-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۶, پنجشنبه

Latest news from Jaras for 05/06/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا گزینه دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



رحیم مشایی خبر پذیرش مبادله سوخت در برزیل از سوی ایران را تکذیب کرد

جــرس: مشاور و رییس دفتر محمود احمدی نژاد، خبر خبرگزاری ها مبنی بر "پذیرش مبادله سوخت در برزیل از سوی جمهوری اسلامی" را رد کرد.

 

به گزارش ایرنا، رحیم مشایی که محمود احمدی نژاد را در سفر به نیویورک و شرکت در هشتمین نشست بازنگری پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای همراهی کرده بود، شامگاه چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت، هنگام بازگشت به تهران در پاسخ به پرسش خبرنگاری پیرامون مذاکرات تلفنی احمدی نژاد با هوگو چاوز رییس جمهور ونزوئلا و اینکه احمدی نژاد موافقت اصولی خود را با پیشنهاد مبادله سوخت هسته‌یی که رییس جمهوری برزیل اعلام کرده، خاطرنشان کرد: برزیل و ترکیه علاقمند به نقش آفرینی در حل دیپلماتیک این مناقشه هستند و پاسخ جمهوری اسلامی به آنها مثبت است.

 

یوی در عین حال افزود: البته این پیشنهاد دارای جزییاتی است که بعدها اعلام خواهد شد.

 

در حالی که خبر از موافقت  ایران با میانجیگری برزیل در مناقشه هسته ای می رسد، رئیس دفتر رئیس دولت همچنین خاطرنشان کرد: "دو کشور ترکیه و برزیل پیشنهاد کرده بودند که در موضوع تبادل سوخت ورود پیدا کنند که جمهوری اسلامی نیز با این موضوع موافقت کرده است؛ اما اینکه برخی پس از این مکالمه تلفنی این تحلیل را مطرح کرده‌اند که جمهوری اسلامی ایران موافقت کرده است که در برزیل مبادله سوخت انجام شود،خیر این گونه نیست. این پیشنهاد دارای جزییاتی است که بعدها اعلام خواهد شد."

 

لازم به ذکر است برزیل و ترکیه دو عضو غیردائم شورای امنیت هستند که با تصویب تحریم های جدید علیه ایران مخالف و خواستار ادامه گفتگوها هستند.

 

 



 




آخرت خود را فدای دنیای دیگران نکنید -

 

جرس:  محمدرضا خاتمی دبیرکل سابق جبهه مشارکت ایران اسلامی در نامه ای سرگشاده خطاب به حجت الاسلام سیداحمد خاتمی خطیب نمازجمعه تهران نسبت به سخنان کذب وی در خصوص فعالیت‎های جبهه مشارکت و عملکرد آن اعتراض کرده و به وی یادآور شده که خدایی هم هست.

 

متن نامه محمدرضا خاتمی به قرار زیر است:

 

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای سید احمد خاتمی
 

 

سلام علیکم،
در سایتهای خبری ، از قول شما مطالبی درباره جبهه مشارکت ایران اسلامی نقل شده است که امیدواریم صحت نداشته باشد . اگر صحت داشته باشد و با توجه به عدم تکذیب شما ، احتمال کذب آن کم می شود ، از خداوند می خواهیم شما را از فرو افتادن در گردابی که امام علی از آن بیم داد حفظ کند آنجا که می فرماید :" لاتکونن علیهم سبعا تغتنم اکلهم " ( مبادا که مردم را درنده ای خون آشام باشی که خوردشان را غنیمت شماری )
شما براساس آموزه های دین و اخلاق و قانون حرف نمی زنید ، عدل و انصاف روا نمی دارید ، یکطرفه به قاضی می روید و خرد را پشتیبان زبان قرار نمی دهید .


برگرد شما برخی چنان تارعنکبوتی از دروغ و فریب و اطلاعات نادرست تنیده اند که حتی نور آفتاب را نیز نمی‎بینید و همانها (که در سر سودای دیگری دارند ) چنان ذهن شما را پرکرده اند که جز آنچه دیکته می کنند ، بازگو نمی کنید .


آقای سید احمد خاتمی ! شما امام جمعه موقت تهران هستید . مهمترین صفت این مقام عدل و پارسایی است و شما با این بیانات خود این دو صفت را از دست داده اید که آرزو می کنیم حداقل از قبل داشته باشید .


شما مدعی شده اید جبهه مشارکت قصد براندازی داشته است ، با چه سند و دلیلی اینگونه ادعا می کنید ؟ لابد احکام صادره غیر عادلانه دادگاههای آنچنانی یاران ما را پس از ماهها حبس در سلول های انفرادی و فشارهای شدید روحی و گاه شکنجه دیده اید و می دانید هیچیک به چنین عنوانی محاکمه و محکوم نشده است .
امیدواریم شما به اندازه کافی مدرک و سند برای پاسخگویی در آینده ای نه چندان دور در محکمه همین دنیا که باید حاضر شوید داشته باشید و امید واریم در آنجا به آیه 67 سوره 33 قرآن مجید تمسک نجوئید . البته محکمه عدل الهی که جای خود دارد .


ای کاش حاضر می شدید تا سوابق شما در دفاع از نظام اسلامی با سابقه یکی از صدها جانباز و ایثارگری که در جبهه مشارکت صادقانه و بدون توقع نام و نان در حمایت از امام خمینی و راه او از همه چیز خود گذشتند و در اوج جنگ و ترور و فشار لحظه ای امام را تنها نگذاشتند مقایسه شود .


جناب آقای سید احمد خاتمی ! امیدواریم خود شما به این کلام امیرالمومنین (ع) که نقل کرده اید :" آخرت خود را فدای دیگران نکنند " پای بند باشید و البته کامل این کلام این است :" بدترین مردم کسی است که آخرت خود را به دنیایش بفروشد و بدتر از او کسی است که آخرت خود را به دنیای دیگران بفروشد ."
جناب اقای سید احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران! باور کنید خدایی هم هست .


سیدمحمدرضا خاتمی
12/2/89

 

گفتنی است چندی پیش سیداحمد خاتمی در خطبه های نماز جمعه تهران جبهه مشارکت را متهم به براندازی کرده بود.

 


 




کروبی در دیدار با خانواده میلاد اسدی -

 

 

بر اساس خبری که دقایقی پیش نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفت، در این دیدار ابتدا خانواده میلاد اسدی ضمن خوش آمد گویی، گزارشی از وضعیت پرونده و روند رسیدگی به آنرا ارائه دادند. آقای اسدی وضعیت روحی فرزندش را بسیار عالی توصیف کرده و گفتند میلاد در هر دیدار جویای احوالات شخص شما بوده و سلام بسیار می رساند. والدین وی ضمن گله مندی از تداوم بازداشت فرزندشان ابراز نمودند که این سومین بار است که دادگاه میلاد برگزار نمی شود و ما نیز به دلیل عدم دسترسی به قاضی پروند متاسفانه نمی توانیم کاری انجام بدهیم و باید شاهد زندانی بودن فرزند خود باشیم که بسیار دردناک است. نمی دانیم به کجا و پیش چه کسی مراجعه کنیم! حتی اجازه دیدن قاضی را به ما نمی دهند! آیا این انصاف است؟! آیا این رویه صحیح است؟! مادر میلاد اسدی نیز ضمن اشاره به این موضوع که میلاد سال آخر دانشگاه می باشد گفت: جناب آقای کروبی با آنکه ما حتی بدنبال آزادی با وثیقه فرزندمان هستیم ولی متاسفانه دادگاه وی به تاخیر می افتد و ما به هیچ کسی نیز دسترسی نداریم تا دردمان را مطرح کنیم.


برخوردهای سنگین قوه قضائیه با مردم نشان دهنده وجود فشار سیاسی و از دست رفتن استقلال تصمیم گیری قوه قضاییه در مسائل اخیر است.

 

در ادامه، مهدی کروبی ضمن ابراز تاسف از وضعیت پیش آمده برای مردم علی الخصوص دانشجویان و جوانان به شدت از رویه ی قوه قضائیه انتقاد کرد.

 

 قوه قضاییه استقلال ندارد

 

وی  افزود: متاسفانه تداوم این رویه و برخورد سنگین با مردم بیانگر عدم استقلال قوه قضائیه در این قضایاست. از منظر مردم و قانون اساسی این جوانان مجرم نیستند و اعتقاد ما به این است که حتی در بدترین شرایط ها نیز اگر فردی یا جوانی دچار اشتباه یا خطایی هم می شد با نگاهی معطوف به رافت اسلامی و شان نظام جمهوری اسلامی می توان با دادن تذکر، موضوع را خاتمه داد مگر آنکه افراد معاند بوده و مبارزه مسلحانه در پیش گرفته باشند که در این حساب آنها جداست. بنابراین و با در نظر گیری این دیدگاه، برخوردهای سنگین قوه قضائیه با مردم نشان دهنده وجود فشار سیاسی و از دست رفتن استقلال تصمیم گیری قوه قضاییه در مسائل اخیر است.
 


دبیرکل حزب اعتماد ملی در ادامه افزود: دوره بسیار سخت و دشواری است. اما بدانید و مطمئن باشید برای آنها سخت تر و دشوارتر است. کار را به جایی رسانده اند که بجای مدیریت کلان یک کشور و رساندن آن به پیشرفت و آبادانی و سرافرازی، فقط به فکر کنترل و تشدید فشار و تهدید مردم هستند و این موجب تاسف و تاثر است.


آیا اگر نقد و نقادی در کشور که لازمه  پالایش یک نظام سیاسی است، وجود نداشته باشد می توان کشور را مدیریت کرد و به آینده آن خوش بین بود؟

 

کشتی بزرگ ایران جای همه را دارد

 

رئیس مجلس اصلاحات کشور(دوره ششم) در ادامه گفت: ما می گوئیم کشتی بزرگ ایران ظرفیت پذیرش همه ی ایرانیان را داراست و در این کشتی بزرگ حتی مخالفین ما نیز حق انتقاد و حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... را دارند اما متاسفانه افراطیون که سکان اجرایی کشور را به دست گرفته اند می گویند قایقی ساخته ایم ، باید سوار شوید.

 

این چگونه دیدگاهی است ؟ آیا اگر نقد و نقادی در کشور که لازمه ی پالایش یک نظام سیاسی است، وجود نداشته باشد می توان کشور را مدیریت کرد و به آینده آن خوش بین بود؟


مهدی کروبی در پایان گفت: امیدوارم به لطف الهی و نیز حضور عقلا و دلسوزان در صحنه، هر چه زودتر مشکلات پیش روی کشور حل گردیده و همه ی ما شاهد آزادی عزیزانمان از زندانها نیز باشیم.


گفتنی است میلاد اسدی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بوده و از سیزدهم آبانماه هشتاد و هشت بازداشت گردیده است. اعضای دفتر تحکیم وحدت در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران از کاندیداتوری مهدی کروبی حمایت کرده بودند.
 


 




حسین اکبریان -

سلام
یک پیشنهاد اساسی دارم
ما مردم تنبلی هستیم
درسته که این ستون نظرخواهی شما برای بیان نظرات خیلی خوبه، ولی چرا نمی آید اون را چارجوابیش کنید
در این صورت همه با یه کلیک نظراتشون را خواهند داد


 


اعتراض ادوار تحکیم به ادامه بازداشت اعضای خود و فشار بر کاوه کرمانشاهی

جــرس: هفت شعبه استانی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت)، با انتشار اطلاعیه ای مشترک، نسبت به وضعیت اعضای دربند آن تشکل اعتراض کرده و در خصوص اتهامات وارده و برخوردهای صورت گرفته با کاوه قاسمی کرمانشاهی فعال حقوق بشر و عضو شعبه کرمانشاهِ ادوار تحکیم از خود واکنش اعتراضی نشان دادند.

 

به گزارش ادوار نیوز، بیانیۀ فوق الذکر که توسط هفت شعبۀ استانی آذربایجان غربی، اصفهان، بوشهر، زنجان، کرمانشاه، گیلان و همدان انتشار یافته، خاطرنشان می کند " اعتراضات مردم ایران برای حقوق از دست رفته خود در آستانه یک سالگی خود قرار دارد وهمچنان شاهد بازداشت و تهدید فعالان سیاسی و شهروندان، تضیع حقوق ملت به انحاء گوناگون و همچنین اعمال فشار بر احزاب و تشکل های سیاسی و مدنی جهت ممانعت از فعالیت قانونی آنها می باشیم."

 

شعب سازمان ادوار همچنین متذکر شدند سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) بعنوان تشکلی که از بدو تاسیس تمام تلاش خود را در جهت تحقق آزادی ها و حقوق تصریح شده ملت در قانون اساسی و احیای بخش های فراموش شده این قانون معطوف کرده، همچون دیگر تشکل های حامی حقوق مردم از تیر خشم و کینه دشمنان ملت مصون نبوده و در نزدیک به یک دهه ای که از عمر آن می گذرد به دفعات شاهد نقض حقوق قانونی خود بصورت بازداشت اعضاء، تیراندازی و پلمپ دفتر، و انواع دیگر فشارها بوده است.که این مساله پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال گذشته شدت بیشتری به خود گرفت بگونه ای که در همان ساعات اولیه پس از انتخابات ،دبیرکل این سازمان به دلایل نا مشخص بازداشت و در حالی با گذشت بیش از ۱۱ ماه همچنان در زندان و تحت فشار و شکنجه بسر می برد که از ابتدایی ترین حقوق خود نیز محروم می باشد."

 

اعضای این سازمان مدنی همچنین تصریح کردند حاکمیت خشونت در ادامه اقدامات غیر قانونی خود فشار بر سازمان ادوار را با دستگیری دیگر اعضای این تشکل در تهران و سایر شهرستانها تداوم بخشید تا شاید به زعم خود بتواند با این اقدامات صحنه را برای گسترش هرچه بیشتر شیوه توتالیتاریستی خود خالی از مانع نماید. تداوم بازداشت علی ملیحی،کاوه کرمانشاهی و همچنین رفتار غیر قانونی و بدور از انسانیت با عبدالله مومنی نمونه ای از این فشارهاست."

 

این بیانیه همچنین مجددا به بازداشت کاوه قاسمی کرمانشاهی، فعال حقوق بشر و عضو شعبه کرمانشاه آن تشکل، که با گذشت نزدیک به سه ماه از بازداشت وی، "تمامیت خواهان و دگم اندیشان تلاش دارند تا با اتهامات واهی و بی اساسِ جاسوسی، این فعال حقوق بشر را تسلیم نمایند"، اعتراض کرد.

 

فعالان دانشجویی- مدنی ادوار خاطرنشان کردند "شاید تضیع کنندگان حقوق ملت نمی دانند که افکار عمومی به جای پذیرش ساده انگارانه این اتهامات، ادعاهای دولتی که شهروندانش را آماج گلوله قرار می دهد به سختی باور خواهد کرد.قطعا اینگونه اقدامات بی پایه نزد افکار عمومی گواه این است که اینان به مرزی از احساس خطر رسیده اند که هرگونه سخن مخالفی را تهدیدی برای بقای خود می پندارند و همانند بیماران پارانوئیدی در توهمات خود همه را به توطئه متهم می کنند."

 

اعضای شعب سازمان ادوار تحکیم، ضمن محکوم کردن اقدامات تمامیت خواهان و با اعلام محکومیت اقدامات غیر قانونی نسبت به فعالین سیاسی و همچنین اعضای سازمان ادوار، حمایت خود از دوستان و همرزمان در بندشان اعلام کردند خواستار آزادی آنان شدند.

 

لازم به ذکر است کاوه قاسمی کرمانشاهی، فعال مطبوعاتی و حقوق بشری کُرد، ۱۴ بهمن ماه ۱۳۸۸ بازداشت و تا تاریخ ۸ اسفند ماه از وضعیت وی خبری در دست نبود. در ۱۵ فروردین ماه ۱۳۸۹ قرار بازداشت وی تمدید شد و در تاریخ ۲۰ فروردین ماه از افزایش فشارهای جسمی و روحی بر کرمانشاهی وانتسابِ اتهام جاسوسی به وی گزارش رسید.



 


بسیج طلاب و روحانیون حمله به دفاتر نمایندگان اصلاح طلب را برعهده گرفت

 

دفتر ارتباطات مردمی محمدعلی کریمی نماینده مردم کرمان و راور (عضو فراکسیون اصلاح طلبان مجلس شورای اسلامی)، بعد از ظهر روز جمعه دهم اردیبهشت ماه، مورد هجوم افراد ناشناس قرار گرفت و گروهی با تجمع در آن محل تابلوی دفتر را شکسته و پایین آوردند. دفتر نماینده اصلاح طلب جیرفت نیز مورد هجومی مشابه قرار گرفت و سامانه خبری گفتارنو در این زمینه گزارش داد که تجمع کنندگان به دیدار اخیر نمایندگان عضو فراکسیون اقلیت با میرحسین موسوی و مهدی کروبی اعتراض داشتند.

 

به گزارش سامانه خبری – تحلیلی پارلمان نیوز، حجت الاسلام و المسلمین حسین سالارهابیلی، مسئول بسیج طلاب و روحانیون استان کرمان، امروز ضمن اشاره به تجمع صورت گرفته در مقابل دفتر نمایندگان اصلاح طلب کرمان و جیرفت تصریح کرد: "در جیرفت، طلبه های بسیجی ما به خاطر دیدارِ محکوم نماینده این شهر با سران فتنه، عکس العمل نشان دادند و تجمع اعتراضی روز جمعه در مقابل دفتر نماینده اصلاح طلب کرمان نیز کار همین طلبه های بسیجی خودجوش بود."

 

این عضو سپاه ثارالله استان کرمان با تمجید از عملکرد بسیج در حوادث پس از انتخابات گفت: "بسیج در مقابله با جنگ نرم دشمن که پس از انتخابات ریاست جمهوری آغاز شد، خوب عمل کرد و هنوز هم این نیرو، در برابر هرگونه فتنه، آماده مقابله با فتنه گران و هم پیمانان آنهاست."

 

بر اساس همین گزارش، سالارهابیلی همچنین هشدار داد "این تنها یک عکس العمل کوچک است و اگر نیاز باشد عکس العمل شدیدتری را انجام می دهیم و کسانی که بخواهند از اقدام محکوم این دو نماینده مجلس در استان کرمان نیز دفاع کنند در مسیر آنها قرار دارند."

 

حجت الاسلام سالار هابیلی با اشاره به اظهارات برخی مقامات مبنی بر "غیر قانونی و بدون مجوز" بودن تجمع اخیر لباس شخصی ها، خاطرنشان کرد: "بعضی ها مصاحبه می کنند که دستگاه قضایی و امنیتی باید با تجمع کنندگان در مقابل دفاتر این دو نماینده برخورد کند؛ این افراد نیز در مسیر فتنه گران قرار دارند، دستگاه قضایی به خاطر رفتن در جلوی یک دفتر و اعتراض کردن چه حکمی می‌خواهد بدهد؟"

 

اشاره این مقام بسیج به اظهارات جواد کمالی معاون استاندار کرمان بود که طی گفتگویی با پارلمان نیوز، با بیان اینکه تامین امنیت دفاتر نمایندگان مجلس بر عهده استانداری است، صدور هرگونه مجوز برای تجمع مقابل دفتر نماینده مردم کرمان را رد کرده و تجمعِ لباس شخصی ها را بدون مجوز و غیرقانونی اعلام نموده بود.

 

مسئول بسیج طلاب و روحانیون استان کرمان همچنین اعتراف کرد "همین بسیجی ها به صورت خودجوش دفترآیت الله صانعی در کرمان را هم بستند و همین‌ها هم نمی گذارند هیچ کس به آرمان های انقلاب و نظام اهانت و خیانت کند."

 

به گزارش ایلنا، محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس دولت، امروز طی همایشی در تهران، ضمن تجلیل از جایگاه بسیجیان و بیان اینكه "من از امروز كارت بسیجی خود را از سردار نقدی می‌گیرم"، خاطرنشان کرد: "بسیج در همه شئونات باید حاضر باشد تا الگوی مناسب را بیابیم و اگر حتی یك نفر بسیجی برای هشدار و انذار در یك سازمان حضور داشته باشد، برای آنجا كفایت می‌كند، بنابراین همه جا باید منور به نور بسیجی باشد."

 

لازم به ذکر است امروز دبیر کل فراکسیون اصلاح طلبان مجلس شورای اسلامی، در واکنش به تحرکات و حملات سازماندهی شدۀ گروههای شبه نظامی و لباس شخصی ها علیه نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس، در نامه‌ای خطاب به رئیس مجلس و با تاکید بر اینکه تحرکات غیرقانونیِ مذکور با سازماندهی بعضی تریبون‌ها و نهادهای رسمی صورت گرفته است، هشدار داد در صورت عدم برخورد با این تحرکات بزودی شاهد حمله افراطیون به رئیس مجلس و هر نماینده منتقد دولت خواهیم بود.


 


ایران ، جامعه ی بی مطالعه

 

به بهانه ی بازگشایی نمایشگاه کتاب

 

( انتشار مجدد )

 

طرح مساله: یکی از ویژگی های جامعه ایرانی که واجد نتایج منفی در عرصه های فردی و جمعی است، میزان بسیار پایین مطالعه است. به واقع جامعه ی ایران را می توان جامعه ی بی مطالعه نام نهاد. جامعه ای که با کتاب قهر است . مردمی که ترجیح می دهند به جای خواندن، بشنوند. رئیس سازمان کتابخانه ملی ایران، در اردیبهشت 87 گفته است: هر شهروند ایرانی در شبانه‌روز تنها دو دقیقه از وقت خود را به خواندن کتاب اختصاص می‌دهد که این میزان در مقایسه با کشورهای توسعه یافته همانند ژاپن و یا انگلیس که سرانه مطالعه در حدود 90 دقیقه در روز است و یا در مقایسه با کشورهای در حال توسعه ای همانند ترکیه یا مالزی که این عدد نزدیک به 55 دقیقه در روز است، یک فاجعه است. آری، سرانه مطالعه در ایران چیزی در حد فاجعه است ! جامعه ی ایرانی با کتاب و خط قهر است ، این را آمارهای تایید شده و نشده گواهی می دهند. سهم هر ایرانی را از مطالعه از 3 تا 30 دقیقه برشمرده اند. مطالعه و نشر ، شرایط ناگوار و دل آزاری دارد ، این را از شمارگان کتاب می توان فهمید. کتاب هایی با هزار ، دوهزار و در نهایت سه هزار شمارگان، وضعیت نگران کننده ای را نشان می دهند. همین کتاب هایی که با شمارگان اندک چاپ می شوند ، سال ها طول می کشد تا به فروش برسند..  از این که بگذریم ، آیا کتاب های فروش رفته ، مطالعه می شوند؟

 

چرا مطالعه در ایران وضعیت ناامید کننده ای پیش رو دارد؟

 

در شرح وضعیت ناامید کننده، عللی را بیان کرده اند. از آن جمله : گران بودن کتاب، فقدان وقت کافی برای مطالعه، سرگرم شدن به مسایل جانبی و یا نبود کتاب مناسب برای سلیقه های مختلف. همه ی اینها هست اما مسئله، این ها نیست. بسیار جوانانی را در فضای عمومی می توان مشاهده کرد که ساعت ها سرگرم ارسال پیامک به این و آن هستند و فراوانند افرادی که وقتشان را به تماشای تلویزیون اختصاص داده اند. البته بطالت ، برای افراد وقتی نخواهد گذاشت. قیمت بالا ی کتاب یا کمبود وقت و یا سختی دسترسی به کتاب نمی تواند توضیح دهنده ی خوبی برای میزان پایین مطالعه در ایران باشد. حقیقتا دلایلی را که عموما برای وضع مطالعه در ایران برمی شمرند، نمی توان دلیل محسوب کرد بلکه بیشتر خرده گیری و بهانه جویی است

 

عوامل متعددی برای توصیف و تشریح وضعیت اسفبار مطالعه در ایران می توان برشمرد، مجموعه ی عوامل در هم پیچیده و غامض و پنهان شده در هزار توی فرهنگ ایرانی، که تحلیل را سخت و شناخت را با مانع رویرو می کند. باید علل واقعی را جستجو کرد و آنها را در کنار هم نشاند، روابطشان را معلوم کرد و تاثیر هر یک را مشخص نمود. در این نوشته ی کوتاه تلاش خواهد شد عللی را که عموما مورد غفلت بوده است، به بحث گذاشته شود.

 

1-   کتاب نمی خوانیم زیرا نیازی به کتاب احساس نمی کنیم.

 

مطالعه و خواندن ، در پی برآوردن نیازی و یافتن پاسخ برای پرسشی است که ذهن را به خود مشغول کرده و خواب را در ربوده است. چونان تشنه ای که جویای آب است و یک دم، یاد و نام آب او را ترک نمی کند و تا یافتن جرعه ای از پای نخواهد نشست. اگر تشنگی نباشد ، آب خواهی و آب خواری چه معنایی دارد؟ از این رو مولانا توصیه می کند:

 

آب کم جوتشنگی آور بدست   تابجوشدآبت از بالاوپست

 

جستن آب را عطش نیاز است و خواستن ، مقدمه ی طلبیدن است. آن چه نیاز شد دیگر به توصیه و هشدار، نیازی نیست. آدم که عاشق شد، دوان دوان به سوی محبوب و معشوق خویش می دود و کسی را توان سنگ اندازی و ممانعت نیست. نیازی به کتاب نداریم، چون درون بی پرسش داریم. پرسش گشودگی درون به سوی معرفت است. انسان بی پرسش، گویی از ویژگی ذاتی انسان، کم گذاشته است، انسانی است که درونش را به سوی هستی و رازها بسته است. انسان بی سئوال، ظاهرا آرام است اما آرامشش از جنس جهل است. معطل گذاشتن خرد و اندیشه ای است که وجه ممیزه آدمی از سایر موجودات است. آدمی با پرسش هایش معنا می شود و هر انسانی به دغدغه های فکری و اندیشه هایش سنجیده می شود. پرسیدن، خواندن و کاوش های معرفتی، همگی نشانه ی ذهن بیدار و حساس در برابر هستی است.

 

ملتی که تشنه ی معرفت و آگاهی است، مردمی که "دانستن" را لازمه ی زندگی و بودن خود می داند، البته تمهید مقدمه می کند. اما ملتی که در خود نیازی به آگاهی نمی بیند و هیچشش تشنه ی معرفت و آگاهی نیست، از در و دیوار هم کتاب ببارد لختی چشم بر کتاب نخواهد دوخت. هر کاری باید کرد تا تشنگی در کام اشباع شده اما کاذب این ملت بیدار شود. اما چرا ما تشنه نیستیم. واکاوی این پرسش می تواند بخشی از واقعیت را روشن کند. 

 

مهمترین علت این که چرا ما تشنه ی نیستم ، در این است که درون ما از پرسش و سئوال خالی است. مقدمه ی دانستن و شوق رسیدن به آگاهی، همانا وجود پرسش ها یی است که روح و جان را بی تاب می کند و یک دم آدمی را رها نمی کند . قرار نمی یابند و خود را به در و دیوار ذهن و ضمیر می زنند تا پاسخی بیابند وآرام گیرند. شاخک های معرفت آدمی هنگامی حساس می شود که پرسش را حق خود و بلکه مولفه ی وجودی خویش تلقی کند. آنان که صندوق خانه ی ذهن خود را در برابر هر سئوالی بسته اند و شک و پرسش را شبهه و تردید در دینداری تصور می کنند ، هیچ نیازی به جستجو و کاوش در خود احساس نمی کنند. و باز این که چرا درون ما خالی از سئوال است؟

 

چرا طلب و خواهشی در ما شکل نمی گیرد و نمی دانیم که نمی دانیم؟

 

2 -  کتاب نمی خوانیم زیرا دچار خود شیفتگی فرهنگی شده ایم.

 

خود شیفتگی فرهنگی و قومی سبب شده است نوعی احساس سیری و اشباع شدگی کاذب درون ما را فرا بگیرد. ما از همه برتریم . این را تاریخ و انقلاب مان به ما حقنه کرده است. شکوه تاریخی پارتیان و هخامنشیان ما را به وجد می آورد تا به خود بگوییم : هنر نزد ایرانیان است و بس. وقتی علم و هنر نزد ما است ، دیگر چه جای خواندن مکتوبات دیگران و توجه کردن به آثار و هنرهای سایر ملل است . شکوه تمدن اسلامی قرن سوم به بعد چنان افتخاری در ما ایجاد می کند که سرفرازانه و البته با تفاخر دیگران را می نگریم و جهان را ریزه خواران خود می دانیم. کم نیستند کسانی که معتقدند کشورهای پیشرفته ، علوم جدید را همگی از مسلمین و تمدن اسلامی به عاریت گرفته اند. وقتی چنین است دیگر چه جای روی آوردن به علوم دیار غرب. دانستن و خواندن از آن کسانی است که هنوز خود را محتاج می دانند. ما که ابن سینا و فارابی و رازی و ملاصدرا و ... داریم دیگر نیازی به  پژوهش و مطالعه و تحقیق و تامل علمی نداریم . به تعبیری دیگر آن چه خوبان همه دارند ما یکجا داریم. وقتی گلی را گم کرده باشیم، به هر گل که برسیم آن را می بوییم. اما آن هنگام که بوستان حقیقت جملگی در اختیار ما باشد، جستن و بوییدن و پرسش کردن و بی تابی و خود را به در و دیوار زدن ، دیگر معنایی ندارد. کسی در جستجوی "آواز حقیقت " می دود که آن را نیافته باشد. اما واصلین به سرزمین آرامش ، سر بر زمین می گذارند و خواب چشمانشان را می رباید، گویی در آرامش ابدی فرو رفته اند. یا به تعبیری دیگر سرخوشانه تعطیلات تاریخی شان را شادمانه می گذارند.

 

3-  کتاب نمی خوانیم زیرا از شک کردن در پایه های نظری مان می ترسیم.

 

ترس از شک وپرسش در ما ریشه دوانده است. چنین می اندیشیم که شک می تواند ایمانمان را برباید. ما نمی پرسیم و طلب درونی نداریم زیرا آموزش ندیده ایم باورهای مان را با رویکردهای انتقادی بررسی کنیم. از پرسش فرار می کنیم زیرا می ترسیم پذیرش هر سئوالی مجموعه ی اعتقاداتمان را در هم ریزد و نظم سنتی و گذشته مان را از هم بپاشد. می ترسیم هندسی معرفتی و چهارچوب باورهای مان شکسته شود. ما از تغییرات هراسانیم به ویزه اگر با خواندن کتاب مجبور به تغییرات درونی شویم. مطالعه هم برای پاسخ یافتن است و هم شروع پرسش های جدید .

 

4 -  کتاب نمی خوانیم زیرا احساس می کنیم به قله های یقین رسیده ایم

 

کسانی که به یقین معرفتی رسیده اند، محتاج جستجو و خواندن و مطالعه نیستند. به خورشید رسیدگان حقیقت و به یقین واصل شدگان معرفت – البته چیزی برای دانستن نمی یابند و سخن ناخوانده ای برای خواندن نمی بینند. روحیه ی حقیقت طلبی با احساس سیری معرفتی از دست می رود. در این میان، نگرش دینی نقش اسای بازی می کند. دیندارانی که معتقدند هر آن چه لازم بوده است توسط دین به آنها داده شده است و باقی همه علم نیست و بلکه "لاشه ی علم" است ، دروازه معرفتی شان را به روی دیگر علوم و معارف می بندند و به تاریک خانه ی ذهنشان و دارایی های خاک گرفته شان افتخار می کنند. آموختن برای رسیدن به یقین است و کسی که به خورشید حقیقت رسیده است و غبار از آسمان ذهنش رخت بر بسته است، نیاز و طلبی در خود احساس نمی کند. درون به آرامش رسیده راه به پرسش نخواهد داد. وقتی احساس می کنیم ، حقیقت مطلق، درتملک و تصاحب ما است. هنگامی که دچار همه چیزدانی شده ایم، هر اتفاقی که بیفتد گو بیفتد، کاخ (به ظاهر ) مستحکم اعتقادات و باورهای سخت ما تکان نمی خورد و بر او هیچ اثر نمی نهد.

 

5- کتاب نمی خوانیم زیرا فکر می کنیم مسئله ی مبهمی وجود ندارد.

 

پاسخ همه ی آن چیزهایی که می خواستیم بدانیم، اکنون می دانیم. پرسش های ما تماما به فرجام پاسخ رسیده اند و به این ترتیب محتاج کاوش عقلی و جستجوی معرفتی نیستیم. "دنیل کلاک و ریمون مارتین" نوشته اند:" در دوران کودکی یکپارچه سئوال بودیم و جهان ، شگفتی ما را بر می انگیخت. بعد که بزرگ شدیم، تمام کنجکاوی کودکانه مان را دور ریختیم و زندان پاسخ هایی گرفتار شدیم که پرسش های اساسی ما را سرکوب کرد. حالا دیگر این پرسش ها نمی تواند در ما انگیزه ای ایجاد کنند. ما پاسخ ها را یافتیم، اما در عوض راز را از دست داده ایم". زندانی پاسخ های کلیشه ای شدن و در بند چهارچوب های منجمد تاریخی گشتن، با ما کاری کرده است که " آگاهی" را به حاشیه ی بودن مان رانده ایم و راه های نفوذ پرسش را به اندیشه مان سد کرده ایم.  پاسخ، مرگ تفکر است. مهر پایان زدن بر اندیشه و پژوهش های عقلانی است. یرای ما پاسخ مهمتر از پرسش است از این رو" خود را متقاعد می کنیم که دیدگاه ما ، تنها دریچه ی مطمئن به روی واقعیت راستین است". به این جهت است که "دگر اندیشی" ، اتهام و گناه نابخشودنی تلقی می شود، زیرا در مقابل پاسخ های عرفی و جاافتاده ای که همه عمر را با آنها سرکرده ایم، سرکشی می کند و آنها را به مبارزه می طلبد.

 

6       -  کتاب نمی خوانیم چون کتاب خواندن کار سختی است.

 

مطالعه کاری است دشوار( برخلاف برداشت عمومی) . حروف در کنار هم قرار می گیرد تا واژه ساخته شود . سپس کلمه و آنگاه جمله. و... خواندن مستلزم صبر و شکیبایی در برابر جملاتی است که به راحتی تن به فهم شدن نمی دهند. تنبلی ذهنی و بی حوصله گی های ناشی از حجم کار و مشغله های کثیری که برای گذران زندگی روزمره ، بدان مشغولیم ، سبب می شود مطالعه را وقت گیر و حتی بیهوده تلقی کنیم. چشم های ما به حروف عادت ندارند. به راحتی ساعت ها و ساعت ها حرف می زنیم و فیلم می بینیم و در کنار یکدیگر تخمه می شکنیم، اما دقایقی مطالعه، ما را خسته می کند. مطالعه، کار دشواری است ،به ویژه برای فرهنگ ایرانی که هنوز در زمانه ی فرهنگ شفاهی به سر می برد. با کتاب بیگانه ایم اما با بیگانگانی که همه ی وقتمان را می ربایند در صلح و دوستی هستیم. جامعه ی ایرانی جامعه ی شفاهی است . برای آنان که تحمل تامل ،اندیشه ، تفکر و مطالعه ندارند ، خواندن چه عذاب آور است.

 

7       -  کتاب نمی خوانیم چون دچار تنبلی و بی حالی شده ایم .

 

تنبلی تاریخی، ما را به " امتناع در اندیشه " کشانده است. ما دچار کرختی شده ایم. بی حالی و تن آسایی در همه ی منافذ زندگی ما جریان یافته است. تنبلی و راحت طلبی باعث شده است اقتصاد و سامان اجتماعی مان با انواع آسیب ها روبرو شود. کافی است میانگین کار سودمند ایران را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم تا این ادعا ثابت شود. وضع اداری و نظام بورکراسی بیمارگون، نشان می دهد که میزان کار مفید به شدت پایین است. جایی که سخت کوشی در افواه عمومی کار خوشایندی نیست.

 

گفت بر خود گیر آسان کارها کز روی طبع    

 

سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش

 

 لابد همه ی ما زمان دانش آموزی و دانشجویی مان رابه یاد داریم ، و به یاد داریم کسانی را که درس خواندن را جدی می گرفتند و تمام سعی و تلاششان را در خواندن می گذاشتند، به چه القابی شناخته می شدند.

 

8       -  کتاب نمی خوانیم زیرا بیش از حد ساده انگاریم و ذهن بسیط داریم.

 

"جنبش ساده سازی" امور چون خوره همه ی ساحت های زندگی فکری و عملی مان را از درون پوسانده است. فقط کافی است به سیاست ورزی ، دینداری و سایر عرصه های زندگی ایرانی، نظری بیفکنید. گویی در چشم ما ایرانیان همه چیز بیش از اندازه ساده شده است.  سیاست به سخنرانی ، دینداری به ریش و شله و پیراهن سیاه و علم به برخی حفظیات تقلیل یافته است. ذهن بسیط، همه چیز را ساده می کند تا بتواند آن را فهم کند زیرا اساسا قادر به درک پیچیدگی ها نیست، از این رو است که از " اهل تحلیل" به تمسخر یاد می شود و روشنفکران به منزله ی برهم زنندگان نظم ساده ی زندگی و مزاحم هایی شناخته می شوند. آنان که خواب ها را می ربایند و تشویش و اضطراب را بر جان آدمی می نشانند؛ از این رو مستحق طعن و لعن و برخوردهای شدید هستند. یکی از متهمان اصلی بیان کننده ی پیچیدگی ها ، کتاب است. کتاب ، تفکر و اندیشه را به کشمکش و آشوب می کشاند و جهان ساده شده را پیچیده می کند. کتاب، آموخته ها و دارایی های ذهنی را به جدال و پیکار می کشاند.

 

9-    کتاب نمی خوانیم زیرا هیچ چیز برای ما جدی نیست.

 

"جنبش غیر جدی سازی" نیز به نحو تاریخی بنیان سست اندیشی های ما را فراهم کرده است. گویی در این دنیا هیچ چیز آن قدر جدی نیست که بخاطر آن خود را به تعب و سختی بیفکنیم. جهانی غیر جدی که باید بر لب جوی آن بنشینیم و گذر عمر را ببینیم. زیرا جهان سخت گیرد بر کسانی که زندگی را سخت می گیرند. این نیز بگذرد، پس خوش باش و دم غنیمیت شمار . روحیه ی  غیر جدی گرفتن امور ، زهرتلخ و کشنده ای بود که صوفیان بر دهان فرهنگ  ایرانی چکاندند و آن را چنان مسموم کردند که دیگر هیچش چاره نیست. نشانه ای از این واضح تر که جدی ترین مسایل و حتی مقدس ترین باورهای مان را به مسلخ شوخی و لودگی می کشانیم. و معلوم است که امور غیر جدی سزاوار پرسش و تحقیق نیستند و تفکر و تعمق در مسایل غیر جدی روا نیست.

 

کتاب هنگامی بر صدر می نشیند و قدر می بیند که همه چیز به قدر کافی جدی قلمداد شود. آن چنان جدی که ذهن را به تامل و پرسش وا دارد و تفکر را به فهمش فراخواند. کتاب از آن فرهنگی است که برخوردی فعال و کاملا جدی با جهان دارد و خود را نیازمند شناخت آن می داند.

 

10-  کتاب نمی خوانیم زیرا به تدریج ،پیمانه ی معرفتی مان ظرفیت خود را از دست داده است.

 

پیمانه ی معرفتی ما چندان کوچک شده است که با خواندن چند سطر از یک کتاب، احساس می کنیم مملو از علم شده ایم، می پنداریم قله های علم را فتح کرده ایم. با نوشیدن یک جرعه می، بد مستی می کنیم و به اندک شرری جانمان را می سوزانیم. نقل می کنند طلبه ای تازه وارد به حوزه ی علمیه ، پس از چند ماه تلاش، صرف افعال را حفظ کرده بود. روزی جلوی آیینه ایستاده بود و می خواند: ضرب، ضربا، ضربوا..... سپس با حالت اعجاب برانگیر و بهت آور به خود اشاره می نمود و زمزمه می کرد : یک سینه و این همه علم؟

 

11-  کتاب نمی خوانیم زیرا به تناقضات درونی مان آگاه نیستیم.

 

 به تناقضات درونی مان آگاه نیستیم و یا حل این تعارضات برای ما اهمیتی ندارد. هر یک از ما اگر لحظه ای به خود بیندیشیم خواهیم دید که سرزمین باورها و اعتقاداتمان مملو از تناقضات و ناسازگاری هاست. پاره هایی از باورها با پاره های دیگر نمی خوانند و هم دیگر را طرد و نفی می کنند . اما  ما به همه ی آنها هم چنان پایبندیم و گاه حاضریم حتی جان خود و جان دیگران را در پای این تناقضات، قربانی کنیم. عموما نمی دانیم چرا واجد باورهای ناسازگار هستیم و به این جهت است که فاقد تکاپوی لازم معرفتی برای بسامان کردن ناسازه ها درونی مان هستیم. کتاب نمی خوانیم زیرا می ترسیم با کنار زدن رویه به ظاهر آرام اعتقاداتمان، گندآبها و ناسازگاری ها و آشوب های زیرین و پنهان شده، عیان شود و به سطح آگاهی کشانده شوند.

 

12- کتاب نمی خوانیم زیرا ملتی توده وار هستیم .

 

مشی و مرام ملت توده وار، پیروی و تبعیت و تقلید از دیگران است. از این رو کمتر می شود مسئولیت باورها و پنداشت های مان را بر دوش بگیریم. مسئولیت گریزی (و به تعبیر اریک فروم)، گریز از آزادی، نشانه ی روشن جامعه ی توده وار است. انسان توده وار از خود می گریزد ، فردیتش را قربانی می کند تا امنیت به دست آورد. انسان توده وار عقلانیت خویش را فرو می نهد و (به تعبیر اریک هوفر) مرید راستین رهبرانش می شود. مسلم است که برای پیروی و تقلید،  نیازی به تامل، تفکر، اندیشه، خردورزی و جستجوهای عقلانی نیست. و درست برعکس، این دسته از فعالیت های خردورزانه مخل پیروی و مریدی است. کتاب، آدمی را از پیروی باز می دارد و اندیشه ی انتقادی را بر جای آن می نشاند. انسان توده وار از کتاب گریزان است زیرا او را به اندیشه و ارزیابی فرا می خواند. پذیرش کتاب، به معنای پایان یافتن دنباله روی توده ها از رهبران است. کتاب، مسئولیت فهمیدن را به شخص خواننده کتاب وا می نهد. در حالی که پیش از این ، ادراک و فهم خویش را به دیگری واگذار کرده بود. نتیجه آن که کتاب، پیش نیاز آزادی است . ملتی که با کتاب قهر باشند گریز و گزیری از اسارت  ندارند.

 

13- و بالاخره کتاب نمی خوانیم زیرا ارزش  دانایی و آگاهی را نمی دانیم.

 

کتاب نمی خوانیم زیرا دانایی و آگاهی را کالایی فانتزی و غیر ضرور می دانیم. کمی توجه به مناسبات اجتماعی ، این نکته را یادآوری می کند که عنصر دانایی مولفه ی قدرتمندی محسوب نمی شود. گویی برای تنظیم روابط و مناسبات و حل منازعات ، به اندک دانایی قناعت کرده ایم و به کاربرد آن در زندگی باور نداریم.

 

شاید هم زندگی را آن گونه سامان داده ایم که دیگر نیازی به دانایی و آگاهی نداریم.

 

منبع: وبلاگ خرد منتقد


 


گذشته چراغ آینده جنبش سبز( ۱)

سید ابراهیم نبوی -

مدتی است قرار گذاشته ام با سردبیری جرس که روزشمار جنبش سبز را به آنها بدهم، یک سال که بیشتر نگذشته، همه چیز حی و حاضر است و معلوم و مشخص. همین وقایع را ردیف کنیم و یک بررسی ساده و گزارشی به یک ملت که چی فکر می کردید چی شد؟ حالا خوب شد یا بدش بماند. البته این کار را هم می کنیم چون تاریخ نوشتن در این مملکت از نان شب هم واجب تر است، مملکتی که رئیس جمهورش جلوی دوربین فیلمبرداری، روبروی بزرگترین مجتهد دینی، گفته است من در شهر نیویورک در هاله نور بودم و داشتم با حضرت مریم الاکلنگ بازی می کردم باید تاریخ این مملکت را با جدیت نوشت. تاریخ ملتی که معلوم است تاریخش 1400 سال است یا 4100 سال یا 7000 سال را باید نوشت، تاریخ مملکتی که معلوم نیست می خواهد دو هزار سال به عقب برود یا دویست سال به جلو حرکت کند حتما باید نوشته شود. تاریخ مملکتی که امروز در آن قول داده می شود که نفت را سر سفره تان می آوریم، یک سال بعد 955 نفر بخاطر مشکل کشیدن گاز کشته می شوند، بعد از آشویتس بزرگترین قتل عام توسط گاز ثبت شد. و از اینها گذشته حالا می گویند نه تنها نفت را سر سفره تان نمی آوریم، بلکه بنزین تان را هم می گیریم.

 

به همین دلایل است که من تصمیم قطعی گرفته ام که تاریخ جنبش سبز را از روز یک شنبه بنویسم، بخصوص وقتی یادم می آید که همین روز پانزدهم، یعنی همین امروز یعنی همین دیروز، " جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران گفته بود که ۱۹۰ طنزپرداز با دریافت پول‌های کلان "اجیر" شده‌اند تا " دولت نهم را تخریب" کنند. به گزارش خبرگزاری فارس، مجتبی ذوالنور افزوده است که این افراد ماموریت دارند با «طنزپردازی» علیه دولت محمود احمدی‌نژاد، «سیاه‌نمایی» کنند. وب‌سایت جهان‌نیوز برای نخستین‌بار ۲۶ فروردین ماه بود که ادعا کرد تیمی ۱۹۰ نفره از طنز‌پردازان ایران فعالیت خود برای تخریب دولت نهم را آغاز کرده‌اند." 

فکر کنید در چنین شرایطی که مثلا گفته شده که 190 طنزپرداز برای تخریب دولت نهم، که اصولا وقتی ما طنزنویس شدیم تخریب شده بود، اجیر شده اند. فکر می کنند طنزپرداز هم چیزی است مثل ولی فقیه یا فرمانده سپاه یا بسیجی که اجیر بشود، نه عزیزم، طنز پردازی یک عمل هنری است، همین طوری مثل آقای احمدی نژاد نیست که پنج سال است روزی سه وعده هنوز غذا از گلویش پائین نرفته فورا وارد دفتر کارش می شود و وقتی تمام شد در حال بستن زیپ می پرسد " ما کارمون تموم شده  داریم می ریم، اگر نفر بعدی می خواد بره.

در بررسی روزشمار جنبش سبز سعی می کنیم بامزه بنویسیم، ولی اصراری در این مورد نداریم، بیش از هر چیز اصرارداریم که دقیق و روشن و مشخص و مستند بنویسیم. تصمیم داریم به همه جوانب بپردازیم، به نظر ما یک تفاوت میان جنبش سبز و انتخابات دهم وجود دارد، این تفاوت توسط یک جنبش اجتماعی پر می شود. از سوی دیگر بنا داریم تاریخ را به همان معنی استفاده کنیم که آقای ابن خلدون استفاده می کرد یعنی " تاریخ العبر، فی دیوان المبتدا و الخبر، فی ایام العرب و العجم والبربر." یا به عبارت دیگر بناست از تاریخ عبرت بگیریم، اسم دانشگاهی و محترمانه اش این است که قرار است از تاریخ یاد بگیریم. تقریبا مرزهای جنبش سبز، بخصوص در برخی از حوزه های بیرون کشور آنقدر مخدوش است که لازم است یک بار دیگر خودمان را ببینیم.

 

آینه اصولا چیز خوبی است، هر چه بیشتر به آن نگاه کنیم ضرر نمی کنیم.

 

 


 


نامه اعتراضی انجمن اسلامی دانشکده پزشکی تهران به برادران لاریجانی در مورد بازداشت مریم عباسی نژاد


به دنبال اعتراضات شنبۀ اخیر دانشجویان دانشگاه تهران به حضورِ ناگهانی و سخنرانیِ محمود احمدی نژاد در آن دانشگاه، روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشت، مریم عباسی نژاد از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تهران دستگیر شد.

 


از بازداشت تا ارشاد و اعتراف به گناه ناکرده!


به گزارش منابع خبری جرس، انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده پزشکی، در نامه سرگشاده خود که صادق آملی لاریجانی ریاست قوه قضائیه، علی لاریجانی ریاست مجلس شورای اسلامی و باقر لاریجانی ریاست دانشگاه علوم پزشکی تهران را مخاطب قرار داده اند، ابتدا یادآور ساختند "هنوز زخم هایی که پس از انتخابات بر روح و تن دانشجویان دانشگاه تهران وارد آمد از یادمان نرفته است؛ و روز ۱۳ آبان ۸۸ را که دو تن از دانشجویان هنگام خروج از درب دانشگاه به مقصد بیمارستان به نیت خدمت به دردمندان جامعه، بازداشت شدند. مگر می توان فراموش کرد ۱۶ آذر را که همکلاسی مان را بی دلیل بازداشت کردند؛ و۳۰ بهمن ماه را که در کلاس درس بیمارستان حرمت پزشک و دانشجو با هم دریده شد و دوستان مان را دستگیر و به ناکجای اوین منتقل نمودند تا به زعم ایشان یا ارشاد شوند و یا تاوان گناه ناکرده بپردازند."


کیمیایی بنام عدالت


این نامه سرگشاده همچنین خطاب به مقامات مذکور خاطرنشان می کند "به کجا می برند دردانه های ملت را؟ قسم به عدالت که کیمیای این روزهاست هنوز نمی دانیم جرم دوستانمان چیست. خبر احضار و دستگیری و صدور حکم های سنگین و کمرشکن برای دیگر دانشجویان، روز به روز، سختی تحمل این روزگار را غیر ممکن تر می سازد. اما این بار دست اینان که نمیخواهند دانشگاه قلب تپنده ملت باشد، بر نامی رفت که دل هر دانشجوی بیداری را به درد می آورد و این سوال را در ذهن ایجاد می کند که آیا دیگر کورسوی امیدی هم باقی مانده است؟"


مصداق یک دانشجوی خط امامی


نامه سرگشاده انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران ادامه می دهد نمی دانیم دانشگاه، از دکتر مریم عباسی نژاد مصداقی کامل تر برای عنوان «دانشجوی خط امامی» به خود دیده است؟ همو که دغدغه دین در تار و پود وجودش ریشه دوانیده و اعتدال در تمامی رفتار های سیاسی اش نمود دارد...
این بار نمایندگان دولت، که خود را دلسوز دین و قانون می دانند، کسی را فراخوانده اند که همواره بر مدار دین و قانون حرکت می کرد و مخالف هر حرکت هیجان زده و بی منطقی بود تا نه نیازی به بولدوزر باشد که دفتر انجمن اسلامی را با خاک یکسان کند و نه نیازی به تاسیس انجمنی فرمایشی. "


آیا هدفی جز خاموشی می جویند؟


دانشجویان همچنین خطاب به رئیس دانشگاه پزشکی تهران متذکر شدند "آیا این مشی ناصواب که آقایان در پیش گرفته اند، هدفی به جز خاموشی - ولو ظاهری - دانشگاه می جوید؟ آیا فراموش کرده اند این سخن رهبری را که گفت خدا لعنت کند آن دست هایی راکه تلاش کرده اند و می کنند که قشر جوان و دانشگاهی ما را غیر سیاسی کند؟ آیا بازداشت کسانی چون عباسی نژاد دیگر راهی برای نقد مشفقانه دانشجوی بیدار باقی می گذارد؟ "


حضرات لاریجانی!


این نامه سرگشاده در پایان خطاب به برادران لاریجانی خاطرنشان می کند: "حضرات لاریجانی! شما هر یک بر والاترین مسندهای جمهوری اسلامی تکیه زده اید: ریاست مجلس شورای اسلامی؛ ریاست قوه قضائیه و ریاست بر دانشگاه علوم پزشکی مادر دانشگاه علوم پزشکی تهران. به عنوان فرزندان کوچک شما و عضوی از خانواده بزرگ دانشجویان و جامعه پزشکی خواستاریم آنچه در توان دارید در توقف این روند نامیمون که پایانی جز تباهی سرمایه های ارزشمند جنبش دانشجویی کشور ندارد به کار بندید و نگذارید کار به جایی رسد که نااهلان، عرصه دانشگاه را برای تحقق اهدافشان مناسب بینند. "


نه چشم به اجرای عدالت... نه امید به رعایت حقوق شهروندی

دانشجویان در پایان خاطرنشان می کنند "نویسندگان این نامه از سر درد با شما سخن می گویند که دیگر در این ملک غریب نه چشم به اجرای عدالت دوخته ایم و نه در این آشفته بازار امیدی به رعایت حقوق شهروندی داریم. نمی دانیم که آیا آزادی خانم دکتر عباسی نژاد می تواند امیدی در دلهایمان برویاند یا نه ، اما می دانیم که هزینه ی هر روز در بند بودن فرزندان ملت، به خواب آرام عده ای که آرامش را در سکوت مرگبار دانشگاه می جویند نمی ارزد."

 

بنا به گزارش های واصله به جرس، مریم عباسی نژاد، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی از شامگاهِ یکشنبه شب (۱۲ اردیبهشت) تا کنون در وضعیت بلاتکلیف و بازداشت به سر می برد.



 




رهبری:شمشیر ولایت را کند نکنید -
 
 
 
خبرنگار ما به نقل از منابع موثق می افزاید:  این افراد که از چهره‌های مورد اعتماد رهبری محسوب می‌شوند و در جایگاه‌های حقوقی مختلفی در سپاه پاسداران فعالیت داشته و دارند، تاکید کرده‌اند که نقطه‌نظرات شریعتمداری در کیهان، تامین ‌کننده‌ امنیت و وحدت ملی نیست.
 
 
 
منتقدان همچنین افزوده‌اند که انتقادها و اعتراض‌های جدی نسبت به مواضع شریعتمداری در میان نیروهای سپاه وجود دارد. ضمن اینکه دیدگاه‌های مدیرمسئول کیهان را افراطی ارزیابی کرده‌ و تصریح نموده‌اند وی از موضعی بالادست، حتی برای سپاه تعیین تکلیف می‌کند
 
 
 
گفته می‌شود مجموعه نقدهای تلویحی و تصریحی ابراز شده در خصوص مدیرمسئول کیهان، خوشایند رهبری جمهوری اسلامی نبوده و وی با انتقاد از سخنان مطرح گردیده در مورد شریعتمداری، عنوان می‌کند، «شمشیر ولایت را کند نکنید» (نقل به مضمون)
 
  

شایان ذکر است مواضع مدیرمسئول کیهان، این رسانه ملی را عملا به ارگان رسمی یک فرقه محدود تبدیل کرده است و انتقادات به آن امر تازه ای نیست.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به jaras-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به jaras@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته