خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، 13 دسامبر، علی مطهری، نماینده مجلس شورای اسلامی در مورد سوال از وزیر اطلاعات این کشور در مورد مرگ هاله سحابی از فعالان حقوق مدنی در ایران در مجلس و پاسخهای او نکاتی تازه را مطرح کرده است.
آقای مطهری روز گذشته در مراسم گرامیداشت روز دانشجو در دانشکده فنی دانشگاه تهران گفت: «از وزیر اطلاعات درباره مرگ هاله سحابی سوال کردیم تا به کمیسیون بیاید و توضیحاتی را ارایه بدهد؛ قرار شد که سیدی (حاوی فیلم مربوط به وقایع تشییع جنازه عزتاله سحابی) را به ما بدهند تا آن را مشاهده کنیم و اگر قانع نشدیم، وزیر به صحن علنی بیاید و توضیح بدهد.»
هاله سحابی، فرزند عزتاله سحابی، فعال ملی مذهبی، خرداد ماه امسال در مراسم تشییع پیکر پدرش در لواسان، جانباخت.
به گفته شاهدان عینی وی بر اثر ضربه یکی از افراد موسوم به لباس شخصی جانباخته است، اما مقامات رسمی مرگ او را «طبیعی» و بر اثر سابقه بیماری قلبی، گرمای هوا و شوک ناشی از مرگ پدرش توصیف کردند.
آقای مطهری اظهار داشت که وزارت اطلاعات در پاسخ به سوال او اعلام کرده است که آنها «نمیخواستند که او از دنیا برود و آنچه اتفاق افتاده، بیتوجهی مامور بوده است.»
آقای مطهری در این مورد گفت: «اگر مامور خطایی انجام داده، باید برای مردم توضیح داده شود و از مردم عذرخواهی شود.»
او از تلاش عدهای برای ایجاد «قداست بیجا برای نظام» انتقاد کرد و گفت که اعتراف به اشتباهات به حکومت آسیبی نمیزند.
هاله سحابی به اتهام شرکت در اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ دستگیر و زندانی شده بود.
او پس از مرگ پدرش، عزتاله سحابی از چهرههای ملی-مذهبی برای شرکت در مراسم تدفین او از زندان به مرخصی آمد، اما در جریان حمله به این مراسم آسیب دید و جانباخت.
لازم به یادآوری است چند روز پس از جانباختن او، هدی صابر، فعال ملی-مذهبی که به اتهامی مشابه در زندان به سر میبرد در اثر اعتصاب غذا در اعتراض به نحوه مرگ خانم سحابی، جان خود را از دست داد.
مخالفان دولت جمهوری اسلامی مقامات زندان را به سهلانگاری در مراقبت از آقای صابر متهم کردند.
همچنین آقای مطهری در سخنان روز گذشته خود در دانشگاه تهران از نحوه برخورد حکومت با اعتراضات پس از انتخابات دو سال پیش ایران و زندانی کردن معترضان انتقاد کرد.
او گفت که به نوع برخوردی که در جریان وقایع پس از انتخابات با معترضان شد معترض بوده است و عقیده دارد که آن همه «سختگیری» لازم نبوده است.
آقای مطهری با انتقاد از زندانی کردن افراد به دلیل اعتقاداتشان افزود: «به غیر از کسانی که در حوادث سال ۱۳۸۸ دست به تخریب و ایجاد حریق زدند، کسی نباید زندانی باشد.»
بیشتر بخوانید:
«بررسی علت مرگ هاله سحابی در مجلس شورای اسلامی»
خبر / رادیو کوچه
روز چهارشنبه، 14 دسامبر، نوری مالکی، نخست وزیر عراق که در آمریکا بهسر میبرد، در ملاقات با بازرگانان و صاحبان صنایع آمریکایی از آنان خواسته است در بازسازی و توسعه عراق، به این کشور کمک کنند.
وی همچنین افزوده است: «با خروج نظامیان آمریکایی اینک شرکتهای آمریکایی به جای ژنرالها در خط مقدم جبهه نبرد برای ساختن آینده عراق قرار گرفتهاند.»
آقای مالکی گفت که اگرچه نفت همچنان مهمترین بخش سرمایهپذیر برای خارجیان است، اما بخشهای دیگری مانند مراقبتهای پزشکی، ارتباطات، مسکن و راه سازی و خدمات مالی نیز امکانات نامحدودی را در اختیار شرکتهای آمریکایی قرار میدهد.
در حال حاضر، میزان سرمایهگذاری ایالات متحده در عراق اندکی بیش از ده درصد کل سرمایهگذاری خارجی در این کشور است و آقای مالکی، که همراه با وزیران اقتصادی کابینه خود به آمریکا رفته، خواستار افزایش قابل توجه در این میزان است.
از سویی دیگر همزمان با سفر نخست وزیر عراق به آمریکا، باراک اوباما، رییس جمهوری این کشور، در مراسم ویژه خوشآمدگویی به سربازان بازگشته از جنگ عراق گفت که سربازان آمریکایی با افتخار آمریکا را ترک کردند و اکنون سرنوشت عراق به دست مردم این کشور سپرده شده است.
او که در جمع سربازان در کارولینای شمالی سخن میگفت پایان جنگ عراق را نقطه عطفی در تاریخ آمریکا ارزیابی کرد.
بیشتر بخوانید:
«ملت سوریه به دنبال آزادی و دموکراسی است»
اردوان روزبه / رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
درست چند روز پیش بود که با انتشار یک فیلم برای روی «یوتیوب» از محمد نوریزاد این موضوع مطرح شد که این فیلم در واقع چه هدفی را دنبال میکند. فیلم تهیهشده که از آقای نوریزاد بود به صحنههای باز سازی شدهای میپرداخت که گوینده روی فیلم با انتقاد از وی سعی در تداعی این داشت که پشت صحنهای برای اعتراضهای وی وجود دارد.
آقای نوریزاد تاکنون با نوشتن نامههایی انتقادی به رهبر جمهوری اسلامی از زندان و خارج از آن حاکمیت را مورد سوال و توبیخ قرار داده است. اما انتشار این فیلم با این تاکید که صحنههایی در زندان و یا بیرون گرفته است هدفمند بوده موجب بهت و حیرت بسیاری شد.
در صحنههایی از فیلم در بخش پایانی تصویرهایی هم از «اباذر نوریزاد» فرزند محمد نوریزاد پخش میشود که پخش این صحنهها و انتشار این فیلم باعث شد رادیو کوچه به سراغ فرزند این مستندساز منتقد برود و از او بخواهد در مورد صحت این فیلم و موضوع آن توضیح دهد. اباذر نوریزاد طی صحبتی اشاره کرد که اصل فیلمها صحت دارد اما این فیلمها برای تهیه یک روایت آماده شده است که به هنوز به صورت خام بوده و توسط نیروهای امنیتی از منزلشان خارج شده است.
انتشار این گزارش به نظر میرسد موجب پاسخ روشنی به برخی گمانهزنیها و ابهامات در مورد این صحنهها که آقای نوریزاد در آن بود، شد. اما به طور معمول سایتهای وابسته به دولت و حاکمیت به صورت گزینشی فقط دست به نقل بخشی از این خبر زدهاند.
این حرکت موجب اعتراض وی شد که با همین هدف رادیو کوچه دوباره به سراغ اباذر نوریزاد رفت و از او خواست توضیح روشنتری در مورد تهیه این فیلم بدهد.
این مستندساز نیز با اشاره به این که برخی از رسانههای داخلی هدفمند از بخشی از خبر بهره بردهاند تاکید کرد که «این فیلم محرمانه برای رهبر ایران تهیه شده بوده است و نه سفارش خارجی» آقای نوریزاد همچنین با اعتراض به نحوه اطلاعرسانی غیرشفاف در این خصوص از سوی برخی از رسانه اشاره داشت که وی از اجرای این پروژه مطلع نبوده است و وقتی به ایران بازگشته فقط برای کمک به پدر وی را همراهی کرده است.
لازم به توضیع است محمد نوریزاد پیشتر خود اشاره کرده بود که تعدادی از فیلمهای تهیه شده وی توسط ماموران بدون هماهنگی به سرقت رفته است. این فیلمها بخشی از محل فیلمبرداری و بخشی از منزل وی خارج شده است.
اباذر نوریزاد خود در این مورد توضیح میدهد:
محمد تاجران/ رادیو کوچه
این اولین گزارش از مجموعه جهانگرد است که توسط «محمد تاجران» ارایه میشود. در این گزارش به این پرداخته میشود که چگونه تفکر اولیه سفر شکل گرفت و چه عاملی دلیل سفر و انتخاب این مسیر شد.
آنچه که در این گزارش به آن پرداخته میشود صرفن شرح اتفاقات و چگونگی گرفتن این تصمیم است.
هر اتفاق و تصمیم مهمی در زندگی و هر تغییر مسیر جدی و بزرگ نیاز به عاملی به همان اندازه مهم و جدی دارد و بسته به نوع نگاه هر کسی به زندگی و رابطه او با باورها و احساساتش عوامل تاثیرگذار در تصمیمهای او نیز تغییر میکند و مسلم است که آن باورها که سهم زیادی در انتخاب مسیر و تغییر جهت اولیه داشتهاند در امتداد و ادامه راه نیز سهم زیادی خواهند داشت.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارش رسیده به رادیو کوچه، روز سهشنبه، 13 دسامبر، دادگاه جمعی از بازداشتشدگان اعتراضات به خشک شدن دریاچه ارومیه در شعبه 104 عمومی تبریز به ریاست قاضی کیانوش شکوهتازه برگزار شده است.
بر اساس این گزارش، وکالت این افراد را که تعدادشان 128 نفر گزارش شده برعهده یوسف مولایی و موسی برزین خلیفهلو بوده است. همچنین اتهام وارده به این افراد اخلال در نظم عمومی عنوان شده است.
لازم به اشاره است افراد محاکمه شده در جریان تجمعات اعتراضی مربوط به خشک شدن دریاچه اورمیه در تبریز و چند بازی یک تیم باشگاهی در این شهر بازداشت شده که با قرار وثیقه آزاد شده بودند.
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
شاید «قطبزاده» ناشناختهترین فردی باشد که در قبل و ابتدای انقلاب آنچنان حضور پررنگی داشت که کمتر نامی مانند او به خمینی پیوند مستقیم داده میشد و پس از گذشت مدتی کوتاه تقریبن به صورت عمدی به تمامی محو شد. او و عملکردش را آنچنان ناگهانی از تاریخ انقلاب حدف کردند که حافظه جمعی ما نیز از او خالی شد. او فردی موثر بود که نخستین سمت رسمیاش ریاست صدا و سیما بود. حضور صادق قطبزاده در راس سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران انتقادات بسیاری را از طیفهای مختلف سیاسی، کارکنان این سازمان، برخی از روحانیون و حتا سخنگوی دولت موقت برانگیخته بود. گرچه قطبزاده که برنامههایاش برای سازمان را بیان صدای پابرهنهها توصیف میکرد، خود را مورد اعتماد شخص خمینی میدانست و میگفت: «با مقاله نوشتن در روزنامهها که تا دیروز بلندگوهای رژیم فاسد بودهاند ذرهای در اراده رهبر انقلاب و آن اعتماد و اطمینانی که به من داشته، نمیتوانند تزلزلی حاصل کنند» اما برخی همچون جنتی او را فردی تحمیلی به آقای خمینی میدانستند که میگفت: «نظر امام این بود که باید در شورای انقلاب باشند که دیگران فکر نکنند، آخوندها آمدهاند تا همه مراکز قدرت را در اختیار خود بگیرند…» با این همه قطبزاده از آن انتخابهای دولت موقت و شخص بازرگان بود که حول او انتقادات و حرف و حدیثهای فراوانی جریان داشت.
قطبزاده در گام اول با حضور در سازمان رادیو تلویزیون اعلام کرد که «در ابتدای کار اعلامیههای تمام گروهها را خواندیم ولی حالا تصمیم گرفتهایم که از امروز (چهارشنبه 25 بهمن1357) از هیچ گروهی اعلامیه نخوانیم. چه این نهضت آزادی باشد چه جبهه ملی و چه سایر گروههای مختلف و توقعمان هم این است که این گروهها نگویند که نسبت به ما اجحاف شده است.» این اقدام اعتراض برخی از گروهها را بهدنبال داشت علاوه بر آن برخی از روزنامهها هم در اعتراض به عملکرد قطبزاده دست به انتقادات گسترده زدند. از آن جمله روزنامه «آیندگان» در نقد رفتارهای قطبزاده در مطلبی با عنوان «سانسور به شکل دیگر در رادیو تلویزیون» نوشت: «باید دید کارکنان رادیو تلویزیون برای چه اعتصاب کرده بودند و اینک که اعتصاب آنان تمام شده است به چه چیزی دست یافتهاند؟ هدف از اعتصاب کارکنان رادیو تلویزیون آنگونه که از قطعنامههای متعدد شورای موسس اتحادیه کارکنان این سازمان بر میآید، در درجه اول حفظ بیطرفی رادیو تلویزیون و خارج کردن آن از زیر یوغ دولت، هرگونه دولتی بود. ولی در چند روز گذشته ثابت شده کارکنان رادیو تلویزیون نه تنها به این هدف نرسیدهاند بلکه در واقع چیز زیادی عوض نشده است.»
در ادامه این مطلب و برای اثبات اعمال سانسور در رادیو تلویزیون به مواردی اشاره شده است. آیندگان نوشته است از جمله سانسور خبر حمله به سفارت آمریکا است که این خبر در اخبار رادیو تلویزیون سانسور شده و تنها با تکذیب دستگیری آقای ویلیام سالیوان سفیر خوشنام آمریکا در ایران سر و ته قضیه هم آورده شد. در خلاصه اخبار تلویزیون عنوان میشود که «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران اعلامیه مهمی درباره وظایف دولت موقت صادر کرده است.» به نوشته آیندگان، «وقتی خلاصه خبر در ابتدای اخبار خوانده میشود این بدان معنی است که متن اصلی خبر بایستی در مشروح اخبار بیاید. ولی متاسفانه آن شب چنین نشد. بعد از پرسوجو معلوم شد که آقای قطبزاده با شدت عمل تمام از پخش خبر یاد شده، جلوگیری کرده و گویا دستور کتبی نیز در این مورد صادر کرده است… همه آگاهی داشتند که در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه حوادث مرگباری در تبریز جریان داشت ولی رادیو تلویزیون هرگز نتوانست اخباری درست از این شهر به مردم نگران ایران بدهد. معلوم نیست که آیا این کوتاهی ناشی از کمبود امکانات خبری بوده و یا اینکه مصلحت ایجاب میکرده است…روز پنجشنبه پیام گروهی از کارکنان ساواک از صدای انقلاب پخش شد مبنی بر اینکه آنان ضمن توجیه اعمال خود در گذشته همبستگی خود را با مردم اعلام کرده بودند. از آقای قطبزاده باید بپرسیم که چطور شد جلادان دیروز ساواک این چنین عزیز شدند، گناهانشان از طرف آقای قطبزاده بخشوده شده و پیامشان به اطلاع هموطنان شریف و انقلابی رسید ولی پیام سازمان چریکهای فدایی خلق ایران یا سازمانهای سیاسی دیگری که در راه ملت جنگیده، شکنجه دیده و کشته شدهاند بنا بر مصلحت کنار گذارده شده است.»
این روزنامه در ادامه مینویسد: «اگر قرار باشد رادیوی یک مملکت از حوادثی که بیخ گوش آن میگذرد اخبار ساختگی تحویل مردم بدهد، چگونه میتوان اسم آن را رادیوی انقلاب گذاشت و تفاوت آن را با رادیوی سالهای اختناق مشخص کرد؟ آیا مردم برای شنیدن اخبار کشور خود بازهم باید به بیبیسی گوش کنند؟»
اقدام دیگر قطبزاده در سازمان رادیو تلویزیون ملی، اخراج و حذف بسیاری از کارکنان این سازمان بود که همزمان با پاکسازی در سایر دستگاهها و وزارتخانهها در این سازمان اعمال شد. با این حال بسیاری از این اخراجها از نظر کارمندان و نیروهای این سازمان شبههبرانگیز اعلام میشد. در همین رابطه جمعی از کارمندان رادیو تلویزیون با انتشار نامهها و اطلاعیههای سرگشاده نسبت به اخراج برخی از همکاران خود اعتراض کردند. نظر قطبزاده در این خصوص این بود که: «همانگونه که تصفیه اساسی در ارکانهای اساسی دیگر دولتی از قبیل ارتش و ساواک لازم بود در این سازمان نیز لزوم تصفیه افراد ناباب قطعی است. این مطلب نیز باید روشن شود که مرز انقلابی بودن و انقلابی نبودن اعتصاب نیست. اعتصاب سه ماهه افراد سازمان که با پرداخت کلیه مزایا و حقوق صورت گرفته است دلیل برانقلابی بودن آن افراد نیست.»
اما کارکنان رادیو تلویزیون در قطعنامههای خود اعلام کرده بودند که: «سرپرست سازمان رادیو تلویزیون باید انتخابی باشد نه انتصابی. ضمنن اعلام شده بود که هیتی مرکب از اعضای کانونهای مختلف چون جمعیت حقوقدانان دفاع از حقوق بشر، کانون نویسندگان و… به تمام امور فرهنگی خبری و هنری این سازمان نظارت داشته باشند.»
نکته جالب در بین انتقادات به قطبزاده آن بود که اعضای دولت موقت نیز در گفتههای خود به عملکرد رادیو تلویزیون انتقاد داشتند. عباس امیرانتظام، معاون نخستوزیر و سخنگوی دولت در مصاحبه مطبوعاتی در پاسخ به عملکرد رادیو تلویزیون گفت که: «دولت اصرار دارد که رادیو تلویزیون یک موسسه مستقل و بیطرف باشد و انتقالدهنده افکار همه گروهها. این اصرار دولت در حالی است که ما حاضریم بودجه موسسه را تامین کنیم ولی آزاد باشد.» سخنگوی دولت درباره سانسور در رادیو تلویزیون و حمله به مطبوعات گفت: «متاسفانه حتا گفتههای مرا هم سانسور میکنند.»
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارش رسانههای مخالف دولت جمهوری اسلامی، محمد غفاریان، دانشجوی رشته مهندسی برق دانشگاه فردوسی مشهد، با صدور حکمی از سوی دادگاه انقلاب، به سه سال و نیم حبس تعزیری و هفتاد ضربه شلاق محکوم شده است.
به گزارش دانشجونیوز، دادگاه بدوی در دهم مرداد سال جاری تشکیل و حکم این دانشجو در دوازده شهریور ابلاغ شد. آقای غفاریان برای اتهام اقدام علیه امنیت ملی به دو سال حبس، برای اخلال در نظم عمومی شش ماه حبس، برای توهین به رهبری به یک سال حبس و ۳۵ ضربه شلاق و برای توهین به رییس جمهوری به ۳۵ ضربه شلاق محکوم شد.
محمد غفاریان در پی اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد مردود و از ادامهی تحصیل محروم شد.
وی بعد از ظهر روز یکم اسفند ماه در مشهد دستگیر و پس از گذراندن دو روز در پلیس امنیت اخلاقی ناجا به بازداشتگاه ادارهی اطلاعات مشهد منتقل شد و تا تاریخ ۲۶ اسفند ماه در آن جا بازداشت بود.
خبر / رادیو کوچه
فعالان حقوق بشری در سوریه روز چهارشنبه، 14 دسامبر، از افزایش تعداد کشتهشدگان در مناطق مختلف سوریه از روز گذشته تاکنون به 47 تن خبر دادهاند. بیشتر کشتهشدگان ساکنان شهر ادلب در شمال این کشور بودند.
همچنین درگیریهایی بین تعدادی از سربازان جدا شده از ارتش و نیروهای دولتی روی داده است.
شهر درعا در جنوب و منطقه حرستا و دوما در اطراف دمشق نیز شاهد تجمعهای اعتراضی و درگیری بین مخالفان و نیروهای حکومت بشار اسد، رییس جمهوری این کشور بود.
مخالفان اعلام کردهاند در شهر ادلب 22 نفر، در حما 6 تن، در درعا 3 نفر و همچنین در حمص 3 نفر کشته شدند.
دیدبان حقوق بشر سوریه نیز ادامه درگیریها تا صبح روز چهارشنبه، را نیز تایید کرده است.
این در حالی است که در دو روزه گذشته انتخابات شوراها نیز برگزار شده و در خصوص استقبال از این انتخابات خبرهای ضد و نقیضی منتشر شده است.
بیشتر بخوانید:
«حمایت روسیه از حکومت بشار اسد در سوریه»
گزارش خبری / رادیو کوچه
روز سهشنبه، 13 دسامبر، نوری مالکی، نخستوزیر عراق، جهت دیدار با رییس جمهوری آمریکا، باراک اوباما به ایالات متحده سفر کرد و به بررسی وضعیت خروج نظامیان آمریکایی از عراق و همچنین اوضاع سوریه پرداختند.
سفر اخیر نوری مالکی، به آمریکا یک نکته کلیدی داشت و آن بحث سوریه بود که عراق در حال حاضر یکی از نقشآفرینان اصلی آن شده است. در کنار ترکیه که رهبری مخالفان نظام اسد را رهبری میکند، عراق رهبری کشورهای حامی نظام اسد در اتحادیه عرب را بر عهده دارد.
این در حالی است که عراق طرح حل بحران ارایه داده است و تلاش میکند ضمن جلب توجه جامعه جهانی سوریه را نیز همراه کند.
به گزارش روزنامه النهار، چاپ لبنان، اوباما در کنفرانس مطبوعاتیاش با نوری مالکی اذعان کرد که «اختلافی تاکتیکی» با عراق دارد و از این که سوریه در وضعیت انسانی و امنیتی نامناسبی به سر میبرد به هیچ وجه خشنود نیست.
وی درباره اختلافاتش با مالکی بر سر موضوع سوریه گفت: «کشتار سوریها و محروم ساختن آنها از حقوقشان مشکلی است که در سوریه وجود دارد و ما بر سر این موضوع با یکدیگر اختلاف نداریم. اختلاف ما در نوع برخورد با رفتاری است که نظام سوریه با مردمش میکند. من معتقدم که اسد، رییس جمهوری سوریه فرصت را برای اصلاح از دست داده است و راه قلع و قمع را انتخاب کرده است و تلاش میکند که از تاکتیکهای سرکوب مردمش را قلع و قمع کند. این مسئله باعث شده است تا ما عمیقن از رفتارهای او ناخرسند شویم و به این باور برسیم که او مشروعیتش را از دست داده است. در حالی که آقای مالکی چنین دیدگاهی ندارد و معتقد است که باید همچنان به بشار اسد وقت داد تا اصلاحاتش را پیش ببرد.»
در پاسخ به اظهارات اوباما، نوری مالکی نیز گفت: «اوضاع در سوریه بسیار سخت است. ما خواستههای مشروع ملت سوریه را تایید میکنیم و با آنها همصدا هستیم، ملت سوریه به دنبال آزادی و دموکراسی است.»
وی سپس تاکید کرد، عراق با طرح اتحادیه عرب موافقت کرد اما عراق با سپری کردن دوران محاصره اقتصادی در زمان صدام حسین در وضعیت اقتصادی نامناسبی به سر میبرد و برای همین است که با تحریم سوریه مخالف است.
نخستوزیر عراق سپس با اشاره به اسد تصریح کرد، به هیچ وجه نمیتوانیم از رییس جمهوری کشوری بخواهیم که کنارهگیری کند. کما این که معتقدیم اتحادیه عرب در اعمال تحریم علیه سوریه شتابزده و با عجله عمل کرد.
بیشتر بخوانید:
«دیدار نخست وزیر عراق با رییس جمهوری آمریکا»
افشان برزگر/ رادیو کوچه
بستگی دارد در کجای دنیا زندگی کنید. مجازات انجام این کار در بعضی کشورها مرگ است و سنگسار و در برخی دیگر حتی قرارداد مینویسند و قانون کار حمایت میکند. اما آنچه مسلم است، روشی است برای اعمال خشونت علیه زنان.
هرچند در بسیاری از کشورها، قانونی است، اما خانوادهها دل خوشی از آن ندارند و نبود آن را آرزو دارند. اکثر دولتها نیز در ظاهر هم که شده به دنبال کنترل شیوع این حرفه که گاهی نیز به عنوان «قدیمیترین حرفه دنیا» نیز شناخته میشود، برنامهریزی میکنند که به نظر میرسد، برنامههای سیاستمداران نیز راه به جایی نبرده است.
روسپیگری، تنفروشی یا فحشا، آمیزش جنسی در قبال درآمد است. شغلی که در ابتداییترین تمدن جهان نیز وجود داشته و در برههای از تاریخ، فاحشهها در فرانسه جزو اقشار فرهیخته محسوب میشدند.
اما در دنیای امروز اکثر زنان و دخترانی که پا در این عرصه میگذارند، با انتخاب و رغبت خود دست به این کار نزدهاند، چراکه بسیاری از این افراد، قربانیان خشونتهای جسمی نیز هستند و از سوی مشتریان مورد ضرب و شتم نیز قرار میگیرند.
روسپیها به شدت مستعد ابتلا به انواع بیماریهای جسمی و روحی هستند، به طوری که قریب به اتفاق آنها معتاد به مواد مخدر و دچار افسردگی و استرس هستند. امراضی همچون ایدز و هپاتیت و بیماریهای آمیزشی نیز به دلیل استفاده نکردن از کاندوم در رابطهها، بیماری شایع در بین این افراد است.
اکثر تنفروشان، زنان و دختران فقیری هستند که از کشورهای جهان سوم به کشورهای صنعتی و پیشرفته قاچاق میشوند و سود سرشاری را به جیب باندها و مافیای قاچاق میریزند. قاچاقی که از آن با نام بردهداری جنسی و بردهداری سفید نیز یاد میکنند.
سازمان ملل، 27 میلیون مورد قاچاق انسان در را جهان تایید کرده است که 56 درصد از این افراد از آسیا و مخصوصن چین و 10 درصد از کشورهای آمریکای لاتین و 9 درصد هم از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا قاچاق شدهاند.
70 درصد زنانی که توسط قاچاقچیان به کشورهای صنعتی قاچاق میشوند، وارد صنعت سکس میشوند و به عنوان برده جنسی مورد استفاده قرار میگیرند. درآمد این تجارت در دنیا 42 میلیارد دلار است که بر اساس اعلام سازمان ملل متحد 50 درصد این درآمد به باندهای فعال در آمریکا تعلق میگیرد.
همچنین زنان تایلندی و فیلیپینی به ژاپن و زنان سریلانکایی و پاکستانی به عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس و زنان اکراینی و اروپای شرقی به غرب و امارات متحده قاچاق میشوند که نیمی از این قربانیان زیر 18 سال سن دارند.
دو کشور مکزیک و اسراییل هم مرکز اصلی ترانزیت موقت انسان هستند، به طوری که قربانیان از طریق این کشورها به کشورهای مقصد فرستاده میشوند.
روسپیها که با وعده ازدواج، کار مناسب و یا اقامت در کشورهای پیشرفته تطمیع میشوند، تلاش زیادی برای رهایی از چنگال قاچاقچیان نمیکنند، چرا که در صورت انجام هر اقدامی با انواع تهدیدات روبهرو خواهند شد، بنابراین مجبورند برای مدتهای مدید در اختیار باندها باشند.
همچنین این زنان مجبورند سفتههایی با ارقام سنگین در اختیار کارفرمایان خود قرار دهند که این امر مانع از آن میشود که روسپیان بتوانند به راحتی از منجلابی که در ان گرفتار شدهاند، فرار کنند.
همچنین اغلب زنان روسپی، قبل از اینکه به کشورهای مقصد منتقل شوند، آموزش روسپیگری دیده و پس از رسیدن به کشور مورد نظر به آپارتمانها و کلوبهای شبانه منتقل شده و کار خود را آغاز میکنند و گاهی اوقات مجبورند که روزانه به 12 مرد سرویس بدهند.
با این حال که همه دولتها میدانند که زنان در شبکههای مخوفی گرفتارند و هر روز مورد خشونت جسمی و جنسی قرار میگیرند، باز هم اقدامات جدی در راستای جلوگیری از گرفتار شدن انسانهای جدید انجام نمیدهند، به طوری که آمریکا به عنوان بزرگترین واردکننده روسپی در دنیا، به ازای هر 800 قربانی قاچاق انسان، تنها یک نفر را در دادگاه محکوم میکند و نوع محکومیت نیز بسیار سبک بوده و محکومان پس از خروج از زندان دوباره به این تجارت روی میآورند.
دولتهای بعضی از کشورها نیز خود به صورت مستقیم وارد صنعت سکس شدهاند و از آن درآمد کسب میکنند، به طوری که در تایلند روسپیگری در 50 درصد موارد جنبه دولتی دارد.
همچنین تندیسی هم در هلند به افتخار روسپیان جهان ساخته شده است که بر روی این تندیس حک شده: «به کارگران جنسی سراسر جهان احترام بگذارید.»
در کشورهای نیوزیلند، سوییس، استرالیا، آرژانتین، بلژیک، برزیل، کانادا، اتریش، کاستاریکا، دانمارک، آلمان، ترکیه، ایتالیا، یونان و هلند روسپیگری آزاد و تحت پوشش قوانین ویژه است. در انگلستان نیز روسپیگری آزاد است، اما تبلیغ آن در اماکن عمومی غیرقانونی محسوب میشود. در آمریکا هم به غیر از یک ایالت، روسپیگری ممنوع است.
هرچند کشیشان نیز به عنوان رهبران مذهبی، روسپیگری را «شیطان اجباری» معرفی کردند، گناهی که احتمال بروز گناهان دیگر همچون تجاوز و دزدی را کاهش میدهد و با داشتن مضرات گوناگون، بیفایده هم نیست، اما جامعه سنتی ایران هیچ روی خوشی به این موضوع نشان نداده و همچنان تابو محسوب میشود.
تاریخ روسپیگری در ایران به زمان هخامنشایان بازمیگردد. حتا در دوران صفویان، محلهای به نام محله «لختیها» وجود داشت که محل سکونت زنان روسپی محسوب میشد. هرچند که پس از انقلاب، بساط زنان خیابانی به ظاهر از سطح شهرها برچیده شد، اما روسپیگری و تجارتهای وابسته به آن در ایران امروز هم رونق فراوانی دارد.
در ایران هیچ آمار رسمی درباره روسپیگری اعلام نشده، اما آمارهای ارایه شده از سوی کارشناسان و آسیبشناسان بسیار تکاندهنده است. بر این اساس سن روسپیگری در ایران به زیر 12 سال رسیده است و کارشناسان نسبت به روند افزایش قاچاق دختران ایرانی به کشورهای همسایه به خصوص امارات و پاکستان هشدار دادهاند.
براساس تازهترین تحقیقاتی که کارشناسان انجام دادهاند، دخترانی با سن کمتر و تحصیلات بالاتر از گذشته وارد بازار کار جنسی میشوند. دیگر مانند گذشته روسپیان، افراد مهاجر نیستند، بلکه هر روسپی در شهر خود، اقدام به کسب درآمد میکند.
همچنین نتایج تحقیق مورد نظر نشان میدهد که برعکس گذشته که روسپیگری بین دختران مجرد مرسوم بود، اکنون در بین زنان متاهل شایع شده و به شدت نیز رو به گسترش است.
البته علتهای ارایه شده از سوی کارشناسان درباره افزایش آمار روسپیگری در ایران با یکدیگر متفاوت است، به طوری که سعید مدنی تحلیلگر مسایل اجتماعی معتقد است که در چند سال گذشته دخترکان 15 تا 20 سالهای که دیگر بیسواد نیستند، نیازهای اولیه زندگیشان را با شغل اول تامین میکنند و تنها برای از بین بردن نابرابریهای طبقاتی و تجربه برخورداری از امکانات دختران طبقه مرفه دست به این کار میزنند و وارد بازار کار جنسی میزنند.
اما بسیاری دیگر از جامعهشناسان معتقدند که عوامل اقتصادی و فقر، مهمترین دلیلی است که باعث میشود زنان وارد این عرصه شوند. در کنار این موضوع تخریب نهاد خانواده، افزایش آمار طلاق و اعتیاد، بیکاری، ازدواجهای اجباری، ناتوانی جنسی مردان و سرد مزاجی زنان، شیوع حس انتقامگیری از جامعه و افزایش خشونتهای خانوادگی از دیگر علل افزایش تنفروشی در ایران ذکر شده است.
نتایج تحقیقات بر روی 120 دختر فراری که ناچار به تنفروشی شدهاند نشان داده است که 53 درصد آنها دارای پدر معتاد بوده و 47 درصد مورد آزار فیزیکی قرار گرفتهاند. همچنین 53 درصد پدران و 63 درصد مادران این دختران بیسواد و 20 درصد نیز فرزندان طلاق بودهاند.
کارشناسان با استناد به واقعیتهای جامعه معتقدند که زنان روسپی فداییان جامعه هستند و این جامعه است که آنها را به این منجلاب هدایت و در آن گرفتار کرده است. این افراد هم در چشم جامعه بد هستند و هم از دید سیاستمداران دور ماندهاند و هیچ انگاشته میشوند، چرا که این افراد جزو معدود گروههای آسیبدیده هستند که با توجه به جمعیتشان، دولت تقریبن هیچ اقدام حمایتی از آنها انجام نمیدهد.
در حال حاضر تنها متولی ساماندهی زنان خیابانی در کشور سازمان بهزیستی است که تنها 21 مرکز بازپروری زنان آسیب دیده در سراسر کشور دایر کرده است که به دلایل مختلف نیز زنان و دختران آسیبدیده از مراجعه به آن خودداری میکنند.
اما آنچه مسلم است، این است که هیچ زنی مایل نیست که وارد چرخه روسپیگری شود، بنابریان باید حساب زنان روسپی کاملن را از سایر گناهکاران و خاطیان جدا کرد، زیرا انگیزه آنها ارضای امیال شهوانی خود نیست و به ناچار وارد این عرصه شدهاند.
پس اصول انسانی و اخلاقی حکم میکند، برای درمان و برگرداندن این زنان به جامعه باید با دید باز اقدام کرد، چراکه با ادامه روند فعلی و ندیده گرفتن این زنان در جامعه، باید منتظر افزایش فساد، دختران فراری و عدم پایبندی مردان به کانون خانواده که افزایش طلاق را با خود به همراه دارد، باشیم.
چهارشنبه 23 آذر 90 / 14 دسامبر 2011
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات چهارشنبه ایران
زخم- «دختران 12 ساله هم وارد بازار سکس ایران شدند»- افشان برزگر
بخش اول خبرها
مجله جاماندگان- «او به تمامی محو شد»- شراره سعیدی
دستنوشتههای یک دوچرخهسوار جهانگرد- «من، رویا، وسوسه سفر»- محمد تاجران
بخش دوم خبرها
گفتوگوی روز- اردوان روزبه
مجله خبری تاجیکستان- «هشدار از کمبود غذا در تاجیکستان»- کیومرث
بخش سوم خبرها
خبر / رادیو کوچه
رییس سازمان پدافند غیرعامل جمهوری اسلامی، روز چهارشنبه، 14 دسامبر، از احتمال جابهجایی مراکز غنیسازی اورانیوم در ایران به مکانی امنتر خبر داده است. وی دلیل این کار را آسیبپذیری مراکز هستهای برابر حملات خارجی عنوان کرد.
به گزارش مهر، غلامرضا جلالی در مورد ایمنی نیروگاه بوشهر اظهار داشت که قوانین بینالمللی مانع از حمله به این محل میشود و در مورد سایر مراکز نیز، با تاکید بر اقدامات دفاعی سازمان تحت نظر خود، افزوده است: «اگر آمریکاییها و اسراییلیها میتوانستند به این تاسیسات حمله کنند و به آن ضربه بزنند، قطعن تا کنون این کار را انجام داده بودند.»
غلامرضا جلالی به اقدامات سازمان پدافند غیرعامل در مقابله با «ویروس جاسوسی رایانهای» هم اشاره کرده و گفته است که این سازمان توانسته است «آنتی ویروس» لازم برای مقابله با این ویروسها را بسازد.
بیشتر بخوانید:
«اضافه شدن نوکیا به تحریمکنندگان ایران»
«آغاز ساخت یک مرکز دیگر غنیسازی اورانیوم در ایران»
«تشدید تحریمهای ایران بدون تحریم نفت از سوی اروپا»
آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
لاله موذنزاده
منبع: رهسا نیوز
همزمان با روز جهانی حقوق بشر و کثرت موارد نقض حقوق بشر در ایران، خانم ویکتوریا آزاد، یکی از فعالین حقوق بشر در گفتوگویی گرم و صمیمی با رهسا نیوز، ضمن ابراز نگرانی شدید از وضعیت اسفبار حقوق بشر در ایران به شرح وضعیت برخی از زندانیان عقیدتی – سیاسی و نیز اقداماتی که در رابطه با گزارش وضعیت اسفبار زندانیان سیاسی صورت گرفته است پرداختند. همچنین وی در مورد فعالیتهای حمایتی خود از زندانیان سیاسی و اقدامات صورت گرفته در این زمینه گفتند: «فعالیتهای ما تاکنون در چهارچوب خبررسانی، ترجمه اسناد و انتقال آن به نهادها و ارگانهای حقوق بشری، تهیه پتیشنهای حمایتی و یا در محکومیت جمهوری اسلامی، تماس با خانوادههای زندانیان، تبلیغ و ترویج اخبار و وضعیت زندانیان در شبکههای ارتباطی فیس بوک و تویتر …، بعضن جمعآوری کمک مالی، کمک به بسیاری از دوستان که از ایران متواری شدهاند و نیاز به اطلاعات و یا تاییدیه … داشتهاند؛ شرکت در اکسیونها و حمایت و پشتیبانیهای نوشتاری رسانهای و انسان دوستانه بوده است.»
در ابتدا خواهش میکنم خودتان رو معرفی کنید و کارهایی که سازمان شما بهصورت تخصصی در رابطه با حقوق بشر انجام میدهد را کمی بیشتر توضیح دهید؟
من 48 سال دارم و صاحب دو فرزند و متاهل هستم. تحصیلات من در حد کارشناسی ارشد و فوق لیسانس نرسینگ و مدیریت ازدانشگاه گوتنبرکـ سوئد است و همچنین دارای لیسانس علوم آزمایشگاهی از دانشگاه کشور باکوست.
سوابق سیاسی به قرار زیر است:
در سال 1381مصادف با 2003 میلادی عضو شورای هماهنگی اتحاد جمهوریخواهی شدم و ابتدا در گروه اجرایی برای برگزاری اولین همایش اتحاد فعالیت میکردم در همان زمان عضو حزب چپ پارلمانی سوئد بودم و سال 1380 شمسی مصادف با 2002 میلادی از طرف حزب چپ سوئد جهت شرکت در انتخابات مجلس سوئد برگزیده شدم .همچنین بمدت دو سال نماینده شورای شهر در بخش کموم موندال در غرب سوئد بودم و با سوالات مربوط به حوزه خانواده، کار و مسکن کار میکردم، سالها عضو سازمان عفو بینالملل سوئد بودهام و عضو گروه ایران و عضو شبکه زنان سازمان عفو بینالملل.
در سال 1383 مصادف با سال 2005 میلادی مسوول کمیسیون زنان حزب چپ سوئد بودم و در یک مقطع نماینده ویژه در کمیسیون بینالملل بخش پارلمانی حزب چپ در دیدار با مقامات پارلمانی اتحادیه اروپا 2004، از سخنگویان جامعه دفاع از حقوق بشر و دموکراسی درشهر گوتنبرگ سال 2004 میلادی و بعدها مبتکر تاسیس گروه مجمع پیوند دموکراسی خواهان ایران سال 1385 شمسی مصادف با 2007 میلادی در پیوند با شبکه همبستگی ملی ایرانیان و درهمکاری با یاران داخل ایران کوشش بسیاری مصروف به تشکیل کنگره ملی ایرانیان صورت دادیم.
در سال 1336 به عضو یت سازمان زنان وحزب لیبرال سوئد پذیرفته شدم. به موازات فعالیتهایم در نهادهای سوئدی در ارتباط با مسایل سیاسی و حقوق بشری کشورم نیز تلاش میکردم. هم اکنون در همکاری با شبکه جهانی سکولارهای سبز ایران میرویم که شاید راهی برای برون رفت از این بنبست سیاسی و حقوق بشری پیدا کنیم. همچنین شغل تمام وقتی هم برای تامین معاش خود داریم که ترجمان سوئدی آن این میشود: مدیر و رهبر پروژه ملی توسعه خدمات درمانی.
تمامی ارتباطاتی که در سالهای اخیر ایجاد شده پلی است برای ارسال خبرها و پژواک صدای حق طلبانه هممیهنانم از داخل کشور به جهانیان.
شما وضعیت حقوق بشر در ایران را چگونه ارزیابی میکنید و علت این رفتارها از سوی حاکمیت را در چه میدانید؟
بارها در گذشته گفتیم که وضعیت حقوق بشر در ایران وخیم تر خواهد شد و کار به فاشیسم صد در صد مذهبی خواهد کشید و امروز باید بگویم که آن دوران مدتهاست که فرارسیده است. در طول این سی و دوسال وضعیت حقوق بشر در ایران فاجعه بار بوده است اما اکنون کار از فاجعه نیز گذشته است و باید از سلاخی تک تک انسانهای ساده کوچه و بازار باید سخن گفت. ماموران انتظامی و سپاه پاسداران عرصه را نه تنها بر فعالان حقوق بشر و مبارزین سیاسی تنگ کردهاند و با کوچکترین صدای اعتراض بشکل وحشیانه ای برخورد میکنند بلکه حقوق شهروندان را در عرصه زندگی خصوصی آنها نیز به زیر پا میگذارند. آنها به خود اجازه میدهند که در پوشش و معاشرتهای مردم و در بسیاری موارد دیگر دخالت کنند و حتا آنها را بیمورد دستگیر کنند و مورد آزار و اذیت قرار بدهند. در ایران زنان به عنوان شهروندان درجه دوم علاوه بر اینکه از حقوق و مزایای بیشماری محروم هستند حقوق انسانی و موجودیت آنان هم نادیده گرفته میشود. ستم وتبعیض، خشونت جنسی علیه زنان که به طور روزانه در جامعهی نابرابر ما اتفاق میافتد و سنگسار و بیحقوقی سهم زنان ایرانی از زندگی است.
وضعیت کودکان نیز بسیار اسفبار است، اعدام کودکان در ایران بیداد میکندـ کودکان در ایران از حقوق منطبق بر مفاد کنوانسیون حقوق کودکـ اعلامیه جهانی حقوق بشر برخوردار نیستند.
وضعیت حقوق بشر در سایر موارد از جمله معیشت مردم، امکان دستیابی به یک رفاه نسبی، معضل نان، معضل گاز و سوخت، آزادی بیان، آزادی مطبوعات، فضا، برای همه اقلیتها– مذهبی و نیز اتنیکهای ایرانی اعم از آذریها، عربها، کردها، ترکمنها و بلوچها تنگتر شده و آنان مورد تهدید و اعدامهای دستهجمعی قرار گرفتهاند.
مبارزین سیاسی عقیدتی تنها بهدلیل نه گفتن به همین مناسبات ظالمانه در معرض آزار، تهدید، حمله، بازداشت، زندانی شدن و شکنجه قرار میگیرند. زندانیان سیاسی از امکانات حقوقیـ بهداشتی و کلیه حقوق تصریح شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر و حقوق شهروندی و بشریشان محروم ماندهاند. جان بسیاری از آنها در خطر است. کافی است به وضعیت تنها تعدادی از این زندانیان سیاسی عقیدتی توجه کنیم تا از عمق فاجعه آگاه شویم. خانم نسرین ستوده به کدامین گناه باید از فرزندان و همسرش جدا باشد و در زندان بسر برد. بهروز جاوید تهرانی جوانیش از سن 19 سالگی در زندان سپری شد، تنها بدلیل شرکت در اعتراضهای دانشجویی سال 1387 در کوی دانشگاه و یا مهندس حشمتاله طبرزدی بیش از 10 از عمر شیرین خود را در پشت میلههای زندان بهسر برده چرا که او به ظلم و ستم نه قاطع میگوید. آقای حسین کاظمینی بروجردی چرا باید اینچنین مورد بیاحترامی و خشونت انتقامجویانه رژیم قرار گیرد که در حالیکه از بیماریهای عدیدهای رنج میبرد به او اجازه حتا مرخصی نیز داده نمیشود و وقتی حال ایشان در زندان بهشدت خراب شد او را با غل و زنجیر به بیمارستان انتقال دادند بهطوریکه او چندین بار از پا میافتد و زخمی میشود.
عیسی سحرخیز، بهاره هدایت، ابراهیم مددی،… همه و همه تنها نشانگر ضعف و ناتوانی رژیم در پاسخ به خواستهای جامعه و ملت ایران است. این اعمال را جز جنایت و خشم کور اهریمنی چه بنامیم.
اینها آنقدر بیشرمند که دست از سر خانوادههای این عزیزان نیز برنمیدارند و آنها را مورد بیمهری، توهین و پیگردهای غیرقانونی قرار میدهند. مشاهدات دکتر رویا عراقی که اخیرن نیز از زندان آزاد شده است تکان دهنده است، او میگوید: «اول ما را بردند به سلولی که یک هفته آنجا بودیم. آن سلول بسیار کثیف و متعفن بود و یک توالت فرنگی داشت پر از کثافت که بوی تعفنش همه جا را گرفته بود. در سلول دوربین مدار بسته هم داشتند و ما را نگاه میکردند. سه چهار نفر را در این سلول انداختند به طوری که حتا جای دراز کشیدن هم نبود و باید جلوی همدیگر و جلوی دوربین مدار بسته دستشویی میرفتیم. این سلول کثیف و تاریک هیچ پنجرهای به بیرون نداشت و حتا دریچهای نداشت که هوا تهویه شود.»
«بعد مرا به یک سلول انفرادی بردند و تمام لباسهایم را درآوردند و به طور کامل بازبینی بدنی کردند. یک لباس نازک به من دادند با یک پتوی کثیف ولی عینکم را به من ندادند و وسایل بهداشتی هم وجود نداشت. هفته اول بهشدت مریض بودم و خونریزی داشتم و به بیماریهای عفونی دچار شدم. ما نمیتوانستیم دستشویی برویم هر چقدر به در میکوبیدم در را باز نمیکردند بهخصوص شبها، وقتی هم میآمدند داد میزدند که شما حق ندارید در بزنید و حق ندارید زود به زود دستشویی بروید. من دراین سلول دچار تنگی نفس شدید شدم به طوری که فکر میکردم نفسم قطع میشود و هر چه به در کوبیدم که مرا حداقل کنار یک پنجره ببرند تا بتوانم نفس بکشم، گفتند بازجویت اجازه نمیدهد و من صدای مردی را شنیدم که میگفت اصلن به او محل نگذارید و در را باز نکنید، بگذارید در همان حالت بماند. تا این که من بیهوش شدم، وقتی به هوش آمدم نمیدانستم چه مدت بیهوش بودم و چه بلایی بر سرم آمده است.»
فکر میکنم تنها ذکر همین مورد کافی باشد تا همه و همه و از جمله آقای شهید بفهمد که اوضاع حقوق بشر در ایران از چه قرار است و ما در آن دیار با چه هیولاهایی دست و پنجه نرم میکنیم.
متاسفانه تعدادی از زندانیان سیاسی محبوس در زندانهای ایران دچار وضعیت حاد جسمانی هستند و مسوولین زندانها و قوه قضاییه به وظایف خود در قبال این زندانیان عمل نمیکنند. شما چه کارهایی در رابطه با شناسایی و اطلاعرسانی و پیگیری وضعیت این زندانیان انجام داده اید و جامعه جهانی چه عکسالعملی در رابطه با این زندانیان تا به کنون انجام داده است؟
فعالیتهای ما تاکنون در چهارچوب خبررسانی، ترجمه اسناد و انتقال آن به نهادها و ارگانهای حقوق بشری، تهیه پتیشنهای حمایتی و یا در محکومیت جمهوری اسلامی، تماس با خانوادههای زندانیان، تبلیغ و ترویج اخبار و وضعیت زندانیان در شبکههای ارتباطی فیس بوک و تویتر …، بعضن جمع آوری کمک مالی، کمک به بسیاری از دوستان که از ایران متواری شدهاند و نیاز به اطلاعات و یا تاییدیه … داشتهاند، شرکت در اکسیونها و حمایت و پشتیبانیهای نوشتاری رسانهای و انساندوستانه بوده است. جامعه جهانی از اعمال خشونت و شکنجه در زندانهای ایران و تمامی اتفاقات به یمن فعالیتهای شبانهروزی ایرانیان متعهد و مبارز مطلع است و هیچ موردی از نظر آنها پنهان نیست آنها بارها در نامههای خصوصی گفتهاند که رژیم ایران دیکتاتور و غیربشری است. آنها همیشه گفتهاند و میگویند که کشورشان هرگز به نمایندگان ایران در سازمان ملل متحد روی خوش نشان نداده است و البته اینرا نیز اشراف داریم که اتاقهای بازرگانی آنها کار و سیاست خود را پیش میبرند.
خوشبختانه در شرایط حاضر جامعه جهانی در اعمال فشار به رژیم ایران هماهنگتر و متحدتر عمل میکند و اقتصاد ایران در حال فروپاشی است و فروپاشی اقتصادی فروپاشی سیاسی را نیز بهدنبال خواهد داشت. در عین حال از آنجا که اعتقاد دارم که حقوق بشر و سیاست دو عرصه لازم و ملزوم یکدیگرند و سیاست ما حقوق بشر ماست و حقوق بشر ما عین سیاست ماست و از آنجا که پایه اصلی دموکراسی و باورهای دموکراتیک از منظر انسان شناسی، باور به انسان است. اعتمادسازی واحترام به قانون لذا توجه به حقوق دیگران و ارزشهای دیگران از ارکان مهم فرهنگ دموکراسی است. بنابراین برای ایجاد ساختاری سیاسی تلاش میکنم که ارزشهای آن حقوق بشری است و پایههای آن بر اصول مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر استوار است.
چرا با وجود این همه نقض حقوق بشر در ایران و کثرت اعدامهای سیاسی در این کشور، سازمانهای بینالمللی و جامعه جهانی تاکنون نتوانسته اقدام عملی برای جلوگیری از این فشارها و اعدامها بر علیه کشور ایران انجام دهد تا مانع تکرار نقض گسترده حقوق بشر در ایران شود؟
توجه کنید که جامعه جهانی اهرم تعیینکننده برای جلوگیری از اعمال فشارها و اعدامها در داخل ایران نیست بلکه فاکتور مهم و تایینکننده ملت ایران است و نیروهای پیشرو آن که قاعدتن باید مسوولیت خطیر جنبشهای اعتراضی را بهعهده بگیرند که البته هنوز از اعتبار و فشردگی لازم برخوردار نیستند. جامعه جهانی مجموعهای ناهمگون است متشکل از کشورها و ملتهای گوناگون با منافع و درجات رشد و توسعه گوناگون و بدیهی است که هر یک از اینها در پی منافع ملی خود هستند که البته پدیده عجیبی هم نیست لذا این توقع که سازمانهای بینالمللی نتوانستهاند روند اعدامها و نقض حقوق بشر در ایران را متوقف کنند یک توقع غیرکارشناسانه و غیرواقعی است. آنها تنها قادرند این روندها را تضعیف کنند اما توقف کامل چرخه اعمال خشونت در حق ملتی که اینچنین در ظلم و مصیبت فرو رفته است تنها بهدست همین مظلومان است که باید انجام شود و تنها آنان قادرند که ادامه تکرار سناریوهای مختلف نقض حقوق بشر در ایران را ناممکن کنند. منظورم اینست که بدون خیزش انقلابی آحاد ملت ایران بر علیه نظامی که خون آنها را درشیشه کرده نمیتوان جامعه جهانی را سرزنش کرد که چرا دست بالا نمیزنند و تقاص ظلمهای این رژیم اختاپوسی را نمیگیرند. شما شاهد آن هستید که بارها بر علیه تضیق حقوق بشر درایران قطعنامههای مختلف صادر شده، ناظر مخصوص حقوق بشر آقای احمد شهید هنوز موفق نشده که به ایران برود و مقامات ایرانی را از نزدیک ملاقات کند؛ مقامات ایرانی بارها در سازمان ملل متحد بیحرمت شدهاند و نمایندگان در اعتراض به حضور آنها سالن را ترک گفتهاند ؛ هزاران نامه اعتراضی از دهها پارلمان و دهها شخصیت حقیقی و حقوقی به مقامات ایران سرریز شده؛ صدهها نامه از طرف سازمان عفو بینالملل، دیدبان جهانی حقوق بشر به مقامات ایران ارسال شده اما دریغ که نرورد میخ آهنین بر سنگ.
یکی از موضوعاتی که اخیرن در کشور ایران ادعا میکند، تدوین اعلامیه حقوق بشر اسلامی است، آیا کشور ایران که خود یکی از کشورهای ناقض حقوق بشر در جهان معرفی شده است میتواند سردمدار تدوین چنین اعلامیهای باشد و اساسن میتوان با کمک گرفتن از قوانین اسلامی به رعایت حقوق بشر در جهان کمک کرد؟
تدوین اعلامیه حقوق بشر اسلامی یک مضحکه دیگری است که حتا این اقدام هم نمیتواند رژیم را از حالت بیاعتباری و انزوا خارج سازد. این حربه حتا برای کشورهای اسلامی نیز جالب و قابل توجه نخواهد بود چرا که دست رژیم ایران برای عالمیان رو شده. حتا بسیاری از مسلمانان جهان میگویند از اینکه چنین رژیمی ادعای مسلمانی دارد دلسوخته و شرمسارند ؛ آنها میگویند جمهوری اسلامی برای اسلام و مسلمانان آبرو نگذاشته است لذا اعلامیه حقوف بشر اسلامی آنها نیز فراتر از سند بیارج و قرب قانون اساسیشان نیست. البته از همه مهمتر مضمون اعلامیه جهانی حقوق بشر یک مقوله جهانشمول است و مبتنی است آخرین دستاوردهای مناسبات بشری ، این سند بر اساس مقتضیات نوع بشر از هر جنس و باور و نژاد و طبقهای تنظیم شده است و با هیچ سند جانبدار دیگری قابل مقایسه نیست و قابل تعویض نیز نیست.
تدوین اعلامیه حقوق بشر اسلامی توسط این آقایان توهین به سند رسمیشان یعنی همان قانون اساسی است که بر اساس آن آقای خامنهای بالاترین مقام کشور شده. لذا سنگین ترند اگر دست به چنین اقدامی نزنند و آبروی خود را بیش از اینها نبرند.
بابک اجلالی / رادیو کوچه
نسرین ستوده، وکیل دادگستری که از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ در بازداشت بهسر میبرد، در دادگاه انقلاب به جرم «اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر» به تحمل 6 سال حبس تعزیری و 10 سال محرومیت از وکالت محکوم شده است.
در خصوص وضعیت آخرین وضعیت خانم ستوده گفتوگویی با رضا خندان همسر وی صورت گرفته است که متن آن در پی میآید:
لطفن از آخرین وضعیت خانم ستوده اگر اطلاعی دارید بفرمایید؟
ایشان نزدیک به 16 ماه است که در بازداشت است و هم اکنون در بند عمومی زندان اوین به همراه عدهای از زنان سیاسی دوران حکم 6 سال حبساش را سپری میکند. وضع روحی خوبی دارد. دلتنگ بچهها و خصوصن مادر بیمارش هست که ممنوعالملاقات شده است.
آخرین تماسی که با وی داشتید کی و چگونه بود و در این تماس وضعیت روحی و جسمی ایشان را چگونه ارزیابی کردید؟
آخرین تماس تلفنی مربوط به 8 ماه پیش بود. که حال عمومی خوبی داشت و از آن تاریخ به بعد تلفنهایش قطع شده است.
آیا خانواده شما طی روزهای اخیر اقدام قانونی را در جهت رسیدگی به وضعیت ایشان انجام دادهاند؟
قاعدتن وکلایش باید پیگیر اقدامات قانونی باشند ولی هر کدام به نوعی بازداشت احضار و یا تهدید شدهاند.
خانواده هیچ راهی برای پیگیری حقوقی ندارد و کسی هم پاسخگو نیست.
آخرین ملاقاتی که بانو ستوده با فرزندان خود انجام داده کی وچگونه بوده و مدت محرومیت وی از این ملاقاتها چند ماه به طول انجامید؟
دو روز بعد از عید غدیر در محل دادسرای اوین ملاقات حضوری داشتیم که پس از بیش از 4 ماه این ملاقات انجام شد. یعنی بچهها بیش از 4 ماه نتوانسته بودند مادرشان را از نزدیک ببینند. در واقع ملاقات حضوری ما خصوصن بچهها از زمان بازداشت همسرم تاکنون هیچ وقت طبق روال و قاعده و قانون نبوده است. به طوری که مجموع ملاقات آنها در طول 9 ماه اول بازداشت همسرم جمعن به یک ساعت نمیرسید.
در تمام تعطیلات عید نوروز و روزهای پس از آن یعنی تا 19 فروردین حتا از ملاقات کابینی هم جلوگیری کردند.
چه درخواستی از مقامات قضایی و مسئولین حکومت در رابطه با پرونده و وضعیت ایشان دارید؟
آزادی بی قید و شرط همسرم و عذرخواهی مسولین و پرداخت غرامت بابت فشار روحی فوقالعاده سنگین بخصوص بر کودکان خردسال.
آخرین پیگیریهایی که برای پرونده ایشان از طریق مراجع قانونی انجام دادید چه بوده است و ایا جوابی در باره این پیگیریها دریافت کردهاید؟
در خواست مرخصی کردهایم و کسی در این مورد پاسخگو نیست و پیگیری بلا اثر است.
در پایان اگر حرفی یا نکتهای دارید که نیاز به اطلاعرسانی دارد بفرمایید؟
حقوق جهانی بشر هیچ حد و مرزی به نام زندان نمیشناسد. این حقوق شامل حال تمامی افراد بازداشت شده و زندانی نیز میباشد.
- حق زندگی و برخورداری از احترام به حیثیت فردی
- حق احترام به شان انسانی
- حق آزادی اندیشه
- حق برخورداری از اجرای عادلانهی قانون
- حق شکوفایی فردی
- حق احترام به زندگی خانوادگی
- و . . .
از مسولین قضایی انتظار داریم در برخورد با زندانیان و خانوادههایشان مطابق قانون رفتار کنند. این که یک زندانی به صرف داشتن اتهام سیاسی و به زعم آنها امنیتی از حقوق اولیه محروم باشد رفتاری مغایر با قوانین داخلی و بینالمللی است
WalidPhares.com
December 12, 2011
Washington DC
In a series of interviews on Arab media, Professor Walid Phares, a Congressional advisor and the author of The Coming Revolution: Struggle for Freedom in the Middle East said “in the big geopolitical picture in the region the United States lost to Iran’s regime as a result of its strategically abrupt withdrawal from Iraq.” Phares who was interviewed by an Iraq TV crew which accompanying Prime Minister al Maliki said “many in Washington and in other capitals wonders if the Iraqi Government can have the will to oppose Tehran’s influence over Iraq’s Foreign Policy. If Baghdad’s central Government would resist Iran’s regime, the US and the West will stand by its side, but if it allows the Iranian Khomeinists to use Iraq as a basis for regional expansion, then Iraq would have shifted its strategic choice.”
Phares was interviewed by a number of Arabic media including the BBC TV Arabic, Radio Monte Carlo Arabic, US funded Radio SAWA, BBC Radio in Arabic, France 24 Arabic as well as Saudi Arabic TV Channel One and Iraq TV. “The Obama Administration hopes to see the Maliki Government in Iraq insure American remaining presence in the country, but that is not a real strategic goal. To protect diplomatic and economic installations is an obligation under international law, not a major achievement. The real measurement of success of the post withdrawal Iraq is the capacity and the will of the Baghdad Government to maintain national security on the inside, and block Iranian attempts to use Iraqi territories or institutions to assist the Assad regime in Syria or Hezbollah in Lebanon.”
In his interview with Radio Monte Carlo Arabic, Phares said “the Obama Administration considers the ending of US presence in Iraq as a victory, but many in Congress and in the opposition feel Iran will be making inroads in Iraq and thus defeating US purposes.” He added that “Iran’s influence in Maliki’s Government is a fact not a speculation.” Speaking on BBC TV Arabic, Phares said “Iraq won’t be a Japan or a Germany after WWII in their affiliation with the Western alliance. We haven’t seen Japanese and West German chiefs of staff visiting Moscow to coordinate with the Soviet command. But we’ve seen the chief of staff of the Iraqi Army visiting Tehran and meeting with the Padaran commanders (Iranian Revolutionary Guards). It is clear that the dominant powers in Iraq aren’t strategic allies of the United States even though they will continue to request technical assistance from Washington. The Obama Administration may display Iraqi acceptance of cooperation as a sign of alliance, but we all know that Baghdad’s Government cannot and will not move outside the guidelines of the Iranian leadership regarding defense and regional questions.”
Map presented by Dr Phares to Congress in 2006 on Iran plan for Iraq after US withdrawal
In his interview with France 24 Arabic TV Phares said “the Iraqi armed forces can and will crack down on crime and smuggling and they will try to maintain order against minor challenges to Government. But the jury is still out regarding their ability to maintain national security if there is an internal strife of a large nature. Time will tell on Iraqi capacity to maintaining order. That is not the issue. The real challenge is the ability of the Iraqi Government of Mr Maliki to oppose Iran’s influence. Surely in their statements Iraqi politicians will say they defend Iraqi policy, but the question is who will define that policy and would it be defined against the interests of the Iranian regime, hardly so.” Phares said “in the end one has to admit that, despite military victories on the ground over the past few years, strategically the US lost to Iran in Iraq. And more precisely the Obama Administration strategically allowed Iran’s regime to win the day in Iraq, for now.”
تذکار از رادیو کوچه: یکی از سیاستهای کاری در رادیو کوچه انتشار نظرها و نامه و ایدههای خوانندگان است. بیشک رادیو کوچه تایید و یا تکذیبی بر این مطالب ندارد. اما با توجه به روش این رسانه، اگر منطبق با اصول کاری رادیو باشد -که در بخشهایی به این نکات اشاره شده است- آن را منتشر خواهد کرد. مخاطب اینمطالبدر هر شرایطی حق دارند که نوشتهای در پاسخ به این نامهها به رادیو ارسال کنند. بیشک این نوشته بیکم و کاست در پایگاه اینترنتی رادیو کوچه منتشر خواهد شد. برای هر نوع پاسخ به این نوشته شما میتوانید با آدرس پست اکترونیکی: contact(at)koochehmail.com در تماس باشید.
جلال ایجادی / استاد دانشگاه در فرانسه
آزادی انتقاد نشانه آزادی بیان است و چنین امری یکی از بنیادهای جامعه دمکراتیک بهشمار میآید. انتقاد اشکال گوناگون دارد که زبان طنزو گزندگی یکی از جلوههای آنست. انتقاد برانگیزنده است، منبع آفرینش است، با کهنگی سرمخالفت دارد. انتقاد نه نژادپرستانه است و نه ضدارزشهای انسانی است، انتقاد فرمان به قتل نمیدهد، دروغگو نیست و کینه کور ندارد، ولی انتقاد چه در سطح، در اعماق، چه تند و یا آرام، بله انتقاد یار فرهنگ است.
مخالفان نقد اسلام
نقد اسلام پس از 1400 سال و پس از سی سه سال حکومت اسلامی یک ضرورت تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است. من فکر میکنم که نقد این دین، با توجه به سابقه آن درسرزمین ما و با توجه به عملکرد و تاثیر آن در ذهن و روح جامعه و نیز ویرانگریهای آن در عرصههای گوناگون یک امر اساسی است. کسانی هستند که جز اثرات مثبت، چیز دیگری از اسلام نمیبینند. اینان به اعتبار همخوانی اعتقادی خود نگاه انتقادی به اسلام ندارند و یا رفتارهای ناشایست و زننده حکومتی در جامعه را به یک برداشت و تفسیر دور از اسلام «واقعی» موکول میکنند. کسانی دیگری هستند که یکی از عوامل اساسی بدبختی و سقوط ایران و جامعه وسیاست حاکم را همین دین اسلام میدانند. از نگاه جامعهشناسانه وضع کنونی جامعه نتیجه یک سلسله عوامل تاریخی و پیچیده وگوناگون میباشد، ولی از میان این دلایل عامل مذهب اسلام نیز نقش خود را داشته و این نقش اساسی بوده است. روشن است که نگاهها هرگز به نظر یگانه نخواهند رسید، در طول تاریخ اختلاف نظرات و برداشتها گوناگون به تقابل خود ادامه خواهند داد، ولی آنچه مهم است اینستکه هر دیدگاهی با آزادی نظر بدهد.
ما در ایران در شرایط ترور فکری بهسر میبریم. در ایران هیچ نظر انتقادی راجع به اسلام نمیتوان داد زیرا استبداد دینی هر صدایی را خفه کرده و فرد نقاد را بهجرم ارتداد اعدام میکند. از این سیستم سیاسی حاکم بیش از این انتظاری نیست. در خارج کشور بحث در باره رفتار و واکنش روشنفکران مسلمان و نیز غیرمسلمان جهت جلوگیری از انتقاد نسبت به اسلام است. علارغم اینکه ما در دمکراسی هستیم یا خودسانسوری وجود دارد و یا به طرق گوناگون سعی میشود از انتقاد نسبت به اسلام جلوگیری شود و این امر غیرقابل تحمل است. در واکنش بهانتقاد نسبت به اسلام افراد به چند دسته تقسیم میشوند.
گروه یکم: روشنفکران محافظهکار هستند که بهمضمون مبارزه نقادانه نسبت باسلام چه بسا ایرادی وارد نکنند، ولی خود شجاعت نداشته و سکوت میکنند. اینان خود را زیر بار پرسشها و تردیدها و ملاحظات فلج میکنند. اینان نگران حمله گروه تعرضی شیعه هستند و طرفدار خودسانسوری میباشند. اینان نظر دادن و وارد میدان مبارزه فکری شدن را بیاهمیت تلقی کرده و یا هزینه آنرا برای خود بالا میدانند. اینان نمیخواهند وارد میدان بازی شوند چون فشار بالاست و تا حدودی مرعوب فضای خفقانی هستند. البته از میان اینان کسانی نیزهستند که بهطور اساسی به اهمیت این مبارزه فکری اعتقاد ندارند و فشار تاریخی و روانی مستقیم و غیرمستقیم مذهب را در تحلیلهای امروزی جامعه ناچیز میشمارند. در اینجا بحث دیدگاهی است و از نگاه من ندیدن نقش اسلام و شیعه در ایران یک اشتباه سترگ است. ایران با نقد اسلام میتواند به پیش برود، این نیروی روانی و فکری و اعتقادی، انحرافات عظیمی در جامعه ما بهوجود آورد و یکی از عوامل اساسی بن بست کنونی جامعه ما میباشد. همانگونه که مبارزه فلسفی و فکری در اروپا علیه مذهب یک ضروت تاریخی بود و این مبارزه نقش برجستهای در تحولات بعدی ایفا نمود، بگمان من نقد اسلام و تاریخ اسلامی در جامعه ما امری لازم ومهم است.
گروه دوم: روشنفکران سیاسی مصلحتگرا هستند که معتقدند مبارزه سیاسی علیه حکومت تعیین کننده است و به مبارزهای که مسلمانان را بیازارد نباید دست زد، چرا که در جبهه ضد استبداد تشتت بوجود میآورد. این گروه مبارزه فکری علیه مذهب را وظیفه خاص متخصصان فلسفه میداند ویا حتا میتوان گفت که این گروه به اهمیت مبارزه فلسفی وتئوریک علیه ایدئولوژی دینی اعتقاد ندارد و این امر را به یک زمان دور وناپیدا موکول کرده و بهرواین تلاش فکری علیه خرافات رااز دستور خارج میکنند. این روشنفکران مصلحت گرا به طبقه بندی در نقشها دستزده ودیوار قطوری میان گروههای روشنفکری میکشند وافراد حساس به پدیدهها را منع از مبارزه تئوریک ونظری در عرصه دینی مینمایند. من فکر میکنم مبارزه در هر جامعه همه جانبه و گوناگون بوده و مرجعی نمیتواند وجودداشته باشد که مرحله بندی کرده و زمان این یا آن اولویت را تعیین کند. بعلاوه وحدت عمل سیاسی علیه استبداد که لازم است، هرگز بمعنای تعطیل شدن مبارزه فکری تئوریک و فلسفی نمیتواند باشد. هرفرد روشنفکر متناسب علاقه وسلیقه خود میتواند در هرزمینه ای که تمایل داشته باشد بنویسد و انتشار دهد. آزادی فکر یعنی همین و بعلاوه برای نقد خرافات دینی و آیات قرانی کسی نیازمند «مدارج اسلامی» نیست. برای هرکسی، عقل و مطالعه ونقد واقعیت اجتماعی و مغزی که کار میکند، کافی خواهد بود که مسئولانه اقدام کند و نظر ارایه دهد. بالاخره اینکه باین گروه باید گفت شما اگر تنها در زمینه سیاسی هم که بخواهید عمل کنید واگر طرفدار سیاست لائیک هستید و برای یک قدرت سیاسی لائیک وجدائی از مذهب تلاش میکنید، علیه تمایلات اسلامگرا نمیتوانید عمل نکنید، چرا که روشنفکران مذهبی ما دراکثریت خود بنحوی اسلام را در امر سیاست مداخله میدهند. هر روشنفکر سیاسی مصلحتگرا حق دارد به آنچنان که خود میخواهد عمل کند، ولی از حکم دادن برای دیگران باید اجتناب کند وبه سیلقه دیگران احترام بگذارد.
گروه سوم: روشنفکران تعرضی شیعه که هر گونه انتقاد نسبت باسلام رارد کرده وآنرا بدلایل گوناگون ناوارد میدانند. آنان میگویند شما متخصص اسلام نیستید ونباید حرف بزنید. این گروه یکپارچه نیست ولی یک هدف را تعقیب میکنند وآن جلوگیری از طرح نقد اسلام است. اینان نگران آنند که در دوران جمهوری اسلامی و فروریزی پرشتاب اعتقادات مذهبی در جامعه، اینگونه انتقادات شرایط را برای ایدئولوژی اسلامی تنگتر نموده و بهطور قطعی و برای همیشه این دین رادر سطح گسترده بیاعتبار گرداند. اسلام برای آنان هویتی است وبا بهانههای گوناگون در هرجلسه ویا فرصتی انتقاد کننده را یا نصیحت کرده ویا مورد حمله قرار میدهند و با گفتن اینکه شما نمیدانید و تفاسیر مختلف وجود دارد، به ایجاد فضای سانسورزده دست میزنند. روشن است که درباره قرآن تفاسیر مختلف موجود است والبته وجود تفاسیر گوناگون به قرآن محدود نمیشود، بلکه هرمتن دینی و فلسفی کهن ویا جدید نیز مورد تفاسیر مختلف قرار گرفته و خواهد گرفت. امکان برداشتهای متفاوت نافی برخورد نظری نمیتواند باشد. جدای از تفاسیر مذهبیها هر روشنفکر میتواند قرآن را بخواند ونظر بدهد. این انحصارتفسیر را چه کسی بدست مسلمان حجره رفته داده است؟ برداشت مختلف در هر زمینه وجود داشته وخواهد داشت، شما درزمینه دینی، فلسفی، جامعهشناسی، روانشناسی، تحلیل میتولوژی ودرک از شعر پیوسته با این پدیده روبهرو هستید، حال که نوبت اسلام است، دیگر کسی نباید نظر بدهد؟ آیا این تفسیر،عمل ممنوع است؟ آرامش دوستدار میگوید نزدعبدالکریم سروش پافشاری روی تز تفاوت «فهم دین» با «خود دین» است و این آخری مطلقی است مکنون و دست نیافتنی برای همه. برپایه نگاه دوستدار دین از تاریخ جدا نیست. آیا قرآن برای یکسری «ازمابهتران» قابل برخورد و تفسیر درست است وبرای دیگران غیرممکن بهشمار میآید؟ نخیر، ما همانگونه که کاپیتال مارکس وعقل در تاریخ هگل را میخوانیم، ماکس وبر و یورینگ هابرماس را هم میخوانیم ، حافظ و گوته هم رامیخوانیم، انجیل و قرآن هم میخوانیم ونیازبه آقا بالاسر نداریم. ما بهاعتبار هوشیاری و قدرت تعقل و آموزش قادرهستیم پدیدهها را مورد تحلیل قرارداده و ابرازنظر کنیم. شناخت پدیده الهی وآسمانی نیست، شناخت محصول تلاش فکری و رابطه آن با پراتیک اجتماعی بوده، اگرچه شناخت بنابر گفته هربرت سایمون پیوسته جنبه موقت وغیرکامل دارد، ولی برای انسان میسر بوده وامری محال بهشمار نمیآید. بهعلاوه فقط متخصصان نیستند که میتوانند راجع یک پدیده نظر بدهند. بحث بر سر نفی کار تخصصی و فنی نیست، ولی هرکس بنابردانش و میزان شناخت خود قادر است ابراز نظر کند. فرهنگ دمکراتیک از بیان نظر جلوگیری نمیکند واین فضا را بهوجود میاورد تا افراد آزادانه وارد عرصه بیان نظر شوند. بالاخره اینکه فهم قرآن که سرشار از تناقضات است وانعکاس دوره تاریخی واجتماعی وفرهنگی وسیاسی و جنگی قبایل شبه جزیره عربستان است و از دین یهود و سایرمراسم دوران خود تاثیر پذیرفته، مسئله غامضی بهشمار نمیآید. با بررسی و دقت میتوان تحلیل ارایه نمود و تلاش مسلمانان برای بهانحصار درآوردن مطالعه وتفسیرقرآن وتاریخ اسلام بیهوده است.
استدلال دیگرگروه روشنفکران تعرضی شیعه اینست که انتقاد به دین توهین به مقدسات توده میباشد. نکته یکم اینکه دین برای همه مقدس و آسمانی نیست بلکه یک پدیده اجتماعی و تاریخی است، اصطلاح «توهین به مقدسات» بی معناست. نکته دوم اینکه هرچه در ذهن توده است، بطور مسلم مثبت و سالم نیست. آیاتودههائی که پشت هیتلر راه افتادند، تودههائی که برای استالین هورا کشیدند، تودههائی که به آخوندمرتجع و احمدینژاد رای دادند، تودههائی که صفوف نماز جمعه تهران را پرمیکنند، دارای افکار و اعتقادات مقدس قابل احترام هستند؟ این تودهها متاسفانه بدلیل عقب ماندگی ذهنی و تربیتی و بدلیل خرافات وتبلیغات مذهبی وماشین دولتی ومنبری از هرگونه تشخیص معقول ودمکراتیک دور میباشند. اینان قربانی افسانههای خرافاتی میباشند و بهمرور باید به حقایق دست یابند. خوشبختانه تجربه زندگی سرچشمه مهمی برای آموزش است، ولی این امر نافی تلاش تربیتی و فکری مناسب نیست. نکته سوم اینکه در خارج کشور بحث باتودهها نیست. این انتقادات در میان گروههای تحصیلکرده مطرح شده ودر همین محیط سیاسی و تحصیل کرده است که روشنفکران تعرضی شیعه در پی خاموش کردن انتقاد بودهاند. این روشنفکران تعرضی شیعه در دیروز وامروز از مبارزه ویا نقد مارکسیسم و لیبرالیسم وفاشیسم وغیره خوداری نکرده اند واین امر حق آنان است، ولی امروز وقتی نوبت به اسلام میرسد قلمها باید خاموش شوند. روحیه این گروه دررابطه بادفاع از اسلام، بسته ونابردبار است. از خود میتوان پرسید که اگر اینان امروز در قدرت بودند با همینگونه دلایل آیابه طرح واجرای قوانینی جهت محدود کرن انتقاد وآزادی اندیشه دست نمیزدند؟ نکته آخر اینکه این ایدئولوگها به نوشتههای انتقادی نیز برخورد نکرده وپاسخ نمیدهند. آنان بهافسانه سرایی خود ادامه داده واز بررسی تاریخی و انتقادی اسلام دورهستند. جواد طباطبایی میگوید سروش از جوابگویی طفره میرود و در واقع خصوصیت روشنفکری ندارد. طباطبایی در نقد بر روشنفکری دینی – اعم از نسل قدیم به نمایندگی علی شریعتی و نسل جدید به نمایندگی عبدالکریم سروش – برآنست که اینان دارای گرایش التقاطی میباشند. در نظر او شریعتی هزاران صفحه کتاب نوشته اما همگی عبث است، صدها صفحه درباره افسانه سوسیالیسم ابوذر سیاه کرده اما یک جمله درباره واقعه ای به اهمیت مشروطیت در ایران نگفته است. تا آنجا که مطلع هستم آقای سروش به نگاه انتقادی آرامش دوستدار وجواد طباطبایی و محمدرضا نیکفر هرگز برخورد تحلیلی وکتبی نکرده است. آنان اغلب بهطور شفاهی تعرض میکنند ولی بهطور کتبی در بررسی انتقادات مطرح شده، به بیان نظر نمیپردازند. این عدم برخورد بیشتر از زاویه عدم شجاعت است وبهمعنای طفره رفتن است. من از جمله دومقاله تحت عنوان، «آقای سروش، اسلام خشن است» و «پرسش از سیاستمداران و روشنفکران دینی در باره حکومت لاییک»، نوشتم که هیچ یک از آنان پاسخ نگفت واین، جز طفره رفتن چیز دیگری نیست.
خاندان علی علیه ایرانیان
درپاریس بارها این روشنفکران در نشست های عمومی خواهان جلوگیری از بحث درآمده وبه تولید فضای سنگین دست زده، تا نقدکنندگان مذهب جابزنند وکوتاه بیایند. از نظر اینان نه تنها به قرآن و اسلام و امامان شیعه نباید انتقادکرد، بلکه به افکار مخرب و غیردمکراتیک وخرافاتی علی شریعتیها و آل احمدها نیز نباید انتقاد کرد. در جلسهای گفتم سیاست حاکم در ایران نزدیکترین سیاست به محتوای شریعت پیامبر اسلام است ویا در فیسبوک خود نوشتم امان شیعه علی و حسین، دشمنان ایرانیان بودهاند. بهدنبال این گفتهها باد انتقاد بهپاخواست که این توهین وتحریف است و اینگونه حرفها را نباید زد، زیرا این حرفها نابهجا بوده وازطرح آن باید خوداری نمود.
تاریخ روابط اسلام با کشور ما برپایه خشونت و استیلا جویی بوده است و لشکرکشی قوای عرب خواهان اسارت سرزمین ما بوده است. رهبران وامامان شیعه برای خوشبختی ایرانیان مبارزه نکرده، بلکه برعکس خواست آنان منافع خاندانشان و سلطهگری اعراب بوده است. گویی این امامان فرشته خیالی بودهاند و بهدور از قدرتطلبی و خشونتورزی وخودخواهی بودهاند. عمروعلی برای قدرت انسانها را کشتند و برای خلافت عرب برمنافع ایرانی دستاندازی نمودند. از آنجا که روشنفکران تعرضی شیعه بههرنحوکه شده در پی دفاع از دشمنان ایران یعنی خاندان علی هستند، هرانتقادی که بافراد این خانواده وارد شود را از همان ابتدا وبا چشم بسته رد میکنند. ما میدانیم که در نزد شیعیان دوامام علی وحسین چهره افسانهای داشته و انبوهی از مراسم مذهبی بهحول آنان دور میزند. این تبلیغات غیرواقعی و دورغپردازانه جامعه ایران را کور کرده است و با چنگ انداختن به روح وذهن مردم، پریشانی روانی آنها را هدف گرفته است. این وابستگی بیمارگونه احساسی هرگونه عقلگرایی را بهعقب رانده و هر افسانه و دروغ را به یک واقعیت تبدیل نموده است. جامعه ایران هرگز از این خاندان خیری ندیده است و این خاندان از دشمنان استقلال و یکپارچگی سرزمین ما بوده و خواهان اسارت ایرانیان بوده است. تمام سیاستمداران وروشنفکران وفعالان شیعه، در قدرت و یا خارج قدرت، در راستای این بندگی روحی کوشیدهاند و تاریخ واقعی را پنهان کردهاند. من گفتم علی و حسین مخالف ایرانیان بودند و این حرف تحریف نیست. در اینجا برخی ازدلال متعددی که در اسناد و نوشتهها و سایتهای انترنتی در این راستا وجوددارد را نقل میکنم.
امام حسین:
ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما، ایرانیها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی ازدشمنان ما هم بدتر است. ایرانیها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد، زنانشانرا بهفروش رسانید و مردانشانرا به بردگی و غلامی اعراب گماشت. (حسین بن علی، امام سوم شیعیان، سفینه البحار و مدینه الاحکام و الاثار، نوشته حاج شیخ عباس قمی، صفحه ۱۶۴)
آمده است: در فتوح البلدان- بلاذری صفحه ۳۰۳
«عثمان در سال ۲۹ هجری سعید ابن عاص را والی کوفه کرد و عبداله بن عامر کریز را والی بصره مرزبان طوس به این دو نفر نوشت و آنها را به خراسان دعوت کرد که هر کدام فاتح شدند مالک آنجا شناخته شوند . هر دو حرکت کردند عبداله از او پیشی گرفت و سعید به سوی طبرستان رفت که آنجا را فتح کند و در سپاه او حسن و حسین هر دو بودند…»
آمده است: در کتاب ـزندگانی امام حسین- زین العابدین رهنما – جلد دوم – فصل سوم – صفحه ۲۰
«در سال سیام هجری یعنی هفت سال پس از خلافتش (عثمان) آن فرمانده ماجراجوی عرب (سعید بن عاص) را با نیروی تازه نفس از کوفه بهسوی طبرستان فرستاد. دو فرزند علی امام حسن و امام حسین هم بهسمت مجاهدان اسلامی که این جهاد برای هر خاندان مسلمان وظیفه بهشمار میآمد زیر دست این فرمانده اموی حرکت کردند…. این نیروی تازه نفس به حدود طبرستان رسید و نخست با دژ مستحکم و قلعه ناگشودنی آن برخورد کرد. سعید بن عاص دانست که تصرف این دژ ناممکن است. سعید هیتی را به قلعه فرستاد و تقاضای صلح و تادیه جزیه نمود. پس از گفتوگوی بسیار سپهبد قلعه برای جلوگیری از خونریزی پیشنهاد صلح او را پذیرفت بهشرط اینکه نیروی تازیان به مردم قلعه و دفاعکنندگان این دژ آسیبی نرسانند. این شرط پذیرفته شد و سپهبد دستور گشودن دروازههای کوه پیکر قلعه را داد. هنگام باز شدن دروازه بزرگ قلعه که چندین گز طول و عرضش بود و با کبکبه و وقاری آهسته آهسته روی پایههای قطور آهنی میچرخید و باز میشد عربها به تماشای آن ایستاده و حیرت زده بودند! سعید بن عاص فرمانده عرب با تمام نیروی خود به درون قلعه آمد و مطابق نقشهای که قبلن طرحریزی کرده بودند دستور داد بیدرنگ نقاط بلند و سخت قلعه را اشغال کنند و نیروی ایران را خلع سلاح نمایند. فردای آن روز یکایک مدافعان قلعه را گرفت بعضی را در زنجیر نگاه داشت و بیشتر آنها را کشت. کشتاری بیرحمانه در قلعه انجام داد.»
بیان واقعیت ضدیت خاندان علی با ایرانیان توهین نیست بلکه آنان که در پوشاندن حقایق تلاش میورزند برعلیه آگاهی کار میکنند. درباره دشمنی علی با ایرانیان و ستمگر بودن علی نسبت به ایران و کشتار هزاران ایرانی، اسناد و مدارک تاریخی معتبر و مستندی در کتابهای تاریخی مرجع ذکر شده که همهگی آنها بهاروشنی و بدون هیچکم و کاستی نقش داشتن علی درکشتار وحشیانه ایرانیان را ذکر کردهاند، که مهترین آنها نهجالبلاغه است که جای هیچگونه سفستهپردازی را باقی نمیگذارد و به آشکارا نقش علی در مشاوره دادن به عمر برای حمله به ایران را نشان میدهد. در مورد اسناد و مدارک تاریخی که دست داشتن علی در کشتار مردم استخر و باقی شهرهای ایران را نشان میدهد در سایت ویکیپدیا در مدخل «نقد علی» ذکر شده که عبارتند از: مروج الذهب– تاریخ طبری– فارسنامه ابن بلخی – فتوحالبلدان بلاذری و غیره که همگی این کتابها مرجع و مستند تاریخی مورد قبول همه تاریخدانان ایرانی و غیرایرانی هستند و اتفاقن ترجمه آنها در تمام کتابفروشیها موجود است. بنابراین جای هیچگونه سفسطه و انکار مستندات تاریخی برای طرفداران علی باقی نمیماند. برای نمونه:
در زمان علی، مردم استخر چندین بار قیام کردند. علی در یکی از آن موارد «عبداله بن عباس» را در راس لشکری به آنجا گسیل داشت و شورش تودهها را در سیل خون فرونشاند. (فارسنامه ابن بلخی، ص ۱۳۶)
در مورد دیگر که مردم استخر شورش کردند، علی «زیاد بن ابیه» که از خونخواری و آدمکشی به انوشیروان دوم لقب گرفته بود، به آنجا گسیل داشت تا به سرکوبی این قیام بپردازد. (مروج الذهب، جلد دوم ص۲۹)
در سال ۳۹ هجری مردم فارس و کرمان سر به شورش گذاشتند و حکام ستمگر علی را از شهر خود بیرون کردند. علی مجددن زیاد بن ابیه را به آنجا گسیل داشت و لشکریان وی از هیچ جنایتی فروگذاری نکردند. (تاریخ طبری، جلد ۶، صفحه ۲۶۵۷ – فارسنامه، ص 136)
امام علی یکی از مشاوران نزدیک عمر (خلیفه دوم مسلمانان) در هنگام حمله لشکر اسلام به عجم بود. زمانی که عمر میخواست خود شخصن در این جنگها حاضر شود، امام علی به او گفت: «تو سر این سپاهی اگر بروی و کشته شوی، سپاه اسلام متلاشی میشود. تو باید مرکز خلافت را داشته باشی تا اگر سپاه اسلام شکست خورد عجم بدانند که این نیرو پشت دارد» (نهج البلاغه ص 443 – 446 – تاریخ طبری، جلد 5، ص 1943 و 1945، اخبار الطول ص 147)
مردم خراسان نیز در زمان علی چندین بار قیام کردند و چون چیزی نداشتند بهعنوان باج و خراج بپردازند، از دین اسلام برگشته و به مقاومت سخت و جانانهای دست زدند. علی «جعده بن هبیره» را بهسوی خراسان فرستاد. او مردم نیشاپور را محاصره کرد تا مجبور به صلح شدند. (تاریخ طبری، جلد ۶، ص ۲۵۸۶ – فتوح البلدان ص ۲۹۲)
در زمان علی مردم شهر ری نیز سر به طغیان برداشتند و از پرداخت خراج خوداری کردند. علی، «ابوموسی» را با لشکری زیاد به سرکوب شوروش فرستاد و امور آنجا را بهحال نخستین برگرداند. ابوموسی پیش از این طغیان نیز، یکبار دیگر بهدستور علی به جنگ مردم شهر ری گسیل شده بود. (فتوح البلدان، ص ۱۵۰)
به روزگار خلافت علی بن ابیطالب، حارث بن سره عبدی، به فرمان علی لشکر به خراسان کشید و پیروز شد، غنیمت بسیار و برده بیشمار بهدست آورد. تنها در یک روز، هزار برده میان یارانش تقسیم کرد. لکن سرانجام خود و یارانش، جز گروهی اندک، در سرزمین قیقان (مرز خراسان) کشته شدند. (فتوح البلدان، بلاذری)
علیبنابیطالب، عبدالرحمن بنی جزطایی را به سیستان فرستاد. لکن حسکه حبطی وی را بکشت، پس علی فرمود: بباید که چهار هزار تن از حبطیان را به قتل رسانیم. وی را گفتند: حبطیان پانصد تن هم نشوند. (فتوح البلدان، بلاذری)
علی ولایت آذربایجان را نخست به سعید بن ساریه خزاعی و سپس به اشعث بن قیس داد. یکی از شیوخ آذربایجان نقل میکند که ولید بن عقبه همراه با اشعث بن قیس به آذربایجان میآیند و چون ولید آن دیار را ترک کرد، مردم آذربایجان قیام کردند. اشعث از ولید طلب یاری کرد و ولید برای یاری وی سپاهی از کوفه به آنجا گسیل داشت. اشعث، خانهبهخانه فتح کرد و پیش رفت و پس از فتح آذربایجان گروهی از تازیان اهل عطا را بیاورد و در آنجای ساکن ساخت و آنان را فرمان داد که مردم را به اسلام خوانند.(فتوح البلدان، بلاذری)
در تمام این موارد یاد شده می بینیم که صحبت از شورش مردم ایران بوده و این امر نشان میدهد حکومت «عدل علی» برای مردم ایران حکومت ظلم و ستم بوده است. ایرانیان برخلاف تبلیغات اسلامی، اسلام را بهراحتی قبول نکردند. ایرانیان اغلب به مقاومت دست زده و بر علیه حکومت علی و حکام و سردارانش قیام میکردهاند. در چنین زمینهای تاریخنگاران ما حق دارند که بنویسند و انتقادکنندگان ما حق دارند بگویند که خانواده علی یار ایرانیان نبود وبرعکس، در برابر آنان بود. این امر واضح است که هدف از طرح بحث پادادن به شونیسم ایرانی نیست، شونیسمی که بخواهد تاریخ گذشته را برای کینه توزی میان ملتها وبر علیه همزیستی ملل و صلح و احترام متقابل مورد بهرهبرداری قراردهد. هدف اینست که روشنفکر مسلمان به تحریف تاریخ دست نزند و افسانه شیعه را بهما تحمیل نکند. هدف اینستکه ما آزادی داشته باشیم، از اسلام انتقاد کنیم و بدون ترس بگوییم که مسلمان نیستیم.
انتقاد یک اصل است
تاریخ ما را اسلامگرایان در قدرت و یا آنان که در حکومت نیستند تحریف کردهاند و افسانه شیعه را در اعماق روح مردم قرارداده اند وامروزهرگونه نقد اسلام را «توهین» تلقی میکنند. خواست این ایدئولوگها نه منافع این سرزمین ومردم آن، بلکه حفظ اسلام است و تخطئه نمودن هرنظر انتقادی خواست آنهاست. اسلام پیوسته بهزیان کشور و فرهنگ ما بوده است. روشن است دراین سرزمین، بزرگان متعددی بودهاند وزندگی کرده اند ومیراث گرانبها بهجا گذاشتهاند و نیز مسلمان بودهاند. شاعر و تاریخدان وفیلسوف وهنرمند نه باعتبار محتوای اسلام و”غنای” آن، بلکه قبل از هرچیز باعتبار هوش خود، محیط خود، فرهنگ وتاریخ خود وتاثیرپذیری از تمدنهای پویای همسایه خود، اثرساز بودهاند. محتوای قرآن واستبداد حاکمان اسلامی بیشتر نقش خرابکار و کندکننده داشته اند. فکر اینکه اسلام منبع ترقی فکری بوده یک اشتباه بزرگ است. کار با ارزش شخص ایرانی که شاعر واندیشمند بوده ودر ضمن مسلمان بوده را، بهحساب خود قرآن وخروارها رسالات دینی کهنه پرست وپوسیده نباید گذاشت.
مدافعان اسلام امروز سکوت ما را میخواهند. از اسلام محمد تا امامان وسران شیعه تا اسلام حکومتی و اسلام امروز، همه وهمه قابل انتقاد است. اسلام دین اسارت است زیرا آزادی را برای فردنمیخواهد ودر تضاد با حقوق زن و حقوق بشر است. رسالات رهبران شیعه بر ضد آزادی روح و منافع مردم ایران بودهاند. وقتی گفته میشود که دین اسلام بهنفع ما نبوده است، این امر یک کینه نیست، بلکه شواهد تاریخی زیاد است و همه پژوهشگرانی که مستقل بوده ودر پی توجیه اسلام ودروغپردازی نبودهاند و تحقیق وبررسی کردهاند، بهاین امر اعتراف دارند. طرفداران این دین میخواهند چشمهای مارا ببندند. هیچ چیزی در این دین مقدس نیست، انسانها این دین را ساختهاند و آن محصول جامعه و تاریخ است. بهعلاوه همانطور که گفته شد نقد خرافات مردم و کج فکری آنها ممنوع نیست وبلکه درست است. کرنش به خرافات نباید کرد. در تاریخ جهان افکار ارتجاعی و شوینیستی و ناسالم در ذهن مردم بسیار بوده است. همانگونه که به لیبرالیسم و مارکسیسم ویا هر ایدئولوژی دیگری میتوان انتقاد کرد ، به اسلام ومسیحیت و یهودیت و غیره نیز میتوان نقد نوشت. کسانی که سعی در جلوگیری دارند خواهان بسته نگه داشتن ذهن مردم هستند. آنها نگران فروریختن قطعی اسلاماند. انتقاد از اسلام را فراموش نکنیم، زیرا ایران و مردم ما از این دین زیان بسیار دیدهاند.
در ایران متفکرونویسنده و پژوهشگردر دورههای گوناگون اسلام را به نقد کشیده واین امرنه تنها حق هریک از آنها بوده است بلکه بهعلاوه آنها این ضرورت را خوب تشخیص داده بودند. میرزا آقاخان کرمانی، صادق هدایت، علی دشتی، شجاعالدین شفا، آرامش دوستدار، دلارام مشهوری، دکتر روشنگر، علی میرفطروس، باقر مومنی، وبسیار کسان دیگر در نقد اسلام نوشتهاند. اندیشمندانی بسیاری نیز از دیگر کشورها در انتقاد اسلام نظر ارائه نموده وباشجاعت افکار خویش را در جامعه عرضه نموده اند. ازآنمیان میتوان از اندیشمند بزرگ فرانسوی ولتردر قرن 18 و از فیلسوف معاصر فرانسوی «میشل اونفری» یاد کرد.
ولتر نویسنده وفیلسوف آزاد اندیشی بود. او درمبارزه فلسفی خود میگفت زشتیها را باید به نقد کشید و بویژه زشتی برای او خرافات، دین ومذهب کاتولیک بود، برای او هدف این مبارزه بر علیه بیعدالتی، خودسری، تاریک اندیشی ونادانی وآنچه که ضدانسانیت و عقل ارزیابی میشد، بود. اولین اهرم ولتر هجوو طنز وبه ریشخند گرفتن رسوم واعتقادات مذهبی در افکار عمومی بود. نگاه او هم به ریشخند میگرفت وتقدسزدایی مینمود وبا کلام گزنده در نوشتههای گوناگون مردم و جامعه را بهانتقاد میگرفت و هم فلسفی بود و مقولات را به نقد میکشید که ازجمله در اثر او «واژه نامه فلسفی» که در 1764 منتشر شد ما شاهد آن هستیم. او میگفت: «امروزه فناتیسم یک دیوانگی مذهبی است، این بیماری با یک جوش چرکین آغاز میگردد.» انتقادات او به کتاب مذهبی کاتولیکها فراوان بود ودر این زمینه طی 1760 تا 1778 بیش از بیست نوشته در رد دین و خرافات، معجزه و خدا، تورات و مسیحیت منتشر ساخت. از جمله گفته های ولتر، این جمله معرف است: «من با نظرات شما موافق نیستم، ولی برای اینکه شما حق آنرا داشته باشید که بگویید، من حاضرم تا پای مرگ جلو بروم». ولتر به دین یهودیت و نیز به مسحیت بانتقاد سخت دست زد و درباره مسیحیت نوشت: «تا زمانی که نادان ها وجوددارند ادیان نیز وجود خواهند داشت و مسیحیت مسخره ترین، واهی ترین وخونبارترین دینی است که دنیا را آلوده کرده است». از جمله کارهای او نوشته تراژدی بنام «فناتیسم یا محمد» که در 1736 تدوین گردی، در باره اسلام است. از نظر او موسی یک جادوگربود، عیسا یک یهودی فناتیک بود ومحمد پیامبری دروغین ونیرنگ باز است.
«میشل اونفری» فیلسوف معاصر فرانسوی در اثر خود «رساله خدا ناپرستی» که در سال 2005 منتشر شد، مینویسد سه دین یهودیت و مسیحیت واسلام نسبت به عقل و هوشیاری کینه دارند، نسبت به آزادی کینه دارند وطرفدار تعبد وتسلیم فرد هستند. درباره قرآن میگوید این کتاب سرشار از تناقض است ومعجزهایی درکار نیست و محمد خواهان نابودی مخالفان است تا ثروتهای آنان از آن خود کند ویا به یاران خود تقسیم کند. اسلام جنبههای منفی ادیان دیگر را جمع کرده وخودرا دین برتر وامت منتخب میداند وبهمن خاطر به خشونت وجنگ تمایل دارد.
هریک از نظرات بیان شده کلام قطعی و مقدس نیست، همانگونه که سخنان کتابهای مذهبی نیز قطعی و مقدس نمیباشد. آنچه که مهم است سیال بودن اندیشه نقد است. مستبد وسانسورگر خواهان محدودنمودن ویا حذف سخن مخالف هستند. ما درایران وجامعه ایرانی نیازمند توسعه روح نقاد هستیم، در تمامی عرصهها گسترش انتقاد سالم وشجاعانه یک ضرورت است. بگذارید زبانها و قلمها آزاد باشند.
نوامبر 2011
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای خارجی، روز چهارشنبه، 14 دسامبر، بنا به دستور وزیر کشور یمن، تمام زندانیانی که در ارتباط با اعتراضات ده ماه گذشته در این کشور علیه علی عبداله صالح، رییس جمهوری یمن، بازداشت شدهاند، آزاد میشوند.
تاکنوت جزییاتی درباره تعداد زندانیانی که آزاد خواهند شد، منتشر نشده است.
با این حال، مخالفان آقای صالح میگویند که از زمان آغاز اعتراضات در ماه فوریه گذشته، نزدیک به یک هزار و ۴۰۰ نفر در شهر صنعا، پایتخت یمن، زندانی شدهاند.
دولت کنونی یمن، حدود یک ماه پیش و پس از آن تشکیل شد که علی عبداله صالح توافقنامهای را برای کنار رفتن از قدرت امضا کرد.
بیشتر بخوانید:
«درگیریهای یمن بیش از ۴۰ کشته و مجروح به جا گذاشت»
خبر / رادیو کوچه
سرگئی لاورف، وزیر امور خارجه روسیه روز سهشنبه، 13 دسامبر، اعلام کرد که غرب در مواجهه با سوریه سیاستی «غیراخلاقی» اتخاذ کرده است. او از کشورهای غربی خواسته تا با مخالفان بشار اسد همان برخوردی را داشته باشند که با نیروهای امنیتی این کشور دارند.
آقای لاورف همچنین گفته است گروههای مخالف دولت در تلاشند با ایجاد «فاجعهای انسانی» کمک کشورهای دیگر را به خود جلب کنند.
وزیر امور خارجه روسیه این سخنان را درحالی بیان کرد که پیشتر ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، از شورای امنیت خواسته بود که پرونده سوریه در برخورد با معترضان در دادگاه جنایی بینالمللی مطرح شود.
به گفته خانم پیلای تاکنون حدود ۵ هزار نفر در جریان درگیریها در این کشور کشته شدند.
آقای لاورف گفته است که گروههای مخالف در تلاشند با توسل به سازمان ملل حکومت سوریه را تغییر دهند.
لازم به یادآوری است روسیه و چین در ماه اکتبر پیشنویس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را که در محکوم کردن اقدامات سوریه صادر شده بود، وتو کردند.
این قطعنامه که از سوی فرانسه و بریتانیا ارایه شده بود، مورد حمایت سایر کشورهای غربی بود.
وزیر امور خارجه روسیه همچنین گفته است که نیروهای مخالف دولت سوریه در شهر حمص به بیمارستانها و مدارس حمله کردند.
بیشتر بخوانید:
«تعداد کشتههای ناآرامیهای سوریه از ۵۰۰۰ نفر گذشت»
رادیو کوچه
1916 میلادی- «شرلی هاردی جکسن» (Shirley Jackson) نویسنده آمریکایی در سانفرانسیکو زاده شد.
او را با داستان کوتاه «لاتاری» میشناسند که برای اولین بار در مجله نیویورکر به چاپ رسید و از مشهورترین داستانهای کوتاه قرن بیستم است. انتشار «لاتاری» که امروزه در دبیرستانهای آمریکا تدریس میشود، در آن زمان موجی از اعتراض را برانگیخت و نویسندهی آن به سیاهنمایی متهم شد. شرلی جکسون در داستانهایش به عادتها و سنتهای دستوپا گیر و نقش بازدارندهی این سنتها در روابط اجتماعی انسانها اشاره میکند.
وی در زمان حیاتش از نویسندگان پرطرفدار بود و آثارش مورد استقبال قرار میگرفت. از این نویسنده تنها یک کتاب با نام «شکار جادوگران» به فارسی ترجمه شده است.
1962 میلادی- برای نخستین بار انسان توانست به کمک سفینه فضایی «مارینر 2» با سیاره زهره ارتباط برقرار کند. این کاوشگر نخستین فضاپیمای موفق برنامه مارینر ناسا محسوب میشود. کاوشهای ایالات متحده دربارهی سیاره زهره با کاوشگر «مارینر 1» دوباره با شکست روبهرو شد. تا اینکه «مارینر 2» توانست به موفقیت برسد و از فاصله 34933 کیلومتری سطح زهره عبور کند.
برای اولین بار دانشمندان اطلاع جالبی را درباره سطح ناهید بهدست آوردند، که نشان میداد ناهید دارای حرکت چرخشی در جهت معکوس است. چرخش آن از شرق به غرب است و آفتاب از مغرب طلوع و در مشرق غروب میکند. از طرف دیگر دمای سطحی زهره حداقل 425 درجه سانتیگراد است. این یافتهها وجود هرگونه حیات بر سطح این سیاره را رد کرد.
1981 میلادی- اسراییل ارتفاعات «جولان» را که در جریان جنگ 1967 از سوریه تصرف کرده بود به خاک خود ضمیمه کرد.
بلندیهای جولان فلات و منطقهای کوهستانی در جنوبیترین بخش کوهستان شرقی لبنان است که از دیدگاه راهبردی اهمیت بالایی دارد
2008 میلادی- حادثه پرتاب کفش به سمت «جورج دبلیو بوش» رییس جمهوری وقت ایالات متحده در یک کنفرانس خبری در بغداد رخ داد که توجه بسیاری از سیاستمداران و رسانهها را برانگیخت.
جورج دبلیو بوش در این مصاحبه مطبوعاتی مشترک با «نوری المالکی» نخست وزیر عراق اعلام کرد که جنگ عراق پایان نیافته است. در صورتی که در مه سال 2003 پایان موفقیتآمیز ماموریت عراق را از عرشه ناو هواپیمابر آبراهام لینکن (لینکلن) اعلام کرده بود. «منتظرالزیدی» خبرنگار تلویزیون غیردولتی «البغدادیه» کفشهایش را از پایش درآورد و آنها را به سوی بوش پرتاب کرد که وی خود را به کنار کشید و المالکی دستش را حایل قرار داد.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1799 میلادی- «جورج واشینگتن» نخستین رییس جمهوری آمریکا در 67 سالگی در گذشت.
1911 میلادی- قطب جنوب، مقهور بشر شد و برای اولین بار پای عدهای از دانشمندان قطبشناس جهان به مرکز قطب جنوب رسید. در این روز تاریخی کاپیتن «روآلد آموندسن» (Roald Amundsen)دریانورد و قطبشناس معروف نروژی در مسابقهای که با کاپیتان «روبرت اسکات» انگلیسی گذاشته بود پیروز شد و پرچم نروژ را در مرکز قطب جنوب به اهتزاز درآورد.
1939 میلادی- با آغاز جنگ جهانی دوم، شوروی به فنلاند حمله کرد و آن را به اشغال خود درآورد. در نتیجه، در چهاردهم دسامبر همان سال شوروی از جامعه ملل اخراج شد.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
راسخون
نیویورک تایمز
خبر / رادیو کوچه
شامگاه سهشنبه، 12 دسامبر، هیتی از نمایندگان کنگره آمریکا خواهان تعلیق ۷۰۰ میلیون دلار از کمکهای مالی ایالات متحده به پاکستان و پرداخت آن به شرط دریافت ضمانت از این کشور در رابطه با مبارزه با ساخت بمبهای خانگی است.
این دومین بار در سال جاری است که نمایندگان کنگره با تعلیق بخشی از کمک مالی آمریکا به پاکستان، سرخوردگی خود را از ضعف اسلامآباد در مبارزه با گروههای تندرو نشان میدهند.
نمایندگان کنگره میگویند نگران به کارگیری بمبهای دستساز کنارجادهای علیه نظامیان ایالات متحده و ناتو در افغانستان هستند. به گفته آنها، این بمبها در پاکستان تولید میشود.
این اقدام کنگره از سوی مقامهای عالی رتبه در پاکستان مورد انتقاد قرار گرفته است.
آمریکا همچنین از مبارزه ضعیف پاکستان با شبکه حقانی که به ارتباط با القاعده متهم است، ناراضی است.
شبکه حقانی متهم به آموزش تندرویان در پاکستان برای مبارزه با نظامیان آمریکایی در افغانستان است.
تعلیق ۷۰۰ میلیون دلار از کمکهای مالی آمریکا به پاکستان بخشی از طرح قانون بودجه دفاعی آمریکاست و پیشبینی میشود در کنگره به تایید برسد.
آمریکا در ده سال گذشته بیشتر از ۲۰ میلیارد دلار کمک نظامی و غیرنظامی به پاکستان اعطا کرده است.
ایالات متحده در ماه ژوئن نیز ۸۰۰ میلیون دلار از کمکهای نظامی خود به پاکستان را تعلیق کرد.
از سویی دیگر این تعلیق پس از دستور تخلیه پایگاه هوایی شمسی در پاکستان به نیروهای ناتو و آمریکایی در روز یکشنبه، 11 دسامبر ، صادر میشود.
بیشتر بخوانید:
«آمریکاییها پایگاه شمسی پاکستان را تخلیه کردند»
خبر/رادیوکوچه
شرکت «نوکیا زیمنس» روز چهارشنبه، 14 دسامبر، اعلام کرد با توجه به فشار تحریمهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی روند کاهش تدریجی روابط تجاری با ایران را آغاز خواهد کرد.
به گزارش رویترز، این شرکت دومین شرکت تولید کننده تجهیزات تلفن همراه در جهان است که به همراه «اریکسون »سوئدی و «هووآیی» ژاپن در بخش اپراتورهای تلفن همراه ایران فعالیت میکنند.
در نامهای که از سوی «نوکیا»برای کارمندان این شرکت در ایران ارسال شده آمده است: « تهدید تحریم بانکهای بینالمللی و موسسههای مالی که با ایران همکاری میکنند، موجب شده که این شرکت در سال اخیر میزان کمی پول از ایران خارج کند.»
این در حالی است که نوکیا زیمنس که به دلیل ادامه روابط تجاری با ایران در غرب مورد انتقاد قرار دارد، سال گذشته اعلام کرده بود که قصد دارد تنها به تجارت با مشتریان کنونی ادامه دهد. اما در نامه اخیر این نکته خاطرنشان شده که با توجه به فشار تحریمها، اخذ مجوزهای صادرات به ایران دشوار شده و از سوی دیگر دریافت وجه صورتحسابها از ایران نیز با موانع متعددی روبهرو است. بنابراین ادامه تجارت به این روش نیز تقریبن غیرممکن شده است.
گفتنی است پیش از این شرکتهای «هووآیی» و «اریکسون» نیز اعلام کرده بودند که قراردادهای جدید با جمهوری اسلامی منعقد نخواهند کرد و در صدد کاهش روابط خود با ایران هستند.
علاوه بر فشار تحریمها، انتقاد جامعه بینالمللی از شرکتهایی که نجهیزات ردیابی موبایل در اختیار ایران میگذارند نیز در تصمیم آنها برای کاهش یا قطع روابط با جمهوری اسلامی موثر بوده است.
بیشتر بخوانید:
«تحریم دو فرمانده ارشد نظامی ایران از سوی آمریکا»
«توقیف محموله زیمنس به مقصد ایران»
کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه
برنامه جهانی غذا از کمبود آذوقه در تاجیکستان هشدار داده است. مدیر این برنامه در تاجیکستان گفته است علاوه به این بند ماندن قطارهای حامل مواد غذای و کمکهای بشردوستانه به تاجیکستان در مرز ازبکستان امکان دارد وضع را باز هم بدتر بکند.
به قول او در حال حاضر بیش از بیست قطار حامل مواد غذایی که باید به تاجیکستان میرسیدند در مرز ازبکستان بند ماندهاند. در ماه ناومبر جانب ازبکستان از انفجاری در منطقه راهآهن «آمزانگ» در این کشور خبر داده بود. مقامات تاجیکستان میگویند تا حال «تاشکند» این قطعه راهآهنش را ترمیم نکرده است تا قطارها به جنوب تاجیکستان برسند. مسوولان شرکت راهآهن تاجیکستان میگوید انفجار در قطعه راهآهن «آمزانگ» جز یک بهانه ازبکستان چیزی دیگر نیست. زیرا به بستن این راه در فصل زمستان ازبکستان میخواهد قیمت کالاها در تاجیکستان بالا رفته حکومت و مردم آن در وضعیت ناگواری قرار بگیرند.
«تقاضای سنجش فعالیت امام خطیبان مساجد»
محمد سعید عبیدالایف رییس مجلس ملی مجلس بالایی پارلمان تاجیکستان از شورای علمای این کشور تقاضا کرده است که فعالیت امامان مساجد پایتخت این کشور را مورد سنجش قرار بدهد. وی گفته است این تصمیم برای جلوگیری از اندیشههای تفرقهانگیز در میان نمازگزاران و تحکیم فضای دینی و مذهبی در شهر «دوشنبه» اتخاذ شده است.
این تقاضای رییس مجلس ملی تاجیکستان در حالیست که بحث شورا علما و خانواده روحانیان تورجانزادهها در مورد عاشورا از یک بحث علمی فراتر رفته به دادستانی کشیده شده است. مقامات تاجیکستان در پی این بحث مسجد جامع «محمدیه» را که بنیانگذارانش برادران تورجانزادهها بودند، بست. مقامهای تاجیک این خانواده روحانیان شناخته در کشور را به ایجاد تفرقه و فتنه در میان مسلمانان متهم میکنند.
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
خراسان
1) پاسخ قاطع ایران به درخواست اوباما
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=9&day=23&id=1275610
چند ساعت پس از درخواست رسمی باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا از ایران برای بازگرداندن هواپیمای جاسوسی بدون سرنشین این کشور، وزیر دفاع و سخنگوی وزارت خارجه در پاسخی قاطع به این درخواست، ضمن رد آن تاکید کردند: اوباما به خاطر تجاوز هواپیمای بدون سرنشین این کشور به حریم ایران باید عذرخواهی کند.
2) سخنگوی شورای نگهبان: نوسازی نظام الزامن نیازمند اصلاح قانون اساسی نیست
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=9&day=23&id=1275589
عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به این سوال که با توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب در زمینه ضرورت نوسازی نظام، آیا این نوسازی باید از قانون اساسی شروع شود؟ گفت: «اگر بخواهیم شکل نهادهای سیاسی حکومت را عوض کنیم مثلن بگوییم شورای نگهبان به جای 12 نفر از 20 نفر تشکیل شود یا پنج نفر باشد، قطعن باید قانون اساسی تغییر کند و در سایر نهادها هم همچنین. اما الزامن این نوسازیها نیازمند اصلاح قانون اساسی نیست و گاهی اوقات اصلاح روشهای نهادها هم میتواند نوسازی را دربر داشته باشد و به نوسازی کمک کند.»
کیهان
1) «نه» بزرگ مالکی به اوباما، علیه سوریه با آمریکا همکاری نمیکنیم
http://www.kayhannews.ir/900923/16.htm#other1602
نخست وزیر عراق در کاخ سفید به طور علنی با درخواست رییس جمهوری آمریکا برای کنارهگیری بشاراسد از قدرت در سوریه مخالفت کرد.
به گزارش خبرگزاریها به نقل از خبرگزاری فرانسه، نوری مالکی در کنفرانس خبری مشترک با باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا گفت، اوباما حق ندارد از وی کنارهگیری رهبر یک کشور دیگر را درخواست کند.
2) ولیعهد عربستان: فرماندهان نظامی به معترضان رحم نکنند
http://www.kayhannews.ir/900923/16.htm#other1604
ولیعهد عربستان در نامهای به فرماندهان ارتش خواستار شدت عمل در سرکوب مخالفان دولت شد.
به گزارش شبکه خبری «پرس تی وی»، شاهزاده «نایف بن عبدالعزیز» ولیعهد جدید عربستان، در این نامه به فرماندهان ارتش دستور داده تا معترضان را سرکوب و به افسران و نیروهای امنیتی چراغ سبز نشان داده است تا به روی آن دسته از افرادی که به اعتراض علیه دولت ادامه میدهند، تیراندازی کنند.
همشهری
1) کسری150 هزار میلیارد ریالی هدفمندی یارانهها
http://www.hamshahrionline.ir/news-153770.aspx
جلس بر درستی انتقادهای گسترده کارشناسان و نگرانی فعالان اقتصادی درباره تخلفات در اجرای قانون هدفمندی یارانهها مهر تایید زد و سخنان مسوولان دولتی مبنی بر عدمکسری بودجه را رد کرد.
2) پرونده کوتاهی دولت در سازمان هدفمندسازی یارانهها به دادگاه رفت
http://www.hamshahrionline.ir/news-153773.aspx
کمیسیون اصل 90 قانون اساسی 22 آذر ماه گزارش مغایرت برخی از مواد اساسنامه سازمان هدفمندسازی یارانهها با قانون مصوب را در جلسه علنی قرائت کرد و مجلس نیز آن را به قوه قضاییه برای پیگیری بیشتر ارجاع داد.
مجلس در گزارش خود تاکید کرده است که دولت باید هرچه سریعتر نسبت به اصلاح اساسنامه سازمان هدفمندسازی یارانهها بر مبنای ایراد رییس مجلس اقدام کند تا خللی بر اقدام ارکان این سازمان موثر در اقتصاد کشور بهوجود نیاید.
جام جم
1) «جنبش تسخیر» بنادر آمریکا را به تعطیلی کشاند
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100861912396
هزاران نفر از معترضان به نظام سرمایهداری آمریکا موسوم به «جنبش تسخیر» دوشنبهشب با تغییر شیوههای مبارزاتی خود در سواحل غربی این کشور به ویژه ایالت کالیفرنیا تجمع کرده و بنادر آن را به تسخیر خود درآوردند و به این ترتیب تخلیه بار کشتیها در این بنادر برای چندین ساعت مختل شد. به گزارش مهر، بر اثر این رویداد بنادر مهمی در ایالتها و شهرهای مهمی چون اوکلند، کالیفرنیا، پورتلند، اورگون، لانگ ویو و واش مجبور به تعطیل کردن فعالیتهای خود شدند.
2) تصویب موافقتنامه تجارت آزاد میان ایران و سوریه
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100861923713
مجلس شورای اسلامی در اقدامی جهت حمایت از جمهوری عربی سوریه با تصویب لایحهای، با تجارت آزاد میان دو کشور موافقت کرد. نمایندگان مجلس شورای اسلامی با اولویت بخشیدن جهت بررسی لایحه موافقتنامه تجارت آزاد بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عربی سوریه و مصوب کردن آن، حمایت خود از این کشور را مقابل توطئههای آمریکا اعلام کردند.
رسالت
1) احمدینژاد در گفتوگو با تلویزیون «تله سور» ونزوئلا: هیچکس جرات صدور فرمان حمله به ایران را ندارد
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=85960
رییس جمهوری با بیان اینکه فکر نمیکنم کسی جرات داشته باشد فرمان حمله نظامی به ایران را صادر کند و این گونه تهدیدات بیشتر جنبه فشار سیاسی و روانی دارد گفت: «البته از اینکه عدهای به جای همکاری در نقطه مقابل ملت ایران قرار بگیرند خوشحال نیستیم اما نگران هم نیستیم.»
2) رییس جمهوری جدید تونس سوگند یاد کرد
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=85970
منصف المرزوقی، رییس جمهوری جدید تونس دیروز در برابر نمایندگان مجلس موسسان و مقامات بلندپایه دولت این کشور سوگند یاد کرد.
دنیای اقتصاد
1) سفر وزیر اطلاعات به عربستان سعودی
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=281678
خبرگزاری رسمی عربستان سعودی از سفر «حیدر مصلحی» وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران به عربستان و دیدار وی باشاهزاده «نایف بن عبدالعزیز آل سعود» ولیعهد و وزیر کشور عربستان خبر داد.
به گزارش ایرنا به نقل ازخبرگزاری رسمی عربستان (واس) در این دیدار که در کاخ «یمامه» ریاض پایتخت عربستان انجام شد وزیر اطلاعات ایران و ولیعهد عربستان سعودی در خصوص مسایل مهم منطقه، موضوعات دارای اهمیت برای دو کشور و نیز توسعه روابط تهران- ریاض گفتوگو کردند.
2) دادستان تهران: برای معترضان سفارت انگلیس پرونده قضایی تشکیل شد
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=281673
دادستان تهران از تکمیل تحقیقات در پرونده شرکت بیمه ایران خبر داد و اعلام کرد که این پرونده به زودی به دادگاه بازگردانده میشود. او همچنین از تشکیل پرونده قضایی درباره ورود برخی افراد به سفارت انگلیس خبر داد.
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، 13 دسامبر، به وقت واشینگتن، ایالات متحده دو فرمانده ارشد نظامی جمهوری اسلامی را به اتهام آنچه نقض حقوق بشر خوانده، در فهرست تحریمهای خود قرار داده است.
وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرد حسن فیروزآبادی، فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و عبداله عراقی، معاون نیروی زمینی سپاه پاسداران را در «حمایت از خواسته مردم ایران برای برقراری عدالت و پاسخگو کردن مسوولان»، تحریم کرده است.
این تحریم به معنی مسدود کردن اموال این دو نفر در آمریکا، منع ورودشان به این کشور و ممنوعیت معامله اتباع ایالات متحده با آنهاست.
به گفته مایکل پاسنر، دستیار وزیر خارجه آمریکا در امور دموکراسی، حقوق بشر و کارگران، تحریم این دو فرمانده نظامی ایرانی «بیانگر تعهد آمریکا برای پاسخگو کردن» مقامهای جمهوری اسلامی ناقض حقوق بشر است.
عبداله عراقی در ناآرامیهای پس از انتخابات ریاست جمهوری فرماندهی سپاه تهران بزرگ را عهدهدار بود.
آقای پاسنر گفت: «ما به شهروندان ایران کمک میکنیم تا حکومت خود را بر اساس قوانین این کشور و کنوانسیونهای بینالمللی، در قبال حفاظت از حقوق بشر پاسخگو کنند.»
تحریم حسن فیروزآبادی و عبداله عراقی بر اساس دستورالعمل اجرایی سپتامبر ۲۰۱۰ باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، انجام میشود که با هدف مجازات مقامهای شرکتکننده در سرکوب معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران و وقایع پس از آن صادر شد.
بیشتر بخوانید:
«سال آینده میلادی با تحریم ایران آغاز میشود»
this is necessary to inform that Radio koocheh has received some letters from the author of this letter before. In addition, It is koocheh policy to publish all the comments about this article
Arash Atashzad’s article / mailed to Radio Koocheh
These days, those who are interested in the news media, follow quite closely news about the “Voice of America”. The layoffs, the job offers, the lobbies and Mr.Asgard’s ( the current director of the Voice of America, Persian Section) management, are all issues surrounding VOA.
But the subtle point is that, although all the layoffs, job offers and events are assessed from the outside people’s perspective, what happens inside is completely different.
What was last heard or written was on the Facebook page of ”Parazit”. It said: “Dear Friends, Parazit will not be produced for a few next weeks. We will be announcing here when exactly Parazit will be back on. See you soon.”
This brought up a lot of comments and speculations. Nevertheless, it is on a Facebook page with nearly seven hundred thousand members that the news about this broadcast program was anounced.
A group of people noted that because in the last program of Parazit they protested about the behavior of American police, the program was stopped. Some other found that this was the result of the same current policy that led to the layoff of people such as Ahmad Batebi, Kourosh Sehati and temporary cessation of Ms. Bakhtiar. Another group thought that it was a manipulation on behalf of a group of other Parasit stakeholders to evaluate the popularity of Parazit so they can ask for a higher budget for the New York studio.
But in fact, it seems that things are a little different. I am sure that nearly two weeks ago, friends who have been present at the Voice of America editorial, as well as the security control cameras have been witnessing a thrown flying chair by Mr. Kambiz Hosseini to the producer team members of Parazit . The security cameras in the editorial, would undoubtedly have recorded the swearing words of this presentator of Parazit along with the flying chair to his female colleague, if they had a voice recorder.
In fact, the case of Mr. Hosseini, Parazit and its closure is in no even close connection with the way Mr. Batebi, Mr. Sehati and others who were laidoff, have been dealt with. The friends who are trying to create the idea that Mr. Hosseini has also been laidoff according to the line of policy of the Voice of America, are making a big mistake.
Mr. Hosseini has been dismissed by the personnel department because of violent behavior, throwing chairs and vilification in the editorial. According to some people who have worked closely with him, slander and anger is part of his manners and this is not the first time that his colleagues have witnessed such scenes. But this is the first time he is being reprimanded for.
There have been records of such conflicts and tensions between Saman Arbabi, the producer of Parazit, and Kambiz Hosseini as the writer of the program. In the past two weeks, these conflicts have reached its climax and reached other colleagues invited to Parazit. In the flying chair case, it seems that one of the female colleagues of Mr. Hosseini has been insulted vulgarly.
Mr. Asgard has apparently been thinking of implementing Arash Sohhani in Parazit instead of Hosseini and even a program has been recorded and produced but according to information recieved, Mr. Hosseini threatened to sue Voice of America and Mr. Asgard, so the recorded program has not broadcast.
In fact, this controversial news has increased in a way the different crisis in the VOA that we have been witnessing to the point that news heard from here and there talk about a team that were working with Ms. Amy Keith, an American jew controlling Persian section of the Voice of America, is trying to prove to management of the Persian section BBG that the Iranian team is not able to manage this media of the Foreign Ministry and they are able of this managerial work.
The Voice of America, Persion section has been stuggling with different forms of management crisis in recent months. Eliminating experts who were present in programs for a long time, eliminating producers who are political activists, layoff of some presentators and recall of some others, in the same period, is a sign of crisis inside Voice of America according to those who follow Voice of America.
Nonetheless, it seems that Mr. Hosseini should answer the 2,612 comments that people have made underneath the last post of the 770 thousand member Parazit Facebook Page, explaining in fact why exactly Parazit is over.
فارسی
خبر / رادیو کوچه
تیم فوتبال استقلال در هفته شانزدهم مسابقات فوتبال لیگ برتر باشگاههای ایران، روز سهشنبه، 13 دسامبر، مغلوب صنعت نفت آبادان شد تا دستیابی به عنوان قهرمانی زودهنگام نیم فصل برای این تیم محقق نشود.
هفته شانزدهم مسابقات فوتبال لیگ برتر باشگاههای ایران از ساعت 16:15 روز گذشته با دیدار تیمهای استقلال و صنعت نفت آبادان پیگیری شد. این بازی که در حضور کمتر از سه هزار تماشاگر در ورزشگاه آزادی تهران برگزار شد در پایان به برتری 2 بریک صنعت نفت آبادان انجامید.
هفته شانزدهم مسابقات فوتبال لیگ برتر روز پنجشنبه با برگزاری دیدار راهآهن شهرری با پرسپولیس در ورزشگاه آزادی تهران به پایان میرسد.
هماکنون در جدول ردهبندی استقلال تهران با 33 امتیاز در صدر قرار دارد و تیمهای نفت تهران با 30 امتیاز و تراکتورسازی با 28 امتیاز در مکان دوم و سوم جدول قرار دارند.
بیشتر بخوانید:
«پیروزی تیمهای فوتبال نفت تهران و سایپا البرز در لیگ»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر