-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۱۴, جمعه

Posts from Khodnevis for 11/05/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



گریه مردی که می‌خندید، آنهم به خاطر سفر رهبری؟

 سایت خبری جهان‌نیوز - که از سایت‌های اصول‌گرای حامی دولت و نزدیک به علی‌رضا زاکانی، نماینده مجلس است، در خبری به نقل از رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشته بود: «این سفر برکات زیادی داشت و من با دیدن تصاویر این سفر از رسانه ملی شدیدا متاثر شدم... باید خدا را به واسطه برکات این سفر شاکر بود...وقتی استقبال از رهبر انقلاب را در رسانه ملی دیدم، ناخودآگاه اشک از چشمانم سرازیر شد.»

 

اکنون برخی از نزدیکان هاشمی‌رفسنجانی به «خودنویس» گفته‌اند که این خبر از اساس کذب است و هاشمی‌رفسنجانی نه تنها بعد از استقبال از رهبر جمهوری‌اسلامی در قم، گریه نکرده است، بلکه انتشار خبر گریه‌اش از سوی رسانه‌های اصول‌گرا باعث خنده وی نیز شده است.

 

این افراد اما هیچ‌گونه سند و مدرکی برای این سخنان خود ارائه نکرده‌اند. از سوی دیگر به نظر می‌رسد با توجه به مناسبات قدرت در ایران، سایت هاشمی‌رفسنحانی و همچنین نزدیکان وی قادر نخواهند بود به طور رسمی، دست به تکذیب این خبر بزنند.

 

این برای چندمین بار در هفته‌های اخیر است که رسانه‌های اصول‌گرا سخنانی به نقل از هاشمی‌رفسنجانی، درباره تبعیت وی از رهبر جمهور‌ی‌اسلامی منتشر می‌کنند. 

 

پیش از این رسانه‌های اصول‌گرا خبر از دیدار قدرت‌الله علیخانی و اسدالله بادامچیان با رییس مجلس خبرگان داده بودند. این سایت‌ها اعلام کرده بودند که هاشمی‌رفسنجانی بعد از نامه آیت‌الله خامنه‌ای درباره دانشگاه آزاد، اعلام کرده است که نظر «رهبر انقلاب در خصوص دانشگاه آزاد را کاملا می پذیرد» و این‌که «رهبر انقلاب بهترین گزینه پس از رحلت حضرت امام بوده‌اند.»

 

به نظر می‌رسد با توجه به ضعف نسبی هاشمی در کارزار سیاست ایران، و جنگ روانی سایت‌ها و رسانه‌های اصول‌گرای حامی دولت، و همچنین انتشار خبرهایی در باره رفت‌ و آمدهای افرادی از خانواده آیت‌الله خمینی به دوبی  از جمله خانم نفیسه اشراقی و دیدار با مهدی هاشمی، رئیس مجلس خبرگان در موقعیت مناسبی برای دفاع از خود قرار ندارد.

 

پیش از این، گفته شد که در دیدار حسن خمینی با هاشمی رفسنجانی، مساله برخورد با سایت‌هایی نظیر رجا نیوز که خبرهایی در باره رابطه نوه دختری آیت‌الله خمینی(نفیسه اشراقی) با فرزند هاشمی رفسنجانی را منتشر کرده بودند، مورد بحث قرار گرفت که بر اساس شواهد و گزارش‌ها، هاشمی تمایلی به برخورد نداشته است، اما واکنش مجمع تشخیص مصلحت به یکی از خبرهای رجانیوز، نشان می‌دهد که هاشمی رفسنجانی نسبت به برخی اخبار عامدا سکوت می‌کند که می‌تواند ناشی از عدم امکان تکذیب این خبرها باشد.


 


رضایت وزارت امورخارجه ایران از اقدام آمریکا

به گزارش ایسنا، وی تاکید کرد که جمهوری اسلامی ایران تغییر در سیاست آمریکا نسبت به حمایت از گروه‌های تروریستی مانند جندالله، تندر و پژاک را در «صحنه عمل» مورد ارزیابی قرار خواهد داد. این در حالی است که پیش از این دولت ایران بارها آمریکا را به همکاری با این گروه تروریستی متهم کرده بود.

 

گقتنی است وزارت امور خارجه امریکا، چندی پیش با انتشار بیانیه ای گروه «جندالله» را به دلیل حملاتی که در سال های اخیر در ایران انجام داده است، در فهرست ۴۷ گروهی قرار داده بود که به دلیل دست داشتن در اقدامات تروریستی شامل تحریم های اقتصادی و محدودیت های مسافرتی خواهند شد.در این بیانیه آمده بود که از سال ۲۰۰۳ میلادی اعضای گروه جندالله در حمله های متعددی سبب کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از شهروندان ایرانی و مقامات دولتی این کشور به ویژه در استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرق ایران شده‌اند.

 

به گزارش رادیو فردا،  گروه جندالله با صدور بیانیه‌ای با محکوم کردن این اقدام، ایالات متحده را به دادن «پاسخ درخور»‌ تهدید کرده است. بنا بر همین گزارش، «جنبش مقاومت جندالله» ضمن محکوم کردن تصمیم وزارت امور خارجه آمریکا، این اقدام را «موجب تشجیع رژیم تهران برای جنایت بیشتر در بلوچستان و علیه اهل سنت» خوانده است.


این گروه، موضع‌گیری آمریکا را «موجب ناامنی بیشتر منطقه خاورمیانه» خوانده و و گفته است که «قطعاً» در برابر این اقدام امریکا «اقدامات لازم» خود را به اجرا درخواهد آورد و «وضعیت استراتژیک بلوچستان و مرز دریایی‌اش و هم مرز بودنش با پاکستان و افغانستان مشکلات زیان‌باری برای آمریکائیان و متحدانش پدید خواهد آورد و جندالله به این اقدام آمریکائیان پاسخی در خور خواهد داد.» 

 

جندالله، یک گروه شورشی است که بیشتر در استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرق ایران فعالیت می‌کند و در سال‌های اخیر مسئولیت چندین بمب‌گذاری، حمله مسلحانه و آدم ربایی را در این منطقه بر عهده گرفته است. این گروه مسلح، مخالف حکومت جمهوری اسلامی است و هدف خود را حمایت از حقوق اقلیت سنی های ایران به خصوص در استان سیستان و بلوچستان اعلام کرده است، تیر ماه امسال مسوولیت دو انفجار انتحاری که با فاصله زمانی کوتاه در مسجد جامع زاهدان به وقع پیوست را برعهده گرفت. انفجاری که در اثر آن بیش از ۲۷ نفر کشته و ۱۶۹ نفر مجروح شدند. پس از آن، این گروه  با صدور اعلامیه در سایت خود عبدالباسط ریگی و محمد ریگی از اعضای خود را مسوول مستقیم این انفجار معرفی کرد.



 لازم به ذکر است که عبدالمالک ریگی، رهبر پیشین گروه جندالله، اواخر خرداد ماه امسال در یکی از شعبه‌های دادگاه انقلاب اسلامی ایران به اتهام «قتل، جرح، اخاذی، ایجاد رعب و وحشت، آدم ربایی و گروگانگیری، همکاری با بیگانگان و اخذ کمک های مالی و اطلاعاتی» به اعدام محکوم شده و حکم صادره در روز سی خرداد ماه اجرا شد.


 


محاربه: اتهام برای اراذل یا ترساندن مردم از اعتراض؟

به گزارش خبرگزاری فارس، سردار حسین ساجدی‌نیا، در پی نخستین شب اجرای طرح برخورد با اراذل و اوباش چنین گفت:«سال‌ گذشته چند نفر از اراذل و اوباش و سارقان به عنف دستگير شدند، در راستاي اين طرح ۴۰۰ نفر شناسايي شدند كه در شب‌هاي آينده دستگير خواهند شد. هماهنگي‌هاي لازم نيز با مجموعه قضايي صورت گرفته كه پس از تحويل اين اراذل به آنها برخوردهاي لازم انجام شود، حتي ما پيشنهاد كرده‌ايم كه برخي از اين افراد بايد به عنوان محارب شناخته شوند.»


این البته نخستین بار نیست که با افرادی که از سوی مقامات نظامی‌ «اراذل و اوباش» نامیده می‌شوند، چنین برخوردهایی صورت می‌گیرد.


سال‌های گذشته نیز نیروی انتظامی، با یورش به برخی محلات، افرادی را دستگیر کرد. برخورد نیروهای پلیس با این افراد، ضرب شتم آن‌ها در خیابان‌ها و انتشار این عکس‌ها از سوی خبرگزاری‌های دولتی، از سوی مدافعان حقوق بشر محکوم شد. بسیاری از این افراد به بازداشتگاه کهریزک منتقل شدند. بازداشتگاهی که اختصاصا برای «اراذل و اوباش» ساخته شده بود. برخی گزارش‌ها حاکی از آن بود که این افراد در کهریزک به طور مداوم مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند، در قفس نگهداری می‌شدند و تنها روزی یک وعده غذا به آن‌ها داده می‌شد.


بازداشتگاه کهریزک، همان بازداشتگاهی است که در حوادث پس از انتخابات، تعدادی از معترضان به آن‌جا منتقل شدند. برخی از بازداشت شدگان ادعا کردند که در کهریزک مورد تجاوز قرار گرفتند. بر اثر ضرب و شتم زندانیان، چندین نفر در این بازداشتگاه جان باختند.


دور جدید طرح امنیت اجتماعی اما، از روز شنبه آغاز شد. آن گونه که پیش از این مقامات پلیس اعلام کرده بودند، قرار است که این طرح «در بیش از دو هزار نقطه در محدوده ۳۷۵ محله شهر تهران» اجرا شود. طرحی که بنا بر اعلام ساجدی‌نیا، «مقطعی نخواهد بود.»


مقامات نیروی انتظامی، پیش از این اعلام کرده بودند که این طرح براساس «مطالبات مردم» انجام می‌شود. گرچه بسیاری از تحلیل گران بر این عقیده‌اند که دلیل اصلی اجرای این طرح، جلوگیری از تنش، هم زمان با آغاز طرح «هدفمندی یارانه»‌هاست.


پیش از این مقامات امنیتی و نظامی، درباره تنش‌های اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها سخن گفته بودند. حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، در این باره گفته بود: «با برنامه‌ریزی‌هایی كه انجام شده، ‌اجرای این طرح كمترین تنش را خواهد داشت؛ البته نه اینكه هیچ تنشی به همراه نداشته باشد ولی نكته قابل توجه این است كه نظرسنجی‌های صورت گرفته حاكی از همراهی خوب مردم با این طرح است.»


اسماعیل احمدی‌ مقدم، فرمانده نیروی انتظامی‌نیز، در روز ۲۷ مهرماه امسال تصریح کرد که پلیس برای اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها از آمادگی برخوردار است. وی اعلام کرده بود که در جلسه‌ای که با محمود احمدی‌نژاد، رئیس دولت، داشته است، درباره اجرای این طرح توجیه شده است.


فرمانده نیروی انتظامی‌با اشاره به درگیری‌هایی که هنگام سهمیه‌بندی بنزین به وجود آمده بود، گفته بود: «دغدغه پلیس این است که در اجرای این طرح مانند سهمیه‌بندی بنزین غافلگیر نشود، هر چند در سهمیه‌بندی بنزین هم در آغاز طرح مشکلاتی بوجود آمد که به سرعت این مشکلات برطرف شد.»


سال‌هاست که با آغاز فصل بهار، شهروندان ایرانی، شاهد حضور نیروهای انتظامی‌برای برخورد با بدحجابی هستند. در سال‌های اخیر دامنه این طرح گسترش یافته و علاوه بر حجاب، شامل موضوعاتی چون برخورد با معتادان و اراذل و اوباش هم شده است. طرحی که از سوی مقامات نیروی انتظامی، با عنوان طرح «امنیت اجتماعی» از آن یاد می‌شود.


اجرای این طرح با واکنش برخی از حقوق دانان و مدافعان حقوق بشر، همراه شد. آن‌ها اعلام کرده بودند که محدودیت‌ها و ممنوعیت‌هایی که انجام چنین طرحی بر شهروندان تحمیل می‌کند مغایر قانون است و به همین دلیل به دستگاه قضایی شکایت کرده بودند.


حقوق دان و وکیل دادگستری در نامه ای به کمیسیون اصل نود مجلس، اجرای طرح ارتقای امنیت اجتماعی را فاقد مستند قانونی دانستنه و اعلام کرده بودند:«نیروی انتظامی‌اقدام به ايجاد محدوديت‌ها، ممنوعيت‌ها و وضع و تفسير قانون و اجرای مجازات نانوشته کرده است. اصل ۳۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی‌ایران بر برائت شهروندان تا پیش از اثبات جرم تاکید می‌ورزد. اصل ۵۷ نیز قوای سه گانه قضائیه، مقننه و مجریه را منفک از هم می‌داند. ناجا با تعیین مصداق‌هایی برای آنچه بدحجابی می‌خواند، پا را از حیطه ی مسئولیت خود فراتر گذاشته است.»


این شکایت اما در دیوان عالی کشور بررسی و رد شد. رای دیوان عالی تایید می‌کرد طرح امنيت اجتماعی يك قانون و وظيفه جديد نيست. این رای براساس آن صادر شده بود که فرماندهان نیروی انتظامی‌اعلام کردند طرح ارتقای امنیت اجتماعی بر اساس مصوبه‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی اجرا می‌شود که ریاست آن را محمود احمدی نژاد بر عهده دارد. این شورا به ناجا اختیار داده بود مصداق‌های جرم را در این طرح تعیین کند. منتقدان می‌گویند مطابق اصول قانون اساسی مرجع قانونگذاری در جمهوری اسلامی‌مجلس است.


ان گونه بود که اسماعل احمدی مقدم اعلام کرده بود که طرح ارتقای امنیت اجتماعی به زودی با روش‌های جدید و بهینه شده اجرا خواهد شد.


از زمانی که ناجا اجرای این طرح را به صورت گسترده آغاز کرد، عکس‌ها و فیلم‌های زیادی از رفتار خشن ماموران پلیس در داخل و خارج منتشر شد که اعتراض‌ها زیادی را برانگیخت. برخی از اعضای دولت آنزمان تلاش کردند خود را مخالف اجرای طرح معرفی کنند. اما فرماندهان ناجا تاکید کزدند که رئیس دولت نه تنها در جریان تصویب این طرح بوده، بلکه اجرای آن در پی ابلاغ دستور او آغاز شد.


 اما یکی از بحث برانگیزترین مسایل در اجرای چنین طرح‌هایی همواره این بوده است که در زمان نزدیکی به انتخابات، اجرای چنین طرح‌هایی عملا متوقف شده است. از آن جمله می‌توان به انتخابات مجلس هشتم و همچنین انتخابات ریاست جمهوری دهم اشاره کرد.


پیش از اجرای دور جدید طرح امنیت اجتماعی، مانوری با نام مانور اقتدار در سطح کشور برگزار شده بود. اجرای این مانور با انتقاد زیادی رو به روشده بود. نیروی انتظامی‌در این طرح، اعتراضات سال گذشته را بازسازی کرده بود. نوع پوشش برخی از معترضان آزمایشی با انتقاد رو به رو شده بود.


اکنون و در مرحله جدید اجرای طرح امنیت احتماعی، رییس نیروی انتظامی‌می‌گوید: «طرح امنيت محله‌محور از ابتداي هفته آغاز شده و پليس‌هاي تخصصي، شناسايي‌ها و اقدامات لازم را انجام دادند. در ابتدا بحث برخورد با سارقان به خصوص كيف‌قاپ‌ها اجرايي شد كه سبب شد در چند روز گذشته شاهد كاهش چشمگير كيف‌قاپي باشيم.»


سردار ساجدي‌نيا افزود: «در این عمليات با اراذل و اوباش و متجاوزان به عنف برخورد شد كه ۱۰۰ نفر در سطح شهر تهران دستگير شده‌اند، برخي‌ دستگير شدگان افراد فراري بودند. از اين تعداد ۹۴ مرد و شش زن هستند.»


 


نامه شکوری‌راد به ضرغامی

به گزارش سایت کلمه، شکوری‌راد در ابتدای نامه خود با مرور اجمالی نحوه و روند احضار، بازجویی و بازداشت خود، محور اصلی فشارها، بازجوئی‌ها و نهايتا بازداشت‌اش را «جلوگيری از مصاحبه با تلويزيون فارسی بی بی سی که تنها رسانه فارسی زبان خارجی است که تا کنون با آن مصاحبه نموده‌ام» دانست و افزود: «البته محتوای مصاحبه آخر من در مورد گفته‌های ناصواب سخنگوی قوه قضائيه در مورد حکم انحلال جبهه مشارکت ايران اسلامی نيز به لحاظ قرائن، مزيد بر علت شده و به گمان من بی تأثير در احضار و بازداشت اخير نبوده است.»


عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، با تاکید بر عدم مغایرت مصاحبه با بی‌بی‌سی با جقوق و قوانین جاری در کشور، و ذکر‌این نکته در دوران بازجویی آورده است: «متاسفانه مدعيان وجود منع قانونی برای مصاحبه با اين رسانه، علی‌رغم درخواست مکرر من، تا کنون هيچ سند و دليلی برای ادعای خود ارائه نکرده‌اند و بجای ارائه دليل حقوقی که وظيفه آنان است از زبان تحکم و تهديد استفاده نموده و يا به قول مبهم کسانی استناد کرده‌اند که دارای جايگاه حقوقی تعيين تکليف قانونی برای ديگران نيستند.»


وی با اشاره بر وجود «اضطرار» برای ارتباط با رسانه‌های خارجی که «حاصل رويکرد بسته و غير حرفه‌ای رسانه ملی در انعکاس اخبار و نظرات مردم» است خطاب به ضرغامی نوشته: «پيش آمدن اضطرار برای استفاده از رسانه خارجی حاصل رويکرد بسته و غير حرفه‌ای رسانه ملی در انعکاس اخبار و نظرات مردم است بطوری که همان حد اقل ۱۳ مليون نفری که شما و جناح حاکم رسما پذيرفته ايد که در انتخابات سال گذشته به رقبای آقای احمدی نژاد رای داده اند هيچ سهمی از اين همه شبکه‌های نوعا ۲۴ ساعته صدا و سيما ندارند ولی در عوض تا دلتان بخواهد از اين رسانه عليه آنها تبليغ و يا اخبار مربوط به آنها وارونه به اطلاع مردم رسانده شده و می شود. البته نتيجه اين رويکرد نه تنها به کام شما و جناح حاکم نبوده بلکه موجب از دست رفتن اعتبار صدا و سيما و در نتيجه روی آوردن مردم به منابع خبری غير دولتی و يا خارجی بوده است به نحوی که سازمان صدا و سيما با اين عرض و طول عملاً مقهور اطلاع رسانی برخی از اين رسانه‌ها شده است و لذا نهادهای حکومتی همسوی با آن به دست و پا افتاده اند تا به هر وسيله مانع اين روند شوند اما متاسفانه همچنان راه را اشتباه می‌روند.»


وی در ادمه نوشته خود با استناد به نظر سنجی ماه پيش ايسپا، موسسه وابسته به جهاددانشگاهی، کاهش ۴۵ درصدی سهم خبرگيری مردم از صداوسيما و رشد قابل ملاحظه برخی از شبکه‌های ماهواره‌ای و سهم ۱۲ درصدی تلويزيون فارسی بی‌بی‌سی با ۸ ساعت برنامه در روز را «زنگ خطری برای همه آنان که دلسوز کشور و نظام هستند» دانسته است.


شکوری‌راد در انتهای نامه‌ی خود از ضرغامی خواسته تا «اين حق را به منتقدين دولت و وضعيت موجود» بدهد تا «به نسبت جمعيت خود که ۱۳ ميليون نفر آن را رسما پذيرفته‌ايد ۳۵ درصد اوقات برنامه‌های خبری و تحليلی مجموعه شبکه‌ها» را به آنان اختصاص بدهد و «چنانچه ادای اين حق برايتان ثقيل است، فقط نيم ساعت از هر يک از شبکه‌ها را در روز، و اگر اين هم سخت و سنگين است کلاً روزانه نيم ساعت فرصت اطلاع‌رسانی در يکی از شبکه‌های تلويزيونی را به مخالفين دولت و منتقدين وضع موجود اختصاص دهيد تا اضطرار برداشته شود و فرد مقيدی مانند من که وجهه همت خود را حفظ و اعتلای نظام جمهوری اسلامی ايران و رعايت مصالح ملی قرار داده است ناگزير به استفاده از رسانه‌های ديگران نشود.»


 


محمدرضا شاهید، خبرنگار صدای آمریکا در پاریس
 


در باب روزنامه‌نگاری حزبی (۱)

 

ایشان از آن‌چه که یک روزنامه‌نگار باید بکند یا نکند چنان سخن می‌گوید که گویی روزنامه‌نگار از مرحله‌ی نگارش تا مرحله‌ی انتشار، خودْ تصمیم‌گیرنده است و این اوست که می‌تواند بگوید چه می‌خواهد یا چه نمی‌خواهد. این نوع نگاه بی‌دلیل نیست و شاید به خاطر قدرت و دستِ باز یست که برخی روزنامه‌نگاران در برخی رسانه‌ها داشته‌اند. حال آن‌که تصمیم‌گیرنده در یک روزنامه یا رسانه، نه روزنامه‌نگار که سردبیر است که او هم بر اساس شیوه‌نامه‌ی روزنامه و رسانه عمل می‌کند نه به طور دل‌بخواه و بر اساس سلیقه‌ی شخصی.

ما در ایرانِ بعد از انقلاب جز تا سال ۱۳۶۰ حزب و سازمان سیاسی واقعی و روزنامه‌ی حزبی و سازمانی واقعی نداشته‌ایم. مشهورترین حزب و روزنامه‌ی حزبی، حزب توده‌ی ایران و ارگان‌اش نامه مردم بود. مشهورترین نشریه‌ی سازمانی هم نشریه‌ی مجاهد ارگان سازمان مجاهدین خلق ایران بود.

 

به‌غیر از این‌ها تعداد دیگری حزب و سازمان بودند که برای خودشان روزنامه و نشریه داشتند مثل روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، نشریه‌ی کار، نشریه‌ی پیکار و امثال این‌ها. روزنامه‌ی هر یک از این احزاب و سازمان‌ها «فقط» در چهارچوبِ مرام‌نامه و اساس‌نامه‌ی آن‌ها مطلب منتشر می‌کرد. روزنامه‌نگار حزبی یا سازمانی(*) «می‌توانست» روزنامه‌نگار حرفه‌ای باشد (یعنی بابت کارِ روزنامه‌نگاری از حزب حقوق دریافت کند)، و «می‌توانست» عضو یا هوادار حزب باشد. درست‌تر بگوییم روزنامه‌نگار حزبی «باید» عضو یا هوادار حزب می‌بود و به نفع حزب و علیه دشمنان حزب می‌نوشت، و اگر چنین نمی‌کرد و بر خلاف مرام‌نامه یا اساس‌نامه‌ی حزب مطلبی می‌نوشت طبعاً جای او در حزب و نشریه‌ی حزبی نبود. لنین گفتار شفاف و تندی در این خصوص دارد که در یکی از مقالاتی که در نقد مطلب اکبر گنجی نوشته‌ام به آن اشاره کرده‌ام. پس روزنامه‌نگار، نه تنها می‌تواند حزبی باشد بل‌که در برخی موارد «باید» عضو یا هوادار حزب باشد والّا امکانِ کار در آن روزنامه را نخواهد داشت.

 

از این‌ نقطه می‌رسیم به وابسته بودنِ روزنامه‌ -یا هر رسانه‌ی دیگر-. آیا روزنامه‌ی غیر وابسته وجود دارد؟ پاسخ این سوال قطعاً منفی‌است. روزنامه‌ها یا وابسته به جبهه و حزب و سازمان و گروهِ سیاسی‌اند، یا وابسته به دولت‌اند، یا وابسته به دولت‌های خارجی‌اند، یا وابسته به بنگاه‌های اقتصادی‌اند یا وابسته به گرایش‌های مختلف فکری و اجتماعی‌اند. به همین لحاظ «تمام» روزنامه‌های جهان دارای گرایش به چپ و راست و میانه هستند. هر یک از این روزنامه‌ها، هیئت مؤسسی دارند که آن هیئت به شکلی دمکراتیک یا غیردمکراتیک خطِّ مشی‌یی برمی‌گزیند و برنامه‌ای برای دست‌یابی به اهداف‌اش تنظیم می‌کند که تمامِ عواملِ روزنامه –از جمله روزنامه‌نگار- «ملزم» به پیروی از آن هستند...

 

* به منظورِ جلوگیری از اِطناب، از این به بعد فقط از کلمه‌ی روزنامه‌نگار حزبی استفاده می‌کنیم.

 

 


 


نظام جمهوری اسلامی  ایران در برابر میکروب فتنه اقتصادی واکسینه نیست

سیدعلی خامنه‌ای، ولی فقیه انقلاب اسلامی در سخنرانی جنجالی خود سوژه تازه‌ای در ادبیات و گفتمان تحت عنوان «میکروب فتنه» مطرح کرد که همچون واژه «خس و خاشاک» محمود احمدی نژاد  و «بزغاله گوساله» علم الهدی بازتاب گسترده‌ای داشت .

سیدعلی خامنه‌ای با طرح اینکه نظام جمهوری اسلامی در برابر میکروب فتنه سیاسی واکسینه است مخالفان و معترضان را به میکروب فتنه تشبیه کرد که باعث شدند نظام جمهوری اسلامی در برابر فتنه‌های سیاسی واکسینه  شود.

 

صرف نظر از اینکه ولی فقیه جمهوری اسلامی بین ویروس و میکروب دچار اشتباه شده است و به جای ویروس از واژه میکروب استفاده کرده است ابعاد جالبی پیدا کرده است.

اگر رویدادهای سال گذشته را که از بازپس گیری رای آغاز شد و در یک هفته تجمعات گسترده نسبت به تقلبات انتخابات ریاست جمهوری اسلامی برگزار شد را فتنه سیاسی بنامیم که در مناسبت‌های دیگر ادامه یافت و نهایتا به فضای مجازی کشیده شد. فتنه اقتصادی فراتر از بعد داخلی است و از سوی کشورهای خارجی نیز  فشارهای اقتصادی بر پیکر جمهوری اسلامی وارد می‌شود که منجر می‌شود .میکروب فتنه اقتصادی گسترده‌تر شود

چندی است از سوی سران  سیاسی و امنیتی فتنه اقتصادی مطرح شده است و بارها وزیر اطلاعات و فرماندهان نیروی انتظامی از ضرورت مقابله با فتنه اقتصادی گفته‌اند. رسانه‌های حکومتی در مذمت فتنه اقتصادی خبر منتشر کرده‌اند. هر هفته امامان جمعه از بروز فتنه اقتصادی ابراز نگرانی کرده‌اند.

وضعیت اقتصادی جمهوری اسلامی از سال گذشته با تشدید تحریم‌ها وضعیت خوبی ندارد و در آستانه تحریم‌های بیشتر قرار دارد. در وضعیت داخلی بزرگ‌ترین برنامه اقتصادی تحت عنوان «هدفمند سازی .یارانه» که به معنای حذف یکباره یارانه‌های  پرداختی دولت به مردم در حال اجراست که طبق نظر کارشناسان اقتصادی موجب تشدید گرانی و بیکاری گسترده می‌شود

.از جمله اهداف طرح حذف یارانه‌ها  کسب درامد ۲۰ میلیارد دلاری کسری بودجه سال ۱۳۸۹ دولت جمهوری اسلامی است

در سال‌های گذشته، بشکه نفت ۱۴۰ دلاری  باعث شد دست جمهوری اسلامی در خرج میلیاردها دلار باز شود، ولی با کاهش قیمت نفت به ۷۰ دلار در هربشکه باعث شد درامد اصلی جمهوری اسلامی کاهش یابد و با کمبود بودجه در طر‌ح‌هایش مواجه شود.

وام‌های بلاعوض  پرداختی و سرمایه گذاری بی‌نتیجه در کشورهای افغانستان – عراق - ونزوئلا – بولیوی – کلمبیا – لبنان و ده‌ها کشور دیگر فراوان است  که سالیانه میلیاردها دلار خرج بر پیکر بیمار نظام اقتصادی جمهوری اسلامی می‌گذارد. تحریم‌های اقتصادی نیز باعث کمبود کالا و افزایش قیمتها  در سطح کشور شده است.

در صحنه داخلی هزینه‌های پنهان پایگاه‌های بسیج و توسعه طلبی‌های سپاه در کنار  طرح‌های بزرگ اقتصادی که عمدتا به صورت قرار دادی و با هزینه‌های بالا در اختبار سپاه و شرکت‌های واسطه‌ای قرار می‌گیرد نیز بودجه بیشتری می‌طلبد که متاسفانه کمبود بودجه با حذف یارانه‌های شهروندان باید تهیه شود که مشکل میکروب اقتصادی از اینجا شکل می‌گیرد.

آمار چک‌های برگشتی به رقم بی‌سابقه‌ای در تاریخ مالی جمهوری اسلامی رسیده است. از سوی بیکاری جوانان و پایین بودن درامد کارگران و کارکنان باعث نگرانی بیشتر بعد از حذف یارانه‌ها شده است . بازار روی خوشی به افزایش مالیات نشان نداده است و چند بار به اعتصاب دست زده است . با توجه به کاهش درامد شهروندان و افزایش قیمت‌ها  و افزایش تحریم‌های جهانی بر علیه برنامه هسته‌ای  اقتصاد ایران دور نمای خوبی ندارد. ترس از شورشهای خیابانی نظیر سال ۱۳۵۷ که منجر به انقلاب اسلامی شد موجب شده است که نیروی انتظامی طرحی باعنوان «امنیت محله محور»  در محلات شهر تهران به اجرا بگذارد تا از شورشهای احتمالی جلوگیری کند.

نتیجه: با ادامه روند حذف یارانه‌های در طرح موسوم به هدفمند سازی یارانه‌ها که دولت درامد بیست هزار میلیارد تومانی کسب خواهد کرد فشار حذف یارانه‌ها محرک فتنه اقتصادی خواهد بود و میکروب اقتصادی  شروع به تکثیر می‌کند و شرایط مناسبی برای میکروب‌های اقتصادی بوجود می‌‌آید  که بر بدن بیمار جمهوری اسلامی فشار وارد می‌کند. از انجایی که بدن جمهوری اسلامی  واکسن فتنه سیاسی را در انتخابات سال ۱۳۸۸ زده است باید منتظر بود سید علی خامنه‌ای کی واکسن  فتنه اقتصادی را به نظام تزریق می‌کند و نظام را دربرابر فتنه اقتصادی واکسینه می‌کند  یا نظام دچار مسمویت دارویی شده و بلایی عظیم بر سر نظام وارد می‌شود تا فروپاشی پیش خواهدرفت.


 


آیا تهدید احمدی‌نژاد توسط سپاه خبر خوبی است؟

 

۱. در شماره ۴۰ ماهنامه «پیام انقلاب»، ارگان رسمی سپاه، احمدی‌نژاد به خاطر «حاشیه‌سازی و پرداختن به امور غیرضروری»، سخن گفتن از «ایرانیت به جای اسلامیت»، و طرح این که گفته‌ی «مجلس در راس امور است» مصداق خود را از دست داده است و در نتیجه «تعريض به ساحت مقدس امام خميني (ره) رهبر كبير انقلاب اسلامي»، مورد انتقاد قرار گرفت. از آن بالاتر، آن قسمت از مقاله که یادآوری می‌کند «نمایندگان اختیار عزل رئیس دولت را هم دارند» توسط بسیاری به تهدید ضمنی احمدی‌نژاد توسط سپاه تعبیر شد، که تا حدّ زیادی تعبیر درستی به نظر می‌رسد.

 

۲. وقتی گفته می‌شود «نیروی نظامی مجاز به دخالت در سیاست نیست»، استثناء ندارد. چه وقتی در جریان وقایع سال ۷۸ فرماندهان سپاه به خاتمی نامه‌ی تهدیدآمیز نوشتند، چه دخالت سپاه در انتخابات، و چه تهدید احمدی‌نژاد توسط سپاه – همه‌ی این موارد مردودند.

 

۳. ادعای «خانه از پای‌بست ویران است» مبالغه یا اغراق نیست. یک رئیس‌جمهور که به تصریح حکومت رای مستقیم ۶۵ درصد از مردم را دارد، و قرار است سخنگو، وکیل و نماینده‌ی اکثریت باشد، در چند موضوع ساده [۱] چند اظهارنظر ساده می‌کند – چرا باید توسط نظامیان مسلسل به‌دست تهدید ‌شود، حتا اگر این نظامیان با اشاره‌ و مجوز رهبر به عنوان بالاترین مقام قانونی این کار را کرده باشند – شخصی که آخرین باری که از طرف مردمش تائید شده ۲۱ سال پیش و با واسطه‌ی یک مجلس ۸۰ نفره بوده است – آن هم بر اساس چند نقل‌قول مغشوش از رهبر قبلی.

 

۴. فرض کنید میرحسین عزیز رئیس‌جمهور شده بود – در کدام موضوع حساس چکار می‌توانست بکند؟

 

یادداشت:

 

[۱] شخصاً فکر می‌کنم جمله‌ی «مجلس در راس امور است» بی‌محتوا است – در همه جا، و به خصوص در ایران.

 

 


 


۱۳ آبان، بایدها و نبایدها

 

۱۳ آبان یکی از مهم‌ترین روزهای تاریخ معاصر ایران درراه است. در این روز به خصوص تظاهرات خیابانی درانقلاب ۱۳۵۷ به اوج خود رسید و شاه فریاد انقلاب را شنید. فریادی که به گوش خامنه ای در روز ۲۲ خرداد نرسید. درهمین روز در سال ۱۳۵۸ سفارت آمریکا در تهران اشغال شد و مسیر روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا را برای همیشه تغییرداد و البته سال قبل معترضان با حضور درخیابان‌ها یک‌بار دیگر قدرت و همبستگی خود را با شعارهایی مانند «مرگ بر روسیه» آنهم درفاصله چند قدمی ازتظاهرات فرمایشی که توسط دولت برگزار می‌شد و از جمعیت تقاضای فریاد «مرگ بر آمریکا» می‌کرد به دنیا نشان دادند. یک‌سال پس از آن روز و با خاموش شدن شعله تظاهرات خیابانی این پرسش ممکن است برای بسیاری پیش بیاید که براستی دراین روز به خصوص که درراه است چه باید کرد و چه نباید کرد؟

 

طبیعی است فراخوان برای تظاهرات مجدد درخیابان‌ها آن‌هم از جانب ما خارج از کشوری‌ها که درسرای عافیت خود جا خوش کرده‌ایم و یک‌بار هم درعمرمان باتوم نخورده و به زندان نرفته‌ایم بی‌انصافی است. آن‌هم درشرایطی که جمهوری اسلامی با شدت هرچه تمام‌تر تظاهرکنندگان را از یکسال پیش سرکوب کرده و همچنان بی‌محابا برای روی کارماندن هرصدای مخالف را خاموش می‌کند. اگر چه درصورت اتفاق نظر همه مردم چنین احتمالی نیز وجود دارد ولی بعید به نظر می‌رسد زمینه برای ان فراهم باشد.

 

ولی از همان معترض که سال پیش در خیابان‌ها بود و فریاد «مرگ بر روسیه» سر می‌داد می‌شود خواست درخانه اش بنشیند و فکر کند. این یک کار به خصوص نه هزینه‌ای دارد و نه کسی مانع آن می‌شود. معترضان می‌توانند در روز ۱۳ آبان ۱۳۸۹ با فراغ کامل در خانه شان بنشینند وبا یادآوری آنچه در سال قبل درهمین روز اتفاق افتاد به این بیندیشند که «واقعا چه می‌خواهند؟»‌ ممکن است گفته شود معترضان لااقل درروزهای نخست جنبش سبز خواستار رای شان بودند ولی آیا این رای پس گرفته شد؟ آیا تلاش برای اصلاح جمهوری اسلامی و روی کار نگه داشتن آن در قالب انتخابات به ظاهر آزاد ولی در باطن فرمایشی و بی‌محتوا دردی را از کسی دوا می‌کند؟ از دید اصلاح‌طلبان هنوز امید به اصلاح حکومت وجود دارد. همان‌گونه که بارها گفته شده درجهان آزاد مانند بسیاری از تفکرات گوناگون که ممکن است به مذاق ما خوش نیایند تفکر اصلاح‌طلبی هم برای خودش و همراهانش قابل احترام است ولی به هرصورت اصلاح‌طلبی هم مخالفان زیادی دارد که اساسا به اصلاح این رژیم هیچ امیدی ندارند و خواهان سرنگونی نظام هستند. 

 

این امکان برای معترضان خیابانی و همراهان اینترنتی وجود دارد که به تفکر و تعمق پرداخته و خارج ازهرگونه پیش داوری و تعصب یک راه را انتخاب کرده و همان را دنبال نمایند. چه بسا با تشریک مساعی و کنار گذاشتن اختلافات دقیقا همان کنند که مخالفان رژیم شاه درسال ۱۳۵۷ کردند و گردباد انقلاب را به وجود آوردند که رژیم پهلوی را با هم امکانات و توانایی‌هایش با خود برد. این که می‌گوییم جنبش سبز «تکثر گرا» است به نظر من سرپوش بر بی‌برنامگی این حرکت است. چه بسا اگر این جنبش به جای از این شاخ به آن شاخ پریدن بر یک «هدف واحد» تمرکز می‌کرد اکنون در مسیر موفقتری قرار داشت. مهم نیست این هدف واحد چه باشد. مهم این است همه به آن و رسیدن به آن اعتقاد داشته باشند.

 

۱۳ آبان چنین فرصت مهمی است که می‌تواند همه معترضان و ناراضیان از وضع موجود ایران را به تفکر وادارد که براستی چه باید کرد و البته چه نباید کرد.

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته