-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۲۳, یکشنبه

Latest News from Norooz for 11/14/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



جمعی از استادان, مدیران و مسئولان اسبق دانشگاه ها و آموزش عالی با حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی دیدار و گفتگو کردند.
در این دیدار ابتدا چند تن از حاضران به بیان دیدگاه ها و تجارب خویش در فرایند انقلاب و طرح و پیشبرد توسعه علمی و تحول علوم انسانی پرداختند و نسبت به عواقب رویکردها و برخوردهای امنیتی و سیاسی با دانشگاه ها و نهادهای علمی و اندیشمندان و دانشمندان کشور ابراز نگرانی کردند.
پس از آن رئیس جمهور سابق کشورمان با اشاره به مسائل مطرح شده به طرح ضرورتهای فکری و سیاسی که پیش روی همه متفکرانی که دلهایشان برای اسلام و ایران می تپد؛پرداخت.
سید محمد خاتمی در این دیدار با تاکید بر این‌که جریان های جاری نباید اهل فکر، نظر و خیرخواهان را از اندیشیدن؛ نظردادن و راه گشائی کردن به نفع کشور و انقلاب باز دارد، گفت: هنوز امکان اینکه این تفکرها لااقل در بخش هایی از نظام مورد توجه قرار گیرد و جاری شود هست. وی از میزان جایگاه علم و گسترش آن به عنوان معیار تخمین عادلانه بودن حکومت‌ها یاد کرد و ایجاد تنگنا برای اهل علم را ظلم دانست.
وی در عین حال مصونیت یک جریان سیاسی در عرصه اطلاع رسانی برای اینکه هر چه می خواهد بگوید و القاء کند،تهمت بزند؛دروغ به مردم تحویل دهد و طرف دیگر حتی حرفهای عادیش را نتواند بزند را نیز مورد انتقاد قرار داد و با یادآوری این‌که نظام هزینه‌های این مساله را می‌پردازد ، گفت : عدل از جمله در عرصه علم آموزی و اطلاع رسانی بسیار مهم است.
خاتمی در این دیدار همچنین در بحث بازنگری در علوم انسانی این نکته که با کدام جهان بینی و با کدام مشخصات انتظار داریم که علوم انسانی عوض شود، را مورد تاکید قرار داد و تصریح کرد: بهتر است بدانیم با بخشنامه و دستورالعمل نه جهان عوض می شود و نه جهان بینی.
به گزارش وب سایت سید محمد خاتمی، متن کامل اظهارات رییس موسسه بین المللی گفت و گوی فرهنگها و تمدن ها بدین شرح است:
این انقلاب و نظام متعلق به همه ماست
بالاخره این انقلاب و نظام متعلق به همه ماست. این حوادثی که پیش می آید حوادثی است که هست البته اگر حوادث بد جریان پیدا کند که متاسفانه می کند فکر می کنم هم نظام و هم ایران لطمه می بیند. ان شاء الله که چنین نخواهد شد.
بالاخره جریان های جاری نباید اهل فکر و نظر و خیرخواهان را از اندیشیدن، نظردادن و راه گشائی کردن به نفع کشور و انقلاب باز دارد. باید فکر کرد و من فکر می کنم این گونه جمعها می تواند هنوز موثر باشد و نظرها و پیشنهادهای خود را به مجامع و نهادهایی که هست ارائه دهد. حتی پروژه هایی را بپذیرد و روی آن کار کند. هنوز امکان اینکه این تفکرها لااقل در بخش هایی از نظام مورد توجه قرار گیرد و جاری شود هست. این گونه جمعها می توانند به صورت نهادهایی کارآمد و مدنی نقش موثری داشته باشند.
صحبت از علوم انسانی شد، اجازه بدهید سخن خود را با آیه ای از قرآن کریم آغاز کنم و ببینیم آیا از این آیه می توان از آنچه در حوزه کار و فعالیت شما یعنی آموزش عالی جاری است استفاده کرد.
در سنت فلسفی ما عقل را به نظری و عملی تقسیم کرده اند که خیلی معروف است. زمینه این تقسیم بندی درمباحث ارسطو هم هست ولی کسی که بصورت خیلی منظم و روش مند این کار را انجام داد بو علی سینا بود. بر اساس آن هم تقسیم بندی در فلسفه و حکمت صورت گرفت.
آنچه مورد نظر من است آیه ای از قرآن کریم در سوره لقمان است، لقمان در قرآن به عنوان حکیم معرفی می شود و کسی که حکمت به او داده شده است حکمت هم اجمالا آنچه محکم است چه نظریه وذهنیت محکم چه تدبیر و پیداکردن راهبردها و راهکارهایی برای اداره زندگی های فردی و اجتماعی، حکمت آن چیزی است که محکم و استوار باشد، لقمان حکیم وقتی پسرش را موعظه می کند می گوید “یا بُنَی لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ” در تقسیم بندی های عقل نظری و عملی توحید از بارزترین مصادیق موضوعاتی است که در عقل نظری مورد بحث قرار می گیرد و ظلم و عدل از بارزترین مصادیقی است که در عقل عملی مورد توجه قرار می گیرد.
ولی حضرت لقمان که خداوند حکمتش را تایید کرده است می گوید شرک به خدا نداشته باش چون شرک ظلم عظیم است. در اینجا عقل نظری و عملی در هم آمیخته می شود و شاید بتوان گفت که در حکمت قرآنی عقل یکی است. همانکه درست و نادرست را تشخیص می دهد درباره خوب و بد هم داوری می کند. این تعبیر قرانی خیلی مهم است یعنی مهمترین موضوعی که در اصطلاح فلسفی در “عقل نظری” مورد بحث قرار می گیرد که توحید است مصداق عدل است و چون شرک، ظلم عظیم است نباید مشرک بود یعنی مبنا می شود “عدل” .
توحید مصداق عدل است
توحید مصداق عدل است. پیامبران هم امده اند تا انسان به عدل قیام کند. توحید با ان عظمتش چون مصداق عدل است باید پذیرفته شود و ضد توحید که شرک است چون ظلم عظیم است مردود است. یعنی ملاک و معیار هم در نظر و هم در عمل عدل است.
در اینجا به اجمال به نکته ای اشاره می کنم که مربوط به روزگار ما می شود و حدیث تلخ این روزها است و آن اینکه اگر انسان دارای استعداد و ظرفیتی است که خدا او را با این ظرفیت آفریده است زمینه سازی برای رشد ان و بروز و ظهور این ظرفیت از بارزترین مصداق های عدل است یعنی با این ظرفیت حقی پیدا می شود و عدل اعطای حق هر ذیحقی به اوست.
فکر می کنم از جمله مهمترین شاخصه های بشر خردورزی و علم اندوزی و کنجکاوی برای دانستن و معرفت است. عدل این است که این حق و ظرفیت بدون برخورد با مانعی شکوفا شود.
اگر برای اهل علم تنگنا ایجاد شد؛ این ظلم است
اگر ما بخواهیم در مورد عادلانه بودن یک حکومت و مدیریت جامعه قضاوت کنیم از جمله این است که چقدر به علم و گسترش علم و زمینه سازی برای فراهم شدن علم و زمینه سازی برای این که هر کسی که طالب معرفتی است بتواند بدون مانع به ان معرفت دست یابد اهتمام دارد بنابراین اگر برای اهل علم تنگنا ایجاد شد یا امتیاز علم اموزی و مهارت اموزی پاداشی در برابر خواسته های گروه یا جریان ویژه ای شد یا بازداشتن از تحصیل و علم مجازات و کیفری شد برای کسانیکه به هر حال سلیقه و روش انها مورد پسند نیست این ظلم است.
من می خواهم از این دیدگاه به امور نگاه کنم و آنچه را در دستگاهها و مراکز آموزشی ما می گذرد ببینیم. نظام ما اسلامی است و نظام اسلامی با حرف هاوآموزه های امام و آنچه در قانون اساسی آمد و بزرگان هم گفته اند،نظام فضیلت بنیاداست. به طور خاص امروز هم می گویند گفتمان حاکم گفتمان عدالت محور است.
دلمان می خواهد عدالت همه جا جاری باشد
ما دلبسته و دلسوز این انقلاب هستیم بالاخره دلمان می خواهد این وجه معینی که وجه امتیاز حرکت انبیاء در تاریخ و نیز نهضت اسلامی ما هم بوده و معتقدیم در قانون اساسی ما تجلی پیدا کرده است امروز هم بعد از امام دائما در عالی ترین سطوح روی مساله عدالت تکیه می شود. دلمان می خواهد این عدالت همه جا جاری باشد. بگذریم از اینکه اغلب تحت تاثیر ادبیات مارکسیستی حتی در سطح رسمی، عدالت به گونه ای معنی شده است که گویا منحصر در عدالت اقتصادی است که اولا عدالت فقط عدالت اقتصادی است ثانیاً از عدالت اقتصاد هم گاه اقتصاد یکبار مصرف در نظر گرفته می شود یعنی عدالت توزیعی واقتصاد صدقه ای!در حالیکه عدالت بسیار گسترده تر از اینها است.
حال سخن ما در عدالت علمی، آموزشی و پژوهشی است و عدالت خردورزی، عدالت فضیلت، عدالت رشد معرفت در جامعه بسیار مهم است. به هر حال وقتی می بینیم گروه گروه از اساتید بازنشسته می شوند یا کنار گذاشته می شوند و بعضا دچار محدودیت و حتی زندان می شوند به خاطر گرایش های سیاسی که دارند نه انحرافات فکری و عقلانی و اعتقادی، بعضا حتی اتهام گرایش سیاسی خاص هم موهوم است. یعنی کسی که کار دستش است متوهم می شود که دیگری سازگار با روش ها و منش های او نیست, همین کافی است که مجازات شود و از عرصه بیرون رود. اگر اینطور باشد و این روند ادامه پیدا کند خیلی خطرناک است. یا اینکه دانشجو مجازات شود به خاطر گرایش های سیاسی یا به خاطر انتقادی که می کند و اعتراضی که دارد یا به خاطر احتمال این که ممکن است نسبت به بعضی مسائل منتقد هم باشد.
منع ها ثمری برای منع کنندگان ندارد، بلکه مخاطبان را بیشتر و کنجکاوتر و افزون تر می کند
با دیدگاهی که از اسلام و نیز از متن انقلاب ما قابل استنباط است می توان ملاک و معیار عدل و ظلم را از جمله در حوزه دانشگاهها و آموزش عالی ما که حوزه کار و تخصص شماست پیدا کرد. همچنین است در عرصه اطلاع رسانی؛ گشاد دستی و مصونیت در یک طرف برای اینکه هر چه می خواهد بگوید و القاء کند، تهمت بزند، دروغ به مردم تحویل دهد و… و طرف دیگر حتی حرفهای عادی را نتواند بزند, برای رسانه های اندک و حتی وبلاگ های مشخص و سایت هایی که جنبه سیاسی هم ندارند محدودیت های عجیب ایجاد شود. اینها ظلم است، البته درباره ایجاد این محدودیت ها و بستن ها و منع کردن ها حرف و حدیث بسیار است که به نظر من هزینه اش را نظام می پردازد و عملا با توجه به وضع ارتباطات و پیشرفت های ارتباطی، این منع ها اثر و ثمری برای منع کنندگان هم ندارد، بلکه مخاطبان را بیشتر و کنجکاوتر و افزون تر می کند. این مطلبی است که امیدوارم در آینده بیشتر بتوانم درباره آن صحبت کنم.
بهر حال عدل از جمله در عرصه علم آموزی و اطلاع رسانی بسیار مهم است. به نظر من آزادی هم از دل عدل بیرون می آید در صورتی که عدل را وسیع تر از عدل مارکسیست ها و ماتریالیست ها در نظر بگیریم. آیا آزادی مرزی دارد؟ می گویند مرز آزادی, آزادی دیگران است؛ آیا ما نمی توانیم در بینش الهی بگوییم مرز آزادی هم عدالت است؟در صورتی که عدالت را به معنی وسیع خودش در نظر بگیریم.
اما در باب علوم انسانی، به نظرم تردیدی وجود ندارد که علوم به معنی جدید آن و علوم انسانی به طور خاص هنگامی در دنیای جدید به وجود می آید که عالم ادم غربی عوض می شود یعنی این انسان وارد جهان دیگری می شود نگاه دیگری به هستی میکند نگاه دیگری به پیرامون خود و انسان می کند و در اثر همین نگاه جانش چون چشمه های جوشان منشا پیدایش نظام های معرفتی، اجتماعی، علمی و سیاسی می شود. البته این تحول در خواص به وجود می آید و بعد در عرصه حیات اجتماعی جاری می شود.
جهان مدرن با عوض شدن دنیای انسان در غرب پدید آمد, این جهان جهانی است در مقابل جهانی که در قرون وسطی وجود داشت.
حال که سخن از تحول در علوم انسانی است اولا باید مشخص کنیم ماهیت جریانی که ما مدعی ان هستیم و می خواهد مبنای علوم انسانی باشد ماهیت قرون وسطی است یا چیز دیگری است. اگر آن ماهیت باشد بصورت طبیعی در دل آن، جهانی نظیر جهان دنیای امروز غرب پدید خواهد آمد و لوازم آن جهان که علوم مهارت ها و فناوری و تکنولوژی و البته تبعات منفی آن است نیز پدید خواهد آمد.
معتقدم و باز هم تاکید می کنم جهان موحدان و مسلمانان با جهانی که دنیای مدرن در آن تحقق پیدا کرده متفاوت است، طبعاً جهان شناسی موحدان و به خصوص ادیان وحیانی و بالاخص مسلمانان هم متفاوت خواهد بود و طبعا علوم، بخصوص علوم انسانی متاثر از مبانی و جهان شناسی خاص است.
گر چه بخصوص در این یکی دو قرن گذشته ما دارای جهانی آشفته و طبعاً جهان بینی از هم گسسته ای هستیم که در آن سنت جایگاه خود را لاقل در بخش های مهمی از جامعه از دست داده و جامعه به جهان مدرن هم وارد نشده است (لااقل بخش های مهمی از آن). در گذشته این آشفتگی نبود, هر چند که آنچه در متن تمدن اسلامی ظهور و بروز کرد به شدت تحت تاثیر جهان و جهان بینی بود که از غرب یعنی یونان و بعد اسکندریه آمده بود و شریعتمداران هم که موثرترین بخش جامعه بودند و آنان که حقیقت و تمام حقیقت را در شریعت می دیدند، کوس مخالفت با فلسفه ای که در متن تمدن اسلامی شکل گرفته بود می زدند و فریاد بر می آوردند که “قفل اسطوره ارسطو را بر در احسن القصص نزنید”. هر چند احسن القصص را نیز بر اساس ذهنیت های ویژه خود که یا عوام زده بود و یا صوفی مآبانه می فهمیدند. به هر حال می گفتند قران احسن القصص است وآنچه از غرب آمده و میراث ارسطو و افلاطون و نظایر آنها است, اسطوره های جهان کفر و شرک است.
باری با اینکه باید پذیرفت که اجمالاً مبانی جهان شناسی توحیدی و اسلامی و وحیانی با مبانی جهان و جهان شناسی کنونی متفاوت است، ولی پرسش اصلی این است که این اجمال چگونه تفصیل می یابد و دقیقا با کدام جهان بینی و با کدام مشخصات است که انتظار داریم علوم انسانی عوض شود. جهان بینی متاثر از ابن عربی، ابوسعید ابوالخیر، مشاء، اشراق، حکمت متعالیه یا آنچه امروز به عنوان مکتب تفکیک مطرح می شود و یا … ؟
با بخشنامه و دستورالعمل نه جهان عوض می شود و نه جهان بینی
بهتر است بدانیم با بخشنامه و دستورالعمل نه جهان عوض می شود و نه جهان بینی. بهتر است بحث کنیم که دنیای مدرن چگونه پدید آمد و چگونه از دل آن علوم و تکنولوژی و علوم انسانی جدید بروز و ظهور یافت.
جهان مدرن از دل جهان سده های میانه بر آمد. وقتی جهان بینی دنیای قرون وسطی پاسخگوی پرسش ها و نیازهای انسان نبود, ذهنیت هایی پیدا شد و انسان غربی کوشید به دنبال راهکار هایی برود که به پرسش هایش پاسخ دهد و مشکلاتش را حل کند.
نهاد متولی اندیشه و عمل در قرون وسطی نیز به جای انکه خود را اصلاح کند به شدت عمل روی اورد و در برابر موجی که لحظه به لحظه سهمگین تر می شد ایستاد. اندیشه و اندیشیدن جرم شد. انسانها فقط و فقط آزاد بودند در هر مساله علمی و غیر علمی مقلدانه از نهادی پیروی و اطاعت کنند که خود را نماینده خدا در زمین و صاحب انحصاری حق و معیار مطلق زیبایی و درستی می دانست.
بشر آزاد افریده شده و آزادی می خواهد
بشر آزاد افریده شده و آزادی می خواهد؛ اگر به این آزادی جواب داده شد یا اگر جایی باید محدود شود با منطق و پذیرش واقعی خود او باشد, به این وضع دلبسته خواهد شد. دیگر لازم نیست بخشنامه کنیم. اما اگر دیدگاهی محدود و نارسا را عین حقیقت دین دانستیم و به زور خواستیم آنها را بر جامعه تحمیل کنیم, اثر عکس خواهد داشت.
آزادی نیاز تک تک انسان هاست ولی اینکه توجیه ذهنی و منطقی آزادی در صورت لیبرالیسم باشد آن را نفی می کنیم. لیبرالیسم یک نوع توجیه آزادی است. بنده معتقدم با رجوع به آموزه های الهی (البته در صورتی که ذهنیت های تاریخی زمانی _ مکانی را به جای ان حقیقت نهفته در متن دین نگیریم) می توان لطیف ترین وجه آزادی را یافت و گرفت, بی آنکه در بند لیبرالیسم گرفتار شویم.
اگر آن ذهنیت های ما طوری بود که جوابگوی نیازهای عینی بشر امروز باشد, ما دیگر اصلا نباید نگران باشیم که دینمان از بین می رود یا علوم انسانی دینمان را نابود می کند. اما اگر ان را نداشتیم, با زور و بخشنامه کار درست نمی شود و اگر خدای ناکرده گرفتار وضعی شدیم که انسان در قرون وسطی دچارش بود، آنگاه آن حادثه ای رخ می دهد که در تاریخ غرب رخ داد؛ وقتی قرون وسطی امر مقدس را به همه چیز و همه جا تعمیم داد در مقابل انسان عاصی نیز امر قدسی را یکسره کنار گذاشت. چراکه اموری که مقدس نبودند در آن زمان مقدس شده بودند.
فکر کنید و آنچه را به نظرتان رسید به بزرگان خردمندند ارائه دهید تا کار به دست کسانی که خردشان در بی خردی است نیفتد
حال به شما توصیه می کنم که از ظرفیت های خود استفاده کنید، بحث ها را جدی بگیرید و نظرات کاربردی ارائه کنید. از جمله راجع به همین علوم انسانی, واقعا فکر کنید و آنچه را به نظرتان رسید به بزرگانی که در این جمهوری اسلامی خردمندند ارائه دهید تا کار به دست کسانی که خردشان در بی خردی است نیفتد.
همه ما دلمان برای اسلام و انقلاب و نظام می سوزد
به هر حال همه ما دلمان برای اسلام و انقلاب و نظام می سوزد و اگر حرف و انتقاد و اعتراضی هست, از سر دلسوزی است. باید همه دست به دست هم بدهیم و از فضای نفس گیر و خسارت بار امنیتی به فضایی آرام و در پناه قانون و موازین اسلامی و ملی گذر کنیم. در عرصه سیاست هم اگر اساس کار را انتخابات سالم و آزاد قرار دهیم, در این صورت بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
امروز باید وضع صنعت، اقتصاد, کشاورزی و روابط خارجی را بررسی علمی کرد و نتایج آن را در اختیار مسؤولان عالی رتبه نظام و جامعه قرار داد.


 


نوروز: دو سال قبل دکتر محسن میردامادی دبیرکل سرفراز جبهه مشارکت ایران اسلامی در مراسم نهمین سالگرد تأسیس شاخه جوانان جبهه مشارکت گفت: شرایطی که رقیب ایجاد کرده است راه را نهایتاً به جایی می برد که اعتراضات به صورت آشکار بروز کند که بهترین شکل آن ایجاد دوم خردادی دیگر است و البته می تواند اشکال مخرب تری نیز داشته باشد که امیدواریم اینگونه نشود. از مجلسی که مدیحه سرا شده و تحقیر شده است نمی توان انتظار بهبود امور را داشت. اولین مجلس این نظام مجلسی بوده است که رئیس جمهور نالایق را حذف کرد اما امروز مجلسیان برای تبرک از مانده آب رئیس جمهور می نوشند و در مدح وی نطق می نمایند.

 

دکتر محسن میردامادی دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی در مراسم نهمین سالگرد تأسیس شاخه جوانان جبهه مشارکت گفت: پس از گذشت 10 سال از تأسیس مشارکت، باید مروری بر عملکرد و نقاط ضعف و قوت خود داشته باشیم.

تشکیلاتی که بخواهد پویا باشد و در سختیها راه را گم نکند باید خود را بیرحمانه نقد کند. ما باید مشکلات خود را بشناسیم و انتقادات را برطرف کنیم. البته در سال گذشته در یک دوره 6 ماهه به نقد تشکیلات و دلایل عدم موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری پرداختیم تا بتوانیم برای آینده بهتر برنامه ریزی کنیم.

وی یادآور شد: یکی از عمده ترین ضعفهای ما ضعف تشکیلاتی است. این ضعف بدون اغراق در بین احزاب کشور نیز وجود دارد و تنها شامل جبهه مشارکت نمی شود.

میردامادی افزود: به لحاظ گسترش فعالیتهای تشکیلاتی، مشکلی کلی در نظام جمهوری اسلامی ما داریم که تاکنون و پس از گذشت 30 سال هنوز مرتفع نشده است و نظامی که مبتنی بر پارلمانی انتخابی و رئیس جمهوری انتخابی است هنوز جایگاهی را برای احزاب تعریف نکرده است در حالی که در یک جمهوری واقعی این احزابند که نیروی محرکه نظام هستند اما در ایران ما هنوز نتوانسته ایم این مشکل را حل کنیم.

وی ادامه داد: البته معمولاً صاحبان قدرت در برابر تشکلها و احزاب مقاومت می کنند و در برابر قدرتیابی آنها کارشکنی می نمایند زیرا آنها را مانع قدرت خود می بینند، به همین دلیل است که به طرق مختلف سنگ اندازی می نمایند که البته شدیدترین این کارشکنیها در دولت نهم تجلی یافته است که بنا را بر عوامگرایی و تخریب جایگاه احزاب گذارده که نمونه کوچک آن حذف یارانه احزاب می باشد.

دبیرکل جبهه مشارکت حذف یارانه احزاب را نماد تفکری خاص دانست که تحت هیچ شرایطی حاضر به تقویت تشکلها و احزاب نیست و افزود: دولت نهم به هر طریقی به احزاب ضربه می زند و همیشه در سخنان آنان تصویری منفی و سیاه از احزاب نزد مردم ارائه می گردد.

دکتر میردامادی که در جمع شاخه های جوانان سراسر کشور جبهه مشارکت سخن می گفت، تأکید کرد: تا 6 ماه قبل از دوم خرداد هیچ یک از ما پیش بینی نمی کردیم که پیروز شویم و تحلیلها این بود که با حدود 4 الی 5 میلیون رأی "نه" خود را اعلام نماییم و به کارهای فرهنگی و نهایتاً کار تشکیلاتی بپردازیم، اما پس از پیروزی غیرمنتظره در دوم خرداد به دلیل نبود احزاب قوی نتوانستیم دستاوردها و جریان و تفکر دوم خرداد را آنگونه که شایسته بود حفظ کنیم.

وی در ادامه گفت: از نیروهای جوان خواستارم بر روی نقاط ضعف و قوت حزب مطالعه کنند و به این چشم انداز برسند که در 10 سال آینده کجا می خواهیم باشیم؟

میردامادی ادامه داد: تأکید ما بر گسترش کمی است، البته باید یه موازات این گسترش تعمیق و گسترش کیفی نیز پیدا کنیم. باید ریسک پذیر باشیم و عیبها را بیابیم و برنامه ای جامع تدوین کنیم و اهداف آینده را مشخص کنیم و بهترین جایگاه برای این امر مسلماً شاخه جوانان است.

وی درباره انتخابات مجلس هشتم و رد صلاحیت گسترده طیف اصلاحات یادآور شد: در این انتخابات تقریباً تمامی کاندیداهای جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب را رد صلاحیت کرده اند و این سیاست خاصی است که دنبال می شود چرا که این تشکلها بسیار اثرگذارند و از سوی اربابان قدرت تحمل نمی شوند.

وی با تأکید بر اینکه کانون تصمیم گیری برای ردصلاحیتها در جای دیگری غیر از شورای نگهبان است یادآور شد شورای نگهبان عامل تصمیماتی است که در پشت پرده گرفته شده است و صدا و سیما و مطبوعات جناح اصولگرا و سایر گروههای فشار نیز از دیگر مهرههای اجرایی کردن این تصمیمات هستند.

میردامادی گفت: طرف مقابل بنا را بر برخورد با نیروهای تشکیلاتی و اثرگذار نهاده است و سعی می کنند از تمامی وجه ها با گسترش تفکر تشکیلاتی برخورد کنند.

وی با یادآوری عدم تعجیل در کار تشکیلاتی گفت: باید گام به گام پیش رفت و گسترش یافت تا اگر شرایط بار دیگر برای به وجود آمدن دوم خردادی دیگر فراهم شد بتوانیم به نحو مطلوب آن را مدیریت نماییم.

میردامادی با بحرانی دانستن شرایط تأکید کرد: شرایطی که رقیب ایجاد کرده است راه را نهایتاً به جایی می برد که اعتراضات به صورت آشکار بروز کند که بهترین شکل آن ایجاد دوم خردادی دیگر است و البته می تواند اشکال مخربتری نیز داشته باشد که امیدواریم اینگونه نشود.

وی در بخش دیگر از سخنانش با غیر دمکراتیک دانستن انتخابات مجلس هشتم خاطرنشان کرد: جناح مقابل با مدیریت خاصی که در این دوره پیگیری می نماید اصلاح طلبان را به دو طیف قابل تحمل و غیرقابل تحمل تقسیم نموده است و برنامه اش این خواهد بود که ابتدا بخش غیرقابل تحمل را حذف نماید و سپس با طیف قابل تحمل نیز برخورد نماید.

وی افزود: نتیجه انتخابات از قبل معلوم شده است و تکلیف دوسوم از کرسیها پیشاپیش مشخص است. در آن یک سوم باقیمانده هم کاندیداهای اصلی حذف شده اند و اصلاح طلبان با کاندیداهای لایهی دوم خود به رقابت با اصولگرایان می پردازند.

 

میردامادی با متفاوت خواندن انتخابات مجلس هشتم با مجلس هفتم ضمن تشریح برنامه های رقیب برای گسست در میان اصلاح طلبان گفت: ما تأیید صلاحیت دکتر معین را در انتخابات ریاست جمهوری از نتایج عدم شرکت در انتخابات مجلس هفتم می دانیم چون در آن زمان حاکمیت نیاز به حضور بالا و مشروعیت انتخابات داشت. اما انتخاباتی که امروز دارد اجرا می شود انتخاباتی است که طرف مقابل درصدد دوگانگی در ائتلاف اصلاح طلبان است تا با بخشی از نیروها و تشکلها برخورد کند و آنها را از صحنه سیاسی حذف نماید.

جمع بندی ما این است که جناح مقابل با ردصلاحیت نیروهای اثرگذار تلاش می کند که ما را به جایی برساند که در اعتراض از ائتلاف جدا شویم و این جدایی بهانه ایی باشد برای اینکه گامهای بعدی را محکمتر بردارند.

وی با تأکید بر حضور قاطع جبهه مشارکت در ائتلاف اصلاح طلبان تصریح کرد ما به هیچ وجه ائتلاف را نخواهیم شکست و جدا نخواهیم شد، آنها می خواهند ما را در برابر آقای خاتمی قرار دهند اما ما بر محوریت آقای خاتمی تآکید داریم و ما در ائتلاف باقی خواهیم ماند و مقهور سناریوی رقیب نخواهیم شد.

دبیرکل جبهه مشارکت با دفاع از عملکرد مجلس ششم در برابر حجمه های اخیر گفت طرف مقابل بدون اینکه هیچ امکان دفاعی بدهد نوک تیز حمله اش به سوی مجلس ششم است.

میردامادی گفت: با تمام وجود معتقدم از بزرگترین اقدامات مجلس ششم نامه به رهبری و تحصن نمایندگان و استعفای دسته جمعی بوده است و همواره از آن دفاع خواهیم کرد.

وی با اشاره به سخن آیت الله جنتی که گفته بود "در زمان مجلس ششم هر زمان که رادیو را روشن می کردیم تن ما می لرزید" گفت همین جمله بیانگر مهمترین شاخصه مجلس ششم بوده است که تن امثال آقای جنتی را می لرزاند و به واقع مجلس بر طبق گفته های امام (ره) بخواهد در رآس امور و مرکز همه قدرتها باشد باید با صدای آن صاحبان قدرت به وحشت بیفتند. اما امروز اثبات شده است که مجلس هفتم در تحت امور است، خود نمایندگان پاسخ دهند که این مجلس در کجای قدرت جایگاهی دارد؟ مجلسی که نمی تواند مستقل تصمیم گیری کند و از جای دیگر دستور می گیرد خودش پذیرفته است که نه تنها در رآس امور نیست بلکه در نازلترین جایگاه قرار دارد. از مجلسی که مدیحه سرا شده و تحقیر شده است نمی توان انتظار بهبود امور را داشت. اولین مجلس این نظام مجلسی بوده است که رئیس جمهور نالایق را حذف کرد اما امروز مجلسیان برای تبرک از مانده آب رئیس جمهور می نوشند و در مدح وی نطق می نمایند.

وی با مقایسه مجلس اول و ششم گفت: به عقیده ما پس از مجلس اول مجلس ششم موفق ترین و قوی ترین مجلس شورای اسلامی است. اگر طرف مقابل به حرفش ایمان دارد و صادق است اجازه دهند رقابتی آزاد و عادلانه و به دور از حذف سلیقه ایی افراد مابین گروهای اصلاح طلبان و آنها برگزار شود تا حقیقت را ببینند و مشخص شود که ملت چه کسانی را انتخاب می کنند. در غیر از چنین انتخاباتی کسانی که بر کرسی ها می نشینند نماینده واقعی مردم نیستند.

وی در انتها ضمن ابراز نگرانی از شرایط جامعه و سیاست خاطر نشان کرد ما همچنان امیدواریم کارها در مسیر منطقی خود قرار بگیرد و شرایطی ایجاد نشود که پشیمانی برای کسانی که این اوضاع را ایجاد کرده اند سودی نداشته باشد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته