-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه

Latest News from Koocheh for 11/11/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



مهشب تاجیک / رادیو کوچه

«ابراهیم گلستان» در سال ۱۳۰۱ شمسی در شیراز به‌دنیا آمد. پدرش مدیر روزنامه‌ی «گلستان» در شیراز بود. در ۱۳۲۰ به تهران آمد و وارد دانش‌کده‌ی حقوق دانش‌گاه تهران شد اما پس از مدتی تحصیل را نیمه‌کاره رها کرد و جذب فعالیت‌های سیاسی در حزب توده شد. پس از مدتی به‌دنبال اختلاف با روش سران آن حزب از حزب جدا شد و به کار خبری و عکاسی و فیلم‌برداری برای شبکه‌های تلویزیونی بین‌المللی و آژانس‌های خبری مشغول شد. گلستان در سال ۱۳۲۶ نخستین قصه‌اش را به نام «به دزدى رفته‌ها» نوشت که همان سال در ماه‌نامه‌ی «مردم» و بعدها در ۱۳۲۸ در مجموعه‌ای با عنوان «آذر، ماه آخر پاییز» منتشر شد.

او که از جوانی به عکاسی و فیلم‌برداری علاقه‌مند بود با این فنون آشنا شد. بیش‌تر مطالعات ادبی آغازین او هم در سال‌های ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۰ مربوط به خواندن آثار «کافکا»، «اشتاین بک»، «یوجین اونیل»، «هرمان هسه»، «فاکنر» و «همینگوی» بوده ولی بیش‌تر به آثار همینگوی و فاکنر علاقه نشان داده است. گلستان در بیش‌تر داستان‌های دهه‌ی سی‌اش سرگذشت شکست و سرخوردگی آدم‌هایی را بازگو می‌کند که آرزوهای بزرگی در سر داشته و برای آن مبارزه کرده‌اند. پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ گلستان، تهیه‌ی عکس و خبر کنسرسیوم نفت را عهده‌دار می‌شود و از مجموع فیلم‌های خبری شخصی و با کمک فیلم‌هایی که به کمک دوربین «بولکس» ۱۶ میلی‌متری خود گرفته، مستند «از قطره تا دریا» را می‌سازد. این فیلم یعنی نخستین فیلم مستند گلستان، به‌شدت مورد پسند رییس فرانسوی کنسرسیوم و «آرتورالتون» مستندساز سرشناس انگلیسی و رییس بخش فیلم کمپانی شل «Shell» انگلستان قرار می‌گیرد.

در سال ۱۳۳۶ مجموعه داستان «شکار سایه» را منتشر می‌کند و پس از آن دست به کار تهیه و ساخت مجموعه مستندی برای کنسرسیوم با نام مجموعه‌ی «چشم‌اندازها» می‌شود که ساخت این مجموعه از ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۱ طول می‌کشد. نخستین بخش این مجموعه با نام «یک آتش» درباره مهار چاه‌های نفت دچار حریق شده است، آتشی که برخی آن را یکی از بزرگ‌ترین آتش‌سوزی‌های تاریخ نفت دانسته‌اند و خاموش کردن آن شصت و پنج روز طول کشیده است. یک آتش در ۱۳۴۰سال برنده جایزه «مرکورطلایی» بخش فیلم‌های مستند جشن‌واره‌ی فیلم «ونیز» و پس از آن شیر «سن‌مارکو» شد. از حیث دریافت جایزه‌، این فیلم نخستین اثر سینمایی ایران در تاریخ سینمای جهان است که موفق به اخذ جایزه‌ای بین‌المللی شده است. پس از آن گلستان در ادامه مجموعه «چشم‌اندازها»‌، مستند استثنایی و معروف خود با نام «موج مرجان و خارا» را در سال ۱۳۴۱  عرضه می‌کند. کنسرسیوم که چشم‌اندازها مسحورش کرده بود‌، در همان حدود ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۷ برای گلستان تدارک استودیو گلستان را به‌صورت اجاره به‌شرط تملیک می‌بیند، تجهیزاتی کامل که بهای آن از طریق حق‌الزحمه و دست‌مزد کارهای آتی گلستان پرداخت شد. موج و مرجان و خارا تجهیزات استودیو گلستان و کمک برادرش شاهرخ گلستان و هم‌کاران مورد علاقه‌اش «محمود هنگوال»، «فروغ فرخزاد»، و برادران «میناسیان» و عده‌ای دیگر ساخته شد و ستایش همگان را برانگیخت.

بسیاری از مستندهای گلستان درباره‌ی صنعت نفت است که معروفش کرده بود به گلستان نفتی. یک آتش، موج و مرجان و خارا،  و به جز آن‌ها «تپه‌های مارلیک» به حفاری‌های باستان‌شناسی می‌پردازد و «گنجینه‌های گوهر» در موزه‌ی خزانه جواهرات ملی سلطنتی آن زمان است. تهیه‌کنندگی فیلم مستند «این خانه سیاه است» به کارگردانی «فروغ فرخزاد» را نیز استودیو گلستان برعهده داشته است. روایت ابراهیم گلستان از دلیل سپردن این فیلم به فروغ نیز جالب است که‌ در کتاب نوشتن با دوربین اثر «‌پرویز‌جاهد» می‌توانید آن‌ را بخوانید. گلستان در یک اقدام بی‌سابقه، این فیلم را از جشن‌واره‌ی کن پس می‌گیرد چون مسوولانش تصمیم گرفته بودند که فیلم را به دلیل دل‌خراش بودن به جای اکران عمومی تنها برای هیت ژوری نمایش دهند.

ابراهیم گلستان از جمله نویسندگانی است که فعالیتش را هم‌زمان با بسیاری از قصه‌نویسان آن دوره مثل «جلال‌آل ‌احمد»، «بزرگ علوی» و «صادق چوبک» شروع کرد. اما، هنگامی که نخستین اثرش را یعنی در سال 1327 با نام «آذر، ماه آخر پاییز» منتشر کرد، این داستان روایت از فضایی داشت که متفاوت و موثر‌تر از آثار آن زمان بود و همین عامل شرایط عمومی را برای او به عنوان نویسنده‌ای متفاوت ایجاد کرد و او از همان نخست محبوب همگان شد. او نخستین نویسنده‌ای بود که فرم و نحوه‌ی بیان داستان، هر دو در کنار هم برایش اهمیت داشت و این روند را تا پایان عمر داستان‌نویسی‌اش ادامه داده است تا جایی که نام آثار او همواره بین آثار مطرح و موثر در فضای داستان‌نویسی معاصر به چشم می‌خورد. داستان‌های گلستان از خلال تضادها و روایت‌ها انعکاس شرایطی است که خواننده به کمک توصیف‌ها و فضا‌پردازی‌هایش لایه‌های زیرین و درونی یک زندگی را درک می‌کند و این روایت خاص شیوه‌ی منحصر‌به‌فرد و خارج از عرف آن دوره از داستان‌نویسی است که نویسنده از بیرون مخاطب را به دل داستان پرتاب می‌کند.

آثار گلستان، که بخشی از آن به ترجمه مربوط می‌شود، عبارتند از «روزهای خوش فرانسیس مکومبر، ارنست همینگوی» دو کتاب مشهور «تام سایر» و «ماجراهای هاکلبری‌فین از مارک تواین» و نیز یک مجموعه داستان از «استفن‌کربن» با نام «کشتی شکسته‌ها». «حسن‌ میرعابدینی»، نویسنده و منتقد در کتاب صدسال داستان‌نویسی درباره‌ی «آذر، ماه آخر پاییز» گفته است «این داستان صحنه‌های گویایی از نومیدی‌ها و دل‌زدگی روشن‌فکران حزبی را بازسازی کرده است. او در این اثر نشان می‌دهد که در به کارگیری صناعات داستان‌نویسی فاکنر موفقیت‌هایی نیز داشته است. او در ادبیات معاصر ایران به عنوان نویسنده‌ای پای‌بند به سبک شهرت دارد». مضمون تمامی داستان‌های گلستان تردیدها و شک‌های افرادی است که پس از یک دوره فعالیت سیاسی از حزب یا گروهی جدا شده‌اند و داستا‌ن‌های او ذهنی است و به شیوه‌ی داستان‌نویسان مدرن، در خلال زمان، واقعیت‌ها را بدون حد و مرز بیان می‌کند و تصاویر خلق شده دنیای درونی را با خاطرات و تداعی معنای واژه به خواننده‌اش عرضه می‌کند. در داستان‌های ابراهیم گلستان تصاویر برگرفته از جامعه است و شکست و تضعیف آدمی را در دنیا حکایت می‌کند.

گلستان در زمانه خود نویسنده‌ای خاص و فیلم‌سازی نوآور بوده‌ است و همانند دیگران، به میزان کیفیت و کمیت آثار هنری‌ای که تولید کرده، بر فضای فکری و فرهنگی ایران تاثیر گذاشته است. به‌طور قطع اگر آقای گلستان شاگردانی را به‌طور مستقیم تربیت یا به بهانه پاسخ‌گویی به نقدها، نظرات خود را به‌تر و بیش‌تر تبیین می‌کرد، یا به انتشار نشریه‌ای یاری می‌رساند، یا امکاناتی را برای هنرجویان بی‌بضاعت تامین می‌کرد، این تاثیرگذاری بیش‌تر می‌بود. ولی به هر حال بدون این کارها هم تاثیر ایشان به قدر خود بوده و هست.

او مردی است که زیاد می‌داند، مردی که زیاد دیده و مردی که زیاد شنیده، اما مردی نیست که زیاد بگوید اما وقتی می‌گوید، بی‌ملاحظه می‌گوید و بی‌رحمانه هم‌. کلامش مانند تازیانه بر پیکر شنونده می‌نشیند و اما وقتی که نخواهد بگوید، نمی‌گوید آن چنان‌که  نتوانی بپرسی، به‌تر است اگر نمی‌دانی یا کم می‌دانی، یا همه‌اش را نمی‌دانی، هم‌کلامش نشوی. ابراهیم گلستان، شاهد زنده‌‌ی بخشی از هنر ماست. بخش مهمی از ادبیات و سینما همان بخش که به ادبیات و سینمای روشن‌فکری یا موج نو، موسوم است. ابراهیم گلستان، هم کارگردان است، هم داستان‌نویس، هم مترجم، هم روزنامه‌نگار و هم عکاس. در کارهایش بی‌نهایت وسواس دارد، آن‌قدر که در نوشته‌هایش یک واژه یا یک ویرگول زاید پیدا نمی‌کنید. نثرش، نثر کلاسیک فارسی است هرچند در زمان خودش ادبیات مدرن محسوب می‌شده اما سبک و آهنگ خودش را دارد.

منابع

مروری بر تاریخ ادب و ادبیات امروز ایران، محمد حقوقی، نشر قطره، چاپ دوم، تهران 1377

ادبیات معاصر ایران، سید حسن امین، انتشارات دایره‌المعارف، چاپ اول، تهران 1384

صد سال داستان‌نویسی ایران، حسن میرعابدینی، نشرچشمه، چاپ سوم بهار 1383


 


خبر / رادیو کوچه

روز چهارشنبه، یک منبع نزدیک به نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال ایرانی حقوق بشر و حقوق زنان از پایان اعتصاب غذای او خبر داده است.

به گزارش بی‌بی‌سی، خانم ستوده که نزدیک به دو ماه است که در زندان اوین در بازداشت به‌سر می‌برد، از نه روز پیش در اعتراض به شرایط نامناسب بازداشتش دست به اعتصاب غذای خشک زده بود.

نسرین ستوده، چندی پیش هم به مدت 28 روز در اعتصاب غذا بود که نزدیک به دو هفته پیش اعتصاب غذایش را شکست.

پیش‌تر گروهی از فعالان زن طرف‌دار حقوق بشر در منزل خانم ستوده با خانواده او دیدار کرده و خواستار توقف اعتصاب غذای او شده بودند.

سیمین بهبهانی – شاعر و یکی از این فعالان زن، در مورد دیدار با خانواده نسرین ستوده اظهار داشت: «ما عصر پریروز در منزل خانم ستوده حاضر شدیم. تعدادی از خانم‌هایی که از فعالان زن هستند در آن‌جا حضور داشتند. به ما خبر داده بودند که خانم ستوده حالش بسیار بد است، چون یک‌بار اعتصابش را شکسته و بعدن باز دست به اعتصاب خشک زده است.»

خانم بهبهانی در ادامه افزود: «حالش به قدری بد بوده که حتا نتوانسته فرزندانش را زمانی که به دیدنش رفته بودند، نوازش کند و بغل بگیرد. بنابراین، خدای ناکرده، در آستانه مرگ قرار داشت. این بود که خانم‌ها جمع شدند و نامه‌ای توسط وکلا برای خانم ستوده فرستادند. وکلایی که دیروز با ایشان در زندان ملاقات داشتند نامه را به او دادند و گفتند که ما همگی خواهان شکستن اعتصاب غذای او هستیم.»

از سوی دیگر روز پنج‌شنبه 20 آبان ماه، همسر، خواهر و برادر نسرین ستوده برای ملاقات با وی به زندان ا‌وین مراجعه کردند و توانستند با وی 10 دقیقه ملاقات کابینی داشته باشند.

به گزارش مدرسه فمینیستی، رضا خندان، همسر نسرین ستوده، که پس از دو ماه و نیم توانست برای اولین بار همسرش را ملاقات کند اظهار داشت: «نسرین ستوده در این ملاقات به ما اعلام کرد که به درخواست دوستان و وکلایش اعتصاب خشک‌اش را شکسته ولی تا رسیدن به خواسته‌هایش، اعتصاب غذایش را به صورتی که فقط از آب استفاده کند ادامه داده و خواهد داد.»

رضا خندان در ادامه افزود: «همسرم هنوز در اعتصاب غذاست و فقط پس از 9 روز اعتصاب خشک، به تقاضای وکلایش فقط آب می‌خورد ولی غذا نمی‌خورد».

نسرین ستوده در این ملاقات به همسرش گفته است: «تاکنون جمعن 3 مقام قضایی و امنیتی قول داده‌اند که ایشان را با تبدیل قرار آزاد خواهند کرد ولی هیچ‌کدام به وعده‌هایشان عمل نکرده‌اند. بنابراین من اعتصاب غذایم را به صورت اعتصاب غذای‌تر، ادامه می‌دهم.»

نسرین ستوده وکالت تعدادی از پرونده‌های سیاسی و حقوق بشری و از جمله وکالت شیرین عبادی، عیسا سحرخیز، کیوان صمیمی، محمدصدیق کبودوند، عاطفه نبوی، خدیجه مقدم و آرش رحمانی‌پور، از اعضای انجمن پادشاهی ایران که در سال ۸۸ اعدام شد، را بر عهده داشته است.

ویدئو:

«ستوده، یک هفته پس از آغاز اعتصاب غذای خشک»


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس احضاریه صادر شده برای حمیدرضا خادم عضو جبهه ملی ایران و از بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، وی باید در روز دوم آذرماه در شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی حاضر شود.

به گزاش کمیته گزارشگران حقوق بشر – اتهامات وی «اجتماع و تبانی علیه نظام» از طریق عضویت در احزاب سیاسی، شرکت در تجمعات و همچنین «تبلیغ علیه نظام» از طریق نگارش مقاله، بیانیه و مصاحبه با رسانه‌های خارج از کشور ذکر شده است.

این در حالی است که وکلای آقای خادم، محمد اولیایی‌فرد و نسرین ستوده از مدت‌ها پیش در بازداشت به‌سر می‌برند.


 


این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمی‌کند.

منبع: پارس توریسم

محمد تاجیک: یک سایت معتبر سینمایی خبر داده است که فیلم پایان‌نامه با موضوع جنگ نرم و حوادث بعد از انتخابات به تهیه‌کنندگی روح‌اله شمقدری و کارگردانی حامد کلاه‌داری جلوی دوربین رفته است. به گزارش پارس توریسم، کافه سینما خبر داده است که موضوع این فیلم درباره استاد دانش‌گاهی است که دارای فعالیت‌های جاسوسی و ارتباط با بیگانه است و 4 دانش‌جویی که با این استاد پایان‌نامه دارند. این پایان‌نامه بهانه‌ای می‌شود برای ورود این دانش‌جویان به دنیای پر خطر سیاست. به نوشته کافه سینما، لیلا اوتادی در نقش ندا آقا‌سلطان در این فیلم نقش‌آفرینی می‌کند. به گزارش پارس توریسم، دیگر بازیگران این فیلم عبارتند از: داریوش ارجمند، امیر آقایی، محمدرضا شریفی‌نیا، حامد کمیلی، بهاره افشاری، لیلا اوتادی، جمشید هاشم‌پور و میلاد کی‌مرام. هم‌چنین هادی کلاه‌داری برادر کارگردان به هم‌راهی تعدادی از مشاوران فیلم‌نامه این فیلم را نوشته است.

حامد کلاه‌داری پیش از این پایان‌نامه را صریح‌ترین فیلم سیاسی ایران با موضوع حوادث بعد از انتخابات معرفی کرده بود که دست‌آوردهای خوبی هم برای مردم و هم برای نظام جمهوری اسلامی دارد.

/ندا آقا سلطان در هالیوود/

آذرماه سال گذشته بود که خبری در سایت‌ها منتشر شد که هالیوود قصد ساخت فیلمی درباره ندا آقا‌سلطان دارد.

خبر آنلاین به نقل از سایت پرچم در آن زمان نوشت: پس از ماجرای بورس ندا آقاسلطان هم‌وطن کشته شده در وقایع پس از انتخابات و نیز تلاش سی‌ان‌ان برای ساخت مستند «ندا» این‌بار هالیوود، قطب فیلم سازی غرب قصد دارد فیلمی در این رابطه تولید کند

به گزارش سایت پرچم، این فیلم با هدایت و برنامه‌ریزی شهره آغداش‌لو و نازنین افشین‌جم تولید شده و به احتمال زیاد خود آغداش‌لو و افشین جم نیز در آن ایفای نقش خواهند کرد. عوامل ساخت این فیلم تا کنون تماس‌های تلفنی متعددی با خانواده آقاسلطان برقرار کرده و اسناد و مدارک و تصاویر مربوط به این پروژه فیلم‌سازی را نیز دریافت کرده‌اند.

این فیلم با تهیه‌کنندگی چند تن از تهیه‌کنندگان و فیلم‌سازان مشهور هالیوود ساخته و به نمایش درخواهد آمد. این فیلم داستان زندگی ندا آقا سلطان را از کودکی تا لحظه کشته شدن به تصویر خواهد کشید.


 


کمپین سفارت سبز

در حالی که جمهوری اسلامی اینک واجد کم‌ترین متحد استراتژیک در عرصه بین‌المللی است تا آن‌جا که اگر بتوان متحدی برای او نام‌ برد، شاید بتوان سوریه و حزب‌اله لبنان را آن هم به یمن دریافت پول‌های گزاف به عنوان تنها متحدان استراتژیک حکومت فعلی برشمرد، سخنان بی‌پایه اخیر سیدحسن نصرااله دبیر کل حزب‌اله لبنان جنجالی را به راه انداخته است که بر همگان نمایان می‌سازد ماهیت متحدان استراتژیک جمهوری اسلامی چیست.

دبیر کل حزب‌اله در سخنان خود که اخیرن در پهنه اینترنت پخش و بازخوردهای تند میهن‌دوستان ایرانی را به هم‌راه داشت، ابراز نمود که در ایران امروز چیز به نام پارسی‌سازی یا تمدن پارسی دیده نمی‌شود. آن‌چه در ایران است تمدن اسلامی است. آن‌چه در ایران هست، دین محمد است و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی جد در اندر جد فرزند پیامبر خدا محمد است. امروز رهبر ایران، امام خامنه‌ای فرزند پیامبر است که عرب است.

وی در ویدئوی دیگر با اشاره به حوادث پس از انتخابات 88 با نادیده گرفتن اعتراض گسترده ملت ایران به تقلب و سرکوب، سعی در توانمند بودن جمهوری اسلامی برای عبور از این بحران داشته و اظهار داشت «ایران، نظام، حکومت و مردمش به برکت وجود رهبری حکیم، شجاع، رحیم، مدیر و مدبر امام خامنه‌ای … نیرومندتر از پیش، از بحران خارج شده و همین گونه که هست، باقی خواهد ماند.

این اظهارات از زبان عالی‌ترین متحد استراتژیک جمهوری اسلامی، گویاترین دلیل برای نگرانی‌هایی است که میهمن‌پرستان ایرانی تا کنون عنوان داشته‌اند که جمهوری اسلامی فاقد هویت ملی ایرانی است و با تمسک به اسلام (آن هم اسلام در تعریفی غیر رحمانی از آن) در صدد امحای تاریخ کهن پارسی این سرزمین است.

چه دلیلی برتر و بالاتر از این‌که این متحد امروز جمهوری اسلامی، در گمان باطل خود برای پرهیز از بدنام شدن در نزد کشورهای عربی از طرف‌داری از ایران (مهد تمدن چند هزار ساله پارسی)، تاریخ کهن ایران را تنها در سی ساله اخیر آن خلاصه کرده

بهترین گواه بر این ادعا همین بس که شاهدیم شخصی بسان سیدحسن نصراله در همین ویدئو، از خامنه‌ای با عنوان «امام» خامنه‌ای یاد کرده است (در حالی‌که در عرف رایج در جمهوری اسلامی، این عنوان جز برای بنیان‌گذار آن برای احدی استفاده نمی‌شود). جعل عنوان امام برای خامنه‌ای در حالی است وی و طرف‌دارانش همواره به جای استفاده از عنوان درست خلیج فارس، به نام جعلی «خلیج» بسنده می‌کنند.

چه دلیلی برتر و بالاتر از این‌که این متحد امروز جمهوری اسلامی، در گمان باطل خود برای پرهیز از بدنام شدن در نزد کشورهای عربی از طرف‌داری از ایران (مهد تمدن چند هزار ساله پارسی)، تاریخ کهن ایران را تنها در سی ساله اخیر آن خلاصه کرده و با انکار تمدن پارسی، تمدن ایران را را صرفن در تمدن اسلامی آن هم در سی سال اخیر خلاصه می‌بیند.

درک نادرست نصراله از اوضاع ایران تا بدان‌جاست که وی سرکوب ستم‌گرانه مردم معترض ایران را، رهبری داهیانه خامنه‌ای توصیف کرده که موجب شده است ایران از بحران پس از انتخابات گذر کند. این در حالی است که شخصیتی چون مرحوم علامه محمدحسین فضل‌اله با جایگاه علمی و فقاهتی خود در لبنان در حالی از این دنیا رخت بربست که به دلیل مغایرت رفتار حاکمان ایران با موازین شرع، شدیدن مخالف جمهوری اسلامی ایران بود. سیدحسن نصراله که خود در کسوت یک روحانی شیعه است، چگونه اعتراض مراجع عظام قم از جمله آیت‌اله منتظری موسوی اردبیلی، بیات زنجانی، دستغیب و صانعی را نادیده گرفته و به رهبری داهیانه «امام خامنه‌ای» فخر می‌فروشد؟

کمپین سفارت سبز به عنوان مجمعی از دیپلمات‌های ایرانی که در ایام خدمت خود در وزارت خارجه، وظیفه ملی خود می‌دانستند از وجب به وجب خاک ایران و از جز جز تمدن ایرانی پاسداری کند، در اعتراض به این اظهارات بی‌پایه در انکار تمدن پارسی و در انکار بحران اجتماعی پس از انتخابات که آن هیچ یک ریشه در واقعیت ندارند، این حق را برای خود محفوظ می‌دارد که به مخالفت با این مواضع نسنجیده و بی‌پایه برخاسته و از حاکمان کنونی ایران مطالبه کند که نظر صریح خود را درباره این اظهارات اعلام نماید. پاسخ اینان از دو حال خارج نیست یا تایید اظهارات نصراله که خود گواهی خواهد بود بر وطن‌فروش بودن حاکمان کنونی ایران و یا مخالفت با این اظهارات که در آن صورت باید پرسید آیا این است نتیجه سرمایه‌گذاری میلیاردی بر حزب‌اله لبنان که از یک‌سو، خامنه‌ای را برخلاف عرف رایج در ایران تا مقام امام بالا برده و از سوی دیگر تاریخ کهن پارسی و نام تاریخی خلیج فارس را منکر شود؟ آیا این است دست پرورده جمهوری اسلامی ایران، که تمدن پارسی را منکر و به صرف سیادت رهبران جمهوری اسلامی، کشور رستم و سهراب را کشوری عربی وانمود نماید؟

از منظر سفیران سبز ایران  سخنان نصراله به رغم بی‌پایه بودن آن، پرده گشایی از حقیقتی است تا همگان بدانند وطن فروشی حاکمان کنونی ایران تا کجاست که حاضرند با هزینه‌های گزاف برای «امام» و «ولی‌امر مسلمین» شدن، بر تحریف تاریخ کهن ایران و نام خلیج همیشه فارس چشم بپوشند.

ما سفیران سبز این مصیبت را بر ملت ایران تسلیت گفته و بر سوگند خود در وزارت خارجه استواریم که ایران را پاس خواهیم داشت.

آبان 89


 


یسنا یاوری / رادیو کوچه

قبل از این‌که این برنامه ضبط شه توی اتاقم داشتم بلند بلند می‌خندیدم. هم‌کارم اومد توی اتاقو نگاهی به صفحه مانیتور کرد و بعد از یه مکث کوتاه گفت: «دیوانه‌ای؟ به چی می‌خندی؟»

وقتی پیشنهاد برنامه روشنانو دادم و پذیرفته شد به تنها چیزی که توی اون لحظه فکر نمی‌کردم این بود که بخوام یه روزی بعد از گذشت چند برنامه، برنامه‌ای داشته باشم که زبانش طنز باشه اونم درباره یه مقوله خیلی جدی مثل وقایع فرهنگی چند روز اخیر. به‌طور کل این روزا احساس می‌کنم همه‌چی خنده‌دار شده. بیش‌تر از همه اتفاقاتی که یه جورایی به دولت مربوط می‌شه. مثلن بیانیه‌ای، دفاعیه‌ای، نشست خبری‌ای چیزی …

هر روز صبح از خواب که بلند می‌شم (‌به وقت محله‌ی ما که زودتر از یازده، دوازده اصلن کسی زحمت بیدار شدن به خودش نمی‌ده) یه راست می‌رم سراغ خبرگزاریا. قبلن مثلن حدود چهار‌، پنج ماه پیش سایتای غیر‌ظاله، یعنی داخلیا معمولن سعی می‌کردن سوتیای دوستان و دولت‌مردانو بگیرن ولی الان طوری شده که فقط خبرا رو که می‌خونی می‌خندی یا ما خیلی سرخوشیم، یا مملکت رسمن خیلی آباد شده یا به قول این دوست ما «ما خیلی ضریب هوشیمون بالاست».

نمونش توی همین هفته دوشنبه 17 آبان و نشست خبری وزیر محترم ارشاد. ایشون در این نشست با کمال خون‌سردی برای این چهل هزارتومن بی‌زبونی که قراره به ملت داده بشه و هر کسی به نوعی سفارشی در این باب داره و یا پیشنهادی چیزی می‌ده، با خلوص نیت خواستن ‌که یه بخش جزیی از این چهل هزار تومنو ملت خرج کارای فرهنگی کنن. مثلن برن کتاب بخرن یا سی‌دی مجاز. این دوست دل‌سوز خیلی کار خوبی کردن ولی خوب به‌تر نبود به‌طور اخص می‌گفتن چقدرش و چه مبلغش و مثلن کتاب چند تومنی؟ از کجا‌؟

من خودم کتابایی که شهراری برای فروش توی ایست‌گاه مترو تدارک دیده رو پیشنهاد می‌کنم. قیمتش اندازه یه لامپ صده. یعنی اگر یارانه‌ها برداشته شد، مردم به لامپای کم‌مصرف رو آوردن، جای‌گزین یه لامپ صد، می‌تونن یه کتاب داشته باشن.

اصلن پیشنهاد شعار فرهنگیشم از همین تریبون بنده اعلام می‌کنم. هر ایرانی یک «کتاب- لامپ صد» یعنی هر ایرانی به جای خرید یک لامپ صد که در آینده‌ای نزدیک، از مصادیق ابزاری لشکریون ظاله رسانه‌های بیگانه است، یه کتاب مترو بخرند. البته احتمالن این پیشنهاد به دلایل زیر پذیرفته نخواهد شد.

1- هم‌سو نبودن سیاست‌های رنگی شهرداری با دولت کریمه

2- محتوای شهروند محوری و آموزش‌های قوانین شهری این کتاب‌ها و عاری بودن آن‌ها از پاچه‌خواری‌های رایج در کتاب‌های دولت‌پسندانه.

3- حضور کفش و رد‌پای نویسنده‌های طنز‌پرداز که همانا از مصادیق اسلام‌ستیزی مدرن به حساب می‌آیند در این کتاب‌ها.

4- عدم درخواست گریه و زاری و تو سر خود زدن از سوی مواضع اتخاذی این نویسندگان. چون عمومن نویسندگان آزاد‌اندیش شعور اینو ندارن که هر کاری می‌خوان بکنن، بکنن. ولی اشک مردم در آخر کار باید سرازیر شه. وگرنه رسالت هنری‌شون و انجام ندادن. از معترضان به کلمه تازه فرهنگی شده «غلط کردن» می‌خوام که به حضور دوست بزرگوار فرهنگی‌مون در رادیو گفت‌وگو سرکی بکشن و به بی‌ادبی ما خورده نگیرن.

البته همه این پیشنهاد منوط به اینه که کلن بعد از حذف یارانه‌ها چراغ خونه‌ای روشن باشه که ملت بخوان کتاب بخرن بخوون یا همون درساشون و بخونن یا چه می‌دونم زیر نور لامپ (به به چه صفایی داره) مثلن بادمجون پوست بگیرن. خدا هیچ خونه‌ای رو بی‌چراغ نکنه.

البته می‌شه یه صندوق پیشنهادات در وزارت ارشاد درست کنن بزارن که نابغه‌هایی مثل من برن یه سری پیشنهاد بدن برای این‌که مردم بدونن بالاخره با این چهل هزار تومن…، نه ببخشید در‌صدی از  این چهل هزار تومن، چکار باید بکنن. این‌طوری نمی‌شه که همین‌جور بدون برنامه‌ریزی پولو بریزن تو سفره مردم، اونم مردم پول ندیده ما، اونم چی؟ چهل هزار تومن. فکرشو بکن. کی تا به‌حال این همه پولو یه‌جا دیده. وای خدای بزرگ رحم کن. قلبم درد گرفت…

خدا کنه وزارت‌خونه‌های دیگه هم یه برنامه درست‌درمون برای تفکیک این چهل‌هزار تومن بین تقاضاهاشون داشته باشن. این‌طور نباشه فقط وزیر ارشاد که الحق و والانصاف دل‌سوز فرهنگ این مملکت هست برنامه مدون برای این درصد سهم وزارت‌خونه خودش از چهل‌هزار تومن اراده کرده باشه و نمونه‌اش کتابای سرمایه‌گذاری شده توسط ایشون برای هفته کتاب و کتاب‌خونیه، سرفصل این کتابا فرهنگ آدمو درد می‌آره به خدا.

نکته بعدی رو هم بگم سرتونو درد نیارم. یه نفر آدم هست توی این مملکت از حضور «معین» خواننده ناراضی باشه؟ نه من می‌خوام بدونم. چکار دارین مشایی پی کار این خواننده رو گرفته‌ یا هر کس دیگه. هر کی هست خدا از خزونه غیب الهیش قدحشو پر ‌کنه.

بله معین به زودی به ایران خواهد آمد. بنا به گفته فردی آگاه که از اقوام معین هست، این خواننده محبوب از دوستاران دو چیز هستند: یکی نظام مقدس جمهوری اسلامی و دیگری خواننده مقدس جمهوری اسلامی «علی‌رضا افتخاری»، ایشون به زودی به ایران می‌آید و گفته است در روزهای عزاداری و این چیزا کنسرت منسرت تعطیله. البته ایشون احتمالن به تقویم مملکت چون مدت زمان زیادی هست که از ایران رفته، خیلی واقف نیست و این دوسشون که از آگاهان هست بهش نگفته معین جان، می‌خوای خودتو بدبخت کنی؟ تو ایران نصف روزای سال به‌دلیل عزاداری کلن مملکت تعطیله. توی اون چار روزه باقی مونده هم از تو مقرب‌تر بسیار هست برای کنسرت دادن. باورت شده معینی؟

هر کی می‌خوای باش. اون‌جا مردم دخل و تصرفی توی این قضه ندارن. دامن همین مشایی رو بچسب که خربزه آب. حالا معینی باش، هرکی می‌خوای باش. اصلن «مایکل مور»، «مایکل جکسون» چه می‌دونم دختر چه‌‌گوارا … مهم نیست مهم مشایییه و وا‌م‌های معروفش. دم این مشایی رو داشته باش بقیه کاروان و بی‌خیال شو.

اگر دلت می‌خواد بری کنار زاینده‌رود بخونی از ته دل ترانه و شعر و سرود، هوای مشایی رو داشته باش.

‌منم از سر دل‌سوزی دیدم یه نکته‌رو نگم خفه می‌شم. آقای معین‌، قربان آن صدای عاشقانت برم، این افتخاری و علاقه‌مندی به افتخاری و خوب اومدی… ایشالا که اثر‌گذار باشه و ما بیایم توی کنسرتت خدمت کنیم ولی ببین، کنسرت می‌زاره، مردمن که می‌آن می‌بینن نه تیرو طایفه افتخاری و قوم مشایی… . دیگه بازش نکنم بهتره.

خبر دیگه مربوط می‌شه به فروش فیلم «ملک سلیمان» این فیلم سینمایی تاریخی در مدت یک‌ماه مبلغ 000/283/1 تومان خشک، فروخت. باور کنین این خبر خوش‌حال‌کننده است. این‌که مردم دارن برای حفظ تاریخ چه زجری می‌کشن. ربطی نداره؟ الان ربطشو می‌گم خدمتتون.

از اون‌جایی که حس نوستالوژیک ما ایرانی‌ها خیلی قوی هستش و به‌طور عمومی به تاریخ علاقه‌مندیم، البته پی‌گیرش نیستیم ولی علاقه‌مندیم. تنبلیم و مثلن کتاب تاریخی نمی‌خونیم ولی علاقه وافری به فیلمای تاریخی داریم، یه مدتی ‌می‌شه که صدا و سیما، ‌سریالای قدیمی و تاریخی مثل «هزار‌دستان» و دوباره بازبخش می‌کنه. البته نه در ساعتی که خدا بیامرزی برای مرده‌هاشون داشته باشن. نه. ‌ساعت 2 بامداد. یعنی زمانی که تنها آدم‌های محله ما می‌تونن به‌طور عادی زنده، ببخشید بیدار باشن. ولی آمار استقبال مخاطبان نشون داده حتا اگر ساعت 2 صبحم این سریالا پخش شه، ملت باز هم به حفظ ارزش‌های تاریخی‌شون علاقه‌مندی نشون می‌دن و با چنگ و دندون می‌شینن پا‌ی تلویزیون و سعی می‌کنن خواب در چشم ترشان نشکند.

به قول بزرگی «فراموش کردن تاریخ به مثابه (چه کلمه سختی) به مثابه اینه که بخوای همیشه بچه بمونی». اینم یه جمله حکیمانه برای دوستانی که تصور می‌کنن این برنامه در این قسمت هیچ رنگ و بوی فرهنگی و جدی نداشت.


 


Roya Boroumand

Executive director, Abdorrahman Boroumand Foundation.

While still recovering from the shock of seeing the Islamic Republic of Iran sitting on the UN Commission on Women’s Rights (CSW), we discover that it is being elected today — November 10 — by the Asia Region, to the executive board of UN Women. UN Women is the newly created UN entity dedicated “gender equality and the empowerment of women,” their efforts aimed at eliminating inequalities in law and practice. Iran is notorious for imprisoning and punishing women’s rights activists as acts against national security. Having a state that rejects gender equality sit on the executive board of a body mandated to coordinate policies and set priorities to promote gender equality worldwide is bad news for Iranian citizens. Worse, Iran’s influence will be a threat to the progress achieved by decades of persistent advocacy by women’s rights movements in Muslim countries that still linger under centuries-old traditions and autocratic regimes. It would also undermine international law and the CSW’s and UN Women’s mandate.

For too long, people like me have been intimidated, inside and outside their countries, sometimes even by their own peers in the West, into believing that they are irrelevant because they aspire to universal human rights. I was born in a Muslim family in a conservative town in Iran and my grandmother never left her house without a chador. My mother and her sister were married to men who were chosen for them but they did not wear the veil and were not practicing the way their mother was. They were respectful of their religion and were never considered “bad Muslims.” My father had five brothers. All were raised in the same household by the same parents. Each grew-up with a different understanding of his religion and his culture. Each adopted a different life style. This is the case in many practicing Muslim families when there is no coercion or violence.

In Iran, women are second class citizens in law and in practice. A woman, for example, cannot aspire to high public offices where she could bring about change, inherits 50% less than her brothers, cannot marry without the consent of her father, cannot, unlike men, divorce her spouse unless the latter agrees, cannot have custody of her children if they are above the ages of two (boys) and seven (girls), cannot be judges and their testimony in court counts as half of that of men. So a raped woman’s testimony does not count if she is the only witness. In Iran, married men can have an unlimited number of extra marital sexual relationships but married women can be sentenced to stoning for adultery without any evidence or witnesses, as is the case for Sakineh Mohammadi Ashtiani.

Iranian authorities, and their supporters here and elsewhere, may argue that women’s rights activists are women from the wealthy neighborhoods from the north of Tehran or other important urban centers. I have spent years following and documenting human rights cases and the backgrounds of the victims I see, year after year, mostly attest to the contrary: the stakes in Iran are much higher for those who do not have the means to buy their education, their right to a fair trial in courts run by seminary-trained clerics, their freedom from a bad marriage, or their security in an authoritarian regime where corruption thrives. Those who persist in calling for change are not necessarily familiar with the West, do not speak any foreign languages, cannot afford to start their own businesses or leave the country in search of a better future, or post bail when they are imprisoned. The fight for women’s rights is the fight, above all, of those citizens with limited options.

A significant number of activists have been victims of state repression in Iran over the last decades for simply opposing discriminatory laws. For example, the One Million Signatures Campaign includes men and women who want a better present and a promising future for themselves, their sisters, their daughters, and their grand daughters. They are from Tehran, Esfahan, Kurdistan, Mazandaran, Guilan, Azerbaijan, Mashhad, and other provinces. They come from the middle class as well as from under-privileged families. Scores of them have been arrested and sentenced to prison terms for collecting signatures or writing about discriminatory laws. Scores have been forced into exile.

The Iranian leaders and other autocrats argue that the demands expressed by women’s rights advocates, ie the reform of discriminatory laws, are at odds with Iranians’ culture and religion. I am not an expert in religious law and will not argue on religious grounds though those who dare to do so, such as Hojatoleslam Saidzadeh, are imprisoned and defrocked. As for Iran’s culture, no one can have the monopoly on defining it or imposing its interpretation on Iranians. Like Christians and Jews, Muslims are diverse culturally and have a multitude of interpretations of what their religion requires. There are also Iranian Muslims who do not practice and Iranians who are agnostic or non-believers. The beliefs of Muslims, as those of Christians and Jews, are part of an ever evolving culture. Those who call for an end to discrimination belong in what is too often called the “Muslim world” and are as relevant as those who oppose change.

If the culture promoted by the Iranian leaders is really that of the Iranian people, there would be no threat against national security from a group of women going door to door collecting signatures for changing discriminatory laws. At worst, they would come back empty-handed and Iranians would simply not sign their petition. But the multiple summons and intimidation by the Information Ministry, the detentions, the convictions, and other forms of harassments are not symptomatic of confident leaders but of fearful rulers whose priority is to conceal the fact that their views have little appeal among Iranians, most of whom are below the age of thirty.

The best way to fight an idea is with a better idea. The Islamic Republic authorities are lacking convincing arguments in a rapidly modernizing society. Their better idea is to imprison and silence activists or force them into exile.

By allowing Iran to sit on the executive board of the newly created UN Women, the international community is rewarding it for silencing Iranian voices that support gender equality and international law, the very basis of the creation of the commission and UN Women. It is a bad bargain for the international community and for countless women in numerous countries around the world. It also makes irrelevant those of us who risk prison and torture by persisting to call for gender equality. The sense of terrible disillusion that it instills will be hard to overcome.

The Boroumand Foundation is a non-governmental non-profit organization, founded in April 2001, and dedicated to the promotion of human rights and democracy in Iran. The Foundation is an independent organization with no political affiliation and is committed to promoting human rights awareness through education and the dissemination of information as necessary prerequisites for the establishment of a stable democracy in Iran. www.iranrights.org


 


مارال / رادیو کوچه

maral@koochehmail.com

«احمد عاشورپور» متولد 18 بهمن ماه سال 1296 در غازیان بندرانزلی است‌. وی فارغ‌التحصیل مهندسی کشاورزی در سال ۱۲۹۶ از دانش‌کده کشاورزی، دانش‌گاه تهران بود. در واقع او نمی‌خواست کشاورزی بخواند، تصمیم داشت پزشک بشود. از طرفی هزینه سنگین رشته پزشکی و از طرفی هم رایگان بودن رشته کشاورزی آن‌هم به‌صورت شبانه‌روزی با خواب‌گاه سبب شد تا آشورپور در رشته کشاورزی، مهندسی بگیرد. سال‌های زیادی را در خوزستان، فارس، مغان، و خراسان در خدمت مردم بود.

به گفته‌ی خودش‌ موسیقی را از همان‌ سال‌های جوانی (22 سالگی) به‌طور جدی دنبال‌ کرد و به‌ فراخور تاثیر زیاد موسیقی اروپای مرکزی و شرقی بر موسیقی ایرانی، توانست‌ سبک جدیدی از موسیقی را با بهره‌گیری از ریتم والس و آواهای غنی موسیقی گیلان زمین به‌ مخاطبان خود از سال‌های ابتدایی دهه بیست ارایه دهد.

آشورپور‌ میانه‌ای هم ‌با سیاست داشته در دوران ‌سلطنت محمدرضا پهلوی همواره با چالش‌های رژیم روبه‌رو بود و از این رو فعالیتش محدود شد. او حتا در سال‌های پس از انقلاب هم سکوت پیشه کرد.

در مصاحبه‌ای گفته بود: «آن زمان جوانی فوتبال بازی می‌کردم و مرا با آن‌که بازی‌کن خوبی نبودم به ‌هم‌راه تیم به مسابقه می‌بردند، آن‌هم به مسابقاتی که در خارج از انزلی داشتیم، بعدها فهمیدم که مرا برای آن می‌برند تا برایشان در راه آواز بخوانم. در یکی از همان روزها بود که بعد از بازی به چلوکبابی صداقت در رشت رفتیم. من متوجه یک افسر شهربانی شدم که به‌ هم‌راه دو نفر دیگر در گوشه‌ای نشسته بود و برایشان به آرامی شعر گیلکی می‌خواند، من خودم را به کنار میز آنان رساندم و یواشکی اشعار آن افسر را یادداشت کردم و بعدها آن شعر را زمزمه می‌کردم و می‌خواندم.»

آشورپور خواندن ترانه‌های گیلکی را به‌صورت غیرحرفه‌ای آغاز کرد. ولی بعدها در سال ۱۳۲۲ به سفارش «استاد ابوالحسن صبا» برای اجرای پاره‌ای برنامه‌ها به رادیو راه یافت و بین سال‌های ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۷ و ۱۳۳۶ تا سال ۱۳۳۸ به هم‌کاری با رادیو پرداخت. آشور پور از خوانندگان کلاسیک و فولکلور به حساب می‌آید که گرچه به زبان گیلکی می‌خواندند، ولی به آموزش و تحصیل علمی موسیقی نیز پرداخت.

خودش می‌گوید: «حدود سال‌ ۲۳ تا ۲۴ بود که‌ یکی‌ از معلمان‌ مدرسه‌ عالی‌ موسیقی‌ به‌ نام‌ آقای‌ «حسینی‌« که‌ صدای‌خوبی‌ داشت‌ و بعدها ‌به‌ آمریکا رفت، به‌ صدای‌ من‌علاقه‌مند بود، من‌ را برد نزد استادی‌ که‌ خودش‌ از آن‌ تعلیم ‌دیده‌ بود. خانمی‌‌ خواننده‌ی‌ اپرای‌ وین‌ بود به‌ نام‌ «مادام ‌لیلی‌ بارا»، که من‌ نزد این‌ خانم‌ نزدیک به‌ چهار سال‌ تعلیم‌ دیدم‌. بعد از آن‌ هم‌ شش‌ ماه‌ نزد یک خانم‌ دیگر که‌ خواننده‌ی‌ اپرای ‌مسکو بود تعلیم‌ دیدم‌ و این‌طور بود که‌ برای‌ من‌ ممکن‌ شد آهنگ‌های‌ اپرایی‌ و به خصوص‌ «کوراغلی‌« و بسیاری‌ از آهنگ‌های‌ دیگر که‌ «محمد بلبل‌«، خواننده‌ بزرگ‌ اپرای‌ باکو و بقیه‌ خوانندگان‌ می‌خواندند را بخوانم‌.

من‌ در شروع‌ خوانندگی‌ام‌ از بعضی‌ آهنگ‌های ‌خارجی‌ که‌ خوشم‌ می‌آمد رویشان‌ ترانه‌های‌ فارسی‌ می‌گذاشتم‌. مثلن یک ترانه‌ روی‌ یکی‌ از آهنگ‌های‌ اروپایی‌ ساختم‌ به‌ نام‌ «پو عما تانگو»، فکر کنم‌ ایتالیایی‌ بوده‌. روی‌ یک آهنگ‌ روسی‌ هم، ترانه‌ «مهتاب‌ بندرانزلی» را ساختم.»

آشورپور‌ در پاریس‌، آلمان‌، و‌ لندن‌ کنسرت‌ برگزار کرد‌. گفته می‌شود در کنسرتی که در آلمان  برگزار کرد، بیش‌ از چهار هزار نفر شرکت‌ کردند.

آشورپور در جایی گفته بود: «من آن‌ زمان‌ که‌ در دانش‌کده‌، شعرهای‌ گیلکی‌ را اجرا می‌کردم‌، بسیاری‌ از دانش‌جویان‌ یا هم‌کلاسی‌هایم‌ که‌ گیلک بودند خجالت‌ می‌کشیدند و می‌گفتند که‌ عاشورپور چرا این ‌ترانه‌های‌ دهاتی‌ را اجرا می‌کند، در حالی‌ که‌ ادامه‌ این‌ کار من‌ به‌خاطر تشویق‌ افراد غیر‌گیلک بود.

ترانه‌ای‌ مربوط به‌ «میرزا کوچک خان‌« بود که‌ خواننده‌ آن‌ حتا‌ مجال ‌نیافت‌ صفحه‌ی‌ دومی‌ را ارایه‌ کند، و این به دلیل عدم‌ استقبالی از این ‌خواننده‌‌ بود. بعد از او چیزی‌ حدود ۲۰ سال‌ طول‌ کشید که‌ من‌ ترانه‌ای‌ محلی‌ خواندم‌. و بعد از من‌ دیگران‌ ادامه‌ دادند.

البته مدت‌ زمانی‌ طول کشید تا دوستان‌ هم‌ولایتی‌ من‌ به‌ کارهای‌من‌ یعنی‌ خواندن‌ ترانه‌های‌ گیلکی‌ و فولکلور رو آوردند.»

و در ادامه می‌گوید که: «یک سال ‌جلوتر از او،‌ «یحیا معتمد وزیری‌«، که‌ او نیز دانش‌جو بود، به‌ زبان ‌کردی‌ می‌خواند. و در واقع او اولین‌ فولکلوریک خوان‌ بود که در رادیو هم ‌می‌خواند.»

عاشورپور در سلک خوانندگانی جای دارد که به ترانه‌خوانی آبرو بخشیدند. او همیشه ترانه‌های فولکلوریک خواند و هیچ‌گاه در پی خواندن ترانه‌های سطحی نرفت. در تمام عمر، جز در محافل دوستانه نخواند و خواندن را وسیله ارتزاق نکرد. خواندن هم‌واره نزد او امر پاک ماند که نباید آن را به ابتذال آلود.

ای که در ویران‌ساز عشق، آباد می‌سازی مرا

من آن سکوت خسته‌ام، فریاد می‌سازی مرا

یکی از حساسیت‌های شدید آشورپور به قول خودش بر سر مسئله‌ی زبان بود:

«یک بار که‌ با آقایی برخورد داشتم‌ دیدم‌ که‌ با من‌ فارسی‌ صحبت‌ می‌کند. من‌ به‌ شوخی‌ به‌ او گفتم: «آقا من‌ فارسی‌ بلد نیستم‌. من‌ گیلک هستم‌، با من‌ گیلکی‌ صحبت‌ کنید.»

عجیب ‌این‌جا بود که‌ به‌ او برخورد. من‌ یک حساسیت‌ شدیدی ‌پیدا کردم‌، علیه‌ کسانی‌ که‌ فراموش‌ می‌کنند گیلک هستند، فراموش‌ می‌کنند آن‌ زبانی‌ را که‌ وقتی‌ در نانو می‌خوابیدند، مادرشان‌ با آن‌ زبان‌ برایشان‌ لالایی‌ می‌خواند و با آن‌ زبان‌ قربان‌ صدقه‌‌شان‌ می‌رفت‌. بعضی‌ می‌گویند: «من‌ می‌توانم‌ حرف‌ گیلکی‌ شما را بفهمم،‌ اما نمی‌توانم‌ گیلکی‌ جواب‌ بدهم‌…» چرا؟… چرا؟ من‌ به‌ حال‌ این‌ زبان‌ مادری‌‌مان‌ غصه‌ می‌خورم‌. ما باید زبان‌ فارسی‌ را که‌ زبان‌ ملی‌ ما است،‌ بدانیم‌. اما چرا نباید وقتی‌ به‌ هم‌ می‌رسیم‌ گیلکی‌ صحبت‌ کنیم‌؟ چه‌ اشکالی‌ دارد…

مردم‌ استان‌های‌ مختلف‌ در اروپا هم‌ لهجه‌های‌ خاص‌ خودشان‌ را دارند. من‌ این‌ را از تجربه‌ی‌ زندگی‌ ده‌ ساله‌ام‌ در اروپا دارم‌. من‌ ده‌ سال‌ در زمان‌ بگیر، بگیرهای‌ سیاسی‌ از وطنم‌ فراری ‌بودم.»

احمد آشورپور طی آخرین مصاحبه‌هایی که در زمان حیاتش با او انجام شده بود، این‌چنین گفته بود:

«برای یکی از کنسرت‌ها در رشت، ما حتا تبلیغاتی هم نداشتیم‌. برای‌ این‌که‌ پوسترهای‌ ما را جمع‌ کردند، چون‌ تشخیص‌ دادند عکس‌ من‌ در پوستر کراوات‌ دارد، گفتند نمی‌شود که‌ پوستر به‌ این‌ شکل‌ منتشر شود.

گفتم:‌ «آقا. این‌ درست‌ همان‌ عکسی‌ است‌ که‌ ما برای‌ پوستر کنسرت‌ تهران ‌هم‌ کار کردیم‌، من‌ درست‌ با همان‌ قیافه‌ در تهران‌ روی‌ سن‌ رفتم‌.»

گفتند: «نه‌ خیر، باید عکس‌ عوض‌ شود و این‌ یعنی‌ این‌که ‌تصمیم‌ بر این‌ بوده‌ ما متضرر شویم‌.»

تمام‌ غصه‌ام‌ این‌ است‌ که ‌در دیار «میرزاکوچک جنگلی»،‌ آن‌ آزادی‌خواه‌ و آزادمرد وطن‌ ما، من‌ را به‌ دلایل‌سلیقه‌ی‌ سیاسی‌ آزار دادند. من‌ نمی‌خواهم ‌بیش‌تر از این‌ گلایه‌ کنم‌. فقط به‌ خاطر مردمی‌ که‌ عشق‌ من‌ هستند.

در گیلان‌ با من‌ بد کردند نه‌ فقط این‌ بار، بلکه‌ سال‌ها پیش‌ و آن‌ زمانی‌ که‌ من‌ در راس‌ شرکت‌ دام‌پروری‌ سپیدرود گیلان‌ گذاشته‌ شدم‌، از من‌ خواسته‌ بودند که‌ عده‌ای‌ از کارگران ‌را به‌ خاطر تفکر سیاسی‌ که‌ داشتند بیرون‌ کنم‌.

بالادستی‌ها معتقد بودند که‌ آن‌ها دارند تبلیغات‌ منفی‌ سیاسی‌ می‌کنند. من ‌گفتم‌ که‌ این‌ عده‌ کار خلافی‌ نمی‌کنند. حالا بماند این‌ طرف‌ قضیه‌ که‌ آن‌ عده‌ای‌ که‌ خواسته‌ بودند اخراج‌ کنم،‌ با ما مخالف‌ بودند و من‌ نمی‌خواستم‌ به‌ خاطر سیاست‌ یازده ‌خانواده‌ را از نان‌ خوردن‌ بی‌اندازم‌.»

در گیلان‌ با من‌ بد کردند نه‌ فقط این‌ بار، بلکه‌ سال‌ها پیش‌ و آن‌ زمانی‌ که‌ من‌ در راس‌ شرکت‌ دام‌پروری‌ سپیدرود گیلان‌ گذاشته‌ شدم‌، از من‌ خواسته‌ بودند که‌ عده‌ای‌ از کارگران ‌را به‌ خاطر تفکر سیاسی‌ که‌ داشتند بیرون‌ کنم‌

اولین ترانه‌ای که آشورپور اجرا کرد «جان‌جان حاج‌خانمه / لبا لبا دوچکانمه» نام داشت، اما محبوب‌ترین ترانه‌اش را «آی لیلی جان لیلی» می‌دانست. هم‌چنین ترانه‌هایش را در اوایل خوانندگی «محمود پاینده» و «شهدی لنگرودی» می‌سرودند، اما  بعدها خودش ترانه‌هایش را می‌نوشت.

در اوایل دهه هشتاد کارهای وی جمع‌آوری و اجرا شد و خاطراتش در کتابی تحت عنوان «آفتاب خیزان، دریا طوفان» به چاپ رسید.

سرانجام «احمد آشورپور»، سال 1386، در سن 90 سالگی، بر اثر عفونت ریه و کهولت سن، در بیمارستان «جم» تهران درگذشت.

«حسین علی‌زاده» درباره‌ی او می‌گوید: «آشور‌پور سنبل امید و تمام خوشی‌ها و شادی‌ها بود آن‌چه چیزی که من از وی فرا گرفتم امید بود، هنوز سعی می‌کنم هر وقت ناامید بودم، حرف‌های آن مرحوم را تکرار کنم.»

کم نیست چون تو هنرمند زیستن، هنرمند ماندن،

پای در زمین سرد فشردن و رویاهای مردمان خود را در نغمه‌ها و ترانه‌ها،

واژه به واژه، نت به نت، سرودن و سردادن و شوری چنین در میانه برانگیختن.

کم نیست در آشفته بازار نام و ننگ،

آن‌جا که بی‌مایه‌گان و فرومایه‌گان،

قدر بینند و صدر نشینند،

گوهر گران‌قدر هنر خویش را،

چون مردم چشم، پاس داشتن.


 


جمعی از فعالان دانش‌جویی دانش‌گاه مازندران با صدور بیانیه‌ای بازداشت علی‌رضا کیانی دبیر سابق انجمن اسلامی دانش‌گاه مازندران را محکوم کردند.

به گزارش دانش‌جونیوز، دانش‌جویان دانش‌گاه مازندران ضمن تاکید بر ادامه مبارزات آزادی‌خواهانه جنبش دانش‌جویی، خواستار آزادی بی قید و شرط دانش‌جویان بازداشتی اخیر شده‌اند.

متن کامل این بیانیه را در زیر بخوانید:

بازداشت علی‌رضا کیانی دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانش‌گاه مازندران توسط نیروهای امنیتی بغض فروخفته در گلوی ما را دوباره شکست. یار دبستانی‌ای که نه چماق به دست گرفت، نه عربده کشید و خامشی در برابر بی‌داد را هم برنگزید. جرمش این است که می‌فهمد و زشتی و سیاهی را بر نمی‌تابد.

بازداشت علی‌رضا کیانی، به هم‌راه سه تن دیگر از اعضای دفتر تحکیم وحدت ـ محسن برزگر، علی قلی‌زاده و محمد حیدرزاده ـ در شرایطی صورت گرفت که طی هفته‌های اخیر فشارهای همیشگی بر جامعه دانش‌جویی، عملن تبدیل به دخالت مستقیم و بیش از پیش نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در جزیی‌ترین مسایل صنفی و علمی دانش‌گاه شده است.

بی‌تردید فضای کنونی حاکم بر دانش‌گاه‌ها نمونه‌ روشنی از حرکت روز به روز حاکمیت از اقتدارگرایی به سوی تمامیت‌خواهی است. افزایش تهدیدها، فشارها و دستگیری دانش‌جویان که نمونه مشخص آن بازداشت‌های اخیر می‌باشد، آیا مفهومی به جز درماندگی نهادهای سرکوب‌گر‌ در برابر آزادی‌خواهی و استبداد ستیزی جنبش دانش‌جویی دارد؟

گویی تمامیت‌خواهان فراموش کرده‌اند که تشدید فضای امنیتی در دانش‌گاه‌ها نشانه اقتدار و تسلط بر فضای دانش‌گاه نیست؛ بلکه به کارگیری ابزارهای عریان قدرت در برخورد با فعالان دانش‌جویی و هم‌چنین ایراد اتهامات واهی مانند ارتباط با بیگانگان و گروه‌های مسلح، تنها و تنها نشان‌دهنده عدم مقبولیت و ناکارآمدی گفتمانی است که حاکمیت در پی تحمیل آن به بدنه دانش‌جویان برآمده است.

کوتاه این‌که رویکرد جنبش دانش‌جویی در راستای تحقق آرمان‌های جنبش از چنان عمقی در بدنه دانش‌جویی برخوردار است که این‌گونه سرکوب‌ها، نه تنها هیچ خللی در روند حرکت و پویایی آن نخواهد داشت بلکه بر قدرت روشن‌گری قشر دانش‌جو در جامعه خواهدافزود.

در پایان با تاکید بر این‌که این‌گونه برخورد ها هیچ خللی در آرمان‌خواهی و آزادی‌خواهی جنبش دانش‌جویی پدید نخواهد آورد، خواستار آزادی بی قید و شرط یاران در بندمان هستیم.


 


اکبر ترشیزاد / رادیو کوچه

تقسیم‌بندی هنرها به زنانه و مردانه در طول سده‌ی اخیر، ضربه‌ای بزرگ بر تن فرهنگ و هنر ایرانی بوده است، که تغییر و اصلاحش شاید سال‌ها زمان ببرد. یکی از هنر‌هایی که در این مرزبندی زنانه انگاشته شد، و مردان از آن طرد شدند، «رقص» بود. پس از آن بود که مردانی که در این وادی هنر و استعدادی داشتند، آن را پنهان می‌کردند وگرنه به مرد نبودن و یا داشتن خصوصیات زنانه متهم می‌شدند. سال‌ها بعد نیز که کم‌کم مردانی پا در این میدان گذاشتند، چون بنابر ذهنیت غلط جامعه آن‌را بیش‌تر هنری زنانه می‌دیدند تا مردانه این‌طور می‌اندیشیدند، که باید در این هنر زنانه رفتار کنند.

جدا از تقسیم‌بندی جنسیتی درباره‌ی این هنر زیبا و پیچیده، بسیاری از ایرانیان این هنر را به نسبت دیگر شاخه‌های هنری سهل‌تر و به همین میزان کم‌ارزش‌تر می‌پنداشتند. به جرات می‌توان گفت، اولین و تنها کسی که توانسته است با قدرت با این ذهنیت نادرست به مبارزه برخیزد و در این راه پیروزی‌های  بسیاری هم به دست آورد، بازی‌گر، کارگردان، طراح و رقصنده‌ی ایرانی مقیم فرانسه «شاهرخ‌ مشکین‌قلم» است. او متولد ماه آوریل سال ١٩۶٧ است و از سه چهار سالگی در مجالسی که پدرش بر پا می‌داشته است، می‌رقصیده. پدرش نوازنده‌ی سازهای سنتی بوده است و او با شعر و موسیقی کلاسیک ایرانی بزرگ می‌شود.

در سال ١٩٨۴ به فرانسه می‌رود و در پاریس در رشته‌های تاریخ‌ هنر و تاتر تحصیل می‌کند، و از طریق تاتر می‌آموزد که چگونه رقص را از حرکت به پیام و صدا تبدیل کند. در دوره‌ی پایانی تحصیلش که روی تزش با موضوع درام و اساطیر یونان کار می‌کرده است، به توصیه‌ی یکی از استادانش بدیدن کاری از «آریان‌موشکین»، یکی از مهم‌ترین کارگردانان تاتر قرن بیستم می‌رود و دنیایی را که از کودکی در ذهنش متصور بوده، در کارهای آریان‌موشکین باز می‌یابد و در یک دوره‌ی دوماهه‌ی آزمایشی انتخاب بازی‌گر موشکین شرکت می‌کند. او از میان ٢٠٠٠ متقاضی، که باید هم بازی‌گر می‌بودند و هم رقصنده، به هم‌راه هشت نفر دیگر انتخاب می‌شود و در سال ١٩٩١ وارد گروه آریان‌موشکین می‌شود.

مشکین‌قلم در آن‌جا رقص‌های فولکلور و نمایشی اندونزی، «باریس» (Barris) و «توپنگ» (Topeng) و هم‌چنین‌ هند مثل «کتک»‌(Katak) ، «کاتاکالی» (Katakali) و هم‌چنین حرکت در تاتر «نو»  (No Theater)   و «کابوکی» (Kabuki) از ژاپن را فرا می‌گیرد که باعث عمیق‌تر شدن نگاه زیبایی‌شناسانه او به این هنر می‌شود. او با موشکین کارهای فراوانی را انجام می‌دهد و سپس تصمیم می‌گیرد تا تمام توانش را بر روی رقص متمرکز کند. پس دست به ایجاد گروه رقص خودش می‌زند و آن را هم‌نام با «نکیسا»، خدای شعر و موسیقی و رقص در اسطوره‌های ایرانی «نکیسا» می‌نامد. در این گروه تنها ایرانی که حضور دارد خود اوست. چرا که شاگردانش بی‌نظم بوده‌اند و او که بی‌نظمی در کار را بر‌نمی‌تابیده است، ترجیح می‌دهد که با هنرمندان دیگر کشورها کارش را ادامه دهد. اما او توانسته است چنان روح اسطوره‌ای ایرانی را در شاگردانش بدمد، که بسیاری از تماشاگران ایرانی که از موضوع غیر‌ایرانی بودن رقصندگان آگاهی ندارند، با دیدن کارهایش و پس از اطلاع، انگشت به دهان می‌مانند.

شاهرخ‌ مشکین‌قلم یکی از سه عضو دایم غیرفرانسوی تاتر «کمدی‌فرانس» است، قدیمی‌ترین سالن تاتر در فرانسه که درواقع خانه «مولیر»، نمایش‌نامه‌نویس قرن هفدهم است. او و گروهش‌ کارهای فراوانی از جمله «خسرو‌ و‌ شیرین»‌، «هفت‌پیکر» و «سهراب‌ و‌ گردآفرید» و «رویای‌ یک‌شب‌ ایرانی» را کار و اجرا کرده است. مشکین‌قلم تاکنون در فستیوال‌های مختلف رقص و تاتر بین‌المللی و هم‌چنین «شب‌صوفی» در باغ «جک‌لاریسون» در نیویورک شرکت کرده و نام او برای جامعه‌ی تاتری فرانسوی، نامی شناخته‌شده است. آخرین کار او که اخیرن بر روی پرده بود منظومه «کفن‌سیاه» نوشته‌ی «میرزاده ‌عشقی» است. یکی از نکات جالب کارهای او استفاده از لباس‌هایی با رنگ‌و‌بوی فرهنگ ایرانی در اجراهایش است. مشکین‌قلم با بسیاری از هنرمندان ایرانی هم‌کاری داشته است و برای کارهای بسیار متفاوتی رقص طراحی کرده است. از استاد «شجریان» گرفته تا «حامد‌ نیک‌پی» و «گوگوش». جالب این‌جاست که این گوناگونی فقط مختص به موسیقی او نبوده است و او متون مختلفی را هم برای کار برگزیده، شرقی و غربی، مدرن و پست‌مدرن و کلاسیک. این گستردگی طیف کارهای مشکین‌قلم، نشان از توانایی‌هایی دارد که در کم‌تر هنرمند ایرانی تاکنون دیده شده است.


 


خبر / رادیو کوچه

محمد مصطفایی وکیل پایه یک دادگستری و فعال حقوق بشر و کودکان روز چهارشنبه از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه با صدور حکمی به شش سال حبس تعزیری محکوم شده است.

به گزارش هرانا، این وکیل دادگستری در پی تشکیل پرونده‌ای از سوی دادسرا که به شعبه 28 دادگاه انقلاب ارسال شده بود بدون حضور نام‌برده و اعلام وقت دادرسی به صورت غیابی محاکمه و به پنج سال حبس تعزیری و تبعید به شهرستان ایذه به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از طریق مصاحبه با رسانه‌های فارسی زبان خارج کشور و مطرح کردن پرونده سکینه محمدی آشتیانی در این رسانه‌ها و هم چنین به یک سال حبس تعزیری به اتهام تبلیغ علیه نظم محکوم شد.

هم‌چنین در خصوص اتهام تحصیل مال غیر که توسط دادستان تهران در مصاحبه با رسانه‌ها به کلاه‌برداری تعبیر شده بود نیز به دلیل فقدان در مرحله دادسرا قرار منع تعقیب صادر و حکم برائت صادر شد.

لازم به ذکر است محمد مصطفایی پس از خروج از ایران در کشور نروژ به‌سر می‌برد.


 


خبر / رادیو کوچه

پس از هشت ماه مذاکره جهت تشکیل دولت در عراق رهبران سیاسی این کشور شام‌گاه چهارشنبه بر سر تقسیم قدرت و توزیع پست‌های کلیدی عراق به توافق رسیده‌اند.

به گزارش ایرنا، رهبران سیاسی عراق با واگذاری پست نخست‌وزیری به «نوری المالکی»، ریاست جمهوری به «جلال طالبانی» و ریاست پارلمان و رییس شورای سیاست‌های راه‌بردی امنیت ملی عراق به فراکسیون «العراقیه» به رهبری «ایاد علاوی» نخست وزیر سابق دولت موقت عراق به توافق رسیدند.

هم‌چنین رهبران سیاسی عراق بر سر تشکیل اولین جلسه رسمی پارلمان ملی عراق در روز پنج‌شنبه بعد از ماه‌ها تعلیق جلسات پارلمان به توافق رسیدند و مقرر شده است که در چارچوب قانون اساسی عراق در همین جلسه رییس مجلس و دو نماینده وی و رییس جمهوری و دو معاون وی انتخاب شوند.

در این راستا رییس جمهوری منتخب نیز طی حکمی نوری المالکی را مامور تشکیل دولت جدید خواهد کرد.

توافق رهبران سیاسی عراق بعد از میزگرد سه روزه ای که «مسعود بارزانی» رییس منطقه کردستان برای آن فراخوان داده بود اتفاق افتاد.

هنوز به درستی مشخص نشده است که کدام یک از اعضای برجسته فراکسیون العراقیه برای ریاست پارلمان برگزیده شده اما منابع خبری عراقی از «طارق الهاشمی» معاون فعلی رییس جمهوری و «اسامه النجیفی» عضو برجسته العراقیه به عنوان دو نامزد اصلی این پست یاد برده‌اند.

در صورت تحقق توافق‌های انجام شده انتظار می‌رود که حداکثر ظرف یک ماه آینده‌، یک دولت جدید در عراق به ماه‌ها خلا نبود دولت در این کشور پایان بدهد.

بیشتر بخوانید:

«المالکی نخست وزیر و طالبانی رییس جمهوری در عراق»


 


خبر / رادیو کوچه

هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، روز چهارشنبه در یک کنفرانس خبری در واشنگتن ضمن رد حضور ترکیه و برزیل در مذاکره اتمی با ایران، تاکید کرده که روند گفت‌وگوها با جمهوری اسلامی باید در چهارچوب گروه 1+5 از سرگرفته شود.

به گزارش بی‌بی‌سی، وی تاکید کرد که در اولین نشست فقط نمایندگان گروه 1+5 باید با فرستاده ایران مذاکره کنند.

خانم کلینتون گفت که کاترین اشتون، نماینده ارشد اروپا در امور سیاست خارجی و امنیتی، از طرف گروه 1+5 زمان و مکان اولین نشست را تعیین می کند.

این در حالی است که وزارت امور خارجه ایران پیش‌تر اعلام کرده بود مایل است که این مذاکرات در ترکیه انجام شود.

به نقل از منابع دیپلماتیک غربی، سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و سرپرست مذاکرات هسته‌ای جمهوری اسلامی به کاترین اشتون پیشنهاد داده که دیدار هسته‌ای در یکی از دو روز 23 نوامبر یا پنجم دسامبر در ترکیه برگزار شود.

از سوی دیگر خانم کلینتون تایید کرد که سه‌شنبه درباره پاسخ ایران به پیشنهاد گروه 1+5 برای مذاکره، با خانم اشتون از طریق تلفن گفت‌وگو کرده است.

لازم به ذکر است گروه 1+5، شامل پنج عضو دایمی شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان، سال گذشته نیز در ژنو سوییس با ایران وارد مذاکرات هسته‌ای شده بود.

بیشتر بخوانید:

«ترکیه میزبان مذاکرات ایران و ۱+۵ نخواهد بود»

«آنکارا آماده میزبانی گفت‌وگوهای ایران با ۱+۵ است»


 


خبر / رادیو کوچه

روز چهارشنبه، دادگاه رسیدگی به اتهامات لاله حسن‌پور، فعال حقوق بشر و وبلاگ‌نویس در شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران برگزار شده است.

به گزارش هرانا، وکیل لاله حسن‌پور اتهامات این فعال حقوق بشر را که از سوی قاضی پیرعباسی عنوان شد را عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر و فعالیت در خبرگزاری هرانا، اجتماع و تبانی، فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به مقدسات و توهین به ریاست جمهوری عنوان کرد.

از سوی دیگر حراست دانش‌گاه پیام نور گرمسار پرونده دانش‌جویی لاله حسن‌پور را مفقود اعلام کرده است و پی‌گیری‌های وی تا‌کنون به نتیجه‌ای نرسیده است.

لازم به ذکر است لاله حسن‌پور، فعال حقوق بشر روز سه‌شنبه بیست و پنجم اسفندماه توسط نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران در تهران بازداشت و به بند 2 الف زندان اوین منتقل شد.

وی پس از تحمل70 روز انفرادی در چهارم خردادماه با قرار وثیقه‌ی صد میلیون تومانی از زندان اوین به صورت موقت آزاد شد.

بیشتر بخوانید:

«نوزده آبان، زمان دادگاه ‌حسن‌پور فعال حقوق بشر»

«اتهامات جدید به حسن‌پور از بازداشت‌شدگان پس از انتخابات»


 


آن‌چه در این بخش می‌آید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

منبع: دویچه وله

انگشتان دست بیش از ۳۰ نفر از اهالی یک روستا در استان کهگیلویه و بویراحمد به خاطر فقدان یک پل ساده و استفاده از تسمه‌ی برای عبور و مرور قطع شده است. یک نماینده مجلس از انتشار این خبر در رسانه‌ها عصبانی است. خبرگزاری دولتی مهر روز سه‌شنبه (۹ نوامبر) در گزارشی نوشت اهالی یکی از روستاهای واقع در استان کهکیلویه و بویراحمد، برای عبور از عرض رودخانه «مارون» مجبور به استفاده از وسیله‌ای هستند که تا کنون باعث قطع انگشتان دست بیش از ۳۰ نفر شده است. اما نماینده این منطقه در مجلس، انتشار این خبر را «بزرگ کردن مسئله» خواند و از مردم روستا خواست «حواس‌شان را جمع کنند» بنابر این گزارش، اهالی روستایی به‌نام گاودانه علیرضا در منطقه‌ای دورافتاده از استان کهگیلویه و بویراحمد، مدت‌هاست مجبورند برای دسترسی به جاده، روستاها و مناطق دیگر و انجام کارهای روزمره، از رودخانه عریضی به نام مارون عبور کنند. در این میان تنها راه ارتباطی آن‌ها با دنیای خارج، وسیله‌ای به نام گرگر (جره) است که با دست حرکت می‌کند. اما نشستن بر روی این وسیله و رفتن تا آن طرف رودخانه، باعث قطع انگشتان دست روستاییان گاودانه شده است.

اهالی روستای گاودانه علاوه‌بر مشکل آمدوشد مشکلات دیگری نیز دارند که  در آخرین سفر استانی محمود احمدی‌نژاد به اطلاع وی رسانده بودند. از جمله این روستا فاقد مدرسه است و دانش‌آموزان باید مسیر خانه تا رودخانه، رودخانه تا جاده و جاده تا روستای قلعه گل را پیاده بروند تا به مدرسه برسند. برخی از این دانش‌آموزان به دلیل نداشتن انگشت (ناشی از این حوادث) در نوشتن تکالیف درسی‌شان دچار مشکل جدی هستند.

چنان‌که خبرگزاری دولتی ایرنا گزارش داده، آقای احمدی‌نژاد در پاسخ به این روستاییان با گفتن این جمله که «من خادم و نوکر شما هستم» وعده داده بود که با اجرای طرح‌های مورد نظر وی، در آینده «حتی یک فقیر در ایران پیدا نخواهد شد».

عصبانیت نماینده کهگیلویه

نماینده شهرستان کهگیلویه در مجلس ادعا می‌کند کار خبرگزاری دولتی مهر در انتشار گزارش قطع انگشتان بیش از ۳۰ تن از اهالی روستا بزرگ کردن مسئله است.

من خادم و نوکر شما هستم» وعده داده بود که با اجرای طرح‌های مورد نظر وی، در آینده «حتی یک فقیر در ایران پیدا نخواهد شد

به گزارش مهر (۹ نوامبر) سیدعلی‌محمد بزرگواری پس از این‌که نشانی روستای گاودانه را در شهرستان کهگیویه از خبرنگار مهر پرسید گفت: «بعضی از روستاها در طرف دیگر رودخانه بزرگ مارون قرار گرفته‌اند و برای رفت وآمدشان به روستاهای دیگر و عبور از رودخانه مشکل دارند. بنابراین باید برای آن‌ها روی رودخانه پل زده شود.»

بزرگواری افزود: «باید برای مردم روستای گاودانه هم پل آهنی ساخته شود تا بتوان وسایل سبک را از روی آن عبور داد. اما قبل از هر اقدامی باید طرح پل نوشته شود. اداره راه و ترابری شهرستان آن را آماده کند. اداره راه شهرستان طرح مورد نظر را به کمیته برنامه‌ریزی استان بدهد. کمیته برنامه‌ربزی آن را تایید کند. بعد آن طرح برای دولت فرستاده شود تا دولت بودجه لازم برای ساخت پل را در اختیار اداره راه استان قرار دهد البته اگر با آن طرح موافقت شود؛ بنابراین شاید تا زمان ساخت این پل، چند سال زمان طول بکشد.»

این نماینده مجلس در واکنش به این پرسش که هر روز ممکن است یک فرد دیگر در روستا از ناحیه دست نقص عضو شود، از اغراق روستائیان انتقاد کرد و گفت: «شما هم مسئله را خیلی بزرگ می کنید. همیشه می‌شود با شنا کردن از رودخانه عبور کرد». وی مدعی شد: «اگر مردم روستا حواسشان را جمع کنند انگشتشان قطع نمی‌شود».

خبرگزاری مهر در گزارش خود می‌افزاید در زمستان آب رودخانه مارون طغیان می‌کند و راه دست‌رسی مردم این روستا با جاده قطع می‌شود. حتا سال‌های گذشته آب رودخانه به حدی زیاد می‌شد که امکان سوار شدن روی گرگر هم وجود نداشت.


 


خبر / رادیو کوچه

روز چهارشنبه، علا‌رغم تلاش جمهوری اسلامی برای به دست آوردن یک کرسی در هیت اجرایی نهاد «زنان سازمان ملل» که هدف آن پیش‌برد حقوق زنان در جهان است با مخالفت دیگر اعضا به ایران اهدا نشد.

به گزارش دوچه‌وله، آمریکا و گروه‌های مدافع حقوق بشر که رفتار جمهوری اسلامی با زنان را محکوم می‌کنند به شدت مخالف عضویت ایران در این هیت بودند.

هم‌چنین از نامزدی عربستان سعودی انتقاد شد اما این کشور توانست یک کرسی در هیت به دست آورد.

کشورهای حوزه آسیا 10 نامزد را برای 10 عضو این حوزه در هیت اجرایی «زنان سازمان ملل» معرفی کرده بودند و رای‌گیری در مجمع عمومی سازمان ملل انجام شد.

هفته گذشته تیمور شرقی وارد این رای‌گیری شد . توانست با 36 رای در مقابل 19 رای ایران، این کرسی را به‌دست آورد.

سوزان رایس نماینده آمریکا در سازمان ملل این موضوع را که کشورش تیمور شرقی را تشویق به شرکت در این رقابت کرده بود تایید نکرد اما از نتایج رای‌گیری استقبال کرد.

بیشتر بخوانید:

«اعتراض به نامزدی ایران در نهاد زنان سازمان ملل»


 


رادیو کوچه

محققان فرانسوی روش تازه‌ای را برای انتقال مواد در مقاس نانو و میکرو ابداع کرده‌اند که انرژی مصرف نمی‌کند و مانند یک چوب جادویی، ماده را از یک طرف ناپدید می‌کند و در طرف دیگر دوباره از نو می‌سازد.

به گزارش پاپ‌ساینس، سیستم انتقال جدید برای ابزارهای نانو، بدون سوخت کار می‌کند و درست مانند ناپدید ساختن،‌ جسم را از یک سو محو می‌کند و در سوی دیگر دوباره از نو می‌سازد.

البته این سیستم به جریان الکتریکی نیاز دارد، بنابراین نمی‌توان گفت که کاملن بدون مصرف انرژی کار می‌کند،‌ اما روشی مناسب برای انتقال مواد در مقیاس نانو درون ابزارهای نانو یا میکرو است. حتا می‌توان از این سیستم برای ناپدید کردن جادویی موتورها استفاده کرد، به این شکل که به محض این که کارشان را به انجام رساندند، ناپدید بشوند.

این فرایند بر پایه الکتروشیمی دوقطبی توسط محققان فرانسوی طراحی شده است. در یک میدان مغناطیس، یک سمت جسم فلزی بزرگ‌تر می‌شود و سمت دیگر آن محو می‌شود. این فرایند خودبازسازی کمک می‌کند که یک جسم به آرامی و با سرعت 100 میکرومتر در ثانیه حرکت کند.

به گفته محققان، ایجاد واکنش‌های شیمیایی در مقیاس نانو که بتواند آن‌قدر قوی باشد که چیزی را در یک جهت مشخص جابه‌جا کند، بسیار دشوار است. دانش‌مندان روش‌های متعددی را امتحان کردند، به‌طور مثال از مولکول‌های به اصطلاح سوخت استفاده کردند که با تجزیه خود، اجسام را به جلو می‌رانند. اما روش الکتروشیمیایی دوقطبی جدید هم خیلی ساده‌تر است و هم کنترل آن راحت‌تر است.


 


محبوبه‌شعاع / رادیوکوچه

mahboobh@koochhmail.com

یازدهم نوامبر مصادف با سال‌روز درگذشت «یاسر عرفات» است. او که زاده سال 1929 بود، رییس حکومت خودگردان فلسطین از هنگام تشکیل در ۱۹۹۶، رییس سازمان آزادی‌بخش فلسطین از سال ۱۹۶۹ و رییس و بنیان‌گذار جنبش فتح از سال ۱۹۵۹ تا هنگام مرگ در سال 2004 بود.

«یاسر عرفات» نام اصلی «محمد عبدالرحمان عبدالرئوف عرفات القدوه الحسینی» در بیست‌و‌چهارم آگوست سال 1929 در «قاهره»، پایتخت مصر، به‌دنیا آمد. پدرش، یک بازرگان فلسطینی بود که در مصر زندگی می‌کرد.

عرفات از همان ابتدا یک فعال قدرت‌مند در میان مردم عادی بود. او ابتدا به سوی گروه «اخوان المسلمین» در مصر گرایش پیدا کرد، اما به زودی به اندیشه مبارزه مسلحانه روی آورد تا در جبران آن‌چه که فلسطینی‌ها آن را نکبت سال 1948 توصیف می‌کنند، بکوشد.

در سال 1948، کشور اسراییل، در بیش از هفتاد درصد خاک فلسطین که تحت کنترل «بریتانیا» بود تاسیس شد. عرفات در همین سال بود که «جنبش فتح برای آزادی فلسطین» را با هم‌کاری چندین تبعیدی دیگر فلسطینی مخفیانه بنیان گذاشت.

او بعدها با افتخار از این دوره سخن می‌گفت و اشاره می‌کرد که برای مسلح کردن افرادش از تفنگ‌های به‌جا مانده از جنگ جهانی دوم که در صحرای مصر رها شده بود استفاده کرد. عرفات همواره رفتاری نمایشی و مبالغه‌آمیز داشته است. در سال 1953 نامه‌ای یک جمله‌ای برای «ژنرال محمد نجیب»، نخستین رهبر مصر پس از انقلاب، فرستاد که در آن نوشته بود: «فلسطین را فراموش مکن» گفته می‌شد او این کلمات را با خون خود نوشته بود.

تخصصی که یاسر عرفات در زمینه مواد منفجره و تخریب داشت او را برای هدایت شاخه نظامی جنبش فتح، موسوم به «العاصفه» که در سال 1965 آغاز به‌کار کرده بود، آماده ساخت. وظیفه العاصفه انجام حملات چریکی علیه اسراییل، عمدتن از خاک اردن، لبنان و غزه بود. غزه در آن زمان تحت کنترل مصر بود.

اسراییل در سال 1967 شکست کوبنده‌ای به اعراب تحمیل و «کرانه باختری» و «نوار غزه» را اشغال کرد. پس از آن فتح او تنها نیروی موثری بود که به جنگ با اسراییل ادامه داد. نام عرفات در سال 1968 به خاطر دفاع شجاعانه از شهر «اردنی، کرامه» در مقابل نیروهای برتر اسراییلی زبان‌زد شد.

در سال 1969، عرفات ریاست کمیته اجرایی سازمان آزادی‌بخش فلسطین را که چهار سال قبل توسط سازمان کشورهای عرب تاسیس شده بود به عهده گرفت. سازمان آزادی‌بخش فلسطین ابتدا در اردن مستقر بود اما جنگ‌جویان این سازمان در ماه سپتامبر سال 1970 از سوی «ملک حسین»، پادشاه وقت اردن، اخراج شدند، آن واقعه بعدها «سپتامبر سیاه» لقب گرفت.

در سال‌های بعد، چریک‌های فلسطینی از جناح‌های گوناگون با هواپیماربایی‌ها، بمب‌گذاری‌ها، ترورها و چشم‌گیرتر از همه ربودن و قتل یازده ورزش‌کار اسراییلی در المپیک سال 1972 مونیخ به صدر خبرها راه یافتند. عرفات از بحث درباره چنین حملاتی خودداری کرد، درحالی که او همیشه تروریسم را به عنوان یک تاکتیک رد کرده است.

در سال 1982، «شارون»، وزیر دفاع اسراییل دست به حمله‌ای جنجال‌آفرین به لبنان زد تا سازمان آزادی‌بخش فلسطین را از آن‌جا اخراج کند. این عملیات به اخراج عرفات به «تونس» در شمال آفریقا، که میان او و مرزهای اسراییل فاصله زیادی می‌انداخت، منجر شد.

تبعید به تونس آغازگر سال‌های انزوا برای یاسرعرفات بود و او در سال 1987، با بروز شورش‌های فلسطینی‌ها یا انتفاضه در کرانه باختری و غزه، درد دوری را بیش از هر زمان حس کرد.

اما یکی از مهارت‌های بزرگ او در طول چندین دهه احتمالن توانایی او برای بهره‌برداری از انقلاب فلسطینی‌ها بود و او توانست مدعی رهبری گروه‌هایی که با سنگ‌پرانی اشغال سرزمین خود را به چالش می‌گرفتند شود، درحالی که سرمنشا این جنبش تقریبن هیچ ارتباطی به او نداشت.

عرفات که برای چهار سال انتفاضه را هدایت می‌کرد، در سال 1990 مرتکب خطایی سرنوشت ساز شد و هزینه سنگینی بابت آن پرداخت. او در بحران کویت از «صدام حسین» دفاع کرد که باعث شد حمایت از او در کشورهای عربی خلیج فارس ناگهان افت کند به طوری‌که آرمان فلسطینی‌ها هرگز تا این اندازه به حاشیه رانده نشده بود. او چاره‌ای جز صلح با اسراییل از موضع ضعف نداشت.

وی که ظاهرن پرچم‌دار آرمان فلسطینی‌ها بود در سال 1991 با ازدواج با «سها تاویل»، از یک خانواده برجسته مسیحی فلسطینی، جهان را به حیرت افکند. «زحوا»، دخترش حاصل این ازدواج است.

در سال 1995 عرفات به عنوان رییس تشکیلات خودگردان فلسطین برای تعیین نقش خود و ادامه تعهد اسراییلی‌ها و فلسطینی‌ها به آن‌چه وی «صلح شجاعان» نامید به تکاپو افتاد. بعد از چند سال در پی موجی از حملات انتحاری، دولت اسراییل تحت هدایت دشمن قدیمی عرفات، شارون، او را به تحریک ترور در خیابان‌های اسراییل متهم کرد و او در مقرش در کرانه باختری تحت حصر درآورد.

بمب‌گذاری‌های انتحاری با تلافی‌جویی سنگین اسراییلی‌ها مواجه شد که عرفات را بیش از پیش در مقر فرماندهی‌اش در «رام‌اله» محصور و منزوی ساخت. وی در این مدت اجازه نداشت از مقر خود خارج شود و حصر او تا زمان انتقالش به بیمارستانی در فرانسه ادامه داشت. و سرانجام یاسر عرفات دوازده روز پس از خروج از رام‌اله در یازدهم نوامبر سال 2004 در بیمارستان نظامی پرسی در حومه پاریس درگذشت.

عرفات بیش‌تر عمر خود را در مبارزه با اسراییل طی کرد، وی در مذاکرات تاریخی «اسلو» شرکت کرد که نتیجه آن به‌وجود آمدن مناطق خودگردان فلسطین و در آینده کشور مستقل فلسطینی خواهد بود. وی در سال ۱۹۹۴ هم‌راه با «شیمون پرز» و «اسحاق رابین» به خاطر مذاکرات انجام شده در اسلو «جایزه صلح نوبل» را گرفت.

از نگاه حامیانش، او تنها کسی بود که می‌توانست امیدهای فلسطینی‌ها را زنده و در قلب وجدان، بین‌المللی نگاه دارد. اما منتقدانش او را تروریستی می‌دیدند که نتوانست آرزوهای ملتش را برآورده کند.

منبع‌ها:

گوگل

ویکی‌پدیا

بی‌بی‌سی


 


پنج‌شنبه  20 آبان‌ماه 1389 – 11 نوامبر 2010

شروع پخش زنده از ساعت 4/00 بعداز ظهر – به وقت تهران

note3اجرا: اعظم

note3استودیو: مارال

note3 تقویم تاریخ – مریم

note3گزیده اخبار مطبوعات پنج‌شنبه ایران

note3پس‌نشینی تند – «رقصان چونان نسیم و باد» - اکبر ترشیزاد

note3بخش اول خبر‌ها

note3روز‌نگاشت – «فلسطین را فراموش نکن» - محبوبه

note3زیر باران – «پدر موسیقی فولکلور گیلان» – مارال

note3بخش دوم خبر‌ها

note3روشنان – «کتاب – لامپ صد» - یسنا یاوری

note3مجله‌ی خبری کابل – آرین

note3دایره‌ی شکسته – «مردی همانند یک تازیانه» - مه‌شب تاجیک

note3بخش سوم خبرها


 


رادیو کوچه

تیم فوتبال امید ایران با پیروزی برابر بحرین صعود خود به مرحله یک هشتم نهایی مسابقات فوتبال شانزدهمین دوره بازی‌های آسیایی گوانگ‌جو را قطعی کرده است.

به گزارش مهر، تیم فوتبال امید ایران در دومین دیدار مرحله مقدماتی گروه B مسابقات فوتبال بازی‌های آسیایی‌، روز چهارشنبه با برتری یک بر صفر مقابل بحرین و کسب 6 امتیاز از دو بازی، صعود خود را به جمع 16 تیم برتر مرحله مقدماتی این رقابت‌ها قطعی کرد.

در این دیدار کریم انصاریفرد در دقیقه 45 +1 تنها گل تیم امید را وارد دروازه بحرین کرد.

در این گروه ترکمنستان با 3 امتیاز و تفاضل گل بهتر نسبت به ویتنام  در مکان دوم ایستاد تا دیدار پایانی بحرین و ترکمنستان تیم صعود کننده این گروه را مشخص کند.

بیشتر بخوانید:

«دومین دیدار تیم امید ایران برابر بحرین»


 


خبر / رادیو کوچه

محمد حیدرزاده عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و فعال دانش‌جویی در روز یک‌شنبه 16 آبان پس از احضار به اداره اطلاعات شهر کرد بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است.

این در حالی اسن که تاکنون از وضعیت سلامت محمد حیدرزاده خبری در دست نیست.

گفتنی است در همین روز 2 عضو دیگر شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، علی‌رضا کیانی دانش‌جوی رشته کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانش‌گاه مازندران در بابلسر و محسن برزگر دانش‌جوی رشته مهندسی برق دانش‌گاه صنعتی نوشیروانی در بابل دستگیر شده و پس از انتقال اولیه به زندان اداره اطلاعات ساری (شهید کچویی‌) به زندان اوین منتقل شده‌اند. گزارش‌ها حاکی از آن است که علی قلی‌زاده دانش‌جوی ستاره‌دار و دیگر عضو منتخب شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت پس از دستگیری در مشهد به زندان اوین منتقل شده است.

بر اساس گزارش دانشجو نیوز، محمد حیدرزاده متولد 1368 ساکن اهواز بوده که در سال 1386 موفق به قبولی در رشته مهندسی مکانیک جامدات دانش‌گاه شهرکرد شده بود.

وی در بدو ورود به دانش‌گاه، عضو شورای انجمن اسلامی دانش‌کده مهندسی دانش‌گاه شهر‌کرد شده بود. در جریان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، عضو شورای مرکزی شاخه دانش‌جویی میرحسین موسوی شده بود. محمد حیدرزاده در مهر ماه 88 به دلیل فعالیت‌هایش به ستاد خبری اداره اطلاعات استان احضار شده بود. وی در حوادث 13 آبان سال گذشته به دلیل آن‌که یکی از سازمان‌دهندگان تظاهرات در سطح دانش‌گاه بود از سوی کمیته انضباطی دانش‌گاه به دو ترم معلق محکوم شده بود. مسوولان دانش‌گاه شهر‌کرد تحت فشار نیروهای امنیتی محمد حیدرزاده را به دلیل فعالیت‌های اخیرش در اتحادیه انجمن‌های اسلامی کل کشور (‌دفتر تحکیم وحدت‌) از خواب‌گاه دانش‌جویی اخراج می‌کنند.


 


رادیو کوچه

روز چهارشنبه، برخی مقامات جمهوری اسلامی، در اظهارنظری خودداری یونسکو در برگزاری همایش روز جهانی فلسفه در این کشور را «آپارتاید علمی غرب علیه ایران» نامیده و آن را برخلاف تعهدات یونسکو دانسته‌اند.

محمدرضا مجیدی، نماینده ایران در یونسکو با اشاره به تعهد این سازمان برای هم‌کاری با ایران در برگزاری همایش روز جهانی فلسفه در ایران، تصمیم اخیر یونسکو را برخلاف این تعهد دانست.

او گفت که اعلام خودداری یونسکو از هم‌کاری با ایران در برگزاری روز جهانی فلسفه در قالب یک بیانیه مطبوعاتی بوده و تاکنون به طور رسمی به نمایندگی ایران در این سازمان اعلام نشده است.

روز گذشته بخش اطلاع رسانی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد، یونسکو اعلام کرد که ایرینا بوکوا، مدیر کل این سازمان تصمیم گرفته است که از هم‌کاری با همایشی که قرار است روزهای ۲۱ تا ۲۳ نوامبر (۳۰ آبان ماه تا ۲ آذر) در ایران برگزار شود، خودداری کند.

در اطلاعیه یونسکو درباره علت این تصمیم آمده است: «از آن‌جا که مشورت کامل با دبیرخانه درباره تمامی جنبه‌های مرتبط با این مراسم بین‌المللی صورت نگرفته است، مدیرکل سازمان بر این نظر است که شرایط لازم برای سازماندهی موثر یک همایش مورد قبول سازمان ملل متحد، برآورده نشده است.»

آقای مجیدی اطلاعیه یونسکو را صدور «بیانیه‌ای سیاسی تحت فشارهای سیاسی جریان‌های اسراییل دانست و گفت که این تصمیم نقطه تاریکی در کارنامه فعالیت‌های این سازمان به شمار می‌آید.

بیشتر بخوانید:

«انصراف از کنگره جهانی فلسفه در ایران»


 


مریم / رادیو کوچه

maryam.m@koochehmail.com

401 میلادی – سنای روم از اقدام ایران مبنی بر دادن آزادی مذهبی به مسیحیان سپاس‌گزاری کرد که در صورت‌جلسه مذاکرات آن‌روز این مجلس درج شده و باقی مانده است. یزدگرد یکم، شاه ساسانی ایران که در سال 399 میلادی به سلطنت رسیده بود پس از دریافت درخواست دولت روم مبنی بر دادن آزادی انجام آیین‌های دینی به مسیحیان قلم‌رو ایران، به‌رغم مخالفت موبدان زرتشتی با این درخواست موافقت کرده بود.

1336 خورشیدی – شورای وزیران دولت وقت ایران با آوردن شواهد از تاریخ و اسناد دیگر، بحرین را استان چهاردهم ایران اعلام داشت که دولت انگلستان به این اقدام اعتراض کرد. در پی این اقدام، بسیاری از مردم و جمعیت‌ها پیام‌های حمایت از دولت فرستادند و در نقاط مختلف کشور چند مدرسه و خیابان به «بحرین» تبدیل نام داده شدند.

1918 میلادی – ساعت یازده بامداد یازدهم ماه نوامبر با امضای قرارداد آتش‌بس و اعتراف به شکست از سوی آلمان، جنگ جهانی اول که بیش از پنج میلیون و پانصد هزار نظامی و شش میلیون غیرنظامی کشته داشت پایان یافت و آتش تفنگ‌ها خاموش شد. ولی همه‌گیری آنفلوآنزای متعاقب آن که سربازان بازگشتی از جبهه‌ها ویروس آن‌را باخود به شهرهایشان برده بودند بیش از 20 میلیون انسان را از میان برد.

2004 میلادی - «یاسر عرفات» رییس سازمان آزادی فلسطین (PLO) در 75 سالگی در یکی از بیمارستان‌های پاریس درگذشت. وی 12 روز پیش از آن با هواپیما و از طریق اردن به پاریس منتقل شده بود تا درمان شود.

1864 میلادی – ژنرال «ویلیام شرمن» فرمانده بخشی از نیروهای فدراسیون آمریکا (شمالی‌ها) در جریان جنگ داخلی این کشور (جنگ با کنفدراسیون آمریکا ـ جنوبی‌ها) دستور آتش‌زدن شهر «آتلانتا» (شهر کنفدراسیون) واقع در ایالت جورجیا را صادر کرد و کار سوزاندن شهر بلافاصله آغاز شد و آتلانتا تقریبن از میان رفت.

1952 میلادی – دکتر «جونس سالک»، پزشک لهستانی‌الاصل آمریکایى، پس از اتمام تحصیلات خود در رشته پزشکی، به تحقیق و مطالعه در زمینه باکتری‏ها و ویروس‏ها پرداخت. وی در صدد بود تا ویروس‏ها را در وضعی قرار دهد که قادر نباشند موجب بیماری شوند، لکن بتوانند پادتنی ایجاد کنند که به نحوی موثر علیه بیماری قابل استفاده باشد. دکتر سالک بدین ترتیب در یازدهم نوامبر واکسنی تهیه و آن‌را به اطفالی تزریق کرد که سابقن به نوعی فلج مبتلا شده و طبعن بدنشان در برابر این بیماری مقاومت داشت. نتیجه کار، کاملن رضایت‏بخش بود چرا که این تزریق باعث افزایش پادتن در خون می‏شد.

۱۹۷۴ میلادی – «لئوناردو ویلهلم دی‌کاپریو» بازیگر آمریکایی و سینمایی هالیوود در شهر هالیوود در ایالت کالیفرنیا متولد شد. پدرش جورج دی‌کاپریو نویسنده کتاب‌های کومیک بود. این بازیگر سینمای هالیوود به خاطر بازی در فیلم‌های مشهور و موفق شهرت بسیاری کسب کرده‌ است. فیلم پر سر و صدای تایتانیک (۱۹۹۷) بود که او را تبدیل به فوق‌ستاره‌ای در دنیای هالیوود کرد.


 


محمدرضا / رادیو کوچه

mohamadreza@koochehmail.com

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

ایران

http://www.iran-newspaper.com/

1) گفت‌وگو با 1+5 فقط درباره مسایل جهانی

رییس‌‌جمهوری در اجتماع مردم استان قزوین شرایط مذاکره از سوی ایران را اعلام کرد. احمدی‌نژاد خاطرنشان کرد: «کشورهای 1+5 در شرایط برابر بر سرمیز مذاکره حاضر شوند.»

2) سازمان عفو بین‌الملل خواستار تعقیب قضایی بوش شد.

سازمان عفو بین‌الملل از دولت «اوباما» خواست «جرج بوش» را به‌علت صدور دستور شکنجه زندانیان به روش غرق مصنوعی، تحت پی‌گرد قضایی قرار دهد.

جام جم

1) به هیچ حدی از پیش‌رفت قانع نشوید.

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100890673303

چهارمین مراسم مشترک دانش آموختگی و تحلیف دانش‌جویان دانش‌گاه‌های افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران امروز با حضور آیت‌اله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دانش‌گاه هوایی شهید ستاری برگزار شد. فرمانده کل قوا در ابتدای این مراسم، پس از ورود به میدان در محل یادمان شهدا حضور یافتند و ضمن قرائت فاتحه علو درجات شهدای گران‌قدر را از خداوند متعال مسئلت کردند. سپس آیت‌اله خامنه‌ای از یگان‌های حاضر در میدان سان دیدند.

2) سارکوزی خطری برای فرانسه است.

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100890693342

«دومینیک دوویلپن» مخالف سرسخت سیاست‌های «نیکلا سارکوزی» در مراسم چهلمین سال‌روز مرگ «ژنرال شارل دوگل»، رییس‌جمهوری قدرت‌مند فقید فرانسه هشدار داد، سارکوزی برای فرانسه خطرناک است.

کیهان

1) پرونده هزار گران‌فروش به تعزیرات رفت.

http://www.kayhannews.ir/890820/15.htm#other1501

در آستانه اجرای طرح هدفمندسازی یارانه‌ها و براساس برنامه‌های از قبل تعیین شده مبنی بر افزایش حجم نظارت و برخورد قاطع با متخلفان اقتصادی، بازرسی از واحدهای اقتصادی در سراسر کشور از 230 هزار مورد فراتر رفت.

2) آخرین تحولات عراق در آستانه تشکیل دولت جدید.

http://www.kayhannews.ir/890820/14.htm#other1408

براساس مذاکرات سه روزه‌ای که در عراق میان سران گروه‌ها و ائتلاف‌های انتخاباتی این کشور برگزار شد، مشکلات پیچیده‌ای که بر سر راه تشکیل دولت جدید، مجلس و انتخاب رییس‌جمهوری بود تا حدود زیادی برطرف شد و همه خبرها حکایت از هم‌وار شدن مسیر برای انتخاب «نوری‌المالکی و جلال طالبانی» به ترتیب به‌عنوان نخست وزیر و رییس‌جمهوری عراق دارد.

رسالت

1) اخلال‌گران در طرح یارانه‌ها ستون پنجم جنگ اقتصادی هستند.

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=45273

«حداد عادل» نماینده تهران در مجلس گفت: «کسانی هستند که با ظاهر غیرجنگی به اقداماتی جنگی نظیر اخلال در اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها دست می‌زنند.»

2) تلاش آمریکا برای جلوگیری از برگزاری نشست 1+5 با ایران.

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=45289

شبکه تلویزیونی «سی ان ان» در گزارشی از تلاش آمریکا و هم‌پیمانانش برای جلوگیری از انجام مذاکرات ایران با گروه 1+5 در ترکیه پرده برداشت.

تهران امروز

1) اس- 300 های ایرانی در مرحله تست گرم قرار گرفتند.

http://tehrooz.com/1389/8/20/TehranEmrooz/420/Page/3/?NewsID=52654

اعلام این خبر در حقیقت تحقق وعده چندی پیش وزارت دفاع است که در‌برابر خلف وعده روس‌ها تاکید کرده بود این سامانه موشکی را در کشور خواهیم ساخت.

2) غرب راه بهانه‌گیری و اشکال‌تراشی را در پیش گرفته‌ است.

http://tehrooz.com/1389/8/20/TehranEmrooz/420/Page/2/

رییس کمیسیون روابط خارجی مجلس ملی ترکیه روز گذشته با «علی لاریجانی» رییس مجلس شورای اسلامی دیدار و گفت‌وگو کرد. لاریجانی با اشاره به موضوع هسته‌ای کشورمان گفت: «غرب و آمریکا در ارتباط با موضوع صلح‌آمیز هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران راه بهانه‌گیری و اشکال‌تراشی تصنعی را پیش گرفته‌اند.»

آفرینش

1) انتقال کارمندان به کلان‌شهرها ممنوع شد.

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=13171#72793

با تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی انتقال هرگونه کارکنان دستگاه‌های اجرایی به کلان‌شهرها و به کارگیری مجدد افراد بازخرید یا بازنشسته شده را ممنوع کردند.

2) برخورد قاطع با متعرضان منابع طبیعی.

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=13171#72796

سخن‌گوی قوه قضاییه از برخورد قاطع با متعرضان به منابع طبیعی خبر داد.

خراسان

1) واکنش وزیر اطلاعات به اظهارات رییس سازمان جاسوسی انگلیس.

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=8&day=20&id=667245

در پی اظهارات رییس دستگاه جاسوسی انگلیس MI6 مبنی بر این که باید برای متوقف کردن فعالیت‌های هسته‌ای ایران از فعالیت‌های جاسوسی نیز بهره بگیریم، «حجت‌‌الاسلام مصلحی»، وزیر اطلاعات در واکنش به این اظهارات در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران گفت: «از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز سرویس‌های جاسوسی و اطلاعاتی استکبار به‌دلیل ضعف‌هایشان در صدد جذب جاسوس بوده‌اند.»

2) سفر نخست وزیر انگلیس به چین هم‌زمان با حضور اوباما در آسیا و پشت پرده حضور رهبران غربی در کشورهای شرق آسیا.

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=8&day=20&id=667332

هرچند هدف اصلی هر دو سفر تلاش برای بهبود وضعیت شکننده اقتصاد در این کشورها ذکر شده است. اما تحلیل‌گران بر این عقیده‌اند که رهبران غربی به دنبال مهار کشور چین از طریق سیاست قدیمی چماق و هویج می باشند.

دنیای اقتصاد

1) سرمایه‌ دلاری در بازار مسکن.

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=232308

بازار انبوه‌سازی مسکن در تهران با ازدحام دو گروه از سرمایه‌گذاران ساختمانی مواجه شده است، دسته اول سازنده‌های داخلی که برای جبران تبعات منفی رکود دو سال اخیر، به سرعت در حال تعریف پروژه‌های جدید هستند و دسته دوم نیز سرمایه‌داران ایرانی مقیم خارج که فعلن ساخت‌وساز در تهران را پرسودتر از سایر فعالیت‌های اقتصادی تشخیص داده‌اند.

2) طلا در مسیر بازگشت قیمت.

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=232274

یک‌روز پس از عبور سریع طلا از قله 1400 دلار برای هر اونس، دیروز قیمت جهانی طلا مجددن در مسیر سراشیبی قرار گرفته و به مرز 1400 دلار بازگشت.


 


مرتضا خسروی (هیچ) / رادیو کوچه


 


آن‌چه در این بخش می‌آید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

رویا صحرایی

منبع: مدرسه فمینیستی

آمده‌ام تا تو را با خود به مهمانی ببرم. دستت را به من بده، با من بیا. نترس من یک زنم از جنس تو گناهی نیست، جرمی یا حرامی. بیا با هم به مهمانی کاغذهای کهنه و میرای تاریخ برویم. تاریخی که حتا مردانمان برایمان دیگرگونه نوشته‌اند. می‌دانم که هیچ‌گاه مجال این مهمانی‌ها را نداشته‌ای شاید. کتاب دعایت؟ چرا که نه؟

آن‌را هم با خود بیاور هر چند می‌دانم که حوصله‌ات زمان را در این هم‌راهی کوتاه می‌کند. باشد قول می‌دهم، از او هیچ نمی‌گویم، می‌دانی راستش را بخواهی باورم اینست که نباید از او زیاد بدانی، چرا که حس برزگی‌اش دیگرگونه به تو منتقل خواهد شد و قطعن به اشتباه خواهی اندیشید که پس تو هم انسان برزگی هستی که زندان بانی او را به تو سپرده‌اند. پس بیا از همین آغاز، راهی نرویم که به اشتباه بیفتی. من از او هیچ نمی‌گویم.

بیا با هم به دورانی برویم که نه دوربینی بود و نه عکسی و نه ماهواره‌ای که به یمن آن چنان دنیای مجازی وسیع، قدرتمند و گیج کننده‌ای برای انسان فراهم آورد که اگر روزی من یا تو یا هر کس دیگر به هر دلیلی به یکی از موتورهای جستجوی آن سر بزنیم رد پایمان را تا همیشه در خود نگه می‌دارد حتا روزی که نباشیم، تا ابد.

می‌دانی حتا در لابه‌لای تاریخ کاغذی انسان که انتظار پوسیدگی و نابودی از آن می‌رود، تاریخی که حتا مردانمان برایمان دیگرگونه نوشته‌اند، هستند کسانی که هیچ‌گاه در لابه‌لای آن گم نشده‌اند، درست مثل رد پای ما در موتورهای جستجوی دنیای مدرن.

تاب بیاور، هنوز خورشید در آسمان است و زمان خواند دعای امروزت قضا نشده. با من کمی دیگر بمان.

به استناد حتا چند برگ کوتاه به قد حوصله‌ات از میزبان‌مان، تاریخ، بگویم که همواره کسی خواهد بود که فرق برگ لایحه و کاغذ باطله را می‌داند. کسی که زمانی که به اجبار قانون باید به او قلم بدهی، هر آن‌چه را که خود می‌خواهد و برای هر کسی که خودش بخواهد می‌نویسد. کسی که حس عمیق آزادی، روحش را از لا‌به‌لای دیوارهای بلند سیمانی زندان به پرواز در می‌آورد و تو را مستاصل به تماشا وا می‌دارد با امیدی واهی که ای کاش می‌شد روحش را هم در سلول انفرای زندانی کرد. سلول‌هایی که صدای به هم خوردن کلیدهایش هنگامی که در راهرو زندان قدم می‌زنی گویی نغمه‌ای از بهشت را برایت می‌سرایند.

به یقین بگویمت که علارغم ایمان بزرگت و هویت دین خوی بهشت پسندنت، حتا هنگامی که به تمامی در لابه‌لای کتاب دعایت غرق می‌شوی همواره کسی خواهد بود که به تو حس عمیق ناامنی منتقل کند، کسی از جنس کسانی که در لا‌به‌لای کاغذهای میرای تاریخ هیچ‌گاه گم نشده‌اند. همواره کسی خواهد بود… همواره


 


خبر / رادیو کوچه

روز سه‌شنبه، ماموران اداره اطلاعات استان لرستان اقدام به بازداشت چند تن از دراویش نعمت‌الهی گنابادی شهرستان پل‌دختر از توابع این استان کرده‌اند.

به گزارش سایت مجذوبان نور، نیروهای امنیتی در روز سه‌شنبه 18 آبان با مراجعه به منزل عبدالرضا دایمی از برگزارکنندگان جلسه‌های دراویش در پل دختر، او را بازداشت و اقدام به  توقیف و ضبط شماری از وسایل شخصی  وی‌ کردند.

هم‌زمان با بازداشت عبدالرضا دایمی،  سه نفر دیگر از دراویش با نام‌های رضا قوامی،  رحیم فرجی و نعمت حیدری در محل کار خود،  دستگیر شدند.

در روز چهارشنبه این 4 درویش به اداره اطلاعات خرم‌آباد منتقل شدند.

یادآور می شود دستگیری دراویش پل دختر با سومین سال‌گرد حمله نیروهای امنیتی و لباس شخصی به حسینیه بروجرد و تخریب آن مصادف شده است .


 


مهم‌ترین عنوان‌های رسانه‌های امروز مالزی:

خبرگزاری برناما

  • شورای مشورتی اقتصادی Apec خواستار اقدامات بیش‌تری برای کمک‌های مالی به مشاغل کوچک و متوسط شد.
  • عبدالعزیز نماینده جدید گالاس سوگند یاد کرد.
  • وزیر گردش‌گری مالزی می‌گوید که نمایش‌گاه بین‌المللی کفش رکورد سودرسانی 5 میلیون رینگیتی را شکسته است.
  • 5 عضو دسته خراب‌کاران خرس‌های بزرگ دستگیر شدند.
  • نخستین نماینده مالزی در گردش‌گری غذا معرفی شد.
  • اتحادیه چینی‌تباران پیشنهاد مناقصه در مورد شرکت  Pan Malaysian Pools را رد کرد.
  • عضو سابق حزب مردم می‌گوید که انوار ابراهیم باید از حزب خارج شود.
  • نشستApec  کنکاشی بر مسایل آسیا و اقیانوسیه.
  • شرکت Tejari  پیشنهاد بالا بردن سهام تا میزان 100 میلیون رینگیت را داد.
  • سیستم مالی جهان باید کم‌تر وابسته به دلار باشد.
  • رییس‌جمهوری آفریقای جنوبی برای شرکت در کنفرانس G20 به کره‌جنوبی رفت.
  • محمود عباس خواستار تشکیل شورای امنیت سازمان ملل در مورد شهرک‌سازی‌ها شد.

روزنامه استار

  • مناطق شمالی و سواحل شرقی آماده باران‌های موسمی واقعی می‌شوند.
  • 10 درصد از کل شرکت‌کنندگان در آزمون UPSR حائز نمره A شده‌اند.
  • کم‌شدن آب رودخانه رجنگ به خاطر آب‌گیری سد باکون موجب کم‌شدن گردش‌گری در آن منطقه شد.
  • مالزی پیش‌رفت‌های Apec را در کنفرانس ژاپن دنبال می‌کند.
  • مالزی برای کسب موفقیت در المپیادهای دانش‌آموزی مربوط به کشورهای عضو آسه‌آن در جاکارتا مصمم است.
  • پروتون از پروژه خودروهای Inspira خبر می‌دهد.
  • مشکلات بیش‌تری پیش روی حزب مردم جوهور است.
  • مشکلات خدمات‌رسانی شرکت KTMB که در دو روز پیش در بخش جنوبی پایتخت به وجود آمده بود، به‌طور کامل برطرف شد.
  • وزارت بهداشت در مورد نوآوری‌ها تحقیقی را بر روی بیمارستان‌های دولتی و موسسات مطالعات پزشکی انجام می‌دهد.
  • وزیر گردش‌گری مالزی: «گردش‌گری طبیعی نیاز به افرادی دارد که بتوانند در مورد جاذبه‌های گردش‌گری صحبت‌هایی بیان کنند و از آن موضوع تعریف نمایند.»
  • محموله 200،000 رینگیتی سیگار قاچاق کشف شد.
  • بمبی که ماه گذشته در هواپیمای باری انگلیسی کشف شد ممکن بود در سواحل شرقی آمریکا منفجر شود.
  • اوباما خواستار روابط بهتری با جوامع اسلامی شد.
  • بحران هشت ماهه نخست‌وزیری و مشارکت در دولت در کشور عراق به پایان رسید.

روزنامه نیو استریت تایمز

  • پیش‌بینی سیل بیش‌تری برای ایالت کداه می‌شود.
  • روز دوشنبه توریسم مالزی فروش پایان سال خورد برای اولین بار در بازارهای انگلیسی عرضه می‌کند.
  • بانک مرکزی مالزی اعلام کرد که نرخ بهره بانکی را تغییر نخواهد داد.
  • مهمانی 65،000 رینگیتی شهردار پتلینگ جایا اعتراضات را برانگیخت.

روزنامه مالایی میل

  • طرح ادغام شرکت‌های پروتون و پرودا تقریبن به پایان رسیده است.
  • آتش فشان مراپی هم‌چنان گازهای داغ متصاعد می‌کند.
  • مدرسه 100 ساله مکان جدیدی پیدا می‌کند.

 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته