-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه

Posts from Khodnevis for 06/20/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



شورای راه سبز امید اسم مستعار چه گروهی است؟


شورای راه  سبز امید اسم مستعارچه گروه وحزب وسازمانی است و چند تا محمدرضا مدحی ممکن است داشته باشد؟!

یک از شباهت های نظام سیاسی ایران و آمریکا، این است که در طول سابقه تأسیس آمریکا وجمهوری دراین کشور، قدرت مطلق سیاسی یا دراختیار حزب دمکرات بوده است یا حزب جمهوری خواه.

ودر طول ۳۲ سال تأسیس ج.ا.ا. نیز قدرت و دولت یا دراختیار جریان چپ بوده و یا راست.


منتها بین این دو شیوه درآمریکا و ایران، دوتفاوت اساسی وجود دارد؛ یکی اینکه که قدرت سیاسی در نظام سیاسی آمریکا، به‌طور مطلق در اختیار یک شخص نیست؛ والبته این مهم به آن نیز قابلیت یک دمکراسی واقعی را داده است.

امادرایران هر چند نظام سیاسی پوسته وشکل ظاهری یک دمکراسی را برتن قانون اساسی خود کرده، اما برخلاف قانون اساسی در آمریکا،اختیارات مطلق دراختیار یک شخص است.

وتفاوت مهم دیگری که بین نظام سیاسی آمریکاوایران هست این است که در آمریکا دیگر احزاب و شخصیت‌های مستقل بطور حقیقی و مستقل از دو حزب جمهوری‌خواه ودمکرات وجود دارد و هست، و آنها ازآزادی کامل هم برخوردارند،هرچند که هیچ وقت اکثریت آراء را بدست نیاورده ونمی آورند، اما لااقل امنیت آزادی را دارند، چیزی که در ایران نیست و این امنیت فقط برای خودی‌هایی است که خودی باقی بمانند!

درایران اکثر احزاب  وشخصتها زیرمجموعه جریان راست وچپ هستند و می‌شود گفت احزاب مستقل یادر همان اوائل  انقلاب قلع وقمع شدند و یا گروه های سابقه‌داری مثل نهضت آزادی ایران هیچ وقت امکان عرض اندام را پیدا نکردند. و آنچه هست زاد و ولد در  جریان راست و چپ بود و  برای حضورهمیشگی در قدرت!

همان‌طور که مطلعین سیاسی واقفند ایدئولوژی حاکم بر نظام سیاسی ایران موافق پاگرفتن احزاب نیست والبته آنچه بوده وهست فقط یک جعل حقیقت ویک سفسطه سیاسی است که همواره به دنبال خود این پرسش را هم مطرح کرده که آیا احزاب در نظام سیاسی ایران در طول ولایت فقیه هستند یا در عرض؟!

اما ازآنجا که لازمه یک دمکراسی این است که احزاب وپارلمان وانتخابات باشد، نظام سیاسی ایران در یک مغلطه سیاسی توانست فقط پوسته ظاهری آنرا نشان دهد.

لذا پس از پیروزی انقلاب بهمن ۵۷ فورا با تشکیل حزب جمهوری اسلامی و با حضور گرایش های ضد ونقیض ودرهم،انقلابیون(مخصوصا طیف روحانیت)خواستند به این مهم دست یابند وبتوانند نبض اموررادراختیارداشته باشند ومتهم  به دیکتاتوری هم نشوند! ولی بخاطرهمان گرایش های ضدونقیض،زود فروپاشید.همانطورکه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به آن مبتلا شد.

منتها سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی متشکل از۷ گروه چریکی زیرزمینی و بخشی از نیروهای خارج نشین بود که سابقه کار تشکیلاتی تا حدودی داشت. اما باز این سازمان هم به خاطر همان حضور افراد ضد و نقیض، سرانجام فرو پاشید و آنچه امروز به این نام هست فقط وجود اندک از برخی از افراد آن سازمان است و برخی دیگر یا درگروه‌های  راست و یا به شکل افراد مستقل در این ۳۲ سال به فعالیت خود ادامه داده‌اند.

وهمه می‌دانیم که تمامی این گروه و اعضایش(درطیف های مختلف سازمان)همیشه در رأس قدرت خصوصا درنهادهای امنیتی واطلاعاتی ونظامی ومشاغل کلیدی حضور دائمی داشته‌اند.

هرچه زمان گذشت سفسطه ومغلطه نظام حزبی درایران بیشتر هویدا می شد. لذا جریان راست و چپ سعی کرد از خود گروه و یا احزاب دیگری تأسیس کند و درخفا هدایت و پدر خواندگی آنها را برعهده  داشته باشد.مثل حزب کارگزاران و حزب مشارکت.

من با پرسش از سعیدحجاریان در سایت نوروز، به ایشان گفتم که حزب مشارکت همان پوشش بیرونی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است(هرچند متهم به تئوری توهُّم توطئه شدم که این اتهام هم خود  یک چسب همه جا چسب  برای خیلی چیزهاست!؟) اماوقتی می‌خوانیم که مصطفی تاج زاده همزمان عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت و یا مزروعی عضو کادرمرکزی حزب مشارکت،سخنگوی این سارمان درخارج هم هست؟ متوجه می‌شوید بی ربط نگفته‌ام! چون درعالم سیاست، یک حزب دارای مرام‌نامه و اساسنامه و مسائل دورن گروهی خاص خود است که با دیگر احزاب متفاوت است، هرچند شباهت‌هایی هم  داشته باشند، اما چون دارای اخبار و منابع خاصی هستند که گروه رقیب نباید بداند، آن‌وقت چطور می‌شود که یک نفر همزمان عضو کادر مرکزی دو حزب می‌شود؟!

بعد از این مقدمه طولانی آنچه را که می‌خواهم عرض کنم این است که جریان چپ و راست به انحای مختلف توانسته کلید قدرت را در اختیارخود داشته باشند و سعی در تحمیل  کردن قحط الرجالی در این مملکت را دارند. درحالی‌که جهل الرجال است و البته برای آنها جهل نیست، برای مردم ما جهل الرجال است که اینان کاری می‌کنند که مردم دراین جهل دائمی بمانند وباشند، تا همیشه خودشان در ویترین  و مانیتور مصاحبه با رسانه‌های صوتی و تصویری داخل وخارج باشند، و یا همیشه در صفحه اول مطبوعات، و یا در رأس مدیریت و اخیرا برخی ازآنها هم نیز به عنوان چهره های شاخص اصلاحات و هکذا امثالهم معرفی شوند و باشند..!

مجله چشم انداز شماره ۶۷ ص ۷۰ می‌نویسد:

«وقتی در درهه ۱۹۶۰ خروشچف آزادی‌خواهی را مطرح کرد، همه پچ پچ کردند که اینکه خودش قبلا جزو این کارها بوده حالا آزدای‌خواه می شود وبه استالین نقد می‌کنند!؟ خروشچف محکم روی میز می‌زند و می‌گوید سکوت. سپس می گوید: بیائید حرف هایتان را بلند بزنید. هیچ کس در سالن بلند نمی شود حرف بزند. خروشپف می گوید: من که به شما آزادی می دهم. حالاهم نمی آئید حرف‌هایتان رابزنید؟ ولی آنزمان که استالین بمب اتم ساخت و سوسیالیسم را تحکیم کرد و۲۰ میلیون نفردر برابر مقاومت با فاشیسم هیتلری دراستالینگراد شهید شدند آیا من می توانستم جلوی چنین رهبری بایستم؟

درتعمیم این مطلب و رویکرد انقلاب به جریان اصلاح‌طلبی که از سوی افرادی مطرح شد، ویا به عنوان افراد شاخص اصلاحات (که البته فقط آنها مطرح می شوند)،باید گفت:

برخی وغالبا (اینها که دائما دربورس سهام سیاسی هستند و حتی اگر در زندان هم که باشند فقط آنها می توانندبیانیه بدهندو یایادادشت هم بنویسند، واگر بادی هم در زندان بوزودفقط اعضای خانواده اینان هستند(مثل علیا مخدره ایشان،همسر محترمه حاجیه خانمشان)که فورا از طرف افرادی دررسانه‌های صوتی وتصویری خارج از ایران طرف  مصاحبه قرارمی‌گیرند که خودشان نیز تا چندی پیش درهمان حزب و روزنامه ایشان فعالیت داشت و البته اینگونه هم به هم نان قرض می‌دهند!

اما فرق اساسی دراین است که برخی ازآنها در وضعیت و مقام سابق  خود خروشچف هم نبوده‌اند که اکنون در این دوره بتوانند پرچم  اصلاحات را در دست بگیرند و چهره شاخص آنهم باشند!!؟ بلکه برخی از ااین فراد اقدامات استالینی در پرونده سیاسی‌شان به‌وفور یافت می‌شود.

 دکتر شریعتی می گوید: «یکی دیگرازاختلافات میان مسائلی که درزمینه های فلسفی و علمی مطرح می شود باآنچه که درزمینه اجتماعی عنوان می گردد،این است که در علم باید به گفته نگریست نه گوینده.درصورتیکه در سیاست باید به گوینده نگریست سپس گفته.»

و همین ضعف سیاسی مردم است که از آن احمدی نژاد هم بیرون آمد؟

حال برگردید به پرسشی که ابتدای یادداشت نوشتم!

۱- بخوانید یادداشتهایی از اینجانب باعناوین:«اصلاحات ایدئولوژیک برای انقلاب  ایدئولوژیک» و برهم زدن سلسله ریش محال است» و «حزب ولایت فقیه» و«بازی احزاب یا حزب بازی؟»و«شرکت سهامی جمهوری اسلامی ایران».
 ۲-(مجموعه آثار،ش۴،ص۲۸۸).


 


دولت با حالا

تصور کنید رییس جمهوری هستید که کسی حاضر نیست رییس جمهورتان بخواند.

تصور کنید رییس دولتی هستید که کلی آدم ریختند توی خیابون که بگویند قبول‌تان ندارد.

تصور کنید رییس دولتی هستید که تا به مردم گفتید خس و خاشاک ریختند در خیابان و با صدای سکوت‌شان خس و خاشاک را در چشم و حلقتان فرو کردند.

تصور کنید رییس جمهوری هستید که رهبرتان که تا دیروز قربانتان می‌رفت حالا حال‌تان را می کند توی قوطی.

تصور کنید رییس دولتی هستید که هر روز مسخره تان می‌کنند.

تصور کنید رییس دولتی هستید که طرح‌های اقتصادی و سیاسی و خارجی تان همه‌اش شکست خورده است و وضع مملکت را بدتر کرده است.

 تصور کنید که هیچ روشنفکر باحال درست و درمانی یا حاضر نیست با شما کار کند یا در زندان است.

خب بسه دیگه تصور نکنید دیگه.

 

حالا خودمونیم شما جای ایشون(روم به دیوار)!!!! به نظر شما توی این شرایط شما برای اینکه کابینه خودتون رو پر کنید چه راه‌هایی دارید؟ نه واقعا؟ جز جن گیر و دزد و متجاوز و جاعل و بی سواد و کم سواد و بددهن و شکنجه گر و قاتل و معتاد و...(نبوووووووود؟) کی حاضره باهاش همکاری کنه؟

 

حالا هی هر بار گندش در می‌یاد، بهش گیر بدید که تو کابینش ین و اونه و از این حرفا...والا به خداااااااا


 


مرد سه زنه از تجربه خود در سیما سخن می‌گوید
 


عبور احمدی‌نژاد از «خط قرمزها»ی فراوان و استیضاح وزیر خارجه

در راستای افزایش فشارها بر تیم احمدی‌نژاد و پس از آنکه طرح سوال از رییس جمهور کلید خورده است، امروز نیز ۲۲ نماینده اصول‌گرای مجلس شورای اسلامی در نامه‌ای خطاب به علی لاریجانی «با استناد به ماده ۲۲۰ آیین نامه داخلی مجلس» خواستار استیضاح علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران شدند.

به گزارش خبرآنلاین در این نامه که برخی چهره‌های سیاسی چون روح‌الله حسینیان، علی مطهری، کاتوزیان و احمد توکلی آن را امضا کرده‌اند، دلیل استیضاح وزیر خارجه، انتصاب یک فرد «مساله‌دار» به سمت معاون مالی اداری وزارت خارجه عنوان شده است.

این درخواست که به علی لاریجانی، رییس مجلس تحویل داده شده پس از آن صورت گرفت که علی اکبر صالحی، محمد شريف ملك زاده، دبير كل شوراي عالي رسيدگي به امور ايرانيان خارج از كشور را به سمت معاون اداری و مالی خود برگزید.

نمایندگان متقاضی استیضاح وزیر امور خارجه در نامه خود گفته‌اند که انتصاب ملک‌زاده «بدون توجه به سوابق مساله‌دار وی، نظام را به خطر می‌اندازد.»

بحث انتصاب آقای ملک‌زاده به معاونت وزارت خارجه در روزهای اخیر واکنش‌های نمایندگان اصولگرای منتقد دولت را به همراه داشت، اما پس از آنکه امروز خبر برگزاری مراسم معارفه وی منتشر شد، چندین نماینده اصولگرا طرح استیضاح وزیر خارجه را آغاز کردند.

ملک‌زاده از نیروهای نزدیک به اسفندیار رحیم‌مشایی است که هنگام تصدی دبیرکلی شورای عالی ایرانیان خارج از کشور، جنجال‌های مالی و سیاسی فراوانی را برانگیخته بود.

در رویدادی دیگر علی مطهری یکی از استیضاح کنندگان و از منتقدان سرسخت دولت روز گذشته گفته بود که طرح سوال از رییس جمهور را در ده روز آینده به هیات رییسه مجلس خواهیم داد.

آقای مطهری گفته بود که سوال از رییس‌جمهور امضای ۹۰ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی را دارد و درباره‌ی «تخلفات قانونی اعم از اقتصادی، فرهنگی و سیاسی» محمود احمدی‌نژاد است.

وی با بیان اینکه این سوال یک مساله عادی است از رسانه‌ها خواست در این خصوص «جنجال» به پا نکنند.

در همین حال حمیدرضا کاتوزیان از اعضای فراکسیون اصولگرایان مجلس با انتقاد از نحوه برخورد مخالفان دولت با احمدی‌نژاد، اصول‌گرایان را متهم کرده است که فقط به جهت موضوع فاصله گرفتن رییس دولت از رهبری به وی حمله کرده و «خلاف»های دیگر رییس جمهور را نادیده گرفته‌اند.

کاتوزیان با بیان اینکه «رییس جمهور از خط قرمزهای زیادی عبور کرده» گفته است که «جای تاسف دارد که اصول‌گرایان فقط در موضوع ولایت فقیه، در مقابل دولت ایستادند».

رئیس کمیسیون انرژی مجلس با اشاره به انتقادهای تند برخی چهره‌های اصول‌گرا به رییس دولت و تیم وی گفته است که این افراد از «جسارت» احمدی‌نژاد به خامنه‌ای «دردشان» آمده و تنها به این دلیل است که به وی حمله کرده‌اند؛ درصورتی که به گفته آقای کاتوزیان احمدی‌نژاد «قانون‌شکنی‌های بسیاری» کرده است که می‌بایست مواخذه می‌شد.

به اعتقاد این نماینده مجلس «برخی فقط اگر سیگنالی بگیرند که یک مقدار نسبت به موضوع رهبری جسارت شده، موضع گیری میکنند؛ اما در برابر قانون‌شکنی دولت سکوت میکنند.»

وی با اشاره به اینکه احمدینژاد اعتقادی به کار کارشناسی ندارد گفته است که «رودربایستیها و ترس از مسائل داخلی و بین‌المللی» موجب عدم انتقاد از احمدی‌نژاد و تیم وی در سال‌های گذشته شده بود.

حمید رضا کاتوزیان در پایان هم مشاوران و تیم احمدی‌نژاد را «بسیار بی‌بنیه» توصیف کرده و گفته است نباید سوال از رئیس جمهور به تابو تبدیل شود.


 


دوران طلایی سید محمد خاتمی

چـــــــ می گفت :
 «کجا  تو دوره آسد ممد خاتمی به موی جوانان گیر می‌دادند. اصلن بنده  تو دوره هشت سال رییس جمهوری آسد ممد یه دونه ماشین گشت ارشاد هم ندیدم. چه روزهای خوشی بود. دخترا موهاشون را از روسری بیرون می‌ذاشتند. پسرا دست دوست دخترشون را می‌گرفتند. کسی ت... نمی‌کرد  بهشون نگاه چپ کنه، حتی از زمان شاه هم بهتر بود.»

 

برای اولین در تاریخ ننگین ۲۵۰۰ ساله مجعول طاغوت حس کردیم آزاد هستیم . در طول تاریخ ایران کسی به اندازه آسد ممد خان  به مردم آزادی نداد. خدا لعنت کنه آق  ممد خان قاجار را که چشم در می اورد و سرب داغ می ریخت تو گلوی مردم.

کجا فقیر داشتیم؟ من در هشت سال دوره ریاست جمهوری آسد ممد خان یک گدا ندیدم. همه چیز خوب ارزونی بود. اصلن کی سر کار می‌رفت.

 

حتی یک زندانی سیاسی و عقیدتی در دوره هشت ساله اسد ممد خان نداشتیم کسی جرات نمی‌کرد  به دانشجوها حرفی بزنه. هیچ  دانشجویی زندانی نمی‌شد. همه گروه‌ها و احزاب حتی اپوزیسون خارج نشین هم آزاد بودند هرچی می‌خواستن می‌گفتن. کمونیست و لیبرال و مشروطه خواه و همه گروه‌ها و احزاب سیاسی داشتند فعالیت می‌کردند.

در دوره هشت ساله آسید ممد خان  آزادی بیان در حد اعلای خودش بود. آرزوی چند هزار ساله مردم برآورده شد. یه دونه روزنامه هم درش تخته نمی‌شد و یه روزنامه‌نگار هم در این هشت سال طلایی زندانی نشد!

 

حتی زندانیان سیاسی وعقیدتی که در دوره  هاشمی و خامنه‌ای  و میرحسین موسوی  زندانی بودند و در حبس بودند، در دوره خاتمی اعتصاب غدا نکردند و هیچ زندانی سیاسی که از گذشته در زندان بودند کشته نشدند.

 چه کتاب‌های خوبی تو دوره آسد ممد خان چاپ شد، هرچی کتاب ممنوعه تو تاریخ ۲۵۰۰ ساله بود در دوره طلایی آسد ممد خان چاپ شد.

دهن دوستم کف کرده بود و با حرارت زیادی  دوران ریاست جمهوری اسلامی سید محمد خاتمی را با آب و تاب تعریف می‌کرد. با توجه به روشن‌گری و بازگویی تاریخ  بالاخره دلم هوس  کباب دوران ریاست جمهوری اسد ممد خان را کرد و من هم خواستار بازگشت به دوران طلایی سید محمد خاتمی هستم.

 

 از امروز من هم مبلغ دوران طلایی هشت ساله خاتمی هستم و صفحه‌ای در فیس بوک درست می‌کنم تا لایک بزنید و خامنه‌ای را راضی کنیم دوره طلایی سید محمد خاتمی دوباره  برامون بازززسازززی کنه!


 


امام جمعه کاشمر: زنی که مورد تجاوز ده مرد قرار گرفته بود در بازداشت است

پس از حادثه تکان دهنده تجاوز در شهرستان خمینی شهر که در آن متجاوزان به یک میهمانی حمله کرده و به زنان تجاوز کردند، خبر تجاوز گروهی دیگری در شهرستان کاشمر منتشر شد که براساس آن، بیش از ۱۰ نفر به زنی در اراضی اطراف روستای قوژد از توابع بخش مرکزی شهرستان کاشمر، به صورت گروهی، تجاوز به عنف کرده‌اند.

زن قربانی تجاوز در گفتگویی با رسانه‌ها جزییات این حادثه را بیان کرد و با اشاره به اینکه همراه با دوستش در مسیر بازگشت به خانه بوده‌اند گفت: «چندین نفر موتور سوار، این مرد همراهم را از ماشین پیاده كردند و مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند و پول، مدارك، طلا و تلفن همراه هر دوی ما را به زور گرفتند. آنها مرا به یك گندم‌زار بردند و جلوی چشم همدیگر به من تجاوز كردند. یكی از آنها با دوستان دیگرشان تماس گرفت و آنها هم آمدند و به من تجاوز كردند.»

قاسم يعقوبی، امام جمعه کاشمر که اولین کسی بود که در خطبه‌های نماز جمعه این ماجرا را بیان کرده بود امروز در مصاحبه‌ای با روزنامه روزگار گفت زنی که  قربانی اين تجاوز گروهی شده «از سوی مسئولان بازداشت شده است.»

آقای یعقوبی در پاسخ به سئوال خبرنگار روزنامه روزگار که دلیل بازداشت قربانی تجاوز که خود شاکی پرونده هم بوده را جویا شده، گفته است «باید دلیل این امر را از مسئولان شهر بپرسید.»

همچنین روزنامه روزگار در بخش دیگری که به این ماجرا اختصاص داده با حسين ميرمحمد صادقی سخنگوی اسبق قوه قضائيه درباره دلايل افزايش تجاوز گروهی به زنان گفتگو کرده است و این مقام سابق قضایی گفته است: «عوامل اجتماعی، سياسی و اقتصادی در بروز چنين فجايعی در جامعه موثر بوده و از سوی ديگر فضای مردانه دستگاه قضايی و انتظامی موجب می شود قربانيان تجاوز جنسی جرات نکنند برای شکايت در دادگاه ها و مراجع انتظامی حاضر شوند.»

سخنگوی سابق قوه قضائيه در ادامه گفتگوی خود با هشدار به مسئولان تاکيد کرده است که «بايد جلوی فروپاشی اخلاقی جامعه گرفته شود.»

پس از آنکه خبر تجاوز گروهی به یک زن در روستای قوژد، از توابع کاشمر منتشر شد، مصطفی قریشی، یکی از ضابطان قضایی سپاه پاسداران گفت که ابتدا تعدادی از متهمان که «اراذل و اوباش» بودند دستگیر شدند، اما به دلیل نبود شاکی خصوصی در این پرونده، افراد بازداشت شده آزاد شدند.

اما بعد از آنکه زن قربانی تجاوز، شکایت‌نامه‌ای را تنظیم و تسلیم مقامات قضایی کرد، خود وی نیز دستگیر و روانه زندان شد و متجاوزان هم پس از آزادی اولیه، مجددا بازداشت شدند.

گفتنی است بعد از رسانه‌ای شدن ماجراهای تجاوزهای گروهی، برخی از مقامات جمهوری اسلامی بی‌حجابی زنان را عامل این تجاوزها دانسته بودند.

موسی سالمی، امام جمعه شهرستان خمینی‌شهر درباره کسانی که در مراسم خمینی شهر بودند گفته بود که «البته آن‌ها هم که مورد تجاوز قرار گرفته‌اند آدم‌های علیه‌السلامی نبوده‌اند» و از «۱۴ نفر» حاضر در این باغ «فقط دو نفرشان خانواده بودند».

محمد جواد ابطحی، نماینده خمینی‌شهر در مجلس هم از رسانه‌ها و مطبوعات انتقاد کرده بود که چرا این ماجرا را رسانه‌ای کرده‌اند.

در همین حال رییسی، معاون اول قوه قضاییه از عزم مسئولان برای برخورد «عبرت آموز» با عاملان تجاوزهای گروهی خبر داد و گفت: «مردم به زودی می توانند شاهد صدور احکام متهمان حوادث کاشمر و خمینی شهر اصفهان باشند.»

آقای رییسی با اشاره به اینکه تعداد زیادی از این قبیل پرونده‌ها در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی وجود دارد اضافه کرده که فقط برخی از این پرونده‌ها رسانه‌ای می‌شوند.

وی در این خصوص گفته است: «شما یک سری به دادگاه کیفری شهر کاشمر که پرونده تجاوزش رسانه‌ای شده بزنید، می‌بینید که ده‌ها مورد از این پرونده‌ها که رسانه‌ای نشده در حال رسیدگی است.»

در جمهوری اسلامی ایران هرگاه ماجرای تجاوز به زنان پیش می‌آید، مسئولین آن را به بدپوششی زنان ربط می‌دهند و قربانیان در بیشتر مواقع متهم می‌شوند که خودشان زمینه تجاوز را فراهم کرده‌اند.


 


عصبانیت جمهوری اسلامی از علاقه سارکوزی به فیلم «جدایی نادر از سیمین»

روز شنبه، خبرگزاری ایسنا، اولین رسانه فارسی‌زبان بود که خبر داد رييس‌جمهوري فرانسه خواستار تماشاي فيلم «جدايي نادر از سيمين» شده است.

این خبرگزاری به نقل از یک شبکه اروپایی نوشت که دفتر «نيكلا ساركوزي» از توزيع‌كننده آخرین فيلم اصغر فرهادی خواسته است تا يك نسخه از آن را به‌طور ويژه در اختيارش قرار بدهد.

بعد از انتشار این خبر، رسانه‌های حکومتی در ایران نتوانستند عصبانیت خود را از علاقه سارکوزی به فیلمی پنهان کنند که چند ماه قبل نیز در ایران به وسیله‌ای برای مبارزه با جمهوری اسلامی تبدیل شده بود.

به عنوان نمونه، رجانیوز این خبر را با این تیتر پوشش داد: «سارکوزی یک نسخه از فیلم مورد حمایت جریان فتنه را برای خودش و برونی خواست».

همچنین محمد حسین نیرومند مشاور صفارهرندی درزمان وزارت او در مصاحبه‌ای بدون نام بردن از فیلم جدایی نادراز سیمین از اکران این فیلم در فرانسه به شدت انتقاد کرد.

 به گزارش پارس توریسم، نيرومند گفت: «در صورتی که فیلمی در ایران ساخته شود و در جهت منافع غرب و به نفع سیاست‌های آنها باشد نه تنها اکران گسترده در آن کشور پیدا می‌کند بلکه مورد توجه رئیس جمهور آنها هم قرار می‌گیرد.»

نیرومند همچنین گفت:  «کسانی که کار سیاسی می‌کنند به خوبی می‌دانند هر حرکتی که انقلاب را سیاه نشان دهد و مغایر با سیاست‌های فرهنگی انقلاب باشد در غرب مورد توجه قرار می‌گیرد؛ و قطعا اکران گسترده یک فیلم در فرانسه در شرایطی اتفاق می‌افتد که انتشار محتوای آن به نفع فرانسه باشد.»

مشخص نیست که فیلم جدایی نادر از سیمین چه نفعی را به کشور فرانسه و دیگر کشورهای غربی می‌رساند، و آیا فیلم‌های دیگر ایرانی مثل فیلم‌های مجید مجیدی که از اعضای فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی و از نزدیکان رهبر است و پیش‌تر در کشورهای غربی به نمایش درآمده هم همین نفع را می‌رسانده‌اند یا خیر.

این اظهارات در حالی بیان می‌شود که آرزوی جمهوری اسلامی و تمامی فیلمسازان حکومتی‌اش، حضور در چنین کشورها و جشنواره‌های معتبر غربی نظیر «کن» است. به عنوان مثال، فهرستی پیشنهادی جواد شمقدری از فیلمسازان حکومتی نظیر جمال شورجه به جشنواره کن، عطش زیاد وزارت ارشاد جمهوری اسلامی را به حضور در عرصه‌های سینمایی غرب نشان می‌داد. 

 


 


طرح مساله اعدام‌های دهه ۶۰ را هیچ‌گاه متوقف نکنیم

یکی از مخالفان نظام اسلامی که اینک در پاریس زندگی می‌کند، پارسال به من در باره قتل‌های خاموش مورد تایید بسیاری از ائمه جمعه در سال‌های ۵۸ و ۵۹ گفت. مرتکبین، عمدتا از اعضای سپاه پاسداران بودند. به یاد دارم وقتی در سال ۱۳۵۹، عکس‌های یکی از نوجوانان هوادار یکی از گروه‌های سیاسی منتشر شد، در حالی که بدنش پر بود از جای سوختگی ناشی از آتش سیگار «برادران». یادم هست وقتی در سال ۱۳۵۸ در شیراز، بر سر گروهی از هوادارن یک گروه سیاسی در خیابان فردوسی ریختند...اینها پیش از خرداد ۶۰ بود. خشونت انقلابی و انتقامی اما اثری نامطلوب داشت. ترورهای انجام گرفته توسط عوامل سازمان مجاهدین خلق و نتایج آن را هیچگاه نمی‌توان فراموش کرد. خشونت، خشونت زایید، اما هیچگاه دوستانی که فرافکنانه مایل‌اند اعدام‌های گسترده دهه ۶۰ را نتیجه تقابل برابر حاکمیت در برابر ترورها بخوانند به جنایت‌های عوامل نظام پیش از خرداد ۱۳۶۰ اشاره نکرده‌اند و شاید بخش عمده جوانانی که در دهه ۶۰ به‌دنیا آمده‌اند چیزی در این باره نشنیده باشند.

گرفتن جان انسان‌ها، حق هیچ‌کس نیست!

اما ماجرایی تلخ‌تر و به گمان من، ناپسندتر این است که برای اعتبار بخشیدن به یک چهره کاریزماتیک، و برای اینکه گفتمان او زیر سوال نرود، سوال کنندگان را «ترور شخصیتی» کنیم. میرحسین موسوی که دوستان فراموشکار مدعی هستند در اعتراض به اعدام‌ها استعفا کرده است، پیروی و عشق‌اش به «امام راحل» را هیچگاه کتمان نکرده و این به خودی خود مشکل‌ساز نیست. مشکل زمانی است که سوال‌هایی مطرح می‌شود؛ چگونه می‌توان معتقد به عملکرد کسی بود که هزاران هزار انسان بی‌گناه، قربانی افکارش شدند؟ چگونه می‌توان پیروی کسی بود که به مردم بارها و بارها دروغ گفت؟ چگونه می‌توان پیروی کسی بود که دگراندیش را مستحق مرگ می‌دانست. چگونه می‌توان از «آرمان»های کسی دفاع کرد که تبعیض را در بالاترین سطحی در کشور نهادینه کرد؟ چگونه می‌توان از یک «جنایت‌کار» مشروعیت گرفت؟

من تنها طرح سوال می‌کنم. ممکن است دوستانی خیال کنند پرسیدن از یک مقام مسوول سابق مملکت که اینک در حبس خانگی است، بی‌معرفتی باشد. باور کنید این سوال‌ها را بارها و بارها از طرق مختلف پرسیده‌ام و جوابی نگرفته‌ام. با این حال پاسخ خانم رهنورد را نمی‌توانم چندان دور از نگاه امروزی میرحسین بدانم.

شاید گفته‌های جناب امیر ارجمند در دانشگاه ام‌آی‌تی در باره اعدام‌های ۶۷ می‌تواند برای بسیاری که از طرح این سوال‌ها در گذشته غمگین شده بودند، راضی کننده باشد. باید از ایشان قدردانی کرد که به جای روش معمول (انداختن همه چیز گردن دیگران) از بحث و نقل قول از مهندس موسوی نترسیده‌اند.

ایشان معتقدند که مهندس موسوی در موقعیتی مناسب باید به این سوال‌ها پاسخ دهند. می‌گویند که مهندس موسوی از اعدام‌ها مطلع نبوده‌اند. اما سوال‌های زیادی پیش می‌آید:

۱- آقای مهندس موسوی به عنوان نخست وزیر، به بولتن‌ها متعدد امنیتی روزانه دسترسی داشته‌اند. اگر در این بولتن‌ها چیزی نوشته نشده، چه زمانی از وقوع اعدام‌ها مطلع شده‌اند؟

۲- آیت‌الله منتظری پس از مطلع شدن از اعدام‌ها در سال ۶۷، در دیدار با مسوولان مربوطه، خواهان توقف اعدام‌ها شده‌اند. آقای موسوی آیا از این مساله مطلع نبوده‌اند؟

۳- آقای موسوی مسوولیت ماجرا را بر گردن قوه قضاییه انداخته‌اند. آیت‌الله موسوی اردبیلی به عنوان مسوول قوه قضاییه با «امام» نامه‌نگاری کرده. نامه را احتمالا خوانده‌اید. آیا سران قوا و مسوولان نظام در باره اقدام‌های خود با هم گپ هم زده‌اند؟ آَیا آقای موسوی اردبیلی حرفی از نامه خود به میرحسین موسوی نزده است؟

۴- با توجه به انتشار متن استعفانامه آقای مهندس موسوی که ربطی به اعدام‌ها نداشته است، آیا ایشان پس از کسب اطلاع از وقع جنایت‌ها، به «امام» معترض شده‌اند؟ یا «ولایت فقیه» و شان «ولی» مانع می‌شده است؟

۵- آیا زمان پاسخ‌گویی به چنین مساله‌ای را باید یک مسوول سابق تعیین کند یا مردم حق دارند از «مسوول»، «مسوولیت» طلب کنند؟

۶- اگر نخست وزیر امام که مورد تایید او هم بوده است، چه قبل و چه بعد از اعدام‌ها، نفوذی روی وزارت اطلاعات خودش به عنوان یک مجری در قتل عام سال ۶۷ نداشته، چگونه انتظار داشته رییس جمهوری رهبری باشد که تحت هیچ شرایطی اختیار ساختارهات امنیتی و نظامی را به او نمی‌داده است؟ و اگر در زمان خودش، با وجود همراهی بسیاری از فرماندهان و بزرگان اطلاعاتی بر آمده از سازمان مجاهدین انقلاب و الباقی،  از جنایت‌ها بی‌بخر بوده، چگونه از وقع ماجرایی مشابه می‌توانست مطلع شود؟

۷- آقای موسوی چه اقدام عملی‌ای پس از آگاهی از ابعاد این جنایت کرده است؟ خواست ایجاد کمیته‌ای برای بررسی مهم است، اما وقتی نتوانسته، چرا استعفا نداده است؟

...

سوال‌ها طبیعتا زیاد هستند، اما سوال مهم‌تر از رسانه‌هایی است که خود را طرفدار حقوق بشر می‌دانند و از حبس ناجوانمردانه موسوی و کروبی، به حق شاکی‌اند. چرا این دوستان خود ابتکار عمل را به دست نمی‌گیرند و به جای «نفی» سوال کنندگان، بررسی علل حبس‌های بی‌دلیل چند ساله فعالان سیاسی در دهه ۶۰، همراه با شکنجه‌های قرون وسطایی را آغاز نمی‌کنند؟ چرا به بررسی نقش آیت‌الله خمینی و جنایت‌هایی که بدون امضا او هیچگاه عملی نشده‌اند را آغاز نمی‌کنند؟ چرا نقض حقوق فعالانی که پیروی موسوی و کروبی بوده‌اند جنایت است، اما اعدام‌های گسترده، شکنجه‌ها، تجاوزها و هر آنچه به خواست «امام راحل» و بر اساس «آرمان»های او انجام شده آن طرف خط قرمز است و نباید به سراغ‌اش رفت؟

به جای حمله کورکورانه به پرسش‌گر از مسوول پاسخ بخواهید...


 


زخمی شدن ۲ شهروند کرد بر اثر شلیک مستقیم نیروهای دولتی

بر اثر تیراندازی نیروهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی در منطقه مریوان دو تن از افراد کاسب و کولبران مرزی زخمی و تعدادی از حیوانات بارکش کشته شدند.

به گزارش یک شهروند خبرنگار که به تائید خودنویس رسیده،  شامگاه شنبه، ۲۸ خرداد ماه،  بر اثر تیراندازی ماموران پاسگاه «خاوه» در روستای قللقه از توابع شهر مرزی مریوان یک کولبر به اسم «شاهو» زخمی شده است.

همزمان در رویدادی مشابه در روستانی «میرآباد» مریوان یک فرد کاسب به اسم سوران بر اثر تیراندازی ماموران نیروی انتظامی زخمی شده است.

 به دنبال این حمله چند راس اسب حامل بار کالاهای مرزی نیز کشته شده‌اند.

پیشتر در اردیبهشت ماه منابع خبری کردستان از کشته و زخمی شدن سه شهروند دیگر در حوادث مشابه در مناطق مختلف کردستان خبر داده بودند.

«کول‌بر» در زبان محاوره مردم مناطق مرزنشین کردستان به افرادی گفته می‌شود که حمل و نقل کالا از مرزها را با استفاده از «کول» خود و بدون هرگونه وسيله‌ای انجام می‌دهند.

افراد کاسب کالاهایی که توسط کول‌بران در نزدیک‌ترین روستا به نقطه مرزی جمع‌آوری شده است، با استفاده از وسایل نقلیه به شهرها منتقل می‌کنند.

سالانه شمار چشمگیری از کول‌بران و کاسب‌هایی که به منظور امرار معاش به حمل و نقل کالاهای مرزی روی می آورند، بر اثر تیراندازی نیروهای دولتی کشته می‌شوند.

بر اساس منابع خبری کردستان از ابتدای سال ۸۹، بر اثر تيراندازی نيروهای انتظامی ۸ تن از کول‌بران و افراد کاسب کشته و دست ‌کم ۶ نفر ديگر زخمی شده‌اند.

مدافعان حقوق بشر در ايران می گویند طی دو سال گذشته بيش از ۱۵۰ تن از شهروندان کرد در مرزهای کردستان بر اثر شليک نيروهای امنيتی و انتظامی کشته شده‌اند.

فعالان اجتماعی کردستان، نابرابری های اقتصادی، بیکاری و فقر شدید شهروندان این مناطق را دلیل روی آوری آنها به «کولبری» می‌دانند.


 


ناگفته‌های انتخابات از زبان یک نماینده  اصول‌گرا

دو سال پیش درست در چنین روزی، ۲۹ خرداد ماه سال ۸۸، آیت‌الله خامنه‌ای به نماز جمعه رفت و ضمن هشدار به مخالفان دولت، صراحتا احمدی‌نژاد را برگزید و مخالفان را نیز تهدید کرد که اگر به خیابان بیایند با برخورد نیروی انتظامی مواجه خواهند شد و اگر کشته هم شوند، مسوول خون‌شان کاندیداهای ناراضی خواهند بود.

به مناسبت این روز، خبرگزاری مهر با پرویز سروری، رئیس کمیته امنیت داخلی کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و نیز عضو کمیته ویژه برای بررسی انتخابات گفتگوی بلندی کرده است.

آقای سروری در این گفتگو با اشاره به جلسه‌ای که با میرحسین موسوی داشته است گفته که میرحسین به هیچ‌وجه از دلایل ما قانع نمی‌شد و هر چقدر رهبری و بسیاری دیگر از مقامات برای وی «پیغام» می‌فرستادند یا به او می‌گفتند که دست از «لجاجت» بردارد، وی نمی‌پذیرفته است.

سروری می‌گوید حرف میرحسین موسوی در نهایت این بود: «اگر تمام مردم ایران قانع شوند که تقلب نشده است من میر حسین موسوی می‌گویم تقلب شده است.»

وی با بیان اینکه میرحسین پیش از انتخابات هم «توهم» این را داشته که رییس جمهور است، به مصاحبه روز ۲۰ خرداد موسوی با یکی از نشریات اشاره می‌کند و می‌گوید آقای موسوی در آن مصاحبه در پاسخ به سوال خبرنگار غربی که پرسیده بود شما برای محدود کردن اختیارات آیت‌الله خامنه ای چه کار خواهید کرد گفته بود: «من که نمی‌توانم کاری بکنم اما این جمعیتی که به طرفداری من به خیابان‌ها آمده‌اند به‌طور طبیعی حوزه اختیارات رهبری را محدود می‌کنند.»

خاتمی به موسوی گفت به رهبری نامه بنویسید و تقاضای رسیدگی کند

این نماینده مجلس به جلسه خود با محمد خاتمی، در روز بعد از نماز جمعه خامنه‌ای اشاره کرده و گفته است که خاتمی در آن جلسه به وی گفته که دو روز قبل از نماز جمعه معروف با موسوی و کروبی تلفنی تماس گرفته و به آنها گفته است «من ۸ سال با این مرد (خامنه‌ای) بودم و کار کردم، روحیات ایشان را خوب می‌شناسم و به شما می‌گویم که نامه‌ای با امضاء دو نفری‌تان بنویسید و در آن نامه بیاورید که در حق ما ظلم شده است، ایشان حتما پیگیری می‌کنند.»

وی افزوده که خاتمی در سخنان خود به کاندیداهای ناراضی یادآوری کرده است که اگر آنها بر مواضع خود بمانند رهبری مقابل آنها می‌ایستد و «آن موقع دیگر درها به روی شما بسته خواهد شد.»

پرویز سروری می‌گوید خاتمی به من گفت: «من بیش از یک ساعت با آقای موسوی صحبت کردم، ولی در آخر ایشان حرف بنده را نپذیرفت و لجبازی کرد.»

ناطق نوری: این ماجراها بوی خون می‌دهد

رئیس کمیته امنیت داخلی کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در ادامه گفتگوی خود به ملاقاتش با ناطق نوری اشاره کرده و گفته است که ناطق هم سعی کرده میرحسین را منصرف کند اما موفق نشده است. وی از قول ناطق نوری چنین گفته است: «من ساعت 8 صبح روز 23 خرداد با آقای موسوی تماس گرفتم و گفتم: آقای موسوی می‌دانید که من به شما رای دادم. من وزیر کشور شما و همچنین رئیس امنیت کشور بوده‌ام، به عنوان یک فرد خبره در مسائل امنیتی کشور به شما می‌گویم که اظهارات و واکنش‌های شما بوی خون می‌دهد.»

سروری می‌گوید که در نهایت میرحسین موسوی سخنان ناطق نوری را نپذیرفته و گفته است شک نکنید که در این انتخابات تقلب شده است.

هاشمی رفسنجانی گفت چون فائزه را گرفتند بیانیه منتشر نکردم

این نماینده مجلس در بخش دیگری از سخنان خود هنگام ماجراهای پس از انتخابات ۸۸ به سکوت مقامات ذی‌نفوذ جمهوری اسلامی اشاره می‌کند و می‌گوید یکی از مسائلی که باعث شد «فتنه» طولانی شود، موضع نگرفتن چهره‌های تاثیر گذار بود.

وی با بیان اینکه رهبری جمهوری اسلامی بارها در پیام های عمومی و خصوصی خود به بسیاری از «خواص»، از آنها می‌خواست که در زمینه ماجراهای انتخابات موضع بگیرند، صراحتا به یکی از «خواص» یعنی هاشمی رفسنجانی اشاره می‌کند و می‌گوید رفسنجانی بارها وعده داد که در حمایت از آیت‌الله خامنه‌ای بیانیه‌ای صادر کند، اما هیچگاه به این وعده خود عمل نکرد.

پرویز سروری می‌گوید «یکی از شخصیت‌های بزرگ و مسئول آن زمان» پس از نماز جمعه معروف آیت‌الله خامنه‌ای نزد هاشمی می‌رود و به وی می‌گوید باتوجه به اینکه رهبری در این نماز جمعه از شما «تعریف و تمجید» کردند انتظار می‌رود شما هم بیانیه‌ای بدهید و از آیت‌الله خامنه‌ای تشکر کنید.

وی می‌گوید هاشمی هم در پاسخ گفت: «ما بیانیه را روز شنبه می‌دهیم.»

این نماینده مجلس گفته است که علیرغم قول هاشمی مبنی براینکه روز شنبه بیانیه حمایت‌آمیز وی منتشر خواهد شد، این اتفاق نیفتاد و وقتی علت عدم صدور بیانیه را از آقای رفسنجانی پرسیدیم وی گفت: «چون فائزه را گرفتند بیانیه منتشر نکردم.»

سروری اضافه کرده: «ما دوشنبه با آقای هاشمی دیدار داشتیم و به ایشان گفتیم که دوشنبه شده و هنوز شما بیانیه نداده‌اید که گفتند بیانیه آماده است و در دیداری که با رهبری داریم خدمت ایشان می‌دهم تا نظرشان را بگویند و بعد منتشر می‌کنم. این بیانیه در روزهای دوشنبه و سه‌شنبه و حتی چهارشنبه هم منتشر نشد. تا اینکه در روز شنبه بعد در جلسه مجمع تشخیص آقای بروجردی از ایشان درباره بیانیه می‌پرسند که دوباره جواب می‌دهند منتشر خواهد شد و تا به امروز هیچ‌وقت این بیانیه منتشر نشد.»

کهریزک؛ پرونده درخشان کشور است

علیرغم اینکه خود مقامات جمهوری اسلامی فاجعه کهریزک را «جنایت» توصیف کردند و با توجه به اینکه سعید مرتضوی، اصلی‌ترین مقصر این حادثه به تعبیر مجلس شورای اسلامی هنوز آزاد است، پرویز سروری پرونده فاجعه کهریزک را «درخشان‌ترین پرونده قضایی» کشور دانسته و گفته است «تمام مسئولین مربوط به کهریزک به دادگاه فراخوانده شدند.»

رئیس کمیته امنیت داخلی کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در پایان گفتگوی خود به «مقاومت» و سنگ‌اندازی برخی مقامات در پرونده کهریزک اشاره کرده و با این حال گفته است این ماجرا را می‌توان به عنوان سند درخشانی در نظر گرفت.

بازداشتگاه کهریزک در جریان ناآرامی‌های پس از انتخابات مدتی محل نگهداری معترضان بود که بر اثر خشونت‌های عریان صورت گرفته در آن، به بسیاری از زنان و مردان تجاوز شد و دست‌کم چهار تن از جمله فرزند یکی از مقامات حکومتی در این بازداشتگاه مخوف جان خود را از دست دادند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته