خبر / رادیو کوچه
روز دوشنبه، 5 دسامبر، همزمان با برگزاری مراسم مذهبی توسط مسلمانان شیعه در عراق، انفجاری در مرکز این کشور، منجر به کشته شدن شانزده تن و مجروح شدن بیش از ده نفر شده است.
به گزارش سیانان، به گفته مقامهای عراقی هدف این انفجار زائران شیعه بودند.
پلیس در شهر حله، مرکز استان بابل گفت که خودرویی پر از مواد منفجره در نزدیکی یک هیت مذهبی زائران شیعه منفجر شده است.
تاکنون از عامل یا عاملان این انفجار گزارشی منتشر نشده است.
بیشتر بخوانید:
«هفده کشته در دو حمله انتحاری در شمال شرق عراق»
خبر / رادیو کوچه
در نشست «بن دوم» در آلمان که روز دوشنبه، 5 دسامبر، برگزار شد، سران و نمایندگان دو کشور آمریکا و آلمان اطمینان دادهاند که همراه با متحدان خود، پس از خروج نیروهای خارجی از افغانستان در سال ۲۰۱۴ میلادی، به کمکرسانی به آن کشور ادامه خواهند داد.
صدراعظم آلمان، در مراسم افتتاح این کنفرانس به عنوان میزبان سخنرانی کرد و گفت که هیچگاه افغانستان را تنها نخواهد گذاشت.
خانم مرکل افزود که کشورش به کمکهای مالی و همچنین آموزشی در تمامی زمینهها از جمله نظامی و انتظامی در افغانستان ادامه خواهد داد.
در عین حال صدراعظم آلمان تاکید کرد که دولت افغانستان باید به تعهد خود در قبال اصلاحات عمیق سیاسی در تمام سطوح آن به ویژه ایجاد سازمان قضایی مستقل عمل کند.
در نشست امروز حدود هزار نماینده از ۱۰۰ کشور و سازمانهای بینالمللی حضور دارند و برای اولینبار حامد کرزی، رییس جمهوری افغانستان ریاست این کنفرانس بینالمللی را برعهده دارد.
همچنین آقای کرزی در سخنرانی خود بر حمایت جامعه جهانی از افغانستان، تاکید کرد و گفت که پس از سال ۲۰۱۴ میلادی کشورش همچنان نیازمند حمایت بینالمللی است.

بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد در سخنرانی خود خاطرنشان کرد که همچنان همراه با جامعه جهانی به حفظ صلح و ثبات در افغانستان و رفع مشکلات منطقهای ادامه دهد.
مسئله فساد مالی در افغانستان یکی از موارد مهم مطرح شده توسط کشورهای شرکتکننده در کنفرانس بینالمللی بن است.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا در سخنرانی خود از مقامهای افغان خواست که در مواردی از قبیل تقویت جامعه مدنی، مبارزه با فساد مالی و مواد مخدر به تعهدات خود در قبال جامعه جهانی عمل کنند.
علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در راس هیتی در کنفرانس بن شرکت داشت و یکی از نمایندگان وی در بخش افغانستان به رسانههای داخلی ایران اظهار داشت: «موافقت نهاد مشورتی افغانستان موسوم به لویه جرگه در مورد پیمان امنیتی کابل- واشنگتن بر این نشست تاثیر منفی گذاشته است.»
آقای پاکآیین همچنین تاکید کرده است که برقراری صلح و ثبات در افغانستان با حضور نیروهای نظامی در آن کشور امکانپذیر نیست.
کنفرانس بن امروز با صدور قطعنامهای به کار خود پایان داد.
بیشتر بخوانید:
«بهتر بود پاکستان در نشست آلمان شرکت میکرد»
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
میدانیم که انقلاب منجر به دموکراسی نخواهد شد. تمامی انقلابهای مدرن به این سرنوشت محتوم دچار بودهاند و موردی استثنا را سراغ نداریم. پس از برهم خوردن نظمی متداول با رفتاری رادیکال و پرخاشگر، نتیجه، حکومت همان رادیکالهایی است که موجبات آن رفتار خشن را فراهم کردهاند و کشور انقلابی، در پروسهای معیوب تنها دستبهدست میشود. البته همیشه بودهاند احزابی معتدل و دموکرات که در بازی جذاب رادیکالها به علت خستگی از مبارزه فرسایشی به درون انقلابی پرتاب شدهاند که در سرانجام آن بیشترین هزینه را پرداخت کردهاند. جبهه ملی و رهبران و اعضای آن یکی از همان قربانیان هستند. «داریوش فروهر» که یکی از آخرین قربانیان همردیفاش بود، در ادامه آخرین گفتوگوی منتشر شدهاش واقعیاتی از پذیرش رهبری رادیکال را بازگو میکند که روشنگر بسیاری از پرسشهای ماست:
او در پاسخ به این سوال که: در واقع چه علتی وجود داشت، یا چه زمینههایی وجود داشت، که حزب «جبهه ملی» شما را به این قضیه رساند که باید وارد نهضت روحانیت بشود و رهبری امام را مطرح بکند؟ و بعد از این قضیه آیا در نشریات رهبری امام در واقع آورده میشد و تاکید میشد؟
میگوید: ببینید درست است که امام بیرون از کشور بودند، و شاید هم بشود و تعبیر کرد که در برابر بساط دیکتاتوری شاه و ساواک در آن وقت در دسترس نبودند، ولی به هر حال حرفی را که در دل مردم بود، شاید هم به سر زبانها میآمد، آنکه مردم ایران از نظام سلطنتی و وجود شاه بیزار شدهاند، ایشان روشنتر و زودتر از بقیه میگفت و آفت بزرگ زندگی مردم ایران هم آن نظام اجتماعی بود، مردم ایران، یک بار در جنبش مشروطیت شکست خورده بودند، این را یک پیوندی از استبداد و استعمار تلقی میکردند، در جنبش ملی شدن نفت شکست خورده بودند، باز این را یک پیوندی از استعمار و استبداد تلقی میکردند که در هر دو مورد بالاخره کانون آن نهاد سلطنت بود. به این ترتیب مردم ایران به این نتیجه رسیده بودند که باید این بساط را دگرگون کرد و کسی که به حق باید گفت تواناتر و آشکارتر از دیگران این سخن را به زبان میآورد و همه جا از استقلال و آزادی ایران دفاع میکرد، البته جایگاه دینی و مرجعیت موضوعی است بدون شک غیرقابل انکار که میتوانست تارهای قلب مردم را به لرزه درآورد، ایشان بود، ما در راستای هدفمان این برداشت را داشتیم که با پشتیبانی از ایشان، با پیروی از حرکتی که ایشان سالهاست دنبال کردهاند میتوانیم به هدفهای خودمان برسیم. البته هدفهایی که ما آن هنگام برای خیزش مردم عنوان میکردیم و بعد هم دنباله دادیم، استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی بود. حالا در جریان انقلاب این قسمت سوم، اول تعبیر شد به عدل اسلامی و قسط اسلامی، سرانجام بعد از پیروزی انقلاب به جمهوری اسلامی.
از او پرسش میشود: این نکتهای که آقای ربانی شیرازی گفتند راجع به مرجعیت، این در واقع مورد تایید شما بود؟
بله، مورد تایید ما بود که پیروی میکردیم، اصلن ما طرح کردیم، که ما میخواهیم در صحنه کارهای سیاسی خودمان رهبری آیتاله العظمی خمینی را طرح کنیم، ایشان نظرش این بود که شما باید طرح کنید ولی به عنوان مرجع تقلیدی که درستی بینش سیاسی او هم روشن شده است.
او در جواب نشریات شما هم این قضیه را مطرح کردند؟ میگوید: تمام نشریاتی که آن هنگام داشتیم، یعنی به عنوان خبرنامه جبهه ملی شروع کرده بودیم به بیرون آوردن، همه پر از خبر پیکارهای روحانیون و همواره یک بخشی از آن اعلامیهها و نوارهای پیاده شده، به تدریج حتا، از زمستان 56 شاید از همان زمان، همزمان با مرگ حاج آقا مصطفی دیگر، عنوان هم میشد امام خمینی.

مصاحبهکننده میپرسد: سفرهایتان به واقع از پاریس شروع میشود؟ فروهر پاسخ میدهد: سفرها نیست، من آخرین کسی بودم که رفته بودم به پاریس و این را به جهت چیزی نمیگویم من کار خودم را داشتم میکردم، و پیوند قبلی که نداشتم، فکر میکردم، رفتن من به آنجا جز خود جلواندازی، چه معنی دیگری میتواند داشته باشد، ولی سرانجام بعد از اینکه آقای بازرگان هم آنجا بود و برگشت و آقای سنجابی هم برگشت، و آن اعلامیه سه امضا را داده بود که راجع به جبهه ملی، و نظرات جبهه ملی چه است و در آن نادرستی، یعنی قانونی نبودن نظام سلطنتی را طرح کرده بود و از آموزشهای اسلامی سخن به میان آورده بود، و از پیکاریهایی که باید برای آزادی باشد، که این را بعد از دو دیدار که با حضرت امام داشت، مطرح کرده بود که این متن را حضرت امام خودشان گرفتند و بعد از آزادی، کلمه استقلال را با خط خودشان گذاشتند و سنجابی از ایشان میپرسد که این را ببرم در این ایران و منتشر کنم، میگویند که نه، همین جا برو و منتشر کن، که از آن قسمتی که من بعدن رفتم، منزل امام در نوفللوشاتو بود، آن طرف خیابان هم جایی بود که حضرت امام هم نماز میخواندند و هم اگر اجتماعی بود آنجا برگزار میشد، میگویند برو آنجا بخوان که او میرود و آنجا آن اعلامیه را میخواند، چند روز قبل از آن، این مال سیزدهم آبان ماه سال 1357 است، چند روز قبل از آن، حضرت آیتاله منتظری و حضرت آیتاله طالقانی از زندان آزاد شده بودند، و بعد از هفدهم شهریور، خیلی از فعالیتها افت کرده بود زیر سیطره فرماندار نظامی، بازاریها آمدند که بیایید اینجا به دیدار حضرت آیتاله طالقانی، که من از دفتر خودم از خیابان فردوسی آمدم، این طرف دروازه شمیران، من آنجا سخنرانی کردم، به عنوان سخنگوی جبهه ملی، نظر جبهه ملی را گفتم که نظام سلطنت جنبه قانونی و مشروعیت ندارد و نظام آینده باید با مراجعه به آرای عمومی تعیین بشود، که این نهم آبان است، آن را که سنجابی در خدمت امام نوشته بود و بعد خواند، آن روز سیزدهم آبان ماه است، باز من آن را به عنوان سخنگوی جبهه ملی منتشر کردم، به هر حال بعدن که سنجابی برگشت، فرماندار نظامی من و سنجابی را گرفت روز عید قربان بود که قرار بود مصاحبه کنیم، گرفت و این به حضرت امام برخورده و گران آمده بود که کسی آنجا رفته ایشان و اعلامیهای خوانده است دال بر اینکه دیگر نظام سلطنتی مشروعیت ندارد، بعد که برگشته به ایران. او را گرفتهاند، بعد که از زندان آزاد شدیم، البته پنج روز بیشتر طول نکشید، من آزاد شدم، دوستانی که آنجا بودند، پی در پی به من تذکر دادند که من به پاریس بردم.
درست روزی که شاه رفت. من رفتم، بیستوششم دی به پاریس رفتم و همانجا هم این آقای بنیصدر و چند تا از دوستانم و آن آقای دکتر مکری آمده بودند به فرودگاه جلوی من، از همان جا رفتم خدمت امام، چون میگویم که من ایشان را ندیده خیلی به ایشان ارادت پیدا کرده بودم، بعد در گفتوگوها و اینها، وضعی پیش آمده که امام اجازه دادند که در مدت شانزده روز بیش از دوازده بار خدمت ایشان رفتم، در دیدار اول دکتر یزدی و قطبزاده و حاج احمد آقا و آیتاله اشراقی، با من هم آقای بنیصدر و مکری و اینها آمده بودند، ولی در دیدارهای بعد، دیدارهایی شد که تنها در خدمت ایشان بودم. در پاریس خوب یادم هست هنگامی که ما رسیدیم هنگام نماز بود، میخواستند نماز ظهر و عصر را اقامه کنند، که آمده بودند این طرف، من هم پشت سر ایشان نماز خواندم، بعد برگشتند به آن اتاق و من هم رفتم خدمت ایشان، یادم هست نخستین سخنی که از من پرسیدند این بود که خوب این مردک «شاه» هم که رفت، گفتم من که پرواز کردم، ساعت شش و نیم صبح بود. من در هواپیما شنیدم که رفته است، بعد راجع به اوضاع ایران صحبت شد، اینجا البته میشنیدیم که بعضی از آقایان دور هم جمع هستند، به عنوان اینکه شورایی پدید بیاورند و این حرفها، این موضوع به هیچوجه علنی نبود، آقای طالقانی هم یکبار یک عدهای را دعوت کردند که یک شورایی را پدید بیاورند، که باز آن هم به نتیجه نرسید، نظر امام از اینکه میخواستند با کسانی دیدار بکنند، این بود که شورایی به وجود بیاورند، در این زمینه شاید در قبل صحبت شده بود، اینجوری که آقای مهندس بازرگان بعدها هم خودش میگفت که بودن در آن شورا با عالیت سیاسی، زیر نام نهضت و اینها جور در نمیآید، مهندس بازرگان بعدها میگوید، به خود ما هم این را گفت که ما گفتیم تا هنگامی که در شورای انقلاب در فعالیت هستیم، آن فعالیتها را نخواهیم کرد.
اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
«واسیلی واسیلیویچ کاندینسکی» (Wassily Wassilyevich Kandinsky) نقاش و نظریهپرداز هنری «روس» بود. او در ۱۶ دسامبر ۱۸۶۶ در شهر «مسکو» چشم به جهان گشود. از آنجا که او خالق نخستین نقاشیهای مدرن «انتزاعی» است، از «کاندینسکی» به عنوان یکی از مشهورترین و اثرگذارترین هنرمندان قرن بیستم یاد میشود. «کاندینسکی» دوران کودکیاش را در «ادسا» چهارمین شهر بزرگ «اوکراین» کنونی گذراند. در جوانی در دانشگاه «مسکو» ثبت نام کرد و حقوق و اقتصاد سیاسی را برای تحصیل برگزید. او حقیقتن در کارش موفق بود تا جایی به او پیشنهاد منصب استادی در دانشگاه «دورپات» شده بود اما رویای «کاندینسکی» چیز دیگری بود.
«کاندینسکی» فردی بسیار پرمطالعه و در زمینههایی چون موسیقی، ادبیات و هنر تجسمی اطلاعاتش کمنظیر بود. زمانی که در «روسیه» بود، دربارهی سنن هنر عامیانه به تحقیق پرداخت و چه بسا همین تجربه و نیز تماسش با هنر مدرن در «مسکو» موجب شد که در سی سالگی به «آلمان» برود و زندگی خویش را وقف هنر کند. در ۱۸۹۶ در «مونیخ» اقامت گزید و در آکادمی هنرهای زیبای «مونیخ» مشغول به تحصیل شد. از «کاندینسکی» در آن سالها به عنوان مبلغ اصلی «اکسپرسیونیسم» آلمانی، سازمان دهنده نمایشگاهها، ویرایشگر، مقالهنویس و شاعر یاد میشد. او در سال ۱۹۱۴ و بعد از شروع جنگ جهانی اول به روسیه بازگشت و نقش مهمی را در سازماندهی نهادهای هنری «روسیهینوین» بر عهده گرفت. «کاندینسکی» در ۱۹۲۱ زمانی که حزب «کمونیست» شوروی سابق هنر «انتزاعی» را هدف قرار داد و آن را غیرمردمی خواند «روسیه» را ترک گفت. او در ۱۹۲۲ شروع به تدریس در مدرسهی «باهاوس» کرد و تا زمان بسته شدن آن توسط «نازیها» در ۱۹۳۳ به این کار ادامه داد. «کاندینسکی» پس از آن به آخرین اقامتگاه خود، در شمال غرب «پاریس» نقل مکان کرد و در ۱۳ دسامبر ۱۹۴۴در همانجا چشم از دنیا فروبست.
«کاندینسکی» را بنیانگذار و طلایهدار سبک هنری «آبستره» (Abstract) مینامند. هنر «مجرد»، «انتزاعی» و یا همان «آبستره» به هنری اطلاق میشود که هیچ صورت یا شکل طبیعی در جهان در آن قابل شناسایی نیست و فقط از رنگ و فرمهای تمثیلی و غیرطبیعی برای بیان مفاهیم خود بهره میگیرد. این اصطلاح به طور معمول در مقابل هنر «فیگوراتیو» استفاده میشود و در معنای وسیعش میتواند به هر نوع هنری گفته شود که اشیا و رخدادهای قابل شناخت را بازنمایی نمیکنند، ولی به طور معمول به آنگونه از آفرینشهای هنرمدرن اطلاق میگردد که از هر گونه تقلید طبیعت یا شبیهسازی آن، به مفهوم مرسوم در هنر اروپایی، روی میگرداند.

داستانی هست که بیشتر به افسانه میماند تا واقعیت، اما گفته میشود که «کاندینسکی» این گونه سبک «آبستره» را خلق کرد. میگویند او در سال 1910 در منزلش که پر بود از تابلوهای نقاشی، به دنبال چیزی میگشت که ربطی به نقاشی نداشت. ناگهان چشمش به یکی از نقاشیها افتاد و دید که چقدر زیباست. قضیه این بود که نقاشی به طور اتفاقی برعکس آویزان شده بود. همین تصویر، جرقهی آتشین سبک جدیدی از نقاشی و طراحی به نام «آبستره» بود که پیروان زیادی پیدا کرد. او تا سال 1944 که از دنیا رفت، عمرش را صرف کشیدن نقاشی به سبک «آبستره» نمود.
«کاندینسکی» به مانند بسیاری از دوستان آلمانی همدورهی خود، عارف مسلک بود و ارزشهای پیشرفت و علم را قبول نداشت و در آرزوی بازآفرینی جهان از طریق هنر ناب جوشیده از احوال درون به سر میبرد. وی در کتاب شورانگیز و تا حدی بینظم «معنویت در هنر»، بر تاثیرات روانی رنگ خالص تاکید کرد و توضیح داد که چگونه یک رنگ قرمز روشن میتواند همچون نوای یک «ترومپت» بر ما اثر بگذارد. او همچنین معتقد بود که میتوان و لازم است که بدین شیوه، ارتباطی را بین ذهنهای آدمیان برقرار ساخت و همین اعتقاد این شجاعت را به او داد که نخستین کوششهای خودش را برای رسیدن به یک موسیقی رنگین به نمایش بگذارد. حرکتی که آغازگر راه نقاشی «انتزاعی» یا «آبستره» در دنیای هنر شد.
علی فرحبخش/ رادیو کوچه
در ادامهی بحث پیشین پیرامون جایگاه دین، همانگونه که ذکر شد، به بررسی جایگاه دین در سطح اجتماع پرداختیم. برای رسیدن به ریشهی این مهم، از مبحثهای به ظاهر ساده و موضوعهای بارز در اجتماع آغاز کردیم تا از این رو بتوانیم به بنمایههای این خاستگاه دست یابیم.
یکی دیگر از بروزهای باورهای معنوی در ایران، با رسیدن ماه محرم سر برمیآورد؛ دین ماشینی. گروهی از مردم، در راستای همنوا شدن با روزهای عزاداری، به نوشتن کلمهها و جملههای مذهبی روی بدنهی ماشین خود اقدام میکنند که به شکل یک مد درآمده.
این موضوع نیز همانند مبحث پیشین، پرسشهایی را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. آیا باید با یک نوشتهی بزرگ روی بدنهی ماشین خود، نشان دهیم که اعتقاد و باورمان چیست؟ صرف نظر از این پدیدهی نوظهور در ایران، باید این موضوع را مد نظر قرار داد که شاید در دیگر نقاط جهان نیز چنین اقداماتی به شکلهای مختلف صورت گیرد، اما هدف ما ریشهیابی و نگاه به رخدادیست که در سطح عمومی اجتماع ایرانی رخ میدهد و از این حیث، بهتر آن است که نگاه تطبیقی را در این مرحله از موضوع، مد نظر قرار ندهیم.
چرا بیشتر مشروبخورهایی که تمام سال را مست میکنند، در ماه محرم مشروب نمیخورند؟ اگر مسلمان هستند، پس چرا اصلن مشروب میخورند؟ بعضی جوانهایی که تا پیش از محرم، گوشیهای همراهشان پایگاه فیلمها و عکسهای سکسی بود، ناگهان میشود آرشیو پر و پیمانی از فایلهای مذهبی و همان گوشی همراهشان، تلفنی میشود که به هنگام زنگ خوردن، در غم «حسین ابن علی» ناله سرمیدهد. دختربازها دست از کار میکشند، خلافکارها، زاهد و عابد میشوند، گروههای عزاداری در خیابانها حرکت میکنند و گاه، جمعیت بینندههای آنها، دهها برابر کسانیست که برای همدردی با «حسین»، زنجیر میزنند.
جوانهای ماشینسوار، در سالهای اخیر گرفتار مد ویژهای شدهاند که روی بدنهی خودرو، شعارهایی مذهبی با موضوع عاشورا خطاطی میکنند. گاه در این میان، جملههایی روی ماشینها نقش میبندد که نه تنها حس سوگواری ندارند، بلکه باعث خنده و سرگرمیاند.
بدون شک، عشق به یک مقام بالای مذهبی، مبحثی کاملن شخصیست. اما زمانی که این عشق، سر از بدنهی یک ماشین در میآورد و آن ماشین در خیابانهای شهر تردد میکند، دیگر نمیتوان گفت که این موضوعی شخصیست زیرا دیگر باوریست که دارد به جامعه و شعور جمعی، منتقل میشود.
چرا در روزهای عاشورا، ما به جای پرداختن به بنمایههای مذهبی، به فکر راهانداختن یک کارناوال هستیم؟ آیا دلیل آن نبودن حتا یک فستیوال و کارناوال در کشورمان است؟
به راستی چرا در روزهای عاشورا، ما به جای پرداختن به بنمایههای مذهبی، به فکر راهانداختن یک کارناوال هستیم؟ آیا دلیل آن نبودن حتا یک فستیوال و کارناوال در کشورمان است؟ اگر بپذیریم که این پدیده، ریشه در یک عشق و احساس درونی عمیق دارد، پس چرا فقط سالی یک بار و آن هم به مدت ده روز فوران میکند؟
و اگر بخواهیم از دیدگاه دیگری به این موضوع بپردازیم، به راستی آیا اصلن در این کار اشکالی هست؟ آیا با تحریم کردن این پدیده، آزادی فردی افراد آسیب میبیند؟
سال گذشته، رییس پلیس راهنمایی و رانندگی استان تهران گفت: «نوشتن روی شیشه خودروها که چند سالی است به مناسبتهای مختلف به خصوص ماه محرم رواج یافته، تخلف محسوب شده و با متخلفان برخورد قانونی میشود.» به گزارش ایرنا، سرهنگ حبیبکمالوند افزود: «بر اساس قوانین راهنمایی و رانندگی، نصب هرگونه وسیله، پرده، رنگ آمیزی و نوشتن روی شیشه خودروها که باعث کاهش دید راننده شود، ممنوع است.» وی با اشاره به اینکه پلیس ابراز ارادت قلبی مردم به ائمه را درک میکند گفت: «مردم به خصوص جوانان ضمن احترام به قانون، باید از نوشتن روی شیشههای خودروها و نصب پارچه نوشتههایی که مانع دید راننده شود، پرهیز کنند.» کمالوند تاکید کرد: «برخی جوانان این روزها خودروها را آنچنان با نوشتهها، پارچههای سیاه و پرچمها میپوشانند که نه تنها برای خودشان خطرآفرین است، بلکه عابران و سرنشینان دیگر خودروها را نیز در معرض خطر تصادف قرار میدهند.»
گروهی بر این باورند که افراد باید آزاد بوده و بتوانند عشق خود به یک امام شیعه که عاشقش هستند را ابراز کنند. برای نمونه قسمتی از یک متن را مرور کنیم از م.ب که در وبلاگ خود اینچنین نوشته: (برای حفظ حقوق نویسنده، این متن به همان شکل اصلی خود آورده میشود.)
«باز هم گیر دادن به محرم.
… اولین حرکت چند سال پیش بود که شروع شد؛ مبارزهای تحت عنوان مبارزه با علم و علمکشی. که در واقع شروع حرکت بود. البته قبل از اون چندین سال روی افکار عمومی کار شده بود. البته کنار این حرکت یه چاشنی هم زده بودن که تلخ به نظر نیاد. یعنی یه حرکت صحیح رو باهاش همراه کرده بودند که مورد تایید قرار بگیره. اونم مبارزه با تمثالهای ائمه بود. این دو حرکت در کنار هم آغازگر مبارزه با عاشورا بود. خدا خیرش بده اون آقایی رو که متوجه موضوع شد و فرمود: هر چیزی که به عنوان نماد عاشورا شده باشد نباید حذف شود.

دومین حرکت فکر میکنم سال گذشته بود. تحت عنوان مبارزه با تبلیغات روی ماشینها. این حرکت که خیلی حساب شده بود نکات ظریفی داشت. یادتون میاد که یه مدت مد شده بود مردم روی ماشینهاشون از ارادتشون به ائمه مینوشتند؟ مخصوصن محرم. اما از اونجا که قراره محرم و تمامی نمادهاش از توی جامعه حذف بشه اون سال از اینجا شروع کردند. چون یه حرکت جدید شکل گرفته بود که نباید قوت میگرفت. درسته که قانون میگه که نوشتن و چسباندن اشکال بر روی بدنه ماشین ممنوع است ولی نکاتی در این حرکت بود. اول اینکه چرا برای اجرای این قانون محرم رو شروع کردند. دوم اینکه چرا تاکید عوامل اجرایی به نوشتههای پشت شیشه در مورد ائمه بود نه سایر مطالب. سوم اینکه چرا به ماشینهای پخش مثلن محصولات غذایی کاری نداشتند که تبلیغات خودشون رو روی ماشین کرده بودن یا اتوبوسهای شرکت واحد که مثلن تبلیغ ریش تراش بود.»
در هر حال موافقها و مخالفهای زیادی بر سر این موضوع وجود دارند. اما باید به این نکته توجه داشت که پیام عاشورا، مقام حسین ابن علی، عشق عاشقها و یا به گفتهی بعضی، عاشقنماها، اگر قرار باشد که با پاک شدن نیم لیتر رنگ از بین برود و از صحنهی روزگار حذف شود، واقعن یک مصیبت عالمگیر است.
در ادامهی این دست گفتارها، به بررسی و کنکاش دیگر مبحثها پرداخته و یک جمعبندی کلی را هدف قرار خواهیم داد.
آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
منبع: انقلاب اسلامی
از ساعت ۱۲ نیمهشب گذشته، صدها نفر از شهروندان تهرانی که به قصد دریافت سکه در مقابل شعبه نادری بانک ملی تجمع کرده بودند، باعث اختلال در ارایه خدمات بانکی این شعبه به دیگر مشتریان شدند. شعبه نادری در خیابان جمهوری بین «شیخ هادی و حافظ» قرار دارد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی مشرق به نقل از البرز، در پی اقدام بیسابقه بانک مرکزی در توزیع و فروش سکه بهار آزادی با اختلاف ۹۰هزار تومانی با بازار آزاد از نیمه شب گذشته تجمع بیسابقهای در مقابل چند شعبه اصلی بانک ملی ایران که عامل توزیع این سکهها هستند، شکل گرفته بود.
این گزارش حاکی است، ازدحام جمعیت در ساعت ارسال خبر ۹:۲۰ صبح روز یکشنبه به حدی است که این شعبه در محاصره کامل متقاضیان دریافت سکه قرار گرفته و نیروی انتظامی برای متفرق کردن این افراد وارد عمل شد. یکی از کارمندان شعبه نادری بانکی ملی تلفنی به خبرنگار البرز گفت: «به دلیل ازدحام بیش از حد جمعیت تا این لحظه موفق به باز کردن درب این شعبه برای ورود مشتریان به بانک نشدهایم.»
بنا به گزارشهای تایید نشده نیروی انتظامی برای متفرق کردن تجمعکنندگان سه گلوله گاز اشک آور شلیک و چند نفر را بازداشت کرده است.
اقدام بانک مرکزی در توزیع سکههای بهار آزادی، ۹۰ هزارتومان ارزانتر از قیمت بازار زمینه سواستفادههای فراوان و سیل متقاضیان برای بهره بردن از این سود سرشار را فراهم کرده است.
تعداد زیادی از دلالان و متقاضیان خرید سکه همچنان در مقابل این شعبه ایستاده و منتظر اعلام قیمت سکه از طرف بانک مرکزی بودند.
خبر / رادیو کوچه
نمایندگان چندین کشور و سازمان بینالمللی روز دوشنبه، 5 دسامبر، در شرایطی در آلمان مسایل افغانستان را بررسی میکنند که رابطه این کشور با پاکستان دچار تنش شده است.
بانکیمون دبیرکل سازمان ملل پیش از برگزاری این نشست در بن آلمان که با حضور حدود 100 وزیر خارجه از کشورهای مختلف برگزار میشود با اشاره به مشکلات جاری درافغانستان تاکید کرد: «ما اینجا هستیم تا بگوییم به پشتیبانی از افغانستان ادامه میدهیم.»
اسلام آباد در اعتراض به کشتهشدن 24 تن از سربازان خود در بمباران جنگندههای ناتو این نشست را تحریم کرده است و عدم حضور آن، این کنفرانس را تحتالشعاع قرار داده است.
بانکیمون ضمن ابراز تاسف از عدم مشارکت این کشور در کنفرانس اظهار داشت: «خوب بود پاکستان نیز شرکت میکرد.»

پاکستان به دلیل ارتباط با طالبان نقش عمدهای در روند صلح در افغانستان بازی میکند.
همچنین حامد کرزی رییس جمهوری افغانستان در گفتوگویی با یک مجله آلمانی این کشور را به عدم همکاری برای گفتوگو با طالبان متهم کرد و گفت: «متاسفانه تاکنون از همکاری برای گفتوگو با رهبران طالبان خودداری میکنند.»
پیشتر اعلام شد کشورهای غربی تلاش کردند تعدادی از نمایندگان طالبان هیت افغانستان را در کنفرانس بن همراهی کنند.
گفتوگو برای صلح پس از ترور برهانالدین ربانی رییس جمهوری پیشین افغانستان و سرپرست گفتوگوهای صلح متوقف شد.
بیشتر بخوانید:
«تاسف وزیرخارجه جمهوری اسلامی از حمله به سفارت بریتانیا»
«همکاری منطقوی در مبارزه با مواد مخدر مهم است»
«تجدیدنظر پاکستان در همکاریهایش با ناتو و آمریکا»
دوشنبه 14 آذر 90/5 دسامبر 2011
اجرا: اعظم
استودیو: سیاوش
تقویم تاریخ
پروندهای برای دین- «دین ماشینی»- علی فرحبخش
بخش اول خبرها
پسنشینی تند- «مبسوطتر از هر هنرمند دیگری»- اکبر ترشیزاد
مجله جاماندگان- «روایت خستگان پرتابشده»- شراره سعیدی
بخش دوم خبرها
گزارش روز تاجیکستان- «افزایش میزان فساد مالی در تاجیکستان»- کیومرث
دریا پر از کروکودیل است- (قسمت هشتم)- مازیار مهدویفر
بخش سوم خبرها
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
منبع: هاآرتص
روز دوشنبه، 5 دسامبر، گزارش رسانههای خارجی به نقل از منابع فلسطینی حاکی از آن است که جمهوری اسلامی گروه حماس را تهدید کرده که در صورت ترک سوریه، کمک مالی و تسلیحاتی دریافت نخواهد کرد.
به گزارش روزنامه «هاآرتص»، یک منبع فلسطینی که نام خود را فاش نکرده، گزارش داد: «حماس در حال ترک پایگاههای خود در سوریه است و میکوشد در کشورهای عربی جایگزینی برای مراکز فرماندهی سیاسی خود پیدا کند.»
این در حالی است که گفته میشود، جمهوری اسلامی فشار را بر حماس افزایش داده تا این گروه را متقاعد کند از سوریه خارج نشود. همچنین ایران تهدید کرده در صورتی که حماس سوریه را ترک کند علاوه بر قطع بودجه به متوقف شدن تامین تجهیزات و آموزش نظامی نیز مواجه خواهد شد.
گفتنی است برهان غلیون، رهبر مخالفان بشار اسد، رییس جمهوری سوریه در گفتوگوی اخیر با روزنامه والاستریت ژورنال خاطرنشان کرده بود در صورتی که اسد برکنار شود، دولت بعدی تمایلی به حفظ اتحاد خاص نظامی خود با ایران و حزباله نخواهد داشت.
این در شرایطی است که ایران از گروه حماس حمایت میکند و بشار اسد نیز نزدیکترین متحد حماس در بین رهبران کشورهای عربی به شمار میرود.
برخی از کارشناسان بر این باورند که با توجه به ابهام جدی که در مورد آینده اسد وجود دارد، حماس در جستجوی متحدانی تازه در جهان عرب است. اقدامی که با مخالفت جمهوری اسلامی مواجه است.
اما این منبع فلسطینی این نکته را نیز یادآور شد که تنها مقامات رده دوم و سوم حماس، دمش را ترک کردهاند و مقامات عالیرتبه این گروه تحت رهبری «خالد مشعل» همچنان در سوریه باقی ماندهاند.
در همین حال «صالح النوری»، از اعضای شاخه سیاسی حماس تاکید کرده است که هنوز در مورد ترک سوریه تصمیمی اتخاذ نشده است. وی در گفتوگویی اظهار داشت: «اینکه یک یا دو خانواده عضو حماس سوریه را ترک کرده باشند به طور حتم به دلایل شخصی صورت گرفته است.»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای حقوق بشری، فرشاد قربانپور، روزنامهنگار، روز پنجشنبه، 1 دسامبر، توسط نیروهای امنیتی در منزلش بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است. احتمال میرود این بازداشت به دلیل تایید حکم وی در دادگاه تجدیدنظر صورت گرفته باشد.
به گزارش هرانا، آقای قربانپور که پنجشنبه هفته گذشته بازداشت شد، روز یکشنبه در تماسی با خانواده خود اظهار داشت: «در زندان اوین به سر میبرد و احتمال انتقالش به بند ۳۵۰ زندان اوین وجود دارد.»
وی پیش از این نیز توسط قاضی مقیسه٬ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به یک سال حبس و پرداخت ۵ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شده بود. اتهامات وی «اقدام علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام» و همچنین «تحصیل مال نامشروع از طریق همکاری با سایت روزآنلاین» اعلام شده است. این حکم عینن در دادگاه تجدیدنظر مورد تایید قرار گرفت.
گفتنی است فرشاد قربانپور تابستان سال ۸۶ بازداشت و نزدیک به یک ماه را در زندان به سر برد و سپس با وثیقه ۵۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
وی سابقه همکاری با روزنامهها و مجلاتی چون هممیهن٬ کارگزاران٬ فرهیختگان٬ شهروند امروز و مهرنامه را در کارنامه خود دارد.
کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه
سازمان «شفافیت بینالمللی» در گزارش تازه خود تاجیکستان را دو زینه بالاتر، در جای ۱۵۲ قرار داده است. تاجیکستان را در این قطار از کشورهای شوروی پیشین «اوکراین» همراهی میکند.
شفافیت بینالمللی مستقل نبودن دادگاهها، کندی روند اجرایی قوانین و در دست یک گروه بودن قدرت در تاجیکستان را از عوامل اصلی گسترش فساد مالی در این کشور فقیر آسیای مرکزی خوانده است.
مقامهای تاجیک بارها چنین نتیجهگیری سازمان «شفافیت» در مورد فساد مالی در تاجیکستان را رد کرده و گفتهاند که فساد در تاجیکستان به آن حد نیست که سازمان «شفافیت بینالمللی» اعلان میکند. ولی «سهراب شریفاف» رهبر مرکز تحقیقات استراتژیک نزد ریاست جمهوری تاجیکستان میگوید فساد مالی همچنان یکی از خطرهای اصلی به امنیت ملی باقی میماند.
وی میگوید پژوهشها حاکی از آن است که فساد مالی در تاجیکستان به یک عادت و یا فرهنگ تبدیل شده است. این در حالی است که ساکنان تاجیکستان هم میگویند، در همه نهادهای رسمی تاجیکستان برای اجرای کاری حتمن مبلغ طلب میکنند که بیانگر در باتلاق فساد غوتیدن آنهاست. این ساکنان میگویند حتا هنگام سفر به زیارت خانه کعبه نیز مجبور میشوند پول اضافی بپردارزند.
سال جاری مقامات انتظامی تاجیکستان رییس امور دین ولایت «ختلان» در جنوب کشور را در حالی بازداشت کردند که از زایران حج طلب مبلغ اضافی کرده بود. دادگاه این مسوول امور دین را به جرم دست داشتن در فساد مالی گنهکار دانست و به سپاردن ۱۰ هزار دلار آمریکایی حکم کرد.
خود آژانس مبارزه با فساد مالی تاجیکستان هم هر سال از افزایش میزان فساد مالی در کشور اطلاع میدهد. این آژانس میگوید موارد بیشتر رشوتخواری در نهادهای مربوط به وزارت تندرستی و آموزش و پرورش ثبت شدهاند. این است که هم وزارت آموزش و پرورش و هم وزارت صحت تاجیکستان طی دو سال آخر به عنوان نهادهای فسادزده این کشور اعلان میشوند.
اما در حالی از افزایش میزان فساد در تاجیکستان گزارش میشود که مبارزه با فساد چند سال به این سو در صدر برنامههای دولت قرار دارد و همچنین به این منظور به اضافه نهادهای دیگر آژانس مبارزه با فساد نیز تاسیس شده و عمل میکند.
مازیار مهدویفر/ رادیو کوچه
با پسرهای هزاره دوست شدم. به خصوص دوستی نزدیکی بین من و صوفی برقرار شد. اسم اصلی صوفی، «جیوما» بود. اما چون پسر آرامی بود و مثل راهبهای دینی ساکت و آرام بود به او میگفتند «صوفی». اگرچه یک وقتهایی دردسرهایی هم درست میکرد که از دست هیچکس دیگری برنمیآمد. مثلن یک روز غروب که توی خیابان قدم میزدیم صوفی رفت سمت یک گدای ولگرد که نیمه خواب روی زمین دراز کشیده بود. یک گدای معتاد کثیف و بدبو. صوفی چند تا سنگ کوچک پرتاب کرد توی کاسه گدایی مرد ولگرد. مردک بیچاره فوری از خوب پرید که ببیند کی آن پولها را به او داده. حاضرم شرط ببندم داشت توی رویا، خودش را در حال خوردن غذا در بهترین رستوران شهر یا در حال خریدن مقدار زیادی مواد مخدر تصور میکرد. همان شد که تا فهمید توی کاسهاش فقط چند تا سنگ افتاده و ما را دید کنار دیوار مسجد ایستادهایم و به او میخندیم شروع کرد به دنبال کردن ما. فریاد میزد و تهدید میکرد که ما را توی روغن داغ سرخ خواهد کرد. ما با سرعت میدویدیم و او ضعیفتر از آن بود که بتواند به ما برسد.
یک روز دیگر، صوفی موتورسیکلتی را دید که جایی بسته شده بود. رفت سمتش. نه برای آن که موتور را بدزدد. فقط میخواست بداند سوار شدن روی موتورسیکلت چه حسی دارد. همیشه آرزویش این بود برای خودش موتورسیکلتی داشته باشد. اما به محض این که ساسات را فشار داد و کلاچ را گرفت به دلیل نامعلومی موتور روشن شد و شروع کرد به چرخ زدن. صوفی از روی موتور پرتاب شد پایین و افتاد توی بساط یک دکه میوه فروشی که آن اطراف بود. کمر و پاهایش آسیب دید و تا مدتها بعد از آن اتفاق به سختی وقت نماز خواندن پاهایش را خم میکرد.
هر روز با بچهها میرفتیم بازار و وقت ناهار پولهایمان را روی هم میگذاشتیم و مقداری ماست یونانی و موسیر و چند تکه نان تندوری میخریدیم. اگرهم میشد کمی میوه و سبزی. اوضاع به همین منوال میگذشت. به کار در بازار لیاقت ادامه میدادم چون کار بهتری نداشتم. هیچ وقت به مهمانخانه قاضی برنگشتم. چون ممکن بود صوفی و دوستان دیگرم را از دست بدهم. البته کارم را دوست نداشتم. کارم شبیه داشتن مغازه نبود که آدمها خودشان بیایند و چیزی بخرند و تو خودت فقط توی مغازه بنشینی و به آنها خوشآمد بگویی. توی کار ما تو مجبور بودی خودت بروی سراغ آدمها، روبهرو یا کنارشان بایستی در حالیکه آنها در حال انجام دادن کار دیگر یا فکر کردن به چیز دیگری هستند. بعد باید از آنها خواهش کنی از تو خرید کنند. مجبوری مثل یک مگس، مزاحم آنها شوی و آنها را عصبانی کنی و طبیعی است که آنها با تو رفتار بدی خواهند داشت. دوست نداشتم مزاحم آدمها شوم. دوست نداشتم با من بدرفتاری شود. اما هر آدمی دوست دارد زنده بماند و برای زنده ماندن مجبور است کارهایی انجام دهد که دوستشان ندارد.
همیشه ایدههای بکری برای فشار آوردن به آدمها برای خریدن جنسهایم داشتم. به نظر میرسید این ایدهها اغلب کارساز بودند. یکی این بود که میرفتم سراغ افرادی که بچهای توی بغلشان بود. یک پاکت خوردنی برمیداشتم و وقتی پدر و مادر بچه حواسشان نبود آن را میگذاشتم توی دست بچه. قبل از این کار گوشهای از پاکت را پاره میکردم. بعد به پدر و مادر بچه میگفتم ببینید، بچه شما پاکت من را خراب کرده و شما باید پول آن را بدهید. حقه دیگرم این بود که نیشگون کوچکی از بچه میگرفتم تا صدایش در بیاید. البته طوری نیشگون میگرفتم که علامتش روی پوست بچه نماند. بعد هم یک پاکت از هلههولههایم را برمیداشتم و میگرفتم سمت بچه و به پدر و مادرش نشان میدادم چیزی دارم که میتواند گریه بچهشان را بند بیاورد. البته باید بگویم این کارها خلاف قول سومی بود که به مادرم داده بودم. به او قول داده بودم سر کسی کلاه نگذارم.
گذشته از همه اینها، مشکل اصلی جای خوب بود. وقتی هوا تاریک میشد من و باقی بچهها میرفتیم به محله کثیف و بد نام اطراف شهر قتا. آن جا پر بود از خانههای بههم فشرده، معتادانی که پشت ماشینها نشسته بودند، کپههای روشن آتش و زبالههای بدبو. من در طول روز خیلی کثیف میشدم، اما هر روز صبح قبل از این که صبحانهای بخورم اول میرفتم مسجد و خودم را میشستم، بعد هم میرفتم سراغ همان مدرسه همیشگی. حتا برای یک روز هم این برنامه را بههم نمیزدم. فکر میکردم اگر آن کار را نکنم، شاگرد تنبلی هستم.
یک روز بعدازظهر با استاد صاحب صحبت کردم و به او گفتم میخواهم کارم را با او قطع کنم و بروم سراغ کاری دیگر. چون نمیخواستم دیگر توی خیابان بخوابم. بدون این که حرفی بزند کاغذی آورد و شروع کرد به نوشتن حسابکتابهای من و خودش. بعد هم سهم من را حساب کرد. باورم نمیشد. اسکناسها و سکهها را آورد و تحویلم داد. هرگز توی زندگیم این همه پول نداشتم. استاد صاحب گفت اگر مشکلت فقط جای خواب است میتوانی غروب، قبل از این که من مغازه را تعطیل کنم بیایی و همینجا توی مغازه بخوابی. نگاهی به اطراف کردم. جای تمیزی بود. روی زمین فرش پهن بود و چند تا پشتی به دیوار تکیه داده بودند. البته مغازه، آب و دستشویی نداشت. اما مسجدی همان حوالی بود که میشد هر روز صبح از دستشویی و آبش استفاده کرد. این شد که قبول کردم. غروبها قبل از ساعت ۷ خودم را به مغازه میرساندم. استاد صاحب کلیدها را به من نمیداد. برای همین مجبور بودم تمام شب توی مغازه بمانم تا صبح شود و خودش بیاید. بعضی وقتها تا ساعت ۱۰ صبح پیدایش نمیشد. مجبور بودم همینطور منتظرش بمانم بدون آن که کاری برای انجام دادن داشته باشم. سعی میکردم روزنامههایی که استاد صاحب پشت پیشخوان میگذاشت را بخوانم. اما زبان اردو بلد نبودم. خیلی کند پیش میرفتم. آنقدر کند که بعضی وقتها وقتی به وسط صفحه میرسیدم یادم رفته بود شروع مطلب چه بوده. همیشه دنبال خبرهایی راجع به افغانستان بودم.
- عنایت! چرا قبل از اینکه ادامه بدهیم کمی راجع به افغانستان برایم حرف نمیزنی؟
- راجع به چه چیزی فابیو؟
- چیزهایی در مورد مادرت، دوستان و فامیلهایت، یا راجع به روستای نوا.
- راستش دوست ندارم در مورد آدمها و مکانها حرف بزنم. چون اهمیتی ندارند.
- چرا؟
- به نظر من اتفاقات و داستانها مهمترند. اتفاقات هستند که زندگی آدمها را تغییر میدهند نه آدمها و مکانها.
فصل زمستان، هر روز صبح به امید دیدن برف به آسمان نگاه میکردم. اما با اینکه زمستان قتا، بسیار سرد بود، طوری که احساس میکردی پوست تنت کنده میشود اما از برف خبری نبود و این برای من که عاشق برف بودم خبر بدی بود. یک زمستان بدون برف. وقتی این را فهمیدم نشستم و کلی گریه کردم. یک صبح زمستانی رفتم توی مغازهای که کاسه، بشقاب و لیوان و از این جور چیزها میفروخت. از مغازهدار مقداری آب خواستم. نگاهی به سر تا پای من انداخت، انگار داشت به یک حشره نگاه میکرد. بعد گفت:
- اول بگو ببینم شیعه هستی یا سنی؟
از لحاظ تئوری هر دوی اینها یک چیز هستند و به نظرم این سوال خیلی احمقانه بود. برای همین خیلی عصبانی شدم. وقتی بچهای هستی که قدت به اندازه قد یک بز هم نمیشود معمولن زود کاسه صبرت لبریز میشود. جواب دادم:
- اول یک شیعه هستم بعد هم یک مسلمان. یا اگر بخواهم کاملتر بگویم اول یک هزاره هستم بعد یک شیعه بعد هم یک مسلمان.
خیلی راحتتر بود که در جوابش بگویم فقط یک مسلمانم و موضوع را همانجا فیصله دهم، اما آنجوری جوابش را دادم تا لجش را در بیاورم.
او هم جارو را برداشت و با دسته جارو مرا زد. محکم به سر و پشتم میزد. در حالیکه جیغ میکشیدم دویدم بیرون. فریادم، هم به خاطر عصبانیت بود و هم برای دردی که داشتم. مردمی که از آن اطراف رد میشدند تنها ایستاده بودند و تماشا میکردند. خم شدم و سنگی از روی زمین برداشتم و پرت کردم سمت مغازه. آنقدر دقیق سنگ را پرتاب کردم که فکر میکنم اگر آمریکاییها من را میدیدند فوری برای بازی در تیم بیسبال استخدامم میکردند. نمیخواستم به مغازهدار صدمهای بزنم. فقط میخواستم چند تا از کاسه بشقابهایش را خرد کنم. سرش را دزدید تا سنگ به او نخورد. سنگ یکراست رفت توی کابینت چوبی که پشت سرش بود و همه چیز را خرد کرد. من هم پا گذاشتم به فرار و هرگز دوباره آنطرفها پیدایم نشد.
Reza Parchizadeh
December 5, 2011
The ransacking of the British embassy in Tehran on November 29, 2011 by the Islamist hardliners backed by the Islamic Republic is reminiscent of the storming the American embassy and its occupation on November 4, 1979, and the ensuing 444-day hostage crisis; which in turn led to the resignation of the conservative provisional government of Mehdi Bazargan (1907-1995) of the Islamist-Nationalist Freedom Front and the rise to power of the hardline Islamic Republic Party – whose many members, such as Seyed Ali Khamenei and Ali Akbar Hashemi Rafsanji, attained high offices in Iran in later years – on the domestic scene; and the placing of heavy sanctions by the United States and its allies on Iran and their wholehearted support of Saddam Hussein's catastrophic war against Iran in the international arena.

Islamist hardliners storm UK embassy in Tehran on November 29, 2011 (courtesy of Associated Press)
That event was only a subsidiary incident in the roaring river of the revolution, which was planned and executed by one of the fractions of the patchwork of the revolutionary forces, namely, the "Students of the Line of Imam [Khomeini]" – whose many members are now dubbed "Reformists" in the political premises of Iran; and a larger sector of the body of the immature Islamic Republic played no crucial role whatsoever in the sparking of that affair. However, immediately after the occurrence of the incident, Ayatollah Khomeini (1902-1989), through the mediation of the Islamic Republic left wing's éminence grise, Seyed Mohammad Mousavi Khouiiniha, sanctioned it by bestowing his blessings upon it and declaring his full support of it; and, by doing this, made the crisis management of that incident and its ensuing events a principal policy of the Islamic Republic in the years to come. Thus, storming a foreign embassy on Iranian soil for the first time was in fact an incident that resulted in the creation of an established pattern in the political premises of the Islamic Republic, which is, endemic but acute crisis creation and then crisis management for the fulfillment of untenable political demands.
That how a course of action which, for the crisis and predicament it brings about, would be regarded as precarious and perilous by almost any body politic, was met with pleasure and celebration in the premises of the Islamic Republic, could itself be the all-reflecting mirror of the certain worldviews of the leaders of this regime, which has its roots in the "ideomythological" characteristics of the Islamic Republic as a whole: the Islamic Republic, as I have argued many times before, is an "extra-judicial" regime. From its central "logocentric" principle, the "Absolute Guardianship of the Jurist", down to its less substantial elements and attitudes, the Islamic Republic is all in all extra-judicial. In due time, this regime even makes null and void the very laws that it has enacted itself, and solves its judicial problems through the arbitration of extra-judicial bodies such as the Guardian Council and the Expediency Discernment Council. Similarly, in the public arena, it immediately mobilizes its plainclothes myrmidons or occasionally paramilitary troops whenever feeling necessary. Therefore, such a regime that cannot squeeze itself into the tight attire of law is inevitably bound to make the best of the only expediency it finds in store, i.e., apocalyptic behavior: crisis creation and crisis management.

Students of Line of Imam storm US embassy in Tehran on November 4, 1979
Since the revolution of 1979 in Iran, the helmsmen of the Islamic Republic have clearly demonstrated that they have a prodigious enthusiasm for steering their vessel in rough seas and uncharted territories that test the nerves. For instance, despite the occasional green lights of Iran's last constitutional prime minister, Shapour Bakhtiar (1914-1991), to the Islamists, both when Khomeini was in France and when he returned to Iran, they apparently evaded from coming to terms with him for sharing power or transferring it through a "legal" process; and, though the monarchy was in effect defunct by that time, they never consented to replace the former regime without the total destruction of the already-extant civil and civic institutes through relentless armed struggle and elimination of many former officials. Only after the opponents had been overwhelmingly overcome and summarily executed or made to escape – when there had remained virtually no opposition – did the Islamists agree to hold a referendum to choose the type of the government that was to rule Iran thenceforth, and that only with one option: an Islamic Republic.
In the same line, during the initial years of Saddam's war against Iran in the early 1980s, when the siege of Abadan was lifted and the occupied Khorramshahr (both cities in the southwest of Iran on Iran-Iraq border) was liberated by the Iranian forces and the Iraqi army was pushed back to the borderline between Iran and Iraq and the United Nations issued resolutions insisting on a ceasefire between the two hostile parties, the leaders of the Islamic Republic single-mindedly persisted on the continuation of the war so that, in the crisis brought about by it, they could fortify their leviathanic empire and then awaken the behemoth of the Islamic Revolutionary Guards Corps (IRGC) to rise from the deep of chaos and ruthlessly guard it. Today, the IRGC and its subsidiary Basij corps constitute the seven-knot scourge of the Islamic Republic that frequently lands on the backs of the Iranian civil rights activists both inside and outside of Iran; for, the truth is, crisis creation and crisis management is also the very policy that the Islamic Republic has always implemented to contain the popular civil rights movements in Iran: through sheer violence, this regime brings the most pacific demonstrations of the Iranian people down to crisis and chaos, and then suppresses them.

Police and Basij militia clubbing protestors to outcome of presidential elections of June 2009 in Iran
Therefore, in all the above-mentioned cases, "crisis" which leads to "extra-judicial" conduct plays the most significant role in bringing about a situation where a certain body politic can seize power; for, judicial conduct which is predicated on adherence to a legalistic frame does not allow for galloping and charging without restraint of political and social individuals and entities; and it is only amid crisis that civil institutes atrophy and dictatorship becomes possible; as in ancient Rome, where the realm was ruled by a triumvirate under the aegis of the senate, in times of crisis (usually at war), absolute power was entrusted to one of the triumvirs to quickly pacify the situation, and then again restore it to the senate. Incidentally, it was during one of these emergencies that Julius Caesar seized power and did not lay it down, becoming the de facto dictator of Rome and going as far as to shake the foundations of the republic.
That the Islamic Republic which keeps a tight rein on the realm and the folks and has left no significant independent civil institute operative within the Iranian society still tends to seize more power through crisis creation is an indication of the fact that the patience of Leader Ali Khamenei and his cohorts is at an end to finally enact the long-awaited "absoluteness" of guardianship which has been entrusted to him by the constitution of the Islamic Republic; an event that will predictably usher in a new season of pruning in the regime – if we don't say that the pruning has already been started by airing the chants of removing the office of the president from the constitution and by arresting the close associates of Mahmoud Ahmadinejad; which in turn will make the already-thin stem of the Islamic Republic even slimmer and its branches even sparser. This paradoxical quality is the essence of absolutism: by ever growing in might, it ever dwindles in mass; but, till it withers and falls to the ground, it will keep blocking the light.
It is exactly due to this fact that whenas a great number of political, cultural and human rights activists are rowing hard and fast to pull Iran away from the tide of war, the Islamic Republic intentionally augments the tempest and, by doing so, douses the flickering lights in the far distance. In this situation, from the war that will probably ensue the crisis, two benefits are supposed for the Islamic Republic in the short run: first, it will find a propitious moment to totally suppress the remainder of the domestic dissenters and critics – either democratic or despotic – amidst the crisis; second, by resorting to anti-war sensations, it will showcase itself as betrayed and raped in the eyes of the people of the world in order to buy legitimacy for itself. As I said before, the existence of the Islamic Republic is predicated on crisis: it feeds on and thrives in crisis.

British royal insignia is knocked down by an Islamist hardliner during storming of UK embassy in Tehran on November 29, 2011 (courtesy of Mehr News)
To return to the storming of embassies, there is a technical term in many political dictionaries called "defenestration", meaning, throwing an opponent out of the window, which, with regard to the height of the building, usually results in the death of those thrown out. The most famous instances of defenestration took place in two distant dates but in the same site, which is Prague: one in 1419, when seven town officials were tossed down through the window of the Town Hall, which in turn led to the religious Hussite War; the other in 1618, when two imperial governors and their secretary were thrown down from the window of Prague Castle, sparking the Thirty Years War in Europe. As it seems, the leaders of the Islamic Republic have also resolved to make some contribution to the world of scholarship by coining a somewhat similar term for political dictionaries, namely, "legatration (legatio+penetration)"!
فارسی
آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
منبع: دیگربان
«جمعیت فداییان اسلام» با انتشار بیانیهای به اعضای تیم محمود احمدینژاد هشدار داد چنانچه «تفکرات التقاطی٬ ملیگرایانه و انحرافی» خود را کنار نگذارند٬ با سرنوشت احمد کسروی مواجه خواهند شد.
«جمعیت فداییان اسلام» که از روز دوشنبه (۳۰ آبان) فعالیت مجدد خود را از سر گرفته٬ در بیانیه خود خطاب به تیم احمدینژاد نوشته است: «فرزندان اسلام آنچنان سیلی به شما میزنند که تاریخ فراموش نکند و با تمام توان در جلوی این انحراف {شما} خواهند ایستاد.»
در این بیانیه آمده که «جمعیت فداییان اسلام اعتقاد دارد اکنون گروههای انحرافی خواسته یا ناخواسته عامل استکبار جهانی و بهخصوص آمریکا و اسراییل جنایتکار گشتهاند» و این جمعیت «جریانات را رصد کرده و در مقابل انحراف از خط اصیل انقلاب و ولایت فقیه توسط هر کس که باشد» خواهد ایستاد.
در بخش دیگری از این بیانیه افزوده شده است: «جریان انحرافی در ابتدای انقلاب اسلامی در لباس بنیصدر و دوستانش خود را نشان داد و اینک در این زمانه با شکلی نو و فکری التقاطی با استفاده از بیتالمال مسلمین در جهت اشاعه تفکر انحرافی خود ظاهر شده است.»

این جمعیت در پایان به اعلام کرده که به هیچ عنوان قصد شرکت در انتخابات را ندارد و «رسالت خود را فقط در اعلام شاخصها و معیارهای صحیح میبیند.»
محافظهکاران حامی علی خامنهای از محمود احمدینژاد ونزدیکانش با عنوان «جریان انحرافی» یاد کرده و معتقدند آنها برای حذف ولایت فقیه و روحانیت از قدرت تلاش میکنند.
جمعیت فداییان اسلام یک سازمان اسلامگرای شیعه زیرزمینی در ایران بود که در دهه ۱۳۲۰ خورشیدی، به رهبری مجتبی نواب صفوی با هدف برقراری حکومت اسلامی تشکیل شد.
فداییان اسلام در سال ۱۳۲۴ احمد کسروی، مورخ و منشیاش را با ضربات متعدد چاقو ترور کردند. سپس بین سال ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۲ دو نخستوزیر کشور یعنی عبدالحسین هژیر، حاجیعلی رزمآرا و عبدالحمید زنگنه وزیر آموزش را به قتل رساندند.
آنان همچنین سوقصدهای ناموفقی را به جان محمدرضا پهلوی، وزیر امور خارجه حسین فاطمی و حسین علا ترتیب دادند.
همبستگی، فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی– سوئد
روز 3 دسامبر 2011 در چند شهر مختلف سوئد یک رشته اعتراضات در دفاع از حقوق پناهندگان، علیه دیپورت و اخراج آنها به کشورهایی نظیر ایران و همچنین در اعتراض به نژادپرستی و خارجیستیزی برگزار شد.
در استکهلم جمعی از حامیان این طرح علارغم بارش باران در Slussen در استکهلم اجتماع کردند و سپس به طرف محل پارلمان سوئد یک راهپیمایی انجام دادند. این حرکت اعتراضی از سوی شبکه «جنبش پناهندگی» که فدراسیون یکی از اعضای آن است سازماندهی شده بود. سخنرانان متعددی هر یک از زوایای مختلف، سیاستهای دولت سوئد در زمینه پناهندگی را مورد نقد قرار دادند و خواهان توقف اخراج پناهجویان و اتخاذ یک سیاست پناهندهپذیری شدند. تظاهرکنندگان همچنین بیزاری خود را از نژادپرستی به نمایش گذاشتند. فعالان و اعضای فدراسیون در این تظاهرات مشارکت داشتند و از جمله اطلاعیه سوئدی فدراسیون مربوط به این تظاهرات را در میان مردم پخش کردند.
در شهر بورس نیز شبکه جنبش پناهندگی با برگزای یک تظاهرات شروع تازهایی را آغاز کرد. در تظاهرات روز 3 دسامبر بورس نمایندگانی از شاخه جوانان حزب سوسیال دمکرات و حزب چپ سوئد و همچنین نمایندهای از سوی حزب سوسیالیست عدالتخواه سوئد سخنرانی کردند. امید صالحی نیز از سوی فدراسیون سراسری پناهندگان ایران به ایراد سخنرانی پرداخت و از جمله گفت: «پلیس چنان با پناهجویان رفتار میکند که انگار سوئد در جنگ بهسر میبرد. رفتار پلیس سوئد با پناهجویان زمانی که با آنها مثل مجرمین برخورد میکند یادآور اعمال نازیستها در دهه 30 است.»

روز 3 دسامبر به ابتکار فدراسیون دانشجویان پزشکی سوئد (IFMSA) در شهرهای مالمو، گوتنبرگ، اپسالا و لین شوپینگ فراخوان به برگزاری اعتراضاتی داده شده بود. موضوع این اعتراضات «خدمات درمانی برای همه» و از جمله مهاجران فاقد اوراق اقامت (Papperslösa) و یا پناهجویان بود. در سوئد مهاجران «غیرقانونی» و پناهجویان گروههایی هستند که در مقایسه با سایر ساکنین کشور از کمترین خدمات درمانی برخوردارند و یا اصلن از آن محروم میباشند.
در تظاهرات شهر مالمو که به همین مناسبت برگزار شد منجمله فریده آرمان از سوی واحد فدراسیون در این شهر به سخنرانی پرداخت و از شرایط سخت پناهجویان و بهویژه پناهجویان مخفی سخن گفت. اعتراضات روز 3 دسامبر در کشور سوئد نشانه دور جدیدی از مبارزه برای احقاق حقوق پناهندگان و مشارکت بخشهای مختلف جامعه در این مبارزه با خواستهای انسانی است.
چهارم دسامبر 2011
رادیو کوچه
روز تاسوعا- به اعتقاد شیعیان روز نهم ماه محرم آخرین روزی است که حسین بن علی سومین امام شیعیان و یارانش شبانگاه آن را درک کردهاند. شیعیان این روز را منتسب به «عباس بن علی» نیز میدانند، و این روز را گرامی داشته و به سوگواری میپردازند.
روز بینالمللی خیرین و داوطلبان در زمینههای پیشرفت اقتصادی و اجتماعی- روز جهانی داوطلبان هر ساله در چنین روزی در همه کشورهای جهان برگزار شده و به طور قانونی توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته میشود. در این روز داوطلبین در زمینههای مختلف گرد هم آمده و فعالیتهای خود را اعلام میکنند.
1926 میلادی- «کلود مونه» بنیانگذار نقاشی دریافتگری فرانسوی درگذشت. نقاشی دریافتگری یا امپرسیونیسم از یکی از نقاشیهای او با عنوان «امپرسیون طلوع» گرفته شده است. آثار وی در بسیاری از نگارخانههای مهم دنیا نگهداری میشود.
در آکادمی سویس و مدرسهی هنرهای زیبای پاریس تحصیل کرد. در سال ۱۸۷۴ که نخستین نمایشگاه امپرسیونیستها بر پا شد، تا سال ۱۸۸۲ در این نمایشگاه و نمایشگاههای بعدی شرکت کرد. مونه مجموعهی تابلوهای «نیلوفرهای آبی» را در سال ۱۸۹۹ آغاز کرد.
1936 میلادی- جمهوری سوسیالیستی قرقیزستان شوروی یا قرقیزستان شوروی، یکی از پانزده جمهوری تشکیلدهندهی اتحاد جماهیر شوروی بود که در ۱۴ اکتبر ۱۹۲۴ از جمهوری فدراتیو روسیه شوروی تشکیل شد. در چنین روزی این جمهوری، به یک جمهوری مستقل اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد.
قزاقستان، قرقیزستان، گرجستان، آذربایجان و ارمنستان در چارچوب اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی عنوان «جمهوری» یافتند. پیش از انقلاب بلشویکی اکتبر 1917، مناطقی از امپراتوری روسیه بودند که بخشی از آنها را روسیه ضمن جنگ از ایران گرفته بود.
1945 میلادی- یکی از معروفترین حوادث برمودا، حادثه پرواز 19 بود که در پنج دسامبر 1945 روی داد. در این حادثه پنج بمبافکن نیروی دریایی آمریکا از پایگاه دریایی فلوریدا برای انجام یک عملیات آموزشی پرواز کردند. هر پنج هواپیما بالای مثلث برمودا ناپدید شدند و در پی آن یک هواپیما نیز که برای جستوجو و نجات آنها به منطقه اعزام شد، نیز ناپدید شد.
مثلث برمودا منطقهای جغرافیایی در غرب اقیانوس اطلس است که در سه راس آن جزیره برمودا، پورتوریکو و فلوریدا واقع شده است.
1977 میلادی- پس از دیدار انور سادات رییس جمهوری مصر از اسراییل کشورهای سوریه، لیبی، الجزایر، عراق و یمن روابط سیاسی خود را با مصر قطع کردند .
انور سادات اولین حاکم یک کشور عرب بود که پیمان صلح را با دولت اسراییل امضا کرد و این کشور را به رسمیت شناخت. که به دلیل همین تلاش وی برای برقراری صلح جایزه صلح نوبل در ۱۹۷۸ را دریافت کرد.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1791 میلادی- درگذشت «ولفگانگ آمادئوس موتسارت» (Wolfgang Amadeus Mozart) آهنگساز اتریشی، از نوابغ مسلم موسیقی و از بزرگترین آهنگسازان موسیقی کلاسیک. او در زندگی کوتاه خود بیش از ششصد قطعه موسیقی برای اپرا، سمفونی و غیره از خود باقی گذاشت.
1870 میلادی- «الکساندر دوما» معروف به دومای پدر، رماننویس و نمایشنامه نویس بلندآوازه فرانسوی در 68 سالگی درگذشت.
1901 میلادی- زادروز «والت دیزنی» نقاش و تهیهکننده کارتون و فیلم. والت دیزنی، شخصیت برجسته سینمای کودکان و مبتکر فیلمهای انیمیشن (پویانمایى) در شیکاگو بهدنیا آمد. وی پس از اتمام تحصیلات متوسطه و دانشگاه، موفق به اخذ مدرک دکترای علوم و هنرهای زیبا شده و از آن پس وارد عرصه سینما شد. وی در طول عمر کاری خود بیش از 430 فیلم ساخت و 37 جایزه اسکار دریافت کرد. والت دیزنی سرانجام در 1966 در 65 سالگی در نهایت شهرت درگذشت. «سفید برفی، هفت کوتوله، خرسهای قطبی و پروفسور فراموشکار» از جمله آثار مهم اوست. پس از مرگ او، شرکت دیزنی بهعنوان یکی از بزرگترین شرکتهای رسانهای جهان شناخته شد و جام امپراتوری تلویزیونی را دریافت کرد.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
راسخون
نیویورک تایمز
خبر / رادیو کوچه
روز یکشنبه، 4 دسامبر، اتحادیه اروپا فهرست اسامی ۱۸۰ شخصیت حقیقی و حقوقی ایرانی و منسوب به جمهوری اسلامی را که تحت تحریمهای جدید غرب علیه برنامه هستهای این کشور قرار گرفتهاند، منتشر کرده است.
به گزارش سایت اطلاعرسانی اتحادیه اروپا، این فهرست شامل وزیران، محققان و پژوهشگران، مسوولین بانکها و صنعت کشتیرانی و همچنین مقامات سپاه پاسداران میشود.
1) احمد عزیزی، معاون رییس و مدیرعامل بانک ملی لندن
2) داوود بابایی، رییس کنونی موسسه تحقیقات لجستیکی نیروهای مسلح وزارت دفاع که توسط «محسن فخریزاده» اداره میشود.
3) حسن بهادری، مدیرعامل بانک آرین
4) سیدشمسالدین بوربوردی، معاون سازمان انرژی اتمی ایران
5) پیمان نوری بروجردی، مدیرعامل بانک رفاه
6) کامران دانشجو، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری
7) عبدالناصر همتی، مدیرعامل بانک سینا
8) میلاد جعفری، بازرگان کالا به ویژه فلزات
9) محمد جهرمی، مدیرعامل بانک صادرات
10) علی کریمیان، بازرگان فلزات
11) مجید خوانساری، مدیرعامل شرکت بازرگانی کالای الکتریک
12)محمود رضا خاوری، مدیرعامل بانک ملی
13) محمد رضا مسکریان، مدیرعامل بانک بینالمللی پرشیا
14) محمد محمدی، مدیرعامل MATSA
15) محمد حسن محبیان، مدیرعامل پست بانک
16) محمدصادق ناصری، رئیس موسسه تحقیقات فیزیکی که پیش تر با نام موسسه فیزیک کاربردی شناخته میشد.
17) محمدرضا رضوانی زاده، مدیرعامل شرکت سوخت رآکتور هستهای سوره
18) صدقی، مدیرعامل شرکت ساخت نیروگاه هستهای (مانسا)
19) بهمن والیکی، مدیرعامل بانک توسعه صادرات ایران
20) جواد آل یاسین، رئیس مرکز تحقیقات فناوری انفجار و ضربه، یا متفاز
21) زوار، مدیرعامل فعال بانک بین المللی پرشیا در دبی
موسسات:
23) آریا نیکان، تهیه مواد تعیین شده در بخش راکتور
24) برق آذرخش، شرکتی که در امر برق رسانی به تأسیسات غنی سازی نطنز و قم مشارکت دارد
25) بهینه بازرگانی،
26) عیوض تکنیک، تولید کننده تجهیزات خلاء
27) Fatsa (پردازش اورانیوم و تولید سوخت هستهای ایران)
28) شرکت غنی سازی اورانیوم (شرکت تماس)
29) شرکت ایران پویا
30) شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی فلات قاره ایران
31) شرکت کارانیر
32) خلا آفرین پارس
33) MACPAR Makina San Ve Tic شرکت ثبت شده در ترکیه
34) شرکت مهندسی توسعه ساخت اتمی کالای الکتریکی مورد نیاز در صنایع هستهای
35) شرکت مبین سنجش
36) Multimat lc ve Dis Ticaret Pazarlama Limited Sirketi، شرکتی که توسط میلاد جعفری اداره میشود و برای گروه صنعتی شهید همت از طریق شرکت های برجسته مواد اولیه هستهای تهیه میکند.
37) مرکز تحقیقات انفجار و ضربه متافاز
38) سامان نصب زاینده رود
39) شرکت سامان توسعه آسیا
40) صنعت ثامن
41) شرکت رآکتور سوخت هستهای سوره
42) شرکت STEP Standart Teknik Parca San ve TIC A.S ثبت شده در استانبول ترکیه
43) شرکت سورنا (شرکت ساخت و راه اندازی)
44) شرکت تابا، ساخت ابزار برش
45) شرکت تست تفسیر تولید و عرض ظروف خاص UF
46) توسعه سیلوها، توسعه جهاد سیلو
47) یارصنعت
48) شرکت کمپرسور توربو نفت
49) عظیم آقاجانی
50)ابوالقاسم مظفری شمس، فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا
51) علیاکبر طباطبایی
52)شرکت یاس ایر
خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران
53)قاسم نبی پور، مدیرعامل و سهام دار شرکت کشتیرانی راهبران امید دریا
54)ناصر باطنی، رئیس قانونی سابق کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران (IRISL)
55)منصور اسلامی، مدیرعامل شرکت کشتیرانی "Royal Med"
56)محمد طلایی مدیر اجرایی خطوط کشتی رانی جمهوری اسلامی ایران در اروپا
57) محمد مقدمی فرد، مدیر منطقهای خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران در امارات متحده عربی
58) کاپیتان علیرضا قزلایق
59) غلام حسین گلپرور، مدیر تجاری و معاون مدیرعامل و سهامدار شرکت کشتی رانی راهبران امید دریا
60) حسن جلیل زاده، مدیرعامل و سهام دار خطوط کشتی رانی حافظ دریا
61) محمد هادی پاژند، مدیر مالی سابق خطوط کشتی رانی جمهوری اسلامی ایران
62) احمد سرکندی، مدیر مالی خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران از سال ۲۰۱۱
63) سید علاء الدین سادات رسول، مشاور مدیر قانونی گروه IRISL، مدیر قانونی شرکت کشتیرانی راهبران امید دریا
64) احمد تفضلی، مدیرعامل شرکت کشتیرانی "Santeliners"
65) شرکت کشتیرانی "Sail Shipping" (ثبت شده در شانگهای)
66) آموزش کشتیرانی (Maritime Training Institute)
67) کشتیرانی کارا ثبت شده در هامبورگ
68) شرکت کشتیرانی خیبر
69) شرکت خطوط کشتیرانی کیش
70) آژانس کشتیرانی Boustead
71) خدمات کشتیرانی دیاموند
72) شرکت کشتیرانی (گود لاک) دبی
73) آژانس "ocean express" پاکستان
74) آژانس OTS Steinweg (استانبول) شرکت کشتیرانی که از جانب خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند
75) Universal Transportation Limitation (تایلند)
76) Walship SA الجزایر
77) شرکت کشتیرانی "Acena" که توسط خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران اداره میشود
78) شرکت کشتیرانی آلفا کارا که توسط خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران اداره میشود
79) شرکت کشتیرانی آلفا ناری
80) شرکت شرکت دریایی آسپاسیس دبی
81) شرکت آتلانتیک اینترمودال
82) خطوط کشتیرانی "Avrasya Container Shipping"
83)شرکت کشتیرانی Azores دبی
84)ناوبری بتاکارا
85) Bis Maritime Limited ثبت شده در باربادوس
86) Brait Holding SA ثبت شده در جزایر مارشال
87) خطوط کشتیرانی Bright Jyoti که توسط خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران اداره میشود
88) Bright Ship FZC ثبت شده در دبی
89) شرکت کشتی رانی Bright-Nord GmbH und Co. KG ثبت شده در هامبورگ آلمان که از جانب خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند
90) CF Sharp Shipping Agencies Pte Ltd واقع در سنگاپور
91) خطوط کشتیرانی چپلت ثبت شده در مالت
92) Cosy-East GmbH und Co. KG ثبت شده در هامبورگ آلمان
93)شرکت کشتیرانی Crystal Shipping FZE امارات متحده عربی دبی
94)شرکت دریایی دامالیس
95)شرکت دلتا کارا
96)شرکت کشتیرانی دلتا ناری
97)شرکت کشتی رانی البروس
98)شرکت کشتیرانی Elcho Holding Ltd ثبت شده در جزایر مارشال
99)شرکت Elegant Target Development Limited ثبت شده در هنگ کنگ
100) شرکت Epsilon Nari Navigation Ltd ثبت شده در جزیره مالت
۱۰۱) شرکت ناوبری اتا ناری
۱۰۲) شرکت اکسترنال اکسپرت
۱۰۳) شرکت کشتیرانی فیروی
۱۰۴) شرکت دریایی فاسیروس
۱۰۵) شرکت دریانوردی گالیوت
۱۰۶) شرکت ناوبری گاما کارا با مسوولیتمحدود
۱۰۷) شرکت جاینت کینگ با مسوولیت محدود
۱۰۸) شرکت توسعه گلدن چارتر با مسوولیتمحدود
۱۰۹) شرکت سرمایهگذاری گلدن سامیت بامسوولیت محدود
۱۱۰) شرکت توسعه گولدن واگن
۱۱۱) شرکت گرند ترینیتی با مسوولیتمحدود
۱۱۲) شرکت سرمایهگذاری گریت اکوئیتی
۱۱۳) شرکت خدمات کشتیرانی اقیانوس کبیر
۱۱۴) شرکت بینالمللی گریت پراسپکت
۱۱۵) شرکت گریت وست جیامبیایچ بامسوولیت محدود
۱۱۶) شرکت هپی – سود جیامبیایچ آند
۱۱۷) شرکت هاروست سوپریم با مسوولیتمحدود
۱۱۸) شرکت کشتیرانی هارزارو
۱۱۹) شرکت کشتیرانی هلیوتروپ
۱۲۰) شرکت کشتیرانی هلیکس با مسوولیتمحدود
۱۲۱) شرکت لجستیکی هونگ تو
۱۲۲) شرکت کشتیرانی آیفولد با مسوولیتمحدود
۱۲۳) شرکت دریانوردی ایندوس
۱۲۴) شرکت ناوبری یوتا ناری
۱۲۵) شرکت آیاسآیام امین با مسوولیتمحدود
۱۲۶) شرکت آیاسآیام آتر با مسوولیتمحدود
۱۲۷) شرکت زیتون آیاسآیام با مسوولیت محدود
۱۲۸) شرکت آیاسآیام سات با مسوولیتمحدود
۱۲۹) شرکت ارابه دریایی آیاسآیام بامسوولیت محدود
۱۳۰) شرکت هلال دریایی آیاسآیام بامسوولیت محدود
۱۳۱) شرکت آیاسآیام سینین با مسوولیتمحدود
۱۳۲) شرکت آیاسآیام تاج محل بامسوولیت محدود
۱۳۳) شرکت آیاسآیام تور با مسوولیتمحدود
۱۳۴) شرکت کشتیرانی جکمن
۱۳۵) شرکت کشتیرانی کالان کیش
۱۳۶) شرکت ناوبری کاپا ناری
۱۳۷) شرکت دریانوردی کاوری
۱۳۸) شرکت کشتیرانی کاوری
۱۳۹) شرکت توسعه کی چارتر
۱۴۰) شرکت سرایهگذاری کینگ پراسپر
۱۴۱) شرکت کشتیرانی کینگزوود
۱۴۲) شرکت ناوبری لامبدا ناری
۱۴۳) شرکت کشتیرانی لنسینگ با مسوولیتمحدود
۱۴۴) شرکت مگنا کارتا با مسوولیت محدود
۱۴۵) آژانس کشتیرانی مالشیپ
۱۴۶) شرکت بینالمللی مستر سوپریم
۱۴۷) شرکت کشتیرانی ملودیوس
۱۴۸) شرکت بینالمللی مترو سوپریم بامسوولیت محدود
۱۴۹) شرکت کشتیرانی میدهرست با مسولیتمحدود (مالت)
۱۵۰) شرکت مودالیتی با مسوولیت محدود
۱۵۱) شرکت توسعه مدرن الگانت با مسوولیتمحدود
۱۵۲) شرکت حسابداری موریسون منون
۱۵۳) شرکت کشتیرانی کوه اورست بامسوولیت محدود
۱۵۴) شرکت کشتیرانی نارمادا
۱۵۵) شرکت کشتیرانی نیوهیون با مسوولیتمحدود
۱۵۶) شرکت اناچال بیسیک با مسوولیتمحدود
۱۵۷) شرکت اناچال نوردلند جیامبیایچ
۱۵۸) شرکت کشتیرانی اکستد با مسوولیتمحدود
۱۵۹) شرکت کشتیرانی پسیفیک
۱۶۰) شرکت کشتیرنی پتورس با مسوولیتمحدود
۱۶۱) شرکت پراسپر بیسیک جیامبیایچ
۱۶۲) شرکت سرمایهگذاری پراسپر مترو
۱۶۳) شرکت کشتیرانی ریگیت با مسوولیتمحدود
۱۶۴)شرکت دریانوردی ریشی
۱۶۵) شرکت لجستیکی سیبو با مسوولیتمحدود
۱۶۶) شرکت شاین استار با مسوولیت محدود
۱۶۷) شرکت بینالملل سیلور یونیورز
۱۶۸) شرکت دریانوردی سینوز
۱۶۹) شرکت توسعه «اسمارتبریلیانت» با مسوولیت محدود
۱۷۰) شرکت دریانوردی استاتیرا
۱۷۱) شرکت سیراکیوز اس. ال
۱۷۲) شرکت تامالاریس با مسوولیت محدود
۱۷۳) شرکت تیاییو فیدر با مسوولیتمحدود
۱۷۴) شرکت دریانوردی تتا ناری
۱۷۵) شرکت تاپ گلاسیر با مسوولیت محدود
۱۷۶) شرکت تجاری تاپ پرستیژ با مسوولیتمحدود
۱۷۷) شرکت کشتیرانی تولیپ
۱۷۸) شرکت کشتیرانی «وسترنسرج» با مسوولیت محدود (قبرس)
۱۷۹) شرکت دریانوردی «وایزلینگ» با مسوولیت محدود
۱۸۰) شرکت کشتیرانی «زتا نری»
—————————————–
فایل پیدیاف اسامی را به زبان انگلیسی از اتحادیه اروپا از اینجا دانلود کنید.
بیشتر بخوانید:
«تحریم ۱۸۰ فرد و شرکت ایرانی توسط اتحادیه اروپا»
«تاسف وزیرخارجه جمهوری اسلامی از حمله به سفارت بریتانیا»
گزارش خبری
برگردان / رادیو کوچه
در حالی که آمریکا و متحدانش به دنبال افزایش فشارها بر جمهوری اسلامی بر سر فعالیتهای هستهای مورد تردید این کشور هستند، آرژانتین در صدد توسعه روابط خود با ایران است.
این در شرایطی است که روابط آرژانتین با ایران به دنبال حمله به مرکز یهودیان در بوینس آیرس در سال 1994 که در آن 85 تن کشته شدند، با بحران روبهرو شد و این روابط در سال 2007 پس از دستگیری 5 ایرانی و یک لبنانی به اتهام دست داشتن در این ماجرا، به حال تعلیق درآمد.
هرچند تهران هرگونه ارتباط با این بمبگذاری را تکذیب کرده اما در ماه جولای پیشنهاد داد مذاکرات با آرژانتین به منظور روشن شدن زوایههای پنهان این ماجرا آغاز شود.
حمله سال 1994، دو سال پس از آن انجام شد که «سازمان جهاد اسلامی» که گفته میشود با ایران و گروه حزباله روابط نزدیکی دارد، مسوولیت حمله به سفارت اسراییل در بوینس آیرس که منجر به کشته شدن 29 نفر شد را پذیرفت.
خبرگزاری رویترز، با انتشار گزارشی در این زمینه به اقدامات محدود آرژانتین در طول سالها برای کشف راز بمبگذاریها اشاره کرده و مینوسید: «آرژانتین برای سالها اقدام قابل توجهی انجام نداد تا اینکه «نستور کیچنر» در سال 2003 به ریاست جمهوری آرژانتین رسید و متعهد شد که این پروندهها را دنبال خواهد کرد. این در حالی است که با گذشت سالها هنوز نام «علیاکبر رفسنجانی» رییسجمهوری پیشین ایران به عنوان یکی از متهمان این پرونده در فهرست بازرسان و پلیس اینترپل قرار دارد.»
با این وجود نشانههایی وجود دارد که از کاهش خصومت در روابط دوجانبه ایران و آرژانتین حکایت دارد.
گزارشها حاکی از آن است که با وجود کاهش صادرات آرژانتین به ایران به دنبال به الخی گراییدن روابط، در سالهای اخیر حجم صادرات افزایش یافته و در سال گذشته ملادی با رشد 70 درصدی به 1.5 میلیارد دلار رسیده است. ایران یکی از بزرگترین خریداران ذرت از آرژانتین به شمار میرود که یکی از ارزشمندترین صادرات این کشور است.
یک دیپلمات اروپایی به شرط فاش نشدن نامش در این زمینه گفت: «در حالی که ما به دنبال فشار بر ایران به منظور متوقف ساختن فعالیتهای هستهای این کشور هستیم، دولت آرژانتین حرکت در جهتی مخالف را برگزیده است.»
این در حالی است که در ظاهر نیز موضع آرژانتین در قبال ایران تا تغییر اندکی داشته است. در ماه می، «آلبرتو نیسمن»، که بازرس ویژه پرونده بمبگذاری مرکز بهودیان است، بار دیگر این پرونده را از سوی اینترپل به جریان انداخت.
ماه گذشته نیز، آرژانتین به جمع کشورهایی ملحق شد که در سازمان ملل با صدور قطعنامهای وضعیت حقوق بشر در ایران را مورد انتقاد قرار دادند.
نشانههای تغییر
اما نشانههایی از تغییر وجود دارد. در ماه سپتامبر، «کریستینا فرناندز» رییس جمهوری آرژانتین، در مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کرد که آرژانتین به دنبال تعامل مذاکرهای با ایران است و البته از تهران میخواهد با بازرسان در مورد حل پرونده بمبگذاری همکاری کند.
فرناندز در این سخنرانی گفت: «این یک پیشنهاد مذاکره است که آرژانین نباید و نمیتواند آن را نپذیرد.»
برخی نمایندگان غربی در سازمان ملل با اشاره به اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل این نکته را خاطرنشان میکنند، هنگامی که نماینده آرژانتین در سازان ملل با شکستن رسم معمول چند سال گذشته در زمان سخنرانی «محمود احمدینژاد« سر جای خود نشست، همه متعجب شدند. این در حالی است که رییس جمهوری اسلامی در سخنرانی خود همه دوستان آرژانتین از اسراییل گرفته تا آمریکا و اروپا را محکوم کرد.
گفتنی است در سالهای قبل، در زمان سخنرانی رییس جمهوری اسلامی، صندلی آرژانتین همواره خالی بود.
به گزارش خبرگزاری رویترز، یک دیپلمات غربی در گفتوگویی یادآور شده است که ایران و آرژانتین اخیرن گامهای رو به جلویی را در توسعه روابط خود برداشتهاند.
ایران برای تقویت روابط خود با آرژانتین دلایل متعددی دارد. با توجه به فشار تحریمها و ایزوله بینالمللی در شرایط کنونی دوستان محدودی برای جمهوری اسلامی باقی ماندهاند و این در حالی است که تهران به کشورهای متحد و دوست نیاز دارد. علاوه بر این آرژانتین یکی از اعضای شورای حکام آپانس بینالمللی انرژی اتمی است که پرونده هستهای ایران در آن جریان دارد.

دیپلماتها میگویند دلایل تمایل آرژانتین برای نزدیکی روابط با ایران مشخص نیست. برخی دیپلماتها بر این باورند که افزون بر روابط تجاری با ایران، آرژانتین به دنبال الگوی بزریلی در سیاست خارجی خود از طریق تقویت روابط با کشورهای عضو جنبش غیر متعهدها است.
یک مقام اسراییلی در گفت و گو با رویترز به وجود نوعی سیاست خارجی که به گفته وی «جهان سومگرایی» تعبیر شده، در رویکرد آرژانتین اشاره میکند.
برخی بر این باورند که فرناندز متحد نزدیک چپهای منطقه مانند هوگو چاوز و اوو مورالس، روسای جمهوری ونزوئلا و بولیوی است که به دنبال توسعه روابط با جمهوری اسلامی هستند.
گفتنی است مسئله هستهای ایران یکی از موضوعاتی بود که «باراک اوباما»، رییس جمهوری آمریکا در حاشیه نشست گروه 20 در فرانسه که ماه گذشته برگزار شد، با همتای آرژانتینی خود در مورد آن گفتوگو کرد. وی در این مذاکره بر اهمیت همکاری آمریکا و آرژانتین در مورد ایران اشاره کرد.
این در حالی است که ایالات متحده به نوبه خود مشکلاتی در روابط با آرژانتین دارد که از جمله آنها میتوان به بدهیهای معوق این کشور اشاره کرد.
نگرانی جامعه یهودیان و اسراییل
پس از اینکه روزنامه «پرفیل» در آرژانتین در مارس سال جاری به نشست محرمانه مقامات ایرانی و آرژانتینی در مورد پرونده بمبگذاری 1994 اشاره کرد، جامعه یهودیان آرژانتین که بزرگترین گروه یهودیان در کشورهای آمریکای لاتین به شمار میرود، مراتب نگرانی خود را در این زمینه اعلام کرد.
این در حالی است که مقامات اسراییلی نیز در مورد نزدیکی روابط آرژانتین با ایران خرسند به نظر نمیرسند.
همچنین عربستان سعودی نیز این روابط را با تردید زیر نظر دارد. منابع دیپلماتیک در آرژانتین فاش کردهاند که ریاض در اوایل سال جاری به آرژانتین در مورد احتمال حمله ایران به سفارتهای عربستان و اسراییل در بوینس آیرس هشدار داده بود.
این در شرایطی است که «محمدجواد لاریجانی» مشاور عالی آیتاله خامنهای در گفتوگوی اخیر خود با خبرگزاری رویترز، تاکید کرد که تهران به دنبال بهبود روابط خود با آرژانتین است که به وسیله اسراییل آسیب دیده بود.
گفتنی است باوجود گمانهزنیها، دیپلماتهای اروپایی در مورد اینکه آرژانتین تا چه اندازه میتواند به ایران نزدیک شود، ابراز تردید میکنند. آنها این نکته را خاطرنشان میکنند که آرژانتین نمیخواهد خشم آمریکا را برانگیخته کند. همچنین پرونده بمبگذاری نیز موضوع قابل توجهی است و هرگونه اقدام اشتباه در این زمینه میتواند یک خودکشی سیاسی باشد.
خبر / رادیو کوچه
حزب «روسیه متحد» به رهبری ولادیمیر پوتین با کسب 49.7 درصد آرا از مجموع 95 درصد آرای شمارش شده تا بعدازظهر، دوشنبه، 5 دسامبر، به وقت محلی، پیروزی را در انتخابات پارلمانی روسیه از آن خود کرده است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، حزب «روسیه متحد» با وجود در اختیار داشتن بیشترین آرا، در مقایسه با انتخابات 4 سال پیش که 64 درصد آرا را به خود اختصاص داده بود، با کاهش روبهرو شده است. به این ترتیب شمار کرسیهایی که در مجلس به این حزب تحت کنترل آقای پوتین تعلق مییابد، کاهش خواهد یافت.
البته همچنان به نظر میرسد که ولادیمیر پوتین پیروز انتخابات ریاست جمهوری روسیه باشد که در ماه مارس برگزار خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
«حزب روسیه متحد، دارای بیشترین بخت پیروزی در انتخابات»
خبر / رادیو کوچه
شامگاه یکشنبه، 4 دسامبر، وزیر خارجه آلمان پس از دیدار با همتای خود از جمهوری اسلامی از اظهار تاسف علیاکبر صالحی در خصوص حمله به سفارت بریتانیا در تهران توسط جمعی از معترضان منسوب به حامیان جمهوری اسلامی خبر داده است.
به گزارش دویچهوله، گیدو وستروله، وزیر خارجه آلمان بعد از دیدار با وزیر خارجه جمهوری اسلامی گفت که آقای صالحی «عمیقن به دلیل آن چه رخ داده متاسف است» و قول داده که «هرکاری از دستش بربیاید برای پیشگیری از وقوع چنین اتفاقاتی در آینده انجام خواهد داد.»
دیدار وزرای خارجه ایران و آلمان در حاشیه نشست «بن دوم» برای بررسی آینده افغانستان صورت گرفت.
بر اساس بیانیه وزارت خارجه آلمان، آقای وستروله در این دیدار تاکید کرده است که حمله به هر یک از سفارتهای اروپایی، به عنوان حمله به «تمام نمایندگیهای کشورهای عضو اتحادیه اروپا تعبیر میشود.»
بیشتر بخوانید:
«وزیر امور خارجه ایران به آلمان سفر کرد»
«فراخواندن تعدادی از دیپلماتهای فرانسه از تهران»
خبر / رادیو کوچه
روز یکشنبه، 4 دسامبر، رییس کمیته عالی انتخابات مصر اعلام کرد که اسلامگرایان بیش از 65 درصد آرای انتخابات پارلمانی این کشور را که هفته گذشته برگزار شد، در سه شهر بزرگ به دست آوردهاند. این در حالی است که هنوز نتیجه انتخابات به طور رسمی منتشر نشده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، یسری عبدالکریم اظهار داشت: «حزب«آزادی و عدالت» معروف به «اخوان المسلمین» بیش از 36 درصد آرا را به دست آورده است. به گفته وی علاوه بر «اخوان المسلمین»، حزب «نور» موسوم به «سلفیها» با 24 درصد آرا و حزب« وسط » موسوم به «میانهرو» با 4 درصد آرا ، بیشترین آرا در سه شهر بزرگ مصر را از آن خود کردهاند.»
عبدالکریم همچنین خاطرنشان کرد که تعداد کرسیهای به دست آمده توسط هر حزب در حال حاضر اعلام نخواهد شد و این اقدام پس از آن صورت میگیرد که مرحله سوم انتخابات به پایان برسد.
مرحله اول انتخابات مصر در روزهای دوشنبه و سهشنبه هفته گذشته در 9 استان از جمله قاهره، اسکندریه، اسیوط و بورسعید با حضور 8 میلیون رایدهنده از مجموع 13 میلیون واجد شرایط برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
«دومین روز از رایگیری در انتخابات پارلمانی مصر»
خبر / رادیو کوچه
پس از روی کار آمدن دولت جدید در ایتالیا، روز دوشنبه، 5 دسامبر، یک مجموعه از تدابیر ریاضت اقتصادی با هدف کاهش خطر ورشکستگی و نجات حوزه یورو از سقوط به صورت اضطراری توسط دولت تصویب شده است.
بر اساس این مجموعه، مالیات داراییهای افراد ثروتمند و همچنین سن دریافت حقوق بازنشستگی افزایش خواهد یافت. به علاوه اقدامات عمدهای برای جلوگیری از فرار از پرداخت مالیات صورت خواهد گرفت.
ماریو مونتی نخست وزیر ایتالیا از این تدابیر با عنوان «نجات ایتالیا» نام برد و اعلام کرد که حقوق خود را به عنوان بخشی از این تلاش واگذار میکند.
این طرحها باید به تصویب پارلمان ایتالیا نیز برسد.
آقای مونتی جزییات کامل این تدابیر را امروز در اختیار نمایندگان خواهد گذاشت.
بیشتر بخوانید:
«اقدام شش بانک مرکزی برای کمک به بحران مالی»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر