
سروش / رادیو کوچه / دفتر ترکیه
soroush@koochehmail.com
بیست و پنجم اردیبهشتماه در تقویم رسمی ایران روز بزرگداشت ابوالقاسم فردوسی شاعر حماسهسرای ایرانی و سراینده «شاهنامه» نامگذاری شده است. فردوسی شاهنامه را از نوشتار به سروده در آورد که به گفتهی کارشناسان نامیترین رزمنامه پارسی است و از سوی دیگر بلندترین سروده به زبان پارسی تا زمان خود به شمار میرفته است از اینرو فردوسی را از بزرگترین چامهسرایان پارسیگو دانستهاند.
شاید کمتر کسی از ایرانیان نسل نو علاقهمند به خواندن اشعار فردوسی باشد. در روزگاری که شعر نو در ادبیات جدید همواره قدرتنمایی میکند دیگر کسی به سراغ ادبیات حماسی و یا نقالی قهوهخانهای نمیرود.
کمتر کسی میداند که سی هزار بیت سروده شده توسط فردوسی بدون حتا یک کلمه غیر فارسی مظهر بیبدیل بودن این استاد آسمان علم و ادب ایران است.
کمتر کسی میداند که بسیاری از مفاخر ادبی جهان در وصف فردوسی و شاهنامه سخنرانیهای فراوانی انجام دادهاند.

کمتر کسی میداند که امروزه تندیس فردوسی در شهرهای رم ایتالیا و مارسی فرانسه نشان از شهرت فراوان این حماسهسرای ایرانی دارد.
اما به هر حال باید اذعان داشت که فردوسی با وجود شمار دوستداران فراوان در رده جهانی از محبوبیت زیادی در بین مردم عادی ایران برخوردار نیست و تنها در بین فردوسیشناسان و آگاهان به ادبیات محبوبیت دارد.
حکیم ابوالقاسم حسنپور علیتوسی مشهور به فردوسی در سال ۳۱۹ هجری خورشیدی در دامنه توس خراسان دیده به جهان گشود. همانجا زندگی کرد، همانجا درگذشت و همانجا نیز به خاک سپرده شد.
آنچه که از تاریخ بر میآید ظاهرن پدر فردوسی دهقان بود که میتوان از آن اینگونه برداشت کرد که زندگی کم و بیش آسودهای داشتهاست از این رو گمان میرود که خانوادهی فردوسی در کودکی وی کمبودی نداشتهاند و وی از آموزش درخوری بهرهمند بودهاست. بر پایه دیدهها میتوان از شاهنامه اینگونه برداشت کرد که او جدا از زبان فارسی دری با زبانهای عربی و پهلوی نیز آشنا بودهاست. همچنین اینگونه پنداشته میشود که فردوسی با فلسفه یونانی نیز آشنایی داشتهاست.
کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شد. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بودند
طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او بر زندهکردن مفاخر ملی، باعث به وجود آمدن شاهکاری بزرگ بهنام «شاهنامه» شد. شاهنامهی فردوسی که نزدیک به پنجاههزار بیت دارد، مجموعهای از داستانهای ملی و تاریخ باستانی پادشاهان قدیم ایران و پهلوانان بزرگ سرزمین ایران است که کارهای پهلوانی آنها را همراه با فتح و ظفر و مردانگی و شجاعت و دینداری توصیف میکند.
آغاز سرودن شاهنامه را بر پایه شاهنامه ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی میدانند، اما با درنگریستن به توانایی فردوسی در چامه فارسی میتوان چنین برداشت کرد که وی در جوانی نیز به سرایندگی میپرداختهاست و چه بسا سرودن بخشهایی از شاهنامه را در همان زمان و برپایه داستانهای کهنی که در داستانهای گفتاری مردم جای داشتهاند، آغاز کردهاست. این گمانه میتواند یکی از سببهای ناهمگونیهای زیاد ویرایشهای دستنویس شاهنامه باشد، به این سان که ویرایشهای کهنتری از این داستانهای پراکنده بن مایه نویسندگان شده باشد.
معروفترین داستانهای شاهنامه، داستان «رستم و سهراب»، «رستم و اسفندیار»، «سیاوش و سودابه» و «بیژن و منیژه» است.

شاهنامه نه فقط بزرگترین و پر مایهترین مجموعه شعر است که از عهد سامانی و غزنوی به یادگار مانده است بلکه مهمترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران قدیم و خزانه لغت و گنجینه ادبـیات فارسی است.
فردوسی طبعی لطیف داشته، سخنش از طعنه و هجو و دروغ و تملق خالی بود و تا میتوانست الفاظ ناشایست و کلمات دور از اخلاق بکار نمیبرد.
او در وطندوستی سری پر شور داشت. به داستانهای کهن و به تاریخ و سنن قدیم عشق میورزید.
اهمیت شاهنامه فقط در جنبه ادبی و شاعرانه آن خلاصه نمیشود و پیش از آن که مجموعهای از داستانهای منظوم باشد، تبارنامهای است که بیت بیت و حرف به حرف آن ریشه در اعماق آرزوها و خواستههای جمعی، ملتی کهن دارد.
ملتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت ستیز داشته است.
تنها نگاشتهای که روشن شده از برای فردوسی است، خود شاهنامهاست (جدای از بیتهایی که خود او از سرودههای دقیقی دانسته است). نگاشتههای دیگری نیز از برای فردوسی دانسته شدهاند مانند چند قطعه، رباعی، قصیده، و غزل که برخی پژوهشگران امروزی در این که سراینده آنها فردوسی باشد بسیار دودل هستند و به ویژه قصیدهها را سرودهی زمان صفویان میدانند.
فردوسى تقریبن در سن ۸۰ سالگى بدرود حیات گفت و مدفن وى در طوس است و آرامگاهى که در سال ۱۳۱۳ خورشیدی براى او ساختهاند در محل تقریبى مدفن اوست.
در روى سنگ مرمر قبر فردوسى به خط نستعلیق و به انشاى ذکاالملک فروغى چنین نوشته شده: «این مکان نظر به بعضى قراین و اطلاعات به ظن قوى مدفن حکیم ابوالقاسم فردوسى ناظم کتاب شاهنامه و داستان یوسف و زلیخا است که در نیمهى اول فاز واقع در جنوب غربى طوس ولادت و ظاهرن در چهارصد و یازده یا چهارصد و شانزده قمرى در طوس وفات یافته، و چون جهل و غوغاى عوام مانع شد که او را در قبرستان به خاک بسپارند در این مکان که باغ شخصى او بوده است مدفون گردید.»
نام و آوازه فردوسی در همه جای جهان شناخته شده و ستوده شدهاست. شاهنامهی فردوسی به بیشتر زبانهای زنده جهان برگردانده شدهاست، همچنین از فردوسی تندیسهای زیادی ساخته شده که شاید کهنترین آنها تندیس باغ نگارستان باشد. تندیس میدان فردوسی، دانشگده ادبیات دانشگاه تهران، دانشکده ادببیات دانشگاه فردوسی، تندیس رم ایتالیا و تندیس آرامگاه فردوسی از دیگر یادمانهای این شاعر حماسی است.
به هر روی این یادبودهای استاد حکیم ابولقاسم فردوسی نشاندهنده این است که وی یکی از بزرگترین ادیبان این سرزمین کهن است اما آیا ما به اندازهی قدرش او را شناختهایم؟
حمید جعفری/ رادیو کوچه
hamid@ koochehmail.com
یکی دیگر از نشستهای هفتگی مرکز فرهنگی شهر کتاب تهران بررسی کتاب فیه مافیه بود که دکتر «محمدعلی موحد» در سخنرانیای زیر عنوان «در باب فیه مافیه» برای دوست داران «مولانا جلالالدین محمد بلخی» سخن گفت.
دکتر محمدعلی موحد با اشاره به برگزاری برنامههای متعددی که دربارهی مولانا در سالهای اخیر برگزار شده است گفت: «در همه این برنامهها سخن از دیوان کبیر و مثنوی شریف بود و به گوش من نرسید که یادی از آثار منثور مولانا به میان آمده باشد.
البته مولانا ملکالملوک عالم شعر است و درباره شعر او هر چه گفته شود کم است اما میدانیم که مولانا همیشه ملتزم به وزن و قافیه نبود. بنابراین جالب است که با مولانا وقتی بیتکلف وزن و قافیه سخن میگفت آشنا شویم.
فیه ما فیه منثور است اما نثری نیست که مثل مکتوبات ریختهی قلم خود مولانا باشد. در میان آثار منثور ژانر بخصوصی داریم که زیر عنوان فواید یا مقالات یا معارف یا ملفوظات و امثال آن شناخته میشود مانند مقالات شمس تبریزی یا معارف «سید برهانالدین محقق تبریزی». اینها هیچ کدام ریختهی قلم خود آن بزرگان نیستند بلکه کلمات و مطالبی هستند که در اوضاع و احوال گوناگون، گاهی در پاسخ به سوالی که کسی مطرح کرده و گاهی به مناسبتی دیگر به اقتضای مجلس و در خور مخاطب بر زبان آنان جاری شده و مریدان آن گفتهها را یادداشت کرده و در مجموعهای گرد آوردهاند.»

موحد با بیان این نکته که در مورد فیه ما فیه قرائنی در دست است که سخنان مولانا در زمان او و با علم و اطلاع خود او یادداشت میشده است سخنانش را پی گرفت: «مرحوم فروزانفر بر آن است که این اثر را متقدمین به نام فیه ما فیه نمیشناختند و در منابع تاریخ مولانا، اسمی از آن به میان نیاوردهاند اما مولف «بستانالسیاحه» آن را فیه ما فیه نام نهاده است. البته ما در برخی از نسخهها این کتاب را میبینیم که با عنوان «فیه ما فیه» از آن یاد شده است.»
وی افزود: «البته نام فیه ما فیه از آن خود مولانا نیست و مریدان مولانا این عبارت را که به معنای «در آن است آن چه در آن است» از متون ابنعربی وام گرفتهاند.
موحد با اشاره به اینکه برخی بر این نظرند که نام «فیه ما فیه» در اصل «مقالات» بوده گفت: «البته دراینباره نیز نمیتوان مطمئن بود مگر اینکه معتقد شویم که فیه ما فیه از آنچه امروز هست مفصلتر بوده است. در هر صورت اهمیت فیه ما فیه در این است که تصویر مولانا را در طول سی سال از عمرش به ما نشان میدهد».
موحد در ادامه با خواندن بخشهایی از کتاب فیه ما فیه به بخشی از زندگی مولانا پرداخت که شمس به دلیل برخورد نامناسب مریدان مولانا، از محل زندگی مولانا میرود اما پس از مدتی و به دلیل ابراز ندامت مریدان، مولانا در پی شمس میفرستد و شمس بازمیگردد: «در این قطعهای که خواندم میبینیم که شمس هنوز زنده است اما در بخشهایی دیگر از آن مولانا طوری سخن میگوید که مشخص میشود شمس فوت کرده است. بنابراین مشخص میشود که فیه ما فیه گستردهای وسیعی از حیات مولانا را در بر میگیرد.»
موحد سپس با اشاره به اینکه در فیه ما فیه هیچ نامی از «حسامالدین چلبی» نیامده است گفت: «این عجیب است چون مولانا در جاهای دیگر، در آثارش از حسامالدین چلبی نام میبرد پس چگونه ممکن است در فیه ما فیه که مربوط به مجالس مولاناست نامی از او به میان نیاید. این امر آنچه را قبلن گفته شد مبنی بر اینکه شاید فیه ما فیه بیشتر از آن چیزی بوده که امروز در اختیار ماست قوت میبخشد.

موحد با خواندن دو روایت از فیه ما فیه سخنان خود را به پایان برد و به بیان نکاتی درباره نسخههای چاپ شده فیه ما فیه نیز پرداخت و گفت: «بهترین و کاملترین نسخه فیه ما فیه هنوز همان است که به همت مرحوم فروزانفر و تحقیقات پر ارج او در سال ۱۳۳۰ چاپ شده است. ایشان در چاپ این کتاب از همکاری محققینی چون دکتر «معین»، «مدرس رضوی» و دکتر «ذبیحاله صفا» برخوردار بوده است.
تصحیح مجدد این کتاب همتی دیگر میطلبد که بنده مشغول آن هستم و شنیدهام که جناب آقای دکتر توفیق سبحانی هم این کار را کردهاند. مرحوم «عبدالباقی گلپینارلی» که از پیشگامان مولاناپژوهی بود همراه با مرحوم فروازانفر دو نفری هستند که ما پژوهش درباره مولانا را مدیون آنها هستیم. ایشان بیش از ۳۰ مورد را برشمرده و گفته لغزشهای مرحوم فروزانفر در فیه ما فیه آنقدر زیاد است که این کتاب را غیرقابل استفاده کرده است. به نظر من این داوری کمی غیرمنصفانه است. البته کار فروزانفر نیاز به بازنگری دارد و خودش هم این را قبول داشته است.»
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت که اخیرن وزارت امور خارجه به سفرای کشورمان در اروپا ابلاغ کرد از تحصیل فرزندان خود در برخی از این کشورها جلوگیری کنند.
اهم اظهارات کریم عابدی در گفتوگو با فارس را در ادامه بخوانید.
اخیرن وزارت امور خارجه به سفرای کشورمان در اروپا ابلاغ کرد از تحصیل فرزندان خود در برخی از این کشورها همچون انگلیس که با ما تخاصم دارند، جلوگیری کنند.
این وزارتخانه همچنین به مسوولین راهبردی نظام، نمایندگان و نیز وزرا توصیه کرد که فرزندان خود را برای تحصیل در دانشگاههای داخلی، از کشورهای اروپایی به ویژه انگلیس به ایران فرا بخوانند.
وزارت علوم مکلف شد زمینه تحصیل فرزندان برخی مسوولان که در خارج از کشور تحصیل میکردند را فراهم کند.
این وزارتخانه آمادگی دارد پس از مراجعت فرزندان برخی از مسوولان نظام به کشور، شرایطی را برای آنان فراهم کند تا در دانشگاههای کشور ادامه تحصیل دهند.
منبع
علی انجیدنی / رادیو کوچه
خیلی وقت بود دلم میخواست بابام رو ببینم یا حداقل صداش رو بشنوم. دلم خیلی براش تنگ شده بود ولی شاید کمتر دلم میخواست بابام من رو در چنین موقعیتی ببیند. گفتم: «بابا میبینی همشون به من گیر دادن من رو مظلوم گیر آوردن؟» بابا گفت: «تو هم که ماشااله خیلی مظلوم هستی پسرم.» گفتم: «اه بابا شما هم گیر میدی؟» گفت: «شوخی کردم پسر، خودت رو جمع و جور کن. اگه گناهی کردی جوابش رو میدی اگه نه مطمئن باش اتفاقی برات نمی افتد.» گفتم: «آخه بابا جون همه یه جورایی من رو مقصر میدونند. در حالیکه بقیه هم مقصر هستند.» بابا گفت: «خوب پسر جان تو تقصیرهای خودت رو قبول کن بقیه رو بگذار خودشون با توجه به شرایط خودشون تصمیم بگیرند.»

از حرفهای بابام انرژی گرفتم و گفتم: «بفرمایید من در خدمتم برای یکبار هم که شده میخواهم با همه صادق باشم. مرگ یکبار، شیون یکبار. از مردن و عذابهای جهنم که بدتر نیست، همه شون رو تجربه کردهام . اصلن چرا باید بترسم؟ یادم میاد اون دنیا میگفتم من در دنیا فقط از خدا میترسم و لاغیر. البته فکر میکنم این رو برای توجیه کله شقیهایم می گفتم.» خانمم گفت: «آفرین. مثل اینکه میخواهی رو راست باشی. حالا من از فرنگیس خانم میخواهم یک سوال راحتتر ازت بپرسد تا مثل اون سوال اولی توش گیر نکنی.»
فرنگیس با اشاره سر اجازهای از بقیه گرفت و گفت: «جناب آقای دکتر علی آقا. شما در تاریخ … ببخشید چند چند ۷۸ بود؟» گفتم: «حالا تاریخ دقیقاش مهم نیست. میخواهی در مورد خطای پزشکیام که منجر به فوت مامان اقدس خانم شد بگی ؟ آره خوب من این مورد رو خطا کردم و قبول دارم که اگه دقت بیشتری میکردم و به حرف اون پرستار گوش نمیکردم ممکن بود مامان ایشان چند سال دیگه هم زنده بمونند.» فرنگیس با ناراحتی گفت: «نخیر آقای دکتر. منظورم اون موقعی بود که شما شیما خانم رو با زبون بازیهات عاشق خودت کردی و بیچاره رو از کار و زندگی انداختی. و بعد از هشت ماه که حسابی باهاش صفا کردی، یک روز بهش گفتی ببخشیدها من تصمیم گرفتهام ازدواج بکنم میشه این رابطه رو تموم کنیم؟ و اون بیچاره مثل دیونهها شد و حتا رفت خودش رو جلوی ماشین انداخت، وقتی تو فهمیدی که این کار رو کرده خیلی راحت گفتی من میدونستم دختر احساساتی و کم عقلیه. خوب شد باهاش رابطهام رو تموم کردم.»
فرنگیس این همه حرف رو پشت سر هم یک نفس زده بود ولی من نفسم بند اومده بود. با صدای شبیه ضجه بچه گربه گفتم: «قبول میکنم که در این مورد اشتباه بزرگی کردم و اصلن احساسات و زندگی ایشان رو در نظر نگرفتهام. من در مورد اون خیلی بدی کردم. من از درگاه باریتعالی برای این مورد عذرخواهی میکنم و طلب بخشش دارم.» صدای استاد جراحی درآمد که: «اگر فقط یکی یا ده یا پنجاه تا کار خلاف مشابه این انجام داده بودی که مشکلی نبود جقله. تو در کل عمرت به اندازه همه ما کار خلاف انجام دادی. از دست خدا هم هیچ کاری بر نمیآد.» یکآن انگار زنبور جایی از بدنش رو نیش زده باشد گفت: «آخ. سوختم. غلط کردم در مورد خدا اینجوری گفتم.» همه ساکت شدند. کسی جرات صحبت کردن نداشت، استاد جراحی هنوز داشت به خودش میپیچید و التماس میکرد. گفتم: «مثل اینکه مجلس دارد به انتهای خود نزدیک میشود.»
صدای مردانهای از گوشه سالن در آمد که: «دکتر جون چرا اینقدر عجله داری؟ هنوز کار داریم باهات.» صدا رو شناختم. دوست صمیمی قدیمیام بود که تو ماشین با هم چپ کرده بودیم و اون فوت کرده بود. گفتم: «حاجی. خیلی دلم واست تنگ شده بود. یاد دوبیهای که باهم رفتیم بخیر. چه حالی داد.» حاجی جواب داد: «دکتر جون تو الان متوجه شدهای که اشتباهات زیادی داشتهای و اگه ما بخواهیم فقط اشتباهات تو رو لیست کنیم و بهت یاد آوری کنیم کل این جلسه و چند جلسه دیگه طول میکشد و در انتها هم میگی خوب من اشتباه کردم و طلب بخشش دارم. ما نظرمون اینه که تو بیای برای جبران بعضی از اقدامات و کارهای خلافت، یک کاری رو در زمانهای که در بهشت هستی انجام بدی.» گفتم: «من دربست آماده انجام هر کاری برای جبران گوشهای از کارهای بدم هستم. از حمالی گرفته تا باغبانی، تا حمل زباله یا هرچی شما بگین.»
صدای حوری در اومد که: «کور خوندی دکی جون. این کارهای راحت رو همه بلدند انجام بدهند. کاری که از تو میخواهیم مثل شخصیت خودت خاصه.» باز دلشوره گرفتم و گفتم: «بابا بگین. کشتید من رو. خلاصم کنید.» خانمم شروع به صحبت کرد و پس از یک ساعت مقدمه و موخره بالاخره جان کلام را گفت: «شما در دوران حضور در بهشت به هیچ عنوان حق ارتباط داشتن با هر گونه حوری و هر گونه جنس مخالفی را ندارید آقا.»
اول کمی خوشحال شدم چون به نظرم آمد کار زیاد سختی نباشد. ولی بعد با خودم گفتم خوب تا کی؟ این عالم که محدودیت زمانی ندارد. اینا هم که حرفی از پایان زمان ممنوعیت نزدند. جدا از این مسایل من توی بهشت باشم، حالا گیریم هفتهای یک روز و این جایزهها رو هم در نظر نگیریم، و همش این حوریهای نازنین و از همه مهمتر اون حوری باحال خودم رو ببینم و هیچ کاری نتونم انجام بدهم ؟ اینجوری که میمیرم. تو این فکرها بودم که فرنگیس گفت: «در ضمن آقای دکتر، نظر به موافقت باریتعالی مدت سهمیه هفتگی بهشت شما به سه روز هم افزایش پیدا میکند.» گفتم: «ای خاک عوالم بر سرم. با یک روزش هم مشکل داشتیم، روزها رو هم اضافه میکنید؟ تو رو خدا بگید تخفیف بدهند ما چند روز بیشتر در جهنم مهمون باشیم.» همه خندهشان گرفته بود. بابام گفت: «آخه پسرم همه دنبال این هستند که بهشتشون بیشتر بشه تو تقاضای افزایش سهمیه جهنم میکنی ؟ بابا تو هم شاهکاری واله.» همه توی دلشون داشتند من رو مسخره میکردند. این رو از قیافههاشون میتونستم بخونم. گفتم: «تا حالا بهشت با اعمال شاقه نشنیده بودم که حالا دارد سر خودمان میآد. خدایا تو خودت کمکم کن.»

کم کم از اطاق محاکمه و بعد از مجتمع زدم بیرون تا کمی نفسم تازه بشه. تو فکر ماجراهای که تو این چند وقت برام اتفاق افتاده بودم که یکآن یک حوری بسیار جذاب و دلربا جلوی من ظاهر شد. نیشم تا بناگوش باز شد و تا خواستم باهاش صحبت رو شروع کنم یاد جلسه محاکمه افتادم. با خودم گفتم: «حالا اگه به حرفشون گوش ندم چی میشه؟ من رو میبرند جهنم؟ خوب ببرند من که از خدامه.» شیطان رو لعنت کردم و به خودم نهیب زدم که خره. در همین بهشت یک بلایی سرت میآورند که آرزوی جهنم رو به گور ببری. بترس از این ماجرا. به حوری ناخوانده مرسی گفتم و راهم را به طرف پارک زیبای نزدیک اونجا کج کردم. یکآن مثل جنزدهها با دیدن کسی که از روبهرو خندان و خرامان به سمتم میآمد بر سر جای خود خشکم زد. تا حالا از نزدیک ندیده بودمش. وای عجب هیکل و قیافهای داشت. همیشه تحسینش می کردم. ناخودآگاه گفتم سلام خانم جنیفر لوپز… . (ادامه دارد)
تیم والیبال سایپا با شکست در دو دیدار رفت و برگشت مرحله پلی آف در برابر پیکان بار دیگر در رسیدن به قهرمانی لیگ برتر والیبال ناکام ماند تا پیکان قهرمان شود.
به گزارش ایرنا، دیدار برگشت دو تیم والیبال پیکان و سایپای تهران در چارچوب مرحله نهایی بیست و سومین دوره مسابقات والیبال باشگاههای برتر ایران روز پنجشنبه در خانه والیبال تهران برگزار شد.
تیم پیکان که تاکنون ۹ عنوان قهرمانی این مسابقات را از آن خود کرده است، در این دیدار موفق شد این تیم را با امتیازات ۲۵ بر ۲۳، ۱۶ بر ۲۵، ۲۵ بر ۲۰ و ۲۷ بر ۲۵ شکست دهد.
تیم پیکان که روز یکشنبه هفته جاری نیز در دیدار رفت سایپا را ۳ بر ۲ شکست داده بود، با پیروزی در دو دیدار رفت و برگشت به عنوان قهرمان بیست و سومین دوره مسابقات والیبال باشگاه های برتر ایران معرفی شد.
گفتنی است تیم والیبال پیکان که عنوان قهرمانی آسیا را نیز در اختیار دارد، با کسب این قهرمانی جواز حضور در مسابقات والیبال قهرمانی باشگاههای آسیا و انتخابی جهان را که خرداد ماه سال جاری در کشور چین برگزار میشود، به دست آورد.
پژوهشگران استرالیایی و آمریکایی در بررسیهای خود نشان دادند که ظرف ۳۰۰ سال آینده به دلیل گرمای شدید نیمی از سیاره زمین غیرقابل سکونت میشود.
محققان نشان دادند که اگر تا سال ۲۱۰۰ هیچ تلاشی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای صورت نگیرد فعالیت انسان موجب میشود که تا سال ۲۳۰۰ دمای متوسط کره زمین ۱۰ تا ۱۲ درجه سانتیگراد افزایش یابد و بسیاری از کشورها به بیابان تبدیل شوند.
این دانشمندان در این خصوص میگویند: «با بررسی سناریوهای واقع بینانه دریافتیم تا سال ۲۳۰۰ شاهد افزایش متوسط دما تا ۱۲ درجه سانتیگراد و حتا بیشتر خواهیم بود.

نگرانی ما درباره افزایش سطح دریاها و ایجاد امواج بسیار گرم است که تنوع زیستی و کشاورزی را به شدت در معرض خطر قرار میدهند و موجب بیابانزایی و غیرقابل سکونت شدن نیمی از مناطقی میشوند که امروزه انسانها به راحتی در آنها زندگی میکنند».
این دانشمندان افزودند: «خوششانسی بزرگ ما این است که بتوانیم این افزایش دما را تا سال ۲۳۰۰ به ۷ درجه سانتیگراد برسانیم که شانس ما در این مورد ۵۰/ ۵۰ است.»
نتایج این تحقیق در روزنامه دیلیتلگراف منتشر شده است.
مقامهای پلیس افغانستان از کشتهشدن یک پلیس و زخمیشدن دو تن دیگر بر اثر انفجار یک خودرو خبر دادند.
محمد ابراهیم فرمانده امنیت پلیس ولایت جوزجان ضمن تایید این خبر افزود: «این حادثه صبح امروز (شنبه) در ولایت جوزجان بر اثر انفجار بمبی در یک خودرو به وقوع پیوست.»
به گفتهی آقای ابراهیم بر اثر این انفجار تنها یک پلیس کشته شده و حال دو مجروح دیگر رضایتبخش اعلام شده است.
گفتنی است گروه طالبان ضمن بر عهده گرفتن مسوولیت این انفجار ادعا کردهاند که در این رویداد تمام سرنشینان سه خودروی پلیس کشته شدهاند، ادعایی که از سوی مقامات افغان رد شده است.
دادستان تهران از تایید حکم اعدام سه تن و همچنین قطعی شدن حکم حبس ۲۱۷ تن خبر داد.
به گزارش خبرگزاری نیمه رسمی فارس عباس جعفری دولتآبادی با اشاره به اعدامهای اخیر که با واکنش فراوانی از سوی فعالان سیاسی و مدنی داخلی و خارجی همراه بود تصریح کرد: «همهی محکومان به طور مستقیم در ماموریتهای تروریستی از سوی پژاک نقش داشته و از آنها مواد منفجره کشف شده است. عمل این عده منطبق با ماده ۱۸۶ قانون مجازات اسلامی است که طبق آن هر فردی عضو یا هوادار گروههای مسلح معاند نظام جمهوری اسلامی باشد و در این راستا فعالیت و تلاش موثر کند، محارب شناخته میشود. این نص قانون است و اینگونه نیست که قوه قضاییه کسی را بیجهت محکوم به اعدام کند.»

وی افزود: «در حال حاضر سه حکم اعدام تایید شده داریم که مربوط به محمدعلی صارمی، جعفر کاظمی و فردی بهنام محمدعلی حاج آقایی است که هر سه نفر از هواداران گروهک منافقین هستند. ارتباط این سه نفر با گروهک منافقین آشکار و مسلم است. این عده وابستگی گروهکی دارند و در شهریور سال ۱۳۸۸ دستگیر شدهاند.»
وی در ادامه اظهار داشت: «تا این لحظه هیچ حکمی درباره بازداشتشدگان حوادث اخیر اجرا نشده و اینهمه هیاهو برای هیچ است. اما ذکر این نکته لازم است که حکم ۲۱۷ نفر از محکومین حوادث پس از انتخابات قطعی شده است. اعتراض آنها بررسی شده و احکام نیز قطعی شده است.»
به گفتهی آقای دولتآبادی هنوز زمان اجرای این احکام فرا نرسیده است و اگر زمان آن فرا برسد، مانند میوهای که در زمان خودش باید چیده شود، اقدام خواهد شد.
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ضمن ابراز نگرانی از افزایش مهاجرت تحصیلی فرزندان مسوولان جمهوری اسلامی به انگلستان تصریح کرد: «پدیدهای به نام رفتن آقازادهها به انگلستان برای تحصیل قابل تامل است و آمار این افراد بالا است و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی باید در مورد آن اظهارنظر کنند.»
به گزارش ایلنا کاظم جلالی تاکید کرد: «شمار زیادی از آقازادهها برای ادامه تحصیل به انگلیس رفتند اما این موضوع پیچیدگیهایی دارد. ممکن است سرویسهای اطلاعاتی بیگانه از این افراد سواستفاده کنند.»
وی افزود: «اساسن انگلیسیها از ابتدا وارد بافتهای کشور شدهاند و در آنها تاثیر زیادی دارند که البته این مسئله منحصر به ایران نیست و بهطور کلی آنها در کل منطقه ما در بافتها حضور دارند و میدانند چگونه باید رفتار کنند. »
به گفتهی آقای جلالی حتا سرویس اطلاعاتی آمریکا به اندازه سرویس اطلاعاتی انگلستان در منطقه خاورمیانه قوت و قدرت ندارد زیرا سابقه آن در منطقه نسبت به انگلستان کمتر است.
وی با تاکید بر طرح کاهش رابطه با انگلیس گفت: «یکی از پیچیدگیهای رابطه با انگلیس این است که بسیاری از شرکتهای ایرانی در این کشور دفتر دارند و افراد زیادی هم مشغول به تحصیل هستند.»
اظهارات این نماینده مجلس در حالی بیان میشود که حدود ۶۰ نماینده مجلس با امضای طرحی خواستار کاهش روابط دیپلماتیک ایران با انگلیس شده بودند. گفته میشود جمهوری اسلامی بارها دولت انگلیس را متهم کردهاند که در جریان حوادث پس از انتخابات سال گذشته ایران با دامن زدن به نا آرامیها، بر علیه منافع ملی ایران عمل کرده است.
فیلم سینمایی «گربههای ایرانی» به کارگردانی بهمن قبادی بنا به دعوت «برنارد کوشنر» وزیر امور خارجه فرانسه در حضور پانصد تن از میهمانان ویژه ازجمله مسوولین فرهنگی، سیاستمداران و رسانههای خبری فرانسه به همراه مشاوران «کوشنر» در سالن سینمای وزارت امورخارجه در پاریس به نمایش درآمد.
«برنارد کوشنر» در آغاز این فیلم بهمن قبادی کارگردان ایرانی را به عنوان فیلمسازی «توانمند و نوگرا» به تماشاگران معرفی کرد.
وی در پایان فیلم ضمن ابراز خرسندی از نمایش فیلم «گربههای ایرانی» اظهار داشت: «آقای قبادی بدون اشاره مستقیم به مقوله سیاست ما را به قلب تهران بزرگ و مردم سختکوش و هنرمند و با فرهنگش برد.»

همچنین در پایان این مراسم بازیگران جوان و موسیقیدانان فیلم سینمایی «گربه های ایرانی» قطعاتی از موسیقی فیلم را اجرا نمودند.
فیلم سینمایی گربههای ایرانی محصول کشور ایران با فیلمنامه مشترکی از بهمن قبادی، و رکسانا صابری است که به صورت بدون مجوز و زیرزمینی در این کشور ساخته شدهاست. نگار شقاقی، حامد بهداد، اشکان کوشانفر و سروش لشکری و چند تن دیگر از نوازندهها و خوانندههای موسیقی زیرزمینی ایرانی در سبک رپ و راک از بازیگران این فیلم هستند.
مریم / رادیو کوچه
maryam.m@koochehmail.com
- ۱۲۹۶ خورشیدی – در روزی چون امروز در میدان تاریخی بهارستان برضد «وثوقالدوله» رییسالوزرا وقت تظاهرات وسیعی انجام شد که به زد و خورد تظاهرکنندگان و ماموران مسلح دولت انجامید. این، خشونتبارترین تظاهرات چهل روزه بر ضد وثوقالوله بود. اعتراض و تظاهرات مردم از زمانی آغاز شده بود که تهرانیها متوجه شده بودند وثوقالدوله ایجاد واحد نظامی انگلیسی «اس. پی. آر» مرکب از افراد محلی و افسران انگلیسی اعزامی از هند را در منطقه تحت نفوذ انگلستان در ایران بهرسمیت شناخته است.
- ۱۳۵۹ خورشیدی – دولت جمهوری اسلامی ایران در اینروز «مارتین بندل» نماینده خبرگزاری آلمان در تهران را متهم به تحریف خبر و ارسال گزارشهای غرضآلود از اوضاع ایران کرد و دستور اخراج داد. در اعلامیه مربوط تاکید شده بود که وظیفه یک خبرنگار که به او اجازه ورود به یک کشور دیگر و فعالیت حرفهای داده میشود جمعآوری و ارسال حقایق است، نه مطالب غرضآلود و تحریک کننده و چون این خبرنگار برخلاف اصول حرفه خود رفتار کرده است از این پس نمیتواند در ایران به فعالیت روزنامهنگاری ادامه دهد.
- ۱۲۷۰ خورشیدی – پس از اینکه ناصرالدین شاه قاجار در سفر به فرنگ، دچار کم پولی میشود، امتیاز کشت، تولید و فروش تنباکو را بهمدت بیش از نیم قرن بهیکی از سرمایهداران انگلیسی به نام «تالبوت» واگذار میکند تا خرج عیاشیهای خود در غرب نماید. وقتی خبر در کشور میپیچد با مخالفت علما و مردم مواجه میگردد و پس از مبارزات گسترده و گذشت هفده ماه از امضای قرارداد تنباکو، «میرزای شیرازی» در فتوای مشهور خود، استعمال تنباکو را در حکم محاربه با امام زمان اعلام میکند و به شاه هشدار میدهد که در صورت عدم لغو قرارداد، فرمان جهاد صادر خواهد کرد. سرانجام پایداری علما و حمایت مردم، ناصرالدین شاه را به پرداخت غرامت به تالبوت انگلیسی و لغو قرارداد مجبور ساخت. فتوای تاریخی تحریم تنباکو، توطئهای را که بهدست ناصرالدین شاه قاجار با واگذاری امتیاز دخانیات ایران به انگلیسیها در حال شکلگرفتن بود در نطفه نابود کرد.
- ۱۲۵۲ میلادی – در چنین روزی در ماه می پاپ وقت، «اینوسنت چهارم» با امضای یک فرمان، مجوز شکنجهکردن کسانیرا که منکر وجود خدا بودند صادر کرد. این فرمان سبب رواج شکنجه در دنیای کاتولیک شد، بهگونهای که هرکس را که میخواستند شکنجه کنند، انگ خدانشناسی میزدند. اینوسنت چهارم که یک روحانی ایتالیایی بود از سال ۱۲۴۳ تا ۱۲۵۴ مقام پاپ را بهدست داشت و رییس کل کلیساهای کاتولیک جهان بود.
- ۱۷۱۸ میلادی – «جیمز پاکل» انگلیسی اختراع خود، تفنگ خودکار را در لندن بهثبت رسانید. این تفنگ که به «پاکل گان» معروف شد تنها میتوانست ۹ گلوله پیاپی شلیک کند و سپس نیاز به فشنگگذاری داشت. از این تیربار که از لحاظ وزن سنگین بود عمدتن در کشتی استفاده می شد.
- ۱۸۹۱ میلادی – «میخاییل بولگاکوف» داستاننگار نیمه اول قرن بیستم روسیه بهدنیا آمد. تحصیلات وی پزشکی بود و بهخواست والدینش دکتر شده بود، اما پس از خروج از دانشگاه به تعقیب هدف خود، داستاننگاری پرداخت زیرا که معتقد بود در آن استعداد بیشتری دارد و از آن، جمعیت بیشتری را بهرهمند میسازد. بولگاکوف نیز بهمانند بیشتر داستاننگاران معروف، داستاننویسی را از نوشتن داستان کوتاه برای مجلهها آغاز کرده بود. از آثار بولگاکف که به فارسی ترجمه شدهاند میتوان به «مرشد و مارگاریتا، دل سگ، برف سیاه و مرفین و تخممرغ های شوم» نام برد.
- ۱۸۵۹ میلادی – «پیر کوری» فیزیکدان فرانسوی در پاریس زاده شد.
- ۱۶۶۵ میلادی – یک هیات فرانسوی مرکب از پنج نفر که از سوی لویی چهاردهم پادشاه وقت فرانسه جهت عقد یک قرارداد مودت با شاه عباس دوم به اصفهان آمدند.
- ۱۳۶۹ – تابلوی تصویر دکتر «گاشه» اثر «ونسان ونگوک» در نیویورک بهقیمت ۸۲٫۵ میلیون دلار فروخته شد و حد نصاب قیمت یک تابلو را شکست.
رادیو کوچه
دادگاه تجدید نظر استان تهران حکم محکومیت مسعود باستانی روزنامهنگار و فعال سیاسی را به شش سال حبس تعزیری تایید کرد.
به گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران محمد شریف وکیل مسعود باستانی با اعلام این خبر افزود: «حکم دادگاه بدوی در مورد محکومیت آقای باستانی بدون تغییر توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینن تایید و به قطعیت رسیده است.»
وی افزود: «تایید این حکم باتوجه به محتویات پرونده و اقدامات موکلم در دادگاه بدوی دور از انتظار بود. اینجانب با توجه به پروندههای مشابه در اندیشه نقض این حکم بودم ولی متاسفانه حکم عینن قطعیت یافت.»
مسعود باستانی در تاریخ ۱۴ تیر ماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. وی به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی»و با توجه به اعترافاتی که در شهریور ماه ۸۸ در دادگاههای جمعی پس از انتخابات علیه خود در داشت محکوم به شش سال حبس شد که این رای در دادگاه تجدیدتظر به تایید رسید.
رادیو کوچه
گزارشها از بانکوک حاکی است در درگیریهای شامگاه جمعه میان نیروهای نظامی تایلند و تظاهرکنندگان مخالف دولت این کشور، ۱۰ تن کشته و ۱۰۱ تن زخمی شدند.
رسانههای روز شنبه بانکوک از زخمی شدن ۳ خبرنگار خارجی و یک فیلمبردار تلویزیون تایلند در جریان این درگیریها خبر دادند.
بر اساس این گزارش، درگیری میان نیروهای ارتش و تظاهرکنندگان مخالف دولت موسوم به سرخپوشان از حدود ساعت ۲ عصر روز گذشته در محلهای اصلی تجمع آنان واقع در مناطق مرکزی بانکوک شروع و همچنان تا پاسی از شب گذشته ادامه داشت.
گفتنی است وضعیت تایلند بار دیگر بحرانی شده و صدای شلیک گلوله در نقاط مختلف پایتخت بین مخالفان دولت و نیروهای نظامی این کشور شنیده میشود.
شورای امنیت داخلی تایلند نیز به ارتش این کشور اجازه داده در صورت ادامه اعتراضات و تجمع خیابانی به سمت تظاهرکنندگان تیراندازی کنند.
شنبه ۲۵ اردیبهشت ماه – ۱۵ می
شروع پخش زنده از ساعت ۴/۰۰ بعداز ظهر – به وقت تهران
اجرا: اعظم
استودیو: مارال
تقویم تاریخ – مریم
گزیده اخبار مطبوعات شنبه ایران
روزنگاشت – «یک نابغه ادبی پزشک» – به مناسبت زادروز«میخاییل بولگاکف»- مارال
فرهنگستان – بررسی کتاب «فیه ما فیه» – حمید جعفری
بخش اول اخبار
طنز در پزشکی – «سهشنبهها با حوری» – قسمت هشتم – علی انجیدنی
بخش دوم اخبار
گزارش روز – «مشهور ناشناخته» – سروش
گفتوگوی روز – گفتوگو با «عباس معروفی»- «سانسور ریشه خلاقیت را میخشکاند» – سپهر
منور منورزاد / دفتر تاجیکستان / رادیو کوچه
بررسی شمارهی اخیر نشریه های تاجیکستان:
سیلخیزیه هفتهی پیش در شهر کولاب، واقع در جنوب کشور، و پیامدهای آن از موضوعهای تقریبن مهم همهی هفته نامههای مهم روز پنجشنبه سیزدهم ماه می بود.
آزادگان ضمن چاپ عکس بزرگ یک صفحهای، چهار مطلب این شمارهی خود را به آفت فلاکتبار طبیعی در شهر کولاب بخشیده است. «هنگامی که مردم مفلوک نزدیکانشان را از دست دادند در خیمههای سرد به ماتم نشسته بودند آورده است در سایر مناطق کشور مردم بیغم پیروزی عصر گذشتهی شوروی بر فاشیسم را جشن گرفته و حتا اشخاص اول تاجیکستان در جهت جشنگیری آن به موسکو پایتخت روسیه سفر کرده بودند».
نشریهی مستقل فرج نیز در سه مطلب خود به قضیهی مذکور رجوع نموده و در سرسخنش چنین متذکر شده است: «در حالی پیروزی ۶۵ سال قبل اتحاد شوروی بر آلمان نازی در ما عید کرده میشود که به جای سپاس برای حس گذری به آن پیروزی هر روز برایمان از روسیه تابوت آهنی فرزندانمان را میفرستند.»
هفتهنامهی پیکان، دیگر نشریهی خصوصی هم که موضوع روز شمارهی نوبتی خود را به فاجعهی کولاب شهر اختصاص داد، ذکر نموده است که «باید در برابر مردمان گریست.» ضمن تذکر این که در پای این آفت طبیعی بیش از دو هزار منزل زیست، ۱۲ پول و حدود ۲۵۰۰ هکتار زمین کشت زراعت تخریب دیده و آدمان زیادی کشته و زخمی شدند، تاکید نموده است که هر چند پایگاه در این شهر بوده نظامی روسیه به مردم دچار آفت شده کولاب شهر مدد قابل توجه رسانده است و ارتش تیجیکی و وزارت اضطراری کشور نه.
نشریهی خصوص اس اس اس آر دو مطلب کلان شمارهی خود را به این فاجعه اختصاص داده است. در این هفتهنامه آمده است « دهها نفرآدم، روی بامها و بامهای منازل زیر سیل مانده خود گریان و نالان در پیش نظر شهردار کولاب طلب امداد میکردند، اما متاسفانه کسی به کمک آنها نمیرسید.»
روزنامههای حکومتی در رابطه با سیل خیزی کولاب اصلن مطلبی رسمی را به نشر نرساندند.
این مطلب از روی صفحه فیسبوک زن = مرد گرفته شده است.
عزتالسادات میری، مادر بدرالسادات مفیدی دبیر انجمن صنفی روزنامهنگاران، نیمه فروردین ماه سال جاری نامهای به دادستان تهران نوشته و تقاضای رسیدگی به وضعیت دخترش کرده بود با توجه به اینکه پاسخی از سوی دادستان به او داده نشد تقاضا کرده که نامه به صورت سرگشاده خطاب به سایر مقامات منتشر شود.
مادر این روزنامهنگار دربند در نامه خود تاکید کرده است: «من که در این صد روز نتوانستهام او را ببینم. زیرا پاهایم توان بالا رفتن از پلههای زندان را ندارد. هفته پیش پس از مدتها به من زنگ زد در حالی که صدایش میلرزید و التماس دعا داشت. از آن روز تا به حال جز گریه و ناله چیزی ندارم این است سزای من سادات و دختر مسلمانم.
متن این نامه سرگشاده به شرح زیر است:
سلام علیکم
امروز ۱۳۴ روز از اسارت فرزند دلبندم، بدرالسادات مفیدی میگذرد. یک ماه پیش نامهای به دادستان تهران نوشتم و تقاضا کردم مشکل او را رسیدگی کنند. تا امروز نه تنها جوابی به من ندادهاند که متوجه شدم هفته پیش بازداشت او را تمدید کردهاند.
امروز رنجنامهام را به شما تقدیم میکنم، فکر میکنم وظیفه شما رسیدگی به درد امثال من است. امیدوارم خداوند نوری در دل شما بتاباند که گره مرا باز کنید.
جناب آقای جعفری دولت آبادی دادستان محترم تهران
با سلام
اینجانب عزتالسادات مفیدی در آستانه هشتاد سالگی شما را به رعایت حال خود و دخترم بدرالسادات مفیدی دعوت میکنم. شنیدهام ایشان را میشناسید. به من گفتهاند قبل از وقایع اخیر وی را دیدهاید و در زندان هم با او ملاقات داشتهاید. رواست که دختر سادات من که تدین و پاکی قلبش گواهی میدهم و هرکه او را میشناسد نمونه یک زن مسلمان میداند، در زندان باشد در حالی که جز پاکی و درستی از او ندیدهام و ندیدهاند. درست است که در انفرادی باشد در حالی که ناراحتی شدید قلبی و کمخونی دارد. آیا خدا راضی است که هر روز و حتا در تعطیلات نوروز که همه در کنار خانوادهاند، تنهاییاش را کسانی بشکنند که بدون آنکه آنها را ببیند صدایشان را میشنود. سزاست که مردان نامحرم این دختر سادات را روزها و شبها تحت فشار بگذارند. خدا میپذیرد که در حکومتی اسلامی زنان مسلمان اینگونه آزار ببینند.
خدا میداند که هفت فرزندم را چگونه با سختی بزرگ کردم. چهقدر آرزو داشتم که معتقد به دین باشند و درستکار. نماز خود را سر وقت بخوانند و چقدر تلاش کردم که مسجد رفتن را بیاموزند. در زندگی با همسرانشان خوش رفتار باشند، فرزندانشان را خوب تربیت کنند و عاقبت به خیر شوند.

نمونهشان هم بدرالسادات است که به زبان و قلبم گواهی میدهم که همان شد که آرزو داشتم. الان که در زندان است، هر که او را میشناسد و مرا میبیند شهادت میدهد که مسلمان است و با وقار. آیا برای این در زندان است و شب و روز را تحت فشار میگذارند که همکاری کند و به گناه نکرده اعتراف.
من که در این صد روز نتوانستهام او را ببینم. زیرا پاهایم توان بالا رفتن از پلههای زندان را ندارد. هفته پیش پس از مدتها به من زنگ زد در حالی که صدایش میلرزید و التماس دعا داشت. از آن روز تا به حال جز گریه و ناله چیزی ندارم این است سزای من سادات و دختر مسلمانم که آخر عمر بجای عزت خودم و احترام او شاهد اسارت او و اندوه بیپایان باشم. تقاضا میکنم زودتر او را آزاد کنید.
پنجشنبه
۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ – ۱۳ می ۲۰۱۰
سینا / رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
«رایزنی قدرتهای ۳ قاره در اجلاس تهران» خبر اول روزنامه ایران است که در خصوص آغاز اجلاس جی-۱۵ آورده شده است.
عنوان بعدی این روزنامه خبر «جلوگیری از تحصیل فرزندان مسوولان در انگلیس» به نقل از وزیر امور خارجه ایران منتشر شده است.
روزنامه همشهری در صدر اخبار خود آورده است: «نقش فراموش شده دولت در گشودن گره ترافیک»
«هدفمند کردن یارانهها برحمل و نقل عمومی اثر تورمی دارد» هشدار مرکز پژوهش مجلس است که به عنوان دیگر تیتر این روزنامه به انتشار رسیده است.
روزنامه جام جم نوشت: «نوبتدهی بیمارستانهای دولتی به روز میشود».
از دیگر عناوین مهم این روزنامه میتوان به «تهران میزبان بلند پایگان گروه ۱۵» اشاره کرد.
روزنامه آفتاب به نقل از عضو کمیسیون امنیت ملی نوشت: «اقدامات مشکوک در شورای همکاری خلیجفارس»
این روزنامه همچنین به نقل از محمد هاشمی اینگونه نوشت: «حفظ سرمایههای نظام یک ضرورت است».
روزنامه شرق مهمترین عنوان خود را به حضور احمدینژاد در جمع مدیران استان کهکیلویه و بویراحمد اختصاص داده و به نقل از وی نوشت: «دولت بعدی انقلابیتر از دولت ما خواهد بود».
عنوان مهم دیگر این روزنامه اینگونه منتشر شد: «مراجع تقلید، امامان جمعه و روحانیون ابراز نگرانی کردند: «بیحجابی سیاسی شده است».
«غرب راهی جز تفاهم با ایران ندارد» خبر روزنامه اطلاعات است که به نقل از رییس سازمان انرژی اتمی ایران در مصاحبه با الاهرام منتشر شده است.
«ورود نخستین واحد نیروگاه کارون ۴ به مدار در تابستان» از دیگر عناوین مهم این روزنامه است.
روزنامه کیهان نیز در صدر اخبار خود نوشت: «نگاه متفاوت ایران و آمریکا به مذاکرات داسیلوا در تهران»
«اختلاف شدید شرکتهای آمریکایی بر سر تحریم ایران» هم از دیگر عناوین این روزنامه است.
و در پایان روزنامه دنیای اقتصاد مهمترین عنوان خود را به اتمام گمانهزنی یارانهای برای نیمه اول ۸۹ اختصاص داد و نوشت: «هدفمند کردن یارانهها از نیمه دوم سال».
سروش / رادیو کوچه
soroush@koochehmail.com
پانزدهم ماه می برابر با یکصد و بیستمین سالروز تولد «میخاییل بولگاکف» نویسنده و نمایشنامهنویس مشهور روسی است. وی در نیمه اول قرن بیستم زندگی میکرد و خالق اثر مشهور «مرشد و مارگاریتا» است. بولگاکف در دهم مارس سال ۱۹۴۰ درگذشت.
«میخاییل آفاناسیویچ بولگاکف» در پانزدهم ماه می سال ۱۸۹۱ در خانوادهای فرهیخته در شهر کیف اوکراین زاده شد.
پدرش آفاناسی ایوانویچ دانشیار آکادمی علوم الهی و مادرش، واروارا میخاییلونا دبیر دبیرستانی در شهر کیف بود.
میخاییل در سال ۱۹۰۱ وارد دبیرستان شماره یک شهر کیف یعنی الکساندرفسکیاز شد.

در سال ۱۹۰۷ پدر بولگاکف، در گذشت. این حادثه برای خانواده ضربهی سنگینی بود، زیرا افزون بر وابستگی شدید عاطفی افراد خانواده به پدر، مادر خانواده قادر به تامین هزینهی زندگی آنها نبود. اما خیلی زود، آکادمی علوم الهی، موفق به دریافت حقوق ماهانه از دولت برای میخاییل شد. مبلغی که بیشتر از حقوق پدر بود.
وی پس از پایان تحصیلات دبیرستانی در سال ۱۹۰۹ به مدرسهی پزشکی دانشگاه کیف روی آورد و در ۱۹۱۶ آنرا به پایان رساند و کمی بعد به خدمت سربازی احضار شد. علاقه شخصی بولگاکف به زبانها و ادبیات خارجی باعث شد که در کنار کار پزشکی در زمینه ادبی نیز رشد کند.
وی در سال ۱۹۲۴ در رمان بلندی به نام «گارد سفید» از تجربیات خودش در طول جنگ داخلی در روسیه نوشت. او با نوشتن نمایشنامههای مختلف به عنوان یکی از نمایشنامهنویسان مشهور روسی در زمان خودش شناخته شد، ولی با اینحال همیشه کارهایش تحت سانسور دولتی بود تا اینکه در ۱۹۲۹ همهی نمایشهایش توقیف شد.
بولگاکف پس از این اتفاق نامهای به دولت نوشت که گفته میشود در جواب، استالین با او مکالمهای تلفنی داشت. در هر حال، منصبی در تاتر هنری مسکو برای ادامهی امرار معاش به بولگاکف سپرده شد و در سایهی آن دوران بود که بولگاکف نوشتن «مرشد و مارگاریتا» را آغاز کرد.
او در این میان همچنین با زنی به نام النا تسیلوفسکایا آشنا شد و در ۱۹۳۲ با او ازدواج کرد. النا در رمان بولگاکف در قالب نقش مارگریتا ظهور کرد و شخصیت مارگریتا به این ترتیب شکل گرفت.
بسیاری از منتقدان و نویسندگان مشهور بولگاکف را یک نابغهی ادبی معرفی کردند و در مقابل نیز نیش قلم گروهی دیگر از منتقدان، به سمت او نشانه رفت. به هر حال، موفقیتهایی که او آن سال در تاتر کسب کرد، همهی شکستها را جبران کرد.
در اوایل سال ۱۹۳۰، دو بخش رمان «گارد سفید» چاپ شد و نگارش نمایشنامههای «آپارتمان زویکا» و «جزیزه ارغوانی» به پایان رسید.
پنجم اکتبر سال ۱۹۲۹ بولگاکف شروع به نوشتن نمایشنامه دربارهی زندگی مولیر با نام «زیر یوغ ریاکاران» کرد. این نمایشنامه در اکتبر سال ۱۹۳۱ اجازه یافت به روی صحنه برود و در ژانویه ۱۹۳۲ هم در سالن تاتر آکادمی هنر مسکو به اجرا درآمد.

از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۷ بولگاکف روی «رمان تاتری» که نامهای دیگر آن «یادداشتهای مرد مرده» و «برف سیاه» بود، کار میکرد.
در ۱۹۳۴ اولین نسخهی رمان مرشد و مارگاریتا و در سال ۱۹۳۸ متن اصلاح شده و کاملتر آن نوشته شد. بازنگری و تکمیل این رمان تا واپسین روزهای زندگی بولگاکف ادامه داشت.
در سال ۱۹۳۸ بولگاکف، با وجود بروز نشانههای بیماری پدرش در خود، از کار ادبی دست نکشید و نمایشنامهای با الهام از دنکیشوت و به همین نام و سرانجام آخرین نمایشنامهی خود به نام «باتوم» را به رشتهی تحریر درآورد.
سرانجام میخاییل بولگاکف در دهم مارس ۱۹۴۰ بر اثر نوعی بیماری کبدی موروثی در سن ۴۹ سالگی درگذشت و پیکر او را در گورستان نوودویچیه مسکو به خاک سپردند.
منبع
ویکیپدیا (فارسی و انگلیسی)
تاریخ ادبیات جهان
حسام میثاقی / دفتر ترکیه / رادیو کوچه
Hesam @koochehmail.com
«کوهیار گودرزی»، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر، از ۲۹ آذرماه در بازداشت نیروهای امنیتی به سر میبرد. در این مدت، گزارشهایی مبنی بر فشار بر این عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر برای اخذ اعتراف تلویزیونی منتشر شد. در طول بازجوییها، بازجویان پرونده قصد تفهیم اتهام «محاربه» را به این فعال مدنی داشتند.
کوهیار گودرزی، در آبانماه با فشار نیروهای امنیتی از دانشگاه صنعتی شریف اخراج شده بود. در نهایت، پس از گذشت پنج ماه از بازداشت گودرزی، با تبدیل قرار بازداشت وی به قرار وثیقه موافقت شد اما تا به امروز مسوولان قضایی از آزادی وی جلوگیری به عمل آوردهاند.
در همین رابطه با مادر وی، «پروین مخترع» به گفتوگو نشستهایم.
اخبار دریافتی حاکی از آن بود که برای کوهیار قرار وثیقه تعیین کرده بودند اما چهطور شد که هنوز آزاد نشده است؟
روز دوشنبه کوهیار را ملاقات کردم و از قبل نامهای داده بودند که کوهیار با وثیقه آزاد شود. من نیز سندی به تهران آورده بودم تا یا با سند یا با کفالت کوهیار را آزاد کنم. اما به هرکجا که مراجعه کردم، مشخص نشد پرونده کوهیار کجاست.
به دو شعبه در دادسرای خیابان معلم رجوع کردم. آنجا برخوردشان با من بسیار بد بود و ما را از اتاق بیرون کردند. در شعبه ۲۸ و ۲۵ هم همینطور. حتا کاغذ شمارهای که گرفته بودم را پاره کردند و گفتند اصلن پروندهاش اینجا نیست در صورتی که کامپیوتر طبقه پایین شعبه شماره را به من داده بود. آنجا به ما گفتند پرونده در دادسرای اوین است.
همان روز که ملاقات کردم به دادسرای اوین نیز مراجعه کردم. آنجا که اصلن نمیتوان وارد شد و تنها باید از یک دریچه صحبت کرد. یک سرباز وظیفه آنجا هست که آمد و گفت پرونده اینجا هم نیست و در دادسرای معلم است. به دادسرای واقع در خیابان معلم مراجعه کردم و آنجا هم گفتند پرونده اینجا نیست.
دیروز بازهم مراجعه کردم. هم به آن دادسرا و هم به دادسرای اوین و بازهم همان جواب را شنیدم. نمیدانم پرونده کجاست و چهگونه باید پیگیری کنم. درحال حاضر معطل ماندهام و واقعن نمیدانم باید چه کنم.
یعنی مسوولان زندان قصد ندارند کوهیار را بعد از پنج ماه بازداشت آزاد کنند؟ چرا اینگونه برخورد میکنند؟
اینها که اینقدر دقیق هستند و از همهچیز اطلاع دارند چهگونه نمیدانند پرونده کوهیار کجاست. چرا جواب ما را نمیدهند و با بیادبی از دفترشان بیرون میکنند. حتمن برنامهی خاصی هست وگرنه چهگونه نمیدانند آخرین کسی که پرونده را امضا و ارسال کرده چه کسی است. اولین روزی که به دادسرای خیابان معلم مراجعه کردم و شناسنامه نبرده بودم، زمانی که اسم پسرم «کوهیار گودرزی» را به یکی از آقایان گفتم، ایشان بلافاصله گفتند نوه محمد حسین از کرمان. اسم پدر من را هم میدانستند آن وقت نمیدانند پرونده پسرم کجاست؟
البته آن روز هم هیچ جوابی به من ندادند و چون شناسنامه نبرده بودم و تنها کارت دبیرستان کوهیار همراهم بود، گفتند جواب نمیدهیم و مجبور شدم تا کرمان بیایم و شناسنامه ببرم. به نظرم میخواهند کوهیار در زندان بماند.
آیا کوهیار در چند روز اخیر تماس تلفنی داشته است؟
خیر، بنده از روز دوشنبه که کوهیار را دیدهام تا امروز که پنجشنبه هست هیچ تماسی از او نداشتهام. آنطور که شنیدم همه تماسها قطع شده است. کوهیار از قبل هم تماس نداشت. از روز چهارشنبه هفته قبل، هیچ تماس تلفنی با کوهیار نداشتم.
وضعیت جسمانی و روحی کوهیار در آخرین ملاقات چهطور بود؟
وضعیت روحی کوهیار که همیشه خوب است. ولی بالاخره انسان خسته میشود. هرچه میخواهم تصور کنم که بخواهم در یک اتاق، دو ساعت بنشینم و در را ببندم نمیتوانم. هرچند تمام امکانات هم در اختیارم باشد. حالا فرض کنید که تعدادی جوان فرهیخته، فعال، باشعور، کتابخوان و درسخوان را ساعتها، هفتهها و ماهها در زندان، نگه داریم. چرا باید آنان را از ارتباط با خانواده، دوستان، درس دانشگاه و شغلشان محروم کنیم؟ نمیدانم این موضوع در کجای دنیا رسم است. همهی جوانان ما باید زندان را تجربه کنند.
به نظر شما، آیا آزاد نشدن کوهیار، با اعدامهای روز یکشنبه ارتباط داشته باشد؟ با توجه به این موضوع که کوهیار در بند ۳۵۰ است و یکی از اعدامشدگان در این بند بوده است.
بله، این آقا اسمشان «فرهاد وکیلی» هست. دیروز که دنبال کتابهای کوهیار رفتم، آنجا نشستم و گریه کردم. پلاستیک لباس آقای فرهاد وکیلی در همانجایی بود که کتابهای کوهیار که به او نداده بودند، قرار داشت. در نهایت آن کتابها را نیز نتوانستم بگیرم. پلاستیک لباس آنجا بود و رویش نوشته بود فرهاد وکیلی. او را از همان بندی که کوهیار هست بردند و اعدام کردند. شنیدهام که ایشان والیبال بازی میکرده است. ایشان را صدا میزنند، میبرند و روز بعد اعدام میکنند. حتمن این موضوع با آزاد نشدن کوهیار ارتباط دارد.
من از روند پرونده کوهیار هیچچیزی نمیدانم چون تا به حال نه قاضی پرونده را دیدهام و نه حتا توانستم با رییس دفتر مربوط ملاقات کنم. تنها صحبتهایی در مورد اتهامات کوهیار شده که به همه نسبت میدهند نظیر اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام. امیدوارم که همه بچههای ما آزاد شوند. تمام این دستگیریها غیرقانونی بوده و فرزندان ما به دلایل بیهوده که محکمهپسند نیست در زندان هستند.
مهمترین عنوانهای رسانههای امروز مالزی:
خبرگزاری برناما
- جشن برداشت این بار زودتر از موعد به سیبو آمده است.
- یک مرد دیوانه پلیسی را زخمی کرد.
- قدرت گرفتن پیشرفتها باعث گشایش در کارهای داخلی شده است.
- اعضای حزب مردم اطمینان خود را از رهبری انوار از دست دادهاند.
- وزیر ارشد، وی چو کونگ از حزب مردم خارج شد.
- حزب پیشرو انتظار دارد که با اکثریت آرا کرسی سیبو را تصاحب کند.
- طیب: «من از هیچی ناراحت نیستم.»
- Sanusi Junid پیشنهاد تاسیس بانکی بر مینای مدل جدید اقتصادی را داد.
- ایریشیا به درخواستدهندگان خوشاقبال سه پرواز مجانی در هفته میدهد.
- طرح i-City میخواهد تسهیلاتی را برای صنایع کوچک و متوسط در مرکز نوآوری ایجاد کند.
- گروه CIMB سهمیه خود را در COMB نگارا افزایش میدهد.
- مصر گذرگاه رفح را در روز شنبه باز میکند.
- یکی از متخصصان آمریکایی میگوید که ویتنام میتواند تغییرات جوی را رهبری کند.
- روسیه و آمریکا میگویند که تهدیدات جدید جنگی میتواند پایانی بر جنگ سرد باشد.
روزنامه استار
- انتخابات میاندورهای سیبو، دور آخر انجام میشود.
- اهالی پرک خدمات شهری بهتری دریافت میکنند.
- سرمایهگذاران قطری قصد سرمایهگذاری ۱۶ میلیارد رینگیتی در مالزی را دارند.
- بلیطهای مسابقات نیمه نهایی در ورزشگاه بوکیت جلیل به خوبی فروش رفت.
- بازی با لباسها موجب خفهشدن یک کودک ۱۰ ساله در جورج تاون شد.
- ابراهیم علی باید از دکتر چوآ عذرخواهی کند.
- باید به اقتصادی که نجیب برای مالزی ساخته نمره کامل داد.
- ۹۵ درصد از کشورهای جهان به عضویت مالزی در کمیته حقوق بشر رای مثبت دادند.
- واگنهای KTM مخصوص خانمها صورتی میشود.
- ۱۰ مورد دیگر H1N1 کشف شد.
- ۲٫۹ میلیارد رینگیت برای پیشبرد نوآوری هزینه میشود.
- دکتر ماهاتیر: «۱۳ می باید به درس تاریخی تبدیل میشد.»
- دکتر ین ین به زنان عرب برای مورد قبول بودن مالزی در جهت مقصد تفریحی مناسب بودن قول داد.
- یک بویینگ ۷۳۷ با یک موتور در کوچینگ فرود آمد.
- نا آرامیها در بانکوک ادامه دارد، ۱۶ نفر کشته شدهاند.
- فضاپیمای آتلانتیس با ۶ سرنشین روز جمعه زمین را ترک کرد.
- گروههای محیط زیستی بهخاطر نشت نفتی آمریکا را سرزنش کردند.
روزنامه نیو استریت تایمز
- مردم وقتی قوانین را بشناسند به آن بیشتر احترام میگذارند.
- ۵ نفر بهخاطر شهادت دروغ در پرونده پول شویی محاکمه میشوند.
- یک مرد که تازه از زندان آزاد شده بود از طبقه هفتم بیمارستانی سقوط کرد و جان سپرد.
رادیو کوچه
گزارشهای رسیده از وقوع انفجار یک لوله گاز و خسارت فراوان در منطقه منیریه تهران حکایت میکند.
به گزارش رسانههای داخلی ایران ساعت بیست دقیقه بامداد شنبه انفجار یک خط لوله گاز در خیابان ولیعصر تهران پایینتر از میدان منیریه منجر به بروز خسارتهایی شد.
شاهدان عینی از شکسته شدن شیشه مغازهها و خیابانهای اطراف خبر میدهند.
مدیر منطقه یک آتش نشانی تهران با تایید این خبر اظهار داشت که علت بروز این حادثه و برآورد میزان خسارت های وارده پس از پایان عملیات اطفای حریق توسط کارشناسان بررسی و اعلام خواهد شد.
داود درویشزاده در گفتگو با خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی تصریح کرد: «در این حادثه یک خودرو جمع آوری زباله شهرداری در گودال ایجاد شده در تونل مترو سقوط کرد.»
به گفتهی آقای درویشزاده راننده این خودرو و دو کارگر مامور جمع آوری زباله سالم هستند.
بنا به گفتهی شاهدان عینی تا زمان مخابره این خبر ساکنان منطقه در خیابانها به سر میبرند و منتظر اجازه ماموران آتش نشانی برای بازگشت به منازل خود هستند.
هنوز از علت و چگونگی و همچنین میزان دقیق تلفات و خسارات احتمالی گزارشی در دست نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر