-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/
با آن قد و اندام كوچك، صدای معمولی، دستان نحیف و چهره و گفتاری كه نشانی از قهرمانی نداشت و از كاریزمایی حكایت نمیكرد، با سماجتی شگفتانگیز و با آرامش و خونسردی و وقار و اتكا به خود، به رویارویی با آدمها و ایدههایی پرداخت كه در پی كسب هیولای قدرت مطلقه بودند. در سرتاسر دورانی كه فرهنگ به تبلیغات تبدیل میشد و كنترل اندیشههای آدمیان در دستور كار قرار میگرفت و كینهجویی همه را فرا گرفته بود او مرعوب نشد. در تقابل با گروههای متعارض، بارها به زمین خورد، اما هر بار بلند شد و هیچگاه به زانو درنیامد.
در برابر جریانهای نیرومندی كه در دوران حیات او شكل گرفت، از انقلابیگری تا غربستیزی، ناكجاآبادگرایی و چپگرایی و ... او اسطوره ضد جریان بود، ضد گفتمان مسلط. چه كسی جز او میتوانست در آن شرایط آشوبناك در برابر دانشجویان انقلابی بایستد و با طعنهای شور سادهدلانه آنها را به استهزاء بگیرد: «خط امام در جیب من است.» یا خود را در برابر هواداران دوآتشه شریعتی قرار دهد و گاه با گفتن این جمله كه «خوب، آقای مطهری مخالف شریعتی است. حالا چكار كنیم؟ بكشیمش؟» از مطهری در برابر آنان دفاع كند و گاه با ذكر اینكه «انتقام» و «امام امت» دو میراث عمده شریعتی است، به پیروان مفتون او نشان دهد كه چقدر از برخی از تاریكیهای ذهن شریعتی به تنگ آمده است.
چه كسی جز او میتوانست در مقام نخستوزیر انقلاب و در دوران رواج غربستیزی، از پشت صفحه تلویزیون به میلیونها بیننده هیجانزده خیره شود و نسبت خود را با غربیان مصداق آن سخن مشهور علی (ع) ذكر كند: «هر كسی علمی به من آموخت مرا بنده خود ساخت» و بعد با بیقیدی اضافه كند كه برایش اهمیتی ندارد به خاطر این حرف او را غرب زده بنامند، بله یك مصدقی با سابقه بود اما برخلاف او «اجنبی» را مسبب بدبختیهای ایران نمیدانست.
عقلسالاری و آزادیخواهیاش جایی برای لنینیسم و رمانتیسیسم باقی نگذاشته بود، و دهه ۴۰ و ۵۰ عصر رمانتیسیسم ایرانی بود و حرفهای بازرگان برای رمانتیكهای جوان كهنه و كسالت بار به نظر میرسید.
آسمان بالای سر خود را آبی میدید و فرق داشت با كسانی كه آن را سیاه میدیدند. به مخالفان خود و به كسانی كه با آنها درمیافتاد از آن بالا مینگریست و دنیا و آدمهایش را «كبود» نمییافت. همه را قربانی و خطاكار میدید و در دفاع از حقوق آنها تردید نمیكرد. به گفته صادق خلخالی: «دولت موقت تمام كوشش خود را به كار میبست كه حتی یك نفر، ولو ساواكی شكنجهگر هم اعدام نشود، زیرا آنها هم رژیم را مقصر میدانستند، نه شخصی را و این، همان فكر فراماسونی بود... و خدا میداند كه ما چه كشیدیم، تا توانستیم چند نفر از این مجرمین را اعدام كنیم.»
همراه با دوستش، یدالله سحابی، برای ممانعت از اعدام امیرعباس هویدا نزد رهبر انقلاب رفت. بازرگان خودش اهل گریه نبود اما كار سحابی به گریه كشید، اما نه حرفهای بازرگان و نه اشكهای سحابی سودی نبخشید. هویدا اعدام شد ولی تلاش بازرگان جنبههای انسانی او را مرتبت دیگری بخشید.
نامة تسلیتی كه در پی فقدان (آیت الله) سیدكاظم شریعتمداری به یكی از شیوخ قم نوشت قلهاش را رفیعتر و دستنیافتنیتر كرد. تا پیش از این نامه، از همصنفان آن مرجع پر آوازه كسی حاضر نشد با ذكر خیری از او خطر كند اما بازرگان در مكتوبی، ضمن گرامیداشت نام او به اولیای امر توصیه كرد در این مورد به علیبنابیطالب اقتدا كنند كه بر مرگ زبیر گریست و او را با احترام خاك و از خدمات گذشتهاش تجلیل كرد. سیاهه دفاع بازرگان از حقوق انسانها پایانی نگرفت.
آزادی و دموكراسی مهمترین مسالهاش بود و هرچه در توان داشت در تثبیت آن گذاشت. در توصیفی از حق آزادی، جملهای بر زبان راند كه در خاطرها ماند: «آزادی نه گرفتنی و نه دادنی است؛ آزادی یاد گرفتنی است.» از میان همه شرایط ساختاری دموكراسی او— بارها و بارها— منش و عادتهای ذهنی و رفتاری اعضای یك جامعه را بنیادیترین شرایط دموكراسی دانست و دههها كوشید تا این شرایط را در خود محقق كند و سالها تمرین كرد تا در موقعیتهای مختلف به شیوهای خاص عمل كند؛ شیوهای كه آن را دموكراتیك مینامند:
۱. شهروند جامعه دموكراتیك باید معترف به امكان خطا باشد. اگر انسانها خطا كار نبودند دموكراسی لزومی نداشت و یك دموكرات لازم است ذهن خود را طوری پرورش دهد تا هیچ موضعی را— از عقاید و آراء گرفته تا رفتار و اصول اخلاقی— بینیاز از تصحیح نیانگارد. بازرگان سالها و دههها از لزوم تلفیق دین و سیاست دفاع كرد. دین را منبع سعادت دنیوی دانست و آن را واجد آموزهها و روشهایی برای اداره جامعه یافت. اما چون وقوع خطا را در مهمترین عقاید خود ممكن میدید، در آخرین سالهای عمر به سادگی این هستة سخت عقاید خود را كنار گذاشت. بسیاری از دوستانش نتوانستند با او در این آخرین گامهای راه طی شده همراه باشند. دورش را گرفتند و به بازی با الفاظ دلخوش كردند: «آخرت و خدا، تنها هدف بعثت انبیاء» نه؛ «تنهایش» را حذف كنیم. آن «تنها» حذف شد و اما در متن و معنا تغییری پدید نیامد.
۲. یك دموكرات باید واقعگرا باشد و بازرگان در عصر ناكجاآبادگرایی، با واقعگرایی به دنبال تحقق آرمانهایش میرفت و این واقعگرایی به جای ناامیدی در او روح امید میدمید. او تغییر را نه از اعتقاد به آرمانی در ذهن، بلكه از نگاهی به واقعیت موجود آغاز میكرد. میدانست كه برای مسائل اجتماعی راهحل نهایی وجود ندارد و فرآیند بهبود نهادهای بشری را پایانی نیست و چون میدانست هرگز به آرمان و جامعه ایدهآل نخواهیم رسید، به زندگی در لوای حكومت ناقص اعتقاد داشت. از معدود كسانی بود كه توانسته بود میان آرمان و واقعیت تعادل ایجاد كند و این باعث میشد نه هیچگاه در راه رسیدن به آرمانهایش ناامید شود و نه هیچگاه واقعیت را از یاد ببرد و برای رسیدن به آرمانی هزینهای گزاف بر دموكراسیخواهان تحمیل كند و یا به روشهای خشونتبار توسل جوید.
در «سازگاری ایرانی» بهرهگیری از روشهای آمیخته به «زور» و «زود» را شیوه دیرینه ایرانیان برای رسیدن به اهداف اجتماعی خود دانسته بود و رمز شكست را هم در این دو مقوله میدانست، اما خودش همواره یك دموكرات بود: كسی كه ایدهها و روشهای دولتمردان را نمیپذیرد و برای تغییرات آرام و گام به گام تلاش میكند و در این راه هرگز امیدش را از كف نمیدهد: یك ناراضی پیوسته امیدوار.
۳. اما هیچ دموكراتی را نمیتوان پیدا كرد كه اهل سازش نباشد. سازشجویی از این اعتقاد ناشی میشود كه هر اجتماع، واجد منافع و گرایشهای متعارض انسانی است و به ندرت میتوان این تعارضها را چنان حل كرد كه همه را كاملا راضی كند. هیچ دموكراتی از «باید برود هیچ كس» سخن نمیگوید. دموكرات میكوشد برای اختلافها راهحلهایی بیابد كه گرچه رضایت كامل هیچكسی را جلب نمیكند، دستكم برای همه قابل تحمل است. یك دموكرات، میانهای با انقلاب ندارد و همیشه به راهحل میانه میاندیشد. بازرگان اما در زمانهای میزیست كه از سازش، به «تسلیم بیقید و شرط» تعبیر میشد و سازشكار، لقبی بود كه گروههای چپگرا (اعم از مذهبی و سكولار) به او داده بودند. به عبارتی ۴۰— ۳۰ سال زمان لازم بود تا برخی از مخالفان روش او— با صرف هزینههای گزاف— به بلوغ سیاسی بازرگان برسند و همان روش را پی بگیرند كه او دنبال میكرد. سازشجویی بازرگان اما روشن بود و با ریاكاری و دست برداشتن از اصول تفاوت داشت. او حاضر به پذیرش راهحلی بود كه تمام خواستههای او را ارضا نمیكرد و چنین پذیرشی تنها در یك مناسبات سیاسی توسعه نیافته به صرفنظر كردن از اصول، تعبیر میشد. این را آیتالله خوب دریافته بود كه یك بار درباره نخستوزیر منصوبش گفت: اگر سازشكار بود نخست، با من سازش میكرد.
او حتی بعد از پیروزی انقلاب باكی نداشت تا از روش خود كه متضمن شركت در انتخابات مجلس شورای ملی بود دفاع كند و آن را راهی مفیدتر و كمهزینهتر برای رسیدن به هدف معرفی كند. روشی كه سه ماه پیش از پیروزی انقلاب در پاریس با آیتالله در میان گذاشت. مشی سیاسی آیتالله و گروههای سیاسی دیگر البته مبتنی بر آشتیناپذیری بود و در آن شرایط كسی به نگرانیهای یك لیبرال پیر وقعی نمینهاد. اما مشی مصالحهجویانه بازرگان حتی تا روزهای آخر حكومت شاه ادامه یافت. تا جایی كه كوشید بختیار را روانه پاریس كند و او را به مصالحهای با آیتالله وادارد تا فرآیند تغییر حكومت، دستكم با صدمات كمتری انجام پذیرد و در این میان باكی نداشت كه شانس نخستوزیری خود را به خطر اندازد و بختیار، منتخب آیتالله واقع شود.
۴. اعتماد بازرگان به مردم ویژگی دیگر بازرگان بود. لازمه این اعتماد، البته ایمان او به خردمندی تودهها نبود. در مرام او جایی برای گزافهگویی از مردم وجود نداشت. هیچگاه نگفت كه هرچه مردم باور دارند یا هرچه مقرر میدارند صواب است. بلكه تنها معتقد بود مردم در درازمدت با افتادن و برخاستنهای مكرر راه رفتن را میآموزند و خطاهای خود را تصحیح میكنند و تنها با دموكراسی است كه مردم به چنین استعدادی نائل میشوند.
برخلاف شریعتی به تفكیك دموكراسی رأیها - دموكراسی رأسها معتقد نبود. از عقل سلیمی برخوردار بود كه مانع میشد آدمها را به بهائم تشبیه كنند. شریعتی ظاهرا معتقد بود: «رهبر انقلاب و بنیانگذار مكتب، حق ندارد دچار وسوسه لیبرالیسم غربی شود و انقلاب را به دموكراسی رأسها بسپارد.» اما بازرگان برخلاف او، سخت به این وسوسه مبتلا بود و میدانست بهرهگیری از دموكراسی مستلزم مهارت خاصی است كه تنها از طریق تمرین طولانی به دست میآید و مطمئنترین دموكراسی آن است كه با رشدی آهسته و توسط نسلهای مختلف شكل گرفته باشد.
۵. به علاوه، در مشی بازرگان عرصه سیاسی تنها محل تمرین برای دموكرات بودن نیست. در منظر او دموكراسی از خانه شروع میشود و چگونگی مناسبات در خانواده و تمرینهای درون خانه بهترین محل برای پرورش آدمهای دموكرات است. نرمش جویی، مصالحه، معترف بودن به خطا، اعتماد و امثال آن قبل از اجتماع باید در خانه و بازار و كارخانه و دانشگاه و اداره تمرین شود. اگر مجالی بود شاید ذكر مثالهایی از نحوه سلوك دموكراتیك او در میان خانواده و در محیط كار این نوشته را غنا میبخشید.
۶. جمعی عمل كردن، چارچوب فعالیت حزبی را محترم شمردن و رأی دیگران را در عمل ارزشمند تلقی كردن، خصیصه همیشگی او بود. به یاد بیاوریم دیدار او در پاریس با رهبر انقلاب را كه نه پیش و نه پس از دیدار— بهرغم اصرار عدهای— به صدور اعلامیهای از جانب او منجر نشد. خیلی ساده هرگونه اطلاعیه را به تصویب اعضای حزبی منوط كرد كه در تهران بودند و او نیز عضو آن حزب بود و و مقایسه كنیم عملكرد او را با رفتار مردان سیاسی آن دوره كه سالها از دموكراسی سخن گفته بودند: كریم سنجابی كه چه زود خود را باخت و بیتوجه به الزامات حزبی، اعلامیه تسلیم را در همان دهكده صادر كرد. شاید كه منصوب امام واقع شود و شاهپور بختیار كه در آن ۳۷ روز چه بازی ناشیانه غیردموكراتیكی انجام داد. به محض اینكه پیشنهاد نخستوزیری را از پادشاه گرفت به جبهه ملی و الزامات كار سیاسی مشترك پشت پا زد و برخلاف نظر حزب نخستوزیری شاه را پذیرفت و از حزب خود خواست دنبالهروی او باشد. و جلوتر برویم، حتی سید محمود طالقانی كه دیگر در جلسات حزب خود شركت نكرد اظهار داشت كه با توجه به موقعیت جدیدی كه در انقلاب برای او مهیا شده، نقش سیاسیای فراتر از نقش یك عضو حزب خواهد داشت.
۷. بردباری ویژگی دیگر بازرگان، در مقام یك دموكرات بود و این بردباری آنجا اهمیت مییابد كه فراموش نكنیم او عمیقا دیندار بود. بردباری دموكراتیك بازرگان در سطوح مختلف خود را نشان میداد: در تحمل آراء و عقاید دیگران و در بردباری نسبت به صورتهای مختلف زندگی انسانها. در پروژه سیاسی او جایی برای یك جور اندیشیدن و یك جور عمل كردن و یك جور زیستن نبود. در دوران مدیریتاش بر اداره آب تهران یك بهائی را به عنوان معاون خود برگزید و در دوران صدارتش صریحا میگفت حتی از معاونان وزرای زمان شاه نیز میتوان در دوران پس از انقلاب استفاده كرد، بیآنكه نحوه زیست آنها برایش اهمیتی داشته باشد. چنانكه در همان دوره، ماركسیستی را به استانداری كردستان گمارد.
چرخ نظام دموكراسی با این بردباریها میگردد و حذف یا نادیده گرفتن یك مخالف در مقام عمل— هر نوع مخالفی كه باشد— پایان عمر دموكراسی محسوب میشود. بازرگان در سرتاسر عمر خود مبشر عزمی بود برای زیستن با مخالف و صدای او از این حیث شریفترین آوایی بود كه تاكنون در این مرز و بوم پیچیده است. باور كردنی نیست كه چگونه او در بحرانیترین موقعیتها توانست این قدر ظریف و این سان ماهرانه نقش خود را در مقام یك دموكرات ایفا كند. صدای او البته در آن دوره در بازار صدایی كه راه افتاده بود گم شد. اما اگر مقیاس خود را كمی بلندتر بگیریم شاید بتوان او را كامیاب دانست. دستكم در مقام ارائه الگویی به یادماندنی از یك دموكرات واقعی و روشنفكری كه از پرنسیپهای خود عدول نمیكند و بردبار است و امیدوار و سازشجو.
* این مقاله بلند برای بازنشر در سی میل کوتاه شده است.
مسئولین کارخانه ایران خودرو یکی از کارگران شیفت شب کارخانه را که در قسمت حمل و نقل داخل کارخانه کار میکرد، با وجود بیماری شدید، در روز تعطیل (سه شنبه – اربعین حسینی) مجبور به کار کرده بودند و این کارگر پس از اینکه با وضعیت جسمانی بسیار سخت، چند سرویس را انجام داد، با خودرو به کارگرانی که برای زدن کارتِ ساعت در محلی جمع شده بودند، برخورد کرد که در نتیجه گروه زیادی کشته و زخمی شدند. این ویدئوی موبایلی از مراسم تشییع در یوتیوب منتشر شده است.
بر اساس آمار اعلام شده از سوی نهادهای رسمی، زنان کارتنخواب دو درصد از کل افراد کارتنخواب جامعه را تشکیل میدهند و متوسط سنی آنها 25 تا 45 سال است.
زنان کارتنخواب، زنگ خطری برای جامعه
پیدا کردن این زنان که در سرما و گرما زیر سقفها و پتوهای مقوائی پیچیده شدهاند کار سختی نیست؛ همینکه از خیابان امام خمینی به پایینتر را کمی بالا پایین کنیم، تعداد زیادی از آنها را میتوان یافت که کنار خیابانها دراز کشیدهاند و اگر خوابشان نبرده باشد، سیگاری بر لب دارند و مشغول کاری هستند تا شاید خوابشان ببرد.
هرچند در میان افراد جامعه بیشتر این طور جا افتاده که کارتنخوابها اکثرا مرد و معتاد هستند اما برخلاف این تصور و بنا به اعلام مسئولین، زنان هم تعداد زیادی از این کارتنخوابها را تشکیل میدهند.
در همین زمینه رییس کمیسیون فرهنگی- اجتماعی شورای شهر تهران، عادی شدن حضور زنان معتاد و کارتنخواب در کنار خیابان را زنگ خطری برای جامعه دانسته است.
مرتضی طلایی همچنین توضیح داده که «اگر تاکنون فقط میدانستیم که تعداد زنان معتاد قابل توجه است، حال این نگرانی را داریم که این زنان معتاد که شرایط نامساعدی را دارند، در سطح جامعه بیش از قبل به چشم میخورند و همه این موارد نشان میدهد که خانواده در جامعه ما دچار تزلزل شده است.»
سقفهای مقوائی در نبود سند جامعی برای رفاه اجتماعی
کارشناسان، دلایلی همچون کم بودن ظرفیت مراکز فعلی نگهداری کارتنخوابهای زن که متعلق به شهرداریست و افزایش روز افزون کودکان فراری و خیابانی را در این امر موثر میدانند.
علاوه بر این موارد، نبود سند جامعی برای رفاه اجتماعی، کم بودن مراکز مختلف حمایتی دولتی یا خصوصی و حتی سازمانهای مردم نهاد برای رسیدگی به زنان کارتنخواب به این معضل اجتماعی دامن زده است.
در چنین شرایطی تعداد این زنان روز به روز در حال افزایش است؛ زنانی که چه معتاد باشند چه نباشند، گرفتار نگاه افراد جامعه و هنجارهای آن هم هستند که گاهی باعث میشود سرپناههای کوچک آنها مورد هجوم برخی از افراد جامعه قرار بگیرد.
جای خالی مشارکت مردمی
عباس دیلمیزاده، مدیرعامل یکی از انجمنهای خیریه فعال در حوزه کارتنخوابها بوده که تنها سرپناه موجود در تهران برای اقامت شبانه زنان کارتنخواب در محلههای شوش، مولوی و دروازه غار محسوب میشد.
وی با اشاره به تعطیلی این مرکز به دلیل مشکلاتی که «مردم محله» به وجود آوردند، گفت: «آوارگی این زنها مسلما باعث گسترش بیشتر انواع آسیبهای اجتماعی خواهد شد؛ به همین خاطر متولیان درمان اعتیاد، باید سیاستشان را در قبال این زنها معلوم کنند که با حمایت از آنها موافقند یا نه؟.»
فرهاد اقطار، مدیرکل دفتر پیشگیری از اعتیاد بهزیستی نیز در همین زمینه میگوید: «سرپناه بر اساس تعریف علمی آن، باید نزدیکترین محل به پاتوق معتاد باشد و به همین دلیل انتقال چنین مرکزی به خارج از شهر کاملا اشتباه و بیمعناست. مردم باید بپذیرند که با انکار آسیبهای اجتماعی نمیشود آنها را پاک کرد و دیر یا زود خودشان هم گرفتار میشوند.»
از سوی دیگر بسیاری از این زنان از بیماریهای پوستی و عفونی رنج میبرند به گونهای که به گفته رسول خادم، عضو شورای شهر تهران، تعدادی از کارتنخوابها دچار بیماریهائی همچون هپاتیت و ایدز هستند اما بیمارستانهای وزارت بهداشت به دلیل عدم اعتبار، از پذیرش آنها امتناع میکند.
رییس سرای احسان کهریزک نیز با بیان اینکه اکثر مددجویان منتقل شده به این نهاد نیازمند درمان ارتوپدی و جراحی هستند، میگوید: «همه نوع بیماری را می توان میان کارتنخوابها پیدا کرد؛ از گال و شپش گرفته تا ایدز و هپاتیت.»
نگوئیم ولگرد، بگوئیم کارتنخواب
به عقیدهی محمد علی دادخواه، «از نظر قانون کارتنخوابی جرم محسوب نمیشود چون تکالیف دولتهاست که در خصوص تامین امنیت و بهداشت و فرهنگ افراد جامعه اقدام کنند و این برمیگردد به عدم اجرای تکالیف دولتها.»
این وکیل دادگستری همچنین تصریح کرده: «ذات ولگردی در نهایت به عنوان کسی که شغل و اقامتگاه مشخصی ندارد، قابل تعقیب است اما کارتنخواب کسیست که اجتماع نتوانسته شغل برایش تامین کند و این چیزی نیست که قابل تطبیق با مورد ولگردی باشد.»
معاون پژوهشی «موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی»، که ریاست آن را مصباح یزدی برعهده دارد، درنشستی با موضوع «بصیرت»، مدعی شد: «دشمن از طریق پروژه دین سازی به مقابله با نظام اسلامی آمده و به همین منظور بیش از هفت هزار دین را ساختند كه البته تمامی آنها ، نه دینهای سابق همانند مسیحی، یهودی، زرتشتی، بودایی و ...، بلكه دینهایی جدید و وارداتی است.»
احمد حسین شریفی در ادامه به شبكههای ماهوارهای قابل دریافت در ایران اشاره كرد و گفت: «درحال حاضر بیش از سه هزار شبكه ماهواره ای در ایران، قابل دریافت است.»
وی با ادعای این که «امروزه 85 درصد خوراك خبری دنیا توسط چند گروه خبری بسیار محدود، مانند رویترز، سی ان ان، الجزیره و ... تأمین میشود» گفت: «جالب این جاست كه ایران هر روز در صدر اخبار این بنگاههای خبری قرار دارد.»
شریفی با ادعای این كه غربیها تنها شعار آزادی را سر میدهند، اما در عمل به آن اعتقادی ندارند، به ایجاد «مشکل» توسط غرب برای پرس تیوی، العالم و سحر كه متعلق به جمهوری اسلامی است، اشاره کرد و مدعی شد: «دنیای غرب از خطر نرم جمهوری اسلامی ایران در هراس است.»
وی سپس با بیان این که «نكته مهم در جنگ نرم كه متأسفانه مسئولین ما نیز از آن غافل هستند، بحث سبك زندگی است» معماری امروز را مثال زد و گفت: «در بازارهای قدیمی ما، مساجد و حوزههای علمیه اش، شاخص بازار و هر شهر بود، اما امروزه بازارهای ما تبدیل به پاساژهایی شدهاند كه در عین بزرگی حتی یك مسجد در آنها یافت نمیشود.»
نماینده روسیه در ناتو خواستار بررسی حمله سایبری به تاسیسات اتمی ایران شد و هشدار داد که کرم رایانهای استاکسنت ممکن بود فاجعهای هستهای مانند چرنوبیل در بوشهر به راه اندازد.
دمیتری روگوزن سفیر روسیه در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی پس از نشست سفرای ۲۸ کشور عضو ناتو در بروکسل به خبرنگاران گفت: «این ویروس که بسیار سمی و بسیار خطرناک است، می تواند تبعاتی بسیار جدی به همراه داشته باشد.»
او استاکس نت را به «مین» تشبیه کرد و گفت: «این مینها میتواند به چرنوبیل جدیدی منتهی شود.»
به گفته وی استاکسنت که گفته میشود تاسیسات اتمی بوشهر را آلوده کرده، موجب تخریب سانتریفوژهای غنی سازی اورانیوم شده است.
وی با بیان این که «این موضوعی امنیتی است» تاکید کرد: «ما مصرانه خواهان بررسی آن در شورای ناتو-روسیه هستیم.»
صداوسیمای ایران هفته پیش به نقل از یکی از مسئولان شرکت روس اتم، سازنده روسی نیروگاه اتمی بوشهر، ادعای نفوذ استاکسنت به سیستمهای رایانهای نیروگاه اتمی بوشهر را رد کرد اما برخی رسانههای غربی گزارش کردند که به دلیل نفوذ استاکسنت به سیستم کامپیوتری نیروگاه اتمی بوشهر، این نیروگاه با مشکلات عمده فنی مواجه شده و به همین دلیل هم کارشناسان روسی از دولت خود خواستهاند تا رفع این مشکلات، از راهاندازی نیروگاه جلوگیری کنند.
مقامات ایران افزایش «فرار مغزها» و «موج خروج نخبگان علمی» از کشور به ویژه در پی سرکوب اعتراضات پس از انتخابات را انکار میکنند اما روزنامه جمهوری اسلامی روز پنجشنبه از قول معاون وزارت علوم نوشته است که «۸۰ هزار دانشجوی ایرانی در دانشگاههای خارجی تحصیل میکنند».
حسین نادری منش، معاون آموزشی وزیر علوم، با تائید «تحصیل نزدیک به ۸۰ هزار دانشجوی ایرانی در دانشگاههای خارج از کشور» ادعا کرده «این عدد نسبت به کل ظرفیت دانشجویی دانشگاههای داخل ایران زیر ۱ تا ۲ درصد است» و به همین دلیل «قابل توجه نیست».
وی با این ادعا که «هر سیستمی را با خروجی آن میسنجند» خروج نخبگان علمی از کشور را یک امتیاز مثبت دانسته و گفته: «روند کیفیت آموزش عالی در کشورمان به گونهای است که بسیاری از فارغالتحصیلان ما در دانشگاههای معتبر دنیا به راحتی پذیرش میشوند یا وقتی برای فرصت مطالعاتی در خارج از کشور هستند به آنها پیشنهاد فوق دکتری یا ادامه تحصیل و بورس داده میشود».
نادری منش با بیان این که «مردم ایران علاقه زیادی به ادامه تحصیل دارند اما بعضی از افراد در غربالگری قبول نمیشوند و به خارج از کشور عزیمت میکنند که این منطقی است ولی باید به کشورهایی مهاجرت کنند که دانشگاههای معتبر دارند».
وی در مورد عدم کسب رتبه قابل توجهی از سوی دانشگاههای ایران در رتبهبندی دانشگاههای دنیا در سالهای اخیر هم گفته: «بخشی از شاخصهای اکثر رتبهبندیها علمی و منطقی است؛ ولی مثلا دلیلی ندارد که تعداد مقالات در ساینس و نیچر که بخش عمده آن سیاسی شده و یا جایزه نوبل علمی که همه آن علم نیست مهم باشد.»
عبدالحسین روحالامینی که پسرش محسن روحالامینی به همراه رامین آقازاده قهرمانی، امیر جوادیفر و محمد کامرانی در جریان بازداشتهای پس از انتخابات در بازداشتگاه کهریزک کشته شدند به روزنامه خراسان گفته است که «پیگیری پرونده جنایت بازداشتگاه کهریزک باعث شد افرادی که روزگاری در بالاترین سمتهای قضایی مسئولیت داشتند تعلیق شوند و همین تعلیق شدن از مقام قضایی قابل تامل است، هر چند هنوز محاکمه صورت نگرفته و ما مجدانه پیگیر محاکمه آمران هستیم، ولی در نهایت حکم قانون را هرچه باشد میپذیریم چون نمیخواهیم ذرهای فراتر از قانون جلو برویم».
وی به صراحت از محمود احمدینژاد به خاطر انتصاب سعید مرتضوی به عنوان معاون خود و رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز انتقاد کرده و گفته: «واگذاری مسئولیت مهم دولتی به مرتضوی در واقع بیاحترامی به خون کشتهشدگان جنایت کهریزک بود.»
روحالامینی همچنین به طور ضمنی اطلاع دقیق آیتالله خامنهای از وجود بازداشتگاه کهریزک و انتقال بازداشتشدگان پس از انتخابات را تائید کرده و گفته: «فرزندان ما را ۴ روز قبل از شهادتشان به بازداشتگاه برده بودند در صورتی که مقام رهبری موافق بردن افراد به کهریزک نبود و چند روز قبل از جنایت پیغام داده بودند که حتی اگر مکانی برای نگهداری بازداشتشدگان ندارید آنان را آزاد کنید اما آقایان به موقع اقدام نکردند که مراجع مربوط باید این مسئله را پیگیری کنند».
بر اساس گزارشی که گاردین منتشر کرده رییس جمهور تشکیلات خودگردان فلسطین تلاش کرده یک فعال اقتصادی را متقاعد کند که برای تاسیس یک ایستگاه رادیویی برای معترضان پس از انتخابات بحث برانگیز ایران، میلیونها دلار هزینه کند.
صائب عریقات مذاکره کننده ارشد سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) در دیدار با جرج میچل فرستاده آمریکا در خاورمیانه، این اقدام محمود عباس را نشانهای از پشتیبانی مقامات فلسطینی «از اهداف استراتژیک آمریکا در منطقه» عنوان کرده و آن را مثالی از مقابله با نقش ایران در حمایت از حزب الله و حماس دانسته است.
عریقات در اکتبر 2009 (مهر 88) به میچل گفته :«احمدینژاد در غزه و لبنان است و دول عربی کاری نمیکنند. میدانید که ابومازن (محمود عباس) از یک فعال اقتصادی خواسته مبلغی را برای تاسیس یک رادیو به موسوی پرداخت کند.»
عریقات در دیدار با مشاور امنیت ملی ایالات متحده، ژنرال جیمز جونز، میزان مبلغ درنظرگرفته شده را این گونه اعلام کرده است: «10 روز پیش باید یک فعال اقتصادی فلسطینی را متقاعد میکردیم که 50 میلیون دلار به موسوی بدهد تا یک ایستگاه رادیویی داشته باشد.»
گاردین از منابعی در اپوزیسیون ایران نقل کرده که ایرانیها برای بهرهبرداری از ارتباطات دیرین با ساف دست به تلاشهایی زدهاند اما با شکست مواجه شدند.
عریقات همچنین با ایراد انتقاداتی علیه رفتار دول عربی در قبال آمریکا گفته: «اگر دیگر کشورها فکر میکنند میتوانند از حماس به عنوان یک برگ برنده استفاده کنند، ما نیز با آنها همین کار را خواهیم کرد. اینجا یک بنگاه خیریه نیست. ایران دارد بازی میکند و حماس را هم به عنوان برگی در دستانش به کار میگیرد.»
خبرآنلاین به جمع بندی واکنش نمایندگان مجلس به نامه اخیر احمدی نژاد اقدام کرده و مهمترین محورهای اظهارات نمایندگان را در جدولی گردآوری کرده است.
برگزیده این واکنشها در ادامه آمده است.
حسن غفوری فرد (تهران): برای اولین بار بعد از انقلاب یک رییسجمهور به چنین نامهنگاری اقدام میکند. ایشان نمایندگان را در مقابل ریاست مجلس و ریاست قوه قضاییه قرار دادهاند؛ در حالی که وظایف رییسجمهور، مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام، همه در قانون اساسی به طور دقیق عنوان شده است. آنچه رییسجمهور در نامهی خود به آن اشاره کردهاند، قانونگذاری نیست بلکه مجمع تشخیص مصلحت باید اعلام کند که آیا مصوبهای که مجلس بر آن اصرار دارد و شورای نگهبان آن را خلاف قانون اساسی یا خلاف شرع میداند لازمالاجرا هست یا نه.
حسین نجابت (تهران): نظراتی که آقای احمدی نژاد در مورد برنامه پنجم توسعه داشتند با دستورهای رهبری تامین شد و دیگر ضرورتی به این نامه نگاری وجود نداشت بنابراین مجلس هم همین پاسخ را خواهد داد.
سید مصطفی طباطبائی نژاد (اردستان): طبق قانون اساسی مجلس در هر کاری میتواند دخالت کرده و قانون تصویب کند. بحثهایی که آقای احمدینژاد در نامهاش به نمایندگان مطرح کرده جایگاه قانونی ندارد. این کار درستی نبود که رئیس جمهور در ساعات پایانی کار مجلس، با ارسال نامه به نمایندگان، عملکرد برخی ارکان کشور را زیر سوال ببرد.
عباسعلی نورا (زابل و زاهک): مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای نگهبان قانون اساسی نهادهایی هستند که زیر نظر مستقیم رهبری اداره میشوند. رییس جمهور اگر واقعا قصد رفع این اختلافات را دارد بهتر است بجای تشویش ذهن مردم در شرایط حساس کنونی در جلسات مجمع تشخیص شرکت کند یا منتظر اعلام نظر رهبری در خصوص این نهادها باشد.انگیزه رییس جمهور و اطرافیان او از رسانهای کردن این اختلاف نظرهای کوچک برای اصولگرایان مشخص نیست.
حسین سبحانی نیا (نیشابور): وقتی قانونی از سوی شورای نگهبان تصویب میشود به این معناست که این قوانین برخلاف نظر رهبری و قانون اساسی نیست لذا مجلس وظیفه دارد برای اینکه این شبهات در افکار عمومی باقی نماند، به این نامه پاسخ مستدل دهد.
علی عباسپور (تهران): اینکه رییس جمهوری نامهای را به نمایندگان ارسال میکند در صورتی که مشکل اصلی ایشان با قوه قضاییه و مجمع است، جایگاه قانونی ندارد. اعضا و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب رهبری هستند و مجمع نیز در موارد ارجاع شده برنامه پنجم توسعه، با توجه به نقطه نظرات رهبری عمل کردند.
عیسی جعفری (بهار و کبودر آهنگ): رئیس جمهور با استفاده از اصل 110 قانون اساسی باید به جای رسانهای کردن این موضوع به رهبری مراجعه کرده و منتظر نظر ایشان درخصوص این اختلافات باشد. بزرگنمایی مشکلات جزئی میان قوا نه تنها هیچ سودی برای کشور ندارد بلکه فضای مساعدی برای سوءاستفاده بیگانگان از مشکلات احتمالی در داخل کشور فراهم میکند.
سعد الله نصیری (زنجان و طارم):اینگونه نامهنگاریها به طور قطع برای نظام هزینه دارد و تا زمانی که راهی به عنوان گفتوگو وجود دارد دیگر نیازی به نامهنگاری نیست.
علی بنایی (قم): من این نامه را در شأن و جایگاه رئیس جمهور به عنوان رئیس قوه مجریه نمیدانم و مثالهایی که در آن مطرح شده نیز جنبه و مستندات حقوقی ضعیفی دارد.
یونس موسوی (فیروزآباد): بهتر این بود که آقای احمدینژاد به جای نگارش نامه سرگشاده به مجلس، با آقای لاریجانی در یک محفل صمیمی گفتوگو میکرد. رسانهای کردن مشکلات کشور از سوی سران قوا موجب خرسندی دشمنان انقلاب خواهد شد.
محمد علی رضایی (تربت حیدریه): عملکرد مجلس مطابق قانون است، طبق قانون اساسی تشخیص تطبیق مصوبات مجلس با قانون اساسی به عهده شورای نگهبان است و اگر مجلس و شورا بر سر مصوبه ای اختلاف نظر داشته باشند تصمیم گیری در خصوص آن به عهده مجمع تشخیص مصلحت نظام است اما گویا رییس جمهور به قانون اساسی ایراد دارد. در شرایطی که کشور با مشکلات داخلی و خارجی متعددی رو به روست دامن زدن به اینگونه اختلافات نه به صلاح رئیس جمهور است نه به صلاح قوای دیگر.
دکتر شجاعی پزشک کشیک اورژانس تهران خبر داد: «در ساعت 4:30 دقیقه صبح امروز (پنجشنبه) امدادگران اورژانس از طریق تماس شهروندی در جریان گازگرفتگی در خوابگاه دختران فدراسیون کاراته در سالن کبکانیان واقع در مجتمع ورزشی شیرودی قرار گرفتند.»
وی با بیان اینکه پیش از رسیدن اورژانس تعدادی از مصدومان این حادثه به وسیله یک دستگاه مینیبوس متعلق به ورزشگاه به بیمارستان فیروزگر منتقل شدند، گفت: «امدادگران اورژانس تنها یک مسموم این حادثه را به بیمارستان منتقل کردند.»
اکبر اکبری، فرمانده آتشنشانی نیز با اعلام این که «پیش از رسیدن آتشنشانان 27 ورزشکار مسموم به مرکز درمانی منتقل شده بودند» علت حادثه را استفاده از بخاری گازی با دودکش نامناسب اعلام کرد.
وی افزود: «آتشنشانان پس از بررسی محل حادثه و استفاده از دستگاه گازسنج متوجه نبود جریان هوای تازه شدند.»
آنگونه که خبرآنلاین نوشته آخرین اخبار حکایت از بهبود دختران حاضر در اردوی تیم ملی کاراته دارد. چندی پیش به دلیل سهلانگاری در بازیهای آسیایی گوانگژو یکی از قهرمانان زن کاراته ایران از ماشین پرت شد و شانس حضور در مسابقات را از دست داد.
رسانههای همگانی بریتانیا به نقل از سخنگوی کاترین اشتون، نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجی و سیاست امنیتی، اقدام روزنامههای ایران در تغییر عمدی در عکسهای خانم اشتون را نامناسب دانستهاند.
هفته گذشته، دور دیگری از مذاکرات هسته ای ایران و گروه 1+5 در استانبول برگزار شد که نمایندگی ایران را سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، و نمایندگی طرف مقابل را کاترین اشتون بر عهده داشتند.
در تصاویر مخابره شده از این مذاکرات، خانم اشتون، بلوز و شلوار تیره رنگ و کتی به رنگ روشن بر تن دارد و در فاصلهای نسبتا دور، در کنار آقای جلیلی ایستاده و یا با او در حال حرکت است.
رسانههای ایران، ظاهرا با هدف مقابله با بدحجابی خانم اشتون، با دست بردن در تصاویری که از این ملاقات منتشر کردند، یقه بلوز کاترین اشتون را تا زیر گلوی او بالا کشیدند به نحوی که هیچ قسمتی از سینه نماینده عالی اتحادیه اروپا در معرض دید قرار نداشت.
به نوشته روزنامه بریتانیایی دیلی تلگراف، سخنگوی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفته که خانم اشتون «پوششی مناسب بر تن داشت و لباس یقه بازی نپوشیده بود.»
به گفته سخنگوی کاترین اشتون «در ایران، بسیاری از زنان در حجاب کامل هستند اما این مذاکرات، مذاکراتی بین المللی بود که در کشور ثالث برگزار میشد.»
در تصاویری که از ملاقات این دو نفر منتشر شده خانم اشتون، ظاهرا به منظور جلوگیری از بروز هرگونه شبهه تماس فیزیکی با آقای جلیلی، دستهایش را کاملا پشت خود مخفی کرده است.
به گزارش رسانههای بین المللی، خانم اشتون در جریان ملاقات با نماینده جمهوری اسلامی، آداب مورد نظر او را کاملا در نظر داشت و از جمله، در تمام مدت، فاصله بین خود و آقای جلیلی را حفظ کرد.
دستکاری رسانههای ایران در تصاویر بانوان، به منظور انطباق این تصاویر با ضوابط پوشش مورد نظر حکومت، امری رایج است و گاه از آن با عنوان «اسلامی کردن» عکسها نام برده میشود.
دو کارگردان سرشناس ایران، به طور جداگانه از فضای حاکم بر جشنواره فجر انتقاد کردند.
علیرضا داودنژاد که با فیلم سینمایی «مرهم» در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد، معتقد است پذیرفته شدن فیلمش در بخش «نوعی نگاه» کاملا سیاسی است و نگاه سیاسی به مراتب مضرتر از نگاه تجاری است.
به اعتقاد وی، ایجاد بخشهای جدید در جشنوارهها وابسته به سلیقه مدیران بوده و قرارگرفتن آثار در این بخشها نیز نشأت گرفته از نگاه سلیقهای مدیران سینمایی است.
داودنژاد گفت: «نگاه صرفا تجاری ممکن است سینما را در سطح پایین نگه دارد اما نگاه صرفا سیاسی سینما را از چشم مردم میاندازد.»
همچنین عبدالرضا کاهانی یکی دیگر از کارگردانان نیز که ساخته آخرش «اسب حیوان نجیبی است» در بخش خارج از مسابقه جشنواره فجر انتخاب شده در نامهای خطاب به مدیر کل اداره نظارت و ارزشیابی نوشت:
«یادتان هست دو هفته پیش گفتید «اسب حیوان نجیبی است» را سریع برسان، چون جزو فیلمهایی است که تنور جشنواره را گرم میکند!؟ و من در جواب گفتم مگر فیلم من بخاری است!؟ حتما یادتان رفته. شما اساسا آن چه را به نفعتان نیست یادتان میرود. برای همین از این پس حرفهایم را مکتوب و از طریق رسانهها مطرح میکنم.
حالا فیلم من دست شماست و آن را انتخاب کردهاید! تردید هم ندارم به گرمای جشنوارهتان خواهد افزود. اما من هم مثل شما نیاز به بخاری دارم و قرار نیست خانه من سرد باشد، خانه شما گرم! قرار نیست بعضیها نقش تنور را بازی کنند و بعضی دیگر که موظف به ساخت فیلمهای سفارشی و خنثی هستند، نان داغ تنور را بخورند! پس برای این که بازی دوطرفه باشد ذکر سه نکته را ضروری میدانم:
1-با توجه به این که فیلمنامه کامل را مطالعه کردهاید و ما برای تک تک فریمهای فیلم متحمل هزینه شدهایم، حذف یک کدام از آن فریمها هم برایم ممکن نیست.
2-جواب نهاد معترض شده به فیلم را وظیفه جنابعالی میدانم، زیرا برای ساخت فیلم از شما مجوز گرفتهام و شما قانونا متعهد هستید سوءتفاهم به وجود آمده را برطرف سازید. من همین که باید جوابگوی وزارت ارشاد باشم برایم کافی است.
3-قرار نیست همیشه شما ببرید. یک چیزی هم به ما بدهید و آن میتواند پروانه نمایش داخلی و خارجی فیلم باشد. منظورم همان مقوای دوجداره معروف است. با دریافت همان مقوا من هم مثل شما گرم خواهم شد و آن وقت میتوانید در هر کجای جشنواره، اعم از نوعی نگاه، چند جور نگاه یا اصلا بدون نگاه فیلم مرا نمایش دهید.
احتمالا خواهید گفت درگیر جشنواره هستید و امکان برگزاری جلسات پروانه نمایش نیست. اشکالی ندارد.
میتوانید به طور شفاهی به رسانهها اعلام کنید نمایش عمومی فیلم چه در داخل و چه در خارج از کشور بلامانع است. این هم حکم همان مقوای دوجداره را دارد.
در پی حادثه مرگبار در ایرانخودرو که بر اثر فشار کاری وارده بر یکی از کارگران بوقوع پیوست، اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری طی بیانیهای از عدم واکنش و پاسخگویی مسئولان ابراز شگفتی کرد.
این بیانیه می گوید: «کارگران معدنی در شیلی که در زیر زمین حبس شده بودند، طی چند ماه کار شبانه روزی از فاصله صدها متر زیر زمین سالم بیرون آورده شدند و در آن حادثه رئیس جمهور شیلی حاضر و ناظر عملیات نجات بود، اما در ایران بارها معادن و کارخانجات ما دچار حادثه میشوند و تعدادی از کارگران جان میبازند و رسانههای ما در حد گفتن یک حادثه کوچک از آن میگذرند و مسئولی راجع به آن کنجکاوی نمیکند، بیانیهای حداقل به بهانه دلجویی ازکسی صادر نمیشود انگار این گونه وقایع طبیعی است.»
همچنین معاون دبیر كل خانه كارگر تهران با ابراز تاسف از این حادثه گفت: «مطابق قانون، كارفرما نمیتواند بدون پیمان دسته جمعی معتبر برای كارگران بیش از دو ساعت اضافه كاری تعیین كند.»
مسئولین کارخانه ایران خودرو یکی از کارگران شیفت شب کارخانه را که در قسمت حمل و نقل داخل کارخانه کار میکرد، با وجود بیماری شدید، در روز تعطیل (سه شنبه – اربعین حسینی) مجبور به کار کرده بودند و این کارگر پس از اینکه با وضعیت جسمانی بسیار سخت، چند سرویس را انجام داد، با خودرو به کارگرانی که برای زدن کارتِ ساعت در محلی جمع شده بودند، برخورد کرد که در نتیجه چندین نفر کشته و زخمی شدند.
تجمع اعتراضی کارگران شرکت ایران خودرو نسبت به این مسئله و مطالبه آنها جهت پاسخ خواهی از مسئولین شرکت، با برخورد خشونت بار نیروهای امنیتیِ مستقر در محل مواجه شده است.
بر اساس برآوردها،12 میلیون ایرانی تا پایان امسال 62 میلیارد نخ سیگار استعمال میکنند.
رئیس اداره مبارزه با قاچاق شرکت دخانیات ایران از قاچاق 35 درصدی سیگارهای موجود در بازار کشور خبر داد و گفت: «65درصد سیگارهای قاچاق، از مرزهای غربی وارد می شود.»
به گفته مصطفی کربلایی، «پارسال 18 میلیارد نخ سیگار قاچاق وارد کشور شد که این رقم امسال افزایش پیدا کرده است.»
سپس وی ابراز امیدواری کرد که با توجه به اقدامات گسترده دستگاههای مسئول در زمینه مبارزه با قاچاق کالا، سال آینده قاچاق کالای دخانی به کمتر از 15 درصد برسد.
همچنین وی گفت: «از ابتدای امسال تاکنون حدود 500 میلیون نخ سیگار در کشور کشف شد که نسبت به آمار پارسال 70 درصد افزایش نشان میدهد.»
پیش از این نیز جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات ایران اعلام کرده بود: «هزینه ای که افراد سیگاری در ایران هر روز بابت دود کردن سیگار پرداخت می کنند بیش از 10برابر پول مصرف نان در کشور است.»
خبرگزاری دولتی ایرنا به نقل یک منبع مطلع، از دستگیری دو عضو وابسته به القاعده در سردشت خبر داد.
این منبع مطلع که خواست نامش فاش نشود، روز پنجشنبه به ایرنا گفت: «این دو نفر که نعمت و ناصر نام دارند از دو روز گذشته توسط سربازان گمنام امام زمان دستگیر شده و هم اکنون در بازداشت به سر میبرند.»
وی افزوده که «از این افراد تعدادی جزوه و کتاب در خصوص وهابیت به دست آمده است.»
مقامهای جمهوری اسلامی اوایل دی ماه نیز اعلام کرده بودند که هفت عضو القاعده در شهرستان سردشت دستگیر شدهاند.
به گزارش ایرنا، این افراد بهمن امسال شناسایی شده و تحت پیگرد قانونی بودند که به دستور مراجع قضایی دستگیر شدند.
مسئول روابط عمومی سازمان آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد اعلام کرد که به دلیل برگزاری یک دوره آموزشی با نام «بصیرت افزایی»، مدارس ابتدایی شهرستان بویراحمد تعطیل اعلام شده است.
این دوره آموزشی برای مدیران و معلمان مقطع ابتدایی مدارس ابتدایی شهرستان بویراحمد برگزار شده است.
به گفته حمداله خواهشنیک، بارش برف و باران دلیل تعطیلی مدارس ابتدایی شهرستان بویراحمد نبوده است.
وی، تعداد دانشآموزان مقطع ابتدایی شهرستان بویراحمد را بیش از 15 هزار دانش آموز ذکر کرد که از این تعداد 28 هزار دانش آموز در مناطق شهری و مابقی در روستاها سکونت دارند.
دمیتری مدودف رئیس جمهوری روسیه در همایش اقتصادی داووس اعلام کرد که ایران باید تردیدهای جامعه بینالمللی نسبت به ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای خود را از بین ببرد.
مدودف اظهار داشت: «ایران باید تردیدهای جامعه جهانی نسبت به برنامه هستهای خود را از بین برده و ما را متقاعد کند که این برنامه ماهیتی صلحآمیز دارد.»
وی افزود: «روسیه از تمامی امکانات استفاده خواهد کرد تا گفتگوی دشواری که در حال حاضر انجام میشود، با موفقیت به اتمام برسند.»
مدودف همچنین یادآوری کرد که اخیرا طی تماسی تلفنی این مسئله (برنامه هستهای ایران) را با محمود احمدینژاد بررسی کرده است.
رئیس جمهوری روسیه اظهار داشت که در این تماس تلفنی، احمدینژاد در خصوص متقاعد کردن جامعه جهانی به صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران با وی موافق بوده است.
سازمان دیدهبان حقوق بشر در گزارش جهانی سال ۲۰۱۱ اعلام کرد آمار بالای اعدامها و هدف قرار دادن فعالان حقوق بشر به خصوص وکلا در ایران نشان دهنده تعمیق بحران حقوق بشر در این کشور پس از انتخابات ریاست جمهوری است.
در گزارش ۶۴۹ صفحهای این سازمان که بیست و یکمین نشریه سالیانه در مورد وضعیت حقوق بشر در سراسر جهان است، به بررسی موانع اساسی حقوق بشر در بیش از ۹۰ کشور در جهان از جمله ایران پرداخته است.
در این گزارش آمده که در ایران و از ماه نوامبر ۲۰۰۹ تاکنون، مقامهای مسئول بیش از ۱۳ نفر را به جرم مبهم محاربه یا دشمنی با خداوند پس از محاکمه در دادگاههای انقلاب که از نظر قانونی اشکال داشته، اعدام کردهاند.
این گزارش میافزاید در سال ۲۰۱۰، دولت ایران همچنین به آزار، بازداشت، زندانی و محکوم کردن عدهای از وکلا که از حقوق دیگران دفاع میکردهاند، اقدام کرد.
سارا لی ویتسون مدیر بخش خاورمیانه در سازمان حقوق بشر میگوید: «طناب دار به دور گردن فعالان حقوق بشر در ایران هر روز تنگتر میشود.»
وی ادامه داد: «سرکوب دولت از ساکت کردن مردم معترض در خیابانها پس از انتخابات عبور کرده و اکنون دولت ایران دست به تلاشی سراسری در خاموش و خنثی کردن جامعه مدنی فعال ایران و تحکیم ستونهای قدرت زده است.»
در بخش دیگری از این گزارش به نحوه محاکمه کسانی اشاره شده که متهم به اقدام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی شدهاند که به اعتقاد سازمان دیدهبان حقوق بشر «محاکمه این افراد در دادگاههای انقلاب ایران با استانداردهای جهانی محاکمه منصفانه مطابقت ندارد.»
خانم ویتسون در این گزارش گفته که «مقامهای ایران هیچ احترامی برای جان انسانها قائل نیستند، چه در خیابانهای شهرهای ایران بعد از انتخابات و چه پشت دیوار زندانهای این کشور»
وی افزود: «بر طبق روند جاری مقامات ایران به سادگی بیش از ۱۰۰۰ زندانی را قبل از اتمام سال ۲۰۱۱ به قتل خواهند رساند.»
سازمان دیدهبان حقوق بشر در این گزارش از دولت ایران خواسته تا هر چه سریعتر به اجرای احکام اعدام پایان دهد.
این سازمان همچنین معتقد است که بازداشت و آزار وکلای مدافع در سال ۲۰۱۰ با هدف مرعوب و محدود کردن آنها در دفاع از زندانیان سیاسی صورت گرفته است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر