سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
گاهی اوقات همینطور که داریم تو راه و نیمه راه زندگی به تاخت میرویم و فقط به روبرو مینگریم و تند و تند برای دیگران قانونهای رنگارنگ صادر میکنیم که اگر مردم چنین کنند چنان میشود و چنان کنند چنین میشود و کلی بایدها و نبایدها تعیین میکنیم، شاید لازم باشد یک نگاهی هم به خودمان داشته باشیم. ببینیم به کدام یک از این قانونهای صادره عمل کردیم و از چه باید و نبایدی تبعیت میکنیم.
گاهی لازم است هر فردی تلنگری به خودش بزند و به هوش بیاید و ببیند در کجای زندگی ایستاده است. شاید گاهی این تلنگرها زندگی را دلپذیرتر از آن چه هست بکند و قابل تحملتر.
گاهی اوقات لازم است کمی با خود خلوت کرد، کمی با خود روراست بود و شایدم کمی به خود «گیر» داد.
شاید اگر خودمان هم به فرمانهای صادره برای دیگران عمل کنیم، دنیا زودتر از آنی که انتظار داریم دچار تغییر مطلوبی بشود.
…………..
چندی پیش نوشتهای به دستم رسید که متاسفم از این که نام نویسنده آن را نمیدانم اما فکر کردم شاید تاملی در این نوشته ما را به دست یافتن به مهارتهایی زیبا در زندگی رهنمون کند:
او که زیر سایهی دیگری راه میرود، خودش سایهای ندارد.
یادمان باشد که : هر روز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را.
یادمان باشد که : زخم نیست آنچه درد میآورد، عفونت است.
یادمان باشد که : در حرکت همیشه افقهای تازه هست.
یادمان باشد که : دست به کاری نزنم که نتوانم آنرا برای دیگران تعریف کنم.
یادمان باشد که : آنها که دوستشان میدارم میتوانند دوستم نداشته باشند.
یادمان باشد که : حرفهای کهنه از دل کهنه بر میآیند، یادمان باشد که که دلی نو بخریم.
یادمان باشد که : فرار؛ راه به دخمهای میبرد برای پنهان شدن نه آزادی.
یادمان باشد که : باور هایم شاید دروغ باشند.
یادمان باشد که : لبخندم را توى آیینه جا نگذارم.
یادمان باشد که : آرزوهای انجام نیافته دست زندگی را گرفتهاند و او را راه میبرند.
یادمان باشد که : لزومی ندارد همانقدر که تو برای من عزیزی، من هم برایت عزیز باشم.
یادمان باشد که: محبتی که به دیگری میکنم ارضای نیاز به نمایش گذاشتن مهر خودم نباشد.
یادمان باشد که: برای دیدن باید نگاه کرد، نه نگاه !
یادمان باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید.
یادمان باشد که: دلخوشیها هیچکدام ماندگار نیستند.
یادمان باشد که: تا وقتی اوضاع بدتر نشده! یعنی همه چیز رو به راه است.
یادمان باشد که: هوشیاری یعنی زیستن با لحظهها.
یادمان باشد که: آرامش جایی فراتر از ما نیست.
یادمان باشد که: من تنها نیستم ما یک جمعیتیم که تنهائیم.
یادمان باشد که: برای پاسخ دادن به احمق، باید احمق بود !
یادمان باشد که: در خستهترین ثانیههای عمر هم هنوز رمقی برای انجام برخی کارهای کوچک هست!
یادمان باشد که: لازم است گاهی با خودم رو راستتر از این باشم که هستم.
یادمان باشد که : سهم هیچکس را هیچ کجا نگذاشتهاند، هر کسی سهم خودش را میآفریند.
یادمان باشد که: آن هنگام که از دست دادن عادت میشود، بدست آوردن هم دیگر آرزو نیست.
یادمان باشد که: پیشترها چیزهایی برایم مهم بودند که حالا دیگر مهم نیستند.
یادمان باشد که: آنچه امروز برایم مهم است، فردا نخواهد بود.
یادمان باشد که: نیازمند کمک اند آنها که منتظر کمکشان نشستهایم.
یادمان باشد که: من از این به بعد هستم، نه تا به حال.
یادمان باشد که: هرگز به تمامی ناامید نمیشوی اگر تمام امیدت را به چیزی نبسته باشی.
یادمان باشد که: غیر قابل تحمل وجود ندارد.
یادمان باشد که: گاهی انسان مجبور است برای راحت کردن خیال دیگران خودش را خوشحال نشان بدهد.
یادمان باشد که: خوبی آنچه که ندارم این است که نگران از دست دادن اش نخواهم بود.
یادمان باشد که: با یک نگاه هم ممکن است بشکنند دلهای نازک.
یادمان باشد که: بجز خاطرهای هیچ نمیماند.
یادمان باشد که: وظیفهی من این است؛ حمل باری که خودم هستم تا آخر راه.
یادمان باشد که: منتظر ِ تنها یک جرقه است، انبار مهمات.
یادمان باشد که: کار رهگذر عبور است، گاهی بر میگردد، گاهی نه.
یادمان باشد که: در هر یقینی میتوان شک کرد و این تکاپوی خرد است.
یادمان باشد که: همیشه چند قدم آخر است که سختترین قسمت راه است.
یادمان باشد که: امید، خوشبختانه از دستدادنی نیست.
یادمان باشد که: به جستجوى راه باشم، نه همراه.
یادمان باشد که: هوشیاری یعنی زیستن با لحظهها.
یادمان باشد که … خاطرمان تنها نماند …
…
با سپاس از نویسنده این نوشته با عنوان «یادمان باشد» …
جمعی از فعالین حقوق بشر و جمعی از دانشجویان دانشگاههای تورنتو با حمایت مرکز بین المللی حقوق بشر، جبهه متحد دانشجویی کانادا، انجمن حقوق بشر دانشگاه یورک، انجمن حقوق بشر ایران در دانشگاه رایرسون، و نیز انجمن دانشجویان دانشگاه رایسون از ایرانیان مقیم تورنتو و سایر شهروندان تورنتو دعوت کردهاند تا از ساعت 6 تا 8 عصر روز جمعه مورخ 24 جون( 3تیر) با جمع شدن در میدان دان داس(Dundas square) ضمن همبستگی با این عزیزان از جان گذشته و اعلام حمایت از خواستههای به حقشان ندای اعتراضی مردم کشور باشند. برای اطلاعات بیشتر می توانید به صفحه فیس بوک ذیل مراجعه کنید:
http://www.facebook.com/event.php?eid=180836325307414¬if_t=event_photo_change
متن کامل این فراخوان به این شرح است: هاله سحابی دختر عزت ایران زمین را در مراسم ختم پدرش شهید کردند. هدی صابر نیز در اعتراض به کشته شدن هاله لب از خوردن فروبست تا آنکه پس از ضرب و شتم توسط مسوولان زندان او هم به شهادت رسید. از انجام هیچ شرمی دریغ نکردهاند.
دوازده نفر از آزادگان دربند میهنمان چند روزی است که جانشان را به کف دست گرفتهاند و اعتصاب غذای نامحدودی را آغار کرده اند. اعتصاب غذا فاجعه ایست که لحظه لحظه و ذره ذره تن را می سوزاند.
بهمن احمدی امویی، حسن اسدی زیدآبادی، مهدی کریمیان اقبال، عماد بهاور، قربان بهزادیان نژاد، محمد داوری، امیرخسرو دلیرثانی، فیض اله عرب سرخی، ابوالفضل قدیانی، محمد جواد مظفر، محمدرضا مقیسه و عبداله مومنی همچون شمع می سوزند تا ثابت کنند که هنوز شرافت زنده است. با گذشت هر ساعت یک قدم به مرگ نزدیکتر میشوند. مخاطب این اعتصاب غذا بیش از هر چیز وجدانهای ایرانیان در گوشه و کنار عالم است.
و اینک شش زندانی سیاسی دیگر از زندان رجایی شهر کرج به این اعتصاب پیوسته اند؛ کیوان صمیمی، عیسا سحر خیز، مسعود باستانی، علی عجمی، جعفر اقدامی و حشمت اله طبرزدی اعلام کرده اند تا زمانی که این۱۲ تن در بند ۳۵۰ اوین در اعتصاب غذا هستند با آنان همراه خواهند بود.
ما جمعی از فعالین حقوق بشری و جمعی از دانشجویان دانشگاههای تورنتو با حمایت جبهه متحد دانشجویی کانادا، انجمن حقوق بشر دانشگاه یورک، انجمن حقوق بشر ایران در دانشگاه رایرسون، و نیز انجمن دانشجویان دانشگاه رایسون از شما ایرانیان مقیم تورنتو و سایر مردم میخواهیم تا از ساعت 6 تا 8 عصر روز جمعه مورخ 24 جون( 3تیر) با جمع شدن در میدان دان داس ضمن همبستگی با این عزیزان از جان گذشته و اعلام حمایت از خواستههای به حقشان ندای اعتراضی مردم کشورمان باشیم.
خبر/ رادیو کوچه
با گذشت صد روز از اعتراضات ضد دولتی در شهرهای مختلف سوریه مردم این کشور امروز جمعه در پاسخ به سخنان اخیر بشار اسد تظاهرات گستردهای را برگزار کردند.
مخالفان دولت سوریه تظاهرات امروز جمعه را به نام «جمعه سقوط مشروعیت» نام گذاری کردند.
به گزارش العربیه شاهدان عینی گزارش دادند که یکی از معترضان در شهر حسکه بر اثر تیر اندازی مستقیم نیروهای امنیتی جان خود را از دست داده است.
گزارشها از سوریه نشان میدهد در درعا شهری که شعله اعتراضات از آن بپا خواسته است تعداد تظاهر کنندگان به صدها هزار نفر رسیده است.
مردم شهرهای نظیر قاره والسخنه برای اولین بار در تظاهرات اعتراضی ضد دولتی شرکت کردند و این نشان میدهد که بر خلاف گفته مسوولان سوری، اعتراضات مردم بیش از پیش در حال گسترش است.
برزه ، تذمر، حواران ، درعا البلد، داعل، رأس العین، بنش دیر الزور حمص، حما، دمشق، درعا و البوکمال از دیگر شهرهایی بودند که در تظاهرات امروز به طور گسترده شرکت کردند.
در پی اعتراضات صد روز گذشته مردم سوریه حدود 1300 نفر جان خود را از دست دادند و همچنین 10 هزار نفر از معترضان بازداشت شدند .
سازمان هلال احمر ترکیه دیروز پنج شنبه اعلام کرد که تعداد پناه جویان سور در این کشور به بیش از 13000 نفر رسیده است.
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
هموطنام نوریزاد
ای کاش میتوانستیم باور کنیم، میتوانستیم تو را و رویاهایمان را با هم جمع کنیم و تمامیاش را در رگهای متورم و مرده روحمان تزریق نماییم.
ای کاش ممکن بود که فردایی برایمان باشد، روزی به رنگ نوشته آخرینات، روزی برای پوزش بدان و بخشایش برباد رفتهها، اما افسوس که سالهای زیادی گذشته و ما آنچنان غمگینایم که حتی سراب آن روز هم برایمان سکتهای بازگشتناپذیر است، ما تنها نرنجیدیم، ما له شدیم، تنها شدیم و عمرمان بر باد رفت، تمامی زمانی که فقط یکبار فرصت امتحاناش را داشتیم از کف دادیم و بدتر از آن این که ما زیادیم خیلی زیاد، آنقدر که به تنهایی، خود یک کشوریام، باور کن مسئله پوزش و سیلی و آب دهان نیست، ماجرا ارواح سرگردان ماست که انتحار کرده، صحبت از آنست که ما پیر شدیم، ما پیر شدیم و رنگ موهایمان سپید شد و نبوغمان هدر رفت و سرزمینمان جوابمان کرد و ما بهتزده رها شدیم، رها شدیم در خلا، دوست من ما آسیب ندیدیم ما نابود شدیم، قهر نکردیم، اخراجمان کردند، آبرویمان را بردند، دربهدرمان کردند، سالهایمان را گم کردیم، تحقیر شدیم، ما تنها شدیم، میدانی تنها یعنی چه؟ میدانی تنهایی یعنی چه ؟
دوست من ایکاش برایمان فردایی بود، فردایی بیبغض برای همه، برای تمامی دگراندیشان و دگرباشان، برای من بیخدا و توی مومن، اما میدانم که تو هم میدانی تاوان اینسالها که گذشت را چندین نسل هم نمیتوانند بپردازند، روح شهر ما تسخیر شده، ما تنها به خواب نرفتهایم، ما مردهایم، شاید توی مومن به دم عیسا مومن باشی اما من معجزه را نمیفهمم.
من نمیفهمم که چگونه در شهری که مقامات کذاباش اعتراف به روزی 2 تن مصرف مواد مخدر را دارند میتوان طاق نصرت برای دگراندیشان زد، من باور ندارم در جایی که 50 مرد به زنی از همولایتیهایشان تجاوز میکنند بتوان راهی برای بازگشت انسانیت یافت، من سنگینی نگاه مسخشدگان متدین غیر حکومتی را هم به یاد دارم، من به یاد دارم که در مدت 33 سال دین را مسمومتر از آنچه که هست چنان با اوراد دیوانهوار به کام عوام کردند که حتی نزدیکان دگراندیششان را به شمایل شیطان مجسم میدیدند، تو باور میکنی هرگز در چنین جایی راهی برای تنفس باز شود ؟
دوست خوبم، سالهای زیادی گذشته، برای ما که به اندازه تمامی عمرمان، در این سالها ما از هم دور بودهایم، دور واژه مناسبی نیست، ما در دو مسیر جدا هر کدام با نهایت سرعت، هر لحظه به اندازه سالها فاصله گرفتهایم، ما با هم جنگیدهایم، پرچم سفید یعنی صلح، رنگی که اکنون بین ما افتاده، اما رنگ آشتی متفاوت است، فرصتی شد باید با هم به پشتسر نظری بیافکنیم، به خرابههای آوار شده بر سر فرزندان اعدامیها، زنان، دراویش، کمونیستها، سنیها، زرتشتیان، همجنسگرایان، شیطانپرستان، کلیمیها، کردها، سیستانیها، ترکها… باید تکبهتک سراغ هر کدام رفته جویای احوالشان باشیم، التماس نیاز نیست، پس از دیدهبوسی امکان جبران را بسنجیم، باور کن بحران بیش از آنست که در نثری زیبا بگنجد، بیش از آنست که در ذهنات معیاری برای سنجشاش باشد.
راستی گفتی مقصران، کدام مقصر؟ کدام را میگویی؟ شخص است؟ اشخاصند؟ تفکر است؟ ایدوئولوژیست؟ … مقصر کیست؟ مقصر تمامی روزگار رفته ما کیست؟ بگو تا قبل از آن فردا بدانیم باید منتظر پوزش از کدام سو باشیم.
از پرداخت خسارت هم گفتهای، خسارت جانی را چگونه پرداخت میکنید؟ دیه به سبک اسلامی؟ بهای جان عشق را به ریال میپردازید؟ یا شاید قصاص باز هم به سبک اسلامی، عزیز من، چند نفر باید به همان سبک قصاص شوند؟ آنها کیستند؟ بازماندگان آنان را کی و چه کسی جوابگوست؟ بهای دیه را از کدام منبع میدهید؟ اموال بلوکه شده خودمان را برایمان خرج میکنید؟ پول نفت؟ از کدام محل ؟ نوشتهای و اگر مردم بخواهند عملههای جور را به عملگی در پشت دیوارهای اعتماد مخدوش شدهی مردمانمان، به اردوهای کار اجباری خواهیم فرستاد، این را دیگر نمیفهمم، امیدوارم قبل از آن روز برایمان بگویی که سفسطه این ماجرای جدی، یکی از جدیترین تاولهای قلبمان را چگونه با این کلمات مبهم درمان میکنی.
البته من تصور میکنم واژه میوههای درخت فهم در این مقوله استثنائن کمی بار توهین برای صاحبان ادعا به همراه دارد، نمیدانم چگونه نمیدانی ماجرا بسیار پیچیدهتر از آنست که فهم کلمهای مناسب برای توصیفاش باشد، مدعیان آن روز به قدر کفایت در طی این سالها فهمیدهاند، باور کن آنها بارها و بارها میان کابوسهایشان این راه را رفتهاند، در اذهان تبدارشان تمامی آن لحظات را شمردهاند و از آنجاست که با اطمینان برایت میگویم فردای ما بسیار پرچالش است و رنگ رویایی نداشته و خود حدیث مفصلی از دردی دوباره است، عزیز من ما سالهایی بیش از آنکه تاکنون باختهایم را برای باختی دوباره در پیش داریم، زخمهای عفونت کرده در تمامی نفوس این سرزمین، هرجا که هستند بو گرفته، رنگ رویا تنها برای تشویق نونهالان و گردآوری جان آنان و براندازی رژیم به کار میآید، اما جان من چرا روی سخنات را به کارآزمودهها آوردهای؟ آنها خوی میدانند جمهوری اسلامی با کشور ما چه کرد، خوب.
دیدیم که از آبروی رفته هم گفتهای؟ با تو موافقم اما، هرگز بیرون از کشور تحقیر شدهای؟ فرزندانات پیش چشمان ناسیونالیستات کشورت را انکار کردهاند و تو در سکوت خرد شده نگریستهای؟ احیای آبروی ما قبل از جهان باید نزد خودمان بازیافت شود، حتی در قلبمان و متاسفانه پیش نسل پس از ما که هرگز ما را مانند تو نفهمیدند، دردی بسیار سخت است، مردمان اسرائیل و شیعیان لبنان پیشکش، نگاه اروپا و آمریکا به درک، ما در چشمان خودمان حقیر شدهایم.
میدانم که میدانی آن قوانینی که میگویید این قوانینی نیست که دمار ما را کشیده و بدبختی را نهادینه کرده و عمل به آن باعث مضحکهمان شده، مطمئنن از قوانین جدیدی میگویی که ابتدا باید آن را وضع کنیم و آن قانون اگر روزی در کشور ما وضع شد آنگاه دیگر نباید نگران هزار فامیل شد، البته برای همه خوب خواهد شد اگر مسلمانان ایمانشان در شهروندیشان دخالتی نداشته باشد اما این فقط در صورتی خواهد بود که صاحبنظران کنونی نواندیشی دینی و روشنفکران دینی بتوانند ابتدا خود را مجاب به تغییر نگرش کنند، تنها از نگاه یک شاهد عرض میکنم خدمتتان، نمیدانم ذات این دین است یا اغراض مقلداناش، چون گویی آنها واقعن باور کردهاند که ایمانشان برتر از دیگران است نمیتوانند مانند انسانهای متمدن در گویشها شرکت کنند و تمامی اصول را برجایی بنا مینهند که مخاطب کلن آن را نفی میکند، خمیرمایه آن چیزی که ما چشیدیم و دیدیم و خواندیم و میشنویم آنست که مومنان این نگرش تنها زمانی با ما بیعت میکنند که در نقاط ضعف نشستهاند و پس از جستن از برزخ یاران سابقشان را در اولین زمان رهسپار دوزخ میکنند .
خلاصه هموطن گرامیام، خوشحالم که خواستی خوشحالمان کنی، دست دوستیات را رد نمیکنیم اما بیا و با ما شفافتر باش، ما تا گلو در شک زیستهایم.
مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
یک کتاب وقتی در یک کتابخانه باشد ممکن است یکبار، دوبار، سهبار خوانده شود و بعد شروع به خاک خوردن کند، سالها در گوشهی کتابخانه بماند تا رنگ کاغذهایش تغییر کند و کمکم پودر شود. در نهایت یا دور انداخته میشود یا به کتابخانهای اهدا میشود که دومی باز بهتر از اولی است. کتاب دیگری گوشهی نیمکت پارکی است. توجه عابری را جلب میکند، کتاب را بر میدارد و مشتاق به آن نگاه میکند. صفحهی اول را که باز میکند، گوشه کتاب نوشته است «من کتاب را خواندم و لذت بردم و در جایی که پیدایش کرده بودم رهایش میکنم تو هم کتاب را بخوان و در جایی رهایش کن تا بقیه هم آنرا بخوانند» و در زیر یادداشت اول چهار یادداشت دیگر است یعنی تا به حال چهار نفر که همدیگر را نمیشناسند کتابی را به یکدیگر دادهاند و آنرا خواندهاند. نفر پنجم شروع به خواندن صفحهی اول میکند.
در سال ۲۰۰۱ « رول هورنباکر»، ایدهی به اشتراک گذاشتن کتاب را در طول چهار هفته در قالب یک سایت اجرا کرد. پس از آن مردم از این طرح بسیار استقبال کردند تا جایی که دو سال بعد از راهاندازی، حدود ۱۱۳٫۰۰۰ نفر عضو این سایت بودند. سایت بوک کراسینگ روزمره مورد استقبال هزاران نفر است. عبارت ( (Book Crossingدر سال 2004 وارد فرهنگ واژگان آکسفورد شد. بر اساس تعریفی که این فرهنگ ارایه داده (Book Crossing) عبارت است از «جا گذاشتن عمدی یک کتاب در مکانی عمومی، بدین منظور که فرد علاقهمند دیگری آن کتاب را بردارد و مطالعه کند». با این وجود، این مفهوم چیزی فراتر از جا گذاشتن کتاب بهصورت تصادفی است. به منظور افزایش بهرهوری این کار، سایتی طراحیشده که هم اکنون بیش از پانصد هزار عضو از سراسر دنیا دارد. به همت این اعضا، این سایت هم اکنون بیش از چهار میلیون کتاب را مدیریت میکند. با این حجم کتاب، بعید است نتوان آنچه را که لازم است پیدا کرد.
از فواید ظاهری و اولیه این عمل میتوان به افزایش سرانهی مطالعه در کشور، آشتی مردم با کتاب، معرفی کردن کتابهای مفید با مخاطبانی از قشرهای مختلف جامعه و همچنین پرورش اذهان عمومی اشاره کرد که همین فواید هر کدام هزاران فواید دیگر و مهم دارند. در جامعهی ما که از یکطرف فرهنگ کتابخوانی به شدت ضعیف است و از طرف دیگر قیمت کتاب برای عدهی بالاست و تهیهی آن آسان نیست این عمل کمک میکند تا بتوان فرهنگ کتابخوانی را بین کسانی که با این فرهنگ آشنا نیستند رواج داد و از سوی دیگر عدهای که تهیه کتابها برایشان آسان نیست بتوانند همهی کتابها را مطالعه نمایند. از مزایای دیگر این مسئله تغییر سلیقههای مطالعاتی است. برای مثال کسی که تا به امروز فقط رمان مطالعه کرده است ممکن است با پیدا کردن یک کتاب جذاب در حیطهی تاریخ یا علوم اجتماعی به این رشتهها نیز گرایش پیدا کند و شروع به خواندن کتابهای مختلف در این زمینهها نماید. جا گذاشتن یک کتاب شاید تنها فرهنگ مطالعه را بالا نبرد بلکه حس مسوولیت اجتماعی فرد را نیز تقویت کند، یعنی فردی کتابی را پیدا میکند و خود را موظف میداند که پس از اتمام کتاب آنرا در محلی عمومی رها نماید تا دیگران هم آنرا مطالعه کنند و دیگر اینکه در این مدت باید از کتاب خوب مراقبت کند تا کتاب پاره نشود و یا از بین نرود.
در حال حاضر در اروپا این فرهنگ بهشدت رواج یافته است و در سایتی که به این منظور تهیه شده است تا لیست کتابهای در گردش در آن ثبت شود، حدود یک میلیون کتاب در اروپا در حال گردش و دست به دست شدن است. این رفتار اگر که در بین مردم یک کشور تبدیل به فرهنگ شود بهطور حتم مزایای فراوانی برای آنان خواهد داشت، بالا رفتن فرهنگ مطالعه انسانها را با حقوق خویش آشنا میسازد و آنها با توجه به آگاهی خود نسبت به مسایل با اطمینان بیشتری برای خود و جامعهاشان تصمیم خواهند گرفت. همچنین این فرهنگ اگر از کودکی در افراد نهادینه شود باعث میشود میزان اشتباهات در تصمیمگیریهای سرنوشت ساز برای آیندهی فرد کمتر شود و افراد با ذهنی باز و خلاق به استقبال آیندهی خود بروند.
خبر/ رادیو کوچه
زهره الهیان، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی ابراز داشته که محمدشریف ملکزاده در بحث مناطق آزاد دارای اتهامات مالی و در موضوع شورای عالی ایرانیان خارج از کشور نیز دارای اتهامات امنیتی است.
وی با اشاره به بازداشت محمدشریف ملکزاده از افراد نزدیک به بقایی و مشایی، گفت: «ایشان در قوه قضاییه پرونده دارند و در کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز در قالب تحقیق و تفحص از شورای عالی ایرانیان خارج از کشور، مواردی که مورد ابهام نمایندگان بود درباره ایشان وجود دارد. از جمله بحث بیانضباطی مالی و بحث مناطق آزاد که جز اتهامات آقای ملکزاده است.»
الهیان خاطرنشان کرد که در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور هم درباره مدعوینی که در آن حضور داشتند، مباحثی مطرح بود که به لحاظ امنیتی اطلاعاتی اهمیت زیادی داشت و وزارت اطلاعات هشدارهای لازم را در دعوت از برخی افراد داده بود. اما این موارد با بیتوجهی ملک زاده مواجه شده بود.
وی در خصوص شایعاتی مبنی بر احتمال بازداشت حمید بقایی نیز اظهار بی اطلاعی کرد.
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در ادامه اظهار داشت: «درباره آقای مشایی هم مواردی مطرح است و پروندههای مربوط به وی سیر خود را طی میکند.»
وی ادامه داد: «کمیسیون اصل 90 در مجلس به دنبال شکایت برخی نمایندگان از آقای بقایی و آقای مشایی، بررسیهایی را انجام میدهد و مستنداتی دارد که این روند در کمیسیون مذکور دنبال میشود.
بیشتر بخوانید:
«معاون مستعفی وزارت خارجه بازداشت شد»
اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
وقتی کودک بود و جوانان محل را میدید که سر کوچه میایستند و زاغ سیاه دختران محل را چوب میزنند، دلش غنج میزد برای بزرگشدن. قرار و مدارهای عاشقانه را تماشا میکرد و دزدکی بوسههای پنهانی روی پشتبام خانهها را دید میزد و با خودش فکر میکرد کی میرسد آن روزی که او هم این تجربهها را داشته باشد. آن روزها فستفود و پیتزا در شهرشان گران بود و غذای از ما بهتران. هروقت که خانوادههای پولدار را میدید که براحتی به رستوران میروند و پیتزا میخورند، دعا دعا میکرد زودتر بزرگ شود و سرکار برود و دستش توی جیبش، تا بتواند هر چقدر دلش خواست ساندویچ و پیتزا بخورد.
نوجوان که بود هر ترانهای را که میشنید برایش تازه بود. بزرگترها که آنرا میشنیدند سرشان را تکان میدادند و از حس نوستالژی میگفتند، حسی که برای او ناشناخته بود. آدم بزرگها از آهنگهایی سخن میگفتند که آنها را به روزگاران قدیم میبرد و او با خودش فکر میکرد که چقدر بدبخت است که نمیتواند مثل آنها به روزگاران قدیم برود. بارها شده بود که مینشست و به درد دل و شکایت آدم بزرگها گوش میکرد. آنها از روزگار و بدیهایش میگفتند و او با خودش میگفت که این خیلی بد است که یک نفر مثل او غم و غصه و گرفتاری ندارد تا از آنها پیش دوستانش گله کند. بیدردی هم بد دردی است.
چند سال گذشت و او بزرگ و بزرگتر شد. آدمهای زیادی وارد زندگیاش شدند. عاشق شد و درد هجران کشید. خیانت دید و رنج برد. در عشقهای زیادی شکست خورد و خُرد شد و بعد با خودش فکر کرد که، عجب طعم تلخی دارد این عشق. دستش به دهانش رسید و دایم به رستورانهای رنگ و وارنگ رفت و خورد و نوشید و بعد کمکم حالش به هم خورد از هر چه غذای سریع است. حالا دلش لک میزند برای همان اشکنههای فقیرانهای که مادرش درست میکرد برایش. چقدر هوس یک کاسه آبدوغخیار کرده است با کلی نان بیات تلیت کردهی تویش. حالا هرگاه که به ترانههای قدیمی گوش میکند با خودش فکر میکند ایکاش که آنها همانطور مانده بودند و یک عده حس و حال آنها را با دوبارهخوانیشان بهم نمیزدند.
این روزها آنقدر گرفتاری و بدبختی بر سرش ریخته است که دیگر حتا حوصلهی درددل کردن با دوستانش را نیز ندارد. حالا وقتی با خودش خلوت میکند میبیند که چه روزگار خوبی بود قدیمها، ایکاش هیچ وقت بزرگ نشده بود، هیچ وقت.
خبر/ رادیو کوچه
حکم شلاق 14 تن از دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی ساکن بیدخت که تیر ماه سال گذشته در جریان اعتراض به روش غیر قانونی دادستان گناباد با پیروان این طریقت عرفانی دستگیر و مجرم شناخته شده بودند به اجرا در آمد.
به گزارش سایت مجذوبان نور، آقایان : سعید کاشانی، امیر روشن مجاور صوفی، علی محمد امانیان، روح اله صفری ، علی عباسی بیدختی، ابراهیم عباس زاده، محمد علی جعفری، حسین مهدوی، حسین عباس زاده بیدختی، رحمت حسینی، رضا کاخکی، بهروز مجاور صوفی،علی میر، حسن بلوچی بیدختی،14 درویشی هستند که در این حادثه نه تنها به خواستههای آنها وقعی گذاشته نشد بلکه به برهم زدن امنیت عمومی متهم شده و به تحمل 25 ضربه شلاق محکوم شدند.
گفتنی است روح اله صفری آخرین درویشی که از معرفی خود به دادگاه برای اجرای حکم خودداری کرده بود در پاسخ به ماموران که قصد بردن او را داشتند گفته است : «در صورتی که شما مایل به شکنجه من هستید میتوانید به زور متوسل شده و من را جلب کنید.» در پی مقاومت این درویش نیروهای انتظامی با دستبند او را بازداشت و حکم شلاق در مورد وی را اجرا کردند.
لازم به یاد آوری است، این دراویش به اتهام اخلال در نظم عمومی از طریق اجتماع مقابل دادگستری و زندان شهرستان گناباد، به 25 ضربه شلاق تعزیری و 91 روز حبس تعلیقی محکوم شدند و احکام صادره در دادگاه تجدیدنظر مورد تایید قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
«احضار چهارده درویش جهت اجرای حکم شلاق»
خبر/ رادیو کوچه
فرزندان میرحسین موسوی و مهدی کروبی در پیام مشترکی خطاب به زندانیان سیاسی اعتصاب کننده بند ۳۵۰ اوین از آنها خواستند تا به اعتصاب غذای خود خاتمه دهند.
به گزارش کلمه متن کامل پیام به شرح زیر است:
به نام خدا
برادران قهرمان و استوار ما
پیام اعتصاب شما کوبنده تر از هر اعتراضی به گوش تمامی هم وطنان و هم دلانتان رسید چرا که اگر چه جانتان تنها وسیله رساندن صدای حق طلبی شما است اما این جانهای سبز برای همگان و خانوادههای صبور و دلسوختهتان و ما که خود درد آشناییم عزیز است و سلامتی شما برایمان مایه دلگرمی است.
پس به عنوان برادران و خواهرانی کوچک از شما می خواهیم به اعتصاب خود پایان دهید که اگر پدر و مادر ما نیز چون شما در بند نبودند از شما همین تقاضا را داشتند.
فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد
فرزندان مهدی کروبی و فاطمه کروبی
خبر/ رادیو کوچه
همزمان با اعلام دور تازهای از تحریمها از سوی دولت آمریکا علیه جمهوری اسلامی، نماینده ایالات متحده در روز پنجشنبه در سازمان ملل به همراه نمایندگان بریتانیا و فرانسه خواستار انتشار عمومی گزارش شورای امنیت درباره موارد نقض تحریمها از سوی حکومت شد.
بر اساس این گزارش٬ تهران تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل را با ارسال اسلحه به سوریه نقض کرده است.
گرچه این گزارش از سوی یک گروه موسوم به متخصصان مستقل در کمیته تحریمهای ایران در شورای امنیت تهیه شده است، اما نتیجه کار با مخالفت کشورهای چین و روسیه روبرو شد و از انتشار آن جلوگیری به عمل آمد.
مهرداد/ رادیو کوچه
امروز و در سومین برنامهی کافه قصه، داستان کوتاهی از هوشنگ گلشیری را میشنوید.
فاجعه از وقتی شروع شد که مادر بچهها از حمام برگشت و پا گذاشت روی خرند خانه و دید که سه تا بچههاش تاقباز افتادهاند روی آب حوض. بعد از آن را هم که همسایه ها دیدند و شنیدند و خیلیهاشان گریه کردند. غروب که هنوز همسایهها توی خانه ولو بودند با دو تا پاسبان و یک پزشک قانونی و مادر بچهها داشت ساقههای نازک لاله عباسی و اطلسی باغچه را میشکست و خاک باغچه را میریخت روی سرش، بابای بچهها مثل هر شب آمد. از میان زنها که بچه به کول ایستاده بودند توی حیاط رد شد. از جلو اتاق اولی که بچههاش را کنار هم دراز به دراز خوابانده بودند گذشت و رفت توی اتاق دومی و در را روی خودش بست . . .
خبر/ رادیو کوچه
اعتصاب غذای دوازده زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین در اعتراض به جانباختن هاله سحابی و درگذشت هدی صابر، فعالان ملی مذهبی، وارد هفتمین روز خود شده است.
با ادامه این اعتصاب غذا، بیش از ۱۶۰ پزشک ایرانی در نامه ای به ربیس قوه قضاییه نسبت به «بی توجهی به زندانیان و مرگ آنها» اعتراض کرده اند.
در همین حال شش زندانی سیاسی زندان رجایی شهر نیز در حمایت از آن ها دست به اعتصاب غذای نامحدود زده اند.
به گزارش بیبیسی این اعضای جامعه پزشکی کشور، در نامه خود خواهان تشکیل کمیته پزشکی مستقل و متخصص برای بررسی وضعیت سلامتی زندانیان سیاسی شده اند.
این نامه که به امضای پزشکانی همچون مصطفی معین، محمدرضا خاتمی و علی شکوری راد رسیده است، خطاب به رییس قوه قضاییه خواستار «رسیدگی سریع و بدون اغماض و مجازات مقصرین و مسوولین» ماجرای جانباختن هاله سحابی و درگذشت هدی صابر شده است.
امضا کنندگان این نامه همچنین خواستار تشکیل یک کمیته پزشکی مستقل برای رسیدگی به وضع زندانیان و نیز ارجاع فوری و بدون فوت وقت بیماران زندانی به مراکز درمانی شده اند.
بسیاری از فعالان سیاسی و سازمان های حقوق بشر، حکومت ایران را مسوول فوت این دو تن می دانند.
جمعه 3 تیر 90 / 24 ژوئن 2011
اجرا: دامون
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
کافه قصه – «دهلیـز» – مهرداد
روزنگاشت – «مهستی بانوی آواز گلها و دلها» – محبوبه شعاع
پسنشینی تند – «خواب دیدم دوباره کودکم» – اکبر ترشیزاد
دایره شکسته – «کتابت را جا بگذار» – مهشب تاجیک
بخش اول خبرها
کوچه سلامتی – «یک خال کشنده» – آویده مطمئنفر
مجله جاماندگان – «صحبت از آنست که ما پیر شدیم» – شراره سعیدی
مهارتهای زندگی – «یادمان باشد …» – سیمین
بخش دوم خبرها
خبر/ رادیو کوچه
به گزارش العربیه مخالفان علی عبداله صالح امروز جمعه خود را برای تظاهراتی گسترده که بهنام «جمعه اراده انقلابی» نام نهادند آماده میکنند.
همزمان با فراخوان این تظاهرات برخی از جوانان یمن با تشکیل یک سازمان بهنام«کمیته تشکیلات جوانان انقلابی» مردم یمن را به اعتراضهای مستمر برای برکناری علی عبداله صالح ازقدرت دعوت کرده، خواستار تشکیل شورای ملی برای انتقال تدریجی قدرت در یمن شدند.
از سوی دیگرحزب حاکم دریمن که علی عبداله صالح رهبر آن است از مردم دعوت کرد که به مساجد رفته وبرای شفای علی عبداله صالح دعا کنند .
هواداران علی عبداله صالح بدون فراخوان برای تظاهرات در روز جمعه این روز را به روز «حامیان میهن» نام گذاری کردند.
درحالی که مخالفان علی عبداله صالح به اعتراضات خود همچنان ادامه می دهند هواداران وی در حزب گنگره ملی در سر درگمی سیاسی بسر می برند .
در روزهای گذشته دید گاههای مختلفی در رابطه با بازگشت علی عبداله صالح به یمن در میان اعضای حزب حاکم مطرح شد.
در حالی که بعضی از اعضای حزب کنگره مردمی از بازگشت علی عبداله صالح سخن به میان می آورند، سلطان البرکانی معاون دبیر کل حزب گفته است علی عبداله صالح هنوز در حال معالجه است و وضعیت جسمی وی بهبود نیافته است.
این در حالی است که حکومت ومسوولین یمن مخالفان را متهم می کنند که برای شبکه تروریستی القاعده فرصت مناسب را در این اعتراضات بوجود آورده.
خبر/ رادیو کوچه
در ادامه تحریمهای حکومت سوریه به دلیل سرکوب خشونتبار معترضان در این کشور، اتحادیه اروپا روز جمعه نام سه تن از فرماندهان سپاه پاسداران جمهوری اسلامی را در کنار چهار مقام سوری در فهرست تحریمیهای حکومت بشار اسد اعلام کرد.
خبرگزاری فرانسه به نقل از نشریه رسمی اتحادیه اروپا روز جمعه نام این سه تن را محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه، قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، و حسین طائب، فرمانده اطلاعات سپاه ایران، عنوان کرده است.
پیشتر در روز چهارشنبه یک دیپلمات اروپایی خبر داده بود که با گسترش تحریمهای کشورهای اروپایی علیه سوریه قرار است هفت نفر از جمله سه ایرانی نیز به اتهام دست داشتن در سرکوب معترضان در سوریه مورد تحریم قرار گیرند.
آن طور که در این نشریه قید شده، این سه فرمانده سپاه پاسداران ایران به جرم «تهیه تجهیزات و کمک به حکومت سوریه برای سرکوب اعتراضات» در فهرست تحریمها قرار گرفتهاند.
پیشتر ایالات متحده نیز در چارچوب اقدامات خود برای وادار ساختن رهبران سوریه به توقف سرکوب خشونتآمیز اعتراضها در این کشور، علاوه بر بشار اسد و مقامهای بلندپایه این کشور، دو فرمانده عالیرتبه سپاه پاسداران را تحریم کرده بود.
وزارت خزانهداری آمریکا نام این دو فرمانده را قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه، و محسن چیذری، یکی دیگر از فرماندهان عالیرتبه سپاه قدس، اعلام کرد.
بنا بر آمارهای غیررسمی، اعتراضات در سوریه به حکومت اسد که از حدود سه ماه پیش آغاز شد تاکنون دستکم ۱۴۰۰ کشته و بیش از ده هزار بازداشت به دنبال داشته است.
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
چهارم تیرماه برابر با چهارمین سالروز درگذشت «مهستی» خواننده موسیقی سنتی و پاپ ایرانی است. او زاده سال 1325 بود و از او بیش از سیوپنج آلبوم برجای مانده است. مهستی پس از چهار سال مبارزه با بیماری سرطان در چنین روزی در سال 1386 در کالیفرنیا درگذشت و در لوسآنجلس در کنار خواهرش هایده و مادرش به خاک سپرده شد. از وی با عنوانهایی چون بانوی آواز گلها و دلها یاد میشود.
«افتخار ددهبالا» با نام هنری «مهستی» در بیستوپنجم آبان سال ۱۳۲۵ خورشیدی در تهران زاده شد. «پرویز یاحقی» استعداد خوانندگی مهستی را در نوجوانی در او کشف کرد و شروع کار مهستی در سن هفده سالگی با برنامه «گلها» بود، که با خواندن ترانهای به نام «آن که دلم را برده خدایا» ساخته «بیژن ترقی» در سبک موسیقی کلاسیک ایرانی اجرا شد.
در ابتدا خانواده وی نسبت به آواز خوانی او رضایت نداشتند چرا که در آن دوران خوانندگی برای یک زن مناسب تلقی نمیشد. در دهه چهل پخش آوازهای نخستین مهستی در مجموعه گلهای رنگارنگ از رادیو ملی ایران، اعتبار هنری وی شد و او یکی از خوانندگان محبوب مردم شد. خواهر مهستی «هایده» نیز یکی از بزرگترین خوانندگان موسیقی پاپ ایران بود که یکسالو نیم پس از خواهرش پا در وادی هنر گذاشت. گفته شده مهستی نام خود را از «مهستی گنجوی» شاعر ایرانی وام گرفته بود.
مهستی با گروه کثیری از ترانهسازان ایرانی در سبکهای گوناگون، از پرویز یاحقی و علی تجویدی و اسداله ملک گرفته تا انوشیروان روحانی، صادق نجوکی، محمد حیدری و منوچهر چشمآذر و با ترانه سرایانی چون بیژن ترقی، تورج نگهبان، لیلا کسری(هدیه)، هما میرافشار، همایون هشیارنژاد و ژاکلین همکاری داشت و در حدود شصت اثر او از «جهانبخش پازوکی» است.
وی کمی پیش از انقلاب از ایران خارج شد ابتدا به «بریتانیا» و سپس برای همیشه به آمریکا رفت. بیشتر آثاری که او پس از طی زمان و همراه با گرایش عمومی برای موسیقی پاپ بهخصوص در دوران پس از انقلاب اسلامی ایران آهنگهایی در همین سبک بود.
در مورد زندگی خصوصی مهستی گفته شده که وی دوبار ازدواج کرد، ولی هر دوی ازدواجها وی دوامی نداشته است. او از ازدواج اول با «کورس ناظمیان» صاحب دختری به نام «سحر» است و ازدواج دوم وی هم با «بهرام سنندجی» صاحب کارخانه کفش بوده است.
در سال ۲۰۰۵ میلادی برابر با 1384 خورشیدی، آکادمی جهانی هنر، ادبیات و رسانه از او برای بیش از چهل سال فعالیت در زمینه موسیقی سنتی و پاپ ایرانی تقدیر به عمل آورد. از مهستی خواننده موسیقی اصیل و پاپ ایرانی بیش از سیوپنج آلبوم از جمله: آشفته، از خدا خواسته، هوای عاشقی، موج، سپیدهدم و تقدیر باقیمانده است. آلبوم آخر وی نیز با نام «از خدا خواسته» است که «شادمهر عقیلی» عهدهدار موسیقی و تنظیم کارش با ترانههایی سروده شده توسط «مریم حیدرزاده» است.
و اما مهستی که تا حدود چهار سال بیماری سرطان خود را از اطلاع عامه مردم پنهان نگاه داشته و تحت درمان بود در نوروز ۱۳۸۶ قرار داشت که کنسرتی در دبی انجام دهد که به علت ظهور مجدد علایم بیماری، در بیمارستانی در آن شهر بستری شد و سپس به لس آنجلس بازگشت و در برنامه تلویزیونی در مصاحبه با «نادره سالارپور» دختر برادرش، به همراه پزشک خانوادگی، حضور پیدا کردند و اعلام کردند که به بیماری سرطان مبتلاست و باید پرتو درمانی شود. بدین منظور پس از انجام مداوا به همراه سحر دخترش به شمال کالیفرنیا رفت.
و سرانجام مهستی معروف به بانوی آواز گلها و دلها، در روز دوشنبه چهارم تیرماه سال ۱۳۸۶ خورشیدی، بر اثر بیماری سرطان روده بزرگ در «کالیفرنیا» درگذشت. پیکر وی پس از انتقال از شمال کالیفرنیا، در هشتم تیر در گورستان «وست وود» در لسآنجلس در کنار مزار خواهرش هایده و مادرشان، به خاک سپرده شد و هزاران نفر و از جمله هنرمندان برجسته ایرانی مقیم خارج از کشور و «جمشید دلشاد» نخستین شهردار ایرانی «بورلی هیلز» در ایالت کالیفرنیا در مراسم خاکسپاری وی شرکت کردند.
منبعها:
ویکیپدیا
بیوگرافی خوانندگان ایرانی
وبلاگ مسافر
تصویری از مهستی
ترانه سال
آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
منبع: جرس
به گزارش خبرنگار جرس از مشهد، جمعه 26 خرداد دهها تن با سلاح سرد به بیمارستان هاشمی نژاد مشهد حمله کرده و به ارعاب و ضرب و شتم کادر پزشکی، بیماران و مردم حاضر در این بیمارستان پرداختند.
بر اساس گزارش فوق، درحالیکه در هفته گذشته و برای جلوگیری از اعتراضات و راهپیمایی مردمی بارها ماموران پلیس، یگان ویژه، امنیتی و لباس شخصی خیابانهای مشهد را در اختیار گرفته و حالت حکومت نظامی ایجاد کرده بودند، 150 نفر بدون حضور هیچ پلیسی به بیمارستان هاشمی نژاد حمله کردند.
به گزارش روزنامه خراسان جمعه 26 خرداد در پی انتقال دو فرد مجروح در اثر ضربات چاقو به بخش جراحی بیمارستان هاشمی نژاد مشهد ، 150 تن از اراذل و اوباش وابسته به این دو تن به بیمارستان هاشمی نژاد مشهد حمله کرده و 4 ساعت فضای بیمارستان را متشنج کردند. مهاجمان به ضرب و شتم کادر پزشکی بیمارستان پرداختند و با سلاح سرد کادر بیمارستان را تهدید کردند.
علی رغم حضور 4 ساعته این افراد در بیمارستان هاشمی نژاد و برهم زدن آرامش این بیمارستان، هیچ نیروی پلیس در این بازه در بیمارستان حاضر نشد.
گفتنی است در حالیکه روزنامه خراسان در روز دوشنبه گزارش مفصلی با تیتر ” 4 ساعت وحشت و اضطراب در پی حمله مهاجمان چاقو به دست به بیمارستان هاشمی نژاد مشهد” در این رابطه منتشر کرده بود ، این گزارش از وبسایت این روزنامه بلافاصله حذف شد. پس از حذف این گزارش از وبسایت روزنامه خراسان ، فرمانده نیروی انتظامی مشهد در گفتگو با این روزنامه از حضور تنها دو نفر فرد مجروح در این حمله خبر داده است.
فرمانده انتظامی مشهد در همین زمینه به خراسان گفت که اسماعیل و حسین- ش ۲ بیمار بودند که گویا در رابطه با موضوع جراحی و ترخیص یکی از آنان، با پزشک و پرستار بیمارستان مذکور درگیر شدند.
گفتنی است در روزهای 22 ، 25 و 30 خرداد و همزمان با فراخوان راهپیمایی اعتراضی سبزهای مشهد صدها مامور پلیس، یگان ویژه ، یگان امداد ، امنیتی و لباس شخصی با حضور در میادین آزادی ، احمد آباد ، فلسطین ، تقی آباد ، فلکه برق ، راهنمایی و خیابانهای وکیل آباد ، باهنر ، آزادشهر ، ملک آباد ، احمد آباد راهنمایی ، سجاد و معلم شهر مشهد فضایی شبیه حکومت نظامی اعلام نشده در اکثر خیابانهای مرکزی مشهد حاکم کرده بودند.
متن گزارش حذف شده از وبسایت روزنامه خراسان به شرح زیر است:
4ساعت وحشت و اضطراب در پی حمله مهاجمان چاقو به دست به بیمارستان هاشمی نژاد مشهد
روزنامه خراسان: حمله گروهی از اراذل و اوباش به بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد موجب مجروح شدن یک کمک بهیار و متشنج شدن ۴ساعته جو این مرکز درمانی شد. به گزارش خراسان در ساعت حدود 19:30 عصر جمعه دو برادر که گفته می شود طی یک نزاع دسته جمعی در یک مجلس عروسی به شدت زخمی شده بودند برای مداوا به بیمارستان شهیدهاشمی نژاد انتقال داده شدند وضعیت یکی از این دو مجروح به حدی وخیم اعلام شده بود که می بایست هرچه سریع تر به اتاق عمل انتقال می یافت. به بدن یکی از این دو نه ضربه کارد و چاقو و تبر وارد شده بود، ۵ ضربه به پشت، ۳ضربه به ران چپ و یک ضربه شدید نیز به سر مصدوم با سلاح برنده ای مثل تبر وارد آمده بود به گونه ای که قسمتی از مغز وی مشاهده می شد. به شکم و قفسه سینه نفر دوم نیز ۱۰ضربه چاقو وارد آمده بود این مصدوم نیز در حالت شوک (فشار پایین و درحال مرگ) قرار داشت. این مصدوم به بخش CPR (مراقبتهای ویژه) انتقال یافته و اقدامات اولیه در مورد وی انجام شد. اما وضعیت فرد اول به حدی وخیم بود که می بایست بلافاصله تحت عمل جراحی قرارگیرد. برای همین با متخصص جراحی بیمارستان تماس گرفته شد تا فرد مجروح را مورد عمل جراحی قرار دهند. با این تماس دقایقی بعد پزشک جراح خود را آماده جراحی فرد زخمی به نام «ع» کرد اما در همین لحظه گروهی از اراذل و اوباش با سروصدا و فریاد وارد بیمارستان شدند و قصد داشتند تا از انتقال مصدوم به اتاق عمل جلوگیری کنند. گزارشها در مورد هویت این افراد نیز متفاوت است به گونه ای که برخی می گویند این افراد از طرف مقابل دو مصدوم بودند و بعضی دیگر نیز اذعان داشتند که اینها از دوستان دو فرد مجروح می باشند، گفته می شود یکی دو نفر از مهاجمان هدف خود از جلوگیری انتقال مصدوم به اتاق عمل را وداع با دوست خود ذکر کرده اند! ادامه گزارش حاکی است با وجود سروصداها و تهدیدها و فحاشیهای مهاجمان کادر درمانی بیمارستان همچنان بر انجام وظیفه خود مبنی بر نجات جان فرد مجروح اصرار می ورزیدند که در همین هنگام یکی از افراد مهاجم با چاقو به سمت پرسنل حمله ور شد و کادر درمانی با مشاهده چنین حمله ای پا به فرار گذاشتند حتا یک پزشک عمومی نیز با چاقو مورد حمله قرار گرفت که پزشک مذکور برای نجات جان خود مجبور به ترک محل شد. بیماران و خانوادهها و همراهان آنها نیز با مشاهده این وضعیت دچار ترس و اضطراب شدید شدند، برخی زنان و کودکان جیغ و فریاد میکشیدند و حتی بعضی از بیماران و همراهان آنها بخش اورژانس را ترک کرده و فرار کردند. اما مهاجمان که برخی از آنها سلاح سرد به دست داشتند اقدام به فحاشیهای رکیک کردند که یکی از کمک بهیاران از آنها خواست تا در حضور پرستاران زن و برخی خانوادهها از فحاشیهای رکیک خودداری ورزند که این اقدام وی با عکس العمل یکی از حمله کنندگان مواجه شد و وی با ضربه مشت به گونه سمت چپ کمک بهیار کوبید به گونه ای که بخشی از صورت و زیر چشم او کبود شد.
به دنبال این موضوع پلیس بیمارستان برای ختم غائله وارد عمل شد و از مهاجمان خواست تا بیشتر از این جو بیمارستان را متشنج نکنند اما یکی از آنان درحالی که چاقویی در دست داشت آن را زیر گلوی خودش گذاشت و تهدید کرد اگر مصدوم را به اتاق عمل انتقال دهند، شاهرگ خود را خواهد زد، برخی از افراد حاضر در بیمارستان از پلیس خواستند که برای خلع سلاح مهاجم مسلح وارد عمل شود که پلیس گفت: «با صحبت کردن از اقدامات وی جلوگیری خواهد کرد.» متعاقب این موضوع پلیس شروع به نصیحت فرد مهاجم کرد و از وی خواست برای نجات جان مصدوم دست از این تهدیدها بردارد چرا که زمان برای نجات جان او در حال از دست رفتن است. با ادامه صحبتهای پلیس فرد تهدیدکننده دست از اقدام خود کشید و راضی شد تا فرد مجروح به اتاق عمل انتقال یابد یکی از پرسنل بخش اورژانس بیمارستان نیز در گفت وگو با خراسان موضوع حمله و تهدید و فحاشی گروهی از افراد را تایید کرد ولی گفت: «این موضوع در شیفتی که او حضور داشته رخ نداده است.» یکی از پزشکان بیمارستان هم از وضعیت امنیت بیمارستان شهیدهاشمی نژاد ابراز گلایه کرد و گفت: «چرا وضع به گونه ای است که اراذل و اوباش به راحتی با تهدید به وسیله سلاح سرد از چند در بیمارستان عبور کرده و خود را حتی به نزدیک اتاق عمل می رسانند وی خواستار جمع آوری سلاحهای سرد و برخورد با حاملان آنها شد و چرا پرسنل درمانی که خود جان افراد دیگر را نجات می دهند باید در معرض خطر جانی قرار گیرند؟!»
تجمع ۱۵۰نفر در محوطه بیمارستان
یکی از مسوولان بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد نیز ضمن تایید حادثه مذکور به خراسان گفت: «در پی مجروح شدن دو نفر به نامهای «ع» و «ح» ش در مجلس عروسی حدود ۱۵۰نفر از نوچههای این افراد وارد محوطه بیمارستان شدند که حدود ۴۰نفر آنها نیز در نزدیکی اتاق عمل آمده بودند تا از وضعیت مصدومان اطلاع پیدا کنند. وی افزود: «ع» یکی از مجروحان را با پراید به بیمارستان آوردند و در زمانی که می خواستند وی را برای عمل جراحی به اتاق عمل انتقال دهند یکی از نوچههای وی که حالت عادی نداشته مانع از انتقال او به اتاق عمل می شود و می گوید اگر او را به اتاق عمل ببرند، خواهد مرد.»
وی افزود که این فرد برای جلوگیری از انتقال مصدوم به اتاق عمل چاقو را روی شاهرگ خود قرار داده و تهدید به خودکشی کرده بود این مقام مسئول همچنین در مورد حمله به کمک بهیار نیز گفت: «پرستار زن بخش ICUبیمار را از اتاق عمل تحویل گرفته بود که به بخش ICU انتقال دهد که در همین هنگام حدود ۶۰-۵۰نفر از نوچههای «ع» دور بیمار تجمع می کنند و پرستار از آنها می خواهد تا دور بیمار را خلوت کنند و فقط ۲نفر همراه بیمار بیایند که در همین هنگام چند نفر از آنان شروع به فحاشیهای رکیک به پرستار زن می کنند و کمک بهیار نیز که این وضعیت را مشاهده می کند از آنها می خواهد که به پرستار فحاشی نکنند اما یکی از افراد آن گروه ۶۰نفری به کمک بهیار حمله می کند و با مشت ضربه ای به قسمت گیجگاهی کمک بهیار می زند که پس از این حادثه برادر ضارب به بیمارستان آمده و از کمک بهیار عذرخواهی می کند.» این مسئول همچنین از وضعیت امنیت بیمارستان ابراز نگرانی کرد و گفت: «در آن لحظه که اتفاقات در داخل بیمارستان رخ داده بود پلیس در محوطه درصدد آرام کردن حدود ۱۰۰نفر از نوچههای فرد مجروح بود که در آن جا تجمع کرده بودند.»
وی افزود: «با وجود چنین هجوم گسترده ای به بیمارستان حتی پلیس نیز قادر به کنترل موضوع نخواهد بود.»
دکتر آویده مطمئن فر/ رادیو کوچه
avideh@koochehmail.com
ملانوم جدیترین شکل سرطان پوست است. هر سال، ۵۰ هزار مورد جدید سرطان پوست در ایالات متحده تشخیص داده میشود. در کانادا، تقریبن هر سال پنج هزار نفر با سرطان پوست تشخیص داده شده که بیش از ۹ صد تن از آنها جان خود را به این بیماری می بازند. اگر ملانوم تشخیص داده نشود عواقب بسیار جدی در بر خواهد داشت ولی تشخیص آن نسبتن آسان است و اگر زود تشخیص داده شود، به آسانی قابل درمان است.
قرار گرفتن در معرض بیش از حد نور خورشید و اشعه ماوراء بنفش، سوختگی پوست، وجود خال غیر معمولی، وجود تعداد زیاد خال، یعنی بیش از ۵۰ تا، رنگ پوست روشن مانند افراد با موی بور، موی قرمز، رنگ چشم سبز، آبی یا خاکستری، کک و مک یا پوست حساس به آفتاب سوختگی، سابقه شخصی یا خانوادگی سرطان پوست، تضعیف سیستم ایمنی بدن، و مصرف داروهایی که باعث افزایش حساسیت پوست به اشعه ماورا بنفش UV میشوند، عوامل خطر سرطان پوست به حساب میآیند.
سرطان از جهش DNA در هسته سلول به وجود میآید. پس از جهش ژن ها، تقسیم سلولی به طور آنارشیک ادامه مییابد و منجر به تومور میشود. این فرایند به طور کامل درک نشده است، اما محققان میدانند که بسیاری از مواد سرطان زا، موجب بروز سرطان و یا افزایش خطر ابتلا به این بیماری میشوند. در مورد سرطان پوست، ماده سرطان زا، درواقع اشعه ماورای بنفش نور خورشید است. مطالعات نشان داده است که سرطان پوست در افرادی که زمان زیادی را زیر آفتاب به سر میبرند شایع تر است. از زمان جنگ جهانی دوم، بروز ملانوم در جمعیت جهان به علت افزایش مد آفتاب گرفتن در حال افزایش است.
مردم آفریقایی تبار، کمتر از سفید پوستان احتمال ابتلا به سرطان پوست را دارند، ولی آنها ممکن است مبتلا به نوعی نادراز سرطان پوست شوند که در غشای مخاطی، به عنوان مثال، داخل دهان به وجود میآید. در میان سفیدپوستان، افرادی که پوست روشنتری دارند بیش تر مستعد ابتلا به این بیماری هستند. خطرابتلا به این بیماری در کسانی که رنگ چشم آبی یا سبز، رنگ موی روشن و کک و مک دارند بیش تر است. افرادی که آفتاب سوختگی شدید، قبل از سن ۱۸ سالگی داشتهاند در معرض خطر بیش تری برای ابتلا به سرطان پوست قرار دارند. هم چنین، علاوه بر اشعه ماورا بنفش نور خورشید و یا لامپ های برنزه شدن، خطر ابتلا به سرطان پوست با در معرض اشعه ایکس، رادیوم یا آرسنیک بودن نیز ربط داده شده است.
رنگدانه های قهوه ای که وقتی پوست در معرض اشعه ماورا بنفش نور خورشید قرار میگیرد روی پوست ظاهر میشوند و به اصطلاح پوست برونزه میشود، توسط سلولهای پوست به نام ملانوسیت تولید میشوند. ملانوم همیشه در ملانوسیت ها ظاهر میشود. ملانوم ممکن است در خال که در واقع خوشه های ملانوسیت ها هستند، و یا در ملانوسیت های دیگر در پوست نرمال ایجاد شود. برخی از خال ها در معرض خطربیش تری هستند. خال دیسپلاستیکDysplastic خال حامل آنومالی است که ممکن است به سرطان پوست بیانجامد. تشخیص آنها بسیار ساده است. عدم تقارن خال، داشتن یک مرز نامنظم، رنگ خال، مخصوصن اگر خال از رنگهای متفاوت مثل سفید، آبی، قرمز، و یا سیاه تشکیل شده باشد، قطر خال بزرگتر از ۶ میلی متر، و یا ارتفاع خال بیش تر از سطح پوست، نشانههای خال های دیسپلاستیک هستند.
ملانوم نوعی سرطان قابل مشاهده است، بر خلاف اشکال دیگر که در داخل بدن به وجود میآیند، تغییرات ایجاد شده توسط ملانوم اغلب آشکار است
ملانوم نوعی سرطان قابل مشاهده است، بر خلاف اشکال دیگر که در داخل بدن به وجود میآیند، تغییرات ایجاد شده توسط ملانوم اغلب آشکار است. شناخت علایم و بررسی خال مشکوک توسط پزشک، بسیار مهم است. یک خالی که تغییر شکل داده، لزومن سرطانی نیست. ولی ظهور یک خال جدید بر روی پوست خیلی مهم است. اگر حاشیه یک خال تغییر و یا رنگ آن به داخل پوست اطراف آن گسترش یابد، اگر یک خال رشد کند، یک رنگ جدید و یا یک شکل بی نظم پیدا کند، اگر خال سفت شود، یا پوسته پوسته شده و خونریزی تولید کند، اگر زخم شود و بعد از یک ماه بهبود نیابد، اگر لکه های سیاه در زیر پایه ناخن به وجود بیاید و یک پوست اضافی و یا تغییر رنگ بر روی پوست ایجاد شود، حتمن با یک متخصص پوست یا دکتر خانواده مشورت کنید. یک ملانوم که درمان نشود، یک سرطان پوست بسیار خطرناک است زیرا میتواند به دیگر بخشهای بدن گسترش یافته و حتا کشنده باشد.
دکتر خانواده یا متخصص پوست میتواند سرطان پوست را تشخیص دهد. از طریق بیوپسی بافت مشکوک، تشخیص سلولهای سرطانی امکانپذیر است. بیوپسی غدد لنفاوی نزدیک به بافت مشکوک میتواند گسترش سرطان را تعیید کند. اگر ملانوم به سرعت تشخیص داده و قبل از گسترش آن به زیر پوست حذف شود، شانس بهبود تقریبن صد درصد است. اگر ملانوم به صورت افقی، در سطح پوست گسترش یافته باشد و نفوذ آن به صورت عمیق به بافت های زیر پوست نباشد، پرونوستیک بسیار مطلوبی خواهد داشت. انواع مختلفی از سرطان پوست وجود دارد، اما نوع سرطان پوست اهمیت کم تری نسبت به ضخامت و عمق نفوذ آن در پرونوستیک سرطان پوست دارد. اگر سرطان به دیگر بافت های بدن متاستاز داده باشد، یک درمان سریع ضروری است.
درمان ملانوم نیاز به جراحی دارد. در مراحل اولیه، جراحی میتواند بسیار ساده و بدون درد، مانند حذف زگیل باشد. اگر سرطان به پوست گسترش یافته باشد، عمل جراحی میتواند یک علامت به جا بگذارد. حتی ملانوم نسبتن عمیق می توان درمان شوند در صورتی که به سایر ارگان ها گسترش نیافته باشند. علاوه بر جراحی ، شیمی درمانی، پرتو درمانی و یا ایمونوتراپی با توجه به شدت و درجه سرطان پوست تشخیص داده میتواند توصیه شود.
در نور آفتاب سه نوع اشعه ماورای بنفش وجود دارد: اشعه « یو-وی-ای » که به قدرتمندی اشعه « یو – وی – بی » نیست، ولی عمیقتر در پوست نفوذ میکند و عامل خسارت نوری، پیری زودرس و چروک افتادگی و سرطان پوست است. اشعه « یو – وی – بی » که درماههای تابستانی شدت زیادی دارد، بر لایههای بیرونی پوست بیشتر اثر میگذارد و عامل آفتابسوختگی، پیری زودرس و سرطان پوست است. اشعه « یو – وی – سی » قویترین و خطرناکترین اشعه نور آفتاب است، ولی خوشبختانه به طور معمول، توسط لایه اوزون تصفیه میشود و به سطح زمین نمیرسد.
سازمانهای پزشکی، مثل جامعه سرطان آمریکا، استفاده از کرم ضد آفتاب را بهدلیل اینکه از دو نوع سرطان پوست؛ یعنی « اسکوامس سل » Squamous cell و « بیزال سل » Basal cell جلوگیری میکند، پیشنهاد میکنند. با این حال، استفاده از کرم ضد آفتاب، به دلایل مختلف بحث برانگیز است، چرا که کرم ضد آفتاب، مانعی برای جذب اشعه « یو – وی – ای » نیست و از آن جایی که مردم به خاطر استفاده کردن از کرم ضد آفتاب، با اطمینان، مدت طولانیتری زیر آفتاب میمانند و مقدار بیش از حدی از اشعه « یو – وی – ای » را جذب میکنند، امکان ابتلا به «ملانوم» Melanome افزایش مییابد. بر اساس مطالعاتی در سال ۲۰۰۴، اشعه «یو – وی – ای» باعث آسیب « دی – ان – ای » موجود در سلولهای لایههای زیرین پوست میشود و خطر ابتلا به ملانومهای بدخیم را افزایش میدهد.
مقدار انرژی خورشیدی که شما در معرض آن قرار دارید، فقط به زمانی که زیر آفتاب به سر میبرید بستگی ندارد، بلکه به ساعت روز و فصلی که در معرض اشعه خورشید قرار دارید نیز بستگی دارد، زیرا صبح و اواخر بعد از ظهر، اشعه خورشیدی باید از لایههای بیشتری از جو زمین عبور کند تا به ما برسد، بنابراین بیشتر فیلتر میشود.
متخصصین بیماریهای پوستی تخمین میزنند که ۱۵ تا ۲۰ درصد افراد در طول عمر خود به یک سرطان پوست مبتلا خواهند شد و متاسفانه در ۲۰ سال گذشته، شیوع تمام انواع سرطان پوست، دو برابر شده است. در امریکای شمالی، در هر ساعت، یک نفر جان خود را به سرطان پوست میبازد؛ بنابراین واضح است که ما باید با این مشکل مقابله کنیم، زیرا ابتلا به سرطان پوست تا حد زیادی قابل پیشگیری است.
خبر / رادیو کوچه
رهبران اتحادیه اروپا در اولین روز از نشست خود در روز پنجشنبه، ۲۳ ژوئن در بروکسل، به یونان هشدار دادند که برای نجات این کشور از بحران مالی، هیچ طرح جایگزینی برای یک برنامه ریاضت اقتصادی وجود ندارد.
آنها گفتند که یونان میتواند فقط با کاهش بیشتر هزینههای دولتی، مانع ورشکستگی خود شود و تنها در چنین صورتی است که این کشور امکان خواهد داشت وامهای بیشتری از اتحادیه اروپا و صندوق بینالمللی پول دریافت کند.
با این حال، رهبران اتحادیه اروپا در این نشست، دوباره بر تعهد خود در کمک به یونان برای خروج این کشور از مشکلات مالی و حفظ ثبات مالی اتحادیه اروپا تاکید کردند.
به گزارش بیبیسی خوزه مانوئل باروسو، رییس کمیسیون اروپا گفته است که کشورهای عضو، ارادهای واقعی دارند تا آنچه را که برای کمک به یونان لازم است،عملی کنند.»
نمایندگان پارلمان یونان هفته آینده در باره اجرای یک طرح اقتصادی جدید با هدف صرفهجویی و کاهش هزینهها تصمیمگیری خواهند کرد. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان هم از نمایندههای حزب مخالف دولت یونان خواسته است تا از تصویب این طرح حمایت کنند.
ارزش کل کمکهای مالی کشورهای اتحادیه اروپا و صندوق بینالمللی پول به یونان ۱۱۰ میلیارد یورو اعلام شده است.
در صورتی که قسط بعدی این کمکها به یونان داده نشود، دولت این کشور نخواهد توانست اقساط بدهی خود را در موعد مقرر در اواسط ماه ژوئیه، پرداخت کند.
در عین حال، بسیاری از تحلیلگران اقتصادی معتقدند که یونان به سختی خواهد توانست مانع از ورشکستگی خود در آینده نزدیک شود.
بیشتر بخوانید:
«رای اعتماد پارلمان به دولت بحرانزده یونان»
خبر / رادیو کوچه
میثم امام زاده، فعال دانشجویی دانشگاه سمنان توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد.
به گزارش هرانا، صبح روز پنج شنبه سید میثم امام زاده، دبیر مجمع اسلامی دانشجویان با یورش ماموران اداره اطلاعات استان سمنان دستگیر شد.
در پیگیریهای اولیه خانواده این دانشجوی بازداشتی هیچ اطلاعی از محل نگهداری و وضعیت وی در دست نیست. دستگیری میثم امام زاده، سومین دستگیری فعالان دانشجویی دانشگاه سمنان در دو ماه اخیر است.
در پی این بازداشت فضای دانشگاه سمنان برای ساعاتی متشنج شد و دانشجویان با خواندن سرود یار دبستانی نسبت به بازداشت این فعال دانشجویی اعتراض کردند.
رادیوکوچه
1383 خورشیدی - سالروز درگذشت «عباس جلالی سوسن آبادی»، نگارگر و مینیاتوریست بزرگ ایرانی است. او همزمان با شروع تحصیل ابتدایی به تعلیم نقاشی پرداخت و با فاصله کوتاهی به صلاحدید استادش رهسپار کلاس نگارگری استاد «الطافی» شد. وی با آنکه از معلولیت جسمانی رنج میبرد، توانست مینیاتور را طرز و طرازی دیگر بخشد. صورت کارهای او با استفاده کمتر از رنگها، تلفیق تشعیرها با متن اصلی و … از سنت دیرینه مینیاتور جدا میشد. محتوای این آثار نیز، برخلاف آن سنت پیشین، با اندیشهورزی درآمیخته بود و بیشتر، رنجها و دردهای انسان امروزین را به تصویر میکشید. استاد جلالی دیوان رباعیات «خیام» را هم به تصویر کشید. در کارهای سوسن آبادی، عناصری غریب همچون «دیوان و پریان»، «انسانهای مسخشده» و «زنان رنجدیده» نیز دیده میشوند.
1287 خورشیدی - روز برقراری حکومت نظامی در تهران است. یک روز پس از به توپ بستن مجلس، «محمدعلی شاه قاجار» برای تعطیلی اجتماعات و انجمنهای ملی، حکومت نظامی را در تهران اعلام کرد. طی این فرمان، تجمع مردم در شهر ممنوع و به ماموران دستور داده شد تا با شلیک گلوله مانع از اجتماع افراد شوند. «لیاخوف» روسی فرمانده نیروهای قزاق هم مامور شد تا با استفاده از نیروهای خود، افراد مسلح را در شهر بازداشت کنند. همچنین برای جلوگیری از تحصن مردم در سفارتخانهها عفو عمومی اعلان کردند. هدف از این کار، فریفتن مشروطهخواهان متواری بود، چنان که بدین وسیله، عده بسیاری دستگیر شدند.
1812 میلادی - آغاز حمله بزرگ «ناپلئون بناپارت» (Napoleon Bonaparte) پادشاه فرانسه به روسیه است. هرچند وی در سال 1807 پیمان عدم تعرض به روسیه را امضا کرده بود، اما بهتدریج روابط این دو کشور تیره شد. در نتیجه، ناپلئون با بزرگترین ارتشی که تا آن زمان به جنگ برده بود به روسیه حمله کرد. سرعت پیشروی نیروهای فرانسوی در آغاز این حمله، حتا با وسایل و تجهیزات امروزی هم عجیب و باورنکردنی است. او فاصله مرزهای آن روز روسیه با لهستان تا مسکو را در کمتر از سه ماه پیمود و روز چهاردهم سپتامبر 1812 وارد «مسکو شد». ناپلئون گمان میکرد که با فتح مسکو، روسیه را به قلمرو امپراتوری خود خواهد افزود، ولی نتیجه جنگ شکست ناپلئون بود. این شکست پایان اقتدار بناپارت را رقم زد و از آن پس در برابر اتحاد کشورهای مخالف خود، ناکام ماند. در واقع نقطه آغاز فروپاشی امپراتوری ناپلئون، با شکست او در روسیه رقم خورد.
1287خورشیدی - روز قتل «میرزا جهانگیرخان شیرازی» مدیر روزنامه «صور اسرافیل» بهدستور «محمدعلی شاه» است. او در 18 سالگی در مدرسه «دارالفنون» در «تهران» به تحصیل علوم و فنون جدید پرداخت و یکی از دانشمندان زمان شد. در این هنگام بود که نهضت آزادیخواهی آغاز شد و او با حضور در جلسات و مجامع مخفی این نهضت، با بزرگان سیاسی ایران آشنا و خود یکی از ارکان عمده آزادیطلبان به شمار رفت. وی در اوایل سلطنت محمدعلی شاه قاجار، روزنامه صور اسرافیل را راهاندازی کرد و از مشروطه دفاع کرد. او سرانجام پس از اشغال مجلس توسط قوای روس، به دستور محمدعلی شاه دستگیر شد و در چنین روزی در «باغشاه» به قتل رسید.
1843 میلادی - در چنین روزی «کورههای ذوب فلزات» توسط «هنری بسمر» (Henry Birth Bsmr) صنعتگر انگلیسی، اختراع و به «کورههای بسمر» موسوم شد. وی در این کورهها روشی اقتصادی برای حذف کربن از چدن خام را عملی ساخت. این کورههای مرتفع وسیله بسیار مناسبی برای تسهیل در امر ذوب فلزات است و استفاده از آنها در امور صنعتی، بسیار کاربرد دارد بهطوری که امروزه این کورهها در سراسر جهان مورد استفاده کارخانههای ذوب فلزات قرار گرفتند. پس از راهاندازی شیوه بسمر، صنعتگران توانستند فولاد را با سرعت فراوان و ارزان قیمت تهیه نمایند.
——————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1948 میلادی - محاصره «برلین غربی» توسط نیروهای شوروی و قطع راههای زمینی بهاین شهر اشغال شده، آغاز شد که به تشدید جنگ سرد انجامید.
1286 خورشیدی - پس از پیروزی نهضت مشروطه و روشنشدن خطر انحراف آن، اقدامات «شیخ فضلاله نوری» علیه مشروطه آغاز شد. وی در چنین روزی در راس عدهای از روحانیون و اصناف که بالغ بر پانصد نفر میشدند در اعتراض بهاین نهضت، تحصن و تقاضای جدی از شاه بهعمل آوردند که باید مشروطه، مشروعه شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر