میرحسین موسوی به مناسبت اعدامهای روز گذشته بیانیهای صادر کرد. موسوی با انتقاد از روند اعدامها مینویسد: “وقتی قوه قضائیه از طرفداری مظلومان به سمت طرفداری از صاحبان قدرت و مکنت بلغزد مشکل است که بتوان جلوی داوری مردم را در مورد ظالمانه بودن احکام قضایی گرفت”.
به گزارش کلمه متن این بیانیه به شرح زیر است:
“اعلام اعدام ناگهانی پنج نفر ازشهروندان کشور بدون آنکه توضیحات روشن کنندهای از اتهامات و روند دادرسی و محاکمات به مردم داده شود شبیه روند ناعادلانهای است که در طول ماههای اخیر منجر به صدور احکام شگفتآور برای عده زیادی از زنان و مردان خدمتگزار و شهروندان عزیز کشور ما شده است.
وقتی قوه قضائیه از طرفداری مظلومان به سمت طرفداری از صاحبان قدرت و مکنت بلغزد مشکل است که بتوان جلوی داوری مردم را در مورد ظالمانه بودن احکام قضایی گرفت. چگونه است که امروز محاکم قضایی از آمران و عاملان جنایتهای کهریزک و کوی دانشگاه و کوی سبحان و روزهای ۲۵ و ۳۰ خرداد و عاشورای حسینی میگذرند و پروندههای فسادهای بزرگ را باز نشده میبندند و به صورت ناگهانی در آستانه ماه خرداد، ماه آگاهی و حقجویی پنج نفر را با حواشی تردید برانگیز به چوبههای دار میسپارند؟ آیا این است آن عدل علوی که به دنبالش بودیم؟”.
علیاکبر هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از استانداران پیشین ایران گفت که «حکومتها در دنیای امروز به دنبال اقناع افکار عمومی هستند و دوران سرکوب و تحمیل پایان یافتهاست.»
به گزارش خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه گفت که هنوز به راه حلهای ارائه شده در نماز جمعه برای برونرفت از وضعیت فعلی معتقد است.
هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه ۲۶ تیر ماه سال گذشته، پیشنهاد آزادی زندانیان، فراهم کردن فضای آزاد برای اظهار نظر مخالفان و دلجویی از آسیبدیدگان را داده بود که منجر به برانگیخته شدن خشم محافظهکاران شد.
رئیس مجلس خبرگان رهبری در دیدار روز دوشنبه خود، قانون اساسی را «مهمترین محور برای حرکت نیروهای انقلاب» عنوان کرد و گفت «اجرای صحیح قانون اساسی و توجه به خواستههای مردم میتواند استحکامبخش نظام جمهوری اسلامی باشد.»
وی در ادامه خواستار شد تا «شرایط به نحوی فراهم شود تا همگان احساس کنند در نحوه اداره کشور سهیم هستند.
امروز سطح آگاهی مردم در دنیای جدید بسیار وسیعتر از گذشته شده و ارتباطات عامل مهمی برای همدلی و وحدت است.»
از زمان ایراد خطبه نماز جمعه ۲۶ تیر ماه، حملات علیه رئیس مجلس خبرگان، افزایش یافتهاست، به طوری که آیتالله علی خامنهای در چندین سخنرانی، بدون اشاره به نام وی، از موضعگیری و عملکرد هاشمی رفسنجانی در حوادث پس از انتخابات انتقاد کرد.
هاشمی رفسنجانی در آن خطبه در مورد خانوادههای آسیبدیده از سرکوبهای نیروهای حکومتی گفتهبود که این خانوادهها «دلشان برای کشورشان میسوزد» و خواستار شدهبود تا «ناراحتیهای پیشآمده، به گونهای ترمیم و دلجویی شود.»
غلامحسین الهام عضو شورای نگهبان و سخنگوی دولت قبلی محمود احمدی نژاد، میرحسین موسوی را «یک محارب» لقب داد.
به گزارش جرس، الهام در این باره گفت: “برای کسانی که هنوز طرفدار موسوی هستند متأسفم، چرا که وی باعث برهم زدن نظم کشور و ترورهای خیابانی شده است”.
وی افزود: «با وجود این که در شورای نگهبان به صلاحیت میرحسین موسوی رأی دادم، ولی امروز او را یک محارب علیه نظام میدانم.»
به گزارش خبرگزاری فارس وی که در یکی از همایشهای بسیج دانشجویی سخن میگفت اضافه کرد: “یک روز گرایش مردم به سمت اصلاحات بود و آن افراد اصلاحطلب از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده بودند و در حال حاضر هم گرایش مردم به سمت اصولگرایان است، در این راستا صحیح نیست زمانی که نظر مردم از اصلاحطلبان برگشته ما شورای نگهبان را زیرسؤال ببریم”.
در همین حال اسدالله بادامچیان، نماینده اصولگرای تهران در مجلس، میگوید اصلاحطلبان «امام منهای رهبری» را قبول دارند و «جریان سوم» که قصد تشکیل آن را داشتهاند همواره شکست خوردهاست.
بادامچیان با مقایسه اصلاحطلبان با حزب توده و سازمان مجاهدین خلق گفت که این دو حزب نیز در سالهای اول انقلاب از امام حمایت میکردند اما «دستشان رو شد.»
وی در گفتگو با ایلنا گفتهاست که افرادی سعی میکنند «جریان اصیل» را تحت تاثیر قرار دهند اما «همواره زمین میخورند.»
وی با اشاره به موسوی و کروبی گفت: «موسوی از بنیصدر هم بدتر است و من او را از گذشته میشناسم و این ربطی به انتخابات ندارد.»
شایان ذکر است طبق قوانین جزایی در ایران، فردی که اتهام محاربه برای وی در دادگاه اثبات شود، به اعدام محکوم میشود.
According to the Jaras opposition website, at least 1000 students at the university of Shahid Beheshti in Tehran have staged protests at their university's main square after learning about president Ahmadinejad’s unannounced visit to the university.
The protesters chanted slogans in praise of opposition leaders Mir-Hossein Mousavi and Mehdi Karroubi and against Ahmadinejad, calling him a "dictator" and a "murderer of the nation." Other chants called for the "coup government" to "resign." There was a tight security presence at the university where six buses and a great number of government vehicles entered the university yesterday. Students at Shahid Beheshti University quickly gathered in front of the literature faculty after hearing about the news and marched towards the main square in greater numbers.
As the number of protesting students grew, around ten Basijis as well as the university's security attempted to block the protesters and prevent them from disrupting Ahmadinejad's speech. Their confrontation led to clashes between the two groups and subsequent injuries among students.
The only people being allowed inside the lecture hall were individuals who had been brought to the university on buses. A similar incident took place on International Labour Day when Ahmadinejad's planned speech at Tehran University turned into an embarrassment when student's learned about his sudden and unexpected appearance in campus.
source: The Green Voice of Freedom
Farzad Kamanagar was one of the five Kurdish political prisoners who was executed by the Islamic Republic on Sunday Morning. He was a popular teacher and social activist in Iran. Radio Farda talked with Mehrdad Kamangar, Farzad Kamangar's brother.
Following are some quotes by Mehrdad Kamangar from the interview:
"They have set the fire, and now they should accept the consequences.”
"The intelligence system and the judicial system should be responsible for this."
"We received the news [of execution] from a few news websites. Our friends called us from Tehran and abroad to let us know they had also read it."
"The last time Farzad called us was at 4:00pm. He talked with our mother. There was no more contact after that. The phone conversation was normal and there was no talk about execution."
"Nobody responds to us. I was in contact with the person in charge with his case in Tehran. He is not responding to my phone calls anymore. The follow-up office in the Ministry of Intelligence is not answering my phone calls either."
"Farzad's lawyer went to the Prosecutor's Office, but his phone is cut off so we don't know what has happened."
"The person in charge of Farzad's case promised us that Farzad would be freed since he is innocent. They are responsible for what has happened to Farzad. The Supreme Leader is responsible. The one who sits above all is responsible."
"Mortazavi from the Tehran Prosecutor's Office, who lost Farzad's case file for 18 months, has ackowledged his innocence."
"We went to the Prosecutor's office, Farzad's lawyer went there every day. We talked with MPs…”
"As the closest person to Farzad I should say that he had no contact with PKK and was only involved in civil activities as a teacher."
"We haven't stated anything officially, everybody from the family has gathered here. Everyone is trying to do something for him. We are going to go to Tehran."
"I declare on behalf of Farzad's family: The Supreme Leader should be responsible for this. He should be responsible."
source: Radio Farda
در حالیکه قهوهاش را هم میزد و با لبخندی که هم شاد بود و هم متشنج به من نگاه کرد و پرسید در مورد جوهر هویت ایرانی چه باوری داری؟ پاسخ را با جرعه کشیدن آهسته چای به تاخیر انداختم و گفتم “جوهر هویت ایرانی”، “دروغ” است. صدای خندهاش تمام رستوران را پر کرد و گفت باور نکردنی است. آهی از سر شگفتی کشید و گفت، سرانجام یک اروپایی روح ایرانی را دریافت.
من در ژوئن ۲۰۰۹ به مدت سه هفته در ایران بودم، اگر چه پیش از عزیمت کاملا در مورد ایران مطالعه کرده بودم؛ ولی تنها آن هنگام که در آنجا بودم توانستم واقعا چیزی درباره جوهر هویت ایرانی در یابم.
بنا ندارم تا بحث طولانی در مورد مساله هویت در ایران را شروع کنم و میدانم که پرسش پیرامون جوهر هویت ممکن است پاسخهای بسیاری داشته باشد؛ اما برای من، بیشک و با تاسف عمیق، جوهر هویت ایران امروز، دروغ است.
هیچگاه به اندازه زمانی که در ایران بودم دروغ نشنیدم، هیچ گاه به اندازه وقتی که در ایران سپری کردم دروغ نگفتم و هرگز بدان حد احساس تکه تکه شدن میان دو شخصیت مختلف را به اندازهای که در ایران بودم تجربه نکردم.
در قطار قم به اراک ، چهار دختر جوان ایرانی را دیدم که بخشی از هویت ایرانی را برایم از پس پرده کنار زدند. مریم دختری نوزده ساله که چادر بر سر داشت، ولی از آن متنفر بود. من این را بر سر دارم چون مجبورم، دلم اصلا چیز دیگری میخواهد. چادر در واقع خلاصه هویت ایرانی است: بسیاری زنان، زیر چادر لباسهای زیر سکسی میپوشند، درست به مانند ایران که از بیرون، اسلامی به نظر میآید، ولی اگر میدانستی که درون آن چه میگذرد. ایرانیان، شخصیتهایی دو بخشی دارند.
مریم گفت: وای اگر میدانستی. من اکنون میدانم، من سه هفته در ایران زندگی کردم و اوقات بسیاری را در خانه مردمان سپری کردم و به این نتیجه رسیدم که جوهر زندگی روزمره در ایران، هویت دو گانه است. انقلاب اسلامی نه تنها به حکومت الهی بلکه به گسترش شیوه زندگی انجامید که بر خلاف اسلام به پیش میرود. دروغ شرط مطلق بقا است. بیشتر ایرانیان زندگی دوگانهای پیش گرفتهاند. یکی زندگی خصوصی درون خانه و دیگری زندگی در فضای عمومی بیرون از خانه است. در خیابان مردم میگویند: بله، حتما در نماز جمعه شرکت میکنیم، موسیقی غربی گوش نمیدهیم، ماهواره نداریم و عاشق آیتالله خمینی هستیم. اما شنیدم که پشت در و پنجرههای بسته، مردم آیتالله خمینی را لعنت میکنند. مالیخولیا نه تنها ساختار دولت در جمهوری اسلامی ـ حکومت الهی که سعی دارد از طریق برگزاری انتخابات، دموکراتیک باشد ـ را فرا گرفته بلکه در جنبههای بیشماری از زندگی ایرانیان نفوذ کرده است.
کوروش و داریوش در قبر خواهند لرزید اگر ببینند نظام اسلامی چه دروغ بزرگی شده است. اسلام آنها دروغ است و جمهوریت آنها نیز دروغ و وقیحانهترین دروغ این است که زیر پرچم اسلام، سی سال است مردم را وادار ساخته اند تا دروغگوهای تمام وقت باشند
نخستین باری که دروغ بزرگ زندگی ایرانی به شدت مرا تحت تاثیر قرار داد، در مقبره یکی از نوادگان قائم مقام فراهانی در حومه اراک بود. دوست من، یک مرد ایرانی آتییست (بیخدا) که بارها پیش از آن خشم خود را از اسلام و نظام اسلامی ابراز کرده بود، مرا همراهی میکرد. در حالیکه جلوی مقبره و کنار دیگر ایرانیان ایستاده بودیم، دوست من دستش را بر روی آیات قرآن حک شده روی سنگ قبر گذاشت و شروع به قرائت آیاتی چند از کتاب مقدس خود “قرآن” نمود.
نمیتوانستم آن چه را دیده بودم، باور کنم. چه عالی تئاتر بازی میکرد. هنگامی که به دوستم گفتم، چقدر ناجور بود وقتی میدیدم دوستی با وقاحت بسیار دروغ میگوید، خندید و گفت “این ایرانه” ما همه دروغ میگوییم. همه میدانیم که داریم دروغ میگوییم ولی این که دقیقا کی را نمیدانیم.
خود من در مواقعی دروغ گفتن برایم بسیار سخت مینمود. یک بار در توچال پس از مصاحبه با یک خبرنگار زن ایرانی که روسری سبز بر سر داشت برای مدت کوتاهی بازداشت شدم. پلیس از من پرسید در مورد رئیسجمهور احمدینژاد چه نظری دارم و من حقیقت را نگفتم. واضح بود که گفتن حقیقت یعنی به دردسر افتادن، پس از آن. بابت این دروغ از خودم متنفر شدم. آن روز، روز دوم اقامتم در ایران بود، چند هفته بعد به دروغ گفتن خو گرفته بودم و دیگر احساس شرم نمیکردم و این چیزی بود که مرا به تحیر واداشت.
عادت به دروغ بسیار خطرناک است. افسانه و واقعیت مدام یکدیگر را لک میکنند، اگر چندی در دنیای ساختگی زندگی کنی، بازگشت به دنیای واقعی میتواند بسیار سخت باشد. من ایرانیان بسیاری را دیدم که دروغ میگفتند، حتی اگر واقعا نیازی به دروغ گفتن نبود.
اگر در سنین بسیار پایین بیاموزی که دروغ تو را در دسترسی به اهدافت کمک میکند، این مساله روان تو را تحت تأثیر قرار خواهد داد. فراموش خواهی کرد که دروغ گفتن کار اشتباهی است و در مقابل دروغ، به وسیلهای تبدیل خواهد شد که زندگی را آسانتر و بهتر میکند.
در حالیکه که دغدغه کودکان پرورش یافته در کشورهای دموکراتیک، آموختن رکاب زدن اولین دوچرخه زندگیشان است، کودکان ایرانی باید نگران این باشند تا اولین دروغ زندگیشان را به طرز هر چه متقاعد کنندهتری بر زبان بیاورند .
من بر این باورم که مالیخولیایی که بدین سبب ایجاد گشته، بزرگترین جنایت جمهوری اسلامی علیه مردم خویش است. بسیار دردناک است که ایرانیان باید نسخههایی تقلبی از خویشتن حقیقی خویش بسازند. جمهوری اسلامی فرسنگها با آرمانهای داریوش اول فاصله دارد، پادشاهی که بر روی کتیبههای موجود در نقش رستم چنین گفته است:
“به نام اهورا مزدا، من چنین هستم، دوست راستی و نه دوست دروغ، خواسته من نیست که ناتوان را از توانا آسیب رسد و نیز خواسته من نیست که توانا را از ناتوان آسیب رسد، راستی آرمان من است و من دوست آنکه دروغ را پیرو است، نخواهم بود”.
کوروش و داریوش در قبر خواهند لرزید اگر ببینند نظام اسلامی چه دروغ بزرگی شده است. اسلام آنها دروغ است و جمهوریت آنها نیز دروغ و وقیحانهترین دروغ این است که زیر پرچم اسلام، سی سال است مردم را وادار ساخته اند تا دروغگوهای تمام وقت باشند.
تنها تسلی خاطر به داریوش کبیر شاید این باشد که ایران امروز، پر از مردمانی است که چون او میاندیشند.
———————
این یادداشت ترجمه ای است از یادداشت آن د کرامر به زبان انگلیسی در سایت تهران ریویو
Iranian opposition leader Mir-Hossein Mousavi condemned the sudden execution of five Kurdish prisoners at Evin prison in Tehran and compared it to the “unjust judicial procedures that have led to the awe-striking sentences issued for scores of Iranian citizens in recent months.”
"When the judiciary rather than supporting victims stumbles toward protecting those in power, it is difficult to stop people from recognizing the cruelty and injustice of these sentences," Mousavi said in a statement published on Kaleme website.
He criticized the judiciary for executing five individuals despite the presence of significant "margins of doubt" in their charges, yet failing to prosecute "the perpetrators of crimes committed in Kahrizak Detention Centre, at Tehran University dorm, at the demonstrations of June 15th and 20th and Ashura Day, and also quickly closing the widespread cases of corruption."
On Sunday morning, the Islamic Republic judiciary executed five Kurdish political prisoners under great secrecy. The sudden and unannounced execution of Farzad Kamangar, Shirin Alam Holi, Ali Heydarian, Farhad Vakili and Mehdi Eslamian shocked their families and attorneys who were not given proper notification. Human rights groups as well as Iranians abroad condemned the executions.
source: Radio Zamaneh
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر