شنيدنيها |
(جام جم آنلاین) |
ژيمناستيك هم در مدارس اجباري ميشود |
قائم مقام وزير آموزش و پرورش در امور تربيت بدني سلامت از آمادگي آموزش و پرورش براي ايجاد مدارس تخصصي فوتبال در سراسر كشور در آينده خبر داد و گفت: اجباري شدن ژيمناستيك را نيز در دستوركار داريم. كيومرث هاشمي در گفتگو با ايسنا، افزود: در كشورهاي پيشرفته مدارس فوتبال عملياتي شده است و در كشور ما نيز اساسنامه مدارس فوتبال به تاييد شوراي عالي آموزش و پرورش رسيده است، از سوي ديگر پتانسيل ايجاد مدارس تخصصي ورزشي توسط بخش خصوصي وجود دارد. وي عنوان كرد: با ايجاد مدارس تخصصي ورزش همان كارهايي كه براي مدارس غيرانتفاعي انجام ميشود براي اين مدارس نيز صورت ميگيرد، اما در ابتداي كار ممكن است با توجه به بالا بودن هزينه ورزش، اين بخش با مشكل مواجه شود. قائم مقام وزير آموزش و پرورش در امور تربيت بدني سلامت بيان كرد: اين آمادگي وجود دارد و بهترين گزينهها براي آغاز ايجاد مدارس تخصصي ورزش، فدراسيونهاي ورزشي هستند كه بايد پيشقدم شوند. مدرسه تخصصي تيراندازي در تهران وي با اشاره به اعلام آمادگي فدراسيون تيراندازي گفت: بر اين اساس بزودي و در فاز اول مدرسه تخصصي تير و كمان در تهران راهاندازي ميشود. هاشمي گفت: اين مدارس تفاوتي با ساير مدارس ندارند و تمام شرايط جذب دانشآموزان همانند گذشته است، تنها مدارس موظفند هر هفته 6 ساعت در رشته تخصصي آموزش لازم را به دانشآموزان ارائه دهند. وي اضافه كرد: البته براي ورود به اين مدارس آزمون عملي در نظر گرفته ميشود، ضمن اين كه اعضاي تيم ملي از اين آزمونها معافند. به گفته هاشمي، اگر اين اتفاق در كشور بيفتد و فدراسيونهاي ورزشي حتي يك مدرسه تخصصي داشته باشند، حركت آكادميك بسيار خوبي آغاز ميشود و خدمت بزرگي به جامعه خواهد بود. مدرسه تخصصي فوتبال در استانها قائم مقام وزير آموزش و پرورش در امور تربيت بدني سلامت گفت: آموزش و پرورش آمادگي دارد در رشته فوتبال مدارس تخصصي فوتبال ايجاد كند و اين امكان دارد كه در هر يك از مراكز استاني يك مدرسه تخصصي فوتبال داشته باشيم. اگر فدراسيون فوتبال پيشقدم شود، اين كار براحتي انجام ميشود، اما اگر اقدامي از سوي آنها صورت نگرفت آموزش و پرورش به دنبال ايجاد مدارس تخصصي فوتبال در سراسر كشور بويژه در استانهاي فوتبالخيز كشور است و در طول سال خبرهاي خوبي را در اين زمينه خواهيم داد. وي از افزايش تعداد انجمنهاي ورزشي به 35 رشته تا 2 سال آينده خبر داد و تصريح كرد: در حال حاضر 28 رشته آموزشگاهي و انجمن ورزشي داريم و تلاش ما افزايش اين تعداد به 35 رشته ورزشي طي 2 سال آينده است. دختران در اولويت هاشمي اضافه كرد: تاكيد ويژه آموزش و پرورش بر ورزش دختران است و به همين جهت به لحاظ محدوديتي كه در برخي از رشتهها براي دختران وجود دارد، سعي كردهايم كه انجمنهاي ورزشي را ايجاد كنيم كه مشكل شرعي و قانوني براي دانشآموزان دختر نداشته باشد. بنابر اعلام اين مسوول، علاوه بر ورزش شنا كه به صورت اجباري در مدارس از امسال اجرا خواهد شد، اجباري كردن ورزش ژيمناستيك در دستوركار قرار دارد؛ چرا كه بايد اين دو ورزش پايهاي، يعني شنا و ژيمناستيك از همان دوران ابتدايي و مدارس آغاز شود.
|
(دویچه وله) |
عضویت جنجالی لیبی در شورای حقوق بشر |
علیرغم اعتراضهای گسترده، سازمان ملل متحد با عضویت لیبی در شورای حقوق بشر این سازمان موافقت کرد. یکی از نمایندگان بانفوذ مجلس سوییس خواهان آن شد تا دولت این کشور در واکنش به این اقدام عضویت خود را در این شورا پس بدهد. مجمع عمومی سازمان ملل متحد روز پنجشنبه (۱۴ مه) با عضویت سوییس و لیبی در شورای حقوق بشر این سازمان موافقت کرد. طی یک رأیگیری غیرعلنی در مقر این سازمان در نیویورک، در حالیکه تنها اخذ ۹۷ رأی الزامی بود، لیبی توانست با جلب نظر موافق ۱۵۵ نماینده به عضویت این شورا درآید. این کشور در میان ۱۴ کشوری که برای عضویت در شورای حقوق بشر نامزد شده بودند، تنها کشوری بود که پایینترین میزان آرای مثبت را به خود اختصاص داد. بیشتر دیگر کشورها بیش از ۱۷۰ رای موافق کسب کردند و حتی کشور مالدیو توانست ۱۸۵ رای موافق بدست آورد. پیشتر بسیاری از گروههای حقوق بشری مخالفت خود را با عضویت لیبی در این شورا ابراز کرده بودند. این رأیگیری نیز در حالی صورت گرفت که بیش از آغاز آن، ۳۵ گروه فعال در زمینهی حقوق بشر با اجتماع برابر مقر سازمان ملل دولت لیبی را "یکی از دیکتاتوریهای خشن" خواندند. این افراد پلاکاردهایی در دست داشتند که بر روی آن نوشته شده بود: «جای معمر القذافی در زندان است و نه در عالیترین مجمع حقوق بشر کرهی زمین.» از بین رفتن اعتماد به باور گروههای معترض با انتخاب کشوری که پیوسته قوانین حقوق بشر را زیر پا میگذارد، سازمان ملل نیز "ارزشها، اخلاقیات و مفهوم اصلیاش را زیر پا میگذارد." در همین حال سوزان رایس، سفیر آمریکا در سازمان ملل نیز اظهار داشت واشنگتن حضور برخی کشورها در شورای حقوق بشر را "مشکلساز" میداند. وی در ادامه افزود: «تمایلی برای نام بردن از این کشورها ندارم اما واضح است که منظور کدام دولتها هستند.» حدود یک ماه پیش نیز جمهوری اسلامی تقاضای خود مبنی بر عضویت در شورای حقوقبشر سازمان ملل متحد را پس گرفت. به اعتقاد کارشناسان ظاهراً مقامات ایران بیم آن را داشتند که رای کافی برای عضویت در این شورا را کسب نکنند. این تصمیم تهران با استقبال سازمانهای حقوقبشری روبرو شد. در همین راستا شیرین عبادی، دارنده جایزه صلح نوبل، نیز ضمن انتقاد به عضویت ایران در شورای حقوقبشر، در نامهای سرگشاده خطاب به بان کیمون، دبیرکل سازمان ملل متحد، نوشته بود گرچه دولت جمهوری اسلامی به کنوانسیون حقوق مدنی، سیاسی و کنوانسیون حقوق اقتصادی، اجتماعی و حقوق کودک ملحق شده است، ولی به تعهدات خود نه در قانون و نه در اجرا، عمل نمیکند. شورای حقوقبشر سازمان ملل متحد شامل ۴۷ کشور است که وظیفه نظارت بر رعایت حقوقبشر در سراسر جهان را برعهده دارد. مقر این شورا در شهر ژنو در سوئیس است. تاکنون چندین کشور عضو این سازمان بودند که پیشینهی مثبتی در زمینهی حقوق بشر نداشتهاند و همین امر موجب شده است تا به گفتهی منتقدان اعتماد همگانی نسبت به این شورا از بین برود.
|
(بی بی سی) |
کشف ۲۰۰۰۰ هزار نامه در منزل یک پستچی آمریکایی |
حدود ۲۰۰۰۰ هزار نامه که بسیاری از آنها بیش از دهسال پیش ارسال شده بوده در گاراژ منزل یک پستچی در شهر فیلادلفیای آمریکا کشف شد. این نامه ها چند هفته پیش و بدنبال مفقود شدن یک کارمند اداره پست در منزلش پیدا شد. به گفته پلیس فدرال آمریکا چند کامیون این نامه ها را از منزل او خارج کردند. برخی از نامه ها سیزده سال پیش ارسال شده است. مامورین اف بی آی همچنان بدنبال این پستچی هستند تا او را مورد بازجویی قرار دهند. سرقت نامه در آمریکا یکی از جرایم فدرال محسوب می شود. برخی از این نامه ها شامل چک، قبض و مدارک رسمی است. اداره پست آمریکا طی چند روز گذشته بسیاری از این نامه ها را به ساکنان مبهوت باستلتون در شمال شرقی فیلادلفیا رسانده است. کوین کارپنتر به شبکه خبری ای بی سی گفت: ''من امروز نامه سال ۲۰۰۷ را دریافت کردم.'' ''چک های حقوقی و نامه های مهم اداره تامین اجتماعی و اداره مالیات که به آنها احتیاج داشته ام.'' آقای کارپنتر افزود: ''من از دیوید (پستچی) می پرسیدم و او می گفت که نامه ای ندیده اما به محض آنکه دید به من تلفن می زند.''
|
(انقلاب) |
اسامی 30 نفر از روسای فامیلی دولت احمدی نژاد |
داوود احمدی نژاد: بازرس نهاد ریاست جمهوری. او برادر بزرگتر محمود احمدی نژاد است. مسعود زریبافان: دبیر هیات دولت، وی که باجناق محمود احمدی نژاد بشمار میرود پس از ریاست جمهوری وی که عضو شورای شهر تهران نیز بود، بعنوان دبیر هیات دولت منصوب گردید. وی چندی بعد و با مصوبه مجلس مبنی بر ممنوعیت اشغال چند پست توسط کارکنان دولت ناچار به استعفا گردید و پس از شکست در انتخابات دور سوم شوراها، بعنوان رییس مجمع باشگاه دولتی استقلال منصوب شد. علیرضا مددی: مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی، مدیر کل تربیت بدنی استان تهران، وی برادرزاده باجناق زریبافان و کارشناسی صنایع مهمات سازی وزارت دفاع بودهاست. حسین شبیری: رییس صندوق مهر رضا، شوهر خواهر احمدی نژاد پروین احمدی نژاد: معاون مركز امور زنان ریاست جمهوری، عضو شورای شهر، خواهر احمدی نژاد داوود مددی: رییس سازمان تامین اجتماعی، باجناق زریبافان ناظمی اردكانی: وزیر تعاون، شوهر عمه داماد زریبافان دانش جعفری: وزیر اقتصاد، پسر عمه پدر داماد زریبافان اسماعیل احمدی مقدم: فرمانده نیروی انتظامی، باجناق محمود احمدی نژاد - همزمان با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد اسماعیل احمدی مقدم از معاونت نیروی مقاومت بسیج بعنوان فرمانده نیروی انتظامی از طرف رهبري منصوب گردید. عليرضا علي احمدی: وزارت آموزش و پرورش، باجناق احمدی نژاد مجتبی هاشمی ثمره: خواهر زاده مهندس باهنر، یكی از مشاورین احمدینژاد مشاور عالی، رییس ستاد انتخابات كشور مهدی هاشمی ثمره: مدیركل وزارتی وزیر نیرو، برادر هاشمی ثمره خانم قند فروش: مشاور خانواده وزیر كشور، زن برادر هاشمی ثمره عبدالحمید هاشمی ثمره: معاون وزیر صنایع، برادر هاشمی ثمره سیدمحسن نبوی: عضو هیات مدیره شركت سرمایه گذاری خارجی، داماد زریبافان علی اکبر محرابیان: وزارت صنایع و معادن، خواهر زاده محمود احمدی نژاد موسی پور: معاون پارلمانی وزیر كشور ( داماد خواهر مهندس باهنر ) حسین صمصامی: سرپرست وزارت امور اقتصاد و دارایی خواهر زاده پرویز داودی معاون اول احمدی نژاد علی خیراندیش: پیمانکار ساختمان و پیمانکار وزارت نفت در انتقال گاز ایران به چین (شوهر خواهر هاشمی ثمره ) طاهره نظری مهر : مدیرکل حقوق بشر و زنان وزارت خارجه ، همسر منوچهر متکی وزیر امور خارجه ، وی از سازمان بهزیستی (در آستانه بازنشستگی) به وزارت امور خارجه منتقل گردید و به سمت «مدیرکل حقوق بشر و زنان وزارت خارجه» منصوب شد. منوچهر متکی برای انتصاب وی به این پست اداره حقوق بشر وزارت خارجه را از اداره کل سیاسی و اموربینالملل جدا و همراه با دفتر امور زنان این وزارتخانه یک اداره کل جدید ایجاد و همسرش را به ریاست آن منصوب کرد. برادر همسر منوچهر متکی : وزات امور خارجه، وی که دندانپزشک و فاقد هر گونه سابقه خاص در وزارت امور خارجه بودهاست بعنوان وابسته کاری به بحرین اعزام گردید. رحیم قربانی - استاندار آذربایجان غربی : همسر استاندار: ریاست مرکز زنان و جوانان استانداری باجناق استاندار: معاون سازمان آموزشوپرورش استان(سابقه وی مدیریت یک مدرسه غیر انتفاعی بودهاست) خواهرزاده استاندار: مدیر تدارکات همیاری شهرداریهای استان و عضو هیأت نظارت (مدرک فوق دیپلم) پسرخاله استاندار: سمت مشاور استاندار پسرخاله استاندار: سمت مشاور استاندار خواهرزاده استاندار: عضو تیم مشاوران جوان استاندار(در حال طی خدمت سربازی) خواهرزاده استاندار: مدیر مالی سازمان همیاری شهرداریها خواهرزاده استاندار: مشاور استاندار و از اعضای مؤثر هیأت نظارت استان
|
(پزشکان بدون مرز) |
بنیاد گیتس پشتیبانی مالی ۷۸ نوآوری پزشکی را پذیرفته است |
تلاش برای تولید واکسنهایی که به واسطه تعریق بدن انسان فعال می شوند و مهار حشرات با کمک گیاهان گوشت خوار در میان ۷۸ پروژه علمی قرار دارند که بنیاد بیل و ملیندا گیتس پشتیبانی مالی از آنها را به عهده گرفته اند. به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از رویترز ، این بنیاد با بودجه ای برابر ۳۴ بیلیون دلار که با هدف بهبود سلامت جهانی بسیاری از تحقیقات علمی را حمایت می کند اعلام کرد هر یک از این پروژه ها مبلغی برابر ۱۰۰ هزار دلار را برای ادامه تحقیقات خود دریافت خواهند کرد. از دیگر پروژه هایی که بنیاد گیتس پشتیبانی مالی آنها را پذیرفته است می توان به تولید میکروسکوپ ارزان قیمت تلفن همراه برای تشخیص مالاریا، استفاده از ماوراء صوت برای عقیم سازی قابل بازگشت و استفاده از سیستم تصویربرداری مجهز به سیستم هدف گیری لیزری برای تعقیب و نابودی حشرات ناقل مالاریا اشاره کرد. بنیاد گیتس اعلام کرده است پروژه های انتخاب شده از میان دانشگاهها، موسسه های تحقیقاتی و سازمانهای مختلف از ۱۸ کشور جهان برگزیده شده اند. گروهی از آلمان از این بودجه برای ساخت نانو ذراتی استفاده خواهند کرد که از طریق فولیکول مو به پوست نفوذ کرده و در تماس با عرق بدن از هم پاشیده شده و واکسن را در پوست آزاد می کنند. بیل گیتس یکی از ثروتمندترین مردان جهان و بنیانگذار شرکت مایکروسافت، ریاست این بنیاد خیریه را به عهده داشته و از سال ۱۹۹۴ تا به حال هزینه ای برابر ۲۱ بیلیون دلار را برای پروژه های علمی مختلف تامین کرده است.
|
(ایسنا) |
ترمز و موتور خودروها در معرض تهديد هكرها |
محققان امنيتي با بررسي دقيق سيستمهاي رايانه مورد استفاده در خودروها، راههاي جديدي را براي هك آنها يافتهاند كه نتايج وحشتناكي داشته است. به گزارش سرويس فنآوري اطلاعات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محققان در تحقيقي كه قرار است هفته آينده در يك كنفرانس امنيتي در اوكلند كاليفرنيا ارايه شود، نشان ميدهند چگونه با متصل شدن به يك پورت رايانه استاندارد قرار گرفته در خودروهاي مدل جديد، موفق شدند اعمال خرابكارانهاي مانند از كار انداختن ترمزها، تغيير خواندن سرعتسنج، انتشار باد داغ يا پخش آهنگ در راديو و زنداني كردن سرنشينان در داخل خودرو انجام دهند. اين محققان در جريان يك آزمايش در اواخر سال 2009، سيستم ترمز الكترونيكي يك خودروي آزمايشي را هك كرده و مانع ترمز كردن راننده در خودروي در حال حركت شدند. همچنين در آزمايش ديگري توانستند موتور را از كار انداخته، سرعتسنج را دستكاري و ترمز خودرو را بهطور خودكار قفل كنند كه اين اقدامات خودروي در حال حركت با سرعت بالا را از حالت تعادل خارج ميسازد. اين آزمايشها با اتصال يك لپتاپ به سيستم تشخيص خودرو و سپس كنترل بيسيم رايانه از طريق لپتاپي كه در يك خودروي ديگر نزديك به خودروي هدف حركت ميكرد، انجام شد. هدف اين تحقيق ترساندن رانندگاني نيست كه پيش از اين نسبت به گزارشهاي مربوط به ايرادهاي نرمافزاري، ترمزهاي معيوب و فراخوانهاي گسترده خودروسازان نگران بودند بلكه هشدار به صنعت خودرو براي مورد توجه قرار دادن مساله امنيت است. انتهاي پيام
|
(فرارو) |
شيوه جديد بيل كلينتون براي پرداخت قرضهاي همسرش |
راههاي بسياري براي پرداخت قرضهاي مبارزات انتخاباتي وجود دارد، تماسهاي تلفني يا ارسال نامه براي دريافت كمك از جمله اين كارهاست. اما بيل كلينتون معتقد است راه بسيار بهتري براي پرداختن قرضهاي مبارزات انتخاباتي همسرش هيلاري كلينتون ابداع كرده است. شيوه ابداعي رئيسجمهور سابق آمريكا در واقع نوعي بختآزمايي است. او ايميلي به ميليونها نفري كه در انتخابات رياستجمهوري آمريكا طرفدار هيلاري كلينتون بوده اند فرستاده و در آن بيل كلينتون خطاب به اين افراد گفته است:«آيا دوست داريد به نيويورك بياييد و يك روز را با من بگذرانيد؟» افرادي كه دوست داشته باشند يك روز را با من بگذرانند بايد با پرداخت پنج دلار به صورت آنلاين براي ملاقات رئيسجمهور سابقشان ثبتنام كنند و در نهايت اگر قرعه به نام شان افتاد ميتوانند در نيويورك يك روز را با بيل كلينتون بگذرانند. تا سال 2007 ، هفت سال پس از آنكه بيل كلينتون كاخ سفيد را ترك كرد، بيل و هيلاري با فروش كتابهاي زندگينامهشان 109 ميليون دلار درآمد داشتهاند. هرچند خانواده كلينتون به اندازه كافي براي پرداخت قرض 771 هزار دلاري خانم كلينتون پول دارند اما ترجيح مي دهند راي دهندگان آمريكايي قرض وزيرامور خارجه كشورشان را پرداخت كنند. بيل كلينتون در قسمتي از ايميلي كه براي طرفداران همسرش فرستاده ميگويد: «هيلاري هنوز به خاطر مبارزات انتخاباتياش مقروض است و من ميدانم كه او دوست دارد هرچه زودتر قرضهايش را بپردازد. امروز اين فرصت را داريد كه براي آخرين بار به هيلاري كمك كنيد.» خانم كلينتون در مبارزه انتخاباتياش با باراك اوباما زير بار قرض 25.2 ميليون دلاري رفت كه اين ميزان 13 ميليون دلار بيش از مبلغي بود كه كلينتونها انتظارش را داشتند. اين دومين بار در سال است كه آقاي كلينتون به اين روش قصد دارد قرضهاي همسرش را بپردازد. اين در حالي است كه وزير امور خارجه آمريكا به دليل مشغلههاي كارياش قادر به پرداخت قرضهايش نيست البته اين شيوه كلينتون ها باعث ناراحتي و عصبانيت بسياري از طرفداران هيلاري كلينتون شده است. آنچه باعث عصبانيت بيش از بيش طرفداران خانم كلينتون شده است عملكرد مارك پن مشاور انتخاباتي خانم كلينتون است. در واقع وزير امور خارجه آمريكا به آقاي پن بدهكار است. مارك پن براي مدت هاست كه مشاور انتخاباتي خانواده كلينتون است و همراهي او با كلينتونها به اولين دوره رياست جمهوري بيل كلينتون بازميگردد. در واقع در جريان مبارزات انتخاباتي هيلاري كلينتون 24 ميليون دلار به شركت آقاي پن پرداخت شد و بسياري معتقدند او در اين ميان ميليونها دلار سود كرده است. گفته ميشود آقاي پن در مبارزات انتخاباتي از طريق اينترنت كه نقش بهسزايي در پيروزي باراك اوباما داشت قصور كرده است. در پايان سال 2008، خانم كلينتون 5.4 ميليون دلار به شركت آقاي پن بدهكار بود كه اين رقم در حال حاضر به 771هزار دلار رسيده است. اين در حالي است كه بسياري از طرفداران هيلاري كلينتون معتقدند او نبايد چينين مبلغي را به آقاي پن بپردازد. مرجع : تهران امروز
|
(ایرنا) |
متروي مسکو 75 ساله شد |
مسکو-متروي مسکو که بزبان روسي "ماسکوفسکي متروپليتن" خوانده مي شود ، از بزرگترين متروهاي جهان است و با شبکه گسترده نقاط مختلف پايتخت روسيه را به يکديگر مرتبط مي سازد، امروز شنبه هفتاد و پنج سالگي تاسسيس خود را جشن مي گيرد. به گزارش ايرنا از مسکو، به مناسبت سالگرد تاسيس متروي مسکو، امروز شنبه برنامه هاي ويژه اي در پايتخت روسيه ازجمله اجراي آيين هاي فرهنگي و قرائت اشعار روسي در چند ايستگاه متروي مسکو تدارک ديده شده است. متروي مسکو داراي 12 خط فعال با 190 ايستگاه مي باشد که در مجموع مسيري به طول 298 کيلومتر را تشکيل مي دهد و از قديميترين و خطوط متروي شهري در جهان است. هر سال بطور ميانگين دو ايستگاه بر متروي مسکو افزوده مي شود و از حدود يک سال پيش متروي پايتخت روسيه از محدوده آن خارج شده است. متروي مسکو مهم ترين وسيله حمل و نقل شهري پايتخت روسيه است که بدون آن زندگي در اين شهر 12 ميليون نفري براي بسياري دشوار مي شود. روزانه بطور ميانگين بين 6 تا 8 ميليون نفر از متروي مسکو استفاده مي کنند و اين سامانه حمل و نقل شهري تا اندازه زيادي از بار ترافيک پايتخت کاسته است. متروي مسکو 75 سال پيش در دوره حکومت استالين رهبر شوروي سابق تاسيس شد. نخستين خط متروي مسکو، خط قرمر اين سامانه بود که روز 15 ماه مه 1935 راه اندازي شد و ايستگاههاي "سوکولنيکي" و "پارک کولتوري" را در مرکز شهر به يکديگر پيوست. بفاصله دو سال پس از راه اندازي اين خط مترو، خط دوم تاسيس شد که ايستگاههاي "کي يفسکايا " به "اسمولنسکايا" را به يکديگر مرتبط ساخت. شماري از ايستگاههاي مترو ازجمله ايستگاه "کيفسکايا " و "آرباتسکايا" داراي معماري ويژه اي هستند و هزاران گردشگر خارجي سالانه از ايستگاههاي اين سامانه حمل و نقل بازديد مي کنند و بسياري از ساکنان پايتخت نيز از آن به عنوان محل ملاقات و ديدار هاي خود استفاده مي کنند. سازمان متروي مسکو با وجود درآمد قابل توجهي که از محل فروش بليط هاي آن دارد تا يک سال پيش از يارانه دولت روسيه براي توسعه شبکه خود بهره مي جست اما به گفته رييس اين سازمان ،بودجه دولت براي اين منظور قطع شده است. بليط براي يک بار استفاده در متروي مسکو يک دلار، يک ماه استفاده70 دلار ، سه ماه 110 دلار و يک سال350 دلار مي باشد. متروي مسکو در تاريخ تاسيس خود شاهد چند انفجار بود که آخرين مورد آن در فرودين ماه امسال بوقوع پيوست که بر اثر انفجارهاي پياپي در دو ايستگاه مترو 40 نفر کشته و بيش از 60 نفر ديگر بشدت مجروح شدند. اروپام/2242**1773
|
(راه سبز) |
اخبار پشت پرده مراسم سالگرد آیت الله خمینی |
گفته می شود بیت آیت الله خمینی مراسم نیمه خرداد را به یک روز تقلیل داده است - جــرس: در پی فشارهای وارده از سوی برخی مقامات ارشد نیروهای نظامی و شبه نظامی برای در کنترل کامل گرفتنِ مراسم سالگردِ آیت الله خمینی، بیت آن مرحوم برای اولین بار مراسم امسال را از سه روز به یک روز تقلیل داد. به گزارش منابع خبری جرس، بیت رهبر فقید جمهوری اسلامی امسال به دلیل اعتراض به عملکرد حاکمیت در قبالِ حقوق ملت، قصد داشت مراسم سالگرد درگذشتِ آن مرحوم را که همه ساله از ۱۳ تا ۱۵ خرداد در آرامگاهِ وی برگزار می شد، همانند دو مراسم لغو شدۀ سال گذشته (شبهای احیا و ایام محرم) منتفی اعلام کند. این گزارش خاطرنشان می سازد چند روز پس از اتخاذ این تصمیم توسط بیت آیت الله خمینی، سردار وحید (از اعضای دفتر رهبر جمهوری اسلامی)، به دیدار سیدحسن خمینی رفته و پیام آقای خامنه ای را به وی ابلاغ می کند و تاکید می کند "حضرت آقا عنایت ویژه و حساسیت زیادی روی مراسم سالگرد دارند. اگر خانواده ایشان آمادگی برگزاری مراسم امام را ندارند، سردار نقدی و نیروهای بسیج ادای وظیفه خواهند کرد." به دنبال این تهدید، بیت آیت الله خمینی تصمیم می گیرند برگزاری مراسم را به یک روز، آن هم فقط جمعه ۱۴ خرداد که رهبری نماز جمعه می خواند، تقلیل دهد. بخش دیگری از این گزارش خاطرنشان می سازد "طبق تصمیم کمیته برگزار کننده مراسم، محمود احمدی نژاد به عنوان سخنران پیش از خطبه ها از سوی آن کمیته تعیین شده است و ظاهرا از سوی دفتر رهبری به سیدحسن خمینی ابلاغ می شود که خود وی به عنوان سخنران قبل از خطبه های نماز، باید به اختصار ورود رهبری را خوش آمد بگوید." منبع خبری جرس همچنین از تلاش روزهای اخیر سردار نقدی در جهت برگزاری مراسمی تحت عنوان "دهه بازخوانی اندیشه امام" خبر داده و هدف از این اقدام را، سازماندهی پرسنل آن نیروی شبه نظامی، برای فعالیت علیه جنبش سبز ذکر کرد. سامانه خبری آفتاب نیوز هفته پیش گزارش داده بود که در جریان جلسه ستاد مرکزی بزرگداشت رهبر فقید جمهوری اسلامی، که با حضور حجت الاسلام محمدعلی انصاری دبیر این ستاد، برخی مسئولان دفتر رهبری، سردار پاسدار علی فضلی جانشین فرمانده بسیج و نمایندگان وزارت اطلاعات و دستگاههای مختلف در آرامگاهِ آیت الله خمینی برگزار شد، مقرر گردید بسیج مسئولیت هماهنگی اعزام حاضران در مراسم را بر عهده گیرد و انصاری نیز تاکید کرد: "روز ۱۴ خرداد هیچ اتفاق خاصی جز تاکید بر پیمودن راه و اندیشه امام نخواهد افتاد." لازم به ذکر است سال گذشته و بعد از هجمه های مختلفِ وارده به بیت آیت الله خمینی از سوی افراطیونِ حامیِ دولت در جریانات بعد از انتخابات ریاست جمهوری، مراسم ویژه شبهای محرم در آرامگاه آن مرحوم برگزار نگردید و تنها با انتشار یک آگهی کوچک و بی سابقه، از برخی محدودیت های ساختمانی خبر داده و اعلام داشتند که فقط می توانند با هماهنگی قبلی، پذیرای حضور برخی هیات ها باشد. یک سال پیشتر، آن مراسم در ۶ شب و با سخنرانی مهدی کروبی، حسن روحانی، میر باقری، محمد هاشمی و تنی چند از چهره های مردمی برگزار شده بود. در ماه رمضان ۸۸ نیز، برای اولین بار در سال های پس از درگذشتِ آیت الله خمینی، مراسم شب های قدر در آرامگاهِ آن مرحوم برگزار نشد. ]]>
|
(انقلاب) |
شرح چگونگی اجرای حکم اعدام پنج زندانی سیاسی |
خبرگزاری هرانا - مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حسب وظیفه و رسالت خود در حوزه ی اطلاع رسانی نقض حقوق بشر و حسب خواست تعدادی از خانواده های جان باختگان، تحقیقات میدانی خود را که از مجموع زندانیان و شاهدان در خصوص چگونگی اجرای حکم اعدام ۵ زندانی سیاسی و به قصد ارسال به سازمان های مدافع حقوق بشر جمع آوری شده است منتشر می کند. امید است این گزارش که فارغ از محدودیتهای بسیار امنیتی و ارتباطی سعی شده فارغ از مسایل عقیدتی کمترین رویدادها نیز در آن حذف نشود؛ به تنویر افکار عمومی کمک نماید. ]]>
|
(خبر آنلاین) |
رئیس جمهور برزیل وارد تهران شد |
لولا داسیلوا رئیس جمهور برزیل برای شرکت در اجلاس گروه 15 که روز دوشنبه برگزار میشود شنبه شب وارد تهران شد. به گزارش فارس، لولا داسیلوا رئیس جمهور برزیل با استقبال منوچهر متکی وزیر امور خارجه کشورمان شنبه شب وارد تهران شد تا امروز صبح با محمود احمدینژاد رئیس جمهور کشورمان دیدار و گفتوگو کرده و دوشنبه نیز در اجلاس گروه 15 شرکت کند. دیدار با مقام معظم رهبری و لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی از جمله برنامههای لولا داسیلوا رئیس جمهور برزیل در سفر به تهران است.
|
(دویچه وله) |
صادرات کودک، تجارت جدید |
آمار کودکانی که از کشورهای آفریقایی برای فرزندخواندگی به خانوداههای اروپایی و آمریکایی سپرده میشوند رو به افزایش است. تنها در سال ۲۰۰۸ میلادی ۳۷ میلیون یورو برای پذیرش کودکانی از اتیوپی هزینه شده است. به نظر میرسد در میان کشورهای آفریقایی، اتیوپی مناسبترین کشور برای یافتن فرزندخوانده است. بر اساس آماری که سفارت آمریکا در آدیسآبابا، پایتخت اتیوپی تهیه کرده است، ۶۹ موسسه "یافتن فرزندخوانده" با مجوز دولتی در این شهر فعالیت میکنند. آمار رسمی حکایت از آن دارد که دستکم ۳ هزار کودک اهل اتیوپی در سال ۲۰۰۸ میلادی به خانوداههایی در کشورهای آمریکا، فرانسه یا اسپانیا سپرده شدند. در آلمان، در سال ۲۰۰۷ میلادی این تعداد به ۲۹ و در سال ۲۰۰۸ با رشد قابل توجهی به ۴۸ کودک رسیده است. تجارت پر سود موسسههای "یافتن فرزندخوانده" سازمانهای مدافع حقوق بشر هشدار میدهند که روند یافتن فرزندخوانده در میان بچههای یتیم اهل اتیوپی، رفتهرفته در این کشور به تجارت تبدیل میشود. این سازمانها از نقش موسسههای "یافتن فرزندخوانده" انتقاد میکنند. بیرگیت زیبرت از دفتر اداری "پذیرش فرزند از خارج از کشور" در شهر هامبورگ میگوید: « موسسههای "یافتن فرزندخوانده" هزینههای سرسامآوری طلب میکنند که چندین برابر از هزینههای واقعی هر پرونده در این موسسهها بیشتر است.» تنها در سال ۲۰۰۸ میلادی در سراسر دنیا ۳۷ میلیون یورو برای پذیرش کودکانی از اتیوپی هزینه شده است. رولی پوست هلندی سالها در کمیسیون اتحادیه اروپا با دفتر مبارزه با رشوهخواری و کلاهبرداری در مورد پذیرش حضانت کودکان از کشور رومانی همکاری کرده است. این همکاری پس از بررسی پرونده رومانی، به پایان رسیده است. اما رولی پوست معتقد است کشورهایی مانند اتیوپی میتوانند جای رومانی را بگیرند. خانم پوست خود سازمانی به نام سازمان"مبارزه با تجارت کودکان" تأسیس کرده و در تلاش است همکاری سازمانهای بینالمللی را نیز در این زمینه جلب کند. کودکان یتیم کمطرفدارند موسسههای "یافتن فرزندخوانده" که در پایتخت اتیوپی فعالاند، کودکان را از یتیمخانههای سراسر این کشور به خانههای نگهداری موقت کودکان میآورند تا آنها را برای زندگی در خانوادههای تازهشان آماده کنند. خانوادههایی که در جستجوی فرزندخوانده هستند مایلاند دختر یا پسری سالم و کم سنوسال را با خود به خانه ببرند. بر اساس آمار سازمان یونیسف، در اتیوپی حدود ۵ میلیون کودک بیسرپرست زندگی میکنند که اغلب بیمار یا معلول هستند و سن آنها از خردسالی گذشته است. در نتیجه به دلیل عدم ارتباط میان «عرضه و تقاضا» در موارد بسیاری به خانوادههایی که در جستجوی فرزندخوانده هستند اطلاعات غلط داده میشود. از سوی دیگر در اتیوپی نیز کم نیستند والدینی که فرزندان خود را به موسسههای "یافتن فرزندخوانده" میسپارند. خانم رولی پوست معتقد است:«همیشه وقتی برای واگذاری حضانت کودکی پای پول در میان است و شخص یا اشخاصی در این میان سود میکنند میتوان از تجارت کودکان سخن گفت.»
|
(کلمه) |
محمدباقر قالیباف:تبدیل تهران به ۲۲ منطقه فرمانداری بحث انحرافی است |
کلمه: شهردار تهران گفت: تبديل تهران به 22 منطقه فرمانداري به نظر ميرسد چنين بحثهايي انحرافي بوده و مشكلي را از تهران حل نميكند بايد تلاش كنيم هر كسي در جايگاه خود به آنچه كه بر عهده قانون گذاشته شده به درستي انجام وظيفه كند. به گزارش ايلنا، محمدباقر قاليباف در حاشيه بهرهبرداري از 108 پروژه عمراني ـ خدماتي ـ ترافيكي در منطقه شش در رابطه با مصوبه اخير هيات دولت مبني بر اداره برخي مناطق تهران توسط فرمانداران افزود: به عنوان شهردار از اين مصوبه اطلاعي ندارم و در حد رسانهها و روزنامه از آن مطلع شدهام اما در اين خصوص بايد بگويم تاكنون مصوبه مكتوب كه در آن مراجع قانوني اظهارنظر كرده باشند به دست من نرسيده است. وي افزود: به هر صورت اقدام غيرحقوقي و قانوني نبايد انجام شود و در حوزه اداره تهران و تقسيمات كشوري ضوابطي وجود دارد كه بايد به درستي اجرا شود. ما مشابه اين بحث را در اداره مترو نيز داشتيم و بارها اعلام كردهايم حملونقل بر عهده شهرداري تهران است و اگر اتفاقي قرار است بيفتد بايد مسيرهاي قانوني خود را طي كند. شهردار تهران گفت: به نظر ميرسد چنين بحثهايي انحرافي بوده و مشكلي را از تهران حل نميكند بايد تلاش كنيم هر كسي در جايگاه خود به آنچه كه بر عهده قانون گذاشته شده به درستي انجام وظيفه كند. وي در پاسخ به اين سئوال كه استاندار تهران اعلام كرده است كه مجوز قانوني براي تبديل 22منطقه تهران به فرمانداري در اختيار دارد، گفت: زماني در رابطه با موضوعي اطلاعي ندارم و مكتوب نيز نبوده نميتوانم اظهارنظري داشته باشم. شهردار تهران در رابطه با فرونشست ميدان منيريه گفت: در اين محل ايستگاه مترو در حال احداث است و اين مسئله يكي از مشكلات ماست كه كانال تاسيساتي مناسب در شهر وجود ندارد در مشاهده اين حفره ايجاد شده در منطقه ميبينيم كابلهاي مخابرات، برق، آب و گاز به شكلي غيرمنطقي عبور كردهاند. وي ادامه داد: در حين احداث ايستگاه مترو در منيريه نشتي لوله آب باعث خوردگي و فرسودگي زمين شده است و حفره عظيم را ايجاد كرده است. حدود ساعت 12 نيمه شب مطلع شديم كه البته اين حادثه خسارت جاني نداشته است. قاليباف گفت: به دليل نشتي لوله آب متاسفانه شاهد تركيدگي لوله گاز و آتشسوزي وسيع در منطقه بوديم كه تا ساعت سه نيمه شب به كنترل كامل نيروهاي شهرداري درآمد. شهردار تهران گفت: به دليل اينكه ايستگاه مترو قرار است در اين منطقه ايجاد شود بايد هر چه سريعتر مسير ادامه راهاندازي باز شود و براي آينده نيز كه مترو ايجاد ميشود تمامي موارد ايمني در اين منطقه رعايت شود. وي در پاسخ به اين سئوال كه گفته شده در گذشته نيز اين منطقه ريزشهايي را داشته است، گفت: مكاتبات روشن است نشتي لوله آب وجود داشته اما بسياري از لولههاي شهر تهران نشتي دارند به طوري كه همكاران در حوزه آب و فاضلاب اعلام كردهاند 25درصد لولهها در سطح شهر دچار نشتي هستند. شهردار تهران گفت: نميگويم كارهاي مهندسي ما تاثيري بر اين فرونشست نداشته است اما هنگامي كه حفاري سنگيني رخ ميدهد بايد شرايط براي آن نيز فراهم شده باشد.
|
(پارلمان نیوز) |
دادستان انتظامی قضات: قضات متخلف حوادث بعد از انتخابات تعلیق نشدند |
پارلماننیوز: دادستان انتظامی قضات گفت:پرونده قضات متخلف حوادث بعد از انتخابات مطرح و در دست رسیدگی است اما به مرحله تعلیق نرسیده است. حجت الاسلام احمد شفیعی در گفتگو با ایلنا در خصوص آخرین وضعیت پروندههای قضات متخلف حوادث بعد از انتخابات و اینكه آیا تعلیق شدهاند،گفت:پروندههای این افراد در مرحله رسیدگی است اما هیچ كدام از آنها تعلیق نشدهاند. دادستان انتظامی قضات در پاسخ به این پرسش كه باتوجه به مصونیت قضایی قضات،چگونه به تخلفات آنها رسیدگی خواهد شد،اظهارداشت: طبق قانون برای رسیدگی به اتهامات و تخلفات قضات،ابتدا آنها باید تعلیق شده و بعد بتوان به تخلفات آنان رسیدگی كرد.در خصوص قضات حوادث بعد از انتخابات نیز دلایل مطرح شده علیه آنها برای تعلیق كافی نبود. شفیعی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی براینكه در گزارش كمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان حوادث بعد از انتخابات دادستان سابق تهران مقصر شناخته شده بود،آیا برای رسیدگی به این موضوع وی تعلیق شده است،گفت:امكان دارد كه گزارشاتی برای تعلیق وجود داشته باشد اما تا زمانی كه به اثبات نرسد،نمی توان در اینباره سخنی گفت. وی تاكید كرد: قطعا اگر تخلفات قضات محرز و تعلیق شوند،اطلاع رسانی از سوی دستگاه قضایی صورت خواهد گرفت. ]]>
|
(رادیو فردا) |
ایران به کلوتید ریس، زن جوان فرانسوی اجازه داده است به کشورش بازگردد |
جمهوری اسلامی به کلوتید ریس، یک معلم 24 ساله فرانسوی اجازه داده است به کشورش بازگردد. به گفته محمد علی مهدوی ثابت، وکیل کلوتید ریس، دادگاه، مجوز خروج موکلش را صادر کرده، بدون آنکه حکم برائت یا گناهکار بودن او اعلام شود. او گفته است که روز یکشنبه برای دریافت گذرنامه موکلش و شنیدن توضیح دادگاه درباره این مجوز، به دادگاه انقلاب خواهد رفت. کلوتید ریس در جریان اعتراض ها به انتخابات ریاست جمهوری خردادماه گذشته ، بازداشت شد. پس ازاعتراض شدید دولت فرانسه، او به قید وثیقه از زندان آزاد شد و مدت هاست که در سفارت فرانسه در تهران بسر می بََرد. مسئولان جمهوری اسلامی بارها تلویحا آزادی این زن فرانسوی را با عدم استرداد مجید کاکاوند، از فرانسه به آمریکا ارتباط داده بودند. آمریکا این مهندس ایرانی را به نقض مقررات تحریم های ایران متهم کرده و خواستار استرداد او شده بود. دادگاهی در فرانسه اخیرا با استرداد مجیدکاکاوند مخالفت کرد و او به ایران بازگشت.
|
(پیک ایران) |
خامنه ای در بازديد از نمايشگاه کتاب : مجسمه های هخامنشی را برداريد در غير اين صورت برخورد ميکنم |
سايت آتی atynewsمتعلق به اصولگرايان : به گزارش خبرنگار فرهنگي ـ اجتماعي آتي نيوز، در پي بازديد رهبری از بيست و سومين نمايشگاه بينالمللي کتاب، خامنهاي تذکري نيز به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دادند. برپايه اين خبر رهبر انقلاب در جريان اين بازديد و هنگام عبور از غرفه انتشارات "س" مجسمههاي دو متري هخامنشي را ديدند که بعد از لحظاتي با لحني جدي خطاب به وزير ارشاد خواستار جمعآوري اين مجسمهها شدند و فرمودند در غير اين صورت برخورد ميکنم. بنا براين گزارش اين مجسمهها در ابتداي ورودي به سالن ناشران خارجي قرار داده شده بود که طول آنها به دو متر نيز ميرسيد. درحال حاضر و در پي اين تذکر مقام رهبري به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، حسيني که خود نيز مخالف وجود اين مجسمهها بود فوراً دستور جمع آوري مجسمههاي هخامنشي را داده و در حال حاضر مجسمهها از نمابشگاه کتاب جمع آوري شدند.
|
(کلمه) |
مادران ۳آمریکایی بازداشت شده در ایران: این هفته به تهران می آییم |
کلمه: مادران سه تبعه آمریکایی بازداشت شده در ایران این هفته به تهران میآیند. خبرگزاری فرانسه با اعلام این خبر افزود: سیندی هایکی، نورا شورد و لورا فتل، مادران شین بائر 27 ساله، سارا شورد 31 ساله و جاشوا فتل 27 ساله تاکید کردند که ویزای سفر به ایران را دریافت کردهاند. به گزارش ایسنا آنها در بیانیهای اعلام کردند: پس از 9 ماه طولانی و عذابآور نمیتوانیم برای دیدن فرزندانمان منتظر بمانیم و برای هر چه سریعتر رسیدن به ایران هر آنچه بتوانیم انجام خواهیم داد. آنها افزودند: انتظار داریم ترتیبات سفرمان در هفته جاری نهایی شود و اوایل هفته آینده به تهران سفر کنیم. به گزارش فارس در همین حال رامین مهمانپرست نیز با تایید این خبر گفت که مادران سه تبعه آمریکایی بازداشت شده در ایران که ویزای خود را دریافت کردهاند به تهران سفر میکنند.
|
(ایران پرس نیوز) |
زن جوان فرانسوی زندانی در ایران آزاد می شود |
به گزارش خبرگزاری فرانسه از تهران، وکیل کلوتیلد ریس، زن جوان فرانسوی زندانی در ایران امروز اعلام کرد که موکلش می تواند ایران را ترک کند. محمد علی مهدوی ثابت، وكیل مدافع كلوتیلد ریس به خبرگزاری فرانسه گفته، براساس رای دادگاه انقلاب که امروز صادر شد، موکل من می تواند بزودی ایران را ترک کند. این زن جوان فرانسوی از جمله افرادی است كه در جریان حوادث پس از انتخابات به اتهام جاسوسی علیه رژیم تهران و شركت در تظاهرات ضد دولتی دستگیر شده است. حدود دو هفته پیش دادگاهی در پاريس با رد درخواست آمريکا برای استرداد یکی از عوامل رژیم تهران بنام مجيد کاکاوند که به اتهام خرید تجهیزات دارای کاربرد دوگانه برای جمهوری اسلامی در بازداشت بسر می برد، او را آزاد کرد. ناظران حکم امروز دادگاه انقلاب تهران در مورد آزادی زن جوان فرانسوی را با آزادی مجید کاکاوند مرتبط می دانند. پیش تر گفته شده بود که رژیم تهران خواستار مبادله کلوتیلد ریس با علی وکیلی راد، یکی از قاتلان شاهپور بختیار شده بود که دولت فرانسه با این درخواست جمهوری اسلامی مخالفت کرد.
|
مقاله, مصاحبه و تفسير |
(رادیو زمانه) |
سرکوب زنان با طرح مبارزه با بدحجابی , گفتوگو با روحالله شهسواری و مسیح علینژاد |
در روزهای گذشته شاهد فعال شدن مجدد«طرح مبارزه با بدحجابی» بودیم. آیتالله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید همسو با حاکمیت، طی سخنانی از مسئولان مصرانه خواست با زنان و دختران بدحجاب برخورد نمایند. وی در اینباره خطاب به مسئولان گفته است که « حجت بر همه تمام شده است و مردم در انتظار اقدام جدی هستند و بیش از این صبر نخواهند کرد.» در اینباره ابتدا از روحالله شهسوار روزنامهنگار مقیم پاریس، پرسیدم چرا حاکمیت مجدداً به راهاندازی این گشتها پرداخته و آیا ارتباطی بین این طرح و حوادث پس از انتخابات دیده می شود؟ من فکر میکنم که این حرکت بیشتر دو کارکرد دارد. یک کارکرد آن همان امنیتی کردن فضا به بهانهی مبارزه با بدحجابی است. اما کارکرد دیگرش ریشه در جای دیگری دارد و آن ساختار ایدئولوژیکی است که بر کشور حاکم است. این ساختار ایدئولوژیک الان مجبور است به بخشهایی که حاکمیت کنونی را به قدرت رساندهاند پاسخگو باشد. آنها آدمهای قشری و بخش مذهبی قشری هستند که حجاب برای آنها بسیار مهم است. اگر این اتفاقات برای اولینبار بود که انجام میشد، شاید میتوانستیم آنرا به فضای بحران و پس از انتخابات ربط مستقیم بدهیم، اما ما همیشه در کشور شاهد بودهایم که با شروع فصل گرما، این برخوردها با مسئله بدحجابی شروع میشود و من فکر میکنم ریشه در نگاه قشری به دین دارد. این بخش از حاکمیت که الان در مصدر قدرت هستند خودشان را نسبت به حامیانشان پاسخگو میبینند و حتی فکر میکنم اینها که در قدرت هستند خودشان چندان دلشان نمیخواهد با این وضعیت، فشار جدیدی به جامعه بیاورند، اما مجبور هستند که برای بهدست آوردن دل افرادی همچون آیتالله مکارم شیرازی این حرکات را انجام بدهند و نشان بدهند که بالاخره یک دولت اسلامی هستند. آنها لازم میدانند این برخوردها و سخت گیریها را بکنند و این ریشه در تناقضات نظام ایدئولوژیکی دارد. یعنی وقتی به حدی از قدرت میرسد، بهجای آنکه عملگرایانه برخورد کند، مجبور است خیلی ایدئولوژیک برخورد کند. آیا فکر نمیکنید این برخورد ایدئولوژیک میتواند منجر به بروز نارضایتیهای بیشتری شود و حتی حاکمیت برای تداوم قدرت خودش اگر این اقدامات را ادامه بدهد به ضررش تمام شود؟ صد درصد همین است. ولی این یک تناقض در این دستگاه و طرز تفکر سیاسی حاکمان است. اگر حتی یک بخش دیگری از مذهبیون به قدرت میرسیدند اینگونه نگاه نمیکردند، ولی واقعاً آنطور که من میفهمم برای این طیف قشریگرایان مذهبی در خیلی از مواقع، حجاب از بسیاری مسائل سیاسی، حتی از عدالت و روابط بینالملل مهمتر است. زیرا این بخش ظاهری از نگاهشان را خیلی مهم میبینند. حالا خیلی از این افراد که در مسند قدرت هستند شاید خودشان نخواهند این طرح را مجدداً فعال بکنند زیرا همانطور که گفتید موجب بروز نارضایتیها میشود. اما برای آن بخش که قدرتشان را مدیون آنها هستند، مجبور هستند این کارها را انجام بدهند. این تفاوت یک دستگاه ایدئولوژیک دینی با مثلاً جایی همچون چین است. در چین بالاخره بعد از یکسری اتفاقات، فضای باز فرهنگی را ایجاد کردند. حضور مایکل جکسون که روزی در چین ممنوع بود و اگر کسی نوارهای موسیقی او را داشت به زندان محکوم میشد، بالاخره خود حکومت چین بزرگترین مجسمه مایکل جکسون که نمادی از تمدن غرب است را میآورد و نصب میکند. اما در یک دستگاه ایدئولوژیک دینی، آنهم به شکل قشریاش چنین مسائلی امکان پذیر نیست، و به یک حدی از قدرت که میرسند به همین تناقضاتی که میبینید برخورد میکند.» به سراغ مسیح علینژاد، روزنامهنگار مقیم آکسفورد انگلستان، میروم و ارزیابی او را در خصوص فعالیت مجدد طرح مبارزه با بدحجابی میپرسم: ببینید حاکمیت جمهوری اسلامی هرچند با غرور در مجامع جهانی ظاهر میشود و بهروی خودش نمیآورد که در ایران یک جنبش عظیم اعتراضی روبهروی دولت ایستاده، ولی در داخل ایران باید یک راهحلی برای سرکوب این جنبش پیدا کند. تا حالا دست به هر کاری زده؛ کشتن راهپیماییکنندگان در خیابان و به شهادت رساندن زندانیان در زندان تحت فشار و شکنجه، تجاوزات جنسی، احضارها و بازداشتها و اعترافات ساختگی. همهی اینها ملت را همدلتر کرده است و سران جنبش و آدمهای سیاسی را به نوعی به بدنهی جنبش که مردم باشند نزدیکتر کرده است. اما الان انگشت گذاشته روی حجاب، زیرا فکر میکند یک اختلاف ادبیات و یک اختلاف گفتمانی بین سران جنبش و تودهی مردم وجود دارد و استنباطاش این است که برخورد رادیکال و تند با افرادی که تحت عنوان بیحجاب از آنها یاد میکند، میتواند شکاف پنهانی بین سران اصلاحطلب و یا سران جنبش با بدنهی جنبش را بیشتر کند. میتواند در برخورد با بدحجابها یک کاری بکند که حتی بخشهایی از زنان و دختران جوان را بهگونهای عصبانی بکنند که آنها حجاب از سر بردارند. برای این ممکن است آقای موسوی و آقای خاتمی به یک گفتمان جدیدی رو بیاورند و بگویند نه این نسل ما به اسلام اعتقاد دارد، به حجاب اعتقاد دارد و همین باعث بشود یک اختلاف درونی بروز کند و دلخوریهایی پیدا شود که حاکمیت بهرهی خودش را از آن ببرد. یعنی در عرصههای جهانی که ظاهر میشود آقای احمدینژاد و دولت ایشان بگویند ما هیچ مشکلی نداریم که زنان بدون حجاب و روسری در کشورهای دیگر باشند و اینکه زنان در استادیوم بیایند، ولی در داخل با برخوردهای افراطی کاری بکنند که موسوی و خاتمی و کروبی را در نقطه مقابل جنبش قرار بدهند. خانم علینژاد، به نظر میرسد که مواضع افرادی مثل آقای مشائی که در دولت نهم و دهم نقش کلیدی دارند در خصوص مسئلهی حجاب و بهطور کلی مواضعی که دولت دارد تا حدودی متفاوت و عملگرایانهتر است تا آنچه که نیروی انتظامی لزوماً در این طرح اجرا میکند، این تفاوت را چگونه می شود ارزیابی کرد؟ این البته طبیعی است که چه در اردوگاه اصولگرایی و چه در اردوگاه اصلاحطلبی شما نمیتوانید بگویید که همهی سیاستها و عملکردهای ایشان از یک قاعدهی کلی تبعیت میکند. بنابراین استباط من این است که حتما ًیک نوع تفکر دوگانهای در اردوگاه بزرگی به نام اردوگاه اصولگرایی وجود دارد که یک بخشی از آن آقای مشائی و کسانی هستند که کمی روشنتر و به مردم و آن قشری که باورهای مذهبی ندارند نزدیکتراند. اما در کل، اینها دارند نقش بازجوی خوب و بازجوی بد را بازی میکنند و مکمل همدیگر هستند. بهطور مثال وقتی نیروی انتظامی میآید و طرح ضربتی برخورد با بدحجابی را در سال گذشته اجرا میکند، شما شاهد بودید نامهای که آقای احمدی نژاد به نیروی انتظامی میدهد را منتشر میکنند. ولی احمدینژاد در تلویزیون ظاهر میشود و میگوید نه اصلا ًاین نامه مال من نبوده است و آقای الهام هم دفاع میکند و کاری میکنند که نیروی انتظامی میآید خودش نامه را منتشر میکند و می گوید این دیدگاه دولت و آقای احمدینژاد بوده است. بنابراین اینکه یک بخشی در دولت کنونی در زمینهی حجاب بازتر و روشنتر است، همان است که عرض کردم. دارند بهره میبرند که بیایند آقایان موسوی و کروبی و خاتمی را که همیشه از نظر گفتمانی به انقلاب و گفتههای امام و اسلام نزدیکتر بودهاند، این اختلاف را روشنتر بکنند و بعد یک بخش روشنتری که آقای مشائی دیدگاه ایشان را نمایندگی میکنند، بهعنوان ناجی ظهور پیدا بکنند و در رسانهها ظاهر شوند. من به شما قول میدهم که اگر آقای موسوی در مورد برخورد با بدحجابی موضع بگیرند و بگویند جامعهی نسل جوان ایران به حجاب و اسلام اعتقاد راسخ دارند، آقای ضرغامی دستور میدهند که - با اینکه آقای موسوی بهعنوان یکی ازسران فتنه مطرح است- از این بخش از گفتهای ایشان در تلویزیون استقبال شود، زیرا این موضعگیری میتواند شکاف اصلی نسل جوان که بهعنوان جنبش سبز در جامعه فعال هستند را با نسل گذشته مشخص بکند. به نظر میرسد در این جنبش، نقش زنان و دختران خیلی برجسته بود. برخی معتقدند این طرح برای زمینگیر کردن دختران و سرکوب بیشتر این قشر و به نوعی انتقامگیری حاکمیت از فعالیت چشمگیر زنان و بهویژه دختران جوان در جنبش سبز مردم ایران است، نظر شما چیست؟ دقیقاً به همین منظور است که میگویم با یک توطئهای دارند وارد میشوند. زیرا ببینید در واقع دو نتیجهی کاملاً مشخص از آن خواهند گرفت؛ یک اینکه زنان سرکوب میشوند و یا نتیجه میگیرند که زنان با ترس پوشیدهتر بیایند در خیابان و این نتیجهای است که جمهوری اسلامی دنبالش است. بنابراین چیزی را از دست نمیدهند و یا آنکه برخوردهای افراطی شدیدتر خواهد شد که زنان را خشمگینتر میکنند. شما نگاه کنید ببینید تا پیش از روز عاشورا خیلی نمیدیدید زنان خشونتی بروز بدهند، اما اینقدر کشتار زیاد شد که درروز عاشورا ما دیدیم که از دل خود جنبش سبز هم عصبیتی شکل گرفته شد و به هرحال رادیکالتر ظاهر شدند. الان هم اگر بخواهد در مبارزه با بدحجابی همین اتفاق بیافتد، به نظرمن عصبانی کردن زنان و دختران با برنامه دارد شکل میگیرد. بهعنوان مثال در مورد کمپینی که مردان در حمایت از مجید توکلی و البته حمایت از زنانی که در ایران زندگی میکنند، و اعتقادی به حجاب اسلامی ندارند، تشکیل داده بودند، شما دیدید که در آن کمپین از طرف آدمهای سیاسی و کسانی که در رأس جنبش بودند، موضعگیری نشد و این مستمکی شده بود که هم کیهان و هم رسانههای حاکمیت و حتی برنامهی تلویزیونی ۲۰.۳۰ آنرا مسخره کنند و جنبش سبز را تحقیر کرد. خب این نشان میدهد که آنها هم دارند کار و تلاش میکنند، خلأها و شکافها را پیدا میکنند تا میان زنانی که در بدنهی جنبش فعال هستند و زنان و یا مردانی که در رأس جنبش هستند تفرقه و اختلاف بیاندازند.
|
(رادیو فردا) |
«برای جنبش اعتراضی، همیشه راههای دیگری وجود دارد» , علیرضا کرمانی |
میرحسین موسوی، از رهبران اصلاحطلب ایران، روز چهارشنبه در دیدار با جمعی از خانوادههای زندانیان سیاسی، به تشریح آرمانهای جنبش سبز پرداخت و با انتقاد از رویه حکومتداری حاکمان گفت که هدف از انقلاب حکومت مردم بر ما بود نه حکومت ما بر مردم. میرحسین موسوی در مورد گسترش مطالبات جنبش سبز گفت که پس از ۲۲ خرداد «مردم برای پس گرفتن رای خود به صحنه آمدند» اما هنگامی که حاکمیت با آنها برخورد کرد، «مطالبات مردم، نه به حالت تصادفی و یا عصبانیت، بلکه به دلیل تجزیه و تحلیلهایی که در جامعه اتفاق افتاد، گسترش پیدا کرد.» وی همچنین افزود«مردم به قانون اساسی رای دادند که کامل اجرا شود، نه این که بخشهایی مثل آزادی رسانهها و آزادی تجمع به کل نادیده گرفته شوند. نمیتوان بخشی از قانون اساسی را دید و باقی را نادیده گرفت. این کار بیمعنا کردن کل قانون اساسی است.» رضا فانی یزدی، تحليلگر مسايل سياسی و از پايهگذاران اتحاد جمهوریخواهان ايران ساکن آمريکا در مورد گفتههای میرحسین موسوی به رادیو فردا می گوید: به نظر می رسد با عمیق تر شدن خواست مردم و لایه های متفاوت اجتماعی – که امروز از جنبش سبز حمایت می کنند- شعار «رای من کو؟» و این که در این انتخابات قرار بود «آقای موسوی رئیس جمهور کشور باشد»، به سمت مطالبات دیگری روی آورده است. این مطالبات تعمق پیدا کرده و امروز آقای موسوی بر حقوق مردم و نقش آنان در قانون اساسی تاکید می کند. به نظرم این یک گام به جلو است. بعضا گام های قبلی که آقایان موسوی و کروبی برداشته بودند در رابطه با حقوق طبقات پایین جامعه، مثل حقوق کارگران، معلمان و یا تاکیدشان بر سر مسائل قومیتی، نشان می داد که جنبش سبز درمورد خواسته های خودش نه تنها عقب نشینی نکرده بلکه رهبران این جنبش گام های بزرگتری برداشته اند و خواستار تعمق مطالبات مردم و دستیابی آنان به حقوق بیشتری هستند. آقای فانی یزدی، ممکن است برخی منتقدان بگویند این قانون اساسی دیگر پاسخگوی مطالبات مردم نیست. قانون اساسی به اعتقاد من یک تیغ دو دمه است. به هر حال قانون اساسی بخش هایی دارد که بر حقوق مردم، انتخابی بودن نهادهای اجرایی کشور و تضمین کنترل بر قوای سه گانه ، تاکید کرده است. این جاست که رهبری جنبش سبز با تاکید بر قانون اساسی و تضمین حقوق مردم که در قانون اساسی هم در بسیاری از موارد تصریح و تاکید شده است، امکانات بسیج عمومی را پشت سر خود دارد. این به اعتقاد من عقب نشینی نیست. مگر اینکه نظام تمام این راه ها را ببندد. اما حتی در آنجایی که تمام این راه ها کاملا بسته شوند باز هم راه های دیگری به نظر می رسد که آقایان باید آنها را در نظر بگیرند. شاید هم در این راستا مجبور بشوند از خواست تضمین تمام و کمال قانون اساسی در کشور عبور کنند. چنانچه بارها هم به این نکته اشاره شد که قانون اساسی شامل نقائصی است و این نقص ها باید توسط مردم و ارگانهای انتخابی آنان تصحیح و برطرف شود. به نظرم این روند به معنای عقب نشینی نیست. ضمن اینکه آنها متوجه هستند که در شرایط کنونی [با در نظر گرفتن] وضعیت فعلی جامعه، توان تحمل اجتماعی و توان پیشبرد مبارزه در کشور نمی تواند فراتر از قانون اساسی باشد.
|
(پارلمان نیوز) |
نظر سیدمحمد خاتمی درباره طرح ساماندهی اقتصادی، کنترل جمعیت، دولتهای پیشین و فحش دادن درعرصههای جهانی |
پارلماننیوز: رئیس دولت اصلاحات معتقد بوده است که رشد انفجاری جمعیت باعث رشد انفجاری بیکاران و به وجود آمدن بحرانهای اقتصادی میشود وی همچنین پیشنهاداتی را برای سهمیه بندی بنزین ارائه کرد. پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، از چندی قبل هرازگاهی اقدام به انتشار عکسهایی از دوران اصلاحات مینماید، در ادامه این روند از این پس در برخی مقاطع بخشهایی از سخنان سیدمحمد خاتمی در زمان ریاست جمهوری را متناسب با شرایط امروز جامعه و کشور منتشر مینمائیم. خاتمی در آذر ماه سال 1377 در دیدار با طلاب حوزه علمیه قم به بیان مسائل مختلفی در حوزه دین، جوانان، اقتصاد، فرهنگ و امنیت پرداخت، که بخشهای تلخیص شدهای از آن سخنان در پی میآید: * مسلما ما در عرصه اقتصاد مشکل داریم . البته این مشکل به ما اختصاص ندارد. الان یک نوع بحران در کل اقتصاد دنیا وجود دارد که بخشى از مشکلات ما نه همه آن و شاید بخش کمتر آن باشد موجى است که از این بحرانهایى که بخصوص در جنوب شرقى آسیا پیدا شده ، مى آید. همین کم شدن مصرف نفت ، در اثر این بحران خودش یکى از این عوامل بود، گرچه تولید کنندگان هم علیرغم فشار ما اشتباه بزرگى کردند که بایستى یک شوک وارد بیاورند و یک کاهش فوق العاده ای بدهند. که این بازار اشباع شده را تکان بدهد. به علل مختلف این کار را نکردند، ولى به هر حال مشکلات اقتصادی اینجا اثر گذاشته است . خود ما هم مشکلاتى داریم . * در این مملکت کارهای بسیار بزرگى صورت گرفته و حاصل تلاش بزرگوارانى که قبلا بوده اند، خیلى کارهای خوبى است .ریاست محترم جمهور قبلى جناب آقای هاشمى و قبل از ایشان جناب آقای موسوی که در آن زمان ریاست جمهوری هم مقام معظم رهبری بودند و کشور را اداره مى کردند و مدیران و وزیران و کسان دیگر، خیلى کارهای بزرگى انجام داده اند و ما هم قدردان زحمات آنها هستیم و کارهایى هم که آنها کرده اند، نعمتى بود که به دست این دولت آمد. * از سال 1374 یک تجدید نظرهایى شده بود که درست هم بود، ولى آثار خودش را داشت . یک وقتى تورم ما در کشور نزدیک 50 درصد رسید، پولهای خوبى آمد، کارهای خوبى شروع شد، رونقى ایجاد شد، ولى این دولت که روی کار آمد، چند مساله وجود داشت ، اولا بعد از مشکلاتى که در سال 1374 پیدا شد، ما به خارج یک مقدار بدهى داشتیم و بدهى ها هم سر رسید شده بود که آنها را استمهال کردیم ، یعنى آنها را عقب انداختیم ، که کار خوبى هم بود، اما این کار خوب ، به زمان این دولت رسید که بایستى بدهى ها پرداخت بشود. خیلى از طرحها به نتیجه رسیده بود و خیلى از طرحها نیمه تمام بود که الان هم هست که شاید چند برابر بودجه عمرانى مان فقط برای تمام کردن طرحهای نیمه تمام مى خواهیم . خشکسالى هم مزید بر علت شد، یعنى این دولت وقتى روی کار آمد که ما حتى گندم را باید خیلى بیشتر از آن چیزی که قبلا وارد مى کردیم ، وارد بکنیم . دو مشکل فوق العاده عظیم هم گریبانگیر شد: کاهش فوق العاده شدید قیمت نفت ، یعنى ما بر پایه هر بشکه 5 / 17دلار به مجلس برده بودیم ، مجلس به درستى 16 دلار بودجه را بست ، و وقتى که سال را شروع کردیم ، روی 12 دلار آمد. آمدیم روی 12 دلار بودجه بستیم ، یعنى 4 دلار در هر بشکه حدود4 میلیارد دلار کاهش درآمد نفتى ، آن هم برای کشور ما با این بیماری مزمن اقتصادی که خیلى چیزها وابسته به نفت است . البته این 4 میلیارد از صد میلیارد دلار درآمد ناخالص ملى ما، 4 درصد مى شود. در رقم چیزی نیست ، ولى مى بینید که همین 4 میلیارد نسبت به آن صدمیلیارد که کم مى شود، کل جامعه تکان مى خورد. ولى این 12 دلار هم استحصال نشد و فکر مى کنیم که تا آخر سال پنج شش میلیارد دلار کمبود درآمد خواهیم داشت . * در کنار آن ، لطفى که پدر و مادرها در اول انقلاب کردند، بچه های بزرگواری که قدمشان روی چشم ، در این دولت به مرحله ای رسیده اند که کار مى خواستند، یعنى رشد انفجاری جمعیت جویای کار. ما باید از همین حالا تا ده سال در هر سال حدود هشتصد هزار شغل جدید ایجاد بکنیم . البته الان با کمک علمای بزرگوار و مبلغین نسبتا رشد جمعیت کم شده است ، یعنى دولتهایى هم که بعدا مى آیند، تعداد کمتری جویای شغل خواهند داشت . به هر حال رشد انفجاری جمعیت جویای کار، کاهش فوق العاده قیمت نفت ، خشکسالى ، بدهى هایى که استمهال شده بود و سر رسید شده بود و کل این بحرانهایى که بود، آن وقت اثر این فقط از نفت نبود، وقتى نفت کم مى شود، چیزهای دیگری هم کم مى شود. من یک مثال برای شما بزنم : 30 درصد قیمت صادرات غیر نفتى ما کم شد و 35 درصد، صادراتى مثل پتروشیمى و اینها. تا شهریور حدود 44درصد رشد صادرات غیر نفتى داشته ایم و حدود 20 درصد کاهش درآمدهای صادرات غیر نفتى . اینها روی مالیات و سایر امور تاثیر مى گذارد. البته به لطف خداوند این از دستاوردهای خوب دولت است ، به خاطر همین طرح اقتصادی ، از مهرماه رشد صادرات شروع شده است . ما در همین چند ماه گذشته 118 درصد رشد صادرات غیر نفتى داشته ایم وسبب شد که رشد قیمت شروع شود، یعنى از این 118 درصد،9 درصد رشد درآمدی نسبت به مهر سال گذشته داشته ایم . این وضعیتى بوده است که داشته ایم . در عین حال ما بیشترین تلاش را روی اقتصاد کرده ایم ، یعنى وقت بنده و همکارانم بیش از همه روی اقتصاد صرف شده است . کاری که در اینجا شد، من معتقدم که کار قابل تقدیری است . البته در مقابل کار بزرگى که مردم و شماها مى کنید، ما کار کوچکى مى کنیم این فداکاریها، آن شهیدان ، این جانبازان ، این ایثارگران ، اما به هر حال ما هم دولت همین مردم هستیم و سعى کرده ایم که کار بکنیم . * طرح ساماندهى اقتصادی تدوین شد و بنده اعلام مى کنم که تقریبا هیچ نظری درباره اقتصاد نیست که نشنیده باشیم . بنده خودم حدود 30 ساعت وقت گذاشته ام . صاحبنظران از سلیقه ها و بینش های مختلف و اساتید دانشگاه آمدند نشستند و صحبت کردیم ، به یک طرحى رسیدیم و جهت گیری طرح ما این است که در عین حالى که این مشکلات را داریم ، به سوی اصلاح ساختار اقتصادی هم پیش برویم . بودجه ای که ما امسال به مجلس داده ایم ، کمترین رشد بودجه جاری را در ده سال گذشته داشته است ، یعنى جز حقوق و مزایا که ما افزایش داده ایم ، تقریبا تمام آنها را ثابت نگه داشته ایم ، یعنى حتى به اندازه رشد تورمى که در جاهای دیگر هست ، ما در فصول دیگر بودجه جاری رشد در نظر نگرفته ایم ، یعنى عملکرد سال گذشته ، نه مصوبات ، چون درآمدهای ما صددرصد استحصال نشد که بتوانیم همه بودجه مصوب را مصرف بکنیم . تا آخر سال امیدواریم که عملکردمان در بودجه عمرانى مان 80 درصد باشد و در بودجه جاری بالای 90 درصد باشد. منتها ما این را ثابت نگه داشته ایم ، جز بودجه عمرانى مان که ما افزایش داده ایم ، یعنى حدود 20 درصد بودجه عمرانى مان را نسبت به امسال افزایش داده ایم ، آن هم با این وضعى که هست . * یک کار مهم دیگری که شد، با اینکه کمال فشار را روی دولت داشت ، بنده برای اصلاح ساختار اقتصادی به آن تن دادم و آن تفکیک سیاستهای پولى از مالى است ، یعنى از جمله کارهایى که دولت برای حل مشکلات راه انداختن چرخ هایش مى کرد، این بود که تسهیلات بانکى مى گرفت ، ولو اینکه توجیه اقتصادی نداشت. یعنى دولت از پول شما صرف مى کرد و بودجه اش را این گونه مى پوشاند که البته در جای خودش کار درستى بود. امکاناتى که باز در فعل و انفعالات بخش خصوصى و بده بستانهایى که بانک دارد بگیرد، کم مى شود. ما آمدیم در سال گذشته تسهیلات تکلیفى را کم کردیم و 600 میلیارد مانده اعتبارات بود و امسال آن را در همان حد نگه داشتیم ، یعنى با اینکه بودجه ما رشد پیدا کرده ، ولى تسهیلات تکلیفى ما افزایش پیدا نکرده ، یعنى به نسبت کمتر از سال گذشته شده است . دولت مى توانست با بالابردن نرخ ارز و تسهیلات تکلیفى مشکل خودش را حل بکند. شاید در کوتاه مدت هم آثار کمتری داشت ، ولى در دراز مدت تمام بار آن روی دوش مردم بود و ما برای اینکه جامعه به سوی اصلاح بیشتری برود این را تحمل کردیم . اگر ما فقط کمبود ارزمان را با 175 تومان حساب کنیم ، نزدیک 870تا 900 میلیارد تومان ، ریالى آن را که حساب بکنیم ، کمبود درآمد داشته ایم . استقراضى که ما از بانک مرکزی در اصلاحیه بودجه کردیم ، 600 میلیارد تومان است ، یعنى اگر کمبودهای غیرنفتى را هم حساب بکنید، حتما متجاوز از هزار میلیارد تومان ما کمبود درآمد داشتیم ، 600 میلیارد تومان استقراض کرده ایم ، درصد که این رقم کمترین عدد استقراضى است که بعداز انقلاب از بانک مرکزی شده است که رقم این استقراض در سالهای اخیر بین 8 درصد تا 40 درصد بوده است ، که بخشى از این استقراض صرف امور جاری شده و بخشى از آن نیز وارد طرحهای عمرانى شده است که خودش رونق هم ایجاد مى کند. *ما در بودجه ای که امسال به مجلس داده ایم ( بودجه 78 ) ، سعى کرده ایم که یک قران هم استقراض نکنیم . استقراض از بانک مرکزی یکى از عواملى است که هم اقتصاد را بیمار مى کند و هم تورم عجیبى ایجاد مى کند.روشهای مختلفى در این تنگناهایى که بوده است ، از جمله همین طرح بنزین که دیروز در مجلس محترم مطرح بود مجلس هم حق دارد، صاحب نظر است و تصمیم او هم برای ما مطاع است مسکوت گذاشته شد تا در ضمن خود بودجه بحث بشود. خوب ، این مملکت ما دو سه برابر کشورهای دیگر مصرف انرژی و سوخت دارد. ما سه چهار برابر چین مصرف مى کنیم ، بااینکه ارزش افزوده و درآمد ناخالص ملى و رشد اقتصادی چین اصلا با ما قابل قیاس نیست . ما امسال حدود5 / 13میلیارد لیتر فقط بنزین مصرف کرده ایم ، در سال آینده با این روند به 5 / 14میلیارد لیتر خواهد رسید که بایست 300 میلیون دلار پول بدهیم ، فرآورده از خارج وارد بکنیم و اینجا مصرفش بکنیم . اختلاف قیمتى که بود، یکى از عوامل فساد آور قاچاق همین بنزین بود. بنزین را مى خریدند و آن طرف مرز تا ده برابر قیمت مى فروختند. خوب ، ما باید بالاخره یک تصمیمى بگیریم . من معتقدم که دولت فداکاری کرد. سه نظر بود: یا قیمت هارا افزایش بدهیم مثلا بگوییم 50 تومان ، 60 تومان یعنى کل قیمت های بنزین را افزایش بدهیم که آثار تورمى آن خیلى زیاد بود و فشار آن نیز بر روی طبقات پایین تر خیلى زیادتر بود. یا بیاییم همه اش را کوپنى کنیم . کوپنى خوب بود که یکباره مصرف ما نصف مى شد و درآمد ظاهرش خوب بود، ولى در کنار کوپن یک قیمت سایه ای ایجاد مى شد که تورم را معین مى کرد، نه همین 20 تومانى که ما مى دادیم . به علاوه اینکه کوپن به این صورت فساد آور بود و کنترل آن مشکل بود. البته یک روش دیگری هم بود که این بنزین 20 تومانى را 25تومان برای همه بکنیم که البته آن هم یک تورمى داشت ، منتها مشکل ما را حل نمى کرد. ما آمدیم کوپن گذاشتیم که البته کوپن نمى دهیم . * روش دیگری است که ان شاالله فساد کمتری داشته باشد آن چیزی که ما پیشنهاد کردیم ، هرچه که مجلس تصویب بکند که در اینجا عرضه بنزین به یک قیمت است ، ولى برای افراد یک کارتهای مخصوصى است که مى توانند پولشان را بگیرند یا مثلا به جای آن پول بدهند. حالا دارند روش آن را بررسى مى کنند. ما به کل تاکسى ها، کل وسایل عمومى ، وانت بارها، حتى سواریهایى که کرایه مى برند که وزارت کشور در حال شناسایى این سواریهاست ، یک بنزین قابل قبولى با همان قیمت 20تومان به آنها مى دهیم که کار انجام بشود. تعداد اتوبوسهای شهری را با توجه به قراردادی که بین وزارت کشور و وزارت صنایع است ، بیشتر مى کنیم که مردم معطل نمانند. به افراد هم یک و نیم لیتر در روز و 45 لیتر در ماه ، به قیمت 20 تومان مى دهیم و یک قران هم اضافه نمى کنیم . *منتها برای اینکه یک نوع ولع و حرصى ایجاد نشود و یک حالت روانى ایجاد نشود، گفتیم بیش از این حد هر کس مى خواهد بخرد، با قیمت گرانتری بخرد. این تورم دارد، بدبینانه و خوشبینانه مى شود روی آن حساب کرد. خوشبینانه تورم چهار پنج درصدی است و بدبینانه تورم هشت و نه درصدی است .اما حداقل 300 میلیارد تومان اینجا صرفه جویى است که بخشى از این را برای جبران مشکلاتى که برای بخش های پایین تر مى آید، گذاشته ایم بخشى از آن نیز کسری بودجه و استقراض ما را جبران مى کند که خود استقراض یکى از عوامل مهم تورم است. ما معتقدیم که این امر به هیچ وجه تورم هشت و نه درصدی را ایجاد نخواهد کرد واگر قیمت را بالا ببریم و از راه دیگری هم جبران نکنیم ، مى تواند مشکلات زیادتری را ایجاد بکند. این فداکاری است ، ولى ما نمى خواهیم برای انتخابات و رای و اینطور جریانات که حالا مردم خوششان بیاید، کار بکنیم . اگر واقعیت را به مردم بگوییم ، خوششان مى آید. به نظر من این به نفع مردم بود برای محیط زیست ، برای مصرف زیادی که داریم . بالاخره این مصرف کنترل خواهد شد. بنزین را هم که همه این مردم مصرف نمى کنند. ما به نفت سفید و چیزهای دیگر که اصلا دست نمى زنیم . این بنزین را در همان قیمت سال گذشته نگه مى داریم که فشار روی افراد نیاید. ما در سال آینده یارانه را با وجود همه مشکلات زیاد کرده ایم و در سال جاری با همه تنگناهایى که داشته ایم ، نگذاشتیم به ارز و کالاهای اساسى لطمه ای بخورد . امروز ذخیره کالاهای اساسى ما در جامعه مان از زمانى که من دولت را تحویل گرفتم ، بدتر نیست . آن وقت هم که وضع خوب بود. در مورد گندم که خیلى بیشتر است . البته در جامعه ما گرانى هست ، سختى هست و من به جدم واقعا رنج مى برم از اینکه مى بینم این مردم ، این مردم خوب ، این قدر دارند رنج مى برند. اما این را هم بگویم که دولت شما اگر نه بیشتر از شما، به اندازه شما رنج اداره کشور را تحمل مى کند، به علاوه رنج شرمندگى از شما. مملکت ما دچار بحران نیست . کاملا کنترل شده است و ما که مشکل نداریم . * کسانى که ثبات و آرامش این جامعه را نمى خواهند. حالا من نمى دانم ریشه آنان در خارج است یا داخل . ما داریم پیگیری مى کنیم و جلو مى رویم . همین قتل هایى که اتفاق مى افتد. کى این کار را مى کند؟ جز دشمنان این مردم؟ حالا به هر انگیزه ای که باشد. کى مى خواهد بگوید که این جامعه ناامن است ؟ قتلى که چند روز پیش اتفاق افتاد، امروز باز در اخبار بود که جسد یک نویسنده ای پیدا شده که هنوز هم ما پیگیری مى کنیم که ببینیم موضوع چیست ؟ این را مى خواهند بگویند امنیت نیست ، دشمنان این ملت مى خواهند بگویند امنیت نیست و باید با همه وجود با این برخورد کرد. ثبات در این جامعه وجود دارد و باید هم وجود داشته باشد. ایجاد جوهای غلط و شبهه در ذهن مردم ، البته یک مقدار از اینها هم هزینه آزادی است . ما که مى گوییم آزادی و توسعه سیاسى این حداقل آن است . حالا بنده نمى توانم به هر نویسنده ای که مى نویسد، بگویم که مطابق من برداشت بکن ، بعضى هایشان با حسن نیت ، بعضى هایشان احتمالا با انگیزه های خاص مطالبى را در جامعه القاء مى کنند. ما هم بنای کارمان بر این نیست که برویم و دنبال انگیزه ها بگردیم . از انتقاد هم استقبال مى کنیم ، اما خوب در این جامعه نباید بى انصافى هم بشود. راه پیشرفت این مملکت پیداکردن منابع جدید است . دو منبع هم بیشتر وجود ندارد: یکى بخش خصوصى در داخل و دیگری امکانات بین المللى . *بهترین موقعیتى که مى توانیم تصور بکنیم ، جمهوری اسلامى در افکار عمومى دنیا دارد بدون اینکه یک ذره از اصولش کوتاه آمده باشد. ما از کدامیک از اصولمان کوتاه آمده ایم ؟ ! این قابل تقدیر است که برای اولین دفعه توانسته ایم بدون اینکه یک ذره از اصولمان کوتاه بیاییم ، در افکار عمومى دنیا تاثیر بگذاریم . بیست سال کار کرده بودند که این چهره انقلاب را، چهره امام را و چهره جمهوری اسلامى را بد جلوه بدهند. خیال مى کنید آنهایى که دشمن ما هستند، همین جور ما را تحت فشار قرار مى دهند؟ ! اول افکار عمومى را آماده مى کنند و بزرگترین ابرازشان افکار عمومى خودشان است که ما را بد و خطرناک جلوه بدهند و حمله خودشان را توجیه مى کنند.الان هم بزرگترین کسانى که از وجهه جمهوری اسلامى ایران در دنیا رنج مى برند، صهیونیست ها هستند. ما هم که کوتاه نیامده ایم و هیچ چیز را از دست نداده ایم . سیاست تنش زدایى مگر دست برداشتن از اصول است ؟ ! براصول تکیه کردن ، هزینه کمتر پرداختن برای ادامه زندگى است . در مورد آمریکا ما که به آمریکا گفته ایم ، اصلا مشکل ما یک مشکل تاریخى است و به این سادگى که قابل حل نیست . * ما مظلوم هستیم و بارها هم این را گفته ایم . اگر بناست کسى شرطى برای مذاکره یا رابطه داشته باشد، این ما هستیم که شرط مى گذاریم که مظلوم هستیم . ما هم شرطمان را اعلام کرده ایم ، خیلى به ما بد شده ، به ملت ما توهین شده و تحقیر شده ، در امور ما دخالت شده است . ما که همین جور نمى توانیم همه مصالح ملى مان را به خاطر امور دیگری ول بکنیم . سیاست های دولت هم مشخص است . رهبری هم در راس امور قرار دارند. کسى هم که نمى تواند خلاف سیاست های موجود جامعه کار بکند. *همین تشنج زدایى سیاست مصوب ماست و آن را ادامه هم مى دهیم . اینکه ما یک برخوردی بکنیم که این مساله در افکار عمومى دنیا به هم بخورد، این به نفع نظام اسلامى است ؟ امروز امکان استفاده ما از امکانات بین المللى بدون اینکه از اصولمان پایین بیاییم ، بیش از هر زمان دیگری فراهم است.در دنیا آدم اگر بالاخره بخواهد از این امکانات استفاده بکند، باید چهره مناسب تری داشته باشد واین هم نیست که هر کس فحش مى دهد، اصول و انقلاب و اسلام را بیشتر بلد است . هر کس که محکم حرف مى زند، ولى جای خودش فحش مى دهد ما هم اینجور نیست که هیچوقت فحش ندهیم ! من مى خواهم بگویم که وضعیت خوب است ، مردم به این خوبى ، مردم به هم پیوسته و احساس حضور کرده ، جوانها احساس مى کنند که در صحنه هستند، کاسب ها حساب مى کنند که در صحنه هستند و زنان و مردان احساس مى کنند که در صحنه هستند. این جو، جو خوبى است . وجه ما در دنیا وجه بسیار خوبى است . من مى گویم این خواست خداست ، بنده که کاره ای نیستم ، شما این ملت بزرگوار هستید. این توان را داشته ایم که در افکار عمومى غرب بتوانیم رخنه ایجاد بکنیم .
|
(رادیو زمانه) |
مراسم اهدای جایزه میلتون فریدمن و سخنرانی گنجی |
از ساعت شش بعدازظهر پنج شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ در هتل هیلتون واشنگتن دی سی مراسم اهدای جایزه ی میلتون فریدمن با حضور بیش از ۹۰۰ تن از شخصیت های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برگزار شد. برگزار کنندهی این مراسم موسسهی «کیتو» بود که طرفدار اقتصاد بازار است. آنها از «دولت حداقلی» و «پاسبان شب» لیبرتارینهایی چون فون هایک، نوزیک و میلتون فریدمن دفاع میکنند. این بنیاد غیردولتی از همین موضع، مخالف حملهی نظامی و سیاستهای میلیتاریستی است، برای این که این نوع سیاستها دولت را بزرگ و قدرتمند میکند و هزینههای آن را به شدت افزایش میدهد. بوش یا اوباما برای آنها فرقی ندارند. اولی از طریق به راه انداختن جنگ، دولت را بزرگ و به شدت بدهکار کرد، دومی هم از طریق سیاستهایی که محافظهکاران آمریکا آنها را سوسیالیستی و کمونیستی قلمداد می کنند، آزادی را از بین میبرد. سخنران اصلی می گفت براساس تازهترین نظرسنجیها ۸۰ درصد مردم آمریکا مخالف کنگره هستند. او پرسید آن ۲۰ درصدی که موافق گنگره هستند، چه کسانی هستند. یعنی میخواست نشان دهد که دولت فدرال در میان آمریکائیان جایی ندارد. پس از معرفی اکبر گنجی به عنوان برندهی سال ۲۰۱۰ از سوی دیوید بواز، فیلمی دربارهی سوابق فعالیتهای اکبر گنجی و جنبش سبز به نمایش درآمد که در آن فرید زکریا هم دربارهی گنجی و نظرات او سخن گفت. سپس گنجی به جایگاه دعوت شد. او و همسرش معصومهی شفیعی، چندین دقیقه از سوی حاضران تشویق گردیدند. آن دو در حالی که شال سبز جنبش را بر سر و شانههای خود داشتند، همراه یکدیگر به جایگاه رفتند و نشان سمبلیک میلتون فریدمن را دریافت و با یکدیگر آن را بالا بردند. گنجی ضمن تشکر از اهدای جایزه، گفت که آن را هدیه به جنبش سبز تلقی میکند. او افزود که آمریکا و جهان غرب به دنبال پاسخ این پرسش هستند که با رژیم ایران چه باید کرد؟ گنجی گفت که من در نطق خود کوشیدهام تا پاسخی برای این پرسش فراهم آورم. متن کامل سخنان اکبر گنجی به شرح زیر است: خانمها، آقایان! در آغاز میخواهم از بنیاد کیتو برای اهدای این جایزه، که نوعی حمایت معنوی اخلاقی از جنبش سبز ایران به شمار میرود، تشکر کنم. امیدوارم این جایزه امکان بیشتری برای مبارزه برای آزادی و دموکراسی و حقوق بشر در ایران را فراهم آورد. خانمها، آقایان! تاریخ بشریت به شکلهای متفاوتی قرائت شده است. من این تاریخ را به مثابهی جریانی از مبارزه برای رهایی میبینم. مبارزهی بردگان، زنان، رنگین پوستان، غیرمالکان، فقرا، دگرمذهبان و دگرباشان برای رهایی از ستمی که تجربه میکردهاند. تاریخ جنبشهای مدنی و رهاییبخش آمریکا گواه خوبی بر این مدعاست. مبارزه برای رهایی از استعمار بیگانه، مبارزه برای لغو بردهداری، جنبشهای مدنی برای احقاق حقوق زنان، و جنبش مدنی برای رفع تبعیضهای نژادی نمونههای برجستهای از اینگونه تلاشها در تاریخ آمریکاست که الهامبخش بسیاری از جنبشهای رهاییبخش در سراسر دنیا بوده است. سنت آزادیخواهی مردم آمریکا دستاوردهای ارزشمند برای گسترش فرهنگ دموکراسی و آزادیخواهی در سراسر جهان داشته است و مردم و نهادهای مدنی آمریکا همچنان در راه تحقق و فراگیر کردن ارزشهای انسانی که الهام بخش بنیانگذاران آمریکا بوده است، میکوشند. امروزه خوشبختانه جامعههای زیادی را میتوان سراغ گرفت که از میوههای این مبارزهی پیگیر بهره میبرند. تردیدی نیست که رهایی نسبی این گروهها، محصول استقرار حد کمابیش قابل قبولی از دموکراسی است. گفتن ندارد که دموکراسی محصول جامعهی مدنی قدرتمند است، و جامعهی مدنی قدرتمند، قرین آزادی انتخاب، و در نتیجه مستلزم آزادی بیان و عمل، و آزادی سازمانیابی است. اما ـ خوب یا بد ـ سرنوشت جامعههای امروزی تماماً در دست مردمان آن نیست. فضای مساعد بینالمللی، خود یکی از پیششرطهای قدرتمند شدن جامعهی مدنی و گذار به نظامهای دموکراتیکی است که ملتزم به آزادی و حقوق بشر باشند. بدبیاری مردمی که در خاورمیانه زندگی میکنند، یعنی جایی که من از آن میآیم، این بوده که برای آنان فضای مساعد بین المللی هیچگاه پدید نیامده است. حتی به عکس، میتوان گفت که این فضا اغلب به سود دشمنان آزادی شکل گرفته است. وقتی به قرن گذشته نگاه میکنیم تاریخی را مشاهده میکنیم که طی آن دولتهای غربی، به رهبری دولت آمریکا، دولتهایی خودکامه بر سر کار آوردند و پیوسته پشتیبان آنها بودند. جالب اینجاست که دفاع از دشمنان آزادی در این منطقه، که اغلب زیر پوشش حفظ منافع و کسب امنیت برای غرب دنبال شده، به هدف خود هم نرسیده است. جرج بوش در نطق معروفش در نوامبر ۲۰۰۳ گفت: «شصت سال اغماض و سازش ملل غربی بر سر فقدان آزادی در خاورميانه فايدهای به ايجاد امنيت برای ما نداشته است. زيرا در دراز مدّت، آرامش و امنيت را نمیتوان با مايه گذاشتن از آزادی به دست آورد. مادام که خاورميانه در وضعی باشد که آزادی در آن پا نگيرد، همچنان خاستگاه رکود و نفرتورزی و خشونتگرايی، و منبع صدور اينها باقی خواهد ماند.»1 دلیل انتخاب این سیاست نادرست هر چه بود، حاصلش همگامی با شیاطین دشمن آزادی بود؛ سیاستی که البته منحصر به خاورمیانه نبود. روزولت در ۱۹۴۲ در توجیه همکاری با استالین این ضربالمثل بالکانی را برای چرچیل نقل کرده بود که «فرزندانم، در زمانهای خطیر اجازه دارید همراه با شیطان قدم بردارید تا از معرکه بیرون روید.»2 نتیجهی بلافصل همراهی با شیطان، روی کار آمدن دیکتاتوریهای اغلب نظامی در نقاط مختلف جهان بود. دین آچسن، وزیر خارجهی آمریکا پس از جدا شدن تیتو از استالین دربارهی او گفته بود «او یک حرامزاده است، اما حرامزادهی خودمان.»3 این چنین بود که تحت عنوان بازدارندگی کمونیسم و رژیمهای توتالیتر، همراه با شیطان به استقبال دیکتاتورهای کودتاگر رفتند. بین ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۵ سی و هشت نظام کودتایی برپا شد که یکی از مشهورترین آنها رژیم پینوشه بود که با حمایت آمریکا دولت قانونی آلنده را سرنگون ساخت.»4 تجربهای که برای ما ایرانیان تازه نبود چرا که دو دهه پیش از آن، کودتا علیه دولت قانونیِ دکتر مصدق را به دستیاری و حمایت دولتهای آمریکا و انگلستان از سر گذارنده بودیم.»5 مردم خاورمیانه زیر سلطهی دولتهای سرکوبگرِ سکولار و فاسدی به سر میبردند که مورد حمایت آمریکا و دیگر دولتهای غربی بودند. این زمینه (context) یک آلترناتیو بیشتر پیش رو نداشت: بنیادگرایی و افراطگرایی دینی. آمریکا و جهان غرب اولین محصول بذر پاشی خود را با انقلاب ۱۹۷۹ ایران برداشت کردند و اکنون با درختان تنومند شدهی بنیادگرایی خشونتباری روبرو هستند که البته باید از به یاد آوردن سهمشان در تولید آن شرمنده باشند. نتیجهی این سیاست دراز مدت، حتی دستاورد دموکراسیهای محتمل را هم تهدید میکند. چرا که اگر امروزه در کشورهایی چون مصر و عربستان سعودی انتخابات آزاد برگزار شود، بنیادگرایان به احتمال زیاد برندهی آن خواهند بود. ایران تنها کشور منطقهی خاورمیانه است که اگر انتخاباتی آزاد، رقابتی و منصفانه در آن برگزار شود، نیروهای دموکرات معتقد به جدایی نهاد دین از نهاد دولت در آن پیروز خواهند شد، چرا که ۳۱ سال است که در حال تجربهی بنیادگرایی/افراط گرایی اسلامی هستند. آمریکا و جهان غرب حتی اگر فقط به فکر منافع سیاسی و اقتصادی خود باشند، این منافع حکم میکند که به جای حمایت از دیکتاتورهای سکولار، یا سیاستهایی که به ماندگاری دیکتاتوریهای مذهبی کمک میکند، حمایت از دموکراسی و حقوق بشر را به محور اصلی منافع ملی خود تبدیل سازند. با این همه، سیاست نادرست حمایت از رژیمهای خودکامه، با سیاست نادرست دیگری جایگزین شد. جرج بوش و تونی بلر، بیتوجه به پیچیدگیهای سیاست و فرهنگ در خاورمیانه، گمان میکردند که با حملهی نظامی به یک کشور و اشغال آن میتوان رژیمهایی دموکراتیک بر سر کار آورد. عراق و افغانستان این توهمات سادهاندیشانه را دود کردند و به هوا فرستادند. حتی بوش هم در سال آخر ریاست جمهوری اش دائما این سخن را تکرار می کرد که نباید اجازه داد آمریکا در عراق شکست بخورد. اکنون کدام دولتمرد آمریکایی می تواند دورنمای روشنی از وضعیت عراق و افغانستان پس از خروج نیروهای خارجی ترسیم کند؟ حتی پرزیدنت اوباما هم که با وعدهی خروج نیروهای آمریکا از عراق به پیروزی دست یافت، اینک در چنبرهی پیامدهای حملهی نظامی به عراق گرفتار شده و نمیتواند وعدهی خود را عملی سازد. با افسوس بسیار باید گفت که سیاست حملهی نظامی بسا که هم اکنون در مورد ایران هم مزهمزه میشود. اینکه مردم خاورمیانه احساس میکنند از سوی آمریکا و غرب مورد تهاجم قرار گرفتهاند، و بنابراین به سوی دشمنان ایشان، یعنی بنیادگرایان، میل میکنند، تنها ناشی از سابقهی حمایت از دیکتاتوریهای سکولار یا صرفاً ناشی از اشغال عراق و افغانستان نیست. حمایتهای دیرینه و یک جانبهی دولت آمریکا از دولت اسرائیل نیز به این احساس دامن زده است. زخم فلسطین، بهترین محل برای رشد عفونت بنیادگرایی است. حل عادلانهی مسألهی فلسطین، و تشکیل دولت مستقل فلسطینی در کنار دولت اسرائیل، از ارکان بازسازی چهرهی آمریکا و ایجاد مجالی برای گذار به نظامهای دموکراتیک و آزاد در منطقهی خاورمیانه و گذر از دههها بیثباتی است. خانمها، آقایان! اکنون میخواهم به جنبهی دیگری از سیاست بنیادگراپرور آمریکا و دولتهای غربی در ارتباط با تسلیحات اتمی اشاره کنم. سیاستهای آمریکا در این مورد در بهترین حالت دوگانه است. با نادیده گرفتن زرادخانهی اتمی مجهز اسرائیل، آمریکا صرفاً توجه خود را معطوف به تلاش رژیم ایران برای تبدیل شدن به یک قدرت اتمی کرده است. روشن است که احتمال سربرآوردن یک ایران مسلحِ به سلاح اتمی در ذیل یک دیکتاتوری مذهبی ـ نظامی، نه تنها به بهای از دست رفتن فرصتهای یک زندگی بهتر برای مردم ایران به دست آمده و خواهد آمد، و نه تنها جنبش آزادیخواهانهی مردم ایران را میتواند به تعویق بیاندازد، بلکه جهان را هم با خطری مهیب روبرو خواهد ساخت. اما رفتار دوگانهی آمریکا و جدی نگرفتن استراتژی پاکسازی بدون استثنای کشورهای خاورمیانه از سلاحهای اتمی و کشتارجمعی، تنها آب به آسیاب بنیادگرایی میریزد و رژیمهایی چون رژیم جمهوری اسلامی را تقویت میکند. بحث بر سر این نیست که ایران نباید مورد تهاجم نظامی قرار گیرد، بحث بر سر این است که حتی سخن گفتن دربارهی حملهی نظامی، آن هم با توسل به موضوع هستهای، به سود بنیادگرایان حاکم بر ایران و به زیان جنبش آزادیخواهی مردم کشور ماست و نیز به سود بنیادگرایانی است که از سیاستهای دوگانهی معهود تغذیه میکنند. روشن است که قصد من این نیست که تمامی مسائل و مشکلات ایران و خاورمیانه را معلول سیاست نظامیگرایانه و دوگانهی آمریکا قلمداد کنم. اما بر این نکته پافشاری میکنم. رژیم کنونی ایران در پرتو فضای امنیتی که صرفاً به بهانهی احتمال حملهی نظامی آمریکا فراهم آورده و می آورد، بر سرکوب خود خواهد افزود و جنبش سبزِ دموکراسی خواهی را از کانون توجهات به حاشیه خواهند راند. جنبش سبز ایران مظهر نارضایتی عمیق مردم ایران از زمامداران حاکم بر کشور است. این جنبش، جنبشی است کثرتگرا و به روشهای مسالمت آمیز اهداف خود را تعقیب میکند. مردم ایران، بویژه جوانان و زنان در تلاش و تقلا برای آزادیاند. آزادی در انتخاب سبک زندگی، آزادی سازمانیابی، آزادی اجتماعات اعتراضی، آزادی بیان، آزادی عقیده و مذهب و رفتار و سرانجام یک زندگی شایستهی انسانی. اما حاکمان ایران نه تنها از تمکین به این خواستههای عادلانه سرباز زدهاند که با سرکوب شدید مردم به آن پاسخی ناروا دادهاند. اینک که من با شما صحبت میکنم، دهها تن از آزادیخواهان و فعالان حقوق بشر در زندانهای ایران در شرایطی ناگوار به سر میبرند. از این میان، برخی از آنان که چهرههایی مشهورترند ممکن است در مقیاس رفتارهای رژیم ایران با مخالفان، دچار فشارهای کمتری شده باشند، فشارهایی که در هر حال غیرانسانی و نفرتانگیز است. اما دهها تن از مردمان آزادیخواه عادی در زندانها در بدترین شرایط به سر میبرند. ناشناخته بودن و به چشم نیامدن اینان دست تطاول رژیم را در بدرفتاری با آنان کاملاً باز گذاشته است. در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ماموران رژیم ایران مردم را در خیابانها به گلوله بستند، تعداد زیادی را کشتند، و هزاران تن را بازداشت کردند. و بنا به اعتراف رسمی مقامات، دست کم ۴ تن از جوانان معترض در بازداشتگاهها زیر شکنجه به قتل رسیدهاند. قتل همین چهار نفر به تنهایی میتواند وضعیت ناگوار زندانهای ایران و شیوه رفتار حاکمان با مردم را بازگو کند. ضمن آنکه در ماههای گذشته جنازههای برخی از زندانیان به خانوادههایشان تحویل داده شده و رژیم مدعی شده که آنان یا خودکشی کردهاند و یا سکته. تلختر آنکه حکومت ایران دوباره موج تازهای از اعدامهای سیاسی را آغاز کرده تا بار دیگر به منتقدان خود بفهماند که هیچ نوع مخالفتی را تحمل نخواهد کرد. تازهترین نمونهی این رفتارهای خشونت آمیز اعدام ۵ تن از شهروندان کرد ایرانی در صبحگاه روز ۱۹ اردیبهشت سال جاری است. این پنج زندانی سیاسی که تنها اتهامشان به گفته مقامات جمهوری اسلامی عضویت در گروههای سیاسی بوده است که از نظر دولت ایران غیرقانونی تلقی میشوند، بدون آنکه از حق دادرسی عادلانه بهرهمند باشند، به جوخهی اعدام سپرده شدند تا مایهی عبرت سایر منتقدان حکومت ایران شوند. البته که ایرانیان آزادیخواه از مجازات رهبران حاکم بر ایران دفاع میکنند. البته آنان بر این باورند که حاکمان بیرحم ایران باید در دادگاه بینالمللی کیفری به اتهام جنایت علیه بشریت محاکمه شوند. البته که آنها میخواهند کسانی که در سرکوب مردم ایران به عنوان آمر و مجری دست داشتهاند به محض خروج از کشور بازداشت شوند. البته که مردم ایران خواستار تحریم فروش تکنولوژی سرکوب به رژیم حاکم بر ایران از هر نوعی هستند. رژیم جمهوری اسلامی مردم ایران را از حق دانستن واقعیتها از طریق رسانههای مستقل، اینترنت و ماهوارهها محروم کرده است. براستی اگر مردم ایران مجاز به استفاده از تلویزیونهای ماهوارهای نیستند، چرا رژیم جبار ولایت فقیه باید بتواند از امکانات ماهوارههای جهانی استفاده کند؟ اگر در ایران ایجاد اتحادیهها و سندیکاهای مستقل کارکنان و کارگران بخش دولتی و خصوصی مجاز نیست، چرا جامعه بینالمللی حق برخورداری کارگران و کارمندان ایرانی از اتحادیهها و سندیکاهای مستقل را به عنوان شرط انجام معاملات اقتصادی و قراردادهای تجاری با نهادهای بخش عمومی در ایران قرار نمیدهد؟ چرا سرمایهگذاریهای خارجی در اقتصاد ایران، بویژه در صنعت نفت، و نیز فروش تکنولوژی نباید منوط به رعایت حقوق بشر گردد؟ چرا سازمان ملل از طریق سازمانهای تخصصی خود مانند ILO و UNCTAD و غیره بر روند واگذاری پروژههای اقتصادی ایران به پیمانکاران داخلی و خارجی نظارتی ندارد تا مشخص شود آیا این قراردادها به شیوههای قانونی و از طریق مکانیسمهای شفاف مناقصه و مزایده بسته میشود یا نه؟ برای مجازات حاکمان ایران راههای متعددی وجود دارد، اما خود مردم ایران شایستهی رنجی بیش از آنکه رژیم ایران بر آنان مستولی ساخته نیستند. این روزها باز سخن بر سر تحریم ایران است. اما فراموش نکنیم که افزایش تحریمهای اقتصادی به شکلی غیرهوشمند، میتواند به تضعیف جامعهی مدنی و افزایش بالقوهی شدت سرکوب منجر شود. در واقع، افزایش تحریمهای اقتصادیِ منجر به سرنگونی رژیم که نمیشود هیچ، به درد و رنج طبقهی متوسط و محروم هم خواهد افزود و جنبش دموکراسیخواهی ایران را نه تنها از مهمترین حاملانش محروم خواهد کرد بلکه دستور کار جامعه را هم محتملاً تغییر خواهد داد و تلاش برای نان، یعنی تلاش برای بقا، را به جای تلاش برای آزادی خواهد نشاند. افزایش تحریمهای اقتصادی، اقتصاد دولتی ایران را دولتیتر و در نتیجه، فساد و سرکوب موجود را عمیقتر خواهد کرد. آنان که اقتصاد بازار را علت العلل پیدایش دموکراسی به شمار میآورند، از این زاویه هم باید با افزایش تحریمها مخالفت کنند. وقتی از آزادسازی ایران و گذار به نظام دموکراتیک سخن میگوئیم، به فرایندهای تاریخی برآمدن نظامهای دموکراتیک و رابطهی آن با اقتصاد بازار هم باید توجه کنیم. لیبرالیسم تقدم تاریخی بر دموکراسی دارد. به تعبیر دیگر، دموکراسی لباسی بود که برای جوامع لیبرال دوخته شد. اقتصاد تمامی دموکراسیهای تاکنون موجود، اقتصاد بازار بوده است. گرچه نمیتوان نارساییهای بازار را نادیده گرفت، بازار بهترین مکانیسم شناخته شدهی تخصیص منابع است، و از نظر سیاسی به ایجاد قدرتهای مستقل از دولت منجر میشود و میتواند زمینهای برای رفتن به سوی دموکراسی فراهم سازد، و بر عکس. از این دیدگاه، تحریمهای ناهوشمند نه تنها به تغییر رژیم یا تغییر رفتار دولت ایران نمیانجامد، بلکه با تمرکز قدرت دولتی زمینههای دموکراسی را هم به شدت تضعیف خواهد کرد. خانمها، آقایان! در پایان مایلم به میلتون فریدمن اشاره کنم که اکنون جایزهای به نام او دریافت میکنم. دفاع از فریدمن اغلب مترادف با دفاع مطلق از بازار دانسته شده است. دفاع من از بازار و پیامدهایش برای ایجاد یا تقویت دموکراسی هم ممکن است مترادف با دفاع مطلق از بازار و در نتیجه فریدمن قلمداد شود. من به نارساییهای سازوکار بازار آزاد توجه دارم. حتی خود فریدمن هم با وجود آنکه از مهمترین لیبرتارینها بود، به نارساییهای بازار توجه داشت. به همین دلیل بر این باور بود که برای زندگی انسانی، دولت باید از طریق مالیات منفی به افرادی که زیر خط فقر قرار دارند پول نقد پرداخت کند.6 از طریق اختصاص بن، هزینهی تحصیل همهی شهروندان از ابتدا تا پایان تحصیلات دانشگاهی را تأمین نماید. سرمایهگذاری دولتها در امر آموزش نه تنها بر رشد اقتصادی تأثیر گذار است، بلکه به برابری بیشتر فرصتها میانجامد.7 برابری فرصتها همان چیزی است که در تحلیل نهایی در رژیمهای غیردموکراتیک از مردم دریغ میشود. اگر ما در سر آرزوی ایرانی آزاد داریم، به دنبال ایرانی با فرصتهای برابر برای همهی شهروندانش هستیم؛ چیزی که شایستهی زندگی انسانی باشد. متشکرم منابع: ۱- اینجا. ۲-اینجا. 3- See John Lewis Gaddis, The Cold War: A New History (London: Penguin, 2005): 33. ۴- به اینجا و اینجا در این خصوص رجوع شود. ۵- مادلین آلبرایت، وزیر خارجه ی دولت بیل کلینتون، در ۱۷ مارس ۲۰۰۰ طی یک سخنرانی نقش دولت آمریکا در کودتا علیه مصدق را ئایید کرد و بابت آن از مردم ایران عذرخواهی نمود. رجوع شود به اینجا و اینجا. پرزیدنت اوباما هم در سخنرانی ۴ ژوئن ۲۰۰۹ قاهره بر نقش دولت آمریکا در کودتا علیه مصدق تأکید کرد و گفت این رویدادها دیوار بیاعتمادی بین ایران و آمریکا ساخته است. President Barack Obama too, in his Cairo speech on 4 June 2009 referred to the role of US in the coup against Mohammad Mosaddegh and said, “in the middle of the Cold War, the United States played a role in the overthrow of a democratically elected Iranian government,” and then added that such events have built a wall of mistrust between US and Iran. For the official text of President Obama’s speech see 6- Milton Friedman, Capitalism and Freedom, the University of Chicago Press, Fortieth Anniversary edition, 2002 (originally published 1962), Pp.191-194. ۷- فریدمن چند هفته قبل از مرگ (ماه می ۲۰۰۶) طی مصاحبهای با لاری ارن رئیس کالج هیلز دیل، به شدت به وضعیت نظام آموزشی آمریکا تاخت و آن را «شرم آور» خواند و گفت: «من سر در نمیآورم که چطور میتوانیم در دنیایی تقسیم شده میان دارا و ندار که داراها به ندارها سوبسید میدهند، جامعهای آبرومند داشته باشیم. در نظام آموزش فعلی ما، ۳۰ درصد از جوانانی که دبیرستان را شروع میکنند این دوره را به پایان نمیرسانند. این جوانان به ناچار مشاغلی کم درآمد خواهند داشت. اینها محکوم به تحمل موقعیتی هستند که به سبب آن همیشه در ته چاه خواهند بود. این هم به نوبهی خود به جامعهای تقسیم شده میانجامد و آنوقت به جای جامعهای برخوردار از همکاری عمومی و تفاهم عمومی، جامعهای قشربندی شده خواهیم داشت. بیتردید نرخ موثر سواد در ایالات متحد امروز پایینتر از ۱۰۰ سال پیش است. قبل از آن که دولت در کار آموزش مداخله کند اکثر نوجوانان به مدرسه میرفتند، باسواد و قادر به یادگیری بودند. به راستی شرمآور است. در کشوری مثل ایالات متحده ۳۰ درصد از جوانان هرگز از دبیرستان فارغ التحصیل نمیشوند. تازه به کسانی که مدرسه ابتدایی را ناتمام میگذارند، اشاره نکردم. شرم آور است که بسیاری از مردم قادر به خواندن و نوشتن نیستند. سر در نمی آورم که ما چگونه میتوانیم همچنان جامعهای آبرومند و آزاد داشته باشیم درحالی که بخش بزرگی از این جامعه محکوم به فقر و گرفتن صدقه است... همانطور که در سال ۱۹۵۵ گفتم باید کل پولی را که خرج آموزش میکنیم بر تعداد دانش آموزان تقسیم کنیم و مقدار پول حاصل را به والدین هر دانشآموز بدهیم. حالا که این پول را خرج میکنیم، بهتر است بگذاریم والدین آن را به صورت گوپن یا «گواهی ثبتنام در مدارس خصوصی خرج کنند» (گفتوگوی لاری ارن با میلتون فریدمن، ترجمهی عبدالله کوثری، روزنامهی سرمایه، ۲۱/۶/۱۳۸۷)
|
(بی بی سی) |
آیا ایران در عراق حکومت می کند؟ |
اعلام ائتلاف دو گروه بزرگ سیاسی شیعه عراق در هفته گذشته بار دیگر نام ایران را بر زبان ها انداخت. بسیاری این ائتلاف را برخواسته از اراده ایران در نزدیک کردن گروه های شیعه در عراق دانستند. در این راستا محمود عثمان از سیاستمداران کهنه کار کرد در عراق اعلام این ائتلاف را پیروزی ایران بر آمریکا در عراق خواند. بسیاری از گروه های سیاسی عراق به خصوص احزاب سنی بر این باورند که ایران نفوذی بی حد و حصر در عراق دارد. رهبران این گروه ها بارها به صورت علنی اظهار کرده اند که حکومت شیعه بغداد بازیچه ای در دست ایران است، به بیان بهتر این ایران است که در عراق حکومت می کند. از این رو برخی از سیاستمداران تندروی سنی همتایان شیعه خود را خائنانی می خوانند که وطن را به رایگان در اختیار ایران قرار داده اند. آنان بر این باورند که حزب بعث و در رأس آن صدام ده ها سال از عراق و جهان عرب در مقابل زیاده خواهی های ایران دفاع کرد، اما آمریکا این دستاورد عظیم را که به قیمت خون صدها هزار عراقی و صرف صدها میلیارد دلار تمام شد، یک شبه بر باد داد و آنچه را ایران برای ده ها سال در پی آن بود بدون کوچکترین هزینه ای به ایران هدیه کرد. این گروه ها برای دفاع از ادعاهای خود به اتفاقات سیاسی - تاریخی بسیاری اشاره می کنند، از جمله کمک های سخاوتمندانه محمدرضا پهلوی، شاه سابق ایران، به جنبش مسلحانه کردها به رهبری ملا مصطفی بارزانی در عراق در دهه هفتاد میلادی. جنبشی که به کمک ایران دولت مرکزی را در بغداد به درماندگی کامل کشاند و عراق را مجبور کرد تا قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را امضا کند. به موجب این معاهده، عراق ساحل شرقی شط العرب (اروند رود) را به ایران واگذار کرد و البته محمدرضا شاه نیز در مقابل از حمایت های خود از کردهای عراق دست کشید و راه را برای دولت عراق باز کرد تا به سرکوب گسترده کردها دست بزند و با کشتن صدها هزار کرد و ویران کردن صدها روستا آرامش را برای چند صباحی به کوه های همیشه عصیانگر کردستان باز گرداند. اظهارات صریح آیت الله خمینی درباره لزوم صدور انقلاب اسلامی به کشور های منطقه نیز از دیگر اسنادی است که این گروه ها برای اثبات زیاده خواهی تاریخی ایران در منطقه ارائه می کنند. در عراق پس از صدام نیز حضور پررنگ گروه های سیاسی و حتی شبه نظامیان نزدیک به ایران در عراق نظریه پر نفوذ بودن ایران را تقویت می کند. در میان اعضای احزاب دینی شیعه در عراق کم نیستند سیاستمدارانی که نظریه ولایت فقیه را قبول دارند. حتی سیاستمداران شیعه ای که طرفدار نظریه ولایت فقیه نیستند، خود را به ایران نزدیک تر می بینند تا به کشورهای عرب سنی منطقه که حتی تصور حکومتی با اکثریت شیعه در عراق خوابشان را پریشان می کند. اما اوضاع در عراق امروز پیچیده تر از آن است که ایران بتواند به سادگی نفوذ خود را در این کشور اعمال کند. عوامل پرقدرت زیادی در عراق حضور دارند که نفوذ ایران را محدود می کنند. طرح خاورمیانه بزرگ سد راه ایران حضور گسترده آمریکا در عراق از مهمترین عوامل بازدارنده نفوذ ایران است. آمریکا که برای منطقه خاورمیانه و به خصوص عراق خواب های زیادی دیده، به تدریج در حال کاستن از نقش نظامی و افزودن بر نقش علمی، اقتصادی و فرهنگی خود در عراق است. صدها نفر از کارکنان و مستشاران آمریکایی در بزرگترین سفارت آمریکا در جهان در حال همکاری با دولت عراق هستند تا بر اساس پیمان نامه ای که سال گذشته بین ایالات متحده و عراق به امضا رسید عراق ویران را در امر بازسازی کمک کند. بر اساس این معاهده که پیمان نامه چارچوب استراتژیک نام دارد دولت آمریکا متعهد شده است که دولت عراق را در زمینه بازسازی سازمانهای دولتی، آموزشی و فرهنگی خود یاری کند و به این کشور در زمینه های پیشرفت اقتصادی و تکنولوژیک کمک کند. بر این اساس هر سال ده ها دانش آموز و دانشجوی عراقی در چارچوب برنامه تعلیمی فولبرایت و دیگر پروژه های آموزشی برای تکمیل تحصیلات خود به آمریکا اعزام می شوند. همچنین صدها نفر از کارکنان دولت عراق به طور متناوب به آمریکا اعزام می شوند تا نحوه کار در موسسات مدرن را بیاموزند. اگر چه نتیجه این تلاش ها هنوز محسوس نیست، اما ایالات متحده امیدوار است که با تربیت نیروهای جوانی که با ارزش های غربی آشنا هستند و به آن ها احترام می گذارند و با کمک به تاسیس نهادهای دولتی و غیردولتی دموکراتیک در عراق به ریشه دواندن یک دموکراسی نزدیک به غرب در عراق کمک کند تا بتواند نفوذ و سیطره خود را در درازمدت در خاورمیانه گسترش دهد. حوزه نجف مانع نفوذ ایران از سوی دیگرحوزه علمیه نجف با استناد به افکار بزرگان درگذشته اش همچون آیت الله خویی و چهار مرجع بزرگش یعنی آیت الله سیدعلی سیستانی، آیت الله بشیر نجفی، آیت الله حکیم و آیت الله اسحاق فیاض، بزرگترین مانع در راه گسترش نفوذ ایران در عراق است. این رهبران دینی که در حال حاضر پرچمدار مکتب نجف به حساب می آیند، به نظریه ولایت فقیه اعتقاد ندارند، درنتیجه در تعارض با نظام مبتنی بر ولایت فقیه در ایران قرار دارند. بی جهت نیست که دولت جمهوری اسلامی و روحانیان بلند پایه حامی دولت در قم روابط حسنه ای با مراجع بزرگ نجف ندارند. آیت الله سیستانی که لقب مرجع اعلی را در نجف به یدک می کشد صراحتا اعلام کرده است که با حضور روحانیان در پست های اجرایی مخالف است. این واقعت که این آیت الله ایرانی الاصل از نفوذ بسیار بالایی در میان توده های شیعه دیندار در عراق دارد به خوبی بیانگر دلیل عدم استقبال شیعیان عراق از دخالت مستقیم دین در سیاست است. با توجه به اینکه مبنای حکومت در جمهوری اسلامی ایران نظریه ایست که از فقه شیعه نشات گرفته است، ایران برای بسط نفوذ خود نیاز به عراقی با اکثریت شیعه ای دارد که عقایدشان با مرام سیاسی جمهوری اسلامی همخوانی داشته باشد. اگر چه آمار دقیقی از نسبت جمعیتی شیعیان در عراق وجود ندارد، اما با توجه به نتایج چند انتخابات گذشته می توان حدس زد که شیعیان در عراق حدود ۶۰ درصد جمعیت را تشکیل می دهند. بنابر این حتی اگر، آن گونه که ایران می خواهد، برنامه های آمریکا در عراق به شکست بینجامد و حتی اگر روزی مکتب قم بر مکتب نجف در عراق چیره شود، باز سخت به نظر می رسد که جمعیت ۴۰ درصدی سنی ها (شامل کردها و اعراب سنی) زیر بار حکومتی شبیه به حکومت ایران بروند و به جمهوری اسلامی نفوذی بی حد و حصر هدیه کنند. با توجه به این عوامل، و عوامل دیگری همچون حضور رقبای منطقه ای، اگر چه ایران را به جرات می توان پرنفوذ ترین کشور منطقه در عراق ضعیف امروز نامید، اما با وجود اصرار بسیاری از سیاستمداران عراق بخصوص سیاستمداران سنی به نظر نمی رسد که ایران را بتوان حاکم اصلی عراق دانست.
|
(راه سبز) |
روشنفکری و جغرافیای حرف , مجتبی صدیقی |
تبیین دقیق یک موضوع در ایران کار بسیار دشواری است زیرا واژه ها در ایران از ابهام زیادی برخوردارند. روشنفکر از این دست واژه هاست که مصداق پایان شعر معروف مولاناست که تاکید می کند هر کسی از ظن خود شد یار من. روشنفکری در ایران نیز تفسیرهای متفاوت و بعضا متعارضی داشته که در برخی مقاطع به جز افزایش ابهام و جدل کلامی نتیجه ای در برنداشته است. اما مدت زمان طولانی است که دو برداشت متفاوت از روشنفکری ذهن نگارنده را مشغول کرده است و هدف از این نوشتار نیز طرح بحث برای باز شدن بیشتر این موضوع است. آیا روشنفکر باید فقط حقیقت را بگوید یا اینکه باید جغرافیای حرف را رعایت کند. برای پرهیز از اطاله کلام و اجتناب از غرق شدن در مباحث نظری به نمونه هایی از گفتار روشنفکران و برخی از فعالان سیاسی کشورمان در روزها و ماههای اخیر اشاره می کنم تا بحث بهتر پردازش شود. در روز های بعد از 22 بهمن زمانی که مهدی کروبی با انتشار بیانیه ای برگزاری رفراندوم در مورد نظارت استصوابی را مطرح کرد و پس از آن میر حسین موسوی در مصاحبه با سایت کلمه همین مطالبه را بازگو کرد آقای فریبرز رئیس دانا از روشنفکران چپ ضمن انتقاد از کروبی و موسوی اعلام کرد چرا مهندس و شیخ بعد از سال ها متوجه شد ه اند که انتخابات باید آزاد باشد و زمانی که بر اریکه قدرت تکیه کرده بودند، چنین مطالباتی نداشتند. این انتقاد که در یکی از شبکه های پر مخاطب خارجی انعکاس یافت در حالی مطرح شد که رهبران جنبش سبز در اوج فشارها قرار داشتند. نمونه دیگر اکبر گنجی است که در زمان اصلاحات با صراحت گویی هایش و تحمل چندین سال زندان نامی برای خود به هم زد و بعد هم راهی آمریکا شد. او در حالی که مخالفان جنبش سبز قصد دارند از سویی رهبران و حامیان جنبش را به بی دینی و التقاط گری متهم کنند به ناگاه در اوج تحولات جنبش در یکی از رسانه های پرمخاطب بحث وجود یا عدم وجود امام زمان را مطرح می کند. این بحث در حالی از سوی ایشان مطرح شد که نامبرده اصولا تخصصی در این مباحث ندارد. همان زمان گنجی متهم شد که با سخن گفتن بی موقع و غیر ضروری جنبش را تحت فشار تبلیغاتی حاکمیت قرار داده است. در اثنای این نقدها بود که عده ای برگی از تاریخ اصلاحات را ورق زدند و نسبت به رفتار گنجی و سایر اصلاح طلبان در دوران اصلاحات در قبال هاشمی رفسنجانی انتقاد شدیدی کردند. این بار نیز اکبر گنجی متهم بود که در زمانی که بخش عمده ای از جنبش سبز مذهبی هستند طرح این مباحث غیر کارکردی چه سودی می تواند داشته باشد. همچنان که گفتار برخی از روشنفکران که به شکاف کذایی مذهبی و غیرمذهبی در جنبش سبز منجر می شود مورد انتقاد این افراد است. نمونه دیگر از روشنفکری که توجهی به زمان و مکان ندارد سید جواد طباطبایی استاد علوم سیاسی است که چندی قبل در مجله مهرنامه بخشی از درد های انباشته در قلب خویش را از سال های نخستین انقلاب اسلامی و به زعم وی ظلمی که بر علوم سیاسی و اساتید مستقل رفت برملا کرد. طباطبایی از این ظلم ها همچنان گلایه دارد و بیان آنها را در هر زمان و مکانی واجب می داند. یکی از مخاطبان وی در آن دوران نیز میرحسین موسوی است که به زعم سید جواد کارنامه اش درسال های نخستین انقلاب قابل دفاع نیست. این در حالی است که میرحسین اکنون به همراه کروبی به رغم انکار رهبری خویش بر جنبش در پیشاپیش یک جنبش مترقی و آزادیخواه قرار گرفته و در این مسیر با مصایب و دشواری های بی شماری روبروست و او به رغم فشارهای سنگین، به همراه شیخ مهدی کروبی، از ادامه مسیر نه تنها منصرف نشده اند بلکه خانه به خانه به زندانیان جنبش سر می زنند و حتی در مصاحبه و دیدارهایشان به مردم به خصوص گروه های مرجع روحیه می دهند. در این میان این پرسش مطرح می شود زمانی که میرحسین این چنین تحت فشار است طرح برخی از مباحث غیر ضرور ریختن آب به آسیاب دشمن نیست؟ نمونه دیگر اکبر اعلمی است. نماینده سابق مجلس شورای اسلامی که در زمان اصلاحات صریح سخن می گفت. برخی از نطق های او در مجلس در نقد فضای موجود ماندگار شده است. او حتی در نقد عملکرد خاتمی در دوره اصلاحات پیشرو بود. اعلمی در حال حاضر به تاریخ نگاری هدفمند روی آورده و خاطراتی را از دهه شصت به نقل از موسوی و خاتمی بیان می کند تا ثابت کند آنها زمانی بر خلاف عقاید پیشین خود سخن گفته اند. آیا این گزینش تاریخی که بدون شک با اهداف خاص مورد نظر نویسنده مطابقت دارد در فضای فعلی که رییس جمهور سابق را ممنوع الخروج و آماج تهمت های مختلف قرار می دهند و نخست وزیر سابق نیز مورد انواع و اقسام فحاشی ها و حملات قرار دارد، مفید یا حداقل به نفع جنبش سبز و مردم ایران است؟ فرض را بر این بگذاریم که مثلا آقای رییس دانا درست می گوید . یعنی امثال کروبی و موسوی در گذشته نه تنها از این مطالبات بر حق دفاع نکردند بلکه در جلوگیری از طرح آنها هم نقش داشته اند. اما اکنون به فراخور شرایط تصمیم گرفته اند که از این مطابات به حق مردم دفاع کنند. حال این پرسش مطرح می شود وظیفه روشنفکر چیست؟ با نبش قبر کردن و طرح غیر ضروری برخی از پرسش ها نه تنها هیچ گرهی از گره های جامعه باز نمی شود بلکه کسانی که اکنون نقش پیشروانه ای در طرح همان مطالبات دارند را در موضع دفاعی قرار می دهد. این جاست که برداشت های متفاوت و متعارض از روشنفکری مطرح می شود. شاید جواد طباطبایی اعتقاد داشته باشد که برای من زمان و مکان مهم نیست و به عنوان روشنفکر وظیفه دارم آنچه که در نظرم اهمیت دارد را با صدای رسا بیان کنم. و البته شاید این استاد علوم سیاسی خود را محق هم بداند و بخواهد حق از دست رفته خویش را استیفا کند با این تفاوت که دادخواستش علیه کسی است که خود اعتقاد دارد حق او و ملت در 22 خرداد از کف رفته و عدم استیفای آن پایه گذار سبکی از حکمرانی خواهد بود که به راحتی حضور مردم را نادیده می انگارد. اما برداشت دوم از روشنفکری بر این اعتقاد است که زمانی نیروهای پیشرو در صف مقدم مبارزه هستند و انواع تهمت ها ،دشنام ها و هزینه های سنگین را تحمل می کنند نبش قبر گذشته و یادآوری رویدادهایی که در زمان حال کمتر تاثیر دارد خود می تواند خدمتی به استبداد باشد. در این برداشت روشنفکر می تواند نقادی کند اما این نقد باید راهبردی باشد به این معنی که نقایص فرد پیشرو را در زمان حال بررسی کند و بیشتر از آنکه سلبی باشد ایجابی باشد و از زبان گزنده و نیشدار که هیچ فایده ای ندارد مبری باشد و مهم تر از هم اینکه آرایش و صف بندی واقعی نیروها را بر هم نزند. روشنفکری «مفید» و میل به استبداد نقدهایی به برداشت دوم وارد است. منتقدان این برداشت اعتقاد دارند چه کسی تضمین می دهد که این نوع چارچوب بندی برای نقد به رویه های دیکتاتور مابانه منجر نشود؟ به عنوان مثال فرض بگیریم که مبارزان راه آزادی از قضا به قدرت برسند چه تضمینی هست که با این استدلال بساط نقد و نقادی را جمع نکنند؟ آنها بر روشنفکری که جغرافیای حرف را رعایت می کند و قصد دارد «مفید» سخن بگوید خرده می گیرند ملاک اینکه یک نقد باید در چه زمانی و مکانی مفید باشد چیست؟ با این چارچوب بندی یک نظام دیکتاتور نیز حق دارد. زیرا حاکمان آن نظام نیز به بهانه حفظ نظام منتقدان را به سکوت واداشته و یا آنها را ترغیب می کنند در محدوده خاصی نقد کنند. نگارنده اعتقاد دارد که رعایت جغرافیای حرف یعنی سخن گفتن و پیام دادن در زمان و مکان خاص متناسب با نیازها و ضرورت ها از اعتبار بیشتری برخوردار است. صحبت های گاه و بی گاه گنجی در دوران اصلاحات و جنبش سبز لطمات فراوانی به صف نیروهای دموکراسی خواه وارد کرد. اما او هم چنان بی موقع و بی حساب کتاب سخن می گوید. در حالی که وی هیچ گاه حاضر نشده است خود را در معرض نقد جدی قرار بدهد. شاید انتقادات گنجی در مواردی نیز صحیح بوده اما خودانتقادی و پالایش کارنامه خود به نقد نسبت به دیگری نیز اصالت و اعتبار می دهد. با این وجود نقدها برخی نسبت به ضرورت مفید سخن گفتن روشنفکر وارد است. هر چند که در حال حاضر نبش قبر و کوبیدن رهبران با طرح ادعاهای گذشته نه تنها به ایجاد فضای باز یا نیمه باز کمک نمی کند بلکه باعث خوشحالی کسانی می شود که نه دوست دارند موسوی و کروبی باشد و نه تمایل دارند سید جواد طباطبایی آزادانه ایده هایش را طرح کند و نه علاقه ای به حضور اعلمی در مجلس دارند . اینجاست که به خاطر ایجاد این فضای نیمه باز تدبیر حکم می کند که روشنفکر باید در انتقاد کردن جغرافیای حرف یعنی شرایط زمان و مکان و آرایش و صف بندی نیروها را رعایت کند. ظاهر نقد نیز حداقل باید از نیشدار بودن که نقد شونده را مجبور به گاردگیری کند مبری باشد. زیرا تجربه ثابت کرده که این نقدهای بی موقع و نیشدار نه تنها به نقد شونده کمکی نمی کنند بلکه در او نوعی محافظه کاری در نقد به وجود می آید که کمتر حاضر به پذیرش برخی از واقعیات می شود. تاریخ چند دهه اخیر ما نیز ثابت کرده که بسیاری از روشنفکران و فعالان سیاسی به مرور زمان و با تحمیل برخی از واقعیت ها، از گذشته خود فاصله گرفته اند و نقدهای بی موقع و گزنده صرفا زمان پذیرش برخی از واقعیت ها را به تاخیر می اندازد. منبع: سایت ملی مذهبی
|
(راه سبز) |
موج جدید مبارزه؛ وقتی بد حجابی هم توطئه دشمنان است , یلدا آراسته |
این چندمین تذکری است که در سال جدید به بد حجابی از طریق گروه های مختلف داده می شود و گویا هر چه به سالروز 22 خرداد نزدیکتر می شویم این فشار ها بیشتر می شود . برخی تحلیلگران بر این باور هستند که مبارزه با بد حجابی در آستانه خرداد ماه می تواند راهی باشد برای فشار بیشتر به معترضان خیابانی ، برخی دیگر نیز بر این باورند که از این را ه می خواهند اقکار عمومی جامعه را به سویی دیگر سوق دهند . ما مخالف زیبایی نیستیم فروردین ماه امام جمعه مشهد علم الهدی در سخنرانی اش به مسئله بد حجابی اشاره کرد و گفت : "اي كساني كه صدها مرد را در مسيري شهواني قرار مي دهيد شما در قيامت از يك جانور هم پست تر هستيد. ما اگر مي گوييم حجاب داشته باشيد به معناي مخالفت با هنر و زيبايي نيست. بلكه مي كوشيم تا هنر در خدمت ابتذال نباشد." چند وقت خودداری کرده ایم این نخستین اعتراض به بد حجابی در سال 1389 بود. پس از آن محمد تقی رهبر نماینده مجلس و رئیس فراکسیون روحانیت مجلس ضمن انتقادات تند از وضعیت حجاب در جامعه، مبارزه با بی حجابی را وظیفه دولت دانست و از گلایه برخی از علمای قم به احمدی نژاد به دلیل بی توجهی به این موضوع خبر داد. وی که در جلسه انصار حزب الله سخن می گفت اعلام کرد : " گر ما اين چند وقت قدري خودداري مي کرديم، به خاطر اين بود که مي گفتيم فتنه گران خفه شوند و از اين فضا خارج شويم. الان روند بدحجابي به گونه اي شده که تبديل به بي حجابي کامل شده است." به سفارش آقا بوده است او در همین جلسه به طرح عفاف و حجاب هم اشاره کرد و گفت : " عفاف و حجاب قانون شد؛ در دوره مجلس هفتم طرح ترويج فرهنگ عفاف و حجاب تصويب شد و براي کليه ادارات و سازمان ها هم فرستاده شد. ما مي خواهيم اين طرح را از انزوا خارج کنيم؛ چرا که اين طرح تدوين شده و براي 10-15 نهاد ارسال شده است و خيلي روي آن کار شده است و به سفارش خود آقا هم بود و دولت هم موظف است عمل کند." از راه قانونی برخورد کنید تریبون نماز جمعه در اختیار مبارزه با بد حجابی قرار گرفت. امام جمعه قم برخورد قاطعانه با بدحجابي در جامعه را ضروري دانست و گفت: "بايد كساني كه نسبت به آلودگي فرهنگي اصرار و لجاجت دارند از راه قانوني برخورد شود." وی تصریح کرد متاسفانه ما شاهد هستيم كه وضعيت حجاب و آرايش برخي از زنان نامناسب است و اين مسئله يكي از مشكلات امروز جامعه ما به شمار ميرود. وي با اشاره به اينكه اكثر مردم به معناي واقعي باحيا بوده و اين مسائل را رعايت ميكنند، يادآور شد:" در برخي شهرها متاسفانه مشاهده ميشود كه عده معدودي از سر ناآگاهي مسئله حجاب را به درستي رعايت نميكنند." بی حجابی و زلزله صدیقی، امام جمعه تهران ، در نماز جمعه، بدحجابی زنان و وقوع بلا و زلزله را به یکدیگر ارتباط داد. او گفت: "بی حجابی های بانوان، موجب لرزش دل جوانان و در نهايت، غضب خداوند می شود و گناهان صغيره در صورت استمرار به گناهان كبيره تبديل می شوند." فروردین ماه نیز راهپیمایی تحت عنوان "ندای عصمت " در قم برگزار شد که شرکت کنندگان در آن خواستار برخورد حکومت با بد حجابی بودند. گروهی خاص به دنبال بد حجابی هستند اما از سوی دیگر این بار بد حجابی بانوان به خود آنها و اعتقاداتشان نسبت داده نمی شود و سخن از این است که گروهی خاص به دنبال این هستند که بانوان بد حجاب در جامعه حضور یابند. احمدی نژاد در سخنانی گفت: " دشمنان با برخی اقدامات تبلیغی و جوسازی ها در صدد تخریب پاکی و ایمان جوانان هستند و می خواهند عده ای را با ظاهر نامناسب در جامعه راه بیاندازند و پس از برخورد با آنها تبلیغ کنند که در ایران با جوانان برخورد می شود و خمودی و یاس را در بین جوانان بوجود بیاورند." کشف باند بد حجابی از سوی دیگر برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی وزارت ارشاد خبر از این داد که باند مروج بد حجابی را کشف کرده اند . حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در جلسه با اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس شورای اسلامی، از شناسایی و دستگیری برخی شبکه های فساد اجتماعی و فرهنگی از سوی وزیر اطلاعات خبر داد. وی خاطرنشان کرد: شبکه ای که برخی از خانم های معلوم الحال را برای تظاهر به بدحجابی و بی حجابی با پرداخت مبالغی به شهر قم می فرستاد و سپس به تهران بازمی گرداند، شناسایی و دستگیر شدند. اجرای طرح عفاف احمدی نژاد نیز که پیش از این قانون حجاب و عفاف را در آذر ماه سال 1387 تعطیل کرده بود ،در اردیبهشت امسال دولتش را موظف کرد که این طرح را اجرا کنند. مصطفی محمد نجار در اردیبهشت ماه اعلام کرد : " با توجه به اولويتي كه در اين زمينه مطرح شده است، ستاد صيانت از حريم امنيت عمومي و حقوق شهروندي و حجاب و عفاف را داشتيم كه هفته گذشته نيز جلسهاي را برگزار كرديم و در اين خصوص برنامهريزيهاي خوبي در حال انجام است كه امسال انجام خواهد شد." درگیری میان دانشجویان به دنبال تمام این واکنش ها در دانشگاه تهران میان دانشجویان در گیری به وجود آمد و عده ای از دانشچویان خواستند که به کسانی که حجاب را رعایت نکرده اند تذکر بدهند که موجب درگیری میان آنها شد . به دنبال این اتفاق مدیرکل امور فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اعلام کرد : " باید برای دانشگاهها تبیین شود که در دانشگاهها مسئولینی مشخص شوند که با بدحجابی برخورد کنند." طرحی برای مبارزه نداریم پلیس تهران آذر ماه 1388 خبر از این داده بود که طرحی برای مبارزه با بد حجابی ندارند . سردار رجبزاده درباره خودروهای گشت ارشاد گفته بود، نوشته گشت ارشاد را کندهایم چون نیازی به بزرگنمایی و فضاسازی برای این موضوعات نیست. عزیزالله رجبزاده گفته بود : " زمانی که وضعیت جامعه از حالت عادی خارج شود، برای بازگرداندن آن وضعیت به حالت معمولی باید از نیروها و توان زیادی استفاده کرد تا به حد نرمال برسد. یک زمانی بدپوششی و موضوع اراذل و اوباش به این مرحله رسیده بود که طرحی انجام شد. در حال حاضر وضعیت به حالت عادی رسیده و نیاز به انجام اینگونه طرحها نیست." برنامه ای ویژه داریم اما سردار رادان چند ماه بعد از این اظهارات خبر از این داد که از نیمه دوم فروردین ماه پليس برنامههاي ويژهاي را در موضوع بدحجابي و مفاسد اجتماعي اجرا خواهد كرد. وی اعلام کرد : " نيروهايمان را آماده كردهايم تا با هر اقدامي كه مخل امنيت عمومي باشد، مقابله كنند." احمدی نژاد و بد حجابی احمدی نژاد نیز که در انتخابات نهم ریاست جمهوری اعلام کرد مشکل کشور بد حجابی نیست ، در اردیبهشت دو سال بعد نیروهای انتظامی با رضایت و تائید وی گشت های ارشاد را روانه خیابان ها کردند تا با بد حجابی با مصداق خودشان مبارزه کند. خبر ها حکایت از این دارد که رییس دولت دهم می خواهد در یک برنامه تلویزیونی حضور بیابد و از جوانان بد حجاب در خواست کند که حجابشان را رعایت کنند . او می خواهد در خصوص نحوه اجرای قانون عفاف و حجاب با مردم به خصوص جوانان سخن گفته و ابهامات موجود برای اجرای کامل این طرح را از بین ببرد. این آخرین را هکار رئیس جمهوری خواهد بود که مردم در خصوص حجاب از او و معاونانش حرف های ضد و نقیض فراوانی شنیده اند و بعید است یکبار دیگر پای سخنانش بنشینند تا در این خصوص چیزی بگوید. اگر می آمد اما اگر سال گذشته جریان انتخابات به سوی دیگر کشیده می شد و حالا میر حسین موسوی ریاست دولت دهم را بر عهده داشت ، شاید دیگر ایران شاهد طرح های ضربتی برای انجام یک کار فرهنگی و ریشه ای نبود چرا که میر حسین موسوی معتقد بود : " مسائلی که مربوط به مسائل اجتماعی است باید با تکیه بر مزیت های اجتماعی بر اعتقادات و اعتماد به مردم حل و فصل شود و برخوردهای خشن اثر مثبتی ندارد. در جریان این برخوردها ممکن است سوءنیت هایی نیز اتفاق بیفتد و این ها به حساب نظام گذاشته شود" ]]>
|
(راه سبز) |
دکتر آزمایش: چهار میلیون از دراویش ایران به کروبی رای دادند، تقلب آشکار است |
شب سه شنبه 21 اردیبهشت ماه 1389 هم عده ای از نیروهای لباس شخصی در مقابل حسینیه دراویش سلسله نعمت اللهی گنابادی در شهرستان کرج اجتماع کرده و اقدام به دادن شعار علیه دراویش نمودند. . دكتر مصطفی آزمايش از چهره هاي مشهور و سخنگوی برون مرزی دراويش گنابادي است. اما به گفته خودش تنها یکی از مریدان و ارادتمندان این طریقه صوفیانه است. سایت شخصی دکتر آزمایش مانند دیگر وبلاگ ها و سایت های دراویش بارها فیلتر و هک شده است . وی سالهاست در خارج از كشور به سر مي برد تا به گفته خودش صداي دراويش گنابادي و ستمي كه به زعم او بر ايشان مي رود به گوش دنيا برساند. دكتر آزمايش حقوقدان است و يكي از اعضاي كميته جهانی حمايت از دراويش و دانشجویان، تا از حقوق ایشان در مقابل ظلم و ستم دستگاه حاکمه دفاع کند. وی 34 سال پیش، برای تحصیل در رشته حقوق به فرانسه آمد و بعد از انقلاب اسلامی ترجیح داد در خارج بماند تا هروقت که لازم شد صدای هموطنان درویش را بازگوید. با او گفتگو كرديم تا درباره اعتقادات دراويش بدانيم و دليل برخوردهاي طولاني نظام با اين گروه را دريابيم. از آنجا كه بسیاری از مرام و انديشه و اتفاقاتی که بر آنها گذشته، بي اطلاع هستند ، مصاحبه با دكتر آزمايش مي تواند گو شه اي از محدوديت هاي موجود در ايران را نمايان كند. در خبر ها آمده است که 24 تن از دراویش گنابادی در یک روز به حکم دادگاه به تحمل حبس، شلاق و نفی بلد محکوم شدند. این احکام سنگین به دنبال چندین مرحله تخریب حسینیه دراویش صادر می شود. به طور کلی دراویش در ایران چه محدودیت هایی را داشته اند؟ ایا این محدودیت ها به مهاجرت دراویش منجر شده است؟ در مورد احکام اخیری که بر علیه دراویش گنابادی صادر شده باید یک سیاست کلی را از بعد از انقلاب تا الان تعقیب کنیم تا متوجه شویم که فشار ها و سرکوب ها علیه دراویش و دراویش گنابادی یک امر مستمر بوده و ادامه داشته و امر جدیدی نیست اشکال و انواع مختلف داشته است و همین قضیه باعث شده که بسیاری از طرائق تصوف و عرفان از ایران مهاجرت کردند و به خارج رفتند اما سلسه نعمت الهی گنابادی که پیرو مکتب شیعه اثنی اشعری هستند در ایران ماندند و از ایران بیرون نرفتند و همیشه سعی کردند که هر جور می توانند در جامعه ایران و در کنار هموطنان ایران باشند و از ایران خارج نشوند . البته زیر فشارهای زیادی قرار داشتند از جمله اینکه اماکن عبادی آنها به صورت مستمر با استفاده از وسایل دولتی و شهرداری و ماموران حقوق بگیر تخریب شده است. و نمونه آن تخریب حسینیه نعمت اللهی درگناباد قم و بعد از آن در بروجرد، اصفهان، چرمحیل و بعد از آن در جاهای دیگر بوده است و تا آنجا که دستشون رسیده اگر در نقاطی دراویش در منازل خودشان مجلس تشکیل می دادند وآنها را مجبور می کردند که تعهد کتبی دهند که دیگر در منزلشان مجلس تشکیل نشود یا اگر جایی را اجاره کرده بودند آنجا را پلمپ کرده اند.و برای بسیاری از بزرگان این طریق صوفیه حکم نفی بلد صادر کردند و آنها را از شهری که مسقط الارض شان بوده اخراج کردند. یعنی وادار شان کردند که از آن شهری که در آن ساکن بودند خارج شوند. حتی اخیرا مانع دراویش شدند که مردگان خودشان را در قبرستان دفن کنند یعنی در قبرستانی که براساس وصیت متوفی می خواهند آن میت را دفن کنند اینها اجازه نمی دهند و اگر دفنی انجام شود این جرم تلقی می شود و محکوم به مجازات است. این وضعیتی است که دراویش نعمت الهی گنابادی در ایران دارد. اشاره کردید به مجالس خصوصی دراویش که حکومت از برگزاری آن ممانعت کرده است. جمهوری اسلامی تبلیغ می کند که در فرقه دراویش منکراتی رخ می دهد و آنها آداب مذهبی را رعایت نمی کنند. نظر شما درباره این اتهامات چیست؟ البته دست اندرکاران دستگاه قضایی که در حقیقت برپاکنندگان بیدادگاه در این نظام هستند. در جایی که مجسمه عدالت سرش از تنش جدا شده و ترازوش از دستش افتاده، نشانی از حقیقت و راستی به چشم نمی خورد. دراویش نعمت الله گنابادی از متعهدترین اقشار جامعه مسلمان شیعی مذهب ایران به انجام وظایف ایمانی و رعایت اخلاق اسلام حقیقی و تشیع علوی هستند و هرکس که مدت قلیلی بر کار ایشان نظارت کنند یا با اینها رفت و آمد کند بلافاصله این را متوجه می شود. حتی تا آن اندازه که مورد ایراد مخالفان دین و اسلام قرار می گیرند که شما چقدر متشرع هستید. اینکه گفته شود اعمال خلاف اسلام از سوی دراویش در مجالس تان صورت می گیرد . این یک دروغ نباید تلقی شود باید برگردیم به این نکته که از نظر زنندگان این اتهام اسلام به چه سیستم فکری اطلاق می شود . این افراد که اینطور می گویند تعریفی که از اسلام دارند با تعریف که 1400 سال از اسلام وجود داشته که مبنایش قران مجید بوده شباهتی ندارند. اینها حکومت ولایت فقیه مطلقه را از نظر خودشان اسلام تلقی می کنند و همانطور که اقای کروبی مثال زدند تعریفشان از اسلام و نظام، عبارت است از یک قایق بسیار بسیار کوچک و هر کس که سوار این قایق نباشد او را نامسلمان می شناند. به همین دلیل است که با جسارت تمام می گویند که دراویش در مجالس شان رعایت شئون و اصول مذهبی را نمی کنند. این دروغ است . مجالس دراویش صرف راز و نیاز با خداوند بی نیاز و برگزاری نماز جماعت است و هر کس می تواند هم بیاید و ببیند. ما نمی خواهیم در موضع دفاعی قرار گیریم و از خودمان دفاع کنیم . اینها که اینطور می گویند بویی از اسلام نبردند و بر جهان بینی مطلق گرا و تمامیت خواهانه خودشان اسم اسلام گذاشتند و اگر رفتار درویش ها با مناط این دروغ گوها تطبیق نکند به این است که درویش ها معتقد به اسلام هستند و آنها نیست گفته م یشود که روحانیت شیعه دراویش را موازی با خودش می داند و از این رو نگران تاثیرگذاری بیشتر این طیف در جامعه است. اصولا صوفی گری در ایران و دراویش چه نگاهی به سیاست دارند؟ آیا موافق دخالت دین در سیاست هستند یا خیر؟ دراویش به طور مطلق معتقد به ضرورت جدایی دین از سیاست هستند. و معتقدند که اگر دین و سیاست با هم ممزوج شود ، هم کار دنیا درست نمی شود و هم به اعتبار و آبروی دین ضربه وارد می شود . به خصوص وقتی کسانی زمام دین و سیاست را به دست گیرند که بخواهند بر تمام رفتارهای جائرانه و جبارانه خودشان برچسب اسلامی بزنند و هرگونه مخالفت با خودشان را مخالفت با اسلام بدانند که دست شان باز باشد برای مجازات های که اعمال می کنند. اما با این کار که می کنند به حیثیت اسلام لطمه می زنند در چشم جهانیان و در برابر تاریخ. یعنی بسیاری از افراد هستند که واقعا تصور می کنند که اسلام مکتبی است که در آن آدم های قسی القلب پرورش می یابند واسلام مکتبی است که مبتنی بر خشونت است و اسلام مکتبی است که مبتنی بر ترور است. تمام این کارها به دلیل رفتارهای غلطی است که در طول این مدت به کار گرفته شده و پایه اش ممزوج کردن سیاست و حکومت گری از یک سو و روحانیت و دینداری از طرف دیگر بوده است . به همین دلیل درویش ها مانند سایر پیروان اصیل تشیع اثنی اشعری معتقدند که دین و سیاست باید از هم جدا شود. به ویژه در دوران غیبت . چون معتقدند که سیاست به گونه ای می تواند بر عهده یک شخص روحانی باشد که آن شخص دارای مرجع عصمت باشد که در امر اداره جامعه مصون از خطا باشد . چون معتقدند که معصومان 14 نفر هستند و نفر چهاردهم در غیبت به سر می برد و لذا هر نوع حکومتی به نام دین اسلام تشکیل دادند غصب مقام امام تلقی می شود و به همین دلیل دراویش از این امر اجتناب می کنند و خودشان را به این قضیه مشغول نمی کنند . از طرف دیگر کسانی که زمام حکومت را به نام اسلام در دست گرفتند و این مخالفت و عدم قبول ایدوئولوژی شان از جانب دراویش مواجه می کنند با آنها از جنبه خشونت و سرکوب برخورد می کنند. علت اساسی تلاش حکومت گران برای برچیدن طریقه درویشی در ایران و آوردن فشار و تضییق به دراویش و به خصوص سلسله نعمت اللهی دراویش باید در همین تفاوت دیدگاه نسبت به امر وحدت دین و سیاست یا تفکیک دین از سیاست باید جستجو کرد، و دید. به نظر می رسد که در دولت احمدی نژاد، فشارها و محدودیت هایی که برای دراویش از سوی حکومت اعمال شده شدید و گسترده بوده است. دعوای دولت احمدی نژاد با تصوف گرایی در چیست؟ تمرکزشان روی چه حوزه ای از فعالیت شماست. آنها شما را به لحاظ مذهبی منحرف می نامند؟ تحلیل شما از فشارهای وارده چیست؟ در ابتدای زمامداری احمدی نژاد در دولت نهم، یک مرکزی تاسیس شد و در این جا به طور سالیانه اشخاصی که غالبا ائمه جمعه و جماعات شهرهای مختلف هستند به زعامت یک شخص به نام شیخ محمد یزدی که نایب رئیس مجلس خبرگان هم هست جمع می شوند و در ارتباط با جریان های مختلف اعتقادی اعم از اقلیت های مذهبی یا هرگونه قرائت های متفاوت از اسلام با قرائت حکومتی، تشکیل جلسه می دهند تا سیاستگذاری کلی در کشور انجام دهند و آن تصمیمی که توسط این مرکز گرفته می شود برای تمام دستگاهای اجرایی و قضایی واجب الاجراست. در آخرین جلسه که اینها برگزار کردند گفتند که بزرگترین وظیفه دولت دفاع از مرزهای عقیدتی هموطنان مسلمان ایران است و به همین دلیل هر نوع نگرش و هر نوع مکتب و قرائت که با قرائت رسمی و جاری حکومت از اسلام انطباق نداشته باشد باید برچیده شود به این بهانه که باید از مرزهای عقیدتی هموطنان مسلمان دفاع شود . در این جلسه چهار کمیسیون تشکیل دادند که این کمیسیون ها هر کدامش به یک نحله مذهبی می پردازد و هدف نهایی عبارت است از: ریشه کن کردن تسنن در ایران به بهانه مبارزه با وهابیت، ریشه کن کردن تصوف به بهانه درک نادرست از ولایت، ریشه کن کردن بهاییت به این بهانه که پایگاه اصلی بهاییت در حیفای اسرائیل است و اینها جاسوس هستند و ریشه کن کردن عرفان های جدید که به ایران آمده به بهانه شیطان پرستی. دفاع از مرزهای عقیدتی هموطنان اسلامی به اینجا باز می گردد که تمام این فسادها با استفاده از ظرفیت قوه قضائیه و با ابطال پروانه وکالت وکلایی که می خواهند ازحقوق بازداشت شدگان دفاع کنند آغاز می شود تا اینکه حتی سراسر استانداری ها و شورای تامین استان موظف هستند که وقتی تصمیم به تخریب یک حسینیه در هر جایی گرفته شد بلافاصله تمام وسایل لازم را در اختیارشان قرار دهند . در مجلس شورای اسلامی هم مجموعه ای با نام کمیسیون امنیت ملی هست که نایب رئیس آن محمد اسماعیل کوثری است که وی پیش تر رئیس قرارگاه ثارالله بود که اینها تضاد ایدوئولوژِک با درویشی و تصوف دارند، چون می گویند که اینها برداشت هاشان از ولایت با آنچه ما می گوییم متفاوت است. ولایت در تصوف را مخل و مضر با ولایتی میدانند که در حکومت خودشان به کار می گیرند و در زیر علمش سینه می زنند . اشاره کردید به حمایت دراویش گنابادی از کاندیداتوری آقای کروبی ، این موضوع و اعتراضات بعد از انتخابات آیا تاثیری در روند دستگیری دوستان و هم مسلکان داشته است؟ نه خیر به هیچ وجه. دستگیری و بازداشت و سرکوب دراویش و ابطال پروانه وکالت وکلای دراویش و بستن محل اجتماع دراویش و تخریب حسینه های آنها یک امر مستمر بوده که سابقه اش به سالیان قبل باز می گردد. اما به طور مشخص دلیل اصلی اینکه دراویش از اقای کروبی حمایت کردند این بود که در زمانیکه دولت اقای احمدی نژاد به عنوان مجری تصمیمات کمیسیون های شورای سیاستگذاری فرهنگی آغاز به تخریب حسینیه دراویش کردند همه علما و مراجع قم و همه صاحب منصبان کشور سکوت کردند، به جز اقای حجت الاسلام کروبی که اعتراض کرد و نامه ای به وزیر کشور مصطفی پورمحمدی نوشت و نامه ای به وزیر اطلاعات یعنی محسنی اژه ای نوشت و نامه سرگشاده به صاحب منصبان دیگر کشور نوشت . سه باری که به حسینیه دراویش حمله شد، آقای کروبی به آنها معترض شد ،آن را خلاف سنت اسلام و تعهدات این قانون اساسی و آزادی های مردم دانست. چون ایشان از دراویش حمایت کرد.،آن زمان که همه سکوت کرده بودند، ایشان اعتراض کردند و دیگران را دعوت کرد که سکوت نکنند به ظلم و ستمی که به دراویش در ایران صورت می گیرد. لذا در زمان انتخابات دراویش براساس اصل هل جزاء الاحسان، الاالاحسان عمل کردند و عموما به ایشان رای دادند.براساس آماری که ما در اختیار داریم ، دراویش گنابادی بیش از 4 میلیون نفر در ایران هستند و آنها همگی به آقای کروبی رای دادند و همین نشان می دهد که در این انتخابات چه تقلب آشکار و بینی صورت گرفته است. چون آماری که توسط دستگاههای اطلاعاتی درباره آقای کروبی 350 هزار آرا اعلام شده بود مسلما دروغ بود، چون دراویش به تنهایی بیش از 4 میلیون رای به ایشان دادند. شما اشاره کردید به امار 4 میلیون نفری دراویش به اقای کروبی، در جریان تخریب حسینیه دراویش در اصفهان در اسفند 87 بنابر آمار رسانه ها 60 هزار تن از دراویش در برابر مجلس شورای اسلامی تحصن کرند که از آن میان 800 نفر دستگیر شدند. آیا شما تشکیلات یا رسانه ای در اختیار دارید؟ چطور بعد از گذشت تنها چند روز چنین جمعیتی از دراویش در تهران متحصن شدند. درباره شیوه اطلاع رسانی دراویش بفرمایید؟ ما متاسفانه در یک حالت بایکوت عجیب به سر می بریم و من خودم سایت شخصی ام بارها هک شده و الان هم هک شده و حتی ایمیل آدرس من از کار افتاده و سایت ها و وبلاگ هایی که متعلق به دراویش بوده یا فیلتر شده یا هک شده یا از حیز انتفاع ساقط شده است. از سوی دیگر تمامی تلاشی که ما برای خبر رسانی می کنیم حتی در سطح بین المللی با مشکلات عدیده بسیاری مواجه می شویم. معذالک دراویش یک ارتباط خاص و گسترده ای با هم دارند که در عین حال غیر سیستماتیک است . نوع ارتباط دراویش از نوع سازمانی و تشکیلاتی نیست که عوامل اطلاعاتی دستگاههای حاکمه در آن نفوذ کنند و یا اخلال ایجاد کنند اینطور نیست. یک نوع رابطه روحی و قلبی و یک معرفت خاصی وجود دارد که دراویش را به هم وصل می کند. اصولا تفاوت عالم درویشی با تشکل های سیاسی همین نکته است که انسجام تشکیلاتی ندارد که بتوان در آن رخنه کرد. وقتی که فشار روی دراویش زیاد شد و ضرورت یک اعتراض دسته جمعی احساس شد . ما مشاهده کردیم که علیرغم اینکه ما از هر گونه اطلاع رسانی آزاد محروم بودیم اما موقعی که قرار شد دراویش با هم تجمعی در برابر مجلس شورای اسلامی داشته باشند . این تجمع صورت گرفت و حکومت نتونست کاری کند و جلوشان را بگیرد. و وقتی قرار شد که به آقای کروبی رای دهند در سراسر ایران 300 حوزه انتخاباتی توسط دراویش دایر شد که برای آقای کروبی شروع به فعالیت انتخاباتی کرد.این را من اسمش را می گذارم شعور جمعی درویشانه ، نوعی احساس و ارتباط دراویش را به هم پیوند می دهد که با اشکال سازمانی فرق دارد و این همان مسئله اساسی است که عوامل اطلاعاتی دستگاهای جبار را رنج داده است چون نفوذ ناپذیر است. به موضوع احکام دراویش بازگردیم که اغلب به جرم تجمع غیرقانونی در یک قبرستان دستگیر و محاکمه شدند. اینکه گفته می شود شهر بیدخت در گناباد قبرستانی است که دراویش فوت شده را دفن می کنند اصولا تجمعی که در آنجا صورت می گیرد، تجمع دراویش است. مثل تجمع ترکها در شهر تبریز یا تجمع کلیمی ها در یک کلیسا، به لحاظ حقوقی این اتهام که چنین تجمعی اخلال در نظم و امنیت عمومی است، را شما از منظر یک حقوقدان چگونه می بینید؟ بیدخت یکی از شهرستان های نزدیک به گناباد است یعنی گناباد متصل به یک شهر بزرگ است و جمعیت این کمی بیشتر از دهستان و قریه است و تبدیل به شهر شده ووقتی صحبت از سلسله نعمت اللهی گنابادی می شود یعنی یک طریقه ای صوفیانه است و در اینجا یک مزار بسیار بزرگی برپاست به نام مزار سلطانی که مدفن اقطاب سلسله نعمت اللهی گنابادی به شمار می رود و غالبا این مزار محل زیارت است و دراویش سلسله گنابادی قاعدتا از شهر های مختلف ایران برای اینکه اقطابی که در این جا مدفون هستند زیارت کنند و حاجت و نیاز دارند آنجا حاجت خواهی کنند. آنجا یک قبرستان عادی نیست که مثلا در کنار هر شهری باشد. این شهر بیدخت دارای مزار سلطانی است. مثل مقبره شاه نعمت الله ولی در کرمان یا مقابر سایر بزرگان تصوف و عرفان، مثل مقبره مولانا در قونیه یک مکان مهم تاریخی است و یک بارگاه و مسجد بسیار عظیمی است که از نظر تاریخ تصوف اعتبار بسیار زیادی دارد اما متاسفانه از سال گذشته بنا بر تصمیم شورای انقلاب فرهنگی اصلا نام شهرستان گناباد از نقشه های جغرافیای کتب درسی ایران پاک کردند و اسم گناباد در کتب درسی وجود ندارد و نه تنها تلاش برای درویش زدایی و تصوف زدایی و سلسله گنابادی زدایی بلکه تلاش شان را شروع کردند از امحای نام گناباد از نقشه جغرافیا که ما همان زمان اعتراض هم کردیم . سال گذشته به یکباره اعلام کردند که قبرستان وصل به مزار سلطانی در بیدخت تعطیل است و هر گونه دفن اموات در اینجا غیر مجاز. وقتی این تصمیم به صورت بخشنامه به درویشی که مزار سلطانی را تولیتش را دارد و اداره اش می کند، ابلاغ شد. اطلاعات شهر بیدخت او را احضار کرد و اعلام کرد که براساس این بخش نامه شما نمی توانید مردگان تان را در اینجا دفن کنید و اگر این کار را بکنید جرم محسوب می شود و مجازات پشت سر آن خواهد بود . لذا نه براساس لایجه قانونی از سوی مجلس شورای اسلامی، بلکه براساس یک بخشنامه امری که تا آن موقع به طور سنتی در طول تاریخ اتفاق می افتد، به یکباره گفتند این جرم است . من به عنوان یک حقوقدان یک تعریف خاصی از قانون را یاد گرفتم. اما الان قانون شده منویات اداره اطلاعات و در هر شهرستان و دهستانی آن کسی که در اداره اطلاعات نشسته، خود قانون است. الان قانون از چهارچوب تعریفی خودش در ایران خارج شده و ما نمی توانیم راجع به جرم آن تعریف کلاسیک از جرم را به اجرا بگذاریم . تعریف خیلی موسعی است که خارج از تعاریف رسمی و سنتی و متعلق به قانون جزا یا مدنی و غیره است بلکه تابع منویات مجریان خرده پایی است که بیشتر شان هم روانی هستند. با تشکر از شما.
|
(ایران پرس نیوز) |
رویایی که به کابوس بدل شد: یک جنایت بی دردسر و پُر منفعت , منصور امان |
با واکُنش سخت و برق آسای مردُم کردستان و همچنین اعتراض یکپارچه ای که در میان جریانها، احزاب و شخصیتها جُنبش گرفت، مُحاسبات آیت الله خامنه ای و همدستانش که بر پایه قتل تبهکارانه پنج زندانی سیاسی بنا شده بود، یکسره غلط و نابجا از آب درآمد. ارتکاب این جنایت یک بار بیشتر نشان داد که باند نظامی ولی فقیه نه تنها تصوُر روشنی از شرایط واقعی کشور ندارد بلکه، حتی در دُنیای فانتزی خویش که بر لاف و دروغ و چاه جمکران طاق زده شده نیز در جستجوی راه حل واقعی بقا سردرگُم مانده است. برای دیدن خط ربط میان اعدامهای روز یکشنبه و اعتراضهای ماه آینده، نیازی به ذره بین وجود ندارد. آقای خامنه ای می تواند مُطمین باشد که پیام حلق آویز کردن جوانان کشور به روشنی به مردُم رسیده است، همانگونه که پیام تجاوُز به زندانیان، چاقو کشی در خیابان و تیراندازی از پُشت بام و پنجره را دریافت نموده و به صورت فرستنده اش تُف کرده اند. ولی فقیه و قصابهایش، آزموده را دوباره و چند باره می آزمایند و نتیجه ای که می گیرند هر بار با شدت بیشتری به عقب کمانه می کند. به گمان آیت الله و همدستانش انتخاب پنج زندانی سیاسی با پرونده ساخته و پرداخته ''تروریستی'' برای اعدام، می توانست قتل به مثابه عالی ترین شکل سرکوب را به صورت کم هزینه ای در خدمت زهر چشم گیری از مُخالفان و مُعترضان و پاشیدن بذر وحشت در جامعه توجیه کند. آنها می پنداشتند اتهام ''مُحاربه'' از یک سو چندان خط قرمزهای ''نظام'' را پر رنگ ترسیم می کند که جُرات اعتراض را از مُنتقدان جدی حُکومت می گیرد و از سوی دیگر با دامن زدن به بحث روشهای رویارویی با دستگاه حاکم در میان مُخالفان، توان نشان دادن واکُنش را از آنها سلب خواهد کرد. یک جنایت بی دردسر و پُر منفعت، این می توانست تابلویی باشد که ولی فقیه در برابر خود آویخته بود. او دهانه ی کیسه ی خود را برای ریختن سود بی واسطه این جنایت که در جلوگیری از اعتراضهای بیشتر نقد می شد، باز کرده بود و همزمان، در شوق دریافت منافع باواسطه سرمایه گذاری با خون فرزندان میهن یعنی، ایجاد شکاف و بی اعتمادی در جُنبش اجتماعی، دست بر دست می مالید. هیچکُدام از این پندارها به واقعیت نگرایید زیرا آقای خامنه ای به همراه مُریدان نظامی – امنیتی اش همچون همیشه در پس تحولات حرکت می کنند. آنها این مُحاسبات را در دستگاه گَذشته، خط و مرزهای تعیین شده از سوی آن و شاهین ترازوی اش جمع و تفریق کرده اند و حال آنکه عینیت امروز از داده های به کُلی مُتفاوتی شکل گرفته است. خبط ولی فقیه جمهوری اسلامی، خراب شدن دیوار ''خودی'' و ''غیر خودی'' بر سر دستگاه سرکوب، بی اعتباری دستگاه قضایی و احکام آن نزد جامعه، همبستگی جُنبش اجتماعی در مُبارزه علیه حُکومت و سر آخر فراز یافتن شیوه های مُبارزه و مُقاومت به اعتصاب فراگیر را در پی داشته است. بدین طریق خون بازی آیت الله خامنه ای گودال مشروعیت ''نظام'' را فقط عمیق تر نکرد، او جامعه را به تماشای جا گرفتن حُکومت، پایه های ثبات سیاسی و نهادهای قضایی و امنیتی قُدرت بر کف آن دعوت کرد.
|
(دویچه وله) |
ایران و استراتژی جدید سیاست خارجی روسیه |
همزمان با انتشار سند استراتژی جدید سیاست خارجی روسیه، نخستین دور گفتگوهای مالی آمریکا و روسیه برگزار شد. روسیه قصد دارد به هر قیمتی که شده، اقتصاد خود را مدرنیزه کند. بحران اتمی ایران نمیتواند مانعی در این راه باشد. صبح امروز ولادیمیر پوتین، نخستوزیر روسیه، تاکید کرد که روسیه باید تا سال ۲۰۱۵ قادر باشد، کمبود بودجهی خود را جبران کند. وی در این راستا از هیئت دولت خواست، به برنامهی دولت برای صرفهجوییهای اساسی توجه بیشتری بخرج دهند. دولت روسیه در آغاز سال گذشتهی میلادی اعلام کرده بود که به دلیل بحران اقتصادی جهانی با کمبود بودجه مواجه است. مقامات روسی از آن پس بارها به این موضوع اشاره کردند که روسیه باید برای بالابردن قدرت اقتصادی خود و مواجهه با بحران، به اقدامات جدیدی دست بزند. دیمیتری مدودف، رئیس جمهور روسیه نیز در نوامبر سال گذشته تاکید کرد که روسیه برای حفظ قدرت اقتصادی خود در صحنهی جهانی ناچار است، به فنآوریهای جدید دست یابد. او سپس از وزارت امور خارجه خواست، در این رابطه برنامهی راهبردی جدیدی تنظیم نماید. او گفت که در این راستا باید روسیه در روابط خارجی خود تجدیدنظر کند. استراتژی جدید روز سهشنبه (۱۱ ماه مه/ ۲۱ اردیبهشت) "سند محرمانهای" در سایت اینترنتی مجلهی "روسکی نیوزویک" منتشر شد که حاوی استراتژی جدید روسیه در زمینهی سیاست خارجی بود. بر مبنای این سند، دولت روسیه قصد دارد از راههای گوناگون روابط خود را با غرب گسترش دهد. گفته میشود که امضاء قرارداد کاهش جنگافزارهای اتمی با آمریکا نخستین گام مهم در این راستا بوده است. علاوه بر آن، روسیه مایل است که با اتحادیه اروپا نیز روابط خود را گسترش دهد و به سازمان تجارت جهانی راه یابد. از سند استراتژی جدید چنین برمیآید که روسیه مصمم است، در وهلهی نخست با آمریکا و سپس با آلمان، فرانسه ایتالیا و اسپانیا روابط تنگتری برقرار کند. از جمله اقداماتی که باید در این مسیر صورت گیرند، حذف موانع قانونی برای جلب سرمایهگذاران غربی و واردات فنآوریهای نوین به روسیه است. تلاشهای مسکو یک روز پس از انتشار "سند استراتژی جدید"، نخستین دور گفتوگوی جدید مالی روسیه و آمریکا در محل خزانهداری آمریکا در واشنگتن برگزار شد. در این نشست زمینههای لازم برای حل بحران مالی و سیاستهای مالی دو کشور مورد بررسی قرار گرفت. ریاست هیئت روسی را آلکسی ساواتیوگین، معاون وزیر دارایی این کشور به عهده داشت. همزمان با نشست واشنگتن، دیمیتری مدودف، رئیس جمهور روسیه و رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه ۲۰ قرارداد امضا کردند. در یکی از این قراردادها روسیه خود را متعهد کرده است، تا سال ۲۰۱۷ نخستین نیروگاه اتمی ترکیه را آمادهی بهرهبرداری کند. هزینهی این نیروگاه ۴۸۰۰ مگاواتی حدود ۲۰ میلیارد دلار خواهد بود. به گفتهی مدودف، بدین ترتیب "فصل جدیدی از روابط دو کشور آغاز شده است.» روسیه همچنین اعلام کرده است که در حال بررسی شرایط برای ایجاد تاسیسات اتمی در سوریه است. به گفتهی کارشناسان، تمامی اقدامات اخیر روسیه برای بهبود وضعیت اقتصادی این کشور با موافقت ایالات متحده صورت گرفته است. روابط روسیه و ایران جمهوری اسلامی تاکنون میتوانست در رابطه با تشدید تحریمها علیه ایران بر روی "نه" روسیه که عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل است، حساب کند. اما اکنون با تعییر استراتژی جدید روسیه و نزدیکتر شدن آن به غرب، روابط این کشور با ایران تغییر خواهد کرد. با وجود اینکه ایران هنوز یکی از طرفداران پروپاقرص جنگافزارها و تجهیزات اتمی روسیه است، به نظر میرسد که دولت روسیه دیگر به موضع پیشین خود در رابطه با برنامهی اتمی ایران پایبند نیست. رئیس جمهور این کشور در ماههای گذشته بارها به ایران هشدار داده است که باید موضع خود را در زمینهی انرژی اتمی تغییر دهد. مدودف روز ۱۵ آوریل (۲۶ فروردین) در بوئنس آیرس تاکید کرد که «امکان بهوجود آمدن تحریمها بنا به تصمیم شورای امنیت سازمان ملل متحد» را غیرممکن نمی داند. او ضمن اشاره به اینکه «تحریمها معمولا به خودی خود منجر به نتایجی مثبت نمی شوند» گفت: «متاسفانه در مدت اخیر ایران هیچ کاری نکرده است که گواه تغییر مواضع آن باشد».
|
(راه سبز) |
مسئول خوابگاه مي تواند لپ تاپ شما را تجسس كند |
ترانه صفایی - كاغذ سفيد بزرگي روي تابلو اعلانات خوابگاه هاي دانشگاه علامه طبلاطبايي اين نكته را به دانشجويان متذكر ميشود كه مسئول خوابگاه مي تواند در صورت نياز لپ تاب شخصي شما را تجسس كند. پس از نظارت شديد بر پوشش و زمان تردد دختران ساكن در خوابگاه ، صدور رسمي مجوز تجسس مسئولان خوابگاه در لپ تاپهاي شخصي دانشجويان اقدام تازه اي است كه حريم خصوصي دانشجويان را به شدت مورد هدف قرار داده است. فاطمه ساكن در يكي از همين خوابگاه ها مي گويد:« چند روز پيش مسئول خوابگاه فرمي را در اتاق ها مي آورد تا دانشجويان آن را پر كنند. فرم ارايه شده بندهاي مختلفي داشت كه يكي از اين بندهاي آن به شدت از سوي دانشجويان با اعتراض مواجه شد و تا جايي كه من ديدم كسي آن فرم را امضا نكرد. بندها مربوط به پذيرش قواعد خوابگاه بود اما همه دانشجوياني كه در خوابگاه زندگي مي كنند به مشكلات پيش روي زندگي خوابگاهي واقفاند و به همين خاطر با دقت بيشتري بندهاي مختلف را كه شامل رعايت حجاب و ساعت تردد و .. مي شد بررسي كرديم و ديديم كه بند پاياني فرم به مسئول خوابگاه امكان مي دهد كه در صورت نياز لپ تاپ ما را وارسي كند و به همين خاطر كسي از هم اتاقي هاي من حاضر به امضاي فرم مذكور نشد. اما چند روز بعد از مخالفت دانشجويان با اين طرح روي تابلوي اعلانات خوابگاه تنها به ما اطلاع رساني كردند كه لپ تاپ هاي ما در خطر است و ما هيچ عرصه خصوصي كوچكي براي خود نداريم.» زندگي در خوابگاه به ويژه براي دختران دانشجو همبشه با دشواريهاي بيشتري همراه بوده و يكي از مشكلات اصلي پيش روي آنها نظارت بر پوشش است كه به ويژه در دولت نهم و دهم تشديد شدهاست. دختران ساكن در خوابگاه هاي دانشگاه علامه طباطبايي اين روزها نمي توانند بدون مقنعه از ساختمان خوابگاه خارج شوند و از سوي ديگر تاخير در زمان ورود به خوابگاه با رسيدگيهاي جدي از سوي مسوولان خوابگاه و حراست مواجه ميشود. دانشجويان ساكن در خوابگاه همچنين بايد از گيت ورود و خروج تعبيه شده در ابتداي ورودي خوابگاه گذر كنند و حق ورود مهمان به خوابگاه كماكان با دشواري هاي پيش همراه است. تعداد زيادي از دانشجويان دانشگاه هاي ايران در انتقاد به نصب سيستم هاي الكترونيكي براي ثبت ساعت خروج و ورود به خوابگاه اعتراض كرده اند كه تعليق از درس و دانشگاه پاسخ مسئولان به آنها بوده است. پريسا دانشجوي دانشگاه تهران است و به خاطر اينكه در اتاق سيگار كشيده روانه كميته انضباطي دانشگاه شده است. او ميگويد:« هم كلاسي های پسر ما كه در خوابگاه زندگي مي كنند همه كار مي كنند و استعمال سيگار و قليان در خوابگاه پسران ديگر خيلي كار دم دستي شده اما به خاطر گزارش يكي از دانشجويان بسيجي ساكن در خوابگاه به خاطر چند نخ سيگار حتي تهديد تعليق و اخراج از دانشگاه شدم.» او همچنين تشديد نظارت بر پوشش را از ديگر مشكلات دانشجويان ساكن در خوابگاه عنوان مي كند و ميگويد:«تمام دانشجويان ساكن در خوابگاه بيش از 18 سال سن دارند و بر اساس تعبير اسلامياش هم عاقل شده اند اما هميشه خانمي چادر به سر بايد ميزان آرايش و قدمانتو و نوع شال و روسري ما را چك كند،آنوقت چطور انتظار دارند كه دانشجو ذهنش بر درس و تحصيل متمركز باشد. اينطور رفتارها اهانت مستقيم با شان دانشجو است.» در شرايطي فضاي پادگاني بر خوابگاه هاي دانشجويي در تهران و شهرستان حاكم شده كه اين مكانها عاري از هرگونه وسيله تفريح و گردش و سرگرمي است و حتي روابط دختران در تلفنها و رفت و آمدهاي خوابگاهي به شدت رصد ميشود. همچنين دانشجويان دانشگاه تهران از افزايش تعداد زيادي دانشجوي بسيجي در خوابگاه ها خبر مي دهند كه غالبا كار خبرچيني براي حراست دانشگاه را بر عهده دارند. *ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست ]]>
|
(راه سبز) |
شاهنامه بر اشعار خيام تأثيرگذار بوده است |
محمدعلي اسلامي ندوشن: - يك نويسنده و پژوهشگر پيشکسوت با اشاره به اينكه «نجمالدين دايه» و «ادوارد فيتز جرالد» از دو جايگاه مختلف موجب شهرت خيام شدهاند، گفت: خيام روي نقاط اصلي زندگي بشري دست گذاشت و مطالب را بهصورت چكيده بيان كرد. به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خراسان رضوي، دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن در همايش «حكيم عمر خيام» كه شب گذشته در تالار فردوسي مجتمع دکتر علي شريعتي جهاد دانشگاهي مشهد برگزار شد، با بيان اينكه خيام يك حكيم پرسشگر است و طرح پرسش ميكند، اظهار داشت: از علتهاي شهرت جهاني خيام، پرسشهاي بيجواب اوست. وي از عجايب دنياست، زيرا در اطرافش همهچيز در ابهام است. نظريات علمي اين دانشمند درجهي نخست تاريخ ايران به كناري نهاده شده و چند رباعي باعث جهاني او شده است. وي دربارهي شعرهاي خيام، گفت: در اينباره، پرسشهايي مطرح است، مانند اينكه آيا اصلا شعر ميسروده يا نه و اگر ميسروده چه تعداد رباعي گفته است و چرا اشعارش را در زمان حياتش مخفي ميكرده است. چنانكه در زمان حياتش، وي را بهعنوان شاعر نميشناختند و اصولا هدف خيام از اشعارش چيست؟ تنها كسي كه عالم بوده و تعداد شعر مشخصي از وي باقي مانده، خيام است و علت آن چيست؟ از 80 تا 1500 رباعي كه به نام خيام به چاپ رسيده است، چه تعداد را ميتوانيم با اطمينان به او نسبت دهيم؟ اين استاد ادبيات با اشاره به اينكه برداشتهاي متفاوتي از سخن خيام شده است، بيان كرد: هر كسي با ديدگاه خود دست به تعبير و شناخت خيام زده است. هم او را دهري و طبايعي خوانده و هم عارف و يك ديندار بزرگ دانستهاند. نظامي عروضي كه تنها كسي است كه خيام را در زندگي ديده است، در كتاب «چهار مقاله» و در بخش منجمها از حضورش در بلخ ميگويد كه عمر خيام نيز در آن مجلس بود و ضمن صحبت از علم خيام، هيچ نامي از شاعري خيام نميبرد. وي ادامه داد: در كتاب «چهار مقاله» از قول نظامي ميخوانيم كه در آن مجلس، مرد بزرگوار دانشمندي بود كه مرگ خودش را پيشبيني كرد و گفت «من در جايي دفن خواهم شد كه در بهار شكوفهها بر مزار من گلافشاني ميكنند». نظامي نيز ميگويد «پس از چند سال كه به نيشابور رفتم و قبر خيام را ديدم، به او آفرين گفتم». نويسندهي كتاب «پيروزي و آينده دموكراسي» دربارهي اينكه چرا خيام اشعارش را در زمان حياتش پنهان ميكرد، گفت: خيام نميخواست بهعنوان شاعر شناخته شود و يك علتش آن است كه اين رباعيها كه از آن سوء تعبير ميشود و دشمنيهاي احتمالي درپي داشته است، در هواي زندگي او انتشار يابد. به همين علت، تا مدتي پس از مرگش كسي از اشعار وي خبر نداشت. وي با بيان اينكه «نجمالدين دايه» موجب انتشار اشعار خيام شد، ادامه داد: نجمالدين دايه، نويسندهي كتاب خوب «مرصادالعباد» كه مردي صوفي و متعصب بود، از خيام بسيار بدگويي كرده است، چنانكه دو رباعي از خيام را بهعنوان نمونه ذكر ميكند و او را دهري و طبايعي ميخواند. هرچند او با دشمني اين كار را كرده است، اما همين امر موجب شهرت خيام و سبب شد، ما بتوانيم در ديگر رباعيهاي منسوب به خيام رباعيهاي اصل را بازشناسيم، زيرا اين مشكل دربارهي خيام وجود دارد كه تعدادي از رباعيهاي سست به نام او شناخته ميشود. اسلامي ندوشن با تأكيد بر اينكه دو نفر به خيام خدمتي اساسي كردهاند، يادآور شد: اگر خيام روز قيامت آنها را ببيند، بايد از هر دو تشكر كند. يكي «نجمالدين دايه» در جايگاه معاند كه نمونهاي بهدست داد و توجه عمومي را به سوي خيام جلب كرد و ديگري «فيتز جرالد» بهعنوان موافق كه سبب شهرت جهاني خيام شد و هنوز هم كساني مشغول ترجمه آثار خيام به زبانهاي مهم و مختلف هستند. از عجايب خيام اين است كه كمگوترين و در عين حال، معروفترين شاعر ايران است. همچنين در داخل كشور آنقدر شهرت نداشت كه در دنيا مشهور شد، زيرا بهعنوان شاعري ديواندار شناختهشده نبود و ما نيز براساس شهرت جهانياش به او توجه كرديم. وي با اشاره به اينكه برخي رباعيهاي منسوب به خيام توسط ديگران سروده شده است، اظهار داشت: شايد سرايندگان اين رباعيها به تفكر خيامي نيز تمايل به انتشار اين اشعار نداشتند و بهدليل داشتن لحن خيامي به نام او شناخته شد. به همين دليل، دنياي شعر خيام آشفته است. تعداد رباعيهايي كه با اطمينان با انديشهي خيامي سازگاري دارد، حدود 90 رباعي بيشتر نيست و بقيه بهگونهاي از تفكر سطحي برخوردارند كه نميتوان آنها را به خيام نسبت داد. نويسندهي كتاب «در كشور شوراها» خيام را زبدهترين گوينده دانست و افزود: خيام روي نقاط اصلي زندگي بشري دست گذاشته و حواشي و اعتقادهاي جنبي را كه دربارهي آيينهاي مختلف مطرح شده است، كنار نهاده و از دلمشغولي اصلي بشر از آغاز خلقت سخن گفته و اين را با بياني كوتاه و به نوع مقطر و قطرهقطره بيان كرده كه ما از كجا آمدهايم و به كجا ميرويم، چه مفهومي در زندگي ماست و چه سرنوشتي داريم، يعني ويراني بشر، و طرح اين پرسشها هستهي مركزي رباعيات خيام است. استاد دانشگاه تهران با بيان اينكه خيام براي نخستينبار اين پرسشها را مطرح نکرده است، گفت: در شاهنامه نيز اين پرسشها مطرح است، ولي خيام اين پرسشها را خلاصه كرده و با خواندن اشعارش هر كسي در درون خود، آن را مييابد. در ترجمهي فيتز جرالد نيز اين موضوع را ميبينيم كه اواسط قرن نوزدهم بين زندگي تكنيكي و زندگي سنتي مردم در اروپا برخورد صورت گرفته بود و نوعي هشدار و آگاهي با اين اشعار داده ميشد و بعد، ديگر نقاط جهان توجه كردند كه اين پرسش مطرحشده در اشعار خيام بسيار پايهدار است. هرچند در نقاط مختلفي از آثار كشفشده از تمدنهاي كهن، اشعار شكسپير، اشعار رودكي يا سراسر شاهنامه طرح اين پرسش را ميبينيم، اما مانند خيام درخشان نيست. نويسندهي كتاب «کارنامه سفر چين» دربارهي اينكه در مقابل پرسش طرحشده چه بايد بكنيم، بيان كرد: بايد وقت را غنيمت بدانيم كه به سرعت ميگذرد. ما نميتوانيم وقت را مهار كنيم، پس بايد از آن بهترين بهره را بگيريم. هر كسي بايد به تشخيص خود اين كار را انجام دهد. وي دربارهي طرح شادي و شراب در اشعار خيام، تأكيد كرد: در دوران غمزدهي خيام، راهي جز واكنش و بيان عکس آن نيست. در آن زمان، تركهاي سلجوقي در همدستي با خلفاي عباسي فضايي تنگ همراه با اختناق و اختشاش اجتماعي ايجاد كرده بودند. خيام بيان ميكند كه وقتي در بيرون، فضاي مناسبي نداريد، در درون، خوش باشيد. در اشعار حافظ نيز اين را ميبينيم. دکتر اسلامي ندوشن افزود: منظور از شراب نيز خماري و بدمستي نيست، بلكه در زبان فارسي معاني بسياري دارد. از جمله بعد معنوي آن كه پادزهري در مقابل ريا و تزوير است. تجسمي كه به ذهن عوام داده شده، چيزي است كه در مينياتورهاي دورهي صفوي، قاجار و تيموري ميبينيم كه معشوقي زيبا جام شرابي را به فردي مسن تعارف ميكند، در صورتي كه منظور از شراب چيزي است كه بتواند سردي زمانه را بشكند و فرمانهاي حكامهاي دنيا شكسته شود. خارجيها جنبهي ظاهري شراب را برداشت كردهاند و متأسفانه ميخانهها و كابارههايي به نام خيام وجود دارد. نويسندهي كتاب «زندگي و مرگ پهلوانان در شاهنامه» مفهوم رباعيهاي خيام را نوعي ناله و خروش انساني دانست و گفت: بنياد اشعار خيام بنياني اساسي است كه انسان ناقص آفريده شده است تا بتواند خود را با تلاش كامل كند. اين همان مفهومي است كه در آيين مزدايي نمود دارد كه ميگويد، انسان بايد با تلاش به پيروزي خوبي بر بدي كمك كند. وي شاهنامه را بر اشعار خيام تأثيرگذار دانست و ادامه داد: شاهنامه بهعنوان تفكر طولاني و عميق و كهن ايراني بر اشعار خيام بسيار مؤثر بوده است. از سوي ديگر، خيام از ايران باستان نيز تأثير گرفته است و افراد ديگر از آنها ياد كردهاند. اين شكست و انحطاط پايهي تفكر خيامي شد كه چگونه اين امپراطوريهاي بزرگ مقهور تعداد كمي از اعراب شد و اين شكست هيچگاه از ديد ايرانيان و متفكران ايراني فراموش نشد. اسلامي ندوشن موقعيت شهر نيشابور را ديگر عامل شكلگيري تفكر خيامي ارزيابي كرد و گفت: اين شهر در منطقهاي لرزهخيز قرار گرفته و تاريخ نشان ميدهد، زلزلهي بزرگي در آن رخ داده است. به نظر ميآيد، تفكر خيام كه زيبارويان افتاده در خاك را بيان ميكند، ناشي از اين موضوع است، ضمن اينكه حمله و قتلعامها در اين امر مؤثر بوده است. وي با اشاره به اينكه نميتوان اشعار خيام را صد درصد بازشناخت، اضافه كرد: در هر حال، حتا اگر برخي اشعار منسوب به او را ديگران سروده باشند، تفكري مانند خيام داشتهاند و اشعار خيام جزو نخبهترين كلماتي است كه به زبان بشري جاري شده است. اشعار خيام كوتاه، اما پر از معني، كشش و جذابيت است كه با بياني خاص و كوبنده ادا شده است. منبع: ایسنا ]]>
|
(آژانس خبری کوروش) |
آن چه از اصلاح طلبی پنهان مانده / شکوه میرزادگی |
پس از انقلاب 57، بسیاری از مفاهيم جامعه شناسی برخاسته از غرب، به وسیله ی توجیه کنندگان آنچه که «جمهوری اسلامی» نام گرفت، در ايران تغيير ماهيت يافته و با افزايش يک پسآمد «اسلامی» تبديل به معجونی شدند که حتی نمی شود به آنها نام «بدلی» داد. به خصوص که اين مفاهيم نه تنها هيچ شباهتی با اصل شان ندارند، که گاهی در تضاد با آنها نيز قرار می گيرند. از دموکراسی اسلامی و فمنيسم اسلامی گرفته تا حقوق بشر اسلامی و عدالت اسلامی و... خبر از تهی شدن مفاهيمی می دهند که انسان قرن ها برای درک و ساختن شان ـ در راستای رسيدن به «مقام آدميیت» ـ زحمت و رنج کشيده، و اکنون در کشور ما به مفاهيمی هراس انگيز و انسان ستيز و انسان کش مبدل شده اند. بعنوان نمونه به «حقوق بشر اسلامی» توجه کنيد که شلاق و قصاص و سنگسار را قابل قبول دانسته و ترويج می کند و يا به فمنيسم اسلامی بنگريد که حجاب اجباری را بر اساس نظريه ی«نسبيت فرهنگی» مجاز می شمارد. بنياد اين «تقلب!» بر اين باور يا ادعای حکومت اسلامی (که خود تحت نام ساختگی جمهوری اسلامی عمل می کند!) و باورمندانش استوار است که دموکراسی و فمنیسمم و حقوق بشر و غيره همه در اسلام وجود دارند و هيچ کدامشان هم تضادی با اصل خود پيدا نمی کنند. اما نکته ی جالب اين جا است که تنها مفهومی که بصورتی گسترده بکار می رود بی آنکه پسآمد «اسلامی» داشته باشد «اصلاح طلبی» است. آنها نه تنها ظاهر اين مفهوم را اسلامی نکرده اند بلکه سعی دارند تا آن را به يکی از انواع اصلاح طلبی در مغرب زمين، و به خصوص به آن گونه که بر پايه ی اومانيسم استوار است، بجسبانند. اصلاح طلبی چيست؟ روند اصلاح طلبی در غرب از قرن چهاردهم و با رشد تفکری با نام انسانگرايي Humanism آغاز شده است که از مبارزه ای بين انسان بی اراده و تابع قوانينی آسمانی، با انسان صاحب اراده و حق و تابع قوانينی زمينی حکايت می کند. اين مکتب، بر خلاف ذهنیت مسلط بر قرون وسطی، بر اين باور بود که چون انسان توانایی انجام هر کاری را دارد، و اوست که معيار و ميزان و محور همه چيز است، پس و بصورتی گريزناپذير، اصل و ريشه ی هر چيزی هم به انسان برمی گردد. اين مکتب که برداشت به روز شده ی تفکری از دوران باستان (مبنی بر استوره های جنگ بين خدايان و انسان بر سر آتش) بود، در آغاز به صورت مکتبی فلسفی و بيشتر ادبی مطرح شد که در مرکز قدرت کلیسای کاتوليک (تنها سازمان مذهبی قدرتمند آن روزگار کل غرب) در ایتالیا بوجود آمد و بصورتی ناگهانی و سريع بين مردمان آگاه و با فرهنگ رشد کرد. مردم ستم ديده از قدرت کلیسا، و کشيش هاي فاسد و زورگو و انسان ستيزش، نیز به سرعت جذب چنين تفکری شدند و اين مايه و پايه ای برای پيدايش مفهومی به نام «اصلاح طلبی» يا «رفرميسم» در قرن شانزدهم میلادی شد. بر اين اساس بود که روند نقد و رد کلیسای کاتوليک و پيدايش «پروتستانيزم» ـ که چهره ای نرم و انسانی از مسحیت را به نمايش می گذاشت ـ آغاز شد و «اصلاح طلبی» نام گرفت. اين روند ابتدا با تصحيح ها و تغييراتی در کلیسا و مذهب مسیحیت همراه شد و مبارزه ای بزرگ را رقم زد که در طی آن انسان های بيشماری به زندان افتاده، شکنجه شده و جان باختند. و بزودی همان اصلاحاتی که در دين مسيح، به سود زمينی کردن آن، انجام می شد به سرعت در زمينه های ديگر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نيز اثر گذاشت و آغازی شد برای رسيدن به مفهوم «جدایی مذهب از حکومت» که در غرب زير بنای محکمی برای دموکراسی و آزادی بشمار می رود. در واقع، بزرگترين شانس غرب در آن دوره ی تاريخی اين بود که خود افراد مذهبی و وابسته به کليسای کاتوليکی دريافتند که تنها راه نجات مردم (و دين) در کوتاه کردن دست کليسا و مذهب از زندگی اجتماعی مردم است. به اين ترتيب می توان گفت که زير بنای تفکر مبتنی بر «اصلاح طلبی» در غرب نگاه و توجه به انسان و اراده و خواست او در تنظيم زندگی اجتماعی بود. بعدها رفرميسم يا اصلاح طلبی، در شکل سياسی اش، چه در نزد ليبرال دموکرات ها و چه در نزد برخی از احزاب سوسيالیست، معنایی ثانوی نيز يافت و به گونه ای از دگرگونی گفته شد که در آن خواسته های اجتماعی و يا حتی اقتصادی نه به صورت انقلابی و ناگهانی، که به مرور تحقق می يابند. و طبيعی بود که اصلاحات سيستم های اجتماعی گوناگون بر اساس انسانمداری و رهایی از احکام شرعی و آسمانی، مفاهيمی همچون پيشرفت و ترقی و نوسازی و نوآوری را نيز با خود بيافريند. به زبانی ديگر، تغییرات سيستم های اجتماعی در همه ی اشکال اصلاح طلبی غربی همگی در جهت و به سود نوگرايي (یا آنچه به زبان فقهی «بدعت» شمرده می شود) بود. اصلاح طلبی اسلامی در جهان اسلام اما، بخاطر طرد دایم اراده و اختيار انسان و تبليغ تسليم او به مشيت و اراده ی الهی و «صاحبان امر»، مفهوم «اصلاحات» و «اصلاح طلبی» هرگز اين راه را نپيموده و همواره، در عکس جهت حرکت غربيان، و به سود سنت گرايي عمل کرده است. «اصلاح طلبی اسلامی» (که در ايران پس آمد آن را به عمد برداشته و، در واقع، معنا و راستای عمده ی آن را پنهان کرده اند) با تاريخی کمتر از صد و پنجاه سال و بخصوص در پی فروپاشی امپراتوری عثمانی بخود شکل گرفت. وقتی امپراتوری که نقش «خليفه ی مسلمين» را هم بازی می کرد جای خود را به رييس جمهوری داد که معتقد بود حکومت بايد از مذهب جدا باشد، واکنش بزرگان مذهبی آن زمان ـ که از اين واقعه به شدت رنجور بودند و در عين حال می ديدند که مردم تحصیل کرده، و حتی مذهبی، از اين تغيير خوشحال هستند ـ اين بود که همه ی تقصیرها را نبايد به گردن جانشينان امپراتوری عثمانی انداخت؛ بلکه شيوع فساد و ظلم و بی عدالتی و خرافات و زائده های افزوده شده به اسلام موجب شده اند که اين فروپاشی پيش آيد. و در پی اين پيش فرض به نتيجه ای حيرت انگيز رسيدند: «راهی جز اصلاح ـ که در قرآن هم در سوره هايي به آن اشاره شده ـ نداريم! در برابر مشيت الهی بدعت صورت گرفته و نهادها از شکل اصيل خود دور شده اند و لذا بايد آنها را از طريق بازگشت به اصل اصلاح کرد و بدعت های ناشی از اراده ی آدمی را از آنها زدود!» به اين ترتيب، اصلاحات پيشنهادی اسلاميون درست برخلاف اصلاحات صورت گرفته در غرب، و حتی برخلاف اصلاحات مسيحی های قرن شانزده، به هيچ وجه رو به جلو نداشت و با نوگرايي و بدعت کنار نمی آمد. آن ها می خواستند مذهب اسلام را به دوران پيامبر اسلام برگردانند، و هر آن چه را که از دهان او بيرون آمده و در قرآن ثبت شده دستور کار خويش قرار داده و بقيه را (که خرافات و زوايد می خواندند) به دور بریزند. اين جماعت، به شدت ضد غرب بودند و تنها راه نجات بشريت را اصلاح امور از طريق بازگشت به اسلام ريشه ای و ايجاد حکومتی اسلامی می دانستند که بر اساس قوانينی برگرفته از قرآن و سنت های مربوط به دوران پيامبر اسلام کار کند. تفاوت بين اصلاح طلب ها و اصولگراها با اين نگاه می توانيم به روشنی ببينيم که بنيادگرايان و اصلاح طلب های اسلامی، بر خلاف آنچه بنظر می آيد، مشترکاً و بصورتی مشابه به لزوم «حکومت اسلامی» معتقد هستند، هر دو از چيزی به نام جدايي دين از حکومت هراس دارند، و هر دو اسلام و قوانين آن را راه نجات می دانند و ـ در عين حال ـ هر دو در پی «جهانی کردن اسلام» اند. اما تفاوت اين دو در اين است که بنيادگرايان در واقع نوعی از همان حکومت خلافتی عثمانی ها هستند به معنی يک ديکتاتوری مذهبی، زدن و کشتن و تا گلو در خرافات غوطه خوردن. و در مورد شيعيان دوازده امامی نيز چاه چمکران داشتن و اعتقاد به ظهور مهدی موعود؛ ظهوری که فقط در ويران کردن و خراب شدن جهان میسر می شود و «موعود» تنها زمانی ظهور می کند که جهان به ويرانه ای مبدل شده باشد. اين باور به اين نتيجه گيری منجر می شود که، پس، با آباد کردن مخالف و با ويران کردن موافق بود (که اين بحثی جدا دارد). اما اصلاح طلب های اسلامی کسانی هستند که می خواهند، در حکومت اسلامی خودشان، فقط مجری قوانينی باشند که در قرآن وجود دارد، با اين فرض که آن قوانين خود آفريننده ی بنيادگرایی نيست! همه ی ما کم و بيش با خلافت اسلامی، چه در ايران زير سلطه خلفای اسلامی و چه در ترکیه عثمانی، آشنائیم و شکل امروزی آن را هم، با نام بدلی جمهوری اسلامی، کاملاً تجربه کرده ايم. اما ادعای اصلاح طلبان مذهبی در ایران آن است که تاکنون (عليرغم هشت سال رياست آقای خاتمی و مجلس شورای اصلاح طلبان) «حکومت اسلامی واقعی» بوجود نيامده است (البته بنظر می رسد که هشت سال رهبری آیت الله خمينی قرار بوده مقدمات اين کار را فراهم کند اما مسير به بيراهه کشيده شده است و به همين دليل اصلاح طلبان، در راستای برقراری حکومت اسلامی بروايت خودشان، دوست دارند که به «روزگار طلایی امام روشن ضمير» برگردند. براستی معلوم نيست که اگر حکومت اسلامی اصلاح طلب ها به سر کار بياید و اتفاقاً خيلی هم مهربان و عادل باشد آنوقت آنها چگونه خواهند توانست به زمان پيامبر اسلام برگشته و قوانين را نعل به نعل مطابق فرامين قرآنی وضع نموده و به آنها عمل کنند. و اگر عمل کنند ما، به عنوان انسان هايي در آغاز قرن بيست و يکم، چگونه با آن روبرو خواهيم شد. بهرحال، اين نوع حکومت هر چه باشد يقيناً نمی تواند زير پرچم اومانيسم يا انسان محوری حرکت کند، چرا که هر حکومت استوار بر مذهب و تابع قوانينی از آسمان آمده نمی تواند به انسان صاحب اراده اجازه ی نفس کشيدن دهد. 15 مه 2010
|
(گویا نیوز) |
سکولاريسم کهنه، حميد فرخنده |
نکته مهم و تاسفبرانگيزتر ادبيات آقای اسماعيل نوریعلا در اين مقاله است. از صدر تا ذيل اين نوشته عبارات تند و توهينآميز درباره مهندس موسوی ديده میشود. مقاله آقای نوریعلا توهين به جنبش سبز ايران و همه آنانی است که رهبری آقای موسوی را ارج میگذارند و به نقش مهم بزرگ بانوی سبز ايران خانم زهرا رهنورد نيز در جنبش اعتراضی واقفاند آقای اسماعيل نوری علا که خود را پرچمدار و مدافع نوعی از سکولاريسم می داند که "نو" می خواندش، در مقاله اخير خويش با عباراتی توهين آميز به بررسی نقش مهندس موسوی در جنبش سبز ايران پرداخته است. البته هر فرد می تواند در هر گوشه از اين دهکده بزرگ جهانی، بويژه با برخورداری از موهبت زندگی در دنيايی آزاد در باب تحولات سياسی وطن استبدادزده خويش بنويسد يا درباره سياستمداران کشورش به داوری بنشيند. می شود بر بال های آرزو در گردشی هفتگی هزاران کيلومتر پرواز کرد، در خيابان ها و ميادين زخم خورده و دردکشيده وطن فرود آمد، خواستار حضور گسترده تر و راديکال تر مردم در ميدان مبارزه شد يا آنکه سياستمداری را در قلب ماجرا شايسته رهبری جنبش اعتراضی ندانست و حتی او را به ظن خويش از رهبری سياسی عزل کرد. سپس در پايان گردش سياسی هفتگی، راضی از پاسخ دهی به سؤالات مهم مبارزه جاری در موطن خويش و روشنگری های لازم، به جايگاه امن خود در وطن دوم بازگشت. بحث و گفتگو درباره اصلاح پذير بودن يا نبودن نظام سياسی حاکم بر ايران يا جدل درمورد راهبردهای مختلف برای گذار به دمکراسی همواره درميان نيروهای سياسی موافقان و مخالفان خود داشته است. مقاله آقای نوری علا نيز آنجا که به اصلاح پذير نبودن نظام اسلامی می پردازد، طبيعتا در زمره تحليل های فوق محسوب می شود. اما از زاويه ای ديگر دو نکته مهم در مقاله اخير آقای نوری علا محل نقد است. يکی در محتوا و ديگری در شکل. محتوای قابل نقد اين مقاله، ايرادات نويسنده به رهبری جنبش سبز بويژه نقش آقای موسوی است که گويا بجای آنکه در تنور جنبش و شور و خروش مردم بدمد، عوض آنکه آن همه همه معترض به ميدان آمده را در جهت براندازی نظام رهبری کند، ضعيف عمل کرده است. بجای دعوت مردم به گسترش مبارزات و مطالبات و نشانه رفتن ساختار نظام جمهوری اسلامی، عليرغم هزينه های داده شده و خون های ريخته شده نداها و سهراب ها، مردم را به خانه ها فرستاده است. استدلال فوق که بجز آقای نوری علا طرفداران ديگری نيز دارد که عمدتا هم در خارج از ايران زندگی می کنند، هم از نظر اخلاقی و هم از نظر منطقی دارای اشکال است. طی يکسال گذشته جنبش سبز در داخل کشور و با توجه به شرايط سخت مبارزه و امکانات و ابتکارات خود در تعامل متقابل با رهبری جنبش، راه سبز خود را دنبال کرده است. پشتيبانی و حمايت ايرانيان خارج کشور از جنبش داخل تحسين برانگيز بوده و هست. اما صحنه اصلی مبارز در داخل کشور است، هزينه اصلی را هم مردم کشور بويژه فعالين سياسی جنبش سبز، دانشجويان و روزنامه نگاران پرداخته اند، ضربات باتوم را جوانان داخل کشور خورده اند و خون آنهاست که کف خيابان ها و بازداشت گاهها را رنگين کرده است. اين چگونه رسمی است و چه نوع حقی است که عده ای هزاران کيلومتر دورتر از صحنه اصلی مبارزه و مشکلات آن، درحاليکه که بزرگترين هزينه ای که می پردازند اختصاص چند ساعت وقت برای شرکت در تظاهرات بوده است، از مردم و رهبران جنبش در داخل کشور ايراد می گيرند چرا راههای راديکال تر و پرهزينه تر مبارزه را در پيش نمی گيرند؟ چگونه می شود از خون ريخته شده ندا و سهراب گفت اما نداها و سهراب های ديگری که رهبری جنبش بوِيژه آقای مهندس موسوی مسئوليت بزرگ حفظ جان و اميد آنها را دارد، نديد؟ اما نکته مهم و تاسف برانگيزتر ادبيات آقای اسماعيل نوری علا در اين مقاله است. از صدر تا ذيل اين نوشته عبارات تند و توهين آميز درباره مهندس موسوی ديده می شود. مقاله آقای نوری علا توهين به جنبش سبز ايران و همه آنانی است رهبری آقای موسوی را ارج می گذارند و به نقش مهم بزرگ بانوی سبز ايران خانم زهرا رهنورد نيز در جنبش اعتراضی واقفند. زبان يک متن البته بدون ارتباط با محتوای فکری نويسنده نيست. چندين سال است که آقای اسماعيل نوری علا سخنگو و مدافع نوعی سکولاريسم پرخاشگر بوده است. سکولاريسمی که منش و روش اش با زبان و ادبيات دمکراسی، رواداری و پذيرش پلوراليسم سياسی همخوانی چندانی ندارد. گفتمان سکولارهای مذهب ستيز و جزم انديش، البته نوعی از سکولاريسم است. سکولاريسم دمکراسی خواه اما هرچند خواهان جدايی دين و دولت است، نه مذهب ستيز است و نه اصولا نيازی به گشودن جبهه جديدی در اين حوزه دارد. بسيار بوده اند نيروهای سياسی مذهبی که به سکولاريسم سياسی و برپايی نهاد دمکراسی يا رشد انديشه مردمسالاری در کشور خويش کمک کرده اند. از سوی ديگر کم نبوده اند سکولارهای مذهب ستيزی که پايه های استبداد و توتاليتاريسم را در کشورهای خود تحکيم کرده اند. رجب طيب اردوغان و حزب او در ترکيه امروز، مهدی بازرگان و نوانديشان دينی در ايران در زمره گروه اول اند. در آنسو صدام حسين، استالين، رضا شاه و مصطفی کمال آتاتورک در ترکيه ديروز همه پرچمدار نوعی سکولاريزم مذهب ستيز و اصلاحات قلدرمنشانه بوده اند. ضدمذهب ترين نيروها نشان داده اند که دمکرات های خوبی نيستند، برعکس بسياری شخصيت ها و نيروهای مذهبی نشان داده اند تا چه حد می توانند دمکراسی خواه و آزاده باشند. اظهارات توهين آميز آقای نوری علای سکولار عليه رهبر جنبش سبز ايران درحالی انتشار می يابد که مهندس موسوی ديندار درتازه ترين اظهارات خود می گويد: "ما بدون نگاه به ايدئولوژی افراد و بدون توجه به طرز فکر آدمها و حتی وابستگیِ جمعيتی و حزبیِ آنها، بايد از حقشان دفاع کنيم و روبهروی ظلم و ستم ايستادهگی نماييم و لزوما هم نبايد همفکر و همعقيده او باشيم. و اگر اين مسئله در جامعۀ ما نهادينه شود، ما گامی بسيار بزرگ به جلو برداشتهايم." مقايسه جملات و عبارات آقای نوری علا با گفته های مهندس موسوی بارديگر تاييدی است بر اين نکته که دينداری مغايرتی با دموکراسی خواهی و آزادگی ندارد. همانطور که می توان سکولار بود اما قرابت چندانی با زبان و منش دمکراسی نداشت. آنچه آقای نوری علا از آن دفاع می کند شايد نوعی سکولاريسم باشد اما قطعا نو نيست. بلکه زبان و شيوه کهنه ای است که سال ها از سوی اشخاص و جريان هايی بکار گرفته شده است. ادبيات و راه و رسمی که به تفاهم، همکاری و همياری انديشه های مختلف برای ساختن دمکراسی کمک نکرده است و برعکس به آتش اختلافات دامن زده و راه تفاهم در جامعه چندفرهنگی ما را سخت تر کرده است.
|
(رادیو فردا) |
ایران و سی آی ای؛ بازبینی جریان سقوط مصدق |
هفته نامه اکونومیست در شماره اخیر خود نگاهی دارد به کتاب تازه ای که در مورد تاریخ معاصر ایران نوشته شده است؛ نام کتاب «ایران و سی آی ای، بازبینی سقوط مصدق» و نویسنده آن داریوش بایندر است. به نوشته هفته نامه اکونومیست کتاب داریوش بایندر در تشریح دلایل سقوط حکومت دکتر محمد مصدق نخست وزیر محبوب ایران در سال های دهه ۱۳۳۰ جنجال فراوانی را در میان ایرانیان ساکن خارج برانگیخته است. هفته نامه اکونومیست در شماره اخیر خود نگاهی دارد به کتاب تازه ای که در مورد تاریخ معاصر ایران نوشته شده است. نام کتاب « ایران و سی آی ای ، بازبینی سقوط مصدق» و نویسنده آن داریوش بایندر است که در ۲۷۲ صفحه توسط انتشارات پالگریو مک میلان به زبان انگلیسی منتشر شده است. به نوشته هفته نامه اکونومیست کتاب داریوش بایندر در تشریح دلایل سقوط حکومت دکتر محمد مصدق نخست وزیر محبوب ایران در سال های دهه ۱۳۳۰ جنجال فراوانی را در میان ایرانیان ساکن خارج برانگیخته است. ترجمه فارسی این کتاب که قرار است در آینده نزدیک به چاپ برسد مسلما بر این مباحث داغ خواهد افزود. جامعه ایرانی همواره این دوره از تاریخ معاصر، مبارزه محمد مصدق با آمریکا و بریتانیا و در نهایت شکست وی را با نوعی احساس اندوه به یاد می آورد. بسیاری از ایرانیان حوادث سیاسی دردآور پس از آن -از جمله وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷- را با این شکست مرتبط می دانند. هفته نامه اکونومیست یادآوری می کند که محمد مصدق با ملی کردن نفت ایران ضربه سختی بر اعتبار دولت بریتانیا زد و این هراس را بخصوص برای آمریکا ایجاد کرد که دولت لرزان وی ممکن است راه را برای به قدرت رسیدن کمونیسم در ایران هموار کند. توطئه ای که برای سرنگون کردن دولت محمد مصدق در مرداد سال ۱۳۳۲ به اجرا درآمد به نام محمد رضا شاه پهلوی صورت گرفت، اما بعدها مشخص شد که طراح اصلی این کودتا سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سی آی ای، بوده است. در سال ۲۰۰۰ مادلین آلبرایت وزیر خارجه وقت آمریکا با نوعی عذرخواهی علنی از اقدام کشور خود در «سرنگون ساختن دولت نخست وزیر محبوب» ایران انتقاد کرد. اکونومیست در ادامه معرفی کتاب « ایران و سی آی ای ، بازبینی سقوط مصدق» می نویسد بنابر قضاوت داریوش بایندر خانم آلبریت نباید چنین کاری می کرد. داریوش بانیدر از دیپلمات های حکومت پهلوی است که پس از سرنگونی رژیم شاه برای سازمان ملل متحد کار می کرد و چند سال پیش در سوییس بازنشسته شد. آقای بایندر البته با نسخه رایج از این وقایع در زمان حکومت پهلوی که حوادث مرداد ۱۳۳۲ را يک قیام ملی و بدون هيچ گونه دخالت خارجی جلوه می داد، کاملا موافق نيست. «کتاب داریوش بایندر ممکن است بیش از حد به اطلاعات اردشیر زاهدی، از آخرین بازمانده های مشارکتکنندگان در کودتا و پسر سپهبد زاهدی فرمانده نظامی کودتا، تکیه کرده باشد. اردشیر زاهدی همواره با چهره ای که از پدرش به عنوان بازیچه آمریکا ارائه داده می شود مخالف بوده است.» اما نویسنده کتاب در مورد گزارش وقایع این ایام توسط کرمیت رزولت، نوه تئودور رزولت مسئول طراحی این توطئه از سوی سازمان سی آی ای، ابراز تردید می کند. آقای بایندر معتقد است که خیلی متفاوت از آنچه که کرمیت رزولت ادعا کرده است این اقدام نه کسب یک پیروزی تقریبا غیر محال توسط سی آی ای، بلکه «اقدام خودجوش نیروهای محلی» برای به زیر کشیدن حکومت مصدق بود. به اعتقاد داریوش بایندر کلید اصلی رویدادهای آن سال چهار روز پس از کودتای نافرجام ۲۴ مرداد است که نویسنده معترف است طراح آن کرمیت روزولت بود. پس از این کودتای نافرجام محمد رضا شاه به رم گریخت، طرح کودتای آمریکا دچار آشفتگی کامل بود و از آن سو محمد مصدق به شدت تحت فشار قرار داشت تا نظام ایران را جمهوری اعلام کند. هفته نامه اکونومیست می افزاید که برداشت و تفسیر منطقی از حوادث روزهای بعد حاکی از آن است که کرمیت روزولت و همکاران وی در این توطئه یک گروه از افسران ارشد ارتش را سازماندهی کرده تا کودتای دوم را به اجرا بگذارند. با استفاده از دلارهای آمریکایی جمعیتی از مردم با رشوه به خیابان آورده شدند تا پوشش مناسب برای اقدام نظامیان فراهم شود. داریوش بایندر در کتاب خود « ایران و سی آی ای ، بازبینی سقوط مصدق» با این تفاسیر و فرضیه ها مخالفت می کند. او تاکید دارد که نیروهای مسلح ایران بدون تحریک آمریکا دست به اقدام زدند و « رشوه های » آمریکا نقش چندانی در بسیج مردم نداشت. انتقادهای آقای بایندر از بزرگنمایی نقش کرمیت رزولت حامیان دیگری نیز دارد. به عنوان مثال استفن کیندر خبرنگار سابق نیویورک تایمز نیز در یادداشت های خود در مورد سقوط محمد مصدق که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد به این موضوع اشاره کرده است. اما ادعاهای آقای بانیدر در مورد بی اهمیت بودن رشوه های آمریکا با تحقیقات مارک گاژوروفسکی، از مورخان ارشد آمریکا، در این حوادث متناقض است که در مطالعات خود با افرادی که این رشوه ها را دریافت کرده بودند مصاحبه کرده است. هفته نامه اکونومیست سپس نتیجه می گیرد که کتاب داریوش بایندر ممکن است بیش از حد به اطلاعات اردشیر زاهدی، از آخرین بازمانده های مشارکتکنندگان در کودتا و پسر سپهبد زاهدی فرمانده نظامی کودتا، تکیه کرده باشد. اردشیر زاهدی همواره با چهره ای که از پدرش به عنوان بازیچه آمریکا ارائه داده می شود مخالف بوده است. نباید فراموش کرد که حوادث تاریخی همیشه محتاج بازبینی هستند. داریوش بایندر حتی می توانست دامنه نقد و بازبینی خود را از این گسترده تر کند. برخی دیگر از مورخان دولت محمد مصدق و شخص وی را یک دموکرات ناب جلوه داده اند در صورتیکه منش سیاسی وی، تمرکز قدرت در انحصار خود او و سرپوش گذاشتن بر نقاط ضعف دولت اش بود. در بسیاری از تاریخنگاری های مربوط به این دوره ناتوانی مصدق از ادامه مذاکره و یافتن راه حلی برای بحران ملی کردن نفت در شرایطی که هنوز فرصت آن وجود داشت به فراموشی سپرده شده است. هفته نامه اکونومیست در پایان نقد کتاب « ایران و سی آی ای ، بازبینی سقوط مصدق» می نویسد که داریوش بایندر در تحلیل خود یک اشتباه بزرگ دارد؛ او از اساس این اصل را رد می کند که کودتای سال ۱۳۳۲ زمینه ساز دیکتاتوری محمد رضا شاه و بنابراین وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ شد. شاه با نابود کردن محمد مصدق ( که در تبعیدی ابدی و در سال ۱۳۴۵ درگذشت) ایرانیان آزادی خواه و دمکرات را از پدر معنوی خود محروم ساخت. از آن زمان تاکنون ایرانیان در جستوجوی چهره ای برای جایگزینی وی بوده اند.
|
(رادیو فردا) |
هوشنگ حسن یاری، «در پی ایجاد اندیشهای فراگیر برای اعمال تحریمهای جدید علیه ایران» |
هوشنگ حسن یاری، استاد روابط استراتژیک در کالج نظامی – سلطنتی کانادا، در مورد دیدارها، گفته ها و تازه ترین مذاکرات کشورهای مختلف در مورد برنامه هسته ای ایران به رادیو فردا می گوید: معنای این گفت و گوها این است که غربی ها از جمله روسیه در پی ایجاد یک اندیشه فراگیر در مورد اعمال تحریم های جدید علیه ایران هستند. هيلاری کلينتون، وزير خارجه آمريکا روز جمعه گفت: فکر نمی کنم ايران پيش از تحريم های جديد پاسخ جدی بدهد و شايد بعد از تحريم های شورای امنيت، پاسخی درکار باشد. به گزارش خبرگزاری فرانسه، خانم کلينتون در جريان ديدار با ويليام هيگ، وزير خارجه جديد بريتانيا در واشينگتن و در يک کنفرانس خبری، به موضع متحد آمريکا و لندن درباره مسئله هسته ای جمهوری اسلامی اشاره کرد. دميتری مدوديف، رئيس جمهوری روسيه نیز که روز جمعه در کاخ کرملين ميزبان رئيس جمهوری برزيل بود، پيش از ديدار آقای دا سيلوا از تهران گفت به نظر نمی رسد برزيل در تلاش برای دور کردن تحريم های بيشتر ايران، بتواند به موفقيتی برسد. بیشتر بخوانید: آمريکا: ايران پیش از تحريمهای جديد، پاسخ جدی نمیدهد هوشنگ حسن یاری، استاد روابط استراتژیک در کالج نظامی – سلطنتی کانادا، در مورد دیدارها، گفته ها و تازه ترین مذاکرات کشورهای مختلف در مورد برنامه هسته ای ایران به رادیو فردا می گوید: معنای این گفت و گوها این است که غربی ها از جمله روسیه در پی ایجاد یک اندیشه فراگیر در مورد اعمال تحریم های جدید علیه ایران هستند. این وضعیت و آنچه که در جهان می گذرد، با برداشت ایران از وضعیت پرونده هسته ای خود کاملا در تضاد است. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم اعلام کرده است که وزیر خارجه آمریکا با معاون نخست وزیر چین گفت و گویی تلفنی داشته و اعلام شده است که پیشرفت بسیار خوبی در جهت تنظیم قطعنامه پیشنهادی تحریم علیه ایران ، حاصل شده است. بله. ببیند. چین تنها کشوری از اعضا گروه ۵+۱بود که سوالات جدی در مورد روند برخورد با ایران در زمینه پرونده هسته ای این کشور داشت. به این معنا که چین بیشتر طالب این بود که روش دیپلماسی، ادامه پیدا کند. و جامعه جهانی پیش از اینکه دیپلماسی کار خود را تا به آخر انجام نداده، وارد بحث تحریم نشوند. منتها در هفته های اخیر دیده شد که چین هم به دلایل مختلف از جمله فشارها یا مذاکراتی که بین این کشور و روسیه انجام شده و یا مذاکرات متعددی که مقام های آمریکایی با مقامات چینی داشته اند، تا حد زیادی با کشورهای دیگر در مورد اعمال تحریم های جدید علیه ایران، همداستان شده است. بایستی دید که آیا چنین امری به تحقق خواهد پیوست؟ یا اینکه با در نظر گرفتن بحثی که این روزها مطبوعات در مورد پا درمیانی کشورها در زمینه پرونده هسته ای ایران مطرح می کنند، اتفاق دیگری خواهد افتاد؟ کدام یک از این روش ها در عرصه دیپلماسی جهانی غالب خواهد شد؟ اعمال تحریم؟ یا گشودن راهی برای خروج ایران از بن بست فعلی؟ آقای حسن یاری، نماینده آمریکا در سازمان ملل هم گفته است که امید داریم تا آخر ماه مه، پیش نویس قطعنامه جدید آماده شود. از سوی دیگر وزیر خارجه ایران می گوید که منتظر نتیجه مذاکره با برزیل و ترکیه با طرف های مبادله سوخت هستیم. شما تلاش ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟ سفر آقای لولا به ایران مهم است. تصمیم گیری در مورد اینکه ایران بالاخره بر سر یک دو راهی روشنی قرار بگیرد؛ یا اینکه در مورد پرونده هسته ای خود همکاری کند و یا اینکه خودش نیز فدای این دیپلماسی شود. سوالی که مهم است این است که موضع ترکیه در این مورد چیست؟ بسیار بحث شده که ترکیه چندان مایل به همکاری با برزیل و ایران نیست. بایستی دید که در نهایت ترکیه چه خواهد کرد؟ خبرگزاری ها خبر داده اند که وزیر خارجه ترکیه با خانم هیلاری کلینتون، گفت و گوی تلفنی داشته است تا نظر واشینگتن را درباره حضور ترکیه در مذاکرات برزیل با تهران بداند. گویا وزیر خارجه آمریکا به وزیر خارجه ترکیه گفته است که به نظر ما، دیپلماسی اخیر ایران، تلاش برای توقف تلاش های شورای امنیت و برای انحراف آن است. بدون اینکه نگرانی های جامعه جهانی را از برنامه های اتمی اش درک کند. آنچه که غربی ها به دنبال آن هستند رفع نگرانی هایی در مورد کیفیت کار هسته ای ایران است. بنابر این از دید غربی ها آنچه که ایران انجام می دهد بیشتر، خرید زمان و اتلاف وقت است و نه نتیجه گیری برای رسیدن به یک راه حل که مسئله هسته ای را به عنوان یک بحران ازبین ببرد. اما برای جلوگیری از صدور یک قطعنامه تحریم های تازه بر علیه ایران، فرصت چندانی نیست. گویا تنها دو هفته دیگر زمان باقی مانده است. دقیقا. و به همین خاطر است که به نظر من سفر آقای لولا به ایران مهم است. تصمیم گیری در مورد اینکه ایران بالاخره بر سر یک دو راهی روشنی قرار بگیرد؛ یا اینکه در مورد پرونده هسته ای خود همکاری کند و یا اینکه خودش نیز فدای این دیپلماسی شود. که در این صورت پرونده هسته ای ایران به سوی تحریم های بیشتر و حتی احتمال برخورد نظامی جهت پیدا خواهد کرد. بنابر این خیلی مهم است که ایران با سفر رئیس جمهور برزیل به طور روشن تری برخورد کند. تا اینکه پرونده هسته ای ایران از مسیری که درآن افتاده است - که مسیر تحریم و برخورد نظامی احتمالی است- وارد مرحله سازنده تری بشود. و هم ایران و هم منطقه و هم جهان از یک بحران عمیق و غیر قابل کنترل نجات یابد.
|
(گویا نیوز) |
در اهميت "نترسيد! به خيابان برويد!"، الاهه بقراط، کيهان لندن |
دل و جرأتدادن به مردم از سوی کروبی، بسيار مهم است. اين را حتی رسانههای رژيم که به هر بهانهای "سران جنبش سبز" را به باد تهمت و توهين میگيرند، فهميدند و درباره گفتگوی وی با اشپيگل سکوت کردند چرا که بايد به مخاطبان خود توضيح میدادند که کروبی گفته: مردم، نترسيد! به خيابان برويد! و با اين کار به ترويج دل و جرأتی در ميان مردم بپردازند که دستگاه سرکوب نظامشان بر خلاف آن در کار است: ايجاد رعب و وحشت! آنها که نفهميدند و يا اهميت آن را فدای محاسبات بیاهميت خويش کردند، چه بسا روزی به اين سخنان بازگردند. اينجاست که پای امانت در ترجمه و تأثير ملاحظات يا خط سياسی نيز به ميان میآيدمیشد از آن گذشت. میشد به روی خود نياورد. ولی هم سهلانگاری و هم دخالت دادن خط سياسی در ترجمه پذيرفته نيست. میتوان مطالب مورد علاقه و يا مطابق با خط سياسی خويش را ترجمه کرد. ولی هيچ مترجمی مجاز و محق نيست با دست بردن در مطلب مبدأ، آنچه را به مخاطب منتقل کند که به زبان اصلی نيامده و يا کاملا روشن به معنای ديگری آمده است. سخن در اينجا از مطالب سياسی و خبری و نه ترجمه ادبی و فنی است. آنچه کروبی گفت گفتم که میشد از بيان آنچه میخوانيد، گذشت. ولی احساس کردم بايد کسانی را که مخاطب اين نوع ترجمهها هستند از اين لغزش که ممکن است از سهلانگاری، يا عدم تسلط بر زبان مبدأ و يا مقصد (در اينجا آلمانی و فارسی) و يا تأثير آگاهانه يا ناآگاهانه خط سياسی مترجم باشد، آگاه سازم. اگر چنين مواردی را نديده و نخوانده و نمیدانستم، مسئوليتی نيز نمیداشتم. ليکن حالا که میدانم، پس مسئوليت دارم و نمیتوانم سکوت کنم و از آن بگذرم. به احتمال زياد گفتگوی مهدی کروبی با مجله اشپيگل را زير عنوان «نترسيد! به خيابان برويد!» خواندهايد. اين گفتگو که بلافاصله ساعاتی پس از انتشار، توسط نگارنده ترجمه و در همان روز در گويانيوز و سايت کيهان لندن (کيهان آنلاين) منتشر شد، خيلی زود در صدها سايت ايرانی ديگر نيز قرار گرفت. اکثريت سايتهای «سبز» و هم چنين «سحام نيوز» سايت رسمی حزب «اعتماد ملی» مربوط به مهدی کروبی نيز آن را مانند ترجمه مطلب پيشين اشپيگل که درباره همين گفتگو و وضعيت ايران تهيه شده و زير عنوان «جمهوری وحشت» منتشر گشته بود، در صدر مطالب خود قرار داند. به نظر من اين گفتگوی کروبی با اشپيگل و عنوانی که انتخاب شده بود، بسيار اهميت داشت. در شرايطی که به سالگرد تظاهرات اعتراضی مردم و سرکوب خونين آنها نزديک میشويم، کروبی در آن گفتگو با اعلام تظاهرات در ۲۵ خرداد گفت: «اين دولت تا میتواند به نارضايتی مردم دامن میزند. به همين دليل مردم در تاريخ اعلام شده با وجود همه نگرانیها، بر ضد سياست خارجی تهاجمی و سياست اقتصادی فلاکتبار اعتراض خواهند کرد. من از اين که باز هم قربانی خواهيم داد متأسفم. شما نمیتوانيد تصور کنيد که من تا چه اندازه از اين بابت متأثرم. ولی آخر چه کار کنيم؟ تسليم شويم؟ نه! اگر ما از مردم بخواهيم که در خانه بمانند، در اين صورت به شدت مأيوس خواهند شد. مردم میخواهند که ما به آنها دل و جرأت بدهيم و بگوييم: نترسيد! به خيابان برويد!» اين سخنان بسيار مهم است، اگرچه برخی سايتهای راست و چپ در اپوزيسيون از جمله در خارج از کشور، به دلايلی که حتما بر خودشان روشن است، ترجيح دادند آن را به سکوت برگزار کنند. اين در حاليست که سکوت رسانههای رژيم که به کوچکترين بهانه «سران جنبش سبز» را به باد توهين و تهمت و ناسزا میگيرند، کاملا قابل درک است چرا که بايد به مخاطبان خود توضيح میدادند کروبی در آن گفتگو چه گفته است! بايد میگفتند کروبی گفته: مردم، نترسيد! به خيابان برويد! و درواقع خودشان میبايست به ترويج دل و جرأتی در ميان مردم بپردازند که تمامی دستگاه سرکوب نظامشان را بر خلاف آن به کار انداختهاند: ايجاد رعب و وحشت! حالا چگونه به مردم بگويند فلانی گفته است، نترسيد! به خيابان برويد! برخی سايتها نيز ترجيح دادند به جای استفاده از منبع اصلی، يعنی گويانيوز و کيهان آنلاين، يکی از سايتهای داخل ايران را به عنوان به اصطلاح منبع نقل کنند حال آنکه روشن است اگر به سايت کيهان لندن سر نزنند، به گويانيوز حتما روزی چند بار مراجعه میکنند و «منبع» آنها نيز از گويانيوز برداشته است! اين البته بازتاب يک مشکل مزمن در سايتهايی است که انتشارشان تنها به سبب دفاع از اين يا آن خط سياسی صورت میگيرد و اميد است گردانندگان آنها روزی در فضای آزاد ايران به جای کار صرفا رسانهای که امروز به دليل نبود امکان هيچ فعاليت ديگری، در واقع به آن مجبور شدهاند، به همان فعاليت سياسی و حزبی بپردازند. «نترسيد! به خيابان برويد!» و ابراز تأسف کروبی از قربانيانی که ايرانيان هنوز در برابر سرکوب حکومت بايد متحمل شوند، بسيار مهم است. گفتن اين نکته که ما تسليم نمیشويم و مردم از ما میخواهند که به آنها دل و جرأت بدهيم، بسيار مهم است. اين را اشپيگل و خبرنگارش فهميدند. سايتهای ايرانی که آن را به طور وسيع پخش کردند، فهميدند. ذوبشدگان ولايت فقيه که دربارهاش سکوت کردند تا مبادا ناخواسته به مردم دل و جرأت داده باشند، فهميدند. آنها که نفهميدند، و يا اهميت آن را فدای محاسبات بیاهميت خويش کردند، چه بسا روزی مجبور شوند به اين سخنان باز گردند: نترسيد! به خيابان برويد! آنچه کروبی نگفت و اما در همين ترجمه، بنا به سليقه مترجم میتوان برخی واژهها را با کلماتی که تغييری در مضمون نمیدهند، جايگزين کرد. ولی متن بايد تا جايی که ممکن است به يک گفتگوی عادی و نوع سخن گفتن کسی که با بيانش آشنا هستيم، نزديک باشد. برای مثال در گفتگويی که مجله اشپيگل در ۱۱ آوريل ۲۰۰۹ با احمدینژاد داشت، من برای انتقال لحن وی، از زبان محاوره استفاده کردم اگرچه او در آن گفتگو که تقريبا دو ماه پيش از ۲۲ خرداد ۸۸ انجام شده بود، خيلی سعی کرده بود با ادب و مانند يک رييس جمهوری با نزاکت صحبت کند. ليکن در هيچ شرايطی مترجم حق ندارد از سخن خبرنگار و گوينده بکاهد و يا بر آن بيفزايد و يا آن را مانند مورد زير تغيير دهد. در گفتگوی منتشر شده در اشپيگل آنلاين، کروبی از تظاهرات ۲۵ خرداد سخن گفت و اينکه برای کسب مجوز اقدام شده است. در متن اشپيگل بر خلاف آنچه در ترجمه ديگری که از همين گفتگو در اينترنت منتشر شده است، حرفی از «علاوه بر ۲۲ خرداد» نيست! آيا ممکن است در آن روز تظاهراتی برگزار شود؟ معلوم نيست. آيا کروبی به عضو شورای سردبيری اشپيگل چيزی در اين مورد گفته است؟ اين هم بر مترجم روشن نيست. مترجم موظف است آنچه را به فارسی برگرداند که رسانه يادشده منتشر کرده است. نه کمتر و نه بيشتر! آيا مترجم مايل است در ۲۲ خرداد تظاهراتی برگزار شود؟ ممکن است. ولی به خبرنگار مربوطه و مهدی کروبی که از او چنين سخنی در آن مجله نقل نشده است، چه ربطی دارد؟! در آخرين پرسش، خبرنگار اشپيگل درباره آينده «حکومت دينی» از کروبی میپرسد و میگويد: «آيا هنوز به اينکه حکومت دينی آيندهای داشته باشد اعتقاد داريد؟» کروبی پاسخ میدهد: «بله، اما نه حکومت دينی دکتر احمدینژاد. در حکومت دينی من همه آدمها آزادند و دولت توسط مردم انتخاب میشود». پرسش بر خلاف ترجمه يادشده اين نبود: «به آينده کشور اسلامی اعتقاد داريد؟» و کروبی پاسخ نداد: «بله، ولی نه کشور اسلامی دکتر احمدینژاد. در يک کشور اسلامی مردم آزادند و دولت را مردم انتخاب میکنند». کيست که تفاوت بين «کشور اسلامی» و مفهومی چون «حکومت دينی» را نداند؟ آيا صحبت بر سر آينده يک «کشور اسلامی» است که بدون و قبل از جمهوری اسلامی و حکومت دينی نيز «کشور اسلامی» بود، و يا بر سر «حکومت دينی» که مورد مناقشه طرفين درگير در حکومت و هم چنين تمامی حکومت با مردم است؟! آلمانیها مانند بسياری از ملل ديگر، چه در فلسفه و جامعهشناسی و چه در تکنيک تلاش کرده و میکنند تا همواره معادل آلمانی واژگانی را به وجود آورند که از سوی کشور و زبان ديگر، اعم از يونان باستان و يا انگليس و فرانسه، همگانی و جهانی شده است. از جمله برای هلیکوپتر و تلويزيون معادل آلمانی آنها را به کار میبرند. «حکومت دينی» (Gottesstaat) يکی از آنهاست که ترجمه کلمه به کلمه آن به فارسی میشود «حکومت خدا» يا «حکومت الله» و ترجمه فلسفی و علمی آن چيزی جز «حکومت دينی» يا «حکومت روحانيان» و يا همان «تئوکراسی» نيست. در جايی نيز اين کلمه ترکيبی را «حکومت خدايی» ترجمه کردهاند که اصولا غلط است. چرا که «خدايی» میشود صفت «حکومت» و اساسا معنای ديگری را به ذهن خواننده ايرانی منتقل میکند. امروز اينترنت بسياری از جستجوها را آسان کرده است. کافيست در بخش ترجمه «گوگل» کلمه آلمانی «حکومت دينی» را وارد کرد تا معادل آن را حتی به چينی و روسی و هندی نيز دريافت نمود و ديد که در همه آنها چيزی جز «تئوکراسی» نيست. جالب اينجاست که در «گوگل» برای معادل فارسی اين کلمه، «حکومت روحانيون» و برای معادل عربی «حکومتة دينیة» میآيد. البته به ترجمه متن و جمله در «گوگل» به ويژه از نظر دستور زبان نمیتوان اطمينان کرد ليکن در مورد کلمه، نخستين دستمايه را در اختيار جستجوکننده قرار میدهد. کلمه آلمانی «حکومت دينی» در همه فرهنگهای معتبر نيز چيزی جز «تئوکراسی» تعريف نشده است. يعنی دين بر حکومت ناظر است و نه بر کشور، به ويژه آنکه اصلا کلمه «اسلام» در پرسش اشپيگل به کار نمیرود و کروبی نيز در پاسخ خود از حکومت «اسلامی» يا کشور «اسلامی» سخنی نمیگويد بلکه از يک «حکومت دينی» دفاع میکند که در آن به گمان وی همه آدمها آزادند و دولت از سوی مردم انتخاب میشود. آيا مهم نيست که خواننده بداند کروبی که میگويد: «نترسيد! به خيابان برويد!» نه برای يک «کشور اسلامی» است که از هزار و چهارصد سال پيش وجود داشته و پس از اين هم تا زمانی که بر کسی معلوم نيست وجود خواهد داشت، بلکه برای دفاع از «حکومت دينی» است که به باور وی در آن همه آدمها آزادند و دولت را مردم انتخاب میکنند؟!
|
(راه سبز) |
انصاری: افراطی گرایی اصل حکومت دینی را زیر سوال می برد |
جرس:عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تاكید كرد: همكاری و تعامل دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا بر پایه اعتدال، لازمه عقل سیاسی است. مجید انصاری در گفتگو با ایسنا، گفت: نزدیك شدن و همكاری نیروهای متعادل در دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا در جهت منافع ملی عملا در دولتهای گذشته مطرح و در این راستا تعاملات خوبی نیز شكل گرفت. انصاری محور اساسی اعتدال را مصالح عمومی و منافع ملی عنوان و خاطرنشان كرد: من در مقطع كنونی نزدیك شدن نیروهای متعادل دو جریان را ضروریتر از گذشته میدانم، چرا كه درحال حاضر احساس میشود یك جریان به شدت افراطی و تخریبی برای كنار زدن همه تجربیات گذشته اعم از اصولگرا و اصلاحطلب كه هماهنگ با تفكرات آنها نیستند، تلاش میكند. دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز در ادامه خاطرنشان كرد: اصولگرایان باید بیش از اصلاحطلبان از هویت و حیثیت خود در برابر این جریان از دید من مشكوك و خطرناك، دفاع كنند. وی درعین حال گفت: البته ممكن است درون جبهه اصلاحات نیز افراطیگری و یا افراطیون باشند چنانچه در گذشته نیز بودهاند. بنابراین همكاری دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب با محوریت اعتدال بر اساس منافع ملی ضرورت مقطع كنونی است. انصاری همچنین تاكید كرد: البته نام این روند را نباید تشكیل جریان سوم دانست، من همكاری و تعامل دو جریان درون خانواده انقلاب كه از اول بودهاند و هماكنون نیز هستند، با محوریت اعتدال و مصالح و منافع ملی را مورد تاكید قرار میدهم. وی افزود: در واقع جریان سومی كه در این بین شكل گرفته، جریان افراطیگری است و باید آن را طرد و نفی كرد، والا همان دو جریان گذشته با همان حفظ دیدگاهها و اختلاف نظر خودشان میتوانند در صحنه باشند و با یكدیگر تعامل كنند و اگر رقابتی هم میانشان وجود دارد با در نظر گرفتن قواعد رقابت سالم و درجهت منافع جمعی و نه منافع شخصی مورد توجه گیرد. وی با تاكید دوباره بر اینكه ایجاد جریان سوم را غلط میدانم، گفت: من با جریان سومی كه با افراط گری درحال از بین بردن راه اعتدال دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا است، مخالف هستم. وی در ادامه با بیان اینكه همكاری و تعامل دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا بر پایه اعتدال لازمه عقل سیاسی است، گفت: اگر نخواهیم به ارزشهای دینی و انقلابی توجه كنیم كه البته باید به آن توجه كرد، از زوایه عقل سیاسی چنین تعاملی یك ضرورت است. وی همچنین درمورد تاثیر این نوع تعامل در قطببندیها و رقابتهای سیاسی گفت: باید دانست كه همواره در غیاب عقل، عدل و اعتدال، افراط، تفریط و تندرویها زمینه بروز پیدا میكند و در بستر چنین ناهنجاری سیاسی، فرصتطلبان و دشمن برای نفوذ مجال مییابند. انصاری گفت: درحال حاضر به وضوح در حال دیدن سرپنجه جریانهای انحرافی و حتی مشكوك نفوذگر خارجی هستیم و به هیچ وجه نمیشود پذیرفت جریان افراطی كه به تخریب شخصیتهایی كه هر كدامشان سرمایه انقلابی و ركن اعتماد عمومی مردم و یاران انقلاب و امام بودند میپردازد، در بستر افراط به راه خود ادامه دهد. وی افزود: امروز هم در حوزه اندیشه شاهد هستیم كه این افراطیگری فرصتی را پیش آورده تا جریانهای انحرافی كه در گذشته در انزوا بودند، به وضوح اندیشههای غلط و مردمستیز خود را مطرح میكنند و تفسیر وارونه ای از امام، اندیشه ایشان، ولایت فقیه، حوزه اختیارات و آزادیهای مردم ارائه میدهند و نتیجه هم این میشود كه از اسلام و حكومت دینی تصویری وحشتناك ارائه میشود.فوج فوج جوانان ما را با رفتار و گفتار افراط گرایانه نسبت به اصل حكومت دینی و دخالت دین در قلمرو سیاست با سوال مواجه میكنند و میتوان گفت اینها همه ثمرات تلخ میدانداری جریانات افراطی است. دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز در پاسخ به این سوال كه به نظر شما چه بخشی از اصلاحطلبان راغب هستند كه با اصولگرایان معتدل درجهت حفظ منافع نظام نزدیك شوند، اظهاركرد: به نظر من همه اصلاحطلبانی كه ریشه و اساس انقلابی دارند و اكثریت هم هستند و به منافع ملی، آینده كشور و اندیشه امام معتقد و پایبند هستند و به منافع مردم فكر میكنند، خوشحال خواهند شد كه دو جریان درون نظام در عمل بتوانند برای خدمت به مردم به یكدیگر نزدیك شوند. البته چنین نزدیكی هرگز به معنی دست كشیدن این افراد از مبانی اندیشهای خود نخواهد بود.
|
(بی بی سی) |
مسعود بهنود ;همچون آجودان و داماد؛ وزیر و سفیر شاه |
مسعود بهنود روزنامه نگار دومین بخش از خاطرات اردشیر زاهدی وزیر خارجه پیشین و مشاور نزدیک آخرین پادشاه ایران، به ماجرای عشق و ازدواج وی با شهناز پهلوی دختر بزرگ پادشاه، و سفارت وی در لندن و واشنگتن اختصاص دارد. این کتاب به شکل مصاحبه توسط احمد احرار روزنامه نگار سرشناس تنظیم شده و ده ها سند و عکس بدان جلوه بیشتری می بخشد. اردشیر فرزند سپهبد فضل الله زاهدی همچون همیشه زندگی خود در این کتاب چهره ای بی ریا و صریح دارد. یکی از منقدان جلد اول خاطرات وی نوشته بود ''شاهد صادق دورانی با شکوه است که همزمان با انقلاب ضد سلطنتی ایران پایان گرفت، حادثه ای که به آن بزرگ ترین انقلاب کلاسیک پایان قرن بیستم [قرن انقلاب ها] گفته اند''. زاهدی از مادر به خانواده پیرنیا می رسد و نواده نصرالله خان مشیرالدوله نائینی صدراعظم مشروطیت است و پدربزرگ مادری وی، موتمن الملک، رییس افسانه ای و مقتدر مجلس شورای ملی. در این خانواده به جز نصرالله خان، دانشمند و سیاستمدار بزرگ مشیرالدوله [حسن پیرنیا] هم چند بار به وزارت و سه بار به صدارت رسید. اما راوی در طول کتاب علاقه مندی و دلبستگی خود را به پدرش صد چندان نشان می دهد و پیداست که او را الگو و قهرمان خود می شناسد، چنان که می توان دریافت با وجود اطاعت بی چونش از پادشاه، و وفاداری به او [که هنوز آثارش در نقل قول ها و اظهار نظرهای وی دیده می شود]، تا زمانی که سپهبد زاهدی زنده بود، هیچ کاری را بدون اجازه پدر انجام نداد، اگر دامادی پادشاه بود یا سفارت در بریتانیا. جلد دوم از خاطرات اردشیر زاهدی گرچه از اشاراتی به ماجراهای سیاسی [از جمله تیرگی روابط ایران و شوروی در زمان خروشچف] خالی نیست اما تاکیدش بر زندگی شخصی اوست. جلد اول این خاطرات با رویدادهای تابستان سال ۳۲ پایان گرفت و این کتاب سال های بعد از آن را در بر می گیرد. از زمانی که پدرش بیمار و دل شکسته، بعد از سی سال تهران و سیاست را رها می کند و اردشیر در تهران تنها می ماند و تنها سمتش آجودانی پادشاه است و تنها کارش حضور در سفرها و حضرها در کنار محمدرضا شاه. ''من در تهران آرام و قرار نداشتم و می خواستم خودم را برسانم به خارج و از حال و وضع پدر مطمئن شوم. اسدلله علم که وزیر کشور شده بود نامه ای به پدرم نوشت حاکی از این که فلانی خودش این جاست و دلش آن جاست و هیچ کاری قبول نمی کند. پدرم نامه تندی به من نوشت که چه خیال می کنی، من عمرم را کرده ام، کارم را هم کرده ام، تو باید در مملکت بمانی و برای مملکت کار کنی، نامه را بردم دادم به اعلی حضرت ... خواندند و فرمودند خوب درست نوشته، تو چه می خواهی. لابد می خواهی نخست وزیر شوی... من ناراحت شدم و گفتم آن که بابای من بود و سپهبد بود چه شکری خورد که بنده هوسش را داشته باشم.'' زندگی جنجالی جلد دوم خاطرات اردشیر زاهدی همچون اولین کتاب، از اشاره به دشمنی ها و باندبازی ها خالی است و در مقابل از ادب و فروتنی نسبت به رجال ایران سرشار. دیگر نکته ای که مغفول می ماند ماجراهای مربوط به روابط پادشاه و او با زنان و خبرسازی های جنجالی است که از قضا در دورانی، جز این اخباری از او منتشر نمی شد، چه زمانی که در سفارت ایران در لندن بود و چه دو باری که سفارت ایران در واشنگتن را به عهده گرفت. کتاب تنها یک جا به حکایت های جنجالی که در دهه چهل پیرامون زندگی خصوصی او شایع بود نزدیک می شود و آن مربوط به نقل افتضاح کریستن کیلر در انگلستان است که وقتی رابطه وی با پروفیونو وزیر دفاع بریتانیا آشکار شد و در ضمن معلوم شد که وی همزمان با وابسته نظامی شوروی هم رابطه داشته است کار به استعفای پروفیومو کشید و بحرانی برای دولت مک میلان شد. زاهدی با سئوالی که احمد احرار مطرح می کند شرح می دهد که توسط منشی انگلیسی خود از نزدیک شدن به میهمانی های لرد آستور برحذر داشته شده، و از همین رو پایش به آن ماجرا کشیده نشد؛ ولی در عین حال شرح می دهد که با فاش شدن ماجرا و کشیده شدنش به روزنامه ها کنجکاوی ها باعث شده که به باغ لرد آستور برود که بتواند گزارشی برای پادشاه ایران فراهم آورد. ''راستش را بخواهید به وسوسه افتادم که بروم. با قلی ناصری [آجودان پادشاه و کارشناس فرش و عتیقه] سوار شدیم و به باغ زیبای لرد آستور رسیدیم... بعد از ناهار لرد آستور ما را برای دیدن باغ زیبایش دعوت کرد. از پشت درختان چشمم به استخر افتاد که در آن چند زن و مرد، از جمله ایوب خان [رییس جمهوری وقت پاکستان] سرگرم آب تنی بودند. این خبر بعدها درز کرد و سفیر پاکستان هم اعلامیه داد که خیر ایوب خان نبوده و من بودم. با مشاهده این صحنه و آنچه قبلا شنیده بودم فورا به قلی ناصری گفتم مجلس لرد را ترک کنیم. او هم خودش را به بیماری زد و برگشتیم.'' روابط با روزنامه نگاران اما سفیر وقت ایران در لندن در مورد حضور دائمی نام وی در ستون پچ پچ روزنامه ها که زمانی گفته شد علت اصلی جدایی وی از شهناز پهلوی بوده است، جوانی خود و اهمیت همسرش به عنوان یک شاهزاده خانم را علت اصلی توجه مطبوعات ذکر می کند و در ضمن به روابط ویژه خود با روزنامه نگاران می پردازد و این که گاه خود برخی خبرها را به ستون نویسان می داد. به گفته اردشیر زاهدی در جلد دوم خاطراتش، وقوع زلزله پرتلفات بوئین زهرا که همزمان با ورود وی به لندن توجه جهانی را برانگیخت و روزنامه نگاران بریتانیایی را به سمت سفارت کشاند، مقدمه رابطه ای مستحکم و چهل ساله بین او و روزنامه نگاران معروف و بانفوذ شده است. علاوه بر روزنامه نگاران معتبر و شناخته شده بریتانیا و آمریکا که روابط ویژه ای با اردشیر زاهدی داشتند، روزنامه نگاران ایرانی دهه چهل و پنجاه هم بهترین روابط را با وی داشته اند. برخی این رابطه را از روزهای ۲۸ مرداد یادگار برده اند و بعضی از دوران وزارت وی که نه پیش از آن و نه بعد از آن تاریخ هرگز تا این اندازه باز و با روزنامه نگاران همراه نبود. ''درهای سفارت و خط تلفن من همیشه به روی روزنامه نگاران جویای خبر و شایعه باز بود. عمق این نزدیکی به جایی رسیده بود که خود من در موارد متعددی اگر سوژه در خور گفتن بود به آنها می دادم. مثل زمانی که اعلیحضرت به لندن تشریف فرما شدند و در جریان یک میهمانی اسکندر میرزا رییس جمهور پاکستان و همسرش ناهید امیرتیمور نیز حضور داشت. اعلیحضرت به شوخی از اسکندر میرزا پرسیدند که آیا از همسرش می ترسد او گفت اعلیحضرتا نمی ترسم، از ترس می لرزم'' و این خبر را زاهدی به ستون نویسان روزنامه ها می دهد که با آب و تاب نقلش می کنند. زاهدی ها: ضد انگلیسی وقایع مهم زندگی اردشیر زاهدی در بیان او چنان آسان و روان روایت می شود که برای کسانی که آن دوران را زیسته اند و همواره اخبار دربار و دولت، با اغراق ها، گمانه زنی پشت پرده ها، تئوری توطئه و بالاخره شایعات همراه بوده است، باورناکردنی می نماید. چنان که حکایت ازدواج وی با تنها فرزندی که پادشاه در آن زمان داشت، یا حکایت انتخاب فرح دیبا برای همسری پادشاه. ارزش این نقل ها بدان است که از زبان کسی است که به نظر می رسد هیچ سودی در کم و زیاد وقایع برایش متصور نیست. این تناقض بین تصویرهای ذهنی و روایت کتاب، به جز روایت وی از ماجرای سقوط دکتر مصدق، به دیگر مواردی هم می رسد که برای خواننده کتاب خاطرات اردشیر زاهدی جالب جلوه می کند؛ همچون ضدانگلیسی بودن کسی که به عامل کودتای ۲۸ مرداد شهرت یافته و فرزندش که مطابق ادعای هواداران نهضت ملی نفت ''از عوامل اصلی کودتا'' بوده است. وقتی سخن از ماموریت اردشیر زاهدی به بریتانیا به میان می آید مصاحبه گر از وی می پرسد این ضد انگلیسی بودن که مثل پدرتان نسبت به سیاست های بریتانیا نظر خوبی ندارید، غیر از بازداشت و تبعید پدرتان به وسیله انگلیسی ها در زمان جنگ، آیا دلیل دیگری هم دارد؟ ''سفارت ایران در انگلستان برایم هیچ اشکالی نداشت جز اینکه من هنوز کینه انگلیسی ها از زمان دستگیری پدرم در اصفهان را به دل داشتم و به اصطلاح دلم با آنها صاف نبود... با پدرم که صحبت کردم نظر ایشان این بود که سفارت لندن را قبول کنم، اما قید کرد اگر قرار باشد آنجا هم عصبانی بشوی و نتوانی بر احساسات و تعصبات خودت غلبه کنی و مثلا وقتی ملکه یا نخست وزیر انگلستان برایت وقت ملاقات تعیین کردند لج کنی و بهانه بیاوری و نروی، به روابط دو کشور لطمه می رسد.'' اما چند صفحه بعد زاهدی در پاسخ سئوال مشابه چنین می گوید: ''من موافق یا مخالف هیچ کشوری نیستم. نسبت به سیاست دیگران بر مبنای رفتارشان با ایران، کشور خودم، احساس موافقت یا مخالفت پیدا می کنم. معیار قضاوتم در باره دیگران و سیاست هایشان به نظر من منافع ملی ایران است.'' تکه اندازی های زاهدی که حتی از دید مخالفانش هم به رک گویی و بی پروایی شهره بوده است در نقل خاطرات خود به موارد زیادی اشاره می کند؛ به کارهایی که در زمان خود با نهیب پادشاه روبه رو شده است، مانند برگرداندن لیوان اورل هریمن فرستاده رییس جمهوری آمریکا وقتی او سر میز خوابش برده بود، یا متلک پراکنی در مسکو هنگام سفر همراه پادشاه. وی در جایی نقل می کند: ''منصور تازه نخست وزیر شده بود. ذوالفقار علی بوتو و ژنرال ایوب خان در لندن بودند اصرار داشتند که به ترکیه بروم برای کنفرانس سران آر سی دی. عذر آوردم و گفتم تصمیم با اعلیحضرت است گفتند ما نظر موافق اعلیحضرت را جلب می کنیم. همان زمان تلگرافی از طریق وزیر خارجه فرستادم به حضور اعلیحضرت و در آن نوشتم اگر آنها موضوع را پیش کشیدند زیر سبیلی در کنید... آرام تلگرام کرد که به عرض رساندم خیلی خندیدند... من تعجب کردم. نکته خنده داری به نظرم نرسید. نصرالله زاهدی که میهمانم بود در لندن گفت می دانی چه کردی. به پادشاه مملکت نوشته ای موضوع را زیر سبیل در کنید.'' کتاب که توسط انتشارات آیبکس به زبان فارسی منتشر شده است از نظر چاپ، کاغذ، حروف چینی و تنظیم از جمله کتاب های موفق فارسی است. در کل ۴۳۰ صفحه آن یک خطا به چشمم آمد و آن زمانی است که زاهدی احاطه خود را به علم الانساب خانواده های اشرافی اروپا و آمریکا نشان می دهد و از نسبت کندی ها با خانواده اشرافی کاوندیش می گوید و با جزئیات توضیح می دهد. در همین جاست که از کاتلین دختر بزرگ ژوزف کندی و عروس کاوندیش ها به عنوان تنها دختر ژوزف کندی یاد می کند در حالی که ژوزف کندی پنج دختر داشت که کوچک ترین آنها جین آن کندی هنوز زنده است.
|
(دویچه وله) |
پوشش زنان؛ دغدغه اخلاقی یا مانور سیاسی |
با نزدیک شدن فصل گرما بار دیگر نوع پوشش زنان در ایران به بحث روز مقامهای این کشور بدل شده است. برخی از آنان، مثل وزیر ارشاد، مدعیاند که «بعضی سازماندهیشده بیحجابی را ترویج میكنند.» روز جمعه (۲۴ اردیبهشت) بار دیگر از تریبون نماز جمعه تهران و برخی از شهرستانهای ایران درباره آنچه رواج بدحجابی در جامعه نامیده میشود، هشدار داده شد. حجتالاسلام کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران، در خطبه دوم نماز جمعه این هفته با بیان اینکه «برهنگی، بیتمدنی و بازگشت به قهقراست»، بدحجابی را «امری وارداتی» تلقی کرد. وی گفت: «(بدحجابی) امری وارداتی از سوی كسانی است كه با ما سر سازش ندارند و دشمنان قسمخورده ما هستند» و تاکید کرد که مقابله با «بدحجابی» در حقیقت مقابله با «جنگ نرمی» است كه «دشمن» بر ایران تحمیل کرده است. به گزارش رسانههای ایران پس از پایان نماز جمعه، «نمازگزاران تهرانی که در مقابل دانشگاه تهران تجمع کرده بودند، شعار «مرگ بر بدحجاب» و «مرگ بر بیحجاب» سردادند. پیش از این، اظهارات صدیقی درباره ارتباط نوع پوشش زنان و وقوع زلزله بازتاب گسترده بینالمللی یافته بود. با اینهمه صحبت از «جنگ نرم علیه ایران» از طریق آنچه که «بدحجابی» خوانده میشود به خطبههای امام جمعه موقت تهران محدود نیست. به گزارش ایسنا، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دو روز پیش از نماز جمعه این هفته، در دانشگاه امام صادق بیان کرده که «بعضی سازماندهی شده بیحجابی را ترویج میكنند.» سایت تندروی "رجانیوز" نیز که به دولت احمدینژاد نزدیک است در مقالهای از مردم خواست که «فاطمیه امسال را ۹ دی حجاب کنیم.» نهم دی ماه ۸۸ روزی بود که در واکنش به اعتراضات گسترده روز عاشورای مخالفان در ایران، تظاهراتی از سوی هواداران حکومت سازماندهی شد. نکته جالب توجه آنکه در آن روز حضور زنانی با پوشش آزادتر، که عکسهای آیتالله خامنهای و محمود احمدینژاد را در دست داشتند، مورد توجه گسترده رسانههای دولتی قرار گرفت. وبسایت رجانیوز نوشته است: «مساله صرفاً رعایت حجاب به عنوان یک حکم اسلامی نیست. این مساله یک سیرتی هم دارد که مربوط میشود به جنگ نرم دشمن و به تعبیر رهبری شبیخون او در حوزه فرهنگ.» در این میان این تنها نمایندگان حاکمیت نیستند که بر سیاسی بودن آنچه «بدحجابی« و «بیحجابی» میخوانند تاکید دارند. ناظران حوادث ایران نیز کارزار حکومت ایران علیه پوشش زنان را «سیاسی» میدانند. مبارزه با «بدحجابی» یک ترفند حاکمیت است «درست است طرح مبارزه با بدحجابی تبدیل به یک سنت سالانه شده که هرسال در اردیبهشت ماه و با گرمشدن هوا از سوی حکومت آغاز میشود، ولی امسال صورت دیگری دارد.» این چیزیست که محبوبه عباسقلیزاده، فعال مدنی در حوزه حقوق زنان به دویچه وله میگوید. او اعتقاد دارد که امسال با وجود التهابات سیاسی و نزدیکی به سالگرد انتخابات، اجرای این طرح به نوعی در جهت کنترل جامعه و ایجاد وحشت و به راه انداختن جنگ روانی برای جلوگیری از حضور مردم در خیابانهاست. خانم عباسقلیزاده میگوید: «همانطور که سال گذشته طرح مبارزه با نحوه پوشش زنان شکل دیگری به خود گرفت و چون نزدیک انتخابات بود، لازم بود فضای سیاسی باز باشد و مردم مفرح باشند، طرح شُل گرفته شد.» نرگس محمدی، فعال حقوق بشر، اما در گفتوگو با دویچهوله بر مداوم بودن سیاست جمهوری اسلامی درباره حجاب زنان در طول سالهای گذشته تاکید دارد: «دولتهای مختلف این حکومت همانطور که سیاست واحدی نسبت به شعار مرگ بر امریکا داشتهاند، نسبت به حجاب هم سیاست مشترکی را دنبال کردهاند و از نظر آنان حجاب زنان همیشه ظاهر و نمود یک حکومت اسلامی بوده است.» با اینهمه او نیز سخن به میان آوردن از حجاب زنان را «ترفند» حاکمیت برای تحتالشعاع قرار دادن مسایل جدی روز جامعه ایران میداند. خانم محمدی میگوید: «در بررسی ریشهای و عمیق مشکلاتی از قبیل فحشا و تنفروشی، اعتیاد، طلاق، ناپایدار بودن زندگیها، کودکان کار و… مسائلی مطرح خواهند شد که دقیقاً با کارآمدی، موجودیت و کاردانی یک حکومت مرتبط است.» او نتیجه میگیرد: «وقتی اراده یا امکانی برای برطرف کردن و پرداختن به علل و عوامل ریشهای و عمیق وجود ندارد، اینکه علت ناهنجاریهای اجتماعی را به گردن خود مردم بیاندازند راه حل خوبی به نظر میرسد.» این فعال حقوق بشر ایرانی اضافه میکند: «و از نظر افراطیون، زنان سوژهی خوبی برای بازی کردن نقش منفی در جامعه هستند،» و مثال میآورد: «طبیعی است که انداختن علت وجود معضلی مانند فحشا به گردن زنان و این که فحشا ناشی از بیرون افتادن موهای زن است و دیدن این موها مردها را تحریک میکند و جامعه را به بدبختی میکشاند، ترفند خوبی از جانب حکومت است.» خانم محمدی میگوید که اگر بگویند فحشا ناشی از فقر است این مساله به ذهن خطور میکند که فقر در کشوری ثروتمند و نفتخیز مانند ایران، ناشی از عملکرد نادرست حکومتگران است. آیا نیاز به مبارزه با مدرکسازی وجود ندارد؟ «حجاب» در ایران «حکم الهی» تعبیر شده که رعایت آن اجباری برای شهروندان زن و نظارت بر کم و کیف آن بر عهده دولت است. نرگس محمدی میگوید: « حکومتگران جمهوری اسلامی سعی میکنند اینطور جلوه بدهند که حجاب مظهر اسلامی بودن یک جامعه است و به عنوان حاکمان شرعی، به عوام و تودهی مردم بقبولانند که مسئلهی حجاب، مسئلهای فقط اجتماعی نیست، بلکه میزان سنجش حکومت و جامعهای دینی و اطاعت از امر خداوند است.» او میگوید اما سؤال این است که آیا یک میلیارد و سیصد میلیون مسلمانی که در دنیا زندگی میکنند، مسلمان نیستند و فقط این گرایش محدود و دراقلیت، مسلمانان واقعی دنیا هستند؟ محمدی اضافه میکند: «آیا نظر آیتالله طالقانی، نظر یک مسلمان و یک آیتالله نبود و مگر ایشان در مورد مسائل دینی صاحبنظر نبودند و حتی انقلابی نبودند و برای انقلاب و جمهوری اسلامی ایران به اندازهی دیگران هزینه نکردند که نظراتشان صائب باشد؟ و تنها نظر یکسری از تیپها، نظر قاطع اسلام است؟» این فعال حقوق بشر این سوال را طرح میکند که چرا بر دیگر مسایل دین با این شدت تاکید نمیشود: «مثلاً دروغ گفتن مسئلهای منکر و نکوهش شده در اسلام است. اما ما در جامعهی خودمان میبینیم که اگر فردی حتی در حکومت، مثلا با مدرکسازی دروغ بگوید، دستگاههای حکومت، تریبونهای مذهبی رسمی و غیررسمی، پلیس و همهی این ابزار و امکانات، هیچ مقابلهای نمیکنند.» محبوبه عباسقلیزاده، فعال حوزه زنان، اما تاکید دارد که « قطعاً نگاهی که جمهوری اسلامی به قضیهی حجاب دارد، از زاویهی الهی نیست، بلکه از زاویهی سیاست حکومت است.» او میگوید: «خیلی سادهاندیشانه خواهد بود که ما فکر کنیم مانوری که هماکنون سرکوبگران در مورد کنترل حجاب میدهند، مانوری مبتنی بر مسئلهی اخلاق اجتماعی است. مسئلهی این مانور کاملا سیاسی و مبتنی بر جنگ روانی برای جلوگیری از حضور مردم در خیابانهاست.»
|
(فرارو) |
چرا اردوغان به تهران نیامد؟ |
سخنگوي وزير امور خارجه با اظهار اميدواري نسبت به نتيجه بخش بودن مذاکرات در حاشيه اجلاس گروه 15 در خصوص تبادل سوخت گفت: فکر ميکنيم شرايط براي رسيدن به يک تفاهم که بتواند نظرات طرفين را در خصوص تبادل سوخت تامين کند در حال آماده شدن است. رامين مهمانپرست اين مطلب را روز شنبه و پيش از آغاز اجلاس وزيران خارجه گروه 15 در گفتوگوي اختصاصي با ايرنا گفت و افزود: با توجه به مذاکراتي که تا الان در خصوص مبادله سوخت انجام شده فکر ميکنيم که اين ظرفيت ايجاد شده است که طرفين به تفاهم جديتر نزديک شوند ضمن اين که رايزنيها دائما در حال انجام است. مهمانپرست در پاسخ به علت حضور نيافتن رجب طيب اردوغان به عنوان مهمان ويژه در اجلاس سران گروه 15 گفت: هيچ تاريخ مشخصي براي سفر آقاي اردوغان به تهران مورد توافق واقع نشده بود و نخست وزير ترکيه برنامههاي از قبل تعيين شدهاي براي سفر به کشورهاي ديگر داشت. وي ضمن اظهار اميدواري در خصوص هماهنگ شدن برنامههاي کاري اردوغان براي حضور در اجلاس تهران گفت: البته رايزنيها ادامه خواهد يافت و محدود به حضور فيزيکي افراد نخواهد بود. مهمانپرست با اشاره به سفر لوئيس ايناسيو لولا داسيلوا رييس جمهوري برزيل به تهران که قرار است پيش از آغاز اجلاس سران گروه 15 انجام شود، گفت: آقاي داسيلوا در کنار برنامهاي که براي حضور در اجلاس گروه 15 دارد سفر رسمي خود را به تهران و در پاسخ به سفر سال گذشته آقاي احمدي نژاد به برزيل برگزار ميکند. مهمانپرست گفت: بنابراين در ملاقاتهاي دو جانبه طرفهاي ايراني و برزيلي موضوعاتي که مورد علاقه طرفين ميباشد مورد مذاکره قرار خواهد گرفت. سخنگوي وزارت خارجه گفت: موضوع فعاليتهاي هستهاي جمهوري اسلامي ايران در خصوص مبادله سوخت هم يکي از موضوعاتي است که از قبل با برزيل و ترکيه و برخي کشورهاي ديگر مطرح شده و پيشنهادهاي مختلفي در اين خصوص ارايه شده است. وي افزود: فکر ميکنم در اجلاس تهران و در مذاکرات دو جانبه ميان طرف ايراني و برزيلي راجع به اين موضوع باز هم صحبت خواهد شد. مهمانپرست همچنين در خصوص اين که چه مقاماتي و چه کشورهايي به عنوان مهمان ويژه در اجلاس سران گروه 15 شرکت خواهند داشت، گفت که در اين اجلاس هيچ مهمان ويژهاي نخواهيم داشت.
|
(دویچه وله) |
شهر و شهرنشینی، چالش بزرگ قرن ۲۱ |
امروزه از هر دو نفر یک نفر در شهر زندگی میکند. این رقم تا سال ۲۰۵۰ به ۷۰ درصد خواهد رسید. اغلب شهرها صدها سال پیش بنا شدهاند و ظرفیت پذیرش چنین جمعیتی را ندارند. این موضوع چالش بزرگ قرن ۲۱ خواهد بود. قرن ۲۱ به موازات مشکلاتی نظیر تغییرات آب و هوایی، رشد جمعیت، تخریب محیط زیست و کمبود آب، مشکل بزرگ دیگری نیز دارد. این مشکل همان رشد بیرویهی شهرها است. ۸۰ درصد از گاز دی اکسید کربن جهان که مشکل جهانگرمایی را به وجود آورده در مناطق تجاری شهرها منتشر میشود. رود شوتهوف (Ruud Schuthof) کارشناس زیستمحیطی میگوید: «ما امروز در جهانی زندگی میکنیم که بیش از نیمی از مردم آن در شهرها زندگی میکنند. ۷۰ درصد از انرژی جهان در شهرها مصرف میشود و ۸۰ درصد از گاز دی اکسید کربن جهان در همین شهرها منتشر میشود. شهرها واقعا به عامل بسیار مهمی تبدیل شدهاند». شوتهوف مشاور سیاسی دبیر کل شورای بینالمللی ابتکارات زیستمحیطی منطقهای (ICLEI) است. این شورا تشکلی بینالمللی با هدف رسیدن به توسعهی پایدار در شهرها، بخشها و مناطق است. شورای یادشده که در سال ۱۹۹۰ تأسیس گشته در تمام قارهها نمایندگی دارد. نمایندگان این شورا در بیش از ۱۱۰۰ شهر، بخش و منطقه فعالیت میکنند. هدف این شورا کمک به توسعهی پایدار در سطح جهان است به نحوی که با هدفهای زیستمحیطی سازگاری داشته باشد. «از خود شهرها استفاده کنید» رود شوتهوف معتقد است که برای از بین بردن مشکلات باید از پتانسیلها و ظرفیتهای خود شهرها استفاده کرد. به باور او، شهرها مراکز اقتصادی جهان هستند، بنابراین میتوانند به مراکزی برای رواج «اقتصاد سبز» نیز تبدیل شوند. «اقتصاد سبز» اقتصادی است که در آن در استفاده از منابع طبیعی صرفهجویی میشود و ملاحظات اجتماعی و زیستمحیطی در نظر گرفته میشوند. رود شوتهوف بر این گمان است که این هدف دستیافتنی است، مانند آنچه که در استکهلم، پایتخت سوئد، رخ داده است. در منطقهای از این شهر به بنام هامارابی شوستاد سرانهی انتشار گاز دی اکسید کربن ۲ و نیم تا ۳ تن در سال است. در حالیکه همین سرانه در آلمان ۱۰ تن در سال و در آمریکا و استرالیا نزدیک به ۲۰ تن است. در هامارابی شوستاد توانستهاند از فناوریهای جدید بهره گرفته، به کمک بازیافت زباله و تصفیهی فاضلاب انرژی تولید کرده و انتشار گاز دی اکسید کربن را کاهش دهند. ساختمانهای این منطقه از مصالحی ساخته شدهاند که با محیط زیست سازگاری دارند. گرم کردن و سرد کردن ساختمانها توسط یک سیستم مرکزی محلی تعیین میشود. در این سیستم از زبالههای قابل اشتعال، سوخت زیستی (بیوفیول) و گرمای حاصل از تصفیهی فاضلاب استفاده شده و انرژی مورد نیاز تأمین میشود. ینز بیورن (Jens Bjöörn)، سخنگوی شرکت انرژی فورتوم در سوئد، میگوید: «ما در هوگدالن از زبالههای استکهلم و مناطق اطراف استفاده میکنیم. ما ۵۰۰ هزار تن زبالههای خانگی را سوزانده و از آن برای گرمایش و همچنین تأمین برق در نیروگاههای گرمایی خود استفاده میکنیم. برای همین است که استکهلم در سال ۲۰۱۰ به عنوان پایتخت سبز اروپا انتخاب شد». اگر استکهلم با تاریخی چندصد ساله میتواند به پایتخت سبز و الگویی برای دیگر شهرها تبدیل شود، پس در شهرهای دیگر هم چنین امکانی وجود دارد. در تمامی شهرها میتوان با استفادهی درست از زیرساختها به توسعهی پایدار رسید، بیآنکه زندگی ساکنان شهر با خطر مواجه شود. این موضوعی است که باید به آن توجه کرد. چون در حال حاضر بیش از یک میلیارد از مردم جهان در زاغهها و محلات فقیرنشینی زندگی میکنند که از کمترین استانداردهای زندگی شهری برخوردار نیستند. خانههای این مناطق اغلب بسیار کوچک بوده و خودسرانه ساختهشدهاند و ساکنان آن از سیستم فاضلاب یا آب آشامیدنی برخوردار نیستند. رود شوتهوف از شورای بینالمللی ابتکارات زیستمحیطی میگوید، شهرها باید تجدید ساختار شده و لازم است که کیفیت زندگی ساکنان آنها تغییر یابد. او زاغهها و مناطق فقیرنشین اغلب کشورهای در حال توسعه را بهترین کانون برای پیدایش و گسترش بیماریهای همهگیر میداند و میگوید، باید به این مناطق توجهی خاص نشان داد. شوتهوف مشکل شهرنشینی و شهرها را چالشی بزرگ میداند که توجه نه تنها پدران و مادران شهر بلکه طراحان شهرها را میطلبد.
|
خارجي |
(رادیو فردا) |
باراک اوباما از مدیران شرکتهای نفتی، به دلیل نشت سنگین نفت در خلیج مکزیک انتقاد کرد |
باراک اوباما رییسجمهوری آمریکا روز جمعه ازمدیران شرکت « بریتیش پترولیوم» و دیگر شرکتهای نفتی، به شدت انتقاد کرد. آقای اوباما گفت مدیران این شرکتها، با برعهده نگرفتن مسوولیت نشت سنگین و مداوم نفت در خلیج مکزیک « نمایشی مضحک» ترتیب دادهاند. آقای اوباما تاکید کرد، شرکت بریتیش پترولیوم تعهد داده هزینه پاکسازی را بپردازد و آنها را مسوول اجرای تعهداتشان میداند. ماه آوریل گذشته، یک سکوی حفاری نفت، متعلق به شرکت بریتانیایی «بریتیش پترولیوم» در نزدیکی ساحل لوئیزیانا، منفجر شد و باعث شکلگیری لکه نفتی بسیار بزرگی در سطح آب شد و مشکلات محیط زیستی فراوانی را ایجاد کرد. باراک اوباما روز جمعه گفت، اولویت در آن زمان، ترمیم ترکیدگی لوله نفتی بود و باز هم بر پاسخگو بودن بریتیش پترولیوم برای پرداخت هزینههای زیست محیطی این حادثه طبق قانون آمریکا تاکید کرد.
|
(صدای آمریکا) |
در انفجارهایی در یک زمین فوتبال در عراق، دست کم ۱۰ تن کشته شدند |
پلیس می گوید یک مهاجم یک خودرو حاوی مواد انفجاری را به نزدیکی جمعیت راند و آن را منفجر کرد. به گفته آنها، دو بمب گذار انتحاری دیگر مواد انفجاری را در نزدیکی تماشاگران منفجر کردند مقامات عراقی می گویند در انفجارهایی در یک استادیوم ورزشی در شهر تل عفر در روز جمعه، دست کم ۱۰ تن کشته شدند. به گفته تحقیقگران، انفجارها در زمینی که مردم برای تماشای مسابقه فوتبال جمع شده بودند روی داد. پلیس می گوید یک مهاجم یک خودرو حاوی مواد انفجاری را به نزدیکی جمعیت راند و آن را منفجر کرد. به گفته آنها، دو بمب گذار انتحاری دیگر مواد انفجاری را در نزدیکی تماشاگران منفجر کردند. مقامات می گویند بیش از ۱۰۰ نفر مجروح شدند. تل عفر در شمال عراق، در نزدیکی شهر موصل قرار دارد، و ساکنان آن اکثرا ترکمن های شیعه هستند.
|
(بی بی سی) |
درگیری های خشونت آمیز در جنوب قرقیزستان |
در اثر یورش نیروهای دولتی به تظاهرکنندگانی که سه ساختمان دولتی محلی را در جنوب قرقیزستان اشغال کرده اند، دست کم یک نفر کشته و چهل نفر مجروح شدند. تظاهرکنندگان از طرفداران قربان بیگ باقی یف، رئیس جمهوری برکنار شده قرقیزستان هستند. یکی از مسئولان وزارت بهداشت در جلال آباد در جنوب این کشور به بی بی سی گفت بیشتر مجروحین در اثر اصابت گلوله زخمی شده اند. روز گذشته، 23 اردیبهشت (13 مه)، شمار زیادی از طرفداران آقای باقی یف، دولت موقت این کشور را مورد انتقاد قرار دادند و خواستار بازگشت رهبران منطقه ای سابق بر مسند کار شدند. در همین حال، بلاروس، کشوری که آقای باقی یف به آنجا گریخته، سفیر خود را از قرقیزستان فراخوانده است. آقای باقی یف که به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری متهم شده است، ماه گذشته از سمت خود برکنار شد و اکنون حال حاضر در جمهوری بلاروس بسر می برد. دولت موقت قرقیزستان همچنین آقای باقی یف را متهم کرده که در کشتار مخالفان دست داشته است. روز سه شنبه، 7 اردیبهشت (27 آوریل)، گزارش شد که دولت انتقالی قرقیزستان مصونیت سیاسی قربان بیگ باقی یف را لغو کرده و با متهم ساختن وی به صدور دستور کشتار مردم، در صدد ارسال درخواست استرداد او از کشور بلاروس است. آقای باقی یف گفته است تا زمانی که استعفانامه خود را برای بررسی و تصویب به پارلمان قرقیزستان ارسال نکند و این استعفانامه تصویب نشود، رئیس جمهوری قانونی این کشور محسوب می شود.
|
(رادیو فردا) |
دولت چین، امکان دسترسی کامل به اینترنت را برای شهروندان منطقه سینکیانگ فراهم کرد |
دولت چین بعد از ۱۰ ماه، امکان دسترسی کامل به اینترنت را برای شهروندان منطقه سینکیانگ در غرب این کشور، فراهم کرد. مقامهای محلی، در جریان شکلگیری شورشهای قبیلهای در ماه ژوئیه سال گذشته، دسترسی به اینترنت در این بخش را قطع کرده بودند. در آن زمان، مسلمانان چینی در شهر اورومچی، برای اجرای عدالت در مورد هموطنان اویغوری خود که ماه گذشته در کارخانهای کشته شده بودند، راهپیمایی کردند که با مقابله گروهی از غیرمسلمانان چینی و پلیس به خشونت کشیده شد. برخورد دولت چین با تظاهرکنندگان از سوی برخی سازمانهای مدافع حقوقبشر، مورد انتقاد شدیدی قرار گرفته بود.
|
(بی بی سی) |
درگیری های مرگبار در پایتخت تایلند |
نیروهای امنیتی تایلند پس از محاصره معترضین در بانکوک به روی آنها آتش گشوده و هشت تن را کشتند. سفارتخانه های خارجی در این شهر بدنبال به آتش کشیده شدن یک اتوبوس پلیس و شلیک گاز اشک آور و گلوله های پلاستیکی بسوی معترضین تعطیل شد. به گفته خبرنگار بی بی سی این بخش از شهر عملا تبدیل به یک منطقه جنگی شده و سربازان به داخل پارک ها شلیک می کنند و هلی کوپتر پلیس نیز در حال چرخش از بالاست. معترضان خواهان استعفای نخست وزیر و برگزاری انتخابات هستند. بسیاری از این معترضان قرمز پوش از تاکسین شیناوارتا نخست وزیر پیشین تایلند حمایت می کنند که در کودتای سال 2006 سرنگون شد. از صبح روز پنجشنبه، نیروهای ارتش با ورود به مرکز تجاری بانکوک و قطع آب و برق محل تحصن معترضان، در صدد پاکسازی این محله از آنان برآمدند اما با مقاومت شدید تظاهرکنندگان، موفق به اجرای ماموریت خود نشدند. معترضان قرمز پوش، که از آنان با عنوان مخالفان تندرو دولت نام برده شده، با استفاده از وسایل نقلیه و کیسه های شن، موانعی را در برابر نیروهای امنیتی ایجاد کرد و تعدادی از آنان، مسلح به اسلحه سبک و نارنجک اندازهای دست ساز، در پشت این موانع سنگر گرفته اند. در طول ساعات شب، تعدادی از قرمزپوشان توانستند به یکی از سنگرهای نیروهای دولتی حمله کنند و با فراری دادن سربازان، آن را به تصرف درآورند و در آن مستقر شوند. اگرچه دولت تهدید کرده است که متحصنان را به هر ترتیب متفرق خواهد کرد، اما به نظر می رسد که نیروهای اعزامی به محل از شدت عمل بیش از اندازه در برابر معترضان خودداری می کنند و ترجیح می دهند عملیات پاکسازی با کمترین خسارت و تلفات خاتمه یابد. در درگیری های روز پنجشنبه دست کم یک نفر کشته و گروهی دیگر، از جمله یک سرلشکر سابق ارتش تایلند که به صف مخالفان پیوسته، زخمی شدند. سرلشکر سابق ختیه ساواسدیفول که ظاهرا فرماندهی مقاومت مسلحانه در برابر نیروهای دولتی را برعهده دارد روز گذشته و هنگام گفتگو با خبرنگاران در اثر اصابت گلوله از ناحیه سر زخمی شد. دولت تایلند این افسر سابق ارتش را شورشی خوانده و او را متهم کرده است که برای حمایت از قرمزپوشان یک نیروی شبه نظامی تشکیل داده است. از زمان آغاز دور جدید تظاهرات مخالفان دولت آبهیسیت وجاجیوا، نخست وزیر، در ماه مارس سال جاری تا کنون سی و هشت نفر در درگیری های خشونت آمیز بین معترضان و نیروهای امنیتی جان خود را از دست داده اند. مخالفان دولت معتقدند که دولت ائتلافی کنونی با حمایت نظامیان و در پی تصمیم دادگاه عالی بانکوک در برکناری دولت سابق زمام امور را در دست گرفته و در نتیجه، مشروعیت ندارد و عملا کارگزار نظامیان است. آنان خواستار انحلال فوری مجلس، کناره گیری دولت و برگزاری انتخابات جدید هستند و چند روز پیش دولت وعده داد که انتخابات زودهنگام را حداکثر تا ماه نوامبر سال جاری برگزار کند. وعده دولت باعث شد تا گروه زیادی از مخالفان به تظاهرات دو ماهه خود در خیابان های پایتخت و چند شهر دیگر خاتمه دهند اما جمعی از آنان همچنان در خیابان های بانکوک باقی ماندند. سفارتخانه های آمریکا، بریتانیا و ژاپن، که در نزدیکی محل تحصن مخالفان واقع شده، اعلام کرده اند که به دلیل ادامه تظاهرات تا اطلاع ثانوی بسته خواهند بود. روز گذشته به نقل از برخی مقامات دولتی گزارش شد که نخست وزیر تصمیم خود در مورد برگزاری انتخابات زودهنگام را پس گرفته و انتشار این خبر باعث تشدید اعتراضات و گسترش خشونت شد. دولت تایلند در پایتخت و پانزده استان این کشور وضعیت فوق العاده اعلام کرده است. برخی از ناظران نگران آن هستند که ادامه تنش سیاسی در تایلند ممکن است باعث شود ارتش این کشور برای خاتمه دادن به این وضعیت وارد عمل شود و دست به کودتای نظامی بزند هر چند چنین اقدامی نیز تنها با توسل به خشونت بیشتر می تواند به اعتراضات مخالفان خاتمه دهد.
|
(رادیو فردا) |
جنگی که کسی آن را نمی خواهد |
روپرت کرنول کارشناس روابط بین الملل در مطلبی در روزنامه ایندیپندنت چاپ لندن به زمینه های احتمال وقوع تنش و حتی یک جنگ دیگر بین اسرائیل و لبنان پرداخته و یک طرح همه جانبه برای حل بحران خاورمیانه را امری عاجل می داند. روپرت کرنول کارشناس روابط بین الملل در مطلبی در روزنامه ایندیپندنت چاپ لندن به زمینه های احتمال وقوع تنش و حتی یک جنگ دیگر بین اسرائیل و لبنان پرداخته و یک طرح همه جانبه برای حل بحران خاورمیانه را امری عاجل می داند. در آغاز این مطلب نویسنده خاطر نشان می کند که اگر شرایط و زمینه های لازم فراهم باشد جنگ می تواند بر اثر یک حادثه یا تصادف آغاز شود؛ معمولا یک اشتباه محاسبه پیش می آید و بعد یک تعرض کوچک می تواند با اقدام تلافی جویانه در ابعاد وسیع تری پاسخ داده شود. پس از آن نگرانی بابت از دست ندادن حیثیت باعث می شود که دو طرف نخواهند بازنده و یا طرف ضعیف جلوه کنند. بنابراین خیلی زودتر از آنچه که حدس زده می شود یک زد و خورد و مشاجره کوچک می تواند به یک جنگ تمام عیار بدل شود. روپرت کرنول معتقد است که شرایط برای وقوع یک جنگ دیگر در خاورمیانه فراهم است. نقطهی جنگ، مرزهای شمالی اسرائیل است و بازیگران آن از یک سو اسرائیل که به دفاع از خاک کشور خود مصمم و دیگری گروه حزب الله لبنان است که نیروی نظامی موثر و بازیگری مهم در سیاست لبنان به شمار می آید. دولت های سوریه و ایران حامیان گروه حزب الله هستند که هر یک می کوشند منافع و نفوذ خود را در منطقهی به شدت بحرانی خاورمیانه تعقیب کنند. در تابستان سال ۲۰۰۶ شاهد جنگ دیگری بین اسرائیل و گروه حزب الله بودیم و ممکن است این سناریوی قدیمی دوباره تکرار شود. اما آنچه که بیش از همه جای نگرانی دارد این است که ظاهرا هیچ یک از طرفین خواهان جنگ نیست. روپرت کرنول سپس می افزاید که مسلما برای اسرائیل هیچ چیزی بهتر از نابودی کامل حزب الله نیست. اما این کشور به خوبی به یاد دارد که در جنگ سال ۲۰۰۶ چه اتفاقی افتاد. یک ماه حملات گسترده به خاک لبنان، مرگ بیش از هزار نفر، بمباران شهر بیروت و ویران کردن بسیاری از مراکز زیرساختی لبنان باعث شد که نگاه جامعه جهانی به اسرائیل به شدت منفی باشد و در نهایت حزب الله نه تنها نابود نشد بلکه موقعیت سیاسیاش تحکیم شد و بنابراین نتیجه این شد که اسرائیل در این جنگ بازنده بود. دولت اسرائیل برای پرهیز از فرستادن پیام های اشتباه از حجم تمرین و مانورهای نظامی خود در شمال این کشور کاسته و به شکل علنی به دولت سوریه تضمین داده است که جنگ در دستور کار این کشور نیست. روپرت کرنول در تحلیل خود در روزنامه ایندیپندنت خاطر نشان می کند که رقبال اسرائیل نیز قصد جنگ ندارند. دولت لبنان که از تکرار ویرانی و فجایع گذشته نگران است و گروه حزب الله نیز با وجود افزایش محبوبیت خود در افکار عمومی جهان عرب به نظر نمی رسد که قصد جنگ داشته باشد. سوریه نیز بعید است بخواهد وارد جنگی با اسرائیل شود که از هم اکنون مشخص است در آن بازنده خواهد بود و در حال حاضر در حال بهبود مناسبات با آمریکا و پیوستن به مذاکرات چند جانبه برای حل بحران اسرائیل و فلسطینیان است. حتی ایران با تمام شعارهای تند و تیزی که می دهد به نظر نمی رسد که برای یک نبرد واقعی آماده باشد. علاوه بر این ایران در حال پیشبرد برنامه های هسته ای خود -آن هم در شرایطی که غرب توانایی اعمال تحریم های جدی علیه آن کشور را ندارد- است. وقتیکه ایران می تواند با برخورداری از توانمندی هسته ای آمریکا و اسرائیل را به هراس وادارد نیاز چندانی به شاخ و شانه کشیدن در لبنان ندارد. روبرت کرنول در عین حال هشدار می دهد که وجود فضای تقابل در منطقه را نباید دست کم گرفت. با افشار انتقال موشک های اسکاد و موشک هایی از نوع ام ۶۰۰ توسط سوریه برای حزب الله، اکنون توانایی نظامی این گروه افزیش یافته است. آمریکا و اسرائیل از سوریه خواسته اند که انتقال این تسلیحات را متوقف کند ولی تاکنون اعمال فشار آنها به نتیجه ای نرسیده است. حتی دولت لبنان نیز منکر انتقال چنین تسلیحاتی برای حزب الله است. در چنین حالتی باید دید که دولت اسرائیل تا چه زمانی صبر خواهد کرد؟ حالت دیگری که ممکن است شعله های جنگ را برافروزد حمله حزب الله به اهداف اسرائیلی در خارج از خاک این کشور است. شاید حزب الله به تلافی ترور عماد مقنیه فرمانده نظامی این گروه در سال ۲۰۰۸ چنین حمله ای را انجام دهد. حالت دیگر احتمال حمله اسرائیل به ایران است. با این همه هم اسرائیل و هم حزب الله می دانند که اگر جنگ دیگری آغاز شود این بار به مراتب گسترده تر از مورد سال ۲۰۰۶ خواهد بود. در آن زمان پرزیدنت بوش با حمایت تونی بلر نخست وزیر بریتانیا به تمام درخواست ها و تلاشهای بین المللی برای آتش بس بی توجهی کرد و به اسرائیل فرصت داد تا عملیات گسترده خود را به پایان برساند. روبرت کرنول در ادامه تحلیل خود در روزنامه ایندیپندنت می نویسد شاید به نظر می رسد که هیچکس خواهان جنگ دیگری در خاورمیانه نیست اما فراموش نکنیم که هیچ کس خواهان جنگ اول جهانی به شکلی که گسترش و ادامه یافت نبود. اکنون همه منتظر طرح جامع باراک اوباما برای حل معضلات و بحران خاورمیانه هستند. و تنش در مرزهای شمالی اسرائیل یکی از دلایل اصلی وجود چنین توقفی از رئیس جمهوری آمریکا است. اما به نظر می رسد که باراک اوباما همفکران و دوستان نزدیکی ندارد. با وجود محبوبیت جهانی رئیس جمهوری آمریکا، وی دوست نزدیکی در میان رهبران غربی ندارد. نه نیکلا سارکوزی، نه آنگلا مرکل و نه گوردن براون هیچ یک برای باراک اوباما مثل تونی بلر برای جورج بوش نبوده و نیستند. اخیرای یکی از مشاوران آقای اوباما به واشینگتن پست گفته بود که شاید دیمیتری مدودویف رئیس جمهوری روسیه نزدیک ترین فرد به اوباما در میان رهبران جهان باشد. روپرت کرنول در پایان تحلیل خود یادآوری می کند که فقط ۱۵ ماه از ریاست جمهوری باراک اوباما می گذرد و او در این مدت در زمینه سیاست داخلی آمریکا با مشکلات فراوانی روبهرو بوده است. رهبری کار سختی است که فقط رهبران دیگر آن را در می یابند. اکثر روسای جمهوری برای خود یک یا دو دوست صمیمی پیدا می کنند. شاید با رسیدن دیوید کامرون به مقام نخست وزیر بریتانیا، او بتواند جالی یک دوست نزدیک برای باراک اوباما را پر کند.
|
(رادیو فردا) |
۱۶ کشته در درگيری شديد مخالفان و نيروهای دولتی تايلند |
درگيریهای گسترده شب و روز گذشته در بانکوک پايتخت تايلند، بين مخالفان و نيروهای دولتی ۱۶ کشته و بيش از ۱۴۰ زخمی بر جای گذاشته است. بنا بر گزارش خبرگزاریها از نخستين ساعات روز شنبه نيز صدای شليک گاز اشک آور و گلوله در خيابانهای بانکوک به گوش میرسد. بان گی مون، دبير کل سازمان ملل متحد نيز در مورد «افزايش شديد و سريع تنش و خشونت» در تايلند ابراز نگرانی کرده است. سخنگوی دبيرکل در اين باره گفت که وی خواهان بازگشت طرفين به گفتگو برای کاستن از وخامت اوضاع و حل و فصل مسائل از راههای مسالمت آميز شده است.
|
(بی بی سی) |
اوضاع در پایتخت تایلند همچنان متشنج است |
تحصن گروهی از مخالفان دولت و درگیری های خشونت آمیز بین آنان و نیروهای امنیتی در بانکوک، پایتخت تایلند، همچنان ادامه دارد. در حالیکه اوضاع در پایتخت در خلال شب گذشته ملتهب گزارش شده بود، از اوایل بامداد روز جمعه، 24 شهریور (14 مه)، مخالفان دولت عملیات خود را با حمله و به آتش کشیدن یک دستگاه اتوبوس متعلق به نیروهای پلیس از سر گرفتند و با ورود ماموران آتش نشانی برای خاموش کردن آتش، به پشت سنگرهای خود بازگشتند. همزمان، گزارش شده که نیروهای ارتش برای پاکسازی سنگرها و پاکسازی مرکز تجاری شهر از مخالفان، به سوی محل تحصن آنان در حرکت هستند و صدای تیراندازی و انفجار از این محل شنیده می شود. مشخص نیست که این تیراندازی از سوی چه کسانی صورت می گیرد و آیا تا کنون تلفاتی هم داشته است یا نه. در ساعات شب هم از مرکز تجاری شهر، که محل تحصن مخالفان است، صدای شلیک گلوله به گوش می رسید اما مشخص نبود که آیا این گلوله ها از سوی معترضان شلیک می شود و یا نیروهای امنیتی به تیراندازی مبادرت کرده اند. از صبح روز گذشته، نیروهای ارتش با ورود به مرکز تجاری بانکوک و قطع آب و برق محل تحصن معترضان، در صدد پاکسازی این محله از آنان برآمدند اما با مقاومت شدید تظاهرکنندگان، موفق به اجرای ماموریت خود نشدند. معترضان قرمز پوش، که از آنان با عنوان مخالفان تندرو دولت نام برده شده، با استفاده از وسایل نقلیه و کیسه های شن، موانعی را در برابر نیروهای امنیتی ایجاد کرد و تعدادی از آنان، مسلح به اسلحه سبک و نارنجک اندازهای دست ساز، در پشت این موانع سنگر گرفته اند. در طول ساعات شب، تعدادی از قرمزپوشان توانستند به یکی از سنگرهای نیروهای دولتی حمله کنند و با فراری دادن سربازان، آن را به تصرف درآورند و در آن مستقر شوند. اگرچه دولت تهدید کرده است که متحصنان را به هر ترتیب متفرق خواهد کرد، اما به نظر می رسد که نیروهای اعزامی به محل از شدت عمل بیش از اندازه در برابر معترضان خودداری می کنند و ترجیح می دهند عملیات پاکسازی با کمترین خسارت و تلفات خاتمه یابد. در درگیری های روز گذشته دست کم یک نفر کشته و گروهی دیگر، از جمله یک سرلشکر سابق ارتش تایلند که به صف مخالفان پیوسته، زخمی شدند. سرلشکر سابق ختیه ساواسدیفول که ظاهرا فرماندهی مقاومت مسلحانه در برابر نیروهای دولتی را برعهده دارد روز گذشته و هنگام گفتگو با خبرنگاران در اثر اصابت گلوله از ناحیه سر زخمی شد. دولت تایلند این افسر سابق ارتش را شورشی خوانده و او را متهم کرده است که برای حمایت از قرمزپوشان یک نیروی شبه نظامی تشکیل داده است. از زمان آغاز دور جدید تظاهرات مخالفان دولت آبهیسیت وجاجیوا، نخست وزیر، در ماه مارس سال جاری تا کنون سی نفر در درگیری های خشونت آمیز بین معترضان و نیروهای امنیتی جان خود را از دست داده اند. مخالفان دولت معتقدند که دولت ائتلافی کنونی با حمایت نظامیان و در پی تصمیم دادگاه عالی بانکوک در برکناری دولت سابق زمام امور را در دست گرفته و در نتیجه، مشروعیت ندارد و عملا کارگزار نظامیان است. آنان خواستار انحلال فوری مجلس، کناره گیری دولت و برگزاری انتخابات جدید هستند و چند روز پیش دولت وعده داد که انتخابات زودهنگام را حداکثر تا ماه نوامبر سال جاری برگزار کند. وعده دولت باعث شد تا گروه زیادی از مخالفان به تظاهرات دو ماهه خود در خیابان های پایتخت و چند شهر دیگر خاتمه دهند اما جمعی از آنان همچنان در خیابان های بانکوک باقی ماندند. سفارتخانه های آمریکا، بریتانیا و ژاپن، که در نزدیکی محل تحصن مخالفان واقع شده، اعلام کرده اند که به دلیل ادامه تظاهرات تا اطلاع ثانوی بسته خواهند بود. روز گذشته به نقل از برخی مقامات دولتی گزارش شد که نخست وزیر تصمیم خود در مورد برگزاری انتخابات زودهنگام را پس گرفته و انتشار این خبر باعث تشدید اعتراضات و گسترش خشونت شد. دولت تایلند در پایتخت و پانزده استان این کشور وضعیت فوق العاده اعلام کرده است. برخی از ناظران نگران آن هستند که ادامه تنش سیاسی در تایلند ممکن است باعث شود ارتش این کشور برای خاتمه دادن به این وضعیت وارد عمل شود و دست به کودتای نظامی بزند هر چند چنین اقدامی نیز تنها با توسل به خشونت بیشتر می تواند به اعتراضات مخالفان خاتمه دهد.
|
(بی بی سی) |
کمک مالی آمریکا به احداث سیستم دفاع موشکی اسرائیل |
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا از کنگره این کشور درخواست می کند که برای کمک به استقرار سیستم دفاع موشکی کوتاه برد اسرائیل، با پرداخت 200 میلیون دلار کمک نظامی اضافی به این کشور موافقت کند. هدف از استقرار این سیستم استفاده از موشک های هدایت شونده، برای سرنگون کردن خمپاره ها و راکت هایی است که از غزه و جنوب لبنان به طرف اسرائیل پرتاب می شوند. این سیستم که گنبد آهنین نام دارد از مرحله آزمایشی گذشته است و قرار است قبل از پایان سال جاری میلادی، استفاده از آن شروع شود. آمار وزارت خارجه آمریکا نشان می دهد که در سال 2009 میزان کمک نظامی مستقیم آمریکا به اسرائیل دو میلیارد و 55 میلیون دلار بوده است. قرار است تا سال 2018 این رقم به سه میلیارد و 15 میلیارد دلار برسد. کاهش تنش یک سخنگوی کاخ سفید به ''تعهدات خلل ناپذیر'' آمریکا به امنیت اسرائیل تاکید کرد و گفت باراک اوباما متوجه خطرهای راکت های حماس و حزب الله برای اسرائیل است. احداث سیستم گنبد آهنین توسط اسرائیل، پس از جنگ این کشور با لبنان در سال 2006، شروع شد. در طول این جنگ، حزب الله لبنان بیش از چهار هزار موشک به خاک اسرائیل پرتاب کرد. جنوب اسرائیل همچنین هدف هزاران راکتی قرار گرفته که توسط پیکارجویان فلسطینی پرتاب شده است. ارتش اسرائیل آزمایش سیستم دفاع موشکی خود را در ماه ژانویه گذشته تکمیل کرد و مرحله بعدی ادغام آن در ارتش اسرائیل است. استیو کینگستون، خبرنگار بی بی سی در واشنگتن می گوید ممکن است هدف آمریکا از کمک مالی به پروژه گنبد آهنین کاهش تنشی باشد که در اخیرا در روابط دو کشور دیده می شود. در ماه مارس گذشته، اعلام شهرک سازی جدید در بیت المقدس شرقی توسط اسرائیل، موجب بروز مناقشه دیپلماتیک بین این کشور و آمریکا شد. اعلام این خبر همزمان با سفر جو بایدن، معاون آقای اوباما به بیت المقدس بود.
|
(دویچه وله) |
روسیه: شانس موفقیت برزیل در تهران ۳۰ درصد است |
دیمیتری مدودف، رییسجمهور روسیه سفر لولا داسیلوا، رییسجمهور برزیل به ایران را "آخرین شانس" ایران خوانده است. به گفتهی وی چنانچه این سفر به نتیجهای نرسد، اعمال تحریم علیه ایران در آیندهی نزدیک محتمل خواهد بود. دیمیتری مدودف در آستانهی سفر رییسجمهور برزیل به ایران، این سفر را "آخرین شانس" ایران در مورد کشمکشها بر سر برنامههای هستهای این کشور توصیف کرد. وی در دیدارش با لوئیز ایناسیو داسیلوا در مسکو با تأکید بر این که پیشنهادهای غرب به ایران از مدتها پیش روی میز مذاکره قرار داشتهاند، خاطر نشان ساخت: «چنانچه تهران این پیشنهادات را نپذیرد، تحریمها علیه ایران به طور جدی در شورای امنیت سازمان ملل مورد بررسی قرار خواهد گرفت.» رییسجمهور روسیه همچنین افزود، یک روز پیش از دیدار با همتای برزیلی خود در گفتگویی تلفنی با باراک اوباما، رییسجمهور ایالات متحده در این زمینهرایزنی کرده است. دیمیتری مدودف با اشاره به سفر رییسجمهور برزیل به تهران گفت، بدبینی خود را نسبت به این سفر پنهان نمیکند و شانس موفقیت آن را تنها "سی درصد" میداند. وی همچنین اظهار داشت: «چنانچه ایران از موضع هستهای کنونی خود کوتاه بیاید، در میان کشورهایی که از انرژی هستهای به صورت صلحآمیز استفاده میکنند جایگاه شایستهای خواهد یافت.» به گفتهی یکی از مقامات نظامی ارشد روسیه، در دیدار میان روسای جمهور روسیه و برزیل در زمینهی امکان انتقال سیستم دفاع ضد موشکی روسیه به برزیل نیز گفتگو شد اما توافق قطعی در این زمینه به دست نیامد. دو سال پیش برزیل چندین فروند هلیکوپتر نظامی از روسیه خریداری کرده بود. افزایش تردیدها نسبت به برنامههای اتمی ایران همزمان با سفر رییسجمهور برزیل به تهران، دیپلماتهای غربی اعلام کردند که دولت ایران بهرغم تهدید اعضای دائم شورای امنیت به اعمال تحریمهای گسترده علیه این کشور، همچنان در حال غنیسازی اورانیوم است. خبرگزاری رویترز، به نقل از این دیپلماتها گزارش داده، تهران با افزایش شمار سانتریفوژها و تکمیل تأسیسات هستهای خود، قادر است ظرفیت تولید اورانیوم با غلظت بالای خود را بهبود ببخشد. ایران در ماه فوریه سال جاری اعلام کرد که غنیسازی اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد را در خاک خود آغاز کرده است. تهران به همین منظور ۱۶۴ سانتریفیوژ جدید نصب کرد. به گفتهی یکی از دیپلماتهای غربی، ایران هماینک سری دوم سانتریفیوژها برای پشتیبانی گروه اول را به کار گرفته است. آمریکا و دیگر کشورهای غربی ایران را متهم میکنند که زیر پوشش تولید برق هستهای، برای ساخت بمب اتمی تلاش میکند. جمهوری اسلامی این اتهام را رد کرده و مدعی است که برنامههای هستهایاش اهداف صلحآمیز دارند. SN/MM
|
(رادیو فردا) |
درگیری هواداران دولت قرقیزستان با وفاداران به رییسجمهوری سابق، یک کشته بر جا گذاشت |
مقامهای پزشکی قرقیزستان از کشته شدن یک نفر بر اثر جراحت ناشی از برخورد گلوله در درگیریهای امروز در شهر جنوبی جلال آباد، خبر دادند. حدود ٣٧ نفر نیز در زدوخوردهای روز جمعه میان طرفداران دولت موقت با وفاداران قرمان بیک باقیاف رییس جمهوری سابق، زخمی شدند. گلولهها زمانی شلیک شدند که گروهی از طرفداران دولت، یک ساختمان دولتی را در شهر جلالآباد بازپس گرفتند. طرفداران دولت، پیشتر کنترل استانداری اُش را پس از درگیری با وفاداران باقیاف دوباره به دست گرفته بودند. سفارت آمریکا در بیشکک، امروز از تیراندازی و خشونتهای گروههای سیاسی در اُش و جلالآباد ابراز نگرانی کرد.
|
(رادیو فردا) |
دولت پاکستان میگوید مظنونی را دستگیر کرده که با بمبگذار میدان تایمز نیویورک در ارتباط بوده است |
روزنامه واشنگتنپست گزارش داد، دولت پاکستان فردی را که گفته میشود با بمبگذار میدان تایمز نیویورک همکاری داشته، دستگیر کرده است. این روزنامه آمریکایی افزوده که مظنون « شواهد مستقلی» را ارائه کرده که حاکیست طالبان پاکستان در ماجرای بمبگذاری نیویورک دخالت داشتهاست. این روزنامه به نقل از منابع اطلاعاتی آمریکایی آورده است، فرد مظنون اعتراف کرده که به فیصل شهزاد، در بمبگذاری نیویورک و آموزش او در پاکستان، کمک کرده است.
|
(فرارو) |
کمک مالی آمریکا به اسراييل براي احداث سیستم دفاع موشکی |
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا از کنگره این کشور درخواست می کند که برای کمک به استقرار سیستم دفاع موشکی کوتاه برد اسرائیل، با پرداخت 200 میلیون دلار کمک نظامی اضافی به این کشور موافقت کند. هدف از استقرار این سیستم استفاده از موشک های هدایت شونده، برای سرنگون کردن خمپاره ها و راکت هایی است که از غزه و جنوب لبنان به طرف اسرائیل پرتاب می شوند. این سیستم که گنبد آهنین نام دارد از مرحله آزمایشی گذشته است و قرار است قبل از پایان سال جاری میلادی، استفاده از آن شروع شود. آمار وزارت خارجه آمریکا نشان می دهد که در سال 2009 میزان کمک نظامی مستقیم آمریکا به اسرائیل دو میلیارد و 55 میلیون دلار بوده است. قرار است تا سال 2018 این رقم به سه میلیارد و 15 میلیارد دلار برسد. بيه گزارش بي بي سي، یک سخنگوی کاخ سفید به "تعهدات خلل ناپذیر" آمریکا به امنیت اسرائیل تاکید کرد و گفت باراک اوباما متوجه خطرهای راکت های حماس و حزب الله برای اسرائیل است. احداث سیستم گنبد آهنین توسط اسرائیل، پس از جنگ این کشور با لبنان در سال 2006، شروع شد. در طول این جنگ، حزب الله لبنان بیش از چهار هزار موشک به خاک اسرائیل پرتاب کرد. جنوب اسرائیل همچنین هدف هزاران راکتی قرار گرفته که توسط پیکارجویان فلسطینی پرتاب شده است. ارتش اسرائیل آزمایش سیستم دفاع موشکی خود را در ماه ژانویه گذشته تکمیل کرد و مرحله بعدی ادغام آن در ارتش اسرائیل است. استیو کینگستون، خبرنگار بی بی سی در واشنگتن می گوید ممکن است هدف آمریکا از کمک مالی به پروژه گنبد آهنین کاهش تنشی باشد که در اخیرا در روابط دو کشور دیده می شود. در ماه مارس گذشته، اعلام شهرک سازی جدید در بیت المقدس شرقی توسط اسرائیل، موجب بروز مناقشه دیپلماتیک بین این کشور و آمریکا شد. این خبر همزمان با سفر جو بایدن، معاون اوباما، به بیت المقدس اعلام شده بود.
|
(رادیو فردا) |
بازشماری آرا، حکایت از صحت نتایج انتخابات پارلمانی عراق دارد |
کمیسیون انتخاباتی عراق روز جمعه اعلام کرد که بازشماری برخی صندوقهای آراء در بغداد، روشن کرده است که در انتخابات پارلمانی دو ماه پیش این کشور هیچ تخلف گستردهای روی نداد. در انتخابات پارلمانی اخیر عراق، ائتلاف نوری المالکی، نخست وزیر کنونی 89 کرسی و ائتلاف ایاد علاوی، 91 کرسی را کسب کردند. بدنبال آن، نوری المالکی خواستار بازشماری دستی آراء در بغداد شده بود.
|
(بی بی سی) |
اوباما: روابط گرم شرکت های نفتی و ناظران دولتی پایان می یابد |
مدیر اجرایی شرکت نفتی بی پی گفته است نشت شدید نفت در خلیج مکزیک نباید موجب ممنوعیت حفاری های تازه در اعماق اقیانوس شود. این مدیر شرکت بی پی در گفتگویی اختصاصی با بی بی سی گفت همانطور که اشتباهات یا حوادث ناگواری که در برنامه فضایی آپولو به وجود آمد مانع از انجام اکتشافات جدیدتر فضایی نشد، نشت نفت در خلیج مکزیک هم نباید به ممنوعیت حفاری در اقیانوس ها منجر شود. این اظهارات پس از آن مطرح می شود که باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا کمپانی های بزرگ نفتی را هدف حمله لفظی قرار داد و آنها را متهم کرد که از پذیرش خطایشان در مورد نشت نفت طفره می روند. آقای اوباما همچنین قول داده است که به ''روابط دوستانه و گرم'' بین شرکت های نفتی و نهادهای دولتی که وظیفه نظارت بر اجرای قانون دارند پایان دهد. باراک اوباما پس از دیداری با اعضای کابینه و دیگر مقامات رسمی آمریکایی گفت: ''بیش از یک دهه است که روابط دوستانه و گرمی بین شرکت های نفتی و آژانس های دولتی ناظر که اجازه حفاری را صادر می کنند وجود داشته است. به نظر می آید مجوزهای حفاری معمولا بر اساس چیزی بیشتر از تضمین های ایمنی از سوی شرکت های نفتی صورت می گرفته است. از این پس چنین اتفاقی نخواهد افتاد. به عبارت دیگر ما مبنا را بر اعتماد می گذاریم اما در این مورد تحقیق هم خواهیم کرد''. در حادثه انفجار در یک سکوی حفاری در خلیج مکزیک در ماه گذشته، یازده تن کشته شدند و مقدار زیادی نفت به دریا نشت کرده است. پیش بینی وضع هوا در روزهای آینده حاکی از آن است که احتمالا وزش باد موجب رانده شدن نفت به سمت سواحل تا دو روز آینده می شود. روزانه پنج هزار بشکه نفت خام از چاه آسیب دیده به دریا نشت پیدا می کند و نگرانی هایی درباره آسیب دیدن محیط زیست منطقه بیان شده است. بر اساس قوانین آمریکا، کل هزینه های مربوط به این حادثه که پیشبینی می شود حدود ۱۵ میلیارد دلار باشد، باید به وسیله بی پی تامین شود. شرکت بی پی با بکار گرفتن روباتهای زیر دریایی در تلاش است تا نشت نفت را متوقف کند. یکی از این اقدامات شامل وارد کردن یک لوله به داخل لوله اصلی انتقال نفت است تا از این طریق نفت موجود در لوله را به تانکری در سطح آب منتقل کنند. رییس جمهوری آمریکا همچنین گفت که عصبانیت ساکنان خلیج مکزیک در مورد نشت نفت و ''تخریب بالقوه'' که متوجه محیط زیست منطقه است را درک می کند. نشت نفت در خلیج مکزیک می تواند به بدترین فاجعه زیست محیطی در تاریخ آمریکا بدل شود. برخی از دانشمندان در مورد محاسبات رسمی از میزان نفت نشت شده ابراز تردید کرده اند و می گویند احتمالا آمار موجود در مورد اینکه روزانه ۵ هزار بشکه نفت در خلیج مکزیک نشت می شود بسیار کمتر از واقعیت است. بر اساس گزرشی که در روزنامه نیویورک تایمز منتش شده است ایان مک دونالد، اقیانوس شناس از دانشگاه ایالتی فلوریدا میزان نفت نشت شده را ۴ تا ۵ برابر آمارهای دولتی برآورد کرده است. سایر محققانی که فیلم ویدیویی شرکت بی پی از نشت نفت در اعماق اقیانوس را بررسی کرده اند به رسانه های آمریکایی گفته اند که میزان نشت نفت در حدود ۷۰ هزار بشکه در روز است. آنها حاشیه خطای این محاسبه را ۲۰ درصد دانسته اند.
|
(کلمه) |
عراق خسارات جنگ را به ایران نمی دهد؛ احمدی نژاد به دنبال غرامت جنگ جهانی دوم! |
کلمه: یک عضو فراکسیون اتحاد اسلامی کردستان در پارلمان عراق در اظهاراتی عجیب مدعی شد حكومت عراق بابت خسارت جنگ 8 ساله ، هیچ تعهدی نسبت به ایران ندارد. بهگزارش خبرنگار ''تابناک'' از بغداد، ''سامى اتروشى'' عضو کمسیون اقتصادی پارلمان عراق در گفتگو با سایت رسمی حزب اتحاد اسلامی کردستان گفت: عراق به هیچ وجه خسارات ایران را پرداخت نخواهد کرد زیرا هیچ تعهدی نسبت به آن ندراد.و تنها خسارت کشور کویت را پرداخت خواهد کرد. اتروشی در مقابل بر ضرورت پرداخت خسارت های دیگر کشورها از سوی عراق تاکید کرد و گفت: عراق آماده پرداخت خسارت کشور کویت است و نسبت به آن تعهد داده است. این گزارش می افزاید، حزب اتحاد اسلامی کردستان که در تهران نیز نمایندگی رسمی دارد، از سوی احزاب اتحادیه میهنی و پارت دمکرات کردستان، همواره به دریافت امکانات مادی و معنوی از مقامات عربستان سعودی متهم شده است و احتمالا این اظهارات از آنجا منشاء گرفته است. اظهار نظر اخیر این نماینده مجلس عراق این پیام را با خود به همراه دارد که سهل انگاری مقامات مسئول کشورمان در پیگیری موضوع دریافت غرامت جنگ تحمیلی از عراق، سبب خواهد شد تا در آینده نه تنها چنین موضوعی محقق نشود بلکه طرف عراقی ژست طلبکاری نیز به خود بگیرد. گفتنی است پیش از این نمایندگان دیگری از پارلمان عراق مانند محمود عثمان، اظهار نظرهای مشابهی داشته اند اما علی رغم تذکر متعدد رسانه ها و همچنین نخبگان وطن دوست کشورمان، دولت تاکنون اقدام ملموسی در خصوص گرفتن غرامت جنگ تحمیلی از عراق نکرده است. به گزارش کلمه، این سخنان در حالی عنوان می شود که شش ماه پیش احمدی نژاد اعلام کرد «غرامت خسارات جنگ جهانی دوم» از متفقین می گیرد. احمدي نژاد در آذر 88 در سفری که به دانمارک داشت گفت: سه کشور فاتح جنگ جهاني دوم ،يعني آمريکا شوروي و انگليس، از خاک ايران و امکانات ايران استفاده و اين جنگ را به نفع خود تمام کردند.در اين دوره مردم ايران تحت فشارهاي زيادي قرار گرفتند و خسارات فراواني به ايران وارد شد اما هيچ غرامتي به ايران پرداخت نشد. وی این ادعا را مطرح کرد که ما خسارات وارده از جنگ جهاني دوم را مطالبه مي کنيم و من گروهي را مامور کرده ام که اين خسارت را محاسبه کنند و بزودي هم طي نامه اي به دبير کل سازمان ملل خواهم خواست که خسارت وارده به ايران در جنگ جهاني دوم پرداخت شود. این اظهارات رئیس دولت حاضر در حالی است که هنوز از پیگیری دولت ایران درباره دریافت خسارت حداقل هزار میلیاردی از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران خبری نیست . همچنین وی در حالی از گرفتن غرامت از متفقین خبر داد که چند روز پیش احمدی نژاد سالروز پیروزی روسیه در جنگ جهانی دوم را به مدودف رئیس جمهور این کشور تبریک گفت.
|
(بی بی سی) |
خشونت های تازه در تایلند قربانیان بیشتری گرفت |
نیروهای ارتش تایلند در سومین روز پیاپی با تظاهر کنندگان در بانکوک درگیر شده اند. این درگیری ها که از پنجشنبه هفته گذشته بار دیگر آغاز شده است تا به حال به کشته شدن دست کم ۱۶ نفر منجر شده است. تظاهر کنندگان معترض که خواستار کناره گیری نخست وزیر تایلند از قدرت هستند در بخش هایی از مرکز شهر بانکوک با ایجاد موانع و سنگرهایی تجمع کرده اند. بر اساس گزارش های رسیده، از برخی نقاط مرکزی این شهر دود زیادی به آسمان بر می خیزد. مقامات مسئول هر گونه مذاکره با معترضان سرخ پوش را رد کرده اند. بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد از معترضان و مقامات دولتی تایلند خواسته که از بروز درگیری و خشونت های تازه خودداری کنند. دفتر آقای بان در اطلاعیه ای اعلام کرده است که او از طرفین درگیر خواسته که برای آرام کردن شرایط و حل مسالمت آمیز اختلافات سریعا با هم وارد گفتگو شوند. آمریکا هم خواستار خویشتن داری در دو سوی درگیری شده و طرفین را تشویق کرده که برای حل اختلاف هر چه سریعتر راهی پیدا کنند. با وجود ادعای دولت تایلند مبنی بر اینکه شرایط کاملا تحت کنترل است و اینکه سربازان ارتش تنها در دفاع از خود اقدام به شلیک گلوله کرده اند، گزارش های رسیده از پایتخت این کشور حکایت از انفجارها و تیراندازی های پراکنده در محل تجمع معترضان است. از صبح روز پنجشنبه، نیروهای ارتش با ورود به مرکز تجاری بانکوک و قطع آب و برق محل تحصن معترضان، در صدد پاکسازی این محله از آنان برآمدند اما با مقاومت شدید تظاهرکنندگان، موفق به اجرای ماموریت خود نشدند. گزارش شده که از زمان آغاز دوباره درگیری ها در روز پنجشنبه هفته گذشته تا بحال دست کم ۱۵۰ نفر مجروح شده اند. نیروهای ارتش برای جلوگیری از ورود معترضان بیشتر به محل تجمع موانعی را در خیابان های اطراف قرار داده است. خبرنگاران حاضر در بانکوک گزارش داده اند که در حال حاضر دست کم یک سوم شهر در شرایط اضطراری به سر می برد، با این وجود به نظر می آید فراتر از موانع و سنگرهای معترضان، زندگی در دیگر نقاط شهر در حالت عادی در جریان باشد. کوانچای پرایپانا، رهبر معترضان سرخ پوش که همراه دیگر معترضان در داخل سنگرها به سر می برد گفته است که به دلیل تصرف محل تجمع توسط نیروهای ارتش ذخیره آب و مواد غذایی در حال تمام شدن است. با این وجود او گفته که ذخایر موجود برای چند روز کافی خواهد بود. رهبر معترضان سرخ پوش تایلندی گفته است که تا زمانی که دولت مسئولیت پذیر نشود معترضان به مبارزات خود ادامه خواهند داد. درگیرها از روز پنجشنبه پس از آن بار دیگر شدت گرفت که یکی از ژنرال های ارتش که اکنون از معترضان حمایت می کند توسط فردی ناشناس در ناحیه سر مورد هدف گلوله قرار گرفت. در همین حال چند خبرنگار تایلندی و خارجی در جریان این درگیرها مورد هدف گلوله قرار گرفته اند. سخنگوی ارتش تایلند می گوید به سربازان اجازه داده شده که در دفاع از خود در مقابل معترضان مسلح شلیک کنند. از زمان آغاز این درگیری ها که از آن به عنوان شدیدترین ناآرامی سیاسی تایلند در دو دهه گذشته یاد می شود، تا بحال دست کم ۴۲ نفر کشته و بیش از ۱۴۰۰ نفر دیگر زخمی شده اند.
|
(دویچه وله) |
افزایش خطر جنگ داخلی در تایلند |
سنگرهای خیابانی و صحنههای انفجار نارنجک، برخی از خیابانهای بانکوک را فرا گرفتهاند. دولت تایلند اعلام کرده که از مواضع خود بر ضد معترضان عقبنشینی نخواهد کرد. وزارت خارجه آلمان نسبت به سفر به تایلند هشدار داده است. در پی افزایش درگیریها در تایلند، سازمان ملل متحد و دولت آمریکا طرفهای درگیر را به توقف خشونت فراخواندند. بان کیمون، دبیرکل سازمان ملل متحد، در بیانیهای از دولت و اپوزیسیون خواست تا تمام توان خود را برای "توقف خشونت و جلوگیری از تلفات انسانی بیشتر" به کار بندند. وزارت خارجه آمریکا نیز "تأسف" خود از ناآرامیها در تایلند را اعلام کرد. بر پایهی گزارش خبرگزاریها، شامگاه جمعه (۱۴ مه) در بخشهایی از پایتخت تایلند صدای انفجار پیدرپی نارنجک و شلیک گلولهی مخالفان دولت و نیروهای امنیتی به گوش میرسید. در خیابانها تایرها به آتش کشیده شده و سنگرهایی با تنهی درختان ساخته شدهاند. هنوز هزاران تن از معترضان سرخپوش در محاصرهی نیروهای امنیتی باقی ماندهاند. ارتش حلقهی محاصرهی خود به دور خیابانهای ناآرام را دائم تنگتر میکند. چند تن از تظاهرکنندگان که قصد عبور از موانع ارتش و رفتن به خانه را داشتند، با شلیک نیروهای امنیتی مجبور به بازگشت شدند. دولت: تروریستها مسئول ناآرامیها هستند پانیتان واتانایاگورن، سخنگوی دولت تایلند، در برنامهای تلویزیونی اعلام کرد که برای بازگرداندن هر چه سریعتر اوضاع به حالت عادی، بر تعداد نیروهای امنیتی حاضر در خیابانها افزوده خواهد شد. او همچنین تروریستها را مسئول افزایش ناآرامیها خواند. به گفتهی واتانایاگورن، ۵۰۰ تروریست در میان معترضان نفوذ کردهاند و برای بیثباتی کشور فعالیت میکنند. نخستوزیر تایلند نیز روز شنبه (۱۵ مه / ۲۵ اردیبهشت) اعلام کرد که دولت به هیچ عنوان از موضع خود عقبنشینی نخواهد کرد. به گفتهی آپیسیت وِیجاجیوا، «دولت باید همین رویه را ادامه دهد. ما نمیتوانیم عقب بنشینیم، زیرا اقدامهای ما در جهت منافع ملی هستند». این موضعگیری نخست وزیر نشان میدهد که دولت تایلند بههیچ عنوان قصد سازش با مخالفان را ندارد. این نخستین اظهار نظر نخستوزیر این کشور از زمان آغاز خشونت در روز پنجشنبه (۱۳ مه) بود. یکی از تظاهرکنندگان میگوید که با وجود ترس از نیروهای امنیتی، «تا انتها و برای تحقق دمکراسی» در محل تظاهرات خواهد ماند. به گفتهی شهروندان، هر کس برای خروج از محل تجمعها و عبور از میان نیروهای نظامی تلاش کند، به راحتی هدف گلولهی نیروهای امنیتی قرار میگیرد. درگیریها در پایتخت تایلند، از روز پنجشنبه ۲۲ کشته و بیش از ۱۷۰ زخمی بر جای گذاشتهاند. نیروهای امنیتی تلاش میکنند محلی به مساحت حدود ۲ کیلومتر مربع را که در آن چند دههزار معترض جمع شدهاند، تحت کنترل خود درآورند. رسانهها با عبارتهایی همچون "جنگ داخلی" و "حمام خون"، خونینترین درگیریها در دو دههی اخیر در تایلند را توصیف میکنند. این درگیریها میان هواداران تاکسین شیناوترا، نخست وزیر سابق تایلند و دولت صورت میگیرد. شیناوترا پس از یک کودتای نظامی در سال ۲۰۰۶ مجبور به ترک کشور شد. مخالفان که به "سرخجامگان" مشهورند، خواستار برگزاری انتخابات پارلمانی زودهنگام هستند و حکومت ویجاجیوا، نخستوزیر کنونی را غیرقانونی میدانند.
|
(رادیو فردا) |
نخست وزير تايلند از سركوب معترضان دفاع كرد |
آبهيسيت وِجاجيوا Abhisit Vejjajiva نخست وزير تايلند روز شنبه از سخت گيرى نظامى عليه معترضان در بانگوك، پايتخت اين كشور دفاع كرد و گفت آيندۀ تايلند در خطر است. اظهارات نخست وزير تايلند هنگامى از تلويزيون اين كشور پخش شد كه ارتش تايلند منطقۀ مركزى بانگوك را «منطقۀ آزاد آتش» اعلام كرد و تبادل آتش بين ارتش و معترضانى كه در خيابان سنگربندى كرده اند ادامه داشت. مركز خدمات اضطرارى تايلند اعلام كرد در جريان نا آرامى هاى روز شنبه دستكم ۸ نفر كشته و ۵۰ نفر زخمى شده اند. مخالفان دولت كه از ۲۱ اسفند سال گذشته ، اعتراض خود را با گردهماىى در پايتخت آغاز كردند و به «سرخ پيراهنان» معروفند ، مى گويند دولت ائتلافى وِجاجيوا Vejjajiva غير قانونى ست و خواستار برگزارى انتخاباتى ديگر هستند. بان گى مون دبيركل سازمان ملل خواستار پايان نا آرامى ها شده است.
|
(رادیو فردا) |
پليس جمهورى آذربايجان ده ها معترض را دستگير كرد |
پليس جمهورى آذربايجان ده ها فعال سياسى مخالف دولت را بازداشت كرد. اين عده قصد داشتند گردهماىى اعتراض آميز ِ بدون مجوزى را به منظور درخواست آزادى تجمعات و انتخابات آزاد برگزار كنند. قرار است انتخابات مجلس جمهورى آذربايجان در فصل پاييز انجام شود. گروه هاى مدافع حقوق بشر ، دولت جمهورى آذربايجان را به دليل رفتار خشن با رسانه هاى مستقل و گروه هاى مخالف مورد انتقاد قرار داده اند. ناظران بين المللى ، نتايج انتخابات پيشين در اين كشور را مخدوش توصيف كرده اند.
|
(بی بی سی) |
در بازشماری صندوق های رای در عراق "تقلبی" مشاهده نشد |
کمیسیون انتخابات عراق اعلام کرده است که در بازشماری صندوق های رای در عراق تقلبی مشاهده نکرده است. بازشماری آرا به تقاضای نوری المالکی، نخست وزیر کنونی عراق، صورت گرفته است که حزبش در شمارش اولیه آرا در مقام دوم قرار گرفت. نتیجه ای که کمیسیون انتخابات پس از بازشماری آرا اعلام کرده است، برای پایان دادن به بن بستی که عراق پس از انتخابات با آن روبرو شده، اهمیت قابل توجهی دارد. بسیاری از این بابت نگرانند که بن بستی که عراق در آن قرار گرفته است فضای مناسبی برای شورشیان و فعالیت های آن ها فراهم کرده است. بازشماری دستی دو و نیم میلیون رای به صندوق ریخته در بغداد و نواحی اطراف آن، 11 روز طول کشید. یکی از سخنگویان کمیته انتخاباتی عراق گفته است که نتیجه بازشماری روز دوشنبه در دسترس عموم قرار خواهد گرفت و برای تائید نیز به دادگاه فرستاده خواهد شد. بسیاری امیدوارند که نتیجه اعلام شده بازشماری آرا به اعتراض های انتخاباتی پایان بدهد و به آغاز مذاکره بین احزاب مختلف سیاسی منجر شود. هیچ یک از احزاب سیاسی عراق، در جریان انتخابات رای کافی برای تشکیل دولت کسب نکرده است. تشکیل ائتلافی گسترده که شامل سنی ها، شیعه ها و کردها بشود، محتمل ترین ترکیب برای تشکیل دولت در عراق به نظر می آید. پرسش این است که آیا این احزاب می توانند به توافقی دست پیدا کنند که در چنین بن بست حساسی مورد قبول همه طرف ها باشد. این سئوالیست که پاسخ آن باید هرچه زودتر مشخص شود. روز دوشنبه بیش از 100 نفر در موجی از اعمال خشونت بار، در عراق کشته شدند.
|
(بی بی سی) |
نخست وزیر ترکیه سفر خود به تهران را 'نامحتمل' دانست |
نخست وزیر ترکیه سفر خود به تهران و شرکت در مذاکرات حل بحران اتمی ایران را نامحتمل دانسته و رئیس جمهوری روسیه از آخرین فرصت برای حل این بحران سخن گفته است. روز جمعه، 24 اردیبهشت (14 مه)، رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه که عازم دیداری رسمی از یونان بود، در گفتگو با خبرنگاران در آنکارا، پایتخت ترکیه، گفت که احتمال نمی دهد برای مذاکراتی با حضور رئیس جمهوری برزیل به منظور حل بحران هسته ای ایران به تهران سفر کند. آقای اردوغان در مورد دلیل نامحتمل بودن سفر به تهران گفت که انتظار داشت قبل از این سفر، ایران عزم خود را برای همکاری با راه حل مورد نظر ترکیه در حل بحران اتمی آن کشور اعلام کند اما چنین اعلامیه ای صادر نشده است. پیشتر وزیر خارجه ایران گفته بود که نخست وزیر ترکیه روز یکشنبه هفته آینده به تهران سفر می کند و همراه با لولا دا سیلوا، رئیس جمهوری برزیل، در تهران حضور خواهد داشت. هفته گذشته هم سخنگوی وزارت امور خارجه ایران اعلام کرده بود که طرحی برای مبادله اورانیوم غنی شده ایران با سوخت رآکتور اتمی تهران مطرح است و در مورد آن با ترکیه و برزیل مذاکراتی صورت گرفته است. به گفته سخنگوی وزارت خارجه ایران، این مذاکرات سه جانبه با حضور نخست وزیر ترکیه و رئیس جمهوری برزیل، که برای شرکت در اجلاس رهبران کشورهای عضو گروه 15 به تهران عزیمت می کند، دنبال خواهد شد. منابع دولتی ترکیه گفته بودند که دولت های این کشور و برزیل طرح مشترکی را برای حل بحران اتمی ایران تهیه کرده اند که شامل مبادله اورانیوم غنی شده با سوخت رآکتور اتمی تهران در خاک ترکیه می شود. به گزارش خبرگزاری فرانسه، آقای اردوغان در اشاره به این طرح مشترک گفته است که ''به نظر می رسد سفر به تهران در روز دوشنبه این هفته میسر نباشد زیرا ایران در این زمینه گامی برنداشته است.'' نخست وزیر ترکیه گفت که برای حضور در تهران در روزهای یکشنبه و دوشنبه هفته آینده تعهدی هم نکرده بود و افزود ''قبلا گفته بودم که ممکن است به تهران بروم اما حالا باید بگویم که در این تاریخ ها، در آذربایجان و گرجستان خواهم بود.'' آقای اردوغان تاکید کرد که ''ما انتظاراتی در این زمینه داشتیم'' و افزود که به ایران گفته شده بود که ترکیه برای قبول نقش میانجی در حل بحران هسته ای آن کشور، لازم می داند دولت ایران بیانیه ای حاوی عزم خود برای حل و فصل این مساله از این طریق صادر کند. رجب طیب اردوغان گفت که''همراه با برزیل، ما صرفا قصد داشتیم به روند حل مساله کمک کرده باشیم.'' گروه پانزده نخست وزیر ترکیه در عین حال اعلام کرد که در صورت لزوم، می تواند وزیر خارجه خود را به تهران اعزام کند اما در حال حاضر، برنامه ای برای سفر او هم وجود ندارد. ایران، به عنوان ریاست دوره ای گروه 15 میزبانی اجلاس سران این گروه را برعهده دارد و مقامات ایرانی گفته بودند سران و رهبران هجده کشور عضو در اجلاس تهران شرکت می کنند. روز جمعه، منوچهر متکی، وزیر خارجه ایران، گفت که بیش از ده کشور عضو این گروه در سطح رئیسان جمهوری، معاونان رئیس جمهوری و وزیران در چهاردهمین اجلاس سران در روز 27 اردیبهشت در تهران حضور خواهند یافت و این میزان مشارکت را ''حضوری پر رنگ و قوی'' توصیف کرد. ترکیه در گروه 15، متشکل از تعدادی از کشورهای در حال توسعه عضو جنبش غیر متعهدها، عضویت ندارد اما در کنار برزیل، از اعضای غیر دائم شورای امنیت سازمان ملل است. تشکل بین المللی موسوم به گروه 15 در جریان اجلاس سران کشورهای جنبش غیرمتعهدها در سال 1989 توسط پانزده کشور از اعضای این جنبش پایه گذاری شد و در حال حاضر، هجده کشور در آن عضویت دارند. هدف این گروه پیشبرد همکاری بین اعضا در زمینه های توسعه اقتصادی، تجارت و فن آوری است و کشورهای آرژانتین، الجزایر، اندونزی، ایران، برزیل، پرو، جامائیکا، زیمبابوه، سریلانکا، سنگال، شیلی، کنیا، مالزی، مصر، مکزیک، نیجریه، ونزوئلا و هند در آن عضویت دارند. خبر انصراف نخست وزیر ترکیه از سفر به ایران در حالی منتشر می شود که کشورهای غربی عضو شورای امنیت خواستار تصویب قطعنامه جدیدی حاوی تشدید تحریم های بین المللی علیه برنامه هسته ای جمهوری اسلامی هستند. ترکیه به ایران پیشنهاد کرده بود که طرح آژانس بین المللی انرژی اتمی برای مبادله بخش عمده اورانیوم غنی شده در داخل این کشور با سوخت مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی تهران را اجرا کند و برای رفع اعتراض جمهوری اسلامی در مورد محل مبادله، تحویل و تحول اورانیوم و سوخت در خاک ترکیه صورت گیرد. لولا دا سیلوا، رئیس جمهوری برزیل، از اعضای گروه 15، در حال حاضر به روسیه سفر کرده و قرار است روز یکشنبه عازم تهران شود. آقای دا سیلوا روز جمعه با دمیتری مدودف، رئیس جمهوری روسیه، در مسکو دیدار و گفتگو کرد و بحران هسته ای ایران از جمله مسایل مورد گفتگو بوده است. در پایان این دیدار، آقای مدودف سفر رئیس جمهوری برزیل به تهران را آخرین تلاش برای حل بحران هسته ای ایران قبل از تصمیم گیری شورای امنیت در مورد تشدید تحریم های بین المللی علیه این کشور توصیف کرد. وی گفت ''ممکن است این آخرین فرصت ایران قبل از اتخاذ تصمیم مناسب در چارچوب شورای امنیت باشد و امیدوارم که این ماموریت به موفقیت بیانجامد.''
|
(عصر ایران) |
انفجار مهیب پایتخت تایلند را لرزاند |
انفجار مهیب در بانکوک در حالی صورت می گیرد که امروز در جریان درگیریهای شدید در بانکوک، نظامیان دولتی به سوی معترضین شلیک کرده و صدای تیراندازی های پی در پی همچنان به گوش می رسد. شبکه تلویزیونی العربیه لحظاتی قبل اعلام کرد که امروز جمعه یک انفجار بسیار مهیب شهر بانکوک پایتخت تایلند را لرزاند. انفجار مهیب در بانکوک در حالی صورت می گیرد که امروز در جریان درگیریهای شدید در بانکوک، نظامیان دولتی به سوی معترضین شلیک کرده و صدای تیراندازی های پی در پی همچنان به گوش می رسد. نظامیان تایلندی با شلیک در مناطق اطراف پارک لومپینی در تلاش برای متفرق کردن معترضین هستند. همچنین سخنگوی ارتش تایلند اعلام کرد که حدود دو هزار معترض سرخ پوش در منطقه ای در بازار "سوآن لوم نایت" در نزدیکی مکان اصلی تظاهرات مستقر شده اند و با سلاح های خود مقامات دولتی را دچار رعب و وحشت کرده اند. در همین حال نظامیان جاده های اطراف مکان اصلی تظاهرات را مسدود کرده اند و ایست های بازرسی را برای محاصره منطقه ایجاد کرده اند. همچنین خبرگزاری فرانسه از اصابت یک گلوله به ساق پای خبرنگار خود در جریان درگیریها خبر داده است. معترضان خواهان استعفای "آبهیسیت وجاجیوا" نخست وزیر تایلند و برپایی انتخابات جدید در این کشور هستند. پیراهن قرمزها از هواداران تاکسین شیناواترا، نخست وزیر پیشین تایلند هستند که طی کودتایی در سال ۲۰۰۶، از قدرت سرنگون شد. از سال ۲۰۰۶ به این سو تایلند درگیر بحران سیاسی است.
|
ورزشي |
(ایرنا) |
سرمربي ميلان: بعد از بازي با يوونتوس از سن سيرو مي روم |
تهران - سرمربي تيم فوتبال آث ميلان ايتاليا که گفته مي شود براي جدايي از اين تيم با مسوولان باشگاه به توافق رسيده است، اعلام کرد که بعد از بازي شنبه شب، سن سيرو را ترک خواهد کرد. به گزارش ايرنا، سايت فيفا روز شنبه نوشت: "لئوناردو" که در چند ماه اخير به شدت تحت فشار بوده، گفت: مثل هميشه در نهايت آرامش اعلام مي کنم که ميلان را ترک خواهم کرد. اين مربي برزيلي افزود: چيز عجيبي اتفاق نيفتاده است، چرا که با مسوولان باشگاه به توافق رسيديم. وي گفت: صعود به مسابقات ليگ قهرمانان باشگاه هاي اروپا که هدف اصلي من بود، محقق شده و زمان رفتنم فرا رسيده است. سرمربي 40 ساله تيم ميلان که تا يک سال ديگر با اين تيم قرارداد داشت، ظاهرا قصد دارد به آمريکاي جنوبي بازگردد. تيم ميلان در اين فصل از مسابقات کوپا ايتاليا حذف شد و شکست سنگيني در مرحله يک هشتم نهايي ليگ قهرمانان اروپا مقابل منچستريونايتد متحمل شد. اين تيم اوايل ماه جاري نيز شانس گرفتن صدرنشيني از اينترميلان در جدول مسابقات سري آ را داشت، اما اين فرصت را نيز از دست داد. ميلاني ها با وجود شکست در سه مسابقه اخير خود توانستند با قرار گرفتن در جايگاه سوم جدول سيري آ، سهميه صعود به ليگ قهرمانان اروپا را به دست آورند. تيم ميلان شنبه شب در حالي آخرين بازي خود در اين فصل را مقابل يوونتوس برگزار مي کند که با تيم چهارم جدول يعني سمپدوريا سه امتياز اختلاف دارد، اما از نظر تفاضل گل در وضعيت بسيار بهتري است.
|
(ایرنا) |
روني: براي حضور در جام جهاني به کمال بلوغ رسيدهام |
تهران- '' وين روني '' مهاجم منچستر يونايتد معتقد است که در مسابقات جام جهاني، انگليس مزيت پختگي و بلوغ تازه پيداکرده اش را هنگامي که وي رهبري خط حمله تيم ملي کشورش را در تلاش براي فتج اين جام به عهده خواهد گرفت احساس خواهد کرد. به گزار ايرنا روني در اين فصل در سطح عالي از آمادگي قرار داشت و عملکرد وي در منچستر يونايتد باعث شد تا طي ماه گذشته چندين جايزه بازيکن برتر را نصيب خود کند. علاوه بر 34 گل و گلهاي پيروزي بخشي که روني به ثمر رساند موثرترين جنبه از عملکرد وي دور نگهداشتن خود از مشکل آفريني در زمين است. اين در حالي است که در سالهاي اول بازي روني در اورتون و منچستر غرغر و داد و بيداد کردن وي خطاب به بازيکنان حريف امري عادي بود. وي پذيرفت که عادت کردن به محيطي براي رشد که در کانون توجه قرار دارد به مدتي وقت نياز دارد ولي اکنون وي از مسئوليتهايش نسبت به منچستر و انگليس کاملا آگاه است. روني گفت :" چند سال پيش ، من هنوز يک بازيکن بسيار جوان براي کشورم و ليگ برتر انگليس بودم." وي افزود :" هر نوع تصميم گيري در اين سن و سال ناشي از هيجان و احساس است اما من اکنون در داخل و خارج زمين به پختگي رسيده ام." روني اکنون متاهل است و اخيرا پدر شده است و علائم آرامش وي در زمين بازي براي همه مشهود است. روني اميدوار است که پس از حضور نوميدانه اش در دو تورنمنت ملي اکنون بتواند در آفريقاي جنوبي براي انگليس يک بازيکن کاملا تاثير گذار باشد.
|
(تابناک) |
ارغوان رضایی نفر چهارم تنیس جهان را از پیش رو برداشت |
رضایی 23 ساله در دو ست پیاپی و با نتایج هفت بر پنج و شش بر چهار رقیب صرب خود شکست داد تا برای رسیدن به فینال مسیری ساده تر را پیش رو داشته باشد و روز شنبه با لوسی سافارووای از جمهوری چک که رتبه سی ام جهان را در اختیار دارد روبرو شود. ارغوان رضایی تنیسور فرانسوی ایرانی الاصل روز جمعه با شکست دادن یلنا یانکوویچ تنیسور برجسته و صاحب نام صرب به مرحله نیمه نهایی مسابقات تنیس مادرید راه یافت تا تنها یک گام نه چندان بلند تا حضور در فینال این رویداد پیش رو داشته باشد. به گزارش خبرنگار ورزشی تابناک و به نقل از خبرگزاری فرانسه؛ ارغوان رضایی نفر که با دو پله سقوط در رده بیست و چهارم تنیس بانوان جهان قرار دارد، در رقابتهای تنیس مادرید حضور خیره کننده ای از خود به نمایش گذاشت و موفق شد در مرحله نیمه نهایی، یلنا یانکوویچ نفر چهارم تنیس بانوان جهان و پای ثابت محرله نیمه نهایی گرانداسلمها را پشت سر بگذارد. رضایی 23 ساله در دو ست پیاپی و با نتایج هفت بر پنج و شش بر چهار رقیب صرب خود شکست داد تا برای رسیدن به فینال مسیری ساده تر را پیش رو داشته باشد و روز شنبه با لوسی سافارووای از جمهوری چک که رتبه سی ام جهان را در اختیار دارد روبرو شود. در صورت عدم تحلیل رفتن و آسیب دیدگی ارغوان رضایی در دیدار سنگینی که مقابل یانکوویچ داشته و حفظ توان این تنیسور، دختر تنیس ایران برابر حریفش شانس فوق العاده بالایی برای کسب برتری و حضور در فینال رقابتهای مادرید خواهد داشت و به سرنوشت یانکوویچ در ماقبل فینال دچار نخواهد شد.
|
(بی بی سی) |
پیروانی برای سومین بار سرمربی شد |
در پی توافق با فدراسیون فوتبال، غلامحسين پيروانی مجدداً هدایت تیم ملی فوتبال اميد ایران را برعهده گرفت. این خبر در پی مذاکرات موفقیت آمیز علی كفاشيان و مهدی تاج رییس و نایب رییس فدراسیون فوتبال ایران با غلامحسين پيروانی اعلام شده است. به این ترتیب پیروانی برای سومین بار به عنوان سرمربی این تیم معرفی می شود. پیروانی ابتدا پانزدهم دی ۱۳۸۷، سرمربی تیم ملی امید ایران شد. این همکاری تا 15 فروردین امسال تداوم داشت. بار دوم، ششم اردیبهشت امسال بود که فدراسیون فوتبال اعلام کرد او در سمت خود ابقا شده است. اما چند روز بعد آقای پیروانی این خبر را تکذیب کرد. به این ترتیب غلامحسین پیروانی برای سومین بار به عنوان سرمربی تیم ملی امید ایران معرفی شده است. این تیم آماده حضور در رقابت های مقدماتی المپیک لندن می شود. پیش از این حجت الاسلام يحيی زاده رییس کمیته تربیت بدنی مجلس شورای اسلامی اعلام کرده بود تمام مسئولین غیر از آقای کفاشیان با سرمربیگری پیروانی در تیم امید موافق هستند. در همین رابطه آقای کفاشیان به خبرگزاری ایسنا گفت: این فدراسيون در بازگرداندن پيروانی مستقل عمل كرد و تحت تاثير هيچ نهادی نبود. قهرمانی کشتی آزاد ایران در آسیا تيم ملی كشتی آزاد ايران با كسب 3 مدال طلا، 1 نقره، 1 برنز و 53 امتياز، برای بيستمين بار به مقام قهرمانی آسیا رسید. تيم های قزاقستان و كره جنوبی هم در رده های بعدی قرار گرفتند. از ترکیب 7 نفره ایران، حسن رحيمی و مصطفی حسين خانی از دستیابی به مدال بازماندند. از جمع قهرمانان پارسال آسیا، فقط احسان لشگری از ایران بود که موفق شد از عنوان قهرمانی اش دفاع کند. فینالیست های اوزان هفتگانه و رده بندی تیمی مسابقات به این شرح است. 55 كيلو:1- شينجی يوموتو (ژاپن) 2- كوربانوف (ازبكستان) 60 كيلو: 1- مسعود اسماعيل پور (ايران) 2- شیگو مائه دا (ژاپن) 66 كيلو: 1- سوشيل كومار(هند) 2- سانگ دائه (كره جنوبی) 74 كيلو: 1- نارسينگ ياداو (هند) 2- سعيد رياحی (ايران) 84 كيلو:1- احسان لشگری (ايران) 2- سمنوف (قزاقستان) 96 كيلو: 1- رضا يزدانی(ايران) 2- نورجان كاتايف (قزاقستان) 120 كيلو: ماريد موتاليموف (قزاقستان) 2- چالان بات (مغولستان) رده بندی تيمی: 1 - ايران 53 امتياز 2 - قزاقستان 48 امتياز 3 - كره جنوبی 46 امتياز برتری آلمان و مکزیک تيم ملی آلمان كه مهیای حضور در جام جهانی 2010 می شود، دیشب در ديداری دوستانه به مصاف مالت رفت و 3 بر0 از سد حريف خود گذشت. كاكائو دوبار و سيكلونا (گل به خودی)، سه گل آلمان را به ثمر رساندند. تيم ملی مكزيک هم پس از برتری مقابل سنگال، در یک بازی تدارکاتی به مصاف آنگولا رفت و 1 – 0 به برتری رسيد. تک گل مکزیکی ها را آندرس گواردادو به ثمر رساند. مارادونا از فهرستش دفاع کرد دیگو آرماندو مارادونا سرمربی تیم ملی فوتبال آرژانتین، از فهرست 30 نفره اش برای جام جهانی 2010 دفاع کرد و گفت از اعلام اين فهرست پشيمان نيست. طی روزهای اخیر، اعلام این فهرست با انتقادات پرشمار رسانه های آرژانتینی مواجه شده است. در جمع 30 نفر منتخب، نامی از ستاره هایی مثل خاویر زانتی، فرناندو گاگو، مائورو زاراته، خوان رومن ریکلمه، پابلو آیمار و استبان کامبیاسو دیده نمی شود. مارادونا که با رادیوی ملی صحبت می کرد در این باره گفت: ''برايم مهم نیست كه عده ای به خاطر دعوت نشدن به تيم ملی عصبانی شوند. ضرورتی هم ندارد از آن ها عذرخواهی کنم.'' مارادونا در عین حال گفت: ''فقط به خاطر فرناندو گاگو متاسفم. او يكی از گزینه های من بود اما امسال خیلی کم بازی كرد.'' آغاز واليبال نوجوانان آسيا در تهران هشتمين دوره مسابقات واليبال قهرمانی نوجوانان آسيا در مجموعه ورزشی آزادی تهران آغاز شد. در اولین دیدار، نوجوانان تایوان 3 – 0 مغلوب هندوستان شدند. در بازی بعدی هم تایلند 3- 2 از سد قزاقستان گذشت. چين و استراليا که در گروه اول اين مسابقات با ايران همگروه هستند نیز مقابل هم قرار گرفتند که چین 3 -1 به برتری رسید. کره جنوبی نیز 3 بر 1 سريلانکا را شکست داد. امشب تیم ایران در اولین دیدارش به مصاف استرالیا خواهد رفت. تيم واليبال نوجوانان ایران با چهار قهرمانی و يک نايب قهرماني در هفت دوره گذشته اين رقابت ها، پرافتخارترين تيم آسیا در اين رده سنی محسوب می شود.
|
(تابناک) |
پيروزي داماش گيلان و توقف شهرداري تبريز |
پيام مخابرات شيراز در خانه خود به پيروزي پرگل 4 بر 1 برابر شموشك نوشهر دست يافت. صنعت نفت در خانه كاوه تهران به پيروزي رسيد و تربيت يزد نيز از سد شاهين اهواز گذشت. هفته بيست و يكم رقابتهاي ليگ دسته يك فوتبال ايران با برتري داماش گيلان و توقف شهرداري تبريز به پايان رسيد. به گزارش ايسنا، پايان هفته بيست و يكم جام آزادگان فوتبال ايران به طور همزمان از ساعت 16 و 30 دقيقه برگزار شد كه در يكي از حساسترين ديدارهاي اين هفته جدال تيمهاي داماش گيلان و برق شيراز با نتيجه 2 بر يك به سود شاگردان فيروز كريمي به پايان رسيد. شهرداري تبريز در خانه مس رفسنجان با تساوي يك بر يك متوقف شد. پيام مخابرات شيراز در خانه خود به پيروزي پرگل 4 بر 1 برابر شموشك نوشهر دست يافت. صنعت نفت در خانه كاوه تهران به پيروزي رسيد و تربيت يزد نيز از سد شاهين اهواز گذشت. نتايج كامل رقابتهاي اين هفته به شرح زير است: تربيت يزد دو ـ شاهين اهواز صفر پيام مخابرات شيراز چهار ـ شموشك نوشهر يك پيام مشهد دو ـ ايران جوان بوشهر دو كاوه تهران صفر ـ صنعت نفت آبادان يك مس رفسنجان يك ـ شهرداري تبريز يك سپاهان نوين اصفهان يك ـ شهرداري بندرعباس صفر اتكاي گرگان صفر ـ داماش لرستان صفر گل گهر سيرجان دو ـ شنساي اراك يك پتروشيمي تبريز يك ـ شيرين فراز كرمانشاه يك داماش گيلان دو ـ برق شيراز يك كوثر لرستان صفر ـ فولاد اهواز صفر نساجي مازندران دو ـ نفت تهران دو آلومينيوم هرمزگان دو ـ مهركام پارس تهران يك ديدار تيمهاي مس سرچشمه رفسنجان و گسترش فولاد تبريز به دليل حضور تيم گسترش فولاد تبريز در ديدار جام حذفي به تعويق افتاده است.
|
(خبرگزاری موج) |
بكهام دستيار كاپلو در تيم ملي انگليس |
به گزارش موج، بازيكن 35 ساله تيم ملي انگليس كه به دليل آسيبديدگي جام جهاني 2010 آفريقاي جنوبي را از دست داد، قرار است قهرمان جام جهاني 1966 را در رقابتهاي پيشرو همراهي كند. بكام كه هنوز نقش خود را در سمت جديدش به درستي نميداند، در اين باره عنوان كرد: برايم افتخار بزرگي است كه يك مربي با چنين تجربه و جايگاهي فكر ميكند ميتوانم سهمي در انگليس داشته باشم. بكهام كه به تازگي به صورت قرضي در ميلان توپ ميزد در ماه مارس دچار پارگي تاندون شد و پس از انجام عمل جراحي پاييز آينده ميتواند دوباره پا به توپ شود. او در صورت حضور در جام جهاني 2010 ميتوانست نخستين مليپوش انگليسي باشد كه در چهار دوره رقابتهاي جام جهاني حضور داشته است. بكهام كه با 115 بازي ملي ركورددار انجام بيشترين بازيهاي ملي براي تيم ملي انگليس است همچنين گفت: قرار است در كنار تيم و بازيكنان باشم. او پيشنهاد مربيگري در تيم ملي انگليس را''انگيزهاي بزرگ'' براي خودش بر شمرد. پيش از اين گفته ميشد بكهام تيم ملي انگليس را عنوان سفير فوتبال يا نقشي از اين دست همراهي خواهد كرد.
|
(ایرنا) |
تيم مس رفسنجان به نتيجه مساوي مقابل شهرداري تبريز رضايت داد |
کرمان- تيم فوتبال مس رفسنجان در هفته بيست و يکم از رقابت هاي ليگ دسته يک فوتبال عصر جمعه مقابل تيم شهرداري تبريز به نتيجه مساوي رضايت داد. به گزارش ايرنا، اين ديدار که در ورزشگاه شهداي نوش آباد رفسنجان برگزار شد با نتيجه مساوي يک بر يک پايان يافت. "کارلوس سالازار" در دقيقه 16 براي تيم مس رفسنجان گلزني کرد و "علي درخشان" در دقيقه 27 تک گل تيم شهرداري تبريز را به ثمر رساند. "روح الله ابراهيمي" و "ابراهيم ابرقويي" از تيم شهرداري تبريز و "مصطفي محمودي"، "کارلوس سالازار" و "محمد عزيزي" از تيم مس رفسنجان با دريافت کارت زرد از سوي داور ميدان جريمه شدند. "عبدالحسين ايازي" با کمک "عليرضا کناري" و "نورالله حيدري" اين ديدار را قضاوت کرد و "سعادت باغبان" ناظر اين مسابقه بود. تيم مس رفسنجان با کسب يک امتياز اين مسابقه 27 امتيازي شد و در رتبه هشتم جدول گروه "الف" اين رقابت ها باقي ماند. اين تيم 4 خردادماه در هفته بيست و دوم اين رقابت ها ميهمان تيم شاهين اهواز خواهد بود
|
(رادیو فردا) |
ستاره هايی که از جام جهانی ۲۰۱۰ بازماندند |
اعلام فهرست تيم های مختلف برای حضور در جام جهانی آفريقای جنوبی، واکنش های منفی بسياری در رسانه های ورزشی سراسر جهان برانگيخته است. البته اعتراض به حذف برخی بازيکن ها و نارضايتی از دعوت عده ای ديگر، اتفاق تازه در اين ورزش پر طرفدار نيست. اين رويه، همواره قبل از آغاز جام های جهانی وجود داشته و با عدم نتيجه گيری احتمالی تيم مورد نظر، مدت ها پس از پايان جام نيز ادامه دارد. در اين يادداشت به بحث برانگيز ترين نمونه ها برای جام جهانی آفريقای جنوبی اشاره شده است. بازيکنانی که به زعم رسانه های ملی و هواداران تيم ملی کشورشان، شايستگی حضور در جام جهانی را داشتند. برزيل در برزيل اگر ۱۰۰ بازيکن به اردوی تيم ملی فراخوانده شوند، باز هم بازيکنی هست که از ديدگاه رسانه های ورزشی اين کشور، شايستگی هايش برای حضور در ترکيب تيم ملی ناديده گرفته شده است. در فهرست ۲۳ نفره تيم ملی برزيل، نام رونالدينيو ديده نمی شود. کارلوس دونگا سرمربی تيم ملی اين کشور ترجيح داده قيد استفاده از بهترين بازيکن سال های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ اروپا و جهان را بزند. برزيلی ها غير از رونالدينيو، از وجود يک ستاره ديگر تيم ميلان محروم هستند. الکساندر پاتو مهاجم خوش فکر و ۲۰ ساله نيز جام جهانی را بايد از تلويزيون تماشا کند. اسپانيا فهرست آقای ويسنته دل بوسکه چندان انتقادی را در پی نداشت. تنها نمونه قابل ذکر، عدم دعوت از بويان کرکيچ ذخيره طلايی بارسا بود. کرکيچ به خصوص در اواخر فصل، هرگاه به ترکيب تيمش اضافه شد گل زنی کرد. هلند آقای برت فان مارويک سرمربی تيم ملی هلند ترجيح داد در فهرست ۳۰ نفره اش، اسمی از رود فان نيستلروی در ميان نباشد. نيستلروی امسال، نيم فصل دوم موفقی را در هامبورگ سپری کرد اما هواداران لاله های نارنجی همان طور که ديگر ادوين ون درسار را در اختيار ندارند، به نبودن نيستلروی هم بايد عادت کنند. وسلی اسنايدر با ۵۶ بازی ملی از اينتر هم جايی در بين ۳۰ بازيکن منتخب پيدا نکرده است. فرانسه ريمون دومنک با اعلام فهرست ۳۰ نفره خروس ها، يکی از جنجال سازترين مربيان در جمع ۳۲ تيم حاضر در جام جهانی لقب گرفت. کريم بن زما از رئال مادريد، سمير نصری از آرسنال و پاتريک ويرا از منچستر سيتی از جمله ستاره هايی هستند که دومنک از وجودشان در ترکيب تيم ملی اعلام بی نيازی کرده است. در گرماگرم انتقادات فزاينده از دومنک، چندی قبل اريک کانتونا گفت: از زمان لويی شانزدهم تاکنون، دومنک بدترين سرمربی تاريخ فوتبال فرانسه بوده است. ايتاليا مدافع عنوان قهرمانی، بسياری از ستاره های سرشناسش را در اختيار نخواهد داشت. مارچلو ليپی سرمربی آتزوری، نه فرانچسکو توتی محبوب و با تجربه را می خواهد و نه لوکا تونی گلزن را. فدريکو ماچه دا و آنتونيو کاسانو از جمله جامانده های فهرست ايتاليا هستند. آمائوری ستاره برزيلی الاصل يووه که به تازگی تابعيت ايتاليا را پذيرفته هم جايی در جمع دعوت شدگان ندارد. انگليس ديويد بکام به خاطر مصدوميت به جام جهانی نمی رسد. فهرست ۲۳ نفره فابيو کاپلو با انتقاد چندانی از جانب رسانه های بريتانيايی مواجه نشد. آن ها آماده بودند که در صورت عدم دعوت مجدد از جمی کاراگر، حسابی سر و صدا کنند اما کاراگر هم دعوت شد. اشلی يانگ از آستون ويلا از معدود بازيکنانی است که اين رسانه ها جای خالی اش را گوشزد کرده اند. آرژانتين جنجالی ترين فهرست را جنجالی ترين سرمربی ارائه کرد. ديگو مارادونا ترجيح داده در ليست ۳۰ نفره اش، نيم دوجين ستاره را کنار بگذارد و در عوض بازيکنانی گمنام از ليگ آرژانتين را به آفريقای جنوبی ببرد. فرناندو گاگو از رئال مادريد، استبان کامبياسو و خاوير زانتی از اينتر، در کنار بازيکنان برجسته ديگری مثل پابلو آيمار، مائورو زاراته و خوان رومن ريکلمه، از جمله ستاره هايی هستند که ديگو تمايلی به استفاده از آن ها نداشت و دعوتشان هم نکرد. سرمربی آرژانتين در اين باره می گويد به هيچ وجه پشيمان نيست و دليلی ندارد از ستاره های خط خورده عذرخواهی کند. اروگوئه تيمی غير مدعی از امريکای لاتين که سابقه ميزبانی و فتح اولين دوره بازی های جام جهانی را دارد. اين تيم را اسکار تابارس هدايت می کند. سرمربی ميلان در سال ۱۹۹۶، طی چهار سال گذشته روی نيمکت اروگوئه نشسته است. او نيز واهمه ای در خط زدن نام های بزرگ ندارد. به همين خاطر قيد استفاده از کريستين رودريگز باريکن موثر باشگاه پورتو را زده است. آلمان گزارشگران تلويزيونی و رسانه های ورزشی آلمان، بارها تمايل خود را برای دعوت از تورستن فرينگز ابراز کردند. حتی در برنامه تلويزيونی اشپورت اشتوديو، با خود فرينگز در اين باره گفتگو شد. اما يواخيم لو اعتقادی به بازگشت مجدد فرينگز نداشت. رنه آدلر دروازبان اصلی اين تيم هم در آستانه بازی ها مصدوم شد تا جام جهانی را از دست بدهد. سوئيس اوتمار هيتسفلد کارکشته هم از تيغ انتقادات رسانه های محلی بی نصيب نماند. آن ها از دعوت نشدن والنتين اشتوکر ناراضی هستند. اشتوکر ۲۱ ساله ستاره تيم بازل سوئيس است و در ۳ بازی ملی هم يک بار موفق به گل زنی شده است.
|
(ایسنا) |
چرا ابومسلم سقوط كرد؟کاپيتان تيم فوتبال ابومسلم: عدم ثبات مديريت مهمترين دليل سقوط تيم بود مربياني آوردند كه كارنامه فوتبالي درخشاني نداشتند |
كاپيتان تيم فوتبال ابومسلم خراسان گفت: عدم ثبات مديريت مهمترين دليل سقوط ابومسلم بود. رضا ناصحي در گفتوگو با خبرنگار ورزشي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) - منطقه خراسان، اظهار كرد: متاسفانه از ابتداي فصل با شرايط موجود در ابومسلم، سقوط تيم مشخص بود، ما حتي نميدانستيم با چه كسي طرف هستيم و مشكلاتمان را به چه كسي بايد بگوييم و روزهاي بدي را گذرانديم. وي تصريح كرد: تيمي مثل سپاهان مديريت قوي داشته كه مربي و بازيكنان خوبي را به تيم آورده است در ابومسلم نيز تا قبل از آمدن مهدي زمان شرايط خيلي بدي در تيم وجود داشت اما بعد از حضور وي در تيم باشگاه وضعيت بهتري پيدا كرد و ما بازيهاي خوبي را در مقابل تيمهايي مثل سپاهان واستيل آذين انجام داديم، زمان زحمات زيادي براي تيم كشيد و با وجود اينكه تا قبل از حضور وي كسي پاسخگوي ما نبود و همه از پرداخت حق و حقوق ما فرار ميكردند، هزينههاي زيادي پرداخت كرد. وي افزود: متاسفانه مديران تيم مربياني را آوردند كه با تمام احترامي كه براي آنان قائلم ولي كارنامه فوتبالي درخشاني نداشتند و همين باعث شد تا تيم از ابتدا خوب بسته نشود و در پستهاي مختلف يارگيري خوبي نداشتيم، بازيكنان نيز با هم هماهنگ نبودند. ناصحي ادامه داد: البته شايد دليل اين موضوع نبودن بودجه كافي باشد. كاپيتان تيم فوتبال ابومسلم در خصوص خريدن امتياز تيم توسط مسوولان استان خاطرنشان كرد: شهري مثل مشهد با اين تماشاچيان پر شور حيف است كه تيمي در ليگ نداشته باشد و اميدوارم كه دكتر صلاحي پيگيريهاي لازم را انجام دهند تا بتوانيم نمايندهاي در ليگ برتر داشته باشيم، من نيز اگر لازم باشد حاضرم براي كمك در خدمت تيم باشم. انتهاي پيام
|
(ایسنا) |
سرمربي تيم فوتبال کوثر لرستان:مطالبات بازيکنان پرداخت نشود، قطع همکاري ميکنم |
سرمربي تيم فوتبال کوثر لرستان گفت: در صورت عدم پرداخت 50 درصد مطالبات بازيکنان، با کوثر قطع همکاري خواهم کرد. شهرام مهرپيما، پس از تساوي خانگي تيمش برابر فولاد نوين اهواز در گفتوگوبا خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) - منطقه لرستان، افزود: در نيمه دوم بازي حداقل پنج موقعيت مسلم گلزني را از دست داديم و يک گل ما هم به علت عدم جاي گيري مناسب کمک داور گرفته نشد. وي اظهار كرد: توپ ما از خط دروازه عبور کرد و بازيکنان حريف هم به اين مسئله اعتراف کردند ولي گل به سود کوثر گرفته نشد. مهرپيما با بيان اينکه فولاد نوين اهواز را آناليز کامل کرده بوديم، بيان داشت: از بازيکنان تيم کاملا راضي هستم ، خواسته هاي ما را مو به مو در زمين اجرا کردند ولي شانس در اين بازي يک امتياز به اهوازيها داد. سرمربي تيم فوتبال کوثر لرستان با بيان اينکه در اين بازي کوثر حداقل بايد با دو گل حريف را شکست دهد، ادامه داد: ما دردو بازي چهار امتياز گرفتهايم و مقابل فولاد، سه امتياز حق مسلم ما بود. مهرپيما در ادامه با بيان اينکه مسئولان باشگاه قولهايي جهت پرداخت مطالبات بازيکنان دادهاند، تصريح کرد: در صورت عدم پرداخت 50 درصد مطالبات بازيکنان از سوي مسئولين تيم، با کوثر قطع همکاري خواهم کرد. من آمده ام با تمام وجود به اين تيم کمک کنم. گفتني است، تيم فوتبال کوثر لرستان در حال حاضر با 15 امتياز در قعر جدول گروه دوم اين رقابتها قرار دارد. انتهاي پيام
|
(جهان نیوز) |
تساوي تيم فوتبال نوجوانان ايران و الجزاير |
تيم فوتبال زير 16 سال ايران در دومين ديدار تدارکاتي خود با تيم نوجوانان الجزاير به نتيجه تساوي رسيد. تيم زير 16 سال کشورمان که براي برگزاري اردوي آماده سازي يک هفته اي و انجام دو ديدار تدارکاتي روز يکشنبه هفته گذشته به الجزاير سفر کرده بود ، شب گذشته در دومين ديدار تدارکاتي برابر تيم نوجوانان الجزاير به نتيجه يک بر يک رضايت داد. اين ديدار 93 دقيقه به طول انجاميد. سردار آزمون زننده گل ايران بود. کاروان تيم زير 16 ساله هاي ايران امروز به دبي مي رود تا در روزهاي 27 و 29 ارديبهشت دو ديدار تدارکاتي را با تيم نوجوانان امارات برگزار کنند. در اولين ديدار تدارکاتي که بين دو تيم ايران و الجزاير برگزار شد ملي پوشان کشورمان با نتيجه 2 بر يک پيروز ميدان شدند. اين تيم خود را براي حضور در مسابقات فوتبال قهرماني زير 16 سال در تاشکند ازبکستان برگزار مي شود، آماده ميکند.
|
(جهان نیوز) |
جلالي قراردادش را با فولاد خوزستان تمديد كرد |
سرمربي تيم فوتبال فولاد خوزستان قرارداد خود را براي يك سال ديگر تمديد كرد. با حفظ فولاد خوزستان در ليگ برتر مسئولان اين تيم برنامه ريزي خود را براي فصل آينده انجام دادند كه يكي از اين برنامه ريزي ها حفظ مجيد جلالي بود. در همين راستا ظهر امروز مجيد جلالي پس از توافق با مسئولان باشگاه فولاد قرارداد يك ساله اي را با اين باشگاه امضا كرد. جلالي براي تمديد قرارداد خود چك سفيد امضا تحويل مديرعامل فولاد داده است.
|
(جام جم آنلاین) |
غايبان سرشناس جام جهاني 2010 |
با نزديك شدن به جام جهاني 2010، تنها چيزي كه ميليونها فوتبالدوست را نگران ميكند ، همين ليست نهايي تيمهايي است كه مدعي قهرماني هستند. برخورد بعضا سليقهاي مربيان تيمهاي ملي با ستارههايي كه در طول فصل، با هنرنمايي خود در تيمهاي مطرح باشگاهي اروپا ، چشمنوازي ميكنند ، همواره اسباب ناراحتي هواداران پرشمار آن تيمها را فراهم ميكند. اين بار نيز در شرايطي كه كمتر از يك ماه ديگر تا آغاز جامجهاني زمان باقي است، سياههاي كه نام بازيكنان غايب در جامجهاني را در خود دارد، پر است از چهرههاي دوستداشتني و محبوبي كه هر كدام ميتوانند به افزايش جذابيتهاي آوردگاه بزرگ جام جهاني فوتبال كمك كنند. ديهگو مارادونا كه خصلتا اعتقادي به نظرات كارشناسان و هواداران فوتبال در آرژانتين ندارد، اين بار هم در انتخاب نفرات تيم ملي همان كاري را كرد كه مورد نظر خودش بود. با نگاه به ليست نهايي اين مربي كه روز گذشته اعلام شد، بايد گفت استفان كامبياسو و خاوير زانتي از اينتر، فرناندو گاگو از رئال مادريد و گابريل ميليتو از بارسلونا سرشناسترين غايبان تيم ملي آرژانتين در جامجهاني هستند. دونگا سرمربي برزيل هم به لجبازيهاي ماههاي اخيرش ادامه داد و براحتي از نامهايي چون رونالدينيو، روبينيو و پاتو چشم پوشيد. وقتي اين سه بازيكن جايي در تيم ملي برزيل نداشته باشند، مشخص است كه آدريانو و رونالدو نبايد به نبودن نامشان در ليست نهايي تيم ملي برزيل اعتراضي داشته باشند. ايتاليا هم كه براي دفاع از عنوان قهرماني خود قدم به آفريقاي جنوبي خواهد گذاشت نه لوكا توني را با خود به قاره سياه ميبرد و نه فرانچسكو توتي را. مارچلو ليپي حتي براي آلساندرو دلپيرو هم جايي در ليست نهايي تيمش در نظر نگرفته تا لاجورديپوشان اين بار بدون حتي يك بازيكن فانتزي در جامجهاني بازي كنند. ريموند دومنك، سرمربي فرانسه هم براي جامجهاني 2010، كريم بنزما ، پاتريك ويهرا و سمير نصري را در كشورش جا خواهد گذاشت. او در عين حال نام تيهري آنري را كه در 6 ماه اخير به يكي از نيمكتنشينترين بازيكنان بارسلونا مبدل شده بود، در ليست خود گنجانده است تا مشخص شود معيارهايش براي دعوت از بازيكنان مليپوش صرفا سليقهاي است، نه منطقي. به جمع غايبان جامجهاني بايد رود فان نيستلروي را هم اضافه كرد. برت فان مارويك، سرمربي هلند، مهاجماني چون آرين روبن (بايرن مونيخ)، كلاس يان هانتلار (ميلان)، درك كويت (ليورپول)، رابين فن پرسي (آرسنال) و حتي رايان بابل (ليورپول) را به رود فان نيستلروي ترجيح داد تا اين مهاجم سابق رئال مادريد هم به جمع سرشناسترين تماشاگران جام جهاني آفريقا اضافه شود. در اين ميان شايد نفراتي كه فابيو كاپلو و ويسنته دل بوسكه براي همراهي تيمهاي ملي انگلستان و اسپانيا در جام جهاني دعوت كردند، بيشتر از همه به ذائقه فوتبالدوستان نزديك بود. كاپلو از ميان بازيكنان مطرح فقط روي نام اوون هارگوريوز خط قرمز كشيد و دل بوسكه هم تنها بويان كركيچ را از همراهي تيم ملي در جامجهاني محروم كرد. در هر حال هنوز هم بسياري از فوتبالدوستان از اين بابت كه نتوانستند نمايش اريك كانتونا و ديويد ژينولا را در جام جهاني 1998 ببينند، از امه ژاكه ناراحتند و حتي با وجود قهرماني فرانسه در آن جام، او را نبخشيدند و اين خود نشان ميدهد كه فوتبال به ستارههايش زنده است.
|
(رادیو فردا) |
يک دختر نوجوان استراليايی جوانترنی قايقران فردی دور دنيا شد |
يک دختر ۱۶ سال استراليايی با نام جسيکا واتسون Jessica Watsonجوانترين قايقرانی شد که در مسابقات قايقرانی استراليا به تنهايی دور ِدنيا را پيمود. چند هزار نفر در بندر سيدنی از اين نوجوان استقبال کردند. او پس از هفت ماه جنگ با امواج ۱۲ متری، دلتنگی و اثبات ِ اشتباه بودن نظرات کسانيکه می گفتند او نمی تواند در اينکار موفق شود به شهرش بازگشت.
|
(تابناک) |
قطبی: هرچه میکشیم از علی دایی است |
تیم ملی با چه سیستمی بازی خواهد کرد؟ آیا دوباره در جام ملتها به دفاع سه نفره بازخواهیم گشت یا نه؟ قطبی هم آب پاکی را روی دست همه ریخته و جواب میدهد هر مربی به یک سیستم و روشی علاقمند است و من هم از این قاعده مستثنی نیستم. به شخصه سیستم 4ـ3ـ3 هلندی و فوتبال تهاجمی را دوست دارم، ولی از آنجا که چند سال میشود تیم ملی ایران از روش 4ـ2ـ3ـ1 استفاده میکند، بنابراین و با توجه به عادت تیم کشورمان به این سیستم، باید از همین روش استفاده کنیم. 90ـ تا به حال شده که خودتان را جای ما خبرنگاران ورزشی بگذارید؟ یا بهتر است بگوییم دوست داشتهاید برای لحظاتی هم که شده، این شغل جذاب ولی پردردسر را تجربه کنید؟ اما کسانی که در فرودگاه اصفهان و با پرواز 12 شب قصد سفر به تهران را داشتند، هم توانستند لحظاتی خود را جای خبرنگاران بگذارند و هم کمی تا قسمتی با نگارنده همدردی کرده و مخاطرات این شغل را درک کردند و ... . زیاد حس کنجکاویتان را تحریک نمیکنیم؛ ماجرا از این قرار است که پرواز 12 شب اصفهان به تهران با تأخیری پنجاه دقیقهای همراه شد و مسافران که از قضا بیشترشان دانشجو بوده و از دیدن همسفر مشهوری چون افشین قطبی به وجد آمده بودند، با رگبار پرسشهای خود سراغ سرمربی تیم ملی رفتند. آری، مسافران یا همان دانشجویان پرواز اصفهان به تهران، در قالب خبرنگار ورزشی فرو رفتند و من خبرنگار بالاجبار نقش مردم عادی را برای لحظاتی ایفا کردم! هرچه بود افشین قطبی هم که چشم خبرنگاران را دور دیده بود و از خوش حادثه، چهره من یکی را هم نمیشناخت، با طیب خاطر و هر جوری که میشد جواب مردم را داد تا اینکه بالاخره مرا شناخت و از فرط عصبانیت ... بهتر است بیش از این توضیح ندهم و یکراست برویم سراغ آنچه بین مسافران، من و سرمربی تیم ملی کشورمان گذشت؛ حال تیم ملی خوب است! اولین سؤال به حال و احوال و اوضاع تیم ملی برمیگردد که افشین قطبی با لبخند میگوید: در حال حاضر حال تیم ملی خیلی خوب است. این تیم شرایط خوبی دارد که مرا به جام ملتهای آسیا بسیار امیدوار میکند. مقایسه، عادت مردم است مردم در هر حالتی دوست دارند تیم ملی خود را با گذشته قیاس کنند و اعقاد سرمربی تیم کشورمان هم این است که این عادت مردم شده است. او تأکید میکند: البته در گذشته تیم ملی ایران حال و روز خوبی نداشت و در حال حاضر وضعیت بهتری دارد و ... . به منصوریان جوان نیاز داشتیم قطبی میگوید: من خودم 46 سال سن دارم و منصور رشیدی هم 56 ساله است. بنابراین لازم بود تا کمی کادر فنی تیم ملی را جوان کنیم. بنابراین سراغ علیرضا منصوریان رفتیم و این مربی جوان هم با نظر خود من به نیمکت تیم ملی اضافه شد. چند ماه منصوریان را زیر نظر گرفتم در میان جماعت یکی میپرسد، چرا نمیکت تیم ملی را استقلالی کردهاید؟ قطبی این حرف را در میکند و میگوید: من از منصوریان شناخت کافی داشتم، ولی با این حال، چند ماهی او را زیر نظر گرفتم و خوب جوانب امر را بررسی تا بالاخره رسما او را به کار دعوت کردم. 1ـ3ـ2ـ4 یا 3ـ3ـ4 تیم ملی با چه سیستمی بازی خواهد کرد؟ آیا دوباره در جام ملتها به دفاع سه نفره بازخواهیم گشت یا نه؟ قطبی هم آب پاکی را روی دست همه ریخته و جواب میدهد هر مربی به یک سیستم و روشی علاقمند است و من هم از این قاعده مستثنی نیستم. به شخصه سیستم 4ـ3ـ3 هلندی و فوتبال تهاجمی را دوست دارم، ولی از آنجا که چند سال میشود تیم ملی ایران از روش 4ـ2ـ3ـ1 استفاده میکند، بنابراین و با توجه به عادت تیم کشورمان به این سیستم، باید از همین روش استفاده کنیم. مهاجمی پیدا کردهام ششدانگ! سالهاست تیم ملی ایران با مشکل گلزنی مواجه است و پس از خداحافظی علی دایی هنوز یک مهاجم ششدانگ پیدا نکردهایم. در این رابطه قطبی میگوید: من یکی مهاجم ایدهآل خود در تیم ملی را پیدا کردهام که بسیار ششدانگ است. مطمئن باشید او مشکل گلزنی تیم ملی را برطرف خواهد کرد. منتهای مراتب از من نخواهید اسمش را تا قبل اعلام لیست جدید تیم ملی بگویم! همه پشت سر دایی سوختند سرمربی تیم ملی بیآنکه منتظر پرسش دیگری شود، ادامه میدهد: به نظرم هرچه میکشیم از زیاد بازی کردن دایی است! علی دایی خیلی دیر از تیم ملی خداحافظی کرد و خیلیها را پشت سر خود سوزاند! به همین دلیل است که اعتماد به نفس در بین مهاجمان جوان از بین رفت و بعد از دایی هنوز نتوانستهایم یک مهاجم ششدانگ داشته باشیم. عصبانیت در حد انفجار من ـ آرش نوعدوستی ـ تصور میکنم تنها خبرنگار جمع هستم، اما ظاهرا تصورم اشتباه است، چراکه یکی دیگر از همکاران که پشت سر من ایستاده و قطبی هم او را نمیشناخت ناگهان گفت: آقای قطبی! من خبرنگار هستم... اما هنوز جملهاش تمام نشده بود که قطبی از فرط عصبانیت در حد انفجار پیش رفت و تا میتوانست داد و بیداد به راه انداخت. من هم یک خبرنگار هستم! وقتی دیدم همکارم تنها مانده و سرمربی تیم ملی کماکان مشغول داد و فریاد است، قاطت نیاوردم و گفتم: «خب، آقای قطبی مگر اشکالی دارد؟ من هم خبرنگار 90 هستم و ...!» این مرتبه قطبی با حرارت بیشتری فریاد کشید: این کار درستی نیست! من داشتم با مردم درددل میکردم و اگر میدانستم شما روزنامهنگاران هم در بین آنها هستید، هرگز حرف نمیزدم و ... . هرگز تصورش را نمیکنم، ولی آقای سرمربی با عصبانیت بیشتری میگوید: این رفتار درستی نیست و ... (ادامه گپ و گفت ما را به صورت سؤال و جواب در زیر بخوانید) 90: ولی آقای قطبی همین حرفها را ما برای مردم مینویسیم و برای آرشیو شخصی خود نگه نمیداریم! قطبی: نه! این اصلا حرفهای نیست. ضمن آنکه روزنامه شما خیلی تند از من انتقاد میکند! بعید میدانم! تا جایی که من میدانم، سیاست روزنامه 90 نقد عملکرد افراد است و نه نقد افراد! بنابراین اگر هم انتقاد میشود، از سر دلسوزی است و ... شما برخی واقعیات را نمینویسید! اتفاقا تمام واقعیات را مینویسیم! یک مثال بزنید! مثلا دعوت از یک دروازهبان ذخیره که مصدوم هم بوده، چه دلیلی داشته است؟ من با دکتر او صحبت کردم و پس از اخذ مجوز دعوتش کردم. ولی خوب یادمان است که همان زمان دکتر مورد نظر اعلام کرد که گلر ملیپوش مصدوم بوده و بر همین اساس از فهرست هجده نفره خارج شده است! نه قبول ندارم! شما همیشه جور دیگری به مسائل نگاه میکنید. چه جوری؟! خودتان میدانید و بهتر است رفتارتان را عوض کنید! (در همین جا مصاحبه گفتوگو به پایان میرسد، اما کشمکش من و قطبی پایانی ندارد و به صندلیهای هواپیما هم میکشد و ...) توضیح ضروری: اگرچه بحث من خبرنگار و افشین قطبی در جمع دانشجویان و مسافران پرواز اصفهان به تهران به خیر و خوشی تمام شد، اما این باعث نشد که در دل آرزو نکنم کاش میشد برای لحظاتی جای ما خبرنگاران و مردم عوض میشد.
|
(خبرگزاری مهر) |
چلسی قهرمان جام حذفی فوتبال انگلستان شد |
چلسی با برتری مقابل پورتسموث به عنوان قهرمانی صد و بیست و نهمین دوره رقابت های جام حذفی فوتبال انگلستان دست پیدا کرد. گزارش خبرگزاری مهر، در این دیدار که در ورزشگاه ومبلی لندن برگزار شد تیم فوتبال چلسی موفق شد با تک گل دقیقه 59 دیدیه دروگبا مقابل پورتسموث به برتری برسد. چلسی پیش از این موفق شده بود با مربیگری کارلو آنچلوتی به عنوان قهرمانی رقابت های جام اتحادیه و لیگ برتر فوتبال انگلستان دست پیدا کند. قضاوت این دیدار بر عهده کریس هوی بود. چلسی 56 درصد از جریان بازی را در اختیار داشت و پورتسموث که از رقابت های لیگ برتر سقوط کرده تنها 44 درصد از جریان بازی را در دست داشت. این ششمین قهرمانی چلسی در رقابت های جام حذفی فوتبال انگلستان بود.
|
(ایرنا) |
قهرماني واليبال نوجوانان آسيا؛ شکست ايران برابر کره جنوبي |
تهران - تيم واليبال نوجوانان ايران در دومين بازي خود در رقابت هاي قهرماني آسيا برابر تيم قدرتمند کره جنوبي تن به شکست داد. به گزارش روز شنبه ايرنا، اين ديدار از گروه نخست پيکارهاي قهرماني نوجوانان آسيا از ساعت 17:40 دقيقه در سالن واليبال مجموعه ورزشي آزادي آغاز شد که در پايان نوجوانان ايران با نتيجه 3 بر يک مغلوب تيم قدرتمند کره جنوبي شدند. قضاوت اين بازي را داوراني از ژاپن و چين تايپه برعهده داشتند. در گيم نخست نوجوانان ايران در يک بازي منظم به برتري 25 بر 22 دست يافتند، اما در گيم هاي دوم و سوم کره جنوبي روش بازي خود را تغيير داد و با استفاده از توپ هاي سرعتي و حرکات ترکيبي با نتايج 25 بر 22 و 25 بر 19 پيروز شد. در گيم چهارم هم تلاش نوجوانان ايران ثمري نداشت و نوجوانان کره جنوبي با نتيجه 25 بر 21 به پيروزي دست يافتند. با اين اوصاف تيم ايران بايد در هر 2 بازي آينده خود در گروه نخست رقابت هاي قهرماني آسيا برابر تيم هاي سريلانکا و چين به پيروزي دست يابد. حدود 800 نفر براي ديدن اين بازي در سالن واليبال مجموعه ورزشي آزادي حضور داشتند که در اين بين 100 کره اي مقيم تهران نيز حاضر بودند. سفير کره جنوبي در تهران و همچنين "پارک سوون" که 35 سال قبل هدايت تيم ملي ايران را برعهده داشت از مهمانان ويژه اين بازي بودند. اين دو تيم در حالي به مصاف يکديگر رفتند که کره جنوبي در 2 ديدار قبلي خود به پيروزي دست يافته بود و ايران نيز روز جمعه و در اولين گام 3 بر صفر استراليا را مغلوب کرد. در گروه نخست اين بازي ها تيم هاي ايران، کره جنوبي، چين، استراليا و سريلانکا حضور دارند. گفتني است، در پايان مسابقات قهرماني آسيا تيم قهرمان جواز حضور در المپيک نوجوانان سال 2010 سنگاپور و تيم هاي اول و دوم جواز حضور در مسابقات قهرماني جهان را به دست مي آورند.
|
(فرارو) |
بازداشت فوتبالیست تهرانی |
کلاهبرداری 4 میلیاردی یک زن برجساز پسر فوتبالیستش را به دردسر انداخت. جوان 19 ساله که عضو یکی از تیمهای سرشناس پایتخت در رده نوجوانان است با گریه ادعا میکرد که با جدایی پدر و مادرش هیچ اطلاعی از سرنوشت و چگونگی زندگی مادرش ندارد. وقتی گزارش یک کلاهبرداری میلیاردی به بازپرس دادسرای شمیرانات رسید، تیمی از ماموران پایگاه یکم پلیس آگاهی پایتخت تحقیقات خود را برای بازداشت زن برجساز آغاز کردند. یکی از مالباختهها به بازپرس نیکصفت از شعبه پنجم دادسرای الهیه گفت: چند ماه پیش از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم زنی به نام سوسن در زمینه پیشفروش آپارتمان در خیابان دولت تهران فعالیت دارد. وقتی برای بازدید زمینی که در حال گودبرداری بود رفتم زن جوان خود را مدیرعامل یک شرکت ساختمانی معرفی کرد و با ظاهرسازی و چربزبانی اعتمادم را به خود جلب کرد. به همین خاطر به یک بنگاه رفتیم و حدود 30 میلیون تومان به عنوان بیعانه پرداختم و قرارداد امضا کردیم. در قرارداد عنوان شد که اقدام به ساخت برج کرده و من آپارتمانم را تا سال آینده تحویل میگیرم و قرار شد مابقی پول را هنگام تحویل آپارتمان بپردازم. پس از 3 ماه وقتی برای بازدید آپارتمان خود به خیابان دولت رفتم ناباورانه دیدم که هیچ اقدامی در زمینه ساخت و ساز برج صورت نگرفته است. همان لحظه بود که متوجه شدم فریب یک زن کلاهبردار را خوردهام که همه حرفهایش دروغ بوده است. پس از شکایت این مرد روشن شد که بیش از 20 زن و مرد بدین شیوه در دام زن برجساز گرفتار شدهاند و همه با پرداخت 10 تا 40 میلیون بیعانه آپارتمان را پیش خرید کرده بودند. همزمان با افشای کلاهبرداری 3 میلیاردی زن برجساز، خواهر و برادر این زن به دادسرای الهیه مراجعه کردند و راز وام یک میلیاردی را افشا کردند. خواهر سوسن به بازپرس نیکصفت گفت: زمینی که خواهرم ادعا کرده متعلق به خودش است و قصد برجسازی در آن را دارد و با پیشفروش آپارتمان برج پول کلانی به جیبزده، متعلق به پدرم است. این زمین ارثیه همه خواهر و برادرانم است که سوسن خواهرم با وکالتنامه و سند جعلی دست به این اقدام عجیب زده است. اما این پایان ماجرا نیست چون سوسن با استفاده از اسناد یکی از آپارتمانهای پدریام وام یک میلیاردی گرفته است. این در حالی است که اقساط وام را پرداخت نکرده و بانک، خانه را به حراج گذاشته و مصادره کرده است. هرچه به او SMS میفرستم و او را به خانهام دعوت میکنم، جواب نمیدهد و ناپدید شده است. با روشن شدن کلاهبرداری 4 میلیاردی این زن 42 ساله، بازپرس نیکصفت دستور تحقیقات گسترده برای بازداشت این برجساز فراری را آغاز کرد. ماموران پاتوقهای احتمالی این زن را تحت محاصره قرار دادند اما هیچ اثری از وی به دست نیامد. کارآگاهان در شاخه دیگری از بررسیها تنها پسر 19 ساله این زن را تحت نظر قرار دادند تا اینکه سرنخی را پیش روی بازپرس قرار دادند. تحقیقات حکایت از این داشت که تنها پسر کلاهبردار فراری با مادرش تماس تلفنی دارد. این پسر که عضو یکی از تیم های سرشناس تهران در رده نوجوانان است با دستور بازپرس در 18 اردیبهشتماه سال جاری هنگام تمرین در زمین فوتبال بازداشت شد. وی وقتی پیش روی بازپرس نیک صفت در شعبه پنجم دادسرای ناحیه یک تهران (شمیرانات) ایستاد با گریه ادعا کرد که اطلاعی از مخفیگاه مادرش ندارد. وی در حالی که در حلقه مالباختههایی که از مادر کلاهبردارش شاکی بودند، گرفتار شده بود، گفت: پدر و مادرم سالها پیش از یکدیگر جدا شدند و من مدتی است که با یکی از دوستانم خانهای اجاره کردهام و با هم زندگی میکنیم. من اطلاعی از سرنوشت مادرم ندارم. اگر هم دست به کلاهبرداری زده است به من ارتباطی ندارد. من که نباید به جای او مجازات شوم! وی با گریه ادامه داد: من را هنگام تمرین در زمین فوتبال بازداشت کردند در حالی که بیگناه هستم. پس از اظهارات این پسر فوتبالیست، بازپرس نیکصفت دستور داد که این پسر در زندان بماند تا زمانی که مادر کلاهبردارش خود را تسلیم کند.
|
(خبرگزاری موج) |
ابطحي سرمربي تيم فوتسال فولاد ماهان شد |
به گزارش خبرگزاري موج، در حالي كه پيش از اين فيروز ريختهگران از احتمال جذب سرمربي خارجي براي تيم قهرمان ليگ برتر فوتسال خبر داده بود، ظهر امروز سيدمهدي ابطحي به عنوان سرمربي جديد فولاد ماهان اصفهان انتخاب شد. سال گذشته حسين افضلي هدايت فولاد را در رقابتهاي ليگ و جام باشگاههاي آسيا به عهده داشت. رقابتهاي ليگ برتر 89 از مرداد ماه آغاز خواهد شد كه فولاد به عنوان مدافع عنوان قهرماني در اين مسابقات شركت خواهد كرد. فولاديها همچنين روز پنجشنبه با 10 بازيكن براي شركت در ليگ برتر قرارداد بسته بودند.
|
(ایرنا) |
تيم فوتبال سپيدرود رشت به ليگ دسته اول کشور صعود کرد |
رشت - مسوول روابط عمومي باشگاه سپيدرود رشت گفت: تيم فوتبال سپيدرود رشت به رقابتهاي فوتبال ليگ دسته اول باشگاههاي کشور صعود کرد. امير فرحسيني روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار ايرنا در رشت افزود: تيم فوتبال سپيدرود رشت با کسب نتايج قابل قبول در مرحله نهايي رقابتهاي فوتبال ليگ دسته دوم کشور، به رقابتهاي فوتبال ليگ دسته اول صعود کرد. وي گفت: تيم فوتبال سپيدرود رشت در ديدار پنجم از مرحله نهايي رقابتهاي فوتبال ليگ دسته دوم کشور روز گذشته در ياسوج مقابل شهرداري اين شهرستان قرار گرفت. وي اضافه کرد: گرچه تيم فوتبال سپيدرود رشت در پايان اين ديدار که به دليل وجود مسايل حاشيه اي حالت طبيعي نداشت مغلوب حريفش شد اما با توجه به پيروزي تيم فوتبال گاز سرخس مقابل استقلال جنوب تهران، تيم سپيدرود رشت به رقابتهاي ليگ دسته اول صعود کرد. وي گفت: پيش از اين ديدار، تيم فوتبال سپيدرود رشت با کسب 10 امتياز در مکان نخست جدول قرار داشت و تيمهاي شهرداري ياسوج با شش امتياز و استقلال جنوب تهران با پنج امتياز به ترتيب در مکانهاي دوم و سوم قرار داشتند. مسوول روابط عمومي باشگاه سپيدرود رشت افزود: با توجه به نتايج کسب شده روز گذشته، صعود تيمهاي سپيدرود رشت و شهرداري ياسوج از اين گروه مسجل شد و ديدار هفته پاياني اين تيمها، تشريفاتي خواهد بود. وي گفت: در مرحله نهايي رقابتهاي فوتبال ليگ دسته دوم باشگاههاي کشور، هشت تيم در دو گروه با هم به رقابت مي پردارند که در نهايت تيمهاي اول و دوم هر گروه به ليگ دسته اول کشور صعود مي کنند.
|
فرهنگي و هنري |
(ایران در جهان) |
حمله به کیارستمی، حمایت از پناهی |
چند روز مانده به نمایش «کپی برابر اصل»، آخرین ساخته عباس کیارستمی در فستیوال کن در بخش مسابقه، روابط سینماگر و حکومت ایران هدف حملات سهمگینی قرار گرفته است. ژولیت بینوش، که نقش اصلی را در این فیلم بازی میکند، از سوی گروه سینماگران ایرانی خارج کشور نامهای دریافت کرد که با این جملات آغاز میشود: «آیا میدانید زمانی که از سینماگری هم چون کیارستمی حمایت میکنید، دارید به بهانههای زیبایی شناختی دستتان را به سوی حکومت جنایتکار ملاها دراز میکنید؟» در این نامه، که نسخه کاملش روی سایت Artenexil.net/A3.htm موجود است، این گروه از «شانس» کیارستمی سخن میگوید که فیلمهایش، در حالیکه تولیدات «شرکتهای ایتالیایی، فرانسوی و بلژیکی» هستند در فستیوالهای مختلف پذیرفته میشود، ولی «همیشه بوی بد جمهوری اسلامی ازشان به مشام میرسد». از طرف دیگر، و بدون ارتباط با این نامه، بیانیهای از سوی برنار کوشنر و فردریک میتران، وزاری امور خارجه و فرهنگ فرانسه با مضمون درخواست آزادی بی درنگ کارگردان ایرانی جعفر پناهی که در ماه مارس دستگیر شد و از آن زمان در تهران زندانی است، به چاپ رسید. این دو وزیر تصریح کرده بودند که این کارگردان که از او تاکنون چندین بار در کن (دوربین طلا در سال ۱۹۹۵ برای بادکنک سفید، و طلای سرخ در بخش نگاه ویژه در سال ۲۰۰۳) و در ونیز (دایره، شیر طلا در سال ۲۰۰) تقدیر شده است، «جای خودش را در هیات داوری فستیوال دارد». روز گذشته تیم برتون، رئیس هیات داوری نیز حمایت خود از جعفر پناهی را اعلام کرد و در کنفرانس خبری گفت: «فیلم ها باید جهانی شوند، همین طور آزادی بیان. هر کسی باید بتواند ابراز عقیده کند». باید یادآوری کرد در حالیکه پنج مخالف سیاسی حکومت در اوایل هفته به دار آویخته شدند، فضای سیاسی در ایران تیره و تارتر میشود.
|
(رادیو زمانه) |
خوشنوازترین خوشنوازها رفت |
امروز برنامهی «همسایگان» به درگذشت هنرمند نامی افغان اختصاص دارد که در واقع هفت روز از مرگش گذشته است. هفت روز پیش، استاد رحیم خوشنواز درگذشت. هفت روز است که آهنگساز ترانهی محبوب همهی فارسیزبانان «من آمدهام» در تنگدستی و در سن ۶۵ سالگی از سرطان جگر درگذشته است. امروز شاید بهترین بهانه باشد، برای هزارمین بار شنیدن این ترانهی آشنا که همهی ما با آن خاطراتی داریم. آهنگساز این ترانهی محبوب از میان ما رفته است، اما هنر او، هربار که به این آهنگ گوش میکنیم به خاطر ما میآید و میآید و میآید. سراینده ترانهی «من آمدهام»، استاد زلند نیز سال پیش درگذشته بود و حالا با درگذشت استاد خوشنواز این ترانه با خواننده آن گوگوش تنها ماند. خدا کند گوگوش «صد ساله شود». همانطور که استاد زلند در این ترانه آورده است. اما این تنها ترانهای نیست که استاد رحیم خوشنواز روی آن آهنگ گذاشته است. صدها ترانهی محلی و مردمی افغان است که استاد رحیم خوشنواز از کوچههای کمگذر تاریخ بیرون کشیده و در شهرهای بزرگ در سراسر جهان اجرا کرده است. برای مثال ترانهی مردمی «سر پل مولان» و یا ترانهی «بیا بریم به مزار». استاد خوشنواز سال ۱۳۲۴ خورشیدی در محلهی مهمندهای شهر قدیمی هرات در خانوادهی استاد رباب نواز شناخته امیرجان به دنیا آمد. رباب نوازی را پیش پدرش آموخت و همینطور شاگرد استاد محمد عرب رباب نواز معروف افغانستانی شد. میرویس صدیقی، مدیر بنیاد «انکشاف موسیقی آسیای میانه» در افغانستان است که سال ۲۰۰۰ از جانب بنیاد آقاخان در تاجیکستان سرمایهگذاری و راهاندازی شد. این بنیاد از سال ۲۰۰۴ در افغانستان فعالیت میکند. آقای میرویس یکی از پشتیبانهای موسیقی مردمی در افغانستان است و میهمان برنامهی امروز. ایشان برای ما از استاد رحیم خوشنواز میگوید: ایشان از استادان خیلی زبردست ربابنواز افغانستان بودند که رباب را در ابتدا از پدرشان آموختند. بعد هم از استاد محمد عمر که در حقیقت پدر رباب افغانستان است. در شیوه کلاسیک البته، نه به شیوهی فولکلوریک که در کابل همان شیوه کلاسیک را نیز به رحیمی آموختند. بعد دوباره برگشتند به هرات و در هرات هم شاگردانی داشتند و تدریس میکردند، البته خصوصی. استاد خوشنواز مسافرتهای زیادی هم به یونان، ژاپن و اروپا، مثل فرانسه و غیره داشتند. ایشان در ایران هم خیلی کار کردند و به ایران هم مسافرتهایی داشتند و کنسرتهای فراوانی از طریق تلویزیون ایران دادند. بعد از این که از مهاجرت به هرات برگشتند، متاسفانه در هرات اوضاع و احوال فرهنگی و هنری به آن صورت بستر خوبی نداشت برای انکشاف و ادامه و متأسفانه کمی سرخورده شدند. با وجود این به امید بلندی به افغانستان برگشتند، ولی خریدار نبود. البته در جامعهی رسمی و نه ملت افغانستان. به هرحال یکی دو بار با ما کنسرت داشتند. زمانی که استاد الطاف حسین سرآهنگ از آوازهخوانان کلاسیک چیرهدست افغانستان در هرات کنسرت داشتند و دو سه روز را با ما یکجا آمدند و رباب نواختند. یکی دو بار دیگر هم آمدند نزد ما که مکتب موسیقی آقاخان را در آسیای میانه و افغانستان داریم. یکی دوبار آمدند به مدرسه و مکتب ما سر زدند. به دیدن برادر خود آمدند و آنجا ما خواستیم که با ما همکار باشند و رباب تدریس کنند که متأسفانه خودشان گفتند که من فرصت تدریس رباب را ندارم. به خاطر این که سفرهای زیادی پیش روی دارم و دوست ندارم زمانی که درس میدهم، در کلاس حضور نداشته باشم. ما خواستشان را با گشادهرویی پذیرفتیم. چون حداقل میفهمیدم استاد چه میگویند و چه میکنند و چه مسئولیتهایی در کار خود خواهند داشت. برای همین با ما تدریس کردند و سفرشان را به یونان، به ایران و به ژاپن ادامه دادند. بعد از شنیدن خبر مرگ استاد، از یونان شاگردانشان با من تماس گرفتند و از من خواستند که همدردی ایشان را به خانواده استاد برسانم. دوستان دیگرشان هم از تمام اروپا تماس گرفتند و تسلیت گفتند. اما باید بگویم که روزهای آخر عمر خود را مریض بود. باز هم باید با تاسف بگویم که جامعه فرهنگی و رسمی افغانستان توجه زیادی به حال ایشان نشان ندادند و استاد از سرطان جگر رنج زیاد بردند و با همین مریضی درگذشتند که جایشان برای همیشه در تاریخی موسیقی و هنر افغانستان و به خصوص در جمع هنرمندان هرات خالی خواهد بود. استاد خوشنواز را فارسیزبانان منطقه با آهنگ «ملا محمدجان» میشناسند که یکی از بهترین اجرا کنندههای این آهنگ بودند. از دیگر کارهای ماندگار استاد خوشنواز برایمان بگویید که به نظر شما کدامها هستند؟ خب ترانهی «ملا محمدجان» یک ترانهی مردمی هست که استادان زیادی آن را اجرا کردهاند. اما اجرای استاد خوشنواز حس دیگری داشت. اما اگر بخواهم از دیگر کارهای استاد یاد کنم میتوانم از ترانهی «سر پل مولان» بگویم که این آهنگ را برادراستاد در تلویزیون و رادیو افغانستان نیز اجرا کردند و استاد خود رباب مینواخت. غیر از این بهترین پارچههای موسیقی کلاسیک افغانستان را نیز اجرا کردند که از استاد مرحوم محمد عمر آموخته بودند که در این اجراها هم حس بلندی داشتند. شهرت اصلی استاد به خاطر همین کارهای کلاسیکشان بود. همین طور یک آهنگی هم برای خانم گوگوش نوشتند. برای ترانهی «من آمدهام» که درواقع با همکاری استاد زلند بود. همانطور که در بالا اشاره کردم استاد رحیم خوشنواز در خانوادهی هنرمندی به دنیا آمد. برادر او محمود جان خوشنواز پهلو به پهلوی برادر خود نوازندگی میکرد و گاهی این دو برادر آواز هم میخواندند. محمود جان خوشنواز را سر قبر برادرش استاد رحیم خوشنواز پیدا کردم. در مراسم شبهفت برادر خود سر مزار او بود. وی گفت: حالا آمدیم سر مزار. امروز مراسم شبهفت استاد خوشنواز است. متاسفانه نتوانستیم برای مریضی استاد کاری بکنیم و به رحمت خدا رفتند. میشود از سخنهای آخر استاد برایمان بگویید که با شما از چه چیزی صحبت میکردند؟ از وحدت میگفت. از همبستگی. میگفت از همدیگر جدا نشوید. گفت من که میمیرم، اما شما اتفاق کنید. این حرف آخرش به من بود. آقای محمود جان، شما هم آواز میخوانید. تاثیر برادر روی کار و هنر شما تا چه حد بود؟ حاجت به این حرف نیست. چون استاد روی هنرمندان زیادی در داخل و خارج تاثیرگزار بودهاند. حالا این که روی من چه تاثیری داشته روشن است و حاجت به بیان ندارد. خب آنطور که میدانیم استاد سالهای آخر برای سفرهای هنری خود وقت زیادی میگذاشتند و گفته میشود که در وطن، به خصوص در هرات کار زیادی و برجستهای نتوانستند انجام دهند. به نظر شما دلیل این چه میتواند باشد؟ چون که مساله اقتصادی مطرح بود. از نظر جسمی هم ضعیف بودند. نه تشوق بود نه قدردانی. اما در خارج تشوق میشدند. به افغانستان که آمدند نه تشویق شدند نه دیگر هیچ چیزی. استاد خوشنواز در اروپا شاگردان زیادی تربیت کردند. در داخل افغانستان چهطور؟ میتوانید اسم بیاورید روی چه هنرمندی وقت بیشتری گذاشتند و به عنوان شاگرد پذیرفتند؟ در داخل نیز شاگردان زیادی داشتند که نهایتا به خارج رفتند. بیشترشان در ایران هستند. اما در افغانستان شاگرد نامداری ندارند. اما محمود جان خوشنواز برادر رحیم خوشنواز حالا بعد از درگذشت برادر خود تنها نیست. یگانه پسر مرحوم خوشنواز، محمدنسیم رباب، هنر پدر را به میراث گرفته و قرار است آنطور که پدر وصیت کرده پهلو به پهلوی عموی خود هنر خانوادگی را زنده و برجای نگه دارد. او را نیز در کنار عموی خود سر قبر پدر پیدا کردم. محمدنسیم گفت: پدر روزهای آخر، یعنی دو ماه اخیررا پیش من در مشهد بودند. تلاشهای زیادی کردم تا مریضی پدررا برطرف کنیم. اما پزشکان گفتند که راهی ندارد و هر عملی که انجام دهیم بازهم استاد بیش از شش ماه عمر نخواهند دید. یک ماه ماندند مشهد و باز دوباره برگشتیم هرات که بعد از پنجاه روز متاسفانه درگذشتند. از سخنان اخیر پدر به پسر میپرسم. محمد نسیم میگوید: پدر قبل از مرگ ربابش را دست من سپرد و گفت که میخواهم از هنر من خیلی مراقبت شود و بعد از من تو هستی. پدر پسر دیگری هم ندارد و مرا به عنوان شاگرد ارشد خود قبول کرد. امیدوارم که بتوانم آنطور که پدر توانست، من هم روزی به استادی برسم و به اندازهی او صاحب افتخار و مطرح شوم.
|
(رادیو فردا) |
فردوسی و کارکردهای امروزين شاهنامه , فرج سرکوهی (منتقد و روزنامه نگار) |
حيات معاصر،تاثير،نفوذ و برد هزار و اندی ساله و امروزين شاهنامه فردوسی را ارزش های هنری،زبانی و ساختاری و نقش اين اثر در زنده نگه داشتن هويت ملی، تاريخ،اساطير،فرهنگ و زبان فارسی سبب شده اند يا دوام بحران هويت ملی نزد ايرانيان و برنگذشتن ايرانيان از اين چالش بن مايه اصلی ماندگاری شاهنامه است؟ آئين های روز بزرگداشت فردوسی، ۲۵ ارديبهشت ماه،که امسال با هزاره شاهنامه نيز مصادف بود،چون سال های گذشته،به تکرار کليشه هائی گذشت که از دوران پهلوی اول تا کنون فردوسی را «زنده کننده زبان فارسی دری»،«احيا کننده اساطير و تاريخ کهن ايران» و شاهنامه را از مهم ترين مولفه های «هويت ملی ايرانيان»،حماسه خرد،داد،عدالت خواهی،ميهن دوستی،انسان گرائی و.. معرفی می کنند.مقامات جمهوری اسلامی،از جمله رئيس جمهور،بی اشاره به تضاد ماهوی اين کليشه ها با برخی از مهم ترين مبانی مکتب رسمی جمهوری اسلامی امسال نيز اين سخنان را تکرار کردند. تحليل های درون متنی و بينامتنی،بازآفرينی و بازسازی تاريخ،اساطير و ادبيات کهن از منظر و نگاه معاصر و در پرتو چالش های فرهنگی نو،که از بسترهای مهم خلافيت های هنری،ادبی و فکری در اروپای غربی است،هنوز در ميان ايرانيان باب نيست و بر اين بستر در عرصه شاهنامه نيز،جز چند اثر از جمله دو کتاب ارزشمند شاهرخ مسکوب با نام های «مقدمه ای بر رستم و اسفنديار» و «سوگ سياووش»،که در دهه چهل منتشر شدند،کار با ارزشی خلق نشده است. شاهنامه شناسی آکادميک در ايران هنوز در مرحله نسخه شناسی و ارائه متنی نزديک به اصل و تدوين زندگی نامه خالق اثر درجا می زند و بحث های ادبی نيز در حد و حدود تصوير و توصيف،استعاره،صنايع بديعی و. در شاهنامه مانده اند. بحث در باره عقايد و افکار فردوسی نيز به تعلقات مذهبی و ملی او و به گرايش او به عقل گرائی،در حد و حدود عقل گرائی معتزله و اسماعيليان،متمرکز و تحليل هائی که در باره شاهنامه منتشر شده اند نيز اغلب به تفسير چند عنصر مشخص از متن،که با هويت ملی و مواضع سياسی مفسران پيوند دارند،محدود است. ناسيوناليزم ايرانی شاهنامه را چون کتاب مقدس خود و چون مولفه هويت و مليت ايرانی تمجيد می کند،چپ سنتی در آثاری چون «حماسه داد» فردوسی را خردگرائی هوادار عدالت اجتماعی می داند و روحانيت و اغلب نويسندگان مسلمان شاهنامه را اثری ضداسلامی يا غيراسلامی ارزيابی می کنند اما و آن جا که پای مصلحت و ضرورت در کار است،با تاکيد بر ادعای اثبات نشده شيعی بودن يا اسماعيلی بودن فردوسی،می کوشند تا از محبوبيت او و از نفوذ و برد و تاثير اثر او در ميان ايرانيان بهره گيرند. شاهنامه، معاصر يا کلاسيک ؟ از منظر همگان شاهنامه از درخشان ترين آثار زبان فارسی و از برجسته ترين آثار کلاسيک فرهنگ ايرانی است. در اين گونه داوری های کلی اما کم تر به اين نکته مهم توجه می شود که شاهنامه به رغم ارزش های متعالی هنری،زبانی و ساختاری فقط اثری کلاسيک و متعلق به گذشته نيست و در عمر دراز خود اغلب کارکردی معاصر نيز ايفاء کرده است و کارکرد معاصر شاهنامه از دلايل ماندگاری،برد،نفوذ و تاثير آن است. آثار کلاسيک به اعتبار برد و نفوذ خود در جامعه و فرهنگ،به اعتبار ارزش های ساختاری،زبانی،هنری و محتوائی و بر مبنای قابليت های تفسير و تاويل پذيری خود عمر می کنند اما شاهامه فردوسی در هزار و اندی سال گذشته علاوه بر اين همه کارکردی معاصر نيز داشته و هنوز نيز اين کارکرد را ايفاء می کند. بازآفرينی آثار کلاسيک اغلب به هنگامی رخ می دهد که نسل های معاصر از چالش ها،مسائل و از تفسير و تاويل های کهن برگذشته و در پرتو تحولات فرهنگی و اجتماعی جامعه با مسائل و چالش های نو مواجه شده و بر اين نياز برخی آثار کلاسيک را،متناسب با قابليت های تفسيرپذيری آن ها،بر بستر چالش ها و مسائل نو بازآفرينی می کنند. در اين مقاطع آن گروه از آثار کلاسيک که به تفسيرهای متناسب با زمانه و چالش های نو راه نمی دهند به گذشته،به موزه ها و خاطره ادبی و هنری جامعه ارسال می شوند و آن گروه که بعد يا ابعادی از آنان راه را بر تفسير متناسب با چالش های نو باز می کنند،در هيات قرائت جديد خود بازآفرينی شده و زنده و معاصر می مانند. شاهنامه اما در هزار و اندی سال گذشته بازآفرينی نشده و با حفظ کارکردی واحد،با فرهنگ جامعه ايرانی،يا گرايش های مهمی در اين فرهنگ، معاصر و از مولفه های هويت ملی تلقی شده است. ثبات تفسير و کارکردی واحد و معاصر شدن مدام شاهنامه با گرايش هائی در جامعه ايرانی در هزاره و اندی سال گذشته نشانه آن نيز می تواند باشد که جامعه ايرانی،که دستکم از حمله اعراب به بعد با «بحران هويت» درگير است،هنوز اين بحران را حل نکرده و اين چالش را پشت سر نگذاشته است. شاهنامه به اعتبار ارزش های متعالی هنری و محتوائی خود به تفسيرها و کارکردهای گوناگون امکان داده و قرائت های متفاوتی از خود را ممکن می کند اما دوام و ثبات يکی از قرائت های ممکن،که بر محور بازسازی هويت ملی بنا شده است،از دوام بحرانی عميق و چالشی حل ناشده در فرهنگ و جامعه ايرانی خبر می دهد. اوج در حماسه،افت در ليريک شاهنامه را به سه بحش اساطيری،پهلوانی و تاريخی تقسيم می کنند.بخش اساطيری شاهنامه نقشی مهم در زنده نگه داشتن اساطير ايرانی داشت و بخش پهلوانی آن،که از منظر هنری بهترين و جذاب ترين بخش شاهنامه نيز هست، خلاقيت هنری خالق خود را اثبات می کند. منابع فردوسی در نگارش بخش تاريحی و دو بخش اول به متون دوران ساسانی از جمله کتاب های يادگار يا «کارنامه زريران»، «خدای نامه»، «دينکرد»، «بندهش» و بخش هائی از اوستا و..،روايت های شفاهی و شاهنامه های منثور و منظوم پيش از فردوسی از جمله «شاهنامه ابومنصوری»،سروده های دقيقی،شاهنامه های ابوالمويد بلخی و مسعود مروزی و يکی دو اثر از دست رفته ديگر محدود بود. برخی شاهنامه شناسان بر آن اند که فردوسی با برخی منابع يونانی آشنا بوده و تراژدی رستم و اسفنديار را از منابع يونانی اقتباس کرده است. در بخش تاريخی شاهنامه هخامنشيان،جز قصه داراب و اسکندر و اشکانيان،جز نام شاهان و يکی دو حکايت غائب اند. نگاه فردوسی به جهان و ساختار موسيقائی و تصويری و زبان شاهنامه حماسی است.موسيقی بيرونی يا وزن عروضی شاهنامه،بحر متقارب مثمن محذوف،با روايت ها و مضامين حماسی همخوان و با مضامين عشقی ليريک و بزمی ناسازگار است.فرم مثنوی در شاهنامه نيز با منظومه سرائی و روايت هماهنگ است. تقيد فردوسی به سرودن اثری بزرگ در وزن واحد،ناخوانائی بحر متقارب با مضامين بزمی و عشقی ليريک و نگاه حماسی فردوسی به جهان از دلايلی است که داستان های ليريک شاهنامه،چون بيژن و منيژه و زال و رودابه،از داستان های حماسی اين اثر ضعيف تراند. رستم،قهرمان ملی يا قاتل انديشه های نو ايرانيان تا روزگار فردوسی و پس از آن با تراژدی به مفهوم يونانی و کلاسيک آن اشنا نبودند.تراژدی يونانی بر شورش و مبارزه قهرمان تراژدی با تقدير ناگزير و خواست خدايان و بر مرگ ضروری و اجتناب ناپذير قهرمان تراژدی شکل می گيرد. رستم و اسفنديار در شاهنامه تنها نمونه موفق تراژدی کلاسيک است و رستم و سهراب تراژدی ناقصی است که به دليل ناگزير نبودن مرگ قهرمان و برتری تصادف بر ضرورت به بافتی منسجم دست نيافته است. سهراب جوان بر آن است تا با ياری رستم شاهان تورانی و ايرانی را براندازد و با پايان دادن به جنگ بين دو ملت يا قوم،نظامی مبتنی بر صلح و دوستی پايدار بنا کند. رستم،قهرمان ملی ايرانيان،پدری سنت گرا و پسرکش است که سهراب جوان و نوگرا را با مکر و حيله و فريب از پای درمی آورد و کهنه نو را نابود می کند. اسنفديار شاهنامه اما پهلوانی است همسنگ رستم با کارنامه ای هم ارز که حتا پيروزی در آزمون سخت هفت خوان نيز در آن ثبت شده است. اسنفديار مرد باور و مکتب است.در راه اشاعه دين زرتشت شمشير می زند و نه به سودای قدرت،که برای پيروزی خوبی بر بدی سودای جانشينی پدر را در سر دارد. اسفنديار برای دستيابی به هدفی خير و نيکو به وسيله و راه شر،دست بستن ناعادلانه رستم،تن می دهد.رستم می داند که با کشتن اسنفديار به لعنت گرفتار شده و به مرگی حقير،مرگی نه درخور پهلوانان،می ميرد.بافت منسجم تراژدی ضرورت را بر دو هر قهرمان تحميل می کند.اسفنديار به تير رستم و رستم در چاه برادر جان می بازند. مطهری و فردوسی،آن که رفت و آن که ماند آيت الله مرتضی مطهری،که آيت الله خمينی او را «پاره تن خود»ناميد،پيش از انقلاب در باره فردوسی گفت«فردوسی با شاهنامه افسانهای خود که کتاب شعر است خواست باطلی را در مقابل قرآن عَلم کند و موهومی را در برابر يقين بر سر پا دارد.خداوند وی را به جزای خودش در دنيا رسانيد و از عاقبتش در آخرت خبر نداريم». فرودسی روزگار پيری را با تنگدستی گذراند و مطهری از اين دوران چون مجازات و «جزای خدا در اين دنيا» ياد می کند. آيت الله مطهری در سال ۱۳۵۸،در نخستين سال استقرار نظام حکومتی دلخواه خود،در آستانه دستيابی به قدرت و جانشينی احتمالی رهبر جمهوری اسلامی به تير اعضای گرو فرقان از پای درآمد. فرقان گروهی مذهبی و يکی از فرزندان،خلف يا ناخلف،جنبش اسلامی ايران بود که آيت الله مطهری از مهم ترين سازندگان فکری آن بود. در کم تر از سه دهه آثار مطهری ارزش نظری خود را،حتا برای طرفداران او در حکومت جمهوری اسلامی،از دست داد و نوشته های نظری مطهری در مباحث نظری و حتی فقهی در ايران کنونی جائی نداشته و مطرح نيستندو رسانه های حکومتی نيز مطهری شهيد انقلاب می خوانند اما مطهری در عرصه نظری در حوزه های دينی و محافل فرهنگی مرده است. هزار و اندی سال پس از مرگ فردوسی شاهنامه او از بن پايه های اصلی و از مولفه های مهم زبان فارسی و فرهنگ ايرانی و يکی از بهترين و با ارزش آثار هنری و ادبی جهان تلقی می شود. «عاقبت»مطهری و فردوسی در « آخرت اسلامی»بر هيچ کس روشن نيست اما اين دنيای مطهری با گلوله فرقان و از آن فردوسی با تنگدستی و خلاقيت به سر رسيد. اثر فردوسی جاودانه و آثار مطهری فراموش شد. تاريخ ايران از مطهری فقط به عنوان يکی از ياران خمينی،عضو شورای انقلاب و از فعالان فکری و نظری جمهوری اسلامی ياد خواهد کرد اما همين تاريخ فصلی بزرگ و درخشان را به فردوسی اختصاص داده است. زندگی نامه موجز فردوسی حدود ۳۱۹ هجری خورشيدی،حدود۹۴۰ ميلادی در باژ خراسان چشم به جهان گشود و بر اساس سروده های خود بيش از هشتاد سال عمر کرد. به دوران کلاسيک کتاب ها با نسخه نويسی زنده می ماندند.دربار خلفا و شاهان و اميران و حوزه ها و مدارس دينی نسخه نويسی در در انحصار داشتند و اين مراکز دستکم تا دوران ايلخانان مغول،شاهنامه را کتابی غيراسلامی دانسته و بر آن بودند تا با نسخه برداری نکردن آن را نابود کنند. اما شاهنامه در حافظه جمعی ايرانيان،در روايت نقالان و در نسخه نويسی هائی که دور از کنترل دربارها و حوزه های دينی بود،زنده ماند. اغلب شاهان،مراجع روحانی و دينی و رهبران عرفان و تصوف،دستکم تا دوران صفوی،فردوسی را دشمن می داشتند.روحانی با نفوذ طوس بر جنازه فردوسی نماز نخواند و از دفن جسد او در گورستان مسلمانان جلوگيری کرد.پيکر فردوسی را در خانه او دفن کردند اما اکنون حتی رهبر و مقامات جمهوری اسلامی نيز زبان به ستايش او می گشايند. . نظرات نویسنده در این یادداشت الزاما بازتاب دهنده دیدگاه های رادیو فردا نیست
|
(خبرگزاری موج) |
اجراي شهرام ناظري در فستيوال "فز" |
به گزارش خبرنگار موج، شهرام ناظري با همراهي گروه مولوي، به دعوت کشور مراکش، 18 خرداد ماه (هشتم ژوئن) در جشنواره موسيقي فز به اجراي برنامه خواهد پرداخت. گروه مولوي در اين اجرا با ترکيب جديد خود حضور خواهد داشت که حافظ ناظري و محمد فيروزي نيز اين گروه را همراهي خواهند گرد. اشعار اين اجرا از اشعار حضرت مولانا انتخاب شده و تنظيم قطعات آن توسط حافظ ناظري صورت گرفته است. لازم به به ذکر است، شهران ناظري، در سال 1998 به همراه گروه دستان، موفق به دريافت جايزه مقام اول بهترين موسيقي عرفاني جهان از اين جشنواره شده است.
|
(خبرگزاری موج) |
بازار جشنواره فيلم كن با 41 فيلم ايراني در 15 غرفه |
به گزارش موج، در اولين گزارش خانه سينما از جشنواره كن 63 آمده است: سينماي ايران همچون سالهاي گذشته در قالب شركتهاي مختلف توليد و توزيع فيلم در بازار فيلم جشنواره كن حضور دارد. در بازار فيلم امسال 15 غرفه به نمايندگان ايران اختصاص يافته كه به منظور خريد و فروش آثار سينمايي ميزبان شركتكنندگان جشنواره فيلم كن هستند. علاوه بر غرفه خانه سينما كه به عنوان نماينده جامعه اصناف سينماي ايران در بازار فيلم حضور يافته، بنياد سينمايي فارابي، حوزه هنري، شركتهاي بهنگر، فيلميران، فيروزه، مركز گسترش سينماي مستند و تجربي، شهرزاد مديا، مركز انيميشن آريا، صدا و سيما و فيلمسازان مستقل ايراني نيز در بازار فيلم حضور چشمگيري دارند. همچنين حضور شركتهاي تصوير دنياي هنر، قرن بيست و يكم، هنرنماي پارسيان و سينما 24 كه در حوزه سينماي خانگي فعاليت ميكنند باعث شده تا حضور ايران در اين بازار تنوع بيشتري به خود بگيرد. بنياد سينمايي فارابي كه به طور سنتي اصليترين پخشكننده فيلمهاي ايراني در سطح جهان به شمار ميرود، امسال 13 فيلم جديد ايراني را در چتر سينماي ايران عرضه ميكند. چهل سالگي، آل، كيميا و خاك، عصر روز دهم، ترانه كوچك من، تسويه حساب، شكارچي شنبه، خوابهاي دنبالهدار، راه آبي ابريشم، طهران تهران، شب واقعه، ملك سليمان و وقتي همه خوابيم آثاري هستند كه توسط بخش بينالملل بنياد فارابي جهت عرضه در بازار به كن آورده شدهاند. شركت شهرزاد مديا به مديريت كتايون شهابي كه به عنوان يكي از فعالترين شركتهاي خصوصي ايراني در بازارهاي بينالمللي شناخته ميشود نيز با عرضه 17 فيلم در قالبهاي مستند و داستاني در بازار حضور يافته است. فيلمهاي حيران، مرد چاي و مسجد اصفهان از جمله آثاري هستند كه در غرفهي اين پخشكننده به چشم ميخورد. پرسه در مه، بدرود بغداد، آناهيتا، خانواده ارنست و سمفوني ايران نيز از جمله آثاري هستند كه توسط مركز گسترش سينماي مستند و تجربي به چتر سينماي ايران در بازار فيلم آورده شدهاند. شركت فيروزه به مديريت محمد آفريده نيز با بروشور توليد فيلم خرمشهر، ساخته مسعود بخشي در بازار فيلم حضور يافته است. در بخش ديگري از چتر سينماي ايران نيز شركت فيلميران به مديريت غلامرضا موسوي حضور يافته كه به ارائه مجموعهاي از آثار توليد شده در اين دفتر فيلمسازي ميپردازد. فيلمسازان مستقل ايراني با مديريت محمد اطبايي شركت فعال ديگري است كه فيلمهاي طلا و مس، هيچ، لطفا مزاحم نشويد، چيزهايي هست كه نميداني و فصل بارانهاي موسمي را در بازار فيلم عرضه ميكند. بازار فيلم جشنواره كن به عنوان يكي از مهمترين بخشهاي جانبي اين رويداد سينمايي از 12 تا 21 مي در اين شهر ساحلي برگزار ميشود و پذيراي بيش از 10 هزار فعال سينمايي در حوزههاي مختلف توليد، خريد و توزيع است.
|
(خبرگزاری کار) |
آثار خوشنويسي بيژن بيژني چاپ ميشود |
بيژن بيژني كه او را به نام هنرمندي خواننده ميشناسيم؛ قرار است كتابي از آثار خوشنويسي خود را به چاپ برساند. بيژن بيژني(خواننده و هنرمند خوشنويس) در گفتوگو با خبرنگار ايلنا ضمن اعلام اين خبر گفت: در شش ـ هفت سال اخير سه نمايشگاه خوشنويسي گذاشتم به نامهاي ناي و ني، حرير زمزمهها و دستافشاني حروف كه در آن آثار خوشنويسيام را به نمايش گذاشتم. وي افزود: گزيدهاي اين آثار نمايشگاهي را در كتابي نفيس چاپ خواهم كرد كه يكي از ويژگيهاي اين كتاب يادداشتهايي از ستارگان هنر ايران است كه دركنار آثارمن و درمورد آنها چاپ خواهد شد. صاحب آلبوم نهانخانه دل ادامه داد: اين كتاب هماكنون در مرحله صفآرايي است و بعد از اين به دنبال مجوز آن خواهم بود. بيژني درمورد زمان چاپ اين كتاب توضيح داد: بسياري از كارهاي مرتبط با اين كتاب انجام شده و فعلا در مرحله صفحهآرايي است و اميدوارم كه با كمك وزارت ارشاد در مورد صدور مجوز اين اثر در تابستان وارد بازار شود. وي، بيان كرد: در اين كتاب آثار خوشنويسي من مركب از اشعار شاعران كلاسيك و نيز معاصر ايران قرار داد كه فضاهاي مختلفي را ارائه خواهد داد. وي، از شاعراني مانند احمد شاملو، مهدي اخوان ثالث، فروغ فرخزاد،هوشنگ ابتهاج، محمدرضا شفيعي كدكني، حافظ، مولانا،م بايزيد بسطامي عطار و نظامي نام برد كه اشعار آنها را خوشنويسي كرده و در اين كتاب چاپ خواهد شد. بيژني در پايان گفت: اين كتاب مشتمل بر 180 اثر است و در قطع رقعي و بسيار نفيس چاپ خواهد شد. بيژن بيژني، خوشنويس و خواننده است. بسياري از آثار موسيقي ايران به خط زيباي اوست و نوارهاي «افسانهي سرزمين پدريام» و «سيب سرخ خورشيد» با صداي او اجرا شده است.
|
(کلمه) |
بیانیه انجمن هنرمندان مجسمهساز:حذف فیزیکی مجسمههای تهران به هیچ روی قابل توجیه نیست |
کلمه: انجمن هنرمندان مجسمهساز در بيانيهاي از مفقود شدن مجسمههاي تهران ابراز تأسف كرد. در اين بيانيه آمده است: «انجمن فرهنگي هنرمندان مجسمهساز ايران، همانند آحاد مردم فرهنگ دوست و هنرمندان كشور از مفقود شدن مجموعه با ارزشي از مجسمههاي شهر تهران مطلع و متأسف شده است. اين انجمن از بدو تأسيس، بخش وسيعي از فعاليت خود را بر گسترش عمومي و همگاني اين هنرقرار داده و در اين ميان از كليه اقدامات انجام شده در مورد نصب مجسمههاي هنري در اماكن عمومي و شهري حمايت كرده است، چرا كه اين انجمن معتقد است اين گونه فعاليتها، موجب رشد و توسعه فرهنگ عمومي جامعه شده و ميهن اسلامي را به سوي آرامش و امنيت هر چه بيشتر سوق داده و فضا را براي باليدن فرزندان عزيزمان آماده ميكند. در بخش ديگري از اين بيانيه آمده است: وقايع اخير كه حذف فيزيكي مجسمههاي تهران و به خصوص تنديس مفاخر ملي و شهداي ما را نشانه رفته است، به هيچ روي قابل توجیه نبوده و همان گونه كه از ابتدا اعلام شده اين به نمايندگي از كليه هنرمندان مجسمه ساز، ضمن محكوم كردن اين وقايع موارد ذيل را از مسئولين ذيربط خواستار است: 1- سرعت عمل و دقت مسئولين محترم درجلوگيري از ضايعات وسيعتر 2- پيگيري و تحقيقات وسيع تا زمان يافتن مجسمههاي مفقود شده و بازگرداندن آن به صاحبان اصلي يعني مردم شريف. 3- اقدام هوشمندانه به منظور جبران نقيصه ايجاد شده. انجمن هنرمندان مجسمهساز در پايان اين بيانيه، آمادگي خود را به منظور هر گونه مشاوره و همراهي عملي در چارچوب توانمنديهاي فرهنگي و تخصص خود اعلام كرده است.
|
(ایسنا) |
فيلمبرداري «شهربانو» ابراهيم حاتميكيا اوايل تير آغاز ميشود |
فيلمبرداري فيلمسينمايي «شهربانو» جديدترين پروژه ابراهيم حاتميكيا اوايل تير ماه آغاز ميشود. به گزارش خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،اين فيلم به تهيهكنندگي محمد پيرهادي هماكنون در مرحلهي پيشتوليد است و تاكنون حضور بازيگراني چون گوهر خيرانديش، رويا تيموريان و مصطفي زماني در اين پروژه قطعي شده است. از جمله عوامل پشت دوربين كه تاكنون قطعي شدهاند عبارتند از:صدابردار:مهران ملكوتي،طراح چهرهپرداز:مهين نويدي،طراح صحنه و لباس:مشكين مهرگان. گفتني است: پيشتوليد اين فيلم همچنان ادامه دارد.
|
(فرارو) |
گلشيفته فراهانی در فيلم جديد کارگردان «پرسپوليس» |
گلشيفته فراهاني در فيلم جديد «مرجان ساتراپي» كه پيش از اين فيلم ضد ايراني «پرسپوليس» را ساخته است، بازي ميكند. اين فيلم كه به نوعي ادامه فيلم پرسپوليس است، «خوراك آلو با مرغ» نام دارد. بنابر اعلام اسكرين ديلي، «وينسنت پارونو» كارگردان فرانسوي و همكار مرجان ساتراپي روز جمعه در كن با اعلام اين خبر گفت: اين اثر يك فيلم داستاني بلند خواهد بود و فيلمبرداري آن در برلين آغاز خواهد شد. بنابراين گزارش، از ديگر بازيگران اين فيلم ميتوان به «ماتيو آمرليك»، «چيارا ماستروياني»، «ايزابل روسليني» و «جميل ديبوز» اشاره كرد. توليد «خوراك آلو با مرغ» توسط كمپاني «بابلسبرگ» از ماه جولاي (اوايل تابستان) آغاز ميشود و ساتراپي به طور مشترك با پارونو كارگرداني آن را برعهده خواهد داشت. بخشهايي از اين فيلم با تكنيكهاي خاص در استوديو به شيوه سينماي تجربي آلمان در دهه 1920 ساخته ميشود. ساتراپي اين فيلم را يك اثر دلهرهآور عاطفي توصيف كرده است و گفته است آن را براساس يك رمان گرافيك ميسازد. وي با بيان اينكه داستان فيلم از زندگي دايي بزرگش ناصر عليخان كه يك موزيسين معروف بود،برگرفته شده است، ادامه داد: او شخصي است كه علاقه شديدي به غذاي دستپخت مادرش كه خوراك آلو با مرغ بوده، داشته است.
|
(بی بی سی) |
رقابت طراح های لباس و جواهرات در جشنواره کن |
جشنواره فیلم کن در فرانسه، خیلی ها را جذب کرده است. فیلمسازان و بازیگران زیادی آنجا رفته اند تا فیلمهایشان را تبلیغ کنند و فروششان بالاتر برود. در این کارزار، دو فیلم، یکی «رابین هود» و دیگری «وال استریت ۲» با هم رقابت تنگاتنگی می کنند. اما فقط فیلمسازها نیستند که در کن باهم رقابت می کنند؛ عکاسها برای گرفتن بهترین عکسها از بازیگران، و همینطور شرکتهای سازنده لباس و جواهرات.
|
بهداشت و درمان |
(سلامت نیوز) |
سوختگي و ايجاد گوشت اضافه از عوارض ليزرهاي عميق پوستي است |
يك متخصص بيماريهاي پوست و مو با بيان اينكه ليزر براي درمان لكهاي صورت آخرين گزينه درماني است، گفت: بهتر است، لكهاي پوستي صورت با دارو درمان شوند. دكتر سيما رسايي در گفتوگو با ایسنا اظهار كرد: استفاده از ليزر براي درمان مشكلات پوستي سودمند است اما نبايد فراموش كرد كه در استفاده از ليزر بايد به مسايلي توجه شود تا پوست به عوارضي دچار نشود. وي افزود: به عنوان مثال افرادي با پوست سبزه تيره و يا پوست روشن كه براي درمان لك ناشي از حاملگي از ليزر استفاده ميكنند، ممكن است دچار عوارض پس از ليزر شوند. رسايي با بيان اينكه ليزر انواع گوناگوني دارد، گفت: ليزر CO2 كه معمولا براي درمان آكنه، چين و چروك صورت و افتادگي پوست به كار مِي رود در صورتي كه با مراقبتهاي خاص انجام نشود عوارضي به همراه دارد. عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي جنديشاپور اهواز خاطرنشان كرد: در زمان استفاده از ليزر لايهاي از پوست برداشته ميشود كه اسكار و جاي زخم آن باقي ميماند و زخم بعد از دو هفته التيام مييابد. در زمان بهبودي زخم ناشي از ليزر اگر مراقبتهاي ويژهاي مانند استفاده از كرم ضدآفتاب انجام نشود، ممكن است لكهاي قهوهاي رنگ در پوست ايجاد شود. اين متخصص بيماريهاي پوست و مو ادامه داد: همچنين انتخاب صحيح نوع درمان از سوي پزشك براي انجام ليزر بسيار مهم است. برخي بيماريهاي پوستي مانند لك صورت با دارو درمان ميشوند و ليزر آخرين درمان براي اين نوع بيماريها است. رسايي با تاكيد بر ضرورت استفاده از كرم ضدآفتاب پس از استفاده از ليزر گفت: همچنين بايد در فصل تابستان تردد در زير نور مستقيم خورشيد كاهش يابد. وي افزود: ليزرهاي عميق پوستي سبب ايجاد حالت سوختگي و گوشت اضافي ميشود. هرچند اين عارضه كمتر مشاهده ميشود اما بايد به آن توجه شود. اين متخصص بيماريهاي پوست ومو تصريح كرد: با توجه به اين كه واكنش متفاوت پوست افراد به ليزر بهتر است براي درمان لك صورت ابتدا به صورت آزمايشي از ليزر بر روي پوست بيمار استفاده شود و اگر موفقيتآميز بود و لك كم رنگ شد به صورت وسيع از ليزر در مورد آن بيماري خاص استفاده شود.
|
(سلامت نیوز) |
تحمل دردهاي مزمن به عوارض غير قابل برگشت در مغز منجر ميشود |
رييس دهمين همايش علمي ساليانه انجمن با بيان اين كه دردهاي مزمن تغييرات ساختاري در مغز ايجاد ميكند، گفت: افرادي كه به مدت طولاني دردها را تحمل ميكنند، به تغييرات غير قابل برگشت در سلسله اعصاب مركزي دچار و عوارض آنها باقي مي ماند. دكتر سعيد سمنانيان در سخنراني خود در دهمين همايش علمي ساليانه انجمن بررسي و مطالعه درد در ايران با موضوع تغييرات ساختار مغز بر اثر دردهاي مزمن با بيان اين كه در دردهاي مزمن شكل پذيري مغز تغيير ميكند، اظهار كرد: البته در اين گونه دردها نورونها (سلولهاي عصبي) هم دچار تغيير ميشوند، به نحوي كه حتي پس از برطرف شدن علت درد همچنان باقي مي ماند و به عنوان يك بيماري به شمار ميآيد . وي با تاكيد بر اين كه در دردهاي مزمن، عملكرد مغز ، نورونها (سلولهاي عصبي) و اجزاي مغز تغيير ميكنند، گفت: در دردهاي مزمن نوروترنسميتر (واسطههاي شيميايي) و در نهايت ساختار مغز تغيير ميكند. سمنانيان با بيان اين كه كاهش ميزان ماده خاكستري مغز از تغييرات رايج در مغز بر اثر دردهاي مزمن است، افزود: همچنين در مبتلايان به كمردرد مزمن افزايش فعاليت قشري مغز مربوط به كمر و انتقال فعاليت اين بخش از مغز به نواحي قشري مجاور (به عنوان مثال پا و ران) رخ ميدهد كه البته اين تغييرات با بهبود درد به حالت اوليه بر ميگردد. وي، كاهش ميزان ماده خاكستري مغز، كوچك شدن نورونها و حتي كاهش اتصالات عصبي (سيناپسها) را از عوارض دردهاي مزمن برشمرد و يادآور شد: حداقل 70 تا 80 درصد افراد جامعه كمردرد را تجربه كردهاند و در افراد مبتلا به كمردردهاي مزمن مغز آتروفي ميشود. رييس دهمين همايش علمي ساليانه انجمن بررسي و مطالعه درد در ايران در تعريف سردردهاي مزمن روزانه، خاطر نشان كرد: اين قبيل سردردها 15 روز يا بيشتر در ماه بروز ميكند. در سردردهاي مزمن روزانه ماده خاكستري پل دماغي خلفي، سري و بطني و در برخي نقاط ديگر در ساختمان مغز كاهش چشمگيري مييابد. دكتر سمنانيان با بيان اين كه ميزان كاهش ماده خاكستري در اين قبيل سردردها ارتباط مستقيمي با طول مدت سردرد دارد، تصريح كرد: كاهش ماده خاكستري تغيير مشتركي در همه مبتلايان به دردهاي مزمن است. وي با بيان اين كه هم اكنون با كمك امكانات و تجهيزات پزشكي بشر توانسته نقشه مغزي موجودات را طراحي كند ، اظهار كرد: در انسان هم به كمك ام آر آي و SMRI مشخص شده كه در شرايط دردناك كدام بخش مغز فعال ميشود. رييس دهمين همايش علمي ساليانه انجمن بررسي و مطالعه درد در ايران در پايان گفت: اگر چه در گذشته مطالعات مورفولوژي (شكل مغز بر اثر اتوپسي ) حاصل ميشد، اما امروزه به كمك دستگاههاي تصويربرداري نظير ام آر آي و SMRI پزشكان از اين كار بي نياز شدند.
|
(سلامت نیوز) |
زمان ماندگاري بوتاكس 6 تا 9 ماه است |
به گفته عضو انجمن جراحي پلاستيك صورت آسيا، تبليغات و سخناني دال بر اينکه عدم تجديد تزريق بوتاکس به علت عادت کردن بدن به اين ماده، موجب عميقتر شدن چروکها و يا افتادگي و فلج عضلات ميشود، صحت و مبناي علمي ندارد. دکتر سيد عليرضا مصباحي در گفتوگو باایسنا، ضمن بيان مطلب فوق ادامه داد: تجديد يا عدم تجديد تزريق بوتاکس به تمايل افراد بستگي دارد و هيچ الزامي به تزريق مجدد وجود ندارد. اين جراح و متخصص بيماريهاي گوش گلو بيني، جراحي سر و گردن، پلاستيک بيني و صورت افزود: خوشبختانه يا متاسفانه اثر بوتاکس موقتي است. چنانچه بوتاکسي به درستي استفاده شود، به طور ميانگين 6 تا 9 ماه ماندگاري دارد. وي با بيان اينکه البته ميزان ماندگاري اثر بوتاکس تزريق شده، بستگي به واکنش و بافتهاي بدن فرد دارد، ادامه داد: در برخي بيماران اثر بوتاکس تزريقي تا يک و حتي يک و نيم سال باقي ميماند در حالي که در عدهاي ديگر، ممکن است ظرف سه ماه از بين برود. اين عضو انجمن جراحي پلاستيک صورت آسيا ادامه داد: تبليغات و سخناني دال بر اينکه فرد دريافت کننده بوتاکس تزريقي، بايد دايما 3 يا 6 ماه يکبار براي تزريق مجدد مراجعه کند به طور کامل نادرست بوده و هيچ مبناي علمي ندارد. اين عضو انجمن راينولوژي ايران ادامه داد: مراجعه براي تزريق مجدد بستگي به تمايل فرد دارد و چنانچه پس از، از بين رفتن اثر خواستار تجديد مجدد باشد، اقدام به تزريق ميشود. دکتر مصباحي افزود: حتي اين امکان وجود دارد که در برخي افراد با يک بار تزريق بوتاکس، چروکها به طور دايم از بين بروند.
|
(سلامت نیوز) |
ایرانی ها سه برابر میانگین جهانی نمک مصرف می کنند |
رئیس اداره بهبود تغذیه وزارت بهداشت با اعلام اینکه مصرف زیاد نمک و غذاهای شور از عوامل موثر بر افزایش فشارخون و بروز بیماریهای قلبی و عروقی است، اظهارداشت: مصرف نمک در ایران دو تا سه برابر میانگین جهانی است. دکتر پریسا ترابی گفت: در حال حاضر مصرف نمک خصوصا در غذاهای آماده که به میزان زیاد مورد استفاده قرار میگیرد در کشور ما بالا است و این موضوع موجب افزایش فشارخون و بیماریهای قلبی و عروقی به ویژه در افرادی که دارای سابقه این قبیل بیماریهاست، میشود. ترابی افزود: طبق توصیه سازمان بهداشت جهانی، حداکثر مقدار مصرف روزانه نمک پنج گرم است، در حالی که میزان مصرف نمک در کشور ما دو تا سه برابر این مقدار برآورد شده است. رئیس اداره بهبود تغذیه جامعه تصریح کرد: نمک یکی از مواد مورد نیاز برای سوخت و ساز مواد در بدن، انتقال پیامهای عصبی و کارکرد صحیح عضلات است و مصرف محدود و متعادل آن توصیه میشود. وی در خصوص عوارض مصرف زیاد نمک یا غذاهای شور گفت: در صورتی که نمک به مقدار مناسب مصرف شود و کلیهها هم سالم و عملکرد خوبی داشته باشند، نمک مورد نیاز بدن تامین میشود اما در صورت تداوم مصرف زیاد نمک و مواد شور و یا اختلال در کارکرد کلیهها، نمک اضافی موجب تجمع آب در بدن شده و ایجاد ورم در تمام و یا قسمتهایی از بدن میکند. ترابی تصریح کرد: مهمترین منابع دریافت نمک در رژیم غذایی شامل نمک آشپزخانه و سفره، غذاهای آماده، انواع کنسروها، تنقلات شور، لبنیات شور، ترشیها، آجیل و مغزهای شور است. وی برای پیشگیری از افزایش فشارخون و بیماریهای قلبی به شهروندان توصیه کرد: به میزان نمکی که هنگام پخت به غذا اضافه میشود را کاهش دهند و برای اجتناب از مصرف بیرویه نمک؛ در سر سفره از نمکدان استفاده نکنند. رئیس اداره بهبود تغذیه جامعه خاطرنشان کرد: برای بهبود طعم غذا و کاهش مصرف نمک در هنگام تهیه غذاها به جای نمک از سبزیهای تازه و معطر، سیر، لیموترش، آب نارنج، آویشن، شوید و... استفاده نمایند.
|
(جهان نیوز) |
بلوغ زودرس چیست؟ |
ظاهر شدن علائم بلوغ ازنظر فیزیكی و هورمونی در دختران قبل از 8 سالگی و در پسران قبل از 9 سالگی، بلوغ زودرس نامیده میشود. ابتدا این كودكان بلندتر از همسنهای خود هستند ولی بهدلیل بلوغ زودرس استخوانها، در نهایت قد كوتاهتری در بلوغ خواهند داشت. چرا بلوغ زودرس مهم است؟ بلوغ زودرس از دو جنبه اهمیت زیادی دارد؛ جنبه اول، علت ایجادكننده است كه پزشك متخصص با انجام آزمایشهای لازم و پیگیریهای منظم و دقیق كودك، طی مدت طولانی بهدنبال علت ایجاد آن می گردد و جنبه دوم، اثر بلوغ زودرس بر رشد قدی و روانی كودك است. همچنین كودكان مقابل استرسهای زمان جوانی قرار میگیرند و نمیدانند چه كار باید بكنند . آنها از نظر جسمی تظاهرات بلوغ را دارند ولی تجربه كافی ندارند. و نیز دختران با ظاهر شدن علائم بلوغ جنسی، ممكن است دچار وحشت و مشكلات روحی شوند. عوامل ایجاد بلوغ زودرس كدامند؟ بلوغ زودرس در دختران، ? برابر شایعتر از پسرهاست. در بعضی دخترها، علت خاصی برای بلوغ زودرس دیده نمیشود و بیشتر جنبه خانوادگی دارد و در سایر افراد خانواده (مادر یا خواهران وی) نیز چنین حالتی دیده میشود، ولی در مواردی بیماریهای مهم دستگاه عصبی مركزی میتواند این حالت را ایجاد كند. گاهی تولید هورمونهای جنسی زنانه که به دلائلی ایجاد می شود ،باعث بلوغ زودرس میشوند. آیا درمان بلوغ زودرس لازم است؟ هنگامیكه بلوغ در سنین پایین رخ دهد، رشد قدی كودكان بیشتر میشود و این كودكان به نسبت كودكان هم سن خود قدبلندتری خواهند داشت ولی پس از دو سه سال كه بلوغ كامل شد، رشد قدی متوقف شده و در نهایت بزرگسالان كوتاه قدی خواهند شد. از نظر شكل فیزیكی نیز ممكن است مشكلاتی دیده شود. بهعلاوه از نظر روانی، این كودكان دچار مشكلات زیادی خواهند شد. رشد اندام ها و بروز علائم بلوغ در نوجوانان كمسن و مقایسه خود با سایر همسالان، باعث بروز اضطراب شدید در این كودكان و والدین آنها می شود. آثار فردی: در بعد حیات فردی بلوغ زودرس عوارضی نظیر ضعف بدن ، افت حیات عقلانی ، بروز و ظهور اضطراب ، هیجانات پر دامنه و غیر قابل کنترل ، بروز حالت یاس و تزلزل روحی ، اختلالات عصبی ، کندی در رشد فکر ، و... را در پی دارد. آثار اجتماعی: در عرصه ی حیات اجتماعی بلوغ پیشرس موجد عوارضی از قبیل خشونت و لجاجت ، عصیان در برابر دیگران ، تن دادن به انزوا و گوشه گیری ، پدید آمدن روابط و ارتباطات نامناسب و غلط ، افت کار و تحصیل ، هدف قرار دادن مساله ی جنسی در عرصه ی زندگی و غیره می باشد. مشکلات اخلاقی: بلوغ زودرس از لحاظ اخلاقی یک آفت خوانده می شود به این علت که نوجوان از نظر عقلانی در شرایط سنی کودکان هم سن خود اما از نظر جسمی و تمایلات نفسانی، تمایلات و خواسته های غریزی بزرگتر ها را دارد. به عبارت دیگر فرد 10 ساله تمنای 16 ساله ها را دارد. و از اینکه بتواند در برابر آن خواسته ها موضع معقولی بگیرد ناتوان خواهد بود. بلوغ زودرس علل و عوامل پیشرسی بلوغ در کودکان 1. عوامل ارثی یا ژنتیک و انتقال این ویژگی زود رسی بلوغ از والدین و اجداد به فرزندان 2. عامل تغذیه ، بویژه غذاهای هورمون دار و مصرف زیاد مواد پروتئینی مانند گوشت و تخم مرغ و غیره 3. عوامل اجتماعی و فرهنگی مانند دیدن صحنه های جنسی و شنیدن داستان ها و شرح حال های مربوط به آن نوع مسائل ، تصویر ها و تبلیغات انواع رسانه ها مانند تلویزیون و ماهواره ، اینترنت و سی دی و غیره. 4. بازی ها و نوازش های غلط و بی غرض توسط والدین در دوران خردسالی 5. اضطرابات و نا امنی های مکرر برای کودک و دلشوره هایی که برای او در عرصه ی زندگی حاصل می شود و او را در خود غرق می کند. 6. از دیگر عوامل ایجاد بلوغ زودرس می توان به وجود عوامل محیطی مثل نوع لباس ، معاشرت ناصحیح ، ستایش جنس مخالف نزد کودک ، تعقیب کنجکاوی و تجسس توسط کودک ، نیاز شدید به محبت ، نقص اخلاق و شوخی های بی بندوبار و ... میتوان نام برد. عوامل اجتماعی و فرهنگی مانند دیدن صحنه های جنسی و شنیدن داستان ها و شرح حال های مربوط به آن نوع مسائل ، تصویر ها و تبلیغات انواع رسانه ها مانند تلویزیون و ماهواره ، اینترنت و سی دی و غیره می تواند از علل مهم ایجاد بلوغ زود رس دانست. راهکار های بلوغ زودرس کودکان 1. والدین باید با ایجاد رابطه ی صادقانه و دوستانه با دختر یا پسر مبتلای خود ، برای او پیدایش این تغییرات را توضیح دهند و او را از مراقبت ها ی ضروری آگاه کنند. 2. ارتباط والدین با معلمان فرزندشان جهت بر قراری ارتباط دوستانه ی آنان با کودکان هم سن خود و جلو گیری از ایجاد مشکلات روانی در این زمینه. 3. رعایت عوامل و شرایط فردی و خانوادگی و اجتماعی قابل کنترل (عوامل و شرایط ذکر شده در مورد علل بلوغ زودرس) جهت تعدیل و کاستن از عوارض و پی آمد های بلوغ پیشرس در زندگی حال و آینده ی این کودکان. 4. مراجعه به پزشک متخصص جهت بررسی و درمان پیشرسی بلوغ کودکان برای پیشگیری از مشکلات استخوانبندی ، رشد قدی و فیزیکی و انجام معاینات و آزمایش های مداوم. بنابراین درمان باید بسیار زود شروع شود (قبل از سن استخوانی 12سال برای دختران و 13 سال برای پسران.) در صورت موفقیت، پزشك درمان را تا رسیدن كودك به سن طبیعی بلوغ ادامه میدهد و سپس قطع میكند تا بلوغ بهطور طبیعی در سن طبیعی پیش رود. آگاهی والدین به نشانههای بلوغ زودرس با مراجعه زود و به موقع موفقیت درمان را بهدنبال دارد. نكته مهم این است كه هوش این كودكان طبیعی و حتی در مواردی بالاتر از كودكان همسن است. سایت پزشکان- کتاب «خانواده و فرزندان »-با تغییر و تلخیص
|
(سلامت نیوز) |
امكان تشخيص ناهنجاري دوران جنيني به كمك MRI |
يك راديولوژيست اطفال در حاشيه بيست و ششمين كنگره بين المللي راديولوژي ايران با بيان اينكه انجام سونوگرافي داپلر(سونوگرافي از عروق) در سه ماهه نخست بارداري توصيه نميشود، سونوگرافيهاي چند بعدي را براي شناسايي برخي از آنوماليها (ناهنجاريهاي مادرزادي) و نارساييها سودمند برشمرد و افزود: انجام اين نوع سونوگرافي از سوي والدين صرفا براي داشتن تصوير و يا فيلمي از دوران جنيني درخواست ميشود. دكتر پروين عليپور، در گفتوگو با ایسنا، سونوگرافيهاي چند بعدي را در تشخيص ناهنجاريهايي چون « لب شكري»، آنوماليهاي ستون فقرات و مننگوسل موثر دانست اما درعين حال از انجام سونوگرافيهاي مكرر و بيمورد در دوران بارداري انتقاد كرد و افزود: هم اكنون در دنيا سونوگرافيهاي چند بعدي جز در موارد خاص توصيه نميشود. وي حرارت حاصل از سونوگرافيهاي چند بعدي را براي جنين مضر برشمرد و يادآور شد: همچنين دراين موارد حركات بيش از اندازه براي جنين خطرناك است. اين راديولوژيست اطفال سونوگرافي را روش ارزشمند تشخيصي با هزينه و زمان كم در دوران بارداري عنوان كرد و افزود: اخيرا در مواردي هم از MRI براي تشخيص آنوماليها در دوران جنيني استفاده ميشود. عليپور با بيان اينكه درخواست سونوگرافي براي تشخيص آنوماليهاي ناهنجاريهاي جنين از هفته 24 بارداري توصيه ميشود، افزود: البته تشخيص مواردي از ناهنجاريهاي مادرزادي نظير منگوليسم از هفته 11 تا 14 بارداري امكانپذير است. وي با بيان اينكه تعداد موارد درخواستي سونوگرافي در افراد مختلف با توجه به مشكلات موجود متفاوت است در پايان يادآور شد: در يك بارداري طبيعي حداكثر 3 بار سونوگرافي (يكبار در هر سه ماهه بارداري) توصيه ميشود.
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر