
شهره شعشعانی / رادیو کوچه
قصههای ما، از رویا تا واقعیت برنامهای است که به ادبیات داستانی و ادبیات مستند میپردازد. در این برنامه قصههایی از نویسندگان ایرانی و خارجی میخوانیم و از خاطرههایمان میگوییم. قصهها و خاطرههای مشترکی که در پیچ و تاب تصاویر تودرتویشان هر کدام ما چه بسا خود را در آینهی زندگی و خیال دیگری باز یابیم.
«لئوناردو شاشا» نویسنده ایتالیایی در هشتم ژانویه 1921 درسیسیل به دنیا آمد و در بیستم نوامبر 1989 چشم از جهان فروبست.
نام شاشا با وجود ترجمه آثارش به زبان انگلیسی در آمریکای شمالی همچنان ناشناخته مانده، اما او نویسنده بزرگی است که بهخاطر داستانهای کارآگاهی-سیاسی بسیار اصیل و جذابش از شهرت درخوری در اروپا برخوردار است. از حوادثی که بر زندگی شاشا تاثیر عمیقی گذاشت، خودکشی برادرش در 1948 بود.

شاشا نه تنها داستاننویس برجسته، بلکه رسالهنویس، نمایشنامهنویس و سیاستمدار هم بود. بعضی آثارش مثل «به هر کسی سهم خودش»، «تودومودو»، «روز بوف» و «جسدهای عالیجنابها(جسدهای عالی)» توسط کارگردانهای برجسته ایتالیایی «الیو پتری»، «دامیانو دامیانی» و «فرانچسکو رزی» به فیلم برگردانده شدهاند. اثر دیگری از شاشا به نام «درهای باز» یک سال پس از مرگش در 1990 توسط کارگردان ایتالیایی «جیانی آملیو» به فیلم در آمد. داستان این کتاب و فیلم آن در پالرموی 1930 میگذرد.
نخستین اثر شاشا، «نمک بر زخم»، تصویری از زندگی معدنکارهای سیسیل در دورهای است که سوسیال رئالیسم سبک رایج نویسندگان ایتالیایی بود. این اثر در سال 1950 منتشر شد. پس از انتشار نخستین اثرش، زندگی سیاسی سیسیل همچنان در آثار بعدی شاشا پررنگ ماند. مجموعه داستان «دریای تیره شرابی» کاوشی است در دنیای ستیزهجویی که کلیسا، دولت و خانواده به یکدیگر اعلام جنگ میکنند، با این هدف که هیج کدام نتواند بر دیگری تفوق یابد.
جزیره «سیسل»، زادگاه و محل وقوع اغلب داستانهای شاشا، از نظر استراتژیک بر سر راه اروپا و آفریقا قرار دارد. این جزیره به خاطر موقعیت جغرافیایی خاص خود تقریبن بیش از 2000 سال زیر اشغال نیروهای خارجی بوده است. دورههای پیاپی سلطهی یونانیها، رومیها، اسپانیاییها، فرانسویها و اعراب، پاسخ به این سوال را که سیسیلی واقعن چه نوع آدمی است بغرنج میکند. لوئیجی بارزینی روزنامهنگار در کتاب «ایتالیاییها» مینویسد: «در همه جای ایتالیا زندگی کمابیش به علت هوش وافر ساکنینش آهنگ آهستهای پیدا کرده، در سیسیل به همان علت کاملن فلج شده است.»

«سفر طولانی» داستان یک خیانت ماهرانه، به غایت مضحک و در همان حال غمانگیز است. داستان از یک ساحل خلوت آغاز میشود. مسافرهایی که دار و ندارشان را فروختهاند تا بتوانند سفری را به انجام رسانند. ریاکارترها با اطمینان به این که دیگر ناچار به ادای دین نیستند از نزولخوارها هر چه میتوانستند وام گرفتهاند. آقای «ملفا» برای رساندن آنها به نیو جرزی، مقصدی که میان سالهای 1890 تا 1920 یک چهارم جمعیت سیسیل را به خود جذب کرد، پولها را به جیب میزند. سفر یازده روز به درازا میکشد و در مقصد آقای ملفا میپرسد، طرفهای خودتان هیچوقت چنین افقی دیده بودید؟….
زبان سیسیلی تنها زبان اروپایی است که زمان آینده در دستور زبان خود ندارد. میراث تلخ اشغالگریها و شورشها ظاهرن قدرت تصور زمانی خارج از چرخه تکراری زمان حال را برای سیسیلیها ناممکن کرده است.
داستان سفر طولانی از مجموعه «نویسندگان معاصر ایتالیا» و ترجمه «کامران شیردل» انتخاب شده است.
موسیقی متن:
تابلوهای یک نمایشگاه اثر موسورگسکی
آبالاتی (سنتی) از کلکسیون سیسیلیها، خواننده: ربرتو آلگانا
مهشب تاجیک / رادیو کوچه
اسب در ادبیات در ایران مانند شاهنامهی فردوسی، اغلب در بافت و پرداخت افسانهها و حماسهها، عنصری تعیین کننده است. در ادب زرتشتی میآید که تهمورث دیوبند، اهریمن را به شکل اسب درآورد و به مدت 30 سال بر او سوار شد و به دو کرانهی زمین تاخت. در تاریخ بلعمی از تهمورث به نام کسی که آیین بر اسب نشستن و زین نهادن را آورده است یاد میشود.
کشور ایران به دلیل تنوع زیستی و گیاهی خاستگاه تولید و پرورش اسب با ژنتیک خاص است و بزرگترین فرصت سرمایهگذاری انسانی و فرهنگی با استفاده از این نعمت خدادادی را داشته و منجر به تولید نژادهای متنوع اسب بومی شده است. تنوع گیاهی در کشور ایران باعث شده کار پرورش اسب در مناطق مختلف کشور انجام شود و موقعیت استثنایی برای بهرهبرداری تحقیقات ژنتیکی از اسبهای ایرانی وجود داشته باشد. در حال حاضر مهمترین نژادهای اسب بومی ایران «کرد»، «ترکمن»، «درهشوری» و «کاسپین» است که به دلیل اقبال عمومی فرصت سرمایهگذاری در پرورش اسب افزایش یافته است.
آثاری از اسبهای ترکمن تا چهارصد سال قبل از میلاد مسیح در گورستانهای اقوام سکایی در کوههای آلتایی بهدست آمده که نشان میدهد در چهارصد سال قبل از میلاد نیز اسبهای ترکمن مانند زمان کنونی با نمد یچیده میشدهاند. امپراطوران سلسلهی «هان» در چین عاشق این اسبهای لاغر اندام و کشیدهی ترکمن بوده و آنها را اسبهای آسمانی مینامیدند و به همین دلیل لشکریان خود را برای گرفتن این اسبها نزد خوانین ترکمن میفرستادند که با خواهش یا به عنوان امانت گرفته و یا خریده و اگر میسر نبود به سرقت میبردند. تا بالاخره قراردادی بین طرفین بسته شد که هر سال تعداد سی راس از این اسبها به امپراطور چین داده شود. در سپاه داریوش هخامنشی سی هزار راس اسب ترکمن موجود بوده است.

در دورهی نادرشاه افشار که اسبهای ترکمنی با سیلمیهای عرب ترکیب و نژاد جدیدی به نام «چناران» به وجود میآید. در این مورد در کتاب «تبارنامه اسب ترکمن» آمده است «یکی دیگر از تیرههای اسب ترکمن، چناران است که این اسب وسیلهی نادر شاه برای لشکرکشی و سوارهنظام ایران به منظور تصرف هندوستان به وجود آورده شده است. برای رسیدن به هندوستان راههای طولانی وطاقت فرسا در پیش لشکریان ایران بوده و برای طی این مسیر احتیاج به یک مرکبی بود که قادر باشد این مشکل را حل کند به این منظور طبق دستور نادر شاه سیلمیهای عرب با مادیانهای ترکمن ترکیب و نژاد جدیدی به نام «چناران» به وجود آمد.
بدون تردید اسبهای اصیل ایرانی در نوع خود بسیار با ارزشاند و ارزش واقعی آنها نیز تنها در نگهداری و استفاده از خط خونی اصیلشان نیست، گرچه سر اسب ایرانی به زیبایی سر اسبهای وارداتی نیست، اما خصوصیات اسب اصیل ایرانی منحصر به فرد است که در هیچکدام از اسبهای وارداتی مشاهده نمیشود. در حالی که تعداد کافی از این نژاد خالص بدون دخالت خون وارداتی تولید شوند، بقا این نژاد برای آینده تضمین میشود. امروزه پرورشدهندگان اسب در کلیهی کشورها به عملکرد اسبها بیشتر از ظاهر آنها اهمیت میدهند. این نکتهای است که تولیدکنندگان ایرانی باید به آن توجه کنند.
اسبهای ترکمن به چند دسته تقسیم میشوند:
«یمود یا یموت»
نوعی از اسب مشهور ترکمن است و منشا بسیار قدیمی دارد. اسب یموت شکلی تنومند، خوشاندام و هماهنگ دارد و امتیاز آن در استقامت و سرعت است. نوع بسیار معروف آن «کوراوغلی» است. کور اوغلی اسبی است بردبار، تیزتک و سری خوشفرم دارد. اسب یمود دارای یال بسیار ظریف و کمپشت، بسیار محکم و طاقت گرمای شدید را دارد، باوقار و با نزاکت بالا، بهویژه برای مسابقه و اسبسواری در مسافتهای طولانی مناسب است. سرو گردنی کوتاه و پایداری بسیار بالا که محصول آمیزهی اسب ترکمن با اسبهای نواحی جنوب ایران مانند، فارس و خوزستان است، که به منطقهی ترکمن صحرا آورده شده بودند. اغلب به رنگ سفید، رنگ پوست روباه و طلایی وجود دارد. اندازهی بلندی آن ۱۴۷تا ۱۵۵ سانتیمتر است.

«آخال»
از نسل اسبهای ترکمن کهن و باستانی است، که تا ۲۵۰۰ سال پیش نیز زیست داشته است. آخال اسبی است با استعداد فوقالعاده و همچنین منشی بسیار خودسر دارد. اسبی است با توانایی بالا، با سری راست، گردنی ظریف، طول متوسط، گاهی دارای شانههای اریب. مچ پای برجسته و کفل افتاده دارد. اسبی کشیده و بلند، پاهای مقاوم با سمی سخت است. گاهی سینهای کمعمق و باریک و گردنی همانند گوزن وارونه و کشدار بویژه با توانایی یورتمه خوب، مستعد برای کوه است. پوست و یال ظریف و ابریشمین دارد. این اسب نزد قبایل تکه در استپهای شمال ترکمن صحرای ایران و جمهوری ترکمنستان موجود است. رنگهای اصلی آن کهر، خاکستری، سفید، طلایی رنگ، سرخ و سیاه کلاغی است. نام آن به لحاظ اینکه منطقهای است که ترکمنهای تکه در آنجا زیست دارند، خوانده شده است. بلندی اندام آن اغلب بین ۱۵۰ تا ۱۶۰ سانتیمتر است.
«چناران»
منطقهای که قبایل «گوگلان» در بخش شرقی صحرای ترکمن سکنی دارند وجود دارد به نام چناران. اسب این نژاد در سال ۱۷۰۰ میلادی با آمیزش اسب نر ایرانی و اسب ترکمن ماده بهوجود آمد. به گفتهای دیگر در دوران نادرشاه افشار برای تسخیر هندوستان که راهی دراز، دشوارگذر و ناهموار بود، از آمیزهی سلیمیهای عرب و اسبترکمن به وجود آمده است. اسبی است نیمهخون و بلندی آن تا ۱۵۲ سانتیمتر میرسد. اسب چناران، باهوش و مهربان، دارای گردنی دراز، پشت و کمر متوسط و پاهای قشنگ است. اندامی تنومند و سترگ، دارای استقامت بیشتر در آبوهوای گوناگون و بهراحتی راه طولانی را درمینوردد. به رنگ های سفید و قهوهای وجود دارند.
بخش قابل توجهی از خط خونی اصیل ایرانی در جریان اختلاط با خونهای وارداتی از چرخهی طبیعت خارج شده است و اگر اینگونه پیش رود یافتن تنها تعداد اندکی از اسبهای اصیل خالص ایرانی برای همیشه غیرممکن میشود. اشتباه بزرگی است اگر این اسبهای با ارزش را در حالی که میتوان تنها با چند تولید دروننژادی مناسب و حساب شده برای نسلهای آینده محفوظ نگه داشت، برای همیشه نابود و منقرض شود. در حالی که تعداد کافی از این نژاد خالص بدون دخالت خون وارداتی تولید میشوند و اینگونه بقا این نژاد برای آینده تضمین میشود. اگر که کمی لیاقت و کفایت همراه آن شود.
معرفی اسب ترکمن در ایران، علی گلشن، تهران، پژواک کیوان، 1384
اسب، دکتر ابراهیمپور و دکتر رضایینژاد، اصفهان، مرکز نشر دانشگاه صنعتی، 1384
اکبر ترشیزاد / رادیو کوچه
توی بار نشسته بودم و داشتم نوشیدنیام را مزمزه میکردم. از آن روزهایی بود که برای همهی ما دست کم چندباری پیش آمده است که دوست داشته باشیم تنها باشیم و حوصلهی هیچ کسی را هم نداشته باشیم. داشتم به شیشههای رنگ و وارنگ، جذاب و زیبای انواع نوشیدنیهای توی قفسهها نگاه میکردم و به طراح آنها توی دلم آفرین میگفتم، که دیدم از در، مردی جاافتاده دست در دست دختری بیستویکیدو ساله وارد شدند. مرد حدود 60 سال سن داشت و دختر اهل جنوبشرقآسیا بود. مرد را شناختم او هم مرا بهجا آورد و لبخندزنان به طرفم آمد.
باید در نگاه اول میشناختمش که نشناختم، علتش هم تغییر چهرهای بود که از حدود بیست سال آشنایی با او در ذهنم داشتم، مردی با محاسن بلند و پیراهن مردانهای بر تن. اما حالا تیشرت یقهدار خوشرنگی بر تن داشت و شلوار جینی به پا. دیدهبوسی کردیم و حال و احوالپرسی. با وجود آنکه میدانستم که سالهاست از سیستم بیرون آمده و دیگر با نظام همکاری نمیکند باز هم انتظار این همه تغییر را نداشتم.

راستش نه حالش را داشتم و نه به من ربطی داشت که از چیزهایی بپرسم که در این سالها بر او و اعتقاداتش رفته است. کمی از این طرف و آن طرف گفت و بعد اشارهای کرد به دختر که کنارش نشسته بود و به مهربانی دستش را گرفته بود و پرسید: بهم نمیآد؟
اومدن و نیومدن نداره، تازه ربطی هم به کسی نداره، این انتخاب تو، هم اون بیست سیسال پیش و هم حالا خیلی چیزها برای من تغییر کرده بود که برای زنم نه، این بود که رفت. دو سال که از تنهاییم گذشت، فکر کردم که آرزوی خیلی چیزها به دلم مونده، نمیدونستم عاشقی چیه، خواستم تجربه کنم، این خانم اولیش بود. نتونستم، بعد یک سال شد آخریش و با هم ازدواج کردیم و الان دو ساله که زنمه.
برگشت به دختر نگاهی کرد و خندید و دختر هم در جواب لبخندی به او پس داد و دستش را فشرد. ادامه داد.
خندهداره، اون موقع که باید این کارا رو میکردم نکردم، حالا هم که میخوام نتونستم و نمیتونم.
بعد بلند شد و با همسرش رفتن سر یک میز دیگه نشستن. من به اونها نگاه میکردم و فکر میکردم. دیدم ریشهی اینکه آدمهایی تو سن و سال دوستم حتا اگه شرایطش هم واسشون فراهم باشه دیگه از این روابط لذت نمیبرن، اینه که هر چیزی شهوت خودش رو داره، که اگه از بین بره، دیگه انجامش لذتی نداره. شهوت داشتن یک دوچرخهی خوشگل مال سن و سال نوجوانیه، وقتی به هر دلیل اون دوره نتونستی اون رو داشته باشی، حالا گیرم تو هفتاد سالگی بهترینش رو بهت بدن، دیگه شهوت لذت بردن از اون رو نداری. مثالهای زیاد دیگهای هم میشه زد. آرزوی داشتن اسباببازی، موتور و یا خوردن خیلی خوراکیها، نیاز یه دورهی خاصه که اگه همون زمان تامین نشه بعدش دیگه داشتنش لذتی نداره.

خیلی از زنها و مردهای نسل دوست من که تجربهی روابط پرشور و حال دورهی نوجوانی بین دو جنس مخالف رو ندارن، تجربههایی رو از دست دادن، که با چیز دیگهای جایگزین نمیشه. به قول دوستی که میگفت، بخشی از لذت این روابط به همون ترس و واهمهای بود که همیشه داشتیم، اینکه ساعتها پشت در خونهی معشوقت منتظر بشی تا اون تنها بشه و بتونی پنج دقیقه هم که شده پیش هم باشید. یا از ترس اینکه کسی شما رو با هم نبینه، تو گرمای تابستون یا سرمای زمستون بری تو انباری بالای پلههای آپارتمانشون قایم شی. خلاصه اینکه سرخوردگی دوستم و بسیاری دیگر از آدمهایی که شبیه اون زندگی کردن رو کاملن درک میکنم. وصف حال اونها این شعره که میگه:
تا توانستم ندانستم چه سود چون بدانستم توانستن نبود
غزلی در نتوانستن: نام شعری است از اشعار احمد شاملو
سروش / رادیو کوچه
در خبرها آمده بود که پایگاه اطلاعرسانی «محمد خاتمی»، رییس جمهوری سابق ایران فیلتر شده و امکان دسترسی برای ایرانیان بدون ابزار عبور از فیلتر مقدور نیست.
روز جمعه تارنمای خاتمی آی آر در اطلاعیهای اعلام کرده بود که براساس تصمیم کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مشمول ماده ۲۳ قانون جرایم رایانهای شده و به موجب ابلاغ رسمی این کارگروه از روز چهارشنبه ۱۲ آبان ماه ۱۳۸۹ از ارایه خدمات میزبانی به این سایت در داخل ایران جلوگیری خواهد شد.
به نوشته مسوولان تارنمای رییس جمهوری سابق ایران پیش از این هیچگونه اعلام کتبی یا شفاهی مبنی بر تخطی از قانون به آنها نرسیده است. به گفتهی دستاندرکاران این تارنما آنها تنها به بیان عقاید و دیدگاهها و اخبار و گزارشهای مرتبط با محمد خاتمی میپردازند.
این برای نخستینبار نیست که دولت ایران در طول یکسالونیم گذشته اقدام به محدودیت و اعمال فشار به برخی از چهرههای سرشناس سیاسی و یا مذهبی منتقد و مخالف میکند.
محمدخاتمی رییس جمهوری سابق ایران که به همراه «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» دوتن از نامزدهای معترض به نتایج اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری از سوی گروههای افراطی حامی دولت به عنوان سران فتنه خوانده میشوند، بارها توسط حامیان دولت مورد حملات لفظی و در پارهای موارد فیزیکی قرار گرفتهاند.

یک ماه پس از انتخابات ایران برخی منابع غیررسمی از جلوگیری سفر آقای خاتمی به ژاپن برای شرکت در یک کنفرانس اتمی توسط نیروهای امنیتی خبر دادند. هر چند که مدتی بعد مقامهای اطلاعاتی و امنیتی لغو این سفر را «دلایل امنیتی» عنوان کردند.
محمد خاتمی چندی پیش در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب جوانان اسلامی گفته بود که «امروز از یک سو گروههای به اصطلاح خودسر آزادی و امنیت دارند، ولی احزاب و تشکلهای قانونی و خدمتگزار محدود و ممنوع میشوند. امروز بیاساس بودن توهمات و نادرستی روشهای اعمال شده در یکسال اخیر بر هر انسان منصفی آشکار شده است.»
از سوی دیگر رسانههای مخالفان دولت ماه گذشته اعلام کردند که تارنماهای آیتاله «اسداله بیات زنجانی» و آیتاله «یوسف صانعی» دو تن از مراجع تقلید منتقد حکومت فیلتر شده است.
این پایگاهها که فتاوا و دیدگاههای این مراجع را منتشر میکند، از سوی دولت ایران مسدود شده و دسترسی کاربران در شهرهای مختلف ایران قطع شده است.
تاکنون کمیته تعیین مصادیق فیلترینگ که ریاست آن برعهده «غلامحسین محسنیاژهای»، دادستان کل کشور است در خصوص روند مسدودسازی پایگاههای اطلاعرسانی برخی سران سیاسی و مذهبی توضیحی نداده است.
اختلال در سرعت اینترنت، محدودیت در دسترسی به شبکههای اجتماعی نظیر توییتر و فیسبوک، فیلترینگ گسترده وبسایتها و وبلاگهای منتقد و مخالف دولت و همچنین قطع مقطعی تلفنهای همراه برخی از موارد جلوگیری از اطلاعرسانی آزاد در ایران عنوان شده است
موضوع مسدودسازی وبسایتهای روحانیون مخالف دولت و برخورد با آنها از مدتها پیش و با فیلترینگ پایگاه اطلاعرسانی آیتاله «منتتظری» از مراجع تقلید آغاز شد.
پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران شماری از روحانیون و مراجع تقلید ضمن اعتراض به نحوه برخورد حکومت با معترضان به نتایج انتخابات خواستار رسیدگی به وضعیت اعتراضکنندگان شدند.
آیتاله «حسینعلی منتظری»، آیتاله «علیمحمد دستغیب»، آیتاله «یوسف صانعی» و آیتاله «بیاتزنجانی» برخی از روحانیون برجسته و مرجع تقلید مخالف دولت بودند که نسبت به فیلتر شدند وبسایتهای خود واکنش نشان دادند.
با وجود آنکه بسیاری از کشورها و سازمانهای جهانی دسترسی به اینترنت را جز حقوق اساسی شهروندان تعریف کردهاند اما بر اساس آمار ایران از جمله کشورهایی است که سازمان گزارشگران بدون مرز از آن به عنوان دشمن اینترنت یاد میکند.
به گفتهی کارشناسان از خردادماه سال 88 تاکنون مقامهای ایران همواره درصدد بستن راههای اطلاعرسانی آزاد بوده و با کسانی که در این زمینه فعالیت کرده برخورد میکنند.
اختلال در سرعت اینترنت، محدودیت در دسترسی به شبکههای اجتماعی نظیر توییتر و فیسبوک، فیلترینگ گسترده وبسایتها و وبلاگهای منتقد و مخالف دولت و همچنین قطع مقطعی تلفنهای همراه برخی از موارد جلوگیری از اطلاعرسانی آزاد در ایران عنوان شده است.
این در حالی است که به گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز، ایرانیها از فعالترین مردم جهان در فضاهای مجازی به شمار میآیند و راههای گذر از سانسور را به خوبی میشناسند.
خبر / رادیو کوچه
جهانگیر محمودی، وکیل پایه یک دادگستری روز چهارشنبه، برای ابلاغ حکم به دادگاه ویژه روحانیت اهواز فراخوانده شده است.
به نقل از گزارشگران حقوق بشر ایران، پیشتر این دادگاه اتهامات آقای محمودی را نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و اخلال در نظم عمومی عنوان کرده بود.
شایان ذکر است که وی در حال حاضر پروندهای هم در دادگاه روحانیت اصفهان دارد که دادگاه بدوی آن تشکیل نشده است.
این درحالی است که زمان بازداشت آقای محمودی در اصفهان، مرحله دادیاری علت ارتباط با جبهه ملی و حزب پان ایرانیست و برعهده گرفتن وکالت حشمتاله طبرزدی و عیساخان حاتمی و ابوالفضل عابدینی از او سوال شده بود.
بیشتر بخوانید:
«بازداشت یک وکیل بهعلت داشتن موکلین سیاسی»
آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
مهندس کامبیز قائم مقام ـ مهندس بهمن مبشری – دکتر همایون مهمنش
رژیم مستبد و درماندهی جمهوری اسلامی، گویا دریافته است که به انتهای خط رسیده؛ و از این رو، برای ماندگاری به هر ترفندی دست میزند و به هر حیله متوسل میشود؛ تا بلکه چند صباحی بیشتر بر اریکهی قدرت باقی بماند. حکومت ولی فقیه که جنایات سال گذشته علیه مبارزات مردم را براه انداخت، اینبار دستور بستن دانشگاهها، یعنی هسته مرکزی مقاومت مردمی را صادر نموده و در این راه، چاره را در بیشرمانهترین و رذیلانهترین اقدام نسبت به مرکز علم طب، یعنی انحلال دانشگاه علوم پزشکی ایران که مکانش در تهران است دیده است.
خانم وزیر بهداری با یک فرمان امر به انحلال دانشگاهی با هزاران دانشجو میدهد تا به زعم خود با پراکندن دانشجویان، بستری از آرامش سیاسی – اجتماعی برقرار کند و برای خود و رهبرش آسودگی خیال فراهم سازد و حکومت را از پیامد مبارزات و اعتراضات دانشجویی خلاصی بخشد. غافل از اینکه حکومت هم در این محاسبه راه خطا میپیماید و هم خود را انگشت نمای جهانیان میکند. زیرا بستن هر دبستان، یعنی باز کردن چندین زندان و تعطیل هر دانشگاه، یعنی فنای بخشی از یک جامعه و بستن دانشگاه پزشکی یعنی ستیز با سلامت و بهداشت مردم. انحلال دانشگاه پزشکی ایران توسط حکومت بیتردید با حملهی ایلغاران به اماکن و شهرها برای غارت و کشتار آدمیان قابل مقایسه است. در آن حمله مال و جان انسانها فنا شد و با این اقدام، دانش و معرفت آدمی برباد میرود و تندرستی بدنها قربانی میگردد.
سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج کشور، اقدام ضد دانش و ظالمانهی حکومت فقیهان در حق دانشگاه و مراکز علمی را به شدت محکوم میکند و هرگونه ستم نسبت به دانشگاه و دانشجویان را در حد بربریت میداند. ما از تمام سازمانهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جهان خاضعانه می خواهیم که عمل استبدادی و ضد فرهنگیی حکومت را محکوم و تقبیح کرده و به وسایل ممکن، جمهوری اسلامی را از اینگونه روشهای ضد دانش و فرهنگ و انسانیت بازدارند.
هیت اجرایی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
چهاردهم آبان 1389 برابر پنجم نوامبر 2010
شکوفه / دفتر ترکیه / رادیو کوچه
shokufeh@koochehmail.com
از کنسرت بزرگی که در تاریخ یک نوامبر در شهر کایسری ترکیه برگزار شد، گزارشی را تهیه کردیم. این کنسرت در هفت پرده برگزار شد که متشکل از موسیقی کلاسیک، پاپ، سنتی ایرانی، فولکلور، آذری و تاتر بود. مجریان برنامه، پناهندگان ایرانی مقیم ترکیه بودند.
اطلاعات بیشتر درمورد این کنسرت را از «دکتر عارف عزیز»، مدیر برگزاری این مراسم میشنوید.
از کی تصمیم گرفتید که این برنامه را اجرا کنید و هدف اصلیتان چه بوده است؟
از حدود سه ماه پیش، تصمیم داشتیم این برنامه را اجرا کنیم. البته اول میخواستیم در یک سالن کوچک این مراسم را برگزار کنیم. در این چند وقت، با توجه به اینکه با نیروهای جدید و افراد هنرمندی مثل آقای ذولیخاپور و آقای بابک کاتوزی آشنا شدیم، تصمیم گرفتیم که برنامه را در ابعاد وسیعتری برگزار کنیم.

هدف اصلی از این برنامه هم، اتحاد بین ایرانیهایی بود که به اصطلاح در غربت هستند. به هر حال شرایط روحی افراد در این مدت، طوری است که مطمئنن خوشحال میشوند اگر در کنار هم لحظاتی را با شادی بگذرانند.
هزینهها به چه شکل بود؟
این برنامه به صورت خودجوش بود، اعضای تشکیلدهندهی این کنسرت هزینهی اولیه را دادند. بلیط های یک لیری هم داشتیم که افراد تهیه کردند. امسال، هزینهی کرایهی سالن برای هر سانس 300 لیر بود. این برنامه یک سانس به حساب آمد. اگرچه از صبح زود، برای تدارکات، سالن را در اختیار اجراکنندگان گذاشتند.

امنیت سالن به چه شکل بود؟
یک سری از افرادی که میدانستند برای این برنامه به کمک نیاز داریم، به صورت داوطلب، به کمک ما آمدند و از طریق فیسبوک هم، ابلاغیه دادیم که به کمک برای انتظامات نیاز داریم.
در مورد حضور پلیس هم، با توجه به اینکه سالن، از اجرای این مراسم آگاه بود، مثل هر برنامهی دیگری که در اینجا برگزار میشود، چهار اکیپ را در اختیار ما قرار دادند. که خوشبختانه مشکلی هم پیش نیامد.

سالن چند نفره بود و چند نفر استقبال کردند؟
سالن بزرگ ادارهی فرهنگ و کایسری، 520 نفر ظرفیت داشت که با توجه به بلیطهای فروخته شده، 420 نفر حضور داشتند.

اطلاعرسانی از چه طریقی صورت گرفت؟
متاسفانه در این زمینه کمی دچار محدودیت شدیم. با توجه به اینکه کارهای اداری گرفتن سالن، به روزهای آخر موکول شده بود، ما نتوانستیم به صورت بسیار گستره و با تبلیغات خاص افراد را مطلع کنیم. در فرصت کمی که داشتیم از طریق فیسبوک به اطلاع عزیزان رساندیم و بسیاری از شرکتکنندگان، برگزاری این مراسم از همدیگر مطلع شدند. امیدوارم که در برنامههای بعدی بهطور بهتری اطلاعرسانی کنیم.

آیا فکر میکنید بازهم از این مراسم برگزار کنید؟
بله، خیلی در این مورد امیدواریم. امشب، مدیر ادارهی کل توریزم و فرهنگ کایسری هم اینجا حضوری تشریف داشتند و بعد از تماشای برنامه، گفتند که از این به بعد تمام همکاریهای لازم را برای کمک به این گروههای موسیقی انجام میدهند و محلی برای تمرین عزیزان نوازنده در اختیار خواهند گذاشت.

در ضمن دانشکدهی هنرهای زیبای اینجا، خیلی مشتاق هستند که با ایرانیان تبادل فرهنگ کنند و تدریس موسیقی ایرانی توسط افراد متخصص، در سطح آموزش عالی داشته باشند. امیدوارم که بتوانیم بازهم از این برنامهها اجرا کنیم تا هموطنانمان مسرور و شاد بشوند.
خبر / رادیو کوچه
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، روز جمعه، در اولین مرحله از سفر آسیایی ده روزه خود، به هند سفر کرده است.
او پس از یک اقامت سه روزه در هند، به ترتیب از اندونزی، کره جنوبی و ژاپن دیدار خواهد کرد.
آقای اوباما در حالی واشنگتن را به قصد بندر بمبئی ترک کرد که حزب دموکرات وی در انتخابات میان دورهای روز سهشنبه شکست خورد و به زودی بهطور رسمی کنترل مجلس نمایندگان را به جمهوریخواهان واگذار خواهد کرد.
ناظران میگویند باراک اوباما طی دو سال گذشته در سفرهای خارجی خود برای بهبود وجهه آمریکا در سطح بینالمللی تلاش میکرد، اما این سفر را با هدف توسعه روابط تجاری ایالات متحده با قدرتهای اقتصادی آسیا انجام میدهد.

هند پس از چین و ژاپن سومین قدرت اقتصادی بزرگ در آسیا است. روابط دولت هند و آمریکا از اواخر دوره ریاست جمهوری جورج بوش، رییس جمهوری سابق ایالات متحده رو به گسترش بوده است.
خبر / رادیو کوچه
گروه موسوم به «کشور اسلامی عراق» که شاخه القاعده در این کشور شناخته میشود با صدور اطلاعیهای اینترنتی، مسوولیت کشتهشدن ۶۴ تن از شیعیان در روز سهشنبه گذشته دوم نوامبر در بغداد را پذیرفته است.
به گزارش بیبیسی، این گروه شبه نظامی در ادامه این اطلاعیه اعلام کرد که این کشتار به تلافی توهین به عایشه، همسر پیامبر مسلمانان انجام شده است.
در اطلاعیه «کشور اسلامی عراق» به شیعیان هشدار داده شده که این حمله تازه آغاز کار است.
سهشنبه شب گذشته محلات شیعهنشین بغداد در مدت بیست دقیقه شاهد چند انفجار پیدرپی بود که بیشتر آنها در قهوهخانهها و غذاخوریها و مجالس سوگواری پرجمعیت رخ داد و در مجموع ۶۴ کشته و حدود ۳۶۰ زخمی برجای گذاشت.
حملات سهشنبه شب گذشته علیه شیعیان در بغداد، از دید ناظران، هشداری است برای تکرار درگیریهای فرقهای چند سال پیش در عراق.
بیشتر بخوانید:
«کشتهشدن شصتوسه تن در بمبگذاریهای بغداد»
خبر / رادیو کوچه
احمد عبدالغفور السامرایی رییس دفتر اوقاف اهل سنت عراق و ایاد جمالالدین روحانی شیعه و رهبر ائتلاف «احرار» روز جمعه گروه القاعده و ایران را مسوول بیثباتی در عراق دانستهاند.
احمد عبدالغفور السامرایی که به همراه ایاد جمالالدین الاعرجی در مصاحبه با برنامه «ازعراق» که روز جمعه از تلویزیون العربیه پخش شد، با محکوم کردن حملات القاعده به کلیسای مسیحیان در بغداد تاکید کرد که القاعده فرقی بین «اهل سنت» و «شیعه» قایل نیست.
ایاد جمالالدین رهبر ائتلاف احرار در این برنامه اظهار داشت که گروه القاعده همچون «گرگ هار» در بازارها، مساجد، کلیساها و حسینیهها به جان مردم افتاده است.

ایاد جمالالدین در بخش دیگری از این گفتوگو ایران را به اشغال عراق متهم کرد و اظهار داشت: «بر اساس توافقهایی که بین آمریکا و عراق صورت گرفته است، آمریکا در زمان مشخصی تمام سربازان خود را خارج خواهد کرد و به اشغال این کشور پایان خواهد داد اما مدت زمان اشغال عراق توسط ایران ناشناخته و نامعلوم است.»
وی در این باره افزود در حکومت فعلی عراق علاوه بر نوری المالکی کسان دیگری هم هستند که بهطور مستقیم از ایران دستور میگیرند و مردان ایران به شمار میآیند.
خبر / رادیو کوچه
وزیر بهداشت جمهوری اسلامی، روز شنبه در اظهارنظری درباره انحلال دانشگاه علوم پزشکی ایران با تاکید بر این نکته که اساتید از انحلال ناراحت نیستند، عنوان کرد معاونت توسعه ریاست جمهوری اسلامی ابلاغیهای در اینباره داشت که ما نیز آن را در شورای گسترش دانشگاههای علوم پزشکی مصوب کردیم.
به گزارش مهر، مرضیه وحیددستجردی افزود: «معاونت توسعه و مدیریت نیروی انسانی ریاست جمهوری در این زمینه ابلاغیهای داشت و ما هم کار کارشناسی کردیم و دیدیم که این کار خوبی است و در شورای گسترش وزارت بهداشت آن را مصوب کردیم.»
لازم به ذکر است دانشگاه علوم پزشکی ایران از روز شنبه 8 آبان ماه 89 بر اساس ابلاغ مصوبه شماره 677/110 معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس جمهوری اسلامی منحل شده است. کلیه فعالیتهای بهداشتی، درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران واقع در استان البرز به دانشکده علوم پزشکی کرج، کلیه واحدهای بهداشتی، درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و کلیه واحدهای آموزشی و پژوهشی و دانشجویی به دانشگاه علوم پزشکی تهران منتقل شد.
بیشتر بخوانید:
«انحلال مفهومی جز اشغال دانشگاه ایران ندارد»
Ardavan Roozbeh\ Radio Koocheh
ardavan@koochehmail.com
October 2008, Vanak Sq. Tehran. Maybe Saeed Malekpoor would not comeback to Iran if he knows that he will admit several charges under severest physical and mental torture very soon, according to his wife. It was those special days that "The cyber force" which most of them are related to Sepah Qods, the part of Islamic revolutionary Guard doing foreign affairs, inform about destruction of the groups who intended in establishing lurid sites. Although it had a vast affect on state sites and "Gerbab" site, the official site of this group, but it was adequate until naming those guys who never heard anything about official formation or never heard about the accusation and justices process.
Journalists pointed that the movement was done political and aimed in distracting movement but some others assumed the movement belonged to threatening in cyber space by the group related to Sepah Qods. However; there is no new information about the fate of accusers known as Mozelin.
Saeed Malekpoor is one who nabbed due to the case. He is the one who introduced in the site as an admin of some of lurid sites. According to his wife he did not find an opportunity to defend himself and say that he is just a programmer.
Gerdab introduces Saeed Malekpoor as Siyavash Hosseinkhani and said that he is the manger of the biggest Persian lurid sites, anti-religion sites or anti-security sites. The point is that some news broadcasting sites or the like called him as a political prisoner. That leads society view in wrong way. That was the path that Gerdab wants to.
Saeed Malekpoor was neither a political activist nor a systematic admin of pornographies sites. He was graduated in metallurgy in Sharif University who designed web master packages while continuing his studies. These packages are applicable everywhere in a religious site or in a site of pornography.
But why he must bear under such pressure from intelligence departments? His wife believes that he is a victim of a series of movement. Malekpoor pointed to some very hard mental and physical tortures in prison in his letter that goes out of there by a go-between. As his wife said, utterances of this site are adaptations of him which done under pressure and not other documents prove them.

It has been said that a similar action was done by vast nabbing of human right activists in 2009 around the country. "Islamic Revolutionary Guard's cyber war with groups active in destabilization project" and nabbing of "U.S cyber war network" were such examples that informed about in state Medias.
However; after passing several months the situation of this case is still not obvious. His lawyer could not reach him again after signing mandate. On the other hand while calling as lurid or be related to pornography in society, he could not be in a fair mood at the beginning of the 3rd year of imprisonment. Even the charges were true for him, he has the right to proceed and follow his case in a fair justices. Still he has not the right of having a lawyer.
Fatemeh Eftekhari, Saeed Malekpoor's wife interviewed about the last mood of this struggled culprit called the second Mozeline case with Ardavan Roozbeh although she is not aware of her husband situation.
Ms. Eftekhari, you are the wife of Saeed Malekpoor. He has been imprisoned for so much time and waiting for a bad warrant. I want you to explain about how he was nabbed accurately. Because most believe that he seduced to come to Iran by a trick and many believe that he came to Iran officially without any charge. Please explain the way of his nabbing.
The reason why Saeed went out was because of his father's illness for some years. That's why he wanted to come back to Iran to visit his father. That they declare they absorbed him by a trick is completely wrong. I was student here and because of my project type, I myself made the trip schedule, the way and the time. Because my brother's wedding was near that time we had a time table and Saeed did not think to do anything wrong according to the regime law. Even if there was a doubt that he had done anything, he would not come back to Iran. The decision for coming back was family matter.
They nabbed him after 3 days. They did not tell us about his charges or which organization has ordered at first. We have been considering that he had been hijacked abducted for a long time like the accidents informed in newspapers. After that we understand that he was captured by Revolutionary Guard or Intelligence organization and do not know how we could go for Saeed's justice affairs.
Malekpoor is facing very bad charges. He was charged with administration of some pornography sites. In his case he was also charged for having connection with foreign countries and even supplying financially from U.S. Please specify Malekpoor's job.
Saeed was a freelancer programmer for special person, firms, and web sites. There was a travel agency that he designed whole of the site. Moreover; Saeed designed a pharmacy site and he adopted designing and constructing a web site also. As a freelancer programmer he adopts projects. He delivers the project, if it was accepted by the customer he shall pay him. Saeed was never related to such site's admin. Unfortunately this charge was so obvious that it just need a dependable agent of the regime to go through his case and found it out after surveying.
Saeed has declared that he need just 2 hours of access the internet to prove that he is innocent. After 2 years still he does not know what was written in his case and they want him to defend himself quickly. My husband's case is full of fake charges. Every time with a new one. One time, relation to Iran's opposition, another time having connection to pornography site admin. We do not really aware of how and with which subject we could defend him.

This is our biggest concern and the case is heavy. But we reject these charges completely. I and my husband and every other friend who know Saeed during these years in Sharif University or in Canada admit that these things are absolutely not related to us. We want them to let us defend ourselves in a fair and equal court.
Has your husband be able to hire a lawyer till now? Has his lawyer got an opportunity to meet him?
The only time that the lawyer could have a meeting with my husband was for signing mandate but he could not have meeting and talked about the case or preparing reply unfortunately and this is our most objection. Maybe this is the process of security cases in Iran. As the case ranked as security related one not a former justices law would observed for the prisoner and intelligence agents can do whatever they want to do.
For example; showing his confession before court. Two years passed from showing Saeed's confession in Islamic Republic's official TV and the court has not sentenced him and we could not find any word to describe what they have done to us.
In the period when your husband has been nabbed, could you have contact to him and talk to him?
Nearly after 9 months they allow Saeed to call me. Because the last time I saw him, he was not recognizable for me in that awful situation. They only thing that he was able to tell me was his pleadings to me to come back to Canada and escape out of Iran so he could be able to defend himself. When I came here I know that I won't be able to hear anything from him. It was last July when they called me for the first time and after that I could contact him once a week and after that every day fortunately. Since the connection was banned for the part number 350 of Evin House of Detention for all prisoner, like the others, my husband cannot contact me.
Is there any warrant issued for Saeed Malekpoor?
No, there is no warrant has issued for him because he is not sinful at all and court was not called him as a guilty yet. Still the court sessions are going on. The 4th session is on 26th of October and not a warrant has been issued for him yet.
The name of Mr. Malekpoor was announced by Gerdab for the first time in a project named as "The second Mozelin". What is your opinion and why Malekpoor was called like this in the project?
Recently, an article in Keyhan Newspaper has published an interview with managers of Gerdab. They have tried to announce that during these 30 years their enemy and western union are aimed against the Islamic Revolution and also they want to discuss about "Cultural Aggression". I believe that the thing caused this scenario for Saeed was the fact that we had came from a western union after 5-6 years and that was a sound case for applying what they had pre-programmed for before filtering. I really do not know what is going on stealthily.
But I know that they do want a legal approval for what they intended to do. These are my assumption. Because Saeed was a western union dweller caused him to be their main target I think. They also pointed to this in Keyhan and said: "Saeed was acting on a project in collaboration with Canadian police." That is completely unbelievable. This could not be done because you have to be a resident and everybody knows that. Generally it is impossible for Iranians to reach military system of a foreign country. Unfortunately sine we were living in another country out of Iran, they could charge Saeed. That was because of the researching situation they brought to Iran.
Malekpoor wrote a letter in prison that explains his mental and physical tortures. First please tell us how the letter reveils out of prison? Because this is a real question and the second thing is that whether you declare objection against these things or not?
It is better not to revile the way that the letter goes out of prison because there are some prisoners who want to utter their say so reviling this would harden their solution for this. Unfortunately one of our obstacles with the judge is that why they do not send him to forensic medicine department for testing about the tortures. Saeed has said that he had been suffered under torture and when I saw my husband they were obvious on him.
I had been with my husband for 10 years, when I saw him in the prison for the first time I did not recognize him due to the tortures and their effects on him. Unfortunately the judge is not approving and we do not know why he fears and why he stands in opposition and do not send Saeed to forensic medicine department. For instance when Saeed speaks his jaws vibrates and make sound and that was due to all the tortures for admitting. Those signs are still obvious on him after 2 years.

Do you think the organizations related to "The second Mozelin" project or the admitting of Saeed Malekpoor was not enough? Do you think by lengthening the case, a certain pattern has been followed?
I don't know how. After the post election accidents, my husband's case was slow progressed. Lack of management is something obvious in Iran for everyone and sometimes they called his case as a passive one. I really do not know what the effect is. I cannot say my exact verdict but whatever is supposed to be is not reasonable to detain my husband for 2 years. This period could be a warrant for a culprit and I could not say what they want follow by this. Unfortunately I realize that they show my husband admitting on TV and that really made us anxious. Because we do not know what they are following and what is their aim.
Let me ask my last question. There are something in Iran with their own specialty. For instance when a subject become a political issue, most of the people go for that but some other remarks in cases do not get good responses in society. I want you to tell us the society consumption toward the case, not the intelligence system but the other people who you contact with them. What is their point of view?
Unfortunately the people in Iran are very sensitive to sexual affairs or the like. This made the police to mislead and violate it and highlight what they had done. This was too hard for us to absorb people and other organizations' attention. Some charges have been accused and showed on TV for 2 years. The only thing that we want is a fair court and let the accused to defend himself. My question is "If my husband is really sinful and you show his admitting on TV, why the court is not aboveboard?
They say the court would not be aboveboard if it is against social laws. But you show the admitting on TV! These things are questionable and just I want social mind to ask these questions. We do not want much we just want a fair justices and the accused could defend himself and a people representative be there and the two dimension of story be heard not just the voice of intelligent officers. Unfortunately in this system the judge is helpless. The documents which they refer to are admit that Saeed uttered under the pressures of tortures on himself, and his family. These could not be referable and are not documents. All the things they get is my husband's admitting that they want to proclaim their warrant according to them.
Saeed Malekpoor's letter
My name is Saeed Malekpoor, nabbed in 05/10/2008 by hidden Revolutionary Guard's agents without showing cards or injunction near Vanak Sq. in Tehran. This nabbing happened like abduction act without showing cards or injunction.
After that they throw me to back seat of unmarked car while my eyes were closed and I had been handcuffed. One of the heaviest officers leans on my neck and made my head downed forcefully and took me to unknown place which they called technical office.
There some other officers hit me severely while saying abuses to me and forced me to sign a sheet of detention declaration that covered with some paper. Due to that sever hitting while transferring to that technical office my neck was aching for several days and my face had been swollen because of fists and hits and slaps. At that night I sent to the second house of detention part A of Evin and put in a 1.7 * 2 m cell. Going out of cell was possible 2 times a day for roaming with covered eyes. I permitted to uncover my eyes only when I was in my cell.
For 320 days till 19th August 2009 I suffered there without any access to any book, newspaper, or any other connection to outside. In that cell only a volume of Quran, one bottle of water and 3 wrap were given to me. After that I transferred to the second general part A of Evin for 124 days until 21st Dec. 2009. When I was in sporadic and general cells I had never experienced weekly meeting and in the 444 days of detention in the second house of detention part A, all the meetings that were less than 10 times was heard by a revolutionary Guard officer and in his presence.
There was no weekly telephone connection in the first period in cell and all the telephone connection were heard by the officers and inspectors directly and every time when I wanted to talk about my case to my family, they cut it. In the 444 days of detaining in the second house of detention part A I had never feel secure and be threatened always because of the things that I mention as below:
In 21st Dec 2009 I sent to sporadic cell in part of detention number 240 of Evin and suffer there until 8th Feb. 2009 that means 48 days being in sporadic cell without permission to connect and I remained alone. Since then I have been in general part of Evin, first in quarantine part and after that to correction facilities number 7 and then to number 350. More than 12 month out of 17 months of detention I suffered in sporadic cell and I have never permitted to meet the lawyer.
In the period of temporary detention, especially in the first months I was tortured by Revolutionary Guard Cyber Defense Group that some of them was in presence of the case inspector; Mr. Mosavi. Most of my admitting was due to mental and physical torture and under pressure and threatening me and my family and also done due to their permission to release me instantly in the mood of my admitting to lies which they inspectors wanted or dictated to me.
I have to explain that these admitting were uttered in the presence of inspectors and treathening to worsen the situation for not reviling to the interrogator that those admitting were uttered under pressure. Sometime they threaten me and say that they will nab my wife and torture her before my eyes. In the beginning month, I was quested every hour, during day or at nights, mostly contained with hitting and torture. The tortures sometimes done in "The technical office" outside of prison and sometimes in questing room in the second house of detention part A. Most of the times, the tortures were done by a group with cable, stick, fisting and kicking or whipping on my face and my body while my eyes were covered and I was manacled. These things were done for forcing me to write what the inspectors dictate and constraint me to play the roll before cameras according to their wanted scenario. Sometimes the tortures were contained with electronic shock. It was too painful. We couldn't move for some moments after that. One time in the last days of fall 2008, while I was naked and my eyes were covered they treated me to use a bottle for insulting me.
In those days in one of the inquests the hitting by fisting, kicking and whipping was so severe that my face was became swollen and I fainted but every time they made me awaken by pouring water on my face.
That night they turn me back to my cell. Late night I felt that my ear is bleeding. I knock on the cell door, nobody came in. The next day while left part of my body was feeless and I was not able to move, they took me to Evin's clinic. In the clinic the doctor insist on sending me to a hospital but they return me to the cell and they left me till 9 P.M. At that time alongside 3 guards I had token to Baghiyatolah Hospital.
When going there the 3 told me that I have not the permission to say my name and told me to name myself as Mohammad Saeedi and threaten me to take me back to the cell if I refuse and must wait for bad consequences and torture.
Before visiting the doctor, one of the guards went to see the doctor and talked to him and after a few minutes I went to the doctor's room. The doctor just said that my problem is due to nerve without examining me or looking to test results or radiographies and wrote that verdict on the medical report and medicates only a few pills for nerve pains.
Even when I plead for washing my ears, the doctor said that it is not necessary and they returned me with clotted ear to the cell.
For 20 days the left side of my body was feeless and I had a few control on my left hand and leg muscles so I could move hardly. One time on 25th Jan. 2008 in "The technical office", moreover to these tortures; one of the investigators threatened me to pull my teeth off with a plier and jab my tooth and made my jaw to scuttle while kicking on my face. These tortures were nothing comparing to mental and psychic tortures.
Long term sporadic imprisonment (more than a year) without the permission to connect or meet my family and threatening to capture and torture my wife and family for too many times in the case of not adopting, or threat to kill me and telling false statement like nabbing of my wife or the like, causes restless and pull me in crisis mood. In the sporadic imprisonment period I had not access to any book or media and I could not talk to anyone.
The hard situation and mental and psychic pressures on me and my family went to the extreme that after my father's death that happened in 17th March 2008, the officers of electronic court and house of detention do not tell me about it until one time after few month and after 40 days of his death I heard about it in a 5 minute calling with the presence of inspectors.
When one the inspectors named Massoud saw my crying, laughed indecently and satirized. Although I plead and ask to participate in my father's mourning ceremony they refused. Moreover to mental and psychological tortures, an intelligence inspection group of Revolutionary Guard spent amounts of money from my bank account illegally. That it is provable.
خبر / رادیو کوچه
گروه القاعده در عربستان در پیامی اعلام کرد که هفته پیش دو بسته پستی حامل بمب بهوسیله هواپیماهای باربری به آمریکا فرستاده است.
بر اساس اخباری که در برخی وبسایتهای گروههای اسلامگرا منتشر شده، این گروه همچنین مسوولیت سقوط یک هواپیمای باربری آمریکایی در سپتامبر گذشته در دوبی را بر عهده داشته است.
به گزارش الجزیره، القاعده در عربستان اظهار داشت به اقدامات خود علیه آمریکا و متحدانش ادامه خواهد داد.
لازم به ذکر است این دو بمب در دوبی و بریتانیا شناسایی و خنثی شده است.
یکی از این بمبها با دو هواپیمای مسافربری حمل شد و سرانجام در دوبی کشف شد. بمب دیگر در فرودگاه ایست میدلندز بریتانیا شناسایی شد.
در سپتامبر گذشته یک فروند هواپیمای باربری متعلق به شرکت «یوپیاس» به فاصله کوتاهی پس از پرواز از فرودگاه دوبی سقوط کرد و دو سرنشین آن کشته شدند.
مقامهای بریتانیایی گفتهاند یک عضو سابق القاعده اطلاعات مربوط به بمبهای ارسالی از یمن به آمریکا را افشا کرد.
بیشتر بخوانید:
«دو کشته براثر سقوط یک فروند هواپیمای بویینگ در دبی»
شنبه 15 آبان 1389 – 6 نوامبر 2010
شروع پخش زنده از ساعت 4/00 بعداز ظهر – به وقت تهران
اجرا: اعظم
استودیو: مارال
تقویم تاریخ – مریم
گزیدهی اخبار مطبوعات شنبه ایران
میکروفن – «کنسرت بزرگ پناهندگان ایرانی در کشور ترکیه» - شکوفه
بخش اول خبرها
اوراق زرین – «صادق هدایت و نقد ادبی» – (بخش دوم) - رضا افتخاری
گزارش سیاسی – «سانسور و حذف، روش جدید اعمال فشار» - سروش
پسنشینی تند – «غزلی در نتوانستن» – اکبر ترشیزاد
بخش دوم خبرها
روزنگاشت – «نمایش روابط بحرانزده» - مریم
دایرهی شکسته – «تبار رخش و درفش» - مهشب تاجیک
بخش سوم خبرها
قصههای ما، از رویا تا واقعیت – «سفر طولانی» - شهره شعشعانی
رادیو کوچه
جیل کلیبرگ یکی از بازیگران شاخص دهه 1970 و 1980 که برای حضور در نقش زنی مستقل در فیلم «یک زن مطلقه» نامزد اسکار شد، روز جمعه در سن 66 سالگی درگذشته است.
دیوید راب همسر کلیبرگ و نمایشنامهنویس برنده جایزه تونی گفت او پس از 21 سال مبارزه با سرطان خون در خانه خود در لیکویل در کانهتیکت از دنیا رفت.
جیل کلیبرگ در کنار بازیگرانی چون آن بنکرافت، شرلی مکلین و جین فاندا، با بازی در نقش زنانی که خاطرجمع و لایق بودند، کمک کرد عصری جدید برای بازیگران زن هالیوود رقم بخورد.
خبر / رادیو کوچه
بر اثر حمله انتحاری به نمازگزاران یک مسجد در شمال غرب پاکستان موجب کشتهشدن دستکم ۵۵ تن و مجروح شدن حدود ۱۰۰ نفر شده است.
به گزارش الجزیره، این حمله در حالی رخ داد که نمازگزاران پس از پایان نماز جمعه، در حال خروج از مسجد بودند.
انتظار میرود شمار قربانیان حادثه افزایش یابد.
این حادثه در روستای آخوروال در چهل و پنج کیلومتری جنوب پیشاور رخ داد.
مسجدی که مورد حمله قرار گرفته، در منطقه موسوم به دره آدم خیل، قرار دارد که مناطق قبایلی شمال پاکستان را به یکدیگر متصل میکند.
این منطقه از مراکز فعالیت شبه نظامیان اسلامگرا محسوب میشود و محل مناسبی برای حمله به کاروانهای تدارکاتی پیمان ناتو است.
به گفته پلیس چند ساعت پس از این انفجار، چند نارنجک به داخل مسجد دیگری روستای سلیمان خیل در شمال پیشاور پرتاب شد که موجب کشتهشدن دستکم دو تن شد.
ماه گذشته در جریان حمله به زیارتگاهی در ایالت پنجاب بیست و پنج نفر کشته شدند.
حمله مشابهی نیز به یک زیارتگاه در کراچی صورت گرفت که طالبان مسوولیت آن را به عهده گرفت.
بیشتر بخوانید:
«بیش از بیست کشته و مجروح در انفجار مسجد پاکستان»
مریم/ رادیو کوچه
maryam.m@koochehmail.com
ششم نوامبر برابر است با زادروز «مایک نیکولز» کارگردان و فیلمساز آمریکایی که در 1931 میلادی در آلمان بهدنیا آمد. او چهار بار ازدواج کرده و صاحب سه فرزند شده است. وی جایزه اسکار بهترین کارگردانی سال ۱۹۶۷ را از آن خود کرده است.
«مایک نیکولز» با اسم کامل «میشل ایگور پشکووسکی» در ششم نوامبر 1931 در «برلین» آلمان متولد شد. در سال 1938 او و خانوادهاش برای فرار از دست نازیها به آمریکا مهاجرت کردند و او در آنجا به دانشگاه شیکاگو برای تحصیل بازیگری رفت و به رغم مرگ پدر و فقر مالی خانواده به تحصیل خود ادامه داد.
پس از مدتی آموزش بازیگری در نیویورک و زیر نظر «لی استراسبرگ»، دوباره به شیکاگو برگشت و در آنجا به همراه چند بازیگر دیگر مثل «آلن آرکین» یک گروه بازیگری راه انداخت. از سال 1963 شروع به کارگردانی تاتر کرد و با کارگردانی دو اثر کمدی نیل سایمون یعنی «پابرهنه در پارک» و «گروه نخاله» مورد تشویق قرار گرفت و برای خود شهرتی دست و پا کرد.

در 1966 او با اقتباس از نمایشنامه «چه کسی از ویرجینیا ولف میترسد» که راجع به زندگی متلاطم یک زوج ناسازگار بود پا به عرصه سینما گذاشت. نقش زن و شوهر را در این فیلم الیزابت تیلور و ریچارد برتون به عهده داشتند و نیکولز توانست به مدد آموزههای تاتری بازیهای زیبایی از این دو در فضایی بسته و محدود بگیرد و در نهایت فیلم فروش موفقی را نیز پشت سر گذاشت و به علاوه، کاندیدای سیزده اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد که در نهایت موفق به کسب پنج اسکار شد.
در 1967 نیکولز با ساخت فیلم ماندگار «فارغالتحصیل» بار دیگر استعداد خود را به رخ کشید و این فیلم جزو اولین فیلمهایی بود که استعداد بازیگری داستین هافمن را به همگان نشان داد. اگر چه این فیلم اسکار بهترین فیلم را به «در گرمای شب» باخت اما اسکار بهترین کارگردانی را برای نیکولز به ارمغان آورد. پس این فیلم او به سراغ ساخت یک اثر جنگی رفت که در گیشه ناموفق بود.
در 1971 «معرفت جسم» را با بازی جک نیکلسون و آنه ماگریت ساخت که نگاهی به روابط عاشقانه یک نسل در چند دوره مختلف بود و سپس در 1973 فیلم «روز دلفین» را ساخت که همکاری دوبارهای بود با باک هنری فیلمنامهنویس با داستانی علمی تخیلی راجع به دولفینی که صحبت کردن میآموزد.
نیکولز در 1975 کمدی «بخت و اقبال» را ساخت که از حضور جک نیکلسن بهره میبرد و سپس تا هشت سال فیلم نساخت تا اینکه در 1983 «سیلک وود» را ساخت. فیلمی راجع به زندگی و مرگ و مصیبتهای اتمی که یک کاندیدایی اسکار دیگر برای مایک نیکولز به ارمغان آورد. سپس دوباره به سراغ تاتر رفت و در 1984 برای اجرای نمایش «چیزهای واقعی» نوشته تام استوپارد برنده جایزه تونی شد. در 1986 کمدی رمانتیک «دلزدگی» را ساخت که نورا افرون فیلمنامهاش را نوشته بود که همکاری مجددش با مریل استریپ (که برای سیلک وود کاندید اسکار شده بود) و جک نیکلسن نیز به شمار میرود.
در 1988 کمدی رمانتیک دیگری با نام «دختر کارمند» را ساخت که هم ملانی گریفیث را با کاندیدایی اسکار به شهرت رساند و هم یک کاندیدایی دیگر نصیب نیکولز کرد. فیلم بعدی نیکولز «کارت پستالهایی از لبه پرتگاه» محصول 1990 بر مبنای رمانی از کاری فیشر، داستان دختری بازیگر و معتاد است که با مادر دایمالخمرش زندگی متلاطمی دارد، یک کاندیداتوری اسکار دیگر برای مریل استریپ.

سال بعد او فیلم نه چندان موفق «مراقبت هنری» را میسازد و در 1994 فیلم متفاوت «گرگ» را در ژانر وحشت میسازد. فیلم بعدی نیکولز «قفس پرنده» نام دارد که برمبنای نمایشنامهای به همین نام با بازی رابین ویلیامز در سال 1996 ساخته میشود.
نیکولز پس از اجرای یک نمایش در 1997 فیلمسازی را با ساخت «رنگهای اصلی» در 1998 ادامه داد. این فیلم طعنهای به روابط نامشروع بیل کلینتون بود و با هوشمندی در دورهای ساخته شد که حساسیتها به این موضوع زیاد شده بود. حتا به شکلی که نمیتوان عمدی بودن آنرا انکار کرد گریم جان تراولتا بسیار شبیه به بیل کلینتون از آب درآمده بود.
در سال 2000 نیکولز کمدی دیگری با نام «اهل کدام سیاره هستی؟» را میسازد که راجع به هجوم مریخیها به زمین و تلاش آنها در تسخیر کردن زمین است که فیلم ناموفقی از آب در میآید. او در سال 2004 دوباره به دستمایههای اولیهاش که موفقیتهای زیادی برایش به ارمغان آورده بودند برمیگردد و «نزدیکتر» را میسازد که اثری بسیار زیبا در نمایش خیانت و وفاداری و بحران روابط بین زن و مرد در عصر حاضر است. نیکولز با هوشمندی بدون نمایش صحنههای رابطه، تمامی بار احساسی فیلم را بر دوش دیالوگها میگذارد و با انتخاب خوب تیم بازیگری فیلم یکی از بهترین آثار کارنامه سینماییاش را ارایه میدهد.
فیلم بعدی مایک نیکولز «جنگ چارلی ویلسون» نام دارد که در آن تام هنکس و جولیا رابرتز بازی دارند. داستان این فیلم راجع به زندگی چارلی ویلسون، یکی از نمایندگان زنباره و دایمالخمر کنگره آمریکاست که کنگره را قانع کرد تا گروههای مخالف افغانی را مسلح کنند و آموزش بدهند تا برای مقابله با شوروی سابق از آنها استفاده شود، مبارزانی که بعدها به گروههای مخالف آمریکا و از جمله طالبان تبدیل شدند. در کارنامه نیکولز همچنین چند اثر تلویزیونی نیز به چشم میخورد.
مایک نیکولز ثابت کرده که هر گاه به سراغ کندوکاو بین روابط زن و مرد و خصوصن نمایش بحرانهای آنها رفته کاملن موفق بوده و بهترین فیلمهایش هم در این دسته جای میگیرند.
منبع
گوگل
سینما
لوح
ویکی پدیا
خبر / رادیو کوچه
منوچهر متکی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی روز جمعه ۱۴ آبان در واکنش به گزارشهای رسانهای در مورد ارایه پیشنهادی تازه از سوی غرب برای تبادل سوخت با ایران، دریافت چنین پیشنهادی را رد کرده است.
به گزارش ایرانا، آقای متکی انتشار چنین خبری در رسانههای غربی را «بازی تبلیغاتی رسانهای» خواند.
روزنامه نیویورک تایمز هفته گذشته نوشته بود که دولت آمریکا و متحدان اروپایی این کشور، پیشنهاد جدیدی برای مبادله سوخت به ایران ارایه خواهند کرد که در مقایسه با پیشنهادات قبلی محدودیتهای بیشتری را پیش روی ایران می گذارد.
آقای متکی گفت که چنین پیشنهادی، حتا در صورت مطرح شدن، منطقی نخواهد بود و ایران میزان مبادله سوخت را بر اساس نیاز خود و در چارچوب توافقنامه تهران تعیین خواهد کرد.
او در عین حال با اشاره به غنیسازی اورانیوم تا غنای ۲۰ درصد در داخل ایران، گفت که حتا اگر کشورهای دیگر حاضر به مبادله سوخت با ایران نشوند، ایران نیازمند این تبادل نیست و به مسیر خود ادامه میدهد.
مریم / رادیو کوچه
maryam.m@koochehmail.com
- 608 میلادی – واحدهایی از ارتش ایران که مامور تصرف قسطنطنیه (استانبول امروز) و پایان دادن به حکومت رومیان بر گوشه شمالغربی آسیا شده بودند ششم نوامبر توانستند از کوههای توروس (ترسوس واقع در جنوب غربی ترکیه امروز) عبور کنند.
- 1856 میلادی – شش روز پس از اعلان جنگ انگلستان به ایران بر سر هرات، نیروهای انگلیسی مستقر در هند عازم جنگ با ایران شدند. این عملیات ضد ایران را «سر جیمز آوت رام» فرماندهی میکرد. در آن زمان لرد «پالمرستون» نخستوزیر انگلستان بود. نیروهای انگلیسی یکم ژانویه سال 1857 (درست دو ماه پس از روز صدور اعلان جنگ) بوشهر را تصرف کردند و دولت وقت ایران را مجبور به صرفنظر کردن از هرات کردند که قرنها حاکمنشین خراسان و زادگاه شاه عباس و یکی از مراکز فرهنگ و ادب ایران بوده است.
- 1357 خورشیدی – در جریان انقلاب و در پی کنارهگیری شریف امامی از نخست وزیری، محمدرضا پهلوی شاه سابق ایران در این روز در (6 نوامبر 1978) یک کابینه نظامی به ریاست ژنرال غلامرضا ازهاری را روی کار آورد که نتوانست بیش از دو ماه دوام آورد.
- 1358 خورشیدی – در ادامه تجدید نام اماکن و معابر، در این روز در آبانماه، خیابان «تخت جمشید» به آیتاله طالقانی و میدان ارگ به 15 خرداد تغییر یافت. نام کوروش بنیادگذار ایران و مرد محبوب جهانیان، شاه عباس یکم که دو بار با پای پیاده از اصفهان به زیارت مشهد رفته بود و پدربزرگش شیعه اثناعشری را مذهب رسمی ایران اعلام داشته بود و نادر شاه – ناپلئون شرق – که شرط آشتی با عثمانی را بهرسمیت شناختن شیعه قرارداده بود قبلن از سه خیابان تهران برداشته شده بود.
- 1838 میلادی – ششم نوامبر، سالروز انتشار کتاب «آمریکای دمکرات» تالیف نویسنده بنام «جیمز کوپر» است که یک انتقاد اجتماعی کهنهنشدنی است.
- 1921 میلادی – زادروز «جیمز جونز» داستاننگار آمریکایی و نویسنده داستان «از اینجا تا ابدیت» که در اینروز بهدنیا آمد.
- 1860 میلادی – «ابراهام لینکلن» برای یک دوره چهارساله به ریاست جمهوری ایالات متحده انتخاب شد که در دوران ریاست جمهوری او، میان وی و ایالات جنوبی اختلاف بروز کرد و این ایالات و عمدتن بخاطر تصمیم لینکلن به رهایی سیاهپوستان از بردگی سفیدپوستان، از اتحادیه جدا شدند و با هدف تامین استقالا هرچه بیشتر ایالتها در امور خود و کاهش اختیارات دولت مرکزی کنفدراسیون آمریکا را تشکیل دادند که این اقدام جنگ داخلی آمریکا را بهدنبال داشت. ایالات جنوبی نیز ششم نوامبر سال 1961 «جفرسون دیویس» را برای یک دوره شش ساله به ریاست کنفدراسیون خود انتخاب کردند و به این ترتیب آمریکا نزدیک به سه سال، همزمان، دارای دو رییسجمهوری بود.
- 1370 خورشیدی – استاد «عبداله الفت» شاعر غزلسرای معاصر درگذشت. الفت در انواع قالبهای کهن شعری طبعآزمایی کرد و غزلهایش حال و هوایی دیگر دارند و بسیاری از شعردوستان الفت را با غزلهایش میشناسند. از آثار الفت «خورشید و ماه، پریشان و پدرام و دیوان غزلیات» را میتوان نام برد.
- 1931 میلادی – «مایک نیکولز» با اسم کامل «میشل ایگور پشکووسکی» فیلمساز در برلین آلمان متولد شد.
خبر / رادیو کوچه
بر اثر فوران کردن آتشفشان در جاوای اندونزی روز شنبه، 69 تن جان خود را از دست دادند و بیش از 70 نفر نیز مجروح شدهاند.
به گزارش خبرگزاری ملی چین، گروههای امداد و نجات به دنبال یافتن دیگر کشتهشدگان و آسیبدیدگان این حادثه هستند.
بر اساس جاری شدن مواد مذاب و داغ بودن برخی از مناطق گروههای امداد دچار مشکلات جدی هستند و قادر به انجام عملیات نجات در نواحی مذکور نیستند.
گفتنی است خاکستر این آتشفشان تا شعاع 45 کیلومتری گسترش یافته است و طبق آخرین گزارشها شمار کشتهشدگان این حادثه که از 26 ماه اکتبر شروع شده است تاکنون به 107 نفر رسیده است.
آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
معاون وزیر امور خارجه، حسن قشقاوی در سخنرانی ای که در آمفیتاتر دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد، در روز دوشنبه، نهم آبانماه داشت . در این مراسم تعدادی از دانشجویان سبز دانشگاه فردوسی با دستبند و بادکنک سبز حضور خود را اعلام کردند و سوالاتی از حسن قشقاوی در خصوص اعدامهای وکیل آباد، سنگسار و اعدام سکینه محمدیآشتیانی، تعلیق و بازداشت دانشجویان، سانسور نشریات دانشجویی، احتمال تقلب در انتخابات و کمک ایران به شبه نظامیان افغانستان و عراق پرسیدند که در پاسخ عموم سوالات حسن قشقاوی به صحبت راجع به نقض حقوق بشر در غرب پرداخت.

در پاسخ یکی از دانشجویان که نظر وزارت امور خارجه را در خصوص پانصد اعدام سال گذشته زندان وکیل آباد پرسید گفت: «ما در یک مملکت اسلامی هستیم و به احکام قرآن عمل میکنیم، مگر ما از غربیها میپرسیم که چرا حزبالهی نمیشوید؟ آنها هم حق ندارند از ما بپرسند چرا به حکم قرآن عمل کرده و مجرمین را اعدام میکنیم. شما بگو صدهزار نفر، ما به حکم قرآن عمل کرده و مجرمین را اعدام میکنیم.»
سپس ادامه داد نود درصد اعدامیها قصاصی هستند و نود درصد قصاصیها هم بهدلیل نداشتن توان برای پرداخت دیه اعدام میشوند، من زمان سفارتم در سوئد هم اعلام کردم، اگر سوئد با اعدام مخالف است به جای جنگ روانی و بازی رسانهای دیه اعدامیها را بدهد و مجرمین را از زیر حکم برهاند. به ازای هر مقدار کمک دولت سوئد دولت ایران سه برابر کمک خواهد کرد. دولت سوئد این را به مثابه پیشنهاد رسمی جمهوری اسلامی ایران قلمداد کند.

همچنین در پاسخ اعتراض دانشجوی دیگری که از سنگسار سکینه محمدیآشتیانی پرسیده بود از حکم اعدام یک زن در آمریکا سخن گفت و اعلام کرد بنا به دستور آیتاله شاهرودی از سال 84 در ایران حکم سنگسار به اجرا گذاشته نمیشود.
در اواخر جلسه نیز کمک ایران به شبه نظامیان افغانستان و عراق و حزباله را تکذیب کرد و گفت: «ساختمان عریض و طویل حزباله در اقتصاد جهانی و به خصوص آمریکای جنوبی و آفریقا چنان گسترده است که نیازی به پرداخت کمک مالی به حزباله نمیباشد.»

آقای قشقاوی در پایان جلسه ادعای پنجاه درصدی خلیج فارس را رد کرده و سهم فعلی را با توجه به فروپاشی شوروی سهم صحیح ایران دانست.
خبر / رادیو کوچه
حمله انتحاری روز جمعه یک نوجوان در شمال افغانستان منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از شهروندان افغانی شده است.
به نقل از مقامات محلی ولایت فاریاب، در شمال غرب افغانستان، گزارش شد که یک جوان شانزده ساله با انجام یک حمله انتحاری در این ولایت، دست کم ده تن را کشته و سی نفر را زخمی کرده است.
این حمله در بازاری در ولسوالی خواجه سبزپوش، واقع در ولایت فاریاب، واقع در حدود ششصد کیلومتری شمال غرب کابل، پایتخت، روی داد و فرد مهاجم مواد منفجره همراه خود را در مقابل یک رستوران منفجر کرد.
به گفته عبدالحق شفق، والی فاریاب، هنگام وقوع این حمله انتحاری، رحمتاله، رییس شورای ولایتی، در این رستوران حضور داشته است.
در اثر این انفجار، رحمتاله به شدت زخمی شد و دو تن از محافظان او جان خود را از دست دادند.
امیر / عکس / رادیو کوچه
روز جمعه پنجم نوامبر در سالن klcc شهر کوالالامپور کشور مالزی کنسرت «بنیامین» خواننده نسل جوان ایران برگزار شده است.
محمدرضا / رادیو کوچه
mohamadreza@koochehmail.com
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
ایران
http://www.iran-newspaper.com/
1) رییس جمهوری: «ظالمان بهزودی برای عذرخواهی از ملت ایران به صف میایستند.»
«دکتر احمدینژاد»، همراهی اصناف، صنعتگران و گروههای دیگر مردمی را تا این مرحله از اجرای قانون هدفمندی یارانهها عالی توصیف کرد و گفت: «توقع آن است در صورت گران شدن بیمورد برخی کالاها، مردم از خرید آن خودداری کنند تا سودجو تنبیه شود، ضمن آنکه دولت در مورد هرگونه افزایش قیمت کالا یا خدمات از قبل اطلاعرسانی خواهد کرد.
2) رشد 18 رتبهای شاخصهای رفاه ایرانیها.
سازمان ملل، رتبه ایران از نظر سطح رضایتمندی شهروندان در جهان را 84 درصد برآورد کرد. 71 درصد مردم ایران از شغل خود راضیاند، 82 درصد در سلامت فردی هستند و سطح زندگی 55 درصد اعلام شده که نشانگر سطح مطلوب رفاه و رضایتمندی فردی از زندگی در ایران است.
جام جم
1) نتایج انتخابات اخیر آمریکا بازتاب اقدامات موذیانه آنهاست.
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100890303671
«دکتر لاریجانی» رییس مجلس شورای اسلامی نتایج انتخابات اخیر آمریکا را بازتاب اقدامات دوگانه و موذیانه آمریکاییها دانست.
2) باید به بالاترین قلههای علمی دست پیدا کنیم.
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100890239122
رییسجمهوری در گردهمایی سراسری نوجوانان عاشورایی استکبارستیز تاکید کرد که ارادهها برای ساختن ایران باید با هم پیوند بخورد.
کیهان
1) ضرغامی: «جبهه استکبار مقابل ایران اسلامی خانه عنکبوت است.»
http://www.kayhannews.ir/890815/14.htm#other1401
«سیدعزتاله ضرغامی» که از دانشجویان پیرو خط امام و تسخیرکننده لانه جاسوسی در سال 58 بوده است، طی سخنانی در جمع راهپیمایان، گفت: «امروز استکبار با همه وجودش که مصادیق آن را در چند ماه گذشته در کشور دیدهاید در مقابل ملت ایران به زانو درآمده است و این به دلیل همان اقدام انقلابی بود که با تسخیر لانه جاسوسی، ابهت آمریکا را در سال 58 شکست.»
2) 60 شهید و 100 مجروح حاصل حمله تروریستی به نمازگزاران در پاکستان.
http://www.kayhannews.ir/890815/16.htm#other1606
انفجار انتحاری در یک مسجد نوار قبایلی شمال غرب پاکستان، شهادت 60 نمازگزار جمعه و جراحت دست کم 100 نفر را در پی داشت.
رسالت
1) مناطق محروم در سال دوم اجرای هدفمند کردن یارانهها سهم بیشتری میگیرند.
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=44592
رییسجمهوری گفت: «اهالی روستاها و مناطق محروم درسال دوم اجرای قانون هدفمندی یارانهها، سهم بیشتری دریافت خواهند کرد.
2) نگرانی عمیق ایران از نقض حقوق بشر در آمریکا.
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=44591
جمهوری اسلامی ایران در نشست روز جمعه شورای حقوق بشر در ژنو، نگرانی عمیق خود را از وضعیت و نقض گسترده حقوق بشر درآمریکا اعلام کرد.
تهران امروز
1) هیلاری کلینتون: «کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری نیستم.»
http://tehrooz.com/1389/8/15/TehranEmrooz/415/Page/5/
وزیر امور خارجه آمریکا بار دیگر گمانهزنیها در مورد تلاشش برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری سال 2012 آمریکا را رد کرد.
2) سیداحمد خاتمی خطاب به دولتمردان آمریکایی: «آرزوی مذاکره را به گور میبرید.»
http://tehrooz.com/1389/8/15/TehranEmrooz/415/Page/6/
خطیب نماز جمعه این هفته تهران با اشاره به توطئههای 31 سال اخیر آمریکا علیه ایران، تصریح کرد: «تا اینگونه است آمریکا آرزوی مذاکره با ایران را به گور خواهد برد.»
آفرینش
1) برگزاری مراسم پرشور یوماله 13 آبان درکشور.
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=72426
مراسم گرامیداشت روز ملی مبارزه با استکبار جهانی روز پنجشنبه در سراسر کشور با حضور پرشور دانشآموزان و دانشجویان و دیگر اقشار جامعه برگزارشد.
2) روابط با ایران را حفظ میکنیم.
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=13111#72427
رییس جمهوری جدید برزیل با اشاره به گسترش روابط استراتژیک میان کشورهای آمریکای لاتین، روابط برازیلیا – تهران را همچنان پایدار و مستمر توصیف کرد. خانم «دیلما روسف» در اولین گفتوگوی بینالمللی خود با شبکه خبری «سی ان ان» از زمان پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، گفت: «برزیل روابط خود با ایران را همیشه و برای اهداف صلحآمیز حفظ میکند.»
خراسان
1) دستگیری چهار تروریست مرتبط با انگلیس در مریوان.
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=8&day=15&id=22312
شبکه خبری «پرس تی وی» در گزارشی به نقل از وزارت اطلاعات از دستگیری چهار تروریست وابسته به انگلیس در شهر مریوان در استان کردستان خبر داد. وزارت اطلاعات اعلام کرده است که تروریستهای دستگیر شده به انجام پنج ترور در ایران طی دو سال گذشته اعتراف و اظهار کردهاند که دستورهای خود را در سلیمانیه عراق از فردی به نام «جلیل فتاحی» دریافت میکردهاند که یکی از سرکردگان گروهک تروریستی کومله بوده و اکنون ساکن انگلیس است.
2) اصلیترین حزب لاییک ترکیه در آستانه فروپاشی قرار گرفت.
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=8&day=15&id=22358
حزب جمهوری خلق ترکیه که موسس آن «کمال آتاترک» بنیانگذار جمهوری ترکیه است به دلیل اختلافات درون گروهی در حال حاضر به دو دسته تقسیم شده و هرروز به انشعاب و فروپاشی بیشتر نزدیک میشود.
دنیای اقتصاد
1) تابستان نزولی در بازار مسکن.
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=231331
مرکز آمار ایران با انتشار یک گزارش جدید درباره نوسان قیمت مسکن در تهران، از کاهش سه درصدی میانگین ارزش آپارتمانهای مسکونی در تابستان امسال نسبت به بهار خبر داده و به این ترتیب بر تغییر دوباره مسیر بازار مسکن صحه گذاشته است.
2) سه سانحه هوایی در 24 ساعت.
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=231320
یک فروند هواپیمای کوچک و خصوصی که برای یک شرکت نفتی کرایه شده بود، در نزدیکی فرودگاهی در جنوب پاکستان سقوط کرد و همه 22 سرنشین آن کشته شدند.
از سوی دیگر، یک هواپیمای مسافربری در کوبا با 68 سرنشین در مرکز این کشور سقوط کرده است.
در همین حال و بهدنبال فرود اضطراری یک فروند هواپیمای مسافربری از نوع ایرباس A-380 متعلق به شرکت هواپیمایی کوانتاس استرالیا، این شرکت پروازهای خود با این نوع هواپیما را موقتن متوقف کرده است.
رادیو کوچه
در هفته چهاردهم لیگ برتر فوتبال باشگاههای ایران روز جمعه پرسپولیس با پیروزی سه بر یک مقابل نفت تهران، بالاتر از استقلال، در رده دوم جدول لیگ برتر و به فاصله یک امتیازی با ذوب آهن صدرنشین قرار گرفته است.
نفت تهران با ۱۴ امتیاز تیم پانزدهم جدول است.
در سایر دیدارهای جمعه، راهآهن در خانه با ۳ گل استیلآذین بحرانزده را پشت سر گذاشت، مس کرمان ۴ بر ۲ میزبانش، سایپا را شکست داد و دیدار شاهین بوشهر و شهرداری تبریز با تساوی ۱-۱ در بوشهر به پایان رسید.
بازی این هفته تیمهای صبای قم و سپاهان اصفهان به دلیل حضور سه بازیکن سپاهان در تیم امید ایران به تعویق افتاده است.
در پایان هفته چهاردهم، ذوبآهن با ۲۸ امتیاز همچنان در مکان اول است و تیمهای پرسپولیس (۲۷ امتیاز)، استقلال (۲۴ امتیاز)، سپاهان (۲۳ امتیاز و یک بازی کمتر) مس کرمان (۲۳ امتیاز) در ردههای دوم تا پنجم ایستادهاند.
استیل آذین، شهرداری تبریز و پیکان قزوین در انتهای جدول و در ردههای شانزدهم تا هجدهم قرار دارند.
بیشتر بخوانید:
«ذوبآهن همچنان صدرنشین جدول»
خبر / رادیو کوچه
بامداد روز شنبه زلزلهای با قدرت 4.9 در مقیاس ریشتر شهرستان دورود از توابع استان لرستان را لرزانده است.
به گزارش مهر، مدیر کل ستاد حوادث و سوانح غیرمترقبه استانداری لرستان با اعلام این خبر اظهار داشت: «زلزله ساعت هفت و 22 دقیقه و 22 ثانیه صبح امروز (شنبه) رخ داد و موجب ترس مردم شهرستان دورود شد.»
بر اثر این زمینلرزه تعدادی از واحدهای مسکونی دورود خسارت دیدهاند.
مدیر کل ستاد حوادث و سوانح غیرمترقبه استانداری لرستان با بیان اینکه این زلزله بر روی گسل سیلاخور به وقوع پیوسته است، ادامه داد: «به منظور اتخاذ تمهیدات لازم جلسه فوق العاده ستاد حوادث غیرمترقبه شهرستان دورود تشکیل شده است.»
آریایی همچنین به تدابیر اندیشیده شده در صورت رخ دادن زلزلههای بعدی اشاره کرد و یادآور شد: «مدارس شیفت صبح شهرستان دورود به دلیل احتمال وقوع زلزله مجدد تعطیل اعلام شده است.»
بنابر این گزارش همچنین ساعاتی پس از این زلزله، زمینلرزه کوچک بار دیگر شهرستان دورود را لرزاند.
زمن لرزه خفیف رخ داده ساعت هفت و 52 دقیقه صبح شنبه به وقوع پیوست و دارای شدت 2.7 ریشتر بوده است.
تاکنون از میزان خسارتهای انسانی و مالی گزارش دقیقی ارایه نشده است.
مهمترین عنوانهای رسانههای امروز مالزی:
خبرگزاری برناما
- مالزییاییهای مقیم آمریکا جشن دیپالوالی یا دیوالی را گرامی داشتند.
- شمار قربانیان سیل ایالت کداه رو به افزایش است.
- طیب از چینیتباران سراواک خواست تا نقش خود در دولت را نگه بدارند.
- در اثر انفجار یک کپسول گاز 10 مغازه و یک خانه در الوراستار آتش گرفتند.
- کنفرانس ملی حزب حاکم برگزار میشود.
- پیروزی دوگانه نشاندهنده بازگشت اعتماد به حزب پیشرو است.
- نخستوزیر خواستار پیادهسازی موثر برنامه کاری انجمن اقتصادی آسهآن شد.
- هواپیمایی مالزی تمامی پروازها به الور استار را تا روز دوشنبه لغو کرد.
- 3 کشته و 5 مفقود در آتشسوزیهای جنوب فیلیپین.
- چاقی در آمریکا به حدود 42 درصد در سال 2050 میرسد.
- رییسجمهوری زیما جشن دیاوی را به هندیهای آفریقای جنوبی تبریک گفت.
- پروانهها توریستها را به پارکها میکشانند.
روزنامه استار
- سیل مناطق بیشتری کداه را آسیب رساند.
- محیالدین گفت که حزب پیشرو نباید از پیروزیها مغرور شود.
- هزاران نفر در دید و بازدیدهای هندیتباران شرکت کردند.
- وزارت آموزش برنامه برای لغو آزمونهای SPM و STPM جاری ندارد.
- مالزی به رده 21 در بانک جهانی بالا آمد.
- هزاران هندو برای نیایش در معبد شیشهای جوهور گرد هم آمدند.
- شرکتهای مالزیایی که خواهان گسترش مشاغل خود در خاورمیانه هستند باید در ملاقاتهای رودررو با تجار اماراتی در هفته آینده شرکت جویند.
- نتایج آزمون UPSR در 11 نوامبر اعلام میشود.
- سوکی خواننده با آهنگ «چهار هدیه» به پایتخت باز میگردد.
- از بخش فنآوری اطلاعات مالزی خواسته شده تا برنامههای کمهزینه کردن انرژی را پیگیری کنند.
- جوانان هندیتبار خواستار ارایه رشتههای فنی بیشتری شدند.
- معضلات مربوط به موتور، دومین هواپیمای شرکت قنطاس را نیز دچار مشکل کرد.
- طوفان توماس 7 تن را در هایتی کشت.
- اوباما قبول کرد که نقش رهبری را از دست داده.
- القاعده یمن اعلام کرد که مسوولیت حادثه جت UPS را میپذیرد.
روزنامه نیو استریت تایمز
- نجیب: «حزب پیشرو در مسیر صحیح اصلاحات قرار گرفته است.»
- آتشسوزی یک بازار در چین جان 17 تن را گرفت.
- اوضاع پس از سیل در پرلیس بهتر شده ولی همچنان در کداه وخیم است.
- بلیط 30 رینگیت برای مسافرت 7 روزه در پنانگ برای مسافران و گردشگران عرضه شد.
خبر / رادیو کوچه
علی قلیزاده فعال دانشجویی مشهد و عضو ستاد مهدی کروبی و عضو کنونی شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت، ظهر روز جمعه در منزلش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.
به گزارش فعالان حقوق بشر از شهر مشهد سه مامور امنیتی جمهوری اسلامی با در دست داشتن حکم بازداشت وی در منزل پدری او حاضر شده و با ابلاغ حکم دادستانی انقلاب مشهد اقدام به بازداشت او کردهاند.
علی قلیزاده دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه شاهرود و عضو کنونی شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت است که در سال گذشته بوسیلهی حکمی از سوی وزارت اطلاعات از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد محروم شده است. وی از فعالان شناخته شدهی سیاسی شرق ایران و شهر مشهد است که در 18 تیر هشتاد و هفت نیز توسط ادراه اطلاعات مشهد بازداشت و مدتی را در بازداشتگاه اداره اطلاعات این شهرستان گذراند.
به نقل از جرس، دلیل بازداشت وی، تحرکات اخیر اعضای تحکیم وحدت برای باز راهاندازی این تشکل مستقل دانشجویی عنوان شده؛ هر چند قلیزاده ضمن دفاع از تشکل مستقل متبوع خویش، این مورد را اتهامی موجه جهت بازداشت نمیداند، اما با این حال از صحت این عنوان اظهار بیاطلاعی کرده است.
لازم به ذکر است علی قلیزاده با توجه به سانحه رانندگی که هفته گذشته برای وی اتفاق افتاده، از وضعیت جسمی مناسبی برخوردار نیست و پیرامون شرایط نگهداری وی در سلولهای اداره اطلاعات مشهد نگرانیهای جدی وجوددارد.
ثمر سعیدی / رادیو کوچه
samar@koochehmail.com
آهنگ (yesterday) از «گروه بیتلز» بیش از ۴۰ سال است که از رادیوهای سراسر جهان شنیده میشود و بهنظر میرسد که هیچگاه تازگی خود را از دست نخواهد داد. این ترانه بهطرز شگفتآوری کوتاه و خیرهکننده است. غم دیرینهای را فریاد میزند و از اندوههای پنهانی روح آدمی سخن میگوید. حسرتها و افسوسهایی را که از دیروز بر دلمان باقی مانده است یادآوری میکند و خاطرات تلخ و شیرین زیادی را در ذهن شنونده، تازه میکند.
این ترانهی معروف و محبوب بارها دوبارهخوانی شده و ملودی و آهنگ بیکلام آن نیز بارها توسط سازهای مختلف بازنوازی شده است. با وجود اینکه معمولن آهنگ yesterday را با نام بیتلز میشناسند اما خالق این اثر یکی از اعضای کلیدی گروه بیتلز است. او به تنهایی این آهنگ را خلق کرده و ملودی و کلام آنرا پرورش داده تا به شکلی که هماکنون میشنویم دربیاید.

این آهنگ در سال ۱۹۶۵ توسط «پال مککارتنی» نوشته و اجرا شد. مککارتنی قطعهی yesterday را با نام بیتلز منتشر کرد و در زمان انتشار، تعدادی از منتقدان و هواداران گروه افسانهای بیتلز به وی خرده گرفتند که چرا این اثر را بهتنهایی و بدون همراهی گروه، تولید کرده است. با این وجود، yesterday توانست موفقیت چشمگیری را بهدست آورد و علاوه بر طرفداران جوان بیتلز، والدین میانسال آنها را نیز راضی کند.
در این برنامهی ملودی کوچه، در مورد آهنگ yesterday از گروه بیتلز صحبت میکنیم. آهنگی که بیش از ۴۰ سال است که از رادیوهایی سراسر جهان شنیده میشود.
رادیو کوچه
«هلن فیشر» (Helen fisher)، محقق و انسانشناس دانشگاه «روتگر نیوجرسی»، یکی از سرشناسترین محققان موضوع عشق در سطح جهان است. از او کتابهای متعددی در این مورد به چاپ رسیده است، از جمله «آناتومی عشق» ( ۱۹۹۲) و «جنس قوی» ( ۱۹۹۹) که به رل زنان در جامعه میپردازد. کتاب جدید او با عنوان «چرا عاشق میشویم» به موضوع عشق، شکست در عشق، و نقش هورمونها در این مورد میپردازد .
مجله «اشپیگل»در شماره ۹ خود در ماه فوریه ۲۰۰۵ مصاحبهای با این پرفسور انجام داده است که در پی میآید:
خانم فیشر، زنان و مردان با ازدواج، به یکدیگر قول عشق تا هنگام مرگ میدهند. طبق گفتهی شما، ولی معمولن بعد از ۴ سال این قول به جدایی میانجامد؟
بله. من به مدارک جمع شده از ۵۸ کشور نگاه کردهام، در آنها دیده میشود که نیمی از کسانی که از یکدیگر جدا میشوند، اینکار را در طول چهار سال اول دوران ازدواج خود انجام میدهند و بعد از آن بهدنبال پارتنر جدید هستند.
این نیاز به عوض کردن پارتنر از کجا است؟
در واقع باید سوال شما بر عکس باشد: « چرا ما اصولن بهمدت طولانی با هم میمانیم؟» ۹۷ درصد از جانواران پستاندار چنین تیمهای دو نفری درست نمیکنند. چرا پس انسان؟ این مسئله ساده که ما یکدیگر را بهعنوان پارتنر پیدا کرده و بههم وفادار هستیم، یک حادثه شگفتانگیز است، و دلیلش این جاذبه غریبی است که آنرا عشق مینامیم.شما در مورد پدیده عشق تحقیق میکنید، اینکار را چگونه انجام میدهید؟ ما تعدادی از زنان و مردانی را که در آنها نشانههای عاشق بودن دیده میشود توسط دستگاه MRI معاینه کردهایم، تا بفهمیم احساس عشق در کدام قسمت مغز جای دارد .
از کجا میدانید که آیا کسی واقعن عاشق است یا نه؟
در این مورد کافی است که از او بپرسم در طول روز چه مدت به معشوق خود فکر میکند. معمولن جواب حدود ۹۵ درصد از وقت روز است، خوب چون عشق همین مسخ شدن خالص است. این تمایل شدید، این جوشش، هسته اصلی عاشق بودن است. عشق بسیار سرسخت و بهندرت قابل کنترل است و بسیار به سختی میتوان به آن پایان داد. به نظر من عشق قویترین میل جهان است، بسیار قویتر از میل به سکس. کسی که از رختخواب شریک جنسی خود رانده میشود، دست به قتل او نمیزند، اما تعداد کسانی که شریک خود را بهخاطر رد کردن عشق آنها به قتل رساندهاند زیاد است، بهخصوص در مردان.

شما نوشتهاید از هر سه زن مقتول در آمریکا یکی از آنها از سوی پارتنر سابق خود به قتل رسیده است. اما تعداد مردان مقتول از سوی شریک سابق آنها تنها 4 درصد است. آیا زنان هنگام شکست در عشق بیشتر دست به خودکشی میزنند؟
نه، در مورد خودکشی هم تعداد مردان بیشتر است. سه چهارم کسانی که بهخاطر سرخوردگی در عشق خودکشی کردهاند، مردان هستند. زنان معمولن رابطه بهتری با خانواده و دوستان خود دارند و در دوران بحرانی از سوی آنها بهتر پشتیبانی میشوند. بر عکس مردان معمولن وابستگی شدید به رابطه با آن یک شخص خاص دارند که این میتواند نتایج خطرناکی داشته باشد. ولی البته در زنان هم خودکشی از روی عشق دیده میشود. من از افراد تحت معاینه خود سوال کردهام که آیا حاضرند برای عشق خود بمیرند یا نه. بسیاری از آنان، بهخصوص جوانان در گروه سنی حدود ۲۰ سال، به این سوال پاسخ مثبت دادند، فکر میکنم خود من نیز در آن مقطع زندگی همین پاسخ را میداد.
در بدن افراد عاشق چه اتفاقی میافتد؟
ما به افراد مورد آزمایش خود در حالیکه در دستگاه MRI قرار داشتند، یک بار عکس معشوق خود و یکبار یک عکس غریبه نشان دادیم و عکسهای مغزی آنها را در این دو حالت مقایسه کردیم. به نظر میآید که دو ناحیه در مغز که مسئول احساس عشق هستند را شناسایی کردهایم. از علایم بارز دیگر، بالا رفتن میزان هورمون «دوپامین» (Dopamin) و «نورآدرنالین» (Noradrenalin) و پایین آمدن میزان هورمون «سروتونین» (Serotonin) در مغز است. انرژی جوشان، تحریکات خوشحالکننده گاهی تا به حد رسیدن به خلسه، عرق کردن زیاد و طپش قلب نتیجه ترشح این سوپ هورمونی است.
«هومر» (Hommer) هم به این نتیجه رسیده بود که:«و نیروی عشق در آن درون بود که حتا از عاقلان نیز عقلشان را ربود.» این همه دیوانگی چه معنایی میدهد؟
خود من هم مدتها تصور میکردم که طبیعت در مورد عشق اغراق کرده است. الان ولی فکر میکنم که عاشق شدن برای این به وجود آمده است که توجه ما «برای تولید مثل» متوجه یک پارتنر باشد و وقت و انرژی تلف نشود.
آیا میل جنسی برای این منظور کافی نبود؟
نه، میل جنسی به تنهایی توجه ما را بهسوی شریکهای متعددی جلب میکند، عاشق بودن باعث تحریک این میل در رابطه با معشوق میشود. میزان بالای ترشح هورمون دوپامین باعث ترشح شدیدتر هورمون جنسی «تستسترون» هم میشود. به همین دلیل است که عشاق میل ترک اطاق خواب را ندارند.
علت این شدت احساسات چیست؟ همانطور که خود در کتابتان نوشتهاید، موشهای صحرایی فقط برای چند ثانیه جلب یکدیگر میشوند، فیلها مدت چند روز. حتا در شامپانزهها نیز دوان عشق کوتاه است. چهطور این احساس در ما تا به این حد پیش میرود که حاضر به مرگ برای دیگری هستیم؟
من تصور میکنم که راه رفتن بر روی دو پا همه چیز را در ما تغییر داد. تا قبل از اینکه نیاکان ما «که احتمالن شبیه شامپانزههای امروز بودهاند» راه رفتن روی دو پا را بیاموزند، مادهها فرزندان خود را به پشت حمل میکردند، دستانشان آزاد بود و احتیاج به نرها برای حفاظت و همراهی نداشتند. ولی از حدود ۶ تا ۷ میلیون سال قبل که انسان شروع به راه رفتن به روی دو پا کرد، مشکل آغاز شد. چرا که حالا مادهها باید فرزندان خود را بغل میگرفتند و من نمیتوانم تصور کنم که آنها می توانستند با یک دست فرزندان خود را حمل کنند و با دست دیگر به دنبال آذوقه بگردند و یا از خود دفاع کنند، پس به یک شریک برای بزرگ کردن فرزندان خود احتیاج داشتند.
و مردان؟
برای آنها هم تمرکز بر روی یک شریک نفع داشته است. به عهده گرفتن وظیفه محافظت از چند شریک برای آنها هم کار سختی بوده است. بچههایی که از سوی یک جفت محافظت میشدهاند، شانس بهتری برای زنده ماندن پیدا میکردند و از همانجا ارتباطهای سلولهای عصبی برای ایجاد حس عاشق بودن شکل گرفته است.

مدت زمان عاشقی چهقدر است؟
طبق تحقیقات ما بین ۱۸ ماه تا سه سال. البته این مدت زمان میتواند طولانیتر هم بشود اگر در برابر رابطه عشقی موانعی وجود داشته باشند، مثلن اگر دو نفر در دو کشور مختلف زندگی کنند یا یکی از آنها متاهل باشد. این نیز از خصوصیات سیستم ترشحی دوپامین است. اگر مغز «پاداشی» دریافت نکند، این سیستم خیلی فعالتر میشود. برای بسیاری از زوجها از دست رفتن رابطه جنسی یک مشکل بزرگ است. برای همین توصیه من برای رابطههای درازمدت این است که از داشتن مرتب سکس خود داری نکنند. ما جانوری هستیم که برای این ساخته شدهایم که مرتب با هم آمیزش داشته باشیم. انسانهایی که بهصورت قبیلهای زندگی میکنند، اکثرن روزانه با یکدیگر رابطه جنسی دارند. ترشح هورمون تستسترون، باعث بالا رفتن هورمون دوپامین هم میشود که به برقراری رابطه کمک میکند. ولی البته من زوجهایی را میشناسم که بدون این ارتباط نزدیک جنسی هم با یکدیگر زندگی میکنند. کیفیت داشتن ارتباط نزدیک کمی دست کم گرفته میشود. ما به دنبال عشق رمانتیک هستیم، که میلی ساده و یک جور دیوانگی کور است. احساس رابطه نزدیک ولی یک حس بسیار رنگارنگ مانند نقشهای یک قالی شرقی است، که پر از احترام، طنز و خاطرات مشترک است.
آیا ما واقعن اینقدر در برابر عشق بی اراده هستیم؟ تا چه حد آزادی انتخاب پارتنر خود را داریم؟
ما حداقل این توانایی را داریم که از عاشق شدن خود جلوگیری کنیم. تصور کنید شما تازه صاحب فرزندی شدهاید، همسر خود را دوست دارید و در عین حال شخصی را در محل کار خود بسیار جذاب مییابید. شما قادر هستید به خود بگویید، «نه،من خوشبخت هستم، این شخص نیز متاهل است، رابطه ما، موفق نخواهد بود.» چنین صرفنظر کردنی مشکل، ولی ممکن است. صرفنظر کردن از سکس خیلی سادهتر هم هست. من فکر میکنم ما مرتب با کسانی برخورد میکنیم که مایل هستیم با آنها رابطه جنسی داشته باشیم، و در آخر تنها دست آنها را می فشاریم.
آیا عشق و دوست داشتن و دوست بودن در کنار هم ممکن است؟
قاعدتن بله. قسمتهای مختلف مغز که مسئول احساس عشق، رابطه ، دوستی و هوس هستند، میتوانند موازی هم کار کنند. ما حتا قادریم با کسی زندگی کنیم و در عین حال عاشق شخص دیگری شویم. این توانایی از نظر تئوری تکامل هم قابل توضیح است، چرا که این کار یک استراتژی دوبرابر به حساب میآید. در یک سو رابطه درازمدت که باعث ثبات اجتماعی میشود، از سوی دیگر پارتنر جدیدی که امکان انتقال ژنها به نسل بعدی را بیشتر میکند. واقعیت این است که حتا در رابطههای موفق نیز ، ما شبها در تخت خوابیدهایم و از خود سوال میکنیم که آیا نمیتوانستیم انتخاب بهتری داشته باشیم. این یک نیروی تخریبکننده مغز ماست.
و وقتی این نیروی تخریبکننده زمانی باعث جدایی شود، درد آن جدایی تقریبن به همان شدت شادابی زمان عاشق بودن است. آیا این اشخاص را هم تحتنظر داشتهاید؟ در مورد آنها چه مشاهداتی داشتید؟
در این اشخاص دو حس به شدیدترین شکل خود دیده میشود، خشم و ناامیدی. این دو احساس در دو فاز مختلف به سراغ فرد میآید. بعد از جدایی ابتدا زمان خشم یا اعتراض است، شخص سعی میکند پارتنر خود را دوباره به دست بیاورد. سیستم ترشحی دوپامین، بسیار فعال میشود، چون مغز باز هم «پاداشی» دریافت نمیکند. انرژیی که در این زمان صرف میشود بسیار زیاد است. دوباره پارتنر سابق محور همه چیز میشود و حس عشق باز هم قویتر میگردد که حتا ممکن است تبدیل به حس نفرت هم بشود. حس نفرت برای به دست آوردن دوباره پارتنر کمی عجیب به نظر میآید.
این آخرین تلاش است. هرچه باشد، اینجا یکنفر دارد بر سر آیندهی ژنهای خود مبارزه میکند. و در واقع گاهی این روش کارساز نیز هست. گاهی دو نفر دوباره به سوی هم برمیگردند وقتی یکی از آنها دیگری را تحت فشار سخت احساسی، مثلن تهدید به خودکشی قرار میدهد. ولی سوال این است که ارتباطی که با این روش دوباره بر قرار شود تا کی ادامه پیدا کند. درست است. ولی خشم و نفرت میتواند کمکی هم باشد برای اینکه شخص خود را راحتتر از پارتنر خود جدا کرده و به دنبال پارنتر جدید باشد. البته قبل از آن فاز افسردگی شدید به سر میرسد. تمام دنیا خاکستری میشود، کسی زنگ نمیزند و شخص دچار دپرسیون میشود.
ما زنان را هرچه غریبهتر باشند، بیشتر دوست داریم، من به زنان توصیه میکنم که کمی مرموز باقی بمانند و کلن این راه موثری است که علاقههای طرف مقابل را پیشبینی و ارضا کنیم
چرا طبیعت جدایی را برای ما اینقدر مشکل کرده است؟ آیا بهتر نبود که خیلی راحتتر با نیرو و انرژی دوباره به زندگی بر میگشتیم؟ من فکر میکنم که این افسردگی هم فایدههای خودش را دارد. کسی که ترک میشود، احتیاج به کمک دارد، چرا که همیاری پارتنر او یکباره از بین رفته است. مسلمن کسی که با لبان خندان به سوی دوستان برای کمک خواستن میرود، زیاد قابلباور نیست. افسردگی یک نشانه خیلی خوب برای اطرافیان است که یک مشکل بزرگ این وسط وجود دارد. در ضمن، یک افسردگی خفیف در این موقعیت میتواند کمک کند که شخص خود و اطراف خود را واقعیتر ببیند.
شما برای این مشکل تجویز قرص را نیز پیشنهاد میکنید?
وقتی برای مقابله با افسردگی از دارو استفاده میشود، چرا برای مقابله با درد عشق از این روش استفاده نشود؟ البته با اینکار قادر نخواهید بود یک رابطه را نجات دهید، ولی میشود با اینکار مثلن جلوی خودکشی از سر عشق را گرفت. البته من اخطار میدهم که از این داروها به مدت زمان طولانی استفاده نشود، این داروها ترشح دوپامین و سروتونین در مغز را کم میکنند، و این در درازمدت میتواند باعث شود که شخص میل به پیدا کردن رابطه «جدید» و میل به ارتباط جنسی را از دست بدهد .
داروهایی که میل جنسی را تشدید میکنند ، مدتها است که ساخته شدهاند. آیا زمانی علم قادر به ساختن مادهای برای ایجاد عشق و برقراری یا تشدید آن خواهد بود؟
فرمهای مخصوصی از LSD باعث میشود که شخص راحتتر عاشق شود. اما در کل من احتمال نمیدهم که چنین دارویی در آینده واقعن ساخته شود. باید پارامترهای مختلفی کنار هم جمع شوند که شخصی عاشق شود. زمان مناسب و تحریکات حسی مختلفی که پاسخ دادن به آنها از دوران کودکی ما شکل گرفته است. البته من فکر میکنم مادهای ساخته خواهد شد که میزان ترشح دوپامین و نورآدرنالین را در مغز افزایش دهد و با اینکار آمادگی مغز را برای عاشق شدن بالا ببرد .
آیا ممکن است این آماده سازی مغز بدون دارو نیز انجام گیرد؟
بله، البته. من به تمام جوانانی که دلشان میخواهد عاشق شوند توصیه میکنم، بروید به بیرون، بهسوی دنیای بیرون بروید، به دیگران نشان دهید که دنبال عشق هستید، و بازی عشق را بازی کنید. آمادهسازی مغز، بر پایه به تحرک در آوردن سیستم ترشحی دوپامین است، وقتی کسی را پیدا میکنید که فکر میکنید میتواند پارتنر شما باشد، بهتر است با او کارهای جدید، مهیج و حتا خطرناک انجام دهید. نزدیکی نیز میزان ترشح دوپامین و تستسترون را بالا میبرد، برای همین من همیشه به دانشجویان خود میگویم با کسی به رختخواب نروید که از او خوشتان نمیآید،چون ممکن است عاشقش بشوید.
آیا حقههای دیگری برای ایجاد عشق به ذهنتان میرسد؟
همانطور که (Baudelaire) گفته است: «ما زنان را هرچه غریبهتر باشند، بیشتر دوست داریم»، من به زنان توصیه میکنم که کمی مرموز باقی بمانند. و کلن این راه موثری است که علاقههای طرف مقابل را پیشبینی و ارضا کنیم. همانطور که مردان در هیچ زمان دیگری به اندازه چند هفته اول عاشق بودن خود میل به صحبت کردن ندارند، یا زنان هیچ زمان دیگری به اندازه آن زمان با شریک خود فوتبال تماشا نمیکنند. البته کارسیستم مغزی مردان در این دوران هم با زنان متفاوت است، در مردان قسمتهایی از مغز که مربوط به تحریکات بینایی میشوند بیشتر فعال است.
و این تعجبآور نیست، درست است؟
درست است. ولی پیشضمینه تکامل در این مورد جالب است. مردان به زنانی نگاه میکنند که قابلیت زایش داشته باشند «توضیح خودم، در واقع زنان زیبا»، و زنان برای اینکه بدانند آیا پارنتر آنها میتواند از پس نگهداری از بچهها خوب بربیاید، سعی در شناختن شخصیت او دارند. اینکار به مراتب مشکلتر است و پیش از همه احتیاج به داشتن حافظهای قوی دارد. برای همین زنان مرتب با دوستان خود از این صحبت میکنند که طرف مقابل چه گفته است، چه رفتاری داشته است و چهکار کرده است. در زنان آن قسمت از مغز که مربوط به حفظ خاطرات است بیشتر فعال میشود. توصیه من این است که از اول انتخاب درست انجام دهید، شخصی را انتخاب کنید که برایتان در دراز مدت جالب باشد، به نوع خاص خودش. به طرف پارتنر خود بروید، با او صحبت کنید و به حرفهایش گوش دهید، از او سوال کنید، سعی کنید جذاب باقی بمانید و احتیاجات خود را بیان کنید. البته که با وجود همه اینها تضمینی وجود ندارد. چرا که متاسفانه واقعیت این است، ما برای این در دنیا نیستیم که خوشبخت باشیم، ما در این دنیا هستیم که تولید مثل کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر