يك عضو كميسيون قضايي مجلس با اشاره به ديدار خود با رييس قوه قضاييه گفت كه در اين ديدار آيتالله لاريجاني اعلام كرد كه پيامكهاي تخريبي كه موجب تشويش اذهان عمومي ميشوند، مورد پيگرد قرار خواهد گرفت.
حجتالاسلام موسي قرباني نماينده مردم قائنات و عضو كميسيون قضايي مجلس شوراي اسلامي ظهر امروز شنبه با آيت الله صادق لاريجاني رئيس قوه قضائيه ديدار و گفتگو كرد.
قرباني در گفتوگو با خبرگزاري فارس با اشاره به اين ديدار گفت: موضوع پيامكهاي تخريبي در اين جلسه از سوي بنده مطرح شد كه رئيس قوه قضائيه هم در اين باره گفت كه پيامكهاي تخريبياي كه موجب تشويش اذهان عمومي ميشود نيز مورد پيگرد قرار خواهد گرفت چرا كه كسي نميتواند حتي از طريق پيامك موجبات تشويش اذهان عمومي را ايجاد كند.
عضو كميسيون قضايي مجلس اضافه كرد: البته بنده و رييس قوهقضائيه موضوع ماده 18 آيين دادرسي كيفري را نيز در جلسه امروز مورد بحث قرار داديم و قرار شد كه وي نظر نهايي خود را در اين باره اعلام كند.
همزمان با واکنش های مختلف به اعدام پنج زندانی و در پی تجمعات اعتراضی دانشجویان دانشگاه پیام نور مریوان، حداقل ۱۵ تن از فعالان دانشجویی آن شهر بازداشت و به مکانهای نامعلومی منتقل شدند.
به گزارش سامانه خبری رهانا، پس از تجمعات اعتراضی دانشجویان دانشگاه پیام نور مریوان طی روزهای دوشنبه و سه شنبه هفته گذشته و دعوت آنان از مردم مریوان برای شرکت در اعتصاب عمومی روز پنجشنبه، ۱۵ تن از فعالین دانشجویی آن شهر اعم از دختر و پسر بازداشت شدند.
نام پنج نفر از بازداشت شدگان، آرام ویسی ، فواد مرادی ، توفیق پرتوی ، دانا لنجاوایی و سامان زندی می باشد.
این دانشجویان در حالی با این احكام مواجه می شوند كه ملاباشی، معاون دانشجویی وزارت علوم، چندی پیش اعلام كرده بود كه تنها احكام صادره از سوی وزارت علوم برای دانشجویان، تعلیق و توبیخ بوده و تعداد کل آنان در سراسر کشور پنجاه تن است.
وکیل سعید نورمحمدی از محکومیت موکلش به ۵ سال حبس و ۳۰ سال محرومیت از فعالیتهای سیاسی خبر داد.
محمد مصطفایی در گفتگو با ایلنا، در مورد حکم صادره برای سعید نورمحمدی از متهمان حوادث پس از انتخابات و از اعضای جبهه مشارکت ، اظهار داشت: دادگاه وی روز ۱۸ اردیبهشت ماه برگزار شد و دو اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور به وی تفهیم شد.
وی افزود: پس از انجام دفاعیات توسط نورمحمدی، وی از اتهام تبلیغ علیه نظام تبرئه شد و در مورد اتهام اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشوربه یکسال حبس تعزیری، ۴ سال حبس تعلیقی(به مدت ۵ سال) و نیز به ۳۰ سال محرومیت از فعالیتهای سیاسی و حضور در احزاب محکوم شد.
عضو کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: با وجود گذشت دو ماه از آغاز سال جاری، دولت هنوز قانون بودجه سال ۱۳۸۹ کل کشور را به وزارتخانهها و دستگاههای اجرایی ابلاغ نکرده است.
به گزارش خانه ملت موسی الرضا ثروتی ، با بیان این که قانون بودجه باید بلافاصله به دستگاههای اجرایی ابلاغ شود گفت: دولت تا هفته گذشته قانون بودجه را به دستگاهها و وزارتخانه ها ابلاغ نکرده و این موضوع باعث شده که در دستگاهها و وزارتخانه ها کار با تاخیر صورت گیرد.
این نماینده مجلس با تاکید بر اینکه عدم ابلاغ قانون بودجه از سوی دولت به وزارتخانهها خلاف قانون است گفت: ۲ ماه از شروع سال جدید گذشته و هنوز بودجه به دستگاهها ابلاغ نشده و به صورت قانونی حداکثر اردیبهشت ماه باید مبادله موافقتنامه ها صورت گیرد که البته این مساله با تاخیر انجام می گیرد.
نماینده بجنورد با اشاره به اینکه مبادله موافقتنامهها در استان خراسان شمالی در سال ۸۸ در مهرماه صورت گرفته بود گفت: علت این امر در تاخیر ابلاغ بودجه از سوی دولت به دستگاهها و وزارتخانه ها است.
وی تاکید کرد: در اسفندماه سال ۸۸ برخی از پروژه ها موافقتنامه هایشان مبادله نشده بود و این موضوع باعث شد تا در سال گذشته ۲ هزار میلیارد تومان از بودجه ابلاغ نشود.
ثروتی علت عدم ابلاغ ۲ هزار میلیارد تومان از بودجه را چنین بیان کرد: پس از پی گیری از معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور اعلام کردند که در تاریخ ۲۸/۱۲/۸۸ به خزانه ابلاغ کردند و خزانه اعلام کرد که بودجه ای برای پرداخت وجود ندارد که این موضوع کاملا برخلاف قانون است.
وی با بیان این که دستگاهها موظفند تا پایان خردادماه تمام مبادلات توافقنامه ها را انجام دهند گفت: به دلیل اینکه این کار صورت نمی گیرد پروژه ها با تاخیر شروع و یا اصلا برخی از پروژه ها اجرایی نمی شود.
عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس تصریح کرد: ۳۰۰ میلیارد تومان بودجه مربوط به راههای روستایی در سال گذشته بود که توزیع آن به عهده معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی بود که متاسفانه این اعتبار توزیع نشده است.
وی افزود: علاوه بر این مساله، بودجه تراز منطقهای که هر ساله تاکید می شود که براساس شاخصهای استانها صورت گیرد؛ متاسفانه در سال گذشته بودجه توازن پرداخت نشده است. ثروتی با بیان اینکه بودجه توازن در سفرهای استانی رئیس دولت به استانهای مختلف ارائه می شد گفت: اگر در طی ۲ سال گذشته استانی مورد سفر رئیس دولت قرار نگرفته است گناهش چیست که از این اعتبار بی بهره باشد؟
وی تاکید کرد: اینگونه توزیع اعتبار بودجه توازن بین استانها خلاف نص صریح قانون بودجه است و بودجه توازن به همه استانها تعلق دارد.
نماینده بجنورد با انتقاد شدید از نحوه توزیع بودجه توازن بین استانها گفت: دولت براساس اصل (۴۸) قانون اساسی باید بودجهها را براساس شاخصهای توسعه هر استان ارائه دهد و این موضوع را ۸ سال است که مرتبا به دولت تذکر می دهیم اما متاسفانه هیچ سالی از سوی دولت رعایت نشده است.
ثروتی با بیان اینکه از سوی دولت عنوان شده که بودجه را براساس شاخص توسعه استان تقسیم می کنند تصریح کرد: ما عملا چنین چیزی را ندیده ایم.
وی خاطرنشان ساخت: دولتی که شعار عدالت را سرلوحه فعالیت خود کرده است آیا این گونه اقدامات حرکت به سوی عدالت است.
ثروتی همچنین تصریح کرد: ما از این موضوع ناراضی هستیم و امیدواریم دولت به قانون توجه نماید.
دادستان انتظامی قضات گفت:پرونده قضات متخلف حوادث بعد از انتخابات مطرح و در دست رسیدگی است اما به مرحله تعلیق نرسیده است.
حجت الاسلام احمد شفیعی در گفتوگو با ایلنا در خصوص آخرین وضعیت پروندههای قضات متخلف حوادث بعد از انتخابات و اینکه آیا تعلیق شدهاند،گفت:پروندههای این افراد در مرحله رسیدگی است اما هیچ کدام از آنها تعلیق نشدهاند.
دادستان انتظامی قضات در پاسخ به این پرسش که باتوجه به مصونیت قضایی قضات،چگونه به تخلفات آنها رسیدگی خواهد شد،اظهارداشت: طبق قانون برای رسیدگی به اتهامات و تخلفات قضات،ابتدا آنها باید تعلیق شده و بعد بتوان به تخلفات آنان رسیدگی کرد.در خصوص قضات حوادث بعد از انتخابات نیز دلایل مطرح شده علیه آنها برای تعلیق کافی نبود.
شفیعی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی براینکه در گزارش کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان حوادث بعد از انتخابات دادستان سابق تهران مقصر شناخته شده بود،آیا برای رسیدگی به این موضوع وی تعلیق شده است،گفت:امکان دارد که گزارشاتی برای تعلیق وجود داشته باشد اما تا زمانی که به اثبات نرسد،نمی توان در اینباره سخنی گفت.
وی تاکید کرد: قطعا اگر تخلفات قضات محرز و تعلیق شوند،اطلاع رسانی از سوی دستگاه قضایی صورت خواهد گرفت.
منبع: کلمه
امروز: دیروز علی هاشمی پس از گذشت ۲۲ سال که در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید وبه خدایی که با تمام وجود به او عشق می ورزید پیوست به تهران آمد تا دوستان خود و همه کسانی چون من را که در گیر دنیا و متاع آن شده اند حتی برای دقایقی هم که شده بخود آورد و تارهای اسارتشان در دام دنیا وزرق وبرق آن رابگشاید وآنها را برای لحظاتی هم که شده دوباره به راهی که سالها با آنها در دشتهای گرم خوزستان این دروازه بهشت ایران می پیمودند متوجه سازد.
دیروز،علی آمده بود تا دوستانش راببیند وبه آنها فیض دیدار وثواب حضور در تشییعش را هدیه کند!
خطبه دوم بود که به مراسم نماز جمعه رسیدم. خطیب موقت جمعه تا انتهای خطبه جز ذکری کلی از شهدایی که به مراسم نماز جمعه به دانشگاه برده شده بودند از سیدالشهدای این شهدای جسد بازیافته یعنی سردار سرلشکر پاسدارشهید علی هاشمی ذکری بمیان نیاورد و اندکی از خدمات این سردار هور وغیر هور را به نمازگزاران ومخاطبان خطبه های جمعه بازگوننمود.
کسی که هنوز او را نمی شناسم ومرا می شناخت در میان جمعیتی که در خیابان انقلاب تهران در تشییع علی ولاله های سرخ بوستان امام وملت اشک می ریختند ناراحت ونگران به سویم آمد وبا ناراحتی پرسید :چرا آقای صدیقی خطیب موقت جمعه هیچ اشاره ای به علی نکرد.؟ وقتی در پاسخ به اوگفتم غربت بر وبچه های جنگ پایان ندارد سری به تاسف تکان داد و به دنبال علی به راه افتاد.
لحظاتی قبل از آن یکی از سرداران مسول تفحص پیکرهای شهدا ودست اندر کار اصلی تشییع شهدا را دیدم که با ناراحتی می گفت: ما با زحمت زیاد پیکر علی با بیست نفر از خانواده اش را به داخل دانشگاه بردیم و تقاضا کردیم بر او نماز خوانده شود اما انگار نه انگار.ومثل آن برادر قبلی گلایه کرد که تازه هیچ اشاره ای هم در خطبه ها به علی هاشمی نشد!
من شک ندارم که خطیب جمعه، علی هاشمی ومنزلت او را نمی شناخت که این همه راحت و ساده از حضور نورانی او در برابرخود وجمعیت نماز گزارتهرانی گذشت واو را در همان غربت ۲۲ ساله اش اما این بار در تهران باقی گذاشت!
بعضی بزرگان جنگ وغیرجنگ هم که نقش ارزنده علی وخدمات بی بدیلش را در عملیاتهای هور نظیر بدر وخیبر و..می دانستند ومی دانند دم فروبستند وحتی از صدور چند خط نوشته در تکریم علی ومنزلت او که ادای دینی به مادر،برادر و وهمسر وفرزند سالهامنتظرش بود خودداری کردند.
کسی چه می داند، شاید از روز ازل سرنوشت بچه های جنگ را با غربت پیوند زده اند واز آن راه گریزی نیست!
وکسی چه می داند که علی هاشمی که بود!
همو که در پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری آن پیر سفرکرده، که سیره و خط نورانی او در غبار فراموشیها وتحریفها دارد گم می شود! تنها ۱۷ بهار را دیده بود و در نوزدهمین بهار زندگیش که فرمانده سپاه حمیدیه شد تنها با جمعی از بروبچه های سپاه کوچک حمیدیه با سلاحهایی ناچیز رو در روی قویترین ارتش منطقه ایستاد و او را که سوسنگرد وبستان را فاتحانه ومغرورانه پشت سر نهاده بود از پیشروی به سوی شهرش اهواز عزیز بازداشت .
وکسی چه می داند علی هاشمی که بود وچه کرد!
همو که پس از انجام عملیات موفق فتح المبین که فرماندهان جنگ ومسولین سیاسی کشور از هور وحساسیتهای عملیاتی آن بی خبر بودند وکسی برای هور ارزشی عملیاتی نمی شناخت با تدبیر فرمانده اش محسن رضایی و پا به پای او روزها وشبها در هور ومردم آن باوجود تمامی مخاطراتش زندگی کرد وگشت وشناخت وشناساند تابسترعملیاتهای آینده سپاه اسلام را در کمال استتار و رازداری فراهم نماید.
وکسی چه می داند علی هاشمی که بود وچه کرد !
همو که یکپارچه شور بود وتلاش وتدبیر وتفکر. همو که شب وروزش یکی بود و خستگی را خسته کرده بود!
همو که عرب بود و دشمن عرب به خونش تشنه بود!
چند ماه قبل از عروجش به بهشت،که با او در قرارگاهش در جزیره شمالی مجنون بودم باتوجه به کمرنگ شدن حضور نیروهای داوطلب مردمی در جنگ ازسازماندهی گسترده تر نیروهای بسیج وتاسیس گردانهای جدید اهوازی و حضورشان در جبهه ها سخن گفت. به هنگام صحبت وقتی به سیمایش که از آن نجابت ومردانگی می بارید می نگریستم اورا مردی بزرگتر از سن وسالش می دیدم. وقار وبزرگی اش بدون اختیار به من وامثال من که به سال از اوبزرگتر بودیم تحمیل می شد.
همو که پس از اینکه قرارگاه نصرت برای انجام عملیاتهای سخت شناسایی در هور وعمق مواضع دشمن در ورای هور تاسیس شد باکمک بچه های خوب اطلاعات و شناسایی مانند برادر شهیدم حمید رمضانی، وشهیدان سالمی ،سیدنورکه در ادامه کار شناسایی خود تاکربلا به پیش رفتند ودیگرانی مانند هواشمی،ناصری، بمان ،خزاعیلی ،و..به خوبی از پس این کار بر آمد وهم به دلیل همین شایستگی از سوی فرماندهی کل سپاه به فرماندهی سپاه منطقه ۶ کشور منصوب گردید.
دیروز از سردار باقر زاده که سالهاتوفیق خدمت در عرصه کشف اجساد شهدا را برعهده داشته شنیدم که علاوه بر انجام آزمایشهای علمی d.n.aکه بر روی باقیمانده پیکر علی شده وجواب داده است ،علی دوبار به خواب مادر وبرادرش آمده وبه آنها که در انتساب این اعضا به او شک داشته اند اطمینان داده که در اینکه جسد کشف شده خود اوست کمترین تردیدی نداشته باشند!
۲۲ سال پیش در تابستان ۶۷ پس از آنکه دشمن با تصرف جزیره مجنون سعی کرد با نشاندن هلی کوپتر در کنار قرارگاه فرماندهی علی- که در عمق خاک عراق با هدایت نیروهای اسلام، درنبردی سخت ونابرابر که نمونه آن جنگ شیمیایی عراق علیه نیروهای اسلام بود سعی در عقب راندن ارتش عراق از آن داشت،- او را به اسارت بگیرد علی ومحدود کسانی که با او در جزیره باقی مانده بودند وبناچار قصد ترک قرارگاه و ترک جزیره در حال تصرف راداشتند با نیروهای عراقی درگیر شدند وبه فیض شهادت رسیدند .
هنوز بر ما معلوم نیست که علی ویارانش که سالها دشمن را با عملیاتهای خود در عوق هور و..به استیصال وذلت کشانده بودند چگونه به شهادت رسیده اند اماآنگونه که سردار باقر زاده می گفت بقایای هلی کوپتر موجود در کنار منطقه ای که علی ۲۲ سال در آن قبری بی نشان با زائرینی که ما توفیق دیداری کوتاه با آنان را شاید درحد خیال هم نتوانیم تصور کنیم ، داشت!بیانگر این است که شاید وی ودوستانش با زدن هلی کوپترعراقیها سعی در شکستن حلقه محاصره دشمن داشته اند ودر این جنگ وگریز به شهادت رسیده اند.
علی در ایام فاطمیه به میهن باز گشت تا در مزار نورانیش در شهرش اهواز که سالها منتظربود بخشی از اعضای پیکرش را همچون مرواریدی در برگیرد به خاک سپرده شود و همچون دیگر مزارات شهدای اهوازدر شهید آباد این شهر که باشهدایی که میزبانی می کند قطعه ای از بهشت شده است تا نفخه صور بر آسمان اهواز نور افشانی کند .
و خوشا به حال بر وبچه های قدیمی و اول جنگ که دیروز یکی از آنها بمن می گفت در تدارک وبرنامه ریزی جشن سی امین سال آزادی سوسنگرد هستند .آنها اینک با بازگشت علی به اهواز پناهی برای خویش یافته اند تا در روزها وشبهایی که با اوخلوت می کنند برای لحظاتی کوتاه هم که شده دنیا را با همه چرب وشیرین ظاهری آن به اهلش واگذارند و با علی بگویند و از او انشاالله رازهای مگو بشنوند.
کاش می دانستم در این ۲۲ سال بظاهر غریبی علی و دیگریاران شهیدش درورای هور، جز ملایک الهی چه کسانی زایران قبر بی نشان او او بوده اند! چه حلقه ای زده اند شهدای شناسایی وقرارگاه نصرت به گرد علی!
من شک ندارم اهواز و مردم شریف آن در استقبال از علی یکی از باشکوهترین تشییع شهدایی را که تاکنون به خود دیده اند شاهد خواهندبود.
منبع: کلمه
امروز: شیوا نظرآهاری و تعدادی از همکارانش در وب سایت کمیته گزارشگرام حقوق بشر با انتشار بیانیه ای خطاب به مردم ایران ، ضمن مرور تاریخچه و اهداف این کمیته ،نسبت به مواضع غیرانسانی سازمان منافقین ابراز انزجار کردند و نوشتند که در همه این سالها نسبت به عملکرد غیرانسانی و غیر حقوق بشری این سازمان موضع داشته و آن را محکوم کرده اند چه پرونده تاریک این سازمان در نقض حقوق بشر سری دراز دارد که با آمال و اهداف کمیته گزارشگران حقوق بشر که در پی صلح و دوستی بود در تناقض آشکار به سر می برد.
شیوا نظراهاری و همراهانش در این نامه اظهار شگفتی کرده اند که سایت های حامی دولت اصرار دارند این فرزندان ملت را به سازمانی وصل کنند که از آن منزجرند.
نسخه ای از این نامه در اختیار سایت تا آزادی روزنامه نگاران زندانی قرار گرفته است که می خوانید:
مردم منصف و حقیقت جوای ایران
این متن نامه سرگشاده ای است که از جانب شیوا نظرآهاری ، سعید کلانکی ، سعید جلالی فر ، مهرداد رحیمی و سعید حائری خطاب به ایران مردم تا بلکه بتواند مختصات کمیته گزارشگران حقوق بشر را از ابتدا تا به حال بازگوکند.
کمیته گزارشگران حقوق بشر با نام اولیه کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر در سال ۱۳۸۵ توسط چهارتن تن از فعالین مدنی و حقوق بشری به نام های شیوا نظرآهاری ، سعید کلانکی ، نوشین جعفری و سپیده پورآقایی تاسیس و مشغول به فعالیت شد.این کمیته در تمام مراحل وجودی خود در پی اهداف حقوق بشری اقدام به تهیه گزارش و اخبار از موارد نقض حقوق بشر در ایران کرد و در این جهت مرزبندی خود را با تمامی احزاب و جریانات سیاسی داخل و خارج حفظ و سعی بر آن داشت تاهیچگاه به عنوان تریبون جریانی خاص شناخته نشود.نگاهی به مندرجات این سایت از ابتدا تا کنون و حیطه وسیع پوششی آن که ازمحیط زیست و آثار باستانی تا زندانیان سیاسی و عمومی و حقوق اقلیت ها را شامل می شود سند معتبریست مبنی بر نگاه همه جانبه و بیطرفانه این سایت در ارائه اخبار حقوق بشری که البته از میزان بازدیدکنندگان و اقبال عمومی آن هویدا ست.پایبندی به آرمان حقوق بشر شعار همیشگی این مجموعه بوده است که در سایه آن اعضای این سایت هیچگاه دست از رسالت خود برنداشته و مشفقانه مهر خود را بی منت به همه ابنای بشر ارزانی داشته اند.
در پی انتخابات خرداد ۸۸ و حوادث پس از آن ۹ تن از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر با سنگین ترین اتهامات بازداشت های طولانی مدتی را تجربه کردند کما اینکه شیوا نظرآهاری سردبیر سابق این سایت همچنان در بازداشت به سر می برد.اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به این افراد از آنرو با بحت و حیرت روبه رو شد که تک تک این افراد در تمام طول فعالیت سیاسی و اجتماعی خودنسبت به عملکرد غیرانسانی و غیر حقوق بشری این سازمان موضع داشته و آن را محکوم کرده اند چه پرونده تاریک این سازمان در نقض حقوق بشر سری دراز دارد که با آمال و اهداف کمیته گزارشگران حقوق بشر که در پی صلح و دوستی بود در تناقض آشکار به سر می برد.هرچند این کمیته در حمایت از زندانیان سازمان مجاهدین خلق همچون سایر زندانیان بر رعایت اصول انسانی و حقوق بشری تاکید داشت اما هیچگاه در پی پیشبرد اهداف این سازمان و یا هر مجموعه دیگری حرکت نکرده بود و بارها و بارها انتقادات جدی خود را از چهره نقاب زده افراد این سازمان در ارتباط گیری با فعالین مدنی و اجتماعی به شدت محکوم کرده بود.
پس از آزادی هفت نفر از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر(سعید کلانکی ، سعید جلالی فر ، مهرداد رحیمی ، سعید حائری ،پریسا کاکایی ، علی کلایی و نوید خانجانی)از بندهای امنیتی ۲۰۹ و الف سپاه و حفاظت ارتش و اخذ آخرین دفاع از اکثر ایشان اتهام تبلیغ علیه نظام به دلیل فعالیت در سایت کمیته به ایشان تفهیم شد و این بار رسانه های حکومتی در هجمه ای بی سابقه علیه این افراد نانجام دادند.سایت گرداب به عنوان پایگاه خبری ارتش سایبری سپاه اقدام به انتشار گزارشی کرد که در آن کمیته گزارشگران حقوق بشر منتسب به سازمان مجاهدین خلق ایران گشته بود و در ادامه روزنامه های رسمی دولت از جمله وطن امروز و جوان و نهایتا سایت خبری رجا نیوز در اقداماتی مشابه این اتهام زنی ها را دامنه دار تر کردند و با مطرح کردن اتهامات واهی اقدام به عملی غیراخلاقی و غیر حرفه ای نمودند.ضمن آنکه اعضای این کمیته بر حق خود مبنی بر شکایت از این رسانه ها آگاه هستند ،سوال بزرگی که پیش آمده است رفتار دوگانه حاکمیت در برخورد با اعضای این کمیته است که از طرفی آنان را فرزندان این مرز و بوم می خواند و از سویی دیگر منافقین به این خاک و ملت.
شیوا نظرآهاری و چهار نفر از اعضای تازه آزاد شده کمیته گزارشگران حقوق بشر به نام های سعید کلانکی ، سعید جلالی فر، مهرداد رحیمی و سعید حائری اقدام به نوشتن نامه ای کردند تا در آن دیدگاه ها و مواضع خود را نسبت به سازمان مجاهدین خلق ایران بازگو نمکنند تا بل هم مرزهای خود را با این سازمان فرسوده پررنگ تر کنند و هم جوابیه ای باشد به تهمت های ناروای رسانه های حکومتی به ایشان . در این راستا اقدام به ثبت اطلاعیه ای با نام "حقوق بشر، حقوق بشر است" در سایت این کمیته کردند که در حرکتی ناجوانمردانه از سوی اعضای این کمیته که تاچندی پیش در ایران به سر می بردند و حال بنا بر اجبار به خارج از مرزهای کشور کوچ کرده اند از سایت حذف شد.در حالیکه هیچ جواب قانع کننده ای مبنی بر آنکه آیا شیوا نظرآهاری به عنوان سردبیر این سایت و ۴ تن از اعضای قدیمی آن حق ثبت اطلاعیه ای با امضای شخصی را ندارند؟ نفی حقوق فردی و عدم رعایت اصول کار تشکیلاتی از جانب دوستان کوچ کرده از این مرز و بوم ما را بر آن داشت تا درکمال تاسف اعلام استعفای خود را از این مجموعه اعلام کرده و علی القاعده ازین پس هیچگونه مسئولیتی را در قبال مندرجات آن به عهده نخواهیم گرفت.البته لازم به توضیح است که این اعلام استعفا به هیچ وجه به معنای توقف فعالیت های ما پنج نفر نیست و نخواهد بود که ما همچنان و مثل گذشته نسبت به موارد نقض حقوق بشر در این مرز و بوم حساس بوده و آن را بر نمی تابیم .امید است در آینده ای نزدیک در ایفای نقشمان فعال تر ظاهر شویم.
به امید روزهای بهتر
شیوا نظرآهاری
سعید کلانکی
سعید جلالی فر
مهرداد رحیمی
سعید حائری
امروز: وحید طلایی عضو کمیته حقوقی ستاد میر حسین موسوی که دو هفته پیش باز داشت شده است در تماس تلفنی با همسرش خبر داد که در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر می برد.
به گزارش کلمه، وی صبح روز ۱۴ اردی بهشت ماه به دلایل کاملا نامعلوم در خانه اش دستگیر شد.نیروهای امنیتی به بهانه شناسایی خودروی پارک شده مقابل منزل طلایی موفق به ورود به خانه او شدند و بعد از تفتیش منزل و بردن برخی از وسایل شخصی طلایی، او رادستگیر کردند.
نیروهای امنیتی در هنگام بازداشت وی از اتهامات یا دلایل دستگیری وی خبر دقیقی ندادند و تنها گفتند که از نیروهای پلیس امنیت هستند این در حالی است که بعد از تماس تلفنی طلایی مشخص شده که وی توسط نیروهای امنیتی وزارت اطلاعات بازداشت شده است.
وی اکنون در وضعیت کاملا نامشخصی به سر می برد و تاکنون وکلای او هم نتوانسته اند برایش اعلام وکالت کنند. این امکان نیز تا پایان مراحل بازجویی و ارجاع پرونده او به دادگاه وجود ندارد.
خانواده این فعال اجتماعی نسبت به وضعیت پرونده طلایی و دلیل دستگیری او اظهار نگرانی می کنند و از مسولان تقاضا دارند هر چه زودتر دلایل بازداشت وی را مشخص و شرایط آزادی اش را فراهم کنند.
منبع: کلمه
امروز: دادگاه تجدیدنظر، رای شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران مبنی بر محکومیت آذر منصوری به تحمل ۳ سال حبس تعزیری را تأیید کرد.
به گزارش روابط عمومی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران محمد امین ولیان را به سه سال و نیم حبس تعریزی و پرداخت سه میلیون ریال جزای نقدی محکوم کرد.
وی پیش از این به اتهام محاربه به اعدام و تحمل شش ماه حبس تعزیری و پرداخت سه میلیون ریال جزای نقدی محکوم شده بود.
دادگاه تجدیدنظر همچنین رای شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران مبنی بر محکومیت آذر منصوری به تحمل ۳ سال حبس تعزیری را تائید کرد.
منبع: کلمه
امروز: آیت الله بیات زنجانی طی تماس تلفنی از خانواده مهدیه گلرو دلجویی کرده و ضمن آرزوی آزادی مهدیه گلرو اعلام کردند برای آزادی هر چه سریع تر ایشان دعا می کنیم.
به گزارش جرس از طرفی چند تن از دوستان مهدیه گلرو ضمن حضور در منزل ایشان از خانواده مهدیه گلرو دلجویی نموده و آرزوی آزادی وی را کردند.
مهدیه گلرو در تاریخ ۱۲ آبان ماه همراه همسرش وحید لعلیپور بازداشت و در زندان اوین به سر میبرد. بازجویان با استفاده از بازداشت همسر وی که فعالیت سیاسی ندارد، سعی کردند،او را وادار به همکاری کنند. مهدیه گلرو با اتهام همکاری با سازمان مجاهدین روبهرو است.
حال وی در زندان اوین وخیم گزارش شده است.
منبع: جرس
امروز: :عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تاكید كرد: همكاری و تعامل دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا بر پایه اعتدال، لازمه عقل سیاسی است.
مجید انصاری در گفتگو با ایسنا، گفت: نزدیك شدن و همكاری نیروهای متعادل در دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا در جهت منافع ملی عملا در دولتهای گذشته مطرح و در این راستا تعاملات خوبی نیز شكل گرفت.
انصاری محور اساسی اعتدال را مصالح عمومی و منافع ملی عنوان و خاطرنشان كرد: من در مقطع كنونی نزدیك شدن نیروهای متعادل دو جریان را ضروریتر از گذشته میدانم، چرا كه درحال حاضر احساس میشود یك جریان به شدت افراطی و تخریبی برای كنار زدن همه تجربیات گذشته اعم از اصولگرا و اصلاحطلب كه هماهنگ با تفكرات آنها نیستند، تلاش میكند.
دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز در ادامه خاطرنشان كرد: اصولگرایان باید بیش از اصلاحطلبان از هویت و حیثیت خود در برابر این جریان از دید من مشكوك و خطرناك، دفاع كنند.
وی درعین حال گفت: البته ممكن است درون جبهه اصلاحات نیز افراطیگری و یا افراطیون باشند چنانچه در گذشته نیز بودهاند. بنابراین همكاری دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب با محوریت اعتدال بر اساس منافع ملی ضرورت مقطع كنونی است.
انصاری همچنین تاكید كرد: البته نام این روند را نباید تشكیل جریان سوم دانست، من همكاری و تعامل دو جریان درون خانواده انقلاب كه از اول بودهاند و هماكنون نیز هستند، با محوریت اعتدال و مصالح و منافع ملی را مورد تاكید قرار میدهم.
وی افزود: در واقع جریان سومی كه در این بین شكل گرفته، جریان افراطیگری است و باید آن را طرد و نفی كرد، والا همان دو جریان گذشته با همان حفظ دیدگاهها و اختلاف نظر خودشان میتوانند در صحنه باشند و با یكدیگر تعامل كنند و اگر رقابتی هم میانشان وجود دارد با در نظر گرفتن قواعد رقابت سالم و درجهت منافع جمعی و نه منافع شخصی مورد توجه گیرد.
وی با تاكید دوباره بر اینكه ایجاد جریان سوم را غلط میدانم، گفت: من با جریان سومی كه با افراط گری درحال از بین بردن راه اعتدال دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا است، مخالف هستم.
وی در ادامه با بیان اینكه همكاری و تعامل دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا بر پایه اعتدال لازمه عقل سیاسی است، گفت: اگر نخواهیم به ارزشهای دینی و انقلابی توجه كنیم كه البته باید به آن توجه كرد، از زوایه عقل سیاسی چنین تعاملی یك ضرورت است.
وی همچنین درمورد تاثیر این نوع تعامل در قطببندیها و رقابتهای سیاسی گفت: باید دانست كه همواره در غیاب عقل، عدل و اعتدال، افراط، تفریط و تندرویها زمینه بروز پیدا میكند و در بستر چنین ناهنجاری سیاسی، فرصتطلبان و دشمن برای نفوذ مجال مییابند.
انصاری گفت: درحال حاضر به وضوح در حال دیدن سرپنجه جریانهای انحرافی و حتی مشكوك نفوذگر خارجی هستیم و به هیچ وجه نمیشود پذیرفت جریان افراطی كه به تخریب شخصیتهایی كه هر كدامشان سرمایه انقلابی و ركن اعتماد عمومی مردم و یاران انقلاب و امام بودند میپردازد، در بستر افراط به راه خود ادامه دهد.
وی افزود: امروز هم در حوزه اندیشه شاهد هستیم كه این افراطیگری فرصتی را پیش آورده تا جریانهای انحرافی كه در گذشته در انزوا بودند، به وضوح اندیشههای غلط و مردمستیز خود را مطرح میكنند و تفسیر وارونه ای از امام، اندیشه ایشان، ولایت فقیه، حوزه اختیارات و آزادیهای مردم ارائه میدهند و نتیجه هم این میشود كه از اسلام و حكومت دینی تصویری وحشتناك ارائه میشود.فوج فوج جوانان ما را با رفتار و گفتار افراط گرایانه نسبت به اصل حكومت دینی و دخالت دین در قلمرو سیاست با سوال مواجه میكنند و میتوان گفت اینها همه ثمرات تلخ میدانداری جریانات افراطی است.
دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز در پاسخ به این سوال كه به نظر شما چه بخشی از اصلاحطلبان راغب هستند كه با اصولگرایان معتدل درجهت حفظ منافع نظام نزدیك شوند، اظهاركرد: به نظر من همه اصلاحطلبانی كه ریشه و اساس انقلابی دارند و اكثریت هم هستند و به منافع ملی، آینده كشور و اندیشه امام معتقد و پایبند هستند و به منافع مردم فكر میكنند، خوشحال خواهند شد كه دو جریان درون نظام در عمل بتوانند برای خدمت به مردم به یكدیگر نزدیك شوند. البته چنین نزدیكی هرگز به معنی دست كشیدن این افراد از مبانی اندیشهای خود نخواهد بود.
منبع: جرس
امروز: جمعی از مدرسین و طلاب حوزه های علمیه بانوان صبح امروز در آستانه شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) با دکتر رهنورد ومهندس موسوی دیدار کردند.
به گزارش سایت کلمه، میرحسین موسوی در ابتدای این دیدار ضمن عرض تسلیت به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه(س)اعلام کرد که سخن گفتن درباره سیره حضرت فاطمه در تخصص خانم رهنورد است و وی تنها به نکاتی کوتاه درباره حضرت فاطمه(س) و شرایط فعلی جامعه اشاره می کند.
وی گفت: همیشه به دلیل نفوذ زندگی حضرت رسول (ص) و اهل بیت (ع) و حضرت زهرا(س) باید به این نکته دقت کنیم که غیر از آن جنبه های نورانی وجودی این بزرگواران ، خلقیات و رفتار اجتماعی آنها نیز سهم بسیار بالایی در گرایش مردم به اسلام داشته است و این محبتی که نسبت به این خانواده نورانی وجود دارد باب اصلی آن در همین رفتار اجتماعی است.
وی سپس افزود: اگر یک نظامی اسلامی و مدعی اطاعت از اهل بیت است باید به زندگانی و نحوه تعامل ائمه علیهم السلام با مردم توجه کند و آن رفتارها را اسوه قرار دهد.
آیا سیره صدیقه بودن با روش دولتمردانی که ادعای مسلمانی دارند و دروغ می گویند سازگاری دارد؟
موسوی با اشاره به سوالات مردم درباره نحوه پیروی از سیره حضرت فاطمه صدیقه (س) در جامعه کنونی و توسط حاکمان تصریح کرد: الان سوال مردم این است که آیا روش و سیره دولتمردانی که ادعای مسلمانی و اسلام دارند و دروغ می گویند با سیره فاطمه زهرا که یکی از القاب ایشان صدیقه است یعنی صداقت و دوری از کژی و دروغ کوچکترین سازگاری را داشته است؟
وی این سوال را نیز مطرح کرد که آیا پیامبری که ما می شناسیم حاضر بودند چنین زندان هایی در قلمرو حکومت اسلامی و دین داشته باشند؟
به اعتقاد موسوی، همه ملت ما به این خاندان و اولاد فاطمه زهرا (س) محبت دارند و هویت ملی ما عجین به این محبت است و نباید کارهایی در کشور به نام دین و اسلام صورت گیرد که خدای نکرده این اعتقاد و این دوستداری مورد تردید قرار گیرد که البته نمی گیرد و چون مردم حساب دین را با آنچه به نام دین صورت می گیرد جدا می کنند.
تا زمانی مردم به جنبش سبز اقبال دارند که...
وی درباره ماجرای انتخاب رنگ سبز برای فعالیت های انتخاباتی در سال گذشته گفت: رنگ سبز را در سفری که همراه با خانم رهنورد به مشهد داشتیم افرادی با نیت مذهبی این ایده را مطرح کردند که اتصال این جنبش را با سرسبزی و زیبایی و معنویتی که دین ما و اهل بیت دارد به خوبی نشان می دهد و ما هم این نکته را به فال نیک گرفتیم و به دلیل محبت مردم به این خاندان گرامی بود که این رنگ و موج سبز در مردم جا افتاد.
نخست وزیر امام (ره) در پایان افزود: در حال حاضر هم همین نکته صدق می کند. جنبش سبز ریشه در تفکرات مذهبی ما دارد و تا هنگامی که جنبش سبز در این مسیر قرار دارد مردم کشور ما به آن اقبال دارند.
بعد از این سخنان کوتاه موسوی، خانم رهنورد در این جمع به ایراد سخن پرداخت. مشروح سخنان دکتر رهنورد به زودی منتشر می شود.
جمعی از جوانان سبز اصلاح طلب در اعتراض به تداوم در بند کشیدن مهدی محمودیان و حسین نورانی نژاد از جوانان اصلاح طلب و همین طور در اعتراض به رفتارهای غیر قانونی که با آنها و سایر اسرای سبز شده است ، هم زمان با 26 اردیبهشت آغاز نهمین ماه در بند بودن حسین نورانی نژاد و مهدی محمودیان روزه می گیریم تا برقراری عدالت را از پروردگار طلب کنیم. بر اساس گزارشهای رسیده به جرس، این جوانان سبز اعلام کرده اند که نهمین ماه در بند بودن حسین نورانی نژاد رییس و مهدی محمودیان عضو کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت در حالی آغاز می شود که آنها تا کنون اجازه چند روز مرخصی را حتی در تعطیلات نوروز نیافته اند و به تازگی محمودیان که از بیماری ریوی رنج می برد از زندان اوین به زندانی در کرج تبعید شده است. نورانی نژاد و محمودیان چهارشنبه شب 25 شهریورماه سال 88 به دلیل فعالیت های سایت خبری نوروز بازداشت شدند . آن ها نزدیک به سه ماه را در سلول انفرادی در بند 209 اوین به سربردند سپس بعد از 5 ماه به بند 350 منتقل شدند و به دلیل برخورداری از روحیه بسیار بالا به عامل روحیه بخش سایر جوانان حاضر در این بند تبدیل شدند. مهدی محمودیان که نقش زیادی در افشای جنایات کهریزک دارد، طی دو ماه گذشته به دلیل بیماری ریوی که ناشی از فشارهای زندان است به درمان پزشکی نیازمند شد اما مسوولان زندان اوین او را با پابند به بیمارستان منتقل کردند که این کار باعث شد محمودیان از رفتن به بیمارستان سر باززند طی چند روز گذشته او که همچنان از بیماری رنج می برد از زندان اوین منتقل شده است. حسین نورانی نژاد نیز که برگزار کننده مراسم های دعا خوانی برای آزادی اسرای سبز است در حال گذراندن دوران حبس قطعی خود است ، اما تا کنون به طور غیر قانونی از حقوق اولیه یک زندانی از جمله برخورداری از مرخصی های ماهانه و آزادی مشروط محروم شده است.
امروز: فرشته هاشمی همسر مهدی هاشمی در جوابیه خطاب به سایت جهان نیوز نسبت به دروغ پردازی های سایت های حامی کودتاچیان نسبت به خود و خانواده اش پاسخ گفت.
به گزارش ندای سبز آزادی، عروس رئیس مجلس خبرگان رهبری در این جوابیه شرح مختصری از جریان دستگیری اش در حوادث پس از انتخابات داده است و گفتن جزئیات آن را تف سربالا عنوان کرده که فایده ای نخواهد داشت.
متن کامل پاسخ فرشته هاشمی به شرح زیر است:
«تمام پلیدیها و زشتیها در خانه ای نهاده شده که کلید آن دروغگویی است. » [امام حسن عسگری (ع)]
مدیر مسئول سایت جهان نیوز
باز قلم دروغ به کار افتاد و قلم به دستی دیگر،اتهامی ناروا به خانواده هاشمی رفسنجانی روا داشت. کم نبود هر چه درباره همسرم،مهدی هاشمی نوشتیدو نوشتند،که اینک خبر از خروج من و دو فرزندم نیز از ایران می دهید؛داستان را هم خود ساخته و پرداخته اید.نوشته اید: "همسر و دو فرزندش مهدی هاشمی با هدف دور شدن از فضای سیاسی جامعه از کشور خارج شدند."
محل اقامت ما شد «لندن» و« اطرافیان ما» هم به شما خبر دادند که:" خانم فرشته هاشمی، همسر مهدی هاشمی به همراه دو فرزندش به لندن رفته و قبل از پیوستن به همسر، به برخی اطرافیان خود اعلام کرده است که قصد بازگشت به ایران را ندارد."
اینک به موجب قانون مطبوعات ـ که می دانم شما و یاران تان الزامی به رعایت نداریدـ از شمامی خواهم متن زیر را درج کنید و به خاطر داشته باشید که جهان اگر قرار بود همواره بر یک مدار بگردد،نه امروز،شما آنجا بودید و نه فردا،کسی دیگر به جای شما.
از پاسخگویی به تهمت هایی که به همسرم زده اید،می گذرم و جواب را به خود او وامی گذارم که می دانید و بالاتری هایتان نیز می دانند که پاسخ های بسیار برایتان دارد و روزی آنها را، نه تنها با شما، که با همگان، مطرح خواهد کرد. اما در باره خروج من: خبری نوشته اید که از سطر، سطر آن دروغ می بارد و همه هم بی توجه به آنکه «برخورداری کمی است در دنیا دروغ گویان را و برای ایشان عذابی دردناک است در آخرت.»[ سوره نحل آیه 116 ]
نوشته اید من در لندن هستم؛ این دروغ اول. نوشته اید قصد بازگشت به ایران را ندارم؛ این دروغ دوم. نوشته اید« عروس آقای هاشمی رفسنجانی در جریان ناآرامی های روز 12 مرداد سال 88، در اطراف میدان ونک دستگیر شده بود.» این نیز تحریفی دیگر.
در جواب این همه دروغ، آن هم در شرایطی که شما و دوستان نزدیک تان در نظام امنیتی ـ اطلاعاتی کشور، قاعدتا باید اطلاعات دقیق تری داشته باشند، اول به حرف امام صادق (ع) استناد می کنم که فرمودند :"کسی که با آگاهی قسم دروغ بخورد با خدا به مبارزه و جنگ برخاسته است." و دوم برایتان روشن می دارم که بدانید و بدانند بالاتری هایتان که:
1- من در لندن نیستم.
2- من هرگز به کسی نگفته ام «قصد بازگشت به ایران را ندارم». و اصولا چرا گفته باشم؟ ایران، خانه ماست، و ما خانه مان را به دروغگویان واگذار نمی کنیم.
3- خبر از دستگیری من در جریان به گفته شما «ناآرامی های» اخیر داده اید. من، از باب احترام به انقلاب و آرمان های آن، داستان دستگیری خود را آنگونه که روی داد، اعلام عمومی نکرده ام، اما اینک که قلم در دست دروغگویان است، و «اصولگرایی» نامی شده است برای پای گذاری برهمه اصول دینی و اخلاقی، از فرصتی که شما فراهم کرده اید، استفاده می کنم تا ماجرای دستگیری خود را «اعلام عمومی» کرده باشم و همان گونه که روی داد، نه آن طور که شما نوشته اید.
در روز مورد نظر، برای خرید به خیابان رفته بودم که ناگهان، چند نفری برسرم ریختند و به تحکم گفتند: به آن طرف خیابان نرو! به آنان مودبانه گفتم: ماشین من در آن سوی خیابان است ..اما هنوز کلام منعقد نشده، آقایان با مشت و لگد برسر من ریختند، چادر از سرعروس رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام کشیدند، بر موهای عروس رئیس مجلس خبرگان نظام، چنگ زدند، او را بر زمین کشیدند و عاقبت نیزبردند. داستانی که بازگویی اش، انداختن تف سربالا بود. در کشوری اسلامی که در آن حجاب، نشانه عفت است و تقوی، با زنان چنین می کنند و برآنان چنین روا می دارند.
آقای...
من از کودکی آموخته ام که اصولگرایی و رهپویی راه دین واسلام، قواعدی دارد و آدابی. حفظ حجاب، از جمله این اصول بوده است. شما را اما چه شده است که نام اصولگرا و رهپوی انقلاب با خود به این سو و آن سو می برید، اما به خاطر منافع زودگذر مادی، در برابرکشیدن چادر از سرزنی، سکوت می کنید و به دروغ آن را وارونه جلوه می دهید؟ چه شده است که در خانه بنا شده بر دروغ، سخن از اصولگرایی می گویید؟ فراموش کرده اید که به گفته مولایمان علی (ع) «دروغ گویی مایه ننگ و عار در دنیا و موجب عذاب آتش در آخرت» است؟ نشنیده اید سخن امام اول شیعیان را که «دروغگو و مرده هر دو یکسانند، زیرا برتری زنده بر مرده این است که به او اعتماد می شود، پس وقتی در اثر دروغگویی به سخن او اعتماد نشود، زنده بودن او بی فایده گشته، همانند مرده می شود.»
آقایان! منتظر«اخبار تکمیلی» باشید. آن روز دور نیست.
امروز: جریان تمامت خواه حاکم هرگز نخواهد توانست با چنین اقداماتی رویکرد مدنی و مسالمت آمیز کردها در مطالبه حقوق انسانی و قانونی خود را به سمت خشونت بکشاند.
مردم شریف ایران
هم میهنان عزیز کرد
در هفته گذشته پنج تن از جوانان هم میهن به اتهام محاربه و ترور توسط دستگاه قضایی کشور اعدام شدند. شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد ضمن تسلیت به خانواده های این قربانیان خشونت و همه هم میهنان عزیز ، از همراهی و هم دردی شخصیت ها ، احزاب و اقشار مختلف مردم کشور به ویژه موضع گیری خردمندانه آقایان مهندس میرحسین موسوی و مهدی کروبی و خانم دکتر زهرا رهنورد، سپاسگزاری نموده ، این عکس العمل های یکرنگ وهم نوا را نشان دهنده وجود همگرایی و همدلی عمیق و بروز احساس درد ورنج مشترک بین همه ایرانیان ، از هر قوم ومذهب دانسته ، یادآوری نکات زیر راضروری می داند:
1 . تحلیل اولیه ما این است که عده ای آتش افروز و خشونت طلب، رمز ماندگاری خود را وجود بحران وچالش در مناطق مختلف کشور می دانند و سخت از آرامشی که در سال های اخیر در مناطق کردنشین وجود داشته است نگران و ناراضی بوده و در پی ایجاد دور باطل خشونت هستند.لذا به جد به طراحان خشن کردن فضای آرام منطقه کردستان هشدار می دهیم که توسل به خشونت از ناحیه هر جریان و گروهی ، آتشی است که دامن همه را خواهد گرفت.
2 . آنچه از زبان اعدام شدگان و وکلای آنان به گوش رسیده است بر این حقیقت تاکید دارد که هیچکدام از اتهامات وارده در دادگاه ، ثابت نشده است و مستندات مورد ادعای دادگستری -مندرج در بیانیه آن دستگاه - نیز هرگز اثبات جرم نامبردگان را برای حکمی در حد اعدام محرز نکرده است. همانگونه که در بیانیه مهندس موسوی تصریح شده است مردم حق دارند از مسیر و کیفیت محاکمه متهمان مطلع شوند. چگونه است که مشروح دادگاه فرد معلوم الحالی چون حسین شریعتمداری که سال هاست حرمت وآبروی انسان های شریف این مرز و بوم را نشانه گرفته است از رسانه به اصطلاح ملی پخش می شود اما دادگاهی پنج تن از هم میهنان که به مرگ محکوم شده اند در خفا و به دور از چشمان ملت انجام می گیرد ؟!
3 . نامه های برخی از متهمان و اظهارات هم بندها و خانواده نامبرگان گویای این واقعیت دردناک است که متهمان درطول زندان برای اقرار به گناهان ناکرده تحت فشارهای شدید جسمی و روحی بوده اند. بدیهی است بر اساس نص صریح قانون اساسی اقرار در چنین شرایطی هرگز نمی تواند مبنای صدور حکم قرار گیرد.این اظهارات و مخفیانه بودن مراحل محاکمه و اعدام تردید جدی در مورد عادلانه بودن مسیر دادگاه ایجاد نموده است.
4 . در حالی که شنیده ها حاکی است فرزاد کمانگر در صدد نگارش یادداشتی تحت عنوان " من یک ایران ام ، من یک کرد ایرانی ام" و نیز شیرین علم هولی در گفتگو با وکیل خود آرزو می کند پس از رهایی از زندان بتواند شغل وکالت را برای دفاع از بی گناهان برگزیند جای تعجب است دستگاه قضایی که قریب یک سال است از اعلام حکم جنایتکاران زندان کهریزک طفره می رود چگونه و با کدام استدلال شرعی و قانونی در حالی که کشور ما با بحران همبستگی داخلی و خطر اقدام بین المللی علیه خود مواجه است، با عجله این جوانان هم میهن را به چوبه دار می سپارد! این سوال جدی همچنان باقی است که آیا نظام جمهوری اسلامی از قبل محاکمه علنی عاملین جنایات زندان کهریزک بیشتر منتفع می شود یا اعدام پنج جوان بی پناه و دربند!
5 . همانطوری که پیشتر اشاره شد و در سال های اخیر نیز بارها تاکید نموده ایم ، اصلاح طلبان کرد مخالف هرنوع روش و حرکتی است که موجب ایجاد فضای خشونت شود. تاریخ به ما نشان داده است که در میان حکومت وملت ، توسل به خشونت ، سرانجام به دور باطل خشونت می انجامد. ما همانگونه که بارها وبارها رفتارهای خشونت آمیز برخی گروه های مسلح را تقبیح کرده ایم اینک اقدام اخیر حکومت در اعدام پنج جوان هم میهن را به شدت محکوم نموده و ضمن توصیه به فعالان سیاسی - مدنی منطقه کردستان که مبادا دردام خشونت طلبان برای بحرانی کردن منطقه بیفتند از دولتمردان و نیروهای امنیتی و قضایی کشور می خواهیم که با اقدامات غیر قانونی و غیر عادلانه موجبات پایمال شدن حقوق شهروندی هم میهنان نشوند. بدیهی است اینگونه رفتارها جز افزایش فاصله بین ملت و حکومت پیامدی نخواهد داشت.
6 . به نظر می رسد اقدام دستگاه قضایی کشور (که متاسفانه عملکرد یکسال اخیر آن نشان می دهد تحت نظر نیروهای سیاسی و امنیتی حکم صادر می کند) در نزدیکی سالروز 22 خرداد به منزله پیامی برای ترساندن طرفداران جنبش سبز انجام گرفته است. مردم سربلند کردستان همواره در مقاطع مختلف تاریخی هزینه های سنگینی برای جنبش های آزادی خواهی ایران پرداخت نموده است. این بار نیز بگذار ملت مظلوم کرد پیشگام چنین مسیر سختی باشد. اما باید حاکمان بی تدبیر کنونی دریافته باشند که داغ و درفش و کشتن وزندان وشکنجه و تجاوز به فرزندان رشید این سرزمین هرگز آنان را از مسیر درستی که برگزیده اند بر نخواهد گرداند. چه خوب است از تجربه تاریخ درس بگیرند و با رفتارهای ناسنجیده و غیر عادلانه بیش از این ملت را از اصلاح پذیری نظام نا امید نکنند و به جای اقدامات مغرورانه و جنایتکارانه تسلیم قانون شده و به ملت اجازه دهند در یک فضای آرام و به دور از التهاب آینده کشور را رقم بزنند.
ما بار دیگر اعدام پنج جوان هم میهن را به ملت بزرگ ایران به ویژه خانواده قربانیان و هم میهنان سربلند کرد تسلیت گفته و خود را دراین مصیبت اندوهناک شریک می دانیم. جریان تمامت خواه حاکم بداند هرگز نخواهد توانست با چنین اقداماتی رویکرد مدنی و مسالمت آمیز کردها در مطالبه حقوق انسانی و قانونی خود را به سمت خشونت بکشاند. تردید نداریم همه جریان ها وفعالان سیاسی کردستان با هشیاری کامل ضمن ابراز هم دردی با خانواده ی قربانیان، مانع تحقق آرزوهای سیاه خشونت طلبان خواهند شد.
شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد
بیست و سوم اردیبهشت 1389
امروز: خانواده و نزدیکان دکتر اکبر کرمی با ارسال نامه ای به رییس قوه قضاییه و دیگر مسئولین نظام، خواهان رسیدگی عادلانه به پرونده دکتر کرمی که بیش از ۱۷۰ روز از بازدشت ایشان می گذرد، شده اند. این نامه که نسخه ای از آن در اختیار سایت امروز قرار گرفته در پی می آید.
بسم الله الرّحمان الرّحيم
«... لَنْ تُقَدَّسَ أُمٌَّْ لا يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِىِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ؛»
جامعه و حكومتى كه در آن، حق ناتوان را با صراحت و صداقت از زورمندان نگيرند، و به هر شهروندى امكان دفاع آزادانه از حقوق و امنيت خويش و ديگران رادر يك شرايط خردمندانه و شفاف و آزاد فراهم نسازند، چنين جامعه و نظامى هرگز از فساد و استبداد پاك نشده و روى رستگارى نخواهد ديد.
نهج البلاغه/ نامهى 53
رياست محترم دستگاه قضايى جمهورى اسلامى
رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبرى
رياست محترم مجلس شوراى اسلامى
رياست و اعضاى كميسيون اصل نود مجلس شوراى اسلامى
رياست محترم دادگسترى استان قم
دادستان محترم استان قم
با سلام، اجازه مىخواهيم تا با الهام از سخن الگوى راستين دادگرى و دادگسترى و سمبل درخشان آزادى و حقوق بشر، امام على(ع)، ما نيز، بدون لكنت زبان،اندكى از بيدادى را كه ماههاست بر ما و اسيرمان رفته و مىرود، طرح نماييم و از شما - كه به بيان قرآن افزون بر دادگرى، بنا به مسئوليت سنگين خود، بايد قوّام به قسط يا برپادارندهى عدالت و انصاف، درجامعه باشيد - تقاضاى دادخواهى نماييم.
آقاى دكتر اكبركرمى پزشك، نويسنده،پزوهشگر مسائل دینی و مدافع حقوق بشر، اينك فراتر از 170 روز است كه با يورش شش تن از نيروهاى نظامى - امنيتى، بهصورت خشن و اهانتبار،در مطب خود بازداشت، و مطب و خانهاش به بهانهى بازرسى، درهم نورديده شد، و او را با چشمان بسته به همراه كامپيوتر، نوشتهها، ياداشتها، حتى عكسهاى خانوادگى و... به اسارت بردند! مدّتها ايشان را بدون ارتباط با خانه و خانواده، در جايى نامعلوم و در سلّول انفرادى نگاه داشتند و رنجها و ستمها و اهانتها و شكنجهها از سوى كسانى - كه بايد به قانون و حقوق مردم بيشتر احترام نهند و نگهبان آنباشند - بر او و خانوادهاش رفته و مىرود و با وجود ماهها پىگيرى و تقديم دادخواستهاى متعدد، هيچ دادرسى نيست و پىگيرىِ دليل بازداشت و موضوع اتهام ايشان از سوى خانوادهاش، مدّتها بىپاسخ ماند و هر كس به ديگرى حواله داد، و بهجاى پاسخگويى، برخى با دروغسازى، از سنگينبودن پروندهى او گفتند و شايعهها ساختند، در حالىكه بهگواهى سازمان نظام پزشكى، دكتر كرمى ازپزشكان خوب شهر است و يك شكايت هم از او نرسيده است؟
ايشان مدّتها در انفرادى و زير انواع فشارها و آزارها و اهانتها و شكنجهها بود تا در مصاحبهاى كذايى بهكارهاى ناكرده اعتراف كند و طلب بخشش نمايد، كهآثار آن در ريزش موى سر و سپيدشدن ريش وقيافهى تكيده و غمزدهى او نيز بهطور محسوس ديده مىشود، امّا پاسخ او در برابر خواستههاى غيرقانونى اين بوده است كه جز در قلمرو قانون، چيزى ننوشته ورفتار نكرده است، و اگر او را تكّه تكّه هم بكنند، به مصاحبهى دلخواه قانونشكنان تن نخواهد داد.
پس از ماهها بلاتكليفى در زندان و برهمريختن ابعاد مختلف زندگى او، هنوز هم از اندكى مهر و رحمتِ مورد سفارش اميرمؤمنان به شهروندان، از ايشان وخانواده و فرزند خُردسال و مادر سالخورده وبيمارش دريغ مىگردد و شب عيد هم بر خلاف وعدههاى مكرر، همچنان سختگيرى با ايشان ادامه يافت و با آزادى يا مرخصى ايشان، مخالفت شد!
ما در اين مدّت، بارها در صف منتظران ديدار با دادستان و مسئولان پرونده و ديگر مقامات در دادگاه انقلاب ايستاديم و سبك نگاه و رفتار آنان را ديديم، ودادخواستهاى متعدد به مقامات استان و كشور و برخى مراجع مذهبى داديم، و بر بيداد جارى بر فرهيختگان منتقد و خيرخواه جامعه و اين كه چگونه براى خُردكردن آنان، بسان مجرمان خطرناك، دستبندشان مىزنند و با آنان و خانوادههايشان در برابر
چشم يكديگر، چگونه رفتار مىشود گريستيم و بر واژههاى قانون و دادگاه و جمهورى اسلامى و قرآن و نهج البلاغه تأسف خورديم كه برخى به نام آنها چنين مىكنند، امّا برخى از بزرگان، كه براى برخى
امور ظاهرى، احساس وظيفه مىكنند، در برابر اين فجايع، حتى دلسوزى به ملك و ملت و امر به معروف و نهى از منكر هم از آنان نمىشنويم.
عاليجنابان نامه را با سخن اسوه ي عدل و دادگري حضرت علي(ع) شروع كرديم با يادآوري اندرز آن امام هما از شما مي پرسيم آيا هيچ وجاهت شرعي،قانوني يا عقلاني وجود دارد كه برخي از مامورين حكومتي اعضاي خانواده و نزديكان يك زنداني سياسي را كه پيگير وضعيت زنداني خود هستند را با احضار،تهديد،تعقيب و ارعاب به محروميت از حداقل هاي حقوق شهروندي از پيگيري وضعيت زنداني خود بازدارند.آيا چنين روشهايي با ذات و ماهيت اسلام وتشيع در تضاد آشكار نيست آيا اين برخوردها با سخن بنيانگذار جمهوري اسلامي(ره)كه گفته اند مسوولان مملكتي بايستي خدمتگذار مردم بوده و در برابر آنها پاسخگو باشند منافات ندارد؟
اينك تقاضاى ما، رسيدگى شايسته و عادلانه به شكايتهاى مكرر ما و آزادى دكتراکبركرمى و در صورت لزوم، رسيدگى به اتهامات احتمالى او در يك دادگاه صالحسياسى و مطبوعاتى با حضور وكيل ، هيئت منصفه و به صورت علنی است.
مادر، همسر ، فرزند و 50 تن از نزديكان زندانی سیاسی-عقیدتی دكتر اكبر كرمى
امروز: زهرا ربانی املشی، عروس آیت الله العظمی منتظری، در پاسخ به به مقاله بسیج دانشجویی دانشگاه شریف تحت عنوان «آیت الله منتظری و جریان مهدی هاشمی و سخنرانی 13 رجب» متنی را منتشر کرده اند که مشروح آن به نقل از سایت رسمی آیت الله منتظری در پی می آید.
بسمه تعالی
دانشجویان عزیز دانشگاه صنعتی شریف ؛پس از سلام، اخیرا متنی را تحت عنوان " آیت الله منتظری و جریان مهدی هاشمی و سخنرانی 13 رجب" که توسط بسیج دانشجویی آن دانشگاه نوشته شده بود خواندم. از اینکه با امکانات محدودی که در اختیار دارید دنبال حقایق می گردید بسیار جای تشکر و امتنان است اما خودم را مسئول میدانم که موارد خلاف واقع آن مقاله را با ذکر شواهدی یاد آور شوم. همانطور که میدانید متاسفانه تخریب همراه با دروغ پردازی علیه آیت الله منتظری مدت مدیدی است که انجام شده و می شود.
اینجانب به عنوان مادر دو همشاگردی شما و شهروندی که از نوجوانی دغدغه انقلاب داشته ام و در خانه ای بزرگ شده ام که پدرم همواره یار امام خمینی (ره) بوده و برای پیروزی انقلاب زحمات زیادی را متحمل شده و در نظام جمهوری اسلامی از مسئولین آن بوده است، عرض می کنم :
1- انسانها را با معیارهای حق بشناسید و نه حق را با معیار انسانها.
2- برای کشف حقایق همیشه حرف طرفین را بشنوید. "فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه."
3- به یاد داشته باشید که حضرت علی (ع) فرمود : فاصله حق و باطل 4 انگشت است. فاصله بین گوش و چشم یعنی شنیدن و دیدن. لذا اگر خواستید چیزی را باور کنید، یا خود ببینید (نه اینکه بشنوید) و یا اگر چنانکه امکان دیدن نبود از کانالهای مختلف و متضاد آن را بشنوید.
فرزندان من، شما شخص امام خمینی(ره) و آیت الله العظمی منتظری را چقدر می شناسید؟
آیت الله العظمی روح الله موسوی خمینی فردی بود فقیه، عارف و فیلسوف، و آیت الله العظمی حسینعلی منتظری هم فردی بود فقیه، عارف و فیلسوف، ولی از نظر سنی کوچکتر و زمانی شاگرد آن بزرگوار. وهردو شاگرد آیت الله العظمی بروجردی و استاد حوزه علمیه قم با طرز فکری کاملا مستقل، هیچیک الگوی دیگری نبوده و هرگز نمیشود هر یک را با دیگری سنجید و هر دو نفرالگوی خود را پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) و ائمه اطهار (ع) می دانستند. هر دوی آنها خود را جایزالخطا می دانستند و تلاش میکردند که در مسیر حق قدم بردارند. هر دو معتقد به برقراری جمهوری اسلامی بودند و هر دو با دیکتاتوری شاهنشاهی مخالف بوده و مبارزه میکردند. عشق و علاقه این دو نفر از همان سالهای اول آشناییشان که به سالها قبل از انقلاب برمیگردد به عنوان دو یار صمیمی بر هیچکس پوشیده نیست. بسیار شنیدهایم که حضرت امام(ره) در جلسات مختلف با تعبیرات مختلفی از آیت الله منتظری یاد میکردهاند، که این گواه بر این علاقه است. مانند:
"جنایتکاران به کشور و ملت از سایه مثل شما رجال عدالتخواه میترسند. (نامه امام خمینی، 11/8/57)
" شما برج بلند اسلام هستید."(در نشست با سران سه قوه، در تاریخ 26/7/65)
" علاقه اینجانب به جنابعالی برخود شما روشن تر از دیگران است."(نامه امام خمینی، 12/7/65)
"من شما را مجاهدی بزرگوار و فقیهی عالیقدر میدانم."(نامه امام خمینی، 21/6/57)
"جنابعالی یکی از ذخایر این انقلابید."(نامه امام خمینی، 13/4/67)
"همه میدانند که شما حاصل عمر من بوده اید و من به شما شدیداً علاقه مندم."(نامه امام خمینی، 8/1/68)
" انگیزه علاقه مبرم من به شما، مقام علمی و عملی شما، مجاهدت با ستمگران و قلدران و رنجهای فراموش نشدنی جنابعالی در سالهای طولانی برای اهداف اسلامی، قداست و وارستگی و وجاهت کم نظیر آن جناب و بالاتر حیثیت بلندپایه ای که به دنبال این امور به خواست خداوند تعالی برای شما فعلا حاصل است و احتیاج مبرمی که جمهوری اسلامی و اسلام به جنابعالی دارد..."(امام خمینی، 12/7/65)
از طرف دیگر اگر به سخنرانیها و نامههای آیت الله العظمی منتظری مراجعه شود، ایشان خود را شاگرد و مرید و پیرو و محب امام میخواندند و ارادت خویش را کراراً نسبت به امام به زبان میآوردند. و این امر تا آخرین سخنرانیها و نامه های ایشان هم ادامه داشت.
اما این علاقه به معنای یگانگی مطلق در افکار و برداشتها و سلایق و راهحلها نبوده و هر کدام مستقل فکر میکردند. در طول سالهای انقلاب و پس از آن تفاوتی در مشرب فکری این دو بزرگوار بهوجود آمده بود . شاید بتوان علت این تفاوت در مشرب را وضعیت مبارزاتی و تربیتی آنها در طول سالهای انقلاب دانست.
برای مثال حضور مستقیم آیت الله منتظری در کشور در متن مبارزات، زندان و معاشرت و برخوردهای فکری با گروههای مختلف سیاسی و التقاطی و مارکسیستی در زندان، و شناخت مستقیم و عینی حاصل شده برای ایشان از این جریانات در شکل گیری روش برخورد ایشان با اینگونه افکار و جریانات نقش موثری داشته است. اما امام خمینی(ره) هر شناختی که از آنها داشتند ولی هیچگاه با این گروهها در یک مکان زندگی نکرده بودند.
با توجه به طیف گسترده گروهها و جناحهای متضاد در بعد از انقلاب، امام خمینی معتقد بودند که مطرح کردن این اختلافات بهخصوص در میان صفوف نیروهای انقلاب و روحانیون و زمامداران سبب تشنج و کشمکش میگردد و این باعث می شود دشمنان داخلی و خارجی در سایه آن رشد کرده و بهرهبرداری کنند. لذا معمولا بهخصوص در سخنرانیهایشان بعد از سال 62 مسئولین و جناحها را از مطرح کردن اختلافات منع می کردند.
اما آیت الله منتظری معتقد بودند که همه حق دارند در کارها اظهار نظرکنند و این حق نباید به جناح های موجود در حاکمیت محدود و منحصر شود؛ ایشان اعتقاد داشتند در صورتیکه این اختلافات بهوسیله نفوذ و ابهت و قدرت امام خمینی سرپوش گذاشته شود، در ظاهر وحدت و آرامش حفظ میشود ولی این اختلافات در طول زمان تبدیل به غدهای میشود که ناگهان سر باز میکند و فاجعه میآفریند که دیگر قابل پیشگیری نیست.
ایشان معتقد بودند اختلاف نظر و عقیده پدیدهای نیست که با زور بتوان بر آن سرپوش گذاشت تا با گذر زمان حل شود، و نیز پدیدهای نیست که با موعظه و نصیحت برطرف گردد. بلکه اختلاف نظرها در صورت آزادانه مطرح شدن و تضارب، جامعه را در مسیر رشد و تعالی قرار میدهد.
مساله بعدی که در نوشتار مطرح شده بود "مساله سید مهدی هاشمی" است.
سیدمهدی هاشمی با هر طرز فکر و اندیشه ای که بود با حکم مسئولین وقت نظام به عضویت شورای عالی فرماندهی سپاه پاسداران منصوب شد نه با حکم آیت الله منتظری. او از جمله موسسین این نهاد انقلابی بود که در آغاز چندی عهده دار مسئولیت واحد روابط عمومی بود و سپس به پیشنهاد آیت الله خامنه ای در شورای انقلاب و نیز با تصویب شورای انقلاب عهده دار مسولیت واحد نهضتهای آزادیبخش سپاه پاسداران شد و نیز در پی ترور ائمه جماعات شهرهای بزرگ، از سوی آقای محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران حکم دیگری مبنی بر رسیدگی به نارساییهای حفاظتی روحانیون و ائمه جمعه و ارائه گزارش به حضرت امام به ایشان داده شد. ( کتاب واقعیتها و قضاوتها صفحه 222 که در سایت آیت الله منتظری موجود است)
او قبل از دستگیری نزد بسیاری از نیروهای انقلاب دارای وجاهت بود به طوریکه برای مثال آیت الله مشکینی در سال 60 درجمع فرماندهان سپاه استان آذربایجان شرقی خود را شیفته درایت و ذهن و فکر سید مهدی هاشمی دانست و خطاب به فرماندهان سپاه گفت: قدر این مرد بزرگ را بدانید. ( همان ، صفحه 223 )
در اواخرسال 60 دادستان کل انقلاب طی حکمی وی را به سمت نماینده دادستان کل انقلاب در حوزه مسئولیت روابط عمومی سپاه منصوب کرد. (همان، صفحه 223 )
منظور از این مطالب این است که دفاع آیت الله منتظری از سیدمهدی هاشمی نه به عنوان دفاع از یک فرد بلکه به عنوان دفاع از مسئول واحد نهضتهای آزادیبخش بود ؛ بعد از دستگیری سید مهدی هاشمی، آیت الله منتظری با آن مخالفت کردند. ایشان میگفتند: " اگر سید مهدی هاشمی متهم است چرا باید وزارت اطلاعات به آن رسیدگی کند؟! با اینکه طبق قانون مرجع رسیدگی به شکایات و تظلمات دادگستری است؛" اما وقتی احساس کردند که این مساله شاید بتواند باعث تفرقه بین نیروهای انقلاب گردد طی نامهای در تاریخ 24/9/65 از محضر امام خمینی خواستند: "خواهشمندم دستور فرمایید که جرایم و اتهامات سیدمهدی هاشمی و افراد مربوط به وی بدون اغماض و با کمال دقت مطابق موازین عدل اسلامی ولوبلغ مابلغ رسیدگی شود؛ و مبادا ارتباط سببی ایشان و یا دیگران با اینجانب و یا هر کس و یا رعایت حرمت این و آن مانع تحقیق و رسیدگی گردد..."
در ضمن لازم به یادآوری است که کلیه مسائلی که مربوط به مواد منفجره خانه تیمی و ... عنوان میگردد همه مربوط می شود به سازمان نهضتهای آزادیبخش که سیدمهدی هاشمی با حکم مسئولین وقت در آنها منصوب شده بود.
آیت الله منتظری در نامه ای پنج صفحه ای که د ر تاریخ 18/2/ 68 به امام می نویسد وقایع سال های اخیر را مورد بازخوانی قرار میدهد و در مورد سید مهدی هاشمی می نویسد:
" آیا شایعات بی اساس و یا بافته های سید مهدی که معلوم نیست در چه شرایطی و با چه انگیزه هایی این مقدار رطب و یابس به هم بافته صحیح است ملاک قضاوت ها واقع شود؟ او شاید چون از نظام ضربه خورده، می خواهد انتقام بگیرد و نیروهای فعال انقلاب را به یکدیگر بدبین کند؛ چنانچه شد. اصلا در آن شرایط اعترافات آدم مورد اعتماد هم منشأ اثر نیست تا چه رسد به اعترافات مثل او ..."
مسأله قابل توجه دیگر این است که همه این گفتگوها و برخوردها درباره سید مهدی هاشمی مربوط به سال 65 است که در همان سال او اعدام شده است. اما قضیه برکناری از قائم مقامی مربوط به سال 68 است . حتی آقای فلاحیان در برنامه دیروز امروز فردا به این امرتصریح کردکه قضیه برکناری مربوط به حوادث سال 67 و اعدام زندانیان است.
درتحلیل آمده است که:" آیت الله منتظری فرمودند: امام خواب را از چشم من ربود، من نیز خواب را از ایشان می گیرم."
عزیزان، معمولا برای این که کسی را نقد کنند، حرف هایی را که خود او گفته مورد بررسی قرار می دهند. نه اینکه از بازجویی های سید مهدی هاشمی نقل قول شود.
امام خمینی در تاریخ 12/7/65 نامه ای به آیت الله منتظری می نویسند که خلاصة آن نامه در تحلیل آقایان آمده بود. در تاریخ 17/7/65 آیت الله منتظری نامه ای به امام خمینی می نویسند که در آن نامه از جمله بالا اثری نیست. به دلیل طولانی بودن نامه شما را به سایت ایشان ارجاع میدهم.
بسیار پسندیده بود که جواب نامه امام خمینی با نامه هایی داده می شد که آیت الله منتظری نوشته اند، نه اینکه در جواب امام خمینی از باز جوییهای سید مهدی هاشمی نقل قول شود ! حال آنکه لابد میدانید از نظر شرعی و قانونی، اقرار در زندان و زیر فشار اصلاً معتبر نیست.
مسأله بعدی مندرج در این مقاله حصر غیر قانونی آیت الله منتظری است. ایشان در تاریخ 13 رجب سال 1418(23 آبان1376)، یک سخنرانی انتقادی ایراد کردند و 4 روز بعد نیروهای مختلف از شهرهای مختلف به قم اعزام شدند و در جلوی دفتر و بیت و حسینیه ایشان با شعار های رکیک و زننده و شکستن و چپاول قطعنامه ای را قرائت کردندکه چند روز بعد مسأله حصر ایشان از طرف شورای امنیت ملی به همان دلایلی که در قطعنامه لباس شخصیها آمده بود اجرا شد، که در طی این حصر که به مدت 5 سال و 2 ماه طول کشید تنها کسانی که میتوانستند از کیوسک تعبیه شده در جلوی درب منزل که بهوسیله نیروهای سپاهی زن و مرد کنترل میشد عبور کنند بستگان درجه یک ایشان بودند . برای مدتی در اوایل حتی نوه های ایشان هم حق ورود به منزل را نداشتند و بعد از مدتی مجوز برای آنها صادر شد.
اینکه گفته شده: "خود ایشان القا حصر نموده و الا چنین حصری نبوده" دروغ محض است. تا مدتی حتی دکترهایی که برای مداوای ایشان تشریف میآوردند اجازه ملاقات را نداشتند و به صورت قاچاقی از پشت بام خانه همسایه به منزل ایشان میرفتند و رنج وعواقب این کار را به جان میخریدند؛ که البته پس از مدتی مجوز ورود آنها با هماهنگی قبلی داده شد. و اگر چنین حصری نبوده پس مقام رهبری چه چیزی را برداشته اند؟
در مقاله مطلبی راجع به آیت الله امینی آورده شده است که شرح آن چنین است: در ماههای آخر حصر و شدت گرفتن بیماری آیت الله منتظری که ناشی از طولانی شدن حصر غیرقانونی بود، بسیاری در مورد سلامتی ایشان نگران و خواستار رفع حصر شدند . به دنبال این مسائل نقل شد که آیت الله خامنه ای گفته اند اگر آیت الله منتظری حتی بصورت شفاهی هم به فردی چون آیت الله امینی قول بدهد که از کارهایش دست بردارد رفع حصر میشود و در این مورد فقط یک مرتبه اجازه ملاقات آیت الله امینی صادر میشود. اینجا بود که آیت الله منتظری با درایتی که داشتند فرمودند: یا باید حصر بر داشته شود و همه بتوانند به منزل من رفت و آمد کنند و یا هیچکس نباید بیاید.
در آن مقاله آمده است: " که مقام رهبری همواره به تکلیف عمل می کرده اند و در این قضیه نامه آیت الله طاهری یا نامه نمایندگان مجلس کوچکترین تاًثیری در اراده الهی آقا نداشته اند و اصولاً اینها کوچکتر از آن هستند که بتوانند در برابر ایمان آقا ابراز وجود کنند."
مگر افراد فوق الذکر افراد بی ایمانی هستند و خلاف شرع میگفتند که در ایمان رهبری تاًثیر نداشتند؟ چرا خیال می کنند برای بالا بردن یک نفر باید دیگران را به زمین بزنند ؟ این با کدامیک از موازین شرعی و عقلی سازگار است؟ یکی از اصول انقلاب این بود که همگان بتوانند حرف خود را راحت و آزادانه بزنند و به بهترین حرفها عمل شود نه اینکه یکی حرفی بزند و دیگران در مقابل آن حتی اگر مخالف هم باشند ساکت باشند و نتوانند اظهار نظر کنند؟ این است آزادی؟ آن آزادی که با شعارش مردم وارد صحنه شدند و به خاطرش خون دادند همین بود؟ و آیا با این تحلیلها، شأن مقام رهبری را بالا برده اید و یا ایشان را به عنوان یک فرد خود راًی پایین آورده اید؟ به علاوه خداوند به پیامبر اسلام دستور میدهد و میفرماید:"وشاورهم فی الامر"آیا آیت الله طاهری و نمایندگان مردم از آن عربهایی که مورد مشورت و نظرخواهی پیامبر اسلام قرار گرفتند پایین ترند؟
عزیزان دانشجوی من ، ای کسانی که بر صندلی دیروز امثال من نشسته اید و کسب علم میکنید، ما دیروز با دغدغه پیروزی انقلاب و حاکمیت قانون، با همه قداستی که برای درس و دانشگاه قائل بودیم آن را به تعطیلی کشاندیم تا ضربه ای باشد بر تن زورگویان و قانون ستیزان، و به این دلیل امروز در مقابل فرزندانمان سربلندیم؛ امیدوارم شما این ارزش ها را پاس بدارید و چنانچه انحرافاتی پیش آمده در جهت اصلاح آن بکوشید.
زهرا ربانی املشی
1389/2/20
امروز: علیرضا حسین زاده فعال مدنی آذربایجانی در تبریز ۲۱ اردیبهشت ۸۹ توسط ماموران امنیتی در مغازه اش بازداشت شد.
همسایگان حسین زاده می گویند ماموران امنیتی ظهر روز سه شنبه ۲۱ اردیبهشت ۸۹ با مراجعه به مغازه کامپیوتری این فعال مدنی آذربایجانی در منطقه نصف راه تبریز وی را بازداشت کردند.
ماموران امنیتی پس از بازداشت حسین زاده به منزل این فعال آذربایجانی مراجعه و منزل را مورد تفتیش قرار داده اند و کیس کامپیوتر، سی دی ها و پارچه نوشته های تشویق تیم فوتبال تراکتورسازی را با خود برده اند.
همسر علیرضا حسین زاده می گوید به هنگام مراجعه ماموران به منزل در خانه حضور نداشته و پس از بازگشت به منزل و مشاهده اوضاع به هم ریخته خانه شده متوجه این امر شده شده است. به گفته خانم حسین زاده او پس دیدن دست خط همسرش مبنی بر بازداشت توسط نیروهای امنیتی از بازداشت وی مطلع شده اما پس از مراجعات مکرر به نهادهای قضایی و امنیتی هیچ نهادی تا کنون مسئولیت بازداشت همسرش را بر عهده نگرفته و از محل بازداشت او اطلاعی در دست نیست.
این فعال مدنی آذربایجانی پیش از این نیز بدنبال چاپ و انتشار گسترده پوسترهای تبلیغاتی تیم فوتبال تراکتورسازی در شهرهای مختلف آذربایجان در اواخر دی ماه ۸۸ بازداشت و پس از یک روز بازداشت موقت به قید وثیقه آزاد شده بود.
منبع: ساوالان سسی
شنیده ایم و باور داریم که کردارهای نیک و بد آدمی پس از مرگ وی، در عالم برزخ و در رستاخیز مجسم می گردند. عالم برزخ ظرف ظهور حقایق است.
و نیز شنیده ایم که دروغ و تهمت و افترا از گناهان کبیره است.
و نیز مکرر شنیده ایم که کسانی که از این دار فانی رخت بر می بندند و روح آنان این جسم خاکی را ترک می نماید، ناظر بر اعمال زندگان هستند و شاهد بر رفتار آنان.
اما ای کاش ما نیز ناظر بودیم بر آنچه بر برزخیان می گذرد! ای کاش ما نیز ناظر بودیم بر تجسم و عقوبت اعمال آنان که از دروغ و تهمت و افترا پرهیز نکردند و حتی آن را اساس گفتارها و نوشتارهای خود قرار دادند.
وقتی این همه دروغ و تهمت و افترا علیه آیت الله منتظری را می بینیم و می شنویم، که متأسفانه پس از رحلت ایشان اگر بیشتر نشده باشد کمتر نیست، با خود آرزو می کنم ای کاش ما نیز ناظر بودیم و می دیدیم که آنها که بر دیگران بد کردند و حیثیت افراد را با دروغ و تهمت، تنها برای دو روزه حکومت و قدرت خود یا امثال خود شکستند و اکنون از دیار فانی رخت بربسته اند در چه وضعیتی هستند.
ای کاش برای یک بار هم که شده آنهایی که همچنان بر آیت الله منتظری می تازند سزای یاران و هم کیشان خود را که دیگر در قید حیات نیستند می دیدند. و مشاهده می کردند واقعیت و به عینیت رسیدن این همه آیات و روایاتی را که درباره گناه کبیره تهمت و بهتان و نیز لزوم حفظ حرمت مؤمن وارد شده است. و در آن صورت حتماً باور می کردند که : "آن کس که همسنگ یک ذره زشتی کند، آن را ببیند".
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید : «إن الذین یحبون أن تشیع الفاحشة فی الذین امنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخرة والله یعلم و انتم لاتعلمون» : "کسانی که دوست می دارند بدنامی در میان مؤمنان گسترش یابد، در دنیا و آخرت کیفر دردآوری دارند؛ خدا می داند و شما نمی دانید." (سوره نور، آیه 19)
و نیز می فرماید : «یا أیها الذین امنوا إن جاءکم فاسق بنبأ فتبینوا أن تصیبوا قوماً بجهالة فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین» : "ای مؤمنان اگر تبهکاری برایتان گزارش آورد بررسی کنید، مبادا نادانسته به گروهی آسیب رسانید؛ آنگاه بر آنچه کرده اید پشیمان گردید." (سوره حجرات، آیه 6)
امید این که اعتقاد بر راستی همین دو آیه، همه را کفایت نماید؛ و نیازی نباشد بر این که بگوییم در این باره بیش از چهل آیه در قرآن کریم آمده است و در روایات فراوان به آن پرداخته شده است.
و امید این که پوینده راه حق و حقیقت باشیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر