شراره سعیدی/ رادیو کوچه
گاهی حق در فرهنگ سنتی و بومی سرزمینی معنایی شناسایی شده نداشته و در عرف آن مکان گفتن یا شنیدن همین کلمه نوعی بیحرمتی یا گستاخی تلقی میشود، در این فرهنگها اشخاص سزاوار داشتن حقوقی رسمی و قانونی نبوده و اگر برحسب اتفاق از سهمی منتفع میشوند باید سپاسگزار مرحمت باشند و این تشکر تا به آن حد استمرار مییابد که شهروندان فراموش میکنند که اصولن صاحب حقوقی بوده و لزومی برای این فروتنی ندارند، شهروندان سرزمین ما در تمامی سالهای حیاتشان پشتبه پشت مدیون بوده و خجالتزده بزرگان مذهبی و سیاسیشان هستند، البته این روشی عرفی برای تمامی کشورهای محروم است اما کمتر کشوری است که ملتاش مورد ستم باشد و آنگاه بسیاری از همان مردم «حتا از بین کسانی که از منافع دولتی منتفع نیستند» برای تصاحب اندکی، تنها اندکی از حداقل حقوقشان از حکمرانشان متشکر هم باشند.
ما در مورد کشوری در قلب ذخایر دنیا صحبت میکنیم که بر اساس تمامی قراردادهای نوشته و ننوشته تمامی کسانی که در آن سرزمین به دنیا میآیند به یک نسبت از آن ثروت سهم داشته و کاملن برابرند، کشوری که مردمان کودک مزاجشان با پسمانده سفره حاکمانش از مهمانی متحدان فقیر خارجیاش رضایتمند ذوقکرده و آنرا لطفی از جانب تمامی اجداد غایب و حاضر مذهبی، دینیاش میبیند، الزام انجام طرح هدفمندکردن یارانهها، مسئلهای که در تمامی کشورهای توانمند دنیا انجام میگیرد مشکل این ماجرا نیست، مسئله بر سر آنست که پرداخت نقدی اندکی از درآمدهای ملتی گرسنه دقیقن در اوج دست و دلبازی حکومت برای همپیمانان مستمند خارجیاش و اغفال و سپاس تودهای حق ندیده بسیار ترحمبرانگیز و ناجوانمردانه است، ماجرایی که از آغاز این نظام به اشکال متفاوت وجود داشت و در دوران آقای «احمدینژاد» به اوج رسیده است، بر اساس آمار :
در فروردین 88 منوچهر متکی، وزیر امور خارجه دولت محمود احمدینژاد برای شرکت در کنفرانس بینالمللی پاکستان، راهی «ژاپن» شد و در این نشست، جمهوری اسلامی متعهد شد مبلغ 330 میلیون دلار به پاکستان کمک کند.
«هانس روله» روزنامهنگار و رییس پیشین ستاد برنامهریزی وزارت دفاع آلمان در مقالهای که در آخرین روزهای سال 87 در یک روزنامه سوئیسی منتشر ساخت مدعی شد که اسراییل با استفاده از اطلاعاتی که از یک ایرانی فراری «به گفته رسانهها علیرضا عسگری» بهدست آورده بود تاسیسات هستهای سوریه را که با سرمایهگذاری ایران و کمک فنی کره شمالی ساخته و در آستانه راهاندازی بود، بمباران و نابود کردهاست. اسراییل میزان سرمایهگذاری ایران در برنامه اتمی سوریه را بین 1 تا 2 میلیارد دلار تخمین زدهاست، روشن نیست که همه این سرمایهگذاری در زمان دولت احمدینژاد بوده یا دولتهای قبل هم در این سرمایهگذاری سهیم بودهاند. دولت ایران هیچ واکنشی پیرامون این مقاله نشان نداد.
در جریان سفر محمود احمدینژاد به عراق در اسفند 86 وام یک میلیارد دلاری با بازپرداخت 40 سال به این کشور برای خرید کالا و خدمات ایرانی ارایه شد. هیچ مذاکرهای پیرامون غرامت جنگ هشتساله عراق علیه ایران صورت نگرفت
در جریان سفر محمود احمدینژاد به عراق در اسفند 86 وام یک میلیارد دلاری با بازپرداخت 40 سال به این کشور برای خرید کالا و خدمات ایرانی ارایه شد. هیچ مذاکرهای پیرامون غرامت جنگ هشتساله عراق علیه ایران صورت نگرفت.
در فروردین 88، «حسن کاظمی قمی» سفیر دولت محمود احمدینژاد در عراق اعلام کرد جمهوری اسلامی، یک بیمارستان 220 تخت خوابی، 17 مدرسه و یک نیروگاه 250 مگاواتی برق در عراق احداث خواهد کرد.
در جریان سفر رییسجمهوری «سریلانکا» به ایران در اردیبهشت 87 این کشور کمک وامی به ارزش یک میلیارد و نهصد میلیون دلار برای توسعه صنعت نفت و پروژههای عمرانی دیگری از جمله ساخت نیروگاه برق،آبی یکصد مگاواتی، توسعه ظرفیت تنها پالایشگاه این کشور، توسعه بخش کشاورزی و آبیاری و برای برقرسانی به منازل دریافت داشت، شرایط قرارداد اعلام نشد تنها مدت زمان بازپرداخت آن 10 سال اعلام شد.
گفته میشود سریلانکا حاضر بود با پرداخت سود 10درصد این وام را دریافت کند، اما در نهایت پس از سفر رییسجمهوری سریلانکا به ایران و با دخالت یکی از سیاستمداران ایرانی این وام بدون بهره پرداخت شد و بلافاصله باعث افزایش ارزش پول این کشورش، گفتنی است 70درصد نفت این کشور از سوی ایران تامین میشود.
بر اساس توافق طرفین، ایران مبلغ حاصل از فروش نفت به سریلانکا را با تاخیر دریافت خواهد کرد و همچنین در مورد افزایش صادرات چای سریلانکا به ایران توافق شده، بهطوریکه از این پس سریلانکا سالیانه 30 هزار تن چای به ایران صادر میکند. این میزان برابر ده درصد کل صادرات این کشور به ایران است.
و اما لبنان: وام 65 میلیون دلاری برای برقرسانی به مناطق روستایی آن کشور، کمک صد میلیون دلاری برای تکمیل جادهای درجنوب لبنان، کمک 25 میلیون دلاری برای بازسازی جاده در لبنان، راهاندازی ستاد کمک به بازسازی پس از جنگ در لبنان، این تعداد تنها ارقام کوچکی از کمکهای فاش شده است.
در جریان سفر احمدینژاد به بولیوی توافقنامههایی به ارزش یک میلیارد دلار برای سرمایهگذاری ایران در آن کشور امضا شد. خبرگزاری آسوشیتدپرس امضای این توافقنامهها را «گشودن کیف پول ملت ایران برای شهروندان بولیوی» توصیف کرد.
همچنین وامی برای ساخت کارخانه سیمان مشترکن با ونزوئلا به این کشور پرداخت شد. خبرگزاریها این وام را از آن جهت دارای انگیزههای سیاسی دانستند که کارخانجات سیمان در «بولیوی» تحت کنترل مخالفان دولت است، ساخت دو درمانگاه در بولیوی توسط هلالاحمر ایران. کاردار ایران دربولیوی گفت: «درمانگاههای دیگری نیز در سایر مناطق بولیوی برای ارایه خدمات پزشکی به شهروندان کم،درآمد ساخته خواهد شد.» وزیر بهداشت بولیوی نیز گفت: «بدین شکل میتوان خدمات درمانی رایگان در تمام کشور و همچنین به ساکنان مناطق مرزی پرو، برزیل و آرژانتین ارایه داد.» و رییسجمهوری بولیوی گفت که ایران شبکهای تلوزیونی برای سراسر آمریکای لاتین راهاندازی خواهد کرد.
جزیره صدوهفده هزار نفری سنت وینست در آمریکای مرکزی مورد بعدی است، این کشور پس از برقراری رابطه با جمهوری اسلامی بلافاصله کمکی به ارزش7 میلیون دلار برای ساخت فرودگاه دریافت کرد.
در کشور همسایهمان هم ایران در جریان اجلاس دو روزه کمک به افغانستان متعهد شد که علاوه برکمکهای قبلی 100 میلیون دلار دیگر برای بازسازی افغانستان کمک کند.
در تاریخ 15 آوریل 2006 میلادی، «منوچهر متکی» وزیر خارجه دولت محمود احمدینژاد در «سومین کنفرانس بینالمللی قدس و حمایت از حقوق مردم فلسطین»، گفت: «نظام جمهوری اسلامی با الهام از خط و سیره بنیانگذار انقلاب اسلامی و رهنمودهای رهبر انقلاب، حمایت از آرمان فلسطین را در سر لوحه سیاستهای خارجی خود قرار دادهاست». وی در این کنفرانس، خبر از بخشش پنجاه میلیون دلار به شبهنظامیان حرکت مقاومت اسلامی داد.
در تاریخ 6 مارس 2006 نیز، خالد مشعل رییس دفتر سیاسی حماس در تهران اعلام کرد که «نظام جمهوری اسلامی متعهد شده است که به حماس کمکهای مالی بیشتری بکند تا دولت تشکیلات خودگردان فلسطینی بتواند در مقابل تحریمهای اقتصادی غرب، مقاومت کند.»
«اسماعیل هنیه» هم پس از بازگشت از تهران به غزه، سفر خود به ایران را «تاریخی و بسیار موفقیتآمیز» توصیف کرد. منابع خبری وابسته به حماس، جزییات کمک 250 میلیون دلاری نظام جمهوری اسلامی ایران را برای هزینهکردن در این راهها اعلام کردند: «یکصد میلیون دلار برای خرید انواع مایحتاج اساسی برای فلسطینیها، 60 میلیون دلار برای پرداخت مستمری به یک صد هزار کارگر بی،کار فلسطینی، 45 میلیون دلار برای پرداخت حقوق کارمندان دولت فلسطینی و تعیین مستمری ماهیانه برای خانوادههای چند هزار زندانی امنیتی فلسطینی، 20 میلیون دلار برای احداث خانههایی برای آن شمار از فلسطینیهایی که خانههایشان بهدلیل شرکت یکی از اعضای خانواده در عملیات مسلحانه علیه اسراییل ویران شده، 15 میلیون دلار برای تاسیس خانههای فرهنگی و احداث اداراتی که به امور ملی فلسطینیها رسیدگی کند و یک میلیون و هشتصد هزار دلار برای تعیین مستمری برای شماری از ماهیگیران فلسطینی در غزه.
در این لیست طولانی باید «کومور»، «کنیا»، «اکوادور»، «زیمباوه»، «نیکاراگوئه»، «گامبیا»، «تانزانیا»، «آلبانی»، «کنگو»، «میانمار»، «اتیوپی»، «تاجیکستان» و کشورهای گمنام بسیاری را گنجاند، اهداف دولت ایران برای اهدای این کمکها در شرایطی که فقر بر کشورمان حاکم است، هرگز توضیح داده تشده است، زیرا ایرانیان حق خود نمیدانند که از ولینعمتشان بازخواست داراییهایشان را نمایند.
مهرآفرین بهرامی/ رادیو کوچه
مدیر عامل شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی (هما) در پاسخ به دور جدید تحریمهای اعلامشده از سوی آمریکا علیه این شرکت گفت: «انجام سریع خصوصیسازی هما، راهکار این شرکت برای مقابله با بحران بهوجود آمده است.»
فرهاد پرورش در گفتوگو با خبرگزاریهای داخلی ایران اظهار داشت: «ممکن است تحریمها از نظر قوانین و مقررات، دست ما را برای خصوصیسازی ایران ایر آزاد کند و خصوصیسازی در مقابله با تحریم سریعتر انجام شود و از این نظر تحریم برای ما حسن دارد.
پنجشنبه گذشته وزارت خزانهداری آمریکا با صدور بیانیهای اعلام کرد که نام شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی(ایران ایر) و شرکت هواپیمایی ایران ایر تور را به فهرست تحریمهای خود افزوده است.
بنابر اظهارات وزارت خزانهداری آمریکا، راکت و موشک از طریق هواپیماهای ایرانایر برای وزارت دفاع و سپاه حمل میشود و افسران سپاه نیز گاهی حتا کنترل هواپیماهای ایرانایر را که حامل محمولههای نظامی هستند، بر عهده میگیرند.
این در حالی است که هنوز ابعاد واقعی دور جدید تحریمهای ایرانایر بهطور جزیی مشخص نشده است و با توجه به محدودیتهای سوختگیری هواپیماهای ایرانی در شهرهای اروپایی، چنانچه این مرحله از تحریم از شدت عمل بیشتری برخوردار شود، ممکن است همپیمانان اروپایی آمریکا را در قطع پروازهای ایرانایر به شهرهای اروپایی همراه کند و اینکه خصوصیکردن یا نکردن شرکت هواپیمایی ایرانایر تا چه اندازه میتواند این شرکت را از این حلقه آتش برهاند، جای تامل دارد.
از طرف دیگر سیاست مقابله به مثلی که دولت جمهوری اسلامی ایران در این خصوص پیش گرفته است، در صورت قطع پروازهای ایرانایر به اروپا و مقابله به مثل ایران در جهت پاسخگویی به آنان، تنها به انزوای بیشتر ایران در صحنه بینالمللی و سرگردانی مردم برای انجام مسافرتهای اروپاییشان خواهد انجامید.
ایرانایر بهطور کامل تحت سیطره سپاه در میآید
یک کارشناس صنعت هوایی در این خصوص به رادیو کوچه گفت: «احتمالن خصوصیسازی که از سوی مدیر عامل شرکت هواپیمایی ایران ایر در نظر گرفته شده است مشابه نمونههای قبلی واگذاریها و مانند واگذاری شرکت مخابرات ایران است که در پوشش خصوصیسازی بهطور کامل تحت کنترل سپاه پاسداران قرار گرفت.»
وی ادامه داد: «با توجه به توان مالی سپاه برای خرید شرکتهای دولتی، ایرانایر در صورت خصوصیسازی قطعن توسط شرکتهای پوششی سپاه پاسداران خریداری خواهد شد اما نکته مطرح اینجاست که طبق قانون بورس برای واگذاری شرکتها، باید شرکت مذکور طی دو سال آخر عملکرد خود سودده باشد، در حالی که ایرانایر طی دو سال اخیر زیان ده بوده است.
این کارشناس تصریح کرد: اعمال اینگونه تحریمها، تاثیری بر عملکردی که از سوی آمریکا و متحداناش، حمل محمولههای نظامی عنوان میشود، نمیگذارد و سپاه به کار خود تحت هر شرایطی ادامه میدهد و تنها هزینه خرید و ریسک انجام کار تجاری با واسطهها و دلالان این بازار را برای آنان افزایش میدهد و این امر هر دو حوزه خرید هواپیما، قطعات هواپیما، تسلیحات نظامی و حملونقل محمولههای نظامی را شامل میشود و دولت نیز از راه فروش نفت بیشتر، خسارات مالی وارد شده به این شرکت را جبران میکند.
زیاندهی 40 میلیارد تومانی ایرانایر در هر سال
یکی از کارشناسان فروش شرکت هواپیمایی ایرانایر نیز در اینباره به رادیو کوچه گفت: «حتا وضعیت فعلی ایرانایر که ممکن است در ذهن مردم نماد یک شرکت هواپیمایی با هواپیماهای با سن بالا، تاخیر پروازی زیاد و سرویس دهی نه چندان مطلوب شناخته شود، حاصل تلاش آن دسته از ایران وطنپرستی است که با وجود همه مشکلات پس از انقلاب این شرکت، هنوز هم برای سرپا نگه داشتن آن بهعنوان شرکت هواپیمایی حامل پرچم ایران تلاش میکنند.»
وی با ذکر این که هواپیمایی ایران ایر یادآور شکوه ایران قبل از انقلاب است، تصریح کرد: «متاسفانه با وجود این پیشینه، بهدلیل آغاز تحریم صنعت هوایی ایران بلافاصله پس از انقلاب اسلامی توسط آمریکا و تداوم و تشدید آن تاکنون، وضعیت کنونی ایران ایر مطلوب نیست و علیرغم ادعای مسوولان درخصوص توانایی ایران در ساخت، تعمیر و نگهداری هواپیماها، متوسط سن ناوگان هما حدود 20 سال است که این امر در کنار تنوع ناوگان، متوسط سن بالای خلبانان، عملکرد اقتصادی منفی در مقابل هزینه زیاد، وجود مدیران عامل غیر متخصص در این صنعت و مشکلات خرید و تامین قطعات هواپیما این شرکت را دچار زیانهای مالی میکند که آخرین آمار آن سالیانه حدود 40 میلیارد تومان ذکر شده است.
این کارشناس در پایان متذکر شد: در صورتی که قطع پروازهای خارجی ایران ایر مانند مسیر تهران،رم و همچنین طولانیشدن مدت پروازهای آن و توقف در شهر سوم برای سوختگیری هواپیما، مانند مسیرتهران،لندن که مدت پرواز آن از حدود 6 ساعت قبلی به بیش از9 ساعت افزایش یافت، ادامه یابد، با توجه به اهمیت پروازهای خارجی در سودآوری این شرکت، فشار مالی آن بیش از گذشته خواهد شد و در صورت تداوم تحریمها، این شرکت یک گام دیگر به سوی زمینگیرشدن سوق داده میشود.
امیر و کاملیا / رادیو کوچه
«کاخ سنگ سیاه» در تمامی درازای زمستان ۱۳۵۶ کاوش و بازسازی شد. یافتههای آن به «مرکز باستانشناسی ایران» آن هنگام که یک ادارهی پژوهشی توانمند، با مدیریت آگاه و هوشمند «سیروس باقرزاده» بود، سپرده شد. کتاب آن نیز نوشته شد که سالیانی چند در بایگانی سازمان نوپای میراث فرهنگی خاک خورد و پس از آن گم و گور شد.
اما سرنوشت خود کاخ دردناکتر از همهی اینها بود چه، چند سالی پس از انقلاب تنی چند از تهران و بوشهر کاخ و آنچه را که کاوش شده بود، از ریشه تا ژرفای بیش از یکمتر با لودر یکسره ویران کردند، سنگهایش را بهگوشهای افکندند و آنچه را که در دل خاک داشت، دزدیدند و بهجای همه ی آن آثار نخل کاشتند. امروز هنوز پس از بیستسال این کاخ ویران است و هر از چندگاه بومیها و روستاییان دور و نزدیک از بازماندهی سنگهای آبگینهگون آن برای پله، سنگ گور و آببند جوی سود میبرند. بیهیچ گمان، هیچ ملتی جز ایرانیان اینگونه خودشان و تاریخشان را نابود نمیکنند و این نیز یکی از شگفتیهای مردمان این خاک است که پاسخی برای آن نیست.
کاخ سنگ سیاه کجاست؟
کاخ سنگ سیاه، تقریبن در شست کیلومتری شمال خاوری بندر بوشهر و یکصد و ده کیلومتری جنوب باختری کازرون، بر سر راه آسفالت شیراز به بوشهر، درشهرستان دشتستان به مرکزیت برازجان جای دارد. برازجان را بخشهایی است چون سعدآباد، شبا نکاره، دالکی، دورودگاه و …
سراسر سوی خاورین برازجان رشته کوههای «گیسکان یا گیسکون» (بر وزن بیستون) کشیدهشده و پرآبترین رودخانهی همیشگی و چهار فصل آن «دالکی» (مادرک؟ مادر کوچک؟) نخلستانهای سبز آن را آبیاری میکند. کمتر از یک سدهی پیش، «برازجان» روستایی کوچک بیش نبود، اما از آنجا که بر سر راه شیراز به بوشهر جای داشت، بهتندی و بی رویه گسترش یافت و جز بومیها مردمانی دیگر از شهرهای دور و نزدیک و حتا افغانها و اعراب را هم پذیرا گشت آنگونه که امروز از جوشش این هفتاد و دو ملت، شهرستانی است بزرگ، بدون بافت روستایی کهن یا شهری نوین و چونان بیشتر روستاهای ایران که یکباره قد میکشند و بزرگ میشوند، بدون کمترین هویت معماری.
بهتقریب در ۱۰-۱۲ کیلومتری شمال باختری برازجان، پس از گذر از رودخانهی دالکی و بر بلندیهای رسوبی همین رودخانه، در نزدیکی روستای «جتوط یا جتل» (بخش سعدآباد، ۵۱ درجه و ۹ دقیقه درازای جغرافیایی و ۲۹ درجه و ۲۱ دقیقه پهنای جغرافیایی) محوطهی باستانی سنگ سیاه جای دارد، یا بهتر است گفته شود جای داشت.
در واپسین ماههای زمستان ۱۳۵۶ و نیمه ی بهار ۱۳۵۷ نگارنده به کاوش این محوطه و کاخ «بردک سیاه» (در روستای دورودگاه) و همچنین بررسیهای پراکندهای برای شناسایی دیگر کاخهای هخامنشی در «دشستان» پرداختم که جز کاوش «کاخ سنگ سیاه» (در یک فصل)، «کاخ بردک سیاه» (در دو فصل)، به بیش از بیست و چند محوطه و کاخ از دورهی هخامنشی است که این نوشتار نیز چکیدهای است از کتاب چاپ نشدهی «کاوش های باستان شناختی در کاخ سنگ سیاه»
کاخ سنگ سیاه در رویهای گسترده جای داشت که امروزه بیش از ۹۰ درصد آن بهگونهی جبران ناپذیری ویران و چون کفدست یکسان شده و آنچه بر جای است، نشانههایی پراکنده و دور از یکدیگر و جدا افتادهای است که پیوند بافت رازی گری (معماری) و فرهنگی آنها به دشواری میسر است. اما پیش از انقلاب که نخستین کلنگها روی آن زده شد، فراگردی از کاخهای دوران هخامنشیان بود که تنها بخشی از یک کاخ کاوش شد و دیگر تالارها، سرسراها و کاخهای چسبیده و در پیوند با بافت رازیگری آنرا به امید سالها و فصول دیگر کاوش گذاشتیم که هرگز به آن نرسیدیم. امیدی بیهوده و سرابی در بیابان برهوت خدا …
آنچه از نخستین، تنها و واپسین فصل کاوش این کاخ دستگیرمان شد، در بر گیرنده ی یک تالار گستردهی میانی و چهار ایوان در چهار سوی آن است. تالار میانی با چهار درگاه، که گذرگاه هر یک از سنگهای آهکی سیاه رنگ است و چون آبگینه آنها را تراشیدهاند پیوند دارد. از این روی، در نخستین نگرش کاخ سنگ سیاه بهدرستی برابر با کاخ بارعام کوروش بزرگ است و در ویژگیهای یکسان این دو سازهی هخامنشی کمترین دوگانگی یا ناهماهنگی دیده نمیشود.
این کاخ دربرگیرندهی یک تالار گستردهی میانی و چهار ایوان در چهار سوی آن است که…تالار میانی، راست گوشهای است در راستای خاور به باختر. رویهی درونی آن 20.50 متر ضربدر 40.24 متر که از چهار سوی با دیوارهایی از خشت بسته میشده است. ستبرای دیوارهای چهار سوی، با پوشش گچ (گچ بومی منطقه که «چاری» گفته میشود و بسیار سپید نرم و یکدست است) و رنگ سبز مغزپستهای چشمنواز و دلنشین آن 20.1 متر است. از این روی با افزودن ستبرای دیوارها، تالار میانی راستگوشهای است به اندازة (80.26 متر ×۹۰×۲۲ متر)
دو رج هشتتایی ستون (روی هم شانزده تا) آسمانه (سقف) تالار را در زمان آبادانی بر پا میداشته که پس از کاوش، بیش از تنها یازده پایهی ستون بر جای نبودند که این نیز امروز به یغما رفته است. از پنج پایه ستون دیگر تنها سنگهای پی آنها را یافت شد و دیگر هیچ. هر پایه ستون خود از چهار سنگ برروی هم استوار ساخته و پرداخته شده که ویژگی هر یک اینگونه بوده است:
سنگ سیاه زیرین: مکعب مستطیل بهاندازه 17.1 متر × 17.1 متر و بلندای 5.31 متر.
سنگ سپید میانی: مکعب مستطیل به اندازه ی 5.97 × 5.97 سانتی متر و بلندای 27 سانتیمتر.
سنگ سپید یا سیاه (؟) زبرین نشانی از این سنگ بهدست نیامد، اما با نگرش بهگونه تراش سنگ میانی و پله نرم تراش آن میبایست بیگمان مکعب مستطیل و بهاندازه ی 60.77 سانتی متر ×60.77 سانتیمتر بوده باشد. بلندای آن را نیز نزدیک 22-23 سانتیمتر انگارشته میشود.
شالی ستون: از این سنگ نیز کمترین نشانهای یافت نشد. اما بیگمان با نگرش به تراش رویهی بیرونی سنگ زبرین و همچنین پایه ستون ایوانها، بدون کمترین دودلی بر این باور درست پای میفشاریم که شالیی ستونی گرد با شیارهای قاشقی با قطر ناآشکار برای ما بر روی سنگ سیم استوار میشده است. یورش سربازان اسکندر و تخریب این کاخ بهویژه تالار میانی از یک سو و طغیان رودخانه ی دالکی و بالا آمدن آب آن و همچنین بارانهای سیلآسا و ویران کنندهی موسمی دشتستان از دیگر سو، در درازای هزارهها، ستونهای تالار میانی و ایوانها را یکسره نابود کرده است. اما یافتههای پراکنده بهدرستی و یقین رهنمود ما بهسوی چگونگی آنها در زمان آبادانی است.
بیهیچ گمانی بر این باوریم که مغز ستونها از چوب بوده است. اما از چه چوب و کدامین گونه؟ نمیدانیم. دور تا دور این مغز چوبی از زیر تا زبر با آجر و ملاط گچ پوشیده شده بوده است و بهیقین، یک یا چند پوشش گچ و رنگ سبز مغز پستهای؟ یا رنگ زردی آرام و ملایم که تکههای شکسته آنها را یافته شده میآراسته است. شکسته آجرهای پراکندهی بهدست آمده بهشکل نزدیک ذوزنقه، که یک بر آن تراشی گرد (یکسوم یا یکچهارم دایره) دارند و یک بر دیگر آنها نیم دایره است، جای کمترین تردید را که مغز ستونها چوبی بوده و با آجرچین استوار و سخت میشدهاند، باقی نمیگذارد. اما برای بلندای ستونها نمیتوان بهدرستی و اطمینان سخن گفت. بر پایهی یک فرض و برابری نقشهی این کاخ با تالار بارعام، تنها بلندای آنها را پانزده تا هجدده متر پیشنهاد میکنیم، اما اینها اعدادی است تقریبی تنها با مقایسه و همانندی، و قابل شکست.
برفراز این ستونها، سرستونهایی بهگونهی دو عقاب یا دو شیر پشت به یکدیگر جای داشته و در شکاف بین این دو سر تیرهای حمال آسمانه. ویژگی سرستون کاخهای هخامنشی دشستان (سنگ سیاه بردک سیاه) و هم چنین کاخ چرخآب (جنوب برازجان) و دیگر کاخهای شناسایی شدهی این منطقه با دیگر کاخهای هخامنشی (پاسارگاد، تخت جمشید، شوش و همدان) یکسره دیگرگون است. در این کاخها بیشترین بخش سرستونها از گچ (شاید بسیار ساده) ساخته و پرداخته شده بوده است و تنها اجزای اصلی و چشمگیر، چون چشم، شاهپرها و پرهای کوچک، منقار (در سرستونهای بهشکل عقاب) و همچنین چشم، دندانهای نیش، چین پوزه و بالای لب (در سرستونهایی بهشکل شیر) جداگانه ساخته و پرداخته شده و به اندام یا بدن سرستون چسبانده شده است. در کاوش هر سه کاخ دشتستان تعداد پرشماری پرهای عقاب، چشم، چین پوزه، دندان، و… به دست آمده است که بیکمترین گمان از آن سرستونها هستند. در تالار میانی این دستیافتهها بزرگ، و در ایوانها که پایه ستونهایی کوچکتر دارند، کوچک است.
نهتنها کف تالار میانی بلکه پوشش کف ایوانها از دو رج آجر به اندازة ۸×۳۳×۳۳ سانتی متر که با ملاط زفت یا قیر طبیعی 1 به یکدیگر چسبیده و روی هم جا داشتند، بوده است. جز این و در زیر این کف سخت لایههایی از خاکستر، شن، خاک رس، خاک سخت کوبیده به بلندای ۱۵ تا ۲۰ سانتیمتر برای پیشگیری از رانش یا لرزه زمین لایه به لایه گذاشته و کار شده و این درست همان ساختار و شیوهای است که در تالارهای تختجمشید و شوش از آن سود برده شده است. در چهار سوی تالار میانی، چهار ایوان است که بزرگترین آن ایوان خاوری است، راست گوشه با رویه ی درونی 90.8 متر ×10.41 متر با دورج چهاردهتایی (بیستوهشت تا) پایه ستون یا پی آنها، هر پایه ستون در بر گیرندهی سه سنگ است:
سنگ سیاه زیرین- مکعب مستطیل به اندازه ی ۶۳×۶۳ سانتی متر با بلندای 5.21 سانتیمتر.
سنگ سپید زبرین- مکعب مستطیل به اندازه ی ۴۴×۴۴ سانتیمتر با بلندای
شالی ستون سپید گرد- بهقطر بزرگ 6.39 سانتی متر قطر کوچک 6.34 سانتی متر بهستبرای ۱۰ سانتیمتر.
دو سنگ زیرین و زبرین به گونه ی پله روی یکدیگر استوار و شالی ستون بر روی این دو جای میگرفته است. این ویژگی ساختاری در سه ایوان دیگر نیز به چشم می خورد.
ایوان جنوبی – راست گوشه با رویهی درونی 25.8 متر×60×20 متر با دو رج هشتتایی پایه ستون یا پیی برجای ماندهی آنها.
ایوان باختری- راست گوشه با رویه ی درونی 40.8×35.24 متر با دو رج هشتتایی پایه ستون یا پی.
ایوان شمالی- راست گوشه با رویه ی درونی 25.8×60.20 متر با دو رج هشتتایی پایه ستون یا پی.
روشن است جز ایوان خاوری که گستردهترین است، سه ایوان دیگر کم و بیش با یکدیگر برابر و ساخت و سازی همگون و یکسان دارند.
در دو سوی شمال و جنوب ایوان باختری دو اتاق کمابیش چهارگوش به اندازه ی 50.7×20.7 متر ساخته و پرداخته شده بوده است. دیوار این اتاقها از خشت و ستبرای نزدیک 89-85 سانتیمتر داشتهاند. بیشترین نشانههای رنگ سبز مغز پستهای را در اتاق شمالی بهویژه در نزدیکیهای کف یافت شده است. همچنین شکسته آجرهای پراکنده، بر این گواه است که کف آنها آجری بوده است و چون کف تالار میانی یا ایوانها با ملاط زفت.این دو اتاق با دو گذرگاه سنگی بهپهنای یکمتر و چند سانتیمتر و یک پله ی کوتاه به ایوان شمالی راه دارند. یافتههایی چون چشم، منقار و پرهای عقاب به اندازهی کوچکتر از آنچه در تالار میانی بهدست آمده، در کاوش هر چهار ایوان نیز دیده شده که بیگمان از سرستونهایی است کوچکتر از سرستونهای تالار میانی.
در میانه ی ایوانها که روی بهسوی تالار میانی دارند، چهار گذرگاه بوده است با ویژگیهایی اینگونه:
ـ درگاه ایوان باختری بهدرازای 51.3 متر که تنها 70.1 متر آن تراشی نرم دارد.
ـ درگاه ایوان شمالی بهدرازای 40.3 متر که تنها 69.1 متر آن تراشی نرم دارد.
ـ سنگ درگاه ایوانهای خاوری و جنوبی نیز اندازههایی نزدیک به این دو دارند. بخش گذرگاه در هر ایوان تراشی دارد آبگینهگون که در دو سوی گذرگاه بر روی آنها استوار می شده است.
همانگونه که در آغاز نبشتار آمد، در چند سال گذشته، همهی این سنگها در گوشهای شکسته و پراکنده شده، افتادهاند و کمترین شکوهی از این کاخ ارزنده به چشم نمیآید. بیم آن میرود زمانی سازمان میراث فرهنگی به دوبارهسازی آن بپردازد که دیگر حتا یک تکه سنگ هم در این محوطه دیده نشود. در چند سال گذشته، همهی این سنگها در گوشهای شکسته و پراکنده شده و و کمترین شکوهی از این کاخ ارزنده به چشم نمیآید.
با کاوش کاخ ویران شده سنگ سیاه (1356-57) و بردک سیاه در دو فصل (1382-83 و 1356-57) با یک فاصله بیستوچندساله و پیدایش اتفاقی کاخ چرخآب هنگام کندن کانال برای لولهکشی آب (1350) و همچنین بررسی بیشترین بخش حوزه دشستان توسط نگارنده در سالهای 56، 57، 73، 83 و 84 و شناسایی بیش از بیست و چند کاخ هخامنشی دیگر در این منطقه که بدبختانه امروز بخشهایی ناچیز از آن برجای است از یک سو، و همچنین آرامگاه گوردختر در بزپر (تنگ ارم) از دیگر سو که دیری است شناخته شده، چشماندازی دیگر و راهی که پیمودن آن چندان هم آسان نیست، میگشاید.
هرچند گوردختر نخستین نشانه هخامنشیان در این منطقه است اما کمتر باستانشناس یا پژوهشگری از خود نپرسیده که چهگونه و چرا هخامنشیان در دل کوههای پرت آرامگاهی چون آرامگاه کورش بزرگ ساخته و پرداختهاند و پیوند آن با این همه نشانههای دور و بر خود و دشت پاسارگاد چیست؟ گویی هرگز بهچشم آنان نیامده است. نشانهها و یافتههای بسیار روشن، آشکار و درست هخامنشیان بهگونهی کاخهای گسترده در دشستان، امروز دیگر بهدقت و بهدرستی نمایانگر دیرپایی هخامنشیها در این بخش ایران است و در این، کمترین تردید و گمانی نیست. کاخ سنگ سیاه، کاخ بردک سیاه (بهویژه با گستردگی چشمگیر)، «کاخ تپهای»، «باغ شاهویی»، «کاخ مازهی شهریاری» و …. و این آخرین، و بهتازگی در سال 84 کاخ برج باغ میل و دهها کاخ ویران دیگر همه دال بر این ادعا هستند.
اینک با این همه نشانههای ارزشمند و دستهایی اینچنین پربار، این پرسش مطرح میشود که این گستردگی آثار هخامنشی در دشستان برای چیست و چرا؟ مگر نه این که از دیرباز خاستگاه آنان را حوزهی فارس ( بهویژه پاسارگاد ) میدانستیم و نه این که بیشترین آثار آنان در این نقطه است؟
برای پاسخی درست به این پرسش ناگزیر باید دستکم به نیم هزاره پیش از برپایی پاسارگاد و تخت جمشید پرداخت. بر پایهی یک فرضیهی نهچندان قطعی و مسلم و کموبیش مبهم در اواخر هزارهی دوم پیش از میلاد پارسیها که به نبشتههای هرودت ساختاری از شش طایفهی شهری و روستایی و چهار طایفهی چادرنشین داشتند با مادها، در کنار یکدیگر بار سفر میبندند و بهظاهر بهسبب سرمای سخت، از دشت سیبری یا کنارههای دریاچه اورال و با گذر از رشتههای کوههای بلند البرز خود را به نجد ایران میرسانند. اینان پیشتر نیز در کناره اورال یا دشت سیبری میزیستند و از دیرباز با این «سرما» این «طبیعت سخت» خو گرفته و آن را جداناپذیر از زیست محیط خود بهشمار میآورند.
در آغاز هزارهی نخستین پیش از میلاد کوچندگان ماد در گوتیوم (کردستان امروزین) و پارسیان در کنارههای دریاچهی «ارومیه» و دور و بر آنجا خوش کرده و چادرهای خود را برپا کردند. این پرسش بسیار مهم هنوز همچنان بیپاسخ مانده است: «چهگونه اقوام طوایف و دولتهای کوچکی که از دیرباز دور و بر گوتیوم یا کنارههای دریاچه ارومیه میزیستند و برای یک بند دست خاک و یک وجب زمین خونها میریختند، این طوایف کوچنده ی بیگانه را پذیرا شدند؟» چه، میبینیم پس از چند سده پارسیها در اثر فشار قبایل کوچک و دولتهای توان مندی چون اورارتو (در شمال باختری)، آشور در باختر و حتا مادهای همسفر در جنوب و باختر به کوچی دیگر ناگزیر میشوند. بر پایهی این فرضیه ی نهچندان استوار، مادها ماندگار و پارسها روی به جنوب و دریای پارس و شاهنشاهی ایلام میآورند و ایلامیها که از یورشهای هر از چند گاه آشوریان در تنگنا بودند، آنها را در خاک خود پذیرا شده و جای میدهند.
تا چه اندازه این روی داد تاریخی بر پایهای راستین استوار است؟ بهدرستی نمیدانیم. آیا بهراستی سرما بیشترین انگیزه ی این کوچندگان شده و آیا به همین سادگی و آسانی مردم بومی سرزمینی که امروزه ایران نامیده میشود این طوایف را پذیرفتهاند؟ گمانی در بودن پارسیها در جنوب ایران نیست اما در این مقطع، با این کاوشهای باستانشناسی پراکندهی بدون پیوند و هدف، بیخواست خود باز میگردیم به گفتهی پژوهشگر روسی «لوکونین» که: «هنوز خاستگاه اصلی ایرانیان «پارسیها» روشن نشده است» (ه.م.کخ – از زبان داریوش)
پارسها از سراسر کنارهی شمالی دریای پارس در خوزستان و فارس تا مرز مرکزی نجد ایران پراکنده میشوند و بهناگزیر در اطاعت و فرمان برداری از ایلامیها. مثلا بر پایه سالنامهی آشوری در 961 پیش از میلاد در جنگ «خلوکه» در کنار سربازان ایلامی، انزانی و اللیپیها با «سناخریب» پادشاه آشور جنگیدهاند (پیرنیا ص227 / کخ – ص 13 به استناد هینز)
در هوشمندی و زیرکی و کیاست پارسها کمترین تردیدی نیست، چه، آنگاه که ایلام ناتوان بوده با دشمن سرسخت آنها آشور از در دوستی درآمده و چون ایلامیان به توانمندی دست مییافتند، دیگر بار راه اطاعت و سازش با آنان را. جنگ میان ایلام و آشور که با وقفههایی کوتاه مدت دوباره آغاز میشد، سرانجام این هر دو قدرت توانمند را از پای انداخت اما در این مقاطع حساس و طلایی زمان است که پارسها آرامآرام و با هوشمندی تمام، حکومتهای کوچک محلی و حتا گاه مستقل را پیریزی کردند.
پارسیان از چندین و چند قبیله و طایفهی کوچنده تا شاهنشاهی هخامنشی، راهی بسیار سخت اما کوتاه را پیمودند. باید گفت سرپرست و بزرگ قبایل پارس که روی به جنوب آورد، «هخامنش» (از 700 تا 675 پیش از میلاد) بود و پس از او پسرش «تهییسپ، چیشپیش» (از 675 تا 640 پیش از میلاد؟). پس از مرگ «چیشپیش» قبایل پارسی به دو قبیلهی کوچک و بزرگ بخش شدند که بر هر یک از آنان یکی از پسران «چیشپیش» فرمان میرانده است. قبیله یا گروه بزرگ را که در برگیرنده پارسیهای اصیل و نجیبزاده بود کورش نخست (از 640 تا 600 پیش از میلاد؟ ) راهبری و هدایت میکرد. او پدر «کمبوجیه» نخست و پدربزرگ «کوروش بزرگ» است.
گروه کوچک را که بیشتر، قبایل خردهدست و نهچندان اصیل پارسی بودند «آریارمن» (که خود را شاه پارس مینامد) و پس از او «آرشام»، سپس «ویشتاسب» و سرانجام «داریوش بزرگ» (از 522 تا 486 پیش از میلاد)، راه میبرده است و از همین روی است که داریوش در سنگ نبشتهی بیستون میگوید: «از دیرگاهان تخمهی ما شاهان بودند.» جنگهای خانمان برانداز و پیاپی آشور و ایلام سرانجام سقوط شوش را در پیداشت اما پس از چندگاهی بازماندگان ایلام از پای افتاده، با مادها و بابلیها و چندین و چند دولت کوچک بومی دیگر همداستان شده، به «آشور» یورش بردند و نینوا این پایتخت افسانهای سرنگون و به آتش کشیده شد و استوره مانایی آشوریها در هم شکست. هر چند در این زمان هخامنشیها توانمند بودند و حتا شاهکهایی محلی داشتند، اما با زیرکی از زیر بار این رویارویی شانه خالی میکنند، چه میدانستند در صورت پیروزی هم، توانمندی خود را از دست میدهند.
چندگاهی پس از سقوط نینوا، ایلام که تمامی نیروی خود را هزینهی جنگ با آشوریان کرده از پای میافتد و پارسیان توانا و تازهنفس که نیروی خودرا بیهوده صرف جنگ نکردهاند، یکهتاز و صاحب بیشترین بخشهای ایلام میشوند. با نابودی یک سرهی آشور و از پای افتادن ایلام درگیری بابل در جنگهای داخلی، تنها دو قدرت سیاسی بر جای میمانند: مادها در باختر و پارسها در جنوب و سراسر آسیای باختری با زمینهای سبز ثروت بیکران و نیروی کار بسیار.
طبیعی است که کوچندگان و همسفران دیروز بر سر این سفره ی پربرکت بر روی یکدیگر بایستند و خنجر بکشند. گزارش جنگ میان این دو قدرت دشوار است. به نوشتهی «کتسیاس»، در نخستین نبرد کوروششاه پارس بهسختی از «آستیاک» (آژدیهاک) شکست میخورد و به پاسارگاد میگریزد. در نبرد دوم نیز چنین است. در این نبرد وضع پارسیان چنان یاسآور و عقبنشینی ایشان چنان با بینظمی توام بود که زنان از حصار قلعه بیرون آمده و جنگآوران را به پیکار ترغیب و تحریص میکردند.
(دیاکونوف، تاریخ ماد،) بهگفتهی «کتسیاس» بهظاهر چندین جنگ خونین دیگر روی میدهد که پارسیان شکست میخورند اما سرانجام با خیانت بزرگان ماد و همداستانی پارتها و قول مساعد کوروش به «هارپاگه»، مادها شکست میخورند، «هگمتانه» سقوط میکند، «آستیاک» پنهانشده دستگیر به «هرکانه» تبعید و پس از چندی بهدست خواجهای کشته میشود، کوروش دختر و زن او را بههمسری میگیرد و تمامی ثروت هگمتانه را به پارس میبرد.
با شکست این همراهان و هم سفران دیروز، کورش« آقا» و «صاحب» سراسر آسیای باختری میگردد. آیا او شایستهی چنین سروری و مادها مستوجب چنین شکست و خواری هستند؟ این را باید سرنوشتی که تاریخ ایران را نوشت، پاسخ دهد. در آغاز سال 700 پیش از میلاد که پارسها بر اثر فشار آشوریها، مادها و اورآرتورها رو به جنوب آوردند و در سراسر ایلام به گونهی قومی خراج گزار(؟) سپر بلای ایلام در برابر آشور، نیروی کار، اجیر و برده(؟) یا …؟ تا 550 پیش از میلاد، که پیروزی کورش بزرگ بر سپاه ماد و سقوط هگمتانه پای تخت مادها (به یقین در نزدیکی بوکان، نه همدان) است، یعنی در درازای نزدیک به یک سده و نیم پارسها از یک قبیلهی کوچ نشین و بیسرزمین، وارث ثروتمندترین بخش آسیای باختری شدند، اما این شکوفایی و برتری یکباره نبود.
در سالهای 690 تا 670 پیش از میلاد،کم و بیش پارسها مستقل، یا نیمه مستقل بودند. هر چه ایلام در اثر جنگ با آشور ناتوانتر و فرسودهتر میشد، پارسها نیرو و جانی بیشتر مییافتند و در همین دهههای طلایی است که به ساختن شهرها روی آوردند. یعنی درست آن مقطع تاریخی که آرامگاه گور دختر، کاخهای دشتستان (به ویژه کاخ بزرگ بردک سیاه) و نشانههایی که در آغاز نبشته به آنها اشاره شد، برپا میشوند. «گور دختر» را پروفسور« واندنبرگ» بلژیکی به درستی ار آن کوروش نخست (پدر بزرگ کوروش بزرگ) میشناسد و سزا چنین است.
زمانی که پرفسور فقید (واندنبرگ) «گور دختر» را تنها از دیدگاه مقایسه و برابری آرامگاه کوروش نخست شناخت و تاکید کرد که این بنا الگویی بر پایهی آرامگاه کوروش در پاسارگاد بوده است، نه «کاخ سیاه» کشف شده بود، نه کاخ بردک سیاه و نه دشتستان شناسایی شده بود. او تنها پی برد که «گور دختر» آرامگاه کوروش نخست است. اما متاسفانه هرگز به بررسی و شناسایی بسیاری تپهها، تلها، و آثار هخامنشی دور و بر آن نپرداخت و بدبختانه تاکنون هم آنگونه که شایسته این همه آثار آشکار در این دامنه است، جز یک دو تن هیچ باستان شناسی به آن نپرداخته است.
اما امروزه هر چند کاوشها پراکنده و پژوهشها بدون پیوند است، با اینهمه در انتساب این آرامگاه به نیای کوروش بزرگ، گمانها سخت کم و ناچیز است.با این پیشینهی و چکیدهی تاریخی و آنچه روی داده اینک میتوانیم به تاریخ کاخها، بناها، تالارها و این همه آثار پراکنده در دشتستان دست یابیم. نمیتوان گفت بیگمان اما بهگمان بالا، نخستین حوزهای که پارسیان از دست ایلامیها میستانند و خود در دست میگیرند، دشتستان است و بهاحتمال بسیار منطقة «بزپر» یا «پشت پر»، یعنی همان جایی که آرامگاه نیای کوروش بزرگ است. سپس این حوزه گسترش یافته و سراسر دشتستان امروزین را در بر میگیرد. از اینروی، دشتستان سرزمین مادری۲ هخامنشیان است.
کاخ بردک سیاه که امیدواریم در آیندهای نزدیک به گزارشی از آن نیز بپردازیم یکی از سدها کاخ شهر باستانی هخامنشیها «تموکن» یا «تهاوکه» است. شناسایی و بررسی این منطقه که توسط نگارنده در چندین فصل انجام یافته،گسترش آن را تا محوطهی باستانی«توج»یا «توز» و تا زیر دوران اسلامی و ساسانی آن، با رویهای نزدیک سی تا چهل هکتار یقین مینماید. اگر درفرضیهی کوچ پارسها از استپهای سیبری یا کنارههای دریاچهی اورال تردید نماییم (که جای تامل و تردید دارد)، میتوان پیشنهاد کرد که خاستگاه پارسیها، در حوزه دشتستان تا تنگ ارم بوده است. پذیرش قبایل کوچک پارسیان در این نقطهی ایران بهظاهر پذیرفتنیتر از کوچ قبایلی چند از یک جای سردسیر به یک جای گرمسیر است. این کوچ با یک چرخش ۱۸۰ درجهای از یک جای سرد به یک جای گرم، حتا بر تندرستی مردان و به ویژه زنان و بچهها که با آن سرما انس گرفته و بدنشان پایداری یافته همخوانی ندارد.
پارسیان نخستین شهرهای خود را در این حوزه بنا میکنند و چون «کوروش» نخست میمیرد، او را در همان جا بهخاک میسپارند. چند گاهی پس از سقوط هگمتانه و آرامش نسبی در آسیای باختری، آنگاه که کوروش بزرگ آسوده خاطر از آشور نابودشده و دستیابی به بابل است، به دشت پاسارگاد روی میآورد و پس از مرگ وی آرامگاهی چون نیایش ولی با شکوهتر، بزرگتر و شایستهتر در دشتی سبز و آباد بر پا می دارند. چه، زمانی نیست که آرامگاه او نیز چون نیایش محصور در کوههای بلند باشد.
این کوتهاندیشی است، اگر گمان کنیم که کوروش بزرگ از پاسارگاد بر نیمی از آسیا فرمان میرانده است. در این دشت جز آرامگاه کوروش تنها سه تالار است که روی هم رویه آنها ۶۴۵۴ متر مربع میشود. آیا به راستی تمامی شاهنشاهی هخامنشی و سازمان اداری نظامی، مالیاتی و هزارها هزار تشکیلات حکومتی در این سه تالار بوده است؟! پارسیها هرگز سرزمین مادری خود یا دستکم نخستین حوزهای که استقلال خود را بهدست آوردند، فراموش نکرده و از یاد نبردهاند، جز آرامگاه نیای خود، آنان در همین خاک پرورش یافته، بالنده شدند و به توانایی رسیدند.
کاخ سنگ سیاه با ساختاری برابر و بسیار نزدیک به تالار بارعام در آرامگاه کوروش بزرگ، یکی از بسیاری کاخهاست که در فاصلهی فرمانروایی کوروش نخست تا کوروش بزرگ بر پا شده است و «بردک سیاه» بخش بسیار کوچکی است از شهر گستردهی «ته اوکه»ی هخامنشی که باید آن را مرکز اداری،سیاسی هخامنشیان به شمار آورد.
منابع
iranview.ir
کاوش های باستان شناختی در کاخ سنگ سیاه
ویکی پدیا
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای منسوب به اصلاحطلبان، زندانیان سیاسی بند 350 اوین بعد از نه روز به اعتصاب غذای خود پایان دادهاند.
به گزارش جرس، بر اساس گفته نزدیکان تنی چند از این زندانیان سیاسی، پس از پیامهای متعدد شخصیتهای سیاسی و مذهبی مبنی بر وجوب شکستن اعتصاب، این زندانیان به اعتصاب خود پایان دادند.
تاکنون تعدادی از این زندانیان بهدلیل وخامت وضعیت جسمی به بیمارستان و بهداری منتقل شدند ولی حاضر به شکستن اعتصاب خود نشدند.
بهدنبال جانباختن هاله سحابی و درگذشت هدی صابر، این زندانیان به همراه شش تن دیگر از زندانیان سیاسی در زندان رجاییشهر کرج دست به اعتصاب غذا زدهاند.
این زندانیان با انتشار بیانیهای به اعتصاب خود پایان دادند.
در بیانیه پایان اعتصاب غذای این زندانیان سیاسی آمده که «اعتصاب غذا از یک سو پاسخی بود به ندای وجدان و ادای تکلیف اخلاقی ما به عنوان همبند هدی صابر و از سوی دیگر فریاد اعتراض و خشم ما بود علیه ظلمی که بر صابر و پیش از او بر هاله سحابی رفت.»
این زندانیان نوشتهاند که «اعتصاب غذا حداقل اقدامی بود که در اعتراض به آن فاجعه اسف بار به ذهن ما خطور میکرد، همان اقدامی که صابر خود در اعتراض به شهادت مظلومانه خانم هاله سحابی انجام داده بود.»
مهدی کریمیان اقبال -بهمن احمدیامویی- حسن اسدی زیدآبادی- عمادالدین باقی- عماد بهاور- قربان بهزادیاننژاد- محمد داوری- امیرخسرو دلیرثانی-فیضاله عربسرخی- ابوالفضل قدیانی- محمدجواد مظفر- محمدرضا مقیسه-عبداله مومنی زندانیانی هستند که بیانیهی اعتصاب را امضا کردهاند.
بیشتر بخوانید:
«بهزادیاننژاد و کریمیاناقبال به اوین بازگشتند»
خبر / رادیو کوچه
در روزهای اخیر، فرناز کمالی، دانشجوى رشته علوم سیاسى دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز و فعال حقوق زنان، جهت اخذ آخرین دفاعیات احضار شده است.
به گزارش هرانا، فرناز کمالی که آخرین بار در جریان تجمعات یکم اسفندماه ۸۹ و در چهار راه فلسطین تهران بازداشت شده بود، جهت اخذ آخرین دفاعیات به شعبه ۴ بازپرسی اوین احضار شده است.
طبق این احضاریه کتبی که گویا مربوط به پرونده قبلی خانم کمالی است، چنانچه وی در زمان تعیین شده در محل مذکور حاضر نشود، دادگاه برای او حکم غیابی صادر خواهد کرد.
گفتنی است که این فعال حقوق زنان اواسط اسفند ماه سال گذشته و به قید وثیقه ۳۰۰ میلیونی به طور موقت آزاد شده بود.
بیشتر بخوانید:
«بازداشت دو فعال دانشجوی دختر دانشگاه آزاد»
دوشنبه 6 تیر 90/ 27 ژوئن 2011
اجرا: زهره
استودیو: اعظم
تقویمتاریخ
گزیده اخبار مطبوعات دوشنبه ایران
پارسنامه – «کاخ سنگ سیاه هخامنشی» – امیر و کاملیا
بخش اول خبرها
اقتصاد کوچه – «خصوصیسازی ایرانایر برای مقابله با تحریم» – مهرآفرین بهرامی
مجله خبری کابل – آرین
«یک کرد ایرانیالاصل، رییسجمهوری عراق» – عرفان قانعیفرد
بخش دوم خبرها
مجلهی جاماندگان – «حق، واژهای ناشناس»- شراره سعیدی
بخش سوم خبرها
روابط عمومی انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی-ترکیه (نوشهیر) در نامهای خطاب به چند سازمان بینالمللی در ارتباط با امور پناهجویان از جمله کانون وکلای دادگستری بینالملل، سازمان ملل دفتر ترکیه مراتب اعتراض خود نسبت به عملکرد وکلای کمیساریای عالی پناهندگان را ارایه کرده است.
متن این نامه در پی میآید:
نامه به ریاست کانون وکلای دادگستری بینالملل، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل دفتر ترکیه (UNHCR)، کمیساریای عالی حقوق بشری، کمیسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا،سازمان عفو بینالملل، دفتر هلسینکی واقع در استانبول
موضوع: عملکرد ضعیف وکلای کمیساریای عالی پناهندگان و درخواست تشکیل کمیته مستقلی برای رسیدگی به این امور…
«وکیل» در اصطلاح حقوقی به کسی گفته میشود که صرفنظر از نوع اتهام یک متهم، در دادگاه از وی دفاع میکند. اتهام این فرد میتواند قتل، قاچاق، دزدی و یا در حکومتهای غیرآزاد، دگراندیشی باشد. در هر صورت، وکیل با توجه به دانش علمی خود و نیز تواناییهایی که در دوره کارآموزی گذرانده، وظیفه دارد از متهم دفاع کند، حتا اگر مطمئن باشد که او مجرم است. اما آیا وکلای کمیساریای عالی پناهندگان به این امر واقف هستند و تمامی تلاش خود را برای دفاع از موکلین خود (پناهجویان) به کار گرفتهاند؟
ما اعضای هفتنفره شورای نمایندگان انجمن حمایت از پناهجویان اعلام میداریم که از زمان تاسیس این انجمن در ارتباط پروندههای بسیاری از پناهجویان ایرانی قرار گرفتیم که تعداد بیشماری از این پروندهها به علت ضعف وکلا در حرفه خود و همچنین ناآگاهی آنها نسبت به شرایط جامعه ایران و قوانین جاری این حکومت، بیآنکه تحقیق درستی بر دفاعیهای پناهجویان از طرف وکلای کمیساریای عالی صورت گیرد، با کمال ناباوری ردی پرونده آنها صادر و بلاتکلیف و سرگردان در ترکیه زندگی را به بطلان نشستهاند. نکته حائز اهمیت این پروندهها چنین است که وکلای حقوق بشری هلسینکی تمام دفاعیات پناهجویان را قبول داشته و دلیل ردی پروندههایشان را بیجا و حتا گاهی مسخره دانستهاند، به همین دلیل شورای نمایندگان انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی در شهر نوشهیر، بیانیه چهارم خود را حول محور ضعف وکلا کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و عدم آگاهی آنها بیان داشته، و خطاب به پنج سازمان فوق اعلام میدارد، بلکم سازمانهای مرتبط به امور پناهندگان برای رفع این معضل چارهای بیاندیشند.
در سالهای گذشته، ایرانیان بیشماری به دلایل متعدد به ترکیه پناه آوردهاند. برخی زندانی سیاسی سابق بوده و تعدادی زندانی سیاسی جاری، برخی از این افراد به خاطر فعالیت با احزاب و شخصیتهای سیاسی و برخی دیگر به خاطر فعالیت مستقل حقوق بشری، شرکت در اعتراضات دانشجویی، اعتراضات کارگری، نویسندگی و خبرنگاری متواری شدهاند. برخی بهدلیل اعتقاد به ادیان زرتشتی، بهایی و مسیحی و اَهل حق و یا به دلیل تغییر مذهب گریختهاند و به دفتر کمیساریای عالی پناهندگان/ترکیه پناه آورده و موردی بیمهری وکلای این سازمان قرار گرفتهاند…
برای آشنایی بیشتر سازمانهای حقوق بشری و همچنین آگاهی دیگر سازمانهای مرتبط به امور پناهندگان به ذکر مواردی از این پروندهها، اشاره میکنیم، تا ضعف وکلای کمیساریای عالی در دفاع از این گونه موارد را به اطلاع عموم برسانیم و حمایت آنها را در اینباره جویا شویم…
ساسان مهری (مذهبی- دین زرتشت) و ساناز غلامحسین ایزدی(مذهبی-مسیحی) از جمله افرادی هستند که به دلیل تغییر دین از ایران متواری و بیش از سه سال و اندی است که در ترکیه زندگی میکنند. پرونده ساناز غلامحسین ایزدی بسته و ساسان مهری هنوز بلاتکلیف منتظر پاسخی از طرف کمیساریای عالی است.
بیهیچ تردیدی به خاطر حکومت ایدئولوژی دینی که در ایران وجود دارد، اگر فرد یا افرادی بخواهند از دین اسلام خارج شوند و دین دیگری را برای خود انتخاب کنند، نه تنها به آنان چنین اجازهای داده نمیشود بلکه حکم جزاییاش طبق قانون اساسی ایران مرگ است. چرا که در فقه اسلامی فردی که از اسلام خارج میشود «مرتد» معرفی میشود و طبق احکام مجازاتش اعدام است و متاسفانه هر مسلمانی که بخواهد از اسلام خارج شود و دین دیگری را برای خود برگزیند، برای نجات جانش و در معرض خطر قرارنگرفتن، دو راه بیشتر ندارد، یا اینکه از کشورش خارج شود و به دیگر کشورهای غیراسلامی مهاجرت کند و یا اینکه باید خروجش از دین اسلام را اعلام نکند و این مسئله را از دیگران پنهان نماید. به همین دلیل در ایران پیروان دیگر ادیان و مذاهب همچون زرتشتی، مسیحی، بهایی و الحق در تنگنا قراردارند، زیر فشار هستند و حقوقشان پایمال میشود.
حال بنا به دلایل فوق ساسان مهری با توجه به اسناد و مدارک و مراسم سدره پوشی که در ایران انجام داده و همچنین ساناز غلامحسین ایزدی که دین خود را از اسلام به مسیحیت تغییر داده، چرا بایستی ردی پرونده ساسان مهری صادر و پرونده ساناز غلامحسین ایزدی بسته شود؟
پونه بزرگ ابراهیمی (پرونده اجتماعی-مورد آزار والدین) هنگام معرفی به وکلای کمیساریای عالی پناهندگان زیر هیجده سال بوده و به خاطر تهدید و فشارهای خانوادگی و اخراجش از دانشگاه با تمامی مدارک پروندهاش رد میشود، وی به علت نبود آزادی اجتماعی و قوانین حکومتی و عرفی که در جامعه ایران وجود دارد (پدر حق حاکمیت بر دختر را دارد) ایران را ترک میکند. با توجه به این که کمیساریای عالی پناهندگان شرایط ویژهای برای زنان و دختران تنها در نظر گرفته اما هیچ رسیدگی به وضعیت وی نشده و غافل از این که او کودک محسوب شده و شرایط مصاحبه وی به گونه دیگری بایستی رقم میخورد. همین بیتوجهی وکلای کمیساریای عالی باعث شده پونه دچار اختلالات عصبی و روانی شده و اینک به بیماری شیرزفرنی مبتلا شود. وکلای حقوق بشری هلسینکی در ارتباط با پرونده ایشان بیان کردند، که به علت بیماری و همچنین شرایط سنی، وکلا حق مصاحبه با پونه را نداشتهاند…
با چنین شرایط غیراصولی که محیط کمیساریای عالی برای پناهندگان به وجود آورده، ناآگاهی وکلا چنین پروندههایی که ردی آنها صادر میشود، به عینه مشهود است. چرا که وکلا کمیساریای عالی بایستی آگاه باشند به قوانین زنستیزی که در ایران حکم فرماست، قوانینی چون سن قانونی ازدواج که برای دختران به 13سالگی تقلیل داده شده و حق تحصیل در مدارس روزانه را از زنان شوهردار سلب کرده است، چادر بر زنان تحمیل شده و زنان حق ندارند بدون حجاب در معابر عمومی ظاهر شوند، دختر در مورد ازدواج اول خود، صرفنظر از هر سن و سالی که داشته باشد، باید از پدر یا جد پدری اجازه بگیرد…همین قوانین ضد زن باعث شده که بسیاری از دختران و زنان ایرانی به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل پناه بیاورند و متاسفانه با بیمهری وکلا مواجه میشوند.
س.ع (پرونده اجتماعی و مورد تجاوز) 31ساله در مصاحبه اول رد و پروندهاش حدود 3 ماه در اختیار وکلای حقوق بشری هلسینکی قرار گرفت. وی میگوید: «وکلای کمیساریای عالی پی نقطهضعف پناهجو هستند. وکیلم به شکلی نقطه ضعف مرا به دست آورده بود. او وضعیت روحی مرا نادیده میگرفت و سعی داشت به گونهای مرا منقلب کند. به طور نمونه وکیلم 3 بار به عناوین مختلف ازمن پرسید حاج آقا احمدی چندبار با شما رابطه جنسی داشته؟ من گفتم که به من تجاوز شده، اما او میخواست نحوه تجاوز را برایش شرح دهم و من نمیتوانستم بیان کنم، وکیل من اصلن با من مصاحبهای انجام نداد. کل مصاحبه من 45 دقیقه طول کشید، و او بیشتر وقتاش را با تایپ کردن، میگذراند، سوال خاصی نمیپرسید که من بتوانم درست به آن جواب دهم. حتا به من نگفت که ماجرا را از اول تا آخر شرح بده تا من بدانم که باید چه کار کنم و چطوری به وکیلم پاسخ دهم. مقصر اصلی ردی پرونده من وکیلم است که در کار وکالت خود هیچ توانایی نداشت و با سرنوشت من و بچهام بازی کرد. دلیل ردی پرونده من کافی نبودن مدارک است…»
در پروندههایی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند، به راستی وکلای کمیساریای عالی بیعدالتی تمام را در حق زنان و دختران مورد تجاوز به کار گرفته و آنان را در بحران روحی و روانی غیرقابل قبولی نگه میدارند، و عملکرد ناصحیح وکیل(مرد) این پرونده که بدون مترجم و تنها با خانمی (که مورد تجاوز قرار گرفته) مصاحبهای را صورت داده است جای بسی تاسف دارد و این نشان میدهد که کمیساریای عالی پناهندگان هیچ حق و حقوقی برای پناهجویان در نظر نگرفته و پناهجویان را با حق و حقوقی که بایست داشته باشند؛ آگاه نساخته است. ناآگاهی وکیل از قوانین و مصوبات قرون وسطایی و اپسگرایانه که در شمار وحشیانهترین قوانین ضد بشری میباشد، خود معضل اصلی است. ناآگاهی از قوانینی همچون حق تصمیمگیری و آزادی عمل که کاملن از زنان ایران که در معرض ستم چند لایه قرار دارند، سلب میشود. زنان باید از فرامین و دستورات شوهر، پدر، پدر بزرگ، برادر و… اطاعت کرده و بدون اجازه آنها اقدام به کاری نکنند. استخدام زنان در بسیاری از ادارات دولتی ممنوع اعلام شده و در مسایل زناشویی و خانوادگی بندهای گرانی بر پای زنان زده شده است. اصل ۲۰ قانون اساسی ارتجاعی جمهوری اسلامی، عوامفریبانه اعلام میدارد که «همه افراد ملت اعم از زن یا مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند.»
سید سیروان عنایتی چشمه منتش (خبرنگار و فعال سیاسی) پناهجوی ایرانی است که خود را به کمیساریای عالی پناهندگان معرفی کرده و اذعان دارد: اینجانب به چند دلیل برخی از مسایل بسیار مهم را در حین مصاحبه با وکیلم بیان نکردم. به عنوان مثال یکی از مهمترین ناگفتههایم؛ دربارهی بازگشت به ایران مسئلهی خبرها وگزارشاتی است که برای رسانههای حزب دموکرات کردستان میفرستادم و تاییدیهی حزب دموکرات، که در آن قید شده، من خبرنگار رسانههای حزب دموکرات بودهام که در این باره با وکیلم (خانم آسلی) در میان نگذاشتم. چرا که اولن میترسیدم اگر پلیس ترکیه بفهمد که یک خبرنگار کرد هستم و برای مطبوعات حزبهای کردستان گزارش و خبر ارسال میکنم در اولین فرصت توسط دولت ترکیه دیپورت شوم. دوم این که اگر پرونده من به عنوان پناهنده پذیرفته شود پس از 5 یا 6 سال کشور سوم تقاضای مرا به عنوان پناهنده رد میکنند (مانند کانادا و استرالیا و آمریکا) و گزارشها و مصاحبهای که من در سایت حزب دموکرات (روزهه لات تایمز ) و سایت کوردانه در بارهی یکی از پناهندگان (فرزاد عزیزی بانه) منتشر کردهام این مسئله را به خوبی ثابت میکند که فعالین سیاسی در حزب دموکرات متاسفانه پس از پذیرفته شدن به عنوان پناهنده از طرف کمیساریای عالی پناهندگان، بیش از چهار الی پنج سال با شرایط سخت زندگی به انتظار کشور ثالث مینشینند.
بسیار پناهجویانی هستند که به علت عدم حمایت کمیساریای عالی از آنها به چنین استرسهایی گرفتار شده و با توجه به این که از فعالان سیاسی همچون حزب دموکرات بودند این موضوع را کتمان کرده و به ناچار مجبور میشوند که بخشی از گفتههای خویش را بازگو ننمایند، این نشان میدهد که وکلا کمیساریای عالی، پناهجو را با شرایط ویژهای که دارد باخبر نساخته و تنها از وی اطلاعاتی گرفته و بیآنکه مصاحبه دیگری برای آنها در نظر بگیرند و نقطههای تاریک پروندهشان را موشکافی کنند در همان مصاحبه اول که پناهجو سخت مضطرب بوده و ناآگاه به جو حاکمه وکلا است، ردی پروندههایشان را صادر کنند.
آرش شریفی شمیلی (فعال اجتماعی، کارگری، سیاسی) من به دلیل ناآگاهی وکیل از قوانین قضایی و دادگستری جمهوری اسلامی به عنوان پناهنده پذیرفته نشدم. دوبار زندان و بازداشت بوده و آخرین باری که در زندان بودم آزادی مشروط گرفتم و حق خروج از ایران را نداشتم. به علت این که آزادی مشروط داشتم حق شرکت در هیچ جمعی اعتراضی را ندارم اما به علت شرکت در تظاهراتهای دو سال اخیر؛ حکم جلب من از طرف نیروهای اطلاعاتی امنیتی شهرستان صادر شد. ردی پرونده من تنها ندانستن احکام جزایی و قضایی دادگستری ایران از طرف وکلا بود که برایشان نامفهوم بود که به چه دلیل حکم جلب من صادر شده است و تمامی گفتههای مرا قبول داشتهاند جز در این مورد که برایشان محرض نبوده و ناآگاه به این موضوع ردی پرونده من صادر شده است.
در پروندههایی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند، به راستی وکلای کمیساریای عالی بیعدالتی تمام را در حق زنان و دختران مورد تجاوز به کار گرفته و آنان را در بحران روحی و روانی غیرقابل قبولی نگه میدارند، و عملکرد ناصحیح وکیل(مرد) این پرونده که بدون مترجم و تنها با خانمی (که مورد تجاوز قرار گرفته) مصاحبهای را صورت داده است جای بسی تاسف دارد
متاسفانه پروندههایی همچون پرونده آرش شریفی در کمیساریای عالی کم نیستند که با عدم شناخت وکلای کمیساریای عالی با قوانین و احکام جزایی و حقوقی در ایران مواجه شده و وکلا به هیچ تحقیقی ردی پرونده آنها را صادر و حتا اجازه مصاحبه مجدد برای دفاع از پروندهشان را نمیدهند، (اگر وکیلی در جریان رسیدگی به یک پرونده نکات مبهمی برایش بهوجود آید، برای متقاضی مصاحبه مجدد در نظر میگیرد و این شانس خوبی برای پناهجو محسوب میگردد که بتواند پناهندگی خود را اثبات نماید) در حالی که طبق قوانین جمهوری اسلامی اگر کسی آزادی مشروط داشته باشد و در هر جمع اعتراضی شرکت کند یا از کشور و حتا شهر مورد نظر خارج شود، بلافاصله حکم جلب وی صادر میگردد.
پناهجویان با دنیایی از امید و آرزو به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل مراجعه و درخواست پناهندگی میدهند و انتظار دارند که در سریعترین زمان ممکن به پرونده آنها رسیدگی و نهایتن حق پناهندگی آنها بهرسمیت شناخته شود اما متاسفانه با گذشت ماهها انتظار و بلاتکلیفی نامهای از طرف کمیساریای عالی برای پناهجویان ارسال میشود که تقاضای پناهندگی آنها را رد کردهاند. در اکثر این نامهها نوشته شده، «بخش پناهندگی سازمان ملل در بررسی پرونده شما به این نتیجه رسیده است که بر اساس اساسنامه کمیساریای عالی سازمان ملل متحد و مفاد عهدنامه 1951 که برای تعیین و شرایط پناهندگی ضوابط پناهندگی تدوین شده است، شما واجد شرایط پناهندگی نمیباشید و نمیتوانید به عنوان یک پناهنده مورد حمایت قرار بگیرید. و با بیان چند دلیل تناقض در گفتار، عدم مدارک کافی، چه در گذشته و چه در آینده مورد ظلم قرار نگرفتهاید، برای اینکه بتوانید به عنوان یک پناهنده از حمایت بینالمللی بهرهمند شوید، شما باید نشان دهید که به دلیل غیرموجهی در رابطه با یکی از موارد پنجگانه نژاد، دین، ملیت، تعلق به یک گروه اجتماعی ویژه و یا داشتن عقاید سیاسی میترسید که مورد ظلم و آزار قرار بگیرد و ترس شما باید موجه تشخیص داده شود» ردی پروندهها را صادر میکنند.
انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی-ترکیه(نوشهیر) ضمن ابراز تاسف از عملکرد وکلای کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل/آنکارا؛ بر این نکته تاکید دارد که در حال حاضر بیشتر پناهجویان در شرایط روحی و جسمی نامناسبی قرار دارند و از بیعدالتی که در حقشان شده؛ درمانده و گرفتار زندگی خود را دست خوش حوادثی نمودهاند که اگر چنین روندی به طول انجامد، عواقب و فجایع ناگواری را در پیش خواهد داشت… هر چند حتا امروز هم برای حل چنین معضلی بسیار دیر است. چرا که جان بیشتر پناهجویان به خطر افتاده و تصمیمهای آنی که بر اثر فشارهای روحی و روانی بر پناهجویان وارد میشود، نشان آن دارد که پناهجویان تاب و تحمل شرایط بغرنج دوران بلاتکلیفی را نداشته و بیشتر به مرگ میاندیشند تا به زندگی. اقدام به خودکشی، سامان مهدیپور، سیامند ساوج بلاغ، مهدی شیری،سمانه مرادی، مرتضی قمری در شهر کوچک نوشهیر خود حاکی از آن است که خطرات جدی برای پناهجویان به کمین نشسته و اگر سازمانهای حقوق بشری در این زمینه اقدام جدی صورت ندهند، فجایعی شاید غم انگیزتر و دردآورتر از مبارزان سوری رخ دهد…
با سپاس فراوان
شورای نمایندگان انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی_ترکیه(نوشهیر)
16/6/2010
رونوشت به سازمان کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل/آنکارا
و چهار سازمان حقوق بشری مرتبط به امور پناهندگان…
روابط عمومی انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی-ترکیه(نوشهیر)
فعالان جنبش سبز دانشجویی ونکوور روز ۲۵ ژوئن۲۰۱۱ گردهم آمده و ویدئوکلیپ زیر را در راستای کمپین اعتراض سبز و در حمایت از زندانیان سیاسی که در اعتصاب غذا بهسر میبرند، تهیه کردهاند.
Click here to view the embedded video.
خبر / رادیو کوچه
قربان بهزادیاننژاد و مهدی کریمیاناقبال، دو تن از زندانیان اعتصابکننده زندان اوین که روز یکشنبه، 26 ژوئن، به دلیل وخامت حالشان به بیمارستان مدرس منتقل شده بودند، پس از دریافت کمکهای پزشکی مجدد به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شدهاند.
به گزارش کلمه، قربان بهزادیاننژاد، مشاور میرحسین موسوی و مهدی کریمیان اقبال، فعال سیاسی، دو زندانی سیاسی هنوز هم به همراه ۱۰ زندانی دیگر این بند در اعتصاب غذا هستند و بعد از بازگشت از بیمارستان هم به اعتصاب غذایشان ادامه دادند.
این زندانیان ۲۸ خرداد در اعتراض به جانباختن هاله سحابی و درگذشت هدی صابر دست به اعتصاب غذا زدند. این دوزندانی در مرحله نخست برای گرفتن کمکهای پزشکی به بهداری اوین منتقل شدند و در نهایت غروب شنبه (چهارم تیرماه) با همراهی تعداد زیادی از ماموران امنیتی به بیمارستان مدرس تهران انتقال پیدا کردهاند.
بیشتر بخوانید:
«انتقال باستانی و سحرخیز به بهداری زندان رجاییشهر»
تذکار از رادیو کوچه: یکی از سیاستهای کاری در رادیو کوچه انتشار نظرها و نامه و ایدههای خوانندگان است. بیشک رادیو کوچه تایید و یا تکذیبی بر این مطالب ندارد. اما با توجه به روش این رسانه، اگر منطبق با اصول کاری رادیو باشد -که در بخشهایی به این نکات اشاره شده است- آن را منتشر خواهد کرد. مخاطب اینمطالبدر هر شرایطی حق دارند که نوشتهای در پاسخ به این نامهها به رادیو ارسال کنند. بیشک این نوشته بیکم و کاست در پایگاه اینترنتی رادیو کوچه منتشر خواهد شد. برای هر نوع پاسخ به این نوشته شما میتوانید با آدرس پست اکترونیکی: contact(at)koochehmail.com در تماس باشید.
لازم به اشاره است پیشتر این مطلب در روزنامه اعتماد منتشر شده است که به دلیل حذف بخشهایی از آن توسط این روزنامه نویسنده مجدد بدون حذف و اضافه مایل به انتشار آن در رادیو کوچه بوده است که در زیر میآید:
عرفان قانعیفرد / محقق تاریخ معاصر
سالیان پیش، ئاغا رستم (خان) که از بیرحمی شاه عباس صفوی از بوکان به عراق رفت و در قرهداغ سکنی گزید، شاید نمیدانست که روزگاری نواده او در قامت رییس جمهوری عراق، به ایران رفت و آمد دارد و از پیران سیاست خاورمیانه باشد که 2 سال دیگر در 80 سالگی، کرسی ریاست جمهوری را ترک میکند. در 13 سالگی و دوران نوباوگی ، روزی خبر اعدام پیشوا قاضی محمد فقید را شنید، پر پهنای صورتش اشک ریخت و دوان دوان و پریشان از حیاط مدرسه میگذشت با کتابهای زیر بغل، که معلماش – کمال عبدالقادر – از بالکن مشرف به حیاط ، دلداریاش میداد و فردا صبحاش از جلال خواست که در برابر همسالانش، سرود حماسی بخواند! شاید آن معلم نمیدانست که «پس از 60 سال» خود جلال در سرنوشت کردها و عراق، نقشی بر عهده خواهد گرفت که همانا آرزوی قاضی محمد بود و آن هم مشارکت در قدرت و شناختن هویت مردمان زادگاهش.
ابراهیم احمد، روشنفکر و منتقد اندیشهورز، زیر پر و بالش گرفت و بنا به تفکر غالب بر آن ایام و برهوت اندیشه، جلال به چپ گروید و گزاف نیست که هنوز در تار و پود ذهنش، فکر مائو، خانه کرده و شاید همان وفاداری در دوستیاش باشد، که به عهدش با ابراهیم باقی ماند که ماند. در دانشکده حقوق در روزنامه حزبی، در دفاع از زندانیان سیاسی کرد که در زندان شاه و ساواک، به اعدام محکوم بودند، قلم زد. شاه ایران را کهنهپرست و خودپرست نامید و وعده داد که حکومت مطلقهاش بنا به رمز تاریخ، فرو خواهد پاشید! قلم منتقد و روحیه عصیانگرش در داخل حزب موجب پرخاش خودکامه قبیله محور شد و به قصد کشتن او و خفه کردن زبان و اندیشهاش، هجوم بردند و لاجرم در 1964 راه تبعید به تهران و همدان را در پیش گرفت. گرچه ساواک نخواست که جلال از ایران خارج شود تا غلام حلقه بگوشش، دمی در آسایش، تکسوار رستمنمای میدان ملت عوامزده و خرافی و سادهدل باشد. زمستان سال بعد دوباره به عرصه حزب بازگشت اما این بار هم آن امی، هوس قتلش را داشت که جلال معتقد بود بر خط استقلال و آزادی و بدون تکیه بر نیروی خارجی باید حرکت کرد، لاجرم به سوی حکومت عراق کشیده شد اما هرگز جملهای خلاف ایران و ایرانیت به زبان جلال و ابراهیم احمد رانده نشد چون باورشان آن بود که «کردها هرکجا که باشند، ایرانیاند». جلال شیفته ایران زمین ماند اما دل از ساواک و شاه برکند!
به مخالفان شاه پناه داد تا جوانان چریک آرمانگرا، راه شان را بروند و آرزوی نابودی شاه- ایرانزمین تحقق یابد. روزگارانی گذشت تا 1975 که شاه و ساواک بازی ورق کردی را کنار نهادند و اختیار ادامه مبارزه و جنبش علیه ظلم و خودکامگی بعث در عراق را به خود کردها سپردند، دیگری به ایران آمد و نمیخواست دل اعلیحضرت همایونی مکدر شود اما در ان ایام– که خود طالبانی هم ماه قبل به زبان راند– شعله روح مبارزه و اراده ضدیت با فردپرستی و خودمحوری و رهبری مطلقه در کردستان را برفروختهتر کرد و بیرق مبارزه علیه استبداد صدام حسین را برافراشته نگاه داشت، پرده نو زد و راه دیگر گرفت. دست به قلم برد و پس از سالیان دراز پویش و کاوش و آزمون ، سرگذشت حرکت کردی و آسیبهای راه سنگلاخی مبارزه را برشمرد و امراضاش را بازشناخت. شاید جزو معدود رهبران آگاه و کتاب خوانده کردها بود که قبل از او تنها در پیشوا قاضی محمد، متجلی بود.
سالهای چندانی نگذشت که حرکت رستاخیزی ایران شکل و قوام گرفت و ایران آخرین انقلاب قرن را شاهد بود. در قم به دیدار رهبر انقلاب رفت و از امیدش به روح آزادگی کردها، سخنها گفت و رهبری هم آرزویش، پیروزی ملتهای تحت ستم– شیعیان و کردها- و« مرگ دیکتاتور» عراق بود. جنگ تحمیلی آغاز شد، شانه به شانه فرزندان رشید این مرز و بوم، علیه صدام جنگید، ذرهای- در رشد و اعتلای کردستان- ناامید نشد و فکری جز پیروزی به مخیلهاش خطور نکرد، حتا در آن ایام که چرخ کج رفتار برایش شکستهای پیاپی فاجعه حلبچه، قطعنامه 598، ترور یار دیرین و هم آوازش – قاسملو – را خبر داد. با پاسپورت ایرانیاش، صدها سفر کرد تا شرح پریشانی و سیه روزی ملتش را به گوش هر که در عالم برساند. چند بار به دیدار صدام رفت و حتا او را بوسید تا شاید در دل سنگاش اثر کند و بویی از انسانیت ببرد، اما نشد. جلال برای خودش بدنامی خرید، اما هدفش را مقدستر میدانست. 1991 جنگ خلیج پارس رخ داد که شاید دریچهای پس از دوران نا امیدی و سیاهیها بود و کردها، کاشانهای ساختند.
اما در 1995 دوباره فکر خودکامه قبیلهواره، به هزار حلیه جنگ برادرکشی برانگیخت اما جلال ذرهای از صلحخواهی و اخوت و صداقت، عقب ننشست و پیر امروزه سیاست ینگه دنیا، کلینتون، سبب خیر شد و رقیب را به خاطر سوار شدن بر تانک صدام و بعث به هوس کشتن همزبانانش در 31 اوت 1996 نکوهش کرد و در 2003 کاخ منحوس استبداد صدام فرو ریخت و در 2005 جلال بر کرسی ریاست جمهوری نشست، گویی جلال به آرزویش رسیده بود. دیگر برف پیری بر سر و رویش باریده بود، نه آن کرسی به او شان داد، بلکه شخصیت و منش و اندیشه او بود که به آن کرسی قدر و منزلت داد و فرق داشت با رجالههایی که در این کرسی بوده و منفورترین چهره تاریخ سرزمینشان شدهاند.
امروزه برای سفری دوباره راهی ایران شده است و شاید 40 و چندمین سفر رسمی او به ایران باشد و طنز تاریخ این که از نخستین پناه جستناش به ایران در سال 1964، دیگر 47 سال میگذرد!… این بار هم با عصایی در دست و دلی پر امید که روزی مژده نهادینه شدن دمکراسی و آزادی و صلح در عراق و کردستان را به ارمغان بیاورد. کسی نمیداند که پس از مام جلال، چه بر سر عراق و کردستان خواهد آمد ، «آواز سگان» و «مویه گرگها» یا نوزایی پس از «درد زایمان ملت»؟
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، 27 ژوئن، رهبران کشورهای آفریقایی اعلام کردند که معمر قذافی، رهبر لیبی پذیرفته است تا در جریان مذاکراتی که برای پایان دادن به درگیریهای چهارماهه در لیبی برگزار میشوند، وارد نشود.
به گزارش الجزیره، همچنین هیتی از نمایندگان کشورهای عضو اتحادیه آفریقا بعد از مذاکرات خود در روز یکشنبه، ۲۶ ژوئن در آفریقای جنوبی، طی اطلاعیهای رسمی اعلام کردند که «از اقدام سرهنگ قذافی در پذیرش این که در روند مذاکرات حضور نداشته نباشد» استقبال میکنند. در این اطلاعیه جزییات بیشتری مطرح نشده است.
از سویی دیگر روز یکشنبه، مخالفان دولت لیبی در حدود ۵۰ کیلومتری جنوب غرب طرابلس، پایتخت این کشور، با نیروهای نظامی حامی سرهنگ معمر قذافی، رهبر لیبی، درگیر شدهاند.
یکی از سخنگویان مخالفان دولت لیبی گفته است که درگیری سنگینی در حومه شهر بئرالغنم، در جنوب غرب طرابلس، رخ داده است.
مخالفان سرهنگ قذافی در حال پیشروی به سمت طرابلس هستند.
در خبری دیگر در مورد لیبی، دادگاه بینالمللی کیفری درباره احتمال صدور حکم بازداشت سرهنگ قذافی تصمیمگیری میکند.
انتظار میرود هیتی متشکل از سه قاضی دادگاه، روز دوشنبه، ۲۷ ژوئن، در اینباره تصمیم بگیرد.
دادستان کل دادگاه بینالمللی کیفری همچنین خواهان صدور حکم بازداشت سیفالاسلام، یکی از پسران سرهنگ قذافی، و عبداله سنوسی، وزیر اطلاعات این کشور شده است.
آنها متهم شدهاند که در مقابله با مخالفان دولت لیبی، مرتکب جنایت علیه بشریت شدهاند.
عملیات نظامی نیروهای ناتو در لیبی هم وارد یکصدمین روز شده است و خبرگزاری رسمی لیبی در گزارشی، از حملههای هوایی جدید ناتو خبر داده است که بخشهایی از طرابلس را هدف قرار دادهاند.
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، ۲۷ ژوئن، یکی از رسانههای داخلی ایران، در گزارشی اختصاصی، به نقل از علی مطهری، نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی و از منتقدان محمود احمدینژاد، گزارش کرد که طرح سوال از رییس جمهوری اسلامی با امضای یکصد تن از نمایندگان تقدیم هیت رییسه مجلس شده است.
به گزارش مهر، در این گزارش آمده است که طبق اصل ۸۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی، هرگاه حداقل یک چهارم نمایندگان مجلس از رییس جمهوری درباره یکی از وظایف او سوال کنند، رییس جمهوری موظف است حداکثر ظر ف یک ماه در مجلس حاضر شود و به سوال نمایندگان پاسخ دهد.
همچنین، طبق آییننامه داخلی مجلس، رییس مجلس پس از دریافت سوال از رییس جمهوری، آن را به کمیسیون تخصصی ارجاع میکند و سوال نمایندگان با نماینده رییس جمهوری مطرح و پاسخ سول دریافت میشود اما اگر این پاسخ برای سوالکنندگان قانعکننده نباشد، رییس مجلس خواستار حضور رییس جمهوری برای پاسخگویی میشود.
هنوز منابع رسمی مجلس و دولت در مورد گزارش این رسانه اظهار نظری نکردهاند.
این در حالی است که تنش میان مجلس و دولت با شروع اختلاف نظر بین رهبر جمهوری اسلامی و محمود احمدینژاد بر سر عزل و ابقای وزیر اطلاعات از چندی پیش آغاز شده و افزایش یافته است.
بیشتر بخوانید:
«کمیسیون اصل ۹۰ احمدینژاد را به تخلف متهم کرد»
عکس / رادیو کوچه
گروه عکاسها: آنجلا نوبهار، اردوان روزبه و کیان امانی
ardavan@koochehmail.com
حدود ۴۰ تن از فعالان مدنی و سیاسی ایرانی ساکن واشینگتن، پایتخت آمریکا، روز شنبه ۲۵ ژوئن در حمایت از 18 زندانی که در زندانهای اوین و رجاییشهر، در اعتراض به جانباختن هاله سحابی و درگذشت هدی صابر، دست به اعتصاب غذا زدهاند در مقابل دفتر سازمان ملل در شهر واشینگتن دیسی دست به تجمع زدند و ضمن حمایت از این زندانیان خواستار پایان یافتن اعتصاب غذای آنها شدند.
این تجمع همزمان با واشینگتن دیسی در بیش از بیست و پنج شهر دیگر دنیا برگزار شد.
لازم به اشاره است بر اساس گزارش منابع خبری منسوب به اصلاحطلبان، محمدجواد مظفر اعلام کرده که در خارج از زندان اوین هم به اعتصاب غذای خود ادامه میدهد و برخی گزارشها از وخامت وضعیت جسمانی و بستری شدن چند نفر دیگر از اعتصابکنندگان حکایت دارد.
رادیوکوچه
1462 میلادی - زادروز «لوئی» دوازدهم (Louis) پادشاه و ملقب به پدر ملت فرانسه است. او تا پیش از رسیدن به پادشاهی مقام دوک اورلئان (Orleans) را داشت. «شارل» هشتم در آوریل ۱۴۹۸ درگذشت و چون فرزندی نداشت، لوئی دوازدهم بر تخت پادشاهی فرانسه نشست. وی که علاوه بر به ارث بردن ادعای شارل هشتم بر پادشاهی «ناپل» خودش نیز به واسطه مادربزرگش مدعی «میلان» بود پس از رسیدن به قدرت توجهش را متوجه «ایتالیا» ساخت. او در ۱۴۹۹ دور دوم حملات فرانسه به «ایتالیا» را آغاز کرد. لوئی سپس در سال ۱۵۰۰ عهدنامهای را با نام عهدنامه «گرانادا» بهطور مخفیانه با «فردیناند آراگون» (Ferdinand Aragon) به امضا رساند که به موجب آن هر دو پادشاه بر سر همکاری با یکدیگر برای تصرف پادشاهی ناپل و تقسیم آن به توافق رسیدند. لوئی دوازدهم در سال ۱۵۱۵ درگذشت و پس از او «فرانسوای یکم» که با دختر لوئی ازدواج کرده بود، جانشین او شد.
1772 میلادی - در چنین روزی قرارداد تقسیم «لهستان» میان سه قدرت بزرگ اروپای قرن هجدهم میلادی به امضا رسید. این سرزمین که امروز از کشورهای مستقل اروپای شرقی است با امضای قرارداد مزبور از سوی نمایندگان «روسیه»، «اتریش» و نمایندگان شاه «پروس» تقسیم شد. سردمداران این امپراتوریها بهنام حفظ مملکت لهستان از فساد و اضمحلال، هر یک بخشهایی از خاک این کشور را تصرف کردند و بدین ترتیب نقشه لهستان عملن از قاره اروپا محو شد.
1760 میلادی - برای اولینبار «لینه» طبیعیدان معروف فرانسوی موفق به طبقهبندی نباتات و گیاهان مختلفی شد که تا آن زمان شناختهشده و بهکار تدریس و تحقیقات طبیعیدانهای جهان میآمد. وی برای سهولت کار تحقیق درباره گیاهان و خواص طبیعی هر یک، از سال 1752 میلادی به کار پرداخته و برای طبقهبندی آنها 8 سال زحمت کشیده بود.
1880 میلادی - زادروز «هلن آدامز کلر» نویسنده نابینا و ناشنوا و فعال سوسیالیست آمریکایی است. او هنگامیکه ۱۹ ماه بیشتر از زندگیاش نمیگذشت، در اثر ابتلا بهیک نوع بیماری، بینایی و شنوایی خود را از دست داد و ارتباطاش با دنیای بیرون قطع شد. هنگامیکه کلر شش سال داشت، او را به «الکساندر گراهامبل» نشان دادند و گراهامبل یک معلم را که در موسسه آموزش نابینایان در بوستون فعالیت میکرد، برای آموزش او فرستاد. چنانکه کلر بعدها درباره خود مینویسد، زندگی واقعی او در یک روز از ماه مارس سال 1887 وقتی که تقریبن ۷ ساله بود، با ورود معلماش بهزندگی او آغاز شد. هلنکلر از زمانیکه در دانشگاه «رادکلیف» دانشجو بود، نگارش را آغاز کرد و این حرفه را ۵۰ سال ادامه داد. او علاوه بر «زندگی من»، ۱۱ کتاب و مقالات بیشماری در زمینه نابینایی، ناشنوایی، مسایل اجتماعی و حقوق زنان بهرشته تحریر در آورده است.
871 میلادی - در چنین روزی سلطنت «آلفرد کبیر» یکی از پادشاهان انگلستان در قرن نهم میلادی، بعد از این که 23 سال از عمرش سپری شده بود، آغاز شد. آلفرد کبیر که به سبب خصال نیکویش، به او لقب «نجیبترین پادشاه انگلستان» داده شده بود، روز 4 فوریه 848 میلادی در«مونتاترا» متولد شده بود. وی در سال ۸۷۱ میلادی موفق شد جلوی حمله دانمارکیها را بگیرد و سرانجام در سال ۸۹۹ میلادی به کشتیهای دانمارکی حمله و آنها را شکست داد. دوران سلطنت وی 29 سال طول کشید و روز 5 می 900 میلادی درگذشت.
—————————————————
برخی از رویدادهای دیگر
1214 خورشیدی - روز به قتل رسیدن «قائممقام فراهانی» از مردان نامدار دوره قاجار و صدراعظم «محمدشاه قاجار» است. دشمنان قائممقام، با کمک «حاج میرزا آقاسی» فرمان قتل قائممقام را از محمدشاه گرفتند.
1693 میلادی - در چنین روزی انتشار نخستین مجله بانوان جهان بهنام (Ladies' Mercury) و با مدیریت «جان دانتون» در لندن صورت گرفت.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منابع داخلی سوریه، روز دوشنبه، 27 ژوئن نشست گروهی از مخالفان دولت سوریه در دمشق برگزار میشود.
به گزارش سیانان، با برگزاری این نشست، این نخستین بار از زمان آغاز اعتراضات سراسری به دولت سوریه در سه ماه پیش است که مخالفان بشار اسد تشکیل جلسه میدهند.
بسیاری از افرادی که در این نشست شرکت میکنند، در گذشته به دلیل فعالیتهای سیاسی زندانی شدهاند.
در نشست روز دوشنبه در دمشق، راههای گذار مطمئن و صلحآمیز سوریه به دموکراسی بررسی خواهد شد.
گفته شده است که در این نشست عضوی از هیت دولت بشار اسد در این نشست حضور نخواهد داشت.
بیشتر بخوانید:
«۱۵ کشته در دور تازه درگیریهای سوریه»
خبر / رادیو کوچه
مقامهای افغان در اطلاعیهای اعلام کردند شبهنظامیان در عملیاتی علیه نیروهای پلیس در جنوب افغانستان، از یک دختر هشتساله استفاده کردهاند.
این حمله در ولسوالی چارچینو، از مناطق دور افتاده ولایت ارزگان روی داده و به گفته منابع وزارت داخله (کشور) افغانستان، به این دختر یک بسته حاوی مواد انفجاری داده و به او گفته شد آن را نزدیک یک موتر (خودرو) پلیس قرار دهد.
اما به گفته مقامات این وزارت، شبهنظامیان با استفاده از دستگاه کنترل از راه دور، مواد انفجاری را که در دست این دختر بود، در نزدیکی موتر نیروهای پلیس منفجر کردند و در نتیجه این دختر کشته شد.
به گفته مقامات امنیتی افغانستان، این بمبگذاری به جز این دختر، تلفات دیگری نداشته است.
این حادثه یک روز پس از آن روی داد که در بمبگذاری در یک بیمارستان در شرق افغانستان، دستکم شصت تن کشته و دهها نفر دیگر زخمی شدند.
گفته شده است که زنان، کودکان و بیماران بیمارستان از جمله قربانیان این حمله بودهاند.
بیشتر بخوانید:
«بیش از صدوهشتاد کشته و زخمی در انفجار جنوب کابل»
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
آفرینش
1) چین به اروپا کمک مالی پیشنهاد داد
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=84643
به گزارش خبرگزاری بیبیسی، نخستوزیر چین به اتحادیه اروپا پیشنهاد کمک مالی برای رفع مشکلات مالی منطقه یورو را ارایه کرد و بدون دادن آمار مشخص گفت: «چین در سالهای اخیر میزان سرمایهگذاری خود در بازارهای مالی یورو را به میزان زیادی افزایش داده است.»
2) حاضریم برای رفع سو تفاهمها با مقامات عربستان سر یک میز بنشینیم
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=84637
به گزارش ایسنا، علیاکبر صالحی، وزیر امور خارجه کشورمان در حاشیه کنفرانس بینالمللی مبارزه جهانی علیه تروریسم در جمع خبرنگاران گفت: «ایران و عربستان بهصورت دوجانبه هیچگونه مشکل و مسئلهای با هم ندارند. من به مقامات عربستان سعودی اعلام کردهام که با مقامات ایرانی بر سر یک میز بنشینند و تلاش کنند تا سوتفاهمها را برطرف کنند. وی افزود: «ما اساسن مشکلات مشخصی با عربستان نداریم.»
جامجم
1) غربیها از تشکیل یک حکومت با گرایشهای اسلامی هراس دارند
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100847207015
رهبر انقلاب اسلامی پیش از ظهر امروز در دیدار با رییسجمهوری سودان، حرکتهای مردمی اخیر در مصر، تونس و لیبی، را سرآغاز یک تحول اساسی در کشورهای اسلامی و منطقه خواند و گفت: «باید هوشیار بود که آمریکا و غرب، مانع از ادامه مسیر طبیعی این حرکتهای مردمی نشوند و آنها را مصادره نکنند.»
رسالت
1) صلح در منطقه بدون حماس غیرممکن است
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=66512
رییس سابق موساد تاکید کرد: «صلح فراگیر در منطقه خاورمیانه بدون مشارکت جنبش حماس در روند سیاسی امکانپذیر نخواهد بود. وی افزود: «مطالبات بینالمللی از حماس برای به رسمیت شناختن اسراییل، غیرواقعی است چون جنبه ایدئولوژیکی دارد و در برابر کانالهای ارتباطی با این جنبش چالش ایجاد خواهد کرد.
2) نا آرامیها در آمریکا به آشوب کشیده شد
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=66508
واشنگتن صحنه تظاهرات و ناآرامی در اعتراض به نداشتن نماینده در کنگره بود. به گزارش سایت خبری آزادنگار، سران ناحیه کلمبیا در مقابل کاخ سفید تجمع کرده و خواستار استقلال بهعنوان یک ایالت مستقل و کسب حق نمایندگی در کنگره شدند.
خراسان
1) چالشهای پیش روی آینده اتحادیه اروپا
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=4&day=6&id=809744
جک استراو وزیر امور خارجه اسبق انگلیس روز سهشنبه با اشاره به بحران مالی و ناآرامیهای اقتصادی در یونان پیشبینی کرد، این بحران منجر به فروپاشی پول واحد اروپا یعنی یورو خواهد شد. این اولینبار نیست که یک مقام ارشد اروپایی در واکنش به تحولات اخیر قاره اروپا از امکان از هم پاشیدهشدن اتحادیه اروپا میگوید.
2) رای قاطع مجلس به نیکزاد برای تصدی مسوولیت وزارت راه و شهرسازی
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=4&day=6&id=809765
به گزارش خبرنگار پارلمانی خراسان، جلسه رای اعتماد به «علی نیکزاد» در شرایطی برگزار شد که حتا رییسجمهوری نیز برای دفاع از وزیر کابینهاش در مجلس حضور نیافته بود، هیچ نمایندهای نیز در مخالفت با وی ثبتنام نکرده بود بنابراین جلسه مذکور تنها با دفاعیات وزیر پیشنهادی وزارت راه و شهرسازی و بدون نطق موافق و مخالف برگزار شد.
همشهری
1) حذف یارانه پردرآمدها و خوشهبندی منتفی است
http://www.hamshahri.net/news-138749.aspx
وزیر اقتصاد درخصوص حذف یارانه پردرآمدها گفت: «دولت برنامهای برای حذف ندارد اما آنچه در قانون هدفمندکردن یارانهها بر آن تاکید شده این است که یارانهها بایستی متناسب با قدرتهای درآمدی پرداخت شود.
2) مجلس و قوه قضاییه پیگیر پرداختنشدن پول مترو
http://www.hamshahri.net/news-138760.aspx
اجرا نشدن قانون اعطای تسهیلات ارزی به مترو توسط دولت، از سوی 2قوای مقننه و قضاییه بررسی میشود. عضو کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی از درخواست 12 نماینده برای رسیدگی به تخلف دولت مبنی بر عدماجرای قانون تخصیص تسهیلات به متروی کشور خبر داد.
کیهان
1) آمانو: گفتوگو با ایران را ادامه میدهیم
http://www.kayhannews.ir/900406/3.htm#other309
به گزارش خبرگزاری رویترز، آمانو روز شنبه در نشست خبری پس از پایان کنفرانس ایمنی هستهای، در وین در پاسخ به سوالی درباره گفتوگوهای اخیرش با رییس سازمان انرژی اتمی ایران گفت: «ما توافق کردهایم که به گفتوگوها ادامه دهیم. آمانو در عین حال افزود: اما طبیعی است که تفاوت نظر درباره مسایلی اساسی همچون موضوعات اجرای ایمنی و قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و شورای حکام وجود دارد.»
2) تشکیل کمیته مشترک ایران، عراق و صلیب سرخ برای پایان دادن به پرونده منافقین
http://www.kayhannews.ir/900406/3.htm#other303
سفیر عراق در تهران از توافق ایران و عراق برای تشکیل کمیته مشترکی با حضور نمایندگان دو کشور و سازمان بینالمللی صلیب سرخ جهت پایان دادن به پرونده منافقین خبر داد. سفیر عراق گفت: «ایران از حضور عناصر گروهک تروریستی منافقین در خاک عراق نگران است. وی با اشاره به سفر وزیر امورخارجه عراق به تهران و دیدار بامسوولان ایرانی بیان کرد: این سفر در چارچوب روابط دیپلماتیک و تقویت سطح روابط دو کشور انجام شد.»
دنیای اقتصاد
1) دلار به 1140 تومان رسید
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=259258
روند کاهشی قیمتها در بازار سکه و ارز با افت 7000 تومانی قیمت سکه و کاهش 15 تومانی قیمت دلار آزاد آمریکا ادامه یافت. روز گذشته در شرایط تعطیلی بازارهای مالی جهانی و نرخ بستهشده 1502 دلاری طلا، بانک مرکزی قیمت سکه بهار آزادی را با 9880 تومان کاهش 433هزار و 680 تومان تعیین کرد.
2) رشد قیمت مسکن در تهران
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=259276
گزارشهای میدانی فارس از بازار مسکن جنوبیترین نقطه تهران تا شمالیترین نقطه شهر حاکی از رشد 15 تا 30 درصدی قیمت مسکن است. فصل نقلوانتقال مسکن پنج روزی است که به شکل جدی آغاز شده و شاید بتوان گفت متاسفانه هم با افزایش در قیمتها و هم در اجارهبها آغاز شده است.
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان اعلام کرد عملکرد دادگاه ویژه مبنی بر حذف 62 نماینده مجلس به اتهام تقلب غیرقانونی است.
تابش فروغ از سخنگویان این کمیسیون گفت برگزاری و اعلام نتیجه نهایی انتخابات تنها از صلاحیت این کمیسیون و بررسیهای غیرمسلکی و غیرشفاف دادگاه ویژه غیرقانونی است.
این تصمیم دادگاه ویژه که هفته گذشته اعلام شد با واکنش شدید نمایندگان مجلس روبهرو شد و مجلس دادستان کل، رییس و اعضای دادگاه عالی را سلب اعتماد کرد.
همچنان نمایندگان مجلس افغانستان روز گذشته نامهی را عنوانی بانکیمون دبیرکل سازمان ملل متحد نوشت و آن را به نماینده این سازمان در کابل سپردند.
در این نامه از رییس جمهوری کرزی مبنی بر ایجاد دادگاه ویژه برای فشار بر نهادهای انتخاباتی یاد و شده و عملکرد رییس جمهوری را بر خلاف اصول دموکراسی و کشاند کشور به سوی خودکامگی عنوان شده است.
نمایندگان از سازمان ملل خواسته است تا با مداخله جلو بحران را در افغانستان بگیرد.
ویدیو / رادیو کوچه
به همت گروهی از فعالان مدنی و سیاسی در شهر واشینگتن، برای همراهی با زندانی های اعتصابی در زندان های اوین و رجایی شهر، جمعی از آن ها در روز بیست و پنجم ژوئن در برابر دفتر سازمان ملل در این شهر گرد آمدند و با نمایش پیام های فعال های مدنی و روزنامه نگاران و فعال های سیاسی، سخنرانی و اعلام همراهی با اعتصاب کنندگان در زندان ها که به دلیل اعتراض به مرگ در ابهام هاله سحابی و هدی صابر دست به این حرکت زده بودند، هم دلی خود را ابراز کردند.
لازم به توضیح است روز بیست و پنجم در بیست و پنج شهر دنیا ایرانی ها به نشانه هم دلی با اعتصاب کنندگان گرد هم آمده بودند.
Click here to view the embedded video.
با امضای یکصد نماینده،
«ارایه طرح سوال از احمدینژاد به هیت رییسه مجلس»
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، ۲۷ ژوئن، یکی از رسانههای داخلی ایران، در گزارشی اختصاصی، به نقل از علی مطهری، نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی و از منتقدان محمود احمدینژاد، گزارش کرد که طرح سوال از رییس جمهوری اسلامی با امضای یکصد تن از نمایندگان تقدیم هیت رییسه مجلس شده است.
به گزارش مهر، در این گزارش آمده است که طبق اصل ۸۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی، هرگاه حداقل یک چهارم نمایندگان مجلس از رییس جمهوری درباره یکی از وظایف او سوال کنند، رییس جمهوری موظف است حداکثر ظر ف یک ماه در مجلس حاضر شود و به سوال نمایندگان پاسخ دهد.
همچنین، طبق آییننامه داخلی مجلس، رییس مجلس پس از دریافت سوال از رییس جمهوری، آن را به کمیسیون تخصصی ارجاع میکند و سوال نمایندگان با نماینده رییس جمهوری مطرح و پاسخ سول دریافت میشود اما اگر این پاسخ برای سوالکنندگان قانعکننده نباشد، رییس مجلس خواستار حضور رییس جمهوری برای پاسخگویی میشود.
هنوز منابع رسمی مجلس و دولت در مورد گزارش این رسانه اظهار نظری نکردهاند.
……………………………………………………………
بهدست شبهنظامیان صورت گرفت،
«استفاده از دختر هشت ساله در بمبگذاری افغانستان»
خبر / رادیو کوچه
مقامات افغان در اطلاعیهای اعلام کردند شبهنظامیان در عملیاتی علیه نیروهای پلیس در جنوب افغانستان، از یک دختر هشت ساله استفاده کردهاند.
این حمله در ولسوالی چارچینو، از مناطق دور افتاده ولایت ارزگان روی داده و به گفته منابع وزارت داخله (کشور) افغانستان، به این دختر یک بسته حاوی مواد انفجاری داده و به او گفته شد آن را نزدیک یک موتر (خودرو) پلیس قرار دهد.
اما به گفته مقامات این وزارت، شبهنظامیان با استفاده از دستگاه کنترل از راه دور، مواد انفجاری را که در دست این دختر بود، در نزدیکی موتر نیروهای پلیس منفجر کردند و در نتیجه این دختر کشته شد.
به گفته مقامات امنیتی افغانستان، این بمبگذاری به جز این دختر، تلفات دیگری نداشته است.
این حادثه یک روز پس از آن روی داد که در بمبگذاری در یک بیمارستان در شرق افغانستان، دستکم شصت تن کشته و دهها نفر دیگر زخمی شدند.
گفته شده است که زنان، کودکان و بیماران بیمارستان از جمله قربانیان این حمله بودهاند.
……………………………………………………………
برای نخستین بار پس از سهماه تنش،
«تشکیل جلسه مخالفان بشار اسد در دمشق»
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منابع داخلی سوریه، روز دوشنبه، 27 ژوئن نشست گروهی از مخالفان دولت سوریه در دمشق برگزار میشود.
با برگزاری این نشست، این نخستین بار از زمان آغاز اعتراضات سراسری به دولت سوریه در سه ماه پیش است که مخالفان بشار اسد تشکیل جلسه میدهند.
بسیاری از افرادی که در این نشست شرکت میکنند، در گذشته به دلیل فعالیتهای سیاسی زندانی شدهاند.
در نشست روز دوشنبه در دمشق، راههای گذار مطمئن و صلحآمیز سوریه به دموکراسی بررسی خواهد شد.
گفته شده است که در این نشست عضوی از هیت دولت بشار اسد در این نشست حضور نخواهد داشت.
……………………………………………………………
درپی اعتصاب غذای چند روزه،
«انتقال باستانی و سحرخیز به بهداری زندان رجاییشهر»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای منسوب به اصلاحطلبان، روز یکشنبه، 26 ژوئن، مسعود باستانی و عیسی سحرخیز دو تن از زندانیان بند سیاسی زندان رجاییشهر کرج به بهداری این زندان منتقل شدهاند.
به گزارش سحام نیوز، گفته شده است که مسعود باستانی و عیسی سحر خیز دو تن از روزنامهنگاران زندانی در بند سیاسی رجایی شهر که در حمایت از اعتصابکنندگان زندان اوین دست به اعتصاب زدهاند، به بهداری زندان رجایی شهر منتقل شدهاند.
تاکنون گزارشی درباره وضعیت جسمی آنها منتشر نشده است.
……………………………………………………………
حکم 5 سال انفصال از خدمت در انتظار رییس دولت،
«کمیسیون اصل ۹۰ احمدینژاد را به تخلف متهم کرد»
خبر / رادیو کوچه
حسین اسلامی، سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی، با تخلف دانستن عدم اجرای مصوبه مجلس در مورد تشکیل وزارتخانه ورزش و جوانان توسط دولت محمود احمدینژاد، چنین اقدامی را مصداق «سواستفاده از مقام» دانسته است.
به گزارش خبرآنلاین ، آقای اسلامی روز یکشنبه، ۲۶ ژوئن، با ارایه گزارش کمیسیون اصل ۹۰ در مورد «تخلف» دولت گفت که عدم معرفی به موقع وزیر برای این وزارتخانه، علیرغم «توصیه مقامات عالیرتبه نظام» صورت گرفته است.
مجلس ایران دیماه سال گذشته طرح ادغام سازمان تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان و ایجاد وزارتخانه جدید ورزش و جوانان را تصویب و در پایان همان ماه برای اجرا به دولت ابلاغ کرد.
اما دولت محمود احمدینژاد، با بیان اینکه در طرح مصوب مجلس شورای اسلامی برای تاسیس وزارتخانه جدید موارد ابهام متعددی وجود دارد، به خودداری از اجرای آن پرداخت.
سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰، امروز با تاکید بر اینکه دولت هنوز مصوبه مجلس در مورد ایجاد وزراتخانه جدید را اجرا نکرده، این اقدام دولت را «جرم» دانسته و افزوده است که هزینه کردن بودجه در این دو سازمان بر خلاف قانون محاسبات کشور است و «تصرف در اموال عمومی و دولتی» محسوب میشود.
پس از ارایه گزارش کمیسیون اصل ۹۰ در جلسه علنی مجلس، نادر قاضیپور نماینده ارومیه در تذکری گفته است که قانون مجازات اسلامی برای چنین تخلفی، یک تا پنج سال انفصال از خدمت را پیشبینی کرده است.
وی افزوده است: «باید مشخص شود (تخلف) شامل حال رییس جمهوری میشود یا رییس سازمان تربیت بدنی؟ اگر شامل حال رییس جمهوری میشود، باید انتخابات زودرس ریاست جمهوری برگزار شود.»
محمدرضا باهنر نایب رییس مجلس در پاسخ به آقای قاضیزاده گفته است که کمیسیون اصل ۹۰، در این مرحله تنها به ارایه گزارش پرداخته و هنوز در مورد ارجاع تخلف دولت به قوه قضاییه تصمیمگیری نشده است.
پنج روز پیش مجلس بعد از تاخیر طولانی دولت در معرفی وزیر ورزش و جوانان، با ۱۳۷ رای منفی، ۲۳ رای ممتنع و ۸۸ رای مثبت، با وزارت حمید سجادی بر وزارتخانه جدیدالتاسیس ورزش و جوانان مخالفت کردند.
در جلسه امروز مجلس، همچنین گزارش مشترکی از سوی کمیسیون صنایع و کمیسیون نظارت بر اصل ۴۴ (مسوول نظارت بر فرآیند خصوصیسازی) ارایه شده که موضوع آن، تخلفات دولت در اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها بوده است.
بنا بر این گزارش، دولت برای تامین یارانه بخش صنعت، از منابع مالی غیر قانونی استفاده کرده که محل تامین آن، درآمد حاصل از حذف یارانهها نبوده است.
طبق قانون هدفمندسازی یارانه ها، دولت موظف بوده تا در سال ۱۳۸۹، سی درصد از درآمد حاصل از حذف یارانهها را صرف کمک به بخش صنایع کشور کند و این در حالی است که دستاندرکاران این بخش، میگویند که تنها بخش کوچکی از این تعهد عملی شده است.
……………………………………………………………
رهبر لیبی: در مذاکرات رهبران کشورهای آفریقایی حضور ندارم،
«پیشروی مخالفان قذافی به سمت پایتخت لیبی»
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، 27 ژوئن، رهبران کشورهای آفریقایی اعلام کردند که معمر قذافی، رهبر لیبی پذیرفته است تا در جریان مذاکراتی که برای پایان دادن به درگیریهای چهارماهه در لیبی برگزار میشوند، وارد نشود.
به گزارش الجزیره، همچنین هیتی از نمایندگان کشورهای عضو اتحادیه آفریقا بعد از مذاکرات خود در روز یکشنبه، ۲۶ ژوئن در آفریقای جنوبی، طی اطلاعیهای رسمی اعلام کردند که «از اقدام سرهنگ قذافی در پذیرش این که در روند مذاکرات حضور نداشته نباشد» استقبال میکنند. در این اطلاعیه جزییات بیشتری مطرح نشده است.
از سویی دیگر روز یکشنبه، مخالفان دولت لیبی در حدود ۵۰ کیلومتری جنوب غرب طرابلس، پایتخت این کشور، با نیروهای نظامی حامی سرهنگ معمر قذافی، رهبر لیبی، درگیر شدهاند.
یکی از سخنگویان مخالفان دولت لیبی گفته است که درگیری سنگینی در حومه شهر بئرالغنم، در جنوب غرب طرابلس، رخ داده است.
مخالفان سرهنگ قذافی در حال پیشروی به سمت طرابلس هستند.
در خبری دیگر در مورد لیبی، دادگاه بینالمللی کیفری درباره احتمال صدور حکم بازداشت سرهنگ قذافی تصمیمگیری میکند.
انتظار میرود هیتی متشکل از سه قاضی دادگاه، روز دوشنبه، ۲۷ ژوئن، در اینباره تصمیم بگیرد.
دادستان کل دادگاه بینالمللی کیفری همچنین خواهان صدور حکم بازداشت سیفالاسلام، یکی از پسران سرهنگ قذافی، و عبداله سنوسی، وزیر اطلاعات این کشور شده است.
آنها متهم شدهاند که در مقابله با مخالفان دولت لیبی، مرتکب جنایت علیه بشریت شدهاند.
عملیات نظامی نیروهای ناتو در لیبی هم وارد یکصدمین روز شده است و خبرگزاری رسمی لیبی در گزارشی، از حملههای هوایی جدید ناتو خبر داده است که بخشهایی از طرابلس را هدف قرار دادهاند.
……………………………………………………………
پس از دریافت کمکهای پزشکی،
«بازگشت دو زندانی اعتصابکننده به زندان از بیمارستان»
خبر / رادیو کوچه
قربان بهزادیاننژاد و مهدی کریمیاناقبال، دو تن از زندانیان اعتصابکننده زندان اوین که روز یکشنبه، 26 ژوئن، به دلیل وخامت حالشان به بیمارستان مدرس منتقل شده بودند، پس از دریافت کمکهای پزشکی مجدد به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شدهاند.
به گزارش کلمه، قربان بهزادیاننژاد، مشاور میرحسین موسوی و مهدی کریمیان اقبال، فعال سیاسی، دو زندانی سیاسی هنوز هم به همراه ۱۰ زندانی دیگر این بند در اعتصاب غذا هستند و بعد از بازگشت از بیمارستان هم به اعتصاب غذایشان ادامه دادند.
این زندانیان ۲۸ خرداد در اعتراض به جانباختن هاله سحابی و درگذشت هدی صابر دست به اعتصاب غذا زدند. این دوزندانی در مرحله نخست برای گرفتن کمکهای پزشکی به بهداری اوین منتقل شدند و در نهایت غروب شنبه (چهارم تیرماه) با همراهی تعداد زیادی از ماموران امنیتی به بیمارستان مدرس تهران انتقال پیدا کردهاند.
……………………………………………………………
جهت ارایه آخرین دفاعیات،
«احضار فرناز کمالی، فعال حقوق زنان به دادگاه»
خبر / رادیو کوچه
در روزهای اخیر، فرناز کمالی، دانشجوى رشته علوم سیاسى دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز و فعال حقوق زنان، جهت اخذ آخرین دفاعیات احضار شده است.
به گزارش هرانا، فرناز کمالی که آخرین بار در جریان تجمعات یکم اسفندماه ۸۹ و در چهار راه فلسطین تهران بازداشت شده بود، جهت اخذ آخرین دفاعیات به شعبه ۴ بازپرسی اوین احضار شده است.
طبق این احضاریه کتبی که گویا مربوط به پرونده قبلی خانم کمالی است، چنانچه وی در زمان تعیین شده در محل مذکور حاضر نشود، دادگاه برای او حکم غیابی صادر خواهد کرد.
گفتنی است که این فعال حقوق زنان اواسط اسفند ماه سال گذشته و به قید وثیقه ۳۰۰ میلیونی به طور موقت آزاد شده بود.
……………………………………………………………
رسانههای منسوب به اصلاحطلبان،
«پایان اعتصاب غذای زندانیان سیاسی اوین»
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای منسوب به اصلاحطلبان، زندانیان سیاسی بند 350 اوین بعد از نه روز به اعتصاب غذای خود پایان دادهاند.
به گزارش جرس، بر اساس گفته نزدیکان تنی چند از این زندانیان سیاسی، پس از پیامهای متعدد شخصیتهای سیاسی و مذهبی مبنی بر وجوب شکستن اعتصاب، این زندانیان به اعتصاب خود پایان دادند.
تاکنون تعدادی از این زندانیان بهدلیل وخامت وضعیت جسمی به بیمارستان و بهداری منتقل شدند ولی حاضر به شکستن اعتصاب خود نشدند.
بهدنبال جانباختن هاله سحابی و درگذشت هدی صابر، این زندانیان به همراه شش تن دیگر از زندانیان سیاسی در زندان رجاییشهر کرج دست به اعتصاب غذا زدهاند.
مهدی کریمیان اقبال -بهمن احمدیامویی- حسن اسدی زیدآبادی- عمادالدین باقی- عماد بهاور- قربان بهزادیاننژاد- محمد داوری- امیرخسرو دلیرثانی-فیضاله عربسرخی- ابوالفضل قدیانی- محمدجواد مظفر- محمدرضا مقیسه-عبداله مومنی زندانیانی هستند که بیانیهی اعتصاب را امضا کردهاند.
«بهزادیاننژاد و کریمیاناقبال به اوین بازگشتند»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر