-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ آذر ۲۱, دوشنبه

Latest News from Koocheh for 12/12/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خبر / رادیو کوچه

در آستانه خروج نیروهای آمریکایی از عراق، نوری مالکی، نخست وزیر عراق، برای دیدار و گفت‌وگو با باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، روز دوشنبه، 12 دسامبر، به این کشور سفر کرده تا در خصوص روابط دو کشور برنامه‌ریزی کنند.

به گزارش الجزیره، با وجود خاتمه ماموریت واحدهای ارتش آمریکا در عراق، انتظار می‌رود ایالات متحده هم‌چنان نفوذ قابل توجه و روابطی استراتژیک خود با عراق را حفظ کند و سفارت ایالات متحده در بغداد در حال حاضر هم با دست‌کم پانزده هزار عضو، شامل مستشاران نظامی و معاهده کاران امنیتی، بزرگ‌ترین سفارت‌خانه در جهان است.

رهبران عراق نسبت به توانایی نیروهای امنیتی این کشور در مقابله با تهدید گروه القاعده و تندروهای شیعه ابراز اطمینان کرده‌اند اما برای رویارویی با تهدیدهای خارجی به کمک و حمایت غرب نیاز دارند.

بیشتر بخوانید:

«انفجار با هدف زائران شیعه در مرکز عراق»


 


اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه

اشغال سفارت «آمریکا» در سال 57 با حمله‌ی اخیر به سفارت «انگلیس» تفاوت‌های عمده‌ای داشت. یکی از مهم‌ترین آن‌ها این بود که رهبر وقت جمهوری ‌اسلامی «روح‌اله ‌خمینی» نقشی در برنامه‌ریزی و انجام آن حرکت نداشت اما با تایید و صحه‌ گذاردن بر آن به سرعت بر روی موج ایجاد شده سوار شد. «علی‌ خامنه‌ای» اما با وجود آن‌که خود طراح و دستور دهنده‌ی اصلی برای ماجرای حمله‌ی اخیر بود پس از واکنش‌های ایجاد شده به سرعت خود را از مهلکه به کناری کشید. یافتن چرایی این واکنش رهبر جمهوری ‌اسلامی اما به گمان نگارنده زیاد سخت نیست. شروع این حرکت از سوی «علی‌ خامنه‌ای» و بیت رهبری به هیچ وجه به قصد ادامه برخورد و یا گسترش آن به دیگر کشورهای غربی نبوده است. سبب این حرکت به شرایط ویژه فعلی درون نظام و تهدیدات خارجی برمی‌گردد.

شکی نیست که اولویت اصلی کنونی حاکمان نظام جمهوری‌ اسلامی حفظ اقتدار درونی و جلوگیری از فروپاشی است. برای رسیدن به این امر روش‌های گوناگونی وجود دارد که یکی از آن‌ها برای کاستن از میزان فشارهای داخلی، حملات نظامی محدود خارجیان به مراکز نظامی و اقتصادی کشور است. این اتفاق می‌تواند مجوز حمله و سرکوب شدیدتر مخالفان درون کشور را فراهم کند. اما چگونه می‌توان به میزان جدی بودن غربی‌ها در برخورد با جمهوری‌ اسلامی پی برد. قدر مسلم اگر ابعاد حملات «آمریکا» و متحدان اروپایی‌اش بر علیه ایران گسترده باشد به سرنگونی نظام منجر خواهد شد که این آینده‌ی مطلوب رهبران مذهبی جمهوری ‌اسلامی نخواهد بود. یکی از احتمالات ممکن برای ریشه‌یابی اقدام نیروهای بسیجی و لباس‌شخصی در تسخیر سفارت «انگلیس» می‌تواند اقدام برای گمانه‌زنی رهبری و طرف‌دارانش از میزان جدی بودن غربی‌ها در برخورد با ایران باشد. پاسخ محکم و هماهنگی که از سوی اروپاییان و «آمریکا» به این اقدام داده شد بر رفتار «علی‌ خامنه‌ای» و اطرافیانش تاثیر جدی گذاشته است.

سکوت معنادار رهبر و سخن‌گویان غیررسمی‌اش هم‌چون برادران «لاریجانی» خود گواه بر این مدعاست. به جز یکی دو روز اول پس از حمله به سفارت دیگر هیچ‌گونه واکنش و یا سخن تند و تحریک‌کننده‌ای از سوی آنان شنیده نشد. حکومت برای برخورد با معترضین، منتقدین و تهدیدات امنیتی از جمله اعتراضات شدید صنفی و کارگری در درون کشور، احتیاج به اهرم فشاری به نام بسیج و لباس شخصی‌ها دارد. اگر این نیروها در زمان «روح‌اله‌ خمینی» بر اساس باورهای خود در برابر مخالفان او و انقلاب‌اسلامی به آسانی و بدون ذره‌ای تردید دست به اسلحه می‌بردند اکنون آن‌ها خود به‌تر از هر کسی می‌دانند که بازی‌چه و ابزاری بیش در دست حاکمان نیستند. اکنون این نیروها بهای مادی ایفای نقش خود را از نظام طلب می‌کنند که با مصوبه‌ی اخیر مجلس در اعطای درصدی از درآمد فروش نفت به بسیج تا اندازه‌ی زیادی به آن دست یافته‌اند.

از دیگر سو برای تامین این هزینه‌ها، نظام احتیاج به فضای آرام بین‌المللی برای فروش نفت خود دارد و فضای تشنج‌آمیز سیاسی به هیچ عنوان به نفع آنان نیست. از همین روی است که دور و بری‌های «علی ‌خامنه‌ای» در هفته‌ی گذشته سکوت کامل اختیار کرده‌اند و افسار سیاست خارجی کشور را به وزیر امورخارجه سپرده‌اند، تا او با سفرهای پرشمار خارجی‌اش پیام‌های عذرخواهی جدی حاکمان ایران را به گوش جهانیان رسانده و حداقل از اجماع جدی در راه تحریم‌های شدید نفتی و بانکی بر علیه ایران جلوگیری کنند. زمزمه‌هایی از کوتاه آمدن‌های استراتژیک نظام در مسئله‌ی هسته‌ای به گوش می‌رسد که در یک ماه آینده علنی خواهد شد. باید کمی بیش‌تر منتظر شد و دید که شخص «علی‌ خامنه‌ای» برای بقای خود حاضر به پرداخت چه هزینه‌ای است.


 


مازیار مهدوی‌فر/ رادیو کوچه

آن روز غروب صوفی غیبش زده بود. یک‌وقت‌هایی گم می‌شد و اصلن نمی‌توانستی پیدایش کنی. من هم برای خوردن آش، رفتم محله هندی‌ها. یک جور آش مخصوص با رشته و لوبیا بود که خیلی دوست داشتم. کمی پول اضافه داشتم و تصمیم گرفته بودم به خودم حالی بدهم. چون واقعن از دست نان تندوری و ماست یونانی کلافه شده بودم. تازه کاسه آش را گرفته بودم دستم که یک مرد ریش بلند آمد سمتم و گفت: «داری آشی را که از یک هندی خریده‌ای می‌خوری؟»

لازم است بدانی فابیو که خوردن آن آش مخصوص یک گناه بود. نمی‌دانم چرا، اما گناه بود. من قبلن هم از آن آش خورده بودم و مزه‌اش فوق‌العاده بود. اگر غذایی این‌قدر خوش‌مزه باشد، خوردنش نمی‌تواند گناه به حساب بیاید. در جواب مرد ریش بلند گفتم:

«من این آش را دوست دارم. چرا نباید از آن بخورم؟»

آن‌جا یک رستوران واقعی نبود. به همین دلیل بود که مرد ریش بلند مرا دیده بود. یک میدان کثیف قدیمی بود و یک مرد هندی که با یک دیگ پر از آش وسط میدان بساط می‌کرد. وقتی پولش را می‌دادی یک کاسه آش تحویلت می‌داد، می‌رفتی گوشه‌ای از میدان، سرپا می‌ایستادی و آشت را می‌خوردی. بعد هم کاسه و قاشقش را بر می‌گرداندی. از بهداشت و این جور چیزها هم خبری نبود.

نمی‌دانم آن مرد واقعن که بود. عمامه‌ای که دور سرش پیچیده بود آن‌قدر ضخیم بود که اگر هزار بار به سرش می‌کوبیدی احتمالن هیچ ضربه‌ای را احساس نمی‌کرد. ریش‌هایش هم آن‌قدر انبوه بود که وقتی حرف می‌زد نمی‌توانستی حرکت لب‌هایش را ببینی، انگار یک عروسک خیمه‌شب‌بازی بود. به هر حال او احتمالن یک وهابی بود‌. یکی از آن بنیادگراهایی که همیشه دنبال جهاد و این جور چیزها هستند.

کاسه‌ام را گرفت و پرتابش کرد. من که پول آش را پرداخت کرده بودم فریاد زدم:

«آن آش من بود.»

البته نهایتن تمام کاری که می‌شد انجام دهم این بود که به کاسه آش پرت شده روی زمین و آشی که پخش شده بود، نگاه کنم و با حسرت، گربه‌ای که داشت لوبیاهای توی آشم را می‌خورد ببینم. همین.

از این‌که با من بدرفتاری می‌شد خسته شده بودم. از بنیادگرایی خسته شده بودم. همین‌طور از دست پلیس‌ها. جلویت را می‌گرفتند و پاسپورتت را می‌خواستند. وقتی می‌فهمیدند پاسپورت نداری همه پولت را می‌گرفتند و برمی‌داشتند برای خودشان. مجبور بودی همه پولت را بدهی وگرنه می‌بردندت ایست‌گاه پلیس و تا می‌خوردی می‌زدندت.

زندگی‌مان مدام در خطر بود. مثل آن باری که معجزه‌آسا از مرگ نجات پیدا کردیم. بنیاد‌گراها به مسجدی که همیشه ما بچه‌های بازار لیاقت برای خواندن نماز می‌رفتیم آن‌جا، حمله کرده بودند اما به طور اتفاقی آن روز ما آن‌جا نبودیم.

درست یادم نمی‌آید چرا آن روز نرفتیم مسجد، اما شنیدیم که دو بمب‌گذار انتحاری به آن‌جا حمله کردند. یکی‌شان موفق شده بود بمبش را داخل مسجد منفجر کند. هر دو نفر با بمب‌هاشان تکه تکه شدند و می‌گفتند نوزده نفر از آدم‌های داخل و بیرون مسجد هم با بمب‌های آن‌ها به قتل رسیدند.

پسرهای زیادی را می‌دیدم که از ایران برمی‌گشتند. می‌گفتند اوضاع ایران خیلی به‌تر از پاکستان است. در این مورد شکی نداشتم. چون حاضر بودم قسم بخورم هر جایی در دنیا از قتا به‌تر است. آن‌ها می‌گفتند در ایران راحت‌تر و به‌تر می‌توانی کار پیدا کنی. جدا از این، مسئله مذهب هم بود. ایرانی‌ها شیعه بودند و این برای ما هزاره‌ها که شیعه بودیم خوب بود. احمقانه است اما آدم‌هایی که مذهب‌شان یکی باشد با هم رفتار به‌تری دارند در حالی‌که تا جایی که من می‌دانم خود دین گفته که باید با همه آدم‌ها مهربان باشیم، بدون آن‌که به شناس‌نامه‌شان نگاه کنیم یا مذهب‌شان را بپرسیم.

این حرف‌ها را توی هوا می‌شنیدم. انگار موذنی داشت آن‌ها را با صدای بلند فریاد می‌زد. مثل پرواز پرندگان، آن حرف‌ها را حس می‌کردم و باورشان می‌کردم. من خیلی کوچک بودم. وقتی بچه هستی چیزی از دنیا نمی‌دانی. برای یک طفل، شنیدن همان است و باور کردن همان. من هر چه را مردم می‌گفتند باور می‌کردم. به همین دلیل وقتی شنیدم ایرانی‌ها شیعه هستند و رفتار خوبی با ما دارند و ایران پر از موقعیت‌های کاری است باور کردم. پسرهای افغانی را توی خیابان می‌دیدم که می‌گفتند قبلن تهران و قم بوده‌اند و حالا پول زیادی داشتند. موهاشان مرتب و لباس‌هاشان تازه بود و به جای دمپایی، کفش کتانی می‌پوشیدند. یک شب نشستم توی مهمان‌خانه قاضی و با خودم فکر کردم آن‌ها هم روزی مثل من بودند، اما حالا جین و پیراهن می‌پوشند و جیب‌شان پر است. این شد که من هم تصمیم گرفتم راهی ایران شوم.

رفتم پیش کاکا رحیم و نظرش را پرسیدم. چون بین آدم‌هایی که می‌شناختم او بود که بیش‌تر از همه راجع به سفر کردن چیز می‌دانست. کاکا رحیم مثل همیشه عبوس بود و سیگاری روی لب‌هایش داشت. دود سیگار، تمام پهنای صورتش را پوشانده بود. به من گفت که رفتن به ایران تصمیم درستی است. اگرچه هر تصمیم خوبی یک سمت بد هم دارد. مثل قرص نانی که دو سمت دارد و اگر بخواهی آن را بخوری باید هردو سمتش را بخوری. روی تکه‌ای کاغذ، چیزی نوشت و داد به من. گفت برو با این مرد صحبت کن. روی کاغذ اسم مردی بود که توی کار قاچاق آدم‌ها به ایران بود. باید خودم را به عنوان دوست کاکا رحیم به او معرفی می‌کردم تا با من رفتار خوبی داشته باشد و سرم کلاه نگذارد.

رحیم رفت توی آشپزخانه و با یک پاکت مرغ برگشت. پاکت را داد دستم، و گفت نمی‌تواند چیز دیگری به من بدهد، جز آن‌که آرزو کند صحیح و سلامت به مقصدم برسم. من تصمیمم را گرفته بودم و دیگر راه برگشتی نبود.

رفتم سراغ کاکا زمان توی آشپزخانه تا از او خداحافظی کنم. به او قول دادم هر وقت توانستم قرآن بخوانم. بعد هم رفتم پیش استاد صاحب تا از او به خاطر همه چیز تشکر کنم. آخر سر هم رفتم سراغ بچه‌های بازار لیاقت تا آن‌ها را از تصمیم خود خبردار کنم.

- کجا می‌روی؟

- ایران

- چه‌طور؟

- با قاچاق‌چی‌های آدم. اسم یکی از آن‌ها را از کاکا رحیم گرفته‌ام.

- اگر ایرانی‌ها تو را دستگیر کنند سر و کارت با «تلیسیا» و «سنگ‌سفید» است. مثل همان مرد گدایی که توی بازار است، همان مرد دیوانه‌ای که با سنگ‌ریزه‌ها بازی می‌کند و فکر می‌کند آن‌ها سکه‌های طلا هستند.

داستان‌هایی که راجع به تلیسیا و سنگ‌سفید دهان به دهان می‌چرخید را شنیده بودم. اما برایم اهمیتی نداشتند. من دیگر نمی‌خواستم آن‌جا بمانم‌. یکی از بچه‌ها گفت که تعداد زیادی از مردم توی مرز ایران و افغانستان کشته می‌شوند، چون مامو‌رهای ایرانی به آن‌ها شلیک می‌کنند. یکی دیگر از پسرها هم گفت شنیده که در ایران کار خوب پیدا می‌شود.

در جواب همه این حرف‌ها گفتم:

«این‌ها همه شایعه هست‌. تنها کاری که می‌شود کرد این‌ست که خودم بروم و ببینم آن‌جا چه خبر است.»

صوفی که داشت خرما می‌خورد و مثل شتر، خرماها را توی دهانش می‌چرخاند، دهانش را با پیراهنش پاک کرد، کیفش را از روی دوشش برداشت و گذاشت روی زمین و پرید روی دیوار کوتاهی. مارمولک کوچکی که روی دیوار لم داده بود و داشت از آفتاب غروب لذت می‌برد از ترسش پا گذاشت به فرار. صوفی مثل همیشه چند دقیقه سکوت کرد و در حالی‌که پاها و بازوهایش را جمع کرده بود فکر کرد. بعد گفت: «مطمئنی این فکر خوبی هست؟»

شانه‌هایم را بالا انداختم. تنها از یک چیز مطمئن بودم و آن این بود که می‌خواستم قتا را ترک کنم.

صوفی گفت: «من هم دیگر نمی‌خواهم این‌جا بمانم.»

چیزی نگفتم. اما تمام آرزویم این بود که همین حرف را از دهان او بشنوم.

صوفی گفت: «من هم با تو می‌آیم عنایت.»


 


علی فرحبخش/ رادیو کوچه

از بحث مرقد افراد برجسته‌ی دین اسلام در ایران که بگذریم، به فهرست بلند بالایی از امام‌زاده‌ها بر‌می‌خوریم. طی خبر‌هایی که چندی پیش پیرامون تعداد امام‌زاده‌ها در ایران از سوی خبرگزاری‌ها اعلام و بحث‌های جنجال‌انگیزی بر‌پا شد، این یادداشت را به بحث پیرامون جای‌گاه امام‌زاده‌ها در ایران اختصاص می‌دهیم.

چندی پیش خبری جنجال‌برانگیز، از وجود یک امام‌زاده‌ی سیار در شهر اراک گسترش یافت که مردم در اطراف آن تجمع کرده و دخیل می‌بستند.

این خبر به شبکه‌های ماهواره‌ای خارج از ایران نیز رسید و دستاویزی شد برای مخالفان و طرح این موضوع که عده‌ای سودجو، از دیانت مردم نسبت به نوادگان پیشوایان مذهبی خود، سودجویی می‌کنند و از این طریق به گسترش شیعه و استفاده‌ی سودجویانه از آن می‌پردازند و دولت جمهوری اسلامی ایران را مسبب این امر دانستند.

بسیاری از وبلاگ‌نویسان هم به گسترش این خبر کمک و این پدیده را محکوم کردند.

در این بین گروهی به روشن‌گری پرداخته و توضیح دادند که: ضریح مزبور مربوط به امام‌زاده عبداله ابن علی ابن قاسم ابن زید ابن امام حسن مجتبی، واقع در روستای فارسیجان اراک است. آن‌چه که در تصویر (منظور عکس منتشر شده است) دیده می‌شود، مربوط به زمانی است که این ضریح از محل ساخت خود واقع در شهرستان اراک بر روی یک کامیونت بارگیری شده تا به سمت مکان مورد نظر یعنی روستای فارسیجان حمل شود و در امام‌زاده‌ی مربوطه نصب گردد. پس در نتیجه این تصویر مربوط به یک امام‌زاده‌ی سیار نبوده و مردم، به دلیل اعتقادات مذهبی خود، آن را متبرک می‌دانستند.

از بحث این ضریح سیار که بگذریم، این پرسش در ذهن پدید می‌آید که علت رشد تصاعدی تعداد امام‌زاده‌ها در ایران از چه خاست‌گاهی برآمده و علت آن چیست؟

ابتدا نگاهی می‌اندازیم به رشد تصاعدی تعداد امام‌زاده‌ها. سخن‌گوی سازمان اوقاف و امور خیریه می‌گوید، تعداد امام‌زاده‌ها در سال ۹۰ نسبت به تعداد امام‌زاده‌ها در سال نخست انقلاب، هفت برابر شده است. حسن ‌ربیعی، در گفت‌و‌گو با روزنامه شرق، تعداد امام‌زاده‌های رسمی و مورد تایید سازمان اوقاف و امور خیریه را نزدیک به ۱۱ هزار اعلام کرد. به ادعای سخن‌گوی سازمان اوقاف و امور خیریه، تمام این امام‌زاده‌ها، فرزندان و نوادگان خاندان پیامبر اسلام هستند و در سال ۸۹ بیش از صد میلیون نفر زیارت کننده به این امام‌زاده‌ها مراجعه کرده‌اند. حسن‌ ربیعی هم‌چنین گفته، از بین ۱۲۴ هزار پیامبر، مقبره ۳۳ پیامبر در ایران است.

اما چگونه ممکن است که طی حدود سی سال از تاسیس جمهوری اسلامی ایران، این مقدار امام‌زاده در سرتاسر ایران کشف و شناسایی شده باشند، آن هم پس از گذشت مدتی مدید از درگذشت بزرگان دین؟

گاه این رشد تصاعدی امام‌زاده‌ها در ایران به یک رقابت شباهت پیدا می‌کند. برای نمونه به خبری که در رسانه‌ها در ارد‌یبهشت 1390 منتشر شد نگاهی می‌اندازیم:

«به گفته سیف‌اله ‌سهرابی مدیر کل اوقاف و امور‌ خیریه استان مازندران، با شناسایی ۳۲ امام‌زاده‌ی جدید، تعداد امام‌زاده‌های این استان به ۱۰۶۲ رسیده است. سهرابی در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر گفته است که مازندران، هم اکنون از نظر تعداد امام‌زاده‌ها در کشور در جای‌گاه دوم قرار دارد. از نظر تعداد امام‌زاده‌ها، استان گیلان در ایران جای‌گاه اول را دارد.

برای یافتن پاسخی به پرسش ابتدایی مطرح شده در خصوص خاست‌گاه امام‌زاده‌ها، به بخش‌هایی از کتاب ریشه‌های تاریخی امثال و حکم، نوشته‌ی مهدی ‌پرتوی‌آملی نگاهی می‌اندازیم که نظری چند سویه است (برای حفظ حقوق نویسنده، ویرایشی در متن و کلمات صورت نداده‌ام):

«پس از آن‌که ایرانیان به شرف دیانت اسلام مشرف شدند نسبت به سلاله پیغمبر (ص) و آل علی (ع) علاقه و ارادت خاصی پیدا کردند. عشق و علاقه‌ی ایرانیان، قطع نظر از جنبه دیانت و اعتقاد مذهبی، مبتنی بر دو اصل و دو علت دیگر نیز بود. که یکی موضوع مظلومیت آل علی (ع) و غصب حق مسلم آن‌ها از طرف خاندان بنی‌امیه و بنی‌عباس بوده است و دیگری موضوع قرابت و هم‌بستگی از لحاظ شهربانو دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی که وی را همسر حسین‌بن‌ علی (ع) و مادر امام سجاد می‌دانند (شریعتی ازدواج حسین‌بن‌علی (ع) با شهربانو را قوین تکذیب می‌کند – ر.ک. تشیع علوی و تشیع صفوی، ص 113.)

به همین جهات و علل، هر جا که فردی از اعقاب ائمه هدی (ع) بدرود زندگی می‌گفت، قبرش مزار شیعیان می‌شد و بر بالای مدفنش بقعه و بارگاه مجللی بر پا می‌کردند.

چون حکومت و فرمان‌روایی به ایلخانان مغول رسید، به گفته خواجه رشیدالدین فضل‌اله، غازان خان به دوازده امام و سادات علوی تعلق خاطر پیدا کرده بود.

شادروان عباس اقبال آشتیانی در کتاب نفیس تاریخ مغول، در رابطه با احترام غازان به سادات علوی و اهل علم چنین می‌نویسد: «به اندازه‌ای در احترام به مقام منتسبین به خاندان رسول و اهل علم کوشید، که در عهد او عمال دیوانی در فرمان‌های دولتی گاهی اسامی سادات را بر اسم ایلخان و شاه‌زادگان مقدم می‌نوشتند.» چون سلطان محمد اولجایتو به مذهب تشیع تعلق خاطر پیدا کرد و از اولجایتو به خدابنده تغییر نام داد، قدر و مقام سادات هاشمی بیش‌تر از پیش‌تر قرب و منزلت پیدا کرد. سلطان محمد، سکه به نام دوازده امام زد و مقابر آنان ملجا و پناه‌گاه مغول‌های تازه مسلمان گردید. از طرف دیگر: «فرمود که داغی بساختند و نام ابوبکر بر سر داغ نقش کردند و موالی سنت و جماعت را فرمود که داغ بر پیشانی نهادند.» و هم‌چنین تا آن اندازه به سادات اعتقاد و ایمان پیدا کرده بود که: «کاسه آش را به دست می‌گرفت تا قبلن سیدی بیاشامد.»

اگر موضوع تعصب و علاقه آنان به همین جا ختم می‌شد جای بحث و تامل نبود ولی متاسفانه کار به جایی کشید که می‌گویند از طرف یکی از حکم‌رانان مغول، فرمان صادر شد که به جز مقابر پزشکان و بقاع سادات علوی که دسته‌ی اول طبیب جسم و طبقه‌ی دوم شفادهنده‌ی دل و جان هستند، سایر بقاع و مقابر را با خاک یک‌سان کنند، زیرا به زعم و عقیده‌ی آن‌ها، تنها این دو دسته هستند که با نقش خود بر دل‌ها حکومت می‌کنند و مقابر آنان را می‌توان مزار و ملجا قرار داد. بدیهی است اگر این فرمان اجرا می‌شد، مقابر کلیه‌ی فضلا و دانش‌مندان و مفاخر علمی و ادبی ایران که از آن دو دسته خارج بوده‌اند، ویران می‌گردید و از مدفن آن‌ها اثری باقی نمی‌ماند. کما این‌که امروز نیز به همان درد مبتلا هستیم و مقابر غالب بزرگان ما معلوم و مکشوف نیست.

ایرانیان زیرک و هوش‌مند که تاب تحمل چنین مصیبتی را نداشتند و هرگز حاضر نبودند که مقابر فضلا و دانش‌مندان را در مقابل دیدگان‌شان ویران کنند، در مقام چاره و علاج برآمدند و مآلن به این نتیجه رسیدند که چون مغولان نسبت به سادات علوی بیش از حد و اندازه علاقه و ایمان دارند، مصلحت زمان در این است که به منظور اغفال حکام مغول و جلوگیری از نهیب و خرابی، موقتن برای مفاخر متوفای خود، شجره‌نامه‌های مجهول درست کنند و با انتساب آن‌ها به یکی از ائمه طاهرین (ع) و با توجه به اسم کوچک‌شان، آن‌ها را فی‌المثل امام‌زاده محمد یا امام‌زاده قاسم یا امام‌زاده عبداله و جز این‌ها بنامند تا اگر روزی دست روزگار بر قدرت مطلقه عمال و حکام مغول قلم بطلان کشید، شجره‌نامه‌های اصلی و واقعی بزرگان خویش را بر سر جای‌شان گذارند و شجره‌نامه‌های مجعول را از روی مقابر امام‌زاده‌های مصلحتی بردارند. ولی با نهایت تاسف، طول مدت حکومت مغولان مجال تحقق چنین آرزویی را نداد و آن دسته از ایرانیانی که به حقیقت مطلب واقف بودند همگی مردند و اسامی و انساب واقعی این امام‌زاده‌های مصلحتی در دل خاک مدفون گردید. خاصه این‌که امیر تیمور گورکانی و اعقابش هم که بعد از ایلغار مغولان بر سر ایرانیان فرود آمده‌اند نسبت به سادات علوی علاقه و احترام خاصی مبذول می‌داشتند.

غرض از تمهید مقدمه بالا این است که غالب امام‌زاده‌های فعلی در ایران مزار بزرگان و دانش‌مندان ایرانی است و بر هر ایرانی پاک‌نژاد و پاک‌نهاد فرض موکد است که از کلیه عوامل و امکانات موجود برای کشف هویت اصلی صاحبان این بقاع و مقابر استفاده کند تا متدرجن صحیح از سقم و مجعول از غیر مجعول تفکیک و شناخته شود.

راست است که بعضی از این امام‌زاده‌ها به ویژه آن عده که در روستاهای دور دست و شکاف کوه‌ها و اعماق جنگل‌ها وجود دارند و پای هیچ عربی در ازمنه قدیمه به آن‌جاها نرسیده است، مولود مطامع بعضی شیادان است که برای تحصیل مال و ثروت با اظهار خواب‌ها و رویا‌های دروغین به مقام مقدس سیادت و سلاله پیغمبر اکرم (ص) اهانت و اسائه ادب ورزیده‌اند، به قسمی که بعضی‌ها گمان برده‌اند که تمام امام‌زاده‌ها احیانن از این دسته و طبقه هستند، ولیکن به ضرس قاطع باید بدانیم که تعداد این گونه مقابر مصلحتی زیاد نیست و اکثریت بقاع و مقابر را سادات جلیل‌القدر هاشمی و فضلا و دانش‌مندان ایرانی تشکیل می‌دهند. به طور کلی باید دانست که امام‌زاده‌های فعلی ایران از چند دسته خارج نیستند:

دسته اول واقعن سادات اصیل و شریفی هستند که سال‌های متمادی مرجع تقلید و ارشاد و استشارت بودند و پس از آن‌که دعوت حق را لبیک گفته‌اند، بر مدفن آن‌ها بقعه و بارگاه باشکوه و مجلل بنا نهاده‌اند. مانند شاه‌چراغ در شیراز و حضرت عبدالعظیم در شهر ری و آستانه در گیلان و جز این‌ها که در صحت نسبت و اصالت آن‌ها کوچک‌ترین تردید و تاملی وجود ندارد.

دسته دوم همان بزرگان و دانش‌مندان ایرانی هستند که شجره‌نامه‌های واقعی آن‌ها به علل و جهاتی که اشاره شد از میان رفته، صاحبان اصلی این گونه مقابر هنوز معلوم و مشخص نشده‌اند.

دسته سوم مولود مطامع و خواب‌نما شدن‌های دروغین فلان شیاد و یا فلان خاله زنک هستند که اگر این‌گونه مقابر را حفر و نبش کنند اثری از جسد و استخوان پوسیده دیده نمی‌شود. به قول حاج سیاح: «به یک خواب جعلی یک آدم فریب، قبری یا سنگی را امام‌زاده نامیده، معبد و ملجا، بلکه قاضی‌الحاجات ساخته‌اند.»

 چگونه ممکن است که طی حدود سی سال از تاسیس جمهوری اسلامی ایران، این مقدار امام‌زاده در سرتاسر ایران کشف و شناسایی شده باشند، آن هم پس از گذشت مدتی مدید از درگذشت بزرگان دین؟

دسته چهارم مقابری است که صاحبان‌شان نه سید هستند و نه دانش‌مند و نه مولود مطامع و خواب‌نما شدن‌های دروغین، بلکه این مقابر به سران و فرمان‌دهان عرب در زمان خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس تعلق دارد که برای فتح طبرستان و تعقیب علویان آمده و به دست مردم آن‌جا کشته و مدفون شدند و عوام‌الناس به اشتباه آن‌ها را زیارت می‌کنند: «مثلن در کجور مازنداران قبری است که از مصقله که در زمان معاویه به طبرستان حمله برده، مدت دو سال با فرخان بزرگ، در زد و گیر بود و حرب‌ها کرد و در آخر به کجور آمده، ولی مردم آن‌جا و اهالی رویان در آن مقام او را بکشتند و گور او هنوز بر سر راه نهاده است. عوام‌الناس به تقلید و جهل زیارت می‌کنند که این از جمله صحابه رسول (ص) است و آن دروغ است.»

نظایر این‌گونه مقابر به سران و فرمان‌دهان متجاوز عرب، که مردم به اشتباه زیارت می‌کنند در مناطق شمالی ایران کم نیست و اسامی آن‌ها بعضن در کتب تاریخی ضبط شده که پژوهش‌گران می‌توانند به کتاب‌های مربوط به گیلان و مازندران مراجعه نمایند. هم‌چنین در تاریخ اجتماعی ایران (ج 2، ص 55) نقل شده که قبر «قتیبه‌بن‌مسلم‌باهلی» سردار خون‌خوار عرب را در خراسان و ماورا‌النهر، ایرانیان ساده لوح زیارت می‌کنند و حاجت می‌طلبند.

عده‌ای از ارباب تحقیق و اطلاع، دسته پنجمی هم قایل هستند و بعضی از این مقابر مصلحتی را گنجینه دفاین و ذخایر می‌دانند که متمکنین و ثروت‌مندان هر عصر و زمانی بر بالای آن‌ها بقعه و بارگاه می‌ساختند و به نام یکی از این امام‌زاده‌ها نام‌گذاری می‌کردند تا از دست‌برد سارقین و گزند زورمندان زمان و تعدیات و تجاوزات حکام خود مختار مصون و محفوظ بمانند. بنای این گونه دفاین به صورت گنبد و امام‌زاده موقعی انجام می‌گرفت که آن شهر و آبادی از طرف حاکم همسایه و یا زورمندی دیگر از مناطق مجاور مورد حمله قرار می‌گرفت و ساکنان شهر مجبور به فرار می‌شدند و با بار و بنه‌ای به قدر مقدور از خانه و دیارشان مهاجرت می‌کردند. در چنین مواقع، افراد متمول و ثروت‌مند که نقدینه زیادی از احجار کریمه داشته‌اند، آن جواهرات گران‌بها را در زیر گنبد به شکل و هیت بالا دفن می‌کردند تا اگر روزی به شهر و دیار خود بازگشته باشند، بدان دست یابند. ولی چون غالبن این مهاجرت سال‌های متمادی طول می‌کشید و صاحب گنج و دفینه در دیار غربت می‌مرد؛ لذا این گنبد‌ها یعنی امام‌زاده‌های مصلحتی و مجعول باقی می‌ماند. در حالی که کسی نمی‌دانست که در زیر این گنبد، کسی مدفون نیست، مگر سیم و زر و احجار کریمه. اتفاقن حفر و کشف بعضی از این‌گونه مقابر در خرابه‌ها و ویرانه‌های بلاد طبرستان تایید این تشخیص و ادعا را نیز مسلم داشته است.»

با ذکر این گزارش به نظر می‌رسد که نخست، خود اهل دین نیز به همه‌ی امام‌زاده‌ها به عنوان منسوبان ائمه باور ندارند و دوم آن‌که تشخیص درست صحت یک امام‌زاده کاری بس دشوار و گاهی عبث است. هستند بسیاری که به زیارت امام‌زاده‌ها رفته، دخیل می‌بندند و پول در ضریح آن می‌اندازند و نیز هستند کسانی که از کنار یک امام‌زاده هم عبور نمی‌کنند و به آن باوری ندارند و پول‌شان را خرج کارهای دیگر می‌کنند.


 


امیر و کاملیا‌/ رادیو کوچه

«گنج‌نامه»، در یکی از دامنه‌های کوهستان الوند و به فاصله پنج کیلومتری جنوب غربی همدان، در دوره مصفای عباس‌آباد قرار دارد. در نزدیکی گنج‌نامه، چشم‌انداز زیبایی از آبشار گنج‌نامه و دره‌های سر‌سبز عباس‌آباد، تاریک دره و کیوارستان دیده می‌شود. تاریک دره نیز به دو شاخه تقسیم می‌شود. در شاخه شرقی آن، تاسیسات پیست اسکی تاریک دره احداث شده است و در ضلع غربی تاریک دره، در خط‌الراس گردنه (گدوک)، جاده ماشین رو جدید با راه کاروان رو قدیمی یکی می‌شود. این دره عصر هخامنشیان، شروع جاده هگمتانه، استخر، معروف به «جاده شاهی» بوده، که هگمتانه را از طریق پیچ و خم‌های تاریک دره، گدوک (دره)، ورد آورد علیا، شهرستانه، اشتران به تویسرکان، نهاوند، کرمان‌شاه، لرستان، تخت جمشید و فارس مرتبط می‌ساخته است.

این راه، هم‌چنین یکی از راه‌های ارتباطی همدان به غرب و جنوب کشور (و میانرودان) یا بین‌النهرین (عراق امروزی) بوده است. به سبب آن‌که هگمتانه، پایتخت تابستانی هخامنشیان بوده و در مسیر جاده شاهی قرار داشته است، «داریوش اول» هخامنشی پس از اتمام کار سنگ نبشه‌های بیستون، دستور کتیبه کنونی گنج‌نامه را داده است. پس از او فرزندش «خشایارشاه» نیز به پیروی از او کتیبه‌ای در سمت راست و کمی پایین‌تر از سنگ نبشته پدر، بر جای گذارده است. (حدود 500 سال قمری) به زبان‌های پارسی باستان ایلامی و بابلی و در مسیر راه شاهی آن روزگار نگاشته شده‌اند تا کاروانیان هنگام استراحت آن را بخوانند و پی به عظمت شاه و اصل و نصب وی ببرند.

هر یک از کتیبه‌ها به سه زبان، در سه ستون و 20 سطر، بر روی صخره‌ای بزرگ حک شده‌اند، که در ستون دست چپ، متن پارسی باستان، ستون وسط عیلامی یا شوشی و ستون دست راست کتیبه‌ها، به زبان بابلی یا اکدی و هر سه به خط میخی مادی یا هخامنشی هستند. اولین واژه ستونی که به پارسی باستانی حک شده، کلمه (baga) به معنی خداست.

در تاریخ معاصر، ایران‌شناسان بسیاری در صدد ترجمه متون کتیبه‌های گنج‌نامه بوده اند، که «اوژن فلاندن» باستان‌شناس فرانسوی و «پاسکال کست» (1840 و 1841 میلادی) دست‌یارش، از آن جمله‌اند. ولی عاقبت «سر هنری راولینسن» انگلیسی موفق شد، که رمز خط میخی پارسی باستان را کشف کند و سرانجام این پندار مردم، که این کتیبه‌ها را راز مکتوب یک گنج پنهان تصور می‌کردند، با کشف رازهایی از تاریخ باستان این سرزمین تعبیر شد و اینک ترجمه سنگ نبشته داریوش هخامنشی: «خدای بزرگ است اهورامزدا که این سرزمین را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید، که داریوش را شاه کرد، یگانه شاه از میان شاهان بسیار و یگانه فرمان‌روا از میان فرمان‌روایان بسیار. من (هستم) داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای با ملت‌های بسیار، شاه این سرزمین بزرگ دور دست پهناور، پسر «ویشتاسب» هخامنشی». متن هر دو کتیبه یکی است، فقط در کتیبه خشایار شاه به جای داریوش، خشایار شاه آمده و به جای ویشتاسب، داریوش و عبارت: (hyahmaoistahbaganam)به معنی: «که بزرگ‌ترین خدایان است»

گنج‌نامه، کهن‌ترین سند مکتوب تمدن ایرانی شامل دو سنگ نبشته به خط میخی بازمانده از دوران هخامنشی، است. سنگ نبشته‌های باستانی گنج‌نامه در مسیر یکی از شعبات اصلی راه شاهی قرار داشته که در عهد هخامنشیان، هگمتانه پایتخت تابستانی شاهان هخامنشی را از سویی به غرب و جنوب کشور و از سویی دیگر به بابل و مرکز بین‌النهرین مرتبط می‌‌ساخت و از راه‌های پر رفت و آمد و امن دوران باستان محسوب می‌‌شد. این راه به جهت ختم به بابل راه مقدس هم محسوب شده و به همین علت این مکان محل مناسبی بود تا شاهان هخامنش با ایجاد سنگ نگاشته مجد و عظمت خود و نیاکان‌شان را به ره‌گذران و آیندگان گوش‌زد نمایند.

 دو دستور شاهی نقر شده در این مکان، یکی سنگ نبشته داریوش کبیر (‌۵٢١-486 پیش از میلاد) و دیگری کتیبه خشایارشاه (‌۴٨۶-465 پیش از میلاد) در سمت راست آن و کمی پایین‌تر از کتیبه نخست قرار دارد. کتیبه‌های مذکور به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی هر کدام در ‌٢٠ سطر و از چپ به راست و به خط میخی کنده شده‌اند. بلندی حروف میخی بین شش تا هفت سانتی‌متر است. متن کتیبه‌ها مشابه یک‌دیگر هستند. جز آن که در یکی نام داریوش و در دیگری نام خشایار شاه آمده است و هر دو متضمن ستایش اهورامزدا و معرفی اصل و نسب شاهان است.

محل کتیبه‌ها جای‌گاهی بسیار دل‌پذیر و خوش آب و هواست و مناظری چشم نواز دارد. کتبیه‌های گنج‌نامه در اواسط قرن نوزدهم میلادی توسط «اوژن فلاندن»، نقاش و جهان‌گرد فرانسوی و «پاسکال کست»، مورد بررسی و گرته برداری قرار گرفت. سپس سر «هنری راولینسن» انگلیسی توانست با استفاده از سنگ نبشته‌های مزبور، به رمزگشایی خط میخی پارسی باستان اقدام کند که کلیدی برای مطالعه خطوط میخی، ایلامی و بابلی شد. از قراین بر می‌آید که این کتیبه‌ها از قدیم مورد توجه مردم این دیار بوده و هر یک برداشت‌هایی از آن داشته‌اند. قدیمی‌ترین خبر موجود، گزارش «ابن فقیه همدانی» تاریخ‌نگار به‌نام قرن سوم هجری، مولف کتاب «اخبار البلدان» است. می‌نویسد: «نیز در همدان صخره‌ای است بزرگ، در جایی به نام «بنابر» از «دارنبهان» در دامنه‌ی کوه که در آن صخره، دو طاق مربع حفر شده است به طول دو قامت در سطحی پهن. در هر تاق سه لوحه‌ی طولی کنده شده  و هر لوحه را بیست سطر کتیبه است و این نوع کتیبه را کشته نامند». در ادامه برای اقنای خود از فهم مطالب آن، به روایتی از «اسکندر مقدونی» استناد می‌جوید و می‌نویسد: «گویند اسکندر از همدان بگذشت، چون این صخره را بدید فرمود تا آن را بخوانند». آن‌گاه به گفتاری درباره راست‌گویی و دروغ‌گویی می‌پردازد که نتیجه خواندن آن کتیبه است.

گنج‌نامه، خاص و عام کتیبه‌های موجود در این دره را به این نام می‌شناسند. این کتیبه‌ها از دیرباز نام‌های گوناگونی به خود گرفته‌اند: از جمله نبشت خدایان، دادمهان، دادبهان، جنگ نامه و گنج‌نامه که دو نام اخیر در سده‌های اخیر بیش‌تر مصطلح بوده است. در خصوص وجه تسمیه گنج‌نامه می‌توان گفت که گنج‌نامه در زبان پارسی به معنای حکایت و داستان گنج است و عموم را تصور بر این بوده است که راز یک گنج نهان در این کتیبه‌ها مکتوب است.

این افسانه به لحاظی واقعیت یافت. بدین سان که کتیبه‌ها داستان ثروت‌های نهفته را در قلمرو تاریخ باز گفته‌اند و کلیدی به کاشف «هنری راوینلسن» داد که به وسیله آن توانست سنگ نبشته داریوش بزرگ را در بیستون بخواند و به این طریق گنج‌های نهفته بسیاری از تاریخ گذشته را آشکار سازد. با توجه به موقعیت سنگ نبشته و با کمی تعمق در ساخت واژه‌های «تبنابر» و «دارنبهان»، که نامجایی ریشه پهلوی دارند و با استعانت از زبان کردی می‌توان چنین نتیجه گرفت. بنابراین به معنی «آبشار راه میان بر» و « آبشار میانه‌ی راه» است. این نامجای نشان دهنده‌ی اشتهار این راه باستانی بوده است و همان‌طور که ابن فقیه همدانی و ابن شادی اسد آبادی ضبط کرده‌اند، این دره را «دره‌ی آبشار راه میان‌بر» می‌نامیدند و اکنون به آن «آبشار گنج‌نامه» می‌گویند.

بنابر این معنی «داربنهان»، دارایی در نهان، مخفی‌گاه ثروت، گن خانه و … است. آبشار گنج‌نامه با دوازده متر ارتفاع در همدان کنار کتیبه‌های گنج‌نامه قرار دارد. این آبشار دارای آب دایمی است و در زمستان‌ها نیز در جریان است. متوسط آب این آبشار دویست لیتر در ثانیه است که از دره زیبای عباس‌آباد و گنج‌نامه می‌گذرد. سنگ نبشته‌های گنج‌نامه همدان در تاریخ ‌١۵/١٠/١٣١۵ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده و به عنوان کهن‌ترین سند مکتوب تمدن ایرانی شناخته می‌شود.

منبع‌ها

کتیبه‌های گنج‌نامه، وب‌گاه همدان دروازه‌ی تاریخ

گن‍ج‌نامه یادگاری از داریوش و خش‍ایار به ایران

مع‍رفی اجم‍الی مج‍موعه گن‍ج‌ن‍امه (فرهن‍گ آثار مع‍ماری اسلامی ایران‌)،

دفترک (بروشو‌ر ‌) معرفی گنج‌نامه در جای‌گاه بازدید از گنج‌نامه در همدان


 


دوشنبه 21 آذر 90‌/ 12 دسامبر 2011

اجرا: اعظم

استودیو: سیاوش

تقویم‌ تاریخ

گزیده اخبار مطبوعات دوشنبه ایران

پس‌نشینی تند- «سکوت‌ معنادار»- اکبر ترشیزاد

بخش اول خبر‌ها

پرونده‌ای برای دین- «نگاهی به امام‌زاده‌های ایران»- علی فرح‌بخش

گزارش روز تاجیکستان- «ما برادران ایرانی را برادران اسلامی خود می‌دانیم»- کیومرث

بخش دوم خبرها

پارس‌نامه- «کهن‌ترین سند مکتوب تمدن ایران»- امیر و کاملیا

دریا پر از کروکودیل است- (قسمت نهم)- مازیار مهدوی‌فر

بخش سوم خبرها


 


خبر / رادیو کوچه

نخست وزیر پاکستان روز دوشنبه، 12 دسامبر در مصاحبه‌ای با رسانه‌های خارجی از بسته ماندن مسیر انتقال تجهیزات سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو، در پاکستان جهت ارسال به افغانستان برای مدت چند هفته خبر داده است.

هم‌چنین یوسف‌ گیلانی احتمال عدم اجازه پرواز نیروهای آمریکایی و ناتو را بر فراز پاکستان رد نکرده است.

این تصمیم پاکستان در حالی اتخاذ شده است که چندی پیش نیروهای ناتو در منطقه مرزی این کشور با افغانستان منجر به کشته شدن 24 نظامی پاکستانی شدند.

این در حالی است که نیروهای ناتو جهت مبارزه با گروه‌های شبه‌نظامی تروریستی در منطقه مرزی شمال پاکستان با افغانستان از طریق پاکستان تجهیزات و سوخت مورد نیاز خود را منتقل می‌کردند.

آقای گیلانی تصریح کرد پس از کشتار نظامیان این کشور به دست نیروهای ناتو، که موجب خشم این کشور شده است مقام‌های پاکستان درصدد طراحی رابطه جدیدی با دولت‌مردان آمریکایی هستند.

این در حالی است که روز یک‌شنبه، 11 دسامبر، نیروهای آمریکایی که پانزده روز فرصت داشتند تا پای‌گاه شمسی در ولایت بلوچستان را ترک کنند این پای‌گاه را تخلیه کردند.

هم‌چنین فرمان‌دار بلوچستان تاکید کرد: «در صورتی که تمامی تانکرهای سوخت و دیگر ادوات آمریکا و ناتو از این منطقه تخلیه نشوند، تمامی آن‌ها منهدم خواهد شد.»

وی هشدار داد در صورت ورود هر آمریکایی به منطقه پای‌گاه شمسی درگیری صورت خواهد گرفت.

این در حالی است که کاروان ناتو به هنگام بازگشت به بندر کراچی مورد حمله هشت فرد مسلح قرار گرفت که یکی از رانندگان این کاروان کشته شد.

 بیشتر بخوانید:

«تجدیدنظر پاکستان در هم‌کاری‌هایش با ناتو و آمریکا»

«بهتر بود پاکستان در نشست آلمان شرکت می‌کرد»


 


کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه

نورالدین تورجانزاده معروف به «ایشان نورالدین» از روحانیان سرشناس تاجیک که از صحبت با رسانه‌ها خودداری می‌نمود، این بار به بیانیه «شورا علمای مرکز اسلامی تاجیکستان» با بیانیه‌ای پاسخ گفت. آقای تورجانزاده در این بیانیه خود هم‌چنین برادران و هوادارانش را به آرامش دعوت کرده و گفته است که در این لحظه‌های حساس به اغوای بعضی‌ از اداره‌های دولتی تاجیکستان داده نشوند.

او در این اظهارات خود دعوای شورا علمای تاجیکستان را که خانواده تورجانزاده‌ها را برای یادآوری از روز کشته شدن «حسین‌ابن علی» به شیعه‌گرایی متهم کرده بود اغوا نامد. «ایشان نورالدین» می‌گوید او هرگز پیرو شیعه نبود و نیست هم‌چنان که هرگز پیرو «سلفیه» یک جریان تازه پیدای مذهب اهل سنت در تاجیکستان نبود و نمی‌شود.

این روحانی سرشناس تاجیک با اشاره به بحث برخاسته میان شورا علما و خانواده آن‌ها از دوستان و شاگردان، برادران و مردانش دعوت کرده است که وحدت آرامش و امنیت کشور را هم‌چون «مردمک چشم» احتیاط کنند. وی اظهار امیدواری کرده است که رییس جمهوری تاجیکستان این مشکل را بررسی کرده و «موی را از خمیر جدا» خواهد کرد.

از آن‌که بعضی‌ افراد منفعت‌دار اداره‌های حکومتی در این اغوا دست داشتند، آن معنای آن را ندارد که جناب رییس جمهوری از این کار خبر دارند، گفته است ایشان نورالدین. وی در این بیانیه خود اظهار تاسف کرده است که پس از صحبتش پیرامون تاریخ کشته شدن حسین نبیره پیامبر اسلام علمای کشور اغوا برپا کرده‌اند. «ایشان نورالدین» می‌گوید «خصوصن نشر شدن بیانیه از یک‌دیگر فرق کننده از نام شورا علما در یک روز و مجبور نمودن تمام امام‌های مساجد کشور برای به نمازگزاران قرائت کردن این بیانیه‌ها سپارشی بودن این عمل اغواگرانه را تایید می‌کند.»

در حالی‌ که به قول «ایشان نورالدین» یادآوری آن‌ها از حسین‌ابن علی هیچ ارتباطی‌ به روز‌های ماتم و عزاداری شیه‌ها ندارد. گذشته از این به گفته او «حسین فقط امام شیه‌ها نیست. محبت حسین در دل تمام مسلمانان به خاطر آن است که پیامبر خدا او را دوست می‌داشت.» «علاوه به این مجلس ما از سینه زنی و از راه‌پیمای خالی بود. آن را ما نه در روز خاص، یعنی‌ دهم ماه محرم بلکه در روز جمع ششم ماه محرم ذکر کردیم» آمده است در اظهارات.

ایشان نورالدین گفته است: «پیروان مذهب شیعه از جمله برادران ایرانی را برادران اسلامی خود می‌دانیم و با احکام مذهبی آن‌ها کاری نداریم و این همه به خاطر وحدت صفوف مسلمانان است.» این در حالی‌ست که بحث برخاسته میان شورا علما و خانواده روحانیان «تورجانزاده»‌ها قرار است تا به دادگاه و همین طور به دفتر ریاست جمهوری تاجیکستان هم کشانده شود.

هفته گذشته شورا علمای مرکز اسلامی تاجیکستان از خانواده روحانیان شناخته تورجانزاده‌ها برای یادآوری از روز کشته شدن حسین نبیره پیامبر اسلام انتقاد کرد و آن‌ها را به تفرقه‌اندازی و  تغییر مذهب متهم نمود.


 


خبر / رادیو کوچه

هم‌زمان با ادامه ناآرامی در سوریه دولت بشار اسد، رییس جمهوری این کشور روز دوشنبه، 12 دسامبر، از آغاز رای‌گیری در انتخابات شوراهای محلی خبر داده است.

از صبح روز دوشنبه، رای‌گیری در انتخابات شوراهای محلی در سوریه آغاز شده و دولت این کشور گفته است که در مقایسه با دوره‌های قبل، در این دوره نامزدهای انتخاباتی و رای‌دهندگان از آزادی بیش‌تری برخوردارند.

با این‌همه، گروه‌ها و فعالان مخالف دولت شرکت در این انتخابات را تحریم کرده و گفته‌اند که شرایط مناسب برای مشارکت آزادانه مردم در این انتخابات فراهم نیست.

به گفته آنان، حضور در چنین انتخاباتی بدون آن‌که بشار اسد، اصلاحات اساسی مورد نظر معترضان را در کل تشکیلات حکومتی به اجرا گذاشته باشد به منزله تایید این حکومت است.

کارشناسان بر این باورند ادامه و تشدید نا‌آرامی و مشخص نبودن نحوه مبارزات انتخاباتی مشارکت مردم در این انتخابات را کاهش خواهد داد.

بیشتر بخوانید:

«۲۶ کشته در آغاز اعتصاب سراسری سوریه»


 


محمد مصطفایی / وکیل پایه یک دادگستری

روز یک‌شنبه خبرگزاری ایسنا به نقل از روابط عمومی دادگستری استان فارس اعلام کرد که حد قطع پای سارق مسلح بانک‌های شیراز که در دادگاه انقلاب اسلامی این شهرستان صادر شده بود، با دستور علی القاضی مهر- دادستان شیراز – در محل زندان عادل‌آباد شیراز به مرحله اجرا در آمد. این در حالی است که حد قطع دست این شهروند ایرانی قبلن اجرا شده و این بار قاضی دادگاه انقلاب حکم به قطع پا صادر کرده بود. این داستان به قطع پای این جوان اکتفا نکرده و با نیابت قضایی که از حوزه قضایی خنج داشته است، دست یک شهروند دیگر را نیز قطع کرد. دادستان شیراز گفت که دستگاه قضایی فارس در برخورد شدید با جرایم مهم و اجرای حدود الهی مصمم خواهد بود و در دفاع از عمل‌کرد خود اجرای این احکام را درس عبرتی برای مجرمان سابقه‌دار دانست.

در این رابطه نظر گرامیان به به نکات ذیل جلب می‌کنم:

1-  دادگاه انقلاب اسلامی به هیچ عنوان صلاحیت صدور حکم به قطع دست متهمین را ندارد. دادگاه انقلاب طبق ماده پنج قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب صرفن صلاحیت رسیدگی به جرایم اقدام علیه امنیت داخلی و خارجی، توهین به رهبر، توطئه علیه جمهوری اسلامی، جاسوسی، جرایم مربوط به قاچاق و مواد مخدر و دعاوی مربوط به اصل 49 قانون اساسی را دارد. رسیدگی به جرم سرقت در حوزه صلاحیت دادگاه عمومی است. نتیجه این‌که صدور حکم به قطع دست این شهروند شیرازی برخلاف قانون و خودسرانه بوده است چرا که این دادگاه انقلاب بر خلاف صلاحیت خود حکم به قطع دست صادر کرده است.

2-  آقای علی القاضی‌مهر، دادستان شیراز همانند قاضی عصمت‌اله جابری که شهره در اجرای 350 مورد احکام قصاص دارند و خود شهره در اجرای مجازات‌های وحشیانه و غیر‌انسانی حدود و قصاص دارند، افتخار می‌کنند که این‌گونه احکام را اجرا می‌نمایند و از عمل‌کرد خود دفاع می‌نمایند. در حالی که همان‌طور که گفته شد، در اصل دادگاه انقلاب صالح به رسیدگی به این پرونده نبوده است. بنابراین اجرای حکم قطع پا خودسرانه بوده است به همین دلیل ایشان در اصل از قطع دست و پای دیگران لذت می‌برند و به نوعی دچار بیماری سادیسم هستند. والا اگر کسی اندک حقوق خوانده باشد می‌داند که صلاحیت دادگاه انقلاب به چه مواردی احضا می‌گردد.

3-  دادستان شیراز، حتمیت و جدیت در اجرای احکام و حدود شرعی را یکی از راه‌کارهای پیش‌گیری کیفری در وقوع جرایم مهم و خطرناک خواند و اجرای این احکام را درس عبرتی برای مجرمان سابقه‌دار دانست. در حالی که تجربه اثبات کرده است که چنین نیست. اعمال مجازات‌های وحشیانه، جامعه را وحشی تربیت می‌کند. به اعضای جامعه می‌آموزاند که قطع کردن دست و پای و حتا کشتن انسان عملی پسندیده است و قبح و زشتی این‌گونه اعمال در اجتماع زدوده می‌گردد. بارها به این موضوع اشاره کرده‌ام و حتا در نامه‌ای که چند ماه پیش به دبیر سازمان ملل تقدیم نمودم اعلام کردم که صدور احکام قطع دست در ایران به بهانه اجرای احکام اسلامی، دستاویزی برای اعمال جنایت است.  صدور این احکام و اجرای آن‌ها به خصوص در سال‌های اخیر نشات گرفته از ناتوانی حاکمان جمهوری اسلامی در اداره کشور و ایجاد تورم سرسام‌آور اقتصادی و فراهم نمودن جرم و جنایت توسط دولت در ایران است. اکثر قریب به اتفاق مرتکبین به جرم سرقت از جمله افراد جوان، بی‌سواد و بی‌کار هستند که توان پرداخت هزینه‌های زندگی خود و خانوادیشان را به دلیل عدم حمایت توسط دولت ندارند، آن‌ها برای پرداخت هزینه‌های زندگی خود ناچار می‌گردند دست به سرقت  زنند. گاهی اوقات صرفن برای به‌دست آوردن یک میلیون تومان (‌هزار دلار‌) چشم از اجرای چنین احکامی می‌پوشند و با سرقت ناخواسته، اعضای بدن خود را از دست داده و تا آخر عمر نیز ناتوان از کار و اشتغال به شغل مناسب می‌گردند. حاکمان جمهوری اسلامی در حالی، بی‌رحمانه برای لاپوشانی ضعف خود دست و پای شهروندان بی‌پناه ایرانی را قطع می‌نمایند که میلیارها دلار از ذخایر نفتی و در آمدهایی که متعلق به همین جوانان است را خرج به دست آوردن قدرت خود در خاورمیانه با پرداخت به گروه‌های تروریستی‌ کرده یا تجهیزات نظامی خود را تقویت می‌نماید  و به جیب سپاه و مسوولین سپاه می‌ریزد و در این میان مسوولینی هم هستند که جیب خود را در اولویت قرار داده و چند هزار میلیارد تومان از سرمایه‌های شهروندان ایرانی که در بانک‌ها به امانت گذارده شده است را به تحصیل می‌کنند و از کشور خارج می‌گردند.

در کم‌تر از یک سال گذشته 25 مورد قطع دست و پا توسط مراجع رسمی جمهوری اسلامی گزارش شده است که در نوع خود، جنایتی غیرقابل گذشت به حساب آمده و باعث می‌گردد ایران رتبه اول قطع اندام انسان‌ها را به عنوان یک مجازات بی‌رحمانه، غیر‌انسانی و وحشیانه به خود اختصاص دهد

4-  در کم‌تر از یک سال گذشته 25 مورد قطع دست و پا توسط مراجع رسمی جمهوری اسلامی گزارش شده است که در نوع خود، جنایتی غیرقابل گذشت به حساب آمده و باعث می‌گردد ایران رتبه اول قطع اندام انسان‌ها را به عنوان یک مجازات بی‌رحمانه، غیر‌انسانی و وحشیانه به خود اختصاص دهد، که این خود نشان از وحشی‌گیری و اعمال برخلاف حقوق بشر حاکمان جمهوری اسلامی داشته و با فرهنگ و تمدن ایرانیان در تضاد است. در شروع سال جدید شمسی 1389 (آوریل 2010) به گفته رضا ابوالحسنی دادستان ماهشهر دست و پای یک جوان در زندان ماهشهر به اتهام سرقت قطع گردید. پس از آن داود صادقی، دادستان سابق اهواز قطع دست شش نفر را به اتهام سرقت تایید کرده و اعلام نمودند که قطع دست این شش نفر اسباب رضایت را برایشان فراهم نموده است. در ماه گذشته نیز چهار مورد حکم قطع دست در همین شهر به اجرا در آمد. در مشهد نیز قطع دست چند نفر به اتهام سرقت توسط محمد ذوقی دادستان مشهد که در مقابل چشمان دیگر زندانیان صورت گرفت تایید شد. آقای سید‌ابراهیم رییسی معاون اول قوه قضاییه در مورد قطع دست یک جوان در یزد می‌گوید: «این حکم بر اساس قانون و حدود الهی بوده و در آینده نیز در صورت تشخیص قاضی و طبق قانون تکرار می‌شود.» ایشان در ادامه قطع عضو اندام را از افتخارات نظام جمهوری اسلامی می‌دانند. اخیرا نیز حکم به قطع دست یک جوان 21 ساله توسط محمدرضا گیوکی قاضی شعبه 1156 دادگاه صادر شده است. صادق نیرکی و اکبر بیگلری دادستان‌های قزوین و همدان قطع دست 9 نفر را به اتهام سرقت تایید نمودند.

5-  پس از انقلاب اسلامی تا زمانی که آقای لاریجانی ریاست قوه قضاییه را به عهده گرفتند، نشنیده بودم که دست‌گاه قضایی مقررات مربوط به قطع دست را به اجرا گذارد. اما پس از حکومت آقای لاریجانی ورق برگشت و ایشان که حتا یک روز سابقه قضاوت نداشته‌اند و نمی‌دانند حقوق متهم چیست قضاتی را در مسند قضاوت گماشتند که احکام قطع دست را اجرا کند. آقای لاریجانی به هم‌راه دو برادر دیگرشان علاقه بسیار عجیبی به استفاده از مجازات‌های وحشیانه دارند و گمان می‌کنم که استفاده از این مجازات‌ها نه برای اجرای قوانین اسلامی که در اصل اسلام، اثبات جرم را در این‌گونه مجازات‌ها بسیار سخت و گاهی اوقات غیر‌ممکن اعلام کرده است، و نه برای پیش‌گیری از وقوع جرم باشد. تنها می‌تواند ارضای نیازهای پلیدی باشد که مسوولین حکومت در درون خود دارند، والا برای پیش‌گیری از وقوع جرم راه‌های بسیار مناسب و موثری وجود دارد و این گونه اعمال را نمی‌تواند حتا یکی از راه‌های پیش‌گیری از وقواع جرم تصور کرد.

متاسفانه باید گفت که در قانون جدید مجازات اسلامی نیز علارغم اعتراض‌های گسترده‌ای که در مورد اعمال این‌گونه مجازات‌ها شده است، حد سرقت و دیگر حدود به قوت خود باقی مانده است و تغییری نکرده و به نظر می‌رسد با حکومت فعلی به هیچ عنوان نمی‌توان به حقوق بشر و اعمال مقررات مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر دست یافت.


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

همایون علم / لرستان

به عقیده ی من‌، هر‌گونه حمله‌ی نظامی به ایران که به سرنگونی ‌جمهوری اسلامی منتهی نشود، پیامد‌هایی ویران‌گر برای افراد و جریان‌های آزادی‌خواه داخل کشور و جنبش دموکراسی خواهی ملت ایران خواهد داشت.

بلخره آن‌ها بوده‌اند که با تظاهرات خیابانی هیمنه‌ی نظام را شکسته و استکبار را ‌به طمع‌ و ملت ایران را به خطر انداخته و این‌چنین به ملت ایران خیانت کرده‌اند!

از طرفی دیگر، هر تهاجمی که بخواهد به براندازی جمهوری اسلامی منتهی شود، قطعن دارای پیامدهای فاجعه باری برای ملت 80 میلیونی ایران خواهد بود، پیامدهایی فاجعه بارتر از آن‌چه برای عراق 25 میلیونی اتفاق افتاد.

اتمی شدن جمهوری اسلامی و تشدید تحریم‌های بین‌المللی هم آینده‌ای بهتر از آینده‌ی مردم کره شمالی برای ملت ایران به ار مغان نخواهد آورد.

‌در مورد آن‌چه که در عمل هم اتفاق خواهد افتاد، فکر می‌کنم‌:

حمله‌ی کشورهای غربی به صورت یک حمله‌ی تاکتیکی، با هدف محدود از بین‌بردن تاسیسات اتمی شروع  شده و ادامه ی آن منوط به واکنش جمهوری اسلامی شود.

واکنش جمهوری اسلامی هم به عقیده‌ی من‌، بیش‌تر از هر هدفی‌، به دنبال اقناع افکار عمومی داخلی بوده  و به این ترتیب محدود خواهد بود، به گونه‌ای که به تداوم جنگ و تبدیل آن به جنگی تمام عیار که به سرنگونی جمهوری اسلامی منتهی شود، منجر نشود و در عین حال هم ‌امکان مانور تبلیغاتی در درون را فراهم آورد و موجب ایجاد بحران مشروعیتی از نوعی دیگر برای رژیم  نشود.

اما چرا باز صحبت جنگ را پیش کشیدم:

ما می‌توانیم بنشینیم و منتظر بمانیم  تا ببینیم  کدام یک از سه بلای فوق دامانمان را خواهد گرفت.

یک راه دیگرهم آن است که پیامد‌های آن سه را برآورد کرده‌، سبک سنگین کنیم  و به این ترتیب از میان آن سه، سبک‌ترین‌شان را انتخاب کنیم.

اما راه چهارمی هم هست …

ما می‌توانیم تصمیم بگیریم‌، یک بار دیگر جنبش سبز را احیا و برای ایجاد حکومتی دموکراتیک در ایران تلاش کرده و سعی کنیم، سرنوشتمان را از دستان نتانیاهو و علی خامنه‌ای خارج کنیم.

در راستای تحرک بخشیدن به جنبش سبز و احیای هم‌بستگی ملی‌ و مشروعیت‌زدایی از جمهوری اسلامی و به این ترتیب افزایش نارضایتی‌های عمومی و به تبع‌ تشدید تنش‌های درون ساختار و .. هم  انتخابات پیش رو فرصتی مناسب است‌.

در انتخابات پیش رو‌، معترضین این بار می‌توانند با (‌رای ندادن)، مخالفت خودشان با جمهوری اسلامی و اکثریت بودنشان را ابراز و اثبات کرده و به این ترتیب روند مشروعیت‌زدایی از جمهوری اسلامی را تشدید کنند‌.

مشارکت  حداقلی مردم در انتخابات، نظام را به ارایه آمار‌های جعلی وادار خواهد کرد و ارایه چنین آمارهایی و مقایسه‌ی آن‌ها با واقعیت، به مشروعیت‌زدایی از نظام در نزد افرادی منجر می‌شود که از جمهوری اسلامی انتظار اجرای مذهب و اسلام و اخلاق را دارند‌.

کم نیستند امثال مطهری که انتظار اسلامی بودن را از نظام سلطانی جمهوری اسلامی داشته و دیگر نمی‌توانند با سکوت از کنار جنایت‌های جمهوری اسلامی بگذرند.

جمهوری اسلامی نظامی است که ادعای جمهوری بودن و اسلامی بودن دارد، هر حرکتی در راستای اثبات این واقعیت که جمهوری اسلامی، نه جمهوری است و نه اسلامی، بلکه نظامی است سلطانی‌، با هدف حفظ قدرت در دستان شخص علی خامنه‌ای، موجب تشدید فرآیند مشروعیت‌زدایی از آن و افزایش شمار معترضین و کاهش حامیان آن خواهد شد و تحریم انتخابات و متعاقب آن اعلام و اثبات جعلی بودن انتخابات قطعا در راه رسیدن به این هدف موثر خواهد بود‌.

بهتر است خطر جنگ را رفع شده احساس نکنیم، با رخوت و انفعالی که ما  ملت ایران به آن دچار شده‌ایم، مطمئن باشیم آینده‌ای بهتر از عراق یا  کره شمالی در انتظارمان نخواهد بود، پس بهتر است تا دیر نشده است، از خواب برخیزیم.


 


خبر / رادیو کوچه

رییس موسسه علوم و امنیت بین‌المللی، در آخرین اظهارنظر خود با رسانه‌های خارجی در ماه دسامبر عنوان کرد انفجاری که چند هفته پیش در اصفهان گزارش شده، به انفجار در تاسیسات هسته‌ای این شهر ارتباطی ندارد.

به گزارش رویترز و به نقل از سایت این موسسه، دیوید آلبرایت اعلام کرد بر اساس رصد ماه‌واره‌ای که در این روزها صورت گرفته است، علایمی از وقوع انفجار در تاسیسات هسته‌ای اصفهان دریافت نشده است و بعید است که انفجار اصفهان به تاسیسات مربوط باشد.

وی اضافه کرد: «مشخص است که انفجاری در اصفهان صورت گرفته،‌ ولی این انفجار در یک سایت هسته‌ای روی نداده است.»

این در حالی است که استان‌دار و مسوولان استان اصفهان قوین وقوع انفجار در اصفهان را رد کردند. این در حالی است که برخی رسانه‌های داخلی از شنیده‌شدن انفجار مهیبی در این استان توسط شهروندان خبر دادند و به نقل از استان‌داری اعلام کردند که صدای انفجار شدیدی شنیده شده است.

پس از چند ساعت از وقوع صدای انفجار، مسوولان صدای انفجار را نیز تکذیب کرده و تصریح کردند به هیچ‌وجه انفجاری در هیچ نقطه از اصفهان گزارش و یا دیده نشده است.

 بیشتر بخوانید:

«صدای انفجار مهیبی در اصفهان شنیده نشده است»


 


رادیو کوچه

1901 میلادی- برای اولین بار در تاریخ ارتباطات، در چنین روزی از طریق امواج رادیویى و بدون استفاده از سیم رابط، پیامی از منطقه‏ای در ایتالیا به نقطه‏ای دیگر مخابره شد.

«گولیلمو مارکونی» (Guglielmo Marconi) مهندس برق ایتالیایی توانست فرضیه امواج رادیویی را اثبات کند. اولین سیگنال‌های امواج رادیویی در اقیانوس اطلس را به «سنت جونز، نیوفوندلند» (St John’s, Newfoundland) مخابره کرد.

1915 میلادی- «فرانسیس آلبرت سیناترا» (Francis Albert Sinatra) یا «فرانک سیناترا» خواننده و بازی‌گر آمریکایی زاده شد. سیناترا به عنوان موفق‌ترین خواننده تک خوان اواسط دهه 1940 شناخته شد. در آغاز فعالیت هنری به خواندن ترانه در تاترهای آماتوری و گروه‌های کوچک موسیقی روی آورد.

 وی دوره‌ی موسیقی خویش را با «هری جیمز» (Harry James) و «تامی دورسی» (Tommy Dorsey) شروع کرد و در سال 1939 به عنوان خواننده به استخدام گروه کوچک هری جیمز نوازنده ترمپت در‌آمد. که کنسرت‌های زیادی را با یک‌دیگر اجرا کردند، پس از آن هری جیمز با تامی دورسی آشنا شد تا این‌که بتدریج سیناترا گروه را ترک کرد.  ترانه «راه من» (My Way) او چندین بار جایزه گرفت و بسیاری سیناترا را با این ترانه می‌شناختند.

سال 1942 او اولین فیلم خود را با نام «بالاتر و بالاتر» (Higher and Higher) بازی کرد و در اجرای کنسرت‌هایش ترانه‌هایی از جمله ترانه همین فیلم را می‌خواند. وی هم‌چنین در 1954 جایزه اسکار به‌ترین بازی‌گر نقش مکمل مرد را به خود اختصاص داد. سیناترا در سال 1955 پس از بازی در چند فیلم با هنرپیشه‌های مطرح هالیوود هم‌چون «مارلون براندو» آشنا شد.

1324 خورشیدی- دولت فرقه دموکرات آذربایجان، در تبریز تشکیل شد. حکومت ملی آذربایجان یک حکومت مورد پشتیبانی شوروی بود که در منطقه‌ی آذربایجان ایران به پایتختی تبریز توسط فرقه دمکرات آذربایجان به رهبری جعفر پیشه‌وری تشکیل شد.

در جریان جنگ جهانی دوم و با حضور نیروهای انگلیس و شوروی در ایران در زمان نخست وزیری «محسن صدر» در نقاط مختلف ایران اغتشاشاتی بروز کرد. سید جعفر پیشه‏وری نماینده اول تبریز پس از رد شدن اعتبارنامه‏اش در مجلس، به آذربایجان رفت و بیانیه‏ای صادر کرد که در آن، خود مختاری آذربایجان و زبان ترکی جزو اصول وی در آذربایجان قید شده بود. وی در تبریز فرقه دموکرات را تاسیس کرد، حزب توده آذربایجان به فرقه دموکرات ملحق شد و این دو با هم اعلان خود مختاری کردند. پس از خروج ارتش شوروی با حرکت ارتش به سمت تبریز در دسامبر 1946، کابینه حکومت به شوروی متواری شد عوامل گروه پیشه‌وری در آذربایجان کشته و دستگیر شدند و یا به خارج از کشور فرار کردند.

1304 خورشیدی- «احمد شاملو» شاعر، نویسنده، فرهنگ‌نویس، روزنامه‌نگار، پژوهش‌گر، مترجم ایرانی در تهران متولد شد. او از موسسان و دبیران کانون نویسندگان ایران در قبل و بعد از انقلاب بود. در جوانی شعرهای خود را با تخلص «الف.بامداد» و «الف.صبح» منتشر می‌کرد. از آن‌جایی که شعرهای آزادی‌خواهانه و ضد استبدادی، می‌سرود «شاعر آزادی ایران» لقب گرفت.

پس از ملاقات با نیما یوشیج در 1326 تحت تاثیر او به شعر نو روی آورد. شاملو علاوه بر شعر، فعالیت‌های مطبوعاتی، کارهای تحقیق و ترجمه‌ی شناخته‌شده‌ای دارد. مجموعه‌ی کتاب «کوچه» او بزرگ‌ترین اثر پژوهشی در خصوص فرهنگ عامه‌ی مردم ایران است.

———————————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

1911 میلادی- «جورج پنجم» پادشاه انگلستان در این روز خود را امپراتور هندوستان اعلام کرد و دستور داد که پایتخت هندوستان انگلستان از «کلکته» به «دهلی» منتقل شود که پس از آبادانی و ساخت عمارات دولتی به «دهلی‌نو» تغییر نام داد.

1963 میلادی- امروز روز استقلال و هم‌چنین جمهوری شدن کشور «کنیا» از انگلستان است که در شرق آفریقا و در همسایگی کشورهای اتیوپی، سودان، اوگاندا و تانزانیا واقع شده است. نام این کشور از کوه «کنیا» گرفته شده که از کوه‏های مرتفع شرق آفریقا است. پایتخت کنیا «نایروبی» نام دارد.

1304 خورشیدی- احمد‌شاه‌، آخرین شاه قاجار به‌طور رسمی از قدرت خلع شد و رضا‌خان قدرت را دردست گرفت‌. 12 دسامبر سال 1925 میلادی (1304 خورشیدی و در آن سال مصادف با 22 آذرماه) مجلس موسسان طی یک هفته چهار اصل از اصول متمم قانون اساسی را تغییر داد که براساس آن، حکومت قاجارها پایان یافت و سلطنت به «رضاخان میرپنج» که در این موقع نخست‌وزیر بود، منتقل شد‌. دو روز بعد رضا‌خان در مجلس شورا حاضر شد و سوگند وفاداری به قانون اساسی یاد کرد.

منبع‌ها‌:

ویکی‌پدیا (انگلیسی و فارسی)

راسخون

نیویورک تایمز

گفت‌وگوی هارمونیک


 


خبر / رادیو کوچه

مصطفی پورمحمدی، رییس سازمان بازرسی کل جمهوری اسلامی، روز دوشنبه، 12 دسامبر، در مصاحبه با خبرنگاران داخلی ایران اعلام کرد که مرحله نخست پرونده اختلاس بزرگ بانکی در این کشور برای ارایه به دادگاه آماده شده است.

به گزارش فارس، وی افزوده است که سخن‌گوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی و مسوول پیگیری پرونده در نظر دارد چند مرحله دیگر این پرونده را آماده و به دادگاه ارسال کند.

آقای پورمحمد اضافه کرد: «قطعن متهمان صاحب نفوذ این پرونده حامیان و مدافعانی دارند که امروز نمی‌توان از آن‌ها اسمی آورد و آرام آرام باید با توجه به دستاوردهای جدید پرونده صحبت کرد.»

رییس سازمان بازرسی کل کشور با تاکید براین‌که روند رسیدگی به این پرونده به دلیل پیچیدگی آن به زودی تکمیل نمی‌شود افزود که مردم نگران آن هستند که «مبادا این پرونده تخلف بزرگ مالی مشمول مرور زمان شود» اما وعده داد که چنین نخواهد شد.

لازم به اشاره است بر اساس آخرین گزارش‌ها، غلامحسین محسنی‌اژاه‌ای، از بازداشت ۲۷ نفر در ارتباط با پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی خبر داده بود‌.

وی هم‌زمان، از صدور قرار مجرمیت برای ۵۰ نفر در این ارتباط نیز سخن گفت.

بیشتر بخوانید:

«برکناری وزیر اقتصاد کم‌هزینه‌ترین راه برای بحران اختلاس است»


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس گزارش‌های منتشر شده توسط فعالان حقوق بشر در سوریه، روز یک‌شنبه، دست‌کم 26 تن از معترضان به حکومت بشار اسد، رییس جمهوری این کشور، در درگیری‌ها با نیروهای امنیتی کشته و تعدادی نیز زخمی‌ شده‌اند.

این کشتار هم‌زمان با اعلام اعتصاب سراسری توسط فعالان مخالف دولت‌ در سوریه بوده است.

به گزارش الجزیره، کمیته‌های هماهنگی محلی که اعتراضات علیه حکومت بشار اسد را سازمان دهی می‌کنند، می‌گویند 9 نفر در شهر حمص، 6 تن در حما‌، 3 نفر در درعا، 2 نفر در ادلب و 2 تن نیز در اطراف دمشق کشته شده‌اند.

هم‌چنین گزارش‌ها از درگیری نیروهای ارتش و سربازانی که به مخالفان پیوسته‌اند در جنوب این کشور خبر می‌دهد.

این در حالی است که دولت سوریه فعالیت رسانه‌های خارجی در آن کشور را به شدت محدود کرده است.

اما روز یک‌شنبه که اعتصابات سراسری در سوریه آغاز شد در بخش‌هایی از شهر دمشق دانش‌آموزان و کارمندان دولت در خانه ماندند اما در مناطق مرکزی شهر نشانه‌ای از اعتصاب دیده نمی‌شد.

اما کمیته‌های هماهنگی محلی خبر داده‌اند که در استان ادلب مغازه‌هایی که کرکره‌های خود را پایین کشیده‌اند توسط سربازان ارتش به آتش کشیده شد.

اما وزیر امور خارجه فرانسه، آلن ژوپه، روز یک‌شنبه، در اظهارنظری عنوان کرد که یکی از نمایندگان صلح این کشور که روز جمعه در نواحی مرزی جنوبی سوریه اقدام به تهیه گزارش می‌کرده و بر اثر بمباران این مناطق کشته شده، به دست نیروهای امنیتی سوریه صورت گرفته است.

پاریس اعلام کرد که به شدت به‌دنبال روشن شدن این موضوع است و از دمشق خواست عوامل این حادثه را هرچه «سریع‌تر معرفی کند.»

بیشتر بخوانید:

«ایران با ماست، هیچ‌کس نمی‌تواند ما را محاصره کند»


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

خراسان

1) کشف میدان عظیم گاز در خزر آغازی برای تغییر معادلات انرژی جهان

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=9&day=21&id=1265212

گرچه پیش‌بینی می‌شد، موضع‌گیری‌های وزیر نفت در برابر تحریم احتمالی نفت ایران توسط اتحادیه اروپا، سوآپ نفت و پیش فروش نفت موضوعات اصلی نخستین نشست خبری رستم قاسمی با خبرنگاران باشد ولی اعلام کشف یک میدان عظیم گازی در داخل مرزهای ایران در دریای خزر با حجم 16.5 تریلیون مترمکعب گاز و دست‌رسی ایران به فن‌آوری اکتشاف گاز در آب‌های عمیق که در کشف این میدان محقق شده است بمب خبری نشست دیروز وزیر نفت با خبرنگاران بود.

2) آمریکا مرکز کنترل هواپیماهای جاسوسی بدون سرنشین خود در پاکستان را منهدم کرد

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=9&day=21&id=1265182

نیروهای آمریکایی پس از تخلیه پای‌گاه هوایی «شمسی» در ولایت بلوچستان پاکستان که برای کنترل و پرواز هواپیمای بدون سرنشین جاسوسی استفاده می‌شد، ساختمان کنترل هواپیماهای بدون سرنشین در این پای‌گاه را منهدم کردند.

کیهان

1) رژیم‌های پادشاهی باید از جنوب خلیج فارس برچیده شوند

http://www.kayhannews.ir/900921/2.htm#other208

خطیب جمعه منطقه «العوامیه» عربستان اعلام کرد: تهدید و آدم‌کشی نیروهای امنیتی سعودی، مردم را از پی‌گیری مطالبات خود باز نخواهد داشت.

وی رژیم پادشاهی را مغایر با ارزش‌های اسلامی خواند و گفت: «رژیم پادشاهی که منافی دموکراسی و ارزش‌های اسلامی است، باید از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس برچیده شود زیرا مردم عربستان مخالف رژیم پادشاهی هستند و دولت تنها می تواند به کشتار مردم بپردازد اما باید بداند که شهادت، عزت و کرامت و آینده را می‌سازد.»

2) برای تعادل بازار پیش‌فروش سکه به زودی آغاز می‌شود

http://www.kayhannews.ir/900921/4.htm#other407

رییس کل بانک مرکزی پیش‌فروش سکه در معاملات آتی با قیمت 842 هزار تومان را غیراقتصادی دانست و از برنامه این بانک برای پیش‌فروش سکه خبر داد.

وی به مصوبه جدید دولت اشاره کرد و گفت: «هفته گذشته از دولت مصوبه جدیدی درباره بدهی حساب‌های ذخیره ارزی دریافت کردیم مبنی بر این‌که از این پس کسانی که به این حساب بده‌کار هستند جرایم دیرکردشان بخشیده و بدهی آن‌ها تقسیط خواهد شد.»

جام جم

1) مجلس تعطیلات غیررسمی را مشروط کرد

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100861750619

نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تصمیمی جدید، تاکید کردند اعلام تعطیلی‌ها از سوی دولت باید توسط مجلس کنترل شود.

براساس این تصمیم مجلس که دیروز هنگام بررسی طرح فوریتی بهبود مستمر محیط کسب و کار صورت گرفت، نمایندگان مقرر کردند دولت بجز در شرایط وقوع حوادث غیرمترقبه یا بروز خطری که جان شهروندان را تهدید کند، مجاز نیست روزهای کاری سال را تعطیل اعلام کند.

2) وزیر اطلاعات: سفارت‌خانه مجازی، یک طعمه است

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100861751348

وزیر اطلاعات در مورد سفارت‌خانه مجازی که از سوی دولت آمریکا با ادعای برقراری رابطه با ملت ایران ایجاد شده است، اظهار کرد: «این یک تور و طعمه است تا افرادی را برای مباحث جاسوسی دنبال کند و باید مردم به خصوص جوانان هوشیاری لازم در این ارتباط داشته باشند.»

همشهری

1) تخلفات دولت هم‌چنان ادامه دارد؛ توجیه دولت قابل قبول نیست

http://www.hamshahrionline.ir/news-153514.aspx

رییس دیوان محاسبات کشور گفت: «با جرات می‌توانم بگویم در بدنه دولت از وزیران به پایین ما مواجه با کاهش تخلفات و هم‌کاری بسیار خوب وزیران، استان‌داران و مسوولان دست‌گاه‌ها با دیوان محسابات هستیم، اما در سطح رییس دولت و هیت دولت تخلفات هم‌چنان ادامه دارد.»

2) صالحی: پیش‌بینی نمی‌کردیم معترضان وارد سفارت شوند

http://www.hamshahrionline.ir/news-153505.aspx

وزیر امور خارجه با بیان این‌که پیش‌بینی نمی‌کردیم معترضان وارد سفارت انگلیس شوند گفت در حال بررسی روش‌های ادامه کار با انگلیس هستیم.

به گزارش ایسنا، علی‌اکبر صالحی، وزیر امور خارجه کشورمان که ظهر یک‌شنبه در مصاحبه مطبوعاتی مشترک با وزیر خارجه نامیبیا سخن می‌گفت، با بیان این‌که اقدام آمریکا درباره نقض حریم هوایی توسط هواپیمای بدون سرنشین اقدامی تجاوزکارانه است، گفت: «ما با هماهنگی سایر دست‌گاه‌ها از تمامی امکانات قانونی و مقررات‌های بین‌المللی استفاده می‌کنیم. در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل این موضوع مطرح شده است و قرار است این موضوع به سازمان هم‌کاری‌های اسلامی و جنبش غیرمتعهدها و سازمان‌های دیگر نیز منعکس شود.»


 


خبر / رادیو کوچه

روز یک‌شنبه، 11 دسامبر، تیم ملی فوتبال افغانستان که برای نخستین بار در تاریخ خود به فینال مسابقات جام قهرمانی مسابقات کنفدراسیون جنوب آسیا در سال 2011 راه یافته بود، بازی را با نتیجه چهار بر صفر در برابر هند باخت.

به گفته کارشناسان، علت شکست تیم افغانستان، اخراج حمید‌اله یوسفزی دروازه‌بان تیم افغانستان بود که تیم تا پایان مسابقه ده نفره به کار خود ادامه داد.

این در حالی است که تیم هند در تمامی ۴۵ دقیقه نیمه اول بازی، هرگز موفق نشد که به دفاع افغانستان رخنه کند.

درنیمه دوم هندی‌ها بازی را تهاجمی آغاز کردند و در ۵ دقیقه اول دوبار دروازه افغانستان را مورد تهدید جدی قرار دادند که با دفاع مدافغان افغان روبه‌رو شدند.

به دنبال اخراج دروازه بان افغانستان، محمد یوسف کارگر مجبور شد که غلام حضرت یکی از بازیکنان افغانستان را از بازی حذف کند، تا بشیر همت دروازه بان ذخیره افغانستان به میدان بیاید.

هر چهار گل دیدار هند و افغانستان در میانه‌های نیمه دوم به ثمر رسید.


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش رسانه‌ منسوب به دراویش گنابادی، در روزهای اخیر، بازپرس پرونده وکلای دراویش نعمت‌الهی قرار کفالت و وثیقه برای ایشان صادر کرده است.

به گزارش سایت مجذوبان‌نور، بازپرس پرونده برای امیر اسلامی‌ و افشین کرم‌پور‌ قرار ۴۰۰ میلیون تومانی کفالت و برای امید بهروزی قرار ۱۰۰ میلیون تومانی وثیقه صادر کرده است.

یادآور می‌شود، امیر اسلامی و افشین کرم‌پور دو تن از وکلای دراویش هستند که در تاریخ ۱۳ شهریور به دعوت فرمان‌داری شهرستان کوار در استان فارس به آن‌جا رفته و توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بند امنیتی زندان اوین منتقل شدند‌٬ که از این مدت بیش از دو ماه را در سلول‌های انفرادی بند امنیتی زندان اوین گذارنده‌اند‌.

امید بهروزی نیز در تاریخ ۱۶ شهریور ماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بند امنیتی زندان اوین منتقل شد‌، هم‌چنین گفته می‌شود وی در وضعیت وخیم جسمانی به‌سر می‌برد.

لازم به ذکر است پروانه وکالت امید بهروزی در ارتباط با واقعه تخریب حسینیه دراویش گنابادی در قم توسط قوه قضاییه باطل شده است‌.

بیشتر بخوانید:

«برگزاری دادگاه تجدیدنظرخواهی دو تن از وکلای دراویش»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته