
شکوفه / رادیو کوچه / دفتر ترکیه
shokufeh@koochehmail.com
بعد از انقلاب فرهنگی سال ۱۳۵۷، همزمان با پاکسازی ادارهها و دانشگاهها، عدهی بسیار زیادی از هموطنان بهایی نیز اخراج شدند. تا چند سال بعد از وقوع انقلاب؛ جوانان بهایی حتا اجازه نداشتند که در آزمونهای ورودی دانشگاه خود را محک بزنند. برگهی ثبتنام در کنکور، ستون مذهب داشت و این ستون مذهب فقط شامل ادیان رسمی اشاره شده در قانون اساسی، میشد.
از حدود ۷ سال پیش، به علت فشارهای سازمان ملل متحد در مورد محرومیت از تحصیل جوانان بهایی، سازمان سنجش رویهی خود را تغییر داد و به جای ستون مذهب، این سوال را عنوان میکرد که به سوالات کدامیک از ادیان رسمی پاسخ میدهید. جوانان بهایی نیز به همین خاطر که در مدرسه، تعلیمات دینی اسلامی را یاد میگرفتند، گزینهی اسلام را انتخاب میکردند.

اما در نهایت، روی کارت ورود به جلسه یا کارنامههایشان اسلام قید میشد. پیروان دیانت بهایی با وجود اینکه در آموزههای مذهبیشان احترام به همهی ادیان را میآموزند اما این سوال برایشان مطرح است که چرا با اعتقاد حقیقیشان نمیتوانند وارد دانشگاه شوند.
میشنویم از یک جوان بیست ساله که حرفهایش، حرف دل خیلی از جوانان بهایی ایرانی است.
مارال/ رادیو کوچه
maral@koochehmail.com
ساز «قانون» در زیرمجموعه سازهای مضرابی (زهی-زخمهای) سازهای ایرانی قرار میگیرد. این ساز به شکل ذوزنقه قایمالزاویه است. بلندترین ضلع (کمی بیشتر از یک متر)، نزدیک به نوازنده و کوتاهترین آن، موازی با ضلع قبلی و کمی دور از آن قرار میگیرد. سمت راست ساز حفرهای به شکل مربع مستطیل به ابعاد تقریبی ۴۰ × ۱۵ سانتیمتر قرار گرفته و روی آن را پوستی یک یا چند تکهای کشیدهاند و خرکی نسبتن کم ارتفاع ولی دراز، با چند پایه، روی آن تکیه کرده است.
قانون یکی از قدیمیترین سازهای ایرانی است که توانایی بیان گوشههای موسیقی ایرانی را دارد، ولی متاسفانه مانند بسیاری دیگر از سازها، مدت مدیدی است که در سرزمین ما ناشناخته مانده، در حالی که در کشورهای همجوار سالهاست که از این ساز استفاده شده و میشود.
بهطور تقریب میتوان گفت از نیم قرن پیش تاکنون، موسیقیدانان ایرانی به اجرای این ساز روی آوردهاند، اما با وجود اینکه زمینهی کار اینان بر نغمههای موسیقی ایرانی مبتنی بوده، به دلیل تقلید ناآگاهانه از روش و سبک نوازندگی موسیقی عربی، این پندار اشتباه به وجود آمده که ساز قانون، سازی عربیست و آن را باید به شیوهی عربی نواخت؛ حال آنکه این سبک در قانوننوازی، علاقهمند به موسیقی ایرانی را فرسنگها از شناخت اصول و ظرایف این ساز که کاملن با موسیقی ایرانی منطبق است، دور میسازد.
از آنجا که نوازندگی بر روی هر ساز و بیرون کشیدن نغمههای گوناگون از آن، گذشته از توانایی و مهارت نوازنده، بستگی به امکانات و موانعی دارد که در خود ساز و ساختمان آن نهاده شده، اینک باید اندیشید در ساز قانون که قرنها خارج از سرزمین ایران، در کشورهای عربی زبان، ترک زبان و ارمنی زبان، بیرون از مسیر موسیقی ایرانی به رشد و تکامل خود ادامه داده و بیانی غیرایرانی یافته، آیا میتوان آن را به سازی با بیان موسیقی ایرانی و با امکاناتی ویژهی اصول و ظرایف این موسیقی، و به همان پرده بندیهای مخصوص آن تبدیل نمود؟

این تبدیل البته غیر ممکن نیست، هر چند که موسیقیدانان، یعنی آن گروه از نوازندگان پنجاه ساله اخیر، که به معرفی این ساز و اجرای آن دست یازیدهاند، متاسفانه به فکر این تبدیل نبوده و قانون را کماکان به همان شیوه عربی اجرا کردهاند و جای بسی تاسف است که این گروه از نوازندگان، حتا همان شیوه اجرایی را در تعلیم به شاگردان خویش نیز به کار گرفتهاند؛ در نتیجه اصالت راستین و نخستین آن به مرور از میان رفته و لحنی غیرایرانی از اجرای ساز قانون انتظار میرود. حال آنکه میتوان با احساس مسوولیتی لازم، شیوه نوازندگی این ساز را بر پایهی نیاز موسیقی ایرانی منطبق کرد و بر این زمینه به آموزش و فراگیری این ساز پرداخت و شیوههای متداول در کشورهای همسایه را به کلی فراموش کرد. قانونهای فعلی موجود در ایران که بر اساس پردهبندیهای خاص خود از کشورهای دیگر به سرزمین ما وارد شدهاند و یا از روی همان الگوها در ایران ساخته شدهاند، هیچیک جوابگوی موسیقی ایرانی نیستند.
این توضیحات، از یک سو ظرایف موسیقی ما را به سادگی در اختیار نوازندگان و نوآموزان میگذارد تا به یاری آنها بتوانند قانونهای موجود را که خارج از پردهبندی ایرانی است، از راه کوک و تغییرات جزیی، با پردهبندی این مجموعه تطبیق دهند و از سوی دیگر خود پیشنهادی همه جانبهاست برای سازندگان ساز قانون که از این پس، این نکات را در نظر داشته باشند، همچنین یادآوری این نکته نیز لازم است که با پردهبندی پیشنهاد شده و امکاناتی که این ساز میتواند در اختیار نوازنده بگذارد، نه تنها میتوان هر قطعه موسیقی ایرانی را در همه مقامها و دستگاهها به اجرا در آورد، بلکه توان اجرای اغلب قطعات نوشته شده برای سازهای دیگر اعم از ایرانی یا غربی را نیز خواهیم داشت.
قانون در زبانها و کشورهای مختلف، مفاهیم و تعابیر متفاوتی دارد؛ این ساز را در زبانهای اروپایی «کانن» مینامند و آن قاعدهایست که بر حسب احکام شرعی کلیسای مسیحیت و منابع انجیلی وضع شده باشد، و یا در مفهومی دیگر کانن به آثار نبوغآمیز و برجستهی یک خلاق هنری اطلاق میشود.
کانن شکلی از یک قطعه موسیقیست، ساخته شده تحت قواعدی پیچیده، که یک بخش ملودی بتواند پس از پاسی از زمان، به فاصله همصدا، اکتاو، یا فاصلههای جز آن، توسط بخشهای دیگر تقلید شود.
در موسیقی یونان قدیم، kanon نام مونوکورد است و اینک برای نشان دادن قانونهای فیزیک صوت در آزمایشگاهها مورد استفاده قرار میگیرد.
پسالتری (psaltery) نوعی ساز است که توسط اروپاییها از شرق گرفته شده و مشتق از کلمه قانون (qanun) عربی است. این کلمه و نه الزامن ساز از ریشه kanon یونانی آمده؛ همچنین در حجاری ستونهای کلیسای جامع سانتیاگو، میتوان ساز canon,mezzo canon قانون متوسط را مشاهده کرد.
(qanun) Kanun نام عربی برای سازی شبیه به پسالتری به شکل ذوزنقه و با تعداد زیادی سیم است (این ساز در قرن چهاردهم دارای ۶۴ سیم بود.) این کلمه (Kanon) در یونان قدیم به معنای «مونو کورد» بهکار میرفته و آن دستگاهی است که در آزمایشگاه صوت شناسی مورد استفاده قرار میگرفته. نام قانون در اوایل قرن دهم میلادی در کتاب شبهای عرب نیز آمدهاست. این ساز بعدها در قرن یازدهم به اروپا برده شد.
تاریخچه ساز قانون و مخترع آن
عدهای معتقدند که مخترع ساز قانون فارابی است و برخی دیگر بر این عقیدهاند که منشا آن خراسان بوده و در قرن سیزدهم میلادی در موصل پیدا شده؛ هر چند هیچیک از این نظردهندگان شاهد ویا مدرکی بر این ادعای خود ندارند. واقعیت این است که در فرهنگ کلاسیک شرق، ردی از سازهای خانواده سیتار پیدا نشده و سرمنشا قانون نیز، مانند سرچشمه بسیاری از سازهای دیگر، تاریک ماندهاست. آنچه بیشتر محتمل به نظر میرسد آن است که قانون از سرزمینهای شرق نزدیک به اروپا رسیده و در کشورهای اروپایی با مکانیزه کردن آن، بزرگترین ساز کلاویهدار سیمی را ساخته و پرداختهاند.
قانون را باید سازی از اوایل اسلام دانست. نام ساز از واژه یونانی Kanon گرفته شده، که در آن زبان به مفهوم «قانون، قاعده» به کار میرود. ترکها، زمانی چند این ساز را فراموش کرده بودند، اما از زمان محمود دوم (۱۸۹۹-۱۸۰۸)، «عمر افندی»، آن را از شام به ترکیه آورد و به سرعت میان مردم رواج یافت.

«سیمون ژارژی» مینویسد: کلمه «قانون» از نظر لغوی در زبان عربی، به معنای «قاعده» است ولی از نظر موسیقی، نام سازی است متعلق به خانوادهی قدیمی سیتار (Cythare)، که در قرون وسطا تحت عنوان Canon یا miocanon به اروپا آورده شد؛ این ساز دارای یک جعبه چوبی به شکل ذوزنقه است که به وسیله دو انگشت سبابه و دو مضراب (که میان حلقهای که به انگشت کردهاند و خود انگشت قرار میگیرند) نواخته میشود.
برای نواختن ساز، آن را باید روی زانوها، یا روی میز قرار داد. سیمهای ساز، به تعداد ۷۲=۳×۲۴، به فواصل دیاتونیک کوک میشوند؛ برای تامین تغییرهای کوچک کافی است جهت کلیدهای کوچکی را که برای هر صدا پس از گوشی کوک تعبیه شده، تغییر داد. از ساز قانون به عنوان همراهی کننده آواز کمتر استفاده میشود، ولی در شرکت با ارکستر، به خوبی عود صدا دهندگی دارد. فارابی این ساز را هزار سال پیش، به صورت ۴۵ سیمی اختراع و در کتاب خود «الموسیقی الکبیر» بیان کردهاست. صفیالدین آن را «نزهه» نامیدهاست.
امروزه در سراسر آفریقا و آسیا، ساز قانون از رده سازهای سنتی و هنری اعراب به شمار میرود. تکنواز (سولیست) قانون، هر گاه با ارکستر همراهی میشود، در ردیف اول نوازندگان مینیشند و اگر در نقش همراهی با تکسرا اجرا کند، روبهروی او قرار میگیرد که در این حالت نقش رهبر تکسرا را ایفا میکند.
قانون سازان مصری را میتوان از صدها سال پیش، یکی از بهترین سازندگان این ساز به شمار آورد. از لحاظ دستهبندی سازها، همانطور که در ابتدا اشاره شد، قانون جز سازهای زهی مضرابی از آلات ذرات الاوتار مطلق است و تعداد سیمهای آن در مجموع، از ۶۳ تا ۸۴ سیم متغیر است؛ هر چند قانونهای معمول در ترکیه دارای ۷۲ سیم هستند.
سیمهای قانون از رودهی گوسفند یا نوعی نایلون ساخته شده، که به دور گوشیهایی که وضع ستونی دارند، پیچیده میشود. وسیلهی نواختن در این ساز، مضرابی است که توسط انگشتانه به انگشت سبابه میکنند. هر سه سیم قانون هم صدا کوک شده و یک صوت از آنها بر میآید، از این رو از قانون ۷۲ سیمی، تنها میتوان ۲۴ صوت به دست آورد. هر چند که قانونهای مصری ۷۸ سیمی و ۲۶ صوتی است.
روی سطح فوقانی قانون که متشکل از پوششی چوبی، به شکل ذوزنقه است و در سمت راست نوازنده که قسمتی کما و بیش باریک آزاد دارد و به پنج خانهی چهار گوش (طی ارتفاع ساز) تقسیم میشود را، پوست میکشند. ضلع سمت راست (به طول تقریبی ۴۰ سانتیمتر) قایم به هر دو مبلغ موازی پیش گفتهاست و ضلع سمت چپ اضلاع موازی را به طور مورب قطع میکند.
گاهی چهار تکه جداگانه یا یک تکه، روی پوست خرک نصب میشود که به پنج پایه در زیر پوست تکیه میکند. در طرف چپ نوازنده ۲۶ گوشی سه تایی به طور عمودی، و ۱۵۶ کلید تغییر دهندهی کوچک مسی، یا از فلزی دیگر، قرار دارند. به این ترتیب، بر روی هر سه سیم هم صدا، ۱۶ کلید، در محلی که سیمها به گوشیها میرسند، مورد استفاده قرار میگیرد. با این کلیدها صدای ساز در هر سه سیم جداگانه، اندکی به دلخواه زیر و بم میشود.
تنظیم کوک به وسیلهی گوشیها صورت میگیرد. هر گاه نوازنده بخواهد در مقامی دیگر بنوازد، با دست چپ کلیدها را بالا یا پایین میبرد و در همین حال با دست راست روی سیمها مینوازد.
نوازندهی قانون در حالیکه روی صندلی نشسته است، ساز را در هنگام نوازندگی روی زانوی خود میگذارد؛ البته تا ۵۰ سال پیش، ساز خیلی پایینتر از بدن نوازنده قرار میگرفت.
نوازنده دو دست خود را به فاصلهی یک اکتاو، روی ساز میگذارد و دست چپ اندکی دیرتر از دست راست به سیم زخمه میزند؛ در این حالت صوتی دو صدایی، و همنام به فاصلهی اکتاو از ساز شنیده میشود.
برای نواختن قانون، آن را روی میزی که تا اندازهای به طرف نوازنده شیب داشته و با وضع نشستن متناسب باشد قرار میدهند؛ نوازنده مقابل آن مینشیند به طوری که قاعدهی بلند جعبه (که سیمهای ضخیم دارد) در پایین و نزدیک به نوازنده قرار میگیرد. میز از صندلی نوازنده کمی بلندتر (و بهتر است زیر آن خالی) است، به طوری که در حالت نوازندگی ساعد با بازو یک زاویهی قایمه تشکیل میدهند،
پشت نوازنده، کاملن صاف است و به طرف جلو خم نمیشود، آرنجها بیرون از بدن قرار نمیگیرند، دستها روی سیمها تکیه نمیکند، هر دو دست از شانهها در حالت نواختن آزاد است؛ (به دست فشاری وارد نمیشود.) گاه ممکن است نوازنده بنا به ضرورت مجبور به قرار دادن قانون بر روی پا باشد؛ در این شرایط یک پا را بر روی پای دیگر انداخته و ساز را روی پا قرار میدهد. حتا میتوان روی زمین (به اصطلاح عامیانه چهار زانو) نشست و ساز را روی پاها قرار داد.
هنگام اجرای ساز قانون معمولن دست راست به موازات پوست قانون (در قسمتی که پوست به چوب میچسبد) و دست چپ در سمت چپ ساز به موازات پرده گردانها و به طور مایل حرکت میکند و به این ترتیب دستها در طرفین ساز قرار میگیرند.
وسیلهی نواختن در ساز قانون عبارت است از دو حلقهی فلزی از جنس نقره، ورشو و یا برنج که به طور پهن و مدور (به اندازهی بند دوم انگشت نشانه) ساخته شده باشد. مضرابهایی که داخل حلقه قرار میگیرد از شاخ گاو، گوزن و یا بز کوهی ساخته شده است. حلقهها را در انگشت نشانه (بند دوم) قرار داده و مضراب را به طرف داخل دست، میان حلقه و انگشت جای میدهند. اندازهی مضراب ساخته شده باید از نوک انگشت نشانه کمی بلندتر باشد و از زیر بند دوم انگشت، پایینتر نیاید.
نت نویسی قانون، امروزه بر روی دو حامل پایینی با کلید «فا» برای دست چپ، و بالایی با کلید «سل» برای دست راست، عمل می شود.
فصل گلابگیری در قمصر کاشان
فرورتیش / رادیو کوچه
lichar@koochehmail.com
آنقدر جلوی تفریحات ملت را گرفتهاند که بعضیها حاضرند برای وقتگذرانی، با مزاحمان تلفنی حرف بزنند. بعضیها از این که سرکار رفتهاند، هیجانزده هم میشوند و اسمشان را هم به طرف مقابل لو میدهند. تئوری خانم شادی صدر ایرادهای بسیاری دارد. برای مثال ما دختری را پیدا کردیم که خودش مرض دارد و مزاحم تلفنی شده است. با این که سوژه مورد نظر بیادبی نیست، اما اگر آن مرد هم مرض داشت، بحث سمت چیزهای دیگری میرفت و به خوبی و خوشی تمام نمیشد.
بعضیها باشخصیت هستند، ولی باز نمیتوانند از [...] زدن با مزاحم تلفنی منصرف شوند. بعضیها هم موبایل خریدهاند و شمارهشان را پخش میکنند تا مزاحم تلفنی داشته باشند. ما قصد حمایت از جنبش مزاحمان تلفنی را نداریم، ولی خب برای این که وقتگذرانی کنیم، چندتایش را پخش میکنیم.
اردوان روزبه / رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
در پی اعدام فعالان سیاسی کرد در روز شنبه گذشته موج اعتراضها در داخل و خارج از کشور رو به گسترش است. در کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا از سویی و گروههای فعال داخلی نیز علیرغم تهدیدها به این اعدام اعتراض شد. از سویی دیگر بنابر اظهارات خلیل بهرامیان موکلهای او فرزاد کمانگر و شیرین علم هولی هیچ اتهام اثبات شدهای نداشتهاند.
در راستای اعتراض به این اعدام با اعلام گسترده سازمانهای فعال در کردستان نظیر حزبهای کومله و دموکرات و سایر سازمانهای مدنی در سایر مناطق در روز پنجشنبه بیست و سوم اردیبهشتماه برابر سیزدهم ماه می پیشنهاد اعتصاب عمومی دادند.
با دعوت این سازمانها و فعالان از مردم در کردستان خواسته شد که به صورت عمومی از محل کار خود حضور نیابند. بنابر گزارشهای رسیده تاکنون این فراخوان با استقبال مردم در کردستان روبهرو شده است.

بنابر اظهارات سامان رسولپور روزنامه نگار کرد، از ساعات اولیه صبح روز پنجشنبه عموم شهرهای این استان شاهد اعتصاب بوده است. این روزنامهنگار همچنین اشاره میکند:
«پس از آن که گروههای صنفی و حزبی و فعالان دانشجویی روز پنجشنبه را برای اعتصاب پیشنهاد کردند، بیشتر شهرهای این استان امروز در اعتصاب به سر برده است.»
این گزارشها حاکی است در شهرهای سنندج، مهاباد، سقز، اشنویه، بیجار، بانه، کامیاران و قروه اکثر مناطق و بازار تعطیل بوده است. از سویی نیز ذکر میشود حتا در برخی از شهرها نظیر کامیاران دانشآموزان و در مهاباد دانشجویان پیامنور در سر کلاسها حاضر نشدهاند.
Click here to view the embedded video.
گزارشها حاکی است در میادین اصلی شهرهای کردنشین عوامل انتظامی از صبح امروز مستقر بودهاند.
این روزنامهنگار کرد هم چنین اشاره میکند: «در روز چهارشنبه اکثر مسوولان صنفی به نیروی انتظامی احظار شدهاند و به آنان هشدار داده شده بود که حق اعتصاب ندارند و با اعتصابکنندگان برخورد خواهد شد.»
برخی گزارشهای تایید نشده اشاره دارد که عوامل انتظامی اقدام به شکستن قفل مغازهها کردهاند. سایر موارد هم اشاره به درگیری در سنندج و مجروح شدن دو شهروند دارد. که تاکنون این موارد تایید نشده است.

رسولپور اظهار داشت این اعدامها در آستانه سالگرد انتخابات بیست و دوم خرداد و اعتراضهای مردمی میتواند با هدف ایجاد فشار بر فعالان و ایجاد فضای رعب و وحشت باشد. از سویی این پیام را نیز داشت که بهنظر میرسید به دلیل اعتراضهای مردم کرد به اعدامها و خشونتها از این اعدامها جلوگیری شده است که نظام با این اعدامها پاسخ داد.
بسیاری معتقدند این اعدامها اتفاقنظر و وحدت گستردهای را بین فعالان سیاسی و مدنی کرد و غیرکرد بر انگیخته است.

در تهیه این خبر هم چنین به سراغ «جلال قوامی» سخنگوی سازمان دفاع حقوق بشر کردستان رفتیم اما تلفن همراه وی خاموش بود. با تماسی که با خانواده وی داشتیم، خانواده وی نیز اظهار داشتند که از صبح امروز پس از خروج وی از منزل هیچ تماسی نداشته است و تلفن همراه وی خاموش است و این نگرانی را دارند که وی دستگیر شده باشد.
این مطلب از وبلاگ آنسوی بیسو گرفته شده است.
در پی درج مطالبی کذب توسط روزنامههای کیهان و وطنامروز، عمادالدین باقی در جوابیهای که در سایت وی منتشر شده است به این مطلب مندرج پاسخ داده است.
متن این جوابیه در ذیل آمده است :
مدیر شریعتمدار روزنامه فخیمه کیهان
با سلام
هرچند که رویه مرسوم شما همواره این بوده است که به دیگران دروغ و افترا ببندید و پاسخ آنان را از ترس اینکه خوانتدهگانتان ماهیتتان را بشناسند چاپ نکنید چنانکه بارها تکذیبیه فرستادهایم و چاپ نکردهاید و وقتی هم شکایت کردیم سه سال گذشت تا وقت رسیدگی به یکی از آنها ابلاغ شد و مدیر مسوول روزنامه حضور نیافت. در عین حال بازهم بر خود فرض دیدم پاسخ به دروغ دیگرتان را ارسال کنم .
روزنامه کیهان مورخ پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۸ در بخشی از یک خبر ویژه تحت عنوان «تحرکات بقایای باند مهدی هاشمی برای انتقام از امام» آورده است :
«چند تن از عناصر افراطی به ملاقات آقای منتظری در قم رفتند. براساس اخبار منتشره در این ملاقات، عبداله نوری، غلامحسین کرباسچی، محمود حجتی، عبدالمجید معادیخواه و علی حکمت حضور داشته و خواستار تحرک بیشتر در قم نسبت به وقایع اخیر کشور شدهاند. این ملاقات در حالی انجام میشود که باند مهدی هاشمی معدوم تحرکات خود را شدت بخشیده و کسانی چون منتظری، صانعی و بیات را وادار به ایفای نقش در سناریوی اتهام پراکنی و ایجاد التهاب در فضای سیاسی کرده است. باند مذکور در تهران نیز تلاش کرده با واسطههایی خود را به کروبی و موسوی نزدیک کند و از طریق شبکه ایجاد شده، انتقام حرکت شجاعانه حضرت امام در جراحی غده نفاق لانه کرده در بیت آقای منتظری را از نظام و انقلاب بگیرد. در این راستا عناصری نظیر ع . باقی در اطراف آقای کروبی بشدت فعالند و گفته میشود بخشی از مقدمات جوگرفتگی آقای کروبی نیز توسط همین طیف فراهم شده است به نحوی که ع.باقی در گفتوگو با مجله صهیونیستی اشپیگل تایید کرد من و کروبی اطلاعات مذکور را با هم به دست آوردهایم».
در این رابطه چند نکته قابل ذکر است :
۱٫اینجانب همواره افتخار ارادت و شاگردی حضرت آیتاله منتظری را داشتهام اما با مرحوم مهدی هاشمی که سالهاست از او چماقی علیه شخصیتهای مختلف ساختهاید هیچ نسبتی نداشتهام چنانکه در سال۱۳۶۵ که دهها نفر را در ارتباط با او دستگیر کردند که برخی از آنها در حد یک جلسه چای خوردن با او بودهاند ولی علیرغم جوسازیهای برخی مغرضین در همان زمان علیه اینجانب در این رابطه چنین برخوردی با من صورت نگرفت و نهادهای امنیتی علیرغم مشکلاتی که با نگارنده داشتند مانند همگان شخصیت مستقلی برایم قائل بودند. حتا در سالهای بعد هم همین وضعیت ادامه داشت اما سالها پس از آن شما هنوز از تکرار این دروغها دست بر نمیدارید و توجه ندارید که انتساب چهرههای فرهنگی و حقوق بشری به مهدی هاشمی بیش از آنکه باعث تخریب آنان شود سبب تطهیر مهدی هاشمی خواهد شد.

جالب آنکه خبر از تحرکات بقایای باند مهدی هاشمی دادهاید و در صدر خبر نام کسانی را آوردهاید که در آن سالها به مخالفت با مرحوم مهدی هاشمی شهره بودند.
۲٫ من متاسفانه در هفتههای اخیر جز یک مهمانی بزرگ عمومی برای صرف نهار با جناب آقای کروبی توفیق ملاقات با ایشان و اینکه به شدت در اطراف ایشان فعال باشم را نداشتهام. این جمله را برای نشان دادن دروغ شما مینویسم نه برای اینکه اگر میتوانستم در کنار ایشان به شدت فعال باشم ایرادی بر آن مترتب بود.
۳٫ ادعا کردهاید که «ع.باقی در گفت وگو با مجله صهیونیستی اشپیگل تایید کرد من و کروبی اطلاعات مذکور را با هم به دست آوردهایم» اما مطلقن چنین نگفتهام. عبارت دقیق من در مصاحبه این است که «متاسفانه من مدتی است ایشان (آقای کروبی) را ندیدهام و به همین دلیل نمیدانم که اطلاعات ایشان دقیقن چیست اما با شناخت طولانی که از آقای کروبی دارم میدانم شخصیتی نیستند که نسنجیده حرف بزنند و بهخصوص با توجه به اینکه خودشان از پایهگذاران نظام جمهوری اسلامی هستند و دغدغه جدی برای آبروی آن دارند به سادگی هر ادعایی را نمیپذیرند و به خاطر همین تعلق خاطر به نظام موجود بوده است که خواهان تحقیق در این زمینه شدهاند تا اگر صحت دارد با آن برخورد جدی شود»، «پیش از انتشار نامه آقای کروبی در برخی وبلاگها توسط افرادی که آزاد شده بودند گزارشهایی درمورد این نوع برخوردها منتشر شده بود. یکی از آنها پدر یکی از افراد بازداشت بود که استاد دانشگاه است و من او را میشناسم که شخصی موجه بوده و اساسن فردی آکادمیک است و در جریانان سیاسی فعال نبوده. او در وبلاگ خود آورده است که پسرش را پس از دستگیری به مکانی بردند و دستور دادند همه افراد همه لباسهایشان حتا شورتها را در بیاورند و جلوی دیگران به مدت ۱۵ دقیقه نشست و برخاست کنند. نمونه دیگری را نیز دیدهام که پرونده پزشکی هم تشکیل داده است».
این خبرسازیها نشان میدهد که شما همانطور که خود به خوبی در مقاله (چه ارزان خریدند؟ کیهان مورخ کیهان چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۸) توضیح دادهاید آگاهانه از منبع سیاه استفاده میکنید. نمیدانم شما چه پدرکشتگی با صدها تن از شخصیتهای علمی و فرهنگی و سیاسی و خدوم کشور دارید که هر روز یکی را به چوب تهمت و دروغ مینوازید. گویی ماجرا را وارونه ساخته و هرکس در جرگه انگبین شما نباشد ننگین است .
با آرزوی انس با گفتار نیک ، کردار نیک ، پندار نیک و اعاذنااله من شرور انفسنا
عمادالدین باقی
جمعه۳۰مرداد۱۳۸۸
—————————————–
جناب آقای بذرپاش با سلام
احترامن مستدعی است وفق ماده ۲۳ قانون مطبوعات دستور فرمایید جوابیه زیر نسبت به نوشته آقای سیدحمید زیارتی (روحانی) که به عنوان مطلب تیتر یک روزنامه وطنامروز ﺳﻪشنبه، ۲۷ مرداد ۱۳۸۸ منتشر گردیده است در همان صفحه و ستون درج گردد .
با تشکر و آرزوی موفقیت
عمادالدین باقی
پنجشنبه۲۹مرداد۱۳۸۸
جناب سید حمید زیارتی(روحانی)
با سلام
هرچند هیچگاه بنا نداشتم با کسی چون جنابعالی دهان به دهان شوم به ویژه که چندین سال است از حوزه سیاستورزی (که آنچه برخی مدعیان انجام میدهند نه سیاستورزی که شناعتورزی است) دوری گزیده و دغدغههای خود را در حمایت از حقوق زندانیان و اعدامیان خلاصه کردهام، اما توهم پراکنیهای شما در ادامه سنت همیشگیتان در روزنامه وطنامروز ﺳﻪشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۸ مرا بر آن داشت که برای ثبت در تاریخ چند کلامی را به عنوان پاسخ بنویسم .
مشکل اساسی امثال جنابعالی و روزنامههای فخیمه کیهان و غیره این است که اسیر قیاس به نفس هستید و چون تمام صحنه زندگی سیاسی و اجتماعی را مانند صحنه عروسک خیمهشببازی که خود در آن گرفتارید میبینید هر یک از شخصیتهای موجه کشور که بر خلاف میل شما سخنی گفت بیدرنگ به جستجوی کسانی بر میآیید که آنان را اغوا کردهاند و یک عمر تجربه مبارزه و سیاست را در آنها نادیده میگیرید و گویی همه آدمها آلت دست دیگران هستند (بهجز خود شما) در حالی که اگر همین افراد در جرگه شما بودند و به جای نقد شما مجیز میگفتند، تراز بلند صداقت و دانش و اجتهاد و فهم و دیانت و ….را داشتند.
چنانکه آقای کروبی در آن زمان که نامه معروف سه نفره (با امضای شما و ایشان) را علیه آیتاله منتظری منتشر کردند از نگاه شما چنین بودند و چون شما جایگاهی نداشتید تنها امضای ایشان بود که به نامه سه نفره اهمیت میداد. اگر ایشان آنقدر تاثیرپذیر هستند که بیست سال پس از آن نامه سهنفره، ادعا کردهاید، آیا میخواهید القا کنید در آن زمان که نامه سه نفره منتشر شد نیزکسانی جناب آقای کروبی را اغوا کرده بودند؟ اگربه زعم شما امضای نامه سه نفره در بیست سال پیش ناشی از پختگی بوده است هر طلبه ابجدخوانی میداند که پختگی یا علمیت از صفات ثبوتی است نه اثباتی لذا در گذر زمان زایل نمیشود بلکه عالم، عالمتر و پخته، پختهتر میشود و امروز کروبی پختهتر از دیروز است و نیازی به توجیه تاثیر پذیرفتن از دیگران ندارد.

جنابعالی با آن ادعایهای کذب، ناخواسته تاریخ گذشته را و خودتان را زیر سوال میبرید. شما با همین منش و نگاه توهم آلود به ارزیابی جناب حجتالاسلام والمسلمین کروبی و آیتاله منتظری پرداختهاید. جالب اینکه عدهای چون شما خود را شاقول حقیقت و معیار راه مستقیم و کژراهه دانسته و به آقای کروبی نوشتهاید: «بر این امید بودم که نامبرده (کروبی) به خود آید و از کژراهه برهد و به انتشار این نامه هیچگاه نیازی نباشد» سپس به دنبال دستهای مرموز گشته و افزودهاید:«لیکن چه توان کرد که دستهای مرموز عناصر پشتپرده، رخصت اندیشیدن را از او سلب کردهاند و او را به ورطهای افکندهاند که راه بازگشت ندارد و هر روز بیش از پیش از اسلام و امام سلاماله علیه دور میشود». بدین ترتیب درآمدی را بر حمله به اینجانب و جمعی دیگر از موجهین گشودهاید.
جناب واقعن روحانی، شما در دهه۶۰ ازنزدیکترین یاران جناح روحانیون مبارز بودید و اگر امکان داشت توضیح دهم که چرا روحانیون مبارز از شما فاصله گرفتند و نگران بودند که ترکش چه مسایلی در کارنامه شما دامنشان را بگیرد و اکه چرا جنابعالی که تا پیش از رهبری آیتاله خامنهای تعابیر موهن درباره ایشان بهکار میبردید و اندکی از آن ناشی از حکمیتی بود که به ریاست آقای خامنهای در شورای عالی انقلاب فرهنگی علیه جنجال دروغین شما در مورد کتاب درسی تاریخ دبیرستان رخ داد و اگر میتوانستم توضیح دهم که چرا ناگهان شما برای پیدا کردن حاشیه امن ناچار شدید مدافع سینه چاک رهبری و ولایت شوید و اگر میتوانستم توضیح دهم که چرا مقامات ارشد نظام شما را به آرامی ازمرکز اسناد انقلاب اسلامی کنار گذاشتند و نیز دست باز شما را در مرکز اسناد محرمانه کشور بستند، آنگاه همه میفهمیدند که که چرا شما مصاحبههایی از این دست را علیه دوستان دیروز خود مانند آقای کروبی و خاتمی و دیگران و علیه کسانی چون بنده که خوشبختانه هیچ سابقه مودت با شما نداشتم انجام میدهید تا برای خود حاشیه امن درست کنید. شگفت اینکه در نامهتان دیگران را به پناه بردن از شر نفس به خداوند توصیه کرده و آورده اید: «اعاذنااله من شرور انفسنا».
نمیخواهم به برخوردهای دوگانه اشاره کنم که برای مثال ده سال پیش در جلسهای که در دانشکده امام خمینی داشتیم فرمودید کتابی را نوشتهاید که یکسال است نگه داشتهاید تا به نظر بنده برسانید و از نظراتم استفاده کنید که من هم تمایلی نداشتم همین را بهانه تماس با جنابعالی کنم. همچنین نمیخواهم درباره جنابعالی سخنانی را بنویسم که در دفتر خاطراتم به تفصیل نوشته و نزد شخص امینی در ماورای بحار نهادهام تا روزگاری در اختیار عموم قرار گیرد .
اصلن میخواهم فرض را براین بگذارم که همه آنچه امثال شما و کیهاننشینان علیه حجتالاسلام والمسلمین کروبی و مهندس موسوی و حضرات آیات صانعی وب یات و هاشمیرفسنجانی و خاتمی، تمام مجمع روحانیون مبارز و مجمع محققین و مدرسین حوزه و عدهای از اعضای محترم جامعه مدرسین و صدها تن دیگر از شخصیتهای برجسته انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی که همراهی میلیونها تن از مردم و هزاران تن از خانواده شهدا و جانبازان را دارند (چنانکه اغلب زندانیان کنونی از خانواده شهدا و جانبازان هستند) مر حقیقت است و همه اینها به نحوی توسط دیگران اغوا شدهاند اما یک لحظه از خود نمیپرسید که شما با آنان چه کردهاید که به این وادی گمراهی، (به زعم شما) افتادهاند. اگر طلحه و زبیر (رضیاله عنهما) دو نفر و جزو استثنائات صحابی بودهاند، نمیشود که شما این همه را که به استثنای بزرگتر از قاعده تبدل شدهاند بازهم طلحه و زبیر بخوانید و خودتان را با این قیاسهای ناروا فریب دهید چنانکه در نهایت شما خود تبدیل به استثنا شوید و از پاسخ به پرسش فوق طفره بروید .
جنابعالی خواستهاید مهدی هاشمی را مذمت کنید اما از او به عنوان یک انسان با تسامح و تساهل نسبت به همه جریانات و گرایشها یاد کرده و گناه اصلیاش را همین دانستهاید و البته یکجا هم او را مهدی قاتل خواندهاید و من نفهمیدم که قصد شما مذمت بود یا مدح؟ زیرا به دنبال آن افزودهاید که تز تسامح مهدی هاشمی را امروز باقی در کنار آقای کروبی دنبال میکند .
آیا شما وهماندیشان تان برای یک لحظه نیز نمیخواهید در روش خود که هر روز جمعی را از قافله قدرت پیاده کرده است شک کنید؟
با آرزوی انس با گفتار نیک ، کردار نیک ، پندار نیک و اعاذنااله من شرور انفسنا
عمادالدین باقی
شنبه – ۳۱ مرداد ۱۳۸۸
منور نورزاد / رادیو کوچه / دفتر تاجکستان
روز سهشنبه جنرال احمد واحدی وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران در راس یک هیات بلند پایهی نظامی کشورش وارد تاجیکستان شد. گفته میشود که این بازدید دو روز ادامه کرده و درجریان آن وزیر ایرانی با رییس جمهوری رحمان و همتای تاجیکستانی خود شیرعلی خیرالهیوف ملاقات خواهد کرد. قرار شده است در این دو ملاقات دورنمای گسترش همکاری ایران و تاجیکستان در بخشهای نظامی و فنی بررسی گردند.
در طی هفتهی اخیر این دومین هیات حکومت جمهوری اسلامی ایران است که به تاجیکستان آمدهاند. چند روز قبل یک هیات بلندپایهی ایرانی با سروری حسن قشقاوی، وزیر خارجه ایران، جهت بررسی امکان لغو نظام روادید بین دو کشور از دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، بازدید کرده بود. گفته میشود، آن دفعه توافق کامل نظام رایگان روادیدی برای شهروندان این کشورها حاصل نشده است. جانبها تنها توانستند در مورد نظام سه سالهی روادید برای سرمایهگذاران و یکساله برای دانشجویان به توافق برسند.
۱۲ می ۲۰۱۰
منور منورزاد / رادیو کوچه / دفتر تاجیکستان
چندین هزار کس در روبهروی بنای شهرداری کولاب شهر، واقع در جنوب تاجیکستان تظاهرات اعتراضی کردند.
این اعتراض در پی خرابکاری یک سیل شدید آفتبار ۵ روز قبل رخ داده و دریافت نکردن کمک لازم راهاندازی شده است. کولاب شهری است حاوی تقریبن ۲۵۰ هزار سکنه. گفته میشود در پی سیل – این آفت طبیعی- که در پی بارانهای شدید متصل شب ۷ ماه می رخداده است. صدها خانهی آدمان این شهر زیر لای مانده و حداقل ۲۶ نفر به هلاکت رسیدهاند. ولی غیررسمی از فوتیدن و بینشان غیبت زدن حدودن ۱۰۰ و حتا ۵۰۰ نفر حدس زده میشود.
گردهمآمدگان بیمنزل و غذا مانده با اعتراض اظهار کردند که حتا پس از نزدیک یک هفته وقوع این حادثهی آفت آور ، کسی از مقامات شهر و کشور به داد آنها نرسیده است. هنوز هم آنها به خیمههای خود ساخت و بدون کدامیک شرایط معتدل زیست با خرد و بزرگسال خانوادههاشان به سر میبرند.
در همین حال مسوولین نهادهای شهرداری و سروران گروههای کمک رسان گفتند که تا حال فهرست مکمل آسیب دیدگان تهیه نشده است. و از این رو نمیشود به آنها کمکها تقسیم شود.
به اطلاع رسانههای خبری هنوز روزهای اول رهدهی آفت طبیعی از جانب سازمانهای بینالمللی امداد به آفت رسیدگان شهر غذا و دیگر لوازم اولیه فرستاده شده است ولی این همه کمک در انبارهای شهر بیخودی نگاهداری میشوند.
در همین حال امام علی رحمان رییس جمهوری تاجیکستان که اخیرن از شهر کولاب بازدید کرده است به وزارت خارجه ی کشور دستور داده است تا نامهی درخواست کمکهای بیشتر را تهیه کرده از نام حکومت تاجیکستان به کشورهای خارجی و سازمانهای بینالمللی بفرستد.
۱۲ می ۲۰۱۰
وزارت امور داخله افغانستان با انتشار یک بیانیه اعلام کرد که صبح امروز (پنجشنبه) طی یک عملیات انتحاری سه تن از نیروهای پلیس ملی این کشور کشته شدند.
به گزارش صدای افغان مقامهای پلیس افغانستان میگویند که یک فرد انتحارکننده سربازان پلیس ملی را در بازار دهراود ولایت ارزگان مورد حمله قرار داد که در نتیجه آن سه تن از سربازان پلیس ملی کشته شدند.
در این بیانیه تصریح شده است که فرد انتحارکننده یک خودروی پلیس را هدف قرار داده بود که بر اثر انفجار آن سه تن کشته و حدود ده تن دیگر زخمی شدند.
روز گذشته نیز براثر انفجاری در ولایت پکتیکا، ۱۰ تن که سه تن از آنها ملکی و هفت تن از سربازان پلیس ملی بودند، مجروح شدند.
گفته میشود که ناآرامیها در افغانستان در روزهای اخیر افزایش یافته است. احتمال میرود که این حملات از سوی نیروهای نظامی طالبان در این کشور صورت گرفته باشد.
پنج شنبه ۲۳ اردیبهشت ماه – ۱۳ می
شروع پخش زنده از ساعت ۴/۰۰ بعداز ظهر – به وقت تهران
اجرا : اعظم
استودیو: دامون
تقویم تاریخ – مریم
گزیده اخبار مطبوعات ایران
روزنگاشت – «کورن وال سحرآمیز برای دافنه دوموریه» – به مناسبت زادروز «دافنه دوموریه» – محبوبه
رادیو لیچار – «با مزاحم تلفنی حرف بزن» – قسمت سی و پنجم - فرورتیش
بخش اول اخبار
کاغذ کاهی – معرفی کتاب «خداحافظی گری کوپر» – اثر «رومن گاری» – علی خاکپور
گفتوگوی روز – اردوان روزبه
زیر باران – «قانون، بزرگترین ساز کلاویهدار سیمی» – مارال
گزارش روز – «و روزی باز خواهم گشت» – شکوفه
بخش دوم اخبار
مجله اقتصادی – «معامله فولاد باطل شد و مدیر عامل نفت تا سکته پیش رفت» – سعید برین دوست
رادیو کوچه
رضا دقتی Infinity Award (جایزه ی جاودانگی) را به روزنامه نگاران و هنرمندان زندانی ایران تقدیم کرد.
نیویورک، دوشنبه ۱۰ مه ۲۰۱۰، طی مراسمی باشکوه، رضا دقتی، عکاس بنام ایرانی و فعال حقوق بشر، جایزه معتبر جاودانگی (Infinity award) بخش ژورنالیسم را در برابر ۶۵۰ شخصیت مهم، از مرکز بینالمللی عکاسی (ICP) دریافت کرد.
از سال ۱۹۸۵، جایزه معتبر Infinity Award به عکاسانی اهدا شده است که توانستهاند دیدی متفاوت از جهان ارایه دهند.
عکسهای این مجموعه که به نام «روزی روزگاری، امپراطوری روسیه» ارایه شده، ثمره چندین سال عکاسی او از آثار باقیمانده اشغال افغانستان است.
رضا دقتی در خصوص جایزه و اهدای آن به مردم ایران میگوید:
«سیسال پیش جنگی نابرابر در افغانستان درگرفت، نبردی که در آن امپراطوری اشغالگر روسیه، تلاش کرد از هر راهی مردم بیدفاع اما مقاوم را مطیع خود سازد.
روزهایی که امپراطوری روسیه، مغرور از اشغالگری و چپاولهایش در قفقاز و آسیای مرکزی، وارد افغانستان شد، به عنوان عکاس و خبرنگار مطبوعات بینالمللی، مقاومت مردم افغانستان را به رهبری احمد شاه مسعود در مقابل توپخانه به همراه هلیکوپترها، تانکها و بمبافکنهای روسی در شرایطی که نه مجال عقبنشینی وجود داشت و نه فرصت فرار از مرگ، به ثبت رساندم.

درد و رنج مردم را نهایتی نبود، اما نیروهای مقاومت دست از مبارزه برای آزادی کشور خود بر نمیداشتند.
در طول ۳۰ سال حضور در صحنههای مبارزات مردم جهان برای آزادی در مقابل حاکمان مستبد و اشغالگران، همواره شاهد پیروزی مردم بودهام و اینبار در افغانستان، پس از ۱۰ سال جنگ بیرحمانه ، زندان، تبعید، شکنجه و آزار مردم آزاده افغانستان، شاهد شکست و عقبنشینی بزرگترین ارتش جهان در آن زمان از اراده مردم بودم. ده ماه بعد موج این شکست، پایههای امپراتوری روسیه را به لرزه درآورد و مقدمات آزادی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز و بخشی از اروپا را فراهم کرد موجب سقوط دیوار برلین شد.

هر امپراتوری از خود ویرانههایی به جا گذاشته است، دو دهه بعد، از امپراتوری روسیه ویرانههای پراکندهای در تمام افغانستان بهجا ماند که همچون غنایم جنگی، بازگوی غرور و بقای مقاومت یک خلق است.
امپراتوریها، حکام ظالم و اشغالگران، همیشه در مقابل خواست یک ملت برای آزادی، در گذر زمان رنگ میبازند. و در این مبارزات برای آزادی، نقش روزنامهنگاران و هنرمندان بسیار مهم و تعیین کننده است. به همین دلیل انعکاس این مبارزات، تنها با به خطر انداختن زندگیشان امکانپذیر است. بسیارند روزنامهنگارانی که در زندانها جان باختهاند اما امروز، یکی از سیاهترین نقاط دنیا برای این انسانهای آزاده، کشور من ایران است.

من این جایزه را به تمام روزنامهنگاران و هنرمندان ایرانی که در زندان هستند، مورد شکنجه و تجاوز قرار گرفتهاند یا جان خود را در این راه از دست دادهاند تقدیم میکنم. به آنهایی که علیرغم تمامی خطرات موجود، با شجاعت فراوان کار خود را ادامه میدهند تا این جهان و انسانیت را از فعالیت رژیم دیکتاتوری ایران آگاه نمایند».
محققان در یک پژوهش جدید دریافتهاند که گرمتر شدن زمین، انسانها را مضطرب و دچار استرس میکند.
محققان همچنین خاطرنشان کردند که گرما میتواند بیش از بالا آمدن سطح آب دریا روی تراکم خشکی تاثیرگذار باشد.
به گفتهی این محققان بدن انسان با خارج کردن گرمای اضافی از طریق پوست به طور طبیعی، دمای خود را بهطور دایم در حد ۳۷ درجه حفظ میکند اما اگر دمای هوا به حدی برسد که این روند تخلیه حرارت اضافی از بدن متوقف شود، گرما در بدن باقی میماند و در نتیجه سبب بروز استرس گرمایی میشود.
گفته میشود که دانشمندان با استفاده از مدلهای جوی پیش بینی کردهاند که کجا و چه موقع دمای هوا سطح ناآرامی را در انسانها تشدید میکند.
این مطلب در نشریه پیشرفتهای آکادمی ملی علوم منتشر شده است.
رادیو کوچه
ارسلان ابدی، دانشجوی دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین به نهسالونیم حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش دانشجونیوز، ارسلان ابدی دانشجوی مقطع کارشناسی مهندسی عمران دانشگاه بینالمللی قزوین در دادگاه بدوی از سوی قاضی صلواتی به نهسالونیم حبس تعزیری محکوم شد.
به گفتهی خانوادهی این فعال دانشجویی که در تجمعهای روز عاشورای سال گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود حدود دو ماه است که وی از داشتن ملاقات و یا انتخاب وکیل محروم است.
پروندهی آقای ابدی به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی ارسال و دادگاه وی در اسفندماه گذشته تشکیل شد.
در کیفرخواست این دانشجو ابتدا اتهام محاربه مطرح شده بود که پس از اعتراض از کیفرخواست حذف شد. در نهایت طبق اخبار رسیده از بند ۳۵۰ اوین حکم بدوی نهسالونیم حبس تعزیری صادر و به این دانشجو ابلاغ شده است.
مریم / رادیو کوچه
maryam.m@koochemail.com
- 590 میلادی - مورخان اروپایی ماه می را بهدلایل متعدد آغاز پایان کار دودمان ساسانیان ایران نوشتهاند که یکی از این دلایل کنار گذاشتن، بازداشت و شاید قتل مدیران مجرب و ایراندوست کشوری و لشکری بود. در این ماه «بزرگمهر» وزیر معروف و با تدبیر خسرو انوشیروان نیز به دستور خسروپرویز کشته شد و ایرانیان از داشتن یک مدیر شایسته، مدبر، اندیشمند و میهندوست عاری شدند.
- ۱۳۵۸ خورشیدی – در جریان تصفیه مقامات نظام سابق، بیست سوم اردیبهشت در تهران بیست استاد دانشگاه از کار خود برکنار شدند. یازده تن از این استادان، مدرس پزشکی و علوم وابسته به پزشکی بودند. اسامی برکنار شدگان در روزنامههای تهران انتشار یافته بود. در آن زمان هنوز ممنوعیت خروج مردها از ایران که از زمان پیروزی انقلاب برقرار شده بود بهقوت خود باقی بود.
- ۲۰۰۸ میلادی – پژوهشکده «ماکس پلانک» اعلام کرده بود که طبق نتایج بهدست آمده از آزمایشها و بررسیهای این انستیتو، رشد توان مغزی (قدرت تفکر، درک و قضاوت) انسان در چند دهه گذشته سریعن در حال افزایش یافتن بوده است و دسترسی انسان به اطلاعات و نیز معلومات عمومی برای تحلیل این اطلاعات و نتیجهگیری، به رشد نیروی مغز که «قضاوت درست» بخشی از آن است در دهه یکم قرن ۲۱ شتاب بیشتری داده است. افزایش توان مغز، انسان را منطقیتر، قانونمندتر و برخلاف تصور قبلی، اخلاقیتر میکند.
- ۱۹۰۷ میلادی – بانو «دافنه دو موریه» داستاننگار انگلیسی بهدنیا آمد و ۸۲ سال عمر کرد. وی با نوشتن دهها داستان جالب از موفقترین داستاننگاران قرن بیستم بهشمار میرود. دافنه چند کتاب داستان کوتاه هم دارد. داستان «ربکا» که در سال ۱۹۳۸ انتشار یافت، دافنه را مشهور جهان ساخت. نخستین داستان دافنه در سال ۱۹۳۱ انتشار یافت و آخرین کتابش که حاوی بیوگرافی او بود و نیز نامههای جالبی که دریافت داشته بود در سال ۱۹۹۵ به زیر چاپ رفت. دافنه ۱۹ آوریل سال ۱۹۸۹ فوت شد.
- ۱۶۰۷ میلادی – انگلیسیها با ورود به ویرجینیای آمریکا، نخستین مستعمره خود در قاره آمریکا بهنام «جیمزتاون» را بنیان نهادند.
- ۱۹۵۰ میلادی – «استیوی واندر» آهنگساز و خواننده آمریکایی و یکی از خلاقترین چهرههای موسیقی عامهپسند اواخر سده بیستم میلادی، در «ساگینوی» میشیگان متولد شد.
- ۱۹۳۰ میلادی – «نانس» از کاشفان سختکوش قطب شمال درگذشت. او در دوران عمر خود برای کشف مناطق ناشناخته قطب شمال و راههای ممکن برای سیاحت آن از میان کوههای یخ و برف بسیار تلاش کرد. نانس در سال ۱۸۸۸ میلادی موفق بهکشف راهی شد که از شرق به غرب نواحی قطبی امتداد مییافت و به جزیره یخزده «گروئلند» میرسید. نانس در سال ۱۹۲۲ میلادی جایزه نوبل دریافت کرد.
- ۱۳۰۹ خورشیدی – انحصار چاپ اسکناس در ایران توسط بانک ملی ایران: کشور فرانسه برای اولین بار پس از انقلاب کبیر خود، پول کاغذی را رواج داد. در ایران تا سال ۱۲۶۸ خورشیدی که بانک شاهنشاهی تشکیل شد، پول رایج کشور، مسکوک طلا و نقره بود. در آن سال نشر اسکناس در سراسر ایران منحصرن به بانک شاهنشاهی وابسته به انگلیس تعلق گرفت. دو سال بعد، اسکناس جدید بانک با سرلوحه فارسی و علامت شیر و خورشید و عکس ناصرالدین شاه قاجار و ذکر ارزش آن منتشر شد. مجموعن بانک شاهنشاهی، چهل سال در ایران اسکناس منتشر کرد تا اینکه در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۰۹، حق انتشار اسکناس از آن بانک سلب و در مقابل دویست هزار لیره انگلیس، به بانک ملی ایران واگذار شد. اسکناسهای بانک ملی در سال ۱۳۱۰ منتشر شد و تا سالها، رایج بود.
تیم فوتبال ذوب آهن اصفهان با نتیجه یک بر صفر مس کرمان را شکست داد و به جمع ۸ تیم برتر آسیا راه پیدا کرد.
به گزارش فارس، دیدار این دو تیم در مرحله یک هشتم لیگ قهرمانان آسیا عصر روز چهارشنبه از ساعت ۱۹ در ورزشگاه فولاد شهر اصفهان و در حضور حدود ۸ هزار تماشاگر آغاز شد و تیم ذوبآهن توانست با تک گل ایگور کاسترو در دقیقه ۸۴ به برتری دست یابد و به مرحله یک چهارم نهایی صعود کند.
چوی موی یونگ داور اهل کره جنوبی به جیوانینی از مس کرمان و ایگور کاسترو و محمدرضا خلعتبری از ذوب آهن کارت زرد نشان داد. قاسم دهنوی از مس در دقیقه ۴۵+۲ با دریافت کارت زرد دوم از میدان اخراج شد.
گفتنی است ذوب آهن تنها نماینده ایران است که به جمع ۸ تیم برتر آسیا راه پیدا کرده است. مرحله یک چهارم نهایی مسابقات شهریور ماه برگزار خواهد شد.
پیش از این نیز در شامگاه سهشنبه استقلال دیگر نماینده صعود کرده ایران به مرحله یک شانزدهم جام حذفی برابر الشباب عربستان شکست خورد و از گردونه رقابتها حذف شد.
باربد جواهریان/ رادیو کوچه
روابط بین ایران و جمهوری آذربایجان به نظر می رسد در دو هفته اخیر، وارد فاز جدیدی از تقابل دینی شدهاست.
در حالی که دو هفته پیش خبری مبنی بر اجبار دانشجویان دختر ایرانی به داشتن عکسهایی بدون حجاب اسلامی در روی کارتهای اشتغال به تحصیل، در برخی رسانههای ایران جنجال ساز شد، روز گذشته یکی از مراجع بلندپایه در ایران جمهوری آذربایجان را به خاطر آنچه تخریب مساجد شیعه مینامید تهدید به صدور حکم جهاد کرد.
این در حالی است که دراتفاقی قابل تامل تا کنون دستگاه دیپلماسی ایران در هیچ یک از موارد فوق واکنشی نشان نداده و همین امر موجب شده تا بار دیگر در ایران، افراد و دستگاههایی بجز وزارت امورخارجه دستگاه سیاست خارجی کشور دیگری را مخاطب قرار دهند.
هرچند در مورد اول که خبری غیررسمی در مورد اجبار دختران دانشجوی ایرانی به داشتن عکسهای بیحجاب در کارتهای عبور و مرور بود تنها یک نماینده مجلس به این موضوع واکنش نشان داد و از وزارت امورخارجه ایران خواستار توضیحات شد.
اما این بار شایعه تخریب مسجدهای شیعیان در جمهوری آذربایجان سبب شد تا آیتاله مکارم شیرازی به صراحت دولت آذربایجان را مخاطب قرار داده و این کشور را تهدید به صدور حکم جهاد از سوی مراجع شیعه کند.
این روحانی بلندمرتبه در ایران که از جایگاه نفوذ قابل توجهی در قم هم برخوردار است صبح روز چهارشنبه (۱۲ می ) در جلسه درس اخلاق خود در مسجد اعظم قم اولتیماتوم زمانی داده که «اگر تخریب مساجد ادامه پیدا کند حکم مقاومت میدهیم و اعلام میکنیم که هر کسی در این راه کشته شود شهید خواهدبود. ما پیام خود به حکومت آذربایجان را به صورت رسمی اعلام کردهایم و امیدواریم دست از این کار بردارند. ما فعلن حکمی ندادهایم اما اگر تغییری دیده نشود این کار را خواهیم کرد.»
آیتاله مکارم شیرازی بدین ترتیب اولین هشدار روحانیون ایران را به کشور همسایه صادر کرده و حتی به دستگاه دیپلماسی هم هشدار داده که «ما به روابط دیپلماتیک دولتها اهمیتی نمیدهیم» تا بدین ترتیب بار دیگر وزارت امور خارجه ایران در موضعی انفعالی قرار بگیرد.

این روحانی حساب دولت ایران از روحانیون ایرانی را جدا کرده و اعلام داشته حتی اگر وزارت امور خارجه نسبت به این اتفاق سکوت کند، قم موضعی متفاوت اتخاذ خواهد کرد چرا که به گفته وی« علما و دولتها هر کدام وظیفه جداگانهای دارند و حکومت آذربایجان باید بداند که شیعیان گوش به فرمان مراجع هستند و هر حکمی آنها بدهند را عملی خواهند کرد.»
این در حالی است که هنوز بجز در ایران، خبر تخریب مساجد شیعیان در جمهوری آذربایجان به تایید رسمی نرسیدهاست اما آیتاله مکارم شیرازی معتقد است دولت آذربایجان این اقدام را با تحریک اقلیت وهابیون و یهودیان انجام داده است.
ادعایی که هنوز اثبات نشده و این درحالی است که براساس گزارشهای رسمی دولت آذربایجان ۷۰ درصد از جمعیت این کشور را شیعیان تشکیل میدهند.
آنچه ضعف دستگاه دیپلماسی در ایران نامیده میشود سبب شده تا در ماههای اخیر مقامات روحانی و حتی نمایندگان مجلس درایران به خود اجازه ورود به محدوده وظایف و اختیارات وزارت امور خارجه را بدهند.
تا جایی که نمایندگان مجلس حتی در مقام مسئولان دستگاه دیپلماسی اقدام به تصمیمگیری در حوزه سیاست خارجی کرده و در توجیه این اقدام خوداخیرا از واژه «دیپلماسی پارلمانی» استفاده میکنند. تعابیر و توجیهاتی که بارها از سوی کارشناسان روابط بینالملل در ایران مورد انتقاد قرار گرفته و این سوال بیپاسخ مانده اگر مجلس به جای قانونگذاری به دنبال عملکرد اجرایی است بهتر است وزارت امور خارجه درایران تعطیل شود.
این بار هم گویا «قم» و روحانیت ایران تصمیم دارد در جایگاه وزارت امورخارجه ایران اقدام به تصمیم گیری کند و باید منتظر «دیپلماسی دینی» یا شاید دیپلماسی از جنس قم باشیم.
البته پیش از این در ۲۹ فروردین ماه سال جاری وحید کاظم زاده دبیر منطقه هفت کمیسیون حقوق بشر اسلامی هم درمورد تخریب مساجد شیعه در اذربایجان هشدار داده و از دولت این کشور خواسته بود به نقض حقوق شیعیان در این کشور پایان دهد.
به هر حال دستگاه وزارت امور خارجه ایران هنوز صلاح ندیده تا در مورد آنچه در ایران تخریب مساجد شیعه در کشور همسایه نامیده شده ، واکنشی از خود نشان دهد.
البته این امر مسبوق به سابقه است و در دولت احمدینژاد، وزارت امور خارجه بارها نشان داده چندان تمایلی ندارد که به خاطر برخی مسایل مذهبی روابطش را با سایر کشورها دستخوش تلاطم کند.
تا جایی که در ماجرای کشتار برخی مسلمانان در چین هم وزارت امور خارجه ایران سکوت قابل تاملی را اتخاذ کرد تا جایی که روحانیون و مراجع عظام تقلید در ایران مجبور شدند خود اقدام به انتشار بیانیههایی کنند که از یک سو اقدام دولت چین را محکوم میکرد و از سوی دیگر سکوت دستگاه دیپلماسی کشور را مورد سرزنش جدی قرار میداد.
در این مورد هم گرچه تا کنون تنها آیتاله مکارم شیرازی اقدام به موضع گیری ریمی کرده اما به یقین بسیاری از مراجع تقلید در قم در حمایت از این روحانی به موافقت با این موضعگیری برخواهند خواست .
به هر روی باید منتظر ماند و دید که آیا منوچهر متکی وزیر امور خارجه ایران پیغام صادرشده از سوی قم را جدی میگیرد و نسبت به این اتفاق با مقامات هم پایه خود در آذربایجان وارد مذاکره شده یا صلاح میبیند تا سکوت اختیار کند و روحانیون قم در مقام آنچه دفاع از شعایر مذهبی شیعه مینامند دست به واکنشهای جدیتری بزنند.
قائم مقام وزیر آموزش و پرورش ایران از اجباری شدن آموزش شنا در دبستانها خبر داد.
به گزارش فارس به نقل از مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، کیومرث هاشمی با اعلام این خبر تاکید کرد: «دانشآموزان در پایان کلاس پنجم برای ورود به دوره بالاتر باید شنای کرال را یاد گرفته باشند.»
وی در ادامه افزود: «با توجه به تاکید اسلام بر آموزش شنا به کودکان و نوجوانان همچنین ارتقای سطح سلامت دانشآموزان و اجرای سند چشمانداز ۲۰ ساله نظام مبنی بر تبدیل ایران به کشور مترقی منطقه، وزارت آموزش وپرورش در نظر دارد آموزش شنا را در دوره ابتدایی اجباری کند.»
به گفتهی آقای هاشمی کتاب راهنمای معلم برای دورههای مختلف تحصیلی در رشته تربیت بدنی توسط سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی تدوین شده است و امسال در اختیار معلمان ورزش قرار میگیرد.
وی در پایان رشتههای مجاز ورزشی در آموزش و پرورش را ۲۶ رشته خواند و خاطرنشان کرد: «قصد داریم این تعداد را به ۳۵ رشته افزایش دهیم به طوری که اکثر رشتههای ورزشی تحت پوشش قرار گیرد.»
رادیو کوچه
مقامهای پلیس عراق از وقوع یک انفجار مهیب در شهرک صدر بغداد در بامداد روز پنجشنبه خبر دادند که بر اثر آن ۳۲ تن کشته و زخمی شدند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه این انفجار در ساعت ۱:۳۰ دقیقه بامداد به وقت تهران صورت گرفت که یک خودروی بمبگذاری شده در نزدیکی یکی از قهوهخانههای شهرک صدر منفجر شد و بر اساس آمارهای اولیه در این انفجار ۱۰ تن کشته و بیش از ۲۲ تن دیگر نیز زخمی شدند.
روز گذشته نیز در جریان انفجار دو بمب در مسیر گشتی نیروهای پلیس در منطقه الدوره در جنوب شهر بغداد، شش پلیس کشته و ۱۴ نفر دیگر زخمی شدند.
تاکنون هیچ شخص یا گروهی مسوولیت این انفجارها را برعهده نگرفته است.
سینا / رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
روزنامه همشهری مهمترین عنوان خود را به «بازدید ۳ ساعته رهبر از نمایشگاه کتاب» اختصاص داد.
«هرکس پارتی بازی کند عضو دولت من نیست» عنوان مهم دیگر این روزنامه به نقل از محمود احمدینژاد منتشر شده است.
روزنامه جام جم در صدر اخبار خود آورده است «قیمت سکه در مرز ۳۰۰ هزار تومان: طلا در بازار جهانی و دلار در ایران رکورد زدند».
این روزنامه همچنین به نقل از رهبر جمهوری اسلامی ایران نوشت: «باید جامعه با کتاب انس بگیرد».
روزنامه ایران هم مهمترین عنوان خود را به حضور احمدینژاد در کهکیلویه و بویر احمد اختصاص داد و به نقل از وی نوشت: «دولت دستان دراز شده به بیتالمال را قطع میکند».
عنوان مهم دیگر این روزنامه «کشور ملک پدری هیچکس نیست» به نقل از رییس دولت ایران است.
روزنامه شرق از انتشار اولویتها و محدودیتها در دفترچه سیاستهای سینمایی خبر داد و نوشت: «اخذ مجوز تهیهکنندگان فیلمهای مبتذل».
«محافظه کاران رویای لیبرال دموکراتها را محقق کردند» از دیگر عناوین مهم این روزنامه است.
روزنامه اطلاعات از «بهرهبرداری ۲۲ پایگاه امداد و نجات درتهران» خبر داد.
این روزنامه همچنین از «اذعان نخستوزیر جدید انگلیس به مشکلات اجتماعی و سیاسی» گزارشی منتشر کرده است.
روزنامه کیهان هم مهمترین اخبار خود را به اتمام حاکمیت ۲۳ ساله حزب کارگر در انگلیس و نخست وزیری دیوید کامرون اختصاص داد.
«وزارت جهاد کشاورزی از تهران میرود» هم دیگر عنوان مهم این روزنامه است.
روزنامه آفتاب نیز به نقل از وزیر اطلاعات ایران نوشت: «وجود نام برخی از آقازادهها در لیست دانه درشتهای سیستم بانکی».
«به جای حمایت از دانشگاه آزاد، موانع را تشدید میکنند» خبر اول روزنامه ابتکار است که به نقل از آیتاله هاشمی رفسنجانی آورده شده است.
روزنامه خراسان در تیتر اول خود از قول سخنگوی وزارت خارجه نوشت: «به افغانستان درباره اهانت به سفارت و اتباع ایرانی هشدار جدی دادهایم».
و در پایان روزنامه دنیای اقتصاد در تیتر اول خود از مصوبه دیروز مجلس درباره افزایش نرخ کارکنان دولت متناسب با نرخ تورم با عنوان «استفساریه برای حقوق کارمندان» یاد کرده است.
وزیران خارجه و فرهنگ کشور فرانسه با انتشار بیانیهای خواستار آزادی جعفر پناهی سینماگر مطرح ایرانی از زندان شدند.
به گزارش رویترز «برنارد کوشنر» وزیر خارجه و «فردریک میتران» وزیر فرهنگ کشور فرانسه در بیانیهای مشترک خطاب به مقامهای دولت ایران اعلام کردند که به احترام حق اساسی آزادی بیان هر چه سریعتر جعفر پناهی را آزاد کنند.
این دو مقام ارشد دولت فرانسه در بیانیه خود اظهار داشتند که بارها برای آزادی این فیلمساز ایرانی با تهران تماس داشتند.
گفته میشود که آقای پناهی به عنوان یکی از داوران جشنواره فیلم کن انتخاب شده است و این دو وزیر خواستار حضور وی در این جشنواره شدهاند.
پیش از این نیز «تیم برتون» کارگردان مطرح آمریکا و رییس داوران جشنواره بینالمللی کن در مراسم افتتاحیه این جشنواره خواستار آزادی جعفر پناهی یکی از داوران کن شده بود.
گفتنی است پناهی ۴۹ ساله از اول مارس به جرم ساخت فیلمی در خصوص حوادث انتخابات ریاست جمهوری ایران در زندان اوین در بازداشت بهسر میبرد.
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
شیرین علم هولی که روز ۱۹ اردیبهشتماه ۱۳۸۹ به همراه چهار تن دیگر اعدام شد، بر خلاف تصور، پیشتر قرار بوده آزاد شود و یا حکم او را بهمراتب تخفیف دهند.
شیرین علم هولی حدود دو سال پیش در بازداشتگاه سپاه علاوه بر شدیدترین شکنجههای جسمی، بارها مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است. پس از آن در دادستانی تهران به مادر شیرین میگویند: «در ملاقات با دخترش از او بخواهد سکوت کند و درباره وقایع روزهای بازداشت در سپاه، چیزی نگوید». شیرین گرچه وعده سکوت پس از آزادی را میدهد، ولی انتشار چند نامه از او در خارج از زندان و دیدن نوشتههای او به زبان کردی و بهویژه درج واژه پیروزی Serkeftın در پایان هر نامه، باعث تجدیدنظر در تصمیم مسوولان میشود. مسئله زمانی حاد شد که شیرین در یکی از جلسات رسیدگی به مشکلات زندانیان با حضور نماینده دادستانی کل تهران (مرتضوی در آنزمان) میگوید بارها به من تجاوز شده و من میخواهم بازجویانم را مجازات کنید.
در پی آن شیرین برخلاف روند دادرسی در ایران بدون اطلاع قبلی به پای چوبه دار کشانده شد. به گفته یک شاهد: «شیرین زمانیکه چوبه دار را دید و جریان را فهمید، التماس کرد برای آخرین بار با مادرش صحبت کند، ولی نمایندگان دادستانی اجازه ندادند حتا وصیت هم داشته باشد.»
همین منبع میافزاید: «جریان اعدامهای ۱۹ اردیبهشتماه هم مانند سایر اعدامها توسط نماینده ویژه وزارت اطلاعات فیلمبرداری شد، ولی نمایندگان حاضر اجازه ندادند صحنههایی از فرزاد کمانگر که شعار میداد مرگ بر خامنهای و زنده باد آزادی در حالیکه خود تناب را خود بر گردن میانداخت ، فیلمبرداری شود.
مهدی کروبی از رهبران مخالف دولت ایران با ابراز تاثر از اعدامهای اخیر و روند رسیدگی به پروندههای قضایی گفت: «وقتی جان آدمیزاد چنان ارزان شود که عدهای را به صرف یک اعتراض مدنی در خیابان به گلوله ببندند چنین احکام و رفتارهای خارج از رویهای نیز رواج مییابد.»
به گزارش سحامنیوز، مهدی کروبی روز چهارشنبه با حضور در منزل علی ملیحی عضو تحریریه روزنامه توقیف شده اعتمادملی و از اعضای زندانی شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم با اشاره به اعدام فرزاد کمانگر و ۴ زندانی دیگرتصریح کرد: «اعدام این افراد در شرایطی صورت گرفته است که هیچکس از چندوچون پرونده آنها باخبر نیست و جرم آنها به دلیل علنی نبودن دادگاه و عدم رعایت آیین دادرسی و قانون، برای هیچکس محرز نشده است.»
به گفتهی آقای کروبی «بیاعتمادی به نقطه اوج خود رسیده و رفتارهای حکومت به گونهای است که گسستی بیسابقه میان مردم و دولت به وجود آمده است.»
وی با انتقاد از رویه دستگاه قضایی ایران افزود: « آقایان تکلیف پرونده کهریزک و تجاوزها را روشن نکردهاند و ابهامات آن پروندهها را نزدودهاند که باری دیگر ابهامی دیگر میآفرینند و البته از کشورداری آقایان بیش از این نیز نباید انتظاری داشت وقتی اجنه در این مملکت به آقایان خبر میدهند که زلزله در راه است و وقتی که یکباره دو روز را تعطیل اعلام میکنند و با این تعطیلی کشور را در یک تعطیلی ۵ روزه فرو میبرند بیآنکه بفهمند این تصمیم چه ضررهایی میتواند برای اقتصاد خانوادهها داشته باشد. کشورداری آقایان چنین مختصاتی دارد و بنابراین شاید گمان میکنند که بدون رعایت قوانین حقوقی و آیین دادرسی و اطلاع وکیل میتوان جوانانی را اعدام کرد».
وی در بخش دیگری از سخنان خود افزود: «مگر جان آدمیزاد چنین ارزان است که بتوان به راحتی و با کمترین وسواس قانونی و در بیخبری عمومی آن را ستاند؟ معلوم نیست آقایان خود را درچه جایگاهی میبینند که به راحتی و بدون درنظرگرفتن عاقبت کار چنین حکم میدهند.»
آقای کروبی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره سخنان غلامحسین الهام که میرحسین موسوی را محارب خوانده است، گفت: «از بلندگوی اسلامی که فقیهاش آقای الهام باشد باید چنین سخنانی گفته شود. باید گریست به حال اسلام که الهام و حواریوناش بلندگوی آن شدهاند.»
محبوبه / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
سیزدهم می برابر با زادروز بانو «دافنه دوموریه» رماننویس، زندگینامهنویس و نمایشنامهنویس معروف بریتانیایی است که در سال ۱۹۰۷ به دنیا آمد، وی با نوشتن داستانهای جالب از موفقترین داستاننگاران قرن بیستم بهشمار میرود، و در دنیای ادبیات شناخته شده است داستان «ربهکا» که در سال ۱۹۳۸ انتشار یافت، دافنه را مشهور جهان ساخت.
داستان کوتاه او به نام پرندگان نیز معروف است، هر دوی این داستانها بعدها توسط «آلفرد هیچکاک» به تصویر کشیده شد.

«دافنه دوموریه» در سیزدهم می سال ۱۹۰۷ میلادی در خانوادهاى هنرمند در لندن متولد شد. پدرش «سرجرالد دوموریه» بازیگردانى مشهور و فرزند «جورج دوموریه» کاریکاتوریست نامى بریتانیا بود. دافنه بعدها بسیارى از آثار خود را با الهام از اجداد و سایر اعضاى خانوادهاش خلق کرد. رمان «مارى آن» و «شیشه گر» از این دستهاند. او رمان «جرالد» را با الهام از شخصیت پدرش به رشته تحریر درآورد.
دوران کودکى او در خانوادهاى طى شده که از دوستى با ادیبان برجستهاى چون «ادگار والاس» و «جى ام بارى» بهرهمند بود و بدین ترتیب او از همان دوران نوجوانى قلم به دست گرفت. اولین اثر مکتوب او داستانى کوتاه بود که به دست عمویش که سردبیرى مجلهاى را بر عهده داشت به چاپ رسید. دافنه تحصیلات ابتدایی خود را در انگلستان گذراند، و برای تکمیل معلومات خود به پاریس رفت.
او که کتابخوانى مشتاق بود، بیش از هر چیز با تصور عوالم خیالى داستانها به وجد مىآمد و در خیال پردازى آنچنان پیش رفت که براى خود شخصیتى ثانوى و مردانه نیز ساخته بود. شاید به همین دلیل است که اکثر راویان آثار او را مردان تشکیل مىدهند.

او اولین رمانش را در سال ۱۹۳۱ میلادی منتشر کرد که «روح دوستداشتنی»، نام داشت و متعاقب آن دو داستان دیگر منتشر کرد، یکی از داستانهای معروفش «میکده جامائیکا»، که درباره قاچاقچیان در قالبى تاریخى به نگارش درآمده بود که پس از مدتى امتیاز آن را براى ساخت فیلمى به همین نام به کارگردانى «آلفرد هیچکاک» فروخت. پس از این همکارى بود که هیچکاک به آثار او علاقهمند شد و بعدها با الهام از داستانهاى کوتاه او فیلم سینمایى «پرندگان» را به روى پرده برد.
با انتشار «ربهکا» در سال ۱۹۳۸ جزو بزرگترین و معروفترین نویسندگان معاصر شد، و خود را مشهور جهان ساخت جمله آغازین این رمان به یکى از به یادماندنىترین جملات ادبیات قرن بیستم بدل شد. «دیشب در خواب دیدم که دوباره به مندرلى رفتهام.»
موضوع داستان این است که: همسر سابق مردی ثروتمند «ربه کا» نام دارد و طى اتفاقات نامعلومى از دنیا میرود و پس از او خانه زیر سلطه خدمتکار خانه «خانم دانور» اداره مىشود. با انتشار این رمان «اورسن ولز» آن را در قالب نمایشنامهاى رادیویى اجرا کرد، پس از اجراى این نمایشنامه تهیه کننده برنامه متن نمایشنامه را براى «آلفرد هیچکاک» فرستاد و در نامهاى نوشت: «اگر در به تصویر کشیدن این رمان به اندازه من به متن متعهد باشى، در سینما هم مانند رادیو موفق خواهد شد.»
دافنه دوموریه در سال ۱۹۳۲ با درجهدارى به نام «کلنل فردریک برونینگ» ازدواج کرد که به واسطه خدمات ارزندهاش در خلال جنگ جهانى دوم به مقام شوالیهاى نایل آمده بود. زندگى مشترک این دو تا آخر عمر کلنل فردریک به مدت ۳۳ سال در خوشى و آرامش سپرى شد. و ثمره ازدواج آنها سه فرزند بود، او پس از مرگ شوهرش در سال ۱۹۶۵هیچگاه ازدواج نکرد.
او که در سال ۱۹۶۹ با لقب بانوى ادبیات انگلستان خوانده مىشد، در ۱۹ آوریل سال ۱۹۸۹ در بریتانیا درگذشت.

خاطرات مکتوب او پس از مرگش تحت عنوان «کورن وال سحرآمیز» به چاپ رسید. «کورن وال» نام ساحلى است که اکثر داستانهاى وی در آنجا اتفاق افتاده ساحلى در ناحیه غربى انگلستان که هواى توفانى و وحشى آن الهام بخش «دوموریه» در خلق بسیارى از رمانها و داستانهاى کوتاهش از جمله «ربهکا» بوده است. او در وصف «کورن وال» مىگوید: «مکانى براى آزادانه نوشتن، قدم زدن، مبهوت شدن و تنها بودن.»
او چنین فضایى را عاشقانه دوست داشت و بىدلیل نبود که او ۲۵ سال از عمر خود را در خانهاى رو به دریا گذراند، همان خانهاى که در رمان تاریخى «ژنرال پادشاه» توصیف شده است.
«دوموریه» در کنار خلق رمانهایش، نمایشنامه، زندگینامه و داستانهاى کوتاه متعددى پدید آورد، آثار دو موریه با مضامین عاطفی و اجتماعی تالیف شدهاند و نوعی به هم آمیختگی عواطف انسانی و مسایل اجتماعی در آثار او، خوانندگانش را به تحسین وا داشته است.
از این نویسنده تا به امروز بیش از بیست کتاب در سالهای گوناگون به فارسی ترجمه شده است که از میان آنها میتوان به آثاری چون: «ربهکا»، «آنا»، «میکده جاماییکا»، «اسرارخانه ساحلی»، «کوهسار حقیقت»، «زنجیر عشق»، «حالا نگاه کن»، «بلاگردان» و «به عقب نگاه نکن» اشاره کرد.
منبعها:
تقویم تاریخ
ویکیپدیا
زندگی دافنهدوموریه
دافنه براونینگ
مشاهیر جهان
مهمترین عنوانهای رسانههای امروز مالزی:
خبرگزاری برناما
- ۲۰۰،۰۰۰ ساکن سراواک و صباح از برنامههای ماهوارهای ارسال شده بهرهمند میشوند.
- KDN ممکن است برنامه کاری آتشنشانان را تغییر دهد.
- رییس یک معبد: «باعث افتخار است که نخست وزیر را در مراسم خود داشته باشیم.»
- رییس اخراجشده یک بخش از انجمن هندیتباران بر روی درخواست خود تصمیم میگیرد.
- نجیب: «دولت حزب پیشرو دوستدار واقعی آموزشهای چینی است.»
- رایدهی پستی برای انتخابات سیبو آغاز شد.
- صنعت IT مکان ترقی برای مشاغل مالزی خواهد بود.
- بویینگ آزمایشات خود بر روی موتورهای ۷۸۷ را با موفقیت به پایان رساند.
- شرکتهای مالزیایی باوجود سالی سخت عملکرد خوبی داشتهاند.
- یک الماس آبی در مزایده سوسیس ۸٫۹۳ میلیون دلار فروخته شد.
- اوباما میگوید که میخواهد قانون تغییرات جوی را امسال به تصویب برساند.
روزنامه استار
- به سوی رشد بیشتری میرویم.
- وزارت آموزش کار مضاعف صورت گرفته از سوی معلمان را بررسی میکند.
- ذول کفیل نور: «یکی دیگر از مناطق تحت تصرف حزب مردم از دست خواهد رفت.»
- آخرین مهلت برای پاسخدهی به طرح بیمه شخص ثالث جمعه است.
- ارتباطات بیشتری در مورد آموزش داروسازی در چین انجام میگیرد.
- ۲۰۰ میلیون رینگیت سهم فروش مالزی در بازار نرم افزار بوده است.
- ۵ دانشگاه مالزی در بین ۱۰۰ دانشگاه برتر آسیا هستند.
- اتحادیههای کارگری بیشتری در علیه اصلاح قانون کار شدند.
- ۳۶ تن برنج قاچاق کشف و ضبط شد.
- در بودجه آمریکا ۴٫۲۵ میلیون دلار برای محیطزیست صرف میشود.
- رییسجمهوری ایران میگوید قطعنامه سازمانملل علیه ایران حتا یک پنی هم ارزش ندارد.
- سرخپوشان تایلند درخواستها برای متفرق شدن را رد کردند.
روزنامه نیو استریت تایمز
- پلیس: «در رابطه با تیراندازی به امینالرشید عذرخواهی نمیکنیم.»
- سه خدماترسان اجتماعی بر اثر ابتلا به H1N1 بستری شدند.
- در انتخابات سیبو از سیاستمداران خواسته شد که خویشتنداری نشان دهند.
روزنامه سان
- تظاهرات ۱۳ می خاموش ماند.
- مسایل داخلی و محلی موضوع اصلی کمپینها در سیبو.
روزنامه مالایی میل
- در دادگاه دوم انوار، صیفل موضع مربوط به خود را گرفت.
- ۱۰۵ نفر در سانحه هوایی Tripoli کشته شدهاند.
برگرفته از وبلاگ آزادی بیان، آزادی قلم
مریم شهبازی
نمیشناختمش. نه تا بحال او را ندیده بودم و نه از مرامش چیزی می دانستم. همین قدر می دانستم که معلم است، که چند سالی در زندان است، همین. اما نگاهش را دوست داشتم، بلاخره معلم بود، معلمی هم شغل انبیاست. در این مدت اخبارش را مدام میخواندم، شکنجه میشد، انفرادی میرفت و …
دیشب یک قطعه فیلم از یوتیوب دانلود کردم که مربوط بود به فشار بر اقلیتهای دینی و مخصوصا بهاییان در ایران. قصد داشتم برای امروز آن را اینجا آپلود کنم تا شما هم ببینید، اما خبر اعدامش را که شنیدم، آپلود فیلم را فراموش کردم. امروز هم ۵ نفر دیگر اعدام شدند و ما تنها افسوس خوردیم، سری تکان دادیم و دعا کردیم، مگر غیر دعا کاری میتوانستم انجام دهم؟
برف نمیبارد اما، «کوهها خاموش، درهها دلتنگ»، و «راهها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ». فرزاد رفت، شیرین هم رفت، بعد از مدتها تحمل زندان رفتند، و «چه غریبانه رفتند». فرزاد «فرزند رنج و کار، گریزان چون شهاب از شب»، رفت و زندگی «چون آتشگهی دیرینه پابرجاست»
«دلم از مرگ بیزار است، ولی آندم که نیکی و بدی را گاه پیکار است، فرو رفتن به کام مرگ شیرین است، همان بایستهی آزادگی این است.»
امشب، تلویزیون اعلام کرد که پنج نفر از اعضای یک گروهک تروریستی اعدام شدند. یکی از آن پنج نفر تو بودی. چه با افتخار هم اعلام کردند. تو هرکه بودی، هرکاری که کرده بودی، باید عادلانه محاکمه میشدی، اما در طی این مدت و با این بازداشت طولانی، تا مدتها بدون وکیل، حالا هم بیخبر اعدامت میکنند، فضای شهرت را پلیسی میکنند که کسی برایت سوگواری هم نکند. نمیدانم چه بگویم یا چه بنویسم، که این روزها «درد» زیاد شده است و درمانی نمیبینم. «ولیکن چاره امروز زور و پهلوانی نیست».
تنها میتوانم دعا بخوانم، برای تو، برای شیرین، برای دوستان دیگرت، برای خودم، حتا برای آنان که اعدامت کردند، آنها که بازجوییت کردند، آنان که تو را در قبر کردند و آنان که قبرهای مارا زیرورو کردند، دعا کنم که خداوند بساط ظلم و ستم را برچیند، حاکمان عدل و داد عنایت کند، و ایران را نورانی گرداند.
نقض سیستماتیک حقوق بشری آذربایجانیها در ایران در ماه آوریل ۲۰۱۰ نیز همچون ماههای گذشته ادامه داشت. فعالین آذربایجانی به نهادهای امنیتی احضار یا خودسرانه بازداشت شدند. زندانیان سیاسی آذربایجانی در این ماه نیز از حقوق اولیه خود به عنوان یک زندانی محروم بودند و تحت فشارهای مختلف روحی قرار گرفتند. مسوولین امنیتی و قضایی ایران همچنان به روند فشار بر تشکلهای دانشجویی آذربایجانی ادامه دادند.
بازداشت فعالین آذربایجانی
تجمع اعتراضی فعالان مدنی آذربایجانی به نابودی دریاچه ارومیه در ۱۳ فروردین ۸۹(۲ آوریل ۲۰۱۰)، با دخالت نیروهای انتظامی به تشنج گرایید و حدود ۱۰۰ تن از معترضان بازداشت شدند. حسین نصیری از بازداشتشدگان آن روز همچنان در حبس بهسر میبرد.
همزمان با روز طبیعت در ایران شهروندان آذربایجانی از نقاط مختلف در کنار پل میانگذر شهید کلانتری ارومیه جمع شده بودند تا ضمن برگزاری مراسم سیزده به در، اعتراض خود را بهطور نمادین و با خالی کردن بطریهای آب به دریاچه به آنچه بیتوجهی حکومت به این فاجعه زیست محیطی اعلام داشتند را به نمایش بگذارند. این تجمع با حمله گارد ضد شورش و ماموران امنیتی ایران روبهروشد ومعترضین مورد بازداشت قرار گرفتند. به گفته شاهدان عینی، ماموران نظامی با پرتاب گاز اشکآور و سنگ به سوی اعتراضکنندگان سعی کردند تا آنها را متفرق کنند.
بر اساس همین گزارش عدهای از مردم نیز در مسیرهای منتهی به پل میانگذر دریاچه ارومیه در شهرهای ایلخچی، سلماس، ارومیه و اسکو مورد بازداشت قرار گرفته بودند. ۴۱ تن از بازداشتشدگان این روز که هویت آنها برای ما مشخص شده است از این قرار است: یاور جمالی، مرتضی عوض پور، منصور سیفی، ارسلان زارعی، حمید والایی، احمد والایی، حسین نصیری، عسگر صدوقی، محمد تبریزی،علی باغبانی، یعقوب رمضانی، یعقوب جوانی، رهبر اسماعیلی، رشید بازباز، جاوید نظمی، احمد قلی پور، احسان رمضانی، اصغر فروتنی، هادی خدابنده، جلیل بوداقی، محمد محمدلو، عزیزخان صادق زاده، حسینعلی محمدی، احمد علیزاده، یاسین فرید میدانلار، امیر زارعی، علی پاکباز ، علی مهدی زاده ، بلال حاتمی ، ناصر بختیاری، تائب لطفی ، یاشار کاظم زاده ، حبیب مهری ، رسول رضوی، یعقوب کریمی، صدیقی، سعید و صابر جهانی، نادر ، قادر و طاهر محمودی. آنها بعد از حبس چند روزه و بازجویی توام با توهین ضرب و شتم، به قید وثیقه و ضمانت از زندان آزاد شدهاند.

سطح آب دریاچه ارومیه در سالهای اخیر به دلیل خشکسالی و احداث سدهای مخزنی در مسیر رودخانههایی که به این دریاچه میریزند بیش از ۶ متر کاهش یافته است و خشک شدن دریاچه و تبدیل این دریاچه به شورهزاری عظیم زندگی آذربایجانیها را تهدید میکند. همچنین پسابهای صنعتی حاوی آرسنیک و آمونیاک به آب و خاک حاشیه این دریاچه نفوذ کرده و خطر ابتلا به سرطان و بیماری قانقاریا بین مردم را افزایش دادهاند.
به عقیده برخی کارشناسان، بیتوجهی به دریاچهی ارومیه رویکردی سیاسی و در حقیقت بیتوجهی به آذربایجان است که از نگاه امنیتی حکومت ایران به مناطق اتنیکهای غیرفارس در ایران ناشی میشود.
دادود خداکرمی روزنامهنگار و فعال حقوق بشر آذربایجانی روز شنبه ۲۸ فروردین ۸۹ (۱۷ آوریل ۲۰۱۰) از طرف ماموران حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی زنجان بازداشت و پس از دو روز حبس موقت آزاد شد.
به گفته نزدیکان خداکرمی، ماموران انتظامی ابتدا وی را به بهانه ارتباط با پرونده دزدی بازار زنجان بازداشت میکنند و سپس همراه خداکرمی به منزل آمده و پس از تفتیش منزل کلیه کتابها، سیدیها، کیس کامپیوتر و پوستری از سعید متینپور فعال حقوق بشر زندانی آذربایجانی را با خود میبردند. ماموران از این روزنامهنگار خواستهاند تا مسوولیت اعلامیههای روز جهانی زبان مادری را که در زنجان پخش شده بود را بر عهده گیرد اما وی ضمن اعتراض به طرح اینگونه اتهامات ساختگی، اتهامهای وارده به خود را رد کرده است.
داود خداکرمی خبرنگار ماهنامه ترکی– فارسی بایرام استان زنجان و دبیر سابق جمعیت اسلامی دانشجویان دانشگاه زنجان است. مسوولین دانشگاه زنجان پس از برگزاری مراسم روز جهانی زبان مادری توسط جمعیت اسلامی دانشجویان دانشگاه زنجان در سال ۸۵ این تشکل را منحل و داود خداکرمی دبیر آنرا از دانشگاه اخراج نموده بودند.
در آخرین روزهای آوریل و در پی فشارهای فزاینده بر فعالان صنفی معلمان در آستانهی روز معلم، توفیق مرتضیپور یکی از اعضای کانون صنفی معلمان در تبریز بازداشت شد. ماموران امنیتی پس از ورود به منزل آقای مرتضیپور و بازداشت ایشان ضمن تفتیش منزل وی کیس کامپیوتر و برخی وسایل شخصی دیگر ایشان را نیز ضبط کردند.
بازداشت زنان هوادار تیم فوتبال تراکتورسازی
ماموران امنیتی و پلیس ایران روز جمعه۲۷ فروردین ٨۹ (۱۶ آوریل ۲۰۱۰) بیست و پنج تن از زنان و مرادان هوادار تیم فوتبال تراکتورسازی را بازداشت و پس از چند ساعت بازجویی آزاد کردند. در جریان مسابقه فوتبال تیمهای تراکتورسازی و پرسپولیس تهران، پلیس ایران به زنان هوادار تیم تراکتورسازی که به همراه خانوادههایشان برای تماشای مسابقه فوتبال این تیم در تپههای اطراف استادیوم سهند تبریز جمع شده بودند حمله و نزدیک به بیست و پنج تن را بازداشت نمودند. از میان بازداشتشدگان میتوان به فاطمه حسین نجات، ائلمیرا نظری، ارصلان نظری، بابک خدایی و همسرش یلدا، علی بابایی و همسرش اشاره نمود.
به گفته منابع موثق بازداشتشدگان پس از دستگیری به کلانتری ۲۲ نیروی انتظامی تبریز منتقل و پس از بازجویی چند ساعته و ضبط موبایل و کارتهای شناساییشان موقتن آزاد شدهاند. این افراد روز شنبه ۲۸ فروردین ٨۹ (۱۷ آوریل ۲۰۱۰) دوباره به کلانتری ۲۲ احضار و به سوالات بازجویان پاسخ گفتهاند.
این دستگیریها پس از پخش فراخوان فعالین مدنی آذربایجانی و هواداران تیم فوتبال تراکتورسازی جهت حضور زنان طرفدار این تیم در مسابقه پرسپولیس در تپههای اطراف ورزشگاه و تشویق تیمشان صورت میگیرد.
شایان ذکر است که بر اساس آییننامههای سازمان تربیت بدنی ایران و قوانین شرع زنان حق حضور در استادیومها و تماشای مسابقات فوتبال مردان را ندارند.
بازداشت و فشار بر زنان آذربایجانی طرفدار فوتبال در حالی صورت میپذیرد که همواره فعالان حوزه زنان در جامعه ایران برای داشتن حقوق برابر به محدویتهایی که بر پایه قوانین موضوعه و احکام شرعی بر بیش از نیمی از جمعیت کشور اعمال میشود معترض بوده و آنها را موانعی در جهت شکوفایی ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی انسانی زنان دانستهاند.
احضار به دادگاه یا برگزاری دادگاه فعالین
جلسه رسیدگی به اتهامات صمد مولاقلی از فعالین مدنی آذربایجانی در تبریز روز شنبه ۲٨ فروردین ٨۹ (۱۷ آوریل ۲۰۱۰) در شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز به ریاست قاضی بیات برگزار شد. اتهام این فعال آذربایجانی خروج غیرقانونی از مرز ترکیه عنوان شده است. بر اساس کیفرخواست دادستان مولاقلی به صورت غیرقانونی از مرز زمینی خارج شده و پس از مدتی دوباره از مرز ترکیه به صورت غیرقانونی به کشور بازگشته است. صمد مولاقلی پیش از این در ۱۵ اردیبهشت ۸۷ (۵ می ۲۰۰٨) به هنگام پخش فراخوان دومین سالگرد اعتراضات به کاریکاتور توهینآمیز روزنامه دولتی ایران توسط مامورین انتظامی بازداشت و با اتهام تبلیغ علیه نظام به ۹۱ روز حبس تعزیری محکوم شده بود. این حکم چندی بعد در دادگاه تجدید نظر به حالت تعلق در آمد.
به اتهامات سعید چلبیانی، رضا گردانی، بهرام بهیمی و جمال تسوجیان مسئولین گروه فرهنگی کودکان وارلیق و از فعالین فرهنگی آذربایجانی در شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز رسیدگی شد. در این دادگاه که روز سهشنبه ۳۱ فروردین ۸۹ (۲۰ آوریل ۲۰۱۰) و با وکالت نقی محمودی و بصورت غیرعلنی برگزار شد؛ رضا گردانی و بهرام بهیمی با اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم جهت بر هم زدن امنیت کشور و عضویت در گروههای غیرقانونی قوم گرا و سعید چلبیانی و جمال تسوجیان دیگر متهمان این پرونده علاوه از این دو اتهام به فعالیت تبلیغی علیه نظام نیز متهم شده بودند از تمامی اتهامات وارده تبرئه شدند. پیشتر مستندات جهت طرح این اتهامات تشکیل گروه فرهنگی و شعر کودکان با نام وارلیق و اجرای برنامه سرود به زبان ترکی در جریان یک مراسم خصوصی بهمناسبت سالروز تشکیل حکومت خودمختار یک ساله آذربایجان در روز ۱۹ آذر ۸۸ (۱۰ دسامبر ۲۰۰۹) عنوان شده بود.
در جریان این مراسم ماموران امنیتی با حمله به منزل جمال تسوجیان محل برگزاری این جشن، به صورت مهمانان گاز فلفل پاشیده و عدهای را دستگیر کرده بودند. بازداشتشدگان پس از ۲۴ روز حبس موقت به قید وثیقه ۲۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شدند. آنها در مرحله تحقیقات از حق ملاقات با وکیل و خانواده محروم بودهاند.
۲۱ آذر سالروز رسمیت زیان ترکی در آذربایجان است. آذربایجانیها به یاد یکسال رسمیت زبان ترکی در آذربایجان به سال ۱۳۲۴ (۱۹۴۵)، هر ساله با هدیهدادن کتاب و پخش اعلامیه و برگزاری مراسمات فرهنگی آذربایجانی این روز را جشن می گرفته و یاد و خاطره آنرا گرامی میدارند. برگزاری این مراسم هرساله با ممانعت مقامات امنیتی و قضایی ایران مواجه میشود و شرکتکنندگان و برگزارکنندگان این مراسمات بازداشت و مورد آزار و اذیت قرار گرفته و زندانی میشوند.
سی ماه حبس تعزیری دیگر برای سه زندانی اهل حق در زندان یزد
سهند علی محمدی، بخشعلی محمدی و عباداله قاسمزاده شهروندان آذربایجانی و از پیروان اهل حق(گوران) در زندان یزد به سی ماه حبس تعزیری دیگر محکوم شدند.
بر اساس حکم صادره از سوی دادگاه انقلاب یزد، قاضی زارع اتهام این سه تن را نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی از طریق نوشتن شرح حال خود در زندان ارومیه و توهین به رهبری عنوان شده است. نزدیکان خانواده سهند علی محمدی، بخشعلی محمدی و عباداله قاسم میگویند حکم سی ماه حبس تعزیری برای هر یک از این زندانیان بهدنبال گزارشات زندان ارومیه به دادگاه در خصوص ارتکاب این جرایم صورت میپذیرد و با احتساب حکم جدید مجموع احکام هر یک از این زندانیان به ۱۵ سال و شش ماه افزایش یافته است.

نزدیکان خانواده این زندانیان همچنین خبر از اعتصاب غذای آنها بدنبال فشارها و توهینهای مکرر فلاح زندانبان بند ۵ در زندان یزد داده و میافزایند با عذرخواهی زندانبان این سه زندانی به اعتصاب خود پایان دادند. به گفته همین منبع این سه زندانی اهل حق در بندی شلوغ با فضایی بسیار کوچک و در کنار زندانیان مواد مخدر در شرایط نامطلوبی نگهداری میشوند.
سهند علی محمدی، بخشعلی محمدی، عباداله قاسم زاده به همراه یونس آقایان و مهدی قاسمزاده از شهروندان آذربایجانی و از پیروان اهل حق(گوران) هستند. این افراد در پی درگیریهای مسلحانه مهرماه ۱۳۸۳ بین نیروی انتظامی و جمعی از پیروان این فرقه در روستای اوچ تپه میاندوآب دستگیر و بعد از محاکمه به اعدام محکوم شده بودند. حکم صادره برای سهند علی محمدی، بخشعلی محمدی و عباداله قاسمزاده پس از اعتراض در شعبه ۲۷ دیوان عالی کشور به ۱۳ سال حبس و تبعید به زندان یزد کاهش یافت و آنها پس از تحمل ۵ سال حبس در زندان ارومیه ۲۷ آبان ۸۷ ( ۱۳ نوامبر ۲۰۰۸) به زندان یزد منتقل و بقیه محکومیت خود را در آن زندان به سر میبرند. در این میان حکم اعدام یونس آقایان و مهدی قاسمزاده تایید شد که مهدی قاسمزاده ۱۰ اسفند ۸۷ (۲٨ فوریه ۲۰۰۹) در زندان ارومیه اعدام شد و یونس آقایان در انتظار اجرای حکم به سر میبرد.
قانون اساسی ایران در اصول ۱۲ و ۱۳ خود به حقوق اقلیتهای دینی و مذهبی اشاره کرده است اما در هیچکدام از این دو اصل به حقوق اقلیتهای اهل حق، بهایی، صبی و دیگر اقلیتها در ایران اشاره نشده است. حکومت ایران مانع از برگزاری آزادنه مراسمات مذهبی این فرق شده و آنها را دستگیر و مورد آزار و اذیت قرار داده و از حقوق انسانیشان محروم میکند.
وضعیت نامناسب زندانها و اعتصاب غذای زندانیان
بهروز علیزاده و ودود سعادتی از فعالین مدنی و رحیم غلامی روزنامهنگار آذربایجانی در زندان اردبیل در اعتراض به فشارهای وارده از سوی مسوولین زندان اردبیل و تضییع حقوقشان به عنوان یک زندانی از ۱۲ فروردین ۸۸ ( ۱ آوریل ۲۰۱۰) به مدت دوازده روز در اعتصاب بودند. منابع موثق از زندان اردبیل خبر میدهند بهدنبال قول مساعد مسوولین زندان اردبیل به این سه زندانی سیاسی آذربایجانی مبنی بر رفع فشارها و محدودیتها آنها اعتصاب غذای خود را متوقف و از قرنطینه زندان اردبیل به بند ۷ این زندان منتقل شدهاند.
علیزاده، سعادتی و غلامی از فعالین مدنی آذربایجانی در اردبیل هستند که ۲۲ فروردین ۸۷ (۱۰ آوریل ۲۰۰۸) توسط ماموران اداره اطلاعات شهر اردبیل بازداشت و پس از ۲۰ روز بازداشت موقت به قید وثیقه از زندان آزاد شده بودند. دادگاه انقلاب اسلامی اردبیل طی حکمی در بهمن ماه ٨۷ (فوریه ۲۰۰۹) غلامی، علیزاده و سعادتی را به اتهام عضویت در گروه غیرقانونی برای برهم زدن امنیت کشور به پنج سال زندان توام با تبعید محکوم نموده بود. این حکم در دادگاه تجدید نظر در پی لغو آن اتهام و تبدیل آن به تبلیغ علیه نظام به یکسال زندان کاهش یافت و این افراد از ۶ آبان ٨٨ (۲۸ اکتبر ۲۰۰۹) برای اجرای حکم یک ساله حبس در زندان اردبیل به سر میبرند.
از سویی دیگر کماکان سعید متینپور فعال حقوق بشر و روزنامهنگار آذربایجانی در شرایط نامطلوب جسمی در زندان اوین به سر میبرد. خانواده متینپور میگویند مسوولین امنیتی و قضایی ایران علیرغم درخواست این روزنامهنگار آذربایجانی برای مرخصی و معالجه پزشکی در خارج از زندان با این خواسته مخالفت میکنند و وی از حق دسترسی به امکانات پزشکی و برخورداری از مرخصی ایام زندان محروم است.
اخراج از کار فعالین آذربایجانی
فیروز یوسفی درجهدار نیروی زمینی ارتش و از فعالین حرکت ملی آذربایجان از اشتغال در ارتش ایران اخراج شد. کمسیون رسیدگی به تخلفات کارکنان ارتش طی حکمی در ۱۲ اسفند ۸۸ (٣ مارس ۲۰۱۰) دلیل اخراج یوسفی را همکاری با افراد و گروههای تجزیهطلب، اقدام علیه امنیت ملی و ترویج قومیتگرایی و پانترکیسم در شهرهای تهران و مراغه عنوان شده است. پرونده این درجهدار نیروی زمینی با پیشنهاد حفاظت اطلاعات ارتش در کمسیون رسیدگی به تخلفات کارکنان رسیدگی شده و کمسیون رای به عدم صلاحیت امنیتی یوسفی و بازخرید اجباری وی داده است.
فیروز یوسفی از فعالین مدنی آذربایجان است که در نیمه دوم سال ۸۷ (۲۰۰۸) در رابطه با شرکت در مراسم گرامیداشت ستارخان در تهران و پخش پیام تبریک سال نو به زبان ترکی در مراغه بازداشت شده بود. این فعال مدنی آذربایجانی هم اکنون به قید وثیقه و ضمانت به صورت موقت آزاد است اما پرونده وی در دادگاههای انقلاب تهران و مراغه در جریان است و تاکنون حکمی برای وی صادر نشده است. صدور حکم اخراج این نظامی آذربایجانی در حالی صادر شد که طبق قوانین ایران صدور احکام در کمسیونهای رسیدگی به تخلفات کارکنان ارگانهای حکومتی، پیش از صدور حکم دادگاه را مجاز نیست و صرفن طرح اتهاماتی به افراد نمیتواند مستمسکی برای اخراج آنها از مشاغلشان باشد.
شایان ذکر است که در سالهای اخیر فشار بر افسران و درجهداران آذربایجانی که مدافع خواستههای زبانی و ملی آذربایجانیها هستند افزایش یافته و عده زیادی از افسران و درجهداران ارتش ایران صرف تاکید بر هویت آذربایجانی خود از سوی حفاظت اطلاعات ارتش تحت فشار قرار گرفته و تبعید یا اخراج شدهاند.
لغو مجوز یک تشکل دانشجویی آذربایجانی
ماه گذشته تشکل دانشجویی آرمان، تنها تشکل مجوزدار دانشجویان آذربایجانی در دانشگاههای ایران لغو مجوز و اعضای آن به دادگاه احضار و مورد بازجویی قرار گرفتند.
اعضای شورای مرکزی این تشکل دانشجویی می گویند مسوولین هیت نظارت بر تشکلهای دانشجویی دانشگاه آزاد تبریز روز دوشنبه ۶ اردیبهشت ۸۹ (۲۶ آوریل ۲۰۱۰) حکم کتبی انحلال این تشکل دانشجویی را به آنها دادهاند. ماموران حراست دانشگاه آزاد تبریز پس از صدور حکم انحلال این تشکل دانشجویی آذربایجانی، با همراهی ماموران اداره اطلاعات تبریز به دفتر این تشکل رفته و پس از ضبط بعضی مدارک دفتر این تشکل را پلمپ کردهاند. هیت نظارت بر تشکلهای دانشجویی دانشگاه تبریز دلایل لغو مجوز و انحلال این تشکل دانشجویی آذربایجانی را به صورت رسمی اعلام نکرده است اما بر اساس شنیدهها قومیتگرایی و عدول از اساسنامه در عملکرد سال گذشته تشکل دلیل اصلی لغو مجوز آرمان عنوان میشود.
از سویی دیگر قادر نوروزی دبیر تشکل آرمان یک روز بعد از صدور حکم انحال این تشکل دانشجویی سه به شعبه سوم بازپرسی دادسرای تبریز احضار و پس از سه روز بازجویی پی در پی توسط قاضی هاشمزاده به قید وثیقه ده میلیون تومانی آزاد شده است. اتهام نوروزی تبلیغ علیه نظام و گرایش به فرقه دموکرات آذربایجان است و استنادات قاضی برای طرح این اتهام چاپ ویژهنامهای با موضوع زنان توسط تشکل آرمان و به مناسبت برگزاری همایش «نقش زنان در جنبشهای اجتماعی آذربایجان» در روز جهانی زن عنوان شده است. ماموران امنیتی ایران اسفند ۸۸ ( مارس ۲۰۰۹) ویژه نامه منتسب به تشکل دانشجویی آرمان را در یکی از چاپخانههای شهر مرند توقیف کرده بودند. مامورین پس از توقیف این نشریه دانشجویی فاطمه نصیرپور از اعضای تشکل آرمان را بازداشت کرده و قادر نوروزی دبیر این تشکل را به حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی احضار و مورد بازجویی قرار داده بودند.
چندی پیش نیز مسوولین دانشگاه آزاد تبریز چهار تن از اعضای شورای مرکزی این تشکل آرمان را از ادامه تحصیل در مقطع فوق لیسانس محروم کرده و با دخالت در انتخابات شورای مرکزی این تشکل دانشجویی اقدام به رد صلاحیت عدهای از کاندیداها نموده بودند.
تشکل دانشجویی آرمان تنها تشکل دانشجویی دانشجویان آذربایجانی در دانشگاههای کشور است که توانسته بود از وزارت علوم و سازمان مرکزی دانشگاه آزاد مجوز فعالیت دریافت کند و از سال ۸۲(۲۰۰۳) تاکنون اقدام به برگزاری سمینارها و نشر نشریات در زمینههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آذربایجان کرده است.
در سالهای گذشته اکثر تشکلها و نشریات دانشجویان آذربایجانی لغو امتیاز شدهاند و مقامات ایران از فعالیت هرگونه تشکل دانشجویی دانشجویان آذربایجانی در سطح دانشگاههای کشور ممانعت میکنند و دانشجویان فعال آذربایجانی را بازداشت و زندانی میکنند به گونهای که در سال ۸۵ (۲۰۰۶) و بدنبال برگزاری روز جهانی زبان مادری در دانشگاه زنجان، تشکل جمعیت اسلامی دانشجویان این دانشگاه منحل و دبیر آن از دانشگاه اخراج شد.
(آداپ)- آوریل ۲۰۱۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر