فکری به یک نتیجه گیری مشترک دیرزمانی است رسیدهاند و می رسند و آنهم حفظ "یکپارچگی ارضی ایران" به هر قیمتی که باشد. نمونه بارز این نوع واکنشها، نوشتار آقای اکبر گنجی در سایت (بی بی سی) بود که جدای از سرهم کردن انواع اتهمات به حزب دمکرات کردستان گویی انگار هواپیماهای قدرتهای غربی در حیاط خانه حزب دمکرات فرود آمدهاند و منتظر یک اشاره این حزب هستند تا کل ایران را ویران کنند و آن را به خاک و خون بکشند. وی در این نوشتار بطور مفصل عوارض ناشی از هر نوع حمله و دخالت نظامی به ایران و بخصوص مراکز هستهای را اینگونه گوش زد مینمایند:
1. برای نمونه در ارتباط با آسیبهای احتمالی پخش تشعشعات اتمی، یکم: ظاهرا ایشان خیلی از وجود مواد هستهای با درصد غنی سازی بالا یا شاید وجود نوعی از تسلیحات هستهای در ایران مطمئن هستند. دوم: اینکه ایشان خیلی از اهداف و اعمال جهموری اسلامی مطمئن هستند که اگر حالا یک برخورد جدی با آن صورت نگیرد آیا در آینده و آنهنگام که این رژیم به تسلیحات اتمی دسترسی پیدا کرد، هیچ تضمینی از طرف طیف گنجی ها وجود دارد که فاجعهای جهانی از طرف این رژیم رخ ندهد.
2. ایشان همراستا با تبلیغات رسانهای و سیاستهای رژیم و با اطمینان خاطر طرفهای درگیر در این جنگ احتمالی را دست نشان نموده و حتی دامنه آن را به کشورهایی همچون سوریه و لبنان و دیگر مناطق نیز کشاندهاند!
3. اشاره به از بین رفتن مراکز اقتصادی و زیرساختهای صنعتی ایران. در اینجا بایستی از آقای گنجی پرسید که این آسیب اگر هم وارد شود بیشتر شامل کدام مناطق ایران میگردد؟ آیا آقای گنجی خبر دارند که مناطق کردستان فارغ از هر نوع مراکز اقتصادی و زیرساختهای صنعتی هستند. چه بسا در فقر مطلق بسر می برند.
4. ایشان عوارض ناشی از حمله نظامی به ایران را حتی به بعد مذهبی هم کشاندهاند و با معرفی نمودن خود به عنوان یک ملی گرای مذهبی تمام عیار، سخن از عمیق تر شدن شکاف میان جهان اسلام و غرب به میان می آورند. حال دوباره بایستی از جناب گنجی پرسید براستی ایشان حکومت مذهبی حاکم بر ایران را نماینده جهان اسلام میدانند یان اینکه ماندگاری این مدل حکومتی را برای بقا و حفظ توازن میان جهان اسلام و غرب ضروری می دانند. آیا ایشان خبر دارند که جامعه ایران هم در واکنش به حاکمیت مذهبی و هم با اندوختن و آموختن مبانی و دستاردهای معرفتی مدرن در حال گام برداشتن بسوی جامعهای مدنی و سکولار هستند؟ حال ایشان برای حفظ همان چیزی که "حفظ تمامیت ارضی" نام دارد میخواهد از پتانسیل کمرنگ شده احساسات مذهبی جامعه همچون سدی در برابر غرب استفاده نمایند.
با بررسی نقطهنظرات و دیدگاههای جریانات و طیفهایی نظیر (گنجی ها) که مخالف هر نوع حمله نظامی و دخالت خارجی در ایران هستند میتوانیم به نکات و نتیجهگیریهای زیر برسیم:
الف: شاید مگر جریانات فرصت طلب وگرنه امر جنگ و ویرانی، مسالهای نیست که در افکار و ایدههای هیچ انسان صلح طلب و آزادیخواهی جای داشته باشد یا جای بگیرد. پس این امر، بدیعی نیست که این نوع جریانها بخواهند از طریق آن ما را بترسانند یا اینکه به اشاعه رعب و وحشت در داخل ایران و منطقه بپردازند.
ب: ملت کرد در هر چهار بخش کردستان، در طول تاریخ خویش و بخصوص در یک قرن گذشته در راه صلح، رهایی و آزاد زیستن هزینه هنگفت و گرانبهایی پرداخت نموده که تا زمان حال هم این این فدکاریها که محصول اراده جمعی ملت کرد میباشد ادامه دارد. پس چطور میتوان ملتی را که به درازای تاریخ معاصر قربانی ظلم و ستم و ناعدالتی بوده و هست، متهم به طرفداری از جنگ و خشونت نمود. پس شماها که (بجز گسترهی منافع و اقتدار ملی خویش چیزی دگر را نمی بینید) نیک بیاندیشید که اگر عدالتی، صلحی و ... در کار باشد یقین داشته باشید ملت کرد، پیش تاز همگان خواهد شد.
پ: از تحالیل و استدلالهای نخبگان و جریانات نامبرده چنین بر می آید که آنها قبل از اینکه به فکر ایرانی آزاد و آباد باشند تنها و تنها در اندیشه حفظ حدود جغرافیای ایران هستند و در این راستا قسم خورده مخالفت با هرگونه ایدههای ملی گرایی و حق خواهانهی ملتهای تحت ستم ایران هستند. اینجاست که با پرسشهایی چند مواجه می شویم مبنی بر اینکه: آیا عمق باور و اعتقاد واقعی آنها به ارزشهای انسانی و دمکراتیک تا چه حد است؟ آیا در فردای محو رژیم جمهوری اسلامی، تا چه حد امکان همزیستی مسالمت آمیز میان تنوعات ملی و فرهنگی داخل ایران با چنین تفکراتی وجود دارد؟
یکی از نقدهایی که همواره بر جنبش ملی - دمکراتیک کرد وارو بوده این است که با اتکا بر همان اصل "در نظر گرفتن واقعیتها و محدودیتهای سیاسی در بعد داخلی و خارجی" در برابر فشارهای سیاسی و هژمونی تبلیغاتی حکومتها و ملتهای حاکم بر کردستان همیشه موضع دفاعی بخود گرفته و کمتر از لحاظ فکری و تئوریک به تبلیغ آرمانهای ملی - دمکراتیک ملت کرد پرداختهاند یا به مقابله برخاستهاند. اما ناسیونالیزم رهایبخش ملت کرد، امری نیست یک شبه سر برآرده باشد یا اینکه در اختیار گروه و احزاب بخصوصی باشد که با فشار و شانتاژهای تبلیغاتی بتوان آن را کنترل یا به عقب راند.
ناسیونالیزم کرد در مقطع کنونی، محصول سیر تکاملی - معرفتی مبارزات پیگیر جامعه کردستان میباشد که در این راه فداکاریهای بیشماری هزینه شده و امروزه به امری واقع تبدیل گشته که در تاروپود اندیشههای فرد فرد جامعه تنیده و روز به روز ریشههای آن گستره کردستان بزرگ را در می نوردد.
جامعه کردستان با دارا بودن یک بکراوند تاریخی دیرین و فرهنگی غنی و در سایه دستاردهای معرفتی و تکنولوژیک دنیای مدرن و با وجود ستمها و ناعدالتی های مضاعفی که بر آن روا داشته شده، توانسته هم به اعتلای فرهنگ ملی خویش بپردازد و هم مطالبات بر حق خویش را به عنوان یک ملت 40 ملیونی محروم از حقوق انسانی و دولت ملی، به گوش جهانیان برساند. بیگمان این روند تاریخی برگشت ناپذیر برآیند آن برآمدن نسلی از جوانان صاحب اراده، هشیار و آگاه به غم ملت خویش است.
حق مسلم هر ملتی است بسوی آیندهای بهتر گام بردارد و از منافع و حقوق خویش دفاع نماید و تحقق این امر در مسیر رقابتی همهجانبه و بین المللی و با رعایت پرنسیپ های جهانشمول میسر میگردد. اما رد یا مخالفت با حقوق ملل دیگر به بهانه دفاع از منافع خویش امری نیست بتوان هیچ توجیه منطقی و جهان پسندی برای آن پیدا کرد. نخبگان و جریانات هم کیش آقای گنجی که همچون دستگاههای (استراق سمع) نسبت به هر نوع کلمه ملی گرایی بخصوص در ارتباط با جنبش کردستان حساسیت نشان میدهند و با واکنشهای احساسی و شوونیستی خویش سعی بر انحراف این جنبش سراسری از مسیر اصلی خویش و محدود نمودن آن در چارچوب "تبعیضات فرهنگی و ناعدالتیهای اقتصادی مناطق مرزی" دارند. اما چنین واکنشهایی در برابر جنبشی اصیل که بر مطالباتی انسانی و ادمکراتیک استوار میباشد، پرسشهایی چند را پیش میکشد مبنی بر اینکه: آیا براستی تمامیت ارضی ایران تا این حد شکننده و متزلزل می باشد که اینان را اینطور پریشان حال نموده است؟ اگر چنین است پس آیا هیچگاه این نامبردگان به فکر ریشههای این تزلزل افتادهاند؟
پاسخ واضح و روشن است. این شکنندگی و پریشان حالیها به همان اصل مشهور که همانا (گریز از مرکز) میباشد، بر میگردد. اگر شماها که خود را به عنوان اپوزسیونی که خواهان برقراری آزادی و عدالت در فردای ایران است معرفی میکنید، حاضر به قبول حقوق ما نباشید پس چه انتظاری میتوان از رژیم مرتجعی همچون جمهوری اسلامی داشت؟ بیگمان اگر کمی واقع بین باشید و ایدههای خیال گونه را که تبدیل به (درد مشترک) همگی تان گشته از سر دور کنید، راه چاره رفع تمامی این ابهامات و حتی حفظ همان "یکپارچگی ارضی" در اعتراف نمودن به تمامی حقوق ملی و دمکراتیک ملتیهای ایران جهت بنا نمودن یک همزیستی مسالمت آمیز در آینده میباشد.
خبرگزاری فارس: رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفت: گاهی دشمن با نقاب انقلابی دو آتشه به میدان آمده و میکوشد با استفاده از تزویر و بازی گرفتن افراد احساساتی جبهه خودی و شکل دادن به اقدامات افراطی، چهره حرکتهای انقلابی را مخدوش کند.
به گزارش خبرگزاری فارس، سردار محمدرضا نقدی در جمع بسیجیان استان همدان، با هشدار نسبت به توطئههای دشمنان برای مخدوش جلوه دادن حرکت های انقلابی در نزد ملتها، گفت: دشمنان در مقابل پیشروی سریع آزادیخواهان در جهان کم آوردهاند و خود را در آستانه فروپاشی کامل میبینند و از آنجایی که حربهای جز تزویر ندارند؛ تلاش میکنند با نفوذ در صفوف حرکتهای انقلابی که روز به روز محبوبیت بیشتری نیز میان مردم مییابند، چهره حرکتهای انقلابی را مخدوش کنند.
وی با اشاره به نفاق دشمنان جنبش آزادیخواهی در جهان خاطرنشان کرد: عوامل دشمن گاهی نقش انقلابی دو آتشه را بازی میکنند و چه بسا افراد احساساتی جبهه خودی را با خود همراه میکنند تا با تندروی و اقدامات افراطی چهره جریان انقلاب را نزد مردم خراب کنند.
وی با ذکر نمونهای از رفتارهای مزورانه رژیم منحوس پهلوی در جریان پیروزی انقلاب اسلامی، اظهار داشت: با اوج گیری انقلاب و نزدیک شدن مردم به پیروزی نهایی، عوامل رژیم و به تبع آنها افراد ناآگاه و جاهل، در صفوف تظاهرات مردم، اقدام به شکستن شیشه مغازهها و بانکها می کردند ولی مردم هوشیار با شعار "ما بت شکنیم، شیشه شکن نیستیم" این توطئه را خنثی کردند.
وی با اشاره به حادثه آتش سوزی در سینما رکس که توسط ساواک ترتیب داده شده بود، افزود: از آنجایی که جریان انقلاب با سینمای فاسد قبل از انقلاب مخالف بود؛ آتش زدن سینما اتهامی بود که می توانستند به جریان انقلاب بچسبانند و بین مردم جا بیاندازند؛ لذا سینما رکس آبادان را آتش زدند تا حرکت انقلاب را بدین بهانه مخدوش جلوه دهند اما مردم هشیارانه شعار دادند "رکس آبادان را شاه به آتش کشید".
وی با اشاره به تاکیدات مکرر امام خامنهای (حفظه الله) بر لزوم حفظ نظم و انظباط، ابراز داشت: امام خامنهای فرمودند که "بسیجی مجاهد است اما بی انضباط و افراطی نیست" که این حرف برای ما حجت است. اگر در فرمایشات امام خامنهای در یک سال گذشته تا به حال دقت کنیم میبینیم که تاکید زیادی بر انضباط و نظم نیروهای انقلاب و بسیجیان دارند و در جمع بسیجیان کرمانشاه نیز به طور مفصل در مورد اینکه اصطلاح رایج "بسیجی بیترمز" در زمان جنگ چه معنی میدهد و به معنی بی نظمی و افراطی گری نیست؛ صحبت فرمودند.حال جا دارد از خود بپرسیم علت این فرمایشات چیست و چرا اماممان اینقدر روی نظم تاکید دارند؟
وی در پاسخ به این سوال گفت: امروز پیروزیهای بزرگ انقلاب اسلامی، بدون وقفه ادامه دارد و جمعیتهای بزرگ مردم جهان با سرعت؛ جذب منطق و صلابت انقلاب اسلامی می شوند و ما را الگو قرار دادهاند. زورآزماییهای آمریکا و اروپا و ایادی داخلیشان با انقلاب اسلامی نیز بی نتیجه بوده و تنها راه باقیمانده آنان برای اینکه بتوانند جلوی جریان بزرگ پیوستن مردم دنیا به انقلاب اسلامی را بگیرند؛ انجام رفتارهای غیر موجه و انداختن آن به گردن انقلاب و افراطی جلوه دادن و خراب کردن چهره ماست.
نقدی در پایان اظهار داشت: در پرتو استقامت ملت در مسیر نورانی ولایت، امروز انقلاب اسلامی به دور پیروزیهای بزرگ رسیده است و هر روزخاکریزی از دشمنان اسلام و بشریت فرو میریزد و هر پیروزی، بیداریها و پیروزیهای بیشتر را رقم میزند. در چنین شرایطی برای حفظ و استمرار این موفقیتها باید با هوشیاری بالا، کنترل احساسات، جلوگیری از رفتارهای افراطی و نشان دادن ظرفیت کافی، حرکت روی نوار پیروزی را ادامه دهیم.
کارزار همبستگی: خوشبختانه، اینها نمیتوانند همان کاری را در مورد ایران بکنند که کنعان مکیّه و فؤاد عجمی و احمد چلبی در مورد عراق کردند. میبینیم با توجه به بیکفایتی و ستمی که حاکمان جمهوری اسلامی کردهاند، این جمهوری اسلامی نیست که دارد از تمامیت ارضی ایران، از جان ملت ایران دفاع میکند. این ملت ایران است که دارد دفاع میکند. حال «شورای هماهنگی» باید بیشتر انجام بدهد؟ طبیعی است که باید بیشتر انجام دهد. اما اگر «شورای هماهنگی» هم بهصراحت و قاطعیت نگوید، از ستون اصلی جنبش مردم ایران عقب خواهد افتاد. مردم ایران در عین حال که با حاکمیت جائر و ستمگر و مخدوشگر جمهوری اسلامی در حد توانایی خود مبارزه میکنند، زیر بار «لیبیائیزه» کردن ایران نمیروند
با تشکر از اینکه امکان این گفتوگو را به ما دادید، اجازه دهید پیش از هرچیز در مورد وقایع تازه، مثل اشغال سفارت انگلیس و غیره، و شدت گرفتن تنشها میان ایران و آمریکا صحبت کنیم.
بهنظر من، وقایع اخیری که اتفاق افتاده، از جمله اشغال سفارت انگلیس، یا فرض کنید این خبر که مثلاً جمهوری اسلامی میخواسته به سفیر عربستان سعودی در آمریکا سوء قصد کند، این نوع اخبار را باید طوری تعبیر کنیم که حد واسط آن، حد متعین آن، در واقع «بهار عرب» است. یعنی روابط ایران و آمریکا تا قبل از «بهار عرب» یک شکل داشته، ولی این «بهار عرب»، که از مراکش شروع میشود تا به سوریه برسد، بهطوری یک سونامی دموکراسیخواهی را در منطقه ایجاد کرده ــ و بهقسمی آمریکا، و بهدنبال آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی و حتی جمهوری اسلامی و شاید بالاخص جمهوری اسلامی، حول کردهاند و ترسیدهاند از این سونامی ــ که این اتفاقات را در یک در واقع چارچوب جدیدی قرار میدهد و طور جدیدی باید تعبیر شود.
بهنظر من، قبل از شروع «بهار عرب»، رابطهای که در منطقه وجود داشت عبارت بود از اینکه آمریکا و همفکرها و همدستهای منطقهای و اروپایی آن ــ در واقع اروپای غربی، اسرائیل و عربستان سعودی ــ در یک طرف بودند، و در آن طرف هم جمهوری اسلامی، حزبالله، حماس، سوریه و لشکر مهدی. ولی بعد از «بهار عرب»، همهٔ این ارتباطها و این معادلات بههم خورده، و آمریکا بهخصوص در رأس این کشورها در صدد این است که این «بهار عرب» بهنحوهای تغییر کند که بهسود منافع آمریکا باشد. این قرائت هم چیزی نیست که ما بخواهیم به شرایط تلقین کنیم، بلکه اصلاً گفتهٔ خود اوباما بعد از حملهٔ نظامی «ناتو» با شرکت آمریکا به لیبی بود. خاطرتان هست که اوباما بهصراحت گفت جاهای بسیاری هست که ما میتوانیم، بهاصطلاح خودش، در آن «دخالت بشردوستانه» کنیم، ولی موقعی دخالت میکنیم که منافع ما و ارزشهای ما تلاقی داشته باشد ــ منافع و ارزشهایمان. البته خیلی روشن است که آن ارزشها را طبیعتاً آن منافع تشکیل میدهد. لیبی شقّ حادی از این است که آمریکا و «ناتو» چگونه دارند در شرایط منطقه مداخله میکنند تا برآیند این اتفاقات انقلابی را که در جریان است بهنفع منافع آمریکا تغییر دهند.
در مورد ایران، الآن، نوع اتفاقاتی که دارد میافتد ــ فرستادن ویروسهای اینترنتی برای از کار انداختن و معطل کردن پروژههای هستهای ایران، یا سوءقصدی که به دانشمندان هستهای ایران شده، یا مثلاً تشدید پرواز هواپیماهای بیخلبان روی ایران برای کسب و جمعآوری اطلاعات ــ اینها همه نشاندهندهٔ این است که، بهنظر من، آمریکا و همپیمانانش در منطقه قصد این را دارند که ایران را، چه اتفاق دموکراسی در آن بیافتد و چه نیافتد (منظورم جنبش سبز است)، بکشند به آنطرف تا ایران به بخشی از معادلات آمریکا در بهبیراهه کشاندن این جنبشهای انقلابی در منطقه بهسود منافع آمریکا بدل شود. منتهی، از آنطرف قضیه که نگاه کنیم، جمهوری اسلامی، رژیم حاکم بر ایران، هم در این جنبشهای انقلابی یک بازنده است، برای اینکه نهفقط دارد دوستانش ــ مثل سوریه، بیاعتباری حزبالله، یا رفتن حماس بهطرف همپیمانی با «فَتَح» ــ را از دست میدهد، بلکه دشمنانش مثل بنعلی در تونس یا مبارک در مصر را هم از دست میدهد. یک جنبشهای دموکراتیکی در منطقه هست که اینها در واقع یادآور این واقعیت است که مردم ایران هم سی سال پیش بهدنبال یکچنین ایدهالهایی بودهاند و حالا گرفتار چنین مخمصهای شدهاند. و این به ضرر جمهوری اسلامی است.
در نتیجه، شرایطی را که من اکنون در رابطهٔ ایران و آمریکا و احتمال جنگی که هست میبینم، بیشتر معتقدم که حالت جنگ، نه خود جنگ، بهنفع حاکمیت جمهوری اسلامی است. برای اینکه حاکمیت جمهوری اسلامی همیشه از شرایط بحرانی سوء استفاده کرده، این شرایط بحرانی را یا خلق کرده یا بهسوی آن آمده، و رژیم از آنها سوء استفاده کرده تا خودش را سر قدرت نگهدارد. منتهی مسألهای که الآن هم برای آمریکا و هم برای جمهوری اسلامی وجود دارد این جنبشهای دموکراسیخواهی در منطقه و در ایران است که اینها را دیگر نمیشود مهار کرد. این داستان جمهوری اسلامی با تسخیر سفارت انگلیس، همان گفتهٔ معروف مارکس است که بار اول تراژدی است و بار دوم کمدی. اینها همان کاری را خواستند بکنند که سی سال پیش مثلاً با اشغال سفارت آمریکا انجام دادند. منتهی، همانطور که دیدیم، مردم ما بهصورت خیلی واضح و بهروشنی این عمل زشت را محکوم کردند. اینکار بههیچ وجه یک کار خودجوشی نبوده، بلکه یک حرکت ساخته و پرداخته از طرف جناحهایی از رژیم حاکم بوده که فکر میکنند با این نوع حواسپرتیها میتوانند سر کار بمانند.
منتهی، از طرف دیگر، محکوم کردن این حرکت زشت جناحهایی از جمهوری اسلامی بهاین معنی نیست که تحریمهای اقتصادی را که آمریکا و اروپا دارند به ایران تحمیل میکنند ــ و صدمهاش مستقیماً به مردم ایران است و نه به رژیم حاکم بر ایران ــ حرکتهای درستی بدانیم. اینها حرکتهای غلطی است. از سال ۲۰۰۹، در جلسهای که در کنگرهٔ آمریکا بود و من راجع به آن مفصلاً در دو مقاله، هم در «سی.ان.ان» و هم در «الاهرام» نوشتهام، مسأله بر سر تحریمهای اقتصادی «کمرشکن» بود. دو ایرانی در آن جلسه بودند و اینها به دولت آمریکا تجویز کردند که «تحریمهای کمرشکن» باید بکند. «تحریمهای کمرشکن»، عملیات جاسوسی، اقدامات پنهانی، تشدید حرکتهای تجزیهطلبی در ایران، و مآلاً حملهٔ نظامی به ایران را آمریکاییها از همان موقع در دستور کار خودشان داشتند.
در نتیجه، نیروهای مستقل ــ نه این نیروهایی که بهقول خودشان دارند مخالفتشان را «همسو» میکنند با آن کشورهایی که تحت فرماندهی آمریکا عمل میکنند ــ کارشان این است که، در آن واحد، هم بهدنبال این جنبش خودجوشی که به آن جنبش سبز میگویند و همچنان از حقانیت برخوردار است باشند، و هم در دام این حرکتهای ضدانقلابی که از طرف آمریکا و اسرائیل و غیره صورت میگیرد نیافتند زیرا ضررهای مستقیم آن ــ چه از نظر «تحریمهای کمرشکن» و چه از نظر بهخطر انداختن امنیت ملی ایران ــ متوجه مردم و متوجه آیندهٔ ایران است، و نه فقط به فروپاشی جمهوری اسلامی منجر نخواهد شد بلکه حتی به ابقای رژیم حاکم بر جمهوری اسلامی خواهد انجامید.
در صحبتهایتان به دو نکته اشاره کردید که خواهش میکنم اگر ممکن است دقیقتر توضیح دهید. گفتید سفارت انگلیس را برخی جناحها بهراه انداختند چون این تنشها بهنفع آنها است. شما دست کدام جناحها را در این جریان دخیل میبینید؟ این جریان در راستای منافع کدام جناح درون حاکمیت است؟
بهنظر من، جناح احمدینژاد، یعنی دولت احمدینژاد، هیچ بهرهای از این تنشزایی نخواهد برد. یعنی من بعید میدانم که جناح احمدینژاد، که بههرحال وجههٔ خارجی جمهوری اسلامی است ــ باید سفر کند، باید روابط دیپلماتیک با دنیا داشته باشد، و غیر ذلک ــ هیچ بهرهای از این ببرد. بهنظر من این جناح خامنهای است که، با تحلیل غلطی که از شرایط میکند، فکر میکند از این تنشزایی بهرهای خواهد برد. البته من معتقدم که در خود جناح خامنهای ما باید تفکیک قائل شویم. مثلاً فرض کنید جناح محافظهکار روحانی، که من فکر نمیکنم همان جناح مجمع تشخیص مصلحت و مجلس خبرگان و اینها باشد، از این کار بهرهای ببرند. ولی بخشهایی از جناح سپاه و جناح بسیج، که آنها هم ابوابجمعی جناح خامنهای هستند، لابد فکر میکنند که با این نوع تولید بحران، بهرهمند خواهند شد.
بههرحال من معتقدم که هیچ تفکر منسجم واحدی بر جمهوری اسلامی حاکم نیست. تنها جناحی که ما میتوانیم به آن قائل شویم این جناح دموکراتیکی است که از ریشه برخاسته و نمایندههای نمادینش آقای موسوی و آقای کروبی هستند. ولی جناح حاکم، بهدلیل فشارهای اقتصادی و سیاسی که به آن وارد میآید، بهدلیل بحران هستهای که با آن مواجه است، و از همهٔ اینها مهمتر بهنظر من، بهدلیل «بهار عرب» و عواقب نامعلوم «بهار عرب» در منطقه و جنبش دموکراسیخواهی که مثل سونامی منطقه را در بر گرفته، الآن گیج شده و دست به حرکات مذبوحانهٔ ابلهانهای میزند که بههیچوجه نشانهٔ حکومت یک تفکر منسجمی بر جمهوری اسلامی، حتی برای حفظ بقاء خودش، نیست.
گفتید که سپاه در دست خامنهای است، یا جزو ابوابجمعی او است. البته رسماً هست، ولی مگر احمدینژاد خودش با کمک سپاه و بسیج بر سر کار نیامد؟ آیا سپاه بهصورت یکدست و یکپارچه در سمت خامنهای است؟
همانطور که از نامههای آقای نوریزاد میشود تابهحال مستفاد کرد (و این نامهها اسناد تاریخی بسیار مهمی است)، سپاه را بههیچوجه نمیشود یکپارچه تلقی کرد: سپاهی هست که هنوز به ایدهالهای اول انقلاب قائل است؛ سپاهی هست که طبیعتاً بهطرف احمدینژاد جذب میشود؛ و بخشی از سپاه هم هست که به جناح خامنهای جذب میشود. ولی، بهطور قطع، خود سپاه بهعنوان یک واحد نظامی بهدنبال منافع خودش است. یعنی ممکن است از نظر ایدئولوژیکی به شعبهها و جناحهای مختلف منقسم باشد، ولی از نظر اقتصادی بهدنبال منافع خودش هست و بهدنبال این است که از این شرایط متشنج جناحی داخل ایران، و شرایط متشنج منطقه، منافع خودش ــ هم منافع اقتصادی، هم منافع نظامی و هم منافع منطقهای ــ را حفظ کند. و باز هم میگویم، بهدلیل این فشارهایی که هم از جهت جنبشهای مردمی و انقلابی و آزادیخواهی میآید و هم از منافع آمریکا و همدستانش در منطقه وارد میشود، بهنظر من، تفکر منسجم واحدی، حتی بر خود سپاه هم، حاکم نیست. خود سپاه هم الآن متشنج و متوهّم است و نمیداند که منافعش در چیست.
نکتهٔ دیگری که در بخش اول صحبتهایتان بود این بود که گفتید ایرانیانی بودند که در کنگرهٔ آمریکا خواستار تشدید تحریمها و غیره شدند. اینها چه کسانی بودند و مشخصاً چه میخواستند؟
در دو مقالهای که در «سی.ان.ان» و «الاهرام» نوشتم اسامی آنها را آوردهام. در اینجا نمیخواهم اسمهایشان را بیاورم و مهم هم نیست. اینها کسانی بودند که رفتند و گفتند (و من تمام مستنداتش را آوردهام) که باید روی ایران «تحریم کمرشکن» گذاشت، و حتی اصرار کردند که تحریمهای نیمبند بهدرد نمیخورد چون به این منجر میشود که جمهوری اسلامی مشکلات اقتصادیاش را بهگردن این تحریمها بیاندازد، در نتیجه تحریمها باید «کمرشکن» باشد. اصطلاح «تحریمهای کمرشکن» در مورد ایران را ما آنجا برای اولین بار شنیدیم. سؤال این بود که آیا رهبران جنبش سبز با این تحریمها موافقاند؟ و نفر دومی که آنجا بود (اسم هر دو آنها در دو مقالهٔ من هست) میگوید که رهبران جنبش سبز اول موافق نبودند ولی بهتدریج متوجه شدند که این تحریمها خوب است. (یعنی بهدروغ از طرف آقای موسوی و آقای کروبی! چون آقای موسوی و آقای کروبی بهتکرار گفتهاند که اصلاً بهطور کلی مخالف تحریمهای اقتصادی هستند چون فشارش متوجه مردم ما میشود.
با توجه به همهٔ این مجموعه، و با توجه به شاخ و شانه کشیدنهای اسرائیل و صحبتهای علنی «نتانیاهو» در رابطه با حمله به ایران، حمله نظامی را چقدر محتمل میبینید؟
از سال ۲۰۰۱، یعنی از زمان حمله به افغانستان، و حتی بعد از آن، از ۲۰۰۳ ما همه نگران حمله به ایران بودیم. از زمان ریاست جمهوری بوش، خطر حمله به ایران وجود داشته است. اوباما هم بارها گفته که گزینهٔ نظامی هیچوقت برداشته نشده؛ما ترجیح میدهیم که دیپلماتیک عمل کنیم ولی گزینهٔ حملهٔ نظامی هم هست.
منتهی من به این نتیجه رسیدهام که این حملهٔ نظامی خطری است که الآن عملی شده است. ما همیشه فکر میکردیم که ممکن است حمله به ایران روی مدل حمله به افغانستان یا عراق باشد، یعنی روزی رییس جمهور آمریکا بگوید که ما ۲۴ ساعت به شما وقت میدهیم و بعد شروع کنند به زدن. درحالی که الآن عملاً میبینیم که شروع حمله به ایران یک چیز تدریجی و از نوع دیگری بوده است. امروز همهٔ تحلیلگران میگویند که این از نوع حملهٔ نظامی قرن بیست و یکم است. دیگر شما اعلام جنگ نمیکنید. چون اصلاً، همانطور که میدانید، در آمریکا بر سر اعلام جنگ کردن، رییس جمهور با کنگره مسأله دارد. یعنی باید از کنگره برای اعلام جنگ کسب اجازه کند. در حالی که عملیات مخفیانه و غیر ذلک اصلاً از کنگره اجازه نمیخواهد، و اگر اجازهای هم بخواهد آن را در جلسههای دربسته میگیرند نه در جلسات علنی.
مجموعهٔ این اتفاقاتی که افتاده ــ یعنی سوء قصد به دانشمندان هستهای ایران، حملهٔ اینترنتی به کامپیوترهای مراکز هستهای ایران، تحریمهای اقتصادی خیلی شدید و بهقول خودشان «کمرشکن»، این انفجارهایی که در کرج و اصفهان صورت گرفته ــ مجموعهٔ اینها بسیاری از تحلیلگران را به این نتیجه رسانده که در واقع آن جنگی که از آن میترسیدیم صورت گرفته، ولی نه با آن شکلی که در افغانستان یا عراق شاهد بودهایم، بلکه از نوع دیگری. همانطور که میدانید، این هواپیماهای بیخلبان کارهای عجیب و غریبی میکنند. تکنولوژی آن را هم در افغانستان و عراق و سومالی و لیبی تکمیل کردهاند و چند روز پیش هم یکی از آنها در ایران سقوط کرد. مجموعهٔ اینها نشاندهندهٔ این است که نوعی از جنگ علیه جمهوری اسلامی از الآن شروع شده است.
شکل ضربتی آن، مثل حمله به تأسیسات هستهای ایران از سوی اسرائیل بدون اعلام جنگ، چطور؟ امکان چنین چیزی را در چه حد میبینید؟
استنباط من این است که شرایط منطقه چنان حاد است که یک چنین حملهٔ ضربتی آشکار، روی مدلی که اسرائیل تأسیسات هستهای عراق را زد، یا تأسیسات هستهای سوریه را زد، عواقب نهتنها وخیم بلکه نامعلومی خواهد داشت. ظاهراً اینطور بهنظر میرسد که آنها ترجیح میدهند که از کار انداختن پروژهٔ هستهای ایران را از طرق دیگری انجام دهند. طوری که از شواهد بر میآید، آنها در کرج آمدهاند موشکهای برد دور را زدهاند، و در اصفهان یک کارخانهای را که غنیسازی میکرده زدهاند. آنها از این طریق دارند این جنگ را به پیش میبرند. یعنی سناریوی جنگ یک سناریوی متفاوتی است از آنچه که ما در افغانستان و عراق و غیر ذلک شاهدش بودهایم. و همانطور هم که میبینید «تحریمهای کمرشکن»، چه تحریمهایی که سازمان ملل تأیید کرده و چه آنهایی که تأیید نکرده، دارد پیش میرود. یعنی حالت جنگی که در اول صحبتمان گفتم همچنان وجود دارد و صدماتش متوجه مردم ما میشود. خوشبختانه ما هنوز شاهد بمباران ایران، شاهد تلفات جانی غیرنظامیان نیستیم. اما جنگی که ما منتظرش بودیم الآن بهنوعی از انواع شروع شده است.
آنها میخواهند با تمام این کارها به کجا برسند؟ یعنی جمهوری اسلامی باید در کجا قرار بگیرد تا آنها راضی شوند؟
این سؤال مهمی است. استراتژی خروجی الآن وجود ندارد. حالا این جنگ شروع شده، ولی باید به کجا منجر بشود معلوم نیست. این نیروهای اپوزیسیون خوشخیالی که در واشنگتن و دیگر شهرهای آمرویکا و اروپا هستند، فکر میکنند که جمهوری اسلامی میافتد و اینها، مثل احمد چلبی و بقیه، میروند آنجا و شاه و نخستوزیر و رئیسجمهور و از این حرفها میشوند. درحالی که آدمهای معقولتری که بهدنبال اندیشه و عملکرد دموکراسی در ایران هستند میدانند که از این راه ایران به دموکراسی نمیرسد. شما فکر کنید، زشتترین و پلیدترین شکلی که در «بهار عرب» صورت گرفته، پدیدهٔ لیبی است. مقایسهاش کنید با تونس، با مصر و حتی با مراکش. چرا؟ چون قذافی ــ البته مسؤول اصلیاش قذافی است ــ یک جای پای نظامی به آمریکا و «ناتو» در لیبی داده است که بهطور قطع این پدیده به آیندهٔ دموکراسی در لیبی لطمه خواهد زد. من البته کل جنبش آزادیخواهی مردم لیبی را بهدلیل مداخلهٔ «ناتو» رد نمیکنم. در لیبی، مثل هر جای دیگر، ما شاهد تظاهرات صلحآمیز مردم برای دموکراسی بودیم. ولی قذافی آن را به خاک و خون کشید و سپس مداخلهٔ نظامی «ناتو» باعث این شد که وضعیتی که ما بعد از قذافی در لیبی شاهد آن هستیم، در مقایسه با تونس یا مصر، از کمترین ضریب دموکراسی برخوردار باشد. در نتیجه، برای کسانی که در آینده بهدنبال دموکراسی در ایران هستند، این نوع جنگ احتمالی نهتنها هیچ راهبرد و راهحلی برای آیندهٔ دموکراسی در ایران نخواهد بود بلکه باعث تأخیر آیندهٔ دموکراسی در ایران نیز خواهد شد.
از نظر مسایل سوقالجیشی منطقه، طبیعی است که هدف آنها، نه فقط از کار انداختن تمام تواناییهای هستهای ایران، بلکه همهٔ زیرپایههای اقتصادی و سیاسی ایران است تا ایران (حتی بدون جمهوری اسلامی) نتواند بهعنوان یک نیروی سیاسی، بهعنوان یک نیروی اجتماعی و اقتصادی، در آیندهای که ما در منطقه خواهیم داشت قد علم کند و در نتیجه محلی از اِعراب بهعنوان یک جامعهٔ آزاد، آباد و دموکراتیک داشته باشد. این را من بخشی از پروژهٔ ضدانقلابی آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی و دیگران میدانم. این پروژهٔ ضدانقلابی که شما میبینید، در مصر بدین صورت بود که ارتش را سر کار نگهدارند، در تونس یک حالت دیگری داشت، و در لیبی شکل دخالت نظامی بهخود گرفت.
پدیدهای را که ما باید بهوضوح و به درایت متوجهاش باشیم، این پروژهٔ ضدانقلابی است که در رأس آن آمریکا قرار دارد و هدفش این است که «بهار عرب» و آن انقلابی که مردم عرب از آفریقا تا آسیا شروع کردند، منجر به ایجاد جوامع آزاد و دموکراتیکی که متوجه عدالت اجتماعی است نشود، بلکه این جوامع به ابوابجمعی یک نوع لیبرالیسم جهانیشده بدل گردند تا آمریکا و سایرین از آن بهرهمند شوند.
هدف آنها در ایران هم بهنظر من بخشی از همین پروژهٔ ضدانقلابی است. امروز ملت ما هم بهدنبال آزادیخواهی خودش است. اما در این راه با دو مانع مواجه است: مانع اول، رژیم غاصب و جائر حاکم بر ایران است که برای چند دهه خون ملت ما را در شیشه کرده، آیندهٔ دموکراسی را بهخطر انداخته، و فرهنگ سیاسی ما را مخدوش کرده است. مانع بعدی، حالا عظیمتر یا کوچکتر، این حرکت ضدانقلابی آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی است که میکوشند کل منطقه را تحت کنترل خودشان در بیاورند و میخواهند هر تغییری که در کشورهایی مثل سوریه و ایران، صورت میگیرد، در واقع آبش به جوی آنها برود، نه به جوی ملتهایی که برای آینده خودشان برخاستهاند.
با این تفاصیل، آیا خواستهای جنبش سبز مردم ایران مستقیماً با این پروژههای ضدانقلابی در تقابل قرار نمیگیرد؟ و اگر چنین است، آیا جنبش سبز نباید در مقابله با این پروژههای آمریکا و همدستانش در منطقه مواضعی صریح و سیاستی فعال داشته باشد؟ بهنظر شما، چرا رهبری کنونی جنبش سبز (از زمان دستگیری آقایان موسوی و کروبی به بعد) در رابطه با افشای این پروژهها فعال نبوده است؟
سؤال این است که چه کسی باید موضع بگیرد؟ در شرایطی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ٢٠٠۹ بهوجود آمد، اینطور شد که آقای موسوی در درجهٔ اول و آقای کروبی در درجهٔ دوم، با نوشتن «منشور جنبش سبز»، با انجام مصاحبهها، با اعلامیههای مختلفی که منتشر میکردند، مواضع جنبش سبز را اعلام میکردند. مردم هم با رفتن به خیابان، با دادن شعار و تظاهرات دستهجمعی، تصریحاً یا تلویحاً این شعارها، این پروژهها و این «منشور جنبش سبز» را تأیید میکردند. الآن کاری که رژیم حاکم کرده، علناً همهٔ اینها را گرفته، به بند کشیده و زندانی کرده است. رژیم با سرکوب تظاهرات عمومی مردم، اجازهٔ تجمعات آزاد را نمیدهد تا مردم بتوانند حرفهای خودشان را بزنند. تنها اتفاقی که افتاده، جسته و گریخته، افرادی مثل آقای تاجزاده، آقای نوریزاد نامه مینویسند، مقاله مینویسند، صحبت میکنند، مصاحبه میکنند. برخی هم اعلامیه صادر میکنند (مثل اعلامیهای که در آن عدهای برعلیه جنگ اعلام موضع کرده بودند)، و تلویحاً از مواضع جنبش آزادیخواهی مردم ما ــ چه آنها که خودشان را بخشی از جنبش سبز میدانند، چه حتی کسانی که خودشان را جنبش سبز نمیدانند و قائل به یک جنبش فراگیر دمکراتیک هستند ــ دفاع میکنند.
اما در این شرایط بهخصوص، یعنی امنیتی و نظامی شدن جامعهٔ ایران، چه از طرف رژیم حاکم و چه بهخاطر این جنگطلبیهای آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی، مجال بروز یک حرکت در واقع مدنی از این جامعه سلب شده است. ما در سوریه هم شاهد همین وضعیت هستیم. دیدیم که جنبش دمکراسیخواهی سوریه، مثل جنبش دمکراسیخواهی مردم ایران، با صلح، آرامش و متانت و سرود و آواز و تجمعات صلحآمیز آغاز شد. ولی هرچه رژیم بشارالاسد بیشتر از مردم کشت، جنبش آزادیخواهی بیشتر بهطرف خشونت کشیده شد. من این را یک جنبهٔ مثبت جنبش آزادیخواهی مردم ایران میدانم که به خشونت کشانده نشد، صلحآمیز و بری از خشونت باقی ماند و ریشهدارتر و ماندگارتر شد. در نتیجه این جنبش توانست ماهیت جائر رژیم حاکم بر جمهوری اسلامی را بیشتر و بیشتر نشان دهد و زمینهای ایجاد کند تا خود رژیم حاکم باشد که مشروعیت را از خودش سلب کند، تا جایی که واضع نظریهٔ «ولایت فقیه»، مرحوم آیتالله منتظری، قبل از اینکه فوت کند بگوید که این جمهوری اسلامی نه جمهوری است و نه اسلامی.
این است که متأسفانه ما در حال حاضر شرایط اجتماعی و سیاسی مناسبی برای این که، مانند سال ٢٠٠٩ و اوایل سال ٢٠١٠، نمایندگان نمادین جنبش بتوانند مواضع خودشان را اعلام کنند، نداریم. منتهی، بهنظر من بدنهٔ جنبش سبز ــ و من به این اعتقاد دارم ــ یک بدنهٔ سالم است و با متانت دارد بهراه خودش ادامه میدهد. مثلاً، همانطور که دیدید، در مورد صحبت آقای خاتمی در مورد شرکت یا عدم شرکت در انتخابات بعدی، بهمحض اینکه آقای خاتمی حرفی را زد که از بدنهٔ این جنبش دور بود (یعنی گفت بههر قیمتی که شده باید در انتخابات شرکت کرد)، جنبش نسبت به آن عکسالعمل نشان داد، تا جایی که خود ایشان متوجه انحراف این حرف از بدنهٔ اصلی جنبش شد و خودش را بلافاصله اصلاح کرد. این جنبش در اولین فرصتی که برایش بهوجود بیاید از نظر اجتماعی و مدنی و سیاسی بروز خواهد کرد.
درست است که در داخل ایران طبیعتاً این پروسهای که میگویید در جریان است. ولی خودتان هم میدانید که بعد از دستگیری رهبران جنبش سبز، «شورای هماهنگی راه سبز امید» درست شد. وظیفه و رسالتی که این شورا در قبال جنبش داخل کشور اعلام کرد این بود که در غیاب رهبران دستگیر شده که نمیتوانند صحبت کنند، ادامهدهندهٔ حرکت باشد. خوب تا آنجایی که آقای موسوی و آقای کروبی آزاد بودند، خیلی فعالانه راجع به مسایل موضع میگرفتند و بهروز دنبال میکردند و حرکت را جهت میدادند. ولی اکنون نمیتوانیم این را در مورد «شورای هماهنگی» بگوییم.
کاملاً با شما موافقم.
شما در حال حاضر چه نقشی برای «شورای هماهنگی» قائلید؟ در این که همهٔ ما این «شورا» را قبول داریم تردیدی نیست. مسأله این است که «شورا» چه کارهایی میبایست بکند که نکرده است. شما چه پیشنهاداتی برای تقویت یا کمک به فعالیتهای «شورای هماهنگی» دارید؟
بهنظر من، رهبری جنبشهای اجتماعی جزو ارگانیک خود جنبشهای اجتماعیاست. رهبری را نمیتوان به جنبش اجتماعی تحمیل کرد. رهبری نمادین آقایان موسوی و کروبی، و بعد نه فقط ایشان، خانم شیرین عبادی، خانم ستوده، خانم زهرا رهنورد، یعنی ما یک رهبری نمادین داشتیم که متنوع بود و جنبش حالت خیابانی و جنب و جوشی داشت. «شورای هماهنگی» ــ با اینکه من به سلامت نفس شخص آقای اردشیر امیرارجمند خیلی اعتقاد دارم، و همچنین کسان دیگر که ما نمیدانیم چه کسانی هستند ــ بهنظر من آن ارتباط ارگانیک را با جنبش سبز، آنطوریکه ما در یکسال اول شاهدش بودیم، ندارد. نه به این دلیل اینکه آنها کاری را که باید بکنند نمیکنند، بلکه به این دلیل ماهیت جنبش الآن حالت دیگری پیدا کرده است. الآن «بهار عرب» دست بالا را گرفته و حرکتها و پرشهای خیلی عظیمتری را میکند. در نتیجه، الآن جنبش آزادیخواهی ایران تحتالشعاع «بهار عرب» قرار گرفته است. اشکالی هم ندارد. موقعیکه جنبش سبز در ایران شکل گرفت، یک تأثیر کاتالیزوری روی شکلگیری «بهار عرب» داشت. الآن «بهار عرب» است که تاثیر خیلی ماهوی روی خواستههای جنبش سبز دارد. ولی از نظر عملکرد، الآن ما داریم در واقع در یک صحنهٔ تآتر وسیعتری کار میکنیم و جوشش و غلیان جنبش سبز الآن تحت تأثیر منطقه است.
این است که، بهنظر من، «شورای هماهنگی» در این شرایط کاری نمیتوانست بکند که انجام نداده، نه بهدلیل اینکه کفایت ندارد ــ بهطور قطع آدمهای باکفایتی هستند ــ بلکه به این دلیل که صورت مسأله تغییر کرده است؛ به این دلیل که جنبش سبز به یک بخش وسیع و در واقع ساکن از یک رود پرخروش که در حرکت است بدل شده است. و تا زمانی که شرایط قدری تغییر بکند ــ یعنی این شرایط جنگی که الان هست ــ وضعیت به ضرر این جنبش آزادیخواهی خواهد بود. هرکدام از این نیروهای بهقول خودشان «اپوزیسیون» که دارند جنگافروزی میکنند، حالا یا با صراحت یا در لفافه، اینها نهتنها کمکی به جنبش آزادیخواهی در ایران نمیکنند، بلکه دارند به ضررش هم کار میکنند.
درست است که صحنه عوض شده، اما بههرحال این یک «شورای هماهنگی» است. خودتان شاهدید، مقاله هم نوشتهاید که یک ستون پنجم در خارج از کشور دارد در این رابطه خیلی هم فعالانه یکسری کارهایی میکند. آیا با این تغییر صحنه و چارچوب، واقعا نقشی برای «شورای هماهنگی» باقی نمانده؟ حداقل در مقابل این کسانی که دارند اینطور ستون پنجمی عمل میکنند؟
بهطور قطع. بهنظر من چون جنبش دمکراسیخواهی و آزادیطلبی مردم ما بری از خشونت است، چون حرمت انسان را پاس میدارد، چون حرکتی سالم است، هر حرکتی که از خارج از ایران متوجه تجزیهطلبی در ایران بشود؛ به تمامیت ارضی ایران ضربه بزند؛ جان ٧۵ میلیون مردم ما را که در مضیقه زندگی میکنند بهخطر بیاندازد؛ فارغ از این باشد که تحریمهای کمرشکن اقتصادی زمان کلینتون در عراق ۲۶ میلیونی، نیم میلیون بچه را کشت؛ باکش نباشد و با خیال راحت در واشنگتن و کالیفرنیا اتوموبیل براند؛ بگوید که مردم ایران برای اینکه به دموکراسی برسند باید هزینه بدهند ــ یعنی اینها در اتوبانهای کالیفرنیا تصمیم بگیرند که مردم ایران باید هزینه بدهند تا اینها سوار فانتومهای آمریکایی بشوند و بروند آنجا حکومت کنند ــ این بدیهی است که «شورای هماهنگی» باید در مورد این نوع پلیدیها موضع بگیرد. موضع بگیرد بر ضد تجزیهطلبی؛ موضع بگیرد بر ضد حرکتهایی که تمامیت ارضی ایران را به خطر میاندازد؛ موضع بگیرد بر ضد تحریمهایی که جان مردم ایران را به خطر میاندازد؛ موضع بگیرد در مقابل دورویی و پلیدی یک سیاستی در منطقه که به اسرائیلی که روی ٢٠٠ بمب اتمی نشسته، نمیگوید بالای چشمت ابرو است، ولی به ایران (نه جمهوری اسلامی)، ایرانی که امضاکننده «ان.پی.تی» است، میگوید حتی دانش و انرژی هستهای را نمیتوانی داشته باشی.
من بهشخصه نه به بمب اتم اعتقاد دارم و نه حتی به انرژی هستهای، مثل میلیونها آدم دیگر که در سراسر دنیا هستند و انرژی هستهای را خطری برای کره زمین میدانند. ولی تنها راه اینکه مانع دست یافتن جمهوری اسلامی به بمب اتم شویم این است که تمام منطقه باید از سلاحهای کشتار اتمی بری بشود. در نتیجه، عملکرد «شورای هماهنگی» بهنظر من در این مرحله این است که حرفهایی را بزند که در ادامه و دنباله منطق روایی «منشور جنبش سبز» است؛ در راستای حفظ تمامیت ارضی ایران است؛ در جهت حفظ حقوق اقلیتهای ایران است. «شورای هماهنگی» باید، حداقل از نظر نگارش، از نظر روایت ــ چون قدرت اجرایی که ندارد ــ حفظ تمامیت ارضی ایران، مقابله با دورویی و پلیدی، مقابله با جاهطلبی و کلکسازی و غیر ذالک، در این مراحل کار بکند.
درست است که «شورای هماهنگی» نقش اجرایی ندارد. اما مسأله مهم از نظر سلاحهای هستهای، که ما هم به آن قاطعانه اعتقاد داریم، همین مطرح کردن خواست برحق غیرهستهای اعلام کردن کل منطقهٔ خاورمیانه است و قضیه را در کل به آن سمت بردن. چرا «شورای هماهنگی» نباید این خواست منطقی را در مقابل ستون پنجمیهای جنگطلبی که به بهانهٔ برنامههای هستهای ایران فعالانه حرکت میکنند، سازمان میدهند، میروند اینطرف و آنطرف سروصدا راه میاندازند و خواستار حمله به ایران میشوند، به پیش بکشد و برای آن مبارزه کند؟ یا از کسانی که در سطح جهان سرشان به تنشان میارزد بخواهد که از چنین سیاستی حمایت کنند؟ روشن است که هدف از این گفته خط دادن به «شورای هماهنگی» نیست. ولی از زاویه بسیجگری در خارج از کشور، چرا باید ستون پنجمیها اینقدر فعالانه بسیج باشند ولی ما نباشیم؟
البته من چون عضو «شورای هماهنگی» نیستم و نمیتوانم برای شورا تعیین تکلیف کنم. آنها آن کارهایی که فکر میکنند باید انجام بدهند، حتماً انجام میدهند. اما آیا آنها باید بیشتر انجام بدهند و سریعتر انجام بدهند؟ طبیعی است، و من کاملاً با شما موافقم. ولی بهنظر من ماهیت جنبش سبز چنان سالم است که میبینید با توجه به اعلامیههایی که صادر شده، چه از داخل ایران و چه از خارج ایران، چه آنها که ملی مذهبی هستند چه آنها که چپاند، همگی در مخالفت با حملهٔ نظامی، در مخالفت با تحریم اقتصادی ایران، و در مخالفت با همکاری و همسویی با منافع آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی در منطقه متفقالقول هستند. هیچکدام از اینگونه حرفهای بیپایه هم که امپریالیسم وجود ندارد، استعمار وجود ندارد، استقلال ملی وجود ندارد، در کت یکی از اینها فرو نمیرود. مقاله نوشتهاند، اعلامیه صادر کردهاند، صدها نفرشان امضاء کردهاند. این کلاه گشاد «دخالت بشردوستانه» را هیچکس نپذیرفته است. هرکسی را که بگویید، در داخل ایران و در خارج از ایران، برعلیه این برنامهها مقاله نوشته، به صراحت هم نوشته، و دارد کارش را انجام میدهد.
در نتیجه، یک عدهٔ خیلی محدودی هستند، یعنی تعدادی کمتر از انگشتان دست، که مربوط هستند به سازمانهای «نومحافظهکار» واشنگتن، جاهطلبانی هستند که یک موقع استالینیستی فکر میکردند ولی حالا اگر بگویید بالای چشم آمریکا ابرو است، میگویند شما آمریکاستیز هستید. میگویند استعمار اصلاً یک «لولو» بوده و وجود خارجی ندارد؛ امپریالیسم اصلاً وجود ندارد؛ تمامیت ارضی وجود ندارد؛ استقلال ملی وجود ندارد؛ و از این نوع حرفها. میدانیم که حنای اینها هیچ رنگی ندارد. همه، چه بهصورت اعلامیههای دستهجمعی و چه بهصورت مقالههایی که افراد مختلف نوشتهاند ــ چه کسی که ملی ـ مذهبی است، چه کسی که چپ است، چه کسی که داخل ایران است، چه کسی که خارج از ایران است، بهصراحت و قاطعیت مخالفت کردهاند.
خوشبختانه، اینها نمیتوانند همان کاری را در مورد ایران بکنند که کنعان مکیّه و فؤاد عجمی و احمد چلبی در مورد عراق کردند. میبینیم با توجه به بیکفایتی و ستمی که حاکمان جمهوری اسلامی کردهاند، این جمهوری اسلامی نیست که دارد از تمامیت ارضی ایران، از جان ملت ایران دفاع میکند. این ملت ایران است که دارد دفاع میکند. حال «شورای هماهنگی» باید بیشتر انجام بدهد؟ طبیعی است که باید بیشتر انجام دهد. اما اگر «شورای هماهنگی» هم بهصراحت و قاطعیت نگوید، از ستون اصلی جنبش مردم ایران عقب خواهد افتاد. مردم ایران در عین حال که با حاکمیت جائر و ستمگر و مخدوشگر جمهوری اسلامی در حد توانایی خود مبارزه میکنند، زیر بار «لیبیائیزه» کردن ایران نمیروند.
یکی از مسایل مأیوسکننده از زمان دستگیری رهبران جنبش سبز این است که تاکنون هیچ کارزار وسیعی ــ منظور کار بسیجگرانه است ــ در سطح جامعهٔ بینالمللی در جهت ایجاد فشار جهانی برای آزادی این رهبران از سوی «شورا» سازماندهی نشده است....
من حتی معتقدم که شخصی مانند آقای عبدالکریم لاهیجی، یا خانم شیرین عبادی، خیلی قاطعتر، بهتر و صریحتر برای آزادی خانم نسرین ستوده یا برای متوجه کردن افکار عمومی به حصر خانگی آقای موسوی و آقای کروبی صحبت کردهاند تا «شورای هماهنگی». همانطور که قبلاً گفتم، «شورای هماهنگی» خیلی کارهای دیگر هم میبایست و میتوانست بکند که نکرده است. منتهی، آنها هم لابد محضوریتهایی یا ناتواناییهایی دارند که من از آن بیخبرم.
حال که صحبت به اینجا رسیده، اجازه دهید سؤالی هم در مورد آنچه که امروز در سطح جهان و آمریکا در جریان است و افکار عمومی جهان را بهخود جلب کرده است، یعنی جنبش اشغال والاستریت و بقیهٔ نقاط جهان، مطرح کنیم. البته روشن است که میان این روند و آنچه در ایران میگذرد، بهخاطر تفاوت در شرایطی که این حرکتها در آن انجام میگیرد، نمیتوان خط موازی کشید. با وجود این، از شما میخواهیم پیش از هرچیز برداشت و ارزیابی خودتان را از این جریان برای ما بگویید، و بعد توضیح دهید که آیا میشود مقایسههایی بین این دو روند انجام داد و از آن درسهایی برای جنبش سبز مردم ایران گرفت؟
جنبش والاستریت یک جنبش مردمی ریشهدار است که سالهای سال در آمریکا در حال شکل گرفتن بوده است. در جریان توفان «کاترینا»، ما اولین نشانههای این را دیدیم که فقر و بیچارگی و محرومیت در آمریکا چهها میکند. در جریان انتخاباتی که منجر به انتخاب اوباما شد، این شور و هیجان و امیدی که به ریاست جمهوری اوباما بود، و متأسفانه نقش بر آب شد، نشاندهندهٔ این بود که این جنبش یک جنبش ریشهدار است. بعد از سقوط نظام مالی در سال ۲۰۰۸، اوباما بلافاصله پس از ورود به کاخ سفید، شروع کرد به نجات دادن بانکها و شرکتهای بیمه بهجای رسیدن به مردم. اطلاعات گستردهٔ مردم و عکسالعمل منفی عمومی و آشکار آنها به این سیاست، باز نشاندهندهٔ این است که جنبش اشغال والاستریت نه یک حرکت خلقالساعه، بلکه دارای ریشههای بسیار گسترده و عمیق اجتماعی است.
در کشوری که ۴۵ میلیون از ۳۰۰ میلیون نفر جمعیت زیر خط فقر زندگی میکنند و ۵۰ میلیون بیمهٔ پزشکی ندارند، ریشههای چنین جنبشی خیلی عمیق است. همانطور هم که میدانید، هرچند این جنبش در محلهای از نیویورک شروع شد، الآن به اقصی نقاط آمریکا نفوذ پیدا کرده است. حتی پیش از شروع آن در نیویورک، در ایالتهای ویسکانسین و اوهایو، زمانی که میخواستند جلوی فعالیت اتحادیههای کارگری را بگیرند، ما شاهد حرکتهای گستردهای بودیم که الآن نمود بیشتر آن را در جنبش والاستریت میبینیم.
جنبش والاستریت، بهنظر من، در محدودهٔ خود در آمریکا نشاندهندهٔ وجود یک تبعیض عمیق اجتماعی، یک عدم توازن اجتماعی و اقتصادی عمیق است که بهقول خود رهبران نمادین جنبش والاستریت، طغیان ۹۹ درصد علیه ۱ درصد است. ما در فیلم معروف «دستکاری از درون» دیدیم که این نظام سرمایهداری دارد طوری عمل میکند که اکثریت مردمی که در آن زندگی میکنند از آن بیبهرهاند وفقط یک اقلیت قلیل از آن بهره میبرند.
همانطور که میدانید، پس از این که جنبش اشغال والاستریت جهانی شد، مردم چهار گوشهٔ جهان، از آسیا و آفریقا بگیرید تا آمریکای لاتین، به آن تأسی جستند و با آن همفکری و همبستگی اعلام کردند. اگر جنبش اشغال والاستریت که در کنار جنبشهای مشابه در منطقهٔ اروپا و دیگر کشورهای جهان بگذاریم می بینیم که این حرکتها نشانهٔ یک عدم رضایت جهانی است که حالا در «بهار عرب» به یکشکل بروز کرده، در جنبش سبز ایران به شکلی دیگر نمود پیدا کرده، در اروپا به شکل آنچیزی که «جنبش خشم» نام گرفته در آمده، و در آمریکا هم شکل اشغال والاستریت را بهخود گرفته است. اینها بدین معنی نیست که همهٔ این جنبشها عیناً مثل هم است. این جنبشها بهطور قطع در فرهنگهای سیاسی مختلفی در حال شکل گرفتن هستند، ولی همهٔ آنها نشاندهندهٔ این هستند که اکثریت قریب بهاتفاق مردم دنیا از شرایط کنونی دنیا که در آن تنها عدهٔ قلیلی از منافع آن بهرهمند هستند ناراضیاند، و اینکه این نظام لجامگسیختهٔ سرمایهداری، که اصلاً کل زندگی را روی کرهٔ خاکی دارد به نابودی میکشاند، به بنبست رسیده، و این بحران دیگر به مرحلهای رسیده که مردم حتی توانایی زندگی روزمرهشان را ندارند.
با این وضعیت، اصلاً تعریف «انقلابی» هم تغییر کرده است. یک انقلابی، دیگر از نوع آن «چهگوارا»یی که در ذهن داشتید که تفنگ برمیدارد و میرود درجنگلهای بولیوی میجنگد، نیست. شما اگر به «پارک زوکاتی» [محل تجمع جنبش اشغال والاستریت] بروید، میبینید که مردم عادی ــ مادری با بچهاش، پدری با پسرش، مردم بسیار عادی که از سر کار خود مرخصی گرفتهاند، شنبه و یکشنبه آمدهاند. طبقات متوسط و پایین، کارگری که به اتحادیه تعلق دارند یا ندارد ــ همه آنجا هستند. یعنی یک تعریف جدیدی را از جنبشهای اجتماعی ما الآن در جنبشهایی مثل اشغال والاستریت و جنبشهای اروپا و «بهار عرب» میبینیم که نشان میدهد که نظام موجود جهانی دیگر عمل نمیکند و هم حکومت استبداد دینی که مخدوشگر فرهنگ سیاسی ما بوده، و هم یک درصدی که در آمریکا بر ۹۹ درصد حکومت میکند، دیگر توانایی ادامه دادن به این سیستم را ندارند.
چه درسهایی از این جنبشها ــ از نظر شیوهٔ برخورد، نوع حرکت و غیره ــ میتوان برای جنبش سبز در ایران گرفت؟
با تمام شقاوت و خشونتی که ما از پلیس آمریکا، بهخصوص در شهر اوکلند کالیفرنیا، شاهد بودهایم، اینها با وقاحتی که نیروهای امنیتی در مصر و ایران و سوریه با شهروندانشان مقابله کردند قابل مقایسه نیست. یعنی، خطا خواهد بود اگر ما شترسواران مصر و موتورسواران ایران و نیروهای امنیتی سوریه را با پلیس آمریکا مقایسه کنیم. شکی در این نیست که پلیس آمریکا یکی از وحشیترین پلیسهای جهان است و نوع برخورد خشونتآمیزی که با مردم آمریکا، چه در والاستریت نیویورک و چه در اوکلند کالیفرنیا، کرده نشان میدهد که وقتی پای منافع این سیستمها بهمیان میآید، این سیستمها از هیچ خشونتی فروگزار نمیکنند. ولی با این حال نادرست خواهد بود اگر گرفتن و کشتن و زندان کردن و شکنجه و اینها را در جمهوری اسلامی یا در کشورهای عربی با آمریکا و اروپا مقایسه کنیم.
یکی از درسهایی که میتوانیم از این جنبشها بگیریم این است که این شکافهای ایدئولوژیکی را که بین شرق و غرب میسازند ــ جمهوری اسلامی سی سال است میگوید شرق چنین و چنان میکند، دشمن فلان و بهمان است، غرب این و آن است، و ما بازگشت به خویش کردهایم ــ دیگر محلی از اِعراب ندارد. مردم دنیا، شرق و غرب، شمال و جنوب، سیاه و سفید، زن و مرد، علیه ظلم، علیه بیعدالتی، علیه نابرابری اجتماعی، طغیان کردهاند و به حقشان هم خواهند رسید.
تشکر از وقتی که به ما دادید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر