سیمین/ رادیو کوچه
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد
در این برنامه در ادامه پرداختن به موضوع مهاجرت، بازم به موضوع نقش خانوادهها در فرایند مهاجرت فرزندانشان میپردازم و با بررسی عملکردی که می توانند پس از انجام این فرایند داشته باشند به این بحث پایان میدهم.
فرزندانی که در سنین پائین و با کمترین تجربه براساس ضرورت یا انتخابی آگاهانه راهی کشوری دیگر میشوند تا آیندهای متفاوت را برای خویش رقم بزنند.
و در این راه تجربههای جدیدی کسب میکنند و گاه با مسایل و مشکلاتی روبرو میشوند که اگر برای چنین شرایطی آمادگی لازم را پیدا نکرده باشند ممکن است این مشکلات منجر به نتایج ناخوشایندی درزندگی آنان شود.
«محمد»، جوان دانشجویی است که از بیست سالگی به کشور مالزی رفته تا ادامه تحصیل دهد. برای او نیز هم چون بسیاری از جوانان دیگر شرایط دشواری پیش آمده اما او معتقد است هر فرد با شناخت صحیح از خواستهها و داشتن توقعات واقعی میتواند این شرایط را برای خویش آسانتر کند. ازسوی دیگر او میگوید که دقت در انتخاب دوست و مشاور میتواند تاثیر بسزایی در طیکردن موفقیت آمیز این روند داشته باشد این در حالی است که برخی از جوانان ملاک صحیحی برای انتخاب دوستانشان ندارند.
او دوری از خانوداه و دور بودن از حمایتهای آنان را نیز یکی از مشکلات مهمی میداند که جوانان در مهاجرت با آن روبرو میشوند.
در برنامه قبل به تاثیری که خانواده میتواند در هرچه پربارتر کردن این مرحله از زندگی پیش از اقدام به مهاجرت، داشته باشد پرداختیم و از زبان مشاور خانواده شنیدیم که خانوادهها باید در این زمینه تصمیمی منطقی بگیرند و به اندازه کافی روی این تصمیم تامل کنند ضمن آن که به تواناییهای فرزندانشان اشراف پیدا کنند و او را برای قرار گرفتن در فضا و شرایط مهاجرت بسنجند. در عین حال که اطلاعات واقعی و مناسب از کشور مقصد داشته باشند.
همچنین یک مرکز حمایتی خواه یک دوست، یا یک مرکز اجتماعی رابرای فرزندشان در آن کشور پیشبینی کنند تا نقش حمایتی به ویژه از جهت عاطفی برای آنان داشته باشد.
نقش خانوادهها را در این فرآیند پس از زمانی که تصمیم به مهاجرت گرفته شد و جوان یا نوجوان در کشور مقصد قرار گرفت، در گفتو گو با «ندا دیلمی» مشاور خانوداه میشنویم.
آرش و آوا / رادیو کوچه/ دفتر آمریکا
arash.ava@koochehmail.com
«علیاکبر دهخدا» در حدود سال ۱۲۹۷ هـ. ق (۱۲۵۷ خورشیدی) در تهران متولد شد. اگرچه اصلیت او قزوینی بود ولی پدرش «خانباباخان» که از ملاکان متوسط قزوین بود، پیش از ولادت وی از قزوین به تهران آمد و در این شهر اقامت گزید. هنگامی که او ده ساله بود پدرش فوت کرد، و فردی به نام «میرزا یوسف خان» قیم او شد. دو سال بعد میرزا یوسف خان نیز درگذشت و اموال پدر دهخدا هم به فرزندان میرزا یوسف خان رسید.
بخش اول
در آن زمان یکی از فضلای عصر به نام «شیخ غلامحسین بروجردی» که از دوستان خانوادگی آنها بود کار تدریس دهخدا را به عهده گرفت و دهخدا تحصیلات قدیمی را در کنار او آموخت. وی حجرهای در مدرسه حاج شیخ هادی (در خیابان حاج شیخ هادی) داشت، وی مردی مجرد بود و به تدریس زبان عربی و علوم دینی مشغول بود. استاد دهخدا غالبن اظهار میکردند که هر چه دارند، بر اثر تعلیم آن بزرگ مرد بوده است. بعدها که مدرسه سیاسی در تهران افتتاح شد، دهخدا در آن مدرسه مشغول تحصیل شد و با مبانی علوم جدید و زبان فرانسوی آشنا شد.
معلم ادبیات فارسی آن مدرسه «محمدحسین فروغی» موسس روزنامه تربیت و پدر «ذکاالملک فروغی» بود، آن مرحوم گاه تدریس ادبیات کلاس را به عهده دهخدا میگذاشت. چون منزل دهخدا در جوار منزل مرحوم آیتاله «حاج شیخ هادی نجم آبادی» بود، وی از این حسن جوار استفاده کامل میبرد و با وجود سن کمی که داشت مانند اشخاص سالخورده از محضر آن بزرگوار بهرهمند می شد. در همین روزها به تحصیل زبان فرانسه پرداخت و پس از درس خواندن در آن مدرسه به خدمت وزارت امور خارجه در آمد.
بعدن در سال ۱۲۸۱ هنگامی که ۲۴ سال داشت «معاون الدوله غفاری» که به وزیر مختاری ایران در کشورهای بالکان منصوب شده بود، دهخدا را با خود به اروپا برد، و استاد حدود دو سال و نیم در اروپا و بیشتر در وین پایتخت اتریش اقامت داشت، و در آنجا زبان فرانسه و معلومات جدید را تکمیل کرد.
مراجعت دهخدا به ایران مقارن با آغاز مشروطیت بود. او در حدود سال ۱۳۲۵ هجری قمری (۱۲۸۵ هجری شمسی) با همکاری مرحوم «جهانگیرخان» و مرحوم «قاسمخان» روزنامه «صور اسرافیل» را منتشر کرد. این روزنامه از جراید معروف و مهم صدر مشروطیت بود، جذابترین قسمت آن روزنامه ستون فکاهی بود که به عنوان «چرند پرند» به قلم استاد و با امضای «دخو» نوشته میشد، و سبک نگارش آن در ادبیات فارسی بیسابقه بود و مکتب جدیدی را در عالم روزنامهنگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد.
بخش دوم
وی مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی طی مقالات خود در آن زمان منتشر میکرد. پس از تعطیل مجلس شورای ملی در دوره «محمدعلی شاه»، آزادیخواهان ناچار از کشور خارج شدند. دهخدا نیز به استانبول و از آنجا نیز به اروپا رفت.
وی در پاریس با علامه محمد قزوینی معاشر بود، سپس به سوییس رفت و در «ایوردن» سوییس نیز سه شماره از «صوراسرافیل» را به کمک «میرزا ابوالحسن خان پیرنیا» (معاضد الدوله) منتشر کرد. آنگاه دوباره به استانبول رفته و در سال ۱۳۲۷ هجری قمری با مساعدت جمعی از ایرانیان تحت عنوان مکور که در ترکیه بودند روزنامهای به نام «سروش» به زبان فارسی انتشار داد. پس از اینکه مجاهدین تهران را فتح کردند و محمدعلی شاه خلع شد، دهخدا از تهران و کرمان به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد، و با استدعای احرار و سران مشروطیت از عثمانی به ایران بازآمده به مجلس شورای ملی رفت.
در دوران جنگ بینالمللی اول که از سال ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ میلادی به طول انجامید دهخدا در یکی از قرای چهار محال بختیاری منزوی بود و پس از جنگ به تهران بازگشته از کارهای سیاسی کناره گرفت، و به خدمات علمی و ادبی و فرهنگی مشغول شد، و مدتی ریاست دفتر (کابینه) وزارت معارف، ریاست تفتیش وزارت عدلیه، ریاست مدرسه علوم سیاسی و سپس ریاست مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی تهران به او محول شد تا اینکه سه چها روز قبل از شهریور ۱۳۲۰ و خلع سلطنت «رضاخان» از ریاست آنجا معزول شد و از آن زمان تا پایان حیات بیشتر به مطالعه و تحقیق و تحریر مصنفات گرانبهای خویش مشغول بود.
دهخدا گاه برای تفنن شعر نیز میسرود. اما شاعری حرفهی اصلی او نبود. این منظومههای معدود را دکتر «محمد معین» در کتابی گردآوری کرده است. دکتر محمد معین اشعار دهخدا را به سه دسته تقسیم میکند که عبارت است از: نخست اشعاری که به سبک متقدمان سروده است و بعضی از این نوع دارای جزالت و استحکامی است که تشخیص آنها از گفتههای شعرای قدیم دشوار است. دوم: اشعاری است که در آنها تجدد ادبی به کار رفته است. بسیاری از ادیبان معاصر مسمط «یادآر ز شمع مرده یاد آر» دهخدا را نخستین نمونه شعرنو به شمار میآورند. دهخدا شعر «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» را در یادبود میرزا جهانگیر خان شیرازی، مدیر روزنامه صور اسرافیل سروده است.
و بالاخره علامه دهخدا در بعد از ظهر روز دوشنبه هفتم اسفند ماه ۱۳۳۴ شمسی در سن ۷۷ سالگی پس از عمری خدمت به سیاست و فرهنگ و علم و ادب ایران در خانهی مسکونی خویش واقع در خیابان ایرانشهر (جلال بایار) تهران به رحمت ایزدی پیوست. جنازه آ ن مرحوم در بامداد روز چهارشنبه به شهر ری مشایعت و در «ابنبابویه» در مقبره خانوادگی مدفون شد.
رادیو کوچه
با توجه به شرایط اقتصادی مالزی در سه ماهه اول سال جاری و با توجه به عدم وجود مشکلات خاص در اقتصاد این کشور پیشبینی میشود که سال جاری اقتصاد این کشور به رشد چشمگیری دست یابد.
به نقل از خبرگزاری غیرمتعهدها، «مصطفا محمد» وزیر صنایع و بازرگانی خارجی مالزی گفت در بخش صنایع کارخانجات این کشور نیروی کار زیادی را تقاضا کردهاند و در زمینه صادرات نیز در مقایسه با دوره زمانی مشابه سال گذشته در سه ماهه اول سال ۲۰۱۰ با افزایش ۳۰ درصدی صادرات روبهرو بودهایم.
وی در ادامه افزود علاوه بر افزایش صادرات و رشد شاخص تولید صنعتی در سال جاری، بهبود اوضاع اقتصادی منطقه شرق آسیا میتواند از مهمترین عوامل شتابدهنده رشد اقتصادی مالزی تا پایان سال ۲۰۱۰ محسوب شود.
رادیو کوچه
در حمله به یک کودکستان در«هانژونگ» در استان «شاناکسی» چین ۶ کودک کشته و ۲۰ کودک دیگر نیز زخمی شدند.
به گزارش خبرگزاری رسمی چین (شینهوا)، به رغم افزایش امنیت در مدارس سراسر چین این پنجمین باری است که طی دو ماه گذشته به مدارس این کشور حمله میشود.
در این خبر آمده است در این حمله که ساعت ۸ صبح روز چهارشنبه رخ داد علاوه بر ۶ کودک یک مربی مهد کودک نیز کشته شد.
گفتنی است که فرد قاتل پس از حمله به این مهد کودک خود را نیز به قتل رساند.
این گزارش به جزییات و علت این حمله اشارهای نکرده است.
The systematic violation of Azerbaijani human rights in Iran continued thorough April. Azerbaijani activists were summoned to the security and judiciary agencies or were detained arbitrarily. The political prisoners were deprived of their fundamental rights as prisoners and were subjected to different psychological and physical pressures. Security forces still put pressure on Azerbaijani student organization.
Azerbaijani activists detained
On April 2, 2010 scores of Azerbaijanis gathered at Lake Urmia to protest the drying of the lake. The protest, however, was sharply ended by security forces, who viciously attacked and arrested more than one hundred Azerbaijani protesters. Hossein Nasiri, one of the detained protestors, is still held by security forces.
Azerbaijanis gathered around Lake Urmia to demonstrate what they call it Iranian authorities' neglect of environmental disasters. People demonstrated by symbolically pouring bottles of water to the lake. When security forces arrived, they reportedly attacked demonstrators and fired tear gas and threw stones to disperse the crowds.
The protests took place in a few different cities around Lake Urmia. Scores of people were arrested, most of them released on bail after a few days of detention. The detainees were interrogated. Reportedly, they were insulted and beaten by security forces during the interrogations. The following is the a list of detainees which were made aware to ADAPP: Yavar Jamali, Mortaza Avazpur, Mansur Seyfi, Arsalan Zarei, Hamid Valayi, Ahmad Valayi, Hossein Nasiri, Asgar Sadughi, Mohammad Tabrizi, Ali Baghbani, Yaghub Ramezani, Yaghub Javani, Rahbar Esmaili, Rashid Bazbaz, Javid Nazmi, Ahmad Gholipur, Ehsan Ramezani, Asghar Fruteni, Hadi Khodabande, Jalil Budaghi, Mohammad Mohammadlu, Azizkhan Sadeghzade, Hosseinali Mohammadi, Ahmed Alizade, Yasin Farid Medanlar, Amir Zarei, Ali Pakbaz, Ali Mehdi Zade, Belal Hatemi, Naser Bakhtiyari, Taeb Lotfi, Yashar Kazemzade, Habib Mehri, Rasul Razavi, Yaghub Karimi, Sadighi, Said and Saber Jahani, and Nader, Ghader, and Taher Mahmudi.
The lake has lost more than 6 meters of its depth after last years' droughts and constructed dams on rivers feeding the lake. The second largest salt water lake on earth is going to be a vast valley of salt, which is threatening not only the life of people and other living beings around the lake, but also the life in other neighboring countries. Another problem is the leaking of industrial wastes including Arsenic and Ammoniac into the lake which has increased the risks of cancer and gangrene among people living in cities near by the lake.
Experts believe that small investments by the government can solve the problem and prevent the lake from drying. However, according to political analysts, neglecting the drying of Lake Urmia is a result of the security approach toward ethnic regions by the government.
Lake Urmia is a considered to be one of the largest natural habitats of artemia, which serves as a food source for migratory birds, such as flamingos. Most of the area is considered a national park and is taken under protection as a "biosphere region" by UNESCO.
Davud Khodakarami, an Azerbaijani journalist and human rights activist was arrested on April 19 by security forces in Zanjan and released after two days of detention. Reportedly, security forces searched his home after detaining him and took his books, CDs, computer, and a poster of Said Matinpur, a prominent Azerbaijani political prisoner. The authorities have forced him to admit that he was preparing and distributing articles about the Mother Tongue Day celebrations in Zanjan. However, he has denied the claims against him.
Khodakarami is currently working for Bayram, a Turkish-Persian monthly journal, and was the former director of Islamic Association of Students in Zanjan University. The university authorities closed down the association they put on a Mother Tongue Day ceremony in 2006. Khodakarami was dismissed from the university following these actions.
Tofigh Mortazapur, a teacher and a member of Tabriz Teachers' Trade Union Center, was arrested just days before Teachers' Day in Iran, following the increased pressure on activist teachers. Security forces took his computer and some other personal properties of Mortazapur from his house when arresting him.
Female football fans arrested
Security forces arrested 25 Tractor FC fans on April 16, 2010 and released them after some hours of interrogation. Throughout Tractor FC soccer game in Tabriz, Iran's police attacked the families of fans who were there to watch the match, not inside the stadium, but on the hills around the Tabriz Sehend stadium. Police arrested 25 fans, some of which were female. Fateme Hossein Nejat (f), Elmira Nazari (f), Arsalan Nazari (m), Babek Khodayi and his wife Yalda, Ali Babayi and his wife were some of the detained fans during the game.
They were reportedly interrogated in police custody for some hours then released on bail. They were once again summoned to answer some questions on April 17, 2010. Before the match, Azerbaijani cultural rights activists called on Tractor FC fans to protest the restrictions on women at soccer games inside the stadium.
Women in Iran are faced with vast discriminatory policies. Womens' rights activists courageously protest against the discrimination of women in public, which is enshrined in law.
Ahl-i Haq prisoners of conscience sentenced to longer jail terms
Sahandali Mohammadi, Bakhsali Mohammadi, and Abdollah Ghasemzade, who are Iranian Azerbaijani citizens and members of the Ahl-i Haq religious minority, were sentenced to 30 months of imprisonment. The prisoners of conscience are serving their jail term in Yazd Prison.
According to the verdict issued by Yazd court, they are charged with publishing incorrect articles about their own situation in Urmia Prison in order to sway public opinion and insult the supreme leader. Their families say that the extension of their jail sentences followed the report of the prison authorities indicating the above crimes. The prison sentences now come to a total of 15 years and six months for each.
According to families of the prisoners of conscience, they started a hunger strike in objection to insults and ill-treatment by prison guards, and ended the hunger strike after the guards apologized. The families also say that the prisoners are held in a crowed cell with addicted prisoners in unhealthy conditions.
Sahandali Mohammadi, Bakhsali Mohammadi, Ebadollah Ghasemzade along with Yunes Aghayan and Mehdi Ghasemzade are Iranian Azerbaijanis citizens and members of Ahl-i haq sect. They were arrested following a conflict between security forces and villagers in Uctepe, a village near to Miyandob (Qosacay). They were sentenced to the death penalty, but the sentences of Sahandali Mohammadi, Bakhsali Mohammadi, Ebadollah Ghasemzade were reduced to 13 years of imprisonment with exile by an appeals court. They served five years in Urmia Prison and then were transferred to Yazd Prison, a city which is thousands of kilometers from their home town on November 13, 2008. The death penalty of Yunes Aghayan, and Mehdi Ghasemzade were confirmed in appeals court. Ghasemzade was executed on February 28, 2009 in Urmia Prison.
Although Iran's Constitution mentions the rights of religious minorities in two distinct articles, some minorities such as Ahl-i haq and Bahais are not indicated. Iran's government prevents them from partaking in religious ceremonies. They are arrested, ill-treated and are deprived of their fundamental rights.
Azerbaijani activists tried
Samad Mollagholi, a cultural rights activist, was tried on April 17, 2010, in Tabriz. He is charged with illegally exiting Iran to Turkey and then returning to Iran. The next stages of the trial will take place at a later date.
Mollagholi was detained for 15 days in 2008 for participating in protests against the offensive cartoon published in state-run Iran newspaper. He was sentenced to 91 days of imprisonment, which was then revoked after a hearing in the appeals court.
Said Chalabiyani, Reza Gordani, Bahram Bohaymi, and Jamal Tasujiyan, Azerbaijani cultural activists and directors of Varliq Children Cultural Group were tried on April 20, 2010. The trial was not public and they were acquitted. They were charged with violating the national security and membership in illegal groups. Previously the reason for the trial was officially described as establishing Varliq group and participating in a ceremony celebrating the anniversary of the 1945 Azerbaijani autonomous movement on December 10, 2009.
During the ceremony, security forces attacked participants and fired tear gas into the crowds. A number of people were detained who were released on bail to be tried later after one day of detention.
December 12 is the anniversary of the autonomous movement of Azerbaijani in 1945 whereby Azerbaijani Turkish became the official language in Iranian Azerbaijan for one year. Every year, people celebrate the day by giving Turkish books as gifts and distributing articles demanding ethnic rights. Every year security forces attack the ceremonies and detain the participants.
Hunger strike of prisoners objecting prisons bad condition
Azerbaijani activists Behruz Alizade, Vadud Saadeti, and Rahim Gholami started a hunger strike on April 1, 2010 demonstrating the oppressions implied by Ardebil Prison authorities and violations of their rights as prisoners. They ended the hunger strike following the authorities' promises of removing pressures and limitations.
Alirzade, Saadeti, and Gholami were arrested on April 10, 2008 by Ardebil security forces and were detained for 20 days. They were released on bail to be tried later. The court sentenced them to five years imprisonment in February 2008. They appeal court reduced the sentence to one year. They have been serving their jail term since October 28, 2009.
Said Matinpur, a prominent Azerbaijani activist, human rights defender and journalist is in prison and in terrible health. The repeated requests of Matinpur's lawyer and family from judiciary authorities of his transfer to a hospital outside of the prison have not been granted. Judiciary authorities issued permission for prisoners to enjoy the Norouz holidays but the requests of political prisoners to use their lawful rights were denied by prison authorities once more.
Azerbaijani army officer and activist discharged
Firuz Yusefi, an Iranian Army Infantry officer and cultural rights activist was discharged on March 3, 2010. The authorities described the reasons for his removal as collaboration with separatist individuals and groups and movement against national security.
Yusefi was detained in 2008 for participating in Sattar Khan Remembrance Day and distributing Happy New Year cards which were in Azerbaijani Turkish. He was released on bail to be tried later.
The pressures on Azerbaijani officers who demand Azerbaijanis ethnic rights have increased in recent years. Some officers were sent to exile or discharged though past years.
Azerbaijani student organization closed down
The Arman Student Organization, which was the only active Azerbaijani student organization in all of Iran's universities, was closed down last month and its members were called to court and were interrogated.
According to members of the central council of the organization in Tabriz Azad University, the warrant was issued on April 26, 2010. The security employees of the university confiscated the organization's properties and closed down the office following the issued warrant. The reason for the action is not been released yet, but reportedly it was closed due to the work of the members in demanding Azerbaijanis ethnic rights.
Ghader Noruzi, the director of the organization, was called to Tabriz Court and was released after three days of detention and interrogation on bail of 100 milion Rials ($10,000). He will be tried later and will be charged with propaganda against regime and approaching the Azerbaijan Democrat Party. The claims are based on a journal published by organization about the role of women in Azerbaijanis social movements on May 8, 2010, International Women's Day. Fateme Nasirpur and Ghader Noruzi were interrogated in police office just after the journal was published.
Prior, Tabriz Azad University authorities dismissed four members of the organization who were studying for their M.S. degrees. The authorities also have inferred the central council poll, refusing the qualification of some candidates.
A large number of student organizations and journals have been closed down through the past years, in Iran's universities. Azerbaijani student activist are detained, sentenced to long term imprisonments or dismissed from the universities.
April 2010
اردوان روزبه / رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
نزدیک به چهار دهه است که ایرانیها در مالزی حضور دارند. از روزهایی که مالزی هنوز دروازه اقتصاد نوین خود را جدی نگشوده بود تا امروز که روزهای شکوفایی اقتصادی و فرهنگی این کشور است. بیشک اگر پای صحبت ایرانیهای پیشکسوت در مالزی بنشینید از خون گرمی و مهر و ارتباط دوستانه بین مالزیاییها و ایرانیها یاد میکنند. از این که آنها با نگاه به مشترکات فرهنگی و اجتماعی ایرانیها را نزدیک به خود میدانستند و این علقه و دوستی از نکتههایی است که اکثر آنها یاد میکنند.
اما شاید تقدیر و یا شاید بسیاری نبایدهایی که باید، باعث شد که با سیل ورود ایرانیها به مالزی بسیاری از این باورها در مالزیاییها در برابر ایرانیان رنگ ببازد. انعکاس اخبار جرمهایی که ایرانیان در آنها اسمشان به چشم میخورد شبکههای قاچاق انسان و موادمخدر که هرازگاهی در روزنامههای محلی و سایتهای خبری مالزیایی با نام ایرانیها یاد میشد باعث شده است که به نظر برخی این نگاه پر از مهر و دوستی کمکم جای خود را به خشم و عصبیت بدهد.
از سویی نوع برخورد ایرانیان تازه به این کشور آمده نیز به قول برخی از این پیش کسوتها کمتاثیر نبوده است. آنهایی که تمدن و فرهنگ مردم این کشور را تمسخر میکنند و خود را برتر از دیگران میدانند.
به هر روی با رشد شدید جمعیت ایرانی در مالزی و برخوردهایی که بین آنان و سایر اقوام و ملتهای این سرزمین بروز میکند میتواند یک نگرانی برای فردای ایرانیان در مالزی باشد.
آیا نباید در این مورد به ایرانیان هشدار داد؟
اردوان روزبه در همین مورد به سراغ یک فعال مدنی و فیلمساز ایرانی به نام «محمدرضا شمس» رفته است. علت این گفتوگو با وی از این رو است که او به تازگی فیلمی کوتاه در خصوص میزبانی و میهمان پذیری مالزیاییها ساخته است که این فیلم به عنوان یکی از فیلمهای برتر بخش نهایی جشنواره فیلمی با عنوان «میهمان نوازی در مالزی» راه یافته است.
اردوان از شمس پرسیده است که به نظر او مردم مالزی میهماننواز هستند؟
اردوان روزبه/ رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
بیست و چهارتن از درویشهای نعمتالهی گنابادی که در تیر ماه سال ۱۳۸۸ در «بیدخت» گناباد دستگیر شدند به اتهام اخلال در نظم عمومی از طریق تجمع غیرقانونی به حبس و شلاق و تبعید محکوم شدند.
بر اساس گزارشهای رسیده چهارده نفر از این درویشها به یک ماه و یک روز حبس تعلیقی و بیستوپنج ضربه شلاق محکوم شدند و ده تن دیگر نیز که به اتهام مدیریت این تجمع روبهرو بودند به پنج ماه حبس تعزیری و شلاق و اقامت اجباری در مناطق محروم محکوم شدند.
این دستگیریها در پی دفن یکی از درویشهای گنابادی توسط خانوادهاش در مزار سلطانی بیدخت روی داد که نیروهای انتظامی از دفن وی جلوگیری کردند که منجر به مناقشه و دستگیری اقوام این فرد شده بود.
در پی آن نیز برخی دیگر از درویشها با اجتماع در برابر دادگستری گناباد تقاضای آزادی دستگیر شدهگان را داشتند که در پی آن نیز با برخورد پلیس به خشونت گرایید و تعدادی دیگر دستگیر شدند.
چندی است که دفن افراد در مجاور این مزار موضوع مناقشه این درویشها و بهداشت شهرستان و دادگستری است. اگرچه برخی این جلوگیری و مواردی از این دست را در راستای فشارهای بیشتر بر روی این گرایش مذهبی میدانند. این در شرایطی است که گروهی از افراد بسیج روز سه شنبه (دیروز) با حمله به حسینیه این درویشها در کرج با شعار و حمله نسبت به حضور این حسینیه در کرج اعتراض کردهاند.
در خصوص صدور این حکم جمعی با وکیل این محکومان دکتر «غلامرضا هرسینی» اردوان روزبه گفتوگویی کرده است و از او خواسته تا علت صدور این حکم جمعی را بررسی کند:
رادیو کوچه
سرخپوشان تایلندی از حضور معترضانه خود در پایتخت این کشور خبر دادند و گفتند که قصد ندارند به حضور اعتراضآمیز خود در مرکز اقتصادی بانکوک پایان دهند.
به نقل از شبکه خبری آسیا، معترضان تایلندی همچنان در پایتخت این کشور حضور دارند و علیرغم وعده «آبهیسیت وجاجیوا» نخست وزیر این کشور مبنی بر برگزاری انتخابات و انحلال مجلس در ماه سپتامبر سال جاری روز چهارشنبه اعلام کردند که قصد ندارند به حضور پنج هفتهای خود در مرکز اقتصادی بانکوک پایان دهند.
«ونگ توجیراکارن» از رهبران جبهه متحد برای دموکراسی در مقابل دیکتاتوری گفت: «دولت گمان نکند با اقدامات خود میتواند باعث ترس سرخپوشان شود.».
مقامات تایلندی اعلام کردند در صورتی که این هشدارها باعث پایان دادن به این تجمعات نشود آنها از نیروی نظامی برای پایان دادن به این مسئله استفاده میکنند.
دولت تایلند با این بحران مواجه شده است که چگونه هزاران معترض از جمله زنان و کودکان را که در محیطی به وسعت ۳ کیلو متر تجمع کردهاند را متفرق سازد.
رادیو کوچه
در پی درگیریهای روز سهشنبه در جنوب فیلیپین ۶ نفر کشته و ۱۲ نفر دیگر نیز زخمی شدند.
به گزارش به نقل از پایگاه اطلاع رسانی «مالیزیا اینسایدر»، «رومئو کالیزو» از مقامات محلی ارتش این کشور اعلام کرد در حملاتی که صبح دیروز در منطقه «میندانائو» درجنوب فیلیپین رخ داد ۲ سرباز، ۲ عضو ارتش این کشور، یک مامور انتخابات و یک عضو ناظر انتخابات کشته شدند و ۱۲ نفر دیگر نیز در جریان این حوادث زخمی شدند.
این مقام فیلیپنی همچنین خاطرنشان کرد احتمال دارد حملات انجام شده توسط نیروهای دولتی انجام شده باشد که برخی آن را به شورشیهای کمونیست نسبت میدهند.
پایگاه اطلاعرسانی «مالیزیا اینسایدر» همچنین در خبری در ارتباط با نتایج انتخابات ریاست جمهوری در فیلیپین نوشت: «نتایج شمارش آرا انتخابات ریاست جمهوری فیلیپین تاکنون از پیروزی «بنیگو آکویینو» خبر میدهند و وی از هم اکنون آماده اجرای طرح خود به منظور مبارزه با مفاسد اقتصادی و همچنین ارایه راهکارهای پیشنهادی خود برای حل کسری بودجه در این کشور است.»
این پایگاه اطلاعرسانی در ادامه مینویسد اولین انتخابات رایانهای در فیلیپین پس از آنکه هفته گذشته با مشکلات فنی روبهرو شد با نتایج بهتری نسبت به آنچه پیشبینی میشد پایان یافت.
محمدرضا / رادیوکوچه
Mohamadreza@koochehmail.com
افشین قطبی سرمربی تیم ملی فوتبال ایران صبح دیروز در نشست خبری که در یکی از رستورانهای تهران برگزار شد شرکت کرد و به سوالات خبرنگاران پاسخ داد. بیشتر دقایق کنفرانس مطبوعاتی افشین قطبی به مجادلهی لفظی سرمربی تیم ملی با رسانهها همراه بود.
قطبی صحبتهای خود را اینچنین شروع کرد: «ما برنامههای مختلفی برای آمادهسازی تیم ملی ایران جهت حضور قدرتمند در جام ملتهای آسیا داریم که میخواهم آنها را در این نشست بیان کنم، ضمن اینکه خوشحالم این نشست را با تعداد بیشتری از مربیان تیم ملی برگزار میکنیم و من آنها را بهشما معرفی خواهم کرد. فدراسیون نیز تمام تلاش خود را کرده و خواهد کرد تا پس از ۳۵ سال ایران بتواند قهرمان جام ملتها شود. بهعنوان سرمربی تیم ملی فکر میکنم فوتبال ایران این کیفیت را دارد که در درون زمین بتواند بهتر از رقبایش در آسیا باشد. ما بازیکنان و استعدادهای خوبی در کشور داریم و از این نظر مشکلی نخواهیم داشت».
«هواداران تیم ملی که یار دوازدهم ما هستند، باید از این تیم پشتیبانی کنند. حمایت آنها بهتمام اعضای تیم ملی انگیزه میدهد. اصلن تلاش ما برای موفقیت این تیم هم برای آنهاست. ما ۷۰ میلیون ایرانی در داخل و ۵ میلیون در خارج از کشور داریم که میتوانند حمایت خوبی از تیم ایران داشته باشند. از همینجا از ایرانیهای مقیم خارج از کشور میخواهم که به قطر بیایند و در جام ملتها تیم کشورشان را تشویق کنند و امیدوار باشند ما با قهرمانی در این مسابقهها میتوانیم میزبانی دور بعد این رقابتها به دست آوریم».
«رسانهها نیز یار سیزدهم تیم ملی بوده و میتوانند نقش بزرگی در پیشرفت آن داشته باشند. بنابراین اگر هر کسی وظیفهاش را بهدرستی انجام داده و به یکدیگر کمک کنیم، بهموفقیت میرسیم. از حدود یک سال پیش که سرمربی تیم ملی ایران شدم، صحبتهای زیادی بر سر انتخاب دستیارانم مطرح شد و خوشحالم اکنون پس از گذشت یک سال توانستم انتخابهای خوبی در این زمینه داشته باشم و امیدوارم آنها بتوانند نقش مفیدی در تیم ملی داشته باشند. عدهای میگفتند قطبی مربیان ایرانی را قبول ندارد اما من میگویم اگر قطبی چنین اعتقادی دارد یعنی خودش را قبول ندارد، چون او نیز یک مربی ایرانی است. ما یک سال پیش تلاش کردیم منصور ابراهیمزاده را که تفکرات خوبی دارد و مربی موفقی است به تیم ملی بیاوریم نه آنکه او خودش نخواهد بیاید اما بهدلیل قراردادی که با تیم ذوبآهن داشت، نتوانست بهجمع ما ملحق شود. من تصور داشتم فقط اضافه کردن یک اسم جدید به جمع کادر فنی تیم ملی مهم نیست. نکته حایز اهمیت آن است که ما فردی را بیاوریم تا ضمن داشتن دانش بالا، از تجربه خوبی هم برخوردار باشد».
«ملاکهای متعددی برای این انتخاب داشتم، اول آنکه کسی باشد که کفش تیم ملی را به پا کرده و در لیگ برتر هم به میدان رفته باشد. همچنین مدتی از لژیونرهای ما هم بوده باشد. از دیگر ملاکهایم این بود که سنش به بازیکنان ملیپوش نزدیک باشد. من به رنگ پیراهن او در دوران بازیگریاش نگاه نکردم. عدهای گفتند که با انتخاب علیرضا منصوریان کادر فنی تیم ملی دیگر آبی شد، اما معتقدم اینها نباید مهم باشد. نکته حایز اهمیت شخصیت این مربیان است. اکنون از انتخابم خوشحالم و مطمئن هستم او آینده خوبی در کار مربیگری خواهد داشت».
«تیم ملی از بیستم تیرماه تا دوم مردادماه امسال اردوی دوهفتهای را در اتریش خواهد داشت. این زمان بهخاطر آنکه پس از جامجهانی بوده و تیمهای مختلف برنامهیشان خالی است، میتواند فرصت خوبی برای ما باشد تا بازی تدارکاتی قابل قبولی را برای تیم ایران فراهم کنیم. ما در این اردو سه مسابقه تدارکاتی خواهیم داشت. در این زمان تیمهای باشگاهی ما دوران بدنسازیشان را پشتسر گذاشتهاند و هنوز لیگ هم شروع نشده است. همچنین تیمهای باشگاهی در اروپا نیز تقریبن آن زمان را بدنسازی میکنند و تیم ملی هم در آن مقطع تقریبن در همین وضعیت قرار دارد. لذا در وضعیت خوبی میتوانیم این مسابقهها را برگزار کنیم».
قطبی در پاسخ بهاین سوال که زمانی قول قهرمانی در جام ملتها را دادید، پس از آن هدفتان نزول کرد و با پسگرفتن قول قهرمانی گفتید، هدف تیم ایران در جام ملتهای آسیا قهرمانی است که تلاش میکنیم بهآن برسیم، مدتی بعد از این منظر نزول داشتید و گفتید، هدفمان این است که کیفیت واقعی فوتبال ایران را در جام ملتها بهنمایش بگذاریم و تنها امیدواریم در این شرایط بتوانیم در جام ملتها موفق باشیم. آیا اکنون هدفتان باز هم نزول پیدا کرده و در ادامه تنها به صعود از گروهمان بسنده خواهید کرد، گفت: «هدف تیم ایران همچنان قهرمانی در جام ملتهای آسیاست. تیم ما ۳۵ سال قهرمان نشده است. من از رسانهها خواستم که به این تیم کمک کنند. چون آنها میتوانند جو مثبتی را برایمان بسازند. متاسفانه برخی رسانهها هدفشان این نیست. متاسفانه ما فرهنگی داریم که میگوید اگر من نباشم پس میخواهم هیچکسی نباشد. این فرهنگ درست نیست. همه عضو این خانواده فوتبال هستیم و به هم وابستهایم، پس باید برای موفقیت بههم کمک کنیم».
«انتخابهای من فنی و ملی است. من مسوولیت ۷۵ میلیون ایرانی را دارم که عاشق تیم ملیشان هستند. قطعن هر کس که سرمربی تیم ملی باشد بهدلیل این مسوولیت شبها با چشمانی باز میخوابد. نمیخواهم هیچوقت بهخاطر ارتباطات این مسوولیت را خرج کنم. وقتی حنیف عمرانزاده را برای بازی با تایلند به تیم ملی دعوت کردم او خسته بود و ما بازیکنان دیگری داشتیم که میتوانستند به تیم ملی کمک کنند. فکر میکنم در سابقهام نشان دادهام که تنها بهفکر موفقیت تیم هستم. شاید مخالفتهایی که میشود بهخاطر این است که به کسی باج نمیدهم و بر روی اصولم استوار هستم».
«تمام کسانی که به تیم ملی اضافه میشوند براساس بررسی کمیتهی فنی و من انتخاب میشوند. من بهدلیل تجربیاتی که از جام ملتها دارم میدانم که در ۲۲ روز باید ۶ بازی انجام بدهیم، بههمین خاطر باید بر روی جزییات دقت کنیم. زمانیکه من به پرسپولیس آمدم سالهای سال بود که پرسپولیس قهرمان نمیشد و پس از آن قهرمانی هم میبینید این عنوان تکرار نشده است».
«فوتبال در ایران بسیار پیچیده و سخت است. میبینید که همان مصطفا دنیزلی که هماکنون در ترکیه به موفقیتهای بسیار زیادی دست یافته نتوانست در پرسپولیس بماند. کرانچار هم مربی بسیار خوبی بود اما نتوانست یک فصل هم در پرسپولیس دوام بیاورد. شما اینکار را با قشنگی انجام میدهید و با نوشتههایتان همه را نابود میکنید، البته شاید چون یک بازیکن از طرف شما به تیم ملی وارد نشده چنین میکنید».
«سفر من به جامجهانی ربطی به کره شمالی ندارد. من باید بازیهای استرالیا و کرهیجنوبی که در گروه سوم جام ملتهای آسیا حضور دارند را هم تماشا کنم. حتا تلاش میکنم بازی ژاپن را هم ببینم و پس از مرحله یک هشتم به ایران بازخواهم گشت».
«همیشه میخواهم از تجربیات مختلف در تیم ملی استفاده کنم، وقتی انتقادها سازنده است لذت میبرم. هرجاکه میروم مردم ایران با چشمهای مهربان و قلب بزرگشان تیم ملی را تشویق میکنند و از این صحبت میکنند که من چه شخصیتی را به تیم ملی آوردهام. من هیچ وقت علیه یک مربی دیگر انتقاد نکردهام و زمانیکه در پرسپولیس بودم نگفتم این مربی خوب است یا بد. همیشه سعی کردهام به همه احترام بگذارم. در زمانیکه در پرسپولیس بودم مردم در مواجهه با من میگفتند سرمربی تیم ملی نشوم. از حرفشان خیلی تعجب میکردم و دلیل این صحبت را میپرسیدم و آنها میگفتند رسانهها نابودت میکنند. وقتی بهعنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شدم اتفاق عجیبی را در رسانهها دیدم. یک مجله سر من را بر روی یک محکوم زندانی گذاشته بود. من دلیل این کار را نمیدانم. چرا باید این کار بشود تا مادر یک سرمربی تیم ملی ناراحت شود و گریه کند. ما ۳۵ سال است که قهرمان نشدهایم، پس چرا کمک نمیکنیم که این قهرمانی را تکرار کنیم، چرا مربیان به من یا حاجیلو زنگ نمیزنند و کمک نمیکنند».
دراینهنگام خبرنگاری به قطبی یادآور شد که در کنفرانس مطبوعاتی امروز هر چه سوال پرسیده میشود شما به گونهای به رسانهها مربوط میکنید که قطبی گفت: «من میگویم اگر انتقادی مطرح میشود باید پشت درهای بسته باشد و نه در رسانهها. در فوتبال دنیا کمتر میبینید که مربیان باشگاهی علیه سرمربی تیم ملی صحبت کنند. انتقاد مربیان از تیم ملی تنها مردم را از تیم ملی دور میکند».
پس از این پاسخ خبرنگار دیگری رو به قطبی گفت: «پس از جامجهانی از فدراسیون این انتظار میرفت که نگاهی دوراندیشانه به تیم ملی بکند. من هم قبول دارم که شما برای مسابقات جام جهانی مربی خوبی بودید اما حالا من از شما انتظار دارم که در تورنمنت درجهی دویی همچون جام ملتهای آسیا کار خارقالعادهای انجام بدهید و قهرمان شوید. این توقع کار شما را سخت نمیکند، ضمن اینکه دیگر در چهرهتان خبری از آن انرژی نیست»، که قطبی گفت: «من هیچوقت این قدر انگیزه و انرژی نداشتم اما میخواهم شفاف بگویم. وقتی جلوی شما مینشینم از برخی از سوالهایی که میکنید ناراحت میشوم. تا بهحال نشده در ایران کسی از من سوال فنی بپرسد و این منرا غمگین میکند. شما یار من هستید. میگویید جام ملتها تورنمنت درجهی دو است ولی باید بدانیم که ما تیمی آسیایی هستیم و باید به جام ملتها بهعنوان تورنمنت درجه یک نگاه کنیم. هدف ما قهرمانی در آسیاست. این گروهی را که جمع کردهایم هدفمان این است که در روز ۲۹ ژانویه که بازی نهایی جام ملتهای آسیا برگزار میشود ایران یکی از دو تیم باشد و بتوانیم جام را به تهران بیاوریم. ما باور داریم که این تیم در روز ۲۹ ژانویه بازی خواهد کرد، ضمن اینکه شما را اینجا دعوت کردهایم که با ما ناهار بخورید و به ما کمک کنید تا با همدلی هم قهرمانی آسیا را به ایران بیاوریم».
قطبی در پاسخ به این سوال که آیا برپایی اردوی تیم ملی در اتریش همزمان با دوران بدنسازی باشگاهها مشکلاتی را برای آنها ایجاد نمیکند، گفت: «از زمانیکه من بهعنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شدم در کمترین روز برای تیم ملی اردو گذاشتم، اگر به کیفیت مسابقات لیگ در هفتههای پایانی دقت کنید متوجه کاهش کیفیت بازیها میشوید. احساسم این بود که اگر بلافاصله بعد از لیگ اردو را برگزار میکردیم بازیکنان با خستگی به تیم اضافه میشدند و این برای بازیکنان به صلاح نبود بههمین خاطر تعطیلاتی را در نظر گرفتیم. ضمن اینکه بازیکنان در دوران بدنسازیشان در باشگاههایشان حضور خواهند داشت و پس از آن بازیکنان برای حضور در اردو به تیم ملی دعوت میشوند. ما میخواهیم برای هر ثانیهمان برنامه داشته باشیم».
در ادامه خبرنگاری به قطبی گفت: «شما در ابتدای صحبتهایتان رسانهها را یار سیزدهم تیم ملی خطاب کردید اما هماکنون با صحبتهایتان به گونهای با جنگ با رسانهها وارد شدهاید. ضمن اینکه میخواهم بپرسم آیا برای تیم ملی نگاهی هم به بازیکنان ایرانیالاصل فعال در خارج از کشور دارید»، که قطبی در پاسخ گفت: «شاید این میکروفون خوب کار نمیکند. من به رسانهها بیاحترامی نکردهام و همچنین معتقدم رسانهها یار سیزدهم تیم ملی هستند. در پاسخ به قسمت دوم سوالتان باید بگویم ما ۵ میلیون ایرانی در خارج از کشور داریم و نگاهمان این است که اگر بازیکنی با کیفیت زندی در خارج از کشور وجود داشت او را به تیم ملی دعوت کنیم».
مرتضا خسروی (هیچ) / رادیو کوچه
رادیو کوچه
یکی از مقامات ارشد ارتش تایوان به اختلاس مالی در دوران صدارت خود در این مقام متهم شد.
به نقل از شبکه خبر آسیا، «که کوانگ مینگ» رییس بخش اطلاعات نظامی تایوان که از سال ۲۰۰۸ تا پایان سال ۲۰۰۹ در این سمت مشغول به فعالیت بوده است از سوی دادگاه عالی نظامی این کشور به اختلاس مالی متهم شده است.
وی که از ماه فوریه سال جاری تاکنون در بازداشت به سر میبرد به اختلاس مبلغ ۱۲۰ هزار دلار آمریکا متهم شده است.
«تیین چیا تونگ» دستیار وی نیز به همکاری در این اختلاس متهم شده است.
گفتنی است که بر اساس قانون تایوان مجازات کارمندان دولتی که در این کشور به فساد مالی متهم شوند حبس ابد است.
رادیو کوچه
معاون نخست وزیر تایلند به دست داشتن در حوادث ۱۰ آوریل که در اثر آن چندین نفر جان خود را از دست دادند متهم شد.
به نقل از خبرگزاری رسمی چین (شینهوا) ، «سوتیپ تائونگ سویان» معاون نخست وزیر تایلند که از سوی سرخ پوشان معترض به دست داشتن در حوادث دهم ماه آوریل متهم شده بود به بخش تحقیقات ویژه در این کشور فراخوانده شد.
معترضان که از نتایج صحبتهای «سوتیپ» با بخش تحقیقات ویژه تایلند ناراضی بهنظر میرسند خواستار تسلیم وی به پلیس این کشور شدند.
«کوانچای پرایپانا» از رهبران سرخ پوشان اعلام کرد اگر دولت نتواند بدون اغراض اتهامات منسوب به معاون نخست وزیر این کشور را پیگیری کند معترضان در این مورد ساکت نخواهند نشست.
«سوتیپ» که از طرف خانواده برخی از جانباختگان این حوادث متهم شده است گفت هدف ما برقراری امنیت و عدالت در کشور بوده است.
گفتنی است که در طول دو دهه گذشته این اولین خشونتهای سیاسی در تایلند میباشد که طی آن ۲۹ نفر جان خود را از دست دادند و بیش از هزار نفر نیز در این درگیریها زخمی شدند.
روز سه شنبه (۹ می ۲۰۱۰) ایرانیان معترض به اعدامهای سیاسی تظاهراتی را در برابر سفارت ایران در اسلو ترتیب دادند.
تظاهرکنندگان خشمگین در اسلو با حمله به سفارت جمهوری اسلامی، با پرتاب سنگ شیشههای ساختمان را شکستند.
تظاهرکنندگان با پلاکاردهایی از عکسهای اعدامشدگان دیروز و شعارهایی برای آزادی زندانیان سیاسی جمع شدند و سپس تصمیم گرفتند به سمت سفارت ایران حرکت کنند. پس از مدتی شعار دادن مقابل سفارت معترضان از صف ماموران پلیس گذشتند و با ورود به محوطه مقابل درب ورودی سفارت با پرتاب سنگ به پنجرهها و ضربهزدن به درب ورودی قصد ورود به ساختمان سفارت را داشتند.
ماموران پلیس نیز با استفاده از گاز فلفل قصد داشتند تا معترضان را از محوطه سفارت خارج کنند. تظاهرکنندگان به درخواست پلیس از درب سفارت فاصله گرفتند. معترضان با قرائت بیانیه ها و محکوم کردن اعدام پنج شهروند ایرانی، قرار گذاشتند تا همزمان با شروع اعتصابات کارگری در روز پنجشنبه نیز در برابر سفارت حضور یابند.
این مطلب از سایت رهانا گرفته شده است
مهدیه گلرو (فعال دانشجوی و زندانی سیاسی)
با ما بودی، بی ما رفتی، چو بوی گل، به کجا رفتی
ما شنبه شب را در حالی گذراندیم که در نبود شیرینمان تلخترین لحظههای زندان را سپری کردیم، شبی تاریک و بیمافزا که هر ثانیهاش برای ما که در حسرت دیدار شیرین بودیم به بلندای قرنها میگذشت.
تلفن بند نسوان از عصر شنبه قطع بود و این بر نگرانی ما میافزود، همه کنار هم در اتاقی بودیم که از آن خود ما بود و شیرین که از همه ما بیشتر رنج حبس را چشیده بود، بیشتر مشتاق این تفکیک اتاق بود، اما اولین آزادی از این اتاق با کلیه وسایل شیرین بود. آن شب کسانی که سالهای دور نیز روزگاری را در اوین گذرانده بودند، از خاطراتشان میگفتند، از عزیزانی که به ناگاه در تاریکی گم میشدند و به نور ابدی آزادی میرسیدند، ساعتی را با خاطرات تلخ کسانی گذراندیم، که روزی ناباورانه رفقایشان را به مسلخگاه اعدام فرستاده و تا پشت درهای آزادی بدرقه اشان کرده بودند و تحسین میکردیم، مقاومت آهنین زنانی، که زیر بار مرگ یاران و غروب دوستیهایشان شجاعانه ایستادهاند، تا روزهای خوبی را برای نسلهای بعد به ارمغان آورند و اما زهی خیال باطل که دور تسلسل ظلم ادامه دارد و دیری نگذشت که عیار صبوری ما محک خورد، وقتی سراسیمه شیرین را بدون خداحافظی از ما جدا کردند، گویی طنابدار او را فریاد میزد و امید داشت کورسویی از ترس در چشمان همچون عقابش ببیند اما نیک میدانم که شجاعت شیرین تاریکی نیمهشب اوین و سختی طناب دار را به سخره گرفته بود.
هر ثانیه به سختی میگذشت و ما در انتظار بودیم تا خبری از شیرین بگیریم، وقتی ۱۰ دقیقه قبل از خاموشی (۹:۵۰) به بهانه اشتباه گفتن نام پدر، شیرین را بردند، حتا لحظهای به گمانمان نیامد که شاید دیگر دیداری در پی این جدایی نباشد. اشتیاق شیرین به زندگی و پیشرفت و تلاش او در مطالعه شبیه کسی بود که تنها چند روز از بازداشتش گذشته و بهزودی هم آزاد خواهد شد؟ ای وای که چه شبی گذشت؟
آمار صبح یکشنبه بر دوش ما سنگینی میکرد که دیگر اطمینان یافته بودیم که دست قساوت بار دیگر مبارزی، آن هم شیرزنی از خطه کردستان را به طناب دار سپرد، که کوههای کردستان در برابر مقاومتش به سطوح میآمدند، اما باورش سخت بود و غیرممکن، از اخبار ساعت ۱۴ شنیدیم که طناب دار بر گردن شیرین بوسه زده است و باورمان شد که، آری دیگر شیرین باز نخواهد گشت و ما که تنها در خاطرات و تاریخ شفاهی حس از دست دادن دوستی را تنها شنیده بودیم، با تک تک سلولهایمان، تلخی از دست دادن شیرینمان را حس کردیم. در شبی که مجموع همه شبهای عمرمان بود، چیزی را آرزو میکردیم که ۲۰ سال پیش هم اتاقیهایمان بارها و بارها آرزو کرده بودند و آن چیزی نبود غیر از آرزوی پایان ظلم و این که شاید نسل بعد از ما این حس را درک نکنند.
حالا ۴ روز از آن فاجعه میگذرد و شالی سیاه به رنگ روزهایمان بر تختش نشان عزایمان و من که کف خواب (کسی که تخت ندارد و بر روی زمین میخوابد) اتاق سیاسیها هستم با وجود اصرار دیگران حاضر نیستم جای معلم سفالم را بگیرم، چون جای او پر شدنی نیست.
زندان اوین
چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ماه – ۱۲ می
شروع پخش زنده از ساعت ۴/۰۰ بعداز ظهر – به وقت تهران
اجرا : اعظم
استودیو: مارال
تقویم تاریخ – مریم
گزیده اخبار مطبوعات ایران
روزنگاشت – «ماموریتی از طرف خداوند برای فلورانس» – به مناسبت زادروز «فلورانس نایتینگل» - محبوبه
سوت – «حمله سرمربی تیم ملی به رسانهها» – محمدرضا
بخش اول اخبار
بزرگان ایرانزمین- «علی اکبر دهخدا» – بخش اول – آرش و آوا
گفتوگوی روز – «حکم جمعی برای درویشان، دور از حقوق اجتماعی است» – اردوان روزبه
پرسه اجتماعی – «مرغ مهاجری به نام فرزند» – سیمین
بزرگان ایرانزمین- «علی اکبر دهخدا» – بخش دوم – آرش و آوا
گفتوگوی روز – «بهتر است ایرانیان نگران فردایشان در مالزی باشند» – اردوان روزبه
بخش دوم اخبار
مقامهای انتظامی استان آذربایجان غربی از اجرای طرح تجلیل از دختران خوش حجاب در این استان خبر دادند.
این طرح با حمایت نیروی انتظامی، استانداری و شهرداریهای استان اجرا میشود و طی آن قرار است به دختران محجه کارت خوشحجابی داده شود.
قرار است این طرح به مرور در سایر استانهای ایران نیز اجرایی شود.
در قالب اجرای این طرح آن دسته از دختران خوشحجاب هفت تا ۱۴ ساله که از حجاب برتر استفاده میکنند توسط بانوان روحانی شناسایی و هر سال همایشی برای تجلیل از آنها برگزار میشود.
قرار است همزمان با ۲۱ تیرماه روز عفاف و حجاب، از دختران خوشحجاب استان آذربایجان غربی که در طرح نسیم عفاف شرکت کردند با اهدا لوح و هدایایی تجلیل شود.
مریم / رادیو کوچه
maryam.m@koochehmail.com
- 23 پیش از میلاد – طبق پیوستی که بر تاریخ روم تالیف «لیوی» مورخ این کشور در سده یکم پیش از میلاد نوشته شده است، «اگوستوس» امپراتور روم اعلام کرد که دولت روم یک دولت تجاوزگر نیست و جنگهایی را که بهآن دست میزده است بهمنظور تامین صلح بوده و آزادیبخش باید بهشمار آیند و دستور داد که رویدادنگاران ارتش روم که وقایع روزانه فعالیتهای نظامی را ثبت میکردند، از آن پس این نکته را از نظر دور ندارند و وقایع را طوری ننویسند که نشان دهد رومیان تجاوزگر و توسعهطلب بودهاند، ما دولت تیسفون (اشکانیان) نیستیم که از سلطهگری دست برنمیدارد. از آن پس، عبارت صلح رومی (پاکس رومانا) وارد تاریخ شد و مورخهای عهد امپراتوری این کشور تجاوزها، جنگها و اشغالگریهای روم را «خدمت و فداکاری بهخاطر صلح و وظیفه جهانی» مینوشتند.
- ۴۲۰ میلادی – «تئودوسیوس دوم» امپراتور روم ۱۲ می در آخرین دیدار خود با افسران واحدهای ارتش این کشور که عازم جنگ با ایران بودند بهآنان توصیه کرد که پس از روبهرو شدن دو ارتش و آغاز زد و خورد، بهترین هنگ رومی را مامور تصرف پرچم ایران کنند و تاکید کرد که با تصرف پرچم، سربازان ایران روحیه خود را از دست خواهند داد که عاملی است مهم به سود ما. مورخ ارتش روم که در این جلسه حضور داشت و نیز ناظر صحنههای این جنگ ایران و روم بود که دو سال طول کشید نوشته است که در جریان جنگ، نیروهای رومی بارها کوشیدند تا پرچم ایران را به دست آورند، ولی موفق نشدند.
- ۱۹۴۱ میلادی – (دوران جنگ جهانی دوم) «کنراد زوس» دانشمند آلمانی کامپیوتری را که ساخته بود و توان برنامهنگاری داشت، در شهر برلین بهمعرض تماشا گذارد. وی که در دسامبر ۱۹۹۵ درگذشت و در ریاضی ـ فیزیک دکترا داشت. در زمان اختراع کامپیوتر (ماشین حسابگر) ۳۱ ساله بود. کنراد زوس نام ماشین اختراعی خود را «Z ـ ۳» نام نهاد. کنراد به پژوهشگری ادامه داد و نخستین زبان پروگرام کردن را طراحی کرد و نامش را «پلان کالکول» گذارد. وی جزییات طراحی این زبان را در سال ۱۹۴۸ منتشر ساخت. زوس که برای ادامه کار شرکتی تشکیل داده بود سپس کامپیوتر تکمیل شده خود به نام «Z ـ ۴» را ساخت که نخستین کامپیوتر بازرگانی جهان بهشمار میآید.
- ۱۳۷۲ خورشیدی – دکتر «حسینعلی هروی» از استادان و محققان پرآوازه زبان و ادبیات فارسی درگذشت. شهرت دکتر هروی بیشتر بهسبب حافظشناسی است و در این زمینه کتابی در چهار جلد منتشر کرده است. این کتاب ارزشمند حاصل ۱۵ سال فعالیت و تحقیق مستمر استاد هروی بهشمار میرود.
- ۲۰۰۸ میلادی – زمینلرزه ۸ ریشتری در استان «سیچوآن» در چین ۶۹۰۰۰ کشته، ۳۷۴۰۰۰ زخمی و ۴٫۸ میلیون بیخانمان برجای گذاشت.
- ۱۸۲۰ میلادی – «فلورانس نایتینگل» پرستار انگلیسی و بنیانگذار حرفه پرستاری نوین در فلورانس ایتالیا زاده شد. نایتینگل جوانی خود را در انگلستان سپری کرد وهمواره به مطالعه بیماریهای مختلف و چگونگی مراقبت از بیماران مشغول بود. نایتینگل بههنگام جنگ کریمه برای پرستاری از سربازان مجروح به جبهه نبرد اعزام شد و با فداکاری شبانهروزی به مداوای مجروحان جنگی پرداخت. فلورانس شبهنگام با چراغی در دست بهمیدان نبرد میرفت و زخمیها را با کمک دیگر امدادگران به مکانهای مراقبت انتقال میداد. از اینرو به بانوی چراغ بهدست معروف است.
- ۱۳۵۷ خورشیدی – زادروز حسین رضازاده وزنهبردار ایران.
رادیو کوچه
دادگاه تجدید نظر استان خوزستان حکم محکومیت حبس «ابوالفضل عابدینینصر» روزنامهنگار و فعال حقوقبشر را تایید کرد.
به گزارش خبرگزاری حقوق بشر ایران شعبه ۱۳ دادگاه تجدید نظر استان خوزستان حکم ۱۱ سال حبس ابوالفضل عابدینینصر را که پیشتر از سوی شعبه یکم دادگاه انقلاب اهواز صادر شده بود، مورد تایید قرار داده است.
به گفتهی یکی از نزدیکان آقای عابدینی فرصت اعتراض به حکم شعبه یکم دادگاه انقلاب برای این فعال حقوق بشر ۳ هفته بوده و وکیل وی لایحه دفاعیه را تنظیم نموده ولی فرصت ارایه آن به دادگاه تجدید نظر وجود نداشت.
گفتنی است ابوالفضل عابدینی در تاریخ ۱۲ اسفند ماه سال گذشته از سوی نیروهای امنیتی در خوزستان بازداشت شد و در تاریخ ۱۶ اسفند ماه وی به تهران منتقل شد.
رادیو کوچه
در پی سانحه هوایی یک فروند هواپیمای وابسته به خطوط هوایی لیبی روز چهارشنبه ۱۰۵ نفر از مسافرین و خدمه این هواپیما کشته شدند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه هواپیمای لیبی پرواز شماره ۷۷۱BV که از ژوهانسبورگ به سمت فرودگاه «تریپولی» طرابلس در حرکت بود در هنگام فرود آمدن دچار سانحه شد و ۹۴ مسافر و ۱۱ خدمه جان خود را از دست دادند.
تاکنون از علت حادثه اطلاع دقیقی در دست نیست.
یک صد و پنجاه و دو سازمان غیرحکومتی یا تشکل داخلی و ۲۰ سازمان غیردولتی خارجی در افغانستان منحل شدند.
به گزارش شبکه اطلاعرسانی افغانستان، کمیسیون تصویب و انحلال سازمانهای غیردولتی روز گذشته (سهشنبه) اعلام کرد که پس از بررسیها روشن شد که این سازمانها سودمند نیستند و باید منحل شوند.
کمیسیون انحلال تشکلهایی که در آن نمایندگان وزارتهای خارجه، داخله، عدلیه، مالیه، کار و امور اجتماعی، ریاستهای مستقل و نمایندگان با صلاحیت غیردولتی عضویت دارند، در نشستی به رهبری وزیر اقتصاد، انحلال ۱۷۲ تشکل داخلی و خارجی را اعلام کردند.
سخنگوی وزارت اقتصاد اظهار داشته است که این تصمیم به دلیل اینکه شرکتها کارکرد و فعالیتهای خود را به وزارت اقتصاد ارایه نکرده بودند، اتخاذ شد.
گفتی است که هم اکنون ۱۲۲۴ تشکل داخلی و۳۰۱ تشکل خارجی در وزارت اقتصاد ثبت هستند و فعالیت میکنند.
گروهی از پژوهشگران ایتالیایی ژن جدیدی را کشف کردند که میتواند عامل بروز بیماری خود ایمنی «ام. اس» شود.
به گزارش مهر، این محققان در این خصوص توضیح دادند: «این ژن یک تنظیمکننده سیستم ایمنی است که پروتئینی را تولید میکند که عملکردهای چندگانهای به عهده دارد و قادر است فعالیت گیرندههای لنفوسیتی را تنظیم و کنترل کند.»
نتایج تحقیقات مشابهی که بر روی موشها انجام شد نشان داد که فقدان این ژن منجر به بروز یک بیماری مشابه ام. اس در مدلهای آزمایشگاهی میشود.
«ام. اس» یک بیماری التهابی مزمن است که به دستگاه عصبی مرکزی آسیب میرساند. این بیماری خود ایمنی به اشکال مختلفی بروز مییابد و بر اساس قدرت تخریب میلین (غشای نورونها که انتقالدهنده پالسهای عصبی است) علایم بالینی حاد و یا کم شدت را نشان میدهد.
براساس گزارش آنسا، بررسی تغییرات DNA در بروز این بیماری میتواند منجر به ارایه درمانهای جدید شود.
محسن مومنی روز سهشنبه طی حکمی از سوی ازسوی مهدی خاموشی (رییس سازمان تبلیغات اسلامی)، به عنوان ریاست حوزه هنری منصوب شد.
به گزارش ایلنا، در بخضی از این حکم آمده است: «نظر به حسن تعهد و سوابق ارزنده جنابعالی در عرصه تخصصی فرهنگ و هنر، بدینوسیله شما را به عنوان رییس حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی منصوب مینمایم.»
به گفتهی آقای خاموشی رییس سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری به عنوان یکی از مهمترین نهادهای فرهنگی و هنری ایران است. وی در پایان این حکم نیز از از زحمات حسن بنیانیان رییس پیشین حوزه هنری تقدیر کرده است.
گفتنی است به علت اعلام خبر تعطیلی روزهای شنبه و یکشنبه مراسم تودیع رییس قدیم و معارفه رییس جدید حوزه هنری روز چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت در تالار اندیشه برگزار خواهد شد.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام طی سخنانی ضمن تجلیل از صبر و پایداری جوانان دربند، تصریح کرد: «زندانی شدن افراد دلسوز و منتقد منجر به بیداری مردم میشود و سکوت جامعه و مردم در خصوص مسایل سیاسی غیرقابل قبول است.»
به گزارش جرس، آیتاله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از جوانان فعال در تشکلهای سیاسی اصلاحطلب همراه با روزنامهنگاران تحولخواه از فعالان سیاسی خواست به دستگیریها و زندان رفتن از بعد منفی نگاه نکنند چرا که به گفته وی زندانی شدن افرادی که نیت مصلحانه دارند درمجموع سازنده بوده و ثمراتی هم به دنبال دارد.
آیتاله هاشمی رفسنجانی خطاب به جوانان گفت: «جای دلسردی نیست، وقتی کسی وارد فعالیت سیاسی میشود نباید فکر کند معادلات آنقدر ساده است که با چند راهپیمایی همه چیز حل میشود.»
وی افزود: «کار برای مردم، زحمت و مرارت دارد و سختیهای مسیر را باید تحمل کرد. مطمئن باشید کسانی که در زندان یک سیلی میزنند به اندازه ۱۰ سیلی باید جوابگو باشند.»
رییس مجلس خبرگان در ادامه خواستار این شد که جوانان اصلاحطلب در جهت آگاه کردن اقشار مختلف جامعه تلاش کرده و آگاهی های خود را مبنای تعقل و تحلیل خود قرار دهند.
آیتاله هاشمی رفسنجانی در پایان بیتفاوتی جامعه نسبت به مسایل سیاسی را عیب بسیار بزرگی دانست و گفت: «سکوت و بیتفاوتی مردم قابل قبول نیست.»
سینا / رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
«اوقاف و سازمان میراث همدیگر را مسوول میدانستند، جنجال به دنبال سرقت کتیبه تاریخی مسجد وکیل» عنوان اصلی روزنامه همشهری است.
«بلاتکلیفی مردم از تعطیلی نابهنگام» از عنوانهای دیگر این روزنامه است.
روزنامه جام جم در صدر اخبار خود «فرار هواپیمای آمریکایی با شلیک پدافند ایران» را آورده است.
روزنامه آفتاب به نقل از متکی وزیر امور خارجه ایران از «دیدار جلیلی با اشتون در ترکیه» خبر داد.
«شرح کامل مغایرت مصوبه دولت با قانون» تیتر دیگر این روزنامه است
روزنامه ایران نیز در گفتوگو با مسوول سامانه خرید اعتباری نوشت: «جزییات خرید ۱٫۵ میلیونی و شارژ کارت اعتباری کارمندان».
«یارانههای نقدی هر دوماه یک بار به حساب سرپرست خانوار» خبر دیگر این روزنامه به نقل از معاون پارلمان رییس جمهوری است.
روزنامه دنیای اقتصاد هم از تازهترین آمار رسمی منتشر شده در خصوص بازار ساخت و ساز خبر داد و نوشت: «بازگشت رونق به ساخت و ساز».
«بازار طلا دوباره صعودی شد، پایان هیجان بسته به نجات یورو» عنوان مهم بعدی این روزنامه است.
«تجمیع انتخابات منطقی است» تیتر اول روزنامه شرق به نقل از سید محمد خاتمی در دیدار با جمعی از نمایندگان شورای شهر است.
این روزنامه همچنین به نقل از سخنگوی وزارت خارجه از حضور «هشت رییس جمهوری در اجلاس جی- ۱۵» خبر داد.
روزنامه ابتکار در صدر اخبار خود آورده است «ابهام در زمان اجرای قانون هدفمندی یارانهها ادامه داد».
و در پایان روزنامه کیهان نیز در گفتوگو با خبرنگاران در روزهای پایانی رزمایش ولایت ۸۹ به نقل از فرمانده ارتش نوشت: «دوران امپراطوری ناوهای آمریکا به سر آمده است».
«کارت اعتباری ۱٫۵ میلیون تومانی برای کارگران» موضوع مهم دیگر این روزنامه است.
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
بر اساس بخشنامه منتشرشده توسط معاونت دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی، مسوولان معاونت دانشجویی این دانشگاه مجاز به بررسی لپتاپهای شخصی دانشجویان ساکن خوابگاه هستند.
این بخشنامه که با عنوان «چگونگی استفاده از لپتاپ و کامپیوتر شخصی دانشجویان» در خوابگاههای دخترانه دانشگاه علامه پخش شده است شامل هفت بند است که طبق بند یک و دو این بخشنامه حفظ و نگهداری از لپتاپ و محتویات داخل دستگاه از جمله فیلم خانوادگی و اطلاعات شخصی به عهده دانشجوست. بند سه و چهار این بخشنامه استفاده غیراخلاقی از لپتاپ و دانلود غیرمجاز را ممنوع اعلام کرده است.
بر اساس بند پنجم دانشجویان موظف شدهاند که از بلندکردن صدای موسیقی و فیلم در خوابگاه خودداری کنند. بر طبق بند ششم، دانشجو موظف به رعایت تمامی موازین اخلاقی، شرعی و اجتماعی در استفاده از لپتاپ است و بند هفت مسوولان معاونت دانشجویی از جمله مسوول خوابگاه را مجاز میداند که در هنگام ضرورت، نسبت به بررسی دستگاهها اقدام کنند. معاونت دانشجویی دانشگاه علامه از دانشجویان خواسته است تا با امضای این بخشنامه موافقت خود را با آن اعلام کنند.
البته بند هفت این بخشنامه مغایر با اصول ۲۳ و ۲۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر عدم تفتیش عقاید و لزوم احترام به حریم خصوصی اشخاص است.
منبع
محمد مصطفایی
عزم خود را جزم کردم و امروز تصمیم گرفتم یادی از موکلینم در زندان اوین تهران نمایم. دوست داشتم از نزدیک با هنگامه شهیدی، ریحانه جباری، امیر رضا عارفی، سعید حبری، کارل مارکس و در آخر هم با دوست و همکار عزیزم محمد اولیاییفر ملاقات نمایم. ساعت ۱۱ صبح با دستورهای قضایی که گرفته بود وارد محوطه زیبای زندان اوین شدم. خیلی خوشحال بودم که موکلینم را از نزدیک میبینم و با آنها دقایقی خوشوبش خواهم کرد.
بعد از اینکه برگههای مربوط به ملاقات را به متصدی ملاقاتها دادم. پس از یک ساعت خانم هنگامه شهیدی و ریحانه جباری وارد اتاق وکلا شدند. هنگامه خیلی هیجانزده بود و نرسیده گفت: «آقای مصطفایی یک زن به نام شیرین علم هولی را امروز صبح در محوطه زندان اعدام کردند. خیلی از همبندیها ناراحت شدند. اون یک دختر روستایی بود و گلیم و فرشبافی را خوب بلد بود. نزدیک به یک سال هم در زندان بود. چند دقیقهای گذشت یکی دیگر از موکلینم هم وارد شد. او گفت از مردها هم چهار نفر را امروز صبح اعدام کردند. فرزاد کمانگیر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامی از جمله اعدامیها بودند که امروز به دار آویخته شدند.
شهیدی میگفت در زندان حال خوبی دارم. خودم را با شرایط سازگار کردم. دوست دارم کار روزنامهنگاری را در زندان انجام بدم. با خیلیها دوست شدم و فکر آزادی رو زیاد تو سرم راه نمیدم. دوست دارم آزاد بشم ولی دغدغه برگشت به زندان را نداشته باشم.
ریحانه جباری هم با اون چهره خاصی که داشت در رابطه با نتیجه حکم قصاص نفسش صحبت کرد. ریحانه بیش از دو سال است که در زندان به سر میبرد او در دفاع از ناموس خود مرتکب قتل شد. ولی دادگاه به دلایل و مدارکی که در رابطه با اثبات دفاع مشروع ارایه نمودیم توجهی نکرد و ریحانه را به قصاص نفس محکوم نمود. در حال حاضر پرونده ریحانه جهت رسیدگی به اعتراضمان به شعبه ۲۷ دیوانعالی کشور ارجاع شده است. او امیدی به نقض حکم نداشت. حق هم دارد چون خیلی از احکامی که جهت تجدیدنظر به این شعبه ارجاع میگردد تایید میشود ولی با توجه به دلایل قوی که در پرونده وجود دارد من امیدوارم که حکم ریحانه نقض شود.
بعد از مدت طولانی دیگر موکلینم هم وارد شدند. آقای امیررضا عارفی که هر بار میدیدمش کلی استرس و ترس و لرز داشت امروز روحیهای نسبتن خوب داشت اما ناراحت از اعدامیهای امروز بود. او گفت خطر از بیخ گوش من گذشت. نگرانیش این بود که چطور میتواند به شهرستان ایزه رود و این مدت را تحمل کند. امیررضا که نام مستعارش پیمان است جدایی از همسر و مادر تنهایش را رنجی بزرگ میبیند و میگوید که حضور فیزیکی من در منزل لازم است مخارج منزلمان را خودم تهیه میکردم و در حال حاضر خانوادهام با مشکل مالی مواجه هستند. زینب همسر پیمان هم همچنان منتظر است تا پیمان بتواند از امکانات مرخصی زندان استفاده کند. زینب و پیمان فوقالعاده به یکدیگر علاقهمندند ولی متاسفانه دست تقدیر این دو را از هم جدا کرده است.
آقای اولیاییفر را هم ملاقات کردم. چهره عصبانی و ناراحتی داشت. خیلی متاثر بود از اینکه در مقابل اعلام کتبی حکم مقاومت کرده و شکست خورده بود. او میگفت قدرت باعث شد تا من در زندان باشم. حکم به من ابلاغ نشده بود و من هم حاضر نبودم حکم به صورت شفاهی به من ابلاغ شود. این موضوع به قدری وی را آزار داده بود که گویا سالها پیر شده است. میگفت که به وکلایش بگویم با آقای جندقی ریاست کانون صحبت کند تا شاید ایشان بتوانند راهحلی برای مشکلشان پیدا کنند.
کارل ماکس موکل سیاه پوستی است که برادرش را دو روز پیش از دست داد. او اعلامیههایی که به وی به زبان انگلیسی تسلیت گفته بودند را با خود همراه داشت. اعلامیهها جالب بودند. از اینکه به خاطر یکی دو مشت کراک میبایست تمام عمرش را در زندان بهسر ببرد خیلی ناراحت بود. فوت برادرش هم او را داغدار کرده بود. نمیدانست چه کار کند. در زندان هم همصحبتی ندارد چون هم سلولیهای کارل زبان انگلیسی بلند نیستند. البته کارل در این مدت چهار سال توانسته بود که زبان فارسی را دست و پا شکسته یاد بگیرد. برای کارل زندان ایران بسیار زجرآورتر از زندان کنیا است. اگر در کنیا بود لااقل میتوانست با خانوادهاش ملاقات نماید. ولی اینجا ….
در اتاق ملاقات زندان خانم پورفاضل و خانم صباغیان و حدود ده وکیل دادگستری هم بودند. میتوان گفت که جمع وکلا جمع بود.
در آخر هم سعید حبری را که قرار شد وکیلش شوم دیدم او را در روز عاشورا دستگیر کرده بودند و پس از محاکمه شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب وی را به تحمل ۴ سال حبس محکوم کرده بود. ایشان در حال حاضر منتظرند تا دادگاه تجدیدنظر در مورد اعتراضش تصمیم بگیرد. ناراحت خانواده خود و چکهایی که صادر کرده بود و نمیتوانست پاس کند بود.
وقتی از زندان خارج شدم سردرد عجیبی پیدا کرد و به من حق بدهید. اگر شما هم جای من بودید…. تمام تلفنهای عمومی زندان قطع بود و زندانیها نمیتوانستند با خانوادهاشون تماس بگیرند به همین دلیل هر کدام شمارههای خودشون رو میداند تا به خانوادهها اطلاع داده بشه که حالشون خوبه.
ساعت حدود ۱۵ محل زندان را ترک کردیم ….. خیلی دیگری که من را خیلی ناراحت کرد و فکرم را به خودش مشغول کرد اعدام شش نفر در زندان قزلحصار بود. از جزییات این دسته از اعدامها خبری ندارم. ولی میدانم که خانوادههای آنها چه زجری میکشند و خوب میدونم که دلهرهای برای دیگر زندانیان محکوم به اعدام به وجود آمده است.
لارس ویلکس، کاریکاتوریست سوئدی و طراح کاریکاتور توهینآمیز از پیامبر اسلام، از یک حمله جان سالم به در برده است.
آقای ویلکس در حال سخنرانی در دانشگاه آپسالا بود که به وسیله گروهی از حاضران مورد حمله قرار گرفت و با ضربه یکی از مهاجمان به زمین خورد.
عینک آقای ویلکس در این حمله شکست ولی به او آسیب نرسید.
آقای ویلکس در حال سخنرانی درباره محدودیتهای آزادی بیان در هنر بود.
آقای ویلکس از سال ۲۰۰۷ بارها به خاطر انتشار کاریکاتوری که در آن پیامبر اسلام را به شکل سگ ترسیم کرده بود، تهدید شده ولی این نخستین بار است که او در دانشگاه آپسالا مورد حمله گرفته است.
به گفته آقای ویلکس، گروهی پانزده نفره از حاضران در محل سخنرانی سعی داشتند با شعار دادن و به هم زدن نظم جلسه مانع از سخنرانی او شوند.
آقای ویلکس به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: «مردی به سمت من دوید و با ضربه بدنش من را به زمین پرت کرد. عینکم شکست …»
سایت یک روزنامه سوئدی هم تصاویر ویدیویی این حادثه را منتشر کرده است. در این تصاویر، ماموران پلیس دیده میشوند که با استفاده از اسپری فلفل و ضربات باتوم سعی دارند گروهی از حاضران عصبانی را متفرق کنند.
این معترضان فریاد «الله اکبر» سر داده بودند.
دو نفر در این درگیری بازداشت شدند.
پیشتر گزارشهایی منتشر شده بود که نشان میداد که آقای ویلکس هدف این توطئه قتل قرار گرفته بود.
کالین لارز، از شهروندان آمریکا که از او به عنوان «جهاد جین» نام برده میشود از متهمان این اقدام بود.
خانم لارز اتهامهای خود را نپذیرفته است ولی در صورت مجرم شناخته شدن ممکن است به حبس ابد محکوم شود.
در سال ۲۰۰۷، گروهی که به القاعده در عراق نزدیک بود جایزه ای یکصدهزار دلاری را برای قتل آقای ویلکس تعیین کرد. این گروه وعده داده است که اگر گردن ویلکز مانند یک گوسفند بریده شود، جایزه قتل او را ۵۰ درصد افزایش خواهد داد.
کاریکاتور آقای ویلکس یک سال و نیم پس از انتشار کاریکاتورهای توهین آمیز از پیامبر اسلام در روزنامه یولاندز پوستن در دانمارک منتشر شد.
منبع
مهمترین عنوانهای رسانههای امروز مالزی:
خبرگزاری برناما
- نجیب به اعضای جناح راست گفت که منازعات را تبدیل به افتخاری برای مردم کنند.
- ۳۵ شرکتکننده کار خود را در پارک غذایی تاووا آغاز کردند.
- زینالدین میدان به جایزه بزرگ مالایی دست یافت.
- باید هنر و فرهنگ شیوه زندگی مردم سراواک بشود.
- جسد یک مرد در هتلی پیدا شد.
- موروگیاه: «رهبر جوانان حزب مردم بهخاطر این استعفا کرده که حقیقت را دانسته است.»
- حزب دموکرات در مورد بکاربردن نام «اله» پیشرو است.
- طیب از مردم سراواک خواست تا با یکدیگر متحد بمانند.
- خدمات گروه G پیشنهاد سهام ۸۰ سنتی Maika را میپذیرد.
- شرکت شل به سود پیش از مالیات کمتری در سه ماهه اول سال دست یافت، مبلغ ۷۶٫۲۲۲ میلیون رینگیت.
- شرکت مخابرات مالزی با شرکت اعتباررسانی به صنایع کوچک و متوسط مالزی همکاری میکند.
- شرکت PGas سود بیشتری را اعلام کرد.
- HDC توافق سه جانبهای را برای پیشرفت Stevia به امضا رساند.
- جمهوریخواهان آمریکا در مورد ارتباط طالیان با بمبگذاریهای نیویورک شک دارند.
- کامرون محافظهکار، نخستوزیری را در انگلیس بر عهده گرفت.
- نخستوزیر تایلند برای سرخپوشان مهلت تعیین کرد.
روزنامه استار
- در دادگاه دوم انوار، انوار نتوانست در خواستی ارایه دهد و خواهان باقی ماندن شد.
- · یک هنرمند با نام بن جی، دو اتهام دیگر مربوط به مواد مخدر را دریافت کرد.
- · زینالعابدین شاه به ۲۰۰ نفر از افراد برتر پلیس هدایا و مدال میدهد.
- · هیت مبارزه با فساد مالزی به بودجه و نیروی انسانی بیشتری برای عمل کردن نیازمند است.
- · بزرگترین شاهزادگان کلانتان خواستار انتقال سلطان به سنگاپور شدند.
- · ۴۵۰ میلیون رینگیت ارزش قراردادهای تجاری با کامبوج شد.
- · اتحادیه چینیتباران میگوید که همه ما از ۱۳ می درسهایی میگیریم.
- · در آموزشهای پلیس هنر مباحثه آموزش داده میشود.
- · یک نوجوان ۱۷ ساله که مورد تیراندازی پلیس قرار گرفته بود پس از عمل در حال بهبودی است.
- · ۴ کودک در میان ۳۶ نفر جدید مبتلا شده به آنفلوانزا.
- · Astro بازیهای جامجهانی را با کیفیت HD پخش میکند.
- · جهان به نخستوزیر جدید انگلیس تبریک گفت.
- · اروپا معتقد است که اتحاد جدید در انگلیس میتواند پایدار بماند.
- · پنتاگون میگوید که خروج از عراق بر طبق برنامه خواهد بود.
روزنامه سان
- ریاست سابق موسسه توسعه آموزشی Maju جریمه شد.
- خانوادهها خواستار عذرخواهی پلیس هستند.
- اتحادیه چینیتباران خواستار به تعویق نیفتادن اجلاس ۱۳ می شد.
روزنامه مالایی میل
- در دادگاه دوم انوار دفاعیات و بازجوییها از صیفل ادامه دارد.
- مهاجران غیرقانونی به هشتسال حبس بخاطر قاچاق حشیش محکوم شدند.
- یک مالزیایی به جرم آزار به یک دختر در دادگاهی در ولز محاکمه شد.
محبوبه / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
دوازدهم می برابر با بیست و دوم اردیبهشت، مصادف با زادروز «فلورانس نایتینگل» مشهور به «بانوی چراغ بهدست» است، وی پرستار انگلیسی و بنیانگذار حرفه پرستاری مدرن است. او در سال ۱۸۲۰ میلادی زاده شد و در سیزده آگوست ۱۹۱۰ میلادی در لندن درگذشت. کتاب «یادداشتهایی پیرامون پرستاری» او، که در سال ۱۸۶۰ منتشر شد، اولین کتاب آموزش پرستاری در دنیا محسوب میشود. این کتاب به بسیاری از زبانهای دنیا ترجمه شده است.
انسان بهدرستی همان میشود که به آن فکر میکند.
فلورانس نایتینگل
«فلورانس نایتینگل»، ملقب به «بانوی چراغ به دست» در دوازدهم ماه می سال ۱۸۲۰ میلادی در شهر فلورانس ایتالیا متولد شد. پدرش «ویلیام ادوارد شور» یکی از اعضای اشرافزاده دربار به شمار میرفت و فلورانس کوچک، در یک خانه بزرگ و راحت دوران کودکی خود را گذراند.
فلورانس از کوچکی خداوند را دوست داشت و کتابمقدس را با دقت فراوان میخواند. به گفتهی خودش، در روز هفتم فوریه سال ۱۸۳۷، درحالیکه در یکی از پارکهای اطراف منزلشان قدم میزد احساس کرد صدای خدا را میشنود که او را به ماموریتی خاص فرا میخواند. اما تنها ۹ سال بعد بود که فلورانس دریافت، این ماموریت چیست.
او در نتیجی این دعوت الهی، بیش از پیش به مسایل اجتماعی روزگار خود علاقه پیدا کرد. در سال ۱۸۴۵ از والدینش اجازه خواست در بیمارستانی مشغول کار شود تا از این طریق بتواند در زمینه پرستاری تجربه کسب کند. تا آن زمان، تنها تجربهاش در این زمینه، پرستاری و مراقبت از دوستان و بستگان بیمارش بود. اما والدین فلورانس بهشدت با این تقاضا مخالفت کردند. در انگلستان اواسط قرن نوزده، پرستاری به هیچ وجه برای یک زن شغل مناسبی محسوب نمیشد.
فلورانس چند سال بعد، یعنی در سال ۱۸۴۹ به اتفاق چند تن از دوستان خانوادگیاش از اروپا و سپس از مصر دیدن کرد. او در جریان این سفرها فرصت یافت از نزدیک با وضعیت بیمارستانهای مختلف در این مناطق آشنا شود. در اوایل سال ۱۸۵۰ بهعنوان کارآموز در بیمارستان «سنت وینسنت دو پل» در «اسکندریه» مصر که توسط کلیسای کاتولیک رم اداره میشد، مشغول کار شد. در ماه جولای همان سال، به آلمان و فرانسه رفت و در آنجا نیز مدتی داوطلبانه در بیمارستانهای مختلف خدمت کرد. سپس به لندن بازگشت و بهطور افتخاری مدیریت بیمارستانی را برعهده گرفت بهنام «موسسه بانوان بیمار».
و اما کمتر از یک سال بعد، اتفاقی افتاد که باعث شد زندگی خدمتی فلورانس وارد مسیری تازه شود. در سال ۱۸۵۳ که جنگ میان ترکیه و روسیه آغاز شد فرانسه و انگلیس به یاری ترکیه شتافتند و سربازان خود را به جنگ اعزام کردند. در آن زمان تیتر روزنامه «تایمز» لندن خبر از جنگ و توصیف اوضاع وخیم بیمارستانهای نظامی انگلیس را میداد. در این گزارشها آمده بود تنها ۲۰ پرستار در جبههها فعالیت میکنند، بیمارستانی وجود ندارد و حتا باند برای پانسمان هم نیست.
با انتشار این گزارشهای، فلورانس از وزیر جنگ انگلیس درخواست وسایل و امکانات بهداشتی کرد و سپس با همراهی ۳۴ یا ۳۸ پرستار زن با شجاعت تمام پا به اعماق خاک ترکیه گذاشت و به یاری مجروحان شتافت. فلورانس با چهرهای آرامبخش برای اینکه سربازان دست از میگساری بردارند، اتاقی برای مطالعه و بازیهای سالم آنان راه انداخت. فلورانس همچون مادری از سربازان مجروح مراقبت میکرد. او هر شب خود چراغ به دست به تک تک بیماران اردوگاه سرکشی میکرد، و به همین جهت رفته رفته او را «بانوی چراغ» لقب دادند.
جنگ پایان یافت و او به لندن بازگشت. هرچند میخواست گمنام بماند اما نامش بهعنوان «فرشته» سر زبانها بود ولی برای اینکه خود را از چشم دیگران دور نگه دارد، به گونهای خود را پنهان کرد که گویی مرده است. فلورانس همراه «ویلیام فار» یک پزشک نظامی و نیکوکار به مدت ۲۰ سال برای بهبود وضعیت بیمارستانها و نظام آموزشی پرستاران تلاش کردند. نایتینگل، نخستین مدرسه «عالی آموزش پرستاری» را سال ۱۸۶۰میلادی در بیمارستان «سن توماس» لندن راهاندازی و مدیریت کرد.
این آموزشگاه که اولین دانشکده پرستاری در دنیا بهشمار میرود، با ۱۰ دانشجو آغاز به کار کرد. هزینه تاسیس آن توسط «صندوق نایتینگل» تامین شده بود که شامل هدایایی بود که مردم بههنگام خدمت فلورانس در جنگهای کریمه برای کمک به او جمعآوری کرده بودند. این اولین دانشکده پرستاری در دنیا، بر دو اصل مهم استوار بود: یکی اینکه پرستاران میبایست بهطور عملی در رشته تخصصی خود آموزش میدیدند، و دیگر اینکه موظف بودند نظم و انظباط و اصول اخلاقی را در هر شرایطی رعایت کنند. او با تاسیس این آموزشگاه موفق شد حرفه پرستاری را از شغلی بدنام به حرفهای آبرومند برای زنان تبدیل کند.
و اما دامنه خدمات فلورانس روز بهروز گسترش مییافت. او پس از چندی برای بهبود وضع سربازان انگلیسی در هند به آن کشور سفر کرد و خدمات مهمی در آنجا ارایه داد. دولت کانادا نیز از او دعوت کرد جهت سازمان دادن به وضع بهداشت و درمان در بیمارستانهای نظامی این کشور، به آنجا برود.
فلورانس در دوران جنگهای داخلی آمریکا نیز مشاور دولت آمریکا در امور مربوط به بهداشت سربازان بود. هرچند سلامت جسمانی او تحلیل رفته بود اما شهرتش از لندن به آمریکا و هند نیز رسید بگونهای که یک معمار و تاجر لیورپولی بهنام «ویلیام راتبون» در سال ۱۸۶۰ مبلغ زیادی در اختیار فلورانس گذاشت تا یک بیمارستان بسازد. بیمارستانهایی که او ساخت مطابق استاندارد و الگوی بهداشتی بود و طبقات مختلف آن به بخشهای ویژهای مثل زنان و زایمان، روان، کودکان و جراحی اختصاص داشت.
خدمات فلورانس، نخستین تلاش سازمان یافته در جهت تسکین آلام جنگ بود. به پاس همین فداکاریها، ملکه ویکتوریا در سال ۱۸۸۳ مدال سلطنتی «صلیب سرخ» را به وی اهدا کرد، که سازمان جهانی صلیب سرخ نام خود را از آن دارد.
فلورانس نایتینگل در سالهای پایانی عمر خود به خاطر بیماری که در مدت خدمتش بدان مبتلا شده بود، بستری بود و همین بیماری بهتدریج باعث شد دیگر نتواند بهعنوان پرستار انجام وظیفه کند. اما او کماکان در راه بهبود وضع بهداشت جامعه تلاش میکرد. از او بیش از ۲۰۰ کتاب، رساله و گزارش بهجای مانده است که اکثر آنها در زمینه پرستاری است. یکی از این کتابها، «یادداشتهایی پیرامون پرستاری» نام دارد که در سال ۱۸۶۰ منتشر شد و اولین کتاب آموزش پرستاری در دنیا محسوب میشود. این کتاب به بسیاری از زبانهای دنیا ترجمه شده است.
و سرانجام فلورانس نایتینگل در ۱۳ آگوست ۱۹۱۰ در سن نود سالگی در لندن درگذشت.
منبعها:
وکیپدیا
زندگنامه فلورانسنایتینگل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر