-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

Posts from Khodnevis for 01/30/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



مردی یک تنه مقابل ماشین پلیس ضد شورش می‌ایستد، مصر، ۵ بهمن ۱۳۸۹
 


علیه سیاست‌های انحصار‌طلبانه خبری و مغرضانه بی‌بی‌سی اجتماع کنید!

 

 

گروهی از یهودی‌های مقیم انگلیس پس از گزارش «مغرضانه» رسانه‌های انگلیسی علیه جنگ غزه، دست به کار شدند و تجمع گسترده ای را در لندن ترتیب دادند. سوال اینست که چرا اپوزوسیون ایرانی اینقدر منفعل شده است؟ چطور است از روز اول شکل‌گیری تجمعات خیابانی به این رسانه اجازه داده شده تا حقایق جاری در خیابان های تهران را به گونه‌ای متفاوت و به نفع جریان اصلاحات انعکاس دهد. در کنار این مسایل به وضوح کلیه حرکت‌های مستقلی که در چارچوب رفتاری اصلاح‌طلبان قابل هضم نبوده است، یا در حاشیه قرار گرفته‌اند یا به نحو جانبدارانه‌ای سانسور شده‌اند. حتی جالب است بدانید که جسارت این رسانه به حدی شده است که به تشخیص خود آن بخش‌هایی از سخنان اصلاح‌طلبان را که ممکن است به ضرر وجهه آنان تمام شود یا سخنرانی‌هایی خاص که ممکن است اثر تخریبی بر وجهه اصلاحات داشته باشد را یا حذف می‌کند یا در حاشیه قرار میدهد! آخرین موردی که در ذهن دارم سخنان محمد خاتمی در  در دیدار با جمعی از اساتید دانشگاهی و اعضاء جامعه پزشکی

 

در فرازهای از صحبت های گهر بار ایشان میخوانیم:

 

وی در بخشی از اظهارات خود تاکید کرد:«نگرانی‌ام از این است ما در این موقعیتی که هستیم، خدای نکرده به خاطر رفتارهای نادرستی که هست خیزش بعدی که بروز و ظهور پیدا می‌کند دیگر به طرف اسلام و نظام اسلامی نباشد.»

 

رئیس بنیاد باران با بیان اینکه « تدبیر حکم می‌کند منتقدان و معترضان معتقد به اصل نظام تقویت شوند»، گفت:« باید شخصیت‌های با سابقه ولو معترض ؛ سرمایه‌ای به حساب بیایند که پیرامون آنان بخش عظیمی از نیروهای جوان جامعه که به هر حال اعتراضی هم دارند جمع شوند و در کنار اصل نظام و انقلاب و راه امام بمانند.»

 

رئیس دولت اصلاحات با اشاره به مباحث مطرح شده از سوی او، تصریح کرد:« اگر حرف و حدیثی هست دعوا بر سر قدرت نیست ما خودمان مطرح نیستیم و اگر نگرانی هست این نیست که بنده در عرصه نیستم و کس دیگری در عرصه مسدولیت است؛ نگرانی از این است که خدایی نکرده این نظام و انقلاب لطمه بخورد.»

 

وی ادامه داد:«اینکه ما اینقدر به انتخابات و اهمیت آن تاکید می‌کنیم و می‌گوییم راه برون رفت از بحران این است که ما بتوانیم به یک اجماعی برسیم که انتخابات به گونه‌ای برگزار شود که مردم احساس کنند رایشان موثر است و آزادانه می توانند رای بدهند و هر کسی را خواستند می‌توانند انتخاب کنند در چارچوب همین قانون اساسی، چیزی علاوه بر این گفته نشده.»

 

این نظام سرمایه بزرگی است؛هزینه زیادی برای آن داده شده است.انقلاب ما بزرگ بوده ما همین را می‌خواهیم ولی این رفتارها ممکن است سبب شود كه خدای ناكرده جهت آینده به خارج از نظام متوجه شود.
ممکن است با این محدود کردن ها و مشکل درست کردن‌ها کسانی از دور و برو اطراف کسانیکه به اصل نظام اعتقاد دارند از اصل نظام دفاع می‌کنند ولی نسبت به مسائل انتقاد دارند پراکنده و مایوس بشوند، اما به دامن حکومت نخواهند افتاد بلکه به دامن کسانی می افتند که اصل را قبول ندارند.

 

 

 

در کنار اینها حضور مسعود بهنود با آن کارنامه [...] در روزآنلاین و در وقایع پس از عاشورا، حضور افرادی نظیر حسین باستانی که به خوبی به یاد دارم که در عاشورای حسینی امسال با چهره‌ای اخمو و لباسی سیاه طلب خون حسین را از ملت می‌کرد در این رسانه بارها و تعامدا تحلیل هایی به نفع جناح اصلاح طلب ایران ارائه داده اند. من از پرداختن به حدسیات در سیاست‌های دولت فخیمه بریتانیا پرهیز می‌کنم اما اگر اپوزوسیون ایرانی نتواند بر علیه رسانه‌هایی از این دست حرکتی فراخور انحصار‌طلبی آنها انجام ندهد بیم آن میرود که تصویری نادرست از جنبش سبز سیاست گذاران غربی و افراد ناآگاه تر داخلی را در مورد اهداف جنبش سبز دچار فریب سازد.


 


اعتصاب عمومی: الشعب یرید اسقاط النظام



 در شرایطی که دیکتاتورهای حاکم بر ایران از جنبش مردم کشورهای عربی اعلام حمایت می‌کنند ما باید به استقبال این پدیده سرخ برویم. آنها به خوبی می‌داند حتی اگر امواج این سونامی به ایران نرسد بازهم سلطنت اسلامی همچون تخته پاره‌ای در دریای دموکراتیزم خاورمیانه غرق خواهد شد. سقوط نظام ولایی به هر صورت اجتناب ناپذیر است.


دموکراتیزم، بر خلاف لیبرالیسم، نیروی‌اش را نه از دولت‌مردان غربی بلکه از دموس(مردم) می‌گیرد و آنها که هنوز دم از اصلاحات می‌زنند و در مذمت انقلاب می‌نویسند در همان دستگاه دولتی غرب باقی خواهند ماند و مردم به آنها وقعی نخواهند نهاد چه اینکه در جریان نسخه پیچی پارسال برای جنبش سبز هم همین‌گونه شد. آنها بهتر است در همان راهروهای پارلمان‌های غربی انتظار بکشند و مزاحم مردم نشوند.


موج دموکراتیزم در خاورمیانه به‌راه افتاده است و در برابر جبر آن از دست هیچ کسی کاری ساخته نیست. گرچه این موج از ایران «سبز» شد اما در سرزمین ابن خلدون« گل» داد و به بار نشست و حالا به سرزمین ابوزید رسیده است. بدذوقان سال‌هاست(حداقل سی سال) درباره «گل انقلاب» بدگویی کرده‌اند و آنرا چ عقل معرفی کرده‌اند. رمان‌ها در این مورد نوشتند و کثیف‌ترین مورد آن پیش داوری‌های لیبرال‌ها در«قلعه حیوانات» نوشته جوج اورول بود. در این رمان نیروی مولد جامعه را «گاو» و روشنفکران حامی کارگران «خوک» و روشنفکران انتقادی را «خر» نامیده است(نام بنیامین در این رمان بدون تردید اشاره به والتر بنیامین و مکتب فرانکفورت است). در این رمان هنر یک‌سره در خدمت سلطه‌گران معرفی شده است(موز الهه هنر است ، در در این رمان «موزس»). امروز دیگرباره انقلاب در دستور کار قرار گرفته است اما معنای این دستورکار چیست؟


دموکراتیزم، بازگشت به سرچشمه‌های روشن‌گری قرن هجدهم، انقلاب فرانسه و ژاکوبن‌هاست. شب پست‌مدرن اکنون به تکرار مدرنیته رسیده است. اکنون لحظه «مدرنیته دوم» است. حالا صبح روز دوم مدرنیته است. وقت است. وقت مشروطه‌خواهان [...]زاده‌ای مثل علی اکبر دهخدا و «مشروطه خالی»‌اش. دخو به این وکلای مجلس اعتماد نداشت چون‌که خود زاده فریب یکی از این وکلا بود. در مقاله مشروطه خالی داستان کاغذ‌بازی پدر وکیل‌اش برای ازدواج زوری با مادر خود را به زبانی دلنشین روایت می‌کند و به یک دلیل روشن و بدیهی (یاد چشم های مثل ازرق‌شاهی پدرش) با «مشروطه وکلا» مخالفت می‌کند. او در آن زمان دموکراتیزم و «مشروطه مردمی» را طلب می‌کند اما سخن‌اش مثل فریادهای کودکی معصوم ناشنیده می‌ماند. در این مملکت «کودک‌آزاری» بیداد می‌کند. در مملکت پیرو پاتال‌ها و «استبداد عقل سلیم» جایی برای «خرد کودک» نیست. کودک (فرقی نمی‌کند کودک درون یا کودک بیرون) در اینجا سرکوب می‌شود و صدای‌اش در هیاهوی دیوانه‌وار و عربده  پدر بدوی گم می‌شود. آدمی در مملکت کودک‌آزاری به سادگی نا‌امید می‌شود اما زمانی که مهندس موسوی می‌گوید :


«امروز دامنه ی شعار “رای من کجاست؟” مردم ایران، به شعار “الشعب یرید اسقاط النظام” در قاهره و سوئز و اسکندریه رسیده است.»  من امیدم را بازمی‌یابم. مهندس موسوی یاد انقلاب ۵۷ را با خود آورد و گرچه اسیر بازی رسانه‌ای اصلاح‌طلبان فراری شد و از مشروطه‌خالی دور شد اما هرگز مثل آنها امکان انقلاب را نفی نکرد و چراغ امید را روشن نگه داشت. چراغ انقلاب در اوین روشن است. ما زندانیان سیاسی‌مان را فراموش نکرده‌ایم و به زودی آزادشان خواهیم کرد. به زودی زندان سیاسی-اقتصادی بزرگ‌تر را آزاد خواهیم کرد. برای «اعتصاب عمومی» در سراسر کشور آماده می‌شویم. روز اعتصاب عمومی، روزخشم ملت ایران است.


 


جوانان خاورمیانه تغییر می‌خواهند…

بی‌بی‌سی فارسی در گزارشی از وقایع ۲۸ ژانویه مصر، آماری نیز از خاورمیانه منتشر کرده است که توجه به آن، نکات جالبی را نشان می‌دهد. مهم‌ترین آن، وضعیت جوانان است. متوسط سن اکثر کشورهای خاورمیانه زیر ۲۵ سال است (به‌جز الجزایر، تونس، لبنان و مراکش) و این یعنی جوانی که دوران بلوغ و نوجوانی را پشت سر گذاشته، از وجود اینترنت و ماهواره بهرمند است، و با ورود به دانشگاه یا خروج از آن، اکنون وارد بازار کار شده است، وقتی خود را در مقابل حکومت‌های دیکتاتوری که اقتصاد را نیز در چنبره خود گرفته‌اند می بیند، طبیعی است که تغییر می‌خواهد. جالب اینکه نرخ بیکاری در این کشورها بر اساس شاخص توسعه و نیز رشد جمعیت، تقریبا بالا است و طبیعتا این نرخ بیکاری، قبل از همه گریبان گیر جوانان است. اما فقط این نیست. خاورمیانه شاید اسما حکومت‌هایی لائیک یا سکولار داشته باشد، اما در تسخیر فرهنگ عقب مانده اسلامی دست و پا می‌زند. نیز باید نقش حکومت‌های منطقه در ترویج افکار ناسیونالیستی بخصوص بین اعراب را متذکر شد.

 

همچنین، اگر به اختلافات و منازعات داخلی در خاورمیانه با تامل بیشتری نگاه کنیم، خواهیم دید که فشارهای سیاسی بازیگران قدرتمند نظام بین‌المللی بر تداوم این درگیری‌ها افزوده است. خاورمیانه قرن بیست و یکم عرصه رقابتی شده است برای قدرت‌های سیاسی دنیا، از ایالات متحده که قدرت و اقتدار خود را در این منطقه با نظامی‌گری به نمایش گذاشته تا اسلام سیاسی به سرکردگی جمهوری اسلامی ایران که با تروریسم و ولخرجی‌های هنگفت برای تجهیز و تقویت دسته جات تروریسم اسلامی در منطقه قدر قدرتی می‌کند. همین نکته باعث شده است، تا وقایع امروز خاورمیانه که دارد کم کم دامنه‌اش به کل کشورهای این حوزه می‌رسد، بخصوص رهبران این دو کشور را نگران کند. بخصوص جمهوری اسلامی ایران که همچنان سایه سنگین سرنگونی و انقلاب مردم را بالای سر خود می‌ بیند.

 

حالا می بنیم که بی دلیل نبود، دیکتاتورهای خاورمیانه، خیزش مردم ایران در سال ۸۸ را برای منطقه خطرناک توصیف می‌کردند. حق داشتند، انقلاب ايران عليرغم ناتمام ماندنش براي مردم تشنه تحول و انقلاب در كشورهاي منطقه آموزه هاي حياتي‌اي داشت. حداقل راه را به آنها نشان داد و ضرورت انقلاب را در مقابلشان قرار داد. آنها بیم داشتند که جوانان در مقابل وضعیت ضد انسانی خود دست به اعتراض بزنند. و اینطور هم شد.

 

نمی توان و نمی شود جوانان قرن ۲۱ خاورمیانه را در دایره‌ای محدود قرار داد و به آنها امر و نهی کرد. نمی‌شود برای جوانی که مقابل اینترنت و ماهواره نشسته و در یک زمان به تمام اخبار و منابع علمی روز دنیا دسترسی دارد، چار چوب‌های مذهبی و قومی تایین کرد. نمی‌شود برای جوانهای تحصیل کرده، [...] قرآنی و ناسیونالیستی را در نسخه فرهنگ و تمدن به خوردشان داد. نمی‌شود و نمی‌توان اکنون که اینترنت مرزها را از بین برده است، به جوان ایرانی و تونسی و مصری که وضعیت کمابیش بهتر هم سن و سال خود در اروپا و آمریکا را می بیند، گفت دنیای تو همین فرهنگ عقب مانده و فقر و بی‌کاری است. نداشتن تفریح و روابط آزاد است. نمی‌شود برایش چارچوب‌های عقب‌مانده مذهبی و قومی را تجویز کرد.

 

دقیقا جوانان خاورمیانه دنبال از بین بردن همین‌ها هستند. دارند می‌گویند دیگر بس است. چرا وقتی اسم خاورمیانه می‌آید، باید آن را با فقر و دیکتاتوری و اعدام و مناره مسجد و اله اکبر تداعی کرد؟ چرا نمی‌شود اینجا را با معماری و هنری مدرن دید؟ چرا زنان باید چادر به سر، نقاب به صورت و اسیر فرهنگ عقب مانده مردسالارانه اسلامی باشند و زن شرقی و خاورمیانه‌ای با اینها تداعی شود؟ چرا نباید اینجا را مانند شب‌های شهر پاریس دید؟ چرا بغداد باید زیر خمپاره مرتجعین اسلامی و میلیتاریزم آمریکا باشد و از شکوهش، فقط داستان‌های هزار و یک شب مانده باشد؟ چرا نمی‌توان اصفهان و سنندج و قم و کاشان را شهری فرهنگی و باشکوه دید؟ چرا به جای اینکه جوانی بعد از یک روز کاری برای رفع خستگی و تفریح به دیسکو و پارتی و سینما و تئاتر برود، باید بعد از خیابان گردی اجباری از سر بیکاری، با نعره های اله اکبر اذان عصر و با چهره ای شرمنده و روحیه ای ناامید، به خانه برگردد؟ چرا در جاییکه نیمی بیش تر از منابع طبیعی دنیا را در اختیار دارد، جوانان باید در فقر و بیکاری باشند؟ چرا نباید از تکنولوژی و مدرنیته بهرمند شود و آن وقت مشتی شارلاتان و عقب مانده فرهنگی مواجب بگیر و گم شده در دنیای عقب مانده سنت، جوانان را از مدرنیزم دور نگه دارند؟ چرا نمی‌شود تهران و دمشق و قاهره را مانند زوریخ و هامبورگ و لیسبون دید؟ چرا نمی‌شود این شهرها را مدرن و با جوانانی که اینک آنها تکنولوژی و فرهنگی مترقی را به دنیا صادر می کنند دید؟ چرا خاورمیانه نباید پذیرای مدرن ترین فرهنگ و شکوه و تمدن انسانی باشد؟

 

در کشاکش قدرت‌های تروریسم اسلامی و میلیتاریزم آمریکا، قطب سومی اینک وارد میدان شده است که به دنبال آزادی، رفاه و دنیای انسانی است. خاورمیانه دارد و باید پوست بیاندازد. همین‌هاست که جوانان را به تغییر واداشته است. ضرورت انقلاب در این کشورها از همینجا ناشی می‌شود. جوانان خاورمیانه تغییر می‌خواهند…


 


موسوی در باره وقایع خاورمیانه هم بیانیه داد

میرحسین موسوی، یکی از رهبران جنبش سبز امروز در بیانیه‌ای، تحلیل خود از وقایع اخیر در خاورمیانه را منتشر کرد.

به گزارش سایت کلمه (نزدیک به میرحسین موسوی)، متن بیانیه میرحسین موسوی به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

این روزها خاورمیانه در آستانه‌ی حوادث بزرگی ست که می تواند سرنوشت این منطقه و جهان و سرنوشت ملت های منطقه را تحت تاثیر خود قرار دهد. مسلما آنچه در حال وقوع است در راستای به هم زدن نظام ظالمانه ایست که سرنوشت ملت های بسیاری را درمنطقه در چنگال خود گرفته است و بدون هیچی شکی نقطه ی آغازین آنچه در خیابان های تونس و صنعا و قاهره و اسکندریه و سوئز شاهد آن هستیم را باید در تظاهرات چند میلیونی ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد تهران جستجو کرد. روزهایی که مردم با شعار «رای من کجاست؟» به خیابان‌ها آمدند و مسالمت جویانه، حقوق از دست رفته‌ی خود را پی گرفتند.

امروز دامنه‌ی شعار «رای من کجاست؟» مردم ایران، به شعار «الشعب یرید اسقاط النظام» در قاهره و سوئز و اسکندریه رسیده است. برای کشف راز این پیوندها و مشابهت‌ها لازم نیست جای دوری برویم. کافی است شیوه‌ی انتخابات اخیر مصر را با انتخابات‌های خود مقایسه کنیم و اینکه رئیس شورای نگهبان از بی‌نیازی به آرا میلیون ها شهروند سبز سخن می‌راند. اگر به نظام‌های در حال سقوط جهان عرب و خاورمیانه با دقت نگاه کنیم، خواهیم دید؛ در همه‌ی این نظام‌ها به یک سان شبکه‌های اجتماعی وعرصه‌ی مطبوعات و فضای مجازی مورد حمله قرار می گیرند و به شکل حیرت انگیزی اس‌ام‌اس‌ها و تلفن‌ها و اینترنت قطع و قلم ها مشابه یکدیگر در هم شکسته و معترضین به زندان ها برده می شوند.

 

متاسفانه منافع ِ پشت سر ِ ایدئولوژی ِ حاکم در کشور، اجازه نمی‌دهد واقعیت‌ها آنچنان که هستند، خود را نشان دهند. خطیبان و تریبون‌های گوش به فرمان، به عملکرد مفسدانه و جبارانه فرعون مصر که با بازداشت‌ها، اعتراف‌گیری‌ها، پرونده‌سازی‌ها و غارت مردم از طریق باندها و اطرافیان، این شرایط انفجاری را در مصر ایجاد کرده‌اند توجهی نشان نمی‌دهند. اینان به روز «خشم مردم» مصر اشاره می‌کنند ولی نمی‌گویند که روز غضب، نتیجه ناکارآمدی و فساد در بالاترین سطح حکومت و حیف و میل کردن بیت المال و هم چنین بستن دهن‌ها و شکستن قلم‌ها و اعدام‌ها و اعدام‌ها و اعدام‌ها و بر پا کردن چوبه‌های دار برای ایجاد خوف در میان مردم است. و نمی‌گویند اگر حکومت به حاکمیت مردم بر سرنوشت خود احترام می‌گذاشت و در انتخابات چند ماه پیش مصر آرای مردم را نمی‌دزدید، کار به شعار «اسقاط نظام» از سوی شعب عزیز مصر نمی‌رسید. و شاید هم متوجه نیستند که ادامه‌ی سیاست غلبه به وسیله‌ی ایجاد خوف، نهایتا در نقطه‌ای به ضد خود تبدیل و آنگاه آمدن «روز خشم» و روزهای غضب ملی اجتناب ناپذیر می‌شود. فراعنه معمولا زمانی صدای ملت را می‌شنوند که بسیار دیر شده است.

ملت ما به انقلاب عظیم مردم شجاع تونس و قیام حق طلبانه‌ی مردم مصر و یمن و دیگر کشورهای منطقه احترام می‌گذارد. ما به همه‌ی مردم دلیر و آگاه و مبارز مصر و تونس و اردن و یمن درود می‌فرستیم و از خداوند منان پیروزی آنان را در مبارزات حق طلبانه اشان آرزو می‌کنیم.

پایان بیانیه

این درحالی است که بسیاری از فعالان اینترنتی در روزهای اخیر با مقایسه جنبش اعتراضی ایران با آنچه در تونس و مصر رخ داده، پایبندی رهبران جنبش سبز به پایه‌های نظام اسلامی از جمله «ولایت فقیه» و تلاش آنها برای توقف اعتراض‌های خیابانی را زیر سوال برده‌اند. بخشی از این سوال‌ها متوجه استراتژی رهبران جنبش بوده است؛ در حالی‌که مردم در تونس و مصر خواستار «براندازی» نظام‌های حاکم بوده‌اند، رهبران جنبش سبز و حامیان آنان به دنبال تغییراتی محدود برای بازگشت جناح سیاسی «اصلاح‌طلب»به قدرت و بازخوانی رای معترضان برای این حضور مجدد بوده‌اند.

 


 


میرحسین ترکوند


اون تکیه یادداشت میرحسین واقعن حرف نداشت من که که کلی با هاش حال کردم حالا دیگه با این بیانیه ببخشید یادداشت  میشه جواب ساندیس‌الهی و خارج نشین و ملحدان و از خدا بی‌خبران و ذوب شده ها تو ولایت و خاصه سلطنت طلب ها  را با سرافرازی داد.


میرحسین  گفت: «فراعنه معمولا زمانی صدای ملت را می شنوند که بسیار دیر شده است». مطمئنن منظورش سید علیه که معمولا دیر صدای مردم میشنوه. برای همین برای ردگم کنی که بهونه دست سید علی نده گفته فرعون.


 دیدید چه جوری با زیرکی بدون اینکه به اعدام شده‌های اخیر هوادران جنبش سبز توسط جمهوری اسلامی اشاره کنه چند بار اعدام را تکرار کرد و گفت: «اعدام‌ها واعدام‌ها و اعدام‌ها و بر پا کردن چوبه‌های دار برای ایجاد خوف در میان مردم است» برای اینکه  باز بهونه به دست سید علی نده  اعدام‌ها را محکوم نکرد و نگفت این اعدام‌ها را در کجا و توسط چه بیدادگاهی اجرا می‌شه و یه ضد حال به احمدی نژاد زد.


ماشالله میر حسین چه قدرت نوستالژی قوی هم داره و گفتش: «همه تظاهرات‌های عالم  ریشه در ۲۵ خرداد و ۲۸ خرداد و ۳۰ خرداد داره.»


انجا که میرحسین گفت: «“روز خشم” و روزهای غضب ملی اجتناب ناپذیر می‌شود».


کار میرحسین درسته  منظورش این بود که  روز خشم و غضب ملی  اجتناب ناپذیره ولی نگفت روز خشم و غضب اسلامی اجتناب ناپذیره. این نکته خیلی مهمه بلاخره یه روز ملی هم میتونه متصور بشه.


دیدید میرحسین عربی هم بلده و گفت: «الشعب یرید اسقاط النظام» فکر کنم خیلی معنی خوبی داشته باشه!


 آخرش میرحسین خیلی بامزه گفت: «از خداوند منان پیروزی آنان را در مبارزات حق طلبانه اشان آرزو می کنیم.»  انشالله که توفیق یابند!


متاسفانه میرحسین در این یادداشت حرفی از دوره طلایی امام رحمت الله نزد و ان پیر سفرکرده که اخر دمکراسی و لیبرالیسم اسلامی بود را یاد نکرد این نکته ضعف این یادداشت بود.


من به یادداشت میرحسین نمره بیست می‌دم!


 


تجمع اعتراضی مردم، علیه اعدام در سوئد (استکهلم)
 


مردم مصر به خیابان‌ها آمده‌اند و میرحسین هم..... بیانیه داد!

درهمین لحظات که این مطلب نوشته می‌شود تمام رسانه‌های خبری از تجمعات مردم مصر گزارش می‌کنند که سخنان مبارک را نادیده گرفته و به خیابان‌ها آمده‌اند و خواستاراستعفای وی هستند.

درست درهمین زمان میرحسین موسوی هم مطابق سنوات گذشته از طریق سایت کلمه بیانیه صادر کرد و همان حرف‌های گذشته را تکرار کرد. احتمالا با این تفاوت که دراین بحبوحه حوادث مصر دیگر کسی حواسش زیاد به آنچه موسوی می‌گوید نیست. دیگر فرق زیادی هم نمی‌کند که وی چه بگوید یا نگوید. مدتی پیش مطلبی به خودنویس فرستادم و نوشتم که موسوی کبریت بی‌خطر و سوپاپ اطمینان نظام است. اگر آن موقع کمی شک داشتم حالا دیگر یقین دارم که موسوی ازهمان کبریت بی‌خطر هم بی‌خطرتر است!

هرازچندگاهی یک چیزی می‌گوید بعد دوباره می‌خزد به داخل پناهگاهش تا مبادا نظام مقدس به ارث رسیده از آرمان‌های امام راحل صدمه‌ای نخورد.

»به قول بچه‌های وبلاگ‌نویس: «مملکته داریم؟


 


پرونده زهرا کاظمی هنوز بسته نشده است

زهرا کاظمی، در مسافرتی کاری به قصد تهیه گزارش در ایران، هنگام ناآرامی‌ها و اعتراضات دانشجویی، به جرم عکس‌برداری حین تجمع برخی از خانواده‌های زندانیان در مقابل زندان اوین، بازداشت، شکنجه و کشته شد. برخی گزارش‌های تایید نشده حاکی از تجاوز به زهرا کاظمی است که آن زمان ۵۵ سال داشت.

روزنامه مونترال گزت نوشت، پسر مقتول می‌تواند از رهبر ایران و دو نفر از مقامات رسمی که در قتل مادرش دست داشتند، شکایت کند. استفان هاشمی در هفت سال گذشته پیگیر امکان شکایت از مقام‌های ایرانی مسوول مرگ مادرش بوده است.

استفان هاشمی گفت: «بسیار دردآور است اما بعد از هفت سال هنوز انگیزه برای پیگیری دارم. شاید قربانیان شکنجه از این طریق به حقوق قانونی خود دست پیدا کنند.»

از سوی دیگر شبکه خبری سی‌بی‌سی گزارش داد، دادگاهی در کانادا اعلام کرد که خانواده زهرا کاظمی حق پیگیری قضائی دولت ایران را ندارد، اما پسر او می‌تواند از مقام‌های ایرانی به دلیل آسیب روانی که پس از مرگ مادرش بر او وارد شده شکایت کند. به عبارت دیگر، مساله دست‌یابی به ۱۷ میلیون دلاری که استفان هاشمی به دنبال دریافت از دولت ایران بابت غرامت بوده، عملا منتفی است.

بر اساس قوانین کانادا، دولت‌های خارجی از مصونیت قضائی برخوردارند و هیچ شکایتی از آنها در خاک این کشور قابل طرح و پیگیری نیست.

قاضی دادگاه عالی ایالت کبک کانادا نیز توضیح داد که این قانون به بازماندگان کاظمی اجازه پیگیری قضائی نمی‌دهد، زیرا مرگ این عکاس خبری در ایران اتفاق افتاده است. اما از آن رو که ضربه روانی این حادثه بر پسر خانم کاظمی در خاک کانادا اتفاق افتاده است، وی می‌تواند از ایران شکایت کند.

تصمیم قاضی مونژون در کانادا در حالی اعلام می‌شود که درگیری‌های قضائی بر سر این پرونده از سال ۲۰۰۶ شروع شده‌ بود. ایران نیز طی سال‌ها با استناد به قانون مصونیت قضائی دولت‌های خارجی در خاک کانادا سعی کرده است نگذارد خانواده کاظمی ادعای خسارت ۱۷میلیون دلاری خود علیه تهران را دنبال کنند.


زهرا کاظمی، پس از بازگشت از عراق در تاریخ ۲۷/۳/۸۲ همراه با گذرنامه ایرانی و معرفی‌نامه‌ای از سوی موسسه عکس انگلیسی «کمرا پرس» به اداره کل مطبوعات و رسانه‌های خارجی مراجعه می‌کند و درخواست تهیه عکس از زندگی روزانه مردم عادی در شهر تهران دانشجویان و چند دانشگاه تهران و نیز کوی دانشگاه می‌کند. در تاریخ ۳۱/۳/۸۲ معرفی‌نامه‌ای از سوی اداره کل مذکور خطاب به نیروهای انتظامی صادر می‌شود. در این معرفی‌نامه که رونوشت آن برای معاونت ذی‌ربط در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران ( ناجا )ارسال می‌شود از نیروهای انتظامی درخواست می‌شود تا همکاری‌های لازم را طبق ضوابط و مقررات با نامبرده از تاریخ ۳۱/۳/۸۲ تا ۷/۴/۸۲ به عمل آورند. این معرفی نامه در تاریخ ۲/۴/۸۲ از سوی اداره کل مطبوعات و رسانه‌های خارجی به کاظمی تحویل می‌شود و عصر همان روز برای تهیه عکس و گزارش از خانواده‌های دانشجویان زندانی در برابر زندان اوین حضور می‌یابد و در ساعت ۱۷:۴۰ دقیقه از سوی دادستانی بازداشت می‌شود. او در حالی که مدت ۱۸ روز در بازداشت به سر می‌برد، در ۲۰ تیر به دلایلی که مورد دعاوی زیادی بوده‌است، می‌میرد. مقامات دادستانی دلیل مرگ را غش و برخورد سر خانم کاظمی با زمین و نهایتاً ضربه مغزی ذکر کردند.

پزشکی که مدعی است زهرا کاظمی، خبرنگار کانادايی متولد ايران را در بيمارستانی در تهران معاينه کرده بود در يک کنفرانس خبری در اتاوا ، پايتخت کشور کانادا، گفت که زخم‌های او تنها می‌توانسته ناشی از ضرب و شتم، شکنجه و تجاوز بوده باشد.

دکتر شهرام اعظم، از خدمه پزشکی سابق وزارت دفاع ايران، سال ۸۴ در کانادا پناهندگی سياسی دريافت کرد.


 


میرحسین موسوی خون اعدام شده ها مهمتره یاتکذیب ادعای کذب کمکهای خارجی؟

میرحسین موسوی! خانم زهرا بهرامی  یکی از دستگیر شدگان روز عاشورای سال ۸۸ بود و در حمایت از جنبش سبز در خیابان دستگیر شد. آیا شایسته است در روزی که این هوادار جنبش سبز اعدام شده است و جانش را از دست داده است شما در یادداشتی از فساد مالی و کمک مالی خود برائت بجویی و یادی هم از اعدام‌های فله‌ای جمهوری اسلامی نکنی. هم اکنون هر ۸ ساعت یک تن در جمهوری اسلامی اعدام می‌شوند و در میان این اعدام‌شدگان بسیاری از هوادران جنبش سبز و زندانیان سیاسی هستند.
 متاسفم که بگویم شخص شما و اصلاح‌طلبان حکومتی سرمایه جنبش سبز را به حاشیه کشاندید وخانه نشین کردید. به یاد بیاورید در  خرداد امسال در سالگرد ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ شما و کروبی مردم از شرکت در تجمع خیابانی برای حفظ جان و مال و ناموس  برحذر کردید ولی برای زندانیان سیاسی در آستانه اعدام هیچ کاری نکردید و نمی‌کنید.
آقای موسوی و اصلاح‌طلبان حکومتی شما به واسطه ضعف و بی‌توجهی به جان زندانیان سیاسی اعدام شده در یک سال اخیر در جنایات حاکمان فعلی شریک هستید و اگر جان و مال مردم برای شما اهمیت دارد چرا هیچ کاری برای زندانیان سیاسی و دستگیرشدگان اعدام شده نکردید و نمی‌کنید؟
لااقل برای دل خوشی در این یادداشت اشاره‌ای هم به اعدام‌های اخیر می‌کردید. جوهر خودکارتان تمام می‌شد یا در کاغذ یادداشت جایی برای اشاره کردن به اعدام‌های دستگیرشدگان جنبش سبز نبود.



میر حسین موسوی یادداشتی برای برائت خود در سایت وزین و ارزشی کلمه منتشر کرد که متن این یادداشت در زیر آمده است :
بسمه تعالی

پرونده‌سازان و اعتراف‌گیران به نقل از گزارشی آشفته، تیتر زده‌اند محمود عباس فلسطینی به یک مامور امریکائی گزارش داده است که سال گذشته به یک تاجرفلسطینی گفته است «به موسوی در ایران پنجاه میلیون دلار برای تاسیس رادیو کمک کند.» البته مطابق معمول دروغگویان همین خبر کذب را به شکلی تغییر داده‌اند که گوئی ابومازن معروف، که امروز کوس رسوائی او بر سر هر کوی و برزن زده شده، پنجاه میلیون دلار در این زمینه پرداخت کرده است.

بنده ضمن تکذیب هرگونه و هر مقدار استفاده ازکمک‌های بیگانگان، اتکای جنبش سبز و همراهان آن را به مردم کشورمان جزو افتخارات جنبش می‌دانم. راویان دروغگوی این روایت سراپا کذب شبیه همان خطیب نماز جمعه‌ای هستند که ادعا کرد امریکا از طریق عربستان یک میلیارد دلار به سران جنبش سبز کمک کرده وتفرعن او هنوز به او اجازه نداده است که ازاین دروغ توبه کند.

میرحسین موسوی


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته