جدی جدی میخواهند هاشمی را بسوزانند!
روزی که در دفتر پیگیری وزارت اطلاعات یکی از برادران بازجو ( ببخشید کارشناس) میگفت: «اگر نیاز باشد هاشمی را هم میسوزانیم و نظام با کسی شوخی ندارد» من تصور می کردم منظورش این است که هاشمی را تبدیل به مهره سوخته میکنیم و از این دست تعابیر، اما انگار جدی جدی میخواهند این بنده خدا را بسوزانند!
در خبرها آمده بود که افرادی ناشناس در روز روشن و صاف صاف رفتند و یکی از اتاقهای ساختمان قدس(کاخ مرمر رضا شاه) که در اختیار دفتر تشخیص مصلحت نظام قرار دارد و تحت حفاظت شدید نیروهای امنیتی و نظامی است را به آتش کشیدند و الفرار.
روابط عمومی دفتر مجمع تشخيص مصلحت نظام اطلاعیه داده است که: «در ساعت ۲:۳۰ بامداد دوشنبه مورخ ۳۰ خرداد ۱۳۹۰ يکی از اتاقهای ساختمان قدس، دفتر مجمع تشخيص مصلحت نظام، در اقدامی خرابکارانه دچار حريق شد و تمام وسايل آن در آتش سوخت.در اين اقدام قابل تامل و مشکوک، شخصی با ورود به ساختمان قدس، به وسيلهای اتاق محل استقرار منشیهای آيتالله هاشمی رفسنجانی را به آتش کشيد و متواری شد. منشی کشيک دفتر مجمع که در اتاق در حال استراحت بوده دچار سوختگی شده و به بيمارستان منتقل شد که به لطف خداوند خطر از ايشان دور شد.»
این اطلاعیه که سه روز از تاریخ انتشار آن می گذرد افزوده است: «در صورت تلاش مناسب نهادهای حفاظتی و امنيتی ذيربط، همه ابعاد اين حادثه آشکار میشود و اطلاعات به دست آمده در زمان مناسب در اختيار امت بزرگوارمان قرار خواهد گرفت.»
گفتنی است این ساختمان که امروزه در اختیار مجمع تشخیص مصلحت نظام است در دوره رضا شاه ساخته شده و شاهد یکی از صحنههای ترور محمدرضا پهلوی در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ بوده است.
می خواستم بنویسم اگر کار به همین شکل ادامه پیدا کند تا چند روز آینده باید زبانم لال شاهد خبر «تجاوز دسته جمعی تعدادی ارازل و اوباش به یکی از مقامات ارشد جمهوری اسلامی» باشیم که دیدم این برادران خودشان روزانه مشغول «تجاوز دسته جمعی»به حقوق مردم هستند.
این ناگشوده در برتو روزی گشوده خواهد شد...
هفتمین روز اعتصاب غذای جمعی از بهترین فرزندان این آب و خاک هم سپری شد.
آنانی که تنها «به گناه ادراک و آگاهی» دو سال آزگار است که به بند کشیده شدند.
فراموش نکنیم که آنان به چه جرمی در زندانند و با دست شستن از جانشان چه پیامی برای حاکمان و ما دارند.
غزلی از «بانو سیمین بهبهانی» که روزگاری برای «اعتصاب غذای اکبرگنجی در زندان» سروده بود را تقدیم می کنیم به ۱۹ستارهای که در «ظلمت شب» ناجوانمردانه در محاصرهاند:
ای کاش میتوانستم یک گل برات بفرستم یا بهر روزه داری هات،نقل و نبات بفرستم
شوریدهوار امشب را با واژه عشق میورزم تا با دمیدن خورشید،شعری سزاتبفرستم
ای کودکی که دیروزت موقوف نیسواران شد اکنون که مرد میدانی، اسب وقبات بفرستم
ابلیس را زخود راندی از دل غبار افشاندی پاداش این دل آگاهی شکر و نبات بفرستم
ای کاش می توانستم بر عمر تو بیفزایم سویت ز اشک خود جامی،آب حیات بفرستم
ایکاش میتوانستم شرحی به خون کنم امضا در تنگنای زندانات حکم نجات بفرستم
این ناگشوده در برتو، روزی گشوده خواهد شد فرش امید می بافم،تا پیش پات بفرستم
اعزام «شهید» از سازمان ملل به ایران!
موریس کاپیتورن که در واقع آخرین بنی بشری است که یک ربطی به مقوله حقوق بشر داشته و توانسته است پا به خاک ایران بگذارد چندی پیش در یک گفتگوی زنده با تلویزیون بیبیسی از خاطرات سفرش به ایران و تهیه گزارش موارد نقض حقوقبشر در ایران سخن میگفت در بخشی از صحبت هایش با اشاره به محدودیتهای ایجاد شده برای ارتباط آزاد با افراد مختلف گفت :«زمانی که در ایران بودم موفق شدم با کسانی که میخواستم ملاقات کنم. ولی زمانی که به ژنو بازگشتم مطلع شدم که تعداد بیشماری بیرون هتلی که در آن اقامت داشتم تجمع کرده بودند تا من را ببیند و نیروهای امنیتی و انتظامی آنها را پراکنده کرده بودهاند و درگیری به وجود آمده بود. رفت و آمد آزاد و تماس آزاد با هیچ فردی را نداشتم و طبقه هتلی که در آن مستقر بودم از مسافر خالی شده بود.»
کاپیتورن در بخش دیگری از صحبت هایش به «شامورتیبازی» مقامات مسئول ایرانی اشاره میکند و میگوید که «گزارشگر دیگری که به ایران سفر کرده بوده درخواست ملاقات با زندانی سیاسی سرشناسی را کرده و او را به اوین برده بودند. او با زندانی مورد نظر خود ملاقات کرده بود و زندانی از شرایط خوب خود صحبت کرده بود و اینکه از حکم خود راضی بوده است. ولی بعد از خروج از ایران ایشان مطلع میشود که کسی را که ملاقات کرده بود بازیگری با ظاهری مشابه زندانی مورد نظر او بوده است!»
این را نوشتم تا در ادامه از ذوق مرگ شدنمان در هفته گذشته و پس از اعلام نام احمد شهید به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر ایران بگویم.
هر چند معتقدم تلاشهای تمامی کنشگران و فعالین حقوقبشر ایرانی در مجاب کردن شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در تعیین گزارشگر ویژه و ارسال آن به ایران در جای خود ستودنی است اما به واقع پرسش این جاست که آیا احمد شهید امکان حضور در ایران و بازدید از زندانهای جمهوری اسلامی و گفتگو با خانوادهای کشته شدگان پس از انتخابات و تهیه گزارش مستند و مستدل از وقایع پس از انتخابات را خواهد داشت؟
و از سویی در صورت سفر به ایران و تهیه گزارش مذکور و بازگشت به سازمان ملل و ارائه این گزارشها نهادهای مسئول در این زمینه چه تصمیمی در قبال ایران خواهند گرفت؟
اما زهره الهیان عضو کمیسیون سیاست خارجی مجلس در واکنش به اعلام نام گزارشگر ویژه حقوق بشر در اظهاراتی اعلام کرد که «ضمن احترام برای گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران، از پذیرش وی معذوریم.»
الهیان گفته است «برای این گزارشگر که وزیر امور خارجه مالدیو و فردی مسلمان است احترام قائلیم و دعوت میکنیم برای دیدار از جاذبههای گردشگری ایران به کشور ما بیایند!»
معاون مالی با اتهامات مالی در زندان!
در کجای دنیا سراغ دارید که شخصی در اول هفته به دستور رئیس جمهور آن کشور برای سمت معاونت مالی و ادرای یکی از حساس ترین وزارت خانههای هر دولت یعنی وزارت امور خارجه انتخاب گردد و در اولین روز کاری خود از بخش های مختلف آن وزارت خانه بازدید و با کارمندان و مدیران آن جا دیدار نماید و در آخر هفته با دستبند به زندان اوین منتقل شود!؟
این فرد نگون بخت محمدشریف ملکزاده دبير شوراي عالي ايرانيان خارج از كشور است که اتفاقات رخ داده پیرامون وی در تمامی ایام هفتهای که گذشت در صدر اخبار خبرگزاری های داخلی و خارجی بود.
ملک زاده ابتدا از سوی علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه ایران به سمت معاونت امور اداری و مالی این وزارت خانه منصوب شد و تنها ساعاتی پس از برگزاری مراسم تودیع و معارفه معاونان پیشین و جدید وزارت امور خارجه غوغایی در مجلس برپا شد که نگو و نپرس!
اين انتصاب با واكنش نمايندگان منتقد دولت در مجلس شوراي اسلامي روبهرو شد و وزير امور خارجه را تا مرز استيضاح پیش برد.
گفتنی است وزیر اطلاعات همان دولتی که ملکزاده برای معاونت یکی دیگر از وزرات خانه هایش منصوب شده بود طي نامهاي به وزير امور خارجه صلاحيت ملكزاده براي تصدي مسئوليت جديد را رد كرد.
سرانجام با استعفای ملكزاده از معاونت امور اداری و مالی وزارت امور خارجه مجلسیان دست از یقه صالحی برداشتند و این بار یقه شخص ملک زاده را چسبیدند!
ملکزادهای که «معاونت مالی» برایش شگون نداشت نهایت با «اتهامات مالی» روانه زندان اوین شد و پیش از آن احمد توکلی در بخشی از سخنان خود درباره او گفته بود «متاسفانه افرادی در کشور پست می گیرند که دلال سرمایه داران بی دینی هستند که برای بچهشان یک ساعت به قیمت ۴۵ میلیون تومان خریداری می کنند و برای دو پسرشان بنز می خرند به قیمت ۱۶۰ میلیون تومان. اما این فرد می شود معاون وزیر.»
صندوق بینالمللی پول و چلوکباب سلطانی!
صندوق بين المللی پول هفته گذشته اعلام کرد «در آمار و ارقام قبلی خود در مورد اقتصاد ايران پس از ديداری کوتاه از آن کشور تجديد نظر کرده است.»
گفتنی است هياتی که به رياست دومينيک گيوم (Dominique Guillaume) يکی از معاونان منطقهای صندوق به مدت دو هفته، از هفتم تا نوزدهم خرداد، از ايران ديدن کرد نتيجه گيری کرده است که اقدامات دولت ايران در مورد «کاهش نابرابری، بهبود استانداردهای زندگی و پشتيبانی از تقاضای داخلی» موثر بوده است.
صندوق بين المللی پول که قبل از بازدید هیئت اعزامی خود از ایران پيش بينی کرده بود «اقتصاد ايران در سال جاری رشدی صفر درصدی خواهد داشت» پس از بازگشت کارمندان خود از ایران میگويد «توليد ناخالص داخلی واقعی در سال گذشته از رشدی سه و نيم درصدی برخوردار شد» این صندوق پیش بينی کرده است که «اين رشد مثبت در سال جاری نيز ادامه خواهد يافت».
صندوق بينالمللی پول همچنين میگويد نرخ تورم از بيست و پنج و چهار دهم درصد به دوازده و چهار دهم درصد پائين آورده شد.»
اما روزنامه گاردين پس از انتشار این گزارش نوشته است «اقتصاددانان با شک و ترديد به يک اطلاعيه صندوق بيناللملی پول واکنش نشان دادهاند که سياست های اقتصادی محمود احمدی نژاد رئيس جمهوری ايران را تحسين می کند، آن هم در شرايطی که کشور با تحريم های تنبيهی روبروست.»
شایان ذکر است برخی از کارشناسانی که هنوز به ایران سفر نکردهاند و طعم چلوکباب سلطانی برایشان نامفهوم است گفته اند «آنچه فعلا درک آن دشوار است اساس و پايه هائی است که اين صندوق در مورد بهبود در استانداردهای زندگی و برابری های بيشتر در نتيجه اجرای اين برنامه در يک دوره زمانی کوتاه مدت به آنها استناد کرده است.»
کارشناسان اقتصادی داخل ایران هم که با چلوکباب و زعفران بزرگ شدهاند و این مقوله برایشان از حیض انتفاع ساقط است در اظهاراتی با انتقاد از آمارهای اعلام شده از سوی دولت محمود احمدینژاد درباره میزان بیکاری و وعده ایجاد دو و نیم میلیون فرصت شغلی در سال جاری خورشیدی این آمارها را «غیرواقعی» خواندهاند.
احمد توکلی یکی از این اقتصادانان که سرش در حساب و کتاب است و با «نمودارها و آمار و ارقام اقتصادی دولت» روزگار میگذراند گفته است: «دولت در سال ۸۹ نرخ رشد اقتصادی را نداد و صندوق بین المللی پول نرخ رشد سال ۸۹ را یک درصد پیش بینی کرد. در حالی که پیشبینی این صندوق در سال ۸۸، هفت دهم درصد بود. یعنی دولت میگوید وقتی نرخ رشد اقتصادی من نزدیک هفت درصد باشد ایجاد شغل بیش از ۷۰۰ هزار نفر است، زمانی هم که یک درصد باشد میشود یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر. به نظر ما این نشدنی است. هر کسی اقتصاد خوانده باشد و در حد لیسانس هم باشد، این را قبول نمیکند، چنین معجزهای در هیچ جای دنیا اتفاق نیفتاده است.»
داریوش قنبری نماینده مردم ایلام هم در گفتگویی در همین رابطه اعلام کرد: «به نظر من این آمارها برای منحرف کردن اذهان عمومی است تا آن ها به مقوله اشتغال توجه نکنند و به نحوی یک بحث تبلیغاتی است که مشخص نیست با چه انگیزه و هدفی بیان می شود.»
پارسال بهار «دسته جمعی» رفته بودیم تجاوز!
آمار رسمی و غیر رسمی منتشر شده حاکی از آن است که در هفته ای که گذشته به قول فیروز کریمی «من حیث المجموع» ده بیست نفر توسط دویست-سیصد نفر مورد تجاوز قرار گرفتند!
تقریبا تمام طول هفته شاهد انتشار پی در پی اخبار تجاوزات دسته جمعی به زنان و دختران بی گناه و با گناه مملکت بودیم.
پس از حادثه تکان دهنده تجاوز در شهرستان خمینی شهر که در آن متجاوزان به یک میهمانی حمله کرده و به زنان تجاوز کردند، خبر تجاوز دسته جمعی دیگری در شهرستان کاشمر منتشر شد که براساس آن، بیش از ۱۰ نفر به زنی در اراضی اطراف روستای قوژد از توابع بخش مرکزی شهرستان کاشمر، به صورت دسته جمعی تجاوز کردهاند.
جالب این جاست که مصطفی قریشی، یکی از ضابطان قضایی سپاه پاسداران در این زمینه گفته است «ابتدا تعدادی از متهمان دستگیر شدند، اما به دلیل نبود شاکی خصوصی در این پرونده، افراد بازداشت شده آزاد شدند.اما بعد از آنکه زن قربانی تجاوز، شکایتنامهای را تنظیم و تسلیم مقامات قضایی کرد،ابتدا خود شاکی خصوصی را دستگیر! وسپس متجاوزان هم مجددا بازداشت شدند.»
موسی سالمی، امام جمعه شهرستان خمینیشهر هم پیش از این درباره کسانی که در مراسم مهمانی در خمینی شهر بودند گفته بود که «البته آنها هم که مورد تجاوز قرار گرفتهاند آدمهای علیهالسلامی نبودهاند» و از «۱۴ نفر» حاضر در این باغ «فقط دو نفرشان خانواده بودند و بقیه مجرد بودند»
از سوی دیگر خبرگزاری های رسمی گزارش کردهاند محیالدین الغندور رییس هیات بازرگانی ایران و مصر یکی دیگر از اعضای این هیات به نام العقیلی را متهم به آزار جنسی یک دختر ایرانی در طی اقامتش در هتل «اسپینال» در مرکز تهران کرده است.
به گزارش سایت عربی «بوابه الوفد» این مقام اقتصادی مصر در ادامه «زیرآب زنی» افشاگرانه ی خود میگوید: «در این رابطه تعدای از اعضای این هئیت مصری توسط ایران دستگیر شدند. سپس الغندور از کنسول مصر در ایران خواسته است تا میانجی گری کند و العقیلی را نجات دهد!»
این سایت خبری عربی مدعی شده است: «پس از درخواست رسمی مصر، ایران به العقیلی فرصت داد تا قبل از اینکه اتهامات او رسمی و علنی شود، تا ۴۸ ساعت دیگر کشور را ترک کند!»
گفتنی است العقیلی در طی سفرش به ایران در برنامه دو نیم ساعت شبکه خبر حضور یافت و همچنین دیداری با احمدینژاد داشت.
در ادامه سریال غم انگیز تجاوز دسته جمعی مسئولان دادگستری استان گلستان نیز از بازگشایی پرونده جنایات علیه دو دختری که مورد تجاوز دسته جمعی قرار گرفته و یکی از آنها به قتل رسیده، در شعبات مختلف دادگستری این استان خبر دادند.
قضیه از این قرار بوده که پزشک جوان، مجرد و متعهدی که به انگیزه خدمت به مردم محروم در یکی از روستای گلستان در امر پزشک خانواده خدمت می کرد از سوی چهار نفر مورد تجاوز قرار می گیرد.
این افراد به بهانه دریافت خدمات درمانی به این پزشک مراجعه و به او تجاوز دسته جمعی میکنند.
در حادثه دیگر نیز در این استان چند مرد دختری را می ربایند و پس از تجاوز در جنگلهای منطقه به قتل میرسانند.
اما آیت الله مکارم شیرازی از مراجع تقلید قم این اتفاقات تلخ را معلول «بدحجابى و بیحجابى» دانست و تاکید کرد: «اگر میبینیم آمار طلاق، جرم و جنایت و تجاوز زیاد میشود، به خاطر بدحجابیها، اختلاطها و انتشار سیدیهاى مستهجن و ارتباطهاى زن و شوهر با افراد دیگر است.»
رئیس کل دادگستری گلستان نیز از پیدا کردن «عامل اصلی این جنایات» خبر داد و گفت:«در بعضی جنایات عامل اصلی خود قربانی است!»
در ادامه چند خبر دیگر از تجاوز دسته جمعی و دسته فردی شامل «حمله به استخر زنانه در شهرکی در اطراف تهران» و ... هم در آخرین لحظات به دستمان رسید که واقعاً دیگر حالمان خراب شد و با اجازه سردبیر محترم بیخیال انتشار آن شدیم.
دو دره بازی زیمباوهای!
زیمباوه نیوز (فقط اسم خبرگزاری را داشته باشید) گزارش داده است که شبكه تلویزیونی زیمباوه (ZBC) از برگرداندن وام ۵ میلیون دلاری كه ایران برای مدرن سازی و بازسازی استودیو به این شبكه داده بود ، خودداری میكند.
گفتنی است که این وام بخشی از توافق ۱۵ میلیون دلاری بین ایران و زیمباوه است كه در سال ۲۰۰۴ منعقد شد.
بر اساس این گزارش، شبكه تلویزیونی زیمباوه كه متعلق به دولت است، تا به حال تنها ۳ میلیون دلار را به ایران پرداخته است.
بر اساس گزارش پارلمان این كشور، این شبكه دولتی با محاسبه بهره آن، به ایران ۵ میلیون دلار بدهكار است و مدیران آن از پرداخت باقی پول خودداری می كنند.
مقامات زیمباوه ای می گویند: «این توافق بین ایران و زیمباوه خیلی هزینه بر بوده است.»
این افراد دو دره باز میافزایند: «بیشتر تجهیزان خراب شده است و تنها یك استودیو از سه استودیو قابل استفاده است!»
این در شرایطی است که مقامات ایرانی هنوز «لام تا کام» در اینباره اظهار نظر نکردهاند و شایعه شده است که احتمال دارد کار به «شر خر» و این صحبتها کشیده شود! الله اعلم
شجونی مرجع تقلید ملیجک احمدینژاد!
امکان ندارد یک هفته بیاید و برود و حامیان رهبری یک تیکهای بار اسفندیار رحیم مشایی نکنند.
پس از آن که حجت الاسلام مجتبی ذوالنور جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (یک کامیون فقط باید اسم و صفت این طرف را جابهجا کند) گفت: «احمدی نژاد و رحیم مشایی مثل لاله و لادن میمانند و اگر از هم جدایشان کنی هر دو میمیرند».
این بار حجت الاسلام شجونی رئیس جامعه وعاظ و عضو شورای مرکزی جزب موتلفه اسلامی و عضو جامعه روحانیت مبارز در اظهاراتی مشایی را «یک مصیبت و آفتی» دانست که از درون ریاست جمهوری شکل گرفته به گونهای که «گویا ایشان ملیجک رییس جمهور» است.
شجونی در حاشیه چهل و چهارمین سالگرد شهدای موتلفه در بوشهر، در گفتوگو با ارمنیوز، اظهار داشت: «ایشان یکبار از مدیریت انبیاء صحبت میکند و یک روز میرود و با هزینه کردن میلیونها دلار از بیت المال سنگی را که انگلیسیها از ما دزدیدند برای چند روز به ایران میآورد و بعد هم چفیه به گردن این سنگ میاندازد. این مثل آن است که یک تلفن همراه در جیب حضرت نوح بگذارید و یا به گردن ایشان بیاندازید، اگر راست میگویید به جای آوردن وصیت نامه کوروش این را خرج وصیت نامه حضرت علی (ع) یا حضرت امام راحل می کردید. این که عیب نداشت.»
این روحانی بامزه ادامه داده است که: «به مشایی گفتم از من خواسته شده که از شما بپرسم که شما از کی تقلید میکنید و ایشان جواب داد از شجونی. همین جواب ایشان باعث شد که فردای آنروز بیبیسی بگوید که شجونی مرجع تقلید شده است. این کارها مسخرهبازی است بگذارید این مملکت کار خودش را انجام دهد.»
206=1+206
«پژو 207 آی» یادتان است!؟
همان خودرویی که با کلی سر و صدا و تبلیغات گسترده قرار بود مدل پیشرفتهتر پژو 206 به حساب آید و نام اصلی آن «206 پلاس» بود.
اسفند ماه 88 بود که قرار شد این خودرو در شمارگان تقریبی 20 هزار دستگاه در سال تولید و عرضه گردد.
ظاهرا هدف ایران خودروییها این بود که «207» را به واسطه تیراژ پایین، در محدوده قیمتی بالاتری نسبت به پژو 206 به فروش برسانند و این محصول در قالب عضو لوکس خانواده 206 به بازار عرضه شود.
اما اکنون پس از ارائه آمار تولید فروردین و اردیبهشتماه خودروسازان داخلی نامی از خودرو به چشم نمیآید و مشخص نیست این محصول چه روند تولیدی را در دو ماه ابتدایی امسال پشتسر گذاشته است.
هرچند این موضوع شائبههایی را مبنی بر توقف تولید «207آی» به وجود آورده، اما ایران خودروییها معتقدند، قرار نگرفتن نام «207» در لیست تولید فروردین و اردیبهشت، ناشی از اشتباه مسوولان تهیه آمار است.
این در حالی است که به نظر میرسد تفاوت قیمت چند میلیونی «پژو 207 آی» با «206»، از استقبال اولیه مشتريان کاسته و «207» دیگر آن هیجان اولیه مشتريان را برای خرید، به خود نمیبیند.
در ابتدا نیز اختلاف بسيار زیادی ميان قیمت کارخانه و بازار «207» مشاهده میشد، اما با افزایش تولید و البته کاسته شدن از هیجان خرید «207»، این اختلاف تا حد زيادی برطرف شد؛ اگرچه مشخص نیست ایران خودروییها چه تیراژی را برای «پژو 207 آی» طی سالجاری در نظر گرفتهاند، اما آن طور که خبر میرسد، قرار است از تیراژ فعلی کاسته شود.
ظاهرا ایرانخودروییها به این نتیجه رسیدهاند که «207» باید در تیراژی پایین به تولید رسیده و حتی به 20 هزار دستگاه در سال نیز نرسد. در واقع ایران خودرو نمیخواهد مشتريان «207» و «206» با هم یکی شده و بازار این دو خودرو به نوعی ادغام شود. به هر حال اگر «207» در محدوده قیمتی بالاتری به فروش برسد، درآمد بیشتری را نصیب ایران خودرو خواهد کرد.
داشتیم تست می کردیم!
در شرایطی که نرخ طلا و سكه در بازار داخلی همچنان روند صعودی را طی میكند و طی هفتههای گذشته «تخم دلار را ملخ خورده است» و «دلار و یورو سخت تر از تریاک و شیشه پیدا میشود» و برخی از شعبات نیز به شیوه «بقالی عباس آقا» با دریافت شماره تلفنی از مشتریان به آنها اعلام میکنند که در صورت دریافت ارز از بانک مرکزی به شما برای خرید دلار اطلاع داده خواهد شد.
رئیس کل بانک مرکزی در ارتباط با علت گران کردن بهای ارز پایه توسط این بانک در روزهای گذشته را «تست بازار» اعلام کرد که به گفته وی به این نهاد دولتی کمک خواهد کرد تا سیاست های خود را برای کنترل بازار بیازماید.
البته جناب بهمنی در خصوص این که نتایج این «تست زنی» چه بود و «نمره تیم اقتصادی دولت چند شد» و اساسا «چه کسی این آزمون را تصحیح کرد؟» اظهار نظری نکرده است.
تا بعد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر