-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ آبان ۲۱, جمعه

Latest News from 30Mail for 11/12/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



1389/8/20

رضا خندان، همسر نسرین ستوده، که پس از دو ماه و نیم توانست برای اولین بار همسرش را ملاقات کند از ادامه اعتصاب غذای خانم ستوده خبر داده است.

آقای خندان که امروز به همراه خواهر و برادر نسرین ستوده توانسته با همسرش به مدت 10 دقیقه ملاقات کند، گفته است: «نسرین ستوده در این ملاقات به ما اعلام کرد که به درخواست دوستان و وكلايش اعتصاب خشك اش را شكسته ولی تا رسيدن به خواسته‌هايش، اعتصاب غذايش را به صورتي كه فقط از آب استفاده كند ادامه داده و خواهد داد.»

نسرین ستوده در این ملاقات به همسرش گفته است: «تاكنون جمعا 3 مقام قضايي و امنيتي قول داده‌اند كه من را با تبديل قرار آزاد خواهند كرد ولي هيچكدام به وعده‌هايشان عمل نكرده‌اند. بنابراین من اعتصاب غذایم را به صورت اعتصاب غذای تر، ادامه می دهم.»

خانم ستوده همچنین گفته است که در مدت اعتصاب غذا، دو بار زیر سرم رفته است.

رضا خندان در بازگشت از این ملاقات گفت: «من اصلا نسرین را نشناختم، چون چهره اش آنقدر تکیده شده بود که نمی توانستم تشخیص دهم او همسرم است. نسرین که قبل از زندان 57 کیلو بیشتر وزن نداشت در این مدت زندان حدود 13 کیلو لاغر شده بود و دیگر چهره اش قابل تشخیص برایم نبود.»

نسرین ستوده، چندی پیش هم به مدت 28 روز در اعتصاب غذا بود که نزدیک به دو هفته پیش اعتصاب غذایش را شکست.

نسرین ستوده وکالت تعدادی از پرونده های سیاسی و حقوق بشری و از جمله وکالت شیرین عبادی، عیسی سحرخیز، کیوان صمیمی و محمدصدیق کبودوند را بر عهده دارد.

منبع: مدرسه فمینیستی

تیتر از مردمک


پیشینه
نسرین ستوده در زندان اوین در اعتصاب غذای خشک بسر می‌برد
کمیساریای عالی حقوق بشر فورا برای نجات جان نسرین ستوده اقدام کند

 


 


حسن روحانی:
1389/8/20

حسن روحانی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی می‌گوید که در نبود امنیت قضائی، جامعه با فرار مغزها و سرمایه‌ها روبه‌رو خواهد شد.

به گزارش ایسنا، آقای روحانی، روز چهارشنبه 19 آبان در نشست تخصصی «امنیت قضائی» اعلام کرد که براساس قانون اساسی، «اصل برائت» یکی از الزامات امنیت قضائی است.

رئيس مرکز تحقيقات استراتژيک مجمع تشخيص مصلحت نظام با تاکید بر اصل 37 قانون اساسی درمورد برائت شهروندان، گفت که نسبت دادن هر اتهامی که موجب ضرر و زيان، سلب آزادی و ايجاد مضيقه برای فرد شود، بدون دليل قاطع ممنوع است.

آقای روحانی، «شخصی بودن مجازات» را یکی دیگر از الزامات امنیت قضائی نام برد و گفت: در قوانين کيفری فقط شخص مجرم بايد طبق مقررات مجازات شود نه اين‌که خانواده، حزب و تشکيلات و همه دوستان و آشنايان افراد هم عملا به‌سختی مجازات شوند.

دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی با تاکید بر «استقلال قاضی» به عنوان یکی از مهم‌ترین الزامات امنیت قضائی، تصریح کرد: در هيچ شرايطی قاضی و دستگاه قضائی نبايد زیر فشار جو سنگین سياسی قرار گيرد.

سخنان حسن روحانی درباره «استقلال قاضی» در شرایطی مطرح می‌شود که به گفته بسیاری از زندانیان سیاسی و منتقدان دولت، قضات جمهوری اسلامی تحت نفوذ مستقیم وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران هستند.

منبع: مردمک و ایسنا


 


جعفر پناهی در لایحه دفاعیه دادگاه:
1389/8/20

جعفر پناهی در لایحه دفاعیه خود نوشته است: «تاریخ صبور است. هر دورانی را چه دیر و چه زود از سر می‌گذراند. اما من نگرانم. نگرانی من از تفرقه، چنددستگی و از مخاطراتی است که در آینده بروز مي‌كند و ريشه در نفرت و کینه دارد.»

گزیده سخنان جعغر پناهی در متن دفاعیه‌اش را در زیر می‌خوانید:

* ماموران وزارت اطلاعات گفتند فیلم‌هایت مستهجن است. اگر چنین است شما نه تنها ما را، بلکه سینمای اجتماعی، انسانی و هنری ایران را محاکمه می­ کنید.

* هرگز در سینمای ایران سابقه نداشته فیلمسازی را به جرم ساختن فیلم دستگیر و روانه زندان کنند. یا خانواده‌اش را زماني که در زندان بوده با هجوم بر خانه و کاشانه‌اش مورد تهدید و ارعاب قرار دهند. این بدعتی است در تایخ سینمای ایران، که همواره از آن سخن خواهند گفت.

* در اتهامات ما گفته شده ما می­ خواستیم با این فیلم، شیوه­ های اغتشاش و اعتراض را ترویج كنیم. در طول همه­ ی سال­ های فیلم­سازی­ ام بارها گفته­ ام و اکنون هم می­ گویم: من فیلمساز اجتماعی­ ام، نه فیلمساز سیاسی. دغدغه­ های اجتماعی دارم، به همین دلیل فیلم­ هایم اجتماعی است تا سیاسی.

* تاریخ گواهي می­ دهد كه ذهن هنرمند، ذهن تحلیل­گر جامعه­ اش است. با اندوخته­ ی تاریخ و فرهنگ و دانش، ناظر بر وقایع جاری جامعه‌اش است. آن­را می­ بیند، تحلیل می­ کند و در قالب اثر هنری به معرض دید، شناخت و قضاوت جامعه می­ گذارد که حتی راه‌گشای اهل سیاست نیز هست. آیا آن­چه در ذهن هنرمند می­ گذرد دلیل مجرم بودن اوست؟

* در نطفه کشتن عقیده و عقیم کردن هنرمندان دلسوز جامعه تنها یک نتیجه می­ دهد و آن خشکاندن ریشه­ های اندیشه و بی­ ثمر کردن درخت خلاقیت و هنر است.

* به گمان من، بازداشت من و همکارانم در حین فیلمبرداری فیلمی ناتمام، هجوم صاحبان قدرت بر همه­ ی اهل فرهنگ و هنر و سینماگران کشور است. و قدرت­نمایی برای این که: هر که از ما نیست و مثل ما فکر نمی­ کند، محکوم است.

* تاریخ هرچه را که فراموش کند، مطمئن باشید برخورد با هنرمندان را هرگز از حافظه­ ی خود پاک نمی­ کند. شما هر رأیی که بدهید به من نمی دهید به سینمای مستقل ایران می‌دهید.

* اکنون من، جعفر پناهی با وجود همه­ ی این بی­ مهری­ها باز هم اعلام می­کنم که ایرانی­ ام و در ایران باقی خواهم ماند. من کشورم را دوست دارم و بهای این دوست داشتن را هم پرداخته‌ام و اگر لازم باشد باز خواهم پرداخت.

* نسل آينده، انسانیت، آزاده­ گی، برابری و برادری از ما می­ آموزد و ما موظفیم دور از هر گونه برتری‌جويی طبقاتی، قومی و ملیتی، احترام به عقاید يكديگر بگذاريم و از کینه‌توزی میان آنها بکاهیم. اگر چنین نکنیم، با توجه به رويدادها و وضعيت کشورهای همسایه، ایران ما آسيب‌پذير و مستعد هرج ومرج و ناامنی خواهد شد. پرهيز از چنان شرايطي، تنها زمانی میسر می­شود که کینه­ های‌مان را دور بريزيم و مهر و عشق و تحمل عقاید را جایگزین­ اش کنیم. این راهی است که ماندگاری و شرافت این سرزمین را تضمین می­ کند.

منبع: جرس


 


1389/8/20

منصور کوشان، نویسنده، نمایشنامه نویس و شاعر ایرانی، برنده جایزه اوسیستکی انجمن قلم نروژ سال ۲۰۱۰ شد. این جایزه هر سال در نروژ به نویسنده، روزنامه‌نگار یا نهادی که در زمینه آزادی بیان دستاورد چشمگیری داشته باشد اعطا می‌شود.

منصور کوشان، نویسنده ساکن نروژ، سردبیر فصلنامه فرهنگی و ادبی جنگ زمان است که در نروژ منتشر می شود. او تا پیش از اقامت در نروژ، سردبیری چند مجله از جمله دنیای سخن، تکاپو و آدینه را در ایران بر عهده داشت و در جمع مشورتی کانون نویسندگان فعالیت می کرد.

او طی سال های ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۸، چند بار به صورت انفرادی یا همراه دیگر نویسندگان بازداشت شد و مورد بازجویی قرار گرفت. آخرین بازداشت او در مهر ماه ۱۳۷۴ صورت گرفت.

آقای کوشان در جریان قتل های زنجیره ای، به مناسبت پنجاهمین سال اعلامیه حقوق بشر، از طرف خانه آزادی بیان و انجمن قلم نروژ برای سخنرانی به اسلو دعوت شد و دیگر به ایران باز نگشت.

منبع: بی‌بی‌سی


 


صدای بولدوزرها دنیا را بیدار کرد و حداد را رسوا:

مجتبی هروی
فراهنگ

 

1
حداد عادل دو روز پر کار را پشت سر گذاشت، آن‌قدر پر کار که فرصتی برای نوشتن خاطرات این دو روزش را ندارد. آخر شب روز اول یک فهرست بلند تهیه کرد از کسانی که باید تماس بگیرد. فهرست را که مرور می‌کرد با خود می‌گفت دنیای ما چه کوچک است و آدم‌هایش چقدر تکراری.

خیلی زور دارد که آدم همه کارهای برپایی یک کنفرانس را به دیگران واگذار کند و یک بار هم به انجمن حکمت و فلسفه نرود و حالا که بحث لغوش پیش آمده همه کارها روی دوش خودش بیافتد. آخر مگر برگزاری یک کنفرانس چقدر کار دارد. ما که پولش را داریم و خوب هم داریم و به یونسکو هم گفته‌ایم که اگر مشکل در تأمین بودجه است، خودمان داریم و بعد خانم دکتر اعوانی را هم گذاشتیم برای تأکید بر این که قضیه سیاسی نیست و خودش هم به خوبی بر این نکته تأکید کرد و حتی آنجا را که گفت اسم مهمانان را نمی‌گوییم را هم خوب آمد، اما چرا برگزاری این کنفرانس این‌قدر سخت است و چرا یونسکو به قول علی آقا، به حرف چهار نفر رانده شده می‌کند.

آقای حداد از معدود دانش آموخته‌های علوم انسانی و فلسفه است که از کارهای احمدی‌نژاد حمایت می‌کند و به همین خاطر در همان جبهه خودشان خیلی تنهاست. همان دقایق اول بلند شدن خبر انصراف یونسکو از حمایت کنفرانس روز فلسفه، یکی از دولتی‌ها تماس گرفته بود و گفته بود کاری ندارد، این فرصت را غنیمت بشمارید برای اتحاد جهان اسلام و یک یونسکوی اسلامی برپا کنید و از حداد خواسته بود همین فردا یک دبیرخانه تشکیل دهد. بلافاصله خودش اعلام آمادگی کرده بود برای پذیرش این تکلیف. و آقای حداد از او خواسته بود که صبر کند.

صبح که شد آقای حداد فهرست تماس‌ها را برداشت به مرور کردن. ساده است. باید بر اساس ساعت شروع کاری کشورهای مختلف به ترتیب شود. در مالزی و اندونزی دو کشور دوست و برادر از همه جا زودتر خورشید طلوع می‌کند، اما آقای حداد آنجا دوستی ندارد، به جز یکی دو مشاور وزیر که هنوز بعد از سه ماه، جواب دعوت‌نامه‌هایشان برای صرف نهار در تهران را نداده‌اند. چین، کشوری که آقای حداد دوست دارد، هزینه‌هایش بالا رفته و پیشنهادهای نجومی مطرح می‌کند. استاد مجبور است تا بالا آمدن آفتاب در سرزمین‌های عربی و روسیه صبر کند.

اما، راستی، به آنها چه بگوید؟

شب گذشته خیلی به این در و آن در زده بود که عاقلی، فلسفه‌خوانده‌ای، دولتمردی را پیدا کند. همه‌ی خستگی‌اش به تنش مانده بود.

با آقای مجیدی در پاریس تماس گرفته بود و خبر را به او رسانده بود و او قول داده بود که «بررسی» کند.

آقای متکی خندیده بود و بحث را عوض کرده بود به احوالپرسی خانوادگی و به درد دل‌هایی که خودش داشت. کارشناس مربوط در وزارت امور خارجه هم «دیگر اینجا کار نمی‌کند».

در وزارت علوم هم کسی نیست که بداند یونسکو چیست. واقعیتی که آقای حداد هم از آن بی‌خبر است آن است که بعد از حذف موفقیت‌آمیز دانشگاه علوم پزشکی، که جهانیان و از جمله یونسکو را شگفت‌زده کرد، زعمای وزارت علوم به شدت در حال بحث و بررسی حذف یک دانشگاه زیر مجموعه این وزارت‌خانه هستند و میان حذف دانشگاه تهران و علامه میان آنها اختلاف افتاده است. آقای دانشجو در همین جلسه بود و با تأخیر جواب داد و بعد از سلام و علیک، از حداد پرسید کدام دانشگاه از لحاظ امنیت ملی برای کشور خطرناک‌تر است و حداد به یاد یک جمله از کانت افتاد و آمد جوابی بدهد که باز نظر او درباره امکان تغییر کاربری زمین‌های دانشگاه تهران پرسیده شد. «ساختمان‌های محکم و خوبی دارد، حیف است خراب شوند، فقط باید دورش دیواری به همان محکمی کشید، این طوری فضاهای تأدیبی خراب شده را بازسازی می‌کنیم. اسم خوبی هم پیدا خواهد کرد.»

حداد بقیه مکالمه را به یاد نمی‌آورد. هر چه باشد او در این دانشگاه حق و آب و گل دارد. هنوز رئیس یک مؤسسه‌ی زیر مجموعه‌ی آنجاست و یک اتاق دارد و چطور این آقای دانشجو چنین حرف می‌زند. راستی در وزارت علوم چه خبر است؟

حداد به فکر تماس با وزیر ارشاد هم نیافتاد. نه این که آقای دکتر حسینی آدم بدی باشد. اما از زمانی که در نطق رسمی‌اش در یونسکو از آنها درخواست وام کرده بود معلوم شد که ایشان هیچ چیزی درباره یونسکو نمی‌داند و دوست هم ندارد که بداند. این که چیز بدی نیست. حداد هر بار که می‌خواهد با دکتر حسینی صحبت کند می‌خواهد درباره رامین صحبت کند، و به همین خاطر محافظه‌کاری می‌کند و اصلاً صحبت نمی‌کند.

رئیس کمیسیون ملی یونسکو تنها کسی بود که گوشی را فوری برداشته بود. با صدایی لرزان، بلند و غیرقابل کنترل گفته بود: «آقای دکتر شما کجایید که چهار ساعت است خودم دارم تلاش می‌کنم با شما تماس بگیرم و موفق نمی‌شوم. چه خوب شد زنگ زدید، ما بعد از این ماجرا شدیدا به راهنمایی شما نیاز داریم و دوست داریم از محضرتان کسب تکلیف کنیم.»

حداد یک لحظه فکر کرد شماره رئیس کمیسیون یونسکو در سوریه را بپرسد، اما بلافاصله منصرف شد و تماس را قطع کرد.

ـ «حاج آقا، چند بار تماس گرفتم اما موبایل آقای دکتر خاموشه اگر اجازه بدید بعد از نماز دوباره می‌گیرم.»

ـ «لازم نیست. با […] صحبت می‌کنم.»

حالا از حداد خواسته‌اند لابی صهیونیست‌ها را عامل این اقدام یونسکو معرفی کند و او تازه به یاد می‌آورد که اسرائیل به خاطر جانبداری یونسکو از فلسطینیان از سال‌ها پیش به قهر در یونسکو سفیر ندارد. کدام صهیونیست؟ آهان حمید دباشی چطور است؟

- «بی‌خیال دکتر، اون که تو می‌گی که به ادوارد سعید دوم مشهور شده…»

- «بد فکری نیست، ما هم می‌توانیم سفیرمان را فرا بخوانیم.»

2
خودمانیم. جناب آقای حداد، شما چرا به این روز افتاده‌اید.

شما چرا به لحاظ فرهنگی چنین برهنه شده‌اید؟

من از کسانی بودم که موافق برگزاری این کنفرانس در تهران بودم. معلوم بود که سوء استفاده سیاسی از آن خواهد بود اما دلم خوش بود به همان دو تا پنج درصد فضای ممکن و با هر کسی که می‌نشستم، نظرش را برمی‌گرداندم. می‌گفتم بگذارید در همین فضای محدود دور هم جمع شویم و با هم حرف بزنیم و بخندیم. درست همان‌طور که دوستان سابق شما از لیوان آب خنکی که در اوین می‌خورند لذت می‌برند، بدون آن که به شما و دوستان جدیدتان بگویند، ما هم به این روزنه‌ی کوچک دل خوش کرده بودیم.
یک روز را به جامعه‌شناسان داده بودند و جالب اینکه دور از چشم شما، موضوع جامعه‌شناسان همان مفهوم «عرصه عمومی» هابرماس بود و ما دلمان خوش بود که می‌توان درباره حوزه عمومی نوشت و تبادل نظر کرد. هر چه باشد، خود یونسکو یک عرصه عمومی بین‌المللی است.

اما خارج از چهاردیواری ذهن خوشبین ما چنین نبود.

در برابر چشمان حیرت‌زده‌ی جهان، دوستان شما بولودوزرهای واقعی و مجازی را به راه انداختند به تخریب هر چیزی که به نام «علم» و «فرهنگ» و «آموزش» باقی‌مانده است. دانشگاه یک شبه دود می‌شود و به هوا می‌رود، استادان دانشگاه، آن هم استادان هم رشته و هم درس شما، حکم بازنشستگی‌شان را روی میزشان می‌بینند. هزاران هزار جوان مستعد، حالا که امکان درس خواندن جدی نیست، یا مسافرکش می‌شوند یا مسافر سرزمین‌های دیگر. و ما دانشجویان شما که چشم امیدمان به شما بود با تعجب می‌بینیم که نه تنها سکوت نمی‌کنید ـ که این کمترین کاری بود که می‌توانستید ـ که با علم به این همه، علم توجیه بر دوش گرفته‌اید، با خشونت تمام. حداقل می‌توانستید در گوش یکی از دوستانتان بگویید که بستن سایت آقای خاتمی در عرف جهانی زشت به نظر می‌رسد. از آقای خاتمی کینه بر دل دارید، حداقل می‌توانستید در برابر تجاوز بولدوزرها به فلان باغ گیاه‌شناسی موضع بگیرید.

غرش شما و بولودزرهایتان در همه جای این سرزمین به گوش می‌رسد آقای حداد و امکانی برای شنیدن حرف من خوشبین نگذاشت.

شما بودید که یونسکو را با آن همه محافظه‌کاری که پیشه کرده بود، وادار به واکنش کردید. شما موفق شدید. یونسکو بارها در مناسبت‌های مختلف ـ در سخن و بیشتر از آن در عمل ـ بی‌طرفی کامل خودش از همه حوادث ایران را اعلام کرده بود، شاید به این امید که سهم ایران را از دست ندهد و شاید به یاد چهره‌هایی از جنس سید محمد خاتمی و مصطفی معین و احمد جلالی. و این شما بودید که با جلو انداختن خودتان سوار بر بولودوزر، چهره دیگری از ایران سر هم کردید.

حالا من و همه‌ی رانده‌شده‌ها که در این حاشیه آب خنک می‌خوریم، به سرنوشت شما می‌خندیم! ما شما را سوار بر یکی از همان بولدوزرها دیده‌ایم و دیگر نمی‌توانید ادعای معلمی فلسفه داشته باشید. حالا نه تنها من و دوستانم، که همه دنیا به شما می‌خندد آقای حداد. از این که یونسکو بعد از حداقل چهل سال، دنیا را همان طور که هست دیده است خوشحالیم.

قرار بود یکی از برادران چاوز به سمینار بیاید و با شما روبوسی کند؛ قرار بود میهمانان به ارادان بروند برای پرده‌برداری از قبر یک فیلسوف گمنام؛ قرار بود یک مقاله برگزیده شود با عنوان دفاع از مهندسی مشایی در برابر علوم انسانی غربی؛ قرار بود همه اینها با حضور دکتر احمدی‌نژاد و دکتر رحیم مشایی و مهندس حداد عادل و نورپردازی دکتر ضرغامی انجام شود؛ قرار بود کانال چهار همه را زنده پخش کند؛ قرار بود پرس تی‌وی گزارشگر ویژه بفرستد و در اصل قرار بود نیروی انتظامی گارد ویژه بفرستد. و همه اینها از قبل آشکار بود. و همه اینها با صدای بولدوزرهایی که دانشگاه‌ها، باغ‌ها، روزنامه‌ها، سایت‌ها و همه‌ی میراث این سرزمین را تخریب می‌کنند، آشکارتر شد.

به لطف چهره شما آقای حداد، حالا فلسفه ایرانی جایی جز خیابان و در میان مردم ندارد. آکادمی ما همین خیابان‌های بی‌دیوار است. بعد از تمرین‌ها و آموزش‌های سخت سال گذشته، امروز همه مردم با هندسه خیابان آشنایی دارند. راه درازی در پیش داریم. باید فلسفه خودمان را از اول بنویسیم، تمیز و شفاف و انتقادی. باید با جهان صحبت کنیم و فلسفه خودمان، نه آن که شما از احمدی‌نژاد سفارش گرفته‌اید را معرفی کنیم. باید کنار همین جوی‌های کثیف یا تمیز بنشینیم و با هم صحبت کنیم و ببینیم چطور می‌شود شما را وادار به خاموش کردن بولودزرهایتان کرد.

آقای حداد عادل، اگر صدای بولدوزری که بر آن نشسته‌اید قدرت شنیدن را از شما نگرفته بود، متوجه می‌شدید که ما کنفرانسمان را در حاشیه همین کنفرانس شما برگزار کردیم و نتیجه هم گرفتیم. بسیاری از نقاط مبهم روشن شد و مهم‌تر از همه، پرسش‌های جدی به وجود آمد که خود زمینه‌ساز پاسخ‌های کارآمد خواهد بود. استادان ما در قالب نامه به یکدیگر، ما را از حقایق آگاه کردند و ما سخن‌های حق را شنیدیم و با خودمان است که انتخاب کنیم.

از لطف شما بی‌نهایت سپاسگزاری می‌شود.

3
کار یونسکو از این جهت قابل توجه است که متوجه شد دولتی نداریم. به جد نگران آن بودیم که مبادا یونسکو تبدیل به یک اداره ناکارآمد و در امتداد این دولت ضدعلم، ضدفرهنگ، و بی‌ادب حاکم بر ایران شده باشد. خیلی دوست داریم از یونسکو به خاطر این نگاه انتقادی تشکر کنیم. تا جایی که دنبال کرده‌ایم، یونسکو در سال‌های اخیر فقط بر اساس برنامه‌های پیشنهادی دولت‌ها کار کرده است. این نوع از اقدام نه تنها در مورد ایران که در مورد کشورهای آزاد و دموکراتیک هم خوب نیست. یونسکو باید یک بدنه کارشناسی مستقل و قوی داشته باشد تا بتواند اولویت‌ها را نه در سطح ملی کشورها، که در سطح منطقه‌ای و جهانی پیگیری کند. مثل زمانی که روشنفکران بیشتری به یونسکو می‌آمدند. در سال‌های اخیر، به نظرمان می‌آمد که کارشناسان یونسکو تحت تأثیر پول نفت کشورهای عربی یا عوامل دیگر به خواب رفته‌اند و در واقع از یونسکو قطع امید کرده بودیم و حالا این اقدام یونسکو به عنوان یک عمل نمادین نشان از پاره شدن آن چرت چهل ساله دارد.

یونسکو باید به ایده‌های اولیه‌اش وفادار بماند. یونسکو ارزان برپا نشده است. از آنجا که جنگ در ذهن آدم‌هایی مثل حداد عادل به وجود می‌آید، باید آنها را به مذاکره‌ای تحلیلی، انتقادی و در عین حال اخلاقی فراخواند.


 


بیژن نوباوه، نماینده مجلس:
1389/8/20

بیژن نوباوه نماینده مجلس می‌گوید پوشش مانتو برای زن ایرانی از «هر فسادی بدتر‌» است و سپاه و وزارت اطلاعات در «منحرف کردن اطلاعات دشمن» فعال هستند.

آقای نوباوه امروز پنجشنبه در مشهد گفته که «وقتی زن ایرانی فکر می‌کند که مانتو بهتر است یا این‌که بچه ما فکر می‌کند که موی ژل‌زده قشنگ‌تر است، این تاثیر کار فرهنگی غرب و از هر فسادی بدتر است.»

این نماینده مجلس با انتقاد از پوشش کارمندان زن صدا و سیما ادامه داده: «زمانی اگر کسی حتی سایه چشم می‌کشید جلوی ورودش به سازمان {صدا و سیما} را می‌گرفتیم، ولی ببینید امروز چه خبر است.»

نوباوه افزوده که «هک کردن راحت‌ترین راه است، ولی منحرف کردن اطلاعات دشمن به صورتی که مد نظر ما است، با اهمیت‌تر است و وزارت اطلاعات و سپاه در این زمینه بسیار فعال هستند.»

این نماینده مجلس اظهار داشته: «امروز اینترنت در خانه‌های ماست و اگر دیروز یک زبان فارسی برای اینترنت تهیه می‌کردیم یا فیلترینگ درستی انجام می‌دادیم، امروز وضع بهتری داشتیم.»

نوباوه ادامه داده است: «امروز دشمن بر روی مساله جنگ نرم و استفاده‌های رسانه‌ای در این زمینه بسیار کار می‌کند ولی متاسفانه هنوز ساز و کار منسجم و مناسب برای مقابله با این مساله در کشور ما درست نشده است.»

به گفته وی «ماجرای ندا آقا سلطان یک شاهکار هنری بود و نشان داد که دشمن به شدت بر روی این چنین مسایلی کار می‌کنند، امروز آمریکایی‌ها تقریبا همه تخم مرغ‌های خود را در سبد حرکت‌های سایبری گذاشته‌اند.»

وی همچنین ادعا کرده که «بخش مهمی از افراد درگیر در حوادث سال 88 افراد بی‌سواد بودند و علیرغم برچسب‌های قشنگی که داشتند در دام حرکت‌های آمریکا افتادند.»

منبع: ایسنا


 


سردار جزايری در همايش بسيج و رسانه:
1389/8/20

معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح می‌گوید هیچ کدام از سامانه‌های فعلی در جمهوری اسلامی پاسخگوی «جنگ نرم فعلی و تهدیدات نرم دشمن» نیست.

به گزارش ایسنا، سردار مسعود جزایری امروز پنجشنبه در هشتمین همایش «بسیج و رسانه» در مشهد گفته است: «در میان خواص ما و حتی در بین نیروهایی که پا به رکاب هستند، کسانی وجود دارند که مساله جنگ نرم دشمن را قبول نمی‌کنند.»

وی افزوده که «متأسفانه هنوز شاهد هستیم که مجموعه نظام به طور کامل پای کار مقابله با جنگ نرم دشمن نیامده است.»

این مقام سپاه از اینکه در مجموعه نظام، درک درستی از «جنگ نرم» وجود ندارد انتقاد کرده و اظهار داشته است: «ما باید سعی کنیم تا امکانات خود را به سرمایه‌های نرم تبدیل کنیم اما متأسفانه در این زمینه غفلت بزرگی صورت گرفته است.»

«جنگ نرم» پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته به طور ویژه مورد توجه مسئولان ایرانی قرار گرفته است.

منظور مقام‌های جمهوری اسلامی از «جنگ نرم» کلیه اقدامات دشمنان نظتم در عرصه‌های فرهنگی و رسانه‌ای است که به عقیده آنها برای براندازی حکومت مورد استفاده قرار می‌گیرد.

منبع: ایسنا و فارس


 


احمدی نژاد:
1389/8/20

 

محمود احمدی‌نژاد در جریان سفر خود به قزوین گفت: «كنترل جمعيت از اشتباهات بزرگي بود كه انجام شد.»

به گفته وی، «اين مشكل غربي‌ها بود و از ترس اينكه جمعيت ما به كشورهايشان سرازير شود و آنها را با مشكل روبرو كند مي‌گويند شما بايد جمعيت خود را كنترل كنيد در حاليكه آنها دچار فساد شده‌اند و نسل‌شان منقطع مي‌شود.»

احمدی‌نژاد گفت: «روزي از ناحيه خداست و ما بايد تلاش كنيم، نه اينكه نسل‌ها را بكشيم تا بيشتر مصرف كنيم.»

او با بیان اینکه ما نمی‌خواهیم مثل کشورهای غربی شویم، افزود: «بنابراين نبايد در ريل آنها قرار بگيريم چرا كه اگر ريل آنها صادقانه باشد ما هميشه از آنها عقب خواهيم بود بنابراين هميشه بايد ريل خودمان را داشته باشيم.»

احمدی‌نژاد پیش از این هم سخنان مشابهی را بیان کرده به طوری که یک بار گفته بود: «معتقديم كه خداوند روزی‌رسان است و معنی دو بچه كافی است يعنی اينكه ۴۰سال ديگر نامی از ايران وجود ندارد.»

وی در توضیح اینکه چرا به نظر وی دو بچه کافی نیست گفته بود: «اکنون متوسط افراد خانوار در ایران زیر ۴نفر آمده است یعنی کمتر از دو بچه. دو نفر وقتی ازدواج می‌کنند، دو بچه نیز بیاورند حتما تا آخر این دو بچه باقی نمی‌مانند، حادثه وجود دارد، بیماری وجود دارد.»

منبع: فارس

پیشینه خبر: احمدی نژاد: بچه‌دار شوید، خدا روزی‌رسان است

 

 


 


سازمان امنیت ملی قرقیزستان اعلام کرد:
1389/8/20

 

یک شهروند ایرانی به دلیل در اختیار داشتن ده‌ها ویزای حج در فرودگاه بیشكک بازداشت شده است.

بنا به اعلام سازمان امنیت ملی قرقیزستان، این مرد ۱۴۶ویزا كه توسط عربستان سعودی صادر شده، در اختیار داشته و روز شنبه پیش از سوار شدن به هواپیما بازداشت شده است.

وی 44 ساله است و نامش هم فاش نشده است.

ویزاهای مربوط به سفر حج، توسط عربستان بدون نام صادر می‌شود و نام مسافران توسط مقام‌های كشورهای مبدا در آن ثبت می‌شود. ولی در ویزاهای پیدا شده دركیف مرد ایرانی بازداشت شده، نام‌های ایرانی ثبت شده است.

منبع: آفتاب


 


1389/8/20

 

شرکت نفتی بریتیش پترولیوم، برای اطمینان یافتن از رعایت تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه  ایران، بهره‌بردای از یک میدان گازی مشترک خود با شرکت ملی نفت ایران در دریای شمال را متوقف می‌کند.

این شرکت نفتی با بیان اینکه بهره‌برداری از میدان گازی «رام»، واقع در دریای شمال را به حال تعلیق درآورد، اعلام کرد: «قصد دارد، از دولت بریتانیا درباره ارتباط تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه جمهوری اسلامی با این میدان گازی مشترک با ایران کسب تکلیف کند.»

بر اساس اعلام شرکت بریتیش پترولیوم توقف کامل بهره‌برداری از میدان گازی «رام» چندین روز طول می‌کشد.

میدان گازی «رام» در ۳۹۰کیلومتری شمال شرقی بریتانیا قرار دارد و بهره‌برداری از این میدان نفتی در دریای شمال در سال ۲۰۰۳آغاز شده و شرکتی با نام «شرکت نفت ایران در بریتانیا»، که سهام آن متعلق به بریتیش پترولیوم و شرکت ملی نفت ایران است، بهره‌برداری از این میدان گازی رابرعهده دارد.

این شرکت نفتی هم مانند بسیاری از شرکت‌های نفتی عمده جهان، در واکنش به تحریم‌های اقتصادی علیه ایران عملیات خود را در جمهوری اسلامی متوقف کرده بود، اما به همکاری با شرکت‌های ایرانی در خارج از این کشور ادامه می‌داد.

همچنین پیشتر گزارش شده بود که بی‌پی مثل چند شرکت نفتی دیگر، از تحویل سوخت به هواپیماهای ایرانی در فرودگاه‌های خارجی خودداری می‌کند.

منبع: رادیوفردا

پیشینه خبر: شرکت نفتی بی‌پی همکاری با ایران را قطع می‌کند


 


دادستان تهران:
1389/8/20

عباس جعفری دولت‌آبادی دادستان عمومی و انقلاب تهران از صدور احکام قطعی چهار نفر از متهمان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری و اجرای آن خبر داد.

آقای جعفری دولت آبادی این احکام را مربوط به بدرالسادات مفیدی، عمادالدین باقی، حسن اسدی زیدآبادی و عباس میرزا ابوطالبی دانست.

به گفته دادستان تهران «حداقل حکم این محکومان حوادث بعد از انتخابات زندان است.»

بدارالسادات مفیدی در دادگاه اولیه به شش سال حبس قطعی و پنج سال محرومیت از فعالیت مطبوعاتی محکوم شده بود.

بر اساس حکم شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب عمادالدین باقی هم به شش سال حبس تعزیری محکوم شده بود.

دادستان تهران همچنین هرگونه اظهارنظر درباره اتهامات مهدی هاشمی، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران را به زمان تشکیل دادگاه او موکول کرد.

منبع: فارس و بی‌بی‌سی


 


1389/8/20

باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا برای یک سال دیگر توقیف دارایی‌های ایران در ایالات متحده را تمدید کرد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، اوباما اعلام کرده که مناسبات میان دو کشور هنوز عادی سازی نشده است که این امر موجب تمدید شرایط فوق‌العاده ملی در ارتباط با ایران خواهد شد.

توقیف دارایی‌های ایران در آمریکا نخستین بار 31 سال پیش توسط جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا صورت گرفت.

کارتر چهاردهم نوامبر 1979 دو روز پس از آنکه دانشجویان ایرانی، سفارت سابق آمریکا در ایران را تحت کنترل خود گرفتند دارایی‌های دولت ایران را توقیف کرد.

آمریکا در سال‌های اخیر نیز به خاطر بی‌اعتنایی ایران به قطعنامه‌های سازمان ملل مبنی بر توقف فعالیت‌های هسته‌ای‌اش، تحریم‌‌ها علیه تهران را گسترش داده است.

منبع: خبرگزاری فرانسه


 


1389/8/20

یک منبع نزدیک به نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال ایرانی حقوق بشر از پایان اعتصاب غذای وی در زندان خبر داد.

خانم ستوده که نزدیک به دو ماه است در زندان اوین در بازداشت به سر می‌برد، از 9 روز پیش در اعتراض به شراط نامناسب بازداشتش دست به اعتصاب غذای خشک زده بود.

نسرین ستوده، چندی پیش هم به مدت 28 روز در اعتصاب غذا بود که نزدیک به دو هفته پیش اعتصاب غذایش را شکست.

پیش‌تر گروهی از فعالان زن طرفدار حقوق بشر در منزل خانم ستوده با خانواده او دیدار کرده و خواستار توقف اعتصاب غذای او شده بودند.

سیمین بهبهانی شاعر و یکی از این فعالان زن که اخیرا با خانواده نسرین ستوده ملاقات کرده، به خبرنگار بی‌بی‌سی گفته که حال خانم ستوده «به قدری بد بوده که حتی نتوانسته فرزندانش را زمانی که به دیدنش رفته بودند، نوازش کند و بغل بگیرد.»

نسرین ستوده وکالت تعدادی از پرونده های سیاسی و حقوق بشری و از جمله وکالت شیرین عبادی، عیسی سحرخیز، کیوان صمیمی و محمدصدیق کبودوند را بر عهده دارد.

منبع: بی‌بی‌سی

پیشینه
نسرین ستوده در زندان اوین در اعتصاب غذای خشک بسر می‌برد
کمیساریای عالی حقوق بشر فورا برای نجات جان نسرین ستوده اقدام کند


 


1389/8/20
به گزارش مرکز آمار ایران، اجاره خانه در تهران نسبت به پارسال 20 درصد افزایش داشته. بر اساس این گزارش، متوسط اجاره بها متری نه هزار و ششصد تومان بوده، یعنی برای یک خانه صد متری، اگر پول پیش نداشته باشید، باید نزدیک یک میلیون تومان اجاره بدهید؟ آیا این ارقام با درآمد متوسط یک خانوار ایرانی همخوانی دارد؟ گزارش بی‌بی‌سی را از افزایش بهای اجاره خانه در ایران ببینید.

 


1389/8/20

مصطفی کواکبیان، عضو فراکسیون نمایندگان اصلاح‌طلب و رئیس فراکسیون دانشگاهیان مجلس، خواستار پیگیری پرونده کوی دانشگاه تهران شده است.

به گزارش ایلنا آقای کواکبیان، از علی لاریجانی، رئیس مجلس خواسته است که به کمیسیون قضائی و حقوقی مجلس دستور دهد تا نتیجه پیگیری پرونده حمله به کوی دانشگاه را به او بدهد.

نماینده اصلاح‌طلب سمنان گفته است که پس از گرفتن نتیجه پرونده حمله به کوی دانشگاه، آن را در اختیار نمایندگان قرار خواهد داد.

آقای کواکبیان در ادامه در اخطار قانون اساسي در مورد وظايف دولت در بخش اقتصادي گفت: «در حاليكه هنوز قانون هدفمند‌كردن يارانه‌ها اجرا نشده گراني سرسام‌آور و افسارگسيخته‌اي گريبان مردم را گرفته است. بسياري از آنان مي‌گويند دنبال كالاهاي لوكس مانند پرده و‌كركره نيستيم، زيرا كالاهاي اساسي هم گران شده است.»

وي افزود: «اكنون حتي كالاهايي كه هيچ ربطي به هدفمند كردن يارانه‌ها نيز ندارد، گران شده‌اند. مثلا در استان ما كه معدن نمك زياد است اين ماده غذايي از بسته‌اي 300 تومان به 900 تومان رسيده است.»

منبع: ایلنا و مردمک


 


1389/8/20

بعد از روزنامۀ تک صفحه ای «کلمه»، اینک روزنامۀ «اعتمادملی» نیز، با گذشت یک سال و سه ماه از توقیف آن روزنامۀ اصلاح طلب، به صورت تک صفحه ای و به منظور تکثیر عمومی، منتشر شد.

مسئولان این روزنامه در نظر دارند که در حال حاضر هر هفته سه شماره از نسخه آزمایشی را منتشر کنند و از ۱۶ آذرماه سال جاری و همزمان با روز دانشجو، شماره نخست آن را منتشر کرده و برای تکثیر عمومی در اختیار مردم قرار دهند.

در سرمقاله نخستین شماره روزنامه تک صفحه ای اعتمادملی آمده است: «آمدیم؛ برای آگاهی؛ در شرایطی که رسانه های رسمی منتقد دولت یا به بند توقیف کشیده شده اند یا زیر تیغ تیز سانسور، ناچارند از بیان بخش عمده ای از وقایع و ظلم ها و ستم ها خودداری کنند.»

این سرمقاله ادامه می‌دهد: «در شرایطی که رسانه های دولتی و حاکمیتی با تمام توان و بودجه های کلان از بیت المال در جهت دروغ پراکنی و سرپوش گذاشتن بر واقعیت های جامعه و ضعف های دولت مستقر عمل می کنند، با رسالت آگاهی رسانی جمعی و با این امید به میدان اطلاع رسانی بازگشتیم که در میان آماج دروغ های حاکمیتی، یکی از راه های آگاهی بیشتر مردم برای انتخاب صحیح و گام برداشتن در مسیری باشیم که بر پایه آگاهی نیز شکل گرفته است.»

منبع: جرس و تحول سبز

مطالب مرتبط:
نسخه اینترنتی « روزنامه کلمه» منتشر شد
نگرانی حراست آموزش و پرورش از توزيع روزنامه کلمه در مدارس


 


محمد نوری‌زاد خبر داد:
1389/8/20

سایت محمد نوری‌زاد، یادداشتی را به قلم وی منتشر کرد که وی در آن از شکنجه خود و چند زندانی دیگر و توهین ماموران امنیتی به خانواده خود خبر می دهد.

محمد نوری‌زاد در این یادداشت نوشته است در حالی که از عفونت شدید در ناحیه فک و دندان های خود در رنج بوده و انتظار داشته پس از نگارش سه نامه به دادستان و رئیس زندان مبنی بر درد دندان به او اجازه مداوا بدهند، اما او را در نهایت پیش قاضی برده‌اند.

وی می‌نویسد: «جناب قاضی، برگه ی از پیش نوشته شده را به دست من داد و گفت: شما در نامه ی آخرت به رهبری، به ماموران وزارت اطلاعات توهین کرده ای. اداره کل حقوقی وزارت اطلاعات از شما شکایت کرده است. اگر پاسخی دارید بنویسید.»

محمد نوری‌زاد در پاسخ به سوال قاضی نوشته‌است «ماموران وزارت اطلاعات در روزهای بازداشت، هم مرا کتک زده اند و هم به ناموس و خانواده ام فحش داده اند. این رفتار هیولاگون ماموران وزارت اطلاعات، در مورد آقایان سید مصطفی تاجزاده، عبدالله مومنی، حمزه کرمی، محمدرضا رجبی، و بسیاری دیگر نیز صورت پذیرفته است. هم کتک زده اند، هم فحش های ناموسی داده اند، و هم کله ی بعضی را در کاسه ی مستراح فرو برده اند.»

نوری‌زاد درباره پرسش دوم قاضی نوشته است «اگر همه ی حقوقدانان و قاضیان و وکلای ایران و جهان دست به دست هم بدهند، نمی توانند سوال دوم را که سوال پایانی جناب قاضی نیز بود، حدس بزنند. و اما پرسش دوم: اتهام شما از نظر من محرز است. آخرین دفاع خود را بنویسید.»

محمد نوری‌زاد در پاسخ به قاضی می‌گوید: «شما با این سرعت، به احراز جرم و خطای من پی بردید؟ گفت: بله. در پاسخ به پرسش دوم، و به عنوان آخرین دفاع، فقط یک خط نوشتم: ”به امید روزی که آن عده از ماموران خطاکار و فحاش و بزن بهادر و شکنجه گر وزارت اطلاعات، در پیشگاه عدل خدا و مردم، پاسخگوی رفتار شنیع خود باشند. والسلام علی من التبع الهدی”.»

آقای نوری‌زاد در حالی از شکنجه و ضرب و شتم خود و زندانیان خبر می‌دهد که تاکنون اخبار متعددی از فشارهای جسمی و روحی به زندانیان سیاسی منتشر شده است. به گفته‌ی نوری‌زاد قضات نیز تحت نظر وزارت اطلاعات هستند: «در دل گریستم که اوضاع قضاوت در این ملک، به کجا انجامیده است که سایه ی مخوف ماموران وزارت اطلاعات، یک قاضی بخت برگشته را چنان مرعوب خود می سازد که با چشمان بسته به اجابت دستورالعمل آنان شتاب می کند.»

منبع: کلمه


 


1389/8/20

به دنبال مخالفت گروه‌های هوادار حقوق بشر و کشورهای غربی، تلاش جمهوری اسلامی ایران برای عضویت در هیات اجرایی نهاد زنان سازمان ملل متحد ناکام ماند، اما با این حال عربستان سعودی یکی از کرسی‌های آسیا را از آن خود کرد.

 روز چهارشنبه و در جریان رای‌گیری در مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای تعیین کرسی‌های هیات اجرایی نهاد زنان سازمان ملل متحد، ایران تنها موفق به کسب ۱۹ رای شد و بدین ترتیب در میان نامزدهای آسیایی در رده یازدهم و آخر قرار گرفت.

عربستان در حالی به عنوان یکی از اعضای هیئت اجرایی شورای حقوق زنان سازمان ملل متحد پذیرفته می‌شود که در این کشور زنان بسیاری از حقوقی مانند حق رایِ، حق داشتن هویت مستقل از مردان و حق رانندگی محروم هستند و از بسیاری امکانات مورد استفاده توسط مردان منع شده‌اند.

۱۰ کرسی از مجموع ۴۱ کرسی هیات اجرایی نهاد زنان سازمان ملل متحد برای کشورهای آسیایی در نظر گرفته شده بود و پیشتر ایران یکی از ۱۰ نامزد معرفی شده از سوی کشورهای آسیایی برای عضویت در این هیات به شمار می‌رفت.

علاوه بر عربستان سعودی، بنگلادش، هند، چین، مالزی، اندونزی، کره جنوبی، ژاپن، قزاقستان و پاکستان دیگر کشورهای گروه آسیایی هستند که در نهایت به عنوان اعضای هیئت اجرایی این شورا انتخاب شدند.

منبع: مردمک و رادیو فردا

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به 30mail-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به 30mail@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته