-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ آذر ۱۲, شنبه

Latest News from Koocheh for 12/03/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خبر / رادیو کوچه

روز شنبه، 3 دسامبر، سخن‌گوی وزارت امور خارجه فرانسه از فراخوان موقتی تعدادی از دیپلمات‌های سفارت این کشور در تهران و اعضای خانواده‌های آن‌ها به دلیل نگرانی‌های امنیتی خبر داده است.

این سخن‌گو اظهار داشت: «پس از آن‌چه در سفارت بریتانیا اتفاق افتاد، می‌خواهیم از کادر دیپلماتیک خود و اعضای خانواده آن‌ها حفاظت کنیم.»

او حاضر نشد تعداد دیپلمات‌های فراخوانده شده را اعلام کند، اما گفت که آن‌ها کسانی بوده‌اند که بیش از سایرین آسیب‌پذیر بودند.

دولت فرانسه پیش‌تر در اعتراض به حمله به سفارت بریتانیا در تهران، سفیر خود را از این کشور فرا خوانده بود.

بیشتر بخوانید:

«بازگشت دیپلمات‌های جمهوری اسلامی در لندن به تهران»


 


اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه

شاید انتخاب میان «بیروت» و «قاهره» برای برگزیدن پایتخت فرهنگی جهان عرب‌زبان کار سختی باشد. «مصریان» از دیرباز اهل فرهنگ و هنر بوده‌اند اما همیشه ادیبان و روشن‌فکران در این کشور در چالشی سخت با سنت‌گرایان قرار داشته‌اند. چنین جوی در کشور «مصر» موجب شده است که بسیاری از نویسندگانی که از شهرت و اعتباری جهانی برخوردار بوده‌اند اجازه‌ی چاپ کتاب‌های‌شان را در سرزمین مادری خود نداشته و همواره جان‌شان مورد تهدید قرار بگیرد. «نجیب ‌‌محفوظ» نویسنده و نمایش‌نامه‌نویس «مصری» و تنها عرب‌زبان برنده‌ی «جایزه‌ی‌ نوبل» ادبیات یکی از همین نمونه‌هاست.

«نجیب‌ محفوظ» در ۱۱ دسامبر ۱۹۱۱ در یکی از محلات «قاهره» به ‌نام «جمیلیه»، به دنیا آمد. او که فرزند یک کارمند دولتی بود، پس از پایان دبیرستان به تحصیل فلسفه در دانش‌گاه پرداخت و بعد از اتمام تحصیلاتش در قسمت فرهنگی خدمات کشوری «مصر» از سال ۱۹۳۴ تا زمان بازنشستگی‌اش در سال ۱۹۷۱ کار کرد، چرا که به باور خودش: «در کشورهای عقب‌افتاده، هر نویسنده یا هنرمندی، قبل از هرگونه خلاقیتی نیاز به یک شغل نان‌آور دارد». رمان‌های اولیه‌ی او در زمان‌های «مصر باستان» می‌گذشت چرا که فکر می‌کرد چاره و راه درمان عقب‌ماندگی‌های جامعه‌ی «مصر» بازگشت به افتخارات گذشته است، اما هنگامی که شروع به نوشتن اثر بزرگش کرد، به توصیف جامعه‌ی مدرن «مصر» روی آورد. این اثر که با نام The Cairo Trilogy  یا «سه‌گانه‌ی مصر» شناخته می‌شود، زندگی سه نسل از خانواده‌های متفاوت را در «قاهره» از جنگ‌جهانی اول تا بعد از کودتای نظامی سال ۱۹۵۲ که موجب سقوط شاه «فاروق» شد بیان می‌کند. این سه‌گانه، بررسی هوش‌مندانه و رسوخ‌کننده‌ای از اندیشه‌ها، رفتارها و تغییرات اجتماعی در «مصر» را به انجام می‌رساند. در کارهای بعدی، «محفوظ»، دیدگاه‌های منتقدانه از حکومت سلطنتی قدیمی «مصر»، استعمار «انگلیس» و «مصر» کنونی را بیان داشت. تعداد زیادی از رمان‌های برجسته‌ی او، در مورد مسایل اجتماعی شامل زنان و زندانیان سیاسی است.

«بچه‌های محله ما» یکی از به‌ترین آثار او است که به‌ خاطر کفرگویی ناشی از تصویر کنایی او از خدا که مخالف عقاید ادیان ابراهیمی «یهودیت»، «مسیحیت» و «اسلام» بود در «مصر» سال‌ها ممنوع شد. در سال ۱۹۸۹ پس از فتوای «روح‌اله ‌خمینی» در مورد «سلمان ‌رشدی»، «عمر‌ عبدالرحمن» روحانی نابینای «مصری» در گفت‌وگو با یک روزنامه‌نگار گفت که اگر «محفوظ» برای نوشتن این داستان مجازات می‌شد، «رشدی» به خود اجازه انتشار چنین کتابی را نمی‌داد. «عمر عبدالرحمن» همیشه تاکید می‌کرد که آن‌چه او گفته فتوا نیست. اما اسلام‌گرایان تندرو آن را فتوا انگاشته و تصمیم به‌کشتن این نویسنده ۸۲ ساله داشتند و او را بیرون از خانه‌اش در «قاهره»، از ناحیه‌ی گردن با چاقو مجروح کردند. او زنده ماند اما پس از آن همیشه و همه‌جا محافظان او را هم‌راهی می‌کردند. سرانجام رمان «بچه‌های محله ما» در اوایل سال ۲۰۰۶ در «مصر» با مقدمه‌ای از «احمد کمال‌ابوالمجد» به‌چاپ رسید. «محفوظ»، مجموعه‌ای در حدود ۴۰ رمان و داستان کوتاه، به علاوه‌ی بیش از ۳۰ نمایش‌نامه نوشته است.

«نجیب ‌محفوظ» با اعتقاد عمیق به انسان‌دوستی، به خلق رمان، داستان، نمایش‌نامه و فیلم‌نامه پرداخت. منتقدین او را از پایه‌گذاران ادبیات مدرن عرب نیز به شمار می‌آورند. «نجیب‌ محفوظ»، بزرگ‌ترین دشمن هنر را تقلید و کپی‌کردن چشم‌بسته می‌دانست. او می‌گفت آزادی در جامعه به شکوفایی علم و فرهنگ و آموزش می‌انجامد. به نظر او ادبیات باید مسایل اجتماعی را برای خواننده به صورت هنری و جذاب درآورد، چون هنر و ادبیات موجب جلای شخصیت انسان، رضایت روحی، صداقت و صفای قلبی او می‌شود. کتاب‌های «نجیب ‌محفوظ» به خاطر حمایت فراوان او از پیمان صلح «انورسادات» با اسراییل در «کمپ ‌دیوید»، در بسیاری از کشورهای عربی ممنوع بود که با گرفتن «جایزه‌ی ‌نوبل» برداشته شد. اگرچه او از قشر مرفه «مصر» بود، ولی در آثارش به توصیف مشکلات تمامی طبقات اجتماعی پرداخت. او در طول عمر طولانی خود فقط دو بار کشورش را ترک کرد. «‌محفوظ» پس از یک عمل جراحی ناموفق بر روی سرش تحت مراقبت‌های ویژه‌ی پزشکی قرار گرفت و سرانجام در ۳۰ اوت ۲۰۰۶ درگذشت. در ایران بر اساس یکی از کتاب‌های او فیلمی به ‌نام «کافه ستاره» ساخته شد که در تابستان ۱۳۸۵ به نمایش درآمد.


 


مهشب تاجیک/ رادیو کوچه

امروزه، انجام هرگونه اختراع و اکتشاف علمی قابل توجه که به حل یکی از مشکلات لاینحل روبه‌روی بشر منجر شود تنها توسط مجموعه‌ای وسیع از دانش‌مندانی که دارای تحصیلات و تخصص‌های لازم در آن زمینه مورد نظر هستند امکان‌پذیر است. دیگر مثل زمان برادران «رایت»، دو نفر تنها نمی‌توانند بنشینند و راه حلی به طور مثال برای مسافرت به نزدیک‌ترین ستاره پیدا کنند. در هر زمانی انجام اختراعات و اکتشافات تاثیرگذار و پیش‌رو کاری مشکل بوده است. ولی امروزه این احساس وجود دارد که انجام اختراعات به‌ وسیله افراد مستقل و در زمینه‌های روزمره زندگی نیز امری ضروری و لازم است. زیرا حجم بی‌امان کار و وقت کم شاید جایی برای دست و پنجه نرم کردن مداوم با مشکلات خرد و کلان را برای انسان امروزی نمی‌گذارد.

به‌طور کلی، اختراع کوچک اختراعی است که تمام الزامات قابلیت ثبت اختراع را ندارد ولی دارای استفاده‌های صنعتی و عمومی است. هدف از شمول اختراعات کوچک در نظام مالکیت فکری بعضی از کشورها، پرورش و مراقبت از نوآوری‌های درون‌زاد به خصوص در کسب و کارهای کوچک و متوسط و در بین اشخاص حقیقی است. به عنوان مثال در کشور آلمان می‌توان محصولات جدید را با هزینه کم‌تر، راحت‌تر و در مدت زمان کوتاه‌تری به صورت اختراع کوچک به ثبت رساند. به خصوص در مورد شرط دارا بودن گام ابتکاری اختراعات کوچک، سخت‌گیری زیادی صورت نمی‌گیرد. اختراع کوچک محصول یا فرآیندی است که راه جدید انجام کاری را ارایه می‌دهد یا راه حل فنی جدیدی را برای مشکل خاصی پیشنهاد می‌کند. حق ثبت اختراع یا پتنت حق انحصاری است که در قبال اختراع ثبت شده به مخترع یا نماینده قانونی او اعطا می‌شود و این به طور لزوم تنها به مسایل لاینحل بشری باز نمی‌گردد.

یکی از مهم‏ترین دلایلی که انسان‌ها را وادار می‏کند تا روند تحولات فن‌آوری‏های نوین‏ را به‏طور مستمر پی‌گیری کنند، نبود پیش شرط عبور از فن‌آوری‏های سطح پایین و متعارف‏ برای رسیدن به پیش‌رفت‏های جدید و توسعه‌یافته است. بنابراین هر کشوری با هر درجه از توسعه‏یافتگی، می‏تواند با ایجاد بستر مناسب، زمینه ورود به فن‌آوری‏های نوین و استفاده از فرصت‏های رقابتی مرتبط با آن‏ها را فراهم سازد. به‏ علاوه نکته مهم این است که چیدمان‏ نهادهای مرتبط با سیستم‏های اقتصادی و اجتماعی هر کشور به‏طور منطقی پاسخ‌گوی‏ نیازهای سیستم در حال تعادل است، ظهور اختراعات نوین و خلق فرصت‏های جدید رقابتی، و طرح تقسیم کار را در عرصه جهانی سبب‏ می‏شود و سیستم اقتصادی و اجتماعی جامعه در سطح ملی دچار تحول شده و ورود آن‏ها به دوره‏های گذار فراهم آید.

علم و اختراع در این جهان پر رقابت، پر محدودیت و پیچیده، موقعیت‏های جدیدی را به‏ وجود آورده است که می‏توان آن را  علاوه بر فرایند کارکردی بودن در زمان خاص خود و استفاده‌ی بهینه برای افراد حاضر در آن موقعیت موتور محرک توسعه اقتصادی و اجتماعی جهان دانست. اما بهره‏برداری درست از این اختراعات کوچک مدیریت تحولات عملی و فن‌آوری آن‌ها، مستلزم‏ آن است که سیاست‏های علم و فن‌آوری متناسب با تهدیدها و فرصت‏های آینده طراحی شود. ذهن دانش‌مندان، مهندسین، اقتصاددانان، و حتا سیاست‌مداران را انجام اعمال کلان تسخیر کرده است اما برنامه‌ریزی درست در برخورد با فضای جدید این اختراعات کوچک می‌تواند با هدف‏ پیش‌تازی جهانی و خیز برداشتن برای کسب منافع اقتصادی بزرگ در آینده، هم‌راه شود.

چرا اختراع کوچک باید حایز اهمیت باشد؟ عدم توسعه‌ی یک کشور عدم تحقق حقوق فردی و فردیت است و برای توسعه کشور باید ابتدا زیر ساخت‌ها ترمیم شود. فرد می‌تواند منبع ایجاد تغییر در کشور شود. درست است که با حرکت‌های بزرگ فردی سود آن حرکت مستقیم به فرد می‌رسد اما در مرحله‌ی بعد سود هرحرکت فردی سازنده‌ای به جامعه می‌رسد. تا مادامی که فرد در حال حرکت و مبارزه است فرصتی برای ابراز وجود خواهد داشت. پس پروسه‌ی اختراع او را در مبارزه‌ای علمی می‌اندازد. تجربه و مطالعه بیوگرافی مخترعین و خلاقان دنیا نشان می‌دهد که ورود به این راه تلاش و حرکتی دایم  را طلب می‌کند. اختراعات کوچک علاوه بر تمام این محسنات، برانگیزاننده‌ی انسان‌ها برای بروز خلاقیت‌هایشان به طور غیرمستقیم است. در جامعه‌ای که افراد خلاق موجود باشند و شرایط ابراز وجود داشته باشند، جامعه از نظر روان‌شناختی هم به وضعیت پای‌دار و سالم‌تری خواهد رسید. شاید عده‌ای خرده بگیرند، که در این ‌صورت و میدان دادن به هر خلاقیت کوچکی هر کس قصد بهره‌برداری و منفعت بردن را داشته باشد. واقعیت این است که با یک چارت مشخص و برنامه‌ریزی مناسب می‌توان سره را از ناسره تشخیص داد و این اختراعات را در صورت قابلیت‌های لازم وارد عرصه‌های صنعتی و به تعداد انبوه رساندن نمود. به این ترتیب در زندگی پر‌مشغله‌ی امروز هم کمکی به افراد در راستای خلاقیت‌اشان و بهره‌برداری از آن می‌شود و هم وسایل و تجهیزاتی به وجود می‌آید که در استفاده‌ی بهینه از زمان و شرایط به افراد کمک خواهد کرد.


 


مستند «روزهای پس از الماس» که روز چهارشنبه، 30 نوامبر از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد ادامه مستند «الماس فریب» بوده که چند ماه پیش از این نیز از صدا و سیما به اجرا درآمد.

در مستند الماس فریب در خصوص نوع رابطه «محمدرضا مدحی» از افراد منسوب به سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، با اپوزوسیون‌های خارج از ایران پرداخته شد.

Click here to view the embedded video.


 


خبر / رادیو کوچه

روز شنبه، 3 دسامبر، پانزدهمین هفته از مسابقات فوتبال لیگ برتر باش‌گاه‌های ایران با شکست صبای قم، توقف تیم‌های اصفهانی سپاهان و ذوب آهن و ثبت یک تساوی دیگر در کارنامه راه آهن پیگیری شده است.

به گزارش مهر، روز دوم از هفته پانزدهم مسابقات فوتبال لیگ برتر باش‌گاه‌های کشور از ساعت 15 با دو دیدار مس سرچشمه – مس کرمان و نفت تهران – صنعت نفت آبادان آغاز شد.

در این دیدارها مس سرچشمه 2 بر صفر مس کرمان را شکست داد و نفت تهران هم سه بر یک از صنعت نفت آبادان شکست خورده است.

اما روز شنبه با برگزاری پنج بازی دیگر از ساعت 15:15 پی‌گیری شد که در پایان این دیدارها شهرداری تبریز دو بر یک مغلوب استقلال تهران شد.

ذوب آهن اصفهان با تساوی یک‌بریک برابر فجرشهید سپاسی شیراز متوقف شد. شاهین بوشهر با همین نتیجه برابر سپاهان اصفهان بازی را به پایان رساند.

داماش گیلان با یک گل صبای قم را برد.

فولاد خوزستان برابر راه آهن شهرری به تساوی صفر بر صفر رضایت داد.

هم‌اکنون در جدول رده‌بندی استقلال با 33 امتیاز صدرنشین است و تیم‌های تراکتورسازی تبریز و نفت تهران با 27 امتیاز و به دلیل تفاضل گل در رتبه‌های دوم و سوم ایستاده‌اند.

در انتهای جدول هم راه آهن شهرری با 14 امتیاز، فجرسپاسی شیراز با 12 امتیاز و مس سرچشمه با 11 امتیاز در مکان‌های 16 تا هجده قرار دارند.

بیشتر بخوانید:

«پرسپولیس برابر تراکتور‌سازی بازی را واگذار کرد»


 


خبر / رادیو کوچه

شرکت نفتی بریتانیایی «شل» روز شنبه، 3 دسامبر اعلام کرد در راستای تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه سوریه، فعالیت در این کشور را متوقف می‌کند.

این تحریم‌ها به علت سرکوب خشونت‌آمیز اعتراض‌های ضد‌دولتی در سوریه بر این کشور اعمال شده است.

شل گفت این شرکت هم‌چنین باید موضوع امنیت کارکنانش را مد نظر داشته باشد.

این اقدام شرکت شل در حالی صورت گرفته که شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، سوریه را متهم کرده که در جریان سرکوب این اعتراضات، به نقض سیستماتیک حقوق بشر دست زده است.

در همین حال، ویتالی چورکین، سفیر روسیه در سازمان ملل از تحریم‌های اتحادیه عرب علیه سوریه انتقاد کرده و گفته است اعمال تحریم‌ها، به توانایی این اتحادیه در میانجی‌گری میان دولت و مخالفان سوریه ضربه می‌زند.

بیشتر بخوانید:

«تصویب یک قطع‌نامه علیه سوریه در سازمان ملل»


 


سحر بیاتی/ رادیو کوچه

در سیاحت آسیا با جشن‌واره شگفت‌انگیزی از غذاهای متفاوت رو‌به‌رو می‌شوی که شاید در هیچ قاره دیگری چنین تنوعی به چشم نیامده باشد. فرهنگ غذایی آسیایی‌ها فرهنگی کاملن متفاوت از یک‌دیگر است که این خود می‌تواند سفری جذاب و خوش‌مزه باشد. حتا اگر چشم‌هایت را به روی همه دیدنی‌ها ببندی دهانت را به بلعیدن غذاهای آسیایی نخواهی بست.

فرهنگ غذایی مردمان خاورمیانه به یک‌دیگر نزدیک‌تر است و فرهنگ غذایی مردمان خاوردور به یک‌دیگر اما باز هم تفاوت‌های فاحشی است که نمی‌توان از آن چشم‌پوشی کرد ضمن این‌که هیچ ربطی هم بین فرهنگ غذایی مردمان شرق و غرب آسیا نمی‌یابی.

آسیایی‌ها کم‌تر از مردمان چهار قاره دیگر به بیماری‌های قلبی و سرطان مبتلا می‌شوند و این حقیقت انکار نشدنی، موفقیت رژیم غذایی شرقی را به جهان ثابت کرده است. البته در میان رکوردداران سلامت غذایی آسیای شرقی‌ها از خاورمیانه‌ای‌ها پیشی گرفته‌اند.

دوست چینی‌ام به شوخی می‌گفت‌: «هر چه در دریاست به جز زیر دریایی، هر چه در آسمان است به جز هواپیما و هر چه روی زمین است به جز تانک ما می‌خوریم.»

فرهنگ غذایی کشورهای آسیایی ریشه‌های تاریخی دارد و البته به واسطه تفاوت آب و هوا و مذهب که حلال بودن و غیر حلال بودن غذا را از هم جدا کرده با هم تفاوت دارد نزدیکی به دریا و البته جمعیت نیز تاثیر بسیاری در این زمینه دارد کشورهای پر جمعیت‌تر که مسلمان هم نیستند تمایل بیش‌تری به خوردن همه موجودات دریایی به جز زیردریایی دارند. کشورهای خاورمیانه شاید به واسطه وجود منابع زیرزمینی چون نفت و گاز کشورهای ثروت‌مندتری نسبت به «هند» و «سریلانکا» محسوب می‌شوند و خوردن گوشت بیش‌تر به خصوص کباب در میان آن‌ها رواج بیش‌تری دارد.

ژاپنی‌ها و کره‌ها که در گذشته با مشکل سوخت دست و پنجه نرم می‌کردند به خوردن غذاهایی که کم‌تر برشته و پخته شده عادت کرده‌اند و مردم خاورمیانه به غذاهایی که به‌تر طبخ شده علاقه‌مند هستند.

برای آسیای شرقی‌ها غذاخوردن نوعی تفریح و سرگرمی محسوب می‌شود، غذا خوردن بیرون از خانه برای آن‌ها امری طبیعی است تا جایی که اگر به خانه‌های شرق آسیا بروید می‌بینید بر خلاف کشوری چون ایران آشپزخانه جای‌گاه ویژه و خاصی ندارد.

کافی است وقت ناهار یا شام در یکی از خیابان‌های شرق آسیا از «مالزی» تا «چین» یا «تایلند» و «کره» قدم بزنید تا اکثریت مردم شهر را ببینید که در رستوران‌ها مشغول غذا خوردن هستند. حتا خوردن صبحانه بیرون از خانه هم رسم معمولی است.

برخلاف خاورمیانه‌ای‌ها که آشپزی و غذای خانگی اهمیت خاص و به سزایی در زندگی روزمره‌شان دارد، اما غذای قدیمی و مرسوم ما ایرانی‌ها برای میل کردن بیرون از خانه همانا «کباب» است و لذت خوردنش با برنج کره‌ای یا نان سنگک و ریحان.

چلوکباب را اولین فست فود ایرانی می‌نامند، داستان این غذای لذیذ از بازار تهران آغاز شد در واقع چلوکباب اصالتن بچه تهران است.

فکرش را بکنید در گزارش‌های قبل تا «میدان ارگ» تهران و «کاخ زیبای گلستان» رفته‌ایم، چطور دل‌مان می‌آید سری به چلوکبابی‌های معروفش نزنیم؟ این‌جا خواست‌گاه چلوکباب و محل تولد این غذای لذیذ است.

آن‌گونه  که «اعتمادالسلطنه»، روزنامه خوان «ناصرالدین شاه» در خاطراتش نوشته، تا قبل از سال 1257 (سال ترور «ناصرالدین شاه») چلوکباب فقط در بازار عرضه می‌شده است.

امروز می‌دانیم که اجزای چلوکباب عبارتند از: برنج، نوشابه، گوجه، کره، سماق و گاه ماست و زیتون. اما در گذشته به جای نوشابه فقط از دوغ استفاده می‌شده و با توجه به ورود گوجه فرنگی در اواخر حکومت قاجار، این غذای ملی ما فاقد گوجه فرنگی بوده تا این‌که در باغ فردوس تجریش «معیرالممالک» اولین بوته‌های گوجه فرنگی را در ایران پرورش می‌دهد.

مخلص چلوکباب نگاری این‌که، در همین «کوالالامپور» هم رستوران‌های زیادی هستند که می‌توان در آن‌ها چلوکباب خورد و لذتش را برد. از رستوران‌های ایرانی تا رستوران‌های پر‌طرف‌دار عربی.

جای همه دوستان خالی شب گذشته را در رستورانی «مراکشی» به نیمه رساندم اما در این  رستوران‌ عربی بیش‌تر از چلوکباب و «قوزی» (غذایی شبیه همان باقالی پلو با ماهیچه) سینی پیش غذا می‌درخشید.

با سالادهایی نظیر «تبوله» و پیش غذاهایی چون «هوموس»، «متبل»‌، «باباغنوج» و «کشک بادمجان» و «میرزا قاسمی» خودمان که عرب‌ها آن‌ها را از آن خود می‌دانند. گویا «بادمجان» جای‌گاه ویژه‌ای در غذاهای عربی دارد.

خوردن این پیش غذاها را در هر وضعیت و سن و سالی که هستید توصیه می‌کنم، هر چند غذاهای خاورمیانه‌ای نسبت به غذاهای آسیای شرقی به شدت چرب و غیر سلامت هستند اما نمی‌دانم چرا همه غذاهای خوش‌مزه دنیا برای سلامتی زیان‌آور است. باید دل سپرد به غذاهای ناسلامت برای شادمانی روح که او هم سهمی دارد از این زندگی کوتاه و نباید از شادمانی‌اش برای سلامت جسم چشم پوشید.

شام دی‌شب علاوه بر این سینی خوش مزه با نان تنوری «تافتون» هم بسی لذت بخش‌تر و نوستالژیک‌تر شد، به یاد صبحانه‌های ایران که این‌جا کم‌تر حوصله میل کردنش هست.

«قوزی» هم که با ماهیچه چرب و لذیذش خواب شب را به بیداری تا صبح دم بدل کرد و بوی کباب جلز ولز کرده بر ذغال خوب مصداق مثل معروف «رفیق بد و ذغال خوب» شد تا شادمانی روح را جشن بگیریم در شبی تب‌دار روی خط استوا.

اما نکته قابل توجه این‌جاست که هر اندازه که کباب و پیش غذای مراکشی لذیذ باشد، لذت خوردن کباب و ریحان با نان سنگک در «شاه عبدالعظیم» تهران یا چلو کره‌ای و کباب، چلوکبابی‌های نزدیک بازار عالم دیگری دارد. چلوکبابی‌هایی که هر چند به میز و صندلی‌های شیک و آن‌چنانی مزین نشده و هنوز به سبک فیلم‌های فارسی پیش از انقلاب «ژتون» می‌فروشد و دوغ شیشه‌ای دست مردم می‌دهد و گاه خیلی هم تمیز و پاکیزه نیست اما لذتی در خوردن همان غذاست که در رفتن به بهشت نخواهد بود.

هنوز دل دل می‌کنم که سری به غذاهای «جالان آلور» (خیابانی در کوالالامپور) که جشن‌واره‌ای‌ست از غذاهای «تایلندی»، «چینی»، «هندی» و حتا «کره‌ای» و «ژاپنی» بزنم یا نه، هنوز دلم نیامده به خام‌خواری «سوشی» (غذای ژاپنی) ناخنکی بزنم یا صدای قور قور قورباغه فلک‌زده را در شکم مبارک تحمل کنم اما چه می‌شود کرد. مجموعه این گزارش‌ها تنها در صورتی تکمیل می‌شود که بتوانم از تجربیاتم بنویسم، هنوز البته سیر و سیاحت در غذاهای خاورمیانه‌ای ادامه دارد و شاید این ادامه بهانه‌ای‌ست برای ترسی که دارم از خوردن غذاهای شرق آسیا. و باید دید و باید خورد و باید تعریف کرد لذت خوردن همه چیز جز تانک و زیر دریایی را، پس پیش به سوی «جالان آلور» و غذاهای پر‌تردیدش.


 


شنبه 12 آذر 90/ 3 دسامبر 2011

اجرا: اعظم

استودیو: دامون

تقویم‌ تاریخ

گزیده اخبار مطبوعات شنبه ایران

پس‌نشینی تند- «سودای حقیقت»- اکبر ترشیزاد

بخش اول خبرها

این‌جا آسیا است- «بچه طهران، متولد بازار، ساکن مراکش»- سحر بیاتی

مجله خبری کابل- آرین

کرانه‌های سن- «آثار حماسی، نخستین شاه‌کارهای ادبی فرانسه»- سایه کوثری

بخش دوم خبرها

دایره‌ی شکسته- «کوچک اما انقلابی»- مه‌شب تاجیک

قصه‌های ما، از رویا تا واقعیت- «پروانه»- شهره شعشعانی

بخش سوم خبرها


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

فرامرز دادرس / پژوهش‌گر و کارشناس اطلاعاتی

چند ماه پس از پخش مستندی به نام «‌الماسی برای فریب»  که ضربه سنگینی به اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور وارد کرد، روز چهارشنبه نهم آذر ماه، برابر سی ام نوامبر 2011، مستندی زیر نام «‌روز های پس از الماس‌» پخش شد. این برنامه  یک روز پس از حمله سازمان‌یافته شده به سفارت بریتانیا در تهران، ازکانال سوم دولتی ایران پخش شده است.

خبرگزاری‌ها و رادیو تلویزیون های فارسی زبان اپوزیسیون، سرگرم بهره‌برداری از رخ‌داد سفارت انگستان در تهران بودند و توجهی به این خبر نکردند. هدف جمهوری اسلامی از پخش این به اصطلاح مستند از سویی سرگرم نمودن مردم درون کشور و از سوی دیگر، ‌بی‌اعتبار کردن هر چه بیش‌تر اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور بود. رژیم می‌خواست به خارجی‌ها نشان دهد که به دنبال سرمایه‌گذاری روی اپوزیسون ایران بر نیایند. در این فیلم،  با پخش برخی عکس‌ها و صدا‌ها نشان داد شد که عوامل رژیم تا کجا به درون اپوزیسیون ایران نفوذ کرده‌اند و سازمان‌های اطلاعاتی غرب را به بازی گرفته‌اند.

در این مستند، محمد‌رضا مدحی، که از جانب یاران پیشین خود در اپوزیسیون سردار، لقب یافته بود، همه ادعا‌های شرکای پیشین خود را که روی وی بیش از اندازه حساب باز کرده بودند رد کرد، این بار مدحی، دوباره از سفر خود به واشنگتن و تماس با مقامات آمریکایی گفت‌وگو کرد و مدعی شد که هنگام ورود به یک مرکز لابی‌گری نه چندان دور از کاخ سفید، ناچار شده انگشت‌نگاری‌ الکترونیکی شود، و اثر این انگشت‌نگاری می‌تواند ادعای وی در باره ملاقات‌هایش در آمریکا را تایید کند. مدحی از تماس‌هایش با مقامات‌ اطلاعاتی آلمانی و استان‌دار مونیخ گفت‌وگو کرد و مدعی شد که با ویزای شنگن به آلمان رفته و استان‌دار از وی خواسته که برای امنیت بیش‌تر در آلمان پناهنده شود.

مدحی گفت که دخترش چندی پیش در ایران ازدواج‌ کرده است، او با این گفتار خود، ادعای  علیرضا نوریزاده‌، یار پیشین خود را رد کرد. پس از افشای جریان مدحی، نوریزاده‌، در برابر رادیو تلویزیون‌ها مدعی شده بود که رژیم اسلامی دختر مدحی را به گروگان گرفته و او ناچار به بازگشت به ایران و هم‌کاری با رژیم شده است. در این مستند بخش کوچکی از صدای گریه و هق هقی شخصی پخش شد، این صدا به علیرضا ‌نوریزاده نسبت داده شد‌، ولی روشن نیست این صدا به راستی  از آن نوریزاده  است یا صدای وی از سوی کسی تقلید شده است، و یا با بهره‌گیری از تکنولوژی نوین، باز‌سازی و دست‌کاری شده باشد.

مدحی مدعی شد که اتاقی را که در فیلم نخست «‌مستند الماسی برای فریب» از وی فیلم‌برداری شده بود در کشور آلمان بوده و مدارکی دارد که می‌تواند این ادعا را ثابت کند. پس از پخش نخستین افشا‌گری مدحی‌، نوریزاده گفته بود که این اتاق و دکوراسیون آن در شهر بانکوک در کشور تایلند  است، یکی دیگر از دست‌یاران مدحی به بخش فارسی صدای آمریکا گفته بود؛ این اتاق در شهر ازمیر در ترکیه می‌باشد.

مدحی با پخش صدای مهرداد خوانساری نشان داد که همواره در حال ضبط صدا و گردآوری مدارک د رباره دوستانش در اپوزیسیون بوده است، این مدارک ارایه شده نشان می‌دهند که مدحی،  وارونه ادعا‌های امیر حسین جهانشاهی، که وابستگی مدحی را به سازمان‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی رد کرده بود، از آغاز در اپوزیسیون نفوذ کرده بود و عامل جمهوری اسلامی بوده است. در این فیلم، صدای مهرداد خوانساری، هنگام گفت‌وگوی تلفنی با ‌همسر مدحی پخش شد، در این گفت‌وگو به خوانساری به همسر مدحی می‌گوید که تغییری در برنامه آمدن و سکونت ‌همسر مدحی در ‌فرانسه انجام شده است.

در این مستند، تصویر و صدای یک زن جوان که هم‌راه امیر‌حسین جهانشاهی بود پخش شد‌، مدحی ادعا می‌کند که این زن جوان به نام «‌اختا» از افسران اطلاعاتی اسراییل است، و رابط جهانشاهی با سازمان‌های اطلاعاتی اسراییل در فرانسه بوده است. در پایان مدحی قول داد که باز هم مدارک دیگری را افشا خواهد کرد.

بخش‌هایی از گفته‌های مدحی می‌تواند درست باشد. برخی از کارشناسان امور اطلاعاتی که با خصوصیات و روش‌های ‌ایرانیان آشنا هستند، بر این باورند که مدحی توانسته بود با دادن برخی اطلاعات طبقه‌بندی شده با فریب‌ رابط‌های ایرانی سازمان‌های اطلاعاتی غربی، اعتماد  این سازمان‌ها‌ را به دست آورد.

کارشناسان می‌گویند‌؛ اشتباه این سازما‌ن‌ها در این بوده است  که بیش از اندازه به واسطه‌های ایرانی خود در اپوزیسیون ایران اعتماد کرده بودند، این واسطه‌ها همگی مدعی‌ بودند که مدحی دریایی از اطلاعات است.

ماجرای مدحی، نه تنها برای اپوزیسون ایرانی ضربه مهلکی بود، بلکه به سازمان‌های اطلاعاتی غربی که از دور و نزدیک با جریان مدحی در پیوند بودند نیز، شوک وارد کرد.

قرار بود در آبان‌ماه،‌ محمد‌رضا مدحی، به دعوت بسیج ‌دانش‌جویی دانش‌گاه علامه طباطبایی در این مرکز سخن‌رانی کند و به پرسش‌های دانش‌جویان پاسخ دهد، ولی این برنامه به دلیل مخالفت مسوولین وزارت علوم انجام نشد.


 


سایه کوثری/ رادیو کوچه

ادبیات فرانسه تا اواخر قرن یازدهم ادبیاتی‌ است سترون و فقیر، در این دوره به‌جز تعداد انگشت‌شماری منظومه کوتاه آن‌ هم در شرح احوال اولیای دین مسیح و ستایش آنان چیزی خلق نشده‌ است. ولی از قرن یازدهم به بعد به تدریج آثار حماسی فراوانی در این کشور به منصه ظهور می‌رسد، به این معنی که از اواخر همین قرن گروهی از شعرای فرانسه که به حفظ کیان و مفاخر ملی و اعمال پهلوانی نیاکان خود علاقه فراوانی داشتند، قطعات منظوم نسبتن طولانی و مهمی درباره رزم‌ها و دلاوری‌ها و اعمال برجسته قهرمانان گذشته و جنگهایی که بین مسیحیان و مسلمانان اروپا و آفریقا روی داده‌ بود، سروده یا بر اساس اشعار کوتاه عامیانه و روایات و افسانه‌های ملی و محلی که به صورت پراکنده در زبان مردم عادی جاری و ساری بود، حماسه‌های شکوه‌مندی ساخته‌اند. این حماسه‌ها مدت سه سده در کشور فرانسه رواج و رونق داشته و از شهرت و اعتلای خاصی برخوردار بوده‌اند. از این‌گونه اشعار حماسی که در حقیقت نخستین شاه‌کارهای ادبی فرانسه به‌شمار می‌آیند، تقریبن هشتاد منظومه باقی مانده‌ است که به طور کلی آن‌ها را شانسون دو ژست یا منظومه‌های پهلوانی می‌خوانند.

در پیدایش منظومه‌های حماسی عوامل و انگیزه‌های فراوانی دخیل و موثر است اما شاید بتوان گفت که دو امر مهم بیش از هر چیز دیگر در ظهور آن تاثیر و دخالت داشته ‌است: یکی استقرار نظام فئودالیته یا حکومت ملوک‌الطوایفی در فرانسه از قرن نهم به بعد که از صفات بارز آن وفاداری و سرسپردگی در مقابل ولی‌نعمت و پرورش و رواج این خصلت بود و دیگری شور و هیجان قهرمانی و ویژه که در جنگ اول صلیبی در دل‌ها به‌وجود آمده بود و اعتقاد و ایمان مذهبی را در دل شهسواران اصیل و بزرگزاده و توده ملت فرانسه بیش از پیش زنده ‌کرد و به دنبال این امر فکر گردآوری و حفظ روایات و داستان‌های حماسی و ذوق سرودن اشعار پر مفهوم حماسی درباره پهلوانی‌ها و مردانگی‌ قهرمان و جنگ‌جویان صلیبی در سر شاعران پیداشد و آنان را به سرودن این‌گونه منظومه‌ها وادار و ترغیب ‌کرد.

حماسه‌های پهلوانی را در آغاز ژانگولرها یا ناقلان و قصه‌گویان دوره‌گرد اغلب در مجالس و محافل عمومی و هفته بازارها یا در حال گردش در کوچه و بازار هم‌راه با سازهای مخصوص نقل می‌کردند که این منظومه‌ها سینه‌به‌سینه و دهان‌به‌دهان می‌گشت یا در اعیاد و مجالس جشن‌ و سرور و در تالار کاخ‌های اشرافی برای سرگرمی طبقه اعیان مرفه اجرامی‌شد و با گذشت روزگار و تسلسل روایات، عناصر یا مضامین جدیدی مطابق با ذوق هر روزگاری بر آن‌ها افزوده می‌شد و از حیث قالب و شکل و شیوه بیان تغییراتی در آن‌ها پدید می‌آمد و در هر دوره سرایندگان، شاخ‌ و برگ‌های تازه‌ای بر آن‌ها می‌افزودند یا حوادث فرعی گوناگونی به آن اضافه می‌کردند. در نتیجه به مرور زمان این منظومه‌ها کامل‌تر و طولانی‌تر می‌شد.

حماسه‌های پهلوانی یا همان شانسون دو ژست‌ها از اواخر قرن سیزدهم به بعد راه زوال و سقوط در پیش گرفت و به ضعف و انحطاط گرایید، زیرا محرکات اصلی و عوامل پدیدآورنده آن از میان رفت

به‌تدریج شاعران باذوق و زبردست نیز اصلاحاتی در آن‌ها به‌وجود آوردند تا این‌که این منظومه‌ها به نهایت رشد و کمال رسید.

اکثر شانسون دوژست‌ها سرگذشت دلاوری‌های قهرمانان ملی و گزارش توصیفی از روی‌دادهای پهلوانی و داستان‌های حماسی به‌ویژه دلاوری‌ها و فتوحات سرداران و مردان عصر کارولنژین‌ها یا جنگ‌های دوره شارلمانی‌ست و از میان آن‌ها سه حماسه از همه ممتازترند: اول از همه شانسون دو رولان که در نوع خود بی‌نظیر است، و دوتای دیگر به‌ترتیب اهمیت تاریخی و ادبی عبارتند از حماسه پهلوانی گیوم دورانژ و حماسه گورمون و ایزانبار.

حماسه‌های پهلوانی یا همان شانسون دو ژست‌ها از اواخر قرن سیزدهم به بعد راه زوال و سقوط در پیش گرفت و به ضعف و انحطاط گرایید، زیرا محرکات اصلی و عوامل پدیدآورنده آن از میان رفت.

اما «شانسون دورولان» در میان منظومه‌های حماسی فرانسه از همه زیباتر و و ممتازتر است. این منظومه زیبا و مشهور که از هر جهت معرف گونه ادبیات حماسی در ادبیات فرانسه است، به شکل شعر ده هجایی سروده شده و متعلق به آغاز قرن دوازدهم میلادی‌ست و از نظر زیبایی و اصالت داستان و عبارات دلکش و لطف و شیوایی کلام سراینده آن شهرت و اعتبار و منزلتی ویژه یافته و در ردیف آثار کلاسیک ادب فرانسه قرار گرفته ‌است. کهن‌ترین نسخه خطی آن که در سال 1832 کشف‌ شده مشتمل بر 4002 بیت است و هم اکنون در کتاب‌خانه آکسفورد نگه‌داری می‌شود.

داستان این منظومه ملهم از یک واقعه تاریخی‌ست که سه قرن و اندی پیش از تاریخ نظم حماسه روی‌داده و در واقع بخشی از کارنامه اعمال شاهان سلسله فرانک‌ها و به‌ویژه در برگیرنده تذهیب زیبایی از سیمای شارلمانی‌ست. در این حماسه باشکوه و زیبا، شاعری زبردست و گم‌نام از یکی از وقایع تاریخی عصر شارلمانی که در سال 778 میلادی رخ‌داده الهام گرفته و این واقعه را با قلمی ساحر به نظم کشیده و با استفاده از ذوق لطیف و تخیل شاعرانه خود در آن تغییراتی داده و در نتیجه عظمت و اعتبار بیش‌تری به آن بخشیده ‌است.

واقعه تاریخی مذکور از این قرار است که شارلمانی پادشاه مشهور فرانک‌ها در سال 778 میلادی پس از یک‌سری جنگ‌ها با اعراب اسپانیا از آن کشور برمی‌گردد. در گردنه‌های کوه‌های پیرنه ناگهان عده‌ای از باسک‌های ساکن به دنباله سپاه او حمله می‌برند و در این نبرد چند تن از سران مهم و معروف او از جمله رولان، سردار دلیر سپاه وی به‌دست باسک‌ها به قتل می‌رسند.

در این منظومه، شیفتگی و شوق نسبت به مذهب و مهر و علاقه به زادگاه و میهن و وفاداری نسبت به خداوند و ولی‌نعمت خود با زبانی فخیم اما بی‌پیرایه توصیف شده‌ است.

طرح و زمینه این منظومه یک‌نواخت، ساده و روشن ولی سبک نگارش و انشای آن بسیار محکم و شاعرانه و از نظر درون‌مایه حاوی افکار انسانی عالی ا‌ست.

هفته آینده به شرح کامل این منظومه خواهیم پرداخت.


 


آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه

یک مرد در شمال افغانستان ادعا دارد که محافظ والی سرپل با زور وارد منزل وی شده و بر خانم‌اش تجاوز جنسی کرده است.

این مرد که عین‌الدین نام دارد، از رییس جمهوری کرزی خواهان رسیدگی به این قضیه شد و گفت باید این فرد اعدام شود.

هم‌چنان شماری از باشندگان محل نیز تایید می‌کنند که محافظ این مقام دولتی بر خانم این مرد تجاوز کرده است.

ساکنان محلی ادعا دارند که فرد متجاوز بر علاوه این که محافظ ارشد والی سرپل می‌باشد، شوهر دخترش نیز می‌باشد.

اما سید‌انور والی سرپل گفت فرد متجاوز بازداشت و قضیه تحت بررسی قرار دارد.

وی داشتن ارتباط خانوادگی با فرد متجاوز را رد کرد.

این در حالی است که هفته گذشته نیز در ولایت بغلان در شمال شرق افغانستان یک دختر مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بود.


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش رسانه‌های داخلی ایران، دیپلمات‌های سفارت جمهوری اسلامی در بریتانیا بامداد روز شنبه، 3 دسامبر، وارد تهران، پایتخت این کشور، شده‌اند.

این دیپلمات‌ها در پی ورود معترضان به سفارت بریتانیا و مرکز فرهنگی این کشور در باغ قلهک تهران، از لندن اخراج شدند و بعد از ظهر جمعه با پایان یافتن ضرب‌الاجل دولت بریتانیا برای ترک خاک این کشور، از فرودگاه هیتروی لندن عازم تهران شدند.

به گزارش فارس، پس از ورود هواپیما به خاک ایران، کاردار پیشین سفارت جمهوری اسلامی به نمایندگی از دیپلمات‌های این کشور هم‌راه با رامین مهمانپرست، سخن‌گوی وزارت امور خارجه، در جمع آن‌ها حاضر شد.

رامین مهمانپرست هنگام ورود دیپلمات‌های جمهوری اسلامی تصمیم بریتانیا در اخراج آن‌ها را «عجولانه» خواند و ضمن اشاره به این موضوع که رابطه سیاسی دو کشور قطع نشده است، گفت پرچم ایران هم‌چنان بر بالای سفارت‌خانه جمهوری اسلامی در لندن برافراشته است.

این در حالی است که دامینیک چیلکات، سفیر سابق بریتانیا در ایران، روز جمعه هم‌زمان با خروج دیپلمات‌های جمهوری اسلامی از لندن گفت: «بسیار روشن است که یورش و غارت سفارت‌خانه کشورش در تهران تحت حمایت حکومت جمهوری اسلامی بوده است.»

به گزارش بی‌بی‌سی، آقای چیلکات در اولین واکنش به این ماجرا گفت: «ایران از آن دست کشورهایی نیست که گروهی به‌صورت خودجوش تظاهرات و بعد به سفارتی خارجی حمله کنند. این نوع حرکت تنها با رضایت و حمایت حکومت صورت می‌گیرد. چندین دلیل هست و حالا که به گذشته نگاه می‌کنیم، می‌بینیم کاملن روشن است که این (حمله) تحت حمایت حکومت بوده است.»

 بیشتر بخوانید:

«ظهور ایران اتمی یک تهدید برای همه است»


 


خبر / رادیو کوچه

شام‌گاه جمعه، 2 دسامب، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد خشونت علیه معترضان در سوریه را به شدت محکوم کرده و گفته است که یک بازرس ویژه برای بررسی نحوه برخورد و مقابله با تظاهرکنندگان مخالف دولت در سوریه تعیین می‌کند.

گزارش این شورا در باره خشونت‌ها در سوریه هم به شورای امنیت سازمان ملل متحد فرستاده خواهد شد.

سازمان ملل متحد برآورد کرده است که از زمان آغاز اعتراضات در سوریه چهار هزار تن کشته شده‌اند.

نماینده بریتانیا در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد گفته است که قطع‌نامه روز جمعه، علیه سوریه سخت‌گیرانه‌ترین قطعنامه‌ای است که تاکنون از سوی این شورا صادر شده است.

در این قطع‌نامه، به نقض فاحش و سازمان یافته حقوق بشر در خشونت‌های نظامیان سوریه اشاره شده است.

این شورا که ۴۷ عضو دارد، از سازمان ملل متحد خواسته است تا در این باره اقدامی مناسب انجام دهد.

پیش از این، ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، درباره اتهامات مربوط به نقض حقوق بشر معترضان، خواهان رسیدگی به رفتار سوریه در دادگاه بین‌المللی کیفری شده بود.

اما نماینده سوریه در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد گفت که مشکلات کشورش، از طریق جامعه بین‌الملل نمی‌تواند حل شود.

او هشدار دارد که هر گونه مداخله سازمان ملل متحد می‌تواند به راحتی بحران سوریه را عمیق‌تر کند.

قطع‌نامه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در نشست اضطراری این شورا در روز گذشته، با ۳۷ رای مثبت، چهار رای مخالف و شش رای ممتنع تصویب شد.

روسیه و چین از جمله مخالفان صدور این قطع‌نامه بودند.

در قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد درخواست‌های متعددی مطرح شده است که توقف فوری خشونت‌ها، آزادی تمام زندانیان سیاسی و تعلیق تمام اعضای نیروهای نظامی سوریه که ظن آن می‌رود در این خشونت‌ها دست داشته باشند، از جمله این درخواست‌ها است.

بیشتر بخوانید:

«بررسی جنایت علیه بشریت در سوریه»


 


رادیو کوچه

1967 میلادی- برای نخستین بار در تاریخ پزشکی دکتر «کریستیان بارنارد» (Christiaan Barnard) در بیماستان «گروت شور» (Groote schuur) کیپ تاون در جمهوری آفریقای جنوبی عمل پیوند قلب انجام داد. این عمل روی فردی به نام «لویس وایشکانسکی» (Lewis Washkansky) انجام شد که قلب فردی 25 ساله که در تصادف اتومبیل جان باخته بود را دریافت کرد.

«لویس وایشکانسکی» در 21 دسامبر همان سال به علت سرماخوردگی شدید و بیماری ریوی درگذشت.

1971 میلادی- بنگالی‌ها خواهان استقلال و جدایی از پاکستان بودند و هند به آنان کمک می‌رساند، به دنبال قیام مسلحانه بنگالی‌ها نیروی هوایی پاکستان به چند پای‌گاه نیروی هوایی هند حمله کرد و سومین جنگ دو کشور در طول 24 سال آغاز شد که هند به پیروزی رسید. نیروهای هندی به فرمان‌دهی ژنرال «جاکجی سینگ» (Jagji Sing Aurora) تا شانزدهم دسامبر بیش از 80 هزار نظامی پاکستانی را اسیر کردند.

حدود 13 هزار غیر نظامی از جمله مقامات و کارکنان اداری پاکستانی هم که در بنگال شرقی (بنگلادش) سکونت و فعالیت داشتند به زندان هند افتادند. در پی این شکست نظامی پاکستان بود که بنگال شرقی استقلال یافت.

دومین جنگ هند و پاکستان نیز مانند جنگ اول این دو کشور که در سال 1965 بر سر کشمیر روی داد، به شکست نیروهای پاکستان از ارتش هند، انجامید.

1284 خورشیدی- «غلام‌حسین صدیقی» زاده شد. او استاد دانش‌گاه تهران و وزیر پست، تلگراف و تلفن (در دولت اول) و وزیر کشور (در دولت دوم) دکتر مصدق بود. دکتر صدیقی از آورندگان دانش جامعه‌شناسی به ایران و از موسسان موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی (وابسته به دانشگاه تهران) بود.

در شهریور 1308 هم‌راه با دومین گروه دانش‌جویان اعزامی از سوی وزارت معارف به فرانسه رفت و به تحصیل پرداخت. در حومه‌ پاریس در رشته فلسفه به اخذ دانش‌نامه عالی در رشته‌های روان‌شناسی، آموزش و پرورش، ‌اخلاق، جامعه‌شناسی و تاریخ ادیان فارغ‌التحصیل شد. پس از بازگشت به ایران به مدیریت کل دبیرخانه دانش‌گاه تهران منصوب شد. وی را پدر علم جامعه‌شناسی در ایران دانسته‌اند.

مهم‌ترین خدمت علمی و فرهنگی دکتر صدیقی تاسیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در دانش‌گاه تهران در ۱۳۲۷ بود. او  هم‌چنین از بنیان‌گذاران کنگره‌ی هزاره ابو علی سینا بود.

1358 خورشیدی- در چنین روزی پس از تصویب قانون اساسی از سوی مجلس خبرگان رهبری‌، این قانون به همه‌پرسی عمومی گذاشته شد و طی آن قانون اسا سی جمهوری اسلامی ایران به تصویب رسید‌.

قانون اساسی، دارای 12 فصل و 175 اصل بود که پس از بازنگری آن در سال 1368 به 14 فصل و 177 اصل افزایش یافت. در اصل اول قانون اساسی، جمهوری اسلامی «حکومت حق و عدل» اعلام شده است. بند «ج» اصل دوم هر‌گونه ستم‌گری، ستم‌کشی و سلطه‌پذیری را نفی کرده است.

———————————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

1992 میلادی- در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد چنین روزی، از سوی سازمان ملل به عنوان روز جهانی «معلولان» نام گرفت. طبق آمار سازمان ملل، بیش از نیم میلیارد نفر از مردم جهان به دلیل ابتلا به نارسایی‏های جسمی، ذهنی یا حسی، معلول به شمار می‏آیند.

منبع‌ها‌:

ویکی‌پدیا (انگلیسی و فارسی)

راسخون

نیویورک تایمز


 


محمد مصطفایی، وکیل دادگستری، روز جمعه، 2 دسامبر، با گزارش‌گر ویژه حقوق بشر سازمان ملل برای ایران، احمد شهید ملاقاتی یک‌ساعته داشته که در آن به موارد نقض حقوق بشر در ایران پرداخته است.

آقای مصطفایی در این دیدار به نحوه محاکمات دادگاه‌ها، وکلای دادگستری، چگونگی رسیدگی به پرونده‌های حقوقی و کیفری و زندان‌های ایران پرداخته است.

وی قرار است روز پانزدهم دسامبر جزییات نقض حقوق بشر در ایران را ارایه کند.

متن نامه آقای مصطفایی در پی آمده است.

گزارشگر محترم ویژه حقوق بشر سازمان ملل

جناب آقای احمد شهید

با سلام و عرض ادب

از آنجایی که اینجانب به عنوان وکیل دعاوی، وکالت صدها پرونده، که حاوی موضوعات حقوق بشری بوده اند را در داخل ایران در طول هشت سال پذیرفته و به دفاع از حقوق موکلینم می پرداخته ام، وظیفه  خود دانستم، با توجه به اینکه حضرتعالی به عنوان گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل جهت تهیه گزارش از وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی انتخاب شده اید، مشاهدات، تجربیات و معلومات خود را طی گزارشی مختصر و عین حال مفید و قابل تامل، در اختیارتان قرار دهم تا گزارشی که قرار است در آینده تنظیم و به سازمان ملل ارائه نمایید، مستند به دلایل متقن و قوی باشد، در این راستا حاضرم هر گونه همکاری جهت روشن شدن حقیقت در روند پرونده حقوق بشر ایران با حضرتعالی و شورای حقوق بشر سازمان ملل نموده و به عنوان یک آگاه به موازین حقوقی و متخصص با سابقه فعالیت حقوق بشر و اینکه سه سال دبیر کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای دادگستری بوده ام، پاسخگوی دفاعیات مقامات جمهوری اسلامی ایران در برابر پاسخ به آنچه در رابطه با وضعیت حقوق بشر در ایران بیان می دارند، باشم. در گذشته، شرح کوتاهی از برخی پرونده  هایی که داشته ام را در وبسایت و وبلاگ شخصی خویش منتشر کرده و بسیاری از آنان نیز در زمان انجام وظیفه وکالتی ام به دلیل محدودیت در انتشار محتویات پرونده قابل انتشار نبود. اینجانب در زمان انجام وظیفه وکالتی ام به هیچ واهمه ای از فشارهای امنیتی و بازداشت و زندان، موارد نقض حقوق بشر در ایران توسط دستگاه قضاییه را عنوان می نموده و حال نیز در ادامه وظیفه وکالتی که به عهده داشته ام، به دفاع از حقوق موکلینم و مردمان کشورم می پردازم.

اینجانب در دوران وکالت در ایران، وکالت پرونده هایی از جمله، کودکان و نوجوانان به خصوص کودکانی که در کمتر از هجده سال محکوم به اعدام شده بودند، زنان به خصوص زنانی که در شرایط بحران در زندان های جمهوری اسلامی به سر می بردند و اغلب محکوم به معاونت در جرم، اعدام و سنگسار شده بودند، کارگران به خصوص کارگران شرکت واحد، روزنامه نگاران، سیاسیون، فعالین حقوق مدنی، بهاییان، متهمان به حمل مواد مخدر، سرقت، جرایم منافی عفت، قتل و عناوینی چون مصادره اموال و هواپیما ربایی و بسیاری از پرونده های کیفری دیگر و نیز پرونده های حقوقی در رابطه با موضوعات خانوادگی از جمله طلاق، حضانت، پرداخت نفقه و … را به عهده داشته ام و آنچه به نظر گرامیتان می رسانم عین واقعیت بوده است و حاضرم بی هیچ واهمه ای تنها به خاطر مردمان کشورم، تمام خطرات احتمالی حتی خطر جانی را بپذیرم  و برای اثبات یکایک جنایاتی که جمهوری اسلامی مرتکب شده است با شما به ایران سفر کنم، چرا که عقیده دارم، مجموع آنچه حاکمان جمهوری اسلامی از دوران حکومت خود تا کنون به انجام رسانده اند، مصداق بارز جنایت علیه بشریت به وسیله نقض بدیهی و گسترده حقوق بشر بوده و مرتکبان اینگونه جرایم می بایست برای برقراری صلح، امنیت، دموکراسی و احترام به حقوق بشر از ادامه حکومت کناره گیری کرده و در مقابل اعمالی که انجام داده اند و خواهند داد، مسئول و پاسخگو باشند، مطمن باشید حاکمانی که ترس و ابایی از زیر پا گذاردن حقوق بدیهی و اولیه شهروندان خود نداشته باشند و نیز به راحتی از مجازات اعدام و دیگر مجازات های غیر انسانی و شکنجه برای حفظ قدرت استفاده کنند، و نوجوانان و جوانان و زنان کشور خود را در محدودیت قرار دهند، در صورتی که به سلاح اتمی دست یابند، از هیچ جنایتی علیه کشورهای دیگر دریغ نخواهند کرد.

در جمهوری اسلامی ایران نقض حقوق بشر با سوءنیت و کاملا برنامه ریزی شده و گسترده به سه صورت عمده، صورت می گردد، در نامه ای که از نظر گرامیتان می گذرد به صورت اجمالی به بررسی این سه موارد، اشاره خواهم کرد، که عبارتند از:

نخست – نقض حقوق بشر در قوانینی که به تصویب نمایندگان مجلس رسیده است.

دوم – نقض حقوق بشر در اجرای قوانینی که مطابق با موازین حقوق بشر است

و سوم – نقض حقوق بشر در اعمال قدرت به صورت انتقامجویانه و خودسرانه برای ارتقا قدرت و حفظ حکومت.

مقدمه:

تمرکز قدرت در جمهوری اسلامی ایران برخلاف آنچه که حاکمان جمهوری اسلامی به مردم القاء می کنند، که مردم نقش اساسی در سرنوشت کشورشان دارند، بر روی یک فرد قرار دارد، مردم در اصل تصمیم گیرنده اصلی در سرنوشت کشور خود نبوده و تنها سیاه لشکری برای مشروعیت نظام جمهوری اسلامی در سطح بین الملل در برگزاری انتخابات به حساب می آیند. ولی فقیه که در حال حاضر آقای سید علی خامنه ای است، بالاترین مقام رسمی کشور به حساب می آیند، ایشان خود را نماینده خدا بر روی زمین می دانند و در جمهوری اسلامی به عنوان رهبر اعمال قدرت می کنند و می گویند، رهبران شیعیان جهان هستند.  تمام تصمیمات سیاسی و قانونی بر اساس نظر رهبری صورت می گیرد، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، شورای شهر و ریاست جمهوری به صورت غیر مستقیم توسط رهبری انتخاب می گردند. تمام قوانین جمهوری اسلامی نیز به صورت غیر مستقیم توسط ایشان با نمایندگانی که در شورای نگهبان دارند، به تایید می رسد. دستگاه قضاییه جمهوری اسلامی  مستقل نبوده و در اختیار کامل آقای خامنه ای قرار داشته و ریئس قوه قضاییه توسط ایشان انتخاب می گردند، تمام نیروهای نظامی و انتظامی تحت فرمان رهبری هدایت می شوند و از همه مهمتر اینکه نیروی هایی در جمهوری اسلامی به نام سربازان گمنام امام زمان وجود دارند که زیر نظر بیت رهبری ماموریت های خود که در اصل اعمال برنامه های تروریستی و تخریب شخصیت های شناخته شده است را انجام می دهند و عمدتا در سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات و بیت رهبری متمرکز هستند، سربازان گمنام امام زمان از اختیارات مطلق فراقانونی برخوردارند، این اختیار را دارند که افراد را بدون دستور مقام های قضایی، بازداشت کنند، ماهها در سلولهای انفرادی نگهدارند، به حبس های طولانی مدت محکوم، یا اعدام کنند و یا در صورت لزوم در خفا به قتل برسانند. قدرت آنان نشات گرفته از رهبری بوده و رهبری قوی ترین سپر برای انجام جنایات آنها در اقصی نقاط کشور و حتی در خارج از کشور به حساب می آیند.

نبود استقلال در دستگاه قضاییه و انتخاب رئیس قوه قضاییه توسط رهبر باعث گردیده است که این نهاد اغلب قضاتی را به خدمت گیرد که هم عقیده و هم راه با افکار حاکمانش باشند.

جناب آقای احمد شهید

در ایران، وکالت دختر کودکی را به عهده داشته ام که در 14 سالگی به اتهام رابطه نامشروع بازداشت می شود، به زندان بزرگ سالان در زندان اوین منتقل می گردد، بعد از مدتی او را به زندان رجایی شهر کرج منتقل کرده و در میان زندانیان و قاتلان حرفه ای می اندازند و در نهایت، این کودک مظلوم  را در بدترین وضعیت ممکن به قتل می رسانند، وکالت فرد دوجنسیتی را داشته ام که دو سال تمام از بهترین روزهای زندگی خود را در سلول انفرادی نگهداری گذراند، نه می توانست در میان زندانیان زن باشد و نه می توانست در میان زندانیان مرد قرار گیرد و در این سلول باها و بارها توسط ماموران زندان مورد تجاوز قرار گرفت. وکالت جوانی را به عهده داشته ام که تنها با ارسال چند ایمیل به یکی از اعضای اپوزیسیون خارج از کشور به اعدام محکوم شده و همسرش نیز ماهها بازداشت و برای گرفتن اقرار به گروگان گرفته شده بود. وکالت فعال سیاسی را به عهده داشتم که تنها به خاطر یک مصاحبه کوتاه با یکی از شبکه های خارجی به شش سال حبس محکوم گردیده و تحت بدترین شرایط شکنجه شد و بارها و بارها او را به پای چوبه دار ساختگی برده و تهدید به اعدام نمودند. وکالت کودکان و نوجوانانی را به عهده داشته ام که روز و شب کابوس مرگ می دیدند، در زمانی که خوب و بد را تشخیص نمی داند، ناخواسته مرتکب جرم شده و یا اینکه بر اثر شکنجه و فشارهای روحی و روانی جرم ناکرده را گردن گرفته بودند و در نهایت به اعدام محکوم شدند و حکم برخی از آنها بدون آنکه اینجانب به عنوان وکیل مطلع از اجرای حکم باشم اجرا گردید. کودکان زیر 18 سالی که طبق کنوانسیون حقوق کودک که به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است، نباید اعدام می گردیدند و ناجوانمردانه اعدام شدند.

 وکالت زنانی را به عهده داشته ام که به خاطر قوانین تبعیض آمیز ناچار بوده اند که دور از خانواده خود و در گوشه ای از کشور ایران به تنهایی زندگی کنند، چون حق طلاق نداشتند، شوهرانشان آنها را مورد آزار و اذیت قرار می داد و قانون نیز حق را به مرد می داد، زنانی که تنها برده دست مردانشان بوده اند و ناچار بودند در بدترین شرایط زندگی کنند. وکالت فعالان سیاسی و مدنی و روزنامه نگاری را به عهده داشته ام که از بدو دستگیری، مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفته و به ناحق محکوم به گناه ناکرده شده اند.

ظلم در حکومت جمهوری اسلامی صرفا برای زنان نیست، مردان نیز از ظلم حاکمان مستثنا نیستند، در حال حاضر حداقل 3200 نفر مرد به دلیل عدم پرداخت نفقه و مهریه همسر خود در بازداشت هستند.

نبود انتخابات آزاد، سالم و عادلانه:

 مردمان هر کشوری حق دارند که سرنوشت کشور خودشان را خود تعیین کنند، قدرت همچون شمشیر تیز و برنده ای است که اگر کنترل نشود،  دست به جنایت می زند، حقوق بشر را نقض می کند، ناامنی در سطح جهان ایجاد می کند. کنترل این قدرت تنها و تنها با برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه است. انتخابات آزاد و عادلانه و سالم یکی از پایه های اصلی و اساسی احترام به حقوق بشر است.

در طول عمر جمهوری اسلامی ایران حتی یک بار انتخابات آزاد و سالم برگزار نگردید، یک جناح به در ابتدا به رهبری آقای خمینی و سپس با روی کار آمدن بدون وجاهت قانونی و اعمال نفوذ آقای خامنه ای، قدرت را در دست داشته و به هیچ حزب سیاسی رقیب رهبری یا احزاب وابسته به رهبری اجازه داده نشد تا خواست مردمان ایران زمین را بر آورده سازند. هر حزب و گروهی که تنها خواستار اصلاح سیستم تقنینی یا اجرایی بوده و یا خواستار اصلاح قوانین ضد حقوق بشر بوده اند به نحوی از انحاء مختلف سرکوب می شدند، یا حزب منحل اعلام می شد و یا اینکه اعضای حزب بازداشت و به حبس های طولانی مدت محکوم می شدند و یا اینکه آن حزب دشمن جمهوری اسلامی اعلام و اعضا و هوادارانش به صورت فله ای اعدام می گردیدند، این در حالی است که اصل ششم قانون اساسی مقرر می دارد: در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکاء آراء عمومی اداره شود، از راه انتخابات: انتخاب رییس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها، یا از راه همه‏پرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون معین می‌گردد. اما اصول بعدی قانون اساسی تعارض بسیار فاحشی با این اصل قانونی دارند و به نوعی با بیان اینگونه اصول در قانون اساسی مردمان ایران زمین را برای تصویب قانون اساسی اغفال نموده اند چرا که آرای عمومی را نهادهای حکومتی محدود می نمایند به این نحو که:

شورای نگهبان محور اصلی ظلم و جنایت در جمهوری اسلامی است، این شوا از دوازده عضو – شش حقوقدان و شش فقیه – تشکیل شده است، شش نفر از اعضای حقوقدان این شورا توسط رئیس قوه قضاییه که خود متتخب رهبر است، انتخاب و به مجلس معرفی می گردند و مجلس رای اعتماد به آنها می دهد و شش نفر دیگر، فقها هستند که به صورت مستقیم توسط رهبری انتخاب می شوند. ملاحظه می فرمایید که در اصل هر دوازده نفر از اعضای شورای نگهبان به صورت مستقیم و غیر مستقیم توسط رهبر انتخاب می گردد. وظیفه اصلی و مهم این شورا، رسیدگی به صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شورای شهر است و نیز مطابقت قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی با قانون و شرع است، به عبارت دیگر نه تنها این شورا در انتخابات نقش اصلی و اساسی ایفا می کند و در نهایت تمام مسئولین با نظر رهبری و شورای نگهبان قدرت را در قوای سه گانه در اختیار می گیرند و هر آنکس که خود مایل باشند را به عنوان کاندیدا انتخاب می کنند، بلکه در تصویب قوانین توسط نمایندگان مجلس نیز نقش اساسی دارند.

مصوبات مجلس شورای اسلامی بدون تایید شورای نگهبان فاقد هر گونه ارزش و وجاهت است، نمایندگان مجلس بدون شورای نگهبان هیچ اختیاری جز تدوین قانون ندارند، کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان دوره ششم مجلس شورای اسلامی که اکثریت آنان را اصطلاح طلبنانی تشکیل می داده اند که در ححال حاضر برخی از آنها در زندان هستند، به تصویب رسید، اما شورای نگهبان این کنوانسیون را بدون هیچ توجیهی مردود اعدام نمود. یا زمانی که نمایندگان مجلس قصد اصلاح قانون مطبوعات را در دوره اصلاحات داشتند، رهبری دخالت کرد و اجازه تصویب این قانون را نداد. در مورد انتخابات به عنوان نمونه درانتخابات سال 1388 چهارصد و هفتاد و پنج نفر در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم، ثبت نام کرده و اعلام کاندیداتوری نمودند، از بین این افراد تنها صلاحیت چهار نفر پذیرفته شد که در نهایت یکی از آنها آقای احمدی نژاد با تقلب گسترده رئیس جمهور شد و دو نفر دیگر به نامهای آقای مهدی کروبی و مهندس میرحسین موسوی در حال حاضر به صورت خودسرانه در بازداشت هستند و خبری از آنها نیست و آقای رضایی نیز به دلیل عدم محبوبیت و آرای کم و وابستگی به رهبری سکوت نموده اند.

ملاحظه می فرمایید که در اصل نظام حاکم بر ایران، نظام دیکتاتوری اسلام مآب افراطی است. دیکتاتوری است به دلیل اینکه تنها یک فرد قدرت را در اختیار دارد و با سرکوب و در دست داشتن ثروت های کثیر ایران زمین از جمله نفت و صنایع و کشاوری، توانسته است قدرت را در اختیار گیرد و اسلامی مآب افراطی است، چون با سواستفاده از تعصبات مذهبی ملت ایران، دست به هر نوع جنایتی برای حفظ قدرت خود می زند و اسلام را دینی خشن و مسلمانان را افرادی تروریست و بی رحم در جهان معرفی می کند.

همانطور که مرقوم نمودم شرکت در انتخابات آزاد، عادلانه و سالم، یکی از اساسی و پایه ای ترین حقوق یک فرد به حساب می آید، حقوقی که عدم رعایت آن، نه تنها بر مردمی بودن یک کشور (دموکراسی) لطمه وارد می کند بلکه حقوق بشر را نیز زیر پا می گذارد. این موضوع را مطرح نمودم که آگاه باشید، تنها به دلیل نبود انتخابات آزاد در ایران، حقوق دهها میلیون نفر از ایرانیان سلب گشته و آنان در مقابله با قدرت حق هیچ گونه اعتراضی ندارند، شورای نگهبان با هدایت رهبری، حق هر گونه اعتراضی را برای مردمان ایران، در رابطه با انتخابات سلب می کنند، چرا که در نهایت صحت و عدم صحت انتخابات هم با نظر شورای نگهبان صورت می گیرد، و هر آن کس که اعتراضی در رابطه با برگزاری انتخابات داشته باشد و قصد برگزاری راهپیمایی و تظاهرات حتی مسالمت آمیز داشته باشد، بازداشت و به اتهام اقدام علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام و برهم زدن نظم عمومی به صورت خودسرانه محاکمه و غیر قانونی محکوم به مجازات می گردد و در حال حاضر قانونی به تصویب نمایندگان مجلس رسیده است که برای ارتکاب جرم اقدام علیه امنیت کشور و نشر اکاذیب مجازات اعدام در نظر گرفته شده است.  بنابراین لازم و ضروری است تا سازمان ملل متحد، بر انتخابات مختلفی که توسط جمهوری اسلامی برگزار می گردد، نظارت کامل نماید.

جناب آقای احمد شهید

من در ایران وکالت انسان های بسیاری را پذیرفته ام که هر یک به ناحق قربانی قانون های ناعادلانه و غیرمنصفانه و نیز مجریان قدرت طلب قانون بوده اند که در بسیاری از مواقع پا را از قانون فرا نهاده و بر خلاف موازین قانونی قدم بر داشته اند، شاهد صدور صدها دستور و احکام خودسرانه، فراقانونی و ناعادلانه از سوی مراجع قضایی بوده ام.

اعدام های خودسرانه و فراقانونی پس از انقلاب

جناب آقای احمد شهید، من به عنوان وکیل مستقل به هیچ گروه، حزب و سازمانی وابسته نیستم، به صورت مستقل به وکالت از حقوق موکلانم می پرداخته و حال نیز مستقل بوده و  تمام سعی و توان خود را به کار خواهم بست تا یکی از صداهای مردمانی باشم که قربانی نقض حقوق بشر توسط حاکمان خودمختار، و بی عدالتی شده اند. یکی از بزرگ ترین جنایاتی که حاکمان جمهوری اسلامی پس از انقلاب مرتکب شده است، اعدام های خود سرانه، فله ای و بدون دادرسی عادلانه بوده است.

در سالهای پس از انقلاب، آیت الله خمینی، پس از اینکه توانست قدرت را در دست گیرد و آن را به صورت چشم گیری افزایش دهد و اسلامگرایان افراطی را در کنار خویش جمع نماید، شروع به از بین بردن مخالفین خود کرد، به نام اسلام و حفظ موازین شرعی و برقراری امنیت کشور، یکی یکی مخالفین خود را با دشمن خواندن آنها، از میان برداشت. تنها در طول دو ماه حداقل چهار هزار نفر را در سالهای 1367 بدون آنکه محاکمه ای عادلانه ای برای آنها در نظر گیرد، به پای چوبه دار برده و آنها را به صورت گروهی توسط دستگاههای امنیتی و قضایی اعدام کردند. این اعدام ها به صورت مخفیانه انجام پذیرفت به گونه ای که هنوز هم بسیاری از مردمان داخل ایران، اطلاعی از اعدام های انجام شده در این سالها ندارند، بعد از سال 1358 دادگاهها در اختیار رهبری قرار گرفت، چند نفر به عنوان حاکم شرع منصوب شده و شروع به اعدام بسیاری از شهروندان ایرانی نمودند، در میان اعدام شدگان نخبگانی وجود داشته است که تنها جرمشان، پایبندی به عقایدشان بود، جرمشان این بود که می دانستند، حکومت جمهوری اسلامی با حاکمانی که در راس قرار دارند، از جمله کسانی هستند که جنایت علیه بشریت می کنند و عقیده داشتند که این حکومت، حکومتی نبوده است که مردم برایش انقلاب کرده باشند. ماموران امنیتی پس از اعدام گروهی شهروندان ایرانی نه تنها جنازه اعدام شدگان را به آنها نداد بلکه آنها را در قبرستانهایی بدون نام و نشان و بدون برگزاری مراسم مذهبی دفن کرد و اجازه برپایی مراسم مذهبی به خانواده های آنان نداد.

جناب آقای احمد شهید

شنیده بودم که پس از انقلاب عده ای اعدام شده اند و دادرسی های آنها به صورت کاملا صوری و تشریفاتی بوده و از هیچ حمایت حقوقی و قضایی برخوردار نبودند، اما گمان نمی کردم که افرادی که حکومت را در دست گرفته و انقلاب کرده باشد، به نام اسلام بتواند، به راحتی جان انسان ها را بگیرد و برای این جان گرفتن ها افتخار کنند، تا اینکه وکالت در پرونده های سیاسی باعث شد تا از نزدیک شاهد رفتارهای برخلاف قانون و بازداشت های غیر قانونی و احکام غیر انسانی باشم. اعدام های سیاسی، یکی از ابزارهای حفظ و ارتقاء قدرت در جمهوری اسلامی بوده است. جمهوری اسلامی برای اینکه بتواند از اعدام های سیاسی در جهت منافع خود استفاده کند، دست به دشمن تراشی می زند، هر کس یا گروهی، که کوچک ترین مخالفتی  با سیاست های جمهوری اسلامی داشته باشد را دشمن خود خطاب می کند و هر کس که با این دشمن ساختگی ارتباط برقرار کند، به نوعی به همراه دشمن ساختگی محارب شناخته می شود و در تنگناهایی قرار خواهد گرفت.

جمهوری اسلامی تمام گروه های سیاسی، به غیر از گروههای سیاسی که دست پرونده خود است را دشمن می داند، تمام کشورهایی که نسبت به اعمال غیرقانونی و غیر انسانی حکومت ایران اعتراض کند مانند آمریکا را دشمن می داند و این حاکمان به راحتی به بهانه های واهی هر آنکس که عضوی از اعضای گروها باشند و یا با کشورهای به اصطلاح متخاصم ارتباط برقرار کنند را با زندانی کردن، شکنجه، تبعید یا اعدام بر می دارند. یکی از استادان حقوقم که دانشمند علم حقوق در ایران نیز می باشد و تمام عمر خود را در دستگاه قضایی سپری کرده است، شهادت داده است که احکام اعدام های سالهای پس از انقلاب، گاها در کاغذ پاره ای مثل کاغذ جعبه سیگار نوشته می شد و مجریان اجرای حکم، مفاد نوشته شده بر روی این کاغذ پاره را اجرا و متهم بی گناه را اعدام می کردند. به همین دلیل لازم است با توجه به مسئولیتی که بر عهده شما نهاده شده است، برای ثبت در تاریخ هم شده، به این موضوع مهم نیز بپردازید.

مصادره اموال و دارایی های افراد

اموال و دارایی افراد می بایست مصون از هر گونه تعارض باشد، اما در جمهوری اسلامی چنین نیست، ستاد اجرای فرمان امام خمینی، بیناد مستضعفان و جانبازان، بنیاد شهید، سپاه پاسداران و بسیاری از نهادهای دولتی با استناد به اصل 49 قانون اساسی، پس از انقلاب اسلامی اموال بسیاری از شهروندان ایرانی را به مصادره کردند و همچنان نیز بر این روند ادامه می دهند. بهانه اصلی نهادهای دولتی برای تحصیل اموال و دارایی اشخاص، اصل 49 قانون اساسی است که مقرر می دارد: « دولت موظف است ثروت های ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات، سوء استفاده از مقاطعه‏کاری ها و معاملات دولتی، فروش زمین های موات و مباحات اصلی، دایر کردن اماکن فساد و سایر موارد غیر مشروع را گرفته و به صاحب حق رد کند و در صورت معلوم نبودن او به بیت‏المال بدهد. این حکم باید با رسیدگی و تحقیق و ثبوت شرعی به وسیله دولت اجرا شود.» دولتی که خود مرتکب ربا و چپاول اموال ایرانیان شده و در هر زمانی شنیده می شود، چندین هزار میلیارد از اموال ایرانیان را تحصیل نموده است، به بهانه موات و منابع طبیعی بودن زمین ها ، پرداخت خمس شرعی، دایر کردن فساد و مباحات و غیره، زمین ها و خانه های ایرانیان را از آنها گرفته و جیب های خود را برای بالا بردن قدرت پر می کنند.

جناب آقای احمد شهید

اینجانب پرونده های بسیاری داشته ام که اموال موکلینم توسط نهادهای مختلف دولتی به بهانه های مختلف گرفته شده و اسناد آنها به نام دولت و متعاقبا به نام ستاد اجرای فرمان امام، بنیادهای مثل بنیاد مستضعفان و شهید شده است و همانطور که می دانید، احترام به دارایی های افراد یکی از موارد و موازین حقوق بشر به حساب می آید که در ایران زمین توسط حاکمان جمهوری اسلامی زیرپا گذاره می شود. در ماههای اخیر چندین هزار میلیارد از بانک های ایران که متعلق به شهروندان ایرانی بوده است برداشته شده است. قسمت های عمده ای از دارایی ها و سرمایه و درآمدهای حاصله برای تقویت سپاه و نیروهای امنیتی اختصاص داده می شود و اخیرا نیز تصویب شده است تا نیم درصد از درآمدهای نفتی به بسیج سپاه پاسداران اختصاص یابد. این درحالی است که بسیاری از مردمان ایران زمین از امکانات اولیه و بدیهی زندگی محروم هستند، به گونه ای که طبق آمار رسمی بیش از سه میلیون و دویست هزار نفر کودک به مدرسه نمی روند، بسیاری از پرونده هایی که در دادگستری های ایران مطرح می گردد ناشی از فقر مالی است، ناشی از بی کاری و عدم امکان اشتغال به شغل مناسب است، هزینه ای زندگی برای بسیاری از مردمان ایران غیر قابل تحمل شده است، به گونه ای که اغلب یا دست به خودکشی می زنند و یا مرتکب جرم می گردند.

جناب آقای احمد شهید

بنا به گفته مقامات دستگاه قضایی سالانه بیست میلیون پرونده وارد دستگاه قضایی می شود، اگر میانگین پرونده های تشکیل شده را دو نفر به حساب آوریم که مطمئنا بیشتر است، در سال چهل میلیون نفر به دادگستری مراجعه می کنند، یعنی هر سال به دلیل سیاست های غلط حکومت بیش از نیمی از مردمان کشور برای احقاق حق خود به مرجع قضایی مراجعه می نمایند و پایشان به دادگاه کشیده می شود.

 جرم سیاسی و نحوه رسیدگی به پرونده های سیاسی و امنیتی

 گروهی از ماموران وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بیت رهبری که در عمل و اجرای ماموریت های خود، بی نام و نشان بوده و نام سربازان گمنام امام زمان را به خود داده اند و از جانب رهبری حمایت می شوند، قسمتی از دستگاه قضاییه را در اختیار خود قرار داده اند، رئیس قوه قضاییه هر چند از جانب رهبری انتخاب می شود و این شخص دادستان ها و قضات را تعیین می کنند، اما این قسمت از دستگاه قضاییه خارج از اختیارات رئیس قوه قضاییه است. این قسمت به صورت مستقیم زیر نظر رهبری و مراجع امنیتی که نام برده شد اداره می شود.

روال رسیدگی در این پرونده ها به این صورت است که در بدو امر افرادی که نقدی بر جمهوری اسلامی و حاکمان جمهوری اسلامی وارد کنند، روزنامه نگاران منتقد و فعالان حقوق بشر و سیاسیونی که دارای احزاب خاص بوده و به گونه ای منتقد هستند یا کاربران اینترنتی و وبلاگ نویسان و دانشجویان و در کل کسانی که کوچک ترین انتقادی به نحوه رفتار مسئولین نمایند را شناسایی، بدون مجوز قانونی به سراغ آنها رفته، در خانه یا محل کار  و یا در خیابان، در مهمانی یا هر محل دیگری با تجهیزات و امکانات پیشرفته جاسوسی که در اختیار دارند، شناسایی کرده و آنها را بازداشت می کنند. در هنگام بازداشت، شخص بازداشت شده، حق هیچ گونه اعتراضی ندارد، هر اعتراضی با برخوردهای وحشیانه توام خواهد شد، مامورانی که فاقد هر گونه هویت هستند، بدون آنکه دلیلی بر تفتیش و بازداشت  نشان دهند، محل کار و منزل فرد مورد نظر را تفتیش می نمایند و شروع به جمع آوری به اصطلاح دلیل می کنند، در حالی که در اصل می بایست دلیلی بر دستگیری وجود داشته باشد و بعد فرد مورد نظر از طریق مراجع قانونی احضار گردد، اما اصل برای این دست از مامورین هیچ معنا و مفهومی ندارد. بعد از بازداشت فرد بازداشتی را به محل نامعلومی منتقل می نمایند، امکان دارد این محل زندان اوین و یا یک قسمت از زندان های سراسر کشور باشد. نیروهایی که نامشان برده شد،  قسمتی از زندان های سراسر کشور را در اختیار خود داشته و در کنار این زندان ها بازداشت گاههایی  نیز به صورت مخفی در اختیار دارند که بر حسب شخص مورد بازداشتی به این بازداشت گاهها منتقل می گردند. اما آنچه در مورد این زندان ها باید دانست اینکه برخی از این زندان ها هر چند زیر مجموعه سازمان زندان ها هستند، اما فاقد هر گونه ثبت و ضبط نام و مشخصات زندانی اند، به عبارت دیگر هر فردی که بازداشت می شود، خانواده اش به هیچ عنوان نمی توانند مطلع شوند که فرد بازداشت شده در کدام زندان یا بازداشتگاه در بازداشت به سر می برد. بعد از چند مدت که ممکن است حتی به چند ماه برسد فرد بازداشتی با خانواده اش، زمانی که ماموران بازداشت کننده به اهداف خود مبنی بر اخذ اقرار با شکنجه رسیده باشند تماس حاصل می نماید. برخی از موکلین من همچنان در بازداشت هستند و خانواده آنها هنوز نمی دانند که فرزندشان در کجا بازداشت بوده و تکلیفش چه خواهد شد.

بعد از بازداشت، فرد بازداشتی به سلولی – انفرادی یا سه یا چهار نفر و ابعاد کوچک – بدون امکانات بهداشتی و رفاهی منتقل می گردد، امکان هر گونه تماس تلفنی با خانواده، وکیل یا هر فرد دیگری قطع می گردد. از فردای روز بازداشت، بازجویی آغاز می شود، هر کس به میزان تحملی که دارد می تواند تحت شکنجه سفید قرار بگیرد، هر فرد که تحمل بیشتری نسبت به خواسته بازجوها داشته باشد، بیشتر مورد شکنجه قرار می گیرد. محل نگهداری فرد بازداشت شده، اغلب در سلول های سه در سه بوده که رنگ آن سفید روغنی و چراغهای سفید در طول شبانه روز روشن است، این امر برای ایجاد فشارهای روحی بر فرد بازداشتی صورت می گیرد.  تنها کتاب قرآن در اختیار فرد زندانی داده می شود. زندانی که در زندان انفرادی بازداشت باشد حتی از حق استفاده از حمام نیز تا زمانی که در بازداشت است محروم می گردد. فرد بازداشتی هر بار سه تا پنج ساعت مورد بازجویی قرار می گیرد، بازجویان هیچ دلیل ومدرکی در اختیار ندارند و آنچه بر اثر شکنجه از فرد بازداشتی اخذ می گردد به عنوان دلیل در پرونده ضبط می گردد، هر فرد بازداشتی دارای یک کارشناس، یک بازجوی خوب و یک بازجوی بد است. کارشناس، پرونده فرد بازداشتی را تشکیل داده و هدایت گر اصلی پرونده تا وصول به نتیجه است، به عبارت دیگر یک کارشناس از شروع پرونده تا ختم پرونده با متهم در بازداشت گاه و با پرونده در مراحل رسیدگی به دنبال دریافت حکم محکومیت و اجرای آن برای فرد بازداشتی است. وکلای دادگستری به هیچ عنوان حق دخالت در این پرونده ها را ندارند و تنها وکلای دولتی و وکلایی که کارشناس معری کند می توانند در پرونده های اینچنینی فعالیت کنند. کارشناس، از قدرت فوق قانون برخوردار است، نام و مشخصاتش به هیچ عنوان حتی در پرونده مشخص نیست. بازجوی بد، بازجوی سخت گیری است که حتی در ساعت های غیر اداری و شب هنگام به سراغ فرد بازداشت شده رفته و از وی بازجویی می کند، این بازجو از هر نوع ابزاری برای شکنجه استفاده می کند. در بازجویی ها حتی ناموس فرد بازداشت شده را نیز مورد خطاب قرار می دهد. او بدون هیچ واهمه ای حتی از شکنجه فیزیکی استفاده می کند تا بتواند به هدف خود نائل آید. او فرد بازداشت شده را از تمام حقوقش محروم می کند. بازجوی خوب بازجویی است که پس از شکنجه های طولانی به سراغ فرد بازداشت شده می رود و به او محبت می کند، بعد از چند روز، یا چند هفته اجازه می دهد تا فرد بازداشت شده چند ثانیه ای با خانواده اش صحبت کند و از این طریق می خواهد از فرد بازداشت شده اقرار گیرد.

برای فرد بازداشت شده در روز اول بازداشت، به اتهام های اقدام علیه امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام یا حتی جاسوسی، اخلال در نظم عمومی قرار بازداشت موقت صادر می گردد، قراری که به هیچ عنوان امکان آزادی برای متهم وجود نداشته باشد.

دادستان کل کشور که توسط رئیس قوه قضاییه انتخاب می شود، به دادستان های خود این اختیار را داده است تا قسمتی از دادسراهای قوه قضاییه را در اختیار مراجع امنیتی یاد شده قرار دهند بنابراین این مراجع خود بازپرس و دادیاران دادسراها را انتخاب می کنند. علی الاصول این افراد کسانی هستند که قبلا بازجو بوده اند و یا در مراجع امنیتی قبلا مشغول به بازجویی بوده اند و با بیت رهبری ارتباط دارند. آنها عملا دستورهای کارشناسان دستگاههای امنیتی را عمل کرده و از خود هیچ قدرتی ندارند و نمی توانند در مقابل اعمال غیر قانونی بازجوها عکس العمل نشان دهند. البته خود نیز مایل به اعمال غیر قانونی هستند. آنها تنها ظاهر و تشریفات آیین دادرسی را در صورت امکان مورد لحاظ قرار می دهند. بعد از اینکه پرونده ای را با سلیقه و میل خود تکمیل کردند، قرار مجرمیت و کیفرخواست صادر کرده و به دادگاههایی که خود تاسیس نموده اند، ارجاع می دهند، دادگاههایی که باز هم زیر نظر مراجع امنیتی هستند، به عنوان مثال در تهران، قسمتی از زندان اوین به نام بند 209 و بند 305 و برخی از بازداشتگاههای مخفی زیر نظر مامورین امنیتی از جمله وزارت اطلاعات و سپاه قرار دارد. دادسرایی که از متهمین تحقیق می نماید، در زندان اوین است. هیچ فردی از اعضای خانواده فرد بازداشتی و وکیل ایشان حق ملاقات با زندانی را ندارد.

دادگاههای که حکم صادر می کننداز جمله شعبه های 15، 26، 28 در دادگاه انقلاب مستقر هستند. احکامی که اینگونه شعبات صادر می نمایند  با نظارت مستقیم مراجع امنیتی نوشته می شود. به این صورت که چنانچه کارشناس مرجع امنیتی نظر به اعدام متهمی داشته باشد، دادگاه حتما می بایست حکم به اعدام صادر کند و یا حکمی که قبلا توسط مراجع امنیتی نوشته شده است را امضا و ابلاغ کند و نمی تواند برخلاف دستور کارشناس عملی انجام دهد.

بعد از صدور حکم به متهم این اجازه داده می شود که نسبت به حکم صادره علیه خود اعتراض کند. متهم نیز که اغلب فاقد اطلاعات حقوقی هستند، در ذیل حکم صادره مرقوم می کنند، به حکم صادره اعتراض دارند یا اینکه لایحه دفاعیه ای را تنظیم کرده به دادگاه می دهند یا اگر وکیل داشته باشد، پس از اینکه سمت عمده ای از دادرسی طی شده باشد، ویا اینکه این وکیل  تنها در دادگاه و برای یک جلسه به دفاع پرداخته است. لایحه ای در اعتراض به حکم صادره به دادگاه می دهد. دادگاههای تجدیدنظر  یا دیوانعالی کشور نیز در اینگونه پرونده ها زیر نظر مراجع امنیتی و تحت فرمان آنها اقدام می نمایند.  از جمله ای شعبات 21،36 یا 54 دادگاه تجدیدنظر است که بر اساس نظر کارشناس مرجع امنیتی حکم صادره را تایید یا  تخفیف می دهد و در نهایت این حکم توسط اجرای احکامی که آن هم زیر نظر مراجع امنیتی است – در بسیاری از مواقع، شعبه ششم اجرای احکام دادسرای انقلاب -  اجرا می گردد.

ملاحظه می فرمایید که از تشکیل یک پرونده تا ختم آن رویه ای کاملا برخلاف قانون صورت گرفته و فرد به این نحو  و به صورت کاملا ناعادلانه محاکمه می گردد.

جناب آقای احمد شهید

در  خلال رسیدگی به پرونده های سیاسی بارها از موکلینم شنیده ام که بازجویان و کارشناسان مراجع امنیتی در کنار اعمال نفوذ و اعمال سلیقه های شخصی از نوعی شکنجه استفاده می کنند که لازم است، واقف به نوع رفتار دستگاههای امنیتی باشید. به ای نحو که، برخی از ماموران امنیتی صحنه های اعدام به صورت صوری تشکیل می دهند، حکم اعدامی با نام و مشخصات بازداشت شده می نویسند . آن را به زندانی نشان می دهند و اعلام می کنند که امروز شما را اعدام خواهیم کرد، جرم تان نیز جاسوسی یا محاربه و از این قبیل موارد است، متهم را از چارپایه دار بالا می برند و او را در رعب و وحشت قرار می دهند. و در نهایت هم می گویند که اعدام شما به روز دیگری موکول شده است. عمل دیگری که با متهم انجام می دهند اینکه قرض های بسیار قوی از نوع مخدر برای مصرف به متهمین می دهند و ذهن متهم را با قرص هایی که به وی داده می شود، پریشان و وی را افسرده می کنند و گاهی نیز او را به حال جنون می رسانند، بسیاری از موکلینم که در چنین شرایطی قرار داشته اند، روزانه بیش از ده قرض آرام بخش و مخدر استفاده می کرده اند.

رسیدگی به پرونده های سیاسی  در حالی  به این نحو انجام می شود که اصل 168 قانون اساسی مقرر می دارد: « رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری صورت می‌گیرد. نحوه انتخاب، شرایط، اختیارات هیأت منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون بر اساس موازین اسلامی معین می‌کند »

این اصل تاکنون در مورد جرایم سیاسی اعمال نشده و تمام متهمین سیاسی به صورت کاملا غیر علنی و سری محاکمه شده و در هیچ یک از دادگاههای آنها هیات منصفه حضور نداشته است. این اصل قانون اساسی پس از همه پرسی سال 1358 تنها به صورت تزینی در قانون اساسی به تصویب رسیده است و تاکنون حکومت جمهوری اسلامی تحمل برگزاری محاکم سیاسی را به صورت علنی و با حضور هیات منصفه نداشته است چرا اگر به صورت علنی و با حضور هیات منصفه اینگونه محاکمات برگزار می گردید جنایات حاکمان جمهوری اسلامی بیش از پیش بر ملا می شد.

حق برگزاری راهپیمایی و تجمعات

در جمهوری اسلامی ایران حق برگزاری راهپیمایی و تجمعات در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است، در اصل 27 قانون اساسی به صراحت آمده است که: تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‏ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است. اما این آزادی تشکیل تجمعات و راهپیمایی ها تنها و تنها برای بسیجیان و نیروهای دولتی آزاد بوده و هر آنکه علیه سیاست های دولت و نیز حقوقی همچون، حقوق زنان و اعدام کودکان و کارگران و نیز تقلب در انتخابات تجمعی تشکیل دهند، به بدترین نحو با او رفتار خواهد شد، در چند روز گذشته ملاحظه نمودید که نیروهای بسیجی با بی شرمی تمام، وارد سفارت انگلیس شده و پس از برداشتن مدارک و اسناد در داخل سفارت انگلیس، شش نفر از کارمندان سفارت را بازداشت نمودند و سپس دولت جمهوری اسلامی برخلاف واقع اعلام نمود که این افراد تعدادی دانشجو بوده اند. حال اگر چنین رخدادی مثلا توسط برخی از دانشجویان – نه بسیجیانی که مصون از هر گونه تعرض و بازخواست هستند – مثلا در سفارت چین یا روسیه رخ می داد و اموال این این دو کشور به آتش کشیده می شد، مطمئنا تخریب کنندگان به اتهام محاربه بازداشت شده و احکام سنگینی علیه آنان صادر می گردید. در حالی که در خصوص سفارت انگلیس تعدادی که بازداشت شده بودند پس از مدت کوتاهی با توجه به اینکه ورود به عنف و غیرقانونی آنها و نیز تخریب و تحریق محرز و آشکار بود، آزاد شدند.

جناب آقای احمد شهید

پس از دوره نهم ریاست جمهوری، نظر به تقلب گسترده ای که توسط تیم آقای احمدی نژاد و رهبری صورت گرفته بود، میلیون ها نفر از مردمان ایران زمین معترض به نتایج ناعادلانه انتخابات شدند. اما شورای نگهبان، همانطور که عرض کردم که اعضای آن توسط رهبری انتخاب می گردد، با هماهنگی رهبری انتخابات سرتاسر متقلبانه را تایید نمود.

نظر به اینکه آقای خامنه ای تحمل هیچگونه صدای مخالف را نداشتند، وقتی با نیروهای عظیم مردمی در اعتراض به انتخابات مواجه می گردند، علنا دستور برخورد، بازداشت و قتل عام معترضین به انتخابات را به صورت ضمنی اعلام می کنند. ایشان درست چند روز پس از انتخابات در خطبه های نماز جمعه می گویند:  از همه می‌خواهم به این روش غلط خاتمه دهند که اگر خاتمه ندهند مسئولیت تبعات و هرج و مرج آن، بعهده آنها خواهد بود. ایشان اعتراض رای دهندگان و راهپیمایی را روشی غلط می دانسته و فرمان برخورد به نیروهای تحت امر خود را صادر کردند. اما بسیاری از ایرانیان به دنبال آرای خود از حق برگزاری راهپیمایی استفاده کرده و دست به راهپیمایی زدند. در مقابل نیروها بسیجی و امنیتی و گارهای ویژه با داشتن صلاح، گاز اشک آور و باطون بنا به دستوری که از رهبری گرفته بودند، به مردمی که با سکوت خواستار احقاق حق خود بودند، هجوم آورده و هزاران نفر ر مجروح و تعداد بسیاری را به قتل رسانند. دهها هزار نفر را به صورت کاملا غیر قانونی بازداشت کرده و تحت بدترین شکنجه ها قرار دادند، محل بازداشت بسیاری از آنان مشخص نبوده و عده بسیاری در بازداشگاههای ایران از جمله بازداشت گاه کهریک به قتل رسیدند، پادگان های سپاه محل بازداشت بسیاری از بازداشت شدگان بود. کسانی که فرزدانشان در این راهپیمایی ها به قتل می رسید و یا زخمی و مجروح می گردید، حق هیچگونه اعتراضی نداشته و تحت فشارهای مامورین امنیت قرار می گرفتند.

جناب آقای احمد شهید

پس از انتخابات ریاست جمهوری روزانه دهها نفر به دفتر کار اینجاب مراجعه می نمودند، خانواده هایی بوده اند که سن فرزندانشان 14 تا 18 سال بوده و چندین هفته از سرنوشت فرزندانشان بی خبر بوده اند و هیچ کس پاسخگو نبود. در آن هنگام وکالت حدود صد نفر از بازداشت شدگان که هیچ سابقه فعالیت سیاسی نداشته اند و دهها نفر از دانشجویان، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و مدنی را به عهده داشته ام. در دادسرا و دادگاه انقلاب هیچکس پاسخگو نبود، بارها و بارها برای پیگیری پرونده های موکلینم، مجبور بودم ساعت ها خود بازجویی شوم. در آن زمان شخصی به نام قاضی حداد به عنوان معاون دادستان آقای مرتضوی قدرت را در دست داشت، ایشان به همراه چند بازپرس دیگر، برخلاف قانون هر دستوری که مورد درخواست کارشناسان امنیتی بود را صادر می کردند. همانطور که مرقوم نمودم، این قسمت از دادسرا تحت نظر دستگاه امنیتی بوده و هیچ مقامی به غیر دفتر رهبری حق مداخله در رسیدگی به پرونده های قضایی را نداشت، مراجعه خانواده های بازداشت شدگان و وکلا به این دادسرا که در دادگاه انقلاب مستقر بود به حدی رسید که دادستان تهران، محل دادسرا را در داخل زندان ها مستقر کرد تا احدی از خانواده بازداشت شدگان نتوانند پیگیر پرونده شوند.

به دلیل پیگیری پرونده های موکلینم و اعتراض به نحو رسیدگی به پرونده های آنها، پنج شنبه روزی که قصد داشتم با همراه همسر و دخترم بعد از مدتها به گردش رویم، در خیابان انقلاب تهران، هفت مامور امنیتی دو خودرو و دو موتور سیکلت جلوی خودروی اینجانب ر گرفته، و همسرم و دخترم را درحضور صدها نفر به زور سوار بر یک خودرو و مرا نیز سوار بر خودرویی دیگر نمودند. حق هیچ اعتراض نداشتم، چندین بار اعتراض کردم ولی با برخورد وحشیانه یکی از مامورین مواجه شدم، در ابتدا مامورین امنیتی به منزل اینجانب وارد شده و تفتیش و بعد به دفتر کارم رفته و بسیاری از مدارک موکلین را با خود برده و مرا نیز بازداشت کردند. یک هفته در بدترین شرایط با چشمانی بسته بازجویی شدم و در نهایت با اعتراض های و فشارهای سازمان های و نهادهای بین المللی و نیز دولت ها و انجمن های مختلف آزاد گردیدم. ولی از آن زمان تحت کنترل شدیدتر مامورین قرار گرفتم، به همین دلیل به خوبی می دانم که در بازداشتگاههای تحت نظارت مامورین امنیتی چه می گذرد و می دانم که افرادی که تحت نظر مامورین امنیتی بوده اند، شبانه روز واهمه بازداشت داشتند، در منزل و محل کار آنها دستگاههای شنود و جاسوسی پیشرفته کار گذاشته شده بود و هیچ امنیت اجتماعی نداشته اند.

بارها فعالین حقوق زنان در اعتراض به قوانین تبعیض آمیز علیه زنان تجمع نمودند، یا کارگران و معلمان در خصوص احقاق حقوق خود و شرایط نابسامان صنفی شان در محل های مختلف دست به راهپیمایی و تجمع زدند. اما به جای آنکه دولت پاسخگو باشد، آنان را بازداشت و مورد شکنجه و بازخواست قرار می داند. امروز بسیاری از کارگران از جمله کارگران شرکت واحد، فعالین حقوق زنان، کودکان، سیاسیون، بهاییان، دراویش بی هیچ توجیه قانونی در بازداشت به سر می برند و احدی پاسخگو نیست.

اگر شنیده شود که در گوشه ای از ایران، قرار است تجمعی شکل گیرد، سریعا نیروهای امنیتی که عمدتا زیر نظر سربازان امام زمان مشغول به فعالیت هستند، وارد عمل شده و وحشیانه، شهروندانی که در آن منطقه حضور داشته باشند را مورد ضرب و جرح و بازداشت خود سرانه قرار می دهند.

جناب آقای احمد شهید

اینحانب وکالت خانواده ای را به عهده داشته ام که دو نفر از اعضای این خانواده توسط مامورین بسیج با شلیک گلوله به قتل رسید، در آن زمان، دلایل و مدارک بسیاری از جمله عکس و فیلم از قاتل را جمع آوری نموده و به دادسرای رسیدگی کننده به پرونده ارائه دادم، ارائه این مدارک توام گردید با تحت فشار قرار دادن خانواده موکلم، به گونه ای که این خانواده، درخواست نمود تا از ادامه وظیفه وکالتی ام منصرف شود. این خانواده با فشارهای مقام های امنیتی هرگز نتوانستند که قاتل عزیرانشان را به پای میز محاکمه بکشانند، این نمونه، یکی از صدها نمونه ای است که در شهر تهران رخ داد، بسیاری کشته شدند و قاتلانشان هنوز در بالاترین مقام کشور حکم رانی می کنند و دست از جنایت خود برنداشته اند. هنوز هم خانواده های کشته شدگان به دنبال احقاق حقوق خود چشم انتظارند، اما تاکنون هیچ پاسخی دریافت ننموده اند.

اعدام، قصاص و سنگسار

مجازات مرگ یکی از معمولی ترین مجازات هایی است که در محاکم دادگستری در ایران از آن استفاده می گردد، این مجازات برای جرایمی از جمله قتل، محاربه،  قاچاق مواد مخدر، زنا، همجنس گرایی مردان ( لواط) ، برخی از جرایم مالی، افساد فی الارض، سرقت  مورد استفاده قرار می گیرد.

آقای محمد جواد لاریجانی مجازات قصاص ( قصاص می تواند قطع عضوی از بدن مثل پا و دست، کور کردن و کشتن دیگری باشد) را بسیار زیبا و مهم توصیف می کنند به عبارت دیگر ایشان می گویند، قطع کردن دست و پا و کور کردن و کشتن انسان ها بسیار زیباست، در حالی که در عصر کنونی و در هزار سوم که به نام صلح، دموکراسی وامنیت نامگذاری شده است، لازم است تا دولت ها برای کاهش خشونت و جرم و جنایت از راهکارهای علمی و کارشناسانه استفاده کرده و از اینگونه جرایم وحشیانه و برخلاف کرامت ذاتی انسان ها پرهیز کنند.

مسئولین حکومت عقیده دارند که هر کس مدافع حقوق بشر و مخالف مجازات هایی از این دست باشند  با شریعت اسلام مخالفت کرده اند و می بایست محاکمه و مجازات گردند. این عقیده در اذهان بسیاری از سیاسیون وجود دارد و اگر یک مقام دولتی اظهارنظر برخلاف موازین شرع به زبان آورد، صلاحیتش در ادامه اشتغال به شغلی که دارد سلب می گردد.

 باید پذیرفت که استفاده از اینگونه مجازات ها در جمهوری اسلامی ایران تنها و تنها به دلیل بالابردن قدرت حکومت و به رخ کشیدن این قدرت به مردمان این کشور است و چون حاکمان جمهوری اسلامی توانایی اداره کشور را ندارند، دست به اعمال مجازات اعدام و قصاص می زنند. به عنوان مثال بنا به اظهار مقامات ستاد مبارزه با مواد مخدر در دو سال گذشته بیش از پانصد و پنجاه هزار نفر صرفا به دلیل حمل و نگهداری مواد مخدر بازداشت شده اند، از این تعداد حدود چهار هزار باند مواد مخدر بوده اند که از آنها مقدار بسیاری مواد مخدر از انواع مختلف کشف شده است، هر چند مبارزه با مواد مخدر می بایست به صورت جدی و ریشه ای صورت گیرد اما این مبارزه نباید به حقوق انسان ها لطمه ای وارد کند. تمام کسانی که در خصوص جرایم مواد مخدر بازداشت می شوند، هیچکدام در مراحل تحقیقات مقدماتی امکان داشتن وکیل مدافع را ندارند، پرونده آنها پس از تکمیل به دادگاه ارجاع می گردد و متهم تنها می تواند در دادگاه از وکیل دادگستری بهره گیرد. بسیاری از متهمین اینگونه پرونده ها توانایی داشتن وکیل را ندارند چرا که به دلیل فقر مالی مرتکب جرم قاچاق مواد مخدر می گردند، به همین دلیل امکان دفاع مناسب برای آنها وجود ندارد. جلسه رسیدگی به پرونده آنها تنها یک بار در دادگاه برگزار می گردد و دادگاه با یک بار برگزاری محاکمه حکم به محکومیت متهم صادر می کند، متهم پس از محکومیت حق تجدیدنظر ندارد چرا که رسیدگی به پرونده های قاچاق مواد مخدر یک مرحله ای بوده و متهم حق اعتراض به حکم خود را در دادگاه تجدیدنظر یا دیوانعالی کشور ندارد و این احکام با دستور دادستان کل کشور اجرا می گردند. از همه بدتر اینکه میزان مجازات با نوع جرم به هیچ عنوان همخوانی نداشته و بسیار دور از انصاف است که متهمینی که تنها سی گرم مواد مخدر از نوع صنعتی یا هرویین حمل می کنند به اعدام محکوم گردند و اعدام شوند، متهمینی که اگر دارای شغل و مرکز درآمد بودند هرگز دست به ارتکاب جرم نمی زدند. افرادی که جامعه و در اصل حکومت آنها را مجرم کرده و در نهایت همین حکومت مجازات های بسیار سنگینی از جمله اعدام را برای آنها در نظر می گیرد. مسئولین حکومت جمهوری اسلامی می گویند که دولت های غربی و مدافعین حقوق بشر شریعت اسلام را زیر سئوال می برید، و سئوال اینجاست که در کجای شرع آمده است که با مجرمین موارد مخدر لازم است که اینگونه با بی رحمی برخورد شده و مجازات اعدام برای آنها درنظر گرفته شود. مجرمینی که بیمارانی نیازمند به درمان هستند.

جناب آقای احمد شهید

شما می توانید از مقامات جمهوری اسلامی بخواهید که پاسخ دهند، سرنوشت پانصد و پنجاه هزار افرادی که به اتهام قاچاق مواد مخدر بازداشت شده اند،  در دادگستری ایران به کجا انجامیده است، چند نفر از آنها به زندان محکوم شده و چند نفر از آنها اعدام شده اند و چند نفر آزادند.  همانطور که مرقوم نمودم از هر فردی که تنها سی گرم مواد مخدر از نوع مواد صنعتی، هروئین و کراک کشف گردد به اعدام محکوم می شود، حال سئوال بفرمایید که سرنوشت چهار هزار باند مواد مخدر که اگر هر باند را دو نفر به حساب آوریم، سرنوشت هشت هزار نفری که از آنها مقدار بسیار زیادی مواد مخدر کشف شده است، به کجا انجامیده است، آمارهای اعدام بیش تر از آنی است که جامعه جهانی فکرش را می کنند.

جناب آقای احمد شهید

در قوانین جمهوری اسلامی ایران هر کس که عمد در قتل نداشته باشد، ولی عملی که انجام می دهد نوعا کشنده باشد، قاتل محسوب شده و به قصاص محکوم می گردند و حاکمان جهوری اسلامی قصاص افرادی که فاقد قصد مجرمانه قتل بوده اند را زیبا و دلنشین توصیف می کنند و می گویند که مخالفین اینگونه احکام با شریعت سر ستیز دارند، در حالی که عدالت کیفری ایجاب می کند که هرکس که فاقد قصد مجرمانه است، مجازات نگردد و اگر مجازاتی می شود به مجازاتی محکوم گردد که با مجازاتش با جرم تناسب داشته باشد. صرف نظر از نبود تناسب در مجازات با جرم هایی که فاقد قصد، برای مجرم است، نوع رسیدگی به اینگونه پرونده های  حساس نیز بسیار غیر عادلانه است:

گفتیم که در پرونده های سیاسی و امنیتی قسمتی از مراجع رسیدگی به پرونده در اختیار مراجع امنیتی است، در این قسمت اضافه می کنم که در رسیدگی به پرونده هایی مانند آدم ربایی، قتل، سرقت، و اینگونه جرایم حساس و مهم دیگر قسمتی از مراجع رسیدگی کننده به پرونده، در اختیار اداره ای به نام ” اداره آگاهی ” قرار دارد. اداره آگاهی قسمتی از پلیس است که تحقیقات مقدماتی بر پرونده های کیفری مهم را انجام می دهد، ماموران این اداره عملا از شکنجه به عنوان یک ابراز اخذ اقرار استفاده می کنند، آویزان کردن متهمین در طول شبانه روز و مدت طولانی، شکنجه فیزیکی و روحی و روانی از جمله شکنجه های متعارف در اداره آگاهی به حساب می آید. در بسیاری از پرونده هایی که در خصوص قتل داشته ام موکلینم اذعان داشته اند که تحت شکنجه های فیزیکی و روحی وروانی اقرار به ارتکاب جرم کرده اند. اداره آگاهی یکی از شناخته شده ترین ادارت در کشور جمهوری اسلامی می باشد که معروف به انجام شکنجه در انجام تحقیقات قضایی هستند.

جناب آقای احمد شهید

در جمهوری اسلامی، رسیدگی به پرونده هایی همچون همجنس گرایی، زنا، رابطه نامشروع، تجاوز به عنف، شرب خمر به صورت کاملا محرمانه برگزار شده و متهمین این پرونده از  هیچ یک از ابزارهای دفاع از جمله داشتن وکیل در مراحل تحقیقات مقدماتی برخوردار نیستند.

روزانه بیش از هزار زن توسط مامورانی ویژه در قالب گشت ارشاد در خیابان های تهران به دلیل نداشتن حجاب بازداشت می گردند، آنها به مکان های نامعلومی برده شده و از آنها عکس و اثر انگشت و تعهد گرفته می شود و عده ای از آنها نیز که فاقد حجاب مناسب هستند به دادسراهایی به نام دادسرای ارشاد معرفی می گردند تا دادگاه حکم به مجازات برای آنان صادر کند.  پرونده افرادی که در جشن های عروسی و تولد و مراسم نامزدی مختلط بازداشت می شوند نیز به این دادسراها ارجاع می گردد. همچنین کسانی که به دلیل فقر مالی دست به خود فروشی می زنند و افراد دوجنسیتی و نیز کسانی که مرتکب زنا می شوند در بدو امر به این دادسراها آورده می شوند. قاضی رسیدگی کننده به پرونده در این دادسرا ها متکی به قوانین جمهوری اسلامی نبوده و به صورت سلیقه ای عمل می کنند. پرونده های بسیاری در این دادسرا داشته ام که موکلین بی گناهم ماهها در بازداشت به سر برده و در آخر نیز به بدترین مجازات محکوم شده بودند، آنها حق ملاقات نداشتند، حق داشتن وکیل را نداشتند و خانواده های آنها نیز از پیگیری پرونده های فرزندانشان در بسیاری از مواقع نا امید می شدند. کافی است تنها برای تهیه گزارش از نقض حقوق بشر به دادسرای ارشاد تهران مراجعه کنید و تعدادی از پرونده هایی که در اجرای احکام این دادسرا مفتوح بوده و یا مختومه شده اند را مطالعه نمایید، خواهید دید که یک نوجوان و یا حتی کودک به چه صورت مورد خشم و ظلم حاکمان جمهوری اسلامی قرار می گیرد. پرونده های سیاسی پرونده هایی هستند که اغلب متهمین آنها از راههای گوناگون تریبونی در اختیار دارند تا صدای فریاد خواهی خود را به گوش جهانیان برسانند، اما متهمینی که در این دادسراها مورد شکنجه و ظلم و جنایت قرار می گیرند، فاقد هر گونه صدای و داخواهی هستند، آنها در بدترین شرایط به سر می ربرند، بارها دیده ام که عروس و دامادی به دلیل اینکه تنها در یکی از روزهای مذهبی ازدواج کرده اند، در شب عروسی خود بازداشت شده، در این دادسرا و دادگاه محاکمه شده و در زیر زمین دادسرای ارشاد ماه عسل خود را با شلاق مامورین حکومت گذرانده اند. کودکی را دیده ام که در سن 14 سالگی به اتهام رابطه نامشروع بازداشت می شود، در همین سن به زندان اوین منتقل می گردد و پس از مدت کوتاهی او را به زندان رجایی شهر محل نگهداری مجرمان حرفه ای و قاتلین اعزام می کنند و در نهایت مورد تجاوز بسیاری از زندانیان قرار می گیرد و توسط تعدادی از انها نیز به قتل می رسد، اگر در دادگاه انقلاب اتهامات اقدام علیه امنیت کشور و اخلال در نظم عمومی به ناروا علیه متهمین مطرح می گردد، در این دادسرا و دادگاهها، اتهام واهی چون دایر نمودن مراکز فساد و فحشا، رابطه نامشروع، بی حجابی و … مطرح شده و متهمین به شدیدترین مجازات محکوم می گردند. متاسفانه در قانون جدید مجازات اسلامی که حال مراحل نهایی خود را می گذراند، برای اتهام فراهم نمودن فساد و فحشا مجازات اعدام در نظر گرفته شده است، به عبارت دیگر پس از تصویب این قانون در این دادسرا ها مجازات اعدام تاسیس و برخی از متهمین به سلیقه قضات تعصبی این دادگاهها به اعدام محکوم خواهند شد.

جناب آقای احمد شهید

رییس دیوانعالی کشور در اقدامی بی سابقه به صورت علنی اعلام نمود که تنها در ماه مهر به صد پرونده تجاوز و زنا رسیدگی شده است، به عبارت دیگر تنها در یک ماه حداقل صد نفر در معرض سنگسار و اعلام قرار گرفته اند.

طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران دوایر اجرای احکام مکلف هستند، زمانی که احکام صادره از دادگاهها به اجرای احکام ارسال می گردد، مفاد آن را سریعا اجرا کنند، اجرای مجازات های سنگسار، اعدام، قطع دست و دیگر مجازات های اینچنینی از تکالیف دادیاران اجرای احکام است. به نظر می رسد با توجه به عدم حذف مجازات سنگسار از قوانین جمهوری اسلامی همچون گذشته، مجازات سنگسار نیز همچون مجازات اعدام به صورت مخفیانه انجام می شود.

جناب آقای احمد شهید

با اینکه دیگر کشوری را نمی توانید بیابید که از مجازت هایی همچون کور کردن و سنگسار استفاده کنند، حاکمان جمهوری اسلامی از کور کردن و سنگسار به عنوان یک مجازات لذت بخش استفاده می کنند، اینجانب در طول وکالت در ایران سیزده پرونده سنگسار داشته ام که یازده نفر از آنها که به ناحق به سنگسار محکوم شده بودند با وکالت اینجانب و پیگیری پرونده هایشان و کمک مدافعین حقوق بشر از مرگ نجات یافتند و دو نفر از آنها در حال حاضر در آستانه سنگسار قرار دارند، به دلیل وجود مجازات سنگسار همانطور که مرقوم گردید افراد بسیاری در حال حاضر محکوم به سنگسار شده اند و در زندان های ایران بسر می برند، رسیدگی به پرونده کسانی که متهم به زنا هستند نیز به صورت کاملا محرمانه و سری برگزار می گردد. محرمانه برگزار شدن این دادگاهها و اینکه اینگونه جرایم در بین خانواده هایی ایرانی از جمله جرایمی است که نمی توانند موضوع پیش آمده برایشان را به دیگران اعلام کنند، باعث می گردد تا هیچ کس از عاقبت پرونده هایی از این دست با خبر نگردد، این امکان وجود دارد که حاکمان جمهوری اسلامی در نهان و پنهان بدون اینکه اجازه دهند کسی از اعمال مجازات سنگسار باخبر گردد، محکوم به سنگسار را مخفیانه سنگسار نمایند.

یکی از مسایلی که ذهن وکلای دادگستری را در سالهای گذشته در خصوص چنین پرونده هایی مشغول کرده بود این بود است که قضات بر اساس علم خود در اینگونه پرونده ها اظهار نظر می کنند، اکثر قضات دادگستری دارای تعصبات مذهبی افراطی هستند و تعصب های نابجا باعث می گردد تا چشمان خود را در مقابل عدالت ببندند و ناعادلانه حکم به سنگسار صادر نمایند در قانون مجازات اسلامی جدید نیز علم قاضی به عنوان یکی از دلایل اثبات دعوا به شمار آمده و دست قاضی را باز گذاشته است تا با میل و سلیقه خود حکم به مجازات متهم صادر کند.

حقوق زنان و مردان

زنان نیمی از جمعیت ایران را تشکیل می دهند، با این وجود هم از لحاظ قانونی و هم سیاسی و اجتماعی فاقد حقوق برابر هستند، نگاه قوانین جمهوری اسلامی به زنان برخلاف کرامت ذاتی آنها بوده و نگاهی همچون برده است و قوانین تبعیض آمیز باعث شده است تا خشونت علیه زنان بی داد کند، قوانین جمهوری اسلامی به گونه ای است که جامعه را وادار می کند، روی زنان در هنگام خواستگاری و ازدواج قیمت بگذارند، به نوعی زنان همچون کالا مورد خرید و فروش قرار می گیرند، پس از ازدواج زنان در مقابل کار و عمل جنسی که انجام می دهند مستحق دریافت هزینه زندگی یا همان نفقه هستند، اگر کار نکنند و ارتباط جنسی با همسرشان برقرار نکنند، نه تنها از دریافت هزینه زندگی محروم هستند، بلکه مرد می تواند با زن دیگری ازدواج کند، زنان تا هنگامی که مردان نخواهند، حق طلاق به صورت مطلق ندارند، اما مردان هر زمان که مایل باشند می توانند از حق طلاق برخوردار باشند. قوانین نابرابر در جمهوری اسلامی، عدم پشتیبانی قانون و دولت نسبت به زنان، باعث شده تا خشونت های خانوادگی افزایش چشمگیری نماید، هنگامی که زن توانایی جدا شدن از همسری که از او کراهت دارد را نداشته باشد یا مجبور می شود، در انزوا و تنها و بدون اینکه کسی بداند او کجا اقامت دارد، زندگی کند یا اینکه رابطه پنهانی با مردی دیگر برقرار نماید، امکان اینکه در این رابطه پنهانی هر دو نقشه قتل همسر را بکشند، بسیار زیاد است به گونه ای که 90 درصد از زنانی که به اتهام معاونت در قتل و قتل در زندان اوین تهران هستند، جرمشان همسرکشی و یا معاونت در همسر کشی است و این به دلیل سیاست های غیر بشری حاکمان جمهوری اسلامی از یک سو و عدم پشتیبانی حاکمان از حقوق زنان و حفظ امنیت آنان است، طبق آمارهای ارائه شده حدود سی درصد از قتل هایی که در ایران به وقوع می پیوندد، خانوادگی بوده است.

البته ناگفته نماید که حقوق مردان نیز در بسیاری از مواقع تضییع می گردد به صورتی که در حال حاضر سه هزار و دویست مرد به دلیل عدم پرداخت نفقه و مهریه در زندان بازداشت هستند.

جناب آقای احمد شهید

زنان در ایران آزادی در حجاب ندارند، و این نبود آزادی حجاب باعث شده تا در برابر نیروهای نظامی و انتظامی، امنیت نیز نداشته باشند، اگر دختری با آرایش و بدون حجاب مناسب ( دچار و مقنه یا روسری به گونه ای که موهایش و تنها دستان و صورتش مشخص گردد) بیرون رود، مورد تحقیر، توهین و رفتارهای خصمانه ناشی از ائدولوژی اسلام گرایانه افراطی قرار می گیرد. در چنین مواقعی در صورتی که دختری بازداشت و به مرجع انتظامی و دادسرا و دادگاه برده شود، از بدیهی ترین حقوق یک متهم نیز برخوردار نخواهد شد. حال نیز زمزمه آن به گوش می رسد که با زنان بی حجاب در خیابان های ایران به بدترین نحو برخورد شود به گونه ای که امام جمعه اصفهان می گوید: مسئله حجاب دیگر از حد تذکر گذشته است و برای مقابله با بدحجابی باید چوب‌تر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد. این گونه اعمال قدرت ها حقی را به بسیجیان اعطا می کند که به راحتی دست به جنایت بزنند.

حقوق کودکان

با وجود تصویب کنوانسیون حقوق کودک توسط مجلس شورای اسلامی در سال 1372 هنوز بسیاری از مواد این کنوانسیون اجرا نمی گردد، دولت خود را مسئول رعایت و احترام به حقوق کودکان نمی داند، بیش از سه میلیون و دویست  نفر از کودکان بر اساس آمار ارائه شده رسمی، از حق تحصیل محروم هستند، قوانین جزایی ایران دختران کمتر از 9 سال و پسران کمتر از پانزده سال را کودک به حساب آورده و افراد بالای سنین یاد شده، در صورت ارتکاب جرم همچون بزرگسالان مجازات می گردند که امکان دارد این مجازات حبس ابد و یا مرگ باشد. کودک آزاری در خانواده ها، وجود کودکان کار، وجود کودکان بدون هویت، نداشتن حق تحصیل به صورت رایگان برای بسیاری از کودکان، آموزش و پروش ضعیف، عدم مراقبت از کودکانی که یکی از والدین و یا هر دو در زندان هستند، عدم حمایت انجمن های مدافع حقوق کودکان، نبود دادرسی عادلانه برای کودکان در برخی از جرایم همچون جرایم مواد مخدر و قتل و بسیاری از مواد دیگر در رابطه با حقوق کودکان چه در سیستم قضایی و چه در اجتماع از جمله مواردی است که نمی توان به راحتی از کنار آنها گذشت، چرا که کودکان تنها قشری هستند که می بایست حقوق شان به دلیل آسیب پذیر بودن آنها و فراهم نمودن آیندشان، در اولویت قرار داده شود، در حالی که نظام جمهوری اسلامی برای قدرت بخشی در بخش تجهیزات نظامی و نیروی انسانی وابسته به حکومت سرمایه گذاری کلانی می نماید و کودکان را از هر گونه حقوق اجتماعی محروم می دارد.

مختصری از موارد دیگر:

در خصوص حقوق اقلیت ها: در نظام جمهوری اسلامی، تنها گروهها و اقلیت هایی می توانند به راحتی فعالیت کنند، که صرفا پایبند به رهبری به عنوان ولی فقیه باشند، هر اقلیت دیگری که دین و عقیده خود را تبلیغ کند، مورد بازخواست و تهدید و فشارهای امنیتی قرار می گیرد، از جمله این گروهها دراویش و بهاییان هستند که متاسفانه بسیاری از رهبران آنها و حتی وکلای مدافع آنها در حال حاضر در بازداشت بوده و فاقد هر گونه دادرسی عادلانه می باشند.

در ارتباط با وضعیت وکلای دادگستری، همانطور که مطلع هستید عده بسیاری از وکلای دادگستری در ایران در بازداشت بسر می برند، تعدادی مجبور شده اند که خاک ایران را ترک کنند و عده ای که فعالیت حقوق بشر انجام می داده اند، به دلیل فشارهای سیاسی و امنیتی آن طور که باید و شاید قادر به ادامه فعالیت نیستند، اما موضوع مهمی که شما می بایست در خصوص وضعیت وکلا در ایران بدانید آن است که متاسفانه در سالهای اخیر قوه قضاییه سعی نموده است تا خود به موازات کانون وکلای دادگستری مستقل ایران، مرکزی را تاسیس تا در این مرکز افرادی را به عنوان وکیل دادگستری به کار گمارد، این عده از وکلا که پروانه وکالت خود را از قوه قضاییه اخذ می کنند زیر نظر این دستگاه که خود تکلیف به رسیدگی به پرونده ای حقوقی و کیفری دارند، مشغول به کار است، قوه قضاییه برای آنکه بتواند در پرونده مهم، صدای متهمان و مظنونین را به خصوص در رابطه با پرونده های سیاسی خفه کند و اجازه دفاع عادلانه به آنها ندهد، از وکلایی که خود پرورش داده است و زیر نظرش کار می کنند، استفاده می کند و در صدد آن است تا استقلال کانون وکلای دادگستری را به شدت مخدوش کند. همانطور که می دانید، وکیل دادگستری در انجام حرفه وکالت خود می بایست مستقل باشد تا بتواند به درستی از حقوق موکلین خود دفاع نماید، اما قوه قضاییه و برخی از قضات دادگستری که خود فاقد هر گونه استقلال قضایی است، با به خدمت گرفتن افرادی به عنوان وکیل دولتی، حقوق شهروندان ایرانی را سلب می کنند و به بسیاری از متهمین به خصوص در پرونده های بسیار مهم اجازه دفاع عادلانه و داشتن دادرسی عادلانه را نمی دهد.

در خصوص قضات دادگستری باید گفت که هم اکنون ریاست قوه قضاییه در صدد است تا افرادی را که در حوزه علمیه قم و یا دانشگاه علوم قضایی مشغول به تحصیل هستند و عمدتا نیز فاقد هر گونه سواد حقوقی می باشند و بیشتر فقه خوانده اند را استخدام کنند، به این قضات آموزش حقوق بشر و فراگیری دروس حقوقی آکادمیک داده نمی شود، آنها حقوق انسانها را در اعمال مجازات های وحشیانه و سخت گیری در دادرسی می دانند هر چند عده ای از قضات دادگستری با انصاف و با وجدانی نیز هستند که عدالت پیشه کرده و بر اساس عدالت حکم صادر می کند، اما این عده یا در نقاط غیر حساس به کار گمارده می شوند و یا در پرونده های حقوقی اظهارنظر می کنند.

در خصوص حقوق هنرمندان، نویسندگان و نواندیشان می دانم که به درستی و دقیق اخبار مربوط به وضعیت هنرمندان، نویسندگان و نواندیشان را پیگیری می کنید. هر چند مقامات دولتی اظهار می نمایند که در ایران آزادی بیان وجود دارد، اما این آزادی بیان تنها برای کسانی است که مدافع رهبری باشند. کسانی که در ظاهر عنوان کنند که ذوب شده ولی فقیه هستند، دارای همه گونه آزادی بیان بوده و به بهترین جایگاه و مقام دولتی دست می یابند حتی اگر صلاحیت و لیاقت نداشته باشند، اما آنانی که دارای اندیشه نو و اصلاح طلب هستند، و کوچک ترین اعتراضی به روند غیر قانونی و اعمال برخلاف انسانیت حاکمان کنند، یا در زندان هستند و یا اجازه فعالیت ندارند و تحت فشارهای امنیتی قرار می گیرند.

وضعیت زندانها ایران به گونه ای است که، زندانی به جای آنکه مورد تادیب و تنبیه قرار گیرد، می آموزد که چطور به صروت حرفه ای تر و سازمان یافته مرتکب جرم گردد، ایدز، هپاتید و استعمال مواد مخدر از آمار بسیار بالایی برخوردار است، عدم رعایت حقوق زندانیان، و ایجاد مراکز تربیتی و آموزشی در جهت سالم سازی زندانیان باعث گردیده که در هنگام آزادی بسیاری از زندانیان آنها مجددا به صورت سازمان یافته تر مرتکب جرم گردند. جمعیت زندان های ایران فرار تر از ظریفیت است. بی احترامی در زندان ها توسط مامورین زندان، تحت فشار قرار دادن آنها از لحاظ روحی و روانی باعث شده تا زندانیان از شرایط مطلوبی برخوردار نباشند.

دولت جمهوری اسلامی ایران با پایین آوردن سرعت اینترنت، فیلتر کردن سایتهای مختلف خبری و حتی علمی و نیز استفاده از نویز و پارازیت ماهوارده ای و توقیف روزنامه ها سعی می نماید، حق دانستن را شهروندان ایرانی سلب کند.

عدم کارایی و مقبولیت دولت جمهوری اسلامی و فشارهای روز افرون بر شهروندان ایرانی و اعمال زور باعث گردید تا میلیون ها ایرانی خانه مادری خود را ترک و به کشورهای مختلف جهان مهاجرت کنند، عده بسیاری  پناهجو و پناهنده بوده و در حال حاضر نیز پرسه پناهندگی خود را طی می کنند این عده حتی در کشورهای دیگر از امکانات مناسب زندگی برخوردار نیستند و زندگی سختی را می گذرانند. عده بسیاری از پناهجویان ایرانی در ترکیه، عراق، مالزی، یونان، قبرس و بسیاری از کشورهای دیگر در انتظار آن هستند تا کشور سومی آنها را پناه داده و از وضعیت بغرنجی که ناخواسته به دلیل سیاست های ناقض حقوق بشری جمهوری اسلامی برایشان حادث شده است نجات یابند.

جناب آقای احمد شهید

کافی است، به یکی از شهرهای ترکیه یا کشورهای همجوار ایران که پناهندگان در آنجا اقامت دارند و یا همین نزدیک تر به کشورهای اورپایی و دیگر کشورهای پناهنده پذیر مراجعه کرده و از نزدیک با رفتار مقامات اداره مهاجرت برخورد کنید، پناهندگان و پناهجویان ایرانی، نه از سر شکم سیری و لذت های دنیوی بلکه به دلیل مشکلات و و سختی های که در ایران به دلیل بی تفاوتی حاکمان جمهوری اسلامی نسبت به شهروندانش و فشارهای روحی و روانی و محدودیت های اجتماعی، سیاسی و گاها اقتصادی خاک ایران را ترک کرده و پناهنده شده اند. جمهوری اسلامی حقوق میلیون ها نفر از ایرانیان را سلب و بر آنها ظلم می نماید. اگر در جمهوری اسلامی حاکمان بر خواست مردم ایران و نیازهای آنها اهمیت قائل بودند مانند بسیاری از کشورهای دنیا شهروندان ایرانی محتاج به حمایت های کشورهای دیگر نمی گردیدند و سختی های غربت نصیبشان نمی شد.

جناب آقای احمد شهید

آنچه مرقوم نمونه ام کلیاتی نه چندان کثیر از رخدادهایی است که در ایران لااقل اینجانب با آن مواجه شده ام، به خوبی می دانم که حاکمان جمهوری اسلامی چه بلایی بر سر شهروندان ایرانی می آورند و عظمت ایران و ایرانی را در سطح بین الملل کاهش می دهند، اگر به دقت آنچه مرقوم نموده ام را مورد توجه و تامل قرار دهید به این نتیجه خواهید رسید که اقدامات حاکمان جمهوری اسلامی ایران مصداق بارز جنایت علیه بشریت بوده و لازم است که سازمان ملل و از همه مهمتر شورای امنیت و دیگر سازمانها  و دولت ها اقدامات جدی تری در برخورد با ناقضان حقوق بشر نمایند.  مطمنا افراد بسیاری به صورت موردی در حضوتان گواهی خواهند و مهر تاییدی بر آنچه مرقوم نموده ام خواهد زد.

هشدار در مورد قانون مجازات جدید

اخیرن مجلس شورای اسلامی لایحه قانونی را به تصویب رسانده، که قرار است جایگزین قانون مجازات اسلامی فعلی گردد، این لایحه در کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس تمام مراحل اولیه را گذرانده و مفاد آن به غیر از ده مورد بسیار جزئی و بی اهمیت به تایید شورای نگهبان رسیده و در حال حاضر در مجلس شورای اسلامی است، هر چند در این قانون اعدام برای کودکان در خصوص جرایم تعزیری – نه قصاص و حدود – منتفی شده است، اما بسیاری از مواد قانونی پیشین در این قانون همچنان باقی مانده و موادی اضافه شده است که در رابطه با وضعیت حقوق بشر در ایران خطرناک خواهد بود، تجزیه و تحلیل این قانون در حوصله این نامه نیست، اما چند موردی که می بایست مورد توجه قرار گیرد و دارای اهمیت بالایی است به نظر گرامیتان می رسانم:

سنگسار در قانون مجازات اسلامی حذف گردیده است، اما در مقابل مجازات راحتی که به مراتب خطرات جبران ناپذیری را به حقوق شهروندان ایرانی وارد خواهد آورد جایگزین شده است، در این قانون به جای مجازات سنگسار از مجازات اعدام برای مرتکبین به زنا استفاده می شود.  بدتر اینکه قاضی دادگستری در تمام موارد کیفری می تواند از علم خود جهت صدور رای استفاده کند، همانطور که قبلا مرقوم نمودم، وکالت سیزده نفر را که به اتهام زنا به سنگسار محکوم شده بودند را به عهده داشته و یازده نفر از آنها از سنگسار رهایی یافتند، فرض کنید این افراد بی گناه اگر در مقابل مجازات اعدام قرار می گرفتند، به دلیل راحتی مجازات اعدام و اینکه دولت جمهوری اسلامی ابایی از کشتن انسان ها ندارد و کشتن را لذت بخش می داند، تاکنون اعدام شده بودند، بنابراین با تصویب این قانون مطمئنا بر آمار اعدام های ماهانه دهها برابر افزدوده خواهد شد، این خطر جدی می بایست هر چه سریع تر مود توجه قرار گیرد تا نمایندگان مجلس شورای اسلامی از تصویب نهایی این قانون عدول کنند.

مورد دیگری که بسیار مهم و قابل تامل است اینکه با تصویب این قانون، هر کس که مرتکب جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی، نشر اکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی کشور، احراق و تخریب، پخش مواد سمی و میکیروبی خطرناک یا دایر کردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آنها گردد، به گونه ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی، ناامنی و یا ورود خسارت به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی، یا سبب اشاعه فساد و فحشا در حد وسیع گردد مفسد فی الارض محسوب و به اعدام محکوم می گردد.

جناب آقای احمد شهید

تصویب این قانون به خودی خود سند مکتوبی بر تمایل حاکمان جمهوری اسلامی بر جنایت علیه بشریت است چرا که، از زمان تصویب این قانون به بعد، کسانی که کوچکترین اعتراضی به نحوه اداره حکومت و مسئولین دستگاه قضایی و نیز دیگر سران و قدرتمندان حکومت نمایند، به اتهام اقدام علیه امنیت کشور و نشر اکاذیب بازداشت و در معرض اعدام قرار می گیرند. همانطور که می دانید، پس از انتخابات ریاست جمهوری دهها هزار نفر بی گناه بازداشت شدند، همگی آنها در تجمعات و راهپیمایی هایی که قانون اساسی به رسمیت شناخته بود شرکت کرده بودند، اما اکثریت قریب به اتفاق آنها به اتهام اخلال در نظم عمومی، اقدام علیه امنیت کشور به مجازات های حبس های طویل المدت محکوم شده و عده ای نیز به اتهام محاربه به اعدام محکوم گردیدند، با تصویب این قانون اقدام علیه امنیت کشور و نشر اکاذیب مجازاتش اعدام خواهد بود و این یعنی خفقان، یعنی چنانچه احدی اظهارنظری برخلاف نظر قدرتمندان نماید یا اینکه در راهپیمایی ها وتجمعات علیه دولت جمهوری اسلامی و حاکمان این دولت شرکت کند، اعدام خواهد شد.

برای فراهم نمودن مراکز فساد و فحشا نیز مجازات اعدام در نظر گرفته شده است، این در حالی است که تعریفی از فساد و فحشا در قانون ارائه نشده است، حدود و ثغور فساد و فحشا مشخص نبوده و این تعریف بر اساس سلیقه قاضی دادگستری صورت می گیرد. این مواد قانونی در صورتی که تصویب شوند در آینده وضعیت حقوق بشر ایران بسیار خطرناک خواهند بود و دولت جمهوری اسلامی از این به بعد با خیال راحت تری می تواند، هر فردی را که مایل بود جانش را بگیرد.

جناب آقای احمد شهید

آنچه مرقوم نمودم، تنها گوشه های اندکی از جنایت علیه بشریت توسط حاکمان جمهوری اسلامی با نقض حقوق بشر است، حاکمانی که به نام اسلام و برای حفظ قدرت خود و توزیع ایدولوژی اسلام گرایانه طالبانی افراطی در داخل ایران و در کشورهای منطقه تلاش می کنند، عقاید خود را گسترش داده و حکومت کنند، حاکمانی که در ظاهر خود را مخالف ترور معرفی می کند، اما در باطن از ترور و تروریست حمایت می کنند، حاکمانی که با استفاده از ابزارهای رسانه ای خود را مظلوم جلوه می دهند در حالی که ظالم ترین حاکمانی هستند که تاریخ ایران در خود داشته است.

جناب آقای احمد شهید

برای اثبات گفته هایم دلیل و مدرک کافی داشته و حاضرم همانطور که خدمتتان عرض کردم، همه گونه همکاری را که نیاز باشد، بدون هیچ چشمداشت مادی و صرفا برای نجات مردمان کشورم از این وضعیت بغرنج انجام دهم. اینجانب با تمام قوانین جمهوری اسلامی اعم از حقوقی و کیفری و نیز بسیاری از قوانین بین المللی حقوق بشری آشنایی داشته و تا حدود بسیاری می دانم، چه مرجعی و در کجای ایران مرتکب جنایت می گردند.

امیدوارم گزارش جامع و کامل حضرتعالی در رابطه با نقض حقوق بشر در ایران، و حمایت های کشورهای عضو سازمان ملل باعث گردد، وضعیت حقوق بشر در ایران بهبود گردد.

با سپاس و احترام

محمد مصطفایی وکیل پایه یک دادگستری

و دبیر سابق کمیسیون حقوق بشر کانون وکلای دادگستری مرکز


 


خبر / رادیو کوچه

لئون‌پانه‌تا، وزیر دفاع آمریکا روز جمعه، 2 دسامبر، به وقت واشینگتن، اعلام کرد که هرگونه اختلال در جریان آمد و شد دریایی در خلیج پارس برای آمریکا به مثابه «عبور از خط قرمز» است.

آقای پانه‌تا اظهار داشت: «ایران یک تهدید بسیار جدی برای همه ما  تلقی می‌شود.»

او با اشاره به برنامه‌های هسته‌ای ایران گفت: «هیج تهدیدی در خاورمیانه جدی‌تر از ظهور یک ایران اتمی نیست.»

وی هم‌چنین تاکید کرد که باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا هیچ‌گاه گزینه نظامی علیه برنامه هسته‌ای ایران را از مد نظر دور نکرده اما برای به کارگیری این گزینه یا هرگونه حمله احتمالی علیه مراکز هسته‌ای ایران، باید تمام جوانب به دقت بررسی شود.

وی از سویی دیگر به اسراییل اشاره کرد و گفت: «این کشور باید تلاش کند که از انزوای روزافزون خود در خاورمیانه جلوگیری کند.»

وی از اسراییل خواست روابط دیپلماتیک خود را با کشورهایی چون مصر و ترکیه بهبود ببخشد و مجدد با فلسطینی‌ها بر سر صلح مذاکره کند.

اما وزیر دفاع آمریکا گفت اسراییل در این مورد به کامل هم مقصر نیست و در این زمینه به کارزار بین‌المللی منزوی کردن اسراییل اشاره کرد.

آقای پانه‌تا افزود که دولت باراک اوباما هم‌چنان متعهد است که در زمان بی‌ثباتی و ناآرامی‌های سیاسی در کشورهای عربی، مراقب امنیت اسراییل باشد.

 بیشتر بخوانید:

«حمایت سنای آمریکا از تحریم بانک مرکزی ایران»


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

رسالت

1) حضور برخی دیپلمات‌های غربی در باغ قلهک و سفارت انگلیس در ایران

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=85096

به گزارش خبرنگار مهر، برخی از سفرا، کاردارها و دیپلمات های کشورهای غربی و برخی دیگر کشورها ساعت 14:50 پنج‌شنبه از باغ قلهک بازدید یک ساعته کردند. بر اساس این گزارش برخی خبرنگاران رسانه‌های خارجی نیز به هم‌راه این سفرا در جلوی درب باغ قلهک حضور داشتند که اجازه ورود آن‌ها به باغ داده نشد.

2) آیت‌‌اله سید احمد خاتمی در خطبه‌های نماز جمعه تهران: دولت انگلیس نیاز به گوش‌مالی داشت

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=85107

خطیب نماز جمعه تهران گفت: «‌انگلیس نیاز به گوش‌مالی داشت که مصوبه مجلس از آن گوش‌مالی‌های جانانه بود.»

ابرار

1) مصباحى مقدم: اقدام دانش‌جویان در مقابل سفارت انگلیس بسیار شایسته و به‌جا بود

http://www.abrarnews.com/politic/1390/900912/html/rooydad.htm#s178527

یک نماینده مجلس با اشاره به وقایع رخ داده در مقابل سفارت انگلیس اظهار داشت: «حضور دانش‌جویان در مقابل سفارت انگلیس بسیار شایسته و بجا بود، اما ورود به سفارت در شرایط حاضر به مصلحت نظام ما نیست.»

2) عراق به طور رسمى با نیروهاى آمریکایى خداحافظى کرد

http://www.abrarnews.com/politic/1390/900912/html/melal.htm#s178554

مسوولان عراق به طور رسمى بعد از ۹ سال حضور نیروهاى آمریکایى در خاک این کشور خروج این نیروها را از عراق که پایان سال جارى میلادى روند آن تکمیل خواهد شد، جشن گرفتند.

آفرینش

1) مهمانپرست: قوه قضاییه حمله کنندگان به سفارت را تحت تعقیب دارد

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16233#92742

به گزارش عصرایران‌، رامین مهمانپرست ـ سخن‌گوی وزارت امور خارجه – درباره امنیت سفارت‌خانه‌ها در تهران اظهار کرد: «جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر تعهدات بین‌المللی خود هرگونه تعرض به دیپلمات‌ها و اماکن دیپلماتیک و اقدامات خلاف مقررات و قوانین بین‌المللی را غیر قابل قبول می‌داند.»

وی افزود: «آن‌چه در ارتباط با سفارت انگلیس در تهران رخ داد اتفاقی غیر قابل پیش‌بینی و در پی عصبانیت برخی از تظاهرکنندگان از روی‌کرد دولت انگلیس در قبال جمهوری اسلامی ایران بود که با هوش‌مندی و تدابیر اتخاذ شده از آسیب دیدن دیپلمات‌ها جلوگیری شد و برخورد با متخلفین از سوی قوه قضاییه تحت بررسی و پی‌گیری است.»

2) تحریم بانک مرکزی ایران توسط مجلس سنای آمریکا

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=16233#92743

به گزارش مهر به نقل ازبی بی سی‌، با وجود هشدار سناتورهای آمریکایی درباره عواقب تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، سنای ایالات متحده تحریم‌های اقتصادی علیه کشورمان را با هدف ضربه زدن به بخش نفت تصویب کرد.

دنیای اقتصاد

1) مخالفت اروپا با تحریم نفتی ایران

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=280147

سنای آمریکا با وجود مخالفت دولت این کشور، طرح تحریم بانک مرکزی ایران را تصویب کرد.

وزیران خارجه اتحادیه اروپا که روز پنج‌شنبه در بروکسل گردهم آمده بودند، به پیشنهاد انگلیس برای تحریم نفت ایران رای ندادند، اما در عین حال توافق کردند که گفت‌وگو در مورد اعمال تحریم علیه بخش‌های مالی، حمل‌ونقل و انرژی ایران را ادامه دهند. با وجود این، وزیران خارجه کشورهای اروپایی ۱۴۱ شرکت و ۳۹ شخص ایرانی را تحریم کردند.

2) آمریکا خواستار هم‌کاری ترکیه برای تحریم ایران شد

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=280225

جو بایدن، معاون رییس جمهوری آمریکا در سفر به آنکارا تاکید کرد: «دولت ترکیه باید تحریم‌های اقتصادی و تجاری بیش‌تری را علیه ایران اعمال کند.» به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از آسوشیتدپرس، جو بایدن که در ترکیه به سر می‌برد، تصریح کرد: «آمریکا هم‌چنان مایل است تا برای مسئله هسته‌ای ایران راه‌کار دیپلماتیک پیدا شود.»

خراسان

1) موضع روسیه و چین درباره واکنش غرب به حوادث سفارت انگلیس

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=9&day=12&id=1244866

ایسنا به نقل از خبرگزاری نووستی گزارش داد: سخن‌گوی وزارت خارجه روسیه با تاکید بر این که مسکو قصد خروج دیپلمات‌های خود از ایران را ندارد، افزود: «مسکو با دامن زدن به تنش و رویارویی بر سر مسایل مربوط به ایران به شدت مخالف است.»

سخن‌گوی وزارت خارجه چین نیز روز پنج‌شنبه با ابراز نگرانی از وضعیتی که پس از ورود به سفارت انگلیس به وجود آمده از کشورهایی که به این ماجرا واکنش نشان دادند خواست برخورد احساسی نکنند و واقع گرایانه تصمیم بگیرند.

2) باهنر: سوخت ۲۰درصد مورد نیاز رآکتور اتمی تهران تا ۲ماه آینده توسط متخصصان ایرانی بارگذاری می‌شود

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=9&day=12&id=1244652

نایب رییس اول مجلس شورای اسلامی، در مراسم بزرگ‌داشت هفتاد و چهارمین سال‌گرد شهادت شهید سید حسن مدرس از پایان عملیات تولید سوخت ۲۰درصد تا دو ماه آینده توسط متخصصان ایرانی خبر داد.

کیهان

1) رییس مجلس در گفت‌وگوی ویژه خبری سیما: رفتار انگلیس قابل تحمل نیست‌، باید تکلیف روشن شود

http://www.kayhannews.ir/900912/14.htm#other1403

رییس مجلس شورای اسلامی رفتارهای موذیانه انگلیس را برای ملت ایران غیرقابل تحمل دانست و گفت باید تکلیف روشن شود.

علی لاریجانی به مناسبت روز مجلس در برنامه تلویزیونی گفت‌وگوی ویژه خبری سیما با اشاره به موضوع و دیدگاه مجلس در خصوص اقدامات دولت انگلیس تصریح کرد: «طبیعی است که انگلیس در مقابل ایران رفتاری نشان می‌دهد که بگوید ما یک کشور مهمی هستیم چرا که نمی‌‌خواهد از امپراطوری سوخته خود دست بردارد اما مشکل از این‌جا شروع می‌شود که رفتار دولت انگلیس در چند دهه گذشته برای ملت ایران قابل توجیه و قابل هضم نبوده است.»

2) آغاز ساخت بلندترین خط لوله نفت ایران

http://www.kayhannews.ir/900912/4.htm#other402

ساخت یکی از بلندترین خطوط لوله نفتی ایران به طول 420 کیلومتر آغاز شد. عملیات اجرایی خط لوله انتقال فرآورده‌های نفتی نایین- کاشان- ری با مشارکت پیمان‌کاران داخلی به طول تقریبی 420 کیلومتر آغاز شده است.


 


خبر / رادیو کوچه

صبح روز شنبه، 3 دسامبر، تیم ملی والیبال ایران در دهمین دیدار خود در دوازدهیمن دوره رقابت‌های والیبال جام جهانی 2011 ژاپن، برابر روسیه شکست خورده است. ایران در این بازی هم مانند دیدار با برزیل در سه گیم متوالی بازی را واگذار کرد.

ایران در سه گیم متوالی با نتایج (29 بر31)‌، (21 بر25) و ( 18بر25) مغلوب حریف نام‌دار خود شد.

تیم ملی والیبال ایران ساعت 9:30 روز یک‌شنبه، 4 دسامبر در آخرین دیدار خود به مصاف تیم ملی ایتالیا خواهد رفت.

بیشتر بخوانید:

«شکست سه بر صفر تیم والیبال ایران برابر برزیل»


 


خبر / رادیو کوچه

پانزدهمین هفته از مسابقات فوتبال لیگ برتر باش‌گاه‌های ایران، روز جمعه، 2 دسامبر، با دو دیدار آغاز شد که یک مسابقه در انزلی با تساوی و یک بازی هم با پیروزی تیم تراکتورسازی تبریز در استادیوم آزادی پی‌گیری شده است.

هفته پانزدهم مسابقات فوتبال لیگ برتر باشگاه‌های ایران از ساعت 15:05 روز جمعه با دیدار تیم‌های پرسپولیس و تراکتورسازی تبریز آغاز شد. این بازی در پایان به برتری یک برصفر تیم تراکتورسازی انجامید.

در دیگر دیدار این روز از ساعت 15:15 تیم‌های ملوان بندرانزلی و سایپای البرز در ورزش‌گاه تختی بندرانزلی به مصاف هم رفتند که این بازی در پایان با نتیجه تساوی یک بریک به پایان رسید.

لازم به اشاره است دیگر دیدارهای هفته پانزدهم روز شنبه، 3 دسامبر به پایان می‌رسد.

بیشتر بخوانید:

«همه برای استقلال بازی کردند، استقلال برای خودش»


 


خبر / رادیو کموچه

 به گزارش رسانه‌های داخلی ایران، شام‌گاه جمعه، 2 دسامبر، اسماعیل زرافشان از قدیمی‌ترین عکاسان ورزشی در این کشور در سن ۸۳ سالگی درگذشته است.

آقای زرافشان که به تازگی از بیمارستان مرخص شده بود به دلیل وخامت حالش شب گذشته مجدد به بیمارستان منتقل اما پس از انتقال درگذشت.

وی به عنوان مسن‌ترین عکاس حوزه ورزش در رسانه‌های ایران مطرح شده است.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته