-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ بهمن ۵, سه‌شنبه

Roundup of Dailly News from Radio Farda for 01/25/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



در واکنش به نامه شدید‌اللحن محمود احمدی‌نژاد، که طی آن، مجلس، قوه قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت را به نقض قانون اساسی متهم کرده بود، شماری از نمایندگان مجلس در مقابل این نامه اعلام موضع کردند؛ در همین روز مجمع تشخیص مصلحت نیز ، با صدور بیانیه‌‌‌ای طرفداران دولت را به «حاشيه‌سازی‌های مغرضانه» متهم کرد.در واکنش به نامه شدید‌اللحن محمود احمدی‌نژاد، که طی آن، مجلس، قوه قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت را به نقض قانون اساسی متهم کرده بود، شماری از نمایندگان مجلس در مقابل این نامه اعلام موضع کردند؛ در همین روز  مجمع تشخیص مصلحت نیز، با صدور بیانیه‌‌‌ای طرفداران دولت را به «حاشيه‌سازی‌های مغرضانه» متهم کرد. روز دوشنبه محمود احمدی‌نژاد، با انتشار نامه‌ای سرگشاده، موضع مجلس، قوه قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت را به ویژه در مورد تصمیمات در حوزه مجمع عمومی بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی مورد انتقاد شدید قرار داد و آن را دخالت در قوه مجریه دانست. بیشتر بخوانید: انتقاد شدید احمدی‌نژاد از رؤسای مجمع تشخیص مصلحت، مجلس و قوه قضائیه نمایندگان مجلس در گروه حل اختلاف: بدلیل اوامر رهبری از استیضاح احمدی‌نژاد صرف‌نظر محمود احمدی‌نژاد، رئیس دولت دهم صریحا در نامه خود نوشت: «تلاش مدیریت مجمع و برخی اعضای آن به ویژه رئیس محترم مجلس و متاسفانه همراهی رئیس محترم قوه قضاییه در دخالت دادن مدیریت مجلس و قوه قضاییه در اموری مانند تصمیم‌گیری‌های صندوق توسعه ملی و عزل و نصب رئیس کل بانک مرکزی یک بدعت آشکار و متضمن تغییر قانون اساسی و مخدوش‌کردن روند مدیریت کشور است.» محمود احمدی‌نژاد در حالی از ارجاع مصوبه‌های مجلس در مورد مجمع عمومی بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی، به مجمع تشخیص انتقاد کرده و آن را دخالت در حوزه اختیارات قوه مجریه دانسته، که رهبر جمهوری اسلامی نیز مستقلا، از مجمع تشخیص خواسته بود درباره «معضل» مجمع عمومی بانک مرکزی تصمیم بگیرد. ب ه گفته غلامرضا مصباحی مقدم ، نماینده مجلس،  تصمیم آیت‌الله خامنه‌ای برای ارجاع تصمیم درباره مجمع عمومی بانک مرکزی پس از آن صورت گرفت که محمود احمدی‌نژاد شخصا از وی خواسته بود در این مورد دخالت کند. با این حال محمود احمدی‌نژاد در نامه روز دوشنبه خود به این مورد که ارجاع به مجمع تشخیص از سوی آیت‌الله خامنه‌ای نیز صورت گرفته هیچ اشاره‌ای نکرده است. توکلی: نامه احمدی‌نژاد بهانه‌جویی برای پوشاندن مشکلات اجتماعی و اقتصادی است در واکنش به نامه روز دوشنبه محمود احمدی‌نژاد، احمد توکلی، نماینده اصولگرای مجلس، این اقدام رئیس دولت را تلاشی برای انحراف افکار عمومی و در جهت پوشاندن مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور دانسته است. این نماینده منتقد دولت گفت: «من فکر می‌کنم در حالی که ابتدای اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها قرار داریم، این نوع حمله به مجلس، مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس قوه قضائیه به نظر می‌رسد یک بهانه‌جویی برای پوشاندن مشکلات اجتماعی پیش رو و فراافکنی ضعف‌های جدی اقتصادی بویژه در بخش تولید است که گرفتاری‌هایش روز به روز بیشتر می‌شود.» احمد توکلی همچنین وعده داد که  به صورت مبسوط پاسخ رئیس دولت را خواهد داد. محمد حسین فرهنگی، نماینده تبریز و عضو هیات رئیسه مجلس، دیگر نماینده‌ای است که رئیس دولت را به خاطر این نامه و لحن آن سرزنش کرده است. محمد حسین فرهنگی، با انتقاد از خودداری رئیس دولت از شرکت در جلسات مجمع تشخیص مصلحت گفت: «لازم است به رئیس جمهور یادآوری شود که عدم حضور وی در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام فاقد هر گونه توجیه منطقی است؛ مجمع محل بحث در مورد مصوباتی است که ایشان تصمیم‌گیری راجع به آنها را خارج از حدود و اختیارات این نهاد حاکمیتی دانسته است.» محمد حسین فرهنگی تصریح کرد: «ایشان به جای مکاتبات اینچنینی می‌تواند با حضور فعال و طرح استدلال حقوقی و قانونی نظر اعضای مجمع را نسبت به یک مصوبه خاص تغییر دهد و مانع تبدیل شدن آن به قانون شود.» حسین سبحانی‌نیا، نماینده نیشابور و عضو هیات رئیسه مجلس، نیز با انتقاد از لحن محمود احمدی‌نژاد، گفت: «مجلس به عنوان یکی از سه قوه اصلی و مهم کشور دارای اختیارات و وظایف قانونی و حقوقی است و کسی نمی‌تواند مجلس را از این حقوق قانونی‌اش منع کند.» این نماینده مجلس با قانونی دانستن تصمیمات مجلس درباره صندوق توسعه ملی و مجمع عمومی بانک مرکزی، با اشاره تلویحی به اختلاف محمود احمدی‌نژاد با شماری از اعضای مجمع تشخیص و به ویژه اکبر هاشمی رفسنجانی گفت: «مجمع تشخیص مصلحت نظام یک نهاد قانونی است و اگر رئیس جمهوری با برخی افراد حاضر در این مجمع مشکل دارند نباید کلیت این نهاد را زیر سئوال ببرند.» دعوای دولت و مجلس درباره صندوق توسعه ملی و مجمع عمومی بانک مرکزی دعوای اخیر مجلس و دولت هنگامی شدت گرفت که مجلس در چارچوب برنامه پنجم توسعه، مصوباتی را در مورد صندوق توسعه ملی(صندوق ذخیره ارزی سابق) و مجمع عمومی بانک مرکزی اتخاذ کرد که عملا از اختیارات دولت و رئیس جمهوری می‌کاست. منتقدان دولت در سال‌های اخیر، بانک مرکزی را غیر مستقل ارزیابی کرده و آن را تابعی از سیاست‌های دولت دانسته‌اند. این منتقدان همچنین بارها از شفاف نبودن صندوق ذخیره ارزی و برداشت‌های دولت برای امور جاری و نه عمرانی، هشدار داده بودند. مجلس در آبان ماه امسال، در ابتدا طرحی را به تصویب رساند که برپایه آن، محمود احمدی‌نژاد از ریاست مجمع عمومی برکنار می‌شد و اختیار انتصاب رئیس کل بانک مرکزی نیز از وی گرفته می‌شد. در این مصوبه، علاوه بر حذف رئیس جمهور از ریاست مجمع عمومی بانک مرکزی، ۱۱ نفر به عنوان مجمع عمومی بانک مرکزی در نظر گرفته شده بود که رئیس اتاق بازرگانی و هفت اقتصاددان اعضای تازه آن بودند. این مصوبه در شورای نگهبان رد شد؛ شورای نگهبان این مصوبه را نه به خاطر حذف رئیس جمهور، بلکه به خاطر اضافه شدن اقتصاددان‌‌ها و رئیس اتاق بازرگانی رد کرد؛ دلیل شورای نگهبان این بود که بانک مرکزی، نهادی حکومتی است و بخش خصوصی نمی‌تواند در آن حضور داشته باشد. در مرتبه دوم، این بار مجلس رئیس جمهور را به ریاست مجمع عمومی بانک مرکزی برگرداند، هشت عضو غیر حکومتی را حذف کرد اما رئیس و نایب رئیس مجلس و دو نفر از قوه قضاییه را به این مجمع اضافه کرد. با این حال مجلس تصمیم خود را دوباره عوض کرد و پیشنهاد احمد توکلی و مصباحی مقدم  را به تصویب رساند؛ مطابق با این مصوبه جدید، مجمع عمومی کاملا در اختیار دولت گذاشته شده و احمدی‌نژاد هم رئیس مجمع عمومی بانک مرکزی می‌شود؛ مطابق این مصوبه، رئیس دولت، رئیس بانک مرکزی را به مجمع عمومی بانک مرکزی پیشنهاد می‌کند، و پس از تایید در این مجمع،  سرانجام برای رای اعتماد به مجلس می‌رود. این مصوبه این بار در شورای نگهبان، مخالف قانون اساسی شناخته شد چراکه به نظر شورای نگهبان تنها  اعضای کابینه هستند که باید رای اعتماد بگیرند. پس از این بود که مجلس بر مصوبه خود اصرار کرد و آن را به مجمع تشخیص مصلحت فرستاد. اکنون با توجه به نامه روز دوشنبه محمود احمدی‌نژاد، که نسبت به حضور افرادی از قوه قضاییه و قوه مقننه در مجمع عمومی بانک مرکزی انتقاد کرده است، به نظر می‌رسد مجمع نه مصوبه آخر مجلس، بلکه تصمیمی شبیه به مصوبه دوم مجلس اتخاذ کرده است. محور دیگری که محمود احمدی‌نژاد در نامه خود نسبت به ارجاع آن به مجمع تشیص مصلحت انتقاد کرده بود، مصوبه مجلس در مورد صندوق توسعه ملی است که پس از اصرار مجلس بر تصمیم خود به مجمع تشخیص فرستاده شد. در مصوبه مجلس نظارت افرادی از مجلس و قوه قضاییه بر این صندوق در نظر گرفته شده است. روز دوشنبه مجمع تشخیص مصلحت نیز با صدور بیانیه‌ای در پاسخ به انتقادهای هواداران دولت از جلسات اخیر این نهاد درباره اختلافات مجلس و شورای نگهبان، اعلام کرد «مجمع تشخیص مصلحت نظام که نهادی قانونی و برگرفته از اصول ۱۱۱، ۱۱۲ و ۱۷۷ قانون اساسی است» و اعضای آن مستقیماً توسط رهبر جمهوری اسلامی منصوب می‌شوند. در این بیانیه آمده است که مجمع تشخیص مصلحت «از سوی افراد خاص و رسانه‌های حامی دولت مورد هجمه و تهمت‌های فراوان بی‌پایه و اساس» قرار گرفته است.
 


آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان روز دوشنبه به ایران هشدار داد که در صورتی که نگرانی قدرت‌های جهانی در ارتباط با برنامه هسته‌ای خود را برطرف نکند، با تحریم‌های بیشتری روبه‌رو خواهد شد.آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان روز دوشنبه به ایران هشدار داد که در صورتی که نگرانی قدرت‌های جهانی در ارتباط با برنامه هسته‌ای خود را برطرف نکند، با تحریم‌های بیشتری روبه‌رو خواهد شد. به گزارش خبرگزاری رویترز، خانم مرکل در دیداری با دیپلمات‌های آلمانی  با اشاره به این که فقدان پیشرفت در مذاکرات هسته‌ای استانبول باعث دلسردی او شده و  گفته است: «مسئله رفع شبهاتی که در مورد برنامه اتمی ایران وجود دارد برعهده ایران است و تهران باید کاری کند که گفت‌وگوها به جهتی مثبت سوق داده شود.» صدر اعظم آلمان در ادامه افزود: «در غیر این‌صورت ادامه کار در مسیر تحریم‌ها خواهد بود.» مذاکرات هسته‌ای ایران و کشورهای آمریکا، بریتانیا، فرانسه، چین و روسیه به همراه آلمان، کشورهای موسوم به ۱+۵، در استانبول روز جمعه آغاز شد و روز شنبه به پایان رسید. در پی مذاکرات بدون نتیجه گروه ۱+۵ با ایران در استانبول، بریتانیا و فرانسه نیز تهران را مسئول شکست این گفت‌وگوها دانستند . روز دوشنبه هم‌چنین خبر رسید که استوارت لِوی، معاون وزیر خزانه‌داری آمریکا، که کارگزار اصلی در امر تحریم‌های مالی علیه ایران بوده‌است از منصب خود کناره گرفته‌است. هشدار آلمان به افزودن بر تحریم‌ها علیه ایران پس از آن صورت می‌گیرد که چهار دور از تحریم‌های سازمان ملل و تحریم‌های گوناگون مضاعف از سوی ایالات متحده و اتحادیه اروپا تاکنون موفق به ترغیب جمهوری اسلامی به صرف‌نظر کردن از ادامه برنامه هسته‌ای خود نشده‌است. روز دوشنبه هم‌چنین به گزارش رویترز خبر رسید که استوارت لِوی، معاون وزیر خزانه‌داری آمریکا در امور مبارزه با تروریسم مالی، که کارگزار اصلی در امر تحریم‌های مالی علیه ایران از زمان جرج بوش تاکنون بوده‌است از منصب خود کناره گرفته‌است. وی به خاطر روابط نزدیکی که با مقام‌های کشورهای مختلف دارد از سوی دولت اوباما به عنوان کارگزاری بسیار موفق ارزیابی شده‌است. استوارت لوی توضیحی در مورد دلیل کناره‌گیری خود از این منصب نداده‌است و گمانه‌زنی‌های رسانه‌ها «سنگینی این وظیفه» را به عنوان یکی از دلایل احتمالی ذکر می‌کنند. استوارت لوی از جناح جمهوری‌خواه است و تصمیم باراک اوباما برای ابقای او در این سمت، به عنوان نشانه تعهد دولت وی برای حفظ فشار بر ایران قلمداد شده‌است. ديويد کوهن، دستيار استوارت لوی، قرار است در منصب معاونت وزیر خزانه‌داری آمریکا در امور مبارزه با تروریسم مالی، جانشین وی شود. مقام‌های ارشد آمریکایی روز دوشنبه گفتند که به باور آنها این جابجایی، تغییری در میزان اعمال فشار مالی بر ایران نخواهد داد. دیوید کوهن به تازگی در مصاحبه‌ای با رادیو فردا در مورد دیدگاه خود نسبت به تحریم‌های ایران گفت: «به عنوان یک سیاست کلی، هدف تحریم‌های ایران، اقدامات غیرقانونی حکومت است، و هدفش ایرانیان بی‌گناه نیست، هدفش متولدین ایران نیست و هدفش قطعاً جمعیت شهروندان ایرانی به طور کلی نیست.»
 


دهها نفر از كارگران شركت پارس متال كه از ماه ها پیش، حقوق معوقه خود را دریافت نكرده اند، روز دوشنبه در مقابل مجلس شورای اسلامی در تهران تجمع کردند. به گزارش خبرگزاری « ایلنا»، علیرضا محجوب، نماینده مجلس و دبیرکل خانه کارگر، روز دوشنبه با اشاره به این تجمع در نطق خود، از وزارت صنایع خواست تا هرچه سریعتر به مشكلات كارگران شركت پارس متال پایان دهد. ۳۰۰ تن از کارگران این شرکت در تابستان سال جاری نیز در اعتراض به پرداخت نشدن بیش از پنج ماه حقوق خود و تصمیم کارفرما به اخراج کارگران قراردادی، در مقابل دفتر ریاست جمهوری در تهران تجمع کرده بودند.
 


به گزارش پایگاه خبری نوروز، علی شکوری‌راد، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی، که از ۱۸ آذرماه در بازداشت به سر می برد، روز دوشنبه از زندان اوین آزاد شد. گزارش پایگاه اطلاع رسانی جبهه مشارکت می افزاید که علی شکوری راد به قید وثیقه آزاد شده است. اتهام این عضو جبهه مشارکت که برای بار دوم بازداشت شده بود، «تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب» اعلام شده است.
 


حامد کرزی رییس جمهوری افغانستان اعلام کرد در راستای تلاش برای پایان دادن به مناقشات با نمایندگان منتخب، روز چهارشنبه ، پارلمان این کشور را افتتاح خواهد کرد. این درحالیست که دفتر حامد کرزی اعلام کرده تحقیقات در زمینه اتهامات تقلب در انتخابات پارلمانی ماه سپتامبر همچنان ادامه خواهد یافت. هنوز مشخص نیست که آیا نمایندگان مجلس این تصمیم رییس جمهوری را قبول کرده اند یا خیر. هفته گذشته حامد کرزی خواستار تاخیری یک ماهه در افتتاح دور جدید پارلمان شده بود. تصمیمی که قانونگذاران را بر آن داشت تا اعلام کنند بدون حضور رییس جمهوری، کار پارلمان را آغاز خواهند کرد.
 


پس از انفجار بمب در فرودگاهی در مسکو که به کشته شدن دستکم ۳۵ نفرو مجروح شدن بیش از ۱۵۰ تن انجامید، جامعه بین المللی این حمله را محکوم کرد. آندرس فوخ راسموسن، دبیر کل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، همدردی این سازمان را با روسیه اعلام کرد و خواستار همکاری های دو جانبه برای مبارزه با تروریسم شد. یرزی بوزک رییس پارلمان اروپایی نیز گفت با مردم روسیه که به گفته وی به طور مداوم از این بمبگذاری ها ضربه خورده اند، همدردی می کند. وزیر خارجه لیتوانی نیز که مسئولیت سازمان امنیت و همکاری اروپا را بر عهده داشت، نیز گفته است که هیچ توجیهی برای اعمال وحشیانه علیه افراد غیر نظامی وجود ندارد. رابرت گیبس سخنگوی کاخ سفید نیز از قول باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا این حملات را « ظالمانه» خواند. آلمان و فرانسه نیز این حمله را « وحشیانه » خواندند.
 


اسلام کریمف، رییس جمهوری ازبکستان روز دوشنبه در بروکسل، با مقام های ناتو و اتحادیه اروپا دیدار کرد. کریمف ابتدا با خوزه مانوئل باروسو رییس کمیسیون اروپایی و سپس با آندرس فوخ راسموسن دبیر کل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ( ناتو ) داشت. دفتر رییس کمیسیون اروپایی اعلام کرد که تفاهم نامه ای در زمینه انرژی به امضای طرفین رسیده است. این اطلاعیه می افزاید که اتحادیه اروپا نگرانی خود از وضعیت حقوق بشر و آزادی در ازبکستان را به اطلاع اسلام کریمف رسانده است. همچنین در این اطلاعیه آمده است که رییس جمهوری ازبکستان بر تعهد خود بر افزایش اصلاحات دمکراتیک در کشورش تاکید کرده است. فعالان حقوق بشر اروپایی، به تصمیم مقام های اتحادیه اروپا مبنی بر دیدار با اسلام کریمف، علیرغم وضعیت نابسامان حقوق بشر در ازبکستان، به شدت انتقاد کرده اند.
 


برخی از وبسایت های نزدیک به اصلاح طلبان گزارش دادند که وضعیت حدود ۶۰ تن از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج، که روز یکشنبه به بند چهار این زندان منتقل شده اند، وخیم است. بر اساس این گزارش، بند چهار، کثیف ترین و سردترین بند زندان رجایی شهر کرج بوده و شیشه پنجره های آن شکسته است. مهسا امر آبادی در گفت و گو با رادیو فردا، اعلام کرد که همسرش؛ مسعود باستانی، منصور اسانلو، عیسی سحرخیز، رسول بداقی، احمد زیدآبادی و مهدی محمودیان، از جمله زندانیان منتقل شده به بند چهار زندان رجایی شهر هستند.
 


Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin:0in; mso-para-margin-bottom:.0001pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:10.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#0400; mso-fareast-language:#0400; mso-bidi-language:#0400;} دمیتری مدودیف رییس جمهوری روسیه می گوید، این کشور منتظر پاسخ «صریح» ناتو درباره نقش مسکو در سیستم دفاع موشکی اروپاست. مدودیف در یک برنامه   تلویزیونی با حضور نماینده روسیه در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) گفت در صورتی که نقشی برابر با واشنگتن و متحدان اروپایی اش در سیستم دفاع موشکی اروپا نداشته باشد، خود سیستم دفاع موشکی ای مستقر خواهد کرد. وی افزود که روسیه احتیاج دارد در برابر تهدیدات خارجی، از خود محافظت کند و به مشکلات موجود، همراه یا بدون ناتو، پاسخ دهد.
 


Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin:0in; mso-para-margin-bottom:.0001pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:10.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#0400; mso-fareast-language:#0400; mso-bidi-language:#0400;} دیده بان حقوق بشر می گوید، بسیاری از کشورها و نهادهای بین المللی، به میزان کافی، دولت های ناقض حقوق بشر را تحت فشار قرار نمی دهند. این نهاد مدافع حقوق بشر می گوید، بسیاری از دولت ها خصوصا اعضای اتحادیه اروپا، گفت و گو و همکاری را به فشار بر دولتهای ناقض حقوق بشر ترجیح داده اند. این بررسی که در گزارش سالانه دیده بان حقوق بشر آمده است، به کشور چین اشاره می کند و می نویسد، که سرکوب فزاینده ی آزادی های اولیه دراین کشور، از نشانه های شکست جامعه ی جهانی است.
 


Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin:0in; mso-para-margin-bottom:.0001pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:10.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-ansi-language:#0400; mso-fareast-language:#0400; mso-bidi-language:#0400;} سرگئی ریابکف وزیر خارجه روسیه، روز دوشنبه در سفری دو روزه راهی اسلام آباد شده است تا با مقام های پاکستانی دیدار و گفت و گو کند. بنا بر گزارش ها جزییات اندکی از برنامه ی این سفر منتشر شده اما طرفین قرار است درباره ی راههای مبارزه با ستیزه جویان تندروی مسلمان و همچنین انرژی هسته ای گفت و گو کنند. روسیه بیم دارد که ستیزه جویان فعال در مرز پاکستان و افغانستان با شورشیان در شمال قفقاز در ارتباط باشند. مسکو همچنین در صدد افزایش نفوذ خود در منطقه است.
 


انفجاری در یکی از پر رفت و آمد ترین فرودگاههای مسکو، دستکم ۳۵ کشته برجای گذاشت. بر پایه گزارش ها در انفجار روز دوشنبه ۱۳۰ نفر نیز مجروح شده اند. دمیتری مدودیف رییس جمهوری روسیه در واکنش به این بمبگذاری گفت: « ما باید نظام امنیتی ویژه ای در همه ی فرودگاه ها و مراکز حمل و نقل مستقر کنیم ». کمیته تحقیقاتی روسیه نیز اعلام کرده که پرونده ای در رابطه با این انفجار که وی آن را احتمالا حمله ای تروریستی خوانده، باز شده است. کمتر از یکسال پیش نیز دو زن بمبگذار، با منفجر کردن بمب خود، در متروی مسکو، جان ۴۰ نفر را گرفتند.
 


مقامات تشکيلات خودگردان فلسطينی شبکه الجزيره را متهم کرده‌اند که با انتشار اسناد مربوط به مذاکرات صلح درصدد تضعيف دولت خودگردان است.مقامات ارشد تشکيلات خودگردان فلسطينی روز دوشنبه شبکه الجزيره را متهم کرده‌اند که با انتشار اسناد مربوط به مذاکرات صلح و واگذاری بخش‌هايی  از اورشلیم (بیت المقدس شرقی) به اسرائيل، درصدد تضعيف دولت خودگردان است. شبکه تلويزيونی الجزيره روز يکشنبه اسنادی را مربوط به مذاکرات بين اسرائيل و مذاکره‌کنندگان فلسطينی منتشر کرد که براساس آن مذاکره‌کنندگان برای دستيابی به صلح با واگذاری بخش‌هايی از بيت‌المقدس شرقی (اورشليم) به اسرائيل و همچنين سرنوشت پناهندگان فلسطينی موافق کرده‌اند. «ياسر عبد رابو»، مقام ارشد سازمان آزادی بخش فلسطين، روز دوشنبه گفت: امير قطر به شبکه الجزيره برای مبارزه تبلیغاتی عليه رهبری تشکيلات فلسطينی «چراغ سبز» نشان داده است. ياسر عبد رابو گفته است که شبکه الجزيره به دنبال «بازی رسانه‌ای برای فريب مردم عادی است.» ياسر عبد رابو همچنين تصريح کرده است گزارش شبکه الجزيره بخشی از اين مذاکرات را «انتخابی و ساختگی» منتشر کرده است. به گزارش خبرگزاری آسوشيتدپرس، ياسر عبد رابو با اين حال وجود چنين توافق‌هايی را رد نکرده است. به گفته شاهدان عینی، در شهر رام الله در کرانه باختری رود اردن، ده ها تن از طرفداران محمود عباس، رييس تشکيلات خودگردان فلسطينی تلاش کرده‌اند تا وارد دفتر شبکه الجزيره در اين شهر شوند. طبق اين گزارش طرفداران محمود عباس در حالی که پرچم اسرائيل که بر روی آن نوشته بود «الجزيره» در دست داشتند شعار می‌دادند «الجزيره جاسوس است.» محمود عباس، رييس تشکيلات خودمختار فلسطينی، نيز که در قاهره به سر می‌برد در گفت‌وگو با خبرنگاران ، شبکه «الجزيره» را به گمراه کردن مردم متهم کرد و گفت: «ماهمه چيز را شفاف می‌گوييم و چيز محرمانه‌ای نداريم.» صائب عريقات، مذاکره‌کننده ارشد فلسطينی، رسانه‌ها به نادرستی موضع مذاکره کنندگان فلسطينی را تفسير کرده‌اند. و ی در بيانيه‌ای تصريح کرده است: «مذاکرات با اسرائيلی‌ها شامل برخی ايده‌هايی بود که «فلسطينی‌ها هرگز با آن موافق نخواهند بود.» آقای عریقات اضافه کرده که «موافقتنامه‌ای بدون تاييد مردم فلسطين امضا نخواهد شد.» بسياری از اسناد منتشر شده توسط الجزيره مربوط به مذاکرات فلسطينی‌ها با اسرائيل در دوران اهود اولمرت، نخست وزير سابق اسرائيل، در سال ۲۰۰۸ است. اين نخستين رويارويی تشکيلات خوگردان فلسطينی و شبکه الجزيره نيست. پس از انتشار گزارشی در خصوص نقش احتمالی محمود عباس در مرگ ياسر عرفات، رهبر سابق فلسطينی‌ها، تشکيلات خودگردان فلسطينی در سال ۲۰۰۹ دفتر شبکه الجزيره را کرانه باختری را بست. تشکيلات فلسطينی شبکه الجزيره را به حمايت از گروه اسلامگرای حماس متهم می‌کند. شبکه الجزيره می‌گويد: اسناد منتشره در روز يکشنبه بخش اول از يک هزار ششصد سند درباره مذاکره صلح اعراب و فلسطينی‌ها است که منتشر خواهند شد.
 


برنامه نگاه تازه اين هفته، به بررسی و ابعاد و دلايل خودکشی اختصاص دارد.برنامه نگاه تازه اين هفته، به بررسی و ابعاد و دلايل خودکشی اختصاص دارد. «توی خانه تنها بودم. تصميم گرفتم کار را تمام کنم. يک ضربه زدم و ديدم بعد از يک مدتی خون دارد بند می آيد. ضربه دوم و سوم و چهارم را زدم. ديدم تقريباً سر شده ام. ديدم شايد رگ را درست پيدا نکرده ام. يک مقدار از قرص های افسردگی که داشتم يک دو بسته خوردم که راحت تر تمام کنم. ديدم باز هم خون بند می آيد. شنيده بودم که آب سرد انعقاد خون را سريع می کند. به خاطر همين رفتم آب گرم ريختم که عمل عکس انجام دهد. ديدم باز هم خون بند می آيد. با ناخن گير اين دفعه خواستم ببرم. طشت را گذاشته بودم خون ها روی زمين نريزد که صحنه زشتی بعد از مرگم ايجاد شود. موبايلم هم خواستم همان موقع از خودم عکس بگيريم، نمی دانم چرا اين تصميم را گرفتم، افتاد توی خون ها...» سام يکی از جوان های ايرانی است که چند سال پيش تا آستانه مرگ رفت و برگشت،او سپس ادامه می دهد و می گويد بعد ازاين که روی زمين افتادم. چيزی يادم نمی آيد. يادم می آيد با صدای در جند ساعت بعدش رفتم به سمت در. ظاهراً مادرم اين ها چند ساعتی پشت در مانده بودند. گريه می کردند. زنگ زدند به دامادمان که بيايد من را نجات بدهد. شب آخر سال بود و شب ماقبل عيد. آمبولانس آمد و باند پيچی موقت کرد. مرا بردند به يک اورژانس بيمارستان که يادم نيست. برای بخيه کردن، خانم دکتری که مسئول من بود با مشکل مواجه شد. کلی انبر اين ور و آن ور کرد و نتوانست درست بخيه بزند. يک ماه بعد بخيه را باز کردم. چه شد که خودکشی کردی؟ هشت سال پيش بود من با يک خانمی آشنا شدم. بعد از يک ماه آن خانم مرا ول کرد ولی من شديداً به او دلبسته شده بودم. آن قضايا باعث افسردگی شديد من شد و بعد از آن يک ازدواج ناموفق هم داشتم. علاقه ای که به آن خانم داشتم باعث شد که ازدواج من موفق نباشد. من از آن روز به بعد هميشه به مرگ فکر می کردم. ولی هميشه به خاطر دردش و اين که ممکن است نميرم و به جای آن ناقص شوم، ترس جلوی مرا گرفته بود. چندين بار با قرص تلاش کردم خودم را بکشم. با تعدادی زياد قرص. ولی هيچ وقت اثر نکرد. نهايت تاثيری که قرص روی من گذاشت، اين بود که مرا يکی دو روز می خواباند. حالا خوشحالی از اين که زنده ماندی يا نه؟ با اين حالی که الان دارم خيلی ناراحت نيستم. ولی کلاً قبل از اين که دکتر بروم و داروهای تازه نگيرم خيلی ناراحت بودم که چرا نشد. تصميم ام را گرفته بودم که بشود. از آن به بعد هم ديد دور و بری ها نسبت به من عوض شد. فکر می کنم يک جوری دلسوزيبرای من می کنند و اين خيلی من را ناراحت می کند.. *** همين چند وقت پيش خبر خودکشی شاهزاده عليرضا پهلوی منتشر شد و خانواده اش گفتند که اين خودکشی در اثر افسردگی بوده است. بعضی جاها برای انجام عمل خودکشی خيلی محبوبيت دارند. اين محبوبيت هم بسيار زبانزد شده است . مثلاً يکی از آن جاها پل «گلدن گيت» در سانفرانسيسکو است که به عنوان محبوب ترين محل برای خودکشی کردن شناخته شده است. تخمين زده می شود از سال ۱۹۳۷ تا سال ۲۰۰۸ ميلادی ۱۳۰۰ نفر از روی اين پل پريده اند. اما چرا اين پل اين قدر محبوبيت دارد؟ چون زير اين پل آبی جريان دارد که به اقيانوس می رود و جسد کسی که داخل اين آب خودش را غرق کند، پيدا نخواهد شد. در شهر پراگ، پايتخت جمهوری چک، پلی وجود دارد که به نام «نوسلسکی موست» که به «پل خودکشی» معروف است. تخمين می زنند حدود ۳۰۰ نفر از سال ۱۹۷۳ميلادی تاکنون خودشان را از روی پل پرت کرده اند. خودکشی پديده عصر ماست. نام های بزرگی در دنيا وجود دارند که خودکشی کرده اند. در صحنه ادبيات ايران، صادق هدايت و غزاله عليزاده را می توان نام برد. در دنيای سياست هيتلر را می شود ديد و در صحنه ادبيات جهانی از کافکا، ارنست همينگوی و سيلويا پلات را می شود نام برد. اين فهرست به اين جا ختم نمی شود. اولين مهمان برنامه خانم بت کنارد است، روانپزشک و استاد دانشگاه در مرکز پزشکی دانشگاه تگزاس: بت کنارد: می توانم بگويم ۹۰ درصد کسانی که خودکشی می کنند به بيماری روحی دچار اند. به نظر می رسد دليل اصلی، بيماری روحی باشد و در درجه اول افسردگی روحی. اولين نکته اين است که متوجه باشيم روش های درمانی موثر در دسترس است. هم درمان با دارو و هم روان درمانی. در واقع فکر خودکشی در ميان بيماران مبتلا به افسردگی خيلی رايج است. پس نه می توان به آن بی اعتنايی کرد و نه دست پاچه شد. بايد بدانيم که قابل درمان است. بايد پيش متخصص بيماری های روحی برويم تا بيماری را تشخيص بدهد و برنامه ای برای درمان تهيه کند. به نظر من بايد اين مسئله را خيلی جدی گرفت. بی اعتنايی کردن به آن اشتباه است. چون نشانه اين است که کسی در رنج است و به درمان نياز دارد. به گمان من اين بيماری روحی مسئله جهانی است. اما مناطقی وجود دارد که به دلايل گوناگون نسبت به جاهای ديگر دارای آمارهای بالاتری هستند. *** فيلم مستند «دليلی برای زندگی کردن» ساخته دو فيلمساز مستقل آمريکايی با نام های «آلن ماندل» و «سينتيا سالزمن» است. اين فيلم به خاطره «بن شپس» اهدا شده است. پسر جوان بيست و يک ساله ای که در سال ۲۰۰۵ ميلادی خودکشی کرد. هدف از تهيه اين فيلم بالا بردن آگاهی عمومی از موضوع افسردگی و پريشانی روحی و روانی و ارتباط آن با خودکشی است. پدر و مادر اين جوان ۲۱ ساله اميدوارند که از طريق اين فيلم بتوانند به ديگر جوانان دليلی برای زنده بودن و زنگی کردن بدهند. در جريان فيلم دليلی برای زندگی کردن می بينيم که افسردگی و پريشانی، قوم و مليت و گروه و طبقه اقتصادی و اجتماعی نمی شناسد. پيام فيلم اين است که همه چيز بهتر می شود. آن هايی که در اين فيلم مستند شرکت کرده اند، گروهی هستند که تلاش کرده بودند خودکشی کنند و در فيلم نشان می دهند که خوشحال اند موفق نشده اند. هر کدام دليلی برای زنده ماندن پيدا کرده بود. يکی از مادرها در اين فيلم می گويد وقتی جوانی تصميم به خودکشی می گيرد، مشکل می شود از قصدش آگاه شد مگر اينکه همه علائم را به خوبی بشناسيم. حرف زدن درباره خودکشی، فکر کردن به مرگ، دوری کردن از جمع، عوض شدن رفتار و کردار، بی علاقگی به مسائل و نااميدی، بی توجهی به قيافه ظاهری و تلاش های قبلی برای خودکشی، تنها چندتايی از اين علائم هستند. فيلم می خواهد بگويد که اگر شما دچار افسردگی و پريشانی هستيد، يادتان باشد که تنها نيستيد و اين کسالت بی نهايت متداول است. اين مهم است که نوجوانان و جوانان حقايق را بدانند. داستان زندگی آنهايی که درست در همين موقعيت بودند که امروز آنها هستند. دراولين صحنه فيلم باران می بارد. چارلی مرد جوان تلفن به دست در يک ماشين پارک شده در يک پارکينگ خالی نشسته، به بيلی زنگ زده. کسی که آن سوی خط تلفن در مرکز حل بحران نشسته، کارش کمک به چارلی و امثال چارلی است تا بتوانند اين مسير پرفراز و نشيب احساسی و بحرانی را به آرامش پشت سر بگذارند. يعنی خودکشی نکنند. چارلی بعد از يک شکست عشقی به اين نتيجه رسيده که ديگر اين زندگی بيش از اين ارزش ندارد. «اسم من چارليه. می خوام خودمو بکشم. خسته شدم. از همه چيز و همه دوروبری هام خسته ام. فکر می کنم اگه من نباشم، همه چی درست شه. همه چی خوب شه.» اين فيلم مستند پرقدرت و تاثيرگذار سراسر قصه غصه ها و اميدهای اين جوانها است. از زبان خود آنها و نزديکان شان: «کنترل اين احساس دست خود آدم نيست. اينطوری نيست که آدم خودش تصميم گرفته باشد و اين را انتخاب کرده باشد. سخت است اين را برای کسی که هيچوقت چنين حسی نداشته توجيه کنی. بهش بگه که چه حالی داره.» «آدم دلش می خواد به مردم بگه با من حرف بزنين. دوستم داشته باشين.» «آدم راستی راستی حس می کنه سربار همه است. حس می کنه همه بدون اون حال و روز بهتری خواهند داشت.» «می خواستم هميشه بخندم. می خواستم گريه نکنم. نمی توانستم صبح ها بلند شم. اونموقع دليلی برای زندگی کردن پيدا نمی کردم.» پدر دختری که خودکشی کرده در اين فيلم می گويد: «خودکشی و مرگ دخترم هزار جوره از من يک آدم ديگه ساخت. من تا روزی که زنده ام ديگه يه آدم درست و حسابی نخواهم شد. همه اش به خاطر کاری که دخترم کرد.» *** مهديس کامکار، روانپزشک و روانکاو در تهران در بخش پايانی برنامه به پرسش های اساسی پيرامون خودکشی وافسردگی پاسخ می دهد: انسان به چه مرحله ای از افسردگی می رسد که در آنجا ديگر می تواند دست به عمل خطرناکی مثل خودکشی بزند؟ مهديس کامکار: در افسردگی دو مرحله هست که ممکن است در آن دست به خودکشی بزند. اين مرحله هم قبل از درمان و هم بعد از درمان افسردگی است. اصولاً ۱۵ درصد از افرادی که افسردگی اساسی يا افسردگی شديد را تجربه می کنند و ۱۵ درصد از افرادی که روانپريشی يا به شکل کلی شيزوفرنی را تجربه می کنند، خودکشی موفق يا اقدام موفق به اصطلاح روانپزشکی دارند. اين سطح هيجانی خاص اينست که از نظر ساز و کار روانی من در يک شرايطی از نظر روانی قرار داشته باشم که بتوانم نقشه اش را طرحريزی کنم و اقدامش را مبادرت ورزم. بنابراين انرژی روانی فعال می خواهم و انرژی جسمی هم می خواهم که بتوانم نقشه را به اقدام برسانم. چقدر سن و جنسيت و نسل با خودکشی ارتباط پيدا می کند؟ خودکشی و ديگرکشی سومين دليل مرگ در نوجوانان و جوانان است. در افراد بزرگ سال هشتمين دليل است. در مورد جنس زنان دو برابر مردان اقدام به خودکشی می کنند. ولی مردان دو برابر زنان خودکشی موفق انجام می دهند. امروز در دنيای امروز چه تفاوتی مسئله افسردگی کرده است؟ افسردگی فقط به ايران اختصاص ندارد و در کشورهای اروپايی به ويژه کشورهايی که بعد از فروپاشی شوروی سابق استقلال پيدا کرده اند ديده می شود. اغلب اعلام می کنند که آمارهای خودکشی ناشی از افسردگی دارد بالا می رود. «اميل دورکيم» جامعه شناسی است که يک تقسيم بندی برای خودکشی ترسيم کرده است. در تقسيم بندی او خودکشی سه فرم دارد. يک فرمش اينست که اصلاً شخص پيوندی با جامعه ندارد. يک فرم اينست که شخص خودش را فدای ديگران می کند مثلاً برای وطن يا عقيده... در مورد مسئله ما يعنی خودکشی به دليل افسردگی... يک فرم ديگر هم وجود دارد وقتی که رابطه با جامعه به هم می خورد. يکی اين است که رابطه با جامعه وجود نداشته باشد. اين ها افراد معمولاً گوشه گير هستند که ممکن است انگيزه ای برای زيستن نداشته باشند که آن بر می گردد به فلسفه نيهيليسم و فلسفه اگزيستانسياليستی...که اصلا فلسفه وجودی است... يعنی انسان اصلاً چرا هست. ولی فرمی که درباره افسردگی مطرح می شود و شايد در دنيای معاصر مطرح می شود، در مورد فروپاشی آرمانی يا حکومتی و مسائل سياسی و اجتماعی مطرح می شود بيشتر مربوط می شود به روابط اجتماعی و آرمانی و روابط يک فرد با جامعه. حالا اين جامعه می تواند جامعه کوچک مثل رابطه عاطفی با خانواده يا جامعه بزرگتری مثل شهر و وطن و رابطه با انسان باشد... از هم گسسته شود و اين باعث اختلالات تطابقی در درجه اول شود و اختلال تطابقی ممکن است تبديل شود به اختلال سوگ... مثل از دست دادن هر چيز عزيز... و اختلال سوگ پاتولوژيک يا بيمارگونه شود و تبديل شود به اختلالات افسردگی و افسردگی های اساسی يکی از مهمترين مسائلش می تواند خودکشی باشد. اگر کسی چنين مشکلی داشته باشد و دور از خانواده زندگی کند چطور می شود به چنين کسی کمک کرد و در ضمن چه طور می شود زير نظر داشت که مبادا دست به خودکشی بزند؟ در کسانی که منزوی و مجرد هستند،بيوه، بی کس و تنها هستند، مهاجر و مطرود هستند، سامانه های حمايتی بسيار برای کاستن از اضطراب و ايجاد و افزايش آرامش و شادی موثر است. هر آنچه موجب ايجاد سيستم يا سامانه امنيتی و حمايتی می شود، يعنی هر نوع گروهی، هر نوع دسته ای و کسانی که به يک شکلی با آن آدم پيوندی دارند می توانند به او کمک کنند. از دور يا نزديک. مثلاً يکی از چيزهايی که کمک می کند همين دهکده جهانی ارتباطات است. يعنی شما اگر توی جزيره دوردست هم افتاده باشيد اگر يک جوری با رسانه ها ارتباط داشته باشيد تنها نيستيد. ولی بازهم جای روابط گرم نزديک انسانی را نمی گيرد. ۵۰ درصد موارد خود فرد اصلاً متوجه نمی شود که افسردگی دارد. به خصوص افسردگی های خفيف که زير ۲۱ سال شروع می شوند. کج خلقی در فارسی ترجمه می شود.می گوييم اصلاً جزو خلق و خوی فرد است. ولی اينها افسردگی های خفيف زير ۲۱ سال است که تشخيص داده نشده است. کم کم علائقشان را از دست می دهند. کم کم لذت هايشان را از دست می دهند. کم کم بی تفاوت می شوند. چندی پيش يک زوج به من مراجعه کردند و خيلی رک آمده بودند و می گفتند ما هر دو بی ميل جنسی هستيم. خب خيلی عجيب است که دو نفر همزمان بی ميل جنسی شده باشند يک نفر از آن ها که ميل جنسی اش را سرکوب کرده بود و فکر می کرد چاره ای ندارد آن يکی هم اين بی ميلی جنسی اش يک علامت بود در زمينه يک افسردگی چون زير بيست و يک سال مادرش را از دست داده بود و اين يک پوششی بود برای اين افسردگی که از آن موقع شروع شده بود و خيلی هم به همه چيزبی تفاوت بود، يعنی اين جوری از خودش دفاع کرده بود ،نه خودش اشرافی داشت نه خانمی که شش سال با او زندگی می کرد. و اتفا قا می گفت بدم نمی آيد بميرم چون خسته ام. در مورد افرادی که مشکلی برايشان پيش می آيد و در مقابل دوستان يا خانواده شان می گويند ما می خواهيم خودکشی کنيم. اينها آيا می تواند يک نشانه باشد از اين که اين فرد آمادگی روانی پيدا کرده که خودش را بکشد، يا اين بيشتر يک افسردگی است که فشار آورده تا در آن لحظه طرف خودش را خالی کند، يا يک نمايش است فقط؟ اين را از استادم ياد گرفته ام که آنها که خيلی حرفش را می زنند بالاخره اين کار را می کنند. يا آنها که چند بار اقدام می کنند نه همه شان چون هيچ چيز در مورد انسان صد در صد نيست. چون تنها ملانکوليک ها هستند که افسردگی های درست حسابی دارند و قصد خودکشی شان جدی است. چون کسانی دست به خودکشی می زنند که لذت نمی برند اين آدم تازه وقتی که به زندگی اش خاتمه می دهد تازه يک چيزی برايش لذت بخش می شود.
 


 "يعقوب جوان ۳۲ ساله که مرد جوانی را در يک درگيری خونين در جلوی چشم ده‌ها نفر از شهروندان به قتل رسانده بود با حضور جمعی از مردم براساس حکم دادگاه به دار مجازات آويخته شد."  بسياری از رسانه های ايران اين خبر و نيز عکس های صحنه اعدام در ملاء عام يعقوب متهم پرونده پر سر و صدای ميدان کاج سعادت آباد را منتشر کردند. با آنکه اين اعدام در برابر تماشاگران اولين نمايش مرگ در شهرهای ايران نبود اما چيزی که حادثه سعادت آباد را بحث برانگيز می کند نوعی تشابه ميان ارتکاب قتل در برابر چشمان مردم با اجرای حکم اعدام در ملاء عام است. می توان اين پرسش را به ميان کشيد که کشتن يک انسان به نام قانون در برابر تماشاگران با ارتکاب قتل توسط فرد عادی در برابر ديدگان مردم چه تفاوتی وجود دارد؟   مجازات اعدام در ملاء عام اجرای مجازات مرگ در برابر تماشاگران سنت ديرينه در بسياری از کشورهای دنيا بوده است. طی قرن ها اين نوع زجر روانی و بدنی دوگانه با تکيه بر اثرات بازدانده اين نوع مجازات در جامعه توجيه می شد. اين روش تربيتی سياه و مبتنی بر ترس بر آن بود که نه تنها مردم عادی از ديدن صحنه مجازات درس عبرت می گيرند که حتا خطاکاران و مجرمان "حرفه ای" نيز از ترس اين شکل تحقير آميز اعدام به راه "راست" هدايت می شوند. اما همزمان اجرای اعدام و يا مجازات های بدنی و يا تحقير آميز ديگر در برابر ديدگان مردم نوعی نمايش اقتدار حکومت ها هم بود.   در گذشته های دورتر شاهان و حاکمان خود در مراسم مجازات شرکت می کردند و حکم مرگ با اشاره نهايی آنها به اجرا درمی آمد. آغاز مبارزه مدنی برای لغو اعدام با تقاضای برچيدن بساط اجرای مجازات مرگ در برابر مردم همراه بود. در حقيقت شايد نمايش عمومی مرگ در برابر چشمان تماشاگران در بيدار کردن وجدان هايی که از قرن هجدم بنای مخالفت با اعدام را در اروپا گذاشتند بی تاثير نبود.   اولين نوشته ها عليه حکم اعدام در اروپا به قرن ۱۸ و به دوران روشنگری و زايش اومانيسم باز می گردد. بسياری کتاب سزار بکاريا در سال ۱۷۶۴ (جرم ها و مجازات) را اولين اثر در انتقاد از اعدام می دانند. اثری که مورد حمايت انديشمندانی چون ولتر هم قرار گرفت که خود با مقابله به مثل دولت در مجازات خطاکاران مخالف بود. ويکتور هوگو نيز پس از مشاهده صحنه ای از گردن زدن يک محکوم به مرگ با گيوتين داستان "واپسين روز يک محکوم" (۱۸۲۹) را نوشت. با وجود مبارزه فعال برای لغو اعدام، در کشوری مانند فرانسه اعدام با گيوتين طی مراسم خاصی در برابر چشمان تماشاگران انجام می شد. در دوره خونين پس از انقلاب ۱۷۸۹ هزاران نفر را در پاريس گردن زدند. با آن که از قرن نوزدهم به اين سو تعداد اعدام ها و بويژه اعدام در ملاء عام با شتاب رو به کاهش گذاشت اما فقط در سال ۱۹۳۹ اين نوع مجازات در برابر تماشاچيان در فرانسه ممنوع شد. در ايران اما با آنکه در گذشته های دورتر اعدام در ملاء عام امری کم و بيش رايج بود و حتا در شهرهای بزرگ مکانی برای چنين کاری وجود داشت اما در سال های پيش از انقلاب اين روش کنارگذاشته شده بود. در پی انقلاب ۱۳۵۷ مجازات اعدام در ملاء عام و يا سنگسار از سر گرفته شد.    آگاهی، ترس و خشونت آيا دار زدن يک انسان در برابر مردم اثرات آموزشی و نمادين بازدانده دارد و تماشاگر صحنه اعدام از ديدن کشتن يک مجرم ديگر به سراغ جنايت نمی رود و يا ميزان خشونت در جامعه رو به کاهش می گذارد ؟ اين باور "تربيتی" قرن ها در خدمت توجيه اعدام در ملا عام بود.   اما بررسی داده های تاريخی نشان می دهد که هيچ رابطه آماری معنا داری ميان تربيت از طريق ترس و ارعاب و کاهش جرم و جنايت وجود ندارد. کنار گذاشتن اعدام در ملاء عام در اروپا و يا کشورهای ديگر جهان منجر به افزايش اعمال جنايتکارانه نشد، همانگونه که لغو اعدام هم پی آمدهای منفی چشمگيری در جامعه نداشت و تعداد جنايتکاران و جنايت رو به افزايش نرفت. اشکال مجازات برای خطاکاران و مجرمان و چند و چون اجرای آنها نوعی تلقی از جامعه و زندگی اجتماعی و فرد به شمار می رود و از همين رو هم بعد زمانی و مکانی دارد. در طول دو قرن گذشته جامعه انسانی بسوی انسانی تر کردن مجازات ها پيش رفته است. اين تحول از جمله نتيجه پيشرفت های علوم انسانی در درک پديده هايی مانند خشونت، جرم و يا شناخت بهتر روانشناسانه و يا جامعه شناسانه مجرم و دلايل ارتکاب جرم است. به همين دليل هم شمار کشورهايی که مجازات اعدام را کنار گذاشته اند از کمتر از ۲۰ در سال ۱۹۷۵ به بيش از صد رسيده است. گرايش به روش های اصلاحی در کنار مجازات و تلاش برای خشونت زدايی افراطی از مجازات تغييرات جدی در رويه قضايی و برخورد با مجرم در بسياری از کشورها بدنبال آورده است. ميشل فوکو در اثر مهم انتقادی خود به نام "تنبيه و مراقبت" به تحول برخورد جامعه انسانی به پديده جرم و مجرم می پردازد و از نوعی "اقتصاد مجازات" سخن به ميان می آورد که جامعه مدرن برای نظارت بيشتر بر شهروندان خود شکل می دهد.   بر اساس اين درک، تلاش حکومت ها انتخاب روش های کم هزينه و اثر بخش در جهت حفظ نظم موجود است.    برچيدن بساط مراسم علنی اعدام و يا لغو اعدام را بايد در راستای تحول جامعه انسانی ديد. پديده ای مانند اعدام و اجرای علنی متعلق به دوران و فرهنگ ديگری است. اجرای چنين مجازاتی نوعی نمايش عريان خشونت دولتی و مرتکب شدن خونسردانه و "قانونی" همان عملی است که فرد خاطی بخاطر انجام آن مجازات می شود. اگر کشتن عملی ضد اخلاقی و جنايتکارانه است و قابل مجازات چرا بايد به نام قانون کسی را کشت؟ اگر خشونت در جامعه و در برابر ديدگان همگان عملی مجرمانه و ضد اخلاقی است چرا قوه قضايه بايد همين کار را خونسردانه به نام نظم حاکم و قانون انجام دهد؟ آيا صرف پوشش قانونی توجيهی برای اعمال هر نوع خشونت به شمار می رود؟ پيام "تربيتی" کشتن در برابر چشم ديگران برای "عبرت" گرفتن پيش از هر چيز ترويج علنی خشونت است. مشکل اصلی اين فلسفه تربيتی شوم اين است که فقط به انگيزه و عامل بيرونی (ترس از مجازات) در روند جامعه پذيری فرد تکيه می کند.  حتی از نظر فردی هم با کشتن قاتل مشکلی از خانواده مقتول حل نمی شود چرا که مقتول به چنين مجازاتی دوباره زنده نخواهد شد. اعدام در ملاء عام خشونت و کشتن انسان را "عادی" جلو می دهد و به بخشی از واقعيت روزه مره مردم تبديل می کند. جامعه با خودداری از کشتن قاتل است که اهميت زندگی و حق خدشه ناپذير زندگی را به مردم ياد می دهد. در چنين فلسفه ای نفس کشتن نفی می شود و حق خدشه ناپذير زندگی مورد تاکيد قرار می گيرد. پيام "تربيتی" اين فلسفه بر آگاهی، بيداری وجدان و شعور افراد تکيه می کند و نه بر ترس و بازداشتن از طريق ترساندن از مجازات. برای مبارزه با خشونت در جامعه گام اصلی و مهم را بايد پيش از همه نهادهای رسمی بردارند. اگر کشتن و آن هم در برابر چشمان مردم يک جامعه اثرات تربيتی که ادعا می شودرا دارا بود و می توانست در بعد "آموزنده" خود تبديل به عاملی بازدارنده جرم و جنايت در جامعه انسانی شود در طول قرنها می بايست ديگر اثری از جرم و جنايت باقی نماند.   در خود ايران نيز تصور می شد با اعدام گسترده قاچاقچيان مواد مخدر با سرعت بتوان اين پديده را از ميان برداشت. ۳۰ سال از ان حرف ها گذشته و ۳۰ سال است که روند اعدام ها ادامه دارد اما از شدت خشونت و از ميزان جرم کاسته نشده است.   بن بست بحث کارشناسی در ايران ايران سال هاست که نه تنها به نسبت جمعيت خود يکی از بالاترين تعداد اعدام ها را در دنيا داراست که دربرخی موارد اين احکام در برابر ديدگان تماشاگران به اجرا گذاشته می شوند و يا مجازاتی ضد انسانی مانند سنگسار هنوز در قوانين قضايی ايران جايگاه خود را حفظ کرده است. مشابه اين اقدام را فقط در عربستان سعودی و يا در دوران حکومت طالبان در افغانستان می توان سراغ گرفت. دست اندرکاران قضايی به نام دين يا نظم جامعه با سماجت روشی هايی را ادامه می دهند که دست کم عدم کارايی آنها در ايران و بسياری از کشورهای ديگر جهان بر همگان روشن شده است.  مشکل بزرگ جامعه ايران اين است که بحث انتقادی درباره مشروعيت، کارآيی و بعد انسانی و اجتماعی اين احکام بسيار دشوار و حتا غير ممکن است. آنچه که در اين ميان برخورد به عملکرد دستگاه قضايی را پيچيده تر می کند اجرای برخی از اين احکام به نام دين است. يعنی هر نوع مخالفتی و يا برخورد انتقادی با اجرای احکامی مانند سنگسار و يا اعدام مخالفت با دين هم تلقی می شود.   نتيجه اين بن بست فکری و "سکوت" تحميلی و غير دمکراتيک قضايی عدم بحث همگانی و کارشناسانه درباره اين مجازات هاست. اين بحث ها در همه جای دنيا بدور از جنجال های ايدئولوژيک و مسائل سياسی روز در سطح همه جامعه و در ابعاد فلسفی، حقوقی، جامعه شناسانه و روانشاسانه و يا انسان شناسانه انجام می شوند.     شايد در يک نگاه، دستگاه قضايی با اعدام و بويژه اعدام در ملاء عام در جستجوی نشان دادن اقتدار حکومت و ترساندن مردم از عواقب قانون شکنی و ارتکاب جرم است.   اما کارکرد مجازات آنهم در اشکال غير انسانی و هولناک آن بسيار گسترده تر و ويران کننده تر از ترساندن ساده مردم و جلوگيری از جرم است. در ژرفای تنبيه دولتی نوعی درک از جامعه پذيری نهفته است. فلسفه اصلی اين نوع تنبيه و مجازات دعوت به اطاعت بی چون و چرا از حکومت و تربيت انسان هايی مطيع و سربزير است که خيال قانون شکنی هم به سرشان نزند و در جايی از ذهنشان حک شود که با حکومت مقتدری سر و کار دارند که کشتن انسان برايش بآسانی آب خوردن است.  
 


در ادامه صد و ششمین دوره رقابت‌های تنیس آزاد استرالیا که اولین گرند اسلم سال به‌شمار می‌آید، هشت تنیس‌بازِ راه‌یافته به مرحله نیمه‌نهایی مشخص شدند. پدیده مسابقات امسال، بدون شک الکساندر دولگوپولوف از اوکراین است.در ادامه صد و ششمین دوره رقابت‌های تنیس آزاد استرالیا که اولین گرَند اسلَم سال به‌شمار می‌آید، هشت تنیس‌بازِ راه‌یافته به مرحله نیمه‌نهایی مشخص شدند. در چهار مسابقه‌ای که برای راهیابی به مرحله نیمه‌نهایی به انجام خواهد رسید، رافائل نادال مرد شماره یک تنیس جهان که پارسال در دور پنجم به خاطر مصدومیت نتوانست به بازی‌ها ادامه دهد، مقابل هموطنش دیوید فرر قرار خواهد گرفت. اما بدون شک پدیده مسابقات امسال، الکساندر دولگوپولوف از اوکراین است. تنیس‌باز ۲۲ ساله‌ای که پیش از آغاز رقابت‌ها در رده ۴۶ دنیا قرار داشت، حالا با راهیابی به جمع هشت نفر برتر، بسیاری از معادلات رقابت‌ها را پاک کرده‌است. او پس از بنیامین بکر آلمانی و ویلفرید سونگا از فرانسه، رابین سودرلینگ نفر چهارم رده‌بندی جهانی را هم مقهور کرد. به این ترتیب سودرلینگ که پارسال به مارسل گرانولرس اسپانیایی باخته بود، امسال نیز مقابل یک تنیس‌باز تقریباً گمنام، شکست را پذیرفت تا به خانه برگردد. دولگوپولوف برای حضور در جمع چهار نفر برتر، مانع محکمی به نام اندی ماری را پیش رو دارد. ماری بریتانیایی که پارسال به فینال رسیده بود و اینک در رده پنجم رده‌بندی قرار دارد، تاکنون هیچ گرند اسلمی را فتح نکرده. اما در نیمه پایینی جدول، راجر فدرر افسانه‌ای که مدافع عنوان قهرمانی است، در برابر هموطنش استانیسلاس واورینکا قرار می‌گیرد. نوواک جوکوویچ از صربستان هم رویاروی توماس بردیچ از جمهوری چک خواهد ایستاد. تنیس زنان، ناکامی ارغوان در رقابت‌های زنان، ارغوان رضایی در همان دور نخست مغلوب رقیبی گمنام از جمهوری چک شد. باربورا زالاووا استریکووا، تنیس‌بازی بود که بر رضایی، نفر هفدهم جهان، پیروز شد. هم چنین در جمع هشت تنیس‌باز برتر زن این دوره از مسابقات، کارولینه ووزنیاکی از دانمارک مقابل فرانچسکو اسکیاوونه از ایتالیا قرار می‌گیرد. آندریا پتکوویچ آلمانی که پس از حذف ماریا شاراپووا در زمین رقصید و تماشاگران را به وجد آورد، مقابل لی نا از چین می‌ایستد. اگنسیزکا رادونسکا از لهستان با کیم کلایسترز بلژیکی بازی می‌کند و بالاخره، پترا که ویتووا از جمهوری چک با ورا زوناروئه‌وا از روسیه روبه‌رو خواهد شد. تاریخچه تنیس آزاد استرالیا این مسابقات برای نخستین بار در سال ۱۹۰۵ برگزار شد و تا سال ۱۹۸۷ همانند ویمبلدون روی چمن انجام به انجام می‌رسید اما از آن سال به بعد، در این بازی‌ها زمین‌های سخت جایگزین چمن شد. در این پیکارها، روی امرسون ۶ بار در بخش مردان و مارگارت کورت ۷ بار در عرصه زنان، قهرمان جام آزاد استرالیا شده‌اند. بیشترین قهرمانی مجموع مسابقات نیز با ۲۲ عنوان متعلق به مارگارت کورت است. بیشترین قهرمانی دوبل نیز به صورت متوالی، هشت بار نصیب آدرین کوئیست و جان برامویچ شده‌است. پارسال در رقابت‌های دوبل، خواهران ویلیامز و برادران برایان از آمریکا قهرمان شدند که یازدهمین قهرمانی ونوس و سرنا، و هشتمین قهرمانی باب و مایک در دو نفره گرند اسلم‌ها محسوب می‌شد. یک روز بعد از قهرمانی در تنیس دونفره، سرنا ویلیامز جام انفرادی را هم برد. او برای پنجمین بار در تنیس آزاد استرالیا قهرمان شد و در مرحله نهایی، ژوستین هنن بلژیکی که با کارت سفید در بازی‌ها شرکت کرده بود را شکست داد. در بخش مختلط، کارا بلک که فینال دوبل زنان را باخته بود، به اتفاق لیاندر پائس از هندوستان، جام قهرمانی را نصیب خود کردند. و بالاخره در مهم‌ترین مسابقه یعنی انفرادی مردان، راجر فدرر با نمایشی طوفانی، چهره‌هایی چون هیوئیت، داویدنکو، سونگا و اندی ماری را شکست داد و جام را بالای سر برد.
 


صبح دوشنبه اعلام شد که «جعفر کاظمی» و «محمد علی حاج آقايی»، دو زندانی سياسی در اوين اعدام شده اند. هر دوی اين زندانيان، متهم به ارتباط با سازمان مجاهدين خلق بودند. آن گونه که «رودابه اکبری»، همسر جعفر کاظمی به راديو فردا می گويد، فعاليت سياسی آقای کاظمی، منحصر به تهيه عکس و فيلم از ناآرامی های پس از انتخابات رياست جمهوری سال گذشته بود. او سپس عکس ها و فيلم ها را به آقای حاج آقايی، ديگر زندانی اعدام شده می داد تا برای سازمان مجاهدين ارسال کند. رودابه اکبری می گويد روز دوشنبه درحالی که برای ملاقات با همسرش به اوين رفته بود، باخبر شد که او و هم پرونده اش، محمد علی حاج آقايی را به چوبه دار سپرده اند. رودابه اکبری: من به اتفاق برادرم همسرم روز دوشنبه برای ملاقات رفته بوديم. ساعت هشت صبح کارت هم نوشتيم. ولی نيم ساعت بعد به ما گفتند که در تلويزيون امروز اعلام شده که آقای جعفر کاظمی و آقايی را صبح همين روز اعدام کرده اند. در مورد اجرای حکم نه به خانواده ما چيزی اعلام شده بود و نه به وکيل پرونده گفته بودند. نمی دانم چه ساعتی اين کار را انجام داده اند؟ در اين مورد هم اطلاعی ندارم. يعنی از پيش هم به شما در اين مورد هيچ اطلاعی نداده بودند؟ نه خير. وکيل پرونده آقای کاظمی تا پيش از اجرای حکم، اقدامی در مورد پرونده و يا توقف حکم اعدام انجام داده بودند؟ بله. چقدر ايشان زحمت کشيده بودند تا بتوانيم مرحله ديوان را پشت سر بگذاريم. وقتی حکم رای را گرفتيم خيلی خوشبين شديم و گفتيم که شايد در مرحله ديوان، قضات با همديگر شور کنند و به تصميم گيری جديدی برسند. شايد به اين نتيجه برسند که رای صادر شده اشتباه بوده است. ولی متاسفانه در بدترين شعبه ديوان که همان شعبه ۳۱ است، قاضی سليمی حکم را تاييد کردند. اين حکم روز ششم مرداد ماه گذشته برای آخرين بار تاييد شد. شما انتظار داشتيد که چنين اتفاقی بيافتد؟ يا اينکه احتمال ديگری می داديد؟ من از کسان ديگری که در داخل خود زندان بودند شنيدم که گفتند روز سه شنبه هفته گذشته همسرم را ساعت ۲ بعد از ظهر به بند ۲۰۹ منتقل کرده بودند و در آنجا از او می خواهند که مصاحبه کند. اما بازجو می گويد که چه مصاحبه بکنی و چه نکنی، در هر صورت حکم اعدام تو اجرا خواهد شد. بعد هم او را به بخش اجرای احکام منتقل می کنند و داخل اجرای احکام او را تا آستانه اجرای حکم هم می برند. البته نمی دانم آيا او را بالای چوبه دار برده بودند يا خير؟ فقط تا پايين چوبه دار برده بودند؟ نمی دانم. اما اين جور که معلوم بوده، قضيه جدی بوده است. اما دوباره او را به داخل بند بازمی گردانند. يعنی يک بار ايشان را سه شنبه پيش تا مرحله اجرای حکم اعدام برده و برگردانده بودند؟ بله. نگفتند که علتش چه بوده است؟ خير . من اطلاعی ندارم. چون من که در اين فاصله ايشان را نديدم. آخرين باری که شما آقای کاظمی را ديديد کی بود؟ شنبه هفته گذشته. وقتی با ايشان صحبت کرديد خود ايشان در مورد حکمی که برايشان صادر شده بود، چه می گفتند؟ می گفتند که اين مسائل را به کسی اطلاع نمی دهند. ابلاغ نمی کنند. مثلا آقای سيادت که شب قبل از اجرای حکم او را به بند ۲۰۹ منتقل کرده بودند و صبح فردای آن روز حکمش را اجرا کردند. همسرم معتقد بود که صدور اين حکم، سياسی است. او معتقد بود که با توجه به فشارهايی که در سال های اخير به رژيم وارد شده، و از آن جايی که دستشان به بچه های ساکن در کمپ اشرف نمی رسد، فشارشان را روی خانواده های زندانی و گروگان گرفته شده در ايران خالی می کنند، يعنی در واقع به يک شکلی دق دلی خود را سر آنها خالی می کنند. اين در حالی است که حتی خود دستگاه قضايی هم بر اين باور بودند که کاری که آقای کاظمی کرده فقط تبليغ عليه نظام بوده است. شما که همسر ايشان بوديد و از نزديک شاهد فعاليت هايشان بوده ايد ممکن است توضيح دهيد که آقای کاظمی چه فعاليت های خاصی انجام می دادند که مستحق اعدام شناخته شدند؟ همسر من تا روز آخر و تا زمان بازداشتشان داشتند زندگی عادی خود را می کردند. فقط ما يک خط تلفن داشتيم که هراز چندگاهی با آن شماره، با پسرمان حرف می زديم. من فکر می کنم اين حداقل حق من برای شنيدن صدای فرزندم بود. تنها مدرکی که از ما گرفتند همين شماره تلفن بود. اما به فيلم و عکس و مدارکی از اين قبيل هم اشاره شده است؟ خود آقای کاظمی در بازجويی هايشان گفته اند که مثل همه افرادی که از تجمعات مردم فيلمبرداری و عکسبرداری می کردند، از اين مراسم عکس و فيلم گرفته اند. مثلاچند تا از عکس های مسعود رجوی را به ديوار نصب کرده و فيلمبرداری کرده اند و بعد هم آن را به عراق می فرستاده اند. البته اين را خودشان هم نمی فرستادند . طبق متن بازجويی ها و اعترافاتشان، همه اينها را که آقای کاظمی تهيه می کرده اند، می داده اند به آقای حاج آقايی و ايشان ارسال می کرده اند. يعنی همين آقای حاج آقايی که امروز همراه با آقای کاظمی اعدام شدند، عکس ها و فيلم هايی را آقای کاظمی تهيه می کرده اند برای مجاهدين ارسال می کرده اند؟ بله. يعنی کليه اقداماتی که ايشان انجام داده بودند، در همين حد بوده يا اين که اقدامات و فعاليت های ديگری هم در ميان بوده است؟ نه. هيچ نبوده است. همسر من حتی يک سوزن ته گرد هم زمان دستگيری با خودش همراه نداشته که مستحق دريافت حکم محاربه باشد. محارب طبق فقه اسلامی، به کسی اطلاق می شود که اسلحه سرد يا گرم همراه خود داشته باشد. اما همسر من هيچ کدام از اينها را همراه خود نداشته است. اين ها را می گويم تا به داد بقيه زندانيان در بند برسيد. بقيه آنان هم تحت شديدترين فشارهای روانی هستند.حداقل مردم به داد ساير زندانيان برسند.
 


مراسم برزگداشت عليرضا پهلوی، دومين فرزند پسر محمدرضا پهلوی، آخرين شاه ايران، روز يکشنبه در حومه شهر واشينگتن در آمريکا برگزار شد. در این مراسم علاوه بر پخش دو فیلم کوتاه از زندگی علیرضا پهلوی، رحیم شایگان، رضا پهلوی و فرح دیبا سخنرانی کردند.مراسم بزرگداشت درگذشت عليرضا پهلوی، دومين فرزند پسر محمدرضا پهلوی، آخرين شاه ايران، روز يکشنبه در حومه واشينگتن در آمريکا برگزار شد. عليرضا پهلوی صبحگاه چهاردهم دی ماه ۱۳۸۹، چهارم ژانویۀ ۲۰۱۱، در منزل مسکونی خود در شهر بوستون آمريکا به زندگی خود خاتمه داد. اين مراسم در مرکز«استراثمور موزيکال سنتر» در شمال واشينگتن برگزار شد و به گفته مسئولان اين مرکز بيش از يک هزار و هشتصد نفر در مراسم یاد شده شرکت کردند. در مراسم يادبود عليرضا پهلوی، علاوه پخش فيلم های کوتاهی درباره زندگی وی، چند قطعه موسيقی، توسط سارا کمانگر، پيانیست، و سيروس بروخيم، ويولونیست، اجرا شد. ستار، خواننده ايرانی نیز  دو قطعه آواز اجرا کرد. در اين مراسم يادبود، رحيم شايگان، هم دوره ای عليرضا پهلوی در دانشگاه هاروارد و استاد دانشگاه UCLA سخنرانی کرد. رحيم شايگان در اين مراسم به مرور روند مطالعاتی عليرضا پهلوی پرداخت و گفت: بی شک گرايش عليرضا پهلوی به مطالعه درباره ايران باستان تحت تاثير رويداد های ايران معاصر قرار گرفته بود. وی در ادامه گفت: متعددند شاهزادگان درخشان در تاريخ ايران و جهان فارسی زبان، ولی کم شمارند آنان که هم شاهزاده بودند و هم عالم، و نيرو و خرد خود را در عرصه فرهنگی خرج کردند. رحيم شايگان در ادامه به زندگی دارالشکوه فرزند بزرگ شاه جهان، پنجمين پادشاه گورکانی هند به عنوان نمونه ای از شاهزادگان جهان پارسی زبانان اشاره کرد و گفت: دارالشکوه به دنبال سياست نيای خود «اکبرشاه بود تا در هند مغول که دارای حکومتی مسلمان و گذاشته ای هندو بود در ميان هويت های چند تکه آن سرزمين آشتی برقرار کند.» رحيم شايگان همچنين گفت که عليرضا پهلوی نيز به دنبال «حکمتی خفته» در انديشه متون کهن ايران بود که توان تقويت فرهنگ معاصر را بدارد که با الهام از گذشته، تحرک مثبتی در راه آشتی فرهنگ اسلامی ايران و تمدن باستانی اش به وجود آيد. اين استاد دانشگاه در پايان با اشاره به روحيه و اخلاق عليرضا پهلوی گفت: چون محمد صالح لاهوری (لاهوری مولف شاه جهان نامه) که خطاب به دارا (الشکوه) گفت وی «گل اولين گلستان شاهی» است. در اين مراسم همچنين رضا پهلوی سخنرانی کرد و به بيان خاطراتی از برادرش پرداخت. آخرين سخنران اين مراسم نير فرح ديبا آخرین ملکه ایران، مادر عليرضا پهلوی بود که با استقبال حاضران در سالن روبه رو شد.
 


نزدیک به یک ماه از آغاز اجرای طرح حذف یارانه‌ها یا به قول مقامات دولتی ایران «هدفمندسازی یارانه‌ها» می‌گذرد، و این طرح هم‌چنان موافقان و مخالفان خود را دارد که هر یک برای اثبات نظرات و پیش‌بینی‌های خود دلایلی می‌آورند. فریدون خاوند، استاد دانشگاه در پاریس و تحلیلگر اقتصادی رادیو فردا، به پرسش‌های کاربران رادیو فردا در این زمینه پاسخ داده است.پیش از پرداختن به پرسش های مشخص کاربران رادیو فردا، اجازه می خواهم بر سه نکته تاکید کنم : یک) در عرصه اقتصادی همچون شماری دیگر از عرصه های مربوط به چگونگی اداره کشور (سیاست خارجی، محیط زیست، بهداشت و آموزش عمومی و غیره)، بسیاری از مسایل از محدوده کشمکش های سیاسی روز فراتر میروند و در قلمرو بررسی های کارشناسی قرار میگیرند. خروج از یک اقتصاد یارانه ای و پیشروی به سوی واقعی شدن قیمت ها، در زمره همین مسایل بنیادی است. کشوری که هر سال معادل بیست تا بیست و پنج در صد تولید ناخالص داخلی خود را به صورت آشکار و پنهان برای پرداخت یارانه های همگانی به منظور پایین نگهداشتن مصنوعی قیمت شماری از کالا ها هزینه میکند، در واقع آینده اقتصادی خود را بر باد می‌دهد. به علاوه این نظام یارانه ای، به دلیل همگانی بودن، به عدالت اجتماعی هم کمک نمی کند، به این دلیل ساده که خانوار های مرفه و دارای مصرف بالا تر، از یارانه بیشتری نصیب می برند. دوم) مساله یارانه ها و ضرورت حل آن دستکم از دو دهه پیش در ایران مطرح شده است. ولی چگونگی طرح این مساله در دو سال گذشته، و قانونی که با ادعای حل آن به اجرا گذاشته شد، فارغ از شخصیت مبتکر و مجری قانون، دستکم این امتیاز را داشت که بحث درباره مسایل اقتصادی را از فضای بسته کارشناسی بیرون بیآورد و آن را به میان مردم ببرد. شاید این نخستین بار در تاریخ ایران است که بخش بزرگی از مردمان آن، در رابطه با زندگی روزمره خود، و با برخورداری از مشارکت فعالانه شمار زیادی از صاحبنظران درون و بیرون کشور، به کنکاشی چنین پر دامنه و عمیق در پدیده های اقتصادی کشانده شدند. سوم) نویسنده این سطور در زمره کسانی است که به ضرورت مطلق حذف یارانه ها به منظور واقعی کردن قیمت ها باور دارند، ولی در همان حال از چگونگی اجرای قانونی که «هدفمند کردن» یارانه ها نام گرفته، و پیآمد های ناگوار آن برای کشور، بسیار نگرانند. اصلاحی که در شرایط عادی می توانست، در کنار دیگر اصلاحات بنیادی، به بازسازی ساختار های اقتصادی کشور منجر شود، از دیدگاه نگارنده در بدترین شرایط درونی و بیرونی و با تکیه بر مکانیسم هایی معیوب به اجرا گذاشته شده است. این سه نکته مبنای پاسخ به پرسش هایی است که از سوی کاربران رادیو فردا در زمینه قانون معروف به «هدفمند کردن» یارانه ها مطرح شده است. به شماری از پرسش ها که با مساله یارانه ها مرتبط نیستند، در فرصت های دیگر پاسخ داده خواهد شد. پرسش : در حالی که بیش از یکماه از اجرای قانون معروف به «هدفمند کردن یارانه ها» میگذرد، شماری از کاربران رادیو فردا در پرسش هایی کم و بیش مشابه آینده این قانون و درجه موفقیت یا شکست آن را پیش می کشند. یکی از این کاربران اصولا عنوانی را که برای این قانون به کار رفته مورد تردید قرار داده و می پرسد : «با این به اصطلاح هدفمند کردن یارانه ها، چه بر سرمان خواهد آمد؟» این تردید کاملا به جا است، زیرا قانونی که با ادعای حل مسئله یارانه ها در ایران به اجرا گذاشته شده، با «هدفمند کردن» فاصله نجومی دارد. در واقع انتقادی که از حدود بیست سال پیش بر نظام یارانه ای ایران وارد می‌آمد، «همگانی بودن» آن بود. نان و برق و بنزین یارانه ای در اختیار همه اقشار در آمدی کشور قرار می‌گرفت، حال آنکه «هدفمند کردن» به آن معنا است که تنها قشر های آسیب پذیر کشور باید مورد حمایت قرار بگیرند. این کم وبیش همان وضعیتی است که امروز در کشور های پیشرفته جهان وجود دارد. در این کشور ها دولت در قیمت های بازار دست نمی برد، منتها به قشرهایی از جمعیت که به صورت دایمی یا موقتی در شرایط دشوار قرار گرفته اند، یارانه پرداخت می شود، از جمله به صورت کمک های منظم نقدی و تفویض مسکن مجانی یا ارزان به آنها. آنچه در ایران اتفاق افتاده، نشستن یک نظام جدید همگانی یارانه ای به جای نظامی است که پیش از این وجود داشت. به بیان دیگر طی چند دهه کالا های یارانه ای با قیمتی که به صورت مصنوعی پایین نگه داشته شده بود، در اختیار همه اقشار در آمدی جامعه ایرانی قرار می گرفت. در پی اجرای قانون به اصطلاح «هدفمند کردن»، یارانه های نقدی، این بار نیز به صورت همگانی، به حساب همه قشر های در آمدی ریخته میشود. چه عاملی، در این جا به جایی، استفاده از اصطلاح «هدفمند کردن» را توجیه می‌کند؟ به علاوه پرداخت یارانه نقدی مستقیم به «همه شهروندان»، به جای یارانه ای که به شماری از کالا های مورد استفاده «همه شهروندان» تعلق می گرفت، چه باری را از دوش بودجه دولت بر می دارد؟ مگر آنکه تصور کنیم که دولت برای قانع کردن افکار عمومی و حل تدریجی مساله یارانه ها بدون بر انگیختن موج وسیعی از اعتراض های عمومی، تصمیم گرفته است با اعطای یارانه نقدی، سر آنها کلاه بگذارد. بر پایه این سناریو، یارانه های نقدی که به حساب مردم ریخته میشود، کم و بیش در سطح فعلی ثابت خواهد ماند تا به تدریج زیر فشار تورم اهمیت خود را از دست بدهد و عملا حذف شود. تنش های تورمی، یکی از مهم ترین نگرانی هایی است که اجرای قانون معروف به «هدفمند کردن» یارانه ها به وجود آورده و این نگرانی در پرسش های شماری از کاربران سایت رادیو فردا نیز باز تاب یافته. آنها می پرسند که تاثیر تورمی این قانون کی آشکار خواهد شد؟ بعضی از کاربران سایت رادیو فردا در این که قانون معروف به «هدفمند کردن یارانه ها» به تورم دامن بزند تردید دارند و همانند «هادی» از جهرم می پرسند : «ظاهرا بر خلاف بسیاری از پیش بینی ها این طرح (قانون) بدون تنش و افزایش شدید قیمت انجام شده است.» بین به کار افتادن عوامل زاینده پدیده تورم (بالا رفتن سطح عمومی قیمت ها) و خود این پدیده، یک فاصله زمانی وجود دارد که می توان آنرا در کوتاه مدت و دراز مدت بررسی کرد. اوجگیری جهشی حامل های انرژی که کلید آن در دیماه گذشته زده شد، و تاثیر غیر مستقیم آن بر کالا ها و خدمات انرژی (به ویژه حمل ونقل)، بدون تردید نرخ تورم را در کوتاه مدت (حد اکثر از اواخر نیمه نخست سال آینده خورشیدی) بالا خواهد برد. به علاوه بخش بزرگی از یارانه نقدی که به حساب مردم ریخته شده، برای تامین نیاز های آنها هزینه خواهد شد و تزریق این مقدار نقدینگی در شریان های اقتصادی کشور نمی تواند به تنش های تورمی نیانجامد. در دراز مدت اما، تحولات نرخ تورم ایران به عوامل دیگری بستگی دارد که یکی از مهم ترین آن ها (همانگونه که طی سال های گذشته دیده شده) چگونگی اداره نرخ رشد نقدینگی از سوی مقامات پولی جمهوری اسلامی است. نقدینگی چیست؟ نقدینگی یا حجم پول، در تعریف وسیع آن، پول (اسکناس و مسکوکات) و شبه پول را در بر می گیرد. منظور از شبه پول، سپرده های بانکی است که می توانند آسان یا نسبتا آسان به پول نقد بدل شوند. سخن بر سر کل قدرت خریدی است که در اختیار شهروندان قرار دارد و برای کالا ها و خدمات، تقاضای بالقوه و بالفعل به وجود می‌آورد. اگر حجم نقدینگی به گونه ای نامتناسب با حجم کالا ها و خدمات موجود در جامعه افزایش یابد، قیمت ها طبعا بالا می‌رود و این همان آفتی است که تورم نام گرفته. به بیان دیگر رشد نقدینگی باید با آهنگی متناسب با نرخ رشد اقتصادی تنظیم شود، وگرنه سطح عمومی قیمت ها اوج می‌گیرد. تاریخ معاصر اقتصادی ایران نشان می‌دهد که رشد تورم در کشور، عمدتا از رشد ناهنجار نقدینگی منشا گرفته است. عامل عمده رشد نقدینگی نیز استقراض دولت از بانک مرکزی (برای جبران کسری بودجه) و، مهم تر از آن، تزریق معادل ریالی همه در آمد های ارزی در شریان های اقتصادی کشور است. عوامل دیگری چون بازرگانی خارجی و تحولات نرخ ارز نیز طبعا بر سطح عمومی قیمت ها تاثیر می‌گذارند. توزیع یارانه های نقدی، با هدف جبران حذف یارانه ها، خواه ناخواه حجم نقدینگی را به سرعت بالا می برد، آنهم در شرایطی که نرخ رشد اقتصادی کشور به یکی از پایین ترین سطوح در سال های پس از جنگ با عراق رسیده است. در این شرایط، تنها اهرم مورد استفاده دولت برای جلوگیری از تنش های باز هم بیشتر در عرصه قیمت ها، بالا بردن حجم واردات است. آیا روند فعلی پرداخت ماهانه پول موقتی خواهد بود یا ادامه دار؟ («پژی» از «ایران آباد» که این پرسش را مطرح کرده بر من خرده می گیرد که به پرسش های گذشته او پاسخ نداده ام. به خاطر این قصور، پوزش می طلبم. دو پرسش دیگر هم از سوی او مطرح شده که امیدوارم پاسخ خود را در جواب هایی که به دیگر پرسش ها داده شده، پیدا کند). دولت محمود احمدی نژاد متعهد شده است روند پرداخت یارانه های نقدی را (که برای دو ماه اول هشتاد و یک هزار تومان بود) ادامه دهد. با این حال انجام این تعهد با ابهام های فراوان همراه است : آیا پرداخت یارانه نقدی به هر نفر در سطح کنونی ثابت خواهد ماند، یا پا به پای تورم افزایش خواهد یافت؟ اگر ماهانه مورد نظر معادل چهل هزار و پانصد تومان ثابت بماند، قدرت خرید آن به دلیل تورم (که نرخ رسمی آن در حال حاضر کمی بالا تر از ده در صد است و اوجگیری آن در ماه های آینده حتمی است) به شدت کاهش خواهد یافت. این مقدار یارانه دو سال دیگر چه ارزشی خواهد داشت؟ تعهد دولت را به پرداخت یارانه نقدی می توان به گونه ای دیگر تعبیر کرد و چنین پنداشت که قرار است حجم این پرداخت ها پا به پای تورم افزایش یابد. انجام چنین تعهدی، با توجه به بار بسیار سنگین مالی که بر بودجه کشور تحمیل خواهد کرد، اگر غیر ممکن نباشد، بسیار دشوار است. این نکته را نیز باید در نظر گرفت که دولت دهم به نیمه راه رسیده است. آیا جانشین محمود احمدی نژاد خواهد توانست این بار سنگین را به دوش بکشد؟ فرزانه از تهران می پرسد که در آمد دولت از محل هدفمند کردن یارانه ها چقدر است؟ در قانون معروف به هدفمند کردن یارانه ها، در آمد دولت از این محل در سال اول اجرای آن چهل هزار میلیارد تومان پیش بینی شده بود. منابع جمهوری اسلامی می‌گویند که با توجه به تاخیر نه ماهه و اجرا شدن قانون در سه ماهه آخر ۱۳۸۹، در آمد دولت از این محل در سال جاری شانزده هزار میلیارد تومان خواهد بود. توره بیگ از کابل سرنوشت مهاجرین افغان مقیم ایران را مطرح می‌کند و می پرسد وضعیت معیشتی آنها، پس از حذف یارانه ها، چه خواهد شد؟ به نوشته بعضی از رسانه های ایرانی و افغانی، یارانه های نقدی به مهاجران افغان تعلق نمی‌گیرد. نگارنده از درستی و نادرستی این گزارش ها، آگاه نیست. با این حال تردیدی ندارد که افغان های مقیم ایران، اگر از مجوز های قانونی لازم برای اقامت در خاک کشور برخوردار باشند، بر پایه ابتدایی ترین حقوق انسانی باید از یارانه های نقدی استفاده کنند. شمار زیادی از افغان ها، در پی اقامت طولانی در ایران، این کشور را وطن دوم و یا حتی وطن اول خود به شمار می‌آورند. اینان و فرزندانشان باید از حقوق مساوی با ایرانیان برخوردار باشند، همانگونه که میلیون ها ایرانی در خارج از حقوقی برابر با اتباع کشور های میزبان خود برخوردارند. سامان می پرسد : «با توجه به این که بخش صنعت بیشترین سهم مصرف سوخت (یارانه ای) را دارا می باشد، تاثیر حذف یارانه ها بر قدرت رقابتی این بخش چیست؟» منابع کارشناسی جمهوری اسلامی می‌گویند که بخش صنعت سی و هشت در صد از نفت کوره، سی و سه در صد از برق و بیست و هفت در صد گاز طبیعی مصرف شده در کل کشور را به خود اختصاص داده و به همین سبب به شدت از حذف یارانه ها و واقعی شدن حامل های انرژی تاثیر می پذیرد. طی چندین دهه، با توجه به سطح بسیار پایین قیمت حامل های انرژی در ایران در مقایسه با قیمت های جهانی، صنایع انرژی بر در کشورعملا تشویق شدند، تا جایی که امروز «شدت انرژی» (انرژی مورد نیاز برای تولید مقدار معینی محصول) در ایران در سطحی بسیار بالا تر از کشور های صنعتی است. در این شرایط تردیدی نیست که که با واقعی شدن حامل های انرژی، بخش صنعت ایران با یک شوک شدید مواجه شده، بقای شماری از واحد های تولیدی با خطر روبرو خواهد شد و، به تبع آن، شمار بیشتری از کارگران در معرض بیکاری قرار خواهند گرفت. با این حال اصلاح قیمت حامل های انرژی ضرورتی است آشکار و تحقق آن، در شرایط بهینه، باعث خواهد شد که واحد های تولیدی بتوانند خود را بازسازی کنند تا برای بقا، به مصرف مسرفانه انرژی و بر باد دادن منابع ملی نیاز نداشته باشند. راه درست، برای دستیابی به این هدف، اصلاح بنیادی فضای کسب و کار از راه انجام یک سلسله اصلاحات اقتصادی همزمان با اصلاح قیمت ها است. تردیدی نیست که واحد های تولیدی در کوتاه مدت مجبور خواهند شد تجهیزات فرسوده خود را دور بریزند و به تجهیزات مدرن تری، که کمتر انرژی بر باشند، روی بیآورند. این فرآیند به ناچار به تعدیل نیروی انسانی در واحد های تولیدی نیاز خواهد داشت که افزایش بیکاری پیآمد محتوم آن است. در دراز مدت واحدهای تولیدی خواهند توانست خود را بازسازی کنند، به شرط آنکه زمینه های مساعد داخلی و خارجی برای فعالیت آنها فراهم آید. اگر فضای لازم برای فعالیت و سرمایه گذاری فراهم نشود، جو واقعی رقابتی در کشور به وجود نیآید، تورم کاهش نیابد، سیاست های اقتصادی از ابهام و سردرگمی خارج نشوند، نرخ ارز به زور دستکاری های بانک مرکزی در سطحی چنین ارزان باقی بماند، تنش های سیاسی در فضای داخلی و در روابط خارجی کشور ادامه یابد و واحدهای تولیدی از دستیابی آزاد به منابع مالی، تکنولوژی و بازار های بین المللی محروم بمانند...، در این صورت بخش صنعت ایران نخواهد توانست خود را با شرایط تازه ناشی از اصلاح قیمت حامل های انرژی منطبق کند. شمار زیادی از کاربران سایت رادیو فردا، در رابطه با اصلاح قیمت کالا های یارانه ای، مساله ارز و قیمت واقعی آنرا پیش کشیده‌اند. یکی از آنها می پرسد : «آیا بهتر نبود دولت، به جای اصلاح قیمت حامل های انرژی، نرخ ارز را واقعی می‌کرد و یا دستکم، نخست ارز را اصلاح میکرد و بعد انرژی را؟». کاربران دیگری، با پرسش هایی مشابه، بر «یارانه ای بودن» نرخ ارز در ایران تاکید کرده اند. گروهی از اقتصاد دانان ایرانی نیز می‌گویند که بهتر بود دولت نخست به اصلاح نرخ سود و نرخ ارز می پرداخت و اصلاح قیمت حامل های انرژی را به بعد موکول می‌کرد. من بر این باورم که اصلاح نظام یارانه ای در ایران به تنهایی جواب نمی‌دهد و ارتباط آن با دیگر محور های اصلاحی در کشور، از جمله در زمینه هایی چون نرخ ارز، نرخ بهره بانکی، ایجاد فضای سالم رقابت، خصوصی سازی و غیره اجتناب ناپذیر است. حتی می توان فراتر رفت و گفت که اصلاحات اقتصادی به تنهایی کافی نیست و باید با تغییرات بنیادی در سیاست های های داخلی و بین المللی کشور همراه باشد. نرخ ارز در اقتصاد هر کشور نقش بنیادی را ایفا می‌کند و بر بسیاری از متغیرها از جمله سطح اشتغال، نرخ تورم و تراز بازرگانی تاثیری تعیین کننده دارد. در ایران هشتاد تا هشتاد و پنج در صد منابع ارزی سالانه از طریق دریافتی های نفتی متعلق به دولت تامین می‌شود و به همین سبب دولت و بانک مرکزی جمهوری اسلامی در تعیین نرخ ارز نقشی کاملا تعیین کننده دارند. در حال حاضر بهای هر دلار در بازار ارز تهران پیرامون هزار و هشتاد تا هزار و صد تومان نوسان می‌کند. نکته جالب آنکه هم دولت جمهوری اسلامی و هم سخنگویان بخش خصوصی این نرخ را برای دلار مناسب نمی دانند و خواستار «واقعی شدن نرخ ارز» هستند، ولی این «واقعی شدن»، از دیدگاه هر یک از دو طرف، دو تعریف کاملا متفاوت و حتی متناقض دارد. وقتی دولت می‌گوید نرخ ارز واقعی نیست، منظورش این است که باید قیمت دلار پایین تر باشد و به زیر هزار تومان و حتی کمتر، تنزل یابد. در عوض وقتی بخش خصوصی و به ویژه صادر کنندگان بخش خصوصی از «غیر واقعی بودن» قیمت دلار سخن می‌گویند، منظورشان آن است که دلار با مداخلات بانک مرکزی به صورت مصنوعی پایین نگهداشته شده و باید قیمت آن بالا تر برود. در همه دنیا، متولیان پول هایی که به حساب می‌آیند، از دلار و یورو گرفته تا یوآن چین، ین ژاپن، رآل برزیل، روپیه هند، لیر ترکیه و غیره، تلاش می‌کنند نرخ برابری ارز خود را در برابر دیگر پول ها پایین بیآورند تا صادرات کشورشان افزایش و واردات آن کم بشود. آنها در واقع می خواهند با تضعیف پول ملی شان، در جنگ بازرگانی برنده بشوند. درست در نقطه مقابل آنها، ایران تلاش می‌کند به صورت مصنوعی ارزش پولش را بالا ببرد و یا، به عبارت دیگر، بهای ارز را پایین بیآورد. چرا؟ چون اولویت سیاست اقتصادی جمهوری اسلامی صادرات کالا نیست (البته جز نفت که آن موضوعی است جدا گانه). مساله اصلی، برای نظام تهران، واردات است و به همین سبب بانک مرکزی با تزریق ارز به بازار و پایین نگهداشتن مصنوعی نرخ آن، سعی می‌کند واردات را ارزان نگاه دارد تا به خیال خود جلوی تورم بیشتر را بگیرد. تردیدی نیست که با این سیاست تولید کنندگان داخلی یکی بعد از دیگری ورشکست می شوند و صادر کنندگان کالاهای غیر نفتی هم اصولا رغبت خود را به صدور کالا از دست میدهند. دولت چین با ارزان نگهداشتن پول ملی اش به صادرات خود یارانه می پردازد، حال آنکه دولت جمهوری اسلامی با ارزان نگهداشتن نرخ ارز عملا به وارداتش یارانه می پردازد و صادر کنندگان کشور را مجازات می‌کند. استفاده از اصطلاح «ارز یارانه ای» به همین معنا است. در حال حاضر شمار زیادی از کارشناسان، دانشگاهیان و دست اندر کاران تولید و بازرگانی، «نرخ بهینه ارز» را، که در خدمت حفظ و ارتقای تعادل های اقتصادی کشور باشد، در سطحی بسیار بالاتر از سطح کنونی و در مواردی حتی در محدوده هر دلار معادل هزار و پانصد تا دو هزار تومان و یا بیشتر قرار می‌دهند. و اما در باره پیوند میان نرخ ارز و اجرای قانون معروف به «هدفمند کردن یارانه ها»، به نقل چند جمله از کتاب «ارزیابی پیآمد های اصلاح نظام یارانه انرژی»، که از سوی اتاق «بازرگانی و صنایع و معادن تهران» منتشر شده، اکتفا می‌کنیم. در این کتاب می خوانیم که با افزایش قیمت حامل های انرژی، هزینه صنایع افزایش و در نتیجه سود آنها کاهش می یابد : «در نتیجه، افزایش قدرت رقابت پذیری صنایع در بازار جهانی ضرورت بیشتری پیدا می‌کند. اما در صورتی که نرخ ارز افزایش نیابد، رقابت صنایع داخلی با رقبای بین المللی بهبود نمی یابد. در نتیجه افزایش واردات، بیکاری نیز افزایش می یابد و در نتیجه عدم افزایش صادرات، سود آوری صنایع بهبود پیدا نمی‌کند. از طریق تثبیت نرخ ارز، تنها در هفت سال گذشته، (رقابت پذیری) کالای تولید کننده ایرانی در مقایسه با تولید کننده خارجی بیش از صد در صد کاهش پیدا کرده است. در صورت تداوم سیاست تثبیت نرخ ارز، رقابت پذیری صنایع داخلی در بازار داخلی (واردات) و جهانی (صادرات) باز هم کاهش می یابد». در رابطه با رویداد های آفریقای شمالی، یکی از کاربران سایت رادیو فردا می پرسد : چه عاملی باعث می شود مردم ما در برابر افزایش قیمت ها و بیکاری سکوت کنند، اما مردم کشوری مثل تونس طی دو هفته حکومتی را بر اندازند؟ نظام سیاسی تونس در دوران زین العابدین بن علی (دیکتاتور واژگون شده این کشور) و نظام سیاسی جمهوری اسلامی، هر دو بر اساس سرکوب سیاسی و نفی آزادی بنا شده اند، ولی ساختار های قدرت، و اهرم های مورد استفاده آنها برای سرکوب جامعه مدنی، در دو کشور یکسان نیستند. در عرصه اقتصادی، حکومت های خود کامه متکی بر نفت (مانند ایران و الجزایر) از حاشیه مانوری به مراتب گسترده‌تر از کشور های فاقد رانت نفتی (مانند تونس) برخوردارند. حتی نظام صدام حسین در عراق، با تمام ضعف های آن در سال های پایانی اش، به برکت برخورداری از بقایای همین رانت سر پا مانده بود. تونس اما با صدور پارچه و لباس و کالا های مصرفی به بازار های جهانی و جذب میلیون ها توریست روزگار می‌گذراند. دیکتاتوری مانند زین العابدین بن علی تا زمانی سر پا می ماند که بتواند «آرامش لازم» را برای این فعالیت ها فراهم آورد و یا در صورت بروز تنش، به سرعت به آن پایان دهد. اگر شرایط این کشور طی یک دوران طولانی متشنج باقی بماند، همه امکانات معیشتی آن فرو می‌ریزد و مردمانش به سرعت در گرداب فقر فرو می‌روند. به همین سبب به محض آغاز تنش های اجتماعی، دیکتاتور چنان زیر فشار قرار می‌گیرد که جز خالی کردن صحنه، چاره ای ندارد. به علاوه زمامدار خود کامه ای چون بن علی، به دلیل محروم بودن از رانت نفتی، به شدت زیر ضربه واقعیت های اقتصادی است. دولت تونس نمی تواند افزایش شدید بهای کالاهای غذایی در بازار های جهانی را بر مصرف کنندگان داخلی تحمیل نکند و در صورتی که اینان در برایر بالا رفتن بهای این گونه کالا ها طغیان کنند، برای عقب نشینی باید بهایی سنگین بپردازد. نظام خودکامه و فاسد الجزایر، که عملا با تغییرات ظاهری از حدود نیم قرن پیش تا امروز بر سر کار است، دوام خود را تا اندازه زیادی به در آمد های ناشی از نفت و گاز مدیون است. این رانت، مافیای وابسته به بازماندگان «جبهه ملی آزادیبخش الجزایر» را تغذیه می‌کند، ولی در همان حال به «نظام» اجازه می‌دهد ارتشی نیرومند و سخت وفادار را در اختیار داشته باشد. ارتش الجزایر، همچون سپاه پاسداران در جمهوری اسلامی، به گونه ای فعال در عرصه های اقتصادی حضور دارد، از رانت نفت و گاز سود می برد و در صورت مواجه شدن با طغیان مردم، از منافع خود دفاع می‌کند. به علاوه الجزایر با حجم قابل ملاحظه ذخایر ارزی که در اختیار دارد (حدود صد و پنجاه میلیارد دلار)، به رغم ساختار های بسیار معیوب اقتصادی اش، می تواند در صورت روبرو شدن با «طغیان نان» به واردات انبوه غذا رو بیآورد، همانگونه که بار ها (از جمله در هفته های اخیر) چنین کرده است. دولت جمهوری اسلامی نیز با تکیه بر بالش نرم دلارهای نفتی، از امکاناتی قابل ملاحظه برای راضی نگهداشتن مشتریان و هواداران خود برخوردار است. بیش از هفتاد میلیارد دلار در آمد ارزی سالانه از محل نفت و مبالغی دیگر از راه صدور فرآورده های نفتی، رانت قابل ملاحظه ای را در اختیار نظام تهران قرار داده و حاشیه مانور آن را در داخل و خارج بالا برده است. همه در آمد ارزی سالانه ایران از محل نفت و فر آورده های آن، تقریبا معادل هشتاد میلیارد دلار، صرف واردات می‌شود. اقتصاد ایران به شدت بیمار است و چرخ های فعالیت آن تا اندازه زیادی از نفس افتاده، ولی رانت نفتی وخامت این بیماری را حتی از دید بخشی از قربانیان آن، پنهان کرده است. حاشیه مانور ناشی از برخورداری از رانت نفتی به آن معنا نیست که قدرت های متکی بر این رانت (از جمله نظام های الجزایر و ایران) همچون کوه بر جای می ایستند. تاریخ معاصر نشان می‌دهد که دولت های رانت خوار نیز از سقوط در امان نیستند. فساد، نابرابری های اجتماعی و کشمکش بر سر تقسیم رانت، این گونه نظام ها را نیز به بن بست می‌کشاند. بحران های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی حاکم بر جوامع ایران و الجزایر، بازتاب همین بست ها است.
 


انفجاری در پررفت و آمد ترین فرودگاه مسکو، عصر امروز ، دستکم سی کشته و ۱۳۰ زخمی برجای گذاشت. به گفته پلیس این انفجار احتمالا ناشی از سوء قصد انتحاری بوده است.
 


انفجار یک بمب در سالن پرواز فرودگاه مسکو، روز دوشنبه باعث کشته شدن دست‌کم ۳۵ نفر و زخمی شدن بیش از ۱۶۰ تن دیگر شد.انفجار یک بمب در سالن پرواز فرودگاه مسکو، روز دوشنبه باعث کشته شدن دست‌کم ۳۵ نفر و زخمی شدن بیش از ۱۶۰ تن دیگر شد خبرگزاری روسی «ریا نوستی» این خبر را از قول مقام‌های وزارت بهداشت روسیه نقل کرده و می‌گوید که این بمب احتمالاً توسط «یک بمب‌گذار انتحاری» منفجر شده‌است. یــِلِنا گالانُوا، سخنگوی فرودگاه مسکو تعداد کشته‌شدگان را در مصاحبه‌ای با تلویزیون دولتی روسیه، «دست کم ۳۵ نفر» ذکر کرده‌است. بنا به گزارش‌ها، این بمب در فرودگاه بین‌المللی «دامادیدووا» منفجر شده که در شرق مسکو قرار دارد و از فرودگاه‌های پرتردد این کشور است. این فرودگاه عموماً به عنوان مدرن‌ترین فرودگاه مسکو معروف است اما پیش از این در مورد وضعیت امنیتی آن سؤالاتی مطرح بوده‌است. به گزارش خبرگزاری «اینترفاکس» روسیه، مأموران روسی می‌گویند که در محل این انفجار سر فردی ۳۰ تا ۳۵ ساله را «با ظاهر عرب» یافته‌اند که به باور این مأموران «به احتمال زیاد» متعلق به بمبگذار انتحاری است. این در حالی است که به گزارش همین خبرگزاری، دیگر مقام‌های امنیتی روسیه می‌گویند که فرد بمب‌گذار روز دوشنبه در فرودگاه مسکو «احتمالاً از اهالی قفقاز شمالی بوده‌است.» منطقه شمال قفقاز که جمهوری چچن نیز در آن واقع شده در سال‌های گذشته صحنه درگیری میان نیروهای روسی و اسلامگرایان محلی بوده‌است. به گزارش خبرگزاری‌های روسی، دیمیتری مدودیف، رئیس جمهوری روسیه که پس از شنیدن خبر این انفجار، سفر خود به مجمع اقتصاد جهانی داوس را لغو کرده‌است، روز دوشنبه گفت که عاملان این بمب‌گذاری را «دستگیر خواهد کرد و به مجازات عملشان خواهد رساند.» به گزارش خبرگزاری فرانسه، فوگ راسموسن، دبیرکل پیمان آنتلانتیک شمالی، ناتو، روز دوشنبه پس از دریافت خبر انفجار در فرودگاه مسکو، «همبستگی» این ائتلاف نظامی را با روسیه اعلام کرد. در سال ۲۰۰۴ نیز دو بمب‌گذار انتحاری توانستند با خرید غیرقانونی بلیط در فرودگاه دامادیدووا، سوار دو هواپیمای جدا شده و با منفجر کردن خود در حین پرواز، ۹۰ نفر از مسافران را به قتل برسانند. چندی پیش در ماه مارس نیز در بمب‌گذاری‌هایی که در مترو مسکو انجام شد ۳۹ نفر کشته شده و بیش از ۶۰ نفر دیگر زخمی شدند. در ماه دسامبر ۲۰۰۹، شورشیان چچن مسئولیت انفجار بمب در قطار سریع‌السیر خط مسکو به سن‌پترزبورگ را برعهده گرفتند. در آن بمب‌گذاری ۲۶ تن جان خود را از دست داده و شمار بسیاری نیز مجروح شدند.
 


«از نظر آقای شريعتمداری من مسلمان هم نيستم. از نظر ايشان من جاسوس و منافق و عضو کودتای مخملی هستم.» این بخشی از سخنان اسفندیار رحیم مشایی، رییس دفتر رییس جمهوری ایران درباره مدیر مسئول کیهان است و به نظر می رسد «اين جاسوس و منافق» دست به شمشير برده و با گرد آوردن پاره ای از نيروهای روزنامه اصولگرای کيهان، اقدام به تفرقه در نشريه ای کرده که از آن به عنوان روزنامه «آقا» ياد می کنند.«از نظر آقای شريعتمداری من مسلمان هم نيستم. از نظر ايشان من جاسوس و منافق و عضو کودتای مخملی هستم.» این بخشی از سخنان اسفندیار رحیم مشایی، رییس دفتر رییس جمهوری ایران درباره مدیر مسئول کیهان است و به نظر می رسد «اين جاسوس و منافق» دست به شمشير برده و با گرد آوردن پاره ای از نيروهای روزنامه اصولگرای کيهان، اقدام به تفرقه در نشريه ای کرده که از آن به عنوان روزنامه «آقا» ياد می کنند. جدایی تازه در کیهان پس از آن رخ داد که امير عاملی، شاعر این روزنامه، در نامه ای به حسين شريعتمداری، نماينده ولی فقيه و مدير مسئول، به صراحت از مواضع اسفنديار رحيم مشايی حمايت کرده و به انتقادهای شديد از  کيهان پرداخته است. بیشتر بخوانید: محمد یزدی: مشایی با پول بی‌حساب مردم به دنبال رئیس ‌جمهور شدن است آیت الله مصباح یزدی بار دیگر از رحیم مشایی انتقاد کرد شاعر کيهان در نامه خود لقب اعطايی به حسين شريعتمداری که وی را «مالک اشتر علی (خامنه ای)» می خوانند، را از جانب «چهار آدم ساده» دانسته و خطاب به او نوشته شده است: «جنابعالی و خيلی از کيهانيان دافعه تشريف داريد. دچار غرور شده و عليرغم بقيه صاحب روزنامه ها، دائم در تلويزيون می آييد و حرف های گنده گنده و شعاری می زنيد که چهار تا آدم ساده بگويند مالک اشتر هستيد.» امير عاملی که می گويد در «۲۰ سال» گذشته شعرها و مقالات او در کيهان چاپ می شده است، حسين شريعتمداری را «مغرور» خوانده و در نامه ای که پاره ای از سایت های اصولگرا منتشر کرده اند، گفته که «همين مالک اشترها و تملق ها اين بنده خدا را از راه به در کرده است. از يک موضع بالا به دولت و مملکت نگاه می کند، محبوبيت ۲۵ ميليونی و اکنون ۷۰ ميليونی دولت احمدی نژاد را مديون دفاع خود از دولت می داند.» وی در نامه خود، از اسفنديار رحيم مشايی به عنوان فردی نام برده که کيهان «چشم بسته» وی را می کوبد و گفته است: «می خواهند با حمله به مشايی که نه ضد ولايت است و نه ضد اسلام پايه های دولت موفق را سست کنند، چرا؟ چون چرا برای ما تره خرد نمی کنی؟» جدایی های دامنه دار روزنامه کيهان سابقه ای ديرينه در تاريخ مطبوعات ايران دارد و نزديک به هفت دهه از عمر آن می گذرد. ديرپا بودن اين نشريه به وابستگی آن به حکومت های وقت باز می گردد؛ چه زمانی که کيهان رابطه نزديکی با نخست وزيری و دربار پهلوی داشت و چه دورانی که به طور کامل زير نظر ولی فقيه جمهوری اسلامی انتشار خود را ادامه داد. کيهان که در دهه نخست پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، گرايش های چپگرايانه داشت در دو دهه گذشته يکسره جانب راست افراطی رفته است و در هر دوره ای نيز شاهد ريزش های زيادی بوده است. در سال های اخير افرادی از جبهه اين روزنامه يا به اردوگاه مخالفان پيوسته اند، يا به دولت رفته اند و يا سر در گريبان جناح های ديگر اصولگرا کرده اند. محمد نوری زاد که ساليان درازی در کيهان علیه روشنفکران و دگراندیشان قلم می زد از دو سال پيش يکسره خط خود را از اين طيف جدا کرده و نامه های تند و تيزی خطاب به رهبر جمهوری اسلامی ايران می نويسد و به طور طبيعی جای خود را در زندان يافته است. محمد مهاجری به اردوگاه علی لاريجانی پيوسته است و زمانی که سردبيری «همشهری عصر» را در اختيار داشت به دليل انتشار خبر اختلاف ميان رييس بانک مرکزی و وزير اقتصاد، روزنامه را تعطيل ديد. تعطيلی ای که مسبب آن عضو ديگر کيهان، محمد حسين صفار هرندی، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. صفار هرندی که چهار سال وزير فرهنگ دولت احمدی نژاد بود چند روز پيش از پايان دولت نهم حکم برکناری خود را ديد و آن چنان که رسانه های اصولگرا خبر دادند، اختلاف وی با اسفنديار رحيم مشايی علت اصلی حذف او از دولت بوده است. اما ديگر عضو کيهان که همچنان در حال طی کردن پله های ترقی است، محمد جعفر بهداد، خبرنگار پارلمانی کيهان است که به دليل نزديکی به رحيم مشايی رشد سريعی داشته است. وی که در سال ۸۶ معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئيس جمهوری بود، يکسال بعد به رياست مهمترین خبرگزاری دولت يعنی ايرنا رسيد و از دی ماه ۸۸ معاون سياسی دفتر رييس جمهور شده است. کيهان و رحيم مشايی کيهان از زمان روی کار آمدن آيت الله خامنه ای در مقام رهبر جمهوری اسلامی تنها دو مدير (مهدی نصيری و حسين شريعتمداری) به خود ديده است و طی دو دهه گذشته در خط مقدم حمله به نيروهای دگرانديش، سکولار و همچنين اصلاح طلبان حکومتی بوده است که سيل اتهام های آن، يا به تعداد زندانيان سياسی در ايران افزوده و يا تيغ عدم صلاحيت بر گردن فعالان سياسی برای حضور در قدرت نهاده است. اين روزنامه اصولگرا در سال های اخير با شکايت های بسياری به دادگاه رفته است ولی آنچه که کيهان را از ساير روزنامه ها برای جان به در بردن از شکايت ها متمايز ساخته است، اين است که به گفته صاحبنظران، ارتباطات گسترده ای با نهادهای امنيتی و اطلاعاتی و بالاتر از آنها، بيت رهبر جمهوری اسلامی، دارد که مانع برخورد با این روزنامه شده است. روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴، کيهان را برخلاف دوره های پيشين به دامن حمايت از دولتی کشاند که قرار بود پاسدار ارزش های اسلامی باشد، ولی دیری نگذشت که اختلافات نيز سرباز کرد. اين روزنامه که طبل حمايت از دولت را به صدا در می آورد هنگامی که نوبت به اطرافيان وی می رسد، همان گونه که رهبران مخالفان دولت را آماج حملات خود قرار می دهد حلقه بسته محمود احمدی نژاد را نيز از تير انتقاداتش بی نصيب نمی گذارد. سيبل اصلی اين حملات نيز در دو سال اخير اسفنديار رحيم مشايی بوده است؛ فردی که کوچک و بزرگ اصولگرايان به طور استثنايی بر سر نابودی حيات سياسی وی توافق نظر دارند! رحيم مشايی که تابستان سال ۸۸ کليد معاونت رياست جمهوری را در جيب خود داشت آن چنان مورد هجوم مخالفانش از جمله کيهان قرار گرفت که احمدی نژاد ناچار شد از خير قائم مقامی وی بگذرد؛ هرچند رحيم مشايی با تکيه زدن بر صندلی مسئول دفتر رييس جمهوری بيش از ۱۵ شغل ديگر گرفت. وی در نزديک به يک سال و نيم گذشته ناچار شده است در تمام جبهه ها بجنگد؛ روزی پاسخ اصولگرايان استخواندار را بدهد که او را متهم به ترويج «مکتب ايرانی» در برابر «مکتب اسلام» می کنند، روز ديگر خيز برداشتن برای کرسی رياست جمهوری را تکذيب کند و ديگر روز، حسين شريعتمداری را متهم کند که «تا يکسال ديگر احمدی نژاد را کافر خواهد خواند.» در حالی که کيهان همچنان خود را «مظهر حمايت از دولت دهم» می داند، رييس جمهوری که در مراسم اختتاميه جشنواره مطبوعات سال ۱۳۸۶ نشان «منصف ترين و بهترين منتقد دولت» را به حسين شريعتمداری داد، ديگر تمايلی ندارد روزنامه کيهان بخواند. «خوشبختانه نه کيهان می خوانم نه شرق». اين جمله محمود احمدی نژاد که در مراسم افطاری با دانشجويان در شهريورماه ۸۹ بيان شد، داد کيهان را در آورد تا جايی که ستون خوانندگان آن پر شد از پيام هايی که اشاره می کردند «کيهان تاثير به سزايی در پيروزی احمدی نژاد در دو دوره انتخابات رياست جمهوری و افشای مخالفان وی داشته است و اين گونه بی مهری به اين روزنامه قابل توجيه نيست.» اکنون نماينده ولی فقيه در روزنامه کيهان در صف نخست مخالفان اطرافيان رييس جمهوری ای قرار دارد که آيت الله خامنه ای تمام تخم مرغ های خود را طی چند سال گذشته در سبد وی گذاشته و مواضع خود را نزديک تر به وی ديده است.
 


حزب الله لبنان و جریان های همسوی مسیحی و سنی آن، بر سر معرفی نجیب میقاتی، میلیاردر ۵۵ سالۀ لبنانی، بعنوان نامزد نخست وزیری توافق کرده اند. نجیب میقاتی در سال ۲۰۰۵ نیز به مدت چند هفته نخست وزیر لبنان بود. نجیب میقاتی سیاستمداری میانه رو است که هم با سوریه مناسباتی حسنه دارد هم با سعد حریری. جناح حامی دادگاه رسیدگی به ترور رفیق حریری، نخست وزیر پیشین لبنان،همچنان از نخست وزیری سعد حریری، فرزند رفیق حریری حمایت می کند. رایزنی میان نمایندگان مجلس لبنان و رئیس جمهوری این کشور برای تعیین نخست وزیر جدید لبنان از امروز( دوشنبه‌) آغاز شده است.
 


در هفته دوم از دور برگشت لیگ بر‌تر کشتی آزاد ایران، داربی حساس و پر هیجان کشتی آزاد مازندران بین تیم شهدای جویبار و گاز مازندران که جمعی از ستارگان ایرانی و خارجی را به خدمت گرفته‌اند، با برتری تیم شگفتی‌ساز جویبار به پایان رسید.در هفته دوم از دور برگشت لیگ بر‌تر کشتی آزاد ایران، داربی حساس و پر هیجان کشتی آزاد مازندران بین تیم شهدای جویبار و گاز مازندران که جمعی از ستارگان ایرانی و خارجی را به خدمت گرفته‌اند، با برتری تیم شگفتی‌ساز جویبار به پایان رسید. این مسابقه در سالن سیدرسول حسینی شهرستان ساری و در حضور هزاران تماشاگر که موفق شده بودند از بین متقاضیان فراوان تماشای مسابقه که پشت درهای بسته سالن ازدحام کرده بودند، راهی به داخل بیابند برگزار شد. جویباری‌ها با نتیجه قابل توجه ۶ بر ۱ شاگردان مراد محمدی کاپیتان سابق تیم ملی کشتی آزاد ایران را از پیش رو برداشتند. با این برتری جویباری‌ها با هدایت محمود اسماعیل‌پور از اساتید سازندگی در کشتی ایران که نخبگانی مثل مهدی حاجی‌زاده و رضا یزدانی را پرورش داده است، در صدر گروه دوم ایستادند. جویبار که در دور رفت هم گاز را شکست داده بود، باز هم مانع از کامیابی تیم متول گاز شد که در کنار ملی پوشانش از ستاره‌های کشتی آزاد اوکراین و گرجستان سود می‌برد. نتایج هفت دیدار برگزار شده و شرح کشتی‌ها در زیر آمده. اسامی کشتی‌گیران جویبار در ابتدا آمده است. ۵۵ کیلو: مهرداد حدادی ۰ - ۷ محمدحسین سلطانی حدادی نمایش ضعیفی ارائه کرد تا گاز که میزبان مسابقه بود، یک بر صفر پیش بیافتد.   ۶۰ کیلو: مسعود اسماعیل‌پور ۴ - ۱ واسیلی فدروشین. اسماعیل‌پور در وقت دوم با دو بار زیرگیری و بارانداز از نایب قهرمان المپیک پکن امتیاز گرفت و سند شکست او را امضا کرد. کادر فنی تیم ملی کشتی آزاد به رغم قهرمانی اسماعیل‌پور در آسیا و نمایش خیره کننده‌اش در جام جهانی ۲۰۰۹ مقابل بسیک کودوخوف از روسیه، همواره نسبت به او برای قرار گرفتن در ترکیب تیم ملی برای مسابقات جهانی بی‌اعتنا بوده است. ۶۶ کیلو: محمد نادری ۲ - ۰ نصر الله فدایی جویبار با این پیروزی دو بر یک از گاز جلو افتاد. فدایی نایب قهرمان جوانان جهان در سال ۲۰۰۵ است. ۷۴ کیلو: سعید داداش‌پور ۲-۰ مرتضی رضایی قلعه گاز حساب ویژه‌ای روی رضایی قلعه عضو تیم ملی جوانان باز کرده بود تا مسابقه را به تساوی بکشاند اما با این شکست، جویبار سه بر یک پیش افتاد. ۸۴ کیلو: احسان لشگری ۷-۰ علی اصغر بذری با کسب چهارمین برد، پیروزی جویبار در این مسابقه قطعی شد. لشگری در تایم دوم با باراندازهای پیاپی ۶ امتیاز از بذری گرفت. بذری که نایب قهرمان سال ۲۰۰۶ جهان است، پیش از این گفته بود که اگر برای بازی‌های آسیایی گوانگجو انتخاب شود از کشتی خوداحافظی خواهد کرد. او در لیگ بر‌تر امسال نمایش بسیار ضعیفی ارائه کرده است. ۹۶ کیلو: رضا یزدانی ۴-۲ گئورگی گوگشلیدزه حساس‌ترین کشتی در کل رقابت‌های لیگ امسال را یزدانی به سود خود خاتمه داد. گئورگی گوگشلیدزه قهرمان سال ۲۰۰۱ جهان که در دهسال گذشته کلکسیونی از مدال‌های رنگارنگ جهان و المپیک را به سینه زده، در دور رفت هم باید با یزدانی روبه‌رو می‌شد اما پلنگ جویبار، به خاطر سرماخوردگی مقابل او قرار نگرفت. این بار اما یزدانی تایم اول را با دو زیرگیری عالی، ۲-۰ برنده شد. در تایم دوم یزدانی باز به پای حریف رسید اما نتوانست خاک کند. این تایم ۰-۰ تمام شد تا کار به قار به قانون خم گیری کشیده شود. گوی رنگی از داخل کیسه رئیس تشک این مسابقه، به سود گاز خارج شد و گوگشلیدزه در کلینچ یک امتیاز گرفت تا کار به وقت سوم بکشد. در وقت سوم یزدانی که از ابتدا هجومی ظاهر شده بود، گوگشلیدزه را از تشک بیرون برد و ۱- ۰ پیش افتاد. در ادامه این مصاف تماشایی، کشتی گیر گرجی با استفاده از تجربه‌اش یزدانی را در خاک نشاند. یزدانی در حالی که فقط ۱۵ ثانیه به پایان مسابقه مانده بود، بار دیگر گوگشلیدزه را خاک کرد و ۲-۱ این تایم را برد تا برنده جدالی شود که در سطح اول کشتی جهان به انجام رسید. ۱۲۰ کیلو: کمیل قاسمی (برنده) ۵-۶ هادی پورعلیجان پورعلیجان اگرچه تایم دوم را ۴-۱ برد اما وقت‌های اول و دوم را باخت تا ضمن به پایان رسیدن زیبا‌ترین نبرد دور مقدماتی لیگ بر‌تر کشتی آزاد ایران، شکستی سنگین برای تیم گاز رقم بخورد.
 


مجلس شورای اسلامی دهم و دوازدهم بهمن‌ماه، موضوع رأی اعتماد به علی‌اکبر صالحی، وزیر پیشنهادی امور خارجه، و نیز استیضاح حمید بهبهانی، وزیر راه و ترابری را در دستور کار خواهد داشت.مجلس شورای اسلامی در یکشنبه و سه‌شنبه هفته آینده، دهم و دوازدهم بهمن‌ماه، موضوع رأی اعتماد به علی‌اکبر صالحی، وزیر پیشنهادی امور خارجه، و نیز استیضاح حمید بهبهانی، وزیر راه و ترابری دولت محمود احمدی‌نژاد را در دستور کار خواهد داشت. آن طور که جهانبخش محبی‌نیا، عضو هیئت رئیسه مجلس، به خبرگزاری مهر گفته است علی‌اکبر صالحی که از نزدیک به چهل روز پیش و پس از برکناری بحث‌برانگیز منوچهر متکی، سرپرستی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی را بر عهده گرفت، یکشنبه آینده در مجلس شورای اسلامی حاضر خواهد شد تا موضوع پیشنهاد وی به عنوان وزیر خارجه بررسی شود شود. آقای محبی‌نیا افزوده است که به شکل غیررسمی اعلام شده که رئیس‌جمهور در جلسه رأی اعتماد به علی‌اکبر صالحی حاضر خواهد شد، اما در عین حال دولت باید این موضوع را به شکل رسمی اعلام کند. این عضو هیئت رئیسه مجلس همچنین تأیید کرده است که جلسه استیضاح حمید بهبهانی نیز که درخواست استیضاحش روز یکشنبه در صحن علنی مجلس اعلام وصول شد، روز سه‌شنبه ۱۲ بهمن ماه برگزار خواهد شد. روز یکشنبه جواد جهانگیرزاده نماینده ارومیه در مجلس شورای اسلامی، به خبرگزاری فارس گفته بود که استیضاح آقای بهبهانی سه‌شنبه هفته آینده برگزار خواهد شد و «نمایندگان استیضاح‌کننده عموماً متعهد شده‌اند که برای حفظ شأن مجلس تا آخر پای این استیضاح باشند». از مجموع نمایندگان آذربایجان غربی، استانی که به تازگی یک فروند هواپیمای بوئینگ ایران‌ایر در آن دچار سانحه شد، تنها سه نماینده از امضای درخواست استیضاح خودداری کرده‌اند و دولت برای جلوگیری از تحقق این استیضاح، تا پیش از روز سه‌شنبه فرصت خواهد داشت تا با رایزنی با نمایندگان، بیش از نیمی از آنان را از این درخواست منصرف کند. استیضاح حمید بهبهانی به امضای ۲۲ نماینده مجلس رسیده است و بر اساس آیین‌نامه داخلی مجلس برای در دستور کار قرار گرفتن درخواست استیضاح دست کم امضای ۱۰ نماینده الزامی است. «صالحی رأی اعتماد می‌گیرد» اما در حالی که به نظر می‌رسد علی‌اکبر صالحی از بخت لازم برای کسب رأی اعتماد مجلس برخوردار است، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس پیش‌بینی کرد که صالحی رأی بالایی از نمایندگان بگیرد. کاظم جلالی ضمن اعلام این موضوع به خبرگزاری مهر، افزوده است که آقای صالحی که اکنون رئیس سازمان انرژی اتمی است، در صورت کسب رأی اعتماد، «قطعاً نمی‌تواند در هر دو سمت مشغول به کار باشد و پس از انتخاب وی به عنوان وزیر امور خارجه فردی دیگر برای ریاست سازمان انرژی اتمی برگزیده خواهد شد.» علی‌اکبر صالحی متولد کربلاست و تحصیلات خود را در دانشگاه آمریکایی بیروت و دانشگاه ام.آی.تی آمریکا پی گرفته است و از این رو به زبان‌های انگلیسی و عربی تسلط دارد. وی همچنین دانشیار دانشگاه صنعتی شریف است و دو دوره در سال‌های ۶۱ تا ۶۳ و ۶۸ تا ۷۲ ریاست این دانشگاه را بر عهده داشته است. علاوه بر این آقای صالحی بین سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ معاون دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی بوده است. با این حال کارنامه آقای صالحی خالی از سوابق دیپلماتیک در خور توجه است و بیشتر به دلیل سابقه حضور در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از وی به عنوان یک دیپلمات هسته‌ای یاد می‌شود. وزیر پیشنهادی محمود احمدی‌نژاد در زمان تصدی سرپرستی وزارت امور خارجه دو سفر به ترکیه و یک سفر به عراق و سنگال داشته است و نخستین دستاورد دیپلماتیک وی برقراری از سرگیری روابط دیپلماتیک با کشور آفریقایی سنگال با وساطت ترکیه بود. سنگال پس از آنکه منوچهر متکی در حین سفر کاری به این کشور از کار برکنار شد، این اقدام را توهین‌آمیز توصیف کرد و سفیر خود را از تهران فراخواند  اما به تازگی و پس از سفر علی‌اکبر صالحی به این کشور، اعلام کرد که سفیر خود را به تهران باز می‌گرداند.
 


یک عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی به خبرگزاری ایرنا گفت:جلسه رای اعتماد به علی اکبر صالحی، گزینه پیشنهادی برای تصدی وزارت خارجه، در روز یکشنبه آینده برگزار می شود. محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران ،پس از برکنار کردن منوچهر متکی از وزارت خارجه ، علی اکبر صالحی را بعنوان سرپرست وزارت خارجه تعیین کرده بود و اکنون او را برای تصدی این سمت، به مجلس معرفی کرده است. علی اکبر صالحی ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را نیز برعهده دارد. در این حال، کاظم جلالی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: در صورت انتخاب صالحی به وزارت خارجه،‌ فرد دیگری برای ریاست سازمان انرژی اتمی ایران برگزیده خواهد شد.
 


صبح روز دوشنبه ( امروز)، بر اثر سه انفجار متوالی در پایانه اتوبوس های عازم کربلا در منطقه « ابراهیمیه » واقع در بیست کیلومتری شرق کربلا، دستکم ۱۲ نفر کشته و ۱۵۰ نفر زخمی شدند. به گفته معاون استانداری کربلا، دو انفجار در ساعت هشت و نیم صبح، بوقت محلی، و انفجار سوم نیم ساعت بعد رخ داد. روز پنجشنبه گذشته نیز سه انفجارپی در پی، در اطراف شهر کربلا ۴۵ کشته و ۱۵۰ زخمی برجای گذاشته بود. این انفجارها در زمانی روی می دهد که صدها هزارنفر برای شرکت در مراسم ِ اربعین حسینی رهسپار کربلا هستند. امروز در سوءقصدهای دیگری در عراق، دو نفر در کرکوک و یک ژنرال در بغداد کشته شدند.
 


«ما نبايد بميريم، رؤياها بی‌مادر می‌شوند» نام تازه ترین مجموعه‌ شعر سیدعلی صالحی است که از سوی مؤسسه‌ی انتشارات نگاه در ۳۱۲ صفحه و سه هزار نسخه منتشر شده است.«ما نبايد بميريم، رؤياها بی‌مادر می‌شوند» نام تازه ترین مجموعه‌ شعر سیدعلی صالحی است که از سوی مؤسسه‌ی انتشارات نگاه در ۳۱۲ صفحه و سه هزار نسخه منتشر شده است. به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران، ایسنا، اين مجموعه شامل سه بخش است؛ فرستاده‌ شفانويس اردی‌بهشت‌، گفت‌وگو در محراب و خوشباشان عهد کيميافروش. «از آوازهاي كوليان اهوازي»، «منظومه‌ها»، «ليالی ها»، «عاشق شدن در دي‌ماه، مردن به وقت شهريور»، «دير آمدی ری‌را»، «نامه‌ها»، «چيدن محبوبه‌هاي شب»، «دعاي زنی در راه، كه تنها مي‌رفت»، «يوماآنادا»، «قمری غمخوار در شامگاه خزانی» از جمله مجموعه‌های شعری آقای صالحی است که منتشر شده‌اند. آقای صالحی برنده‌ جوایز مختلفی از جمله جایزه‌ی شعر فروغ در سال ۱۳۵۶، جایزه‌ی اتحادیه‌ی نویسندگان عرب تحت عنوان مدال ابداع در سال ۱۳۸۲و جایزه‌ی جشنواره گلاویژ از سلیمانیه‌ کردستان عراق در سال ۱۳۸۴، شده است. صالحی در بخشی از مقدمه‌ کتاب «ما نبايد بميريم، رؤياها بی‌مادر می‌شوند» می‌نويسد: «حضور... حضور شعر، حضور شفا...! شعر... شفاست، شعر فرصت شفاست. به ياد آر: انسان پيروز است، انسان فرستاده است، فرستاده‌ی شفانويس ارديبهشت است؛ پس ما نمی‌ميريم، ما نبايد بميريم. راه، راه، راه روشن رؤياها...!» از جمله اشعار این مجموعه عبارتند از، يک وقت خبر آمد که رفت!، باز هم آبی، همان سياه مايل به خاکستری است، زندگی شوخی کوتاه يک عصر پاييزی است، يک شعر شريف ساده، هولناک‌تر از خاطره هيچ خوابی نيست، آقای رييس‌جمهور، ملاقات در قونيه، و ان يکاد بخوانيد، بعضی‌ها انتقام خرمالوی گس را از انگور رسيده می‌گيرند، بوی آهوی بهارزا، از دور برايتان دست تکان می‌دهم و لب‌خوانی خيام به وقت وداع. آقای صالحی پیشتر در گفتگویی با خبرگزاری ایلنا درباره شعر زبان و نوآوری‌ها در عرصه فرم در دو دهه اخیر، گفته بود: «سال شصت و هشت من در موخره دفتر«عاشق شدن در دی ماه» پیشنهاد کردم که شعر زبان را جانشین روایت کلان زبان شعر کنید. البته منظور من گرایش رادیکال به سوی بازی زبان و زبانیت صرف در شعر نبود.»   وی افزوده بود: «گفتم شعر را از دل زبان به درآورید و نه اینکه زبان را بر شعر تحمیل کنید. دوستانی با تلقی خود و در سایه تئوری‌های وارداتی؛ شعر زبان را در دهه هفتاد مطرح کردند که زنده باد! او که با نوآوری ساز بدکوک می‌زند، درک درستی از این جهان طغیانگر ندارد.همین از سایه دیگران درآمدن خود یک اتفاق بزرگ بوده است. درجه تحمل عده‌ای اگر پایین است، معنایش انکار خلاقیت نسل‌های جوانتر نیست. تا پیش از طرح جریان شعرگفتار و سپس شعر زبان؛ فرار از سایه فروغ و شاملو غیرممکن می‌نمود.» سید علی صالحی از شاعران موج ناب و زاده روستای مرغای مسجدسلیمان است. نخستین اشعار وی در سال ۱۳۵۰ و به اهتمام ابوالقاسم حالت در مجله محلی شرکت نفت به چاپ رسید.
 


محمود احمدی‌نژاد مقام‌های ارشد قوای مقننه و قضائیه و مجمع تشخیص مصلحت را متهم کرد که در پی مخدوش کردن وظایف قوه مجریه در این زمینه هستند.در حالی که بر اساس اعلام مجمع تشخیص مصلحت، موضوع بانک مرکزی به عنوان یک «معضل» از سوی رهبر جمهوری اسلامی به این مجمع ارجاع شده است، محمود احمدی‌نژاد در نامه‌ای سرگشاده مقام‌های ارشد قوای مقننه و قضائیه و مجمع تشخیص مصلحت را متهم کرد که در پی مخدوش کردن وظایف قوه مجریه در این زمینه هستند. خبرگزاری فارس روز دوشنبه، متن نامه سرگشاده محمود احمدی‌نژاد خطاب به نمایندگان مجلس را منتشر کرد که در آن به شدت از روسای مجلس و قوه قضائیه و نیز «مدیریت مجمع» به دلیل آنچه دخالت در وظایف قوه مجریه خوانده، انتقاد شده است. محمود احمدی‌نژاد که به عنوان رئیس دولت از اعضای حقوقی مجمع تشخیص مصلحت است، مدت‌هاست که به دلیل اختلاف نظر با اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع، در جلسات آن شرکت نمی‌کند. در این نامه دخالت دادن مجلس و قوه قضائیه در موضوعاتی چون تصمیم‌گیری در مورد صندوق توسعه ملی و نیز عزل و نصب رئیس‌کل بانک مرکزی، با «تلاش مدیریت مجمع و برخی از اعضای آن» به ویژه روسای مجلس و قوه قضائیه، «بدعتی آشکار و متضمن تغییر قانون اساسی و مخدوش کردن روند مدیریت کشور» توصیف شده است. محمود احمدی‌نژاد همچنین با اشاره به اصل ۷۱ قانون اساسی، به مجلس هشدار داده است که حق ارجاع مواردی را که در صلاحیت او نیست به مجمع تشخیص مصلحت ندارد. پس از آنکه شورای نگهبان مصوبه مجلس درباره ماده ۸۰ قانون برنامه پنجم توسعه را که به ترکيب مجمع عمومی بانک مرکزی و نحوه انتخاب رئيس‌کل آن مربوط می‌شود، مغاير با قانون اساسی دانست، مجلس با اصرار بر تصميم خود اين مصوبه را برای نهايی شدن به مجمع تشخيص مصلحت فرستاد. بر اساس اين مصوبه رئيس‌کل بانک مرکزی با پيشنهاد رئيس‌جمهور و رأی اکثريت نمايندگان مجلس به اين مقام منصوب می‌شود. اما انتقاد محمود احمدی‌نژاد، بیشتر متوجه طرحی است که گفته می‌شد بر اساس آن عزل و نصب رئیس‌کل بانک مرکزی منوط به نظر روسای سه قوه خواهد بود. گرچه خبرگزاری مهر هفته گذشته از مطرح شدن چنین پیشنهادی در جلسه مجمع تشخیص مصلحت خبر داده بود، اما یک روز بعد محسن رضایی دبیر این مجمع تصریح کرد که «انتخاب، عزل و نصب و پذیرش استعفای رئیس‌کل بانک مرکزی» بر عهده رئیس جمهور باقی خواهد ماند و قرار بر این نیست که مجمع در این مورد تصمیم بگیرد. وی افزود: «قرار است مجمع در مورد نحوه اداره بانک مرکزی به صورت جداگانه بحث و بررسی‌های خود را انجام دهد که البته این موضوع آغاز شده و به زودی به پایان می‌رسد.» با این حال غلامرضا مصباحی‌مقدم، نماینده مجلس و عضو مجمع تشخیص مصلحت، چند روز پس از آن بار دیگر بر تصمیم مجمع در مورد مشارکت روسای قوای قضائیه و مقننه در موضوع عزل و نصب رئیس‌کل بانک مرکزی تأکید کرد. وی در عین حال گفته بود که پس از اعتراض محمود احمدی‌نژاد به رهبر جمهوری اسلامی در این زمینه، موضوع به عنوان یک معضل از سوی رهبری به مجمع ارجاع شده است تا به صورت مستقل مورد بررسی قرار گیرد. آقای احمدی‌نژاد، پيشتر نیز با انتقاد از ارجاع ماده ۸۰ برنامه توسعه به مجمع تشخيص مصلحت گفته بود: «مجمع تشخيص مصحلت نظام در جايگاهی نيست که بتواند قانون اساسی را تغيير دهد در اين صورت ما نياز به قانون اساسی نخواهيم داشت.» محمود احمدی‌نژاد تصريح کرده بود: «اينکه بانک مرکزی دستخوش اين گونه مصوبات شود حتماً ما را دچار مشکل خواهد کرد و نکته مهم‌تر آنکه اصرار بر کار خلاف قانون اساسی و تغيير قانون اساسی و ارجاع به تشخيص مصحلت کار درستی نيست.» «رهبری و مردم انقلابی اجازه نداده‌اند» محمود احمدی‌نژاد در ادامه نامه سرگشاده خود، مجمع تشخیص مصلحت را متهم کرده است که «بزرگترین مصلحت نظام را که همانا التزام به قانون اساسی و اصل قانون‌گرایی است، زیر پا می‌گذارد» و تصریح کرده است که این موضوع «تبدیل به چالشی برای نظم و مدیریت کشور می‌شود». وی همچنین این نهاد برخاسته از قانون اساسی جمهوری اسلامی را متهم به «مصلوب‌الاختیار کردن منتخب ملت»، «تداخل قوا و لوث کردن مسئولیت‌ها»، و «ترجیح مصلحت خواص بر مصلحت ملت» کرده و هشدار داده است که «نه رهبری معظم انقلاب و نه مردم انقلابی ایران اجازه تغییر قانون اساسی را به مجمع تشخیص مصلحت نداده‌اند». رئیس دولت دهم علاوه بر این، آن دسته از اعضای دولت‌های پیشین جمهوری اسلامی را که اکنون از اعضای حقیقی مجمع تشخیص مصلحت هستند، متهم کرده است، در حالی که «قبلاً برای افزایش اختیارات قوه مجریه تلاش می‌کردند، اکنون هماهنگ با مدیریت مجمع و مدیریت مجلس درصدد کاهش اختیارات قانون این قوه هستند». آقای احمدی‌نژاد صلاحیت مجمع را «صرفاً تشخیص مصداق مصلحت» دانسته و از این موضوع عنوان «امری استثنایی که باید حدود و ثغور، و زمان آن مشخص باشد» یاد کرده است. وی در ادامه توضیح داده است که «متأسفانه رویکرد به نحوی است که گویا خارج از حدود صلاحیت قانونی، می‌توان تمام اصول قانون اساسی را دستخوش تغییر قرار داد.» وی از بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی به عنوان مهم‌ترین ابزار دولت برای وصول به اهداف چشم‌انداز و تحقق برنامه‌های مهم کشور و سیاست‌های کلی ابلاغی یاد کرده است. آقای احمدی‌نژاد که به عنوان رئیس دولت از اعضای حقوقی مجمع تشخیص مصلحت است، مدت‌هاست که به دلیل اختلاف نظر با اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع، در جلسات آن شرکت نمی‌کند. به تازگی نیز علی عسگری نماینده پیشین مجلس به نقل از حبیب‌الله عسگراولادی، عضو مجمع تشخیص مصلحت گفته است که محمود احمدی‌نژاد در پاسخ به این عضو مجمع دلیل عدم شرکت در جلسات مجمع را عمل نشدن به نظراتش عنوان کرده است. این نماینده پیشین مجلس می‌گوید که آقای عسگراولادی نیز در پاسخ گفته است که در مجمع در مواردی حتی به نظرات رئیس مجمع نیز عمل نمی‌شود و نتیجه گرفته است که عدم شرکت رئیس جمهور در جلسات مجمع توجیه قانونی ندارد. دولت آقای احمدی‌نژاد پیش از این نیز در اعتراض به نقش مجمع در تصویب برخی از قوانین رد شده توسط شورای نگهبان، ضمن متهم کردن مجلس و مجمع به اقدامات خلاف قانون اساسی، از اجرای این قوانین خودداری کرده بود که شاخص‌ترین نمونه از این قوانین، قانون اختصاص تسهیلات به سیستم حمل و نقل شهری و متروی تهران است که دولت ماه‌هاست از اجرای آن سر باز می زند.
 


نماینده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ضمن اعلام تمایل تهران برای مذاکره مستقیم با مسکو بر سر تبادل سوخت بر مبنای بیانیه تهران، تأکید کرد که نیازی نیست آمریکا و فرانسه در پروژه تبادل سوخت حضور داشته باشند.نماینده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در گفت‌و‌گو با رسانه‌های روسیه ضمن اعلام تمایل تهران برای مذاکره مستقیم با مسکو بر سر تبادل سوخت بر مبنای بیانیه تهران، تأکید کرد که نیازی نیست آمریکا و فرانسه در پروژه تبادل سوخت حضور داشته باشند. بنا بر گزارش روز دوشنبه خبرگزاری روسی اینترفکس، علی اصغر سلطانیه، در گفت‌و‌گو با شبکه رادیویی «صدای مسکو»، گفت که جمهوری اسلامی آماده است تا بر پایه بیانیه‌ تهران توافقنامه‌ای را با مسکو برای انتقال اورانیوم کم غنی شده ایران به روسیه و تحویل گرفتن میله‌های سوختی مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی تهران، به امضا برساند. آقای سلطانیه همچنین در این زمینه، در گفت‌و‌گو با خبرگزاری اینترفکس توضیح داد که بر پایه بیانیه تهران، جمهوری اسلامی آماده است که در صورت موافقت روسیه با ارسال ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۲۰ درصد به تهران، ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم کمتر غنی شده خود را از طریق ترکیه به روسیه منتقل کند. وی با اظهار اینکه ایران در زمینه تبادل سوخت «تنها به مسکو اعتماد دارد»، گفت که پذیرفته نشدن این پیشنهاد از سوی مسکو، نقطه ضعفی برای روسیه به شمار خواهد رفت. علی اصغر سلطانیه در ادامه اعلام کرد که این پروژه برای به انجام رسیدن نیازی به آمریکایی‌ها و فرانسوی‌ها ندارد. این در حالی است که روسیه پیشتر گفته بود که برای تولید میله‌های سوختی به همکاری فرانسه نیاز دارد. آقای سلطانیه در این زمینه گفت: «هیچ نیازی نیست که آمریکایی‌ها در این پروژه حضور داشته باشند، زیرا این روس‌ها هستند که قرار است سوخت را تولید کنند... من مطمئن هستم که با فن‌آوری موجود در روسیه، این کشور می‌تواند میله‌های سوختی (با کیفت بالا) تولید کند، بنابراین نیازی به حضور فرانسه نیست.» وی افزود که ایران آماده است در این زمینه با روسیه وارد گفت‌و‌گو شود و ابراز امیدواری کرد که روسیه نیز نسبت به این موضوع تمایل نشان دهد. نماینده ایران در آژانس در گفت‌و‌گو با خبرگزاری روسی اینترفکس همچنین اعلام کرد که پیشتر ایران از طریق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پیشنهاد مذاکره با گروه وین در این زمینه را داده بود و افزود: «ما نمی‌دانیم چرا روسیه و سایر کشورها نمی‌خواهند با ما (در این مورد)‌ در وین بر سر میز مذاکره بنشینند.» علی اصغر سلطانیه پیشتر در جریان سفر سه روزه‌اش به مسکو در پایان دی‌ماه، اعلام کرده بود که جمهوری اسلامی همچنان به بیانیه تهران پایبند است و آماده است که در این چارچوب با گروه وین، متشکل از ایالات متحده، فرانسه و روسیه، مذاکره کند. وی در این زمینه هشدار داد که این گروه هرچه زودتر مذاکره بر سر مبادله سوخت هسته‌ای را از سر بگیرند و یادآور شد که پس از قرار گرفتن اورانیوم ۲۰ در صد غنی شده در رآکتور اتمی تهران، دیگر دلیلی برای مبادله سوخت باقی نمی‌ماند. آقای سلطانیه در تاریخ ۲۳ دی‌ماه نیز در گفت‌و‌گو با خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، اظهار کرده بود که «ایران مواد مورد نیاز برای تولد و ساخت سوخت برای رآکتور تحقیقاتی تهران را به دست آورده است و در ساخت میله‌ها و غلاف سوخت موفق بوده است». وی با ذکر این مطلب اعلام کرده بود که در صورت تولید سوخت مورد نیاز رآکتور تهران، «دیگر توجیهی برای مذاکره درباره تبادل سوخت وجود نخواهد داشت» و هشدار داده بود که گروه وین باید فرصت را از دست نداده و به پای میز مذاکره باز گردد. گروه وین در پاییز سال گذشته به ایران پیشنهاد داده بود که ۱۲۰۰ کیلوگرم از اورانیوم ۳.۵ درصد غنی‌شده خود را طی یک محموله به روسیه انتقال داده و پس از مدتی در مقابل این ارسال، ۱۲۰ کیلوگرم میله سوخت ۲۰ درصدی از فرانسه تحویل بگیرد. تهران که در ابتدا با پیشنهاد وین موافقت کرده بود، بعدها اعلام کرد که مبادله باید در خاک ایران صورت بگیرد که پس از مخالفت گروه وین با این پیشنهاد، جمهوری اسلامی با ارائه بیانیه تهران متعهد شد که حدود ۱۲۰۰ کیلوگرم از اورانیوم با غلظت پایین خود را در مقابل در یافت سوخت لازم برای رآکتور هسته‌ای تهران به ترکیه منتقل کند. با اینحال «بیانیه تهران» که میان ایران، ترکیه و برزیل به امضاء رسید، مورد قبول گروه وین واقع نشد و شورای امنیت مدتی پس از امضای این بیانیه، به دلیل سرباز زدن ایران از موافقت با تبادل سوخت بر اساس پیشنهاد اولیه گروه وین، دور چهارم تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران را به اجراء درآورد.
 


امروز اعلام شد که در حملات مشترک ناتو و نیروهای افغان، ۱۴ تن از افراد و سرکردگان طالبان در افغانستان کشته شده اند. به گفته رئیس پلیس استان ننگرهار، در یکی از این حملات، « ملا انور» یکی از سرکردگان طالبان و ۱۲ تن از نیروهایش در شرق ننگرهار کشته شدند. همچنین،به گزارش ناتو، یک فرمانده دیگر طالبان دیروز در استان لوگر در اتوموبیلش هدف حمله هوایی قرار گرفت و کشته شد.
 


سازمان دیده بان حقوق بشر، در گزارش سالانه اش که امروز( دوشنبه) منتشر شد، می گوید: نقض حقوق بشر در ایران، در سال گذشتۀ میلادی، با افزایش اعدام و شکنجه و وارعاب، بحرانی تر از گذشته شد. بر اساس گزارش سالانۀ دیده بان حقوق بشر، محدودیت آزادی بیان و آزادی اجتماعات و تبعیض های مذهبی و جنسیتی در ایران همچنان ادامه دارد. این گزارش می افزاید: پس از اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۱۳۸۷ بیش از ۶ هزار نفر در ایران بازداشت شدند و هنوز صدها مدافع حقوق بشر،‌ وکیل دادگستری، روزنامه نگار، فعال جنبش مدنی بدون هیچ اتهامی زندانی هستند.
 


صبح روز دوشنبه ( امروز) بر اثر انفجار خودرو بمب گذاری شده ای در پایانه اتوبوس های عازم کربلا در منطقه « ابراهیمیه » واقع در بیست کیلومتری شرق کربلا، ده نفر کشته و ۵۰ نفر زخمی شدند. روز پنجشنبه گذشته نیز سه انفجارپی در پی در اطراف شهر کربلا ۴۵ کشته و ۱۵۰ زخمی برجای گذاشت. این انفجارها در زمانی روی می دهد که صدها هزارنفر برای شرکت در مراسم اربعین حسینی رهسپار کربلا هستند. امروز در سوءقصدهای دیگری در عراق، دو نفر در کرکوک و یک ژنرال در بغداد کشته شدند.
 


دادستانی تهران از اعدام جعفر کاظمی و محمدعلی حاج‌آقایی، دو شهروند متهم به ارتباط با سازمان مجاهدین خلق، در بامداد روز دوشنبه خبر داد. علاوه بر این دو، چهار تن دیگر نیز روز دوشنبه در تهران و کرج اعدام شده‌اند.دادستانی تهران از اعدام جعفر کاظمی و محمدعلی حاج‌آقایی، دو شهروند متهم به ارتباط با سازمان مجاهدین خلق، در بامداد روز دوشنبه خبر داد. در اطلاعیه دادستانی تهران، هر دو متهم از اعضای یک شبکه فعال مرتبط با «گروهک منافقین» معرفی شده‌اند و ادعا شده که هر دو در حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ «با هدایت سرپل ارتباطی خود در کشور انگلیس» دخالت داشته‌اند. نام جعفر کاظمی و محمدعلی حاج‌آقایی، نخستین بار در اردیبهشت ۸۹ توسط دادستان تهران به عنوان دو تن از شش متهمی که به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به اعدام محکوم شده‌اند، مطرح شده بود. در آن زمان عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، اعلام کرده بود که این دو تن به همراه فرد دیگری به نام محمدعلی صارمی در شهریورماه ۸۸ بازداشت شده‌اند. وی افزوده بود که ارتباط هر سه متهم «با گروهک منافقین آشکار و مسلم است و وابستگی گروهکی دارند» و افزوده بود که حکم اعدام هر سه متهم تأیید شده است. بر اساس قوانین جمهوری اسلامی ماده ۱۸۶ قانون مجازات اسلامی، هر گروه یا جمعیت متشکل که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کند مادام که مرکزیت آن باقی است تمام اعضا و هواداران آن، که موضع آن گروه یا جمعیت یا سازمان را می‌دانند و به نحوی در پیشبرد اهداف آن فعالیت و تلاش مؤثر دارند محاربند، اگر چه در شاخه نظامی شرکت نداشته باشند. با این حال آنچه در اطلاعیه دادستانی تهران به عنوان مستندات اثبات جرم این جعفر کاظمی و محمدعلی حاج‌آقایی به آن اشاره شده، تنها شامل «توزیع تصاویر و پلاکاردهای مربوط به منافقین، تهیه تصویر و فیلم از درگیری‌ها و نیز سر دادن شعارهایی به نفع گروهک نفاق است». در ادبیات مقام‌های رسمی جمهوری اسلامی، اصطلاح منافقین به اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق اطلاق می‌شود که از گروه‌های اصلی مخالف رژیم جمهوری اسلامی در خارج از ایران است. در سه دهه گذشته جمهوری اسلامی بسیاری از اقدام‌های تروریستی علیه خود را به این گروه و هوادارانش نسبت داده است. در اطلاعیه دادستانی تهران همچنین اشاره شده است که اتهام‌های آقایان کاظمی و حاج‌آقایی با حضور نمایندگان دادستان و وکلای آنان در شعب مختلف دادگاه‌های انقلاب اسلامی تهران برگزار و آرای صادره از سوی دادگاه تجدید نظر استان تهران تأیید شده بود. پیشتر نسیم غنوی از وکلای آقای کاظمی به رادیو فردا گفته بود : «از آنجا که دادگاه تجدید نظر نیز حکم اعدام را تأیید کرد، وکلا نسبت به رأی صادر شده اعتراض کردند و در نتیجه پرونده به شعبه ۳۱ دیوان [عالی کشور] ارجاع شد اما این شعبه درخواست اعاده دادرسی را رد کرد.» خانم غنوی همچنین در گفت‌وگوی دیگر اشاره کرده بود که احراز «محاربه» به شرایطی بستگی دارد که به هیچ وجه در مورد جعفر کاظمی صدق نمی‌کند. وکیل محمدعلی حاج‌آقایی نیز مرداد ماه امسال به کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران گفته بود که موکلش «به لحاظ حقوقی» محارب محسوب نمی‌شود و حکم وی از نظر حقوقی نباید بیش از یک سال حبس باشد. سابقه زندان در دهه ۶۰ هر دو متهمی که بامداد دوشنبه به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق اعدام شدند، سابقه دستگیری و زندان را در دهه ۶۰ داشته‌اند. اطلاعیه دادستانی تهران می‌گوید که محمدعلی حاج‌آقایی در سال ۶۲ به اتهام «کمک مالی» به سازمان مجاهدین خلق و توزیع روزنامه این سازمان دستگیر شده بود. این اطلاعیه اضافه می‌کند که آقای حاج‌آقایی سابقه تردد به اردوگاه اشرف، مقر سازمان مجاهدین در عراق، و چندین ماه اقامت در این پایگاه را داشته و دوره‌های آموزشی در این پایگاه سپری کرده است. بر اساس این اطلاعیه، آقای حاج‌آقایی حتی قصد اقامت در اردوگاه اشرف را داشته که «به علت داشتن سن بالا» مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد. در مورد جعفر کاظمی نیز وکیل وی به رادیو فردا گفته بود که وی به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق ۱۰ سال سابقه حبس در دهه ۱۳۶۰ دارد و در نهایت در سال ۱۳۷۰ آزاد شده است.   وی اضافه کرده بود که در سال ۸۷ فرزند ۱۵ ساله آقای کاظمی قصد خروج از کشور و رفتن به قرارگاه اشرف را داشته که آقای کاظمی «به خاطر اینکه فرزندش نوجوان بود و نمی‌شد تنها رها بشود، همراه وی رفته است تا فرزندش را منصرف کند.» اعدام چهار تن دیگر در تهران و کرج علاوه بر جعفر کاظمی و محمدعلی حاج‌آقایی، چهار تن دیگر نیز در بامداد روز دوشنبه در شهرهای تهران و کرج اعدام شدند تا شمار اعدام‌شدگان در ایران در یک ماه گذشته بالغ بر یکصد نفر شود. در تهران سه نفر که به اتهام «تجاوز به عنف به یک نوجوان» مشمول حکم اعدام شده بودند، ‌در زندان اوین به دار آویخته شدند. پرونده این سه تن به خرداد ۸۶ بر می‌گردد و اکنون حکم آنان پس از سه سال و نیم نهایی و به اجرا در آمده است. یک «قاتل سریالی» نیز که با همکاری همسرش در سال‌های ۸۶ و ۸۷ ۱۰ زن را مورد اغفال و تجاوز قرار داده و به قتل رسانده بود، سحرگاه دوشنبه در کرج در ملأ عام اعدام شد. به این ترتیب از ۲۹ آذرماه تاکنون ۱۰۳ نفر در شهرهای مختلف ایران اعدام شده‌اند.
 


بر اثر انفجار سه بمب در روز دوشنبه در میان زائرین کربلا، دستکم ۱۲ نفر کشته و ۱۵۰ نفر زخمی شده‌اند. این در حالی است که در همین روز بر اثر دو انفجار جداگانه در بغداد نیز یک نفر کشته و ۹ نفر دیگر زخمی شدند.بر اثر انفجار سه بمب در روز دوشنبه در میان زائرین کربلا، دستکم ۱۲ نفر کشته و ۱۵۰ نفر زخمی شده‌اند. این در حالی است که در همین روز بر اثر دو انفجار جداگانه در بغداد نیز یک نفر کشته و ۹ نفر دیگر زخمی شدند. به گزارش خبرگزاری‌ها، به نقل از مقامات رسمی عراق، انفجار دو بمب در حدود ساعت ۸:۳۰ صبح در یک ایستگاه اتوبوس در منطقه ابراهیمی در خارج از کربلا و در میان زائرین شیعه به وقوع پیوست که بر اثر این انفجار شش نفر کشته و ده‌ها نفر زخمی شدند. ساعاتی پس از این واقعه، انفجار یک بمب دیگر در شمال کربلا، شمار کشته شدگان را به ۱۲ نفر رساند و این در حالی است که به گفته مقامات رسمی عراق حدود ۱۵۰ نفر نیز در اثر این انفجارها مجروح شده‌اند. این انفجارها در حالی در کربلا رخ داده است که بسیاری از زائرین شیعه به منظور برگزاری مراسم اربعین حسینی، در کربلا گرد هم آمده‌اند و به نوشته رویترز نزدیک به ۱۲۰ هزار نیروی پلیس برای محافظت زائران در کربلا مستقر شده‌اند. در بغداد نیز روز دوشنبه انفجار یک بمب کنارجاده‌ای دست‌ساز در محله غزالیه در غرب بغداد، به کشته شدن یک افسر ارتش که برای سرویس‌های مرتبط با دفتر نخست‌وزیری عراق فعالیت می‌کرد، انجامید. همچنین بر اثر این انفجار یک مقام اطلاعاتی نیز زخمی شد. علاوه بر این، روز دوشنبه، یک بمب کنار جاده‌ای دیگر در محله عمدتاً شیعه نشین شعله در بغداد منفجر شد و هشت شهروند عراقی را مجروح کرد. انفجارها در عراق در چند روز اخیر در میان زائرین شیعه شدت گرفته است. روز پنجشنبه، سی‌ام دی‌ماه، خبرگزاری فرانسه گزارش کرد که بر اثر انفجار سه بمب در عرض ۲۰ دقیقه در جاده‌های منتهی به کربلا، دستکم ۴۵ نفر کشته و ۱۵۰ نفر زخمی شدند . این در حالی است که آسوشیتد پرس تعداد کشته‌ها را ۵۶ نفر و تعداد مجروحین را نیز دستکم ۱۸۰ نفر گزارش کرده‌ است. تا کنون هیچ شخص یا گروهی مسئولیت انفجارهای روز پنجشنبه را بر عهده نگرفته است، اما به نوشته خبرگزاری فرانسه، پلیس عراق روز جمعه یک فرد سنی مرتبط با القاعده را در ارتباط با انفجارها سه گانه روز پنجشنبه دستگیر کرده است. اگرچه به طور کلی خشونت در عراق نسبت به سال ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ که این حملات در اوج خود بودند به شدت کاهش یافته است، همچنان جنگجویان اسلامگرای سنی به طور متداول حملاتی را در عراق ترتیب می‌دهند.
 


در بيش از سه دهه ای که از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ ايران گذشته، گرايش به سوی دمکراسی و آشتی ملی در ميان تشکل ها و فعالان طيف های مختلف سياسی ايران به گفته آگاهان سياسی رو به گسترش بوده است. در حالی که به گفته همين ناظران در گذشته، به ويژه مفهوم آشتی ملی جذابيت چندانی چه برای نظام شاهنشاهی و چه در سال های آخر برای مخالفان آن نداشت. و پس از انقلاب هم آشتی ملی نه در اولويت برنامه جمهوری اسلامی ايران بود و نه بخش قابل توجهی از مخالفانش. يکی از دو ميهمان برنامه اين هفته ديدگاه ها، مهران براتی، عضو شورای مرکزی جمهوريخواهان ملی ايران در برلین، به رغم باور داشتن به آشتی ملی در شرايط مطلوب می گويد زمينه آشتی ملی فراهم نيست. و ميهمان ديگر، فرخ نگهدار، فعال و تحليلگر سياسی مسايل ايران در لندن تاکيد دارد زمان گشودن باب بحث آشتی ملی همين امروز است.در بيش از سه دهه ای که از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ ايران گذشته، گرايش به سوی دمکراسی و آشتی ملی در ميان تشکل ها و فعالان طيف های مختلف سياسی ايران به گفته آگاهان سياسی رو به گسترش بوده است. در حالی که به گفته همين ناظران در گذشته، به ويژه مفهوم آشتی ملی جذابيت چندانی چه برای نظام شاهنشاهی و چه در سال های آخر برای مخالفان آن نداشت. و پس از انقلاب هم آشتی ملی نه در اولويت برنامه جمهوری اسلامی ايران بود و نه بخش قابل توجهی از مخالفانش. اکنون هم گرچه گرايش به دمکراسی و آشتی ملی مشهود است بر سر جايگاه اين دومی در فهرست برنامه نظام حاکم و مخالفانش توافق نظر نيست. در محافل مخالف و منتقد جمهوری اسلامی ايران دو پرسش مطرح شده است: آشتی ملی بر دمکراسی مقدم است يا برعکس؟ وقتی جناح غالب اصولگرا سر آشتی با جناح مغلوب اصلاح گرا هم ندارد، زمينه همزيستی گسترده تر و آشتی ملی فراهم است يا نه؟ يکی از دو ميهمان برنامه اين هفته ديدگاه ها، مهران براتی، عضو شورای مرکزی جمهوريخواهان ملی ايران در برلین، به رغم باور داشتن به آشتی ملی در شرايط مطلوب می گويد زمينه آشتی ملی فراهم نيست. و ميهمان ديگر، فرخ نگهدار، فعال و تحليلگر سياسی مسايل ايران در لندن تاکيد دارد زمان گشودن باب بحث آشتی ملی همين امروز است. آقای براتی، امروز در ايران زمينه آشتی ملی فراهم است يا نه؟ مهران براتی: ما اين شرايط را در ايران نداريم. مسئله آشتی ملی زمانی جای دارد که نيروی حاکم آن قدر ضعيف شده، که خودش تشخيص می دهد به تنهايی ديگر قادر به حل مسائل و مشکلات سياسی و اقتصادی جامعه نيست؛ برای از دست ندادن کامل قدرت به صدای مخالفانی که سياست يا استراتژی آشتی ملی را دارند، گوش می کند. ولی شرطش اين است که اصلاً نيروی اپوزيسيون قابل ملاحظه ای که محلی از اِعراب داشته باشد، وجود داشته باشد. فعلاً حکومت خيالش کاملاً راحت است. نيروهای مخالف خودش را کشته، اعدام کرده يا مجبور به فرار از کشور کرده. بخشی هم که در ايران به عنوان رهبران جنبش يا حرکت اصلاح طلبی دينی وجود دارند، آنها هم يک زندگی بخور و نمير می گذرانند در حاشيه قدرت و بعداً هم صحبت هايی می کنند. جمع بندی من اين است که برای به واقعيت پيوستن آشتی ملی بايد اول نيرويی که اصلاً حکومت خودش را مجبور به گفت و گو با او ببيند، به وجود بيايد. فعلاً اين نيرو وجود ندارد. حکومت ... حتی با افراد نزديک به خودش هم گفت و گويی ندارد بکند. در اين شرايط ... ديگر مسئله آشتی ملی معنی ندارد. شما الان به جای آشتی ملی چاشنی ملی لازم داريد. چاشنی ملی را بايد به وجود بياوريد. مهران براتی اپوزيسيونی که اصلاً سهمی در قدرت اجتماعی ندارد و هنوز نمی تواند مردم را پشت شعار و خواست مشخصی متمرکز کند و بياورد، هر چقدر هم صحبت از آشتی ملی بکند، نقشی ندارد. نقش تعيين کننده در اين مسئله به نظر من همان در ادامه جنبش سبز دارد، در اشکال گوناگون جديدش با يک رهبری داهيانه جديد که بتواند اصلاً مسئله آشتی ملی را به عنوان يک نيروی مقابل، نيرويی که در توازن قوا نقشی می خواهد بازی کند، ارائه کند. وقتی اپوزيسيونی نقشی در توازن قوا ندارد، خود به خود خواست آشتی ملی و مسائلی از اين دست که از اين طرف می آيد جدی گرفته نمی شود. از آن طرف هم زمانی خواهد آمد که تشخيص داده شود که نظام سياسی در حال فروپاشی است و بايد برای حفظ بخشی از قدرت وارد اين بازی شد. هيچکدام از اين دو حالت هنوز وجود ندارد. آقای نگهدار، پرونده آشتی ملی و آن شرايطی که آقای مهران براتی می گويند بايد ايجاد شود در دو سوی معادله سياسی قدرت تا اطلاع ثانوی بسته است يا نه؟ فرخ نگهدار: اگر فرض را بر اين بگيريم که تا اطلاع ثانوی دفتر آشتی ملی بسته است، قطعاً اين دفتر هرگز گشوده نخواهد شد و ما بازهم به سوی فاجعه می شتابيم. وقتی که اين حس وجود دارد که اگر نمی توان دفتر آشتی ملی را همين امروز گشود، اما می توان فضايی درست کرد که امکان گشودن دفتر آشتی ملی نه تنها ميسر بلکه زودرس تر هم شود، آنگاه معتقدم که نگاه ها و سياست ها از جانب نيروهای طرفدار آشتی ملی دگرگون خواهد شد. نوع ديگری به صحنه سياست نگاه خواهند کرد. امروز از جانب خیرخواهانی تلاش هایی ديده می شود و ای کاش آقای آيت الله منتظری حضور می داشتند و نگاه ايشان را می ديديم. نگاه ايشان اين بود که تلاش شود، برای اينکه از خونريزی و از رفتن به روزهای سياه و تاريک تر اجتناب کنيم. اين که دفتر آشتی ملی را امروز ببنديم و فکر کنيم که شرايط وجود ندارد، اين سمت رويدادها و تلاش ها را چه در بالا و چه در پائين در جامعه در جهت توليد نفرت، توليد خشم و نااميدی از آشتی باز خواهد کرد و ما می دانيم که در جامعه ايرانی نيروهايی که به هيچ وجه در ذات وجودشان ذره ای ميل به آشتی وجود ندارد، بسيار گسترده هستند. چه در بطن جامعه، (با تاکيد می گويم) و چه در راس حاکميت. اگر نيروهايی که مثل مهندس بازرگان يا مثل آيت الله منتظری به صحنه سياست نگاه می کردند، صدای خودشان را بلند کنند، در کوتاه کردن اين صداهای خشم آهنگی که از طريق حمله نظامی، از طريق حتی آتش زدن به جان و مال مردم می خواهند مسائل را حل کنند، صدای اينها کمتر خواهد شد. من معتقدم آن اپوزيسيون نيرومندی که آقای براتی اظهار می کنند در جامعه بايد به وجود بيايد تا بتواند از موضع قدرت اين موضوع را حل کند اين موضوع را مطرح کند، اين اپوزيسيون همين امروز وجود دارد. اين که آقای موسوی و کروبی را دستگير نمی کنند، به خاطر اين نيست که اگر امروز دستگير کنند، ايران قيامت می شود. اين اتفاق نخواهد افتاد. ولی اعتبار و اتوريته اين آقايان در نزد مردمی که چشم به آنها دوخته اند که چه کار کنند، بالا خواهد رفت و ميل به اين که اصلاحات يا تغييرات در درون سيستم از طرق نرم تر تحقق پيدا کند، بسيار قوی خواهد شد. دفتر آشتی ملی نه تنها نبايد بسته شود، بايد از همين امروز برايش تلاش شود. آقای براتی، آقای نگهدار می گويند که اگر الان فضای سياسی به سمت آشتی ملی تغيير نکند، بعداً هر چه بگذرد وضع از اين هم بيشتر عليه آشتی ملی تغيير می کند. نظر شما؟ بله. اين فضا وقتی تغيير می کند که شرايطش به وجود بيايد. وقتی افراد اپوزيسيون سکولار به جای اين که همّ و غمّ شان را در جهت تقويت نيروی مدرن متفکر شهروند ايرانی بگذارند، نيرويشان را صرف اين کنند که در جناح بندی های قدرت يک جايی ببينند که حالا يک فردی از افراد اصلاح طلب يا کس ديگری بتواند با ناله و زاری و خواهش و تمنا جايی پيدا کند، خوب معلوم است اين کار به جايی نمی رسد. اگر نيروهايی که مثل مهندس بازرگان يا مثل آيت الله منتظری به صحنه سياست نگاه می کردند، صدای خودشان را بلند کنند، در کوتاه کردن اين صداهای خشم آهنگی که از طريق حمله نظامی، از طريق حتی آتش زدن به جان و مال مردم می خواهند مسائل را حل کنند، صدای اينها کمتر خواهد شد. فرخ نگهدار معنی اپوزيسيون هميشه اين است که من بهتر از تو هستم. من می خواهم بيايم و جانشين تو شوم. اپوزيسيونی که نيرو و اراده معطوف به قدرت نداشته باشد، هميشه اپوزيسيون مظلوم است. اپوزيسيون مظلوم هيچ وقت اپوزيسيون خوبی نيست. اپوزيسيون مظلوم هيچ وقت به دنبال سياستگذاری مستقل نمی رود. هميشه مترصد اين است که يک تغيير و تحولی در زد و خوردهای جناحی به وجود بيايد تا شايد يک منفذی برای اپوزيسيون جايی برای اين گروه و آن گروه باز شود. اين سياست در اين سی سال گذشته نتوانسته کاری پيش ببرد. در حالی که يک اپوزيسيون مدنی متهاجم، اپوزيسيون مدنی که بر سر حقوق شهروندی ايستادگی می کند و پشتيبانی لازم را از نيروهای شهروندی که الان در بند اين حکومت و رژيم هستند، به کار می برد، برای آزادی آنها شبانه روز در فعاليت است، برای آزادی آنها تمامی کميسيون های حقوق بشر مجالس کشورهای دمکرات پشت سر می گذارد، در مقابل تمامی سياست های رژيم سياست بديل ارائه می کند. چه بر سر مسئله اتمی است، چه بر سر مسائل امنيت خاورميانه است، چه بر سر چگونگی رابطه با آمريکا و روسيه و چين است. و در تمامی موارد چهره ای از خود نشان می دهد که دنيا به حرف او گوش کند. اين اپوزيسيون می تواند در ايران شکل بگيرد. متاسفانه باز هم رهبری سياسی آقای موسوی و کروبی هم يک نوع رهبری مظلوم بود. اپوزيسيونی که نمی گويد من اصلاً می خواهم به اصرار به ميدان بيايم و به اصرار می خواهم به حکومت برسم و از مردم برای اين به حکومت رسيدن رای بخواهد، نه برای مظلوم بودنش. اين اپوزيسيون می تواند توجه و پشتيبانی مردم را در آن حد جلب کند که تغيير توازنی به وجود بياورد که در اين تغيير توازن مسئله آشتی ملی حتماً يک مسئله بسيار مهمی است. مظلوم ها هيچ وقت نمی توانند آشتی به وجود بياورند. مظلوم ها هميشه ظلم بيشتر می بينند. ما اپوزيسيونی می خواهيم که از اين نقش مظلوميت بيرون بيايد. آقای نگهدار، وارد شدن در جناح بندی های قدرت و کم بها دادن به تقويت اپوزيسيون مستقل مدنی پيگير، به گفته آقای مهران براتی، کار رفتن به سوی آشتی ملی را با مشکل مواجه می کند. پاسخ شما به گفته های ايشان؟ تحليل من از روندها و رويدادها تا ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ با تحليل آقای براتی همگون و هم سخن بود. در اين زمينه که اپوزيسيون نيرومند، چالشگر و غير مظلوم از يک سو و در سوی ديگر حکومتی که بتواند اين اپوزيسيون را تحمل کند، مشابه بود. ولی جمع بندی و تحليل من از روند بعد از ۲۲ خرداد کلاً در اين جمله خلاصه می شود که اين جنبش، جنبش زايش اپوزيسيون در درون جامعه ايرانی بود. در نهايت علی رغم تمام تلاش هايی که برای بی صدا کردن طرف مقابل و ساکت کردن جامعه و کنترل و تمرکز بيشتر در بالا صورت گرفته، امروز هنوز می بينيم که جامعه صدای از پائين، صدای مدنی، همچنان معترض و ناراضی يا نگران وجود دارد، و اميد هم به کسانی که بتوانند اين تغيير را به وجود بياورند نگاه ها نسبت به آقای موسوی به خصوص آقای موسوی و آقای کروبی همچنين، تغيير نکرده. نااميدی به وجود نيامده. اين نشانه اين است که آن چيزی که آرزوی آقای براتی هست، و آرزوی من هم هست، امروز به وجود آمده. زمينی شده. آن مشارکت و صدايی که می گويد من هستم اينجا و حرف ديگری می زنم و آن چه هم که شما می خواهيد نيست، نمی گويم، حرف خودم را می زنم، اين امروز غير قابل حذف است از جامعه ما. يک نيروی رهبری سياسی نمی تواند با اين حداقل اميد زندگی کند. بايد يک استراتژی داشته باشد. استراتژی که فقط مبنايش اين باشد که من با طرح آشتی ملی و تکرار آن و گفتن مکرر آن به حکومتی ها يک وقتی آنها را وادار به گوش دادن به حرف خودم می کنم، به جايی نخواهد رسيد. البته الان می بينيم که آقای موسوی و کروبی متوجه اين مسئله شده اند که احتياج به يک رهبری فراگيرتر سياسی هست. اين احتياج به يارگيری از هر دو طرف فهميده شده. هم از طرف نيروهای مخالف سکولار و مدنی و هم از طرف نيروهای اصلاح طلب مذهبی. مهران براتی اين که اين ها را نمی توانند بگيرند بياندازند زندان، به اين دليل است که قدرت دارد. اين قدرتی که آقای براتی به آن اشاره می کنند در جامعه هست. بنابراين گشودن دفتر آشتی ملی نبايد به تاخير بيافتد. تحليل واقعی اين است که اين هست. آقای براتی، آقای نگهدار می گويند که اپوزيسيون چندان هم مظلوم نيست. همين کسانی که شما هم اشاره کرديد، آقای ميرحسين موسوی و آقای کروبی و هواداران شان به هر حال آنجا هستند و يک عده ای هم همچنان اميدوار اند و نتيجه اش به گفته آقای نگهدار، به همين سمت و سو است که يک همزيستی مسالمت آميز به وجود بيايد. بنابراين بايد بيش از پيش در مورد آشتی ملی اميدوار بود و رويش تاکيد کرد. خوب. ايشان تجربه بسيار طولانی در صحنه سياسی دارند. قاعدتاً بايستی بدانند اگر اين نيرويی که ايشان می گويند وجود دارد و منظور فقط نيرويی نيست که زمانی به خيابان آمده، بلکه نيرويی که تبديل به يک نيروی سياسی مدعی شده، نيروی سياسی مدعی اشکال ادعای سياسی خودش را بايد بتواند ابراز کند، حداقلش اين هست که نيروی معترض بتواند اينجا و آنجا در مجامع جلساتی بگذارد با طرفدارانش صحبت کند. اين ديگر حداقل است. اين وجود ندارد. يک رهبری سياسی که بتواند يک رهبری سياسی ملی نيروی شهروند ايرانی را بکند، ندارد. اين جا آقای موسوی هستند، آقای کروبی هستند. حول و حوش اينها نيروهای ديگر نزديک به اصلاح طلبان هستند. ولی امروز کاملاً مشهود است که اين نيروی مذهبی اسلامی يک بخشی از نيروی جامعه است. اکثريت جامعه نمايندگی نمی شوند از طرف اينها. ولی هيچ کوششی هم در آن جهت نمی شود که گفته شود که ما به تنهايی برای ايجاد آن اپوزيسيون قوی شهروند کافی نيستيم. ما احتياج به يک اپوزيسيون ملی داريم. اين اپوزيسيون ملی احتياج به يک رسانه ملی دارد. احتياج به روزنامه و شبنامه ها و انواع واقسام امکانات ارتباطی دارد. اين نيروی متشکل بايد به عنوان نيروی بديل قدرت موجود خودش را معرفی کند. مدعی بودنش به اين شکل است. حالا اگر نمی تواند همه را در ايران انجام دهد، خوب بايد برخی از نمايندگانش را به خارج بفرستد. ولی نيروی مدعی در صحنه سياست هميشه شکل ديگری دارد. در شش ماه گذشته بيشتر از يک سال قبلش از نيروهای مخالف فرار کرده اند بيشتر به ترکيه و بعداً به عراق پناه برده اند. روز به روز تعداد کسانی که در اين جنبش سبز شرکت داشتند، به نوعی شناسايی شده اند، الان دارند روز به روز بيشتر دستگير می شوند، تعداد اينها بيشتر می شود، تعداد فرارها به خارج بيشتر می شود. ما فقط قسمت مظلوميتش را می بينيم. قسمت قدرتش را کجا ديديم؟ فقط می توانيم بگوييم که بله، اينها وجود دارند. ولی يک نيروی رهبری سياسی که نمی تواند با اين حداقل اميد زندگی کند. بايد يک استراتژی داشته باشد. استراتژی که فقط مبنايش اين باشد که من با طرح آشتی ملی و تکرار آن و گفتن مکرر آن به حکومتی ها يک وقتی آنها را وادار به گوش دادن به حرف خودم می کنم، به جايی نخواهد رسيد. اين مسئله مشکل اساسی است با صحبت فرخ [نگهدار]، که من جايی در يک استراتژی مستقل اپوزيسيون در صحبت هايش نمی بينم. البته الان می بينيم که آقای موسوی و کروبی متوجه اين مسئله شده اند که احتياج به يک رهبری فراگيرتر سياسی هست. اين احتياج به يارگيری از هر دو طرف فهميده شده. هم از طرف نيروهای مخالف سکولار و مدنی و هم از طرف نيروهای اصلاح طلب مذهبی. جنبش (سبز)، جنبش زايش اپوزيسيون در درون جامعه ايرانی بود. در نهايت علی رغم تمام تلاش هايی که برای بی صدا کردن طرف مقابل و ساکت کردن جامعه و کنترل و تمرکز بيشتر در بالا صورت گرفته، امروز هنوز می بينيم که جامعه صدای از پائين، صدای مدنی، همچنان معترض و ناراضی يا نگران وجود دارد، و اميد هم به کسانی که بتوانند اين تغيير را به وجود بياورند نگاه ها نسبت به آقای موسوی به خصوص آقای موسوی و آقای کروبی همچنين، تغيير نکرده. نااميدی به وجود نيامده. فرخ نگهدار هر دو طرف می دانند که بايد يارگيری های جديد شود. ولی ما يک رهبری سياسی که چگونگی اين را تعيين کند و بتواند يک رهبری فعال باشد، اميد به مردم بدهد... اميد به مردم دادن علائم و نشانه هايی می خواهد. يک موفقيتی در يک جا می خواهد. موفقيت به طور مثال در اين می خواهد که يک راهی در حل مسئله اتمی يک استراتژی و سياستی ارائه کند و به دنيا بگويد اين سياست را الان بايد دنبال کرد و اين قابل انجام است و دنيا هم بگويد بله. به نظر می رسد اين سياست بهترين راه حل باشد و حکومت هم راهی نداشته باشد و فکر کند که اين سياست را بپذيرد و يا نوعی از اين نوع سياست ها، اميد دادن يک شکل و قيافه ای می خواهد. ما چنين شکل و قيافه ای از اميد دادن به مردم را از طرف يک رهبری سياسی جامعه ايرانی هنوز نداريم. بنابراين دلخوش کردن به اين که اين نيروه و اين قدرت وجود دارد در جامعه، اين کافی نيست. آقای نگهدار؟ حکومت جمهوری اسلامی ايران فشار اصلی را گذاشته روی آقای موسوی و کروبی و به عنوان سران فتنه عنوان می کند. دغدغه اصلی حکومت هم اين است که شما مرزهايی را که در اول انقلاب، شرط هايی را که در اول انقلاب با هم بسته بوديم، که اين ها خودی هستند و آنها غيرخودی، شهروندان را دو دسته کرده بوديم، اين قرار را شکستيد و شهروندانی را صدايشان را شنيديد که خودی نبودند. اين اتهام اصلی آقای موسوی و کروبی است. به عقيده من اين اتهام نيست، تاييدی است از جانب ما که غيرخودی محسوب می شديم. همه شهروندان را دارم می گويم، همه شهروندانی که آقای براتی هم ذکر کردند، نيروهايی هستند که تعلق يا تلاشی برای برپايی و استحکام نظام ولايت فقيه در کشور نداشتند و با اين مخالف بودند. «اتهام» ايشان اين است که شما صدای آن بخش از جامعه هم شنيديد. به نوعی تکرار کرديد ايران برای همه ايرانی ها و اين صدايش شنيده شد در جامعه. بنابراين آن اپوزيسيونی که اگر مردم را ببينيد و جامعه را ببينيد، اميدی که ما می خواستيم، در دور قبلی صحبت خودم هم گفتم، اين اميد امروز مهياست. تنها بايد ديدش. بنابراين آقای براتی و من و همه ايرانيان اگر بخواهند ارزيابی واقع بينانه از وضعيت موجود ارائه دهند، به نظر من بايد درجه اميد را کمی تا قسمتی نسبت به آن چيزی که آقای براتی می گويند، بالاتر بکشيم. آقای براتی، نظر شما؟ يک جمع بندی هم از اين بحث توازن قوا که می گوييد بين اپوزيسيون هست و جناح مقابل هم می شود ارائه دهيد در مورد اين که پروژه آشتی ملی در اين صورت در کجای فهرست برنامه های اپوزيسيونی که شما راغب هستيد وجود داشته باشد، قرار می گيرد؟ فعلاً حکومت خيالش کاملاً راحت است. نيروهای مخالف خودش را کشته، اعدام کرده يا مجبور به فرار از کشور کرده. بخشی هم که در ايران به عنوان رهبران جنبش يا حرکت اصلاح طلبی دينی وجود دارند، آنها هم يک زندگی بخور و نمير می گذرانند در حاشيه قدرت و بعداً هم صحبت هايی می کنند. جمع بندی من اين است که برای به واقعيت پيوستن آشتی ملی بايد اول نيرويی که اصلاً حکومت خودش را مجبور به گفت و گو با او ببيند، به وجود بيايد. فعلاً اين نيرو وجود ندارد. حکومت مجبور به هيچ نوع گفت و گويی نه با بنده نه با آقای نگهدار و با هيچ کس ديگر نيست. حتی با افراد نزديک به خودش هم گفت و گويی ندارد بکند. آخر در اين شرايط که اين مسئله هست الان ديگر مسئله آشتی ملی معنی ندارد. شما بايد الان به جای آشتی ملی چاشنی ملی لازم داريد. چاشنی ملی را بايد به وجود بياوريد. اين احتمالاً مشکل يا اختلاف اصلی من با گفته های فرخ [نگهدار] است. آقای نگهدار، آقای براتی می گويند در غياب اپوزيسيون قوی آشتی اگر صورت بگيرد، آشتی با ناقضان حقوق بشر است. شما هم لطفاً جمع بندی کوتاه خود را ارائه دهيد. اپوزيسيون نيرومند امروز وجود دارد. دليل اين موجوديت هم اين است که حاکميت جائر از دستگيری و سرکوب و محاکمه آنها می هراسد زيرا گرفتن و سرکوب آنها به تشديد فشارهای درون حکومت و تقويت موقعيت اين کسان در درون جامعه منجر خواهد شد. اين اپوزيسيون نيرومند امروز وجود دارد و در تاريخ صد ساله ايران در دوران ثبات سياسی هرگز چنين موقعيتی در جامعه ما فراهم نبوده. اين را بايد ديد. اميد من به اين پشتيبانی وسيع مردمی است که از موج سبز وجود دارد. آشتی ملی يک روند است که از جايی بايد دفتر آن را گشود. به اين معنا نيست که امروز آشتی در آستانه تحقق است. بلکه امروز دير است برای اين که نوع نگاهی که مسائل اين ملت را به حداقل می رساند، شروع کنيم. موضوع دستگيری يا مجازات کسانی که تجاوز کرده اند و آدم کشته اند هست. ولی هر وقت اين آدم کشی و جنايات را ما کلاً حاکميت جمهوری اسلامی ايران را جنايت و آدمکش تلقی کنيم و اين فکر را بخواهيم در ميان جامعه ببريم، که تغيير غيرممکن است و اينها همان هستند که بودند و هيچ نوع تغيير نمی تواند در رفتار آنها به وجود بيايد، اين يعنی گشودن باب آشتی ملی را به فردا موکول می کنيم. بايد حساب کسانی که می کوشند دفتر آشتی ملی هرگز در اين مملکت گشوده نشود، را از کليت حاکميت جمهوری اسلامی سوا کرد و گفت ما تلاش می کنيم که در رفتار کسانی که در حق ملت خودشان ظلم می کنند، تغيير به وجود بياوريم تا دريچه آينده مثبت تری به روی جامعه مان گشوده شود.
 


اظهارات صادق لاريجانی رئيس قوه قضائيه جمهوری اسلامی در «دفاع از موج اخير اعدام ها» و تاکيد وی در خصوص «برخورد با آثار هنری غير اسلامی» بازتاب گسترده ای در روزنامه ها به ويژه روزنامه های نزديک به جناح حاکم داشته است.اظهارات صادق لاريجانی رئيس قوه قضائيه جمهوری اسلامی در «دفاع از موج اخير اعدام ها» و تاکيد وی در خصوص «برخورد با آثار هنری غير اسلامی» بازتاب گسترده ای در روزنامه ها به ويژه روزنامه های نزديک به جناح حاکم داشته است. شماری از روزنامه های دوشنبه ايران هم «تاکيد اکبر هاشمی رفسنجانی بر مواضع اعلام شده اش طی نماز جمعه تهران» در ۲۶ تير سال ۸۸ را در تيترهای نخست منتشر کرده اند، و اين درحالی است که بسياری از روزنامه های حامی دولت حتی از انتشار خبری کوتاه درباره سخنان رئيس مجلس خبرگان امتناع کرده اند. «ساخت زندان ۱۰هزار نفری برای تهران بزرگ» و «تاکيد وزير علوم بر بومی گزينی و تفکيک جنسيتی دانشجويان» نيز از عنوان های خبری روزنامه های چهارم بهمن ماه ايران است. دفاع صادق لاريجانی از موج اعدام ها و دستور برخورد با آثار هنری غير اسلامی اظهارات رئيس قوه قضائيه در «دفاع از موج اخير اعدام ها» و برخورد با آنچه وی «سينما و تئاتر غير اسلامی» خوانده، بازتاب گسترده ای در شماره دوشنبه روزنامه های حمايت ، جمهوری اسلامی و کيهان داشته است. روزنامه «حمايت» ارگان سازمان زندان ها که در هفته های اخير نقش ارگان مطبوعاتی قوه قضائيه را بر عهده گرفته در تيتر نخست خود از قول صادق لاريجانی نوشته است: «دستگاه قضا هيچ ترحمی به قاچاقچيان و اشرار نخواهد کرد.» به نوشته اين روزنامه، صادق لاريجانی روز يکشنبه در جلسه مسئولان عالی قضايی با تاکيد بر اينکه «در بعد مبارزه با اشرار و قاچاقچيان مواد مخدر، به شهادت دستگاه‌های مختلف درگير با اين امور، دستگاه قضايی با قاطعيت عمل می ‌کند»، اعدام شدگان در هفته های اخير را «قاچاقچيان مواد مخدر و توزيع کنندگان» معرفی کرده و از آن ها با عنوان «قاتلان نامرئی» نامبرده است. رئيس قوه قضائيه جمهوری اسلامی گفته است: «ما هيچ ترحمی نسبت به آنان روا نخواهيم داشت و اشراری که با زورگيری و سرقت مسلحانه اعم از سلاح گرم يا سرد، امنيت اجتماعی را به خطر می‌اندازند بدانند سرنوشت بهتری در انتظار آنان نيست.» صادق لاريجانی در عين حال اعتراض نهادهای جهانی حقوق بشر به اعدام های گسترده در ايران را «طرفداری از اشرار و قاچاقچيان» توصيف کرده و گفته است: «ديده‌‌ام که برخی رسانه های غربی، اين اقدامات را خلاف حقوق بشر قلمداد کرده‌اند، ما از حقوق بشری که طرفدار اشرار و قاچاقچيان مواد مخدر باشد تبری می جوييم.» در حالی که صادق لاريجانی از نزديک به يک سال پيش بارها وعده احضار محمدرضا رحيمی معاون اول محمود احمدی نژاد به اتهام فساد مالی به دادگاه را می دهد، اين بار هم به روزنامه حمايت گفته است: «ما بر حسب وظيفه ‌مان از متهم ساختن افراد در رسانه‌ها قبل از قطعيت حکم بايد اجتناب کنيم ولی اين بدان معنا نيست که دستگاه قضايی پيگير تخلفات اشخاص حقيقی و حقوقی نباشد، چندی پيش يک مفسد اقتصادی به بازگرداندن يک صد و پنجاه ميليارد تومان و مجازات‌های مختلف محکوم شد و پرونده افراد ديگری هم در جريان است.‏» روزنامه جمهوری اسلامی اما بخش ديگری از اظهارات صادق لاريجانی را مورد توجه قرار داده و از قول وی نوشته است: «قوه قضائيه با فيلم‌ها و تئاترهای غيراسلامی برخورد می ‌کند.» به گزارش اين روزنامه، رئيس قوه قضاييه جمهوری اسلامی گفته که «مجوز دادن به برخی تئاترها و فيلم‌ها، خلاف قوانين و خلاف وظايف دستگاه‌های متولی است و قوه قضاييه در خلا نظارت دستگاه‌های اجرايی، به وظيفه قانونی خود عمل می‌کند.» صادق لاريجانی برخورد با «آثار فرهنگی و هنری غير اسلامی» را «دفاع از ارزش‌های اسلامی و برقراری امنيت فرهنگی» دانسته و با تاکيد بر اينکه «قوه قضاييه اقدامات قانونی و دينی خود را با جديت دنبال می‌کند» گفته است: «قابل قبول نيست که در تهران مرکز کشور اسلامی ما برخی با شعار هنر، ارزش‌های دينی را مورد هجمه قرار دهند، و هجوم فرهنگی کم از هجوم فيزيکی ندارد.» روزنامه کيهان نيز از دستور صادق لاريجانی برای «رسيدگی بدون نوبت به جرائم خاص در سراسر کشور» خبر داده است. به نوشته اين روزنامه، رئيس قوه قضائيه روز يکشنبه در جلسه مسئولان عالی قضايی ضمن تاکيد بر «عزم جدی دستگاه قضايی در رسيدگی بدون نوبت به جرائم خاص در سراسر کشور» گفت که به همين خاطر «ستاد رسيدگی بدون نوبت به جرائم خاص در دادستانی کل کشور تشکيل شده است.» تاکيد هاشمی رفسنجانی بر مواضع اعلام شده اش در نماز جمعه ۲۶ تير ۸۸ روزنامه های مردم سالاری ، ابتکار ، جمهوری اسلامی و دنيای اقتصاد روز دوشنبه «تاکيد اکبر هاشمی رفسنجانی بر مواضع و خواسته های اعلام شده اش» در نماز جمعه ۲۶ تير سال ۸۸ را مورد توجه قرار داده اند. روزنامه مردم سالاری در تيتر نخست شماره چهارم بهمن ماه با اشاره به «تاکيد مجدد هاشمی رفسنجانی بر مواضع خود» نوشته است: «آيت الله هاشمی رفسنجانی در ديدار شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه گيلان به صورت پرسش و پاسخ برگزار شد گفته مواضع خودم را به صورت مشخص در آخرين حضورم در نماز جمعه تهران اعلام کردم و اکنون نيز به آن معتقدم.» اين روزنامه نوشته که رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در عين حال گفته که «تفرقه را در شرايط فعلی کشور به صلاح نمی دانم و به همين دليل تلاش می کنم تا به دور از جنجال های سياسی ، پيگير مواضع خود باشم.» به نوشته روزنامه مردم سالاری، هاشمی رفسنجانی در پاسخ به سئوالی درخصوص وضعيت رسانه‌های در ايران خطاب به دانشجويان گفته است: «فضای سانسور، امنيت پايدار به همراه ندارد به ويژه آنکه در فضای فعلی ابزارهای اطلاع رسانی وسيعی را شاهد هستيم و مردم روز به روز آگاه ‌تر می‌شوند.» وی همچنين «آگاهی را مهمترين عنصر در تحول هر جامعه‌ای» عنوان کرده و گفته که «جامعه آگاه، دير يا زود وضعيت خود را اصلاح می‌کند.» روزنامه های ابتکار و دنيای اقتصاد نيز علاوه تاکيد هاشمی رفسنجانی بر مواضع مطرح شده در نماز جمعه ۲۶ تير سال ۸۸، گزارش داده اند که وی درباره نحوه مواجهه با فضای تهاجم عليه خود و خانواده اش گفته «اين فضا برای من موضوع تازه‌ای نيست و همواره به دلايل مختلف با آن روبه‌رو بوده‌ام.» هاشمی رفسنجانی همچنين با اشاره به حملات چند سال اخير طيفی از جناح حاکم به خود و خانواده اش، گفته است: «گروه اخير که در پوشش دفاع از اصول اخلاقی و اسلامی اتهامات کذب خود را مطرح می‌کند، عملا شاهديم حتی حاضر به تمکين در مقابل قانون نيز نيستند و نخواهند بود.» به نوشته روزنامه دنيای اقتصاد، هاشمی رفسنجانی همچنين گفته که آيت الله خامنه ای خود نيز از شرايط جامعه اطلاع دارد و افزوده که «رهبری از وضع جامعه مطلع هستند و گزارش‌ها و نامه‌های فراوانی از سوی افراد و گروه‌های مختلف به ايشان می‌رسد که بعضا متضاد نيز هست و قضاوت کردن در اين موارد آسان نيست.» اکبر هاشمی رفسنجانی طی آخرين حضورش به عنوان امام جمعه تهران در ۲۶ تير ماه ۸۸ سه خواسته را به عنوان راهکارهای عبور از بحران پس از انتخابات مطرح کرد و از جمله گفت: «نخست بايد اعتماد را به عنوان هدفی مقدس به مردم بازگرداند و کل اجزای حکومت به ويژه نيروهای امنيتی، نظامی و انتظامی بايد در چارچوب قانون عمل کنند.» «آزادی افرادی که در جريان ناآرامی ها بازداشت شده اند» و «پايان دادن به برخورد با رسانه هايی که با استفاده از قانون مجوز گرفته اند» از جمله ديگر خواسته های هاشمی رفسنجانی بود، ضمن آنکه وی خواستار دلجويی از آسيب ديدگان حوادث پس از انتخابات نيز شد. «ساخت زندان ده هزار نفری برای تهران بزرگ» روزنامه حمايت از قول غلامحسين اسماعيلی رييس سازمان زندان ها از ساخت «زندان تازه ای برای تهران بزرگ» و البته با «ظرفيت ۱۰ هزار نفر» خبر داده است. به گزارش اين روزنامه، رييس سازمان زندان ها با اشاره به اينکه «فضای کنونی با تعداد زندانيان سازگاری ندارد» گفته که «زندان تهران بزرگ با ظرفيت ۱۰ هزار نفر و اردوگاه ويژه مجرمان مواد مخدر پايتخت در جاده قديم قم - تهران» در حال ساخت است تا جايگزين زندان قصر از زندان های سابق تهران شود. غلامحسين اسماعيلی همچنين اعلام کرده که علاوه بر زندان ها و بازداشتگاه های موجود در پايتخت از جمله بازداشتگاه اوين، «شهر تهران حداقل به پنج بازداشتگاه ديگر هم نياز دارد.» به گفته اين مقام قضايی، «احتمالا يک يا دو فاز زندان ۱۰ هزار نفری تهران بزرگ تا پايان امسال يا سال آينده ساخته می شود، ولی بهره برداری کامل از آن به زمان بيشتری نياز دارد.» وی با بيان اين که «سياست جديد سازمان زندان ها ساخت زندان در مکان های خوش آب و هوا نيست» گفته که «زندان های جديد در خارج از شهرها ساخته می شوند، و اکنون عموم زندان ها در بيابان ساخته می شوند.» رئيس سازمان زندان ها همچنين گفته که وزارت مسکن دولت محمود احمدی نژاد «متولی ساخت زندان ها در کشور» است و «زندان های جديد پس از ساخت، تحويل سازمان زندان ها می شود» و در عوض «ساختمان زندان های داخل شهر به وزارت مسکن تحويل داده می شود.» غلامحسين اسماعيلی درباره «بازداشتگاه های درون شهری» نيز گفته است: «بازداشتگاه های درون شهری وظيفه نگهداری از متهمانی را دارند که حکم قطعی محکوميت آن ها توسط دادگاه صادر نشده» اما «زندانيان افرادی هستند که حکم محکوميت قطعی آنان صادر شده است و همانند بازداشتی ها درانتظار حکم قطعی خود نيستند.» تاکيد وزير علوم بر بومی گزينی و تفکيک جنسيتی دانشجويان روزنامه همشهری خبری کوتاه از تاکيد وزير علوم به اختصاص ۸۵ تا ۹۰ درصد ظرفيت دانشگاه ها به «بومی گزينی» منتشر کرده و از قول وی نوشته که «پذيرش ۸۵ تا ۹۰ درصد ظرفيت دانشگاه‌های کشور از اين پس بر اساس بومی گزينی انجام می‌شود.» به نوشته اين روزنامه، کامران دانشجو وزير علوم دولت محمود احمدی نژاد روز يکشنبه و در جريان سفر هيات دولت به استان گيلان تاکيد کرد که از اين پس «با گزينش دانشجو بر اساس "گزينش بومی محور" فقط ۱۰ تا ۱۵ درصد ظرفيت پذيرش دانشگاه ها شناور خواهد بود.» کامران دانشجو برای چندمين بار طی هفته های اخير بر تفکيک جنسيتی دانشجويان نيز تاکيد کرده، چنانکه روزنامه همشهری از قول وی نوشته است: «سال‌هاست کلاس‌های دانشگاه به صورت مختلط برگزار می‌شود، ما شاخص‌های غربی را قبول نداريم و درصدد هستيم دانشگاه‌های دختر و پسر را از هم جدا کنيم.»
 


ناتو می‌گوید حملات هوایی به منطقه‌ای در شرق افغانستان موجب کشته شدن دو تن از سرکردگان محلی طالبان شده است. به گزارش خبرگزاری آسوشیتد پرس، ناتو روز دوشنبه (امروز) در بیانیه‌ای اعلام کرد این حملات هوایی در روزهای جمعه و یکشنبه به دو استان مختلف در افغانستان صورت گرفته است.
 


جعفر کاظمی و محمدعلی حاج‌آقایی صبح دوشنبه (امروز) به اتهام "همکاری با سازمان مجاهدین" در تهران اعدام شدند. این دو نفر، از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته بودند و اتهام‌های آنها «محاربه» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» عنوان شده بود. همچنین امروز سه نفر دیگر به اتهام «تجاوز به عنف» ‌در زندان اوین به دار آویخته شدند. یک "قاتل سریالی" نیز روز دوشنبه در کرج در ملأ عام اعدام شد. به این ترتیب از بیست و نهم آذرماه تاکنون ۱۰۳ نفر در ایران اعدام شده‌اند.
 


وزارت خارجه آمریکا و همچنین یک مقام فلسطینی به خبرهای منتشرشده در شبکه تلویزیونی الجزیره واکنش نشان دادند. الجزیره روز یکشنبه اعلام کرده بود صدها سند محرمانه به دست آورده است که از مذاکرات صلح میان فلسطینیان واسرائیل در دهه گذشته درز کرده است. برپایه گزارش الجزیره، فلسطینیان به اسرائیل پیشنهاد کرده بودند در برابر برخی امتیازات، قسمت‌های زیادی از بیت‌المقدس شرقی را ضمیمه خاک خود کند. صائب عریقات، مذاکره کننده ارشد فلسطینی با «دروغ» خواندن این گزارش، آن را رد کرد. وزارت خارجه آمریکا نیز روز یکشنبه اعلام کرد که همزمان با بررسی صحت اسناد درز یافته، به تلاش برای یافتن راه حلی به منظور پایان دادن درگیری‌های فلسطینیان و اسرائیل ادامه خواهد داد.
 


آن پت‌وی، زن آمریکایی متهم به ربودن یک نوزاد، پس از گذشت ۲۳ سال از این ماجرا، روز یکشنبه خود را تسلیم پلیس آن کشور کرد. آن پت‌وی متهم است که در سال ۱۹۸۷ نوزادی ۱۹ روزه به نام کارولینا وایت را از بيمارستان ربوده است. به گفته مقام‌های قضايی آمريکا، خانم پت‌وی قرار است امروز (دوشنبه) به اتهام آدم ربايی در دادگاه فدرال شهر نيويورک حاضر شود. کارولينا وايت که اکنون زنی ۲۳ ساله است، در پی مشکوک شدن به هويت واقعی خود و خانواده‌ای که در آن بزرگ شده بود، بتازگی توانست والدين راستین خود را پس از گذشت بیش از دو دهه پيدا کند و به آنها بپيوندد.
 


در پی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در پرتغال در روز یکشنبه، آنیبال کاواکو سیلوا، رئیس جمهوری فعلی پرتغال، برای یک دوره دیگر در سمت خود ابقا شد. این انتخابات در حالی برگزار شد که کشور پرتغال با مشکلات اقتصادی روبه‌روست و دولت برای مقابله با کسری بودجه ، در صدد اجرای طرح ریاضت اقتصادی در آن کشور است.
 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به radiofarda-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به radiofarda@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته