-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news/

--------------------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مرداد ۲, یکشنبه

Posts from Khodnevis for 07/24/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



نگاه اکبر گنجی به سکولاریسم-۳



 


اعتراض مانی حقیقی به سانسور فیلمش در صدا و سیما

 

ماني حقيقي در نامه‌ای خطاب به رييس سازمان صدا و سيما و مدير شبكه چهار نسبت به سانسور فيلمش «كنعان» اعتراض كرد.

در این نامه خطاب به عزت‌الله ضرغامی و تقي رستم‌وندي مدير شبكه چهار آمده است: «در ساعت ۲۰:۳۰ شب جمعه گذشته (۳۱ تير ۱۳۹۰)، شبکه چهار صدا و سيما اقدام به پخش نسخه‌اي جعلي و تکه‌پاره از فيلم «کنعان» کرد. مهم‌ترين و زيباترين لحظات فيلم، بدون هر گونه هماهنگي با من، از نسخه پخش شده حذف شده بودند. نتيجه، فيلمي ابتر و بي سر و ته بود که انگيزه شخصيت‌ها و سير شکل‌گيري داستان در آن کاملا نامشخص و گنگ شده بود.»

مانی حقیقی در این نامه که ایسنا آن را منتشر کرده ادامه داده است: «آقايان، درست است که اين فيلم را با پول بيت‌المال از تهيه‌کننده‌اش خريده‌ايد، ولي اين معامله شما را صاحب معنوي اثر نکرده است. فيلم من، که سال‌ها براي نوشتن و ساختنش زحمت کشيدم و حکم عزيزترين فرزند مرا دارد، امانتي است در دست شما. قلع و قمع کردن آن و سر هم کردن اين نسخه ناجور کاري نيست جز خيانت در امانت، و گناه بزرگي است.»

این کارگردان سینمای ایران در پایان نوشته است: «اميدوارم که اين اعتراض تغييري هرچند ديرهنگام در اين رفتار زشت و غيراخلاقي حاصل کند. به هر حال اين را بدانيد که ما به تکه‌پاره شدن فرزندان‌مان عادت نخواهيم کرد.»

فیلم «کنعان» محصول سال ۱۳۸۶ است که بخشی از زندگی مینا (ترانه علیدوستی) و مرتضی (محمدرضا فروتن) را در شرایط سخت و آستانه‌ی طلاق روایت می‌کند.

 


 


چرا برخی از مخالفان رژیم از بحث آزاد به‌عنوان روشی برای ایجاد جبهه، شانه خالی می‌کنند؟

پرسش: آقای بنی صدر شما از پیشگامان برگزاری بحث آزاد در قبل از انقلاب ۵۷، زمان ریاست جمهوری تان و در این سی سال بودید. اکنون جریان هم‌گرایی در بین کاردهای دموکرات ایرانی در خارج کشور در حال طی شدن است ولی کماکان اکثرا از بحث آزاد شانه خالی می‌کنند. به‌نظر شما چگونه باید از بحث آزاد بعنوان روشی برای ایجاد جبهه استفاده کرد؟

 

بنی صدر: معنی بحث آزاد اینست که یک موضوعی بین دو طرف، موضوع بحث بشود به‌ترتیبی که یک طرف نظر خود را اظهار کند و طرف مقابل آن نظر را انتقاد بکند، طرف اول آن انتقاد را ارزیابی بکند و با هم پیش بروند تا به نتیجه برسند. آنچه در عمل واقع می‌شود این است که در جلساتی که بحث آزاد برقرار می‌کنند، تعداد زیادی را دعوت می‌کنند، دو طرف نیست، چند طرف است، و آنها با هم بحث نمی‌کنند، هر کدام حرف خودشان را می‌زنند. بعد هم نوبت به سئوال و جواب می‌رسد، از هر کدام سوال‌هایی می شود که جواب می‌دهند و تمام می شود، این بحث آزاد نیست. مشکل بودن برگزاری بحث آزاد با اینکه بهترین روش برای ایجاد فرهنگ آزادی، استقلال و دموکراسی در جامعه است، پنج علت مهم دارد(سه عامل را در چکیده آورده‌ام):

 

۱- بحث آزاد محتاج آنستکه بحث کننده‌ها اندیشه‌های راهنمائی روشن در ذهن داشته باشند.

 

۲- موضوعی که به بحث گذاشته می‌شود، اگر امری از امور جامعه است، پاسخ روشنی در آن اندیشه راهنما که جانبدارانش بحث می‌کنند، پیدا کرده باشد، در ذهن آنها یک راه حل و برنامه داشته باشد. بدین ترتیب وقتی مسئله موضوع بحث شد، بتوانند بگویند که برنامه من اینست و دو برنامه همدیگر را نقد کنند و احتمالا به یک برنامه کاملتری برسند. یا مثلا اگر بخواهیم در باره اصلاحات بحث کنیم که آیا در رژیم کنونی شدنی هست یا نه؟ اندیشه راهنما باید به این مسئله یک پاسخ بدهد و برایش یک برنامه عمل داشته باشد تا طرفی که میگوید اصلاحات در این رژیم شدنی نیست بتواند به بحث بنشینند و با نقد متقابل به هدف برسند والا اگر اشخاصی دعوت شوند که نه اندیشه راهنمایشان معین است و نه موضوع را درست شناسایی کرده و نه برایش راه حل دارد. خوب هر کس یک چیزی می گوید و نتیجه ای هم گرفته نمی شود.

 

۳- مساله بعدی این است که بحث آزاد خواهی-نخواهی قالب‌ها را می‌شکند، اگر کسانی باشد که گروه دارند و اینها حواس‌شان اول پیش این است که نکند این قالب بشکند و افراد رها بشوند، خب طبیعتا این افراد در بحث آزاد شرکت نمی‌کنند و اگر هم شرکت بکنند به ترتیبی شرکت می‌کنند که آن بحث آزاد نتیجه‌ای به بار نیاورد. لازمه بحث آزاد تقدم انسان بر سازمان است، ساده و بسیار مهم! از لحاظ اینکه در یک جامعه‌ای شما فرهنگ آزادی داشته باشید، فرهنگ استقلال داشته باشید، انسان باید مستقل باشد و آزاد، و سازمان سیاسی باید انسان‌های مستقل را در بگیرد، نه در برگیرنده آلت فعل‌هایی باشد و کسانی بعنوان رهبری که این آلت فعل‌ها را بکار می‌برد. وقتی سازمان‌های سیاسی به این ترتیب سازماندهی شده‌اند که افراد استقلال نداشته باشند، تابع سازمان باشند به عنوان مطیع رهبری، بحث آزاد که هیچ، دموکراسی هم در آن جامعه تحقق پیدا نمی‌کند. یک تغییر اساسی در طرز فکر انسان‌ها نسبت به رابطه کاری با یکدیگر دارد. سازمان‌دهی سیاسی می‌باید سازمان‌دهی باشد که در آن هر انسانی در آن، استقلال داشته باشد، آزادی داشته باشد و حقوقمند باشد و همکاری میان انسان‌های مستقل، آزاد و حقوق‌مند باشد، و این مشکل هنوز در ایران ما هنوز حل نشده است.

بنی صدر همچنین در انتهای گفتگو در پاسخ به پرسشی درباره ترورهای مخالفان رژیم در زمان دولت رفسنجانی به اظهارت آقای مجتبی واحدی که در برنامه افق صدای آمریکا مورخه ۲۹ تیرماه، آمریت رفسنجانی در ترورهای انجام شده بین سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ را رد کرده بود، پاسخ داد.


 


منظومه شمسی نزد ایرانیان است و بس!

فیروز نادری در امریکا رئیس اکتشافات منظومه شمسی ناسا شد و در همین راستا داریوش رضائی دانشمند هسته‌ای در خیابان بنی هاشم تهران ترور و به منظومه شمسی فرستاده شد. تعدادی از آگاهان که هنوز موتور از کنارشان رد نشده و طبیعتاً تا حالا به هیچ منظومه‌ای اعزام نشده‌اند ضمن تبریک هر دو فاجعه متن اولین گزارش دکتر فیروز نادری از آخرین اکتشافات بعمل آمده در منظومه شمسی را در اختیار ما قرار داده و جان مادرمان را هم قسم دادند که آنرا همه جا منتشر کنیم :

 

بسم ا.. قاسم جباری

 

از آنجا که شکر خدا ما در وطن نمی‌باشیم و لذا خطر برخورد با تفنگ موتور سواران تهران که پس از دستگیری موفقیت آمیز تعدادی بد حجاب در امنیت کامل بسر می‌برد برایمان موجود نمی‌باشد و هنوز دانشمند ولی زنده‌ایم تحقیقات خودمان را همزمان با تحقیقات قتل روح الله داداشی در کرج که آنجا هم پس از جمع آوری خودروهای بد حجاب در امنیت کامل بسر می‌برد در مورد منظومه شمسی آغاز نموده بلافاصله متوجه گردیدم که تمام سیارات منظومه‌ی نامبرده نیز عین تهران و کرج و سایر جاهائی که طرح برخورد با بد حجاب در آنجا با موفقیت به اجراء درآمده در امنیت کامل قرار داشته تحقیقات بر سر اینکه کی در آنجاها یوفوی موجودات فضائی بد حجاب را به پارکینگ منتقل کرده که فضا اینهمه امن است همچنان ادامه دارد.

 

همچنین ما در مورد کره زمین هم که اجباراً یکی از جاهای منظومه‌ی شمسی می‌باشد از مشاورانمان سوال کردیم گفتند اتفاقاً ما هم می‌خواستیم همینرا از شما بپرسیم که چه‌جوری است که تمام کره زمین اینهمه ناامن است ولی ایران خیلی امنیت بالائی دارد و چون این سوال مشترکاً برای همه‌مان پیش آمده بود تحقیقات جدیدی را در مورد نقش موتور در امنیت منظومه شمسی آغاز نموده و پس از ساعت‌ها کار-نفر-وسایل متوجه شدیم که اتفاقاً مشکل از همینجاست که مثلاً چین و کره شمالی سه برابر جمعیتش موتور سوار دارد برای همین هم دانشمندانشان یکدفعه کلاً ناپدید می‌شوند ولی ایران چون فقط به اندازه جمعیتش موتور رفت و آمد می‌کند لذا دانشمندانش در خیابان بنی هاشم به زیارت قمر بنی هاشم نائل می‌آید که نامبرده هم بطور جداگانه جزو جانبازان هشت سال جنگ تحمیلی کرب و بلا بود که اتفاقاً کرب و بلا هم یکجائی در منظومه‌ی شمسی است که از صدر اسلام موتوری زیاد از آنجا رد می‌شده.

 

در هر صورت ما امیدواریم که در ادامه تحقیقاتمان عنقریب توسط نایب بر حق بعدی امام زمان اسی رحیم مشائی ابتدا در امریکا چند دفعه ملاقات و سپس به ایران دعوت بشویم باشد تا در تهران به فیض عظیم  موتوری نائل آمده فوراً با در فضا به منظومه‌ی شمسی محلق بشویم که تحقیقات در آنجا البته راحت‌تر است و چه بسا که آدم از چیزهای زیادی با خبر نمی‌شود که حتماً لازم بشود یک موتوری از فضا او را مورد ارشاد و وصال به قمر بنی هاشم قرار بدهد!


 


ترور یک فیزیک‌دان دیگر ایرانی

به گزارش خبرگزاری ایسنا، داریوش رضایی  در مقابل منزل خود در خیابان بنی هشم تهران به ضرب گلوله به قتل رسیده است.

صفری علی برات لو معاون امنیت وزارت کشور در گفتگو با خبرگزاری ایلنا ضمن تایید این ترور در خیابان بنی هاشم، خیابان رضائیان تهران، متذکر شده که هنوز معلوم نیست این فرد از دانشمندان هسته‌ای بوده یا نه و این مسئله در حال بررسی است.

برخی از رسانه‌ها نوشته‌اند که فرد ترور شده دکترای فیزیک داشته اما رسانه‌های دیگر او را مرتبط با موسسه پژوهشی رویان دانسته‌اند.

به گفته یکی از اعضای خودنویس، «داريوش رضايي‌نژاد» دانشجوي فوق ليسانس برق گرايش قدرت دانشگاه خواجه نصر‌الدين طوسي بوده است.


 


به یاد مـاشـاءالله بــامـری موسقی‌دان بلوچ که امروز به خاک سپرده شد


امـــروز پیکر مـاشـاءالله بــامـری یکی از نوازندگان و خواننده‌های سرشناس و صاحب سبک و نام‌دار بلوچ در قطعه هنرمندان گورستان شهرستان زادگاهش ایرانشهر، که شهر دلگان قبلاً جزوی از آن بود، به خاك سپرده شد. بامری که بعد از چندین ماه جدال با سرطان روده، دیروز در سن ۶۰ سالگی دار فانی را وداع کرد، نه تنها یکی از پیش‌کسوتان و مقام دان‌های خلاق موسیقی بلوچی بود بلکه جزوء مفاخر هنری استان سیستان و بلوچستان و ایران شناخته می‌شود.

نگارنده حدود چهل سال پیش در عنفوان نوجوانی، با صدای گرم و سبک دوست داشتنی و مردمی مـاشـاءالله بــامـری آشنا شدم. ترانه قدیمی و بسیار زیبای وی بنام «لاشار کوءرا سالونک ِ سیئرین» (جشن و سرور عروسی داماد در کنار رودخانه لاشار) بعنوان یک قطعه بیادماندنی موسیقی فولکلور بلوچی در تاریخ موسیقی و هنر بلوچستان ثبت شده است. حدود چهل سال پیش مـاشـاءالله بــامـری در شعر و موسیقی خود همواره از شادی و شعف دادمادهایی سخن می‌گفت که بعد از مراسم کئورگان (آراستن داماد) در کنار رودخانه های بلوچستان با دُهل و سُرنای شاد بسوی خانه عروس بدرقه می‌شدند. دامادهای شادی که بدون حیرت و تعجب به وفور یافت می‌شدند. آخرین اثری که من از مـاشـاءالله بــامـری دیدم، همکاری اخیر وی با گروه رستاک بود که ویدئوی زیبای آن در یوتیوب موجود است. اما این بار بجای شور و شعف قدیمی در مورد وفور دادمادهای شاد، در ترانه‌ای بنام مروچان (این روزها) وی به سبک همان موسقیی شاد همیشگی خود، اکنون (این روزها) از حیرت و درماندگی خود برای یافتن «آنگونه دادمادها»، حکایت از گزر نامناسب زمان و حقیقت تلخ مکان  دارد. در نتیجه تعجب آور نیست اگر گروه با ارزش رستاک برای راهنمایی در مورد موسیقی بلوچی به سراغ مـاشـاءالله بــامـری رفتند.

مـاشـاءالله بــامـری همانند بسیاری از مشاهیر و پژوهشگران موسیقی فولکلور بلوچی نظیر ملاکمال حان هوت، جـاروک و استاد دینارزهی ریشه در فرهنگ غنی بلوچی داشت. بامری علاوه بر ایران بهمراه گروه خود به نام «آوای دل» در کشورهای مختلف جهان از جمله آلمان، هلند، ترکیه، فرانسه، بلژیک، ونزوئلا، عمان و امارات کنسرت برگزار کرده بود و هنر موسیقی بلوچی را به عرصه نمایش گذاشته بود. اگرچه وی در بسیاری از جشنواره های ملی و بین المللی مورد تقدیر و ستایش قرار گرفته بود، اما جایگاه به اصطلاح «خاکی» و مردمی بودن و شیوه ساده زیستن وی در طی قریب به نیم قرن فعالیت هنری او را در اذهان مردم بلوچ و بقیه هموطنان برای همیشه ماندگار کرده است. بیاد دارم در اوایل دهه پنجاه شمسی ماشاءالله افتخار ما در کنسرت های موسیقی اردوگاه تابستانی نوجوانان در رامسر بود و بسیاری از ما نوجوانان شرکت کننده در اردوگاه رامسر به او افتخار می‌کردیم. آخرین اجرای مـاشـاءالله بــامـری در تالار بتهـوون خانه هنرمندان تهران برگزار شد.  اگرچه ادره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی سیستان و بلوچستان مدعی است بخشی از هزینه عمل جراحی و مداوای مـاشـاءالله بــامـری را تقبل کرده، اما بر طبق گزارش مندرجه در خبرگزاری کار ایران (ایلنا) به تارخ امروز اول مرداد (۲) وزارت ارشاد از هنرمندان بومي استفاده‌ي ابزاري مي‌كند ـ و بامری از این امر مستثنی نبود. خبرگزاری کار ایران (ایلنا) به‌نقل از محمدرضا درويشي(هنرمند و پژوهشگر) در مرگ اين هنرمند بومي می‌گوید: «هيچ‌كس در اين كشور به ماشاءالله بامري كمك نكرد.» اين هنرمند خاطرنشان كرد: «هزينه‌ي بيمارستان ماشاالله بامري سه ميليون تومان بود كه با كمك فواد توحيدي و دو نفر از دوستان وي تامين شد تا جسم بامري از بيمارستان مرخص شود». وی اضافه می‌کند: «صندوق حمايت از هنرمندان به كدام فرهنگ اين مملكت كمك كرده است كه بزرگان موسيقي محلي‌اش براي هزينه‌هاي ناچيز جان خود را به راحتي از دست مي‌دهند؟» بر طبق گزارش ایلنا مـاشـاءالله بــامـری حتي هزينه‌ي شيمي‌درمان خودش را نداشت و اگر مي‌توانست اين هزينه‌ها را بپردازد حداقل تا يك سال ديگر می‌ماند (۲). روانــش شاد و یادش گرامی بــاد!


 


بیانیه تاسیس سازمان جمهوری‌خواهان ایران

متن کامل این بیانیه که در اختیار خودنویس قرار گرفته، به شرح زیر است:


۱- جنبش سبز مانند هر حرکت بزرگ اجتماعی از گروه های مختلف و هدف‌ها و برنامه‌ها متنوعی تشکیل شده ولی در رنگارنگی این جنبش دو گرایش از برجستگی بیشتری برخوردارست. نخست گرایشی که خود را در چهار چوب قانون اساسی جمهوری اسلامی با تفسیری تعدیل یافته به سود حقوق و آزادی های مردم و زیر شعار اجرای بی تنازل قانون اساسی بیان می‌کند و گرایش دیگری که خواهان گذر از جمهوری اسلامی به نظامی دموکراتیک است. نگاهی به شعارهای مردم و تظاهرکنندگان و برنامه‌های سازمان‌ها، گروه‌ها و انجمن‌ها به روشنی این دو رویکرد و برنامه را نشان می‌دهد.

اما اگر طرفداران گرایش نخست راهکار تحقق حقوق اساسی مردم را در اجرای بی تنازل قانون اساسی و برگزاری انتخاباتی سالم و رقابتی بین طرفداران نظام می دانند، هواداران دمکراسی سکولار و عبور از جمهوری اسلامی هنوز به راهبرد مشترکی برای رسیدن به هدف خود دست نیافته اند.

۲- برای ما نخستین شرط اتحاد گسترده‌ای از جمهوری‌خواهان، به‌عنوان گامی بسوی هـمآهنگی نیروهای آزادی خواه در جنبش سبز، داشتن اراده لازم برای ایجاد یک بدیل جمهوری خواهی و نقد هر گونه اصلاح‌طلبی با هدف حفظ ساختار موجود و بویژه مرزبندی با گرایشی است که با تمکین به ولی فقیه، جنبش سبز را تنها وسیله ای برای گرفتن سهمی از قدرت می‌بیند. از دیدگاه ما هر نوع اصلاح و عقب‌نشینی رژیم فقط می‌تواند محصول مبارزه مسالمت آمیز مردم و پایداری نهادهای مدنی برای تحمیل خواست‌های خود به نظام باشد. تنها یک جنبش اجتماعی خود بنیاد و سازمان یافته می تواند مقاومت نظام را در برابر مطالبات مردم در هم بشکند. اما فرادستی گرایش عرفی و جمهوری‌خواهانه در این جنبش بدون داشتن راهبردی متمایز از برگزاری انتخاباتی رقابتی بین طرفداران نظام و اجرای بی تنازل قانون اساسی، امکان پذیر نیست. «اتحاد جمهوری خواهان‌ به‌رغم تایید این نگرش در بیانیه تاسیس خود، در عمل به علت میانه‌گیری و سازش با خط دنباله روی ازاصلاح‌طلبان از پیش برد قاطع و منسجم راهبردی مستقل باز ماند.

٣- تشکیل اتحاد جمهوری‌خواهان در هفت سال پیش، کوششی برای متحد کردن گرایش های جمهوری‌خواه، پیش نهادن بدیل جمهوری‌خواهی در برابر «دمکراسی دینی» و سیاستی سازگار با شرایط بن بست اصلاحات بود که می‌بایست زمینه هم‌گرایی بیشتری را میان مخالفان نظام پدید آورد. این دیدگاه که در بیانیه «برای اتحاد جمهوری‌خواهان» و اسناد نخستین کنگره‌ها بازتاب یافته است در عمل نتوانست به استراتژی و سیاست‌های روشن و اراده واحدی برای پیشبرد آن بیانجامد.

امید این بود که خواست و اراده سیاست ورزی مشترک، بین فعالان سازمانی و روشنفکران سیاسی، یک تشکل مدرن با هویت و چهری نوین پدید آورد. ما که از پایه‌گذاران و اعضای «اتحاد جمهوری‌خواهان» بودیم همه فعالیت سیاسی خود را در این سازمان متمرکز کردیم. ولی کوشش برای اجماع که در مراحل نخستین تشکیل سازمان بایسته بود بتدریج تبدیل به سیاستی شد که که شکل‌گیری اقلیت و اکثریت و اتخاذ سیاست‌های لازم را دشوار و سپس ناممکن می‌ساخت. هرآینه تصمیمی نیز به اکثریت آراء گرفته می‌شد، هرکس مجاز بود دیدگاه خود را بصورت فردی یا جمعی ویا از طریق سازمان دیگری اعلام کند. امکانات رسانه‌ای به چهره های سرشناس اتحاد امکان می داد تا نظر ویژه خود را در رسانه های عمومی تبلیغ کنند. برای بسیاری از فعالین اتحاد روشن بود که این الگوی سازمانی دیگر برای سیاست ورزی مشترک کارا نیست و تداوم فعالیت و از سر گیری پروژه متحد کردن جمهوری خواهان نیاز مند تجدید نظر در الگوی نخست و جایگزین کردن اتحاد سازمان ها بجای اتحاد منفردین و اعضای سازمانهای گوناگون در تشکلی ائتلافی است.

۴- امروز ما در ادامه کوشش‌هایمان برای ایجاد یک بدیل جمهوری‌خواهانه و رسیدن به اتحاد گسترده نیروهای جمهوری‌خواه و دمکرات، تاسیس سازمان «جمهوری‌خواهان ایران» را بر پایه منشوری که در بیانیه «برای اتحاد جمهوری‌خواهان» امده است، اعلام می‌کنیم.

از دیدگاه ما «مناسب‌ترین شکل تحقق مردم‌سالاری در ایران نظام جـمهوری پارلمانی بر اساس تفکیک قوای سه گانه و تضمین حقوق و آزادی‌های فردی و اجتماعی مندرج دراعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌های الحاقی آن است. اصل تناوب قدرت و انتخابی بودن سران کشور و دولت، هرگونه ادعای امتیاز موروثی، دینی و مسلکی را در امر حکومت بی‌اعتبار می‌سازد. نظام جـمهوری بر اساس جدایی دین و مسلک از حکومت استوار است، بدون آنکه مانع حضور و مشارکت پیروان هیچ مذهب و مسلکی در عرصه سیاست باشد. این جدایی امکان هم‌زیستی دموکراتیک پیروان همه ادیان و مذاهب و عقاید را در کنار یکدیگر فراهم می‌آورد و دولت را از دخالت در عرصه خصوصی و زندگی شخصی شهروندان باز می‌دارد. بنظر ما یکی از مبانی اداره کشور واگذاری تصمیم گیری‌های مربوط به شرایط زندگی و اداره امور محلی و منطقه ای به نهادهای انتخابی مردم همان محل و منطقه است. سیاست متکی بر توزیع مسئولیت‌ها و عدم تمرکز قدرت، درچهارچوب تمامیت ارضی و اولویت مصالح ملی هـمراه با احقاق حقوق اقلیت‌های قومی، هـمبستگی ملی ایرانیان را ریشه دارتر میسازد و عامل تثبیت و تضمین حاکمیت ملی خواهد بود.»

۵- هدف ما نهادن منشور جمهوری‌خواهی دربرابر هر نوع دین‌سالاری است، زیرا که حکومت دینی در رحمانی‌ترین تفسیر خود بر اساس تبعیض بنا شده است و جنبش دمکراسی‌خواهی مردم ایران برای برابری و رفع تبعیض به میدان آمده است. ولی ما در تجربه سی ساله دیده‌ایم که برای هماهنگی میان جمهوری خواهان و دمکراسی خواهان بطور کلی، توافق روی اصول و هدف ها کافی نیست، راه رسیدن به هدف است که وحدت ها و جدایی ها ر رقم میزند. ازینرو گام دوم ما کوشش برای هماهنگی جنبش سبز زیر یک راهبرد مشترک است.

۶- جنبش دموکراتیک باید استراتژی روشنی برای عبور از استبداد دینی به یک نظام دموکراتیک داشته باشد. از نظر ما این راهکار انتخابات ازاد براساس میثاق های بین المللی و اعلامیه شورای بین المجالس است. انتخابات ازاد از نگاه ما آن انتخاباتی نیست که در جهارچوب قانون اساسی و در وضعیت استقرارعادی نظام انجام می گیرد. درعین حال آن انتخاباتی هم نیست که پس از بر افتادن جمهوری اسلامی و برای تاسیس یک نظام دیگر بر پا می شود. انتخابات ازاد از نگاه ما معطوف به وضعیتی است که جمهوری اسلامی امکان اعمال اراده خود را ندارد و در تعادل نیروی معینی که در نتیجه گسترش و پیشرفت مبارزات مردم پدید می آید، ناچار به بستن قرار دادی با اپوزسیون بر فراز قانون اساسی موجود است. این راهکار امکان عبور مسالمت آمیز به دمکراسی را فرآهم می آورد و از فرو رفتن جامعه در جنگ داخلی و یا فروپاشی و خشونت جلو گیری می کند. چنین راهبردی بر مبارزه مسالمت جویانه استواراست که انتخاب مقدم هر جنبش مردمی است و فراخوانی است به همه نیروهای سیاسی از جمله همه جناح های قدرت حاکم که در انتخابات آزاد شرکت کنند و بر اراده مبتنی بر رای مردم گردن نهند. انتخابات آزاد تنها شکل تقسیم و بازتولید قدرت سیاسی در جامعه های امروزی است و ما برای نهادینه کردن آن در کشورمان میکوشیم.

۷- سازمان‌های سیاسی جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران در عین حال نیازمند برنامه و استراتژی های مشترک واسطی هستند که پاسخگوی انتظارات مزد و حقوق بگیران و موجب پیوند با شبکه های مبارزه علیه تبعیض های جنسیتی، قومی و دینی باشد. از این طریق است که هم شرایط گسترش جنبش و هم زمینه هماهنگی میان سازمان های سیاسی و فعالان مدنی پدید خواهد آمد.

٨- ما برمبنای بیانیه نخست تاسیس اتحاد جمهوری‌خواهان ایران و با روی‌کردی نقادانه به پراتیک سیاسی و سازمانی چند ساله این اتحاد و با نگاهی به نیازهای امروز جنبش سبز، به‌ویژه ضرورت هویت دادن به یک خط دموکراتیک مستقل، از همه گروه‌ها، سازمان‌ها و شبکه‌ها جمهوری‌خواه و دموکرات دعوت می کنیم که از راه گفتگو و تبادل نظر به تکمیل این پروژه یاری رسانیم و تلاش‌هایمان را هماهنگ سازیم.



اردوان ارشاد- جمشید اسدی- بیژن افتخاری - مهدی امینی- مهران براتی- محمد برزنجه - شهلا بهاردوست - حسن راهی- رضا چرندابی- بیژن حکمت- منصور سحرخیز- رضا سیاوشی - عباس شیرازی- رامین صفی زاده- حسین علوی- فیروزه فولادی- پروین قاسمی- امیر حسین گنج بخش- پرویز مختاری- مهرداد مشایخی- مرتضی ملک محمدی- مهران میرفخرایی.


 


گل‌واژه‌های «خر تروا»
 


بازتاب منفی کارتون توهین‌آمیز خبرگزاری فارس علیه زنان غیرچادری

 

انتشار کارتونی از سوی خبرگزاری فارس که در آن مغز زنان بدون چادر بسیار کوچکتر از مغز زنان چادری نشان داده شده، نه تنها واکنش منفی برخی از رسانه‌های داخل ایران را در پی داشته، بلکه بازتاب آن به رسانه‌های خارجی نیز کشیده شده است.

نشریه «۲۰ دقیقه سوئیس» در این باره، با تیتر طنزآمیز «روسری با هوش می‌کند» نوشته است: «گاهی یک کارتون خوب است، اما بینش پشت آن بد و گاهی برعکس. اما در مورد این کارتون باید گفت که این هر دو به درد نخورهستند.»

این نشریه سپس علت ترسیم و انتشار چنین کارتون را با گفتاوردی از رادیو اروپای آزاد چنین مطرح کرده است: «علیرغم همه تلاش‌ها، کاربرد خشونت، اذیت و آزار، دستگیری‌ها و تهدیدها، حکومت ایران نتوانسته است طی این ۳۲ سال زنان را وادارد تا پوشش مطلوب رژیم را بپذیرند.»

به گزارش شهرزادنیوز، خبرگزاری «پولیتیکالی اینکوُرکت» نیز در این باره به طنز نوشته است: «احتمالاً به همین خاطر است که همه زنان نامدار عرصه دانش، زنان مسلمان محجبه هستند!»

برخی سایت‌های داخل ایران نیز این عمل غیراخلاقی خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران را نادرست دانسته و یادآور شده‌اند که این شیوه برخورد، موجب لجبازی بیشتر زنان خواهد شد.

بهترین پاسخ را شاید بتوان در این جمله نویسنده یکی از سایت‌های داخلی، «پارسینه»، یافت. این سایت نوشته که این کارتون از سوی خبرگزاری‌ای منتشر شده که مدعی اخلاق‌مداری است.

پارسینه در پایان یادداشت خود خطاب به «سجاد جعفری» کارتونیست خبرگزاری فارس نوشته است: «بد نبود کارتونیست محترم، حجم مغز خودشان را هم در کنار اسم خود در حاشیه‌ی کارتون به نمایش می‌گذاشتند!»

--------

خودنویس: بنا به تعریف، کلیه کارهای موضوعی طنز آمیز منتشر شده در رسانه‌ها، کارتون نامیده می‌شود. کاریکاتور، شکل اغراق‌شده و طنزآمیز هر چیزی را می‌گویند.

 


 


از شاملو...اول امرداد

 


گر می‌شد آن باشی که خود می‌خواهی. ــ

 

آدمی بودن
             حسرتا!
                      مشکلی‌ست در مرزِ ناممکن.
نمی‌بینی؟

 

ای کاش آب بودم ــ به خود می‌گویم ــ
نهالی نازک به درختی گَشن رساندن را
                                                (ــ تا به زخمِ تبر بر خاک‌اش افکنند
                                                در آتش سوختن را؟)
یا نشای سستِ کاجی را سرسبزی‌ جاودانه بخشیدن
                                                                  (ــ از آن پیش‌تر که صلیبی‌ش آلوده کنند
                                                                  به لخته‌لخته‌ی خونی بی‌حاصل؟)
یا به سیراب کردنِ لب‌تشنه‌یی
رضایتِ خاطری احساس کردن
                                    ـ حتا اگرش به زانو نشانده‌اند
                                     در میدانی جوشان از آفتاب و عربده
                                     تا به شمشیری گردنش بزنند؟
                                     حیرت‌ات را بر نمی‌انگیزد
                                     قابیلِ برادرِ خود شدن
                                     یا جلادِ دیگراندیشان؟
                                     یا درختی بالیده‌نابالیده را
                                                                   حتا
 هیمه‌یی انگاشتن بی‌جان؟

 

می‌دانم می‌دانم می‌دانم
با اینهمه کاش ای‌کاش آب می‌بودم
گر توانستمی آن باشم که دلخواهِ من است.

 

آه
کاش هنوز
             به بی‌خبری
                           قطره‌یی بودم پاک
از نَم‌باری

           به کوهپایه‌یی
نه در این اقیانوسِ کشاکشِ بی‌داد
سرگشته‌موجِ بی‌مایه‌یی.

 

شهریور۱۳۶۸
شاملو

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

خبرهاي گذشته