-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ تیر ۹, پنجشنبه

Posts from Khodnevis for 06/30/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



بادکنک‌های جشن حمایت از پناهندگان، گرونبل، فرانسه
 


تابستان دخترانه تهران؛ خرید، فیس‌بوک، مهمانی و گشت ارشاد

 

نوشته‌ای که در پی می‌آید نه تحلیل جامعه شناختی است و نه یک برداشت شخصی. تنها گزیده گپ و گفت‌های کوتاهی است با جمع محدودی از دخترهای ۲۲ تا ۲۷ ساله ساکن تهران. و اینکه دختران شهر دود گرفته ما اوقات بیکاری خود را چگونه می‌گذرانند و در خلوت روزهای تعطیلی تابستانی چه می‌کنند.

 

روزگار بی حوصلگی‌هاست. هیچ کس حوصله هیچ کس را ندارد. پدر و مادرها هم حوصله بچه ها را ندارند. قدیم‌ترها که دختر بچه بودم ... خیلی سال پیش تابستون که میشد میرفتیم از انبار چند کارتن اسباب بازی را که در سال تحصیلی نگاه کردن به آنها هم تحریم شده بود را می‌آوردیم و یک کتابخانه کتاب و یک مشت بچه میشدیم با در و همسایه به خاله‌بازی و معلم‌بازی و گاهی به اصرار خودم کلاس نقاشی ... بزرگ‌تر که شدم تابستان‌مان به کلاس‌های کنکور و تقویت تحصیلی در تابستان گذشت. دانشجو که شدم به واحد پاس کردن در دانشگاه و کار دانشجویی ... بعد از فارغ‌التحصیلی کمک خرج خانه که نبودم خرج خودم افتاد گردن خودم ... تا جایی که یادم می‌آید تابستان و اوقات و فراغت و پر کردنش همیشه برای قشر مرفهی بود که هنوز هم هستند.

برای ما همان کتابخانه و نقاشی‌های سرخودمان و در خانه ماندن ... که نمی‌دانم از درد اقتصادی بود یا فقر فرهنگی. حالا که فکر می‌کنم می‌بینم اوقات فراغت محدود به داشتن بودجه برای رفتن به کلاس‌های آموزشی نمیشود، تنهایی، رهایی و خود انگیختگی تعریفی از فراغت است که هیچ گاه در هیچ مدرسه‌ای به نسل ما و نسل های بعد تر هم آموزش داده نشده. فراغت لزوما یک پدیده گران‌قیمت نیست. کارهای خیلی ارزان و ساده‌ای هم می‌شود انجام داد؛ انجام دادن کارهایی که دوست داریم! خلق یک اثر، باغبانی! حتی کاشتن یک گل کوچک در گلدان! کتاب خواندن، ... پدرها و مادرهای ما، ما را برای این عادات زیبا تربیت نکرده اند نمی‌دانم تقصیرش از تربیت خانوادگی است یا جامعه. تعدادی از دوستانم که دانشجو هستند یا سر کار می‌روند اوقات فراغت‌شان محدود به آخر هفته هاست و دربند و درکه و بام تهران وعصرها در گروههای دوستی یا در خانه پای تلویزیون و ماهواره.

 

و برای دخترهایی مثل خواهرم که در سن مدرسه است بازار کلاس های تابستانی داغ است. استخرها و سالن‌های ورزشی، کلاس‌های زبان و هنری که ظاهرا قشر متوسط مثل ما از عهده مخارج آن برنمی‌آید. نقاط مشترکی هم بین این نسل‌ها هست ... اینکه همه این دخترهای دو سه نسل در کنار هم آنقدر ها هم از هم دور نیستند. با داغ شدن بازار فیس‌بوک در این سال‌های اخیر دختران دهه هفتادی هم به جمع ما ایرانیان فیس‌بوکی اضافه شدند.

دخترهای ۱۲ – ۱۳ ساله‌ای که خلاصه فعالیت دسته جمعی‌شان به اشتراک گذاشتن عکس‌های خصوصی خواننده های نوجوان از جمله جاستین بیبر و سلنا گومز است. و محدوده فعالیت تولید اطلاعاتشان به عوض کردن وضعیت رابطه از «مجرد» به «در رابطه است» و چند صد کامنت زیر آن محدود می‌شود. دخترهای دهه هفتادی که مثل دخترهای بیست و چند ساله آرایش می‌کنند و لباس می‌پوشند و خیلی زود بزرگ شده‌اند و به نظر می‌رسد که اصلا عروسک به دست نگرفته باشند و در پرسه‌های خیابانی‌شان با پسرهای هم سن و سال محله، در راه مدرسه یا در آخر فصل امتحانات صابون گشت ارشاد بارها به تن‌شان مالیده شده و عکس‌های پروفایل‌شان معمولا در مهمانی‌های شبانه یا دور همی گرفته شده است.

 

با توجه به سخت‌گیری‌های امنیتی در سطح شهر جمع‌های دوستی دخترانه ما در تهران به رانندگی یا رفتن به خانه همدیگر محدود شده. برای یک خرید ساده باید در این تابستان هزار جور خودمان را بپوشانیم و از مسیر هایی دور از چشم گشت ارشاد عبور کنیم. و حضور دسته جمعی و شبانه در فیسبوک که از دور و نزدیک میشنوم  ۹۰ درصد به دیدارهای بیرون از نت ختم میشود. از یک نظر دیگر همه این کارمند ها و دانشجو ها و حتی بیکار ها و دانش آموزها ۷۰ - ۸۰ درصد وقت خود را با وقت گذرانی با جنس مخالف و پرسه در اینترنت می گذرانند و جدای همه اینها نسلی از دخترهایی را هم می‌شناسم  که همیشه  در پاساژها و مغازهها در حال خرید هستند. تفریح خیلی از دخترهای تهرانی با وجود سخت‌گیری‌ها خیابان گردی و مغازه گردی و پاساژ گردی، خرید است یا شاید ادای خرید.

 

تعداد کمی از دوستان من هستند که از وقت‌شان درست استفاده می‌کنند و می‌دانند از زندگی چه می‌خواهند. دخترهایی که در این شهر زندگی می‌کنند برای گذراندن اوغات فراغت خود مرجع و منبع مشخصی ندارند و برای اینکه بفهمند چه کاری غلط است یا درست راهنمایی ندارند و بعضا هرینه های سنگینی برای کلاس هایی می پردازند که نیمه کاره رها می‌شوند.


 


یار دبستانی محمود را گرفتند؛ دایره دستگیری‌های اطرافیان احمدی‌نژاد تنگ‌تر می‌شود

بر اساس گزارشی که ساعتی پیش به خودنویس رسیده است، محسن معماری، پسر دایی احمدی‌نژاد که مدیر عامل شرکت سرمایه‌گذاری غدیر بوده است، به اتهام سو استفاده مالی دستگیر شده است. دستگیری معماری درست چند ساعت پس از اعتراض رئیس دولت به اطرافیان‌اش انجام گرفته است.

به گزارش منبع خودنویس، دیروز ابتدا کناره‌گیری مدیر عامل را اعلام کرده‌ بودند اما به دلیل آسیب‌هایی که خبر دستگیری محسن معماری می‌تواند به سهام سرمایه گذاران وارد کند، تلاش شده با مدیریت بحران این ضرر کمتر شود.

گفته می‌شود که معماری از سوی احمدی‌نژاد به شرکت سرمایه گذاری بانک صادرات تحمیل شده بود.

همچنین به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی صنعت، معماری تحت پیگرد قانونی بوده است.

 


 


انتشار دو کتاب جدید درباره‌ی صادق هدایت در تهران

 

کتاب «شناخت‌نامه‌ی صادق هدایت» نوشته «جهانگیر هدایت» برادرزاده‌ي صادق هدایت یکی از این کتاب‌هاست که با قیمت ۶ هزار و نهصد تومان روانه بازار نشر شده است.

این کتاب به لحاظ تاریخی اهمیت زیادی دارد، زیرا سعی شده که تمامی اسناد و مدارک و اطلاعاتی که در زمینه کارها، زندگی، آثار و آن‌چه از صادق هدایت باقی مانده از زوایای مختلف تدوین شوند. همچنین کتاب‌شناسی صادق هدایت بخشی از این کتاب است.

علاوه بر این، در بخش آثار مربوط به صادق هدایت تمامی کتاب‌ها، مقالات و نشریاتی که به او مربوط بوده در دو قسمت فارسی و لاتین مورد اشاره قرار گرفته‌اند.

ضمناً مکاتبات و احکام اداری، نامه‌ها و کارت‌پستال‌های دریافتی، عکس‌ها، پوسترها، سایت‌ها و وبلاگ‌ها، فیلم‌ها و سی‌دی‌ها ، یادبودها و همایش‌ها، طراحی‌ها و نقاشی‌های مدالیون و سنجاق، نمایشگاه، پاتوق‌ها، کتب شخصی بازمانده، آدرس‌های پستی و مسکونی طبقه‌بندی و معین شده‌اند. در انتهای کتاب نیز منابع و مأخذ و فهرست اعلام منتشر شده است.

 تا به حال شناخت‌نامه‌ی جامعی درباره‌ی صادق هدایت چاپ نشده بود که زندگی این نویسنده را در ابعاد وسیع بررسی کند.

همچنین «بازخوانی تصویری بوف کور و بررسی چهار داستان دیگر صادق هدایت» دیگر کتابی است که اخیرا درباره این نویسنده مشهور ایرانی به قلم محمدرضا محمودزاده منتشر شده است. این کتاب ۲ هزار و پانصد تومان قیمت دارد و ۹۰ صفحه است.

هر دو این کتاب‌ها توسط نشر چشمه به چاپ رسیده‌اند.

 

 

 

 

 

 


 


امروز زندان اوین پر از بابی ساندز است ...

 

نام بابی ساندز یک نام آشنایی است، حداقل برای کسانی که در تهران زندگی می‏‌کنند نام خیابانی در تهران است. نام سابق این خیابان در زمان پهلوی چرچیل بوده اما از آنجا که انقلاب اسلامی همیشه داعیه عدالت خواهی و آزادی خواهی و احترام به مبارزان آزادی  را داشته است جهت مخالفت با سیاست‌های بریتانیا نام این خیابان را از چرچیل به بابی ساندز تغییر داد؛ تا به همه جهانیان اعلام کند که این حکومت و نظام عدالت خواه است ( البته این احترام مختص سایر کشورها بجز ایران است همه ما شاهد هستیم  کمترین بی‌عدالتی در سایر کشورها آنقدر برای مسئولان کشور اهمیت دارد که اخبار رسانه‌ای و پی‌گیری‌های سیاسی آنان گوش فلک را کر می‌کند اما چه حکمتی است که فریاد آزادی خواهی در خیابان‌های تهران و زندان اوین را نمی‌شنوند از عجایب این حکومت است. حتی هر کشور و مرجع بین المللی هم تذکر دهد یا فتنه‌گر و معاند است و یا قصد بر هم زدن نظام با ثبات ایران را دارد) بابی ساندز مبارز ایرلندی بود که دست به اعتصاب غذای تاریخی زد و با مرگ خود بعد از ۶۶ روز اعتصاب غذا سمبل مقاومت در برابر ظلم و آزادی خواهی شد.

 

حالا به فاصله نه چندان زیاد از خیابان بابی ساندز در اوین ما شاهد تکرار این رشادت‌های بابی ساندز گونه هستیم قبل از آن نیز افرادی چون اکبر گنجی و نوری‌زاد و توکلی و..... هر کدام با دلایل روشن و مشخص دست به اعتصاب غذا در زندان زدند تا بگونه‌ای مخالفت خود را با شرایط و رفتار مسئولان زندان و ....نشان دهند . این اواخر اعتصاب غذای دردناک  رضا هدی صابر در اعتراض به نحوه شهادت هاله سحابی منجر به بیمارستانی شدن او و بعد شکنجه او به جای مداوا، باعث مرگ ایشان شد، این رفتار و این ظلم  فاجعه‌ای دردناک است که شاید بتوان گفت که قساوت عاملین ظلم در ایران را حتی بیشتراز عاملین  سیاست‌های بریتانیا نشان  داد.

 

بعد از شهادت رضا هدی صبر بی‌شک هم‌بندانش در اوین که شاهد این ظلم بوده‌اند سکوت نمی‌کنند، گرچه ما مثل همیشه باز مجبور به فراموشی و  سکوت هستیم!! دیروز شاهد اعتصاب غذای تعدادی از گروه‌های سیاسی مختلف در زندان اوین بودیم که  خواهان  پاسخگویی نظام عدالت ورز به قتل هاله سحابی و رضا هدی صابر شده بودند.

 

آنان با اینکه همگی ادای دینشان را به آزادی‌خواهی این سرزمین بارها انجام داده‌اند، این بار هم با اعتصاب غذا و بگونه‌ای با از جان گذشتن خود می‌خواستند چه پیامی بدهند ؟ روشن است آنها می خواستند نگاه جوامع بین المللی و مردم جهان را به بی‌عدالتی که در ایران می‌رود متوجه کنند .اما سکوت ما در برابر این از خود گذشتگی آنان و خانواده‌هایشان همان چیزی است که این حکومت ظالم می‌خواهد. همه ما می‌دانیم‌ جان هیچ ایرانی برای این حکومت ارزشی نداشته و ندارد؛ سکوت ما تایید این رفتار فجیعانه آنان است پس سکوت جایز نیست!!

 

بهای آزادی اگر چه همیشه خون بوده است اما دیگر بس است اگر سکوت ما دربرابر این  از خدا بی‌خبران( که به هیچ دین و نظام اخلاقی پایبند نیستند) ادامه یابد، خود ما  آنها را جریحه‌دارتر در اعمال رفتار  خشونت آمیزشان می کنیم. پس اگر نمی‌توانیم کاری بکنیم حداقل بی‌تفاوت نباشیم و سعی کنیم دیگران از این اتفاق با خبرکنیم، ما ایرانی ها در یک کلاغ چهل کلاغ کردن که تبحر داریم! ایندفعه لازم نیست شایعه یا خبر بسازیم خبر مهیاست آنرا منتشرکنیم.

 

 باید این خبر آنقدر در کوچه و برزن حتی روستاهای دور افتاده نفوذ کند، تا شاید با همگانی شدن وانتشار این خبر کمی مسئولان بترسند آنها می خواهند سر درلاک خود داشته باشند، این سی سال با همین روش حکومت کرده اند، همیشه  با دروغهای خود که نشانه ترس آنهاست سعی در فریب افکار عمومی مردمی که کمی ساده‌تر به مسائل نگاه می‌کنند، دارند.

 

پس بیایید نقشه آن را نقش بر آب کنیم  با حرف زدن و صحبت کردن با طبقه‌ای از جامعه که اتفاقا کم هم نیستند (به دلیل بی‌سوادی یا عدم دسترسی به اینترنت گوش به رسانه دروغین ملی داده‌اند و یا برخی مذهبیون که فکر می‌کنند هرکس عمامه داشت پیامبر است) و از این فاجعه بی‌خبرند. آنها را هوشیارکنیم، بگذاریم این اتفاق دهان به دهان شود. در شهرهای کوچک‌تر با صحبت کردن در جمع‌های خانوادگی و محل کار همه را از این خبر آگاه سازیم قرار نیست مناظره بگذاریم یا خواسته باشیم بابی ساندز را به آنان معرفی کنیم؛ فقط کافی است که بگوییم چند تن از برادران ما که اتفاقا همه مسلمان و معتقد هستند از جان خود گذشته‌اند تا به حق قانونی خود برسند.  کدام انسانی (با هر دیدگاه و تفکری و با هر توجیه فکری) حاضر به مرگ دست جمعی افراد است؟!! 


 


محکومیت ۱۴ دانشجو؛ این‌بار «سارق ریش تراش» هم پیدا نشد

 

به گزارش منابع دانشجویی در جدیدترین احکام قضایی صادر شده از سوی محاکم قضایی در خصوص «حادثه حمله به کوی دانشگاه تهران در خرداد سال ۸۸» برای ۱۴ دانشجوی دانشگاه تهران احکامی نظیر حبس،جریمه مالی و شلاق در نظر گرفته شده است.

پیش از این دادستان کل کشور نیز در ارديبهشت ماه سال جاری از صدور احکام جزايی برای ۴۰ نفر در رسيدگی به اين پرونده خبر داده بود. بعضی از دانشجويان محکوم شده، پيشتر هم بازداشت يا به حبس يا ممنوعيت از تحصيل محکوم شده بودند.

 

پس از انتخابات جنجالی رياست جمهوری در خرداد سال ۸۸، نيروهای لباس شخصی و نيروی انتظامی به همراه يگان ويژه سپاه پاسداران در شامگاه ۲۴ خرداد ماه به کوی دانشگاه تهران حمله کردند. بر اساس قوانین مصوب، ورود نيروهای نظامی به محیط دانشگاه و خوابگاه دانشجویان در کل کشور ممنوع و تنها با درخواست روسای دانشگاه امکان‌پذیر است.

 

اما فرهاد رهبر معاون سابق اقتصادی وزارت اطلاعات که هم اکنون ریاست دانشگاه تهران را بر عهده دارد در آن ایام در گفتگو با رسانه‌ها اعلام کرد که «به هیچ عنوان درخواستی برای ورود نیروهای انتظامی به کوی دانشگاه نداشته است».

 

هر چند در فيلمی که از حمله به کوی دانشگاه تهران در رسانه‌ها منتشر شد، نشان می‌دهد که مهاجمان می‌گویند که به دستور «عزيزالله رجب زاده»، رئیس سابق نیروی انتظامی تهران بزرگ وارد کوی دانشگاه شده‌اند.

به گفته مقامات رسمی جمهوری اسلامی در پی این حادثه تعداد ۱۰۰ تا ۱۲۰ دانشجو زخمی شدند.

هر چند گزارش منابع دانشجویی غیر رسمی آمار واقعی مجروحین و بازداشت شدگان را بسیار بیش از آن‌چه اعلام شد می دانند.

آیت الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی روز ۳۱ مرداد سال ۸۸ در ديدار با جمعی از دانشجويان گفته بود که «روند رسيدگی به اين پرونده به کندی صورت گرفته ولی قطعاً عاملان حادثه معرفی خواهند شد.»

 

وی همچنين با «جنایت» خواندن این حادثه گفته بود: «تخلفات يا حتی جناياتی در خلال اين حوادث از سوی نيروهای ناشناس انجام گرفته. اين را به طور قاطع بدانيد با آنها برخورد خواهد شد. در کوی دانشگاه قطعا تخلفات بزرگی انجام گرفته، کارهای بدی انجام گرفته. ما گفتيم پرونده ويژه ای برای اين کار تهيه شود و به طور دقيق دنبال بگردند و مجرمان را پيدا کردند و زمانی که پيدا کردند، به وابستگی های سازمانی آنها هم نگاه نکنند.»

 

با اين حال تاکنون هيچ گزارشی از محکوميت عاملان اصلی اين پرونده منتشر نشده و دانشجويان که به عنوان شاکيان اصلی اين پرونده مطرح بودند، محکوم شده اند.

تارنمای دانشجونیوز از منابع خبری دانشجویی امروز در گزارشی اسامی دانشجویان محکوم شده در پرونده کوی دانشگاه در سال ۸۸ را به شرح زیر منتشر نمود:

- مهيم امير محمدی، دانشجوی مديريت: « ۹۱ روز تعزيری، يک ميليون تومان جريمه»

- علی رفاهی، دانشجوی علوم اجتماعی:« ۳ ماه حبس به مدت ۴ سال تعليق و ۵۰۰ هزار جريمه»

- کمال رضوی، دانشجو علوم اجتماعی: « ۳ ماه جبس به مدت ۴ سال تعليق و ۵۰۰ هزار جريمه»

- رسول محسن زاده، دانشجوی علوم اجتماعی: « ۱۰ ماه حبس به مدت۴ سال تعليق

- امير حسين فضلی ۹۱ روز تعزيری ۱ ميليون جريمه»

- کاوه اکبری، دانشجو علوم اجتماعی: «۱۰ ماه حبس به مدت پنج سال تعليق»

- يدالله نعمتی: «۱۰ ماه حبس به مدت ۴ سال تعليق و ۱ ميليون جريمه»

- حبيب فرحزادی :«۱۰ ماه حبس + ۱ ميليون تومان جريمه نقدی، که نيمی از از حبس به مدت ۴ سال تعليق گرديد»

- نعيم آقايی : ۱۰«ماه حبس + ۵۰۰ هزار تومان جريمه نقدی، که نيمی از از حبس به مدت ۴ سال تعليق گرديد»

- دوست محمدی هست: «ده ماه حبس يه مدت ۴ سال تعليق»

- ايوب نعمتی:« ۱۰ ماه حبس + ۵۰۰ هزار تومان جريمه نقدی، که نيمی از از حبس به مدت ۴ سال تعليق گرديد»

- آوات رضا نيا : «سه ماه حبس تعليقی و ۷۴ ضربه شلاق بدل به ۳ ميليون جريمه»

- وحيد قيصری :« ۵ ماه حبس که به مدت ۴ سال تعليق شده است ، ۵۰۰ هزار تومان جريمه»

- علی سحر وکيلی، دانشجوی علوم اجتماعی: « ۴ ماه حبس + ۵۰۰ هزار تومان جريمه نقدی، که نيمی از از حبس به مدت ۴ سال تعليق گرديد.»

گفتنی است در طول دوسال گذشته در روند رسيدگی به اين پرونده از سوی سازمان قضايی نيروهای مسلح، تعداد زيادی از دانشجويان به اين سازمان احضار و بازداشت شدند. در پرونده حمله به کوی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۸ نيز، تنها يکی از سربازان نظام وظيفه نيروی انتظامی به اتهام «سرقت يک ريش تراش»محکوم شد و عاملان اصلی اين حادثه نیز هرگز محکوم نگردیدند.

 


 


تابستان؛ فصل استخرهای روباز و گل و کوچیک؛ اوقات فراغتی که دیگر نیست!

زمانی تابستان یا همان سه ماه تعطیلی که فرا می‌رسید، هیچکس برای پر کردن اوقات فراغت خود دغدغه نداشت. برنامه‌ها آنقدر پر بود که هر کسی با بچه محل‌های خودش در قالب اکیپ‌هایی در تابستان فضا را از گرمای تیر و مرداد خالی می‌کرد و با برنامه‌های ویژه این‌طرف و آن‌طرف می‌رفت. از بازی‌های گل کوچیک گرفته تا رفتن به استخرهای روبازی که اتفاقا صف‌های طویلی هم داشت. از سیر و سفر گرفته تا اردوهای مدرسه‌ای! گاهی هم البته برخی جوانان فرصت تابستان را مغتنم می‌شمردند و در این سه ماه به حرفه‌ای مشغول می‌شدند.

اما امروزه با وجود مشکلات فراوان بیکاری و معضل اقتصادی و وفور رنگ و وارنگ انواع و اقسام مواد مخدر که به قول فرمانده نیروی انتظامی دسترسی به آنها از خرید نوشابه هم آسان‌تر است دیگر از آن اوقات فراغت نوستالژیک خبری نیست. دیگر کسی با بچه‌های محل بازی گل کوچیک نمی‌کند، هوا آنقدر آلوده است و فشار زندگی آنقدر روزافزون شده که دیگر مجالی برای اوقات فراغت جوانان باقی نمی‌گذارد.

یکی از کاکردهای اساسی اوقات فراغت رفع خستگی و تامین استراحت فرد است. انسان‌ها اگرچه به استراحت و رفع خستگی نیاز دارند، اما محققان بر این باورند که اوقات فراغت نقشی فراتر از استراحت دارد. اوقات فراغت هم در سلامتی جسمی و هم در سلامتی روانی فرد موثر است.

فاطمه كباري، جامعه‌شناس و پژوهشگر مسائل اجتماعي در خصوص اوقات فراغت مي‌گويد: «لحظه لحظه اوقات فراغت امروزه از چنان اهميتي برخوردار است كه حتي از آن به مثابه آينه فرهنگ جامعه ياد مي‌كنند. به اين معني كه چگونگي گذراندن اوقات فراغت افراد يك جامعه تا حد بسياري معرف ويژگي‌هاي فرهنگي و ميزان توسعه‌يافتگي آن جامعه است. بنابراين اگر طرح و نقشه زندگي و كار جوانان با برنامه‌هايي كه براي اوقات فراغت خود تنظيم مي‌كنند، مغايرت داشته باشد و يا تفريحات و فعاليت‌هاي فراغتي آنها با هنجارهاي فرهنگي در تضاد مي‌باشد اوقات فراغت به يك مشكل اجتماعي مبدل خواهد شد.»

امروزه در کشورهای پیشرفته «اوقات فراغت» و برنامه‌ريزي در خصوص آن از جمله برنامه‌هاي اولويت‌دار  این کشورها محسوب مي‌شود و مختص فصل خاصي از سال نيست. بسیاری از موسسه‌ها و ارگان‌های دولتی غرب برنامه‌های ویژه‌ای را برای این منظور در نظر می‌گیرند؛ چراکه معتقدند اوقات فراغت علاوه بر تاثیرات فردی که در شخصیت فرد دارد به رشد اجتماعی او نیز کمک می‌کند و در نتیجه جامعه بیمار نخواهد شد.

جمهوری اسلامی در سال‌های پس از جنگ کوشید برنامه‌هایی را برای اوقات فراغت جوانان تهیه و ارائه کند. اما از این برنامه‌های عریض و طویل که موسسات و بودجه‌های نفتی را نیز به خود اختصاص داده‌اند، چیزی جز آمارهای فرمایشی باقی نمانده است.

اگر از ساخت فرهنگسراها در اوایل دهه هفتاد که توانست تا حدی اوقات جوانان را با کلاس‌های هنری پر کند بگذریم، بسیاری از وزارتخانه‌ها همچون وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزارت علوم، سازمان تبليغات اسلامي، بسيج و بسیاری از سازمان‌های دیگر همه ساله آمار و برنامه‌هايي براي اوقات فراغت گزارش مي‌كنند كه غالب آنها را تلاش‌هاي هنري، نقاشي، خوشنويسي، كلاس‌هاي ورزشي و اردو تشكيل مي‌دهد. در واقع همان دروس و معارفی که در دوران مدرسه و دانشگاه، دانش‌آموزان و دانشجویان از آنها فراری هستند به عنوان روشی برای پر کردن ابزار اوقات فراغت جوانان استفاده می‌شود، آن هم با آمارهایی غیر واقع که بیشتر از آنکه برای گزارش به مردم یا جذب مخاطب در سال‌های آتی باشد برای گرفتن بودجه سال آتی تهیه می‌شود.

اما در کنار این سازمان‌های عریض و طویل، جوانان معمولا اوقات فراغت خودشان را دارند که معمولا بدون برنامه‌ریزی‌های مشخص شکل می‌گیرد، این برنامه ها گاهی شاد و مفرح و گاهی هم البته غم‌انگیز است.

فاطمه كباري، جامعه‌شناس و پژوهشگر مسائل اجتماعي با استناد به تحقیقی می‌گوید که در سال‌هاي پيش در فصل تابستان جوانان اوقات فراغت‌شان را با خيابان‌گردي و رفتن به پارك‌ها و مجموعه‌هاي تفريحي گذرانده‌اند.

شاید باشگاه‌های ورزشی بدن‌سازی، یکی از مهمترین مکان‌هایی باشد که بسیاری از جوانان در تابستان منظم‌تر از سایر فصل‌های سال به آنجا بروند. البته براساس گزارش «مسعوذ» یک شهروند تهرانی این باشگاه‌ها در حال حاضر بیشتر از آنکه محلی برای ورزش و پرورش اندام باشد، پاتوقی است برای جمع شدن دوستان، نوشیدن پنهانی الکل و گپ و گفتگو و برنامه‌ریزی برای اقدامات بعدی!

مسعود می‌گوید گاهی در این باشگاه‌ها مواد مخدر هم توزیع می‌شود. بیشتر حشیش. او می‌گوید حشیش به جهت رابطه‌اش با توهم و اینکه می‌تواند انرژی فرد را افزایش دهد مشتریان بسیاری دارد. خصوصا اینکه «اعتیاد آور» هم نیست. «یک سیگاری بزن و چند ساعت برو وزنه کار کن»!

سپیده، یکی از شهروندان تهرانی هم با طعنه می‌گوید «بهترین اوقات فراغت ما گشت ارشاد است». او می‌گوید در این گرمای وانفسای تهران بهترین راه برای گذراندن اوقات فراغت رفتن پیش دوستان است.

سپیده باشگاه ورزشی را هم یکی دیگر از گذراندن راه‌های اوقات فراغت می‌داند و می‌گوید «اگر پا بدهد آنجا هم می‌رویم» اما بیشتر ترجیح می‌دهم با دوستانم باشم. او معتقد است بهترین راه در امان ماندن «از شر آخوندا» دور بودن از آنهاست.

سپیده می‌گوید وقتی به خانه‌ی دوستان‌مان می‌رویم والدین‌مان هم کمتر نگران ما هستند، چراکه اگر در سطح جامعه باشیم آنان دائما نگران ما هستند.

رضا دانشجویی سال سوم متالوژی سیالات است. در چت از وی می‌پرسم اوقات فراغت تابستانت را چه خواهی کرد؟ او می‌گوید بجز یک سفر شمال که آنهم بصورتی مبهم برنامه‌ریزی شده و هنوز مشخص نیست کسانی بیایند یا نه، عمده تلاشم برای فراگیری زبان است تا بتوانم «از این خراب شده» به جایی بروم.

رضا ایران را چنان سوخته می‌بیند که دیگر جایی برای هیچ‌کاری نیست، حتی کارهای خوب هم به ادعای رضا در این «ویرانه کثیف» می‌شود.

او می‌گوید بیشتر دوستانش اوقات فراغت خاصی ندارند، عده‌ای که ترم تابستان برداشته‌اند تا زودتر درس‌شان را تمام کنند و برخی هم به تقویت زبان‌های خارجی می‌پردازند.

رضا بزرگترین اوقات فراغت خود و دوستانش را در خانه ماندن و «اینترنت» می‌داند.

او می‌گوید: «بهترین و راحت الحلقوم‌ترین و در دسترس‌ترین و کلا همه چیز را در خودش دارد، گرم هم نیست، مبارزه هم هست، خنده و گپ هم هست، شری هم نیست، دیگه چی بگم، بهترین اوقات فراغت را جمهوری اسلامی برای ما فراهم کرده و باز قدر نمی‌دونیم، حالا یک کم ممکنه از نشستن زیاد خسته بشیم که شب اگه پا بده با بروبچ میریم پارک ملت یک بلالی می‌زنیم و یک در دافی می‌بینیم. البته اگه آقا با این گشت ارشادش دافی باقی گذاشته باشه»


 


فیلم دستگيری دختری در تبريز به جرم بد حجابی
 


نکات مهمی برای حفظ امنیت کاربران ایرانی

نزدیک به بیست سال است از ورود اینترنت به ایران می‌گذرد، اما کاربران آن حتی یک روز هم نتوانستند بدون مشکل و استرس به این دنیای مجازی متصل شوند.

در بدو ورود اینترنت، در دسترس موسسه تحقیقات فیزک نظری و ریاضیات در تهران بود و بعد از آن به دست سازمان‌ها و ارگان‌های دولتی رسید و کاربران خانگی بی‌بهره بودند.


بعد از چند سال مخابرات به صورت مستقیم با ثبت مشخصات و علت کاربری ارائه دهنده این سرویس شد و امروزه نیز با گذشت دو دهه روال به همان گونه است و برای دریافت اینترنت پرسرعت نیاز به مشخصات صاحب خط بوده و هیچ تغییری صورت نگرفته است.

این مشکلات تنها منحصر به کاربران نبوده، بلکه ارائه دهندگان آن نیز با مشکلاتی مواجه بوده‌اند.

بعد از تصویب ارائه خدمات اینترنت توسط شرکت‌های ISP و نظارت مخابرات بر آنها مشکلات بسیار زیادی گریبان گیر هم ارائه دهندگان و هم کاربران شد که می توان فیلترینگ را یکی از آنها نام برد که علاوه بر اینکه خود مخابرات در لایه هایی این محدودیت را در نظر می گرفت شرکت ارائه دهنده اینترنت نیز موظف به مدیریت دسترسی کاربران سایت‌ها بود.

از همان زمان راه‌های مبارزه با فیلترینگ رایج شد و تا امروز صدها راه‌کار ابداع و مسدود شده است و دو طرف نیز نا امید نشده‌اند. کاربران برای دور زدن فیلترینگ از راه هایی همچون IP ها و سایتهای آنتی پروکسی استفاده می‌کردند و حکومت نیز برای مبارزه با آن بیکار ننشست در سال ۸۲ به دستور مستقیم رهبری به رئیس جمهور وقت دستور سازماندهی کاربری اینترنت و اجرای رسمی فیلترینگ و پیگرد قانونی با متخلفین را خواستار شد.

همچنین در سال 85 به پیشنهاد دولت و تصویب مجلس بنا به تولید و ساخت محصولات امنیتی در داخل کشور  و به صورت بومی شد، که شرکت‌های داخلی با آنالیز و تجزیه و تحلیل نرم افزارهای اروپایی و آمریکایی محصولات امنیتی و فیلترینگ داخلی را تولید کردند و همین امر باعث فشار بر روی کاربران اینترنت شد. ترویج این محصولات در ادارات و سازمانها حتی باعث شد کارمندان قادر به چک کردن ایمیل های شخصی خود و سایتهای معمولی نشوند بنابراین مورد مصرفی اینترنتهای خانگی و کافی نت ها بیشتر شد.

فشار حکومت هم بروی کاربران و هم به افرادی که برای مجوز کافی نت اقدام می کردند نیز مستثنی نبودند و برای گرفتن این مجوز از دین فرد تا نحوه نشستن کاربر اینترنت مورد بررسی قرار می گیرد که به نمونه‌ای از آنها اشاره می شود.

۱_متقاضی باید دارای حداقل ۳۰ سال سن و متاهل باشد.
۲_ دارا بودن گواهی پایان دوره ICDL از مراکز معتبر یا تحصیلات مرتبط با رایانه ، شبکه و اینترنت و یا تایید کمیسیون فنی اتحادیه.
۳_نصب دوربین مدار بسته (مشخصات فنی دوربین توسط اتحادیه پس از اخذ تاییدیه از کمیته تخصصی تعیین خواهد شد )
۴_ واحد صنفی باید در حاشیه خیابان باشد.
۵_ واحد صنفی داخل پاساژ نباشد.
۶_ واحد صنفی داخل طبقه نباشد.
۷_واحد صنفی نزدیک مراکز آموزشی دخترانه نباشد
۸_واحد صنفی کاملا آکواریوم و دارای شیشه بیرنگ باشد به طوریکه داخل واحد صنفی از بیرون کاملا قابل رویت باشد.
۹_چسباندن هر نوع پوستر یا کشیدن پرده یا حصیر که باعث شود داخل مغازه از بیرون قابل رویت نباشد ممنوع است.
۱۰_نشستن زن و مرد حتی محارم کنار یکدیگر ممنوع است.
۱۱_از گذاشتن نام خارجی و اصطلاحات بیگانه جهت واحد صنفی جداخودداری نمایید.جهت انتخاب نام با دبیرخانه هماهنگی نمایید.
۱۲_داشتن کپسول ضد حریق و جعبه کمک های اولیه الزامی است .
۱۳_ساعت ورود و خروج مراجعان باید در دفتر مخصوصی ثبت گردد.
۱۴-ارائه خدمات به کاربران بدون ارائه مدارک هویتی معتبر ممنوع است ..متصدی مکلف است پس از رؤیت اصل مدارک هویتی معتبر و تطیبق عکس ، نام و نام خانوادگی ،نام پدر ، شماره شناسنامه ، محل صدور و کد ملی را دقیقا” ثیت نماید.
۱۵_متصدی مکلف به نگهداری اطلاعات مندرج در بند ۱۴ به مدت ۶ ماه و نگهداری اطلاعات دوربین مدار بسته به مدت ۳ ماه میباشد.در غیر این صورت مسئولیت قانونی خواهد داشت.

همچنین ارائه مجوز به افراد بهایی امکان پذیر نمی باشد. تنها دلیل این فشارها از طرف حکومت محدود کردن کاربران اینترنت است. چیزی که در این بین حائز اهمیت است این است که چگونه با این فشارها مبارزه کنیم و چگونه امنیت خود را تامین کنیم؟ دراین قسمت روشهایی را برای حفظ امنیت کاربران یادآور می‌شویم:‌

در مکان‌هایی که سیستم‌های کاربری اینترنت در دسترس عموم است مانند: دانشگاه، مدارس، کتابخانه ها و ... حتی المقدور به صندوق پستی و وب لاگ و حساب‌های شخصی متصل نشوید.

 از کافی نت‌های محله‌ی خود که صاحب و کاربران آنها را می‌شناسید استفاده نمایید.

بعضی از کافی نتها این اجازه را می‌دهند که از نت بوک شخصی خود استفاده کنید. حتی المقدور از سیستم شخصی خود استفاده کنید.

در صورتی که مشتری دائمی یک کافی نت هستید همیشه بر روی یک سیستم خاص ننشینید.

سیستمی را انتخاب کنید که در زاویه دید محدود دوربین مدار بسته باشد.

قبل از شروع به کار اطمینان حاصل کنید نرم افزارهایی از قبیل عکس برداری از صفحه مانیتور، فیلم برداری و ثبت صفحه کلید فعال نباشد که در task manager قابل رویت است (در بعضی از موارد چنین نرم اقزارهایی را می توان فعال و مخفی نمود)
قبل از ترک سیستم کاربری اصمینان حاصل نمایید که از تمامی صفحات خارج شده‌اید (‌اصطلاحا sign out شده باشید)
در صورتیکه قصد استفاده از فیلترشکن را دارید در میل خود ذخیره نمایید و پی از دریافت و استفاده حتما Shift+Delete کنید.
اگر حافظه جانبی خود را به کافی نت می برید حتما فایل کاربری خود را درون آن قرار دهید و از گذاشتن فایل های اضافی خودداری کنید.

بعد از اتمام کار، از نرم افزارهایی جهت پاک کردن کوکی ها و آدرس‌هایی که شما مراجعه کردید استفاده نمایید که عموما در اینترنت به صورت رایگان موجود می‌باشد.

یک پیشنهاد: بجای مراجعه به کافی نت از سیستم‌های خانگی حتی با سرعت‌های پایین استفاده نمایید.

با رعایت کردن موارد فوق تا حدی می توان امنیت کاربری را در کافی نت ها تامین نمود.

برای اینکه بتوان در اینترنت به سلامت جستجو کرد و صدمه ندید باید مواردی را رعایت کنیم چه بسا برای دور زدن فیلترینگ ریسک پذیری بیشتری را می‌طلبد اما همیشه امنیت در اولویت است.

قبل از اتصال به اینترنت حتما یک آنتی ویروس شناخته شده و رسمی تهیه و نصب کنید در صورت امکان از نسخه‌هایی که نقش یک فایروال را ایفا می‌کنند استفاده نمایید چون شما به راحتی می‌توانید درگاه‌های خود را مدیریت و مسدود کنید.

شیوه‌های دور زدن فیلترینگ هر روز، به روز شده و شما مطمئن باشید همیشه راهی است که بتوانید فیلترینگ را دور بزنید، روشهای دور زدن فیلترینگ از راه های مختلفی امکان پذیر است اما باید از روهش‌هایی با ریسک بالا اجتناب نماییم که نمونه‌های همچون استفاده از سایت‌های پروکسی و VPN و آی پی های مختلف را میتوان نام برد.

از رایج‌ترین و امن ترین روش‌های دور زدن فیلترینگ استفاده از نرم افزارهای معرفی شده در سایت‌های امن می‌باشد که معمولا در صفحه اصلی نسخه دانلود را فراهم کرده‌اند که در نمای زیر نمونه‌ای از آنها نمایش داده می‌شود.

مزیتهایی که این نرم افزارها دارند بدین شرح است :
با تمامی مرورگر ها کار می‌کند.
ورود و خروج آن آسان است.
به صورت اتوماتیک نرم افزار بروز رسانی می‌شود.
حجم پائین دارد.
نسبت به روش‌های دیگر امن تر است .


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته