-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۲۵, سه‌شنبه

Latest News from Koocheh for 11/16/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



یسنا یاوری / رادیو کوچه

با شنیدن صدای دادو هوار و باز شدن ناگهانی در خونه‌ای که شبیه همه‌چی بود الا خونه، اکثر آدمایی که توی کوچه بودن سرازیر ‌شدن سمت خونه. در، ‌پشت سر آخرین نفر بسته می‌شه.  آدم فضولی نیستم ولی از سروصدای داخل خونه مشخصه که اتفاق بدی باید افتاده باشه. می‌ایستم و منتظر می‌مونم تا در خونه باز شه.

زودتر از چیزی که فکرش و می‌کردم ‌باز می‌شه. جلوتر می‌رم. کنار حوض وسط خونه شلوغه. بوی ادرار تمام فضای خونه رو برداشته. بیش‌تر شبیه خرابه‌ای‌ست که فقط می‌تونه محل زندگی معتادایی باشه که توی این محله معروفن. کوچش تنگ و باریکه و همیشه موقع رد شدن از جلوی این در می‌ترسیدم. در کوچیک و رنگ و رو رفته‌ای که نصفش از سطح آسفالت کوچه پایین‌تره. سال قبل به سرعت رد می‌شدم و گاهی برمی‌گشتم پشت سرمو نگاه می‌کردم. با این‌که به‌طور معمول، ‌در نیمه‌باز بوده ولی تا به حال جرات نکرده بودم نگاه کنم و ببینم مثلن داخل خونه چه چیزایی هست.

همه وایسادن و برو‌بر نگاه می‌کنن. فقط مرد کهنه‌پوشی که انگار صاحب‌خونه باشه خم شده روی مردی که بی‌هوش اون وسط افتاده و مرتب پیر و پیغمبرا رو قسم می‌ده که یه کاری کنن. یه عده توی گوشش می‌زنن و یک نفر هم پاهاشو گرفته بالا. خندم می‌گیره. کاملن به خودم مسلطم. اصلن نترسیدم و فقط خندم می‌گیره. کامل و واضحه که آدم بیهوش وسط جمعیتی که حالا دیگه چندان زیاد نیستن، سنگ‌کوپ کرده. می‌شد به راحتی از حالت پیش اومده متوجه شد. جلوتر می‌رم. گویا منتظر آمبولانسن. «‌علی‌آقا» مردیه که صاحب اون خونه است. این‌طور صداش می‌کنن. مرد میان‌سالی که اعتیاد از سر و روش می‌باره.

نگاهی به اتاقای دورتا‌دور خونه که دو سه‌تان، می‌ندازم. مثل فیلما می‌مونه. بوی ادرار و کثافت می‌زنه توی بینی‌ام. تهوع دارم. علی‌آقا مدام تو سر خودش می‌زنه. جوونی که وسط افتاده کاملن شبیه هیچ‌کدوم از آدمای معتاد توی محله نیست. سر و وضع تمییز و مرتبی داره. شلوار جین پاشه و هیکلش ورزش‌کاریه. جوونه. خیلی زیاد. اون‌قدر که چشمامو می‌بندم تا چهرشو نبینم.

از خودم خجالت می‌کشم. هیچ حس ترحمی ندارم. شرمم می‌آد. صدای آمبولانسو که می‌شنوم از خونه بیرون می‌آم. کوچه تنگ و باریک پر از معتاداییه که مثل زنبورایی که به لونشون دست زده باشی ریختن بیرون. معتادایی با سن و سال مختلف.

ترس برم می‌داره. تلفن دستی‌ام زنگ می‌خوره. جواب نمی‌دم. هفته‌ای یک روز از این کوچه رد می‌شم. یک‌ساله مسیر هفتگیمه و هر هفته با خودم عهد می‌کنم دیگه از این کوچه رد نشم. به خاطر خودم.

درست یک‌سال پیش بود که اولین‌بار از این کوچه رد شدم. قلبم می‌زد. می‌ترسیدم به قول بابا حق داری بترسی کوچه معتاداست. روزهای بعد ولی همه‌چی عادی و عادی‌تر شد. این اواخر دیگه نه از دیدن مواد‌فروشای خرده‌فروش می‌ترسیدم نه پسرای دبیرستانی که از مدرسه تعطیل می‌شن و می‌آن از ساقی‌های شیشه‌فروش، ‌شیشه بگیرن و همون‌جا توی کوچه بکشن. هنوز سر خیابون اصلی نرسیدم که آمبولانس جلوی پام نگه می‌داره. با دست اشاره می‌کنم که ته همین کوچه است و می‌گم که فکر نکنم زنده بمونه. به حرف من توجهی نمی‌کنن. از کنارشون رد می‌شم.

بدون هر حسی به اتفاق فکر می‌کنم. مامان غذا رو کشیده و منتظر که برسم. می‌گه‌: «اون موبایلو جواب بده آدم دلش هزار را نره» به میس کالایی که روی گوشیمه نگاه می‌کنم. به عادی بودنم بعد از دین اتفاقی که شاهدش بودم. شرمم می‌آد.

از توی دست‌شویی در حالی که صورتمو می‌شورم داد می‌زنم: «مامان، امروز از توی کوچه نصرتی یه پسره‌، سنگ‌کوب کرده بود، بردنش با آمبولانس»

در دست‌شویی رو از بیرون محکم می‌بنده و می‌گه: «خدا لعنتت نکنه باز از اون کوچه اومدی؟»

حس عجیبی دارم. مامان بی‌تفاوت‌تر از من اصلن حتا ذره‌ای درباره پسر جوونی که مشخص بود مال این محله نیست، سوال نکرد. به فکر دخترشه و حق داره.

یادم به زمستون سال قبل افتاد. تازه اومده بودیم توی این محله. همیشه نگران بودیم. کل خانواده. مامان نگران پسرش و من نگران پسرای محله که فرقی با برادرم نداشتن. گاهی رد می‌شدم و چیزایی رو می‌دیدم که گریم می‌گرفت. گاهی می‌ترسیدم و هراسون از کوچه رد می‌شدم. گاهی تو دلم با خودم می‌گفتم مقصر به‌طور واقعی حاکمیته؟ و گاهی هم نگران شماره برادرمو می‌گرفتم و تاکیید می‌کردم توی باش‌گاه با هیچ غریبه‌ای دم‌خور نشه.

حالا هیچ‌کدوم از اونا نیست. معتادای این محله سربه‌زیر‌تر و مفلوک‌تر از اونین که بخوان بهت آسیبی برسونن. سر‌به‌زیر. حالا فقط یک‌سال گذشته و هیچ‌کس نگران هیچ‌چیز نیست و همه‌چیز به‌طرز شرم‌آوری عادی شده. فقط نگرانی مادر از دیر اومدن بچه‌هاشه که هیچ‌وقت عادی نمی‌شه. دستامو نگاه می‌کنم. خجالت می‌کشم: «چرا همه‌چی عادی شده؟ چرا همه‌چی عادی شده؟…» هیچ جوابی رو نمیابم. مادر تلفنو برداشته و شماره برادرمو می‌گیره… جواب‌ نمی‌ده… نگران می‌شه. نگران می‌شم.


 


آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه

حامدکرزی رییس‌جمهوری افغانستان یک‌بار دیگر از مخالفان دولت‌اش خواست تا دست از جنگ کشیده و به صلح بپیوندند.

آقای کرزی که صبح امروز پس از ادای نماز عید قربان در مقر ریاست جمهوری این کشور صحبت می‌کرد مخالفان دولت‌اش را برادران ناراضی و خوانده و از آنان خواست تا به تلاش‌های شورای عالی صلح لبیک بگویند.

آقای کرزی افزود افغان‌ها درسال‌هاى جنگ متحمل قربانى‌هاى زیاد شده‌اند پس از این نباید هیچ مادرى درسوگ پسرش بنشیند و هیچ خانمى از نبود همسرش رنج ببرد.

اما طالبان با انتشار پیامی عیدی از شکست نیروهای بین‌المللی و دولت افغانستان سخن زده‌اند و گفته‌اند که حاضر به مذاکره نمی‌باشد.

در ماه‌های اخیر دولت افغانستان تلاش‌های جدی را برای جلب پیوستن مخالفان به صلح آغاز کرده به همین منظور یک شورا را به‌نام شورای عالی صلح تشکیل کرده است.

اما تا هنوز پیامی مثبتی از مخالفان دولت افغانستان دیده نشده است.

تجلیل از عید

اما با وجود نگرانی‌های امنیتی امروز از عید قربان در سراسر افغانستان تجلیل شد.

بر اساس رسم و عنعنات در افغانستان این عید سه روز بوده و ادارات دولتی در این سه روز به گونه رسمی تعطیل می‌باشد.

شهروندان افغان پس از ادای نماز عید به منازل دوستان و اقارب‌شان رفته و میزبانان نیز با میوه‌های گوناگون از مهمانان‌شان استقبال می‌کنند.

هم‌چنان در روزهای عید تدابیر ویژه‌ی امنیتی در نظر گرفته شده است.


 


اکبر ترشیزاد / رادیو کوچه

اصطلاح «سانسور» (censure) ازکلمه لاتین (censere) گرفته شده‌ است. در روم سانسورچی دو وظیفه اصلی بر‌عهده داشت، شمارش شهروندان و نظارت بر اخلاق ایشان. در فرهنگ فارسی «عمید» سانسور این‌گونه تعریف می‌شود که: «سانسور در لغت به معنی نظارت و مراقبت و ممیزی روزنامه‌ها و سایر مطبوعات از طرف دولت است.» و دایره‌المعارف فارسی «مصاحب» سانسور را چنین تعریف می‌کند: «تفتیش پیش از انتشار کتاب‌ها، جراید، نمایش‌نامه‌ها و امثال آن، و نیز تفتیش نامه‌های خصوصی پیش از رسیدن آن‌ها به مقصد یا تفتیش نطق و بیان قبل از ایراد آن‌ها، به منظور حصول اطمینان از این‌که مندرجات آن‌ها مضر به اخلاق عمومی یا منافع دولت یا دست‌گاه حاکمه نیست.» در واژه‌نامه‌ی درون‌خطی کتاب‌داری و اطلاع‌رسانی(ODLIS) چنین آمده است: «سانسور عبارت است از منع تولید، توزیع، تبادل یا نمایش یک اثر توسط قدرت حاکم به دلیل آن‌که ممکن است مطالب ناشایست یا خطرناکی را در بر داشته باشد.»

آزادی به عنوان یکی از حقوق مسلم انسان در جهان از سوی همه آزاداندیشان به رسمیت شناخته می‌شود و این آزادی فقط هنگامی می‌تواند محدود شود که مانعی در راه آزادی‌های دیگران باشد. اما همیشه و در طول تاریخ این مستبدان و مرتجعان بوده‌اند که به بهانه‌های مختلف سعی در محدود کردن آزادی‌های افراد جامعه و اعمال سانسور داشته‌اند و به‌طور کلی، سانسور در میان افراد جامعه در تقابل و تضاد با «آزادی بیان» به‌کار می‌رود و از این رو، بار معنایی منفی دارد. در این دیدگاه، سانسور کشاکشی است بین همه‌ی کسانی که از یک‌سو حرفی برای گفتن دارند و نهادها، قدرت‌ها، آیین‌ها، تشکیلات و افرادی که از سوی دیگر آن حرف‌ها را موافق مصالح یا در جهت منافع خود نمی‌بینند. عده‌ای از متفکران سانسور را مصداقی از سرکوب دیدگاه‌ها و یا بهره‌برداری از تبلیغات منفی، دخالت در کار رسانه‌ها و روابط اجتماعی و یا ارایه‌ اطلاعات نادرست و یا حتا ممانعت از ایجاد مراکز آزادی بیان می‌دانند.

اخلاقیات همواره یکی از دست‌آویزهای کهنه‌ی مرتجعین و دشمنان آزادی برای به‌کاربستن سانسور در جوامع بوده است. دیکتاتورها و حاکمان نالایق چون همیشه از ناآگاهی و غفلت مردم سود می‌برده‌اند و از سوی دیگر چون می‌دانسته‌اند که مفهومی به نام اخلاق تعریف گسترده، پیچیده و گاهی مبهم دارد، پس به راحتی و با زیرکی از آن برای پیش‌برد هدف‌هایشان سود برده‌اند. اگر به پرسش‌هایی هم‌چون، اخلاق چیست؟ مبنای تعریف اخلاقیات کجاست؟ با تغییر عرفیات جامعه، جای‌گاه تعاریف اخلاقی چه تغییری می‌کنند؟ اگر در جامعه‌ای چنان تعاریف گوناگون و متناقضی از اخلاق وجود داشت که نتوان یکی را بر دیگری برتری داد تکلیف قانون‌گذار چیست؟ و هزاران هزار پرسش دیگر بیاندیشیم خواهیم دید، اعمال محدودیت بر اندیشه‌ و اندیشه‌ورزی به بهانه‌ی اخلاق، فقط و فقط می‌تواند به منظور پیش‌برد یک دیدگاه در جامعه صورت گیرد که  آن چیزی به جز ارتجاع و دگماتیسم نیست.

حربه‌ی دیگر مستبدان برای گسترش ممیزی یا سانسور، وجود شرایط ویژه در کشور و یا جامعه است. این روش یکی از روش‌های قدیمی برای اعمال سانسور بوده است. برای مثال در جنگ جهانی نخست نامه‌های سربازان به خانواده‌هایشان سانسور می‌شد تا مبادا به وسیله‌ی آن‌ها اسرار و اطلاعات جنگی به چنگ دشمنان بیافتد. بهانه‌ی وجود یک دشمن خارجی که ممکن است با انتقاد روشن‌فکران از حکومت‌ملی، قدرت گرفته و کشور را مورد تعرض قرار دهد، این مجوز را به حکومت‌های خودکامه می‌دهد تا سانسور بیش‌تری بر منتقدان خود اعمال کنند. به همین سبب است که چنین حاکمانی از وجود یک دشمن قوی خارجی استقبال می‌کنند و در صورت لزوم برای بقای بیش‌ترشان کشور را به سوی شرایط جنگی و بحرانی سوق می‌دهند.

سانسور توسط حکومت و یا ایادی، مزدوران و جیره‌خوران آن که خود را مدافعان اخلاقیات‌عرفی و مذهبی جامعه و یا امنیت‌ملی می‌دانند اعمال می‌شود. این ممیزی‌ها در زمینه‌های متفاوت و روش‌های گوناگون اجرا می‌شود. آن‌ها بر تدوین و نشر کتاب‌‌های درسی و غیر‌درسی نظارت کامل می‌کنند و کوچک‌ترین چیزی را که مخالف منافعشان باشد حذف می‌کنند. هنر از دیگر زمینه‌هایی است که در جوامع توتالیتر به شدت بر آن نظارت می‌شود. اخبار در تمام زمینه‌ها مشمول ممیزی می‌شود و بر کار فضای مجازی و غیرمجازی سانسور و محدودیت اعمال می‌شود. سانسور معمولن به همین‌ مرحله ختم نمی‌شود و حاکمان دیکتاتور سعی می‌کنند تا هر آن‌چه که دیده می‌شود و در واقع واقعیات جامعه را هم وارونه نمایش دهند. بدیهی است که با بسته بودن دهان‌ها و رسانه‌های منتقد، چنین‌کاری برای آنان خیلی سخت نخواهد بود.

آن چیزی که باعث امیدواری است، این است که ابزارهای مدرن ارتباط جمعی و روش‌های جدیدی که هر روزه برای دور زدن و شکستن محدودیت‌ها ابداع می‌شوند، می‌توانند به میزان فراوانی از این محدودیت‌ها بکاهند. تاریخ نشان داده است که عمر چنین حکومت‌هایی هم‌چون شوروی سابق طولانی نخواهد بود، اما چیزی که شاید نتوان تا سال‌ها و به راحتی آن را تغییر داد، نهادینه‌شدن خود‌سانسوری در اندیشه‌های هنرمندان و روشن‌فکران جامعه است که حتا با فراهم آمدن آزادی بیان به سادگی زدودنی نخواهد بود.


 


اردوان طاهری/ رادیو کوچه

a.taheri@koochehmail.com

چند هفته دوری از کوچه مهتابی و هم‌صحبتی با شما، به بهای هم‌نفسی با «ویناله»، جشن‌واره بین‌المللی فیلم «وین» گذشت و به قول حضرت حافظ، «روز هجران و شب فرقت یار آخر شد» و ما باز هم‌راه با هم، در گذار از کوچه مهتابی، بلور خاطرات زمان را نگاه می‌کنیم.

چند شب پیش، در خواب شبانه به گذشته‌ها رفتم. به زمانی که نفس‌های زمان را طی می‌کرد، «استاد پرویز مشکاتیان». آن روزهایی که هنوز در قید تن بود این جان شیفته‌ی آوا با آن آیین مهرش. پگاه که سر از بالین برداشتم و پای در «زمین نه بی‌زمانی» نهادم، از آن همه بلور خاطره، تنها قطره اشکی خشکیده بر جای مانده بود و اشتیاقی به نهایت نیاز، به مرور آن‌چه از او در یاد داشتم.

پگاه که سر از بالین برداشتم و پای در «زمین نه بی‌زمانی» نهادم، از آن همه بلور خاطره، تنها قطره اشکی خشکیده بر جای مانده بود و اشتیاقی به نهایت نیاز به مرور آن‌چه از او در یاد داشتم

به قول فروغ، «تنها صداست که می‌ماند» و چقدر ترنم‌ و خروش ماندگار در گوش‌های زمان، که از سرپنجه‌ی عارف موسیقی ایران، روییده و بوستان موسیقی ایرانی را به بهار مژده داده است. چند شب پیش از آن در دانش‌گاه موسیقی و هنرهای نمایشی وین (University of Music and Performing Arts Vienna)‌، سه‌تارم را مشق کردم تا استادان، دانش‌جویان و هم‌کاران اهل موسیقی را در سفری دور دنیا، هم‌راهی کنم و دست‌گیرشان باشم در سفر به سرزمین پهناور ایران. آن شب – به قول غربی‌ها – «تی‌شرت» سیاه‌رنگی به تن داشتم که به طرحی از خودم، مزین شده بود به این مصرع مولوی بزرگ: «رقصی چنین میانه‌ی میدانم آرزوست» و ترجمه‌ی آلمانی آن: «Einen Tanz in mitten des Platzes wünsche ich mir» و البته شالی قرمز رنگ هم بر گردن داشتم.

چند روز پس از آن، رییس انستیتوی «تحقیقات موسیقی محلی و اتنوموزیکولوژی» (Institute for Folk Music Research and Ethno-musicology) دانش‌گاه موسیقی وین، پروفسور «گرلینده هاید» (Prof. Dr.phil. Gerlinde Haid) از من پرسید: «آیا دلیل خاصی وجود داشت که شما از شال قرمز استفاده کردید؟» و من که پاسخ دادم: «تنها برای هماهنگی با نقطه‌ی حرف «نون» در واژه‌ی «میانه» که به رنگ قرمز بود»، به یاد چنین رقصی، از «وین» امروز تا تهران 13 سال پیش رفتم. پرواز کردم تا شب فرخنده‌ای که «استاد مشکاتیان»، با شنیدن ضبط سر صحنه‌ی قطعه‌ی بی‌کلام کنسرت گروه عارف – که به قول خودش، با الهام از «یک دست جام باده و یک دست زلف یار/ رقصی چنین میانه‌ی میدانم آرزوست» ساخته بود – به سماع درآمد و من دیدم که جانش می‌رمد.

شنیدن هرباره‌ی این اثر، مرا به سماع مستانه‌ی ناکجاآبادی موسیقی ایران می‌برد.


 


Sous-titre:

Ardavan Taheri /Radio Koocheh

a.taheri@koochehmail.com

Translated by Avideh Motmaen-Far

avideh@avideh.net

After a few weeks absence because of Viennale Flash News, reporting on The International Vienna Film Festival, Koocheh Mahtabi starts again. To quote Hafez – ”Finally being far from friends comes to an end”.

A few nights ago, in my dream, I went back in to the past, ”Professor Meshkatian”; to the time when he stood still, with his enchanting spirit and particular complaisance. At dawn, when I came to myself and ”no-time place”, from all that paroxysm of memories, only a dried tear on my face was remaining and a huge desire to review my memories of him. ”Only voices remain” – to quote Forough – and so roaring in the ears of lasting time, created by the fingers of the greatest Iranian musician, promising the Spring garden. A few evenings ago, at ”University of Music and Performing Arts Vienna”, I played Setar and accompanied students and professors from around the world on a trip to the vast territories of Iran. That night I was wearing – to quote Westerns – A black Tshirt designed by myself with the writing of Molavi on it ”Dancing as such in the middle of a place, I wish” and a red scarf.

A few days later, the President of the ”Institute for Folk Music Reaserch and Ethno-musicology” of the University of Music Vienna, ”Professor Dr. Gerlinde Haid” asked me if there was a special reason for the red scarf. I simply replied that I wanted to match the red point on the letter N in the world miaNeh.  And it reminded me of the Dance and took me away to Tehran 13 years ago.

At dawn, when I came to myself and ”no-time place, from all that paroxysm of memories, only a dried tear on my face was remaining and a huge desire to review my memories of him

I flew over that blessing night when ”Professor Meshkatian” heard an instrumental piece of the concert of the Group Aref. He became so felicitous and said that they have certainly been inspired by ”in one hand the glass of wine and in one hand the hair of the beloved / A dance as such, in the middle of the place I wish”.

Each time I hear this music, it brings me to the blessing enchanting ”no-where” of Iranian music.


 


خبر / رادیو کوچه

رییس کل دادگستری آذربایجان شرقی روز دوشنبه در گفت‌وگو با خبرنگاران در تبریز اظهار داشت جرم جاسوسی دو تبعه آلمانی که با هدف جو‌سازی و جاسوسی در ایران حاضر شده بودند محرز و ثابت شده است.

به گزارش فارس، مالک اژدر‌شریفی آخرین وضعیت پرونده‌های مهم دادگستری آذربایجان شرقی را تشریح کرد.

وی با اشاره به دستگیری دو تبعه آلمانی در تبریز عنوان کرد: «این دو تبعه آلمانی به ادعای توریست بودن به ایران آمده‌اند ولی عمل‌کرد این دو توریست در ایران و تبریز و خبردهی و جریان‌سازی در تبریز نشان می‌دهد که این افراد برای جاسوسی آمده‌اند.»

رییس کل دادگستری آذربایجان شرقی در ادامه افزود: «جریان دستگیری این دو فرد با اطلاع‌دهی افراد ساده و عادی بوده است و مدرک جرم جاسوسی آنان در دست بوده و هدف آنان التهاب‌آفرینی علیه جمهوری اسلامی ایران است.»

رییس کل دادگستری آذربایجان شرقی گفت:‌ «جرم جاسوسی دو تبعه آلمانی که با هدف جو سازی و جاسوسی در ایران حاضر شده بودند محرز و ثابت شده است و این دو فرد در حال انجام مصاحبه با پسر سکینه محمدی بازداشت شده‌اند.»

لازم به ذکر است در پی بازداشت دو شهروند آلمانی که روز دوشنبه هفته گذشته هم‌راه با فرزند سکینه آشتیانی دستگیر شدند، وزیر امور خارجه آلمان در دیدار با منوچهر متکی، هم‌تای ایرانی خود خواستار آزادی هرچه سریع‌تر این دو شهروند آلمانی شد.

بیشتر بخوانید:

«بازداشت فرزند سکینه محمدی آشتیانی‌ و دو تبعه خارجی»


 


مهشب تاجیک / رادیو کوچه

تاریخ بستنی مربوط به 3000 سال پیش در چین است. چیزهای بسیاری در چین ابداع شده‌اند مانند چتر، شیشه، آتش‌بازی. ولی خوش‌مزه‌ترین و سردترین ابداع چینی‌ها «بستنی برفی» است. امپراتور‌های چین اولین اشخاصی بودند که شانس خوردن بستنی را داشته‌اند. آش‌پزهای آن‌ها برف و یخ‌های کوهستان را با میوه‌ها و شراب و عسل مخلوط می‌کرده و این دسر لذت‌بخش را برای حاکمان خود سرو می‌کردند.

هرچند صنعت بستنی‌سازی به‌طور عمده در «ایالات‌متحده» رشد و توسعه یافته، ولی از اروپا به آمریکا رفته است. بستنی در اروپا از تکامل نوشیدنی‌های یخی و آلاسکا یخی، که در قرون وسطا در اروپا مصرف آن‌ها متداول بوده، ناشی شده است. در یک قرن قبل از میلاد مسیح، شراب و عصاره میوه‌جات و عسل به‌وسیله یخ سرد می‌شد و برف نیز از کوه‌ها به دربار امپراطور روم، «نرون»، حمل می‌شده است. زمانی که مارکوپولو در قرن سیزدهم پس از سفر معروفش به مشرق زمین به ایتالیا بازگشت، دستورالعمل‌هایی برای تهیه بستنی یخی با خود داشت که گفته می‌شود هزاران سال در آسیا از آن‌ها استفاده می‌شده است. هنر ساخت این محصولات سپس طی چند قرن بعد به فرانسه، آلمان و انگلستان رفت. جورج واشنگتن در تابستان 1790 مبلغ 200 دلار برای خرید بستنی در شهر نیویورک خرج کرده است. رشد و گسترش تولید شیر تغلیظ شده و شیر خشک، معرفی پاستوریزاتور، هموژنایژر و فریزرهای پیش‌رفته و سایر تجهیزات تولید، موجب رشد صنعت بستنی‌سازی تا بعد از سال 1900 شد. می‌گویند یک آمریکایی که صاحب امتیاز یک پارک تفریحی بود، یک لیوان لیموناد را که قاشق در داخل آن بود، در یک شب سرد جلوی پنجره باز گذاشته بود و لیموناد تا صبح در اثر سرما منجمد شده بود. او لیوان را درون آب گذاشت و لیموناد منجمد را هم‌راه قاشق از لیوان بیرون آورد و اختراع خود را در سال 1924 به ثبت رساند.

اولین افرادی که بستنی مصرف می‌کردند، اقشار خاصی از جامعه و از میان ثروت‌مندان بودند. هم‌اکنون نیز بعضی از انواع بستنی نوعی هدیه اشرافی محسوب می‌شود و به دلیل قیمت زیاد، پاره‌ای از متمولین آن را مصرف می‌کنند. ولی بیش‌تر انواع بستنی برای توده‌ی مردم تولید می‌شود.

شاید شما هم دیده باشید که روی پاکت بستنی‌ها، میزان کالری آن، مواد تشکیل‌‌دهنده و موارد دیگر مربوط را در جدولی درج می‌کنند. متخصصان می‌‌گویند: «ارزش غذایی بستنی‌ها به ارزش غذایی مواد اولیه که در ساخت آن استفاده شده است، بستگی دارد. چربی بستنی دو تا سه برابر چربی شیر و پروتئین آن کمی بیش‌تر از شیر است. تخم‌مرغ، میوه و شکر ترکیبات دیگر بستنی هستند که ارزش غذایی آن را افزایش می‌‌دهند که ممکن است از این نظر چندان به ذایقه‌ی طرف‌داران رژیم، خوشایند نباشد.»

در ایران، بستنی ابتدا به‌صورت سنتی و دستی با عنوان «بستنی زعفرانی» تهیه می‌شد. این بستنی درون ظرفی بشکه‌ای دوجداره درست می‌شد، به این صورت که درون جدار داخلی شیر، خامه، شکر، ثعلب و زعفران، و در جدار بیرونی یخ و نمک ریخته می‌شد، سپس بشکه را به‌طور مرتب تکان می‌دادند تا بستنی تهیه شود. اما امروزه این صنعت توسعه‌ی فراوان یافته و به‌طور تقریبی در تمام شهرهای ایران به صورت صنعتی تهیه و مصرف می‌شود. تهیه بستنی در ایران متداول نبود و در قرن نوزدهم از اروپا به ایران انتقال یافت و متداول شد. در حقیقت از سفر سوم ناصرالدین‌شاه به اروپا.

می‌گویند در سال آخر سلطنت ناصرالدین شاه ساختن بستنی در ایران متداول شد و معروف‌ترین بستنی‌ فروش تهران یعنی «ممد ریش» بستنی خامه‌دار مخصوصی تهیه می‌کرد که در تهران مردم استقبال زیادی از آن کردند. این بستنی با ثعلب تهیه می‌شد. یخ و نمک را در بشکه‌ای ریخته داخل بشکه را شیر می‌ریختند و با وسایل مخصوص و تمهیدات زیاد و تکان دادن و چرخاندن ظرف از آن بستنی تهیه می‌کردند. بستنی‌فروشی‌های دوره‌گرد به زودی در تهران پیدا شدند که بستنی را در همان محفظه‌ها می‌گرداندند و با نان مخصوص عرضه می‌کردند. بستنی ممد ریش شهرت زیادی در تهران به‌دست آورد. بستنی‌فروشی او در جنوب شهر بود و در بهار و تابستان غلغله‌ای در دکان دو‌نبش او که سه‌نبش و چهارنبش هم شد بر پا می‌شد. او تا حدود سال‌های ۱۳۳۵-۱۳۳۴ زنده بود. بستنی خامه‌ای پر از گلاب و خامه و هل و بسیار مایه‌دار و کش‌آمدنی، به‌طور کامل سفید مانند برف لای دو نان مخصوص معروف به «حصیری» که روزانه چند هزار دانه از آن به فروش می‌رفت. سال‌ها بستنی به همان سادگی و رنگ شیری عرضه می‌شد تا این‌که در حدود سال ۱۳۲۹ بستنی ماشینی کالیفرنیا به بازار آمد و ذایقه‌ها بدان عادت کرد. بعدها بستنی زعفرانی زرد‌رنگ نیز شهرت یافت .

دیگر بستی‌فروش مشهوری که شهرتش حتا به شهرهایی مانند «لوس‌آنجلس» و «پاریس» هم رسیده است «اکبر‌مشدی» است.  نام واقعی این شخص «اکبرمشهدی‌ملایری» بود. وی در ابتدا شکر و چای را شمال می‌برد و از آن‌جا هیزم به تهران می‌آورد. هنگامی که وی ۲۰ ساله بود که با ممد ریش آشنا شد و از طریق آشنایان وی توانست به آش‌پزخانه دربار مظفرالدین شاه راه پیدا کند و تا آخر دوره‌ی قاجاریه در دربار بستنی سرو می‌کرد. بعد از انقراض سلسله‌ی قاجاریه‌، رضا شاه تمامی پرسنل و خدمه‌ی دربار ازجمله اکبر مشهدی ملایری را از دربار اخراج کرد‌. اکبر‌مشهدی بعد از این واقعه با پولی که در مدت خدمت در دربار جمع کرده بود توانست مغازه‌ی بستنی‌فروشی خود را در درحوالی میدان «راه آهن» با نام «بستنی فروشی اکبر‌مشدی» افتتاح کند. وی معتقد بود که بستنی‌های ایرانی باید کاملن با بستنی‌های خارجی فرق داشته باشد و ایرانی‌ها ترجیح می‌دهند تا در بستنی‌هایشان خامه، گلاب و زعفران بیش‌تر از نگه‌دارنده‌های دیگر باشد. آن زمان هنوز یخچال ساخته نشده بود و وی مجبور بود برای تهیه یخ از یخچال‌های طبیعی راه‌های طولانی تا کوه‌های شمال شهر را طی کند. گاه تا عمق ۶۰ متری در دل یخچال‌های طبیعی پایین برود. تا ذره‌ای یخ به‌دست بیاورد. به زودی شهرت وی به‌قدری زیاد شد که رجال مملکتی و سفرای خارجی مقیم تهران نیز به مشتریان پرو پا قرص اکبر مشدی تبدیل شدند. نقل است که «فخرالدوله» مادر «دکتر‌ امینی» نخست‌وزیر وقت، از اکبر‌مشدی خواسته بود تا با هزینه‌ی وی به فرانسه سفر کند و برای مهمانان وی بستنی سرو کند. اکبر مشدی در ۹۲ سالگی بر اثر عارضه کلیوی فوت کرد. خبر فوت وی حتا در روزنامه‌های عراق و پاکستان هم انعکاس یافته بود. یکی از دیپلمات‌های پاکستانی مقاله‌ای را برای بزرگ‌داشت اکبر مشدی در روزنامه نوشت.

«نکاتی جالب در مورد بستنی»

آمریکا بیش‌ترین مصرف‌کننده‌ی‌ بستنی در جهان است. آمریکا با ساخت بیش از 1.5 میلیارد گالن بستنی در رده اول تولید بستنی در جهان است.

۵۰ درصد آمریکایی‌ها بستنی را با سگ و گربه خود قسمت می‌کنند.

شکلات پرطرف‌دارترین شهد به‌کار رفته روی بستنی است.

تقریبا ۱۳ درصد مردان و ۸ درصد از زنان بعد از اتمام بستنی، ظرف بستنی خود را لیس می‌زنند.

بزرگ‌ترین بستنی در دنیا ۳ متر و ۷۰ سانتی متربلندی دارد و با ۴ هزار و ۶۶۶ گالن بستنی در کالیفرنیا در سال ۱۹۸۵ تهیه شده است. این بستنی ۲۴ هزار و۹۱۰ کیلو‌گرم وزن دارد. هم‌چنین بزرگ‌ترین کیک بستنی در چین ساخته شد که ۵۰ متر ارتفاع و ۳ متر عرض داشت. این کیک ۳۲ هزار تکه شد.

«کوکی‌جارویس» ۳۹ ساله که تقریبن ۴۱۹ کیلوگرم وزن دارد می‌تواند در عرض ۱۲ دقیقه یک گالن که معادل ۲۵۵ گرم بستنی وانیلی است، بخورد. او در مسابقه خوردن بستنی نفر اول در جهان است.

از شخصیت‌های مشهوری که به خوردن بستنی علاقه‌مند بودند می‌توان به «اسکندر کبیر»، «چارلز‌ دوم»، امپراتور روم «نرون»، «مارکوپولو»، «جرج ‌واشنگتن»، «توماس‌ جفرسون»، «جیمز ماریسون»، «ناصرالدین‌ شاه»، «مظفرالدین‌ شاه» و «رضا‌ خان» اشاره کرد.


 


خبر / رادیو کوچه

روز دوشنبه و بر اساس رای دادگاه انقلاب پروین تاجیک، خواهر عبدالرضا تاجیک روزنامه‌نگار زندانی به یک سال و نیم حبس محکوم شده است.

به گزارش تا آزادی روزنامه‌نگاران زندانی، شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، خواهر عبدالرضا تاجیک را به اتهام اقدام تبلیغی علیه نظام و تشویش اذهان عمومی به یک سال و نیم زندان محکوم کرد.

این در حالی است که هیچ‌گونه ابلاغیه کتبی و رسمی مبنی بر تشکیل دادگاه به پروین تاجیک ابلاغ نشده بود و تنها وی را تلفنی احضار کردند که پس از حضور خانم تاجیک در دادگاه، قاضی مقیسه وی را به اتهام اقدام تبلیغی علیه نظام و تشویش اذهان عمومی محاکمه و همان زمان هم حکم را صادر کرد.

خانم تاجیک به دلیل بی‌اطلاعی از تشکیل دادگاه از داشتن وکیل محروم بود.

لازم به یادآوری است عبدالرضا تاجیک روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر برای بار سوم طی یک سال گذشته، خرداد ماه بازداشت شد و تا‌کنون در بازداشت و در بند امنیتی ۲۰۹ به‌سر می‌برد.


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته های این بخش دارید می توانید برای ما ارسال کنید.

ناهید کشاورز

منبع: مدرسه فمینیستی

24 آبان‌ماه دادگاه نسرین ستوده است. از شب پیش بسیار هیجان زد‌ه‌ام. خواب از چشمم رفته است. انگار پسرکم نیز ناآرامی مرا دریافته است. او مدام آغوش مرا می‌خواهد. به فردا فکر می کنم. به دیدار نسرین شاید. گفته‌های رضا خندان را در ذهنم مرور می‌کنم. او از دیدار نسرین شوکه شده بود. 5 روز از ملاقات نسرین و رضا گذشته است و نسرین هم‌چنان در اعتصاب غذاست. قبل از آوردن نسرین، به جلوی دادگاه می‌رسیم. رضا خندان و تعدادی از موکلان نسرین جلوی در دادگاه منتظرند. از سال پیش، دادگاه انقلاب قفل و بستش بیش‌تر شده است. خیابانی را که به در پشتی دادگاه منتهی می‌شود با نرده‌های سرتاسری بسته‌اند. از نرده رد می‌شویم و به آن سو می‌رویم شاید نسرین را ببینیم. ناگهان پژوی درب و داغانی از راه می‌رسد. نسرین به هم‌راه یک زن و دو مرد پیاده می‌شوند ولی این قدر سریع از در پشتی وارد دادگاه می‌شوند که هیچ کدام متوجه نمی‌شویم. ناگهان یکی از بچه ها می‌گوید این نسرین نیست و می‌دود به طرف در … بله نسرین است.

همسر و خواهر و برادر نسرین را به دادگاه راه نداده‌اند. همگی جلوی در پشتی منتظریم. همه نگرانیم. نگران سلامت نسرین، در عین حال ستایش‌گر مقاومت و جسارتش. همه نگرانیم. نگران احکام سیاسی قاضیان. نگران بی‌قانونی‌ای که در حق قانون‌مدارترین فرزند این ملک می‌رود. نگران ناحقی‌هایی هستیم که در حق وکیلی می‌شود که همواره سعی‌اش گسترش حق و عدالت بوده است.

آخرین باری که به خانه نسرین و رضا رفته بودیم، عکس‌های نسرین را به دیوار خانه زده بودند. نسرین در عکس‌ها به شادی و زیبایی می‌خندید. به یاد روزهایی می‌افتم که همین جا جلوی در اصلی دادگاه منتظر نسرین بودم. انتظار که نه، نسرین وکیل متعهدی است که گاه پیش از ما به دادگاه می‌رسید. نسرین آراسته و مطمئن به دادگاه می‌آمد. او با طمانینه و آرامش از ما دفاع می‌کرد. از ما که نه، در واقع از امری دفاع می‌کرد که آرمان خود او هم بود. دادگاه ما به دادگاه قوانینی تبدیل می‌شد که زندگی زنان را سخت و دشوار کرده بود. دادگاه ما زندگی به بن بست رسیده زنانی را نزد قاضیان عیان می‌کرد که ما را به جرم اعتراض به سرنوشت آنان مجرم می‌شناختند.

همه نگرانیم. نگران احکام سیاسی قاضیان. نگران بی‌قانونی‌ای که در حق قانون‌مدارترین فرزند این ملک می‌رود

از ظهر گذشته است. رضا همسر صبور نسرین هم پیش ما روی زمین نشسته است. نسرین با او تماس می‌گیرد. قاضی اجازه داده است تا به دیدن نسرین برود. برادر نسرین نیز با او می‌رود اما بخت با او یار نیست. تنها رضا را راه می‌دهند.

هم‌چنان منتظر و بی قراریم اما در عین حال آرزو داریم این انتظار طولانی‌تر باشد در این صورت رضا می‌تواند بیش‌تر با نسرین صحبت کند و شاید فرصت کند خواهش همه ما را به او بگوید. خواهش ما این است که لب بر غذا بگشاید و جان عزیزش را بیش‌تر از این نیازارد. همه به تصمیم او احترام می‌گذاریم، شرایطش را می‌فهمیم و می‌دانیم او چاره‌ای جز اعتصاب برای اعتراض به بی‌قانونی‌ای که در این مدت بر او رفته است، نداشته است. اما آرزوی قلبی‌مان، سلامت او است. نسرین نماد مقاومت یک زن زندانی است. طنز تلخی است: وکیلی که سعی‌اش قدرت بخشیدن به متهمان در مقابل قدر قدرتی دستگاه قضایی بوده است، اکنون نماد بی‌حقی متهمان در این دستگاه شده است.

رضا را می‌بینم. او سراسیمه به سوی در پشتی می‌آید. می‌دانیم که نسرین را می‌آورند. با بقیه هم‌راهان روبه‌روی در می‌ایستیم. نسرین را می‌بینم. او تکیده و لاغر ایستاده است. برایش دستی تکان می‌دهیم و او هم به مهر برای ما دست تکان می‌دهد. پژو را به جلوی در می‌برند. ما هم به سمت ماشین می‌رویم. من هم از دیدار نسرین شوکه شده‌ام، همه شوکه شده‌اند. همه گریه می‌کنند حتا رضا که این مدت همیشه ستایش‌گر طاقت و صبوری‌اش بوده‌ام. نسرین تکیده و لاغر شده، بسان دخترکی 10- 12 ساله می‌ماند انگار آب‌رفته باشد. صورتش کوچک و سیه‌چرده شده است. از این همه تغییر شوکه شده‌ام. دو مامور قوی هیکل که با نسرین از اوین آمده‌اند مانع از دیدار ما می‌شوند. اجازه نداریم دست مهربانش را لحظه‌ای در دستانمان بفشاریم. تنها فرصت دارم برایش بوسه‌ای بفرستم و فریاد بزنم که افتخار همه ماست… برادرش حالا به شیشه اتومبیل می‌کوبد و مقاومت خواهر را می‌ستاید، گریه می‌کند و از نسرین می‌خواهد به خدا توکل کند. ما همه اما فریاد می‌زنیم که به او نیازمندیم و سلامتش را می‌خواهیم.

نسرین لاغر و تکیده است، صورتش با قیافه‌ای که ما از او به یاد داشتیم، فرق بسیار کرده است. تعجب نمی‌کنم که رضا می‌گوید او را نشناخته است. اما لبخند همان لبخند است، آرامش و طمأنینگی اش همان است که از او سراغ داریم. لبخندش همه زندگی‌ست. پسرکم فارغ از قیل و قالی که در اطراف اتومبیل پژو می‌گذرد با نسرین بای بای می‌کند. ماشین با نسرین و نگهبانان تنومندش از ما دور می‌شود. جسم نحیف نسرین غم عالم را در دلمان ریخته است اما آرامش رفتار و لبخندهای پرمهرش به ما امید می‌دهد. امید به دنیایی بهتر که زنانی چون نسرین به آن زیبایی و مهر می‌بخشند.


 


خبر / رادیو کوچه

پس از انتشار گزارشی مبنی بر «رسیدگی به پرونده‌ی مهدی هاشمی» فرزند آیت‌اله هاشمی رفسنجانی، روابط عمومی قوه قضاییه عصر روز دوشنبه ۲۴ آبان این خبر را«خلاف واقع» خوانده است.

هفته‌نامه‌ی «صبح صادق» که زیر نظر شوراى نویسندگان اداره سیاسى ستاد نمایندگى ولى فقیه در سپاه اداره می‌شود، سرمقاله‌ی تازه‌ترین شماره‌ی خود را روز ۲۳ آبان ۸۹  (۱۴ نوامبر ۲۰۱۰) به مهدی هاشمی، فرزند رییس مجلس خبرگان و شورای تشخیص مصلحت نظام، اختصاص داده است. نویسنده سرمقاله مدعی است اگر مهدی هاشمی از کشور خارج نشده بود «به طور قطع» در ارتباط با حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ بازداشت و محاکمه می‌شد.

سرمقاله‌ی هفته‌نامه‌ی «صبح صادق» به قلم یداله جوانی، رییس اداره‌ی سیاسی نمایندگی رهبر جمهوری اسلامی در سپاه پاسداران، نوشته شده است.

یداله جوانی در ادامه نوشته است: «مهدی هاشمی به دنبال حوادث پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری از کشور خارج و تاکنون بازنگشته است. به طور قطع اگر مهدی هاشمی از کشور خارج نشده بود، به دلیل نقشی که در حوادث و اغتشاشات پس از انتخابات داشت، حتمن در فهرست کسانی قرار می‌گرفت که بازداشت و محاکمه شدند.»

سرمقاله‌ی نشریه‌ی وابسته به سپاه در حالی انتشار یافت که از چند روز پیش منابع خبری نزدیک به حامیان محمود احمدی‌نژاد خبر از به جریان افتادن پرونده‌ی مهدی هاشمی در قوه قضاییه داده بودند.

لازم به ذکر است پس از انتشار این خبر، وب‌سایت اطلاع‌رسانی فارس که به سپاه پاسداران منسوب است روز یک‌شنبه ۲۳ آبان‌ماه از قول محمد کرمی‌راد، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، این خبر را تایید کرد. مطابق این گزارش، معاون اول قوه قضاییه ابراهیم رییسی «مامور رسیدگی به این پرونده» شده است.

خبرگزاری فارس پیش‌تر به نقل از علیرضا اسلامیان، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، نوشت: «قوه قضاییه باید با مهدی هاشمی بدون در نظر گرفتن وابستگی‌ وی به خانواده‌ای شناخته شده، برخوردی عادلانه و به دور از محاسبات خاص داشته باشد.»


 


خبر / رادیو کوچه

زلزله‌ای به بزرگی 4.2 ریشتر صبح روز سه‌نشبه، منطقه دهگلان کردستان را لرزانده است.

به گزارش فارس، زلزله‌ای به بزرگی 4.2 در مقیاس ریشتر در ساعت 6 و 3 دقیقه صبح امروز سه‌شنبه 25 آبان 1389 استان کردستان را لرزاند.

این زمین‌لرزه در موقعیت جغرافیایی 35.45 درجه شمالی و 47.62 درجه شرقی و در عمق 2 کیلومتری رخ داده است.

این زلزله در فاصله 26 کیلومتری دهگلان، 26 کیلومتری سریش آباد استان کردستان و 30 کیلومتری بابرشانی این استان اتفاق افتاده است.

تاکنون از میزان خسارت‌های وارده گزارشی ارایه نشده است.


 


خبر / رادیو کوچه

روز دوشنبه  24 آبان‌ماه‌، ماموران امنیتی‌ از ورود سید‌احمد شریعت از مشایخ سلسله نعمت‌اللهی گنابادی‌، که از‌ مشهد عازم تهران بود و به دعوت دراویش شهرستان بابل قصد اقامه نماز در مجلس درویشی  این شهرستان را داشت، ممانعت کرده‌اند.

به گزارش سایت مجذوبان نور، هم‌زمان با این اقدام،  تعدادی از نیروهای انتظامی‌، لباس شخصی و بسیجی ‌بدون مجوزقضایی به منزل سید‌محمد‌رضا سجادی از دراویش گنابادی ساکن در روستای امیر‌کلا‌بابل وارد شده و آن‌ محل را مورد تفتیش قرار دادند.

این در حالی است که چندی پیش نیز سیداحمد شریعت‌، یکی از شیخ‌های سلسله نعمت‌اللهی گنابادی‌، با حضور در مزار سلطانی بیدخت با هشدار ماموران اداره اطلاعات گناباد مجبور به ترک این شهر شده است.

بیشتر بخوانید:

«شیخ دراویش گنابادی مجبور به ترک این شهر شد»


 


سه‌شنبه 25 آبان 1389/ 16 نوامبر 2010

شروع پخش زنده از ساعت 4/00 بعداز ظهر – به وقت تهران

note3اجرا:  اعظم

note3استودیو: مارال

note3تقویم‌تاریخ – مریم

note3گزیده‌ی اخبار مطبوعات سه‌شنبه ایران

note3دایره‌ی شکسته – «خوش‌مزه خوش‌مزه، دوست داریم خوش‌مزه» – مه‌شب تاجیک

note3بخش اول خبرها

note3کوچه‌ی مهتابی – «رقصی چنین میانه‌ی میدانم آرزوست» – اردوان طاهری

note3روز‌نگاشت – «شد خزان گلشن آشنایی» – محبوبه

note3بخش دوم خبرها

note3پس‌نشینی تند – «دهانت را می‌بویند» – اکبر ترشیزاد

note3مجله‌ی خبری کابل – آرین

note3روز‌گفته‌های یک مسافر شهری – «کوچه معتادا» – یسنا یاوری

note3بخش سوم خبرها


 


Ardavan Roozbeh\ Radio Koocheh

ardavan@koochehmail.com

After issuing warrants for 24 of Nematollahi Dervishes and nabbing others in different cities of Iran, on Saturday, "The Global Committee of defending the rights of Students and Dervishes" demonstrate against these nabbing by holding several demonstrative gathering around Europe simultaneously.These demonstrations were done along side with shows, films, photos, poster, and leaflets. The point is that The Global Committee of Defending the Rights of Students and Dervishes was established for reflecting the barriers and problems of minorities in Iran with companionship of Iranian Social activist in Europe last year.

Regarding to our subject we have an interview with Hassan Motevaseli, the committee spokesman as below:

Mr. Motevaseli, the statement heard recently related to Nematollah Dervishes in different cities are saying that the attacks against them are raising every day, all subjecting this religion point of view. Such as the 24 Nematollahi Dervishes who charged recently by the 12th revisal court branch, and other nabbing in another places. We know that your committee held a demonstration in Copenhagen today. Please specify the reason for holding such the demonstration and what was your purpose?

This program was held with cooperation of some communities and groups in most of European cities and the aim was to informing all European people and around the world about vast human right violation in Iran and also about the pressures to minority religion – nation groups and illegal detentions, political-religious activists nabbing, torture and Iranian people annoyance.

When the program started and how many had been gathered and what aim was followed?

The program started at 12:00 and continued till 3 or 5 P.M in some cities and we had unprecedented reception by Europeans. In that program we had presented photo gallery also. The pictures showing what had happened to Dervishes in Iran, especially Gonabadi Dervishes and Iranian people and political activists who are in prison. We had exhibited these pictures here in Copenhagen and in other European cities. It was great reception.

You pointed to the other cities. Simultaneously, which other European cities were having this program?

It was in Frankfort that The Global Committee of Defending the Rights of Students and Dervishes were showing alongside with the group of supporting the mothers in Laleh Park and the amnesty international. It also held in Florence. There we had also the supporting group for the mothers in Laleh Park. This program was also held in Koln, Hamburg, London, Munchen, Oslo, and Vienna.

We informed that a same program has to hold in Toronto, Canada. Is it correct or not?

Yes it was programmed to have a same program there. Yet I have not informed about its outcome.

What would be the purposes of the resent pressures on Nematolahi Dervishes?

The reason is that the Iranian regime is a Totalitarian regime and do not believe in another description of Islam. And the Dervishes are believed in 12 Shiite Imam and told this on and on, and act regarding the rules. But the regime is a Totalitarian. That was the reason of torturing especially to Gonabadi Dervishes and stops their ceremony.

Is your committee just works on Dervishes? I mean only the Dervishes right violation subjected by you?

No the subject for this committee is the human rights in Iran, and the pressure on national- religion or on Iranian students' violation. It also aimed on them.

Can I ask you to explain about the exact time when the committee was established and who are the establishers and what is their aim?

The committee was established a year and half ago and its aim is to fulfill the attenuated all student and Dervishes and religion minorities rights. All kinds of people are members of the group such as common people, Christians, religious, Dervishes, or others who depended on other groups and cooperate with the committee for their attenuated Iranian rights specially Dervishes and students.


 


صدا و سیمای جمهوری اسلامی در برنامه خبری بیست‌و‌سی صدا و سیمای خود، ویدئوی اعتراف‌گیری از زندانیان توسط وزارت اطلاعات را پخش کرده است. در این برنامه سکینه محمدی آشتیانی، سجاد، هوتن و دو خبرنگار آلمانی متعلق به روزنامه «بیلد ام زونتاگ» (Bild Am Sonntag) وادار شده‌اند که علیه خود اقرار کنند. روز ١٠ اکتبر دو خبرنگار آلمانی و هوتن کیان و سجاد قادرزاده پسر سکینه در حالی‌که در دفتر هوتن مشغول مصاحبه بودند، دستگیر شدند. سجاد و هوتن بلافاصله تحت شکنجه قرار گرفتند و تاکنون از ملاقات و نیز از گرفتن وکیل محروم بوده‌اند. دو روزنامه‌نگار آلمانی نیز به جرم مصاحبه با هوتن و سجاد هم‌چنان در زندان به‌سر می‌برند.

Click here to view the embedded video.


 


در پی پخش تلویزیونی برنامه‌ی خبر بیست‌وسی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی در خصوص «محمد مصطفایی»، وکیل دادگستری و مزدور غرب و منتسب به حزب کمونیست کارگری خواندن وی، آقای مصطفایی اقدام به نگارش نامه‌ای خطاب به آیت‌اله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی کرده و نسبت به این برنامه، نظر خود را ابراز داشته است.

متن کامل داین نامه در پی آمده است:

منبع: وب سایت شخصی محمد مصطفایی

به نام خدا

حضرت آیت‌اله خامنه ای

رهبر جمهوری اسلامی ایران

با سلام

این اولین باری‌ست که خطاب به شما نامه می‌نوسم و آخرین بار هم خواهد بود که شما را خطاب خود قرار خواهم داد. چرا که اعتقاد دارم که به هیچ عنوان شایستگی رهبری یک نظام مردمی و دموکراتیک را نداشته و خود می‌دانید که با اغفال و دروغ و تزویر و ریا سکان رهبری را در دست گرفته و با توصیه و مسامحات و تسامهات، آیت‌اله شده و بعد از فوت امام خمینی به ناحق رهبر شدید. به هر حال تقدیر چنین است که امروز شما رهبر کشوری هستید که حدود هشت میلیون نفر از مردمانش به دلیل نالایقی شما و ایجاد نظامی غیر مردمی ودیکتاتوری آواره کشورهای دیگر شده و توان بازگشت به ایران را ندارند اما امیدوارم این نامه یکی از فرزندان زجر کشیده ایران زمین را بخوانید و یا اگر سربازان گمنام امام زمان شما خواندند به دست مبارک شما نیز برسانند.

یادم نمی‌رود هدیه دختر 14 ساله را که به اتهام رابطه نامشروع راهی زندان اوین می‌شود و بعد از مدتی به زندان رجایی شهر تبعید و در میان زندانیان خطرناک قرار می‌گیرد و در نهایت توسط قاتلانی که با وی هم سلول بوده‌اند به قتل می‌رسد

آقای خامنه ای

هفت ساله بودم که وارد جامعه شدم. جامعه ای که شروعش با حکومت خمینی و افرادی مثل شما و دار و دسته قدرت‌مند شما بود. از هفت سالگی به دلیل فقر مالی کار کردم، پدر و مادرم نیز سرسختانه مشغول کار بودند و ناچار بودم به هر دری زنم تا لباس گرمی خریده و در زمستان بر تن کنم. هیچ وقت از یاد نخواهم برد روزهایی‌که در خیابان‌های تهران به دنبال لقمه نانی به هر دری می‌زدم و دست یاری به هر کس و ناکسی دراز می‌کردم. یادم نمی‌رود سیلی‌هایی را که از برخی افراد می‌خوردم و اجباری که ناچار بودم برای لقمه نانی تحمل کند. یادم نمی‌رود روزهایی که تا ساعات دو نیمه شب به همراه مادر و پدرم کار می‌کردم و زجر می‌کشیدم. پیله‌ها و تورم‌هایی که بر دستانم به دلیل اشتغال به کار زیان‌آور از جمله کاشی‌پزی با آن کوره‌های داغ، ایجاد می‌شد را هرگز فراموش نمی‌کنم. یادم نمی‌رود کتک‌ها و سیلی‌های معلمم را که به دلیل نبود وقت برای تحصیل و درس خواندن بر صورتم می‌آمد و ناچار بودم صدایم را در گلو خفه کنم. و یادم نمی‌رود، در دوران کودکی، حسرت خرید دوچرخه‌ای را داشته و برای این‌که نمی‌توانستم با هم سن و سالی‌های خودم بازی کنم غصه می‌خوردم و ساعت‌ها گریه می‌کردم. یادم نمی‌رود مادر سیدم را که او نیز مشقت‌های بسیاری را تحمل کرد و سالیان سال سختی کشید.

مصیبت‌هایی که بر من و مادرم رفت باعث شد تا مسیر زندگی‌ام را تغییر دهم و پس از خدمت سربازی تصمیم گرفتم راهی دانشکده حقوق شود.  به دلیل آن‌که شما به دنبال پر کردن جیب خود با سرمایه‌های غنی نفتی و صنایع بودید و من و امثال من محروم از حقوق اجتماعی و به دلیل کار در کودکی، یکی از ناموفق ترین شاگردان دوران دبستان و راهنمایی و دبیرستان بودم با تلاش‌های شبانه روزی و با شداید بسیار موفق به قبول در رشته حقوق دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شده و پس از سال‌ها وکیل دادگستری شدم. وکیلی که قسم خورد مدافع حقوق مظلومین و مستضعفین باشد.

آقای خامنه‌ای

کوتاه سرگذشت خود را گفتم که گمان نکنید به راحتا توانستم شغلی را که عاشقش بودم را به دست آورم.  من سی سال در دوران حکومت شما و افراد نالایقی مثل شما زجر کشیدم و تلاش کردم و تلاش کردم و توانستم جایگاه اجتماعی بسیار مناسبی برای خود ایجاد کنم و افتخار می‌کردم که مدافع کسانی هستم که حقوقشان ضایع شده و من برای آن‌که حقوق از دست رفته‌شان را احقاق کنم شبانه‌روز تلاش می‌کردم. اغلب کسانی که به دفتر کارم رجوع می‌کردند کسانی بودند که حقوقشان را برخی از قضات دادگستری بی‌وجدان و وحشی دستگاه قضایی تضییع کرده بود. قضاتی که جز اعمال خشونت و صدور احکام غیر‌انسانی از جمله سنگ‌سار و اعدام، زندان‌های طولانی مدت عملی دیگر بلد نبودند.

آقای خامنه‌ای

زمانی که کودک بودم، شاهد زجر و دربه‌دری و بدبختی خود بوده و بعد که وکیل دادگستری شدم شاهد زجر و ناله کسانی شدم که به دفتر کارم مراجعه می‌کردند. روزی نبود که مادری گریان در دفتر کارم نیاید و استمداد نجوید و پدری برای نجات فرزند بی‌گناهش التماس نکند. چون زجر و سختی کشیده بودم، می‌دانستم مراجعه‌کنندگان چه دردی می‌کشند. آنان دردشان از ستم و ظلمی بود که شما و سربازان شما بر سرشان آورده بودید.

آقای خامنه‌ای

در طول دوران وکالتم، از زندگی و خانواده خود زدم. شب و روز کار کردم. روزها فرزند کودک خود را برای نجات جان انسان‌هایی که در دست شیادان شما اسیر بودند را نمی‌دیدم و همسرم نیز به احترام آرمان‌هایم تحمل می‌نمود. در این مدت به لطف خدا توانستم جان پنجاه نفر را از مرگ نجات داده و ده‌ها نفر از بی‌گناهان را از زندان آزاد کنم.

آقای خامنه‌ای

از هفت سال پیش هر جایی که می‌شنیدم حق فردی ضایع شده است، وکالتش را به عهده می‌گرفتم و به زندان‌های مختلف هر گوشه کشور می‌رفتم، تا بتوانم حق مظلومی را بستانم. فریاد می‌زدم که نباید کودکان زیر 18 سال را اعدام کرد. فریاد می‌زدم که سنگ‌سار انسان‌ها عملی وحشیانه است و قطع دست و پا و شلاق و صدور دستورهای بازداشت خودسرانه و زندانی کردن غیرقانونی اشخاص به نظام به اصلاح جمهوری اسلامی ضربه می‌زند. برای نجات جان کودکان به هر دری می‌زدم از درآمد شخصی خود صرف می‌کردم و با کمک بسیاری از خیرین ایرانی و خارجی با پرداخت دیه، جان انسان‌هایی که مستحق اعدام نبودند را نجات می‌دادم و کسانی که سال‌ها به صورت خودسرانه در زندان بودند را یاری می‌کردم که از حبس بی‌مورد نجات یابند. یادم نمی‌رود فاطمه، زن تبعه افغان را که دو سال بی‌گناه در زندان بود و اگر من وکالت او را به عهده نداشتم باز هم در زندان می‌ماند و شاید تا حال اعدام می‌گردید. یادم نمی‌رود زندانی دو جنسیتی که هر روز مورد تجاوز ماموران زندان قرار می‌گرفت و ماه‌ها در زندان انفرادی بود و توانستم از زندان آزادش کنم. یادم نمی‌رود زنی را که همسر بی‌رحمش بر صورتش اسید پاشیده بود و متواری کشته بود. هیچ نبود دستش را بگیرد و توانستم برای او امکانات رفاهی و پزشکی فراهم کنم. یادم نمی‌رود هدیه دختر 14 ساله را که به اتهام رابطه نامشروع راهی زندان اوین می‌شود و بعد از مدتی به زندان رجایی شهر تبعید و در میان زندانیان خطرناک قرار می‌گیرد و در نهایت توسط قاتلانی که با وی هم سلول بوده‌اند به قتل می‌رسد. یاد نمی‌رود رحیم جوان اهل تبریز را که ماموران دولتی شما چشم به زنش داشتند و زمینه اعدام وی را فراهم کرده و همسرش را دستگاه قضایی به سنگ‌سار محکوم کرد و رحیم را ناجوانمردان اعدام نمود. یادم نمی‌رود التماس‌هایی که برای نجات جان بهنود شجاعی نوجوان 17 ساله کردم و جلادان شما او را ناجوانمردانه در مقابل چشمانم اعدام کردند. یادم نمی‌رود خاطرات تلخ شکنجه موکلینم را که ماموران آگاهی و اطلاعات انجام داده بودند.

اگر هم دست سربازان امام زمان شما به من می‌رسید، باز هم واهمه و باکی نداشتم چرا که خون من رنگین‌تر از هزاران نفر از زندانیانی که در دهه 60 و 70 به صورت خودسرانه اعدام شدند، نیست

آقای خامنه‌ای

وکالت صدها پرونده را به عهده گرفته‌ام که حقوقشان توسط مراجع امنیتی و قضایی شما و با اجازه شما و دوستان نزدیکتان از جمله جنتی و لاریجانی‌ها و احمدی نژاد، تضییع شده بود و دست یاری به سوی من دراز کرده بودند. به دلیل مخالفتی که با مجازات سنگ‌سار داشتم هر جا می‌شنیدم که احدی به سنگ‌سار محکوم شده است وکالت او را می‌پذیرفتم و برای من فرقی نمی‌کرد که این پرونده توسط چه کسی معرفی شده است. مهم این بود که شخصی به سنگ‌سار محکوم شده و هر لحظه جلادان دادگستری تشنه‌وار قصد کشتن زندانیان بی‌پناه را داشتند و احدی نبود که یاری‌شان کند. اما شما کجایید آقای خامنه‌ای عزیز، که ببینید چه جنایت‌های در دادگستری و زندان‌های جمهوری اسلامی به خصوص زندان گوانتانموی 209 امنیتی اوین در حال رخ دادن است. هر چند می‌دانم و به خوبی می‌دانم که عامل اصلی تمام این جنایت‌ها شمایید. شمایی که چشم خود را بسته‌اید و برای حفظ قدرت هر دستوری که لازم باشد صادر می‌نمایید.

آقای خامنه‌ای

نمی‌گویم چه تهدیدهایی از سوی دستگاه قضایی و امنیتی شدم و چندین بار مورد بازجویی و بازخواست قرار گرفتم چون برایم مهم نیست و خود پذیرفته بودم که شرایط سختی را در پیش خواهم داشت. برحسب وظیفه در سال گذشته، وکالت زنی به نام سکینه محمدی را که به جرم  ناکرده زنای محصنه درزندان تبریز بود به عهده گرفتم خبر زندانی بودن این زن بی‌پناه را یکی از موکلینم که در زندان تبریز بود به من داد. تمام مقدمات سنگ‌سار فراهم شده بود و تلاش‌هایم برای نجاتش به نتیجه نرسید به هر دردی می‌زدم بسته بود. ناچار شدم خبر سنگ‌سار قریب‌الوقوع این زن را در وب سایتم منتشر کرده و به بسیاری از خبرنگاران داخلی و خارجی اطلاع دهم تا صدای بی‌گناهی موکلم را به گوش مسوولین ناشنوای جمهوری اسلامی برسانند. پس از این‌که این خبر منتشر شد بسیاری از سیاست‌مداران حمایت خود را اعلام کردند، ولی هرگز و هیچ‌گاه نخواسته و نمی‌توانستم به خود جرات دهم که از پرونده‌ای سواستفاده کنم. اما این پرونده، جنبه و حساسیت بین‌المللی به خود گرفت و جهانی شد.

پس از این ماجرا بود که احضار شدم و مورد بازجویی 4 ساعته شعبه دوم بازپرسی قرار گرفتم. روز احضار گمانم این بود که دیگر به خانه بازنخواهم گشت اما به لطف الهی بازپرس شعبه دوم بازپرسی زندان اوین مرا آزاد کرد. چند ساعت بدون آن‌که بدانم چه اتفاقاتی رخ داده است، بعد به دفتر کارم رفتم و متوجه شدم که ماموران امنیتی برای بازداشت من به دفترم هجوم آورده و با نبودم رفته بودند اما ده‌ها نفر از ماموین امنیتی بیرون از دفتر در کمین من بودند ولی آن‌ها چشم‌شان کور بود و ورود مرا به دفترم ندیدند. چند ساعت بعد متوجه شدم ماموران امنیتی همسرم را گروکان گرفته‌اند و می‌گویند تا زمانی که خود را معرفی نکنم، او را آزاد نخواهند کرد. این شد که تصمیم گرفتم به خواسته‌های غیرقانونی مرجع امنیتی و قضایی تمکین نکنم و خود را معرفی نکنم. چند روزی گذشت و چاره را تنها در این دیدم که از مرز ایران خارج شوم و به این صورت همسرم از بازداشت امنیتی سربازان شما آزاد شود. پس از خروج از مرز به ترکیه رفتم و در آن‌جا خود را به پلیس معرفی کردم. خبر بازداشتم در یکی از روزنامه‌های ترکیه منتشر شد و این بود که تیمی از ماموران وزارت اطلاعات و امورخارجه برای مذاکره جهت برگرداندنم، به ترکیه آمدند و اما حمایت همین دولتی‌های اروپایی و آمریکا و غیره باعث شد دست ماموران نیروی امنیت به من نرسد.

آقای خامنه‌ای

دست سربازان امام زمان شما به من نرسید و حال از این‌که نتوانستند حتا با گروگان‌گیری همسرم مرا بازداشت کنند، می‌سوزند. دست سربازان امام زمان شما به نرسید تا از من نیز هم‌چون سجاد قادر زاده پسر سکینه محمدی، هوتن کیان، وکیل دیگر سکینه و خود سکینه تحت شکنجه اقرار گرفته و سوءاستفاده تبلیغاتی کنند. دست سربازان امام زمان شما به من نرسید تا بتوانم صدای مظلومیت زنان و کودکان زندانیان و جنایت‌هایی که شما علیه بشریت کرده‌اید را به گوش جهانیان برسانم.

آقای خامنه ای

اگر هم دست سربازان امام زمان شما به من می‌رسید، باز هم واهمه و باکی نداشتم چرا که خون من رنگین‌تر از هزاران نفر از زندانیانی که در دهه 60 و 70 به صورت خودسرانه اعدام شدند، نیست. خون من رنگین‌تر از ده‌ها نفراز جوانان و نوجوانان و زنان و مردانی که در خیابان‌های تهران مورد حمله سربازان امام زمان شما قرار گرفته و به قتل رسیدند، نیست. خون من رنگین‌تر از زندانیان سیاسی که حق ملاقات با فرزندان و خانواده خود را ندارند نیست. خون من رنگین‌تر از سهراب‌ها و نداها و کشته‌شدگان بازداشت‌گاه کهریزک نیست.

آقای خامنه‌ای

پس از این‌که ماموران امام زمان شما دست‌شان به من نرسید شروع کردند به تخریب شخیصت من، یک روز من را کلاه‌بردار خواندند. یک روز وکیل فراری خواندند. یک روز مزدور غرب خواندند و در کنار این تهمت‌زنی‌ها، بارها از طرق مختلف ازجمله سفارت ایران در نروژ خواستند که برگردم تا به اهداف شوم‌شان برسند. حال نیز در برنامه هشت‌و‌سی دقیقه دیروز مرا مزدور غرب و منتسب به حزب کمونیست کارگری نمودند.

وکالت صدها پرونده را به عهده گرفته‌ام که حقوقشان توسط مراجع امنیتی و قضایی شما و با اجازه شما و دوستان نزدیکتان از جمله جنتی و لاریجانی‌ها و احمدی نژاد، تضییع شده بود و دست یاری به سوی من دراز کرده بودند

آقای خامنه‌ای

من بارها گفته‌ام که با هیچ گروهی همکاری نمی‌نمایم و وکیلی مستقل هستم اگر هم با گروهی فعالیت کنم نیز تخلف ننموده‌ام. همه کسانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند اعم از کمونیست و مجاهدین و توده‌ای و غیره همه قربانی جنایت‌هایی شده‌اند که شما و امثال شما مرتکب شده‌اید و حال به دنبال احقاق حق هستند و خوش‌بختانه امروز اکثریت آن‌ها مدافع حقوق بشرند و شما ناقض حقوق بشر.

آقای خامنه‌ای

مطمئن هستم با شکنجه و زور و اجبار و زندانی کردن افراد و سرکوب معترضان به سیاست‌های غلط شما و پخش برنامه‌های دروغین و اغفال کننده در صدا و سیما، راه به جایی نخواهید برد و توصیه می‌کنم بیش از این به‌نام اسلام جنایت نکنید. به‌نام اسلام زنان را برده نکنید و تبعض‌های ناروا بر آن‌ها ننماید. به‌نام اسلام اعدام و سنگ‌سار نکنید و به نام اسلام و حفظ اسلام گروگان‌گیری نکنید. توصیه می‌کنم به‌جای اخذ اقرار با شکجه به فکر زدودن مجازات‌های غیر‌انسانی از قوانین باشید هر چند شما و سربازان شما که برخی‌ها بانام و برخی‌ها گم‌نام هستند، لیاقت حکومت و حکم‌رانی را به هیچ عنوان نداشته و ندارید.

وسلام علیکم و رحمت اله و برکاته

محمد مصطفایی


 


محبوبه‌شعاع / رادیوکوچه

mahboobeh@koochehmail.com

بیست‌و‌چهارم آبان برابر با سال‌روز درگذشت «رهی معیری» با تخلص رهی از غزل‌سرایان معاصر ایران است. او زاده سال 1288 خورشیدی بود و در سال 1347 درگذشت. گرایش طبع رهی، بیش‌تر به شعر عاشقانه است و معروف‌ترین شعر او «خزان عشق» بود که «بدیع‌زاده» آن را در دستگاه همایون اجرا کرد.

«محمدحسن (بیوک) معیری»  معروف به «رهی معیری» در دهم اردبیهشت ۱۲۸۸ خورشیدی در تهران زاده شد. پدرش قبل از تولدش درگذشته بود. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان برد. رهی از اوان کودکی به شعر و موسیقی و نقاشی دل‌بستگی فراوان داشت و در این هنرها بهره‌ای بسزا یافت. هفده سال بیش نداشت که اولین رباعی خود را سرود.

او بسیار زود  وارد خدمت دولتی و مشاغل مختلفی شد و از سال ۱۳۲۲ به ریاست کل انتشارات و تبلیغات وزارت «پیشه و هنر» که بعدها وزارت «صنایع» نامیده شد، منصوب شد.

رهی معیری در آغاز شاعری، در انجمن ادبی حکیم نظامی که به ریاست «وحید دستگردی» تشکیل می‌شد شرکت جست و نیز در انجمن ادبی فرهنگ‌ستان از اعضای موسس و برجسته آن به شمار می‌رفت. وی هم‌چنین در انجمن موسیقی ایران عضویت داشت.

رهی، در شعر، طبعی توانا و ذوقی لطیف و پرورده داشت و از این طریق، ترانه‌سرایی را در ایران اعتلای بسیار بخشید. او یکی از مشهورترین غزل‏سرایان معاصر است که از شیوه سنتی شعر پیروی می‏کرد و از جهات مختلف، تحت تاثیر شاعرانی همچون سعدی، حافظ، مولوی و صائب تبریزی بود.

معیری در قطعات و مثنوی‏هایش، ابتکار و بدعت‏گذاری را در آفرینش مضمون، آشکار می‏سازد و شاید از این حیث، ارزش آن‌ها از غزل‏هایش بیش‌تر باشد. هم‌چنین تشبیه‌هات نو و تعبیرات تازه در اشعار رهی فراوان است.

گرایش طبع رهی، بیشتر به شعر عاشقانه است. در عین حال، وصف مظاهر جهان، شعر او را تسخیر کرده است. انس وی با گل و انعکاس آن در اشعارش نشان از طبع زیباپسند او دارد و  تنوع و رنگارنگی شعر او حاکی از ذوق لطیف اوست. مجموعه غزل‏هایش به نام «سایه عمر» و تصنیفاتش با نام «آزاده»،  در سال 1345 منتشر شده است.

اشعار او در بیشتر روزنامه‌ها و مجلات ادبی نشر یافت و آثار سیاسی، فکاهی و انتقادی او در روزنامه «باباشمل» و «مجله تهران مصور» چاپ می‌شد و در شعرهای فکاهی و انتقادی از نام مستعار «زاغچه» ، «شاه پریون» ، «گوشه‌گیر» و «حق گو» استفاده می‌کرد.

رهی معیری در سال‌های آخر عمر در برنامه «گل‌های رنگارنگ رادیو»، در انتخاب شعر با «داوود پیرنیا» هم‌کاری داشت و پس از او نیز تا پایان زندگی آن برنامه را سرپرستی می‌کرد. رهی در همان سال‌ها سفرهایی به خارج از ایران داشت که عزیمت به انگلستان در سال ۱۳۴۶ برای عمل جراحی، آخرین سفر وی بود.

سرانجام رهی معیری در بیست‌چهارم آبان سال ۱۳۴۷ خورشیدی در تهران طی یک بیماری که تاب و توان از وی گرفته بود در سن ۵۹ سالگی درگذشت و  وی را در گورستان «ظهیرالدوله» در تهران دفن کردند.

از او ترانه‌های زیبا و خاطره‌انگیزی توسط خوانندگان مشهور ایران در رادیو ایران پخش شد. که بیش از پیش موجبات شهرت و محبوبیت او را فراهم ساخت. مشهورترین ترانه های  رهی معیری «خزان عشق»، «به کنارم بنشین»، «دیدی که رسوا شد دلم»،  «نوای نی»،  «دارم شب و روز»، «شب جدایی» و چند ترانه دیگر است که در بین مردم شهرت به سزایی دارد.

منبع‌ها:

گوگل

ویکی‌پدیا

سایت فرهنگ‌سرا


 


خبر / رادیو کوچه

روز سه‌شنبه، سخن‌گوی وزارت‌خارجه جمهوری اسلامی، در خصوص استفاده کشور چین از اسم خلیج عربی در مراسم افتتاحیه بازی‌های آسیایی با اعلام احضار سفیر این کشور به وزارت خارجه عنوان کرد اتفاقی که در این مراسم رخ داد ناراحتی ملت و مسوولان ایران را به دنبال داشته است.

به گزارش مهر، رامین مهمانپرست سخن‌گوی وزارت خارجه پیش از ظهر امروز در نشست هفتگی خود با خبرنگاران داخلی و خارجی تصریح کرد: «بلافاصله بعد از این اتفاق یادداشت اعتراض از سوی سفارت جمهوری اسلامی در پکن تسلیم مقامات چین شد.»

سخن‌گوی وزارت خارجه در ادامه افزود: «در تهران نیز سفیر چین احضار و تذکر لازم نسبت به این موضوع داده شد.»

آقای مهمانپرست تاکید کرد: «اتفاقی که در مراسم افتتاحیه بازی‌های آسیایی رخ داد قابل توجیه نیست و انتظار چنین اتفاقاتی از سوی کشوری مثل چین که عضو دایم شورای امنیت است و ادعای تلاش برای برقراری صلح و امنیت را دارد، نمی‌رود‌.»

وی بار دیگر تاکید کرد: «توجیهاتی که اعلام شده به هیچ وجه قابل قبول نیست و ما در مسایلی که به تمامیت ارضی کشور بر می‌گردد به هیچ وجه کوتاه نخواهیم آمد.»

این در حالی است که روز یک‌شنبه رییس کویتی شورای المپیک آسیا در کنفرانس خبری در این خصوص عنوان کرد: «چون ما برگزار کننده این مراسم نیستیم پس پاسخ‌گویی و عذرخواهی از سوی ما صورت نخواهد گرفت.»


 


رادیو کوچه

تیم فوتبال امید ایران روز دوشنبه با نتیجه 3 بر یک مالزی را شکست داد و به جمع هشت تیم نهایی بازی‌های آسیایی گوانگ‌جو پیوست.

تیم زیر 23 سال ایران که در هر سه بازی قبلی برنده بود دوشنبه بعد ازظهر با گل‌های انصاری‌فرد 53، حسینی59 و شرفی 67 سه بار دروازه مالزی را باز کرد.

تلاها هم در دقیقه 86 زننده تک گل مالزی بود.

تیم ایران در مرحله یک چهارم نهایی با عمان بازی می‌کند. عمان هم در بازی قبلی 3-0 هنگ کنگ را برد تا به این مرحله صعود کند.

لازم به ذکر است ایران در مرحله گروهی به ترتیب ترکمنستان، بحرین و ویتنام را شکست داده بود.

بیشتر بخوانید:

«صعود تیم فوتبال ایران به دور بعد بازی‌های آسیایی»


 


مریم / رادیو کوچه

maryam.m@koochehmail

42 پیش از میلاد – «تیبریوس» امپراتور روم که دوبار با ایران جنگ کرد و موفق نشد 16 نوامبر به‌دنیا آمد و در سال 37 میلادی درگذشت و 23 سال حکومت کرد.

636 میلادی – نبرد قادسیه میان اعراب مسلمان و ایران 16 نوامبر آغاز شد و تا نیم‌روز 19 نوامبر به‌طول انجامید. این نبرد به شکست نیروهای ایران انجامید و متعاقب آن، اعراب «تیسفون» را تصرف کردند و سپس به تعقیب «یزدگرد سوم» شاه وقت که از تیسفون عقب‌نشینی کرده بود پرداختند و در دو جنگ دیگر، جلولا و نهاوند، نیز او را شکست و به خراسان فراری دادند که در مرو ترور شد.

1793 میلادی - در همان روز که شیلر تاریخ جنگ‌های سی‌ساله را منتشر کرد، «یوهان گوتفرید هردر» فیلسوف، نویسنده و شاعر آلمانی نیز اثر دیگر خود «اندرزهایی برای ترقی بشر» را به توزیع داد.

1828 میلادی – درگذشت «فرانتس شوبرت» آهنگ‌ساز اتریشی. وی از کودکی به موسیقی علاقه‏مند شد و پس از تحصیل در این رشته، قبل از هجده سالگی، مشغول آهنگ‏سازی شد. شوبرت در دوران زندگی کوتاه خود، بیش از شش‏صد ترانه ساخت، ولی هیچ کدام از آن‏ها، با استقبال مردمی مواجه نشد. اما این آثار بعدها در دنیا با احترام و ستایش روبه‌رو شدند. فرانتس شوبرت سرانجام در شانزدهم نوامبر در 31 سالگی درگذشت.

1846 میلادی – «سر هنری راولینسون» (Sir Henry Rawlinson) موفق به خواندن خطوط میخی «سنگ‌نبشته داریوش» در بیستون پس از شانزده سال تلاش شد و آن‌را ترجمه کرد. این سنگ‌نبشته مربوط به سال 519 پیش از میلاد است که حدود جغرافیایی ایران در آن مشخص شده و «سند مالکیت ایران» به‌شمار می‌رود. ایران تنها کشور جهان است که چنین سندی را دارد. راولینسون از دهه 1830 تلاش خود را برای خواندن کتیبه‌های (خط میخی) ایران باستان آغاز کرده بود.

1894 میلادی – نظامیان دولت عثمانی (ترکیه امروز) در منطقه کردستان دست به کشتار ارمنیان ساکن آن منطقه زدند که دولت عثمانی نسبت به وفاداری آنان تردید داشت و به این صورت در این‌روز دست‌کم شش هزار ارمنی- مسیحی و مسلمان – کشته شدند.

1920 میلادی – ماشین تمبر زنی روی پاکت‌های پستی اختراع شد.

2006 میلادی – «میلتون فریدمن» اقتصاددان آمریکایی که خدمات بزرگی در زمینه‌های اقتصاد کلان، اقتصاد خرد، تاریخ و آمار اقتصاد کرد درگذشت. او همواره از نظریه بازار آزاد در اقتصاد طرف‌داری می‌کرد. وی در سال ۱۹۷۶ جایزه بانک مرکزی سوئد در زمینه علوم اقتصادی که به یاد آلفرد نوبل اهدا می‌شود و با نام جایزه نوبل اقتصاد نیز شناخته می‌شود را از آن خود کرد.

1365 خورشیدی – استاد «محمدتقی مدرس‌رضوی» نویسنده، ادیب و محقق معاصر در 95 سالگی درگذشت. وی سال‌ها در دانش‌کده الهیات و ادبیات خدمت کرد و سپس کار در لغت‌نامه دهخدا را دنبال کرد.

1293 خورشیدی – درگذشت «ستارخان» مبارز آزادی‌خواه نهضت مشروطه معروف به «سردارملی». ستارخان در ابتدا به صورت جوانی عیارمنش زندگی می‏کرد اما پس از آغاز نهضت مشروطه، در صف مجاهدان قرار گرفت و رشادت‏های فراوانی از خود نشان داد. سردار ملی سرانجام پس از دوره طولانی بیماری در بیست و پنجم آبان در چهل و هشت سالگی چشم از جهان فرو بست و در ری به خاک سپرده شد.


 


خبر/ رادیو کوچه

وزیر امور خارجه نیجریه روز دوشنبه خبر داد که مطابق قطع‌نامه ۱۹۲۹ شورای امنیت، توقیف محموله سلاح از ایران را به سازمان ملل متحد گزارش کرده است.

به گزارش رویترز، اودین آجوموگوبیا اظهار داشت: «پس از انجام تحقیقات اولیه، دفتر نمایندگی دایم ما در نیویورک گزارش ضبط و بازرسی محموله سلاح از ایران را بر اساس وظایف خود در چهارچوب قطع‌نامه ۱۹۲۹ (سازمان ملل متحد) تسلیم کرده است.»

این در حالی است که روز دوشنبه منوچهر متکی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی از رفع سو‌تفاهم در این زمینه خبر داده بود.

لازم به ذکر است روز ۲۶ اکتبر، ماموران امنیتی نیجریه در جریان بازرسی محموله‌های یک کشتی تجاری، سیزده کانتینر حاوی اسلحه و مواد منفجره را در بندر آپاپا، در شهر لاگوس، کشف کرده‌اند.

مقام‌های نیجریه‌ای به نقل از شرکت فرانسوی حمل‌کننده عنوان کردند که این محموله در بنادر ایران در یک کانتینر با برچسب مواد ساختمانی بارگیری شده بود و صاحب آن یک بازرگان ایرانی بوده که نام او در فهرست افراد مشمول تحریم‌های بین‌المللی دیده نمی‌شده است.

به گزارش مقامات محلی یکی از افراد مضنون مربوط به این محموله دارای مصونیت دیپلماتیک است.

بیشتر بخوانید:

«قول هم‌کاری ایران در مورد سلاح‌های ضبط شده»


 


این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمی‌کند.

منبع:  العربیه.نت

برخی منابع خبری لبنانی اعلام کرده‌اند علیرضا عسگری فرمانده باز‌نشسته سپاه پاسداران و معاون سابق وزیر دفاع ایران یکی از شاهدان دادگاه بین‌المللی رسیدگی کننده به پرونده تروررفیق حریری نخست‌وزیر اسبق لبنان است.

دادگاه بین‌المللی حزب‌اله را به دست داشتن در این ترور متهم کرده است. روزنامه لبنانی «الدیار» در شماره دوشنبه 15-11-2010 تاکید کرده است تایید چنین خبری می‌تواند بسیاری از معادلات سیاسی موجود در لبنان را تغییر دهد. رسانه‌های عربی به این شاهد لقب  شاه جدید صفحه شطرنج  داده‌اند.

رفیق حریری در سال 2005 در انفجاری مهیب در مرکز بیروت پایتخت لبنان کشته شد و بحران‌های ناشی از این ترور تا کنون ادامه دارد.

چند ماه پس از این حادثه، دادگاهی بین‌المللی زیر نظر شورای امنیت سازمان ملل متحد به منظور رسیدگی به ترور حریری و مجازات عاملان آن تشکیل شد.  اپوزیسون لبنان متشکل از حزب‌اله، امل و شماری دیگر از هم‌پیمانشان با فعالیت دادگاه بین‌المللی مخالف هستند و آن را توطئه‌ای آمریکایی- اسراییلی علیه لبنان و مقاومت توصیف می‌کنند.

تاکنون هیچ شخص یا گروهی به طور رسمی به عنوان قاتل اصلی حریری معرفی نشده است. اما زمزمه‌هایی وجود دارد مبنی بر این که دادگاه بین‌المللی قرار است در لایحه اتهامی خود شماری از اعضای حزب‌اله را به دست داشتن در ترور حریری متهم کند.

حسن نصر‌اله دبیر کل حزب‌اله اخیرن اعلام کرده بود این حزب هیچ‌گونه اتهامی به هیچ‌کدام از اعضایش را نمی‌پذیرد و دستی که برای بازداشت آن‌ها دراز شود را قطع خواهد کرد.

با توجه به اصرار جناح اکثریت پارلمان لبنان به ادامه فعالیت دادگاه بین‌المللی ، فضای سیاسی لبنان اکنون بسیار متشنج و پرتنش است.

روزنامه «الدیار» به نقل از منابع مطلع مدعی شده است که علیرضا عسکری هشت ماه پیش اطلاعاتی درباره دست داشتن حزب‌اله در ترور حریری در اختیار دادگاه بین‌المللی قرار داده است.

عسکری چند سالی است که ناپدید شده است. جمهوری اسلامی می‌گوید او را سرویس‌های امنیتی آمریکا با هدف تخلیه اطلاعات ربوده‌اند. الدیار نوشته است که او هم اکنون در آمریکا زندگی می‌کند.

در ادامه گزارش الدیار آمده است که عسکری متهم است که اطلاعات لازم برای ترور عماد مغنیه فرمانده سابق نیروهای نظامی حزب‌اله را در اختیار سازمان‌های اطلاعات آمریکا و اسراییل قرار داده است.

بنابر این گزارش این فرمانده سابق سپاه با مغنیه ارتباط نزدیکی داشته است. عماد مغنیه در سال 2008 در دمشق پایتخت سوریه کشته شد.


 


محمدرضا / رادیو کوچه

mohamadreza@koochehmail.com

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

ایران

http://www.iran-newspaper.com/

1) هیچ منکری زشت‌تر از وابستگی به مستکبران نیست.

آیت‌اله خامنه‌ای: «هیچ معروفی برتر از نجات ملت‌ها از چنگال قدرت اهریمنی استکبار و هیچ منکری زشت‌تر از وابستگی و خدمت به مستکبران نیست. گسترش موج بیداری اسلامی در دنیای امروز، حقیقتی است که فردای نیکی را به امت اسلامی نوید می‌دهد.»

2) اعتراض به حذف رییس‌جمهوری از ریاست مجمع عمومی بانک مرکزی.

بهمنی: «استقلال بانک مرکزی را خدشه‌دار کنند، استعفا می‌دهم.»

نمایندگان مجلس در مصوبه‌ای به پیش‌نهاد «باهنر»، رییس‌جمهوری را از ریاست مجمع عمومی بانک مرکزی کنار گذاشتند.

جام جم

1) اجرای هدفمندی یارانه‌ها بامشارکت مردم.

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100891117373

رییس‌جمهوری در همایش سراسری هدفمندسازی یارانه‌ها و در جمع استانداران و اعضای ستاد اجرایی این طرح، اطلاع‌رسانی شفاف و دقیق را لازمه موفقیت این اقدام بزرگ اقتصادی خواند و گفت: «هدفمندسازی یارانه‌ها با مشارکت حداکثری مردم اجرا می‌شود.»

2) هاشمی رفسنجانی و پرونده فرزندش.

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100891098018

رسیدگی به اتهامات (اعم از امنیتی یا فساد مالی) چهره‌ها و شخصیت‌های صاحب نام یا منتسب به آن‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی سابقه‌ای پرفراز‌ و ‌فرود دارد. «قطب‌زاده، امیر انتظام، مهدی هاشمی، فاضل خداداد، غلامحسین کرباسچی و شهرام جزایری» از جمله این موارد است.

کیهان

1) دولت جدید فرانسه با کاهش 15 عضو کابینه آغاز به کار کرد.

http://www.kayhannews.ir/890825/16.htm#other1604

کاخ الیزه روز گذشته در حالی به‌طور رسمی تشکیل دولت جدید فرانسه را اعلام کرد که تعداد اعضای کابینه این کشور از 37 نفر به 22 نفر کاهش یافت.

2) طنین فریاد برائت از مشرکین در صحرای عرفات.

http://www.kayhannews.ir/890825/3.htm#other302

حجاج ایرانی از ابتدای صبح دوشنبه در قالب کاروان‌های منظم به سوی چادرهای بعثه مقام معظم رهبری جهت شرکت در مراسم برائت از مشرکین حرکت کردند.

رسالت

1) سو استفاده غربی‌ها از حقوق بشر باید متوقف شود.

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=45787

«محمد جواد لاریجانی» دبیر ستاد حقوق بشر و مشاور ارشد امور بین‌الملل رییس قوه‌قضاییه تاکید کرد: «باید سو استفاده سیاسی غربی‌ها در امر حقوق بشر متوقف شود چرا که آن‌ها امروز نمونه‌های وسیعی از زیر پا گذاشتن اصول بسیار بدیهی حقوق بشر را به نمایش گذاشته‌اند.

2) شکست ایران کار سختی است.

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=45790

«آویگدور لیبرمن» وزیر خارجه رژیم صهیونیستی شخصن اعتراف کرد که شکست ایران کار دشواری است. به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از خبرگزاری «هاآرتص»، لیبرمن در مصاحبه مطبوعاتی دیروز خود گفت:‌ «حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران و شکست نظامی این کشور کار بسیار دشواری است.»

تهران امروز

1) سردمداران اروپایی ملت‌های خود را سرکوب نکنند.

http://www.tehrooz.com/1389/8/25/TehranEmrooz/424/Page/2/

رییس‌جمهوری به سردمداران اروپایی توصیه کرد به جای خشونت و خفه کردن ملت‌هایشان، حرف‌های آن‌ها را بشنوند. «دکتر احمدی‌نژاد» ‌‌گفت: «هیچ نیازی در ایران وجود ندارد که متخصصان، صنعت‌گران و کشاورزان ایرانی نتوانند آن نیاز را با تکیه بر دانش، اراده،‌ منابع و همت ایرانی پاسخ دهند.»

2) اردوغان: «فرماندهی سپر موشکی ناتو باید دست ترکیه باشد.»

http://www.tehrooz.com/1389/8/25/TehranEmrooz/424/Page/4/

نخست وزیر ترکیه با اشاره به برنامه موشکی ناتو گفت که اگر قرار است این سیستم در خاک ترکیه مستقر شود، آنکارا ترجیح می‌دهد تا فرماندهی آن را در دست داشته باشد.

آفرینش

1) لاریجانی: «واردات فقط با تعرفه کنترل نمی‌شود.»

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=73239

رییس مجلس شورای اسلامی با تاکید بر ضرورت خودکفایی در محصولات کشاورزی، گفت: «واردات فقط با تعرفه کنترل نمی‌شود و اگر وزارت جهاد کشاورزی در محصولی به خودکفایی رسید، می‌تواند واردات آن را کاملن ممنوع کند.»

2) حمایت چین، روسیه و هند ازمذاکرات هسته‌ای ایران.

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=13221#73232

وزیران خارجه چین، روسیه و هند در پایان نشست مشترک سه جانبه خود در شهر «ووهان» چین با صدور بیانیه مشترکی بر حق ایران برای استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای تاکید کردند.

خراسان

1) بوش: «سفیر عربستان مرا به جنگ عراق تشویق کرد.»

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=8&day=25&id=674044

رییس‌جمهوری سابق آمریکا و مسوول آغاز جنگ علیه عراق و جنایت در این کشور، به افشای نقش سران برخی از دولت‌های عربی از جمله عربستان در آغاز جنگ علیه عراق پرداخت.

2) بزرگ ترین کارخانه تولید ورق گالوانیزه خودروی خاور میانه در چهارمحال و بختیاری افتتاح شد.

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=8&day=25&id=673969

بزرگ‌ترین کارخانه تولید ورق گالوانیزه خودرو در خاورمیانه با ظرفیت تولید ۴۰۰ هزارتن در سال در استان چهارمحال و بختیاری توسط رییس جمهوری افتتاح شد.

دنیای اقتصاد

1) نخستین نشانه‌ها از زمان آغاز اصلاح قیمت‌ها.

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=232999

عدم اعلام سهمیه بنزین برای آذرماه در کنار تاکید دو مقام دولتی بر واریز یک مرحله دیگر از یارانه نقدی تا پایان سال نخستین نشانه‌های اجرای قانون یارانه‌ها از اول آذر ماه را پدیدار کرد.


 


خبر / رادیو کوچه

روز دوشنبه، ملا‌محمد‌عمر، رهبر گروه شبه‌نظامی طالبان در آخرین اظهار‌نظر خود عنوان کرد این گروه هم‌چنان مخالف برگزاری گفت‌وگوهای صلح با دولت افغانستان است.

ملا عمر در ادامه افزوده است که دشمنان طالبان چون در میدان جنگ در حال شکست خوردن هستند، به شایعه پراکنی در مورد مذاکرات صلح روی آورده‌اند.

به گزارش بی‌بی‌سی، مقام‌های دولت افغانستان ماه گذشته اعلام کرده بودند که سرگرم برقراری ارتباط با فرماندهان طالبان هستند.

این در حالی است که مقام‌های طالبان می‌گویند تا زمانی که نیروهای خارجی در افغانستان حضور دارند، حاضر نیستند با دولت افغانستان مذاکره کنند.

رهبر طالبان که گفته می‌شود در پاکستان حضور دارد، این سخنان را تنها چهار روز پیش از گردهمایی رهبران ناتو در اجلاس لیسبون که قرار است در آن در مورد افغانستان نیز گفت‌وگو کنند مطرح کرده است.


 


مهم‌ترین عنوان‌های رسانه‌های امروز مالزی:

خبرگزاری برناما

  • بیش از 50 تن بر اثر ریزش ساختمانی در دهلی کشته شدند.
  • 600 کارگاه تیر چوبی‌سازی در سلانگور بدون مجوز مشغول فعالیت هستند.
  • سوربامانیان در روز جمعه به مناسبت جشن دیپاوالی با مردم دیدار خواهد داشت.
  • تعداد دانش‌جویان مالزیایی در آمریکا 4.2 درصد رشد داشته‌اند.
  • بر اثر بمب‌گذاری در بانکوک یک نفر کشته و 9 تن دیگر زخمی شدند.
  • جسد یک مرد در پست اداره برق پیدا شد.
  • شورا از دولت خواست تا آموزش‌گاه‌های حرفه‌ای را دوباره افتتاح کند.
  • دبیر کل حزب مردم: «ما به تصمیم زید برای خروج از حزب احترام می‌گذاریم.»
  • حزب اسلام‌گرا برای پذیرش زید به‌عنوان عضوی از حزب آماده می‌شود.
  • 7 شرکت دیگر کمک‌های بلا عوض دریافت کردند.
  • سایت Time.com سه شرکت را به ارزش 339 میلیون رینگیت خریداری کرد.
  • میتسوبیشی کمک‌های فنی به پروتون می‌کند.
  • رییس‌جمهوری از کمک‌های هندی‌ها برای غنی‌تر کردن تاریخ آفریقای جنوبی قدردانی کرد.
  • سه کشور خواستار از سر‌گیری مذاکرات 6 جانبه هسته‌ای شدند.
  • قیمت غذا باعث بالا رفتن نرخ تورم در چین شده است.
  • شرکت BP بازاریابی آفریقای جنوبی را وا‌گذار می‌کند.

روزنامه استار

  • انتقاد حزب مردم از زید برای تاسیس حزب جدید.
  • پیش‌رفتی در توان‌بخشی اجتماعی بعد از 3 سال هنوز مشاهده نشده است.
  • نذری پیشنهاد ایجاد مرکز توزیع غذا در پرلیس را داد.
  • باران شدید دیروز باعث ویرانی‌هایی در پایتخت شد.
  • پلیس گروه‌های شرط بندی فوتبال را متلاشی کرد.
  • ایریشیا X پروازهای ارزان قیمتی را به سمت استرالیا، چین، تایوان، انگلیس، هند، و کره جنوبی ارایه می‌دهد.
  • برخی گروه‌های کاری از دولت خواستند تا برای جبران کمبود‌ها سن استخدام کارگران داخلی را از 21 سال به 18 سال کاهش دهد.
  • شرکت هواپیمایی مالزی از فرودگاه کوتاه کینابالو پرواز‌هایی به سوی ژاپن دایر می‌کند.
  • یک بنگلادشی متهم به قتل 7 عضو یک خانواده در جوهور برای سه ماه به مراکز روانکاوی فرستاده شد.
  • شرکت تولید‌کننده سوخت‌های طبیعی پروازهای اختصاصی را برای اعزام حجاج به راه می اندازد.
  • آمار کشته‌شدگان آتش‌سوزی در ساختمانی در شانگهای به 53 تن رسید.
  • سنگاپور یک نویسنده انگلیسی را به جرم اهانت به 6 هفته زندان محکوم کرد.
  • مسوولان بهداشت جهانی در مورد کنترل جدیدی بر روی مصرف تنباکو به بحث و مناظره می پردازند.

روزنامه نیو استریت تایمز

  • بانک CIMB دارایی‌های پتروناس را افزایش می‌دهد.
  • شهروندان می‌توانند با SMS اعتراضات خود نسبت به رستوران‌ها را به شهرداری اعلام کنند.

روزنامه مالایی میل

  • اداره امور مذهبی کشور خواستار شدت عمل بیش‌تر در مورد ازدواج‌های غیر‌قانونی شد.
  • سر ریچارد برنسون بعد از شکست در شرط‌بندی برای مهمان‌دار شدن در ایریشیا آماده می‌شود.

 


خبر / رادیو کوچه

روز دوشنبه، عباس جعفری‌دولت‌آبادی، دادستان تهران، در خصوص مرخصی زندانیان سیاسی اظهار داشت اگر در زمان مرخصی، جلسه تشکیل دهند، بیانیه صادر کنند و به دنبال کارهای حزبی باشند، مرخصی آن‌ها لغو خواهد شد و دیگر مرخصی به آن‌ها نمی‌دهیم.

به گزارش ایسنا دادستان تهران با اشاره به قوانین قوه قضاییه در مورد مرخصی زندانیان سیاسی گفت: «برای دادن مرخصی به زندانیان رفتار آنان مورد بررسی قرار می‌گیرد و اگر اصلاحی در عمل‌کردشان دیده شد، به آن‌ها مرخصی می‌دهیم.»

این سخنان در حالی گفته شده است که پیش‌تر آیت‌اله جنتی در خطبه‌های نماز جمعه از مرخصی دادن به زندانیان سیاسی انتقاد و عنوان کرده که زندانیان سیاسی مانند سارقان هستند و می‌توانند برای جامعه خطرناک باشند و نباید به آن‌ها مرخصی داد.

بیشتر بخوانید:

«فتنه‌گران زندانی به مانند سارقان هستند»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته