شورای امنیت سازمان ملل، روز جمعه در بیانیه ای که به تصویب همه پانزده عضو آن رسید، نسبت به آنچه در یمن "وضعیت رو به وخامت ِانسانی وامنیتی" خوانده عمیقأ ابراز نگرانی کرد. نِلسوُن مِسوُن ، نماینده کشورِ گابون و رئیس دوره ایِ شورای امنیت گفت، این شورا از جناحهای درگیر در یمن می خواهد از خود حداکثر خویشتنداری را نشان دهند و برای شرکت در یک گفت و گوی فراگیرسیاسی تلاش کنند. مِسون افزود، شورای امنیت از برنامه سفر هفته آینده یک هیئت تحقیق از سوی دفتر حقوق بشر سازمان ملل، برای بررسی وضعیت در یمن استقبال می کند. چین و روسیه که در ماه آوریل امسال مخالف صدور بیانیه ای از سوی شورای امنیت در مورد ناآرامیهای یمن بودند، در نشست روز جمعه با بیانیه پیشنهادی موافقت کردند. از ماه ژانویه سال جاری میلادی، صدها تن از معترضان ِ یمنی در مواجهه با نیروهای امنیتی در آن کشور جان خود را از دست داده اند. گروه های مخالف حکومت در یمن خواهان پایان دادن به حکومت سی و سه ساله علی عبد الله صالح رهبر آن کشور هستند. صالح بتازگی در جریان انفجار یک بمب در محل اقامتش مجروح شد و برای مداوا به عربستان سعودی رفت.
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی که دست به اعتصاب غذا زده اند، با ارسال نامه ای به احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، با ابراز نگرانی شدید از وضعیت موجود از او خواستند برای ملاقات با زندانیان سیاسی و بررسی شرایط آنها هر چه سریع تر به ایران سفر کند . در این نامه با اشاره به آنچه دو سال سرکوب برنامه ریزی شده و کم سابقه در ایران توصیف شد، آمده است: « تنها در صورت توجه فوری افکار عمومی و اقدام عاجل نهادهای ذیصلاح بینالمللی ممکن است فجایع جدیدی روی ندهد.» خانواده زندانیان سیاسی در این نامه گفته اند که مقام های امنیتی ایران، اعتصاب غذا کنندگان را به سوی مرگ میرانند. این نامه توسط خانواده های احمدی امویی، اسدی زیدآبادی، امين زاده، بهاور، بهزاديان نژاد، دلیرثانی، عرب سرخی، قدیانی، مقیسه، مومنی، باستانی و سحرخیز امضا شده است.
محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران، از زندانیان سیاسی که دست به اعتصاب غذا زدهاند خواست به اعتصاب خود پایان دهند و خطاب به مسئولان جمهوری اسلامی نیز گفت «یکبار هم که شده است از طریق مذاکره با معترضان به حل مسائل بپردازند.» محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران، از زندانیان سیاسی که دست به اعتصاب غذا زدهاند خواست به اعتصاب خود پایان دهند و خطاب به مسئولان جمهوری اسلامی نیز گفت که «یکبار هم که شده، از طریق مذاکره با معترضان به حل مسائل بپردازند.» محمد خاتمی در دیدار با مریم قدس، همسر فیضالله عربسرخی که در زندان اوین در اعتصاب غذا بسر میبرد با ارسال پیامی به زندانیان اعتصابکننده خواستار آن شد که هر چه زودتر به این اعتصاب پایان دهند. محمد خاتمی در این پیام که خطاب به فیضالله عرب سرخی نوشته شده، تصریح میکند: «چند روزی است که شما و عدهای از عزیزانی که در زندان بسر میبرند به اعتصاب غذا دست زدهاید و این امر همه ما را نسبت به سلامتی شما نگران کرده است و پارهای اخبار نیز این نگرانی را تشدید میکند.» رئیس جمهور پیشین ایران تصریح میکند: «انتظار همه این است که به تقاضای دوستان، سریعا این اعتصاب شکسته شود. آنچه مهم و فوری است حفظ سلامتی شما و بازگشتتان به زندگی عادی است امیدوارم این تقاضا مورد اجابت قرار گیرد.» محمد خاتمی در ادامه پیام خود حاکمیت را مورد خطاب قرار داده و میگوید: «از سوی دیگر اگر صدای ما به مسئولان میرسد از آنان میخواهیم که یکبار هم که شده است از طریق مذاکره با معترضان به حل مسائل بپردازند. آنان مطالبی دارند که در جریان مذاکره بهتر می توان به آنها رسیدگی کرد تا یا دوستان قانع شوند یا مطالب آنان مورد توجه و اجابت قرار گیرد.» قربان بهزادیاننژاد، بهمن احمدیامویی، حسن اسدیزیدآبادی، عبدالله مومنی، عمادالدین باقی، عماد بهاور، امیرخسرو دلیرثانی، ابوالفضل قدیانی، فیضالله عرب سرخی، محمد جواد مظفر، محمد رضا مقیسه و محمد داوری ۱۲نفر از زندانیان سیاسی زندان اوین هستند که از روز شنبه ۲۸ خرداد در اعتراض به مرگ هاله سحابی و هدی صابر دست به اعتصاب غذا زدند. در پی آن کیوان صمیمی، عیسی سحرخیز، مسعود باستانی، علی عجمی، جعفر اقدامی و حشمتالله طبرزدی، شش نفر از زندانیان زندان رجاییشهر، نیز به آنها پیوستند. با آزادی عمادالدین باقی از زندان اوین، مهدی کریمیان اقبال به جمع اعتصابکنندگان پیوست و پس از مرخصی محمد جواد مظفر، محسنامینزاده از مرخصی به زندان فراخوانده شد و او نیز به محض ورود به زندان به اعتصابکنندگان پیوست. در همین حال سایت کلمه گزارش داده است، عبدالله مومنی، محسن امینزاده، ابوالفضل قدیانی، مهدی کریمیان اقبال و بهمن احمدی امویی در اثر اعتصاب غذا با مشکل جسمی روبرو شده و به بهداری زندان اوین انتقال یافتهاند.
محمد خاتمی، رییس جمهور پیشین ایران، با انتشار یادداشتی خواستار پایان اعتصاب غذای نوزده زندانی سیاسی دربند شد. در این نامه که خطاب به فیض الله عرب سرخی یکی از این زندانیان اعتصابی نوشته شده با ابراز نگرانی از وضعیت جسمی این زندانیان آمده است:اتنظار همه این است که به تقاضای دوستان، سریعا این اعتصاب شکسته شود. محمد خاتمی در بخش دیگری از یادداشت خود می نویسد:اگر صدای ما به مسوولان می رسداز آنان می خواهیم که یکبار هم که شده از طریق مذاکره با معترضان به حل مسایل بپردازند. در هفت روز گذشته ، نوزده تن از زندانیان سیاسی اوین و رجایی شهر در یک حرکت جمعی و در اعتراض به مرگ هدی صابر و هاله سحابی دست به اعتصاب غذا زده اند. آخرین خبرها حاکی از وخامت حال پنج تن از این زندانیان و انتقال آنها به بهداری اوین بوده است.
یوکیا آمانو، مدیر کل آژانس بینامللی انرژی اتمی، اعلام کرد که ممکن است به دعوت تهران برای دیدار از ایران پاسخ مثبت بدهد. مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی با این حال تاکید کرد که وی در صورت سفر به ایران باید نتایج ملموسی به دست آورد.یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اعلام کرد که ممکن است به دعوت تهران برای دیدار از ایران پاسخ مثبت بدهد. مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی با این حال تاکید کرد که وی در صورت سفر به ایران باید نتایج ملموسی به دست آورد. یوکیا آمانو اظهار داشت وی در دیداری که هفته گذشته با فریدون عباسی در وین داشته، نظر مثبت خود را درباره لزوم گفتوگوی ایران و آژانس ابراز داشته است. آمانو با این حال گفت که در دیدار با فریدون عباسی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، آنها همچنان درباره موضوعات اصلی دچار اختلاف نظر عمیق بودهاند. یوکیا آمانو، که نسبت به محمد البرادعی موضع سختتری نسبت در برابر ایران دارد، روز سهشنبه ۳۱ خرداد در حاشیه نشست آژانس بینالمللی انرژی اتمی با فریدون عباسی دیدار و گفتوگو کرد. در این دیدار بود که رئیس سازمان انرژی اتمی ایران از آمانو برای سفر به ایران دعوت کرد. فریدون عباسی پس از دیدار و گفتوگو با آمانو را «بسیار خوب» و «شفاف» توصیف کرد و اعلام کرد که از رئیس آژانس برای بازدید از تاسیسات هستهای ایران دعوت کرده است. علی اکبر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس نیز درباره دیدار آمانو و عباسی گفته است که «در این ملاقات نیز دكتر عباسی از مدیركل آژانس و معاونانش برای بازدید از تاسیسات هستهای كشورمان دعوت كرد كه مقرر شد مقدمات و برنامهریزی این سفر توسط نمایندگی كشورمان در وین انجام شود.» روز جمعه هنگامی که خبرنگاران درباره این دعوت از آمانو سئوال کردند، وی گفت: «من دیدار از تهران را در موقع مناسب بررسی خواهم کرد اما اگر دیدار کنم نتیجهای سازنده و ملموس باید بدست آید.» آمانو که در گزارشهایش درباره ابعاد احتمالا نظامی برنامه هستهای ایران ابراز نگرانی کرده است، اظهار داشت که در دیدار با عباسی این مسائل را با وی در میان گذاشته است. مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت: «من از آنها خواستم برای روشن شدن این فعالیتها همکاری کنند. هیچ اختلافی نظری درباره ادامه گفتوگو وجود ندارد. اما البته درباره موضوعات اساسس اختلاف است و این امر آشکار است.» شورای امنیت پس از ارسال پرونده ایران از آژانس به سازمان ملل تاکنون چهار قطعنامه تحریمی علیه ایران صادر کرده و از تهران به ويژه خواسته است که به غنیسازی اورانیوم پایان دهد. کشورهای غربی ایران را متهم میکنند که در برنامه هستهای خود هدفهای نظامی را نیز دنبال میکند؛ اتهامی که ایران همواره آن را رد کرده است.
کنفدراسيون عمومی کارگران ايتاليا روز جمعه حمايت خود را از برنامه تحصن کمپين اعتراض سبز در بيش از ۲۵ شهر جهان، از جمله در ايتاليا، اعلام کرد. در اين تحصن که شنبه، چهارم تيرماه، برگزار می شود، تجمع کنندگان ضمن اعتراض به مرگ هاله سحابی و هدی صابر، از اعتصاب غذای شماری از زندانيان سياسی در زندان های اوين و رجايی شهر اعلام حمايت خواهند کرد. کنفدراسيون عمومی کارگران ايتاليا با محکوميت موارد نقض حقوق بشر در ايران، خواستار آزادی بی قيد و شرط تمامی زندانيان سياسی و نيز شناسايی و محاکمه عاملان مرگ هاله سحابی و هدی صابر شد.
رييس آژانس بين المللی انرژی اتمی، با تاييد دعوتش از سوی ايران گفت تنها در صورتی به تهران خواهد رفت که نسبت به پیشرفت مذاکرات بر سر برنامه اتمی جمهوری اسلامی اميدوار باشد. يوکيا آمانو در اين باره گفت: برای پذيرش اين دعوت ، پيش از هرچيز به چشم اندزی سازنده و واقعی نياز داريم. برنامه های اتمی جمهوری اسلامی ، سالهاست که از سوی شورای امنيت سازمان ملل و نيز آژانس بين المللی انرژی اتمی، متهم به عدم شفافيت و مظنون به تلاش برای توليد سلاح اتمی است. تاکنون از سوی شورای امنيت، چهار قطعنامه تحريمی ، عليه برنامه های اتمی ايران ونيزاشخاص مرتبط با اين برنامه، صادر شده است. ايران همواره اين اتهامات را رد می کند.
مواد مخدر و تصادفات رانندگی، بيشترين علت مرگ و ميرهای غير طبيعی ايرانيان است. رييس سازمان پزشکی قانونی کشور به خبرنگاران گفته است که علت اصلی مرگ و مير در ايران را به ترتيب، تصادفات خونين جاده ای و مصرف گسترده مواد مخدرتشيکل می دهد. بر اساس اين گزارش، استانهای تهران بالاترين ميزان مرگ و مير بر اثر تصادفات رانندگی و کهگيلويه بوير احمد، پايين ترين ميزان را به خود اختصاص داده اند. رييس سازمان پزشکی قانونی، بدون اعلام آمار مرگ و ميرناشی از مواد مخدر ، مصرف گسترده اين مواد را دومين عامل اصلی مرگهای غير طبيعی ايرانيان اعلام کرد. اين درحالی است که به گفته همين مقام پزشکی قانونی،به دليل کمبود نيروهای متخصص،بيش از ۵۰ مرکز پزشکی قانونی در کشور تعطيل شده و ۱۵ مرکز نيز فعاليت خود را متوقف کرده اند
با آغاز اعتصاب غذای شماری از زندانیان سیاسی در زندانهای اوین و رجایی شهر، کمپین اعتراض سبز، یکی از تشکلهای مدنی خارج از ایران، از آنان حمایت کرد. با آغاز اعتصاب غذای شماری از زندانیان سیاسی در زندانهای اوین و رجایی شهر، کمپین اعتراض سبز، یکی از تشکلهای مدنی خارج از ایران، از آنان حمایت کرد. کمپین اعتراض سبز در بیانیه خود اعلام کرد که در محکومیت مرگ هاله سحابی و هدی صابر و نیز حمایت از زندانیان سیاسی اعتصابی، روز شنبه تظاهراتی در بیش از ۲۵ شهر جهان، در کشورهای سوئد، ایتالیا، کانادا، مالزی، بریتانیا، فرانسه، اتریش، هلند، مجارستان، آلمان، جمهوری چک، آمریکا، سنگاپور و استرالیا، برگزار خواهد کرد. مصطفی خسروی، از اعضای این کمپین در ایتالیا، در مورد این حرکت اعتراضی به رادیو فردا میگوید: مصطفی خسروی: بعد از شهادت مرحوم هاله سحابی و اعتصاب غذای مرحوم هدی صابر که منجر به شهادت او نیز شد، جمعی از فعالان جنبش سبز در شهرهای مختلف دنیا تصمیم گرفتند در اعتراض به این اتفاقات و در حمایت از جنبش سبز و مردم ایران که تحت ظلم هستند، یک حرکت هماهنگ را به صورت مدون برنامه ریزی کنند. برنامه ریزی به اینجا ختم شد که روز شنبه ۲۵ ژوئن، این افراد در میدانهای اصلی شهرهای مختلف دنیا حاضر شوند با نمادهای سیاه به عنوان «موج سیاه» و اعتراض و عزاداری خود را از اتفاقاتی که در ایران رخ داده است، به جامعه جهانی نشان دهند و همچنین حمایت خود را از زندانیانی که در ایران دست به اعتصاب غذا زدند، اعلام کنند. فکر میکنید این گونه حرکتها چه تاثیری میتواند داشته باشد؟ اخبار ایران در چند ماه اخیر تحت تاثیر وقایعی که در لیبی و سوریه در حال رخ دادن است، قرار گرفته و شاید خیلیها نتوانستند اخبار ایران را پیگیری کنند. به نظر میرسد که خیلی از رسانهها حساسیت خود را نسبت به وقایعی که در داخل ایران و به ویژه زندانها رخ میدهد، از دست دادهاند. به همین دلیل، ما تصمیم گرفتیم برای اینکه یک بار دیگر صدای خود را به رسانهها، مجامع بین المللی، دولتها و مردم دنیا برسانیم و صدای اعتراض مردم ایران را منعکس کنیم و برای اعلام حمایت از زندانیان سیاسی که در زندانها هستند، این کمپین را انجام دهیم تا یک بار دیگر جامعه جهانی نسبت به نقض گسترده حقوق بشر در ایران حساس شود. امیدواریم با انتخاب آقای احمد شهید به عنوان گزارشگر ویژه سازمان ملل در ایران بتوانیم مانع وقوع فجایع در زندانهای ایران شویم و راهگشای آزادی زندانیان سیاسی باشیم. با توجه به تجارب گذشته، آیا این حرکتهای اعتراضی موفقیت آمیز بوده و از حمایت تشکلهای خارج از کشور هم برخوردار شده است؟ بله، اکثر کمپینهای بین المللی که با برنامه ریزی برگزار شده، توانسته است که حمایت جامعه جهانی، انجمنها و گروههای غیر دولتی از جمله سازمان عفو بین الملل و نهادهای حقوق بشری و مردمی را جلب کند. اگر شما سابقه فعالیتهای کمپینی در دو سال گذشته را بررسی کنید، میبینید اکثر گروههای فعال جامعه مدنی در اروپا و آمریکا و دنیای آزاد همیشه نسبت به این مسایل حساسیت خود را نشان دادهاند و اعمال نظر کردند. حتی به جرأت میتوان گفت انتخاب گزارشگر ویژه سازمان ملل و در دستور کار قرار دادن چنین موضوعی، بعد از ده سال برای ایران، نشاندهنده اثرگذاری اعتراضهای مردم ایران در خارج از کشور و خواست عمومی آنها بوده است و امیدواریم باز هم بتوانیم این مسیر را ادامه دهیم و پیگیریها به نتیجه برسد.
محمد نوریزاد، راوی روایت فتح، فیلمساز و روزنامهنگار هوادار سرسخت حاکمیت تا دیروز، و صدای اعتراض امروز زندان از اعتراض و اعتصاب غذای همبندان خود میگوید. نوریزاد که خود روزها در اعتصاب غذا بوده، هدف زندانی از این اقدام را چنین بیان میکند: «برای اینکه به نسلهای بعد از خودش بگوید که من در شرایطی و در جامعهای زیستم که بیگناه در زندان بودم و کوچکترین اختیار یا امکانی نداشتم که بتوانم صدای خودم را به گوش دیگران برسانم، ناگزیز دست به چنین کاری زدم که خودم هم نمیپسندم.»مثل چرخه یی از تلخیهای سریالی و کشدار، سایه انداخته روی سلولهایی که زندانیان عقیده را در خودش جا داده است. روی ساختمانهایی که نامشان شاید آشناترین اعداد و واژهها باشد این روزها. ۳۵۰، ۲۰۹، ۲۴۰، دوی الف، اوین و رجایی شهر. گرسنگی خودخواسته، گاهی حتی تا سرحد مرگ. اعتصاب غذا. میگویند گرسنه میخوابند، تا شنیده بشوند. ۱۸ زندانی عقیدتی این روزها در همین ساعتها، گرسنگی را بر لحظههای طولانی زندان مضاعف کردند تا صدای اعتراضشان نه فقط پشت دیوارهای بلند اوین و رجایی شهر، که شاید ورای مرزهای کشورشان به گوش برسد. شش روز پیش ۱۲ زندانی بند ۳۵۰ اوین اعلام کردند که به نشانه اعتراض، اعتصاب غذا میکنند. و پنج روز بعد شش زندانی دیگر در رجایی شهر کرج با نامهای از همراهی با سیصد و پنجاییها گفتند. برنامه ما را قربان بهزادیاننژاد، بهمن احمدی امویی، حسن اسدی زیدآبادی، عبدالله مومنی، عمادالدین باقی، عماد بهاور، امیرخسرو دلیرثانی، ابوالفضل قدیانی، فیض الله عرب سرخی، محمدجواد مظفر، محمد رضا مقیسه، محمد داور، از ۳۵۰ اوین و شش زندانی دیگر در رجایی شهر کرج، کیوان صمیمی، عیسی سحرخیز، مسعود باستانی، علی عجمی، جعفراقدامی و حشمت الله طبرزدی رقم زدهاند. کسانی که اعتصاب غذا کردهاند برای اینکه به گفته خودشان شنیده شوند. روز شنبه در ۲۵ شهر چهار قاره، شهروندان ایرانی و غیر ایرانی، تدارک مراسمی همزمان را دیدهاند تا با صحه گذاشتن بر شنیده شدن این صدا، از زندانیان سیاسی تقاضا کنند تا به این مرگ تدریجی پایان دهند. همراه ما چهرهای آشنا برای دو نسل حضور دارد. کسی که نام و صدایش برای نسل من یادآور روزهای پر آتش جنگ هشت ساله است و برای جوانترها شاید بیشتر، یادآور اعتراض و صدای زندان. محمد نوریزاد، راوی روایت فتح، فیلمساز و روزنامهنگار هوادار سرسخت حاکمیت تا دیروز، و صدای اعتراض امروز زندان همراه ماست. محمد نوریزاد بعد از انتخابات پر مناقشه ۸۸ و با نگارش رشته نامههای اعتراضی به رهبر جمهوری اسلامی ایران روانه زندان شد. طعم زندان و انفرادی را چشید و محکوم به حبس شد. مورد ضرب و شتم قرار گرفت و ۴۰ روز اعتصاب غذا کرد. امروز در ساعت ششم از تجربه گرسنگی در زندان میگوییم از زبان کسی که به تازگی از سلول زندانش به خانه برگشته است. کسی که در بین درخواستهای پرشمار برای پایان اعتصاب غذا، اعتقاد دارد که باید اعتصاب غذا را ادامه داد، با هر هزینهای. سلام میکنم به شما آقای نوریزاد و متشکرم که دعوت مرا قبول کردید. محمد نوریزاد: من هم خدمت شما و همه شنوندگان راستین و آزاده ایران زمین و آزادگان جهان. شعار نمیدهم. مخاطب همه ما آزادگی است. با هر گرایش، فهم، اعتقاد و دین و معرفتی که داریم. ما اگر با آزادگی و با فطرتمان بنشینیم و با همدیگر صحبت کنیم میبینیم که مشترکات فراوانی با هم خواهیم داشت. مشترکات دینی و ایمانی و وطنی به کنار. من هم برای همه شما آرزوی توفیق دارم. متشکرم از شما آقای نوریزاد عزیز. پیش از هر چیز مایلم از شما درباره اعتصاب غذا بدانیم. شما یک فرد مذهبی و مقید به شرع و دین هستید. ممکن است اعتصاب غذا با اعتقادات مذهبی منافات داشته باشد. چه اتفاقی برای یک زندانی سیاسی یا عقیدتی در زندان میافتد که به اعتصاب غذا راضی میشود؟ اعتصاب غذا برای یک زندانی شاید آخرین گزینه برای فریاد کشیدن است. در زندان شما میتوانید نامه بنویسید، میتوانید تقاضای ارتباط با بیرون را داشته باشید، میتوانید تقاضا کنید که وکیل بگیرید یا تلفن بزنید. وقتی یک به یک باور میکنید که هر کدام از اینها به یک بیسرانجامی منجر میشوند، خواه ناخواه به سمت اعتصاب غذا رانده میشوید. ناگزیز این گزینه پایانی را انتخاب کرده دست به دامن آن میشوید تا مگر افرادی که گوش شنوا ندارند و شما را نمیبینند و نمیخواهند شما را به حساب بیاورند، در یک بن بست ناچاری مجبور شوند به حرف شما گوش کنند. آقای نوریزاد، خیلیها بر این باورند که اعتصاب غذا به خودی خود، نوعی خشونت به حساب میآید. به دلیل همین خشونتی که علیه شخص اعتصاب کننده روا داشته میشود، با آن مخالفند. نظر شما در این باره چیست؟ نگرش درستی است. من چندان مخالفتی با چنین نگرشی ندارم. امر پسندیده این است که کسی به هیچ یک از شاکلههای خشونت دست نزند. چه برای دیگران و چه برای خودش. اما وقتی شعور و فهم و معرفتی در طرف مقابل حس نمیکنی ناگزیزی صدای خاموشت را به گوش اطرافیان برسانی. مردم ما اصلا خبر نداشتند که در یک جایی از دنیا در یک گوشهای از یک زندان، فردی به نام بابی ساندز اعتصاب غذا کرده است. ولی وقتی او به ناچار دست به چنین اقدامی زد و جانش را بر سر این تصمیم گذاشت، این فریاد جهانی شد و مرزها را درنوردید. به حدی که ما مشتاقانه اسم یکی از خیابانهای شهرمان را به پیشگاه ایشان تقدیم کردیم. این خبر و آگاهی نمیتوانست چنین فراروی داشته باشد الا اینکه یک فرد در بحران و تنگنا، جانش را برای مرام و عقیده و فکرش تقدیم کند. ژاپنیها رویکردی به نام «هاراکیری» دارند. وقتی به تنگنا میرسند میروند درب منزل طرف مقابل و آنجا خودزنی میکنند و خونشان را به گردن طرف مقابل میاندازند، تا فهمیده بشوند و صدایشان شنیده شود. به نظر من اعتصاب غذا یک جور هاراکیری جهانی است برای یک زندانی که دیده نمیشود یا حرفش شنیده نمیشود. ممکن است مقداری در مورد فضای زندان برایمان توضیح بدهید؟ چه اتفاقی میافتد که ۱۲ زندانی از این سو و شش زندانی از آن سو به این تصمیم مشترک میرسند که اعتصاب غذا کنند؟ چه جوی بر زندان حاکم است که منجر به این تصمیمگیری میشود؟ یا زندانی در انفرادی به سر میبرد یا در بند عمومی، بند عمومی این حسن را دارد که زندانی میتواند تبادل نظر کند و در کنار دیگران باشد. از انرژی دوستانش بهرهمند باشد. اما یک زندانی در انفرادی گاهی دست به اعتصاب غذا میزند که این بسیار تلخ است. بسیار رنج آور است. ولی ناگزیز آن فرد در تنهایی و تنگنا به این کار دست میزند. یک فرد در زندان، بخصوص در انفرادی در یک بلاتکلیفی بزرگ است. اینکه الان خانوادهاش درگیر چه سرنوشتی شدهاند؟ آیا آنها هم مورد تعرض واقع شدهاند یا خیر؟ اگر فرزندی دارد، مادری دارد، همسر جوانی دارد، آیا آنها را هم رنجاندهاند؟ زمانی بود که همه اینهایی که میگویم متاسفانه جاری بوده است. زندانی را میگرفتند. برای اینکه از او هر آنچه که خودشان میخواهند را بیرون بکشند، خانواده او را هم میآوردند در اوین و آنها راهم تحت فشار قرار میدادند. زندانی پر از اضطراب است. اینکه معیشت خانوادهاش چه میشود؟ بدهکاریهایش، اجاره خانهاش یا مثلا فلان کار ناقصش به کجا میانجامد؟ اینکه دیگران در مورد او چه فکر میکنند؟ پدر و مادرش، همسرش. من جوانان زندانی را سراغ داشتم که همسرانشان در اوایل دوران زندان با آنها همراه بودند ولی نهایتا بعد از یکسال و نیم تا دو سال به مرز متارکه رسیدند. این آشوبی است که ما در کانون زندگی یک متهم- به زعم خودمان- فراهم میکنیم و زندگی آرام آنها را بهم میریزیم. درست است. از نگاه حکومت این افراد آدمهای خطاکاری هستند که بایستی متنبه بشوند. اما من میگویم شما یک جوان را که دو سال است ازدواج کرده است به داخل زندان میبرید تا متنبه شود. فرض میکنیم خود او مقصر باشد، ولی خانوادهاش چرا؟ اینهمه ما در مورد صیانت از کانون خانواده داد میزنیم، بعد خود ما آشوب بزرگی در این کانون ایجاد میکنیم. بااین کارها زندگیها را متلاشی میکنیم. نظام جاری یک زندگی را به خاطر یک اعتراض یا برای یک نوشته بهم میریزیم. زندانی در یک بلاتکلیفی و در قلب یک اضطراب بزرگ است. حالا میآید و به گرسنگی و تشنگی هم روی میآورد و اینها را مضاف میکند بر همه آن بلاتکلیفیها و بر آن تنهاییها. یک زندانی اگر در سلول انفرادی دست به اعتصاب غذا بزند، ویرانگرترین عنصری که مرتب به روح او چنگ میزند، تنهایی است. او همه این مخاطرات را به جانش میپذیرد، صرفا به این دلیل که به افرادی که درست یک وجب آن ورتر از او هستند، پشت در، بفهماند که مرا ببینید. خواستههای مرا بشنوید. من یک انسانم. انسانی که در قرآن شما گفته شده است که خداوند با آفرینش او به خودش تبریک گفته است. شما چرا من را نمیبینید؟ چرا بهایی برای خواستههای اولیه و حقوق انسانی من قائل نیستید؟ تن سپردن به اعتصاب غذا بسیار سخت است. مخصوصا اگر این اعتصاب با یک شیب به سمت لحظههای بحرانی هدایت شود. آقای نوریزاد، با توجه به تجربهای که شما از اعتصاب غذا دارید، میخواستم بپرسم چه اتفاقاتی برای کسی که اعتصاب غذا میکند میافتد؟ چه دورههایی به لحاظ جسمانی و روحی بر آن شخص خواهد گذشت؟ مثلا در مورد مرحوم هدی صابر چرا ایشان را وقتی به بیمارستان میآورند، یک ساعت بعد از دنیا میرود؟ هیچ دلیلی وجود ندارد الا اینکه دیگران حرف او را نشنیدهاند. و باور نکردهاند که او اعتصاب کرده است. باور نکردهاند که او الان از درون متلاشی است. چرا؟ چون خودشان مطلقا چنین حسی ندارند. یک زندانبان درکی از این مسئله ندارد مگر اینکه روزه گرفته باشد، بداند که بعد از سپری کردن یک روز بالاخره یک افطاری برای پایان گرسنگی هست. اما یک زندانی که میخواهد به این شکل اعتراضش را به گوش اطرافیان و مسئولین بالاتری برساند که بر او احاطه دارند، دست به چنین کاری میزند و مسئول طرف مقابل هم او را باور نمیکند. علت اینکه هدی صابر سه ساعت بعد در بیمارستان از دنیا میرود این است که باور نشده بود که او از درون متلاشی است. ممکن است شما بفرمایید که چه دورههایی برای یک زندانی اعتصابی طی میشود؟ مثلا از روزهای اول چه اتفاقی برای فرد اعتصاب کننده رخ میدهد؟ عرض کردم. کم کم به جایی میرسید که چشمانتان تار میشود و صدایتان فرو کشیده میشود. صدا از ته حنجره خارج میشود و ایامی که بر زندانی بگذرد، دیگر چشمانش کم سو میشود و دندانهایش لق میشود. نظام بدنش دیگر از اختیار او خارج میشود و هیچ نشاطی دیگر وجود ندارد. بعضیها کمی آب میخورند تا لااقل فردا را ببینند و باز هم فردا کمی چای مینوشند تا فردای دیگر هم زنده باشند. ولی مرتبا شعله شمع وجودشان کم سو میشود. بلاتکلیفی و اضطراب را به گرسنگی و تشنگی اضافه کنید. که این بلاتکلیفی، آشوبنده است و به معده شما هراس میاندازد. اضطراب، تنهایی و بلاتکلیفی شما از پای میاندازد. همه اینها در شرایطی است که زندانی نمیداند این کارها نتیجه بخش است یا خیر؟ او تصمیم نهاییاش را گرفته است که جانش را وسط میدان بگذارد و بگوید آقا! ببینید این جان مرا که دارد متلاشی میشود. ببینید که این شمع وجودم دارد آب میشود. مرتبا چیزی از درون به معده شما چنگ میزند و چهره درونی شما از درون خراش میاندازد و تشنگی شما را از پا میاندازد. من واقعا بگویم وقتی که من شب عاشورا، در دمادم صبح عاشورا بعد از شش روز اعتصاب خشک به تشنگی شدید رسیدم، یک قطره آب مثل یک اقیانوس برایم طعم داشت، صدای چک چک یک قطره آب مثل یک آبشار برای شما زیباست. یک قاشق غذا به اندازه تمام خوردنیهای یک عمرتان مظهریت پیدا میکند. آن غذا به شما سیلی میزند، آب به شما سیلی میزند، با شما حرف میزند. میگوید مرا بخور. مرا بنوش. شما همه اینها را پس میزنید و دیگر آنها صدایی برنمی آورند. از شما تقاضایی ندارند. در روزهای پایانی دیگر غذا برای شما معنایی و طعمی ندارد. شما به یک آرامش مقدس از درون رسیدهاید و از آن عبور کردهاید. سختیهای هفته اول اعتصاب بسیار بسیار ویرانگر است. از روز دهم که عبور میکنید کم کم به یک آرامشی از فهمیدگی بدن میرسید. در این شرایط بدن دیگر متقاعد میشود که حریف شما نخواهد شد. کسی که اعتصاب غذا میکند چه کسانی را مخاطب خودش در این اعتراض قلمداد میکند؟ اعتصاب کننده سه مخاطب را برای خودش انتخاب میکند، یکی مسئولین و دیگری مردم و در نهایت تاریخ. این افرادی که اعتصاب غذا کردهاند آدمهای بیارزشی نیستند. اینها نخبگان و برجستگان و شاخصان جامعه ما هستند. مثلا آقای امینزاده، آقای بهزادیاننژاد، آقای امویی، اینها آدمهای کمی نیستند. اینها انسانهای برجستهای هستند که هر کدام، صد نفر از این مسئولین امروزی را که بر مسند هستند میتوانند اداره کنند. ولی روزگار و بدفهمی ما باعث شده است که اینها امروز به چنین تنگنایی بیافتند که ناچارند برای جانبداری از یک حق فراموش شده و به حاشیه رانده شده، دست به اعتصاب غذا بزنند. اینها میخواهند به مسئولین بگویند که والله قانون زیباست. والله جان مردمان محترم است. والله شنیدن سخن یک زندانی ابتداییترین چیزی است که مسئولین باید به آن توجه کنند. اینها به مردم میخواهند بگویند که مردم شاهد باشید که ما برای آینده شما و برای فرداهای شما و برای نسلهای بعدی داریم هزینه میشویم. برخی از اینها افرادی هستند که در دولتهای پیشین سهم و نقش داشتهاند. اینها درگیر یک شرمندگی مضاعف هم دارند. درکنار این افراد جوانانی هم هستند که میخواهند به تاریخ بگویند تا ثبت بشود که ما در شرایطی در یک مقطعی از تاریخ در جایی زندگی میکردیم که صدای یک زندانی شنیده نمیشد و کسی به او بها نمیداد و جانش به راحتی از دست میرفت. هدی صابری بود که بیدلیل از دنیا رفت و این گنج بزرگ که میتوانست در فردای این جامعه، مردمان را یاری کند از دست ما رفت. این در حالی است که اگر مسئولین ما میاندیشیدند که هدی صابر میتواند آیت الله مهدوی کنی باشد، میتواند فلان امام جمعه باشد، تصور کنید چه توفانی در میافتاد. چرا ما برای جان خودمان این همه ارزش قائل میشویم که فلان آیت الله را با هواپیمای ویژه میفرستیم به فلان کشوراروپایی تا مثلا چشمش جراحی بشود، ولی هدی صابر به راحتی جانش را از دست میدهد و اصلا اتفاقی در محاکم قضایی ما نمیافتد؟ تعدادی از مخاطبان ما با اعتصاب کنندگان ابراز همراهی میکنند و عدهای مردم را ملامت میکنند که چرا برای زندانیان کاری نمیکنندبه نظر شما اساسا میشود چنین انتظاری از مردم داشت؟ هوداران چگونه باید با اعتصاب کنندگان همراهی کنند؟ انتظار اینکه ما با یک اعتصاب و با یک حرکت کوچک در درون یک زندان بتوانیم جامعهای را متاثر کنیم، برای این روزهای جامعه ما کمی دور است، یا شاید کمی زود است. ما باید هنوز هم هزینه کنیم تا مردم به مرتبهای برسند تا نسبت به حساسیتهای این چنینی به جنب و جوش در بیایند. این خیلی پسندیده است که یک زندانی حرکتی میکند و از جان خودش برای روشنگری نسلهای بعد سرمایه گذاری میکند. برای اینکه به نسلهای بعد از خودش بگوید که من در شرایطی و در جامعهای زیستم که بیگناه در زندان بودم و کوچکترین اختیار یا امکانی نداشتم که بتوانم صدای خودم را به گوش دیگران برسانم، ناگزیز دست به چنین کاری زدم که خودم هم نمیپسندم. طبعا این حرکت به یادگار میماند. ذخیره و سرمایهای میشود برای آیندگان. ما برای رشد مردم خودمان باید هزینه کنیم. و انشاالله فرداها، گلهای خوشرنگ و خوش بویی هستند که از امروز ما میرویند. ما نیاز داریم که وقتی کسی جانش را از دست میدهد، جامعه تماما متاثر شود. این آیه قرآن است که میگوید وقتی یک نفر بیگناه کشته میشود انگار تمامی مردم در تمام جهان کشته میشوند. چطور میشود که یک چنین آموزههای دینی، مستقیما در قرآن ما وجود دارد و مسئولین برجسته ما از کنار آنها چنان عبور میکنند که گویی اصلا اتفاقی نیفتاده است؟ اشکال ندارد اگر آنها نبینند و نشنوند. اما این هزینههای امروز، قطعا کاشتن نهالی است که فردا حتما ثمر خواهد داد. من نمیخواهم شعار بدهم ولی حکمت هستی همین است. امروز باید دانه بکاریم و سرمایهگذاری کنیم تا فردا روزی بتوانیم سرمایه را برچینیم. آقای نوریزاد، در این بین یکی از مخاطبان رادیو فردا پرسیده است که چه شد که اعتقادات شما تغییر کرد؟ به هر حال میدانیم که شما از مدافعان سرسخت حاکمیت بودید که طی یکی دو سال گذشته به یکی از صداهای اعتراض و یکی ازصداهای زندان تبدیل شدید. من تعجب میکنم. اغلب به دوستان که برمی خورم میگویند چه شد که شما به گذشته خودت پشت پا زدی؟ یک مسلمان پیش از اینکه عارضههای مسلمانی خودش را ابراز کند، اول فرد منصفی است. باید با انصاف رفتار کند. باید به دیگران و خواست دیگران احترام بگذارد و بها بدهد. چه کسی میگوید که من از دایره علائق خودم دست شستم؟ اتفاقا به خاطر پاسداری و صیانت از این مفاهیم زیبای دینی و انسانی و انقلابی خودم است که دارم فریاد میزنم که «والله هیچ کدام از این اتفاقاتی که در جامعه ما رخ میدهد نه ربطی به دین ما دارد و نه از آرزوهای انقلاب است» در پایان میخواستم بپرسم شما به عنوان یک همبند و هم سلولی، پیامی برای اعتصاب کنندگان دارید؟ بله. من میخواهم بگویم این عزیزان، اتفاقا، تا زمانی که سخنشان شنیده نشده است به اعتصابشان ادامه بدهند. و اگر که بخواهد در ادامه روند اعتصاب اتفاقی رخ دهد؟ ایرادی ندارد. ببینید. ما باید هزینه کنیم. هر اتفاقی برای هر نفر یک آتشفشان و یک اشتعال بزرگی است که بخشی از جامعه را به شعله میکشد. ایرادی ندارد. بگذارید این ۱۲ نفر جان خودشان را بر سر طرف مقابل بکوبند تا از خواب گران و سنگینی که دچارش شده است بیدار شود. ما ناگزیریم به این راه برویم.
پنج تن ازدوازده زندانی بند ۳۵۰ اوين که از روز شنبه دست به اعتصاب غذا زده بودند، پس از وخامت حالشان به بهداری زندان منتقل شدند. به گزارش سايت کلمه ، عبدالله مومنی،محسن امين زاده،ابوالفضل قديانی ، مهدی کريميان اقبال، و بهمن احمدی امويی، پس از هفت روز اعتصاب غذا ، به مشکلات شديد جسمانی دچار شده اند. اين دوازده تن در اعتراض به جان باختن هدی صابر که پس اعتصاب غذا و ضرب و شتم دربهداری زندان درگذشت، دست به اعتصاب غذا زده اند. بنا بر همين گزارش ، محسن امين زاده و ابوالفضل قديانی دو تن از زندانيان اعتصابی، در مدتی که از حبس آنها می گذرد،دچار بيماريهای قلبی وعروقی شديدی بوده اند. خانواده های اين دو زندانی مسوليت هر گونه اتفاقی را بر عهده مسوولان امنيتی و قضايی دانسته اند. به نوشته سايت کلمه، به غير از اين پنج تن ،حال جسمانی ساير زندانيان اعتصاب کننده نيز وخيم گزارش شده است. علاوه بر اين دوازده نفر، شش زندانی ديگر سياسی محبوس در رجايی شهر کرج نيز ، از چندروز پيش در همبستگی با زندانيان اوين در اعتصاب غذا به سر می برند.
محمود احمدی نژاد،آصف علی زرداری و حامد کرزی عصر روز جمعه در تهران با يکديگر ديدار کردند. اين نشست سه جانبه ميان روسای جمهور ايران، پاکستان و افغانستان يک روز پيش از برگزاری کنفرانسی موسوم به کنفرانس مبارزه جهانی با تروريسم انجام می شود. به گزارش خبرگزاری ايرنا،روسای جمهور سه کشور، در ديدارهای روز جمعه خود درباره مسايل فی مابين و منطقه ای گفت و گو کردند. علاوه بر سه کشورايران، پاکستان و افغانستان، امام علی رحمان رييس جمهور تاجيکستان،جلال طالبانی رييس جمهورعراق و عمر البشير رييس جمهور سودان نيز در اين کنفرانس حضور خواهند يافت. عمرالبشيردر حالی به دعوت محمود احمدی نژاد درکنفرانس مبارزه عليه تروريسم حاضر خواهد بود که خود به اتهام جنايت عليه بشريت از سوی دادگاه بين المللی لاهه تحت پيگرد قرار دارد.
روسای جمهور ارمنستان و آذربايجان، روز جمعه در کازان روسيه، با يکديگر ديدار کردند. اين ديدار، با هدف گفت و گو به منظور پايان دادن به بيش از دو دهه مناقشه برسر منطقه ناگورنو-قره باغ صورت گرفت. نشست روز جمعه ، ميان سرِژسَرکيسيان و الهام علیِف،به ميزبانی ديميتری مدودف رييس جمهورروسيه برگزار شد. پيش ازآغاز اين نشست سه جانبه ، باراک اوباما رييس جمهور آمريکا نيز برای اعلام حمايت کشورش از اين ديدار، با روسای جمهور ارمنستان و آذربايجان ، گفت و گوی تلفنی کرده بود. پيش از اين ، وزارت خارجه روسيه، با انتشار بيانيه ای گفته بود ،مسکو نسبت به پيامدهای مثبت اين ديدار، بسيار خوشبين است. اين نهمين باری است که روسای جمهور دو کشورِ درگير، بر سر اختلافات خود ديدار می کنند. منطقه ناگورنو– قره باغ ،در سال ۱۹۹۴ و پس ازبرقراری آتش بس ميان دوکشور،تحت حمايت نيروهای ارمنستان، اعلام استقلال کرده بود با اين حال،سازمان ملل متحد هنوز موجوديت مستقل اين منطقه را به رسميت نشناخته است.
در حالی که از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی اوین هفت روز میگذرد و شماری از زندانیان رجایی شهر هم به اعتصابکنندگان پیوستهاند، فرزندان میرحسین موسوی و مهدی کروبی با صدور بیانیهای مشترک خواستار پایان این اعتصاب شدند. در حالی که از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی اوین هفت روز میگذرد و شماری از زندانیان رجایی شهر هم به اعتصابکنندگان پیوستهاند، فرزندان میرحسین موسوی و مهدی کروبی با صدور بیانیهای مشترک خواستار پایان این اعتصاب شدند. فرزندان موسوی و کروبی در بیانیه خود خطاب اعتصابکنندگان میگویند: «برادران قهرمان و استوار ما پیام اعتصاب شما کوبندهتر از هر اعتراضی به گوش تمامی هموطنان و هم دلانتان رسید چرا که اگر چه جانتان تنها وسیله رساندن صدای حق طلبی شما است اما این جانهای سبز برای همگان و خانوادههای صبور و دلسوختهتان و ما که خود درد آشناییم عزیز است و سلامتی شما برایمان مایه دلگرمی است.» فرزندان موسوی و کروبی تصریح میکنند: «پس به عنوان برادران و خواهرانی کوچک از شما میخواهیم به اعتصاب خود پایان دهید که اگر پدر و مادر ما نیز چون شما در بند نبودند از شما همین تقاضا را داشتند.» پیشتر خانوادهای آیتالله طالقانی، همت، باکری، مجمع محققین و مدرسین قم،جبهه مشارکت و آیتالله دستغیب درخواست مشابهی از این زندانیان کرده بودند. قربان بهزادیاننژاد، بهمن احمدیامویی، حسن اسدیزیدآبادی، عبدالله مومنی، عمادالدین باقی، عماد بهاور، امیرخسرو دلیرثانی، ابوالفضل قدیانی، فیضالله عرب سرخی، محمد جواد مظفر، محمد رضا مقیسه و محمد داوری ۱۲نفر از زندانیان سیاسی زندان اوین هستند که از روز شنبه ۲۸ خرداد در اعتراض به مرگ هاله سحابی و هدی صابر دست به اعتصاب غذا زدند. در پی آن کیوان صمیمی، عیسی سحرخیز، مسعود باستانی، علی عجمی، جعفر اقدامی و حشمتالله طبرزدی، شش نفر از زندانیان زندان رجاییشهر، نیز به آنها پیوستند . با آزادی عمادالدین باقی از زندان اوین، مهدی کریمیان اقبال به جمع اعتصابکنندگان پیوست و پس از مرخصی محمد جواد مظفر، محسنامینزاده از مرخصی به زندان فراخوانده شد و او نیز به محض ورود به زندان به اعتصابکنندگان پیوست. در همین حال سایت کلمه گزارش داده است، عبدالله مومنی، محسن امینزاده، ابوالفضل قدیانی، مهدی کریمیان اقبال و بهمن احمدی امویی در اثر اعتصاب غذا با مشکل جسمی روبرو شده و به بهداری زندان اوین انتقال یافتهاند. همبستگی با اعتصابکنندگان در ۲۵ شهر جهان در این میان به نشانه همبستگی با اعتصابکنندگان روز شنبه ۲۵ ژوئن در ۲۵ شهر جهان تجمع برگزار خواهد شد. پاریس (فرانسه) اومئو، گوتنبرگ، استکهلم (سوئد)، وارسه، رم (ایتالیا)، لندن (بریتانیا)، وین (اتریش)، آمرسفورت (هلند)، بوداپست (مجارستان)، فرانکفورت، هامبورگ (آلمان)، پراگ (جمهوری چک)، اتاوا، مونترآل، واترولو (کانادا)، کوآلالامپور، پنانگ،جوهر بهرو (مالزی)، آیروین، بوستون، واشینگتن (آمریکا) و سنگاپور ۲۵ شهری هستند که در حمایت از اعتصابکنندگان قرار است روز شنبه در آنها تجمع برگزار شود.
کميسيون اصل نود مجلس شورای اسلامی، شکايات چهار نماينده مجلس از محمود احمدی نژاد را در صحن علنی مجلس قرائت خواهد کرد. پيش از اين رييس کميسيون اصل نود مجلس، از بررسی ۱۸ مورد از تخلفات محمود احمدی نژاد در اين کميسيون نيز خبر داده بود. تخلفات هجده گانه محمود احمدی نژاد، آنگونه که محمد نکونام رييس کميسيون اصل نود اعلام کرد ، شامل مواردی چون خودداری از ارائه بودجه متروبه شهرداری تهران، تخلف در عدم ارائه اساسنامه شرکت نفت ، پرهيز ازاجرای قوانين مصوب مجلس و غيره بوده است. به گفته رييس کميسيون اصل نود، اين هجده مورد، هرکدام چند ين مصاديق تخلف رانيز شامل می شوند و در مجموع ،به حدود چهل تخلف افزايش می يابند. به گفته خبرگزاری مهر، پرونده اين شکايات و تخلفات آقای احمدی نژاد، علاوه بر قرائت در صحن علنی مجلس در هفته آينده، به رييس قوه قضاييه ، دادستانی و ديوان عدالت اداری هم ارسال شده است.
در تظاهرات یمن امروز دستکم یک نفر کشته شد. به گزارش منابع بیمارستانی، نیروهای یمنی که با تانک در خیابان های عدن حضور داشتند، با شلیک بسوی تظاهر کنندگان دستکم یک نفر را کشتند. این تظاهرات در مراسم تدفین جوان ۲۵ ساله ای برگزار شد که تابستان پارسال توسط پلیس بازداشت شده و زیر شکنجه درگذشته بود. خانواده وی از دفن جسد تا روشن شدن نتیجه تحقیقات خودداری می کردند. دادگاهی در یمن، هفته گذشته مرگ وی را ناشی از شکنجه دانست و سه مامور پلیس را در قتل وی مقصر شناخت اما تابحال مجازاتی اعمال نشده است. در تیراندازی امروز، دستکم شش نفر نیز زخمی شدند.
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا نیروهای هوادار معمر قذافی رهبر لیبی را به استفاده از تجاوز جنسی به زنان به عنوان حربهای در جنگ متهم کرد و افغانستان و کنگو خطرناکترین کشورها برای زنان شناخته شدند. به نوشته روزنامه دیلی تلگراف میزان بالای خشونت، نبود امکانات بهداشتی و فقر باعث شده تا افغانستان به خطرناکترین کشور برای زنان تبدیل شود و کنگو نیز به دلیل میزان بالای تجاوز جنسی در جایگاه دوم قرار دارد. خبرگزاری جهانی گلوبال تامسون اعلام کرده است که پاکستان، هند و سومالی در جایگاه سوم تا پنجم خطرناکترین کشورها برای زنان به دلیل بدرفتاری، تبعیض برای سقط جنین دختر و تهدید طالبان برای پاشیدن اسید قرار دارند. اما آیا خشونت و تجاوز علیه زنان حربهای است که تنها در کشورهای جهان سوم به کار گرفته میشود؟ شهران طبری همکار رادیو فردا در لندن در زمینه وضعیت خشونت و تجاوز جنسی علیه زنان در بریتانیا میگوید: شهران طبری: «در این کشورها تجاوز جنسی یک جنایت محسوب میشود و جرم سنگینی دارد. کافی است که به مورد رئیس سابق صندوق بینالمللی پول نگاه کنید. فرقی نمیکند که مردی که متهم به این عمل است چه کاره است یا در چه موضعی قرار دارد، این عمل یک جنایت است. اخیرا در تورونتو رئیس پلیس تورونتو به یک خانم حقوقدان داشت میگفت که زنها نباید با لباس پوشیدنشان کاری کنند که مردها تحریک شوند. این موضوع مطلبی شد که بحث داغی را برانگیزد و تظاهراتی را به دنبال داشته باشد. اسم این تظاهرات را گذاشتند تظاهرات زنان جلف. یا تظاهرات لباس پوشیدن جلف. چون عبارتی که آن رئیس پلیس به کار برده بود این بود که زنها نباید جلف لباس بپوشند. این تظاهرات در تورونتو شروع شد و به آمریکا رفت و هفته پیش هم در انگلیس یک تظاهرات بزرگی زنها گذاشتند و لباسهای خیلی جلف پوشیدند و شعارشان این بود که هر لباسی که ما بپوشیم مهم نیست، تجاوز جنسی جنایت است. هیچکس حق ندارد به زنی تجاوز کند به خاطر ظاهرش یا رفتارش و به خاطر هر چیز دیگر. این مسئولیت مرد است. خانم طبری، من فکر میکنم تفاوت بسیار عمدهای که وجود دارد بین تجاوز جنسی که به زنان در کنگو صورت میگیرد با تجاوز جنسی که برفرض در فرانسه، آمریکا یا بریتانیا صورت میگیرد، تفاوت موقعیت زنان است. در کنگو، در افغانستان در واقع به نوعی عملیات جنگی است و نیروها علیه همدیگر چنین ابزاری به کار میبرند. در کشورهای غربی به چه شکلی به این ماجرا نگاه میشود. به طور قطع خشونت جنسی، جنایت است. فرق نمیکند شما میتوانید یکی را بکشید. این جنایت است. جنایت هم در آن خشونت است. این هم نوعی خشونت است. ولی مسالهای که در همه جا مشترک است، منتها درجات متفاوت دارد، به خاطر اینکه در کشورهای غربی، در کشورهای دموکراتیک، نگوییم غربی، در کشورهای دموکراتیک قانون حاکم است و جاری است. قانون تعیین میکند که چه کاری درست است و چه کاری درست نیست. در حالی که در کشورهایی که نام بردید مثل کنگو قانون حاکم نیست. ولی در همه جا این وسیله تجاوز جنسی یک نوع اعمال قدرت از سوی مرد است. حالا در جامعه اروپایی ممکن است از سوی یک مرد به طور فردی باشد و در بعضی جوامع دیگر به طور جمعی. به صورت عملی تایید شده از سوی دولت است که دولتی مردسالار است و میخواهد قدرت خود را بر زن از این طریق اعمال کند. دیگر اصلا مساله لباس در اینجا مطرح نیست. در افغانستان که زنها برقع میپوشند اصلا. اگر در کشورهای دموکراتیک تجاوز جنسی علیه زنی صورت بگیرد آن زن چطور میتواند از حقوقش دفاع کند و چطور میتواند در دادگاه ثابت کند که به او تجاوز شده؟ مساله بسیار دشواری است. برای همین هم در این کشورها گفته میشود که بسیاری از تجاوزهای جنسی حتی گزارش داده نمیشود. برای اینکه برای زنها حتی در غرب هم این مساله تابو است. بگذریم که در کشورهای غیردموکراتیک این مساله به طرز غریبی ناموسی است. ولی با این حال در غرب هم تابو است. برخورد جامعه با مردی که متهم میشود به تجاوز جنسی چیست؟ بسیار شدید است. آنچه که من از انگلستان میدانم اگر کسی متهم به تجاوز جنسی شود اصلا از جامعه طرد میشود. در مجله صدای دیگر به حادثه تجاوز به شماری از زنان خمینیشهر نیز میپردازیم. در روز روشن اتفاق افتاد. حادثه در محلی امن اتفاق افتاد. نه در بیابانی بیدر و پیکر و نه در پیچاپیچ درهای پر از راهزن. راهزنان اما شیوه راهزنی را خوب بلد بودند. آنها در خانه را شکستند. به مردان حمله کردند. دستها و پاهایشان را بستند و در اتاقی محبوسشان کردند و زنها را با خود بردند. زنها پیر بودند و جوان. رسانهها نوشتند که حتی زنی باردار هم در بینشان بود. چه بر سر زنها آمد؟ هرچه بود بیش از ۲۰۰۰ نفر از مردم شهر را به امان خواهی و دادستانی به مقابل دادگستری خمینی شهر اصفهان کشاند. آسیه امینی، فعال حقوق زنان: به نظر من آنقدر فاجعه بزرگ است که در طول شاید تاریخ کشور ما فقط در زمانی که اقوامی مثل قوم مغول به ایران حمله کرده بودند چنین چیزهایی را در تاریخ میخواندیم. به راحتی از لفظی مثل تجاوز برای این خبر استفاده کرد. این یک فاجعه برای تاریخ معاصر ماست. اگر بازتابهای این خبر را دنبال کنیم و حرفهایی که مسئولان مستقیم و غیر مستقیم امنیت مردم در قبال چنین فاجعهای میزنند را دنبال کنیم، حتی پوزش از مردم خواسته نمیشود. حتی توجیه نمیشود که چرا نتوانستیم امنیت شما را چنان برقرار کنیم که در روز روشن به نوامیس مردم حمله شود و آن هم در جلوی دیدگان خانواده زنان به آنها تجاوز شود. آنچه شنیدنی است واکنش مسئولان تامین امنیت مردم خمینی شهر است. سردار حسن کرمی، فرمانده انتظامی استان اصفهان واقعه را این گونه شرح میدهد: «همسایه این باغ که یک نفر آنجا ساکن بوده، با مشاهده رفتاری که افرادی که داخل باغ بودند و مقداری هم تحریک آمیز بوده با سر و صدایی که ایجاد میکنند، آن فرد تحریک میشود و دوستان خودش را فراخوانی میکند. ۱۳ نفر از دوستان خودش میآیند در آن باغ و نهایتا حمله میکنند به این خانواده و مردها را داخل اتاقی زندانی میکنند و زنها را با خودشان میبرند و بعد از آزار و اذیت جنسی اینها را آزاد میکنند.» خانم امینی، آیا حرفی برای گفتن باقی مانده؟ من فکر میکنم این را اصلا باید در تاریخ به عنوان نقطه عطف در نظر بگیریم. یک نقطه عطف که به قرنها پیش برگشتیم. به حمله چنگیز خان برگشتیم. توجیهاتی مثل آنچه که امام جمعه وقت و مسئول نیروی انتظامی و دیگران میگویند در قبال چنین چیزی به قدری ناچیز و پرت است که فقط باید آن را در ادامه همین حمله دهشتناک توجیهش کرد. این یک اظهار نظر ساده نیست از طرف یک فرد مسئول. که بگوید پوشش یک زن یا رفتار یک زن میتواند دلیلی باشد برای اینکه به او حمله شود. مگر در سایر کشورها که آدمها به راحتی لباس میپوشند، حجاب مرسوم ایران را هم ندارند کسی میتواند به حق دیگری... حتی میتواند لمساش کند، چه برسد به اینکه بخواهد به او تجاوز کند. این تنها نشان دهنده بیکفایتی و بیلیاقتی کسانی است که نتوانستند امنیت را نه تنها در شهر و خیابان و محیطهای عمومی که برای چارچوب خانهها و چهاردیواری خانهها حفظ کنند. نکته دیگری که در این میان به نظر میرسد که باید به آن توجه کرد این است که در سالهای پیش مواردی از قتلهای زنجیرهای و ناموسی را داشتیم. که در آن، متهمان زمانی که برابر دادگاه قرار میگرفتند، تمام بار مسئولیت را بر عهده قانون میگذاشتند و میگفتند قانون به ما اجازه داده که خودمان ناموس خودمان را حفظ کنیم و یا کسانی را در ایل و قبیله ما مرتکب خطای ناموسی شدهاند را مجازات کنیم. یا در موردی مثل سعید حنایی فردی را داشتیم که بیش از ۱۶ زن را کشته بود و ادعایش این بود که دارد جامعه را پاک میکند از زنان ناپاک. اما اتفاقی که این بار افتاده این بحث را نه از زبان متهم پرونده و در مقام دفاعش میشنویم، ما این حرف را داریم از فرمانده نیروی انتظامی یک منطقه یک استان بزرگ میشنویم. فکر میکنید اگر چنین اتفاق و چنین سیستمی بخواهد در ایران جا بیافتد، چه اتفاقی در ایران خواهد افتاد؟ متاسفانه من باید از این مساله به عنوان بیماری اجتماعی نام ببرم. کشتن آدمها و تجاوز به ناموس آدمها یک بیماری است. ویروس این بیماری هرچه باشد در هر صورت عامل این بیماری ویروسی است که باید با آن به مجادله برویم. نکته تاسف آور دیگر این است که تقریبا در تمام بیست سال گذشته تابستانها زمانی بوده برای وارد عمل شدن نیروی انتظامی برای کنترل روسری و حجابهای خانمها. اینکه مانتوها تنگ باشد، گشادتر باشد، روشنتر یا تیرهتر باشد و یا چند تار موی آنها دیده شود یا نشود. بعضی اوقات هم وارد جزییات میشوند که برای نوع آرایش خانمها هم حتی محدودیت تعیین میکنند و جریمه تعیین میکنند. اما دقیقا در همین تابستان در طی دو هفته گذشته ما شاهد سه تجاوز در ملاء عام بودیم. یک مورد در خیابان شریعتی تهران اتفاق افتاد که دو نفر با متجاوزان درگیر میشوند و آسیب میبینند. یک مورد در دانشگاه فردوسی مشهد بوده که منجر میشود به تجمع دانشجویان و درخواست حفظ امنیتشان و مورد بعدی در خمینی شهر. چرا نیروی انتظامی علی رغم تلاش برای کنترل حجاب زنها قادر به تامین امنیت زنان ایرانی نیست؟ ما زنها بعد از انقلاب سال ۵۷ تبدیل شدیم به یک پرچمی برای اینکه اسلامی بودن این انقلاب را به اثبات برسانیم. فرمان اجباری شدن حجاب که خیلی سریع بعد از انقلاب از سوی آیت الله خمینی صادر شد و بعدها قانون و همه مراجع اجرایی کشور در خدمت چنین ایدهای قرار گرفت، فقط به این دلیل بود که ما به عنوان پرچم انقلاب اسلامی به دنیا نشان داده شویم. منظورم از ما زنان ایران است. حجاب ما سمبل این اسلامیت است. سمبل این جمهوری اسلامی است. بنابراین ما به خودی خود نمیتوانستیم تصمیم بگیریم برای اینکه این سمبل را خدشه دار کنیم. اگر ما زنان تصمیم میگرفتیم که لباسمان به اراده خودمان انتخاب شود در واقع داشتیم قداست این پرچم را از دید آقایانی که سردمدار تصمیم گیری برای نظام اسلامی بودند، خدشه دار میکردیم. بنابراین شدیدترین برخوردها و شدیدترین تصمیمها برای حفظ این سمبل و حفظ این پرچم در ۳۲ سال اخیر گرفته شده. اما اینکه در قبال حفظ این آیا آنها مسئولیتی برای پاسداشت دست کم ناموس این زنان دارند یا نه، همانطور که اشاره کردم هرازگاهی در کشور از سوی گروههای افراطی ما چیزی را به اسم قتل ناموسی قتلهای زنجیرهای ناموسی و چیزهای دیگر میشنیدیم. اما این شکل نوینش ارمغانی است که به نظرم آشوبهای سرکوب دو سال اخیر به آن دامن میزند. یعنی شرایط سیاسی ایران هر چه پیچیدهتر میشود، ناامنی هم درش افزایش پیدا میکند. و خوب عدهای هستند که اساسا از این ناامنی و شلوغی درآمد و قدرت کسب میکنند. بنابراین به گمان من حتی به آن دامن میزنند. در این مجله درباره طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاهها هم با سعید پیوندی مصاحبه کردهایم. طرح تفکیک آموزش عمومی از همان سی سال پیش پس از وقوع انقلاب اسلامی آغاز شد. از همان سالها دختران و پسران از هفت سالگی از یکدیگر جدا میشوند تا به گفته مسئولان جمهوری اسلامی مبانی مذهبی اسلام پاس داشته شود. طرحی جنسیتی که تا هجده سالگی تا زمانی که دختران و پسران به بلوغ اجتماعی و جسمی و دینی میرسند ادامه مییابد و آن گونه که ماههای اخیر مطرح شده است، قرار است این تفکیک جنسیتی به محیطهای دانشگاه هم تسری پیدا کند. اما سئوال اینجاست چرا با اینکه بیش از سی سال از این تفکیک جنسیتی و آموزش مذهبی میگذرد، این چنین فساد و جنایت در میان مردم رخنه کرده به گونهای که زنان نه در خیابان، نه در دانشگاه و نه در حریم خصوصی خانههایشان امنیت ندارند؟ این سئوال را با سعید پیوندی، کارشناس مسایل آموزشی ساکن پاریس، پاسخ میدهد: سعید پیوندی: من فکر میکنم امروز در برخورد با حوادثی که در جامعه ما تعدادشان دارد زیاد میشود، پرسش شما پرسش اساسی است. من فکر میکنم بیش از هرچیز بر میگردد به تفکر مکانیکی و خطی که در مسئولان وجود دارد. مسئولان ما فکر میکنند که این نوع مسایل اخلاقی یا روابط بین دو جنس مخالف از طریق جداکردن مکانیکی و از طریق سخت گیریهای بیجا یا از طریق تحمیل یک سری هنجارها و قوانین سختگیرانه حل خواهد شد. در حالیکه مسایل اصلی جامعه به این ترتیب حل نمیشود. مسایل اصلی جامعه نه با تصمیمات از بالا و تفکرات آمرانه بلکه از طریق درک مسایل اجتماعی و برخورد به مسایل با زاویه کارشناسانه میتواند حل شود. برای همین هم هست که ما هر چه بر این روشهای سخت گیرانه اضافه کنیم نتیجهاش آنچنان مطلوب نیست ضمن اینکه این چیزهایی که میبینید و در مطبوعات و رسانهها مطرح میشود، فقط نوک کوه یخی است که در جامعه ما شاهدش هستیم. چرا در عین حال که بیش از بیست سال است که هر تابستان عملیات ویژهای گذاشته میشود برای کنترل حجاب زنان و چرا در عین حال که سالهای سال است تفکیک جنسیتی صورت گرفته و همانطور که شما هم میگویید وضعیت اجتماعی به گونهای است که حوادثی مثل خمینی شهر فقط نوک قله کوه یخ فساد اجتماعی است که گاهی خودش را نشان میدهد، چرا مسئولان جمهوری اسلامی هیچ عکس العمل و توجهی که نشان نمیدهند؟ مسئولان نقطه حرکتشان بیش از هر چیزی معیارها و مسایلی است که به جامعه امروز ایران تعلق ندارد و برای همین هم از درک خواستها و نیازها و ویژگیهای این جامعه عاجز هستند و فکر میکنند تنها وظیفهشان پاسداری از موازین دینی و اسلامی است بدون توجه به واقعیتهای اجتماعی، نیازهای امروز جوانان قرن بیست و یکم. برای همین است که تنها دغدغه مسئولان به نظر میآید رعایت این مسایل حتی به صورت ظاهری است. نتیجه این میشود که تمام توجه به طرف مسایلی میرود که فرعیاند و مسایل اصلی فساد اجتماعی در عمل در این فضای غبارآلود و ناروشن کاملا پنهان میمانند و یا مسئولان حاضر به اعترافشان نیستند برای اینکه فکر میکنند که وظیفه دینی خودشان را انجام میدهند و این جامعه است که مسئول روی آمدن چنین شرایطی است. همین ماجرا در مورد زنان خیابانی، کودکان فراری و در مورد تمام آن زمینهها و پدیدههای نامطلوبی که در جامعه ما وجود دارد به همین نحوی که شما گفتید میشود داوری کرد. یعنی ما شاهد یک نوع سکوت و عدم هر نوع پویایی فکری و راه حلهای اجتماعی فکر شده هستیم در مورد اینها. برای اینکه مسئولان ما به یک بن بست فکری در این زمینهها دچار هستند. آنها به مسایلی توجه میکنند که مسایل اصلی جامعه ما نیستند و برای همین هم هیچوقت نمیتوانند بفهمند که برای چه چنین پدیدههای منفی در جامعه میتواند رشد پیدا کند. و اما نافرمانی مدنی در عربستان سعودی؛ دهها زن سعودی روزهای جمعه و شنبه هفته گذشته اقدام به رانندگی در برخی شهرهای این کشور کردند. عربستان سعودی تنها کشوری است که در آن رانندگی برای زنان ممنوع است. کمپین رانندگی زنان در عربستان سعودی بیش از دو ماه است که زنان این کشور را فرا میخواند تا به تنهایی پشت فرمان اتومبیلهایشان بنشینند و در خیابانهای عربستان رانندگی کنند. ایلیا جزایری، در این زمینه میگوید: ایلیا جزایری: این طور که خبرها رسیده به خیر و خوشی تمام شده و هم به خیر و خوشی ادامه دارد. یعنی برخوردی با زنانی که رانندگی کردند صورت نگرفته به اضافه اینکه خود زنانی که این کار را انجام دادند تاکید میکنند که در قانون هیچ مادهای بنا بر منع قانونی رانندگی زنان وجود ندارد و هیچ فتوایی شرعی هم برای آن وجود ندارد. من با خانم امیره کشغری یک زن روزنامهنگار سعودی که اتفاقا روز جمعه در خیابانهای ریاض رانندگی کرده بود صحبت کردم و تاکید میکرد این اقدام به معنی مقابله با دولت نیست، برای گرفتن یک حق اجتماعی است. آقای جزایری، خبرهایی که میرسد نشان میدهد که گویا حتی پادشاه عربستان هم نگاه مثبتی به این ماجرا دارد و امکان دارد که اصلا این اجازه به طور رسمی صادر شود که زنان عربستانی هم بتوانند رانندگی کنند. نه فقط ملک عبدالله نظر مثبت دارد مجموعه حاکمیت سعودی نظرشان در مورد این قضیه مثبت است. حتی در مجلس شورا مطرح شده که به طور رسمی مجلس شورا اعلام کند از این به بعد زنها آزاد هستند که رانندگی کنند. ممنوعیتی که وجود دارد یک ممنوعیت از سوی دولت نیست. یک ممنوعیت اجتماعی است. کسی که بافت سعودی را میشناسد میداند که نوع جامعه سعودی طوری است که فکر میکند اگر زنها را در لفافه بگذارد، در خانه نگاه دارد و مانع از رفت و آمدشان بشود میتواند زنها را حفظ کند. برخوردی که پلیس شریعت میکرده با رانندگی زنها به این دلیل بود که این اتفاق میتوانست یک سری تنشهایی در جامعه به وجود بیاورد که ادامه آنها دیگر جمع کردنش برای سردمداران سخت بود. ممانعت از این جهت بود. خود پادشاه سعودی گفت این قضیه اگر جامعه بپذیرد ما هیچ حرفی نداریم که زنها به خیابان بیایند و رانندگی کنند. به نظر میرسد که اتفاقات اجتماعی زیادی دارد در جامعه عربستان میافتد. این طور که خبرهای هفته پیش حاکی بود گویا یکی از دختران پادشاه عربستان هم نقاب را کنار گذاشته و با یک حجاب اسلامی در خیابانها ظاهر شده و دارد اقدامات پیشروانهای را در مورد حقوق زنان در عربستان مطرح میکند. این اجتماع است که همیشه فشار میآورد بر روی حاکمان که یک استاندارد خیلی نامعقولی را رعایت کنند. جامعه سعودی سی سال پیش داشت به سوی یک جامعه رو به پیشرفت حرکت میکرد. در آنجامعه زنان امکان رفت و آمد بیشتری پیدا کرده بودند. یک اتفاق افتاد و آن پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بود. این باعث شد موج اسلام گرایی تندرو و اسلام سیاسی بار دیگر در عربستان سعودی زنده شود و این موج جلوی همه این پیشرفتهای اجتماعی را گرفت و بار دیگر تاثیر مستقیم روی زنها گذاشت و زنها را به خانه برگرداند.
یک دیپلمات ارشد انگلیسی به خبرگزاری آسوشیتد پرس گفت: برای کمک به اپوزیسیون لیبی برای دوره بعد از قذافی، طرحی با جزئیات آماده شده است که احتمالا هفته آینده بطور رسمی منتشر خواهد شد. این دیپلمات ارشد انگلیسی، که هویتش فاش نشده است، گفت: هیاتی مرکب از مقامات انگلیسی، آمریکایی، ایتالیایی، ترک و چند کشور دیگر، ماه ها در شرق لیبی با اپوزیسیون لیبی راجع به جایگزینی قذافی مذاکره کرده اند. وی گفت: این طرح از جمله ، نحوۀ از سرگیری صادرات نفت لیبی را در بر می گیرد.
به گفته فعالان سیاسی سوری،امروز در تیراندازی نیروهای رژیم سوریه به تظاهرکنندگان، دو نفر کشته شدند: یک نفر در حومه دمشق و یک نفر در شهر حمص. امروز نیز مانند جمعه های پیش، ده ها هزار نفر در شهرهای مختلف سوریه دست به تظاهرات زدند و خواستار کنار رفتن بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، شدند. گزارش ها حاکی از حضور سنگین نیروهای امنیتی و نظامی سوریه در شهرهای محل تظاهرات است. با وجود حضور ارتش سوریه در مناطق مرزی با ترکیه، دیروز نیز ۱۵۰۰ سوری به ترکیه گریختند و شمار آوارگان سوری در ترکیه به ۱۱ هزار و هفتصد نفر رسید. وزیر خارجه آمریکا دیروز از سوریه خواست نیروهای ارتش خود را از مجاورت مرزهای ترکیه دور کند زیرا این حضور خطر برخورد نظامی را افزایش می دهد و جان شهروندان سوری را به خطر می اندازد.
زهره الهیان، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، به خبرگزاری فارس گفت:محمد شریف ملک زاده، در ارتباط با مناطق آزاد دارای اتهامات مالی و در ارتباط با شورای عالی ایرانیان خارج از کشور دارای اتهامات امنیتی است. محمد شریف ملک زاده، رئیس پیشین شورای عالی ایرانیان خارج از کشور و از نزدیکان اسفندیار رحیم مشایی، اخیرا از سوی علی اکبر صالحی به معاونت اداری و مالی وزارت خارجه منصوب شده بود، اما با فشار نمایندگان مجلس، از این سمت برکنار و دیروز بازداشت شد. به گفته زهره الهیان،اتهامات امنیتی محمد شریف ملک زاده، مربوط به دعوت از برخی افراد برای شرکت در همایش ایرانیان خارج از کشور، به رغم هشدارهای وزارت اطلاعات، بوده است. خبرگزاری فارس دیروز همچنین خبر بازداشت علی اصغر پرهیزکار، مدیر عامل منطقه آزاد اروند، را منتشر کرد. وی نیز از نزدیکان رحیم مشایی است.
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، امروز گفت: سران اتحادیه اروپا با پذیرش کرواسی به عضویت این اتحادیه موافقت کرده اند. آنگلا مرکل روز جمعه، در پایان نشست دو روزۀ سران اتحادیه اروپا در بروکسل گفت: در این نشست توافق شد که معاهدۀ عضویت کرواسی تا پایان امسال تدوین شود. تصویب این معاهده توسط پارلمان کشورهای عضو اتحادیه اروپا، تا ژوئن ۲۰۱۳ طول خواهد کشید و در آن زمان کرواسی رسما به عضویت اتحادیه اروپا درخواهد آمد. اتحادیه اروپا اکنون ۲۷ عضو دارد.
بهای نفت در بازارهای جهانی، پس از کاهش دیروز، امروز تقریبا ثابت بود. آژانس بین المللی انرژی، به منظور کاهش بهای جهانی نفت، دیروز اعلام کرد که ۶۰ میلیون بشکه از ذخایر استراتژیک نفت خود را، ظرف یک ماه آینده، به تدریج روانه بازار می کند. به دنبال اعلام این خبر، بهای نفت دیروز بطور چشمگیری کاهش یافت. از جمله بهای نفت برنت دریای شمال دیروز بشکه ای شش دلار و ۹۵ سنت پایین آمد.اما امروز این کاهش به ۵۶ سنت محدود بود. قطع صادرات نفت لیبی و ناآرامی در کشورهای خاورمیانه، موجب افزایش کم سابقه بهای نفت در بازارهای جهانی شده است.
کمیسر عالی سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر، خانم ناوی پیلای، صدور مجازات های سنگین برای فعالان سیاسی و حقوق بشری شیعه در بحرین را محکوم کرد و این مجازات ها را «سیاسی» و غیر حقوقی نامید. دادگاه بحرین، روز چهارشنبه، هشت تن از فعالان سیاسی و حقوق بشری را به حبس ابد محکوم کرد. در ارتباط با تظاهرات بحرین، رویهمرفته ۲۱ نفردر این دادگاه محاکمه شدند. اتهام آنان «اقدام برای سرنگونی حکومت با توسل به زور، در همکاری با یک سازمان تروریستی درخدمت بیگانه» عنوان شده است. بان گی مون، دبیر کل سازمان ملل و وزارت خارجه آمریکا نیز این مجازات ها را محکوم کردند.
در واکنش به انتشار خبر دیدار علی لاریجانی با یکی از نمایندگان اصلاحطلب مجلس ششم و تلاش وی برای متقاعد کردن اصلاحطلبان به حضور در انتخابات آینده مجلس، روابط عمومی مجلس شورای اسلامی با انتشار بیانیهای این موضوع را تکذیب کرد.در واکنش به انتشار خبر دیدار علی لاریجانی با یکی از نمایندگان اصلاحطلب مجلس ششم و تلاش وی برای متقاعد کردن اصلاحطلبان به حضور در انتخابات آینده مجلس، روابط عمومی مجلس شورای اسلامی با انتشار بیانیهای این موضوع را تکذیب کرد. روابط عمومی مجلس شورای اسلامی در این بیانیه همچنین انتشار چنین اخباری را «اقدامات انتحاری برخی عوامل مشکوک» برای رسیدن به «اهداف بیارزش خود» توصیف کرده و انتشار این خبر «بدون ذکر منبع و تنها با استناد و نقل از منابع به اصطلاح آگاه» را دلیلی بر نادرستی آن ارزیابی کرده است. خبرگزاری کار ایران، ایلنا، روز چهارشنبه در خبری به نقل از یک «منبع آگاه» با اشاره به دیدار یک نماینده اصلاحطلب مجلس ششم با علی لاریجانی اعلام کرد که «حدود یک ماه قبل در جلسهای در دفتر رئیس مجلس شورای اسلامی با حضور آقای زمانی مشاور دکتر لاریجانی تشکیل شده و آقای لاریجانی از این نماینده اصلاحطلب مجلس ششم خواست افراد معتدل و سرشناس جناح اصلاحطلب برای انتخابات مجلس نهم کاندیدا شوند.» بر اساس گزارش این خبرگزاری که در شماری از روزهای روز پنجشنبه چاپ تهران نیز بازتاب یافت، رئیس مجلس شورای اسلامی در این دیدار وعده داد که «برای تأیید صلاحیت افراد معتدل جریان اصلاحطلب با شورای نگهبان رایزنی کند و گفت که به احتمال زیاد، شورای نگهبان نیز این افراد را رد صلاحیت نخواهد کرد.» اما اکنون روابط عمومی مجلس شورای اسلامی میگوید که «با توجه به شخصیت ممتاز و جایگاه حقوقی ریاست مجلس شورای اسلامی، به طور معمول همه افراد، نخبگان و نمایندگان سلایق مختلف سیاسی با توجه به مسئولیتهای خود با ایشان دیدار میکنند و اصولاً این برنامهها امری مرسوم و رایج است، اما باید متذکر شد ایشان طی چند هفته گذشته، هیچگونه ملاقاتی و یا گفتوگویی با موضوع خبر جعلی مذکور نداشتهاند.» این بیانیه همچنین اضافه میکند که «رئیس مجلس شورای اسلامی به عنوان رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس هشتم، همواره تأکید بر حضور تمامی جریانهای درون نظام در صحنههای سیاسی کشور از جمله انتخابات آتی داشتهاند و اتخاذ وحدت نظر از سوی اصولگرایان در عرصه های سیاسی را نیز یک ضرورت میدانند.» روابطعمومی مجلس همچنین از رسانهها خواسته است که از انتشار اخباری که شائبه تشویش افکار عمومی دارد خودداری کنند و متذکر شده است در این زمینه از خبرگزاری ایلنا، شکایتی در مراجع قضایی ثبت خواهد شد. بر اساس زمانبندی وزرات کشور جمهوری اسلامی، انتخابات مجلس نهم قرار است در اسفند ماه امسال برگزار شود و به نظر میرسد که با حذف اصلیترین چهرههای اصلاحطلب از صحنه، دو گروه اصولگرای حامی و منتقد دولت بیشترین تلاش را برای تصاحب اکثریت کرسیهای مجلس نهم خواهد داشت. از زمان شکلگیری اعتراضها به نتایج انتخابات بحثبرانگیز ریاست جمهوری، بسیاری از چهرههای شاخص اصلاحطلب که در میان آنها نمایندگان دورههای پیشین مجلس نیز به چشم میخورد، بازداشت و به حبسهای طویلالمدت محکوم شدهاند. در این میان طیف اصولگرایان منتقد، دولت را متهم میکنند که از طریق به شکل سازمان یافته در پی دخالت در انتخاب آتی و کسب اکثریت کرسیهای مجلس است. از جمله چندی پیش غلامرضا مصباحیمقدم، نماینده اصولگرای تهران، محمود احمدینژاد را متهم کرد که به شکل غیررسمی جریانی را برای دخالت در انتخابات آتی مجلس به راه انداخته است. طیف اصولگرای منتقد دولت همچنین حضور اصلاحطلبان در انتخابات آتی مجلس را رد نکرده و از زبان آقای مصباحیمقدم گفته است که جریان اصولگرا نمیخواهد مجلس، یک مجلس یکپارچه اصولگرا باشد و «این دوره هم که تعدادی از اصلاحطلبان در مجلس هستند، در حوادث اخیر نسبتاً مواضع خوبی داشتهاند و ما از مواضعشان راضی هستیم.» در اوائل خرداد ماه امسال نیز آیتالله خامنهای در دیدار با نمایندگان مجلس به رغم متهم کردن اصلاحطلبان به غفلت از تقوای جمعی، با اشاره به وجود «جریانهای مختلف» در مجلس گفته بود که «هیچ اصراری بر یکی شدن این جریانها نیست چرا که اختلاف فکر و سلیقه سیاسی، امری طبیعی است اما این جریانها باید مراقب باشند که اختلاف سلیقه را به کشمکش و چالش تبدیل نکنند.» اظهاراتی که به نظر میرسد تلویحاً به معنای موافقت رهبر جمهوری اسلامی با ادامه حضور اقلیت اصلاحطلب در مجلس آینده است.
به رغم سرکوب خونین در سوریه ،امروز نیز مانند هر جمعه، ده ها هزار نفر در شهرهای مختلف سوریه ، علیه رژیم بشار اسد دست به تظاهرات زدند. گزارش های شاهدان عینی حاکی از حضور سنگین نیروهای نظامی و امنیتی در شهرهای محل تظاهرات است. اکنون بیش از سه ماه از آغاز تظاهرات در سوریه می گذرد. با وجود حضور ارتش سوریه در مناطق مرزی با ترکیه، دیروز نیز ۱۵۰۰ سوری به ترکیه گریختند و شمار آوارگان سوری در ترکیه به ۱۱ هزار و هفتصد نفر رسید. وزیر خارجه آمریکا دیروز از سوریه خواست نیروهای ارتش خود را از مجاورت مرزهای ترکیه دور کند زیرا این حضور خطر برخورد نظامی را افزایش می دهد و جان شهروندان سوری را به خطر می اندازد.
تلاش نمایندگان سه کشور ایالات متحده، فرانسه و بریتانیا برای انتشار گزارش نقض تحریمهای بینالمللی از سوی جمهوری اسلامی روز پنجشنبه در جلسه شورای امنیت سازمان ملل با مخالفت دو متحد تهران یعنی چین و روسیه روبهرو شد.تلاش نمایندگان سه کشور ایالات متحده، فرانسه و بریتانیا برای انتشار گزارش نقض تحریمهای بینالمللی از سوی جمهوری اسلامی روز پنجشنبه در جلسه شورای امنیت سازمان ملل با مخالفت دو متحد تهران یعنی چین و روسیه روبهرو شد. به گزارش خبرگزاری رویترز که نسخهای از این گزارش محرمانه را به دست آورده، روسیه و چین با این دلیل که هنوز جای «اطلاعاتی قابل اعتماد» در این زمینه خالی است با انتشار آن مخالفت کردهاند. گرچه خبر مخالفت مسکو و پکن با انتشار گزارشی علیه فعالیتهای غیرقانونی جمهوری اسلامی تازه در روز پنجشنبه، دوم تیرماه، منتشر شد، پیشتر تعدادی از دیپلماتهای غربی پرده از تلاشهای روسیه در این زمینه برداشته بودند. خبرگزاری رویترز در ۲۳ اردیبهشتماه گذشته اعلام کرد که روسيه در تلاش است جلو انتشار رسمی گزارش سازمان ملل از نقض قطعنامههای شورای امنيت از سوی ايران و ارسال سلاح و مهمات به سوريه را بگيرد. به گفته این خبرگزاری، بخش اعظم این گزارش مربوط به نقض صادرات سلاح از سوی ایران و ارسال تجهیزات و مهمات از تهران به دمشق است. این خبرگزاری از قول دیپلماتهای غربی میگوید که تسلیحات ایرانی پس از رسیدن به سوریه به دست شبهنظامیان لبنانی و فلسطینی میرسد. سفیر آمریکا در سازمان ملل روز پنجشنبه با حمایت نمایندگان دو کشور بریتانیا و فرانسه با تاکید بر اهمیت انتشار گزارش مربوطه و در جریان قرار گرفتن تمامی اعضای شورای امنیت خواستار انتشار سریع آن شد. اما در مقابل آلکساندر پانکین، دستیار نماینده روسیه در سازمان ملل، با حمایت نماینده چین این خواسته را اکیداً رد کرد و متذکر شد که اطلاعات به گفته او «تأییدنشده یا سیاسی» نباید در روند کار شورای امنیت دخالت داده شود. به گفته خبرگزاری رویترز، دولت چین پیشتر نیز در مورد دو کشور سودان و کره شمالی جلو انتشار گزارشهای مشابهی از نقض تحریمها را گرفته است. با این حال نماینده چین در سازمان ملل اعلام کرد که پکن «امیدوار است ایران گامهایی مثبت در جهت جلب اعتماد جامعه بینالملل بردارد». به دنبال سر باز زدن ایران از متوقف ساختن غنیسازی اورانیوم، شورای امنيت سازمان ملل چهار قطعنامه تحريمی علیه جمهوری اسلامی به تصویب رساند تا تهران را وادار کند فعاليتهای مرتبط با غنیسازی اورانيوم را به حالت تعليق درآورده و صحت صلحآميز بودن فعاليتهای خود را به آژانس بينالمللی انرژی اتمی ثابت کند. جمهوری اسلامی ايران اين قطعنامهها را رد کرده و همچنان به فعاليت غنیسازی اورانيوم ادامه میدهد.
تا ساعاتی پیش از آغاز بازی دیروز تیم فوتبال امید ایران با عراق در استادیوم آزادی، فدراسیون فوتبال ایران به مسئولان تیم امید اطلاع نداده بود که ایران در بازی رفت با عراق، به دلیل استفاده از بازیکن دو اخطاره،سه بر صفر بازنده اعلام شده است. تیم فوتبال امید ایران، در بازی رفت در عراق، یک برهیچ برتیم عراق پیروز شد ولی در بازی برگشت ِ دیروز، بازی را دو برهیچ به تیم عراق واگذار کرد و از راه یافتن به المپیک بازماند. به گزارش خبرگزاری ایسنا، کنفدراسیون فوتبال آسیا در چهارم اسفند ۸۹ به فدراسيون فوتبال ايران ابلاغ كرده بود كه كمال كاميابينيا دو اخطاره است و نميتواند در بازي ايران برابر عراق بازي كند؛ اما اين موضوع به كادر فني تيم اميد اطلاع داده نشد تا در بازي رفت، كاميابي نيا، در دقایق آخر وارد زمين شود. تازه دیروز معلوم شد که ايران، به دليل استفاده از بازيكن دو اخطاره،در آن بازی سه بر صفر بازنده اعلام شده بوده است. علیرضا منصوریان سرمربی تیم امید، دیروزگفت: تا ساعت یازده و نیم صبح پنجشنبه دیروز، کسی در اردو از این نتیجه اطلاع نداشت و هنگامی که این خبر به آگاهی مسئولان تیم و بازیکنان رسید همه گیج شده بودند و نمی دانستند با چه روشی در مقابل تیم عراق بازی کنند. در این میان، علی کفاشیان،رئیس فدراسیون فوتبال ایران، خبر استعفایش را تکذیب کرد و گفت با وجود این که از این نتیجه خجالت می کشد اما هرگز استعفا نخواهد داد.
در سه دههی گذشته و بالاخص در دو سال اخير بسياری از زندانيان سياسی برای ابراز مخالفت با رفتار زندانبانان، بازجوها، قضات و ديگر عوامل و روندهای اطلاعاتی، نظامی و قضايی در زندانها دست به اعتصاب غذا زدهاند. در سه دههی گذشته و بالاخص در دو سال اخير بسياری از زندانيان سياسی برای ابراز مخالفت با رفتار زندانبانان، بازجوها، قضات و ديگر عوامل و روندهای اطلاعاتی، نظامی و قضايی در زندانها دست به اعتصاب غذا زدهاند. اعتصاب غذا چه نوع خشک و چه نوع غير خشک آن برای سلامت زندانی و جان وی خطر جدی ايجاد می کند. با وجود اين خطر، چه عواملی باعث می شوند در نهايت زندانی تصميم بگيرد به اين کار خطير دست زند؟ آيا اين کار از حيث سياسی، اخلاقی و حقوقی موجه است؟ درخواست پايان دادن به اعتصاب از سوی افرادی که آزاد هستند چه کارکردی دارد؟ کالايی به نام جان آزادی گرانبها ترين گوهری است که انسانها در زندان آن را از دست می دهند. اگر زندانی سياسی علاوه بر حبس به خاطر باورها و رفتارهای غير مجرمانهی خود از ابتدايی ترين حقوق خود مثل امنيت، سلامت، احترام، دسترسی به دستشويی، تلفن، روزنامه و کتاب، نامهی دوستان و اقوام، دسترسی به وکيل و پروندهی خود و اطلاع از سير پروندهاش محروم باشد زندان برای وی حتی بدون شکنجهی جسمانی و روانی به جهنم تبديل می شود. در اين شرايط زندانی غير از سلامتی و جان خود کالايی برای به ميدان آوردن در جريان مقاومت در برابر بی عدالتی و سرکوب در اختيار ندارد. زندان بخشی از حوزهی عمومی به مخاطره انداختن سلامتی و جان، نشانه استيصال تام و تمام است. در شرايط استيصال است که افراد تلاش می کنند به سياستی به نام تظلم دست زنند. تظلم فراتر از اظهار ظلم در جمعی محدود تلاش برای طرح ظلم با صدای بلند در حوزهی عمومی و در گير کردن ديگران در اين فرايند است. زندان در جمهوری اسلامی ديگر يک فضای ايزوله و دور از چشم نيست که گهگاه بخش بسياری کوچکی از مردم در باب آن بشنوند. بازداشت و مورد ضرب و جرح واقع شدن (با وجود هفتاد هزار مامور طرح امنيت اخلاقی يا بازداشت بيش از ده هزار معترض پس از انتخابات ۱۳۸۸) به بخشی جدايی ناپذير از حيات جمعی ايرانيان تبديل شده و آنچه بر زندان و زندانی می گذرد هر روز به گوش و چشم افراد می رسد. از همين جهت زندانيان می دانند که با اعتصاب غذا صدای آنها بلند تر در فضای عمومی شنيده خواهد شد. اما چرا زندانيان سياسی ايرانی احساس استيصال دارند؟ فعالان سياسی که هنر آنها پيدا کردن روزنهای برای اميد به تغيير است چرا در زندانهای جمهوری اسلامی به استيصال می رسند. پنج واقعيت اين استيصال را توضيح می دهند: بن بست سازمان سرکوب دستگاه قضايی جمهوری اسلامی از کمترين استقلال برخوردار است و کاملا در اختيار نيروهای امنيتی و نظامی قرار دارد: فرايند قضايی در اين دستگاه بی معنی است. زندانی سياسی در ايران هيچ دريچهای برای دفاع از خود و استيفای حداقلی از حقوق خود را نمی يابد. ممکن است همان بازجويی که وی را با کتک و خشونت بازداشت کرده او را مورد استنطاق قرار دهد و همو حکم را برای قاضی صادر کند. وقتی که زندانی با يک فرايند چند مرحلهای از مامور بازداشت تا قاضی و زندانبان مواجه باشد احساس می کند که از اين ستون به آن ستون می تواند فرج باشد اما عزم دستگاه قضايی و انتظامی و امنيتی ان است که اين گشايش حتی در يک لحظه هم احساس نشود تا زندانی سياسی احساس نکند که روزنهی اميدی برای وی وجود دارد. علی رغم همهی شلختگیها و بی نظمیهايی که در دستگاه اداری کشور وجود دارد نظام سرکوب به گونهای طراحی شده که زندانی سياسی را آن قدر در منگنه بگذارد که مرگ را بر زندگی ترجيح دهد. خامنهای و دوستان اگر در ادارهی کشور ناکارآمدی تام و تمامی از خود بروز دادهاند در شکل دادن به روالهای سرکوب موفق بودهاند. پايان گفتگو حکومت استبدادی پس از رسيدن به استيصال در مفاهمه و گفتگو با مخالفان به بازداشت و شکنجه و قتل آنها دست می يازد. در اين نوع مواجهه تنها زور و قهر است که حکومت می کند. از اين رو هيچ منطقی بر گفتگوی بازجو به عنوان نمايندهی تام الاختيار حکومت و متهم در ايران حاکم نيست. بازجو که نمايندهی ولی فقيه و شخص خدای متعال (چهرهی جلال و جبروت وی) است زندانی را حتی پس از صدور حکم رها نمی کند و در همهی احوالات بر وی سلطه دارد. اين سلطه متوجه به شکستن کامل زندانی و تسليم شدن وی است. يکی از عواملی که می تواند به زندانی اميد به زندگی ببخشد مقاومت در برابر سلطهی بازجويان و نظام سرکوبی است که آنها نمايندگی می کنند. اما اگر زندانی در اولين برخورد متوجه شود که همه کاری از دست بازجو می آيد (از تجاوز به وی و تهديد اعضای خانواده به تجاوز تا کشتن وی) و در هر جلسه به شدت مورد ضرب و شتم و تحقير قرار گيرد و شخصيتش خرد شود ديگر حتی گفتگويی در سطح تابع و متبوع باقی نمی ماند. پايان مفاهمه ميان زندانی و بازجو/زندانبان می تواند پايان اميد به بازگشت به زندگی عادی نيز باشد. ياس و سرخوردگی زندانی سياسی در شرايط له شدن زير پای ماشين سرکوب مدام در رفت و برگشت ميان خوف و رجاست. لحظاتی در خلوت سلول يا تحت شکنجه منحنی اميد وی به بالاترين حد خود می رسد و در همان لحظات نيز ممکن است ياس و سرخوردگی بر وی حاکم شود و به زمين و زمان ناسزا بگويد. همين شرايط ناپايدار است که زندانی را به سمت تصميم گيریهای غير قابل انتظار (برای آنها که بيرون از زندان هستند) سوق می دهد. اين حالت تعليق از لحظهی بازداشت آغاز می شود. هنگامی که در خودروی ماموران بر وی چشم بند می گذارند و سرش را به ميان پاهايش هل می دهند او زندگی خود را نه در دستان خويش بلکه در دستان مشتی بی سر و پا می بيند که صرفا با اتکا به اسلحه می توانند با ديگران چنين کنند. زندانی ای که به مبارزهی مسلحانه باور نداشته باشد سلاحی بجز به خطر انداختن جان خويش و بی آبرو کردن آنها در افکار عمومی ندارد. همين احساس است که بعدا وی را آمادهی به مخاطره انداختن جانش می سازد. اين شرايط از نظر احساسی و هستی شناسانه آن قدر دشوار است که نمی توان در باب واکنش زندانی در برابر آن با اعتصاب غذا به داوری حقوقی و اخلاقی و سياسی پرداخت. جو ياس و سرخوردگی پس از سرکوبهای شديد به راحتی به شکار عقل در نمی آيد تا بتوان به توصيههای اخلاقی يا حقوقی به زندانی در حال اعتصاب غذا پرداخت. نقض کرامت انسانی فشار بيش از حد بر زندانيان سياسی در زندانها مثل انفرادی، محروميت از ابتدايی ترين حقوق و تحقير هر روزهی آنها از منظر زندانی نقض کرامت انسانی وی است. احساس نقض کرامت مهم ترين انگيزه برای پايان بخشيدن به زندگی است. آن دسته از زندانيان که احساس کنند راه گريزی ندارند و تحمل اعتصاب غذا را نيز نداشته باشند به خودکشی دست می زنند (که در مورد زندانيان سياسی در ايران بسيار نادر است و در سال های اخير هيچ موردی از آن مشاهده نشده است). اما آنها که نيروی واکنش در برابر اين نقض کرامت را در خود قوی می بينند به اعتصاب غذا دست می زنند. از همين جهت است که توصيههای افراد بيرون زندان برای پايان دادن به اعتصاب غذا گرچه از روی خير خواهی است کمک چندانی به آنها نمی کند. تنها بازگردادن اين احساس کرامت است که زندانی را از تداوم اعتصاب غذا باز می دارد. فراموش شدگی علاوه بر اعتراض به تحقير، اعتصاب غذا بستری برای شنيده شدن صدای زندانی است. بزرگ ترين دغدغهی زندانی سياسی فراموش شدگی است. زندانی سياسی قبل از زندانی شدن هويت و همهی هستی خويش را از ارتباطات سياسی و اجتماعیاش اخذ می کرده است. بازجويان مدام به زندانی سياسی القا می کنند که وی فراموش شده و همه به دنبال "عشق و حال" خويش هستند. در مقابل زندانی سياسی با اعتصاب خود و بعد عکس العملهای ناشی از آن به بازجويش اثبات می کند که فراموش نشده است. از همين جهت اگر کسانی می خواهند يک زندانی سياسی به اعتصاب غذايش پايان دهد بهترين اقدام آنها طرح ايدهها و شخصيت و دستاوردهای وی است. زندانی سياسی اميد به زندگی را با احساس حضور در گسترهی عمومی باز می يابد. ----------------------------------------------------------------------------------- * نظرات مطرحشده در این مقاله الزاماً بازتاب دیدگاههای رادیو فردا نیست.
شاهرخ مشکینقلم نام آشنایی در حیطه رقص و تئاتر در عرصه بینالمللی است. این بازیگر و رقصنده ایرانی برجسته ۴۴ ساله در پاریس اقامت دارد و تاکنون علاوه بر بازی در تئاترهای فرانسوی، برنامههای رقص متفاوتی را در سرتاسر دنیا اجرا کرده که با استقبال زیادی از سوی مخاطبان ایرانی و غیرایرانی مواجه شده است.شاهرخ مشکینقلم نام آشنایی در حیطه رقص و تئاتر در عرصه بینالمللی است. این بازیگر و رقصنده ایرانی برجسته ۴۴ ساله در پاریس اقامت دارد و تاکنون علاوه بر بازی در تئاترهای فرانسوی، برنامههای رقص متفاوتی را در سرتاسر دنیا اجرا کرده که با استقبال زیادی از سوی مخاطبان ایرانی و غیرایرانی مواجه شده است. این عضو کمدی فرانسز فرانسه و از اعضای گروه آرین منوشکین، از معروفترین کارگردانان تئاتر دنیا، از ۱۴ سال پیش گروه رقصی را به نام نکیسا پایهگذاری کرد. او علاقه خاصی به متون کلاسیک ادبیات فارسی دارد و تاکنون رقصهایی را بر اساس داستانهایی چون سهراب و گردآفرید، خسرو و شیرین و هفتپیکر نظامی طراحی و اجرا کرده است. از جمله آثاری که شاهرخ مشکینقلم اجرا و طراحی آن را بر عهده داشته، اجرای منظومه زهره و منوچهر سروده ایرج میرزا، شاعر متفاوت و طنزپرداز ایرانی، در بیش از ۱۵۰ سال گذشته است، شاعری که منتقد دوران خویش بود و با بیپروایی هرچه تمامتر شعر میسرود. زهره و منوچهر حدود هفت سال پیش در پاریس و نیویورک به روی صحنه رفت و مورد استقبال زیادی قرار گرفت. حالا قرار است دوباره زهره و منوچهر به کارگردانی شاهرخ مشکینقلم از اواخر ماه ژوئن تور خود را در اروپا، کانادا و آمریکا آغاز کند. در گفتوگویی که با آقای مشکینقلم، طراح رقص، رقصنده، کارگردان و بازیگر تئاتر، در پاریس داشتم، ابتدا از او پرسیدم: دلیل اجرای مجدد منظومه زهره و منوچهر بعد از این همه سال چیست؟ شاهرخ مشکینقلم: اولا یک اثر هنری معمولا نمیمیرد و فقط بعضی از آثار هست که به فراموشی سپرده میشود. ولی یکی از دلایل ویژهاش این بود که یکی از شخصیتهای این داستان که سه شخصیت بیشتر ندارد، یکی راوی است که همان ایرج میرزا است و یکی منوچهر و یکی زهره... شخصیت راوی یا ایرج میرزا را آقای عزیزالله بهادری بازی میکردند از اول. فستیوال تیرگان در تورونتو خواستند که من را دعوت کنند امسال به عنوان هنرپیشه تئاتر، نه رقصنده. به خاطر این که هر بار من در آمریکا وجهه رقصندگیام مطرح بوده و خانم ماریا صبوری مقدم که این برنامه را عهدهدار بودند، خواستند که حتما زهره و منوچهر که قبلا در موردش صحبتهای طولانی کرده بودیم بیاورند آنجا و خواستند که با همان کادر اولیهاش و فرم اولیهاش و همان هنرپیشهها باشد. آقای عزیزالله بهادری که از هنرپیشههای پیشکسوت ما هستند در دوره اول تئاتر ایران دوره نوشین، سن بالایی دارند و من یک جور راستش دلم میخواست که بزرگداشتی باشد از یک اسطوره زندهمان و ترجیح هم میدادم که این بزرگداشتها به جای این که وقتی هنرمندانمان نابود میشوند بزرگداشت برایشان میگیرند، در حضورشان این اتفاق بیفتد که خودشان بدانند که چه قدر آدمها دوستشان دارند و چه قدر قدردانی میکنند از هنرشان، از وجودشان و از دانششان. این اجرا در حقیقت با آن اجرایی که چند سال پیش داشتید تفاوت دارد یا همان است؟ هیچ اجرایی در دو روز متفاوت دقیقا همان اجرای پیشین نیست. کما این که ده سال از سن همه ما گذشته و تجربیات دیگری کسب کردیم همهمان، تفاوتهایی از لحاظ جسمی و مغزی پیدا کردیم، دیدگاههایمان در زندگی یک خرده متحول شده. عزیزالله بهادری شاید آن طراوت و چابکی را که آن زمان داشت نداشته باشد. بنابراین مجبوریم یک آداپتاسیون بکنیم و بنابراین یک جاهایی تفاوتهایی پیدا خواهد کرد. آقای مشکینقلم، شما خودتان نقش زهره را ایفا میکنید و این کار آدم را یاد زنپوشهای نمایشهای سنتی ایرانی مثل سیاهبازی و تعزیه میاندازد. آیا شما میخواستید این کار شما تداعی چنین نمایشهایی باشد یا دلیل دیگری دارد؟ درست است که من اشراف داشتم به این حقیقت که در فرمهای تئاتر قدیم یعنی از دوره شکسپیر گرفته تا به امروز در تئاتر کابوکی یا کاتاگالی هند فرمهای سنتی تئاتر دنیا و معتبرترینهایشان در تعزیه ما همیشه نقش زنها را مردها ایفا میکردند، ولی واقعیت امر این است که من با وجود وقوف بر این امر که خودم یک جورهایی دانشجوی همین فرمهای تئاتر آنتیک [قدیمی] بودم، دلم میخواست آن زمانی که شروع کردم روی این اثر کارکردن حدود ده پانزده سال پیش، دلم میخواست که یک هنرپیشه زن این را بازی کند. ولی اتفاقی که افتاد ده پانزده سال پیش در پاریس متاسفانه هنرپیشه دختری که زبان فارسی را به این صراحت بداند و بیان کند و آگاه باشد به شعر فارسی خیلی کم بود. به خاطر نبود چنین امکاناتی، بچهها گفتند چرا خودت این رل را بازی نمیکنی؟ خودت چرا رل زهره را بازی نمیکنی و من هم قبلا این تجربه را داشتم در تئاتر چندین و چند بار در نقش زن بازی کرده بودم در تئاترهای فرانسه با آرین منوشکین یا تئاترهای دیگر، و این اتفاق خیلی میافتد در فرانسه. این فاصلهگذاری تمام معنی تئاتر است. این فاصلهگذاری تئاترال [تئاتری] خودش اتفاقا گرمای این بازی را بیشتر کرد و از یک فرم ملودراماتیک که خود متن در نهادش داشت تغییرش داد به یک فرم کمیک و طنزآلود. به خصوص جسارتی که در این شخصیت بود که بازیگر اصلی یعنی رل اصلی را زهره الهه عشق ایفا میکند و اینجا جسارتی را میبینیم در متن این زبان که کاملا نامانوس است با فرهنگ ایران. کاملا نشاندهنده برگرفتگی این اثر از یک اسطوره غربی است. به خاطر این که الهه عشق ما نداشتیم در فرهنگمان. وقتی زهره شروع میکند به طنازی و خودستایی و از خودش تعریف کردن و دلبری کردن از منوچهر، ما چنین چیزی را در فرهنگ حتی امروزمان نداریم و زنی که بتواند چنین برخوردی با یک مرد بکند، بلافاصله در فرهنگ سنتیمان به چشم یک فاحشه میبینیم. بنابراین حتی من نمیتوانستم به خودم اجازه دهم که این رل را به این بزرگی بسپارم به دست دختری که وقتی بخواهد ازش دفاع کند در بهترین کیفیتهایی که ادا خواهد کرد، حداکثر بیننده به او به چشم یک فاحشه نگاه خواهد کرد. در صورتی که این فاصلهگذاری که میشود که یک مرد بازی میکند دیگر جایی برای چنین برداشتهایی وجود ندارد. آقای مشکینقلم، ایرج میرزا به عنوان شاعری بیپروا که در شعرهایش تابوشکنی کرده آن هم ۱۵۰ سال پیش و هم به عنوان شاعری که وجه سیاسی هم دارد چون شاعری بوده که منتقد زمان خودش بوده و یک شاعر مخالف مذهب، از طرفی هم کلماتی در شعرهایش هست که عنوان کردنش روی صحنه تئاتر حداقل در فرهنگ ایرانی شاید خیلی دور از ذهن باشد. چه شد که شما رفتید سراغ این متن و ایرج میرزا؟ دقیقا همین بود. من وقتی اولین بار منظومههای ایرج را خواندم یا عارفنامه را و یا حتی همین «زهره و منوچهر» را متعجب شدم که ما یک چنین شعرایی و اندیشمندان و نویسندگان و روشنفکرانی داشتیم در دوره روشنفکری ایران؛ تنها دورهای را که میتوانیم بگوییم اتفاق واقعی سیاسی و روشنگری در ایران اتفاق افتاد چنین نویسندههایی داشتیم و تمام اینها هشدار میدادند و پرهیز میداشتند ملت را از واقعه مذهب و تمامیشان در آن دوره دارند یک جوری این را زیرش یک خط قرمز میکشند که مواظب ملا و مفتی و مذهب و مذهبیون و آخوندجماعت باشید که آن چه بر سر ایران رفته به خاطر این خرافات بوده. وقتی ایرج میرزا در مورد قمهزنی شروع میکند به نقد کردن یا حتی داستانی را که در عارفنامه آمده به آن خانم چادری خود عارف همخوابه میشود و این طور برملا میکند یک سری واقعیتهای تلخ جامعه ما، من از خودم سوال میکردم که چه طور ممکن است روشنفکران ما که خودشان را چپ میدانستند حتی تودهای و کمونیست میدانستند چه طور ممکن است که در تنها دوره روشنگری ایران در اندیشه سیاسیاش اینها درس نگرفتهاند از بزرگانشان، از پدران اندیشهشان؟ چه طور شده که اینها را نخواندهاند؟ آیا ممکن است که ما این قدر کمبود وقوف داشته باشیم نسبت به تاریخ و فرهنگ خودمان؟ چه طور ممکن است چنین اثری خوانده نشده باشد یا این که از کنارش گذشته باشند به راحتی؟ اجرا در چه زمانی است؟ به ترتیب، اجرای اول ۲۷ ژوئن در مونپلیه، ۲ ژوئیه در پاریس و بعد به ترتیب ۱۵، ۱۶ و ۱۷ ژوئیه در لسآنجلس، ۲۳ و ۲۴ ژوئیه در تورونتو کانادا، ۳۰ ژوئیه در سکرمنتو و ۳۱ ژوئیه در سانفرانسیسکو. بعد در ۲ و ۳ سپتامبر در فرانکفورت و شاید چهارم سپتامبر در کلن. قطعهای از کارهای گذشته مشکینقلم * «ایستاده با مشت»: این اسم مستعار تنها چیزی است که از او میدانیم. جوانی که همراه گروهش تاکنون ۱۴ موزیک ویدئو برای اتفاقات بعد از انتخابات ۸۸ و حامیان جنبش سبز ساخته و در کانالی به همین نام در یوتیوب گذاشته است. آخرین ساخته او ترانه خرداد نام دارد که به تازگی در یوتیوب منتشر شده. ترانهای که خوانندهاش آزما نام دارد و آهنگسازش ناشناس است. اینها کسانی هستند که از جنبش سبز حمایت میکنند، اما به دلایل امنیتی هرگز کسی نام اصلی آنها را نمیداند. در گفتوگویی که با ایستاده با مشت داشتم، ابتدا از او در مورد سابقهاش در ساخت ویدئوکلیپ پرسیدم: ایستاده با مشت: کارهایی که من انجام دادهام از قبل از انتخابات به این شکل شروع شد یعنی با این سمت و سو. ولی قبلش من به صورت تجربی و به صورت نیمهحرفهای کار ویدئو انجام میدادم. ولی بعد از انتخابات به صورت جدیتری ادامه پیدا کرد. این کانالی که شما در یوتیوب راه انداختهاید به اسم ایستاده با مشت، که بیشتر از ده تا ویدئو تویش هست. چه روندی طی شد و با چه انگیزه این کار را کردید؟ میتوانم خیلی موردی راجع به آن صحبت کنم. اولین کاری که انجام شد قبل از انتخابات بود و یک ویدئویی بود در حمایت از میرحسین موسوی و بعد از انتخابات به خاطر اتفاقاتی که رخ داد احساس نیاز به شدت حس میشد که یک سری کار انجام شود. آن موقع در ایران تمام بچههایی که قبل از انتخابات فعال بودند و بچههایی که من میشناختم در گروههای موسیقی زیرزمینی شروع کردند خودانگیخته به ساختن موزیک برای این شرایطی که به وجود آمده بود. آنها میخواستند که این موزیکها به صورت ویدئو دربیاید. اولین کاری که بعد از انتخابات انجام شد یک ویدئویی بود که یک یا دو ماه بعد از انتخابات درآمد. بعد از آن این مسیر ادامه پیدا کرد. اتفاقاتی که داشت رخ میداد در سال ۸۸ در ایران آن قدر زیاد بود که تقریبا میشود گفت ماهی یک ویدئو ساختم بعد از آن و در کانال قرار دادم. اتفاقات متفاوتی بود از کمپین مجید توکلی بود، فوت آیتالله منتظری و خیلی اتفاقات دیگر که در ویدئوها مشخص است. مشخصا راجع به این ترانه خرداد میخواهم بپرسم. این کار نسبت به کلیپهای دیگری که در مورد جنبش سبز روی یوتیوب است حرفهایتر است. هم به لحاظ کار موسیقی و هم ویدئویی که برایش ساخته شده. چه امکانات ویژهای داشتید که این کیفیت کار خیلی بالاتر از کارهای دیگر است. من امکان خاصی نداشتم. کل کار از عکسهایی درست شده که در اینترنت هست و فقط به نظر من مهم ایدهای است که پشت کار بود. ما همیشه این شعار را همه جا دیدیم که «ما به خرداد پرحادثه عادت داریم»، وقتی مضمون کار و شعری که خوانده میشود راجع به خرداد است، فکرکردم که بیایم این مصرع را تصویرش کنم. که «خرداد پرحادثه» چیست. در واقع کلید کار توی این است که بعد از پانزده خرداد ۴۲ شروع کردم و به سه خرداد ۶۱ رسید و بعد خرداد ۷۶ و خرداد ۸۸، به نظر من اینها زنجیرهای بود که اینها را به هم وصل میکرد. این به لحاظ مفهومی. ولی به لحاظ فرم کار که یک پروژکتوری هست که از آن استفاده کردیم و تصویرها را انداختیم و بازیگری داریم که صفحه سفید را در پروژکسیون تکان میدهد. در این ویدئو عکسهای متفاوتی هست از کشتهشدگان جنگ ایران و عراق. مثل چهره شهید همت تا عکسهایی از آقایان خاتمی، موسوی و کروبی و حتی عکسی از آیتالله خمینی. انگار یک تاکیدی هست بر روی همبستگی همه طیفها. آیا این عمد بوده؟ بله. کاملا عمدی بوده. برای این که به زعم من این زنجیرهای است که تاریخ ما را به هم وصل میکند. تاریخ ما منفک نیست از هم و تمام بخشهایش به هم وصل است. در واقع اگر بخواهیم در یک عبارت خاص خلاصه کنیم این جریان ویدئو را «حقطلبی» است. در تمام این اتفاقاتی که توی این ویدئو تصویر شده به نظر من وجه اشتراکشان حقطلبی است و ایستادگی در برابر ظلم. در هر زمانی بنا بر مقضیات آن زمان شکلی پیدا کرده و یک رهبر خاص. به نظر شما، ساخت کلیپهای زیرزمینی چه قدر اهمیت دارد؟ آیا میشود کیفیت آنها را به عنوان یک اثر هنری حفظ کرد؟ چرا نه. من خودم ادعایی بابت وجه هنری کاری که از طرف خودم و دوستانم ارائه میشود در آن کانال ندارم و این تیمی که داریم کار میکنیم. ولی به نظرم خب به هر حال ما داریم بر اساس احساس نیازی که میکنیم این کار را انجام میدهیم. مشخصا آن نیاز ارجحیت دارد نسبت به کیفیت هنری کار. این به این معنی نیست که ما حواسمان به کیفیت هنری کار نیست. ولی ارجحیت با ارائه این پیام است. لزوم این کار چیزی نیست که مثلا ما دو نفر سه نفر بنشینیم کنار هم و تصمیم بگیریم که این کار لازم است. این به نظر من در سپهر عمومی نسل و جامعه ما وجود دارد. در واقع اگر به یک شکلی بخواهم توضیح دهم من فکر میکنم کاری که این جور ویدئوها دارند انجام میدهند، شبیه آمپلیفایر است. توی ایران یک اتفاقاتی دارد میافتد به هر شکلی. کاری که این ویدئوها و این شبکههای اجتماعی دارند انجام میدهند، بزرگنمایی این اتفاقات است. بزرگنمایی منظورم اغراق نیست. منظورم اتصال اتفاقاتی است که توی گوشیهای تلفن همراه مردم در خیابانهای تهران فیلمبرداری میشود به رسانههای رسمی. رسانههای رسمی از طریق یوتیوب و اینها به آن ویدئوها دسترسی دارند ولی آوردن آن در بستری که میشود گفت بستر هنری ویدئو، باعث میشود این پیامها سادهتر انتقال پیدا کند و بهتر.
قرار دادن ماهواره ۱۵ کيلو گرمی "رصد " در مدار زمين ضمن تثبيت موقعيت ايران در جمع کوچک کشور های برخوردار از اين قابليت، نگرانی های امنيتی در منطقه را پيرامون افزايش برد و همچنين دقت موشک های بالستيک ايران به نحو قابل ملاحظه ای افزايش داده است. قرار دادن ماهواره ۱۵ کيلو گرمی "رصد " در مدار زمين ضمن تثبيت موقعيت ايران در جمع کوچک کشور های برخوردار از اين قابليت، نگرانی های امنيتی در منطقه را پيرامون افزايش برد و همچنين دقت موشک های بالستيک ايران به نحو قابل ملاحظه ای افزايش داده است. ايران تنها کشوری است که پيش از مبادرت به آزمايش بمب اتمی به توليد موشک های بالستيک با برد ۲۰۰۰ کيلومتر دست يافته است. نقص عمده موشک های بالستيک ميان برد ايران دقت کم آنها در هدف گيری است. پرتاب موشکی اخير را ميتوان گامی چشمگير در راه افزايش ظرفيت حمل و همچنين اصلاح قدرت هدف گيری موشک هايی ايرانی تلقی کرد. ايران در ميان کشورهای خاورميانه دارای متنوع ترين و پر تعداد ترين ظرفيت موشکی است. در عين حال اسرائيل با وجود داشتن تنوع موشکی کمتر، نسبت به ايران از قدرت موشکی بيشتری برخوردار. اگرچه صنايع موشکی ايران همچنان نيازمند تامين پاره ای از قطعات خارجی، بخصوص در زمينه توليد موتور و سيستم هدايت الکترونيکی آنها است، ميزان وابستگی اين صنايع به منابع غير بومی در حال کاهش بنظر ميرسد. پرتاب چهارشنبه گذشته ماهواره رصد سومين تلاش ايران برای قرار دادن يک ماهواره در مدار زمين محسوب ميشد. اولين اقدام ايران برای قرار دادن يک ماهواره در مدار زمين در سال ۲۰۰۸ با شکست روبرو شد. شش ماه بعد، دومين تلاش ايران به نتيجه رسيد و در ۲ فوريه سال ۲۰۰۹ ماهواره "اميد " وسيله موشک دو مرحله ای "سفير " در مدار زمين قرار گرفت. قرار دادن ماهواره رصد در مدار زمين، قرار بود در ماه مارس سال جاری انجام شود که اين اقدام بدون ارائه توضيحی پيرامون دلايل تاخير در آن، سه ماه بعد عملی شد. اهميت موشکی پرتاب ماهواره رصد، بيشتر از داشتن اهميت در حوزه فعاليتهای فضائی، يک توفيق چشمگير در زمينه صنايع موشکی محسوب ميشود. موشک حامل ماهواره رصد ( سفير-۱ بی ) اگرچه يک سيستم موشکی تازه نيست، با اين حال دو آزمايش موفق آن در جريان سه پرتاب در طول کمتر از ۳ سال، نشان ميدهد که صنايع موشکی و فضائی ايران با توسعه قابليت های کنونی قادر اند به ظرفيتهای موشکی بالاتر و همچنين تحقق هدفهای بزرگتر در زمينه های فضائی دست يابند. وسيله پرتاب ماهواره رصد با افزايش ميزان دقت، همان موشکی است که دو سال پيش در پرتاب ماهواره اميد مورد استفاده قرار گرفت. مرحله اول اين موشک، مدل کشيده شده موشک بالستيک قدر-۱۱۰ است که دماغه آن حذف شده است. افزايش طول موشک به ميزان سه و نیم متر، اين امکان را فراهم ساخته که موشک ياد شده قادر شود تا ميزان ۵۰۰۰ کيلو سوخت موشکی( پروپلانت ) بيشتر را در خود جای دهد. مرحله دوم موشک سفير بسيار شبيه موشکهای ار-۲۷ اتحاد شوروی است که توسط زيردريايی های آن کشور حمل و پرتاب می شدند. نمونه ديگر اين نوع موشک ها، موسوم به آر-او-تی-آ، موشکهای زمين به هوايی است که در دهه ۶۰ در مرکز موشکی مکيف ( شوروی سابق ) طراحی شد و هر گز به توليد انبوه نرسيد و مورد استفاده قرار نگرفت. اهميت ماهواره ای قرار دادن ماهواره "اميد " در مدار زمين ايران را عملا در مقام نهم بعد از اوکراين، در جمع کشور های دارای قدرت پرتاب ماهواره قرار داد. ساير کشور های عضو اين گروه به ترتيب تاريخ دست يافتن به اين قابليت عبارتند از : اتحاد شوروی ( ۱۹۵۷ )، آمريکا ( ۱۹۵۸ )، فرانسه ( ۱۹۶۵ )، ژاپن ( ۱۹۷۰)، چين ( ۱۹۷۰)، بريتانيا ( ۱۹۷۱ ) ، هند ( ۱۹۸۰ )، اسرائيل ( ۱۹۸۸)، روسيه ( ۱۹۹۲ – بدون در نظر گرفتن تجارب و سوابق اتحاد شوروی که عمدتا در اختيار روسيه قرار گرفته است )، اوکراين ( ( ۱۹۹۲ – با همان توضيح ). در حال حاضر در حدود ۵۰ کشور جهان در توليد ماهواره و يا قطعات آن فعال هستند. در مدار زمين نيز چند صد ماهواره به گردآوری و مخابره اطلاعات اشتغال دارند. چند برابر اين تعداد نيز ماهواره های از کار افتاده، بدون بهره دهی بدور زمين در حال گردش اند. بزرگترين ماهواره فعال در مدار زمين، يک پايگاه فضايی با سرنشين است که توسط روسيه و با مشارکت آمريکا اداره می شود. بدون در نظر گرفتن روسيه و اکراين، ايران عملا نهمين کشوری است که به ظرفيت قرار دادن ماهواره در مدار زمين دست مييابد. کره شمالی دو سال پيش در اقدامی مشابه شکست خورد و موشک دو مرحله ای حامل سفينه مخابراتی آن کشور بعد از پرواز، در اقيانوس آرام سقوط کرد. از اين لحاظ موفقيت ايران در قرار دادن ماهواره های اميد و صدر در مدار زمين بی ترديد قابل ملاحظه است. در عين حال نميتوان هيچيک از دو ماهواره ياد شده را دارای ظرفيت علمی فوق العاده و يا بار نظامی خاص دانست. ماهواره اميد يک وسيله مخابراتی ساده بود که چند هفته پس از پرتاب، به دليل قرار داشتن در مدار پائين، زمان گردش آن به دور زمين پايان يافت. سازمان فضانوردی ناسا يک روز پس از پرتاب سفينه اميد، قرار گرفتن آنرا در مدار زمين مورد تائيد کرده بود. ماهواره اميد به شکل يک جعبه چهار گوش يا ابعاد ۴۰ سانتيمتری و وزن ۲۷ کيلوگرم ساخته شده بود. ماهواره رصد سبک تر از ماهواره اميد و تا حدودی پيشرفته تر از آن است. ماهواره ياد شده برای تصوير برداری از سطح زمين، ارزيابی خسارات ناشی از وقوع زلزله، سيل و ساير رويداد های طبيعی طراحی شده. ماهواره رصد فاقد قابليت نظامی است و دوربين تصوير برداری آن از تشخيص اشيا با ابعاد کمتر از ۱۵۰ متر عاجز است. تحريم ها بنظر نميرسد که اعمال تحريم ها به کند ساختن چشمگير برنامه های موشکی ايران انجاميده باشد. در عين حال شايد بدون اعمال تحريم ها، سرعت پيشرفت برنامه های موشکی و فضائی ايران ميتوانست افزايش يابد. موشک سفير حامل ماهواره رصد، برای قرار انجام فعاليت ها فضائی طراحی شده است. نحوه برخاستن آهسته آن از زمين و وزن کم موشک و همچنين کلاهک سبک آن ( ماهواره ۱۵ کيلو گرمی ) متفاوت با موشک های بالستيک با قابليت نظامی است. اگرچه ( بروی کاغذ ) تبديل موشک سفير به يک موشک بالستيک غير عملی نيست. در اين صورت موشک تغيير شکل يافته، قادر خواهد شد کلاهکی به وزن ۷۵۰ کيلو گرم را تا مسافت ۲۱۰۰ کيلومتر حمل کند. ايران با توليد موشک های سوخت جامد موسوم به سجيل-۲ هم اکنون چنين ظرفيتی را در اختيار دارد. در بند ۹ قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنيت قيد شده " ايران ميبايد از انجام هر نوع فعاليت مرتبط با موشکهای بالستيک قادر به حمل کلاهک اتمی ...خودداری نمايد." مفاد قطعنامه حاکی است که ايران مجاز به استفاده از سيستمهای پرتابی ( موشکی ) حتی برای استفاده در برنامه های غير نظامی نيست. در موشک سفير -۲ از همان نوع موتور موشکی استفاده شده که در موشک بالستيک برد متوسط " قدر- ۱۱۰ " نصب ميشود.
آندرس راسموسن دبيرکل پيمان نظامی آتلانتيک شمالی - ناتو - در مطلبی که وب سايت « فارن پاليسی » آن را منتشر کرده است ارزيابی های خود از وضعيت فعلی اين سازمان پس از عمليات در ليبی و چالش های پيش رو را ارائه می دهد.آندرس راسموسن دبيرکل پيمان نظامی آتلانتيک شمالی - ناتو - در مطلبی که وب سايت « فارن پاليسی » آن را منتشر کرده است ارزيابی های خود از وضعيت فعلی اين سازمان پس از عمليات در ليبی و چالش های پيش رو را ارائه می دهد. دبيرکل ناتو ابتدا اشاره می کند که عمليات ليبی بزرگترين اقدام نظامی کشورهای عضو اين سازمان از زمان بحران و رکورد اقتصادی چند سال پيش است و بخش اعظم کشورهای اروپايی درسالهای اخير از بودجه دفاعی خود کاسته اند. با وجوديکه در آغاز عمليات ليبی گزارش هايی در مورد ناکافی بودن قدرت تهاجمی به کار گرفته شده منتشر شد ولی از اوايل ماه مه نيروهای ناتو طبيعت عمليات خود را در ليبی با وضعيت جديد نبرد انطباق داده و بيش از ۱۰ فروند از کشتی های جنگی برای پاسداری از محاصره تسليحاتی ليبی، در آب های دريای مديترانه در حال گشت زنی هستند. به نوشته دبيرکل ناتو، عمليات ليبی سه حقيقت مهم را در مورد دخالت های نظامی در دوران فعلی برملا کرده است. اول اينکه برخلاف کسانی که افغانستان را آخرين عرصه دخالت نظامی ناتو می دانستند، حوادث نشان داد که مسائل امنيت جهانی در ذات خود غيرقابل پيش بينی اند. دوم اينکه نشان داد علاوه بر توان موثر در خط مقدم جبهه مثل بمب افکن و يا کشتی های جنگی، نقش تجهيزات پشتيبانی مثل هواپيماهای تجسسی و سوخت رسانی و همينطور هواپيماهای بدون سرنشين بسيار مهم است. و نکته سوم اينکه ثابت شد کشورهای عضو ناتو از توانايی نظامی کافی برخوردار هستند و اگر کاستی هايی وجود داشته دليل آن سستی و ترديدهای سياسی بوده است. به عبارت ديگر عمليات ليبی نمونه ديگری است که نشان می دهد سازمان ناتو بايد هميشه آماده، متمايل به اقدام و توانمند باقی بماند. آندرس راسموسن دبيرکل ناتو در ادامه تحليل خود يادآوری می کند که اعضای اين پيمان بايد گامهايی در اين سه زمينه بردارند: تقويت بنيه دفاعی اروپا، گسترش و تعميق همکاری با آمريکا و گفتگو و همکاری با قدرتهای در حال رشد در زمينه چالش های مشترک. در بخش های بعدی اين تحليل دبيرکل ناتو با ورود به جزييات عملکرد ناتو در عمليات ليبی به تاثير کاهش بودجه دفاعی کشورهای غربی در توان نظامی اعضای ناتو می پردازد. کسری بودجه دفاعی به گفته آندرس راسموسن با وجوديکه کشورهای اروپايی به نسبت آمريکا و يا قدرت های آسيايی رقم کوچکتری را به هزينه های نظامی خود اختصاص می دهند، عمليات ليبی نشان داد که آنها می توانند در يک عمليات پيچيده نظامی نقش محوری را برعهده بگيرند. پس از آمريکا، اروپا هنوز هم صاحب پيشرفته ترين توانمندی نظامی است. اما سئوال در اين است که آيا می تواند تا پنج يا ۱۰ سال ديگر اين موقعيت برتر خود را حفظ کند؟ دبيرکل ناتو با ارئه آمار مفصلی از ميزان بودجه دفاعی قدرت های بزرگ جهان طی چندين دهه اخير، به شرايط حاضر پرداخته و يادآوری می کند که همزمان باکاهش بودجه دفاعی در اروپا قدرت های نوظهور بر هزينه های نظامی خود می افزايند. به عنوان مثال در ۱۰ سال اخير بودجه نظامی چين سه برابر و بودجه نظامی هند ۶۰ درصد افزايش يافته است. درست است که آمريکا و اروپا با مشکل بزرگ کسری بودجه مواجه هستند و اين وضعيت شايد بزرگترين خطر برای امنيت آنها باشد، اما در عين حال نمی توان صرفا به قدرت نرم اتکا کرد چون اروپا نه تنها با چالش های امنيتی جهانی بلکه با خطراتی در همسايگی خود مثل نمونه ليبی روبرو است. دبيرکل ناتو تاکيد می کند که هدف وی بازگشت به دوران جنگ طلبی قدرت های اروپايی در قرن نوزدهم يا نيمه اول قرن بيستم نيست. همزمان با تقويت بنيه دفاعی اروپا می توان با قدرت های نوظهور مثل چين، هند و يا برزيل وارد نوعی همکاری دفاعی و امنيتی شد. نبايد اين کشورها را دشمن تلقی کرد چون بعيد است هيچيک از آنها در پی برهم زدن نظم استراتژيک موجود در سطح جهان باشند. بنيه دفاعی هوشمندانه تر آندرس راسموسن در ادامه تحليل خود که در وب سايت « فارن پاليسی » منتشر شده می گويد تنها راه مقابله با چالش های امروزی و آينده تقويت توان دفاعی اروپا است. ولی اين امر لزوما به معنای افزايش بودجه نيست. با وجوديکه بسياری از نقاط جهان و به خصوص خاورميانه هنوز هم بستر مناسبی برای وقوع جنگ و تهديدهای امنيتی هستند ولی بعيد است که دولتهای اروپايی حاضر شوند بودجه دفاعی خود را افزايش دهند. دبيرکل ناتو سپس برای حل اين معضل سه راه حل پيشنهاد می کند: نکته اول اينکه اروپا بايد بنيه دفاعی خود را هوشمند تر کند. اين به آن معنا است که با صرف هزينه های فعلی قابليت دفاعی خود را افزايش دهد. نکته دوم اين است که کشورهای اروپايی با مشارکت بيشتر در پاسخ گويی به ضرورت های دفاعی کوتاه مدت و طولانی مدت همکاری خود را با آمريکا افزايش دهند. اين امر مستلزم يک گفتگوی سازنده و شفاف بين دو طرف بر سر استراتژی مشترک است. بالاخره نکته سوم اين است که کشورهای اروپايی و آمريکا بايد همکاری خود را با قدرت های نوظهور افزايش دهند. مشکلات اقتصادی که کشورهای اروپايی با آن روبرو هستند بسيار بزرگ و جدی اند ولی اين مسئله نبايد باعث شود که آنها از ضرورت های امنيتی و دفاعی در دراز مدت غفلت کنند. کاهش ناهماهنگ و غير هدفمند بودجه دفاعی کشورهای اروپايی امنيت اين قاره را به خطر خواهد انداخت.
نزدیک به دو هفته پس از مرگ هدی صابر، زندانی سیاسی، در زندان اوین، ۱۶۲ پزشک در نامهای سرگشاده به رئیس قوه قضاییه خواستار مجازات مسئولان مرگ او و هاله سحابی و تشکیل کمیتهای مستقل برای رسیدگی به وضع زندانیان سیاسی شدند.نزدیک به دو هفته پس از مرگ هدی صابر، زندانی سیاسی، در زندان اوین، ۱۶۲ پزشک در نامهای سرگشاده به رئیس قوه قضاییه خواستار مجازات مسئولان مرگ او و هاله سحابی و تشکیل کمیتهای مستقل برای رسیدگی به وضع زندانیان سیاسی شدند. نویسندگان این نامه سرگشاده ضمن ابراز تاسف از مرگ این دو زندانی سیاسی، یکی در زندان و دیگری در مرخصی از زندان در مراسم تشییع پدرش، اعلام کردهاند که «نمیتوانند در قبال بیتوجهی مسئولین و تکرار این وقایع سکوت نمایند.» در همین زمینه پیشتر فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر در بیانیهای مشترک با جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران «دولتمردان ایرانی» را مسئول مرگ هدی صابر، فعال ملیمذهبی، و دیگر زندانیان دانسته است. هدی صابر، فعال ملیمذهبی و روزنامهنگار، که در اعتراض به مرگ هاله سحابی در مراسم تشییع جنازه پدرش، عزتالله، یک هفتهای را در اعتصاب غذا بود روز جمعه، ۲۰ خردادماه، در زندان اوین جان خود را از دست داد. اما هدی صابر نخستین زندانی سیاسی و عقیدتی نیست که در چند سال اخیر در زندانهای ایران تحت کنترل جمهوری اسلامی جان باخته است. پیش از او چندین نفر دیگر نیز در زندان، چه در تهران و چه در شهرستانها، جان خود را از دست دادهاند که در بیانیه مشترک امروز به نام برخی از آنها نیز اشاره شده است، از جمله زهرا کاظمی در سال ۱۳۸۲، امیدرضا میرصیافی در سال ۱۳۸۸، و سه قربانی زندان بدنام کهریزک، امیر جوادیفر، محسن روحالامینی و محمد کامرانی در سال ۱۳۸۸. نویسندگان نامه «جامعه پزشکی» ایران نیز که روز پنجشنبه منتشر شد با اشاره به تکرار این گونه حوادث در زندانهای ایران، گفتهاند: «در موارد متعددی به علت عدم رسیدگی پزشکی عوارض غیرقابل جبرانی برای ایشان [زندانیان] ایجاد شده است.» آنها همچنین در نامه خود به رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی گوشزد کردهاند که «بر اساس همه قوانین حقوقی و قضایی، قانون اساسی و اسلام حفظ سلامت جسمی و روحی زندانیان بر عهده مسئولین و حاکمان است.» در میان امضاکنندگان این نامه نامهایی چون مصطفی معین، وزیر سابق علوم در دولت محمد خاتمی، محمدرضا خاتمی، برادر رئیس جمهور سابق ایران، و علی شکوری راد، عضو ارشد جبهه مشارکت، نیز دیده میشود. پزشکهایی که نام خود را پای این نامه گذاشتهاند در ادامه خواستار تشکیل کمیتهای «متخصص و مستقل» برای رسیدگی به وضعیت جسمی و روحی زندانیان شدهاند. آنها همچنین خواستهاند که همین کمیته قدرت آن را داشته باشد که زندانیان بیمار را «بدون فوت وقت» و «خارج از پیچ و خمهای اداری و امنیتی» فورا به مراکز درمانی ارجاع دهد. مرگ چند زندانی سیاسی تنها در عرض دو هفته، اعتراض شخصیتها و گروههای مختلف به این حوادث، و اکنون نامه سرگشاده چندین پزشک سرشناس ایرانی به قوه قضاییه در حالی است که شورای حقوق بشر سازمان ملل گزارشگری ویژه برای ایران تعیین کرده است. وظیفه این گزارشگر ویژه که پیشتر وزیر امور خارجه کشور مالدیو بوده تلاش برای سفر به ایران و دیدار نزدیک از زندانهای ایران و سپس ارائه گزارشی دقیق به شورای حقوق بشر سازمان ملل است. از سوی دیگر صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه و برادر رئیس مجلس ایران، تاکنون هیچ واکنشی به مرگ زندانیان سیاسی اخیر نشان نداده، اما بلافاصله تکلیف گزارشگر ویژه حقوق بشر ایران را تعیین کرده است . آقای لاریجانی روز چهارشنبه گذشته اعلام کرد که سیاست جمهوری اسلامی «پذيرفتن گزارشگر ويژه حقوق بشر نيست.»
اتحادیه اروپا،امروز جمعه، نام سه تن از فرماندهان سپاه پاسداران جمهوری اسلامی را در کنار چهار مقام سوری، به فهرست تحریمیهای حکومت بشار اسد افزود . نام این سه تن، محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه؛ قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه؛ و حسین طائب، فرمانده اطلاعات سپاه ، اعلام شده است . این سه تن به اتهام ِ «تهیه تجهیزات و کمک به حکومت سوریه برای سرکوب اعتراضات» در فهرست تحریمها قرار گرفتهاند . پيشتر، آمریکا نیز در چارچوب اقدامات خود علیه حکومت بشار اسد، قاسم سليمانی، و محسن چيذری، يکی ديگر از فرماندهان عالیرتبه نیروی قدس سپاه را در فهرست تحریم های خود قرار داده بود . تهران و دمشق ،هر دو، دخالت جمهوری اسلامی در سرکوبهای سوریه را انکار میکنند
حادثه هوايی منجر به کشته شدن دست کم پنج کارشناس روسی متخصص در طراحی و راه اندازی راکتور های اتمی، ميتواند ورود به مرحله نهايی توليد، اعمال مديريت دوساله پيمان کاران روسی و همچنين زمان آغاز اداره مستقل راکتور بوشهر توسط کارکنان ايرانی را با تاخير روبرو سازد. حادثه هوايی منجر به کشته شدن دست کم پنج کارشناس روسی متخصص در طراحی و راه اندازی راکتور های اتمی، ميتواند ورود به مرحله نهايی توليد، اعمال مديريت دوساله پيمان کاران روسی و همچنين زمان آغاز اداره مستقل راکتور بوشهر توسط کارکنان ايرانی را با تاخير روبرو سازد. سه تن از کارشناسان روسی جان باخته در حادثه هوايی اخير، بعد از دو ماه اقامت در بوشهر اخيرا به کشور خود باز گشته بودند. شرکت او-ک-بی گيدروپرس، که کارشناسان به قتل رسيده در حادثه هوايی ۲۰ ژوئن را در استخدام خود داشت يکی از پيمانکاران اصلی موسسه دولتی روس اتمی استروی اکسپورت، طرف قرار داد ايران در طراحی، ساخت و راه اندازی راکتور بوشهر است. موسسه ياد شده بجز بوشهر در طراحی و ساخت ۴ راکتور اتمی ديگر نيز ( منجمله در چين و هند ) مشارکت دارد. از اين لحاظ از دست رفتن کارشناسان ياد شده ميتواند صنايع اتمی روسيه را با مشکلاتی جدی روبرو سازد. تخصص سه تن از کارشناسان روسی کشته شده در حادثه پرواز از مسکو به پتروزانودسک ( شمال روسيه ) ؛ سرگئی ريژوف، گنادی بانوئيک و نيکولائی ترونوف، راه اندازی و اداره تاسيسات اتمی در شرايط اضطراری بود. حضور در ايران هر سه متخصص ياد شده که جان خود را در پرواز هواپيمايی روسی تی-يو-۱۳۴ از دست دادند در فاصله ماه مارس و آوريل در ايران بسر ميبردند. تصميم به خارج ساختن ميله های سوخت اتمی از کوره اصلی راکتور بوشهر بنا به توصيه افراد ياد شده اتخاذ شد. بار گذاری مجدد سوخت اتمی به راکتور بوشهر نيز بعد از اعلام چراغ سبز توسط متخصصين مزبور صورت گرفت. يکی از زمينه های تخصصی افراد ياد شده مقاوم سازی راکتور های اتمی در برابر زمين لرزه بود. يکی از دلايل انتخاب شرکت پيمانکاری ياد شده برای تکميل و راه اندازی راکتور بوشهر، تخصص آن در استفاده از تکنولوژی تازه در طراحی و راه اندازی تاسيسات موجود اتمی بود. راکتور اتمی بوشهر آميزه ای است از طراحی و کاربرد ماشين آلات آلمانی ( زيمنس ) و طراحی تکميلی روسی و قطعات و تجهيزات ساخت کره جنوبی. نگرانی های حفاظتی بعد از هجوم کرم سايبری استاکس نت، که گفته شد موجب اختلال جدی در عملکرد راکتور بوشهر شده بود، کوره اصلی راکتور بمنظور پيشگيری از ذوب شدن ميله های سوختی و جلوگيری از نشت احتمالی اتمی خاموش شد. چند هفته بعد نماينده روسيه در سازمان ناتو ضمن اشاره مستقيم به ارسال کرم سايبری استاکس نت هشدار داد که تکرار چنين حملاتی ميتواند به تکرار فاجعه اتمی چرنوبيل بيانجامد. عربستان سعودی بعد از طرح هشدار روسيه پيرامون احتمال تکرار فاجعه چرنوبيل در بوشهر، راکتور اتمی ايران را با وضعيت پيش آمده در فوکوشيمای ژاپن مقايسه کرد و نسبت به احتمال تکرار آن در ايران اعلام خطر کرد. دولت کويت نيز پيشتر در مورد احتمال وقوع حادثه در راکتور بوشهر و ضايعات زيست محيطی در منطقه جداگانه اعلام خطر کرده بود. علاوه بر از کشور های منطقه، موسسه تحقيقات استراتژيکی لندن نيز با انتشار جزوه مستقلی پيرامون نيازهای حفاظتی مرتبط با نيرو گاه اتمی بوشهر توصيه کرده بود که با در نظر گرفتن و اعمال اقدامات حفاظتی تازه، ضريب امنيت نيروگاه بوشهر افزايش يابد- توصيه ای که پاره ای از کشورهای دارای نيروگاه اتمی ( منجمله آلمان ) بعد از بروز حادثه در چهار نيروگاه اتمی واقع در فوکوشيما قويا مورد توجه قرار دادند. تعطيل موقت نيروگاه سه کارشناس کشته شده روسی که مديران اصلی بخش طراحی و حفاظت شرکت او-ک-بی گيدروپرس ( پيمانکار اصلی بوشهر ) بشمار ميرفتند، علی رغم عدم تمايل ايران برای تحمل يک تاخير تازه در راه اندازی نيروگاه بوشهر ماه فوريه و مارس سال جاری را در بوشهر بسر برده و پس از بررسی وضعيت ناشی از نفوذ استاکس نت در نيروگاه تصميم به توقف کار در آن گرفتند. در وضعيت کنونی که راکتور بوشهر در مراحل نهايی راه اندازی است، فقدان پنج کارشناس از دست رفته، بخصوص سه متخصص ارشد دست درکار در آن ميتواند پيمانکاران روسی را برای جانشينی آنها با دشواری های جدی روبرو سازد. با توجه به مفاد قرار داد ايران با روسيه و تعهد اداره دوساله نيروگاه اتمی بوشهر توسط متخصصين روسی، و همزمان، تربيت کارکنان ايرانی برای بدست گرفتن مستقل مسئوليت اداره آن، کشته شدن متخصصين موسسه اتمی پيمانکار بوشهر ميتواند به بروز تاخير تازه در هر دو زمينه راه اندازی کامل و همچنين زمان آغاز اداره آن توسط کادر های ايرانی بيانجامد. مقامات اتمی و سياسی ايران با وجود مطلع شدن از حادثه، تاکنون از ابراز نظر پيرامون تاثير آن بر روند تکميل و راه اندازی نيروگاه بوشهر خودداری ورزيده اند. سايت اينترنتی شرکت او-ک-بی گيدروپرس بعد از بروز حادثه هوايی اخير با نوار سياهی به نشانه سوگواری تزئين شده است.
در ادامه تحریمهای حکومت سوریه به دلیل سرکوب خشونتبار معترضان در این کشور، اتحادیه اروپا روز جمعه نام سه تن از فرماندهان سپاه پاسداران جمهوری اسلامی را در کنار چهار مقام سوری در فهرست تحریمها علیه حکومت بشار اسد اعلام کرد.در ادامه تحریمهای حکومت سوریه به دلیل سرکوب خشونتبار معترضان در این کشور، اتحادیه اروپا روز جمعه نام سه تن از فرماندهان سپاه پاسداران جمهوری اسلامی را در کنار چهار مقام سوری در فهرست تحریمیهای حکومت بشار اسد اعلام کرد. خبرگزاری فرانسه به نقل از نشریه رسمی اتحادیه اروپا روز جمعه نام این سه تن را محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه، قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، و حسین طائب، فرمانده اطلاعات سپاه ایران، عنوان کرده است. پیشتر در روز چهارشنبه یک دیپلمات اروپایی خبر داده بود که با گسترش تحریمهای کشورهای اروپایی علیه سوریه قرار است هفت نفر از جمله سه ايرانی نیز به اتهام دست داشتن در سرکوب معترضان در سوريه مورد تحریم قرار گیرند. با این حال در گزارش روز چهارشنبه خبرگزاریهای خارجی به نام این سه تن که متهم به ارتباط با سرکوب و کشتار مردم سوریه هستند اشارهای نشده بود. آن طور که در نشریه رسمی اتحادیه اروپا قید شده، این سه فرمانده سپاه پاسداران ایران به جرم «تهیه تجهیزات و کمک به حکومت سوریه برای سرکوب اعتراضات» در فهرست تحریمها قرار گرفتهاند. پيشتر ایالات متحده نیز در چارچوب اقدامات خود برای وادار ساختن رهبران سوريه به توقف سرکوب خشونتآميز اعتراضها در اين کشور، علاوه بر بشار اسد و مقامهای بلندپایه این کشور، دو فرمانده عالیرتبه سپاه پاسداران را تحريم کرده بود. وزارت خزانهداری آمريکا نام اين دو فرمانده را قاسم سليمانی، فرمانده نيروی قدس سپاه، و محسن چيذری، يکی ديگر از فرماندهان عالیرتبه سپاه قدس، اعلام کرد. نيروی قدس بخشی از سپاه پاسداران جمهوری اسلامی است که مسئوليت عمليات برونمرزی اين نيرو را برعهده دارد. این فرماندهان سپاه که نام دستکم دو تن از آنها در فهرست تحریمهای غرب علیه ایران نیز هست در حالی بار دیگر مشمول تحریم قرار گرفتهاند که تهران و دمشق هر دو هر گونه دخالت جمهوری اسلامی در سرکوبهای سوریه را انکار میکنند. اما موضوع دخالت نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در سرکوب مردم سوریه به نفع حکومت بشار اسد، متحد دیرینه ایران، تقریبا از ابتدای اعتراضات در این کشور مطرح بوده است. از جمله خبرگزاری فرانسه در بیستم خردادماه به نقل از «آوارگان سوری زخمی» که به ترکیه پناه بردهاند از نقش و «حضور فعالانه» نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی، «با لباس سیاه و ریش»، در سرکوب اعتراضات سوریه خبر داد. بنا بر آمارهای غیررسمی، اعتراضات در سوریه به حکومت اسد که از حدود سه ماه پیش آغاز شد تاکنون دستکم ۱۴۰۰ کشته و بیش از ده هزار بازداشت به دنبال داشته است. امکان تایید رسمی این تعداد تلفات به دلیل ممنوعیت کار خبرگزاریهای خارجی در این کشور وجود ندارد.
ساعتی پیش زلزلهای به شدت هفت و ۴ دهم درجه ریشتر مناطق نزدیک به جزایر آلوتیان Aleutian، در اقیانوس آرام را لرزاند. به گزارش سازمان زمینشناسی آمریکآ درپی این زمین لرزه هشدار سونامی برای مناطق ساحلی آلاسکا، داده شده است. بنا بر این گزارش زمین لرزه مذکور در ساعت ۱۸ و ۹ دقیقه به وقت محلی بوقوع پیوسته است.
گزارش سازمان ملل در مورد تجارت جهانی قاچاق مواد مخدر، حاکیست که تولید تریاک درافغانستان در سال ۲۰۱۰ کاهش داشته است، اما این کاهش تنها ناشی از محصول ناسالم و بیمار بوده است. با این همه گزارش سال ۲۰۱۱ ِ دفتر ِ مواد مخدر و جرایم سازمان ملل میگوید که افغانستان باوجود آفت زدگی کشت خشخاش خود هنوز مقام اول جهان را در تهیه و تولید تریاک در اختیار دارد. بنا بر این گزارش افغانستان در سال ۲۰۱۰، ۷۴ درصد تقاضای جهانی را تأمین کرده است. گزارش حاکیست که کشور میانمار با تامین ۱۲ در صد از تقاضای جهانی، مقام دوم را داراست.
در حالی که شش روز از اعتصاب غذای ۱۲ زندانی سیاسی در زندان اوین می گذرد سایتهای نزدیک به منتقدان دولت از پیوستن شش زندانی سیاسی دیگر در زندان رجایی شهر کرج به جمع اعتصاب کنندگان خبر دادند. بنا بر این گزارش ها،کیوان صمیمی، عیسی سحرخیز، مسعود باستانی، علی عجمی، جعفر اقدامی و حشمتالله طبرزدی در زندان رجایی شهر اعلام کردهاند تا زمانی که همراهانشان در بند ۳۵۰ اوین در اعتصاب غذا هستند با آنان همراهی خواهند کرد. ۱۲ تن از زندانیان سیاسی زندان اوین روز شنبه ۲۸ خرداد با صدور بیانیهای اعلام کردند که در اعتراض به مرگ هاله سحابی و هدی صابر و نیز به یاد کشتهشدگان تظاهرات اعتراض آمیز منتقدان دولت در سالهای گذشته دست به اعتصاب غذا زدهاند.
دیپلماتها در سازمان ملل می گویند، روسیه و چین مانع از انتشار گزارشی شده اند که در آن جمهوری اسلامی ایران به زیر پاگذاشتن تحریمهای شورای امنیت متهم شده است. بنا بر این گزارش دیپلماتهای ایالات متحده آمریکا، فرانسه و بریتانیا روز پنجشنبه خواهان ِ انتشارگزارشی در کمیته نظارت بر تحریمهای ایران در شورای امنیت سازمان ملل شده اند که از سوی یک گروه از کارشناسان مستقل تهیه شده است. به گفته آلکساندر پانکین معاون نماینده روسیه در سازمان ملل، مسکو جلوی انتشار گزارش مذکور را گرفت زیرا معتقد بود این گزارش تایید نشده و دارای ماهیت سیاسی است. گزارش مذکور جمهوری اسلامی ایران را متهم می کند که با فرستادن تسلیحات به سوریه ممنوعیت صدور و یا واردات تسلیحات برای ایران از سوی سازمان ملل را نقض کرده است. شورای امنیت سازمان ملل تاکنون طی چهار قطعنامه تحریمی ممنوعیتهایی را علیه برنامه هسته ای ایران تصویب و به اجرا گذاشته است.
کاخ سفید اعلام کرد باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا در گفت و گویی تلفنی با همتایان خود در جمهوریهای آذر بایجان و ارمنستان از آنان خواسته است هرچه زودتر با پیشبرد گفت و گو ها به اختلافات خود بر سر منطقه قره باغ کوهستانی ، پایان دهند. تماس تلفنی اوباما در آستانه نشستی انجام گرفت که قرار است میان سرژ سرکیسیان، و الهام علی اف روسای جمهوری های ارمنستان و آذر بایجان، امروز جمعه در شهر قازان ِ روسیه با میزبانی دیمیتری مدویف رئیس جمهوری روسیه برگذار شود. بنا بر گزارشها رئیس جهوری آمریکا از طرفین خواسته است بر سراصول پایه ای که بتواند راه را برای رسیدن به یک قطعنامه نهایی صلح هموار کند، به توافق برسند. ماه گذشته روسیه، آمریکا و فرانسه، از دوکشور طرف منازعه خواستند بدون تاخیرِ بیشتر برای مذاکرات بر سر یک راه حل مسالمت آمیز گام بردارند.
اتحادیه اروپا با تأکید بر تعهد خود درکمک به اقتصاد بحران زده یونان از پارلمان آن کشور خواست هرچه زودترطرح ریاضتهای اقتصادی دولت را برای تصویب به رای گذارد. رهبران اتحادیه اروپا روز پنجشنبه، در پی نشستی در بروکسل با انتشار بیانیهای تاکید کردند یونان در صورتی میتواند از کمک ۱۲ میلیارد یورویی اتحادیه اروپا و صندوق بین المللی پول بهرهمند شود که، مجلس آن کشور با فوریت لایحه سبد ِریاضتهای اقتصادی را تصویب کند. اتحادیه اروپا و صندوق بین المللی پول موافقت کردهاند برای جلوگیری از اعلام ورشکستگی یونان ۱۱۰ میلیارد یورو وام در اختیار آن کشور قرار دهند. ۱۲ میلیارد یورو بخشی از این وامها است که پس از تصویب طرح دولت برای صرفه جویی در هزینههای جاری، در اختیار آن کشور قرار خواهد گرفت. سبد ریاضتهای اقتصادی یونان که انتظار میرود هفته آینده در مجلس آن کشور به رای گذاشته شود، شامل ۲۸ میلیارد یورو صرفه جویی در هزینههای دولت و در آمد ناشی ازمالیاتها است. همچنین ۵۰ میلیارد یوروی دیگرنیز امید میرود از اجرای برنامههای خصوصی سازی دولت فراهم شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر