شراره سعیدی/ رادیو کوچه
کمتر هموطنیست که از سرانجام داریوش فروهر مطلع نباشد. متنی را که در زیر میخوانید مصاحبه داریوش فروهر «وزیر کار کابینه دولت موقت انقلاب» با مسوول واحد خاطرات موسسه تنظیم و نشر آثار خمینی است که در 29 مهرماه 1377 انجام شده است.
قسمت دوم مصاحبه به علت قتل ناگوار او انجام نگرفته است. برای بازخوانی روایت رابطه جبهه ملی و انقلاب 57 و نوع نگرش اعضای برجسته این حزب به آقای خمینی و انقلاب روحانیت، واژه به واژه این متن مهم است. نیاز به تفسیری نیست، همانگونه که از نظام حاکم جای گلهای نمیماند، این مصاحبه 20 سال پس از انقلاب و مشاهده تمامی نابههنجاریها انجام گرفته است. یاران بسیاری از این جبهه کشته، تبعید و محجور گشته بودند و مصاحبهشونده نیز به قتل میرسد. به این متن در دو برنامه توجه کنید:
«شاید در دهه بعد از 1320، چند بار با نام ایشان برخورد کرده بودم، و شاید در سالهای 28و 29 یک کتاب کوچک بنام کشفالاسرار، اگر اشتباه نکنم، از ایشان در دوران دانشجویی خواندم و یک آقایی که دانشجوی دانشگاه حقوق بود، و در قم آمد و رفت داشت این کتاب را به من داد، صرفنظر از موضوعهایاش که جنبه ضد دیکتاتوری دوران رضاشاهی داشت، شیوه نگارش، آن هم از یک روحانی برای من جالب بود، چون، خیلی علاقهمند بودم به کاربرد واژگان فارسی و در آن کتاب گاه واژگان فارسی به کار برده شده بود که دیگران کمتر به کار میبردند، مددکاری فرض بگیرید، کمک کاری، یا مانند آنها، اکنون درست یادم نیست. نخستین برخوردی که به اسم ایشان داشتم، اگر اشتباه نکنم در زمان زمامداری دکتر محمد مصدق بود که در قم یک آشوبی به پا شده بود، به این ترتیب که تودهایها کوشش میکردند که هرجا که ممکن است اخلالهایی پدید بیاورند، از جمله چیزهایی راه میانداختند، گروههایی در روزهای جمعه راه میانداختند و گویا در قم یکی دوبار رفته بودند و اگر اسم را اشتباه نگویم در اشنویه که حضرت آیتاله بروجردی تابستانها به آنجا میرفتند. یک عده از جوانان، زن و مرد تودهای رفته بودند به آنجا برای پیکنیک، و این مورد اعتراض روحانیون و طلبهها قرار گرفت و به هر حال در شهر قم آیتاله داشتند که از او پیروی میکردند، به نام آیتاله برقعی، در شهر قم درگیری به پا شد و در آن درگیری، درست به یاد ندارم که یکی دو نفر کشته شدند یا نه، ولی به هرحال چند نفر از طلبهها زخمی شدند و در بیمارستان خوابیدند، دولت هیاتی فرستاده بود به حضور حضرت آیتاله بروجردی و از زخمیشدگان دیدار کرد، باید آنچه که میگویم عکس در روزنامه آسیای جوان آن هنگام باشد، که فرماندار نظامی قم، معاون وزارت کشور، آقای شهشهانی و یکی دو نفر دیگر که اکنون به یاد نمیآورم، آنجا عکسی بود از یک روحانی بسیار خوشسیما، زیر عکسها نوشته بود که فرماندار نظامی، معاون وزارت کشور و حاج آقا روحاله نماینده آیتاله بروجردی، بعد دیگر من برخوردی با نام ایشان نداشتم.
بعد از بیست و هشتم مرداد هم کوششهایی گسترده در حوزههای علمیه برضد دیکتاتوری نبود، تا اوج کوششهایی که جبهه ملی میکرد و من هم در یکی از حزبهای وابسته به جبهه ملی، یعنی حزب ملت ایران، در آن جبهه کوشا بودم و عضو شورای مرکزی آنجا بودم، شاه شروع کرد که یک رشته به گمان خودش اصلاح بکند، پیش درآمدش این بود که امینی با لایحههایی سرکار آمده بود و آمریکاییها در صدد بودند که برنامههایی اجرا بکنند، هرجا هم که نفوذ داشتند، این برنامهها را اجرا کرده بودند برای پدید آوردن یک طبقه متوسط، که به خیال خودشان این طبقه متوسط بتواند جلوگیر پیشرفت اندیشههای چپ باشد، که آن موضوع اصلاحات ارضی و اصلاحات مالیاتی و همانند آن را پیش کشیده بود، شاه به هرحال آمریکاییها را قانع کرد که این کارها را خودم انجام میدهم ضرورت ندارد که نخستوزیری که با من دمسازی داشته باشد انجام بدهد، امینی کنار رفت و علم روی کار آمد ولی وزیر کشاورزی دکتر امینی، دکتر ارسنجانی در کابینه علم باقی ماند که اصلاحات ارضی را اجرا کند، به تدریج شاه داعیهدار اصلاح کارها شد، و از انجمن ایالتی و ولایتی صحبت شد. در انجمنهای ایالتی هم گویا شرط بیرونی از ادیان الهی حذف شده بود، برای نامزدها، هم موضوع جنس رایدهندگان، یعنی زن و مرد بودن، و هم روی اینکه این اصلاحات را بخواهند گسترش بدهند، پیش از آنچه که به انقلاب سفید نام گرفت و رفراندوم ششم بهمن، اعتراضهایی که شد، آن هنگام نام حضرت آیتالهالعظمی خمینی بیشتر به گوش میرسید. البته چیزی که باید گفت در فروردین سال 1340، حضرت آیتاله بروجردی در گذشته بودند، طبیعی بود که در موضوع جانشین، یا بررسی کسی که شایستگی مرجع تقلید دارد صحبت میشد، اما زیاد به سیاست کشیده نمیشد، شاه البته نظرش این بود، چون رسم بود که شاه تلگراف میکرد و تسلیت میگفت درگذشت را، تسلیت درگذشت آیتاله بروجردی را به نجف، به حضرت آیتاله حکیم زد، شاید این طرز تفکر بود که مرجع تقلید شیعیان از ایران بیرون برده بشود، به هر حال از اسامی که نام برده میشد، یکی هم حضرت آیتاله العظمی خمینی بودند، تا اینکه موضوع رفراندوم که پیش آمد، مبارزه روحانیون خیلی جدیتر شد و باز ما میشنیدیم که آن کس که پیش از همه و پیش از همه حرکت میکند، آیتاله العظمی خمینی است.
من و هم اعضای جبهه ملی و شاید حدود دویست نفر از اعضای عالی آن در ماههای بهمن و اسفند دستگیر شده بودیم و در زندانهای قصر و قزلقلعه بودیم، روحانیونی را کم و بیش به آنجا میآوردند و بعد از چند روز آزاد میکردند، بعد شنیدیم ـ زندان بودیم ـ که موضوع مدرسه فیضیه دوم فروردین در سال 1342 به وجود آمد خوب بیشتر صحبت جدی بودن مبارزه روحانیون با دیکتاتوری طرح شد، تا باز در زندان بودیم که یک روز دیدیم وضع غیرعادی است. چون ما در خارج از قلعه نگه داشته میشدیم، از روی پلکان آنجا شهر پیدا بود، تقریبن نشانههای آتشسوزی نمایان بود، ما از خانه برایمان غذا میآوردند، آن روز برای ما غذا نیاوردند، فهمیدیم که شهر غیرعادی است، کم و بیش ما با خانواده خودمان که دیدار داشتیم. شنیده بودیم که عاشورا در قم حضرت آیتالهالعظمی خمینی سخنرانی تندی کردهاند. دیگر از اینکه ایشان شب دستگیر شدهاند چیزی نمیدانستیم، آن روزی که میگویم روز پانزدهم خرداد بود، که بعدازظهر آن روز سرلشگر پاکروان که آن موقع رییس ساواک بود، چگونگی را اعلام کرد و در درون زندان واقعیتاش این بود که کسانی میآمدند با آقایان صالح و صدیقی و سنجابی صحبت میکردند که التیامی بدهند بین دولت و مردم، بعد از این جریان وقتی آن نماینده آنها آمد، آقای صالح گفت که کاری که انجام شده است، در تاریخ ایران سابقه نداشته است، گذشته از کشتن مردم، اینکه یک مرجع تقلید دستگیر بشود و زندانی بشود، و وضعاش روشن نباشد، به هر حال به صورت یک عامل موثر در رویدادهای کشور، ایشان درآمدند و ما هم از این راه با ایشان آشنا شدیم بعد که ایشان از زندان آزاد شدند، مدتی بعد، شاید یک ماه، یک ماه و نیم، من و دیگر کوشندگان جبهه ملی آزاد شدیم، ایشان میآمدند و برای ما تعریف میکردند که این سه روزی که ایشان در داوودیه بودند، شهر به طور کلی میآمدند به دیدن ایشان و بعد بردند ایشان را به قلهک اگر اشتباه نکنم. منزل آقای روغنی، بعد دیگر آنجا در حقیقت در حصر به سر میبردند و اجازه دیدار داده نمیشد. در فروردین هم خبر داده شد که منصور ایشان را بلافاصله بعد از آمدن آزاد کردند، ولی به هر حال شکل آزادی را خبر نداشتیم، آن موقع جبهه ملی، یک نشریهای جواناناش داشتند به نام پیام دانشجو، که شاید نخستینبار خارج از چیزهای رسمی جبهه ملی، آزادی ایشان و برگشتن ایشان به قم تبریک گفته شده بود…
علی افشاری
امروز در نظامهای دمکراتیک، برهنهترین آدمیان، پوششی از قانون و قضا در بردارند و در کنارشان پناهی و دستگاهی هست تا دست معترضان و متجاوزان را از دامنشان کوتاه کند.
گفتهاند مردمسالاری زمام ناقه تاریخ را به دست دارد و واپسین بارانداز قافله تمدن است. اگرهم چنین نگوییم دستکم حق حاکمیت مردم در صدر خواستهها و حقوق انسان مدرن قرار دارد.
مسلمانان و اعراب اینک به طاووس دربای آزادی خوشآمد میگویند و اژدهای جرار استبداد را در پای میمالند. روزگار مبارکی است. دیکتاتورها به جهنم میروند و درهای بهشت به روی سوختگان ستم باز میشود. ایرانیان آغازگر بودند، اما دردمندانه ناکام ماندند و عفریت خود کامگی دوباره بر آنان چیره شد. اینک نوبت تونس و مصر و لیبی و یمن و سپس سوریه و … است که بساط عدالت بگسترند و حصار اسارت بشکنند. رویایی خوش است: دیوان ستم در بند و فرشتگان عدالت در پرواز.
اما اگر این رویای شیرین مردمسالاری و آزادی پروری در انتخابات ختم و خلاصه شود، رویایی ناکام خواهد بود. ما شرقنشینان چندان از خودکامگی خودکامگان گزیده شدهایم که آزادی را در زوال شب تیره خودرایی و طلوع خورشید مردمسالاری و اراده جمعی و انتخابات عمومی و همه پرسی میبینیم. گزینش آزاد نمایندگان مردم را در قوای مقننه و مجریه، اوج کمال و قله اعتلای دموکراسی به شمار میآوریم و همین که کشوری و ملتی به انتخابات آزاد روی میآورد، آسوده خاطر میشویم که مبارزاتشان کامروا شده و اختناق بر افتاده ورجعت استبداد نا ممکن گردیده است. لکن در این میان ،حقیقتی فربه مغفول میماند وآن نقش عظیم قوه قضاییه در تحکیم مردم سالاری و احقاق حقوق شهروندی و پشتیبانی از قانون و رواج مدنیت و بسط عدالت و تثبیت حریت است.
فربهی این حقیقت تا آنجاست که میتوان قضا را قلب مردم سالاری و مجلس نمایندگان را قالب آن خواند و پیداست که قالب را قبله کردن و از قلب غافل ماندن به نظمی مقلوب خواهدانجامید.
به ایران امروز بنگریم. دولتیان به صد حیله و تقلب انتخاباتی برگزار می کنند و نمایندگانی دروغین را به مجلس شورا می فرستند تا قانونگزاری کنند. مااز این همه قلب و تزویر فریاد بر میآوریم و نفرت خود را از مجلسی ذلیل و دست نشانده و انتخاباتی آلوده به خیانت، آشکار میکنیم و رای خود را باز پس میطلبیم.
کشتهها می دهیم و جفاها میبریم و جوانانمان سر از شکنجه گاهها در میآورند و داغ تجاوز و تطاول بر تن، ملول و افسرده به گوشه بیمارستانها و تیمارستانها میخزند. این همه بها و هزینه میپردازیم تا مجلسی عزتمند، قانون گزارانی منتخب و قوانینی گرهگشا و حقمدار و عدالت گستر داشته باشیم. آیا نباید از خود بپرسیم که اگر قضایی کار ساز و قضاتی مستقل و نیرومند داشتیم، حاجت به این همه هزینه دادن نبود و اگر کارگزاران دستگاه قضا چندان حشمت و مهابت داشتند که در دل خائنان رعب افکنند و کیفر ناراستیهاشان را بدهند و رسوای خاص و عامشان کنند و داد ستمدیدگان را از آنان بستانند، چنان سمومی بر این گلستان نمیوزید و چنان گرهی در کار سیاست نمیافتاد و آتش چنان خسرانی دلهای مردم را بریان نمیکرد؟
ذلت قانون و قضا امروز به حدی است که شکایت از رهبر و جلب او به دادگاه در مخیله احدی از مردم ایران خطور نمیکند و با این همه حاکمان جائر ما، ادعای ولایت و عدالت علوی دارند و شب و روز در مساجد و منابر در گوش مردم می خوانند که یک نامسلمان، علی خلیفه مسلمانان را نزد قاضی برد و پیروز بیرون آم
روزی رهبر ایران گفته بود مردم باید از حکومت بترسند. بلی باید بترسند، اما نه از پلیس، نه از رهبر، نه از شکنجهگران و بازجویان و شبیخون زنان و جاسوسان و قانونشکنان. بلکه از دادگاه و دستگاه قضا. رهبر هم باید از آن حساب ببرد، شکنجهگران هم، مجلسیان هم.
امروز ضعیفترین و ذلیلترین قوه در ایران، قوه قضائیه است. اگر مجلس دست نشانده است، قضا از آن هم دستنشاندهتر است و اگر اقتداری برای تحکیم قانون و مردمسالاری لازم است، آن اقتدار قضا است. باور نمیتوان کرد دیوان قضا رنجور و ناتوان باشد و مردمسالاری توانا و چالاک.
ذلت قانون و قضا امروز به حدی است که شکایت از رهبر و جلب او به دادگاه در مخیله احدی از مردم ایران خطور نمیکند و با این همه حاکمان جائر ما، ادعای ولایت و عدالت علوی دارند و شب و روز در مساجد و منابر در گوش مردم می خوانند که یک نامسلمان، علی خلیفه مسلمانان را نزد قاضی برد و پیروز بیرون آمد.
رهبر که جای خود دارد، گذر هیچ یک از روحانیون ولایت فروش و حاشیه نشین دربار رهبری هم هیچگاه به هیچ دادگاهی نمیافتد و محکوم هیچ حکمی نمیشوند، مصونیتشان آهنین است و با این همه اصغر و اکبر که روزان و شبان از آنان ریزان وروان است، طهارتشان باطل نمیشود !
کار به جایی رسیده که چون روزهای آغازین مشروطهطلبی، باید دوباره چراغ شجاعت به دست، دنبال عدالت خانه بگردیم .
ما عدالت را در آزادی تفسیر و طلب کردیم. اما درست این است که آزادی را در عدالت تفسیر و طلب کنیم. منکر عدالت نبودیم، اما چنان که باید به آن ارج ننهادیم. قالب را گرفتیم و قلب را فرو نهادیم، واینک نه قلبمان کار میکند نه قالبمان، نه دل خوش داریم نه تن خوش .
ما فراموش کردیم که در یک نظام استبدادی اولین عضوی که از کار میافتد قلب قضاوت گر آن است و با قلبی چنان علیل و ذلیل، داشتن پیکری نیرومند و برومند، خیالی خام و خنده آور است. ما قالب را دارو میکردیم و از بیماری دل غافل بودیم:
دید از زاریش کو زار دل است
تن خوش است و او گرفتار دل است
گفت هر دارو که ایشان کردهاند
آن عمارت نیست ویران کردهاند
آن چه شگفتی را صد چندان میکند تزویر دیانت فروشان ماست که تجربه جهانیان را به هیچ میگیرند و همه چیز را در اسلام جستجو میکنند و علی رغم تاکیدات اسلامی، برای قوه قضاییه استقلالی به جا ننهادهاند.
چیزی از انقلاب نگذشته بود که همه دیدیم و دانستیم روحانیان نه به آزادی عقیده دارند نه به انتخاب. نه برای این گریبان چاک میکنند، نه برای آن. هردو را دستاورد لیبرالیسم اباحهگر و بیاخلاق میدانند. دانستیم آنان با تکالیف آشناترند تا با حقوق. دانستیم که در همه دفاتر فقه به قدر نیم فصل بل نیم برگ به حقوق مردم اشارتی نرفته است و فارغالتحصیلان مدرسه قم و نجف به فلسفه و حقوق مدرن اهتمام و اعتنایی ندارند و ایدآل و اوتوپیای خود را در جوامع تکلیفمدار و استبداد پرور پیشامدرن طلب میکنند و فقط از سراضطرار و برای زینت سیاست است که به زائده فاسده فرهنگ غرب یعنی پارلمان! گردن نهادهاند.
پیامبرشناسیشان هم براین قاعده است: یکی از مردودین انتخابات به فقیهی از فقیهان شورای نگهبان تظلم برده بود و گفته بود اگر داد مرا امروز ندهی شکایت تو را فردای قیامت نزد خاتمالانبیا خواهم برد. آن فقیه تبسمی کرده بود و باصراحت گفته بود خیالت را راحت کنم: حضرت خاتم الانبیا نه به آزادی عقیده دارند نه به انتخاب.
ما اینها را اندک اندک کشف و باور کردیم و دست از همکاری شستیم. آن چه باور کردنی نبود بلایی بود که در این نظام اسلامی بر سر قوه قضاییه آوردند. اگر در هیچ یک از دفاتر فقه سخنی از آزادی و انتخاب و شورا نمیرود و اگر فقیهان به گشودن گرههای فقهی این مقولات همتی نگماشتهاند، در عوض دفتری فربه در باب قضا و مظالم در فقه هست و فقیهان مسلمان مفتخرند که دراین مسئله داد تفقه دادهاند ودر باب قضا عادلانه باریک اندیشیهای نغز و مبتکرانه کردهاند. استقلال قاضی، شاه بیت و بیت القصیده آرا آنان است و به حقیقت درپارهای از ادوار خلافت اسلامی، چنان قاضیانی به ندرت درخشیدهاند و دولت مستعجل داشتهاند. اما چه باید گفت در باب نظام ولایت که از بیخ و بن قضایی و قانونی بر جای ننهاده است. اگر قوای مقننه و مجریه خفتهاند قوه قضاییه پاک مرده است. اگرآن ها ضعیفاند این یکی ذلیل است و اگر آنها یرقان دارند این یکی سرطان دارد و البته «ماهی از سر گنده گردد نی ز دم.»
قوه قضاییهای که باید پناهگاه مردم باشد حالا چنان شده که مردم بایداز شرور آن به خدا پناه ببرند. عشوهها و رشوههای صاحب دولتان، قضاوت را پاک از اثر انداخته است. امنیت ستانان در کمال امنیت بهسر میبرند و قاتلان، روز روشن نویسندگان و روشنفکران را سر میبرند و شب آسوده میخوابند. بسیجیان درکمال قساوت دست و پای دانشجویان را میشکنند و دست مریزاد میشنوند و شکنجهگران تجاوز میکنند و جایزه میگیرند. قهرمانان را به حبس و حصر میبرند و قوه قضاییه را خواب مرگ برده است.
مزدوران ولایت هم این جا و آن جادر جهان روانند تا برای «نامسلمانان» اثباتکنندکه حقوق مردم در جمهوری اسلامی مراعات میشود و جای هیچ نگرانی نیست و قاضیان منصوب رهبری، فرمان برداران عمله استبداد و ماموران خفیه ولایت نیستند! و عجب این است که مصلحان هم گریبان قضا رارها کرده اند و فقط بر طبل آزادی انتخابات میکوبند.
در کشورهای نوآزادی یافته مسلمان نیز همچنان سخن از انتخابات و پارلمان میرود. گویا اگر نمایندگانی چند آزادانه به مجلس راه یابند، درهای دموکراسی به روی مردم گشوده خواهد شد و عطر عدالت فضای سیاست را خوشبو خواهد کرد. پیروزی احزاب مسلمان در انتخابات اخیر چند کشور و درخشش ستاره اقبالشان، آتش این تصور را تیزتر کرده است .
کمتر کسی از قوت و صحت قضا سخن میگوید و کمتر کسی از استقلال قوه قضاییه یاد میکند که سرچشمه و قائمه و گرانیگاه مردمسالاری است.
روی سخن من با شماست. پیام و پیشنهاد من به عزیزانی که به تازگی شاهد آزادی را در آغوش کشیدهاند و از دست اهریمن استبداد گریختهاند، این است که همه همُ خود را در امر سیاست معطوف به نمایندگی پارلمان نکنند. سهمی هم برای عزت دادن و استقلال بخشیدن به قوه قضاییه بگذارند و بدانند ذلت قضا قوت استبداد است وقوت قضا ذلت استبداد، واین اسم اعظم است که آن دیو را فراری خواهد داد و جز در پناه یک دستگاه قضایی نیرومند و مستقل و پشتیبان قانون که تکیه گاهش مردم و تکیهگاه مردم باشد، مردمسالاری قوت و استمرار نخواهد یافت.
آنها هم که به اسلامی کردن حکومت و اجرای شریعت میاندیشند و از لیبرالیسم و سکولاریسم، هیولایی ساختهاند، بدانند که استقلال قضا ازمحکمات و مسلمات احکام فقهی است و ربطی به لیبرالیسم و سکولاریسم ندارد و اهتمام ورزیدن به آن هم خداپسندانه است هم انسانپسندانه، هم حسن عاقبت دنیوی دارد هم حسن مثوبت اخروی.
پیشنهاد دیگری هم دارم. اگر اصرار بر حاکمیت آرا عمومی و نفی خود رایی است (که رایی نیکوست)، چرا مقامات ارشد و مؤثر قوه قضاییه را انتخابی نکنید و ماده مبارکه یی را درین باب در قانون اساسی نگنجانید؟ تاداورانی کاردان و دادگر و امین بر مسند قضا تکیه زنندکه منصوب و حرف شنو حکومت نباشند و به پشتیبانی اراده و رای مردم، در مقابل بیداد گری و قانون شکنیهای دولت مردان بایستند و آنان را به چوبدستی عدالت ادب کنند؟
برگزاری انتخابات آزاد در غرب و رفت و آمد صدر اعظمها را دیدن و فریفته غوغای مجلسیان و هیاهوی رسانهها شدن و آن راعین دموکراسی و جلوه گاه تام آزادی دانستن و دستگاه قضایی را که حافظ و ضامن این نظم استواراست در ورا امور ندیدن، شرط سیاستورزی مدبرانه نیست.
میدانم که دو پرسش خطیر خاطر خرم خواننده را میخلد: نخست این که قضای نیرومند فقط عدالت قضایی را تامین میکند، در حالی که ما به عدالت توزیعی هم نیازمندیم و این مهم جز به مدد پارلمانی نیرومند بر نمیآید.
پاسخ این است که بلی همینطور است. مردمسالاری هم قانون منصفانه میخواهد هم اجرا و پشتیبانی شجاعانه و قوه قضاییه فقط عهدهدار فصل خصومات و تادیب مجرمان و خاینان است، لکن اگر قضا نباشد همان قوانین منصفانه توزیعی هم راه به دهی نخواهد برد و به دست خاینان بر خاک هلاک خواهد افتاد. مردمسالاری سقفی ست نشسته بر ستون های بسیار، سخت افزاری و نرمافزاری. و در عرصه نرمافزاری، اینک قوه قضاییه است که بیش از همه مغفول و مظلوم افتاده و محتاج روحی مسیحایی است تا دوباره جان بگیرد وجان خاینان را بگیرد.
آیا انتخابی کردن این قوه همان نفخه عیسوی است؟ اختلاف درین مسئله کم نیست و کمترین شبهه آن است که قضارا نباید به آفت پوپولیسم و توقعات متغیر و متفرق عامه مبتلا کرد.
توضیح من آن است که مگر قانونگذاری امری کم ارج است که آن را به دست انتخاب عام میسپاریم؟ دنیای اسلام که دیریست با اژدهای استبداد زیسته بهتراست برای رهایی کامل از وحشت این هیولا همه پنجرههای انتخاب را بگشاید و حاکمیت مردم را در همه شوون تحقق بخشد و برای آن آفت پرمخافت هم تدبیری بجوید تا راه را بربازگشت اژدها ببندد و طالبان انصاف وعدالت را ناکام نگذارد.
پرسش دوم این که آن قضای نیرومند جانب کدام قوانین را خواهد گرفت و آیا در جامعهیی اسلامی، فیالمثل، فتوا به سنگسار زنی و قتل مرتد خواهد داد؟
پاسخ کوتاه من (پاسخ بلند رادرآثاردیگر خود آوردهام) آن است که:
اولن دستگاه قضا، مرجعیت را از هر نهاد دیگری خواهد گرفت و دیگر هیچ مرجع دینی و غیردینی هوس نخواهد کرد ریختن خون هیچ انسانی رابه هیچ دستاویزی مباح کند (چنان که در فتوای اخیر آقای لنکرانی درباب قتل نویسنده آذری دیدیم و به خصوص در هلهلههای شهرتطلبانه و فرصتطلبانه وجاهطلبانه آقازادهاش…)
ثانین وقت آن است که مسلمانان و رهبران فکری و دینیشان به حکم این اصل متین دینی و فرا دینی، گردن نهند که «آن چه را بر خود روا نمیدارند بر دیگران هم روا ندارند» وقضا و تقنین را با بیانیه حقوق بشر که مورد اتفاق عقلای عالم است هماهنگی بخشند و دست از تبعیض بشویند و همگان را به یک چشم ببینند و دینورزی را کمتر در فقه و بیشتر در فضیلت و معرفت و تجربت دینیطلب کنند و غنای معنویت را به قشریت شریعت نفروشند. روحانیان نیز چهره متبسم اسلام باشند و قدر قدرت نرم خود را بدانند و هوس قدرت سخت نکنند و عنصر فربه حق را در فقه تکلیفمدار کهن راه دهند و چاره همه مشکلات را از دین طلب نکنند و راه گره گشاییهای مستقل عقلانی را باز بگذارند و دل قوی دارند که آفتاب حقیقت غروب نخواهد کرد.
نامومنان نیز آزادی را خرج خصومت با دین نکنند، طعن دردیانت نزنند، بر مقدسات نتازند، به امر خطیر گفتوگو اهتمام ورزند و حرمت آرند تا حرمت برند.
دنیای اسلام به دینی پلورالیست و مینیمالیست و جامعهیی پست سکولار و پست تیوکراتیک با قضایی و قانونی نیرومند نیازمندست تا سعادت همگان را تامین کند. و مومنان و غیرمومنان در ساختن آن باید مشارکت یکسان ورزند.
——————————————-.
مورخان آوردهاند وقتی پیامبر اکرم دختر حاتم طایی را در خیل اسیران جنگی دید که برهنه است، عبای خود را بر وی افکند تا او را بپوشاند، اقبال لاهوری میآورد:
ما از آن خاتون طی عریانتریم
پیش اقوام جهان بیچادریم
بلی، دنیای اسلام امروز بیچادر و بیسپرست. ملتهای ما پوششی و پناهی از قضا و قانون ندارند و در مقابل تجاوز استبداد درونی بیدفاع و بیحفاظ ماندهاند. آب حیات ما در خاک کوی قضا و قانون است.
با کسب رخصت از خواجه شیراز، شعر اورا چنین میآورم:
قضا به چشم من انداخت خاکی از کویش
که آب زندگیام در نظر نمیآید
مگر بروی دلارای یار ما، ورنه
به هیچ وجه دگر کار بر نمیآید
عبدالکریم سروش
آذر ماه 1390
در پی ورود برخی معترضان به سیاستهای بریتانیا در قبال ایران و تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی، به سفارت این کشور در تهران، هیت اجرایی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور، بیانیهای را در محکومیت این حرکت اعتراضی منتشر کردهاند.
متن این بیانیه در پی آمده است:
خطاب به مردم آزاده جهان،
خشم شما را که ناشی از حمله اوباش حکومتی موسوم به بسیج به سفارت انگلستان در تهران میباشد، درک میکنیم و همانند شما این اقدام عوامل جمهوری اسلامی را «خطایی غیرقابل پوزش» و «توهین به حرمت جهانی» قلمداد مینماییم. این رفتار وحشیانه و دور از اخلاق را که نه با روابط معمول بینالمللی و نه با سنن ایرانی خوانایی دارد، بهشدت محکوم میکنیم. ما این رفتار حکومت اسلامی را از زمره اقدامات تحریکآمیز حکومتی تلقی میکنیم که چه در داخل کشور و چه در سطح بینالمللی خود را در انزوای محض میبیند و تنها راهی که برای ادامه بقای خود یافته است، تحریک جنگطلبان بینالمللی به یک حمله نظامی را راه نجات خود میداند.
طراحان این واقعه اسفناک با بیمسوولیتی غیرقابل تصوری امنیت و منافع کشور و ملتی را بهخطر انداخته و تصور میکنند با تکرار معرکه اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی دوباره خواهند توانست پایههای لرزان قدرت نامشروع خود را مستحکم نمایند.
هنگامی که سخنگوی وزارت امور خارجهی حکومت اسلامی با لبخند از «واکنش شدید دانشجویان» و «حادثهای اسفبار» در رابطه با حمله به سفارت انگلیس حرف میزند، پیامآور نوید شومی است که برای مردم ستمدیده ایران معنایی جز حمله نظامی و جنگ ندارد.
پیشنهاد جدید گسترش تحریمها یک هفته پیش از نشست تعیینکنندهی وزرای امور خارجهی کشورهای عضو اتحادیهی اروپا از طرف کشور انگلستان به قدرتمداران حکومت اسلامی نشان داد که سمت و سوی این تحریمها در کدام جهت حرکت میکند. آنها میدانند که بر طبق این تحریمها نه تنها روابط بازرگانی (و از جمله خرید نفت از ایران) متوقف میشود، بلکه با تحریم بانک مرکزی ایران چرخهی تبادل ارز با ایران نیز دچار وقفه خواهد شد.
باید پرسید که چرا حکومت اسلامی با وجود این، خواهان وخامت اوضاع است و از این کار چه هدفی را دنبال میکند؟ تفکر حاکم در جامعه ما بر این اعتقاد است که جمهوری اسلامی آگاهانه به سوی مقابله با غرب گام برمیدارد.
با فرمان حمله به سفارت انگلستان و تسخیر آن بهنظر میرسد که راس حکومت خود را برای هر واکنشی منجمله حمله نظامی با تمام پیامدهای سنگین آن آماده کرده است.
متاسفانه در اخبار رسانه های بینالمللی عمومن از «ایران» و «دانشجویان» صحبت میشود. امروز در ایران یک حکومت دینی حاکم است که به ایرانیت و سوابق فرهنگی و تاریخی این کشور بیاعتناست. اراذل و اوباشی که به سفارتخانه انگلیس حمله بردند بخشی از عوامل سرکوب رژیمی هستند که تاکنون بارها برای سرکوب دانشجویان آزادیخواه ایران نیز مورد استفاده قرار گرفتهاند.
مردم ایران برای جانشین ساختن این حکومت با یک حکومت ملی که حافظ صلح و خواهان روابط دوستانه با همه کشورهای جهان باشد، قربانیان فراوان دادهاند.
از شما انتظار داریم که این پیام دوستی و صلح ما را که به تصور ما مورد تایید اکثریت مردم ایران است را بپذیرید، آن را به زمامداران و وسایل ارتباط جمعی کشورهای خود منتقل نمایید و همه امکانات خود را بهکار برید تا در تصمیماتی که این روزها از طرف نمایندگان شما علیه حکومت مجرم جمهوری اسلامی اتخاذ میشود، به آن اقداماتی دست نزنند که مانند جنگ ایران و عراق در مبارزات مردم ایران برای برکنار نمودن این حکومت ایجاد وقفه نماید.
جبهه ملی ایران در خارج از کشور به عنوان یک جریان مصدقی به دنبال استقرار یک حکومت ملی است، حکومتی که به قوانین بینالمللی احترام بگذارد، حافظ صلح و خواهان روابط دوستانه با همه کشورهای جهان باشد.
از مبارزات مردم ایران در جهت استقرار یک حکومت ملی پشتیبانی کنید.
هیت اجرایی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
کامبیز قائممقام ـ بهمن مبشری – همایون مهمنش
دهم آذر 1390 برابر یکم دسامبر 2011
————————————
فایل پیدیاف را از اینجا دانلود کنید.
خبر / رادیو کوچه
جو بایدن، معاون رییس جمهوری آمریکا، روز جمعه، 2 دسامبر، به ترکیه سفر کرده و قرار است با عبداله گل، رییس جمهوری، و دیگر مقامات ارشد دولت ترکیه دیدار و در مورد روابط دو کشور و مسایل منطقه با آنان گفتوگو کند.
تحلیلگران علت سفر این مقام آمریکایی را تحکیم روابط میان این دو کشور اعلام کردند که به دلیل حمایت ترکیه از ایران برای حل بحران هستهای این کشور و تیرگی روابط دولت ترکیه و اسراییل در یکسال گذشته رو به سردی گذاشته بود.
لازم به اشاره است این روابط در ماههای اخیر و در پی موضعگیری تند سوریه در حمایت از حرکتهای اعتراضی و حمایت از طرفداران دموکراسی در خاورمیانه بهبود یافته است.
بیشتر بخوانید:
«تحویل ۵ فروند هواپیمای بدون خلبان به نیروی هوایی ترکیه»
«ترکیه و روسیه نسبت به خطر بروز جنگ داخلی در سوریه هشدار دادند»
سایه کوثری / رادیو کوچه
«افزایش قیمت دلار در بازار ایران»
قیمت هر دلار آمریکا در معاملات پایان هفته بازار آزاد ارز تهران به یکهزار و 350 تومان رسید.
این در حالیست که طی داد و ستدهای روز سهشنبه نرخ دلار تا یکهزار و 332 تومان کاهش یافته بود. اما وقتی چند روزی از اظهارنظر رییس کل بانک مرکزی که گفته بود هیچگونه کمبود ارزی وجود ندارد و این بانک قادر به پاسخگویی به نیازهای متقاضیان است، سیر صعود دلار دوباره آغاز شد. بهطوری که روز چهارشنبه بهای دلار به یکهزار و 340 تومان رسید. با ثبت قیمت روز پنجشنبه و سه روز پس از اظهارات محمود بهمنی، دلار 18 تومان گران شده است.
نرخ رسمی دلار هم در پایان هفته کاری در ایران، یک هزارو 87 تومان بود. یعنی 263 تومان ارزانتر از قیمت آزاد.
«نرخ سکه دوباره بالا میرود»
در حالی که قیمت سکه بانکی به 530 هزار تومان کاهش پیدا کرده است، قیمت سکه در بازار آزاد تا 620 هزار تومان بالارفت.
بانک مرکزی در روز پنجشنبه و به دنبال روندی که آغاز کرده بود قیمت هرسکه بهار آزادی را با پنج هزار تومان کاهش به 530 هزار تومان کاهش داد، با این اقدام بانک مرکزی در عمل طی چهار روز گذشته قیمت هر سکه بهار آزادی که در شعب منتخب بانک ملی عرضه می شود بالغ بر 88 هزار تومان کاهش پیدا کرده است.
به نظر میرسد بانک مرکزی با ارائه یک قیمت غیرمنطقی برای سکه تلاشدارد بازار را به پیروی از خود وادارد و از سوی دیگر بازار هم کوتاه نیامده و همچنان در مقابل بانک مرکزی ایستاده و از فروش ارز و سکه به خریداران خودداری میکند.
صرافان بازار دلیل کوتاه نیامدن و نفروختن این دو کالا به مشتریان را گران خریدن آن عنوان میکنند.
«دستکاری دولت در آمار بیکاری کشور»
قائم مقام مرکز آمار ایران هفته گذشته در گفتوگو با روزنامه همشهری اعلام کرد که نرخ بیکاری در دولت نهم به دستور معاون اول رییس جمهوری دستکاری شده است.
خلیل سعیدی قائممقام سابق مرکز آمار ایران در این گفتوگو به دخالت مسوولان ارشد دولتی در آمارهای کلان کشور اشاره کرده و گفته است: «من در دوران مسوولیتم در مرکز آمار ایران موارد متعددی از این گونه فشارها را شاهد بودم، برای مثال در زمان دولت نهم مرکز آمار ایران نرخ بیکاری را تولید کرده بود و قصد داشت آن را ارایه کند ولی زمانی که معاون اول وقت رییس جمهوری از نرخ بیکاری که نسبت به دورههای قبل افزایش یافته بود مطلع شد به صراحت اعلام کرد که آمار اصلاح شود.»
«افزایش سهم بسیج از درآمد نفت»
نمایندگان مجلس هفته گذشته در تصمیمی، نیم درصد از سود درآمد نفت را به بسیج اختصاص دادند.
براساس طرح نمایندگان که فعلن یک فوریت آن تصویب شده است هر سال معادل نیم درصد از محل افزایش درآمد فروش نفت برای کمک به اجرای ماموریتهای فرهنگی جوانان بسیج اختصاص خواهد یافت.
به موجب ماده واحده این طرح دولت موظف شد هر سال معادل نیم درصد از محل افزایش درآمد حاصل از فروش نفت و میعانات گازی را قبل از واریز به حساب ذخیره ارزی و معادل ریالی آن را پس از واریز به خزانه در اختیار سازمان بسیج مستضعفین قراردهد.
بودجه بسیج مستضعفان اکنون سالیانه 570 میلیارد تومان است.
براساس این طرح، دولت باید هر سال 10 درصد از اعتبارات بخش مربوط به جوانان را به منظور مقابله با چالشهای منطقهای و فرامنطقهای برای بسط و گسترش بسیج در اختیار سازمان بسیج مستضعفین قرار دهد.
همچنین دولت موظف شده است که 10 درصد اعتبارات و کمکهایی که هر سال در قالب امداد و نجات به سازمانهای امدادی از جمله هلال احمر تخصیص میدهد را به منظور ایجاد زیر ساختها و اتخاذ ساز و کارهای لازم در برنامههای دفاعی و بحران (امداد و نجات) دراختیار سازمان بسیبج مستضعفین قرار دهد.
«نفت خام در بورس گران فروخته میشود»
مدیرعامل شرکت ملی نفت هفته گذشته از عدم کاهش قیمت نفت خام برای فروش در بورس خبر داده است.
به گفته احمد قلعهبانی قرار نیست برای ارایه نفت در بورس، شرکت ملی نفت ضرر کند و نفت را هفت تا هشت دلار زیر قیمت بفروشد.
رییس بورس کالا بارها تاکید کرده است که دلیل ناموفق بودن عرضه نفت خام در بورس، عدم انعطاف شرکت ملی نفت برای عرضه نفت خام به قیمت مناسب برای خریداران بوده است.
«انحلال یک شرکت بورسی»
یک شرکت بورسی برای نخستینبار در طی سالهای فعالیت بورس منحل شد.
شرکت «فرومولبیدن کرمان» بهدلیل حضور چینیها و زیان انباشته 2.1 میلیارد تومانی، با رای سهامداران منحلشد.
به گفته یکی از مسوولان این شرکت از زمانی که چینیها اقدام به صادرات این محصول با تناژهای بالا کردهاند، فعالیتهای شرکت فرومولبیدن کرمان با توجه به کاهش حاشیه سود به صرفه نبود.
این شرکت که با بازدهی منفی 24 درصدی نتوانست حداقل انتظار حدود 5 هزار سهامدار خود را برآورده کند، طی سال جاری با کاهش روزانه بهای هر سهم روبهرو شد. بهطوری که قیمت هر سهم آن تا قبل از توقف نماد معاملاتی در 25 آبان ماه 52 تومان بود.
بازار سرمایه کشور که طی هفتههای اخیر همچنان شاهد روند نزولی و کاهش ارقام شاخص و خروج سرمایه و سرمایهگذاران است، با پدیدهایی نادر و ناشی از حضور محصولات چینی روبهرو شدهاست. اتفاقی که میتواند زنگ خطری برای دیگر شرکتهای بورسی باشد.
جمعه 11 آذر 90 / 2 دسامبر 2011
اجرا: دامون
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
مجله جاماندگان- «جای گلهای نیست»- شراره سعیدی
گزارش اقتصادی هفته- «افزایش قیمت ارز و سکه بر خلاف وعده بانک مرکزی»- سایه کوثری
بخش اول خبرها
گزارش روز تاجیکستان- کیومرث
مهارتهای زندگی- سیمین
بخش دوم خبرها
خبر / رادیو کوچه
یک روز پس از ارایه گزارش رییس شورای حقوق بشر سازمان ملل، این شورا در جلسهای اضطراری در روز جمعه، 2 دسامبر، موضوع ارتکاب جنایت علیه بشریت توسط دولت، ارتش و نهادهای امنیتی سوریه را بررسی میکند.
روز گذشته رییس شورا در گزارشی «شواهد مربوط به کشته شدن بیش از چهار هزار تن از مخالفان حکومت بشار اسد، رییس جمهوری سوریه، طی نه ماه تظاهرات اعتراضی، سرکوب وحشیانه معترضان و دستور قتل آنان توسط نیروهای نظامی و امنیتی» را شرح داد.
از جمله بخشهای این گزارش شواهد مربوط به «تجاوز به عنف به بازداشتشدگان مرد و شکنجه کودکانی بوده که در جریان تظاهرات دستگیر میشوند که هدف از آن ظاهرن ارعاب مردم سوریه و جلوگیری از شرکت آنان در تظاهرات» بوده است.
رییس شورای حقوق بشر سازمان ملل همچنین گفت که حدود هشتصد تن از نیروهای دولتی نیز در سوریه کشته شدهاند و افزود که با توجه به افزایش شمار نظامیان فراری و پیوستن آنان به مخالفان، ادامه حکومت بشار اسد عملن سوریه را گرفتار یک جنگ داخلی کرده است.
بیشتر بخوانید:
«زمان اعمال فشار بیشتر بر سوریه رسیده است»
«ایران و سوریه، موضوعات اجلاس وزاری خارجه اتحادیه اروپا»
تشکل همبستگی، فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی- سوئد، با اعلام فرخوانی جهت برگزاری تجمعی اعتراضی از فعالان سیاسی و مدنی خواسته است تا با شرکت در این تجمع در اعتراض به وضعیت نامناسب پناهجویان در سوئد حمایت کنند.
متن این فراخوان در پی آمده است:
نباید اجازه بدهیم سیاست پناهندهپذیری سوئد قربانی سیاستهای احزاب دسته راستی و نژادپرست این کشور شود. انسانها مستقل از اینکه در کجای جهان به دنیا آمده باشند دارای حقوق و ارزشهای برابر هستند، مردم انساندوست سوئد سالهاست اثبات کردهاند که نه تنها با سیاستهای غیرانسانی دولت در زمینه پذیرش پناهندگان مخالفت کردهاند بلکه در مقابل آن ایستادگی کردهاند. پس از ورود حزب ریسیستی و خارجیستیز دمکراتهای سوئد به پارلمان این کشور٬ مردم سوئد در اعتراض به راه یافتن این حزب به پارلمان به خیابان آمدند و علیه ریسیسم و نژادپرستی و فاشیسم شعار دادند. در همین مورد روز شنبه سوم دسامبر قرار است تظاهراتهای در چند شهر سوئد از جمله استکهلم برگذار شود.
فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی بهعنوان بخش پیشتاز و مترقی جنبش مدافع حقوق پناهندگی به سهم خود تلاش میکند تا توجه افکار عمومی جامعه سوئد را به شرایط سخت و غیرانسانی پناهجویان در این کشور جلب کند و این جنبش را در جهت مبارزه علیه ریسیسم و دفاع از حقوق برابر و شهروندی هرچه بیشتر تقویت نماید. تقویت تظاهرات روز شنبه سوم دسامبر در همین راستا است. فدراسیون همه ایرانیان و شهروندان سوئد را به شرکت در این تظاهرات فرا میخواند. قدرتگیری ریسیستها تنها به زیان پناهجویان و کسانی که پیشینه خارجی در سوئد دارند نیست. بلکه ارزشها و معیارهای انسانی در سوئد را نیز خدشهدار میکند. ریسیسم و نژادپرستی یک پدیده شوم و ضدانسانی است و باید با همین دلیل آنها را افشا و رسوا کنیم.
ایجاد گتوهایی خارجینشین و بیتفاوتی دولت در قبال زندگی برابر برای آنها، یک دلیل مهم رشد ریسیسم و خارجیستیزی در کشور سوئد است. اعمال فشار بر پناهجویان در سال جاری یک نمونه روشن از سیاست ضدخارجیگری پنهان و آشکار دولت این کشور است. مبارزه علیه راسیسم و نژادپرستی و دفاع از حقوق پناهندگی یک امر انسانی و سکولاریستی ماست و برای به دست آوردن آن مبارزه میکنیم. این مبارزه باید در همه جا با جدیت دنبال شود تا جامعه در مقابل آن مصون بماند. فدراسیون به سهم خود با سازماندهی و شرکت در تظاهرات٬ برگزاری سمینار و کارآگاهگرانه تلاش خواهد کرد تا توجه افکار عمومی و حمایت جامعه سوئد را به این مبارزه جلب کند.
شنبه سوم دسامبر ساعت 15
محل تجمع : سلوسن Slosen
همبستگی، فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی- سوئد
اول دسامبر 2011
کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه
نزدیکان «صدرالدین تاشیف» عضو اتحاد نیروهای مخالفین پیشین تاجیک که در زندان به سر میبرد، وضع صحت او را وخیم ارزیابی میکنند. آنها میگویند، در پی اعتصاب غذای فشار خون آقای «تاشیف» پایین رفته وی به کمک طبیبان نیاز دارد. «صدرالدین تاشیف» معروف با تخلص «قاری صدرالدین» به نشان اعتراض از اجرای قانون عفو که شامل سابق مخالفان حکومت تاجیکستان نشده است، دست به اعتصاب غذا زد.
این عضو نیروهای مخالفین پیشین تاجیک میگوید، باید بر اساس قانون عفو تاجیکستان از زندان رها میشد، ولی تا هنوز حکم آزادی او صادر نشده است. در حالی که به گفته او زمان اجرای قانون عفو که در رابطه به جشن استقلال تاجیکستان اعلان شده بود، به پایان رسید.
گذشته از این بنا بر اطلاع ریاست محبسهای وزارت ادلیه تاجیکستان با خواهش کمیته حقوق بشر سازمان ملل پرونده شش محبوس از جمله «صدرالدین تاشیف» مورد بازبینی قرار داده شد. و از این شش نفر تنها سه تن آنها به آزادی برآمدهاند که در میان آنها برادر همسر سرهنگ شورشگر «محمود خدایبیردییف» نیز بوده است.
«صدرالدین تاشیف» ملقب به «قاری صدرالدین» در دوران جنگ داخلی تاجیکستان یکی از فرماندهان نیروهای مخالفین محسوب میشد. وی پس از امضای سازشنامه صلح یک مدت به زندگی ملکی مشغول بود اما در سال ۲۰۰۱ با جرم گروگانگیری و تروریسم به ۲۵ سال زندان محکوم شد. تا کنون ۱۰ سال حکمش را پس سر کرده است، ولی «صدرالدین تاشیف» در این مدت بارها از نادرستی این حکم به مقامات شکایت کرده کرده بود.
صدرالدین تاشیف اکنون با ارسال یک نامه به عنوان رییس جمهوری تاجیکستان، دادستانی کل، وزیر ادلیه، رییس پالمان، کمیته حقوق بشر سازمان ملل، سازمان عفو بینالملل و رسانههای داخلی و خارجی خواستار رسیدگی به قضیه خود شده است.
این در حالی است که «بزرگمهر روشن» وکیل مدافع «صدرالدین تاشیف» میگوید پس از آن که نفر تحت حمایهاش به اعتصاب غذای دست زد، امکان دیدار و گفتوگو با او مشکلتر شده است. آقای روشن میگوید همه نهادهای حکومت تاجیکستان سندهای ضروری برای رهایی «صدرالدین تاشیف» را آماده کردهاند، ولی این اسناد در دادستانی کل درمانده است.
جمعی از فعالان سیاسی و اجتماعی و نهادهای مدنی، در پی ورود برخی از معترضان منسوب به حامیان جمهوری اسلامی به سفارت بریتانیا در تهران اقدام به انتشار بیانیهای اعتراضی کرده و آن را محکوم کردند.
متن این بیانیه در پی آمده است:
روز سهشنبه مورخ هشتم آذر ۱۳۹۰ برابر با ۲۹ نوامبر ۲۰۱۱ جمعی از بسیجیها و نیروهای لباس شخصی که خود را دانشجو مینامیدند به سفارت بریتانیا و اقامتگاه دیپلماتیک و مرکز فرهنگی بریتانیا در باغ قلهک تهران حمله کردند و با آسیب رساندن و شکستن شیشهها و تعرض به اسناد و مدارک سفارت و همچنین اقدام به گروگان گرفتن چند تن از اتباع بیگانه مستقر در ساختمان باغ قلهک سبب بالا رفتن تنش و احتمال برخورد شدید دولت بریتانیا و متحدانش با ایران شدند.
بر اساس قواعد حقوق بینالملل و طبق اصل ۲۲ کنوانسیون ۱۹۶۱ وین، رییس هیت نمایندگی، خانواده و تمامی دیپلماتها و خانوادهشان و همچنین اماکن، اموال و وسایل نقلیه متعلق به نمایندگیها مصون از تعرض میباشند و حتا در مورد اقامتگاههای خصوصی دیپلماتها بر طبق اصل ۳۰ کنوانسیون ۱۹۶۱ وین قانون مصونیت رعایت میگردد. از سویی دیگر تمامی کارکنان و وابستگان دیپلماتیک کشورها، اسناد و مدارک آنان میبایست در کشور میزبان در امان باشند.
جمهوری اسلامی قصد دارد تا با اتخاذ سیاست تهاجمی به جای حل کردن بحرانهای داخلی و خارجی و رسیدگی به اوضاع نابسامان اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران، فضای پرالتهاب و تنشزایی را در عرصه ی بینالمللی به وجود آورد و مقاصد ضدانسانی خود را دنبال نماید. ما جمعی از فعالان سیاسی، اجتماعی و نهادهای مدنی مختلف از سرتاسر جهان این حملهی نابخردانه و دور از شان انسانی گروهی از وابستگان و نزدیکان رژیم جمهوری اسلامی را محکوم مینماییم و آن را به دور از مصالح و منافع ملی و خواست اکثریت مردم ایران میدانیم. ما خواستار تعامل و همکاری بر مبنای احترام و دوستی با همهی ملتها و سازمانهای بینالمللی هستیم و از جامعهی جهانی و افکار عمومی دنیا میخواهیم که حساب ملت با فرهنگ و دانشجویان آزادیخواه ایرانی که در جهت آزادی و استقرار دموکراسی در ایران مبارزه میکنند را از بسیجیها و برخی نیروهای امنیتی-اطلاعاتی وابستهی رژیم جمهوری اسلامی که این چنین اقداماتی را انجام میدهند، جدا نمایند.
امضا کنندگان:
امید ابراهیمی، حامد ابراهیمی، حامد ابراهیمی نژاد، حسن احسانی، حسن اسدی، دنیا اسکندریان، رضا اصفهانی، سهیل اعرابی، آرش اعلم، بیژن افتخاری، کوروش افطسی، امیررضا امیربختیار، مهدی امینی، ونداد اولاد عظیمی، آبتین یکتا، سیاوش آریا، امیرهوشنگ آریان پور، آینده آزاد، صمد آقایی، سوگل آیرم، جمشید بابایی، احمد باطبی، مهناز باقری، مهناز باقری، نگین بانک، مهران براتی، بهداد بردبار، اقبال بلیده، شهلا بهاردوست، پوریا بهرامی، زهرا بهرامی، بهروز بیات، رسا پارسا، علی پورواحدی، بهروز ترکی، امیرحسین توسطی، مهدی توسلی، کیانوش توکلی، حامد تهرانی، فرشیده تهرانی، محمد حسین جعفری، رضا جعفریان، مهرداد جلالی، لیلا جمشیدوند، اصغر جودی، بهیه جیلانی، رضا چرندابی، سیاوش چگینی، حمیدرضا حاج تعمیری، رویا حسن پور، مهتا حسینی، سعید حق جو، مجید خاجگیری، نازنین خسروشاهی، آریا خسروی، سالار خسروی، علی خلفانی، مهرداد درویش پور، مریم دهقان پور، سالومه رحیمی، پوران رضایتی، فرهنگ رضایی، کیوان رمچاهی، بنفشه رمضانی یگانه، مریم روزبهانی، حسن زرهی، سپیده سامانی، لاله سجودی، سعیده سهرابی، حمید شاهسیا، مصطفی شکری، شهریار شمس، نریمان صالح، شهرام صبوری، فرزان صفائیان، علی طایفی، بابک عباس زادگان، مزدک عبدی پور، فاطمه عدالت طلب، علی عضدی، فرزانه عظیمی، مهرداد عمادی، رویا غفاری، شهرام غفاری، پویا غلامرضایی، مسعود فتحی، مریم فرزام، پیمان فلاحیان، بیژن فوادی، فیروزه فولادی، امیر قاسمی، پوران قاسمی، محمد مهدی قاسمی نیکو، جعفر قدیم خانی، داوود قنبری، مونا کاشف، اردوان کریمی، امید کشتکار، الهه کوثری، ابراهیم کهنه پوش، امیر گل علی پور، رامین گلبانگ، امیرحسین گنج بخش، ژاله لاکنرگوهری، روحی لطیفی، رضا مبین، رحیم محمدی، رضا محمدی، پرویز مختاری، تراب مستوفی، ویدا مشایخی، محمد مصطفایی، رضا ملکی، ابراهیم مهتری، ایسان میران بیگ، سیروس میرزایی، مهران میرفخرایی، طناز میناوند، حسن نایب هاشم، سیاوش نجفی، راضیه نشاط، شیوا نوجو، شهناز نیک بخش، احمد واحدی، فرخنده واحدی، آریا هلاوند، طاهره – ، فرح – ، مسعود -
انجمن حقوق بشر و دموکراسی هامبورگ- آلمان، انجمن سکولار دموکرات اسلو-نروژ، آزادگان-نروژ، چهره ی ایرانی وین، حامیان مادران پارک لاله ایران در وین-اتریش، راه سبز مجارستان، مدیران سایت فریاد سبز، نسل آزادیخواه ایران-اتریش
—————————————
فایل پیدیاف انگلیسی را از اینجا دانلود کنید.
فایل پیدیاف فرانسه را از اینجا دانلود کنید.
خبر / رادیو کوچه
با وجود مخالفت صریح باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، با تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی، شامگاه پنجشنبه، 1 دسامبر، سنای ایالات متحده به اتفاق آرا طرحی را با هدف تحریم بانک مرکزی ایران به تصویب رسانده است.
مجلس سنا روز چهارشنبه متممی را در چارچوب لایحه بودجه نظامی ایالات متحده بررسی کرد که بانک مرکزی جمهوری اسلامی و خریداران نفت این کشور را تحریم میکند.
این متمم بدون رای مخالف به لایحه بودجه نظامی سال ۲۰۱۲ میلادی آمریکا اضافه شد. این مصوبه در صورتی به یک قانون لازمالاجرا تبدیل میشود که مجلس نمایندگان هم طرح مشابهی را تصویب کند و باراک اوباما در مقام رییس جمهوری آمریکا آنرا امضا کند.
تیموتی گایتنر، وزیر خزانهداری آمریکا، پنجشنبه طی نامهای به کارل لوین، رییس کمیته نیروهای مسلح مجلس سنا، با جزییات طرح سنا مخالفت کرده بود.
او هشدار داد که اجرای تدابیر مندرج در آن میتواند به متحدان آمریکا صدمه بزند و بهای نفت را در بازارهای جهانی افزایش دهد.
در این طرح، برای هدف قرار دادن مبادلات نفتی بانک مرکزی ایران، یک فرصت شش ماهه در نظر گرفته شده تا از وقوع شوک نفتی در جهان جلوگیری شود.
بیشتر بخوانید:
«تحریم ۱۸۰ فرد و شرکت ایرانی توسط اتحادیه اروپا»
رادیو کوچه
1989 میلادی: انحلال حزب کمونیست مالایا به دنبال امضای معاهده صلح میان این حزب و دولتهای مالزی و تایلند. حزب کمونیست مالایا حزبی سیاسی و نظامی بود که در دهه سی میلادی و در کشور سنگاپور با اکثریت اعضای چینی تاسیس شد. این حزب در جنگ جهانی دوم در مقاومت مسلحانه در مقابل ژاپن نقش مهمی داشت.
ارتش آزادی بخش خلقهای مالایا، بال نظامی این حزب بود که از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۰ در مناطق روستایی شبه جزیره مالایا درگیر جنگی چریکی بود و مورد حمایت بعضی سازمانهای زیرزمینی در مالایا و سنگاپور نیز بود. پس از شکست در جنگ و پراکنده شدن نیروها در اواخر دهه ۱۹۸۰ حدود پانصد چریک و رهبر حزب به رهبری چین پنگ و فونگ چونگ پیک در جنگلهای مرز مالزی و تایلند مجدد گردهم آمدند و حزب را دوباره ساختند.
1302خورشیدی: زادروز «جلال آلاحمد» نویسنده و مترجم ایرانی. او در سال 1348 و در سن چهلوشش سالگی درگذشت. اما در مدت کوتاه فعالیت هنریاش آثار ماندگاری از خود به جایگذاشت.
نثر آلاحمد صریح، طنزگونه، کوتاه و نزدیک به زبان گفتاری است. از او نزدیک به چهل و پنج اثر ادبی، اجتماعی، سیاسی و ترجمه به یادگار مانده است. او که تاثیری گسترده بر جریان روشنفکری دوران خود داشت، به جز نوشتن داستان به نگارش مقالات اجتماعی، پژوهشهای مردمشناسی، سفرنامهها و ترجمههای متعددی نیز پرداخته است.
شاید مهمترین ویژگی ادبی آلاحمد نثر او بود. نثری فشرده و موجز و در عین حال عصبی و پرخاشگر، که نمونههای خوب آن را در سفرنامههای او مثل «خسی در میقات» و یا داستان زندگینامه «سنگی بر گوری» میتوان دید.
1300 خورشیدی: چنین روزی برابر است با سالروز درگذشت «میرزا کوچکخان جنگلی» مبارز انقلاب مشروطه و سردار جنبش جنگل و از اولین رهبران جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران، معروف به «جمهوری سرخ گیلان». وی زاده سال 1257 خورشیدی در رشت بود و در سن چهل و سه سالگی درگذشت.
1971 میلادی: تاسیس امارات عربی متحده. دوم دسامبر 1971 شش شیخ نشین ساحل جنوبی خلیج فارس با هم متحد و امارات عربی متحده را تشکیل دادند. این شش امارت عبارتند از: ابوظبی، ام القوین، دوبی، شارجه، عجمان و فجیره. و سال بعد راس الخیمه هم به این اتحادیه پیوست. این امارات قبلن تحت حمایت انگلستان بودند که همان سال نیروهای نظامی خود را از شرق آبراه سوئز خارج ساخت. در سال 2009 و در سالگرد تاسیس این فدراسیون دشواری مالی در ارتباط با سرمایه گذاری 59 میلیارد دلاری در دوبی از اخبار ردیف اول رسانهها بود.
برخی دیگر از رویدادها
________________________________________
1942 میلادی: دکتر «انریکو فومی» موفق شد که در لابراتواری که در دانشگاه شیکاگو برای تحقیقات اتمی تاسیس شده بود، واکنش زنجیرهای اتم را کنترل کند که سرآغاز تولید سلاح اتمی بود.
1356 خورشیدی: سالار عقیلی خواننده جوان موسیقی سنتی ایرانی زاده شد او خواننده ثابت ارکستر موسیقی ملی ایران است و سابقه کار با گروه دستان، گروه رازونیاز و ارشد تهماسبی را دارد.
ویکیپدیا
راسخون
تقویم تاریخ
رادیو کوچه
پنجشنبه-10 آذرماه 1390 – 1 دسامبر 2011
خبر / رادیو کوچه
یک منبع پزشکی در یمن روز پنجشنبه، 1 دسامبر، اعلام کرد در پی درگیری نیروهای نظامی هوادار علی عبداله صالح، رییس جمهوری این کشور با دو قبیله از مخالفان حکومت یمن در جنوب صنعا دستکم 8 تن کشته 35 نفر مجروح شدند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه درگیریها ار شامگاه روز چهارشنبه آغاز و تا روز پنجشنبه ادامه داشته است.
براساس این گزارش شهر تعز در جنوب صنعا در کنترل کامل افراد مسلح قبایل درآمده است و تمام تلاشهای 24 ساعت لشکر 33 ارتش یمن برای باز پسگیری مجدد این شهر تاکنون بینتیجه بوده است.
براساس گزارش های رسیده افراد مسلح از ناحیه غرب کشور پشتیبانی میشوند و به اسلحه و مهمات زیادی دسترسی پیدا کردهاند.
شهر تعز یکی از بزرگترین شهرهای یمن و محل حضور مخالفان علی عبداله صالح است.
بیشتر بخوانید:
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای رسیده به رادیو کوچه، نمایشگاهی از آثار نقاشی هنرمند ایرانی مهران گلهداریزاد با عنوان «ندای آزادی» 10 تا 23 دسامبر سال جاری در شهر استکهلم، پایتخت سوئد، بر پا خواهد شد.
به گزارش سایت خبری ایرانپرس دایجست، این نمایشگاه که با حمایت مرکز آ.ب.اف استکهلم بر پا میشود ، شامل 15 اثر با مضامین سیاسی و اجتماعی مربوط به ایران است که خالق آثار آن گوشههایی از مبارزات مردم ایران بر علیه جمهوری اسلامی و سرکوب دولتی را به سبک نقاشی مدرن ایرانی با الهام از اکسپرسیونیسم به تصویر کشیده است.
این گزارش میافزاید مهران گلهداریزاده از جمله هنرمندان ایرانی است که بخشی از آثار خود را با موضوع حمایت از مبارزات مردم ایران عرضه کرده است.
این نمایشگاه همه روزه در تاریخهای اعلام شده از ساعت 9 صبح تا 5 عصر و شنبهها 12 تا 3 بعد از ظهر در سالن نمایشگاهی ساختمان آ.ب.اف در «سوندبی بری» استکهلم آماده بازدید عمومی است.
خبر / رادیو کوچه
صبح روز جمعه، 2 دسامبر، تیم ملی والیبال ایران در نهمین مسابقه خود از دوازدهمین دوره رقابتهای جامجهانی والیبال 2011 در ژاپن، به مصاف تیم برزیل رفت و در برابر این تیم آمریکای جنوبی در سه گیم پیاپی ایران را شکست داد.
تیم ایران پیش از این با سه شکست مقابل کوبا، آمریکا و چین و کسب پنج پیروزی مقابل ژاپن، صربستان، لهستان، آرژانتین و مصر با 12 امتیاز در رتبه ششم جدول ردهبندی قرار داشتند.
در مقابل تیم والیبال برزیل به عنوان یکی از مدعیان قهرمانی با 16 امتیاز در رده چهارم جای گرفتهبود.
تیم ملی والیبال ایران در این دیدار با نتیجه 3 برصفر و امتیازهای (25-20، 25-18 و25-16 ) مقابل برزیل شکست خورد. تیم ایران شنبه، 3 دسامبر، ساعت 5:30 دقیقه صبح به مصاف تیم روسیه میرود.
بیشتر بخوانید:
«تیم والیبال ایران برابر چین مغلوب شد»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر