
یسنا یاوری / رادیو کوچه
اسکناس صد تومنی به اندازهای مچاله، کثیف و پاره است که روم نمیشه بدم به راننده تاکسی. میگردم گوشه کنارای کیفم بلکه پول خوردی چیزی پیدا کنم ولی نیست. یه دویست تومنی با همون صدی پاره پوره رو میدم به راننده.
پول و که میگیره یه نگاهی به من میندازه و میگه: «اشکالی نداره مردم پولا رو خوب نگه نمیدارن. شما هم از کسی گرفتی دیگه.»
نمیزارم حرفش تموم بشه میگم: «مردم به خودشون رحم نمیکنن، خودشون و خوب نگه نمیدارن چه برسه به پولا.»
بر میگرده و نگام میکنه: «شما مسافر این خط نیستین نه؟ مشخصه» احساس فرهیختگی بهم دست میده.
جواب میدم: «چرا تازه اومدم این محله .»
سرش و به نشونه تاسف تکون میده: «چه اشتباهی کردین. اینجام جا بود؟ من خودم خانم بچه این محلم… فرار کردم رفتم ستارخان. اینجا خیلی درب و داغون… اونم شما با این سرو وضع… بالاخره…. از کجا اومدین حالا؟»
حسم عجیب بود. من آدمی نیستم که معمولن حوصله حرف زدن آنچنانی توی تاکسی رو داشته باشم. ولی جواب دادم. شاید چون مسافر دیگهای توی ماشین نبود. گفتم: «گیشا.. قبلن گیشا زندگی میکردم. مستاجر بودم ولی اینجا خونه خریدم.»
راننده باز بر میگرده عقب من و نگاه میکنه و محکم میزنه پشت دستش: «ای داد بیداد… گیشا، اینجا … چرا این کار و کردی خانم، آدم اجارهنشین باشه خیلی بهتره تا تو این محله داغون زندگی کنه.»
.. دوماه پیش دوستم از کانادا اومده بود ایران. یه ماهی خونه من بود تا حالا ایران و ندیده بود. با دلخوری رفت. نه از دست من. از وضع فرهنگی مملکت. میگفت ایران شده یه فاحشه خونه بزرگ. میگفت مراودات اجتماعی شما ایرانیا، (آخه شرم داشت بگه ما ایرانیا) پر از هرزگیه. داشتم با خودم فکر میکردم که من الان از نظر اون دوستم هرزهام یا نه؟…اصلن هرزه یعنی چی؟ فرهنگای مختلف روی یه سری چیزا هیچ توافقی ندارن. من هرزهام؟ هرکی با راننده تاکسی حرف بزنه هرزهاس؟ هیچ حسی نداشتم. …

راننده پشت ترافیک نگه داشت. خیابونای این محله باریکن. همیشه ترافیک. دو تا دختر نوجوون سر چاررا وایساده بودن. یه پیکان درب و داغون براشون نگه داشت. راننده پسر جوون بود. نمیدونم چی گفت بهشون که شروع به فحاشی کردن. ماشینه شیشه رو داد بالا و حتمن توی دلش کلی نفرین کرد که چرا از ترافیک نمیتونه فرار کنه. فرار از بارون فحشایی که دوتا دختر نوجوون بلند، بلند توی خیابون بهش میدادن و اولین عکسالعمل راننده تاکسی که من توش بودم باز این بود که محکم بکوبه روی دستش: «ای داد بیداد. این فنچا رو نگا کن. واله فحشای اینا رو راننده کامیونا روشون نمیشه به هم بدن. بچه تو چند سالته این قدر سلیتهای…»
ترافیک روون شد. ماشین را افتاد. راننده ضبطش و روشن کرد. صدای شلوغی و همهمه بیرون زیاد بود. مرضیه گذاشته بود. و با دست روی فرمون ضرب گرفته بود و گاهی تکرار میکرد. خم میشه و از توی داشبورد یه پلاستیک و بیرون میآره. کارت قهرمانی کشتیش و نشونم میده.
قهرمان … چه واژه غریبی. گوشاش و نشونم میده که: «عجب شما متوجه نشدی، همه از روی گوشامون متوجه میشن خانم… من زندگیم خیلی بالا پایین داشته.. .»
حواسم به زانتیای بغلیه که دو تا پیرمرد دو تا دختر نوجوون و سوار کردن و مثل باد از کنارمون رد میشن. ترافیم تموم شده. «ما خیلی خودمون و اون موقعها خانم درگیر میکردیم. چه میدونم مثلن تو باشگاه. خدا رو سر شاهد میدونی ما چند تا خونواده رو نون میدادیم. نه من، کلن بچههای این تریپی بودن. حال میکردیم. خدا رو سر شاهد سه نصفه شب خواهر همین رفیقمون، تو همین محله تو کوچه جعفر، الان گذاشتنش شهید جعفری، بیدلیلها اصلن ما نداشتیم تو این کوچه همچین نامی، اره نصف شب از دانشگاه میومد، از شهرستان، وا میسادیم تا بره ته همین کوچه (با دست به کوچه اشاره میکنه) یه سال تموم خدا رو سر شاهد خودشم نمیدونست ما رفیقای داداششیم. ننش پیر بود. اون زمون دانشگاه قبول شد جعفر نمیخواست بزاره بره. از این دانشگاهای معلما. ننه ما بهش گفت جعفر بزار خواهرت معلم شه… چارتا بچه زیر دست و بالش آدم شن. به خدا … عجب روزایی بود. خرج دانشگای خواهرش و بچههای باشگاه میدادن. گفتین گیشا؟»
حواسم زیاد به حرفاش نبود. پشت چراغ بودیم و زانتیا با دو تا دختر نوجوون باز کنارمون بودن: «آره گیشا، الانم باشگا دارین شما؟»
اشاره میکنه به زانتیا: «دو تا جغله هان ها… آدم پیاده شه این دیوا رو بگیر زیر بار مشت و لگد؟ ببین سن و سالشون جای بابا بزرگشونن… نه خانم مگه دیوانهام؟ من بچم بخواد بره باشگاه سرش و میبرم. یکی از بچههام… خدا اگر برادر داری حفظش کنه … همین هم سن و سال خودت… میرفت بدنسازی. بعد یه مدت دیگه نرفت. هی ما پیشو گرفتیم دیدیم بله رییس باشگاه شیشه فروش بوده. مواد میفروخته به بچههای مردم. گفتیم پی شکایتش و بگیریم پسرم… خدا اگر برادر داری برات نگه داره… گفت نه بابا اینا کت و کلفتن. پدرت و در میارن ولش کن …»
به راننده میگم صدای ضبط و بیشتر کنه. شیشه ماشین و میدم بالا و چشمم و میبندم. سرم درد میکنه. داداشم باشگاه میره. نگرانش میشم. دلهره دارم. از راننده اسمش و میپرسم و اونم میگه. طلای بازیای آسیایی، جهانی. خودش فهمیده تعجب کردم. میگه روزگار دیگه خانم. البته خدا رو شکر ما مثل خیلی از ورزشکارا نیفتادیم تو خط مواد و اعتیاد و ببخشید خانمبازی و این چیزا. سرمون بالاس جلو زن و بچمون. همین جعفر … شما که نمیشناسی بزار بگم. انقلاب که شد باباش شهید شد. انقلابیم نبودن. جو گرفت همه رو. بعد مرگ باباش مجاهد بود باباش… خدا میدونه مام شنیدیم مجاهد بوده. خدا رو سر شاهد اینقدر اینا با آبرو بودن. الان نیستن رفتن یه بیس سال پیش از این محله. خودش معتاد شد. خواهرش طلاق گرفت، شوور خواهره معتادش کرد …
ای تف به این دنیا جعفر یلی بودها خانم. به ناموسم قسم، خدا رو سر شاهد جبروتش میگرفتت. نفس نمیکشید تو این محل کسی. بخوان مردمآزاری کنن و چه میدونم دنبال ناموس مردم بیفتن؟ مگه کسی جرات داشت. همین جغلهها رو میبینی اگه جنازه جعفرم بود الان خون این دو تا بیناموس و ریخته بود. آخه یه بچه سیزده چارده ساله چی میفهمه ؟… ای داد بیداد.»
سر درد گرفتم. زانتیا به سرعت از کنارمون سبقت میگیره و میره توی کوچه. به راننده میگم نگه داره. میخنده که: «این دو تا جغلهها هم کوچتونن که آبجی. میشناسیشون؟»
هیچ جوابی ندارم که بدم. گیشا، محله جدید. باشگاه. دوستم. کانادا. کشتی، قهرمانی، شیشه، مواد کلم پر از کلمه است… .
سارا / واحد ترجمه / رادیو کوچه
1. لندن: کم کردن هزینهها و بودجهها
در حالیکه بریتانیا با بزرگترین کمبود بودجهی اروپا روبرو است، دولت این کشور اعلام کردهاست که یک سری از مخارج را در چهار سال آینده کم میکند. «جرج ازبورن» (George Osborne) وزیر دارایی این کشور اعلام کرد که بریتانیا با سختی روبهرو میشود. اما منتقدان میگویند که کم کردن مخارج سختگیری بیش از حد است و ساختار اجتماعی کشور را تهدید میکند. نزدیک به نیم میلیون از شغلهای بخش دولتی تعطیل خواهند شد و مخارج وزارتخانههای دولتی تا میانگین19درصد کاهش مییابد. حتا کاخ «باکینگهام»(Buckingham) هم با کمکردن بودجهی سلطنتی موافقت کردهاست. موسسهی انگلیسی «بیبیسی» (BBC) هم با بودجهی کمتری باید به کار ادامه دهد. نمونهای از کم کردن بودجهها: وزارت دفاع 8 درصد، مسکن با هزینهی مناسب 60 درصد، در بخش محیط زیست 29 درصد، در بخش هنر 30 درصد.
2. پکن: رییسجمهوری بعدی چین
در هجدهم اکتبر حزب کمونیست چین «زی جینپینگ» (Xi Jinping) را به یک مقام بالای نظامی منصوب کرد. بنابراین امکان رییسجمهوری شدن برای «زی جینپینگ» (Xi Jinping) بعد از «هو جینتائو» (Hu Jintao) در سال 2013 قویتر شد. کارشناسان میگویند تقویت کردن قدرت و اعتبار نظامی «زی جینپینگ» (Xi Jinping) آخرین مرحله برای موفقیت در بهدست آوردن رییسجمهوری است. «زی» المپیک 2008 «پکن» (Beijing) را سازماندهی کرد. او نرخ رشد اقتصاد مبتنی بر بازار را حمایت کرد ولی در مورد طرح اصلاحات سیاسی محافظهکار بود.
3. واشینگتن: جدال بر سر قانون «نپرس و نگو» ادامه دارد
در روز بیستم اکتبر، یک روز پس از اینکه پنتاگون اعلام کرد که از این پس زنان و مردان همجنسباز ارتشی میتوانند در مکانهای عمومی خدمت کنند، دولت فدرال از دادگاه خواست که لغو این قانون عقب بیفتد و اجرای این قانون به صورت موقت ادامه پیدا کند.

این در صورتی است که قاضی «ویرجینیا فیلیپس» (Virginia Phillips) در 12 اکتبر دستور کتبی لغو این قانون را صادر کرده بود. دولت «اوباما» لغو این قانون را حمایت میکند ولی موافق عقب افتادن زمان لغو این قانون است. چرا که میگوید لغو این قانون باید از طریق مجلس صورت گیرد.
4. افغانستان: صحبت با طالبان
در پانزدهم اکتبر، جنرال «دیوید پتریوس» (David Petraeus) فرماندهی نیروهای ناتو و ارتش آمریکا در افغانستان گفت که نیروهای ائتلافی به رهبران طالبان کمک کردند تا از مخفیگاهشان در پاکستان به کابل سفر و با دولت افغانستان گفتوگو کنند. پس از چند روز «نیویورک تایمز» از مذاکرات سطح بالایی گزارش داد. بر اساس این گزارش اعضای طالبان از شهر مرزی «کویته» (Quetta) در پاکستان و همچنین از «القائده» (al-Qaeda) به شبکهی «حقانی» (Haqqani) پیوستند. این در حالی است که رهبر ارشد طالبان یعنی «مولا محمد عمر» (Mullah Muhammad Omar) در این ماجرا نبودهاست.
5. ایران: دیدار نخستوزیر عراق با سران ایران
در هجدهم اکتبر «نوری المالکی» (Nouri al-Maliki) نخستوزیر عراق با سران ایران از جمله «محمود احمدینژاد» ملاقات کرد و حمایت مردم را برای دوباره نخستوزیر شدن به دست آورد. نخستوزیر عراق همچنین با «مقتدا الصدر» (Muqtada al-Sadr) (مخالف قبلی و همپیمان فعلی) ملاقات کرد. ایران به عنوان یک کشور شیعه تاثیر زیادی بر روی جمعیت شیعهی عراق دارد. اکنون آمریکا با دولت عراق که با ایران رابطهای دوستانه دارد روبهرو است. در حال حاضر امور سیاسی عراق در حال سکون است چرا که حزب «نوری المالکی» (Nouri al-Maliki) در انتخابات ماه مارس نتوانست اکثریت آرا مجلس را به دست آورد.
6. روسیه: حمله در چچن
سه نظامی که به عنوان بادیگارد نمایندگان مجلس «چچن» (Chechnya) گمارده شده بودند، با تاکسی خود را به مجلس رساندند. با چند انفجار و تیراندازی قبل از کشته شدن، دست کم 4 نفر از مردم را کشتند. این حمله ثبات «چچن» را زیر سوال برد. «چچن» در حال حاضر تحت حکومت «رمضان کادیروف» (Ramzan Kadyrov)» است. همچنین در شمال قفقاز، ایالت «اینگوش» (Ingushetia) و «داغستان» (Dagestan) افزایش فعالیتهای نظامی دیده میشود.
7. پاکستان: صدها نفر در کراچی کشته شدند
در بیستم اکتبر، شهر کراچی به علت خشونتها و اغتشاشهای نژادی تعطیل بود. دو حزب سیاسی مخالف، این آشوبها را برای پنج روز متوالی به راه انداختند. در این اغتشاشات 350 نفر کشته شدند.
8. لاهه(دنهاخ): محاکمهی رهبر سابق کنگویی
دادگاه جنایی بینالمللی اعلام کرد که محاکمهی نایب رییسجمهوری سابق کنگو «جین پیر بمبا» (Jean Pierre Bemba) به جرم جنایات جنگی ادامه دارد. او متهم به رهبری یک گروه آشوبطلب در همسایگی جمهوری آفریقای مرکزی در سال 2003-2002 بوده که جرم آنها حمله، شکنجه، تجاوز و قتلعام مردم است.
9. آلمان: تلاش برای یکپارچه شدن
زمانی که «آنجلا مرکل» (Angela Merkel) صدراعظم آلمان در 16 اکتبر اعلام کرد که تلاش برای ساختن جامعهی چند ملیتی شکست خورد، در واقع او از افزایش مهاجرت به کشورش و اروپا ابراز ناامیدی کرد. اخیرن در یک رایگیری مشخص شدهاست گه 30 درصد از مردم آلمان احساس میکنند که فرهنگ و ملیتشان توسط مهاجران و خارجیها به تاراج رفتهاست. «مرکل» گفت که تعداد زیادی از شهروندان خارجی که بیشتر آنها مسلمانانی از ترکیه و دنیای عرب هستند زبان محلی را یاد نمیگیرند و خود را با قوانین فرهنگی آلمان هماهنگ نمیکنند. آمار جمعیت مسلمان در اروپا این گونه است: فرانسه 3.6 میلیون(5.7 درصد)، آلمان 4.1 میلیون(5 درصد)، هلند 0.9 میلیون(5.5 درصد)، انگلیس 2.9 میلیون(4.6 درصد).
10. چین: سانحهی مهلک در معدن
پس از حادثهی معدن در شیلی و نجات 33 معدنچی، در 16 اکتبر در نتیجهی انفجار و نشت گاز در معدن زغال در چین (ایالت هنانHenan )، 37 کارگر معدن کشته شدند. در آگوست 2008 در همین معدن به علت انفجار 23 نفر از بین رفتند. پایین بودن درجهی ایمنی معادن، چین را به یکی از کشندهترین و مصیبتآمیزترین معدنهای جهان تبدیل کردهاست. در سال 2009 بیشتر از 2600 نفر در حوادث مربوط به معدن کشته شدهاند.
11. فیجی: آنچه در فیجی گم شده است
همزمان با برپا کردن جشن چهلمین سالگرد استقلال فیجی از انگلیس، دولت فیجی اعلام کرد که مدارک آزادی این کشور گم شده است. در سال 1970 حکم استقلال فیجی توسط «پرینس چارلز» (Prince Charles) به دولت فیجی اهدا شد. اما در سال 2005 این حکم گم شد. مقامات همهی فایلها و دفاتر دولتی را جستوجو کردند ولی اثری از حکم پیدا نشد. انگلیس موافقت کرده است که فتوکپی حکم را برای فیجی بفرستد.
برگرفته از مجلهی تایم
مهشب تاجیک / رادیو کوچه
برای ناطق کردن فیلمهای صامت، دوبلاژ اختراع شد. اولین کشور که در این راه پیشگام شد، فرانسه بود و سپس ایتالیا و انگلستان بودند که از هنر دوبلاژ برای فیلمهایشان استفاده کردند. بعدها تلاش برای دوبله فیلمهای خارجی صورت گرفت. اما در کشورهایی مانند ایتالیا به علت تعدد لهجههای مختلف، فیلمهای داخلی نیز باید دوبله میشدند. علاوه بر این علت، ایتالیاییها عاشق دوبله بودند و حتا فیلمساز معروف «فلینی» تحت هیچ شرایطی دوست نداشت از صدای سرصحنه استفاده کند. او معتقد بود صداها در دوبله خیلی بهتر حس و نقشهای واقعی را به بیننده منتقل میکنند. همین امر باعث پیشرفت دوبله در این کشور شد. بخشی از بهترین فیلمهای اولیه دوبله شده به فارسی، در این کشور تهیه میشد.
ردپای هنر دوبلاژ ایران را میتوان از ابتدای دههی 1310 دنبال کرد. آغاز این امر به سال 1309 و ورود نخستین فیلم ناطق به ایران برمیگردد. در این سال با افتتاح سینما «پالاس» در ایران، این پدیدهی جدید پس از این که سه سال از ناطقشدن سینما در ایران میگذشت، وارد ایران و در همه نقاط دنیا با استقبال زیاد علاقهمندان روبهرو شد. در این زمان سالنهای سینما برای فهم موضوع فیلمها از وجود یک نفر مترجم استفاده میکردند که هنگام نمایش، قصه فیلم را با صدای بلند برای تماشاگران تعریف میکرد. ولی دوبله به معنای واقعی آن حدود پانزده سال پس از آغاز دوبلاژ در دنیا، در سال ۱۳۲۵ به ایران رسید.
گرچه همه کارهای فنی آن در کشورهای دیگر انجام میشد اما در روز پنجشنبه، ۵ اردیبهشت سال ۱۳۲۵ایرانیان شاهد اولین فیلم فرانسوی دوبله شده به فارسی به نام «دختر فراری» در سینما کریستال بودند. گرچه قبل از آن، در اوایل دههی ۱۳۲۰ و در جریان جنگ جهانی دوم، مردم اخبار جنگی را با توضیح فارسی میدیدند اما دیدن فیلمهای سینمایی خارجی آن هم به زبان پارسی امری اعجابانگیز و خارقالعاده بود. در ضمن تا قبل ازاین زمان، همهی فیلمها به زبان اصلی با میاننویس فارسی به نمایش درمیآمد. صحنههای مختلف فیلم را میبریدند، ترجمهی صحنهها را روی کاغذی می نوشتند، از نوشته فیلمبرداری میکردند و پس از پخش فیلم، وسط صحنههای آن نوشتهها را پخش میکردند.

نمایش فیلم «دختر فراری» با استقبال بسیارخوب مردم روبهرو شده بود. این کار به دست دکتر «اسماعیلکوشان» انجام شد. در حقیقت او بانی دوبلهی اولین فیلم خارجی به فارسی بود. دکتر کوشان پس از پایان تحصیلاتش در رشته اقتصاد درآلمان، رشته تازهای را برای ادامهی تحصیل پیدا میکند و به لحاظ جاذبهای که سینما برایش داشت، در رشته ارتباط جمعی که شامل روزنامه، رادیو و سینما میشد، ادامه تحصیل میدهد. پس از مدتی، قصد برگشت به ایران را میکند که به علت پارهای از مسایل مانند جنگ مجبور میشود مدتی را در استانبول اقامت کند. در طول اقامت اجباریاش، در آنجا بهطور جدی پیگیر کار دوبله میشود و طرح اولیه شرکت «میترا فیلم» را با مشارکت خودش، همسرش دیانا و «جهانگیر تفضلی» دانشجوی رشته حقوق در دانشگاه استانبول شکل میدهد. سپس با خرید دو فیلم فرانسوی و اسپانیولی کارش را آغاز میکند.
به کمک تفضلی برای انجام این کار برخی از دانشجویان علاقهمند جذب کار شدند. نام «دختر فراری» را خود کوشان برای فیلم فرانسوی انتخاب میکند، اما نام اصلی فیلم «نخستین وعدهی دیدار» محصول سال ۱۹۴۴ فرانسه بود. وی در آن زمان به سختی میتواند برای هنرپیشگان خارجی زن، زنی ایرانی را بیابد زیرا کمتر بانوی ایرانی حاضر میشد که به جای ستارههای این فیلمها حرف بزند. اما سرانجام «نوریه قوانلو» به جای هنرپیشهی فرانسوی «دانیلداریو» حرف میزند و بقیه نقشهای زن را دختران یا زنان ترک یا یونانی دوبله کردند که کاری بس مشکل بود، زیرا باید زبان فارسی را تا حدودی به آنها آموزش میداد، تمرین میکرد و بالاخره ضبط بر روی فیلم بود.
پس از جمهوریاسلامی، دوبلاژ فیلمهای خارجی تبدیل به یک ابزار سیاسی مذهبی برای سانسور فیلمها شد که بهطور آگاهانه بهکار گرفته میشد تا صحنههایی را که از نظر آنان غیراخلاقی بود لاپوشانی کنند
در سال 1328 عطااله زاهد به همراه برادران «ضیاالواعظین»، «شیرازی»، «خانی»، «مغازهای» و «سعید غیاثی»، استودیو «آریافیلم» را تاسیس و فیلم «آهنگشهرزاد» را دوبله کردند که نسبت به کارهای پیشین به مراتب حرفهایتر و قابل قبولتر بود. پس از آن استودیوی «میترافیلم» کوشان در سال ۱۹۴۸ اولین فیلم ناطق ساخت داخل ایران را به نمایش گذاشت. این فیلم که «توفان زندگی» نام داشت تهیهکننده، فیلمبردار، و ویراستارش خود کوشان و کارگردان آن «محمدعلی دریابیگی» بود که دورهی تاتر و سینما را در آلمان دیده بود. کوشان بر بسیاری از مشکلات تولیدی، تکنیکی، و پرسنلی فایق شد و با شیوهای صنعتگرانه نه تنها این کارها بلکه بسیاری کارهای متفرقهی دیگر را برای دوبلهی این فیلمها انجام میداد.
تا آخر سالهای ۱۹۵۰ بازیگران ایرانی صدای خودشان را در مرحلهی پس از تولید دوبله میکردند اما از سالهای 1960 به بعد با پیدایش روش تولید مختلط این کار را ترک کردند و تولید صدای خود را به دوبلورهای حرفهای سپردند. این هنرمندان صدا بر تصویر، متخصص، همهفنحریف و پرکار بودند. بعضی از آنها در دوبله صدای بازیگران خارجی و داخلی معینی تخصص داشتند، در حالی که بعضی دیگرشان بسیاری از صداهای مختلف را دوبله میکردند. آنان در ادامهی کار دیلماجهای پای پرده اغلب با گذاشتن گفتههایی به زبان فارسی در دهان بازیگران خارجی، آنان را بومی میکردند. این موضوع به خصوص در مورد فیلمهای کمدی و کاراکترهای قوی، ازقبیل کابویها، آدمهای خشن، خلافکارها، و قهرمانان مرد و زن رمانتیک صدق میکرد.

کیفیت فنی نسخههای دوبلهشده و نیز دخالتهای خودسرانهی زیاد واردکنندگان، توزیعکنندگان، نمایشدهندگان، ماموران سانسور دولتی و دوبلورها در نسخههای اصلی، مشکلاتی بودند که گریبان دوبله، این هنر عظیم را گرفتند. بسیاری از مشکلات فنی به تدریج از میان رفتند، اما برخی از مشکلات زیبایی شناختی و ایدئولوژیکی شدت یافتند و منجر به پیدایش بوطیقاها و خطمشیهای سیاسی چندی شدند. تا دههی 1970 توزیعکنندگان و واردکنندگان فیلمهای سینمایی استودیوهای دوبلهای را راه میانداختند که تراک موسیقی و افکتهای صوتی را جدا از تراک دیالوگ تهیه میکردند تا دوبلورها بهطور صرف برروی دوبلهی دیالوگ خود تمرکز داشته باشند و فیلمهای دوبلهشده موزیک اصلی و افکتهای صوتی خود را حفظ کنند. درواقع، این هنرمندان صدا بسیار کارآمد و پرکار بودند و بهترین آنها در دوبلهی صداهای چندین بازیگر خارجی تخصص پیدا میکرد. درنتیجهی موفقیت آنها، تعداد فیلمهای دوبلهشدهای که در ایران به نمایش درمیآمد به سرعت فزونی گرفت.
پس از جمهوریاسلامی، دوبلاژ فیلمهای خارجی تبدیل به یک ابزار سیاسی مذهبی برای سانسور فیلمها شد که بهطور آگاهانه بهکار گرفته میشد تا صحنههایی را که از نظر آنان غیراخلاقی بود لاپوشانی کنند. محتوای غیراخلاقی غربی یا خطمشی نادرست سیاسی این صحنهها تغییر داده یا حذف میشد که خط داستانی، رابطهی شخصیتها، و خطمشی سیاسی تازهای را بهوجود میآورد. بهطور مثال، از طریق دوبلاژ و برش، روابط جنسی زنان و مردانی که در فیلمهای خارجی با هم زن و شوهر نبودند و در ایران اسلامی غیرقانونی محسوب میشود، به روابط فامیلی یا دوستانه تغییر مییافت. بهطور شفاهی، عاشق و معشوقها، خواهر و برادر یا دوست خوانده میشدند و برای اجتناب از تابوی روابط جنسی با محارم تصویرهایی را که از این روابط القا میکردند با برش حذف میکردند.
این گونه تغییرات برای کل فیلم عواقبی اساسی داشت که تغییرات فراوان دیگری را نیز ایجاب میکرد تا داستان بیخلل و منسجم شود. بدون آن دستکاریهای نهایی در سراسر فیلم، قابل فهم بودن آن از میان میرفت، که در بسیاری موارد در اوایل جمهوری اسلامی چنین میشد. استراتژیهای مشابهی نیز بهکار میرفت تا در فیلمها تغییر ایجاد کنند و آنها را از نظر سیاسی به دلخواه خود دستکاری کنند. دوبله، به خاطر امکانات گستردهاش میدان بزرگی را برای مطالعه بهدست میدهد. بسیاری از صداهای ماندگار ایران به دیار باقی شتافتند، هنوز هم این هنر در ایران بسیار قدرتمند است ولی ابزاری شده است برای بازی با فهم مردم از این رو هر روز تعداد بیشتری از بزرگان این صنعت به سمت خانههایشان میروند و خانهنشین میشوند.
سروش / رادیو کوچه
در حالی که کارشناسان مسایل اجتماعی از بروز مشکلات و ناهماهنگیها در خصوص طرح کاهش جمعیتی تهران که به تصویب هیت دولت رسیده است خبر میدهند، روز گذشته «لطفاله فروزنده»، معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری خاطرنشان کرد که تا 4 ماه آینده بیش از چهل درصد از کارمندان دولت از تهران خارج میشوند.
به گفتهی آقای فروزنده «یک تیم کارشناسی با وزارتخانهها در حال مذاکره است تا مشاغلی را که میشود از راه دور انجام داد، مشخص کند.»
طرح کاهش تمرکز جمعیتی تهران که از سال 86 در دولت نهم به تصویب رسید در دولت دهم و پس از انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری به صورت جدیتری پیگیری شد.
قرار گرفتن تهران در خط زلزله، کمبود آب، ترافیک شهری و ازدحام جمعیت برخی از دلایل مسوولان ارشد نظام برای خروج از تهران عنوان شده است.
چندی پیش محمود احمدینژاد با تاکید بر اینکه باید برنامه خروج از تهران را جدی گرفت، اظهار داشت تا پایان سال جاری 5 میلیون نفر باید از تهران خارج شوند.
رییس دولت ایران در جمع مدیران استان تهران ضمن اشاره به طرح خروج دولت از تهران با بیان اینکه مدیران باید باید برنامه انتقال موسسات و دستگاههای دولتی را از تهران جدی بگیرند تصریح کرد: «باید از کل استان تهران حداقل 5 میلیون نفر را منتقل کنیم و از شهر تهران نیز باید حدود 3 میلیون نفر بروند و این صحبتی که مطرح میشود کارشناسی شده و با حساب است.»
این در حالی است که وی مدتی قبل طی سخنانی گفته بود که زمین در جایی که مومن است نمیلرزد و نیازی به خروج تهرانیها نیست.
در حالی که محمود احمدینژاد و برخی از نمایندگان مجلس و رسانههای حامی دولت علت اجرای طرح کاهش جمعیت تهران را وقوع زلزله و یا دلایلی نظیر آن عنوان میکنند، اما آنچه که از شواهد امر بر میآید و همچنین اظهارات برخی مسوولان، به نظر میرسد که وجود طرفداران فراوان میرحسین موسوی نامزد معترض به نتیجه انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری از مهمترین دلایل این امر است.

لطفاله فروزنده، معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی طی سخنانی اذعان داشت که یکی از دلایل طرح دولت برای کاهش جمعیت تهران و انتقال برخی از مراکز مدیریتی از این شهر این است که دو میلیون نفر از تهرانیها در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، به میرحسین موسوی رای دادند.
وی افزود: «در فتنهی اخیر در استانها خبری نبود. نهایت اینکه در تهران دو میلیون نفر به آقای موسوی رای داده بودند که در مقابل ۴۰ میلیون هیچ است، اما هشت ماه کشور گرفتار بود.»
به نظر میرسد که اشارهی لطفاله فروزنده به حوادث پس از انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری باشد که میلیونها نفر معترض در اعتراض به نتیجه اعلام شده از سوی شورای نگهبان دست به تجمع مسالمتآمیز زدند. مسوولان ارشد نظام این تجمعات را فتنه 88 میخوانند.
در جریان این اعتراضات دستکم یکصد تن جان خود را از دست دادند و هزاران نفر بازداشت و با محکومیتهای سنگین در دادگاههای نمایشی روانه زندان شدند.
بر اساس آمار در حال حاضر جمعیت شهر تهران در حدود ۸ میلیون نفر است و با احتساب توابع آنکه استان تهران را تشکیل میدهد، به بیش از ۱۳ میلیون نفر میرسد.
موضوع جابهجایی کارمندان و همچنین انتقال آنها از تهران چالش جدی را میان هیت دولت و دستگاههای زیرمجموعه بهوجود آورده است. چندی پیش رییس دیوان عدالت اداری گفته بود طرح انتقال عجولانه کارکنان دولت از تهران شکست میخورد و کارمندان میتوانند از این اقدام دولت شکایت کنند.
به هر روی کارشناسان ضمن مخالفت با اجرای این طرح که از دهم آبان ماه سال جاری پس از سه سال وقفه صورت گرفته است از غیرتخصصی بودن اجرای آن سخن به میان آوردند.
آنها عقیده دارند که اجرای این طرح نه تنها باری از دوش کلان شهر تهران بر نمیدارد بلکه تبعات بسیاری را به دنبال خواهد داشت.
اکبر ترشیزاد / رادیو کوچه
پس از واقعه درگیری منجر به قتل در میدان کاج تهران واکنشهای متفاوتی از سوی مردم و مسوولان نسبت به این حادثه ابراز شد. شکی نیست که اینگونه وقایع ریشه در یکی از مشکلات امروز جامعهی ایران، یعنی خشونت و پرخاشگری دارد.
خشونت در افراد دارای دلایل فردی و اجتماعی فراوانی است که روانشناسان و جامعهشناسان در مورد تمامی آنها هم نظر نیستند. برخی از روان تحلیلگران همچون «آلفردآدلر» (Alfred Adler) ریشه تجاوزطلبی، خشونت و قدرتطلبی را در پدیده جبران (compensation) جستوجو میکنند. آدلر معتقد است احساس کهتری(inferiority feeling) ، خواه در قالب جسمی یا روانی و اجتماعی موجب میشود، که فرد درصدد جبران برآید و برای حصول برتر (superiority) تلاش کند. آدلر معتقد است هرگاه احساسات کهتری در فرد بهطور بیمارگونه تشدید شود، عقدهی کهتری بهوجود میآید. ریشهی چنین عقدهای را میتوان در پذیرش افراطی کودک یا طرد وی توسط والدین جستوجو کرد. به اعتقاد آدلر افراد نازپرورده در دوران بزرگسالی به افرادی مستبد و خودرای تبدیل و افرادی که در دوران کودکی طرد شدهاند، در بزرگسالی به دشمنان اجتماع مبدل میشوند و همواره تلاش میکنند، به انتقامجویی از دیگران دست بزنند. او معتقد است خشونت و خودکامگی در واقع نشانه جبران تشدید احساس کهتری است.
گروهی از صاحبنظران علوم رفتاری نظیر «فروید»( Sigismund Schlomo Freud) معتقدند که پرخاشگری رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. در واقع پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده میشود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا میکند. اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح برای مثال بهوسیلهی ورزش و بازی تخلیه شود، جنبه سازندگی خواهد داشت و در غیر این صورت به گونهای تخلیه میشود که مخرب خواهد بود و ممکن است اعمالی از قبیل قتل، ضرب و شتم ، تخریب و نظایر آن را در برداشته باشد.

شماری دیگر در مقابل ذاتی بودن پرخاشگری اعتقاد دارند که فکر ذاتی بودن این رفتار برای انسان خطرناک و مخرب است، زیرا چنین عقیدهای سبب میشود که پرخاشگری مانند میل به غذا یک واکنش اجتنابناپذیر تلقی شود، بنابراین انسان نمیتواند در کنترل یا کاهش آن نقشی داشته باشد. این گروه دلایل فراوانی ارایه میکنند تا نشان دهند که پرخاشگری نمیتواند ریشهی غریزی و ذاتی داشته باشد. برای مثال آنها میگویند که دشمنی ذاتی بین حیوانات وجود ندارد و آنچه ما در این مورد میبینیم آموزشهایی است که والدین این حیوانات به آنها دادهاند. دلیل دیگر که طرفداران ذاتیبودن خشونت ارایه میکنند، وجود کرومزوم اضافی است. اما آن را نمیتوان دلیلی بر ذاتیبودن پرخاشگری دانست. کروموزم اضافی سبب افزایش و درشتی اندام میشود، ولی چه بسا وجود اندام قوی و قد بلند از نظر اجتماعی خود یک امتیاز مثبت است و از سوی دیگر میتوان بهراحتی شماری از پرخاشگران را یافت که فاقد کروموزم اضافی هستند.
افزایش خشونت در کشورهای جهانسوم ریشهای عقبماندگی فرهنگی دارد
میتوان در کسب خشونت توسط انسان ریشههای مختلفی را در آموزش او در دوران کودکی و در اجتماع یافت. گروهی معتقدند که رفتار پرخاشگری ریشه در عدم فرصت یادگیری دارد، یعنی کودک به علت اینکه فرصت یادگیری نداشته و یک موجود ناپخته است، نمیداند که نسبت به یک محرک چگونه باید عمل کند. بنابراین ممکن است با پرخاشگری از خود واکنش نشان دهد. بدین سبب کودک باید به مرور یاد بگیرد، تا چگونه پاسخ محرکات را به صورت مناسب دهد.
داشتن الگوی مناسب در زندگی یکی از نیازهای انسان است. زیرا انسانها علاقهمند هستند که رفتار و کردار خود را مطابق با کسی که مورد علاقه خودشان است انطباق و چنین کسانی را راهنما و الگوی زندگی خود قرار دهند. بررسیهای انجام شده نشان میدهد که بیشتر کودکان پرخاشگر والدین خشن و متخاصمی داشتهاند. یعنی نه تنها کودک آنها از محبت لازم برخوردار نبوده، بلکه از الگوی پرخاشگری موجود در خانواده نیز تاثیر پذیرفته است. دیکتاتوری خانوادههایی که تابع اصول دیکتاتوری هستند بهطور معمول رشد فرزندانشان را محدود میکند. در این گونه خانوادها، یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است. بهطور معمول این نقش را پدر ایفا میکند. رفتار پرخاشگرانه توسط والدین و دیگر افراد خانواده سبب تقویت و تثبیت این رفتار میشود. در جوامعی همچون ایران که دارای فرهنگ مردسالارانه هستند، این خشونتها چشمگیرتر است.
تشویق رفتارهای پرخاشگرانه یکی دیگر از عوامل فراگیر شدن خشونت است. گاه با والدین یا مربیانی روبهرو میشویم که به بهانه آموزش دفاع از خود به کودکی میگویند «از کسی نخوری»، «توسری نخوری» و یا «کم نیاری»، که بهطور آشکار به جای نشاندادن رفتارهای منطقی در مقابل برخورد با موانع، فرد را به پرخاشگری بیمورد تشویق میکنند.

افزایش خشونت در کشورهای جهانسوم ریشهای عقبماندگی فرهنگی دارد. تنبیه کودک در خانه و محیط آموزشی میتواند باعث تقویت و تشدید خشونت در وجود او در بزرگسالی شود. برای مثال در فرهنگ ایران همیشه از خشونت به عنوان یکی از روشهای آموزشی یاد شده است که بهراحتی میتوان نمونههای فراوانی از آن را در ادبیات کلاسیک ما همچون «گلستانسعدی» یافت. رابطهی چوبمعلم و یادگیری از دیرباز در فرهنگ عامهی ما وجود داشته است.
با این وجود تمام این مسایل نباید فراموش کرد که شاید مهمترین عامل در ترویج و گستردگی خشونت در کشورهای عقبمانده، ریشههای اجتماعی آن است که به برخی از آنها اشاره میکنیم. «وقایع استرسزای» زندگی بهطور معناداری مرتبط با آغاز اختلال روانی و بروز خشونت هستند. زندگی در جوامعی که عوامل استرسزا همچون ناامنیاقتصادی، عدمامنیتاجتماعی، آلودگیهوا، ترافیک و بسیاری دیگر از ناهنجاریها در آن فراوانند، ریشهی پیدایش حجم بالایی از خشونت در میان مردم است.
«ناکامی» یکی دیگر از عوامل خشونت است. هنگامی که راهمان را سد کنند یا مانع رسیدن به آرزوهایمان شوند، پرخاشجو میشویم. در زندگی روزمره خودمان در جهت رسیدن به نوعی آرزو گام بر میداریم، رفتار ما هدفجویانه است. موقعی که چیزی ناگهان ما را از رسیدن به این هدف باز دارد، ممکن است در ابتدا و بهطور موقت گیج و یا دچار تردید شویم و در مورد راهها یا هدفهای جانشین شروع به اندیشیدن کنیم. ممکن است دچار پارهای از تردیدها شویم. صرف نظر از اینکه عملن کاری انجام بدهیم یا نه، تمایل به واکنش داریم. ما همچون گیاهانی هستیم که به سمت خورشید یا آب گرایش دارند. نمیتوانیم آرام در گوشهای بنشینیم. پای خود را مرتب به جلو و عقب پرتاب میکنیم و به این چیز و آن چیز لگد میزنیم یا با وولخوردن دیگران را عصبی میکنیم، زیرا در درون نیرویی ما را به دست زدن به این حرکتها وامیدارد.
ناکامی یکی دیگر از عوامل خشونت است
پرخاشگری در بعضی مواقع به علت «جنگ با دشمن خارجی از سوی حاکمان» در جامعه تقویت میشود. بدیهی است در چنین وضعیتی پرخاشگری با فراوانی بیشتری در افکار، تخیلات و اعمال افراد آن جامعه مشاهده میشود، چون جامعه به دلیل شرایط زمانی و مکانی خود پرورش آن را ضروری میداند.
«نوع و ساختار حکومت» نیز از دلایل دیگر فراگیرشدن خشونت است. در جوامع غیردموکراتیک مردم نیز یاد میگیرند تا به جای استفاده از روشهای جمعی و گفتوگو که کارکرد چندانی در پیشبرد کارها و نظرها در جامعه ندارد، از خشونت برای به کرسی نشاندن عقایدشان بهره بگیرند. ضعف و فساد دستگاه قضایی از دیگر عوامل بروز خشونت و پرخاشگری در جوامع است. هنگامیکه شهروندان یک جامعه از به نتیجه رسیدن شکایات خود در سیستم قضایی ناامید شوند، ممکن است بهطور شخصی وارد عمل شده و برای بازپسگیری حقوق از دسترفتهشان دست به اقدام بزنند. در طول تاریخ سیاسی این گونه کشورها برخی گروههای سیاسی مخالف و به اصطلاح اپوزیوسیون و بهطور عمده با گرایشات چپ نیز، همیشه از دامن زنندگان به بسط پرخاشگری و خشونت در جامعهاند. زیرا که در بسیاری از موارد از خشونت و ترور به عنوان یکی از روشهای به کرسی نشاندن افکارشان استفاده کردهاند.
به هر حال ادامهی مشکلات موجود و عدم ریشهیابی و برطرف کردن آنها میتواند به گستردگی خشونت روزافزون در جامعهی ما دامن بزند و کار را به جایی برساند که دیگر قابل مهار نباشد.
منابع:
هدایت نیا گنجی، فرجاله (1382) . خشونت در خانواده
اعزازی، شهلا. خشونت خانگی بازتاب ساختار جامعه
فرهنگ علوم رفتاری، علیاکبر شعارینژاد ، انتشارات امیرکبیر
آسیبشناسی زندگی روزمره، زیگموند فروید
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل و مدافع حقوق بشر در مصاحبهای ضمن عنوان کردن دلایل حضور خود در سازمان ملل، اظهار داشت: «علیرغم افزایش خشونت از سوی حکومت، مخالفت با دولت جمهوری اسلامی بیشتر شده است.»
وی از دلایل حضور خود در مجمع عمومی سازمان ملل به وخیمتر شدن وضعیت حقوق بشر در ایران و محکوم کردن نقض حقوق بشر در این کشور اشاره کرده است.
به گزارش آسوشیتدپرس این وکیل مدافع حقوق بشر افزود که به جز نقض حقوق بشر در ایران، افزایش فقر نیز موجب تشدید مخالفت با دولت جمهوری اسلامی شده است.
وی همچنین افزود آمارهای اخیر نشان میدهد که رشد اقتصادی ایران حدود 1.6 درصد بوده یعنی کمتر از عراق و افغانستان.
این فعال حقوق بشر همچنین از جامعه بینالمللی خواست که صدای مردم ایران و زندانیان سیاسی را به دنیا برسانند.
در ادامه سخنان خود خانم عبادی از وضعیت سلامتی نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال جنبش زنان که از ۱۳ شهریورماه سال جاری در زندان اوین به سر میبرد، ابراز نگرانی کرد و گفت وی از ۳ مهرماه در اعتصاب غذا بوده و از چند روز پیش نیز دست به اعتصاب غذای خشک زده و از نوشیدن آب و مایعات نیز خودداری کرده است.
پیشتر خانم عبادی در پی انتشار خبر اعتصاب غذای خشک نسرین ستوده، به رادیو فردا عنوان کرده بود: «من همین جا ازتمامی آزادگان جهان برای نجات جان نسرین ستوده از مرگ درخواست کمک میکنم.»
این در حالی است که خانم عبادی اعلام کرده است که کمپینی بینالمللی برای نجات نسرین ستوده راهاندازی کرده و در این راه از تمام آزادی خواهان جهان تقاضای استمداد کرده است.
سهشنبه 18 آبان 1389/ 9 نوامبر 2010
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویمتاریخ- مریم
گزیدهی اخبار مطبوعات سهشنبه ایران
پسنشینی تند – «زبان قاصر خشم» - اکبر ترشیزاد
بخش اول خبرها
روز نگاشت – «لاله سوزان بیابان شما» - محبوبه
مجلهی خبری کابل – آرین
گزارش سیاسی – «حذف صورت مسئله با یک طرح» - سروش
بخش دوم خبرها
دایرهی شکسته – «صداهای زیبای پشتپرده» - مهشب تاجیک
اواخر ماه اکتبر از نگاه تایم – «مروری بر خبرهای مهم جهان»
روزگفتههای یک مسافر شهری – «کوچه شهید جعفری» – یسنا یاوری
بخش سوم خبرها
عضو تحکیم وحدت
شاید هیچ نامی بیش از تحکیم وحدت برازندهی اتحادیهی سراسری انجمنهای اسلامی سراسر کشور نبوده و نیست. براستی این اتحادیه مایهی تحکیم وحدت نیروهای دانشجویی منتقد در سرتاسر کشور بوده و هست، اما سوال اینجاست: «زمانی که وحدت ورد زبان حاکمان است چرا این همه وحشت از نهادی که عامل تحکیم وحدت است. تحلیل حرکت اخیر دانشجویان در برگزاری انتخابات شورای مرکزی تحکیم وحدت و واکنش سراسیمه و آشفتهی نیروهای امنیتی اطلاعاتی، امر مهمی است که میتواند درماندگی نیروهای امنیتی اطلاعاتی نظام جمهوری اسلامی چه در سطح تحلیلی و چه در اتخاذ روش مناسب برای برخورد با این حرکت را بیش از پیش به نمایش بگذارد.
این امر زمانی بیشتر خویش را نمایان میسازد که بدانیم نتیجهی عملی برگزاری انتخابات شورای مرکزی تحکیم وحدت چه میتوانست باشد و اینک چه خواهد بود. هیچ شکی نیست که یکی از اقشار تاثیرگذار جامعهی ایرانی چه قبل و بعد از انتخابات خرداد 88، جنبش دانشجویی بود. اما هیچکدام از این حضورهای پررنگ در اعتراضات بعد از انتخابات دلیل اصلی برخورد حاکمیت با برگزاری یک انتخابات ساده که هدفی جز انجام وظیفهی قانونی اعضای شورای مرکزی قبلی و واگذاری این نهاد به اعضای جدید نبوده و نیست. در یک نگاه واقعبینانه این انتخابات صرفن یک جایگزینی ساده در رأس هرم انجمنهای اسلامی بود و هیچ پتانسیلی برای ایجاد یک بازآفرینی تشکیلاتی آنی و گسترده را در سطح کشور و در درون خویش نداشت زیرا در واقع روند دموکراتیک برگزاری انتخابات و نتایج آن، تا لحظهی برخورد نیروهای امنیتی ـاطلاعاتی با آن، مورد تعرض قرار نگرفته بود.
اما چرا نهادهای امنیتی اطلاعاتی دست به برخورد غیر معقول و دور از انتظار عقلانی با اعضای جدید منتخب دفتر تحکیم زدهاند؟
دلایل آنرا میتوان بر دو نکتهی اساسی استوار کرد:
1. حاکمان نظام جمهوری اسلامی بعد از انتخابات 88، پا به مسیری گذاشتند که ادامهی این مسیر تنها و تنها در بازتولید فضای سرکوب استوار است، فضایی که در واقع میخواهد به دانشجویان و ملت ایران اعلام کند که ارادهی آنان نمیتواند قواعد بازی سیاست و مناسبات قدرت را تغییر دهد و حاکمان با سرکوب نمایندگان مردم و منتقدین، و نابود کردن روندهای دموکراتیک چرخش نخبگان و واگذاری قدرت، خویش و مناسبات قدرت و هنجارهای این مناسبات را که مدنظر آنان است بر کل جامعه تحمیل میکند.
اما خواست مردم و دانشجویان چیست که حاکمیت تمام توان خویش را به کار بسته است که چنین پیامی را در روند بازتولید فضای سرکوب به طور همیشگی به مردم اعلام دارد. این خواست در دلیل دوم نهفته است؛
2. انتخابات تحکیم و هر انتخابات دیگری خواه با حضور فیزیکی شرکتکنندگان در مکانی مشخص، خواه در فضای مجازی، بازتولید خواست مردم در برابر خواست حاکمیت است. چیزی که «کابوس حاکمیت اقتدارگرا» ست:
انتخابات، گردش دموکراتیک نخبگان به عنوان مدلی مقبول برای نظام سیاسی کلان مورد پذیرش اقشار و گروههای مختلف جامعه و برابری کامل تبلیغاتی، مالی، و ابزارهای تاثیر گذار بر روند انتخابات و تایید تمامی افراد شرکتکننده در انتخابات به عنوان یک رقابت سالم سیاسی چه برای بازندگان و چه برندگان که نشان از مقبولیت برگزار کنندگان آن و مشروعیت نتایج آن و تایید روند برگزاری آن است.
سیاسیون دموکرات بر خلاف سیاست بازان غیر دموکراتیک، حول فرد جمع نمیگردند
اینجاست که تقابل مفهوم وحدت در گفتمان حاکمیت و منتقدین حاکمیت متجلی میگردد. انتخابات تحکیم از اینرو در نظر حاکمیت سرکوبگر سزاوار سرکوب است که نمادیست در جهت بازتولید هنجارهای رقابتی مورد پذیرش ملت، و وحدت در عین پذیرش تفاوت و رقابت در عین احترام به منافع کلی جنبش دانشجویی در سطحی کلان مدلی را مجسم میکند که رقابت سیاسی را در شکل مطلوب خویش عرضه میکند. اما وحدتی که حاکمیت سرکوبگر آن را نمایندگی میکند در واقع مفهومی است نمادین برای بازتولید فضای سرکوب و تحمیل ارادهی فردی بر جامعه.
اما نکتهای دیگر نیز در این میان نهفته است که عیان نمودن آن برندگان واقعی و بازندگان نهایی این تقابل نیروهای دانشجویی تجددخواه و دموکرات منتقد حاکمیت و نیروهای اقتدارگرا را نمایان میکند. سیاسیون دموکرات بر خلاف سیاست بازان غیر دموکراتیک، حول فرد جمع نمیگردند. هویت خویش و روندهای سیاسی را از فرد نمیگیرند، وحدت خویش را مدیون و مرهون سرکوب درون گروهی و بخشش موقعیت سیاسی و اقتصادی و تقسیم غنایم به دست سلطان زمان خویش نمیدانند بلکه هویت جمعی آنان که وحدت در عین کثرت را رقم میزند را در لزوم دفاع از روندهای دموکراتیک انتخاب و دفاع از نهادهای نمادین بازتولید کنندهی این روندها میبینند.
شباهتی است قریب میان اعتراضات پس از انتخابات گذشته و اعتراضات احتمالی در پیش نسبت به این انتخابات وجود دارد. هر دو این اعتراضات که یکی شکل گرفته و دیگری احتمالن بر اساس شواهد و قراین در حال شکلگیری است، دفاعی است از روندهای دموکراتیک چرخش نخبگان و تقسیم و انتقال قدرت، یکی در سطح کلان سیاسی و دیگری در سطحی پایینتر اما واجد اهمیت. اینجا دفاع از شخص مطرح نیست، بلکه دفاع از روندها، فرایند ها و نهادهای دموکراتیک مطرح است.
آنچه که در چند روز اخیر در سطح نخبگان سیاسی دانشجویی گسترش پیدا کرده و قطعن با ادامهی روند بازداشت غیر قانونی و غیر موجه نمایندگان منتخب شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در میان دیگر نیروهای سیاسی منتقد نیز در سطح جامعه گسترش پیدا میکند و قویتر و پررنگتر میگردد دفاع عملی در چارچوب اعتراضات مدنی نسبت به:
1. بازداشت غیرقانونی منتخبین قانونی تحکیم وحدت و دیگر زندانیان سیاسی و دانشجویی در سطح کشور
2. دفاع از نهادها، روندها و فرایندهای دموکراتیک همچون تحکیم وحدت و دیگر احزاب سیاسی مورد غضب واقع شده که بار دیگر نخبگان سیاسی دانشجویی و منتقد حاکمیت را به عنوان گروه مرجع در پیگیری حقوق سیاسی، اقتصادی و فرهنگی افراد جامعه با حمایت دیگر سیاسیون منتقد حاکمیت به اذهان متبادر کند. با توجه به نزدیکی 16 آذر که روز دانشجوست، این روز میتواند به عنوان آغاز دوبارهی روند رو به رشد اعتراضات گستردهی مردمی دانشجویی حول معضلات و مشکلات عدیدهی اقتصادی و سرکوب فرهنگی و انسداد فضای سیاسی که توسط حاکمیت ترویج گشته است، باشد.
شکلگیری اعتقاد به مقاومت در میان فعالین سیاسی و دانشجویی بعد از بازداشتها بهطور گسترده بنابر تعرض حاکمیت به نماد جنبش دانشجویی، 16آذر امسال را با توجه به هویت استبداد ستیزی این روز میتواند بار دیگر جنبش سبز را گامی دیگر به سمت اهداف خویش به پیش ببرد. در واقع بازداشت اعضای جدید شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، پیوند هویتی میان جنبش دانشجویی و جنبش سبز را پررنگ تر و احتمال تاثیرگذاری این اعتراضات احتمالی را نسبت به قبل بسیار بیشتر و عقبنشینی حاکمیت را از مواضع خویش و تثبیت موقعیت سیاسیون وابسته به جنبش سبز را تسریع و تقویت مینماید.
حال سوال این است:
«بازندگان و برندگان این تقابل چه کسانی هستند؟»
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی با ارایه گزارش سالانه آژانس به ۱۹۲ عضو مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواستار همکاری کامل تهران با بازرسان این آژانس شده است.
یوکیو آمانو به مجمع عمومی اظهار داشت: «ایران همکاری لازم را برای تایید صلحآمیز بودن کلیه فعالیتهای اتمی خود مبذول نکرده است.»
اسحاق آلحبیب، یکی از دیپلماتهای ایران در مقر سازمان ملل متحد، این اظهارات را «غلط و گمراهکننده» خواند.
وی گفت آژانس بینالمللی انرژی اتمی جزییات فعالیتهای هستهای ایران را منتشر کرده و این حاکی از دسترسی کامل بازرسان به کلیه مواد هستهای در ایران است.
او افزود ایران در انتظار دیدن حسننیت سایر طرفها برای گفتوگوهای اتمی است.
از سوی دیگر در چند روز اخیر ترکیه برای میزبانی دور بعدی گفتوگوهای ایران و گروه 1+5 ابراز آمادگی کرده است.
این در حالی است که جمهوری اسلامی اتهام کشورهای غربی مبنی بر تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی را رد میکند و میگوید حاضر نیست از حق قانونی خود برای غنیسازی اورانیوم چشم بپوشد.
بیشتر بخوانید:
«آنکارا آماده میزبانی گفتوگوهای ایران با ۱+۵ است»
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، با صدور رای دادگاه انقلاب، افشین حسینپناهی، برادر انور حسینپناهی زندانی سیاسی به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.
به گزارش هرانا، افشین حسینپناهی که در شهریور ماه سالجاری به دلیل پیگیری پرونده برادرش بازداشت شده بود به یک سال زندان محکوم شد.
گفته میشود اعضای خانواده انور حسینپناهی پس از بازداشت وی بارها از سوی نهادهای امنیتی احضار و مورد بازجویی قرار گرفتهاند.
بیشتر بخوانید:
«بازداشت به دلیل پیگیری پرونده برادر»
محبوبهشعاع / رادیوکوچه
mahboobeh@koochehmail.com
هجدهم آبان برابر با نهم اکتبر مصادف با زادروز «محمد اقباللاهوری» شاعر، فیلسوف، سیاستمدار و متفکر مسلمان پاکستانی است او زاده سال 1256 خورشیدی بود و در سن شصتویک سالگی درگذشت. اقبال نخستین کسی بود که ایده یک کشور مستقل را برای مسلمانان هند مطرح کرد که در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد.
«محمد اقباللاهوری» یا «علامهاقبال» در هجدهم آبان 1256 خورشیدی در «سیالکوت»، که امروزه در «ایالت پنجاب پاکستان» واقع شده است، به دنیا آمد. نیاکان او از قبیلهای در کشمیر بودند و در سده هفدهم میلادی، حدود دویست سال پیش از تولد او، مسلمان شده بودند.
اقبال قرآن را در یکی از مساجد زادگاهش آموخت و دوران راهنمایی و دبیرستان خود را در کالج گذراند. تحصیلات او در رشته فلسفه در دانشگاه لاهور آغاز شد و مدرک کارشناسی ارشد فلسفه را با رتبه اول از دانشگاه «پنجاب» دریافت کرد. وی پس از آن از دانشگاه «کمبریج» و دانشگاه «مونیخ» مدرک دکترای خود را در رشته فلسفه گرفت.

اقبال در دوران جنگ جهانی اول در «جنبش خلیفه» که جنبشی اسلامی بر ضد استعمار بریتانیا بود، عضویت داشت. وی در سال ۱۹۲۰ میلادی در مجلس ملی هندوستان حضور داشت اما از آنجا که گمان میکرد در این مجلس اکثریت با هندوها است، پس از انتخابات ۱۹۲۶ وارد شورای قانونگذاری پنجاب شد که شورایی اسلامی بود و در «لاهور» قرار داشت.
در این شورا وی از پیشنویس قانون اساسی که «محمدعلی جناح» برای احقاق حقوق مسلمانان نوشته بود حمایت کرد. اقبال در ۱۹۳۰ به عنوان رییس اتحادیه مسلمانان در «اله آباد» و سپس در ۱۹۳۲ در لاهور انتخاب شد. اقبال نخستین کسی بود که ایده یک کشور مستقل را برای مسلمانان هند مطرح کرد که در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد.
او همواره کوشیده است که مردم را آگاه کرده و از بند استعمار برهاند، از اینرو نگاهی ژرف به کشورهای استعمار شده اسلامی پیرامون خود داشت و با نظر به ویژگیهای سیاسی آن زمان و اندیشههای اسلامی، او پذیرش ویژهای پیدا کرد. دلیل دیگر چهره فرامرزی وی را میتوان در پیوستگی فرهنگی و تاریخی و مذهبی کشورش با برخی کشورهای همسایه مانند ایران و افغانستان دانست.
و اما سرانجام اقبال لاهوری در یکم اردیبهشت 1317 خورشیدی در سن شصتویک سالگی درگذشت و در مسجد پادشاهی لاهور به خاک سپرده شد.
او یکی از نامآورترین و سرشناسترین شاعران پارسیگوی غیرایرانی در ایران است که نظیر شاعر بزرگی همانند: «بیدل دهلوی» پذیرش ویژهای در ایران یافته است. از کل دوازدههزار بیت شعری که توسط اقبال سروده شده است، هفت هزار بیت آن فارسی است.

شریعتی در جایی وی را ایرانیترین خارجی و شیعهترین سنی خطاب کرده است. تز دکترای اقبال مربوط به سیر حکمت در ایران بوده است و وی آرزو داشت تهران روزی جایگاه «ژنو در اروپا» را پیدا کند. شاید بنیادیترین دلیل شهرت اقبال در ایران چهره مذهبی او باشد چون بار نخست از سوی مذهبیها (مانند مطهری و شریعتی) شناسانده شد.
گروهی از روشنفکران به این مسئله که اقبال مفهوم ابرانسان «نیچه» را مقبول دانسته خرده گرفتهاند. باور به مفهوم ابرمرد در توصیفات اقبال در مورد خودمحوری، خود بودن و احیا تمدن اسلامی بازتاب یافته است. تشویق اقبال به بازگشت اسلام به صحنه سیاست و ضدیت با تمدن غرب و رد دستآوردهای فرهنگی و علمی غرب از دیگر مسایل مورد انتقاد گروههایی از اندیشمندان است.
چندین تن از دانشوران توصیفات شاعرانه او از زندگی کاملن مطابق با قوانین اسلام را غیرعملی دانسته و آنرا بیاعتنایی و بیاحترامی به جوامع گوناگون با میراث متنوع فرهنگی بشر میدانند.
ناله یتیم نخستین اثر اقبال بود و وی آن را در سال ۱۸۹۹ در جلسه سالیانه «انجمن حمایتالاسلام» در لاهور خواند. آثار اقبال بهطور کلی عبارتاند: علمالاقتصاد، تاریخ هند، اسرار خودی، رموز بیخودی، پیام مشرق، جاویدنامه، پس چه باید کرد ای اقوام شرق، احیای فکر دینی در اسلام، توسعه حکمت در ایران، مثنوی مسافر، بال جبرییل، ضرب کلیم، ارمغان حجاز و یادداشتهای پراکنده.
منبعها:
گوگل
ویکیپدیا
خبر / رادیو کوچه
در روزهای اخیر یک شهروند اهل اشنویه از توابع استان کردستان به نام حیدر آرمین با صدور حکمی از سوی دادگاه انقلاب اسلامی به هشت ماه حبس محکوم شده است.
به گزارش آژانس خبری موکریان، این شهروند کرد که بیش از ده روز است در زندان به سر میبرد به اتهام همکاری با احزاب غیرقانونی از سوی دادگاه انقلاب به 8 ماه زندان محکوم شد.
گفتنی است نامبرده هم اکنون در زندان ارومیه دوران محکومیت خود را میگذراند.
همچنین قادر شیری شاعر و نویسنده کرد که حدود سه ماه پیش از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده بود از بازداشتگاه به زندان مرکزی سقز منتقل شده است.
قابل ذکر است قادر شیری 20 مرداد ماه امسال توسط نیروهای امنیتی در شهر سقز بازداشت و در همان زمان به سنندج منتقل شد. وی یکی از اعضای انجمن ادبی و فرهنگی مولوی کرد در شهر سقز بود. این فعال فرهنگی به اتهام همکاری با یکی از احزاب کرد اپوزیسیون بازداشت شده بود.
بیشتر بخوانید:
«بازداشت یک فعال فرهنگی به همراه یک شهروند کرد»
خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، منابع دولتی در افغانستان اعلام کردند دو سرباز ناتو بر اثر انفجار بمب کارگذاشته شده در مسیر حرکت آنها در افغانستان و 15 تن دیگر که احتمال دارد به نیروهای طالبان وابسته باشند و 2 غیرنظامی در نقاط مختلف این کشور کشته شدهاند.
به گزارش الجزیره، بر اساس بیانیه ناتو بمب کارگذاشته شده در مسیر حرکت کاروان نیروهای این سازمان در شرق افغانستان منفجر شده است.
اغلب نیروهای خارجی که در شرق این کشور حضور دارند آمریکایی هستند و نیروهای طالبان و القاعده بهطور معمول به وسیله بمبهایی کنارجادهای آنها را مورد هدف قرار میدهند.
لازم به ذکر است تعداد نیروهای ناتو و آمریکایی در افغانستان به 150 هزار سرباز میرسد.
مریم / رادیو کوچه
maryam.m@koochehmail.com
- 1285 خورشیدی – مجلس شورای ملی در جلسه 18 آبان درخواست دولت برای گرفتن 5 کرور تومان معادل (دوونیم میلیون تومان) وام از خارج را رد کرد. مجلس استدلال کرد که دولت مطابق دخل خود باید خرج کند و سابقه نشان داده است که وام خارجی باعث تضعیف حاکمیت ملی میشود.
- 1877 میلادی – زادروز «محمد اقبال» (علامه اقبال) فیلسوف، اندیشمند و شاعر فارسیسرا که نهم نوامبر در «سیالکوت» (کشمیر پاکستان) بهدنیا آمد. اقبال و محمدعلی جناح از پدران موسس پاکستان بهشمار میآیند. اقبال در دانشگاه لاهور و دانشگاههای انگلستان تحصیل کرده و از دانشگاه مونیخ دکترا گرفته و تز دکترای خود را درباره متافیزیک از دیدگاه اندیشمندان و فلاسفه ایران نوشته بود.
- 1910 میلادی – طبق تقویم میلادی قدیم مورد استفاده روسها امروز سالگرد مرگ داستاننگار معروف روسیه «لئو تولستوی» است که 82 سال عمر کرد. در تقویم میلادی گریگوری (تقویم جاری) مرگ تولستوی در بیستم نوامبر است. وی اواخر عمر راه و رسم صوفیان را در پیش گرفته بود.
- 1632 میلادی – پس از اعدام مسیحیان در شهرهای «ناگازاکی و توکیو» ژاپن، دولت این کشور دستور جستجو و یافتن مسیحیان را برای اعدام شدن صادر کرد. دولت ژاپن برای معرفی هر مسیحی پاداش نقدی هم در نظر گرفت. به نظر دولت وقت ژاپن، مبلغان مسیحی به منظور جاسوسی و تخریب فرهنگ ملی ژاپنیها به آن کشور فرستاده میشدند.
- 1970 میلادی – «شارل دوگل» مردی که عاشق میهنش، فرانسه بود درگذشت. وی 22 نوامبر سال 1890 در «لیل» بهدنیا آمده بود و پدرش مدرس فلسفه و ادبیات بود. مورخان در این نکته متفقالقولند که فرانسویانی که به اندازه دوگل در اندیشه بزرگی و حفظ شئونات فرانسه و خدمت به آن بودهاند به شمار انگشتان دست نمیرسند.
- 2003 میلادی – سه انفجار شهر ریاض پایتخت کشور سعودی را به لرزه درآورد. یکی از سه صدا مربوط به یک انفجار انتحاری بود که در یک مجتمع مسکونی مرکب از 120 واحد روی داده بود و تلفات سنگین به بار آورده بود. مواد منفجره در یک خودرو در حال حرکت قرار داده شده بود.
- 1938 میلادی – در چنین شبی که به «شب کریستال» معروف شده است در آلمان دستههای نازی به یهودیان این کشور و موسسات آنان حمله کردند.
- 1990 میلادی – «بانو مری رابینسون» (Marry robinson) به ریاست جمهوری ایرلند انتخاب شد. وی نخستین زنی است که در ایرلند به این مقام رسید. وی این سمت را تا سال 1997 برعهده داشت. مری که در سال 1944 بهدنیا آمده است همزمان رییس کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل بود.
- 1918 میلادی – «ویلهلم دوم» (Kaiser Wilhelm II) واپسین کایسر آلمان و پادشاه پروس با پایان جنگ جهانی اول و شکست آلمان، از پادشاهی کنار گذاشته شد و به دربار هلند پناه برد.
خبر / رادیو کوچه
انور عولقی، روحانی یمنی که به عنوان رهبر شبکه القاعده در شبه جزیره عربستان شناخته میشود در پیامی ویدئویی که در روز دوشنبه منتشر شده است مسلمانان را به مبارزه با ایران فراخواند.
به گزارش بیبیسی، پیام ۲۳ دقیقهای انور عولقی در آغاز با فراخوان به حمله به آمریکا آغاز میشود. این روحانی یمنی در پیام ویدئویی خود تاکید میکند برای حمله به آمریکاییها، نیازی به صدور فتوای دینی نیست و مسلمانان میتوانند بدون مشورت و جویا شدن نظر مراجع مذهبی علیه آمریکا وارد عمل شوند.
وی که خود متولد آمریکا است و دارای تابعیت آمریکایی نیز هست سپس میافزاید که منطقه از سویی با آمریکا و اسراییل درگیر است و از سوی دیگر با ایران و چیزی نمانده که ایران هم سهم خود را از این کیک بردارد.
به گفته این روحانی یمنی، رهبران ایران به دنبال خدمت به اسلام نیستند بلکه طرحی شیعی و فارسی را دنبال میکنند که نخستین قربانی آن مردمان کشورهای حاشیه خلیج فارس خواهد بود.
انور عولقی در پیام ویدئویی خود ایران را متهم کرد که در حال پراکندن باورهای انحرافی در کشور یمن است و از روحانیون اهل سنت انتقاد کرد که چرا وقتی شیعیان همچنان در عراق حضور دارند به مقابله با دولتمردانی که امکان چنین حضوری را فراهم میکنند بر نمیخیزند.
رادیو کوچه
تیم ملی امید ایران روز دوشنبه، در نخستین بازیاش در گروه B فوتبال بازیهای آسیایی ۲۰۱۰ گوانگجو در چین، تیم ملی امید ترکمنستان را با دو گل جلال حسینی و گلهای آرش افشین و مهدی دغاغله، چهار بر یک شکست داده است.
در این گروه تیمهای امید بحرین و ویتنام هم حضور دارند و ایران روز چهارشنبه با بحرین مسابقه خواهد داد. ویتنام در مسابقه دیگر این گروه سه بر یک بحرین را شکست داد تا در نخستین روز مسابقههای این گروه خود را حریف اصلی ایران نشان دهد.
لازم به ذکر است تیم فوتبال امید ایران با ترکیب مهدی رحمتی (کاپیتان)، حمید علی عسگری، جلال حسینی، رضا طلبه، احسان حاجصفی، سینا عشوری، کمال کامیابینیا (از دقیقه ۸۶ موسوی)، محسن مسلمان، آرش افشین (از دقیقه ۷۳ مسعود ابراهیمزاده)، غلامرضا رضایی (از دقیقه ۸۸ مهدی دغاغله) و کریم انصاریفرد تحت مربیگری غلامحسین پیروانی در برابر نخستین حریف بازی کرده است.
بیشتر بخوانید:
«ترکمنستان اولین حریف فوتبال ایران در چین»
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته های این بخش دارید می توانید برای ما ارسال کنید.
منبع: سایت نسوان
اولین بارقههای فمینیسم من در سن کودکی زده شد وقتی دیدم که مادربزرگم پسرهای فامیل را شومبول طلا خطاب میکند و آنها حق دارند با شورت دور حیاط بدوند ولی اگر من جوری بنشینم که دامنم درست نباشد همه بسیج میشوند تا دامن مرا روی پاهای کودکانه و بیخبرم بکشند و مدام گوشزد کنند که درست بنشین. ذهن پنج سالهی من نفهمید (هنوز هم نمیفهمد) که چرا آن چیزی که وسط پای پسر عمهام است باید با لفظ طلا آراسته شود و حتا گاهی با الفاظ (شومبولتو بخورم) خورده شود ولی آنچه من دارم مایهی شرمساری است و باید پوشانده شود. ذهن پنج سالهی من حتا وقتی ده ساله شد نفهمید که چرا آنها باید راحت ته کوچه دوچرخه سواری کنند و من با هزار مکافات و یواشکی رکاب بزنم و روپوش و روسریام مدام توی چرخ گیر کند و زمین بخورم و همه به من بخندند. او هرگز نفهمید چرا وقتی بالغ شدم و آن دو جوانهی سرکش در سینههایم رویید باید آنرا زیر مقنعهی چانهدار بلند و روپوش گشاد پنهان کنم و قوز کنم تا برجستگیهای بدنم را از چشمها بپوشانم. ذهن من هرگز نفهمید چرا هرچه مربوط به زنانگی من است زشت و پنهانی و گناهآلود است و هرچه مربوط به مردانگی پسرهاست قابل افتخار و ستودنی و حتا به روایتی خوردنی است.
**********************
از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان، برخلاف نظر ویولتا، من یک فمینیست هستم
ذهن من هنوز پنج ساله است، نمیفهمد چرا به عنوان یک دختر ناقص و نیمه است؛ نمیفهمد چرا همه برایش دنبال شوهر میگردند فکر میکنند که بدون مرد کامل نیست. نمیفهمد چرا مادرش مدام میپرسد این پسره کیه که هر شب زنگ میزند؟ اگر دوستت داره باید بیاد خواستگاریت. او آنقدر بچه است که فقط برای پوز زنی مادرش به آن پسر میگوید بیا خواستگاریم و الکی الکی زن مردی میشود که دوستش ندارد. او حتا نمیفهمد چرا درخانوادهی آن مرد، مردها یک طرف مجلس عرق میخورند و بحث سیاسی میکنند و زنها طرف دیگر ظرف میشورند و مزخرف میبافند. او نمیفهمد که چرا شوهرش التماس میکند که لطفن جلوی فامیل من سیگار نکش وقتی خودش میکشد. او نمیفهمد چرا سیگار کشیدن مرد درست است و سیگار کشیدن زن نادرست. او نمیفهمد چرا وقتی مردش را نمیخواهد سالها باید دنبال طلاق بدود در حالیکه اگر مرد بود در یک هفته میتوانست زنش را طلاق بدهد
************************
ذهن من هنوز پنج ساله است. این ذهن پنج ساله دو برابر پسرهای هم دورهاش زحمت کشید تا دانشگاه برود، آنها خرخون لقبش دادند. این ذهن پنج ساله بین همهی دانشجوهای ورودیاش شاگرد اول شد تهمت زدند که معلوم نیست با کدام استاد روی هم ریخته است. بعدها مجبور شد هر تشخیص را دو بار تکرار کند برای آنکه چون زن بود حرفش نصف یک مرد ارزش داشت. مجبور شد از زبان یک پزشک همکار( که زن بود ) بشنود که «پیش دکتر زن نرو، زنها همه بیسوادن» و هیچ نگوید و دم نزند. مجبور شد دو برابر تلاش کند تا نامش نصف اعتباری که باید را بیابد. مجبور شد دو برابر مردها خوب رانندگی کند تا مبادا تصادف کند و این جمله را بشنود که «زنها دست به فرمون ندارند.» مجبور شد دو برابر مردهای دور و برش کار کند و دو برابر آنها موفق شود و دو برابر آنها پول در بیاورد و آخر هم «زن بی سرپرست» نامیده شود. مجبور شد دو برابر مردها وبلاگ بنویسد تا صدایش به جایی برسد و آخر سر هم متهم شود که زنانه نویسی میکند و در واقع «مرد» است..
*********************
از همهی اینها گذشته ،نگارنده زن خوشبختی محسوب میشود. در خانوادهای مرفه و غیرمذهبی بهدنیا آمده، امکان تحصیل و امکان فرار از آن چهارچوبهای غیرمنصفانه و زشت را داشته است. او هرگز کتک نخورده و نفقه نخواسته و حضانت طفلی را از دست نداده است.
با اینهمه زخمی و خسته است.
خسته است از اینکه از زبان مردهای بیخاصیت و احمقی که نصف ضریب هوشی او را ندارند شنیده است که زنها منطق ندارند، زنها طنز ندارند، زنها دست به فرمان ندارند.
خسته است از جامعهای که اگر زنی مورد تجاوز قرار بگیرد زن را مورد خطاب قرار میدهد که چرا حجابت کامل نبود و مقصر میشمارند که مرد را گناه انداخته و از مرد نمیپرسد که چرا مثل یک حیوان رفتار کرده است.
خسته است از جامعهای که اگر زنی مورد خیانت قرار گرفت به او توصیه میکند که صبوری کند و خانمی پیشه کند و بیشتر به مردش توجه کند، خسته است از جامعهای که سزای خیانت در آن برای مرد توجه بیشتر و برای زن سنگسار است.
خسته است از جامعهای که زنهایش قوز کرده و ترسیده و تهدید شدهاند و مردهایش با افتخار لگن خاصرهشان را جلو میدهند و به شومبولهای طلای خود مینازند و به خودشان جرات میدهند به زنهایی که دو برابر آنها قد کشیدهاند لقب کوتولگی بدهند.
خسته است از جامعهای که زنهایش به کوتولگی خود افتخار میکنند و حاضر نیستند بهای قد کشیدنشان را بپردازند و هنوز افسوس تازیانه و تسبیح و تهدیگ را میخورند.
بر او ببخشایید او خسته است از جامعهای که حتا معنی فمینیست را نمیداند.
محمدرضا / رادیو کوچه
mohamadreza@koochehmail.com
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
ایران
http://www.iran-newspaper.com/
1) پیشنهاد احمدینژاد برای تشکیل اتحادیه آسیایی.
در مراسم اختتامیه اجلاس نهم مجمع گفتوگوی همکاریهای آسیایی در تهران محمود احمدی نژاد تاکید کرد: «اتحادیه آسیایی توانمندیهای اقتصادی، علمی و فرهنگی قاره را در خدمت سعادت مردم آسیا و صلح و عدالت جهانی قرار دهد.»
2) ایران رتبه ششم جهان در جذب سرمایهگذاری خارجی.
در هیچ جای دنیا بازدهی سرمایهگذاری به اندازه ایران نیست. شاخص معاملات و نماد بازار سرمایه ایران پس از صدور قطعنامه تحریم 10 درصد رشد داشته است
3) لوازم خانگی دهدرصد ارزان میشود.
برخی تولیدکنندگان خارجی تا 21 درصد کاهش قیمت داشتهاند.
مدیر دفتر صنایع برق، الکترونیک وزارت صنایع: در مذاکره با تولیدکنندگان داخلی لوازم خانگی، قرار شد در مرحله اول 5 درصد و در مرحله بعد 10 درصد از قیمتها کاسته شود.
جام جم
1) شهادت 13 زایر ایرانی در کربلا و نجف.
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100890515505
مقامهای عراقی آخرین آمار شهدای انفجارهای روز دوشنبه در شهرهای نجف و کربلا را 18 نفر اعلام کردند. در دو انفجار خونین امروز که زایران کربلا و نجف را هدف قرارداده بود، دهها تن نیز مجروح شدند.
2) تکذیب اصلاح قیمت برق از آذر.
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100890499856
وزیر نیرو این موضوع را که قیمتهای جدید برق از آذرماه در قبوض مردم اعمال خواهد شد، رد و تصریح کرد: «اگر سخنگوی طرح تحول اقتصادی تاریخی را اعلام کند، مستند است و وزارت نیرو نیز آن را شفاف سازی خواهد کرد.»
کیهان
1) تفاوت رویکرد ملتها به روسای جمهوری ایران و آمریکا.
http://www.kayhannews.ir/890818/14.htm#other1400
تحلیلگران مسایل بینالمللی با مقایسه سفر محمود احمدینژاد رییسجمهوری اسلامی ایران به لبنان با سفر باراک اوباما، رییسجمهوری آمریکا به چند کشور آسیایی، به این نتیجه رسیدهاند که معادله «قدرت نرم در جهان» به نفع تهران و به زیان واشنگتن در جریان است.
2) مصوبات جدید مجلس در حمایت از ایثارگران.
http://www.kayhannews.ir/890818/14.htm#other1402
با تصویب مجلس شورای اسلامی مقرر شد 20 درصد اعتبارات فرهنگی دستگاههای اجرایی باید صرف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت شود.
رسالت
1) دنیا با تهدید ناشی از 27 هزار سلاح هستهای مواجه است.
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=45017
سفیر و نماینده دایم جمهوری اسلامی ایران نزد سازمانهای بینالمللی در وین با اشاره به خطر ناشی از وجود 27 هزار سلاح اتمی در جهان، گفت: «توافقات دوجانبه کاهش سلاحهای هستهای باعث انحراف افکار عمومی از نابودی کامل سلاحهای هستهای در یک ضربالاجل میشود.»
2) تهران از توافق ایران-شوروی درخزر کوتاه نمیآید.
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=45068
نماینده ویژه ایران در امور دریای خزر در رابطه با مذاکرات رژیم حقوقی دریای خزر در تهران که از امروز آغاز میشود، گفت: «ما درباره این رژیم معتقد به اصل انصاف هستیم و از توافقات 1921 و 1940 سر سوزنی کوتاه نخواهیم آمد.»
تهران امروز
1) اجرای مقطعی قوانین زمینه قانونشکنی را فراهم کرده است.
http://www.tehrooz.com/1389/8/18/TehranEmrooz/418/Page/3/
عضو هیت رییسه مجلس خبرگان رهبری با انتقاد از اجرای مقطعی بعضی از قوانین گفت: «در 31سال گذشته اجرای مقطعی بعضی از طرحها زمینه قانون شکنی را فراهم کرده است.»
2) نتانیاهو در سفر به آمریکا از عدم تاثیرگذاری تحریمها علیه ایران ابراز نگرانی کرد.
http://www.tehrooz.com/1389/8/18/TehranEmrooz/418/Page/4/
تلاش اسراییل برای تشویق ایالات متحده به استفاده از گزینه نظامی به یکی از محورهای اصلی سفر بنیامن نتانیاهو تبدیل شده است. در حالیکه باراک اوباما رییسجمهوری ایالاتمتحده آمریکا تور دیپلماتیک خود را به کشورهای آسیایی آغاز کرده است نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل به ایالات متحده سفر کرد تا برای نخستین بار در غیاب رییس کاخسفید عالیترین مقام اجرایی ایالات متحده به آمریکا سفر کند.
همشهری
1) این سارکوزی رکورددار.
http://www.hamshahri.net/news-120305.aspx
پایگاه اینترنتی فرانسوی لوپست نوشت: «سارکوزی در کمتر از یک دقیقه، بیست دروغ گفت.»
2) تظاهرات مردم ترکیه علیه طرح استقرار سپر موشکی.
http://www.hamshahrionline.ir/news-120301.aspx
گروهی از مردم ترکیه در اعتراض به طرح استقرار سپر موشکی ناتو تظاهرات کردند.
به گزارش واحد مرکزی خبر از آنکارا، این گروه که از اعضای انجمن اندیشه آزاد و دفاع از حق تحصیل بودند، با اجتماع درمنطقه فاتح در استانبول نامههای اعتراض خود را به طرح استقرار سپر موشکی ناتو در ترکیه برای رییسجمهوری، نخست وزیر و وزیر امورخارجه کشورشان ارسال کردند.
خراسان
1) استقبال گیتس و داوود اوغلو از برگزاری مذاکرات ایران و ۱+۵ در ترکیه.
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=8&day=18&id=25133
وزیر دفاع آمریکا: «با این عقیده که یک تهدید نظامی میتواند ایران را متقاعد کند مخالفم.»
یک روز پس از اظهارات منوچهر متکی، وزیر خارجه مبنی بر موافقت ایران با برگزاری مذاکرات با ۱+۵ در ترکیه، احمد داوود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه از میزبانی کشورش برای برگزاری دور جدید مذاکرات هستهای بین ایران و ۱+۵ استقبال و بر تداوم نقش آنکارا در حل مسئله هستهای ایران تاکید کرد.
2) نشست گروههای سیاسی عراق در اربیل برای تقسیم قدرت.
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=8&day=18&id=25200
رهبران سیاسی عراق دوشنبه در اربیل مرکز منطقه کردستان عراق نشست سه روزهای را برای تقسیم قدرت و به ویژه مشخص کردن جایگاهی که قرار است به سنیها داده شود با هدف خارج کردن عراق از بنبستی 8 ماهه آغاز کردند.
دنیای اقتصاد
1) توصیه دلاری به مردم.
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=231945
به دنبال فروکش کردن کامل التهاب بازار دلار، بانک مرکزی با اتخاذ یک سیاست هوشمندانه در نظر دارد دلارهای خریداری شده از سوی مردم را به چرخه پولی کشور بازگرداند.
2) جزییات سند مالکیت مسکن مهر.
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=231911
اولین سند محضری مسکن مهر برای یک مجتمع مسکونی در استان مرکزی صادر شد. جزییات این سند رسمی که توسط سازمان ثبت اسناد و املاک کشور تنظیم شده نشان میدهد سند واحدهای مسکونیمهر در نگاه اول کاملن شبیه سند سایر آپارتمانها است با این تفاوت که در سند ملکی مسکن مهر قید میشود که «حد مالکیت صاحب سند فقط در حد ششدانگ اعیانی آپارتمان است» و «عرصه (زمین) ملک کماکان در مالکیت دولت باقی میماند».
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
دادگاهی در افغانستان یک مرد را در قتل خانماش محکوم شناخته و وی را به هجده سال زندان محکوم کرد. محمدرحیم کریمی رییس دادگاه در استان بغلان در شمال افغانستان گفت: «این مرد پنج سال پیش خانماش را به قتل رسانده فرار کرده بود، اما حالا از سوی پلیس دستگیر شده است.»
وی افزود: «این مرد دو ماه پیش در دادگاه اول به 12 سال زندان محکوم شده بود، اما حالا پس از اعترافات بیشتر، وی به 18 سال زندان محکوم گردید.»
آقای کریمی گفت: «اگر این مرد به این فیصله دادگاه قناعت نداشته باشد میتواند مرافعهخواهی کرده و دادگاه سوم برگزار شود.»
فرد محکوم در دادگاه از عمل کردش ابراز پشیمانی کرده و خواهان کاهش مدت زنداناش شد.
در این حال شماری ساکنان استان بغلان از این تصمیم دادگاه استقبال کرده و اینگونه تصامیم را در کاهش جرایم جنایی موثر میخوانند.
اما برخی دیگر از ساکنان استان بغلان میگویند در بیشتر اینگونه موارد مجرم با پرداخت پول به دادگاه و دادستانی آزاد میشوند.
آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
دکتر علی میرسپاسی
منبع: مدرسه فمینیستی
در حوادث اخیر ایران، به دفعات شاهد بودهایم که نگاه و قضاوت اغلب فعالان جنبش سبز داخل کشور با نگاه بسیاری از ایرانیانی که حوادث را از خارج از کشور دنبال میکنند تفاوت محسوسی دارد. ایرانیان داخل کشور معمولن علاقه چندانی به تعریف کردن جنبش بر حسب مقولات و مفاهیم کلی از قبیل «سکولار» یا «اسلامی» ندارند و جنبش را در تقابل با سکولاریسم یا اسلام معنا نمیکنند. درحالی که بسیاری از روشنفکران و فعالان خارج از کشور (همچنین سایر روشنفکرانی که به ماجرا علاقمندند) ترجیح میدهند این جنبش دموکراتیک را ذیل یکی از این دو مقوله طبقهبندی کنند. آنچه به نحو شگفتآوری در بحثها و تحلیلها غایب است، خواست مدارا، سعهصدر و «سیاست همزیستی» (politics of reconciliation) است. به نظر میرسد عصبانیت سیاسیای در میان بسیاری از روشنفکران وجود دارد که گاهی بدل به خصومت و حتا نفرت زهرآگین نسبت به دیگران میشود، عصبانیتی که متاسفانه نمونهاش را میتوان در نامه اخیر آرامش دوستدار به یورگن هابرماس دید.
سیاست همزیستی، معتقد است گفتمانها، سنتها و ایدئولوژیها به طور تاریخی تعریف و در بستر جامعه ساخته شدهاند. هیچکدام شان به گوهر و به ذات خود، زشت یا زیبا، سفید یا سیاه، و خوب یا بد نیستند. در واقع نه سکولاریسم و نه دین هیچکدام نمیتوانند ادعا کنند که در برهههای تاریک تاریخ بیتقصیر بودهاند.
این نکته خود به مسئلهی تاریخی، سیاسی، و فکری عمیقتری اشاره دارد که همان ظرفیت دوگانهی هر سنت یا منظومهی فکری برای رهاییبخشی یا سرکوب در موقعیتهای مختلف اجتماعی ـ تاریخی است. بر اساس این دیدگاه، اینکه برای سنتهای سیاسی موجود، هویت ثابت و ذاتی قایل شویم (چنانچه در روش مابعدالطبیعی سنت قدیمی فلسفه ارسطویی چنین بود) در واقع نوعی بدفهمی است. امروز مفاهیمی در حال ظهورند که میتوانند این ظرایف مهم و بعضن خطرناک را توضیح دهند.
پذیرش تجربههای زیستهی بشری
اما در ادامه بحث مایلم بر رابطه تاریخی و فکری میان «سیاست همزیستی»، سکولاریسم، و مدارا تمرکز کنم. رابطهای که گاه مسالمتآمیز و گاه خصمانه بوده است. در این مقطع تاریخی، پرسش گرهی بحث به باور من این نیست که آیا سکولاریسم مدارای بیشتری دارد یا اسلام. در زمینه خاص ایران مدارا و رواداری یعنی ظرفیت دربرگرفتن همزمان تجربههای مذهبی و غیرمذهبی (تجارب زیسته بشری) در یک سبک زندگی دموکراتیک و مدنی.
نگاه تاریخی به سکولاریسم (به عوض نگاه از دریچهی متافیزیکی که در پی تعمیمگرایی و جهانشمولی است) سکولاریسم را زادهی ترکیب خاصی از عاملیت، بودن، و زمان، میداند که در اروپایی سر برآورد که اصلاحات دینی، جنگهای مذهبی پس از سلطهی مطلق مسیحیت، و بحران عظیم مشروعیت سیاسی را با پرداخت هزینههای سنگین، پشت سر گذاشته بود.
این تلقی ضمن آنکه امکان تحقق سکولاریسم را برای کشورهای غیر اروپایی رد نمیکند (زیرا این رد کردن مطلق، خودش نوعی ذاتگرایی است)، در عین حال این پیشفرض را که : «سکولاریسم فی حد ذاته چیز خوبی است» هم به چالش میکشد. در این نگاه تاریخمند و متکثر، سکولاریسم به عنوان سنت سیاسی و فکری مدرن و چندوجهی و بسیار بغرنج است که در بسترهای گوناگون و در جوامع مختلف، پیامدهای اخلاقی غیرقابلپیشبینی و متفاوتی دارد. برای فهم بهتر موضوع شاید بهتر است محدودههای انتقادی سکولاریسم را در نظر بگیریم، چنانچه پراگماتیسم جان دیویی یا مخالفت ویتگنشتاینی با تعاریف ذاتگرایانه در مقابل «شبکهای از شباهتها که با هم همپوشانی دارند و یکدیگر را قطع میکنند» چنین میکند.
تجربهی تاریخی و نه چندان دلچسباش از غرب؛ چیزی که درست یا غلط به آن تهاجم فرهنگی غرب گفتهاند. شاید از این تجربه مهمتر تاریخ طولانی خشونت سکولار توسط دولتی است که با روشی اقتدارگرایانه و بدون مدارا به دنبال نوسازی بود و مغرورانه هر گونه مخالفت و هر نوع تجلی جامعه مدنی را بر نمیتافت
دغدغهی سکولاریسم اروپایی عمدتن ایجاد نهادهایی برای اداره و کنترل تضادهای اجتماعی به شیوهی مسالمتآمیز در بستری است که در آن تفاوتهای دینی هستهی خشونتهای سیاسی کنترل نشده است. در کشورهای مختلف، مثلن فرانسه، بریتانیا (یا خارج از اروپا همچون ایالات متحده که شرایط کاملن متفاوتی دارد)، نظامهای سیاسی و قوانین اساسیای که سکولار خوانده میشوند هرگز از قبل به لحاظ مفهومی، متعین و مشخص نشدند بلکه برعکس، هر کدامشان از دل تجارب منحصربهفرد و چندوجهیای سر برآوردند که هنوز هم در سطوح مختلف جریان دارد. «مدارای» سکولار موقوف به تفکیک دولت از ادعاهای ماهیتگرایانهی استعلایی در تعریف «حقیقت» است. در غیر این صورت هر نوع تعهد به مدارا و کثرتگرایی در چارچوب سکولاریسم، عملن بیمعنا خواهد بود.
وقتی از ایجاد فرمها و الگوهای سیاسی غیرخشونتآمیز سخن میگوییم، نباید فراموش کنیم که خود خشونت، مفهومی برساختهی زمینهی اجتماعی «خاص» هر جامعه است. برای نمونه میدانیم که سکولاریسم اروپایی و تجربهاش از مدارا، تاریخ و شجره خاص خود را دارد که نمیتوان آن را دلبخواه و ارادهگرایانه (یعنی بدون خشونت) به سرزمین دیگری منتقل کرد. چنین انتقالی (اگر بخواهد مسالمتآمیز باشد) نیاز به تعدیل و اصلاحاتی عمیق و تدریجی دارد. همین روند بسترسازی بلندمدت و صبورانه در مورد کشورمان هم صادق است یعنی اگر قرار باشد نهادهای سیاسی دموکراتیک و غیرخشونتآمیز در ایران ساخته شود یکی از اقتضاعات ناگزیر این عمل تاریخی و خطیر، این است که باید همواره فرایند «ساخت و تعریف حقیقت» را از فرایند «ادارهی جامعه» جدا کرد.
در بستر خاص جامعهی ایران هر چند خشونت بعضن از مذهب نشات گرفته، یا حداقل به وسیله مذهب، توجیه شده است، اما با تکیه و استناد به انبوه شواهد تاریخی میدانیم که تجربهی نوسازی و سکولاریسم غربی هم با خشونت بیارتباط نبوده است. ایران اگرچه هیچوفت به صورت رسمی مستعمره نشد اما در بخش بزرگی از تاریخ خود همواره در مرکز رقابتهای استعماری قرار داشته است که در یک سویش امپراتوری روسیه قرار گرفته بود که درصدد توسعهطلبی و گسترش حوزه نفوذ خود بود و در سوی دیگرش بریتانیای قدرتمند قرار داشت که میخواست از مستعمرات خود (هندوستان) محافظت کند. در این دوران به نسبت بلند تاریخی، کشور ما ایران به دفعات مورد هجوم قرار گرفت، به اشغال درآمد، تجزیه شد، مورد سواستفاده قرار گرفت و به لحاظ سیاسی و فکری تا حد زیادی تغییر کرد. بعدتر وقتی به دوره معاصر میرسیم با زوال منافع بریتانیا، مداخلهی ایالات متحده از پی آمد که نقش دردناکی در سرنگون کردن رویای دموکراتیک ایرانیان داشت.
به این ترتیب ایران یک تفاوت عمده با تجربه اروپا دارد: تجربهی تاریخی و نه چندان دلچسباش از غرب؛ چیزی که درست یا غلط به آن تهاجم فرهنگی غرب گفتهاند. شاید از این تجربه مهمتر تاریخ طولانی خشونت سکولار توسط دولتی است که با روشی اقتدارگرایانه و بدون مدارا به دنبال نوسازی بود و مغرورانه هر گونه مخالفت و هر نوع تجلی جامعه مدنی را بر نمیتافت ـ چرا که به سکولاریسم و مدرنیته به عنوان ایدئولوژیهایی تام و ماهوی باور داشت که حقایقی متعالیاند.
از نظر متفکران قرن هفدهم و هجدهم مانند جان لاک ـ که جنگ داخلی انگلستان را تجربه کرده بود ـ و اخلاف او نظیر ولتر و دیگر متفکران فرانسوی، تنها راه رهایی از تمایلات مذهبی حقیقت ـ خشونتمحوری که در مدرنیتهی اولیهی اروپایی ریشه دوانده بود، گفتمان سکولار بود. به این ترتیب بود که سکولاریسم جزولاینفک فرایند شکلگیری تدریجی سنتی دموکراتیک در اروپا شد که به نظریههای اخلاقی ـ سیاسی «حکمرانی کردن و مورد حکمرانی واقع شدن» شهره است. این تلقی از رواداری و مدارا شهروندان را از طریق فضای گفتوگو در حوزه عمومی قدرتمند میکرد. این حوزه عمومی به طور کلی فضایی مسیحی تلقی میشد (یا به عقیده ماکس وبر، نسخهای اینجهانی از روح مسیحی) که در فهم مشترک فرهنگی و اخلاقی ریشه داشت و در آن مذاهب مسیحی میتوانستند بر مبنای خرد به شکل مسالمتآمیزی تعامل و همزیستی داشته باشند.
شرایط ایران اما متفاوت است و اخلاقیات نسبتن متفاوتی را برای بودن در جهان اقتضا میکند. در همان حال که خواست یک دولت غیر روحانی بیتردید یک هدف سیاسی مورد پسند است، باید به این هم توجه داشته باشیم که دین را نمیتوان به طبقهی حرفهای علما و سازمان روحانیت تقلیل داد. پس ناگزیریم که به معناها و تعریف های دیگر واژه «مدارا» نیز دقت و حساسیت بیشتری داشته باشیم. برای مثال نمیتوانیم ادعا کنیم در سیاست ایران سیدمحمد خاتمی مدارای کمتری نسبت به محمود احمدینژاد دارد چون اولی از سازمان روحانیت است و دومی روحانی نیست.
ایران نیز در مقاطع مختلف تاریخی از هر دوی این مقولهها آسیب دیده است یعنی هم خشونت و استبداد مذهبی را تجربه کرده، هم خشونت و استبداد سکولار را. پس به کدام دلیل اخلاقی ، فکری و یا ارزشی باید یکی را بر دیگری ترجیح دهیم؟ هم دولتها و گفتمانهای مذهبی و هم دولت و گفتارهای سکولار با توجیه همدانی و حقانیت تامهی خود و بهنام «حقیقت مطلق» نسبت به اقلیتهای مذهبی و قومی واقعن خشن و غیرمداراجویانه رفتار کردهاند. احتمالن همین مدعیات ذاتگرایانه و هستیشناسانه هستند که مانع از قدرتیابی شخصیتی میشوند که باید پیشزمینههای سیاسی حل گفتوگویی تفاوتها را در فرایند ملتسازی به عنوان پروژهای دموکراتیک مهیا سازد. در این صورت باید به جای ایدئولوژی ذاتگرای سکولاریسم بر «سیاست همزیستی» به عنوان راهی به سوی مدارا متمرکز شد: راهی که میان دوگانههای «از قبل ثابتشده» و یقینی، سرگردان نباشد (دوگانههایی مانند سنت / مدرنیته، خرد / بیخردی، و مانند اینها) و در عوض بیشتر روی آفرینش و ایجاد دیدگاههای مشترک عمومی تاکید کند. به بیان روشنتر اینکه می بایست بیش از آن که روی حقیقت مطلق و حقانیت تامه تکیه کند، بنا را بر گفتوگو و تبادل تجربهها / ایدهها بگذارد.
این باز و گشوده بودن، بیش از آنکه دلالت بر گفتمانی خاص یا یوتوپیایی ایدئولوژیک (ترس و نفرت) داشته باشد، اتفاقن دلالت بر یک رویا (امید و مدارا) دارد. گفتمانها واسط حقیقت و قدرت هستند
به جای تاکید بر اصالت فرهنگی و مذهبی، بیشتر به این افتخار کند که میتواند دیگری را جذب کند و امر ناشناخته را با فروتنی و بدون پیش داوری بهعنوان امر ناشناخته پذیرا شود. برای کسب این روحیه و معرفت پذیرش، شاید ضروری است از چنبرهی عادات متافیزیکی تقلیلگرایمان فاصله بگیریم تا بتوانیم ظهور بدیلهای دموکراتیک را در جنبش مردمی سبز ایران ببینیم. جنبشی کثرت گرا و مداراجو که عمیقن به احقاق حقوق مدنی و دموکراتیک مردم باور دارد.
مهاتما گاندی و سیاست همزیستی
اگر به جای تمسک به تلقی انتزاعی و استعلایی از دموکراسی، به «نظاره»ی صحنه واقعیت بنشینیم و به طرزی مسوولانه در مناسبات بغرنج جوامع انسانی مداقه کنیم درمییابیم که اصرار گاندی بر «سیاست آشتی و همزیستی» به عنوان دموکراتیکترین و افتخارآمیزترین راه پیگیری سیاست اخلاقی نهایتن توانست سنت سیاسی مدرنی را در هند خلق کند که از قضا هم ریشهی بومی داشت، هم جهانی بود. گاندی ایدههای مثبتی را که از ادیان گوناگون و همچنین از روشنگری اروپایی سرچشمه گرفته بود، وام گرفت. او در عین حال منتقد برخی سنتهای جامعه هند نیز بود که آنها را با معیارهای دموکراتیک، اغلب ظالمانه میدید، در نتیجه سعی کرد چنین سنتهایی را اصلاح کند یا منزوی شان سازد. اما کاری که او نکرد این بود که با تمسک به مفاهیم تقلیلیافته، سنتها را بهطور کلی و به شکل اقتدارگرایانهای حذف کند. ابهام فراوان گاندی که ریشه در ارزشهای دموکراتیک داشت، نشان میدهد که «سیاست همزیستی» از گشوده بودن دریچههای تفکر، جداییناپذیر است: یعنی مدارا در اندیشه، و زندگی در محدودهی دموکراسی بدون خشونت. میان ایده آشتی جویانهی گاندی و جنبش سبز ایرانیان اتفاقا شباهتهای زیادی هست. این جنبش امید و خواست مردم ایران را در موقعیت دشواری که در آن قرار دارند بیان میکند. این جنبش هم مردم مذهبی را دربرمیگیرد، هم مردم غیرمدهبی را، مردمانی با دیدگاههای متنوع سیاسی، که همگی خواهان حقوق مدنی و دموکراتیک خود هستند. وقتی آنان این حقوق و احترام به فرد را میخواهند این خواسته دموکراتیکشان را به مفاهیمی کلی که متکی به مفاهیم ایدئولوژیکی مانند سکولاریسم، جمهوریخواهی یا برنامههای ثابتی از این دست است ترجمه نمیکنند. این به هم بافتن بدون گره خوردن اگر تابع ایدئولوژیهای ماهوی و ذاتگرا نشود، تجسم «اخلاق مدارا» خواهد بود.
این باز و گشوده بودن، بیش از آنکه دلالت بر گفتمانی خاص یا یوتوپیایی ایدئولوژیک (ترس و نفرت) داشته باشد، اتفاقن دلالت بر یک رویا (امید و مدارا) دارد. گفتمانها واسط حقیقت و قدرت هستند. دموکراسی هم چنین دغدغهای دارد اما چیزی بیش از این است: دموکراسی در ضمن دغدغه سبکی از زندگی را دارد که در آن قدرت به نحوی سامان یابد که متمرکز بر ادعای داشتن «حقیقت مطلق» نباشد (مدارا).
اخلاق مهاتما گاندی شبیه اصول جان دیویی درباره بصیرت اجتماعی است: درکی مشترک از جهان مبتنی بر گفتوگو میان دیدگاههایی که پیشفرضهای ضمنی خود را دارند. اگر سکولاریسم متضمن ادعای حقیقتی درباره جهان باشد، این خود مستلزم تحمیل ایدهها و فرضیاتی است که بر بسیاری از ما تحمیل میشود و حقیقت والا و یکه را بالاتر از زندگی و تجربه روزمره مینشاند. پیامد این تلقی تک ساحتا میتواند تسلط ایدئولوژی دولتیای باشد که خشونتگرایانه جمع کثیری از شهروندان معمولی را ناتوان کند، در حالی که دموکراسی قرار است به آنها قدرت بدهد.
بدون تردید تجربههای سکولاریسم، همینطور ارزشها و ایدههای سکولار، در بردارنده درسهای اخلاقیای است که باید در مجموعه میراث سیاسی بشری گرامی داشته شود. اما در مقام «جزم ایدئولوژیک»، سکولاریسم میتواند به نیروی تضعیفکنندهی دموکراسی تقلیل یابد همانطور که در تاریخ معاصر بسیاری از کشورها (از جمله ایران) اتفاق افتاده است. امر عملی میبایست بالاتر از ایدهها و مفاهیم قرار گیرد و به خصوص در جهت بسترسازی و رسیدن به دموکراسی باشد. هر ایدئولوژی ذاتگرایانهای ـ از جمله سکولاریسم ـ که فراتر از موقعیتهای خاص قرار گیرد یا در ذات خود، زیبا و خوب دانسته شود در تحلیل نهایی میتواند تهدیدی جدی برای امید و آرزوهای ما به استقرار سامان دموکراتیک (بری از خشونت) باشد. تعریف ذاتگرایانه از مقولات سکولاریسم و مذهب، از قضا مرده ریگ دولت مدرن و ظرفیت بیمانند آن برای اعمال خشونت سازمانیافته است.
تمامی این سنتها خصلت اخلاقی خود را از زمینه خاصی گرفتهاند، و این بدان معناست که باید به تبعات اخلاقی و عملی ایدهها اولویت داد. این همان چیزی است که جنبش سبز مردم ایران فراتر از همهی تقسیمبندیهای متافیزیکی دربارهی هویت، به ما میآموزد.
رادیو کوچه
روز شنبه یازدهم نوامبر گروهی از فعالان مدنی با نام رسام- راه سبز ایرانیان مالزی- به مناسبت سالروز 13 آبان و تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان، کارگاهی را با موضوع تاریخ با حضور دانشجویان و علاقهمندان به تاریخ معاصر برگزار کرد تا زوایای این موضوع مورد بحث و بررسی حضار قرار گیرد.
در ابتدای این نشست مصاحبه اختصاصی صوتی عباس عبدی که برای همین مراسم انجام شده بود، پخش شد .
عباس عبدی، روزنامهنگار که از دانشجویان خط امام و از تسخیرکنندگان سفارت آمریکا در سال 58به شمار میرود در پاسخ به این سوال که پس گذشت سه دهه آیا این حرکت و تسخیر سفارت باتبعاتی همچون جنگ تحمیلی و بستهشدن فضای سیاسی و سرنگون شدن دولت بازرگان، درست بوده است یا خیر، این سوال را یک سوال سیاسی و نه تحلیل تاریخ دانست و گفت: «نمیتوان در مورد حرکتهای تاریخی اینگونه و پس از گذشت سالها اظهارنظر کرد و تمام عواملی که باعث این حرکت شده است را نادیده گرفت.»

عبدی خاطرنشان کرد: «واقعه 13 آبان را باید در ظرف زمانی خود دید و اتفاقاتی مانند جنگ و بسته شدن فضای سیاسی و سقوط دولت بازرگان ربطی به سیزده آبان ندارد و هر کدام انگیزه و علت خاصی داشته است که نمیتوان ربط کاملن مستقیمی با اشغال سفارت آمریکا داشته باشد.»
بر اساس اعلام تشکلات رسام بحثهای تاریخی و سیاسی و فرهنگی ایران در جلسات کارگاهی بهطور منظم برگزار شود.
مهمترین عنوانهای رسانههای امروز مالزی:
خبرگزاری برناما
- افراد بیشتری پس از سیل کداه به خانههای خود باز میگردند.
- لیندا تسن به عنوان نماینده باتو پاپی در پارلمان سوگند یاد کرد.
- مالزی میزبان نخستین کنوانسیون توانبخشی اجتماعی در آسیا و اقیانوسیه خواهد بود.
- رییسجمهوری اتریش پس از بازدید از مالزی به میدن اندونزی رفت.
- پادشاه: «شرکتهای اتریشی باید از قابلیتهای تجاری مالزی استفاده کنند.»
- به نظر میرسد که حزب اتحاد صباح از نجیب پشتیبانی کند.
- کنارهگیری زید ابراهیم از انتخابات حزب مردم یک تصمیم شخصی بوده است.
- اتحادیه چینیتباران تشکیلات حزبی را برای انجام انتخابات عمومی آماده میکند.
- بویینگ به شرکت هواپیمایی مالزی نخستین نسل از هواپیماهای 737 سری 800 را تحویل داد.
- زمینهای سونگای بالوه برای پیشبرد دیگری در صنایع لاستیک آماده میشود.
- شرکت بویینگ و هواپیمایی عربستان قرارداد تحویل 12 فروند 777-300ERs را امضا کردند.
- قرار داد تحویل 30 فروند 737 سری 800 نسل جدید بین بویینگ و SpiceJet نهایی شد.
- شرکت رولس رویس به تحقیق در مورد موتور هواپیمای A380 ادامه میدهد.
- هند و آمریکا ممکن است به شریکهای نزدیکی در فرستادن انسان به فضا تبدیل شوند.
- اسراییل در نظر دارد 1،300 باب خانه در شرق اورشلیم بسازد.
- شرکت BP به خاطر پول از مسایل ایمنی شانه خالی نمیکند.
روزنامه استار
- پس از انفجار در کارخانه موتورسازی، 8 کارگر به طرز معجزه آسایی از مرگ نجات یافتند.
- چندین نامزد دیگر ممکن است از انتخابات حزب مردم خارج شوند و مشکلات درون حزبی را افزایش دهند.
- سهم هر 1،000 مالزیایی در کشور فقط دو هکتار است.
- کلیه 378 دانشجوی مالایی ساکن یوگیاکارتا اندونزی به سلامت به کشور بازگشتند.
- اتحادیه چینیتباران مالزی بودجه درمانی مربوط به حزب را به مبلغ 10 میلیون رینگیت رساند.
- زنان تاجر مالزی خواستار تعامل بیشتر با یکدیگر برای رساندن صدای خود شدند.
- بیل کلینتون، رییسجمهوری سابق آمریکا روز جمعه برای ایراد سخنرانی به دانشگاه بینالمللی نیلای میرود.
- یک میلیون مسافر خوش شانس از اول جولای تا 10 نوامبر سال آینده به رایگان با ایریشیا سفر خواهند کرد.
- هواپیمایی مالزی برنده جایزه «هواپیماییهای پیشرو در آسیا» شد.
- اوباما به اندونزی رفت.
- حزب مورد پشتیبانی نظامیان برنده انتخابات میانمار شد.
- با وجود طوفان در هایتی انتخابات در آن کشور انجام میشود.
روزنامه نیو استریت تایمز
- روز گذشته بورس مالزی به بالاترین شاخص خود تا کنون دست یافت.
- با کاهش نرخها در ایریشیا، نبرد قیمتها بالا میگیرد.
- 20،000 نفر در میانمار دست به شورش زدند.
روزنامه مالایی میل
- افراد بیشتری از پناهگاهها در پرلیس و کداه خارج میشوند.
- وزارت کشور مالزی: «به هیچ بنگاهی اجازه داده نشده تا کارگران غیر مجاز خارجی را مورد استفاده قرار دهند.»
اکبر ترشیزاد / رادیو کوچه
در مملکت عجیبی زندگی میکنیم. فکر میکنم اینجا تنها جایی در دنیا است که اگر بخواهید کار فرهنگی هم بکنید، برای مثال یک جاذبهی تاریخی یا گردشگری را به مردم معرفی کنید باز هم دست و دلتان میلرزد.
حدود هشت سال پیش بود که برای اولین بار پی به چنین موضوعی بردم. در برنامهای خبری گزارشگر منطقهی تاریخی گردشگری «تنگهیواشی» را به بینندگان معرفی میکرد. وقتی این برنامه را دیدم از معرفی چنین جاهایی که ممکن است برای بسیاری از مردم ناشناخته باشد خوشحال شدم، من البته چند سال پیش یکبار به آن منطقهی زیبا رفته بودم. حدود سه ماه پس از پخش آن برنامه فرصتی پیش آمد تا با دوستان دوباره به «تنگهیواشی» برویم اما چشمتان روز بد نبیند، در عرض چند ماه و با هجوم مردم به این منطقه چنان بلایی بر سر آن آمده بود که آدمی باورش نمیشد. روی دیوارهها و سنگنبشتههای باستانی یادگاری نوشته بودند، محیط اطراف دریاچه پر بود از زبالههای غیرقابل بازیافت و آب رودخانه کثیف و غیرآشامیدنی، هنگامیکه دو سال پس از آن به این محل رفتم عمق فاجعه بیشتر هم شده بود. این ماجرا برای جاهای دیگری همچون «دریاچهیولش» هم تکرار شده بود، به همین سبب است که بعضی وقتها با خودم فکر میکنم آیا بهتر نیست که چنین مکانهایی برای مردم ناشناخته باقی بماند؟ از سوی دیگر بیتوجهی مسوولان کشور به برخی از مناطق، سبب از بین رفتن میراث طبیعی و تاریخی آنجا میشود. این است که میان دو برزخ گرفتار میمانی.

دریاچهی «بزنگان» یا «کلبیبی» تنها دریاچهی استان «خراسانرضوی» است. این دریاچه در 130 کیلومتری جاده مشهد به سرخس واقع شده است. دریاچه در واقع بخشی از منطقهی بزنگان است. این منطقه در کانون تعدادی آبادی در جنوب رشته کوههای هزارمسجد قرار دارد. جمعیت روستای بزنگان در حال حاضر حدود 5000 نفر است. در اواخر سلطنت «ناصرالدینشاه قاجار» سرحدداری این منطقه به «حاجیمحمدمیرزایقهرمان» سپرده میشود و او به منظور حراست مرز و برقراری امنیت جمعی از مرویها را که در فنون رزم چیرهدست بودند به این جا فراخوانده است. در آن زمان این ناحیه خالی از سکنه بوده و اراضی مزروعی فعلی بیشتر پوشیده از علوفه و بستر رودخانه محلی مملو از نیزارهای انبوه بوده است. بهتدریج جمعی از مردم نواحی مختلف ایران بدینجا خوانده شدند، مردمی از تیرههای مختلف از جمله «میشمست»، «میرزادوستی» و «علیمیرزایی» و از شهرهای مختلف همچون کرمان، یزد، مرو و شیراز در اینجا اجتماع کردهاند. گرچه بعضی از تیرهها به درون همسری قومی معتقدند و با تیرههای دیگر ازدواج نمیکنند ولی بیشتر مردم تیرههای گوناگون بزنگان بهمرور ایام با هم ازدواج کردهاند و ترکیب دیگری از آن چه در آغاز بوده بهوجود آمده است. اعقاب مرویها بهقدری ویژگیهای قومی خود را از دست دادهاند که حتا زبان محلی خویش را فراموش کرده و به زبان فارسی صحبت میکنند.

در منطقه بزنگان دو غار قدیمی وجود دارد که بسیار دیدنی است. در سال 1328 یک دیرینشناس آمریکایی این غارها را کشف و بررسی کرد و ساکنان این غارها را متعلق به حدود 45 هزار سال پیش دانست که گروهی شکارگر بودند. عمدهی شهرت این منطقه اما به سبب وجود دریاچهی بزنگان است. دریاچه بزنگان تنها آبگیر طبیعی است که در استان خراسانرضوی وجود دارد. این دریاچه حدود هشتاد هکتار وسعت و عمق آن حداکثر دوازده متر و حداقل نه متر است. آب این دریاچه از بارندگیهای سالانه و چشمههای کوچک حاشیه و کف دریاچه تامین میشود و تاکنون ۳۳ گونه «فیتوپلانکتون» جلبکی در دریاچه بزنگان شناسایی شده است. دریاچه بزنگان دارای ویژگیهای خاص محیطی است که همه ساله در فصلهای پاییز و زمستان و اوایل بهار زیستگاه بسیار مناسبی جهت زمستان گذرانی پرندگان مهاجر آبزی و کنار آبزی است .از دیگر شگفتیهای این دریاچه این است که قسمتی از آب آن شور و قسمتی دیگر دارای آب شیرین است به گونهای که میتوان در آن هم ماهی قزلآلا و هم کپور پرورش داد.
این منطقه از جادهی مناسبی برخوردار نیست، اطراف دریاچه نور مناسبی ندارد و اقامتگاهی برای سکونت گردشگران ایجاد نشده است. آب دریاچه به سبب بالارفتن میزان برداشت روستاییان و کاهش بارندگی به میزان چشمگیری کاهش یافته است و به سبب نبودن امکان جمعآوری و دفع زباله آلودگیاش رو به افزایش است. ای کاش حالا که مسوولان منابع طبیعی کشور را مورد بیمهری قرار دادهاند، خود ما تلاشی در نگهداری این منابع غیرقابلبازگشت داشته باشیم تا روزی دیگر به ماتم از بینرفتن این دریاچه نیز ننشینیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر