-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

Latest Posts from Iran Dar Jahan for 05/18/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



زمانی بیدار شد که درب و داغان بود و مردان آیت الله خمینی در زندان کتک مفصلی به او زده و پاهایش را با کیسه های پلاستیکی پوشانده بودند. همان زمان بود که «یدی (یدالله) شریفی فرد» امیدش به خدا را از دست داد و آماده مرگ خود در سال ۱۹۸۸ شد، آن هم در سلولی دو در دو و در حالی که انتظار مرگ را می کشید.

وی در خاطرات خود می نویسد: «برایم بهتر بود که خودکشی کنم تا این که شکنجه و یا اعدام شوم. به جز دندان هایم، هیچ وسیله ای در سلول انفرادی نداشتم. حتی فکر کردم با دندان رگهایم را گاز بگیرم تا خونریزی کرده و جان بدهم.»

اما کمر خم نکرد و حالا در خانه اش در ونکوور کانادا با ما گفت وگو می کند، جایی که از سال ۱۹۹۴ تاکنون در آن جا ساکن است. به عنوان کارمند در یک فروشگاه محلی کار می کند. خنده راحت روی صورتش می نشیند و موهایش بیشتر خاکستری هستند تا مشکی. او زنده و آزاد است. اما زمانی که از شکنجه هایی که شده صحبت می کند، خشم در صدایش موج می زند. در کشورش که توسط روحانیون به سرقت رفته است.

می گوید:«وقتی زندگی ام را با گذشته مقایسه می کنم، احساس تاسف نمی کنم و برای خودم دل نمی سوازنم. وقتی یادم می آید در دست باند خطرناک و دار و دسته انقلاب اسلامی بودم، شکل آنها مثل آدم بود ولی در واقع گرگ های گرسنه، لاشخور و درون مرده بودند.»

داستان زندگی او از بدترین ساعات زندگی او شروع می شود، یک شب پیش از این که به جوخه اعدام سپرده شود. خودش می گوید این داستان را نه برای دوستان، نه برای ایران که برای تمام جهان نوشته که بدانند در ایران چه می گذرد.

متولد سال ۱۹۴۶ است در روستایی در شمال تهران در خانواده ای که پدر خیاط بود. «زمانی که در روستا بودم می دانستم آن سوی کوه ها چیز دیگری است و دلم می خواست بدانم آن سو چه خبر است. زمانی که می خواستم پرواز کنم، به جنگ فکر نمی کردم. دلم می خواست مثل عقاب پرواز کنم و جهان را ببینم.»

۲۲ ساله بود که پدرش را در پی ابتلا به سرطان از دست داد. سال های آخر دهه ۱۹۷۰ و پیش از انقلاب ایران بود و او به آمریکا رفت تا خلبان جت جنگنده شود. در تکزاس و آریزونا زبان انگلیسی آموخت و یاد گرفت چگونه با جنگنده اف – پنج پرواز کند. پیش از پیوستن به جنگ ایران و عراق، او از زبدگان کلاسش بود.

حضور خمینی در ایران، ابتدا برای این خلبان مسئله ای نبود. یک عده از خلبان ها پس از یک کودتای نافرجام کشته شدند و شماری در سال های پس از آن اعدام شدند. آیت الله خمینی به افسرانی که در زمان شاه خدمت کرده و در آمریکا تعلیم دیده بودند، اعتماد نداشت.

آقای شریفی فرد که می ترسید طی عملیات انتحاری در عراق کشته شود، می گوید زمانی مامور شده بود یک پل ارتباطی در عراق را بزند اما وقتی دیده بود مردم از روی آن در حال گذر هستند، ماموریت را اجرا نکرده بود. هواپیما را بدون انجام ماموریت بازگرداند. وی می نویسد که در ماموریتی دیگر و پس از این که به یک نیروگاه حمله کرد، با حمله سه جت عراقی مواجه شد که توانست یکی از آنها را سرنگون کند و در حالی که در تعقیب دومی بود، خودش از پشت مورد اصابت قرار گرفت. خروج اضطراری کرده و از هواپیما بیرون پرید و مبارزان کرد از او نگهداری کردند. وی بهبود یافته و به ایران بازگشت تا کسی که در یاد و خاطره دوستان و فامیل مرده بود، به عنوان قهرمان بازگشت داشته باشد.

او در کتاب از این که از او استقبال شد می نویسد، از حادثه اش در چهلمین پرواز و بازی اش در فیلم ایرانی با نام عقاب ها. او که به نمادی ملی تبدیل شده بود سه سال زندگی خوبی به عنوان یک دیپلمات در پاکستان داشت. خودش می گوید: «همه چیز داشتم. راننده، آشپز، باغبان و حتی یک نفر که جلوی در می ایستاد وکارش بازکردن و بستن در بود.»

بعد از دوره ای به نسبت آرام، اوضاع برگشت. هم حاضر نبود ریش بگذارد هم این که با خارجی ارتباط زیادی داشت که شک برانگیز شده بود. خلبان قهرمان، دشمنان زیادی داشت. در پایان سال ۱۹۸۷ دستگیر شد، به زندان افتاد، شکنجه شد و به جاسوسی برای آمریکا متهم شد.

بعد از گذراندن یک سال زندان، آزاد شد و فهمید دیگر برای او و خانواده اش آینده ای در ایران نیست. از راه برادر بزرگ همسرش، که در کانادا بود و در دانشگاه هالیفاکس تدریس می کرد، با این کشور آشنا شد. کشوری که از آن هیچ نمی دانست. می نویسد: «برای من کشور سرما و گاوبازی بود. اما در مقایسه با ایران در زمان خمینی، کانادا شروعی تازه می توانست باشد.»

او که می دانست اول باید خانواده اش را خارج کند، ۲۵ هزار دلار پرداخت تا همسرش اکرم با دو فرزند خردسالشان به سنگاپور برود. برای پسر بزرگش شهرام، ۱۵ هزار دلار داد تا از راه ترکیه خارج شود. شهرام در استانبول دستگیر شد و نزدیک بود به ایران بازگردانده شود اما فامیل و دوستان کمک کردند تا از زندان آزاد شده و به کانادا برود.

راه برای شریفی فرد اما سخت تر بود. سعی کرد از راه قانونی عمل کند و درخواست گذرنامه کرد. در همان زمان، دو خلبان از دوستانش، به خیانت متهم شده و اعدام شدند. او می نویسد وحشت و خیالپردازی، چیزی بود که نظام آیت الله ها به آن معتاد شده بود.

در پایان سال ۱۹۹۳ وی بی خیال راه های رسمی شد و از مرز گریخت و قاچاقچیان او را از مرز ترکیه رد کردند. زمانی که به ونکوور رسید، ۱۷ دلار پول در جیب داشت. با خانواده اش زندگی سختی را شروع کرد که برای همه خانواده های پناهندگان و تازه وارد ها این گونه است. به عنوان آرایشگر و بعد کمک پرستار کار کرد. تلاش کرد در سال های آخری که در ایران بود، یک سوپرمارکت راه بیاندازد اما مجبور شد رهایش کند. به قول خودش، مهم این است که در سلامت و امنیت است. چرا که کانادا او را دعوت نکرده بود و بدهی به او نداشت اما «بدون وطن و بدون سرزمین، وضع همین بود و در دلم، از کانادا سپاسگزار بودم.»

وی در یک فروشگاه بزرگ در غرب ونکوور کار می کند و فرزندانش که حالا ۳۲ و ۳۷ ساله هستند، با او کار می کنند. دخترش که ۲۳ ساله است در دانشگاه درس می خواند. زنش که به تازه گی چهلمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفتند، از زخم های عمیق تری رنج می کشد چرا که شاهد دستگیری شوهرش و زندگی سخت آنها تا رسیدن به کانادا بوده و به قول شریفی فرد: «برای یک زن، یک مادر و یک همسر، او فداکاری زیادی کرد تا ما بتوانیم به محیطی امن برسیم. من به زنم بسیار مدیون هستم.»

می گوید: «باید خیلی چیزها را پشت سرمی گذاشت و دلی شکسته هم داشت. حتی اگر هیچ چیز نگوید، در چشمانش می توانم این را بخوانم.» به دوستان و نزدیکان و همکارانی که کشته شدند اشاره می کند و می گوید: «من تازه از همه آنها خوش شانس تر بودم.»

* عکس: درون متن، جلد کتاب خاطرات یدالله شریفی فرد، عکس از آمازون، بالا، یک خلبان در حال سوار به کابین یک جنگنده، عکس از کوربیس.


 


دو دیپلمات غربی در وین، مقر آژانس بین المللی انرژی اتمی خبر دادند جمهوری اسلامی تاسیسات غنی سازی اورانیوم خود را گسترش داده که مرحله ای حساس در ساخت بمب اتمی به شمار می رود. خبر این فعالیت تازه ایران روز جمعه گذشته در رسانه ها منتشر شد و با این کار، فشار بیشتری بر دیپلمات ها وارد می شود تا هر چه زودتر راهی برای بحران هسته ای جمهوری اسلامی پیدا کنند که از مسائل اصلی سیاست خارجی اتحادیه اروپا، آمریکا و اسراییل است.

رییس جمهوری برزیل، لولا دا سیلوا در راس یک هیات بزرگ به تهران رفته تا بتواند راه حلی پیدا کند. به گفته کارشناسان، لولا امیدوار است توافقی پیدا کرده و به نوعی تحریم های بیشتر ایران در شورای امنیت را متوقف کند. آمریکا، فرانسه و بریتانیا که از اعضای دائم شورای امنیت هستند، تلاش می کنند دور چهارم تحریم ها علیه ایران را تصویب کنند که با همراه نشدن روسیه و چین از اعضای دائم، و ترکیه و برزیل از اعضای غیردائم شورای امنیت روبرو شده است. دیپلمات های قدیمی رسیدن به نوعی توافق با این اوضاع را ممکن نمی دانند.

یوکیا آمانو، دبیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی روز جمعه در جریان یک گفت وگو با شبکه خبری بلومبرگ گفت: «اتفاقی در مذاکرات تحریم های ایران روی نداده اما ایران به نوعی تغییر سیاست نیاز دارد.»

تا چند ماه پیش ایران مشغول غنی سازی اورانیوم تا پنج درصد بود که برای مصارف سوخت اتمی است اما پس از رد کردن پیشنهاد مبادله سوخت اتمی با آژانس، غنی سازی ۲۰ درصد را آغاز کرد و گفت سوخت اتمی اش را می خواهد خودش تولید کند. دیپلمات های وین می گویند خبرهای تایید نشده ای می گوید ایران غنی سازی ۲۰ درصدی خود را دارد افزایش می دهد. در تئوری، نصب ماشین های بیشتر برای غنی سازی اورانیوم ۲۰ درصد، به معنای تولید بیشتر و دقیق تر است.

آژانس بین المللی انرژی اتمی حاضر نشد درباره این خبر واکنشی نشان دهد. آژانس از ایران خواسته اجازه دهد نظارت بر تاسیسات نطنز، افزایش یابد. یک دیپلمات گفت ایران هنوز به این درخواست پاسخ مثبت نداده است.

*شرح عکس: تاسیسات غنی سازی نطنز در زمان غلامرضا آقازاده، رییس سابق سازمان انرژی اتمی ایران، عکس از کوربیس.


 


حتی با این‌که مقامات ایالات متحده پیوسته می‌گویند موفق به جلب حمایت بیشتری برای تصویب دور جدید تحریم‌ها در شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران شده‌اند، محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایران خود را برای خوش‌آمدگویی به لولا داسیلوا، رئیس‌جمهور برزیل آماده می‌کند و حتی ممکن است رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه نیز وارد تهران شود تا باب گفت‌وگو پیرامون مصالحه در مساله‌ هسته‌ای را بگشاید. سوال این است که آیا این دو روند متفاوت، متناقض‌اند؟ نه لزوما!

سوزان رایس، سفیر آمریکا در سازمان ملل روز پنج‌شنبه گفت که سفر لولا به تهران، فرآیند تصویب تحریم‌ها را به تعویق نخواهد انداخت و دیگر مقامات ارشد ایالات متحده هم در گفت‌وگو با خبرنگاران گفتند که سفر رئیس‌جمهور برزیل را باید «آخرین گام بزرگ در راستای تعامل» با ایران دانست. اما روی دیگر تلاش‌های میانجی‌گرانه ترکیه و برزیل، مخالفت سرسختانه آنها با تشدید تحریم‌ها علیه ایران است که از نظر آنها موثر و نتیجه‌بخش نخواهد بود. گذشته از این دو کشور، روسیه و چین هم هستند که همواره در بازی‌های دیپلماتیک، کارت‌های کلیدی و باارزشی در اختیار داشتند و این ناشی از حق وتوی آنها در شورای امنیت و نیز روابط نزدیک‌شان با ایران است. این دو کشور هم مانند برزیل و ترکیه نسبت به کارآمدی تحریم‌ها در حل‌وفصل مسائل مورد اختلاف ابراز تردیده کرده‌اند.

با این همه، این بدان معنی نیست که مسکو و پکن به هر اقدام جدیدی رای موافق نخواهند داد. دمیتری مدودف، رئیس‌جمهور روسیه روز جمعه گفت: «امیدوارم سفر رئیس‌جمهور برزیل به ایران مثبت و نتیجه‌بخش باشد.» وی افزود: «شاید این آخرین شانس ممکن پیش از تصویب تحریم‌ها در شورای امنیت باشد.» کاترین اشتون، مدیر سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز دو هفته پیش با هو جین‌تائو، رئیس‌جمهور چین دیدار کرد تا آن‌طور که خودش می‌گوید «تاکید کند که حل این مساله در گرو یک رویگرد دوگانه است. تحریم‌ها به تنهایی نمی‌توانند این مشکل را حل کنند، اما برای حل این مشکل، گریزی از تحریم نیست.» وزیر خارجه چین هم در واکنش به این اظهارات گفت که «مخالفتی با رویکرد دوگانه ندارد.»

با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان گفت که آنها از برخی اقدامات جدید حمایت خواهند کرد؛ اقداماتی هدفمند که البته شدت آن در حدی نباشد که درهای گفت‌وگو و مذاکره را ببندد. هدف استراتژی چین، مذاکره معطوف به مصالحه است، نه تشدید تحریم‌ها و برای تحقق آن خود را جایی در میانه موضع سخت واشنگتن و موضع نرم برزیل قرار داده است.

موضع چین دست‌کم تا جایی که مربوط به تحریم‌ها است، هم‌سو با مواضع آمریکا است. آمریکا پیش‌تر تهدید کرده بود که اگر ایران به ایستادگی در برابر خواسته‌های شورای امنیت مبنی بر تعلیق غنی‌سازی اورانیوم تا زمان رفع نگرانی‌ها پیرامون برنامه هسته‌ای ادامه دهد، اقدامات شدیدتری انجام خواهد داد.

اگرچه از شدت هر اقدام جدیدی که احتمال تصویب و اجماع بر سر آن وجود دارد، کاسته خواهد شد، اما جلب حمایت شرکای تجاری اصلی تهران نظیر مسکو و پکن برای اعمال تحریم‌ها، پیام روشنی برای تهران دارد. این مذاکرات معطوف به مصالحه است که ممکن است دشواری‌هایی برای واشنگتن داشته باشد.

لولا امیدوار است که نسخه جدیدی از معامله اکتبر سال گذشته که در مذاکره با ایران توسط قدرت‌های غربی و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پیشنهاد شده بود را احیا کند. معامله‌ای که ایران آن را پذیرفته بود و قرار بود بر اساس آن این کشور بخش عمده‌ای از ذخایر اورانیوم خود را برای تبدیل به سوخت هسته‌ای مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی تهران - که ایزوتوپ‌های پزشکی تولید می‌کند - در اختیار کشورهای دیگر قرار دهد. با این‌که در ابتدا احمدی‌نژاد این معامله را یک پیروزی بزرگ برای ملت ایران خواند، اما بلافاصله پس از مواجهه با سیل انتقادات - هم از سوی محافظه‌کاران و هم اصلاح‌طلبان - در نبرد قدرت در داخل کشور پس از انتخابات، موضع خود را کاملا تغییر داد. ایران خواستار مذاکره بر سر جزئیات این توافق شد و مصرانه گفت که تبادل اورانیوم برای تامین سوخت رآکتور باید در داخل خاک این کشور صورت گیرد، اما قدرت‌های غربی هم پافشاری کردند و گفتند که اگر ایران بلافاصله اورانیوم را به خارج از کشور منتقل نکند، این معامله لغو خواهد شد.

هدف اصلی غربی‌ها خارج کردن بخش عمده‌ای از ذخایر ایران بود؛ ذخایری که اگر بازفرآوری آن به‌صورت پنهان صورت می‌گرفت، به‌طور بالقوه می‌توانست برای تامین مواد مورد نیاز برای ساخت یک بمب مورد استفاده قرار گیرد. این معامله از نظر بسیاری از ناظران گامی در جهت صرف‌نظر کردن ایران از حق غنی‌سازی اورانیوم و تامین سوخت مورد نیاز این کشور بود. اما ایران اکنون مسیر دیگری را انتخاب کرده و امیدوار است با سرپوش گذاشتن بر نگرانی‌های موجود نسبت به اهداف برنامه هسته‌ای این کشور، تاسیسات غیرنظامی هسته‌ای خود را توسعه دهد. در این صورت اگر ایران بخواهد بمب اتمی تولید کند، دست‌یابی به این هدف برایش بسیار آسان خواهد بود. در حالی که روسیه و چین و بسیاری از کشورهای دیگر جامعه بین‌المللی از ایران خواسته‌اند که نگرانی‌های آژانس نسبت به ماهیت برنامه هسته‌ای خود را رفع کند، اما آنها مانند واشنگتن با غنی‌سازی اورانیوم در داخل ایران به‌عنوان بخشی از برنامه هسته‌ای این کشور مخالفتی ندارند.

مقامات آمریکایی امیدوارند ایران معامله تبادل اورانیوم را با شرایطی که برای غرب هم قابل پذیرش است بپذیرد، اما تهران تلاش‌های دیپلماتیک خود را به شدت افزایش داده تا نسخه‌ای از این معامله را به مرحله عمل برساند که پذیرفتنش از سوی آمریکا بسیار بعید به نظر می‌رسد. گزارش‌ها حاکی از آن است که برزیل و ترکیه به ایران پیشنهاد کرده‌اند که با انجام معامله تبادل سوخت موافقت کند، مشروط بر این‌که این معامله در خاک یک کشور دوست مانند ترکیه انجام شود. مقامات آنکارا گفته‌اند اگر شانسی برای به نتیجه رساندن این معامله وجود داشته باشد، نخست‌وزیر اردوغان به تهران سفر خواهد کرد. به گفته آنها ترک‌ها هم با مقامات آمریکا و هم با مقامات ایران در این‌باره گفت‌وگو کرده‌اند.

به نظر می‌رسد ایران هم از این نسخه جدید استقبال خواهد کرد. این موضوع به‌طور گسترده‌ای در رسانه‌های ایران مورد بحث قرار گرفته و برخی از محافظه‌کاران نزدیک به احمدی‌نژاد از این تصمیم احتمالی وی حمایت کرده‌اند. در حالی که برخی از تحلیلگران ایرانی این تصمیم را یک اقدام زیرکانه تاکتیکی برای عبور از تحریم‌های احتمالی می‌دانند، دیگران می‌گویند شاید احمدی‌نژاد به این دلیل این رویکرد را اتخاذ کرده که هم از انتقادات محافظه‌کاران عمل‌گرا و منتقدان اصلاح‌طلب خود در امان باشد و هم از ایجاد شرایط بحرانی و تقابل جدی با غرب جلوگیری کند. ممکن است احمدی‌نژاد احساس کند که از نظر سیاسی در شرایط امن‌تری قرار گرفته و جنبش سبز دیگر تهدیدی آنی برای دولت او به شمار نمی‌رود. این عوامل ممکن است او را به سوی پذیرش این نسخه جدید از معامله سوق داده باشد؛ معامله‌ای که می‌تواند گامی در جهت اعتمادسازی میان ایران و منتقدان‌اش باشد، به‌همین سادگی.

اما هم‌چنان باید منتظر ماند و دید که تهران و واشنگتن می‌توانند بر سر جزئیات معامله جدید به توافق برسند یا نه. حتی پذیرش - و سپس لغو - معامله در اواخر سال گذشته، نمی‌توانست پاسخگوی همه خواسته‌های شورای امنیت باشد. ایستادگی ایران در برابر خواسته‌های شورای امنیت موجب شد که تحریم‌ها در دستور کار قرار گیرد. بعید است که تصویب تحریم‌های جدید در شورای امنیت بتواند به این بن‌بست پایان دهد. به احتمال زیاد هزینه جلب حمایت روسیه و چین برای تصویب تحریم‌های جدید این است که آمریکا باید دور جدیدی از تلاش‌ها را برای یافتن یک راه‌حل دیپلماتیک آغاز کند و پیامی هم به تهران بفرستد تا آنها هم در همین جهت گام بردارند.

عکس از: Reuters


 


تهران به‌عنوان بخشی از معامله هسته‌ای، بخش عمده‌ای از ذخایر اورانیوم خود را به ترکیه ارسال خواهد کرد و بدین ترتیب از تنش‌های بین‌المللی بر سر برنامه هسته‌ای این کشور کاسته خواهد شد.

در اقدامی که می‌تواند گامی بزرگ و شگفت‌آور در پایان دادن به بن‌بست دیپلماتیک چند ساله بر سر برنامه هسته‌ای ایران باشد، تهران با انتقال بخش عمده‌ای از ذخایر سوخت با درجه پایین غنی‌شده خود به ترکیه موافقت کرده و بدین ترتیب از تنش‌های بین‌المللی بر سر اهداف جمهوری اسلامی کاسته و نیاز این کشور به سوخت مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی- پزشکی تهران تامین خواهد شد. رامین مهمان‌پرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران صبح امروز، دوشنبه، در تلویزیون دولتی جزئیات این توافق را اعلام کرد.

به گفته آقای مهمان‌پرست، نامه‌ای که جزئیات این معامله در آن تشریح شده، ظرف یک هفته آینده به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، مستقر در وین ارسال خواهد شد. وی در حاشیه کنفرانس کشورهای در حال توسعه به خبرنگاران گفت: «پس از توافق نهایی و امضای موافقت‌نامه با گروه وین، سوخت ۳/۵ درصدی ما نزد ترکیه امانت‌گذاری و تحت نظارت آژانس، نگهداری خواهد شد.» وی افزود: «ما ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده ۳/۵ درصدی را به ترکیه ارسال می‌کنیم و در مقابل ۱۲۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده ۲۰ درصدی مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی تهران را از طرف گروه وین دریافت می‌کنیم.»

گروه وین اشاره به آمریکا، فرانسه، روسیه و آژانس دارد. این معامله با وساطت رهبران برزیل و ترکیه پس از جلسه‌ای ۱۸ ساعته با مقامات ایرانی، سرانجام به نتیجه رسید. در حضور محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایران، لولا داسیلوا، رئیس‌جمهور برزیل و رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه بیانیه مشترکی هم به امضای وزاری خارجه هر سه کشور رسید.

پس از امضای این بیانیه مشترک، احمدی‌نژاد از غربی‌ها خواست که به میز مذاکره برگردند. به گزارش رویترز، احمدی‌نژاد گفت: «پس از امضای معامله تبادل سوخت هسته‌ای، حالا زمان ورود به مذاکرات بر مبنای صداقت، عدالت و احترام متقابل فرا رسیده است.»

به نظر می‌رسد اساس این توافق، همان پیشنهاد سال گذشته آژانس است که توسط دولت اوباما و سایر قدرت‌های غربی هم مورد استقبال قرار گرفته بود.

بر اساس توافق اواخر اکتبر سال گذشته، قرار بود ایران ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم با درجه پایین غنی‌شده خود را برای بازفرآوری و غنی‌سازی تا درجات بالاتر به روسیه و پس از آن به فرانسه بفرستد تا صفحه‌های سوخت ۲۰ درصدی مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی تهران را از آنها تحویل بگیرد. این توافق قرار بود راهی باشد برای خارج کردن بخش عمده‌ای از ذخایر اورانیوم ایران تا از احتمال دست‌یابی این کشور به تسلیحات هسته‌ای بکاهد و بستر را برای معامله‌های بزرگتری میان ایران و غرب فراهم کند.

با انتقادات گسترده گروه‌های سیاسی در داخل ایران مبنی بر این‌که این معامله نیرنگ غرب برای از بین بردن ذخایر اورانیوم ایران است، این معامله نافرجام ماند و مقامات ایران از آن صرف‌نظر کردند. چند ماه پیش و در شرایطی که تنش‌ها با غرب رو به افزایش نهاده بود، ایران غنی‌سازی اورانیوم تا سطح ۲۰ درصد را آغاز کرد؛ اقدامی که به اعتقاد دیپلمات‌ها و متخصصان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای، می‌تواند ایران را به تولید اورانیوم مورد نیاز برای ساخت بمب نزدیک‌تر کند.

اگر این معامله به نتیجه برسد، اقدام بسیار مهم دیگری است که توسط قدرت‌های جدیدی صورت گرفته که رسما سلطه غرب را به چالش می‌کشند. برزیل و ترکیه، کشورهایی هستند که به‌سرعت در حال تبدیل شدن به قدرت‌های اقتصادی منطقه‌ای و جهانی‌اند و درصددند تا با کسب پیروزی‌های دیپلماتیک، جایگاه خود را تقویت کنند.

اما هم‌چنان سوالات بسیاری پیرامون معامله جدید وجود دارد. فقط چند کشور، از جمله فرانسه و آرژانتین، توانایی تولید صفحات سوختی مخصوص رآکتور تحقیقاتی- پزشکی تهران را دارند؛‌ رآکتوری که پیش از انقلاب ۱۹۷۹ در ایران، توسط ایالات متحده ساخته شد.

ممکن است این معامله تحت تاثیر نبردهای سیاسی داخل ایران هم قرار گیرد، جایی که هر نشانه‌ای از ضعف در برابر قدرت‌های غربی هم‌چون چوب حراج زدن به مملکت تعبیر می‌شود. حتی ممکن است این طرح مورد پذیرش دولت اوباما قرار نگیرد، دولتی که تاکتیک‌های خود را از تعامل دیپلماتیک با ایران به تلاش برای منزوی کردن این کشور با تشدید تحریم‌ها تغییر داده است.

اوباما هم از طرف محافظه‌کاران واشنگتن به شدت تحت فشار است. آنها خواستار اتخاذ مواضع شدیدتر در قبال ایران‌اند.

ترکیه توانایی غنی‌سازی اورانیوم را ندارد. با این حال آقای مهمان‌پرست گفت که ترکیه با این‌که واسطه‌ای برای تبادل سوخت باشد موافقت کرده است. هنوز چندان روشن نیست که ترکیه فقط به‌عنوان ضامن اورانیوم با درجه پایین غنی‌شده ایران عمل می‌کند یا ممکن است مسئولیت ارسال ذخایر اورانیوم ایران به کشوری دیگر مانند روسیه، برزیل یا فرانسه که توان بازفرآوری دارند را هم بر عهده بگیرد.

عکس از:AFP


 


تاکنون از راه دوبی با وجود تحریم کالاهای بسیاری به ایران رسیده است. حالا امیرنشین ابوظبی می خواهد دوبی را وادارد دروازۀ ایران را به غرب ببندد.

ایرانیان عاشق یخچال های بزرگ آمریکایی ویرپول هستند که یخ سازهم دارد. آیفون و کفش های ورزشی نایک و لباس زیرهای زنانۀ ویکتوریا سِکرت نیز خواهان زیادی دارند. اینگونه کالاها رسماً اجازه ندارند در جمهوری اسلامی باشند. شرکت های آمریکایی تنها اجازه دارند فرآورده های پزشکی و کشاورزی به ایران بفروشند. اما نگاهی دربندر دوبی کافی است تا بدانیم چرا در فروشگاه های تهران کمبودی از نظر کالاهای ساخت ایالات متحده وجود ندارد: تمام مدت در دوبی هر چیزی بازار جهانی در اختیار دارد با کشتی و قایق راهی ایران می شود.

دوبی پایگاه غیررسمی اقتصاد خارجی ایران است. بیش از ۸۰۰۰ شرکت ایرانی اینجا فعالند. هشتاد درصد کالاهایی که وارد دوبی می شوند برای صادرات است – یک چهارم این میزان به ایران. البته ایالات متحده شرکت های اروپایی را زیر فشار گذاشته است. بسیاری از شرکت های غربی مانند زیمنس از ترس از دست دادن بازار آمریکا، مناسبات بازرگانی را با ایران متوقف کرده اند. اما از دَرِ پشتی یعنی دوبی ارسال کالا به ایران ادامه دارد. واردات ایران از طریق امارات در فاصلۀ بین سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ سه برابر شده و به ۱۲ میلیارد دلار رسیده است. در دوبی کار تجارت با کشور همسایه پر رونق است هنوز.

زیرا سیاست بازرگانی دست و دل بازانۀ دوبی مدت هاست که خار چشم ابوظبی، ثروتمند ترین امیر نشین در کشورامارات، شده است. از آنجا که ابوظبی در پاییز گذشته با دادن میلیاردها دلار برادر کوچک را از ورشکستگی نجات داد اکنون انتظار همکاری دوبی را دارد. جاه طلبی های هسته ای ایران ابوظبی را از دوبی بیشتر نگران می کند. حاکمان ابوظبی خواهان بهترین مناسبات با آمریکا هستند و از این گذشته با ایران بر سر سه جزیرۀ کوچک اختلاف مرزی دارند. اِکهارت وُرتس اقتصاد دان ارشد مرکز تحقیقات خلیج می گوید ابوظبی خواستار تمرکزگرایی بیشتر در امارات متحدۀ عربی خواهد شد. به گفتۀ این کارشناس این اقدام در مورد ایران رعایت بیشتر تحریم ها را به دنبال خواهد داشت.

بازرگانان ایرانی معنای این حرف را می دانند. تاجری می گوید: "روز به روز بدتر می شود." به گفتۀ وی محدودیت و بی اعتمادی در برابر ایران پیوسته فزونی می گیرد. تاجرایرانی – هلندی کامیار حسینی صاحب یک شرکت بازاریابی می گوید: "برای نمونه دوبی دیگر کمتر روادید کار یا اجازۀ تأسیس شرکت می دهد."

مرتضی معصوم زاده نیز که معاون مرکز تجارت ایرانیان است شکوه می کند: "یک شبه جنایتکار شده ایم." حسابِ شرکتیِ معصوم زاده در بانک استاندارد چارتر چند ماه پیش بسته شد: "دلیلی برای این کار وجود نداشت غیرازاینکه من ایرانی هستم." دیگر حتی لازم نیست دنبال بانک جدیدی بگردد. بانک های بین المللی نمی خواهند به دلیل تحریم های آیالات متحده با ایرانیان سر و کارداشته باشند.

تنها پنجرۀ باز ایران به جهان، دری که پاشنۀ بازرگانی ایران بررویش می گردد، شروع به بسته شدن کرده است. بدون تحریم های جدید شورای امنیت هم ممکن است وضعیت اقتصادی ایران بسیار بدتر شود. تضمین های ایران – تضمین یک بانک برای پرداخت – از سال ۲۰۰۷ دیگر در سطح بین المللی پذیرفته نمی شود. صاحب یک شرکت می گوید: "باید پول همۀ کالاها را نقدی پرداخت کنیم، این نکته باعث می شود کار ما خیلی محدود شود."

کم کم بازرگانان ایرانی راه مالزی و اندونزی را پیش می گیرند جایی که فشار ایالات متحده کمتر است. شرکت دولتی شیپینگ لاینز که اصولاً واردات مستقیم دارد، برای نمونه از چین و کره. عباس بلورفروشان یک بیمه گر ایرانی می گوید: "دوبی بزرگ ترین شریک بازرگانی ایران است و البته کار ساده نخواهد بود، اما ایران در دور زدن تحریم تجربه دارد."


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irandarjahan-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irandarjahan@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته