-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۱۹, چهارشنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 11/10/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



«پیدا کردن مشترکات از راه گفتگو». این اصطلاح که در اتریشِ وحدت گرا محبوبیت دارد بازتاب خود را در عرصۀ سیاست جهانی در نهادهایی مانند سازمان ملل می بیند که دوستانِ به لحاظ حقوق بین المللی آرمان گرایش به گونه ای رقت آور سکوت می کنند آنگاه که کسانی توجه آنها را به وضع پارلمان ملت ها جلب می کنند: عربستان سعودی و ایران در حال حاضر بخت خوبی دارند که در شورای نظارتیِ نهادی از سازمان ملل انتخاب شوند که در راه ایجاد برابری برای زنان تلاش می کند.

«روزجهانیِ فلسفۀ» سازمان علمی و فرهنگی یونسکو قرار است با وجود اعتراض های گسترده، در ۱۸ نوامبر در تهران برگزار شود. تاکنون یونسکو عین خیالش نبوده که حکومت تازگی فلسفه و مجموعه ای از رشته های تحصیلی دیگر را «غیراسلامی» خوانده است. و نیز غمش نیست که رئیس جمهور محمود احمدی نژاد به خود اجازه می دهد رئیس کمیسیون فرهنگیِ به اصطلاح مجلس حداد عادل را به دبیری این گردهمایی برگزیند که ایرانی های مخالف را تهدید به سرکوبی شدید کرده است.

چنین می نماید که ارادۀ بی قید و شرط را برای گفتگو در موردِ برنامۀ هسته ای ایران نتوان به راحتی کنار گذاشت. در حال حاضر این مسئول سیاست خارجی اتحادیۀ اروپا کاترین اشتون بوده که ایران را به انجام گفتگوهای جدید دعوت کرده است.

شگردهای ایران

حکومت ایران البته در مورد گفتگوهای جدید توی ذوق کشورهای ۵+۱ زده است: احمدی نژاد اعلام کرده دربارۀ برنامۀ هسته ای که به هیچ رو و در مورد مسائل دیگر تنها در صورتی حاضر به مذاکره است که قبلاٌ «شرط های» ایران پذیرفته شده باشد.

روز یکشنبه متکی توضیح داد می توان گفتگو کرد و البته در ترکیه. همچون گذشته این شگردهای ایران نه اتحادیۀ اروپا و نه آمریکا را باز نمی دارد که بر ضرورت گفتگو تأکید کنند. در مقابل، در این فاصله حتی مخالفان خود دارِ احمدی نژاد مانند رامینِ جهانبگلویِ فیلسوف می گویند: «حکومت ایران تنها زبان انزوا را می فهمد، در حال حاضر امکان گفتگوی سازنده نیست.»

اما آیا اتحادیۀ اروپا تازگی تحریم های اقتصادی گسترده ای را علیه ایران برقرار نکرده است؟ به هیچ رو. تحریم هایِ هم آمریکا و هم اتحادیۀ اروپا گرچه فراتر از تصمیم های سازمان ملل است. اما همچون گذشته نمی توان از تحریم های اثرگذاری صحبت کرد که حکومت را با آن تهدید کرده اند.

سیاستمداران تعیین کننده در اتحادیۀ اروپا و نیز در واشینگتن می خواهند تحریم ها را فقط برای وادارکردن حاکمان ایران به گفتگو به کار بزنند. این کار تاکنون نتیجه ای نداشته است – غیر از اینکه حکومت وقت به دست آورده که غنی سازی اورانیوم را ادامه دهد. اما درست آن است که تحریم های سخت برای ناممکن ساختن ادامۀ برنامۀ اتمی ایران باشد.

اتحادیۀ اروپا در اجرای تحریم ها استثناهایی را اجازه داده است، برای نمونه در مورد بهره برداری از میدان گازی شاه دنیز در آذربایجان که در طرح خط انتقال لولۀ گاز ناباکو نقش محوری دارد، در این طرح شرکت نفتیران وابسته به شرکت ملی نفت ایران هم سهیم است.

رئیسان دولت های مهم اتحادیۀ اروپا مانند سیلویو برلوسکونی علناٌ تحریم ها را زیر سؤال برده اند. کشورهای غیرِ عضو اتحادیۀ اروپا مانند سوئیس که اصولآ به تحریم های این اتحادیه و سازمان ملل وقعی نمی گذارند.

روزنامه های اقتصادی خاطر نشان می کنند با وجود تحریم ها، بیشتر صادرات همچنان قانونی است. «هَندِلس بلات» خلاصه کرد: «به دلیل منافع اقتصادی آلمان و اتحادیۀ اروپا تحریم ها به هیچ وجه آنقدر سخت نیستند که در ظاهر می نمایند.»

توانی برای مقاومت نیست؟

پیوسته این احساس وجود دارد که غرب آنقدر از آزادیِ به هرحال محدودِ خود دلزده شده که توان مبارزۀ جدی با حکومت هایی مانند ایران را ندارد – کاملاٌ برعکس ایرانی ها. برای نمونه کاسپین ماکان، نامزد ندا که در جلوی دوربین هایِ روشن گلوله خورد و جان باخت تازگی خواستار تحریم کامل نفت علیه ایران شده است.

اگر تحریم های نصفه و نیمه و آمادگی گقتگو با ایران ادامه یابد ممکن است وضعیتی بوجود آید که تمام کشورهای مورد تهدید برنامۀ اتمی و موشکی ایران ناچار شوند برای مقابله با این تهدید دست به سلاح ببرند. یا حکومتِ دارای سلاح هسته ای را بر بتابند که هدفش ایجاد «امّتی» است که به گفتۀ رهبر سابق انقلاب خمینی «از شهادت استقبال می کند.» اشتباهی فاحش که می تواند سنگ بنای فاجعه های قرن ۲۱ را بگذارد.

* از: اشتفان گریگات / در: دی پِرِسه

* نویسنده استادِ مدعوِ علوم سیاسی در دانشگاه وین و از مؤلفان «ایران در نظام جهانی. پیمان های حکومت و چشم اندازهای جنبش آزادیخواهانه» است.


 


با احتمال از سرگیری گفتگوهای ایران-آمریکا که افق آن نامعلوم به نظر می رسد، مقامات دولتی باید در حال کشف این باشند که چگونه سفر ژنو را تبدیل به سفری پرمنفعت و باارزش کنند. چالش کلیدی که آمریکا با آن مواجه است، جمع آوری و تهیه لیستی از خواسته های سیاسی است تا فکری بزرگ برای ایران بکند که در حقیقت این امر به معنای بازنگری سیاست هایمان درباره ایران است.

منظور ما از «بازنگری» این نیست که از استراتژی تحریم عقب نشینی کنیم؛ تحریم هایی که دولت آمریکا بخاطر اعمال آن شایسته دریافت امتیاز است. اما تحریم ها به تنهایی منجر به همکاری تهران نخواهد نشد. چیزی که لازم است مجموعه ای از مشوق های عظیم اقتصادی، سیاسی و استراتژیک است که رهبران ایران دلیلی برای همکاری داشته باشند. اگر فقط مذاکراه کنندگان آمریکایی، از اهرم تحریم ها به جای مشوق استفاده کنند، آینده ای که به دنبال دارد، فقط یک گزینه است بین دو انتخاب بد: مواجهه نظامی یا محدود کردن ایران هسته ای.

فرصت بازنگری سیاست آمریکا برای همیشه دوام نخواهد داشت. تحریم ها، مناقشات بین فوق محافظه کارهای تندرو به رهبری رئیس جمهور احمدی نژاد، و رهبران پراگماتیک تر در مجلس، جامعه اقتصادی و دانشگاه ها را شدت بخشیده است و بسیاری از آنها، احمدی نژاد را به دلیل سیاست هایی که فقط منجر به انزوای ایران شده است، مورد هجوم قرار داده اند. چالش های آمریکا به باز شدن راه و مسیری برای آن بخش از صداهای رژیم کمک می کند که شاید علاقه مند به برگشت به توافق های قابل قبول دوجانبه در مسائل هسته ای هستند.

تزریق مشوق

مقامات دولت اوباما به درستی اصرار دارند که تلاش های زیادی برای تعامل با ایران انجام داده اند که همه آنها از سوی ایران رد شده است. اما سیاست سازان خود ما هنوز هم در مورد مشوق هایی که آماده ارائه و پشنهاد آن به تهران خواهیم بود، به اجماع نرسیده اند. این امر باید با آمادگی برای سنجش تهران در این راه ها صورت بگیرد که ما این کار را انجام نداده ایم.

مشوق ها باید با به رسمیت شناختن حقوق ایران آغاز شود؛ ایران همانند همه کشورهای تحت پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای می تواند غنی سازی اورانیوم انجام دهد مشروط بر این که کاملا مطابق موارد حمایتی و امنیتی تنظیم شده در سازمان بین المللی انرژی اتمی باشد. با وجود تاریخچه مرموز برنامه هسته ای ایران و سوال های زیادی که برای سازمان بین المللی انرژی اتمی ایجاد شده، آمریکا و هم پیمانانش حق دارند تا بر این مساله اصرار بورزند که غنی سازی ایران باید با تعهد به شروط دقیق و نظارت تنگاتنگ بین المللی باشد.

آنسوی مساله هسته ای، رهبران آمریکا باید یک لیست هم از مشوق های ممکن برای کمک به ایران در راستای پیدا کردن راه برگشت به جامعه بین المللی داشته باشند. این لیست باید شامل پشنهادهای دوجانبه یا مذاکرات چندجانبه در مورد مسائل امنیتی- همانند افغانستان و تجارت مواد مخدر- و مبادلات معمولی بین دیپلمات های ایرانی و آمریکایی در کشورهای سوم و سازمان های چند ملیتی باشد.

کمک به مدرنیزه کردن ایران

جامعه بین المللی باید تلاش هایی هماهنگ انجام دهد تا به ایران کمک کند صنعت نفت کشورش را مدرنیزه کند و یا یک منطقه وسیع گاز و شبکه برق ایجاد کند تا برای ایران و کشورهای همسایه تولید انرژی کند. اگر ایالات متحده و هم پیمانانش به اتفاق روسیه و چین، چنین امکان هایی را فراهم کنند، شاید به مذاکرات دیپلماتیک دور از دسترس، نیرو و انرژی یک فرصت واقعی برای موفقیت بدهد.

آمریکا نمی تواند انتظار پیشرفت با ایران را داشته باشد اگر فقط با استناد به اقدامات قهری به این روند ادامه دهد. حتی اشارات در پرده به «گزینه نظامی» فقط این استدلال را تقویت می کند که ایران برای ترساندن و بازدارندگی آمریکا و حمایت از تهران به سلاح هسته ای نیاز دارد. ما باید گرایش های منفی را با تاکید بر این که پیشرفت با ایران از طریق همکاری بیشتر حاصل می شود تا لجبازی و مخالفت با این کشور، کاهش دهیم.

این اقدامات باید دست در دست یکدیگر با پشتیبانی و حمایت ارتش آمریکا و همکاری های استراتژیک با اسرائیل و کشورهای عربی انجام شود. وجود یک قدرت منطقه ای برای بازدارندگی ایران از حمله و تجاوز حیاتی است، به خصوص اگر تلاش های شدیدی که درباره تعامل با ایران صورت می گیرد، هنوز بر دیگر گزینه ها چیره نشده اند. اما ما باید تسلیم وسوسه جنگ و یا مخاطرات جریان مداوم محدودسازی ایران نشویم. برنامه هسته ای ایران بسیار کندتر از هراس هایی که ایجاد کرده، پیش رفته است. حالا وقتش است تا چیزهایی به مراتب بیشتر از تلاش های جاه طلبانه برای تعامل استراتژیکی با ایران را کشف کنیم.

* از: بری بلچمن / در: یو اس ای تودی


 


موسمِ توفان های سخت پاییزی است، در طبیعت و در سیاست. انتخابات کنگره در سه شنبۀ پیش اکثریت پارلمانی را در آمریکا جا به جا کرده است. اینگونه بود که شرکت کنندگان در کنفرانس امنیتی هالیفاکس، از جمله بسیاری از وزیران و نمایندگان مجلس اروپایی و آسیایی، در آخرهفته می خواستند بدانند حالا که جمهوری خواهان اکثریت مجلس نمایندگان را در اختیار دارند چه چیزی در عمل در سیاست خارجی ابرقدرت آمریکا تغییر خواهد کرد. بنابراین تکلیف ایران و افغانستان و قرارداد خلع سلاح با روسیه چه می شود؟

هالیفاکس همتایِ آمریکایی شمالیِ کنفرانس امنیت مونیخ است. اما در این آخر هفته بادهای سنگین در ساحل آتلانتیک درنُوا اِسکوشیا توضیح این پرسش ها را مانع شد. جت کوچکی که قراربود سنگین وزن های سیاست خارجی آمریکا همچون نامزد حزب جمهوری خواه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ سناتور مک کین را به شمال شرقی کانادا بیاورد مجبور شد بعد از چند تلاش برای فرود به خاک آمریکا برگردد و سناتورها در هتلی معمولی شب را روز کردند.

صبحِ روز بعد طبیعت آرام شده است. توفان سیاسی اما برجای مانده است. می توان متوجه شد که وقتی لیندزی گراهام سناتور آمریکایی از کارولینای جنوبی و دوست نزدیک مک کین از ایران صحبت می کند اروپایی ها در سالن چگونه لرزه به اندامشان می اندازد. گراهام امیدوار است تحریم ها ایران را وادارد دست از ساخت بمب اتمی بردارد. اگرنه، وی توصیه به راه حل نظامی می کند. می گوید نمی خواهد کار به اینجا برسد. اضافه می کند خودش افسر است: «ما به جنگ تازه ای نیاز نداریم. اما ایران اتمی را خیلی کمتر می خواهیم.» توصیه اش به اوباما اگر که کار به روز مبادا برسد این است: «نیروی دریایی ایران را غرق کن، نیروی هوایی اش را از بین ببر، سپاه پاسداران را نابود کن!»

بسیاری از اروپایی ها با ناراحتی واکنش نشان می دهند. گراهام نه تنها از «ضربه های جراحی» علیه تأسیسات اتمی صحبت کرده است بلکه در فکر جنگ هوایی تمام عیار علیه نیروی نظامی ایران است. دوباره شروع می شود، مانند دوران جورج بوش؟ اوباما که برای گفتگو با ایران آماده است. امید نمی رود که تحریم ها اثر کنند حالا که چین و روسیه هم همکاری می کنند؟

گراهام و مک کین تأکید می کنند خواهان جنگِ ایران نیستند. اما به باور آنها هرکس می خواهد مانع این جنگ شود باید تحریم ها را تشدید کند. به گفتۀ آنها تحریم ها باید «کمرشکن» باشند درغیر این صورت ایران کوتاه نمی آید. می گویند دقیقاٌ اکنون نباید آمریکا به سیاست داخلی توجه کند. بنابراین به نظر آنها باید با چین در مورد تشدید تحریم ها گفتگو کرد. مک کین و گراهام می خواهند با ادبیاتِ تند خود به این هدف دست یابند.

اما سر این راه مشکلی وجود دارد و این مشکل به نظرِ گراهام به خود جمهوری خواهان مربوط می شود: بیشتر نمایندگانِ جدید جمهوری خواه که به کمک جنبش اعتراضی چای علیه اوبامایِ «سوسیالیست» به کنگره راه یافته اند «انزوا گرا» و «طرفداران نگاه به داخل» هستند. اینان می خواهند چین را به دلیل سیاست ارزی اش از نظر سیاسی محاکمه کنند. این موضع، همکاری چین را در اجرای تحریم های ایران محتمل تر نمی کند.

گراهام هشدار می دهد، راست جدید تجربۀ سیاست خارجی ندارد و ارزش دوستی های بلند مدت را درک نمی کند. این مطلب با حس اعتماد به نفس دوباره قوی شدۀ سیاستمداران محافظه کار سنتی نمی خواند که خواهان تقویت حضور و نفوذ آمریکا در سراسر جهان هستند.

مک کین وگراهام تحلیل می کنند که موضوع های سیاست خارجی در مبارزات انتخاباتی نقشی نداشته اند. راست های جدید به علت «راه حل های سادۀ» خود انتخاب شدند: کاهش هزینه های دولت، کوچک کردن دولت، حمایت از منافع اقتصادی آمریکا. چندین قرارداد تجارت آزاد برای تصویب آماده اند از جمله با کرۀ جنوبی و بحرین. از دید مک کین اشتباه بزرگی است اگر اکثریت راست جدید جلوی این قراردادها را بگیرد. به باور او جنگ در افغانستان آسان تر نمی شود اگر کمک مالی به پاکستان کاهش یابد.

اما نامزد سابق ریاست جمهوری از اوباما نیز به تندی انتقاد می کند: «اشتباه بزرگی» است که رئیس جمهور تاریخ خروج نیروهای آمریکایی را از افغانستان تعیین کرده است. به گفتۀ مک کین این کار نشان می دهد: «رئیس جمهور تجربۀ نظامی ندارد و به حرف نیروهای نظامی گوش نمی دهد.» صدای مک کین جدی و تلخ است.

می گوید اوباما باید تأکید می کرد «که آنقدر می مانیم تا پیروز شویم.» مک کین و گراهام مؤافق این استدلال نیستند که اوباما به مردم قول اعلام تاریخ خروج نیروها را داده بود چرا که جنگ نامحبوب است. به گفتۀ آنها حتی اگر حزب خود اوباما در این مورد از او حمایت نمی کرد می توانست امید داشته باشد که به اندازۀ کافی جمهوری خواهانی هستند که با او همکاری کنند. به نظر آنها می توان مانند عراق شورش را سرکوب و بعد نیروها را خارج کرد. در عراق همچنان ۵۰ هزار نیروی آمریکایی مستقر هستند، برای ایجاد ثبات و برای آموزش نیروهای عراقی. مک کین چنین طرحی را هم می تواند دربارۀ افغانستان تصور کند، برای سال های زیاد: «تا امروز ما ۴۰ هزار نفر در کره و ده ها هزار نفر در آلمان داریم. آمریکایی ها مخالف حضور نیروهای این کشور در خارج نیستند. آمریکایی ها مخالف جنگ کوچک با پایان نامعلوم و قربانیان زیاد هستند.»

مک کین و گراهام دربارۀ امضای قرارداد خلع سلاح با روسیه می گویند: اگر اوباما در دو زمینه امتیاز دهد این قرارداد همچنان ممکن است. جمهوری خواهان میلیادرها دلار برای مدرن سازی سلاح های اتمی باقیمانده هستند و این تعهد که بعد از امضای قرارداد، با روسیه دربارۀ کاهش سلاح های اتمی تاکتیکی گفتگو شود.

* از: کریستوف فُن مارشال / در: دی تسایت

عکس از: AFP


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته